الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

وَإِذْ أَخَذَ اللَّهُ مِیثَاقَ النَّبِیِّینَ لَمَا آتَیْتُکُمْ مِنْ کِتَابٍ وَحِکْمَةٍ ثُمَّ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مُصَدِّقٌ لِمَا مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَلَتَنْصُرُنَّهُ قَالَ أَأَقْرَرْتُمْ وَأَخَذْتُمْ عَلَى ذَلِکُمْ إِصْرِی قَالُوا أَقْرَرْنَا قَالَ فَاشْهَدُوا وَأَنَا مَعَکُمْ مِنَ الشَّاهِدِینَ ﴿۸۱﴾ سوره مبارکه آل عمران

 

حکمت متعالیه ای که می تواند در نظریه حمیدی مجیدی یافت شود را در ریاضی-فیزیک محض نمی توانید بیابید. این اجتهاد مخصوصاً بینهایت افزایش می یابد وقتی نظریه حمیدی مجیدی فقهی می شود.

فرض بفرمایید که بنده خادم یک امامزاده ای هستم، و یک نفر می آید به این حقیر ایراد می کند که تو این کار یا آن کار را درست انجام نمی دهی و خادم خوبی نیستی! ایا بنده حقیر باید بیایم او را برای این کارش اعدام کنم. اصلا فرض بفرمایید که او گفت که من هر روز می خواهم در امامزاده زیارت عاشورا بخوانم و تو بلد نیستی زیارت عاشورا بخوانی و همین است که باید برکنار شوی. خوب، امامزاده خانه خدا است. آیا بنده می توانم به او بگویم که تو داری دروغ می گویی و برو رد کارت و الا حسابت را می رسم و بلکه اعدامت می کنم یا تبعیدت می کنم یا تابعیتت را لغو می کنم؟ یعنی این بنده حقیر می توانم به او چنین چیزی بگویم. ولی او آنگاه می رود به یک امامزاده دیگری و از این امامزاده رانده خواهد شد. و لذا خادمی نمی تواند بفرماید که اینجا خانه خدا است و شما نمی توانید اینجا زیارت عاشورا بخوانید و الا که چه و چه و چه ... می کنم. خوب، این بحث به راحتی می تواند بالا بگیرد که هر که را خواست زیارت عاشورا بخواند و دیگران ایراد کردند را می توانید بفرمایید که بفرستندش به امامزاده ما که خیلی هم خادم خوبی دارد و هیچ ایرادی هم از این بابت نمی گیرد.

این یک بحثی است که ما نمی خواهیم اینجا بیش از این واردش شویم و بلکه منظور ما به حکمت نظریه حمیدی مجیدی فقهی بود. و آن اینکه گاهی هست که ما داریم به بسط تمام اعداد گویا در اعداد مختلط می پردازیم که اینجا ارزه ی ما یک توپولوژی متصلی را در اعداد مختلط ارائه می دهد. و اما اگر به اعداد p-ای (p-adic) بپردازیم و بسط جبری آنرا حساب کنیم، این غلط نکنم غیرمتصل است که البته می توان آنرا کاملش کرد یا در یک میدان کاملی آنرا نشاند. و لذا توابع زتای را می توان از طرق مختلف محاسبه کرد و مثلاً از میدانهای متناهی نیز شروع کرد و بعد پرسید که آیا همه اینها به ما تابع زتای ریمان را نتیجه خواهد داد؟ یا آیا بهتر به ما کمک می کند تا مسئله حدس ریمان را حل کنیم؟

اینها یک جهتی است که می توان به مسائل نگریست و جهت دیگر این است که مسئله را از لحاظ ریاضی فیزیکی و بلکه نجومی بررسی کرد و همین مسئله پس زمینه ی ریزموجهای کیهانی یا حتی پرتوهای کیهانی گاما را در نظر بگیرید. خوب، ما از اینجا به خیلی مسائل می توانیم برسیم همانطور که قبلاً هم گفتیم.، هر چند که در بین راه به کلافهای سر در گم یا گیرهای (انتنگلمنتها) (راستی بنده خیلی دلم می خواهد بدانم که انتنگلمنت به چه لغتی ترجمه شده است؟)، سیاه چاله ها و بلکه ابرنواخترها و ستارگان درخشانی نیز برمی خوریم. موضوع اینجا این است که مثلاً چقدر پس زمینه ریزموجهای کیهانی از مدل استاندارد فیزیک غیرعادی است؟ به هر حال، ما یک طیفی از امواج الکترومغناطیسی را داریم و می توان بدان حتی آنطور که اخیراً ثابت شده است نظریه هندسی لانگلندز را کاربردی کنیم، یا می توان همانطور که قبلاً هم گفته شد هندسه ناجابجایی را بدان کاربردی کنیم، یا حتی یحتمل می توان نظریه ریسمان و ام و اف را بدان کاربردی کرد.

و اما اینکه ما به یک نقطزه ای در فضا زمان آیا می توانیم چند سیاه چاله یا چند ستاره یا چند ابرنواختر یا چند کهکشان یا چند فرشته!!! نسبت دهیم، این یک مسئله ای است که یحتمل جوابش معلوم نیست و مسئله باز می ماند. موضوع این است که اگر ما وارد حکمت نظریه حمیدی مجیدی فقهی درست نشویم و مسائل در حد ریاضی فیزیکی بمانند ما می توانیم از لحاظ منطقی آنالیز خود را به الفهای مراتب بالاتری برسانیم و همه را بپیماییم ولی نتیجه ای حاصل نمی شود. یعنی یک سفری هست که در آن حق را از میانش برداشته ایم و لذا کامل نخواهد شد آنجایی که مقصد باید حق باشد. جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا. این است که باطل در مواجهه با ذره ای حق نیز یحتمل کاملاً از هم می پاشد. البته یحتمل بعضی اشکال کنند که مثلاً یک ابتذالی می تواند رخ دهد اگر کسی بخواهد از جبرهای فن نویمن که روی فضاهای هیلبرت کار می کنند و اپراتور دیرک نظیر آن در هندسه ناجابجایی به یک فضاهای بزرگتری که هندسه ناجابجایی را در آن می نشاند، برسد. البته این دور از احتمال هم نیست چرا که هندسه ناجابجایی حالت موضعی و محلی دارد و برای رسیدن به یک هندسه جهانی باید لااقل از این بابت به ماورای آن رفت. و اما آیا ما باید به الفهای بالاتری نیز احتیاج پیدا کنیم؟ اینها یک جهت از مسائل پیش رو است. مسئله دیگر از نوع نظریه ک است که از لحاظ نظریه اپراتوری می شود نظریه ک-ک و یحتمل این را می توان به عنوان نظریه ک-ک-ح یا ک-ک-ه در حکمت نظریه حمیدی مجیدی فقهی در نظر گرفت.

به هر حال، همانطور که ملاحظه می شود مسائل احتیاج به اجتهاد و فقه دارد و ما می بینیم که اینجا از ولایت فقیه و امام زمان بسیار می توان کمک گرفت. شما حتی این مسئله را در نظر بگیرید که می فرماید: وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِینَ لَیْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیْلَةً وَقَالَ مُوسَى لِأَخِیهِ هَارُونَ اخْلُفْنِی فِی قَوْمِی وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِیلَ الْمُفْسِدِینَ. و اما شما هر روز می توانید زیارت عاشورا بخوانید و نافله نافله نافله و جامعه جامعه جامعه طبق دستور امام هادی علیه السلام و زیارت آل یاسین و دعای عهد و مناجات شعبانیه و مناجات حضرت امیر در مسجد کوفه و بسیاری دعاها و مناجات دیگر را برای یاری امام زمان ذکر کنیم. البته می توان هم خمس و زکات و عمل صالح کرد و به مسائل ایمان پرداخته و آن را نیز تقویت نمود و بلکه به تقوی نیز پرداخت. و حتی برای سفر حج هم می توان همراه کاروانی 300 الی 400 نفره از مشهد مقدس راهی شد و حالا آیا از بحرین و یمن هم بگذریم و به کربلا و سوریه و زینبیه و نجف و کاظمین و سامرا هم بگذریم؟ و اما بر حسب نظریه حکمت حمیدی مجیدی فقهی باید به ولایت فقیه مد ظله العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز یاری رسانده و بلکه به عنوان خدمه به اعضای کاروان هم یاری برسانیم. و تا می توانیم تولید و اشتغال در اقتصاد مقاومتی کنیم و نه اینکه هی قیمتهای کالاهای اساسی را مدام و بی جهت گرانتر و گرانتر هم کنید! نکند بعضی این کارها را می کنند و بلکه به ظلم و جور و ستم می پردازند که همه را تحریک کنند و به قول خودشان ولایت فقیه و امام زمان را هم تحریک کنند که زودتر واکنشی نشان دهد و انقلابی بودن و حکمت و فقه را کنار گذاشته اند و می خواهند نعوذ بالله امام زمان را زور کنند که هر چه زودتر ظهور کند؟! لا اله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و  ارفع درجته.

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

یا مقلب القلوب و الابصار

یا مدبر اللیل و النهار

یا محول الحول و الاحوال

حول حالنا الی احسن الحال

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم

 

با سلام،

 

و آرزوی سلامت برای حضرت عالی، بنده حقیر خدمت حضرت عالی اجازه بفرمایید قبلاً عرض کنم که بنظر این حقیر اینطور می رسد که ملت شریف ایران بسیار امام شناس هستند و این را حتی در میان فتنه 88 نیز نشان دادند. و بنده بسیار متاثر شدم که دیدم حضرت عالی در فرازهایی از برنامه صدا و سیما در رابطه با ملاقات با سپاه و جمعی از مسئولان مربوط به راهیان نور متاثر شدید و اشک در چشمانتان جمع شده بود. واقعاً هم این حقیر وقتی جناب آقای سردار آهنگران مداحی می کردند متاثر شده و من انقلابیم ایشان و همینطور اشتباه نکنم صحبتهای حضرت عالی راجع به حضرت موسی علیه السلام و اینکه چقدر در قرآن مجید تکرار شده است داستان آن حضرت مرا یاد بعضی از پستهای خودم انداخت.

و اما سلاحهای هسته ای، و ما ادراک ما سلاحهای هسته ای! آقای حجت الاسلام و المسلمین بنی هاشمی بنده شنیدم که یک بار می فرمودند که اینشتن به حضرت آیت الله العظمی بروجردی نامه ای دارند که در آن اظهار مسلمانی کرده اند. البته اینشتن نامه ای هم به رئیس جمهور وقت آمریکا دارد راجع به لزوم دستیابی به سلاحهای هسته ای چرا که دشمن ممکن است در صدد ساخت و استفاده زودتر از آن را داشته باشد. و بعداً که آمریکا چنان جنایتی در هیروشیما و ناکازاکی انجام داد، یحتمل از نوشتن چنان نامه ای اظهار پشیمانی کرد و گریست. بنظر می رسد که بشر در طغیانهایش به جایی رسیده است که ادعا می کند که یک کلوپ هسته ای هم وجود دارد گذشته از اینکه آژانس انرژی اتمی بین المللی نیز داریم. و آنطور که از برجام و کلاً وضعیت کنونی سیاستهای اتمی و هسته ای جهانی برمی آید، چه کشوری به انرژی هسته ای بتواند برسد چه نتواند به خودی خود کمکی به اقتصاد آن کشور نمی کند چرا که ابرقدرتهای جهانی مخصوصاً آمریکا تحریمهای سختی بر علیه ایران اعمال می کنند. و لذا اقتصاد برمی گردد به اقتصاد مقاومتی آن کشور همانطور که حضرت عالی بدان اشاره کرده اید و همانطور که امسال را سال اقتصاد مقاومتی اقدام و عمل نام نهاده اید.

و اما به هر تقدیر، سلاحهای هسته ای اینطور بنظر می رسد که لازم است که در اختیار امام زمان باشد و لاغیر که اینطور هم نیست! دلیلش هم این است که اگر انرژی هسته ای در سطوح و مقیاسهای هسته ای موجود است، یک جاهایی این سلاحها در مقیاسها و سطوح بالاتر و کلانتر که مقیاسی است که بین زمین و آسمان واقع است لازم است که بکار آید و نه اینکه با آنها جنایت شود یا بر علیه مسلمین استفاده شود. یا مثل عراق مورد اتهام استفاده ی آن واقع شده و بعد هم به آنها حمله شود. گذشته از این اگر مسلمین به چنین سلاحی مجهز بودند، تکفیریها و داعش و حتی وهابیت نیز جرات نمی کرد اینطور خیانت بار به خود مسلمین و شیعیان حمله کند. هر چند که جنایاتی که به خصوص در عراق و سوریه و فلسطین واقع می شوند ربطی به سلاحهای هسته ای هم ندارند (و یحتمل هم مستقیم و غیرمستقیم در رابطه شان با استکبار دقیقاً ربط دارند) و گاهاً نهایت قساوت قلب را هم می رسانند و ظلمی است که از هر انسانیتی به دور است و باید با تمام قوا با آن جهاد کرد و جنگید. 

البته دلیل دیگری که باید سلاح هسته ای در اختیار امام زمان و لا غیر باشد وضعیتی است که در رابطه با دانشمندان هسته ای جهانی و نه فقط ایرانی هم مشاهده می شود. بعضی از اینها هر چند که خود هم یحتمل خبر نداشته باشند، ولی معلوم است که چطور مظوم واقع شده و حتی به بردگی استکبار کشانده شده اند. و بجای اینکه در خدمت خدا و خلق خدا باشند، اینطور به بردگی استکبار کشیده شده اند. و لذا بین قاطبه ی استکباری در نوساناتند. در بعضی موارد این موضوع آنقدر مشهود است که روح و روان انسان را بدرد می آورد و ناگفته نماند که دانشمندان هسته ای ایران نیز مستقیماً مورد ترور واقع شدند. خدا این قاتلین و تروریستهای شهریاری و علی محمدی و رضایی نژاد و احمدی روشن و دیگران را لعنتشان کند. اینها صد در صد دانشمندانی بوده اند که در خدمت بشریت داشته اند زحمت می کشیده اند و خون دل می خورده اند. کیست و کدام جنایتکاری است که بخواهد دانشمندان هسته ای را ترور کند؟ ببینید وضع بشریت به کجا کشیده شده است؟ اینها همان لعنت شده هایی هستند که با پیامبران و امامان هم مخالفند و بلکه آنها را نیز اگر دستان خون آلود و جنایتکارشان به آنها برسد به قتل می رسانند. لا اله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجئه.

ان شاء الله که خدا سایه حضرت عالی را از سر ما کم نکند.

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

نقطه ب بسم الله

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

 

[در تاریخ 1395/11/17 اضافه شد که سلاحهای هسته ای بر حسب فتوای رهبری و ولایت فقیه مد ظله العالی حرمت دارد و حرام است.]

 

علوم الهی همچون فقه و حکمت متعالیه، یک سفری دارد از طبیعیات و خلق به حق که وقتی سالک این سفر را طی کرد نمی خواهد دوباره به طبیعیات و خلق برگردد مگر سفر از حق به خلق بالحق کند. و اسفار اربعه را کامل طی کردن غیر از این است که بین حق و باطل سالک سرگردان بماند و این است که می فرماید وقتی کسی در علوم الهی مستقر شد و مزه آن را چشید، دیگر نمی خواهد به علوم طبیعی برگردد!

و لذا وقتی کسی دریافت که بقیة الله خیرٌ لکم ان کنتم مومنین یعنی طعم ایمان به بقیة الله الاعظم فی الارضین را چشید، جایز نیست دیگر به کمتر از آن راضی شود. البته یک وقت هست که ما بین مخلوطی از حق و باطل واقع هستیم آنطور که در داستان فرعون و موسی علیه الصواة و السلام است و اینها با هم دارند احتجاج می کنند یا قوم موسی گرفتار گوساله سامری شده است.... اینجا اگر سالک الی الله اشتباهی طرف باطل را گرفت، گمراه خواهد شد. اما یک وقت هست که حق از باطل سوا شده است و جاء الحق و زهق الباطل ان الباطل کان زهوقا. اینجا آن سلاح هسته ای نه تنها ساخت بشر و بلکه بلاهای الهی نیز وارد می شوند. بنظر این حقیر می رسد که نماد این احتجاجات بین حق و باطل آنجایی است که انسان دارد در شرک دست و پا می زند تا آدمیت خود را ثابت کند و به اسلام و توحید آیا تن در بدهد یا خیر. و لذا طرف ذات اقدس اله را نمی گیرد و بلکه به طبیعت نزول می کند. و لذا هر چه سلاح هسته ای که در عالم موجود است و ماورای آنرا اختراع کند بیاورد که کار خود را التیام بخشد، کار نمی کند برای اینکه از بندگی خدا خارج شده است! السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی الیل و النهار و لا جعله الله اخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی ابن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین الذین بذلوا مهجم دون الحسین علیه السلام.

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

بسم الله الرحمن الرحیم.

 

اما بعد حمد الله الذی جعل الحمد ثمناً لنعمائه، و معاذاً من بلائه، و سبیلاً الی جنانه، و سبباً لزیادة احسانه، و الصلوة علی رسوله نبی الرحمة، و امام الائمة، و سراج الامة، المنتخب من طینة الکرم، و سلالة المجد الاقدم، و مغرس الفخار المعرق، و فزع المعلاء المثمر المورق، و علی اهل بیته مصابیح الظلم، و عصم الامم، و مثار الذین الواضحة، و مثاقیل الفضل الراجحة صلی الله علیهم اجمعین، صلوة تکون ازاءً لفضلهم، مکافاةً لعملهم، و کفآءً لطیب فرعهم و اصلهم، ما انار فجر ساطع، خوی ننجمٌ طالع.

...

الحمد لله الذی لا یبلغ مدحته القائلون، و لا یحصی نعماءه العادون، و لا یودی حقه المجتهدون، الذی لا یدرکه بعد الهمم، و لا یناله غوص الفطن، الذی لیس لصفته حد محدود و لا نعت موجود، و لا وقت معدود، و لا اجل ممدود. فطر الخلائق بقدرته، و نشر الریاح برحمته، و وتدبالصخور میدان ارضه.

 

یک مقاله ای را ذیروز خواندم در یکی از روزنامه های پریروزها راجع به دیوید هاروی و کتابش با عنوان از حق به شهر تا شهرهای شورشی. مصاحبه ای هم که راجع به این کتاب فوق الذکر هاروی کرده را ترجمه و منتشر کرده است. این کتاب در سال 2012 هم نوشته شده است و یک دیدگاه جالب بخصوصی را ارائه می هد از دیدگاه های مارکس و کمون و کمونیسم و شهرها و تجارت و سرمایه و مقابله با سرمایه داری در شهرها. مسئله اصلا در آن اسلامی وجود ندارد، لااقل در ظاهر هر چه مقاله را زیر و رو کنید، می بینید که خوب. پس این مفاهیم اسلامی و فقهی و حکمت متعالیه اش کو هر چند که از حق به شهر نیز می گوید. انسان را یاد از حق به خلق حکمت متعالیه و اسفار اربعه می اندازد. ولی مفاهیم کاملاً گویا مارکسیستی است و کمونیستی. البته بنده خیلی هم با این مفاهیم اخت نیستم. و خوب باز یک چیزی مشهود است و آن اقتصاد مقاومتی است. اینجا است که اگر کسی بداند معنای اقتصاد مقاومتی چیست؟ بقول معروف، شستش خبردار می شود که ای دل غافل. چه شد؟

یعنی می فرماید که حاضر است بین کمونیسم و سرمایه داری مدام نوسانات کند و اله کلنگ نماید و سرمایه داری و کمونیسم زیر و رو شوند، و اما خوب، آیا حاضر هم هست که به اسلام ناب محمدی اقتدا کند؟ آیا حاضر است لااقل همان دین خود را برپا دارد؟ یهودیت یا مسیحیت است؟ باشد. همان را قبول کند و نه اینکه به صهیونیسم بپردازد و به دام استکبار و سرمایه داری از یک طرف و مستضعفین و مظلومین و انقلاب و انقلابیگری و خراب کردن همه ی ریشه ها و زیرساختهای شهرها و جوامع بپردازد؟ و بلکه همه عالم را به آتش بکشد؟

و بلکه حاضر است به همه نوع فساد درافتد و همه جور فسق و فجور و اصراف را تحمل کرده و زیر بار همه جور ظلم و جور و فقر و فلاکت زدگی و حاشیه نشینی و فحشاء برود ولی دست از کفرش برندارد. فانظروا کییف کان عاقبة المکذبین.

 

۱. قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِکُمْ سُنَنٌ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ ﴿آل عمران: ١٣٧﴾

 
۲. قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ ثُمَّ انظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ ﴿الأنعام: ١١﴾
 
۳. وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّـهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّـهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلَالَةُ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ ﴿النحل: ٣٦﴾
 
۴. فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَانظُرْ کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ ﴿الزخرف: ٢٥﴾

 

یعنی این یک وجه مسئله است که وقتی در میان کذب واقع شده ایم و مکذبین جهانگیر شده اند و می خواهند همه عالم را ببلعند، کسی بخواهد بیاید و بگوید که من می خواهم اینها را ارشاد کنم و به راه راست بیاورم یا اینکه اصلا خیر. می خواهم به اسلام خودم بپردازم ولی با این مکذبین عالمگیر شده هم اقتصاد مقاومتی کنم. خوب، اینجا کیست که دارد اشتباه می کند؟ این را اگر ما در یک جااهایی در دنیای اسلام بنگریم که حتی جبهه بندیهای جهانی از چه نوعی است، بهتر متوجه مسئله می شویم. البته بعضی ادعا هم می کنند که چرا ما طرف کمونیسم بایستیم و نه طرف سرمایه داری؟ موضوع این است که وقتی خود سرمایه داری با کمونیسم متحد شود تا بتواند حساب کارش دستش بیاید، جبهه کمونیسم و سرمایه داری دو روی یک سکه می شوند که معلوم هم نیست که آیا هر دو با هم فروپاشی خواهند کرد یا این زودتر یا آن زودتر؟ و چرا؟ چون حساب بفرمایید که ما نظریه از حق به شهر و شهرهای شورشی را داشته باشیم و سرمایه داری جهانی را هم داشته باشیم و کمونیسم را هم که داریم، و اما دیگر چه می ماند که نداریم؟ آیا ریاضی-فیزیکمان هم نزدیک به نظریه حمیدی-مجیدی رسیده است یا اینکه به همان نظریات دیگران قانع ایم؟ آیا حکمت متعالیه مان به چه صورت است؟ فقهمان کجا است؟ و از همه مهمتر آیا همه اینها را می توانیم مستقیم و غیرمستقیم با اقتصاد مقاومتی مان ربط دهیم و ترابری و تجارت و فرهنگ خود را بر حسب امور اسلامی ناب محمدی بسازیم؟

بعضی ایراد کنند یحتمل که آقا تو برو به همان خانواده ات برس! البته این حرف متینی هم یحتمل باشد. و همینطور هم باید امر به معروف و نهی از منکر هم کرد که خانمها آقایان حجاب و بلکه چادر مشکی. ولی همین مقالات را در مورد پروانگی در نظر بگیرید:

http://lanl.arxiv.org/pdf/1306.0622v3

http://xxx.lanl.gov/pdf/1610.02890v2

 
و حالا مقالات دیگر هم که در پستهای قبل فراوان داریم برای تفکر و تعقل و تفقه، و اما این ابسترکت سخنرانی آی پی ام را هم خواستید به حساب آورید و در نظربگیرید:
 
 
مسئله اینجا است که آیا بین دو فرضاً سیاه چاله نجومی ای که ما در نظر آورده ایم، و یحتمل بتوان آنرا به سرمایه داری همراه با کمونیسم که آیا پایدار است و آیا در حال فروپاشی است، آیا با اسلام ناب محمدی وارد این میدان علمی-الهی شدن یک پروانگی ای را مشاهده نمی فرمایید که بین این دو یحتمل در نوسانات است و اصول اخلاقی را می طلبد و دنبال حکمت متعالیه است و بلکه دارد خود را به نظریه حمیدی-مجیدی نزدیک و نزدیکتر می کند و آیا بتواند و آیا نتواند؟ یا اینکه باز اصلا می فرمایید مسئله چیست؟ کدام پروانگی؟ کدام سیاه چاله؟ کدام AdS/CFT؟ کدام هندسه ناجابجایی؟ کدام مدل استاندارد فیزیک؟ کدام ابرگرانش؟ کدام ابرتقارن؟ کدام ریسمان؟ کدام کوهمولوژی؟ کدام ... کدام ... کدام ....؟ هیچی اصلاً. اصلاً نداریم!!! البته فقاهت و حکمت متعالیه و اسلام ناب محمدی جای خود دارد.
ولی مسئله دیگر این است که یحتمل پروانه ای را می توانید فرض بفرمایید که بین دو سیاه چاله دارد پرواز می کند و از یکی به دیگری می رود و برمی گردد. و در این رفت و آمد بینهایت می تواند سفرها کند و آیا بتواند به حق برسد و اسفار اربعه را بپیماید؟ این نظریه را می توانید برایش نظریه ای لانگلندزی در نظر آورید که ال-سریهای (L-series) خود را دارد و یحتمل می توان برنامه لانگلندز در نظریه اعداد و یا برنامه هندسی لانگلندز را برایش برآورد کرد. و حرفها داریم و می توان آیا به نظریه حمیدی مجیدی نیز راه یافت و حکمت متعالیه را برنامه ریزی نمود و بلکه وارد فقاهت هم شد؟ یعنی همه اینها را وسط سرمایه داری همراه با کمونیسم داریم که آیا دارد فروپاشی می کند و آیا دارد پایداری می کند؟ و همینطور هم اسلام ناب محمدی. و الله اعلم. یعنی یکی نیست به این خلق الله بگوید که بابا از همان اول اسلام بیاور! لا اله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  و ارفع درجته.
 
زیرنویس: فلسطین، و ما ادراک ما فلسطین. در کنفرانس فلسطین مقام معظم رهبری سخنان مهمی را ایراد فرمودند. بنده یک چیزی را راجع به فلسطین عرض کنم. وقتی تازه انقلاب شده بود، بنده یک بار تازه از آمریکا به ایران برگشتم و دیدم که وسط خیابانها روی بنرهایی نوشته شده اسرائیل نابود باید گردد. پیش خود گفتم که مگر می شود؟ یعنی ما قبل از انقلاب چندان امام خمینی را هم درست نمی شناختیم چه رسد به اینکه متوجه این مطالب دیگر باشیم. و اما این یک مشکل روشنفکر نماها هم هست که آنچنان در تبلیغات صهیونستها و اسرائیلیها غرق می شوند که اسلام و مسلمانی خود را بالکل فراموش می کنند. این همه جنایات را در فلسطین اشغالی اسرائیلیها چطور است که دارند مدام انجام می دهند و فروپاشی نمی کنند؟ اسرائیلیها و صهیونیستها آیا به نام خدا و پیغمبری هم دارند این کار را می کنند؟ اسرائیلیها اگر اعلام می کردند که ما از خدا و پیغمبر هم دست برداشته ایم و کمونیست و مارکسیست هم شده ایم، باز هم نمی توانستند از جعلی بودن رژیمشان قسر در بروند برای اینکه کمونیستها هم چنین نمی کنند و بلکه بفکر سعادت مردم خود هستند و نه به بردگی کشیدن مردم و غیر دانستن فلسطینیان که سرزمین مادریشان را اشغال کرده اند. یحتمل میانمار هم با همه قساوت قلبشان بر علیه مسلمانان روهینگیایی مثل اینها نیستند و بلکه دارند از همین اسرائیلیها و آمریکاییها و عملکردشان در فلسطین اشغالی است که درس می گیرند. خدا لعنت کند اسرائیلیها را و هر چه زودتر نابود شوند. احمدی نژاد خوب شروع کرد در شعارش بر علیه اسرائیل ولی بعد خرابش کرد و این دولت هم که بدتر است. این مسئله اسرائیل بدتر از یک غده ی سرطانی است که اگر از آن جلوگیری نشود به همه جا سرایت می کند. ان شاء الله اسرائیل و تفکر صهیونیستی همراه آن هر چه زودتر در کل عالم و نه فقط در اسرائیل فروپاشی کند. و اسلام ناب محمدی بخواست خدا در همه عالم فراگیر شود و دشمنان امام زمان نابود شوند و آن حضرت هر چه زودتر ظهور نمایند. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر.
  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

اصولاً خیانت چیز بدی است، ولی اینکه کسی به ذات نفس خود خیانت کند دیگر از همه بدتر است و جبرانپذیر نیست. چطور می شود که کسی به ذات نفس خود خیانت کند؟

 

زیر نویس 2/15/2017 مطابق 27/11/1395:

 

امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء و یجعلکم خلفاء الارض ءاءاله مع الله قلیلاً ما تذکرون.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد الله رب العالمین. الرحمن الرحیم. مالک یوم الدین. ایاک نعبد و ایاک نستعین. اهدنا الصراط المستقیم. صراط الذین انعمت علیهم. غیر المغضوب علیهم و لا الضالین.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

قل هو الله احد. الله الصمد. لم یلد و لم یولد. و لم یکن له کفواً احد.

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء

 

بنده یک چیزی که به ذهنم خطور کرد وقتی سخنرانی رهبری را گوش می کردم این است که کذابیت نیز هیچ حد و حدودی می تواند نداشته باشد همانطور که حق هم هیچ حد و حدودی ندارد. یحتمل بتوان گفت که این پیام الغدیر است و این را در احقاق الحق و ازهاق الباطل آیت الله العظمی مرعشی نجفی و الغدیر علامه امینی و بلکه واقعه کربلا نیز باید دنبال کنیم. مسئله این است که سیاست اسلامی و حکومت اسلامی وقتی معنی می پذیرد که بتوان اسلام را تبلیغ کرد. و با وجود دشمنانی درونی و بیرونی ای که اصلا دغدغه اسلام ندارند و بلکه دستشان با دست صهیونیسم در دشمنی با اسلام یکی است، بنده حقیر بنظرم می رسد که اسلام را به کفار تبلیغ کردن می تواند آسانتر باشد تا به آنهایی که ادعای اسلامیت دارند. ما چطور می توانیم به وهابیت و آل سعود و آل خلیفه و داعش و تروریست پرورها، یعنی آنهایی که فقط تفرقه و کشتار و جنگ بین مسلمانان را می پسندند، تبلیغ اسلام کنیم؟ معرفت دینی کجا رفته است؟ البته همان خانواده خود را وادار به شرایع و ارزشهای دینی ساختن نیز معرفت خاصی می خواهد که اول از همه باید هواهای نفسانی را کنار گذاشت. ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الظالمین. یعنی ما نمی توانیم دیگران را وادار کنیم که آقایان خانمها شما طبیعیات را کنار بگذارید و لذا متوجه خواهید شد که الهیات و حکمت متعالیه چقدر سودمند است. دلیلش هم این است که در جواب می فرماید که اگر خیلی زرنگی برای خودت حکمت متعالیه و آداب نمازت را ثابت کن و من ببینم آیا داری راست می گویی یا خیر. نه تنها نمی خواهد از نشئه طبیعت خارج شود و بلکه تو را هم دعوتت می کند که راه کجت را کنار بگذار و به صراط مستقیم ما بپیوند. در صورتی که خودش هم می داند که چه سخن کذبی دارد می گوید. این نوع کذابیت را هیچ جوری نمی شود با آن جنگید و بلکه یک ظلمی است که هر حکومت مشروعه ای را نیز می خواهد از هم بپاشد. یعنی کذابیت او بالواقع روشن نمی شود تا وقتی که همه نشانه های دین و شریعت و اسلام را به خیال خودش نابود کند آنچنان که قابیل هم ادعای هابیلی می کند، ولی در نبود هابیل بسبب کشته شدن او دیگر چه فایده؟ قابیل می خواهد چه ادعایی کند؟ حالا اگر او را در چاه می انداخت و او را به مصر می بردند و می فروختند، باز یحتمل یوسف دیگری می شد. بقول آن مرجع بزرگوار تقلید و مفسر قرآن در تفسیر سوره یونس، اگر رقیب را حذف کنی که خیلی هنر نکرده ای، و اگر توانستی با رقابت او به مبارزه برخیزی است که هنر کرده ای. ولی وقتی هنرت این شد که قدرتمند شده ای، حالا دیگر فکر نظریه گالوای فقهی کآرتینی دیگر یحتمل نیافتی که این کدام تناظر می شود و صاف می خواهی بر آن ضعیفتر غلبه کنی و کاری هم نداری که او زیدی است یا سنی است یا دوازده امامی است. همه را مثل خودت کذاب می انگاری. و همه چیز را می خواهی اثبات کنی که از کذابیت است که برمی خیزد برای اینکه داری یک دروغ گنده ای به خودت می گویی که حالا بیا و ببین. ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الظالمین. این آن چیزی است که از رادیو صهیونیستی می شنوی که می فرماید کدام ولایت فقیه؟ ولایت فقیه را ما خودمان درست کرده ایم! رادیو صهیونیستی چنین چیزی را پخش نکند، آیا دیگر می توان به او گفت رادیو صهیونیستی؟ آیا از رادیو صهیونیستی انتظار دیگری می رود؟ اصلا از همین راه ها است که صهیونیسم می خواهد به کل عالم حکومت کند و بلکه حکومت اسلامی را حاشا می کند. این همان چیزی هم هست که آمریکا می خواهد. یعنی چه؟ یعنی یک رئیس جمهوری را بیاور رئیس جمهورش کن که از اسلام هیچ نمی داند ولی حالا خوب یک جورهایی هم اسمش به مسلمانها می خورد. و دیگر خیلی با اسلام راه بیاید نهایتاً می خواهد بنام مبارزه با تروریسم، همان تروریستها را به جان اسلام و مردم مسلمان بیاندازد. حالا شما بفرمایید که اقایان خانمهای حجاج بیت الله الحرام همه و همه می رویم سفر حج و شده از یمن برویم یا از عراق برویم یا از سوریه هم برویم، می رویم سفر حج. مسئله این است که هر کتابی برای خنگولکها بنویسیم، نمی توان کتابی برای گرویدن به اسلام برای خنگولکها نوشت چرا که لی لی خانم آلمانی همینجوری نمی آید بگوید که من با خدا حرف زدم و رفتم ادیان مختلف را راجع بهشان تحقیق  کردم و دیدم که اسلام از همه بهتر است. و اسلام آوردم. با خنگولک بازی نمی توان اسلام آورد. یک بار بروید مسجد و اقامه نماز کنید و با دیگر نمازگزاران سعی کنید بروید توی بحث. ببینید خنگولک بازی ای در کار است؟ یا باید آن را بلکه کنار هم گذاشت. ممکن است که هر متخصصی فقط در کار خود تخصص داشته باشد و نه در کار دیگری. ولی اسلام یک چیزی است که تخصصش در این است که اگر اسلام نیاوردی خنگولک می شوی هر چند که با خنگولک بازی نمی شود روان شناسی یاد گرفت ولی با روان شناسی برای خنگولکها می شود اتفاقاً خیلی شیرینتر هم اصول روان شناسی را فرا گرفت. مثل این است که بنده بخواهم سواهیلی یاد بگیرم و بگویم که من می روم آلمان آنجا می گردم ببینم کی سواهیلی بلد است و شروع می کنم با او سواهیلی حرف زدن برای اینکه همه زبانشان آلمانی است و هیچ کس دیگری سواهیلی بلد نیست حرف بزند. و لذا خجالت من می ریزد همانطوری که من اگر بروم آفریقا یا هند و بخواهم با همه انگلیسی حرف بزنم. آنقدر باید با آنها سر و کله بزنم تا آنها لهجه مرا بفهمند و من لهجه آنها را بفهم و همین باعث خواهد شد که لهجه ام پیشرفت کند. اما نمی شود بفرمایید که بنده برای اینکه روانشناسی یاد بگیرم می روم یک مدتی در بیمارستان روانی بستری می شوم تا روانشناسی و بلکه روانپزشکی را از نزدیک لمس کنم! بلکه سعادت داشته باشی بروی به بیماران روانی بستری شده در بیمارستان روانی کمک کنی. این را می گویند خیرخواهی. و اما اگر سعی ات بر این شد که خودت مستقیماً بروی آنجا بستری شوی که چم و خم روانشناسی و روانپزشکی را یاد بگیری، مطمئن باش که همه خواهند گفت که این بابا راست راستی عجب خنگولکی است. همه عمرت را به بطالت گذراندی، یک چند صباحی هم سعی کن از خنگولکی در بیایی. این یعنی چه؟ مثلاً می فرماید: إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ اَلسَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ اَلتَّبَاعُدِ مِنْکَ. خوب آنوقت ما چه داریم بگوییم؟ لابد ما هم می خواهیم بگوییم  إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ اَلاِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ اَلْقُلُوبِ حُجُبَ اَلنُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ اَلْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ. آن حضرت هم تعلقات قلبی خود را بروز می دهند و ما هم. مشکل دروغگویی این است که دروغگو هر چه را به زبان راند یا نوشت معنی اش این نیست که در قلبش هم همان می گذرد. و لذا این درست است که کذابیت بد است، و اما با کذابیت بدتر از همه نمی توان به قلب خود چیزی آموخت! به قلب خودت که نمی توانی دروغکی و خنگولکی آداب نماز بیاموزی. گیر می کنی. می توانی آداب نماز را برای خنگولکها به انگلیسی و آلمانی و سواهیلی هم ترجمه کنی. اما از زبان تا قلبت خیلی هم راه نیست و لذا بهتر است به آن دروغ نگویی و فقه و حکمت متعالیه ات را هم یاد بگیری. و با سیاست یک حکومتی را ایجاد کنی که اقتصاد و علم و دین و فقه و قرآن را عملاً به جهانیان بیاموزی. مثلاً این یک سوالی برای این حقیر شده بود که سوره غافر یا مومن آیا ربطی با مومن آل فرعون هم دارد؟ یا اینکه سوره مومن نیز نامنیده شده، ربطی به مومن آل فرعون ندارد که یحتمل همین درست است تا آنجایی که بنده خاطرم هست و سوره غافر سوره مومن نیز نامیده شده بدلیل دیگری. یک موقعی هست که شما می خواهید خمستان را بدهید و می گویید که من خمسم را می خواهم به این مرجع تقلید بدهم یا به آن مرجع تقلید بدهم. یا این نماینده مرجع تقلیدم را می پسندم و دیگری را نمی پسندم. حالا می بینیم که عذری باقی نمی ماند چرا که می توان آنرا الکترونیکی نیز پرداخت کرد! فالله خیرٌ حافظٌ و هو ارحم الراحمین. یعنی آیا شما حاضرید روانشناسی را بسپارید دست کسانی که مرجعشان روانشناسی برای خنگولکها است و بعد هم تشریف ببرید بیمارستان روانی برای خنگولکها؟ اگر خودتان را سپردید دست خنگولکها، انتظار هم نداشته باشید که شما را نفرستند بیمارستان روانی خنگولکها و بلکه از شما پاداش هم بخواهند که در حقتان دارند خیلی هم خوبی می کنند و شما خیلی هم مدیون آنها هستید چرا که روی تپه ای ایستاده اند و همینطوری دارند به شما تیراندازی می کنند و رجز می خوانند و شما هم نشسته اید همه را با کمال میل گوش می دهید و می خواهید ببینید که آخرش به کجا می رسد؟! کذابیت از شما است یا از آنها؟ یعنی آن موقعی که باید یک کاری می کردی، نکردی. حالا دیگر می خواهی چه کنی؟ همینطوری دست روی دست بگذاری و هیچ نکنی؟ آخرش یک کاری بکن. حکمت متعالیه را دریاب. آداب قلبیه ی نمازت را درست کن. نظریه حمیدی-مجیدی گالوایی لانگلندزی ات را ببین باید چه کنی؟ حکومت اسلامی جهانی را که فطرتاً همه مسلمان اند را دریاب. و لا تطع الکافرین و جاهدهم به جهادا کبیرا را محدودش نکن به یک نادانی که دست چپش را هم از دست راستش بلد نیست. فقاهت بیاموز. لا اله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  و ارفع درجته.

 

زیرنویس-  بنده حقیر فکر می کنم رهبری سرمشق  بسیار قابل توجه ی امروز برای جوانان نخبه فرمودند که آنها می توانند برای هندسه سلامت در مملکت خود بجای مهاجرت به کشورهای پیشرفته تر تلاش نمایند.

و بنده باز بنظرم رسید که هندسه سلامت می تواند به سلامت خود فرد هم مربوط شود. و حال آنکه سلامت هندسه می تواند به سلامت هندسه اجتماعی اقتصادی جهانی مربوط و بلکه به همه کائنات و کل وجود هستی مربوط گردد و بلکه ان شاء الله در هندسه شکل گیری مدینه فاضله صادقه نبوی-علوی امام زمان ما منتهی شود. و لذا هندسه سلامت و سلامت هندسی می توانند خیلی به هم مربوط بوده و بلکه روشن سازد که چرا نظریه گرانش (کوانتمی) نیز هندسی است. حفظ سلامت فردی و اجتماعی اسلامی بسیار مهم است. شَهِدَ اللَّـهُ أَنَّهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِکَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿آل عمران: ١٨﴾

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور پیامی، ارتحال رفیق دیرین و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را تسلیت گفتند.

متن پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

با دریغ و تأسف خبر درگذشت ناگهانی رفیق دیرین، و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی و همکار نزدیک سالهای متمادی در عهد جمهوری اسلامی جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را دریافت کردم. فقدان همرزم و همگامی که سابقه‌ی همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به پنجاه و نه سال تمام میرسد، سخت و جانکاه است. چه دشواریها و تنگناها که در این دهها سال بر ما گذشت و چه همفکریها و همدلیها که در برهه‌های زیادی ما را با یکدیگر در راهی مشترک به تلاش و تحمل و خطرپذیری کشانید. هوش وافر و صمیمیت کم‌نظیر او در آن سالها، تکیه گاه مطمئنی برای همه کسانی که با وی همکار بودند بویژه برای اینجانب به شمار میآید. اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهه‌هایی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بین‌الحرمین کربلای معلّی بود، بکلّی بگسلد و وسوسه‌های خناسانی که در سالهای اخیر با شدت و جدیت در پی بهره‎‌برداری از این تفاوتهای نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد. او نمونه‌ی کم نظیری از نسل اول مبارزان ضد ستم‌شاهی و از رنج دیدگان این راه پرخطر و پر افتخار بود. سالها زندان و تحمل شکنجه‌های ساواک و مقاومت در برابر این همه و آنگاه مسئولیتهای خطیر در دفاع مقدس و ریاست مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و غیره، برگهای درخشان زندگی پرفراز و نشیب این مبارز قدیمی است. با فقدان هاشمی اینجانب هیچ شخصیت دیگری را نمی‌شناسم که تجربه‌ئی مشترک و چنین درازمدت را با او در نشیب و فرازهای این دوران تاریخ‌ساز به یاد داشته باشم. اکنون این مبارز کهنسال در محضر محاسبه‌ی الهی با پرونده‌ئی مشحون از تلاش و فعالیت گوناگون قرار دارد، و این سرنوشت همه‌ی ما مسئولان جمهوری اسلامی است. غفران و رحمت و عفو الهی را برای وی از صمیم قلب تمنا میکنم و به همسر گرامی و فرزندان و برادران و دیگر بازماندگان ایشان تسلیت عرض میکنم.

غفرالله لنا و له

سید علی خامنه ای

۱۹ دی ماه ۱۳۹۵

 

 

بنده نیز درگذشت حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی را تسلیت عرض می کنم.

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

Image result for ‫96 شهید از شلمچه‬‎

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

اللَّهُمَّ بِذِمَّةِ الْإِسْلامِ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ وَ بِحُرْمَةِ الْقُرْآنِ أَعْتَمِدُ إِلَیْکَ وَ بِحُبِّی النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الْقُرَشِیَّ الْهَاشِمِیَّ الْعَرَبِیَّ التِّهَامِیَّ الْمَکِّیَّ الْمَدَنِیَّ أَرْجُو الزُّلْفَةَ لَدَیْکَ فَلا تُوحِشْ اسْتِینَاسَ إِیمَانِی، وَ لا تَجْعَلْ ثَوَابِی ثَوَابَ مَنْ عَبَدَ سِوَاکَ فَإِنَّ قَوْماً آمَنُوا بِأَلْسِنَتِهِمْ لِیَحْقِنُوا بِهِ دِمَاءَهُمْ فَأَدْرَکُوا مَا أَمَّلُوا وَ إِنَّا آمَنَّا بِکَ بِأَلْسِنَتِنَا وَ قُلُوبِنَا لِتَعْفُوَ عَنَّا فَأَدْرِکْنَا [فَأَدْرِکْ بِنَا] مَا أَمَّلْنَا وَ ثَبِّتْ رَجَاءَکَ فِی صُدُورِنَا وَ لا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ الْوَهَّابُ فَوَ عِزَّتِکَ لَوِ انْتَهَرْتَنِی مَا بَرِحْتُ مِنْ بَابِکَ وَ لا کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ لِمَا أُلْهِمَ قَلْبِی [یَا سَیِّدِی ] مِنَ الْمَعْرِفَةِ بِکَرَمِکَ وَ سَعَةِ رَحْمَتِکَ إِلَى مَنْ یَذْهَبُ الْعَبْدُ إِلّا إِلَى مَوْلاهُ وَ إِلَى مَنْ یَلْتَجِئُ الْمَخْلُوقُ إِلّا إِلَى خَالِقِهِ

 

ناد علیاً علیاً یا علی،

ناد علیاً علیاً یا علی،

ناد علیاً علیاً یا علی،

ناد علیاً علیاً یا علی،

 

بِسمِ اللهِ الرَّحمن الرَّحیم.

نادِ عَلیاً مَظهَرَالعَجائِب تَجِدهُ عَوَناً لَکَ فِی النَوّائِب لی اِلیَ اللهِ حاجَتی وَعَلَیهِ مُعَوَّلی کُلَّما اَمَرتَهُ وَرَمَیتَ مُنقَضی فی ظِللّ اللهِ وَ یُضِلل اللهُ لی اَدعُوکَ کُلَّ هَمٍ وَغَمًّ سَیَنجَلی بِعَظَمَتِکَ یا اللهُ بِنُبُوَّتِکَ یامُحَمَّدَ بِوَلایَتِکَ یاعَلِیُّ یاعَلِیُّ یاعَلِیُّ اَدرِکنی بِحقِّ لُطفِکَ الخَفیَّ اللهِ اَکبَرُاَنامِن شَرِّ اَعدائکَ بَریءٌ اللهُ صَمَدی مِن عِندِکَ مَدَدی وَعَلَیکَ مُعتَمِدی بِحقِّ إِیاکَ نَعبُدُ وَ إَیاکَ نَستَعینُ یااَبالغَیثِ اَغِثنی یااَبَاالَحَسَنَین اَدرِکنی یاسَیفَ اللهُ اَدرِکنی یابابَ اللهِ اَدرِکنی یاحُجَّهَ اللهِ اَدرِکنی یا وَلِیَّ اللهِ اَدرِکنی بِحَقَّ لُطفِکَ الخَفیَّ یا قَهّارُتَقَهَّرتَ بِالقَهرِوَالقَهر ُفی قَهرِ قَهرکَ یاقَهارُ یاقاهِرَالعَدُوّ یاواِلیَ الوَلِیَّ یا مَظهَرَ العَجائِبِ یامُرتَضی عَلِیُّ رَمَیتَ مِن بَغی عَلَیَّ بِسَهمِ اللهِ وَسَیفِ اللهِ القاتِلِ اُفَوَّضُ اَمری اِلیَ اللهِ اِنَّ اللهُ بَصَیرٌ بِالعَبادِوَاِلحُکُم اِلهٌ واحِدٌ لااِلهَ اِلاّ هُوَ الرَّحمنُ الرَّحیمُ اَدرِکنی یاغیاثَ المُستَغییَنِ یا دَلیلَ المُتَحیِّرِینَ یااَمانَ الخائِفینَ یامُعینَ المُتَوَکِلینَ یا رَاحِمَ المَساکینَ یا اِلهَ العالَمَینَ بِرَحمَتِکَ وَصَلَّی اللهُ عَلی سَیِّدِنا مُحَمَّدٍ وَالِهِ اَجمَعین وَ الحَمدُ اللهِ رَبِّ العالَمینَ.

 

بنده فکر کنم این مثال خوبی است که خانمها خیلی هم خوب است به عنوان حجاب از چادر استفاده کنند یا لااقل چادر را در بقچه خود همیشه همراه خود داشته باشند. و البته از جمله شهید مطهری در کتاب حجاب خیلی بیشتر در این مورد توضیح می دهند. ولی بنده یک مثال بانکداری اینجا می زنم از آنجایی که اقتصاد مقاومتی هم خیلی این روزها مهم است. و برای این کار ما این مسئله را خود یک خمینه ای فرض می کنیم و بعد به کلافی روی این خمینه رفته و  به زبانهای برنامه نویسی می پردازیم. مسئله این است که در این زبانهای برنامه ریزی رایانه ای اگر با آنها کار کرده باشید، می بینید که syntax , semantics یا همان صرف و نحو در این زبانها چقدر مهم است. و از جمله ساده ترین قوانین گرامری آنها اینکه حتی یک ویرگول: (،) یا حتی یک اسپیس: space ( ) نیز درست استفاده شود. معمولاً از اسپیسهای اضافه یحتمل خود برنامه ها فاکتور بگیرند.

برای این کار بنده یک مثال روزی را بزنم! سایت کتابخانه ای-شیعه-دات-آی- آر یک جستجوگری دارد که این آخرین روایات و احادیث را بنده از آن طریق استفاده کردم. گاهی اوقات هست که دنبال یک چیزی می گردید و کاملاً چیزهای دیگری را به شما جستجوگر می دهد:

 

حدثنا علی بن أحمد بن عبد الله بن أحمد بن أبی عبد الله البرقی، عن أبیه، عن جده، عن عمر بن عثمان، عن أبی جمیلة المفضل بن صالح، عن سعید ابن طریف، عن الاصبغ بن نباتة، عن علی بن أبی طالب (علیه السلام)، قال: هبط جبرئیل على آدم (علیهما السلام)، فقال: یا آدم، إنی أمرت أن أخبرک واحدة من ثلاث، فاختر واحدة ودع اثنتین. فقال له آدم: وما الثلاث یا جبرئیل؟ قال: العقل والحیاء والدین. قال آدم: فإنی قد اخترت العقل. فقال جبرئیل للحیاء والدین: انصرفا ودعاه. فقالا: یا جبرئیل، إنا أمرنا أن نکون مع العقل حیث کان. قال: فشأنکما، وعرج

بنده داشتم دنبال "والدین" می گشتم به معنای "پدر و مادر" و بجایش "والدین" که واو به الدین چسبانده شده است به معنای دین آمده است.   و حالا این را می گویند یک بانکداری بد اطلاعات، غیر از این است؟ دلیل این مسئله این است که ما قاعدتاً با یک ماشین جستجوگر طرفیم. برای همین فرق بین والدین و دین را وقتی واو به الدین چسبانده شده است که نمی فهمد. و از طرفی جستجوگر به اسپیسها هم حساس است و انها را تشخیص می دهد. و از طرفی دیگر، باز این هم هست که در نوشتن متون در کتابخانه اسپیس بین لغات کمترین توجهی به آنها نشده است! بقول معروف مسئله می شود نورٌ علی نور. و همه چیز دست به دست هم داده و دنبال یک چیزی می گردید و کلی چیزهای دیگر هم دارید و یحتمل الا آن چیزی که دنبالش هستید. بنده عرضم این است که اگر در نرم افزاری برای بانکداری که از انگلیسی به فارسی ترجمه شده است، این اتفاق خدای ناکرده بیافتد. می تواند وضعیتی جبران ناپذیر را ایجاد کند. البته بانکدارها مثل کتابدارها رفتار نمی کنند و معمولاً از همه لحاظ همه چیز را امتحان و چک کرده و حتی هاکرهایی را استخدام می کنند که ببینند می تواند سیستمشان را هک کند یا خیر! و لذا همه نقاط ضعف و مشکلات را می پوشانند و می بندند و جلوگیری می کنند. این را هم می گویند حجاب!

و یکی از عرایض بنده در مشکل رفت و برگشت در نظریه حمیدی-مجیدی از الهیات به ریاضی-فیزیک همین است که مثلاً حالا بیا و اهمیت زبان ماشینها و برنامه ریزیشان را و حتی یک ویرگول را در این میان  ثابت کن. این دفعه شد. یحتمل مثل این است که به خانمها هی توصیه شود چادر و آن هم چادر مشکی، حجاب. حجاب، چادر مشکی. و بانکداری و اقتصاد مقاومتی هم که همینطور مشکلات عدیده. و ....

  • سید حمید بنی هاشمی