الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

۳ مطلب در دی ۱۳۹۵ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء

 

بنده یک چیزی که به ذهنم خطور کرد وقتی سخنرانی رهبری را گوش می کردم این است که کذابیت نیز هیچ حد و حدودی می تواند نداشته باشد همانطور که حق هم هیچ حد و حدودی ندارد. یحتمل بتوان گفت که این پیام الغدیر است و این را در احقاق الحق و ازهاق الباطل آیت الله العظمی مرعشی نجفی و الغدیر علامه امینی و بلکه واقعه کربلا نیز باید دنبال کنیم. مسئله این است که سیاست اسلامی و حکومت اسلامی وقتی معنی می پذیرد که بتوان اسلام را تبلیغ کرد. و با وجود دشمنانی درونی و بیرونی ای که اصلا دغدغه اسلام ندارند و بلکه دستشان با دست صهیونیسم در دشمنی با اسلام یکی است، بنده حقیر بنظرم می رسد که اسلام را به کفار تبلیغ کردن می تواند آسانتر باشد تا به آنهایی که ادعای اسلامیت دارند. ما چطور می توانیم به وهابیت و آل سعود و آل خلیفه و داعش و تروریست پرورها، یعنی آنهایی که فقط تفرقه و کشتار و جنگ بین مسلمانان را می پسندند، تبلیغ اسلام کنیم؟ معرفت دینی کجا رفته است؟ البته همان خانواده خود را وادار به شرایع و ارزشهای دینی ساختن نیز معرفت خاصی می خواهد که اول از همه باید هواهای نفسانی را کنار گذاشت. ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الظالمین. یعنی ما نمی توانیم دیگران را وادار کنیم که آقایان خانمها شما طبیعیات را کنار بگذارید و لذا متوجه خواهید شد که الهیات و حکمت متعالیه چقدر سودمند است. دلیلش هم این است که در جواب می فرماید که اگر خیلی زرنگی برای خودت حکمت متعالیه و آداب نمازت را ثابت کن و من ببینم آیا داری راست می گویی یا خیر. نه تنها نمی خواهد از نشئه طبیعت خارج شود و بلکه تو را هم دعوتت می کند که راه کجت را کنار بگذار و به صراط مستقیم ما بپیوند. در صورتی که خودش هم می داند که چه سخن کذبی دارد می گوید. این نوع کذابیت را هیچ جوری نمی شود با آن جنگید و بلکه یک ظلمی است که هر حکومت مشروعه ای را نیز می خواهد از هم بپاشد. یعنی کذابیت او بالواقع روشن نمی شود تا وقتی که همه نشانه های دین و شریعت و اسلام را به خیال خودش نابود کند آنچنان که قابیل هم ادعای هابیلی می کند، ولی در نبود هابیل بسبب کشته شدن او دیگر چه فایده؟ قابیل می خواهد چه ادعایی کند؟ حالا اگر او را در چاه می انداخت و او را به مصر می بردند و می فروختند، باز یحتمل یوسف دیگری می شد. بقول آن مرجع بزرگوار تقلید و مفسر قرآن در تفسیر سوره یونس، اگر رقیب را حذف کنی که خیلی هنر نکرده ای، و اگر توانستی با رقابت او به مبارزه برخیزی است که هنر کرده ای. ولی وقتی هنرت این شد که قدرتمند شده ای، حالا دیگر فکر نظریه گالوای فقهی کآرتینی دیگر یحتمل نیافتی که این کدام تناظر می شود و صاف می خواهی بر آن ضعیفتر غلبه کنی و کاری هم نداری که او زیدی است یا سنی است یا دوازده امامی است. همه را مثل خودت کذاب می انگاری. و همه چیز را می خواهی اثبات کنی که از کذابیت است که برمی خیزد برای اینکه داری یک دروغ گنده ای به خودت می گویی که حالا بیا و ببین. ربنا ظلمنا انفسنا و ان لم تغفر لنا و ترحمنا لنکونن من الظالمین. این آن چیزی است که از رادیو صهیونیستی می شنوی که می فرماید کدام ولایت فقیه؟ ولایت فقیه را ما خودمان درست کرده ایم! رادیو صهیونیستی چنین چیزی را پخش نکند، آیا دیگر می توان به او گفت رادیو صهیونیستی؟ آیا از رادیو صهیونیستی انتظار دیگری می رود؟ اصلا از همین راه ها است که صهیونیسم می خواهد به کل عالم حکومت کند و بلکه حکومت اسلامی را حاشا می کند. این همان چیزی هم هست که آمریکا می خواهد. یعنی چه؟ یعنی یک رئیس جمهوری را بیاور رئیس جمهورش کن که از اسلام هیچ نمی داند ولی حالا خوب یک جورهایی هم اسمش به مسلمانها می خورد. و دیگر خیلی با اسلام راه بیاید نهایتاً می خواهد بنام مبارزه با تروریسم، همان تروریستها را به جان اسلام و مردم مسلمان بیاندازد. حالا شما بفرمایید که اقایان خانمهای حجاج بیت الله الحرام همه و همه می رویم سفر حج و شده از یمن برویم یا از عراق برویم یا از سوریه هم برویم، می رویم سفر حج. مسئله این است که هر کتابی برای خنگولکها بنویسیم، نمی توان کتابی برای گرویدن به اسلام برای خنگولکها نوشت چرا که لی لی خانم آلمانی همینجوری نمی آید بگوید که من با خدا حرف زدم و رفتم ادیان مختلف را راجع بهشان تحقیق  کردم و دیدم که اسلام از همه بهتر است. و اسلام آوردم. با خنگولک بازی نمی توان اسلام آورد. یک بار بروید مسجد و اقامه نماز کنید و با دیگر نمازگزاران سعی کنید بروید توی بحث. ببینید خنگولک بازی ای در کار است؟ یا باید آن را بلکه کنار هم گذاشت. ممکن است که هر متخصصی فقط در کار خود تخصص داشته باشد و نه در کار دیگری. ولی اسلام یک چیزی است که تخصصش در این است که اگر اسلام نیاوردی خنگولک می شوی هر چند که با خنگولک بازی نمی شود روان شناسی یاد گرفت ولی با روان شناسی برای خنگولکها می شود اتفاقاً خیلی شیرینتر هم اصول روان شناسی را فرا گرفت. مثل این است که بنده بخواهم سواهیلی یاد بگیرم و بگویم که من می روم آلمان آنجا می گردم ببینم کی سواهیلی بلد است و شروع می کنم با او سواهیلی حرف زدن برای اینکه همه زبانشان آلمانی است و هیچ کس دیگری سواهیلی بلد نیست حرف بزند. و لذا خجالت من می ریزد همانطوری که من اگر بروم آفریقا یا هند و بخواهم با همه انگلیسی حرف بزنم. آنقدر باید با آنها سر و کله بزنم تا آنها لهجه مرا بفهمند و من لهجه آنها را بفهم و همین باعث خواهد شد که لهجه ام پیشرفت کند. اما نمی شود بفرمایید که بنده برای اینکه روانشناسی یاد بگیرم می روم یک مدتی در بیمارستان روانی بستری می شوم تا روانشناسی و بلکه روانپزشکی را از نزدیک لمس کنم! بلکه سعادت داشته باشی بروی به بیماران روانی بستری شده در بیمارستان روانی کمک کنی. این را می گویند خیرخواهی. و اما اگر سعی ات بر این شد که خودت مستقیماً بروی آنجا بستری شوی که چم و خم روانشناسی و روانپزشکی را یاد بگیری، مطمئن باش که همه خواهند گفت که این بابا راست راستی عجب خنگولکی است. همه عمرت را به بطالت گذراندی، یک چند صباحی هم سعی کن از خنگولکی در بیایی. این یعنی چه؟ مثلاً می فرماید: إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ اَلسَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ اَلتَّبَاعُدِ مِنْکَ. خوب آنوقت ما چه داریم بگوییم؟ لابد ما هم می خواهیم بگوییم  إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ اَلاِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ اَلْقُلُوبِ حُجُبَ اَلنُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ اَلْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ. آن حضرت هم تعلقات قلبی خود را بروز می دهند و ما هم. مشکل دروغگویی این است که دروغگو هر چه را به زبان راند یا نوشت معنی اش این نیست که در قلبش هم همان می گذرد. و لذا این درست است که کذابیت بد است، و اما با کذابیت بدتر از همه نمی توان به قلب خود چیزی آموخت! به قلب خودت که نمی توانی دروغکی و خنگولکی آداب نماز بیاموزی. گیر می کنی. می توانی آداب نماز را برای خنگولکها به انگلیسی و آلمانی و سواهیلی هم ترجمه کنی. اما از زبان تا قلبت خیلی هم راه نیست و لذا بهتر است به آن دروغ نگویی و فقه و حکمت متعالیه ات را هم یاد بگیری. و با سیاست یک حکومتی را ایجاد کنی که اقتصاد و علم و دین و فقه و قرآن را عملاً به جهانیان بیاموزی. مثلاً این یک سوالی برای این حقیر شده بود که سوره غافر یا مومن آیا ربطی با مومن آل فرعون هم دارد؟ یا اینکه سوره مومن نیز نامنیده شده، ربطی به مومن آل فرعون ندارد که یحتمل همین درست است تا آنجایی که بنده خاطرم هست و سوره غافر سوره مومن نیز نامیده شده بدلیل دیگری. یک موقعی هست که شما می خواهید خمستان را بدهید و می گویید که من خمسم را می خواهم به این مرجع تقلید بدهم یا به آن مرجع تقلید بدهم. یا این نماینده مرجع تقلیدم را می پسندم و دیگری را نمی پسندم. حالا می بینیم که عذری باقی نمی ماند چرا که می توان آنرا الکترونیکی نیز پرداخت کرد! فالله خیرٌ حافظٌ و هو ارحم الراحمین. یعنی آیا شما حاضرید روانشناسی را بسپارید دست کسانی که مرجعشان روانشناسی برای خنگولکها است و بعد هم تشریف ببرید بیمارستان روانی برای خنگولکها؟ اگر خودتان را سپردید دست خنگولکها، انتظار هم نداشته باشید که شما را نفرستند بیمارستان روانی خنگولکها و بلکه از شما پاداش هم بخواهند که در حقتان دارند خیلی هم خوبی می کنند و شما خیلی هم مدیون آنها هستید چرا که روی تپه ای ایستاده اند و همینطوری دارند به شما تیراندازی می کنند و رجز می خوانند و شما هم نشسته اید همه را با کمال میل گوش می دهید و می خواهید ببینید که آخرش به کجا می رسد؟! کذابیت از شما است یا از آنها؟ یعنی آن موقعی که باید یک کاری می کردی، نکردی. حالا دیگر می خواهی چه کنی؟ همینطوری دست روی دست بگذاری و هیچ نکنی؟ آخرش یک کاری بکن. حکمت متعالیه را دریاب. آداب قلبیه ی نمازت را درست کن. نظریه حمیدی-مجیدی گالوایی لانگلندزی ات را ببین باید چه کنی؟ حکومت اسلامی جهانی را که فطرتاً همه مسلمان اند را دریاب. و لا تطع الکافرین و جاهدهم به جهادا کبیرا را محدودش نکن به یک نادانی که دست چپش را هم از دست راستش بلد نیست. فقاهت بیاموز. لا اله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  و ارفع درجته.

 

زیرنویس-  بنده حقیر فکر می کنم رهبری سرمشق  بسیار قابل توجه ی امروز برای جوانان نخبه فرمودند که آنها می توانند برای هندسه سلامت در مملکت خود بجای مهاجرت به کشورهای پیشرفته تر تلاش نمایند.

و بنده باز بنظرم رسید که هندسه سلامت می تواند به سلامت خود فرد هم مربوط شود. و حال آنکه سلامت هندسه می تواند به سلامت هندسه اجتماعی اقتصادی جهانی مربوط و بلکه به همه کائنات و کل وجود هستی مربوط گردد و بلکه ان شاء الله در هندسه شکل گیری مدینه فاضله صادقه نبوی-علوی امام زمان ما منتهی شود. و لذا هندسه سلامت و سلامت هندسی می توانند خیلی به هم مربوط بوده و بلکه روشن سازد که چرا نظریه گرانش (کوانتمی) نیز هندسی است. حفظ سلامت فردی و اجتماعی اسلامی بسیار مهم است. شَهِدَ اللَّـهُ أَنَّهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ وَالْمَلَائِکَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِمًا بِالْقِسْطِ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ﴿آل عمران: ١٨﴾

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی با صدور پیامی، ارتحال رفیق دیرین و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را تسلیت گفتند.

متن پیام تسلیت رهبر معظم انقلاب اسلامی به شرح زیر است:

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

با دریغ و تأسف خبر درگذشت ناگهانی رفیق دیرین، و همسنگر و همگام دوران مبارزات نهضت اسلامی و همکار نزدیک سالهای متمادی در عهد جمهوری اسلامی جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای حاج شیخ اکبر هاشمی رفسنجانی را دریافت کردم. فقدان همرزم و همگامی که سابقه‌ی همکاری و آغاز همدلی و همکاری با وی به پنجاه و نه سال تمام میرسد، سخت و جانکاه است. چه دشواریها و تنگناها که در این دهها سال بر ما گذشت و چه همفکریها و همدلیها که در برهه‌های زیادی ما را با یکدیگر در راهی مشترک به تلاش و تحمل و خطرپذیری کشانید. هوش وافر و صمیمیت کم‌نظیر او در آن سالها، تکیه گاه مطمئنی برای همه کسانی که با وی همکار بودند بویژه برای اینجانب به شمار میآید. اختلاف نظرها و اجتهادهای متفاوت در برهه‌هایی از این دوران طولانی هرگز نتوانست پیوند رفاقتی را که سرآغاز آن در بین‌الحرمین کربلای معلّی بود، بکلّی بگسلد و وسوسه‌های خناسانی که در سالهای اخیر با شدت و جدیت در پی بهره‎‌برداری از این تفاوتهای نظری بودند، نتوانست در محبت شخصی عمیق او نسبت به این حقیر خلل وارد آورد. او نمونه‌ی کم نظیری از نسل اول مبارزان ضد ستم‌شاهی و از رنج دیدگان این راه پرخطر و پر افتخار بود. سالها زندان و تحمل شکنجه‌های ساواک و مقاومت در برابر این همه و آنگاه مسئولیتهای خطیر در دفاع مقدس و ریاست مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و غیره، برگهای درخشان زندگی پرفراز و نشیب این مبارز قدیمی است. با فقدان هاشمی اینجانب هیچ شخصیت دیگری را نمی‌شناسم که تجربه‌ئی مشترک و چنین درازمدت را با او در نشیب و فرازهای این دوران تاریخ‌ساز به یاد داشته باشم. اکنون این مبارز کهنسال در محضر محاسبه‌ی الهی با پرونده‌ئی مشحون از تلاش و فعالیت گوناگون قرار دارد، و این سرنوشت همه‌ی ما مسئولان جمهوری اسلامی است. غفران و رحمت و عفو الهی را برای وی از صمیم قلب تمنا میکنم و به همسر گرامی و فرزندان و برادران و دیگر بازماندگان ایشان تسلیت عرض میکنم.

غفرالله لنا و له

سید علی خامنه ای

۱۹ دی ماه ۱۳۹۵

 

 

بنده نیز درگذشت حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی را تسلیت عرض می کنم.

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

Image result for ‫96 شهید از شلمچه‬‎

  • سید حمید بنی هاشمی