الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

 

إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ فَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا ‎﴿الفتح: ١٠﴾‏

 

می فرمایند که محسنین همانهایی هستند که تقوای الهی دارند و خدا ترس اند: 

 وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا ‎﴿٢﴾‏ وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا ‎﴿الطلاق: ٣﴾‏

ولی بنده ی حقیر اینجا یک چیزی را می خاهم عرض کنم راجع به محسنین و متقین که از خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین و امام زمان عجل الله فرجه الشریف سرچشمه می گیرد و همینها را در علمای اسلام و خصوصاً مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی اگر شاگرد و دانشجو و طلبه هم می تواند مشاهده کند. و آن اینکه پیغمبر اکرم و رسول الله و نبی الله محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم آنقدر هم غرق و ذوب در آیات اللهی و خدا تشریف داشتند که هر کس هم به ایشان نزدیک می شد، همین آیات اللهی را ملاحظه و مشاهده کرده و همانا حتی المقدور آنها نیز بقدر خود ذوب در خدا و آیات اللهی می شدند. این را خصوصاً در حضرت فاطمه زهرا و امیر المومنین علی ابن ابیطالب و حسن حسین علیهم السلام و اوج آنرا هم در کربلا در روز عاشورا می توان مشاهده کرد. آن جنین سقط شده، محسن، در رحم مادرش و آن شش ماهه علی اصغر هم چه گناهی داشتند که آنطور شهید شدند؟ بنده ی حقیر بخواهم ادای خورشید را در کویر لوت یا خیابانهای تهران هم در بیاورم و با سرعت نور و بلکه نور بالا توی خیابانها نیز حرکت کنم، همه ایراد می کنند، ولی خورشید کربلا و کویر لوت و خیابانهای تهران هم همه جا با نور بالا و با سرعت نور هم حرکت کرده و از انوارش هم همه را بهره مند می کند. حالا یحتمل بعضی ایراد هم کنند که نه بابا، ما که در شبهای زمستانی از سردی و سرمای شبها زمستان به ستوه آمده ایم نیز باید باز هم از همان انرژی همیشگی خورشیدی شکرگزار نیز باشیم؟! آیا ما انرژی فسیلی و اتمی و هسته ای لازم نداریم، و بلکه آمریکا و انگلیس و اسرائیل و ... هم باید حتی غزه و فلسطین را تهدید به بمب اتمی کنند و نسل کشی هم کنند و بقیه ی مسلمانان و مردم جهان هم بنشینند نگاه کنند و هر چقدر هم جوش و خروش کنند که نکنید، فایده ای نداشته باشد؟!

بدی کفر و شرک و نفاق اینجاها است که خود را نشان می دهد که هر آنچه بدی است می کند و خود را آنگاه بالاتر از خدا و پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و ائمه ی اطهار علیهم السلام هم جا می زند و اسلام را هم حاشا می کند و همه ی پیغمبرانش را هم می کشد و بلکه هر چه جنایت عالم هم هست بجان می خرد و اظهار هم می دارد که صهیونیست است و ید الله مغلوله:

وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُ کَیْفَ یَشَاءُ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَىٰ یَوْمِ الْقِیَامَةِ کُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ ‎﴿المائدة: ٦٤﴾

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه

  • ۰۲/۱۱/۱۳
  • سید حمید بنی هاشمی

نظرات (۷۶)

إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَیَسْتَحْیِی نِسَاءَهُمْ ۚ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ ‎﴿٤﴾ وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ‎﴿القصص: ٥﴾‏

وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذَٰلِکَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ یُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّىٰ یُؤْفَکُونَ ‎﴿التوبة: ٣٠﴾‏

 

الْعِلْمِ إِمَامٍ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلِ تَابَعَهُ

 

فرازی از خطبه های نماز عید فطری رهبری مد ظله العالی

امّا خود رژیم خبیث که سر تا پا خبث و شرارت و خطا است، یک خطای دیگری هم بر خطاهای خودش اضافه کرد و آن، حمله‌ی به کنسولگری ایران در سوریه بود.(۳) کنسولگری و دستگاه‌های سفارت در هر کشوری که وجود دارد، به منزله‌ی خاک همان کشوری است که سفارت متعلّق به او است؛ وقتی به کنسولگری ما حمله میکنند، مثل اینکه به خاک ما حمله کرده‌اند؛ این عرف دنیا است. رژیم خبیث اشتباه کرد در این قضیّه؛ باید تنبیه بشود و تنبیه خواهد شد.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=56023#4

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار دانشجویی

ببینید، راجع به دانشگاه، لابد وزیر محترم اینجا تشریف دارند، لابد مسئولین دانشگاهی اینجا هستند، خطاب به آنها عرض میکنم: اگر بخواهیم دانشگاه را تعریف کنیم، رکن اصلی تعریف دانشگاه «علم» است، دانش است. البتّه در تعریف دانشگاه، از جهات سیاسی و اجتماعی و مانند اینها هم عناصری وجود دارد امّا عمده علم است. دانشگاه سه وظیفه‌ی اصلی دارد. من خواهش میکنم دوستان مسئول دانشگاهی توجّه کنند! شما دانشجوها هم توجه کنید! [دانشگاه] سه وظیفه‌ی اصلی دارد: اوّل، عالِم تربیت کند، دوّم، علم تولید کند، سوّم، به تربیت عالِم و تولید علم جهت بدهد؛ این است. حالا دانشگاه‌های دنیا عالِم تربیت میکنند، علم هم تولید میکنند امّا در این رکن سوّم لنگند؛ نتیجه چه میشود؟ نتیجه این میشود که محصول تولید علم و تربیت عالِم، میشود ابزار دست قدرتهای صهیونیستی و قدرتهای استکباری دنیا. همه‌ی ارکان دانشگاه باید به این سه نقطه توجّه کنند؛ مدیر، استاد، دانشجو، متن درسی، فرایندهای آموزشی، همه باید در خدمت این سه جهت باشند.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=56000

 

بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی

کمک به رژیم صهیونیستی از طرف کشورهای اسلامی، خیانت است؛ خیانت به امّت اسلامی است. خیانت به خودشان هم هست؛ برای خاطر اینکه دارند با این کار دستگاه‌های رو به ضعف صهیونیستی را تقویت میکنند و این تقویت به ضرر خودشان هم تمام خواهد شد. صهیونیست‌ها وقتی وارد کشوری بشوند این‌جور نیست که به نفع آن کشور کار بکنند؛ وقتی نفوذ کردند، مثل پشه خون آن کشور را به نفع خودشان میمکند. کمک به رژیم صهیونیستی، کمک به نابودی خودشان است؛ امّت اسلامی هم که به جای خود محفوظ. باید این را متوقّف کنند. این پیشنهاد قبلی ما بوده، الان هم پیشنهاد حتمی ما است: دولتهای اسلامی رابطه‌شان را ــ رابطه‌ی اقتصادی را، رابطه‌ی سیاسی را ــ با رژیم صهیونیستی قطع کنند؛ لااقل به طور موقّت! تا وقتی که این جنایت را اینها دارند انجام میدهند رابطه‌ها قطع باشد، کمکی نشود، ارتباطی وجود نداشته باشد. این توقّعِ از دولتهای اسلامی است؛ فقط هم توقّع ما نیست؛ توقّع ملّتهای مسلمان است. اگر الان در کشورهای اسلامی همه‌پرسی کنند، بدون تردید همه نظر میدهند به اینکه دولتهایشان بایستی با رژیم صهیونیستی قطع رابطه کنند؛ در این تردیدی نیست. امیدواریم ان‌شاء‌الله خدای متعال همه‌ی ما را بیدار کند؛ ما را به وظایفمان آشنا کند؛ ما را قادر بر انجام این وظایف قرار بدهد.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=56033

 

برای اینکه جهت تربیت عالم و تولید علم اسلامی هم باشد، لازم است که از خدا و پیغمبرش بتوان به امامت علمی رسید که در اعمال هم تابعیت داشته باشند از امامت علمی و ما را به ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف برسانند. و الا در توهمات و تخیلات یحتمل خیلی هم قوطه ور شویم.

این را در بهاگاواد گیتا هم بهکتیودنتا پربهوپاد می گوید که از احساسات پنج گانه دیدن و شنیدن و چشیدن و لمس کردن و بوئیدن که در مقابل آتش، زمین، آب، هوا، اتر قرار دارند بعلاوه ی ذهن (mind) و عقل (intelligence) و نفس یا ضمیر غلط (false ego) که قرار است بشر با این 8 انرژی که در اختیار دارد به غایت کمال یعنی خدا هم برسد. ولی بعد خدا را آیا غیر از این است که اشتباهاً و غلطی هم همان کریشنا نیز تعریف می کند؟

نمی توان بدون یاری خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار و خصوصاً امام زمان عجل الله فرجه الشریف به امامت علمی هم رسید. این یک امر شوخی نیست که شاگرد بتواند هم در همه حالاتی، امام زمان عجل الله فرجه الشریف را در نظر داشته باشد در عین حالی که امامت علمی ای را که در اعمالش تابع امامت علمی او هم هستند به حساب آورد و آنگاه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم مدام میل کند و نزدیک شود و تقرب بجوید و در دام انواع شیاطین بزرگ و کوچک و بلکه شرک و شیطان پرستی و فراماسونری هم نیافتاده و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابد. دیر شد، دیر شد، بند ی حقیر رفتم هر چند که یحتمل به نماز جمعه نیز نرسم! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته ورفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته والمستشهدین بین یدیه

 

https://vaniquotes.org/wiki/Mind,_intelligence_and_false_ego

https://en.wikipedia.org/wiki/Causal_closure

------------------------------------------

 

وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَىٰ ‎﴿الضحى: ٥﴾‏

 

وفی الدر المنثور فی قوله تعالى : « وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى » أخرج ابن أبی شیبة عن ابن مسعود قال : قال رسول الله صلى‌الله‌علیه‌وآله : إنا أهل بیت اختار الله لنا الآخرة على الدنیا ـ « وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى ».

وفیه ، أخرج العسکری فی المواعظ وابن لآل وابن النجار عن جابر بن عبد الله قال : دخل رسول الله صلى‌الله‌علیه‌وآله على فاطمة ـ وهی تطحن بالرحى وعلیها کساء من حلة الإبل ـ فلما نظر إلیها قال : یا فاطمة تعجلی ـ فتجرعی مرارة الدنیا لنعیم الآخرة غدا ـ فأنزل الله « وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى ».

أقول : تحتمل الروایة نزول الآیة وحدها بعد نزول بقیة آیات السورة قبلها ثم الإلحاق وتحتمل نزولها وحدها ثانیا.

وفیه ، أخرج ابن المنذر وابن مردویه وأبو نعیم فی الحلیة من طریق حرب بن شریح قال : قلت لأبی جعفر محمد بن علی بن الحسین : أرأیت هذه الشفاعة التی یتحدث بها أهل العراق أحق هی؟ قال : إی والله حدثنی عمی محمد بن الحنفیة ـ عن علی أن رسول الله صلى‌الله‌علیه‌وآله قال : أشفع لأمتی حتى ینادینی ربی : أرضیت یا محمد؟ فأقول : نعم یا رب رضیت.

ثم أقبل علی فقال : إنکم تقولون یا معشر أهل العراق ، إن أرجى آیة فی کتاب الله : « یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ ـ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللهِ ـ إِنَّ اللهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً » قلت : إنا لنقول ذلک ، قال : فکلنا أهل البیت نقول : إن أرجى آیة فی کتاب الله ـ « وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى » الشفاعة.

المیزان، علامه طباطبایی، جلد 20، ص 312

http://lib.eshia.ir/12016/20/312

 

و سیوطى در الدر المنثور در ذیل آیه‌(وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى‌) از ابن ابى شیبه از ابن مسعود روایت آورده که گفت: رسول خدا 6 فرمود: ما اهل بیتى هستیم که خداى تعالى براى ما آخرت را بر دنیا برگزید و ترجیح داد، و لذا فرمود:(وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى‌)[3].

و در همان کتاب است که عسکرى در کتاب المواعظ و ابن لال و ابن نجار، از جابر بن عبد اللَّه روایت کرده‌اند که گفت: روزى رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم بر على و فاطمه وارد شد، دید فاطمه مشغول دستاس کردن است، در حالى که به جاى لباس، حله [حُلَّه(به ضم ‌حاء و فتح و تشدید لام)، به دو جامه از جامه‌های یمن گفته می‌شود و از این عنوان در باب دیات سخن رفته است. (از ویکی فقه)] شتر بر خود افکنده، همین که چشمش به او افتاد فرمود: یا فاطمه بشتاب و تلخى دنیا را بچش، براى فردا و نعیم آخرتش، دنبال این جریان بود که آیه (وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى‌) نازل شد[4].

مؤلف: در این روایت دو احتمال وجود دارد: یکى اینکه خواسته باشد بگوید آیه مذکور نخست به تنهایى بعد از آیات قبلش نازل شد، و بعدها بقیه آیات سوره به آن ملحق گردید، دوم اینکه سوره همه‌اش یکباره نازل شد، و در خصوص این داستان آیه مورد بحث دوباره نازل شده باشد.

و در همان کتاب است که ابن منذر و ابن مردویه و ابو نعیم- در کتاب الحلیه- از طریق حرب بن شریح روایت کرده‌اند که گفت: من به ابى جعفر محمد بن على بن الحسین (امام باقر ع) گفتم: به نظر شما این شفاعتى که اهل عراق بر سر زبانها دارند حق است؟ فرمود: آرى به خدا سوگند عمویم محمد بن حنفیه از على بن ابى طالب نقل کرد که رسول خدا 6 فرمود: آن قدر از امتم شفاعت مى‌کنم که خداى تعالى خطاب مى‌کند اى محمد آیا راضى شدى؟ عرضه مى‌دارم: بلى، پروردگارا راضى شدم.

آن گاه رو به من- حرب ابن شریح- کرد و فرمود: شما به اهل عراق مى‌گویید: از تمامى آیات قرآن آیه‌اى که بیش از همه امید بخش است آیه زیر است که مى‌فرماید: (یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً)- اى بندگانم که بر خود ستم روا داشتید، از رحمت خدا مایوس نشوید، که خدا همه گناهان را مى‌آمرزد عرضه داشتم بله، ما اینطور معتقدیم، فرمود: لیکن ما اهل بیت مى‌گوییم از همه آیات در کتاب خدا امیدبخش‌تر آیه‌(وَ لَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى‌) است، که راجع به شفاعت است‌[1].

ترجمه تفسیر المیزان، علامه محمد حسین طباطبایی رحمة الله علیه، جلد 20، ص 526- 527

http://lib.eshia.ir/50081/20/526

 

[سورة الضحى (93) : الآیات 4 الى 5]
وَلَلْآخِرَةُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولى [4] وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى [5]
فإن قلت: کیف اتصل قوله وَلَلْآخِرَةُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولى بما قبله؟ قلت: لما کان فی ضمن نفى التودیع والقلى: أنّ الله مواصلک بالوحی إلیک [4] ، وأنک حبیب الله ولا ترى کرامة أعظم من ذلک ولا نعمة أجل منه: أخبره أن حاله فی الآخرة أعظم من ذلک وأجل، وهو السبق والتقدّم على جمیع أنبیاء الله ورسله، وشهادة أمته على سائر الأمم، ورفع درجات المؤمنین وإعلاء مراتبهم بشفاعته، وغیر ذلک من الکرامات السنیة وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى موعد شامل لما أعطاه فی الدنیا من الفلج والظفر [5] بأعدائه یوم بدر ویوم فتح مکة، ودخول الناس فی الدین أفواجا، والغلبة على قریظة والنضیر وإجلائهم، وبث عساکره وسرایاه فی بلاد العرب، وما فتح على خلفائه الراشدین فی أقطار الأرض من المدائن وهدم بأیدیهم من ممالک الجبابرة وأنهبهم من کنوز الأکاسرة، وما قذف فی قلوب أهل الشرق والغرب من الرعب وتهیب الإسلام [1] ، وفشوّ الدعوة واستیلاء المسلمین، ولما ادّخر له من الثواب الذی لا یعلم کنهه إلا الله. قال ابن عباس رضى الله عنهما: له فی الجنة ألف قصر من لؤلؤ أبیض ترابه المسک. فإن قلت: ما هذه اللام الداخلة على سوف؟ قلت: هی لام الابتداء المؤکدة لمضمون الجملة، والمبتدأ محذوف. تقدیره: ولأنت سوف یعطیک، کما ذکرنا فی:
لا أقسم، أن المعنى: لأنا أقسم، وذلک أنها لا تخلو من أن تکون لام قسم أو ابتداء، فلام القسم لا تدخل على المضارع إلا مع نون التأکید، فبقى أن تکون لام ابتداء، ولام الابتداء لا تدخل إلا على الجملة من المبتدإ والخبر، فلا بد من تقدیر مبتدإ وخبر، وأن یکون أصله:
ولأنت سوف یعطیک. فإن قلت: ما معنى الجمع بین حرفى التوکید والتأخیر؟ قلت: معناه أن العطاء کائن لا محالة وإن تأخر، لما فی التأخیر من المصلحة.

تفسیر الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، زمخشری، جلد 4، ص 766- 767

http://lib.eshia.ir/41732/4/767

 

[سورة التوبة (9) : الآیات 71 الى 72]
وَالْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَیُطِیعُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ (71) وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِناتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِینَ فِیها وَمَساکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ وَرِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ (72)
بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ فی مقابلة قوله فی المنافقین بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ. سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ السین مفیدة وجود الرحمة لا محالة، فهی تؤکد الوعد، کما تؤکد الوعید فی قولک: سأنتقم منک یوماً، تعنى أنک لا تفوتنی وإن تباطأ ذلک، ونحوه سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا، وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى، سَوْفَ یُؤْتِیهِمْ أُجُورَهُمْ. عَزِیزٌ غالب على کل شیء قادر علیه، فهو یقدر على الثواب والعقاب حَکِیمٌ واضع کلا موضعه على حسب الاستحقاق وَمَساکِنَ طَیِّبَةً عن الحسن قصوراً من اللؤلؤ والیاقوت الأحمر والزبرجد. وعَدْنٍ علم، بدلیل قوله جَنَّاتِ عَدْنٍ الَّتِی وَعَدَ الرَّحْمنُ ویدل علیه ما روى أبو الدرداء رضى الله عنه عن رسول الله صلى الله علیه وسلم «عدن دار الله التی لم ترها عین ولم تخطر على قلب بشر، لا یسکنها غیر ثلاثة: النبیون، والصدّیقون، والشهداء. یقول الله تعالى: طوبى لمن دخلک» [1] وقیل: هی مدینة ...

تفسیر الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، زمخشری، جلد 2، ص289

http://lib.eshia.ir/41732/2/289

 

قُلْ یَا عِبَادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ‎﴿الزمر: ٥٣﴾‏

 

بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان

حالا با این مقدّمه و این توضیحاتی که عرض شد، گفتم باید دنبال آرمان باشیم. به نظر من جمهوری اسلامی میتواند آرمانهای خودش را در ذیل دو عنوان کلّی خلاصه کند: یک عنوان عبارت است از «اداره‌ی کشور به شیوه‌ی اسلامی»؛ عنوان دوّم، «ارائه‌ی یک الگو به مردم جهان برای اداره‌ی خوب یک کشور»؛ این دو آرمان است. شما باید برای این دو آرمان تلاش کنید؛ شما باید روی این راه‌هایی که میتواند این دو عنوان کلّی را تحقّق ببخشد فکر کنید، کار کنید؛ محافل دانشجویی، نشست‌های فکری دانشجویی، مطالعات دانشجویی، ارتباطات دانشجویی با صاحب‌نظرانی که معتقد به انقلابند، باید در این جهت باشد. فکر کنید ببینید برای تحقّق این دو عنوان چه ‌کار باید کرد، چه تلاشی باید کرد، چگونه باید تلاش کرد.

یکی اداره‌ی کشور به شیوه‌ی اسلامی. حالا در اداره‌ی کشور به شیوه‌ی اسلامی بحث زیاد است که من حالا شاید چند جمله‌ای بگویم؛ وقت هم نیست که بخواهم توضیح بدهم این چیزها را، امّا همان است که در بیانات نهج‌البلاغه‌ای وجود دارد و خیلی‌ از شماها  بلدید و آشنا هستید؛ مثلاً نامه‌ی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) به مالک اشتر؛(۴) حکومت اسلامی همان حکومت علوی است. بنده، پیش از انقلاب، در سخنرانی‌هایی که برای جوانها داشتم، برای اینکه دستگاه ساواک روی کلمه‌ی حکومت اسلامی حسّاس بود، این کلمه را به کار نمیبردم، میگفتم: «حکومت علوی». آنها نمیفهمیدند که حکومت علوی یعنی چه؛ حکومت علوی یعنی همین حکومت اسلامی. خب حالا اداره‌ی اسلامی یک کشور ــ یعنی، هم در جنبه‌ی مادّی، هم در جنبه‌ی معنوی ــ باید در مسیر پیشرفت بی‌وقفه و بدون عقب‌گرد واقع بشود. از جنبه‌ی مادّی که میگوییم پیشرفت بکند، یعنی از لحاظ رفاه عمومی، امنیّت جسمی و اخلاقی و عدالت. عدالت یعنی چه؟ دوستان راجع به عدالت مثلاً نظر میدهند؛ خب عدالت را باید درست فهمید. عدالت یعنی «نفی فاصله‌ی طبقاتی در استفاده از فرصتهای عمومی». همه‌ی فرصتها بایستی بالسّویّه در دسترس مردم قرار داده بشود؛ امتیاز استفاده‌ی از فرصتها، ظلم است، خلاف عدالت است. اگر چنانچه شما راجع به کسی یک چیزی گفتید، در فضای مجازی هم پخش کردید و او به هر دلیلی فرصت نداشته باشد که به این حرف شما جواب بدهد، این ضدّ عدالت است؛ این عدالت نیست؛ [چون] از فرصت برابر استفاده نشده. عدالت فقط در مسئله‌ی مالی که نیست؛ در مسائل آبرویی، مسائل کاری، شغلی، حیثیّت‌ها و بقیّه‌ی چیزها هم باید رعایت عدالت بشود. عدالت، پیشرفت علمی، گسترش سلامت، جوان نگه داشتن جمعیّت، انواع سازندگی‌ها و نوآوری‌ها؛ اداره‌ی اسلامی کشور که میگویم یعنی این چیزها و امثال اینها؛ اینها باید تحقّق پیدا کند.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=56000

 

این ضد عدالت که فضای مجازی فراهم می کند و واقعاً هم عدالت نیست، قبلاً هم به فرمهای دیگری در کتب و یحتمل حتی فیلمها بقصدها و نیتهای مختلف نیز وجود داشته اند؛ ولی خوب خیلیها یحتمل روحشان هم خبر نداشته باشد که شما در فضای مجازی مثلاً چیزی راجعشان گفته اید و او به هر دلیلی هم فرصت ندارد جواب شما را بدهد. این ضد عدالت است. و اما یک مسئله ای هم هست که مربوط می شود به شخص امام زمان عجل الله فرجه الشریف که مسئله را حتی مملو از شرک هم می کند. و آن چیست؟ خوب این طبیعی هم هست که شاگرد از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم مایل باشد میل کند و حتی وارد مسائل مهمی از ایالات متحده چندجهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... ربع و نیم و تمام و ... چرخشی قلوب زمینی و آسمانی هم شده و خیلی از مسائلش را هم حل کند. ولی آیا چقدر هم دارد در فضای مجازی برای نه فقط آیات عظام و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی مشکلات ریز و درشت هم درست می کند بدون اینکه حتی خودش هم بفهمد و در عین حال هم آیا چقدر از روی غفلت و جهل و چقدر هم دانسته فکر می کند خیلی هم دارد به جتی اجتهاد هم نزدیک می شود. ولی سوال مهم اینجا هم هست که بالاخره آیا غیر از این است که در غیبت امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه در حضور او هم باید از بزرگان هم یاد گرفت که باز هم اظهار داریم که ای عزیز بالاخره هر جوری هم که شده این بنده ی حقیر را نیز از روی لطف و کرمت هم دریاب: 

فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قَالُوا یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ ‎﴿یوسف: ٨٨﴾‏

و الا که یحتمل بعضی حتی بسیجیان سابق و حاضر هم حتی جدی و نه شوخی هم اظهار بدارند که بابا اینها که دیگر رفتنی اند و زودتر یک چند تایی هم از آن طرف خط برای خودت دست و پا کن زودتر دیگر! یا حتی بفرمایند حالا یک ماه هم که شده مسجد نرو و بلکه آنگاه متوجه هم شوی که همه ی پرده ها برایت کنار می روند و .... خوب، آنطرف خط هم کیست وقتی متوجه هم شده ای که همه ی عالم است و خدا و پیغمبرش حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و انسان 250 ساله و امام زمان عجل الله فرجه الشریف که حی و حاضر هم هستند ولی هر چند که برای امثال این بنده ی حقیر هم در غیبت تشریف دارند؟ نکته اینجا این است که شاگرد و داتنشجو و طلبه در همه حال هم نباید غفلت کند که آن تقابل فرعونی- موسوی هم مدام در حال رخ دادن است و بلکه بتواند هم به امام زمان خود نیز کمک کند تا آثاری از شرک هم باقی نمانند حتی وقتی توحید هم جهانی شده است. نکته اینجا این است که آنجایی که هندسه ای رخ می دهد که آیا چقدر هم فضایی است و چقدر هم زمینی که فرض بفرمایید در فلان سیاره ای حول کدام ستاره ای هم مشاهده می شود که تخلفاتی از توحید رخ داده است و بلکه آنجا نیز فرعونی کوچک و بزرگ هم قد علم کرده است، آیا مسئله غیر از این هم هست که این امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم تشریف دارند که باید به مسائل آن رسیدگی بفرمایند؟ یعنی آیا می توان هم ایراد کرد که حالا روی زمین یا در آسمانها هم اگر فراعنه ای داشته باشیم که بخواهند از توحید الهی تخلف کنند، آیا این بر خلاف عدالت و عدل الهی و بلکه حکومت علوی توحیدی هم نیست؟ و چرا؟ چون هر چند که سیاره ی خیلی کوچکی را هم داشته باشیم که فرعونی زمینی یا آسمانی دارد آنجا حکومت فرعونی خود را هم برپا می کند. آیا غیر از این است که در حکومت خود تابع فرعونیتی مرکزی هم می خواهد باشد که در مقابل توحید هم می ایستد و بلکه هندسه ی توحیدی و بلکه استکان نلبکیهای ابرتقارنی و ابرریسمانی ... و ربع و نیم و تمام ... چرخشی قلوب زمینی و آسمانی را هم زیر سوال می برد و ...؟ و لذا اگر شاگرد و داتشجو و طلبه حتی بتواند باندازه ی یک کسر کوچکی هم که شده چرخشی در فلب و نفس خود هم ایجاد کند که به روانشناسی و جامعه شناسی و حتی حکومت علوی در مقابل حکومتهای فرعونی هم کمک کند، آیا چقدر هم توانسته است امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم یاری کند؟! بقول حضرت آقا، بنده ی حقیر هم حالا اظهار بدارم که با دیگر بسیجهای دانشجویی و مساجد و حسینیه ها بخواهم بروم به مردم غزه هم الی ما شاء الله کمک کنم؛ خوب این در حد یک حرف هم هست! ولی بالاخره نماز را هم که بدون نیت و تکبیر نمی توان شروع کرد.

بنده امروز هم می خواستم بروم سری بزنم به حضرت شاه عبد العظیم حسنی علیه السلام که فکر کنم کمی دیر هم شده است؛ ولی خوب عرض بنده ی حقیر این است که بالاخره ایشان هم شاه تشریف دارند و یحتمل حتی بنده یحقیر هم خیلی دلم بخواهد شاهنشاه آریامهر نیز شوم؛ ولی کدام هم می شود حکومت علوی اسلامی و کدام هم می شود حکومت شاهنشاهی و فرعونی و طاغوتی و غیر اسلامی و ...! حتی شاگرد یا غلام امیر المومنین و امام زمان عجل الله فرجه الشریف شدن هم کلی حساب و کتابهای خودش را دارد و الا ابن سکیت هم حالا خیلی سخت نمی گرفت و بلکه شهید هم نمی شد که بالاخره فرزندان متوکل هم یحتمل چیزی نگوییم که آیا می توان با کی مقایسه شان هم کرد و با کی هم نمی شود مقایسه شان کرد و ...! و لذا ماها کجا و این حرفها هم کجا؟! ولی حالا نکته اینجا هم هست که بنده ی حقیر چون ادعایم هم هست که خیلی در مسائل حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم کار می کنم و چپ و راست هم از آرشیو داتنشگاه کرنل شمارات مقالات را نقل قول می کنم، پس آنگاه با شاه هم دیگر پالوده نمی خورم. بله؛ خوب یحتمل اشکال هم شود که خوب نخور؛ ولی آیا چقدر هم می توانی با یک فضای توپولوژیک برداری کاملاً غیر متصل از هم نیز ارتباط برقرار کنی هر چند که یحتمل شروعی هم باشد برای نظریه های اعداد جبری و میدانهای کلاس و ...؟ و یحتمل بعضی هنوز اشکال هم کنند که باید هم یاد بگیری که چطور این فضاهای توپولوژیک برداری را از طرق مثلاً هندسه ی ناجابجایی و بلکه نظریه ی ریسمان به مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه بعضی ابرتقارنهایی و ابرریسمانهایی هم مربوط کنی و ....

بنده داشتم همینطوری حول و حوش صفحات 313 از امالی شیخ مفید و شیخ طوسی را می خواندم که دیدم در جلسه 27 ماه مبارک رمضان است که یک روایتی را نقل می فرمایند شیخ مفید از عبد المطلب علیه السلام که در فیلم محمد صل الله علیه و آله و سلم از مجید مجیدی نیز در رابطه با ابرهه و پرندگان ابابیل آمده است؛ ولی روایت امالی شیخ مفید باز هم زیباتر از فیلم آنرا بیان می کند! این روایات دیگر را هم داریم:

5 قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو الْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ بِلَالٍ الْمُهَلَّبِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَبْدُ الْوَاحِدِ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ یُونُسَ الرَّبَعِیُ‌[3] قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عَامِرٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْمُعَلَّى بْنُ مُحَمَّدٍ الْبَصْرِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ جُمْهُورٍ الْعَمِّیُّ قَالَ حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ بَشِیرٍ قَالَ حَدَّثَنِی سُلَیْمَانُ بْنُ سَمَاعَةَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ‌[4] عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ: لَمَّا قَصَدَ أَبْرَهَةُ بْنُ الصَّبَّاحِ‌[5] مَلِکُ الْحَبَشَةِ مَکَّةَ لِهَدْمِ الْبَیْتِ تَسَرَّعَتِ الْحَبَشَةُ[6] فَأَغَارُوا عَلَیْهَا وَ أَخَذُوا سَرْحاً لِعَبْدِ الْمُطَّلِبِ بْنِ هَاشِمٍ فَجَاءَ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ إِلَى الْمَلِکِ فَاسْتَأْذَنَ عَلَیْهِ فَأَذِنَ لَهُ وَ هُوَ فِی قُبَّةِ دِیبَاجٍ عَلَى سَرِیرٍ لَهُ- فَسَلَّمَ عَلَیْهِ فَرَدَّ أَبْرَهَةُ السَّلَامَ وَ جَعَلَ یَنْظُرُ فِی وَجْهِهِ فَرَاقَهُ حُسْنُهُ وَ جَمَالُهُ وَ هَیْئَتُهُ‌[7] فَقَالَ لَهُ الْمَلِکُ هَلْ کَانَ فِی آبَائِکَ مِثْلُ هَذَا النُّورِ الَّذِی أَرَاهُ‌ لَکَ وَ الْجَمَالِ قَالَ نَعَمْ أَیُّهَا الْمَلِکُ کُلُّ آبَائِی کَانَ لَهُمْ هَذَا النُّورُ وَ الْجَمَالُ وَ الْبَهَاءُ فَقَالَ لَهُ أَبْرَهَةُ لَقَدْ فُقْتُمُ الْمُلُوکَ فَخْراً وَ شَرَفاً وَ یَحِقُّ لَکَ أَنْ تَکُونَ سَیِّدَ قَوْمِکَ ثُمَّ أَجْلَسَهُ مَعَهُ عَلَى سَرِیرِهِ وَ قَالَ لِسَائِسِ فِیلِهِ الْأَعْظَمِ- وَ کَانَ فِیلًا أَبْیَضَ عَظِیمَ الْخَلْقِ‌[1] لَهُ نَابَانِ مُرَصَّعَانِ بِأَنْوَاعِ الدُّرِّ وَ الْجَوْهَرِ- وَ کَانَ الْمَلِکُ یُبَاهِی بِهِ مُلُوکَ الْأَرْضِ ایتِنِی بِهِ فَجَاءَ بِهِ‌[2] سَائِسُهُ وَ قَدْ زُیِّنَ بِکُلِّ زِینَةٍ حَسَنَةٍ فَحِینَ قَابَلَ وَجْهَ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ سَجَدَ لَهُ وَ لَمْ یَکُ یَسْجُدُ لِمَلِکِهِ وَ أَطْلَقَ اللَّهُ لِسَانَهُ بِالْعَرَبِیَّةِ فَسَلَّمَ عَلَى عَبْدِ الْمُطَّلِبِ فَلَمَّا رَأَى الْمَلِکُ ذَلِکَ ارْتَاعَ لَهُ‌[3] وَ ظَنَّهُ سِحْراً فَقَالَ رُدُّوا الْفِیلَ إِلَى مَکَانِهِ ثُمَّ قَالَ لِعَبْدِ الْمُطَّلِبِ فِیمَ جِئْتَ فَقَدْ بَلَغَنِی سَخَاؤُکَ وَ کَرَمُکَ وَ فَضْلُکَ وَ رَأَیْتُ مِنْ هَیْئَتِکَ وَ جَمَالِکَ وَ جَلَالِکَ مَا یَقْتَضِی أَنْ أَنْظُرَ فِی حَاجَتِکَ فَسَلْنِی مَا شِئْتَ وَ هُوَ یَرَى أَنَّهُ یَسْأَلُهُ فِی الرُّجُوعِ عَنْ مَکَّةَ فَقَالَ لَهُ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ إِنَّ أَصْحَابَکَ غَدَوْا عَلَى سَرْحٍ لِی فَذَهَبُوا بِهِ فَمُرْهُمْ بِرَدِّهِ عَلَیَّ قَالَ فَتَغَیَّظَ الْحَبَشِیُّ مِنْ ذَلِکَ وَ قَالَ لِعَبْدِ الْمُطَّلِبِ لَقَدْ سَقَطْتَ مِنْ عَیْنِی- جِئْتَنِی تَسْأَلُنِی فِی سَرْحِکَ وَ أَنَا قَدْ جِئْتُ لِهَدْمِ شَرَفِکَ وَ شَرَفِ قَوْمِکَ وَ مَکْرُمَتِکُمُ الَّتِی تَتَمَیَّزُونَ بِهَا مِنْ کُلِّ جِیلٍ وَ هُوَ الْبَیْتُ الَّذِی یُحَجُّ إِلَیْهِ مِنْ کُلِّ صُقْعٍ فِی الْأَرْضِ فَتَرَکْتَ مَسْأَلَتِی فِی ذَلِکَ وَ سَأَلْتَنِی فِی سَرْحِکَ- فَقَالَ لَهُ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ لَسْتُ بِرَبِّ الْبَیْتِ الَّذِی قَصَدْتَ لِهَدْمِهِ وَ أَنَا رَبُّ سَرْحِیَ الَّذِی أَخَذَهُ أَصْحَابُکَ فَجِئْتُ أَسْأَلُکَ فِیمَا أَنَا رَبُّهُ وَ لِلْبَیْتِ رَبٌّ هُوَ أَمْنَعُ لَهُ مِنَ الْخَلْقِ کُلِّهِمْ وَ أَوْلَى بِهِ مِنْهُمْ فَقَالَ الْمَلِکُ رُدُّوا عَلَیْهِ سَرْحَهُ- وَ ازْحَفُوا إِلَى الْبَیْتِ فَانْقُضُوهُ حَجَراً حَجَراً فَأَخَذَ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ سَرْحَهُ وَ انْصَرَفَ إِلَى مَکَّةَ وَ أَتْبَعَهُ الْمَلِکُ بِالْفِیلِ الْأَعْظَمِ مَعَ الْجَیْشِ لِهَدْمِ الْبَیْتِ فَکَانُوا إِذَا حَمَلُوهُ عَلَى دُخُولِ الْحَرَمِ أَنَاخَ وَ إِذَا تَرَکُوهُ رَجَعَ مُهَرْوِلًا فَقَالَ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ لِغِلْمَانِهِ ادْعُوا لِیَ ابْنِی فَجَاءُوا بِالْعَبَّاسِ فَقَالَ لَیْسَ هَذَا أُرِیدُ ادْعُوا لِیَ ابْنِی فَجَاءُوا بِأَبِی طَالِبٍ فَقَالَ لَیْسَ هَذَا أُرِیدُ ادْعُوا لِیَ ابْنِی فَجَاءُوا بِعَبْدِ اللَّهِ أَبِی النَّبِیِّ ص فَلَمَّا أَقْبَلَ إِلَیْهِ قَالَ اذْهَبْ یَا بُنَیَّ حَتَّى تَصْعَدَ أَبَا قُبَیْسٍ ثُمَّ اضْرِبْ بِبَصَرِکَ نَاحِیَةَ الْبَحْرِ فَانْظُرْ أَیُّ شَیْ‌ءٍ یَجِی‌ءُ مِنْ هُنَاکَ وَ خَبِّرْنِی بِهِ- قَالَ فَصَعِدَ عَبْدُ اللَّهِ أَبَا قُبَیْسٍ فَمَا لَبِثَ أَنْ جَاءَ طَیْرٌ أَبَابِیلُ‌[1] مِثْلَ السَّیْلِ وَ اللَّیْلِ فَسَقَطَ عَلَى أَبِی قُبَیْسٍ ثُمَّ صَارَ إِلَى الْبَیْتِ فَطَافَ بِهِ سَبْعاً ثُمَّ صَارَ إِلَى الصَّفَا وَ الْمَرْوَةِ فَطَافَ بِهِمَا سَبْعاً فَجَاءَ عَبْدُ اللَّهِ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ إِلَى أَبِیهِ فَأَخْبَرَهُ الْخَبَرَ[2] فَقَالَ انْظُرْ یَا بُنَیَّ مَا یَکُونُ مِنْ أَمْرِ هَؤُلَاءِ-[3] بَعْدُ فَأَخْبِرْنِی بِهِ فَنَظَرَهَا فَإِذَا هِیَ قَدْ أَخَذَتْ نَحْوَ عَسْکَرِ الْحَبَشَةِ فَأَخْبَرَ عَبْدَ الْمُطَّلِبِ بِذَلِکَ فَخَرَجَ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ رَحِمَهُ اللَّهُ وَ هُوَ یَقُولُ یَا أَهْلَ مَکَّةَ اخْرُجُوا إِلَى الْعَسْکَرِ فَخُذُوا غَنَائِمَکُمْ قَالَ فَأَتَوُا الْعَسْکَرَ وَ هُمْ أَمْثَالُ الْخُشُبِ النَّجِرَةِ[4] وَ لَیْسَ مِنَ الطَّیْرِ إِلَّا وَ مَعَهُ ثَلَاثَةُ أَحْجَارٍ فِی مِنْقَارِهِ وَ یَدَیْهِ یَقْتُلُ بِکُلِّ حَصَاةٍ مِنْهَا وَاحِداً مِنَ الْقَوْمِ فَلَمَّا أَتَوْا عَلَى جَمِیعِهِمْ انْصَرَفَ الطَّیْرُ وَ لَمْ یُرَ قَبْلَ ذَلِکَ الْوَقْتِ وَ لَا بَعْدَهُ فَلَمَّا هَلَکَ الْقَوْمُ بِأَجْمَعِهِمْ جَاءَ عَبْدُ الْمُطَّلِبِ إِلَى الْبَیْتِ فَتَعَلَّقَ بِأَسْتَارِهِ وَ قَالَ-

یَا حَابِسَ الْفِیلِ بِذِی الْمُغَمَّسِ‌

 

حَبَسْتَهُ کَأَنَّهُ مُکَرْکَسٌ‌[5]

فِی مَحْبِسٍ تَزْهَقُ فِیهِ الْأَنْفُسُ‌

- وَ انْصَرَفَ وَ هُوَ یَقُولُ فِی فِرَارِ قُرَیْشٍ وَ جَزَعِهِمْ مِنَ الْحَبَشَةِ

طَارَتْ قُرَیْشٌ إِذْ رَأَتْ خَمِیساً

 

فَظَلْتُ فَرْداً لَا أَرَى أَنِیساً

وَ لَا أُحِسُّ مِنْهُمْ حَسِیساً

 

إِلَّا أَخاً لِی مَاجِداً نَفِیساً

مُسَوَّداً فِی أَهْلِهِ رَئِیساً.

الامالی شیخ مفید، ص 312- 315

http://lib.eshia.ir/15035/1/312

1- ابو حمزه ثمالى گوید: امام باقر علیه السلام فرمود: مؤمن دائما در حال نماز است تا آنگاه که ایستاده و نشسته و خوابیده بیاد خدا باشد، خداى متعال مى‌فرماید: «آنان که ایستاده و نشسته و خوابیده یاد خدا مى‌کنند و در آفرینش آسمانها و زمین مى‌اندیشند (و مى‌گویند) اى پروردگار ما تو اینها را بیهوده نیافریده‌اى! تو منزّهى، پس ما را از عذاب دوزخ نگهدار»[1].

...

3- عبد اللَّه محمّد فزارى از امام صادق و آن حضرت از امام باقر علیهما السّلام، و نیز جابر [جعفى‌] از امام باقر 7 روایت کنند که جابر بن عبد اللَّه انصارى گفت: رسول خدا 6 به علىّ بن ابى طالب فرمود: آیا بتو بشارت‌ ندهم، آیا تو را مژده ندهم؟ عرضکرد: چرا یا رسول اللَّه. حضرت فرمود: من و تو از یک سرشت آفریده شدیم، و مقدارى از آن سرشت زیاد آمد و شیعیان ما از آن آفریده شدند، پس چون روز قیامت شود همه مردم بنام مادرانشان خوانده شوند جز شیعیان تو که بنام پدرانشان خوانده شوند بجهت آنکه ولادتشان پاک است (و نسبت آنان بپدران خود حتمى و صحیح است).

...

5- عبد اللَّه بن سنان از امام صادق از پدرش از جدّش علیهم السّلام روایت کند که فرمود: چون ابرهة بن صبّاح پادشاه حبشه آهنگ ویرانى مکّه‌ ...

امالی شیخ مفید، ترجمه حسین استاد ولی، ص 353- 354 الی 359

http://lib.eshia.ir/12693/1/353

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و الجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه قی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه

إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَیَسْتَحْیِی نِسَاءَهُمْ ۚ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ ‎﴿٤﴾ وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ‎﴿القصص: ٥﴾‏

وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذَٰلِکَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ یُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّىٰ یُؤْفَکُونَ ‎﴿التوبة: ٣٠﴾‏

 

الْعِلْمِ إِمَامٍ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلِ تَابَعَهُ

 

فرازی از خطبه های نماز عید فطری رهبری مد ظله العالی

امّا خود رژیم خبیث که سر تا پا خبث و شرارت و خطا است، یک خطای دیگری هم بر خطاهای خودش اضافه کرد و آن، حمله‌ی به کنسولگری ایران در سوریه بود.(۳) کنسولگری و دستگاه‌های سفارت در هر کشوری که وجود دارد، به منزله‌ی خاک همان کشوری است که سفارت متعلّق به او است؛ وقتی به کنسولگری ما حمله میکنند، مثل اینکه به خاک ما حمله کرده‌اند؛ این عرف دنیا است. رژیم خبیث اشتباه کرد در این قضیّه؛ باید تنبیه بشود و تنبیه خواهد شد.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=56023#4

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار دانشجویی

ببینید، راجع به دانشگاه، لابد وزیر محترم اینجا تشریف دارند، لابد مسئولین دانشگاهی اینجا هستند، خطاب به آنها عرض میکنم: اگر بخواهیم دانشگاه را تعریف کنیم، رکن اصلی تعریف دانشگاه «علم» است، دانش است. البتّه در تعریف دانشگاه، از جهات سیاسی و اجتماعی و مانند اینها هم عناصری وجود دارد امّا عمده علم است. دانشگاه سه وظیفه‌ی اصلی دارد. من خواهش میکنم دوستان مسئول دانشگاهی توجّه کنند! شما دانشجوها هم توجه کنید! [دانشگاه] سه وظیفه‌ی اصلی دارد: اوّل، عالِم تربیت کند، دوّم، علم تولید کند، سوّم، به تربیت عالِم و تولید علم جهت بدهد؛ این است. حالا دانشگاه‌های دنیا عالِم تربیت میکنند، علم هم تولید میکنند امّا در این رکن سوّم لنگند؛ نتیجه چه میشود؟ نتیجه این میشود که محصول تولید علم و تربیت عالِم، میشود ابزار دست قدرتهای صهیونیستی و قدرتهای استکباری دنیا. همه‌ی ارکان دانشگاه باید به این سه نقطه توجّه کنند؛ مدیر، استاد، دانشجو، متن درسی، فرایندهای آموزشی، همه باید در خدمت این سه جهت باشند.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=56000

 

کمک به رژیم صهیونیستی از طرف کشورهای اسلامی، خیانت است؛ خیانت به امّت اسلامی است. خیانت به خودشان هم هست؛ برای خاطر اینکه دارند با این کار دستگاه‌های رو به ضعف صهیونیستی را تقویت میکنند و این تقویت به ضرر خودشان هم تمام خواهد شد. صهیونیست‌ها وقتی وارد کشوری بشوند این‌جور نیست که به نفع آن کشور کار بکنند؛ وقتی نفوذ کردند، مثل پشه خون آن کشور را به نفع خودشان میمکند. کمک به رژیم صهیونیستی، کمک به نابودی خودشان است؛ امّت اسلامی هم که به جای خود محفوظ. باید این را متوقّف کنند. این پیشنهاد قبلی ما بوده، الان هم پیشنهاد حتمی ما است: دولتهای اسلامی رابطه‌شان را ــ رابطه‌ی اقتصادی را، رابطه‌ی سیاسی را ــ با رژیم صهیونیستی قطع کنند؛ لااقل به طور موقّت! تا وقتی که این جنایت را اینها دارند انجام میدهند رابطه‌ها قطع باشد، کمکی نشود، ارتباطی وجود نداشته باشد. این توقّعِ از دولتهای اسلامی است؛ فقط هم توقّع ما نیست؛ توقّع ملّتهای مسلمان است. اگر الان در کشورهای اسلامی همه‌پرسی کنند، بدون تردید همه نظر میدهند به اینکه دولتهایشان بایستی با رژیم صهیونیستی قطع رابطه کنند؛ در این تردیدی نیست. امیدواریم ان‌شاء‌الله خدای متعال همه‌ی ما را بیدار کند؛ ما را به وظایفمان آشنا کند؛ ما را قادر بر انجام این وظایف قرار بدهد.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=56033

 

برای اینکه جهت تربیت عالم و تولید علم اسلامی هم باشد، لازم است که از خدا و پیغمبرش بتوان به امامت علمی رسید که در اعمال هم تابعیت داشته باشند از امامت علمی و ما را به ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف برسانند. و الا در توهمات و تخیلات یحتمل خیلی هم قوطه ور شویم.

این را در بهاگاواد گیتا هم بهکتیودنتا پربهوپاد می گوید که از احساسات پنج گانه دیدن و شنیدن و چشیدن و لمس کردن و بوئیدن که در مقابل آتش، زمین، آب، هوا، اتر قرار دارند بعلاوه ی ذهن (mind) و عقل (intelligence) و نفس یا ضمیر غلط (false ego) که قرار است بشر با این 8 انرژی که در اختیار دارد به غایت کمال یعنی خدا هم برسد. ولی بعد خدا را آیا غیر از این است که اشتباهاً و غلطی هم همان کریشنا نیز تعریف می کند؟

نمی توان بدون یاری خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار و خصوصاً امام زمان عجل الله فرجه الشریف به امامت علمی هم رسید. این یک امر شوخی نیست که شاگرد بتواند هم در همه حالاتی، امام زمان عجل الله فرجه الشریف را در نظر داشته باشد در عین حالی که امامت علمی ای را که در اعمالش تابع امامت علمی او هم هستند به حساب آورد و آنگاه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم مدام میل کند و نزدیک شود و تقرب بجوید و در دام انواع شیاطین بزرگ و کوچک و بلکه شرک و شیطان پرستی و فراماسونری هم نیافتاده و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابد. دیر شد، دیر شد، بند ی حقیر رفتم هر چند که یحتمل به نماز جمعه نیز نرسم! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته ورفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته والمستشهدین بین یدیه

 

https://vaniquotes.org/wiki/Mind,_intelligence_and_false_ego

https://en.wikipedia.org/wiki/Causal_closure

إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیَسُوءُوا وُجُوهَکُمْ وَلِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِیُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِیرًا ‎﴿الإسراء: ٧﴾‏

 

الْعِلْمِ إِمَامٍ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلِ تَابَعَهُ

 

۱۴۰۳/۰۱/۱۹

بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان

از لحاظ علمی و فنّاوری، ببینید، بیش از چهل سال در این کشور دانشگاه بود؛ کدام فکر علمی جدید از این دانشگاهِ دوره‌ی پهلوی بیرون آمد؟ در حالی ‌که اساتید خوبی هم داشتند. تعدادی از اساتیدشان تحصیل‌کرده‌های دانشگاه‌های معروف دنیا بودند؛ درس‌ خوانده بودند، بلد بودند؛ دکتر حسابی بود، دکتر ریاضی بود، مرحوم مهندس بازرگان بود؛ افرادی از این قبیل، تحصیل‌کرده، خوب، بودند. از لحاظ استاد مشکلی نداشتند، امّا این دانشگاه هیچ فراورده نداشت؛ نه یک فراورده‌ی علمی داشت، نه یک پیشرفت فنّاوری و صنعتی داشت، نه یک فکر جدیدِ مدیریّتی برای کشور ارائه کرد. وضع علمی و  فرهنگیِ این دانشگاه، این بود. این مطلب که امکان ندارد ایرانی به فنّاوری‌های بالا و دقیق دست پیدا کند، جزو بدیهیّات بود؛ جزو مسلّمات بود که ایرانی قادر نیست به مقامات عالی علمی برسد، به خطّ مقدّم علم دست پیدا کند.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=56000

 

در مورد دکتر ریاضی که حضرت ولی فقیه مد ظله العالی می فرمایند جزو اساتید تحصیل کرده های دانشگاه های معروف دنیا و درس خوانده و بلد هم بودند، بنده ی حقیر که دکتر ریاضی نشنیده بودم. آیا همین مهندس یا دکتر عبد الله ریاضی نیست که رئیس دانشکده فنی دانشگاه تهران هم بوده و بلکه رئیس مجلس هم بوده و ویکیپدیا و ویکی فقه هم می گوید که یک کتک مفصلی هم از دانشجوها خورده است؛ و بلکه اول انقلاب هم دستگیر و اعدام هم می شود؟ اگر او است که یحتمل حضرت ولی فقیه دارند دانشجویان را هم امتحان می فرمایند یا یک جورهایی هم با آنها دارند شوخی می کنند که آیا اصلا آنها می فهمند که او کیست یا خیر؟!!! حالا باز دکتر حسابی و مهندس بازرگان را که همه می شناسند.

ولی حالا این نکته را هم از آنجایی که دوباره آنطور که بنده ی حقیر یک جورهایی آپاراتی در کانال فیزیکی آی پی ام مسئله ی it for bit جان آرچیبالد ویلر را دوباره در سخنرانی ویتن هم دیدم، این را هم عرض کنم که یک جاهایی وقتی وقت مسئله بله یا خیر هم هست، حتی وقتی داریم ماتریسهای گروه های خطی عمومی و خطی یگانی روی میدانهای 0 و 1 عددی NxN هم در نظر می گیریم، نیز کمابیش با همین مسئله روی کره هم طرفیم. ولی یک وقتهایی هم یحتمل بخواهیم این میدانهای عددی را کامل هم کنیم و بلکه حتی آنتروپی آنها را هم روی این میدانهای متناهی حساب کنیم که آنگاه حدسها و بلکه قضایای ویل را هم که دلینیه نیز ثابت کرده اند را نیز خواهیم داشت. ولی موضوع این است که چطور هم می خواهیم از این ماتریسهای GL(N, k) و SL(N, k) و از جرمهای هادرونی بزرگ و حتی جرمهای اجرام نجومی زمینی و سماوی هم دست یابیم و بلکه نظم و آنتروپی جهانی را هم از آن طرق محاسبه کنیم. بعضی اینجا یحتمل اشکال هم می فرمایند که واریته های شیمورا هم وقتی ظاهر می شوند که از میدانهای دو عضوی صفر و یکی حتی به میدان اعداد حقیقی و بلکه ارتباطشان با میدان اعداد مختلط نیز بخواهیم دست یابیم آنچنان که در اینها یک پیوستگیهایی هم نهفته اند و .... مثلاً همین مسئله را در رابطه با اینکه اصل هم ارزی و تخلفات از آن در مورد نیوترینوها و اینکه آنها دارای جرم و نوسانات خود هم شوند به چه معنا است و چه تاثیراتی هم در کل مسئله مدل استاندارد ذرات فیزیک و بلکه با ابرتقارنها و ابرریسمانهایی نیز خواهند داشت؟ 

یا یحتمل بعضی هم اشکال کنند که مگنتوهیدرودینامیک هم خود به خود با این مسائل همراه است و ربطی به مسائل شهوت و غضب و جنگ و دعواهایی که از ان حاصل می شود نیز ندارد. و حتی به این مسائل هم مربوط نیست که وقتی شاگرد بخواهد در جهاد با نفس و از حالات خلاء بر موانعی که در سر راهش ظاهر می شوند عبور کرده و بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم الی ما شاء الله میل کند. بالاخره بمباران حتی الکترومغناطیسی ذرات فیزیکی هم یحتمل احتیاج به یک گروه های دوگانی الکتریکی- مغناطیسی خواهد یافت که هندسه ی مسئله را هم آیا چقدر ابرتقارنی در برنامه های هندسی لنگلندز روشن می کنند و .... إِنَّا أَنذَرْنَاکُمْ عَذَابًا قَرِیبًا یَوْمَ یَنظُرُ الْمَرْءُ مَا قَدَّمَتْ یَدَاهُ وَیَقُولُ الْکَافِرُ یَا لَیْتَنِی کُنتُ تُرَابًا ‎﴿النبإ: ٤٠﴾‏ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه

إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِیَسُوءُوا وُجُوهَکُمْ وَلِیَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِیُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِیرًا ‎﴿الإسراء: ٧﴾‏

 

زیارت دیگر

زیارتى است که ابن قولویه از بعض ائمه علیهم السلام روایت کرده که فرمودند: چون به نزد قبر امام رضا علیه السلام بروى بگو

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى اَلرِّضَا اَلْمُرْتَضَى اَلْإِمَامِ اَلتَّقِیِّ اَلنَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ اَلْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ اَلثَّرَى اَلصِّدِّیقِ اَلشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ

 

الْعِلْمِ إِمَامٍ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلِ تَابَعَهُ

 

1069- 38- أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ الْحَسَنِ الْحَسَنِیُّ (رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ) فِی رَجَبٍ سَنَةَ سَبْعٍ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ، قَالَ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِمُ السَّلَامُ)، قَالَ: حَدَّثَنِی الرِّضَا عَلِیِّ بْنِ مُوسَى، عَنْ أَبِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ، عَنْ‌ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنُ عَلِیٍّ، عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، عَنْ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ، عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِمُ السَّلَامُ)، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) یَقُولُ: طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ، فَاطْلُبُوا الْعِلْمَ فِی مَظَانِّهِ، وَ اقْتَبِسُوهُ مِنْ أَهْلِهِ، فَإِنْ تَعَلُّمِهِ لِلَّهِ حَسَنَةً، وَ طَلَبِهِ عِبَادَةِ، وَ الْمُذَاکَرَةِ فِیهِ تَسْبِیحٌ، وَ الْعَمَلُ بِهِ جِهَادِ، وَ تَعْلِیمُهُ مِنْ لَا یَعْلَمُهُ صَدَقَةَ، وَ بَذَلَهُ لِأَهْلِهِ قُرْبَةٌ إِلَى اللَّهِ (تَعَالَى)، لِأَنَّهُ مَعَالِمَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ، وَ مَنَارُ سُبُلِ الْجَنَّةِ، وَ المؤنس فِی الْوَحْشَةِ، وَ الصَّاحِبِ فِی الْغُرْبَةِ وَ الْوَحْدَةِ، وَ الْمُحْدِثُ فِی الْخَلْوَةِ، وَ الدَّلِیلُ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ، وَ السِّلَاحَ عَلَى الْأَعْدَاءِ، وَ الزَّیْنَ عِنْدَ الأخلاء.

یَرْفَعُ اللَّهُ بِهِ أَقْوَاماً فَیَجْعَلُهُمُ فِی الْخَیْرِ قَادَةَ، تقتبس آثَارِهِمْ، وَ یُهْتَدَى بفعالهم، وَ یُنْتَهَى إِلَى آرَائِهِمْ، تَرْغَبُ الْمَلَائِکَةُ فِی خلتهم، وَ بِأَجْنِحَتِهَا تمسهم، وَ فِی صَلَاتِهَا تَبَارَکَ عَلَیْهِمْ، یَسْتَغْفِرُ لَهُمْ کُلِّ رَطْبٍ وَ یَابِسٍ حَتَّى حِیتَانُ الْبَحْرِ وَ هَوَامُّهُ، وَ سِبَاعِ الْبِرِّ وَ أنعامه.

إِنْ الْعِلْمِ حَیَاةِ الْقُلُوبِ مِنْ الْجَهْلِ، وَ ضِیَاءُ الْأَبْصَارُ مِنْ الظُّلْمَةِ، وَ قُوَّةَ الْأَبْدَانِ مِنْ الضَّعْفَ، یَبْلُغَ بِالْعَبْدِ مَنَازِلَ الْأَخْیَارِ، وَ مَجَالِسِ الْأَبْرَارِ، وَ الدَّرَجَاتِ الْعُلَى فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ، الذَّکَرِ فِیهِ یَعْدِلُ بِالصِّیَامِ، وَ مدارسته بِالْقِیَامِ، بِهِ یُطَاعُ الرَّبِّ وَ یَعْبُدُ، وَ بِهِ تُوصَلُ الْأَرْحَامِ، وَ یَعْرِفُ الْحَلَالَ مِنَ الْحَرَامِ، الْعِلْمِ إِمَامٍ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلِ تَابَعَهُ، یلهم بِهِ السُّعَدَاءَ وَ یُحَرِّمْهُ الْأَشْقِیَاءِ، فَطُوبَى لِمَنْ لَمْ یُحَرِّمْهُ اللَّهِ مِنْهُ حَظُّهُ‌[1].

امالی شیخ طوسی، ص 487- 488

http://lib.eshia.ir/27725/1/488

 

 

۱۴۰۳/۰۱/۱۹

بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان

خب روزهای پایانی ماه رمضان است. شماها جوانید، دلهای پاکیزه‌ای دارید؛ این تعارف نیست، واقعیّت است. روزه، تلاوت قرآن، دعاهای شب، سحر، روز، در شماها نسبت به امثال بنده تأثیر مضاعفی دارد. شماها حتماً در طول [رمضان] امسال نورانیّت پیدا کرده‌اید؛ سعی کنید این نورانیّت را حفظ کنید. راهش هم این است که از گناه پرهیز کنید. بعضی از گناه‌ها هست که انسان توجّه ندارد به اینکه اینها گناه است؛ خیلی از حرف زدن‌های ما، خیلی از اظهاراتی که در فضای مجازی میکنیم، اینها پاسخ لازم دارد؛ بالاخره مراقبت باید کرد؛ اِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَ الفُؤادَ کُلُّ اُولئِٰکَ کانَ عَنهُ مَسئولاً.(۲) بایستی انسان جواب بدهد. دقّت بشود آن نادرست در رفتارهای خودمان شناخته بشود؛ اگر شناخته شد، اصلاحش ممکن میشود، توبه‌ی از آنها ممکن میشود، استغفار از آنها ممکن میشود؛ اگر نادرستی شناخته نشد، انسان توبه هم نمیکند؛ میماند، متراکم میشود، دل را از نورانیّت می‌اندازد. حیف است! دلهای شماها واقعاً نورانی است. سعی کنید این نورانیّت را که در ماه رمضان بیشتر هم شده حفظ کنید؛ با ترک گناه، با نماز اوّل وقت، حتّی‌المقدور با جماعت، با مراقبت کردن دقیق از اظهارات. همان‌طور که اشاره کردند،(۳) من به هیچ وجه شما را توصیه به محافظه‌کاری نمیکنم؛ نمیگویم انتقاد نکنید، دغدغه نداشته باشید، ایراد نگیرید؛ نه، به هیچ وجه توصیه‌ی بنده اینها نیست؛ توصیه‌ام این است که دقّت کنید چه میگویید؛ فکر این را بکنید که در این بیان، در این گفتار، در این نوشتار مرتکب عملی نشویم که بعد نتوانیم برایش جوابی داشته باشیم.

...

از لحاظ علمی و فنّاوری، ببینید، بیش از چهل سال در این کشور دانشگاه بود؛ کدام فکر علمی جدید از این دانشگاهِ دوره‌ی پهلوی بیرون آمد؟ در حالی ‌که اساتید خوبی هم داشتند. تعدادی از اساتیدشان تحصیل‌کرده‌های دانشگاه‌های معروف دنیا بودند؛ درس‌ خوانده بودند، بلد بودند؛ دکتر حسابی بود، دکتر ریاضی بود، مرحوم مهندس بازرگان بود؛ افرادی از این قبیل، تحصیل‌کرده، خوب، بودند. از لحاظ استاد مشکلی نداشتند، امّا این دانشگاه هیچ فراورده نداشت؛ نه یک فراورده‌ی علمی داشت، نه یک پیشرفت فنّاوری و صنعتی داشت، نه یک فکر جدیدِ مدیریّتی برای کشور ارائه کرد. وضع علمی و  فرهنگیِ این دانشگاه، این بود. این مطلب که امکان ندارد ایرانی به فنّاوری‌های بالا و دقیق دست پیدا کند، جزو بدیهیّات بود؛ جزو مسلّمات بود که ایرانی قادر نیست به مقامات عالی علمی برسد، به خطّ مقدّم علم دست پیدا کند.

...

حالا با این مقدّمه و این توضیحاتی که عرض شد، گفتم باید دنبال آرمان باشیم. به نظر من جمهوری اسلامی میتواند آرمانهای خودش را در ذیل دو عنوان کلّی خلاصه کند: یک عنوان عبارت است از «اداره‌ی کشور به شیوه‌ی اسلامی»؛ عنوان دوّم، «ارائه‌ی یک الگو به مردم جهان برای اداره‌ی خوب یک کشور»؛ این دو آرمان است. شما باید برای این دو آرمان تلاش کنید؛ شما باید روی این راه‌هایی که میتواند این دو عنوان کلّی را تحقّق ببخشد فکر کنید، کار کنید؛ محافل دانشجویی، نشست‌های فکری دانشجویی، مطالعات دانشجویی، ارتباطات دانشجویی با صاحب‌نظرانی که معتقد به انقلابند، باید در این جهت باشد. فکر کنید ببینید برای تحقّق این دو عنوان چه ‌کار باید کرد، چه تلاشی باید کرد، چگونه باید تلاش کرد.

...

ببینید، راجع به دانشگاه، لابد وزیر محترم اینجا تشریف دارند، لابد مسئولین دانشگاهی اینجا هستند، خطاب به آنها عرض میکنم: اگر بخواهیم دانشگاه را تعریف کنیم، رکن اصلی تعریف دانشگاه «علم» است، دانش است. البتّه در تعریف دانشگاه، از جهات سیاسی و اجتماعی و مانند اینها هم عناصری وجود دارد امّا عمده علم است. دانشگاه سه وظیفه‌ی اصلی دارد. من خواهش میکنم دوستان مسئول دانشگاهی توجّه کنند! شما دانشجوها هم توجه کنید! [دانشگاه] سه وظیفه‌ی اصلی دارد: اوّل، عالِم تربیت کند، دوّم، علم تولید کند، سوّم، به تربیت عالِم و تولید علم جهت بدهد؛ این است. حالا دانشگاه‌های دنیا عالِم تربیت میکنند، علم هم تولید میکنند امّا در این رکن سوّم لنگند؛ نتیجه چه میشود؟ نتیجه این میشود که محصول تولید علم و تربیت عالِم، میشود ابزار دست قدرتهای صهیونیستی و قدرتهای استکباری دنیا. همه‌ی ارکان دانشگاه باید به این سه نقطه توجّه کنند؛ مدیر، استاد، دانشجو، متن درسی، فرایندهای آموزشی، همه باید در خدمت این سه جهت باشند.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=56000

 

می فرمایند احترام امامزاده به متولی اش است. فرض بفرمایید که اگر بجای اینکه مردم با چادر وارد امامزاده شده بجایش حول امامزاده در ماه رمضان سیگار هم بکشند و غذایشان را هم بیایند همانجا میل بفرمایند، خوب می فرمایند که اینها دیگر از زیادی شُل گرفتنهای متولیان امامزاده هم باید باشد دیگر. حالا یا این است یا اینکه قلمروهای پارک و امامزاده و دانشگاه و ... و همه و همه با هم قاطی پاتی نیز شده اند! البته بعضی تا آنجا هم پیش می روند که مشکل نه تنها متولیان امامزاده است و بلکه بعضی کارمندان آستان قدس رضوی هم خود آنقدر مشکل دارند که آن مرتاض هندی هم که دارد نجاست انسان را هم می خورد شستش خبردار شده و به آنها می گوید کار شما بدتر از کار من هم هست. خوب، آنوقت شما می خواهید چه چرخشی ... و ربع و نیم و تمام و ... هم در قلوب زمینی و آسمانی نیز تاثیرپذیر شده و از آنها به ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی هم سرایت کنند؟

نکته اینجا این است که یک وقت هست که شاگرد و دانشجو و طلبه مایل است از حالات خلاء به الفهای بنیهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل بفرمایند، و بلکه مسئله را در داخل امامزاده و مسجد یا حتی مکتبخانه و مدرسه و دانشگاه هم حلش کنند. یا حتی شما طلب استغفار هم می فرمایید آنچنان که می فرماید فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کَانَ غَفَّارًا ‎﴿١٠﴾‏ یُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَیْکُم مِّدْرَارًا ‎﴿١١﴾‏ وَیُمْدِدْکُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِینَ وَیَجْعَل لَّکُمْ جَنَّاتٍ وَیَجْعَل لَّکُمْ أَنْهَارًا ‎﴿١٢﴾‏ مَّا لَکُمْ لَا تَرْجُونَ لِلَّهِ وَقَارًا ‎﴿١٣﴾‏

ولی یک وقت هم هست که می فرماید حتی سیل و طوفان نوح و طوفان الاقصی هم که بیاید، به ما کاری ندارد و بلکه می رویم روی بلندی هم می ایستیم و مسئله حل است! و ماورای اینها حتی می فرماید داری چه می گویی؟ خود مائیم که داریم این کارها را هم می کنیم و خودمان هم همه چیز بلدیم و کدام فرعون؟ و کدام شاهنشاه آریامهر؟ همه کاره ی عالم خود مائیم! التفات می فرمایید؟!

یک مسائل انتزاعی و مجردی هستند که لزوماً از روی علم و دانش هم نیستند و دیگر چه رسد به اینکه از روی اخلاق و تقوی و احسان به همنوع و بشردوستی هم باشند. مثلاً حتی شهوت و غضب و شهوترانی و جنگ و دعوا را هم در انواع فیلمها از مستهجنات گرفته تا فیلمهایی که یحتمل هم مخصوص حتی منبر مسجد هم برای آموزش دروس زناشویی اسلامی صحیح هم باشند. به همین ترتیب هم آیا شما می توانید نیوترینوها را هم طوری مجرد کنید که چقدر هم ابرتقارنی شده و بلکه چقدر هم از مدل استاندارد ذرات فیزیک خارج شوند؟

https://arxiv.org/abs/2403.18012

https://arxiv.org/abs/2310.01510

https://arxiv.org/abs/2208.06440

https://arxiv.org/abs/2110.05637

https://arxiv.org/abs/2105.08744

https://arxiv.org/abs/2105.01826

https://arxiv.org/abs/2007.07911

 

ولی یحتمل مسئله این هم هست که ما اگر فقط در سطوح مدل استاندارد ذرات فیزیک و ابرتقارنهای حاصل از آنها مسئله را بررسی کنیم، آیا دچار نقصان و غفلت هم خواهیم شد که مثلاً در برخوردکننده هایی مثل برخوردکننده بزرگ هادرونی آیا مگنتوهایدرودینامیک حاصل از برخوردکننده های هادرونی چقدر در چرخشهای ... و ربع و نیم و تمام و ... استکان نلبکیهای توپولوژیک و حتی قلوب زمینی و آسمانی هم تاثیرپذیر خواهند بود؟ یا حتی آیا باید هم سطوح مورد بحث را یحتمل بالاتر هم برده و وارد ایزوتوپهایی شد که از بمبارانهای یک عنصر توسط عنصری دیگر هم حاصل می شوند و آیا چقدر هم شکافت هسته ای ایجاد می کنند و حتی یحتمل ماورای این شکافتها، بمبارانهای در این برخوردکننده ها حتی بتوانند مورد انواع جوششهای هسته ای و ایزوتوپهای حاصله ی آنها هم واقع شوند و .... بعضی یحتمل اشکال هم کنند که خوب انواع رادیوداروهایی هم که ایجاد می شوند برای همین کارها است که ببینیم حاصل شیمیایی این ایزوتوپهای عناصر مختلف هم چه خواص دارویی را دارند. بله؛ ولی از آن طرف هم آیا وقتی مسئله را درست و حسابی هم نتوانستیم تجرید و انتزاعی اش هم کنیم، مسئله تبدیل نمی شود به اینکه خوب ما حالا یه قدری هم بیشتر مقیاسهای ذرات هادرونی را جرمشان را افزایش داده و آنگاه اجازه دهیم اینها همدیگر را بمباران هم کنند و حاصلش را بیابیم؟ آیا تا کجا هم این تجرید می تواند ادامه یابد که آنگاه آن بمباران هسته ای عناصر و ذرات برخوردکننده بزرگ هادرونی هم بالاخره به حداکثر جرم خود نیز رسیده اند یا هنوز یحتمل عنصاری هم هستند که یافت نشده اند و بلکه شکافت و جوشش هسته ای آنها را هم باید یحتمل امتحان کرد و حتی بمباران آنها را نیز آزمایش کرد و ....؟! والله اعلم! ولی بنده این را هم عرض کنم که استاد قرآن ما فرمودند که هر چه می توانید هم تا سحر قرآن تلاوت بفرمایید. و بنده ی حقیر هم آمدم نزد ایشان اظهار فضل کنم و گفتم وان احسنتم احسنتم لانفسکم. ایشان فرمودند که "و" در وان احسنتم ندارد و بلکه: ان احسنتم احسنتم لانفسکم درست است. مانوس بودن با قرآن این مزایا را هم دارد که استاد قرآن می تواند غلطهای شما را زودی هم بگیرد. گاهی اوقات مسئله خیلی دقیق هم می شود و یک واو را هم نمی شود بطور اختیاری زیاد و کم کرد الا اینکه در غفلتی و ندانی داری چه می کنی و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد  وآل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه

سَابِقُوا إِلَىٰ مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا کَعَرْضِ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۚ ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ ‎﴿الحدید: ٢١﴾

 

زیارت دیگر

زیارتى است که ابن قولویه از بعض ائمه علیهم السلام روایت کرده که فرمودند: چون به نزد قبر امام رضا علیه السلام بروى بگو

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى اَلرِّضَا اَلْمُرْتَضَى اَلْإِمَامِ اَلتَّقِیِّ اَلنَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ اَلْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ اَلثَّرَى اَلصِّدِّیقِ اَلشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ

 

الْعِلْمِ إِمَامٍ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلِ تَابَعَهُ

 

1069- 38- أَخْبَرَنَا جَمَاعَةٌ، عَنْ أَبِی الْمُفَضَّلِ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ الْحَسَنِ الْحَسَنِیُّ (رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ) فِی رَجَبٍ سَنَةَ سَبْعٍ وَ ثَلَاثِمِائَةٍ، قَالَ: حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ زَیْدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِمُ السَّلَامُ)، قَالَ: حَدَّثَنِی الرِّضَا عَلِیِّ بْنِ مُوسَى، عَنْ أَبِیهِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ، عَنْ‌ أَبِیهِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ أَبِیهِ مُحَمَّدِ بْنُ عَلِیٍّ، عَنْ أَبِیهِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ، عَنْ أَبِیهِ الْحُسَیْنِ، عَنْ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (عَلَیْهِمُ السَّلَامُ)، قَالَ: سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ) یَقُولُ: طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَى کُلِّ مُسْلِمٍ، فَاطْلُبُوا الْعِلْمَ فِی مَظَانِّهِ، وَ اقْتَبِسُوهُ مِنْ أَهْلِهِ، فَإِنْ تَعَلُّمِهِ لِلَّهِ حَسَنَةً، وَ طَلَبِهِ عِبَادَةِ، وَ الْمُذَاکَرَةِ فِیهِ تَسْبِیحٌ، وَ الْعَمَلُ بِهِ جِهَادِ، وَ تَعْلِیمُهُ مِنْ لَا یَعْلَمُهُ صَدَقَةَ، وَ بَذَلَهُ لِأَهْلِهِ قُرْبَةٌ إِلَى اللَّهِ (تَعَالَى)، لِأَنَّهُ مَعَالِمَ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ، وَ مَنَارُ سُبُلِ الْجَنَّةِ، وَ المؤنس فِی الْوَحْشَةِ، وَ الصَّاحِبِ فِی الْغُرْبَةِ وَ الْوَحْدَةِ، وَ الْمُحْدِثُ فِی الْخَلْوَةِ، وَ الدَّلِیلُ فِی السَّرَّاءِ وَ الضَّرَّاءِ، وَ السِّلَاحَ عَلَى الْأَعْدَاءِ، وَ الزَّیْنَ عِنْدَ الأخلاء.

یَرْفَعُ اللَّهُ بِهِ أَقْوَاماً فَیَجْعَلُهُمُ فِی الْخَیْرِ قَادَةَ، تقتبس آثَارِهِمْ، وَ یُهْتَدَى بفعالهم، وَ یُنْتَهَى إِلَى آرَائِهِمْ، تَرْغَبُ الْمَلَائِکَةُ فِی خلتهم، وَ بِأَجْنِحَتِهَا تمسهم، وَ فِی صَلَاتِهَا تَبَارَکَ عَلَیْهِمْ، یَسْتَغْفِرُ لَهُمْ کُلِّ رَطْبٍ وَ یَابِسٍ حَتَّى حِیتَانُ الْبَحْرِ وَ هَوَامُّهُ، وَ سِبَاعِ الْبِرِّ وَ أنعامه.

إِنْ الْعِلْمِ حَیَاةِ الْقُلُوبِ مِنْ الْجَهْلِ، وَ ضِیَاءُ الْأَبْصَارُ مِنْ الظُّلْمَةِ، وَ قُوَّةَ الْأَبْدَانِ مِنْ الضَّعْفَ، یَبْلُغَ بِالْعَبْدِ مَنَازِلَ الْأَخْیَارِ، وَ مَجَالِسِ الْأَبْرَارِ، وَ الدَّرَجَاتِ الْعُلَى فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَةِ، الذَّکَرِ فِیهِ یَعْدِلُ بِالصِّیَامِ، وَ مدارسته بِالْقِیَامِ، بِهِ یُطَاعُ الرَّبِّ وَ یَعْبُدُ، وَ بِهِ تُوصَلُ الْأَرْحَامِ، وَ یَعْرِفُ الْحَلَالَ مِنَ الْحَرَامِ، الْعِلْمِ إِمَامٍ الْعَمَلِ وَ الْعَمَلِ تَابَعَهُ، یلهم بِهِ السُّعَدَاءَ وَ یُحَرِّمْهُ الْأَشْقِیَاءِ، فَطُوبَى لِمَنْ لَمْ یُحَرِّمْهُ اللَّهِ مِنْهُ حَظُّهُ‌[1].

امالی شیخ طوسی، ص 487- 488

http://lib.eshia.ir/27725/1/488

 

اَللَّهُمَّ وَ مَنْ رَعى‌ هذَا الشَّهْرَ حَقَّ رِعایَتِهِ، وَ حَفِظَ
بار الها هر کس که این ماه را آن طور که بایسته است رعایت کرده، و احترامش را


حُرْمَتَهُ حَقَّ حِفْظِها، وَ قامَ بِحُدُودِهِ حَقَّ قِیامِها، وَ اتَّقى‌
آنچنان که باید حفظ نموده، و حدودش را به بهترین صورت بپاداشته، و از گناهانش

ذُنوُبَهُ حَقَّ تُقاتِها، اَوْ تَقَرَّبَ اِلَیْکَ بِقُرْبَةٍ اَوْجَبَتْ رِضاکَ
به نحو صحیح پرهیز کرده، یا به وسیله کار خیر به تو تقرب جسته که موجب خشنودیت از وى

لَهُ، وَ عَطَفَتْ رَحْمَتَکَ عَلَیْهِ، فَهَبْ لَنا مِثْلَهُ مِنْ وُجْدِکَ،
گشته، و رحمتت را متوجه او نموده، پس مانند آنچه به او بخشیدى از توانگرى خود به ما ببخش،

وَ اَعْطِنا اَضْعافَهُ مِنْ فَضْلِکَ، فَاِنَّ فَضْلَکَ لا یَغیضُ، وَ اِنَّ
و چندین برابر آن را از فضل خود به ما عطا فرما، زیرا که فضلت کاستى نگیرد، و خزائنت

خَزآئِنَکَ لاتَنْقُصُ بَلْ تَفیضُ، وَ اِنَّ مَعادِنَ اِحْسانِکَ
نقصان نپذیرد بلکه افزون مى‌شود، و معادن احسانت از بین

لاتَفْنى‌، وَ اِنَّ عَطآءَکَ لَلْعَطآءُ الْمُهَنَّا. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى‌مُحَمَّدٍ وَ الِهِ،
نمى‌رود، و همانا عطاى تو گوارا عطایى است. 

صحیفه سجادیه، فرازی از دعای وداع ماه رمضان، ص 240-- 241

http://lib.eshia.ir/10261/1/241


۱۴۰۳/۰۱/۱۹دیدار رمضانی دانشجویان

 جمعی از دانشجویان عصر امروز (یکشنبه) در بیست و هفتمین روز از ماه مبارک رمضان با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=55990

فایل صوتی دیدار رمضانی مقام معظم رهبری مد ظله العالی با دانشجویان:

https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=55997

 

استادی بر منبر رفته بودند و یک مطالبی را راجع به همین دعای وداع ماه رمضان صحیفه ی سجادیه فرمودند که بنده خیلی هم دلم می خواست اسم ایشان را عرض کنم، ولی یحتمل اجازه اش را هم نداشته باشم! یک چیزی در این فراز از دعا که در بالا آمده است که به درجات مختلف هم مثلاً در آیه ی مبارکه 21 سوره حدید هم یافت می شود و در صلوات مخصوصه امام رضا علیه السلام هم آنجایی که می فرماید کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ نیز یافت می شود. آنچنان که فرضاً شما دارید بر امام رضا صلوات الله علیه هم صلوات می فرستید و افضل صلوات را هم احدی از اولیاء الهی دارند می فرستند یا فرستاده اند یا خواهند فرستاد، و شما می فرمایید که صلوات ما را هم از همین نوع صلوات احدی از اولیاء ات هم قرار بفرما! امامت علم از این گونه است دیگر.

یا فرض بفرمایید شما به دوست و همسایه و آشنایتان که می رسید، خوب چه کار می کنید؛ سلام می فرمایید و سلام می شنوید دیگر. حالا سلام هم نفرمایید، چه می کنید؟ مثلاً حتی یقه هم آیا چقدر بگیریم و بلکه با تفنگ و مسلسل و موشک و توپ و تانک و ... هم همدیگر را می زنید؟! (اتفاقاً رز قدس بنده ی دیدم در دانشگاه تهران از ازدهام هم بسته شده بود و گفتم اگر من یک مسلسل داشتم می رفتم حساب همه ی این صهیونیستها را هم می رسیدم؛ بعد که دویدیم به نماز وصل هم شویم، حاج آقایی فرمودند که شماها که اینطوری وصل نیستید. باز آنجا گفتم مسلسل را بده برویم به غزه هم وصل شویم!) مسئله یحتمل اینجا است که شاگرد و دانشجو و طلبه آیا به آن درجه و مراتب الفهای بینهایت آیات اللهی هم رسیده است که بتواند از حالات خلاء هم به این سمتهای آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند؟ یا اینکه توی باتلاق حالات خلاء خود یا اجتماعش هم گیر کرده است و نمی تواند هم از آن خارج شود؟

یحتمل مثل این است یا خیلی هم مثل این نباشد که شما بروید یک شهر کتابی در فرانسه یا هر جای دیگری هم و اتفاقاً اسمش هم شهر کتاب Avicenne یا همان ابن سینای خودمان هم بوده و علاوه بر کتبی مثل شرح حال زندگی لیزه مایتنر و وودی آلن و Leadership BS، اتفاقاً نمی دانم چطور تفسیر کشاف زمخشری را هم داشت. و همینطوری هم که داشتید به کتابها نگاهی می انداختید، در عین حال کسی هم آمد و بطور افتخاری پیانویی هم نواخت. و بلکه شعر Wish you were here گروه Pink Floyd  از آلبوم Dark side of the moon هم بعدش همراه رولینگ استون و ... نیز در حال نواختن بوده و .... آیا این هم می تواند حتی در جمهوری اسلامی نیز باشد؟! ولی مسئله این نیست!

آن مسئله علمی که امام عمل هم می شود و بلکه عمل هم تابع او است اینجا است که آیا در مسائلی پایه ای و بنیانی و فونداسیونی مثل ریاضی و فیزیک و حالا حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی اش را هم فعلاً کاری نداشته باشیم، آیا شاگرد و دانشجو و طلبه و حتی اساتید هم ممکن است بنظرشان برسد که این شرق است که در علم پیشتاز است یا اینکه خیر؛ همان غرب را پیشتاز هم فرض می کنند. و لذا دانشمندانی پیشتاز از شرق و از جمله هم دانشمندان خودمان در ایران هم می بینیم وقتی به کشورشان برمی گردند، دوباره هم جذب همان غرب می شوند؟! و چرا؟! قسمتی از مسئله این است که شاگرد متوجه می شود که می تواند در علومی مثل ریاضی فیزیک حتی آنچنان مجذوب شود کانه در آن غرق هم شده است حتی وقتی در ایران هم هست. ولی قدرت تفکر مستقلانه ی در این علوم را بدون دخالت غرب و شرق هم ندارد؛ و لذا خود را وابسته ی به آنها هم می یابد و بلکه در مقابل هر گونه قطع چنین وابستگی ای هم مقاومت می کند کانه هیولای فلسفی فرض بفرمایید ریاضی فیزیکی انحصاراً نزد غرب و شرق است و ما خودمان هم بلد نیستیم چه کنیم و چطور از این هیولاها به نظریه های مورد نظرمان بتوانیم برسیم و .... یا آیا مسئله این هم می تواند باشد که علامه ای را پیدا کنیم که خودش کم حرف است نه فقط هم بخاطر اینکه فکرش خیلی هم به مقولات و مباحث علمی اش مشغول است و بلکه آنقدر هم دگمه های حضرت علامه حفظه الله را فشرده اند کانه ایشان یک جورهایی مات و مبهوت هم الی ما شاء الله تشریف دارند و ...؛ و الله اعلم! و بالاخره نمی شود که گفت سر و کله زدنهای علمی را هم کنار بگذاریم و .... یا حتی می توانید بفرمایید حضرت علامه می خواهند تشریف بیاورند بلکه کشاف زمخشری را هم بخرند و این است که دیگر پیانو و هدیه ی شاهانه یوهان سباستین باخ و بلکه پینک فلوید و اینها را هم دیگر نگذارید! ولی نکته ای که در مسئله ی علمی هست اینجا هم هست که یحتمل اویی که حتی این فرصت را می یابد که در ریاضی فیزیک آنچنان هم غرق شود که دیگر سر از پا هم نشناسد، آیا آنقدر هم با دین خود در تماس هست که آن مغفرتی را که آیه ی مبارکه 21 سوره حدید می فرماید در سبقتش از هم پیشی بگیرید را نیز دریابد؟ یا غرب و شرق هم همین مغفرت را در ریاضی فیزیک می یابد و در مسابقه هایش باز از ما آیا چقدر هم سعی می کند جلو بزند چرا که فونداسیونش هم قویتر است و .... ولی بالاخره آیا موضوع این هم هست یا نیست که آیا چقدر هم با آن انسان 250 ساله و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم انس گرفته ایم و اقیانوسهای معرفتش را هم چقدر کسب کرده ایم و می شناسیمش و .... گاهی اوقات همین که می فرمایند نشنو از نی چون حکایت می کند بشنو از دل چون روایت می کند را برای شاگرد جا افتادنش حالا حالاها هم می تواند کار داشته باشد و .... و لذا حالی کردن به یک ایالات متحده چند جهانی که در هیولاهای فلسفی اش هم گیر کرده است اینکه ایالات متحده چند جهانی های دیگری هم هستند که استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی و ابرریسمانی ... ربع و نیم و تمام چرخشی قلوب زمینی و آسمانی را خیلی بهتر هم می توانند بحث کنند، باز کارها لازم نیز دارند و ... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ Black Hole Thermodynamics: Then and Now

19 April 2021, 05:30 PM - 07:30 PM +0330 (19 April 2021, 06:30 PM - 08:30 PM IST)

  • Tata Institutte of Fundamental Research (TIFR), 
  • Mumbai, 
  • India
  • Theory-HEP
  • Math and Math Physics
  • Phenomenology-HEP
  • Gravitation and Cosmology
  • General Physics
  • Experiment-HEP
  • Astrophysics

Abstract:

I will explain some of the main ideas of black hole thermodynamics, going back to its origins in the 1970's in the workof Bekenstein and Hawking and continuing with more contemporary developments that depend on a fine-grained understanding of

quantum entropy.

 

https://inspirehep.net/seminars/1858013

 

Liouville Theory: An Introduction to Rigorous Approaches

Apr 2, 2024

e-Print: 

Abstract: (arXiv)

In recent years, a surprisingly direct and simple rigorous understanding of quantum Liouville theory has developed. We aim here to make this material more accessible to physicists working on quantum field theory.

Note: 

  • 41 pp

https://inspirehep.net/literature/2773427

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا ۚ بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ‎﴿١٦٩﴾‏ فَرِحِینَ بِمَا آتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ وَیَسْتَبْشِرُونَ بِالَّذِینَ لَمْ یَلْحَقُوا بِهِم مِّنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ‎﴿آل عمران: ١٧٠﴾

 

فِی الْأَرْضِ مَجْهُولُونَ وَ فِی السَّمَاءِ مَعْرُوفُونَ (خطبه ۱۰۲ نهج‌البلاغه)

 

 

۱۴۰۳/۰۱/۱۸

روایتی از اقامه نماز بر پیکر هفت شهید راه قدس توسط رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی(ره)امانتداران خدا در زمین

محمدصادق علیزاده

این‌ شکلی می‌شود بود که سیدعباسِ متولد ۱۳۷۸ اهل بروجرد با دو سال سابقه پاسداری که حدود دو سال هم از ازدواجش می‌گذشته و برای اولین بار هم پایش به معرکه‌ی سوریه باز شده، خونش کیلومترها دورتر از مرزهای ایران روی زمین می‌ریزد؛ همین اول کار به چه واقعیت سترگی خوردم.

اصلاً برای کار دیگری به حسینیه آمده بودم اما عظمت واقعه آنقدر بود که تصمیم عوض کنم و دوربین تصویربرداری را بردارم و حالا بایستم روبروی آدم‌هایی که شانه زیر بار امانت‌هایی داده‌اند که هزاران سال قبل و در ابتدای خلقت، آسمان‌ها از پذیرفتنش سر باز زدند.

زبانم نمی‌چرخد اما به زحمت به همسر جوان سیدعباس می‌گویم: «دل کندن از همسرتان سخت نبود؟» وسط بغضی که بیخ گلویش و پرده اشکی که توی قاب چشمش گیر کرده و صبورانه با آنها دست و پنجه نرم می‌کند می‌گوید: «خیلی سخت بود! خیلی خیلی سخت! کار رفتنش که داشت درست می‌شد به من گفت تو رضایت ندهی نمی‌روم!» بغض بالاتر می‌آید و بقیه حرفش را می‌خورد. در ادامه هم با اشکی که حالا دیگر به‌وضوح چشم‌ها را تر کرده از دیدن پیکر سیدعباس در معراج می‌گوید و می‌گوید: «عباس جان! شهادتت مبارک! ما را هم شفاعت کن!»

این حجم از تکرار عبارت «شهادتت مبارک» را اگر آدم اینجا و روبروی این آدم‌ها نباشد اصلا توی کَتَش‌ نمی‌رود. مگر می‌شود عزیزی از دست داده باشی و رفتنش را تبریک بگویی؟! زبان من که نمی‌چرخد. این را هم به همسر سیدعباس گفتم هم به مادرش هم به پدرش! هر سه نفرشان اما جلوی دوربین من ایستادند و شهادت سیدعباس را تبریک گفتند. پدرِ سیدعباس که راننده‌ی کامیون و ماشین سنگین است چیز عجیب‌تر دیگری هم می‌گوید آن هم درست زمانی که پیکر جوان ۲۴ ساله‌اش هنوز توی تابوت است و دفن هم نشده که داغش سرد شده باشد: «اگر به جای عباس چند عباس دیگر هم داشته باشم و لازم باشد، آنها هم فدای حضرت زینب سلام‌الله‌علیها و امام حسین علیه‌السلام!» عین این حرف را مادر سیدعباس هم می‌زند.

 آن سمت ماجرا؛ سردار زاهدی!
سمت دیگر این واقعیت سنگین و کمرشکن که من و دوربینم وظیفه‌ی ثبت و ضبط آن را به عهده داریم شهید ۶۳ ساله‌ی کاروان شهداست که ۴۵ سال در کوه و کمر و صحرا و بیابان در ایران و سوریه و لبنان، پوتین به پا کرده بود و دور از نام و نان و برق دوربین‌‌ها و رسانه‌ها، دنبال چیز دیگری بود بدون اینکه خیلی از میلیون‌ها نفری که این روزها در ایران و لبنان و سوریه و عراق و یمن به سوگش نشسته‌اند او را بشناسند: سردار محمدرضا زاهدی! هدف متحرک صهیونیست‌ها که به تعبیر فرنگی‌ها از قدیمی‌ترین ژنرال‌های ایرانی در لبنان و در جبهه‌ی نبرد با اسرائیل بود.

همسرش حالا روبروی دوربین ایستاده. هدفون توی گوش دارم تا صدایش را بهتر بشنوم. من بیش از او استرس دارم و ناآرامم. با خود می‌گویم نباید اینها را زیاد اذیت کرد. داغدارند.

در تمام سال‌هایی که زاهدی در کوه و بیابان‌های منطقه بالا و پایین می‌رفته تا آب توی دل میلیون‌ها ایرانی تکان نخورد، این زن همراهی‌اش را کرده و همگام و همقد‌مش بوده. درست مثل همسر جوان و پدر و مادر سیدعباس، بی‌ادعا و تکلف شانه زیر بار همان امانتی داده که آسمان‌ها و زمین در ابتدای خلقت از پذیرفتنش سر باز زدند. حالا ایستاده روبروی دوربین من و باید واقعیت عظیم شخصیت و وجود او را روایت کنم و چه کار سختی!

سخت نبود؟! اولین سؤالم همین است. مکثی می‌کند، نرم‌لبخندی روی چهره‌ی مادرانه‌اش می‌نشیند و با لهجه‌ی نه‌‌چنان غلیظ اصفهانی می‌گوید: «سخت که بود. سال‌ها زندگی در غربت و دور از فامیل و حتی دور از کشور اما ما راهمان یکی بود! شهادت گوارایش باشد!» همین!

تمام حرف کسی که ۴۵ سال در سایه‌ی یک مرد در سایه بوده همین است. هیچ جایی نامی از اینها نبوده؛ نه خودش نه مردش! در زمره‌ی همان‌هایی که علی‌بن‌ابیطالب علیه‌السلام فِی الْأَرْضِ مَجْهُولُونَ وَ فِی السَّمَاءِ مَعْرُوفُونَ (خطبه ۱۰۲ نهج‌البلاغه) توصیف‌شان می‌کند. مردهایی که در گمنامی به چشم فتنه‌ها می‌زنند. در زمین گمنامند و در آسمان‌ شهیر!

زنان این قبیله‌ی کفرستیز هم به مانند مردان جوانمردشان، بی‌تکلفند و بی‌ادعا؛ صبور اما ایستاده پای بیرق حقیقت که در کوچه‌پس‌کوچه‌های تاریخ گم نشود! اینها امانتداران خدایند و هر کسی را ظرفیت کشیدن بار امانت خداوند نیست.

 فدای آن چشم‌ها
بعد از همسر سردار زاهدی، دخترش می‌آید جلوی دوربین و گفتن از پدر. اینکه همیشه به پدر می‌گفته «فدای چشم‌های قشنگت بشوم من» و پدر یکبار آنقدر جدی رفته جلوی آینه تا ببیند چه در چشم‌هایش هست که دختر را اینقدر شیفته کرده.

من اما به این فکر می‌روم که دختر شهید احتمالا در توصیف چشم‌های پدر، خسته بودن را فاکتور گرفته. این واقعیت را در تعبیر یک همسر شهید دیدم از همسرش وقتی که بعد از شهادت پیکر و چشمانِ بسته‌ی آسوده‌ی مردش را می‌بیند و توی دلش خطاب به او می‌گوید: «حالا دیگر می‌توانی همه‌ی آن خستگی جاری در چشم‌هایت را درمان کنی.» اصلا انگار که چشم‌ها حکایتی دارند.

فرمانده‌ی همین قبیله‌ هم در نامه‌‌‌ای به دخترش نوشته بود:
«دخترم خیلی خسته‌ام. سی سال است که نخوابیده‌ام... من در چشمان خود نمک می ریزم که پلک‌هایم جرأت بر هم آمدن نداشته باشد تا نکند در غفلت من آن طفل بی‌پناه را سر ببرند. وقتی فکر می کنم آن دختر هراسان تویی، نرجس است، زینب است و آن نوجوان و جوان در مسلخ خوابانده که در حال سربریده شدن است حسینم و رضایم است از من چه توقعی دارید؟ نظاره‌گر باشم، بیخیال باشم، تاجر باشم؟ نه من نمی‌توانم اینگونه زندگی بکنم.» (بخش‌هایی از نامه‌ی شهید قاسم سلیمانی به دخترش) به جای نویسنده‌ی این نامه بگذاریم همین شهدا و به جای اسامی فرزندان نویسنده نامه هم بگذاریم هر مرد و زن ایرانی و انسان مظلومی، آن وقت این معادله درست می‌شود!

 خمینی(ره) زنده است
بعد از نماز مغرب و افطار، تابوت‌های پیچیده در پرچم‌های سه‌رنگ را وارد حسینیه می‌کنند تا فضا برای خواندن نماز که قرار است آقا اقامه‌اش کنند آماده شود. صف‌های اول معمولاً در اختیار مسئولین است. این مرتبه اما قضیه فرق می‌کند. یکی از دست‌اندرکاران مراسم پشت تریبون می‌رود و «آقایان علما و فرماندهان محترم» را به سمت دیگری هدایت می‌کند تا جا برای خانواده شهدا باز شود.

اینجا دیگر اولویت با آن بخش از امانتداران الهی‌ست که عزیزترین دارایی‌شان را فدا کرده‌اند. آقا می‌آیند. قرائت فاتحه‌ای و بعد هم سر زدن به خانواده شهدا. توی دریچه دوربین، همسر و مادر شهید عباس صالحی را می‌بینم که جزو اولین نفراتند.

نماز اقامه می‌شود. من اما به مانند همان نمازی که چهار سال و چند ماه قبل در دانشگاه تهران و بر پیکر شهید سعید فرودگاه بغداد اقامه شد، به جای رفتن توی صف‌‌ها، یک‌گوشه و این مرتبه پای دوربین ایستاده‌ام تا مثلاً وظیفه حرفه‌ای خودم را انجام دهم. چشم‌هایم اما مجال نمی‌دهند. به حال خودم اشک می‌ریزم.

صدای تکبیرها توی فضای حسینیه می‌‌پیچد. حسینیه‌‌ای در تمام این سال‌ها - از ۱۳۶۹ که بنا شده تا الان- چه رویدادهایی که به خود ندیده؛ از تهدید و تشر به اردوگاه باطل کره‌ی زمین تا تنفیذ احکام ریاست جمهوری و جشن برای دخترانی که شایسته‌ی خطاب قرار گرفتن از جانب خداوند قرار گرفته و به تکلیف رسیده‌اند و خاموش کردن انواع و اقسام فتنه‌ها.

حسینیه امام خمینی(ره) مرور فشرده‌ی انقلابی است که پس از خمینی(ره) شعله‌اش سرد نشده. امروز نام خمینی(ره) بیش از هر زمان دیگری زنده است. این را به‌راحتی می‌شود از پیکرها شهدایی فهمید که ۳۵ سال بعد از ارتحال ایشان به‌دست مستقیم صهیونیست‌‌ها به شهادت رسیده‌اند و بعد از نماز با شعار لبیک یا حسین علیه‌السلام تشییع می‌شوند. امروز نام خمینی(ره) بیش از هر زمان دیگری زنده است و این را به‌راحتی می‌شود از روی شعارهایی فهمید که این خانواده‌های داغدار و در برابر پیکرهای پاره پاره‌ی عزیران‌شان در حسینیه امام خمینی(ره) می‌دهند: «ای رهبر آزاده، آماده‌ایم آماده!» اینها امانت‌داران خدایند در زمین و امانت‌داران همیشه آماده‌اند.

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=55977

نماهنگ | لاله‌های راه قدس

رسانه KHAMENEI.IR لحظاتی تاثیرگذار از مراسم اقامه نماز و تشییع شهدای کنسولگری ایران با حضور رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی را در نماهنگ «لاله‌های راه قدس» منتشر میکند.

برچسب‌ها: محمدرضا زاهدی؛

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=55979

...

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ۚ

 

ذکر صلوات بر حضرت ولی عصر:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

القدسُ لنا وَالحقُّ لنا النصرُ لنا نَحنُ الغالبون
قدس حق و پیروزی از آن ماست ما چیره خواهیم بود
الأرضُ لنا والمَجدُ لنا القدسُ لنا إلیها عائِدون
سرزمین افتخار و قدس از آن ماست بسوی آن باز خواهیم گشت

وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّىٰ یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَىٰ وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَٰلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ ‎﴿الأنعام: ١٥٢﴾‏

 

پیام درپی شهادت سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی و همرزمانش

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مناسبت شهادت سردار رشید اسلام، سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی و جمعی از همرزمان وی بدست رژیم غاصب و منفور صهیونیست، تأکید کردند: آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد، به حول و قوه‌ی الهی.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

سردار رشید و فداکار اسلام، سرلشکر پاسدار محمدرضا زاهدی، در کنار همرزم بزرگوارش سردار محمد هادی حاج رحیمی، با جنایت رژیم غاصب و منفور صهیونیست به شهادت رسیدند. سلام و رحمت خدا و اولیائش بر آنان و دیگر شهیدان این حادثه، و لعنت و نفرین بر سردمداران رژیم ظالم و متجاوز.

شهیدان ما از خداوند مهربان خود، نشان قبول مجاهدتِ درازمدت خود را دریافت کردند و هم‌اکنون در جمع اولیاء و صلحاء، متنعم به نِعَم الهی‌اند.

سردار زاهدی از دهه شصت در میدان‌های خطر و مجاهدت، چشم انتظار شهادت بود. آنها چیزی را از دست نداده و پاداش خود را دریافت کرده‌اند، ولی غم فقدان آنان برای ملت ایران به‌ویژه هرکه آنان را می‌شناخت سنگین است.
 

رژیم خبیث به دست دلاورمردان ما مجازات خواهد شد. آنها را از این جنایت و امثال آن پشیمان خواهیم کرد به حول و قوه‌ی الهی.

والسلام علی عبادالله الصالحین
سیّدعلی خامنه‌ای      
۱۴ فروردین ۱۴۰۳     

https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=55923

 

 

۱۴۰۳/۰۱/۱۵

بیانات در دیدار مسئولان نظام

 در بیست و سومین روز از مبارک رمضان ۱۴۴۵(۱)


بسم الله الرّحمن الرّحیم

الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

خیلی خوش ‌آمدید برادران عزیز، خواهران عزیز، مسئولین محترم، مدیران برجسته‌ی کشور. بنده اوّلاً تشکّر میکنم از بیانات جناب آقای رئیسی، رئیس‌جمهور محترم؛ توضیحات خوبی را ایشان بیان کردند. امیدواریم ان‌شاءالله خداوند، هم به ایشان اجر بدهد، هم کمک کند، قوّت بدهد، توفیق بدهد که ان‌شاءالله این راه را به همین شکل ادامه بدهند.

من یک جمله در باب ماه رمضان عرض کنم ــ چند روزی بیشتر باقی نمانده و [باید] قدر بدانیم ماه رمضان را ــ بعد هم یکی دو مطلب مربوط به مسائل جاری کشور را عرض خواهم کرد.

ماه رمضان به معنای جامع کلمه، ماه مبارکی است. تعبیر «ماه مبارک» یک تعبیر تعارف‌آمیز نیست؛ به معنای واقعی کلمه این ماه، مبارک است؛ یعنی از جوانب مختلف، این ماه قابلیّتهای معنوی درونی انسان را رشد میدهد و ارتقاء میدهد. انسان را، فرد را در جنبه‌ی انسانیّت خود و الاهیّت خود بالا میبرد. ارتقاء افراد در جامعه به ارتقاء جامعه می‌انجامد؛ تردیدی در این نیست. اینکه گفتیم از جوانب مختلف، یعنی از جانب روزه، از جانب تلاوت قرآن ــ که در این ماه تأکید شده و مردم تشویق شده‌اند با تضاعف ثواب تلاوت ــ از ناحیه‌ی تضرّع و دعاها و مناجاتهایی که در این ماه وارد است، از ناحیه‌ی لیلةالقدر که یک فرصت فوق‌العاده مهمّی است که «خَیرٌ مِن اَلفِ شَهر»،(۲) و از جهات مختلف. مثلاً از جنبه‌ی روزه؛ روزه‌ی ماه رمضان قدرت خویشتن‌داری انسان را در مقابل خواهشهای نفسانی بالا میبرد؛ این، خیلی چیز مهمّی است. خواهشهای نفسانیِ انسان نهایت‌ناپذیر است، پایان‌ناپذیر است؛ هر چه انسان به این خواهشها پاسخ بدهد، میل و توقّع و انتظار نفْس انسان بیشتر میشود. یک توانِ متوقّف کردن این خواهشها در انسان باید وجود داشته باشد که روزه این [توان] را به انسان میدهد؛ تمرین تقویت اراده، تقویت روح، مهار کردن خواهشهای تمام‌نشدنی نفْس. این یک وسیله‌ی ارتقاء.

تلاوت قرآن برای کسانی که تدبّر در قرآن بکنند، به معنای اتّصال به دریای بیکران معارف اسلامی است. نیازِ همیشگیِ ما به همین است که بتوانیم معارف الهی را در قلب خودمان تقویت کنیم و سطح معرفت خودمان و بینش خودمان را بالا ببریم. این «اِلَیهِ یَصعَدُ الکَلِمُ الطَّیِّب»،(۳) یک بخش عمده‌ی این «کَلِم طیّب» همین معارفی است که در نفْس انسان از قرآن به وجود می‌آید. این دعاهایی که در ماه رمضان وارد است ــ در سحر ماه رمضان، در شب ماه رمضان، در روزهای ماه رمضان، در ایّامِ بخصوص مثل روز اوّل ماه رمضان و امثال اینها ــ دل انسان را مستغرق میکند در یاد خدا؛ [اگر] با توجّه انسان با این دعاها مواجه بشود، ذکر را، توجّه به خدا را در انسان به صورت مطلوبی ایجاد میکند. «وَ لَذِکرُ اللَهِ اَکبَر»؛(۴) عمده‌ی خاصیّت نماز، بنا بر این تعبیر آیه‌ی شریفه، ذکر الهی است، یاد خدا است که مایه‌ی سعادت، مایه‌ی پیشرفت، مایه‌ی ارتقاء و مایه‌ی دوری از گناه است.

لیلةالقدر شب سرنوشت است. در ماه رمضان، انسان میتواند با همراه شدن با آهنگ لیلةالقدر در سرنوشت خودش تأثیر بگذارد؛ این چیز کمی نیست، چیز خیلی مهمّی است، ‌اگر طلب واقعی وجود داشته باشد؛ که در این شبها آنچه لازم است، حالت طلب است، درد طلب است. و البتّه لیلةالقدر یک استثنا در همه‌ی شبهای سال است؛ بقیّه‌ی شبهای ماه رمضان هم کم‌وبیش همین خصوصیّت را دارند.

اینها چیزهایی است که هم عقل و ذهن انسان را و هم دل را آباد میکند، معمور میکند و جلا و صیقل میبخشد. اینها وقتی که در فرد به وجود بیاید، تأثیرش را در جامعه میگذارد. هویّت جمعی جامعه متأثّر از هویّت افراد و تأثیرات آنها در جامعه است. وقتی ما توانستیم خودمان را اصلاح بکنیم، تأثیرمان در جامعه هم به همین نسبت بالا میرود؛ تقویت نفْس این[جور] است.
خب، اینها جنبه‌های ابتدائاً فردی و بالواسطه اجتماعی بود؛ امّا غیر از این، ماه رمضان ماه اجتماعی‌ای است، ماه کمک به دیگران است، ماه احسان است، ماه مهربانی است، ماه افطار است؛ که این‌همه تأکید شده که افطاری بدهید؛ نگفتند هم فقط به مستحقّین بدهید. نفْس ارتباط، یاری رساندن، همسان شدن، احسان کردن، از خصوصیّات ماه رمضان است.

پس ماه رمضان یک فرصت فوق‌العاده‌ای برای ترمیم است. ما در طول سال به جراحتهایی در روح خودمان و در جان خودمان مبتلا میشویم. هر گناهی یک جراحت ایجاد میکند؛ مثل جراحتهای جسم، در روح انسان یک جراحت ایجاد میکند، یک بیماری به وجود می‌آورد؛ ماه رمضان ــ که ماه استغفار است ــ ماه ترمیم این جراحتهای سالیانه است. باید بتوانیم ان‌شاءالله از این ماه با روح سالم خارج بشویم: «اِن لَم تَکُن غَفَرتَ لَنا فیما مَضىٰ مِن شَهرِ رَمَضان فَاغفِر لَنا فیما بَقیَ مِنه» که ماه استغفار است.

این مسئله‌ی استغفار و توبه در معارف اسلامی یک حقیقت خیلی مهمّی است؛ مخصوص مسائل شخصی هم نیست؛ توبه‌ی در گناهِ شخصی یک مقوله است، توبه‌ی در گناهِ اجتماعی هم یک مقوله است. در قرآن [که میفرماید] «فَتوبوا اِلىٰ بارِئِکُم فَاقتُلوا اَنفُسَکُم»‌؛(۵) این گناه اجتماعی است. یعنی گناه اجتماعی که انجام میگیرد، افراد جامعه یا آن کسانی که مؤثّر در تولید این گناه هستند و در ایجاد وضعیّت مؤثّرند، باید استغفار کنند، باید توبه کنند. طبعاً این استغفار و توبه ترمیم میکند دیگر؛ یعنی، هم فرد را ترمیم میکند، هم جامعه را ترمیم میکند. و در هر بخشی هم آن استغفار و بازگشت و توبه، به تناسب خود آن بخش است.‌ ما ممکن است فرضاً در یک مسئله‌ی فرهنگی، یک مسئله‌ی سیاسی، یک حرکت نظامی خطائی کرده باشیم، اشتباهی کرده باشیم ــ یا از سر غفلت یا گاهی اوقات بر اثر تنبلی، بی‌توجّهی، انجام ندادن آنچه بر عهده‌ی ما است و انجامش واجب است ــ وقتی که یک زخم اجتماعی به این شکل به وجود می‌آید، استغفارش به این است که توبه کنیم، برگردیم و اصلاح کنیم. ببینید در قرآن [میفرماید:] «اِلَّا الَّذینَ تابوا وَ اَصلَحوا».(۶) در چند جای قرآن بعد از «تابوا»، «وَ اَصلَحوا» هست؛ حالا بعد از «اَصلَحوا» هم یک جا «وَ بَیَّنوا»(۷) است، یک جا «وَ اعتَصَموا»(۸) است؛ یعنی توبه و برگشت بایستی با اصلاح همراه باشد. وقتی کار غلطی انجام گرفت، وقتی برمیگردیم، استغفار میکنیم، از خدای متعال طلب بخشش میکنیم، باید سعی کنیم آثار و تبعات آن خطا را هم برطرف کنیم. مراد هم از خطا، خطای فقهی در مقابل عمد نیست؛ یعنی کار بد، کار غلط؛ مثل خطاهای شخصی؛ فرض بفرمایید غیبت کردن،‌ دروغ گفتن، تهمت زدن یک خطا است؛ وقتی که توبه میکنیم، بایستی جبران کنیم، اصلاح کنیم، ‌اثر آن و تبعه‌ی آن را برطرف کنیم؛ آن تبعاتی که بر این خطای ما مترتّب شده باید برطرف کنیم. در مسائل اجتماعی هم عیناً همین‌جور است.

و آن وقت در قرآن این‌جور میفرماید: اِستَغفِروا رَبَّکُم ثُمَّ تُوبُوا اِلَیهِ یُرسِلِ السَّماءَ عَلَیکُم مِدراراً وَ یَزِدکُم قُوَّةً اِلىٰ‌ قُوَّتِکُم.(۹) نمیگویید ما کشور قوی میخواهیم؟ نمیگویید میخواهیم قوی باشیم؟ خیلی خب، یَزِدکُم قُوَّةً اِلىٰ‌ قُوَّتِکُم؛ استغفار و توبه، شما را قوی میکند؛ یعنی برگشت از خطا. خطا موجب تضعیف است، برگشت از خطا موجب تقویت است؛ یَزِدکُم قُوَّةً اِلىٰ‌ قُوَّتِکُم. در هر موردی همین‌جور است؛ هم در مسائل شخصی این‌جور است، هم در مسائل اجتماعی این‌جور است. در مسائل شخصی هم روح انسان با استغفار قوی میشود؛ در مسائل اجتماعی هم جامعه با استغفار قوی میشود. ما مسئولین جامعه هستیم دیگر ــ‌ شما مدیران کشور هستید ــ مسائل ما، رفتارهای ما، کارهای ما،‌ گفتارهای ما،‌ موضع‌گیری‌های ما، در وضع کشور اثر میگذارد؛ اگر خطائی حاصل بشود، راهش همین است؛ راهش استغفار کردن است.

البتّه استغفار فقط به زبان گفتن نیست که این معلوم است؛ یعنی باید این معنا روشن باشد؛ صرفاً این نیست که ما حالا در شب قدر یا غیر شب قدر یا در نماز شب «اَستَغفِرُ اللهَ‌ رَبّی وَ اَتوبُ اِلَیه»‌ بگوییم؛ صرفاً این نیست. بایستی خطا را بشناسیم و بدانیم که خطا کردیم؛ وقتی ندانیم خطا کردیم، طبعاً استغفار به معنای واقعی، توبه‌ی به معنای واقعی صورت نمیگیرد. خطا را بشناسیم؛ بنا بگذاریم بر اینکه این، خطا است و تصمیم بگیریم که از این خطا برگردیم و از خطائی که کردیم ناخرسند باشیم؛ [استغفار] این است؛ وَالّا اگر این نباشد، استغفار معنی ندارد. به قول شاعر:
سُبحه بر کف، توبه بر لب، دل پُر از شوق گناه
معصیت را خنده می‌آید ز استغفار ما(۱۰)
خب این عرض اوّل ما. به نظرم، ما که مسئولین کشور هستیم، به این توجّهات نیاز بیشتری داریم؛ همه‌ی ما، در هر جایگاهی که هستیم احتیاج داریم توجّه کنیم، اشتباه نکنیم، خطا نکنیم، بدانیم که تأثیرات خطای ما با خطای مردم عادّی متفاوت است.

آنچه [در مسائل کشور] یادداشت کرده‌ام که عرض بکنم به برادران و خواهران و حضّار عزیز، اوّل، مسئله‌ی اقتصاد و شعار سال(۱۱) است. خب، توضیحات خوبی را آقای رئیس‌‌جمهور بیان کردند و بحمدالله تلاش خیلی خوب و متراکم دارد انجام میگیرد؛ حقّاً و انصافاً انسان این را میبیند و به معنای واقعی کلمه دارد کار میشود. خب در عین ‌حال، نیازها به کار، بیش از اینها است؛ یعنی خیلی باید کار کنیم تا بتوانیم به سطح مطلوب یا لااقل نزدیک به مطلوب برسیم.

واقعیّتهای اقتصاد در کشور، همه یکسان نیستند؛ هم واقعیّتهای تلخ در اقتصاد کشور وجود دارد، هم واقعیّتهای شیرین. بخش تلخِ مربوط به اقتصاد، گرانی‌ها است، بی‌ثباتی بازار است، تنزّل ارزش پول ملّی است، فاصله‌ی طبقاتی است؛ خب اینها بخشهای تلخ مسئله است.

بخش شیرینِ مربوط به اقتصاد، فعّالیّتهای وسیعِ زیرساختی است که دارد انجام میگیرد که نتایج اینها در میان‌مدّت و نه چندان درازمدّت ظاهر خواهد شد؛ [مثل] راه‌اندازی تعداد قابل توجّهی از بنگاه‌های نیمه‌تعطیل یا تعطیل، تحقّق تولید، تحقّق اشتغال؛ آن‌جوری که به بنده گزارش دادند، شاید بیش از هشت هزار واحد و بنگاه تولیدی که یا تعطیل بوده یا نیمه‌تعطیل بوده، راه‌اندازی شده؛ اینها واقعیّتهای شیرین است. وجود هزاران مجموعه‌ی جوان در قالب شرکتهای دانش‌بنیان؛ این خیلی پدیده‌ی مطلوبی است که افزایش پیدا کرده؛ یعنی هزاران مجموعه‌ی جوان، باانگیزه، باشوق، باصلابت، باامید دارند در این مجموعه‌های دانش‌بنیان کار میکنند، تلاش میکنند؛ هم محصولات جدید ارائه میکنند، هم خدمات جدید ارائه میکنند؛ واقعیّتهای شیرین اقتصاد، اینها است. اینها تأثیرات خودش را بتدریج بر وضع کشور میگذارد.

شکل‌گیری بنگاه‌های توانا در بخش مردمی و بخش خصوصی که یک نمونه‌اش را ما در این نمایشگاهی که در بهمن ماه گذشته اینجا نشان دادند، مشاهده کردیم.(۱۲) انصافاً بنگاه‌های قوی، کارآمد و باابتکاری شکل‌گیری شده که تأثیرات اینها در پیشرفت تولید کشور و رشد تولید ناخالص کشور [مهم است] و طبعاً اینها بتدریج در زندگی مردم اثر میگذارد که بعد البتّه من یک توضیحی در این زمینه عرض میکنم. اینها واقعیّتهای شیرین است. البتّه همان‌طور که عرض کردیم، انتظار بیش از اینها است و ان‌شاءالله دولت کنونی میتواند بسیاری از این گره‌ها را باز کند، با تلاشی که میکنند.

یک نکته‌ای که در امر اقتصاد همیشه باید مورد نظر مسئولین باشد، این است که انتظار مردم آن است که تصمیم‌ها و اقدامهایی که مسئولین کشور در مسائل اقتصادی انجام میدهند، در زندگی آنها اثر محسوس و ملموس داشته باشد؛ این انتظار مردم است. کاری کنیم که این انتظار برآورده بشود؛ انتظار به‌جایی هم هست. اینکه میگوییم «انتظار به‌جایی است» به خاطر همین نکته‌ای است که آقای رئیس‌جمهور هم اشاره کردند: «ظرفیّتهای فوق‌العاده‌ی کشور» که من چند مورد را یادداشت کرده‌ام و طبق آمارهایی که به بنده داده‌اند، به نظر من قابل توجّه است؛ هم ظرفیّتهای طبیعی، هم ظرفیّتهای نیروی انسانی.

در ظرفیّتهای طبیعی، خب جمعیّت کشور ما تقریباً یک‌صدم جمعیّت همه‌ی دنیا است، منتها سهم ما و کشور ما از منابع طبیعی حدود هفت درصد موجودی دنیا است؛ یعنی منابع طبیعی ما نسبت به جمعیّتمان در مجموع دنیا، هفت برابر بیشتر است؛ این خیلی فرصت مهمّی است؛ به غیر از نفت و گاز ــ که یکی از قلمهای مهمّ منابع طبیعی ما نفت و گاز است، امّا منحصر به نفت و گاز نیست ــ ۶۴ نوع مادّه‌ی معدنی مثل مس و سرب و روی و زغال‌سنگ و امثال اینها در کشور وجود دارد که مورد استفاده است و منابعش هم منابع غنی‌ای است و خیلی زیاد است. حالا گاهی اوقات گزارشهای جالب و برجسته‌ای هم در مورد بعضی از منابع به ما میرسد که خب مسئولین مختلف کشور روی آنها کار میکنند.

در زمینه‌ی مسائل کشاورزی، آن‌طور که به بنده گزارش داده‌اند، حدود ۳۷ میلیون هکتار اراضی قابل کشاورزی در کشور هست. ۳۷ میلیون هکتار اراضی قابل کشاورزی خیلی است! گاهی گفته میشود که آب در کشور کم است؛ راست است، ما کشور پُرآبی نیستیم، امّا شیوه‌هایی وجود دارد ــ که این شیوه‌ها تجربه شده ــ که میتوان با همین آب موجود، همه‌ی این امکانات کشاورزی کشور را تأمین کرد، آبیاری کرد و کشاورزی را واقعاً رونق داد، رشد داد، پیش برد. مسئله‌ی کشاورزی هم در کشور خیلی مهم است.

همین حالا هم ما در تولید بعضی از محصولات، در دنیا در درجه‌های بالا و اوّل قرار داریم ــ در تولید سیمان، در تولید فولاد ــ در حالی که این‌همه هم سختگیری جهانی هست، این تحریمها و این محدودیّتها و مانند اینها وجود دارد. با این محدودیّتها، آنهایی که کشور را مورد تحریم قرار داده‌اند انتظار داشتند که تولید کشور یا بخوابد یا شبیه خوابیدن اتّفاق بیفتد. این‌جور نشده؛ امروز تولید فولاد ما در سطح بسیار بالا است، رتبه‌ی زیر ده است، سیمان همین‌جور، بعضی از محصولات صنعتی دیگر هم همین‌جور. اینها مربوط به ظرفیّتهای طبیعی کشور است که خیلی زیاد است.

به نظر بنده ظرفیّتهای انسانی از این هم مهم‌تر است؛ یعنی ما از لحاظ ظرفیّت انسانی [وضع خوبی داریم]. یک قلم، استعداد عمومی ملّت ایران است که بنده این را مکرّر گفته‌ام و این متّکی است به اسناد معتبر: متوسّط هوش ایرانی، از متوسّط هوش جهان بسیار بالاتر است؛ استعداد جوانهای ما، توانایی‌های ما بالا است. همین هم هست که حالا دنیا را در موارد متعدّدی ــ مثلاً در تولیدات نظامی ــ شگفت‌زده میکند که اینها با اینکه این‌همه گرفتاری دارند، فرض بفرمایید که این تحریم هست، این محدودیّت هست، میتوانند یک‌ چنین محصولات دفاعی را ــ حالا مثلاً فرض کنید در زمینه‌ی دفاعی که دنیا روی آن حسّاس است ــ تولید کنند. یک قلم، همین متوسّط بالای هوش انسانی است. ۳۶ میلیون جوان در میانه‌ی سنین ۱۵ سال تا ۴۰ سال در کشور وجود دارد که نعمت بزرگی است؛ مشروط بر اینکه از این فرصت امکانِ حفظِ تعداد جوان غفلت نکنیم؛ که البتّه در سالهای گذشته یک مقداری غفلت کردیم. نباید غفلت کنیم، نباید بگذاریم جمعیّت کشور پیر بشود؛ [باید] سطح حضور جوانها را که پیشرانند، منشأ حرکتند، در کشور حفظ کنیم. ۱۴ میلیون افرادِ دارای تحصیلات عالی در کشور هست؛‌ بیش از ۱۰۰ هزار عضو هیئت علمی هست؛ اوّل انقلاب، حدود ۵ هزار بود. اوایل انقلاب افراد هیئت علمی در دانشگاه‌های کشور آن‌قدر [بود]؛ الان بیش از ۱۰۰ هزارند. بیش از ۱۵۰ هزار پزشک متخصّص، بیش از ۳ میلیون دانشجوی در حال تحصیل؛ این غیر از طلّاب و فضلای حوزه‌های علمیّه است که آن هم یک داستان مفصّلی است؛ فضلای جوانی که انسان گاهی آثار آنها را میبیند، واقعاً خدا را شکر میکند؛ در بخشهایی، در رشته‌هایی دارند فکر میکنند، دارند کار میکنند. خب اینها نیروی انسانی است دیگر. حالا این ظرفیّتهای طبیعی و ظرفیّتهای انسانی.

ظرفیّتهای جغرافیایی؛ این موقعیّت جغرافیایی کشور، وضعیّت اقلیمی کشور، این تنوّع اقلیمی که در کشور وجود دارد، اینها ظرفیّتهای مهمّی است. بنابراین توقّعاتی که در امر اقتصاد گاهی ابراز میشود، توقّعات بیجایی نیست؛ ما با این امکانات، وضع اقتصادی‌مان باید خوب بشود.

البتّه موانعی هست؛ این موانع را باید در نظر داشته باشیم. بعضی از موانع بیرونی است؛ مثل همین تحریمها، تهدیدها، محدودیّتهای فراوانی که وجود دارد، سخت‌گیری‌هایی که در کار تجارت ما، در به دست آوردن امکانات لازم برای تولید ما [هست]؛ سخت‌گیری هست دیگر، سخت‌گیری‌های جدّی وجود دارد. من یک وقتی گفتم که یک تشکیلات ویژه‌ای ایجاد میکنند برای اینکه مراقبت کند که ایران در کجا میخواهد سرمایه‌گذاری کند، با کجا دارد معامله میکند که بروند جلویش را بگیرند؛ یعنی چند سال است که یک چنین کارهایی دارد انجام میگیرد. این موانع وجود دارد. البتّه همین موانع را، هم میشود کم کرد، هم میشود کم‌اثر کرد. بعضی از همین موانع، در کنار تأثیرات منفی، تأثیرات مثبت هم داشته.

تولیدکنندگان و کارآفرینان کشور اینجا آمدند، در حسینیّه با بنده ملاقات داشتند،(۱۳) تعدادی ــ ده پانزده نفر ــ صحبت کردند؛ بعضی از اینها صریحاً گفتند که اگر چنانچه این تحریم نبود، ما این پیشرفت را نمیتوانستیم به دست بیاوریم؛ این را صریح اینجا گفتند؛ چون دستمان از بیرون کوتاه بود، به فکر خودمان، به توانایی‌های خودمان فشار آوردیم، به اینجا رسیدیم؛ یعنی بنابراین گاهی هم همین موانع، اثر مثبت میبخشد و به کشور کمک میکند.

لکن بعضی از موانع هم انصافاً موانع درونی خود ما است؛ کم‌کاری داریم، مثلاً یک مواردی بی‌دقّتی داریم و کم‌‌انگیزگی نشان میدهیم؛ گاهی دچار آفتهای شخصی میشویم، [دچار] آفتهای روحی میشویم. مدیر اگر به فکر محبوبیّت‌طلبی باشد، به فکر جلوه کردن در چشم افراد باشد، مسئله‌ی کار را، اهمّیّت کار را در نظر نگیرد، خب این ضربه میزند دیگر؛ اینها برکت کار را از بین میبرد. [یا اینکه] به فکر مناصب آینده باشد. امروز در یک منصبی قرار داریم، جوری حرکت کنیم که خودمان را برای یک منصب بالاتر آماده کنیم؛ خب این ضربه میزند. این‌جور فکر کردن، این‌جور کار کردن، این‌جور حرکت کردن، ضربه میزند؛ برکت کار را از بین میبرد؛ اینها هم جزو موانع کاری ما است.

ما باید توجّه داشته باشیم به اینکه هر لحظه‌ی کاری که انجام میدهیم، اگر چنانچه برای مردم باشد، برای رفاه مردم باشد، برای پیشرفت کشور باشد، این کار، کار الهی است، این نیّت، نیّت الهی است. اینکه میگوییم نیّتتان خدا باشد، یک معنایش همین است که شما نیّت کنید که این کار را انجام بدهید تا گره از کار مردم باز بشود؛ این میشود نیّت الهی؛ آن وقت خدا به این کار برکت خواهد داد؛ خدا به این کار پاداش خواهد داد. آن پاداشی که خدای متعال میدهد، قابل مقایسه نیست با  این سودی که ما حالا مثلاً فرض کنید از یک تظاهری(۱۴) ممکن است ببریم.

خب، یکی از موانع که حالا من یک مقداری، چند نکته‌ی کوتاه را در این زمینه میخواهم عرض بکنم که مربوط به شعار سال [هم] هست، مداخله‌های دولتی و حکومتی در مسائل اقتصاد است. این را ما سالها است داریم مطرح میکنیم. امسال بنده مسئله‌ی «مشارکت مردم» را در شعار سال قرار دادم، برای اینکه به امکانات مشارکت مردم بیشتر توجّه بشود و مردم در مسائل اقتصاد به معنای واقعی کلمه به عرصه بیایند. مردم یعنی توان مردم؛ توان مالی، توان فکری و ذهنی، توان ابتکاری؛ ابتکارات مردم وارد میدان بشود. ما سود میبریم.

یک تصوّری وجود دارد که اگر چنانچه مردم وارد عرصه‌ی اقتصاد بشوند، مدیریّتها را به مردم بدهیم، این، دست دولت را میبندد، دست مسئولین دولتی را میبندد؛ این فکر درست نیست. وظایف باید تقسیم بشود بین مسئولین دولتی، مسئولین حکومتی [و مردم]. حالا دولتی که میگوییم، فقط دولت نیست، [بلکه] بخشهای مختلف نیمه‌دولتی هم مثل دولتند؛ فرقی نمیکند. باید تفکیک قائل بشویم؛ یک وظایفی به عهده‌ی دولت است، یک وظایفی به عهده‌ی مردم است.

یک تعبیری را در یک گزارشی به بنده نوشته بودند، تعبیر بدی نیست: «جنبه‌ی ستادی و جنبه‌ی عملی». دولت در مسائل اقتصادی، ستادی عمل کند؛ هدایت کند؛ در مسئله‌ی آمایش سرزمینی، مسئله‌ی نوع فعّالیّت اقتصادی که باید هر جا انجام بگیرد، نظارت کند، مراقبت کند که تخلّفی به وجود نیاید. عامل هم مردم [باشند]. مردم هم عمل اقتصادی را انجام بدهند؛ یعنی تفکیک بین وظایف دولت و وظایف مردم. راه ورود مردم در عرصه‌های اقتصادی بایستی باز بشود؛ این، کشور را نیرومند میکند، اقتصاد را باثبات میکند. البتّه سیاستهای اصل ۴۴ بخشی از این قضیّه است، که سالها پیش این سیاستها ابلاغ شده(۱۵) و این سیاستها مستفاد از خود قانون اساسی است. تصوّر نشود که این، نقض قانون اساسی است؛ نه، این سیاستها از خود قانون اساسی استفاده شده و ابلاغ شده. خب باید عمل بشود؛ در گذشته، ضعفهای زیادی در این زمینه وجود داشته.

یک نکته این است که صاحب‌نظران اقتصادی میگویند رشد [اقتصادی] هشت درصد امکان‌پذیر است، که در سیاستهای برنامه‌ی هفتم(۱۶) هم رشد هشت درصد آمده است. بعضی استبعاد میکنند که آیا این امکان‌پذیر است یا نه؛ صاحب‌نظران اقتصادی میگویند رشد هشت درصد میتواند [محقّق شود] و اگر این رشد استمرار پیدا کند ــ نه اینکه یک سال رشدی پیدا بشود، بعد تنزّل پیدا کند ــ قطعاً در وضع زندگی مردم یک گشایش مطلوب و خوبی حاصل خواهد شد. البتّه رشد اقتصادی به‌تنهایی هم کافی نیست؛ یعنی برای اینکه در وضع زندگی مردم و معیشت مردم و طبقات ضعیف یک تحوّلی صورت بگیرد، صرفاً رشد اقتصادی کافی نیست، بلکه چیزهای دیگری هم لازم است: برابری فرصتها برای دستیابی به امکانات؛ این از جمله‌ی کارهای بسیار مهم است؛ برای مشارکت، امکانات در سطوح مختلف به نحو صحیح و عادلانه‌ای تقسیم بشود. اینها البتّه کارهای آسانی هم نیست، کارهای دشواری است؛ [باید] آموزش داده بشود، مهارت داده بشود. بسیاری از جوانهای ما مایلند کار کنند، و به مهارت نیاز دارند. یک بخشی باید برای مهارت‌افزایی جوانان وجود داشته باشد که البتّه مدیران ارشد میتوانند برنامه‌ریزی کنند، در این زمینه‌ها کار کنند، کار انجام بگیرد.

و راه‌های مشارکت باید به مردم نشان داده بشود. ما میگوییم «مردم در اقتصاد مشارکت کنند»؛ خب چه جوری مشارکت کنند؟ راه‌های مشارکت [نشان داده بشود]. کسانی بنشینند شیوه‌های ممکن برای مشارکت قشرهای مختلف مردم را نشان بدهند که حالا یک نمونه‌اش همین شرکتهای دانش‌بنیان است که برای بخشی از جوانها این یک راهی برای مشارکت اقتصادی است. کسانی میتوانند بنشینند فکر کنند. به نظر من، دولت و مجلس نیاز دارند به یک گروه زبده‌ی صاحب فکر و صاحب اندیشه که بنشینند اندیشه‌ورزی کنند، راه‌های مختلف مشارکت مردم را به مردم نشان بدهند. کارهای مشکلی است، امّا کاملاً عملی است که بتوانند حتّی با سرمایه‌های اندک وارد میدان مشارکت بشوند.

یک نکته مربوط به برنامه‌ی هفتم است. خب شش برنامه‌ی پنج‌ساله تا حالا گذشته؛ یعنی شش برنامه‌ی پنج سال گذشته که یکی از آنها(۱۷) تمدید هم شد. حالا امسال سال اوّل برنامه‌ی هفتم است؛ بنده توصیه‌ی مؤکّد میکنم که روی این برنامه توجّه بشود، دقّت بشود و به برنامه عمل بشود.

آن‌طور که به بنده گزارش دادند، متوسّط عملکرد برنامه‌های گذشته، حدود ۳۵ درصد است؛ یعنی با زحمت زیاد برنامه تهیه شده و به قانون تبدیل شده، ابلاغ هم شده، [ولی] در طول سالهای گذشته برنامه‌ها به صورت کامل عمل نشده؛ خب این برای کشور خسارت است. تلاش بشود که برنامه به صورت کامل عملیّاتی بشود. خوشبختانه دولت، دولت فعّالی است؛ یعنی دوستان در دولت واقعاً مشغولند، کار میکنند، فکر میکنند، تلاش میکنند؛ کاری کنند که این برنامه بتواند عملیّاتی بشود. برنامه، راهنمای عمل است؛ یک راهنمای عمل خوب و چهارچوب خوبی است برای عمل کردن؛ نه فقط برای اقتصاد، [بلکه] برای همه‌ی بخشها این برنامه، برنامه‌ی عمل است.

یک نکته‌ی مهم، مسئله‌ی زمان است. برادران عزیز، خواهران عزیز، مدیران بخشهای مختلف! زمان به سرعت میگذرد،‌ عبور میکند و از دست میرود؛ از زمان غفلت نکنید. کار امروز به فردا نیفتد؛ یک روز هم مهم است، گاهی یک ساعت هم مهم است. در خرج کردن این سرمایه‌ی عظیم که اسمش سرمایه‌ی زمان است،‌ باید خیلی حسّاسیّت به خرج داد؛ نگذارید زمان بگذرد. کارهای گوناگون، برنامه‌های مختلف بخشهای مختلف را وقتی تصویب میکنید، زمان‌بندی کنید، و روی این زمان‌بندی‌ها ایستادگی کنید که فلان برنامه باید تا فلان تاریخ حتماً به سرانجام برسد؛ یعنی روی زمان این‌جور حسّاسیّت و وسواس داشته باشید.

البتّه این را هم عرض بکنیم که در مسئله‌ی اقتصاد، عنصر دیپلماسی و عملکرد سیاست خارجی خیلی مهم و مؤثّر است؛ ما در پیرامون کشورمان همسایه‌های متعدّدی داریم و در تعدادی از پیمانهای جهانی سهیمیم، شریکیم و میتوانیم از اینها استفاده کنیم؛ یک تحرّک فوق‌العاده‌ی دیپلماتیک در زمینه‌ی مسائل اقتصادی لازم است. عرایض ما راجع به مسائل اقتصاد همین بود که تمام شد.

یک مطلب دیگری را من میخواهم مطرح کنم و آن چالش تحمیلی مسئله‌ی «حجاب» در کشور است.‌ مسئله‌ی حجاب تبدیل شده به یک چالش و بر کشور ما تحمیل شده؛ این را تحمیل کردند. کسانی نشستند نقشه کشیدند، برنامه‌ریزی کردند که حجاب بشود یک مسئله در کشور ما؛ در حالی‌ که چنین مسئله‌ای در کشور وجود نداشت؛ مردم با شکلهای مختلف داشتند زندگی میکردند. بنده نظر قاطع خودم را در این مورد عرض میکنم: هم از دیدگاه فقهی و شرعی باید به مسئله نگاه کرد، هم از دیدگاه قانونی، هم از لحاظ بعضی از مسائل جانبی و ملاحظات جانبی‌ای که وجود دارد. خب از لحاظ شرعی، حجاب یک حکم مسلّم شرعی است؛ یعنی برای بانوان، پوشاندنِ غیر از صورت و دو دست ــ وجه‌ و کفّین ــ واجب است؛ این چیزی است که از آن صرف‌نظر نمیشود کرد. مردم ما مسلمانند، مقیّدند،‌ متعبّدند، ‌بانوان ما متعبّدند،‌ باید رعایت کنند این را؛ حکم شرع است. یک نگاه، نگاه قانونی است؛ قانون واجب‌الاطاعه است و در این زمینه، حکم قانونی وجود دارد؛ رعایت حکم قانون برای همه واجب است. چه آن کسانی که به شرع معتقدند، چه حتّی آن کسانی که به شرع هم معتقد نیستند، قانون را بایستی رعایت کنند.

در مسائل جانبی و ملاحظات جانبی، یک مسئله، مسئله‌سازی بیگانگان است. در این قضیّه‌ای که امروز در کشور مطرح است ــ مسئله‌ی حجاب ــ دخالت بیگانگان واضح بود،‌ آشکار بود. از بیرون، در این دستگاه‌های ارتباط جمعی و انواع و اقسام رسانه‌ها، در این قضیّه دمیده شد. حالا یک عدّه هم در داخل البتّه کمک کردند، امّا عمده، از بیرون این کار هدایت شد و فکر شد و دنبال شد؛ به این توجّه بشود. خود بانوان ما، خود زنان عاقل و فهمیده‌ی ما به این نکته توجّه کنند که این قضیّه را دشمن دارد از بیرون دنبال میکند. طبق آنچه در گزارشهای قابل اعتماد به ما رسید، بعضی‌ها را استخدام کردند که بیایند در جامعه هنجارشکنی کنند، حرمت حجاب را بشکنند. خب باید بانوان ما و کسانی که در این قضیّه فکر میکنند، حرف میزنند، به این نکات توجّه کنند. وقتی ما می‌بینیم دست بیگانه در قضیّه‌ای دارد عمل میکند، خب باید مواضعمان را متناسب با همین قرار بدهیم که به آن بیگانه کمک نکنیم.

یک مسئله از این ملاحظات جانبی این است که امروز روی مسئله‌ی برداشتن حجابِ بانوان تلاش میکنند، امّا این اوّل کار است، این آخر کار نیست؛ هدف این نیست. هدف دشمنان این است که وضع کشور را به وضعیّت قبل از انقلاب، به وضعیّت دوران طاغوت برگردانند؛ آن وضع فضاحت‌باری که آن روز وجود داشت. حالا بعضی از شماها شاید دیده بودید، یادتان هست، خیلی از شماها ندیدید آن وضعیّت را. به معنای واقعی کلمه، وضع زن، رفتار زن، برخورد زن، حضور زن در جامعه وضع فضاحت‌باری بود. امروز از لحاظ علمی، از لحاظ قوّت مدیریّتی، از لحاظ حضور در مناطق حسّاسِ اداره‌ی کشور، در سطح کشور، در سطح جهان، زنان ما به مراتب بالایی رسیده‌اند، از خیلی از زنهای کشورهای دیگر جلوترند؛ با حجاب، با رعایت حجاب. آن روز این نبود؛ سطح سواد زنان، سطح علمی زنان، سطح مدیریّت زنان این‌جور نبود؛ از آن جهت ضعیف بودند، امّا از لحاظ وضع پوشش و مسئله‌ی هنجارهای [اجتماعی]، وضع خیلی بدی داشتند؛ واقعاً مفتضح بود. قصد اینها این است که آن حالت را بتدریج تکرار کنند. این اوّل کار است؛ به این باید توجّه کرد.

یکی از مسائل جانبی قضیّه این است که عرض کردم که بنده اطمینان دارم که بانوان کشورمان، حتّی کسانی که یک مقداری هم در زمینه‌ی حجاب سهل‌انگاری‌هایی دارند، اینها دلبسته‌ی اسلامند، دلبسته‌ی نظامند؛ بارها هم این را ما گفته‌ایم. به این چشم بایستی به زنهای ما نگاه کرد. امّا خب این قضیّه‌ی حجاب را بایستی رعایت بکنند؛ همه باید رعایت کنند.

بنده معتقدم در دولت، در قوّه‌ی قضائیّه، در بخشهای مختلف، در این زمینه مسئولیّت وجود دارد که بایستی به مسئولیّتهای قانونی و شرعی خودشان عمل کنند. خود بانوان ما بیش از همه در این زمینه مسئولیّت دارند؛ و رعایت کنند جنبه‌ی حجاب اسلامی را. این هم یک مسئله.

مسئله‌ی آخر مسئله‌ی غزّه است. مسئله‌ی غزّه جزو مسائلی است که نباید اجازه داده بشود که این مسئله از اولویّت افکار عمومی مردم دنیا کنار برود. قضیّه خیلی قضیّه‌ی مهمّی است! جنایتی که در غزّه دارد انجام میگیرد ــ تا‌ آنجایی که ما در تاریخ دوره‌های اواخر سراغ داریم؛ حالا آن گذشته‌های دور را درست نمیدانم ــ بی‌سابقه است؛ این‌جور جنایت کردن، این‌جور کشتار دسته‌جمعی، نسل‌کشی، حمله‌ی به زنان، حمله‌ی به کودکان، حمله‌ی به بیماران، حمله‌ی به بیمارستان‌ها، این فجایعی که در بیمارستان‌ها صورت گرفته، اصلاً چیزهای عجیبی است. جوری شده است که پرورش‌یافتگان در فرهنگ غربی، در اروپا و در خود کشور آمریکا هم می‌آیند با فریاد اعتراض میکنند؛ در حالی که خیلی از خبرها هم بخوبی به آنها نمیرسد، امّا همان مقداری که اطّلاع دارند اعتراض میکنند. جنایت این‌قدر شدید است. خب، این قضیّه از این جنبه خیلی مهم است.

از یک جنبه‌ی دیگر هم خیلی مهم است و آن، این است که رژیم صهیونیستی دو شکست بزرگ در این حادثه‌ی غزّه متحمل شد. شکست اوّل شکست روز پانزدهم مهر بود ــ شکست طوفان‌الاقصیٰ ــ که بنده همان وقت گفتم این شکست، غیر قابل ترمیم است.(۱۸) واقعاً هم همین‌جور است؛ تا حالا هم ترمیم نشده و ترمیم نخواهد شد. رژیمی که تکیه‌اش به دقّت اطّلاعات، به توسعه‌ی کار نظامی و تسلّط نظامی است که ادّعا میکند هر پرنده‌ای پر بزند زیر چشمش است، به وسیله‌ی یک گروه مقاومت با امکانات محدود، متحمّل یک شکست اطّلاعاتی به این عظمت بشود! این شکست اوّل رژیم صهیونیستی بود. این شکست ترمیم نشده است و ترمیم هم نخواهد شد. آبروی رژیم صهیونیستی رفت.

شکست دوّم، شکست این شش ماه است. اینها از اوّلین روزی که وارد میدان شدند برای جبران آن شکست اوّل، اهدافی را اعلام کردند، که هیچ کدام از آن اهداف در این شش ماه تحقّق پیدا نکرده. شش ماه جنگیدن با انواع و اقسام تسلیحات و امکانات و با کمک بی‌دریغ آمریکا که هم کمک تسلیحاتی کرده، هم کمک مالی کرده، هم کمک سیاسی کرده، چند مرتبه قطعنامه‌ها را وتو کرده ــ این قطعنامه‌ی اخیر(۱۹) را هم که به جهاتی نتوانست وتو کند، میگویند الزام‌آور نیست! دروغ محض است و عمل هم نمیشود ــ با همه‌ی این کمکهای آمریکا و این توانایی‌هایی که خودشان داشتند، نتوانستند کاری بکنند؛ حتّی یک هدف از اهدافی را که ذکر کرده بودند دنبالش هستند، نتوانستند به دست بیاورند. آنها میخواستند مقاومت را و به طور خاص گروه حماس را نابود کنند، منهدم کنند، زمین‌گیر کنند، و نتوانستند؛ هم حماس، هم جهاد ــ مجموعه‌ی مقاومت غزّه ــ با قدرت و با توانایی این‌همه مشکلات را تحمّل میکنند و تلاش هم دارند میکنند، ضربه [هم] میزنند.

همین که رژیم صهیونیستی به جان زن و کودک می‌افتد، به خاطر این است که از برخورد با رزمندگان مقاومت عاجز مانده؛ چون آنجا احساس عجز میکند، عصبی میشود و به جان زن و بچّه‌ی مظلوم و بی‌دفاع می‌افتد و سی و چند هزار نفر را که اغلب اینها زنان و کودکان هستند، به قتل میرساند. این شکست قطعاً ادامه پیدا خواهد کرد؛ این تلاشهای مذبوحانه‌ هم، مثل این کاری که در سوریه مرتکب شدند(۲۰) ــ که البتّه سیلی‌اش را خواهند خورد ــ به دردشان نمیخورد و مشکلشان را علاج نمیکند. آنها به دست خودشان در یک تله‌ای افتاده‌اند، خودشان را در یک تله‌ای انداخته‌اند که امکان نجاتشان وجود ندارد و روزبه‌روز [آن] رژیم ضعیف‌تر خواهد شد و به زوال و انهدام ان‌شاء‌الله نزدیک‌تر خواهد شد؛ و امیدواریم جوانهای امروز ما، ببینند آن روزی را که قدس شریف در اختیار مسلمانها است و در آن نماز خواهند گزارد و دنیای اسلام بتواند ان‌شاء‌الله نابودی اسرائیل را جشن بگیرد.

از خداوند متعال میخواهیم که ما را برای انجام وظایف مهمّمان موفّق بدارد، توانا کند و بتوانیم کارهایی که بر عهده‌ی ما است انجام بدهیم. با انقلاب اسلامی، فرصت بزرگی در دنیای اسلام پیش آمده؛ تشکیل نظام مقدّس جمهوری اسلامی برای دنیای اسلام یک فرصت بزرگ را به وجود آورده؛ از این فرصت تا امروز استفاده‌های زیادی شده؛ باز هم ان‌شاء‌الله باید به نفع اسلام و مسلمین از این فرصت استفاده بشود و استفاده خواهد شد. نظام اسلامی روزبه‌روز ان‌شاء‌الله قوی‌تر خواهد شد و دشمنانش روزبه‌روز ضعیف‌تر خواهند شد؛ و محاسبات منطقه‌ای، بعد از این حادثه‌ی طوفان‌الاقصیٰ تغییر کرده است و تغییر خواهد کرد؛ آن محاسبات [قبلی] دیگر وجود ندارد. هم تصمیمات جبهه‌ی مقاومت، هم تصمیمات جبهه‌ی مقابل ناگزیر تغییر پیدا خواهد کرد؛ کمااینکه تغییر هم پیدا کرده و وضع مقاومت در منطقه وضع دیگری شد و بیشتر از این دگرگون خواهد شد و دشمنان اسلام و دشمنان مقاومت و دشمنان جمهوری اسلامی مجبورند و ناگزیرند که به این تغییرات تن بدهند و بدانند که نمیتوانند در این منطقه بر جامعه‌ی مسلمان حکمروایی و فرمانروایی کنند.

از خداوند متعال میخواهیم که در این روزهای باقیمانده‌ی از ماه مبارک رمضان، ما را توفیق بدهد تا بتوانیم حدّاکثر استفاده را از فیوضات این ماه ببریم.

روز قدسِ امسال یک خروش بین‌المللی علیه رژیم غاصب صهیونیستی خواهد بود. یعنی اگر سالهای قبل روز قدس را فقط کشورهای اسلامی برگزار میکردند، امسال به احتمال زیاد در کشورهای غیر اسلامی هم روز قدس ان‌شاءالله باعظمت برگزار خواهد شد. امیدواریم ان‌شاءالله ملّت ایران مثل همه‌ی موارد این بار هم در این روز بدرخشد؛ به حرمت محمّد و آل محمّد.

پروردگارا! اگر تا این لحظه ما را نیامرزیده‌ای، از این لحظه ما را بیامرز. پروردگارا! توفیق خدمت به کشور، به مردم، به نظام، به اسلام و به امّت اسلامی، به همه‌ی ما عنایت بفرما. پروردگارا! ملّت ایران را دشمن‌شاد مفرما؛ ملّت ایران را به توفیقات کامل نائل بفرما. پروردگارا! روح مطهّر امام بزرگوار را که این راه را باز کرد، این حرکت عظیم را در دنیا ابداء کرد، با پیغمبر و‌ با اولیائش محشور کن. پروردگارا! ارواح طیّبه‌ی شهیدان عزیز ما را با شهدای صدر اسلام، با اولیائت، با محمّد و آل محمّد محشور بفرما. پروردگارا! ارواح طیّبه‌ی شهدای اخیر حادثه‌ی سوریه را با اولیائت محشور بفرما؛ قلب مقدّس ولیّ‌عصر (اروحنا فداه) را از ما راضی و خشنود کن؛ ما را از سربازان آن بزرگوار در همه‌ی آنات عمرمان قرار بده؛ توفیقات خود را شامل حال ما بفرما؛ عاقبت ما را، عاقبت مطلوب اسلامی قرار بده؛ عمر ما را ختم به خیر بفرما.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

 

 در ابتدای این دیدار، حجّت‌الاسلام والمسلمین سیّدابراهیم رئیسی (رئیس‌جمهور) مطالبی بیان کرد.

 سوره‌ی قدر، بخشی از آیه‌ی ۳؛ «... از هزار ماه ارجمندتر است‌.»

 سوره‌ی فاطر، بخشی از آیه‌ی ۱۰؛ «... سخنان پاکیزه به سوى او بالا مىرود ...»

 سوره‌ی عنکبوت، بخشی از آیه‌ی ۴۵؛ «... و قطعاً یاد خدا بالاتر است ...»

 سوره‌ی بقره، از آیه‌ی ۵۴؛ «... پس به درگاه آفریننده‌ی خود توبه کنید ...»

 از جمله، سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۱۶۰

 سوره‌ی بقره، بخشی از آیه‌ی ۱۶۰

 سوره‌ی نساء، بخشی از آیه‌ی ۱۴۶

 سوره‌ی هود، بخشی از  آیه‌ی ۵۲؛ «... از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به درگاه او توبه کنید [تا] از آسمان بر شما بارش فراوان فرستد و نیرویى بر نیروى شما بیفزاید ...»

(۱۰ قدسی مشهدی؛ سُبحه: تسبیح

(۱۱ «جهش تولید با مشارکت مردم». ر.ک: بیانات به مناسبت آغاز سال جدید (۱۴۰۳/۱/۱)

(۱۲ بازدید از نمایشگاه توانمندی‌های تولید داخلی در حسینیّه‌ی امام خمینی (۱۴۰۲/۱۱/۹)

(۱۳ ر.ک: بیانات در دیدار تولیدکنندگان و فعّالان اقتصادی (۱۴۰۲/۱۱/۱۰)

(۱۴ خودنمایی، ظاهرسازی

(۱۵ ابلاغ سیاستهای کلّی اصل ۴۴ قانون اساسی (۱۳۸۴/۳/۱)

(۱۶ برنامه‌‌ی پنج‌‌ساله‌ی هفتم توسعه‌ی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران؛ ر.ک: ابلاغ سیاستهای کلّی برنامه‌ی هفتم با اولویّت پیشرفت اقتصادی توأم با عدالت (۱۴۰۱/۶/۲۱)

(۱۷ برنامه‌ی پنج‌‌ساله‌ی ششم

(۱۸ بیانات در مراسم تحلیف و دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلّح (۱۴۰۲/۷/۱۸)

(۱۹ قطعنامه‌ی آتش‌بس فوری در غزّه، پس از نزدیک به شش ماه کشتار مردم غزّه، در روز ششم فروردین ۱۴۰۳ در شورای امنیّت سازمان ملل به تصویب رسید که خواستار آتش‌بس فوری در غزّه در ماه رمضان شد تا منجر به آتش‌بس پایدار شود. چهارده عضو از پانزده عضو شورای امنیّت به این قطعنامه رأی مثبت دادند، امّا آمریکا به آن رأی ممتنع داد.

(۲۰ در تاریخ سیزدهم فروردین ماه، جنگنده‌های رژیم صهیونیستی با چندین موشک به کنسولگری ایران در شهر دمشق سوریه حمله کردند که منجر به شهادت هفت نفر از مستشاران نظامی ایران (از جمله، سرتیپ  محمّدرضا زاهدی، سرتیپ محمدهادی حاج‌رحیمی، و همراهانشان) و زخمی شدن تعدادی دیگر گردید.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55950

 

یک مسئله ای که در فاطمه و علی مع الحق و الحق مع علی و فاطمه صلوات الله و سلامه علیهم هست و در مسئله ی تحمیل حجاب هم متجلی است، همان مسئله ی پایه ریزی بنیادین و فونداسیونی نشات گرفته از توبه ای است که طوفان الاقصی و الاحرار در غزه و حماس را هم شاملش می شود، که بچه جان در ماه مبارک رمضان حتی صهیونیستها هم مجبورند مبارکی شهر رمضان را رعایت کنندها اگر قرار هم هست که زخمها و جراحتها و جخنایاتی را که در طول سال و بلکه سالیان هم بر کل عالم وارد کرده اند را جبران کنند. و الا که یک حجاب زخیمی هم حتی هست بین مریضیهای روح و روان و جسم و جسد و جراجتها و زخمهای دیابتی و پروانه ای و ...، از یک طرف و از طرف دیگر روزه داری در ماه مبارک رمضان. تنزل الملائکة و الروح باذن ربهم من کل امر. سلام هی حتی مطلع الفجر.

نکته اینجا این است که شما اگر دموکراسی را بخواهید از غیر حضرت علی و حضرت فاطمه صلوات الله و سلامه علیهم هم شروع کنید و نشان هم دهید که آنگاه می توان حتی به نظامهایی که مبنایشان هم استبداد نیست برسید؛ خوب، کم سعی و تلاش هم در این موارد نشده است و نمی شود یحتمل هم نخواهد شد. ولی مشکل اینجا است که بنیاد و فونداسیون را هم کجا قرار داده اید و از کجا هم دارید شروع می کنید تا به دموکراسی مورد نظر هم بتوان رسید؟ آیا مسئله استبدادی هم نمی شود اگر دموکراسی را در کتابخانه های جمهوری اسلامی بخواهیم شروع کنیم و در راس مدیریت کتابخانه ها هم فرض بفرمایید پروین اعتصامی را بگذاریم، ولی اسلام را هم دربست کنار بگذاریم؟! استبداد و خود رای ای و توتالیتری و دیکتاتوری هم سراغمان نخواهند آمد؟ امر و نهی داریم که امر و نهی خدا هم هست آنچنان هم که می فرماید تنزل الملائکته و الروح باذن ربهم من کل امر. در همه ی امور و در کل امور هم امر می کند. و اما یک وقت هست که امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست که امر می فرمایند و یک وقت هم هست که واسطه ی دیگری است که چون حضرت ولی عصر را در میانمان نداریم، آیا چقدر هم به حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی، شاگرد و دانشجو و طلبه هم دسترسی دارند و آنگاه می توانند هم چقدر به امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز الی ما شاء الله میل بفرمایند؟ والله اعلم.

مسائله ی ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم از همین جاها نشات می گیرند که آیا شما چقدر به حکمت الهی از این طرق می توانید نزدیک شوید؟ فرض بفرمایید که تخته پرخاکی هم به شما داده اند و قرار است این تخته پرخاک را هم بدست هندسه دانها بدهید که چطور از دل آن مهندسی قلب هم کنند، خوب آیا GL(N, k) و SL(N, k) را هم خیلی بلد نباشید نیز می شود وارد مسائل برنامه ی لنگلندز هم شد؟ حالا اینها را هم اصلا واردش نمی شویم، همین مسائل فلسفی مربوط به عقل و احساسات و نفس و جسم و توهمات و تخیلات و عرض و ماهیت ممکن الوجودها و واجب الوجود و ... را هم که داشته باشیم، آیا آنگاه کافی است که به مقام وحیانی قرآن کریم هم دست یابیم؟ یا حالا اگر دست هم نیافتیم، آیا آنگاه کافی است که از طریق همین عقل یحتمل بتوان به شاه جهان هم میل کرد و حتی عاشقش هم شد و بالاخره دموکراسی ضد استبدادی هم که داشته باشیم همین می شود که حجابها همه و همه کنار می روند و حضرت حق هم خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف را به همگان نشان می دهند و خود آن حضرت هم به خودی خود ظهور می فرمایند و فاسقان و منافقین و مشرکین و کافرون را هم همه و همه را حسابشان را می رسد. مثل این است که بنده داشتم دوباره دنبال جی ال نیلسن می گشتم، دیدم این دفعه بجای دو تا مقاله قریب نه مقاله هم آرشیو از او دارد و ولی از بوزجانی هم همین یک مقاله را دارد و .... دیر نشود؛ بنده ی حقیر بدوم بروم برسم به نماز جماعت. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ۚ

 

روم به حجره خیاط عاشقان فردا

من درازقبا با هزار گز سودا

ببردت ز یزید و بدوزدت بر زید

بدین یکی کندت جفت و زان دگر عذرا

بدان یکیت بدوزد که دل نهی همه عمر

زهی بریشم و بخیه زهی ید بیضا

چو دل تمام نهادی ز هجر بشکافد

به زخم نادره مقراض اهبطوا منها

ز جمع کردن و تفریق او شدم حیران

به ثبت و محو چو تلوین خاطر شیدا

دل‌ست تخته پرخاک او مهندس دل

زهی رسوم و رقوم و حقایق و اسما

تو را چو در دگری ضرب کرد همچو عدد

ز ضرب خود چه نتیجه همی‌کند پیدا

چو ضرب دیدی اکنون بیا و قسمت بین

که قطره‌ای را چون بخش کرد در دریا

به جبر جمله اضداد را مقابله کرد

خمش که فکر دراشکست زین عجایب‌ها

دیوان شمس تبریزی مولوی

 

در اول احوالات ابوالوفا محمد بن محمد بن یحیی بن اسماعیل بن بوزجانی، قسمتی از شعر روم به حجره خیاط عاشقان از دیوان شمس تبریزی را آورده است. و اشاره هم می فرماید که مولوی منظورش از مهندس دل همین ابوالوفا بوزجانی است. بنده همه ی مقاله را هم دقیق نخوانده ام ولی باز هم اشاره می فرماید که کارهای ابوالوفا به کارهای هنری و معماری در کاشیکاریها هم برمی گردد و بلکه یک جورهایی هم سعی می کند آیا چطور هم می شود به کاشیکاریهای راجر پنرز نیز ربطش داد. همین نویسنده هم کارِ جان آرچیبالد ویلر- چه عرض کنم؟ ذره ای از آن (bit from it)- را نیز نقد می کند.

بنده ی حقیر نمی خواهم وارد ریز مسائل در این رابطه هم شوم، ولی بطور مجرد و انتزاعی هم عرض می کنم این مسئله اصلا فقط یک مسئله ی اخلاقی محض هم نیست که همه را هم سر صف کرده و بفرمایید خانم محترم لطف بفرمایید ناخنهایتان را نشان بدهید. یا از این نوع هم حتی نیست که با دوستی لبنانی هم دارید در پیاده روی جوار رودخانه ای راه می روید، و با خانمی هم برخورد می فرمایید که خیلی هم خوش حجاب تشریف ندارند. و لذا ارشادش هم می فرمایید بدون اینکه در او اثری هم داشته باشد و بلکه اعتنایی هم کند. شاید هم اعتنا کرده است ولی نخواسته است کسی متوجه هم شود که این کار را کرده است!

خوب، اینجاها شما بفرمایید که حضور حضرت فاطمه زهرا و امام زمان عجل الله فرجه الشریف صلوات الله و سلامه علیهم کجا است، آنطور که در شب قدر هم وجود مبارک آنها می فرمایند چقدر برجسته است و بلکه می فرمایند منظور از امام مبین در آیه 12 سوره یاسین هم هم او است و حتی سرنوشت همه ی عالم را هم در این شب حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف است که رقم می زند؟ نکته اینجا این است که مثلاً مسئله چیست که حضرت علی امبر المومنین صلوات الله و سلامه علیه یک چیزی را در خطبه ای فرموده اند که حضرت زهرا صلوات الله و سلامه علیها هم همان را در خطبه ی فدکیه فرض بفرمایید حدود 25 سال پیش هم فرموده اند (که اتفاقاً بنده ی حقیر هر چه هم که الان فکر می کنم قضیه چه بود یادم نمی آید و باید رجوع هم کنم ببینم چیست!)؟ مسئله این است که حتی بعد از 14 قرن هم هنوز همه چیز بر علمای اسلام نیز روشن نیست که مگر می شود امامی همچون امیر المومنین را هم داشت و آنطور و بلکه هنوز هم قدرش را ندانست؟ یا فاطمة الزهرا! ولی او که قدرش را می دانست با اینکه می فرمایند به روایتی هم لیلة القدر یعنی فاطمه و خدای او؛ فاطمة لیلة است و قدر، خدا است!

پس، بالاخره مسئله چه شد؟ به تعبیر ناقص این حقیر، خدا وقتی می خواهد کاری انجام دهد؛ می فرماید کن فیکون! می فرماید: باش، و همان لحظه هم انجام می شود. خوب، این خدا است، ولی آنجاهایی که بندگان خدا هم قرار است کاری را آیا چقدر هم انجام دهند و چقدر هم انجام ندهند و لذا مسئله ی امر به معروف و نهی از منکر هم هست؛ آنگاه حضرت فاطمه زهرا صلوات الله و سلامه علیها حتی زودتر از امیر المومنین علی ابن ابیطالب صلوات الله و سلامه علیه هم حاضر است! این است که آن کودک خردسال که گوشه ی چادر حضرت زهرا صلوات الله و سلام الله علیها را گرفته است در غزه هم حاضر است و بلکه در همان هولوکاستی که اینقدر هم می فرمایند کسی اسمش را نیاورد، هم حاضر بوده است، ولی آنهایی هم که باید این مادر و طفلش را هم ببینند، آیا از عجائب نیز باید باشد که او را نمی توانند هم ببینند؟ آیه ی مربوط به قسیسین قرآن کریم چه می فرماید؟ آیا آنهایی که روح القدس را در حضرت عیسی ابن مریم علی نبینا علیهم السلام هم می توانند مشاهده کنند، همان را نیز در حضرت فاطمه زهرا نیز می توانند مشاهده بفرمایند؟ شاگرد و دانشجو و طلبه ای که از حالات خلاء هم سعی دارد به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی اسرار ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... ربع و نیم و تمام ... چرخشی بطنها و دهلیزهای زمینی و آسمانی را نیز درک کند. باید هم حضرت زهرا صلوات الله و سلامه علیها را در نظر داشته باشد. و چرا که او در قلوب همه ی عالم هم حاضر و ظاهر است هر چند که آیا چقدر هم بر خود ما بر اثر انواع حجابها مستور و پوشیده هم باشد که بلکه آن حضرت است که هر چقدر هم تاکید شود کم است که توسط او و نه غیر او است که بهشت و جهنم هم تعیین می شود. انسان و بشر چه می شود که مغناطیسش را اشتباه هم می گیرد و بلکه کوهمولوژی تک قطبیهای مغناطیسی را هم نمی تواند دریابد و ...؟! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه

وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ ‎﴿القلم: ٤﴾‏

 

* (باب) * * " (الأعمال وأدعیة مطلق لیالی شهر رمضان وأیامه، وفى مطلق) " * * " (أسحاره، وما یناسب ذلک من الأعمال والمطالب والفوائد) " * أقول: قد سبق ما یتعلق بهذا الباب فی کتاب الصیام، وفی کتاب الدعاء فلیرجع إلیه.
1 - إقبال الأعمال: عن علی بن الحسین علیهما السلام: کان إذا دخل شهر رمضان تصدق فی کل یوم بدرهم فیقول: لعلی أصیب لیلة القدر [1].
2 - إقبال الأعمال: أدعیة السحر فی لیالی شهر رمضان:
فمن ذلک ما رویناه باسنادنا إلى أبی محمد هارون بن موسى التلعکبری باسناده عن الحسن بن محبوب، عن أبی حمزة الثمالی أنه قال: کان علی بن الحسین صلوات الله علیهما یصلی عامة لیلته فی شهر رمضان، فإذا کان السحر دعا بهذا الدعاء:
إلهی لا تؤدبنی بعقوبتک، ولا تمکر بی فی حیلتک، من أین لی الخیر یا رب ولا یوجد إلا من عندک، ومن أین لی النجاة ولا تستطاع إلا بک، لا الذی أحسن استغنی عن عونک ورحمتک، ولا الذی أساء واجترء علیک ولم یرضک خرج عن قدرتک، یا رب - حتى ینقطع النفس - بک عرفتک وأنت دللتنی علیک، ودعوتنی إلیک، ولولا أنت لم أدر ما أنت....

بحار الانوار، جلد 95، ص 82

http://lib.eshia.ir/71860/95/82

 

وقتی مثلاً امام زین العابدین علی بن الحسین صلوات الله و سلامه علیهما در دعای ابو حمزه ثمالی دعا می فرمایند، همان چیزی را هم می فرمایند که همه دلشان می خواهد که یعنی خدایا مرا به عقوبت ات ادب مفرما! یک عظمت توحیدی هم دارد این دعا که خلاصه خدایا نه تنها نگذار یک وقت یک بابایی روی اعصابم هم کار کند؛ و بلکه حتی خودت هم با عقوبت ات ادبم مفرما. البته این بدان معنا هم نیست که هیچ کس هیچی نگوید که مثلاً صلوات ات را هم بلند بفرست، یا از چی می ترسی؟ تکبیرت را هم بلند بگو، یا ناخنهایت را هم نشان بده ببینم گرفته ای؟ همانطوری که از قول پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم هم می فرمایند النظافة من الایمان! همانقدر که توحید خوب است آنچنان که در سلسلة الذهب هم آمده است، همانطور هم نظافت را هم باید رعایت کرد. همانطور هم در ملاء عام حجابت را حفظ باید کنی و بلکه چادر مشکی هم بهتر از همه است که سر کنی! همانطور هم در ملاء عام در روز روشن حق نداری روزه خواری کنی .... و لذا یحتمل حتی بیشتر برای من و شما هم می فرماید خدایا به عقوبت ات مرا ادب مکن! و بلکه یک خلق و ادبی عظیم هم می خواهد که آقایان خانمها برای چه نیز نباید طغیان کرد و طاغوتی نباید شد. خوب اینها را که طاغوتیها نمی فهمند و بلکه مستضعفین هم که پشت سر امامشان نماز اقامه می کنند، خیلی خوب هم حتی شده یواش یواش ولی بالاخره هم می فهمند و یاد می گیرند. الهی لا توءدبنی بعقوبتک! یک ارتباط متقابلی را داریم بین خدا و بنده اش اینجا.

ولی وقتی آن انوار الهی را نتوان حتی در میان انواع نارها و نورهایی که در فرض بفرمایید ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی به شاگرد و دانشجو و طلبه آنطور که باید و شاید هم نشان داد که چطور می توانند با جد و جهد و حتی جهاد تبیین و جهاد فی سبیل الله هم به انوار الهی در حکمت الهی هم رسید و طی درجات و مراتب آیات اللهی الفهای بنیهایت را از حالات خلاء هم دریافت حتی بدون اینکه استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ابرریسمانی ایالات متحده چند جهانی را هم دست خشایار و غلام و آرچی بانکر هم سپرد که حسابی از وسطش انواع هیولاهای فلسفی را اقل کم رو کنند هر چند که مهتاب هیولایی مانستری را هم خیلی ندانند باید چه کرد. و چه رسد به اینکه بخواهند قوانین تقابل شیمورایی را هم همراه نمایشات هاریش-چندرایی کنند و ....  موضوع این است که یحتمل  حتی شاگرد می خواهد تعداد فوتونها یا الکترونها را در آزمایش آهارانوف- بوهم دو- شکافی هم بشمارد، ولی سوال این هم هست که آیا فضازمانهای واقع در پشت شکافها هم فشرده اند یا خیر؟! آنچنان که هدایت انواع اِعمال میدانهای مغناطیسی روی پرتوهای الکترونی و فوتونی در فضازمانهای فشرده هم می توانند آسانتر باشند. و لذا آیا باز هم علاوه بر هیولاهای فلسفی به حتی انواع مهتاب هیولایی مانستر نیز نیاز است؟ مثل این است که بخواهید موچیزوکی را هم شیمورایی اش بفرمایید هر چند که حدس آ ب ث را هم بعضی یحتمل از راه های منحنیهای شیمورا و بلکه هندسه ی آراکلوف هم بخواهند حلش کنند.

ولی عرض بنده ی حقیر اینجا این است که یک نکته ای مغفول هم می ماند که آیا مسئله ی تفکیک مرزهای الهام در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم کجا خطوطش روشن می شوند وقتی در سیاه چاله های نار- نوری هم آنچنان گیر کرده باشیم که از جمله امواج گرانشی دو تاییهای سیاه چاله ای و گروه های دوگان آنها هم بما اجازه ندهند طیفهای مادون قرمز و ماورای بنفش مسائل را دریابیم و بلکه درست و حسابی حلشان هم کنیم. اطلاعاتمان ناقص است و لذا مسائل را هم ناقص وسط راه رهایشان می کنیم و راه حلهای کامل را هم نمی توانیم بیابیم و بلکه از دست ما هم قاپشان می زنند و دیگران حلشان می کنند و .... هوش مصنوعی و یادگیریهای ماشینی هم که یحتمل حتی بتوانند نشان دهند که باید برای این کارها کدام دگمه ها را نیز فشار داد و کدامها را نیز حتی فشار نداد و ...! بگذریم که هر کسی هم ظهر عاشورا یک جور دیگری به امام حسین صلوات الله و سلامه علیه هم حمله می کرد؛ یکی با شمشیر، دیگری با عصایش، دیگری دامنش را پر از سنگ کرده بود، هنوز دیگرانی هم اسبهایشان را نعل نو زده بودند و خیلیها هم آمده بودند فقط تماشا و .... همه ی عالم هم آیا می گفتند که آهای ای لامذهبها چه غلطی است دارید می کنید، یا هیچ کس هم جیکش در نمی آمد و حتی مشابه روز جهانی قدس را هم نداشتند؟! الا لعنت الله علی القوم الظالمین. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه

بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ‎﴿١﴾‏ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ‎﴿٢﴾‏ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ‎﴿٣﴾‏ تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ ‎﴿٤﴾‏ سَلَامٌ هِیَ حَتَّىٰ مَطْلَعِ الْفَجْرِ ‎﴿٥﴾‏

وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ‎﴿الحجر: ٢٦﴾‏

وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ‎﴿الحجر: ٢٨﴾‏

قَالَ لَمْ أَکُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ ‎﴿الحجر: ٣٣﴾‏

قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ ‎﴿الأعراف: ١٢﴾‏

قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ ‎﴿ص: ٧٦﴾‏

 

٤ ـ قب : کان أمیر المؤمنین علیه السلام یطوف بین الصفین بصفین فی غلالة [٦] ، فقال الحسن علیه السلام : ما هذا زی الحرب ، فقال : یا بنی إن أباک لا یبالى وقع على الموت أو وقع الموت علیه.

وکان علیه السلام یقول : ما ینتظر أشقاها أن یخضبها من فوقها بدم ، ولما ضربه ابن ملجم قال : فزت ورب الکعبة ، فقد قال الله تعالى : « قل یا أیها الذین هادوا إن زعمتم أنکم أولیاء [٧] » الآیة ومن صبره ما قال الله تعالى فیه : « الصابرین و الصادقین والقانتین والمنفقین والمستغفرین بالاسحار [١] ». والدلیل على أنها نزلت فیه أنه قام الاجماع على صبره مع النبی صل الله علیه و آله و سلم فی شدائده من صغره إلى کبره وبعد وفاته ، وقد ذکر الله تعالى صفة الصابرین فی قوله : « والصابرین فی البأساء والضراء وحین البأس اولئک الذین صدقوا » [٢]! وهذا صفته بلاشک.

http://lib.eshia.ir/71860/41/3

 

28 - الکافی: عن علی بن إبراهیم، عن علی بن محمد القاسانی، عمن ذکره عن عبد الله بن القاسم، عن أبی عبد الله علیه السلام قال: إذا أراد الله بعبد خیرا زهده فی الدنیا، وفقهه فی الدین، وبصره عیوبها، ومن أوتیهن فقد أوتی خیر الدنیا والآخرة، وقال: لم یطلب أحد الحق بباب أفضل من الزهد فی الدنیا، وهو ضد لما طلب أعداء الحق.
قلت: جعلت فداک مماذا؟ قال: من الرغبة فیها، وقال: ألا من صبار کریم، وإنما هی أیام قلائل؟ الا إنه حرام علیکم أن تجدوا طعم الایمان حتى تزهدوا فی الدنیا.
قال: وسمعت أبا عبد الله علیه السلام یقول: إذا تخلى المؤمن من الدنیا سما ووجد حلاوة حب الله، وکان عند أهل الدنیا کأنه قد خولط وإنما خالط القوم حلاوة حب الله، فلم یشتغلوا بغیره.
قال: وسمعته یقول: إن القلب إذا صفا ضاقت به الأرض حتى یسمو [1] بیان: " وبصره عیوبها " ای الدنیا " ومن أوتیهن " أی تلک الخصال الثلاث وفیه إشعار بأنها لا تتیسر إلا بتوفیق الله تعالى " فقد أوتی " کأنه إشارة إلى قوله تعالى: " ومن یؤت الحکمة فقد أوتی خیرا کثیرا " [2] فالحکمة العلم بالدین أصوله وفروعه، وبعیوب الدنیا والزهد فیها " لم یطلب أحد الحق " أی الدین " بباب " أی بسبب ووسیلة أفضل من ترک الدنیا فإنه، لیس الباعث لاختیار الباطل مع وضوح الحق وظهوره إلا حب الدنیا فإنها غالبا مع أهل الباطل.
ویمکن تعمیم الحق فی کل حکم ومسألة، فان الأغراض الدنیویة تعمی القلب عن الحق، أو المراد بالحق الرب تعالى أی قربه ووصاله " وهو " ای الزهد " ضد لما طلب أعداء الحق " وقوله " مماذا " طلب لبیان ما طلبه أعداء الحق فبین علیه السلام بقوله: " من الرغبة فیها " والرغبة وإن کانت عین الطلب، لکن جعلها مطلوبهم مبالغة، ویحتمل أن یکون " ما " فی قوله: " لما طلب " مصدریة، فلا یکون " مما " للبیان بل للتعلیل کما سیأتی.
ویحتمل أن یکون ضمیر هو راجعا إلى الحق أی الحق ضد لمطلوب أعداء

الحق، فمن فی قوله: " مما " للتعلیل، و " ماذا " للاستفهام أی لأی علة صار ضد الحق مطلوبهم، قال: لرغبتهم فی الدنیا، وقیل: أی مماذا طلب أعداء الحق مطلوبهم.
والهمزة فی " ألا " للاستفهام و " لا " للنفی و " من " زائدة لعموم النفی والمعنى الا یوجد صبار کریم النفس، یصبر على الدنیا، وعلى فقرها وشدتها، ویزهد فیها وقد یقرء " صبار " بکسر الصاد وتخفیف الباء، مصدر باب المفاعلة مضافا إلى کریم، وقرء بعضهم ألا بالتشدید استثناء من الرغبة فیها أی إلا أن تکون الرغبة فیها من صبار کریم یطلبها من طرق الحلال، ویصبر على الحرام وعلى إخراج الحقوق المالیة وإعانة الفقراء فان الرغبة فی هذه الدنیا إنما هی للآخرة وأول الوجوه أظهرها.
ثم رغب علیه السلام فی الزهد وسهل تحصیله بقوله: " فإنما هی " ای الدنیا " أیام قلائل " وهی أیام العمر فالصبر على ترک الشهوات وتحمل الملاذ [1] فیها سهل یسیر سیما إذا کان مستلزما للراحة الطویلة الدائمة " الا إنه " الا حرف تنبیه وشبه حصول الایمان الکامل فی القلب بحیث یظهر أثره فی الجوارح بادراک طعم شئ لذیذ مع أن اللذات الروحانیة أعظم من اللذات الجسمانیة.
قوله: " إذا تخلى المؤمن من الدنیا " أی جعل نفسه خالیة من حب الدنیا وقطع تعلقه بها أو تفرغ للعبادة مجتنبا من الدنیا ومعرضا عنها قال فی النهایة:
فیه: أن تقول أسلمت وجهی إلى الله وتخلیت، التخلی التفرع، یقال تخلى للعبادة وهو تفعل من الخلو والمراد التبرؤ من الشرک وعقد القلب على الایمان، وقال:
السمو العلو یقال سما یسمو سموا فهو سام، ویقال: فلان یسمو إلى المعالی إذا تطاول إلیها انتهى ای ارتفع من حضیض النقص إلى أوج الکمال أو مال وارتفع إلى عالم الملکوت وارتفعت همته عن التدنس بما فی عالم الناسوت.
" کأنه قد خولط " قال فی القاموس: خالطه مخالطة وخلاطا مازجه، والخلاط

بالکسر أن یخالط الرجل فی عقله وقد خولط، وفی النهایة فیه ظن الناس أن قد خولطوا وما خولطوا، ولکن خالط قلبهم هم عظیم، یقال: خولط فلان فی قلبه إذا اختل عقله، فقوله: خولط بهذا المعنى وخالط بمعنى الممازجة، وهذا أعلا درجات المحبین، حیث استقر حب الله تعالى فی قلوبهم، وأخرج حب کل شئ غیره منها، فلا یلتفتون إلى غیره تعالى، ویترکون معاشرة عامة الخلق لمباینة طوره أطوارهم، فهم یعدونه سفیها مخالطا کما نسبوا الأنبیاء علیهم السلام إلى الجنون لذلک.
" إن القلب إذا صفا " ای أن القلب ای الروح الانسانی لما کان من عالم الملکوت، وإنما اهبط إلى هذا العالم الأدنى أو ابتلی بالتعلق بالبدن لتحصیل الکمالات، وحیازة السعادات - کما أن الثوب قد یلوث ببعض الکثافات لیصیر بعد الغسل أشد بیاضا وأصفى مما کان - فإذا اختار الشقاوة وتشبث بهذه العلایق الجسمانیة والشهوات الظلمانیة، لحق بالانعام، بل هو أضل سبیلا، وإن تمسک بعروة الشریعة الحقة، وعمل بالنوامیس الإلهیة، والریاضات البدنیة، حتى انفتح له عین الیقین، فنظر إلى الدنیا ولذاتها بتلک العین الصحیحة، رآها ضیقة مظلمة فانیة موحشة غدارة غرارة ملوثة بأنواع النجاسات المعنویة، والصفات الدنیة استوحش منها وتذکر عالمه الأصلی فرغب إلیها، وتعلق بها فجانب المتعلقین بهذا العالم، وآنس بالمتعلقین بالملاء الاعلى، فلحق بهم، وضاقت به الأرض، وصارت همته رفیعة عالیة، فلم یرض إلا بالصعود إلى سدرة المنتهى، وجنة المأوى، فهم مع کونهم بین الخلق أرواحهم معلقة بالملاء الاعلى، ویستسعدون بقرب المولى.
أو یقال: لما کانت الأرض أعظم اجزاء الانسان، وکانت قواه الظاهرة والباطنة مائلة إلیها بالطبع، لکمال النسبة بینهما کانت الدواعی إلى زهراتها حاضرة والبواعث إلى لذاتها ظاهرة، فربما اشتغل بها واکتسب الأخلاق والأعمال الفاسدة لتحصیل المقاصد، حتى تصیر النفس تابعة لها، راضیة بأثرها، مشعوفة بعملها متکدرة بالشهوات، منغمسة فی اللذات، فتحجب الاستقرار فی الأرض، وترکن

إلیها، وأما إذا منعت تلک القوى عن مقتضاها، وصرفتها عن هواها، وروضتها بمقامع الشریعة، وأدبتها بآداب الطریقة، حتى غلبت علیها، وصفت عن کدوراتها وطهرت عن خبائث لذاتها، وتحلت بالأخلاق الفاضلة، والأعمال الصالحة والآداب السنیة، والأطوار الرضیة، ضاقت بها الأرض حتى تسمو إلى عالم النور، فتشاهد العالم الاعلى بالعیان، وتنظر إلى الحق بعین العرفان، ویزداد لها نور الایمان والایقان، فتعاف جملة الدنیا، والاستقرار فی الأرض، فبدنها فی هذه الدنیا، وهی فی العالم الاعلى، فیصیر کما قال علیه السلام: لولا الآجال التی کتبت علیهم لم یستقر أرواحهم فی أبدانهم طرفة عین، ولذا قال مولى المؤمنین عند الشهادة: فزت ورب الکعبة.

بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، جلد 70، ص 55

http://lib.eshia.ir/71860/70/55

 

بعضی یحتمل اینجا اشکال می کنند که اگر غلام و خشایار حتی بتوانند آرچی بانکر را مسلمان کنند، آیا مسئله حل است؟! آرچی بانکر که یک انسان واقعی نیست و بلکه- مثل خود خشایار و غلام هم- کاراکتر تلویزیونی بوده است که حتی دیگر ادامه هم ندارد و در میان ماها هم خیلیها نمی دانند آرچی بانکر کیست؟ و لذا حالا مسلمان هم شود یا نشود نیز چه فرقی دارد؟ این مقالات آرشیو را مطالعه کنی بهتر نیست؟

https://arxiv.org/abs/2310.12138

https://arxiv.org/abs/2311.13268

البته بعضی یحتمل هم اشکال بفرمایند که خشایار و غلام و آرچی بانکر هم خودشان یک امواج آیا چقدر هم گرانشی یا غیر گرانشی ساتع می فرمایند که می تواند هم بطور مجرد و انتزاعی ماندگار نیز شود. و بلکه دوباره و دوباره هم تکرار شوند. حالا آیا چقدر هم اینها سیاه چاله هایی را مخصوص خودشان را نیز تولید و ایجاد هم می کنند و بلکه آیا چقدر هم می توان اطلاعاتی را کسب کرده که از این سیاه چاله ها بیرون آمده و حقیقتاً هم حکمت الهی را از طرق ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم به بهترین وجهی من الوجوه نیز دریابیم. مثلاً بعضی باز یحتمل اشکال هم کنند که بالاخره مگر بغیر از این هم هست که از ممکن الوجود است که می توان به واجب الوجود هم رسید؟ و لذا اگر ممکن الوجودها اجازه ی وجودی خود را از دست بدهند، آیا انگاه دیگر امکانی هم برای آنها باقی می ماند که واجب الوجود را نیز دریابند؟ مسئله اینجا این است که گاهی طرف روبروی واجب الوجود هم ایستاده است، ولی باز هم مدعی می شود که نه بابا؛ این هم که فقط یک ممکن الوجود دیگری است مثل همه ی احتمالاتی که می توان هم در ممکن الوجودها داشت و خودش هم خبر ندارد! و امر خدا را هم که سجده کن دیگر؛ همان را هم نفی می کند! می فرماید که من از نار هستم ولی او از یک گل بدبویی هم هست که حالا آیا چقدر هم لاغر شده است یا خیر چرا که توپولوژی اش را هم یاد نگرفته است که کدام به کدام است و ...؟ و چی خیال هم کرده است، حالا حالاها و بلکه تا روز قیامت هم منی که از نار و آتش هم هستم با این گل بدبو هم کارها دارم و ....! لعنت خدا بر شیطان رجیم. همین منطق ریاضی و هوش مصنوعی را که از پله ی دوم هم می خواهد صعود کند حالا حالاها خوب گرفتارش هم می کند و بلکه ضربه ی فنی هم می شود الا اینکه لبیک گویان هم بفرمایند قولوا لا اله الا الله تفلحوا، الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، خامنه ای رهبر، مرگ بر ضد ولایت فقیه، مرگ بر آمریکا، مرگ بر انگلیس، مرگ بر اسرائیل، مرگ بر منافقین و کفار خدایا خدایا تا انقلاب مهدی از نهضت خمینی محافظت بفرما خامنه ای رهبر بلطف خود نگه دار رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما ظهور حجت ات را نزدیکتر بفرما امین یا رب العالمین لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته الهلم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ‎﴿١﴾‏ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ‎﴿٢﴾‏ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ‎﴿٣﴾‏ تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ ‎﴿٤﴾‏ سَلَامٌ هِیَ حَتَّىٰ مَطْلَعِ الْفَجْرِ ‎﴿٥﴾‏

 

 

۱۴۰۰/۱۲/۲۸

نماهنگ | جهاد تا شهادت

تو گویی هنوز فریاد امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام در پهنه‌ی جاودان تاریخ طنین انداز است: که کجایند آن قومی که به سوی پیکار با دشمن برانگیخته شدند و از سر ولع و شیدایی و اشتیاق اجابت کردند. شهید سیدمرتضی آوینی
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن شب‌های قدر و شهادت امیرالمؤمنین علیه‌السلام نماهنگ «جهاد تا شهادت» را منتشر میکند.
 بیانات رهبر انقلاب که در این فیلم مشاهده میکنید:
من و عمویم حمزه و برادرم جعفر و پسر عمویم عبیده، عَلى اَمرٍ وَفَینا بِهِ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه؛ بر یک موضوعی با هم توافق کردیم، با خدا و پیغمبرش معاهده کردیم؛ یعنی نشسته‌اند قرار گذاشته‌اند. امیرالمؤمنینِ جوان، با عموی مسنّش جناب حمزه، با آن برادر و با آن پسر عمو نشسته‌اند و قرارداد بسته‌اند بر یک امری که قاعدتاً «جهاد حتّی الشهادة» است؛ یعنی ما در این راه، در این حرکت، بی‌محابا میرویم تا لحظه‌ی شهادت. بعد حضرت میفرماید: فَتَقَدَّمَنی اَصحابی؛ این رفقا، [این] سه نفر از من جلو افتادند؛ وَ تَخَلَّفتُ بَعدَهُم. ۱۴۰۰/۱۱/۰۵
خیلی این بر من سخت آمد که من عقب ماندم و شهید نشدم. مردان فداکاری در زمان ما هستند و بودند و دیدیم کسان زیادی را که در این جهت به امیرالمؤمنین اقتدا کردند و [از او] پیروی کردند؛ عاشق شهادت بودند، دنبال شهادت بودند. ۱۴۰۰/۰۲/۱۲
اگر چنانچه از سیم خاردار میخواهی رد بشوی، اوّل باید از سیم خاردار نفْست عبور کنی. وقتی گرفتار خودمان هستیم، نمیتوانیم کاری انجام بدهیم؛ این را آنها به ما یاد دادند؛ این را آن جوان ۲۰ ساله یا ٢۵ ساله‌ی رزمنده به ما تعلیم داد. ۱۳۹۵/۱۲/۱۶
شهیدان بشارت میدهند به کسانی که به آنها ملحق نشدند - مثل من و شما -. ۱۳۹۴/۰۴/۰۶
شهادت یعنی معامله‌ی با خدا، یک معامله‌ی دوجانبه‌ی بی‌دغدغه‌ی با خدای متعال؛ جنس هم معلوم، بهای جنس هم معلوم. جنس عبارت است از جان... این جنس را از شما میخرند که به شما بهشت بدهند. . ۱۳۹۶/۰۳/۲۸

برچسب‌ها: شهید؛ حضرت علی (علیه‌السلام)؛ شهادت؛ فرهنگ شهادت؛

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=49848

 

۱۳۹۴/۰۴/۱۵

امیرِ هدایت | تا مسجد...


«قبل از اذان صبح وارد مسجد شد و مردم را که در گوشه و کنار مسجد متفرقاً خوابیده بودند، بیدار کرد؛ اذان گفت و وارد محراب عبادت شد. در وسط نماز، ناگهان فریاد منادی بلند شد: «تهدّمت واللَّه ارکان الهدی»؛ پایه‌های هدایت ویران شد. حتماً مردمِ آن وقت میفهمیدند که ویران شدن پایه‌های هدایت یعنی چه؛ اما آن‌گونه که نقل شده است، منادی پشت سر مفهوم آن جمله را روشن کرد؛ ندا سر داد و صیحه بلند شد که: «قتل علىّ المرتضی». صلّی اللَّه علیک یا امیرالمؤمنین.» [شانزدهم مردادماه 1380]
 
«تا مسجد...»، عنوان دومین پادکست از مجموعه‌ی چهار قسمتی «امیر ِ هدایت» است. این مجموعه صوتی به مناسبت سالروز شهادت مولای متّقیان و امیر عارفان، حضرت امیرالمؤمنین علی ابن ابی‌طالب (علیه‌السلام)، از روز هجدهم تا بیست و یکم رمضان‌المبارک در پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR منتشر می‌شود.
از اینجا بشنوید.

برچسب‌ها: حضرت علی (علیه‌السلام)؛ شهادت امیرالمؤمنین(علیه السلام)؛

https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=17040

 

یک نکته ی مهمی را حضرت آقا اخیراً یا پارسال بود فکر می کنم در محفل قرآنی در ماه مبارک رمضان از قول حدیثی از المیزان علامه طباطبایی هم فرمودند که امیر المومنین علی ابن ابیطالب صلوات الله و سلامه علیه هر آنچه در نهج البلاغه را هم حتی کسب کرده اند را از قرآن کریم و مکتب وحی است. یک مسئله ای که بین حکمت الهی و حکمت متعالیه رخ می دهد که مرز بین این دو کجا است، همین مسئله است که خط فاصل بین وحی الهی در حکمت الهی و الهامهای دیگر در حکمت متعالیه و فلسفه را چطور ترسیم می فرمایید؟ و بلکه آیا اینها یعنی وحی الهی و الهامات فلسفی باید از هم تفکیک شوند، یا اینکه غیر قابل تفکیک هم هستند؟ یک جاهایی آنقدر هم مسئله روشن است که یحتمل همه و همه هم بفرمایند که خوب این معلوم است که موسیقی که در تلاوت قرآن بکار برده می شود غیر از موسیقی در قول زور و غنا هم هست و بلکه باید هم اینها را از هم تفکیک کرد. هر چند که هستند و همیشه هم بوده اند و خواهند بود بعضی شیاطین هم که موسیقی قول زور  و غنا را بر کلام وحی نیز ترجیح می دهند، و بلکه نور الهی را هم می خواهند با دهانشان خاموش کنند!

یُرِیدُونَ أَن یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَن یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ ‎﴿التوبة: ٣٢﴾‏

یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ ‎﴿الصف: ٨﴾‏

نکته اینجا این است که یک سری در کلام وحیانی الهی آمده است که نه تنها قولوا لا اله الا الله تفلحوا در کوچه و بازار هم کار می کند و در احتجاجات آقا غلام و خشایار و آرچی بانکر هم می تواند کاربردی شود، و بلکه در نامه های دعوت به اسلام پادشاهان توسط پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم نیز کاربردی می شوند؛ و همین هم سری است که در دعوت به اسلام انبیاء و اولیاء و ائمه ی اطهار علیهم ا لسلام هم نهفته است. و همین هم حتی در جهش تولید با مشارکت مردمی و حتی ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم در کارهایی مثل جان آرچیبالد ویلر و ... همینطوری که شاگرد و دانشجو و طلبه هم سعی دارد از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه میل کند نیز می تواند کاربردی شود.

ولی مسئله ی تفکیکی وحیانی اینجا این است که انسان در حتی ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی و ابرریسمانی نیز ممکن است بشدت گیر کند آنجاهایی که شاگرد نمی تواند از حکمت الهی هم در کارهایش الهام درست بگیرد و امید بهدایت الهی هم داشته باشد و بلکه منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی را هم دریابد همینطوری که از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم سعی و تلاش می کند. بعضی یحتمل حتی پیوستگیهای الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه را هم حاشا کنند! البته مسائل روز ریاضی فیزیکی موجود آنقدر هم متنوع اند که شاگرد در یادگیری آنها می تواند خود را گم کرده و بلکه در آنها غرق هم شود. ولی نکته اینجا این است که آیا می تواند هم لزوم یاری امام زمانش را هم در کارهایش دریابد، یا همان لزوم شناخت یار را هم خدای ناکرده از دست داده است و ...؟ مسئله ی امام شناسی است که انسان را می تواند چقدر هم از مرگ در جاهلیت هم نجات دهد. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه

بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ‎﴿١﴾‏ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ‎﴿٢﴾‏ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ‎﴿٣﴾‏ تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ ‎﴿٤﴾‏ سَلَامٌ هِیَ حَتَّىٰ مَطْلَعِ الْفَجْرِ ‎﴿٥﴾‏

وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّمَا یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ لِّسَانُ الَّذِی یُلْحِدُونَ إِلَیْهِ أَعْجَمِیٌّ وَهَـٰذَا لِسَانٌ عَرَبِیٌّ مُّبِینٌ ‎﴿النحل: ١٠٣﴾‏

وَلَوْ نَزَّلْنَاهُ عَلَىٰ بَعْضِ الْأَعْجَمِینَ ‎﴿الشعراء: ١٩٨﴾‏

وَلَوْ جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا أَعْجَمِیًّا لَّقَالُوا لَوْلَا فُصِّلَتْ آیَاتُهُ أَأَعْجَمِیٌّ وَعَرَبِیٌّ قُلْ هُوَ لِلَّذِینَ آمَنُوا هُدًى وَشِفَاءٌ وَالَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ فِی آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَیْهِمْ عَمًى أُولَـٰئِکَ یُنَادَوْنَ مِن مَّکَانٍ بَعِیدٍ ‎﴿فصلت: ٤٤﴾‏

 

فزت و رب الکعبة

 

 

۱۴۰۳/۰۱/۰۹

دیدار دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین و هیئت همراه با رهبر انقلاب

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز پنج‌شنبه در دیدار آقای «زیاد النَّخالة» دبیر کل جهاد اسلامی فلسطین و هیأت همراه، نیروهای مقاومت و مردم غزه را تا این لحظه پیروز میدان خواندند و تأکید کردند: اوج عزت و ایستادگی مردم غزه و فلسطین و ناکامی‌های رژیم صهیونیستی در این جنگ شش ماهه، یک حادثه و پدیده‌ای الهی است.
رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به جنایات رژیم صهیونیستی در کشتار مردم غزه گفتند: اینکه رژیم صهیونیستی با آن همه ساز و برگ نظامی و پشتیبانی‌های قدرت‌های ظالم دنیا، اقدام به کشتار زنان و کودکان می‌کند، نشان می‌دهد این رژیم قادر به مقابله با نیروهای مقاومت و شکست آنها نیست.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خطاب به دبیر کل جهاد اسلامی فلسطین خاطر نشان کردند: به‌فضل الهی شما پیروزی نهایی مردم غزه را خواهید دید.
در این دیدار آقای «زیاد النَّخالة» دبیر کل جهاد اسلامی فلسطین با قدردانی از حمایت‌های جمهوری اسلامی ایران از موضوع فلسطین، یاد و خاطره شهید سردار سلیمانی را گرامی داشت و گفت: آنچه که امروز در غزه در جریان است، درواقع تکرار حادثه کربلا است و به‌رغم همه سختی‌ها و توطئه‌ها، مردم غزه در کنار نیروهای مقاومت توانسته‌اند با ایستادگی کم‌نظیر خود، طراحی آمریکا و رژیم صهیونیستی و حامیان آنها را برای نابودی مقاومت با شکست مواجه کنند.
وی با تأکید بر هماهنگی کامل میان نیروهای مقاومت به‌ویژه حماس و جهاد اسلامی، خاطر نشان کرد: مردم غزه و نیروهای مقاومت بر استمرار ایستادگی تا پیروزی نهایی مصمم هستند و به لطف خداوند پیروزی نهایی در آینده نه چندان دور محقق خواهد شد.

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=55872

 

 

۱۴۰۳/۰۱/۰۶

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری در دیدار شاعران

ترجمه‌ی شعر هم با ترجمه‌ی نثر فرق دارد؛ چون میدانید شعر معمولاً با شعر ترجمه نمیشود، با نثر ترجمه میشود. گاهی کسانی تلاش کرده‌اند که مثلاً شعر مولوی را به عربی ترجمه کنند و دیده‌ایم که نتوانسته‌اند. بنده یک کتاب ترجمه‌ی عربی مثنوی را دارم و گاهی نگاه کرده‌ام؛ عبدالعزیز جواهرکلام ــ برادر بزرگ جواهری معروف،(۷) شاعر بزرگ معروف عراق ــ که ساکن ایران بود، پیش بنده هم آمده بود و او را دیده بودم، ترجمه کرده مثنوی را، انصافاً شاعر خوبی هم هست، امّا نمیتواند. شعر را با شعر، خیلی دشوار میشود ترجمه کرد. مرحوم سیّدمهدی بحرالعلوم که از علمای قرن سیزدهم هجری است، وقتی که به مرجعیّت میرسند، سفر پیاده‌ای از نجف میروند کربلا. علمای نجف گاهی این کار را میکردند که از نجف پیاده میرفتند کربلا؛ ایشان هم در اوّل مرجعیّت، یک سفر پیاده‌ای میرود کربلا و یک عدّه همراهانش بودند. خود ایشان اهل شعر و اهل ذوق و شاعر بود ــ شاعر است و به زبان عربی و به زبان فارسی شعر میگوید ــ چند نفر شاعر هم با خودش برده بود. این هم یک نکته‌ای است که یک مرجع تقلیدی در سفر بین نجف و کربلا، بدون همراهی شاعر حرکت نمیکند؛ سه‌ چهار شاعر [همراه ایشان] بودند. به یک منزلی میرسند، ایشان خسته میشود؛ دیگران میخواستند بروند، ایشان میگفته من دیگر نمیتوانم، بعد این بیت طالب آملی را میخواند:
از ضعف به هر جا که رسیدیم وطن شد
وز گریه به هر سو که گذشتیم چمن شد
این شعر را میخواند؛ آن شعرای عرب میگویند که معنای این چیست، ایشان برایشان توضیح میدهد، بعد اقتراح(۸) میکند میگوید این را بسازید. در کتابها، شعری که آنها ساخته‌اند هست؛ همین بیت طالب آملی را اینها به عربی ترجمه کرده‌اند و به صورت شعر ساخته‌اند، شعرای درجه یک عرب هم بودند،  [امّا] وقتی آدم نگاه میکند، میبیند بین شعر آنها و شعر طالب آملی خیلی فاصله است. خود مرحوم سیّدمهدی بحرالعلوم هم میسازد؛ او هم ساخته، که در این کتابها هست. [ترجمه‌ی شعر را] نمیشود با شعر ساخت؛ باید با نثر ساخت، منتها نثر شاعرانه، نثر گویا، نثر قوی. چه کسی میتواند این کار را بکند؟ کسی که به هر دو زبان مسلّط باشد و به نظر من، زبان [مقصد] مورد ترجمه زبان مادری او باشد؛ این[جوری] باید باشد. به نظر من این کار مهمّی است، کار دولت هم هست؛ یعنی این کار، کار آحاد مردم نیست، کار سختی است. بنابراین، یک توصیه، توصیه‌ی ترجمه بود.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55841#_ftnref8

 

یک نکته ای که اصولاً در مورد ترجمه هست این است که یحتمل متن اصلی رساتر است از متن ترجمه شده! همین عنوان کتاب خودمان یعنی نمی گذارم کسی اعصابم را به هم بریزد الیس و لانگ را در نظر بگیرید که عنوان اصلی اش هم How to Keep People From Pushing Your Buttons هست. ترجمه تحت اللفظی اش می شود چگونه از اینکه مردم دگمه های شما را فشار دهند جلوگیری کنیم! ترجمه ی تحت اللفظی یک قدری بیشتر هم به شما می گوید، ولی یحتمل خیلی هم مناسب نیست که اینطور عنوان کتاب ترجمه شود؛ یک حالت خنده داری را هم دارد.

بگذریم، بنده داشتم دنبال آرچیبالد می گشتم که گویا علاوه بر آرچی بانکر اسم دوکهای انگلیسی هم هست، یک مرتبه یاد جان آرچیبالد ویلر که اتفاقاً استاد ریچاد فاینمن هم تشریف داشته اند افتادم. ایشان یک مقاله ای دارند معروف به It from Bit که آدرسش مثلاً اینها است:

https://philpapers.org/archive/WHEIPQ.pdf

https://historyofinformation.com/detail.php?id=5041

بنده اتفاقاً می خواستم که مقالاتی در این رابطه علاوه بر مقالاتی در باب کارهای مشحون هم از آرشیو- مثل مقاله ی جنیفر ال نیلسن- را هم در این مورد عرض کنم که اولاً آرشیو گیر کرده بود و نمی شد ولی هم حالا می شود:

https://arxiv.org/abs/1910.13280

https://arxiv.org/abs/1910.14432

https://arxiv.org/abs/2403.17151

https://arxiv.org/abs/2401.09295

https://arxiv.org/abs/2311.17526

https://arxiv.org/abs/1907.03090

https://arxiv.org/abs/1905.02611

...

یک مسئله ای که اینجا مطرح هم هست این است که آیا بین آرچی بانکر و خشایار، آیا خود خشایار هم می تواند وارد احتجاجات شود یا بهتر هم هست که از غلامعلی یا غلامرضا هم کمک بگیرد یا یحتمل حتی آقا غلام اجازه هم ندهند خشایار خیلی شلوغش کند و خودش وارد کار شود؟ یک مسئله هم اینجا این است که شما وقتی فوتونهایی را با پلاریزاسیونهایی و هلیسیته هایی مختلف هم در نظر می گیرید، آیا از این انواع فوتونها جقدر هم می توانید به نور الهی در حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم برسیم؟ و بلکه حتی آنها را در ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ابرریسمانی ... ربع و نیم و تمام ... چرخشی بطنها و دهلیزهای قلوب زمینی و آسمانی نیز وارد مسئله می شوند همینطوری که شاگرد و دانشجو و طلبه دارد سعی می کند از حالات خلاء به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم آیا چقدر پیشرفت می کند؟! نکته این است که اگر آقا غلام بتواند هم به آرچی نشان دهد که می توان از اینها خیلی راحت هم نور الهی را نتیجه گرفت، آنگاه مسئله حل هم هست و یحتمل سر ضرب هم بتوان آرچی را راضی کرد که از خر شیطان هم بیاید پایین و سریعاً مسلمان هم شود. البته یحتمل این کار غلطی هم هست که نورهای فوتون را که از اینترنت و صدا و سیما و ماهواره و اینها صادر هم می شوند را انتظار داشت که فوتونهایی هم باشند که از آنها نور الهی هم نتیجه می شوند، ولی آنطور که بحثش می رفت یحتمل بتوان گفت که آیا چقدر هم نوری که از خورشید نیز بر زمین می تابند از انوار الهی هستند هر چند که اینجا هم باید ثابت پلانک و فوتونهایی که ایجاد سیاه چاله هایی را می کنند را نیز در نظر داشت و ....

از جمله هم مسئله ی انحناها (curvatures) و پیچشهای (torsions) فضازمان را باید در نظر داشته باشیم که آیا در همچون شب قدری ما را به مقام الهی العفو الهی العفو برساند- و بلکه در غیر این صورت بی توجهی به این انحناها و پیچشهای فضازمانی ما را آیا چقدر هم دچار انواع عفونتها و مرضها و مشکلات هم کنند- و از مقام حق تعالی استغفار هم بطلبیم. و بلکه نفحات الازهار فی خلاصة عبقات الانوار را بهتر درک کنیم که آیا بزرگانی همچون نویسنده ی محترم یا آنطور که پسرشان هم می فرمودند حتی استاد عظیم الشان فاطمی نیا منظورشان چیست وقتی حتی با با چقدر تضرع هم می فرمایند:

إهداء

الى حامل لواء الامامة الکبرى والخلافة العظمى

ولى العصر المهدى المنتظر الحجة ابن الحسن العسکری أرواحنا فداه

یا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنا إِنَّ اللهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ

علی

نفحات الازهار فی خلاصة الاعبقات الانوار، سید علی حسینی میلانی، جلد 1، ص 5

http://lib.eshia.ir/27895/1/5

یحتمل آقا غلام اینجا اشکال هم بفرمایند که بابا اینطوری که تو می خواهی آرچی را مسلمانش هم کنی که غلط نکنم کار را بدتر هم خراب کنی. صاف و پوست کنده بگو قولوا لا اله الا الله تفلحوا. آرچی بانکر و خشایار و غلام و اینها را چه کار داری! نکته این است که وقتی بنده ی حقیر این کتاب الیس و لانگ را دیدم، خود به خود یاد خاطرات آن زمان خود در یک چند جهانی دیگری در ایالات متحده چند جهانی استکان نلبیکهای توپولوژیک ... هم افتادم و .... و دیگر یحتمل شاگرد یادش هم برود که چطور هم می فرمایند لا یوم کیومک یا ابا عبد الله آنچنان که سرها هم همه و همه بر سر نیزه ها هم می روند و .... بدوم بروم برسم به بقیه دعای جوشن کبیر. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ‎﴿الجمعة: ٥﴾‏

 

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

ذکر صلوات بر حضرت ولی عصر:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

یازدهم [دعاء فرج حضرت حجة علیه السلام]

کفعمى در بلد الامین فرموده: این دعاى حضرت صاحب الامر علیه السلام است که تعلیم فرمود آن را به شخصى که محبوس بود پس خلاص شد

إِلَهِی عَظُمَ اَلْبَلاَءُ وَ بَرِحَ اَلْخَفَاءُ وَ اِنْکَشَفَ اَلْغِطَاءُ وَ اِنْقَطَعَ اَلرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ اَلْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ اَلسَّمَاءُ وَ أَنْتَ اَلْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ اَلْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ اَلْمُعَوَّلُ فِی اَلشِّدَّةِ وَ اَلرَّخَاءِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی اَلْأَمْرِ اَلَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ اَلْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اِکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ اُنْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلاَنَا یَا صَاحِبَ اَلزَّمَانِ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرِینَ

 

 

۱۴۰۳/۰۱/۰۷

دیدار اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس با رهبر انقلاب

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی عصر امروز در دیدار آقای اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس و هیأت همراه، با تجلیل از ایستادگی بی‌نظیر نیروهای مقاومت فلسطین و همچنین مردم غزه تأکید کردند: صبر تاریخی مردم غزه در مقابل جنایتها و وحشیگری‌های رژیم صهیونیستی که با حمایت کامل غرب انجام می‌شود، یک پدیده عظیم است که حقیقتا به اسلام عزت بخشیده و موضوع فلسطین را علی‌رغم خواست دشمن، به مسئله اول جهان تبدیل کرده است.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه کشتار مردم غزه و نسل‌کشی در این منطقه هر انسان صاحب وجدانی را متاثر می‌کند، افزودند: جمهوری اسلامی ایران در موضوع حمایت از قضیه فلسطین و مردم مظلوم و مقاوم غزه هیچ تردیدی به خود راه نخواهد داد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای موضوع حمایت افکار عمومی بین‌المللی و همچنین افکار عمومی جهان اسلام به‌ویژه دنیای عرب از مردم غزه را مهم ارزیابی کردند و گفتند: اقدامات تبلیغاتی و رسانه‌ای مقاومت فلسطین تاکنون بسیار خوب و جلوتر از دشمن صهیونیستی بوده است و باید در این زمینه بیش از پیش اقدام شود.

ایشان همچنین یاد شهید «العاروری» از رهبران حماس را که به دست رژیم صهیونیستی به شهادت رسید، گرامی داشتند و خاطر نشان کردند: این شهید بزرگوار شخصیت برجسته‌ای بود که عاقبتِ مبارکِ شهادت، پاداش خداوند متعال به مجاهدت‌های وی بود.

آقای اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس نیز در این دیدار ضمن تشکر و قدردانی از حمایت‌های مردم و دولت جمهوری اسلامی ایران از قضیه فلسطین و به‌خصوص مردم غزه، گزارشی از آخرین تحولات میدانی و سیاسی جنگ غزه ارائه کرد و گفت: صبر و ایستادگی مثال‌زدنی مردم غزه و نیروهای مقاومت در این شش ماه،که ناشی از ایمان راسخ آنان است موجب شده دشمن صهیونیستی به هیچ یک از اهداف راهبردی خود در جنگ غزه، دست نیابد.

رئیس دفتر سیاسی حماس با تأکید بر اینکه عملیات «طوفان‌الاقصی» اسطوره شکست‌ناپذیری رژیم صهیونیستی را از بین بُرد و اکنون دشمن صهیونیستی بعد از گذشت شش ماه خسارت‌های سنگینی را متحمل شده و هزاران نفر از نظامیان این رژیم کشته و زخمی شده‌اند، افزود: جنگ غزه یک جنگ جهانی است و هیأت حاکمه آمریکا شریک اصلی جنایت صهیونیستها است زیرا رأسا هدایت جنگی رژیم صهیونیستی را بر عهده دارد.

وی در پایان خطاب به رهبر انقلاب تأکید کرد: به جنابعالی اطمینان خاطر می‌دهم که به‌رغم همه وحشیگیری‌ها و جنایات و نسل‌کشی که در غزه در جریان است، مردم غزه و نیروهای مقاومت با قدرت ایستاده‌اند و به دشمن صهیونیستی اجازه نخواهند داد ذره‌ای به اهداف خود دست یابد.

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=55848

 

راه دومی نیز وجود دارد که افراد به واسطه ی آن با ترس طرد شدنشان مقابله می کنند. به نظر می رسد که این روش، درست نقطه ی مقابل نگرانی بیش از حد از طرز فکر دیگران نسبت به خودتان بستگی دارد؛ اما دقیقاً به همان صورت است. فکر می کنیم که ادیث همان سنگیری است که بیش از اندازه نگران یا دلواپس است؛؛ اما آرچی چه می شود؟ او فقط پشت دیوار (یا سنگرش) ایستاده است و هر زمان که مورد چالش قرار می گیرد و کسی با او مخالفت می کند، با صدای بلندی حمله می کند و می گوید: "خفه شو، احمق!" و "هی، کله کوفته ای، این هم یه ایده ی مسخره ی دیگه از کتاب هات بود؟" بر اساس رفتار آرچی بهترین دفاع در برابر طردشدن یک حمله ی جانانه است؛ به دیگران هجوم ببر، قبل از آن که آنها به تو حمله کنند.

نمی گذارم کسی اعصابم را به هم بریزد، آلبرت الیس، آرتور لانگ، ترجمه دکتر امیر محرابی و دکتر امید طالع پور، 1402

 

شیخ استاد ما دیروز هنگام وعظ، کتاب رساله ی لب الالباب در سیر و سلوک اولی الالباب را معرفی فرمودند که در همان اول کتاب هم بنده ی حقیر متوجه شدم از یک مغناطیس دیگری می فرمایند که:

الکلّ عبارة و أنت المعنى‌، یا من هو للقلوب مغناطیس‌[1] و[2] 

[1] ( 1-)-« منظومه سبزوارى»، الهیات، فى افعاله تعالى، غرر فی انحاء تقسیمات لفعل الله تعالى طبع ناصرى ص 183.

[2] -[ همه عالم امکان به منزله عبارت است و تو معناى آنى، اى که تو مغناطیس دلهائى‌].

این جذبه مغناطیسیّه حقیقیّه که نتیجه و اثرش پاره کردن قیود طبیعیّه و حدود انفسیّه و حرکت به سوى عالم تجرّد و اطلاق و بالأخره فناى در فعل و اسم و صفت و ذات مقدّس مبدأ المبادى و غایة الغایات و بقاى هستى به بقاى حضرت معبود است از هر عملى که در تصوّر آید عالى‌تر و راقى‌تر است.

رساله ی لب الالباب در سیر و سلوک اولی الالباب، سید محمد حسین حسینی طهرانی،  1426 هجری قمری

http://lib.eshia.ir/12787/1/10

 

بنده لغت مغناطیس را نگاه کردم، دیدم گویا فقط در همین دو جا در کتاب آمده است. البته کنجکاوی انسان یحتمل او را بکشاند به اینکه ببیند در منظومه ی سبزواری هم آیا فقط همین جا مغناطیس آمده است یا بیشتر هم هست؟! در شرح منظومه حضرت استاد حسن زاده آملی در پاورقی جلد 4، ص  320 نقل قول از کتاب مباحث المشرقیه فخر رازی آمده است:

[8] ناظر إلى المباحث المشرقیة للفخر الرازی حیث قال: «وحدة الحرکة لا تتعلق بوحدة المحرّک و وحدة المبدإ و المنتهى، أما المحرّک فلأنا لو قدّرنا محرکا و قبل انقطاع تحریکه أو معه یوجد محرّک آخر کما لو قدّرنا مغناطیسا یجذب الحدید ثم فسدت طبیعته فی آن، و هناک مغناطیس آخر فی ذلک الآن بحیث لا یکون بین تعطیل الأول و ابتداء الثانی بالتأثیر فاصلة کانت الحرکة لا محالة واحدة، و کذلک الماء المتسخّن بنیران متلاحقة فإن ذلک التسخّن یکون واحدا مستمرّا؛ اللّهم إلا أن یقال إنه یحدث فی تلک الحرکة بسبب نسبتها إلى المحرّکین کثرة، لکن مثل هذا الانقسام لا یبطل الوحدة الاتصالیة للحرکة ...». (المباحث المشرقیة- ط حیدرآباد دکن- ج 1- ص 598). (ح. ح) و (المباحث المشرقیة، ج 1، ص 716، ط بیروت) (م. ط)

http://lib.eshia.ir/71751/4/320

 

البته در مورد شعر مغناطیس شرح حاج ملا هادی سبزاواری می فرمایند:

 

و إذا عرفت هذه فاعرف أن‌ إیاها عنوا و عنها عبروا بالجسم و النفس و عقل ذی سمک‌ أی رفعة مما هو الأکثر تداولا فی لسان المشائین‌ و جبروت‌ هو عالم العقول و ملکوت‌ بالمعنى الأعم و هو عالم الغیب جملة و ملکوت بالمعنى الأخص هو عالم المثال و یقال له الملکوت الأسفل أیضا و ملک‌ من الصافات صفا و السابقات سبقا و المدبرات أمرا مما هو الأکثر تداولا فی لسان الشریعة و المعرفة و النور الأسفهبد من النفوس الفلکیة و الأرضیة و المظاهر من الأجسام الفلکیة و العنصریة بل الأشباح المثالیة لنور الأنوار و نور قاهر من عالم العقل مما هو الأکثر تداولا فی لسان الإشراقیین و بعضها کالمظاهر أکثر تداولا فی لسان الإشراقیین الإسلام و أما حکماء الإشراق غیرهم فیعبرون عن الأجسام الفلکیة و العنصریة بالبرازخ العلویة و السفلیة کما فی کتاب حکمة الإشراق‌ کل‌ من الألفاظ المساوقة من کل لسان کالنور القاهر و الملک المقرب و الجبروت و العقل‌ لمعنى واحد یشیر و قس علیه الباقی بل الکل دالات على معنى واحد حقیقی هو معنى المعانی و مقصد المقاصد

الکلّ عبارة و أنت المعنى‌، یا من هو للقلوب مغناطیس‌

و کان فی تعبیرنا التغییر

شرح منظومه حاج ملا هادی سبزورای، علامه حسن زاده، جلد 3، ص 662- 663

http://lib.eshia.ir/71751/3/663

 

یک نکته ی مهم دیگر هم اینجا بنده ی حقیر عرض کنم که در حرکت در جوهر در فلسفه ی صدرایی شیخ الاستاذ محمدی شاهرودی متذکر شدند که نفس انسان جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء است. و این است که نفس یحتمل با اینکه جسمش هم می پوسد و از بین می رود، دوباره در معاد حافظه ی روحانی اش او را یاری می کند که دوباره بازگشته است که امام زمانش را یاری هم کند و نه اینکه خدای ناکرده باز هم در خودبینیهایش از حتی خدا هم غافل بماند و بلکه خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم حاشا کند. یک وقت هست که انسان از لحاظات روانشناسی است که در نفسش دارد سعی می کند جهاد اکبر کرده و امام زمان خود را هم هر چه بهتر بیابد. ولی یک وقت هم هست که دوباره حتی خود امیر المومنین علی ابن ابیطالب صلوات الله و سلامه علیه هم در مقابل او ظاهر شده است و دارد حتی او را دعوات به اسلام دوباره هم می کند و می فرماید یا ایها الذین امَنوا امِنوا. ولی باز هم او در خود و خودبینیهایش حتی کوس انا ربکم الاعلی ای فرعونی هم سر می دهد. حالا هی به او هم بفرمایید که بچه بگیر بنشین! نفس می تواند چنین هم سرکشی کند. شما همین فیلمهای سینمایی غربی و شرقی حتی معروف و آموزنده را مشاهده بفرمایید و ببینید نفس شما به شما چه می گویند و چطور هم هر کدام بر شما تاثیراتی عمیق هم یحتمل بگذارند. یا یحتمل برنامه های زنده تلویزیونی صدا و سیما (ولی نه ماهواره هم که ممنوع است!) را بنگرید و ببینید آیا نمی توانند امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم در کل نفی کرده و جایگزینش شوند و خود ادعای امامت هم کنند؟! و تا جایی هم پیشروی کنند که دیگر نفس نسبت به امامش بی تفاوت هم شود. و اینها همه بخاطر این نیست که نور الهی را آنچنان هم مجرد کرده اند که بجای نور الهی نور شیطانی را هم همه جا جایگزینش کرده اند؟! و لذا آیا غیر از این هم هست که نفس باید هم یک جایی به خود آیا و بهتر هم هست که چنین کند که به خود نهیب هم زده و بفرماید:

قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنفُسَنَا وَإِن لَّمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَکُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِینَ ‎﴿الأعراف: ٢٣﴾‏

یعنی آیا بالاخره نفس به خود هم خواهد آمد که دارد در محضر امام خود بینهایت امامان کفر را هم صدا می زند و آنها را دارد امام خود هم می خواند یا اینکه هیچ گاه هم از کفر خود بیرون نیامده و همانطوری که خواهد مرد؟! نکته اینجا این است که در مسائل ملی بین دو کشوری، آیا می توان مناظره و احتجاجاتی اسلامی هم بین آرچی بانکر و خشایار مستوفی ترتیب هم داد که در آن خشایار مستوفی هم پیروز از آن بیرون بیاید و ثابت کند که آرچی بانکر در خسران مانده است و بلکه لازم هم هست مسلمان شود؟ یا اینکه آن قاطر اسحاق آسیموف که سازمان آگاهی هم از روی آن ساخته شده است به این دو اجازه نخواهد داد که حتی با هم مناظرات و اجتجاجاتی هم داشته باشند و بلکه به هم نزدیک هم شوند؟! یعنی این یک مسئله هم هست که روشنفکران جوامع سعی کنند مردم را روشن کنند که چطور هم شاگرد و دانشجو و طلبه از حالات خلاء به سمت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کنند و بلکه خصوصاً مستضعفین هم در این میان از امامشان جا نمانند. ولی بالاخره در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم نمی توان انتظار داشت که ریاضیدانها و فیزیکدانها هم سر جایشان ساکت نشسته و بلکه دست روی دست بگذارند که ببینند نعوذ بالله امام المستضعفین آیا بالاخره کی می آید و ظهور می فرمایند یا اصلا نمی آید. و نه این هم که در کفرش مانده است، و بلکه دارد کارش را در دانشگاهش با تمام قدرت هم انجام می دهد دیگر. و اما آن قاطر و خر هم دارد کار خود را می کند آنچنان که عمر خیام هم همه را از دم خر نامیده و بین دو گاوی که زمین و آسمان را هم نگه داشته اند را همه را خر می نامد، هر چند که یحتمل بعضی هم خود او را که چنین می کند از همه بیشتر خر بدانند! و الله اعلم. ولی یک نکته ای که هست، همین مسئله هم هست که اسفار را بار خر زدن و بعد به آن عمل هم نکردن نیز آیا خود به چه معنا است؟ یعنی ستاره ی فیلم سازمان آگاهی قرار هم هست که با این همه کابالیسم و نفوذ روانی بر دیگران و علم و دانش اش هم چه فرمولی را برای خود و نفسش نیز برنامه ریزی کند که او را به مقصد هم برساند؟ آیا او مقصدی هم دارد یا مقصدش را از اصل و پایه هم گم کرده است و بلکه اصل و پایه دومی را هم آیا چقدر بتواند دوباره فرمولیزه کرده و حتی امپراطوری جهانی دیگری را هم هر چه بیشتر صهیونیستی نیز بنا کند و هیچ گاه هم خشایار مستوفی نتواند در این میان آرچی بانکر را به مسلمان شدنش قانع کند؛ و این هم خوب یعنی معنای دموکراسی و ضد استبداد مقاومتی صهیونیستی است دیگر؟! بله؟! حالا باز بفرمایید یا ایها الذین امَنوا امِنوا؛ و اما کو گوش شنوا!

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا ‎﴿النساء: ١٣٦﴾‏

یک مسئله ای که در مورد آدم شدن هست این است که هر چقدر هم در میان ملائکه و فرشتگان بخواهند در مدح حضرت آدم گفته و بلکه به او سجده هم کنند، یحتمل دیگر ملائکه و فرشتگان خیلی بیشتر هم سعی خواهند کرد از او سبقت بگیرند و او را هر چه بیشتر هم جای بگذارند حتی اگر مسئله، مسئله ی امامت امیر المومنین علی ابن ابیطالب و بلکه امامت ائمه ی اطهار و انسان 250 ساله و حتی امامت خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم باشد؛ این یک امر شوخی برداری نیست! بنده ی حقیر بدوم بروم برسم به نماز جماعت هر چند که این گفتار هم کما بیش ناتمام ماند .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه

بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ‎﴿١﴾‏ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ‎﴿٢﴾‏ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ‎﴿٣﴾‏ تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ ‎﴿٤﴾‏ سَلَامٌ هِیَ حَتَّىٰ مَطْلَعِ الْفَجْرِ ‎﴿٥﴾‏

وَقِیلَ الْیَوْمَ نَنسَاکُمْ کَمَا نَسِیتُمْ لِقَاءَ یَوْمِکُمْ هَٰذَا وَمَأْوَاکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن نَّاصِرِینَ ‎﴿الجاثیة: ٣٤﴾‏

 

 إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی اَلنَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ

 

فراخوان ایده‌های مردم برای تحقق مشارکت در جهش تولید

https://farsi.khamenei.ir/tolid-mardom/

 

۱۴۰۳/۰۱/۰۵

نماهنگ | شکوفایی امید

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «امروز منافع ملی ما و افق روشن آینده ما وابسته است به امید و ایمان... اگر فروغ امید در دل‌ها خاموش بشود هیچ حرکتی اتفاق نمی‌افتد... عوامل امیدزا هم در کشور بحمدللّه کم نیست. ... همین پیشرفتهای علمی در عرصه‌ی صنعت، در عرصه‌ی سلامت، در عرصه‌ی فضا، در سیاست و پیشرفتهایی که در سیاست خارجی داشتیم... امنیتی که در کشور وجود دارد... ما توانهای تبلیغاتی‌مان متأسفانه آن چنان رسائی لازم را ندارد که بتواند آنچه را که اتفاق می‌افتد در معرض دید مردم قرار بدهد. اینها همه جلوه‌های امیدزاست در کشور. مظهر نشاط کشور است، مظهر امیدواری کشور است... خب از آن طرف انسان میبیند بعضی افراد به نظر بنده غافل منفی‌بافی میکنند. هم وجود امید در جوانها را انکار میکنند. هم سعی میکنند امید را از دلها زایل کنند. چرا؟ به نفع کیست این کار؟... مثل اینکه کمین گرفتند که روح امید را در جوانها از بین ببرند، بمیرانند. سالهاست دشمن این کار را دارد میکند؛ موفق نشده... ما درکشور ضعف‌هایی داریم ده‌برابر بزرگ میکنند آن را؛ پیشرفت هایی داریم، آن ها را مسکوت میگذارند، گاهی انکار میکنند... اما در داخل کشور چرا این کار را بکنند بعضی از افراد؟ به نظر من نبایستی این غفلت را ما به خودمان اجازه بدهیم. نباید این خطا را مرتکب شویم. من به جوان‌های عزیز توصیه میکنم، من میگویم جلوتر از نقشه دشمن حرکت کنند جوان‌ها. جوان‌ها جلوتر از نقشه دشمن حرکت کنند. دشمن میخواهد مأیوس کند شما را شما بیش از آنچه که او تلاش میکند برای ناامید کردن؛ تلاش کنید برای ایجاد امید، برای شکوفایی امید در دل‌های جوان‌ها.» ۱۴۰۳/۰۱/۰۱
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب در اولین روز از سال ۱۴۰۳، نماهنگ «شکوفایی امید» را منتشر میکند.

برچسب‌ها: امید و امیدواری؛ یأس‌پراکنی دشمن؛

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=55785

 

 

۱۴۰۳/۰۱/۰۱

فرازی از سخنرانی نوروزی در جمع اقشار مختلف مردم

... خب، از آن طرف انسان میبیند بعضی افرادِ به نظر بنده غافل منفی‌بافی میکنند؛ هم وجود امید در جوانها را انکار میکنند، هم سعی میکنند امید را از دلها زایل کنند! چرا؟ این کار به نفع چه کسی است؟ قلمش را به کار می‌اندازد برای اینکه استدلال کند که به آینده نمیشود امیدوار بود! اینها وجود دارد؛ اینها یک چیزهایی است که بنده خودم میبینم. مقاله مینویسد، استدلال میکند که به آینده نباید امیدوار بود؛ خب چرا؟ چرا با این‌همه عوامل امیدزا نباید امیدوار بود؟ مثل اینکه کمین گرفته‌اند که روح امید را در جوانها از بین ببرند و بمیرانند. سالها است دشمن این کار را دارد میکند [امّا] موفّق نشده. سالها است با تبلیغات گوناگون، با انواع و اقسام ترفندهای تبلیغی و رسانه‌ای و مانند اینها دارند تلاش میکنند، ضعفهای ما را بزرگ‌نمایی میکنند. خب ما در کشور ضعفهایی داریم، آن را ده برابر بزرگ میکنند؛ پیشرفتهایی داریم، آنها را مسکوت میگذارند، گاهی انکار میکنند! فرض بفرمایید که مسئولین نظامی ما یک ابزار دفاعی را، یک موشک را تولید میکنند، پرتاب میکنند، [امّا] در تبلیغات آنها گفته میشود که این دروغ است؛ [در حالی که] پرتاب کردنش جلوی چشم است! یعنی دشمن دارد این کار را میکند امّا چرا [بعضی] در داخل کشور این کار را بکنند؟ بعضی از افراد به نظر من این غفلت را [میکنند]؛ ما نبایستی به خودمان اجازه بدهیم این غفلت را [بکنیم]، نباید این خطا را مرتکب بشویم.
من به جوانهای عزیز توصیه میکنم، میگویم جوانها جلوتر از نقشه‌ی دشمن حرکت کنند؛ جوانها جلوتر از نقشه‌ی دشمن حرکت کنند. دشمن میخواهد مأیوس کند شما را، شما بیش از آنچه او برای ناامید کردن تلاش میکند، تلاش کنید برای ایجاد امید، برای شکوفایی امید در دلهای جوانها. دشمن، هم در سطح ملّی، هم در سطح بین‌المللی، میخواهد بعضی از صداها به گوشها نرسد؛ شما علی‌رغم دشمن این صداها را به گوشها برسانید. امروز ابزارهای گوناگونی در اختیار همه هست. این یک نکته بود.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55731

 

خوب، بنده ی حقیر فقط چند کلمه عرض کنم که فکر می کنم حد اقلی است که لازم بگفتن است که چطور بنظر می رسد یحتمل هم بعضی مایلند که نار و بلکه نار جهنمی را با نور الهی هم اشتباه گرفته و بلکه نور خدا را هم خاموش کنند. یک نکته ای که در مسائل هندسه ی ناجابجایی و مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه (ابر)تقارنهایی و بلکه (ابر)ریسمانهایی هم کلیدی است، این است که از ذرات بنیادی شاهد در این مدلها هم هستیم از قبیل فوتونها و الکترونها و لپتونها و کوارکها و دیگر مزونها و باریونهایی نیز داریم. ولی نکته ای که در این هندسه ها و مدل استانداردها هم کلیدی است، معادلات و فرمولهایی است که از معادلات دیراک در مورد فرض بفرمایید الکترونها است و آنگاه بسط آنها به انواع نظریه های میدان همدیسی و میدان کوانتومی و .... آنچه فاینمن با انتگرالهای راهی اش از معادلات دیراک و بسط آنها در هندسه ی ناجابجایی هم الهام گرفت را شما در ابرتقارن و ابرریسمان که مملو از انتگرالهای راهی فاینمن هم هست را مشاهده می فرمایید. یعنی فاینمن روی تمام راه هایی را که الکترونها ممکن است حرکت کنند را انتگرالگیری می کند و آنتروپی و نظم مورد نظری را که از نظریات بدست می آید را به بحث می کشاند.

اینجا یک کسانی را می خواهد همچون حضرت امام حسین و حضرت امیر المومنین علی ابن ابیطالب صلوات الله و سلامه علیهم را که عملاً هم آنطور که در مناجات شعبانیه نیز آمده است، بفرمایند: إِلَهِی إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی اَلنَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ ... خدایا اگر مرا به مردمی گرفتار آتش هم مبتلا کنی، به آنها خواهم گفت که چقدر دوستت دارم! یعنی این مسئله است یقیناً هم برای امام حسین یا امام علی ابن ابیطالب امیر المومنین و چهارده معصوم صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین هم که فرقی ندارد که آیا آنها را به جهنمیان به جهنم ببرند یا با بهشتیان هم راهی بهشت کنند و بلکه می خواهند همه ی عالم را هم بواسطه ی خودشان بهشتی نیز کنند. حالا انسان 250 ساله الی امام زمان عجل الله فرجه الشریف با جهنمیان هم وارد جهاد تبیین و جهاد فی سبیل الله یحتمل یک جور شوند و با اهل بهشت و تقوا و امید و ایمان الهی هم یک جور دیگری وارد جهاد اکبر و اصغر هم می شوند.

ولی اینکه نور را حتی به دو شقه ی الکتریسیته و مغناطیسم را کرده و آنگاه الی ما شاء الله هم سعی شود که همانطوری که ذرات الکتریسیته را که همان فوتونها هم هستند را چطور یافته ایم و همانطور که سعی کنیم که ذرات مونوپلهای مغناطیسی را هم همانطوری بیابیم. این را می بینیم از جمله در انواع کوهمولوژها هم آیا چقدر موفق می شویم همانطوری که مثلاً آیا چقدر هم اکرم علیشاهیها یا عایشه حمیرا بایلج یا علی اکبر دائمی و ... نیز  انجام داده اند.

البته از آن طرف هم ما فلسفه ی حکمت متعالیه اسفار اربعه ملا صدرا را هم داریم که بشدت و خیلی دقیق هم وارد مسائل ریز فلسفه ی اسلامی می شوند و یحتمل بنظر هم برسد که این کار ساده ای هم هست که متخصص در این مسائل همراه با ریاضی فیزیک خیلی راحت هم وارد ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم شوند. ولی موضوع این است که مسئله تبدیل به دو و بلکه بینهایت شقه شدن الکتریکی و مغناطیسی نور الهی هم نشویم بدون اینکه متوجه هم شویم که آیا چگونه هم می توان شاگرد و دانشجو وطلبه را طوری هم هدایت کرد که از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف الی ما شاء الله هم میل کنند، و بلکه بسبب ظاهراً دو و حتی بینهایت شقه شدن نور الهی هم دوباره شاگرد احساس نکند که مثل اینکه دوباره هم در همان حالات خلاء اولیه نیز مثل اینکه خیلی هم گیر کرده ایم و .... یعنی نباید هم داخل یک هندوانه را که هنوز بریده نشده است را همچون برزخی مملو از حالات خلاء هم فرض کرد حتی بعد از اینکه آنرا خریدیم؛ البته ببُر و بِبَر هم گرانتر است دیگر، ولی می توان آنرا اگر سفید هم درآمد بالاخره میل کرد یا یک کار دیگریش هم کرد؛ مثلاً هر کسی یک شتری هم از آن بخورد، تمام است دیگر! و چرا که حتی اسحاق آسیموف هم قبول دارد که هندوانه نیز مثل قند و شکر یک چیزی نیست که بفرمایند در کارخانه ها م می توان ساختشان الا اینکه آثاری از خلقت خدا هم در آنها است. ولی خوب کارخانه ها و آزمایشگاه ها هم می توانند مفید واقع شوند.  به امید جهش تولید مقالات ایمان و امید آفرین حوزوی و دانشگاهی و حتی بصورت آزاد با مشارکت مردمی الی ما شاء الله. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الی فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه

وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَىٰ لَن نَّصْبِرَ عَلَىٰ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ مِن بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَىٰ بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَکُم مَّا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَوا وَّکَانُوا یَعْتَدُونَ ‎﴿البقرة: ٦١﴾‏

وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذَٰلِکَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ یُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّىٰ یُؤْفَکُونَ ‎﴿التوبة: ٣٠﴾‏

وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِینَ ‎﴿البقرة: ٦٥﴾‏

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَکُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَىٰ أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا ‎﴿النساء: ٤٧﴾‏

وَرَفَعْنَا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِیثَاقِهِمْ وَقُلْنَا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُلْنَا لَهُمْ لَا تَعْدُوا فِی السَّبْتِ وَأَخَذْنَا مِنْهُم مِّیثَاقًا غَلِیظًا ‎﴿النساء: ١٥٤﴾‏

وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَةِ الَّتِی کَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَیَوْمَ لَا یَسْبِتُونَ لَا تَأْتِیهِمْ کَذَٰلِکَ نَبْلُوهُم بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ ‎﴿الأعراف: ١٦٣﴾‏

إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ وَإِنَّ رَبَّکَ لَیَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ ‎﴿النحل: ١٢٤﴾‏

 

[دعاى اَللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ اَلْقُبُورِ اَلسُّرُورَ]

و شیخ کفعمى در مصباح و بلد الامین و شیخ شهید در مجموعه خود از حضرت رسول صلى الله علیه و آله نقل کرده‌اند که آن حضرت فرمود: هر که این دعا را در ماه رمضان بعد از هر نماز واجبى بخواند حق تعالى بیامرزد گناهان او را تا روز قیامت و دعا این است

اَللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ اَلْقُبُورِ اَلسُّرُورَ اَللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ اَللَّهُمَّ أَشْبِعْ کُلَّ جَائِعٍ اَللَّهُمَّ اُکْسُ کُلَّ عُرْیَانٍ اَللَّهُمَّ اِقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدِینٍ اَللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ اَللَّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَرِیبٍ اَللَّهُمَّ فُکَّ کُلَّ أَسِیرٍ اَللَّهُمَّ أَصْلِحْ کُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ اَلْمُسْلِمِینَ اَللَّهُمَّ اِشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ اَللَّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنَا بِغِنَاکَ اَللَّهُمَّ غَیِّرْ سُوءَ حَالِنَا بِحُسْنِ حَالِکَ اَللَّهُمَّ اِقْضِ عَنَّا اَلدَّیْنَ وَ أَغْنِنَا مِنَ اَلْفَقْرِ إِنَّکَ عَلىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

 

 

۱۴۰۳/۰۱/۰۱

فرازی از سخنرانی نوروزی در جمع اقشار مختلف مردم

یکی دو نکته درباره‌ی مسائل عمومی کشور عرض میکنم. نکته‌ی اوّل این است که امروز منافع ملّی ما و افق روشن آینده‌ی ما وابسته است به «امید» و «ایمان» که من قبلاً درباره‌ی این، یک بحث مفصّلی در سال ۱۴۰۲ کرده‌ام.(۱۰) این را میخواهم تأکید کنم: امید و ایمان. اگر فروغ امید در دلها خاموش بشود هیچ حرکتی اتّفاق نمی‌افتد. ما این‌همه ظرفیّت برای پیشرفت داریم، این‌همه جوان مستعد داریم، این ملّت آماده‌به‌کار و پای کار را داریم، این منابع کم‌نظیر طبیعی را داریم، این موقعیّت جغرافیایی ممتاز را داریم؛ ما میتوانیم پیشرفت کنیم؛ پیشرفتهای بزرگی بکنیم. از اوّل انقلاب تا امروز هم خیلی پیشرفت کرده‌ایم؛ حالا دشمنان کتمان میکنند، بعضی‌ها هم بیانش را درست بلد نیستند، امّا بیش از اینها ما امکان پیشرفت داریم؛ لکن این پیشرفتها در صورتی امکان‌پذیر است که من و شما به آینده امیدوار باشیم؛ امید داشته باشیم؛ بدانیم میشود پیش رفت، میشود کار کرد، میشود حرکت کرد.

عوامل امیدزا هم در کشور بحمدالله کم نیست؛ چیزهایی که در انسان امید ایجاد میکند، در کشور فراوان است؛ همین پیشرفتهای علمی در عرصه‌ی صنعت، در عرصه‌ی سلامت، در عرصه‌ی فضا، در عرصه‌ی سیاست و پیشرفتهایی که در سیاست خارجی داشتیم و آنچه در کشور به صورت امنیّت مورد توجّه است؛ امنیّتی که در کشور وجود دارد. در بیست‌ودوّم بهمن چند میلیون افراد ما در سرتاسر کشور حرکت میکنند، بحمدالله با امنیّت کامل؛ انتخابات صورت میگیرد با امنیّت کامل؛ کمتر جایی در دنیا این ثبات، این امنیّت، این حضور مردمی، این پیشرفتهای سریع و شگفت‌آور وجود دارد؛ خب اینها عوامل امیدزا است. اینها به ما امید میبخشد؛ حسّ عزّت را، حسّ افتخار را در مردم ما تقویت میکند.

همین حالا هزاران گروه جوان در سرتاسر کشور در عرصه‌های مختلف مشغول فعّالیّتند؛ بعضی را ما به اجمال اطّلاع داریم، بعضی را به تفصیل اطّلاع داریم. به معنای واقعی کلمه هزاران گروه جوان، پُرتوان، پُرانگیزه، با شوق مشغول کار و تلاشند؛ تحقیقات علمی میکنند، تحقیقات صنعتی میکنند. در صنعت، در کشاورزی فعّالیّت میکنند. در سلامت، در امور پزشکی کار میکنند؛ کاوشهای علمی میکنند. در حوزه‌های علمیّه جوانهای فاضل و بااستعداد در زمینه‌های معارفی کار میکنند؛ کارهای جدید، حرفهای نو. فعّالیّتهای فرهنگی در سرتاسر کشور، در جاهای مختلف، در نویسندگی، در تولید کتاب، در شعر، در سینما، در هنر، در نقّاشی، در هنرهای تجسّمی، در فعّالیّتهای تبلیغی و دینی، در رونق بخشیدن به فضای جامعه [انجام میگیرد]. این راه‌پیمایی‌های عظیمی که به مناسبت اربعین، به مناسبت اعیاد نیمه‌ی شعبان، غدیر و غیره در سرتاسر کشور انجام میگیرد، کار همین جوانها است. اینها همه عوامل امیدزا است؛ از اینها پیدا است جوانهای ما فعّالند. توانهای تبلیغاتی ما متأسّفانه آنچنان رسایی لازم را ندارد که بتواند آنچه را اتّفاق می‌افتد، در معرض دید مردم قرار بدهد. اینها همه جلوه‌های امیدزا در کشور است؛ مظهر نشاط کشور است، مظهر امیدواری کشور است. این نشان میدهد که مجموعه‌ی ملّت ما، بخصوص جوانهای ما، بانشاطند، باتحرّکند، باحرکتند، باابتکارند، امیدوارند.

خب، از آن طرف انسان میبیند بعضی افرادِ به نظر بنده غافل منفی‌بافی میکنند؛ هم وجود امید در جوانها را انکار میکنند، هم سعی میکنند امید را از دلها زایل کنند! چرا؟ این کار به نفع چه کسی است؟ قلمش را به کار می‌اندازد برای اینکه استدلال کند که به آینده نمیشود امیدوار بود! اینها وجود دارد؛ اینها یک چیزهایی است که بنده خودم میبینم. مقاله مینویسد، استدلال میکند که به آینده نباید امیدوار بود؛ خب چرا؟ چرا با این‌همه عوامل امیدزا نباید امیدوار بود؟ مثل اینکه کمین گرفته‌اند که روح امید را در جوانها از بین ببرند و بمیرانند. سالها است دشمن این کار را دارد میکند [امّا] موفّق نشده. سالها است با تبلیغات گوناگون، با انواع و اقسام ترفندهای تبلیغی و رسانه‌ای و مانند اینها دارند تلاش میکنند، ضعفهای ما را بزرگ‌نمایی میکنند. خب ما در کشور ضعفهایی داریم، آن را ده برابر بزرگ میکنند؛ پیشرفتهایی داریم، آنها را مسکوت میگذارند، گاهی انکار میکنند! فرض بفرمایید که مسئولین نظامی ما یک ابزار دفاعی را، یک موشک را تولید میکنند، پرتاب میکنند، [امّا] در تبلیغات آنها گفته میشود که این دروغ است؛ [در حالی که] پرتاب کردنش جلوی چشم است! یعنی دشمن دارد این کار را میکند امّا چرا [بعضی] در داخل کشور این کار را بکنند؟ بعضی از افراد به نظر من این غفلت را [میکنند]؛ ما نبایستی به خودمان اجازه بدهیم این غفلت را [بکنیم]، نباید این خطا را مرتکب بشویم.

من به جوانهای عزیز توصیه میکنم، میگویم جوانها جلوتر از نقشه‌ی دشمن حرکت کنند؛ جوانها جلوتر از نقشه‌ی دشمن حرکت کنند. دشمن میخواهد مأیوس کند شما را، شما بیش از آنچه او برای ناامید کردن تلاش میکند، تلاش کنید برای ایجاد امید، برای شکوفایی امید در دلهای جوانها. دشمن، هم در سطح ملّی، هم در سطح بین‌المللی، میخواهد بعضی از صداها به گوشها نرسد؛ شما علی‌رغم دشمن این صداها را به گوشها برسانید. امروز ابزارهای گوناگونی در اختیار همه هست. این یک نکته بود.

نکته‌ی بعدی در باب منافع ملّی، مسئله‌ی اتّحاد دلهای مردم است؛ اتّحاد عزمها و اراده‌های مردم است. ما در این زمینه متأسّفانه مشکلاتی داریم، عقب‌افتادگی‌هایی داریم؛ ارتباط و همدلی اجتماعی خیلی مهم است؛ در این زمینه دچار غفلت شدیم؛ خودمان به دست خودمان در وحدت ملّی‌مان اختلال ایجاد میکنیم. همه‌ی ‌ما در این غفلت شریکیم؛ همه‌‌ی ما وظیفه داریم که وحدت ملّی را، اتّحاد مردم را، اتّحاد مردم و مسئولین را حفظ کنیم؛ روزبه‌روز آن را تقویت کنیم؛ این سیاست قطعی نظام جمهوری اسلامی از روز اوّل بوده است. امام بزرگوار از روز اوّل روی یکی از چیزهایی که همیشه تکیه میکرد، مسئله‌ی «اتّحاد» بود. بعضی‌ها با یکدیگر سر مسائل جناحی، مسائل سیاسی اختلاف پیدا میکردند، امام (رضوان الله علیه) به اینها نهیب میزد و میگفت: «هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید».(۱۱) اختلاف فکری، اختلاف سلیقه‌، اختلاف سیاسی در یک کشور یک امر طبیعی است، امّا نفرت‌پراکنی غیر از اینها است. خب یک نظری شما دارید، یک نظری دیگری دارد، اینها با همدیگر یکسان نیست، اشکالی هم ندارد، امّا این نباید موجب نفرت‌پراکنی بشود، نباید افراد را از یکدیگر متنفّر بکند، دشمنِ یکدیگر بکند، اجازه بدهد که هر کدام علیه یکدیگر، علیه آن دیگری، به هر وسیله‌ای که ممکن است، موجب اهانت و آزار و مانند اینها بشوند؛ احیاناً با افترا و دروغ و مانند این چیزها هم همراه بشود که خب این خیلی مشکل است. به نظر من رقابتهای داخلی به جای خودش محفوظ ــ البتّه در داخل کشور در زمینه‌ی مسائل گوناگون سیاسی و غیره، رقابتهایی وجود دارد، این به جای خود محفوظ ــ امّا همه باید با هم باشند، همراه باشند. در یک خانواده ممکن است دو برادر با هم دو سلیقه‌ی مختلف داشته باشند امّا برادری‌شان از بین نمیرود؛ کار به دشنام و دروغ و اهانت و مانند اینها نباید بکشد؛ این را همه باید مراقبت کنند. این هم مسئله‌ی اساسی و مهمّی است، تأکید میکنم و توصیه میکنم به جوانهای عزیزمان که سعی کنند در داخل جامعه نفرت‌پراکنی انجام نگیرد. خب اختلاف سلیقه‌ای وجود دارد، اشکالی هم ندارد امّا همه با هم برادروار در کنار هم، روی مسائل کلّی جامعه و در مقابله و مواجهه‌ی با مخالفین کشور، مخالفین جمهوری اسلامی، مخالفین ملّت ایران، یکسان بِایستند و حرکت کنند.

در مسائل مهمّ بین‌المللی، امروز مسئله‌ی درجه‌ی یک، مسئله‌ی فلسطین و غزّه است؛ در این زمینه هم من چند جمله‌ای را عرض میکنم. «مقاومت» در منطقه‌ی غرب آسیا امروز مسئله‌ی اساسی‌ای است که دنیا را به خودش متوجّه کرده. از چند زاویه میشود به مسئله‌ی فلسطین نگاه کرد.

اوّلاً قضایای غزّه نشان داد که چه ظلمی و چه ظلمتی بر دنیا حاکم است. این دنیای غرب، این دنیای به‌اصطلاح متمدّن که ادّعای حقوق بشر و امثال اینها میکنند، نشان دادند که چه ظلمتی بر زندگی اینها، بر افکار اینها، بر عمل اینها حاکم است. بیش از سی هزار نفر قتل‌عام میشوند، از کودک نوزاد تا نوجوان‌ها، تا جوانها، تا پیرها، زن، مرد، تا بیمارها؛ در ظرف مدّت کوتاهی سی و چند هزار نفر از اینها نابود میشوند، خانه‌هایشان خراب میشود، زیرساخت‌های کشورشان از بین میرود، دنیای متمدّن نگاه میکند؛ نه فقط جلوگیری نمیکند، کمک هم میکند! در همان روزهای اوّل تهاجم وحشیانه‌ی رژیم صهیونیستی به مردم غزّه، آمریکایی‌ها مرتّب رفت‌وآمد کردند، اروپایی‌ها یکی پس از دیگری دائماً رفت‌وآمد کردند، همراهی خودشان و پشتیبانی خودشان را از جنایت‌کاران صهیونیست نشان دادند، صریحاً اعلام کردند؛ فقط هم اعلام نبود، سلاح فرستادند، امکانات فرستادند، انواع و اقسام کمکها را کردند. ظلمت دنیای امروز این است؛ ما امروز با این دنیا مواجهیم. این یک نگاه؛ این نگاه از یک زاویه که نشان‌دهنده‌ی وضعیّت دنیای امروز بود.

از زاویه‌ی دیگر که نگاه کنیم، این قضیّه، حقّانیّت تشکیل جبهه‌ی مقاومت را نشان داد. بعضی مطرح میکردند که خب این جبهه‌ی مقاومت در غرب آسیا چه لزومی داشت؛ نشان داده شد که حضور جبهه‌ی مقاومت در این منطقه جزو حیاتی‌ترین مسائل است؛ روزبه‌روز هم بایست این جبهه‌ی مقاومت تقویت بشود. طبیعی است انسانهایی که وجدان بیدار دارند در این منطقه، وقتی ظلم صهیونیست‌ها را می‌بینند ــ که هفتاد سال است این ظلم ادامه دارد ــ ساکت ننشینند، آرام ننشینند، به فکر مقاومت بیفتند؛ تشکیل جبهه‌ی مقاومت برای این است؛ برای مواجهه‌ی با این ظلمِ مستمرّ دائمیِ جنایت‌کاران صهیونیست علیه ملّت فلسطین و حامیان فلسطین است.

[اگر] از یک زاویه‌ی دیگر به این مسئله نگاه کنیم، می‌بینیم که در این چند ماه اخیر، جبهه‌ی ‌مقاومت از وضع واقعی خود رونمایی کرد. شاید نه آمریکایی‌ها، نه غربی‌ها، نه دولتهای منطقه، قدرت مقاومت و توانایی مقاومت در این منطقه را آن طوری که واقعاً وجود داشت و وجود دارد نمیدانستند؛ حالا فهمیدند. این مقاومت فلسطین را شما نگاه کنید! این صبر مردم مظلوم غزّه را ببینید! این اراده و انگیزه‌ی مبارزان مقاومت فلسطینی از حماس و بقیّه‌ی گروه‌ها را مشاهده کنید! این قدرت اراده در مقاومت را، در لبنان، در یمن، در عراق ببینید! این مقاومت، این[جور] است. مقاومت از وجود واقعی خود، از توانایی‌های خود، از وضع خود رونمایی کرد؛ به دنیا نشان داد که مقاومت یعنی چه. همه‌ی محاسبات آمریکا را اینها به هم ریختند. آمریکایی‌ها در این منطقه درصددِ آن بودند که با حضور خودشان بر همه‌ی اوضاع و احوال این منطقه حاکمیّت پیدا کنند؛ چه در عراق، چه در سوریه، چه در لبنان، چه در همه‌ی منطقه؛ با یک محاسبه‌ی غلط، یک چنین فکری میکردند؛ قدرت مقاومت این محاسبه را به هم ریخت؛ نشان داد که چنین چیزی ممکن نیست و آمریکایی‌ها نمیتوانند در این منطقه بمانند؛ ناچارند منطقه را تخلیه کنند.

یک نکته‌ی دیگر، یک زاویه‌ی دیگر برای دیدن این مسئله این است که وضعیّت رژیم صهیونیستی هم برای همه روشن شد؛ معلوم شد که رژیم صهیونیستی نه فقط در حفاظت از خود دچار بحران است، بلکه در بیرون آمدن از بحران هم دچار بحران است؛ در باتلاق گیر میکند، نمیتواند خودش را نجات بدهد. ورود رژیم صهیونیستی در غزّه برای او ایجاد باتلاق کرد؛ امروز اگر از غزّه بیرون بیاید، شکست خورده، بیرون هم نیاید، شکست خورده؛ وضع رژیم صهیونیستی این‌جوری است. همین تناقضی که در تصمیم‌های آنها وجود دارد و سرگیجه‌ای که به آن دچار هستند، موجب شده در داخل رژیم صهیونیستی اختلافات عمیق بین مسئولین رژیم صهیونیستی، بین خودشان به وجود بیاید که نتوانند تصمیم بگیرند؛ امروز رژیم صهیونیستی نمیتواند تصمیم بگیرد؛ این او را به سقوطِ هر چه بیشتر ان‌شاءالله نزدیک میکند.

و امّا آمریکا. آمریکا در مسئله‌ی غزّه بدترین وضعیّت ممکن را [پیش] گرفت؛ آمریکا بدترین وضعیّت ممکن را در منطقه‌ی غزّه انتخاب کرد؛ کاری کرد که در همه‌ی جهان منفور شد. این کسانی که در خیابانهای لندن و پاریس و بقیّه‌ی کشورهای اروپایی و خود آمریکا به نفع فلسطین تظاهرات میکنند، اینها در واقع اعلام نفرت از آمریکا میکنند؛ آمریکا در دنیا منفور شد؛ در منطقه منفور بود، ده برابر بیشتر منفور شد. هم فهمشان از مسائل منطقه غلط است، هم تصمیم‌هایشان که بر اساس این فهم میگیرند غلط است. در هر کجای این منطقه ــ در یمن، در عراق، در سوریه، در لبنان ــ هر اقدامی از سوی نیروهای مبارز و شجاع مقاومت انجام میگیرد، آمریکایی‌ها در محاسباتشان آن را به ایران نسبت میدهند؛ قطعاً این محاسبه‌ی غلط، آمریکا را بالاخره به زانو درخواهد آورد. مردم را نمی‌شناسند؛ به ملّتها و به جوانهای شجاع این ملّتها هم اهانت میکنند؛ اینها خودشان اهل فکرند، اهل اراده‌اند، عزم راسخ دارند، شجاعند.

ما البتّه از مقاومت دفاع میکنیم. ما تا آنجایی که برایمان امکان داشته باشد، از گروه‌های مقاومت حمایت و پشتیبانی هم میکنیم، از کار آنها تمجید هم میکنیم، امّا آنها خودشان هستند که دارند تصمیم میگیرند و حرکت میکنند و در این حرکت، حق با آنها است. ما معتقدیم به وسیله‌ی وجود رژیم صهیونیستی، ظلم بزرگی در منطقه دارد انجام میگیرد؛ این ظلم بسیار بزرگی است که ده‌ها سال است این ظلم ادامه دارد؛ این ظلم باید قطع بشود. هر کسی در این جهاد بزرگ ــ جهاد انسانی، جهاد اسلامی، جهاد وجدانی ــ وارد بشود، ما طرف‌دار او هستیم، از او حمایت میکنیم، به او کمک میکنیم و به توفیق الهی، به حول و قوّه‌ی الهی به مقصود خودمان هم نائل خواهیم شد.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55731

 

بنده ی حقیر درست است که این فرازها از بیانات حضرت رهبری مد ظله العالی را اینجا آوردم که فکر می کنم خیلی مهم هم هستند، ولی معنایش این نیست که در این چند دقیقه ای که می خواهم مطالبی را عرض کنم بتوانم بدانها بپردازم و بلکه می توان کتابها در مورد این سخنان هم نوشت. و از جمله همین یک کلمه امید را در نظر بگیرید در مسئله ی ایمان و امید در جوانان که در خودش یک عالم هم حرف داریم. ولی بنده ی حقیر اینجا می خواستم راجع به ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی چند کلمه هم عرض کنم چرا که یحتمل این سوال هم مطرح است که آیا چقدر هم از آن می توان به حکمت الهی نیز رسید؟

اینجا دو تا مسئله هم هست. یکی این که مثالش توحیدی نیست ولی مسئله را هم می رساند! و آن اینکه در جمع هاری کریشناها هم عنوان کردند که داشتند در یکی از خیابانهای سان فرانسیسکو هم هاری کریشنا می کردند و رهگذری آمد پرسید که آیا شما بغیر از این هاری کریشنا چیز دیگری هم بلد نیستید؟ در جوابش می فرمایند که گفته شد که حالا تو همین را بگو، تا بعد بقیه اش را هم یحتمل علاقه مند شوی و دنبالش هم بروی و یاد هم بگیری! حکمت الهی هم همینطور است که حالا تو همین نمازت و دعایت و قرآنت را بخوان و اقامه کن، و بعد الی ما شاء الله هم دیگر تمامی ندارد که هر چه کار کنی ان شاء الله برای خدا هم خواهد بود.

یعنی از حکمت الهی توحیدی می توان به حکمت و فلسفه و علوم طبیعی هم رسید. ولی بدون داشتن توحید، این غیر ممکن است بتوان از فلسفه و علوم طبیعی هم به حکمت الهی رسید؛ غیر ممکن است بتوان به خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف رسید مگر اینکه لطف و عنایت و ایمان و امید به خدا هم در کار باشد. و لذا شاگرد و دانشجو و طلبه و بلکه سالک الی الله هم باید در نظر داشته باشد که با توجه به عنایت و لطف و ایمان و امید به خدا هم حتی هر دعایی را و از جمله هم دعای اللهم ادخل علی اهل القبور السرور ... را هر چه بیشتر هم سعی کند به درگاه الهی ارائه دهد تا مستجاب هم شود؛ و بلکه سعی هم کند دعای فرج امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم با تضرع و توجه به خدا آنچنان بخواند که لایق آن حضرت هم هست.

در یک مقاطعی هستند که این فرصت هم پیش می آیند که مردم متوجه هم می شوند که لطف و عنایت و توجه خدا به پیغمبر و ائمه ی اطهار و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می تواند باشد که همان هم دعاهای افراد سر تا پا گناه امثال ماها را هم مستجاب می کنند. و یقیناً هم دعاهای خیر امثال عمر بن سعد و ابن زیاد و شمر و یزید هم بدلیل دعاهای خیر ائمه ی اطهار مستجاب شوند هر چند که در مقاطعی دیگر حتی بر علیه امامشان در کربلا در روز عاشورا هم قیام کنند.

ولی حالا مثلاً یحتمل بعضی هم مایل باشند همانطوری که اکثر ما ایرانیها سبزی پلو ماهی با سیر هم روز اول عید آیا چقدر بتوانیم بخوریم؛ و اما معنایش آیا این هم هست که همه و همه ی اینها  هم مایلند که مثل قوم موسی علی نبینا که از این خوراکیها مثل سیر و سبزی و خیار و عدس و پیاز و ... هم می خواستند، نعوذ بالله بجای مصر آمده اند ایران و قاتل انبیاء هم هستند؟! اینجا بنده ی حقیر بنظرم می رسد که یک سری در این قضیه هست که بنده خودم درست از آن سر در نمی آورم که مسئله چیست؟ بعضی یحتمل حتی ادعا هم کنند که مسئله از نوع ماهیگیری روز شنبه هم که نیست که حالا همه مایلند سبزی پلو ماهی هم میل کنند! ولی اینجا یقیناً هم این مسئله باید مطرح باشد که سیر در جاهایی که رطوبت هوا بیشتر هم هست، طبع مردمش هم مثل مردم شمال ما نیز بیشتر به سیر سازگار است. یعنی باز بنظر این بنده ی حقیر هم می رسد که سیر آنچنان طبع گرمی هم دارد که رطوبت مناطق مرطوب و لب دریا را که یحتمل بیش از حد هم باشد را خنثی می کند. ولی اگر کسی خودش از قبل هم طبعش گرم باشد یا مثلاً فرض بفرمایید روزه هم- مثل آنچه در ماه مبارک رمضان داریم- زیاد بگیرد و آنگاه سیر هم زیاد میل کند، این یحتمل می تواند برای او مضر هم باشد! و بلکه یحتمل اگر ناپرهیزی کرده و افراط و تفریط هم دچارش گردد، سیر مثل سم هم برایش شود هر چند که خواص آنتی بیوتیکی هم دارد. یحتمل مستحضر هم هستید که حتی آنتی بیوتیک را هم پزشک می فرماید که باید طبق دستور پزشک هم استفاده بفرمایید و سر موقع دارو را میل کنید یا تزریق بفرمایید و بلکه مدت مصرف آنرا هم درست رعایت بفرمایید. و الا می تواند کم اثر یا حتی بدون اثر لازم شود.

این است که مسئله یک فرمولی هم دارد دیگر که مثلاً نه فقط تحت اختیار سازمان آگاهی هم هست. ولی خوب حتی بعضی مسائل فیزیک ذرات هم همانطوری که در کتبی در این زمینه هم آمده است، اشاره شده است که اول فیلم آن در می آید و بعد خود مسئله هم از روی فیلم عنوان می شود یا اینکه گاهی هم اول مسئله ارائه می شود و بعد هم فیلمش در می آید! و لذا فضاهای رابینسون- تراوتمن هم باید توجه داشت که سالها است که مسائلش موجودند. و اما حالا چطور هم می خواهیم از اینها به تناظر بین هیولاهای فلسفی و مهتاب هیولای مانستر نیز پی برد. این هم خود مسئله ای دیگر است. مثل این است که بنده بخواهم ساعت موبایلم را که در اثر تفاوتهایی در تنظیم ساعات مواقع بهار و زمستان و حالا که دست به این تنظیمات هم دیگر نمی زنند، ولی کاربران موبایلها هم یحتمل حیران باقی بمانند که بالاخره مسئله هم چیست؟ بنده خودم رسیدم به مسائلی در stackexchange که عرفان در این مورد سال 2018 هم سوال کرده بود که به این مسئله ی ما هم بی ربط نبود؛ و لذا مطلوب است یافتن مسئله ی تنظیم ساعت موبایل توسط برنامه های جاوا برای اندروید و حتی اپل و .... و آنگاه دنبال این هیولاهای دیگر هم دویدن، یک وقت دیدید هیولاهای فلسفی حتی ریاضی فیزیکی حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و تناظرشان در مهتاب هیولایی مانستر را هم دیگر یادتان رفت. 

و حالا چرا ما اینها را بعضی اشکال کنند که مدام سر هم می کنیم و به هم می بافیم؟ برای اینکه قسمتی از مسئله ی حکمت الهی هم همین است که بعضی یحتمل اشکال هم کنند که حالا آیا بهتر هم نیست برویم سر کار خودمان و کار را در حکمت الهی هم بسپاریم دست اهلش و آنها که حلش هم کردند؛ آنگاه بالاخره ما هم خبردار خواهیم شد دیگر. و اما مسئله اینجا هم هست که غافل شدن از مسائل ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و آیا چقدر هم در تناظرش با حکمت الهی نیز آیا می تواند ما را در مقاومت بر علیه استکبار هم آنچنان باز دارد که یادمان هم برود که مسائل شاگرد و دانشجو و طلبه هم از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم کدامند؟ و آنگاه بنظر بعضی هم بغلط برسد که حتی می توان از جمله مراجع تقلید را هم کنار گذاشت و بلکه خودمان هم به ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... ربع و نیم و تمام و ... بطنها و دهلیزهای قلوب زمینی و آسمانی هم الی ما شاء الله نیز پرداخت و بلکه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کرد و .... آیا مسئله از این نوع هست که حالا دلت خیلی هم می خواهد سیر بخوری، حالا یه ذره هم بخور اشکالی که بهم نمی زند؟! التفات می فرمایید؟ و لذا همین مسئله را هم توچه بفرمایید که استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا هم دارد در غزه و فلسطین در جواب مقتدر مظلومِ طوفان الاقصی چه ها می کند و بلکه چه جنایاتی که دیگر نمی کند؟ و مقاومت هم چطور در مقابلش ایستاده است؟! این تذهبون؟ بشر کارش به کجا هم کشیده است؟! اینها آیا همانهایند یا حتی بدتر از اصحاب اخدود هم هستند؟ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

----------------------------------

 

وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَکُم بِاتِّخَاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلَىٰ بَارِئِکُمْ فَاقْتُلُوا أَنفُسَکُمْ ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ عِندَ بَارِئِکُمْ فَتَابَ عَلَیْکُمْ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ‎﴿البقرة: ٥٤﴾‏

وَلَوْ أَنَّا کَتَبْنَا عَلَیْهِمْ أَنِ اقْتُلُوا أَنفُسَکُمْ أَوِ اخْرُجُوا مِن دِیَارِکُم مَّا فَعَلُوهُ إِلَّا قَلِیلٌ مِّنْهُمْ وَلَوْ أَنَّهُمْ فَعَلُوا مَا یُوعَظُونَ بِهِ لَکَانَ خَیْرًا لَّهُمْ وَأَشَدَّ تَثْبِیتًا ‎﴿النساء: ٦٦﴾‏

 

الله اکبر، خامنه‌ای رهبر
  •  

«الله اکبر، خامنه ای رهبر»
می آید از هر سو، فریاد بیداران
نسل سلیمانی، شد راهی میدان
تا بگذرد از جان، در راه این پیمان
این نغمه آزادگان هر جای این دنیاست
آماده باش فاتحان مسجدالأقصاست
الله اکبر، خامنه ای رهبر

فریاد ما طوفان، فریاد ما غوغاست
فریاد ما آتش بر کاخ آمریکاست
پیروز میدانیم، دست خدا با ماست
ما لشکر صبحیم و کی ترسی ز شب داریم؟
ما مژده «إن معی ربی» به لب داریم
الله اکبر، خامنه ای رهبر

با شور یا حیدر، خونخواه یارانیم
ما سیلی غیرت، شمشیر برانیم
بر عمر اسرائیل، ما حکم پایانیم
تنها مقرّ دشمنان قبر است و تابوت است
تکبیر ما تیر خلاص ظلم و طاغوت است
الله اکبر، خامنه ای رهبر
الله أکبر، خامنئی هو القائد


یا شیعةَ الکرار، یا نَخوة الحَمزه
ای شیعیان حیدر کرار، ای وارثان جوانمردی حمزه

یا من تَحَزَّمتُم، بالمَجد والعِزّه
ای راهیان راه شکوه و عزت

واساکُمُ اللیلَه، الاطفالُ فی غَزَّه
امشب، کودکان غزه شریک غم شما هستند

رُصُّوا الصُفوفَ وکَبِّروا ثَأراً لِکُلِّ قتیل
صفوفتان را محکم کنید و برای انتقام خواهی از یکایک شهدا تکبیر بگوئید

المَجدُ للإسلام والموتُ لإسرائیل
مجد و بزرگی از آن اسلام و مرگ برای اسرائیل است

الله اکبر، خامنه‌ای رهبر
الله أکبر، خامنئی هو القائد


أنتم و من انتم، شُذّاذُ آفاقِ
شما؟ شما چه هستید؟ غریبه‌هایی از سرزمینهای پراکنده

قاوَمتُ مِخرَزَکُم، یوماً بأحداقی
یک روز با چشمانم، در برابر درفش شما ایستادم

کأسَ الفِدا أُسقى، والمصطفى ساقی
جام فداکاری را از دست پیامبر می‌نوشم

الأرضَ والأعراضَ والأطفالَ لن نَنسى
ما هرگز، سرزمین و آبرو و کودکان را فراموش نخواهیم کرد

سنُبیدُکُم باسم النَّبی و نُحَرِرُّ القُدسَ
و روزی به نام پیامبر (ص) شما را نابود، و قدس را آزاد خواهیم کرد

الله اکبر، خامنه‌ای رهبر
الله أکبر، خامنئی هو القائد


یا عزةَ الإسلام، یا ثورةَ الأحلام
ای عزت اسلام، ای خروش رؤیاها

یا طلعةَ المهدی، بالسیفِ ثأراً قام
ای ظهور مهدی (عج)، با شمشیری برای انتقام

یا کهفَنا الحامی، من غربةِ الأیام
ای کهف و پناه ما، از غربت روزگار

قسماً بِروح الله والدَّمِّ الذی یَجری
قسم به روح الله و خونی که در رگ ماست

نفدی عیونَ حسینِنا یا صاحب الأمر
فدای چشمان حسینمان می‌شویم... یا صاحب الزمان

الله اکبر، خامنه‌ای رهبر
الله أکبر، خامنئی هو القائد

شاعران: دکتر محمدمهدی سیار، نورآملی (از لبنان)


ترجمه عربی (بند 1و2و3):
تأتینا من کل جهة، صرخة الأیقاظ
جیل سلیمانی، إنطلق إلى المیدان
حتى یضحی بنفسه، فی سبیل هذا المیثاق
هذه أغنیة أحرار فی کل مکان العالم
وهی أمر التأهب لفاتحی المسجد الأقصى
الله أکبر ، خامنئی قائدنا

صرختنا عاصفة، صرختنا غوغاء
صرختنا نیران على قصر أمریکا
نحن منتصرون، وید الله معنا
نحن جیش الصباح وهیهات أن نخاف اللیل
علی شفاهنا بشارة "إن معی ربی"
الله أکبر، خامنئی هو القائد

نثأر لأنصارنا، مرددین "یا حیدر"
نحن صفعة الحمیة، نحن سیوف مسلولة
نحن حکم النهایة، لحیاة اسرائیل
مقر الأعداء الوحید هو القبر والتابوت
تکبیرنا الطلقة الأخیرة على الظلم والطاغوت

سایت دکتر میثم مطیعی

https://meysammotiee.ir/post/2707

 

ترس از شکست حتی می تواند باعث شود که شما از در نظر گرفتن احتمالات، ایده ها، حس کنجکاوی،مسیر، اهذاف و نوآوری های جدید دور بیفتید. اگر به آن ها فکر کنید، حتما باید با احتمال شکست خوردن، رو به رو شوید؛ در آن صورت به طور قطع، درباره ی آن ها صحبت و عملاً آنها را دنبال نخواهید کرد! وقتی شما می بازید، بدترین قسمت پایین کشیده شدنتان، شکست ها نیستند، بلکه تمام آن کارهایی اند که حتی امتحانشان هم نکرده اید؛ این امر به فقدان (یا غیبت) تجربیات شگفت انگیز بسیاری منجر می شود که شما هرگز به خاطر آن ها تقدیر نمی شوید. افراد استثنایی، مدتهاست فهمیده اند که بیشتر از شکست هایشان درس گرفته اند تا از موفقیت هایشان.

ریچارد فیمن [فاینمن]، یکی از مصداقهای بارز نترسیدن از شکست است و با این که اسم پرآوازه ای ندارد، برنده ی جایزه ی نبل فیزیک و عضو تیم بررسی فاجعه ی شاتل فضایی چلنجر بود. بد نیست و رویکردش به زندگی (تقریباً فلسفه ی زندگی اش) تاثیرگذار است. او هر کاری را امتحان می کرد و کنجکاوی سیری ناپذیری داشت. علاوه بر تخصصش در فیزیک، یک هنرمند بود، در برزیل موسیقی خیابانی می نواخت و به یک استادِ قفل باز کن تبدیل شده بود. او به سادگی باور داشت که امتحان کردن کارهایی برایش خوب است که مطمئن نبود بتواند انجامشان بدهد. همچنین تمایل داشت تلاش کند و احتمالاً شکست بخورد؛ اما هیچ وقت از ترس خوب نبودن از انجام کاری دوری نکرد.

روزی یک نفر گفت: "اگر شما با هر بار شلیک به وسط هدف می زنید، پس در نزدیکی آن ایستاده اید!" دخیل شدن در کارهایی که بسیار فراتر از آن چیزی قرار دارند که در حال حاضر می توانیم انجامشان دهیم، گاهی اوقات شکست را نیز به دنبال دارد و این مشکلی نیست! یک شعر عالی، به خوبی این نکته را بیان می کند:

گاه می خواهد مرا گیج کند،

این منم که شرگردان شده ام، یا این که دیگران دیوانه اند؟

آلبرت انیشتین

حتی انیشتین هم در عجب بود که آیا دلیل به چالش کشیدن اساس تئوری های جاذبه ی پذیرفته شده توسط همکارانش، به خاطر دیوانگی اش بود یا نه؟ یعنی این که باید چیزی توصیف نشدنی را توضیح بدهد. خدا را شکر که او از شکست نمی ترسید و اجازه نمی داد کسی اعصابش را به هم بریزد تا به سبب ترس از طردشدن توسط جامعه، بخواهد از نظرش دست بکشد!

نمی گذارم کسی اعصابم را به هم بریزد، آلبرت آلیس، آرتور لانگ، ترجمه دکتر امیر محرابی، دکتر امید طالع پور، 1402

 

بنده ی حقیر این نقل قول را از کتاب الیس و لانگ نکردم برای اینکه صرفاً کتابی است غیر از اینکه حرفش این باشد که من خوبم تو خوبی مثل وضعیت آخر، هریس. و بلکه حتی می گوید حالا اگر دیگران یک افکار ناخوشایندی راجع به تو هم دارند، خوب به کسی چه؟! بگذار هر چه دلشان می خواهد هم بگویند. این را به غیر از مسئله ی ترس از شکست خوردن، در مسئله ی باور نامعقول اولش یعنی بیش از اندازه نگران طرز فکر دیگران راجع به خودتان هستید. و این "ده باور احمقانه"- را که بنده دو تایش را هم گفتم- را "که با استفاده از آنها به افراد و موقعیتها اجازه می دهیم که بی جهت اعصابمان را به هم بریزند" عنوان فصل 4 کتاب هم هست.

بنده ی حقیر راجع به ریچارد فاینمن (1918- 1988) و اینکه او چطور عضو تیم بررسی کننده کنگره آمریکا هم بود در مورد انفجار شاتل چلنجر این را هم عرض کنم که چیزی که او اینجا نمی گوید، یک چیزی است که بنده خودم هم خیلی نمی دانستم و فکر نمی کردم که او در آن سنی که داشته است، بتواند عضو تیم پروژه ی منهتن هم باشد. این را بعدها در یک صحبتی سر میز شام در همین ایران خودمان بعد از یک کنفرانس فیزیک هم یا پست داک یا استاد جوانی هم به بنده ی حقیر فرمودند. او می بایست سال 1941 وارد این پروژه شده باشد که آنگاه 23 سال هم بیش نداشته است و آیا باید هم گفت که این برای او یک سعادت هم بوده است یا چه چیزی دیگری، و الله اعلم؟! حالا بنده ی حقیر وارد بحث نقل قول از انیشتین هم نمی شوم که آیا چقدر این نقل قولش درست است یا نیست؛ و شما خود می توانید به اینترنت هم مراجعه بفرمایید. ولی وقتی این شاتل چلنجیر هم منفجر شد، بنده یادم هست که داشتم تلویزیون می دیدم در آمریکا که این فاجعه هم اتفاق افتاد.

و اما این هم که انسان بنظرش برسد که خوب حالا هر چه شکست هم هست در عالم که برای من اتفاق بیافتند، هیچ اشکالی هم ندارد و باز هم باید راه خود را پیش بگیرم و با عزم جزم پیش بروم، این هم یحتمل بعضی اشکال کنند که یک ساده لوحی است که می تواند انسان را گمراه کرده و بلکه امید را هم از انسان بگیرد. یعنی اینجا این مسئله مطرح است که مسئله ی ساده لوحی را نیز به پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم حتی بقصد آزار و اذیت نیز مطرح می کرده اند که ساده لوح است و خدا هم در جوابشان می فرماید که حالا این ساده لوحی هم که بنفع شما خواهد بود: 

وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَّکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ‎﴿التوبة: ٦١﴾‏

البته مسئله ی سردی و گرمی هم می تواند مشکلاتی را ایجاد هم کنند که اگر مثلاً در اثر گرمی تبخال هم زیر دماغتان بزند؛ شاید بنظرتان هم برسد که حالا من که اگر ریش و سیبیل هم ندارم، یحتمل حالا چند وقت هم سیبیل هیتلری حالا بگذارم ببینم چطور نیز می شود! خوب اگر برگشتند بهت گفتند فاشیست یا نازی هم دیگر ناراجت نشویها! نظر مردم است دیگر! بالاخره ولی یک ماسکی چیزی هم بزن دیگر! کرونا هم که تازه رخت بربسته است و هنوز هم فراوان می بینیم که مردم بعلت آنفلوانزا و امثالهم نیز ماسک می زنند. ولی یک نکته ای که اینجا هست این است که اگر بیش از حد هم گرمی تان کند، آنگاه یحتمل پزشکان دیگر فقط بهتان آنتی بیوتیک هم تجویز نفرمایند و بلکه هم یحتمل بفرمایند که شما بهتر هم هست که قند خونتان را هم یک آزمایشی بدهید ببینید نکند مثل اینکه خیلی هم بالا رفته باشد. مخصواصاً اگر قند و دیابت در خانواده تان هم ژنتیکی رواج داشته باشد. حالا اگر یک مرتبه یک خنیکیهایی مثل خیار هم از آسمان برایتان مائده بهشتی آمد که دیگر حتماً هم ردش نکنید! و قدر ناشناس هم نشوید. منبر هم نروید که دیدی؟ گفتم بهت که دیابت می گیری یا نه؟ و حالا هم که گرفته ای، خوب مواظب هم باش و ناپرهیزی هم نکن و بلکه همانطوری که این روزها هم مد شده است، همان انسولینت را هم بزن. و بلکه مواظب زخمهای دیابتی و حتی زخمهای پروانه ای هم باش دیگر! ماندانا و رکسانا را هم بپا، یک وقت معتاذد نشوند و بلکه هر کسی را هم که آمد بست نشست مسجد و امامزاده و اینها، زودی به اسم معتاد هم بیرونش نکن و .... و حتماً هم تکبیرت را برای یکی دو دقیقه زودتر افطار کردن حذف نکن و حتماً هم بگو! ولی خوب، یک راه دیگرش هم این است که حالا بچه جان، مواظب ناپرهیزیهای سردی و گرمی و خشکی و تری ات هم باش و بلکه طیفهای ماورای بنفش و مادون قرمز هر یک از اینها را هم رعایت کن دیگر. و اما پزشک هم برو و حرفشان را هم گوش کن حتماً! تبخال هم زدی خوب می شی، نارحت نباش؛ زولبیا بامیه و خرما و گرمی زیاد خوردی همین است دیگر! حالا سیر هم بخوری که دیگه هیچی! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک افرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه

وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَىٰ لَن نَّصْبِرَ عَلَىٰ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ مِن بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَىٰ بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَکُم مَّا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَوا وَّکَانُوا یَعْتَدُونَ ‎﴿البقرة: ٦١﴾‏

وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذَٰلِکَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ یُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّىٰ یُؤْفَکُونَ ‎﴿التوبة: ٣٠﴾‏

وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَوْا مِنکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَةً خَاسِئِینَ ‎﴿البقرة: ٦٥﴾‏

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ آمِنُوا بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَکُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَىٰ أَدْبَارِهَا أَوْ نَلْعَنَهُمْ کَمَا لَعَنَّا أَصْحَابَ السَّبْتِ وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا ‎﴿النساء: ٤٧﴾‏

وَرَفَعْنَا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِیثَاقِهِمْ وَقُلْنَا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُلْنَا لَهُمْ لَا تَعْدُوا فِی السَّبْتِ وَأَخَذْنَا مِنْهُم مِّیثَاقًا غَلِیظًا ‎﴿النساء: ١٥٤﴾‏

وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْیَةِ الَّتِی کَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ یَعْدُونَ فِی السَّبْتِ إِذْ تَأْتِیهِمْ حِیتَانُهُمْ یَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَیَوْمَ لَا یَسْبِتُونَ لَا تَأْتِیهِمْ کَذَٰلِکَ نَبْلُوهُم بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ ‎﴿الأعراف: ١٦٣﴾‏

إِنَّمَا جُعِلَ السَّبْتُ عَلَى الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ وَإِنَّ رَبَّکَ لَیَحْکُمُ بَیْنَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کَانُوا فِیهِ یَخْتَلِفُونَ ‎﴿النحل: ١٢٤﴾‏

 

[دعاى اَللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ اَلْقُبُورِ اَلسُّرُورَ]

و شیخ کفعمى در مصباح و بلد الامین و شیخ شهید در مجموعه خود از حضرت رسول صلى الله علیه و آله نقل کرده‌اند که آن حضرت فرمود: هر که این دعا را در ماه رمضان بعد از هر نماز واجبى بخواند حق تعالى بیامرزد گناهان او را تا روز قیامت و دعا این است

اَللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَى أَهْلِ اَلْقُبُورِ اَلسُّرُورَ اَللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ اَللَّهُمَّ أَشْبِعْ کُلَّ جَائِعٍ اَللَّهُمَّ اُکْسُ کُلَّ عُرْیَانٍ اَللَّهُمَّ اِقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدِینٍ اَللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ اَللَّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَرِیبٍ اَللَّهُمَّ فُکَّ کُلَّ أَسِیرٍ اَللَّهُمَّ أَصْلِحْ کُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ اَلْمُسْلِمِینَ اَللَّهُمَّ اِشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ اَللَّهُمَّ سُدَّ فَقْرَنَا بِغِنَاکَ اَللَّهُمَّ غَیِّرْ سُوءَ حَالِنَا بِحُسْنِ حَالِکَ اَللَّهُمَّ اِقْضِ عَنَّا اَلدَّیْنَ وَ أَغْنِنَا مِنَ اَلْفَقْرِ إِنَّکَ عَلىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ

 

 

۱۴۰۳/۰۱/۰۱

فرازی از سخنرانی نوروزی در جمع اقشار مختلف مردم

یکی دو نکته درباره‌ی مسائل عمومی کشور عرض میکنم. نکته‌ی اوّل این است که امروز منافع ملّی ما و افق روشن آینده‌ی ما وابسته است به «امید» و «ایمان» که من قبلاً درباره‌ی این، یک بحث مفصّلی در سال ۱۴۰۲ کرده‌ام.(۱۰) این را میخواهم تأکید کنم: امید و ایمان. اگر فروغ امید در دلها خاموش بشود هیچ حرکتی اتّفاق نمی‌افتد. ما این‌همه ظرفیّت برای پیشرفت داریم، این‌همه جوان مستعد داریم، این ملّت آماده‌به‌کار و پای کار را داریم، این منابع کم‌نظیر طبیعی را داریم، این موقعیّت جغرافیایی ممتاز را داریم؛ ما میتوانیم پیشرفت کنیم؛ پیشرفتهای بزرگی بکنیم. از اوّل انقلاب تا امروز هم خیلی پیشرفت کرده‌ایم؛ حالا دشمنان کتمان میکنند، بعضی‌ها هم بیانش را درست بلد نیستند، امّا بیش از اینها ما امکان پیشرفت داریم؛ لکن این پیشرفتها در صورتی امکان‌پذیر است که من و شما به آینده امیدوار باشیم؛ امید داشته باشیم؛ بدانیم میشود پیش رفت، میشود کار کرد، میشود حرکت کرد.

عوامل امیدزا هم در کشور بحمدالله کم نیست؛ چیزهایی که در انسان امید ایجاد میکند، در کشور فراوان است؛ همین پیشرفتهای علمی در عرصه‌ی صنعت، در عرصه‌ی سلامت، در عرصه‌ی فضا، در عرصه‌ی سیاست و پیشرفتهایی که در سیاست خارجی داشتیم و آنچه در کشور به صورت امنیّت مورد توجّه است؛ امنیّتی که در کشور وجود دارد. در بیست‌ودوّم بهمن چند میلیون افراد ما در سرتاسر کشور حرکت میکنند، بحمدالله با امنیّت کامل؛ انتخابات صورت میگیرد با امنیّت کامل؛ کمتر جایی در دنیا این ثبات، این امنیّت، این حضور مردمی، این پیشرفتهای سریع و شگفت‌آور وجود دارد؛ خب اینها عوامل امیدزا است. اینها به ما امید میبخشد؛ حسّ عزّت را، حسّ افتخار را در مردم ما تقویت میکند.

همین حالا هزاران گروه جوان در سرتاسر کشور در عرصه‌های مختلف مشغول فعّالیّتند؛ بعضی را ما به اجمال اطّلاع داریم، بعضی را به تفصیل اطّلاع داریم. به معنای واقعی کلمه هزاران گروه جوان، پُرتوان، پُرانگیزه، با شوق مشغول کار و تلاشند؛ تحقیقات علمی میکنند، تحقیقات صنعتی میکنند. در صنعت، در کشاورزی فعّالیّت میکنند. در سلامت، در امور پزشکی کار میکنند؛ کاوشهای علمی میکنند. در حوزه‌های علمیّه جوانهای فاضل و بااستعداد در زمینه‌های معارفی کار میکنند؛ کارهای جدید، حرفهای نو. فعّالیّتهای فرهنگی در سرتاسر کشور، در جاهای مختلف، در نویسندگی، در تولید کتاب، در شعر، در سینما، در هنر، در نقّاشی، در هنرهای تجسّمی، در فعّالیّتهای تبلیغی و دینی، در رونق بخشیدن به فضای جامعه [انجام میگیرد]. این راه‌پیمایی‌های عظیمی که به مناسبت اربعین، به مناسبت اعیاد نیمه‌ی شعبان، غدیر و غیره در سرتاسر کشور انجام میگیرد، کار همین جوانها است. اینها همه عوامل امیدزا است؛ از اینها پیدا است جوانهای ما فعّالند. توانهای تبلیغاتی ما متأسّفانه آنچنان رسایی لازم را ندارد که بتواند آنچه را اتّفاق می‌افتد، در معرض دید مردم قرار بدهد. اینها همه جلوه‌های امیدزا در کشور است؛ مظهر نشاط کشور است، مظهر امیدواری کشور است. این نشان میدهد که مجموعه‌ی ملّت ما، بخصوص جوانهای ما، بانشاطند، باتحرّکند، باحرکتند، باابتکارند، امیدوارند.

خب، از آن طرف انسان میبیند بعضی افرادِ به نظر بنده غافل منفی‌بافی میکنند؛ هم وجود امید در جوانها را انکار میکنند، هم سعی میکنند امید را از دلها زایل کنند! چرا؟ این کار به نفع چه کسی است؟ قلمش را به کار می‌اندازد برای اینکه استدلال کند که به آینده نمیشود امیدوار بود! اینها وجود دارد؛ اینها یک چیزهایی است که بنده خودم میبینم. مقاله مینویسد، استدلال میکند که به آینده نباید امیدوار بود؛ خب چرا؟ چرا با این‌همه عوامل امیدزا نباید امیدوار بود؟ مثل اینکه کمین گرفته‌اند که روح امید را در جوانها از بین ببرند و بمیرانند. سالها است دشمن این کار را دارد میکند [امّا] موفّق نشده. سالها است با تبلیغات گوناگون، با انواع و اقسام ترفندهای تبلیغی و رسانه‌ای و مانند اینها دارند تلاش میکنند، ضعفهای ما را بزرگ‌نمایی میکنند. خب ما در کشور ضعفهایی داریم، آن را ده برابر بزرگ میکنند؛ پیشرفتهایی داریم، آنها را مسکوت میگذارند، گاهی انکار میکنند! فرض بفرمایید که مسئولین نظامی ما یک ابزار دفاعی را، یک موشک را تولید میکنند، پرتاب میکنند، [امّا] در تبلیغات آنها گفته میشود که این دروغ است؛ [در حالی که] پرتاب کردنش جلوی چشم است! یعنی دشمن دارد این کار را میکند امّا چرا [بعضی] در داخل کشور این کار را بکنند؟ بعضی از افراد به نظر من این غفلت را [میکنند]؛ ما نبایستی به خودمان اجازه بدهیم این غفلت را [بکنیم]، نباید این خطا را مرتکب بشویم.

من به جوانهای عزیز توصیه میکنم، میگویم جوانها جلوتر از نقشه‌ی دشمن حرکت کنند؛ جوانها جلوتر از نقشه‌ی دشمن حرکت کنند. دشمن میخواهد مأیوس کند شما را، شما بیش از آنچه او برای ناامید کردن تلاش میکند، تلاش کنید برای ایجاد امید، برای شکوفایی امید در دلهای جوانها. دشمن، هم در سطح ملّی، هم در سطح بین‌المللی، میخواهد بعضی از صداها به گوشها نرسد؛ شما علی‌رغم دشمن این صداها را به گوشها برسانید. امروز ابزارهای گوناگونی در اختیار همه هست. این یک نکته بود.

نکته‌ی بعدی در باب منافع ملّی، مسئله‌ی اتّحاد دلهای مردم است؛ اتّحاد عزمها و اراده‌های مردم است. ما در این زمینه متأسّفانه مشکلاتی داریم، عقب‌افتادگی‌هایی داریم؛ ارتباط و همدلی اجتماعی خیلی مهم است؛ در این زمینه دچار غفلت شدیم؛ خودمان به دست خودمان در وحدت ملّی‌مان اختلال ایجاد میکنیم. همه‌ی ‌ما در این غفلت شریکیم؛ همه‌‌ی ما وظیفه داریم که وحدت ملّی را، اتّحاد مردم را، اتّحاد مردم و مسئولین را حفظ کنیم؛ روزبه‌روز آن را تقویت کنیم؛ این سیاست قطعی نظام جمهوری اسلامی از روز اوّل بوده است. امام بزرگوار از روز اوّل روی یکی از چیزهایی که همیشه تکیه میکرد، مسئله‌ی «اتّحاد» بود. بعضی‌ها با یکدیگر سر مسائل جناحی، مسائل سیاسی اختلاف پیدا میکردند، امام (رضوان الله علیه) به اینها نهیب میزد و میگفت: «هر چه فریاد دارید بر سر آمریکا بزنید».(۱۱) اختلاف فکری، اختلاف سلیقه‌، اختلاف سیاسی در یک کشور یک امر طبیعی است، امّا نفرت‌پراکنی غیر از اینها است. خب یک نظری شما دارید، یک نظری دیگری دارد، اینها با همدیگر یکسان نیست، اشکالی هم ندارد، امّا این نباید موجب نفرت‌پراکنی بشود، نباید افراد را از یکدیگر متنفّر بکند، دشمنِ یکدیگر بکند، اجازه بدهد که هر کدام علیه یکدیگر، علیه آن دیگری، به هر وسیله‌ای که ممکن است، موجب اهانت و آزار و مانند اینها بشوند؛ احیاناً با افترا و دروغ و مانند این چیزها هم همراه بشود که خب این خیلی مشکل است. به نظر من رقابتهای داخلی به جای خودش محفوظ ــ البتّه در داخل کشور در زمینه‌ی مسائل گوناگون سیاسی و غیره، رقابتهایی وجود دارد، این به جای خود محفوظ ــ امّا همه باید با هم باشند، همراه باشند. در یک خانواده ممکن است دو برادر با هم دو سلیقه‌ی مختلف داشته باشند امّا برادری‌شان از بین نمیرود؛ کار به دشنام و دروغ و اهانت و مانند اینها نباید بکشد؛ این را همه باید مراقبت کنند. این هم مسئله‌ی اساسی و مهمّی است، تأکید میکنم و توصیه میکنم به جوانهای عزیزمان که سعی کنند در داخل جامعه نفرت‌پراکنی انجام نگیرد. خب اختلاف سلیقه‌ای وجود دارد، اشکالی هم ندارد امّا همه با هم برادروار در کنار هم، روی مسائل کلّی جامعه و در مقابله و مواجهه‌ی با مخالفین کشور، مخالفین جمهوری اسلامی، مخالفین ملّت ایران، یکسان بِایستند و حرکت کنند.

در مسائل مهمّ بین‌المللی، امروز مسئله‌ی درجه‌ی یک، مسئله‌ی فلسطین و غزّه است؛ در این زمینه هم من چند جمله‌ای را عرض میکنم. «مقاومت» در منطقه‌ی غرب آسیا امروز مسئله‌ی اساسی‌ای است که دنیا را به خودش متوجّه کرده. از چند زاویه میشود به مسئله‌ی فلسطین نگاه کرد.

اوّلاً قضایای غزّه نشان داد که چه ظلمی و چه ظلمتی بر دنیا حاکم است. این دنیای غرب، این دنیای به‌اصطلاح متمدّن که ادّعای حقوق بشر و امثال اینها میکنند، نشان دادند که چه ظلمتی بر زندگی اینها، بر افکار اینها، بر عمل اینها حاکم است. بیش از سی هزار نفر قتل‌عام میشوند، از کودک نوزاد تا نوجوان‌ها، تا جوانها، تا پیرها، زن، مرد، تا بیمارها؛ در ظرف مدّت کوتاهی سی و چند هزار نفر از اینها نابود میشوند، خانه‌هایشان خراب میشود، زیرساخت‌های کشورشان از بین میرود، دنیای متمدّن نگاه میکند؛ نه فقط جلوگیری نمیکند، کمک هم میکند! در همان روزهای اوّل تهاجم وحشیانه‌ی رژیم صهیونیستی به مردم غزّه، آمریکایی‌ها مرتّب رفت‌وآمد کردند، اروپایی‌ها یکی پس از دیگری دائماً رفت‌وآمد کردند، همراهی خودشان و پشتیبانی خودشان را از جنایت‌کاران صهیونیست نشان دادند، صریحاً اعلام کردند؛ فقط هم اعلام نبود، سلاح فرستادند، امکانات فرستادند، انواع و اقسام کمکها را کردند. ظلمت دنیای امروز این است؛ ما امروز با این دنیا مواجهیم. این یک نگاه؛ این نگاه از یک زاویه که نشان‌دهنده‌ی وضعیّت دنیای امروز بود.

از زاویه‌ی دیگر که نگاه کنیم، این قضیّه، حقّانیّت تشکیل جبهه‌ی مقاومت را نشان داد. بعضی مطرح میکردند که خب این جبهه‌ی مقاومت در غرب آسیا چه لزومی داشت؛ نشان داده شد که حضور جبهه‌ی مقاومت در این منطقه جزو حیاتی‌ترین مسائل است؛ روزبه‌روز هم بایست این جبهه‌ی مقاومت تقویت بشود. طبیعی است انسانهایی که وجدان بیدار دارند در این منطقه، وقتی ظلم صهیونیست‌ها را می‌بینند ــ که هفتاد سال است این ظلم ادامه دارد ــ ساکت ننشینند، آرام ننشینند، به فکر مقاومت بیفتند؛ تشکیل جبهه‌ی مقاومت برای این است؛ برای مواجهه‌ی با این ظلمِ مستمرّ دائمیِ جنایت‌کاران صهیونیست علیه ملّت فلسطین و حامیان فلسطین است.

[اگر] از یک زاویه‌ی دیگر به این مسئله نگاه کنیم، می‌بینیم که در این چند ماه اخیر، جبهه‌ی ‌مقاومت از وضع واقعی خود رونمایی کرد. شاید نه آمریکایی‌ها، نه غربی‌ها، نه دولتهای منطقه، قدرت مقاومت و توانایی مقاومت در این منطقه را آن طوری که واقعاً وجود داشت و وجود دارد نمیدانستند؛ حالا فهمیدند. این مقاومت فلسطین را شما نگاه کنید! این صبر مردم مظلوم غزّه را ببینید! این اراده و انگیزه‌ی مبارزان مقاومت فلسطینی از حماس و بقیّه‌ی گروه‌ها را مشاهده کنید! این قدرت اراده در مقاومت را، در لبنان، در یمن، در عراق ببینید! این مقاومت، این[جور] است. مقاومت از وجود واقعی خود، از توانایی‌های خود، از وضع خود رونمایی کرد؛ به دنیا نشان داد که مقاومت یعنی چه. همه‌ی محاسبات آمریکا را اینها به هم ریختند. آمریکایی‌ها در این منطقه درصددِ آن بودند که با حضور خودشان بر همه‌ی اوضاع و احوال این منطقه حاکمیّت پیدا کنند؛ چه در عراق، چه در سوریه، چه در لبنان، چه در همه‌ی منطقه؛ با یک محاسبه‌ی غلط، یک چنین فکری میکردند؛ قدرت مقاومت این محاسبه را به هم ریخت؛ نشان داد که چنین چیزی ممکن نیست و آمریکایی‌ها نمیتوانند در این منطقه بمانند؛ ناچارند منطقه را تخلیه کنند.

یک نکته‌ی دیگر، یک زاویه‌ی دیگر برای دیدن این مسئله این است که وضعیّت رژیم صهیونیستی هم برای همه روشن شد؛ معلوم شد که رژیم صهیونیستی نه فقط در حفاظت از خود دچار بحران است، بلکه در بیرون آمدن از بحران هم دچار بحران است؛ در باتلاق گیر میکند، نمیتواند خودش را نجات بدهد. ورود رژیم صهیونیستی در غزّه برای او ایجاد باتلاق کرد؛ امروز اگر از غزّه بیرون بیاید، شکست خورده، بیرون هم نیاید، شکست خورده؛ وضع رژیم صهیونیستی این‌جوری است. همین تناقضی که در تصمیم‌های آنها وجود دارد و سرگیجه‌ای که به آن دچار هستند، موجب شده در داخل رژیم صهیونیستی اختلافات عمیق بین مسئولین رژیم صهیونیستی، بین خودشان به وجود بیاید که نتوانند تصمیم بگیرند؛ امروز رژیم صهیونیستی نمیتواند تصمیم بگیرد؛ این او را به سقوطِ هر چه بیشتر ان‌شاءالله نزدیک میکند.

و امّا آمریکا. آمریکا در مسئله‌ی غزّه بدترین وضعیّت ممکن را [پیش] گرفت؛ آمریکا بدترین وضعیّت ممکن را در منطقه‌ی غزّه انتخاب کرد؛ کاری کرد که در همه‌ی جهان منفور شد. این کسانی که در خیابانهای لندن و پاریس و بقیّه‌ی کشورهای اروپایی و خود آمریکا به نفع فلسطین تظاهرات میکنند، اینها در واقع اعلام نفرت از آمریکا میکنند؛ آمریکا در دنیا منفور شد؛ در منطقه منفور بود، ده برابر بیشتر منفور شد. هم فهمشان از مسائل منطقه غلط است، هم تصمیم‌هایشان که بر اساس این فهم میگیرند غلط است. در هر کجای این منطقه ــ در یمن، در عراق، در سوریه، در لبنان ــ هر اقدامی از سوی نیروهای مبارز و شجاع مقاومت انجام میگیرد، آمریکایی‌ها در محاسباتشان آن را به ایران نسبت میدهند؛ قطعاً این محاسبه‌ی غلط، آمریکا را بالاخره به زانو درخواهد آورد. مردم را نمی‌شناسند؛ به ملّتها و به جوانهای شجاع این ملّتها هم اهانت میکنند؛ اینها خودشان اهل فکرند، اهل اراده‌اند، عزم راسخ دارند، شجاعند.

ما البتّه از مقاومت دفاع میکنیم. ما تا آنجایی که برایمان امکان داشته باشد، از گروه‌های مقاومت حمایت و پشتیبانی هم میکنیم، از کار آنها تمجید هم میکنیم، امّا آنها خودشان هستند که دارند تصمیم میگیرند و حرکت میکنند و در این حرکت، حق با آنها است. ما معتقدیم به وسیله‌ی وجود رژیم صهیونیستی، ظلم بزرگی در منطقه دارد انجام میگیرد؛ این ظلم بسیار بزرگی است که ده‌ها سال است این ظلم ادامه دارد؛ این ظلم باید قطع بشود. هر کسی در این جهاد بزرگ ــ جهاد انسانی، جهاد اسلامی، جهاد وجدانی ــ وارد بشود، ما طرف‌دار او هستیم، از او حمایت میکنیم، به او کمک میکنیم و به توفیق الهی، به حول و قوّه‌ی الهی به مقصود خودمان هم نائل خواهیم شد.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55731

 

بنده ی حقیر درست است که این فرازها از بیانات حضرت رهبری مد ظله العالی را اینجا آوردم که فکر می کنم خیلی مهم هم هستند، ولی معنایش این نیست که در این چند دقیقه ای که می خواهم مطالبی را عرض کنم بتوانم بدانها بپردازم و بلکه می توان کتابها در مورد این سخنان هم نوشت. و از جمله همین یک کلمه امید را در نظر بگیرید در مسئله ی ایمان و امید در جوانان که در خودش یک عالم هم حرف داریم. ولی بنده ی حقیر اینجا می خواستم راجع به ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی چند کلمه هم عرض کنم چرا که یحتمل این سوال هم مطرح است که آیا چقدر هم از آن می توان به حکمت الهی نیز رسید؟

اینجا دو تا مسئله هم هست. یکی این که مثالش توحیدی نیست ولی مسئله را هم می رساند! و آن اینکه در جمع هاری کریشناها هم عنوان کردند که داشتند در یکی از خیابانهای سان فرانسیسکو هم هاری کریشنا می کردند و رهگذری آمد پرسید که آیا شما بغیر از این هاری کریشنا چیز دیگری هم بلد نیستید؟ در جوابش می فرمایند که گفته شد که حالا تو همین را بگو، تا بعد بقیه اش را هم یحتمل علاقه مند شوی و دنبالش هم بروی و یاد هم بگیری! حکمت الهی هم همینطور است که حالا تو همین نمازت و دعایت و قرآنت را بخوان و اقامه کن، و بعد الی ما شاء الله هم دیگر تمامی ندارد که هر چه کار کنی ان شاء الله برای خدا هم خواهد بود.

یعنی از حکمت الهی توحیدی می توان به حکمت و فلسفه و علوم طبیعی هم رسید. ولی بدون داشتن توحید، این غیر ممکن است بتوان از فلسفه و علوم طبیعی هم به حکمت الهی رسید؛ غیر ممکن است بتوان به خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف رسید مگر اینکه لطف و عنایت و ایمان و امید به خدا هم در کار باشد. و لذا شاگرد و دانشجو و طلبه و بلکه سالک الی الله هم باید در نظر داشته باشد که با توجه به عنایت و لطف و ایمان و امید به خدا هم حتی هر دعایی را و از جمله هم دعای اللهم ادخل علی اهل القبور السرور ... را هر چه بیشتر هم سعی کند به درگاه الهی ارائه دهد تا مستجاب هم شود؛ و بلکه سعی هم کند دعای فرج امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم با تضرع و توجه به خدا آنچنان بخواند که لایق آن حضرت هم هست.

در یک مقاطعی هستند که این فرصت هم پیش می آیند که مردم متوجه هم می شوند که لطف و عنایت و توجه خدا به پیغمبر و ائمه ی اطهار و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می تواند باشد که همان هم دعاهای افراد سر تا پا گناه امثال ماها را هم مستجاب می کنند. و یقیناً هم دعاهای خیر امثال عمر بن سعد و ابن زیاد و شمر و یزید هم بدلیل دعاهای خیر ائمه ی اطهار مستجاب شوند هر چند که در مقاطعی دیگر حتی بر علیه امامشان در کربلا در روز عاشورا هم قیام کنند.

ولی حالا مثلاً یحتمل بعضی هم مایل باشند همانطوری که اکثر ما ایرانیها سبزی پلو ماهی با سیر هم روز اول عید آیا چقدر بتوانیم بخوریم؛ و اما معنایش آیا این هم هست که همه و همه ی اینها  هم مایلند که مثل قوم موسی علی نبینا که از این خوراکیها مثل سیر و سبزی و خیار و عدس و پیاز و ... هم می خواستند، نعوذ بالله بجای مصر آمده اند ایران و قاتل انبیاء هم هستند؟! اینجا بنده ی حقیر بنظرم می رسد که یک سری در این قضیه هست که بنده خودم درست از آن سر در نمی آورم که مسئله چیست؟ بعضی یحتمل حتی ادعا هم کنند که مسئله از نوع ماهیگیری روز شنبه هم که نیست که حالا همه مایلند سبزی پلو ماهی هم میل کنند! ولی اینجا یقیناً هم این مسئله باید مطرح باشد که سیر در جاهایی که رطوبت هوا بیشتر هم هست، طبع مردمش هم مثل مردم شمال ما نیز بیشتر به سیر سازگار است. یعنی باز بنظر این بنده ی حقیر هم می رسد که سیر آنچنان طبع گرمی هم دارد که رطوبت مناطق مرطوب و لب دریا را که یحتمل بیش از حد هم باشد را خنثی می کند. ولی اگر کسی خودش از قبل هم طبعش گرم باشد یا مثلاً فرض بفرمایید روزه هم- مثل آنچه در ماه مبارک رمضان داریم- زیاد بگیرد و آنگاه سیر هم زیاد میل کند، این یحتمل می تواند برای او مضر هم باشد! و بلکه یحتمل اگر ناپرهیزی کرده و افراط و تفریط هم دچارش گردد، سیر مثل سم هم برایش شود هر چند که خواص آنتی بیوتیکی هم دارد. یحتمل مستحضر هم هستید که حتی آنتی بیوتیک را هم پزشک می فرماید که باید طبق دستور پزشک هم استفاده بفرمایید و سر موقع دارو را میل کنید یا تزریق بفرمایید و بلکه مدت مصرف آنرا هم درست رعایت بفرمایید. و الا می تواند کم اثر یا حتی بدون اثر لازم شود.

این است که مسئله یک فرمولی هم دارد دیگر که مثلاً نه فقط تحت اختیار سازمان آگاهی هم هست. ولی خوب حتی بعضی مسائل فیزیک ذرات هم همانطوری که در کتبی در این زمینه هم آمده است، اشاره شده است که اول فیلم آن در می آید و بعد خود مسئله هم از روی فیلم عنوان می شود یا اینکه گاهی هم اول مسئله ارائه می شود و بعد هم فیلمش در می آید! و لذا فضاهای رابینسون- تراوتمن هم باید توجه داشت که سالها است که مسائلش موجودند. و اما حالا چطور هم می خواهیم از اینها به تناظر بین هیولاهای فلسفی و مهتاب هیولای مانستر نیز پی برد. این هم خود مسئله ای دیگر است. مثل این است که بنده بخواهم ساعت موبایلم را که در اثر تفاوتهایی در تنظیم ساعات مواقع بهار و زمستان و حالا که دست به این تنظیمات هم دیگر نمی زنند، ولی کاربران موبایلها هم یحتمل حیران باقی بمانند که بالاخره مسئله هم چیست؟ بنده خودم رسیدم به مسائلی در stackexchange که عرفان در این مورد سال 2018 هم سوال کرده بود که به این مسئله ی ما هم بی ربط نبود؛ و لذا مطلوب است یافتن مسئله ی تنظیم ساعت موبایل توسط برنامه های جاوا برای اندروید و حتی اپل و .... و آنگاه دنبال این هیولاهای دیگر هم دویدن، یک وقت دیدید هیولاهای فلسفی حتی ریاضی فیزیکی حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و تناظرشان در مهتاب هیولایی مانستر را هم دیگر یادتان رفت. 

و حالا چرا ما اینها را بعضی اشکال کنند که مدام سر هم می کنیم و به هم می بافیم؟ برای اینکه قسمتی از مسئله ی حکمت الهی هم همین است که بعضی یحتمل اشکال هم کنند که حالا آیا بهتر هم نیست برویم سر کار خودمان و کار را در حکمت الهی هم بسپاریم دست اهلش و آنها که حلش هم کردند؛ آنگاه بالاخره ما هم خبردار خواهیم شد دیگر. و اما مسئله اینجا هم هست که غافل شدن از مسائل ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و آیا چقدر هم در تناظرش با حکمت الهی نیز آیا می تواند ما را در مقاومت بر علیه استکبار هم آنچنان باز دارد که یادمان هم برود که مسائل شاگرد و دانشجو و طلبه هم از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم کدامند؟ و آنگاه بنظر بعضی هم بغلط برسد که حتی می توان از جمله مراجع تقلید را هم کنار گذاشت و بلکه خودمان هم به ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... ربع و نیم و تمام و ... بطنها و دهلیزهای قلوب زمینی و آسمانی هم الی ما شاء الله نیز پرداخت و بلکه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کرد و .... آیا مسئله از این نوع هست که حالا دلت خیلی هم می خواهد سیر بخوری، حالا یه ذره هم بخور اشکالی که بهم نمی زند؟! التفات می فرمایید؟ و لذا همین مسئله را هم توچه بفرمایید که استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا هم دارد در غزه و فلسطین در جواب مقتدر مظلومِ طوفان الاقصی چه ها می کند و بلکه چه جنایاتی که دیگر نمی کند؟ و مقاومت هم چطور در مقابلش ایستاده است؟! این تذهبون؟ بشر کارش به کجا هم کشیده است؟! اینها آیا همانهایند یا حتی بدتر از اصحاب اخدود هم هستند؟ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

وَجَاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَٰلِکَ مَا کُنتَ مِنْهُ تَحِیدُ ‎﴿ق: ١٩﴾‏

 

قوله تعالى : « وَجاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِکَ ما کُنْتَ مِنْهُ تَحِیدُ » الحید العدول والمیل على سبیل الهرب ، والمراد بسکرة الموت ما یعرض الإنسان حال النزع إذ یشتغل بنفسه وینقطع عن الناس کالسکران الذی لا یدری ما یقول ولا ما یقال له.

وفی تقیید مجیء سکرة الموت بالحق إشارة إلى أن الموت داخل فی القضاء الإلهی مراد فی نفسه فی نظام الکون کما یستفاد من قوله تعالى : « کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً وَإِلَیْنا تُرْجَعُونَ » الأنبیاء : ٣٥ ، وقد مر تفسیره فالموت ـ وهو الانتقال من هذه الدار إلى دار بعدها ـ حق کما أن البعث حق والجنة حق والنار حق ، وفی معنى کون الموت بالحق أقوال أخر لا جدوى فی نقلها والتعرض لها.

وفی قوله : « ذلِکَ ما کُنْتَ مِنْهُ تَحِیدُ » إشارة إلى أن الإنسان یکره الموت بالطبع وذلک أن الله سبحانه زین الحیاة الدنیا والتعلق بزخارفها للإنسان ابتلاء وامتحانا ، قال تعالى : « إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَإِنَّا لَجاعِلُونَ ما عَلَیْها صَعِیداً جُرُزاً » الکهف : ٨.

المیزان، علامه طباطبایی، جلد 18، ص 348- 349

http://lib.eshia.ir/12016/18/349

 

(وَ جاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِکَ ما کُنْتَ مِنْهُ تَحِیدُ) کلمه حید که مصدر فعل تحید است به معناى عدول و برگشتن به عنوان فرار است، (کسى که به منظور فرار دارد راه خود را کج مى‌کند، این حالت را عرب حید مى‌گوید) و مراد از سکره و مستى موت، حال نزع و جان کندن آدمى است، که مانند مستان‌

مشغول به خودش است، نه مى‌فهمد چه مى‌گوید و نه مى‌فهمد اطرافیانش در باره‌اش چه مى‌گویند.

[معناى اینکه فرمود: سکره موت به حق آمد]

و اگر آمدن سکره موت را مقید به قید حق کرد، براى این است که اشاره کند به اینکه مساله مرگ جزء قضاهاى حتمى است که خداى تعالى در نظام عالم رانده، و از خود مرگ غرض و منظور دارد، هم چنان که از آیه‌(کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً وَ إِلَیْنا تُرْجَعُونَ)[1] که تفسیرش در همان سوره گذشت- نیز این معنا استفاده مى‌شود، چون مى‌فهماند منظور از میراندن همگى شما آزمایش شما است. و مردن عبارت است از انتقال از یک خانه به خانه‌اى که بعد از آن و دیوار به دیوار آن قرار دارد، و این مرگ و انتقال حق است، همانطور که بعث و جنت و نار حق است. این معنایى است که از کلمه حق مى‌فهمیم ولى دیگران اقوالى دیگر دارند، که فائده‌اى در نقل آنها نیست.

و جمله‌(ذلِکَ ما کُنْتَ مِنْهُ تَحِیدُ) اشاره است به اینکه انسان طبعا از مرگ کراهت دارد، چون خداى تعالى زندگى دنیا را به منظور آزمایش او در نظرش زینت داده و خودش فرموده:

(إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَ إِنَّا لَجاعِلُونَ ما عَلَیْها صَعِیداً جُرُزاً)[2].

[2] ما زندگى زمینى را به وسیله آنچه که در روى زمین است در نظر شما زینت داده و دلفریبش کردیم تا شما را بیازماییم که کدام یک بهتر عمل مى‌کنید و ما به زودى همین زینتها را از نظرتان مى‌اندازیم آن چنان که خاک خشک در نظرتان بى‌جلوه است. سوره کهف، آیه 7 و 8.

ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، جلد 18، ص 521- 522

http://lib.eshia.ir/50081/18/522

 

فصل :

ولهذا المنزل عقبات کؤود ومواقف صعبة ، ونحن نشیر الى عقبتین منها :

العقبة الاُولى

سکرات الموت وشدة نزع الروح

( وَجَاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَٰلِکَ مَا کُنتَ مِنْهُ تَحِیدُ ) [١].

وهذه العقبة صعبة جداً وانّ شدائدها وصعوباتها تحیط بالمحتضر من جمیع الجهات ..

فمن جهة تواجهه شدة المرض ، وشدة الوجع ، واعتقال اللسان ، وذهاب القوة من الجسم ..

ومن جهة اُخرى یواجه بکاء الأهل والعیال ، ووداعهم له ، وغَمَّ یُتم وغربة أطفاله ..

ومن جهة اُخرى یواجه غمَّ مفارقته لماله ومنزله وأملاکه ومدّخراته وأشیائه النفسیة التی صرف عمره العزیز من أجل تحصیل المزید منها ، بل ان أکثر ما عنده عائد للآخرین وقد تملّکه منهم بالظلم والغصب .. وکم تعلقت من الحقوق الشرعیة بأمواله ولم یؤدها .. وهو الآن فی تلک الحالة ینتبه الى ما اتلفته وخربته أعماله

منازل الآخرة، ثقة الاسلام آقا شیخ عباس قمی، ص 107

http://lib.eshia.ir/27018/1/107

 

۱۴۰۱/۰۱/۱۴

بیانات در محفل انس با قرآن کریم

یک حدیثی را مرحوم علّامه‌ی طباطبائی (رضوان الله علیه) نقل میکنند،(۱۱) من خوشم آمد که این را به شما عرض بکنم؛ این حدیث از امیرالمؤمنین (علیه السّلام) است که مرحوم طباطبائی میفرماید: و هو من غرر الاحادیث؛ این از برجسته‌ترین و زبده‌ترین احادیث اهل‌بیت (علیهم السّلام) است. قیل له هَل عِندَکُم شَی‌ءٌ مِنَ الوَحی؛ یک نفر از امیرالمؤمنین میپرسد که غیر از این قرآنی که حالا در اختیار ما هست، چیزی از وحی در اختیار شما هست؟ قالَ لَا وَ الَّذی فَلَقَ الحَبَّةَ وَ بَرَاَ النَّسَمَة؛ حضرت میفرمایند که نه، به خدا قسم، چیزی بیش از این در اختیار ما نیست؛ اِلَّا اَن یُعطِیَ اللَهُ عَبداً فَهماً فی کِتابِه؛ ترجمه‌ی فارسی این، به زبان متعارف ما این جوری میشود: بله، اگر خدای متعال راه را باز کند، ما در همین چیزی که هست غور کنیم، آن وقت چیزهای زیادی در اختیار ما هست. مرحوم علّامه طباطبائی میگویند که این بیانات امیرالمؤمنین در توحید، در معارف الهی که به تعبیر ایشان از بیانات عجیب امیرالمؤمنین است ــ که شما نهج‌البلاغه را که نگاه کنید، این واقعاً به تعبیر ایشان  از اعاجیب است ــ همه‌ی اینها را امیرالمؤمنین از قرآن استفاده کرده؛ از این حدیث استفاده میشود که همه‌ی این معارف عالی و ممتاز که برای فهمیدن آنها عقول متعارف عادّی کافی نیست، و باید انسان فکر کند، یاد بگیرد، درس بگیرد تا بفهمد، همه‌ی این معارف را امیرالمؤمنین از قرآن گرفته، از قرآن استفاده کرده. قرآن این [جور] است. این اقیانوس عمیق، این [جور] است.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49983

 

بنده ی حقیر راستش دو بار سخنرانی اول سال حضرت آقا را از صدا و سیما هم گوش کردم و خیلی هم استفاده بردم. ولی بنده ی حقیر می خواستم راجع به سکرات موت هم بیشتر بحث کنم که اتفاقاً در کتاب  منازل الآخره هم به فارسی نیز بحث می کند ولی کتابخانه ای شیعه ترجمه عربی آنرا هم دارد؛ و چرا که بنده بفکرم می رسد که به شاگردان و دانشجویان و طلبه های جوانان مومن با تقوا خیلی هم می تواند امید بیشتری هم بدهد که با هر چه قدمهای استوارتر و راسختری هم همه و همه وارد میدانهای مقاومتی اقتصادی و تولیدی و ... شویم. و اتفاقاً هم سکرات مرگ را در برنامه یاد خدای شبکه قرآن هم حجت الاسلام محمدی شاهرودی همین پریروزها نیز بحث می فرمودند.  مرگ و بلکه قیامت یک سکراتی و مستیهایی را هم دارد که مثلاً می فرماید:

یَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ کُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُکَارَىٰ وَمَا هُم بِسُکَارَىٰ وَلَـٰکِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِیدٌ ‎﴿الحج: ٢﴾‏

ولی از این مهمتر هم ما ابهامی را که در مورد کشته شدن حضرت عیسی ابن مریم علی نبینا علیه السلام هم هست، یا این شبهه و غلو که آن حضرت خدا هم هست را داریم. و مثلاً می فرماید:

وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَـٰکِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِینًا ‎﴿النساء: ١٥٧﴾‏

یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَکَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىٰ مَرْیَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انتَهُوا خَیْرًا لَّکُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَکَفَىٰ بِاللَّهِ وَکِیلًا ‎﴿النساء: ١٧١﴾‏

لُعِنَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن بَنِی إِسْرَائِیلَ عَلَىٰ لِسَانِ دَاوُودَ وَعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَوا وَّکَانُوا یَعْتَدُونَ ‎﴿المائدة: ٧٨﴾‏

إِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ وَعَلَىٰ وَالِدَتِکَ إِذْ أَیَّدتُّکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِیلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِی وَتُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِی وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِی وَإِذْ کَفَفْتُ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَنکَ إِذْ جِئْتَهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِینٌ ‎﴿المائدة: ١١٠﴾‏

وَإِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَـٰهَیْنِ مِن دُونِ اللَّهِ قَالَ سُبْحَانَکَ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیْسَ لِی بِحَقٍّ إِن کُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَلَا أَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِکَ إِنَّکَ أَنتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ ‎﴿المائدة: ١١٦﴾‏

 

یعنی چه که طفل شیرخوار را مادر رها می کند و جنین سقط می شود از هولی که در روز قیامت هست؟ این یک وجه قضایا است، ولی وجه دیگرش این است که از همین هول سکرات مرگ هم آیا چقدر نیز دشمن می تواند دست به جنایات فجیع نیز بزند آنچنان که در بعضی از جنگهای مدرن معاصر عصر ما در جنایات جنگیشان هم مشاهده می شوند؟ از آن طرف هم هر چقدر علاقه و عشق به زندگی همراه با سکرات و مستیهای مرگ بیشتر هم شوند، یک حریت عظیم تری را هم می طلبد که حتی شاگرد و دانشجو و طلبه دریابد که آیا چگونه هم او می تواند از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند، و حالا این را هم حساب کنید که قرار هم باشد که همچون حر بن یزید ریاحی نیز از طرف فرماندهی سپاهیان یزیدی هم بطرف سپاه امام حسین علیه السلام آمده و شهید هم شود؟ و لذا از این نوع هم هست که یحتمل شاگرد بیچاره فی ما بین حوزه و دانشگاه الی الابد هم در نوسانات بیافتد ولی هیچ گاه هم متوجه نتواند شود که بالاخره آیا چطور هم می تواند امام زمان عجل الله فرجه الشریف خود را نیز یاری کند؟! و چرا که یحتمل خیلی هم متوجه باشد که یک طرف قضایا هم شدیداً یزیدی است و لذا کربلایی هم در این میان نهفته است که آنرا کل یوم عاشورا کل ارض کربلا می کند دیگر.

و اما خوب، فقط همین جنبه ی مسئله را هم در نظر بگیرید که بالاخره نه فقط روشنفکران و بلکه همه و همه نیز متوجه می شوند که کربلایی است همین مسائل فیزیک هسته ای و فیزیک انرژی بالا و اما اگر راحت هم به جناح یزیدی توانستی بپیوندی؛ خوب مسئله ات حل است دیگر! مسئله این است که چطور هم حسینی باقی بمانی و بلکه وسط کار هم یک مرتبه هوای یزیدی شدن بسرت نزند! یعنی چه؟! یعنی اینکه در جناج یزیدی حالا نمی فرماید که اگر دلت خواست و توانستی پروفسور هم بشو؛ ولی حتی اگر شیزوفرنی هم یک جورهایی شدی، هیچ اشکالی ندارد. و بلکه هم می فرماید که حتی اگر متوجه هم شدی که امام زمانی، حالا مثلاً چه عیبی هم دارد اگر یک کمی هم پیغمبر یا حتی خودت هم مثل فرعون خدا هم شوی و بلکه به خودت هم وحی و الهامهایی هم شود و کلی هم شعر بگویی؟! خوب، بگو و همه ی این کارها را هم بکن بشرطی که یزیدی هم باشی و نه حسینی! و چرا مسئله ی پروفسور شیزوفرنی هم مسئله اش حل است؟ برای اینکه خوب روانشناسان و روانپزشکان هم می توانند حتی پاپ را هم اگر دچار مشکلات روحی روانی شد درمان کنند دیگر. و همین روانپزشک هم هست که می گوید اگر خدا باهات دیدی دارد صحبت می کند، نعوذ بالله شیزوفرنی است طرف! یعنی از آن طرف هم اینچنین روانپزشکانی یهودی یا غیر یهودی تجویز هم می کند یا خیر که حتی پیغمبران و بلکه پیغمبر اسلام هم که خدا بدانها وحی می فرموده است، نعوذ بالله دیوانه هم بوده اند؟ مسئله مصداق این ضرب المثل هم نیست که با خدا باش و پادشاهی کن، بی خدا باش و هر چه خواهی کن؟ یحتمل هم این نوع روانپزشکان شیزوفرنی یا غیر آن حتی راه حلی هم بتوانند ارائه بدهند برای مریضهای واقعاً شیزوفرنی خود که باید ویزیت کرده و درمانشان هم کند ولی همین مریضها هم خیلی ننه من غریبم بازی بلد هم نباشند در بیاورند. بیچاره این مرضهایی که اتفاقاً یحتمل خودشان هم هیچ گاه نفهمند چطور دارند حاصل این کارخانه های دیوانگی بشریت هم می شوند. و لذا نباید هم ایراد کرد که چرا دارالمجانین و فیزیکدانهای جمالزاده و دورنمات را هم باید داشت. یحتمل اینها گرفتاران سکرات مرگی هم می شوند که ویلیام جونز و بلکه شهید مطهری هم در عدل الهی می فرمایند نشانه هایش هم همان است که کانه دارند خوک را سر می برند. و همین هم هست که حضرت امیر المومنین علی ابن ابیطالب هم می فرمایند که حکمت گمشده ی مومن است و در قلب کافر هم نمی تواند جا بگیرد و بلکه در قلب مومن هم آرام می گیرد.

حکمت 76

«خُذِ الْحِکْمَةَ أَنَّى کَانَتْ- فَإِنَّ الْحِکْمَةَ تَکُونُ فِی صَدْرِ الْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِی صَدْرِهِ- حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْکُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِی صَدْرِ الْمُؤْمِنِ»

حکمت را هرجا که هست بگیر، گاهی حکمت در سینه منافق است، و در سینه‌اش بی قرار است تا که خارج بشود و به صاحبش که سینه مؤمن باشد آرام می‌گیرد.

https://sath3.eshia.ir/feqh/archive/text/sadeqi/nahj/95/950815/

مسئله اینجا این است که یک یزیدی هم می تواند خوب و شفاف سخنرانی کند و یک حسینی هم می تواند خوب و شفاف سخنرانی کند؛ ولی کدام هم می تواند شما را به منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی و بلکه معرفت به خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برساند؟! یحتمل امام زمان عجل الله فرجه الشریف که تشریف فرما شوند اول از همه سر این بنده ی حقیر را بزنند که تو خودت چه یزیدی ای هم هستی که همه را هم به یزیدی گرفته ای؟! حالا اینها را هم ببینید:

http://virtualmath1.stanford.edu/~rltaylor/shimura.pdf

و یک مقاله ای هم بود از اطلس سرن حدود هفتاد صفحه ای که همین چند وقت پیش نیز شماره اش را کپی پیست کردم! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المستشدین بین یدیه

وَجَاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَٰلِکَ مَا کُنتَ مِنْهُ تَحِیدُ ‎﴿ق: ١٩﴾‏

 

قوله تعالى : « وَجاءَتْ سَکْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذلِکَ ما کُنْتَ مِنْهُ تَحِیدُ » الحید العدول والمیل على سبیل الهرب ، والمراد بسکرة الموت ما یعرض الإنسان حال النزع إذ یشتغل بنفسه وینقطع عن الناس کالسکران الذی لا یدری ما یقول ولا ما یقال له.

وفی تقیید مجیء سکرة الموت بالحق إشارة إلى أن الموت داخل فی القضاء الإلهی مراد فی نفسه فی نظام الکون کما یستفاد من قوله تعالى : « کُلُّ نَفْسٍ ذائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً وَإِلَیْنا تُرْجَعُونَ » الأنبیاء : ٣٥ ، وقد مر تفسیره فالموت ـ وهو الانتقال من هذه الدار إلى دار بعدها ـ حق کما أن البعث حق والجنة حق والنار حق ، وفی معنى کون الموت بالحق أقوال أخر لا جدوى فی نقلها والتعرض لها.

وفی قوله : « ذلِکَ ما کُنْتَ مِنْهُ تَحِیدُ » إشارة إلى أن الإنسان یکره الموت بالطبع وذلک أن الله سبحانه زین الحیاة الدنیا والتعلق بزخارفها للإنسان ابتلاء وامتحانا ، قال تعالى : « إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زِینَةً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً وَإِنَّا لَجاعِلُونَ ما عَلَیْها صَعِیداً جُرُزاً » الکهف : ٨.

المیزان، علامه طباطبایی، جلد 18، ص 348- 349

http://lib.eshia.ir/12016/18/349

 

و من کتاب له (علیه السلام) إلى الحارث [الهمدانی] الهمذانی:
وَ تَمَسَّکْ بِحَبْلِ الْقُرْآنِ وَ [انْتَصِحْهُ] اسْتَنْصِحْهُ وَ أَحِلَّ حَلَالَهُ وَ حَرِّمْ حَرَامَهُ؛ وَ صَدِّقْ بِمَا سَلَفَ مِنَ الْحَقِّ، وَ اعْتَبِرْ بِمَا مَضَى مِنَ الدُّنْیَا لِمَا بَقِیَ مِنْهَا، فَإِنَّ بَعْضَهَا یُشْبِهُ بَعْضاً وَ آخِرَهَا لَاحِقٌ بِأَوَّلِهَا وَ کُلُّهَا حَائِلٌ مُفَارِقٌ.

از نامه آن حضرت (ع) به حارث همدانى:
به ریسمان قرآن چنگ در زن و از آن نصیحت بجوى. حلالش را حلال بدار و حرامش را حرام. حقى را که پیش از این بوده است تصدیق کن. آنچه را از دنیا مانده است به آنچه از آن گذشته است، قیاس نماى. زیرا آنچه از آن باقى مانده، همانند گذشته آن است و پایانش پیوسته است به آغاز آن و سراسر آن ناپایدار و رفتنى است.

https://ahlolbait.com/content/16640

 

۱۴۰۱/۰۱/۱۴

بیانات 1401 رهبری مد ظله العالی در محفل انس با قرآن کریم

خب این سخن گفتن خدا است دیگر؛ وقتی قرآن میخوانیم، خدا دارد با ما حرف میزند. این حرف زدن هم فقط مربوط به گذشته و قضایا یا قصص قرآنی نیست؛ مربوط به همین وضع فعلی ما است که با آن زبان دارد بیان میشود؛ برای این است که ما راه خودمان را پیدا کنیم و پای صحبت خدا بنشینیم. و این نعمت بزرگی است که خدای متعال به ما داده. یک نعمت این است که هر وقت میخواهیم [میتوانیم] با خدا حرف بزنیم: «بِغَیرِ شَفیع»(۹) ــ ‌که در دعای شریف ابی‌حمزه هست ــ هر وقتی که اراده کنیم، میتوانیم با خدای متعال حرف بزنیم؛ این دعا است؛ و هر وقت [هم] اراده کنیم، میتوانیم پای صحبت خدا بنشینیم. [تعیین] وقت با شما است؛ تعیین وقت را در واقع شما دارید میکنید تا پای صحبت خدا بنشینید و استفاده کنید؛ با این چشم به تلاوت قرآن نگاه کنیم؛ قرآن را با این نگاه ببینیم.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49983

 

یک جمله ای که گویا معروف هم هست را توماس ساس روانپزشک داشته است که می فرماید:

For example, Dr. Szasz points out that when a person acts as if he were speaking to God we say he is praying, but when he acts as if God were speaking to him we say he has “schizophrenia” — and we look to medical science to “cure” him of his “mental illness.”

The Second Sin, Thomas Szasz

https://www.amazon.com/Second-Sin-Thomas-Stephen-Szasz/dp/0385045131

ترجمه:

مثلاً دکتر ساس اشاره می فرمایند که وقتی یک شخصی طوری رفتار می کند مثل اینکه دارد با خدا صحبت می کند، ما می گوییم دارد دعا می کند؛ ولی وقتی طوری رفتار هم می کند که خدا دارد با او صحبت می کند، ما می گوییم او شیزوفرنی است!

از پشت جلد کتاب گناه دوم، توماس ساس در سایت آمازون

 

توماس ساس گویا می گوید که گناه اول یا اصلی در تورات علم و دانایی خوب و بد است و گناه دوم هم گناه سخنرانی شفاف است! البته حضرت ولی فقیه مد ظله العالی صراحتاً در بیانات مجلس قرآنی سال قبل می فرمایند- و بنده هم این قسمت از آن را در بالا آورده ام و این در سنت هم آمده است- که شما وقتی قرآن را تلاوت می کنید، خدا دارد با شما حرف می زند، و وقتی دعا می کنید هم شما دارید با خدا صحبت می کنید. و اما اینجا یک چیزی هست که ساس باز هم می گوید که در بابِل اتفاق افتاد این بود که خدا برای این نافرمانی انسان از انچه ساس نه حکمت الهی و بلکه گیجی الهی هم می نامد. یعنی اینجا منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی آیا چقدر توسط ساس زیر سوال هم برده شده است؟! آیا اگر خدا با شما حرف بزند، طرف مسئله اش واقعاً هم این است که شیزوفرنی است؟! یعنی مثلاً فرض هم بفرمایید که رئیس جمهوری یا پادشاهی یا سلطانی یا بالاتر از همه خلیفة الله ای و بلکه خود شخص امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم دارد با مردم جهان صحبت می کند و همه هم دارند او را از طریق تلویزیونهای خود می بینند، ولی آیا او هم این توانایی را دارد که تک تک مردم را نیز بتواند مخاطب خود قرار داده و در طول سخنرانی اش به هر کدام و بلکه آن دستچینی هم که خودش مایل است نیز آنچه مایل است و اهم مهمات سخنرانی اش است را منتقل کند؟! ولی حالا یحتمل یک بنده خدایی هم یحتمل بدتر از بنده ی حقیر گیج است و دارد برنامه ی یاد خدا را هم می بیند و حتی همان روز هم غسل کرده است و برنامه هم اتفاقاً از حمام رفتن یاران امام صادق و اینکه چطور مردن هم مثل پاک کردن چرکها بعد از حمام رفتن می تواند باشد، می فرمایند؛ و لذا باعث گیجی الهی در یاد و ذکر خدا با این مخاطب خاص هم شود که بابا اینها هم که مثل اینکه ما را بد جوری هم گذاشته اند سر کارها! و همین هم شود که دیگر پشت دستش را هم داغ کند که یا برنامه ی یاد خدا را نبیند یا اصلا تلویزیون هم روشن نکند یا اصلا یوتیوب هم حتی نگاه نکند و مسئله تبدیل هم شود به یک حالت شیزوفرنی غلیظی که حالا بیا و ببین! البته اینجا اگر بطور محلی هم باران بیاید، یحتمل بعضی متوجه هم نشوند که آیا چقدر گناه کرده بوده اند که خدا همین باران را هم برایشان فرستاده است یا بلکه از سر صدقه ی کدام اهل بهشت هم بوده است که خدا این کار را کرده است و خیل عزیم گناهکاران هم که از اهل بهشت آیا چقدر سراغی دارند یا ندارند. موش بنده ی حقیر هم فعلاً از کار افتاده است و نمی دانم چطور دوباره کارش بیاندازم و بلکه با تب یحتمل بتوانم دگمه ی ارسال را هم بزنم!

عرض بنده ی حقیر نهایتاً این هم هست که یحتمل اقوام مختلف انواع بیماریهای روانی افراد قومشان را هم مجبور به تحمل هستند، ولی بعضی هم از سر استکبارشان دست از ادعای فرعونیت و خدایی نسبت به اقوام دیگر برنمی دارند و لذا قوم خود را نه بخاطر ایمان و تقوای و حکمت الهی هم برتر از اقوام دیگر هم می دانند و بلکه معتقد هم هستند که حضرت آدم هم نزد ما است و لا غیر. و لذا مشکل این نیست که بنده ی حقیر بخواهم عرض کنم نظام پادشاهی است که مشکل است، همانطوری که حضرت امام خمینی و دیگر مراجع تقلید قبل از ایشان نیز با نظام پادشاهی با همه ی نقصانها و کسریهایش بالاخره ساختند و سر هم کردند. پس خوب مسئله چیست؟! مسئله این است که امام زمان عجل الله فرجه الشریف و رهبر سیعیان و مسلمانان جهان نظیری و رقیبی در عالم هستی و در ارتباط بین ممکن الوجودها و واجب الوجود ندارد. این را در غیر ارتباط انسانهای ممکن الوجود با واجب الوجود در ثقلین قرآن و عترت هم نمی توان یافت؛ و کمتر از این را پذیرفتن هم قابل معامله کردن با کمتر از خدا هم خواهد شد.

و اما خوب، الی ما شاء الله هم از آن طرف ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم داریم که حتی انواع لهو و لعب دنیوی و نظریه های بازیها را هم می تواند شاملش شود. و از جمله هم همانطوری که تلویزیون را هم باز کنید، خوب شروع می کند خیلی اوقات با شما شوخیهای کمدی کلاسیک الهی حتی در فیلمهای سینمایی فارسی و خارجی و ...! گاهی اوقات هم یحتمل هیچ گاه متوجه نمی شوید که چرا چنین است و حتی به فکرتان هم خطور نکند که آیا می توانی از خودت هم بگذری و بلکه به مستضعفین و ذی القربی و یتامی و ابن السبیل و فقیر و مسکین هم کمک کنی یا غرق در خودخواهی ها و شهوات و هوسهای  خودت هم هستی و هیچ جوری هم ارضاء نمی شوی و .... بگذریم. مثلاً با حرف به تنهایی هم نمی شود یک مرکز ریاضی فیزیکی را در بیدگنه هم راه اندازی کرد، ولی حالا هر چقدر هم که از روی گیجی بخواهید این کار را و بلکه همراه یک کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری همراه فضاپیماسازی و ... کنید نیز می شود؟ اینها کار یک نفر هم نیست!

ولی از آن طرف هم می تواتید یحتمل بروید در سایت انستیتو تحقیقات پیشرفته ی پرینستون و ببینید پیتر شولتز هم در سخنرانیهایش چه می گوید؟ البته دیشب بنده ی حقیر وسط سخنرانی آخرش هم حدود ساعتهای 2:30 الی 3:00 صبح اینها بود که دیگر خوابم هم گرفته بود و تا آخرش ندیدم. یک مرتبه نمی دانم چطور شد که همانطوری که سایت پیتر ویت هم که ورد پرس است و فیلتر هم نشده است و حال آنکه ورد پرس کماکان فیلتر هم هست؛ این هم همانطوری شروع کرد کار کردن. حالا بعضی می فرمایند تو خودت فیلترشکن هم داشته ای و خبر هم نداشته ای! و بنده یحقیر هم در جواب عرض می کنم که مگر می شود چنین چیزی هم شود؟! ولی گذشته از خیلی چیزها که شولتز می گوید که همه اش را بنده ی حقیر بلد نیستم مثل پرفکتویدها و جایگزینی مجمو عه های چگال بجای فضاهای توپولوژیک و ...، و اما بالاخره یک جورهایی معلوم هم هست که کارهایی که دارد می کند؛ حتی اگر فقط بطور سطحی هم از ویکیپدیا واریته های شیمورا را یاد گرفته باشید، این سخنرانیهایش خیلی هم مربوط است به واریته های شیمورا هر چند که صراحتاً هم این را نمی گوید همانطوری که کارهایش یک نظیری هم دارد برای موارد p- تایی و .... ولی خوب، یحتمل بعضی باز اشکال هم کنند که خوب پس کو؟ همانطوری که شاگرد و دانشجو و طلبه یحتمل وقتی می خواهد از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی رفته و بلکه در میان راه هم به ایالات متحده چند جهانی استکان نلبیکهای توپولوژیک ابرتقارنی و ابرریسمانی ... و ربع و نیم و تمام و ... چرخشی بطنها و دهلیزهای قلوب زمینی و آسمانی هم برخورد کند همینطوری هم در وسط مسائل کابردی کردن همه ی اینها به حرکت از طرف هیولاهای فلسفی بسمت هیولاهای مانستر و مهتاب هیولایی هم گیر کند و بیشتر هم خود و دیگران را گیج کند. مسئله بلکه از این شاخ به آن شاخ پریدنهای بیخودی هم نیست. مسئله بلکه این هم هست که الله نور السماوات و الارض، و از ظلمات حالات خلاء انواع سیاه چاله ای بسمت نورانیت ستارگان و خورشیدها هم میل کردن، شاگرد و دانشجو و طلبه باید هم هواسش خیلی هم جمع باشد که دچار شرک نشود و بلکه خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و قرآن و عترت را هم گم نکند و بلکه نهایت یاریشان هم کند و .... عید نوروز هم بر همگی مبارک باشد! صد سال به این سالها و به از این سالها! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره  اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه

 قُلْ إِنِّی عَلَىٰ بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّی وَکَذَّبْتُم بِهِ ۚ مَا عِندِی مَا تَسْتَعْجِلُونَ بِهِ ۚ إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّهِ ۖ یَقُصُّ الْحَقَّ ۖ وَهُوَ خَیْرُ الْفَاصِلِینَ ‎﴿الانعام: ٥٧﴾‏ 

 

و من کتاب له (علیه السلام) إلى الحارث [الهمدانی] الهمذانی:
وَ تَمَسَّکْ بِحَبْلِ الْقُرْآنِ وَ [انْتَصِحْهُ] اسْتَنْصِحْهُ وَ أَحِلَّ حَلَالَهُ وَ حَرِّمْ حَرَامَهُ؛ وَ صَدِّقْ بِمَا سَلَفَ مِنَ الْحَقِّ، وَ اعْتَبِرْ بِمَا مَضَى مِنَ الدُّنْیَا لِمَا بَقِیَ مِنْهَا، فَإِنَّ بَعْضَهَا یُشْبِهُ بَعْضاً وَ آخِرَهَا لَاحِقٌ بِأَوَّلِهَا وَ کُلُّهَا حَائِلٌ مُفَارِقٌ.

از نامه آن حضرت (ع) به حارث همدانى:
به ریسمان قرآن چنگ در زن و از آن نصیحت بجوى. حلالش را حلال بدار و حرامش را حرام. حقى را که پیش از این بوده است تصدیق کن. آنچه را از دنیا مانده است به آنچه از آن گذشته است، قیاس نماى. زیرا آنچه از آن باقى مانده، همانند گذشته آن است و پایانش پیوسته است به آغاز آن و سراسر آن ناپایدار و رفتنى است.

https://ahlolbait.com/content/16640

 

 

۱۴۰۲/۱۲/۲۲

بیانات 1402 رهبری مد ظله العالی در محفل انس با قرآن کریم

من سال گذشته در همین جلسه عرض کردم(۱۲) شما وقتی تلاوت میکنید، چه کار میخواهید بکنید؟ قرآن را میخواهید نشان بدهید یا خودتان را میخواهید نشان بدهید؟ این مهم است. خب ماها که ضعیفیم؛ اینکه بکلّی خودمان را کنار بزنیم، حذف کنیم، عقب بزنیم، از امثال بنده، آدمهای ضعیف که برنمی‌آید؛ امّا حدّاقل توجّه داشته باشیم که هدف اصلی، مطرح کردن قرآن است؛ حالا «خود» هم کنارش مطرح شد، شد. قرآن باید مطرح بشود؛ این در نوع تلاوت شما خیلی فرق ایجاد میکند. یک جاهایی آدم میبیند که این قاری‌های معروف بزرگی که هستند، این نکته بعضاً در کارشان مشاهده نمیشود. خب، فرض کنید تکرار [آیات] یک جاهایی، در یک آیاتی خوب است، یک جاهایی لازم است؛ امّا چقدر تکرار؟ تلاوتی را من گوش میکنم، یک آیه‌ای که هیچ لزومی هم ندارد تکرار بشود، قاری این آیه را ده بار تکرار میکند! معنای این چیست؟ معنایش این است که این قاری موسیقی‌دان خوبی است، صدای خوشی هم دارد، میخواهد این را با شکلهای مختلف بخواند. [مثلاً] «اِذ قالَ یوسُفُ لِاَبیه»؛(۱۳) خب «اِذ قالَ یوسُفُ لِاَبیه» که تکرار ندارد؛ حالا بفرض، دو مرتبه [تکرار شود، امّا] این را ده مرتبه تکرار کردن [دلیلی ندارد]. اینکه میگویم ده مرتبه، حالا شاید مثلاً نُه مرتبه [بوده]! من شمردم، همین‌طور تکرار، تکرار، تکرار! این، آن چیزی نیست که انسان از قاری توقّع دارد؛ این را نباید ما فراموش کنیم.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55611#_ftn12

 

 

۱۴۰۱/۰۱/۱۴

بیانات 1401 رهبری مد ظله العالی در محفل انس با قرآن کریم

نکته‌ی دوّم این است که تلاوت در جمع یک هنر است، یک هنر مقدّس است. این هنر که در شمار برترین هنرهای قدسی است و جزو برترین هنرهای مقدّس است، باید در خدمت ذکر و در خدمت دعوت باشد. قرآن ذکر است دیگر؛ تلاوت شما باید در خدمت ذکر باشد؛ باید جوری تلاوت کنید که منِ مستمع، متذکّر بشوم، و به یاد خدا، به یاد قیامت، به یاد عوالم بالا بیفتم؛ بیشتر از آنکه انسان متذکّر است، باید از تلاوت شما متذکّر بشود؛ شما در تلاوتتان این را در نظر قرار بدهید، این را بخواهید. مراقب باشیم که چیزهای حاشیه‌ای، بعضی از خودنمایی‌ها ــ که ماها خب انسانیم، ضعیفیم، در کارهایمان یک بخشی، یک خودنمایی‌هایی هست، حالا بنده آن مقدار کمش را نمیخواهم خیلی متّه روی خشخاش بگذارم ــ غلبه نکند؛ آن حالت خودنمایی بر آن حالت تذکّر و مُذَکِّریّت و دعوت الی‌الله غلبه نکند در این تلاوتی که شما انجام میدهید. نباید فقط به عنوان یک هنر به این نگاه کنید؛ بعضی از خواننده‌های قرآن غیر ایرانی را که انسان نگاه میکند، به این [کار] فقط به صورت یک هنر نگاه میکنند؛ نه، این فقط یک هنر نیست؛ این، وسیله‌ی دعوت الی‌الله است؛ با این شکل بایستی به آن نگاه کنید. باید جوری باشد که «وَ اِذا تُلِیَت عَلَیهِم آیاتُهُ زادَتهُم ایمانا»؛(۱۵) وقتی شما قرآن میخوانید باید ایمان من افزایش پیدا کند؛ ایمان مستمعتان بایستی افزایش پیدا کند. یک مقداری از این به عهده‌ی شما است که شما باید این کار را انجام بدهید، تا حدود زیادی بر عهده‌ی قاری است.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=49983

 

اگر با خباثت و ناپاکی در تماس باشیم، همان خباثت و ناپاکی هم می تواند تا تمام وجوه و عمق زندگیهای بشری را هم فرا گیرد؛ و اگر با طیبی و پاکی هم در تماس باشیم نیز پاکی و طیبی هم می تواند همه ی وجوه و عمق زندگی انسان را فرا گیرد هر چند که از خباثت بیرون آمدن و بلکه حفظ کردن پاکی هم یحتمل کار هر کسی نباشد. و لذا در احکام و مسائل فقهی هم ما در رابطه با نجاست و پاکی نیز احکام متعددی داریم. و قرآن کریم می فرماید: 

قُل لَّا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ‎﴿المائدة: ١٠٠﴾‏

و اما همینطور هم ما مرحوم طیب حاج رضایی را داریم که از موافقان رژیم طاغوت هم اول بود، ولی بعد در زمان قیام 15 خرداد به زندان افتاد و اعدام و تیرباران هم شد. ویکی پدیا می گوید بجرم مخالفت با شاه به زندان افتاد و اعدام شد. ولی ویکی فقه می فرماید بجرم مشارکت و همکاری با قیام 15 1342 خرداد زندانی و اعدام شد.

یک نکته ای که در مورد ملی شدن نفت داریم شباهت زیادی هم به مسئله ی انرژی هسته ای و بلکه تحقیقات فیزیک و ریاضی مربوط به این مسئله ی انرژی هسته ای و فیزیک انرژی بالا هم دارد. و آن چیست؟ و آن همانی است که حضرت ولی فقیه مد ظله العالی می فرمایند که مثلاً حتی هنگام قرائت قرآن هم قرّاء حتی حرفه ای نیز خوب است سعی کنند که برای خود و خودنمایی تلاوت قرآن را نکنند و بلکه برای توجه و فهم مفاهیم قرآنی و یاد خدا و الی ما شاء الله توجه به این هم که ما از خدائیم و بسوی خدا هم می رویم، انا لله و انا الیه راجعون: 

الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ‎﴿البقرة: ١٥٦﴾‏

این مسئله که چطور شد که دکتر مصدق و آیت الله کاشانی نتوانستند جلوی کودتا بر علیه دولت مصدق را بگیرند، ولی اینجا بیشتر مسئله شبیه این می شود که فقط قرائت قرآن هم مسئله نیست هر چند که اینجا هم مسئله ی عظیمی نهفته است. مسئله بلکه بیشتر شبیه آزادی خرمشهر است و اینکه خرمشهر را خدا آزاد کرد! این یک از خود گذشتگی ای است که فقط مخصوص قرّاء قرآن کریم هم نیست هر چند که یحتمل حتی بسیاری از قرّاء قرآن مجید و بلکه مداحان اهل بیت هم در آن مشارکت داشته اند. مسئله آن چیزی است که شهید سلیمانی می فرمایند در مورد شهید مهدی باکری که فرماندهانی همچو او نمی گفتند برو، و بلکه اول خودشان می رفتند  بعد هم به دیگران می گفتند حالا تو هم بیا و ببین عجب بهشتی هم هست اینجا! ای کاش تو هم بودی و می دیدی چه خبر است؟! مسئله ی شهید زنده این است دیگر که آدمهای ضعیفی مثل این بنده ی حقیر نمی توانند همچو آنها شوند. یعنی مسئله از این نوع هم نیست که طرف چون فرمانده و امپراطور هم شده است، و لذا به زیر دستش اُرد و فرمان هم دهد که مثلاً از این جوهر و دوات مرا هم باید بخوری. و او هم مجبور باشد که چنین کند. و بلکه مسائل عدیده ای هم نهفته است اینجا که در هسته ی مرکزی آن هم امام زمان عجل الله فرجه الشریف است.

مثلاً موضوع این نیست که بعضی فکر می کنند که اگر جسارت هم نشان دهند و فرض بفرمایید روزه خواری هم کنند یا سیگار هم بکشند و بلکه روسری خود را هم بردارند، آنگاه خیلی هم نشان داده اند که شجاع اند چرا که با نظام نشان می دهند که مخالفند و جزو اپوزیسیون هستند و .... و این در حالی است که به خود حتی مهلت هم نداده اند که حجاب خود را هم بفهمند چرا باید حفظ کرد و خود و دیگران را هم در معرض چه خطرهایی هم دارند قرار می دهند و از این بالاتر متوجه هم نمی شوند که ماه مهمانی خدا را حتی نمی خواهی هم واردش شوی؟ داری بچه جان چه می کنی؟ لج و لجبازی تا این حد؟ خوب، جوانی است و مشکلات خودش، ولی همین مشکلات و طغیانها هم هست که رفته رفته کار را به جاهایی هم می کشاند که راه برگشتی هم نیست و لذا از لحاظات روانی و اجتماعی و جهانی هم مشکلات خواهیم داشت. همین هم می شود که حالا محاسبات هم بفرمایید که چرا امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم این همه سالها و قرنها در غیبت تشریف هم دارند. و حالا آنکه تو بسوی خدا و پیغمبر و امامت هم برو و آنگاه ببین آیا همه ی عالم هم خدایی و پیغمبری و امام زمان عجل الله فرجه الشریف نمی شوند؟! یا می شوند؟ از خودت بگذر و فقط برای خودت هم سفره نچین و بخور تا حتی الامکان منفجر هم شوی، و بلکه به خدایت هم بپرداز و ببین چه معجزاتی را هم خدا بر سر سفره اش برایت پهن کرده و عجب مهمانی عظیمی است این شهر الرمضان الذی انزل فیه القرآن و ....

این یک امر شوخی هم نیست که متوجه می شویم صهیونیستها از رفیق خود یعنی رئیس جمهور آمریکایی شان که اظهار هم می دارد که او هم صهیونیست است در غزه دارند تاخت و تاز هم می کنند و بلکه کانه جنگهای صلیبی با انداختن انواع بمبها بر سر مردم مظلوم غزه فلسطین هم راه انداخته اند. ولی یحتمل بتوان هم گفت که شوخی تلخ اینجا هم هست که دشمنان امام زمان عجل الله فرجه الشریف همین هم شد که باعث شدند آن حضرت به غیبت تشریف فرما هم شوند! یعنی خباثت دشمنان امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست که او را در غیبت هم می طلبند. شما توجه بفرمایید که در رقابتهای انتخاباتی اخیر ایالات متحده آمریکا چه ها که نگذشت؟ و تا آنجا که آن قاتل شهید سلیمانی به اعتراف خودش هم انجیل را از جیبش درآورد و گفت من برای این داشتم کار می کردم یا چیزی شبیه این؛ ولی رقیبش همین جناب صهیونیست هم در جوابش فرمودند: اوه شات آپ یعنی بابا خفه شو دیگر! خوب، اینها خودشان هم می دانند که در مورد دین مسیحی خودشان هم دارند خالی می بندند، ولی نوبت غزه و فلسطین که می شود، یک مرتبه همه شان صهیونیست می شوند؟! تو را به علی خباثت را ببینید که حتی ربع پهلوی هم می رود فلسطین اشغالی که صهیونیستها او را هم پشتیبانی کنند. بی شرف، تو برای اینکه بر مسلمانان هم شاه شوی، می روی دست به دامان صهیونیستها می شوی؟! و بلکه یک ذره هم از فلسطینیان دفاع نمی کنی؟! و آن وقت کیست که خبیث هم هست؟! و آن وقت لابد تو هم هستی که می خواهی رهبر مسلمانان جهان هم شوی و رهبر مسلمانان جهان هم که حضرت ولی فقیه مد ظله العالی است هم الکی است؟! بله؟!

بنده ی حقیر عرضم اینجا این هم هست که یحتمل شما خیلی هم بروید دیدن جانبازان و از جمله هم جانبازان اعصاب و روان. ولی یحتمل هم در این میان یک مرتبه هم اتفاقی راهتان کج شود و کارتان بیافتد با یک جانبازی که خودش هم خانه ی خودش را دارد و بلکه مرکز رفت و آمد مسلمانان انقلابی و فقراء و حتی شهداء و مستضعفین هم بوده است. خوب، اگر او به شما گفت که من برای فلان مرجع تقلید هم حتی یک فاتحه هم نمی خوانم، معنایش این نیست که او هم در ماه مبارک رمضان مثلاً می خواهد روزه خواری کند. یحتمل هم منظورش این بوده است که بابا اتفاقاً خیلی هم قوی باشید. ولی بچه جان، یاد هم بگیر که به مستضعفین نیز کمک کنی و اقل کم نترسی بروی سر سفره ی آنها هم بنشینی. و الا آن وقت سر سفره ی مهمانی خدا هم نمی آیی ها؟! بابا یک کاری هم بکن! خدایا از سر تقصیرها و گناهان این بنده ی حقیر بگذر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف ما را هم برسان. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المسارعین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه

مِنْ أَجْلِ ذَٰلِکَ کَتَبْنَا عَلَىٰ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا ۚ وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَیِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَٰلِکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ ‎﴿٣٢﴾‏ إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ یُنفَوْا مِنَ الْأَرْضِ ۚ ذَٰلِکَ لَهُمْ خِزْیٌ فِی الدُّنْیَا ۖ وَلَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ ‎﴿٣٣﴾‏ إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُوا عَلَیْهِمْ ۖ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‎﴿٣٤﴾‏ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ‎﴿٣٥﴾‏ إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ أَنَّ لَهُم مَّا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا وَمِثْلَهُ مَعَهُ لِیَفْتَدُوا بِهِ مِنْ عَذَابِ یَوْمِ الْقِیَامَةِ مَا تُقُبِّلَ مِنْهُمْ ۖ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ‎﴿المائده: ٣٦﴾‏

 

وَاللهُ سُبْحَانَهُ یَقُولُ: (مَا فَرَّطْنَا فِی الْکِتَابِ مِنْ شَیْء) [ 1 ] وَفِیهِ تِبْیَانٌ لِکُلِّ شَیء. وَذَکَرَ أَنَّ الْکِتَابَ یُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً، وَأَنَّهُ لاَ اخْتِلاَفَ فِیهِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ : (وَلَوْ کَانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلاَفاً کَثِیراً ). [ 2 ] وَإِنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِیقٌ وَبَاطِنُهُ عَمِیقٌ، لاَتَفْنَى عَجَائِبُهُ، وَلاَ تَنْقَضِی غَرَائِبُهُ، وَلاَ تُکْشَفُ الظُّلُمَاتُ إلاَّ بِهِ.

نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص 19

http://lib.eshia.ir/26580/1/19

 

16- الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى جَمِیعاً عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ سَعْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَعِیدِ بْنِ غَزْوَانَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عُمَرَ بْنِ أَبَانٍ عَنْ عِیسَى بْنِ أَبِی مَنْصُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‌ نَفَسُ الْمَهْمُومِ لَنَا الْمُغْتَمِّ لِظُلْمِنَا تَسْبِیحٌ وَ هَمُّهُ لِأَمْرِنَا عِبَادَةٌ وَ کِتْمَانُهُ لِسِرِّنَا جِهَادٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ قَالَ لِی مُحَمَّدُ بْنُ سَعِیدٍ اکْتُبْ هَذَا بِالذَّهَبِ فَمَا کَتَبْتَ شَیْئاً أَحْسَنَ مِنْهُ.

الکافی الشریف، جلد 2، ص 226

http://lib.eshia.ir/11005/2/226

 

 

۱۴۰۲/۱۲/۲۴

در مکتب قرآن | انس با قرآن

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «قرآن را بایستی با تدبّر خواند. البتّه تدبّر مراتبی دارد. تدبّر یعنی از ظاهر اَنیق قرآن به باطن عمیق قرآن رسیدن: ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیق... باطن عمیق، آن چیزی است که با تدبّر به دست می‌آید... کِتابٌ اَنزَلناهُ اِلَیکَ مُبارَکٌ لِیَدَّبَّروا آیاتِه... یعنی اصلاً کتاب نازل شده برای تدبّر، برای فهمیدن.»۱۴۰۲/۱۲/۲۲
رسانه KHAMENEI.IR در بهار معنویت -ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵- موضوعات گفتمانی قرآنی براساس بیانات رهبر انقلاب را در قالب مجموعه در مکتب قرآن، را منتشر میکند.

نخستین شماره از این مجموعه به تأکید حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر «انس با قرآن» اختصاص دارد.

 بیانات رهبر انقلاب که در این فیلم مشاهده میکنید:
جوانان ایرانی، جوانان مؤمن، جوانان انقلابی! آشنایی‌تان با قرآن، اُنستان با قرآن، استفاده‌تان از قرآن را روزبه‌روز بیشتر کنید؛ این مایه‌ی قوّت شما است، این مایه‌ی اقتدار شما است، این مایه‌ی عزّت شما است.۱۳۹۷/۰۲/۲۷
باید در کشور ما و در میان جامعه‌ى ما ترتیبى اتّخاذ بشود که همه‌ى آحاد مردم به‌نحوى با قرآن انس داشته باشند و مفاهیم قرآنى براى اینها مفهوم باشد و معانى قرآن را درک کنند، به قرآن مراجعه کنند... انس با قرآن ایمان را تقویت میکند، توکّل به خدا را زیاد میکند، اعتماد به وعده‌ى الهى را زیاد میکند، ترس و خوف از مشکلات مادّى را در انسان کم میکند، انسانها را تقویّت روحى میکند، اعتماد به نفس میدهد، راه‌هاى تقرّب به خدا را براى انسان روشن میکند. فواید و منافع انس با قرآن در این بخش اینها است.۱۳۹۳/۰۴/۰۸
اگر با قرآن مأنوس بشویم، خیلی از مفاهیم حیات و زندگی برای ما روشن خواهد شد.۱۳۹۸/۰۱/۲۶
بنده همیشه به دوستان مختلف، از مسئولین و غیر مسئولین، جوانها، [در مواقعی] که پیش می‌آید و راجع به قرآن صحبت میکنیم، میگویم شما هر روز حتماً قرآن بخوانید. حالا نمیگویم روزی مثلاً فرض کنید نیم جزء یا یک حزب بخوانید؛ [حتّی] روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در طول سال روزی نباشد که شما قرآن را باز نکنید و قرآن را تلاوت نکنید.۱۴۰۲/۰۱/۰۳
اگر بتوانیم با قرآن انس بگیریم، معارف قرآن را در دل و جان خودمان نفوذ بدهیم، زندگی ما و جامعه‌ی ما قرآنی خواهد شد؛۱۳۸۹/۰۴/۲۴

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=55643

 

یک حدیثی که بنده آنطور که یادم هم هست بر منبر هم شنیدم، راجع به نماز غفیلة هست که می فرمایند امام سجاد علیه السلام آنرا به یزید بن معاویه هم یاد داد برای اینکه توبه اش در مورد قتل امام حسین علیه السلام هم پذیرفته شود. ولی مثلاً در اسلام کوئیست هم می فرمایند که این حدیث بدلایلی و از جمله اینکه در منابع معتبری نیامده است، صحیح هم نیست ...:

https://www.islamquest.net/fa/archive/fa14099

توبه یزید بن معاویه!

روزى یزید بن معاویه به امام سجّاد علیه السلام گفت: اى على بن الحسین علیه السلام! اگر من توبه کنم توبه من پذیرفته مى شود؟

حضرت فرمود: اگر در پس نماز مغرب نافله غفیله را بخوانى بخشیده مى شوى!

حضرت زینب علیها السلام در آن مجلس عرض کرد: اى پسر برادرم چه مى گویى؟! او قاتل حسین بن على علیه السلام است. امام سجّاد علیه السلام فرمود: بله، اما او موفّق به خواندن آن نافله نمى شود.  یعنى توفیق راهیابى پیدا نمى کند چه رسد که توبه کند.

برگرفته شده از کتاب تفسیر و شرح صحیفه سجادیه، جلد دوازدهم نوشته حضرت استاد حسین انصاریان

https://erfan.ir/farsi/90735.html

 

یک بحثی هست که خود پیغمبر اکرم و همه ی امامان و بلکه چهارده معصوم و از جمله هم امام زمان عجل الله فرجه الشریف خودشان از یاران امام حسین صلوات الله و سلامه علیه هم تشریف دارند. یعنی این غیر ممکن است توحید و نبوت و معاد را متوجه اش شوند، ولی امامت و عدل الهی را هم نتوانند درک کنند الا اینکه در مرگ جاهلیت هم بمیرند. و لذا قدری تدبر حتی نه چندان عمیق در قرآن کریم هم نشان می دهد که آنطور که در سوره ی توبه هم مسئله ی توبه بیان شده است، مسئله همراه جهاد تبیین و جهاد فی سبیل الله و شهادت هم هست تا آنجا که می فرماید:

قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِکُمْ أَن یُصِیبَکُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِّنْ عِندِهِ أَوْ بِأَیْدِینَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَکُم مُّتَرَبِّصُونَ ‎﴿التوبة: ٥٢﴾‏

تا آنجا که در سوره ی محمد هم می فرماید آنقدر از دشمن سر بزنید تا از خونریزی بسیار دشمن را از پا درآورید و اسیر بگیرید و ...:

فَإِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّىٰ إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّىٰ تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ۚ ذَٰلِکَ وَلَوْ یَشَاءُ اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَٰکِن لِّیَبْلُوَ بَعْضَکُم بِبَعْضٍ ۗ وَالَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَن یُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ ‎﴿محمد: ٤﴾

 

ولی در عین حال هم می فرماید حتی کسی که قتل یا فساد فی الارض هم کرده است قبل از اینکه بدو دست یابند بهتر است خودش توبه هم کند.

إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِن قَبْلِ أَن تَقْدِرُوا عَلَیْهِمْ فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‎﴿المائدة: ٣٤﴾‏

این آیات دیگر را هم راجع به توبه ملاحظه بفرمایید:

إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَبَیَّنُوا فَأُولَـٰئِکَ أَتُوبُ عَلَیْهِمْ وَأَنَا التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ‎﴿البقرة: ١٦٠﴾‏

إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَٰلِکَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‎﴿آل عمران: ٨٩﴾‏

إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا وَأَصْلَحُوا وَاعْتَصَمُوا بِاللَّهِ وَأَخْلَصُوا دِینَهُمْ لِلَّهِ فَأُولَـٰئِکَ مَعَ الْمُؤْمِنِینَ وَسَوْفَ یُؤْتِ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ أَجْرًا عَظِیمًا ‎﴿النساء: ١٤٦﴾‏

إِلَّا الَّذِینَ تَابُوا مِن بَعْدِ ذَٰلِکَ وَأَصْلَحُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‎﴿النور: ٥﴾‏

 

مسئله این است که اگر کسی یزیدی هم شد، خوب دیگر این باورش هم نمی شود که امامش امام حسین صلوات الله و سلامه علیه هم هست تا آنجا که حماسه ی حسینی کل یوم عاشورا کل ارض کربلا هم واقع می شود و بلکه از سر خباثتش و در جاهلیتش همه ی پیغمبران و ائمه ی معصومین را یک جا هم به قتل می رساند و جهنمی هم می شود و بلکه از جهنمی شدنش هم هراسی ندارد. ولی نکته اینجا این است که یک تفاوت عظیمی هم هست بین اویی که واقعاً هم امام است و اویی که کذاب است و فقط دارد ادعای امامت هم می کند! این حتی در سیمای چه یاران واقعی امام و بلکه چه در مدعیان دروغینش هم دیده می شود.

قُل لَّا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ‎﴿المائدة: ١٠٠﴾‏

وَقَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ وَلَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِیَّةِ الْأُولَىٰ وَأَقِمْنَ الصَّلَاةَ وَآتِینَ الزَّکَاةَ وَأَطِعْنَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا ‎﴿الأحزاب: ٣٣﴾‏

و لذا یک مسئله ی مهمی هم در ریاضی فیزیک نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نهفته است در اینکه بتوان فرض بفرمایید مسائل فیزیک انرژی بالا را هم بدرستی حل کنیم همانطوری که شاگرد از حالات خلاء هم سعی دارد بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل می کند و بلکه از هیولای فلسفی هم آیا چقدر می تواند به سمت مهتاب هیولایی مانستر هم پیشروی کند و مسائل ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... و ربع و نیم و تمام و ... بطنها و دهلیزهای قلوب زمینی و آسمانی را هم همزمان حل کرده و .... یک جایی بالاخره باید یک وحدت احساس و بلکه درک هم شود بین ریاضی فیزیک و علوم طبیعی و علوم و حکمت الهی هر چند که نظریه های وحدت عظیم را هم کم نداریم! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه

https://arxiv.org/abs/2403.06038

https://arxiv.org/abs/2303.13350

https://arxiv.org/abs/2403.01724

https://arxiv.org/abs/2111.04152

https://arxiv.org/abs/2403.09452

https://www.math.columbia.edu/~woit/wordpress/

https://www.ias.edu/event-series/emmy-noether-lecture-series?field_date_value=2

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَا عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ‎﴿هود: ٨٦﴾‏

 

ذکر صلوات بر حضرت ولی عصر:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

 

۱۳۷۴/۰۳/۱۱

فرازی از گفت‌وگو با آیت‌الله خامنه‌ای درباره حاج احمد آقای خمینی

ایشان، هم در انتقال خبرها و هم در انتقال نظرات امام به بیرون - چه به بنده و دو سه نفر دیگر که مسؤولان سطح بالای نظام بودیم و چه به مردم یا بعضی دیگر از مسؤولان - تبحّر خاصی داشتند و نظرات امام را خوب منعکس میکردند. همچنین در موارد متعدّدی به امام مشورت میدادند. امام هم آدمی نبودند که تحت تأثیر عواطف قرار گیرند و مسأله‌ی پدر و فرزندی تأثیر ناروایی در ایشان داشته باشد. از مشورت حاج احمد آقا استفاده‌ی بهینه را میکردند. یعنی چنین نبود که هر چه حاج احمد آقا میگویند، گوش کنند؛ بلکه مواردی اتّفاق افتاد که امام نظری داشتند و شاید خود ما هم خیال میکردیم این نظر را حاج احمد آقا به ایشان منعکس کرده‌اند. بعد خدای متعال مسائل را طوری پیش میآورد که میفهمیدیم نظر امام در این مورد چیزی دیگر است و نظر حاج احمد آقا به جز این بوده است. حتّی در یک مورد، نظری از قول امام برای من نقل شد. من، هم تعجّب کردم که چطور امام این نظر را باید بدهند و هم آن را قبول نداشتم؛ولی هم حاج احمد آقا و هم آقای هاشمی بر آن نظر مُصّر بودند و چون به عنوان نظر امام نقل شده بود، جلسه‌ای برگزار کردیم که تصمیم‌گیری کنیم. امر بسیار مهمّی بود. من گفتم باید خدمت امام برویم و ببینیم ایشان چه میگویند. چون احتمال دادم شاید بعضی از حواشی و واقعیّات را امام درست ندانند. خدمت امام رفتیم و آن‌جا بعد از آن‌که حرفها مطرح شد، من دیدم امام به همان نظری که بنده داشتم گرایش پیدا کردند. در آن لحظه فوری این مطلب به ذهن رسید که پس چگونه حاج احمد آقا از امام چیز دیگری نقل کردند؟ حاج احمد آقا ملتفت شدند که این‌جا، جای توجّه به چنین گمانی است. فوری جلوِ همه‌ی ما با امام روبه‌رو کردند و گفتند: آقا! من صبح پیش شما آمدم، شما این‌گونه نگفتید؟ آن‌وقت جزئیّات را گفتند. امام تأمّلی کردند و گفتند: بله؛ همین‌گونه است. یعنی معلوم شد که حاج احمد آقا در معرض این بودند که گاهی در تبدّل نظر با رأی امام متبدّل شوند. میخواهم این را عرض کنم که حرفهای امام، مشورتهای حاج احمد آقا نبود. امّا از حاج احمد آقا هم استفاده میکردند. حاج احمد آقا در موارد متعدّدی، نظرات پخته‌ی خوبی را به امام منعکس کرده بودند. البته گاهی چیزهایی هم میگفتند که امام قبول نمیکردند. ما خودمان این را در قضیه‌ی جنگ، در قضایای سیاست خارجی و در موارد متعدّدِ دیگر دیده بودیم که نظر امام یک چیز بود، نظر حاج احمد آقا به‌کلّی چیزِ دیگری بود.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=9009

 

 

۱۳۹۸/۱۲/۲۷

نماهنگ | مهدی؛ احمد؛ بهشت...

 بازنشر به مناسبت سالروز شهادت شهید مهدی باکری
 

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR روایت منتشرنشده حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از ساعات قبل از شهادت شهید باکری و مکالمه بی‌سیم او با شهید کاظمی، به همراه انتشار صوت آخرین مکالمه بیسیم شهید باکری و شهید کاظمی پس از ۳۵ سال را به مناسبت ایام سالگرد شهادت شهید آقامهدی باکری منتشر میکند.

صوت تاریخی مکالمه بی‌سیم شهید باکری و شهید کاظمی از آرشیو مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به دست آمده است.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=45186

 

 

۱۳۹۹/۱۲/۲۵

در جریان سفر استانی آیت‌الله خامنه‌ای به کردستان در سال ۱۳۶۷؛نماهنگ | سرودی برای حلبچه

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در سالروز بمباران شیمیایی شهر حلبچه توسط رژیم بعث در ۲۵ اسفند ۱۳۶۶، فیلمی از سفر استانی آیت‌الله خامنه‌ای به کردستان در دوران ریاست جمهوری و اجرای سرود جمعی از دانش‌آموزان کُرد درباره‌ی بمباران شیمیایی و کشتار مردم مظلوم حلبچه را منتشر میکند.

نماهنگ: نماهنگ | سرودی برای حلبچه

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=47522

 

یک نکته ای در برداشتهای مختلف از حتی ذکر صلوات بر حضرت ولی عصر هست که یحتمل بنده ی حقیر یک چیزی از آن بفهمم و دیگری چیز دیگری از آن متوجه شود ولی هر دوی اینها هم باورشان این است که حضرت ولی عصر جعل الله فرجه الشریف یک شخص واحد است و هر دو هم او را باور دارند. یک وقت هم هست که این مسئله یحتمل آنقدر با هم زاویه پیدا می کند که یکی دشمن او است و دیگری از یاران او هم هست. اینجا این مسئله مطرح است که از دیدگاه هندسی آیا ممکن است در روز قیامت هم یکی به هندسه ی عالم بنگرد و در این هندسه خود را در بهشت هم بیابد و دیگری همان هندسه را هم بنگرد و خود را در جهنم هم پیدا کند و چرا که انحناهای فضا- زمان هم اینچنین اقتضا می کنند؟! اینجا یک جهاد تبینی و بلکه جهاد فی سبیل الله ای هم رخ می دهد که حاصلش برای بهشتی یا شهادت یا پیروزی احدی الحسنیین است و برای دشمن امام زمان عجل الله فرجه الشریف جهنمی است که سراسر خسران و شکست هم هست. سوال اینجا است که مگر می شود دو نفر مشاهده گر به یک صحنه هم بنگرند و مشاهده کنند، ولی یکی یک بهشت را مشاهده هم کند و بهشتی هم شود و دیگری جهنم را و جهنمی هم شود؟! این آن چیزی است که وجود مبارک امام زمان عجل الله فرجه الشریف و یارانش را طی حدود 15 قرن هم برجسته می کند که آقایان، خانمها، بچه ها و بزرگها همه و همه تشریف بیاورید و بهشتی هم شوید و ....

مطلوب است یافتن هندسه ی دقیقی که بهشت و جهنم را هم از هم بتواند تفکیک کند در منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی و ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... ربع و نیم و تمام ... چرخشی بطنها و دهلیزهای قلوب زمینی و آسمانی. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه

new hep

https://arxiv.org/abs/2403.08855

https://arxiv.org/abs/2403.08861

https://arxiv.org/abs/2403.09021

https://arxiv.org/abs/2403.09165

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَن کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿البقرة: ١٨٥﴾‏

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا ‎﴿الإسراء: ٨٢﴾‏

مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَٰلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا ‎﴿الفتح: ٢٩﴾‏

مَثَلُهُمْ کَمَثَلِ الَّذِی اسْتَوْقَدَ نَارًا فَلَمَّا أَضَاءَتْ مَا حَوْلَهُ ذَهَبَ اللَّهُ بِنُورِهِمْ وَتَرَکَهُمْ فِی ظُلُمَاتٍ لَّا یُبْصِرُونَ ‎﴿١٧﴾‏ صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَرْجِعُونَ ‎﴿١٨﴾‏ أَوْ کَصَیِّبٍ مِّنَ السَّمَاءِ فِیهِ ظُلُمَاتٌ وَرَعْدٌ وَبَرْقٌ یَجْعَلُونَ أَصَابِعَهُمْ فِی آذَانِهِم مِّنَ الصَّوَاعِقِ حَذَرَ الْمَوْتِ ۚ وَاللَّهُ مُحِیطٌ بِالْکَافِرِینَ ‎﴿١٩﴾‏ یَکَادُ الْبَرْقُ یَخْطَفُ أَبْصَارَهُمْ ۖ کُلَّمَا أَضَاءَ لَهُم مَّشَوْا فِیهِ وَإِذَا أَظْلَمَ عَلَیْهِمْ قَامُوا ۚ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَذَهَبَ بِسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ‎﴿٢٠﴾‏ یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ‎﴿البقرة:٢١﴾‏ 

۞ وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ ۖ وَإِن یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ ۖ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ ۖ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ ۚ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ ۚ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۖ أَنَّىٰ یُؤْفَکُونَ ‎﴿المنافقون: ٤﴾‏

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَلَا تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنفِقُونَ وَلَسْتُم بِآخِذِیهِ إِلَّا أَن تُغْمِضُوا فِیهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ ‎﴿البقرة: ٢٦٧﴾‏

مَّا کَانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَىٰ مَا أَنتُمْ عَلَیْهِ حَتَّىٰ یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَلَـٰکِنَّ اللَّهَ یَجْتَبِی مِن رُّسُلِهِ مَن یَشَاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ ‎﴿آل عمران: ١٧٩﴾‏

وَآتُوا الْیَتَامَىٰ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ وَلَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَىٰ أَمْوَالِکُمْ إِنَّهُ کَانَ حُوبًا کَبِیرًا ‎﴿النساء: ٢﴾‏

قُل لَّا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ‎﴿المائدة: ١٠٠﴾‏

لِیَمِیزَ اللَّهُ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَیَجْعَلَ الْخَبِیثَ بَعْضَهُ عَلَىٰ بَعْضٍ فَیَرْکُمَهُ جَمِیعًا فَیَجْعَلَهُ فِی جَهَنَّمَ أُولَـٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ‎﴿الأنفال: ٣٧﴾‏

وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ ‎﴿ابراهیم: ٢٦﴾‏

الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ أُولَـٰئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ ‎﴿النور: ٢٦﴾‏

لَعَمْرُکَ إِنَّهُمْ لَفِی سَکْرَتِهِمْ یَعْمَهُونَ ‎﴿الحجر: ٧٢﴾‏

 

 

۱۴۰۲/۱۲/۲۲

فرازی از بیانات رهبری مد ظله العالی در محفل انس با قرآن کریم

در سوره‌ی مبارکه‌ی بقره در وصف منافقین این آیه‌ی شریفه «مَثَلُهُم کَمَثَلِ الَّذِی استَوقَدَ نارَاً فَلَمَّا اَضاءَت ما حَولَهُ ذَهَبَ اللٰهُ بِنورِهِم وَ تَرَکَهُم فی ظُلُمات»،(۱۶) این تصویر، یک بُعدی از ابعاد منافق است؛ این منافقی است که اوّل از روی هیجان یک ایمانی آورده، اِستَوقَدَ نارَاً فَلَمَّا اَضاءَت ما حَولَهُ ذَهَبَ اللٰهُ بِنورِهِم، [امّا] مرضی که در دل او بوده موجب شده که خدا این نور را از او بگیرد: وَ تَرَکَهُم فی ظُلُمات؛ تصویر میکند؛ این تصویرِ یک بُعد از ابعاد شخص منافق است. بعدش بلافاصله یک بُعد دیگر: «اَو کَصَیِّبٍ مِنَ السَّماءِ فیهِ ظُلُماتٌ وَ رَعدٌ وَ بَرقٌ یَجعَلونَ اَصابِعَهُم فی آذانِهِم مِنَ الصَّواعِقِ حَذَرَ المَوت»،(۱۷) این هم یک بُعد دیگر از ابعاد منافقین بوده. «صیّب» باران تند است. خب باران که رحمت است امّا در کنار این باران، رعد هست، برق هست، این [فرد] میترسد؛ ظلمات هست، از آن میترسد؛ از بارانش بهره نمیبرد امّا از رعد و برقش میترسد؛ همان که در سوره‌ی منافقون «یَحسَبُونَ کُلَّ صَیحَةٍ عَلَیهِم»(۱۸) [آمده]؛ این ابعاد منافق را بیان میکند؛ ببینید قرآن تصویر [میکند]. خب این را شما میخواهید بیان کنید، شما میخواهید این تصویر را که در کلام هست و معجزه است، به ذهن و دل مخاطبِ خودتان منتقل کنید؛ این خیلی هنر بزرگی است، هنر عظیمی است.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55611

 

یک مسئله ای که بین طیب و خبیث نهفته است اینجا است که خوب حالا جک گلدستون هم راجع به انقلاب می گوید ما هم راجع به انقلاب می گوییم، و اما او چه می گوید و ما چه می گوییم؟ حالا بگذریم هم که بنده هر چه کردم تا آخر مقاله ی مصاحبه جک گلدستون یورونیوز را هم بخوانم، آخرش هم آنقدر گیر داشت مطالب محو می سد و ...، تا اینکه آخرش وسط کار هم ولش کردم. یک نکته ای هست راجع به ساینتسم که به روانکاوی و روانشناسی بخواهیم کاربردی کنیم در حالی که حتی ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه حکمت الهی را هم به حساب نیاوریم. و بنده ی حقیر وقتی داشتم تراوتمن را اشتباهاً بجای ریچارد براتیگان جستجو می کردم نگو دنبال ماهیگری قزل آلا در آمریکای براتیگان هم بودم. تراوت به انگلیسی یعنی ماهی قزل آلا! در این حین هم به کتاب افسانه ی مریضی روانی و ویکیپدیای توماس ساهس (Thomas Szasz) برخوردم. البته در مورد فرض بفرمایید ریچارد براتیگان مسئله این هم هست که می فرماید یک سنگی را به کلانتری پلیس می زند که جایی برای خواب و غذا داشته باشد و بجایش پلیس او را بخاطر رفتار نامناسبش می فرستد بیمارستان روانی و آنها هم او را به عنوان یک اسکیتزوفرنیک پارانوید 12 بار هم تحت درمان الکتروکانوالسیو شوک تراپی قرار می دهند. توماس ساهس گویا یک جورهایی می فرمایند که بستری شدنهای غیر اختیاری، یحتمل از همین نوع براتیگان نباید هم صورت پذیرند. البته این بنده خدا هم کس دیگری را نداشته است که بدادش برسد و مثلاً او را برای جلسات روانکاوی و روان درمانی از نوع ایروین یالوم و درمان شوپنهاوری هم هدایتش کنند. پلیس هم که دلش برای او نسوخته بوده است. حالا یحتمل اگر افراد دیگری هم مثل اقوامش دور او می بودند و می دیدند که رفتارش ناجور است و خودشان هم می خواستند او را ببرند بیمارستان ایالتی اورگان، خوب یحتمل از او امضاء هم می گرفتند که بابا رضایت می دهی که بستری هم شوی؟! اگر رضایت نمی داد که بستری اش نمی کردند. و خوب از کف خیابان هم او را آورده بوده اند دیگر و دیدند که مثل اینکه بدجوری هم مشکل دارد و لذا بطور غیر اختیاری هم بستری اش کرده بوده اند که اسکیتزوفرنی پارانویدی اش را درمان هم کنند. 

البته اینجا این را هم عرض کنم که حالا کاری هم نداریم ولی گذشته از سانتیسم، یک زیبایی هم هست در مقاله ی ماتیلده مارکولی و آلیشا لیما در مورد هندسه ی ناجابجایی آراکلوف. و بلکه در بحث ناهنجاری ثابت کیهانی لامبدا و ماده تاریک سرد، این مسئله هم مطرح است که بالاخره این مسئله ای است درونی یا بیرونی آنطور که آیا برمی گردد هم به ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... و ربع و نیم و تمام و ... چرخشی بطنها و دهلیزهای قلوب زمینی و آسمانی همینطوری که شاگرد و دانشجو و طلبه هم دارد حتی نهایت تلاش خود را هم می کند برای اینکه از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل می فرمایند. و حالا آیا چقدر هم درست یا غلط تشخیص می دهند که ترکبیات طیفهای گرمی و سردی و خشکی و تری در انواع عضوهای بدن می توانیم داشته باشیم و وقتی خارج از این طیفها هم عبور کنیم، چه امراضی را می توانند ایجاد هم کنند از قبیل مزاجهایی به چه درجاتی هم بلغمی و صفراوی و دمی و بلکه سودایی. مثلاً یحتمل پرخوری بیش از حد افراطی مزاج را بلغمی هم کند. ولی یک وقت هم هست که سوال این است که چطور مزاج یک عضو خاصی هم چطور از طیف نرمالش خارج شود و چه موادی هم باعث این نوع سردیها شده اند و حالا آیا مسئله ی ثابت کیهانی هم اینجا اصلا یعنی چه و بلکه طیفهای جایز آن هم کدامند و حالا اگر بجای یک سیاه چاله هم یک دو تایی را در نظر داشتید هم بهتر می بود و بلکه یحتمل حتی چند تایی ها را هم بتوان به حساب آورد و ....

و اما این هم که در یک تکینگی ای چطور هم شود که هر چند که مسئله ی مریضی روانی هم آیا چقدر افسانه است یا نیست، و بلکه مسئله این هم باشد که یک طیفی از ماده ی سرد تاریک همراه طیفی از لامبدا هم بیافتند به جان یک طیف دیگری از آیا چقدر ماده ی سرد تاریک همراه طیفهایی از لامبدا که آیا کدام هم شامل نیروی ضعیف و کدام هم شامل نیروی قوی هستند. و حالا مفروض و مطلوب هم هست که آیا از طرق مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه با چقدر هم ابرتقارن و بلکه نظریه ی وحدت عظیم آیا چقدر هم همراه مهتاب هیولایی برگرفته شده از چقدر هیولاهای فلسفی نیز مسئله را حتی المقدور حل هم کنیم تا جایی که به هیچ کس هم برنخورد و ناراحت هم نشود. و لذا در آیات اولیه و بلکه آخریه سوره ی قلم هم می فرماید: 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

ن ۚ وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ ‎﴿١﴾‏ مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ ‎﴿٢﴾‏ وَإِنَّ لَکَ لَأَجْرًا غَیْرَ مَمْنُونٍ ‎﴿٣﴾‏ وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ ‎﴿٤﴾

...

خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّةٌ ۖ وَقَدْ کَانُوا یُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ وَهُمْ سَالِمُونَ ‎﴿٤٣﴾‏ فَذَرْنِی وَمَن یُکَذِّبُ بِهَٰذَا الْحَدِیثِ ۖ سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَیْثُ لَا یَعْلَمُونَ ‎﴿٤٤﴾‏ وَأُمْلِی لَهُمْ ۚ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ ‎﴿٤٥﴾‏ أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُم مِّن مَّغْرَمٍ مُّثْقَلُونَ ‎﴿٤٦﴾‏ أَمْ عِندَهُمُ الْغَیْبُ فَهُمْ یَکْتُبُونَ ‎﴿٤٧﴾‏ فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُن کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَىٰ وَهُوَ مَکْظُومٌ ‎﴿٤٨﴾‏ لَّوْلَا أَن تَدَارَکَهُ نِعْمَةٌ مِّن رَّبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ ‎﴿٤٩﴾‏ فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِینَ ‎﴿٥٠﴾‏ وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ‎﴿٥١﴾‏ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ‎﴿القلم: ٥٢﴾‏

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه

https://arxiv.org/abs/2012.15276

https://arxiv.org/abs/2402.17658

https://arxiv.org/abs/2402.07716

https://arxiv.org/abs/2402.05908

https://arxiv.org/abs/2402.04767

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَا عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ‎﴿هود: ٨٦)

 

ذکر صلوات بر حضرت ولی عصر:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

نوع نگاه به مسائل وقتی مثلاً کمال و جمال و کاملترین و زیباترین وجه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را در نظر داریم، یک مسئله است و کوهمولوژیهای مورد بحث مسائل در موانع حتی نظر به وجه آن حضرت هم مباحثی دیگرند.

https://arxiv.org/abs/2403.08696

https://arxiv.org/abs/2311.13520

https://arxiv.org/abs/2305.19438

https://arxiv.org/abs/2301.07257

https://arxiv.org/abs/2209.04548

https://arxiv.org/abs/2107.12251

https://arxiv.org/abs/2107.01732

....

قُل لَّا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ‎﴿المائدة: ١٠٠﴾‏

 

(قُلْ لا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیثِ فَاتَّقُوا اللهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (١٠٠))

بیان

الآیة کأنها مستقلة مفردة لعدم ظهور اتصالها بما قبلها وارتباط ما بعدها بها فلا حاجة إلى التمحل فی بیان اتصالها بما قبلها ، وإنما تشتمل على مثل کلی ضربه الله سبحانه لبیان خاصة یختص بها الدین الحق من بین سائر الأدیان والسیر العامة الدائرة ، وهی أن الاعتبار بالحق وإن کان قلیلا أهله وشاردة فئته ، والرکون إلى الخیر والسعادة وإن أعرض عنه الأکثرون ونسیه الأقوون ؛ فإن الحق لا یعتمد فی نوامیسه إلا على العقل السلیم ، وحاشا العقل السلیم أن یهدی إلا إلى صلاح المجتمع الإنسانی فیما یشد أزره من أحکام الحیاة وسبل المعیشة الطیبة سواء وافق أهواء الأکثرین أو خالف ، وکثیرا ما یخالف ؛ فهو ذا النظام الکونی وهو محتد الآراء الحقة لا یتبع شیئا من أهوائهم ، ولو اتبع الحق أهواءهم لفسدت السماوات والأرض.

قوله تعالى : « قُلْ لا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیثِ » کان المراد بعدم استواء الخبیث والطیب أن الطیب خیر من الخبیث ، وهو أمر بین فیکون الکلام مسوقا للکنایة ، وذلک أن الطیب بحسب طبعه وبقضاء من الفطرة أعلى درجة وأسمى منزلة من الخبیث ؛ فلو فرض انعکاس الأمر وصیرورة الخبیث خیرا من الطیب لعارض یعرضه کان من الواجب أن یتدرج الخبیث فی الرقی والصعود حتى یصل إلى حد یحاذی الطیب فی منزلته ویساویه ثم یتجاوزه فیفوقه فإذا نفی استواء الخبیث والطیب کان ذلک أبلغ فی نفی خیریة الخبیث من الطیب.

ومن هنا یظهر وجه تقدیم الخبیث على الطیب ، فإن الکلام مسوق لبیان أن کثرة الخبیث لا تصیره خیرا من الطیب ، وإنما یکون ذلک بارتفاع الخبیث من حضیض الرداءة والخسة إلى أوج الکرامة والعزة حتى یساوی الطیب فی مکانته ثم یعلو علیه ولو قیل : لا یستوی الطیب والخبیث کانت العنایة الکلامیة متعلقة ببیان أن الطیب لا یکون أردى وأخس من الخبیث ، وکان من الواجب حینئذ أن یذکر بعده أمر قلة الطیب مکان کثرة الخبیث فافهم ذلک.

والطیب والخباثة على ما لهما من المعنى وصفان حقیقیان لأشیاء حقیقیة خارجیة کالطعام الطیب أو الخبیث والأرض الطیبة أو الخبیثة قال تعالى : « وَالْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلَّا نَکِداً » : الأعراف : ٥٨ ، وقال تعالى : « وَالطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ » : الأعراف : ٣٢ ، وإن أطلق الطیب والخباثة أحیانا على شیء من الصفات الوضعیة الاعتباریة کالحکم الطیب أو الخبیث والخلق الطیب أو الخبیث فإنما ذلک بنوع من العنایة.

هذا ولکن تفریع قوله : « فَاتَّقُوا اللهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ » على

قوله : « (لا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ) ، إلخ » والتقوى من قبیل الأفعال أو التروک ، وطیبها وخباثتها عنائیة مجازیة ، وإرسال الکلام أعنی قوله : « (لا یَسْتَوِی) ، إلخ » إرسال المسلمات أقوى شاهد على أن المراد بالطیب والخباثة إنما هو الخارجی الحقیقی منهما فیکون الحجة ناجحة ، ولو کان المراد هو الطیب والخبیث من الأعمال والسیر لم یتضح ذاک الاتضاح فکل طائفة ترى أن طریقتها هی الطریقة الطیبة ، وما یخالف أهواءها ویعارض مشیئتها هو الخبیث.

فالقول مبنی على معنى آخر بینه الله سبحانه فی مواضع من کلامه ، وهو أن الدین مبنی على الفطرة والخلقة ، وأن ما یدعو إلیه الدین هو الطیب من الحیاة ، وما ینهى عنه هو الخبیث ، وأن الله لم یحل إلا الطیبات ولم یحرم إلا الخبائث قال تعالى : «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ » : الروم : ٣٠ ، وقال : « وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ » : الأعراف : ١٥٧.

وقال : « قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ » : الأعراف : ٣٢.

فقد تحصل أن الکلام أعنی قوله : « لا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیثِ » ، مثل مضروب لبیان أن قواعد الدین رکبت على صفات تکوینیة فی الأشیاء من طیب أو خباثة مؤثرة فی سبیل السعادة والشقاوة الإنسانیتین ، ولا یؤثر فیها قلة ولا کثرة فالطیب طیب وإن کان قلیلا ، والخبیث خبیث وإن کان کثیرا.

فمن الواجب على کل ذی لب یمیز الخبیث من الطیب ، ویقضی بأن الطیب خیر من الخبیث ، وأن من الواجب على الإنسان أن یجتهد فی إسعاد حیاته ، ویختار الخیر على الشر أن یتقی الله ربه بسلوک سبیله ، ولا یغتر بانکباب الکثیرین من الناس على خبائث الأعمال ومهلکات الأخلاق والأحوال ، ولا یصرفه الأهواء عن اتباع الحق بتولیة أو تهویل لعله یفلح برکوب السعادة الإنسانیة.

قوله تعالى : « فَاتَّقُوا اللهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ » تفریع على المثل المضروب فی صدر الآیة ، ومحصل المعنى أن التقوى لما کان متعلقه الشرائع الإلهیة التی تبتنی هی أیضا على طیبات وخبائث تکوینیة فی رعایة أمرها سعادة الإنسان وفلاحه على ما لا یرتاب فی ذلک ذو لب وعقل فیجب علیکم یا أولی الألباب أن تتقوا الله بالعمل بشرائعه لعلکم تفلحون.

المیزان، علامه طباطبایی، جلد 6، ص 147- 150

http://lib.eshia.ir/12016/6/148

 

[سوره المائدة (5): آیه 100]

(قُلْ لا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَ الطَّیِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (100))

ترجمه آیه‌

بگو اى محمد هرگز پاک و ناپاک مساوى نیستند هر چند زیادى ناپاکان شما را به تعجب وا دارد، پس اى خردمندان از خدا بترسید باشد که رستگار شوید (100).

بیان آیه‌

این آیه سیاقش نحوه‌اى است که گویا منفرد و غیر مربوط به ما قبل و ما بعد خود نازل شده و گویا زحمت ارتباط دادن آن به ما قبل و ما بعدش زحمتى بى نتیجه است، آیه‌ایست مشتمل بر یک مثال کلى که خداوند آن مثال را براى بیان خصوصیتى که براى دین حق است در بین سایر ادیان، و رفتار مردم نسبت به دین حق و دین باطل بکار برده است، و آن خصوصیت این است که اعتبار در هر جا با حق است، و لو اینکه اهل حق و جمعیت آن کم و معدود باشند، و در برابر خیر و سعادت باید تسلیم شد، هر چند بیشتر مردم مخصوصا اقویا از آن گریزان و روى‌گردان باشند، زیرا حق در احکام و نوامیسش جز بر عقل سلیم اعتماد ندارد، و حاشا که عقل سلیم مردم را جز به سوى صلاح مجتمعشان و جز به کارهایى که جامعه را احکام و انتظام مى‌بخشد راهنمایى نماید، خواه هواپرستان که همیشه اکثریت را دارا هستند بخواهند یا

 

نخواهند، این نظام کون است که مى‌بینیم جز پیرو آراء حقه نیست، و ذره‌اى بخاطر دلخواه هواپرستان از نظم خود صرفنظر نمى‌کند، آرى اگر حق دنبال هواهاى این و آن را مى‌گرفت آسمان‌ها و زمین فاسد مى‌شدند.

(قُلْ لا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَ الطَّیِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیثِ) گویا مراد از یکسان نبودن خبیث و طیب (پلید و پاک) این است که پاک بهتر از پلید است، و چون گفتن این حرف مثل گفتن: آنچه در جوى مى‌رود آب است، مى‌باشد، از این رو باید گفت جمله مبنى بر کنایه است، به این بیان که مقام و منزلت پاک به حسب طبع اولى و اقتضاى فطریش از ناپاک بالاتر است، بطورى که اگر عکس آن فرض شود و ناپاک براى بعضى از عوارض بهتر از پاک گردد لازمه‌اش این است که نخست مدارج کمال را یکى پس از دیگرى بپیماید تا بحد خوبى پاک رسیده و محاذى و برابر او قرار بگیرد تا خوب شود، سپس از آن درجه هم بالاتر رفته و ما فوق خوبى پاک قرار بگیرد، تا خوب‌تر از پاک شود.

بنا بر این براى نفى این مطلب گفتن اینکه: خبیث و طیب یکسان نیستند، در انکار بهترى خبیث ابلغ و رساتر است، از اینجا نیز معلوم مى‌شود براى چه نکته‌اى خبیث جلوتر از طیب ذکر شده است، سیاق کلام در این آیه بیان این جهت است که زیادى و کثرت خبیث آن را از طیب بهتر نمى‌کند، و چون در مقام بیان این جهت است، باید اول خبیث را ذکر کند، و بفرماید: بد مانند خوب نیست اگر چه خیلى هم زیاد باشد، و اما اگر در چنین مقامى بفرماید:

طیب مانند خبیث نیست، باید دنبالش فرموده باشد: و لو طیب خیلى هم کمتر از خبیث باشد، (دقت بفرمائید).

این را هم باید دانست که پاکى و پلیدى به هر معنایى که باشد دو وصف حقیقى و دو واقعیت خارجى هستند براى اشیاء، مانند طعام پاک و ناپاک، و زمین پاک و ناپاک و امثال آن، خداى تعالى هم آن دو را در امور مادى و واقعیت‌هاى خارجى بکار برده و مى‌فرماید:

(وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلَّا نَکِداً)[1] و نیز در باره روزى پاک فرموده:(وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ)[2] و اگر گاهى دیده مى‌شود که این دو کلمه در امور وضعى و اعتباریات قرار دادى بکار مى‌رود و مثلا گفته مى‌شود: حکم طیب یا خبیث،


[1] و زمین پاک و پربرکت بیرون مى‌آید گیاهش باذن پروردگارش و اما زمینى که ناپاک و شوره‌زار است جز گیاه بى فائده از آن نمى‌روید. سوره اعراف آیه 58.

[2] سوره اعراف آیه 32.

 

خلق طیب یا خبیث، این در حقیقت استعمالى است مجازى و بنوعى عنایت.

در آیه مورد بحث گر چه تقوا، یا عبارت است از انجام کارهاى نیک و طیب یا ترک کارهاى زشت و خبیث، لیکن اینکه جمله‌(فَاتَّقُوا اللَّهَ) را متفرع کرده است بر جمله‌(لا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَ الطَّیِّبُ) و اینکه مساله یکسان نبودن خبیث و طیب را از مسلمات گرفته، شاهد قوى و زنده‌ایست بر اینکه مراد از طیب و خبیث پاک و پلیدهاى خارجى و حقیقى مى‌باشد، بنا بر این، دلیل خیلى روشن است و کسى نمى‌تواند در آن خدشه کند، بخلاف اینکه اگر مراد از طیب و خبیث کارهاى نیک و بد بود که در این صورت دلیل خیلى روشن نبود، زیرا هر طائفه و ملتى هر قدر هم منحرف باشند کار خود را خوب و اعمالى که مخالف میل و هواى نفس آنهاست بد مى‌پندارند، بنا بر این در اینجا مطلب مبنى است بر مطلب دیگرى که خداى سبحان در موارد متعددى در کلام مجید خود آن را بیان فرمود، و آن مطلب این است که دین از احکام فطرت و نوامیس خلقت است، و چیزى را که دین دعوت به آن مى‌کند همان زندگى طیب و پاکیزه است، و چیزى را که از آن نهى مى‌کند همان زندگى آلوده و ناپاک است، و خدا جز طیبات را حلال نکرده، و جز خبائث را تحریم ننموده، و لذا فرموده است:(فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها لا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ)[1] و نیز فرموده‌(وَ یُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَ یُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ)[2] و نیز فرموده:(قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّهِ الَّتِی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ)[3].

[منشا قواعد دین، خبیث یا طیب بودن اشیاء عالم است و ملاک بهتر و برتر بودن، طیب بودن است نه بسیار بودن‌]

پس ما حصل کلام این شد که خداى تعالى در آیه مورد بحث‌(لا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَ الطَّیِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیثِ) مثالى زده است براى بیان اینکه قواعد دین ناشى هستند از صفاتى تکوینى که در اشیاى عالم است، از پاکیها و پلیدیها، که بى شک در سعادت و شقاوت آدمیان تاثیر تامى دارند، و فرقى در کم و زیاد آنها از جهت اثر نیست، خوبش خوب است اگر چه اندک باشد، و بدش بد است اگر چه بسیار باشد. چون چنین است هر شخص عاقلى که پاکیها و پلیدیها را از هم تشخیص مى‌دهد و عقلش قدرت قضاوت اینکه پاک از


[1] نیت خود را براى دین، مستقیم کن و به دین معتقد و مایل باش و پیروى کن فطرت خدا را همان فطرتى را که خداوند مردم را بر طبق آن آفریده، تغییر و تبدیلى براى خلقت خدا نیست، این است دین مستقیم. سوره روم آیه 30.

[2] حلال مى‌کند براى آنان هر پاکیزه‌اى را و حرام مى‌کند بر آنان پلیدیها را. سوره اعراف آیه 157.

[3] بگو اى محمد چه کسى حرام کرده لباسهاى زیبا و روزى پاکیزه‌اى را که خداوند مواد آنها را از زمین رویانده. سوره اعراف آیه 32.

 

ناپاک بهتر است، و اینکه واجب است که در سعادت زندگى خویش بکوشد و خیر را بر شر ترجیح دهد باید از خداى تعالى ترسیده و راه او را سلوک کند، هیچگاه از اینکه اکثر مردم از راه خدا منحرفند مغرور نشود، و مانند آنان به کارهاى زشت و رذایل اخلاقى تن در ندهد، هوا و هوسهاى کشنده او را از پیروى حق باز ندارد، نه از راه فریبندگى مفتونش سازد، و نه از طریق تهدید زبونش کند، که اگر در برابر اکثریت منحرف چنین استوار ایستاد امید فلاح و رسیدن به سعادت انسانیت براى او هست.

(فَاتَّقُوا اللَّهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ) این جمله تفریع است بر مثالى که در صدر آیه زده است، و محصل معنى آن با رعایت این جهت که متعلق تقوا همان احکام شرعى است که مبتنى بر پاکیها و ناپاکیهاى تکوینى است. چنین مى‌شود: هیچ عاقلى در اینکه رعایت پاکیها و اجتناب از ناپاکیها در سعادت و رستگارى آدمى تاثیر دارد شک نمى‌کند، از این رو واجب است که شما صاحبان عقل و بینش از خدا بترسید و به شرایع دین او عمل کنید تا شاید رستگار شوید.

ترجمه تفسیر المیزان، علامه طباطبایی، جلد 6، ص 216- 219

http://lib.eshia.ir/50081/6/216

 

قَالَ فَمَن رَّبُّکُمَا یَا مُوسَىٰ ‎﴿٤٩﴾‏ قَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَىٰ کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ ‎﴿طه: ٥٠﴾‏

ترجمه آیات‌

(فرعون) گفت: اى موسى؟ پروردگار شما کیست؟ (49).

گفت: پروردگار ما همان است که خلقت هر چیزى را به آن داد و سپس هدایتش کرد (50).

بیان آیات [بیان ریشه اعتقادى این سؤال فرعون که گفت:(فَمَنْ رَبُّکُما یا مُوسى‌) و توضیحى پیرامون مذهب بت پرستان و دیدگاه آنان در باره خدا و روششان در اتخاذ آلهه و ارباب‌]

این آیات فصل دیگرى از داستان موسى (ع) است، که در آن رفتن موسى و هارون نزد فرعون و تبلیغ رسالتشان مبنى بر نجات بنى اسرائیل را بیان مى‌کند، البته جزئیات جریان را هم خاطر نشان کرده، از آن جمله مساله معجزه آوردن و مقابله با ساحران و ظهور و غلبه حق بر سحر ساحران و ایمان آوردن ساحران و اشاره‌اى اجمالى به بیرون بردن بنى اسرائیل و شکافته شدن آب دریا و تعقیب کردن فرعون و لشگریانش او (موسى) و بنى اسرائیل را سر انجام غرق شدن فرعون، مى‌باشد.

(قالَ فَمَنْ رَبُّکُما یا مُوسى‌) این جمله حکایت گفتگوى فرعون و موسى است که حکایت مى‌کند فرعون به آن دو گفت: پروردگار شما کیست؟ ولى کلام موسى را که به فرعون چه بوده حکایت نکرده، چون احتیاجى به حکایت آن نبوده، زیرا از آیات قبل که خداى تعالى آن دو بزرگوار را مامور کرد که نزد فرعون شده، او را بدین توحید دعوت کنند، و از او بخواهند بنى اسرائیل را به ایشان بسپارد، معلوم بود که آن دو به فرعون چه گفته‌اند، که او در پاسخ گفته پروردگار شما کیست؟ و حتى از این جواب فرعون هم معلوم مى‌شود که کلام آن دو چه بوده است.

و نیز معلوم مى‌شود که موسى و هارون یکدیگر را شریک در دعوت معرفى کرده‌اند، لیکن موسى اصل در دعوت و قیام آن است و هارون وزیر و یاور او است، و لذا فرعون خطاب را تنها متوجه موسى نموده، و از او مى‌پرسد پروردگار شما (موسى و هارون) کیست؟.

مطلب دیگرى که از این گفتگو بدست مى‌آید این است که در هنگام تلقى وحى مامور شدند بگویند:(إِنَّا رَسُولا رَبِّکَ فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِی إِسْرائِیلَ وَ لا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْناکَ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکَ) کلمه پروردگارت دو مرتبه تکرار شد، با اینکه فرعون براى خود معتقد به پروردگارى نبود، بلکه خود را پروردگار مردم (حتى موسى و هارون) مى‌دانست، و به حکایت قرآن مى‌گفت:(أَنَا)

(رَبُّکُمُ الْأَعْلى‌ )[1]، و نیز گفته:(لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَیْرِی لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ)[2].

بنا بر این اگر در پاسخ آن دو گفت: پروردگار شما کیست؟ در حقیقت خواسته است از ربوبیت خداى سبحان براى خود تغافل کند و خود را به این راه بزند که من کلمه پروردگارت را نشنیدم لذا مى‌پرسد پروردگارى که شما رسول او هستید کیست؟.

یکى از اصول قطعى و مسلم نزد امم بت‌پرست این است که آفریدگار تمامى عالم حقیقتى است که بزرگتر از آن است که با مقیاسى اندازه‌گیرى و تحدید شود و عظیم‌تر از آن است که عقل و یا وهم کسى به او احاطه یابد و محال است کسى با عبادت خود متوجه او شده، و با قربانیش به او تقرب جوید، پس او را نباید اله و رب خود گرفت، بلکه واجب آن است که در عبادت متوجه بعضى از مقربین درگاهش شد و براى آن واسطه قربانى کرد، تا او آدمى را به خدا نزدیک نموده، در درگاهش شفاعت کند، و این واسطه‌ها همان آلهه و اربابند، و خداى سبحان نه اله است و نه رب، بلکه او اله آلهه و رب ارباب است، پس اینکه کسى بگوید: براى من ربى است، لا بد مقصودش یکى از آلهه غیر خدا است، و نمى‌تواند مقصودش خداى سبحان باشد، و در محاوره وثنى‌ها و گفتگوهاشان همین معنا مقصود است.

پس اینکه فرعون پرسید پروردگار شما کیست؟ نخواست وجود خداى سبحان را که آفریدگار همه عالم است انکار کند، و نیز این سؤال وى انکار اینکه خود او الهى دارد نیست، چون در قرآن کریم در سوره اعراف، آیه 127 مضمونى است که مى‌رساند خود فرعون نیز آلهه‌اى داشته و آن این است که: درباریانش مى‌گویند آیا موسى را به حال خود وا مى‌گذارى که مقام تو و آلهه‌ات را به هیچ بگیرد؟ .

بلکه منظور او این بوده که بفهمد اله موسى و فرعون کیست؟ آیا غیر فرعون اله و ربى دارند؟ و این همان معنایى است که گفتیم از تغافل فرعون از دعوت آن دو به خداى سبحان در اولین بار دعوتشان استفاده مى‌شد، پس فرعون چنین فرض کرده (و لو فرض شخص متجاهل) که موسى و برادرش او را به سوى بعضى آلهه غیر خدا که معمول در آن روز بوده مى‌خوانند، لذا مى‌پرسد آن اله و رب کیست؟.

آرى در میان وثنى‌ها نیز رسم بوده که هر کس از هر اله که خوشش مى‌آمده آن را اله خود مى‌گرفته و چه بسا که در گرفتن اله تفنن مى‌کردند، وقتى از یک اله سیر مى‌شدند رب و

الهى دیگر بر مى‌گزیدند، و به زودى در تفسیر جمله‌(وَ یَذْهَبا بِطَرِیقَتِکُمُ الْمُثْلى‌) خواهد آمد.

بله، عوام از بت‌پرستان گاهى سخنانى مى‌گویند که با اصول اعتقادیشان سازگار نیست، مثل اینکه به بعضى از بت‌هاى خود نسبت آفریدگارى و تدبیر مى‌دهند، با اینکه از نظر اصول اعتقادى آنان خلقت و تدبیر کار ارباب بتها است نه خود بتها.

[اقوال مختلفى که در باره مذهب و اعتقاد فرعون نقل شده است‌]

پس خلاصه مذهب بت‌پرستان این است که ایشان خداى را منزه از این مى‌دانند که کسى او را عبادت کند، و به درگاهش تقرب جوید، و اگر بخواهند به درگاه او تقرب جویند، بعضى از خلق خداى را شفیع او قرار مى‌دهند، و آن واسطه را که یا ملائکه است و یا جن و یا قدیسین از بشر عبادت مى‌کنند، و بسیارى از بت‌پرستان سلاطین بزرگ را هم معبود خود بر مى‌گزینند، و آنها را مظاهر عظمت خدا مى‌دانند ولى در عین حال معبود بودن یک سلطان را مانع از این نمى‌دانند که خود آن سلطان نیز معبودى دیگر داشته باشد یعنى از یک سو عابد رب خود و از سوى دیگر معبود دیگران باشد، هم چنان که در روم قدیم که بیشترشان از وثنیت صابئه بودند، صاحب خانه را رب اهل خانه مى‌دانستند، فرعون زمان موسى هم از آنها بود، که از یک سو معبود مردم بود، و از سوى دیگر ادعاى الوهیت مى‌کرد، و مردم او را مى‌پرستیدند، و همین معنا از خلال آیات قرآن کریم نیز به دست مى‌آید.

اشکالى که به بسیارى از مفسرین متوجه مى‌شود از اینجا روشن مى‌گردد. در روح المعانى گفته: بعضى از مفسرین معتقدند که فرعون عارف به خداى عز و جل بود، چیزى که هست چون معاند و لجباز بود، زیر بار دعوت موسى نمى‌رفت. این گروه از مفسرین بر مدعاى خود به عده‌اى از آیات استدلال کرده‌اند و نیز استدلال کرده‌اند به اینکه سلطنت فرعون از قبطیان تجاوز نکرد و به حدود شام نرسید، به شهادت اینکه موسى (ع) وقتى از نزد او فرار کرد به مدین آمد و شعیب (ع) به او گفت: نترس که از مردم ستمکار نجات یافتى، آن وقت چطور ممکن است معتقد باشد به اینکه الهه همه عالم است؟ و نیز دلیل آورده‌اند به اینکه فرعون قطعا مردى عاقل بوده، چون به حد تکلیف رسیده بود و هر عاقلى به بداهت و ضرورت مى‌داند که نیست بوده و هست شده، و کسى که چنین باشد به مدبرى محتاج است پس در نتیجه معتقد به مدبر خواهد بود.

بعضى دیگر از مردم گفته‌اند: فرعون خدا را نمى‌شناخته، با اینکه اتفاق دارند که هیچ عاقلى معتقد به این نمى‌شود که خودش خالق آسمان و زمین و آنچه بین آن دو است باشد، چیزى که هست در کیفیت جهل او به خدا اختلاف کرده‌اند، عده‌اى احتمال داده‌اند دهرى و منکر وجود صانع بوده و یا ممکن است معتقد بوده که ممکن الوجود احتیاجى به مؤثر

ندارد و عالم به طور اتفاقى موجود شده است، هم چنان که از ذى مقراطیس و پیروانش نقل شده که چنین اعتقادى داشته‌اند.

بعضى دیگر احتمال داده‌اند که او مردى فلسفى بوده، یعنى قائل به وجود علتى براى ایجاد عالم بوده، جمعى دیگر احتمال داده‌اند که از ستاره‌پرستان بوده است، و یا احتمال داده‌اند بت‌پرست بوده، و یا احتمال داده‌اند از حلولى مذهبان بوده که براى خدا جسم قائل بوده‌اند، و اگر براى خود ادعاى ربوبیت مى‌کرده منظورش این بوده که زیر دستانش باید طوق اطاعت او را گردن نهند و از غیر او اطاعت نکنند، این بود خلاصه گفتار روح المعانى‌[1].

که خواننده عزیز با رجوع به حقیقت مذهب وثنى‌ها متوجه مى‌شود که هیچ یک از این اقوال و احتمالات، و هیچ یک از ادله‌اى که بدان استدلال کرده‌اند مطابق با واقع نیست.

[توضیح نکات و دقائق جواب موسى 7 که فرمود:(رَبُّنَا الَّذِی أَعْطى‌ کُلَّ شَیْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‌) که در قالب برهان خلق و هدایت همه چیز رب العالمین را معرفى نمود]

(قالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطى‌ کُلَّ شَیْ‌ءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى‌) سیاق آیه، یعنى وقوع آن در جواب از سؤال فرعون، که پرسید: پروردگار شما کیست این معنا را مى‌رساند که کلمه خلقه به معناى اسم مصدر باشد و ضمیر آن به کلمه شى‌ء برگردد، پس مراد، وجود خاص هر چیزى است.

کلمه هدایت به معناى این است که راه هر چیز را به آن طورى نشان دهیم که او را به مطلوبش برساند، و یا لا اقل راهى که به سوى مطلوب او منتهى مى‌شود به او نشان دهیم و برگشت هر دو معنا به یک حقیقت بر مى‌گردد و آن عبارت است از نوعى رساندن مطلوب، حال یا رساندن به خود مطلوب، و یا رساندن به طریق منتهى به آن.

در این آیه نامى از هدایت برده شده ولى از هدف برده نشده، و در کلام چیزى که بتواند مفعول هدى واقع باشد جز کلمه شى‌ء نیست، پس ظاهر آیه این مى‌شود که مراد هدایت همه اشیاى مذکور در سابق- به سوى مطلوبش باشد و مطلوب آن همان هدفى است که به خاطر آن خلق شده، و معناى هدایتش به سوى آن هدف راه بردن و به کار انداختنش به سوى آن است، همه این استفاده‌هایى که کردیم از راه مناسبت بعضى از جملات با بعضى دیگر است.

پس برگشت معناى آیه به این مى‌شود که پروردگار من آن کسى است که میان همه موجودات رابطه برقرار کرده و وجود هر موجودى را با تجهیزات آن یعنى قوا و آلات و آثارى که به وسیله آن به هدفش منتهى مى‌شود، با سایر موجودات مرتبط نموده است، مثلا جنین از

ترجمه المیزان، جلد 14، ص 225- 231

http://lib.eshia.ir/50081/14/225

 

قَالَ فَمَن رَّبُّکُمَا یَا مُوسَىٰ ‎﴿٤٩﴾‏ قَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَىٰ کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ ‎﴿طه: ٥٠﴾‏

 

( بیان )

فصل آخر من قصة موسى علیه‌السلام یذکر فیه خبر ذهاب موسى وهارون علیه‌السلام إلى فرعون وتبلیغهما رسالة ربهما فی نجاة بنی إسرائیل ، وقد فصل فی الآیات خبر ذهابهما إلیه وإظهارهما آیات الله ومقابلة السحرة وظهور الحق وإیمان السحرة وأشیر إجمالا إلى إسراء بنی إسرائیل وشق البحر واتباع فرعون لهم بجنوده وغرقهم.

قوله تعالى : « قالَ فَمَنْ رَبُّکُما یا مُوسى » حکایة لمحاورة موسى وفرعون وقد علم مما نقله تعالى من أمره تعالى لهما أن یذهبا إلى فرعون ویدعواه إلى التوحید ویکلماه فی إرسال بنی إسرائیل معهما ، ما قالا له فهو محذوف وما نقل من کلام فرعون جوابا دال علیه.

ویظهر مما نقل من کلام فرعون إنه علم بتعریفهما أنهما معا داعیان شریکان فی الدعوة غیر أن موسى هو الأصل فی القیام بها وهارون وزیره ولذا خاطب موسى وحده وسأل عن ربهما معا. وقد وقع فی کلمة الدعوة التی أمرا بأن یکلماه بها « إِنَّا رَسُولا رَبِّکَ فَأَرْسِلْ مَعَنا بَنِی إِسْرائِیلَ وَلا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْناکَ بِآیَةٍ مِنْ رَبِّکَ » إلخ ، لفظ « رَبِّکَ » خطابا لفرعون مرتین وهو لا یرى لنفسه ربا بل یرى نفسه ربا لهما ولغیرهما کما قال فی بعض کلامه المنقول منه : « أَنَا رَبُّکُمُ الْأَعْلى » النازعات : ٢٤ ، وقال : « لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلهَاً غَیْرِی لَأَجْعَلَنَّکَ مِنَ الْمَسْجُونِینَ » الشعراء : ٢٩ ، فقوله : « فَمَنْ رَبُّکُما » ـ وکان الحری بالمقام أن یقول فمن ربی الذی تدعیانه ربا لی؟ أو ما یقرب من ذلک ـ یلوح إلى أنه یتغافل عن کونه سبحانه ربا له کأنه لم یسمع قولهما « رَبِّکَ » ویسأل عن ربهما الذی هما رسولان من عنده.

وکان من المسلم المقطوع عند الأمم الوثنیین أن خالق الکل حقیقة هی أعلى من أن یقدر بقدر وأعظم من أن یحیط به عقل أو وهم فمن المستحیل أن یتوجه إلیه بعبادة أو یتقرب إلیه بقربان فلا یؤخذ إلها وربا بل الواجب التوجه إلى بعض مقربی خلقه بالعبادة والقربان لیقرب الإنسان من الله زلفى ویشفع له عنده فهؤلاء هم الآلهة والأرباب ولیس الله سبحانه بإله ولا رب وإنما هو إله الآلهة ورب الأرباب فقول القائل : إن لی ربا إنما یعنی به أحد الآلهة من دون الله ولیس یعنی به الله سبحانه ولا یفهم ذلک من کلامه فی محاوراتهم.

فقول فرعون : « فَمَنْ رَبُّکُما » لیس إنکارا لوجود خالق الکل ولا إنکار أن یکون له إله کما یظهر من قوله : « وَیَذَرَکَ وَآلِهَتَکَ » الأعراف : ١٢٧ ، وإنما هو طلب منه للمعرفة بحال من اتخذاه إلها وربا من هو غیره؟ وهذا معنى ما تقدم أن فرعون یتغافل فی قوله هذا عن دعوتهما إلى الله سبحانه وهما فی أول الدعوة فهو یقدر ولو کتقدیر المتجاهل أن موسى وأخاه یدعوانه إلى بعض الآلهة التی یتخذ فیما بینهم ربا من دون الله فیسأل عنه ، وقد کان من دأب الوثنیین التفنن فی اتخاذ الآلهة یتخذ کل منهم من یهواه إلها وربما بدل إلها من إله فتلک طریقتهم وسیأتی قول الملإ : « وَیَذْهَبا بِطَرِیقَتِکُمُ الْمُثْلى » نعم ، ربما تفوه عامتهم ببعض ما لا یوافق أصولهم کنسبة الخلق والتدبیر إلى نفس الأصنام دون أربابها.

فمحصل مذهبهم أنهم ینزهون الله تعالى عن العبادة والتقرب وإنما یتقربون استشفاعا إلیه ببعض خلقه کالملائکة والجن والقدیسین من البشر ، وکان منهم الملوک العظام عند کثیر منهم یرونهم مظاهر لعظمة اللاهوت فیعبدونهم فی عرض سائر الآلهة والأرباب وکان لا یمنع ذلک الملک الرب أن یتخذ إلها من الآلهة فیعبده فیکون عابدا لربه معبودا لغیره من الرعیة کما کان رب البیت یعبد فی بیته عند الروم القدیم وکان أکثرهم من الوثنیة الصابئة ، فقد کان فرعون موسى ملکا متألها وهو یعبد الأصنام وهو الظاهر من خلال الآیات الکریمة.

ومن هنا یظهر ما فی أقوال کثیر من المفسرین فی أمره قال فی روح المعانی :ذهب بعضهم إلى أن فرعون کان عارفا بالله تعالى إلا أنه کان معاندا واستدلوا علیه بعدة من الآیات. وبأن ملکه لم یتجاوز القبط ولم یبلغ الشام ألا ترى أن موسى (ع) 

لما هرب إلى مدین قال له شعیب علیه‌السلام : لا تخف نجوت من القوم الظالمین فکیف یعتقد أنه إله العالم؟ وبأنه کان عاقلا ضرورة أنه کان مکلفا وکل عاقل یعلم بالضرورة أنه وجد بعد العدم ومن کان کذلک افتقر إلى مدبر فیکون قائلا بالمدبر.

ومن الناس من قال : إنه کان جاهلا بالله تعالى بعد اتفاقهم على أن العاقل لا یجوز أن یعتقد فی نفسه أنه خالق السماوات والأرض وما بینهما واختلفوا فی کیفیة جهله. فیحتمل أنه کان دهریا نافیا للصانع أصلا ، ولعله کان یقول بعدم احتیاج الممکن إلى مؤثر وأن وجود العالم اتفاقی کما نقل عن ذی مقراطیس وأتباعه.

ویحتمل أنه کان فلسفیا قائلا بالعلة الموجبة ویحتمل أنه کان من عبدة الکواکب ویحتمل أنه کان من عبدة الأصنام ، ویحتمل أنه کان من الحلولیة المجسمة ، وأما دعاؤه لنفسه بالربوبیة فبمعنى أنه یجب على من تحت یده طاعته والانقیاد له وعدم الاشتغال بطاعة غیره. انتهى بنحو من التلخیص.

وأنت بالرجوع إلى حاق مذهب القوم تعرف أن شیئا من هذه الأقوال والمحتملات ولا ما استدلوا علیه لا یوافق واقع الأمر.

قوله تعالى : « قالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطى کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدى » سیاق الآیة ـ وهی واقعة فی جواب سؤال فرعون : « فَمَنْ رَبُّکُما یا مُوسى » ـ یعطی أن « خَلْقَهُ » بمعنى اسم المصدر والضمیر للشیء فالمراد الوجود الخاص بالشیء.

والهدایة إراءة الشیء الطریق الموصل إلى مطلوبه أو إیصاله إلى مطلوبه ویعود المعنیان فی الحقیقة إلى معنى واحد وهو نوع من إیصال الشیء إلى مطلوبه إما بإیصاله إلیه نفسه أو إلى طریقه الموصل إلیه. وقد أطلق الهدایة من حیث المهدی والمهدی إلیه ، ولم یسبق فی الکلام إلا الشیء الذی أعطی خلقه فالظاهر أن المراد هدایة کل شیء ـ المذکور قبلا ـ إلى مطلوبه ومطلوبه هو الغایة التی یرتبط بها وجوده وینتهی إلیها والمطلوب هو مطلوبه من جهة خلقه الذی أعطیه ومعنى هدایته له إلیها تسییره نحوها کل ذلک بمناسبة البعض للبعض.

فیئول المعنى إلى إلقائه الرابطة بین کل شیء بما جهز به فی وجوده من القوى والآلات وبین آثاره التی تنتهی به إلى غایة وجوده فالجنین من الإنسان مثلا وهو ...

المیزان، جلد 14، ص 164- 166

http://lib.eshia.ir/12016/14/164

 

ذکر صلوات بر حضرت ولی عصر:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

 

۱۴۰۲/۱۲/۲۲

فرازی از بیانات حضرت ولی فقیه رهبری مد ظله العالی در محفل انس با قرآن کریم

من سال گذشته در همین جلسه عرض کردم(۱۲) شما وقتی تلاوت میکنید، چه کار میخواهید بکنید؟ قرآن را میخواهید نشان بدهید یا خودتان را میخواهید نشان بدهید؟ این مهم است. خب ماها که ضعیفیم؛ اینکه بکلّی خودمان را کنار بزنیم، حذف کنیم، عقب بزنیم، از امثال بنده، آدمهای ضعیف که برنمی‌آید؛ امّا حدّاقل توجّه داشته باشیم که هدف اصلی، مطرح کردن قرآن است؛ حالا «خود» هم کنارش مطرح شد، شد. قرآن باید مطرح بشود؛ این در نوع تلاوت شما خیلی فرق ایجاد میکند. یک جاهایی آدم میبیند که این قاری‌های معروف بزرگی که هستند، این نکته بعضاً در کارشان مشاهده نمیشود. خب، فرض کنید تکرار [آیات] یک جاهایی، در یک آیاتی خوب است، یک جاهایی لازم است؛ امّا چقدر تکرار؟ تلاوتی را من گوش میکنم، یک آیه‌ای که هیچ لزومی هم ندارد تکرار بشود، قاری این آیه را ده بار تکرار میکند! معنای این چیست؟ معنایش این است که این قاری موسیقی‌دان خوبی است، صدای خوشی هم دارد، میخواهد این را با شکلهای مختلف بخواند. [مثلاً] «اِذ قالَ یوسُفُ لِاَبیه»؛(۱۳) خب «اِذ قالَ یوسُفُ لِاَبیه» که تکرار ندارد؛ حالا بفرض، دو مرتبه [تکرار شود، امّا] این را ده مرتبه تکرار کردن [دلیلی ندارد]. اینکه میگویم ده مرتبه، حالا شاید مثلاً نُه مرتبه [بوده]! من شمردم، همین‌طور تکرار، تکرار، تکرار! این، آن چیزی نیست که انسان از قاری توقّع دارد؛ این را نباید ما فراموش کنیم.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55611

 

مسئله ی توحیدی اینجا این است که چطور قرار است خدایت را بشناسی وقتی فرعونیت انا ربکم الاعلی در تو غلبه کرده است. و بعد حتی وقتی خدای توحیدی را هم شناختی، مسئله برمی گردد به اینکه حضرت رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله را هم بتونی بشناسی و نهایتاً ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم بتوانی بشناسی. همانطوری که می فرمایند این یک از خود گذشتگی را می طلبد که در صورت عدم وجود این از خود گذشتگی، نمی توان حتی قرآن را هم دریافت و چه رسد به اینکه بخواهیم به فلسفه و ریاضی فیزیک و علوم طبیعی و حکمت الهی هم دست یابیم هر چند که از راه های ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... و حتی انقلابی هم از حالات خلاء هم به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کنیم. ما می خواهیم با وصل شدن به انقلاب امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم انقلابمان جهانی شود. و حالا فرض بفرمایید که جامعه شناس جک گلدستون دانشگاه جورج میسون و امثالهم هم در یورونیوز و غیره زن زندگی آزادی را تحلیل می کنند که چطور انقلابی و بلکه ضد انقلابی را در ایران طراحی کنند و .... روز عدد پی هم مبارک باد! دیر شد، دیر شد، بنده ی حقیر رفتم نماز جماعت و افطار. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

https://arxiv.org/abs/2401.13043

https://arxiv.org/abs/2402.17658

یَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَىٰ أَدْبَارِکُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِینَ ‎﴿المائدة: ٢١﴾‏

إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ‎﴿طه: ١٢﴾‏

إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ‎﴿النازعات: ١٦﴾‏

 

 

۱۴۰۲/۱۲/۲۲

بیانات در محفل انس با قرآن کریم

تلاوت یک هنر است، منتها تفاوتش با هنرهای دیگر این است که مقدّس است؛ «هنر مقدّس». این خیلی چیز خوبی است؛ این، هم هنر است ــ برترین زیبایی‌های ناشی از ذهن انسان، هنر نامیده میشود ــ هم دارای تقدّس است؛ امّا نکته‌ی اساسی این است که این هنر و همه‌ی پیرایه‌های این هنر و همه‌ی آرایه‌های این هنر ــ که شماها که اهل این هنر هستید، توجّه به این پیرایه‌ها و آرایه‌ها دارید ــ همه‌ی اینها ابزار است، همه‌ی اینها وسیله است. ابزارِ چه چیزی؟ ابزار انتقال معنی.

...

از «غنای حرام» جدّاً پرهیز بشود؛ این را توجّه داشته باشید. البتّه در باب غنا حرف زیاد است، امّا بعضی از الحان، غنا است. بنده حالا صریح بگویم؛ من تلاوتها را گوش میکنم، بخصوص بیشتر آنچه از رادیو پخش میشود. گاهی اوقات بعضی از این قرّاء معروف مصری وقتی میخوانند، بنده خاموش میکنم؛ یعنی شبهه میکنم. مثلاً فرض کنید محمّد عمران بعضی اوقات وقتی میخواند، واقعاً من شبهه میکنم. حالا ظاهراً از دنیا هم رفته؛ خدا رحمتش کند. یا بعد از او مثلاً عبدالمنعم؛ اینها خوش‌خوانند، صداهای خوبی دارند، انصافاً در موسیقی هم فوق‌العاده استاد هستند، امّا گاهی اوقات آنچه او میخوانَد، سبْک خواندنِ غناهای عربی است؛ یعنی تلاوت قرآن نیست. البتّه بعضی از اساتید برجسته و بزرگ قرآن هم که بنده به آنها خیلی علاقه دارم، گاهی اوقات یک چنین چیزهایی در کارشان دیده میشود؛ یعنی این‌جور نیست که بخواهیم بگوییم آنها [اشکالی ندارند]؛ بعضی هم نه؛ بعضی از این قدیمی‌ها مثل عبدالفتّاح شعشاعی و امثال اینها، انصافاً از چهارچوب تلاوت قرآنی هیچ تجاوز نمیکنند؛ [امّا] این جوانهای امروزی که از مصر گاهی اینجا و آنجا پیدایشان میشود و یک چیزهایی میخوانند، چرا، اینها انصافاً خیلی اوقات از آن ضوابط و موازین تخطّی میکنند. این هم یک نکته.

...

اینجا تصویر غزّه را نشان دادند. آن چیزی که حالا متناسب با جلسه‌ی ما بود، تلاوت قرآن بود. دیدید بچّه‌هایی که قرآن میخواندند، همه از حفظ میخواندند؛ همه حافظ بودند، این تکّه‌ها را [از حفظ میخواندند]. راه حفظ هم همین است؛ من قبلاً هم گفته‌ام که از نوجوانی بایستی حفظ شروع بشود؛ اینها حافظ قرآنند. هم حافظ قرآنند، هم به برکت اینکه عرب‌زبان هستند، مفاهیم قرآن را میفهمند. این [قرآن] است که توانسته این ذُروه(۲۱) و قلّه‌ی استقامت را در غزّه و در فلسطین، بخصوص در خود غزّه، به دنیا نشان بدهد؛ این [اثر] قرآن است. این، [آن] صبری است که قرآن میخواهد؛ این استقامتی است که قرآن توصیه میکند؛ این پاداشی است که قرآن به صابرین وعده میدهد؛ این است که اینها را نگه داشته.

امروز کاری که در غزّه دارد انجام میگیرد، از دو طرف در اوج است: از لحاظ جنایت و خباثت و وحشیگری و خونخواری در اوج است. بنده سراغ ندارم در جایی دشمنی مجهّز به انواع سلاح، حمله کند به یک مردمی که هیچ سلاحی ندارند؛ نه اینکه سلاحشان عقب‌تر است؛ هیچ سلاحی ندارند. مردم بی‌دفاع غزّه، مردم عادّی در بیمارستان، در مسجد و در کوچه و بازار که سلاح ندارند؛ با انواع سلاح [به این مردم] حمله کند و به این اکتفا نکند، گرسنگی و تشنگی بدهد به این مردم بی‌دفاع، و بچّه‌های کوچک و کودکان شیرخوار از گرسنگی بمیرند! بنده سراغ ندارم؛ این اوج خونخواری است، اوج وحشیگری است؛ این مفتضح‌کننده‌ی آن تمدّنی است که عقبه‌اش اینها است؛ اینها تمدّن غرب است؛ این دیگر پشت پرده نیست؛ این واضح است، آشکار است، جلوی چشم همه است، همه‌ی دنیا دارند می‌بینند. این از این طرف قضیّه. آن طرف هم در اوج است؛ این صبر بی‌نظیر، این ایستادگی مردم. قدرت رزمندگی حماس و مقاومت موجود فلسطین در غزّه یک طرف، استقامت مردم و خسته نشدن مردم یک طرف.

البتّه دشمن هیچ غلطی نتوانسته بکند، نتوانسته به مقاومت ضربه بزند. مبارزین مقاومت به بیرون پیغام دادند ــ که حالا به گوش ما هم رسیده ــ که از ناحیه‌ی ما نگران نباشید؛ بیش از اغلب، یعنی مثلاً نزدیک به نود درصد امکاناتمان و توانایی‌هایمان محفوظ است. این خیلی مهم است. چند ماه است که [صهیونیست‌ها] با انواع سلاحها، با انواع کمکهای خائنانه‌ و ظالمانه‌ی آمریکا و دیگران دارند با مقاومت فلسطین میجنگند، مقاومت همچنان قدرتمند، همچنان ایستاده، آنجا حضور دارد و به توفیق الهی، به فضل الهی، مقاومت بینی صهیونیست‌ها را به خاک خواهد مالید.

دنیای اسلام مکلّف است، موظّف است، تکلیف دینی دارد که هر کس هر جور میتواند کمک کند، و حرام قطعی و جنایت واقعی است کمک به دشمن اینها از سوی هر کسی باشد. و متأسّفانه در دنیای اسلام، کسانی، قدرتهایی، دولتهایی هستند که به دشمنان این مردم مظلوم کمک میکنند؛ ان‌شاءالله یک روزی، هم خودشان پشیمان میشوند و سزای این خیانت را خواهند دید، هم خواهند دید که بی‌فایده بوده است آنچه انجام دادند.

امیدواریم پروردگار عالم روزبه‌روز اسلام و مسلمین را عزّت و نصرت بیشتری عنایت کند.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55611#_ftnref14

 

یک مسئله ی مقدسی که داریم این است که ام کلثوم بنت علی بن ابی طالب است. و حالا مثلاً ام کلثوم خواننده مصری را هم داریم دیگر هیچ چیز مقدسی هم در آن وجود ندارد الا اینکه بعضی یحتمل مدعی شوند که هنر موسیقی نیز زیبایی دارد دیگر. به همین ترتیب، نغمات تلاوت قرآن هم در موسیقی و خوانندگی نیز استفاده می شوند، ولی هنر تلاوت قرآن مقدس است ولی هنر موسیقی و خوانندگی را یحتمل می توان در ماحی و تواشیح و امثالهم هم استفاده کرد ولی به خودی خود موسیقی و خوانندگی چیز مقدسی ندارد. و اما خوب، نوجوانان هم یحتمل حتی یک تقدسی در موسیقی پاپ و امثالهم برای خودشان متصور می شوند! تخیلات و توهمات است دیگر.

ولی اینجا یک مسئله ی جدیتری هم هست و آن اینکه همانطوری که شنونده ی تلاوت قرآن از آن استفاده می برد، همانطور هم از فرایندهای علمی هم مردم استفاده می برند. ولی این یک هنری- و آن هم هنری توحیدی- را می طلبد که چطور کسی را بتوانیم یک دانشمند هم نشان دهیم و بلکه چطور هم برای علم تبلیغ کنیم و آن را رواجش هم دهیم. یعنی علومی مثل ریاضی یا فیزیک که معلوم است که همه می گویند به حکمت الهی مربوط نمی شود و بلکه دانشمندان کمونیست و ملحد هم بدان می پردازند. نکته ای که قرآن کریم را بین حکمت الهی، و ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم وصل می کند همینجا است. یعنی بعضی یحتمل اشکال هم کنند که خوب اقلیتهای قومی یا مذهبی یا حتی زنان هم نباید از تحصیل علوم طبیعی و بلکه حکمت الهی هم محروم شوند. درست هم هست، ولی مسئله ی توحیدی موضوع اینجا است که آیا مستضعفین را هم ما چقدر کمک می کنیم تا وارد این علوم طبیعی و ریاضی و فلسفی و حتی الهی هم شوند؟ یعنی نکته اینجا است که آیا شما می توانید از خودتان بگذرید و به مستضعفین هم بپردازید، یا خود ادعای خدایی هم می فرمایید و بلکه مستضعفین را هم فرعونی آنچنان هم سرکوب می کنید که دیگر نتوانند از خود سر سوزنی هم دفاع کنند و بلکه اگر هم دفاعی کردند؛ آنچنان بمبارانشان می کنید که دیگر از جایشان هم نتوانند بلند شوند و حتی گرسنگی و تشنگی شان هم می دهید که به خوردن برگهای درختان و غذاهای دامی بپردازند و .... ولی خوب، ریاضی هم ریاضی است دیگر و فیزیک هسته ای هم که حالا خیلی هم یحتمل ریاضی بخواهد ولی باز هم فیزیک هسته ای و نه ریاضی است. هر کس هم که اینها را دارد، خیلی هم هنر کرده است دیگر. حالا خوب، هر کس هم اینها را بلد است، شاگرد و دانشجو و طلبه هم که شده مجبور است حتی برود آن ور دنیا هم این علوم را کسب کند یا خیر هر چقدر هم یحتمل بخواهد از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند و چقدر هم که چنین کند نیز بماند؟! و اما هنر توحیدی اینجا هم هست که آنچنان که قرآن را می خواند یحتمل نمی تواند هم کاملاً از خودش بگذرد، همانطور هم این علوم را هم یاد می گیرد و استاد هم می شود ولی باز هم آیا غیر از این است که می گوید خدا نزد ما است و لا غیر؟ این است که می بینیم در یک مکان مقدسی هم که هم برای یهود و هم برای نصاری و هم برای مسلمانان مثل فلسطین همه و همه مقدس است، آیا دارد چه می گذرد و بلکه آیا نشانه های توحیدی جنگ و دعوا هم کجا است که دیگر اقوام غیر توحیدی هم باید بیایند از موحدین هم بیاموزند؟! واقعً هم یک جنگ و دعوایی است در مسائل توحیدی که آیا چقدر هم در تنزل آن در ریاضی فیزیک به وحدت نیروها و مدل استاندارد ذرات فیزیک، مسئله مقدس فراموش هم شده است! خدایا از گناهان ما بگذر و یک عقلی هم به این صهیونیستها بده. دیر شد، دیر شد، بروم برسم نماز جماعت  و افطار و .... نکته اینجا است که یک هنری هم می خواهد که شاگرد بسمت عمامه گذاشتن بر سر هم پیش می رود یا اینکه حتی بسمت این غلطهای زیادی هم پیش نرود که وسط شاگردیش یا ول کردن آن هم تصمیم می گیرد حتی عمامه ی بعضی ملاها را هم بزند بیاندازد. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة والنصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المستشدین بین یدیه

 

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَن کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿البقرة: ١٨٥﴾‏

فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِّنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ ‎﴿البقرة: ٥٩﴾

 

کل یوم عاشورا، کل ارض کربلا

 

۱۴۰۲/۱۲/۲۲

در اولین روز از ماه مبارک رمضان ۱۴۴۵محفل انس با قرآن کریم در حضور رهبر انقلاب

 بخش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب در این دیدار:
 این قرآن است که توانسته ‌این قله‌ی استقامت را در غزه و در فلسطین به دنیا نشان بدهد، این صبری است که قرآن میخواهد،‌ این استقامتی است که قرآن توصیه میکند. این پاداشی است که قرآن به صابرین وعده میدهد، این است که اینها را نگه داشته.

امروز کاری که در غزه دارد انجام میگیرد از دو طرف در اوج است. از لحاظ جنایت و خباثت و وحشی‌گری و خونخواری در اوج است. بنده سراغ ندارم. در جایی دشمنی مجهز به انواع سلاح حمله کند به یک مردمی که هیچ سلاحی ندارند. نه اینکه سلاح‌هایشان عقب‌تر است، هیچ سلاحی ندارند.

مردم بی‌دفاع غزه، مردم عادی در بیمارستان، در مسجد، در کوچه و بازار که سلاح ندارند. حمله کند با انواع سلاح و به این اکتفا نکند، گرسنگی و تشنگی بدهد به این مردم بی‌دفاع و بچه‌های کوچک، کودکان شیرخوار از گرسنگی بمیرند، بنده سراغ ندارم. این اوج خونخواری است، اوج وحشی‌گری است. این مفتضح کننده‌ی آن تمدنی است که عقبه‌اش اینهاست. اینها تمدن غرب است، این دیگر پشت پرده نیست، این واضح است، آشکار است، جلوی چشم همه است. همه‌ی دنیا دارند میبینند.

آن طرف قضیه هم در اوج است، این صبر بی‌نظیر، این ایستادگی مردم، قدرت رزمندگی حماس یک طرف و مقاومت موجود فلسطین، در غزه، قدرت این رزمندگی اینها یک طرف، استقامت مردم و خسته نشدن مردم یک طرف. البته دشمن هیچ غلطی نتوانسته بکند، نتوانسته به مقاومت ضربه بزند.  

مبارزین مقاومت به بیرون پیغام دادند که حالا به گوش ما هم رسیده که از ناحیه‌ی ما نگران نباشید. از ناحیه‌ی ما نگران نباشید. ما اغلب یعنی بیش از اغلب نزدیک به ۹۰ درصد مثلاً امکاناتمان و توانایی‌هایمان محفوظ است. خیلی مهم است. چند ماه است دارند با انواع سلاحها، با انواع کمکهای خائنانه و ظالمانه‌ی آمریکا و دیگران میجنگند با مقاومت فلسطین مقاومت هم چنان قدرتمند، هم چنان ایستاده آنجا حضور دارد و به توفیق الهی به فضل الهی مقاومت بینی صهیونیستها را به خاک خواهد مالید.

دنیای اسلام مکلّف است، موظف است، تکلیف دینی دارد، هر کس هر جور میتواند کمک کند و حرام قطعی و جنایت واقعی است کمک به دشمن اینها از سوی هر کسی باشد. و متأسفانه در دنیای اسلام هستند کسانی، قدرتهایی، دولتهایی که به دشمنان این مردم مظلوم کمک میکنند.

ان‌شاءالله یک روزی هم خودشان پشیمان میشوند. و سزای این خیانت را خواهند دید. هم خواهند دید که بی‌فایده بوده است آنچه که انجام دادند. امیدواریم پروردگار عالم روز به روز اسلام و مسلمین را عزّت و نصرت بیشتری عنایت کند.

این خبر درحال بروزرسانی است...

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=55601

 

یک نکته ای که در تفسیر نهضت عاشورا و بحث کل یوم عاشورا کل ارض کربلا نهفته است این است که بعضی یحتمل اشکال هم کنند که خوب بالاخره امام حسین علیه السلام خود بعد از اینکه همه قتل عام هم شدند نیز شهید شد و حماسه ی کربلا در روز عاشورا پدید هم آمد. ولی دیگر بعد از آن که دوباره هر روز همان قتل عام و بلکه شهادت امام حسین علیه السلام دوباره و دوباره هم تکرار نمی شود؟! از آن طرف هم این اشکال هم می شود که خود امام حسین علیه السلام را هم حتی شهیدش کردند در واقعه ی کربلا، ولی مسئله از این نوع نیست که امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دشمن آنقدر جرات نیز دارد که شهیدش خواهند کرد. ولی این را فرض بفرمایید در غزه هم مشاهده می شود که دشمن چطور دارد حمله می کند و می کشد و حتی به کودکان و زنان و مردم بی دفاع هم رحم نمی شود و بلکه از گرسنگی و تشنگی هم تلف می شوند. و اما آیا غیر از این هم هست که از این میان دوباره عده ای هم بیرون می آیند و بالاخره جنگ دیر یا زود تمام هم می شود، و اما دوباره کربلایی دیگر هم در پیش است یا خیر؟

این مسئله را یحتمل در مورد حضرت ولایت فقیه مد ظله العالی و ولی امر مسلمین جهان نیز مطرح  کنند که او که خود در میان حماسه ای کربلایی همچون امام حسین صلوات الله و سلامه علیه واقع نشده است آنچنان که همه و همه ی اهل بیت و یاران امام حسین علیه السلام هم یا شهید یا اسیر هم شدند و سرها هم بر سر نیزه ها رفتند. البته اگر هزار ولی فقیه و مراجع تقلید هم بیایند و بروند، باز در مورد هزار و یکمین هم یحتمل همین سوال مطرح می شود. و یحتمل بتوان گفت که این سوال برای خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم مطرح است. ولی بعضی یحتمل این قول را فراموش می کنند که کشتن انبیاء و اوصیاء و ائمه ی اطهار لزوماً به کشتن فیزیکی آنها هم نیست و بلکه سر آنها را هم فاش کردن آیا می تواند باشد یا خیر همانطوری که در بحث روایتی در رابطه با آیات مربوط به آیه 59 سوره بقره از قول امام صادق علیه السلام هم آمده است؟! و لذا مسئله این هم فقط نیست که پس چرا کسی ادعا هم می کند حسینی است ولی خودش هم پس چرا شهید نشده است؟ مسئله بلکه این است که حماسه ی حسینی دچار یک مظلومیتی است که خود شخص امام حسین صلوات الله و سلامه علیه را هم از همه بیشتر فرا گرفته است و غیر قابل انکار است. ولی بین مردم و ولی امر مسلمین جهان که قرار هم هست شاگرد و دانشجو و طلبه را نیز از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب درجات متعالیه و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم آیا چقدر چقدرها حتی المقدور برساند، با همه ی درسهایی که از خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و انسان 250 ساله و حماسه حسینی در طول تاریخ قرار است بشر هم یاد بگیرد، یحتمل باز هم هنوز کربلا همان کربلا و بلکه مسئله همان حماسه ی حسینی هم هست؟! و غزه هم همین است و تا روز قیامت هم همین است؟ این است که می فرمایند در تلاوت قرآن کریم یک هنری هست که مقدس هم هست. یک چیزهایی هستند که مقدس اند. قلب مقدس امام زمان هم مقدس است و انسان خوب است بتواند به حدی برسد که قلب مقدس امام زمان عجل الله فرجه الشریف را بتواند درک کند و بلکه در جاهلیت هم نمیرد؛ ولی خوب، ما کجا و این حرفها کجا؟! بنده ی حقیر هنوز مانده ام که از هیولای فلسفی هم چطور بتوان به مهتاب هیولایی مانستری هم آیا چقدر رسید و بلکه انگیزه اش هم برای این کار چه ها است و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ‎﴿هود: ٨٦﴾‏

وَعَجِبُوا أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْکَافِرُونَ هَـٰذَا سَاحِرٌ کَذَّابٌ ‎﴿ص: ٤﴾‏

إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ کَذَّابٌ ‎﴿غافر: ٢٤﴾‏

وَقَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَن یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَکُم بِالْبَیِّنَاتِ مِن رَّبِّکُمْ وَإِن یَکُ کَاذِبًا فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ وَإِن یَکُ صَادِقًا یُصِبْکُم بَعْضُ الَّذِی یَعِدُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ ‎﴿غافر: ٢٨﴾‏

أَأُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِن بَیْنِنَا بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ ‎﴿القمر: ٢٥﴾‏

سَیَعْلَمُونَ غَدًا مَّنِ الْکَذَّابُ الْأَشِرُ ‎﴿القمر: ٢٦﴾‏

وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا کِذَّابًا ‎﴿النبإ: ٢٨﴾‏

لَّا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا کِذَّابًا ‎﴿النبإ: ٣٥﴾‏

 

متن و ترجمه حدیث سلسلة الذهب به همراه تصاویر

۰۲ شهریور ۱۳۹۴ 

امام رضا علیه‌السلام هنگام عزیمت به خراسان در مسیر خود به نیشابور رسید، جمعیت بسیاری از آن حضرت استقبال کردند و از ایشان خواستند تا حدیثی از آباء گرامیش که صاحبان اندیشه توحیدی بودند، نقل کند.

امام سایبان مرکب را کنار زدند، مردم در حال هجوم بودند و سر و صدا می‌ کردند، امام از مردم خواست تا ساکت گردند آنگاه فرمود: «پدرم از پدرش تا امیرالمؤمنین علی علیه السلام و او از پیامبر صلی الله علیه و آله و او از جبرئیل نقل کرد که خداوند فرمود:

«کَلِمَةُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی»

 (کلمه) لا اله الا اللّه حصار من است و هر کس وارد حصار من شود از عذابم در امان است.

کلمه توحید، حصار محکم من است. هر کس داخل آن گردید، از عذاب من ایمن خواهد شد.

امام بعد از اندکی تأمل به آن ها فرمود: که از شروط آن، پذیرش امامت من است.[۱] اما به شرط‌هایی:

«بشروطها و انا من شروطها»

اما این شرطهایی دارد و من از شرطهای آن هستم.

این حدیث به جهت مسلسل بودن آن از ائمه اطهار علیهم‌السلام تا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به «سلسلة الذهب» معروف شده است.[۲]

پی نوشت:

  1. اعیان الشیعه، ج 2، ص 18.
  2. دایرة‌المعارف تشیع، ج 6، ص 175.

https://ahlolbait.com/content/8614

 

«... وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»‌‌.3

http://mesbahyazdi.ir/node/761

 

سخن‌نگاشت | به امید چشیدن شیرینی فتح میدان‌ها

دعای رهبر انقلاب پس از اعطای نشان درجه یک فتح به فرماندهان ارتش و سپاه: «ان‌شاءالله که خداوند، شیرینی فتح را در همه‌ی میدانها به شما، به همه‌ی دوستان و به جمهوری اسلامی بچشاند.» ۱۴۰۲/۱۲/۲۰
رسانه KHAMENEI.IR برش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب را در این مجموعه سخن‌نگاشت مرور میکند.

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=55582

 

 

۱۴۰۲/۱۲/۲۱

اعطای نشان فتح به فرماندهان کل ارتش و سپاه

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده کل قوا طی مراسمی نشان فتح را به سرلشکر سیدعبدالرحیم موسوی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران و سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعطا کردند.

اعطای این نشان به فرماندهان کل ارتش و سپاه به دلیل عملکرد آنان در ارتقای توان دفاعی و رزمی و قدرت بازدارندگی نیروهای مسلح، انجام شد.

نشان فتح، به‌عنوان نماد عملیات‌های پیروزمندانه رزمندگان اسلام و فاتحان این عملیات‌ها انتخاب شده است.

این نشان، از سه برگ درخت نخل و گنبد مسجد جامع خرمشهر و نیز پرچم جمهوری اسلامی ایران تشکیل شده است.

رهبر انقلاب در پایان این مراسم فرمودند: ان‌شاءالله که خداوند، شیرینی فتح را در همه‌ی میدانها به شما، به همه‌ی دوستان و به جمهوری اسلامی بچشاند.

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=55578

 

نقد رهبری توسط شخصیت‌هارضا پهلوی[ویرایش]

رضا پهلوی در پاسخ به یکی از ادعاهای خامنه‌ای گفت:

«بدان که ویران‌شهری که کران تا کرانِ فلات ایران را در این چهل‌سالهٔ شوم، همچون جذامی درنَوردیده، نه از فرهنگِ والای ایرانی، که مطلقاً معلولِ بدعتی است که دجالی از سنخ خبیثت در اخلاق و در ایمان آورده…؛ اگر فروپاشی در ایمان و در دینِ مردم بوده، مسوولیت آن، مستقیماً متوجه تو و نظامِ تو است. بدان که فقری که پردهٔ شومش را در ایران گسترده، نه از اخلاق و از مهر ایرانی، که مطلقاً معلولِ علتی است که هم نام و هم کارنامه‌اش، هم نظریه و هم قانون پایه‌اش جملگی از تو و از تبارِ منحوس تو برخاسته».[۱۲۱]

...طرح نابودی اسرائیل و انکار هولوکاست[ویرایش]

همچنین ببینید: انکار هولوکاست در ایران

  • در وبسایت رسمی علی خامنه‌ای، به مناسبت «روز قدس»، پوستری منتشر شد که در آن، عبارت «راه حل نهایی (final solution)» به کار رفته بود که در ادبیات آلمان نازی، به کشتار یهودیان، اشاره می‌کند که همین مسئله، باعث شد که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل در اعتراض به وی بگوید:

    «او [خامنه‌ای] باید بداند که هر حکومتی که اسرائیل را تهدید به نابودی کند، خودش را در خطر نابودی خواهد یافت».[۲۰۳]

  • مجلس سنای ایالات متحده آمریکا در اعتراض به مدیر عامل توئیتر، خواهان حذف توئیت علی خامنه‌ای شده بودند که در آن، به انکار هولوکاست و حذف اسرائیل پرداخته بود.[۲۰۴]
  • مایک پومپئو (ویزر امور خارجه دولت دونالد ترامپ):

    «هر انسانی که از انصاف و اصول، اندکی بهره برده باشد، فکر انکار کشتار ۶ میلیون یهودی و ۱۱ میلیون مردم بی‌گناه در جریان هولوکاست را منزجرکننده می‌بیند؛ اما این برای خامنه‌ای، یک امر معمول است».[۲۰۵]

    [۲۰۶]

همچنین در جایی دیگر گفت:

«ایالات متحده، اظهارات منزجرکننده و یهودی‌ستیزانهٔ خامنه‌ای را محکوم می‌کند؛ این اظهارات، جایی در توییتر یا سایر شبکه‌های اجتماعی ندارد. ما می‌دانیم که ادبیات سخیف (لفاظی‌های خبیثانه[۲۰۷]) خامنه‌ای، بازتاب سنت رواداری مردم ایران نیست».[۲۰۸]

...خرافه‌پردازی دربارهٔ خمینی و خامنه‌ای[ویرایش]دربارهٔ خمینی[ویرایش]

  • در اوایل انقلاب ۱۳۵۷، شایع شده بود که چهره خمینی در ماه، دیده می‌شود.[۲۱۷][۲۱۸][۲۱۹] مشاور امنیتی رئیس ساواک در کنفرانس مطبوعاتی در اوایل انقلاب گفت این موضوع در طرحی به نام ماهان که در آن با پرداخت پول به برخی روحانی‌نماها خرافاتی در بین مردم ایجاد شد.[۲۲۰]

دربارهٔ خامنه‌ای[ویرایش]

«قابله توی اتاق داشت زمینهٔ تولد این فرزند جدید (علی خامنه‌ای) رو فراهم می‌کرد، می‌گفت یه مرتبه، صدای قابله، بلند شد که علی نگهدارت باشه، این تعبیری، گفت ما درو باز کردیم اومدیم تو، گفتیم چی شد؟ گفت که این آقا، یعنی مقام معظم رهبری وقتی می‌خواست از بدن مادر، خارج بشه گفت یا علی! مردم رهبر شما کسی است که با ورودش یا علی گفت و در طول زندگی یا علی گفت و تو حزب‌اللهی باید تا ابد پشت سر این رهبر یا علی بگویی».[۲۲۱][۲۲۲]

البته خود علی خامنه‌ای بعدها این مطلب را تأیید کرد.[۲۲۳]

  • در فیلمی به نام «ظهور بسیار نزدیک است»، علی خامنه‌ای، سید خراسانی نشان شده‌است. بر باور شیعیان و با حدیثی از پیشوای پنجم شیعیان نقل شده که «سیدی» اهل خراسان، نبردی را آغاز می‌کند، که زمینهٔ فرمانبرداری از آخرین پیشوای شیعیان را فراهم می‌کند.[۲۲۴][۲۲۵]

 

نقد رهبر جمهوری اسلامی ایران: ویکیپدیا

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D8%B1%

D9%87%D8%A8%D8%B1_%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8

%B1%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%

8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86

 

یک روایتی هست که دیشب در حین فرازی از مناجات شعبانیه امیر المومنین علی بن ابیطالب علیه السلام هم بیان شد: زمان حضرت موسی علی نبینا محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم علیه السلام باران که نمی آمد و قرار شد برای باران دعا کنند، خدا به حضرت موسی علی نبینا علیه السلام وحی فرمودند که در بین شما یکی هست که خیلی گناهکار است و برای همین هم هست که باران نمی آید. حضرت موسی این را در بین جمع عنوان کردند و فرد گناهکار می فرمایند که دلش شکست و گفت که خدایا تو مرا هیچ گاه رسوا نکرده بودی ولی حالا چطور شده است که می خواهی رسوایم کنی؟ همین هم شد که خدا باران را نازل فرمودند چرا که آن فرد گناهکار توبه هم کرده بود دیگر. و آنگاه حضرت موسی علی نبینا علیه السلام هم از خدا خواست که فرد گناهکار را به او بگوید که کیست؟! خدا فرمودند که او توبه کرده است و لذا بنده دیگر این کار را نخواهم کرد. منظور به این است که توبه و استغفار اینقدر هم اهمیت دارد.

ولی شما حالا حساب بفرمایید مفروض هم هست که خدا بجای خودش قرار هم هست که روی زمین خلیفة الله هم تعیین کند و آن خلیفة الله را هم شیطانهای بزرگ و کوچک موفق هم می شوند که کنار زده و خودشان را همه کاره ی عالم هم فرض بگیرند. مسئله ی نتیجه گیریهای حکمت الهی از ریاضی فیزیکی حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی از جمله هم اینجا است که آیا شیاطین و فراعنه و شاهان هم جایزند در کارهای خدا و از جمله در نازل کردن باران نیز دخالت کنند؟! اگر این است که مسئولین هم باید قبول کرد که بفرمایند مسئولیت از ما هم ساقط شده است و دست ما هم نیست که چه کنیم و چه نکنیم و بلکه شیاطین هم بجای خلیفة الله و خلفای الهی کارها را بنفع خودشان غصب کرده اند. یعنی شما توجه هم بفرمایید که اگر حضرت موسی علی نبینا علیه السلام هم تشریف می آوردند دعا باران بخوانند و فرد گناهکار هم معلوم می شد که کیست؟ آیا این فرد حق نداشت بفرماید اصلا به تو چه که من گناهکارم یا همه ی ما گناهکاریم و بلکه حجاب اسلامی هم اصلا به تو ربطی ندارد و همه اش هم تقصیر آخوندهای تو است و بلکه چادر هم به تو مربوط نیست! حالا آیا دیگر این مسئله هم مطرح است که چرا از انستیتو وایزمن در فلسطین اشغالی هم به هاروارد و کالج ایمپریال لندن و ... کسی می رود ولی خود فلسطینیان هم از گرسنگی و انبوه بمبهایی که بر سرشان هم ریخته می شوند مدام در این روزها کشته می شوند؟

یعنی وقتی فرماروایی خدا و پیغمبرانش و بلکه خاتم الانبیاء و ائمه ی اطهار و بالاخره امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بر ما مسلم شده است، آنگاه افرادی از انسانها که آیا چقدر هم متوجه شوند که سر تا پا مملو از گناه تشریف دارند آیا بالاخره متوجه هم شوند که بابا استغفار را هم برای تو گذاشته اند که بسوی خدا هم بازگردی و توبه کنی، یا خیر؟! و الا که خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم زیر سوال می برند و دیگر چه رسد به اینکه حالا شاگرد و دانشجو و طلبه هم بخواهد سعی و تلاش کند از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم میل کنند و بلکه ایالات متحده چند جهانی  استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی و ابرریسمانی ربع و نیم و تمام چرخشی بطنها و دهلیزهای قلوب زمینی و آسمانی را هم هر چه بیشتر نیز تحقیق و بررسی کنند. و حتی مسائل بطنها و دهلیزهای قلوب زمینی و آسمانی نزول باران را نیز هر چه بیشتر هم حل کنند.

یحتمل گناهکار آیا چقدر هم باورش شود که باید هم توبه کند و بلکه طلب استغفار هم کند و حتی المقدر از کفر و شرک و نفاقش هم دست بردارد، آنگاه خدا خودش کارهایش را درست می کند. بجایش معمولاً داستان از این قرار هم هست که کافر همه را به کیش خود پندارد و می گوید خدا مگر ولایت خودش را هم می آید به جانشینش واگذار کند و دست از خدایی خودش هم بردارد که چه بشود؟! ولایت علی بن ابیطالب حصنی هم همان ولایت لا اله الا الله حصنی است؟! لا اله الا الله، کافر و مشرک و منافق توبه که نمی کند، هیچی و بلکه ولایت خدا و پیغمبران و خاتم الانبیاء و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم آیا می تواند باورش شود؟ این است که می فرمایند نیاوردن بسم الله الرحمن الرحیم اول سوره ی توبه: بَرَاءَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ ‎﴿التوبة: ١﴾‏،  از خشم خدا هم هست. 

یک وقت هست که از امامان ما را هم زندان می اندازند و بلکه در زندان هم به رحمت خدا می روند. ولی یک وقت هم هست که همان اول حلقه سوم انسان 250 ساله هم می فرمایند که سید را انداختند سلول شماره 14 زندان و آنقدر کف پایش هم زدند که دیگر نمی توانست درست راه برود. و ماه رمضان هم که شد، با درخواست سید که قرآنی به او بدهند و در سلول تاریک را هم کمی باز گذارند که نوری بدان بتابد و سید بتواند هم مطالعه کند. و همین هم باعث شد که چشمش ضعیف شود. ولی یک وقت هم هست که خورشید عالم تاب هم بر کسی بتابد، باز هم کور است و نمی تواند دریابد که کوریش از کجا است و از کدام سیاه چاله است که دارد برمی خیزد چرا که دلش هم سنگ و قصی القلب هم شده است با اینکه هنوز هم خودش را همه کاره ی عالم می پندارد و برای خودش روز تلاقی متصور نمی تواند شود. رَفِیعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَىٰ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِیُنذِرَ یَوْمَ التَّلَاقِ ‎﴿غافر: ١٥﴾‏ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه اَللَّهُمَّ اِجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ اَلذَّابِّینَ عَنْهُ وَ اَلْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ [وَ اَلْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ] وَ اَلْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ اَلسَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ اَلْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ اَللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ اَلْمَوْتُ اَلَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی شَاهِراً سَیْفِی مُجَرِّداً قَنَاتِی مُلَبِّیاً دَعْوَةَ اَلدَّاعِی فِی اَلْحَاضِرِ وَ اَلْبَادِی

---------------------------------

 

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَن کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿البقرة: ١٨٥﴾‏

فَبَدَّلَ الَّذِینَ ظَلَمُوا قَوْلًا غَیْرَ الَّذِی قِیلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا رِجْزًا مِّنَ السَّمَاءِ بِمَا کَانُوا یَفْسُقُونَ ‎﴿البقرة: ٥٩﴾

هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَّعَ إِیمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا ‎﴿الفتح: ٤﴾‏

لَّقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّکِینَةَ عَلَیْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِیبًا ‎﴿الفتح: ١٨﴾‏

إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَىٰ وَکَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا ‎﴿الفتح: ٢٦﴾‏

هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِن دِیَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن یَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُم بِأَیْدِیهِمْ وَأَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ ‎﴿الحشر: ٢﴾‏

إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِیلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمَلَائِکَةُ بَعْدَ ذَٰلِکَ ظَهِیرٌ ‎﴿التحریم: ٤﴾‏

 

یک چیزی را در محذورات قلبی حضرت ولی فقیه مد ظله العالی در انتقادات از آن حضرت می فرمایند که بسی هم جای تامل دارد که اصلا اصل مسئله ای را که عنوان می کند را چیست که می خواهد بگوید. بنده گاهی بنظرم می رسد که اگر می رفتم پای صحبتهای اساتید و پروفسورهای دانشگاه های آمریکا می نشستم و دکترایم را می گرفتم الان کلی جلوتر بودم از اینکه پای صحبتهای امام جماعت خودمان می نشینیم! ولی خوب، واقعاً هم باید قبول کرد که یک خلوص نیتهایی هم دارند ایشان که مثلاً برای امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم چطور دعا می فرمایند که اقل کم اش این را در دانشگاه های آمریکا که یافت نفرمایید و بلکه در دانشگاه های ایران هم آیا چقدر یافت کنید؟! و لذا بالاخره هم یحتمل خیلی هم از این نوع نیست که دعا می فرماید إِلَهِی مَا أَظُنُّکَ تَرُدُّنِی فِی حَاجَةٍ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی طَلَبِهَا مِنْکَ، یا إِلَهِی کَیْفَ أَنْقَلِبُ مِنْ عِنْدِکَ بِالْخَیْبَةِ مَحْرُوماً وَ قَدْ کَانَ حُسْنُ ظَنِّی بِجُودِکَ أَنْ تَقْلِبَنِی بِالنَّجَاةِ مَرْحُوماً إِلَهِی وَ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمُرِی فِی شِرَّةِ اَلسَّهْوِ عَنْکَ وَ أَبْلَیْتُ شَبَابِی فِی سَکْرَةِ اَلتَّبَاعُدِ مِنْکَ. حالا چه در آمریکا و چه در ایران بالاخره در میان نفله شدن عمرها هم یحتمل چقدر چقدر هم باید توکل داشت به خدا و بلکه باید هم متوجه شد که همه اش خدا است که همه ی کارها در دست او است. و اما بالاخره تو هم چه کاره ای؟ تو هم چقدر به ذی القربی و یبیم و فقیر و مسکین و ابن السبیل کمک کرده ای و می کنی؟ وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَ بَنِی إِسْرَائِیلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ ثُمَّ تَوَلَّیْتُمْ إِلَّا قَلِیلًا مِّنکُمْ وَأَنتُم مُّعْرِضُونَ ‎﴿البقرة: ٨٣﴾‏. بچه جان، امام زمان عجل الله فرجه الشریف را دریاب.

این را که از بی بی سی و صدای آمریکا و رادیو زمانه و رادیو فردا و ... همه ی اینها هم رفرانس و مرجع هم می دهد، آنگاه هر که هم هست می گوید نقل به مضمون:

آیا حضرت ولی فقیه مد ظله العالی هم ولی امر مسلمین جهان است؟ در صورتی که  شیعیان فقط درصد کمی از مسلمانان را هم تشکیل می دهند و بعد از خود شیعیان هم آیا چقدر واقعاً شیعه اند. یعنی می خواهد بگوید چطور آنگاه حضرت ولی فقیه مد ظله العالی هم ولی امر مسلمین جهان می تواند باشد با اینکه خیلی از خود شیعه ها هم تازه مراجع تقلید مختلفی هم دارند و ...؟ نکته اینجا است که هر چا دلش هم بخواهد سلبی وارد می شود و هر جا هم دلش بخواهد ایجابی وارد می شود. یک جا از انتقادهای نتانیاهو و پمپئیو هم می گوید و یک جا هم خود ولی فقیه را نفی می کند.

خوب، حالا فرض هم بفرمایید که حضرت ولی فقیه مد ظله العالی هم ولی امر مسلمین جهان نباشد، آیا تو بیشتر از او هم با امام زمانت در درون و بیرون خود در تماسی و می توانی ول امر مسلمین جهان را خودت برای خودت هم تعین کنی؟ یا اصلا برایت مسلمین هم همانطوری که از نتانیاهو و پمپئیو و کنگره آمریکا که چرا گفته است گفته اید بالای چشم صهیونیستهای اسرائیل هم نابودی است استناد می کنی و برایت هم مهم نیست این همه فلسطینیان را کیست که دارد به کشتن هم می دهد؟ و آمریکا و انگلیس و بهاییها و صهیونیستها را هم ولی امر مسلمین می خواهی قرار دهی که هر چه هم خواستند با غزه و فلسطین هم کنند و بلکه چرا چون که حضرت آقای خامنه ای محذورات قلبی هم دارند که بالاخره وضعیت اقتصادی مملکت هم از کجا دارد آب می خورد و چرا مردم در تحت فشارند ولی هیچ هم نمی گویند؟ بنده مانده ام جواب شاگرد و دانشجو و طلبه ای را که می خواهد از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کنند را چه باید جواب داد؟ بفرمایید ولش کنید همه چیز را مثل همین دختر خانمهایی که در پارک دارند روزه خواری هم می کنند و نه متوجه روسری خود هم هستند و نه متوجه مرقد شهدای گمنام و نه متوجه امامزاده و مسجد و ...، همه اش کشک است و فقط منم کردمش رستم دستان که رستم یلی بود هم به سیستان؟! بله؟!

اصلا راستش را بخواهد یادم رفت که چطور هم می شود هیولای فلسفی را تبدیلش هم کرد به مهتابهای هیولاهای مانستری که گفتم یک سری هم بزنم ببینم دیوید گایوتو و ارتباطات  AGT و اینها هم از چه قرار است؟

https://arxiv.org/abs/2402.00494

https://arxiv.org/abs/2401.00039

https://arxiv.org/abs/0906.3219

https://arxiv.org/abs/2401.14662

https://arxiv.org/abs/2306.05127

ولی نکته ی اصلی اینجا است که بالاخره از جزو منویات محذورات قلبی که در منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم نهفته است اینجا است که آیا امواجی که در قلب هم آیا در افراط و تفریطها بصورت طیفهای ماورای بنفش و مادون قرمز هم یحتمل متجلی شوند، آیا چقدر هم در بطنها و دهلیزهای قلوب آسمانی و هم در بطنها و دهلیزهای قلوب زمینی نیز متجلی می شوند و .... یحتمل بهتر هم هست اینجا ببینیم منطقدانهایی مثل دیوید جوئل همکین هم این روزها چه می گویند. حالا اگر شرح حالها و کتبی از پریسا ثابتی یا پرویز ثابتی را هم راجعشان بخوانید یحتمل بد نباشند.

20 بهمن 1400، پنهان‌کاری و توجیه در خاطرات پرویز ثابتی

https://psri.ir/?id=mw0tdnw9

 

ستودگان و ستایشگران علی خامنه ای و نبضم را بگیر همهمه بودن دارد طاهره صفارزاده و بلکه سالهای بی قراری جواد منصوری را هم داریم:

https://sooremehr.ir/book/882

https://sooremehr.ir/book/1210

https://sooremehr.ir/book/1964

دیر شد، دیر شد، بنده ی حقیر رفتم نماز جماعت را دریابم! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ‎﴿هود: ٨٦﴾‏

وَعَجِبُوا أَن جَاءَهُم مُّنذِرٌ مِّنْهُمْ وَقَالَ الْکَافِرُونَ هَـٰذَا سَاحِرٌ کَذَّابٌ ‎﴿ص: ٤﴾‏

إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ کَذَّابٌ ‎﴿غافر: ٢٤﴾‏

وَقَالَ رَجُلٌ مُّؤْمِنٌ مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ یَکْتُمُ إِیمَانَهُ أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَن یَقُولَ رَبِّیَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَکُم بِالْبَیِّنَاتِ مِن رَّبِّکُمْ وَإِن یَکُ کَاذِبًا فَعَلَیْهِ کَذِبُهُ وَإِن یَکُ صَادِقًا یُصِبْکُم بَعْضُ الَّذِی یَعِدُکُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ کَذَّابٌ ‎﴿غافر: ٢٨﴾‏

أَأُلْقِیَ الذِّکْرُ عَلَیْهِ مِن بَیْنِنَا بَلْ هُوَ کَذَّابٌ أَشِرٌ ‎﴿القمر: ٢٥﴾‏

سَیَعْلَمُونَ غَدًا مَّنِ الْکَذَّابُ الْأَشِرُ ‎﴿القمر: ٢٦﴾‏

وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا کِذَّابًا ‎﴿النبإ: ٢٨﴾‏

لَّا یَسْمَعُونَ فِیهَا لَغْوًا وَلَا کِذَّابًا ‎﴿النبإ: ٣٥﴾‏

 

متن و ترجمه حدیث سلسلة الذهب به همراه تصاویر

۰۲ شهریور ۱۳۹۴ 

امام رضا علیه‌السلام هنگام عزیمت به خراسان در مسیر خود به نیشابور رسید، جمعیت بسیاری از آن حضرت استقبال کردند و از ایشان خواستند تا حدیثی از آباء گرامیش که صاحبان اندیشه توحیدی بودند، نقل کند.

امام سایبان مرکب را کنار زدند، مردم در حال هجوم بودند و سر و صدا می‌ کردند، امام از مردم خواست تا ساکت گردند آنگاه فرمود: «پدرم از پدرش تا امیرالمؤمنین علی علیه السلام و او از پیامبر صلی الله علیه و آله و او از جبرئیل نقل کرد که خداوند فرمود:

«کَلِمَةُ لا اِلهَ اِلاَّ اللّهُ حِصْنی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنی اَمِنَ مِنْ عَذابی»

 (کلمه) لا اله الا اللّه حصار من است و هر کس وارد حصار من شود از عذابم در امان است.

کلمه توحید، حصار محکم من است. هر کس داخل آن گردید، از عذاب من ایمن خواهد شد.

امام بعد از اندکی تأمل به آن ها فرمود: که از شروط آن، پذیرش امامت من است.[۱] اما به شرط‌هایی:

«بشروطها و انا من شروطها»

اما این شرطهایی دارد و من از شرطهای آن هستم.

این حدیث به جهت مسلسل بودن آن از ائمه اطهار علیهم‌السلام تا پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به «سلسلة الذهب» معروف شده است.[۲]

پی نوشت:

  1. اعیان الشیعه، ج 2، ص 18.
  2. دایرة‌المعارف تشیع، ج 6، ص 175.

https://ahlolbait.com/content/8614

 

«... وَلَایَةُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی»‌‌.3

http://mesbahyazdi.ir/node/761

 

سخن‌نگاشت | به امید چشیدن شیرینی فتح میدان‌ها

دعای رهبر انقلاب پس از اعطای نشان درجه یک فتح به فرماندهان ارتش و سپاه: «ان‌شاءالله که خداوند، شیرینی فتح را در همه‌ی میدانها به شما، به همه‌ی دوستان و به جمهوری اسلامی بچشاند.» ۱۴۰۲/۱۲/۲۰
رسانه KHAMENEI.IR برش‌هایی از بیانات رهبر انقلاب را در این مجموعه سخن‌نگاشت مرور میکند.

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=55582

 

 

۱۴۰۲/۱۲/۲۱

اعطای نشان فتح به فرماندهان کل ارتش و سپاه

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فرمانده کل قوا طی مراسمی نشان فتح را به سرلشکر سیدعبدالرحیم موسوی فرمانده کل ارتش جمهوری اسلامی ایران و سرلشکر حسین سلامی فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اعطا کردند.

اعطای این نشان به فرماندهان کل ارتش و سپاه به دلیل عملکرد آنان در ارتقای توان دفاعی و رزمی و قدرت بازدارندگی نیروهای مسلح، انجام شد.

نشان فتح، به‌عنوان نماد عملیات‌های پیروزمندانه رزمندگان اسلام و فاتحان این عملیات‌ها انتخاب شده است.

این نشان، از سه برگ درخت نخل و گنبد مسجد جامع خرمشهر و نیز پرچم جمهوری اسلامی ایران تشکیل شده است.

رهبر انقلاب در پایان این مراسم فرمودند: ان‌شاءالله که خداوند، شیرینی فتح را در همه‌ی میدانها به شما، به همه‌ی دوستان و به جمهوری اسلامی بچشاند.

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=55578

 

نقد رهبری توسط شخصیت‌هارضا پهلوی[ویرایش]

رضا پهلوی در پاسخ به یکی از ادعاهای خامنه‌ای گفت:

«بدان که ویران‌شهری که کران تا کرانِ فلات ایران را در این چهل‌سالهٔ شوم، همچون جذامی درنَوردیده، نه از فرهنگِ والای ایرانی، که مطلقاً معلولِ بدعتی است که دجالی از سنخ خبیثت در اخلاق و در ایمان آورده…؛ اگر فروپاشی در ایمان و در دینِ مردم بوده، مسوولیت آن، مستقیماً متوجه تو و نظامِ تو است. بدان که فقری که پردهٔ شومش را در ایران گسترده، نه از اخلاق و از مهر ایرانی، که مطلقاً معلولِ علتی است که هم نام و هم کارنامه‌اش، هم نظریه و هم قانون پایه‌اش جملگی از تو و از تبارِ منحوس تو برخاسته».[۱۲۱]

...طرح نابودی اسرائیل و انکار هولوکاست[ویرایش]

همچنین ببینید: انکار هولوکاست در ایران

  • در وبسایت رسمی علی خامنه‌ای، به مناسبت «روز قدس»، پوستری منتشر شد که در آن، عبارت «راه حل نهایی (final solution)» به کار رفته بود که در ادبیات آلمان نازی، به کشتار یهودیان، اشاره می‌کند که همین مسئله، باعث شد که بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل در اعتراض به وی بگوید:

    «او [خامنه‌ای] باید بداند که هر حکومتی که اسرائیل را تهدید به نابودی کند، خودش را در خطر نابودی خواهد یافت».[۲۰۳]

  • مجلس سنای ایالات متحده آمریکا در اعتراض به مدیر عامل توئیتر، خواهان حذف توئیت علی خامنه‌ای شده بودند که در آن، به انکار هولوکاست و حذف اسرائیل پرداخته بود.[۲۰۴]
  • مایک پومپئو (ویزر امور خارجه دولت دونالد ترامپ):

    «هر انسانی که از انصاف و اصول، اندکی بهره برده باشد، فکر انکار کشتار ۶ میلیون یهودی و ۱۱ میلیون مردم بی‌گناه در جریان هولوکاست را منزجرکننده می‌بیند؛ اما این برای خامنه‌ای، یک امر معمول است».[۲۰۵]

    [۲۰۶]

همچنین در جایی دیگر گفت:

«ایالات متحده، اظهارات منزجرکننده و یهودی‌ستیزانهٔ خامنه‌ای را محکوم می‌کند؛ این اظهارات، جایی در توییتر یا سایر شبکه‌های اجتماعی ندارد. ما می‌دانیم که ادبیات سخیف (لفاظی‌های خبیثانه[۲۰۷]) خامنه‌ای، بازتاب سنت رواداری مردم ایران نیست».[۲۰۸]

...خرافه‌پردازی دربارهٔ خمینی و خامنه‌ای[ویرایش]دربارهٔ خمینی[ویرایش]
  • در اوایل انقلاب ۱۳۵۷، شایع شده بود که چهره خمینی در ماه، دیده می‌شود.[۲۱۷][۲۱۸][۲۱۹] مشاور امنیتی رئیس ساواک در کنفرانس مطبوعاتی در اوایل انقلاب گفت این موضوع در طرحی به نام ماهان که در آن با پرداخت پول به برخی روحانی‌نماها خرافاتی در بین مردم ایجاد شد.[۲۲۰]
دربارهٔ خامنه‌ای[ویرایش]

«قابله توی اتاق داشت زمینهٔ تولد این فرزند جدید (علی خامنه‌ای) رو فراهم می‌کرد، می‌گفت یه مرتبه، صدای قابله، بلند شد که علی نگهدارت باشه، این تعبیری، گفت ما درو باز کردیم اومدیم تو، گفتیم چی شد؟ گفت که این آقا، یعنی مقام معظم رهبری وقتی می‌خواست از بدن مادر، خارج بشه گفت یا علی! مردم رهبر شما کسی است که با ورودش یا علی گفت و در طول زندگی یا علی گفت و تو حزب‌اللهی باید تا ابد پشت سر این رهبر یا علی بگویی».[۲۲۱][۲۲۲]

البته خود علی خامنه‌ای بعدها این مطلب را تأیید کرد.[۲۲۳]

  • در فیلمی به نام «ظهور بسیار نزدیک است»، علی خامنه‌ای، سید خراسانی نشان شده‌است. بر باور شیعیان و با حدیثی از پیشوای پنجم شیعیان نقل شده که «سیدی» اهل خراسان، نبردی را آغاز می‌کند، که زمینهٔ فرمانبرداری از آخرین پیشوای شیعیان را فراهم می‌کند.[۲۲۴][۲۲۵]

 

نقد رهبر جمهوری اسلامی ایران: ویکیپدیا

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D9%82%D8%AF_%D8%B1%

D9%87%D8%A8%D8%B1_%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8

%B1%DB%8C_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%

8C_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86

 

یک روایتی هست که دیشب در حین فرازی از مناجات شعبانیه امیر المومنین علی بن ابیطالب علیه السلام هم بیان شد: زمان حضرت موسی علی نبینا محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم علیه السلام باران که نمی آمد و قرار شد برای باران دعا کنند، خدا به حضرت موسی علی نبینا علیه السلام وحی فرمودند که در بین شما یکی هست که خیلی گناهکار است و برای همین هم هست که باران نمی آید. حضرت موسی این را در بین جمع عنوان کردند و فرد گناهکار می فرمایند که دلش شکست و گفت که خدایا تو مرا هیچ گاه رسوا نکرده بودی ولی حالا چطور شده است که می خواهی رسوایم کنی؟ همین هم شد که خدا باران را نازل فرمودند چرا که آن فرد گناهکار توبه هم کرده بود دیگر. و آنگاه حضرت موسی علی نبینا علیه السلام هم از خدا خواست که فرد گناهکار را به او بگوید که کیست؟! خدا فرمودند که او توبه کرده است و لذا بنده دیگر این کار را نخواهم کرد. منظور به این است که توبه و استغفار اینقدر هم اهمیت دارد.

ولی شما حالا حساب بفرمایید مفروض هم هست که خدا بجای خودش قرار هم هست که روی زمین خلیفة الله هم تعیین کند و آن خلیفة الله را هم شیطانهای بزرگ و کوچک موفق هم می شوند که کنار زده و خودشان را همه کاره ی عالم هم فرض بگیرند. مسئله ی نتیجه گیریهای حکمت الهی از ریاضی فیزیکی حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی از جمله هم اینجا است که آیا شیاطین و فراعنه و شاهان هم جایزند در کارهای خدا و از جمله در نازل کردن باران نیز دخالت کنند؟! اگر این است که مسئولین هم باید قبول کرد که بفرمایند مسئولیت از ما هم ساقط شده است و دست ما هم نیست که چه کنیم و چه نکنیم و بلکه شیاطین هم بجای خلیفة الله و خلفای الهی کارها را بنفع خودشان غصب کرده اند. یعنی شما توجه هم بفرمایید که اگر حضرت موسی علی نبینا علیه السلام هم تشریف می آوردند دعا باران بخوانند و فرد گناهکار هم معلوم می شد که کیست؟ آیا این فرد حق نداشت بفرماید اصلا به تو چه که من گناهکارم یا همه ی ما گناهکاریم و بلکه حجاب اسلامی هم اصلا به تو ربطی ندارد و همه اش هم تقصیر آخوندهای تو است و بلکه چادر هم به تو مربوط نیست! حالا آیا دیگر این مسئله هم مطرح است که چرا از انستیتو وایزمن در فلسطین اشغالی هم به هاروارد و کالج ایمپریال لندن و ... کسی می رود ولی خود فلسطینیان هم از گرسنگی و انبوه بمبهایی که بر سرشان هم ریخته می شوند مدام در این روزها کشته می شوند؟

یعنی وقتی فرماروایی خدا و پیغمبرانش و بلکه خاتم الانبیاء و ائمه ی اطهار و بالاخره امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بر ما مسلم شده است، آنگاه افرادی از انسانها که آیا چقدر هم متوجه شوند که سر تا پا مملو از گناه تشریف دارند آیا بالاخره متوجه هم شوند که بابا استغفار را هم برای تو گذاشته اند که بسوی خدا هم بازگردی و توبه کنی، یا خیر؟! و الا که خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم زیر سوال می برند و دیگر چه رسد به اینکه حالا شاگرد و دانشجو و طلبه هم بخواهد سعی و تلاش کند از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم میل کنند و بلکه ایالات متحده چند جهانی  استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی و ابرریسمانی ربع و نیم و تمام چرخشی بطنها و دهلیزهای قلوب زمینی و آسمانی را هم هر چه بیشتر نیز تحقیق و بررسی کنند. و حتی مسائل بطنها و دهلیزهای قلوب زمینی و آسمانی نزول باران را نیز هر چه بیشتر هم حل کنند.

یحتمل گناهکار آیا چقدر هم باورش شود که باید هم توبه کند و بلکه طلب استغفار هم کند و حتی المقدر از کفر و شرک و نفاقش هم دست بردارد، آنگاه خدا خودش کارهایش را درست می کند. بجایش معمولاً داستان از این قرار هم هست که کافر همه را به کیش خود پندارد و می گوید خدا مگر ولایت خودش را هم می آید به جانشینش واگذار کند و دست از خدایی خودش هم بردارد که چه بشود؟! ولایت علی بن ابیطالب حصنی هم همان ولایت لا اله الا الله حصنی است؟! لا اله الا الله، کافر و مشرک و منافق توبه که نمی کند، هیچی و بلکه ولایت خدا و پیغمبران و خاتم الانبیاء و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم آیا می تواند باورش شود؟ این است که می فرمایند نیاوردن بسم الله الرحمن الرحیم اول سوره ی توبه: بَرَاءَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ ‎﴿التوبة: ١﴾‏،  از خشم خدا هم هست. 

یک وقت هست که از امامان ما را هم زندان می اندازند و بلکه در زندان هم به رحمت خدا می روند. ولی یک وقت هم هست که همان اول حلقه سوم انسان 250 ساله هم می فرمایند که سید را انداختند سلول شماره 14 زندان و آنقدر کف پایش هم زدند که دیگر نمی توانست درست راه برود. و ماه رمضان هم که شد، با درخواست سید که قرآنی به او بدهند و در سلول تاریک را هم کمی باز گذارند که نوری بدان بتابد و سید بتواند هم مطالعه کند. و همین هم باعث شد که چشمش ضعیف شود. ولی یک وقت هم هست که خورشید عالم تاب هم بر کسی بتابد، باز هم کور است و نمی تواند دریابد که کوریش از کجا است و از کدام سیاه چاله است که دارد برمی خیزد چرا که دلش هم سنگ و قصی القلب هم شده است با اینکه هنوز هم خودش را همه کاره ی عالم می پندارد و برای خودش روز تلاقی متصور نمی تواند شود. رَفِیعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَىٰ مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِیُنذِرَ یَوْمَ التَّلَاقِ ‎﴿غافر: ١٥﴾‏ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه اَللَّهُمَّ اِجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ اَلذَّابِّینَ عَنْهُ وَ اَلْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ [وَ اَلْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ] وَ اَلْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ اَلسَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ اَلْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ اَللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ اَلْمَوْتُ اَلَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی شَاهِراً سَیْفِی مُجَرِّداً قَنَاتِی مُلَبِّیاً دَعْوَةَ اَلدَّاعِی فِی اَلْحَاضِرِ وَ اَلْبَادِی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

الْحَمْدُ لِلَّهِ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ جَاعِلِ الْمَلَائِکَةِ رُسُلًا أُولِی أَجْنِحَةٍ مَّثْنَىٰ وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ ۚ یَزِیدُ فِی الْخَلْقِ مَا یَشَاءُ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ‎﴿الفاطر: ١﴾

 أَفَمَن زُیِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا ۖ فَإِنَّ اللَّهَ یُضِلُّ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ ۖ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُکَ عَلَیْهِمْ حَسَرَاتٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ بِمَا یَصْنَعُونَ ‎﴿الفاطر: ٨﴾‏

إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا ‎﴿الأحزاب: ٥٦﴾‏

 

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

ذکر صلوات بر حضرت ولی عصر:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

یازدهم [دعاء فرج حضرت حجة علیه السلام]

کفعمى در بلد الامین فرموده: این دعاى حضرت صاحب الامر علیه السلام است که تعلیم فرمود آن را به شخصى که محبوس بود پس خلاص شد

إِلَهِی عَظُمَ اَلْبَلاَءُ وَ بَرِحَ اَلْخَفَاءُ وَ اِنْکَشَفَ اَلْغِطَاءُ وَ اِنْقَطَعَ اَلرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ اَلْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ اَلسَّمَاءُ وَ أَنْتَ اَلْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ اَلْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ اَلْمُعَوَّلُ فِی اَلشِّدَّةِ وَ اَلرَّخَاءِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی اَلْأَمْرِ اَلَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ اَلْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اِکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ اُنْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلاَنَا یَا صَاحِبَ اَلزَّمَانِ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرِینَ

 

 

۱۴۰۲/۱۲/۱۷

بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری

درباره‌ی مجلس خبرگان عرض بنده این است که خب مجلس خبرگان در واقع مهم‌ترین کار را بر عهده دارد؛ این «تعیین رهبری» و «مراقبت از حفظ صلاحیّت رهبری» جزو کارهای بزرگ است؛ یعنی شاید بزرگ‌ترین کار در مدیریّت جامعه‌ی ایرانی در جمهوری اسلامی باشد. مجلس خبرگان در گزینشها و انتخابهایی که خواهد داشت، این را باید مراقبت بکند که اصول ثابت جمهوری اسلامی مورد غفلت قرار نگیرد؛ این خیلی مهم است. یعنی انتخاب رهبری با رعایت و ملاحظه‌ی اصول ثابتی باشد که در جمهوری اسلامی آن اصول جزو مسلّمات و ثوابت است. خب ما دو جور احکام داریم؛ احکام ثابت داریم، احکام متغیّر داریم. در خود اسلام هم با عناوین ثانویّه احکام متغیّر داریم. در جمهوری اسلامی هم همین‌جور است؛ بعضی از احکام، به اقتضائات تغییر پیدا میکنند. در خود قانون اساسی هم اشاره شده؛ مِن باب مثال در اصل ۴۴ با توجّه به ذیل آن اصل، یک مواردی میتواند تغییر پیدا بکند؛ موارد این‌قبیلی زیاد داریم؛ لکن یک اصول ثابت داریم که اینها دیگر قابل تغییر نیست. در قانون اساسی میشود این اصول را پیدا کرد، در بیانات امام راحل (رضوان الله علیه) میشود این اصول را پیدا کرد، در معارف اسلامی هم میشود این اصول را پیدا کرد؛ اینها بایست ملاحظه بشود. مثل اقامه‌ی عدل، مثل مبارزه‌ی با فساد، مثل بالا بردن سطح معرفت اسلامی، سطح عمل اسلامی در جامعه؛ اینها اصول ثابتی است که غیر قابل تغییر است. این [هم] تذکّر و نُصح(۱۱) این حقیر به کسانی که در طول زمان در مجلس خبرگان حضور دارند و مسئولیّت دارند.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55550

 

بنده ی حقیر یک کلمه ی دیگر عرض کنم راجع به ثوابت اسلامی و از جمله مثل مبارزه ی با فساد، مثل بالا بردن سطح معرفت اسلامی، سطح عمل اسلامی در جامعه که اینها اصول ثابتی است که غیر قابل تغییر است؛ و آن اینکه مسئله یک شباهتی هم دارد با ثوابت ستارگان سماوی که مشاهده گر آنها را ثابت هم می یابد. و اما آیا مشاهده گرها چقدر هم اینها را ثابت می یابند، بستگی به این هم دارد که آیا مشاهده گری که غرق در گناه هم هست چطور هم قادر خواهد بود امام زمان عجل الله فرجه االشریف را هم ملاقات کند و بلکه او را بشناسد و تشخیص هم دهد که او واقعاً هم کیست؟! یعنی یحتمل درست یا غلط اینطور بنظر مشاهده گر هم برسد که این ستارگان ثوابت سماوی هم در واقع خود چقدر هم دو تاییهایی و بلکه یحتمل حتی چند تاییهایی هستند که یک یا چند ستاره هم هستند که دارند سیاه چاله هایی را هم بدنباشان آیا چقدر هم یدک می کشند؟ و بلکه در میان این سیارات و ثوابت سماوی و حتی زمینی هم آیا ممکن است درگیریهایی و جنگهایی نیز رخ دهند؟ این است که لزوم بررسی و تحقیق در ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... و ربع و نیم و تمام و .... چرخشی بطنها  دهلیزهای قلوب زمینی و آسمانی را هم ثابت می کند. و حتی لازم هم هست که شاگرد و دانشجو و طلبه هم برای اینکه از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم هر چه بیشتر میل کند، متوجه حضرت رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و فاطمه زهرا و بالاخره انسان 250 ساله و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم شوند. مثلاً امویها و عباسیون و حتی یزیدیها هم یحتمل از این دست ادعاها کنند که کدام امام حسین علیهم السلام؟ ما خودمان هم هستیم که از ثوابت سماوی هستیم و کربلا و بلکه کربلاها را هم بیآفرینند! و اما آیا چقدر هم قادرند امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابند و کمک کنند بجای اینکه در مقابل او هم صف کشی کرده و با او بجنگند؟

بنده دیشب سعی داشتم دانشکده ریاضی دانشگاه گلوچستر را در موبایلم بیابم، که غلط نکنم خیلی هم موفق نشدم. این است که گفتم بروم ببینم در آکسفورد چه می یابم. اولین شخصیت در دانشکده ریاضی آکسفرد و بلکه انستیتو ریاضی اش، لوئیس اف آلدی بود و هم او را که دنبالش می کردم رسیدم به مقالات او در اینسپایرهپ. و همکارش شی چستر از انستیتو وایزمن در فلسطین اشغالی و هاروارد و پرینستون و کالج ایمپریال لندن را هم دارید. و باز یحتمل اشکال هم بفرمایند که آیا چطور هم مایلید از هیولاهای فلسفی به هیولای مانستر حتی با علاوه ی کارهای الدی و چستر هم برسید؟ 

https://arxiv.org/abs/2312.02261

https://inspirehep.net/literature/2739257

https://arxiv.org/abs/2401.14662

و لذا مسئله از یک دیدگاه هم این است که ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی  مقالات از این قبیل الدی و چستر و تناظرهای  AGT  و غیره اینجا وقتی می خواهیم به آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه هم دست یابیم و بلکه در هیولای مانستر هم آیا چقدر بتوانیم استفاده اش کنیم ... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک فرج

إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا ‎﴿الأحزاب: ٥٦﴾‏

 

ذکر صلوات بر حضرت ولی عصر:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

یازدهم [دعاء فرج حضرت حجة علیه السلام]

کفعمى در بلد الامین فرموده: این دعاى حضرت صاحب الامر علیه السلام است که تعلیم فرمود آن را به شخصى که محبوس بود پس خلاص شد

إِلَهِی عَظُمَ اَلْبَلاَءُ وَ بَرِحَ اَلْخَفَاءُ وَ اِنْکَشَفَ اَلْغِطَاءُ وَ اِنْقَطَعَ اَلرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ اَلْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ اَلسَّمَاءُ وَ أَنْتَ اَلْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ اَلْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ اَلْمُعَوَّلُ فِی اَلشِّدَّةِ وَ اَلرَّخَاءِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی اَلْأَمْرِ اَلَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ اَلْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اِکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ اُنْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلاَنَا یَا صَاحِبَ اَلزَّمَانِ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرِینَ

 

درباره‌ی مجلس خبرگان عرض بنده این است که خب مجلس خبرگان در واقع مهم‌ترین کار را بر عهده دارد؛ این «تعیین رهبری» و «مراقبت از حفظ صلاحیّت رهبری» جزو کارهای بزرگ است؛ یعنی شاید بزرگ‌ترین کار در مدیریّت جامعه‌ی ایرانی در جمهوری اسلامی باشد. مجلس خبرگان در گزینشها و انتخابهایی که خواهد داشت، این را باید مراقبت بکند که اصول ثابت جمهوری اسلامی مورد غفلت قرار نگیرد؛ این خیلی مهم است. یعنی انتخاب رهبری با رعایت و ملاحظه‌ی اصول ثابتی باشد که در جمهوری اسلامی آن اصول جزو مسلّمات و ثوابت است. خب ما دو جور احکام داریم؛ احکام ثابت داریم، احکام متغیّر داریم. در خود اسلام هم با عناوین ثانویّه احکام متغیّر داریم. در جمهوری اسلامی هم همین‌جور است؛ بعضی از احکام، به اقتضائات تغییر پیدا میکنند. در خود قانون اساسی هم اشاره شده؛ مِن باب مثال در اصل ۴۴ با توجّه به ذیل آن اصل، یک مواردی میتواند تغییر پیدا بکند؛ موارد این‌قبیلی زیاد داریم؛ لکن یک اصول ثابت داریم که اینها دیگر قابل تغییر نیست. در قانون اساسی میشود این اصول را پیدا کرد، در بیانات امام راحل (رضوان الله علیه) میشود این اصول را پیدا کرد، در معارف اسلامی هم میشود این اصول را پیدا کرد؛ اینها بایست ملاحظه بشود. مثل اقامه‌ی عدل، مثل مبارزه‌ی با فساد، مثل بالا بردن سطح معرفت اسلامی، سطح عمل اسلامی در جامعه؛ اینها اصول ثابتی است که غیر قابل تغییر است. این [هم] تذکّر و نُصح(۱۱) این حقیر به کسانی که در طول زمان در مجلس خبرگان حضور دارند و مسئولیّت دارند.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55550

 

می فرمایند بنا بر حدیثی هنگام تلاوت قرآن کریم، ملائکه نزول می کنند و پایین می آیند و بالهایشان را به قاریهای قرآن مجید می مالند. البته در توصیه ی قرآنی به فرستادن صلوات بر حضرت رسول هم آمده است که این کار را یا ایها المومنین انجام دهید برای اینکه خدا و ملائکه اش هم بر حضرت نبی و رسول اکرم صل الله علیه و اله و سلم صلوات فرستادند. ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. دیگر در این سطوح هم صلوات فرستادن بر آن حضرت که از مسلمات و نقاط ثابت اسلامی هم هست و حالا صلوات شعبانیه اللهم صل علی محمد و آله شجرة النبوه و موضع الرساله و مختلف الملائکه و ... را هم علاوه بر صلوات بر خود حضرت صاحب العصر عجل الله فرجه الشریف را هم داریم. ولی همانطوری که می فرمایند یک اصول ثابتی هم هست که اینها از اصول ثابت اسلامی است و غیر قابل تغییرند. ولی یحتمل از مسلمات هم نباشد که هر کسی هم بتواند حضور ملائکه را آیا چقدر بطور مجرد و چقدر هم بطور عینی مشاهده کنند همانطوری که در جنگ بدر هم خدا و رسولش این خبر را به مومنین می دهند که چقدر چقدر ملائکه آنها را یاری می کرده اند. ولی آیا چقدر از مومنین هم ملائکه را می توانسته اند ببینند؟ یکی دیگر از مسلماتی هم که در قرآن کریم آمده است، وجوب قتال است آن وقتی که دستورش را خدا و رسولش هم می دهند. یک نقاط ثابت اسلامی مثل جهاد فی سبیل الله و جهاد تبیین را داریم.

بنده ی حقیر 1989 الی 1992 برگشتم ایران و مدتی اینجا روی مسائل ریاضی فیزیکی کار می کردم. بعد دو نامه یکی به ولادیمیر آرنولد در روسیه فرستادم و دیگری را به رینر ک ساکس در برکلی آمریکا آن هم با پست سفارشی فرستادم. هیچ کدام هم جوابی راستش ندادند. ولی وقتی رفتم آمریکا متوجه شدم که آرنولد یک مقاله ای هم دارد در مورد کاربردی کردن کارهایش با کولموگروف به آریتمیای قلب. و اتفاقاً این را به پروفسور فریدون رضاخانلو وقتی آمدند در آی پی ام هم گفتم. حالا بنده ی حقیر متوجه شدم که ایشان مقاله ای جدید هم دارند در مورد حدس آرنولد که می گوید هامیلتونیها روی خمینه های سیمپلکتیک چقدر چقدر بر حسب توابع هموار روی این خمینه ها نقاط ثابت هم دارند؛ و ایشان و همکارشان مسئله را احتمالاتی هم وارد شده اند. این را البته قبلاً هم رویش کار کرده بوده اند.

https://arxiv.org/abs/2306.15586

https://arxiv.org/abs/1306.0821

البته این را در بقول معروف لکچرشان در هندسه ی سیمپلکتیک در فصل 9 هم اشاره ای می کنند. ولی نکته ای که برای این حقیر جالب بود این هم هست که حدس آرنولد گویا یک جورهایی قسمتی از فولکلوری هم شده است که اگر شما بخواهید متوجه هم شوید که جناب آرنولد این را کجا هم عنوان کرده بوده اند، اقل کم بنده ی حقیر که نتوانستم این مرجع را صریحاً جایی بیابم. آیا در کتاب مکانیک کلاسیک بر حسب ریاضیات ایشان است یا بالاخره کجا است؟!

بگذریم، ولی یک چیزهایی هم هست راجع به فرض بفرمایید یک شخصیتی که آن هم می شود جزو فولکلور که همه راجعش می دانند. ولی حالا این کجا هم عنوان شده است؟ یحتمل شما ندانید. مثلاً سیره رسول اکرم حضرت محمد صل الله علیه و آله و سلم هم آنقدر معروف است که هر مسلمانی کما بیش راجعش می داند. ولی آیا حالا چطور هم شده است که واقعه ی الغدیر هم با همه ی معروفیش آنطور هم مغفول واقع شده بوده است؟! و در عین حال هم حق حضرت علی بن ابیطالب امیر المومنین علیه السلام هم آنطور که در خطبه ی وسیله ی آن حضرت آمده است چطور متصل است به حق ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف الی یوم التلاق آنچنان که کوهمولوژی مسائل هندسی ناشی از مسئله را هم از بدیهیات آن یحتمل بعضی از متخصصین در هندسه ی و گرانش کوانتومی هم بفرمایند هست.

البته این هم که یحتمل شما مایل باشید که تز لانس گورنی و ساختارهای لامبدای او هم چطور آیا با مسئله ی ثابت کیهانی حتی هیولایی مانستری می تواند طی طریق کند از حالات خلاء هیولاهای فلسفی نیز خود می تواند مسئله ای دیگر باشد.

https://arxiv.org/abs/1910.14358

https://arxiv.org/abs/1710.08674

مسئله ای که بطور فلسفی اینجا مطرح است این است که در مسائل فلسفی که ما از احساسات و عقل و نفس هم بحث می کنیم، آیا چقدر هم مسئله ی بکار گرفتن درست شهوت و غضب هم مطرح است؟ مثلاً تاثیرات خطرناکی که در طیفهای افراطی و تفریطی قلب را دچار مشکلات هم می کنند کدام اند. البته در حکمت متعالیه اسفار اربعه هم علاوه بر آیات و روایات از ابن سینا در الهیات شفا در مورد اراده ی بشری و اراده ی خدا که از نوع کن فیکون هم هست بحث می فرمایند که چطور هم آیا می شود به شوق رسیدن به نهایت اکمل کمال و اجمل جمیل و زیبایی و ابهی بهی و اجلّ جلال واجب الوجود نیز امیدوار بود. 

http://lib.eshia.ir/71465/6/359

ولی کسی که در شهوات و احساسات و بلکه امور عقلی دنیوی اش هم غرق شده است آیا می تواند حتی وارد وادیهایی هم شود که به وجود مبارک واجب الوجود خدای سبحان الله جل جلاله هم پی ببرد؟ این است که اینجا یک ضد و نقیضهایی هم یحتمل بنظر برسد برای مبتدی که در اول راه هم همینطوری گیر کرده است که مثلاً قناعت وقتی ما در مقابل این همه ریخت و پاشهای اجتماعی هم می شویم یعنی چه؟ چرا اصلا باید قناعت هم کرد؟ چطور می شود که فرض بفرمایید حضرت رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله یا حضرت علی علیه السلام که خود امیر المومنین هم تشریف دارند، با این حال از قناعت هم بفرمایند و لزوم رعایت حال ایتام و مساکین و فقراء و در راه ماندگان و دستگیری از آنها و ...؟ مگر ثروت و ثروتمندی هم بهتر از فقر نیست؟ موضوع این است که ثروت را هم باید مثل شهوت و غضب در جایش هم استفاده کرد تا قلب را باز هم دچار افراط و تفریط نکند. وقتی انسان خدا را هم فراموش کند یحتمل حتی خودش را هم یادش رود و چه رسد به اینکه معادی هم هست که دوباره به این عالم روز قیامت او را باز می گرداند. قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ ۖ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ ‎﴿یس: ٧٩﴾. کوهمولوژی قضایا اینجا است که آیا دوباره و دوباره و دوباره باز انسان یادش می رود خدا و پیغمبر و امامش هم کیست و باز در جاهلیت هم از دنیا می رود و باز ...؟! خدایا ما را از افراط و تفریطهای آخر الزمانی محفوظ هم بدار و گوشه ای از اسرار توحیدی خود را هم بر ما آشکار فرما. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه

وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ ۖ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا أَن دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی ۖ فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنفُسَکُم ۖ مَّا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنتُم بِمُصْرِخِیَّ ۖ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِن قَبْلُ ۗ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ‎﴿ابراهیم: ٢٢﴾

 إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ ‎﴿٩٩﴾‏ إِنَّمَا سُلْطَانُهُ عَلَى الَّذِینَ یَتَوَلَّوْنَهُ وَالَّذِینَ هُم بِهِ مُشْرِکُونَ ‎﴿التنحل: ١٠٠﴾

 

قَالَ ع إِنَّ اللَّهَ أَعَانَنِی عَلَى شَیْطَانٍ حَتَّى أَسْلَمَ عَلَى یَدَیَّ.

مناقب آل ابی طالب ط علامه، ابن شهر آشوب، جلد 1، ص 229

http://lib.eshia.ir/12566/1/229

 

ابن بابویه بالاسناد عن منصور بن حازم قال : کنت جالسا مع أبی عبد الله ( ع ) على الباب ومعه إسماعیل إذ مر علینا موسى وهو غلام فقال إسماعیل : سبق بالخیر ابن الأمة . ابن بابویه بالاسناد عن الولید بن صبیح قال : رأیت إسماعیل بن جعفر فی قوم یشربون فخرجت مغموما فجئت الحجر فإذا إسماعیل متعلق بالبیت یبکی قد بل أستار الکعبة بدموعه فرجعت أسیر فإذا إسماعیل جالس مع القوم فرجعت فإذا هو آخذ بأستار الکعبة قد بلها بدموعه ، قال قال : فذکرت ذلک لأبی عبد الله ( ع ) فقال : لقد ابتلى ابنی بشیطان یتمثل فی صورته . وقد روی أن الشیطان لا یتمثل فی صورة نبی ولا فی صورة وصی .

مناقب آل ابی طالب ط المکتبة الحیدریة، جلد 1، ص 229

http://lib.eshia.ir/16066/1/229

 

4- وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ أَبِی أَیُّوبَ الْخَزَّازِ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَا مِنْ أَحَدٍ یَمُوتُ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَحَبَّ إِلَى إِبْلِیسَ مِنْ مَوْتِ فَقِیهٍ.

الکافی الشریف، شیخ کلینی، جلد 1، ص 38

http://lib.eshia.ir/11005/1/38

 

آیا شیطان تسلیم پیامبر اکرم(ص) شد و دیگر نتوانست پیامبر را وسوسه کند؟

پرسش

آیا شیطان تسلیم پیامبر اکرم(ص) شد و دیگر نتوانست پیامبر را وسوسه کند؟

پاسخ اجمالی

بنابر روایاتی؛ شیطان تسلیم پیامبر اکرم(ص) شده است. پیامبر اکرم(ص) در این مورد فرمود:
«با هر انسانی‌ یک‌ شیطان‌ است‌!» پرسیدند حتی با ‌شما؟ فرمود: «بله، ولی‌ شیطان‌ من‌ به‌ حول‌ و قوه‌ الهی‌ تسلیم‌ شده ‌است»‌.[1]
«خدا مرا بر شیطان [من] یاری کرد تا این‌که او به دست من تسلیم شد».[2]
در توضیح این روایات توجه به چند نکته لازم است:
1. آنچه در این روایات آمده، تنها تسلیم شدن شیطان به دست رسول اکرم(ص) است، نه ایمان قلبى شیطان. بر فرض که بپذیریم یک شیطان به دست رسول خدا(ص) ایمان آورده باشد، این به معنای این نیست که همه شیاطین جن و انس، مراد این روایت باشد.
2. وسوسه شیطان در حد الزام و اجبار نیست و شیطان هرگز نمی‌تواند و اجازه ندارد که انسان را به ارتکاب گناه و معصیت مجبور کند. کار او تنها وسوسه است و شخص با ایمان وقتی چند بار با آن مبارزه کرد دیگر مخالفت با آن، کار دشواری نخواهد بود؛[3] از این‌رو پیامبر(ص) آن‌قدر با شیطان مخالفت کرده بود که دیگر شیطان از وسوسه کردن او دست کشیده بود و در قرآن کریم آمده است که شیطان بر مؤمنان تسلط ندارد: «زیرا او(شیطان)، بر کسانى که ایمان دارند و بر پروردگارشان توکّل می‌کنند، سلطه‌اى ندارد. سلطه او تنها بر کسانى است که او را سرپرست خود قرار داده‌اند، و کسانى که او را شریک خدا [در اطاعت و بندگى] قرار می‌دهند [و به فرمان شیطان گردن می‌نهند]».[4]
همچنین قرآن در جای دیگر از زبان شیطان نقل می‌کند که در روز قیامت در پاسخ کسانی که شیطان را مسئول گمراهی خود می‌شمارند، خواهد گفت: «من بر شما تسلّطى نداشتم، جز این‌که دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید؛ بنابراین، مرا سرزنش نکنید؛ و خود را سرزنش کنید».[5]
خلاصه این‌که؛ وسوسه شیطان الزام‌آور نیست و همین وسوسه‌گری هم موجب پیشرفت و تکامل مؤمنان است.[6] و چون پیامبر(ص) به اوج کمال رسیده بود، وسوسه او معنایی نداشت.

 


[1]. ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، محقق: عراقی، مجتبی، ج ‏4، ص 97، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، 1405ق؛ شیبانی، أبو عبد الله أحمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، ج 41، ص 342، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق.

[2]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی‌طالب(ع)، ج ‏1، ص 229، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.

[3]. ر. ک: «راه‌های نفوذ شیطان در انسان»، سؤال 165.

[4]. نحل، 99 – 100.

[5]. ابراهیم، 22.

[6]. ر. ک: «وجود شیطان وسیله‌ای برای تکامل انسان»، سؤال 6432.

https://www.islamquest.net/fa/archive/fa60262

لَّا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ أَن تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُقْسِطِینَ ‎﴿الممتحنة: ٨﴾‏

إِنَّمَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ قَاتَلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَأَخْرَجُوکُم مِّن دِیَارِکُمْ وَظَاهَرُوا عَلَىٰ إِخْرَاجِکُمْ أَن تَوَلَّوْهُمْ وَمَن یَتَوَلَّهُمْ فَأُولَـٰئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ ‎﴿الممتحنة: ٩﴾‏

 

إِلَهِی لَمْ أُسَلِّطْ عَلَى حُسْنِ ظَنِّی قُنُوطَ اَلْإِیَاسِ وَ لاَ اِنْقَطَعَ رَجَائِی مِنْ جَمِیلِ کَرَمِکَ إِلَهِی إِنْ کَانَتِ اَلْخَطَایَا قَدْ أَسْقَطَتْنِی لَدَیْکَ فَاصْفَحْ عَنِّی بِحُسْنِ تَوَکُّلِی عَلَیْکَ إِلَهِی إِنْ حَطَّتْنِی اَلذُّنُوبُ مِنْ مَکَارِمِ لُطْفِکَ فَقَدْ نَبَّهَنِی اَلْیَقِینُ إِلَى کَرَمِ عَطْفِکَ إِلَهِی إِنْ أَنَامَتْنِی اَلْغَفْلَةُ عَنِ اَلاِسْتِعْدَادِ لِلِقَائِکَ فَقَدْ نَبَّهَتْنِی اَلْمَعْرِفَةُ بِکَرَمِ آلاَئِکَ إِلَهِی إِنْ دَعَانِی إِلَى اَلنَّارِ عَظِیمُ عِقَابِکَ فَقَدْ دَعَانِی إِلَى اَلْجَنَّةِ جَزِیلُ ثَوَابِکَ إِلَهِی فَلَکَ أَسْأَلُ وَ إِلَیْکَ أَبْتَهِلُ وَ أَرْغَبُ وَ أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تَجْعَلَنِی مِمَّنْ یُدِیمُ ذِکْرَکَ وَ لاَ یَنْقُضُ عَهْدَکَ وَ لاَ یَغْفُلُ عَنْ شُکْرِکَ وَ لاَ یَسْتَخِفُّ بِأَمْرِکَ إِلَهِی وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ اَلْأَبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عَارِفاً وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفاً وَ مِنْکَ خَائِفاً مُرَاقِباً یَا ذَا اَلْجَلاٰلِ وَ اَلْإِکْرٰامِ وَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً

 

حُبُّ الحُسِین وُسیلةُ السُّعداءِ
 
وضیاءَهُ قد عَمَّ بالأرجاء
 
سِبطٌ تَفَرَّعَ مِنهُ نَسلُ المُصطَفى
 
وَأضَاءَ مِسک بوجهِهِ الوَضَّاء حبُّ الحسین
 
فَهُوَ الکریمُ ابنُ الکریمُ وَ جَدُّهُ خَیرُ الأنام وسیِّدُ الشُّفَعاءِ

 

 

۱۴۰۲/۱۲/۱۷

بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری

خب، آنچه بنده میخواهم از این بیان استفاده کنم چیست؟ حاصل حرف بنده این است که اوّلاً مقابله‌ی جمهوری اسلامی با آن کسانی که با آنها مقابله دارد، مقابله‌ی با ظلم است، مقابله‌ی با استکبار است، مقابله‌ی با تجاوز است. سؤال نشود که چرا شما با فلان کشور اظهار مخالفت میکنید. ما با دولتها، با کشورها، با ملّتها به خودی خود هیچ معارضه‌ای نداریم؛ ما با ظلم مخالفیم، با استکبار مخالفیم، با تجاوز مخالفیم، با آن حوادثی که امروز شما دارید در غزّه مشاهده میکنید مخالفیم. یک ملّتی، صاحب سرزمینی، در خانه‌ی خود، در سرزمین خود مورد یک چنین ظلم بزرگی قرار میگیرند؛ زنشان، کودکشان، خانواده‌شان، خانه‌شان، زیرساخت‌شان، دارایی‌شان با بی‌رحمی تمام، با سنگدلی تمام نابود میشود، از بین میرود و کشورهایی تماشا میکنند؛ نه فقط معارضه نمیکنند، ممانعت نمیکنند، بلکه حتّی کمک میکنند. آمریکا کمک میکند، انگلیس کمک میکند، بعضی کشورهای دیگرِ اروپایی کمک میکنند. حرف‌ ما این است؛ ما با این مخالفیم. آن چیزی که جمهوری اسلامی را در مقابل جبهه‌ی مقابل قرار میدهد، این مفاهیمی است که، هم عقل، هم عرف، هم هر شرع و دینی، هم وجدان بشری آن را محکوم میکند؛ ما با اینها مخالفیم. مخالفت جمهوری اسلامی با این چیزها است؛ مخالفت، با اینها است، وَالّا قرآن کریم حتّی درباره‌ی کفّار میفرماید: لا یَنهاکُمُ اللَهُ عَنِ الَّذینَ لَم یُقاتِلوکُم فِی الدّینِ وَ لَم یُخرِجوکُم مِن دِیارِکُم اَن تَبَرّوهُم وَ تُقسِطوا اِلَیهِم؛(۱۰) اگر چنانچه کافری هست که به شرایط معامله‌ی با او در اسلام عمل میکند، با او مشکلی وجود ندارد.

لشکریان اسلام وقتی که رفتند همین مناطق شامات و مانند اینها را که مال روم بود، فتح کردند، یهودی‌هایی که در آنجا بودند به مسلمانها گفتند خوش آمدید! عدل شما ما را نجات داد. یهودی‌ها آن وقت زیر سلطه‌ی امپراتوری روم زیر فشار بودند؛ گفتند عدل شما مسلمانها، ما را نجات داد؛ یعنی این‌جوری بود؛ وارد میشدند، عدل و دادگری از آنها دیده میشد، مشاهده میشد. با کافر هم این‌جور هستند. مسئله، مسئله‌ی تجاوز و ظلم و استعمار [است]؛ این مطلب اوّل که معلوم بشود معارضه و مقابله‌ی جمهوری اسلامی و جبهه‌بندی جمهوری اسلامی با جمهوری‌هایی که زیر نام دموکراسی و حقوق بشر و لیبرالیسم خودشان را پنهان کرده‌اند، به خاطر باطن کار آنها است، متن کار آنها است که عبارت است از ظلم و استکبار و مانند اینها. این نتیجه‌ی اوّلی که از این عرایض خواستیم بگیریم.

...

یک شاخص عمده‌ی جمهوری اسلامی این است که دست‌اندرکاران جمهوری اسلامی متشرّع باشند؛ مراعات حرام و حلال و دروغ و غیبت و تهمت مانند این‌ چیزها را بکنند. همچنان‌که ما در کارهای شخصی خودمان باید مراقبت بکنیم و تقوا پیشه کنیم و از محرّمات اجتناب بکنیم، در محیط سیاسی و در کار سیاسی هم عیناً همین وجود دارد؛ باید از محرّمات اجتناب کرد؛ باید این را در رأس کارها قرار داد. امیرالمؤمنین (علیه ‌السّلام) میفرماید: لَو لَا التُّقىٰ لَکُنتُ اَدهَى العَرَب؛(۱۳) تقوا مانع از خیلی از کارهای انسان میشود. امیرالمؤمنین (علیه‌ السّلام) در این نامه‌ها و احکامی که در نهج‌البلاغه به استاندارهایشان داده‌اند ــ در خیلی از آنها، حالا نمیتوانم بگویم اغلب؛ در بسیاری از آنها ــ اوّلش این است: کتابی الی فلان، اَمَرَهُ‌ بِتَقوَى‌ الله؛(۱۴) در نخستین توصیه «اَمَرَهُ‌ بِتَقوَى‌ الله» [است]. در مورد مالک اشتر و در آن حکم و فرمان معروف به مالک اشتر [میفرمایند:] «اَمَرَهُ‌ بِتَقوَى‌ اللهِ وَ اِیثارِ طاعَتِه»‌.(۱۵) یعنی امیرالمؤمنین (علیه السّلام) این‌جور [تأکید میکنند]. یا «اِنطَلِق‌ عَلى تَقوَى اللَه»‌؛(۱۶) توصیه به تقوای الهی است. بنابراین در کارهای سیاسی، در برخوردهای سیاسی، در دسته‌بندی‌های سیاسی ــ که قهراً با اختلاف سلیقه، نوعی دسته‌بندی وجود دارد و ایرادی هم ندارد ــ باید مراعات تقوا کرد؛ انسان مراعات اجتناب از محرّمات شرعی را بجد بایستی داشته باشد. اگر این بود، ان‌شاءالله نتایج کار هم مطلوب خواهد بود، خدای متعال هم به کار برکت خواهد داد.

امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال گوینده را عامل به این حرفها بکند؛ به شنونده هم ان‌شاءالله خداوند توفیق بدهد که این حرف در دلها اثر بکند و بتوانیم طبق آنچه وظیفه‌ی شرعی است کارهایمان را، وظایفمان را انجام بدهیم.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55550#_ftn10

 

JOURNAL ARTICLE

What is a Reciprocity Law?

B. F. Wyman

The American Mathematical Monthly

Vol. 79, No. 6 (Jun. - Jul., 1972), pp. 571-586 (16 pages)

 

https://www.jstor.org/stable/2317083#:~:text=578%20B.%20F.%20WY

MAN,start%20with%20a%20crucial%20lemma.

 

A reciprocity law in non-solvable extensions.
  • Goro Shimura

From the journal Journal für die reine und angewandte Mathematik

https://doi.org/10.1515/crll.1966.221.209

 

Shimura's reciprocity law
  • Shimura, Goro (1971), Introduction to the arithmetic theory of automorphic functions, Publications of the Mathematical Society of Japan, vol. 11, Tokyo: Iwanami Shoten, Zbl 0221.10029

https://en.wikipedia.org/wiki/Shimura%27s_reciprocity_law

 

بنده ی حقیر توانستم مقاله ی وایمن را از سایت جرالد تانل- که علی القاعده باید همان تانل در قضیه ی لنگلندز- تانل معروف در اثبات قضیه آخر فرمای اندرو وایلز هم باشد- در راتگرز دانلود کنم:

https://sites.math.rutgers.edu/~tunnell/courses/571/571-f19/whatis.pdf

 

همان اول مقاله هم وایمن می گوید که وقتی یک شاگرد کارشناسی ارشد بوده متوجه شده که بالاخره قانون متقابل شمورایی هم پس قانون متقابلش کجا است بعد از آن همه کوهمولوزیهایی که یاد هم گرفته است. شیمورا در مقاله ی 1966 اش یک جورهای دیگری مسئله ی قوانین متقابل را مطرح می کند کانه حتی GL(2, Z/lZ) , SL(2, Z/lZ) را هم بکار می گیرد.

مسئله فلسفی هیولایی و بلکه مهتاب هیولایی مانستری را مستقیماً هم مطرح کردن اینجا است که حالا شما با توجه به اینکه ارتباطی داریم بین حکمت الهی و ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم مطلوب است دریابید ارتباط مسئله را با ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... و ربع و نیم و تمام و ... بطن و دهلیز قلوب زمینی و آسمانی را حتی بر حسب برنامه لنگلندز و بلکه ارتباطات آن با کاپوستین- ویتن و حتی قوانین متقابل ناجابجایی بر حسب فرمهای خودسانی p- تایی روی واریته های شیمورا هاروزو هیدا و .... البته بنده ی حقیر به استاد رضاخانلو هم گفتم یحتمل علاوه بر به کار گرفتن مدل حداقلی هندسه ی جبری یحتل بتوان کوهمولوژی فلوئر را هم وارد ارتباطات مسئله کرد اگر به اندازه ی کافی هم مسئله را در حد میدانهای کوانتومی ابرتقارنی مورد نیازمان هم نمی کند و ...

خوب، مسئله یحتمل برای همه هم حل است الا برای این بنده ی حقیر و یحتمل حتی بی اف وایمن و چند تایی دیگر.

نکته ای که در مورد مسائل ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی نهفته است را در نظر بگیرید که چطور هم می توانند یحتمل یک موجی از تبلیغات خوب و خدای ناکرده بد و سوء را هم ایجاد کنند؛ و آنگاه شما سعی هم بفرمایید آن امواجی را که حکمت الهی و علوم وحیانی و بلکه خود قرآن کریم هم بر حتی رسول اکرم و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف ایجاد می کرده اند را هم متصور شوید و شویم و سعی هم کنیم که شاگرد و دانشجو و طلبه نیز هر چه بیشتر از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم پیشرفت و میل هم کنیم. بعضی حتی یحتمل اشکال هم بفرمایند که این هیولاهای فلسفی و مهتابهای هیولایی و مانسترها مال وقتی است که ما به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نرسیده ایم و بلکه در استکبار و استعمار و کفر و بلکه زمان طاغوت هم گیر کرده ایم و بنابراین به این مفاهیم فلسفی و ریاضی فیزیکی هم روی آورده ایم و حالا که ما در جمهوری اسلامی هم واقع شده ایم دیگر اینها را نیاز نداریم! مسئله ولی بنظر این حقیر از این نوع است که چطور هم اینها را بنفع و در خدمت اسلام نیز استفاده بریم و مردم و دانشمندان جهان را هر چه بیشتر هم بطرف خود جذب کنیم. البته بعضی دیگر هم در این میان یحتمل اشکال کنند که مسئله بین آیات اللهی و پروفسوریایی اینجا هم هست که سعی کنیم اگر سیبی هم از درختی یا از دستمان به زمین هم افتاد، مثل اسحاق نیوتن متوجه شویم که آیا گرانش کوانتومی چه معادلاتی را اینجا می تواند دیکته هم کند که جاذبه های سه جسم زمین و ماه و خورشید مانع جاذبه های اجتماعی افراد اجتماع هم نشوند و حتی هر چه بیشتر هم مکانیک سماوی باعث تحرک هر چه بیشتر سیستمهای دینامیکی حکمت الهی را هم تضمین کنند و .... اینجا صفر یا صدی مسئله هم به این است که مامون هم بفکر این است که چطور هر چه بیشتر بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی حتی المقدور تا می تواند میل کند و بلکه امام جماعت و امام جمعه و حتی حجج الاسلام و آیت الله ها و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هر چه بیشتر هر کدام دارند سعی و تلاشهای خود را می فرمایند، و از آن طرف هم جبهه ی استکبار و طاغوت و استعمار هم دارند همه و همه سعی و تلاشهای خود را می کنند که با مومنین و مومنات و مسلمین و مسلمات نیز حتی المقدر سنگ اندزهای و دشمنیهای خود را افزایش هم دهند. و چرا؟! همه که از خدائیم و بسمت خدا هم داریم می رویم؛ پس مسئله چیست؟! مسئله کفر و نفاق و شرک از یک طرف و از طرف دیگر دین مبین اسلام هم هست دیگر که کفار نادانسته هم بر علیه اش مقاومت می کنند و هر چه بیشتر هم سعی می کنند حق را بپوشانند و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه

 

لَا یُقَاتِلُونَکُمْ جَمِیعًا إِلَّا فِی قُرًى مُّحَصَّنَةٍ أَوْ مِن وَرَاءِ جُدُرٍ بَأْسُهُم بَیْنَهُمْ شَدِیدٌ تَحْسَبُهُمْ جَمِیعًا وَقُلُوبُهُمْ شَتَّىٰ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا یَعْقِلُونَ ‎﴿الحشر: ١٤﴾‏

 

3- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع یَقُولُ‌ إِذَا مَاتَ الْمُؤْمِنُ بَکَتْ عَلَیْهِ الْمَلَائِکَةُ وَ بِقَاعُ الْأَرْضِ‌[1] الَّتِی کَانَ یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَیْهَا وَ أَبْوَابُ السَّمَاءِ الَّتِی کَانَ یُصْعَدُ فِیهَا بِأَعْمَالِهِ وَ ثُلِمَ فِی الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا یَسُدُّهَا شَیْ‌ءٌ لِأَنَّ الْمُؤْمِنِینَ الْفُقَهَاءَ حُصُونُ الْإِسْلَامِ کَحِصْنِ سُورِ الْمَدِینَةِ لَهَا.

الکافی الشریف، جلد 1، ص 38

http://lib.eshia.ir/11005/1/38

 

یک نکته ای که در قوانین متقابل (reciprocity laws) هست که در برنامه ی لنگلندز هم از آن سخن می رود، نمونه اش را در قوانین متقابل مربعی گاووس می توان یافت و بعد این را در میدانهای کلاس به گروه های جابجایی آبلی هم بسطش داده اند؛ و کاری که شیمورا در آن استاد هم هست این است که ماورای گروه های آبلی جابجایی هم می رود؛ و مثلاً شما قوانین متقابل آرتین را هم دارید! ولی چیزی که هست بنده ی حقیر یادم هست که یک مقاله ای را بنده ی حقیر انتخاب کردم که برای کلاس جبری ارائه دهم و راجع به همین قوانین متقابل هم بود و بعضی کارهای ابتدایی شیمورا را هم بحث می کرد. و راستش را بخواهید مقاله اش سخت هم بود یا نبود را نیز کاری نداریم با اینکه هنوز هم یحتمل باید همین دور و برهایم یک جایی بتوانم پیدایش کنم، ولی یک چیز جالبی را خود نویسنده که غلط نکنم فارغ التحصیل دانشگاه برکلی هم بود راجع به همین قانون متقابل که شیمورا هم از آن استفاده می کند را می گفت؛ و آن اینکه می گفت بعد از اینکه مقاله ی شیمورا را خواندم به خودم گفتم پس قانون متقابلش کو؟! مسئله اینجا است که شما یک معادلاتی جبری را دارید که می خواهید بطور هم ارزی در مبناهای اعداد اولی هم حلشان کنید، و برای این کار دنبال قوانینی هستید که جواب را از راه های ساده تری مثل قانون متقابل مربعی هم به شما بدهد. و لذا نویسنده می گفت خوب پس این کاری که شیمورا کرده است، پس قانون متقابلش هم کو؟! التفات می فرمایید؟

شبیه همین نکته را در برنامه ی مدل مینیمال در هندسه ی جبری هم داریم و حال آنکه مسئله ی اول در نظریه ی اعداد است. همین مسئله را در مهتاب هیولایی هم داریم که بالاخره مهتاب به هیولا و بلکه نظریه ی میدان کوانتومی هم چه ربطی دارد و ...؟ البته در فلسفه هم نکته ی هیولایی مسئله اینجا است که حتی بعضی اشکال هم می کنند که آیا بالاخره هیولا هم داریم در فلسفه یا نداریم و بلکه یحتمل هم عنوان شود که آیا از هیولای فلسفی هم می توان به مانستر رسید ولی آن را بقول معروف زیر سبیلی هم ردش کرد که اصلا نه هیولا هم داریم و نه مانستر و ...؟!

چیزی را که امام محمد باقر به جابر بن یزید جعفی عرض قبل از شروع نقل خطبه ی وسیله ی امیر المومنین هم می فرمایند این است که هر چقدر هم اختلافات بالا گرفت، تو واردش نشو! می فرمایند:

 

حضرت فرمود: اى جابر تو را آگاه نسازم بر حقیقت اختلاف آنها که این اختلاف از کجا سرچشمه گرفته و از چه جهت تفرقه و جدائى پیدا کردند؟ عرضکردم: چرا اى فرزند رسول خدا، فرمود: پس هر گاه آنان اختلاف کردند تو راه اختلاف را پیش مگیر، همانا هر که منکر امام وقت گردد مانند کسى است که منکر رسول خدا (ص) در روزگار خود آن حضرت شده باشد، اى جابر بشنو و بخاطر بسپار، جابر گوید: گفتم: اگر میل داشته باشید بفرمائید تا گوش کنم! فرمود: بشنو و بخاطر بسپار و تا هر جا که مرکبت پیش میرود بمردم برسان، همانا امیر مؤمنان علیه السّلام پس از اینکه هفت روز از وفات پیغمبر (ص) گذشت در مدینه براى مردم خطبه‌اى ایراد فرمود- و این خطبه پس از آنى بود که از جمع‌آورى قرآن و گرد آوردن آن فراغت جسته بود- و در آن خطبه چنین فرمود:

 

رجوع بفرمایید به چند نظر قبل!

 

نکته ای که با منکران باید مطرح کرد این است که اگر نمی شود از راه های ایجابی بطور ساختاری بدانها ثابت کرد که بچه جان چرا اسلام نمی آوری؟ آناه باید هم بدانها اثبات کرد که خوب حالا اسلام هم نمی آوری، آیا اینی را که می خواهی به ما ارائه هم دهی، می گویی از خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف که ما بدان باور هم داریم نیز بالاتر است؟ خوب اثباتش کن دیگر! اینکه مثلاً تو بنظرت هم می رسد که یک چیزی داری که از این بالاتر هم هست، همان چیزت چیست؟ بگو ما هم یاد بگیریم. کوهمولوژی گالوا و بلکه فرمهای خودسانی روی واریته های شیمورا را هم همینطوری ثابتش کن و اگر توانستی از آنها با قوانین متقابلی به حکمت الهی هم برسی، ما هم قبولش می کنیم؛ ولی اگر شما هم نتوانستید و بلکه ما به شما ثابت هم کردیم که راه حلش این است، آیا قبول نمی فرمایید؟ فیزیک هسته ای و فیزیک انرژی بالا را هم در خدمت خود بگیر برای این اثبات، ولی نه برای اینکه به مردم گرسنگی هم دهی و بلکه بر سر آنها بمب هم بریزید و به همگان زور هم بگویید چرا که ما خیلی هم بمبهای آنچنانی داریم که بیا و ببین و ...! بابا چه داری می گویی؟! بهتر از توحید و نبوت و معاد و امامت و عدل الهی هم داری؟ بسم الله! دیر شد، دیر شد، بنده یحقیر رفتم نماز جماعت برسم. اتفاقاً تاکید هم شده و می فرمایند غسل شب یا بلکه روز جمعه هم حتی المقدور کنید و بعد هم بروید نماز جماعت و نماز جمعه! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه

فَنَادَتْهُ الْمَلَائِکَةُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیَىٰ مُصَدِّقًا بِکَلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَسَیِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِیًّا مِّنَ الصَّالِحِینَ ‎﴿آل عمران: ٣٩﴾‏

إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَىٰ وَکَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا ‎﴿الفتح: ٢٦﴾‏

 

204 ـ ومن کلام له (علیه السلام)اخلاقی

(کان کثیراً ما یُنادى به اصحابه)

الاستعداد للآخرة

تَجَهَّزُوا رَحِمَکُمُ اللهُ! فَقَدْ نُودِیَ فِیکُمْ بِالرَّحِیلِ، وَأَقِلُّوا الْعُرْجَةَ عَلَى الدُّنْیَا، وَانْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا بِحَضْرَتِکُمْ مِنَ الزَّادِ، فَإِنَّ أَمَامَکُمْ عَقَبَةً کَؤُوداً، وَمَنَازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً، لاَبُدَّ مِنَ الْوُرُودِ عَلَیْهَا، وَالْوُقُوفِ عِنْدَهَا. وَاعْلَمُوا أَنَّ مَلاَحِظَ الْمَنِیَّةِ نَحْوَکُمْ دَانِیَةٌ (دائیه)، وَکَأَنَّکُمْ بِمَخَالِبِهَا وَقَدْ نَشِبَتْ فِیکُمْ، وَقَدْ دَهَمَتْکُمْ فِیهَا مُفْظِعَاتُ الاُْمُورِ، وَمُعْضِلاَتُ (مضلعات) الَْمحْذُورِ. فَقَطِّعُوا عَلاَئِقَ الدُّنْیَا وَاسْتَظْهِرُوا بِزَادِ التَّقْوَى (الآخرة).

و قد مضى شیء من هذا الکلام فیما تقدم، بخلاف هذه الروایة.

http://lib.eshia.ir/26580/1/216

 

(۱۹۵) (و من کلام له علیه السلام)
(کان کثیرا ما ینادی به أصحابه)

تَجَهَّزُوا - رَحِمَکُمُ اللَّهُ - فَقَدْ نُودِیَ فِیکُمْ بِالرَّحِیلِ وَ أَقِلُّوا الْعُرْجَةَ عَلَى الدُّنْیَا وَ انْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا بِحَضْرَتِکُمْ مِنَ الزَّادِ فَإِنَّ أَمَامَکُمْ عَقَبَةً کَؤُودًا وَ مَنَازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً لاَ بُد مِنَ الْوُرُودِ عَلَیْهَا وَ الْوُقُوفِ عِنْدَهَا وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَلاَحِظَ الْمَنِیَّةِ نَحْوَکُمْ دَاٰئِبَةٌ وَ کَأَنَّکُمْ بِمَخَالِبِهَا وَ قَدْ نَشِبَتْ فِیکُمْ وَ قَدْ دَهِمَتْکُمْ فِیهَا مُفْظِعَاتُ الْأُمُورِ وَ مُعْضِلاَتُ الْمَحْذُورِ فَقَطِّعُوا عَلاَئِقَ الدُّنْیَا وَ اسْتَظْهِرُوا بِزَادِ التَّقْوَى.

و قد مضى شیء من هذا الکلام فیما تقدم بخلاف هذه الروایة

نهج البلاغه، ترجمه مرحوم محمد دشتی، ص 216

http://lib.eshia.ir/26580/1/216

 

195 - از سخنان آن حضرت علیه السّلام است (در ترغیب به آماده نمودن توشه سفر آخرت)

که اصحاب خود را مکرّر باین گفتار (بعد از نماز عشاء) اندرز مى‌داد:

1 خدا شما را بیامرزد، وسائل سفر (آخرت) را آماده نمائید که نداى کوچیدن در میان شما داده شده (خداوند در قرآن کریم س 4 ى 78 مى‌فرماید: أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ یعنى هر کجا باشید مرگ شما را دریابد اگر چه در قلعه‌هاى محکم و استوار باشید) و ماندن در دنیا را کم پندارید (دل بآن نبندید) و (بسوى خدا) باز گردید با توشه شایسته (طاعت و بندگى) که بآن دسترسى دارید، زیرا جلو شما گردنه ناهموار و منزلهاى ترس آور هولناک است (سختیهاى مرگ و گرفتارى قبر و عالم برزخ و مواقف باز پرسى روز رستخیز را در پیش دارید) که از وارد شدن و توقّف در آنها ناگزیرید، 2 و بدانید که نگریستنهاى مرگ به گوشه چشم بجانب شما است، و مانند آنست که به چنگالهاى آن که در شما فرو برده است گرفتارید (و از آن رهائى ندارید) و کارهاى زشت و بسیار دشوار و سخت شما را از آن پنهان داشته، 3 پس علاقه‌هاى دنیا را (از خود) دور کنید، و با توشه پرهیزکارى خویش را توانا سازید (محبّت دارائى و فرزند و کالاى دنیا را از دل برانید و پارسائى و پرهیزکارى را پیشه گردانید.

(سیّد رضى فرماید:) پیش از این (در خطبه هشتاد و چهارم) بعضى از این کلام به روایتى گذشت که با این روایت تفاوت دارد.

نهج البلاغه، سید رضی،  ترجمه مرحوم آیت الله سید علی نقی فیض الاسلام اصفهانی، جلد 4، ص 655- 656 

http://lib.eshia.ir/11479/4/656

 

بنده ی حقیر لغت اتومورفیک را نگاه کردم مثل اینکه به تعبیری هم به خودسانی ترجمه شده است. بنده را به کنایه و مستقیم هم هشدار فرمودند که دست از فرعونیت ات بردار و بلکه فرض بفرمایید مثلاً اگر لغات لیسانس و فوق لیسانس را هم زمان طاغوت قبل از انقلاب به کارشناسی و کارشناسی ارشد هم گفته می شد و هنوز هم یحتمل مصطلح است؛ از این حرفهای کاسه لیسی و لیسیدن و این حرفها را هم کنار بگذار! از این بهتر هم فرمودند که یک بنده خدایی امام جماعت بود سه راه آذری و آنجا مسجدش هم طبقه دوم بود و طبقه اول را اتوشویی هم اجاره داده بود و چون این شغل خطرناکی هم هست که یحتمل آیا چقدر هم یک وقت دیدید در اثر مخزن بخار اتوشویی مشکلاتی رخ دهد؛ و لذا مردم هم نمی رفتند پشت سر این بنده خدا نماز گذارند و بلکه گفتند اگر اتوشویی ات را کنار هم نگذاری، می دهیمت خلع لباست هم کنند و .... و همان هم شد که شغل اتوشویی را عوض کرد و کار دیگری را هم آورد طبقه اول و همه آمدند پشت سرش به نماز و قصه ی ما به سر رسید کلاغه به خونه اش نرسید و ....

ولی حرف بنده ی حقیر هم این است که اتفاقاً خیلی هم خوب است که این قسمت دعای ظهور حجت ات را نزدیکتر بفرما را بلندتر هم بفرمایید حتی اگر مثل این بنده ی حقیر شک هم داشته باشید که فدائیان اسلام خدای ناکرده نیایند و حساب شما را قبل از ظهور هم برسند. موضوع اینجا است که اگر انسان به هر دلیلی هم از دنیا برود، آنگاه حتی می تواند کفن پوش هم باز دوباره به دنیا برگردد و امامش را یاری هم کند. ولی آن امام زمان عجل الله فرجه الشریف را که در قلب هر انسانی هم هست را خودش دستی دستی ظهورش را بخواهد که عقب یباندازند، آیا آنگاه حتی از لحاظات روانشناسی هم که شده چاره ای برای او می ماند که به امامش یاری هم رساند؟! انسان آنقدر هم چرک پشتش آیا چقدر جمع شده است که یحتمل آیا حجامت هم چقدر کمکش کند که مانع شود چرکها وارد خونش نشوند و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه

-------------------------------------

البته ناگفته نماند که بعضی یحتمل حتی داعش لعنت الله علیهم را هم با فدائیان اسلام اشتباهی می گیرند!

فَنَادَتْهُ الْمَلَائِکَةُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیَىٰ مُصَدِّقًا بِکَلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَسَیِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِیًّا مِّنَ الصَّالِحِینَ ‎﴿آل عمران: ٣٩﴾‏

إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَىٰ وَکَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا ‎﴿الفتح: ٢٦﴾‏

 

204 ـ ومن کلام له (علیه السلام)اخلاقی

(کان کثیراً ما یُنادى به اصحابه)

الاستعداد للآخرة

تَجَهَّزُوا رَحِمَکُمُ اللهُ! فَقَدْ نُودِیَ فِیکُمْ بِالرَّحِیلِ، وَأَقِلُّوا الْعُرْجَةَ عَلَى الدُّنْیَا، وَانْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا بِحَضْرَتِکُمْ مِنَ الزَّادِ، فَإِنَّ أَمَامَکُمْ عَقَبَةً کَؤُوداً، وَمَنَازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً، لاَبُدَّ مِنَ الْوُرُودِ عَلَیْهَا، وَالْوُقُوفِ عِنْدَهَا. وَاعْلَمُوا أَنَّ مَلاَحِظَ الْمَنِیَّةِ نَحْوَکُمْ دَانِیَةٌ (دائیه)، وَکَأَنَّکُمْ بِمَخَالِبِهَا وَقَدْ نَشِبَتْ فِیکُمْ، وَقَدْ دَهَمَتْکُمْ فِیهَا مُفْظِعَاتُ الاُْمُورِ، وَمُعْضِلاَتُ (مضلعات) الَْمحْذُورِ. فَقَطِّعُوا عَلاَئِقَ الدُّنْیَا وَاسْتَظْهِرُوا بِزَادِ التَّقْوَى (الآخرة).

و قد مضى شیء من هذا الکلام فیما تقدم، بخلاف هذه الروایة.

http://lib.eshia.ir/26580/1/216

 

(۱۹۵) (و من کلام له علیه السلام)
(کان کثیرا ما ینادی به أصحابه)

تَجَهَّزُوا - رَحِمَکُمُ اللَّهُ - فَقَدْ نُودِیَ فِیکُمْ بِالرَّحِیلِ وَ أَقِلُّوا الْعُرْجَةَ عَلَى الدُّنْیَا وَ انْقَلِبُوا بِصَالِحِ مَا بِحَضْرَتِکُمْ مِنَ الزَّادِ فَإِنَّ أَمَامَکُمْ عَقَبَةً کَؤُودًا وَ مَنَازِلَ مَخُوفَةً مَهُولَةً لاَ بُد مِنَ الْوُرُودِ عَلَیْهَا وَ الْوُقُوفِ عِنْدَهَا وَ اعْلَمُوا أَنَّ مَلاَحِظَ الْمَنِیَّةِ نَحْوَکُمْ دَاٰئِبَةٌ وَ کَأَنَّکُمْ بِمَخَالِبِهَا وَ قَدْ نَشِبَتْ فِیکُمْ وَ قَدْ دَهِمَتْکُمْ فِیهَا مُفْظِعَاتُ الْأُمُورِ وَ مُعْضِلاَتُ الْمَحْذُورِ فَقَطِّعُوا عَلاَئِقَ الدُّنْیَا وَ اسْتَظْهِرُوا بِزَادِ التَّقْوَى.

و قد مضى شیء من هذا الکلام فیما تقدم بخلاف هذه الروایة

نهج البلاغه، ترجمه مرحوم محمد دشتی، ص 216

http://lib.eshia.ir/26580/1/216

 

195 - از سخنان آن حضرت علیه السّلام است (در ترغیب به آماده نمودن توشه سفر آخرت)

که اصحاب خود را مکرّر باین گفتار (بعد از نماز عشاء) اندرز مى‌داد:

1 خدا شما را بیامرزد، وسائل سفر (آخرت) را آماده نمائید که نداى کوچیدن در میان شما داده شده (خداوند در قرآن کریم س 4 ى 78 مى‌فرماید: أَیْنَما تَکُونُوا یُدْرِکْکُمُ الْمَوْتُ وَ لَوْ کُنْتُمْ فِی بُرُوجٍ مُشَیَّدَةٍ یعنى هر کجا باشید مرگ شما را دریابد اگر چه در قلعه‌هاى محکم و استوار باشید) و ماندن در دنیا را کم پندارید (دل بآن نبندید) و (بسوى خدا) باز گردید با توشه شایسته (طاعت و بندگى) که بآن دسترسى دارید، زیرا جلو شما گردنه ناهموار و منزلهاى ترس آور هولناک است (سختیهاى مرگ و گرفتارى قبر و عالم برزخ و مواقف باز پرسى روز رستخیز را در پیش دارید) که از وارد شدن و توقّف در آنها ناگزیرید، 2 و بدانید که نگریستنهاى مرگ به گوشه چشم بجانب شما است، و مانند آنست که به چنگالهاى آن که در شما فرو برده است گرفتارید (و از آن رهائى ندارید) و کارهاى زشت و بسیار دشوار و سخت شما را از آن پنهان داشته، 3 پس علاقه‌هاى دنیا را (از خود) دور کنید، و با توشه پرهیزکارى خویش را توانا سازید (محبّت دارائى و فرزند و کالاى دنیا را از دل برانید و پارسائى و پرهیزکارى را پیشه گردانید.

(سیّد رضى فرماید:) پیش از این (در خطبه هشتاد و چهارم) بعضى از این کلام به روایتى گذشت که با این روایت تفاوت دارد.

نهج البلاغه، سید رضی،  ترجمه مرحوم آیت الله سید علی نقی فیض الاسلام اصفهانی، جلد 4، ص 655- 656 

http://lib.eshia.ir/11479/4/656

 

بنده ی حقیر لغت اتومورفیک را نگاه کردم مثل اینکه به تعبیری هم به خودسانی ترجمه شده است. بنده را به کنایه و مستقیم هم هشدار فرمودند که دست از فرعونیت ات بردار و بلکه فرض بفرمایید مثلاً اگر لغات لیسانس و فوق لیسانس را هم زمان طاغوت قبل از انقلاب به کارشناسی و کارشناسی ارشد هم گفته می شد و هنوز هم یحتمل مصطلح است؛ از این حرفهای کاسه لیسی و لیسیدن و این حرفها را هم کنار بگذار! از این بهتر هم فرمودند که یک بنده خدایی امام جماعت بود سه راه آذری و آنجا مسجدش هم طبقه دوم بود و طبقه اول را اتوشویی هم اجاره داده بود و چون این شغل خطرناکی هم هست که یحتمل آیا چقدر هم یک وقت دیدید در اثر مخزن بخار اتوشویی مشکلاتی رخ دهد؛ و لذا مردم هم نمی رفتند پشت سر این بنده خدا نماز گذارند و بلکه گفتند اگر اتوشویی ات را کنار هم نگذاری، می دهیمت خلع لباست هم کنند و .... و همان هم شد که شغل اتوشویی را عوض کرد و کار دیگری را هم آورد طبقه اول و همه آمدند پشت سرش به نماز و قصه ی ما به سر رسید کلاغه به خونه اش نرسید و ....

ولی حرف بنده ی حقیر هم این است که اتفاقاً خیلی هم خوب است که این قسمت دعای ظهور حجت ات را نزدیکتر بفرما را بلندتر هم بفرمایید حتی اگر مثل این بنده ی حقیر شک هم داشته باشید که فدائیان اسلام خدای ناکرده نیایند و حساب شما را قبل از ظهور هم برسند. موضوع اینجا است که اگر انسان به هر دلیلی هم از دنیا برود، آنگاه حتی می تواند کفن پوش هم باز دوباره به دنیا برگردد و امامش را یاری هم کند. ولی آن امام زمان عجل الله فرجه الشریف را که در قلب هر انسانی هم هست را خودش دستی دستی ظهورش را بخواهد که عقب یباندازند، آیا آنگاه حتی از لحاظات روانشناسی هم که شده چاره ای برای او می ماند که به امامش یاری هم رساند؟! انسان آنقدر هم چرک پشتش آیا چقدر جمع شده است که یحتمل آیا حجامت هم چقدر کمکش کند که مانع شود چرکها وارد خونش نشوند و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه

وَهُوَ الَّذِی أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ کُلِّ شَیْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا نُّخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُّتَرَاکِبًا وَمِنَ النَّخْلِ مِن طَلْعِهَا قِنْوَانٌ دَانِیَةٌ وَجَنَّاتٍ مِّنْ أَعْنَابٍ وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَیْرَ مُتَشَابِهٍ انظُرُوا إِلَىٰ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَیَنْعِهِ إِنَّ فِی ذَٰلِکُمْ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ‎﴿الأنعام: ٩٩﴾‏

وَهُوَ الَّذِی أَنشَأَ جَنَّاتٍ مَّعْرُوشَاتٍ وَغَیْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُکُلُهُ وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَیْرَ مُتَشَابِهٍ کُلُوا مِن ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصَادِهِ وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ ‎﴿الأنعام: ١٤١﴾‏

یُنبِتُ لَکُم بِهِ الزَّرْعَ وَالزَّیْتُونَ وَالنَّخِیلَ وَالْأَعْنَابَ وَمِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَةً لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ‎﴿النحل: ١١﴾‏

اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ‎﴿النور: ٣٥﴾‏

وَزَیْتُونًا وَنَخْلًا ‎﴿عبس: ٢٩﴾‏

بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ ‎﴿التین: ١﴾‏

 

 

۱۴۰۲/۱۲/۱۵

کاشت نهال در روز درختکاریکاشت سه اصله نهال توسط رهبر انقلاب در روز درختکاری(کاشت نهال در روز درختکاری)

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در هفته منابع طبیعی و همزمان با روز درختکاری صبح امروز (سه‌شنبه) سه اصله نهال کاشتند.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=55505

 

خُطْبَةٌ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ هِیَ خُطْبَةُ الْوَسِیلَةِ

4- مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ مَعْمَرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ عُکَایَةَ التَّمِیمِیِّ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ النَّضْرِ الْفِهْرِیِّ عَنْ أَبِی عَمْرٍو الْأَوْزَاعِیِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِ بْنِ یَزِیدَ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَدْ أَرْمَضَنِی‌[1] اخْتِلَافُ الشِّیعَةِ فِی مَذَاهِبِهَا فَقَالَ یَا جَابِرُ أَ لَمْ أَقِفْکَ عَلَى مَعْنَى اخْتِلَافِهِمْ مِنْ أَیْنَ اخْتَلَفُوا وَ مِنْ أَیِّ جِهَةٍ تَفَرَّقُوا قُلْتُ بَلَى یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ قَالَ فَلَا تَخْتَلِفْ إِذَا اخْتَلَفُوا یَا جَابِرُ إِنَّ الْجَاحِدَ لِصَاحِبِ الزَّمَانِ کَالْجَاحِدِ لِرَسُولِ اللَّهِ ص فِی أَیَّامِهِ یَا جَابِرُ اسْمَعْ وَ عِ قُلْتُ إِذَا شِئْتَ‌[2] قَالَ اسْمَعْ وَ عِ وَ بَلِّغْ حَیْثُ انْتَهَتْ بِکَ رَاحِلَتُکَ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع خَطَبَ النَّاسَ بِالْمَدِینَةِ بَعْدَ سَبْعَةِ أَیَّامٍ مِنْ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ ذَلِکَ حِینَ فَرَغَ مِنْ جَمْعِ الْقُرْآنِ وَ تَأْلِیفِهِ فَقَالَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی مَنَعَ الْأَوْهَامَ أَنْ تَنَالَ إِلَّا وُجُودَهُ وَ حَجَبَ الْعُقُولَ أَنْ تَتَخَیَّلَ ذَاتَهُ لِامْتِنَاعِهَا مِنَ الشَّبَهِ وَ التَّشَاکُلِ بَلْ هُوَ الَّذِی لَا یَتَفَاوَتُ فِی ذَاتِهِ وَ لَا یَتَبَعَّضُ بِتَجْزِئَةِ الْعَدَدِ فِی کَمَالِهِ فَارَقَ الْأَشْیَاءَ لَا عَلَى اخْتِلَافِ الْأَمَاکِنِ وَ یَکُونُ فِیهَا لَا عَلَى وَجْهِ الْمُمُازَجَةِ وَ عَلِمَهَا لَا بِأَدَاةٍ لَا یَکُونُ الْعِلْمُ إِلَّا بِهَا وَ لَیْسَ بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مَعْلُومِهِ عِلْمُ غَیْرِهِ بِهِ کَانَ عَالِماً بِمَعْلُومِهِ إِنْ قِیلَ کَانَ فَعَلَى تَأْوِیلِ أَزَلِیَّةِ الْوُجُودِ وَ إِنْ قِیلَ لَمْ یَزَلْ فَعَلَى تَأْوِیلِ نَفْیِ الْعَدَمِ فَسُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى عَنْ قَوْلِ مَنْ عَبَدَ سِوَاهُ وَ اتَّخَذَ إِلَهاً غَیْرَهُ عُلُوّاً کَبِیراً نَحْمَدُهُ بِالْحَمْدِ الَّذِی ارْتَضَاهُ مِنْ خَلْقِهِ وَ أَوْجَبَ قَبُولَهُ عَلَى نَفْسِهِ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ شَهَادَتَانِ تَرْفَعَانِ الْقَوْلَ وَ تُضَاعِفَانِ‌ الْعَمَلَ- خَفَّ مِیزَانٌ تُرْفَعَانِ مِنْهُ وَ ثَقُلَ مِیزَانٌ تُوضَعَانِ فِیهِ وَ بِهِمَا الْفَوْزُ بِالْجَنَّةِ وَ النَّجَاةُ مِنَ النَّارِ وَ الْجَوَازُ عَلَى الصِّرَاطِ وَ بِالشَّهَادَةِ تَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ بِالصَّلَاةِ تَنَالُونَ الرَّحْمَةَ- أَکْثِرُوا مِنَ الصَّلَاةِ عَلَى نَبِیِّکُمْ‌ إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِ‌ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَا شَرَفَ أَعْلَى مِنَ الْإِسْلَامِ وَ لَا کَرَمَ أَعَزُّ مِنَ التَّقْوَى وَ لَا مَعْقِلَ أَحْرَزُ مِنَ الْوَرَعِ وَ لَا شَفِیعَ أَنْجَحُ مِنَ التَّوْبَةِ وَ لَا لِبَاسَ أَجْمَلُ مِنَ الْعَافِیَةِ وَ لَا وِقَایَةَ أَمْنَعُ مِنَ السَّلَامَةِ وَ لَا مَالَ أَذْهَبُ بِالْفَاقَةِ مِنَ الرِّضَا بِالْقَنَاعَةِ وَ لَا کَنْزَ أَغْنَى مِنَ الْقُنُوعِ

...

اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ اصْطَلَمَهُمْ‌[1] فَمِنْهُمْ مَنْ حُصِبَ‌[2] وَ مِنْهُمْ مَنْ أَخَذَتْهُ الصَّیْحَةُ وَ مِنْهُمْ مَنْ أَحْرَقَتْهُ الظُّلَّةُ[3] وَ مِنْهُمْ مَنْ أَوْدَتْهُ الرَّجْفَةُ[4] وَ مِنْهُمْ مَنْ أَرْدَتْهُ الْخَسْفَةُ[5]- فَما کانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ‌ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ‌ أَلَا وَ إِنَّ لِکُلِّ أَجَلٍ کِتَاباً فَإِذَا بَلَغَ الْکِتَابُ أَجَلَهُ لَوْ کُشِفَ لَکَ عَمَّا هَوَى إِلَیْهِ الظَّالِمُونَ وَ آلَ إِلَیْهِ الْأَخْسَرُونَ لَهَرَبْتَ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِمَّا هُمْ عَلَیْهِ مُقِیمُونَ وَ إِلَیْهِ صَائِرُونَ أَلَا وَ إِنِّی فِیکُمْ أَیُّهَا النَّاسُ کَهَارُونَ فِی آلِ فِرْعَوْنَ وَ کَبَابِ حِطَّةٍ فِی بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ کَسَفِینَةِ نُوحٍ فِی قَوْمِ نُوحٍ إِنِّی النَّبَأُ الْعَظِیمُ وَ الصِّدِّیقُ الْأَکْبَرُ وَ عَنْ قَلِیلٍ سَتَعْلَمُونَ مَا تُوعَدُونَ وَ هَلْ هِیَ إِلَّا کَلُعْقَةِ الْآکِلِ وَ مَذْقَةِ الشَّارِبِ‌[6] وَ خَفْقَةِ الْوَسْنَانِ ثُمَّ تُلْزِمُهُمُ الْمَعَرَّاتُ‌[7] خِزْیاً فِی الدُّنْیَا وَ یَوْمَ الْقِیامَةِ یُرَدُّونَ إِلى‌ أَشَدِّ الْعَذابِ‌ ... وَ مَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ‌ فَمَا جَزَاءُ مَنْ تَنَکَّبَ مَحَجَّتَهُ وَ أَنْکَرَ حُجَّتَهُ وَ خَالَفَ هُدَاتَهُ وَ حَادَّ عَنْ نُورِهِ وَ اقْتَحَمَ فِی ظُلَمِهِ وَ اسْتَبْدَلَ بِالْمَاءِ السَّرَابَ وَ بِالنَّعِیمِ الْعَذَابَ وَ بِالْفَوْزِ الشَّقَاءَ وَ بِالسَّرَّاءِ الضَّرَّاءَ وَ بِالسَّعَةِ الضَّنْکَ إِلَّا جَزَاءُ اقْتِرَافِهِ‌[8] وَ سُوءُ خِلَافِهِ- فَلْیُوقِنُوا بِالْوَعْدِ عَلَى حَقِیقَتِهِ وَ لْیَسْتَیْقِنُوا بِمَا یُوعَدُونَ یَوْمَ تَأْتِی‌ الصَّیْحَةَ بِالْحَقِ‌ ذلِکَ یَوْمُ الْخُرُوجِ‌ إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی وَ نُمِیتُ‌ وَ إِلَیْنَا الْمَصِیرُ یَوْمَ تَشَقَّقُ‌ الْأَرْضُ عَنْهُمْ سِراعاً إِلَى آخِرِ السُّورَةِ[9].

الروضة الکافی الشریف، شیخ کلینی، جلد 8، ص 18- 19 الی 30

http://lib.eshia.ir/11005/8/19

 

خطبه‌اى از امیر المؤمنین ع و آن خطبه (معروف بخطبه) وسیله است‌

(و وجه اینکه این خطبه را خطبه وسیله نامیده‌اند تعریفى است که امیر مؤمنان علیه السّلام در این خطبه از مقام وسیله (که مقامى است مخصوص برسول خدا (ص) در روز محشر) میفرماید:) 4- جابر بن یزید گوید: من خدمت امام باقر علیه السّلام شرفیاب شدم و بآن حضرت عرضکردم: اى فرزند رسول خدا براستى که این اختلاف شیعه در مذهبشان درون مرا میسوزاند! حضرت فرمود: اى جابر تو را آگاه نسازم بر حقیقت اختلاف آنها که این اختلاف از کجا سرچشمه گرفته و از چه جهت تفرقه و جدائى پیدا کردند؟ عرضکردم: چرا اى فرزند رسول خدا، فرمود: پس هر گاه آنان اختلاف کردند تو راه اختلاف را پیش مگیر، همانا هر که منکر امام وقت گردد مانند کسى است که منکر رسول خدا (ص) در روزگار خود آن حضرت شده باشد، اى جابر بشنو و بخاطر بسپار، جابر گوید: گفتم: اگر میل داشته باشید بفرمائید تا گوش کنم! فرمود: بشنو و بخاطر بسپار و تا هر جا که مرکبت پیش میرود بمردم برسان، همانا امیر مؤمنان علیه السّلام پس از اینکه هفت روز از وفات پیغمبر (ص) گذشت در مدینه براى مردم خطبه‌اى ایراد فرمود- و این خطبه پس از آنى بود که از جمع‌آورى قرآن و گرد آوردن آن فراغت جسته بود- و در آن خطبه چنین فرمود:

ستایش خدائى را است که پندارها را جلوگیرى کرد از اینکه به کنه او رسد جز بهمین مقدار که او وجود دارد و هست، و خردها را در پرده کرد از اینکه خیال ذات او را کنند چون از شباهت و هم شکل بودن با چیزى برتر است، بلکه او است آن خدائى که در حقیقت ذاتش تفاوتى متصور نیست، و در کمالش‌ نتوان روى اعداد قسمت‌بندى کرد، از هر چیز جداست اما نه بجدائى و اختلاف مکانها و در هر چیز وجود ندارد اما نه بر وجه آمیزش و مخالطت، و علم او بر موجودات بوسیله ابزار (درک اشیاء) نیست بلکه علمش بخود ذات او است و میان او و معلومش (دانسته‌اش) چیزى فاصله نیست که بوسیله آن داناى بمعلوم خود باشد، اگر گفته شود، بوده است، بمعناى وجود (و بود) ازلى (و همیشگى) است، و اگر گفته شود:

همیشه خواهد بود، بمعناى نفى عدم از او است، پس منزه و برتر است از گفتار کسى که جز او را پرستد و معبودى جز او گیرد، به برترى بزرگى.

ستایشش کنیم بدان ستایشى که خود از آفریدگانش بپسندد، و پذیرش آن را بر خود لازم کرده، و گواهى دهم که معبودى جز خداى یگانه نیست که شریک ندارد، و گواهى دهم که محمد بنده و رسول او است، دو گواهى بدان چنان که گفتار را بالا برند و کردار را دو چندان کنند، سبک است آن میزان عملى که این دو گواهى را از آن بردارند، و سنگین است میزانى که آن دو را در آن بنهند، و بدان دو گواهى است کامیابى بهشت و رهائى از دوزخ و گذشتن بر صراط، و بوسیله این دو گواهى در بهشت درآئید و با درود (بر رسول خدا) برحمت رسید، بسیار بر پیغمبر خود درود فرستید «همانا خدا و فرشتگانش درود فرستند بر پیغمبر، اى کسانى که ایمان آورده‌اید درود فرستید بر او و سلام بسیار»- درود خدا بر او و آلش و سلامى بسیار-.

اى مردم براستى که شرافتى برتر از اسلام نیست، و مقام ارجمندى عزیزتر از مقام تقوى نیست، و پناهگاهى محکم‌تر از ورع (و پارسائى) نیست، و واسطه و شفیعى نجات بخش‌تر از توبه (و بازگشت بسوى حق) نیست، و جامه‌اى زیباتر از تندرستى نیست، و نگهدارى بهتر از سلامت نیست، و مالى که‌ بتواند فقر و بیچارگى را از بین ببرد بهتر از تن دادن بقناعت نیست، و گنجى بى‌نیازکننده‌تر از رضایت بقسمت موجود نیست، هر که کفایت کند بهمان مقدار گذران (زندگى) آسایش را براى خود پابرجا کرده، و در کمال آسودگى جایگیر شده، تمایل و رغبت بدنیا کلید رنجها است، و احتکار (و اندوختن مال دنیا) مرکب ناراحتى و تعب است، (و رشک و) حسد آفت دین است، و حرص (و آز) انسانى را به افتادن در پرتگاه گناهان کشاند، و همان موجب حرمان (و نومیدى و بى‌بهره‌گى) است.

...

اى مردم عجیب‌تر چیزى که در انسان است دل او است، و این دل داراى موادى از حکمت (و فرزانگى) است و چیزهاى ناپسندى بر خلاف حکمت، پس اگر امید در آن پیدا شود طمع خوار و زبونش کند، و اگر طمع بدان هجوم کند حرص هلاکش سازد، و اگر نومیدى بدان دست یابد افسوس آن را بکشد، و اگر تندخوئى بر او عارض شود خشم بر او سخت گیرد، و اگر بخوشنودى سعادتمند شود خوددارى را فراموش کند، و اگر ترس و بیم بدو رسد دورى جستن (از کار و کوشش) او را سرگرم کند، و اگر آسایش بر او فراخ گردد بى‌خبرى و غرور او را برباید- و در نسخه‌اى است که او را عزت‌طلبى فرا گیرد- و اگر نعمتى بر او تازه شود عزت‌طلبى او را بگیرد، و اگر مالى بدست آرد ثروت و بى‌نیازى او را سرکش کند، و اگر ندارى او را بگزد بلا و سختى او را در خود فرو برد- و در نسخه‌اى است که گریه او را از پاى درآورد- و اگر پیش‌آمد ناگوارى برایش رخ دهد بى‌تابى رسوایش سازد، و اگر گرسنگى بر او سخت گیرد ناتوانى گریبان‌گیرش کند، و اگر در سیرى از حد بگذراند شکمپرى او را برنج اندازد، پس هر کوتاهى براى آن زیان‌آور و هر گذشتن از حدى تباه‌کننده آن است.

...

هان! اى مردم من در میان شما مانند هارونم در میان فرعونیان، و چون دروازه «حطه» (که بنى اسرائیل مأمور شدند از آن بگذرند تا گناهشان بریزد) در میان بنى اسرائیل، و چون کشتى نوح هستم در میان قوم نوح، منم نبأ عظیم (خبر بس بزرگ) و صدیق اکبر (راستگوى بزرگ) و بزودى وعده‌هائى را که بشما داده شده خواهید دانست، و آیا جز این است که این دنیا جز انگشت لیس خورنده‌اى است و مزه‌چش نوشنده و چرت زدن شخص خواب آلودى میباشد، و پس از آن گناهان هلاکت بار گریبانگیر آنها شده و موجب رسوائى دنیا و آخرتشان گردد و سپس بسخت‌ترین عذاب باز گردند، و خدا از کارهائى که میکنند غافل نیست.

پس چیست سزاى آن کس که از راه روشن خود منحرف گشته و حجت و دلیل روشنش را منکر شده و با هدایت خود مخالفت کرده، و از نور خود بیکسو شده و در تاریکى فرو رفته و بجاى آب سراب را گرفته و نعمت را بعذاب تبدیل کرده و بجاى رستگارى ببدبختى گرائیده و خوشى را با دشوارى و فراخى را با سختى عوض کرده، جز سزاى ارتکاب گناهانش و بدى خلاف کاریش، پس باید یقین کنند بوعده خدا از روى حقیقت، و بدان چه وعده داده شده‌اند قطع پیدا کنند «روزى که صیحه آسمانى را بحق بشنوند این روز بیرون شدن است، مائیم که زنده کنیم و بمیرانیم و سرانجام سوى ماست، روزى که زمین براى درآمدنشان شکافته شود و شتابان شوند ...» تا آخر سوره (ق)

روضة الکافی، ترجمه آیت الله رسولی محلاتی، ص 25- 27 الی 42

http://lib.eshia.ir/12543/1/27

 

ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی با توجه به فرمهای خودسانی روی واریته های شمورا را ابرتقارنی یا بلکه ریسمانی به برنامه ی اقل کم ای در هندسه ی جبری را چطور مورد بررسی ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ابرریسمانی ربع و نیم و تمام چرخشی بطن و دهلیز قلوب زمینی و آسمانی هم واقع می فرمایید بدون اینکه یا حتی با اینکه در بررسیهای هیولاهای فلسفی دچار هیولاهای مانسبری هم آیا چقدر شویم؟!

عرض بنده ی حقیر این است که یحتمل مقالات مربوط به برنامه حداقلی منحنیهای شیمورا آیا چقدر هم ربطی داشته باشند به برنامه حداقلی در هندسه ی جبری مثل فضاهای رویایی موری! نکته اینجا این است که آیا ارتباط برنامه ی حداقلی فرمهای خودسانی p- تایی یا حتی مختلط روی واریته های شیمورا و برنامه حداقلی هندسه ی جبری فرض بفرمایید فضاهای رویایی موری از نوعی است که باید از هیولاهای فلسفی هم نتیجه گرفت یا بلکه واقعاً هم اینها هیولاهایی هستند که از نوع مانستری و مهتابی هم یک جورهایی آیا چقدر یافت شوند؟! این یک مقداری توضیح بیشتری هم می خواهد، ولی در عین حال یحتمل بد هم نباشد خود مقالات کوتاه دیگر حضرت رابرت بروشردز، برنده جایزه فیلدز، را- که مقاله ی دیگرش را هم در مورد گراسمانیها و ارتباطات شیمورایی در نظرات قبل ذکرش رفت را- در موارد مهتاب و هیولا هم نگاهی بیاندازیم. بگذریم. بنده ی حقیر رفتم نماز! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ‎﴿١﴾‏ لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ یُحْیِی وَیُمِیتُ ۖ وَهُوَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ‎﴿٢﴾‏ هُوَ الْأَوَّلُ وَالْآخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ ۖ وَهُوَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ‎﴿٣﴾‏ هُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِی سِتَّةِ أَیَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَىٰ عَلَى الْعَرْشِ ۚ یَعْلَمُ مَا یَلِجُ فِی الْأَرْضِ وَمَا یَخْرُجُ مِنْهَا وَمَا یَنزِلُ مِنَ السَّمَاءِ وَمَا یَعْرُجُ فِیهَا ۖ وَهُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ مَا کُنتُمْ ۚ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ‎﴿٤﴾‏ لَّهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ‎﴿٥﴾‏ یُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَیُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ ۚ وَهُوَ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ‎﴿الحدید: ٦﴾‏

 

بنده ی حقیر یادم هست که یک بار مرحوم حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی در یک مجلس تلاوت قرآنی حضور داشتند که غلط نکنم داشت زنده هم از صدا و سیما پخش می شد. ایشان به قاری محترم فرمودند چند آیه اول سوره حدید را تلاوت بفرمایید. و چنین هم تلاوت شد. باز غلط نکنم، بنده ی حقیر بنظرم رسید که در همین حین هوا که کمابیش ابری هم بود، یک مرتبه صاف شد! البته این دو واقعه یحتمل هیچ ربطی به هم نداشته باشند و یحتمل هم آیا چقدر ربط داشته باشند، ولی به هر حال هم آیه ی مبارکه 5 نیز می فرماید: ‏ لَّهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ ‎﴿الحدید: ٥﴾

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه

۞ إِنَّ اللَّهَ یُدَافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یُحِبُّ کُلَّ خَوَّانٍ کَفُورٍ ‎﴿٣٨﴾‏ أُذِنَ لِلَّذِینَ یُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ عَلَىٰ نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ ‎﴿٣٩﴾‏ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِم بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا ۗ وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ ‎﴿٤٠﴾‏ الَّذِینَ إِن مَّکَّنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّکَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنکَرِ ۗ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ ‎﴿الحج: ٤١﴾‏

 

124- و قال علیه السلام: غَیْرَةُ الْمَرْأَةِ کُفْرٌ وَ غَیْرَةُ الرَّجُلِ إِیمَانٌ.

125- و قال علیه السلام: لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَمْ یَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِی. الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِیمُ، وَ التَّسْلِیمُ هُوَ الْیَقِینُ، وَ الْیَقِینُ هُوَ التَّصْدِیقُ، وَ التَّصْدِیقُ هُوَ الْإِقْرَارُ، وَالْإِقْرَارُ هُوَ الْأَدَاءُ، وَ الْأَدَاءُ هُوَ الْعَمَلُ.

124- غیرت زن کفر است و غیرت مرد ایمان. (اشاره به این که زن اگر حسادت به همسر دیگر شوهرش بورزد، مخالفت با فرمان خدا کرده است، و مخالفت و حسادت مرد نسبت به گام نهادن مرد بیگانه در زندگى خانوادگیش اطاعت و فرمان خداست.)

125- اسلام را چنان تفسیر مى‌کنم که هیچ کس پیش از من آن را چنین تفسیرى نکرده باشد، اسلام همان تسلیم است (تسلیم در برابر فرمان خدا) و تسلیم همان یقین است (چرا که تسلیم بدون ایمان و یقین ممکن نیست) و یقین همان تصدیق است (چرا که تا علم و تصدیق حاصل نشود، یقین حاصل نمى‌شود) و تصدیق همان اقرار است (چرا که تصدیق در درون قلب کافى نیست و باید آن را افشا کرد) و اقرار همان احساس مسؤولیّت است (چرا که بدون آن لفظى است بى معنا) و احساس مسؤولیّت همان عمل است (چرا که نتیجه احساس مسؤولیّت عمل مى‌باشد).

نهج البلاغه ترجمه حضرت آیت الله مکارم شیرازی، ص 764- 765

http://lib.eshia.ir/10336/1/765

 

۱۱۹ وَ قَالَ علیه السلام غَیْرَةُ الْمَرْأَةِ کُفْرٌ وَ غَیْرَةُ الرَّجُلِ إِیمَانٌ.

119 - امام علیه السّلام (در باره غیرت) فرموده است‌

(1) غیرت زن (بر مرد) کفر است (زیرا مستلزم حرام دانستن دو زن یا بیشتر است براى یک مرد که خدا آنرا حلال نموده) و غیرت مرد (بر زن) ایمان است (چون موجب حرام دانستن اشتراک دو مرد است در یک زن که خدا آنرا حرام کرده).

۱۲۰ وَ قَالَ علیه السلام لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلاَمَ نِسْبَةً لَمْ یَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِی الْإِسْلاَمُ هُوَ التَّسْلِیمُ وَ التَّسْلِیمُ هُوَ الْیَقِینُ وَ الْیَقِینُ هُوَ التَّصْدِیقُ وَ التَّصْدِیقُ هُوَ الْإِقْرَارُ وَ الْإِقْرَارُ هُوَ الْأَدَاءُ وَ الْأَدَاءُ هُوَ الْعَمَلُ.

120 - امام علیه السّلام (در باره اسلام حقیقى) فرموده است‌

(1) اسلام را چنان وصف نمایم که کسى‌ پیش از من وصف ننموده باشد: اسلام زیر بار رفتن (احکام خدا و رسول) است، و زیر بار رفتن باور نمودن (آنها) است، و باور نمودن قبول کردن (آنها) است، و قبول کردن اعتراف (بآنها) است، و اعتراف نمودن آماده شدن براى بجا آوردن (آنها) است، و بجا آوردن عمل (بآنها) است (پس در حقیقت اسلام همان عمل بدستور خدا و رسول است).

نهج البلاغه، مرحوم سید علی نقی فیض الاسلام، ص 1144- 1145

http://lib.eshia.ir/11479/6/1144

 

همچنین فایلهای صوتی صبحانه با معرفت استاد مهدوی ارفع را هم گوش کنید یحتمل متوجه هم می شوید که چرا این همه تاکید است بر حجاب و چادر، چادر، چادر، ...:

https://mahdaviarfae.ir

 

امشب آیات 39 تا 41 سوره مبارکه حج توسط قاری محترم قرآن کریم در مسجد تلاوت شد. واقعاً جواب دندان شکنی است به آنهایی که راضی نمی شوند زیر حرف حق را بشنوند و بلکه خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را از سر جهل و نادانی یحتمل حتی مسجره هم می کنند. نکته ای اینجا نهفته است که بنده ی خدایی حتی وقتی بعد از تکبیر می شنود که: حدایا خدایا ظهور حجت ات را نزدیکتر بفرما، اظهار تعجب هم کند که بهتر است این قسمت از دعا را حذف هم کنند چرا که اگر امام زمان عجل الله فرجه الشریف تشریف فرما شوند؛ حساب من پاک است و سرم را از تنم جدا هم می کند! نکته اش اینجا است که اگر این ترس از سر خلوص نیت هم باشد چرا که انسان از سر تا پایش مملو از گناهان هم هست، این اشکالی ندارد و درست هم هست که انسان عاقل باید هم متوجه باشد که براحتی نمی شود نزد امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم پذیرفته شود آنچنان که آیا چطور است که انسان نزد سلطان و پادشاه و فرعون و رئوسای جمهور هم بسادگی مقبول نمی شود و چه رسد به اینکه یحتمل بخواهد وزیر و وکیلشان هم بتواند شود. ولی آن باور به غیب که می فرمایند از آیاتی است که امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم خبر می دهد: الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ ‎﴿البقرة: ٣﴾‏، نشان هم می دهد که در غیبت امام زمان عجل الله فرجه الشریف باور به امامت آن حضرت از انسان ساقط نمی شود با توجه به این نکات که در دیگر موارد اصول دین و از جمله هم توحید و نبوت و معاد و عدل الهی نیز نهفته است و رفتار و کردار و اعمال و بلکه اندیشه ی ما را هم در بر می گیرند. بعضی در همان قدم اول توحیدی جا می مانند آنچنان که فرض بفرمایید مثل یهود و نصاری عزیر و مسیح بن مریم را هم فرزندان خدا می دانند و بسبب آنها خودشان را هم اینچنین می پندارند و .... ولی مسئله این هم هست که در یک مقاطعی نیز یک مرتبه متوجه هم می شوید کانه همه و همه چیز هم دینامیکش ارگادیک یا 0 یا یک و نه احتمالاتی فی ما بین آنها هم می شود آنچنان که خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف است که دارند چنین هم می فرمایند؛ و به عبارت دیگر مرزهای بین کفر و ایمان و کافر و مومن هم خیلی روشن معلوم می شوند. یعنی کافر هر چقدر هم منافق خوبی باشد، نمی تواند نفاق خود را پیش مومنین پنهانش هم کند. و از آن طرف هم مومن را هر چقدر هم کفار سعی کنند که کفرش را دربیاورند، باز هم خطوط قرمزی دارد که او را از کفار جدا می کند. وجود مبارک امام زمان عجل الله فرجه الشریف حتی در غیبت آن حضرت هم هست که می تواند چنین کند. با این حال، کمک به دولة کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف در راستای ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم آنچنان که آن حضرت را به مقام حکمت الهی خلیفة اللهی جهانی هم برساند که همه ی عالم از ظرفیتهای کامل بشری برخوردار شوند، از آن حکمتهایی هم هست که می فرمایند هر که هوس کربلا دارد بسم الله. نکته اینجا این است که از کدام حالات خلاء بسمت کدام الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم دولة کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف بوقوع هم می پیوندد و حال آنکه بعضی مثل این بنده ی حقیر سر تا پا گناه هم آیا هیچ گاه به مقصد برسند و بلکه بعضی دیگر هم یک شبه و آن هم از صفهای آخر نیز ره صد ساله را آناً می روند و به مقصد می رسند و .... بنده ی حقیر یقین هم پیدا کرده ام که بشر امروزی برای اینکه سر خودش را شدیداً هم کلاه بگذارد، خود باعث بسیاری از بیماریهای روحی و روانی و جسمی هم هست و وانمود هم می کند راه درمان آنها را هم می داند و حال آنکه آیا چقدر هم راه درمان و پیشگیری ساده ترین بیماریها را هم بداند و بلکه به همین خاطر هم درمانها را هم سختتر و در برخی مواقع حتی غیرممکنتر هم می کند و ... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه

قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَآءُ مِنکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاءُ أَبَدًا حَتَّىٰ تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَمَا أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن شَیْءٍ ۖ رَّبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَإِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ ‎﴿الممتحنة: ٤﴾

 

«عن النبی (ص) قال: اِنّی اُوشِکُ اَنْ اُدْعی فَأُجیبَ و انّی تارکٌ فیکمُ الثقلینِ: کتابَ اللّهِ عزوجلَّ و عترتی ــ کتابُ اللّه حبلٌ ممدودٌ مِنَ السماءِ الی الارضِ و عترتی اَهلُ بیتی ــ و انّ اللطیفَ الخبیرَ اخْبَرَنی اَنّهُما لَنْ یَفْتَرِقا حَتی یَرِدا' علیَّ الحَوضَ، فَانْظُرونی بما تَخْلُفُونی فیهما» [۷۴][۷۵]

 بدین معنا: «(ای مردم) بزودی (به سوی خداوند) خوانده خواهم شد و (این دعوت را) اجابت خواهم کرد، حال آن‌که دو شیء گران‌قدر را در میان شما می‌نهم: کتاب خدا و عترت خود را ـ کتاب خدا رشته‌ای است که از آسمان به زمین کشیده شده است و عترت من خاندان من‌اند.
(پس) بدانید که (خدای) آگاه مرا خبر داد که این دو هیچ‌گاه از یکدیگر جدا نخواهند شد تا ( روز قیامت ) در کنار حوض بر من وارد شوند.
پس بنگرید که پس از من چگونه با ایشان رفتار می‌کنید!».

 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی درگذشت عالم بزرگوار مرحوم آیت‌الله آقای حاج شیخ محمد امامی کاشانی رحمت‌الله‌علیه را تسلیت گفتند.

متن پیام رهبر انقلاب به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

درگذشت عالم بزرگوار مرحوم آیت‌الله آقای حاج شیخ محمد امامی کاشانی رحمت‌الله‌علیه را به خاندان محترم و بازماندگان و شاگردان و ارادتمندان ایشان تسلیت عرض میکنم.
این عالم متقی و خدوم در طول سالهای متمادی، چه پیش از پیروزی انقلاب در مجموعه‌ی روحانیت مبارز و چه پس از آن در جایگاههای حساس مانند شورای نگهبان، مجلس خبرگان، امامت جمعه‌ی تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، مدرسه شهید مطهری منشاء خدمت به کشور و نظام جمهوری اسلامی بوده‌اند، و امید است این همه در نامه‌ی حسنات ایشان مقبول درگاه الهی باشد. خداوند رحمت و مغفرت خود را شامل حال آن مرحوم فرماید.

سید علی خامنه‌ای
۱۴۰۲/۱۲/۱۳

https://www.leader.ir/fa/content/27023

 

بنده ی حقیر یادم هست که علاوه بر نماز جمعه هایی که پشت سر مرحوم حضرت آیت الله امامی کاشانی رحمه الله به نماز ایستادیم، یک بار هم رفتم مدرسه شهید مطهری پشت سر ایشان به نماز ظهر و عصر ایستادیم. بعد از نماز قاری محترم صفحه ای از قرآن را که آیه ی مبارکه 4 سوره ممتحة را هم شامل می باشد، قرائت فرمودند و لغت انبنا را هم اتفاقاً اشتباه تلفظ نمودند. ایشان تلفظ درست را اشاره و توضحیاتی دیگری نیز اضافه فرمودند. رَّبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَإِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ ‎﴿الممتحنة: ٤﴾‏ یک بار دیگر بنده ی حقیر می خواستم بروم استانبول و حالا اقل کم بنده بنظرم رسید که ایشان دارند حتی در نماز جمعه هم بعضی چیزها را در مورد رفتن به استانبول آیا به مسئولین ترکیه می فرمایند یا چه بود ...؟! این را درست متوجه نشدم. یک بار دیگر ایشان داشتند آیا چه مبحثی هم بود در رابطه با امام زمان عجل الله فرجه الشریف که از پاپ قبلی بندیکت شانزدهم نیز می فرمودند. ایشان کتابی هم دارند بنام خط امان در ولایت صاحب الزمان که شرحی از آن را ویکیپدیا می دهد آنجا ذیل بخش 3.2 (بررسی معنای حکمت و عنایت) به گفتگوی ایشان با پاپ بندیکت شانزدهم اشاره می فرماید:

۳. گفت وگو با فیلسوفان و متکلمان مسیحی پیرامون ظهور حضرت مسیح علیه‌السّلام و آخرالزمان، از جمله: پاپ بندیکت شانزدهم، ژان گیتون، روژه گارودی... و نیز گفت وگو با دانشمندان و نویسندگان اهل سنت پیرامون مهدی موعود علیه‌السّلام مانند: محمد سید طنطاوی، احمد عمر هاشم، عبدالله بن صالح العبید و...

https://fa.wikifeqh.ir خط امان در ولایت صاحب الزمان (کتاب)

 

اینجا بنده ی حقیر آرشیو را هم چک کردم و دیدم که مثل اینکه اقل کم چهار مقاله در مبحث مربوط به شیمورا و فیزیک انرژی بالا هم دارد:

https://arxiv.org/abs/2010.02063

https://arxiv.org/abs/1006.0807

https://arxiv.org/abs/0903.4404

https://arxiv.org/abs/alg-geom/9609022

و یک مقاله هم خود حضرت رابرت لنگلند در مورد نقد کتاب هاروزو هیدا در بولتن انجمن ریاضی آمریکا دارد که خواندنی است. ولی در صفحه ی 300 مجله یا صفحه ی 10 فایل پی دی اف، لیگلندز می فرمایند:

 

The present book is an account of that part of the theory developed by him for several important types of Shimura varieties: modular curves, Hilbert modular varieties, and Siegel modular varieties. The publishers recommend it as a text for graduate students, but that is irresponsible. Although many of Hida’s early papers and a number of his books are very well written, neither expository flair nor a pedagogical conscience are evident in the present text. The style is that of rough lecture notes, cramped pages replete with formulas and assertions that run one into the other, largely obscuring the threads of the argument, and with an
unchecked flood of notation. The meaning of essential symbols is variable and not always transparent so that the reader is occasionally overcome by a disconcerting uncertainty.

 Langlands, R.P. (2007). "Review: p-Adic automorphic forms on Shimura varieties by Haruzo Hida" (PDF). Bull. Amer. Math. Soc. (N.S.)44 (2): 291–308. doi:10.1090/s0273-0979-06-01131-1

 

اینجا یک مسئله ای هست در قاعده ی لطف که حضرت آیت الله العظمی هم در خط امان می فرمایند که درجاتی دارد. و آن اینکه شما فرض بفرمایید که می خواهید نظریه ی میدانهای کلاس را هم مورد مطالعه قرار دهید. یحتمل به عنوان پیش نیاز باید هم به مسائلی از قبیل نظری ی گالوا و نظریه ی اعداد و جبر و هندسه ی جبری و ... نیز بپردازید. حالا برای نظریه ی فرمهای اتومورفیک p- تایی واریته های شیمورا هم یحتمل باید فرمهای شیمورا را هم علاوه بر پیش نیازهای دیگر به لیست تان اضافه کنید. ولی نکته ی جالب توجه که می تواند هم تبدیل شود به یک کمدی- تراژدی کلاسیک این است که بعد از همه ی این پیشنیازها هم آیا شما چقدر متوجه شوید که از این خط هم مرز بین واریته های شیمورا و فرمهای اتومورفیک p تایی روی آنها است. و اما یحتمل همه ی مقاله ی لنگلندز را هم بخوانی ولی باز متوجه هم نشوید که کجا بود که او وارد بحث فرمهای اتومورفیک p- تایی هم شده است؟! یا مثلاً در مورد نظریه ی میدانهای کلاس هم یحتل کتاب آرتین- تیت را هم در موردش بخوانید، ولی باز خیلی هم یواشکی نفرمایید که خوب بالاخره نظریه ی گالوا و گروه های آبلی جابجایی هم کجا تمام شد و بالاخره از آنجا به بعد هم وارد میدانهای کلاس شدیم. یحتمل باید چندین کلاس هم بردارید و آنگاه بعد آیا بالاخره متوجه شوید که فرمهای اتومورفیک هم یعنی چه، یا یحتمل مثل خود حضرت رابرت لنگلندز هم هنوز بفرمایید بنده هنوز خیلی چیزها را متوجه شدم که راجعشان نمی دانم و .... این یک خلوص نیتی را می خواهد که یک استادی که آیا چقدر از مباحثش را هم خودش ابداع کرده است را بفرماید چقدر چقدرش را نمی داند!

مسئله ی اینکه شاگرد و دانشجو و طلبه هم بتواند از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف میل کند نیز حتی با استفاده از ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی و ابرریسمانی ... و ربع و نیم و تمام و ... چرخشی بطن و دهلیز قلوب زمینی و آسمانی نیز یک لطف و عنایتی از سوی خداوند منان را می طلبد. شما مثلاً ببینید در حسینیه ها و مساجد و منزلها و آسایشگاه های جانبازان و بلکه منازل خانواده های شهدا هم چه می گذرد؟! و بلکه صوحان بن صعصعة بن صوحان اینجا به امام زین العابدین علیه السلام چه می فرمایند:

قال الراوی : فقام صوحان بن صعصعة بن صوحان وکان زمنا فاعتذر إلیه صلوات الله علیه بما عنده من زمانة رجلیه فأجابه بقبول معذرته وحسن الظن فیه وشکر له وترحم على أبیه .

اللهوف، سید ابن طاووس، ص 118

http://lib.eshia.ir/15097/1/118

 

و بعد ببینیم ورود حضرت امام سجاد علیه السلام به مدینه و بلکه مرثیه خانه های خالی از صاحب هم چیست؟

 

قال علی بن موسى بن جعفر بن محمد بن طاووس جامع هذا الکتاب : ثم إنه صلى الله علیه وآله وسلم رحل إلى المدینة بأهله وعیاله ونظر إلى منازل قومه ورجاله فوجد تلک المنازل تنوح بلسان أحوالها وتبوح باعلال الدموع وإرسالها لفقد حماتها وتندب علیهم ندب الثواکل وتسأل عنهم أهل المناهل وتهیج أحزانه على مصارع قتلاه وتنادى لاجلهم وا ثکلاه وتقول یا قوم أعذرونی على النیاحة والعویل وساعدونی على المصاب الجلیل ، فإن القوم الذین أندب لفراقهم وأحن إلى کرم أخلاقهم کانوا سمار لیلى ونهاری وأنوار ظلمی وأسحاری وأطناب شرقی وافتخاری وأسباب قوتی وانتصاری والخلف من شموسی وأقماری ، کم لیلة شردوا باکرامهم وحشتی وشیدوا بأنعامهم حرمتی وأسمعونی مناجاة أسحارهم وأمتعونی بإبداع أسرارهم وکم یوم عمرو ان نعى بمحافلهم وعطروا طبعی بضائلهم وأورقوا عودی بماء عهودهم وأذهبوا نحوسی بماء سعود هم وکم غرسوا لی من المناقب وحرسوا محلى من النوائب وکم أصبحت بها أتشرف على المنازل والقصور وأمیس فی ثوب الجذل والسرور وکم أعاشوا فی شعابی من أموات الدهور وکم إنتاشوا على أعتابی من رفات المحذور فأقصدنی فیهم منهم الحمام وحسدنی علیهم حکم الأیام فأصبحوا غرباء بین الأعداء وغرضا لسهام الاعتداء وأصبحت المکارم تقطع بقطع أناملهم والمناقب تشکو لفقد شمائلهم والمحاسن تزول بزوال أعضائهم والاحکام تنوح لوحشة أرجائهم فیا لله من ورع أریق دمه فی تلک الحروب وکمال نکس علمه بتلک الخطوب ولئن عدمت مساعدة أهل العقول وخذلنی عند المصائب جهل العقول فإن لی مسعدا من السنن الدارسة والاعلام الطامسة فإنها تندب کندبی وتجد مثل وجدی وکربی فلو سمعتم کیف ینوح علیهم لسان حال الصلوات ویحن إلیهم إنسان الخلوات وتشتاقهم طویة المکارم وترتاح إلیهم أندیة الأکارم وتبکیهم محاریب المساجد وتنادیهم ما أریب الفوائد لشجاکم سماع تلک الواعیة النازلة وعرفتم تقصیر کم فی هذه المصیبة الشاملة بل لو رأیتم وحدتی وانکساری وخلو مجالسی وآثاری لرأیتم ما یوجع قلب الصبور ویهیج أحزان الصدور لقد شمت بی من کان یحسدنی من الدیار وظفرت بی أکف الاخطار فیا شوقاه إلى منزل سکنوه ومنهل أقاموا عنده واستوطنوه لیتنی کنت إنسانا أفدیهم حز السیوف وأدفع عنهم حر الحتوف وأشفى غیظی من السنان وأرد عنهم سهام العدوان وهلا إذا فاتنی شرف تلک المواساة الواجبة کنت محلا لضم جسومهم الشاجة وأهلا لحفظ شمائلهم من البلى ومصونا من لوعة هذا الهجر والقلى ، فآه ثم آه لو کنت مخطا لتلک الأجساد ومحطا لنفوس أولئک الا جواز لبذلت فی حفظها غایة المجهود ووفیت لها بقدیم العهود وقضیت لها بعض الحقوق الأوائل ووقیتها من وقع الجنادل وخدمتها خدمة البعد المطیع وبذلت لها جهد المستطیع ، فرشت لتلک الخدود والأوصال فراش الاکرام والاجلال ، وکنت أبلغ منیتی من اعتناقها وأنور ظلمتی بإشراقها فیا شوقاه إلى تلک الأمانی ویا قلقاه لغیبة أهلی وسکانی فکل حنین یقصر عن حنینی وکل دواء غیرهم لا یشفینی ، وها أنا قد لبست لفقدهم أثواب الأحزان وآنست بعد هم بجلباب الأشجان وأیست أن یلم فی التجلد والصبر وقلت یا سلوة الأیام موعدک الحشر ولقد أحسن ابن قتیبة رحمه الله تعالى وقد بکى على المنازل المشار إلیها فقال :
مررت على أبیات آل محمد * فلم أرها أمثالها یوم حلت

فلا یبعد الله الدیار وأهلها * وإن أصبحت منهم بزعمی تخلف

ألا إن قتلى الطف من آل هاشم * أذلت رقاب المسلمین فذلت

وکانوا غیاثا ثم أضحوا رزیة * لقد عظمت تلک الرزایا وجلت

ألم تر ان الشمس أضحت مریضة * لفقد حسین والبلاء اقشعرت

فأسلک أیها السامع بهذا المصاب مسلک القدوة من حماة الکتاب .

اللهوف، سید بن طاووس، ص 118- 121

http://lib.eshia.ir/15097/1/118

 

البته می توان ترجمه ی فارسی این متون را هم در کتابخانه ای-شیعه یافت اگر خود کتاب لهوف سید بن طاووس را هم ندارید. ولی نکته این است که به یک معنا هم بیقین بتوان گفت که بعضی از جانبازان و شهداء به درجاتی هم می رسند که یحتمل حتی مراجع تقلید هم نمی توانند برسند نه فقط از این نوع که شهید سلیمانی هم می فرمایند: حریفت منم

نکته ی مرثیه ی خانه های خالی اینجا توجه بفرمایید که در غزه و سوریه و ... هم چقدر داریم که حتی با خاک یکسان هم شده اند و در صورتی که مرثیه ی خانه های خالی در مرثیه ی امام حسین و یارانش صلوات الله و سلامه علیهم هم هست. یعنی شما توجه بفرمایید که یحتمل یک بنده خدایی هم بفرماید که بابا این زمینی که داری در آن زندگی می کنید زنده هم هست. بقول معروف می خواهد بگوید زمین زنده the living earth را هم داریم. حالا یحتمل یک عوامل شیطانی هم بیایند بگویند و بلکه نه فقط هم بگویند و در عمل هم همین کار را کنند که: زنده است؟ حالا ما برایت با خاک یکسانش هم می کنیم و بعد تو ببین چطور دوباره آیا می توانی با شهرها و کشورهایت هم زنده اش کنی؟! عرض بنده ی حقیر این است که ژاپن را هم کاری نداریم، و همان آلمانی را که بصورت یک رمان در کشتارگاه شماره 5 (جنگ صلیبی بچه ها) کورت ونگوت هم گفته اند آنقدر بمب روی آن ریختند که در شرح حال امیل آرتین هم آمده است وقتی بعد از جنگ جهانی دوم هم از آمریکا برگشت آلمان هم بعد از چندی حمله ی قلبی در 1962 به او دست داد و به رحمت خدا رفت. یحتمل بتوان گفت که در یک درجات بالاتری در قلوب آسمانی با یک زمین زنده ای هم یقیناً مواجه ایم! دیر شد، دیر شد، بنده ی حقیر رفتم نماز! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه

 

 

آلْآنَ وَقَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَکُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ ‎﴿یونس: ٩١﴾‏
با سلام،
یک چیزی در نیروی ضعیف و مستضعفین هست که تا آن لحظه ی آخر هم ایمان نمی آورد. مثل این است که یک حاجیه خانمی به این بنده ی حقیر بفرماید که خدا به فرعون فرمودند که اگر تو مرا حتی یک بار هم صدا می زدی، من نجات ات می دادم. بنده هم بروم این را به حاجیه خانم خودمان عرض کنم. و یک مرتبه هم متوجه شویم که حاجیه خانمها همه و همه با هم رفته اند توی دعوا! ولی اینجا یک تفاوتی هست بین نیروی مستضعفینی که به یقین هم دارد که خود به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم وصل است و بلکه بر فرعونیت خود هم غلبه کرده است! این نیروی ضعیف مستضعفین دیگر واقعاً هم دیدنی است حتی و بلکه خصوصاً هم وقتی امام زمانش هم در غیبت است. این یک چیز واقعاً هم عجیب و غریبی است که نمونه اش را در خانه ها و مساجد مومنینی که خود از امام جماعاتشان و بلکه حتی همه ی مراجع تقلید را هم قبول نداشته باشند، کمابیش مشاهده می فرمایید. نکته این است که نکته این است که یحتمل به جرات هم می توان گفت که اینها حتی برای امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بسیاری درسها دارند چرا که خدا امام زمان را هم در قلوب آسمانی آنها نهادینه کرده است. و بلکه انسان اگر درست دقت کند می تواند همه ی اصول دین را در وجود مبارک آنها بیابد. یک دلیل اینکه در دعای عهد هم می فرماید: والمستشهدین بین یدیه، همین است که این مومنین راستین شهید زنده ای هم هستند که بعضی رفته اند نزد خدا و دارند ارتزاق هم می کنند آنجا و بعضی دیگر هم بی تابانه منتظرند هر چه زودتر بروند. یحتمل مثل این نیست که جاناتان مرتزل به بنده ی حقیر می گفت که امی نوتر استاد امیل آرتین هم بوده است! حالا یحتمل بنده نگاه کنم در ماث جینیولوژی بگویم نه بابا، اساتید آرتین هم که هرگلوتز و هولدر هم بوده اند و نه نوتر. ولی اگر به تاریخهای اخذ دکترای آنها بنگریم می بینیم که نوتر پیش کسوت تر هم بوده است و لذا یحتمل هم حتی استاد آرتین در لاپزیش هم بوده است هر چند که نوتر گویا در گوتینگن هم بوده! البته یحتمل یک منطقه ی زمینی صفر مشترکی هم بوده است که هر دو مثلاً در ارلنگن با هم کار می کرده اند. یا مثل این هم هست که بنده کتاب فرمهای اتومورفیک p تایی روی واریته های شیمورای هاروزو هیدا را هم یک موقعی توانستم بالاخره دست اول بخرم با اینکه دلم هم می خواست آنرا برایم می خریدند و هدیه هم می دادند و بجایش یک جورهایی هم رمز داونیچی نیز نصیبم شد. البته فیلم رمز داوینچی را دیدم ولی هنوز فیلم هیدا راجع به واریته های شیمورا را که غلط نکنم حتی یوتیوبی بشود درش آورد را ندیده ام! واریته های شیمورا که خود حسابی مجردند، بعد حالا مطلوب است حساب کنید فرمهای اتومورفیک پی تایی روی  واریته های شیمورا. فکر کنم فقط بدرد ریسمانکارهای فیزیکی بخورند و بس. و یحتمل حتی ماتیلده مارکولی و آلن کن هم یک جورهایی در هندسه ی ناجابجایی به تابع زتای ریمان و مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه آیا چقدر هم کمی تا حدی ابرتقارنهایی همراه جقذر جقذر اله کلنگهای نیوترینویی هم ربطش دهند. و مطلوب هم هست جایگاه حدس تابع زتا ریمان را در میان هندسه ناجابجایی و انگیزه ها و کیو اف تی و .... حالا یحتمل اگر بنده ی حقیر عرض کنم که باید الفهای بینهایت آیات اللهی های غیر قابل دسترس بزرگ حتی چقدر ماورای مراجع تقلید و بلکه حضرت ولی فقیه را با کمک ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ربع و نیم و تمام چرخشی بطن و دهلیز قلوب زمینی و آسمانی هم بهتر شناخت و لطف بفرمایید تشریف بیاورید مسجد و بلکه منزل ما در خدمتتان هم باشیم؛ و حالا کو گوش شنوا البته بلا نسبت شما. خیلی خیلی چاکریم!

فَذَکِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّکَ بِکَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ ‎﴿الطور: ٢٩﴾‏

 

( بیان )

لما أخبر عن العذاب الواقع یوم القیامة وأنه سیصیب المکذبین ، والمتقون فی جنات ونعیم قریرة العیون أمر النبی صلى‌الله‌علیه‌وآله أن یمضی فی دعوته وتذکرته مشیرا إلى أنه صالح لإقامة الدعوة الحقة ، ولا عذر لهؤلاء المکذبین فی تکذیبه ورد دعوته.

فنفى جمیع الأعذار المتصورة لهم وهی ستة عشر أمرا شطر منها راجع إلى النبی صلى‌الله‌علیه‌وآله لو تحقق شیء منه فیه سلب صلاحیته للاتباع وکان مانعا عن قبول قوله ککونه کاهنا أو مجنونا أو شاعرا أو متقولا مفتریا على الله وکسؤاله الأجر على دعوته وشطر منها راجع إلى المکذبین أنفسهم مثل کونهم خلقوا من غیر شیء أو کونهم الخالقین أو أمر عقولهم بالتکذیب إلى غیر ذلک ولا تخلو الآیات مع ذلک عن توبیخهم الشدید على التکذیب.

قوله تعالى : « فَذَکِّرْ فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِکاهِنٍ وَلا مَجْنُونٍ » تفریع على ما مر من الإخبار المؤکد بوقوع العذاب الإلهی یوم القیامة ، وأنه سیغشى المکذبین والمتقون فی وقایة منه متلذذون بنعیم الجنة.

فالآیة فی معنى أن یقال : إذا کان هذا حقا فذکر فإنما تذکر وتنذر بالحق ولست کما یرمونک کاهنا أو مجنونا.

وتقیید النفی بقوله : « بِنِعْمَةِ رَبِّکَ » یفید معنى الامتنان على النبی صلى‌الله‌علیه‌وآله خاصة ولیس هذا الامتنان الخاص من جهة مجرد انتفاء الکهانة والجنون فأکثر الناس على هذه الصفة بل من وجهه تلبسه صلى‌الله‌علیه‌وآله بالنعمة الخاصة به المانع من عروض هذه الصفات علیه من کهانة أو جنون وغیر ذلک.

المیزان فی تفسیر القرآن، علامه محمد حسین طباطبایی، جلد 19، ص 18

http://lib.eshia.ir/12016/19/18

 

وَلَا بِقَوْلِ کَاهِنٍ قَلِیلًا مَّا تَذَکَّرُونَ ‎﴿الحاقة: ٤٢﴾‏

 

( بیان )

هذا هو الفصل الثالث من آیات السورة یؤکد ما تقدم من أمر الحاقة بلسان تصدیق القرآن الکریم لیثبت بذلک حقیة ما أنبأ به من أمر القیامة.

...

قوله تعالى : « إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ » الضمیر للقرآن ، والمستفاد من السیاق أن المراد برسول کریم النبی صلى‌الله‌علیه‌وآله وهو تصدیق لرسالته قبال ما کانوا یقولون إنه شاعر أو کاهن.

...

قوله تعالى : « وَلا بِقَوْلِ کاهِنٍ قَلِیلاً ما تَذَکَّرُونَ » نفی أن یکون القرآن کهانة والنبی صلى‌الله‌علیه‌وآله کاهنا یأخذ القرآن من الجن وهم یلقونه إلیه.

وقوله : « قَلِیلاً ما تَذَکَّرُونَ » توبیخ أیضا لمجتمعهم.

المیزان، علامه طباطبایی، جلد 19، ص 404

http://lib.eshia.ir/12016/19/404

 

أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ مُّبِینٌ ‎﴿الأعراف: ١٨٤﴾‏

إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّکَ وَلِذَٰلِکَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ ‎﴿هود: ١١٩﴾‏

إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّىٰ حِینٍ ‎﴿المؤمنون: ٢٥﴾‏

أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُم بِالْحَقِّ وَأَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کَارِهُونَ ‎﴿المؤمنون: ٧٠﴾‏

وَلَوْ شِئْنَا لَآتَیْنَا کُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَـٰکِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّی لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ ‎﴿السجدة: ١٣﴾‏

أَفْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أَم بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِی الْعَذَابِ وَالضَّلَالِ الْبَعِیدِ ‎﴿سبإ: ٨﴾‏

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ‎﴿سبإ: ٤٦﴾‏

وَجَعَلُوا بَیْنَهُ وَبَیْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ‎﴿الصافات: ١٥٨﴾‏

مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ ‎﴿الناس: ٦﴾‏

 

 

 

مثبت ۱۰۰ ثانیه | داستان صندوقی که آسان به دست ملت نرسیدمثبت ۱۰۰ ثانیه | داستان صندوقی که آسان به دست ملت نرسید((یک نکته از بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از رأی اولی‌ها و خانواده‌های شهدا))
مثبت ۱۰۰ ثانیه | داستان صندوقی که آسان به دست ملت نرسید((یک نکته از بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از رأی اولی‌ها و خانواده‌های شهدا))

 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «این صندوق رأی، این انتخابات، آسان به میان کشور ما و ملّت ما نیامده... از این خبرها نبود. یک مدّتی که استبدادِ مطلق بود، بعد هم که ظاهر انتخابات وجود داشت، انتخابات فقط ظاهری بود، هیچ باطنی نداشت؛ یعنی لیست‌ها را در دربار و بعضاً حتّی در سفارتخانه‌های خارجی تنظیم میکردند، آن لیست‌ها را میدادند میگفتند اینها باید نماینده بشوند!... اینکه مردم... بروند پای صندوق و ر‌أی بیندازند...در این کشور خیلی مجاهدت شده. البتّه شروع مجاهدات از بعد از مشروطه به این طرف است، لکن حرکت عمده‌ی مجاهدات و مبارزات، در نهضت امام بزرگوار و نهضت اسلامی است که مردم پشت سر امام قرار گرفتند و این راه را طی کردند.» ۱۴۰۲/۱۲/۰۹

رهبر انقلاب امروز به نسلی که روزهای دوران طاغوت را ندیدند، یادآوری کردند که کشور ما تحت استبداد مطلق بود و انتخاباتی وجود نداشت و بعد هم که ظاهر انتخابات بوجود آمد، ظاهری بود و لیست‌ها را در دربار و بعضاً حتّی در سفارتخانه‌های خارجی تنظیم میکردند، آن لیست‌ها را میدادند میگفتند اینها باید نماینده بشوند!


 چهل‌وسومین شماره از مجموعه گزارش‌های «مثبت۱۰۰ثانیه»  را ببینید درباره راهی که طی شد تا امروز ملت پای صندوق رای بروند و تعیین کننده‌ی سرنوشت خود باشند.

 «مثبت ۱۰۰ ثانیه» عنوان بسته تصویری است که در صد ثانیه به کاوش در یک نکته مطرح شده از سوی رهبر انقلاب در جریان دیدارها و سخنرانی‌ها می‌پردازد.

 

...

مسئله‌ی غزّه امروز مسئله‌ی اساسی دنیای اسلام است، همان‌طور که مکرّر عرض کرده‌ایم. من چند روز قبل از این در یک صحبتی گفتم(۲) مسئله‌ی غزّه، حادثه‌ی غزّه، هم اسلام را به دنیا معرّفی کرد، معلوم شد که «ایمان اسلامی» آن عاملی است که این‌جور اقتدار و مقاومت می‌آفریند که مردم زیر بمباران ایستادگی کردند، تسلیم نشدند، دستهایشان را در مقابل دشمن بالا نبردند، با این‌همه فجایعی که اینها به وجود آوردند ــ اسلام را معرّفی کرد؛ اسلام این است، ایمان اسلامی این است ــ هم فرهنگ و تمدّن غربی را معرّفی کرد؛ فرهنگ غربی و تمدّن غربی آن چیزی است که سیاستهای برآمده‌ی از این فرهنگ را وادار میکند که این جنایتها را ببینند و حاضر نباشند اعتراف کنند که این نسل‌کشی است، حاضر نباشند آن را به معنای واقعی کلمه متوقّف کنند. بله، زبانی یک چیزی میگویند، امّا وقتی نوبت به متوقّف کردن این جنایت در شورای امنیّت سازمان ملل میرسد، وتو میکنند! تمدّن غربی این است. کارِ فضاحتِ سیاستهای خلافِ بشریِ آمریکا و غربی‌ها به جایی میرسد که شنیدید این افسر نیروی هوایی آمریکا خودش را آتش میزند؛(۳) یعنی حتّی برای آن جوانی که در آن فرهنگ تربیت شده سنگین می‌آید، حتّی وجدان او آزرده میشود. البتّه به جای یک نفر، هزار نفر باید خودشان را آتش میزدند، [منتها] غرق در فساد بودن نمیگذارد؛ حالا یک نفر تصادفاً وجدانش بیدار شده خودش را آتش زده. فرهنگ غربی خودش را معرّفی کرد، خودش را عریان کرد، خودش را لو داد که چقدر فاسد است، چقدر منحرف است، چقدر ظالم است.

امیدواریم خداوند متعال نصرت کامل به اسلام و مسلمین و فلسطین و بخصوص غزّه عنایت کند، و امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال برای ملّت ایران انتخابات مطلوب و مناسب و شایسته‌ی این ملّت را مقدّر کند.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55406

 

گلی گم کرده ام می جویم او را

به هر گل می رسم می بویم او را

گل من یک نشانه در بدن داشت

یکی پیراهن کهنه به تن داشت

اگر پیدا کنم زیبا گلم را

به آب دیدگان می شویم او را

گل گم کرده ات خواهر منم من

سرور سنه ات خواهر منم من

نشانی را گفتی جان خواهر

که دارد در بدن خواهر منم من

در آن دم زینب غم دیده ی زار

روان اشک از دو چشمان گهر بار

به سوی آن صدا شد زار و نالان

گل خود را بدید و کرد افغان

 

https://math.stackexchange.com/questions/472957/the-continuum-

hypothesis-the-axiom-of-choice

 

فکر کنم یک بار بنده ی حقیر در ماث اورفلو mathoverflow سالها پیش گفتم که الف_1 مساوی است با 2 بتوان الف_0 و بلکه مساوی است با c، یعنی اصل پیوستگی را همینجوری الکی فرض گرفتم. و جواب دهنده ی سوال بالا در ماث استک اکسچنج زودی فرمودند که تو از کجا می دانی که اینچنین است؟ و بنده گفتم این را فرض گرفته ام!!! شما اگر به کتاب توپولوژی عمومی جان ال کلی که نظریه ی مجموعه ها را هم در چند صفحه ی کمی به عنوان پس گفتار یا appendix می آورد، بنگرید؛ یک قضیه ای اول کتاب در prelimimnaries دارد که از جمله هم می گوید اصل انتخاب هم ارز است با حدس پیوستگی. ولی شما می بینید که در جواب سوال بالا مسئله یک مقدارهایی هم پیچ و تابهایی دارند.

ولی سوال اینجا است که شما یحتمل زودی شاه لیر را هم بخوانید و بلکه خیلی هم متوجه نشوید که چرا چشمهای دوک گلوچستر را هم کرنول و ریگان درمی آورند؟ گویا برای این است که ادموند، پسر نامشروع اش، هم بدو خیانت کرده بوده است. بعضی یحتمل حتی اینجا اشکال هم کنند که اصلا مگر شاه لیر هم به نظریه های نئوکلیر به علت شباهت اسمی که در هر دو لیر و نئوکلیر نهفته است ارتباطی هم با هم دارند؟! این یک قدری دور از عقلانیت هم بنظر می رسد. ولی به هر حال، یحتمل بعضی اشکال هم کنند که داستان تراژدی شاه لیر دارد از بوئیدن یک گلی هم خبر می دهد که آیا شما چقدر هم مایلید آنرا ببوئید و به عمق ماجرا هم پی ببرید؟ مسئله ی اصل انتخاب و حدس پیوستگی (عمومی) هم همینطور است.

البته آنطوری که دیشب مفسر گرامی قرآن کریم بحث می فرمودند، حتی اگر هر کسی هم در ذهنش گلی را متصور شود که رنگی دیگر و نوعی دیگر هم دارد و بویش را هم آیا می تواند ببوید؟ یا بوی گندی که از چاهی برمی خیزد که از آن آب نوش جان هم می کند و  مملو از عقرب و مار و گرگ و دیگر حیوانات درنده و بلکه اژدها و دد و دیو هم شده است دیگر بدو اجازه هم نمی دهد بو را حس کند. ولی اگر هم موفق شد آب گوارا هم بنوشد و بلکه بوی خوش آن گل را هم توانست متصور شد هر کسی، آیا از بوی این گلها هم می توان به خالق آنها هم پی برد؟ مسئله ی توحیدی اینجا این است که خدای همه کس هم می تواند حتی به عمق فکر هر کسی هم پی ببرد که گل گم گشته ام یا حتی گل متصورم به هر دلیلی نیز کدام است و این فکر ما را هم به کجا می رساند؟ این است که مسئله ی مهمی هم هست که عبقات الانوار انسان 250 ساله و بلکه علاوه بر آن امام زمان عجل الله فرجه الشریف، آیا می تواند ما را از جاهلیت نجات داده و انقلابی را هم در ما ایجاد کند که نهایتاً هم ما را به امام زمان عجل الله فرجه الشریف مان برساند؟ اینجا است که سوال مهمی هم هست که گلی گم کرده ام، می بویم او را؟ ولی کدام گل را هم گم کرده ای، جانا؟ گل زهرا صلوات الله و سلامه علیها را چرا گم کرده ایم؟ آن دیگر گلهای زهرا صلوات الله و سلامه علیهم را چطور؟ ام ابیها؟ بوی گلها چه شدند؟ عبقات الانوار؟ 

البته شما اگر 2 بتوان رادیکال 2 را هم در اینترنت جستجو کنید، جوابش را تا چند رقم اعشار هم بشما می دهد، ولی یحتمل اینکه این عدد یک عددی متعالی هم هست را آیا چقدر متوجه اش هم شویم یا نشویم. مثل این است که حالا تا می توانی هم برای نماز زودی برو مسجد که دیرت هم نشود و به نماز جماعت هم برسی. و حالا دیر هم شد و نماز هم تمام شد، اقل کم نماز را در مسجد خوانده ای و ثوابش بیشتر هم هست و بلکه حتی به دعای کمیل هم رسیدی و .... یا مثل این هم هست که حالا برای این مرحوم مرجع تقلید هم حالا یک فاتحه نمی خوانی، و بلکه مرجع تقلیدت هم یک مرجع تقلید دیگری است؛ خوب، اقل کم از او هم سعی کن احکام فقهی ات را الی ما شاء الله هم بیاموزی و یاد هم بگیری و .... اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه

...2.66514414269= (sqrt 2)^2 

2.6651441426969968

=============================

 

البته بنده ی حقیر این را عرض کنم که قضیه ی 0.25 کتاب توپولوژی عمومی جان ال کلی دقیقاً چیزی راجع به حدس پیوستگی و هم ارزی آن با دیگر قسمتهای قضیه مثل اصل انتخاب نمی گوید. ولی یک نگاه به کتاب یحتمل روشن کند برای شما که این چیزی که کوهن باسم C از آن نام می برد همان چیزی است که اعضایش عبارتند از آیات اللهی ها یا کاردینالیته ها! و این را معمولاً به مجموعه خطاب نمی کنند آنچنان که توی پارادوکس راسل می توان افتاد. کلاس همه ی کاردینالیته ها و آیات اللهی ها خودش دیگر یک مجموعه نیست! البته اگر به مسئله ی توحیدی برگردیم و آیات اللهی را بخواهیم بررسی کنیم که آیا آیات الهی هم کدام آیات هستند؟ این خود یک مقداری هم سر و کله دارد که بستگی دارد با کی هم هست که دارید سر و کله می زنید و از لحاظ بقول معروف آیا در رابطه با آیه ی مبارکه  60 سوره انفال هم به کجا رسیده ایم؟

 

وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ ‎﴿الأنفال: ٦٠﴾‏

 

یعنی اینکه شما در انتخابات قبل از انقلاب و بعد از انقلاب چه می کنید هم مسئله ی مهمی است و به حدس پیوستگی هم ربط دارد و اما آیا این حدس پیوستگی همان 2 بتوان الف_0 مساوی الف_1 است یا حدس پیوستگی عمومی تری است و به کدام الفها هم برمی گردد و ...، اینها هم جزئی از مسئله است. ولی یک جاهایی هم گویا مسئله از صرف اینکه شما در اتوبوس و بلکه در کشتی و هواپیما دارید با هم سر و کله می زنید هم گذشته است و کار رسیده است به جنگ و دعوا که آیا فرض بفرمایید در غزه هم دارد چه می گذرد و چرا هم چنین شده است؟ یعنی قسمتی از مسئله این هم هست که آیا با چه سلاحهایی هم هستند که شما دارید با حریف خود سر و کله هم می زنید؟ یک وقت هم هست که رسیده اید به اینکه آیا سلاحهای هسته ای هم جزو بقول معروف عِده و عُده است یا مسئله فقط محصور هم هست به سلاحهای کمتر از آن. آیا توپ و تانک و بمب هم جایز است؟ آیا بر سر مردم بی گناه هم جایز است بمب بریزند؟ اینجاها دیگر صرفاً مسئله شما این هم نیست که دارید فقط سر و کله هم می زنید و بلکه مسئله از حالت انسانی اش هم خارج شده است و بلکه آیا به انسان به چه چشمی هم دارد نگاه می شود؟ یعنی شما یک گلی را هم مایلید که ببوئید در این میان و همینطور هم دارید گلهایتان را چقدر هم گم می کنید؟! ولی چرا هم چنین است؟ 

گاهی اوقات بنظر می رسد که شما با این ماشین اینترنتی که طرفید و می نویسید و می نویسید و ...، واقعاً هم پشت این ماشین هیچ انسانیتی هم یافت نمی شود. و حالا تا اینکه بالاخره یک وقت هم با ادمین یک سایتی مثلاً چت هم کرده و ایشان خیلی مهربان هم پیشنهاد می دهند که می خواهی به یک دانشگاه هم وصلت کنم؟! و بعد از تردیدهایی می بینید که مثل اینکه می شود! ولی وقتی مسئله توحیدی و نبوی و امامت در خدا و پیغمبر و امام هم مطرح است و بلکه مسئله ی عدل الهی و معاد هم پیش کشیده می شود، یک مرتبه مسئله گویا فرق می کند. معنای استقلال هم حتی فرق می کند که مثلاً اینجا آیا اعداد متعالی مستقل خطی از یکدیگر هم کدام معنا را می دهند؟ سر و کله زدنها هم فرق دارند. حتی وقتی دارید شکسپیر هم می خوانید، گلها و بلکه تراژدیها و کمدیها و ... را هم یک جور دیگری یحتمل می بینید. و لذا ریاضی فیزیک هم با لحاظ اینکه شاگرد و دانشجو و طلبه هم مایل است از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف میل کند و بلکه به مسائل ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... و ربع و نیم و تمام و ... چرخشی اسپینی بطنها و دهلیزی قلوب زمینی و آسمانی هم بپردازیم، سر و کله زدن هم آیا چقدر دارد؟ یعنی بالاخره وقتی داریم در مسائل هسته ای هم سر و کله می زنیم، یحتمل معنایش این هم نباشد که از چاقو حتی برای مسائل جراحی هم علاوه بر درمانهای پزشکی هسته ای دیگر نباید و نتوان استفاده کرد.

ولی یک جاهایی هم حتی مسئله ی بوئیدن گل نسترن است که آیا چقدر هم محبت احتیاج دارد حتی تصور این بوئیدن آنجایی که می فرماید چرا خندی در این غربت؟ می فرمایند چنین گفتا خوشم زیرا خوشیها زان دیار آمد. شنیدنی هم هست گفتگوهای گلهای سوسن و یاس و نسترن و لاله و سرو و یاسمن و ... در میان عبقات الانوار! حالا هی بفرمایید که بابا گلها را چرا پر پر می فرمایید؟! بوی گند آبه هم از کجا است؟ عرض بنده ی حقیر این است که یحتمل حتی انتخابات درست، یوستگی الفهای بینهایت آیات اللهی را هم ثابت کند. یک وقت هست که شما لازم است که ثابت بفرمایید که 2 بتوان رادیکال 2 هم متعالی است. ولی یک وقت هم هست که شما از رقمهای  0 و 1 و 2 در مبنای 3 هم رقم 1 یا 2 را ولی نه هر دو با هم را نیز حذف می کنید، آیا حاصل باز هم یک مجموعه ی کانتور فراکتالی نیز خواهد شد که اندازه اش صفر است؟ لابد در این میان هم بینهایت ناشمارا اعداد متعالی خواهیم داشت؟ آیا 2 بتوان رادیکال 2 یا توانهای اعداد جبری مستقل خطی از یکدیگر هم ممکن است یکی از این اعداد فراکتالی کانتوری باشند و .... مسئله ی ناشمارایی اعداد متعالی یک نگاه از بالایی از دیدگاه حکمت الهی را باید داشته باشد که بتواند کانه اعداد مثلاً قلوب آسمانی و ملائکه ی آسمانی حول آنها را هم از قلوب زمینی جدا کند؟ خوب، تا وقتی چسبیده ای به زمین و تکان هم نمی خوری، هم باید چه کرد؟ إِلهِی وَقَدْ أَفْنَیْتُ عُمْرِی فِی شِرَّةِ السَّهْوِ عَنْکَ وَأَبْلَیْتُ شَبابِی فِی سَکْرَةِ التَّباعُدِ مِنْکَ فَلَمْ أَسْتَیْقِظْ أَیَّامَ اغْتِرارِی بِکَ وَرُکُونِی إِلى سَبِیلِ سَخَطِکَ... إِلهِی ما أَظُنُّکَ تَرُدُّنِی فِی حاجَةٍ قَدْ أَفْنَیْتُ عُمْرِی فِی طَلَبِها مِنْکَ. اینجوری است که امیرالمومنین و بلکه همه ی ائمه ی اطهار علیهم السلام در مناجات شعبانیه مناجات می فرمایند. خاصیت وصل شدن به ائمه ی اطهار و چهارده معصوم این خاصیت را هم دارد که به اقیانوسهای بیکرانی از رحمت الهی هم انسان وصل می شود که طلب مغفرت از گناهان و غفلتها و پشیمانیها هم فقط قسمت کوچکی از آنها است. خدایا گناهان ما را ببخش و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را برسان.  اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه

فَذَکِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّکَ بِکَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ ‎﴿الطور: ٢٩﴾‏

 

( بیان )

لما أخبر عن العذاب الواقع یوم القیامة وأنه سیصیب المکذبین ، والمتقون فی جنات ونعیم قریرة العیون أمر النبی صلى‌الله‌علیه‌وآله أن یمضی فی دعوته وتذکرته مشیرا إلى أنه صالح لإقامة الدعوة الحقة ، ولا عذر لهؤلاء المکذبین فی تکذیبه ورد دعوته.

فنفى جمیع الأعذار المتصورة لهم وهی ستة عشر أمرا شطر منها راجع إلى النبی صلى‌الله‌علیه‌وآله لو تحقق شیء منه فیه سلب صلاحیته للاتباع وکان مانعا عن قبول قوله ککونه کاهنا أو مجنونا أو شاعرا أو متقولا مفتریا على الله وکسؤاله الأجر على دعوته وشطر منها راجع إلى المکذبین أنفسهم مثل کونهم خلقوا من غیر شیء أو کونهم الخالقین أو أمر عقولهم بالتکذیب إلى غیر ذلک ولا تخلو الآیات مع ذلک عن توبیخهم الشدید على التکذیب.

قوله تعالى : « فَذَکِّرْ فَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِکاهِنٍ وَلا مَجْنُونٍ » تفریع على ما مر من الإخبار المؤکد بوقوع العذاب الإلهی یوم القیامة ، وأنه سیغشى المکذبین والمتقون فی وقایة منه متلذذون بنعیم الجنة.

فالآیة فی معنى أن یقال : إذا کان هذا حقا فذکر فإنما تذکر وتنذر بالحق ولست کما یرمونک کاهنا أو مجنونا.

وتقیید النفی بقوله : « بِنِعْمَةِ رَبِّکَ » یفید معنى الامتنان على النبی صلى‌الله‌علیه‌وآله خاصة ولیس هذا الامتنان الخاص من جهة مجرد انتفاء الکهانة والجنون فأکثر الناس على هذه الصفة بل من وجهه تلبسه صلى‌الله‌علیه‌وآله بالنعمة الخاصة به المانع من عروض هذه الصفات علیه من کهانة أو جنون وغیر ذلک.

المیزان فی تفسیر القرآن، علامه محمد حسین طباطبایی، جلد 19، ص 18

http://lib.eshia.ir/12016/19/18

 

وَلَا بِقَوْلِ کَاهِنٍ قَلِیلًا مَّا تَذَکَّرُونَ ‎﴿الحاقة: ٤٢﴾‏

 

( بیان )

هذا هو الفصل الثالث من آیات السورة یؤکد ما تقدم من أمر الحاقة بلسان تصدیق القرآن الکریم لیثبت بذلک حقیة ما أنبأ به من أمر القیامة.

...

قوله تعالى : « إِنَّهُ لَقَوْلُ رَسُولٍ کَرِیمٍ » الضمیر للقرآن ، والمستفاد من السیاق أن المراد برسول کریم النبی صلى‌الله‌علیه‌وآله وهو تصدیق لرسالته قبال ما کانوا یقولون إنه شاعر أو کاهن.

...

قوله تعالى : « وَلا بِقَوْلِ کاهِنٍ قَلِیلاً ما تَذَکَّرُونَ » نفی أن یکون القرآن کهانة والنبی صلى‌الله‌علیه‌وآله کاهنا یأخذ القرآن من الجن وهم یلقونه إلیه.

وقوله : « قَلِیلاً ما تَذَکَّرُونَ » توبیخ أیضا لمجتمعهم.

المیزان، علامه طباطبایی، جلد 19، ص 404

http://lib.eshia.ir/12016/19/404

 

أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ مُّبِینٌ ‎﴿الأعراف: ١٨٤﴾‏

إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّکَ وَلِذَٰلِکَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ ‎﴿هود: ١١٩﴾‏

إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّىٰ حِینٍ ‎﴿المؤمنون: ٢٥﴾‏

أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُم بِالْحَقِّ وَأَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کَارِهُونَ ‎﴿المؤمنون: ٧٠﴾‏

وَلَوْ شِئْنَا لَآتَیْنَا کُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَـٰکِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّی لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ ‎﴿السجدة: ١٣﴾‏

أَفْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أَم بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِی الْعَذَابِ وَالضَّلَالِ الْبَعِیدِ ‎﴿سبإ: ٨﴾‏

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ‎﴿سبإ: ٤٦﴾‏

وَجَعَلُوا بَیْنَهُ وَبَیْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ‎﴿الصافات: ١٥٨﴾‏

مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ ‎﴿الناس: ٦﴾‏

 

 

 

مثبت ۱۰۰ ثانیه | داستان صندوقی که آسان به دست ملت نرسیدمثبت ۱۰۰ ثانیه | داستان صندوقی که آسان به دست ملت نرسید((یک نکته از بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از رأی اولی‌ها و خانواده‌های شهدا))
مثبت ۱۰۰ ثانیه | داستان صندوقی که آسان به دست ملت نرسید((یک نکته از بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از رأی اولی‌ها و خانواده‌های شهدا))

 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «این صندوق رأی، این انتخابات، آسان به میان کشور ما و ملّت ما نیامده... از این خبرها نبود. یک مدّتی که استبدادِ مطلق بود، بعد هم که ظاهر انتخابات وجود داشت، انتخابات فقط ظاهری بود، هیچ باطنی نداشت؛ یعنی لیست‌ها را در دربار و بعضاً حتّی در سفارتخانه‌های خارجی تنظیم میکردند، آن لیست‌ها را میدادند میگفتند اینها باید نماینده بشوند!... اینکه مردم... بروند پای صندوق و ر‌أی بیندازند...در این کشور خیلی مجاهدت شده. البتّه شروع مجاهدات از بعد از مشروطه به این طرف است، لکن حرکت عمده‌ی مجاهدات و مبارزات، در نهضت امام بزرگوار و نهضت اسلامی است که مردم پشت سر امام قرار گرفتند و این راه را طی کردند.» ۱۴۰۲/۱۲/۰۹

رهبر انقلاب امروز به نسلی که روزهای دوران طاغوت را ندیدند، یادآوری کردند که کشور ما تحت استبداد مطلق بود و انتخاباتی وجود نداشت و بعد هم که ظاهر انتخابات بوجود آمد، ظاهری بود و لیست‌ها را در دربار و بعضاً حتّی در سفارتخانه‌های خارجی تنظیم میکردند، آن لیست‌ها را میدادند میگفتند اینها باید نماینده بشوند!


 چهل‌وسومین شماره از مجموعه گزارش‌های «مثبت۱۰۰ثانیه»  را ببینید درباره راهی که طی شد تا امروز ملت پای صندوق رای بروند و تعیین کننده‌ی سرنوشت خود باشند.

 «مثبت ۱۰۰ ثانیه» عنوان بسته تصویری است که در صد ثانیه به کاوش در یک نکته مطرح شده از سوی رهبر انقلاب در جریان دیدارها و سخنرانی‌ها می‌پردازد.

 

...

مسئله‌ی غزّه امروز مسئله‌ی اساسی دنیای اسلام است، همان‌طور که مکرّر عرض کرده‌ایم. من چند روز قبل از این در یک صحبتی گفتم(۲) مسئله‌ی غزّه، حادثه‌ی غزّه، هم اسلام را به دنیا معرّفی کرد، معلوم شد که «ایمان اسلامی» آن عاملی است که این‌جور اقتدار و مقاومت می‌آفریند که مردم زیر بمباران ایستادگی کردند، تسلیم نشدند، دستهایشان را در مقابل دشمن بالا نبردند، با این‌همه فجایعی که اینها به وجود آوردند ــ اسلام را معرّفی کرد؛ اسلام این است، ایمان اسلامی این است ــ هم فرهنگ و تمدّن غربی را معرّفی کرد؛ فرهنگ غربی و تمدّن غربی آن چیزی است که سیاستهای برآمده‌ی از این فرهنگ را وادار میکند که این جنایتها را ببینند و حاضر نباشند اعتراف کنند که این نسل‌کشی است، حاضر نباشند آن را به معنای واقعی کلمه متوقّف کنند. بله، زبانی یک چیزی میگویند، امّا وقتی نوبت به متوقّف کردن این جنایت در شورای امنیّت سازمان ملل میرسد، وتو میکنند! تمدّن غربی این است. کارِ فضاحتِ سیاستهای خلافِ بشریِ آمریکا و غربی‌ها به جایی میرسد که شنیدید این افسر نیروی هوایی آمریکا خودش را آتش میزند؛(۳) یعنی حتّی برای آن جوانی که در آن فرهنگ تربیت شده سنگین می‌آید، حتّی وجدان او آزرده میشود. البتّه به جای یک نفر، هزار نفر باید خودشان را آتش میزدند، [منتها] غرق در فساد بودن نمیگذارد؛ حالا یک نفر تصادفاً وجدانش بیدار شده خودش را آتش زده. فرهنگ غربی خودش را معرّفی کرد، خودش را عریان کرد، خودش را لو داد که چقدر فاسد است، چقدر منحرف است، چقدر ظالم است.

امیدواریم خداوند متعال نصرت کامل به اسلام و مسلمین و فلسطین و بخصوص غزّه عنایت کند، و امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال برای ملّت ایران انتخابات مطلوب و مناسب و شایسته‌ی این ملّت را مقدّر کند.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55406

 

گلی گم کرده ام می جویم او را

به هر گل می رسم می بویم او را

گل من یک نشانه در بدن داشت

یکی پیراهن کهنه به تن داشت

اگر پیدا کنم زیبا گلم را

به آب دیدگان می شویم او را

گل گم کرده ات خواهر منم من

سرور سنه ات خواهر منم من

نشانی را گفتی جان خواهر

که دارد در بدن خواهر منم من

در آن دم زینب غم دیده ی زار

روان اشک از دو چشمان گهر بار

به سوی آن صدا شد زار و نالان

گل خود را بدید و کرد افغان

 

https://math.stackexchange.com/questions/472957/the-continuum-

hypothesis-the-axiom-of-choice

 

فکر کنم یک بار بنده ی حقیر در ماث اورفلو mathoverflow سالها پیش گفتم که الف_1 مساوی است با 2 بتوان الف_0 و بلکه مساوی است با c، یعنی اصل پیوستگی را همینجوری الکی فرض گرفتم. و جواب دهنده ی سوال بالا در ماث استک اکسچنج زودی فرمودند که تو از کجا می دانی که اینچنین است؟ و بنده گفتم این را فرض گرفته ام!!! شما اگر به کتاب توپولوژی عمومی جان ال کلی که نظریه ی مجموعه ها را هم در چند صفحه ی کمی به عنوان پس گفتار یا appendix می آورد، بنگرید؛ یک قضیه ای اول کتاب در prelimimnaries دارد که از جمله هم می گوید اصل انتخاب هم ارز است با حدس پیوستگی. ولی شما می بینید که در جواب سوال بالا مسئله یک مقدارهایی هم پیچ و تابهایی دارند.

ولی سوال اینجا است که شما یحتمل زودی شاه لیر را هم بخوانید و بلکه خیلی هم متوجه نشوید که چرا چشمهای دوک گلوچستر را هم کرنول و ریگان درمی آورند؟ گویا برای این است که ادموند، پسر نامشروع اش، هم بدو خیانت کرده بوده است. بعضی یحتمل حتی اینجا اشکال هم کنند که اصلا مگر شاه لیر هم به نظریه های نئوکلیر به علت شباهت اسمی که در هر دو لیر و نئوکلیر نهفته است ارتباطی هم با هم دارند؟! این یک قدری دور از عقلانیت هم بنظر می رسد. ولی به هر حال، یحتمل بعضی اشکال هم کنند که داستان تراژدی شاه لیر دارد از بوئیدن یک گلی هم خبر می دهد که آیا شما چقدر هم مایلید آنرا ببوئید و به عمق ماجرا هم پی ببرید؟ مسئله ی اصل انتخاب و حدس پیوستگی (عمومی) هم همینطور است.

البته آنطوری که دیشب مفسر گرامی قرآن کریم بحث می فرمودند، حتی اگر هر کسی هم در ذهنش گلی را متصور شود که رنگی دیگر و نوعی دیگر هم دارد و بویش را هم آیا می تواند ببوید؟ یا بوی گندی که از چاهی برمی خیزد که از آن آب نوش جان هم می کند و  مملو از عقرب و مار و گرگ و دیگر حیوانات درنده و بلکه اژدها و دد و دیو هم شده است دیگر بدو اجازه هم نمی دهد بو را حس کند. ولی اگر هم موفق شد آب گوارا هم بنوشد و بلکه بوی خوش آن گل را هم توانست متصور شد هر کسی، آیا از بوی این گلها هم می توان به خالق آنها هم پی برد؟ مسئله ی توحیدی اینجا این است که خدای همه کس هم می تواند حتی به عمق فکر هر کسی هم پی ببرد که گل گم گشته ام یا حتی گل متصورم به هر دلیلی نیز کدام است و این فکر ما را هم به کجا می رساند؟ این است که مسئله ی مهمی هم هست که عبقات الانوار انسان 250 ساله و بلکه علاوه بر آن امام زمان عجل الله فرجه الشریف، آیا می تواند ما را از جاهلیت نجات داده و انقلابی را هم در ما ایجاد کند که نهایتاً هم ما را به امام زمان عجل الله فرجه الشریف مان برساند؟ اینجا است که سوال مهمی هم هست که گلی گم کرده ام، می بویم او را؟ ولی کدام گل را هم گم کرده ای، جانا؟ گل زهرا صلوات الله و سلامه علیها را چرا گم کرده ایم؟ آن دیگر گلهای زهرا صلوات الله و سلامه علیهم را چطور؟ ام ابیها؟ بوی گلها چه شدند؟ عبقات الانوار؟ 

البته شما اگر 2 بتوان رادیکال 2 را هم در اینترنت جستجو کنید، جوابش را تا چند رقم اعشار هم بشما می دهد، ولی یحتمل اینکه این عدد یک عددی متعالی هم هست را آیا چقدر متوجه اش هم شویم یا نشویم. مثل این است که حالا تا می توانی هم برای نماز زودی برو مسجد که دیرت هم نشود و به نماز جماعت هم برسی. و حالا دیر هم شد و نماز هم تمام شد، اقل کم نماز را در مسجد خوانده ای و ثوابش بیشتر هم هست و بلکه حتی به دعای کمیل هم رسیدی و .... یا مثل این هم هست که حالا برای این مرحوم مرجع تقلید هم حالا یک فاتحه نمی خوانی، و بلکه مرجع تقلیدت هم یک مرجع تقلید دیگری است؛ خوب، اقل کم از او هم سعی کن احکام فقهی ات را الی ما شاء الله هم بیاموزی و یاد هم بگیری و .... اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه

...2.66514414269= (sqrt 2)^2 

2.6651441426969968

فَذَکِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّکَ بِکَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ ‎﴿الطور: ٢٩﴾‏

وَلَا بِقَوْلِ کَاهِنٍ قَلِیلًا مَّا تَذَکَّرُونَ ‎﴿الحاقة: ٤٢﴾‏

أَوَلَمْ یَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِهِم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ مُّبِینٌ ‎﴿الأعراف: ١٨٤﴾‏

إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّکَ وَلِذَٰلِکَ خَلَقَهُمْ وَتَمَّتْ کَلِمَةُ رَبِّکَ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ ‎﴿هود: ١١٩﴾‏

إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّىٰ حِینٍ ‎﴿المؤمنون: ٢٥﴾‏

أَمْ یَقُولُونَ بِهِ جِنَّةٌ بَلْ جَاءَهُم بِالْحَقِّ وَأَکْثَرُهُمْ لِلْحَقِّ کَارِهُونَ ‎﴿المؤمنون: ٧٠﴾‏

وَلَوْ شِئْنَا لَآتَیْنَا کُلَّ نَفْسٍ هُدَاهَا وَلَـٰکِنْ حَقَّ الْقَوْلُ مِنِّی لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِینَ ‎﴿السجدة: ١٣﴾‏

أَفْتَرَىٰ عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أَم بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِی الْعَذَابِ وَالضَّلَالِ الْبَعِیدِ ‎﴿سبإ: ٨﴾‏

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ‎﴿سبإ: ٤٦﴾‏

وَجَعَلُوا بَیْنَهُ وَبَیْنَ الْجِنَّةِ نَسَبًا وَلَقَدْ عَلِمَتِ الْجِنَّةُ إِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ ‎﴿الصافات: ١٥٨﴾‏

مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ ‎﴿الناس: ٦﴾‏
 

۱۴۰۲/۱۲/۰۹

کلیپ صوتی | اصلح کیست؟

 

 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «یک سؤالی در مورد اصلح میشود؛ اصلح را شما میخواهید انتخاب کنید. اصلح کیست؟ کسی است که صلاحیت بیشتری دارد. بنده اینجا دو سه ملاک را ذکر کردم. هر کسی که در تقید به دین، تقید به عمل دینی و تشرع دینی بهتر و جلوتر باشد. هر کسی نسبت به استقلال کشور و آویزان نشدن کشور به این و آن قدرت دنیا، اصرار بیشتری داشته باشد.
هر کسی به مبارزه‌ی با فساد به طور جدّی عقیده داشته باشد که با فساد باید مبارزه کرد. هر کسی نسبت به منافع ملّی جدی‌تر است. یعنی حاضر است منافع شخصی خودش را قربانی کند در مقابل منافع ملّی.
هر کسی این خصوصیات را داشته باشد آن اصلح است. مسئله‌ی دین مسئله‌ی استقلال مسئله‌ی مبارزه‌ی با فساد، مسئله‌ی منافع ملّی؛ تعصبات جناحی را بگذارند کنار در قضایای مختلف ببینند چه چیزی مناسب با منافع ملی است و مایه‌ی عزّت کشور و آسایش کشور و پیشرفت کشور است. آن را ترجیح بدهند.»
رسانه KHAMENEI.IR براساس بیانات امروز رهبر انقلاب درباره انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره مجلس خبرگان رهبری، کلیپ صوتی «اصلح کیست؟» را منتشر میکند.

https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=55383

 

یک مسئله ای هست راجع به الفهای بینهایت آیات اللهی که برمی گردد به اینکه آیا ما چرا در انتخابات رای دهیم و بلکه سعی هم کنیم که افراد اصلح را هم انتخاب کنیم. مسئله اینجا این است که وقتی ما آیات اللهی را نداشته باشیم، خوب دیگر آیا برایمان مهم هم خواهد بود که آیا شیخ مرتضی انصاری در مکاسب در مورد کاهن هم چه می فرمایند؟ آیا مهم هم هست که برویم تفاسیر قرآنی را هم بنگریم ببینیم مسئله ی کاهن که در قرآن کریم هم آمده است، چیست؟ و فرض بفرمایید چرا شرب خمر هم بد است و آیا ماورای آن فقط شرب خمر است که مستی آور است و بلکه کسی از علم یا قدرت یا ثروت و ... هم می تواند دچار مستی شود؟ مثلاً اگر شما واحد شمارش الفهای بینهایت را همت هم گذاشته اید که بعضی حتی نمی توانند به یک همت هم برسند، آنگاه مسئله این هم هست که آنهایی که شمارش همتشان خیلی هم بالا و بالاتر و بالاترینها هم رسیده اند، همینها هستند که باید مدیریت را هم بدستشان سپرد؟ یا اینکه یحتمل شما از آخوند جوانی هم شده بپرسید معنای کاهن که در قرآن دو بار هم آمده است کدام است و همانجا خدمتتان بفرماید کاهن یک بار در سوره ی الحاقة هم آمده و حالا آیا دیگر آیه را هم اشتباه کند. خوب، این بنده خدا همتش بلندتر است، یا اویی که تعداد همتهایش را هم نمی تواند خودش بشمارد، یا حتی شهید حاج محمد ابراهیم همت؟ یا بلکه آن کاهن حتی همت پیغمبر اکرم را هم زیر سوال ببرد بجای اینکه کهانتش را هم کنار بگذارد و اسلام هم بیاورد؟

حالا اینها را هم کاری نداریم که الفهای بینهایت آیات اللهی را هم اصلا چطور می شود با کدام همت هایی هم شمرد! مسئله اینجا این هم یحتمل نیست که در صرف مسئله ی منطق ریاضی هم گیر نکرده ایم که حالا بخواهیم ببینیم آیا توزیع توابع توزیع پارتون و پارتئون Parteon هم از یک ریشه اند که می خواهیم فساد سوء استفاده های جنسی را حتی از کودکان غزه هم برآورد کنیم که اینها چه جانورانی هم هستند که دارند چنین می کنند؟ یعنی ابعاد قضایا آنقدر زیادند در طول تاریخ که آیا می دانید به کدام یک از آنها بیشتر هم باید پرداخت؟ و از آن طرف هم مسئله یهود و نصاری و اهل کتاب مومن به دین خود هم ندارد که آیا مسئله این است که اسلام هم غیر از این ایمان را می طلبد؟ و لذا مسئله پس چیست؟

مسئله از یک دیدگاه هم این است که شما آیات اللهی را وقتی به توان هم می رسانید چطور هم می خواهید بشمارید و کدام سر و کله هم لازم است که شما را به مراتب و درجات متعالیه الفهای بنیهایت آیات اللهی هم برسانند؟ آیا سر و کله به تنهایی هم جواب می دهد؟ یا ماورای آن فرض بفرمایید در اتوبوس باید بچه ها را هم ادب کنید که خوب حالا دیگر غلط زیادی هم کرده اید و دیگر بس است. یا اینکه دعواهای طلبگی و دانشجویی و شاگردی هم حتی المقدور لازم است تا بالاخره بفهمیم که آیا پاول کوهن هم دارد چه می گوید وقتی دارد از الفهایی هم بحث می کند که حتی وقتی اندیس الف خودش الف_امگا هم باشد: یعنی الف_الف_امگا باشد، نیز باز جناب C که همان پیوستگی یا continuim هم می آید، بالاتر از این حرفها است. یعنی اوردینالها آخرش هم می رسند و بلکه آیا حتی برسند به همان کاردینالیتی C.

یعنی مسئله این هم نیست که یک وقت هست که شما می دوید که از صفهای طویلی که جلوی صندوقهای بانکها کشیده شده اند جا نمانید. و یک وقت دیگر هم می بینید که مسئله این شده است که حالا صفها را جلوی خودپردازها هم می کشند. و باز مسائل پیشرفت می کنند و صفها را حتی برداشته و بلکه با همان موبایل خود هم می توانید کارهای بانکی خود را نیز انجام داده و کرایه ماشین را هم حتی کارت به کارت کنید و .... خوب، بد است؟ حالا همت و اینها را هم کاری نداریم!

حتی مسئله یحتمل این هم نباشد که آیا در مکاسب شیخ انصاری نیز آمده است که اگر  فرض بفرمایید موشی یا حتی سگی هم توی چاه افتاده و مرده، شما جایزید مقداری- مثلاً چندین سطل از آب چاه- را هم بردارید و آنگاه بدلیل اینکه آب چاه بقنات هم متصل است و مدام دارد از چشمه ای تغذیه هم می شود، همین خود آب چاه را نیز پاک می کند. و آنگاه آب چاه خودش را هم می فرمایند که آن عالم ربانی پر می کند که مردم خیال نکنند که این برای کاسبی خودم بوده است که از چاه ام بهره برداری بهتری هم کنم و فرضاً سگ مرده را هم گویا از آن بیرون کشیده ام. اینها همه درست، ولی یک وقت هست که آنقدر هم چاه آلوده شده است که بوی گند نجاست و کثافت از آن بالا می زند و به قناتی هم وصل نیست که آنرا مورد جریان آبی دائمی هم قرار دهد و تبدیل شده است به یک باتلاق. آیا می فرمایید که باز هم در این چاه را نبندیم و بلکه اجازه هم دهیم که نجاست و کثافت و بلکه میکروب و ویروسش همه ی دنیا را هم بردارد و بلکه از آب آن هم به عنوان آب شرب استفاده کنیم؟ خوب، آنوقت اگر این آب گند به خورد گوشت و پوست و تا مغز استخوان هم رسید و دیگر قابل درمان هم نبود، آنگاه مسئولیتش را هم کی خواهد پذیرفت؟ حالا حتی در زمان پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم هم بعضی یحتمل شرب خمر هم کرده بوده اند و حتی خودشان هم خبر نداشته اند که دارند چه غلطی می کنند و نبی اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم هم غضبناک شده اند و حسابشان را هم رسیده اند و آیات منع شرب خمر هم نازل شده اند. مسئله یک نفر خاص هم که نیست. امام سید عبد الحسین شرف الدین هم اینها را در النص و الاجتهاد گوشزد فرموده اند. مسئله این است که اسلام عزیز را هم دریاب و منظره اش را از باتلاقی هم که ممکن است دچارش شود نجات بده. مثلاً حجاب را هم دریاب و بطرف چادری شدن در جهان هم تبلیغ کن و نه اینکه باعث شوی حجاب را از سر دختر بچه ها هم بکشند! خدایا ما را به راه راست هدایت فرما! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة والنصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه

 

أیعجز أن یرد الموت عنی * وینشرنی إذا بلیت عظامی - ألا من مبلغ الرحمن عنی * بأنی تارک شهر الصیام - فقل لله یمنعنی شرابی * وقل لله یمنعنی طعامی - فبلغ ذلک رسول الله صلى الله علیه وآله فخرج مغضبا یجر ردائه فرفع شیئا کان فی یده فضربه به فقال: أعوذ بالله من غضبه وغضب رسوله فأنزل الله تعالى: (انما یرید الشیطان أن یوقع بینکم العدواة والبغضاء فی الخمر والمیسر و یصدکم عن ذکر الله وعن الصلاة فهل أنتم منتهون) (446) قال: فقال عمر انتهینا انتهینا (447). (446) سورة المائدة: 91. (447) تجد هذه القضیة بلفظها فی الباب الرابع والسبعین المختص بتحریم الخمر وذمها والنهى عنها من الجزء الثانی من کتاب المستطرف فی کل فن مستظرف للامام شهاب الدین الابشیهى وهو من الکتب المنتشرة، ونقلها جماعة من الاثبات عن ربیع الابرار للزمخشری. وقد ألمع الامام الرازی إلى شئ منها فی تفسیر قوله تعالى: (انما یرید الشیطان أن یوقع بینکم العداوة والبغضاء فی الخمر والمیسر) من سورة المائدة، فی ص 446 من الجزء الثالث من تفسیره الکبیر إذ قال: روى أنه لما نزل قوله تعالى: (یا أیها الذین آمنوا لا تقربوا الصلاة وأنتم سکارى) قال عمر بن الخطاب: اللهم بین لنا فی الخمر بیانا شافیا، فلما نزلت هذه الایة: (انما یرید الشیطان أن یوقع بینکم العداوة والبغضاء فی الخمر والمیسر ویصدکم عن ذکر الله وعن الصلاة فهل منتهون). قال عمر: انتهینا یا رب (منه قدس). الغدیر للامینی ج 6 / 251، عن المستطرف ج 2 / 291، ربیع الابرار للزمخشری مخطوط، الصحیح من سیرة النبی الاعظم ج 4 / 48 وغیرها. ومن أراد مزید اطلاع على هذا الموضوع فالیراجع کتاب الغدیر ج 6 / 251 فقد نقل شرب الخلیفة فی الجاهلیة ولم ینته عن شربه الا بعد نزول آیة (فهل أنتم منتهون) التى فی سورة المائدة، والمائدة آخر سورة نزلت فی القرآن والتى نزلت =

النص و الاجتهاد، امام سید عبد الحسین شرف الدین موسوی

http://lib.eshia.ir/15122/1/312

A point of view which the author [Cohen] feels may eventually come to be accepted is that CH is obviously false. The main reason one accepts the axiom of infinity is probably that we feel it absurd to think that the process of adding only one set at a time can exhaust the entire universe. Similarly with the higher axioms of infinity. Now ℵ1 is the cardinality of the set of countable ordinals, and this is merely a special and the simplest way of generating a higher cardinal. The set � [the continuum] is, in contrast, generated by a totally new and more powerful principle, namely the power set axiom. It is unreasonable to expect that any description of a larger cardinal which attempts to build up that cardinal from ideas deriving from the replacement axiom can ever reach �.

Thus � is greater than ℵ�,ℵ�,ℵ�, where �=ℵ�, etc. This point of view regards � as an incredibly rich set given to us by one bold new axiom, which can never be approached by any piecemeal process of construction. Perhaps later generations will see the problem more clearly and express themselves more eloquently.

— Cohen (2008)

 

https://en.wikipedia.org/wiki/Paul_Cohen

فَقُطِعَ دَابِرُ الْقَوْمِ الَّذِینَ ظَلَمُوا وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ‎﴿الأنعام: ٤٥﴾‏

اقْرَأْ کِتَابَکَ کَفَىٰ بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا ‎﴿الإسراء: ١٤﴾‏

لِّلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَإِن تُبْدُوا مَا فِی أَنفُسِکُمْ أَوْ تُخْفُوهُ یُحَاسِبْکُم بِهِ اللَّهُ فَیَغْفِرُ لِمَن یَشَاءُ وَیُعَذِّبُ مَن یَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ‎﴿البقرة: ٢٨٤﴾‏

ثُمَّ رُدُّوا إِلَى اللَّهِ مَوْلَاهُمُ الْحَقِّ أَلَا لَهُ الْحُکْمُ وَهُوَ أَسْرَعُ الْحَاسِبِینَ ‎﴿الأنعام: ٦٢﴾‏

وَنَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ فَلَا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئًا وَإِن کَانَ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ أَتَیْنَا بِهَا وَکَفَىٰ بِنَا حَاسِبِینَ ‎﴿الأنبیاء: ٤٧﴾‏

وَکَأَیِّن مِّن قَرْیَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّهَا وَرُسُلِهِ فَحَاسَبْنَاهَا حِسَابًا شَدِیدًا وَعَذَّبْنَاهَا عَذَابًا نُّکْرًا ‎﴿الطلاق: ٨﴾‏

فَسَوْفَ یُحَاسَبُ حِسَابًا یَسِیرًا ‎﴿الإنشقاق: ٨﴾‏

 

فَحَاسِبْ نَفْسَکَ لِنَفْسِکَ، فَإِنَّ غَیْرَهَا مِنَ الاَْنْفُسِ لَهَا حَسِیبٌ غَیْرُکَ.

نهج البلاغه، محمد دشتی، ص 231

http://lib.eshia.ir/26580/1/231

 

یک مسئله ای که در ریاضی فیزیک نظریه های حمیدی مجیدی فقهی داریم، در محاسبات اعداد متعالی است. و در این رابطه گوشه ای از مسائلی است که شاگرد و دانشجو و طلبه میل دارد از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند. و لذا به مسائل زیادی از قبیل استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... و ربع و نیم و تمام و ... چرخشی اسپینی بطنها و دهلیزهای قلوب زمینی و آسمانی هم در بین راه یحتمل برخورد هم کنیم. ولی نکته اینجا است که در مسائلی مثل اینکه ناشمارایی وجود اعداد متعالی را هم بطور ایجابی و نه سلبی هم اثبات کنیم، یک مسئله ای است که بعضی یحتمل هم اشکال کنند که شما چطور می خواهید ناشمارایی وجودی اعداد متعالی را هم بشمارش دربیاورید؟ البته از آنجایی که انسان یک موجود پررویی هم یحتمل می تواند باشد، از رو هم نمی رود و بلکه سعی هم می کند که در عین حال به الفهای بینهایت بالاتری از ناشماراییهای اعداد متعالی رفته و بلکه توابع آنها را هم حتی در نظر گرفته و باز توابع توابع آنها را نیز حساب می آورد و الی غیر النهایه. و حال آنکه همین گروه های سلمر را هم آیا درست متوجه شده ایم که ربطش به قضیه ی آخر فرما کدام بوده و بلکه خود این قضیه هم چطور حل شد؟ بالاخره، ریاضیدانهای معروفی هم روی آن کار کرده اند و ثابت هم شده است به آنها که قضیه حل شده است. و ما هم قبول می کنیم دیگر. تا همین چند وقت پیشها مثلاً 100 سال پیش، حتی هیلبرت هم نمی دانسته است چطور ثابت کند که 2 بتوان رادیکال 2 هم عددی متعالی است و جزو سوالهای معروف هیلبرت هم بوده اند! و لذا این مسئله که حدس پیوستگی مستقل از ZFC است، بقدر کافی مهم است که برایش پاول کوهن یک جایزه ی فیلدز هم گرفته است؛ و حالا یعنی چه، این دیگر بماند. مسائل ریاضی فیزیکی مثل پزشکان خودمان می مانند که پزشک گوش و حلق و بینی یحتمل و بلکه یقیناً هم بیماران با مشکلات چشم یا کلیوی یا جهاز هاضمه را بفرستد نزد پزشک متخصص خودشان و حتی بفرماید که حواست کجا است، مثل اینکه نزد متخصص اشتباهی هم آمده ای. این است که کسی که از گروه های سلمر و گروه های ویل شاتله هم بحث کند، یحتمل سر از کار نظریه پردازانی مثل افرادی که با حدس سانسور کیهانی ضعیف هم سر و کار دارند، سر در نیاورد. البته اگر بچه های ما در اتوبوس باشند که یحتمل آنقدر توی سر و کله ی هم نیز بزنند تا بالاخره جواب مسئله را هم نیافتند، لااقل خود را راضی کنند که یحتمل حالا با پا و لنگ و لگد هم آیا چقدر بشود کاری کرد و ....

بعضی کارها سر و کله هم دارد دیگر. شما توجه کنید که نظریه های (ابر-)ریسمان و نظریه ام و اف و اینها چقدر هم همینجوری یهو دیدید وارد هندسه ی جبری هم شده اید و بلکه سر از نظریه ی اعداد و هندسه ی ناجابجایی هم درآوردید و .... این است که جای تعجب هم ندارد که وقتی با افرادی که بدتر از این بنده ی حقیر مبتدی هم هستند در کارهایشان، طرف زودی هم قهر کند که خداحافظ شما؛ من رفتم! این یک حرفی به من زد، یا یک کاری کرد که به من خیلی هم برخورد. این است که من هم دیگر با او کار نخواهم کرد. برخوردن و قهر کردن هم ندارد که! تقصیر ادمین نیست که حالا آیا چه مشکلاتی هم پیش آمده است و بلکه آیا مصرف گاز هم مثلاً زیاد شده است و حالا چطور هم باید این کمبودها را درستشان کرد و نان بربریها را هم دیگر کسی به شما تعارف نکرده است. حالا اگر همه هم توی خیابان نان بربری دستشان بگیرند بهت تعارف کنند، راضی می شوی و رضایت هم می دهی؟ این را بلد نیستی که یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة فادخلی عبادی فادخلی جنتی. یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ‎﴿٢٧﴾‏ ارْجِعِی إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً ‎﴿٢٨﴾‏ فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ‎﴿٢٩﴾‏ وَادْخُلِی جَنَّتِی ‎﴿٣٠﴾‏. برای این کار هم اول باید امامت را بیابی، بعد سعی هم کنی نفست را محاسبه کنی ببینی چطور هم می شود امامت را حتی در درون نفست هم محاسبه کنی! این است که کار هر کسی نیست. هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله. و الا بنده ی حقیر هم که خیلی دلم می خواست عرض کنم که ما که دیگه نیستیم. خداحافظ شما! شما را بخدا و ما را بسلامت. ولی می شود؟! نمی شود دیگر. حماس و حماسه ی نهضت حسینی را هم چطور رقم زده ایم؟! و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم چطور انتظارش را می کشیم؟! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة والنصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه

الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ‎﴿الفاتحة: ٢﴾‏

 

نماهنگ | انتخابات؛ میدان نقد جهاد تبییننماهنگ | انتخابات؛ میدان نقد جهاد تبیین(KHAMENEI.IR)
نماهنگ | انتخابات؛ میدان نقد جهاد تبیین(KHAMENEI.IR)

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «اینکه شما می‌بینید درباره‌ی اینکه آیا در انتخابات شرکت بکنیم یا نکنیم، [بعضی میگویند] «نه، چه فایده‌‌ دارد؟» این یک چیز ساده نیست؛ این همان سیاست راهبردی آمریکا است، این همان سیاست راهبردی دشمنان انقلاب است... حضور مردم در صحنه... باید ترویج بشود؛ هر کسی صدایی دارد، هر کسی زبان گویایی دارد، هر کسی مخاطبی دارد، هر کسی میتواند اثر بگذارد، باید روی این زمینه کار کند: وَ تَواصَوا بِالحَقّ؛ این حق است. تواصی به حق وظیفه‌ی همه است.» ۱۴۰۲/۱۰/۱۹
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، نماهنگ «انتخابات؛ میدان نقد جهاد تبیین» را منتشر میکند.

 بیانات رهبر انقلاب که در این فیلم مشاهده میکنید:
انتخابات در پیش داریم؛ یک عدّه‌ای نمیخواهند این انتخابات آن‌چنان که شایسته‌ی این ملّت است انجام بگیرد؛ تلاش میکنند... در مقابل اینها «جهاد تبیین» باید سینه سپر کند، در مقابل اینها باید حقیقت را بیان کند... امروز احساس وظیفه‌ نسبت به انتخابات یکی از کارهای نقدِ جامعه‌ی مجاهد در «جهاد تبیین» است.» ۱۴۰۲/۱۰/۱۳

برچسب‌ها: انتخابات؛ مشارکت مردم؛

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=55059

 

کلیپ صوتی | بانوان در انتخابات ایفای نقش‌ کنندکلیپ صوتی | بانوان در انتخابات ایفای نقش‌ کنند(KHAMENEI.IR)

برای دریافت فایل ، با توجه به سرعت اینترنت خود ، یکی از سه لینک روبرو را کلیک نمایید:

کیفیت خوب
1/80 MB دریافت

کیفیت متوسط
1/94 MB دریافت

کیفیت پایین
603 KB دریافت

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «در این قضیه‌ی انتخابات شما بانوان و خانمهای عزیز میتوانید نقش ایفا کنید، مهمترین نقش شما هم در داخل خانه است، مادرها میتوانند نقش ایفا کنند، وادار کنند، فرزندان را، همسر را، برای اینکه در زمینه‌ی انتخابات فعال باشند، درست تحقیق کنند، زنها در برخی از مسائل شناخت اشخاص و راهبردها و جریانها دقیق‌تر و ظریف‌تر از مردها نگاه میکنند و نقاطی را پیدا میکنند در شناخت نامزدهای انتخاباتی، در حضور در پای صندوقها هم در داخل خانه، هم درخارج خانه میتوانید نقش ایفا کنید.» ۱۴۰۲/۱۰/۰۶
«ریحانه»؛ بخش زن، خانواده و سبک زندگی رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، کلیپ صوتی «بانوان در انتخابات ایفای نقش‌ کنند» را منتشر میکند.

برچسب‌ها: انتخابات؛ شرکت در انتخابات؛

https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=54740

 

الحمد لله رب العالمین اگر هیچی کار نکند، اقل کم نظرات را می شود ارسال کرد. خدا را شکر. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه

وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا هَـٰذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ ‎﴿الصف: ٦﴾‏

 

قوله تعالى : « وَإِذْ قالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنِی إِسْرائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ » تقدم فی صدر الکلام أن هذه الآیة والتی قبلها والآیات الثلاث بعدها مسوقة لتسجیل أن النبی صلى‌الله‌علیه‌وآله رسول معلوم الرسالة عند المؤمنین أرسله الله بالهدى ودین الحق لیظهره على الدین کله ولو کره الکافرون من أهل الکتاب ، وما جاء به من الدین نور ساطع من عند الله یرید المشرکون لیطفئوه بأفواههم والله متم نوره ولو کره المشرکون.

فعلى المؤمنین أن لا یؤذوه صلى‌الله‌علیه‌وآله وهم یعلمون أنه رسول الله إلیهم ، وأن ینصروه ویجاهدوا فی سبیل ربهم لإحیاء دینه ونشر کلمته.

ومن ذلک یعلم أن قوله : « وَإِذْ قالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یا بَنِی إِسْرائِیلَ » إلخ ، کالتوطئة لما سیذکر من کون النبی صلى‌الله‌علیه‌وآله رسولا مبشرا به من قبل أرسله الله بالهدى ودین الحق ودینه نوره تعالى یهتدی به الناس.

والذی حکاه تعالى عن عیسى بن مریم علیه‌السلام أعنی قوله : « یا بَنِی إِسْرائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ » ملخص دعوته وقد آذن بأصل دعوته بقوله : « إِنِّی رَسُولُ اللهِ إِلَیْکُمْ » فأشار إلى أنه لا شأن له إلا أنه حامل رسالة من الله إلیهم ، ثم بین متن ما أرسل إلیهم لأجل تبلیغه فی رسالته بقوله : « مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ » إلخ.

فقوله : « مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ » بیان أن دعوته لا تغایر دین التوراة ولا تناقض شریعتها بل تصدقها ولم تنسخ من أحکامها إلا یسیرا والنسخ بیان انتهاء أمد الحکم ولیس بإبطال ، ولذا جمع علیه‌السلام بین تصدیق التوراة ونسخ بعض أحکامها فیما حکاه الله تعالى من قوله : « وَمُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ وَلِأُحِلَّ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی حُرِّمَ عَلَیْکُمْ »آل عمران : ٥٠ ، ولم یبین لهم إلا بعض ما یختلفون فیه کما فی قوله المحکی : « قَدْ جِئْتُکُمْ بِالْحِکْمَةِ وَلِأُبَیِّنَ لَکُمْ بَعْضَ الَّذِی تَخْتَلِفُونَ فِیهِ فَاتَّقُوا اللهَ وَأَطِیعُونِ »الزخرف : ٦٣.

وقوله : « وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ » إشارة إلى الشطر الثانی من رسالته علیه‌السلام وقد أشار إلى الشطر الأول بقوله : « مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْراةِ ».

ومن المعلوم أن البشرى هی الخبر الذی یسر المبشر ویفرحه ولا یکون إلا بشیء من الخیر یوافیه ویعود إلیه ، والخیر المترقب من بعثة النبی ودعوته هو انفتاح باب من الرحمة الإلهیة على الناس فیه سعادة دنیاهم وعقباهم من عقیدة حقة أو عمل صالح أو کلیهما ، والبشرى بالنبی بعد النبی وبالدعوة الجدیدة بعد حلول دعوة سابقة واستقرارها والدعوة الإلهیة واحدة لا تبطل بمرور الدهور وتقضی الأزمنة واختلاف الأیام واللیالی ـ إنما تتصور إذا کانت الدعوة الجدیدة أرقى فیما تشتمل علیه من العقائد الحقة والشرائع المعدلة لأعمال المجتمع وأشمل لسعادة الإنسان فی دنیاه وعقباه.

وبهذا البیان یظهر أن معنى قوله علیه‌السلام : « وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی » إلخ ، یفید کون ما أتى به النبی أحمد صلى‌الله‌علیه‌وآله أرقى وأکمل مما تضمنته التوراة وبعث به عیسى علیه‌السلام وهو علیه‌السلام متوسط رابط بین الدعوتین.

ویعود معنى کلامه : « إِنِّی رَسُولُ اللهِ إِلَیْکُمْ مُصَدِّقاً » إلخ ، إلى أنی رسول من الله إلیکم أدعو إلى شریعة التوراة ومنهاجها ـ ولأحل لکم بعض الذی حرم علیکم ـ وهی شریعة سیکملها الله ببعث نبی یأتی من بعدی اسمه أحمد.

وهو کذلک فإمعان التأمل فی المعارف الإلهیة التی یدعو إلیها الإسلام یعطی أنها أدق مما فی غیره من الشرائع السماویة السابقة وخاصة ما یندب إلیه من التوحید الذی هو أصل الأصول الذی یبتنی علیه کل حکم ویعود إلیه کل من المعارف الحقیقیة وقد تقدم شطر من الکلام فیه فی المباحث السابقة من الکتاب.

وکذا الشرائع والقوانین العملیة التی لم تدع شیئا مما دق وجل من أعمال الإنسان 

الفردیة والاجتماعیة إلا عدلته وحدت حدوده وقررته على أساس التوحید ووجهته إلى غرض السعادة.

وإلى ذلک الإشارة بقوله تعالى : « الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَالْإِنْجِیلِ یَأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهاهُمْ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّباتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ »الأعراف : ١٥٧ ، وآیات أخرى یصف القرآن.

والآیة أعنی قوله : « وَمُبَشِّراً بِرَسُولٍ یَأْتِی مِنْ بَعْدِی » وإن کانت مصرحة بالبشارة لکنها لا تدل على کونها مذکورة فی کتابه علیه‌السلام غیر أن آیة الأعراف المنقولة آنفا : « یَجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِنْدَهُمْ فِی التَّوْراةِ وَالْإِنْجِیلِ » وکذا قوله فی صفة النبی صلى‌الله‌علیه‌وآله : « ذلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْراةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنْجِیلِ » الآیة : الفتح : ٢٩ ، یدلان على ذلک.

وقوله : « اسْمُهُ أَحْمَدُ » دلالة السیاق على تعبیر عیسى علیه‌السلام عنه صلى‌الله‌علیه‌وآله بأحمد وعلى کونه اسما له یعرف به عند الناس کما کان یسمى بمحمد ظاهرة لا سترة علیها.

ویدل علیه قول حسان :

صلى الإله ومن یحف بعرشه

 

والطیبون على المبارک أحمد

ومن أشعار أبی طالب قوله :

وقالوا لأحمد أنت امرؤ

 

خلوف اللسان ضعیف السبب

ألا إن أحمد قد جاءهم

 

بحق ولم یأتهم بالکذب

وقوله مخاطبا للعباس وحمزة وجعفر وعلی یوصیهم بنصر النبی صلى‌الله‌علیه‌وآله :

کونوا فدى لکم أمی وما ولدت

 

فی نصر أحمد دون الناس أتراسا

ومن شعره فیه صلى‌الله‌علیه‌وآله وقد سماه باسمه الآخر محمد :

ألم تعلموا أنا وجدنا محمدا

 

نبیا کموسى خط فی أول الکتب

ویستفاد من البیت أنهم عثروا على وجود البشارة به صلى‌الله‌علیه‌وآله فی الکتب السماویة التی کانت عند أهل الکتاب یومئذ ذاک.

ویؤیده أیضا إیمان جماعة من أهل الکتاب من الیهود والنصارى وفیهم قوم من علمائهم کعبد الله بن سلام وغیره وقد کانوا یسمعون هذه الآیات القرآنیة التی تذکر البشارة

به صلى‌الله‌علیه‌وآله وذکره فی التوراة والإنجیل فتلقوه بالقبول ولم یکذبوه ولا أظهروا فیه شیئا من الشک والتردید.

وأما خلو الأناجیل الدائرة الیوم عن بشارة عیسى بما فیها من الصراحة فالقرآن ـ وهو آیة معجزة باقیة ـ فی غنى عن تصدیقها ، وقد تقدم البحث عن سندها واعتبارها فی الجزء الثالث من الکتاب.

وقوله : « فَلَمَّا جاءَهُمْ بِالْبَیِّناتِ قالُوا هذا سِحْرٌ مُبِینٌ » ضمیر « جاء » لأحمد صلى‌الله‌علیه‌وآله ، وضمیر « جاءَهُمْ » لبنی إسرائیل أو لهم ولغیرهم ، والمراد بالبینات البشارة ومعجزة القرآن وسائر آیات النبوة.

والمعنى : فلما جاء أحمد المبشر به بنی إسرائیل أو أتاهم وغیرهم بالآیات البینة التی منها بشارة عیسى علیه‌السلام قالوا هذا سحر مبین ، وقرئ هذا ساحر مبین.

وقیل : ضمیر « جاء » لعیسى علیه‌السلام ، والسیاق لا یلائمه.

المیزان فی تفسیر القرآن، جلد 19، ص 251- 254

http://lib.eshia.ir/12016/19/251

 

یحتمل بعدها بچه هایی که در اتوبوس خوب توی سر و کله ی هم می زدند و بعد هم تازه می خواستند شروع هم کنند به لگدپرانی به همدیگر، یک جایی بنده ی حقیر را پیدا کنند که یادته و تو بودی به ما گفتی بچه بگیر بنشین؟ خوب، بچه ایم دیگر و می خواهیم لگد پرانی هم کنیم؛ مگر چه اشکالی هم دارد؟ حالا طرف توی اتوبوس مرد گنده ی پیرمرد هم بوده است که گرفته است خوب هم آن بنده ی خدای رنگین پوست را هم زده است و تازه بعدش هم طلبکار نیز شده است. و لذا یحتمل خیلی هم به این بنده ی حقیر ایراد کنند که اصلا چرا به ما ایراد هم کردی که لگدپرانی می خواهیم کنی یا توی سر و کله ی هم نیز بزنیم یا هر چی؟ به تو چه؟ اینجا واقعاً همک حقش است که بنده ی حقیر هم جواب دهم که اصلا بنده که هیچ از این حرفها را یادم نمی آید؛ و نمی دانم هم دارید چه می فرمایید! بی خودی از این حرفها به بنده نگویید. به من مربوطی هم نیست. فکر می کنید آیا می توانند ثابت هم کنند که اصلا بنده ی حقیر هم نبوده ام که یک کلمه هم در این مورد چیزی گفته باشم. چه عرض کنم.

بنده ی حقیر اتفاقاً یادم هم افتاد که داشتم دنبال خانم ربکا در مورد نظریه ی گالوا هم در آرشیو می گشتم یک موقعی و این باید یک جایی در نظرات هم ثبت شده باشند، ولی حالا حتی سایت آرشیو هم قابل دسترسم نیست علاوه بر اینکه داشتم دنبال شاه لیر شکسپییر ویکیپدیایی و نه فیلم آپاراتی 2018 تلویزوینی هم می گشتم که آنها هم کلاً گویا خارج از دسترس شده است نمی دانم چرا. بنده فکر کردم یحتمل موبایلم است. بگذریم. نکته ی شاه لیر اینجا است که شما متوجه می شوید که بنده خدا شاه لیر هم بعد از اینکه می بیند ملکش را بین دخترانش گونریل و ریگان و نه کردلیا هم تقسیم کرد و آنها هم قدرناشناس از آب درآمدند، لیر قوه ی مخیله اش را از دست می دهد و دیوانه هم می شود. و بعد کردلیا و همسرش هم که پادشاه فرانسه هست می آیند و پادشاهی اش را می خواهند به او برگردانند و گویا مسئله به یک تراژدی که هم کردلیا و هم ساه لیر کشته می شوند تمام می شود؛ و این وسطها یک حرامزاده ای هم هست که پسر دوک گلوچستر هم هست و از دست برادر ناتنی اش هم شاکی است و ...! غلط نکنم باید در کتاب شکسپیرم بنگرم ولی اسمش هم ادموند است. حتی این را هم نمی توانید جستجو کنید!!! کلاً نکند قطع است و الکی دارم اینجا هم می نویسم! ولی بالاخره حالا می نویسیم یک جورهایی می شود دیگر. عرض بنده ی حقیر اینجا این است که دختر خانمها و حتی آقا پسرها هم خیلی خیلی مواظبت کنند در نماز والدین شان اقل کم در شبهای جمعه و مثل کردلیا نشوند که نسبت به ابراز علاقه و عشق پدری بی تفاوت هم باقی بمانند.

بگذریم، بنده ی حقیر داشتم ولی در مورد سانسور کیهانی هم در آرشیو جستجو می کردم که دوباره هم رسیدم به مقاله ی اخیر 2024 نتا انگلهارت که در آن از یک حدس سانسور کیهانی ضعیف (Weak Cosmic Censor Conjecture; WCCC) هم می فرمایند. اتفاقاً حتی آرش اعرابی اردهالی و هاری کریشنا هم در مقاله شان از مقالاتی از نتا انگلهارت مرجع می دهند. ولی بنده ی حقیر که از این سانسور کیهانی ضعیف WCCC در مقاله ی سانسور کیهانی کریپتوگرافیک انگلهارت و دیگران نیز خبردار شدم، یاد گروه های وایل- شاتلیه یا گروه های WC هم افتادم که در ظاهر اصلا هم بنظر نمی رسند که مسئله ی کیهانی به مسئله ی نظریه ی اعداد و واریته های آبلی جابجایی هم ارتباطی داشته باشند؛ و دیگر چه رسد به گروه های سلمر که حتی آندرو وایلز هم از آنها در اثبات قضیه آخر فرما استفاده برده است. حالا دیگر بماند که چطور هم از آنها استفاده کرده است. ولی اگر صفحه ی ویکیپدیای مرحوم سلمر را آنوقتی هم که قابل دسترس است را مشاهده بفرمایید، می بینید که مرحوم سلمر خیلی هم در کریپتولوژی دست داشته است و تا آنجا که می فرماید نروژ را هم تبدیل به یک ابرقدرت در ناتو توانست کند! و این کارها را هم کمابیش با ماشینهای کریپتولوژی اش کرده است که با فون نویمن هم چقدر چقدر در پرینستون کار کرده است. و خود اینشتن هم اولی که آنجا رسیده بوده است او را با یک توری در دانشگاه با محیط آنجا آشنا کرده بوده است. حالا شما توجه هم بفرمایید که از بعد از جنگ جهانی دوم تا حالا هم چقدر مبحث دیتا پروسسینگ و ساختارهای دیتا پیشرفت هم کرده است و بلکه تبدیل به دروسی دانشگاهی هم شده اند.

ولی بنده ی حقیر عرضم هم این است که یک وقت هست که شما واقعاً هم دنبال امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هستید به عنوان یک منتظِر برای امام المنتظَر. و این را در قلب خود هم می توانید احساس بفرمایید که نه طرف افراط را گرفته اید و نه طرف تفریط را. ولی یک وقت دیگر هم هست که شما می بینید آنقدر کذابهایی که هستند که مدعی امام زمان هستند کانه همه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم رسیده اند و با زبان آشکار و با زبان بی زبانی هم می فرمایند که خاک توی سرت کنند که تو هنوز آیا امام زمانت را هم نتوانسته ای بیابی. و از آن طرف هم که شما می دانید که امام زمان در غیبت هم یقیناً ظهور خواهند کرد. و لذا با یک تکینگی زینی saddle point هم یحتمل اینجا بتوان گفت که طرف می شویم باز کانه مسلم ابن عقیل هم آیا در بشارت اینکه باید به مردم کوفه هم نوید رسیدن امام حسین علیه السلام را دهد و دست یاری آنها را هم بفشارد؛ آیا تکلیفش هم چه خواهد شد؟! بله؛ کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا. و یک طرف هم که امام زمان عجل الله فرجه الشریف ایستاده اند و طرف دیگر هم کفار و منافقین و مشرکین هم صف کشیده اند. ولی بالاخره آیا باید یا نباید هم به قلب خود رجوع کرد و متوجه هم شد که باید چه کرد؟!

یعنی بالاخره آیا مسئله ی حدس سانسور کیهانی ضعیف WCCC و گروه های وایل- شاتله هم ربطی به هم ندارند؟ البته در عین حال هم بنده این وسطها با این مسئله ی آلن بیکر هم برخوردم که اگر اعداد جبری غیر از 0 و 1 هم داشته باشیم که به توان اعداد جبری که بطور خطی از هم مستقل هم باشند، آنگاه اعداد حاصله متعالی هم خواهند بود! این را می دانستید؟ یحتمل این در کتاب اعداد متعالی سرژ لنگ هم آمده باشد؛ باید نگاهش کنم. به هر حال این حدس WCCC و گروه های WC هم اقل کم از لحاظات کریپتولوژی هم که شده یحتمل باید به هم مربوط باشند دیگر. ولی خوب این خودش کار هم می برد. حالا شما هی بفرمایید که شاگرد و دانشجو و طلبه هم برای اینکه از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم حتی با استفاده از استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... و ربع و نیم و تمام و ... هم بخواهد سعی و تلاش کند، کاری ندارد. و بلکه بعضی یحتمل اجتهاد هم کنند که کدام استکان نلبکی و بلکه کدام اختلاس؟ خودت باعث مشکلات از جمله قطعیهای اینترنتی و مشکل چای دبش هم هستی دیگر! وحالا کاری هم نداریم چرا حتی حضرت استاد هم دیگر نظرت را محلی نمی گذارد و .... ولی اگر گوروی هندی را هم توجه کنید، می فرمایند بابا یک استاد دینی هم بالاخره انتخاب کن و خوب هم حرفهایش را گوش کن. مثلاً در درسهای نهج البلاغه ات هم جدی باش دیگر. حالا فرض بفرمایید همه چیز را هم خیلی نمی فهمی؛ بالاخره پشت کار داشته باش و سعی و تلاشت را هم بکن و یقین هم کن که در این جهت موفق خواهی شد. بگذریم. بنده زودتر هم آماده شوم برای نماز جماعت. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَإِذْ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُم مُّصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیَّ مِنَ التَّوْرَاةِ وَمُبَشِّرًا بِرَسُولٍ یَأْتِی مِن بَعْدِی اسْمُهُ أَحْمَدُ فَلَمَّا جَاءَهُم بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا هَـٰذَا سِحْرٌ مُّبِینٌ ‎﴿الصف: ٦﴾‏

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ‎﴿سبإ: ٤٦﴾‏

 

الحکمة 58 المال و الشهّوات وَقَالَ (علیه السلام): الْمَالُ مَادَّةُ الشَّهَوَاتِ.

الحکمة 59 فضل التّحذیر وَقَالَ(علیه السلام) : مَنْ حَذَّرَکَ کَمَنْ بَشَّرَکَ.

نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص 326

http://lib.eshia.ir/26580/1/326

 

108 ـ ومن خطبة له (علیه السلام)عقائدیة ، سیاسیة

(وهی من خطب الملاحم)

حکومة بنی امیّة1 . معرفة الله

الْحَمْدُ لِلّهِ الْمُتَجَلِّی لِخَلْقِهِ بِخَلْقِهِ، وَالظَّاهِرِ لِقُلُوبِهِمْ بِحُجَّتِهِ. خَلَقَ الْخَلْقَ مِنْ غَیْرِ رَوِیَّة، إِذْ کَانَتِ الرَّوِیَّاتُ لاَ تَلِیقُ إِلاَّ بِذَوِی الضَّمَائِرِ وَلَیْسَ بِذِی ضَمِیر فِی نَفْسِهِ. خَرَقَ عِلْمُهُ بَاطِنَ غَیْبِ السُّتُرَاتِ، وَأَحَاطَ بِغُمُوضِ عَقَائِدِ السَّرِیرَاتِ. ومنها فی ذکر النبی(صلى الله علیه وآله وسلم) ;

2 . خصائص النَّبی(صلى الله علیه وآله وسلم)

اخْتَارَهُ مِنْ شَجَرَةِ الاَْنْبِیَاءِ، وَمِشْکَاةِ الضِّیَاءِ، وَذُؤَابَةِ الْعَلْیَاءِ، وَسُرَّةِ الْبَطْحَاءِ، وَمَصَابِیحِ الظُّلْمَةِ، وَیَنَابِیعِ الْحِکْمَةِ. ومنها : طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ، قَدْ أَحْکَمَ مَرَاهِمَهُ، وَأَحْمَى (امضى) مَوَاسِمَهُ، یَضَعُ ذلِکَ حَیْثُ الْحَاجَةُ إِلَیْهِ، مِنْ قُلُوب عُمْی، وَآذَان صُمٍّ، وَأَلْسِنَة بُکْم; مُتَتَبِّعٌ بِدَوَائِهِ مَوَاضِعَ الْغَفْلَةِ، وَمَوَاطِنَ الْحَیْرَةِ.

3 . علل انحراف بنی امیّة

لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِأَضْوَاءِ الْحِکْمَةِ; وَلَمْ یَقْدَحُوا بِزِنَادِ الْعُلُومِ الثَّاقِبَةِ; فَهُمْ فِی ذلِکَ کَالاَْنْعَامِ السَّائِمَةِ، وَالصُّخُورِ الْقَاسِیَةِ. قَدِ انْجَابَتِ السَّرَائِرُ لاَِهْلِ الْبَصَائِرِ، وَوَضَحَتْ مَحَجَّةُ الْحَقِّ لِخَابِطِهَا (لأهلها)، وَأَسْفَرَتِ السَّاعَةُ عَنْ وَجْهِهَا، وَظَهَرَتِ الْعَلاَمَةُ لِمُتَوَسِّمِهَا.

4 . توبیخ اهل الکوفة

مَا لِی أَرَاکُمْ أَشْبَاحاً بِلاَ أَرْوَاح، وَ أَرْوَاحاً بِلاَ أَشْبَاح، وَنُسَّاکاً بِلاَ صَلاَح، وَتُجَّاراً بِلاَ أَرْبَاح، وَأَیْقَاظاً نُوَّماً، وَشُهُوداً غُیَّباً، وَنَاظِرَةً عَمْیَاءَ، وَسَامِعَةً صَمَّاءَ، وَنَاطِقَةً بَکْمَاءَ! رَایَةُ ضَلاَل قَدْ قَامَتْ عَلَى قُطْبِهَا، وَتَفَرَّقَتْ بِشُعَبِهَا، تَکِیلُکُمْ بِصَاعِهَا، وَتَخْبِطُکُمْ بِبَاعِهَا. قَائِدُهَا خَارِجٌ مِنَ الْمِلَّةِ، قَائِمٌ عَلَى الضِّلَّةِ.

5 . الإخبار عن عَسف بنی امیّة

فَلاَ یَبْقَى یَوْمَئِذ مِنْکُمْ إِلاَّ ثُفَالَةٌ کَثُفَالَةِ الْقِدْرِ، أَوْ نُفَاضَةٌ کَنُفَاضَةِ الْعِکْمِ، تَعْرُکُکُمْ عَرْکَ الاَْدِیمِ، وَتَدُوسُکُمْ دَوْسَ الْحَصِیدِ، وَتَسْتَخْلِصُ الْمُؤْمِنَ مِنْ بَیْنِکُمُ اسْتِخْلاَصَ الطَّیْرِ الْحَبَّةَ (الجبّة) الْبَطِینَةَ مِنْ بَیْنِ هَزِیلِ الْحَبِّ.

6 . التاکید على طاعة اهل البیت(علیهم السلام)

أَیْنَ تَذْهَبُ بِکُمُ الْمَذَاهِبُ، وَتَتِیهُ بِکُمُ الْغَیَاهِبُ وَتَخْدَعُکُمُ الْکَوَاذِبُ؟ وَمِنْ أَیْنَ تُؤْتَوْنَ، وَ أَنَّى تُؤْفَکُونَ؟ فَلِکُلِّ أَجَل کِتَابٌ، وَلِکُلِّ غَیْبَة إیَابٌ. فَاسْتَمِعُوا مِنْ رَبَّانِیِّکُمْ، وَأَحْضِرُوهُ قُلُوبَکُمْ، وَاسْتَیْقِظُوا إِنْ هَتَفَ بِکُمْ. وَلْیَصْدُقْ رَائِدٌ أَهْلَهُ، وَلْیَجْمَعْ شَمْلَهُ، وَلْیُحْضِرْ ذِهْنَهُ (عقله)، فَلَقَدْ فَلَقَ لَکُمُ الاَْمْرَ فَلْقَ الْخَرَزَةِ (الجوزة)، وَقَرَفَهُ قَرْفَ الصَّمْغَةِ.

7 . الإخبار عن مسخ القیّم فی حکومة بنی امیّة

فَعِنْدَ ذلِکَ أَخَذَ الْبَاطِلُ مَآخِذَهُ، وَرَکِبَ الْجَهْلُ مَرَاکِبَهُ، وَعَظُمَتِ الطَّاغِیَةُ، وَقَلَّتِ الدَّاعِیَةُ (الرّاعیة)، وَصَالَ الدَّهْرُ صِیَالَ السَّبُعِ الْعَقُورِ، وَهَدَرَ فَنِیقُ الْبَاطِلِ بَعْدَ کُظُوم، وَتَوَاخَى النَّاسُ عَلَى الْفُجُورِ، وَتَهَاجَرُوا عَلَى الدِّینِ، وَتَحَابُّوا عَلَى الْکَذِبِ، وَتَبَاغَضُوا عَلَى الصَّدْقِ. فَإِذَا کَانَ ذلِکَ کَانَ الْوَلَدُ غَیْظاً وَالْمَطَرُ قَیْظاً وَتفِیضُ اللِّئَامُ فَیْضَاً وَتَغیضُ الْکِرَامُ غَیْضاً، وَکَانَ أَهْلُ ذلِکَ الزَّمَانِ ذِئَاباً، وَسَلاَطِینُهُ سِبَاعاً، وَأَوْسَاطُهُ أُکَّالا، وَفُقَرَاؤُهُ أَمْوَاتاً; وَغَارَ (عَارَ) الصِّدْقُ، وَفَاضَ الْکَذِبُ، وَاسْتُعْمِلَتِ الْمَوَدَّةُ بِاللِّسَانِ، وَتَشَاجَرَ النَّاسُ بِالْقُلُوبِ، وَصَارَ الْفُسُوقُ نَسَباً، وَالْعَفَافُ عَجَباً، وَلُبِسَ الاِْسْلاَمُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً.

نهج البلاغه، سید رضی، ترجمه محمد دشتی، ص 96- 98

http://lib.eshia.ir/26580/1/96

 

الحکمة 108 عجائب الرّوح

وَقَالَ(علیه السلام) : لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هذَا الاِْنْسَانِ بَضْعَةٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ: وَذلِکَ الْقَلْبُ. وَذلِکَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَأَضْدَاداً مِنْ خِلاَفِهَا; فَإِنْ سَنَحَ لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ، وَإِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ، وَإِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الاَْسَفُ، وَإِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَیْظُ، وَإِنْ اَسْعَدَهُ الرِّضى نَسِىَ التَّحَفُّظَ وَإِنْ غَالَهُ الخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ وَإِنِ اتَّسَعَ لَهُ الاَْمْرُ (الامن) اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّةُ (العزّة)، وَإِنْ أَفَادَ مَالا أَطْغَاهُ الْغِنَى، وَإِنْ أَصَابَتْهُ مُصِیبَةٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ، وَإِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَةُ شَغَلَهُ الْبَلاَءُ، وَإِنْ جَهَدَهُ الْجُوعُ قَعَدَبِهِ الضَّعْفُ، وَإِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ کَظَّتْهُ الْبِطْنَةُ. فَکُلُّ تَقْصِیر بِهِ مُضِرٌّ، وَکُلُّ إِفْرَاط لَهُ مُفْسِدٌ.

نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص 333 

http://lib.eshia.ir/26580/1/333

 

الحکمه 108

وَ قَالَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ: لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ [3] هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَهٌ [4] هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ وَ ذَلِکَ الْقَلْبُ وَ ذَلِکَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَهِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلاَفِهَا فَإِنْ سَنَحَ [5] لَهُ الرَّجَاءُ أَذَلَّهُ الطَّمَعُ وَ إِنْ هَاجَ بِهِ الطَّمَعُ أَهْلَکَهُ الْحِرْصُ وَ إِنْ مَلَکَهُ الْیَأْسُ قَتَلَهُ الْأَسَفُ وَ إِنْ عَرَضَ لَهُ الْغَضَبُ اشْتَدَّ بِهِ الْغَیْظُ وَ إِنْ أَسْعَدَهُ الرِّضَی نَسِیَ التَّحَفُّظَ [6] وَ إِنْ غَالَهُ الْخَوْفُ شَغَلَهُ الْحَذَرُ وَ إِنِ اتَّسَعَ لَهُ الْأَمْرُ اسْتَلَبَتْهُ الْغِرَّهُ [7] وَ إِنْ أَفَادَ [8] مَالاً أَطْغَاهُ الْغِنَی وَ إِنْ أَصَابَتْهُ مُصِیبَهٌ فَضَحَهُ الْجَزَعُ وَ إِنْ عَضَّتْهُ الْفَاقَهُ [9] شَغَلَهُ الْبَلاَءُ وَ إِنْ جَهَدَهُ [10] الْجُوعُ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ وَ إِنْ أَفْرَطَ بِهِ الشِّبَعُ کَظَّتْهُ [11] الْبِطْنَهُ [12]. فَکُلُّ تَقْصِیرٍ بِهِ مُضِرٌّ وَ کُلُّ إِفْرَاطٍ لَهُ مُفْسِدٌ.

نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 485

http://lib.eshia.ir/12092/1/487

https://ahlolbait.com/content/17078

https://eitaa.com/s/mahdavi_arfae/16235

 

بنده ی حقیر داشتم در سایت ایتای کاروان حج به صبحانه با معرفت استاد حجت الاسلام و المسلمین مهدوی ارفع در مورد حکمتهای 58 و 59 نهج البلاغه گوش می کردم که بعد رفتم به سایت ایشان و دیدم که این حکمتها در این سایت نیستند ولی در سایت ایتای خود ایشان گویا هست که آدرسش را بالا داده ام ولی خودم آنها را از آنجا گوش نکرده ام. و اما این حکمت را در موسسه نشر و تحقیقات اهل البیت علیهم السلام هم که آدرسش را در بالا باز آورده ام، بحث و شرح هم از جمله از قول آیت الله العظمی مکارم شیرازی حفظه الله می فرماید؛ و در پینوشت این شرح هم می فرماید که حکمت نامبرده شده در تحف العقول و کافی هم بصورت خطبه ی معروف وسیله امیر المومنین آمده است که بنده درست هم یادم نیست که خوانده باشم اش. خلاصه کلام اینکه رسیدم به این نکته که ایشان از افاد المالا اطغاه الغنی (و اگر مالی بدستش افتد، بی نیازی به سرکشیش وادارد) و می فرمایند این همانی است که در آیه ی مبارکه سوره ی عقل هم می فرماید: کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَىٰ ‎﴿٦﴾‏ أَن رَّآهُ اسْتَغْنَىٰ ‎﴿٧﴾‏ إِنَّ إِلَىٰ رَبِّکَ الرُّجْعَىٰ ‎﴿٨﴾

ولی منظورم از اینکه خطبه ی 108 نهج البلاغه را هم کپی پیست کرده ام در این است که فکر کردم استاد دارد از خطبه ی 108 و نه حکمت 108 هم می فرمایند. و اما خطبه ی 08 و ما ادراک خطبه 108. بنده ی حقیر همین قدر عرض کنم که بنده قبل از انقلاب یادم هست که یک مادری را یادم هست که پوستینی هم برای پسرش خریده بود و اینها از کاشین کرایه که پیاده شده بودند، مادر به فرزندش می گفت که چرا پوستینت را وارونه پوشیده ای؟! یک غیرت دینی ای اینجا هست که یعنی چه؟ اینکه نمی شود مادر به فرزندش هم بفرماید پوستینت را چرا وارونه هم تنت کرده ای؟ آیا حضرت زهرا صلوات الله و سلامه علیها به هیچ کدام از فرزندانش در میان حتی انسان 250 ساله می فرمایند چرا پوستینت را وارونه پوشیده ای؟ و حال آنکه خود حضرت امیر المومنین علیه السلام این را در مورد اسلام هم می فرمایند که ... وَ لُبِسَ الْإِسْلاَمُ لُبْسَ الْفَرْوِ مَقْلُوباً:

در این هنگام است که باطل موضع گرفته و جهالت بر مرکبهاى خویش سوار گردیده، طاغوت عظمت یافته و داعیان حق به کمى گراییده‌اند، روزگار بسان درنده خطرناکى حمله ور شده و پس از مدّتها سکوت، باطل ناله سرداده، مردم در شکستن قوانین خدا دست به دست هم داده‌اند و در فاصله گرفتن از دین متّحد شده‌اند، براى دروغ گفتن پیمان دوستى بسته، در راستى دشمنى ورزیده‌اند، در آن هنگام فرزندان به جاى دوستى با پدران دشمنى مى‌کنند و باران گرمى مى‌افزاید؛ لئیمان همه جا را پر مى‌کنند و نیکان بزرگوار کمیاب مى شوند، مردم آن زمان همچون گرگان و رؤساى آنها درندگان، طبقه متوسّط، طعمه و مستمندان مردگان خواهند بود؛ راستى از بین آنان رخت برمى بندد و دروغ فراوان مى‌شود؛ با زبان اظهار دوستى مى‌کنند و با دل دشمنى؛ مردم به گناه افتخار مى‌کنند و از پاکدامنى در شگفتى فرو مى‌روند و اسلام را همچون پوستینى وارونه مى‌پوشند!.

نهج البلاغه ترجمه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، ص 231

http://lib.eshia.ir/10336/1/231

 

عرض بنده ی حقیر این است که یحتمل بتوان گفت که آن مادر و پسر خیلی هم بخت بهشان یاری کرده بوده است که آیا چقدر از بعد از انقلاب و جمهوری اسلامی را هم دیده اند. ولی نکته ای که در شیزوفرنی استادی و پروفسوری که خودش هم استاد نوروپسیکولوژی یا روانپزشکی اعصاب هم هست اینجا است که مسئله دیوانگیها و شیزوفرنیها محصور به امثال این اساتید و پروفسورها هم نیست که بخواهیم مثل فرض بفرمایید فریدریش دورنمات یا محمد علی جمالزاده فیزیکدانها را هم در دارالمجانین بیاندازیم و از شر حالات خلاء شاگرد و دانشجو و طلبه هم رهایی یافته و بلکه دیگر امثال فن نویمن و جان نش هم دچار مشکلات سرطانی و اختلالات روانی هم نشوند و مسائل هم همه و از جمله هم حدس زتای ریمان هم حل است احتیاجی هم نیست از شیطانهای بزرگ و کوچک هم کمک گرفته تا آنها را حل کنیم. مسئله بلکه خود حکومتهای معاویه ای و یزیدی اموی شیطانی است که مخصوصاً هم دوست دارند پوستین اسلام را وارونه هم بپوشند و بلکه اصلا اسلام را هم نادیده بگیرند. این است که خود سران حکومتهایی که خود را همه کاره ی عالم هم می پندارند و خصوصاً صهیونیستهایی که ادعای حکومت بر فلسطین اشغالی را هم دارند و آمریکایی که آنها را همه جوره هم حمایت می کنند، حاضرند در دیوانگیهای خود غرق شده و جنون و شیزوفرنی را به معناهای جدیدی هم برسانند ولی با تمام توان هم اسلام را سرکوب کنند. و البته غلطهای زیادی که آمریکا هیچ غلطی نمی تواند کند حتی در اینکه سایز سیاه چاله هایی را که در کیهانشناسی حتی با استفاده از ثابتهای کیهانی شکل می گیرند را هم نمی توانند بیابند و بلکه اصل مسئله را هم سانسور کیهانی اش می کنند و ....

اتفاقاً حاج آقای روحانی کاروان حج ما حضرت حجت الاسلام و المسلمین مرتضی چیتسازیان هم کاندیدای مجلس شده اند. البته بنده می خواستم همینجا هم از ایشان گله کنم که بنده ی حقیر به شوخی هم حتی جلوی حاجیه خانم خود به ایشان گفتم که یحتمل چطور می شود در ایام حج بلکه یک همسری از عربستان هم گرفت یا چیزی شبیه این. و ایشان مسئله را جدی هم تلقی کردند و به حاجیه خانم که بنده خدا همراه ما هم نمی آمد آنچنان گفتند که خیالت تخت باشد که انقلابی دیگر هم رخ داد کانه همه جدی گرفته بودند که مثل اینکه خبرهایی هم خواهد بود؛ و حالا واقعاً هم خبری نبود و .... ولی از حق نگذریم، ایشان بسیار هم روحانی مهربان و یاری کننده ای برای حاجیان خانه ی خدا و روار مدینه و مکه حرمین شریفین هم بودند. خلاصه با روحانی کاروانتان از این شوخیها جلوی حاجیه خانم که نمی کنید هیچی و اگر ایشن نماینده مجلس هم که شدند که دیگر اصلا فکرش را هم نکنید؛ شوخی بی شوخی! مسئله کاملاً جدی است.

ولی عرض بنده ی حقیر همین صف سیب زمینی و شلغم هم هست که حالا شما باز هم یحتمل شاهد باشید که به یکی خارج از صف هم نه سیب زمینی بدهند و نه شلغم ولی دختر خانمی نیز بتواند خارج از صف هم سیب زمینی بگیرد و هم شلغم. حالا اصلا پایین پله ها هم که می فرمایند برو آنجا بگیر و اینجاها به کسی شلغم و سیب زمینی نمی دهیم؛ همان پایین پله ها هم از صف خبری نیست و هر که زرنگتر است و رفوزه هم نیست آیا چقدر عرضه داشته باشد که از میان جمعیت عبور کرده و سیب زمینی و شلغم را هم حتی نیمه ی شعبان هم بگیرد. لطفاً التفات بفرمایید. عرض بنده ی حقیر این است که خوب بابا، این درست هم هست که باید رفت پایین پله ها و مثل بچه ی آدم صف هم کشید و یکی یکی هم رفت شلغم و سیب زمینی هم ظرفش را گرفت. و این مسئله که حالا هیچ کس هم صف نمی کشد و خیلیها هم توجه نمی کنند که حالا چرا اصلا کسی باید حوصله ی خوردن شلغم و سیب زمینی را هم نیمه ی شعبان داشته باشد؟ چرا نه برویم هم چلو کباب و استیک و اینها؟! عرض بنده ی حقیر این است که گاهی آن صف اصل کاری را انسان یحتمل فراموش هم می کند که بچه جان چادرت کو؟! پس حجابت کو؟! پاک یادت نره!

و حالا ما اینها را هم کاری نداریم، ولی منظورم به این است که حالا ما کاری هم نداریم که بابا دختر جان می خواهی بیایی مسجد، بیا! و حالا خجالت هم نکش که چادرت را جا گذاشته ای. ولی حالا خیلی هم این کارها خوب نیستها! چادرت را سرت کن این دفعه خواستی بیایی مسجد دیگر. و حالا این هم هیچی. حالا آن پسر هم که دید دختر خانم سیب زمینی و شلغمش را می خواهد را هم کاری نداریم که به او می دهد و به آن پیرمرده که می گوید به من هم بده؛ نمی دهد! ولی خودمانیم دیگر، قبول هم کنید که اینجا مسئله فقط شهوت و شهوترانی هم صرفاً نباشد. و بلکه یحتمل اینجا یک مسئله ی جذابیتی هم هست که حتی بچه بسیجی را هم وادار می کند که حالا به او که برایش فکر می کند جذابتر است شلغم بدهد ولی به آن دیگری که پیر و زمختتر هم هست حالا نداد هم نداد دیگر. همه چیز که فقط جاذبه و دافعه ی علی بقول شهید مطهری نیست! این جاذبه ها و دافعه های دیگر را هم داریم دیگر که وقتی از حیطه ی افراط و تفریطهای ماورای بنفشی و مادون قرمزی هم نمی گذرند و بلکه خطهای قرمز را هم عبور نکرده اند؛ دیگر نیمه ی شعبان کسی به این چیزها نباید هم ایراد بگیرد. حتی اگر شلغم و سیب زمینی هم گیرش نیامد و حتی اگر نان بربری را هم بعضی ازش نگذرند که چقدر چقدر اختلاس هم می کنند و گزارشهایش را در اخبار هم می شنوید. بابا، دیگر نان بربری را هم اختلاس می کنید و اجازه نمی دهید کسی بهش نان بربری هم برسد؟ آیا این هم شلغم و سیب زمینی است؟! البته نان بربری را هم اگر به اندازه ی کافی اختلاس کند یحتمل می تواند باهاش برود استیک و چلوکباب هم نوش جان کند دیگر. ولی خوب حتی تبلیغ این کارها را هم نکنید. استیک می خورند و بعد درس اخلاق هم می دهند که نان بربری اختلاس نکنید در حالی که خودشان هم هستند که دارند نان بربری را هم ازش نمی گذرند و اختلاس می کنند و .... این است که یحتمل نظم و آنتروپی بکنستاین- هاکینگ هاری کریشنا- آرش اعرابی اردهالی هم یک جورهایی بطرز عجیبی هم کسری می شوند و یحتمل هم اشک سن و دیگران هم بفرمایند که اینکه بابا یک سیاه چاله ی کوچکی هم هست. خوب بابا همین سیاه چاله های کوچک هم هستند که قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود دیگر. حالا مسئله ی آندوسکوپی متقابل (endoscopic reciprocity) را هم جستجو بفرمایید علاوه بر اینکه endoscopic Galois و بلکه فیزیک انرژی بالا را هم یک نگاهی می اندازید:

آندوسکوپی جراجی:

https://arxiv.org/abs/2402.06985

https://arxiv.org/abs/2108.11620

آندوسکوپی گالوایی لنگلندز:

https://arxiv.org/abs/2211.13864

https://arxiv.org/abs/2211.10838

فیزیک انرژی بالا: 

https://arxiv.org/abs/2402.14917

https://arxiv.org/abs/2402.14944

https://arxiv.org/abs/2402.15396

https://arxiv.org/abs/2402.14893

https://arxiv.org/abs/2402.14912

https://arxiv.org/abs/2402.14913

https://arxiv.org/abs/2402.15085

Quasinormal modes of a regular black hole with sub-Planckian curvature

Dan ZhangHuajie GongGuoyang FuJian-Pin WuQiyuan Pan

https://arxiv.org/abs/2402.15468

Spin-2 Green's Functions on Kerr in Radiation Gauge

Marc CasalsStefan HollandsAdam PoundVahid Toomani

 

https://arxiv.org/abs/2305.18536

https://arxiv.org/abs/2205.13605

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

أُولَٰئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ‎﴿البقرة: ١٥٧﴾‏

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ‎﴿یس: ٦٠﴾‏

 

ذکر صلوات بر حضرت ولی عصر:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

و یظهر شجاعته لمن تأمل فی ما کتب‌ [1] أهل السیر فی حرب الجمل و صفین و ناهیک بمن کان صاحب رایة أمیر المؤمنین (علیه السلام)، مع هذه الشجاعة و المحمدة أبطأ عن الشد على القوم انتظارا لنفاد سهامهم و لکن بأبی و أمی العباس صاحب رایة أخیه الحسین (علیه السلام) و کبش کتیبته الذی إذا قصد نحو الفرات و أحاط به أربعة آلاف ممن کانوا موکلین بالفرات و رموه بالنبال کان کالجبل الأصم لا تحرکه العواصف و لا تزیله القواصف و یقول:

لا أرهب الموت إذا الموت رقى‌

مرگ اگر مرد است گو نزد من آى‌***تا در آغوشش بگیرم تنگ تنگ‌

من از آن عمری ستانم جاودان‌ * * * آن زمن دلقى ستاند رنگ رنگ‌

هو العباس لیث بنی نزار * * * و من قد کان للاجی عصاما

هزبر أغلب‌ [2]تخذ اشتباک‌ * * * الرماح بحومة الهیجا أجاما

فمدت فوقه العقبان ظلا * * * لیقرئها جسومهم طعاما

أبی عند مس الضیم یمضی‌ * * * بعزم یقطع العضب الحساما

نفس المهموم، آشیخ عباس قمی، ص 313

https://lib.eshia.ir/86936/1/313

 

و روى أبو طاهر محمد بن الحسن البرسی فی کتاب معالم الدین قال: قال أبو عبد اللّه (علیه السلام): لما کان من أمر الحسین (علیه السلام) ما کان ضجت الملائکة إلى اللّه بالبکاء و قالت: یا رب هذا الحسین صفیک و ابن بنت نبیک. قال:

فأقام اللّه عز و جل ظل القائم (علیه السلام) و قال: بهذا أنتقم لهذا [1].

همان، ص 333

https://lib.eshia.ir/86936/1/333

 

یَا نُورُ یَا قُدُّوسُ یَا أَوَّلَ اَلْأَوَّلِینَ وَ یَا آخِرَ اَلْآخِرِینَ اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِیَ اَلذُّنُوبَ اَلَّتِی تَهْتِکُ اَلْعِصَمَ اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِیَ اَلذُّنُوبَ اَلَّتِی تُنْزِلُ اَلنِّقَمَ اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِیَ اَلذُّنُوبَ اَلَّتِی تُغَیِّرُ اَلنِّعَمَ اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِیَ اَلذُّنُوبَ اَلَّتِی تَحْبِسُ اَلدُّعَاءَ اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِیَ اَلذُّنُوبَ اَلَّتِی تُنْزِلُ اَلْبَلاَءَ اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِی کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَ کُلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْتُهَا

 

زیارت آل یاسین؛ به مناسبت شب نیمه شعبان و عید ولادت حضرت ولی‌عصر (عج)نماهنگ | برای طلوع خورشیدنماهنگ | برای طلوع خورشید(زیارت آل‌یاسین)
نماهنگ | برای طلوع خورشید(زیارت آل‌یاسین)

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «یاد امام زمان نشان‌دهنده‌ی این است که خورشید طلوع خواهد کرد، روز خواهد آمد... اَلسَّلامُ‌ عَلَیکَ‌ اَیُّهَا العَلَمُ‌ المَنصوبُ وَ العِلمُ المَصبوبُ وَ الغَوثُ وَ الرَّحمَةُ الواسِعَةُ وَعداً غَیرَ مَکذوب‌؛ وعده‌ی تخلّف‌ناپذیر الهی است. ... معتقدین به ظهور ولیّ‌عصر و وجود ولیّ‌عصر (ارواحنا فداه) هیچ‌گاه دچار ناامیدی و یأس نمیشوند، و میدانند که قطعاً این خورشید طلوع خواهد کرد و این تاریکی‌ها و این سیاهی‌ها را برطرف خواهد کرد.» ۱۳۹۶/۰۲/۲۰
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت نیمه شعبان و عید ولادت ولی‌الله الاعظم حضرت ولی‌عصر عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف، نسخه تصویری زیارت آل یاسین به همراه بیانات رهبر انقلاب درباره فرازهای این زیارت را در نماهنگ «برای طلوع خورشید» برای استفاده عموم مخاطبان منتشر میکند.

برچسب‌ها: انتظار فرج‏؛ حضرت امام حجة ابن الحسن(عجل الله تعالی فرجه الشریف؛ میلاد امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)؛

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=55348

 

دیدار دست‌اندرکاران دومین کنگره ۲۴ هزار شهید استان خوزستانگزیده بیانات | ما مطمئنیم بار کج لیبرال دموکراسی غرب به منزل نخواهد رسید(دیدار دست‌اندرکاران دومین کنگره ۲۴ هزار شهید استان خوزستان)
گزیده بیانات | علت پیشرفت جمهوری اسلامی تفکر جمع بین جمهور و اسلام است(دیدار دست‌اندرکاران دومین کنگره ۲۴ هزار شهید استان خوزستان)گزیده بیانات | ما مطمئنیم بار کج لیبرال دموکراسی غرب به منزل نخواهد رسید(دیدار دست‌اندرکاران دومین کنگره ۲۴ هزار شهید استان خوزستان)

دست‌اندرکاران برگزاری دومین کنگره ۲۴ هزار شهید استان خوزستان، صبح امروز (شنبه) با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=55343

 

نماهنگ | روایت یک طوفان تاریخ‌سازنماهنگ | روایت یک طوفان تاریخ‌ساز(KHAMENEI.IR)
نماهنگ | روایت یک طوفان تاریخ‌ساز(KHAMENEI.IR)

رسانه KHAMENEI.IR روایت رهبر انقلاب اسلامی از عملیات تاریخ‌ساز طوفان‌الاقصی را در نماهنگ «روایت یک طوفان تاریخ‌ساز» منتشر میکند.
این روایت تفصیلی، مبتنی بر بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پاییز و زمستان ۱۴۰۲، از ابتدای عملیات طوفان الاقصی تاکنون است.

 بیانات رهبر انقلاب که در این فیلم مشاهده میکنید:
وقتی ظلم و جنایت از حد گذشت، وقتی درنده‌خویی به نهایت رسید، باید منتظر طوفان بود.  ۱۴۰۲/۷/۱۸

ای ستمگران صهیونیست! مقصّر خود شما هستید؛ عامل این طوفان خود شما هستید. ۱۴۰۲/۷/۱۸

یک درس بزرگ طوفان‌الاقصیٰ این بود که نشان داد چگونه یک گروه اندک با تدارکات و امکانات بسیار کم امّا با ایمان و عزم راسخ، میتواند محصول سالها تلاش جنایت‌کارانه‌ی دشمن را در ظرف چند ساعت دود کند و به هوا بفرستد.  ۱۴۰۲/۸/۱۰

امّا این کار، کار خود فلسطینی‌ها است؛ طرّاحان هوشمند، جوانان شجاع، فعّالان ازجان‌گذشته توانسته‌اند این حماسه را به وجود بیاورند. ۱۴۰۲/۷/۱۸

از شنبه‌ی پانزدهم مهر، رژیم صهیونیستی [دیگر] رژیم صهیونیستیِ قبلی نیست و ضربه‌ای که خورده است به این آسانی قابل جبران نیست. ۱۴۰۲/۷/۱۸

در قضیّه‌ی فلسطین، آنچه جلوی چشم همه‌ی دنیا است جنایتِ نسل‌کشیِ رژیمِ غاصب است؛ این را همه‌ی دنیا دارند مشاهده میکنند.  ۱۴۰۲/۲۵/۷

فاجعه‌ای که در غزّه به وسیله‌ی صهیونیست‌ها و به کمک آمریکایی‌ها و در واقع به دست آمریکایی‌ها دارد اتّفاق می‌افتد، یک فاجعه‌ی بی‌نظیر است.  ۱۴۰۲/۸/۱۰

در این قضیّه، آمریکا شریک جرم قطعی جنایت‌کاران است. ۱۴۰۲/۰۸/۰۳

آمریکا است که دارد مدیریّت میکند. ۱۴۰۲/۰۸/۰۳

مردم غزّه واقعاً مظلومند و این دشمنِ ددمنش و خونخوار ــ رژیم تروریستی غاصب ــ حدّی برای جنایت نمی‌شناسد؛ یعنی در یک بمباران، هزار نفر را شهید میکند! ۱۴۰۲/۰۸/۰۳

امّا در کنار این مظلومیّت، دو نکته‌ی مهم وجود دارد؛ یک نکته صبوری این مردم است، توکّل این مردم است.  ۱۴۰۲/۰۸/۰۳

به نظر من هر کسی راجع به غزّه صحبت میکند، باید راجع به صبر مردم و اقتدار مردم و اقتدار رزمندگان حرف بزند، وَالّا به اینها ظلم شده؛ انصافاً این صبری که اینها کردند [خیلی مهم است]. ۱۴۰۲/۰۸/۰۳

مردم غزّه با صبر خودشان، با ایستادگی خودشان، با تسلیم نشدن خودشان نقاب دروغین حقوق بشر را از چهره‌ی آمریکا و فرانسه و انگلیس و امثال اینها کنار کشیدند، اینها را رسوا کردند.  ۱۴۰۲/۸/۱۰

رژیمِ ضربه‌خورده‌ی زخم‌خورده‌ی در واقع ازپاافتاده چون زورش به رزمندگان نرسید و زورش به رزمندگان نخواهد رسید، انتقامش را از مردم بی‌دفاع و مظلوم میگیرد، بمب روی سر آنها میریزد.  ۱۴۰۲/۰۸/۰۳
 
مردم دنیا عصبی‌اند... آزار وجدانی‌ای که در این کشورها به وجود آمده، عکس‌العمل ایجاد خواهد کرد.  ۱۴۰۲/۰۸/۰۳

از دنیای اسلام توقّع بیشتری هست... بایستی رژیم صهیونیستی محکوم بشود، بایستی همه‌ی دنیای اسلام علیه رژیم صهیونیستی بسیج بشوند.  ۱۴۰۲/۰۸/۱۰
 
بایستی این جریان و شریانِ حیاتیِ رژیمِ صهیونیستی را قطع کنند، بایستی نگذارند که نفت و انرژی و کالا و امثال اینها وارد رژیم صهیونیستی بشود، بایستی روابط سیاسی‌شان [با رژیم صهیونیستی] را لااقل برای یک مدّت محدود... قطع کنند؛ اگر میخواهند این جنایات انجام نگیرد، این فاجعه متوقّف بشود و تمام بشود، این کار وظیفه‌ی آنها است. ۱۴۰۲/۰۸/۲۸
 
امّت اسلامی بایستی بداند قضیّه چیست، میدان را تشخیص بدهد. میدان، میدان غزّه و اسرائیل نیست، میدان حق و باطل است.  ۱۴۰۲/۰۸/۰۳

الان رژیم صهیونیستی دچار حیرت است، دچار ناچاری است، نمیداند چه کار باید بکند و هر کاری که میکند از روی اضطرار است... اگر کمک آمریکا نبود و نباشد، قطعاً رژیم صهیونیستی در ظرف چند روز فلج خواهد شد. ۱۴۰۲/۰۸/۰۳
 
شکست رژیم صهیونیستی در این حادثه فقط شکست رژیم صهیونیستی نیست، شکست آمریکا است. امروز در دنیا هیچ‌کس تفاوتی میان رژیم صهیونیستی و آمریکا یا انگلیس نمیگذارد؛ همه میدانند که اینها یکی‌اند. ۱۴۰۲/۱۰/۰۲
 
خاورمیانه‌ی جدیدی که آنها میخواستند درست کنند، بکلّی ناکام شدند. یکی از اجزای آن خاورمیانه این بود که مسئله‌ی فلسطین را به نفع رژیم غاصب تمام کنند تا اصلاً چیزی به نام فلسطین دیگر باقی نماند. ۱۴۰۲/۰۹/۰۸
 
بله، جغرافیای سیاسی منطقه در حال دگرگونی اساسی است، امّا نه به نفع آمریکا، [بلکه] به نفع جبهه‌ی مقاومت. ۱۴۰۲/۰۹/۰۸
 
شهید سلیمانی نقش مهمّی در زنده کردن جبهه‌ی مقاومت در منطقه دارد؛ خیلی نقش دارد... اگر این جبهه نبود، غزّه نمیتوانست این‌قدر مقاومت کند. ۱۴۰۲/۱۰/۱۰
 
رژیم صهیونیستی در حادثه‌ی «طوفان الاقصیٰ» ضربه‌فنّی شد؛ یعنی حماس به عنوان یک گروه مبارز ــ نه به عنوان یک دولت، نه به عنوان یک کشور با امکانات زیاد؛ به عنوان یک گروه، یک گروه مبارز ــ توانست دولت غاصب صهیونیست را با آن‌همه امکانات ضربه‌فنّی کند؛ این خلاصه‌ی مطلب است. ۱۴۰۲/۰۹/۰۱
 
وقتی بادقّت نگاه میکنیم، می‌بینیم آن که در میدان پیروز است مردم غزّه‌اند، مردم فلسطینند. ۱۴۰۲/۰۸/۱۰
 
هیچ کس امروز در دنیا نیست که تصوّر کند رژیم غاصب خبیث صهیونیست، در جنگ غزّه پیروز شده؛ همه میگویند شکست خورده. ۱۴۰۲/۱۰/۲۶
 
تردیدی نداشته باشید که رژیم غاصب صهیونیستی یک روز از روی زمین ریشه‌کن خواهد شد و این ان‌شاءالله جزو آینده‌های حتمی است؛ بعون الله و قوّته و باذن الله و عزّته این کار خواهد شد. ۱۴۰۲/۱۰/۰۲

دنیای آینده دنیای فلسطین است، دنیای رژیم غاصب صهیونیستی نیست. ۱۴۰۲/۰۸/۰۳

برچسب‌ها: فلسطین؛ عملیات طوفان‌الاقصیٰ؛ غزه؛

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=55328

 

یک وجه اشتراکی هست در ریشه ی لغت "هتک" در ولا ستراً الا هتک و "تهتک" اللهم اغفر لی الذنوب التی تهتک العصم  در صلوات بر امام زمان و در دعای کمیل که از ریشه ی هتک هم هست. در بحثها و بلکه دعواهای طلبگی اینکه خوب حالا "تهتک العصم" اصلا یعنی چه؟ یحتمل بفرمایند "تحتک العصم" یعنی که گناهانی را که در "تحت عصمت" هم واقع شده است را ببخش! و حتی یحتمل بحث به اینجا هم بکشد که همانطوری که شما می دانید که نجاست محض جلوی رویتان را هم نباید خورد و نه فقط بخاطر اینکه بوی گندش هم هوا را پر کرده است، همانطور هم چهارده معصوم نیز عصمت دارند و گناه نمی کنند. و لذا حالا اینکه بالاخره تحتک العصم است یا تهتک العصم، این خود بماند برای یک بحثی دیگر چرا که خیلی هم بعضی اشکال می کنند که مسئله ای نیست و بلکه بدیهی است دیگر.

و اما یک وقت هم هست که شما یحتمل شک هم کنید که آیا نحیف را هم با های هوز می نویسند یا همینطوری خودش درست است؟ این یک مسئله ی دیگری است که صدای نحیف و ضعیف را هم متوجه می شوید که دارد از امام حسین صلوات الله و سلامه علیه هم می فرمایند؛ و حالا خوب صدا هم نحیف است و هر که هم آنرا می شنود صدای گریه اش هم بلند می شود و بلکه همه ی جمعیت شنونده هم صدایش بلند است. یعنی مسئله این است که یک احترام عظیمی هم باید باشد به آن صاحب صدای نحیف و ضعیف که دارد از نهج البلاغه و از وقایع کربلا و ... نیز می فرماید. و چرا که مسئله فقط این هم نیست که حالا صدا را درست به ما تکنولوژی نرسانده است. یک مرتبه یحتمل شنونده متوجه هم شود که بابا سینما نرفته ای ها! که وهم و خیال هم برت دارد که باز هم از این صداهای نحیف و ضعیف خیلی داریم و حالا حالاها هم روضه های عاشورا الی ما شاء الله برایت خواهند خواند و هر چه هم خواستی برو پای منبرها بنشین! مطمئن نباش که حتی اگر هر کاری هم دلت خواست کردی، آنگاه حتی اجازه هم خواهی یافت که پای منبر راهت هم بدهند؛ وجدانت اجازه می دهد کانه رفته ای سینما و بلکه داری فیلم توی صدا و سیما هم می بینی، همانطور هم از صاحب صدای نحیف انتظار داشته باشی که صدایش بلندتر هم باشد؟ آیا می شنوی که حتی دعای کمیل و مناجات ابوحمزه ثمالی هم دعاهایی هستند که پیغمبر اکرم هم از طرق انسان 250 ساله به آنها یاد داده است و زیارت جامعه ی کبیره هم از امام هادی برای زیارت ائمه ی اطهار برای ما به ارث گذاشته شده است؟

یحتمل اینجا این سوال هم مطرح می شود که آیا در درمان امثال شوپنهاور هم لازم نیست که خود پروفسور هم کمی تا حدی شیزوفرنی باشد؟ و بلکه اگر یک مریضی شیزوفرنی را هم یافتید که خیلی هم از فلسفه و روانشناسی و بلکه ریاضی فیزیک و امثالهم نیز سررشته ای نداشت و دکترها هم کما بیش جوابش کرده بودند، باز هم آیا همین بنده خدا را باید بردش نزد همین پروفسورهای شیزوفرنی خودمان و آنها با نسخه های متقن و بلا شک هم درمانشان خواهند کرد؟ این پروفسورها را پیدایشان کردید آدرسشان را به ما هم بدهید که از این مریضها اقل کم یکی دو تا هم سراغ داریمها! البته اگر ابن سینا هم می بود و می خواست نبض آن بنده خدا را بگیرد که ببیند کجاها نبضش تندتر هم می زند و بلکه خودش هم شیزوفرنی می بود، یحتمل حتی نبض را هم نتواند درست تشخیص بدهد و توی کارش بدجوری هم گیر می کرد. مسئله ی استغفار نکردن گناهانی که تهتک العصم همین می شود که رفته رفته یحتمل دیگر سالک الی الله را ازش قطع امید هم کنند که فرض بفرمایید موقع شمردن کدام گناه هم هست ک نبضش دارد خیلی تند هم می زند؟!

البته اینجا از دیدگاه ریاضی فیزیک نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم که شده اگر بخواهیم بعضی مقالات اشوک سن و دیگران و همینطور مقاله ی آرش اعرابی اردهالی و هاری کریشنا را مورد بررسی هم قرار دهیم، یحتمل بعضی اشکال هم کنند که اینجا مسئله خیلی هم به توحید برنمی گردد که آیا بالاخره ما فرض را بر این هم گذاشته ایم که همه کما بیش می توانند خدا باشند یا اینکه خیر؛ مسئله این است که همه و همه بندگان خدائیم و بلکه از طرق بندگی خدا هم هست که آیا بتوان چقدر هم به خدا و پیغمبر محمد مصطفی صل الله علیه و آل و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نزدیک شد؟ عرض بنده ی حقیر این است که بالاخره خر و گاو هم درست است که بندگان خدا هستند، ولی آیا شما این اعتبار را هم می دهید که خر و گاو هم همانا خود خدا هم هستند؟! توحید آیا می گوید که همه و همه هم می توانند خدا باشند حالا شده حتی یک ذره ای هم از نور خدایی در آنها دمیده شده باشد یا خیر؛ یا همه در بندگی خدا آیا چقدر هم باید سعی کنند به سمت خدا از حالات خلاء هم عبور کرده و درست و حسابی هم به اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم سعی و تلاش کنیم آیا برسیم؟ و الا یحتمل بعضی هم مدعی شوند که همان مرجع تقلیدت از همان اولی که او را هم انتخاب می کنی همان خود خدا هم هست و لا غیر! می شود؟ البته اگر شاگرد و دانشجو و طلبه هم بدتر از این بنده ی حقیر بدجوری هم توی حالات خلاء خود گیر کرده باشد، یحتمل یک عالم هم با مرجع تقلیدش فاصله داشته باشد و بلکه بین خدا و بنده ی خدا هم بین آنها فاصله افتاده باشد هر چند که امر توحیدی هم غیر از این را آیا می فرماید؟ حضرت رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم را آنگاه شما حساب هم بفرمایید که چه کردند که ذکری را به یادگار هم برای عالمیان بیادگار گذاشتند که برای همه و همه هم هست آنچنان که آن نور الهی را برای مومنین و مومنات و مسلمین و مسلمات هم بیادگار گذاشتند. و حالا خوب، سیاه چاله هم علاوه بر چاله هرز و باتلاق و امثالهم نیز داریم.

بنده عرضم این است که خیلی یحتمل خوب هم می شد که حالا اگر جایزه ی مصطفی را به یک دانشمند و پروفسور مسلمان هم بدهیم، آیا بهتر هم نمی بود که حتی به استادی که این پروفسور مسلمان هم شاگردش بوده است هر چند هم که آیا یهودی است یا فرض بفرمایید بودایی است هم همین جایزه را می دادیم یا در آینده هم بدهیم؟ بالاخره استاد یک دانشمند که بهتر از خود آن دانشمند هم هست. البته اینجا فرق قضیه با اینکه عمامه هم بر سر اساتید دانشگاههای بین المللی بگذاریم اینجا است که قرار بر این است که از حوزه و دانشگاه هم شاگرد و دانشجو و طلبه بتواند از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم سعی و تلاش کند و حتی المقدور هم به انها برسد. و نه اینکه نعوذ بالله حتی حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم همه و همه بفرمایند که خوب حالا این بنده خدا هم که در غیبت است و ما هم نمی توانیم بدو برسیم و لذا همان اساتید دانشگاه و پروفسورها و دانشمندان را علی الحساب و فعلاً دریابیم، تا حالا بعد ببینیم برای بعدها هم چه خاکی می توانیم توی سرمان هم کنیم و ...! خیلی دیر شد، بنده ی حقیر بروم بلکه به نان بربری برسم اگر نماز جماعت را هم از دست دادم! راستی دیشب سیب زمینی و شلغم هم مسجد به همه می داد. و بنده که رفتم بگیرم، فرمودند نمی شود و باید بروی توی صف. ولی بنده نمی دانم چه شد که غفلتاً هم یحتمل نگاهم به یک دختر خانمی افتاد که همین سیب زمینی و شلغم را هم خارج از صف توانست خیلی راحت هم بگیرد با اینکه حجابش کامل مثل چادریهای خودمان هم نبود. اتفاقاً خیلی هم این دختر خانم بنظر علاقه مند می رسید که در جوش و خروش فشفشه ها و آتش بازیها و جشن و سرور هم شربت و شلغم و سیب زمینی هم خیلی بود. حالا بنده ی حقیر همان نان بربری را هم میل کنم و بلکه حالا چلو کباب هم به کسی ندهند، خوب ندهند! همان نان بربری خیلی بهتر هم هست بشرطی که دیگر همان نان بربری را هم خودت نیز بگیری و ببری با خودت مسجد برای خیرات و مبرات و فقط مهمان نباشی و .... (مورات درست است یا مبرات؟!!!) این دیگر ماند که بنده حقیر هم ببینم مسئله ی نظم و آنتروپی کسری 1/2 و 2/3 و 3/4 و 5/6 و ... بکنستاین- هاکینگ هم چطور مطرح می شود و مسئله اش اصلا چیست؟ این هم ماند برای بعد. البته گویا علاوه بر ماکس پلانک همینطور هم اینشتین هم راننده اش گاهی برایش گویا سخنرانی می کرده است و خوب هم بلد بوده است. ولی خوب، مثل اینکه شاگردها و دانشجوها و طلبه ها هم بعضی وقتها خوب می پیچانده اندش؛ البته بعضی یحتمل اشکال هم کنند که با خود اینشتین دیگر از این غلطها نمی تونسته اند بکنند چرا که زودی می رفته است اسباب بازی اش را از پشت پرده در می آورده است که یک دسته ی بلندی هم داشته و توپ را بطوری یقینی هم می انداخته است توی کاسه و اصل هم ارزی را هم بدین ترتیب به همه و همه نشان می داده است و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه والمستشهدین بین یدیه

 

https://arxiv.org/abs/2401.13730

https://arxiv.org/abs/2307.15037

فِی بُیُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ ‎﴿٣٦﴾‏ رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ ۙ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ ‎﴿النور: ٣٧﴾‏

 

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ وَ عَلَى اَلْأَرْوَاحِ اَلَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِکَ عَلَیْکَ مِنِّی سَلاَمُ اَللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اَللَّیْلُ وَ اَلنَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اَللَّهُ آخِرَ اَلْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکُمْ [لِزِیَارَتِکَ] اَلسَّلاَمُ عَلَى اَلْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ [وَ عَلَى أَوْلاَدِ اَلْحُسَیْنِ] وَ عَلَى أَصْحَابِ اَلْحُسَیْنِ

 

222 ـ ومن کلام له (علیه السلام)

قاله عند تلاوته: (یُسَبِّحُ لَهُ فِیهَا بِالْغُدُوِّ وَالاْصَالِ رِجَالٌ لاَتُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلاَ بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللهِ).[ 1 ]

1 . ثمرات ذکر اللّه اخلاقی

إِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ وَتَعَالى جَعَلَ الذِّکْرَ جِلاَءً لِلْقُلُوبِ، تَسْمَعُ بِهِ بَعْدَ الْوَقْرَةِ، وَتُبْصِرُ بِهِ بَعْدَ الْعَشْوَةِ، وَتَنْقَادُ بِهِ بَعْدَ الْمُعَانَدَةِ، وَمَا بَرِحَ لِلّهِ ـ عَزَّتْ آلاَؤُهُ ـ فِی الْبُرْهَةِ بَعْدَ الْبُرْهَةِ، وَفِی أَزْمَانِ الْفَتَرَاتِ، عِبَادٌ 

نَاجَاهُمْ فِی فِکْرِهِمْ، وَکَلَّمَهُمْ فِی ذَاتِ عُقُولِهِمْ. فَاسْتَصْبَحُوا بِنُورِ یَقَظَة فِی الاَْبْصَارِ وَالاَْسْمَاعِ وَالاَْفْئِدَةِ، یُذَکِّرُونَ بِأَیَّامِ اللهِ، وَیُخَوِّفُونَ مَقَامَهُ، بِمَنْزِلَةِ الاَْدِلَّةِ فِی الْفَلَوَاتِ (القلوب). مَنْ أَخَذَ الْقَصْدَ حَمِدُوا إِلَیْهِ طَرِیقَهُ، وَبَشَّرُوهُ بِالنَّجَاةِ، وَمَنْ أَخَذَ یَمِیناً وَشِمَالا ذَمُّوا إِلَیْهِ الطَّرِیقَ، وَحَذَّرُوهُ مِنَ الْهَلَکَةِ، وَکَانُوا کَذلِکَ مَصَابِیحَ تِلْکَ الظُّلُمَاتِ، وَأَدِلَّةَ تِلْکَ الشُّبُهَاتِ.

2 . صفات اهل الذکّر

وَإِنَّ لِلذِّکْرِ لاََهْلا أَخَذُوهُ مِنَ الدُّنْیَا بَدَلا، فَلَمْ تَشْغَلْهُمْ تِجَارَةٌ وَلاَ بَیْعٌ عَنْهُ، یَقْطَعُونَ بِهِ أَیَّامَ الْحَیَاةِ، وَیَهْتِفُونَ بِالزَّوَاجِرِ عَنْ مَحَارِمِ اللهِ، فِی أَسْمَاعِ الْغَافِلِینَ، وَیَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ وَیَأْتَمِرُونَ بِهِ، وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَیَتَنَاهَوْنَ عَنْهُ. فَکَأَنَّمَا قَطَعُوا الدُّنْیَا إِلَى الاْخِرَةِ وَهُمْ فِیهَا، فَشَاهَدُوا مَا وَرَاءَ ذلِکَ، فَکَأَنَّمَا اطَّلَعُوا غُیُوبَ أَهْلِ الْبَرْزَخِ فِی طُولِ الاِْقَامَةِ فِیهِ، وَحَقَّقَتِ الْقِیَامَةُ عَلَیْهِمْ عِدَاتِهَا، فَکَشَفُوا غِطَاءَ ذلِکَ لاَِهْلِ الدُّنْیَا، حَتَّى کَأَنَّهُمْ یَرَوْنَ مَا لاَ یَرَى النَّاسُ، وَیَسْمَعُونَ مَا لاَ یَسْمَعُونَ. فَلَوْ مَثَّلْتَهُمْ لِعَقْلِکَ فِی مَقَاوِمِهِمُ الَْمحْمُودَةِ، وَمَجَالِسِهِمُ الْمَشْهُودَةِ، وَقَدْ نَشَرُوا دَوَاوِینَ أَعْمَالِهِمْ. وَفَرَغُوا لُِمحَاسَبَةِ أَنْفُسِهِمْ عَلَى کُلِّ صَغِیرَة وَکَبِیرَة، أُمِرُوا بِهَا فَقَصَّرُوا عَنْهَا، أَوْ نُهُوا عَنْهَا فَفَرَّطُوا فِیهَا، وَحَمَّلُوا ثِقَلَ أَوْزَارِهِمْ ظُهُورَهُمْ، فَضَعُفُوا عَنِ الاِْسْتِقْلاَلِ بِهَا، فَنَشَجُوا نَشِیجاً، وَتَجَاوَبُوا نَحِیباً، یَعِجُّونَ إِلَى رَبِّهِمْ مِنْ مَقَامِ نَدَم وَاعْتِرَاف. لَرَأَیْتَ أَعْلاَمَ هُدًى، وَمَصَابِیحَ دُجىً، قَدْ حَفَّتْ بِهِمُ الْمَلاَئِکَةُ، وَتَنَزَّلَتْ عَلَیْهِمُ السَّکِینَةُ، وَفُتِحَتْ لَهُمْ أَبْوَابُ السَّمَاءِ، وَأُعِدَّتْ لَهُمْ مَقَاعِدُ الْکَرَامَاتِ، فِی مَقْعَد (مقام) اطَّلَعَ اللهُ عَلَیْهِمْ فِیهِ، فَرَضِیَ سَعْیَهُمْ، وَحَمِدَ مَقَامَهُمْ. یَتَنَسَّمُونَ بِدُعَائِهِ رَوْحَ التَّجَاوُزِ. رَهَائِنُ فَاقَة إِلَى فَضْلِهِ، وَأُسَارَى ذِلَّة لِعَظَمَتِهِ، جَرَحَ طُولُ الاَْسَى قُلُوبَهُمْ، وَطُولُ الْبُکَاءِ عُیُونَهُمْ. لِکُلِّ بَابِ رَغْبَة إِلَى اللهِ مِنْهُمْ یَدٌ قَارِعَةٌ (فارغة)، یَسْأَلُونَ مَنْ لاَ تَضِیقُ لَدَیْهِ الْمَنَادِحُ، وَلاَ یَخِیبُ عَلَیْهِ الرَّاغِبُونَ. فَحَاسِبْ نَفْسَکَ لِنَفْسِکَ، فَإِنَّ غَیْرَهَا مِنَ الاَْنْفُسِ لَهَا حَسِیبٌ غَیْرُکَ.

 

223 ـ ومن کلام له (علیه السلام)

قاله عند تلاوته: (یَا أَیُّهَا الاِْنْسَانُ مَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ الْکَرِیمِ).[ 1 ]

1 . التحذیر من الغرور اخلاقی

أَدْحَضُ مَسْؤُول حُجَّةً،وَأَقْطَعُ مُغْتَرٍّ مَعْذِرَةً، لَقَدْ أَبْرَحَ جَهَالَةً بِنَفْسِهِ. یَا أَیُّهَا الاِْنْسَانُ، مَا جَرَّأَکَ عَلَى ذَنْبِکَ، وَمَا غَرَّکَ بِرَبِّکَ، وَمَا أَنَّسَکَ بِهَلَکَةِ نَفْسِکَ؟ أَمَا مِنْ دَائِکَ بُلُولٌ، أَمْ لَیْسَ مِنْ نَوْمَتِکَ یَقَظَةٌ، أَمَا تَرْحَمُ مِنْ نَفْسِکَ مَا تَرْحَمُ مِنْ غَیْرِکَ ؟ فَلَرُبَّمَا تَرَى الضَّاحِیَ مِنْ حَرِّ الشَّمْسِ فَتُظِلُّهُ، أَوْ تَرَى الْمُبْتَلَى بَأَلَم یُمِضُّ جَسَدَهُ فَتَبْکِی رَحْمَةً لَهُ! فَمَا صَبَّرَکَ عَلَى دَائِکَ، وَ جَلَّدَکَ عَلَى مُصَابِکَ (مصائبک)، وَعَزَّاکَ عَنِ الْبُکَاءِ عَلَى نَفْسِکَ وَهِیَ أَعَزُّ الاَْنْفُسِ عَلَیْکَ! وَکَیْفَ لاَ یُوقِظُکَ خَوْفُ بَیَاتِ نِقْمَة، وَقَدْ تَوَرَّطْتَ بِمَعَاصِیهِ مَدَارِجَ سَطَوَاتِهِ!

2 . الحیاة المئالیة

فَتَدَاوَ مِنْ دَاءِ الْفَتْرَةِ فِی قَلْبِکَ بِعَزِیمَة، وَمِنْ کَرَى الْغَفْلَةِ فِی نَاظِرِکَ بِیَقَظَة، وَکُنْ لِلّهِ مُطِیعاً، وَبِذِکْرِهِ آنِساً. وَتَمَثَّلْ فِی حَالِ تَوَلِّیکَ عَنْهُ إِقْبَالَهُ عَلَیْکَ، یَدْعُوکَ إِلَى عَفْوِهِ، وَیَتَغَمَّدُکَ بِفَضْلِهِ، وَأَنْتَ مُتَوَلٍّ عَنْهُ إِلَى غَیْرِهِ. فَتَعَالَى مِنْ قَوِیٍّ مَا أَکْرَمَهُ (احکمه) ! وَتَوَاضَعْتَ مِنْ ضَعِیف مَا أَجْرَأَکَ عَلَى مَعْصِیَتِهِ! وَأَنْتَ فِی کَنَفِ سِتْرِهِ مُقِیمٌ، وَفِی سَعَةِ فَضْلِهِ مُتَقَلِّبٌ. فَلَمْ یَمْنَعْکَ فَضْلَهُ، وَلَمْ یَهْتِکْ عَنْکَ سِتْرُهُ، بَلْ لَمْ تَخْلُ مِنْ لُطْفِهِ مَطْرِفَ عَیْن فِی نِعْمَة یُحْدِثُهَا لَکَ، أَوْ سَیِّئَة یَسْتُرُهَا عَلَیْکَ، أَوْ بَلِیَّة یَصْرِفُهَا عَنْکَ. فَمَا ظَنُّکَ بِهِ لَوْ أَطَعْتَهُ! وَایْمُ اللهِ لَوْ أَنَّ هذِهِ الصِّفَةَ کَانَتْ فِی مُتَّفِقَیْنِ فِی الْقُوَّةِ، مُتَوَازِیَیْنِ فِی الْقُدْرَةِ، لَکُنْتَ أَوَّلَ حَاکِم عَلَى نَفْسِکَ بِذَمِیمِ الاَْخْلاَقِ، وَمَسَاوِئِ الاَْعْمَالِ.

3 . الدنیا الغَرور

وَحَقّاً أَقُولُ! مَا الدُّنْیَا غَرَّتْکَ، وَلکِنْ بِهَا اغْتَرَرْتَ، وَلَقَدْ کَاشَفَتْکَ الْعِظَاتِ، وَآذَنَتْکَ عَلَى سَوَاء. وَلَهِیَ بِمَا تَعِدُکَ مِنْ نُزُولِ الْبَلاَءِ بِجِسْمِکَ، وَالنَّقْصِ (النقص) فِی قُوَّتِکَ، أَصْدَقُ وَأَوْفَى مِنْ أَنْ تَکْذِبَکَ، أَوْ تَغُرَّکَ. وَلَرُبَّ نَاصِح لَهَا عِنْدَکَ مُتَّهَمٌ وَصَادِق مِنْ خَبَرِهَا مُکَذَّبٌ. وَلَئِنْ تَعَرَّفْتَهَا فِی الدِّیَارِ الْخَاوِیَةِ وَالرُّبُوعِ الْخَالِیَةِ، لَتَجِدَنَّهَا مِنْ حُسْنِ تَذْکِیرِکَ، وَبَلاَغِ مَوْعِظَتِکَ بِمَحَلَّةِ الشَّفِیقِ عَلَیْکَ، وَالشَّحِیحِ بِکَ. وَلَنِعْمَ دَارُمَنْ لَمْ یَرْضَ بِهَا دَاراً، وَمَحَلُّ مَنْ لَمْ یُوَطِّنْهَا مَحَلاًّ! وَإِنَّ السُّعَدَاءَ بِالدُّنْیَا غَداً هُمُ الْهَارِبُونَ مِنْهَا الْیَوْمَ.

4 . الانسان و القیامة

إِذَا رَجَفَتِ الرَّاجِفَةُ، وَحَقَّتْ بِجَلاَئِلِهَا الْقِیَامَةُ، وَلَحِقَ بِکُلِّ مَنْسَک أَهْلُهُ وَبِکُلِّ مَعْبُود عَبَدْتُهُ، وَبِکُلِّ مُطَاع أَهْلُ طَاعَتِهِ، فَلَمْ یُجْزَ فِی عَدْلِهِ وَقِسْطِهِ یَوْمَئِذ خَرْقُ بَصَر فِی الْهَوَاءِ، وَلاَ هَمْسُ قَدَم فِی الاَْرْضِ إِلاَّ بِحَقِّهِ، فَکَمْ حُجَّة یَوْمَ ذَاکَ دَاحِضَةٌ، وَعَلاَئِقِ عُذْر مُنْقَطِعَةٌ! فَتَحَرَّمِنْ أَمْرِکَ مَا یَقُومُ بِهِ عُذْرُکَ، وَتَثْبُتُ بِهِ حُجَّتُکَ، وَخُذْ مَا یَبْقَى لَکَ مِمَّا لاَ تَبْقَى لَهُ; وَتَیَسَّرْ لِسَفَرِکَ; وَشِمْ بَرْقَ النَّجَاةِ; وَارْحَلْ مَطَایَا التَّشْمِیرِ.

 

 

۱۴۰۲/۱۲/۰۵

دیدار دست‌اندرکاران دومین کنگره ۲۴ هزار شهید استان خوزستان با رهبر انقلاب

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی پیش از ظهر امروز در دیدار دست‌اندرکاران کنگره ۲۴ هزار شهید استان خوزستان، حماسه و معجزه مردم خوزستان در دوران دفاع مقدس را نتیجه ترکیب همت مردمی و ایمان اسلامی دانستند و با اشاره به دقت نظر امام بزرگوار در انتخاب تعبیر «جمهوری اسلامی» گفتند: آنچه که باعث پایداری و پیشرفت نظام اسلامی و غلبه آن بر بسیاری از موانع و توطئه‌ها شد، جمع بین «اعتماد به جمهور مردم و اسلام» بود و در آینده نیز راه غلبه برمشکلات استمرار همین تفکر است.

رهبر انقلاب اسلامی با تبریک عید سعید و بزرگ نیمه شعبان، به شناخت دقیق امام نسبت به مردم و هم‌چنین نگاه جامع و مترقی امام نسبت به اسلام اشاره کردند و افزودند: امام(ره) از همان روزهای آغازین نهضت اسلامی تا پیروزی انقلاب اسلامی و بعد از آن همواره به مردم اعتماد داشت و اسلام را یک مکتب و تفکر کارآمد برای سیاست و مدیریت جامعه می‌دانست و بر همین اساس توانست زمینه پیشرفت ایران و استمرار حرکت‌های بزرگ را بوجود آورد.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تاکید بر اینکه مهم‌ترین مشکل دشمنان جمهوری اسلامی، نداشتن شناخت نسبت به مردم ایران و هم‌چنین نداشتن شناخت از اسلام است، خاطر نشان کردند: دشمنان ملت ایران بر اساس برآوردها و طراحی‌های خود مطمئن بودند که جمهوری اسلامی چهل سالگی خود را نخواهد دید اما به کوری چشم آنها پیشرفت ایران متوقف نشد و به لطف الهی و با تکیه بر همت و اراده مردم و ایمان دینی آنها ادامه نیز خواهد یافت.

رهبر انقلاب اسلامی در بخش دیگری از سخنان نمونه دیگر از معجزه آفرینی تکیه بر مردم و ایمان دینی را شرایط امروز غزه برشمردند و گفتند: ایستادگی نیروهای مقاومت و مأیوس کردن دشمن از نابودی آنها و هم‌چنین صبر مردم غزه در برابر بمباران‌ها و مصیبت‌ها نشانگر ایمان دینی قوی این مردم است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با اشاره به آشکار شدن دروغ بودن ادعاهای تمدن غربی درباره حقوق بشر و ریاکاری و نفاق غربی‌ها در ماجرای غزه افزودند: غربی‌ها که برای اعدام یک مجرم سر و صدا و هیاهو به راه می‌اندازند در برابر کشتار ۳۰ هزار انسان بی‌گناه در غزه چشم خود را بسته‌اند و آمریکا با وقاحت تمام و برای چندمین بار قطعنامه قطع بمباران غزه را وتو می‌کند.

ایشان تاکید کردند: این، چهره واقعی فرهنگ و تمدن و لیبرال دموکراسی غربی است که در ظاهر آن سیاستمداران اتو کشیده و لبخند بر لب قرار دارند اما در باطن، یک سگ هار و گرگ خونخوار است.

رهبر انقلاب اسلامی در پایان خاطر نشان کردند: ما مطمئن هستیم که این تمدن غربی و این بارِ کج به منزل نخواهد رسید و فرهنگ حق و منطق صحیح اسلام بر همه اینها فائق خواهد آمد.

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=55338

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)
 

و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

امروز بسیار جلسه‌ی عالی، شیرین و مطلوبی بود. بحمدالله قرّاء محترم و تلاوت‌کنندگان از کشور خودمان و از کشورهای برادر، برنامه اجرا کردند و استفاده کردیم. امیدواریم که میل به استضائه‌ی(۲) از قرآن و گرایش به فهم معارف قرآن روز‌به‌روز در بین مردم ما و مردم همه‌ی جهان اسلام و امّت اسلامی گسترش پیدا کند؛ به این احتیاج داریم.

یک جمله در مورد مسئله‌ی استضائه‌ی از قرآن عرض کنم. این قرآنی که شما تلاوت میکنید، کتاب هدایت است: اِنَّ هٰذَا القُرآنَ یَهدی لِلَّتی‌ هِیَ اَقوَم؛(۳) همه به هدایت احتیاج داریم. کتاب ذکر است و «ذکر» یعنی ازاله‌ی(۴) غفلت؛ ما غالباً دچار غفلتیم؛ آحاد بشر غالباً معلومات خودشان را هم از یاد میبرند و دچار غفلت میشوند؛ قرآن کتاب ذکر است، ضدّ غفلت و مُزیل(۵) غفلت است؛ فرمود: وَ لَقَد یَسَّرنَا القُرآنَ لِلذِّکرِ فَهَل مِن مُدَّکِر.(۶) قرآن کتاب انذار است: وَ اوحِیَ اِلَیَّ هٰذَا القُرآنُ لِاُنذِرَکُم بِه؛(۷) احتیاج داریم به انذار، که توجّه بدهند ما را به خطراتی که تهدید میکند آحاد بشر را، چه در این نشئه و چه در نشئه‌ی بعد که زندگی حقیقی است. کتاب درمان دردهای بشر است؛ چه دردهای افراد بشر [مانند] دردهای معنوی و روحی و فکری‌شان، چه دردهای جوامع بشری [از قبیل] جنگها، ظلمها، بی‌عدالتی‌ها؛ قرآن درمان اینها است: وَ نُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحمَةٌ لِلمُؤمِنین.(۸) قرآن کتاب حکمت است: یس * وَ القُرآنِ الحَکیم؛(۹) «حکمت» یعنی بیان حقایق زندگی که انسان به آنها احتیاج دارد. قرآن کتاب تبیین و رفع ابهامها و جهالتها است، مکرّر هم «تِلکَ آیاتُ الکِتابِ المُبین»(۱۰) در قرآن تکرار شده است. کتاب مجید است، کتاب کریم است، کتاب نور است، کتاب برهان است؛ این قرآن است. اینها توصیف قرآن در خود قرآن است؛ قرآن را خود قرآن به ما معرّفی میکند و توصیف میکند قرآن را.

در کلام امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) ــ که شاگرد برجسته‌ی قرآن و پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) است ــ تعبیرات بلندی در نهج‌البلاغه درباره‌ی قرآن وجود دارد. رَبیعُ القُلوب؛ بهار دلها است؛ همچنان که در بهار، عالم زنده میشود، زمین زنده میشود، قرآن دلها را زنده میکند و از دل‌مردگی، افسردگی و عقب‌رفت نجات میدهد؛ رَبیعُ القُلوبِ؛ شِفاءُ الصُّدور؛(۱۱) فیهِ عِلمَ ما یَأتی؛ دَواءَ دَائِکُم‌ وَ نَظمَ ما بَینَکُم‌.(۱۲) اینها تعبیرات نهج‌البلاغه درباره‌ی قرآن است؛ یعنی معارفِ تمام‌نشدنیِ مورد نیاز بشر، در قرآن موجود است؛ چه معارفی که مورد نیاز بشر به عنوان فرد است، چه معارفی که مورد نیاز بشر به عنوان جامعه‌ی بشری است. این عبارت «عِلمَ ما یَأتی» که از نهج‌البلاغه خواندیم، یعنی برآورنده‌ی نیازهای همه‌ی بشر و همه‌ی آینده؛ عِلمَ ما یَأتی. در تمام ادواری که بشر در این کره‌ی خاکی زندگی میکند، قرآن نیازهای او را تأمین میکند و پاسخ میدهد؛ «عِلمَ ما یَأتی» یعنی این. دوای دردهای بزرگ جوامع بشری است. وَ نَظمَ ما بَینَکُم؛ نظام اجتماعی، ارتباطات بشری، ارتباطات جوامع، اینها همه در قرآن است. قرآن را بشناسیم.

متأسّفانه در خود دنیای اسلام، یک عدّه‌ای بودند و هستند که تصوّر میکنند و باور کرده‌اند که قرآن فقط برای دلها است، برای کنج معابد است و انسانها برای نیازها و ارتباطات شخصی‌شان با خدا به قرآن احتیاج دارند؛ اسلامِ پاسخگوی به نیازهای جوامع را قبول ندارند، اسلام سیاسی را قبول ندارند، اسلام سازنده‌ی نظام اجتماعی را قبول ندارند. این درست نقطه‌ی مقابل آن چیزی است که خود قرآن از خود تبیین میکند و نقطه‌ی مقابل آن چیزی است که امیرالمؤمنین (علیه السّلام) درباره‌ی قرآن توصیف میکند.

...

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55320

 

https://arxiv.org/abs/2402.14062

Carrollian Amplitudes from Strings

Stephan StiebergerTomasz R. TaylorBin Zhu

 

https://arxiv.org/abs/2402.14512

Running Coupling and Beta-Functions for HQCD with Heavy and Light Quarks

Irina Ya. Aref'evaAli HajilouPavel SlepovMarina Usova

 

بنده ی حقیر رفته بودم یک سخنرانی که یحتمل بتوان گفت که صدا را خیلی هم خوب نمی توانستید درک کنید ولی مثلاً بنده متوجه هم شدم که بحث حول خطبه ی 222 نهج البلاغه هم هست و بعضی حرفها را خوب می شنیدید و بعضی را نه خیلی خوب. خود استاد یواش صحبت می فرمودند و بلندگوها هم یحتمل درست نمی توانستند آنطور که باید صدا را باندازه کافی برای این گوش حقیر که خیلی هم شنوایی اش مثل روزهای اولش نیست؛ و لذا به آنچه شنیده می شدم هم اکتفا کردم. بقول یک دکتر گوش- حلق- بینی که از ایشان بعد از آیا بیست سال یا بیشتر که معاینه فرموده بودند، پرسیدم گوشم را یادتان هست؟ فرمودند همان گوشی است که حرف حساب هم تویش نمی رود!

ولی یک جاهایی هم یحتمل سخنران محترم دیگری واقعاً هم دقیق می شوند و می فرمایند مثلاً "[و علی اولاد الحسین]" آیا چقدر هم در متن دعای زیارت عاشورا بوده است همانطوری که در مفاتیح هم که بنده از آن کپی پیست کرده ام مشاهده می فرمایید که داخل براکتهایی آمده است! و لذا یحتمل بعضی اشکال هم بفرمایند که خوب است جاهایی که بلندگوها خیلی هم خوب کار نمی کند، یک بنده خدایی یا چندین بنده خدا هم بروند تذکر دهند که بابا مثل اینکه باید کاری هم کرد و یک جورهایی صدا را درستش هم باید کرد دیگر. حالا هر چقدر هم صدای سخنران نحیف است، با این تکنولوژیهای امروزی که می توان آنرا آیا الی ما شاء الله هم تقویتش کرد!

ولی عرض بنده یحقیر اینجا هم هست که این یک مسئله ی مهمی است که بفرمایند مرگ یک نفر تراژدی است ولی مرگ یک میلیون نفر هم آمار است. این فقط مخصوص رسانه هم نیست و بلکه در خود قرآن کریم هم آمده است که خدا اگر در جهنم را باز کند که مردم را بخواهد بریزد درونش، هر چقدر هم بریزد؛ آیا پر خواهد شد؟! موضوع این است که یک وقت هست که کلاغ می خواهد راه رفتن کبک را یاد بگیرد و راه رفتن خودش را هم فراموش اش می شود؛ ولی یک وقت هم هست که در غربزدگی می فرمایند معلوم هم نیست که کبک کدام است و کلاغ هم کدام؟! یعنی در شیزوفرنی جنون آمیز تقلیدی شرق از غرب و بلکه غرب هم از شرق، یحتمل شاگرد و داتنشجو و طلبه هم همینطوری که سعی هم دارد که از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم پیش می رود، آیا چقدر هم تامل کند وقتی به کتابی مثل النص و الاجتهاد آیت الله عبد الحسین شرف الدین هم برخورد می کند. منظور این هم هست که اینجا این مسائل مربوط به النص و الاجتهاد مورد بحث کتاب آیا همان اجتهاد مورد دلخواه شاگرد و طلبه و دانشجو است برای نزدیک شدن به حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف؟ یا اینکه اصلا اجتهاد در برابر نص فتاوای روشن خود حضرت رسول و ائمه ی اطهار علیهم السلام و کلام خدا هم جایز نیست! یقیناً هم که شما اینچنین چیزی را هم نمی طلبید ولی یحتمل شاگرد هم به آن درجه از اجتهاد هم نرسیده است که آیا کدام اجتهاد هم جایز است و کدام هم جایز نیست؟

همین مسئله را هم در نظر بگیرید که این آیه ی مبارکه را هم داریم که 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءَکُم مِّنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیَّاکُمْ ۙ أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِن کُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِی سَبِیلِی وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِی ۚ تُسِرُّونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَیْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ ۚ وَمَن یَفْعَلْهُ مِنکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ ‎﴿الممتحنة: ١﴾

ولی خوب شما نه تنها از یک طرف بسیاری مسائل را در هندسه ی گرانش کوانتومی و ریاضی فیزیک علوم هسته ای هم داریم که آیا جایز هم هست که از آنها مغفول بمانیم چرا که از علومی هم نیستند که تحت انحصار مسلمین هم باشند. ولی آن طرف قضایا هم این است که در طول تاریخ هم بسیاری امام زمانهای کذاب و دروغگو را هم داریم که یحتمل خودشان هم خیلی فکر می کرده اند که از آنها امام زمان بهتری را تاریخ ندیده است و تا روز قیامت هم دیگر نخواهد دید. و بعد که معلوم هم شده است که نه بابا اینها هم که دروغگو بوده اند، باز دنباله روهای آنها مثل افرادی که بدتر از این بنده ی حقیر گاهی زکام هم می شوم اگر هم بخواهند بویی ببرند که راهشان غلط است؛ یحتمل زکامشان هم مایه ی آبروریزی آنها می شود و بدانها اجازه هم نمی دهد که راهشان را درست کنند. حالا بنده خدا و خدا بیامرز ناصر خسرو هم حجت اختلاص می کرده است و شعرهای خیلی خوبی هم دارد. ولی خوب این مسئله هم کچا و مسئله ی واقعی حکومت امام زمان عجل الله فرجه الشریف کجا؟ این مسئله است که وقتی جناب پروفسور سر تا پا کافر هم متوجه می شود که واقعاً هم مثل اینکه یک حقیقتی در امام زمان عجل الله فرجه الشریف نهفته است که مملو از معدن عظمت و نورانیتی است که حالا آیا چقدر هم بدتر از این بنده ی حقیر آیا بتوان در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم بدان نزدیک شد و بلکه به ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... و ربع و نیم و تمام و ... اسپینی چرخشی بطنها و دهلیزهای قلوب زمینی و آسمانی هم پرداخت. و هر چند که عقل و هوش را هم از کله اش می پراند چرا که می خواهد از کفرش هم بیرون آمده و باز هم تویش می بیند که گیر کرده است. یعنی این یک حرف است که یک نفر را از کفرش خلاص کنی و نجاتش دهی و از حالت مرده به زندگی هم برش گردانیم. و اما این هم یک حرف دیگری است که کل عالم را نیز امام زمان عجل الله فرجه الشریف با قلب مهربان خود آنچنان انقلابی را در قلوب جن و انس هم تاثیر گذارد که همه و همه را هم یکجا نیز مومن و مسلمان کند. و البته آن دروغگوی کذاب را هم که همه و همه می شناسند که برای خودش هم چطور دکان می خواهد باز کند که حتی حکومت امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم بدزدد و هر چقدر هم می تواند از کل عالم را توی کفر خودش غرق هم کند و .... یعنی همین مسئله ی حجاب خودمان را هم بنگرید که این نهضتهای کج و کوله ای که برای بی حجابی هم اینقدر تبلیغ می کنند آیا نمی خواهند همه ی عالم را مثل خودشان کافر کنند؟ و این هم نیست که کافر همه را به کیش خود پندارد؟ و اما حالا هی به او هم بفرمایید بچه جان، چادرت را چرا سر نمی کنی؟ دیگر یک عمری هم از تو گذشته است و بلکه پیرزن هم شده ای و دیگر وقت این هم هست که نوه هایت را هم دعوت به ازدواج کنی؛ چادرت را چرا سر نمی کنی؟! می فرماید مرغ یک پا هم دارد. حالا این اشکال به آن بنده ی خدایی هم هست که از اول هم به خانواده اش نگفته است که بابا جان چادرت را سر کن و دم در می روی هم چادرت را گوله کن گوشه ی دهانت بگذار که یک جورهایی هم حرف نزنی که طرف پشت در حالی به حالی هم شود! و تبلیغات سوء هم هست و حتی از آن طرف آبها هم می فرمایند انتخابات هم بی انتخابات! 

عرض بنده ی حقیر هم این است که ما هم حق داریم که به مجلس خبرگان بین المللی دوگان بگوییم بابا بجای اینکه برایتان خیلی هم تبلیغ کنند که این شیزوفرنی و جنون خیلی هم چیز خوبی است و شما هم حرفهای کذب حکومتهایتان را باور کنید؛ این کار را هم نکنید و بلکه عمامه هم بگذارید سرتان و بلکه چادر هم سر کنید و زن و مرد اسلام هم بیاورید و به جمهوری اسلامی ایران هم حتی رای بدهید! این را می فرمایند قانون متقابل همراه شتابدهنده های نسبیتی عام و خاص که حتی شیزوفرنی و جنون را هم قرار است درمان کند. و لذا در مقابل حرفهای کفار و منافقین و مشرکین هم مقاومت بفرمایید:

1. وَقَالُوا یَا أَیُّهَا الَّذِی نُزِّلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ إِنَّکَ لَمَجْنُونٌ ‎﴿الحجر: ٦﴾‏

2. قَالَ إِنَّ رَسُولَکُمُ الَّذِی أُرْسِلَ إِلَیْکُمْ لَمَجْنُونٌ ‎﴿الشعراء: ٢٧﴾‏

3. وَیَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِکُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ ‎﴿الصافات: ٣٦﴾‏

4. ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ ‎﴿الدخان: ١٤﴾‏

5. فَتَوَلَّىٰ بِرُکْنِهِ وَقَالَ سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ‎﴿الذاریات: ٣٩﴾‏

6. کَذَٰلِکَ مَا أَتَى الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم مِّن رَّسُولٍ إِلَّا قَالُوا سَاحِرٌ أَوْ مَجْنُونٌ ‎﴿الذاریات: ٥٢﴾‏

7. فَذَکِّرْ فَمَا أَنتَ بِنِعْمَتِ رَبِّکَ بِکَاهِنٍ وَلَا مَجْنُونٍ ‎﴿الطور: ٢٩﴾‏

8. کَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ فَکَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ ‎﴿القمر: ٩﴾‏

9. مَا أَنتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ ‎﴿القلم: ٢﴾‏

10. وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ‎﴿القلم: ٥١﴾‏

یک مسئله ی فلسفی دوگانی غلطی هم هست نزد هاری کریشناها که می فرماید شما در عین حال می توانید هم خدا باشید و هم در عین حال هم هیچ کس خدا نیست و بلکه فقط کریشنا است که خدا است. این را غلط نکنم می فرمایند فلسفه ی advaita. البته این مسله یک روی دیگری هم دارد که مثلاً می شود گفت که همه ی عالم هم کما بیش یک قدری دن کیشوت در آنها نهفته است. یا مثلاً آنطوری که عمر خیام در شعرش می گوید بالاخره بلا نسبت یحتمل همه یک قدری خریت کمابیش در آنها نهفته باشد. ولی هیچ کس هم امام زمان عجل الله فرجه الشریف نمی شود. و اما این مسئله در معرفت به خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم آیا می تواند کمکی کند و بلکه حتی سالک الی الله را بیشتر هم گمراه نمی کند؟ والله اعلم. وجود مبارک امام زمان عجل الله فرجه الشریف از این نوع نیست که غیر قابل درک باش و معرفت به او نتوان یافت چرا که خدا محبت به او را در قلوب همه ی مومنین و مومنات و مسلمین و مسلمات و بلکه حتی دیگر افراد نوع بشر که دچار استکبار نشده اند، قرار داده است. این است که می فرماید هر چند که امام حفظت سر الله هم تشریف دارند: 

هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَّعَ إِیمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا ‎﴿الفتح: ٤﴾‏

إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا ‎﴿الأحزاب: ٥٦﴾‏

و بلکه می فرماید:

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَا عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ‎﴿هود: ٨٦﴾‏

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج والعافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء جوائجه والممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه

مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ‎﴿الجمعة: ٥﴾

وَقَالَ الرَّسُولُ یَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِی اتَّخَذُوا هَـٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا ‎﴿الفرقان: ٣٠﴾‏

 

 

۱۴۰۲/۱۲/۰۳

فرازهای پایانی بیانات رهبری در دیدار شرکت‌کنندگان در مسابقات بین‌المللی قرآن

... متأسّفانه بسیاری در دنیای اسلام با قرآن اُنس ندارند. این شکایت رسول مکرّم به خدای متعال که «وَ قالَ الرَّسولُ یا رَبِّ اِنَّ قَومِی اتَّخَذوا هٰذَا القُرآنَ مَهجورًا»،(۱۴) امروز در بسیاری از بخشهای دنیای اسلام تحقّق دارد و یک واقعیّت تلخی است.

امروز مسئله‌ی بزرگ دنیای اسلام مسئله‌ی غزّه است. آیا ما مشاهده میکنیم که سران کشورهای اسلامی و مسئولان کشورهای اسلامی، درباره‌ی غزّه به تعلیم قرآن و معرفت قرآنی عمل میکنند؟ قرآن به ما میفرماید که «لایَتَّخِذِ المُؤمِنونَ الکافِرینَ اَولِیاءَ مِن دونِ المُؤمِنین»؛(۱۵) آیا درباره‌ی غزّه به این آیه عمل میشود؟ چرا سران کشورهای اسلامی علناً مخالفت خودشان، قطع رابطه‌ی خودشان، قطع کمکها و پشتیبانی‌های خودشان از کافرِ مُقاتلِ خبیثِ صهیونیست را اعلام نمیکنند؟ قرآن میفرماید که «لاتَتَّخِذوا عَدُوّی وَ عَدُوَّکُم اَولِیاء»؛(۱۶) آیا امروز در دنیا به این [آیه] عمل میشود؟ قرآن میفرماید که «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم»؛(۱۷) آیا این شدّت عمل، در مقابل رژیم خبیث صهیونیستی نشان داده میشود؟ امروز اینها دردهای بزرگ دنیای اسلام است. خدای متعال از آحاد ملّتهای مسلمان مؤاخذه میکند که چرا بر دولتهای خودشان فشار نیاوردند، و از دولتهای مسلمان مؤاخذه میکند که چرا عمل نکردند. اِنَّما یَنهاکُمُ اللهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلوکُم فِی الدّینِ وَ اَخرَجوکُم مِن دِیارِکُم ... اَن تَوَلَّوهُم.(۱۸) اینها همه معارف قرآنی است؛ اینها است که ما بایستی در این تلاوتها آنها را برجسته کنیم، آنها را به یاد یکدیگر بیاوریم، این وظایف را با هم در میان بگذاریم، تواصیِ به حق بکنیم؛ این مجالس تلاوت ما بایستی نتیجه و خروجی‌اش اینها باشد.

البتّه این مطلب روی دیگری هم دارد: امروز، در داخل غزّه و داخل فلسطین، نیروهای مقاومت دارند به قرآن عمل میکنند. مقاومت، در داخل غزّه، در حال ایستادگی در مقابل دشمن است. اُذِنَ لِلَّذینَ یُقاتَلونَ بِاَنَّهُم ظُلِموا وَ اِنَّ اللَهَ عَلیٰ‌ نَصرِهِم لَقَدیر؛(۱۹) خدای متعال ان‌شاءالله به آنها نصرت هم خواهد داد. قطعاً دنیای اسلام امروز برای غزّه عزادار است. مردم غزّه مورد ظلم کسانی قرار گرفته‌اند که بویی از انسانیّت نبرده‌اند. یقیناً بزرگ‌ترین وظیفه حمایت از آن مردم مظلوم و حمایت از مقاومت شجاعانه و فداکارانه‌ی نیروهای مقاومت در غزّه و در فلسطین است و از همه‌ی کسانی که از اکناف و اطراف دنیای اسلام آنها را کمک میکنند. مردم فلسطین مظلومند؛ نه فقط دنیای اسلام، بلکه آزادگان غیر مسلمان هم برای مردم مظلوم غزّه امروز عزادارند؛ امّا همین مردم، مقاومت فلسطین را تحسین میکنند، تمجید میکنند.

ما امیدواریم؛ امید ما به لطف الهی و به نصرت الهی تمام نمیشود. در همین آیه‌ی شریفه فرمود: وَ اِنَّ اللَهَ عَلیٰ نَصرِهِم لَقَدیر؛ در آیه‌ی دیگری فرمود: وَ لَیَنصُرَنَّ اللَهُ مَن یَنصُرُه؛(۲۰) این تأکیدِ الهی است. نصرت الهی ان‌شاءالله شامل حال مردم فلسطین خواهد بود و دنیای اسلام، به لطف الهی، نابودی غدّه‌ی سرطانی صهیونیستی را به چشم مشاهده خواهد کرد. ما منتظر آن روزیم؛ آن روز ان‌شاءالله خواهد آمد، آن روز حتماً خواهد آمد و این وظیفه‌ی همه‌ی ما را، بخصوص وظیفه‌ی سران کشورهای اسلامی را سنگین میکند؛ بایستی همه تلاش کنند. امروز مهم‌ترین کار این است که پشتیبانی‌ها از رژیم غاصب و صهیونیست قطع بشود و مردم غزّه، مردم فلسطین، مقاومت فلسطین، به هر نحو ممکن پشتیبانی بشوند و کمک بشوند. امیدواریم ان‌شاءالله خدای متعال همه‌ی ما را در این راه موفّق کند.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55320#_ftnref11

 

بنده ی حقیر واقعاً متحیر می شوم که بعضی چطور معرفة الله را دربست در اختیار خودشان فرض می کنند و فلاسفه و عرفاء و حتی متکلمین را هم نفی می فرمایند. البته بعضی هم این را صریحاً نمی فرمایند و بلکه آنرا از طرق خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام هم در انحصار خود فرض می فرمایند؛ و لذا دعوای بین حوزه و دانشگاه هم یحتمل بتوان گفت از همین جاها سرچشمه هایش شروع می شوند! بعضی یحتمل اینجا اشکال هم کنند که خوب تو هم که خودت مثل اینکه خیلی هم به حال نیستی که داری همه را هم نفی می کنی الا خودت را! عرض بنده ی حقیر چیست؟

عرض بنده ی حقیر این است که یقیناً هم ما یک تجرید الکلامی داریم چه بخواهیم و چه نخواهیم که آیا چقدر هم در آن تفسیر به رای می شود. بنده ی حقیر داشتم دیروز همین بیانات بالای حضرت ولی فقیه مد ظله العالی را بصورت ویدئویی در اینترنت سعی می کردم ببینم، ولی آنقدر هم قطع و وصل می شد که شما نمی توانیستید متوجه کلام حضرت آقا هم شوید. و اتفاقاً این را به عنوان یک نظری هم برای سایت خامنه ای دات آی آر ارسال هم کردم! حالا همین الان بنده ی حقیر متوجه هم شدم که حضرت آقا حتی در قرائت قرآن کریم هم می فرمایند که حتی از قطع و وصلها هم در جهت رساندن مفهوم قرآن مجید نیز استفاده برید:

 

خب، اینها معارف قرآنی است؛ این معارف را چه جوری به دست بیاوریم؟ با اُنس با قرآن، با تدبّر در قرآن، با رجوع به آنانی که قرآن در خانه‌ی آنها نازل شده است، [یعنی] اهل‌بیت رسول‌الله (علیهم الصّلاة و السّلام)؛ با استفاده‌ی از اینها میشود این معارف را به دست آورد و از آنها استفاده کرد و زندگی را بر اساس آنها ساخت. تلاوت شما ــ این کار رایج بین قرآن‌دوستان در کشورهای اسلامی که بحمدالله در کشور ما هم رواج خوبی پیدا کرده است ــ یکی از گامهای مؤثّر برای اُنس با قرآن و برای فهم معارف قرآن است. ارزش والای تلاوت قرآن برای این است که مخاطبِ شما را وادار به تدبّر در آیات قرآن و در مفاهیم قرآن میکند، معارف قرآن را برای او روشن میکند. البتّه شرطش این است که این تلاوت به قصد نشان دادن قرآن باشد، نه نشان دادن خود؛ من قبلاً هم این را به قرّاء عزیزمان عرض کرده‌ام.(۱۳) این هنرهایی که در تلاوت وجود دارد ــ صوت خوب، لحن خوب، فنون تلاوت، قطع و وصل، فراز و فرود ــ همه باید در خدمت تفهیم معارف قرآن باشد. جوری تنظیم کنید، جوری تلاوت کنید، جوری قطع و وصل کنید، جوری تکرار کنید که معارف قرآن در دلها جایگزین بشود؛ امروز ما به این احتیاج داریم. متأسّفانه بسیاری در دنیای اسلام با قرآن اُنس ندارند. این شکایت رسول مکرّم به خدای متعال که «وَ قالَ الرَّسولُ یا رَبِّ اِنَّ قَومِی اتَّخَذوا هٰذَا القُرآنَ مَهجورًا»،(۱۴) امروز در بسیاری از بخشهای دنیای اسلام تحقّق دارد و یک واقعیّت تلخی است.

 

می فرمایند: البته شرطش این است که این تلاوت به قصد نشان دادن قرآن باشد، نه نشان دادن خود. ولی معمولاً این سوال هم مطرح می شود که چطور می شود مثلاً قاری از خود گذشته ای را هم یافت که به قصد نشان دادن قرآن و نه نشان دادن خود هم قرائت بفرماید. آیا این کار فلسفه و عرفان و کلام هم احتیاج ندارد و بلکه آیا مسئله فقط هم تعالیم عظیم خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم کافی است؟ آیا یک جاهایی تفسیر به رای هم اشتباهاً وارد نمی شوند وقتی مفاهیم کلامی هم برای ما درست جا نیافتاده اند؟

بنده ی حقیر اینجا یک مثالی را بزنم که در رابطه با فیلم سریال آمریکایی ادراک

(Perception) هم هست که اتفاقاً دیشب از شبکه نمایش صدا و سیما هم دیدم که فیلمی است راجع به یک پروفسور روانپزشک اعصاب که خود هم شیزوفرنی است. اصولاً فیلم خودش یک چیزی است ماورای کلام و کتاب که تصویر و موسیقی و تئاتر و انواع تکنولوژیهای دیگر هم بکمکش می آیند. و اما یک مسئله ای هم که در این رابطه هست این است که آیا فیلم می خواهد مسئله ی شیزوفرنی را حلش هم کند یا اینکه حتی مسئله را حادترش هم می کند چرا که پروفسوری را هم داریم که در عین حال به این بیماری هم مبتلا است. یعنی فیلم مخلوطی از توهمات و تخیلاتی هم هست که آیا چقدر هم مسئله را بتواند درست تشریح کند؟ ولی در فیلمی که دیشب هم نشان می داد، داشت از مسئله ای ستاره شناسیِ مبهمی راجع به خوشه ی پروین هم بحث می کرد. و لذا، اینکه در گیر و دارهای جنایی فیلم، جناب پروفسور هم منظورش از مطرح کردن این مسئله ی ستاره شناسی اش هم چه بوده است مثل همین هم که در آخر فیلم خود را به بیمارستان معرفی می کند که او شخصی است با عارضه ی شیزوفرنی همراه پارانویا (اگر درست یادم باشد.) عرض بنده ی حقیر این است که اگر فیلم می توانست واقعاً هم به بیماران روانی اینچنینی کمک هم کند، خوب دیگر چه بهتر از این که به همین راحتی هم مسئله را حل کرده است دیگر.

ولی در عین حال، این شما را وا نمی دارد که فکر کنید که آیا واقعاً هم پروفسورهای دانشگاهی بین المللی حتی روانپزشک اعصاب یا ریاضی فیزیکدانی، لایق هم هستند که وارد یک مجلس خبرگان دوگان بین المللی هم شوند هر چند که یحتمل از لحاظات ریاضی فیزیک نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم بنظر درست برسد؟! نکته ی زینی طیفهای مادون قرمز و ماورای بنفش که یکی از یک طرف یحتمل آیا چقدر هم بسمت مثبت بینهایت می رود و دیگری هم آیا چقدر دارد بسمت منفی بینهایت برود اینجا است که هر کسی هم یحتمل آیا چقدر در بین دعواهای درونی و بیرونی فرعونی و موسوی و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف و فرعونها و طواغیت می تواند بر انواع دیوها و شیاطین غالب و نه مغلوب هم شود؟ و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم یاری کند؟ یعنی این خود مسئله ای هم هست که آیا می توانید نظریه های مختلف روانی و بلکه علمی و فلسفی و ریاضی فیزیکی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را هم آنچنان درست بررسی هم کنید که یقیناً هم بعد از شکست طواغیت عالم هم ظهور امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم تضمین کند؟ متی ترانا و نراک؟

یحتمل بعضی اشکال هم کنند اینجا که یک مسئله ی فلسفی آنطور که قدما هم مطرح فرموده اند مطرح است که در مورد شیزوفرنی عقل و احساسات بدلایل طغیانهای شهوانی هم آنچنان چند پاره پاره می شوند که دیگر بیمار نمی تواند نه عقل و نه احساسات خود را زیر کنترل خود هم درآورد و دچار انواع مشکلات روحی و روانی خارج از حالات انسانی نرمال هم می شود. و حالا این هم که دوباره بتواند به حالت نرمال هم برگشته و حتی استادی دانشگاهش را هم ادامه دهد نیز آیا خود چقدر هم می خواهد نشانه هایی از معاد را نشان دهد. البته این ربطی به جامعه هم ندارد که آیا بیمار در جامعه ای طاغوتی و کافر هم هست یا جامعه ای اسلامی هم داریم و بلکه بیمار درگیر مسائل روحی و روانی فردی هم هست که دارد با آنها سر و کله هم می زند. ولی این هم خود مسئله ای است که در جاهلیت هم حتی پیغمبر اکرم را هم متهم به دیوانگی می کرده اند آنچنان که می خواسته اند حتی با چشمهایشان هم او را چشم بزنند و بلغزانند و به او مجنون هم می گفته اند. وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ‎﴿القلم: ٥١﴾‏ ولی بعد هم می فرماید که این ذکری است برای همه ی عالمیان:  وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ‎﴿القلم: ٥٢﴾. این ابهام همیشه یحتمل مطرح باشد که وقتی فرض بفرمایید در برداشت شخصی نویسنده کتبی نوشته می شوند که دارد از جمله از خدمتها و خیانتهای روشنفکران هم می فرماید، آنگاه حتی خود او هم متهم شود به خیانت. مسئله ی دیگر این است که آیا جذابیتی تجریدی کلامی هم در ریاضی فیزیک باندازه ی کافی یافت نمی شود که سالک الی الله را از حکمت الهی نیز به درجات پایین تری از کلام و فلسفه و حکمت هم متوجه کند و از آن طرف هم اساتید ریاضی و فیزیک هم احتیاج به حکمت الهی ندارند و ...؟ بنده یحقیر نمی دانم چرا ما همیشه حتی در مسائل ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ... ربع و نیم و تمام و ... اسپینی چرخشی بطنها و دهلیزهای قلوب زمینی و آسمانی هم کانه اندر خم یک کوچه ای یک جاهایی چطور هم گیر کرده ایم و آیا چقدر هم بتوانیم موانع بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه را هم برطرف کرده و حتی انقلابی هم همه ی کارها را شده با استفاده درست از شتاب دهنده ها نیز شتابهای نسبیتی خاص و عام و گرانش کوانتومی هم دهیم و ...؟!    ‏ 

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

وَإِن نَّکَثُوا أَیْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ ‎﴿التوبة: ١٢﴾‏

 

ذکر صلوات بر حضرت ولی عصر:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

9- الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنِ الْهَیْثَمِ بْنِ وَاقِدٍ عَنْ مُقَرِّنٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‌ جَاءَ ابْنُ الْکَوَّاءِ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ- وَ عَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ‌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیماهُمْ‌ فَقَالَ نَحْنُ عَلَى الْأَعْرَافِ نَعْرِفُ أَنْصَارَنَا بِسِیمَاهُمْ وَ نَحْنُ الْأَعْرَافُ الَّذِی لَا یُعْرَفُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَّا بِسَبِیلِ مَعْرِفَتِنَا وَ نَحْنُ الْأَعْرَافُ یُعَرِّفُنَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَى الصِّرَاطِ فَلَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ عَرَفَنَا وَ عَرَفْنَاهُ وَ لَا یَدْخُلُ النَّارَ إِلَّا مَنْ أَنْکَرَنَا وَ أَنْکَرْنَاهُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لَوْ شَاءَ لَعَرَّفَ الْعِبَادَ نَفْسَهُ وَ لَکِنْ جَعَلَنَا أَبْوَابَهُ وَ صِرَاطَهُ وَ سَبِیلَهُ وَ الْوَجْهَ الَّذِی یُؤْتَى مِنْهُ فَمَنْ عَدَلَ عَنْ وَلَایَتِنَا أَوْ فَضَّلَ عَلَیْنَا غَیْرَنَا فَإِنَّهُمْ‌ عَنِ الصِّراطِ لَناکِبُونَ‌ فَلَا سَوَاءٌ مَنِ اعْتَصَمَ النَّاسُ بِهِ‌[2] وَ لَا سَوَاءٌ حَیْثُ ذَهَبَ النَّاسُ إِلَى عُیُونٍ کَدِرَةٍ یُفْرَغُ بَعْضُهَا فِی بَعْضٍ وَ ذَهَبَ مَنْ ذَهَبَ إِلَیْنَا إِلَى عُیُونٍ صَافِیَةٍ تَجْرِی بِأَمْرِ رَبِّهَا لَا نَفَادَ لَهَا وَ لَا انْقِطَاعَ.

الکافی الشریف، شیخ کلینی، جلد 1، ص 184

http://lib.eshia.ir/11005/1/184

 

9-

امام صادق (ع) میفرمود: ابن کوّاء نزد امیر المؤمنین (ع) آمد و گفت: اى امیر مؤمنان (آیه 46 سوره 7) «بر اعراف مردانى باشند که همه کس را از رخسارشان شناسند» یعنى چه؟ فرمود: مائیم بر اعراف که یاران خود را برخسارشان میشناسیم و مائیم اعراف که خداى عز و جل جز از طریق معرفت ما شناخته نشود و مائیم اعراف که خدا ما را در روز قیامت بر روى صراط معرفت قرار دهد، پس داخل بهشت نشود مگر کسى که ما او را شناسیم و او ما را شناسد و بدوزخ نرود جز آنکه ما او را ناشناس دانیم و او ما را، خداى تبارک و تعالى اگر میخواست خودش را بیواسطه به بندگانش میشناسانید ولى ما را درو جاده‌ و راه و طریق معرفت خود قرار داد، کسانى که از ولایت ما روگردانیده و دیگران را بر ما ترجیح دهند از صراط مستقیم منحرفند [در قیامت از صراط بسر در آیند] برابر نیست و برابر نیست کسانى که مردم به آنها پناه گیرند (که ما اهل بیت پیغمبر باشیم) با کسانى که خود محتاج پناهندگى بدیگران باشند (که پیشوایان عامه باشند) زیرا آن مردم (پیروان پیشوایان؟؟؟) بسوى چشمه‌هاى آب تیره اندک که از چشمه‌اى بچشمه دیگر ریزد رفتند و کسانى که سوى ما آمدند بسوى چشمه‌هاى صافى آمدند که آبش بامر پروردگار جاریست و تمام شدن و خشک شدن ندارد.

توضیح‌

- علومى را که ابو حنیفه و امثال او دارند تشبیه فرمود بچشمه آبى که تیره و کم است اولا علم حقیقى نیست و مخلوط بجهل است و ثانیا محدود و متناهى است و یک سلسله اصطلاحاتى است که دست بدست میگردد و علوم ربانى خود را تشبیه بچشمه صاف لا یزال فرمود. یعنى آنچه ما داریم اولا عین و حقیقت علم است و ثانیا رشته‌اش باقیانوس نامحدود علم خدا متصل است که بریدن و تمام شدن ندارد، هر چه از ما بپرسید جواب گوئیم و آنچه گوئیم عین حقیقت و واقعست.

الکافی الشریف، شیخ کلینی، ترجمه حاج سید جواد مصطفوی، جلد 1، ص 260- 261

http://lib.eshia.ir/12541/1/261

 

۱۴۰۰

اعتقاد به حاکمیت دین، لازمه‌ی اعتقاد به اسلام است


حاکمیّت دین را قرآن به صورت روشن بیان کرده؛ واقعاً اگر کسی این را انکار کند، حاکی از این است که در قرآن تدبّر درست نکرده. از طرفی قرآن اعلام میکند، آیه‌ی شریفه‌ی سوره‌ی نساء است که «مٰا اَرسَلنا مِن رَسولٍ اِلّا لِیُطاعَ بِاِذنِ الله»؛(۱) پیغمبران را فرستادیم برای اینکه مردم از اینها اطاعت کنند؛ خب در چه چیزی اطاعت کنند؟ موضوع اطاعت پیغمبران چه چیز‌هایی است؟ صدها آیه‌ی قرآن این موضوع را بیان میکند؛ مثلاً آیات جهاد؛ آیات مربوط به اقامه‌ی قسط، آیات مربوط به حدود و مجازاتها، آیات مربوط به معاملات و قراردادها، آیات مربوط به قراردادهای بین‌المللی -وَ اِن نَکَثوا اَیمٰنَهُم(۲)- تا آخر؛ اینها یعنی حکومت؛ این آیات نشان میدهد که در این موارد بایستی از رسول اطاعت بشود؛ در مسئله‌ی دفاع از کشور، در مسئله‌ی اجرای حدود، در مسئله‌ی معاملات و قراردادهای اجتماعی، در مسئله‌ی قرارداد با کشورهای دیگر، در مسئله‌ی اقامه‌ی قسط و اقامه‌ی عدل، ایجاد عدل در جامعه؛ در اینها باید از پیغمبر اطاعت بشود؛ این یعنی حکومت؛ معنای حکومت غیر از این نیست. حاکمیّت اسلام با این وضوح در قرآن منعکس و روشن است.
و البتّه در سنّت و حدیث و کلمات پیغمبر و کلمات معصومین هم که الی‌ما‌شاء‌الله [هست]. خود رسول اکرم (صلّی الله علیه و آله‌ و سلّم) آن وقتی که نمایندگان مردم یثرب آمدند مکّه برای اینکه پیغمبر را دعوت کنند به یثرب -که بعد شد مدینة‌النّبی- و با پیغمبر صحبت کردند در عقبه‌ی منیٰ، همین پیمان را از اینها گرفت؛ گفت من می‌آیم [لکن] بایستی دفاع کنید، باید تا پای جان حمایت کنید؛ و آنها قبول کردند، قول دادند. بعد هم وقتی پیغمبر وارد مدینه شد، حکومت اسلامی را تشکیل داد، حاکمیّت را به وجود آورد؛ این حاکمیّت مربوط به پیغمبری او بود، یعنی مسئله‌ی دیگری نبود؛ چون پیغمبر بود، چون به او ایمان آورده بودند، این بود که حاکمیّت را تشکیل داد.
بعد از رحلت پیغمبر هم، با وجود اختلافاتی که در مورد جانشینی بود -که خب میدانید در مسئله‌ی جانشینی پیغمبر اختلاف وجود داشت- لکن احدی از مسلمانها و از همان کسانی که در باب جانشینی اختلاف داشتند، شک نداشت که هر حکومتی تشکیل بشود، بایستی بر اساس دین و بر اساس قرآن باشد. بنابراین مسئله‌ی حاکمیّت دین، حاکمیّت اسلام، یک امر خیلی روشنی است و لازمه‌ی اعتقاد به اسلام است. یعنی اگر کسی به اسلام اعتقاد دارد، اگر چنانچه درست در مبانی معرفتی اسلام دقّت کند، باید به حاکمیّت اسلام در جامعه هم اعتقاد داشته باشد.۱۴۰۰/۰۳/۱۴

سخنرانی تلویزیونی به مناسبت سی‌ودومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله)
حاکمیت دینحکومت‎ اسلامیحکومت الهی
قرآن


۱ ) سوره مبارکه النساء آیه ۶۴
وَما أَرسَلنا مِن رَسولٍ إِلّا لِیُطاعَ بِإِذنِ اللَّهِ ۚ وَلَو أَنَّهُم إِذ ظَلَموا أَنفُسَهُم جاءوکَ فَاستَغفَرُوا اللَّهَ وَاستَغفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوّابًا رَحیمًا
ترجمه:
ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم می‌کردند (و فرمانهای خدا را زیر پا می‌گذاردند)، به نزد تو می‌آمدند؛ و از خدا طلب آمرزش می‌کردند؛ و پیامبر هم برای آنها استغفار می‌کرد؛ خدا را توبه پذیر و مهربان می‌یافتند.

۲ ) سوره مبارکه التوبة آیه ۱۲
وَإِن نَکَثوا أَیمانَهُم مِن بَعدِ عَهدِهِم وَطَعَنوا فی دینِکُم فَقاتِلوا أَئِمَّةَ الکُفرِ ۙ إِنَّهُم لا أَیمانَ لَهُم لَعَلَّهُم یَنتَهونَ
ترجمه:
و اگر پیمانهای خود را پس از عهد خویش بشکنند، و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید؛ چرا که آنها پیمانی ندارند؛ شاید (با شدّت عمل) دست بردارند!

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?sid=9&npt=7&aya=12#95034

 

یک مسئله ی جهاد تبیین و بلکه مسئله ی احتجاجی شدیدی را داریم در امر معرفت الله که دست کمش این است که آقا مگر می شود ادوارد ویتن حتی عمامه هم سرش بگذارد و وارد مجلس خبرگان دوگان بین المللی دانشگاهی هم شود؟ مگر مسئله از نوع موسیو نوز هم هست که لباس آخوندی در بالماسکه پوشیده بوده است و همین هم باعث جرقه ی انقلاب مشروطیت شد؟ اولاً اگر یک روحانی برود انگلیس یا آمریکا و در دانشگاهی آنجاها بخواهند عمامه اش را هم برداشته و لباس دکترایش را هم- که بر حسب همان لباس آخوندی خودمان هم الهام گرفته شده- را بتنش کنند؛ یحتمل نه خودش و نه دیگران هم ایراد کنند و بلکه حتی همه و همه نیز او را تحسین هم کنند که بارک الله که توانستی بروی دکترایت را هم بگیری و سربلند کردی همه ی ما را. و اما حالا اگر ما خواهی نخواهی تشکیل مجلس خبرگان دوگان بین المللی داشته باشیم که در دانسگاه پرینستون هم ویتن توانسته است آنقدر امتیاز کسب کند که وارد این مجلس هم شود، آیا این عیب است؟ حالا بنده ی حقیر عرض نمی کنم که او واقعاً هم خیلی دلش می خواهد چنین کند، ولی مگر اینشتین هم بنوده که نامه نوشت به آیت الله العظمی بروجردی و اظهار هم داشت که خیلی دلش هم می خواهد مسلمان شود؟

مسئله ی احتجاجی دیگر این است که بعضی علمای علوم دینی و علوم الهی و معرفت الله یحتمل شدیداً هم اشکال می فرمایند که فلسفه و کلام و حتی عرفان هم ما را به معرفت الله راهنمایی نمی فرمایند و با اینکه علامه امینی هم 11 جلد و به روایت ترجمه فارسی اش 22 جلد الغدیر را نوشتند، برای این بود که الغدیر را به اهل سنت هم فرض بفرمایید ثابت کنند و الا که خود شیعه که الغدیر را همه و همه می دانند و می دانیم و خیلی جشن هم می گیریم. و لذا به همین ترتیب هم معاد جسمانی را هم لااقل ابن سینا وحتی ملا صدرا هم اینقدر معرفت داشته اند که بفرمایند از طرق فلسفی نمی شود اثباتش کرد هر چند که در رساله و کتاب زاد المسافر ملا صدرا با شروح مرحوم آشتیانی نیز بحثها در موردش رفته است با اینکه در قرآن کریم خود بسی هم آنرا استدلال هم می فرماید.

این بحثها خیلی هم از لحاظ حتی ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه حکمت الهی هم می توانند بسیاری جلدهای کتب مختلفه ای را هم پر کنند، ولی ما وارد این بحثها خیلی نمی خواهیم شویم هر چند که یحتمل به چند آیه از قرآن کریم و فقه هم خوب است اینجا استدلال شود. غرض ولی این نیست که یک بنده خدایی را که منبر هم تشریف دارند را با لنگ و لگد هم پایین بکشانند که فرض بفرمایید باز تو جلوی یک کذابی رفتی منبر که کذب و دروغ و لامذهبی اش را هم نشانش دهی و لذا همه ی عالم را هم می خواهی به دعواهای خودتان بکشانی؟ همین یادداشت روز امروز کیهان را هم انسان بخواند خیلی هم متوجه می شود که بابا نسیم نیکولاس طالب هم خیلی بهتر از تو این حرفها را می گوید که "مرگ یک نفر تراژدی و مرگ یک میلیون آمار است." حتی فیلم ترسناک مرد قد بلند The Tall Man کانال نمایش دیشب هم کلی حرفهای بهتری از حرفهای تو دارد که چپ و راست هم منبر می روی! اقل کم نشان می دهد که همان استکبار هم بهتر از خود مستضعفین می فهمند که مستضعف یعنی چه؟ و همان هم خودش نشان می دهد که مستضعفین شدیداً هم به یک امام احتیاج دارند یا خیر؟! حتی خود بحث اساتید اقتصادی بین غنی نژاد و درخشان هم همین را نشان می دهد که بحث می تواند بالا هم بگیرد که آیا بالاخره رعیت هم داریم هر چند که اربابان و بتها و مشرکان و منافقان و کافران نظامهای طاغوتی را هم با انقلابهایی از میان برداشته و بلکه نظام انقلابی اسلامی امام زمان عجل الله فرجه الشریف و رعیتهای امت واحده ی جهانی اسلامی را هم تشکیل داده باشیم. آیا باز هم اینجا معنای رعیت در حکومت امیر المومنین و مالک اشتر هم غلط است؟ یا ماییم که مسئله برایمان هنوز درست جا نیافتاده است؟

یک نکته ی قرآنی راجع به علم همان است که می فرماید: کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَىٰ ‎﴿العلق: ٦﴾‏. یعنی می خواهد هم کسب علم کند و بلکه به استغنی هم می خواهد برسد، با اینکه عَلَّم الانسان ما لم یعلم. و آنگاه حتی از سجده و صلاة و عبادت دیگری هم نهی می کند. این است که اینجا این یک جای سوالی هم دارد که اینجا مسئله کیست که در نماز جمعه هم می فرماید و آخرین منهم لما یلحقوا بهم. یحتمل یک کافری بدتر از یزید هم بگوید که خود آیه دارد می گوید اسلام و حتی نماز جمعه هم تمام شد دیگر ونداریم؛ اسلام دیگر تعطیل است چرا که امام حسین علیه السلام همان آخرینی بود که ملحق شد به اسلام ودیگر کار اسلام را هم یزید ساخت و السلام نامه تمام. ودیگر معاد جسمانی هم که نداریم که حالا امام حسین علیه السلام هم بخواهد برگردد و حساب همه ی دشمنانش را هم خودش برسد وحساب همه را حتی تا روز قیامت هم کف دستشان بگذارد. نداریم؟ آیا مسئله این است؟ 

یا آیا مسئله هم چیست که خود خدا و حضرت رسول الله و پیغمبر و نبی اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم هم در میان نماز جمعه ای که همه وهمه ی مسلمانان هم می آیند به نماز و غیر مسلمان که بالاخره وارد نماز جمعه نمی شود، و در عین حال هم آیا پس چرا با جماعت یهود هم احتجاج می فرمایند. و بلکه آنگاه آنها را تهدید هم می فرماید که اگر خیلی هم احساس اولیاء خدایی بهتان یک وقت دست داده است، خوب پس آرزوی مرگ هم کنید و به بهشت هم خواهید رفت دیگر؛ ولی می فرماید هیچ وقت هم این کار را نخواهند کرد. 

قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ‎﴿٦﴾‏ وَلَا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ ۚ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ ‎﴿٧﴾‏ قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ ۖ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‎﴿٨﴾‏

و اما اویی که یحتمل فلسفه و کلام و عرفان را هم خیلی بلد نیست، ولی معرفت الله را هم توانسته است کسب کند؛ همین تا پای جان هم حاضر است برای امام زمان عجل الله فرجه الشریف شهادت بدهد و بلکه اگر هم بمیرد و امام زمانش را نتواند درک کند، حاضر است دوباره کفن پوشیده روز قیامت با همان جسمش هم دوباره برگردد وامامش را هر چه بیشتر هم یاری کند: 

اَللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ اَلْمَوْتُ اَلَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی شَاهِراً سَیْفِی مُجَرِّداً قَنَاتِی مُلَبِّیاً دَعْوَةَ اَلدَّاعِی فِی اَلْحَاضِرِ وَ اَلْبَادِی

همین است دیگر که بالاخره بعضی می توانند در یک طیفهایی از مادون قرمز یا ماورای بنفش هم وارد جهاد تبیین شده و بلکه با امثال اینشتن و ویتن هم احتجاج کرده و حتی دعوت به اسلام هم کنند و مسلمان شوند، و بعضی هم یحتمل در جهاد فی سبیل الله هم گیر کرده اند نمی توانند به آن مقام محمود هم رسیده ولی هی ادعاهای کذب و دروغ هم می کنند و .... هی توی اتوبوس و بلکه توی فضاپیماهای بین کهکشانی و اینترگلکتیک و بلکه کیهانی هم توی سر و کله ی هم می زنند و آخرش هم می فرمایند حالا با پا! بابا بچه بگیر بنشین دیگر؛ کی می خواهی آدم شوی؟! این را دیگر نمی فرمایند دعواهای طلبگی که شاگرد و دانشجو و طلبه هم بخواهد از حالات خلاء به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کنند، و خوب حالا یک جاهایی هم توی کیهان گیر کرده اند و نه راه پس دارند و نه راه پیش؛ و بعد هم نسبتش دهند به علمای عظام و فلاسفه و متکلمین و عرفا و حتی مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و حتی خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف. این خارج از شرط ادب است. لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الحجة ابن الحسن العسگری الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و والمستشهدین بین یدیه اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّیِّنًا لَّعَلَّهُ یَتَذَکَّرُ أَوْ یَخْشَىٰ ‎﴿طه: ٤٤﴾‏

فَأَلْقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعْبَانٌ مُّبِینٌ ‎﴿الأعراف: ١٠٧﴾‏

فَأَلْقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعْبَانٌ مُّبِینٌ ‎﴿الشعراء: ٣٢﴾‏

 

 

۱۴۰۰/۱۲/۲۳

نماهنگ | جوانان، صاحبان انقلاب

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «جوان یک کشور اگر بخواهد مثل موتور پیش‌برنده‌ای آن ملت را پیش ببرد، احتیاج دارد به اینکه سر حال، بانشاط، تندرست، قوی و دلبسته‌ی به کار و پیشرفت باشد. برای اینکه این روحیه را در جوان ایرانی از بین ببرند، تلاش میکنند با توطئه‌های گوناگون؛ با ترویج فساد، با ترویج فحشاء، با ترویج مواد مخدر، با باندهای هدایت‌شده، جوان ایرانی را منصرف کنند. جوان ایرانی باید بهوش باشد.» ۱۳۸۷/۰۳/۱۴
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت ولادت حضرت علی‌اکبر علیه‌السلام و روز جوان، نماهنگ «جوانان، صاحبان انقلاب» را منتشر میکند.

برچسب‌ها: جوان؛ نشاط جوان؛ آگاهی جوانان؛ جوان مؤمن انقلابی؛

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=49810

 

امشب مدینه ، خبری پیچیده
تو باغ طاها ، ثمری رسیده
رو دست خورشید ، قمری خوابیده
هر کی امشب حاجت داره ، اگه که چشماش می باره
اگه که یاری نداره ، دستاش و بالا بیاره


آخه امشب شب میلاده ، آقامون علی اکبره
همون که خلق و مرامش ، خیلی شبیه پیغمبره
اکبره ، حیدره ، یا که سوره ی کوثره
علی ، علی اکبر


عسل ز شهد ، لب علی خورد
شبیه این گل ، عالم نیاورد
ماه جمالش ، دل از عمو برد
میگه با ایما اشاره ، خورشید با ماه و ستاره

 

باز انگار توی مدینه ، ثانی احمد اومده
بدونید اومد رفیق و ، شاگرد رزم ابالفضل
همونی که هست تو جنت ، شریک بزم ابالفضل
اکبره ، حیدره ، یا که سوره ی کوثره
علی ، علی اکبر

 

پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات »

شمارهٔ ۱۱۵ - کمان قضا

موشکی را به مهر، مادر گفت

که بسی گیر و دار، در ره ماست

سوی انبار، چشم بسته مرو

که نهان، فتنه‌ها به پیش و قفاست

تله و دام و بند بسیار است

دهر بی‌باک و چرخ، بی‌پرواست

تله مانند خانه‌ایست نکو

دام، مانند گلشنی زیباست

ای بسا رهنما که راهزن است

ای بسا رنگ خوش، که جانفرساست

ز آهنین میله، گردکان مربای

که چنین لقمه، خون دل، نه غذاست

هر کجا مسکنی است، کالائی است

هر کجا سفره‌ایست، نان آنجاست

تلهٔ محکمی به پشت در است

گربهٔ فربهی است، میان سراست

آنچنان رو، که غافلت نکُشند

خنجرِ روزگار، خون پالاست

هر نشیمن، نه جای هر شخصی است

هر گذرگه، نه در خورِ هر پاست

اثر خون، چو در رهی بینی

پا در آن ره منه، که راه بلاست

هرگز ایمن مشو، که حملهٔ چرخ

گر ز امروز بگذرد، فرداست

وقت تاراج و دستبرد، شب است

روز، هنگام خواب و نشو و نماست

سر میفراز نزد شبرو دهر

که بسی قامت از جفاش، دوتاست

موشک آزرده گشت و گفت خموش

عقل من، بیشتر ز عقل شماست

خبرم هست ز آفت گردون

تله و دام، دیده‌ام که کجاست

از فراز و نشیب، آگاهم

میشناسم چه راه، راه خطاست

هر کسی جای خویش میداند

پند و اندرز دیگران بی‌جاست

این سخن گفت و شد ز لانه بُرون

نظری تند کرد، بر چپ و راست

دید در تلهٔ نو رنگین

گِردَکانی در آهنی پیداست

هیچ آگه نشد ز بی‌ خِردی

کاندران سهمگین حصار، چِهاست

یا در آن روشنی، چه تاریکی است

یا در آن یکدلی، چه روی و ریاست

بانگ برداشت، کاین نشیمن پاک

چه مبارک مکان روح‌افزاست

تله گفتا، مَاِیست در بیرون

بدرون آی، کاین سراچه تراست

اگرت زاد و توشه نیست، چه غم

زانکه این خانه، پر ز توش و نواست

جای، تا کی کُنی به زیر زمین

رونقِ زندگی ز آب و هواست

اندرین خانه، بین رهزن نیست

هر چه هست، ایمنی و صلح و صفاست

نشنیدم بنّا، چنین محکم

گرچه در دهر، صد هزار بنّاست

جای اَنده، درین مکان شادیست

جای نان، اندرین سرا حلواست

موش پرسید، این کمانک چیست

تله خندید، کاین کمان قضاست

اندر آی و بچشم خویش بین

کاندرین پرده‌ها، چه شعبده‌هاست

موشک از شوق جَست و شد بدرون

تا که او جَست، بانگ در بر خاست

بهر خوردن، چو کرد گردن کج

آهنی رفت و بر گلویش راست

رفت سودی کُند، زیان طلبید

خواست بر تن فزاید، از جان کاست

کودکی کاو ز پند و وعظ گریخت

گر به چاه است، دم مزن که چراست

رسم آزادگان چه می‌داند

تیره‌ بختی که پای بند هوی‌ست

خویش را دردمند آز مکن

که نه هر درد را امّید دواست

عزّت از نفس دون مجو، پروین

کاین سیه رای، گمره و رسواست

 

واقعاً هم فیلترشکن را قانونی اش کنیم، بنده مانده ام دیگر چرا شعر کوته نظر پروین اعتصامی را هم می خواهیم کپی پیست کنیم، سایت گنجور چرا کار نمی کند؟ چرا کتابخانه ی مدرسه فقاهت هم هر وقت دلش می خواهد قطع می شود؟ اینها که الی القاعده نباید فیلتر باشند. حتی چرا اگر بخواهید به رئیس جمهور آمریکا هم ایمیل بزنید یا تماس بگیرید، سایت وایت هاوس هم فیلتر است؟ البته اگر خواستید علاوه بر توئیتر و ایکس و اینستاگرام و ...، این ایمیل هم هست: comments@whitehouse.gov

عرض بنده ی حقیر این است که جای انتقاد ندارد که جناب رئیس جمهور آمریکا، چرا مستقیماً هم می فرمایید صهیونیست هستید و از صهیونیسم هم دفاع می کنید و به آنها بمب می دهید تا بر سر فلسطینیان و نوار غزه و لبنان هم بریزند؟ نباید به هر زبانی شده به او نشان داد که انسانیت را زیر پا گذاشته ای؟ نباید به او گفت که چرا مسلمان نمی شوی که هیچی و بلکه اظهار صهیونیستی هم می کنی و بلا بر سر فلسطینیان مظلوم هم بیشتر می آوری؟ آیا این انسانیت است، بشریت است؟ یا جنایات و نسل کشی محض هم هست؟ به چه جراتی هم داری این کار را می کنی؟ ادعای خدایی هم داری یا آیا پیغمبری؟ یا از ائمه ی کفر هم هستی؟

 

وَإِن نَّکَثُوا أَیْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ ‎﴿التوبة: ١٢﴾‏

وَلَئِنْ أَذَقْنَاهُ رَحْمَةً مِّنَّا مِن بَعْدِ ضَرَّاءَ مَسَّتْهُ لَیَقُولَنَّ هَـٰذَا لِی وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّجِعْتُ إِلَىٰ رَبِّی إِنَّ لِی عِندَهُ لَلْحُسْنَىٰ فَلَنُنَبِّئَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِمَا عَمِلُوا وَلَنُذِیقَنَّهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِیظٍ ‎﴿فصلت: ٥٠﴾‏

 

و واقعاً هم فیشهای زیادی را در سایت خامنه ای دات آی آر در رابطه با ائمه ی کفر و بلکه آمریکا در رابطه با آیه مبارکه 12 سوره توبه هم داریم. کل عالم را هم نمی خواهد؟

وَنَادَىٰ فِرْعَوْنُ فِی قَوْمِهِ قَالَ یَا قَوْمِ أَلَیْسَ لِی مُلْکُ مِصْرَ وَهَـٰذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِی مِن تَحْتِی أَفَلَا تُبْصِرُونَ ‎﴿الزخرف: ٥١﴾‏

 

روح مطهّر نبیّ‌ مکرّم امروز از این رنج بشری آزرده است

خب بعضی از اینها [از جمله] نابرابری، تبعیض، عدم عدالت، وجود طواغیت همیشه در طول تاریخ بوده است، مال امروز نیست منتها امروز برای اِعمال این قدرت طاغوتی از ابزار علم دارد استفاده میشود، از فنّاوری دارد استفاده میشود ؛ یعنی مثلاً فرض کنید که فرعون میگفت «اَلَیسَ لی مُلکُ مِصر»؛(۱) خیلی خب، در محدوده‌ی مصر هر غلطی میخواست میکرد. امروز آمریکا که همان فرعونِ آن روزِ مصر است، به کشور آمریکا اکتفا نمیکند و نمیگوید «الیس لی ملک آمریکا»! [بلکه] بلند میشود می‌آید وارد کشورهای دیگر میشود، جنگ درست میکند، تسلّط پیدا میکند، پایگاه میسازد؛ یعنی وضع این جوری است و کاری که امروز طواغیت با استفاده‌ی از دانش بشری و پیشرفت دانش میکنند، تبعیضی که هست، نابرابری‌ای که هست، جنگ افروزی‌ای که هست، از همیشه بیشتر است. واقعاً «عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم»؛(۲) روح مطهّر نبیّ‌ مکرّم امروز از این رنج بشری آزرده است؛ و مشتاق سعادت بشر است و مشتاق هدایت بشر است و به معنای واقعی کلمه مثل یک پدر مهربان به دنبال این است که بشر خوشبخت بشود، به صراط مستقیم هدایت بشود و به سرانجامی که به نفع او است برسد.

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?sid=9&npt=7&aya=12

 

لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ ‎﴿التوبة: ١٢٨﴾‏

 

مسئله ی وحی الهی و حکمت الهی و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف اینجا است که کجا می خواهی غیر از در خانه ی اینها بروی؟ این تذهبون؟ مسئله ی مهتاب هیولایی و بلکه برنامه لنگلندز ریاضی فیزیکی دوگانی الکتریکی- مغناطیسی هم اینجا است که حالا فرض بفرمایید که یا سهواً یا از روی غلطهای املائی یا حتی گرامری یا حتی غلطهای جدیتری مثل اشتباه در ارقام و اعداد هم متوجه شدیم که سید خاکی باز هم آیا چقدر در مقاله ی آخرش هم اشتباه کرده است. خوب، مسئله این است که مگر غیر از این هم هست که مهتاب هیولایی اتفاقاً جواب ریاضی فیزیکی (ابر)ریسمانی هم آیا تا چه حدودی نیز داده است؟ خوب، حالا این جواب مقاله هم فرض بفرمایید کلاً غلط است، حالا مسئله این است و مطلوب است بیابید جواب درست ابرتقارنی یا ابرریسمانی صحیح مهتاب هیولایی را. و در ضمن آیا از الان تا کی هم این وقت را دارید؟ بالاخره تا روز قیامت هم وقت نداشته باشید، و اما مگر غیر از این هم هست که معاد و روز قیامت هم داریم دیگر. خوب، یک کاری هم بکن دیگر. امام جماعت قبل از نماز جماعت داشت خصوصی با بنده خدایی حرف می زد که یکی از آن ته صف داد زد که یالله دیگر، مردم منتظرند! بنده ی حقیر که دیدم آقای معترض خیلی هم بی ادب است مثل اینکه، رفتم به امام جماعت برای دلجویی گفتم حاج آقا شما محلش نگذارید. ایشان با اعتراض هم فرمودند که باز که دارید به من می گویید، او است که دارد طغیان می کند و یک چیزی باید به او بگویید و .... راست هم می گفت دیگر. حالا مطلوب هم هست که جرم پرتون را هم در این میان مهتابهای هیولایی بیابید و بلکه حتی این مسئله را هم مطرح کنیم که بالاخره آیا جایز است که اصلا مسئله ای بنام هیولای فلسفی هم مطرح شود؟ یعنی حالا سید خاکی هم نباشد، آیا اصل مسئله ی ریسمان هم خودش چقدر بر این اساس پایه گذاری شده است که اصلا نظریه ای ریاضی فیزیکی متقن که بتواند هندسه ی گرانش کوانتومی فیزیک انرژیهای پایین و بالا را هم با هم جمع کند، خود بر حسب هیولای فلسفی باید بنا شود که آیا تا چه مدتی هم برای خمینه هایی و بلکه فضاهای هیلبرتی از ابعاد فضا- زمان های مختلف (ابر)تقارنی (ابر)ریسمانی هم دوام دارند. و لذا فرض هیولای فلسفی هم لازم است یا خیر آنچنان که اساتید فن هم دچار مشکلات و خطاها و غلطها می شوند و فقط استاد سید خاکی هم نیست؟ و اما آیا مسئله فقط همینجا هم خاتمه می یابد که مسئله فقط منحصر است به قلوب زمینی و نه آسمانی آنچنان که داریم بطنها و دهلیزهای قلوب زمینی و آسمانی را بر حسب انواع چرخشها و اسپینهای ابرتقارنها و ابرریسمانهایی نیز بررسی هم می کنیم که از حالات خلاء ایالات متحده استکان نلبکیهای توپولوژیک هم نتیجه می شوند؟ و لذا چقدر از مسئله جرم پرتون هم ناشی از کوارکها و گلوئنها است در رابطه آیا با اینکه ما داریم نیروی ضعیف یا قوی یا الکترومغناطیسم و بلکه گرانش را هم در نظریه هایی از وحدت نیروها بررسی می کنیم؟ آیا ذره ی هیگز را هم درست جرمش را علاوه بر جرمهای الکترون و میون و تائون و نیترینوها و دیگر مزونها و هادرونها و باریونها هم دریافته ایم؟ یا یحتمل هم قبل از اینکه جرم خود شاگرد و دانشجو و طلبه نیز بیش از حد در راستای طیفهای ماورای بنفش و مادون قرمز نوسانات هم کنند و بلکه نسلهای آینده هم از آنها آیا چقدر بهره مند شده یا خیر؛ بالاخره مسئله را حلش می کنیم دیگر اگر دیگران این کار را برای ما نکنند. البته یک مقام یقینی وحیانی هم اینجا داریم که بر حسب مقام خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست. و همین هم هست که یحتمل اشکال هم شود که فرقی ندارد که حالا کت شلواری یا معمم هم هستید که می خواهید از جمله هم مسئله مهتاب هیولایی را هر جوری که می توانید نیز حلش کنید. البته اینجا بعضی هم یحتمل اشکال کنند که باید حسابان اینستنتانهایتان هم قوی باشد اگر می خواهید وارد حیطه ی مهتاب هیولایی ابرتقارنی و گاتی وحدت نیروها و ... هم شوید. مثلاً وقتی سعی بفرمایید 8 مقالات ویتن حاوی رویه های ک3 ریسمانی و نظریه ی ام را هم مشاهده بفرمایید، یحتمل بهتر هم هست مقالات جدیدتر ک3 و گروموف-ویتن را هم مشاهده بفرمایید. یک مسئله ای که باقی می ماند این است که یحتمل بعضی اشکال کنند که شما که نمی توانید به زور هم که شده بجای یک دکترای افتخاری هم حتی یک عمامه ای بر سر ادوارد ویتن بگذارید و بلکه بفرمایید او را هم می توان وارد مجلس خبرگان دوگانی نیز بفرمایید. ولی تنزل مسئله دوگانی به ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم این بحثها را دارد هر چند که در حدود هیولاهای فلسفی نیز یحتمل هم داریم درجا می زنیم! خود ویتن از این کارها نمی کند؟! و لذا ما کجا و اجتهاد کجا از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و حضرات آیات عظام و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف. مثل این است که شما یک مرتبه یک شایعات کذبی را هم می شنوید و لذا می فرمایید اتفاقاً در آینده من هم با دامادم سعی خواهیم کرد خیلی هم بنشینیم یک چای دبشی در استکان نلبیکهای توپولوژیک درست و حسابی هم بنوشیم و ... بابا بقول قدیمیها، مواظب باش همینجوری که داری می روی، پایت گیر نکند به سنگ ظرف شیرت هم بیافتد بشکند و رشته ی افکارت هم که داشتی در عرش اعلی هم کجاها سیر می کردی اینجوریها پاره شود و بلکه می فرمایند من آقا سن آقا اینکلری کیم ساقا! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه

فَأَلْقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعْبَانٌ مُّبِینٌ ‎﴿الأعراف: ١٠٧﴾‏

فَأَلْقَىٰ عَصَاهُ فَإِذَا هِیَ ثُعْبَانٌ مُّبِینٌ ‎﴿الشعراء: ٣٢﴾‏

 

بنده ی حقیر در چند دقیقه یک مسئله ای را راجع به انتخابات مجلس خبرگان رهبری را مطرح کنم. و آن اینکه می خواهیم ثابت کنیم که آیا می توان یک مجلس خبرگان رهبری دوگانی برای مجلس خبرگان رهبری کنونی هم متصور شد که فرض بفرمایید حالا اگر یک عضو غیر معمم و باصطلاح کت شلواری هم دارد، در مجلس خبرگان رهبری دوگان هم ما فقط یک عضو معمم داشته و بقیه هم دانشگاهی هستند! و چرا؟ برای اینکه یحتمل هم شاگرد و داتنشجو و طلبه ای که از حالات خلاء سعی هم دارد که به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه صعود کرده و به اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام المستضعفین جهان امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد، اجتهادش را هم علاوه بر دکترا و فوق دکترا و استاد تمامی اش را هم کسب کرده باشد ولی با این حال معمم هم نشده است. البته بر عکس این مسئله را هم آیا سراغ دارید ک مثلاً روانپزشک معممی هم سراغ دارید که علاوه بر کار روانپزشکی خود فرض بفرمایید امام جماعت مسجدی هم باشد؟ این یک امر مطلوبی هم نیست همانطوری که حضرت رسول را حضرت امیر المومنین هم می فرمایند که طبیبی دوار نیز تشریف داشته اند؟! و لذا در مجلس خبرگان رهبری دوگان، آیا اعضای بین المللی از دانشگاه های مختلف جهان نیز می توانند شرکت کنند یا خیر آنچنان که در نهایت آیا غیر از این هم هست که این مجلس عظیم الشان باید امام المستضعفین جهان را هم به عنوان رهبر مستضعفین جهان نیز انتخاب بفرمایند که با استکبار جهانی هم وارد جنگ شده و عصای موسوی اش را هم بیاندازد و تبدیل به اژدهایی هیولایی هم شده و همه ی مارهای جادوگران فرعونی را هم بلعیده و فرعونیان استکبار جهانی را هم شکست دهد؟

حالا ما کاری هم نداریم، ولی این مقالات ی ذیل سید محمد فتاح خاکی یا سید خاکی هم با 53 مقالات مرجع ریز و درشت هم در باب مهتاب هیولایی بنظر مسئله ی جالبی می رسد که در مورد مسئله ی حرکت از سوی هیولای فلسفی به سمت هیولای ریاضی در مهتاب هیولایی مهم است. نویسنده به ظاهر هم خیلی مطلع بنظر می رسد که از ریز مسائل مربوطه هم آیا چقدر اطلاع هم دارد، ولی حتی خودش هم دو مقاله ی قبلی اش را از آرشیو کرنل برداشته و بقول معروف بعلت غلطهایی هم کنسل کرده است. نکته ی جالب دیگر این است که سید خاکی می گوید در آلمان هم هست، ولی آیا اصلا در ریاضی فیزیک هم تخصصی دارد یا خیر و بلکه آن سید محمد فتاحی خاکی در دانشگاه مونیخ که گویا رشته اش هم ترافیک هوایی است هم همین شخص است یا غیر از او است؟ آن وقت شما می فرمایید که چرا بی خودی از طرق حتی شده هوش مصنوعی هم وارد دفتر خود در کارخانه ی هواپیماسازی هواپیماهای مسافرتی می شوی و از خودت انواع مسائل علمی و بلکه شبه علمی هم صادر می کنی؟ بنده ی حقیر که گاهی حیران می شوم که اصلا مسئله ی اژدهاها و بلکه مهتاب هیولایی ریاضی فیزیکی هم حتی از چه قرار است؟ این بنده ی خدا که لااقل خودش توانسته است غلط خودش را بیابد و مقاله اش را از آرشیو دانشگاه کرنل بردارد و .... و لذا مطلوب است فرمهای تنزل یافته ی قابل قبولی از مسئله ی خودمان در مورد مجلس خبرگان رهبری دوگان که از آن طرق هم بتوان حتی به گوشه ای از مکارم اخلاق امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم پی برد همینطوری که اخبار غزه را هم دنبال می کنیم و بلکه سعی در مطالعه ی بیشتر کتاب کلمة الغرّاء فی فضیلة الزهرا و عقیلة الوحی عبدالحسین شرف الدین علاوه بر این شعر از نفس المهموم ص 284- 285 هم داریم:

و قد مدحه الشعراء، و روی عن أبی عبیدة و خلف الأحمر [5] أن هذه الأبیات قیلت فی علی بن الحسین الأکبر المقتول بکربلاء قدس اللّه روحه:

لم تر عین نظرت مثله‌ * * * من محتف یمشی و لا ناعل‌

یغلی بنی اللحم حتى إذا * * * أنضج لم یغل على الأکل‌

کان إذا شبت له ناره‌ * * * یوقدها بالشرف الکامل‌ [6]

کیما یراها بائس مرمل‌ * * * أو فرد حی لیس بالأهل‌

أعنی ابن لیلى ذا السدى و الندى‌ * * * أعنی ابن بنت الحسب الفاضل‌

لا یؤثر الدنیا على دینه‌ * * * و لا یبیع الحق بالباطل‌

http://lib.eshia.ir/86936/1/285

 

مقالات سید محمد فتاحی خاکی:

https://arxiv.org/abs/2309.09762

https://arxiv.org/abs/2302.08029

https://arxiv.org/abs/2108.05981

بنده ی حقیر رفتم نماز، دیر شد! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه

وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُولَـٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ‎﴿الحشر: ١٩﴾‏

با سلام،
البته یاد گیری زبانهای غیر مادری نیز مشکلات خودش را هم دارد! دیروز بنده ی حقیر داشتم سعی می کردم آیه ی 19 سوره حشر را جستجو می کنم، هی می زدم "نسی" بجای اینکه مثلاً بزنم "نسوا" یا "انساهم"! یحتمل دلیلش این است که بطور شنیداری "نسی" و "نسوا" خیلی با هم فرقی ندارند، ولی یقیناً از لحاظ صرف و نحو و لغوی مسئله خیلی هم با هم فرقها دارند. گویا یک کتابی هم هست که این مسائل صرف و نحوی قرآنی را هم خوب بحث می کند، کلمة الله العلیا، حضرت آیت الله محمد رضا قبادی آدینه وند (لرستانی). و این را در کتابخانه ای-شیعه هم که نمی یابید ولی مثل اینکه در کتابخانه نور یافت می شود که البته یحتمل باید عضوش هم شد و .... بنده ی حقیر نمی دانم چرا یک بخل عجیبی هم هست در کتابخانه ها و آموزشهای اینترنتی با اینکه حتی کپی رایت هم ما در ایران نداریم و مثلاً کتاب فیزیک سیاه چاله های استاد شیخ جباری را هم می توان مفت و مُسَلّم هم دانلود کرد؛ شاید دلیلش هم همین است که چیزی که خیلی هم ارزشمند است یک مرتبه قیمتش قاچاقی یا حتی قانونی هم تنزل کرده است به صفر! ولی بنده ی حقیر می خواستم این را هم بگویم که اتفاقاً یک مقداری هم رفتم سر کاس یک استاد آلمانی هم برای درس نظریه میدانهای همدیسی که یکی دو جلسه با استاد شیخ جباری هم برداشتم اینترنتی نشستم. ولی همین را هم مکتبخونه ارائه نمی دهد و حالا یحتمل آپاراتی هم قابل دسترس نباشد آنطور که بنده سریع هم این را سعی کردم بفارسی جستجو کنم. نکته ای که راجع به درسهای یوتیوبی هست این است که هر چند که خوب است ولی فیلترشکن هم می خواهد و لذا یک جورهایی گیر هم دارد و بلکه یک جورهای دیگری هم غیر قابل دسترس هست و .... این است که یحتمل یادگیری ماشینی را هم گاهی که ظاهراً خیلی هم ساده بنظر برسد را تقریباً می بینید که غیر ممکن هم شده است!  البته گاهی اوقات شما بخواهید به سایت ارکانی حامد هم در دانشگاه پرینستون سر بزنید نیز یک مرتبه غیر قابل دسترس می شود و همین است که هر چیزی کانه یک حالت بگیر و نگیری الکی برای خودش دارد! و این است که متوجه هم نمی شوید آیا مسئله از نوع خانلار خانی و بیرلربیی است یا واقعاً هم مسئله چیست و ...؟ حتی گاهی می خواهید به اینترنت هم وصل شوید، کار بالا می گیرد و گیر پیدا می کند. آنوقت می فرمایند یدیعوت آهارانوت چرا گفته است که مقاومت اسلامی اصلا شعارش از روی کل یوم عاشورا کل ارض کربلا هم هست. بابا اینها- یعنی همین حضرات فیزیکدانهای هسته ای هم- اصلا انرژی هسته ای را هم از روی امام حسین و اهل بیتش علیهم السلام هم یاد گرفته اند دیگر، و با اینکه صدایش را هم در نمی آورند؛ غیر از این است، بفرمایید غیر از این است. سلام برسانید. خیلی چارکیم!

إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُم بِهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ سَمِیعًا بَصِیرًا ‎﴿النساء: ٥٨﴾‏

وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ ‎﴿البقرة: ١٢٤﴾‏

 

الحکمة 296 الإجتناب من العدوان )

وَقَالَ(علیه السلام) ، لرجل رآه یسعى على عدوٍّ له، بما فیه إضرار بنفسه : إِنَّمَا أَنْتَ کَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِیَقْتُلَ رِدْفَهُ.

نهج البلاغه سید رضی ترجمه مرحوم محمد دشتی، ص 363

http://lib.eshia.ir/26580/1/363

 

۲۸۸وَ قَالَ علیه السلام لِرَجُلٍ رَآهُ یَسْعَى عَلَى عَدُوٍّ لَهُ بِمَا فِیهِ إِضْرَارٌ بِنَفْسِهِ إِنَّمَا أَنْتَ کَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِیَقْتُلَ رِدْفَهُ.

288 - امام علیه السّلام به مردى که دید او را براى زیان رساندن به دشمنش در کارى مى‌کوشد که بخود زیان مى‌رساند (در نکوهش زیان رساندن) فرمود

(1) تو مانند کسى هستى که بخود نیزه فرو میکند تا بکشد کسیرا که پس پشت او سوار است (به سینه خودش نیزه مى‌زند تا از پشتش بیرون آمده به سینه سوار عقب برسد و او را بکشد، و چنین کسى که براى دیگرى بدى اندیشه که در اوّل زیان آن به خودش برسد یا بسیار خبیث و ناپاک است و یا بى‌خرد و نادان).

نهج البلاغه ترجمه مرحوم علی نقی فیض الاسلام اصفهانی

http://lib.eshia.ir/11479/6/1229

 

 

۱۴۰۲/۱۱/۲۹

بیانات حضرت رهبری و ولی فقیه مد ظله العالی در دیدار مردم آذربایجان شرقی

وظیفه‌ی نخبگان  این است که خلأها را شناسایی کنند، منافذ خطر را شناسایی کنند، راه‌های رفع خلأ را و بستن منافذ خطر را جستجو کنند، بررسی کنند و به دولتها کمک فکری کنند، به مجلسهای شورای اسلامی کمک فکری کنند، به مسئولین کمک فکری کنند؛ نخبگان وظیفه دارند. در یک جامعه‌ی زنده و بانشاط، نخبه‌ی ملّت احساس وظیفه میکند، وظیفه‌اش هم اینها است.
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55279#_ftnref7

 

 

۱۴۰۲/۱۱/۲۹

روایت اول | قیام ۲۹ بهمن تبریز، شتاب‌دهنده انقلاب بود

در سالروز قیام تاریخی مردم تبریز در ۲۹ بهمن سال ۱۳۵۶، صبح امروز (یکشنبه) جمعی از مردم آذربایجان شرقی با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
رسانه KHAMENEI.IR در حاشیه این دیدار گفت‌وگویی با امیر خلبان رضا یوسفی، فرمانده پایگاه دوم شکاری تبریز داشته است.
 امیر خلبان رضا یوسفی:
 قیام بزرگ و عظیم مردم تبریز در ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ نیز مانند حرکت ۱۹ بهمن نیروهوایی شتاب‌دهنده انقلاب بود؛ حرکتی با مفهوم آزادی‌خواهی و کمک به مستضعفین.
مردم تبریز در آن روز به نام و یاد شهدای قم چهلم گرفتند و این باعث شد که شعارها و صدای انقلاب بیشتر در گوش مردم و جامعه بپیچد و پیروزی انقلاب نزدیکتر بشود.
پایگاه دوم شکاری تبریز در زمان دفاع مقدس تقریبا ۱۱ هزار سورتی پرواز انجام داد و از آن روز به بعد نیز در فعالیتهای مردم‌یاری و غیرمترقبه مثل زلزله و سیل که در منطقه اتفاق افتاد حضور فعال داشته است.
در خصوص انتخابات، ما مثل همیشه تلاش میکنیم تا مردم بتوانند در آرامش و امنیت در انتخابات مشارکت حدأکثری داشته باشند و قدرت جامعه را نشان بدهند.
رسانه‌ی KHAMENEI.IR، در حاشیه دیدارهای رهبر انقلاب، در گفتگو با کارشناسان و مدعوین دیدار در قالب بسته تصویری #روایت_اول به تبیین و تحلیل بیانات رهبر انقلاب میپردازد.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=55286

 

یک نکته ای که در مورد نظم نوین جهانی امام زمانی نهفته است اینجا است که محاسبات هندسی آنتروپی این نظمها را شما معمولاً و بلکه یقیناً دارید در نظریه هایی هم بررسی می کنید که خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم در آنها علی الاصول در ظاهر هم که شده غایب است هر چند که ما خیلی هم اینجا نمی خواهیم وارد مسائل ظاهری و باطنی غیبت کبری حضرت ولی عصر عجل الله فرجه الشریف هم شویم. ولی از طرفی هم وقتی شاگرد و دانشجو و طلبه دارد از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و حضرات آیات عظام و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز میل می کند، باید هم توجه داشته باشد که در غیبت همینطوری که بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه پیش می رویم هم در حال وقوع چه اتفاقاتی هم هستیم. فرض بفرمایید که با یک مسئله ی هوش مصنوعی هم طرفیم که به باخ یک قطعه ای از موسیقی هم داده اند و فرموده اند که این را تبدیلش کن به یک قطعه ی شاهانه و اما خود باخ هم آیا چقدر از شاه این قطعه را کسب کرده باشد و بلکه آیا خود باخ هم هست که می خواهد این قطعه را بنوازد و تنظیم هم کند؟! یک وقت دیدید بجای اینکه قطعه را نوازنده به شاه هم تقدیم کند، تقدیمش کرد به وکیلی یا وزیری دیگر یا حتی تقدیمش هم کرد به عطار نیشابوری یا حکیم سنایی یا مولانا جلال الدین بلخی رومی. خوب، این را چرا تقدیمش هم نمی کند به امام زمان عجل الله فرجه الشریف؟ نکته اینجا یحتمل این هم هست که در گیر و دار مسائل هوش مصنوعی هم اصل مطلب نیز آیا چقدر درک شود.

یحتمل در الغدیر علامه امینی یا احقاق الحق و ازهاق الباطل قاضی شوشتری و حضرت آیت الله العظمی مرعشی نجفی یا عبقات الانوار آیت الله میرسید حامد حسین کنتوری هندی یا حتی در انسان 250 ساله حضرت آیت الله العظمی خامنه ای ولی فقیه مد ظله العالی نیز همه و همه در جهت امیر المومنین علی ابن ابیطالب و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم دارد استدلال می شود. و اما آیا چقدر هم داریم بر حسب خود احادیث اهل سنت نیز استدلال می کنیم و چقدر هم مسائل جانبی رخ می دهند و آیا حضور خود ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برای ما چقدر می تواند مشهود باشد همینطوری که استدلال می شود که راه راست و درست این است و آن دیگری هم نیست و .... و الا که بطنها و دهلیزهای قلوب مومنین هم مملو باید باشد از یاد خدا و مودت پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف. بنده ی حقیر رفتم برسم به نماز جماعت. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُولَـٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ‎﴿الحشر: ١٩﴾‏

 

 

۱۴۰۲/۱۱/۲۹

بیانات مقام معظم رهبری مد ظله العالی  در دیدار مردم آذربایجان شرقی

شما میگویید «آقا مهدی باکری»؛ باکری چه کار کرد؟ امثال باکری‌ ــ که یک جوان بیست‌وچندساله هم بود ــ و بقیّه‌ی بزرگانی که در این راه بودند، امروز فقط اسمشان آورده میشود، [در حالی که] جزئیّات کارشان، آن تلاش، آن مجاهدت، آن گذشت از همه چیز، آن تدبیر، آن فکر، آن قوّت باید در ذهن ما جایگزین بشود، جاگیر بشود و بشناسیم؛ وظایفی هست که باید بشناسیم و این وظایف را باید دنبال کنیم؛ امروز عرض من این است. من دو وظیفه‌‌ی کلّی را مطرح میکنم که از هر کدام از این دو وظیفه، ده‌ها وظیفه ناشی میشود. دو وظیفه‌ی کلّی برای همه‌ی ملّت ایران، برای من و شما، بخصوص شما جوانها وجود دارد؛ این دو وظیفه چیست؟ یکی وظیفه‌ی «نگاه به خود»، یکی وظیفه‌ی «نگاه به دشمن»؛ دو وظیفه است. حالا توضیح میدهم که وظیفه‌ی «نگاه به خود» یعنی چه.

«نگاه به خود» یعنی سنجش خود، ارزیابی خود؛ ببینیم چه‌کاره هستیم، وزنمان چقدر است، خودمان را فراموش نکنیم. خدای متعال در قرآن میفرماید که «نَسُوا اللَهَ فَاَنساهُم اَنفُسَهُم»؛(۴) خدا را از یاد بردند، خدا مجازاتشان کرد؛ مجازات چه بود؟ این بود که خودشان را از یاد خودشان برد. اینکه ما ندانیم و نتوانیم خودمان را درست ارزیابی کنیم و بسنجیم، خیلی بلای بزرگی است؛ مثل مریضی که دچار یک بیماری هولناک و منجر به هلاکت است، خودش هم خبر ندارد، خودش مطّلع نیست؛ خب سرنوشت این معلوم است دیگر. اگر چنانچه بخواهد نجات پیدا کند، باید بفهمد چه بیماری‌ای دارد، تا بتواند درمان کند خودش را. این یک. دوّم [هم اینکه] فقط شناختن عیبها نیست، شناختن نقطه‌‌قوّت‌ها هم هست. من حالا یک فهرست کوتاهی به شما برادران و خواهران عزیز عرض میکنم. اگر چنانچه ما به خودمان ــ «خودمان» یعنی به انقلابمان، به نظاممان، به رفتارمان، به هویّتمان ــ یک نگاه دقیق بیندازیم، [می‌بینیم] یک مقدار نقاط قوّت وجود دارد، کامیابی‌هایی وجود دارد. انقلاب هدف داشت، با اهداف مهمّی به میدان آمد که به بعضی از این هدفها رسیده‌ایم، دست پیدا کرده‌ایم و مهم هم هست، به بعضی هم نرسیده‌ایم؛ یک جاهایی نقطه‌ی قوّت داریم، یک جاهایی نقطه‌ی ضعف داریم. نقطه‌قوّت‌ها را باید تقویت کنیم، حفظ کنیم، قدر بدانیم، نقطه‌ضعف‌ها را باید ترمیم کنیم. چرا میگوییم «نقطه‌قوّت‌ها را باید قدر دانست»؟ برای خاطر اینکه یک سیاستی وجود دارد که شما نقطه‌ی قوّت خودتان را فراموش کنید، ندانید که این توانایی را دارید؛ این هم یک سیاست خصمانه‌ای است که وجود دارد، لذا باید نقطه‌قوّت‌ها را شناخت.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55279#_ftnref4

 

یک وقت هست که یک بنده خدایی آنچنان هم آلزهایمر و مرض فراموشی گرفته است که نه تنها یادش می رود داشت چه کار می کرد یا می خواست چه کند و لذا باید هم چه کار کند؛ و بلکه اصلا آنقدر هم فراموشی اش پیشروی کرده است و حتی عارضه اش یحتمل تبدیل به دیمنسیا و زوال عقلیش هم شده است که وقتی از او می پرسند که اینی که داری در آینه نگاه می کنی کیست؟ یادش هم می رود که دارد خودش را نیز می نگرد. ولی یک وقت هست که بیمار یک مریضی روحی دارد مثل جنون جوانی یا شیزوفرنی یا حتی افسردگی که این هم یک جورهایی خودش را فراموش کرده است، ولی یحتمل قادر هم شود با دوا و درمان که دوباره سلامت روح و روان و جسم و تنش را یک حورهایی دریابد.

از جمله مشکلات آنهایی که خدا را فراموش کنند، این هم می تواند باشد که مریض روحی یحتمل بطور ادواری هم بیافتد توی مریضی اش و آنگاه درمانگر هم مجبور باشد که مرضش را تشخیص داده و راه درمانش هم ان شاء الله بیابد. و اما مسئله اینجا هم هست که درمانگری در جامعه ای که خودشان نیز خدا را فراموش کرده اند، آیا چطور هم قرار است که بیمارش را درمان نیز کند. این است که آیا چقدر هم جامعه تبدیل شود به یک حالت کژدار مریضی را تحمل کردن. مسئله اینجا این است که جامعه ای که از جمله هم به فسق و فرعونیت بیافتد، هر چقدر هم مایل باشد که خدا و رسولش پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را دریابد؛ آیا خودشان را فراموش نکرده اند و بلکه آیا می توانند هم وجود مبارک امام زمان عجل الله فرجه الشریف را در میان خودشان دریابند؟ آیا مریضی که خودش را فراموش کرده است دیگر امام زمانش را می تواند درک کند؟ مریضی که بخاطر فراموشی و جنونش نماز هم دیگر بر او واجب نیست، امام جماعت و امام جمعه و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز می خواهد؟ ولی این مشکل را صد چندان هم می کند که همان دور و بریهای مریض و یحتمل حتی درمانگرش هم نه امام جماعت و نه امام جمعه و حتی نه رسول الله و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را بشناسند و بلکه خدا را هم فراموش کرده باشند. اینها دیگر نمی توانند تشخیص هم دهند که مریض چه مشکلی پیدا کرده است و بلکه آنرا نسبتش هم دهند به ژنتیک و مشکلات روحی روانی خانوادگی و محیطهای ناهنجار تشدید کننده و حتی انواع شتابدهنده های بیماریهای روانی و .... و اما راه درمان را هم دیگر نمی توانند بیابند.

مثل این است که بخواهید مستکبری را که به استکبارش معتاد هم شده است را نجات دهید و به او نشان هم دهید که به مستضعفین کمک کردن هم خیلی خوب است و بلکه امام المستضعفین را هم باید دریافت. استکبار فرعونی و شاهنشاهی او است که او را از دستگیری مستمندان و مسکینها و یتیمان و در راه مانده ها باز می دارد و امام مستضعفین و خلیفة الله را نمی تواند دریابد و خود را هم همه کاره ی عالم می بیند. این است که وقتی همین مستضعفین به سلاح دفاع از خود مجهز می شوند، دیگر برای استکبار جهانی قابل تحمل هم نیست چرا که باورش هم نمی شود که استکبارش را کسی بتواند زیر سوال هم ببرد و چه رسد به اینکه مستضعفین هم بتوانند این کار را کنند. این است که مریض و بیمار مات و مبهوت روحی روانی را هم می پسندد که توی هر چقدر فراموشی اش هم شده گیر کند. مشکل استکبار جهانی اینجا است که مسئله ی فراموشی خودش را نمی تواند دریابد که چطور هم شده است که از فراموش کردن خدا هم رسیده است به فراموشی خودشان.

و لذا مسئله اینجا است که وقتی در آیات ذیل دقت هم کنیم:

وَآخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ ۚ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ‎﴿الجمعة: ٣﴾

ثُمَّ بَعَثْنَاکُم مِّن بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿البقرة: ٥٦﴾‏

یحتمل متوجه هم شویم که وقتی فاسق کافری همه ی پیامبران و بلکه امام حسین علیه السلام را هم در کربلا کشت و شهید کرد، آیا خود او دوباره بعد از مرگ باز نمی گردد؟ و اگر دوباره هم بازگشت، آیا دوباره هم شکر خدا را خواهد کرد؟ یعنی تا یک جاهایی هم آیا مریض روحی را بتوان درمانش کرد، ولی آیا وقتی از حدی هم گذشت که درمان اثری داشته باشد و بلکه مریض به زوال عقلی هم افتاده باشد. آیا دیگر درمان او هم فایده می کند؟ وقتی می دانی که امام حسین علیه السلام هم امام تو است و بلکه گوشه ی چادر حضرت فاطمه زهرا صلوات الله و سلامه علیها را هم امام زمان عجل الله فرجه الشریف سفت سفت گرفته است و شاهد است که داری در غزه و فلسطین هم چه می کنی؟ آیا علناً هم بر شدت جنایات صهیونیستی استکباریت هم می افزایی؟ خدا لعنت ات کند! یک کاری هم کرده ای که دیگر اگر کسی بخواهد اسم ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ابرریسمانی بطن و دهلیزهای قلوب زمینی و آسمانی را هم بیاورد، همه او را هو کنند و بگویند که خدا لعنت کند هر چه ایالات متحده است را در این عالم! حالا هر چه بگو بابا ایالات متحده آمریکا که نگفتیم. بفرمایند همان ایالات متحده اش را هم نمی خواهیم حالا هر ایالات متحده ای که می خواهد باشد! همین شماها هم هستید که مدالهای مسابقات شنای المپیک را هم خراب کرده اید و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسشتهدین بین یدیه

إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَىٰ أَهْلِهَا وَإِذَا حَکَمْتُم بَیْنَ النَّاسِ أَن تَحْکُمُوا بِالْعَدْلِ إِنَّ اللَّهَ نِعِمَّا یَعِظُکُم بِهِ إِنَّ اللَّهَ کَانَ سَمِیعًا بَصِیرًا ‎﴿النساء: ٥٨﴾‏

وَآخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ ۚ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ‎﴿الجمعة: ٣﴾

ثُمَّ عَفَوْنَا عَنکُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِکَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿البقرة: ٥٢﴾‏

ثُمَّ بَعَثْنَاکُم مِّن بَعْدِ مَوْتِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿البقرة: ٥٦﴾‏

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَن کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿البقرة: ١٨٥﴾‏

وَلَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿آل عمران: ١٢٣﴾‏

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَى الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَى الْکَعْبَیْنِ وَإِن کُنتُمْ جُنُبًا فَاطَّهَّرُوا وَإِن کُنتُم مَّرْضَىٰ أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ أَوْ جَاءَ أَحَدٌ مِّنکُم مِّنَ الْغَائِطِ أَوْ لَامَسْتُمُ النِّسَاءَ فَلَمْ تَجِدُوا مَاءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیدًا طَیِّبًا فَامْسَحُوا بِوُجُوهِکُمْ وَأَیْدِیکُم مِّنْهُ مَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْکُم مِّنْ حَرَجٍ وَلَـٰکِن یُرِیدُ لِیُطَهِّرَکُمْ وَلِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿المائدة: ٦﴾‏

لَا یُؤَاخِذُکُمُ اللَّهُ بِاللَّغْوِ فِی أَیْمَانِکُمْ وَلَـٰکِن یُؤَاخِذُکُم بِمَا عَقَّدتُّمُ الْأَیْمَانَ فَکَفَّارَتُهُ إِطْعَامُ عَشَرَةِ مَسَاکِینَ مِنْ أَوْسَطِ مَا تُطْعِمُونَ أَهْلِیکُمْ أَوْ کِسْوَتُهُمْ أَوْ تَحْرِیرُ رَقَبَةٍ فَمَن لَّمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ ذَٰلِکَ کَفَّارَةُ أَیْمَانِکُمْ إِذَا حَلَفْتُمْ وَاحْفَظُوا أَیْمَانَکُمْ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿المائدة: ٨٩﴾‏

وَاذْکُرُوا إِذْ أَنتُمْ قَلِیلٌ مُّسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْضِ تَخَافُونَ أَن یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ فَآوَاکُمْ وَأَیَّدَکُم بِنَصْرِهِ وَرَزَقَکُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿الأنفال: ٢٦﴾‏

وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿النحل: ١٤﴾‏

وَاللَّهُ أَخْرَجَکُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَیْئًا وَجَعَلَ لَکُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿النحل: ٧٨﴾‏

وَالْبُدْنَ جَعَلْنَاهَا لَکُم مِّن شَعَائِرِ اللَّهِ لَکُمْ فِیهَا خَیْرٌ فَاذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهَا صَوَافَّ فَإِذَا وَجَبَتْ جُنُوبُهَا فَکُلُوا مِنْهَا وَأَطْعِمُوا الْقَانِعَ وَالْمُعْتَرَّ کَذَٰلِکَ سَخَّرْنَاهَا لَکُمْ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿الحج: ٣٦﴾‏

وَمِن رَّحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْکُنُوا فِیهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿القصص: ٧٣﴾‏

وَمِنْ آیَاتِهِ أَن یُرْسِلَ الرِّیَاحَ مُبَشِّرَاتٍ وَلِیُذِیقَکُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَلِتَجْرِیَ الْفُلْکُ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿الروم: ٤٦﴾‏

وَمَا یَسْتَوِی الْبَحْرَانِ هَـٰذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَـٰذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِن کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ فِیهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿فاطر: ١٢﴾‏

اللَّهُ الَّذِی سَخَّرَ لَکُمُ الْبَحْرَ لِتَجْرِیَ الْفُلْکُ فِیهِ بِأَمْرِهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿الجاثیة: ١٢﴾‏

 

(وَ آخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ) 

واو اول آیه، کلمه آخرین را عطف مى‌کند بر امیین و ضمیر منهم به امیین برمى‌گردد، و حرف من در آن براى تبعیض است. مى‌فرماید: خداى تعالى مبعوث کرد در میان مردم امى و مردمى دیگر که هنوز به آنان ملحق نشده‌اند، و او عزیز است، یعنى غالبى است که هرگز در اراده‌اش مغلوب نمى‌شود. و حکیم است، یعنى هیچ وقت کار لغو و گزاف نمى‌کند.

 

یک وجهی از وآخرین منهم یحتمل هست که برگردد به ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ابرریسمانی ربع و نیم و تمام اسپینی بطن و دهلیز قلوب زمینی و آسمانی که امانات را خوب هم به صاحبانشان می دهند. و لذا مسئله این هم هست که می فرماید

قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُم مِّنْ إِمْلَاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَٰلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ‎﴿الأنعام: ١٥١﴾‏

وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُمْ خَشْیَةَ إِمْلَاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُهُمْ وَإِیَّاکُمْ إِنَّ قَتْلَهُمْ کَانَ خِطْئًا کَبِیرًا ‎﴿الإسراء: ٣١﴾‏

یعنی چه؟ یحتمل بعضی اشکال هم می فرمایند که یعنی حالا برای اینکه همه وهمه ی دختر خانمها هم در اقسام شنا مدال طلای المپیک هم بیاورند، دیگر بابا جان من بچه هایتان را که نباید بکشید یا قربانی هم کنید چرا که مثلاً فرضاً ما حتی بهترین شناگرها را هم تربیت کنیم؛ باز هم آیا با این وضع حجابها در شنای المپیک، این بنده خداها می توانند در مسابقات هم شرکت کنند؟ خوب، پس مسئله چیست؟ آیا بهتر است که شنا را هم همه و همه ی دختر خانمها فراموش کنند و فهرمانیهای شنا را هم اصلا حاشا کنیم و ...؟ نکته اینجا این است که هوش مصنوعی یک چیز است، ولی این هم که مثلاً مریم میرزاخانی هم برود هاروارد و بعد استاد استانفورد شده و مقالات فراوانی هم در مورد کارهایش بیرون بیایند. این یک چیز دیگری را هم می طلبد. مثل این است که بفرمایید خانم مرضیه حدیدچی دباغ هم چطور شدند فرمانده سپاه همدان؟! مسئله اینجا همین است که شما هر چقدر هم سعی کنید که کتابی مثل کتاب کلمة الغرّاء فی التفضیل الزهراء و عقیلة الوحی؛ باز هم یحتمل سر قضایا را در اینکه معنای این حرف هم چیست که می فرمایند:

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک.

یک تفصیلی در اسرار هیولایی فلسفی هست که وقتی در انباشتی از مسائلی از قبیل ریاضی فیزیک  حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی واقع می شود و آنگاه قرار هم هست که از آنها به اسرار حکمت الهی هم دست یابیم؛ یحتمل بعضی اشکال هم کنند که بهتر است مسئله را اصلا کلاً فراموشش هم کنیم! و چرا که یک هیولای حتی بی شاخ و دمی را هم نتیجه می دهد غیر از هیولای فلسفی و بلکه هیولای مانستری. البته اینجا یک چیزی را هم که خیلی می فرمایند که غیبت نفرمایید، و یقیناً هم غیبت نفرمایید. مسئله اش این هم هست که باعث می شود که در تجرید الکلام مورد بحث به نتایج دلخواه هم نتوانیم برسیم و بلکه حتی نزدیک هم نمی توانیم به اصل مطلب شویم. یعنی آنجایی که بحث از یک خواصی است که از عامه هم یحتمل نتیجه می شوند، آنگاه نه خواص آن خواص یحتمل هستند و نه عامه هم آن عامه ای است که بدنبالش می گشتیم و .... و حالا اگر نظریه ای را هم می خواستیم عمومیت بخشیم که مثلاً از نسبیت خاص به عام هم برسیم و بلکه خیلی هم وارد انواع نظریه های گرانش کوانتومی شویم که دیگر هیچی؛ وما هدا لله! از این قبایل هم یحتمل هست که بخواهیم از ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی برسیم به حکمت الهی و موانع فی ما بین را هم برداریم.

البته قسمتی از مسئله هم یحتمل از این نوع باشد که بخواهیم بنیادهای هندسه ی جبری گریفیت- هریس را بقول معروف کامل یابد بگیریم و بعد برویم سراغ کتاب هندسه گراسمانی دامنه های واپاشیها نیما ارکانی حامد و دیگران. حالا یحتمل بتوانید هم یک ایده را از گریفیت هریس مثل اصل ریچاردسون- لیتلوود خوب یاد گرفته و به هندسه ی گراسمانی ... هم ببینید چطور کاربردیش می کنند. حالا کل کتب را هم فرض بفرمایید نمی دانید که چی به چی است! آیا مسئله تان را حل می کند یا باز هم خیر؟! البته یک وقت هم هست که طرف متوهم شده است و می خواهد همینطوری قلم را بردارد و به نیما ارکانی حامد هم یک چیزیکی بنویسد و ببیند مسائل از چه قرار است؟ این یحتمل هیچگاه هم قانون متقابل را حتی در امور روانسناسی هم درک نخواهد کرد که آن دیگری هم آیا چقدر همینجوری است که دست به قلم برده است یا حتی نتوانسته است تکلیف شبش را هم درست انجام دهد و آنگاه می خواهد بشود از اساتید فن در کل جهان ریاضی فیزیک و سرن و حتی ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه حکمت الهی. قانون متقابل که قسمتی از برنامه لنگلندز هم هست را نیز آنگاه نمی تواند درک کند. حالا این هم که گوستاو توریاچی هم چطور است که هم با ماتیو هایدمن مقاله دارد و حتی هم با ویتن مقالاتی در باب حجم ویل-پترسون و کارهای میرزاخانی در رابطه با گرانش کوانتومی هم دارد و .... حالا اینکه فرض بفرمایید نیمه ی شعبان هم جشنهای نیمه شعبان را کجا هم باید برگزار کرد و برنامه ها از چه قرارند هم خود از مسائل مهمی است که نمی خواهیم هم اینجا واردش شویم. و همین قدر هم گفته شود که دختر جان شنا هم خواستی برو؛ ولی چادرت را هم یادت نرودها! خیلی دیر شد؛ بنده ی حقیر که رفتم نماز! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا کَذَٰلِکَ یُحْیِی اللَّهُ الْمَوْتَىٰ وَیُرِیکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ‎﴿البقرة: ٧٣﴾‏

کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ‎﴿البقرة: ٢٤٢﴾‏

قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّکُمْ عَلَیْکُمْ أَلَّا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئًا وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَکُم مِّنْ إِمْلَاقٍ نَّحْنُ نَرْزُقُکُمْ وَإِیَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَٰلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ‎﴿الأنعام: ١٥١﴾‏

إِنَّا أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ‎﴿یوسف: ٢﴾‏

لَّیْسَ عَلَى الْأَعْمَىٰ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَىٰ أَنفُسِکُمْ أَن تَأْکُلُوا مِن بُیُوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ آبَائِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أُمَّهَاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ إِخْوَانِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخَوَاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَعْمَامِکُمْ أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخْوَالِکُمْ أَوْ بُیُوتِ خَالَاتِکُمْ أَوْ مَا مَلَکْتُم مَّفَاتِحَهُ أَوْ صَدِیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَن تَأْکُلُوا جَمِیعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُم بُیُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَىٰ أَنفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَکَةً طَیِّبَةً کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ‎﴿النور: ٦١﴾‏

هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَةٍ ثُمَّ یُخْرِجُکُمْ طِفْلًا ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ ثُمَّ لِتَکُونُوا شُیُوخًا وَمِنکُم مَّن یُتَوَفَّىٰ مِن قَبْلُ وَلِتَبْلُغُوا أَجَلًا مُّسَمًّى وَلَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ‎﴿غافر: ٦٧﴾‏

إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ‎﴿الزخرف: ٣﴾‏

اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا قَدْ بَیَّنَّا لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ‎﴿الحدید: ١٧﴾‏

 

یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَیْسِرِ قُلْ فِیهِمَا إِثْمٌ کَبِیرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَکْبَرُ مِن نَّفْعِهِمَا وَیَسْأَلُونَکَ مَاذَا یُنفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ ‎﴿البقرة: ٢١٩﴾‏

أَیَوَدُّ أَحَدُکُمْ أَن تَکُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِّن نَّخِیلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِیهَا مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْکِبَرُ وَلَهُ ذُرِّیَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِیهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ ‎﴿البقرة: ٢٦٦﴾‏

 

فَنَادَتْهُ الْمَلَائِکَةُ وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکَ بِیَحْیَىٰ مُصَدِّقًا بِکَلِمَةٍ مِّنَ اللَّهِ وَسَیِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِیًّا مِّنَ الصَّالِحِینَ ‎﴿آل عمران: ٣٩﴾‏

إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ ‎﴿آل عمران: ٤٥﴾‏

قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَىٰ کَلِمَةٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُولُوا اشْهَدُوا بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ‎﴿آل عمران: ٦٤﴾‏

یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَکَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىٰ مَرْیَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انتَهُوا خَیْرًا لَّکُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَکَفَىٰ بِاللَّهِ وَکِیلًا ‎﴿النساء: ١٧١﴾‏

إِلَّا تَنصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِینَ کَفَرُوا ثَانِیَ اثْنَیْنِ إِذْ هُمَا فِی الْغَارِ إِذْ یَقُولُ لِصَاحِبِهِ لَا تَحْزَنْ إِنَّ اللَّهَ مَعَنَا فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَیْهِ وَأَیَّدَهُ بِجُنُودٍ لَّمْ تَرَوْهَا وَجَعَلَ کَلِمَةَ الَّذِینَ کَفَرُوا السُّفْلَىٰ وَکَلِمَةُ اللَّهِ هِیَ الْعُلْیَا وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ‎﴿التوبة: ٤٠﴾‏

یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَکَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ یَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن یَتُوبُوا یَکُ خَیْرًا لَّهُمْ وَإِن یَتَوَلَّوْا یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِیمًا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ مِن وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ ‎﴿التوبة: ٧٤﴾‏

أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ ‎﴿ابراهیم: ٢٤﴾‏

أَمْ لَهُمْ شُرَکَاءُ شَرَعُوا لَهُم مِّنَ الدِّینِ مَا لَمْ یَأْذَن بِهِ اللَّهُ وَلَوْلَا کَلِمَةُ الْفَصْلِ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ‎﴿الشورى: ٢١﴾‏

إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَىٰ وَکَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا ‎﴿الفتح: ٢٦﴾‏

 

نماهنگ | حادثه غزه؛ خط بطلانی بر نظم امروز جهاننماهنگ | حادثه غزه؛ خط بطلانی بر نظم امروز جهان(KHAMENEI.IR)
نماهنگ | حادثه غزه؛ خط بطلانی بر نظم امروز جهان(KHAMENEI.IR)

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «مصیبت غزّه متأسفانه ادامه دارد این مصیبت مصیبت دنیای اسلام است بلکه بالاتر، مصیبت بشریت است. این نشان دهنده‌ی این است که نظم کنونی جهانی چقدر نظم باطلی است... بخش مهمی از قدرتهای جهانی امروز پشت دستهای جنایتکار و به خون آلوده‌ی رژیم صهیونیستی هستند که طرف مقابلش نه مبارزان، کودکان، زنان، بیماران، بیمارستانها خانه‌های مردم است آمریکا پشت سر اینها است انگلیس پشت سر اینها است کشورهای اروپایی خیلی‌شان پشت سر اینهایند؛ تبعه‌ی اینها هم همین جور... بطلان نظم جهانی را از همین حادثه غزه میشود فهمید و این ماندنی ،نیست این قابل دوام نیست این از بین خواهد رفت حادثه غزه تمدن غربی را و فرهنگ غربی را رسوا کرد در دنیا نشان داد که اینها تمدنشان یک تمدنی است که در او آنچنان بی‌رحمی‌ای رواج دارد و مجاز است که جلوی چشم داریم میبینیم که بیمارستان را میزنند در یک شب صدها نفر را به قتل میرسانند در ظرف سه چهار ماه نزدیک به سی هزار نفر را که اغلب آنها هم زن و کودک هستند در یک منطقه ای به قتل میرسانند و پشت سرشان اینها است پشت سر رژیم صهیونیستی آمریکا است خود صهیونیستها هم این را میگویند اعتراف میکنند؛... راه حل فقط همین است که قدرتهای بزرگ جهانی خودشان را کنار بکشند قدرتهای طرفدار غرب خودشان را کنار بکشند از این قضیه و مبارزان فلسطینی خودشان میدانند چجوری اداره کنند میدان را کما اینکه تا امروز اداره کردند ...و ان‌شاء الله به توفیق الهی روز به روز پیروزی مردم غزه بیشتر آشکار خواهد شد.» ۱۴۰۲/۱۱/۱۹
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، نماهنگ «حادثه غزه؛ خط بطلانی بر نظم امروز جهان» را منتشر میکند.

برچسب‌ها: فلسطین؛ پیروزی ملت فلسطین؛ عملیات طوفان‌الاقصیٰ؛ غزه؛

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=55269

 

این قسمت: از این طرف که منم...مستند «غیر رسمی» ۶ | روایتی از انس رهبر انقلاب با کتاب و اهالی فرهنگ

رسانه KHAMENEI.IR در ششمین قسمت از مجموعه مستند «غیر رسمی»، روایتی از انس رهبر انقلاب با کتاب و اهالی فرهنگ را منتشر میکند.


جمعه ۲۷ بهمن؛ ساعت ۱۴:۳۰ به‌صورت همزمان از KHAMENEI.IR و شبکه سه سیما
جمعه ۲۷ بهمن؛ ساعت ۲۲:۴۵ از شبکه افق سیما
سه‌شنبه ۱ اسفند؛ ساعت ۲۰ از شبکه نسیم

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=55271

 

شمع نگریست گه سوز و گداز،

کاز چه پروانه ز ماه بیخبر است؟

 

اوصیکم بتقوی الله، از عباراتی است که مکرراً در نمازهای جمعه مامومی که قبل از اینکه پشت سر امام جمعه هم به نماز می ایستد در خطبه ها می شنود. مسئله ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و حکمت الهی و تجرید کلام هم بود که بحثش می رفت. و لذا شما در زیارات و دعاهای ائمه وقتی دقت بفرمایید هم این تجرید کلام را عمیقاً هم متوجه خواهید شد. مثلاً در همین دعای صلوات شعبانیه ی امام زین العابدین علیه السلام هم مشهود است. یا در دعای ابوحمزه ثمالی یا دعای کمیل بن زیاد رحمهم الله این تجرید کلام را مشاهده می فرمایید که معلوم هم هست که اسراری هست بین آنچه امام به شاگردان خود هم آموخته است آنچنان که شاگرد نیز از آن درس می گیرد و بلکه درس پس می دهد و بنحو احسنت هم با خدا انسان احساس می کند که در دعا دارد صحبت و بلکه راز و نیاز هم می کند؛ و چه راز و نیازی هم می کند. بقول معروف و ما ادراک راز و نیاز! و اما یک جاهایی هم خود ائمه هستند که مستقیم دارند با خدا راز و نیاز می فرمایند و از جمله هم مناجات شعبانیه امیر المومنین است اللهم صل علی محمد و آل محمد واسمع دعایی اذا دعوتک واسمع ندایی اذا نادیتک تا آنجا که می فرماید: إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الأِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ ... إِلَهِی وَ أَلْحِقْنِی بِنُورِ عِزِّکَ الْأَبْهَجِ فَأَکُونَ لَکَ عَارِفا وَ عَنْ سِوَاکَ مُنْحَرِفاً وَ مِنْکَ خَائِفاً مُرَاقِباً یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ وَ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ رَسُولِهِ وَ آلِهِ الطَّاهِرِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیما کَثِیرا.

این فقط یک تجرید کلامی نیست که پروانه را بتوانید متوجه ماه بفرمایید و مانع آن شوید که در رفتن بسمت خورشید واجب الوجود همه ی حجابها را کنار زده ولی درعین حال خود را هم گم کند. مثلاً اگر شاگرد و دانشجو و طلبه هم مایل است که شنای پروانه یاد بگیرد، خوب خیلی هم خوب است که فیلمهای آموزشی شنای پروانه را هم ببیند و مورد استفاده هم قرار دهد. اتفاقاً بهتر هم هست با ماندانا و رکسانا هم بنشینند همه و همه تماشا کنند که بالاخره یک وقت هم نکند که بجای آموزش شنای پروانه، فیلم دارد یک وقت خدای ناکرده آنها را به قاچاق شیشه (methamphetamine) و حتی اعدام هم مبتلا می کند. نکته اینجا است که برای آموزش شنا یک حجابهایی هم هست که باید رعایت هم شوند که شاگرد و دانشجو و طلبه را یحتمل از این امر هم باز دارند که متوجه این نکته هم بتواند شود که مسئله کدام است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در وسط جنگ و درگیریهای فلسطین و لبنان و یمن و عراق هم ایستاده اند و شاهد جنایات صهیونیستها هم هستند. این یک مسئله هم هست که حجابها واقعاً هم طوری رعایت شود که ورزشکاران زن مسلمان هم بتوانند در رشته ی شنای پروانه شرکت کرده و از جمله مدالهای المپیک هم برنده شوند، ولی این هم مسئله ی دیگری است که شاگرد و دانشجو و طلبه هم اصلا بتواند سیدة النساء العالمین، حضرت فاطمه زهرا بتول صلوات الله و سلامه علیها را هم قادر باشد که دریابد. این یک مسئله است که شاگرد بتواند ممکن الوجود را هم دریابد و اما متوجه نسبت بنده ی خدای ممکن الوجود با واجب الوجود خدای جل جلاله و عصمت حضرت رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و حضرت فاطمه زهرا و ائمه ی معصومین علیهم السلام هم شود. بالاخره شاگرد است و هزاران سوال که جواب هم می خواهند دیگر. مثلاً این هم یک سوال است که یحتمل ماتیو هایدمن نیز این روزها آیا مقاله ی جدیدش کدام است؟!

https://arxiv.org/abs/2306.05463

https://arxiv.org/abs/2212.11568

https://arxiv.org/abs/2206.14900

https://arxiv.org/abs/2203.01331

https://arxiv.org/abs/2011.01953

https://arxiv.org/abs/2003.07895

https://arxiv.org/abs/1812.06111

https://arxiv.org/abs/1812.04057

....

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه والمستشهدین بین یدیه

یَا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ وَالَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ‎﴿البقرة: ٢١﴾‏

وَإِذْ أَخَذْنَا مِیثَاقَکُمْ وَرَفَعْنَا فَوْقَکُمُ الطُّورَ خُذُوا مَا آتَیْنَاکُم بِقُوَّةٍ وَاذْکُرُوا مَا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ‎﴿البقرة: ٦٣﴾‏

وَلَکُمْ فِی الْقِصَاصِ حَیَاةٌ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ‎﴿البقرة: ١٧٩﴾‏

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ‎﴿البقرة: ١٨٣﴾‏

وَأَنَّ هَـٰذَا صِرَاطِی مُسْتَقِیمًا فَاتَّبِعُوهُ وَلَا تَتَّبِعُوا السُّبُلَ فَتَفَرَّقَ بِکُمْ عَن سَبِیلِهِ ذَٰلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ‎﴿الأنعام: ١٥٣﴾‏

وَإِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ کَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَظَنُّوا أَنَّهُ وَاقِعٌ بِهِمْ خُذُوا مَا آتَیْنَاکُم بِقُوَّةٍ وَاذْکُرُوا مَا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ ‎﴿الأعراف: ١٧١﴾‏

 

اَللَّهُمَّ إِنِّی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ تَهَیَّأْتُ وَ تَعَبَّأْتُ [تَعَبَّیْتُ] وَ قُمْتُ لِلصَّلاَةِ بَیْنَ یَدَیْکَ وَ نَاجَیْتُکَ أَلْقَیْتَ عَلَیَّ نُعَاساً إِذَا أَنَا صَلَّیْتُ وَ سَلَبْتَنِی مُنَاجَاتَکَ إِذَا أَنَا نَاجَیْتُ مَا لِی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ صَلَحَتْ سَرِیرَتِی وَ قَرُبَ مِنْ مَجَالِسِ اَلتَّوَّابِینَ مَجْلِسِی عَرَضَتْ لِی بَلِیَّةٌ أَزَالَتْ قَدَمِی وَ حَالَتْ بَیْنِی وَ بَیْنَ خِدْمَتِکَ سَیِّدِی لَعَلَّکَ عَنْ بَابِکَ طَرَدْتَنِی وَ عَنْ خِدْمَتِکَ نَحَّیْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُسْتَخِفّاً بِحَقِّکَ فَأَقْصَیْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُعْرِضاً عَنْکَ فَقَلَیْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ وَجَدْتَنِی فِی مَقَامِ اَلْکَاذِبِینَ [اَلْکَذَّابِینَ] فَرَفَضْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی غَیْرَ شَاکِرٍ لِنَعْمَائِکَ فَحَرَمْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ فَقَدْتَنِی مِنْ مَجَالِسِ اَلْعُلَمَاءِ فَخَذَلْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی فِی اَلْغَافِلِینَ فَمِنْ رَحْمَتِکَ آیَسْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی آلِفَ مَجَالِسِ اَلْبَطَّالِینَ فَبَیْنِی وَ بَیْنَهُمْ خَلَّیْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ لَمْ تُحِبَّ أَنْ تَسْمَعَ دُعَائِی فَبَاعَدْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ بِجُرْمِی وَ جَرِیرَتِی کَافَیْتَنِی أَوْ لَعَلَّکَ بِقِلَّةِ حَیَائِی مِنْکَ جَازَیْتَنِی فَإِنْ عَفَوْتَ یَا رَبِّ فَطَالَمَا عَفَوْتَ عَنِ اَلْمُذْنِبِینَ قَبْلِی لِأَنَّ کَرَمَکَ أَیْ رَبِّ یَجِلُّ عَنْ مُکَافَاةِ اَلْمُقَصِّرِینَ وَ أَنَا عَائِذٌ بِفَضْلِکَ هَارِبٌ مِنْکَ إِلَیْکَ مُتَنَجِّزٌ [مُنْتَجِزٌ] مَا وَعَدْتَ مِنَ اَلصَّفْحِ عَمَّنْ أَحْسَنَ بِکَ ظَنّاً

...

إِلَهِی لَمْ أَعْصِکَ حِینَ عَصَیْتُکَ وَ أَنَا بِرُبُوبِیَّتِکَ جَاحِدٌ وَ لاَ بِأَمْرِکَ مُسْتَخِفٌّ وَ لاَ لِعُقُوبَتِکَ مُتَعَرِّضٌ وَ لاَ لِوَعِیدِکَ مُتَهَاوِنٌ لَکِنْ خَطِیئَةٌ عَرَضَتْ وَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی وَ غَلَبَنِی هَوَایَ وَ أَعَانَنِی عَلَیْهَا شِقْوَتِی وَ غَرَّنِی سِتْرُکَ اَلْمُرْخَى عَلَیَّ فَقَدْ عَصَیْتُکَ وَ خَالَفْتُکَ بِجُهْدِی فَالْآنَ مِنْ عَذَابِکَ مَنْ یَسْتَنْقِذُنِی وَ مِنْ أَیْدِی اَلْخُصَمَاءِ غَداً مَنْ یُخَلِّصُنِی وَ بِحَبْلِ مَنْ أَتَّصِلُ إِنْ أَنْتَ قَطَعْتَ حَبْلَکَ عَنِّی فَوَا سَوْأَتَا [أَسَفَا] عَلَى مَا أَحْصَى کِتَابُکَ مِنْ عَمَلِیَ اَلَّذِی لَوْ لاَ مَا أَرْجُو مِنْ کَرَمِکَ وَ سَعَةِ رَحْمَتِکَ وَ نَهْیِکَ إِیَّایَ عَنِ اَلْقُنُوطِ لَقَنَطْتُ عِنْدَ مَا أَتَذَکَّرُهَا یَا خَیْرَ مَنْ دَعَاهُ دَاعٍ وَ أَفْضَلَ مَنْ رَجَاهُ رَاجٍ اَللَّهُمَّ بِذِمَّةِ اَلْإِسْلاَمِ أَتَوَسَّلُ إِلَیْکَ وَ بِحُرْمَةِ اَلْقُرْآنِ أَعْتَمِدُ إِلَیْکَ وَ بِحُبِّی اَلنَّبِیَّ اَلْأُمِّیَّ اَلْقُرَشِیَّ اَلْهَاشِمِیَّ اَلْعَرَبِیَّ اَلتِّهَامِیَّ اَلْمَکِّیَّ اَلْمَدَنِیَّ أَرْجُو اَلزُّلْفَةَ لَدَیْکَ فَلاَ تُوحِشْ اِسْتِینَاسَ إِیمَانِی وَ لاَ تَجْعَلْ ثَوَابِی ثَوَابَ مَنْ عَبَدَ سِوَاکَ فَإِنَّ قَوْماً آمَنُوا بِأَلْسِنَتِهِمْ لِیَحْقِنُوا بِهِ دِمَاءَهُمْ فَأَدْرَکُوا مَا أَمَّلُوا وَ إِنَّا آمَنَّا بِکَ بِأَلْسِنَتِنَا وَ قُلُوبِنَا لِتَعْفُوَ عَنَّا فَأَدْرِکْنَا [فَأَدْرِکْ بِنَا] مَا أَمَّلْنَا وَ ثَبِّتْ رَجَاءَکَ فِی صُدُورِنَا وَ لاَ تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَ هَبْ لَنَا مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنْتَ اَلْوَهَّابُ فَوَ عِزَّتِکَ لَوِ اِنْتَهَرْتَنِی مَا بَرِحْتُ مِنْ بَابِکَ وَ لاَ کَفَفْتُ عَنْ تَمَلُّقِکَ لِمَا أُلْهِمَ قَلْبِی [یَا سَیِّدِی] مِنَ اَلْمَعْرِفَةِ بِکَرَمِکَ وَ سَعَةِ رَحْمَتِکَ إِلَى مَنْ یَذْهَبُ اَلْعَبْدُ إِلاَّ إِلَى مَوْلاَهُ وَ إِلَى مَنْ یَلْتَجِئُ اَلْمَخْلُوقُ إِلاَّ إِلَى خَالِقِهِ إِلَهِی لَوْ قَرَنْتَنِی بِالْأَصْفَادِ وَ مَنَعْتَنِی سَیْبَکَ مِنْ بَیْنِ اَلْأَشْهَادِ وَ دَلَلْتَ عَلَى فَضَائِحِی عُیُونَ اَلْعِبَادِ وَ أَمَرْتَ بِی إِلَى اَلنَّارِ وَ حُلْتَ بَیْنِی وَ بَیْنَ اَلْأَبْرَارِ مَا قَطَعْتُ رَجَائِی مِنْکَ وَ مَا صَرَفْتُ تَأْمِیلِی لِلْعَفْوِ عَنْکَ وَ لاَ خَرَجَ حُبُّکَ مِنْ قَلْبِی أَنَا لاَ أَنْسَى أَیَادِیَکَ عِنْدِی وَ سَتْرَکَ عَلَیَّ فِی دَارِ اَلدُّنْیَا سَیِّدِی أَخْرِجْ حُبَّ اَلدُّنْیَا مِنْ قَلْبِی وَ اِجْمَعْ بَیْنِی وَ بَیْنَ اَلْمُصْطَفَى وَ آلِهِ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ خَاتَمِ اَلنَّبِیِّینَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اُنْقُلْنِی إِلَى دَرَجَةِ اَلتَّوْبَةِ إِلَیْکَ وَ أَعِنِّی بِالْبُکَاءِ عَلَى نَفْسِی فَقَدْ أَفْنَیْتُ بِالتَّسْوِیفِ وَ اَلْآمَالِ عُمُرِی وَ قَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ اَلْآیِسِینَ مِنْ خَیْرِی [حَیَاتِی] فَمَنْ یَکُونُ أَسْوَأَ حَالاً مِنِّی إِنْ أَنَا نُقِلْتُ عَلَى مِثْلِ حَالِی إِلَى قَبْرِی [قَبْرٍ] لَمْ أُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتِی وَ لَمْ أَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ اَلصَّالِحِ لِضَجْعَتِی وَ مَا لِی لاَ أَبْکِی وَ لاَ أَدْرِی إِلَى مَا یَکُونُ مَصِیرِی وَ أَرَى نَفْسِی تُخَادِعُنِی وَ أَیَّامِی تُخَاتِلُنِی وَ قَدْ خَفَقَتْ عِنْدَ [فَوْقَ] رَأْسِی أَجْنِحَةُ اَلْمَوْتِ فَمَا لِی لاَ أَبْکِی أَبْکِی لِخُرُوجِ نَفْسِی أَبْکِی لِظُلْمَةِ قَبْرِی أَبْکِی لِضِیقِ لَحْدِی أَبْکِی لِسُؤَالِ مُنْکَرٍ وَ نَکِیرٍ إِیَّایَ أَبْکِی لِخُرُوجِی مِنْ قَبْرِی عُرْیَاناً ذَلِیلاً حَامِلاً ثِقْلِی عَلَى ظَهْرِی أَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ یَمِینِی وَ أُخْرَى عَنْ شِمَالِی إِذِ اَلْخَلاَئِقُ فِی شَأْنٍ غَیْرِ شَأْنِی لِکُلِّ اِمْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضَاحِکَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ وَ وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ عَلَیْهَا غَبَرَةٌ تَرْهَقُهَا قَتَرَةٌ وَ ذِلَّةٌ سَیِّدِی عَلَیْکَ مُعَوَّلِی وَ مُعْتَمَدِی وَ رَجَائِی وَ تَوَکُّلِی وَ بِرَحْمَتِکَ تَعَلُّقِی تُصِیبُ بِرَحْمَتِکَ مَنْ تَشَاءُ وَ تَهْدِی بِکَرَامَتِکَ مَنْ تُحِبُّ فَلَکَ اَلْحَمْدُ عَلَى مَا نَقَّیْتَ مِنَ اَلشِّرْکِ قَلْبِی وَ لَکَ اَلْحَمْدُ عَلَى بَسْطِ لِسَانِی أَ فَبِلِسَانِی هَذَا اَلْکَالِّ أَشْکُرُکَ أَمْ بِغَایَةِ جُهْدِی [جَهْدِی] فِی عَمَلِی أُرْضِیکَ وَ مَا قَدْرُ لِسَانِی یَا رَبِّ فِی جَنْبِ شُکْرِکَ وَ مَا قَدْرُ عَمَلِی فِی جَنْبِ نِعَمِکَ وَ إِحْسَانِکَ [إِلَیَّ]

 

 

۱۳۶۵/۰۷/۰۴

خطبه‌های نماز جمعه تهران

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

خطبه‌‌‌‌ی اوّل


الحمد لله‌‌‌ ربّ العالمین نحمده و نستعینه و نستغفره و نستهدیه و نتوکّل علیه و نصلّى و نسلّم على حبیبه و نجیبه و خیرته فى خلقه و حافظ سرّه و مبلّغ رسالاته سیّدنا و نبیّنا ابى‌‌‌القاسم محمّد و على آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین سیّما بقیّة ‌‌‌الله‌‌‌ فى الارضین و صلّ على ائمّة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین. اوصیکم عباد الله بتقوى الله و رعایة امره و نهیه و الاجتناب عن معاصیه و رغبة الى ذکره و شکره.
...

امام سجّاد ۳۵ سال تقریباً حائز منصب امامت بودند و در این ۳۵ سال از اوّل تا به آخر یکسره مبارزه کردند. این مبارزه‌‌‌ها در شکلها و قالبهاى مختلفى بود و به دوره‌‌‌هاى مختلفى تقسیم میشد. دوره‌‌‌ى اوّل مربوط است به بلافاصله بعد از حادثه‌‌‌ى عاشورا که مبارزه‌‌‌ى امام سجّاد با تبلیغات تند، با خطبه‌‌‌هاى آتشین، با افشاگرى درباره‌‌‌ى حادثه‌‌‌ى عاشورا در مجامع دولتىِ سرشار از ظلم و اختناق بود. چه در کوفه، چه در شام، چه در دربار یزید، و چه در مسجد اموى، امام سجّاد بدون هیچ ملاحظه‌‌‌اى و بدون هیچ واهمه‌‌‌اى تمام آنچه را مردم باید از حادثه‌‌‌ى عاشورا بدانند، بیان کرد. نه تقیّه کرد، نه ترس از کشته شدن را در خود راه داد و با این کار هم تاریخ را تثبیت کرد؛ گفت و آن گفته در تاریخ ماند و عاشورا با خطّ محو‌‌‌‌نشدنى در لوحه‌‌‌ى تاریخ تثبیت شد و ثابت ماند؛ هم دشمن را که سرشار از غرور پیروزى بود، دچار ضعف روحیه کرد و شکست سیاسى و روانى بر دشمن وارد کرد، و هم روحیه‌‌‌ى یاران و نزدیکان و بخصوص اسرائى را که همراه خود آن حضرت بودند، تقویت کرد. این یک دوره.
 

 

دین را حرمیست در خراسان

دشوار ترا به محشر آسان

از معجزه‌های شرع احمد

از حجت‌های دین یزدان

همواره رهش مسیر حاجت

پیوسته درش مشیر غفران

چون کعبه پر آدمی ز هر جای

چون عرش پر از فرشته هزمان

هم فر فرشته کرده جلوه

هم روح وصی درو به جولان

از رفعت او حریم مشهد

از هیبت او شریف بنیان

از دور شده قرار زیرا

نزدیک بمانده دیده حیران

از حرمت زایران راهش

فردوس فدای هر بیابان

قرآن نه درو و او اولی‌الامر

دعوی نه و با بزرگ برهان

ایمان نه و رستگار ازو خلق

توبه نه و عذرهای عصیان

از خاتم انبیا درو تن

از سید اوصیا درو جان

آن بقعه شده به پیش فردوس

آن تربه به روضه کرده رضوان

از جملهٔ شرطهای توحید

از حاصل اصلهای ایمان

زین معنی زاد در مدینه

این دعوی کرده در خراسان

در عهدهٔ موسی آل جعفر

با عصمت موسی آل عمران

مهرش سبب نجات و توفیق

کینش مدد هلاک و خذلان

مامون چو به نام او درم زد

بر زر بفزود هم درم زان

هوری شد هر درم به نامش

کس را درمی زدند زینسان

از دیناری همیشه تا ده

نرخ درمی شدست ارزان

بر مهر زیاد آن درمها

از حرمت نام او چو قرآن

این کار هر آینه نه بازیست

این خور بچه گل کنند پنهان

زرست به نام هر خلیفه

سیمست به ضرب خان و خاقان

بی‌نام رضا همیشه بی‌نام

بی‌شان رضا همیشه بی‌شان

با نفس تنی که راست باشد

چون خور که بتابد از گریبان

بر دین خدا و شرع احمد

بر جمله ز کافر و مسلمان

چون او بود از رسول نایب

چون او سزد از خدای احسان

ای مامون کرده با تو پیوند

وی ایزد بسته با تو پیمان

ای پیوندت گسسته پیوند

و آن پیمانت گرفته دامان

از بهر تو شکل شیر مسند

درنده شده به چنگ و دندان

آنرا که ز پیش تخت مامون

برهان تو خوانده بود بهتان

یا درد جحود منکرش را

اقرار دو شیر ساخت درمان

از معتبران اهل قبله

وز معتمدان دین دیان

کس نیست که نیست از تو راضی

کس نیست که هست بر تو غضبان

اندر پدرت وصی احمد

بیتیست مرا به حسب امکان

تضمین کنم اندرین قصیده

کین بیت فرو گذاشت نتوان

ای کین تو کفر و مهرت ایمان

پیدا به تو کافر از مسلمان

در دامن مهر تو زدم دست

تا کفر نگیردم گریبان

اندر ملک امان علی راست

دل در غم غربت تو بریان

حکیم سنایی

 

شمع خود خوانی همی ما را و ما در پیش تو

پس ترا پروای جان از چیست گر پروانه‌ای

 

یک نکته ای که در شتاب دهنده های اقتصادی مقاومتی داریم این است که آیا خلائهایی است که در آن خلاء ها آیا نقدینگی به حدود بینهایت یا حتی صفر هم می رسند؛ یا اینکه بر عکس، اینها خود حالاتی با انرژیهای بالاتری هم هستند که یحتمل برای مدتی به این حالات نقدینگی هم فرو افتاده اند. و لذا یحتمل حتی انواع قیمتهای مختلف ارز و طلا را نیز در هر یک از این حالات داشته باشیم که یحتمل بتوان طیفهای بریدگیهای ماورای بنفش و مادون قرمز را هم بدرستی در آنها تعیین کرد. البته اینجاها یحتمل هم بدرستی باید از استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی ابرریسمانی ... ربع و نیم و تمام ... اسپینی چرخشی در ایالات متحده چند جهانی هم استفاده برد تا قیمتگذاریهای چد جهانی هر ایالات متحده ای هم برای خودش روشن شود و از وضعیتهای شتاب دهندگیهای نسبیتی نوری- موجی- ماده ای هم بتوان برخوردار شد. نکته ی هوش مصنوعی هم همینجا است که شما چقدر هم مایلید دقیقاً شتابدهنده بر نقاطی از یک منطقه ای که آیا دچار سرطان هم شده است بتابد؟ یا اینکه بر عکس، احتیاج هم بر این منوال است که شتابدهنده ها حتی برای رشد سالم و طبیعی هر عضوی از موجودات نیز آیا چقدر و با چه قدرتی هم لازم است و بلکه نسبت قدرت و شتاب و سرعت و فشار  و ... برای هر عضو موجودی چه تاثیری در همین کمیتها در عضوی دیگر هم بطور سالم یا سرطانی نیز ایجاد می کند و ...؟ نکته اینجا است که خود تشخیص سلامتی حتی قبل و بعد از سرطان هم مسئله ای مهم است و نیاز به شتابدهنده ها را ملزم می کند. مثل این است که بفرمایید ما چقدر نور دیگر ستارگان و خورشید را در اقصی نقاط سیارات در کیهانشناسی احتیاج داریم برای اینکه بین دو تاییهای ستاره- سیاه چاله ها بتوان تعادل برقرار کرده و مثلاً روی زمین نقاط  مرزی ساحلی دریایی- زمینی و  استوایی و معتدله و مدار راس سرطان و نقاط قطبی درست از هم جدا شوده و اینچنین نیز باقی بمانند. خوب، علاوه بر بسیاری مسائل ریاضی فیزیکی حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی دیگر، احتیاج به هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی و روباتیک و ابررایانه ها و ... هم ندارد؟ مسئله ی توحیدی البته همینجا هم هست که کسی که عهده دار این کارها شود، خود اصلا سر سوزنی هم از مسائل توحیدی خبر نداشته و بلکه انواع ادعاهای کذب جحودی و صهیونیسم هم کند و حتی علاوه بر جنگ با فلسطینیان در غزه، اسلام را هم دربست نفی کند؛ مسلمانان هم بفرمایند که خوب حالا حالاها ما مانده است یاد بگیریم ببینیم توابع توزیع پارتونها در رابطه با فیزیک ذرات انرژی بالا بالاخره چیست. یحتمل بعضی حتی اشکال کنند که چرا از مدل والون آنطور که فیروز آرش هم استفاده می کند، در محاسبات توابع توزیع پارتونها نیز استفاده چرا نمی کنید. مسئله می تواند این باشد که آیا ما انگیزه های اقتصادی داریم که همه چیز را به اقتصاد مقاومتی ایالات متحده چند جهانی خود هم کاربردی کنیم یا مسئله کیهانیشناسی است یا بلکه هم فقط ریاضی فیزیک نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم هست و لا غیر و .... یا اینکه شاگرد و دانشجو و طلبه هم خیلی مایل است از حالات خلاء به الفهای بنیهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف خیلی خیلی و حتی الی ما شاء الله هم میل کند. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه

new hep

https://arxiv.org/abs/2402.08719

https://arxiv.org/abs/2402.08724

https://arxiv.org/abs/2402.08805

https://arxiv.org/abs/2402.08849

...

valon, parton pdf

https://arxiv.org/abs/1707.00845

https://arxiv.org/abs/2402.04322

https://arxiv.org/abs/2402.03308

...

زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَٰلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ ‎﴿آل عمران: ١٤﴾‏

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ کَثِیرًا مِّنَ الْأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلَا یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ‎﴿التوبة: ٣٤﴾‏

وَلَوْلَا أَن یَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن یَکْفُرُ بِالرَّحْمَـٰنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَیْهَا یَظْهَرُونَ ‎﴿الزخرف: ٣٣﴾‏

وَیُطَافُ عَلَیْهِم بِآنِیَةٍ مِّن فِضَّةٍ وَأَکْوَابٍ کَانَتْ قَوَارِیرَا ‎﴿الانسان: ١٥﴾‏

قَوَارِیرَ مِن فِضَّةٍ قَدَّرُوهَا تَقْدِیرًا ‎﴿الانسان: ١٦﴾‏

عَالِیَهُمْ ثِیَابُ سُندُسٍ خُضْرٌ وَإِسْتَبْرَقٌ وَحُلُّوا أَسَاوِرَ مِن فِضَّةٍ وَسَقَاهُمْ رَبُّهُمْ شَرَابًا طَهُورًا ‎﴿الانسان: ٢١﴾‏

 

 

۱۴۰۲/۱۱/۲۵

نماهنگ | پاسدار وجود انقلاب

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «وقتی شما میگویید من پاسدار انقلابم، یکی از معانی پاسداری و یکی از ابعاد مفهومی پاسداری، این است که انقلاب مورد تهدید است؛ بله، اگر تهدید نباشد، پاسداری لازم نیست. آنجایی انسان پاسداری میکند که تهدید وجود دارد؛ پس شما هم وجود انقلاب را دارید با اسم خودتان تأیید میکنید، هم تهدیدهایی را که متوجّه انقلاب است دارید تبیین میکنید و از وجودشان خبر میدهید. خب اگر پاسدار انقلابیم باید این تهدیدها را بشناسیم. یکی از کارهای اساسی سپاه، رصد مسائل بین‌المللی فقط برای شناخت تهدیدها است.»۱۳۹۴/۰۶/۲۵
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت روز پاسدار و براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب درباره کارهای اساسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، نماهنگ «پاسدار وجود انقلاب» را منتشر میکند.
در این نماهنگ توصیه‌های سردار شهید حاج قاسم سلیمانی خطاب به نیروهای سپاه را نیز میبینید.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=55257

 

پروانهٔ قویِ تقیة نقیة کی کند جان فدای شمع

تا پیش شمع فضه فام یک نظرش را سنا بود

 

مسئله ی شتاب دهنده های پروانه ای نقره فام را در نظر بگیرید که یک مرتبه نقدینگی اقتصاد مقاومتی را بینهایت هم می کنند و بلکه سقف قیمت طلا و ارز را هم به صفر می رسانند آنچنان که همه ی کالاها هم فراوان و ارزان و در دسترس هم هست و بلکه ستاره ها و خورشیدها هم در خدمت شتاب دهنده های پروانه های قمر بنی هاشمیِ قضه ساداتی حسینی در می آیند تا همه و همه پرواز پروانه ها را هم بنگرند و از خدا و عصمت پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و عصمت ائمه ی اطهار علیهم السلام و عصمت امام زمان عجل الله فرجه الشریف پروازهای با سرعت چشمه های نوری را هم بیاموزند و به توصیه نامه هایشان و رزومه هایشان هم اضافه کنند و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه

وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ ‎﴿القلم: ٤﴾‏

فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ عَلَىٰ آثَارِهِمْ إِن لَّمْ یُؤْمِنُوا بِهَـٰذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا ‎﴿الکهف: ٦﴾‏

لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ ‎﴿الشعراء: ٣﴾‏

 

 

۱۴۰۲/۱۱/۲۳

نماهنگ | پرتویی از عظمت حسین‌بن‌علی (ع)(KHAMENEI.IR)

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «روز میلاد حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌الصّلاةوالسّلام روز باعظمتی است. به فرمایش مرحوم آقای حاج میرزا جواد آقای تبریزی ملکی - عالمِ فقیهِ عارفِ بزرگوار - عظمت روز سوّم شعبان را باید به‌عنوان پرتوی از عظمت حسین‌بن‌علی به‌حساب آورد و به‌شمار آورد؛ روز بزرگی است. در این روز کسی متولد شد که سرنوشت اسلام، به او، به حرکت او، به قیام او، به فداکاری او، به اخلاص او بسته بود. این بزرگوار در تاریخ بشریّت، یک حرکتی را - که نظیر و شبیهی ندارد - ارائه‌ی به تاریخ کرد و در مقابل چشم بشریّت گذاشت که هرگز فراموش نخواهد شد؛ الگو است.»۱۳۹۲/۰۳/۲۲
بخش فقه و معارف رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت سالروز ولادت حضرت حسین‌بن‌علی(ع) بر اساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب، نماهنگ «پرتویی از عظمت حسین‌بن‌علی(ع)» را منتشر میکند.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=55248

 

بنده معمولاً خیلی دقیق نمی شوم که آیا آنچه در نماهنگ بیان می شود عین همانی است که نوشته ی ذیل آن هم می گوید یا خیر؛ ولی اینجا یک چیزهایی هم جا افتاده است که خیلی مهم نیز هست و از جمله:

الگو است فداکاری برای هدف الهی، در آن حجم، در آن مقیاس عظیم، فداکاری بمعنای دادن جان خود، جان عزیزان، اسارت حرم اهل بیت، با آن وضع، با آن شجاعت، تحمل این حادثه سخت، برای اینکه اسلام بماند، برای اینکه ظلم ستیزی به عنوان یک اصل در تاریخ اسلام و در تاریخ بشریت بیادگار بماند، این چیزی است که دیگر نظیری برای او نمی شود پیدا کرد.

 

در مسائل اقتصادی کشوری و منطقه ای و جهانی هم آیا ممکن است که شتابدهنده هایی یافت شوند؟ منظور به این است که اگر ما در مسائلی مادی- نوری فیزیکی شتابدهنده هایی را داریم که ذرات بنیادی را می توانند به مراتب و درجاتی از شتابهایی برسانند که در نهایت سرعت ذرات به سرعتهایی نزدیک به سرعت نور هم می رسند، آیا آنگاه چنین الگوهایی را نمی توان در مسائل اقتصادی یافت و حال آنکه ما در مباحث دینی و مذهبی و کلامی هم می بینیم مثلاً با خورشید ولایت و خورشید امامت نیز روبرو هستیم. نکته اینجا این است که در فرهنگ امام مستضعفین توجه می شود که یحتمل مستضعفین بسیار هم فقیر هستند و اما حاضرند از همان اندک مال خود و بلکه حتی جان خود هم برای اهداف الهی و خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بگذرند و الگوی این چنین مکارم اخلاق عظیمی که از پیغمبر اکرم هم به ارث برده شده را در شهادتی هم در سید الشهداء حسین ابن علی علیه السلام خلاصه می شود. و آنگاه همین مکارم اخلاق را می بینیم که به عنوان درسهایی از صحیفه ی سجاده ی حضرت زین العابدین علیه السلام، که به گفته ی امام خمینی قدس سره قرآن ساعد هم هست، را در دعای معروف مکارم اخلاق هم می یابیم. این نوع اقتصادی که مستضعفین و امام المستضعفین را در بر می گیرد را در نظامهای استکباری شاهنشاهی و فرعونی نداریم. البته یحتمل بعضی فلاسفه و اقتصاددانان دانشگاهی هم اشکال بفرمایند که اتفاقاً آنجا هم همین است الا اینکه آنجا همه چیز از فرعون و شاه شروع می شود و رو به پایین جریان می یابد، ولی در مورد بندگان خدا و مستضعفین و امام و بلکه خود شخص پیغمبر هم همه چیز از پایین شروع می شود و بلکه فلسفه هم همین است که یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید. قرار بر این است که در نظامهای الهی از فقراء همه چیز شروع شده و به عالی ترین نقاط بشری و بلکه عالی ترین علوم و حکمت الهی هم بتوان رسید. شما در این نوع از اقتصاد اسلامی هم واقعا و یقینا هم با افرادی برخورد می فرمایید که هیچ چیز را برای خودشان نمی خواهند و بلکه همه ی چیز را هم برای اسلام و مسلمین طلب می کنند و می خواهند. این است که آن فرد نابینایی هم که آیا چقدر هم برای طلب خدا و علم و حکمت نزد پیغمبر آمده است را نیز خدا و پیغمبرش نه تنها رد نمی کنند و بلکه با آنها مهربان هم هستند.

مسئله اینجا این است که یک وقت هست که حس بویایی را انسان یحتمل مشکل داشته باشد که بتواند به مشامش برسد. خوب، همین هم اگر شما می دانید چه کنید که مسئله اش را بر طرف کنید، خوب است دیگر. ولی اگر مثلاً آب مروارید را هم باید درمان کرد؛ و لذا بهتر هم هست که قبل از اینکه کار به آب سیاه و کوری هم بکشد، مسئله اش را حل کرد. و خوب، اگر می توانید هم به دیگری کمک کنید که جلوی آب مروارید را هم بگیرد، اگر می توانید او را نزد چشم پزشک هم ببرید که یک کار خوبی هم هست دیگر. و بلکه خیلی هم یحتمل ثواب کرده اید که به بنده ی خدایی هم کمک توانسته اید کنید. و اما چرا ممکن هم هست که کسی بتواند چنین کار خوبی هم کند، ولی در عین حال هم متوجه نشود که مشکلش چیست و حتی کارش به نابینایی هم بکشد؟ چرا در این عصر و زمانه ای که ما این همه هم آیا چقدر آندوسکوپی و لیزر و سی تی اسکن و سونوگرافی هم داریم؛ باز هم مشکلاتی از این نظیر را هم داشته باشیم؟ آیا دلیلش این هم هست که مسئله این است که هنوز هوش مصنوعی مسئله ای هم هست نو پا در ایران که خیلی هم با آن هنوز آشنا نشده ایم؟

این درست است که شعر راجع به امام حسین علیه السلام هم هست و می فرماید و این طور هم شروع می شود که: مشنو از نی چون حکایت می کند، بشنو از دل چون روایت می کند. ولی این هم با اینکه اعیاد شعبانیه هم هست مهم است که امام حسین و حضرت ابوالفضل العباس علیهم السلام و اهل بیت سید الشهداء علیه السلام نیز دچار چه مصائب عظیمی هم شدند که حتی در تولد این حضرات نیز در روضه هایشان بیان و گفته هم می شوند؟ چرا سرها بر سر نیزه ها و نی ها هم رفتند؟ این باز چه شورش و چه بحرانی بوده است در تاریخ اسلام و بشریت که بی نظیر هم هست؟ هوش مصنوعی عرض بنده ی حقیر این است که اتفاقاً می تواند هم همانطوری که در اقتصاد شرکتهای دانش بنیان هم خیلی کمک کند، همینطور هم می تواند در اینکه از هوش مصنوعی هم استفاده بریم که بلکه چطور هم سری را که از تنش آیا چقدر هم جدا شده است را بیاد آن سرهای بالای نی ها و نیزه ها هم دوباره به بدنشان برگردانیم و بشریت را یاری هم دهیم که آقایان خانمها و بچه ها و بزرگها و پیرها هم متوجه باشید که اجازه هم ندهید که دوباره نیز آن حادثه ی عظیم تکرار هم شود هر چقدر هم که فداکارانه بوده است. پزشکی مدرن همراه با هوش مصنوعی هم آیا چقدر در این راه می تواند به ما کمک هم کند؟

مثل این است که شما بخواهید بپرسید که حالا ما داریم مقاله ی هایدنریش- مکنمرو- منترو- ریس- رودلئیوس- والنزوئلا با عنوان تقارن جهانی چرن- ویل را هم می خوانید و می رسید به اینکه اگر می خواهید بیشتر هم راجع به BPST بدانید هم بهتر است به این مقاله مراجع بفرمایید:

[32] A. Belavin, A. M. Polyakov, A. Schwartz, and Y. Tyupkin, “Pseudoparticle Solutions
of the Yang-Mills Equations,” Phys. Lett. B 59 (1975) 85–87.
66

حالا گذشته از این هم که این bpst حروف اول همان نویسنده ها هم هست، یحتمل باز هم مایل باشید که بیشتر راجع به خود مقاله هم بدانید و لذا یحتمل هم به اصل مقاله در السویر مراجعه بفرمایید و حتی به جی استور هم مراجعه کنید ببینید بلکه از طریق ارتباط با دانشگاه تهران هم هنوز این امتیاز از شما گرفته نشده است که یک جورهایی بتوانید مقاله را بدون پرداخت 24.95$US هم اخذ بفرمایید: 

https://www.sciencedirect.com/getaccess/pii/037026937590163X/purchase

البته این هم ناگفته نماند که هنوز بنده ی حقیر دلم می خواست که دوباره با آن خانمی که مرا به دانشگاه تهران توانست وصل هم کند تماس بگیرم و لااقل بگویم دست ات درد نکند که لااقل برای مدتی توانستی مرا وصلم کنی به دانشگاه تهران هر چند که حالا هم فکر کنم دیگر از طریق جی استور هم وصل نیستم. و خواستم از طریق دانشگاه تهران هم وصل شوم و دیدم ایمیل هم می خواهد و ایمیل دانشگاه تهران هم برایم فایده ای ندارد چرا که می خواهد تایید هم کند که آن ایمیل مال بنده ی حقیر هم هست و بنده هم که دسترسی به آن ندارم و .... البته اینجا چنین مقالاتی هم دیگر چشم گاو است و ارزش چندانی هم در بین این همه مقالاتی که بغیر آن اینترنتی ارائه می شون را هم آیا چقدر دارد، گذشته از اینکه حالا شما کنجکاو هم باشید که محتوای مقاله هم چیست؟! شما که نمی خواهید بفرمایید خدایا همه ی گاوهایت را آیا چقدرش را هم می خواهم برایت قربانی کنم که ببینم در این مقاله هم از روی کنجکاوی چیست؟ خیر؛ یحتمل بعضی حتی اشکال هم کنند که یک وقت رودل نکنی که این همه گاو و گوسفند هم بی خودی می خواهی قربانی کنی!

ولی به هر حال، عرض بنده ی حقیر این هم هست که یحتمل بشر از لحاظات هوش مصنوعی هم حتی یک روزی بتواند بجایی برسد اگر تا امروز هم نرسیده است که دسترسی به اطلاعات و مقالات علمی آسانتر هم شوند چرا که هوش مصنوعی هم می تواند برای بشر در این راستا خیلی هم کارآیی داشته باشد چرا که تو برای وصل کردن آمدی و نی برای فصل کردن آمدی. و این چرخ فلکهایی را که داریم که در بین اینترنت سرگردان رسیدن به مقاله ای دارید همینطوری می گردید یحتمل می تواند شما را وصل که نکند هیچی و بلکه فصل هم کند و .... البته این را یحتمل حتی نزد فلاسفه و حکماء و متکلمین خودمان هم داریم که معمولا هم حکماء و فلاسفه بعضی یحتمل اشکال کنند که آبشان توی یک جوی با متکلمین نمی رود و حتی یحتمل اجازه ی سخنرانی به یکی در حضور دیگری حالا هر کدام هم که می خواهد باشد ندهند! یعنی نه اینها آنها را قبول دارند و نه بر عکس.  و این واقعاً هم یک مشکلی است بین مسائل حکمت که بین اشاعره و معتزله و متکلمین و فلاسفه و حکماء حکمت دان از لحاظات تاریخی تا به امروز داریم. ولی نکته این هم هست که این غیر ممکن هم هست که بعضی آیا چقدر هم بخواهند به فلسفه بپردازند بدون اینکه مکتب وحی الهی را هم در نظر آورند. این اشکال هست که آیا غیر از این است که منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم بدین ترتیب اقل کم خیلی هم کمرنگ خواهد شد؟ این است که یحتمل حتی اینکه به روانشناسی هم آیا چطور از دیدگاه الهی یا دیدگاه فلسفی نیز نظر می شود خود یک مشکلی شود برای اینکه آیا کدام روانشناسی را هم می توان در مسجد برای مومنین و مومنات و بلکه مسلمین و مسلمات هم عنوان کرد یا خیر؟! و حال آنکه روانشناسی آسیب شناسانه ای که از وضعیت آخر هریس که می فرماید هم وضعیت آخر همانا من خوبم تو خوبی بر حسب تحلیل رفتار متقابل هم هست. یک تقابل و همان reciprocity روانشناسانه ای را هم اینجا داریم که حالا حکیم الهی آیا چقدر اجازه هم دهد یا اجازه هم ندهد که بنده ی حقیر هم که از کتاب وضعیت آخر نیز خوانده ام خود را صاحب نظر بپندارم و در این مورد بحثها هم کنم.

ولی از یک دیدگاهی هم برای این بنده ی حقیر اقل کم نظرات دکتر شهریار زرشناس نیز قابل توجه است. البته بنده ی حقیر بیشتر برادر ایشان را می شناختم هر چند که ارتباطم با ایشان هم قطع شده است و بلکه با پدر ایشان هم ملاقات کرده بودم و گپ و گفتگویی داشته ایم، هر چند که خود ایشان را هم همان مواقع یکی دوبار خیلی کوتاه دیده بودم و حتی ایشان کتاب توسعه.

ی خود را هم همان موقعها یک بار به این حقیر هدیه دادند و بنده هنوز هم باید آن را یک جایی این دور و برها داشته باشم. بنده داشتم راجع به خواهر ایشان هم در ویکیپدیا نیز می خواندم بعد از اینکه در شبکه ی افق داشت با دکتر زرشناس مصاحبه هم می کرد. و امروز رسیدم به دکتر شهین اعوانی و این کتاب که در بین آثار ویرایشی و مصححی ایشان هم آمده است:

  • تحفه المتکلمین فی الرد علی الفلاسفه، محمودبن محمد ملاحمی خوارزمی، حسن انصاری (مقدمه)، ویلفرد مادلونگ (مقدمه)، گروه مصححان، ناشر: مؤسسهٔ پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، مؤسسه مطالعات اسلامی دانشگاه آزاد برلین

و حتی یک صفحه از آن هم خواندم ولی در کتابخانه ی نور بیشتر از آن را باید یک تدابیر دیگری هم اندیشید تا آیا چقدر هم بتوانید مطالعه بفرمایید. یک موقعی که همینقدرش هم حق عضویت می طلبید کتابخانه ی نور و یک صفحه هم اجازه نمی داد و ...! به هر حال، هزینه هایی هم دارد دیگر که انسان بتواند از کتابخانه هایی استفاده کند. برای بنده ی حقیر جالب بود که بطور گذرا خواندم که دکتر شهریار زرشناس گویا حتی موبایل هم استفاده نمی فرمایند یا لااقل مثل اینکه یک موقعی استفاده نمی کرده اند. تیتر خبری شهر کتاب این است که: موبایل ندارم، رانندگی نمی کنم، 15000 کتاب دارم! (حجت الاسلام و المسلمین) محمد صادق روحانی کتاب روانشناسی مدرن و حقیقت فراموش شده انسان را نقد می فرمایند. ایشان می فرمایند که زرشناس تنها از یک حدیث و آن هم حدیثی مرفوعه و مرسله نیز استفاده می فرمایند، ولی خود نیز خیلی هم شرح نمی فرمایند که مرسله و مرفوعه هم به چه معنا است. و البته ویکی پرسش هم اجمالا خیلی راحت جوابتان را می دهد و برمی گردد به اینکه آیا راویانی در حدیث داریم که از وسط یا آخر آن افتاده اند که این مرفوعه است و مرسله این است که آیا شماری یا همه ی راویان هم حذف شده اند؛ البته علاوه بر اینها مقطوع و موقوف هم داریم که اینجا جای بحثشان نیست .... اصل حدیث هم می فرمایند که این است:

 

الکافی  ,  جلد۱  ,  صفحه۱۱  

عنوان باب :   الجزء الأول  کِتَابُ اَلْعَقْلِ وَ اَلْجَهْلِ

قائل :   امام صادق (علیه السلام)

أَحْمَدُ بْنُ إِدْرِیسَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اَلْجَبَّارِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا رَفَعَهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اَللَّهِ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: قُلْتُ لَهُ مَا اَلْعَقْلُ قَالَ مَا عُبِدَ بِهِ اَلرَّحْمَنُ وَ اُکْتُسِبَ بِهِ اَلْجِنَانُ قَالَ قُلْتُ فَالَّذِی کَانَ فِی مُعَاوِیَةَ فَقَالَ تِلْکَ اَلنَّکْرَاءُ تِلْکَ اَلشَّیْطَنَةُ وَ هِیَ شَبِیهَةٌ بِالْعَقْلِ وَ لَیْسَتْ بِالْعَقْلِ .

اصول کافی / ترجمه مصطفوی ;  ج ۱  ص ۱۱

شخصى از امام ششم علیه السلام پرسید عقل چیست‌؟ فرمود چیزیست که بوسیله آن خدا پرستش شود و بهشت بدست آید آن شخص گوید: گفتم پس آنچه معاویه داشت چه بود؟ فرمود: آن نیرنگست، آن شیطنت است، آن نمایش عقل را دارد ولى عقل نیست.

https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/103904/translate?rownumber=3

 

البته شبیه این حدیث را در نهج البلاغه هم داریم که حضرت در مورد معاویه یک چنین چیزی را می فرمایند:

 

و من خطبة له (ع) (200)

فی معاویة

وَ اللَّهِ مَا مُعَاوِیَةُ بِأَدْهَى مِنِّی، وَ لکِنَّهُ یَغْدِرُ وَ یَفْجُرُ. وَ لَوْ لَاکَرَاهِیَةُ الْغَدْرِ لَکُنْتُ مِنْ أَدْهَى النَّاسِ، وَ لکِنْ کُلُّ غُدَرَةٍ فُجَرَةٌ، وَ کُلُّ فُجَرَةٍ کُفَرَةٌ. «وَ لِکُلِّ غَادِرٍ لِوَاءٌ یُعْرَفُ بِهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ».

وَ اللَّهِ مَا أُسْتَغْفَلُ بِالْمَکِیدَةِ، وَ لَاأُسْتَغْمَزُ بِالشَّدِیدَةِ.

خطبه 200

که درباره معاویه ایراد فرموده است‌

من از همه سیاستمدارترم‌

سوگند به خدا «معاویه» از من سیاستمدارتر نیست، امّا او نیرنگ مى‌زند و مرتکب انواع گناه مى‌شود، اگر نیرنگ ناپسند و ناشایسته نبود، من سیاستمدارترین مردم بودم، ولى هر نیرنگى گناه است و هر گناهى یک نوع کفر است، «در قیامت هر غدّار و مکّارى پرچم خاصّى دارد که به آن وسیله شناخته مى‌شود».

به خدا سوگند من با کید و مکر اغفال نمى‌شوم و در رویارویى با شداید ناتوان نمى‌گردم.

نهج البلاغه، ترجمه روان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی حفظه الله، ص 494- 495

http://lib.eshia.ir/10336/1/494

 

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ ‎﴿الإسراء: ١﴾‏

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَىٰ قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِیهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِینَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ ‎﴿العنکبوت: ١٤﴾‏

 

هِی هَبْ لِی کَمَالَ اَلاِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ اَلْقُلُوبِ حُجُبَ اَلنُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ اَلْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ 

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ اَلنُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ اَلرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ اَلْمَلاَئِکَةِ وَ مَعْدِنِ اَلْعِلْمِ وَ أَهْلِ بَیْتِ اَلْوَحْیِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اَلْفُلْکِ اَلْجَارِیَةِ فِی اَللُّجَجِ اَلْغَامِرَةِ یَأْمَنُ مَنْ رَکِبَهَا وَ یَغْرَقُ مَنْ تَرَکَهَا اَلْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ اَلْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اَللاَّزِمُ لَهُمْ لاَحِقٌ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اَلْکَهْفِ اَلْحَصِینِ وَ غِیَاثِ اَلْمُضْطَرِّ اَلْمُسْتَکِینِ وَ مَلْجَإِ اَلْهَارِبِینَ وَ عِصْمَةِ اَلْمُعْتَصِمِینَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلاَةً کَثِیرَةً تَکُونُ لَهُمْ رِضًى وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَدَاءً وَ قَضَاءً بِحَوْلٍ مِنْکَ وَ قُوَّةٍ یَا رَبَّ اَلْعَالَمِینَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اَلطَّیِّبِینَ اَلْأَبْرَارِ اَلْأَخْیَارِ اَلَّذِینَ أَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ وِلاَیَتَهُمْ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اُعْمُرْ قَلْبِی بِطَاعَتِکَ وَ لاَ تُخْزِنِی بِمَعْصِیَتِکَ وَ اُرْزُقْنِی مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ بِمَا وَسَّعْتَ عَلَیَّ مِنْ فَضْلِکَ وَ نَشَرْتَ عَلَیَّ مِنْ عَدْلِکَ وَ أَحْیَیْتَنِی تَحْتَ ظِلِّکَ وَ هَذَا شَهْرُ نَبِیِّکَ سَیِّدِ رُسُلِکَ شَعْبَانُ اَلَّذِی حَفَفْتَهُ مِنْکَ بِالرَّحْمَةِ وَ اَلرِّضْوَانِ اَلَّذِی کَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ [سَلَّمَ] یَدْأَبُ فِی صِیَامِهِ وَ قِیَامِهِ فِی لَیَالِیهِ وَ أَیَّامِهِ بُخُوعاً لَکَ فِی إِکْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَى مَحَلِّ حِمَامِهِ اَللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى اَلاِسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِیهِ وَ نَیْلِ اَلشَّفَاعَةِ لَدَیْهِ اَللَّهُمَّ وَ اِجْعَلْهُ لِی شَفِیعاً مُشَفَّعاً وَ طَرِیقاً إِلَیْکَ مَهْیَعاً وَ اِجْعَلْنِی لَهُ مُتَّبِعاً حَتَّى أَلْقَاکَ یَوْمَ اَلْقِیَامَةِ عَنِّی رَاضِیاً وَ عَنْ ذُنُوبِی غَاضِیاً قَدْ أَوْجَبْتَ لِی مِنْکَ اَلرَّحْمَةَ وَ اَلرِّضْوَانَ وَ أَنْزَلْتَنِی دَارَ اَلْقَرَارِ وَ مَحَلَّ اَلْأَخْیَارِ

 

ذکر صلوات بر حضرت ولی عصر:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

مسئله ی اقتصادی ما عیناً مسئله ی طوفان الاقصی است که شاگرد و دانشجو و طلبه دقیقاً هم متوجه باشد که برای اینکه از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هر چه بیشتر میل کرده و بلکه ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی و ابرریسمانی اقتصادی را هم آنچنان محاسبه کرده که همه و همه ی دشمن فرعونی خود را هم یک جا در طوفان الاقصی هم می بایست توی دریا ریخته و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و اقتصاد مستضعفین را هم نجات داده بر کل عالم این اقتصاد را مسلط می فرمودند، آنگاه دیگر جایی هم برای ایالات متحده چند جهانی دشمن حتی بصورت متقابل نیز در برنامه ی لنگلندز هم باقی نمی ماند که بتواند لاف بزند که من هم صهیونیست ام و بلکه مجبور می شد اظهار هم کند که من هم از اقتصاد مقاومتی امام زمان عج الله فرجه الشریف تبعیت می کنم و غلط هم می کنم که حتی به صهیونیسم و هر لامذهبی دیگری هم حتی بخواهم فکر کنم و .... و مسئله حل است والسلام نامه تمام. أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ اَلَّذِی لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ اَلرَّحْمٰنُ اَلرَّحِیمُ اَلْحَیُّ اَلْقَیُّومُ وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ أَسْتَغْفِرُ اَللَّهَ اَلَّذِی لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ هُوَ اَلْحَیُّ اَلْقَیُّومُ اَلرَّحْمٰنُ اَلرَّحِیمُ  وَ أَتُوبُ إِلَیْهِ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللَّهُمَّ اِجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ اَلذَّابِّینَ عَنْهُ وَ اَلْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ [وَ اَلْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ] وَ اَلْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ اَلسَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ اَلْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ اَللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ اَلْمَوْتُ اَلَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی شَاهِراً سَیْفِی مُجَرِّداً قَنَاتِی مُلَبِّیاً دَعْوَةَ اَلدَّاعِی فِی اَلْحَاضِرِ وَ اَلْبَادِی اَللَّهُمَّ أَرِنِی اَلطَّلْعَةَ اَلرَّشِیدَةَ وَ اَلْغُرَّةَ اَلْحَمِیدَةَ وَ اُکْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اُسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ وَ اُشْدُدْ أَزْرَهُ

وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ‎﴿القصص: ٥﴾‏

لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ‎﴿آل عمران: ١٦٤﴾

رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِمْ ۚ إِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ‎﴿البقرة: ١٢٩﴾‏

هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ‎﴿الجمعة: ٢﴾‏

 

ذکر صلوات بر حضرت ولی عصر:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

یحتمل یک بحثی درمی گیرد که هر کس خوب است که معنایش این نیست که من هم باید مغازه ام را بدهم دستش مدیریت کند؛ و یحتمل منظور به این هم هست که باید صلاحیت هم داشته باشد. البته این مسئله هم هست که آیا مدیریت مغازه ات را دست مستضعفین هم می دهید؟ آیا مدیریت را دست آن بنده خدایی که در آشغالها هم می گردد و زباله ها را بازیافت هم می کند نیز می دهید؟ البته، این هم یحتمل بعضی اشکال کنند که نمی خواهید مدیریت را دست اختلاس کننده و دزد و فاسق و شراب خوار و قمارباز فاسد هم بدهید. ولی این هم یحتمل باشد که حتی اگر مدیریت را دست یک مرجع تقلید یا بلکه حضرت ولی فقیه مد ظله العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بدهید، آیا او می پذیرد؟ یحتمل در یک برهه ای از زمان بفرمایند وقت ندارم و نپذیرند، ولی در برهه ای دیگر هم فردی را بگمارند تا آنرا مدیریت کند. حالا اگر مدیریت یک کشوری یا حتی مدیریت ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیکی ابرتقارنی ربع و نیم و تمام چرخشی بطنها و دهلیزهای قلوب زمینی و آسمانی هم باشد، آیا باز هم امام زمان عجل الله فرجه الشریف می پذیرند؟ موضوع اینجا است که می فرماید ما منت نهادیم بر کسانی که دچار استضعاف شده اند و آنها را از ائمه و وارثین هم قرار می دهیم. کلام الهی هم این را می فرماید که البته ائمه ی مستضعفین هم باید همت کنند که آنها بتوانند وارثین شوند.

بین خدا و بنده ی او، کلام وحیانی الهی را دریافتن امروزه روز بسیاری هم ادعیه و احادیث ائمه ی اطهار علیهم السلام و دروس حکماء و علماء اسلامی و حتی غیر اسلامی نیز داریم که می توانند همه و همه کمک کار ما شوند. و الا خیلی آسان هم هست که ادعیه و کلام الله را هم حفظ کنیم، ولی از مسائل روز اجتماعی و جهانی هم هیچ چیز سر در نیاوریم، یا بر عکس خیلی هم از مسائل روز جهانی نیز سر دربیاوریم و حتی توابع توزیع پارتونها را هم به نحو احسنت درس دهیم ولی یحتمل آیا یک چیز خیلی کمی هم از ادعیه و کلام الله آیا چقدر بدانیم و بلکه بعضی حتی به زن زندگی آزادی و بدحجابی و بی حجابی و ... هم قائل شده باشند؛ و بلکه یادشان هم رفته است که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در حال سخنرانی فیزیک انرژی بالا در غزه و جاهای دیگر هم نزد مستضعفین عالمند و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم  گوشه ی چادر آن حضرت را سفتِ سفت گرفته اند. خوب، دیگر بعضی یحتمل اشکال هم کنند که ما آیا باز هم به سخنرانیهایی از باب توابع توزیع پارتونها هم اینجا احتیاج داریم و ...؟ آیا لازم هم هست که اسم بیاوریم که امثال ماندانا و رکسانا را هم چطور در کمپ اعتیاد باید نجاتشان داد و ...؟ مثل این است که بنده ی حقیر بخواهم آنالیز والتر رودین را هم اسم بیاورم که حتی یحتمل تام رودلیئوس هم دیگر اسمش را نشنیده است و کهنه هم شده است و کتابهای بهتری هم آمده است برای فهم بهتر مقالاتی هم مثل تقارنهای چرن-سیمونز و کلاسه کردن SCFT شش بعدی رودلئیوس. حالا یحتمل موانعی دیگر هم در فهم اینها باشند.

مثل این است که شما یک مرتبه می خواهید این صفحه از شوارق الالهام را هم بدون هیچ آندوسکوپی و آلات و ابزاری در هیچ کون و مکانی هم یک مرتبه درک کنید:

 

النّفس الناطقة ـ أیضاً مستغنیة عن المادّة، وإلاّ لزم عدم استغناء العارض أیضاً، لأنّ المحتاج إلى المحتاج إلى شیء، محتاج إلى ذلک الشّیء بالضّرورة، وهذا کما ترى قریب جدّاً من الوجه الأوّل، بل هو عینه .

والأولى فی تقریره هو ما فی شرح العلاّمة [1]: وهو أنّ النّفس النّاطقة تستغنی فی عارضها وهو التعقّل عن المحلّ، بدلیل أنّها تعقل ذاتها ولآلتها ولتعقلها من غیر حاجة إلى آلة کما مرّ، فیکون فی ذاتها مستغنیة عن المحلّ، وإلاّ لکان المحلّ آلة لها فی التعقّل، فلا تکون مستغنیة عن الآلة فی تعقلّها أیضاً، هذا خلف .

الوجه السّادس [2]: ما أشار إلیه بقوله: ولانتفاء التبعیة .

وتقریره: أنّ النّفس النّاطقة لو کانت منطبعة فی الجسم لکانت تابعة له فی الضّعف والکلال کالسّمع والبصر. والتالی باطل. فإنّ الإنسان فی سنّ الانحطاط یقوى تعقّله، ویزداد مع کون البدن فی النّقصان والانحطاط .

وما قیل [3]: من أنّ الإنسان فی آخر سنّ الشیخوخة، قد تعرض له الخرافة، فینقص تعقّله ویختلّ کاختلال البدن .

فجوابه: أنّ اختلال التّعقل باختلال الآلة لا یدلّ على کون التّعقل بالآلة، إذ جاز أن یمنعه استغراقه فی الاشتغال بتدبیر البدن، لکونه بصدد الانحلال عن التّعقل الّذی هو له بذاته، کما یمنعه الانکباب على المحسوس عن


[1] لاحظ : کشف المراد: المسألة الخامسة من الفصل الرّابع من المقصد الثّانی.
[2] من أدلّة تجرّد النّفس.
[3] نقله الشارح القوشجی وأجاب عنه. لاحظ : شرح تجرید القوشجی: 200 .

شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام، عبد الرزاق لاهیجی، جلد 3، ص 472

http://lib.eshia.ir/26626/3/472

 

خوب، این هم می تواند کار خیلی خوبی باشد اگر در زمینه ی فلسفه و کلام تبحر و تجربه ی زیادی هم دارید. ولی همانطوری که نفس مجرد شده است از جسم و بدن و دماغ و قلب و حتی عقل، همینطور هم کلام الهی روحانی نیز مجرد شده است از کلامهای نفسانی؛ و لذا هر متکلم الهی حتی از ائمه ی مستضعفین هم لازم است که یاد بگیرد چطور هم نه فقط از لحاظات ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و روانشناسی و جامعه شناسی و طبیعیات و الهیات در خدمت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بماند و تلمذ کند. حالا یحتمل بعضی هم اشکال کنند که دیگر لازم هم نباشد که کسی به مردم در 22 بهمن برای سوار شدن مترو با بلندگو هم بفرمایند خانمها و پیرمردها از سمت راست و جوانترها از سمت چپ که از پله برقی یا غیر آن هم بروند؛ و حال آنکه مسئله این هم هست یا خیر که خانمها از یک سمت و آقایان هم از سمت دیگر در آن ازدحام شدید هم تشریف فرما شوند و ...؟! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ ‎﴿١﴾‏ هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ‎﴿٢﴾‏ وَآخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ ۚ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ‎﴿٣﴾  ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ ‎﴿٤﴾‏ مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ‎﴿الجمعة: ٥﴾‏

یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَشِفَاءٌ لِّمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ ‎﴿یونس: ٥٧﴾‏

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا ‎﴿الإسراء: ٨٢﴾‏

 

89 ـ ومن خطبة له (علیه السلام)عقائدیة ، اخلاقیة ، سیاسیة1 . ظروف البعثة المحمّدیة

أَرْسَلَهُ عَلَى حِینِ فَتْرَة مِنَ الرُّسُلِ، وَطُولِ هَجْعَة مِنَ الاُْمَمِ وَاعْتِزَام مِنَ الْفِتَنِ، وَانْتِشَار مِنَ الاُْمُورِ، وَتَلَظٍّ (تلظّى) مِنَ الْحُرُوبِ، وَالدُّنْیَا کَاسِفَةُ النُّورِ، ظَاهِرَةُ الْغُرُورِ; عَلَى حِینِ اصْفِرَار مِنْ وَرَقِهَا، وَإِیَاس مِنْ ثَمَرِهَا، وَاغْوِرَار مِنْ مَائِهَا، قَدْ دَرَسَتْ مَنَارُ الْهُدَى، وَظَهَرَتْ أَعْلاَمُ الرَّدَى، فَهِیَ مُتَجَهِّمَةٌ لاَِهْلِهَا، عَابِسَةٌ فِی وَجْهِ طَالِبِهَا. ثَمَرُهَا الْفِتْنَةُ، وَطَعَامُهَا الْجِیفَةُ، وَشِعَارُهَا الْخَوْفُ، وَدِثَارُهَا السَّیْفُ.

2 . الاعتبار بالجاهلّیة

فَاعْتَبِرُوا عِبَادَ اللهِ، وَاذْکُرُوا تِیکَ الَّتِی آبَاؤُکُمْ وَإِخْوَانُکُمْ بِهَا مُرْتَهَنُونَ، وَعَلَیْهَا مُحَاسَبُونَ. وَلَعَمْرِی مَا تَقَادَمَتْ بِکُمْ وَلاَبِهِمُ الْعُهُودُ، وَلاَ خَلَتْ فِیَما بَیْنَکُمْ وَبَیْنَهُمُ الاَْحْقَابُ وَالْقُرُونُ (الدّهور)، وَمَا أَنْتُمُ الْیَوْمَ مِنْ یَوْم کُنْتُمْ فِی أَصْلاَبِهِمْ بِبَعِید. وَاللهِ مَا أَسْمَعَکُمُ (أسماعکم) الرَّسُولُ شَیْئاً إِلاَّ وَهَا أَنَاذَا مُسْمِعُکُمُوهُ، وَمَا أَسْمَاعُکُمُ الْیَوْمَ بِدُونِ أَسْمَاعِکُمْ بِالاَْمْسِ، وَلاَ شُقَّتْ لَهُمُ الاَْبْصَارُ، وَلاَ جُعِلَتْ لَهُمُ الاَْ فْئِدَةُ فِی ذلِکَ الزَّمَانِ، إِلاَّ وَقَدْ أُعْطِیتُمْ مِثْلَهَا فِی هـذَا الزَّمَانِ (الأوان). وَوَاللهِ مَا بُصِّرْتُمْ بَعْدَهُمْ شَیْئاً جَهِلُوهُ، وَلاَ أُصْفِیتُمْ بِهِ وَحُرِمُوهُ، وَلَقَدْ نَزَلَتْ بِکُمُ الْبَلِیَّةُ جَائِلا خِطَامُهَا، رِخْواً بِطَانُهَا، فَلاَ یَغُرَّنَّکُمْ مَا أَصْبَحَ فِیهِ أَهْلُ الْغُرُورِ، فَإِنَّمَا هُوَ ظِلٌّ مَمْدُودٌ، إِلَى أَجَل مَعْدُودِ.

نهج البلاغه، سید رضی، ترجمه دشتی، ص 70-71

http://lib.eshia.ir/26580/1/71

 

 

۱۴۰۲/۱۱/۱۹

فرازهایی از بیانات مقام معظم رهبری مد ظله العالی در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

...

اوّلین معجزه و حادثه‌ی خارق‌العاده‌ای که در این قضیّه انسان مشاهده میکند، سربرآوردن بعثت در آن زمینه‌ی نامساعدی است که بعثت در آنجا به وقوع پیوست؛ شروع بعثت با این امر عجیب همراه شد. در آن روز، دنیا، دنیایی بود که برای بشریّت، سرتاپا انحراف و کجی و مصیبت بود. امیرالمؤمنین (علیه السّلام) در مورد آن دوران جاهلیّتی که پیغمبر در آنجا بعثت خودشان را آغاز کردند، میفرماید: وَ الدُّنیا کاسِفَةُ النّورِ ظاهِرَةُ الغُرور؛ دنیا ظلمانی بود، رشد و آگاهی و بینایی در مردم نبود. قَد دَرَسَت مَنارُ الهُدىٰ؛ هدایتهایی که پیغمبران آورده بودند و مشعلهای هدایت و مناره‌های هدایتی که در مقابل مردم و سر راه مردم قرار داده بودند، کهنه شده بود، دستکاری شده بود، خراب شده بود، تحریف شده بود. وَ ظَهَرَت اَعلامُ الرَّدىٰ؛(۲) نشانه‌های انحطاط و سقوط بشریّت، خودش را نشان میداد. صحبت از دنیا است: وَ الدُّنیا کاسِفَةُ النّور؛ بحث محیط عربی و جزیرةالعرب نیست؛ یعنی تمدّنِ ایرانیِ آن روز و تمدّنِ رومیِ آن روز و تمدّنهای بزرگ دیگری که در دنیا وجود داشتند؛ این بیان امیرالمؤمنین درباره‌ی همه است. خب، این بعثت و این برانگیختگی به وقوع پیوست که حالا درباره‌ی این برانگیختگی زیاد صحبت کرده‌ایم(۳) و کرده‌اند؛ انبعاث درونی نبی و بعد سرریز آن انبعاث در جامعه که اینها بحثهای دیگری است.


بعثت به وقوع پیوست. برنامه‌ی عملِ این بعثت چیست؟ بنده میخواهم این را عرض بکنم. در قرآن، در آیات مختلفی مشخّص شده؛ یکی از آیات، همین آیه‌ی شریفه‌ی سوره‌ی جمعه است: هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمِّیّینَ رَسولاً مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَ یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة.(۴) برنامه‌ی عمل این است. یَتلوا عَلَیهِم آیاتِه؛ اوّلین کار، باز کردنِ درِ ارتباط با غیب و با الوهیّت است؛ بشر مادّی و محصور و گرفتار در چهارچوب مادّه را ــ که هیچ چیزی بیرون از مادّه را نمی‌شناسد و از آن مطّلع نیست ــ از این چهارچوب خارج کنند، او را در فضای وسیعِ معرفتِ ربوبی وارد کنند. اوّل این است؛ یعنی ایمان؛ اوّلین قدم ایمان است.

بعد که بشر از این چهاردیواریِ محدود و تنگِ مادّه خارج شد، «یُزَکّیهِم» است؛ تزکیه. تزکیه به معنای تعالی بخشیدن و رشد دادن از طریق رفع معایب و نقایص است؛ نقاط سیاه را از شیء مورد تزکیه دور کردن و آن را جلوه‌دار و آماده‌ی رشد و نمو قرار دادن و به رشد و نمو رساندن؛ این معنای تزکیه است. خب آن چیزی که باید تزکیه بشود چیست؟ مسئله صرفاً مسئله‌ی تزکیه‌ی اخلاقی فرد نیست؛ مهم این است. تزکیه یعنی زدودن زشتی‌ها و بدی‌ها و زدودن باطل از باطن انسان، از اخلاق درونی ما، از جامعه، از عقیده،‌ از عمل، از رفتار،‌ از سبک زندگی؛ این معنای تزکیه است؛ یعنی یک حرکت فراگیر برای اصلاح امور فرد و جامعه در همه‌ی ابعاد که شامل سیاست میشود، شامل روابط اقتصادی میشود، شامل روابط اجتماعی میشود، ناظر به بی‌عدالتی‌های در جامعه میشود، ناظر به بی‌عدالتی‌های در سطح جهان میشود، در سطح دولتها میشود، در سطح آحاد مردم میشود، فاصله‌های طبقاتی را نفی میکند؛ تزکیه شامل همه‌ی اینها است؛ یُزَکّیهِم.

بعد از آنکه مسئله‌ی تزکیه مطرح میشود،‌ مسئله‌ی تعلیم است. نه اینکه اینها از لحاظ زمانی مترتّب بر یکدیگر باشند؛ نه، تدریجی است؛ تزکیه تدریجی است، در کنار آن هم تعلیم است. تعلیم یعنی چه؟ یعنی بعد از آنکه با رفع تاریکی‌ها و نقصها و عیوب و باطل، ذهن و روح آماده شد، زمینه آماده شد، آن‌وقت، وقت تجلّی انوار حکمت الهی و علم الهی است، که حالا بحث حکمتهای الهی یک بحث طولانی و مفصّلی است. در واقع، تزکیه زمینه را شست‌وشو میدهد و تعلیم، از لحاظ معنویّت، از لحاظ معرفت، از لحاظ دانش، انسان را غنی‌سازی میکند، جامعه را غنی‌سازی میکند، انسانِ ترازِ اسلام ساخته میشود؛ تربیت انسان، طبق آنچه اسلام از انسان مطالبه میکند و برای انسان میخواهد، به وجود می‌آید. مشکلات کنونی همه‌ی ماها و همه‌ی بشریّت در اینجاها است.

خب، یک نکته‌ی اساسی اینجا وجود دارد و آن، این است که این بعثت و این تحوّل، این دگرگونی، این نشر نیکی و زیبایی و روشنایی و رفع ظلمت و مصیبت و بدبختی و مانند اینها، یک امر دفعی نیست که بگوییم یک بار بعثت شد و تمام شد، هرچه بعد از آن اتّفاق بیفتد از نتایج همان بعثت اوّل است؛ این[طور] نیست، این آیه این را نمیگوید. این آیه میفرماید: هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمِّیّینَ رَسولاً مِنهُم یَتلوا عَلَیهِم آیاتِهِ وَ یُزَکّیهِم وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَةَ وَ اِن کانوا مِن قَبلُ لَفی‌ ضَلالٍ مُبینٍ‌ * وَ آخَرینَ مِنهُم لَمّا یَلحَقوا بِهِم؛(۵) این بعثت، هم در میان آن مردم است، هم در میان آن آخرین است؛ این «واو»، واو عطف به «اُمِّیّین» است: بعث فی الامّیّین و فی آخرین. آن «آخرین» چه کسانی‌ هستند؟ آنهایی هستند که «لَمّا یَلحَقوا بِهِم»، هنوز نیامده‌اند؛ یعنی تا امروز ما مخاطب بعثتیم، بعثت در میان ما هم هست؛ یعنی همین حالا نبیّ مکرم اسلام در حال تعلیم و تزکیه‌ی ما است؛ همین حالا ما مخاطبیم، مخاطب بعثتیم. در طول تاریخ ابدی بشریّت، این وجود خواهد داشت؛ بشریّت همیشه مخاطب تعلیم و تربیت و تزکیه‌ی پیغمبر اکرم است.


همان‌طور که پیغمبر در آن روز مردم را به دوری از بتها و شکستن بتها دعوت کرد، امروز هم همین خطاب وجود دارد. اوّلین بت هم بت خود ما است؛ بت درون خود ما، بت نفْس ما، بت اهواء ما و به تعبیر امام (رضوان الله تعالی علیه)، آن حیوان و جانورِ خطرناکِ در وجود ما؛ اوّلین خطر این است؛ یعنی اوّلین مبارزه با آن است، که نزدیک‌ترین دشمن به ما [هم] دشمن نفْس ما است؛ باید با نفْس مبارزه کنیم. بعد هم انحرافات بیرون است که حالا دیگر اوّلین کار، اصلاح منطقه‌ی نزدیک‌تر است؛ [یعنی] جامعه‌ی خودمان. بعضی میگویند شما که میخواهید دنیا را اصلاح کنید، اوّل خودتان را اصلاح کنید؛ خب بله، اوّل خودمان را باید اصلاح کنیم، اوّل جامعه‌ی خودمان را باید اصلاح کنیم. این مطالبه‌ی نبیّ مکرّم اسلام و بعثت اسلام از خود ما است که اوّل خودمان را اصلاح کنیم؛ ما که اصلاح بشویم، اگر یک نمونه‌ی اصلاح‌شده‌ی اسلام را به بشریّت نشان بدهیم، خودش جاذبه دارد و جذب میکند.

تزکیه و تعلیم دو طرف دارد: یک طرفِ دعوت‌کننده، یک طرفِ دعوت‌شونده؛ اگر چنانچه دعوت‌کننده باشد ــ که هست؛ پیغمبر امروز دارد همه‌ی ما را دعوت میکند ــ امّا دعوت‌شونده اجابت نکند، اتّفاقی نمی‌افتد. آنچه در انقلاب ما اتّفاق افتاد این بود که دعوت‌شونده‌ها اجابت کردند. امام بزرگوار سخن پیغمبر را، بعثت پیغمبر را برای مردم بیان کرد، از مردم مجاهدت را مطالبه کرد، مردم هم اجابت کردند، این حرکت عظیم اتّفاق افتاد، این کار بزرگ انجام گرفت. در ادامه هم، مردم ما به توفیق الهی، به فضل پروردگار، در راه درست حرکتشان را ادامه دادند، موفّقیّتهایی به دست آمده؛ یک جاهایی هم کوتاهی کردیم، ناموفّق شدیم.

این سنّت ادامه دارد، این سنّت همیشگی است؛ تا هر وقتی که اجابت کنیم دعوت پیغمبر را، آن تزکیه حاصل میشود، آن تعلیم حاصل میشود، آن رشد و پیشرفت به وجود می‌آید. رشد هم فقط رشد معنوی و اخروی نیست؛ نه، «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنیا حَسَنَةً وَ فِی الآخِرَةِ حَسَنَة»؛(۶) رشد دنیا و آخرت است؛ خوشبختی دنیا و آخرت است؛ نمونه‌سازی بهترین زندگی برای دنیای بشر، دنیای جامعه و آخرت جامعه است. اگر چنانچه ما که دعوت‌شونده هستیم اجابت کنیم، این اتّفاق می‌افتد. دعوت‌کننده وجود دارد؛ پیغمبر الان دارد دعوت میکند ما را. ما همان آخرینی هستیم که «لَمَّا یَلحَقُوا بِهِم»؛ ما باید اجابت کنیم. در روز عید مبعث، سالگرد مبعث، به این نکته باید توجّه کنیم که ما هم مورد خطاب بعثت نبیّ مکرّم اسلام هستیم؛ اگر [اجابت] نکردیم، آن‌وقت مثل همان دنباله‌ی آیه‌ی شریفه است: مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوراةَ ثُمَّ لَم یَحمِلوها؛(۷) تورات را به آنها دادند ــ در تورات نور بود، حکمت الهی بود، دعوت الهی بود، تورات مجموعه‌ی دستورات الهی بود ــ عمل نکردند؛ اگر ما هم عمل نکنیم، مثل همان میشود: مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوراةَ ثُمَّ لَم یَحمِلوها. این مطلب در مورد بعثت، که عرض کردیم.


من میخواهم این را عرض بکنم که امروز دنیا محتاج به این دعوت است، محتاج به این بعثت است. امروز زندگی مردم دنیا زندگی خوبی نیست. حالا ظواهری در بخشی از کشورهای دنیا وجود دارد، [امّا] این ظواهر نشان‌دهنده‌ی خوشبختی آن جوامع نیست؛ در آن جوامع هم مثل همه‌ی جوامع دیگر، فقر هست، بدبختی هست، تبعیض هست، ظلم هست، حق‌کشی هست. امروز بشر در چهارچوب مادّه گرفتار است، احتیاج مبرمی به این تزکیه و تعلیم نبوی و بعثت نبوی دارد. ما مسئولیّت داریم. مسئولیّت ما این است که خودمان را بسازیم و به دنیا نشان بدهیم که یک کشور اسلامی، یک جامعه‌ی اسلامی چه جوری میشود اداره بشود؛ به معنای واقعی کلمه عمل کنیم، همچنان که در مواردی عمل کردیم و بحمدالله تأثیراتش را در دنیا گذاشت. کوتاهی‌هایی داریم، موفّقیّتهایی هم بحمدالله داریم.

در مورد غزّه یک جمله‌ای عرض بکنم. مصیبت غزّه متأسّفانه ادامه دارد. این مصیبت، مصیبتِ دنیای اسلام است، بلکه بالاتر، مصیبت بشریّت است. این نشان‌دهنده‌ی آن است که نظم کنونی جهانی چقدر نظم باطلی است؛ یعنی بخش مهمّی از قدرتهای جهانی، امروز پشت دستهای جنایت‌کار و به‌خون‌آلوده‌ی رژیم صهیونیستی هستند که طرف مقابلش نه مبارزان، [بلکه] کودکان، زنان، بیماران، بیمارستان‌ها و خانه‌های مردم است. آمریکا پشت سر اینها است، انگلیس پشت سر اینها است، خیلی از کشورهای اروپایی پشت سر اینها هستند، تبعه‌ی اینها هم همین‌جور؛ کشورهایی که تابع اینها هستند، دنباله‌رو اینها هستند. ببینید، بطلان این نظم جهانی را از همین حادثه‌ی غزّه میشود فهمید؛ و این ماندنی نیست، این قابل دوام نیست، این از بین خواهد رفت.

حادثه‌ی غزّه تمدّن غربی را و فرهنگ غربی را در دنیا رسوا کرد؛ نشان داد که تمدّن اینها یک تمدّنی است که در آن، آن‌چنان بی‌رحمی‌ای رواج دارد و مجاز است که جلوی چشم داریم می‌بینیم بیمارستان را میزنند، در یک شب صدها نفر را به قتل میرسانند، در ظرف سه چهار ماه نزدیک به سی هزار نفر را ــ که اغلب آنها هم زن و کودک هستند ــ در یک منطقه‌ای به قتل میرسانند!

و پشت سر رژیم صهیونیستی آمریکا است؛ خود صهیونیست‌ها هم این را میگویند، اعتراف میکنند؛ میگویند اگر تسلیحات آمریکایی نبود، رژیم صهیونیستی یک روز هم نمیتوانست این جنگ را ادامه بدهد و دنبال بکند. از روز اوّل، تسلیحات آمریکایی راه افتاده طرف اینها؛ هم پول، هم تسلیحات، هم کمکهای سیاسی و امثال اینها. آنها هم مجرمند و جزو مسئولین این حادثه‌ی تلخند.

راه‌حل فقط همین است که قدرتهای بزرگ جهانی خودشان را کنار بکشند، قدرتهای طرف‌دار رژیم صهیونیستی خودشان را کنار بکشند از این قضیّه و مبارزان فلسطینی خودشان میدانند چه جوری اداره کنند میدان را، کمااینکه تا امروز اداره کرده‌اند و تا امروز بحمدالله ضربه‌ی مهم و سختی به آنها وارد نشده است. طرف مقابل صهیونیست‌ها همین مردم مظلوم و بی‌دفاعی هستند که آنجا هستند.

آنچه دولتها وظیفه دارند، قطع کمک سیاسی و تبلیغاتی و تسلیحاتی و کالاهای مصرفی به رژیم صهیونیستی است؛ این وظیفه‌ی دولتها است. آنچه ملّتها وظیفه دارند، فشار به دولتها است که این وظیفه‌ی بزرگ را انجام بدهند. این کار بایستی انجام بگیرد و ان‌شاءالله به توفیق الهی روز‌به‌روز پیروزی مردم غزّه بیشتر آشکار خواهد شد.
امیدواریم مردم مظلوم فلسطین، مردم مظلوم غزّه و مناطق دیگر فلسطین شاهد پیروزی باشند و بتوانند دشمن خودشان را ان‌شاءالله به زانو دربیاورند.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55201#_ftnref3


 

 

۱۴۰۲/۱۱/۲۰

مستند روایت دیدار | پرچمداران تولید داخلی

 مستند روایت دیدار | پرچمداران تولید داخلی(KHAMENEI.IR)

مستند روایت دیدار | پرچمداران تولید داخلی(KHAMENEI.IR)

رسانه KHAMENEI.IR روایتی مستند از بازدید چهارساعته رهبر انقلاب از نمایشگاه توانمندی‌های تولید داخلی و دیدار تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی را در مستند کوتاه «پرچمداران تولید» منتشر میکند.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=55175

 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول »

بخش ۹۶ - تفسیر ما شاء الله کان

این همه گفتیم لیک اندر بسیچ

بی‌عنایات خدا هیچیم هیچ

بی عنایات حق و خاصان حق

گر ملک باشد سیاهستش ورق

ای خدا ای فضل تو حاجت روا

با تو یاد هیچ کس نبود روا

این قدر ارشاد تو بخشیده‌ای

تا بدین بس عیب ما پوشیده‌ای

قطرهٔ دانش که بخشیدی ز پیش

متصل گردان به دریاهای خویش

قطرهٔ علمست اندر جان من

وارهانش از هوا وز خاک تن

پیش از آن کین خاکها خسفش کنند

پیش از آن کین بادها نشفش کنند

گر چه چون نشفش کند تو قادری

کش ازیشان وا ستانی وا خری

قطره‌ای کو در هوا شد یا که ریخت

از خزینهٔ قدرت تو کی گریخت

گر در آید در عدم یا صد عدم

چون بخوانیش او کند از سر قدم

صد هزاران ضد ضد را می‌کشد

بازشان حکم تو بیرون می‌کشد

از عدمها سوی هستی هر زمان

هست یا رب کاروان در کاروان

خاصه هر شب جمله افکار و عقول

نیست گردد غرق در بحر نغول

باز وقت صبح آن اللهیان

بر زنند از بحر سر چون ماهیان

در خزان آن صد هزاران شاخ و برگ

از هزیمت رفته در دریای مرگ

زاغ پوشیده سیه چون نوحه‌گر

در گلستان نوحه کرده بر خضر

باز فرمان آید از سالار ده

مر عدم را کانچ خوردی باز ده

آنچ خوردی وا ده ای مرگ سیاه

از نبات و دارو و برگ و گیاه

ای برادر عقل یکدم با خود آر

دم بدم در تو خزانست و بهار

باغ دل را سبز و تر و تازه بین

پر ز غنچه و ورد و سرو و یاسمین

ز انبهی برگ پنهان گشته شاخ

ز انبهی گل نهان صحرا و کاخ

این سخنهایی که از عقل کلست

بوی آن گلزار و سرو و سنبلست

بوی گل دیدی که آنجا گل نبود

جوش مل دیدی که آنجا مل نبود

بو قلاووزست و رهبر مر ترا

می‌برد تا خلد و کوثر مر ترا

بو دوای چشم باشد نورساز

شد ز بویی دیدهٔ یعقوب باز

بوی بد مر دیده را تاری کند

بوی یوسف دیده را یاری کند

تو که یوسف نیستی یعقوب باش

همچو او با گریه و آشوب باش

بشنو این پند از حکیم غزنوی

تا بیابی در تن کهنه نوی

ناز را رویی بباید همچو ورد

چون نداری گرد بدخویی مگرد

زشت باشد روی نازیبا و ناز

سخت باشد چشم نابینا و درد

پیش یوسف نازش و خوبی مکن

جز نیاز و آه یعقوبی مکن

معنی مردن ز طوطی بد نیاز

در نیاز و فقر خود را مرده ساز

تا دم عیسی ترا زنده کند

همچو خویشت خوب و فرخنده کند

از بهاران کی شود سرسبز سنگ

خاک شو تا گل نمایی رنگ رنگ

سالها تو سنگ بودی دل‌خراش

آزمون را یک زمانی خاک باش

 

یک مسئله ای در برنامه ی لنگلندز هست که معروف است به آندوسکوپی و ماورای آن و مثلاً اینجا را بنگرید:

https://publications.ias.edu/rpl/section/25

این کتاب هم هست:

https://www.worldscientific.com/worldscibooks/10.1142/13664#t=aboutBook

این 49 مقالات تا این لحظه  آرشیو را هم داریم:

https://arxiv.org/search/?query=langlands+endoscopic&searchtype=all&source=header

https://arxiv.org/abs/0710.5939

https://arxiv.org/abs/math/0404454

و اگر فقط لغت آندوسکوپی را در آرشیو دانشگاه کرنل بنگرید، علاوه بر آندوسکپی مورد بحث در برنامه ی لنگلندز، بسیاری مقالات دیگر که مربوط می شوند به بینایی هوشمند رایانه ای و انواع ابزارآلات آندوسکوپی پزشکی را متوجه خواهیم شد که در این مقالات مورد بحث هستند.

بنده ی حقیر تا اذان مغرب و عشاء چند دقیقه ای هم وقت دارم که عرض کنم که مسئله ی علوم حکمت و کلام الهی بحث عمیقی است که به عبارتی هم مبحثش ممکن الوجود و واجب الوجود است. ولی همین این یک نکته را در نظر آوریم که این مسئله که وحی الهی هم ممکن است به بشری که از نوع پیغمبران الهی است نیز توسط خدا بدون واسطه ای و ابزاری و آلاتی دیگر هم وحی شود؛ و اما امکان چنین وحیانیتی در بشر با وجود اینکه حضرت ختمی مرتبت هم خاتم الانبیاء تشریف دارند نیز امروزه چقدر ممکن الوجود است با اینکه وجود مبارک واجب الوجود را هم که یقیناً داریم و قرآن کریم هم کلام الهی است که بر قلب مبارک حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم نیز نازل شده است؟ و لذا آیا ما دیگر هیچ ابزار و آلات و بلکه ارگانهای دیگری هم در بین ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی و ابرریسمانی ... و ربع و نیم و تمام پیچشی یا چرخشی بطن و دهلیز قلوب زمینی و آسمانی احتیاجی نداریم برای اینکه متوجه هم شویم که بین خدا و انسان هیچ چیز دیگری هم لازم نیست واسطه شود؟

البته اینجا در بین اربابا و رعیتی و بلکه مالک و مستاجری هم یحتمل مسائلی رخ دهند که این شعر مولانا در رابطه با طوطی هم قابل تامل است که بالاخره چرا هم مشنو از نی چون حکایت می کند، بشنو از دل چون روایت می کند که بالاخره هم ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة. واما بالاخره هم ما این مسئله را نیز داریم که یک استقامتی عظیم حتی (کو)همولوژیک هم هست بین معدنی عظیم از خاک و سنگی که تبدیل به کوهی عظیم هم شده است تا ابر و باد و مه و خورشید و فلک را نیز بکار آورد تا تو نانی بکف آری و بغفلت نخوری! و لذا این همه حتی یحتمل بطور نظری و عملی هر دو هم یحتمل شتابدهنده ها و برخوردکننده های بزرگ هادرونی و مدل استاندارد ذرات فیزیک و ابرتقارنهایی و هندسه ی ناجابجایی و برنامه لنگلندز و آندوسکوپی و ماورایش و ... را هم می طلبد هر چند هم که بین هر کدام از اعضای بشریت و انسانها و بلکه انبیاء و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و خدای آنها واسطه ای دیگر هم واقع نشده باشند و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و السابقین الی ارادته و المستشهدین بین یدیه

طلبه شهید غواصی که شفایش را از امام رضا(ع) گرفت

دکترها به علی سیفی گفته بودند به علت مجروحیت پایش، باید آن را قطع کند. او نگران بود و مردد تا اینکه در عالم رویا امام زمان به او فرمود: بیا مشهد!

  •  
  •  
  •  
  •  
  •  

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، شهید علی سیفی از آن دسته روحانیون رزمی تبلیغی دفاع مقدس است که درس مکتب جهاد را از حوزه به میدان‌های رزم کشاند. او از بس طلبه‌ها و روحانیون را به حضور در جبهه تشویق می‌کرد که حوزه خالی از طلبه می‌شد؛ به همین خاطر مجبور شد که محل تحصیلش را بارها تغییر دهد.

اما عاملی که باعث شهرت این روحانی غواص شهید شد، بی‌ارتباط با امام رضا (ع) نیست. ماجرایی که به قبل از معمم شدن او مرتبط است.

 اردیبهشت سال ۱۳۶۱ در حالی که ۱۵ سال بیشتر نداشت، عازم جبهه شد. در آخر این ماه در عملیات بیت المقدس در آستانه آزادسازی خرمشهر دچار مجروحیت شدید پا شد. این مجروحیت خیلی او را آزرده ساخته بود و پزشکان علاجش را تنها در قطع شدن می‌دیدند.

در عالم رویا، امام زمان خطاب به او فرمود: بیا مشهد! در آن شرایط سخت جسمی راهی مشهدالرضا شد و شفایش را از امام رضا گرفت. مردم هم وقتی فهمیدند شفا یافته به نیت تبرک لباس‌هایش را تکه تکه کردند.

بعد از این معجزه رضوی، او حضور همزمان در سنگر حوزه و جبهه را برگزید و اواخر تابستان سال ۱۳۶۱ به حوزه علمیه چیذر رفت و سال بعد هم برای ادامه تحصیل به مدرسه رسول اکرم قم رفت.

در این مدت هم از مراحل سلوک و عرفان غافل نماند. به گونه‌ای که استاد حسین انصاریان او را سوار بر قطار عرفان و دیگران را پیاده معرفی کرد. بارها قبل از انجام هر عملیاتی اسامی رزمنده‌های شهید، مجروحان و آنهایی که سالم می‌ماندند را بیان می‌کرد.

درباره این شهید بیشتر بدانید

شهید حجت الاسلام علی سیفی از شهدای روحانی غواص است که در سال ۱۳۴۴ در شهر مراغه آذربایجان غربی به دنیا آمد. او در ۲۵ بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در عملیات والفجر ۸ در اروندرود به فیض شهادت نائل آمد. مزار مطهرش در گلزار شهدای مراغه قرار دارد.

انتهای پیام/

https://www.farsnews.ir/news/14010321000471

وَإِذَا لَقُوا الَّذِینَ آمَنُوا قَالُوا آمَنَّا وَإِذَا خَلَا بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ قَالُوا أَتُحَدِّثُونَهُم بِمَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیْکُمْ لِیُحَاجُّوکُم بِهِ عِندَ رَبِّکُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ‎﴿البقرة: ٧٦﴾‏

قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِی فَلَا تَسْأَلْنِی عَن شَیْءٍ حَتَّىٰ أُحْدِثَ لَکَ مِنْهُ ذِکْرًا ‎﴿الکهف: ٧٠﴾‏

وَکَذَٰلِکَ أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا وَصَرَّفْنَا فِیهِ مِنَ الْوَعِیدِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ أَوْ یُحْدِثُ لَهُمْ ذِکْرًا ‎﴿طه: ١١٣﴾‏

مَا یَأْتِیهِم مِّن ذِکْرٍ مِّن رَّبِّهِم مُّحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ یَلْعَبُونَ ‎﴿الأنبیاء: ٢﴾‏

وَمَا یَأْتِیهِم مِّن ذِکْرٍ مِّنَ الرَّحْمَـٰنِ مُحْدَثٍ إِلَّا کَانُوا عَنْهُ مُعْرِضِینَ ‎﴿الشعراء: ٥﴾‏

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ وَأَحْصُوا الْعِدَّةَ وَاتَّقُوا اللَّهَ رَبَّکُمْ لَا تُخْرِجُوهُنَّ مِن بُیُوتِهِنَّ وَلَا یَخْرُجْنَ إِلَّا أَن یَأْتِینَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَیِّنَةٍ وَتِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ وَمَن یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ لَا تَدْرِی لَعَلَّ اللَّهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذَٰلِکَ أَمْرًا ‎﴿الطلاق: ١﴾‏

وَأَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ ‎﴿الضحى: ١١﴾‏

یَوْمَئِذٍ تُحَدِّثُ أَخْبَارَهَا ‎﴿الزلزلة: ٤﴾‏

 

 

۱۳۶۴/۰۱/۲۳

خطبه‌های مقام معظم رهبری در باب شهادت امام موسی کاظم علیه السالم در نماز جمعه‌ تهران

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=21774

 

شتابدهنده ها و نه شتابزدگیهای مادی و دنیوی و اخروی و معنوی می توانند توسط بعضی خواصی هم دنیا و هم آخرت مردم را آباد کنند. در باب حدوث و قدم قرآن کریم، بعضی اشکال می کنند که این مسئله می تواند سیاسی شود و آیا چقدر هم بزرگان فرموده اند که وارد این نوع بحثها نشوید که آیا قرآن بالاخره حادث است یا قدیم که البته خود قرآن هم بدان جواب می دهد؟ اینجا نکته ای هم هست که مثلاً در علم کلام یقیناً هم ما می خواهیم در باب اعتقادات و دینمداری و دفاع از خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بحث کنیم، که یحتمل متکلم محترم اینطور بنظر هم برسد که دارد خیلی هم به امور فلسفی ارسطویی و یونانی و مشایی و سینایی و اشراقی و ...  نیز عقب نشینی می کند. و لذا یحتمل هم برای خواننئده ی محترم این سوال مطرح شود که پس دفاع از حریم دینی و اسلامی مسائل هم کجا رفت؟ مسئله ی حادث و قدیم بودن قرآن مجید هم از این است که می تواند در عین حالی که حادث است در همان حین هم قدیم باشد آنچنان که در روز قیامت هم می فرمایند که والدین و فرزندان و خانواده هم نمی توانند بکمک انسان بیایند و چرا که کانه همه چیز فالبداهه رخ می دهند. مثل این است که شما در نظریه ی F، آیا فقط F1 الی F10 هم ابرتقارنی و ابرریسمانی دارید، یا یحتمل مایلید ماورای آنها رفته و بلکه به F-14 ها نیز مثلاً بپردازید؟ اینجا یحتمل یک سانسورهایی رخ دهند که آیا چقدر هم حتی در افقهایی خاص این مسائل روشن شوند. ولی یک شتابدهنده هایی را هم داریم که جوهر ترکیبی نوری- موجی- ماده ای را هم آنچنان بحرکت درمی آورند و شتاب می دهند که انقلاب جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را حتی بر حسب الگوی امام خمینی قدس سره و امام خامنه ای مد ظله العالی در انقلاب جمهوری اسلامی ایران، عظیمترین انفجار نوری چهانی ماورای تصور و تخیل هر بیگ بنگ و مهبانگ هم رخ می دهد و .... یک وجه این شتابدهنده ها هم همین است که دختر بچه ها و زنان و بانوان را مشاهده می فرمایید که چطور با حجاب چادرهای مشکی هم در سطوح اجتماعات ظاهر می شوند و آنچنان که چنین پدیده های جهانی ای غیر قابل سانسور هم می شوند و دیگر هم لازم نیست که کسی بفرماید بچه چادرت را هم سرت کن و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و السابقین الی ارادته و المحامین عنه و المسارعین فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه

https://arxiv.org/abs/2402.03424

https://arxiv.org/abs/2402.03425

https://arxiv.org/abs/2401.01298

...

إِنِّی آمَنتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ ‎﴿یس: ٢٥﴾

‏رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ ‎﴿آل عمران: ١٩٣﴾‏

وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ‎﴿القصص: ٥﴾‏

نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَأَنزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنجِیلَ ‎﴿آل عمران: ٣﴾‏

وَیُعَلِّمُهُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِیلَ ‎﴿آل عمران: ٤٨﴾‏

یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِی إِبْرَاهِیمَ وَمَا أُنزِلَتِ التَّوْرَاةُ وَالْإِنجِیلُ إِلَّا مِن بَعْدِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ‎﴿آل عمران: ٦٥﴾‏

وَقَفَّیْنَا عَلَىٰ آثَارِهِم بِعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَیْنَاهُ الْإِنجِیلَ فِیهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِینَ ‎﴿المائدة: ٤٦﴾‏

وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ سَاءَ مَا یَعْمَلُونَ ‎﴿المائدة: ٦٦﴾‏

قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلَىٰ شَیْءٍ حَتَّىٰ تُقِیمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْکُم مِّن رَّبِّکُمْ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ ‎﴿المائدة: ٦٨﴾‏

إِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ وَعَلَىٰ وَالِدَتِکَ إِذْ أَیَّدتُّکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِیلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِی وَتُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِی وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِی وَإِذْ کَفَفْتُ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَنکَ إِذْ جِئْتَهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِینٌ ‎﴿المائدة: ١١٠﴾‏

الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنزِلَ مَعَهُ أُولَـٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‎﴿الأعراف: ١٥٧﴾‏

إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ‎﴿التوبة: ١١١﴾‏

مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَٰلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا ‎﴿الفتح: ٢٩﴾‏

 

 فَالْجُنُودُ، بِإِذْنِ اللهِ، حُصُونُ الرَّعِیَّةِ، وَزَیْنُ الْوُلاَةِ، وَعِزُّ الدِّینِ، وَسُبُلُ الاَْمْنِ، وَلَیْسَ تَقُومُ الرَّعِیَّةُ إِلاَّ بِهِمْ.

نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص 294

http://lib.eshia.ir/26580/1/294

 

 

۱۴۰۲/۱۱/۱۶

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری مد ظله العالی در دیدار فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش

وظیفه‌ی خواص این است: در مواقع لازم، باید تردید‌افکنی و شک‌آفرینی دشمن را خنثی کنند و [مسائل را] تبیین کنند؛ «جهاد تبیین» که بنده عرض کرده‌ام،(۶) ناظر به این است. و ما دیدیم در خود نیروی هوایی کسانی بودند، عناصری بودند ــ بعضی از همین شهدایی که عکسهایشان اینجا است و ما اینها را از نزدیک می‌شناختیم ــ که اهل حرف زدن، اهل منطق، اهل استدلال، اهل اثرگذاری روی دیگران بودند و کار خودشان را در مواقع لازم انجام دادند. در قرآن یک نمونه‌ای وجود دارد که به نظر بنده خیلی مهم است؛ آن قضیّه‌ی رجل مؤمنی است که در سوره‌ی یاسین از او نام برده شده: وَ جاءَ مِن اَقصَا المَدینَةِ رَجُلٌ یَسعىٰ‌ قالَ یا قَومِ اتَّبِعُوا المُرسَلین‌؛(۷) وقتی که سه پیغمبر از طرف پروردگار در این قوم مبعوث شدند و مردم ایمان نیاوردند و علیه اینها توطئه کردند و تصمیم گرفتند که اینها را نابود کنند، یک مرد شجاع و مؤمنی خودش را بسرعت به جمعیّتِ مردم رساند و گفت: یا قَومِ اتَّبِعُوا المُرسَلین؛ از اینها پیروی کنید؛ اِتَّبِعوا مَن لا یَسئَلُکُم اَجراً وَ هُم مُهتَدون.(۸) بعد میرسد به اینجا؛ نکته‌ی مورد توجّه من اینجا است: وَ ما لِیَ لا اَعبُدُ الَّذی فَطَرَنی وَ اِلَیهِ تُرجَعُونَ‌ * اَ اَتَّخِذُ مِن دونِه آلِهَةً ... اِنّی آمَنتُ بِرَبِّکُم فَاسمَعون؛(۹) با صدای بلند، باصراحت، ایمان خودش را بیان میکند. خواص باید صریح باشند، باید باصراحت حرف بزنند، باید شبهه‌ها را از ذهنها زایل کنند، دوپهلو و دوگونه و تردید‌آمیز حرف نزنند. اِنّی آمَنتُ بِرَبِّکُم فَاسمَعون؛ بشنوید! من ایمان آوردم. این نمونه‌ی کاری است که خواص میتوانند انجام بدهند.

خب، حالا اگر به عنوان یک مورد خاص بخواهیم در زمان خودمان هم مطلبی را عرض بکنیم، به نظر من همین قضیّه‌ی غزّه است. خواص در دنیای اسلام وظیفه دارند. خواص علما هستند، دانشمندان هستند، سیاسیّون هستند، مطبوعاتی‌ها هستند؛ می‌بینند که در غزّه چه دارد میگذرد؛ می‌بینند که آمریکا با پشتیبانی از رژیم صهیونیستی چه ضربه‌ای دارد به انسانیّت و بشریّت میزند؛ این را می‌بینند؛ خب بایستی به مردمِ خودشان بگویند، توضیح بدهند، مردم را وادار کنند، درخواست عمومی در مردم به وجود بیاورند که دولتهایشان ناچار بشوند ضربه‌ی قاطع را به رژیم صهیونیستی بزنند. ضربه‌ی قاطع چیست؟ ما نمیگوییم وارد جنگ بشوند ــ که نه میشوند، و حالا برای خیلی‌هایشان شاید ممکن هم نیست ــ امّا میتوانند قطع رابطه‌ی اقتصادی بکنند؛ این ضربه‌ی قاطع است. مردم و ملّتها اگر از دولتهایشان بخواهند، فشار بیاورند، این اتّفاق می‌افتد و این اتّفاق مؤثّر است. ملّتها میتوانند در این زمینه دولتها را به‌خط کنند، وادارشان کنند که پشتیبانی نکنند از رژیم ظالم و گرگ‌صفتی که این‌جور به جان زن و بچّه و مریض و پیرمرد [افتاده و میتواند] بیست و چند هزار نفر را در ظرف چند ماه به قتل برساند؛ [کاری کنند] از این رژیم حمایت نشود. حتّی من شنیده‌ام که بعضی از کشورهای اسلامی سلاح به رژیم صهیونیستی میدهند، بعضی‌ها هم کمکهای گوناگون اقتصادی میکنند؛ خب جلوی این گرفته بشود. این کار ملّتها است؛ ملّتها میتوانند فشار بیاورند، دولتها را وادار کنند. چه کسی میتواند ملّتها را بیدار کند؟ خواص. ببینید نقش خواص چقدر مهم است و چطور میتوانند یک حادثه‌ی به این مهمّی را در دست بگیرند و دنبال کنند.
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55160#_ftnref9

 

 

۱۴۰۲/۱۱/۱۵

نماهنگ | قاب ماندگار یک جهاد مقدسنماهنگ | قاب ماندگار یک جهاد مقدس(KHAMENEI.IR)

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «این است که این حادثه یک پیش‌درآمد مؤثّری بود برای پیروزی نهضت... این حرکت موج‌آفرینی کرد. علّت موج‌آفرینی‌اش هم انعکاس سریع آن بود؛ به فاصله‌ی تقریباً سه چهار ساعت بعد از آنکه این حادثه اتّفاق افتاد، روزنامه‌ی عصر آن روز تهران تصویر حادثه را منتشر کرد و یک‌باره اوضاع، مبالغ زیادی تغییر پیدا کرد... درست در ذهنتان تصوّر کنید؛ آن تصویری که از آن روز در روزنامه‌ها منتشر شد و در طول این سالهای متمادی، همه دیدند آن تصویر را. امام آنجا نشسته، مظهر قدرت، مظهر عزّت، مظهر ایمان تزلزل‌ناپذیر؛ کاملاً پیدا است؛ مثل یک کوه، مثل قلّه‌ی دماوند.» ۱۴۰۲/۱۱/۱۹
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت ایام دهه فجر و در آستانه سالروز بیعت تاریخی همافران با حضرت امام خمینی(ره) در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷، لحظاتی از دیدار عکاس تصویر تاریخی بیعت همافران با امام خمینی در ۱۹بهمن۱۳۵۷ مرحوم عبدالحسین پرتوی با رهبر انقلاب در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۱۹ را برای نخستین‌بار در نماهنگ «قاب ماندگار یک جهاد مقدس» منتشر میکند.

«پنجره»ای به دیدار مرحوم عبدالحسین پرتوی با رهبر انقلاب

برچسب‌ها: بیعت همافران با امام خمینی در نوزده بهمن 57؛

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=55146

 

یک تفاوتی است بین فلسفه و علم کلام آنطور هم که حتی در اوایل شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام عبد الرزاق لاهیجی بنده با نگاهی متوجه اش شدم که می فرماید علم کلام برای دعوت به دینمداری هم هست بر خلاف فلسفه که لزوماً وارد امور دینی و فقهی و تفسیری و کلامی و حدیثی و امثالهم در دین یحتمل سر سوزنی هم نشود و بلکه فقط هم به فلسفه ی ریاضیات یا تجرید فیزیک هسته ای نیز یحتمل بپردازد. کلام هم ممکن است بر حسب تعریف تجرید الکلام آیا چقدر وارد مباحث فلسفی نیز شود، ولی نکته اینجا است که تا آنجا که بنده ی حقیر متوجه اش شدم هدفش رفع شبهات و احتجاجات دینی و بلکه از شک و تردید در آوردن در امور دینی و به یقین رساندن و ایمان و امید به رحمت الهی در شاگرد و دانشجو و طلبه و حتی سالک الی الله نیز هست.

بعضی یحتمل اینجا خیلی هم اشکال بفرمایند که خوب اساس فلسفه و ریاضی فیزیک مدرن اصلا مبتنی مکانیک و گرانش کوانتومی هم که اصلا بر شک و ظن و تردید هم واقع شده است و لذا دیگر کدام یقین آنطور که فرض بفرمایید در هندسه اقلیدسی یا حتی مکانیک کلاسیک هم می گوید؟! حتی شتابدهنده های ذرات بنیادی فیزیک هم مملو از شکاکیت و احتمالات و بی ثباتی است. و لذا، این دیگر کدام شتابدهنده هایی هم می شوند که بر خلاف شتابدهنده های خطی و فرض بفرمایید سایکلوترونی و ... ذرات بنیادی فیزیکی، آیا بطور معنوی هم توسط بعضی خواص یا حتی حکماء و علماء و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم امور را بتوانند مورد شتابدهندگی نیز واقع کنند؟! این را خود مقام معظم رهبری مد ظلهم العلی در مواردی انقلابی و جمهوری اسلامی و نظام طاغوت بیان فرمودند و مثال دیگرش هم می فرمایند که غزه است. شما مثلاً حتی ملاحظه می فرمایید که خاخام وایس هم می آید در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و از کارهای صهیونیستها اظهار تنفر هم می کند و حالا آیا چقدر هم در جهت کمک به مردم غزه آیا توان کمک کردن نیز داشته باشد.

اینجا در آیه ی مبارکه ی 25 سوره ی یاسین: إِنِّی آمَنتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ ‎﴿یس: ٢٥﴾‏ در جواب به ندای آن سه مرسلینی که در جامعه اش حاضر شده اند و بلکه گوش شنوایی هم حرف آنها را کانه قادر نیست بشنود، یک تجرید کلامی عجیبی است که نه از روی احتمالات و ظن و شک و بلکه یقیناً هم هر چه بیشتر بر قلب انشان بنشیند نشان هم می دهد که چرا یس قلب قرآن کریم هم هست؛ و نشان هم می دهد که این ندای همه ی رسولان و پیغمبران و انبیاء خدا و رسول الله و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست که آقایان خانمها و بچه ها و بزرگها، من که شنیدم و به قلبم هم وارد شد این ندای الهی را که قرار هم بوده است که در دعاهایمان حتی در ماه رمضان هم دستها را بلند کرده و به خدا دعا کنیم که: رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ ‎﴿آل عمران: ١٩٣﴾‏.

حالا می خواهی تو بشنو و می خواهی هم نشنو و بلکه توی جحودی خودت هم گیر کن که این همه امامان و پیغمبران و انبیاء و رسل هم آمدند و رفتند که بالاخره تو را آدمت کنند حالا به هر دین و ایمانی هم که می خواهی باشی و اقل کم اش دیگر طغیانهای عجیب و غریب هم نکنی و این همه هم بیخودی قتل عمد نکنی و نفوس بیگناهی را هم نکشی؛ و بیخودی هم نکشی و کشته هم نشوی، بجای اینکه سعی هم کنی که به کمال دین و تمام نعمت هم دست یابی و رستگار هم گردی. و خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابی و بلکه از سربازان آنها هم شوی و در جوابشان در جهاد تبیین جانانه ای هم یقیناً بفرمایید: إِنِّی آمَنتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ ‎﴿یس: ٢٥﴾‏. 

اینجا یک نکته ی عظیمی هست در حکمت الهی که ماورای ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه مخصوص علوم وحیانی و خاصه مربوط به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست که حتی شهادت امام حسین صلوات الله و سلامه علیه واقعه ی کربلا در روز عاشورا هم بر حسب همین علوم وحیانی در ادامه ی آموزه های الهی حضرت رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و حضرت فاطمه ی زهرا و امیر المومنین و امام حسن مجتبی صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین و حتی تا امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست. سید الشهداء امام حسین علیه السلام بزرگترین درس شهادت را به بشریت هم در کربلا در عاشورا دادند تا آنجا که کل یوم عاشورا کل ارض کربلا. و این شتابدهندگی کجا و استفاده بزدلانه و از روی ادعاهای کذب من خدای اعلا هستم و من شاهم و من فرعونم و من صهیونیستم و آنگاه از انواع بمبها و سلاحهای کشتار جمعی هسته ای و شیمیایی و ... بر علیه مستضعفین و مردم بیگناه و بی دفاع هم در این جهات کذب و گمراهی نیز کجا؟ ای بشر و ای صهیونیست جنایتکار بی تفاوت نسبت به همنوع ات، حتی روی عمرو بن عاص را هم سفید کرده ای که بالاخره فهمید که معاویه دارد سرش کلاه می گذارد و بلکه در مدح امیر المومنین هم شعر گفت. مثلاً به لینک زیر بنگرید:

https://makarem.ir/maaref/fa/article/index/247746

یک ذوبیت و ذوب شدن در خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را می طلبد که انسان از انواع دو قطبیها و چند قطبیهای روحی و روانی و حتی اجتماعی و جهانی هم خارج شده و بتواند همچون الگوهای حکمت متعالیه اسفار اربعه آیا چقدر هم بتواند ماورای فلسفه و حکمت متعالیه رفته و به علوم کلامی شیعی هم آنچنان رسیده و در آئین رحمت هم قوطه ور شود که کل عالم را نیز در ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی و ابرریسمانی ... و ربع و نیم و تمام ... چرخشی انقلابی بهار آزادی بطن و دهلیز قلوب زمینی و آسمانی و بلکه کل ذرات عالم را متمایل به گرایشهای امام زمان عجل الله فرجه الشریف هر چه شتابدهنده تر هم کنند و .... و صهیونیسم هم از صحنه ی تاریخ محو شود و و حتی انتخابات های ما هم انتخابات هایی جهانی شوند. یحتمل بعضی اینجا به حافظ هم اشکال کنند که چرا فرموده است: عیان نشد که چرا آمدم کجا رفتم، دریغ و درد که غافل از کار خویشتنم؛ یا، عیب حافظ گو مکن واعظ کو رفت از خانقاه، پای آزادی چه بندی گر بجایی رفت، رفت ...! البته بهتر هم هست که حضرت امام می فرمایند: مشنو از نی چون حکایت می کند، بشنو از دل چون روایت می کند.... لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عته و المستشهدین بین یدیه اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

إِنِّی آمَنتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ ‎﴿یس: ٢٥﴾‏رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ ‎﴿آل عمران: ١٩٣﴾‏

وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ‎﴿القصص: ٥﴾‏

1. نَزَّلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَأَنزَلَ التَّوْرَاةَ وَالْإِنجِیلَ ‎﴿آل عمران: ٣﴾‏

2. وَیُعَلِّمُهُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِیلَ ‎﴿آل عمران: ٤٨﴾‏

3. یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تُحَاجُّونَ فِی إِبْرَاهِیمَ وَمَا أُنزِلَتِ التَّوْرَاةُ وَالْإِنجِیلُ إِلَّا مِن بَعْدِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ‎﴿آل عمران: ٦٥﴾‏

4. وَقَفَّیْنَا عَلَىٰ آثَارِهِم بِعِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَیْنَاهُ الْإِنجِیلَ فِیهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِینَ ‎﴿المائدة: ٤٦﴾‏

5. وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْهِم مِّن رَّبِّهِمْ لَأَکَلُوا مِن فَوْقِهِمْ وَمِن تَحْتِ أَرْجُلِهِم مِّنْهُمْ أُمَّةٌ مُّقْتَصِدَةٌ وَکَثِیرٌ مِّنْهُمْ سَاءَ مَا یَعْمَلُونَ ‎﴿المائدة: ٦٦﴾‏

6. قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَسْتُمْ عَلَىٰ شَیْءٍ حَتَّىٰ تُقِیمُوا التَّوْرَاةَ وَالْإِنجِیلَ وَمَا أُنزِلَ إِلَیْکُم مِّن رَّبِّکُمْ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ ‎﴿المائدة: ٦٨﴾‏

7. إِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ وَعَلَىٰ وَالِدَتِکَ إِذْ أَیَّدتُّکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِیلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِی وَتُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِی وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِی وَإِذْ کَفَفْتُ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَنکَ إِذْ جِئْتَهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِینٌ ‎﴿المائدة: ١١٠﴾‏

8. الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنزِلَ مَعَهُ أُولَـٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‎﴿الأعراف: ١٥٧﴾‏

9. إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ‎﴿التوبة: ١١١﴾‏

10. مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَٰلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا ‎﴿الفتح: ٢٩﴾‏

 

 فَالْجُنُودُ، بِإِذْنِ اللهِ، حُصُونُ الرَّعِیَّةِ، وَزَیْنُ الْوُلاَةِ، وَعِزُّ الدِّینِ، وَسُبُلُ الاَْمْنِ، وَلَیْسَ تَقُومُ الرَّعِیَّةُ إِلاَّ بِهِمْ.

نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص 294

http://lib.eshia.ir/26580/1/294

 

 

۱۴۰۲/۱۱/۱۶

فرازی از بیانات مقام معظم رهبری مد ظله العالی در دیدار فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش

وظیفه‌ی خواص این است: در مواقع لازم، باید تردید‌افکنی و شک‌آفرینی دشمن را خنثی کنند و [مسائل را] تبیین کنند؛ «جهاد تبیین» که بنده عرض کرده‌ام،(۶) ناظر به این است. و ما دیدیم در خود نیروی هوایی کسانی بودند، عناصری بودند ــ بعضی از همین شهدایی که عکسهایشان اینجا است و ما اینها را از نزدیک می‌شناختیم ــ که اهل حرف زدن، اهل منطق، اهل استدلال، اهل اثرگذاری روی دیگران بودند و کار خودشان را در مواقع لازم انجام دادند. در قرآن یک نمونه‌ای وجود دارد که به نظر بنده خیلی مهم است؛ آن قضیّه‌ی رجل مؤمنی است که در سوره‌ی یاسین از او نام برده شده: وَ جاءَ مِن اَقصَا المَدینَةِ رَجُلٌ یَسعىٰ‌ قالَ یا قَومِ اتَّبِعُوا المُرسَلین‌؛(۷) وقتی که سه پیغمبر از طرف پروردگار در این قوم مبعوث شدند و مردم ایمان نیاوردند و علیه اینها توطئه کردند و تصمیم گرفتند که اینها را نابود کنند، یک مرد شجاع و مؤمنی خودش را بسرعت به جمعیّتِ مردم رساند و گفت: یا قَومِ اتَّبِعُوا المُرسَلین؛ از اینها پیروی کنید؛ اِتَّبِعوا مَن لا یَسئَلُکُم اَجراً وَ هُم مُهتَدون.(۸) بعد میرسد به اینجا؛ نکته‌ی مورد توجّه من اینجا است: وَ ما لِیَ لا اَعبُدُ الَّذی فَطَرَنی وَ اِلَیهِ تُرجَعُونَ‌ * اَ اَتَّخِذُ مِن دونِه آلِهَةً ... اِنّی آمَنتُ بِرَبِّکُم فَاسمَعون؛(۹) با صدای بلند، باصراحت، ایمان خودش را بیان میکند. خواص باید صریح باشند، باید باصراحت حرف بزنند، باید شبهه‌ها را از ذهنها زایل کنند، دوپهلو و دوگونه و تردید‌آمیز حرف نزنند. اِنّی آمَنتُ بِرَبِّکُم فَاسمَعون؛ بشنوید! من ایمان آوردم. این نمونه‌ی کاری است که خواص میتوانند انجام بدهند.

خب، حالا اگر به عنوان یک مورد خاص بخواهیم در زمان خودمان هم مطلبی را عرض بکنیم، به نظر من همین قضیّه‌ی غزّه است. خواص در دنیای اسلام وظیفه دارند. خواص علما هستند، دانشمندان هستند، سیاسیّون هستند، مطبوعاتی‌ها هستند؛ می‌بینند که در غزّه چه دارد میگذرد؛ می‌بینند که آمریکا با پشتیبانی از رژیم صهیونیستی چه ضربه‌ای دارد به انسانیّت و بشریّت میزند؛ این را می‌بینند؛ خب بایستی به مردمِ خودشان بگویند، توضیح بدهند، مردم را وادار کنند، درخواست عمومی در مردم به وجود بیاورند که دولتهایشان ناچار بشوند ضربه‌ی قاطع را به رژیم صهیونیستی بزنند. ضربه‌ی قاطع چیست؟ ما نمیگوییم وارد جنگ بشوند ــ که نه میشوند، و حالا برای خیلی‌هایشان شاید ممکن هم نیست ــ امّا میتوانند قطع رابطه‌ی اقتصادی بکنند؛ این ضربه‌ی قاطع است. مردم و ملّتها اگر از دولتهایشان بخواهند، فشار بیاورند، این اتّفاق می‌افتد و این اتّفاق مؤثّر است. ملّتها میتوانند در این زمینه دولتها را به‌خط کنند، وادارشان کنند که پشتیبانی نکنند از رژیم ظالم و گرگ‌صفتی که این‌جور به جان زن و بچّه و مریض و پیرمرد [افتاده و میتواند] بیست و چند هزار نفر را در ظرف چند ماه به قتل برساند؛ [کاری کنند] از این رژیم حمایت نشود. حتّی من شنیده‌ام که بعضی از کشورهای اسلامی سلاح به رژیم صهیونیستی میدهند، بعضی‌ها هم کمکهای گوناگون اقتصادی میکنند؛ خب جلوی این گرفته بشود. این کار ملّتها است؛ ملّتها میتوانند فشار بیاورند، دولتها را وادار کنند. چه کسی میتواند ملّتها را بیدار کند؟ خواص. ببینید نقش خواص چقدر مهم است و چطور میتوانند یک حادثه‌ی به این مهمّی را در دست بگیرند و دنبال کنند.
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55160#_ftnref9

 

 

۱۴۰۲/۱۱/۱۵

نماهنگ | قاب ماندگار یک جهاد مقدسنماهنگ | قاب ماندگار یک جهاد مقدس(KHAMENEI.IR)

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «این است که این حادثه یک پیش‌درآمد مؤثّری بود برای پیروزی نهضت... این حرکت موج‌آفرینی کرد. علّت موج‌آفرینی‌اش هم انعکاس سریع آن بود؛ به فاصله‌ی تقریباً سه چهار ساعت بعد از آنکه این حادثه اتّفاق افتاد، روزنامه‌ی عصر آن روز تهران تصویر حادثه را منتشر کرد و یک‌باره اوضاع، مبالغ زیادی تغییر پیدا کرد... درست در ذهنتان تصوّر کنید؛ آن تصویری که از آن روز در روزنامه‌ها منتشر شد و در طول این سالهای متمادی، همه دیدند آن تصویر را. امام آنجا نشسته، مظهر قدرت، مظهر عزّت، مظهر ایمان تزلزل‌ناپذیر؛ کاملاً پیدا است؛ مثل یک کوه، مثل قلّه‌ی دماوند.» ۱۴۰۲/۱۱/۱۹
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت ایام دهه فجر و در آستانه سالروز بیعت تاریخی همافران با حضرت امام خمینی(ره) در ۱۹ بهمن ۱۳۵۷، لحظاتی از دیدار عکاس تصویر تاریخی بیعت همافران با امام خمینی در ۱۹بهمن۱۳۵۷ مرحوم عبدالحسین پرتوی با رهبر انقلاب در تاریخ ۱۳۸۶/۱۱/۱۹ را برای نخستین‌بار در نماهنگ «قاب ماندگار یک جهاد مقدس» منتشر میکند.

«پنجره»ای به دیدار مرحوم عبدالحسین پرتوی با رهبر انقلاب

برچسب‌ها: بیعت همافران با امام خمینی در نوزده بهمن 57؛

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=55146

 

یک تفاوتی است بین فلسفه و علم کلام آنطور هم که حتی در اوایل شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام عبد الرزاق لاهیجی بنده با نگاهی متوجه اش شدم که می فرماید علم کلام برای دعوت به دینمداری هم هست بر خلاف فلسفه که لزوماً وارد امور دینی و فقهی و تفسیری و کلامی و حدیثی و امثالهم در دین یحتمل سر سوزنی هم نشود و بلکه فقط هم به فلسفه ی ریاضیات یا تجرید فیزیک هسته ای نیز یحتمل بپردازد. کلام هم ممکن است بر حسب تعریف تجرید الکلام آیا چقدر وارد مباحث فلسفی نیز شود، ولی نکته اینجا است که تا آنجا که بنده ی حقیر متوجه اش شدم هدفش رفع شبهات و احتجاجات دینی و بلکه از شک و تردید در آوردن در امور دینی و به یقین رساندن و ایمان و امید به رحمت الهی در شاگرد و دانشجو و طلبه و حتی سالک الی الله نیز هست.

بعضی یحتمل اینجا خیلی هم اشکال بفرمایند که خوب اساس فلسفه و ریاضی فیزیک مدرن اصلا مبتنی مکانیک و گرانش کوانتومی هم که اصلا بر شک و ظن و تردید هم واقع شده است و لذا دیگر کدام یقین آنطور که فرض بفرمایید در هندسه اقلیدسی یا حتی مکانیک کلاسیک هم می گوید؟! حتی شتابدهنده های ذرات بنیادی فیزیک هم مملو از شکاکیت و احتمالات و بی ثباتی است. و لذا، این دیگر کدام شتابدهنده هایی هم می شوند که بر خلاف شتابدهنده های خطی و فرض بفرمایید سایکلوترونی و ... ذرات بنیادی فیزیکی، آیا بطور معنوی هم توسط بعضی خواص یا حتی حکماء و علماء و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم امور را بتوانند مورد شتابدهندگی نیز واقع کنند؟! این را خود مقام معظم رهبری مد ظلهم العلی در مواردی انقلابی و جمهوری اسلامی و نظام طاغوت بیان فرمودند و مثال دیگرش هم می فرمایند که غزه است. شما مثلاً حتی ملاحظه می فرمایید که خاخام وایس هم می آید در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران و از کارهای صهیونیستها اظهار تنفر هم می کند و حالا آیا چقدر هم در جهت کمک به مردم غزه آیا توان کمک کردن نیز داشته باشد.

اینجا در آیه ی مبارکه ی 25 سوره ی یاسین: إِنِّی آمَنتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ ‎﴿یس: ٢٥﴾‏ در جواب به ندای آن سه مرسلینی که در جامعه اش حاضر شده اند و بلکه گوش شنوایی هم حرف آنها را کانه قادر نیست بشنود، یک تجرید کلامی عجیبی است که نه از روی احتمالات و ظن و شک و بلکه یقیناً هم هر چه بیشتر بر قلب انشان بنشیند نشان هم می دهد که چرا یس قلب قرآن کریم هم هست؛ و نشان هم می دهد که این ندای همه ی رسولان و پیغمبران و انبیاء خدا و رسول الله و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست که آقایان خانمها و بچه ها و بزرگها، من که شنیدم و به قلبم هم وارد شد این ندای الهی را که قرار هم بوده است که در دعاهایمان حتی در ماه رمضان هم دستها را بلند کرده و به خدا دعا کنیم که: رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ ‎﴿آل عمران: ١٩٣﴾‏.

حالا می خواهی تو بشنو و می خواهی هم نشنو و بلکه توی جحودی خودت هم گیر کن که این همه امامان و پیغمبران و انبیاء و رسل هم آمدند و رفتند که بالاخره تو را آدمت کنند حالا به هر دین و ایمانی هم که می خواهی باشی و اقل کم اش دیگر طغیانهای عجیب و غریب هم نکنی و این همه هم بیخودی قتل عمد نکنی و نفوس بیگناهی را هم نکشی؛ و بیخودی هم نکشی و کشته هم نشوی، بجای اینکه سعی هم کنی که به کمال دین و تمام نعمت هم دست یابی و رستگار هم گردی. و خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابی و بلکه از سربازان آنها هم شوی و در جوابشان در جهاد تبیین جانانه ای هم یقیناً بفرمایید: إِنِّی آمَنتُ بِرَبِّکُمْ فَاسْمَعُونِ ‎﴿یس: ٢٥﴾‏. 

اینجا یک نکته ی عظیمی هست در حکمت الهی که ماورای ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه مخصوص علوم وحیانی و خاصه مربوط به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست که حتی شهادت امام حسین صلوات الله و سلامه علیه واقعه ی کربلا در روز عاشورا هم بر حسب همین علوم وحیانی در ادامه ی آموزه های الهی حضرت رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و حضرت فاطمه ی زهرا و امیر المومنین و امام حسن مجتبی صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین و حتی تا امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست. سید الشهداء امام حسین علیه السلام بزرگترین درس شهادت را به بشریت هم در کربلا در عاشورا دادند تا آنجا که کل یوم عاشورا کل ارض کربلا. و این شتابدهندگی کجا و استفاده بزدلانه و از روی ادعاهای کذب من خدای اعلا هستم و من شاهم و من فرعونم و من صهیونیستم و آنگاه از انواع بمبها و سلاحهای کشتار جمعی هسته ای و شیمیایی و ... بر علیه مستضعفین و مردم بیگناه و بی دفاع هم در این جهات کذب و گمراهی نیز کجا؟ ای بشر و ای صهیونیست جنایتکار بی تفاوت نسبت به همنوع ات، حتی روی عمرو بن عاص را هم سفید کرده ای که بالاخره فهمید که معاویه دارد سرش کلاه می گذارد و بلکه در مدح امیر المومنین هم شعر گفت. مثلاً به لینک زیر بنگرید:

https://makarem.ir/maaref/fa/article/index/247746

یک ذوبیت و ذوب شدن در خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را می طلبد که انسان از انواع دو قطبیها و چند قطبیهای روحی و روانی و حتی اجتماعی و جهانی هم خارج شده و بتواند همچون الگوهای حکمت متعالیه اسفار اربعه آیا چقدر هم بتواند ماورای فلسفه و حکمت متعالیه رفته و به علوم کلامی شیعی هم آنچنان رسیده و در آئین رحمت هم قوطه ور شود که کل عالم را نیز در ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی و ابرریسمانی ... و ربع و نیم و تمام ... چرخشی انقلابی بهار آزادی بطن و دهلیز قلوب زمینی و آسمانی و بلکه کل ذرات عالم را متمایل به گرایشهای امام زمان عجل الله فرجه الشریف هر چه شتابدهنده تر هم کنند و .... و صهیونیسم هم از صحنه ی تاریخ محو شود و و حتی انتخابات های ما هم انتخابات هایی جهانی شوند. یحتمل بعضی اینجا به حافظ هم اشکال کنند که چرا فرموده است: عیان نشد که چرا آمدم کجا رفتم، دریغ و درد که غافل از کار خویشتنم؛ یا، عیب حافظ گو مکن واعظ کو رفت از خانقاه، پای آزادی چه بندی گر بجایی رفت، رفت ...! البته بهتر هم هست که حضرت امام می فرمایند: مشنو از نی چون حکایت می کند، بشنو از دل چون روایت می کند.... لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عته و المستشهدین بین یدیه اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىٰ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ ‎﴿آل عمران: ١٤٤﴾‏ 

السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ الله ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ نُوحٍ نَبِیِّ اللهِ ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ إِبْراهِیمَ خَلِیلِ اللهِ ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُوسى کَلِیمِ اللهِ ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ عِیسى رُوحِ اللهِ ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِیبِ اللهِ ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا وارِثَ أَمِیرِ المُؤْمِنِینَ [١]علیه‌السلام ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا بْنَ مُحَمَّدٍ المُصْطَفى ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا بْنَ عَلِیٍّ المُرْتَضى ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا بْنَ فاطِمَةَ الزَهْراءِ ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا بْنَ خَدِیجَةَ الکُبْرى ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ الله وَابْنَ ثارِهِ وَالوِتْرَ المَوْتُورَ. أَشْهَدُ أَنَّکَ قَدْ أَقَمْتَ الصَلاةَ وَآتَیْتَ الزَّکاةَ وَأَمَرْتَ بِالمَعْروفِ وَنَهَیْتَ عَنِ المُنْکَرِ وَأَطَعْتَ الله وَرَسُولَهُ حَتّى أَتاکَ الیَقِینُ ، فَلَعَنَ الله اُمَّةً قَتَلَتْکَ وَلَعَنَ الله اُمَّةً ظَلَمَتْکَ وَلَعَنَ الله اُمَّةً سَمِعَتْ بِذلِکَ فَرِضِیَتْ بِهِ. یا مَوْلایَ یا أبا عَبْدِ الله أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِی الاَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَالأَرحامِ المُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْکَ الجاهِلِیَّةُ بِأَنْجاسِها وَلْمْ تُلْبِسْکَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِیابِها ، وَأَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ دَعائِمِ الدِّینِ وَأَرْکانِ المُؤْمِنِینَ وَأَشْهَدُ أَنَّکَ الإمام البَرُّ التَّقِیُّ الرَّضِیُّ الزَّکِیُّ الهادِی المَهْدِیُّ وَأشْهَدُ أَنَّ الأَئِمَّةِ مِنْ وَُلْدِکَ کَلِمَةُ التَّقْوى وَأَعْلامُ الهُدى وَالعُرْوَةُ الوُثْقى وَالحُجَّةُ عَلى أَهْلِ الدُّنْیا ، وَأُشْهِدُ الله وَمَلائِکَتَهُ وَأَنْبِیائَهُ وَرُسُلَهُ أَنِّی بِکُمْ مُوْمِنٌ وَبِإِیّابِکُمْ [١] مُوقِنٌ بِشَرایِعِ دِینِی وَخَواتِیمِ عَمَلِی وَقَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَأَمْرِی لاَمْرِکُمْ مُتَّبَعٌ ، صَلَواتُ الله عَلَیْکُمْ وَعَلى أَرْواحِکُمْ وَعَلى أَجْسادِکُمْ وَعَلى أَجْسامِکُمْ وَعَلىْ شاهِدِکُمْ وَعَلى غائِبِکُمْ وَعَلى ظاهِرِکُمْ وَعَلى باطِنِکُمْ.

ثم انکب على القبر وقبله وقل : بَأَبِی أَنْتَ وَاُمِّی یا بْنَ رَسُولِ الله بِأَبِی أَنْتَ وَاُمِّی یا أبا عَبْدِ الله لَقَدْ عَظُمَتْ الرَّزِیَّةُ وَجَلَّتِ المُصِیبَةُ بِکَ عَلَیْنا وَعَلى جَمِیعِ أَهْلِ السَّماواتِ وَالأَرض ، فَلَعَنَ الله اُمَّةً أَسْرَجَتْ وَأَلْجَمَتْ وَتَهَیَّأَتْ لِقِتالِکَ یا مَوْلایَ یا أبا عَبْدِ الله قَصَدْتُ حَرَمَکَ وَآتَیْتُ إِلى مَشْهَدِکَ أَسْأَلُ الله بِالشَّأْنِ الَّذِی لَکَ عِنْدَهُ وَبِالمَحَلِّ الَّذِی لَکَ لَدَیْهِ أَنْ یُصَلِّیَ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیا وَالآخِرةِ.

 

مستند «آرمان روح‌الله»

 مستند «آرمان روح‌الله»(قسمت دوم مجموعه مستند «این ستاره‌ها»)

مستند «آرمان روح‌الله»(قسمت دوم مجموعه مستند «این ستاره‌ها»)

پخش این مستند، ظهر جمعه از KHAMENEI.IR و بطور همزمان از شبکه‌های سیما، به ترتیب در زمان‌های زیر انجام خواهد شد:

جمعه سیزدهم بهمن ۱۴۰۲
بعد از خبر ۱۴؛ شبکه یک سیما
ساعت ۱۸؛ شبکه سه سیما

یکشنبه ۱۵ بهمن؛
ساعت ۲۱:۴۵؛ شبکه افق

سه‌شنبه ۱۷ بهمن؛
ساعت ۱۹؛ شبکه مستند

 

توحید و نبوت و معاد و حتی عدل هم یک چیز است، ولی امامتی همچون امامت سید الشهداء امام حسین صلوات الله و سلامه علیه و شهادت آن حضرت در روز عاشورا در کربلا هم چیز دیگری است که می فرمایند لا یوم کیومک یا اباعبد الله.

مسائل مربوط به اصالت وجود و اصالت ماهیت، و حدوث و قُدوم عالم، و ممکن الوجود و واجب الوجود، حتی اینکه وجود چطور ممکن است از عدم بوجود آید اینها همه یک طرف است و مسائل آن قیامتی که در روز عاشورا در کربلا در شهادت امام حسین و یارانش علیهم السلام رخ داد همه آنقدر درس است برای انسان که غیر قابل توصیف است. امر بین الامرین اینجا کدام است و معتزله اینجا به چه معنا می گوید منزلة بین منزلتین؟ عدل و بلکه معاد اینجا چطور در شهادت سید الشهداء امام حسین علیه السلام جلوه می کند و بلکه حتی تکلیف امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم کدام است؟ شاگرد و دانشجو و طلبه چطور از حالات خلاء می تواند به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم الی ما شاء الله نیز میل کند و نزدیک شود و بلکه شهید زنده هم گردد؟ تکلیف همین شاگرد در ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی و ابرریسمانی بطن و دهلیز قلوب زمینی و آسمانی هم کدام است؟ در رابطه با تجرید الکلام، علاء الدین قوشجی در ویکیپدیای انگلیسی هم یک صفحه ای هست که در مورد کارهای نجومی او و حتی خواجه نصیر الدین طوسی هم شرح می کند که خواندنی است. می فرماید او از اولین کسانی بوده است که به حرکت زمین هم عقیده داشته است و از اخترشناسی ارسطویی فاصله هم گرفته است و مسائلش را بر حسب و مبنای فلسفه و کلام هم پایه گذاشته است و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

This is more of a possibility considering "the remarkable coincidence between a passage in De revolutionibus (I.8) and one in Ṭūsī’s Tadhkira (II.1[6]) in which Copernicus follows Ṭūsī’s objection to Ptolemy’s "proofs" of the Earth's immobility."[18]

https://en.wikipedia.org/wiki/Ali_Qushji

 

با سلام،

بنده ی حقیر متاسفانه با شبکه ی اجتماعی ویترین آشنایی ندارم و تا حالا استفاده ای از آن نکرده ام! با  تشکر.

  • عطاملک | قرارگاه سایبری
  • سلام علیکم

    از جنابعالی دعوت می کنم مطالب و اخباری که در وبلاگ منتشر می کنید را در شبکه اجتماعی ویترین نیز به اشتراک بگذارید

    با سپاس

     

    أَوْ کَظُلُمَاتٍ فِی بَحْرٍ لُّجِّیٍّ یَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرَاهَا وَمَن لَّمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ ‎﴿النور: ٤٠﴾‏

    وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ‎﴿آل عمران: ١٦٩﴾‏

    إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ‎﴿التوبة: ١١١﴾‏

    إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوا وَّالَّذِینَ هُم مُّحْسِنُونَ ‎﴿النحل: ١٢٨﴾‏

     

    ذکر مقتل الطفل الرضیع (علیه السلام)‌

    قَالَ وَ لَمَّا رَأَى الْحُسَیْنُ ع مَصَارِعَ فِتْیَانِهِ وَ أَحِبَّتِهِ عَزَمَ عَلَى لِقَاءِ الْقَوْمِ بِمُهْجَتِهِ وَ نَادَى هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ ص هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخَافُ اللَّهَ فِینَا هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا هَلْ مِنْ مُعِینٍ یَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِی إِعَانَتِنَا فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِیلِ فَتَقَدَّمَ‌ إِلَى الْخَیْمَةِ وَ قَالَ لِزَیْنَبَ نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ فَأَخَذَهُ وَ أَوْمَأَ إِلَیْهِ لِیُقَبِّلَهُ فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ الْکَاهِلِ الْأَسَدِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِسَهْمٍ فَوَقَعَ فِی نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ فَقَالَ لِزَیْنَبَ خُذِیهِ ثُمَّ تَلَقَّى الدَّمَ بِکَفَّیْهِ فَلَمَّا امْتَلَأَتَا رَمَى بِالدَّمِ نَحْوَ السَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ.

    قَالَ الْبَاقِرُ ع‌ فَلَمْ یَسْقُطْ مِنْ ذَلِکَ الدَّمِ قَطْرَةٌ إِلَى الْأَرْضِ.

    اللهوف، سید ابن طاووس، ص 116- 117

    http://lib.eshia.ir/86572/1/116

     

    ذکر مقتل الطفل الرضیع (علیه السلام)‌

    و أمه الرباب بنت امرئ القیس بن عدی و أمها هند الهنود [4].

    قال السید «ره»: و لما رأى الحسین (علیه السلام) مصارع فتیانه و أحبته عزم على لقاء القوم بمهجته و نادى: هل من ذاب یذب عن حرم رسول اللّه، هل من موحد یخاف اللّه فینا، هل من مغیث یرجو اللّه بإغاثتنا، هل من معین یرجو ما عند اللّه فی إعانتنا. فارتفعت أصوات النساء بالعویل، فتقدم إلى باب الخیمة و قال لزینب: ناولینی ولدی الصغیر حتى أودعه. فأخذه و أومأ إلیه لیقبله، فرماه حرملة بن‌

    کاهل الأسدی بسهم فوقع فی نحره فذبحه‌ [1].

    قلت: و لقد أجاد الشاعر فی قوله:

    و منعطف أهوى لتقبیل طفله‌ * * * فقبل منه قبله السهم منحرا

    فقال (علیه السلام) لزینب: خذیه، ثم تلقى الدم بکفیه فلما امتلأتا رمى بالدم نحو السماء ثم قال: هون علی ما نزل بی أنه بعین اللّه‌ [2].

    و قال الشیخ المفید فی ذکر مقتل الرضیع: ثم جلس الحسین أمام الفسطاط فأتی بابنه عبد اللّه بن الحسین (علیه السلام) و هو طفل، فأجلسه فی حجره، فرماه رجل من بنی أسد بسهم فذبحه‌ [3].

    و قال الأزدی: قال عقبة بن بشر الأسدی: قال لی أبو جعفر محمد بن علی ابن الحسین (علیهم السلام): إن لنا فیکم یا بنی أسد دما. قال: قلت: فما ذنبی أنا فی ذلک رحمک اللّه یا أبا جعفر و ما ذلک؟ قال: أتی الحسین (علیه السلام) بصبی له فهو فی حجره إذ رماه أحدکم یا بنی أسد بسهم فذبحه، فتلقى الحسین (صلوات الله علیه) دمه فلما ملأ کفیه صبه فی الأرض ثم قال: رب إن تک حبست عنا النصر من السماء فاجعل ذلک لما هو خیر و انتقم لنا من هؤلاء الظالمین‌ [4].

    و حکى السبط فی التذکرة عن هشام بن محمد الکلبی قال: لما رآهم الحسین (علیه السلام) مصرین على قتله أخذ المصحف و نشره و جعله على رأسه و نادى: بینی و بینکم کتاب اللّه وجدی محمد رسول اللّه، یا قوم بم تستحلون دمی فساق الکلام‌ [5] إلى أن قال: فالتفت الحسین (علیه السلام) فإذا بطفل له‌

    یبکی عطشا، فأخذه على یده و قال: یا قوم إن لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل.

    فرماه رجل منهم بسهم فذبحه، فجعل الحسین (علیه السلام) یبکی و یقول: اللهم احکم بیننا و بین قوم دعونا لینصرونا فقتلونا. فنودی من الهواء: دعه یا حسین فإن له مرضعا فی الجنة.

    ثم قال: و رماه حصین بن تمیم بسهم فوقع فی شفتیه، فجعل الدم یسیل من شفتیه و هو یبکی و یقول: اللهم انی أشکو إلیک ما یفعل بی و بإخوتی و ولدی و أهلی- الخ‌ [1].

    و قال ابن نما: ثم حمله فوضعه مع قتلى أهل بیته‌ [2].

    و قال محمد بن طلحة فی مطالب السؤل نقلا عن صاحب کتاب الفتوح أنه (علیه السلام) کان له ولد صغیر، فجاءه سهم فقتله فرمله و حفر له بسیفه و صلى علیه و دفنه و قال هذه الأبیات: غدر القوم و قدما رغبوا- الأبیات‌ [3].

    و فی الاحتجاج‌ [4]: أنه لما بقی فردا لیس معه أحدا إلا ابنه علی بن الحسین و ابن آخر فی الرضاع اسمه عبد اللّه أخذ الطفل لیودعه، فإذا بسهم قد أقبل حتى وقع فی لبة الصبی فقتله، فنزل عن فرسه و حفر للصبی بجفن سیفه و رمله بدمه و دفنه، ثم وثب قائما و هو یقول- الأبیات‌ [5].

    و قال أرباب المقاتل و فی الاحتجاج: ثم قام الحسین (علیه السلام) فرکب فرسه و تقدم إلى القتال و هو یقول:

    کفر القوم و قدما رغبوا * * * عن ثواب اللّه رب الثقلین‌

    قتلوا القزم‌ [1]علیا و ابنه‌ * * * حسن الخیر کریم الأبوین‌

    حنقا منهم و قالوا أجمعوا * * * أحشروا الناس إلى حرب الحسین‌ [2]

    یا لقوم من أناس رذل‌ * * * جمعوا الجمع لأهل الحرمین‌

    ثم صاروا و تواصوا کلهم‌ * * * باجتیاحی لرضاء الملحدین‌

    لم یخافوا اللّه فی سفک دمی‌ * * * لعبید اللّه نسل الکافرین‌

    و ابن سعد قد رمانی عنوة * * * بجنود کوکوف الهاطلین‌

    لا لشی‌ء کان منی قبل ذا * * * غیر فخری بضیاء الفرقدین‌ [3]

    بعلی الخیر من بعد النبی‌ * * * و النبی القرشی الوالدین‌

    خیرة اللّه من الخلق أبی‌ * * * ثم أمی فأنا ابن الخیرتین‌

    فضة قد خلصت من ذهب‌ * * * فأنا الفضة و ابن الذهبین‌

    من له جد کجدی فی الورى‌ * * * أو کشیخی فأنا ابن العلمین‌

    فاطم الزهراء أمی و أبی‌ * * * قاصم الکفر ببدر و حنین‌

    عبد اللّه غلاما یافعا * * * و قریش یعبدون الوثنین‌

    یعبدون اللات و العزى معا * * * و علی کان صلى القبلتین‌

    فأبی شمس و أمی قمر * * * فأنا الکوکب و ابن القمرین‌

    و له فی یوم أحد وقعة * * * شفت الغل بفض العسکرین‌

    ثم فی الأحزاب و الفتح معا * * * کان فیها حتف أهل الفیلقین‌ [4]

    فی سبیل اللّه ما ذا صنعت‌ * * * أمة السوء معا بالعترتین‌

    عترة البر النبی المصطفى‌ * * * و على الورد یوم الجحفلین‌

    ثم وقف قبالة القوم و سیفه مصلت فی یده آیسا من الحیاة عازما على الموت و هو یقول:

    أنا ابن علی الطهر من آل هاشم‌ * * * کفانی بهذا مفخرا حین أفخر

    و جدی رسول اللّه أکرم من مشى‌ [1] * * * و نحن سراج اللّه فی الخلق‌ [2] یزهر

    و فاطم أمی من سلالة أحمد * * * و عمی یدعى ذا الجناحین جعفر

    و فینا کتاب اللّه أنزل صادقا * * * و فینا الهدى و الوحی بالخیر [3]یذکر

    و نحن أمان اللّه للناس کلهم‌ * * * نسر بهذا فی الأنام و نجهر

    و نحن ولاة الحوض نسقی ولاتنا * * * بکأس رسول اللّه ما لیس ینکر

    و شیعتنا فی الناس أکرم شیعة * * * و مبغضنا یوم القیامة یخسر [4]

    قال محمد بن أبی طالب: و ذکر أبو علی السلامی فی تاریخه أن هذه الأبیات للحسین (علیه السلام) من إنشائه و قال لیس لأحد مثلها:

    فإن تکن الدنیا تعد نفیسة * * * فإن‌ [5]ثواب اللّه أعلى و أنبل‌

    و إن تکن الأبدان للموت أنشأت‌ * * * فقتل امرئ بالسیف فی اللّه أفضل‌

    و إن تکن الأرزاق قسما مقدرا * * * فقلة سعی المرء فی الکسب أجمل‌

    و إن تکن الأموال للترک جمعها * * * فما بال متروک به المرء یبخل‌

    ثم إنه دعا الناس إلى البراز، فلم یزل یقتل کل من دنا منه حتى قتل منهم مقتلة عظیمة، ثم حمل على المیمنة و قال:

    الموت خیر من رکوب العار * * * و العار أولى من دخول النار

    ثم حمل على المیسرة و هو یقول:

    أنا الحسین بن علی‌ * * * آلیت أن لا أنثنی‌

    أحمی عیالات أبی‌ * * * أمضی على دین النبی‌

    قال بعض الرواة: فو اللّه ما رأیت مکثورا قط قد قتل ولده و أهل بیته و أصحابه أربط جأشا منه (علیه السلام)، و إن کانت الرجال لتشد علیه فیشد علیها بسیفه فتنکشف عنه انکشاف المعزى إذا شد فیها الذئب، و لقد کان یحمل فیهم و قد تکملوا ثلاثین ألفا فینهزمون بین یدیه کأنهم الجراد المنتشر، ثم یرجع إلى مرکزه و هو یقول: لا حول و لا قوة إلا باللّه العلی العظیم.

    من ترى مثله إذا دارت الحر * * * ب و دارت على الکماة رحاها

    لم یخض فی الهیاج إلا و أبدى‌ * * * عزمة یتقی الردى إیاها

    صاحب الهمة التی لو أرادت‌ * * * وطأت عاتق السهى قدماها

    ملأ الأرض بالزلازل حتى‌ * * * زاد من ارؤس الکماة رباها

    لا تخل سیفه سوى نفخة الصور * * * تسل الأرواح من أشلاها

    فکأن الأنفاس قد عاهدته‌ * * * فی جفاء النفوس مهما جفاها

    فأبان الأعناق عن مرکز الأبدان‌ * * * حتى کأن ناف نفاها

    لا تقس بأسه ببأس سواه‌ * * * إنما أفضل الظبی أمضاها [1]

    .

    و فی إثبات الوصیة: و روی أنه قتل بیده ذلک الیوم ألفا و ثمانمائة مقاتل‌ [2].

    و فی البحار و قال ابن شهرآشوب و محمد بن أبی طالب: و لم یزل یقاتل حتى قتل ألف رجل و تسعمائة رجل و خمسین رجلا سوى المجروحین. فقال عمر ابن سعد لقومه: الویل لکم أ تدرون لمن تقاتلون؟ هذا ابن الأنزع البطین، هذا ابن قتال العرب، فاحملوا علیه من کل جانب. و کانت الرماة أربعة آلاف فرموه بالسهام‌

    ...

    و قال أیضا: و ان السماء احمرت لقتله و انکسفت الشمس حتى بدت الکواکب نصف النهار و ظن الناس أن القیامة قد قامت و لم یرفع حجر فی الشام إلا رؤی تحته دم عبیط [1].

    نفس المهموم فی مصیبة سیدنا الحسین المظلوم ویلیه نفثة المصدور فیما یتحدد به حزن العاشور، ثقة الاسلام شیخ عباس قمی، 317- 338

    http://lib.eshia.ir/86936/1/317

     

     

    ۱۴۰۲/۱۱/۰۳

    فرازهایی از بیانات رهبرری مد ظله العالی در دیدار اعضای کنگره ملی بزرگداشت ۲۴ هزار شهید تهران 

     

    حالا حوادث مربوط به انقلاب یک فصل مُشبعی(۲) است، من هم یک اشاره‌ای عرض خواهم کرد؛ لکن قبل از مسائل انقلاب و پیشامدهای انقلاب، حدّاقل در این ۱۵۰ سال اخیر ــ قبلش هم همین‌جور است، لکن حالا من بیشترْ قضایای همین یک قرن و نیم اخیر را عرض میکنم ــ وقتی مرور میکنیم این قضایا را، برجستگی مردم تهران را بروشنی می‌بینیم. مثلاً فرض بفرمایید قرارداد رویتر که مرحوم حاج ملّا علی کنی تهرانی، جلودار مردم، جلوی این قرارداد خائنانه را گرفتند. یا قضیّه‌ی تنباکو و قرارداد خائنانه‌ی رژی ــ آن هم یک قرارداد خائنانه‌ای بود ــ که در تهران، مرحوم میرزا محمّدحسن آشتیانی، ملّای بزرگ و درجه‌ی یک تهران، به پیروی از میرزای شیرازی و [فتوای] تحریم ایشان، غوغایی راه انداختند؛ کاری کردند که داخل خانواده‌ی شاه، کلفَتها و نوکرها قلیانها را شکستند، تحت تأثیر فتوای [میرزای شیرازی]؛ یعنی حضور مردم تهران پشت سر علما این‌جوری بود. یا بعد از آنها، مسئله‌ی مشروطیّت؛ در قضیّه‌ی مشروطیّت، نقش مردم تهران غالباً گفته نمیشود؛ [تنها] همان قضیّه‌ی پلوی سفارت و مانند اینها گفته میشود، در حالی که اینها مسائل بعدی بود؛ اصل مسئله، مطالبه‌ی عدالتخانه بود که مردم تهران در این مسجدجامع و جاهای دیگر جمع شدند، اجتماعات کردند و دنبال عدالتخانه بودند که زحمت هم کشیدند، مشقّت هم کشیدند، کتک هم خوردند، لکن بعد بالاخره منتهی شد به مسئله‌ی مشروطیّت. بعد هم آنجایی که مشروطیّت داشت دچار انحراف میشد ــ که شد ــ قیام مرحوم شیخ فضل‌الله و مردم و رفتن در [حرم] حضرت عبدالعظیم و تحصّن در آنجا و مانند اینها، همه کار مردم تهران بود. تا قرارداد ننگین وثوق‌الدّوله، تا نهضت ملّی نفت در [سال] ۱۳۳۰ و تا پانزدهم خرداد و بعد از پانزدهم خرداد تا امروز، هر جا شما قضایای مهمّی و مبارزات اساسی‌ای را در تاریخ ایران در این ۱۵۰ سال تا امروز مشاهده میکنید، نمادش مردم تهرانند. یک جاهایی فقط تهران وارد شده است، یک جاهایی دیگران هم وارد شدند، [ولی] تهران پیشرو بوده است، پیشگام بوده است. اینها خیلی مهم است؛ شناسنامه‌ی یک شهر را این‌جوری باید تنظیم کرد؛ کارنامه‌ی یک شهر را این‌جور باید فهمید و دید.

    ...

    نکته‌ی مهم در اینجا این است که این کارها در تهران انجام گرفته، امّا تهران کجا است؟ تهران چیست؟ تهران همان شهری است که بیشترین تلاش برای تغییر هویّت ملّی و اسلامی در آن انجام گرفته. در دوره‌ی پهلوی‌ها ــ البتّه قبل از پهلوی‌ها هم بود که من بعداً اشاره میکنم ــ سعی شد که تهران یک نسخه‌بدلی از شهرهای اروپایی بشود، البتّه منهای پیشرفتها؛ از لحاظ رهاشدگی و لااُبالیگری جنسی بگیرید، تا افزایش روزبه‌روز فروشگاه‌های مشروبات الکلی، تا وضع پوشش و آرایش زن و مرد، تا کاباره‌ها و کافه‌های آن‌چنانی، تا مراکز جمعیّتی فاسد و مفسدی مثل کاخ جوانان آن روز؛ اصلاً تهران مرکز یک چنین فعّالیّتهایی از سوی دستگاه‌ها بود. دستگاه‌ها این کار را با جدّیّت هدایت میکردند و دنبال میکردند که این کار انجام بگیرد و تهران را با این چیزها متمایز کنند؛ این تلاشی بود که در تهران انجام میگرفت و در هیچ شهر دیگری انجام نمیگرفت. حالا مثلاً در جشن هنر شیراز، یک کارهایی انجام گرفت، امّا یک مقطعی بود؛ در تهران، مستمرّاً این کارها انجام میگرفت، امّا آنچه آنها میخواستند نشد. آنها میخواستند هویّت دینی را، هویّت اسلامی را، هویّت مذهبی را، هویّت ملّی را از تهران بگیرند و [آن را] تبدیل کنند به یک‌ چنین نسخه‌ی معیوب یا رونوشت غلطی از شهرهای اروپایی، امّا آنچه آنها میخواستند نشد.
    ...

    من فقط یک نکته را عرض میکنم و آن، اینکه شهدا همه رتبه‌ی عالی‌ای دارند، منتها رتبه‌ی شهدا یکسان نیست؛ مثلاً شهدای کربلا از همه‌ی شهدا بالاترند؛ درباره‌ی بعضی از شهدا، در کلمات ائمّه (علیهم السّلام) نقل شده که اینها در روز قیامت، از روی دوشِ دیگرِ شهدا عبور میکنند میروند بهشت؛ درباره‌ی بعضی از شهدا گفته شده است که اینها هر یکی‌شان اجر دو شهید دارد، [اجرش] مضاعف است. پس شهدا یک‌جور نیستند؛ ارزش شهید، با تفاوت هدفها، با تفاوت نحوه‌ی شهادتها، تفاوت پیدا میکند. من میخواهم عرض بکنم انواع شهدایی که در انقلاب اسلامی شهید شدند ــ مجموع شهدا؛ چه آن شهدایی که در حوادث انقلاب شهید شدند، چه آن شهدایی که در دفاع مقدّس شهید شدند، چه آن شهدایی که در فتنه‌ها شهید شدند، چه آن شهدایی که در باب امنیّت یا سلامت شهید شدند، چه شهدایی که در دفاع از حرم شهید شدند ــ اینها جزو برترین‌ها هستند، جزو شهدای برترِ نزد خداوند متعال محسوب میشوند؛ چرا؟ برای خاطر اینکه اینها از یک جریانی دفاع کردند و در یک حادثه‌ای به شهادت رسیدند که این حادثه در رأس بسیاری از حوادث دوران اسلام و دوران همه‌ی ادیان است؛ و آن چیست؟ آن، حادثه‌ی نجات کشور اسلامی و نجات دنیای اسلام از وابستگی و اضمحلال و ذوب شدن در فرهنگ کفر و فرهنگ استکبار است که این اتّفاق در انقلاب اسلامی رخ داد. انقلاب اسلامی، در درجه‌ی اوّل، ایران را از حل شدن و ذوب شدن و هضم شدن در فرهنگ کفر و استکبار ــ که همان فرهنگ غربی است ــ خارج کرد و نجات داد، بعد هم تأثیراتش در دنیای اسلام را شما دارید مشاهده میکنید. ما البتّه به هیچ‌کس دستورالعمل نداده‌ایم، [بلکه] تأثیر انقلاب این است. بنده بارها گفته‌ام(۶) انقلاب مثل هوای بهاری است، مثل هوای خوش است، نمیشود جلویش را گرفت؛ در هوای لطیف بهاری، هوای خوش و بوی گل از داخل بوستان بیرون می‌آید و در جاهای دیگر پخش میشود، جلویش را نمیشود گرفت. لازم هم نیست که کسی بخواهد آن هوا را صادر کند، [بلکه] به ‌طور طبیعی صادر میشود. امروز شما دارید نشانه‌هایش را در دنیای اسلام مشاهده میکنید.

    ...

    یک جمله در مورد مسئله‌ی بسیار مهمّ غزّه عرض بکنم. مسئولان کشورهای اسلامی گاهی اجتماع میکنند حرفی میزنند، گاهی مصاحبه‌ای میکنند یک چیزی میگویند، [امّا] کاری که باید بکنند انجام نمیگیرد. اعلان میکنند که باید آتش‌بس انجام بگیرد؛ خب آتش‌بس دست شما که نیست، آتش‌بس دست آن خبیث است، دست آن دشمن است، و نمیکند. شما می‌نشینید چیزی را تصویب میکنید که در اختیار شما نیست. چیزهایی هست که در اختیار شما است، آنها را تصویب نمیکنید؛ آن چیست؟ قطع شریانهای حیاتی رژیم صهیونیستی؛ این در اختیار شما است. شما میتوانید کمک نکنید، پشتیبانی نکنید، ارتباط سیاسی و اقتصادی را قطع کنید؛ این کارها را میتوانید بکنید. این، آن دشمن را تضعیف خواهد کرد، او را از میدان خارج خواهد کرد؛ این کار دست شما است؛ این را تصویب کنید. متعرّضِ این نمیشوند، یک چیزی را تصویب میکنند که در اختیارشان نیست!
    https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55023#_ftnref8

     

    بنده ی حقیر دیدم یا برقم قطع می شود یا موشم، این است که گفتم اقل کم تا اینجای کار را ارسال کنم و بعد دوباره کپی پیست کرده و حتی المقدور آنچه می شود را هم ارسال کنم.

    یک وقت هست که حضرت آیت الله حائری شیرازی می فرمایند که فرموده اند در کویر لوت می شود با هر سرعتی و فرض بفرمایید حتی با سرعت نور هم برانید و رانندگی کنید ولی در شهر تهران اگر با نور بالا هم حرکت کنید آنگاه جلویی شما حتی سر چهارراه یحتمل پیاده شده و می فرماید آقا جان خانم محترم لطف بفرمایید نورت را بزن پایین هر چند که مثلاً یک چراغت هم سوخته است؛ خوب باشد، عیبی ندارد! و اما یک وقت هم هست که خورشید است دیگر که نور و گرما را می تاباند و آنچنان هم که همه را یحتمل کلافه کند و بلکه کولرهای ماشینها و اتوبوسها و بلکه یحتمل قطارهای مترو و ... را هم اگر دارند بهتر است روشن کنند. البته همانطوری که گفته شد، شب سرد زمستانی هم داریم. 

    ولی یک وقت هم هست که فرض بفرمایید سوار اتوبوسی هستید که دارد با سرعت نور هم می رود و آنگاه آیا یک پیرمردی هم می آید خدمت حجت الاسلام والمسلمین و شروع می کند الفاظ زشت و رکیک هم استفاده کردن که از اوضاع و احوال هم یحتمل انتقاد کند و آخرش هم معذرت می خواهد که آقا جان ما خیلی هم طرفدار خدا و پیغمبر صلوات الله و امام حسین علیه السلام علیه السلام هم هستیم، ولی خوب این هم شده است عادت بد ما که اینطور هم حرف بزنیم. ولی یک وقت دیگر هم هست که شما بچه ها را دارید که سوار اتوبوس هستند و دارند توی سر و کله ی هم نیز می زنند و آخر سر هم یکیشان می فرماید حالا با پا! و شما هم یحتمل اشکال کنید که نخیر چی چی را حالا با پا؛ بچه جان بگیر بنشین. و از خانمها هم یکی می رود که به بچه ها بگوید که چه کن و چه نکن و اینها.

    حالا حتی یک وقت هم هست که بعضی از سر تقصیرات خودشان همین اتوبوس با سرعت نور را هم که یحتمل پیرمردی دارد چطور در لفاظی اش طغیان می کند و آن بچه ها هم چطور دارند با کارهایشان اشتباه می کنند را حتی نسبتش هم می دهند به مراجع تقلید و حتی حضرت ولی فقیه که حالا ببینید؛ اینها هم خودشان از این کارها می کنند. و بلکه همه و همه هم سعی دارند همدیگر را ادب کرده و اصولگرا یک جور و اصلا- طلب هم جور دیگری و .... ولی یک جاهایی هم مسئله می شود مسئله ی لعنت خدا به مردمی که در کفر و شرک و نفاق در ظلمات لجاجتشان هم مانده اند و بیرون هم نمی توانند بیایند کانه می فرماید اسفار دارید بار خر هم می زنید. اینجا دیگر قضایا را وارونه هم می کنند که اسلام واقعی هم نزد همان اروپاییها است و خود مسلمانها هم دیگر اسلامی برایشان نمانده است چرا که سید جمال الدین اسدآبادی افغانی هم فرموده اند.

    بنده یحقیر یک نکته ای را راجع به همین دخانیات هم عرض کنم. اتفاقاً این را یک وقتی در کارتهایی خود میرزای آشتیانی خدمت این حقیر هم نشان دادند که حضرت آقا همراه بعضی سپاهیان و نظامیان هم نشسته بودند و داشتند چیزی هم می نوشتند و بلکه سیگاری هم میان انگشتانشان بود. گذشته از این هم یک دوست استادی هم می فرمودند که تو اگر می خواهی سیگار را کنار بگذاری، باید هم یک چیز دیگر نیز داشته باشی که بتوانی جایگزینش کنی. حالا اگر این چیز دیگر مثل ورزش یا تغذیه ی خوب یا حتی ازدواج یا نماز و دعا و ذکر و ... هم بتواند کمکت کند که خیلی خوب است؛ ولی معمولاً این چیز دیگر اگر مراتب و درجات بالاتری را هم ثابت نکند که حتی ورزشکاری توانسته است کسب کند؛ ناچاراً هم باز برمی گردد به همان مراحل پایینتر مثلاً سیگار را دوباره لای انگشتان خود گذاشتن و .... و لذا دوباره هم یا علی از تو مدد!

    اتفاقاً بنده ی حقیر یادم هست که قبل از انقلاب یک خانم خیلی عزیزی هم خانه ی ما کار می کرد که تصادفاً هم اسم ایشان آمنه خانم نیز بود و پسرشان هم نزد ایشان می آمدند و با هم نیز قلیان می کشیدند. و بنده ی حقیر نیز یحتمل از سر نادانی یا اینکه فکر می کردم حالا ایشان دوست دارد قلیان بکشد، برای ایشان از تجریش که مدرسه می رفتم نیز تنباکو می خریدم و می بردم خانه نزد ایشان. و ایشان هم تشکر می کرد. بعد که بنده ی حقیر رفتم آمریکا و برگشتم، فرمودند که ننه آمنه که به ایشان همان ننه هم می گفتیم نابینا شده است و از نزد ما دیگر رفته است چالوس زندگی می کند. یک بار هم بنده ی حقیر خودم تنهایی نشستم پشت ماشین و رفتم دیدن ایشان و از خدا هم که پنهان نیست و از شما چه پنهان که بعضی جاها اگر درست یادم باشد از روی خستگی هم در راه خوابم می گرفت و خدا بهم رحم هم کرد طوری نشد! ایشان یحتمل آب مروارید آورده بوده و همان را هم درمان نکرده و بلکه در اثر همان هم نابینا شد. در صورتی که امروزه روز عمل آب مروارید هم یک عمل رایجی است. اتفاقاً پدرم هم سیگاری بود و در اثر دیابت رتینا یا شبکیه ی چشمش گویا پاره می شود و آمد آمریکا که عمل کند چرا که در ایران عملش نکردند!  و این جای خیلی تاسف هم هست که ما چقدر از این مسائل غافل هم بودیم.

    یک جا هست که یحتمل مارکوزه می فرماید دست را اگر دچار مشکل شد، قطع کن، و جامعه شناس دیگری یحتمل بفرماید اگر قانقاریا همه ی بدن را هم فرا گرفت کاریش نداشته باش. ولی یک وقت هم هست که یحتمل می خواهند خود فرد اول مملکت را هم حالا می خواهد شاه و فرعون باشد یا حتی مقام معظم رهبری هم باشد را حذف کنند، و اما دست ایشان را هم مجروح کرده و ایشان را جزو جانبازان هم می کنند؛ ولی اینجا دیگر پزشکان هم یحتمل آنچه می توانند نیز می کنند که ایشان را حفظ کنند.

    و لذا یک وقتهایی هم هست که مسئله در میان مسائل کلامی و مثلاً تجرید الکلام محقق طوسی و شوارق الالهام فی شرح تجرید الکلام عبد الرزاق لاهیجی است که اتفاقی هم دارید دنبال الکلام یجر الکلام حضرت آیت الله العظمی سید احمد شبیری زنجانی می گردید و یک جورهایی هم می رسید به این کتاب که موسسه امام صادق زیر نظر حضرت آیت الله العظمی سبحانی هم تنظیم شده است. و آنگاه می بینیم که یک بحثهایی هم هست بین سید السند دستکی و شیخ دوانی که حالا یکی می گوید و دیگری پاسخش را در شروح همین تجرید الکلام هم می دهند. و اما حالا در این میان هم آیا چقدر مسئله این است که فرق بین مرزهای کافر ملی و بلکه کافر ذاتی و ذات حضرت حق تعالی را نیز بشناسیم و آنگاه از سربازان خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صلوات الله علیه و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام حسین و امام زمان علیهم السلام هم شویم همینطوری که در میان تجرید (ابر)تقارنهای بردارهای کیلینگ در فرض بفرمایید هندسه ی ناجابجایی و گرانش کوانتومی و مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه ابرتقارنهایی هم داریم دست و پا می زنیم و بلکه مایل هم هستیم هر چه بیشتر به تجرید الکلام محقق طوسی بر حسب حضرت آیت الله العظمی سبحانی مد ظله العالی هم بپردازیم که بالاخره وجود و عدم در رابطه با حتی واجب الوجود هم از چه قرار است و بلکه وجود یا عدم وجود ما هم در این رابطه چه توفیراتی دارند یا ندارند و ....

    نکته ای که اینجا مطرح است که بنده ی حقیر هم بنظرم می رسد که مستلزم جهاد تبیین بسیاری هم هست این است که در بین شرک و نفاق و کفری که استکبار دچارش است و تقوی و ایمان و احسانی که نزد اسلام و مسلمین هم هست، آیا در بین این درگیریهای مرزی یک طرف و طرف دیگر هم دعوا از نوع فرعون و حضرت یوسف علیه السلام است یا بین فرعون و حضرت موسی علی نبینا علیه السلام هم هست و بلکه آیا چقدر هم ما توانسته ایم به امام زمان عجل الله فرجه الشریف حتی در حدود روانشناسی و جامعه شناسی و جهان شناسی هم نزدیک شویم؛ یا بلکه آیا در تجیلات و توهمات خود هم چقدر ذوب و غرق هم شده ایم؟ یک وقت هست که همه ی ذرات عالم هم قیام می کنند که طرف حضرت حق و حضرت رسول الله و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بایستند. ولی یک وقت هم هست که نخیر؛ بشریت هم در کفرش گیر کرده است و حتی حرمله وار هم دارد به علی اصغرها و علی اکبرها هم مدام حمله ور می شود و دست بردار هم نیست. و از این میان کل یوم عاشورا، کل ارض کربلا، آیا بالاخره امام حسین علیه السلام و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم موفق می شوند بشریت را نجات دهند و به سرمقصد والای حضور و ظهور امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسانند یا خیر؟! کانه وسط یک دعوایی گیر کرده ایم که حاصلش هم این است که:

    قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ‎﴿٦﴾‏ وَلَا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ ۚ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ ‎﴿٧﴾‏ قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ ۖ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‎﴿الجمعه: ٨﴾‏

    و آنگاه آن دیگری هم می آید می گوید من هم صهیونیست ام؛ خوب تو هم غلط کرده ای که صهیونیستی دیگر و بلکه غلط خیلی زیادی هم کرده ای که می خواهی همه ی دنیا را هم صهیونیست کنی؟! خدا لعنتتان کند کی آدم می شوید؟! اسلام بیاور دیگر؛ قولوا لا اله الا الله تفلحوا

    البته یحتمل بعضی اشکال هم کنند که این ربطی به مسائل ما هم ندارد، ولی بنده داشتم در مترو می رفتم که در عین حال هم خواندم که مریم کوچکی نژاد هم از 40 دانشمند برتر فیزیک هم هست که فوق دکترایش را هم در هاروارد گرفته است. شما وقتی با متروی سرعت نور هم حرکت می کنید این است که حالا بنده ی حقیر هم موبایلم همراهم نباشد؛ ولی بالاخره دسترسی به موبایل و اینترنت و اینها هم که حتی همانجا هم غیر ممکن نیست که متوجه شوید آیا این چقدر هم صحت دارد که ایشان فوق تخصصشان را در روانشناسی و مدیریت و ... هم گرفته اند و در دانشگاه کلاگ نورثوسترن هم تدریس می کنند، و نه فوق تخصص در فیزیک؛ و حالا گویا در فیزیک هم مدرک از شریف دارند و ... خوب، چرا آدرس غلط هم می دهید؟! آبروریزی است اینها که! البته با بنده ی حقیر هم همانجا احتجاج شد که چرا اسم هاروارد هم آورده شده است که بنده جواب دادم که بالاخره هاروارد یکی از دانشگاه های معتبر جهان هم هست ولی جای تاسف هم اینجا است که افراد می روند این جاها ولی آیا چقدر هم حتی پشت سرشان را نیز نگاه می کنند که کجا بودند و کجا هم رفته اند و .... بگذریم که ایشان بحق هم می فرمودند که ما در دانشگاه تهران و شریف هم شهدای هسته ای را تربیت کرده ایم و اتفاقاً می فرمودند خودشان هم چندی در جبهه تشریف داشته اند و ... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه

     

    https://arxiv.org/search/?query=Killing+superstring&searchtype=all&source=header

     

    https://arxiv.org/search/?query=Killing+supersymmetry&searchtype=all&source=header

     

    https://arxiv.org/search/?

    query=killing+noncommutative+geometry&searchtype=all&source=header

    أَوْ کَظُلُمَاتٍ فِی بَحْرٍ لُّجِّیٍّ یَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرَاهَا وَمَن لَّمْ یَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ ‎﴿النور: ٤٠﴾‏

    وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ‎﴿آل عمران: ١٦٩﴾‏

    إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَیَقْتُلُونَ وَیُقْتَلُونَ وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِیلِ وَالْقُرْآنِ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَیْعِکُمُ الَّذِی بَایَعْتُم بِهِ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ‎﴿التوبة: ١١١﴾‏

    إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوا وَّالَّذِینَ هُم مُّحْسِنُونَ ‎﴿النحل: ١٢٨﴾‏

     

    ذکر مقتل الطفل الرضیع (علیه السلام)‌

    قَالَ وَ لَمَّا رَأَى الْحُسَیْنُ ع مَصَارِعَ فِتْیَانِهِ وَ أَحِبَّتِهِ عَزَمَ عَلَى لِقَاءِ الْقَوْمِ بِمُهْجَتِهِ وَ نَادَى هَلْ مِنْ ذَابٍّ یَذُبُّ عَنْ حَرَمِ رَسُولِ اللَّهِ ص هَلْ مِنْ مُوَحِّدٍ یَخَافُ اللَّهَ فِینَا هَلْ مِنْ مُغِیثٍ یَرْجُو اللَّهَ بِإِغَاثَتِنَا هَلْ مِنْ مُعِینٍ یَرْجُو مَا عِنْدَ اللَّهِ فِی إِعَانَتِنَا فَارْتَفَعَتْ أَصْوَاتُ النِّسَاءِ بِالْعَوِیلِ فَتَقَدَّمَ‌ إِلَى الْخَیْمَةِ وَ قَالَ لِزَیْنَبَ نَاوِلِینِی وَلَدِیَ الصَّغِیرَ حَتَّى أُوَدِّعَهُ فَأَخَذَهُ وَ أَوْمَأَ إِلَیْهِ لِیُقَبِّلَهُ فَرَمَاهُ حَرْمَلَةُ بْنُ الْکَاهِلِ الْأَسَدِیُّ لَعَنَهُ اللَّهُ تَعَالَى بِسَهْمٍ فَوَقَعَ فِی نَحْرِهِ فَذَبَحَهُ فَقَالَ لِزَیْنَبَ خُذِیهِ ثُمَّ تَلَقَّى الدَّمَ بِکَفَّیْهِ فَلَمَّا امْتَلَأَتَا رَمَى بِالدَّمِ نَحْوَ السَّمَاءِ ثُمَّ قَالَ هَوَّنَ عَلَیَّ مَا نَزَلَ بِی أَنَّهُ بِعَیْنِ اللَّهِ.

    قَالَ الْبَاقِرُ ع‌ فَلَمْ یَسْقُطْ مِنْ ذَلِکَ الدَّمِ قَطْرَةٌ إِلَى الْأَرْضِ.

    اللهوف، سید ابن طاووس، ص 116- 117

    http://lib.eshia.ir/86572/1/116

     

    ذکر مقتل الطفل الرضیع (علیه السلام)‌

    و أمه الرباب بنت امرئ القیس بن عدی و أمها هند الهنود [4].

    قال السید «ره»: و لما رأى الحسین (علیه السلام) مصارع فتیانه و أحبته عزم على لقاء القوم بمهجته و نادى: هل من ذاب یذب عن حرم رسول اللّه، هل من موحد یخاف اللّه فینا، هل من مغیث یرجو اللّه بإغاثتنا، هل من معین یرجو ما عند اللّه فی إعانتنا. فارتفعت أصوات النساء بالعویل، فتقدم إلى باب الخیمة و قال لزینب: ناولینی ولدی الصغیر حتى أودعه. فأخذه و أومأ إلیه لیقبله، فرماه حرملة بن‌

    کاهل الأسدی بسهم فوقع فی نحره فذبحه‌ [1].

    قلت: و لقد أجاد الشاعر فی قوله:

    و منعطف أهوى لتقبیل طفله‌ * * * فقبل منه قبله السهم منحرا

    فقال (علیه السلام) لزینب: خذیه، ثم تلقى الدم بکفیه فلما امتلأتا رمى بالدم نحو السماء ثم قال: هون علی ما نزل بی أنه بعین اللّه‌ [2].

    و قال الشیخ المفید فی ذکر مقتل الرضیع: ثم جلس الحسین أمام الفسطاط فأتی بابنه عبد اللّه بن الحسین (علیه السلام) و هو طفل، فأجلسه فی حجره، فرماه رجل من بنی أسد بسهم فذبحه‌ [3].

    و قال الأزدی: قال عقبة بن بشر الأسدی: قال لی أبو جعفر محمد بن علی ابن الحسین (علیهم السلام): إن لنا فیکم یا بنی أسد دما. قال: قلت: فما ذنبی أنا فی ذلک رحمک اللّه یا أبا جعفر و ما ذلک؟ قال: أتی الحسین (علیه السلام) بصبی له فهو فی حجره إذ رماه أحدکم یا بنی أسد بسهم فذبحه، فتلقى الحسین (صلوات الله علیه) دمه فلما ملأ کفیه صبه فی الأرض ثم قال: رب إن تک حبست عنا النصر من السماء فاجعل ذلک لما هو خیر و انتقم لنا من هؤلاء الظالمین‌ [4].

    و حکى السبط فی التذکرة عن هشام بن محمد الکلبی قال: لما رآهم الحسین (علیه السلام) مصرین على قتله أخذ المصحف و نشره و جعله على رأسه و نادى: بینی و بینکم کتاب اللّه وجدی محمد رسول اللّه، یا قوم بم تستحلون دمی فساق الکلام‌ [5] إلى أن قال: فالتفت الحسین (علیه السلام) فإذا بطفل له‌

    یبکی عطشا، فأخذه على یده و قال: یا قوم إن لم ترحمونی فارحموا هذا الطفل.

    فرماه رجل منهم بسهم فذبحه، فجعل الحسین (علیه السلام) یبکی و یقول: اللهم احکم بیننا و بین قوم دعونا لینصرونا فقتلونا. فنودی من الهواء: دعه یا حسین فإن له مرضعا فی الجنة.

    ثم قال: و رماه حصین بن تمیم بسهم فوقع فی شفتیه، فجعل الدم یسیل من شفتیه و هو یبکی و یقول: اللهم انی أشکو إلیک ما یفعل بی و بإخوتی و ولدی و أهلی- الخ‌ [1].

    و قال ابن نما: ثم حمله فوضعه مع قتلى أهل بیته‌ [2].

    و قال محمد بن طلحة فی مطالب السؤل نقلا عن صاحب کتاب الفتوح أنه (علیه السلام) کان له ولد صغیر، فجاءه سهم فقتله فرمله و حفر له بسیفه و صلى علیه و دفنه و قال هذه الأبیات: غدر القوم و قدما رغبوا- الأبیات‌ [3].

    و فی الاحتجاج‌ [4]: أنه لما بقی فردا لیس معه أحدا إلا ابنه علی بن الحسین و ابن آخر فی الرضاع اسمه عبد اللّه أخذ الطفل لیودعه، فإذا بسهم قد أقبل حتى وقع فی لبة الصبی فقتله، فنزل عن فرسه و حفر للصبی بجفن سیفه و رمله بدمه و دفنه، ثم وثب قائما و هو یقول- الأبیات‌ [5].

    و قال أرباب المقاتل و فی الاحتجاج: ثم قام الحسین (علیه السلام) فرکب فرسه و تقدم إلى القتال و هو یقول:

    کفر القوم و قدما رغبوا * * * عن ثواب اللّه رب الثقلین‌

    قتلوا القزم‌ [1]علیا و ابنه‌ * * * حسن الخیر کریم الأبوین‌

    حنقا منهم و قالوا أجمعوا * * * أحشروا الناس إلى حرب الحسین‌ [2]

    یا لقوم من أناس رذل‌ * * * جمعوا الجمع لأهل الحرمین‌

    ثم صاروا و تواصوا کلهم‌ * * * باجتیاحی لرضاء الملحدین‌

    لم یخافوا اللّه فی سفک دمی‌ * * * لعبید اللّه نسل الکافرین‌

    و ابن سعد قد رمانی عنوة * * * بجنود کوکوف الهاطلین‌

    لا لشی‌ء کان منی قبل ذا * * * غیر فخری بضیاء الفرقدین‌ [3]

    بعلی الخیر من بعد النبی‌ * * * و النبی القرشی الوالدین‌

    خیرة اللّه من الخلق أبی‌ * * * ثم أمی فأنا ابن الخیرتین‌

    فضة قد خلصت من ذهب‌ * * * فأنا الفضة و ابن الذهبین‌

    من له جد کجدی فی الورى‌ * * * أو کشیخی فأنا ابن العلمین‌

    فاطم الزهراء أمی و أبی‌ * * * قاصم الکفر ببدر و حنین‌

    عبد اللّه غلاما یافعا * * * و قریش یعبدون الوثنین‌

    یعبدون اللات و العزى معا * * * و علی کان صلى القبلتین‌

    فأبی شمس و أمی قمر * * * فأنا الکوکب و ابن القمرین‌

    و له فی یوم أحد وقعة * * * شفت الغل بفض العسکرین‌

    ثم فی الأحزاب و الفتح معا * * * کان فیها حتف أهل الفیلقین‌ [4]

    فی سبیل اللّه ما ذا صنعت‌ * * * أمة السوء معا بالعترتین‌

    عترة البر النبی المصطفى‌ * * * و على الورد یوم الجحفلین‌

    ثم وقف قبالة القوم و سیفه مصلت فی یده آیسا من الحیاة عازما على الموت و هو یقول:

    أنا ابن علی الطهر من آل هاشم‌ * * * کفانی بهذا مفخرا حین أفخر

    و جدی رسول اللّه أکرم من مشى‌ [1] * * * و نحن سراج اللّه فی الخلق‌ [2] یزهر

    و فاطم أمی من سلالة أحمد * * * و عمی یدعى ذا الجناحین جعفر

    و فینا کتاب اللّه أنزل صادقا * * * و فینا الهدى و الوحی بالخیر [3]یذکر

    و نحن أمان اللّه للناس کلهم‌ * * * نسر بهذا فی الأنام و نجهر

    و نحن ولاة الحوض نسقی ولاتنا * * * بکأس رسول اللّه ما لیس ینکر

    و شیعتنا فی الناس أکرم شیعة * * * و مبغضنا یوم القیامة یخسر [4]

    قال محمد بن أبی طالب: و ذکر أبو علی السلامی فی تاریخه أن هذه الأبیات للحسین (علیه السلام) من إنشائه و قال لیس لأحد مثلها:

    فإن تکن الدنیا تعد نفیسة * * * فإن‌ [5]ثواب اللّه أعلى و أنبل‌

    و إن تکن الأبدان للموت أنشأت‌ * * * فقتل امرئ بالسیف فی اللّه أفضل‌

    و إن تکن الأرزاق قسما مقدرا * * * فقلة سعی المرء فی الکسب أجمل‌

    و إن تکن الأموال للترک جمعها * * * فما بال متروک به المرء یبخل‌

    ثم إنه دعا الناس إلى البراز، فلم یزل یقتل کل من دنا منه حتى قتل منهم مقتلة عظیمة، ثم حمل على المیمنة و قال:

    الموت خیر من رکوب العار * * * و العار أولى من دخول النار

    ثم حمل على المیسرة و هو یقول:

    أنا الحسین بن علی‌ * * * آلیت أن لا أنثنی‌

    أحمی عیالات أبی‌ * * * أمضی على دین النبی‌

    قال بعض الرواة: فو اللّه ما رأیت مکثورا قط قد قتل ولده و أهل بیته و أصحابه أربط جأشا منه (علیه السلام)، و إن کانت الرجال لتشد علیه فیشد علیها بسیفه فتنکشف عنه انکشاف المعزى إذا شد فیها الذئب، و لقد کان یحمل فیهم و قد تکملوا ثلاثین ألفا فینهزمون بین یدیه کأنهم الجراد المنتشر، ثم یرجع إلى مرکزه و هو یقول: لا حول و لا قوة إلا باللّه العلی العظیم.

    من ترى مثله إذا دارت الحر * * * ب و دارت على الکماة رحاها

    لم یخض فی الهیاج إلا و أبدى‌ * * * عزمة یتقی الردى إیاها

    صاحب الهمة التی لو أرادت‌ * * * وطأت عاتق السهى قدماها

    ملأ الأرض بالزلازل حتى‌ * * * زاد من ارؤس الکماة رباها

    لا تخل سیفه سوى نفخة الصور * * * تسل الأرواح من أشلاها

    فکأن الأنفاس قد عاهدته‌ * * * فی جفاء النفوس مهما جفاها

    فأبان الأعناق عن مرکز الأبدان‌ * * * حتى کأن ناف نفاها

    لا تقس بأسه ببأس سواه‌ * * * إنما أفضل الظبی أمضاها [1]

    .

    و فی إثبات الوصیة: و روی أنه قتل بیده ذلک الیوم ألفا و ثمانمائة مقاتل‌ [2].

    و فی البحار و قال ابن شهرآشوب و محمد بن أبی طالب: و لم یزل یقاتل حتى قتل ألف رجل و تسعمائة رجل و خمسین رجلا سوى المجروحین. فقال عمر ابن سعد لقومه: الویل لکم أ تدرون لمن تقاتلون؟ هذا ابن الأنزع البطین، هذا ابن قتال العرب، فاحملوا علیه من کل جانب. و کانت الرماة أربعة آلاف فرموه بالسهام‌

    ...

    و قال أیضا: و ان السماء احمرت لقتله و انکسفت الشمس حتى بدت الکواکب نصف النهار و ظن الناس أن القیامة قد قامت و لم یرفع حجر فی الشام إلا رؤی تحته دم عبیط [1].

    نفس المهموم فی مصیبة سیدنا الحسین المظلوم ویلیه نفثة المصدور فیما یتحدد به حزن العاشور، ثقة الاسلام شیخ عباس قمی، 317- 338

    http://lib.eshia.ir/86936/1/317

     

     

    ۱۴۰۲/۱۱/۰۳

    فرازهایی از بیانات رهبرری مد ظله العالی در دیدار اعضای کنگره ملی بزرگداشت ۲۴ هزار شهید تهران 

     

    حالا حوادث مربوط به انقلاب یک فصل مُشبعی(۲) است، من هم یک اشاره‌ای عرض خواهم کرد؛ لکن قبل از مسائل انقلاب و پیشامدهای انقلاب، حدّاقل در این ۱۵۰ سال اخیر ــ قبلش هم همین‌جور است، لکن حالا من بیشترْ قضایای همین یک قرن و نیم اخیر را عرض میکنم ــ وقتی مرور میکنیم این قضایا را، برجستگی مردم تهران را بروشنی می‌بینیم. مثلاً فرض بفرمایید قرارداد رویتر که مرحوم حاج ملّا علی کنی تهرانی، جلودار مردم، جلوی این قرارداد خائنانه را گرفتند. یا قضیّه‌ی تنباکو و قرارداد خائنانه‌ی رژی ــ آن هم یک قرارداد خائنانه‌ای بود ــ که در تهران، مرحوم میرزا محمّدحسن آشتیانی، ملّای بزرگ و درجه‌ی یک تهران، به پیروی از میرزای شیرازی و [فتوای] تحریم ایشان، غوغایی راه انداختند؛ کاری کردند که داخل خانواده‌ی شاه، کلفَتها و نوکرها قلیانها را شکستند، تحت تأثیر فتوای [میرزای شیرازی]؛ یعنی حضور مردم تهران پشت سر علما این‌جوری بود. یا بعد از آنها، مسئله‌ی مشروطیّت؛ در قضیّه‌ی مشروطیّت، نقش مردم تهران غالباً گفته نمیشود؛ [تنها] همان قضیّه‌ی پلوی سفارت و مانند اینها گفته میشود، در حالی که اینها مسائل بعدی بود؛ اصل مسئله، مطالبه‌ی عدالتخانه بود که مردم تهران در این مسجدجامع و جاهای دیگر جمع شدند، اجتماعات کردند و دنبال عدالتخانه بودند که زحمت هم کشیدند، مشقّت هم کشیدند، کتک هم خوردند، لکن بعد بالاخره منتهی شد به مسئله‌ی مشروطیّت. بعد هم آنجایی که مشروطیّت داشت دچار انحراف میشد ــ که شد ــ قیام مرحوم شیخ فضل‌الله و مردم و رفتن در [حرم] حضرت عبدالعظیم و تحصّن در آنجا و مانند اینها، همه کار مردم تهران بود. تا قرارداد ننگین وثوق‌الدّوله، تا نهضت ملّی نفت در [سال] ۱۳۳۰ و تا پانزدهم خرداد و بعد از پانزدهم خرداد تا امروز، هر جا شما قضایای مهمّی و مبارزات اساسی‌ای را در تاریخ ایران در این ۱۵۰ سال تا امروز مشاهده میکنید، نمادش مردم تهرانند. یک جاهایی فقط تهران وارد شده است، یک جاهایی دیگران هم وارد شدند، [ولی] تهران پیشرو بوده است، پیشگام بوده است. اینها خیلی مهم است؛ شناسنامه‌ی یک شهر را این‌جوری باید تنظیم کرد؛ کارنامه‌ی یک شهر را این‌جور باید فهمید و دید.

    ...

    نکته‌ی مهم در اینجا این است که این کارها در تهران انجام گرفته، امّا تهران کجا است؟ تهران چیست؟ تهران همان شهری است که بیشترین تلاش برای تغییر هویّت ملّی و اسلامی در آن انجام گرفته. در دوره‌ی پهلوی‌ها ــ البتّه قبل از پهلوی‌ها هم بود که من بعداً اشاره میکنم ــ سعی شد که تهران یک نسخه‌بدلی از شهرهای اروپایی بشود، البتّه منهای پیشرفتها؛ از لحاظ رهاشدگی و لااُبالیگری جنسی بگیرید، تا افزایش روزبه‌روز فروشگاه‌های مشروبات الکلی، تا وضع پوشش و آرایش زن و مرد، تا کاباره‌ها و کافه‌های آن‌چنانی، تا مراکز جمعیّتی فاسد و مفسدی مثل کاخ جوانان آن روز؛ اصلاً تهران مرکز یک چنین فعّالیّتهایی از سوی دستگاه‌ها بود. دستگاه‌ها این کار را با جدّیّت هدایت میکردند و دنبال میکردند که این کار انجام بگیرد و تهران را با این چیزها متمایز کنند؛ این تلاشی بود که در تهران انجام میگرفت و در هیچ شهر دیگری انجام نمیگرفت. حالا مثلاً در جشن هنر شیراز، یک کارهایی انجام گرفت، امّا یک مقطعی بود؛ در تهران، مستمرّاً این کارها انجام میگرفت، امّا آنچه آنها میخواستند نشد. آنها میخواستند هویّت دینی را، هویّت اسلامی را، هویّت مذهبی را، هویّت ملّی را از تهران بگیرند و [آن را] تبدیل کنند به یک‌ چنین نسخه‌ی معیوب یا رونوشت غلطی از شهرهای اروپایی، امّا آنچه آنها میخواستند نشد.
    ...

    من فقط یک نکته را عرض میکنم و آن، اینکه شهدا همه رتبه‌ی عالی‌ای دارند، منتها رتبه‌ی شهدا یکسان نیست؛ مثلاً شهدای کربلا از همه‌ی شهدا بالاترند؛ درباره‌ی بعضی از شهدا، در کلمات ائمّه (علیهم السّلام) نقل شده که اینها در روز قیامت، از روی دوشِ دیگرِ شهدا عبور میکنند میروند بهشت؛ درباره‌ی بعضی از شهدا گفته شده است که اینها هر یکی‌شان اجر دو شهید دارد، [اجرش] مضاعف است. پس شهدا یک‌جور نیستند؛ ارزش شهید، با تفاوت هدفها، با تفاوت نحوه‌ی شهادتها، تفاوت پیدا میکند. من میخواهم عرض بکنم انواع شهدایی که در انقلاب اسلامی شهید شدند ــ مجموع شهدا؛ چه آن شهدایی که در حوادث انقلاب شهید شدند، چه آن شهدایی که در دفاع مقدّس شهید شدند، چه آن شهدایی که در فتنه‌ها شهید شدند، چه آن شهدایی که در باب امنیّت یا سلامت شهید شدند، چه شهدایی که در دفاع از حرم شهید شدند ــ اینها جزو برترین‌ها هستند، جزو شهدای برترِ نزد خداوند متعال محسوب میشوند؛ چرا؟ برای خاطر اینکه اینها از یک جریانی دفاع کردند و در یک حادثه‌ای به شهادت رسیدند که این حادثه در رأس بسیاری از حوادث دوران اسلام و دوران همه‌ی ادیان است؛ و آن چیست؟ آن، حادثه‌ی نجات کشور اسلامی و نجات دنیای اسلام از وابستگی و اضمحلال و ذوب شدن در فرهنگ کفر و فرهنگ استکبار است که این اتّفاق در انقلاب اسلامی رخ داد. انقلاب اسلامی، در درجه‌ی اوّل، ایران را از حل شدن و ذوب شدن و هضم شدن در فرهنگ کفر و استکبار ــ که همان فرهنگ غربی است ــ خارج کرد و نجات داد، بعد هم تأثیراتش در دنیای اسلام را شما دارید مشاهده میکنید. ما البتّه به هیچ‌کس دستورالعمل نداده‌ایم، [بلکه] تأثیر انقلاب این است. بنده بارها گفته‌ام(۶) انقلاب مثل هوای بهاری است، مثل هوای خوش است، نمیشود جلویش را گرفت؛ در هوای لطیف بهاری، هوای خوش و بوی گل از داخل بوستان بیرون می‌آید و در جاهای دیگر پخش میشود، جلویش را نمیشود گرفت. لازم هم نیست که کسی بخواهد آن هوا را صادر کند، [بلکه] به ‌طور طبیعی صادر میشود. امروز شما دارید نشانه‌هایش را در دنیای اسلام مشاهده میکنید.

    ...

    یک جمله در مورد مسئله‌ی بسیار مهمّ غزّه عرض بکنم. مسئولان کشورهای اسلامی گاهی اجتماع میکنند حرفی میزنند، گاهی مصاحبه‌ای میکنند یک چیزی میگویند، [امّا] کاری که باید بکنند انجام نمیگیرد. اعلان میکنند که باید آتش‌بس انجام بگیرد؛ خب آتش‌بس دست شما که نیست، آتش‌بس دست آن خبیث است، دست آن دشمن است، و نمیکند. شما می‌نشینید چیزی را تصویب میکنید که در اختیار شما نیست. چیزهایی هست که در اختیار شما است، آنها را تصویب نمیکنید؛ آن چیست؟ قطع شریانهای حیاتی رژیم صهیونیستی؛ این در اختیار شما است. شما میتوانید کمک نکنید، پشتیبانی نکنید، ارتباط سیاسی و اقتصادی را قطع کنید؛ این کارها را میتوانید بکنید. این، آن دشمن را تضعیف خواهد کرد، او را از میدان خارج خواهد کرد؛ این کار دست شما است؛ این را تصویب کنید. متعرّضِ این نمیشوند، یک چیزی را تصویب میکنند که در اختیارشان نیست!
    https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=55023#_ftnref8

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی