الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ‎﴿آل عمران: ١٣٩﴾‏

قُلْ مَا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُتَکَلِّفِینَ ‎﴿ص: ٨٦﴾‏

 

پیام نوروزی به مناسبت آغاز سال ۱۴۰۲

بسم الله الرّحمن الرّحیم
یا مقلّب القلوب والابصار، یا مدبّر اللیل و النّهار، یا محوّل الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال.

عید نوروز را تبریک عرض میکنم به یکایک آحاد ملّت ایران، مخصوصاً خانواده‌های معزّز شهیدان، جانبازان، ایثارگران، خدمتگزاران به زندگی مردم و همچنین به دیگر ملّتهایی که نوروز را گرامی میدارند و به آن اهمیّت میدهند. ان‌شاءالله که بر همه‌ی شماها این عید شریف مبارک باشد.

...

خب، من با توجه به همه‌ی جهات، هم تورّم، هم تولید داخلی، این چیزهایی که مهم است، تورّم که مشکل اصلی است، تولید داخلی که حتماً یکی از کلیدهای نجات کشور از مشکلات اقتصادی است، با توجه به اینها شعار سال را اینجور اعلام میکنم: «مهار تورم، رشد تولید»، این شعار سال است. یعنی باید همه‌ی همّت مسئولین متوجّه این دو موضوع باشد. در درجه‌ی اوّل مسئولین، در درجه‌ی بعد همینطور که گفتم فعالان اقتصادی و فعّالان مردمی و کسانی که دستشان میرسد کاری انجام بدهند و فعّالان فرهنگی، صدا و سیما که باید فرهنگ‌سازی بکند در این زمینه‌ها، همه‌ی اینها باید متوجه این دو نکته‌ی اصلی باشند، در درجه‌ی اول مهار تورّم، یعنی واقعاً تورّم را مهار کنند و کاهش بدهند تا آنجایی که ممکن است کاهش بدهند و مسئله‌ی تولید را افزایش بدهند. بنابراین [شعار سال] شد مهار تورّم و رشد تولید.

https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=52249#_ftnref2

نماهنگ | داستان انقلاب تناور

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «نهال «جمهوری اسلامی» امروز به «درخت تناوری» تبدیل شده است که نمیتوانند آن را از جای خودش تکان بدهند؛ این را شما بدانید! جمهوری اسلامی قوی‌تر خواهد شد...» ۱۳۹۶/۱۱/۲۹

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=52354

نماهنگ | راه ما روشن است

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «یک توصیه‌ی مهمّ من به همه‌ی کسانی که توانایی سخن گفتن با مردم را دارند و رسانه در اختیارشان است ــ چه در فضای مجازی، چه در مطبوعات، چه در صدا و سیما ــ امیدآفرینی است. دشمن سعی میکند جوانهای ما را ناامید کند؛ ما باید متقابلاً امیدآفرینی کنیم. مسائل امیدزا در کشور کم نیست... امیدآفرینی، خودفریبی نیست. بعضی‌ها خیال میکنند امیدآفرینی پنهان کردن ضعفها است، خودفریبی است؛ نه، ضعفها هم باید بیان بشود، اشکالی ندارد؛ امّا در کنار بیان ضعفها بایستی امیدآفرینی هم بشود، آینده و افق روشن در مقابل چشم قرار بگیرد و نشان داده بشود. وضع ما بحمدالله وضع خوبی است. ما امروز باید این آیه‌ی شریفه را در نظر بگیریم: «وَ لا تَهِنوا»، سست نشوید، «وَ لا تَحزَنوا»، اندوهگین نشوید، «وَ اَنتُمُ الاَعلَون»، شما برترین هستید، «اِن کُنتُم مُؤمِنین»؛ ایمان شما موجب علوّ شما است، موجب برتری شما است.
درست عکس وضعیّت ما را امروز در این منطقه، دشمن سرسخت ما یعنی دولت آمریکا دارد. ما میدانیم در منطقه چه کار داریم میکنیم؛ سیاستمان روشن است، راهمان روشن است. آمریکایی‌ها متحیّرند که در منطقه بمانند یا از منطقه بروند؛ اگر بمانند، نفرت ملّتها از آنها روزبه‌روز بیشتر میشود. آمریکایی‌ها با قدرت، با نیروهای نظامی شدیدالعمل وارد افغانستان شدند، بیست سال در افغانستان ماندند؛ ملّت افغان را از خودشان ناراضی کردند، متنفّر کردند، مجبور شدند خارج بشوند. اگر بمانند موجب نفرتند، اگر بروند مطامعشان را از دست میدهند؛ اینجا مطامعی دارند، آمریکایی‌ها در سوریه مطامع دارند، در عراق مطامع دارند، در همه‌ی این منطقه مطامع دارند؛ اگر بگذارند بروند، این مطامع از دست میرود؛ نمیدانند چه کار کنند؛ بمانند، بروند؛‌ متحیّرند.
خدا را شکر میکنیم بر اینکه راه ما روشن است، بصیرت ما برجا است، گامهای ما بحمدالله محکم و استوار است و دشمن ما دچار ضعف است.» ۱۴۰۲/۰۱/۰۱

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=52359

نماهنگ | دست‌ها و دل‌ها

در نماهنگ «دست‌ها و دل‌ها» گوشه‌هایی از حال و هوای مردم در حاشیه‌ی حضور و سخنرانی نوروزی رهبر انقلاب در حرم مطهر رضوی را به قاب تصویر کشیده است.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=52322

 

مقام معظم رهبری مد ظله العالی امسال را سال مهار تورم و رشد تولید نامگذاری کرده اند. 

معمولاً دیده می شود که بدلایلی در شرایطی بحرانی وقتی قیمتها افزایش می یابند، اینها تا یک سقف معینی پیش می روند ولی بعد از آن هم آیا چقدر پایین بیایند و حالا بلکه بالاتر هم کمی تا حدی نروند. و این می شود یک حدود تعیین کننده ای برای مهار تورم و کنترل اوضاعی که معیشت را سختتر هم کرده و به جامعه هم تحمیل شده است. و اما این وضعیت تورمی را چطور هم مهار کنیم؟

از آن طرف هم افزایش تولید را می توان در نظر گرفت که وقتی از جمله تولیدهایی است که به اقتصاد می تواند بسیار هم کمک کند، این تولیدها یک خاصیت کلیدی را پیدا می کنند و بلکه اقل کم هم می توانند تورم را مهار کنند و به مهار بیکاری نیز کمک کنند و .... این است که رهبری نیز  بر روی تولید در اقتصاد بسیار هم در طول سالیان حتی به عنوان شعارهای سال تاکید فراوان کرده اند.

موضوع این است که تکلیف ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز در مهار تورم و افزایش تولید چیست؟! این را بنده ی حقیر سعی می کنم بیشتر راجعش در نظرات بحث کنم.

  • ۰۲/۰۱/۰۱
  • سید حمید بنی هاشمی

نظرات (۱۲۳)

یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ ‎﴿المائدة: ٦٧﴾

إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ ‎﴿المائدة: ٥٥﴾‏

 

وکفى علیا فی (الغدیر) فضیلة * یأتی إلیها غیره یتوصل

حیث الأمین أتى الأمین مبلغا * یقرى السلام من السلام ویعجل

بلغ وإلا لم تبلغ ما أتى * فی حق حیدر أیها المزمل

فهناک بین الصحب قام لربه * یثنی بعالی صوته ویفضل

ویسار حیدرة بیمناه وقد * نادى ومنه فیه یفصح مقول

: من کنت مولاه فحیدرة له * مولا فإیاکم به أن تبدلو

والطائر المشوی هل مع أحمد * أحد سواه کان منه یأکل ؟

والنجم لما أن هوى فی داره * جهرا وأشرق منه لیل ألیل

فی العرش قدما کان نورا محدقا * طورا یکبر ربه ویهلل

متقلب فی الساجدین وکان من * صلب إلى صلب طهور ینقل

...

حیدر الکرار أزکى ناعل * من بنی آدم أو حاف مش

ما غشى اللیل نهارا نصحه * مذهب شکا على القلب غش

نور عین الدین قد رد وقد * رد طرف الشرک منه أعمش

قتل الکفار فی صارمه * ولربع الأنس منهم أوحش

لم یدن للات یوما قط بل * عبد الله وبالتقوى نش

قد شفى الاسلام من داء به * وجلا من أعین الدین الغش

ولقد أصبح فی خم له * شاهد عدل أبى أن یرتش

جاد بالقرص وصلى العصر إذ * رده لما له غشى العش

وله قد کلم الثعبان إذ * ظنه الناس أتى کی ینهشا [1]

‏الغدیر، علامه امینی، ص 360- 361، 

http://lib.eshia.ir/15083/11/361

 

چو ذوالفقار علی در دل غدارها

شهیکه نام نکوش حیدر کرار شد

زآهن صارم عدوش زیبق فرار شد

بخلوت کردگار محرم اسرار شد

صفاتش از ذات حق مظهر انوار شد

جیحون یزدی

 

از قول پیغمبر در حدیث نبوی هم می فرمایند که بنوعی اگر می خواهی خدا را ببینی و بلکه عبادت هم کنی، صورت خورشید گونه ی حضرت علی را تماشا کن: نگاه به علی عبادت است. النظر علی وجه علی العباده:

 

سوال

آیا این روایت که «نظر نمودن به چهره حضرت علی(ع) عبادت است» صحیح است؟ سندش چیست؟

پاسخ

بر اساس آموزه های دینی ما، اساساً نگاه مؤمن به مؤمن عبادت است.[1] و با توجه به این که پیامبر اسلام، حضرت علی و دیگر امامان علهیم السلام، از مصادیق کامل ایمان و مؤمن کامل هستند، به طور طبیعی نگاه به آنان، از اهمیت بیشتری برخوردار بوده و عبادات محسوب می شود.

در این باره روایات زیادی وارد شده است که نگاه به چهره حضرت علی علیه السلام عبادت است که از نظر سند صحیح و معتبر و از روایات مشهور می باشد که به چند مورد آن اشاره می شود:

1- الْخَطِیبُ فِی الْأَرْبَعِینِ عَنْ عِمْرَانَ بْنِ الْحُصَینِ وَ الزَّمَخْشَرِی فِی رَبِیعِ الْأَبْرَارِ عَنْ عَبْدِ الرَّزَّاقِ عَنْ مَعْمَرٍ عَنِ الزُّهْرِی عَنْ عُرْوَةَ عَنْ عَائِشَةَ وَ السَّمْعَانِی فِی الرِّسَالَةِ الْقِوَامِیةِ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنِ الْخُدْرِی وَ یوسُفَ بْنِ مُوسَی الْقَطَّانِ عَنْ وَکیعٍ عَنْ مَالِک بْنِ أَنَسٍ عَنِ الزُّهْرِی عَنْ أَنَسٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ الْخَطَّابِ وَ اللَّفْظُ لِعَائِشَةَ قَالَتْ کانَ أَبُو بَکرٍ یدِیمُ النَّظَرَ إِلَی عَلِی(ع) فَقِیلَ لَهُ فِی ذَلِک فَقَالَتْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ (ص) یقُولُ النَّظَرُ إِلَی عَلِی عِبَادَةٌ.

ترجمه: «عمر بن خطاب از عایشه نقل می کند: ابوبکر پیوسته به چهره مبارک حضرت علی(ع) نگاه می کرد. از ایشان دلیل نگاهش را پرسیدند؛ گفت: شنیدم رسول خدا (ص) فرمودند: نگاه به صورت حضرت علی(ع) عبادت است.»

 2- الْإِبَانَةُ عَنِ ابْنِ بَطَّةَ رَوَی أَبُو صَالِحٍ عَنْ أَبِی هُرَیرَةَ قَالَ رَأَیتُ مُعَاذاً یدِیمُ النَّظَرَ إِلَی وَجْهِ عَلِی(ع) فَقُلْتُ لَهُ إِنَّک تُدِیمُ النَّظَرَ إِلَیهِ کأَنَّک لَمْ تَرَهُ فَقَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) یقُولُ النَّظَرُ إِلَی وَجْهِ عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ عِبَادَةٌ.

ترجمه: «ابوهریره می گوید: دیدم معاذ، پیوسته به چهره مبارک حضرت علی(ع) نگاه می کرد. گفتم: گویا حضرت را ندیده ای؟ گفت: حضرت رسول(ص) فرمودند: نگاه به چهره علی(ع) عبادت است.»

 3- وَ هُوَ فِی أَکثَرِ الرِّوَایاتِ وَ فِی رِوَایاتِ عَمَّارٍ وَ مُعَاذٍ وَ عَائِشَةَ عَنِ النَّبِی(ص) النَّظَرُ إِلَی عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ عِبَادَةٌ وَ ذِکرُهُ عِبَادَةٌ وَ لَا یقْبَلُ إِیمَانُ عَبْدٍ إِلَّا بِوَلَایتِهِ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِهِ.

ترجمه: «عمار، معاذ و عایشه از پیامبر روایت می کنند: نگاه به چهره علی (ع) و یاد علی، عبادت است. ایمان هیچ بنده ای قبول نمی شود مگر با ولایت علی (ع) و بیزاری از دشمنانش.»

 4- الْخَرْکوشِی فِی شَرَفِ النَّبِی(ص) أَنَّهُ کانَ النَّاسُ یصَلُّونَ وَ أَبُو ذَرٍّ ینْظُرُ إِلَی أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ(ع) فَقِیلَ لَهُ فِی ذَلِک فَقَالَ سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ(ص) یقُولُ النَّظَرُ إِلَی عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ عِبَادَةٌ وَ النَّظَرُ إِلَی الْوَالِدَینِ بِرَأْفَةٍ وَ رَحْمَةٍ عِبَادَةٌ وَ النَّظَرُ فِی الْمُصْحَفِ عِبَادَةٌ وَ النَّظَرُ إِلَی الْکعْبَةِ عِبَادَةٌ.

ترجمه: «مردم نماز می خواندند و جناب ابوذر(ره) به چهره حضرت علی(ع) نگاه می کرد، علتش را پرسیدند. گفت: از رسول خدا(ص) شنیدم که فرمود: نگاه به چهره حضرت علی عبادت است. نظر به والدین از روی رحمت و محبت و نظر به قرآن و نگاه به کعبه عبادت است.

 5- قَالَ النَّبِی (ص) مَثَلُ عَلِی فِیکمْ أَوْ قَالَ فِی هَذِهِ الْأُمَّةِ کمَثَلِ الْکعْبَةِ الْمَسْتُورَةِ النَّظَرُ إِلَیهَا عِبَادَةٌ وَ الْحَجُّ إِلَیهَا فَرِیضَةٌ.

ترجمه: «جناب ابوذر غفاری از پیامبر روایت می کند که حضرت فرمودند: مثل حضرت علی(ع) در میان شما مثل کعبه است که نگاه به آن عبادت و زیارتش واجب است.»

6- عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ بْنِ عَبْدِ الْوَهَّابِ عَنِ الْحُسَینِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِی الْعَدْلِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْحَدَّادِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یونُسَ عَنْ عَبْدِ الْحَمِیدِ بْنِ یحْیی عَنْ سَوَّارِ بْنِ مُصْعَبٍ عَنِ الْکلْبِی عَنْ أَبِی صَالِحٍ عَنْ أَبِی هُرَیرَةَ عَنْ مُعَاذِ بْنِ جَبَلٍ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) النَّظَرُ إِلَی عَلِی عِبَادَة.

ترجمه: «ابوهریره از معاذبن جبل روایت می کند که حضرت رسول(ص) فرموده اند: نگاه به صورت حضرت علی عبادت است».

روایات نبوی صراحت دارد بر این که حتی یاد و نام علی و مجلس علی(ع) عبادت است. مانند این که: «عایشه از رسول خدا (ص) روایت می کند که یاد و نام حضرت علی عبادت است.» یا این که «امام هفتم (ع) از اجداد طاهرینش و آن ها از جابر بن عبدالله انصاری که پیامبر فرمود: مجالستان را با نام و یاد علی زینت دهید.»[2]

پی نوشت:


[1] وَ قَالَ(ع) نَظَرُ الْمُؤْمِنِ فِی وَجْهِ أَخِیهِ الْمُؤْمِنِ لِلْمَوَدَّةِ وَ الْمَحَبَّةِ لَهُ عِبَادَة: نگاه محبت‏آمیز مؤمن به صورت برادر ایمانی، عبادت است. حرانی، حسن بن شعبة، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ص 282، مؤسسة النشر الإسلامی - قم، 1404 هـ. ق.

[2] علامه مجلسی، بحارالأنوار، ج 38، ص 200-199.

https://hawzah.net/fa/Question/View/63857

و همانطوری که مستحضرید می فرمایند که فیوشن یا جوشش هسته ای هیدروژنی و انرژی آزاد شده از حاصل آنها است که در ستارگان و خصوصاً در خورشید به آنها نورانیتشان را می بخشد. و البته همانطور هم که مستحضرید می فرمایند به صورت خورشید در روز مستقیم نگاه نفرمایید چرا که می تواند بچشم صدمه بزند. اینجا مشاهده هم می فرمایید که علم واقعاً هم ربطی به اسلام و کفر چه از انواع استکباری سرمایه داری یا کمونیستی یا بت پرستی یا ... هم ندارد. یحتمل به استکبار خودش هم که اکتفا کند، باز هم می فرماید به خورشید نگاه نکن که برایت ضرر دارد. و اما بعد هم می فرماید به چه بنگری که  برایت عبادت باشد و بلکه ایمانت و امیدت را به خدا و پیغمبر و امامت هم گره بزند؟ از شیاطین بپرسید که می فرمایند اینها را ول کن و بیا همان مرا بپرست ای بنی آدم! هر چه هست و نیست هم همان منم. الم اعهد یا بنی آدم ان لا اعبدوا الشیطان انه لکم عدوٌ مبین. و آنگاه به اسم علم هم چه می خواهد به خوردت بدهد؟ غیر از استکبار خودش را؟ اینجا یک دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف یحتمل بعضی اشکال کنند که بتنهایی کافی نباشد که قیام حضرت صاحب الامر را نشان دهد، و بلکه حکومت قوای سه گانه قضائیه، مقننه مجریه ای جهانی را هم می طلبد که از طریق استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی هم قادر به قضاوت در طول تاریخ هم بنشیند و نتیجه بگیرد که برای اینکه استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی سواحل شمالی و جنوبی حول قطبین هم لازم باشد که پاکسازی شوند، آیا سابقون السابقون هم کدامند که بتوانند حتی از سرعت نور هم پیشی گرفته و الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات  متعالیه را هم طی کرده و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم الی ما شاء الله نزدشان زانوی تلمذ زده و از سربازان و یاران حضرت صاحب الامر شوند؟ ولی حالا اگر خدا تو را زده است و لذا حس بویایی ات را هم آیا چقدر به همین علت از دست داده ای، معنی اش این نیست که مشک آن است که ببوید نه آنکه عطار گوید غلط است. بلکه یحتمل معنایش این است که سواحل قطبین کشور دوست ات را پاکسازی هم کن و دوباره یحتمل احساسات ات را امتحان هم کن ببین درست کار می کند؟! و دوباره هم تهذیب و جهاد با نفس و جهاد تبیین را امتحان کن و دوباره و دوباره و الی ما شاء الله امتحان پس بده تا بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی هم صعود کنی و سعادتمند هم شوی. و الا که در بسمت غفلت و جهل مرکب هم داری مدام آسانسور ترمز دررفته به قعر جهنم هم می زنی و سقوط خواهی کرد و .... اساس استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده ای چندجهانی و از جمله مسئله ی سه جسم توپولوژیک هم همین است که درست هم بتوانی به صورت خورشیدی علی علیه السلام نظر کرده و عبادت خدا هم کنی. فرق قضایا در نگاه درست به قضایا داشتن همین است که در جوشش هسته ای انرژی هسته ای هیدروژنی خورشیدی انرژی آزاد می شود، ولی در شکافت هسته ای نیروگاه ها و بلکه بمبهای هیدروژنی هسته ای انرژی ذر اثر شکافت هسته ای آزاد می شود , لذا در یکی طیف انتشار و در دیگری طیف جذب را داریم و در فی ما بین الی ما شاء الله ترکیباتی از نور و ظلمات. از آن طرف کفر امثال عمرو بن عبدود را داریم که در مسائل حتی اقتصادی مسئله ی سه جسم توپولوژیک یحتمل ورود می کنند و پیچیدگیهای استکان نلبکیهای چند جهانی ایالات متحده ای میدانهای تک دستی و همولوژی اینستنتانهای تک قطبیهای متناظرشان و پاکسازی سواحل حول تک قطبیها و .... اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه.

مقالاتی راجع به عدد پی و تابع زتای ریمان

https://arxiv.org/abs/1305.4408

https://arxiv.org/abs/2206.11256

https://arxiv.org/abs/2101.08308

4627333371418763141513054408220611256210108308

یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ ‎﴿المائدة: ٦٧﴾‏

 

مجموعه تصاویر حساب کاربری ویژه عید غدیر

عید غدیر؛ بزرگترین عید، برترین تبیین

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «روز عید غدیر، ولایت اسلامی یعنی رشحه‌‌ای و پرتوی از ولایت خدا در میان مردم تجسّم پیدا کرد و لذا بود که دین کامل شد؛ بدون تعیین و تبیین این مسئله، دین واقعاً ناقص میماند و لذا بود که نعمت اسلام بر مردم تمام شد.» ۱۳۶۹/۴/۲۰
رسانه KHAMENEI.IR در آستانه فرارسیدن عید سعید غدیر خم، مجموعه تصاویر حساب کاربری «عید غدیر؛ بزرگترین عید، برترین تبیین» را منتشر میکند. مخاطبان میتوانند تصاویر حساب کاربری خود در شبکه‌های اجتماعی را به طرح‌های این مجموعه تغییر دهند.

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=53279

مثبت ۱۰۰ ثانیه | حلقه نهایی محاصره

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس با اشاره به حرکت رو به جلو قضیه فلسطین، احساس مسئولیت نسل جوان و مومن فلسطینی و ورود فردی و جمعی آنان به صحنه مبارزه را موضوعی بسیار مهم خواندند و تأکید کردند: «قضایای روزهای اخیر «جنین» و محاصره نظامیان صهیونیست به‌وسیله جوانان فلسطینی نمونه بارز این صحنه جدید و بشارت دهنده آینده روشنِ همراه با پیروزی کامل است.» ۱۴۰۲/۰۳/۳۱
«حلقه نهایی محاصره» نوزدهمین شماره از بسته تصویری مثبت صدثانیه است، که مروری بر حوادث اخیر جنین، شعله‌گرفتن مقاومت جوانان کرانه باختری و زمین‌گیری صهیونیست‌ها بر اساس بیانات رهبر انقلاب در دیدار رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس فلسطین داشته است.
«مثبت ۱۰۰ ثانیه» عنوان بسته تصویری است که در صد ثانیه به کاوش در یک نکته مطرح شده از سوی رهبر انقلاب در جریان دیدارها و سخنرانی‌ها می‌پردازد.

برچسب‌ها: مقاومت اسلامی فلسطین؛ فلسطین؛ جبهه مقاومت فلسطین؛ مسلح شدن کرانه باختری؛

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=53272

توصیه رهبر انقلاب به کنکوری‌ها، ۱۴۰۲/۰۴/۱۳

جمعی از خانواده‌های شهدا سه‌شنبه (۱۴۰۲/۰۴/۱۳) با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای دیدار کردند.
خانواده شهید مدافع حرم حمزه کاظمی از مهمانان حسینیه امام خمینی(ره) در روز ولادت با سعادت حضرت امام هادی علیه‌السلام بودند. فرزند شهید کاظمی در جریان این دیدار دغدغه خود درباره کنکور را مطرح کرد و رهبر انقلاب ضمن اهدای چفیه به وی فرمودند: «ان‌شاءالله که موفق باشید. استرس هم نداشته باش، بیخودی از کنکور نترسید، کنکور چیز معمولی است. ان‌شاءالله قبول هم میشوید. اصلاً ناراحت نباشید شما بروید راحت کارتان را بکنید.»
رسانه KHAMENEI.IR گزیده‌ای از این دیدار را منتشر میکند.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=53287

 

شهداء دفاع مقدس و شهداء دفاع حرم همه جمع شدند رفتند نزد خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار شکایت از این بنده ی حقیر و غلط نکنم خود خدا یک مشت محکمی زد نوک دماغ این بنده ی حقیر. اینکه دماغت شبیه کمدین آمریکایی دابلیو سی فیلدز شود یک چیز است، ولی این هم یک چیزی دیگر است که ندانی خدا خودش هم بلد است چطور یک مشت جانانه ای به نوک دماغت بزند:

یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ ۚ إِنَّ زَلْزَلَةَ السَّاعَةِ شَیْءٌ عَظِیمٌ ‎﴿١﴾‏ یَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ کُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُکَارَىٰ وَمَا هُم بِسُکَارَىٰ وَلَٰکِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِیدٌ ‎﴿٢﴾ سوره مبارکه الحج

مشکل این است که مستی و سکاری که از شرابخواری حاصل می شود یک چیز است، ولی مستی و سکاری ای که مشاهده می شود در روز قیامت مردم انگار مست اند ولی مست هم نیستند و از حول روز قیامت حتی زن شیرده بچه اش را رها کند و زن حامله بچه اش بیافتد. پناه بر خدا که این کدام روی است! پیغمبر اکرم امیر المومنین علی ابن ابیطالب را در روز عید غدیر دستش را بلند کرده و می فرمایند من کنت مولاه فهذا علی مولاه و بسیاری دیگر نکته ها در در امامت حضرت علی و دیگر ائمه ی اطهار علیه السلام هم نهفته است. بعضی یحتمل باز هم بفرمایند که مگر واقعاً علم ربطی هم دارد به اسلام و کفر و مگر برای یادگیری علم فرقی هم دارد استادت حتی کمونیست است یا مسلمان؟ مثل این است که اشکال شود که حضرت آیت الله العظمی بروجردی ایراد می کردند که مرحوم شهید نواب صفوی حواس طلبه ها را از درسهایشان پرت می کرده است. خوب، این یک حرف است، ولی آیا آیت الله سید حسن نصر الله حفظه الله هم حواس طلبه و غیر طلبه را از درس و مشقشان پرت می کند؟ 

یک وقت هست شما استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده ای را دارید که می خواهید توپولوژیهای کره های سه بعدی و چهار بعدی را و بلکه همولوژیهای اینستنتان آنها را هم بررسی کنید. و لذا لزوم هم دارید که در صورت لزوم متوجه شوید که بطور موضعی آیا دارید بیشتر به استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده ای چند جهانی حول قطب شمال یا قطب جنوب هم هست که خیلی مایلید پاکسازی اش کنید. یعنی چه؟ یعنی اینکه به عنوان مثال فرض بفرمایید که ما یک تناظرهایی هم داریم بین توابع بیضوی و معادله ی درجه ی پنج و نظریه ی گالوای متناظر آن و حل قضایای آن از طریق هندسه و بلکه همولوژِ ی بیست وجهی روی کره! خوب، این یک چیز است و اما حالا اینکه از طریق برنامه ای بسطش هم دهیم به کل معادلات جبری و انگیزه ای هم مسئله ای دیگر است.

یا مثلاً این مسئله که ما زبانی داریم که مخصوص حوزه است و فرض بفرمایید که بیشتر به تسلط بر زبان عربی تاکید دارد و زبان دیگری داریم مثل انگلیسی یا فرانسی یا آلمانی یا روسی که تاکید دارد بر دروس دانشگاهی. خوب اینجا بعضی یحتمل اشکال هم کنند که ما هم تسلط بر دروس حوزوی را می پسندیم و هم تسلط بر دروس دانشگاهی را و در عین حال می خواهیم هر کدام هم استقلال خود را بدرستی حفظ کنند. مثال دیگرش در اقتصاد این است که ممکن است استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده ای چند جهانی خیلی هم  هر کدام بخواهند نظام پولی در جهانشان را خیلی هم با اعمال قدرت و نفوذ پولیشان اعمال کنند، خوب این آیا باید باعث هم شود که شاگرد و دانشجو و طلبه که از حالات خلاء خیلی مایل هم هست به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف میل کند وحتی المقدور دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم در عالم جهانی اش کند، دیگر به استکان نلبکیهای توپولوژیک نپرداخته و مسائل موضعی قطب شمال جنوب را هم در نظر نگیرد و بلکه حتی به کریدورهای شمال و جنوب و شرق و غرب، و همچنین هم به پاکسازیهای سواحل شمال و جنوب هم نپردازد؟! یا فقط به یک قطب یا یکی از سواحل بسنده کند و دیگری را رها کرده و مسائلش را در نظر نگیرد چرا که فرض بفرمایید می فرمایند ما فقط به مسائل ماورای بنفش هم علاقه مندیم و به مسائل مادون قرمز هم اصلا کاری نداریم و .... ولی آیا می شود شما از مسائل قطبین تنزل کنید به مسائل حول پاکسازی سواحل شمال و جنوب، ولی فشرده سازی حدود یو وی با آر آی را هم در نظر نگیرید چنانچه فرض بفرمایید بهانه هم بیاوریم که ما کجا و حتی سرعت نوری 300000 کلیومتر در ثانیه (و حالا سرعت بینهایت نوری را هم کاری نداریم) هم کجا و .... 

همین می شود که مسئله ی استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده چند جهانی و اینستنتان همولوژی را وقتی بخواهیم حتی به ترجمه کردن زمین سرگردان یک و دو و مسئله ی سه جسم طوری کابردی کنیم که ناورداهای توپولوژیک و حتی یحتمل هندسی قاضایا را درآورده و بلکه مغلوب ترجمه های هوش مصنوعی غلطی که رایانه  و کامپیوترش هم کله ی خودش را دارد نیز نشویم! ولی خوب علم هم کمونیسم و سرمایه داری نمی شناسد و مشک آن است که ببوید نه آنکه عطار گوید. اینجا اگر اشکال هم کنید که خدا خودش یک مشت محکم زد نوک دماغتان یحتمل کمکی به حس بویایی شما آیا چقدر بکند یا نکند. ولی سربازی دولت جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم حرف دیگری است. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته و اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه

4999931415

إِذَا جَاءَکَ الْمُنَافِقُونَ قَالُوا نَشْهَدُ إِنَّکَ لَرَسُولُ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّکَ لَرَسُولُهُ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَکَاذِبُونَ ‎﴿المنافقون: ١﴾

 

الحکمة 79 فضل الحکمة وَقَالَ(علیه السلام) : خُذِ الْحِکْمَةَ أَنَّى کَانَتْ، فَإِنَّ الْحِکْمَةَ تَکُونُ فِی صَدْرِ الْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِی صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْکُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِی صَدْرِ الْمُؤْمِنِ.

الحکمة 80 المؤمن ومعرفة فضل الحکمة

وَقَالَ(علیه السلام) : الْحِکْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ، فَخُذِ الْحِکْمَةَ وَلَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاقِ.

 

می فرماید وقتی منافقین نزد حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله می رفتند، می گفتند که ما گواهی و شهادت می دهیم که تو براستی رسول خدایی؛ و خدا می داند که تو رسول و پیغمبر اویی و خدا گواهی و شهادت می دهد که منافقین دروغگویند. البته در نهج البلاغه نیز حکمتهایی را داریم که می فرمایند حکمت گمشده ی مومن است و حکمت را بیاموز حتی شده از منافق. و لذا این حرف خیلی بی ربطی هم نیست که بفرمایند علم ربطی به اسلام و کفر هم ندارد و چرا که علم را شده از کافر و مشرک هم بیاموز که حتی یحتمل بتوان گفت بدتر از منافقین هم هستند. منافق یحتمل لااقل یک ظاهری از اسلام را حفظ کند، ولی مشرک و کافر که همان را هم حاضر نیست حفظ کند. ولی نکته این است که حتی اگر کافر و مشرک هم نزد رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم یا امام زمان عجل الله فرجه الشریف بیایند، آیا اینها متوجه نیستند که نزد چه کسی هم رفته اند و اویی را که دارند ملاقات می کنند رسول خدا یا امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست؟!

وَأَنذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ ‎﴿مریم: ٣٩﴾‏

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ مُّعْرِضُونَ ‎﴿الأنبیاء: ١﴾‏

وَاقْتَرَبَ الْوَعْدُ الْحَقُّ فَإِذَا هِیَ شَاخِصَةٌ أَبْصَارُ الَّذِینَ کَفَرُوا یَا وَیْلَنَا قَدْ کُنَّا فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَـٰذَا بَلْ کُنَّا ظَالِمِینَ ‎﴿الأنبیاء: ٩٧﴾‏

وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَىٰ حِینِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هَـٰذَا مِن شِیعَتِهِ وَهَـٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِن شِیعَتِهِ عَلَى الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَیْهِ قَالَ هَـٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِینٌ ‎﴿القصص: ١٥﴾‏

لَّقَدْ کُنتَ فِی غَفْلَةٍ مِّنْ هَـٰذَا فَکَشَفْنَا عَنکَ غِطَاءَکَ فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدِیدٌ ‎﴿ق: ٢٢﴾‏

1. ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُم مِّن بَعْدِ ذَٰلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاءُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ‎﴿البقرة: ٧٤﴾‏

2. ثُمَّ أَنتُمْ هَـٰؤُلَاءِ تَقْتُلُونَ أَنفُسَکُمْ وَتُخْرِجُونَ فَرِیقًا مِّنکُم مِّن دِیَارِهِمْ تَظَاهَرُونَ عَلَیْهِم بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَإِن یَأْتُوکُمْ أُسَارَىٰ تُفَادُوهُمْ وَهُوَ مُحَرَّمٌ عَلَیْکُمْ إِخْرَاجُهُمْ أَفَتُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ الْکِتَابِ وَتَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ فَمَا جَزَاءُ مَن یَفْعَلُ ذَٰلِکَ مِنکُمْ إِلَّا خِزْیٌ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ یُرَدُّونَ إِلَىٰ أَشَدِّ الْعَذَابِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ‎﴿البقرة: ٨٥﴾‏

3. أَمْ تَقُولُونَ إِنَّ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطَ کَانُوا هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ قُلْ أَأَنتُمْ أَعْلَمُ أَمِ اللَّهُ وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن کَتَمَ شَهَادَةً عِندَهُ مِنَ اللَّهِ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ‎﴿البقرة: ١٤٠﴾‏

4. قَدْ نَرَىٰ تَقَلُّبَ وَجْهِکَ فِی السَّمَاءِ فَلَنُوَلِّیَنَّکَ قِبْلَةً تَرْضَاهَا فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَحَیْثُ مَا کُنتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَکُمْ شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ لَیَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ ‎﴿البقرة: ١٤٤﴾‏

5. وَمِنْ حَیْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَکَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِن رَّبِّکَ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ‎﴿البقرة: ١٤٩﴾‏

6. قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لِمَ تَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ تَبْغُونَهَا عِوَجًا وَأَنتُمْ شُهَدَاءُ وَمَا اللَّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ‎﴿آل عمران: ٩٩﴾‏

7. ذَٰلِکَ أَن لَّمْ یَکُن رَّبُّکَ مُهْلِکَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا غَافِلُونَ ‎﴿الأنعام: ١٣١﴾‏

8. وَلِکُلٍّ دَرَجَاتٌ مِّمَّا عَمِلُوا وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ ‎﴿الأنعام: ١٣٢﴾‏

9. أَن تَقُولُوا إِنَّمَا أُنزِلَ الْکِتَابُ عَلَىٰ طَائِفَتَیْنِ مِن قَبْلِنَا وَإِن کُنَّا عَن دِرَاسَتِهِمْ لَغَافِلِینَ ‎﴿الأنعام: ١٥٦﴾‏

10. فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ فِی الْیَمِّ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا وَکَانُوا عَنْهَا غَافِلِینَ ‎﴿الأعراف: ١٣٦﴾‏

11. سَأَصْرِفُ عَنْ آیَاتِیَ الَّذِینَ یَتَکَبَّرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَإِن یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لَّا یُؤْمِنُوا بِهَا وَإِن یَرَوْا سَبِیلَ الرُّشْدِ لَا یَتَّخِذُوهُ سَبِیلًا وَإِن یَرَوْا سَبِیلَ الْغَیِّ یَتَّخِذُوهُ سَبِیلًا ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا وَکَانُوا عَنْهَا غَافِلِینَ ‎﴿الأعراف: ١٤٦﴾‏

12. وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَىٰ شَهِدْنَا أَن تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَـٰذَا غَافِلِینَ ‎﴿الأعراف: ١٧٢﴾‏

13. وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَّا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا یَسْمَعُونَ بِهَا أُولَـٰئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَـٰئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ ‎﴿الأعراف: ١٧٩﴾‏

14. وَاذْکُر رَّبَّکَ فِی نَفْسِکَ تَضَرُّعًا وَخِیفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ وَلَا تَکُن مِّنَ الْغَافِلِینَ ‎﴿الأعراف: ٢٠٥﴾‏

15. إِنَّ الَّذِینَ لَا یَرْجُونَ لِقَاءَنَا وَرَضُوا بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاطْمَأَنُّوا بِهَا وَالَّذِینَ هُمْ عَنْ آیَاتِنَا غَافِلُونَ ‎﴿یونس: ٧﴾‏

16. فَکَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِیدًا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ إِن کُنَّا عَنْ عِبَادَتِکُمْ لَغَافِلِینَ ‎﴿یونس: ٢٩﴾‏

17. فَالْیَوْمَ نُنَجِّیکَ بِبَدَنِکَ لِتَکُونَ لِمَنْ خَلْفَکَ آیَةً وَإِنَّ کَثِیرًا مِّنَ النَّاسِ عَنْ آیَاتِنَا لَغَافِلُونَ ‎﴿یونس: ٩٢﴾‏

18. وَلِلَّهِ غَیْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِلَیْهِ یُرْجَعُ الْأَمْرُ کُلُّهُ فَاعْبُدْهُ وَتَوَکَّلْ عَلَیْهِ وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ‎﴿هود: ١٢٣﴾‏

19. نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ هَـٰذَا الْقُرْآنَ وَإِن کُنتَ مِن قَبْلِهِ لَمِنَ الْغَافِلِینَ ‎﴿یوسف: ٣﴾‏

20. قَالَ إِنِّی لَیَحْزُنُنِی أَن تَذْهَبُوا بِهِ وَأَخَافُ أَن یَأْکُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ ‎﴿یوسف: ١٣﴾‏

21. وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصَارُ ‎﴿ابراهیم: ٤٢﴾‏

22. أُولَـٰئِکَ الَّذِینَ طَبَعَ اللَّهُ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ وَسَمْعِهِمْ وَأَبْصَارِهِمْ وَأُولَـٰئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ ‎﴿النحل: ١٠٨﴾‏

23. وَلَقَدْ خَلَقْنَا فَوْقَکُمْ سَبْعَ طَرَائِقَ وَمَا کُنَّا عَنِ الْخَلْقِ غَافِلِینَ ‎﴿المؤمنون: ١٧﴾‏

24. إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ ‎﴿النور: ٢٣﴾‏

25. وَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ سَیُرِیکُمْ آیَاتِهِ فَتَعْرِفُونَهَا وَمَا رَبُّکَ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ‎﴿النمل: ٩٣﴾‏

26. یَعْلَمُونَ ظَاهِرًا مِّنَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَهُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غَافِلُونَ ‎﴿الروم: ٧﴾‏

27. لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ‎﴿یس: ٦﴾‏

28. وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّن یَدْعُو مِن دُونِ اللَّهِ مَن لَّا یَسْتَجِیبُ لَهُ إِلَىٰ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَهُمْ عَن دُعَائِهِمْ غَافِلُونَ ‎﴿الأحقاف: ٥﴾‏

 

ولی بنظر این بنده ی حقیر می رسد که این نکته خیلی مهمی هم هست  که بین حتی حکمت متعالیه و حکمت الهی همین مسئله ی نفاق است که نهفته است که منافقی که در درون یا حتی برون انسان آیا چقدر هم نهفته است هم همان چیزی را دارد می گوید که خدا هم می داند ولی با این همه خدا هم گواهی و شهادت می دهد که این منافق است که دروغگو است. اتفاقاً منافق هر چیزی را هم جمع و تفریق می کند و حساب کتاب هم می کند تا آنجا که مثل چوب خشکی هم می شود و نه حتی مثل گنجشکی هم که هر لحظه از ترسش سرش را بجهتی می گرداند که ببیند این و آن چه صداهایی هم بودند و .... دلیلش هم این است که به کمتر از خدا و رسولش هم رضایت می دهد و نیتش قربة الی الله هم نمی تواند باشد و لذا یحتمل حتی به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم همچون هر شاگردی میل و قصد قربت و نزدیکی هم کند. ولی وقتی نزدیک هم می شود، باز هم دروغ می گوید چرا که نفاقش هم گل می کند!

یحتمل بعضی اینجا اشکال هم کنند که این که غیر ممکن است چرا که چهارده پانزده قرن هم از زندگی حضرات رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می گذرد، و این همه مردم هم در جهان زیست می کنند که حالا آیا چقدر هم مسلمانند و چقدر هم آیا مسلمان نیستند. و حالا ما بیاییم مسئله نفاق و بلکه شرک و کفر را هم بگذاریم بر مبنای اسلام و خدا و پیغمبر و رسولش؟ البته بعضی ادیان مثل اهل کتاب حتی مسئله را قدیمتر از اینها نیز حساب کرده و بلکه تا پیغمبر اولی العزم خودشان هم همه چیز را محاسبه می کنند! ولی به هر حال، ما این مسئله را هنوز هم می توانیم بر حسب وحدت و معنویت مسلمانان و اسلام و از جمله در ایام حج مشاهده و تجربه هم کنیم هر چند که ایام محرم و صفر و کربلا و عاشورا و اربعین حسینی هم مکملش است و ....

و از جمله هم مسئله ی علم را که ربطی به اسلام و کفر هم ندارد را حتی از دیدگاه علمی و سیاسی هم در عرصه ی مذاکرات برجام نیز تجربه کرده ایم که با همه ی بالا و پائینش آیا حالا نیز زمزمه هایی می شود که چقدر هنوز هم ادامه داشته باشد و .... چیزی که مسلم است این است که بدست آوردن علم و حکمت و آن هم حکمت الهی، یک چیزی نیست که شاگرد انتظار هم داشته باشد که آسان بدست بیاید و بلکه کافر و مسلمان هم دو دستی همه چیز را تقدیمش کنند، همانطوری که در راهش شهداء هم داده ایم. ولی نکته ای که هست این است که وقتی به سرچشمه ی حکمت الهی هم کسی بتواند برسد، دربهای علم و حکمت نیز برویش باز می شود! بنده ی حقیر مثالی که بنظرم باز می رسد همین است که حضرت عیسی بن مریم علی نبینا علیهم السلام برص و کور مادرزاد را هم درمان می کرد و بلکه مرده را هم زنده می کرد. اتفاقاً یک نکته ای که در مورد کبد چرب هم نهفته است اینجا است که عدم توزیع و توزیعی که چربیها و بلکه نوع آنها نیز در بدن دارند و حتی وارد خون هم می شوند، آیا در حدودی است که می تواند به روح و جسم ضرر هم بزند یا آیا می تواند هم برای آنها مفید نیز واقع شوند؟! یک نکته ای که اینجا در مورد افراد الکلی مشاهده می شود این است که گویا بدجوری هم دماغشان چاق شده و بلکه ایجاد راینوفیما rhinophyma هم می کند یحتمل همین است که توزیع چربیهای بدن بمرور زمان بهم می ریزند به دماغ هم می زنند و ...! یعنی این یک مسئله است که انتظار معجزاتی هم از خدا و انبیاء و اولیائش هم داشت، ولی این هم امری دیگر است که از پزشکی مدرن نیز توقع معجزاتی دیگر را نیز داشته باشیم که حتی خدا و انبیاء و اولیائش هم نشنیده باشند و چرا که فرض بفرمایید علم ربطی به اسلام و کفر هم ندارد و .... البته اینکه سالک الی الله راجع به چربیهای ترانس هم کمی بداند یحتمل به او کمک کند که حتی گوسفند گاوی هم که فقط علف می خورند چطور بدنشان تولید این چربیها را می کنند و .... خوب هم هست کسی یک حکیمِ پزشک و طبیب سنتی هم بشناسد که بتواند به او کمک کند هر چند که حکیم الهی هم یحتمل چیزهایی بداند ماورای حتی حکمت متعالیه و بلکه ناگفته هم نماند ماورای ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

 

وَلَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَٰئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا ‎﴿الاسراء: ٣٦﴾

وَإِذَا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَأَنصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ‎﴿الأعراف: ٢٠٤﴾‏

فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ ‎﴿النحل: ٩٨﴾‏

وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَیْنَکَ وَبَیْنَ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتُورًا ‎﴿الإسراء: ٤٥﴾‏

إِنَّ رَبَّکَ یَعْلَمُ أَنَّکَ تَقُومُ أَدْنَىٰ مِن ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِّنَ الَّذِینَ مَعَکَ وَاللَّهُ یُقَدِّرُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَن لَّن تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَیْکُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَن سَیَکُونُ مِنکُم مَّرْضَىٰ وَآخَرُونَ یَضْرِبُونَ فِی الْأَرْضِ یَبْتَغُونَ مِن فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَیَسَّرَ مِنْهُ وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنفُسِکُم مِّنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِندَ اللَّهِ هُوَ خَیْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‎﴿المزمل: ٢٠﴾‏

وَإِذَا قُرِئَ عَلَیْهِمُ الْقُرْآنُ لَا یَسْجُدُونَ ‎﴿الإنشقاق: ٢١﴾‏

 

می فرمایند یک عمل موهنی در سوئد رخ داده است که قرآن آتش زده اند! عرض بنده ی حقیر این است که این از چه نوع جهلی است؟ یک وقت هست که به قرآن و اسلام، کافر است و جهلش هم جهل کفر به اسلام است. ولی یحتمل خودش هم نگوید که این جهل من، یک جهل مقدسی هم هست که حالا درست است که به اسلام کافر است؛ ولی هنوز آن علمی را که دنبالش هم هستم نیز نه ربطی به اسلام دارد و نه ربطی به کفر. خوب، اگر چنین هم هست، پس چرا دیگر کتاب مقدس مسلمانان را داری آتش می زنی؟ بر طبق علمت اگر عمل هم کنی، آیا آنگاه لااقل از لحاظات منطق ریاضی هم که شده به الفهای بنیهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم نخواهی رسید؟ و حالا کاری هم نداریم که وقتی چنین هم شد، آیا بالاخره خواهی فهمید که علمت را اگر بخواهی در درجات و مراتب متعالیه کامل هم کنی؛ آنگاه به الهیات و بلکه به کتاب الله و اسلام هم نیاز خواهی داشت یا خیر؟ 

مسئله ی ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز همینجا است که فرض بفرمایید می خواهید کوهمولوژی هیگارد-فلوئر را اول ویکیپدیایی یاد هم بگیرید. بعد می روید کتبی و مقالاتی را هم در نظر می گیرید و مطالعه می کنید و بلکه در کلاسهایی در این رابطه هم حاضر می شوید. و اما آیا چقدر هم درسها را یاد گرفته اید و می توانید به استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده چند جهانی هم کاربردی اش کنید. ولی حالا یحتمل هنوز هم درنیابید که کوهمولوژیهای هیگارد- فلوئر و زایبرگ- فلوئر- ویتن هم آیا چرا یک کوهمولوژی واحدند یا چطور با هم تناظری هم پیدا می کنند؟ خوب، اینجا اگر استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی ایالات متحده ای را بتوانید هم مرزهایش را با الهیات نیز بسنجید و بلکه کوهمولوژیهای آنها را هم درآورید، آیا کمکی به شما نخواهند کرد؟ تا اینکه بفرمایید علم ربطی به اسلام و کفر ندارد و همان بهتر که کافر همه را به کیش خود پندارد و مومن هم کار خودش را بکند. یک حسابی هم دارد که بفرمایید که هوش مصنوعی را در مورد پروانه ها هم اعمال می کنیم تا برسیم به چند جهانی ایالات متحده و آنگاه کوهمولوژیهای نظیر خمینه ها و مرزهایشان را هم بحث خواهیم کرد. 

یک وقت دیگر است که می فرمایید تو باید اول مرزهای الهیات مسائل را هم درک کنی و بتوانی هم علم به مراتب و درجات الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را دریابی و آنگاه مسئله را تنزلش هم دهی به هوش مصنوعی ایالات متحده چندجهانی و سفرهای مرزی آنها و بلکه کوهموولوژیهای متناظرشان و ماتریسهای آنها و حتی پروانه هایی را که یحتمل در بین راه ها ملاقات کنید و .... اینجا یک عشق به حکمت الهی هم لازم است که بتوانید مسئله را درست هم حل و بحث کنید و درست هم نتیجه بگیرید و امام امید و ایمان را هم دریابید. آن طرف قضایا این است که در جهل مرکب هم مانده است و حتی دنبال علم هم نمی تواند برود و بلکه اسفار را هم بار خر زده است، ولی در جهل کفرآلودش هم هر چه دم دستش آمد هم یحتمل آیا چقدر بسوزاند و .... علمش را نداری، لااقل سعی کن بلکه یک بصیرتی هم پیدا کنی که بالاخره زیبایی پروانه ها را که بتوانی درک هم کنی! و حالا کوهمولوژی هیگارد- فلوئر را هم یحتمل نفهمی مسئله اش چیست؟ اشکالی ندارد چرا که بنده نمی دانم ولی یحتمل خود زایبرگ و ویتن هم خودشان بخواهند حالا مسائل کوهمولوژی هیگارد فلوئر ویتن را بر حسب فرمولاسیون زلتان- ژابو بفهمند، باید چند تا کلاس دوباره در این زمینه بردارند تا یحتمل به اسوسیوهادرونهای استاشف طبق ثرستون هم کاربردی اش کنند و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

https://arxiv.org/abs/2009.05222

https://arxiv.org/abs/2305.07754

https://arxiv.org/abs/2202.05593

https://arxiv.org/abs/2004.09626

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَا عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ‎﴿هود: ٨٦﴾‏

وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ‎﴿القصص: ٥﴾‏

یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ ‎﴿فاطر: ١٥﴾‏

 

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

 

... مردم به جای آن‌که از هم‌لباسانِ من گله‌مند شوند، از اصل دین گله‌مند شده‌اند

از نظر رییس گروه مطالعات اسلامی فرهنگستان علوم ایران، عدم موفقیت عده زیادی از روحانیان بعد از تاسیس جمهوری اسلامی به ضرر اسلام تمام شده است و مردم از اصل دین گله‌مند شده‌اند ولی در حقیقت این‌ها آثار بد دین نیست و نباید کردار بد افراد، مردم را از خدا دور کند.

« واقعیت این است که بعد از تشکیل جمهوری اسلامی، مناصب زیادی را هم‌لباس‌های من گرفتند. روحانیت این مناصب را گرفت ولی باید تصدیق و اعتراف کنیم که عده زیادی از متصدیان مُلبس به این لباس در کار خود موفق نبودند. عدم موفقیت این قشر به نظر من به ضرر اسلام تمام شد و یک حالت گله‌مندی از اسلام ایجاد شد. به جای اینکه از شخص من و هم‌لباس‌های من گله‌مند شوند، یک اشتباه کردند و بدون معرفت، از اصل دین گله‌مند شدند.

یک علت دیگر هم این است که روحانیت می‌گفت این حرفی که من می‌زنم حرف خداست، این‌طور رفتار می‌کنم، حرف خداست و حرف دین است. مردمی که دچار فقر بودند، یک جمع و تفریق کردند و نتیجه گرفتند که پس دین برای من فقر خواسته است؛ دین برای ما عدم توسعه خواسته است. پس دین برای ما توسعه نمی‌آورد و از این جهت از دین اسلام، گله‌مند شدند. درحالی که اگر موفق می‌شدیم توسعه را در کنار دین پیاده می‌کردیم، شاید هیچ‌وقت چنین حالتی برای این نسل پیش نمی‌آمد؛ البته این استدلال اشتباه است. دین باعث فقر نشده است؛ من (با رفتار و عملکرد اشتباهم) باعث این مسائل شده‌ام، نه دین اسلام ناب محمدی (ص).

امروز اگر خدای ناکرده در دانشگاه به نام دین، استاد را بیرون کنند؛ به نام دین، دانشجو را اخراج کنند؛ به نام دین، افراد بی‌سوادی را به نام استاد بر آن‌ها تحمیل کنند، نگاه نسل جوان به دین چه خواهد شد؟ من انتظارم از عزیزانم آن است که باید اهل تحلیل و تامل باشید. اینها آثار بد دین نیست؛ کردار بد افراد، شما را از خدا دور نکند. 

جوانان به نوعی با دین قهر کرده‌اند؛ البته شاید برخی با نظر من مخالف باشند، بگویند اینطور نیست و هیچکس از دین زده نشده و به دلائلی هم متمسک شوند. نظر آنان هم محترم است؛ می‌توان با یک تحقیق میدانی به داوری نشست. اگر هرکس کار خود را بکند نه کاری که متخصص نیست به یقین بهتر و منتج‌تر خواهد بود. »

 

چندان موافق اسلامی شدن علوم انسانی نیستم

سال‌هاست که علوم انسانی در ایران وضعیت مناسبی ندارد. برخی متخصصان، ناکارآمدی علوم انسانی را ناشی از وارداتی بودن این علم یا علوم انسانی غیربومی می‌دانند و برخی دیگر معتقدند که علوم انسانی در ایران اجازه رشد و بالندگی نیافته است. در این بین نگاه مهندسی در کشور غالب شده و بیشتر تصمیم‌گیران در کشور به‌ویژه در حوزه علوم و فناوری، مهندسان بوده‌اند. محقق داماد در مورد این موضوع می‌گوید:

« در حوزه علوم انسانی مقام معظم رهبری اشاره کردند که نظرات مختلفی در این زمینه وجود دارد. من خودم از جمله کسانی هستم که معتقدم رشته‌های مختلف علوم انسانی اکثراً جزو علوم به معنای خاص یا Science است. روانشناسی علم است؛ جامعه شناسی علم است و روش علمی می‌خواهد. علم نه مسلمان است و نه کافر. شیمی نه مسلمان است و نه کافر. مثلاً این‌که فرمول شیمیایی آب از ترکیب H۲O حاصل می‌شود،  به این معنی که هر یک از مولکول‌های آن حاوی یک اکسیژن و دو اتم هیدروژن است؛ نه مسلمان است و نه کافر! این علم است و ربطی به اسلام و کفر ندارد.

به هرحال من چندان موافق اسلامی شدن علوم انسانی نیستم؛ چرا؟ چون علم از مقوله هستی است و دین از مقوله بایستی است. هستی و بایستی دو مقوله متفاوت هستند. منظورم این است که برای تعلیم آن (علم) باید از روش علمی بهره گرفت و نه روش فلسفی. البته گاهی در برخی رشته‌ها بی‌تردید مباحث فلسفی نیز مطرح می‌شود؛ مثلاً استاد باید در روانشناسی از مباحث علم‌النفس ابن‌سینا بهره بگیرد.

حتی من در مورد اقتصاد اسلامی هم منتقد هستم. پسوند اسلامی برای اقتصاد غلط است. آنچه که در فقه داریم، حقوق بازرگانی است نه اقتصاد. مکاسب شیخ انصاری حقوق بیزنس است که غیر از اکونومی(economy) است. economy یعنی چه فرمولی تورم را پایین می‌آورد و این در فقه ما وجود ندارد. این‌ها فکر می‌کنند مکاسب شیخ انصاری اقتصاد است، درحالی که مکاسب شیخ، حقوق بازرگانی است....

https://www.ettelaat.com/archives/697693#gsc.tab=0

https://www.isna.ir/news/1402040503006

https://www.isna.ir/news/1402040603249

 

بعضی گویا فراموش هم کرده اند که آیا شهدای اسلام و خصوصاً شهدای هسته ای ما از غیر فقراء بوده اند؟ آیا یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله فقط برای غیر روحانیت فقیر هم هست، یا روحانیتی را که ائمه ی مسلمین هم شده اند را نیز شامل می شود؟ روحانیت ائمه ی مسلمینی که انقلاب کنند و قرار است طرفدار مستضعفین عالم هم باشند ولی بعد اذعان هم شود که همین روحانیت هم باعث شده اند که فقراء و مستضعفین جمع و تفریق کنند که دین برای من فقر و عدم توسعه خواسته است. و یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله یعنی همین؟! مردم و از جمله هم فقراء همه و همه فقیرند و از جمله هم امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم فقیر و مستضعف است و الا نمی شد امام المستضعفین! بله؟! حتی فقه اقتصادی هم نداریم و کانه نمی دانیم هم باید چه کنیم و هاج و واج همینطوری مانده ایم و آیا اساتید دانشگاهی هم بتوانند از روی دست غرب و شرق رج بزنند و مشق شب بنویسند و تمرین کنند تا بالاخره بفهمند علاج اقتصاد و تورم و تولید فرمولش چیست و ...؟ خوب شد طاغوتیها را کنار گذاشتیم و افراد متدین و متقی را هم استاد دانشگاه کردیم تا بالاخره فهمیدیم مسئله چیست و سرچشمه ی همه ی مشکلات از کجا هم هست که همینطوری دارد آب می خورد و سیراب هم می شود و ...؟ بنده نمی دانم چرا سر عقده هایم گشوده شده است و هر کاری می کنم نمی توانم چلوی خودم را بگیرم که عقده گشایی هم نکنم! اسلام ناب محمدی که مغولها را هم مسلمان کرد و بلکه در ایران ماندگار هم شد و بلکه نهایت عدل را هم در طول دوران تاریخ برای همه و همه اجرا کرد، یعنی همین دیگر! یعنی روحانیت فاسدی را که مانع اسلام ناب محمدی هم هستند را کنار بگذاریم و به کار خودمان هم بپردازیم و کاری هم نداشته باشیم که استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده چندجهانی آیا ما را از علوم انسانی چقدر هم می تواند بسمت الفهای بینهایت مراتب و درجات متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم بکشاند یا در همان باتلاقها و چاله هرزها و سیاه چاله های نجومی عقب نگاه می دارد و .... موضوع این است که یک مردی هم یافت شود که این پسمانده ی غذای سگ را بیاندازد هم جلوی اهلش بجای اینکه دنبالش خیلی هم با عشق و علاقه هم له له بزند و همه را هم بخواهد تکه پاره کند و بلکه با پنبه هم سر ببرد و ...! بنده ی حقیر بقیه را که نمی دانم ولی در مورد خودم که باید عرض کنم هنوز نتوانسته ام یاد بگیرم ببینم بالاخره رسم و رسوم عشق و عاشقی هم چیست؟ و چرا که هفت شهر عشق را هم عطار گشت، و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم! مسئله این است که این درست است که یحتمل الکل هم کبد چرب ایجاد می کند، ولی فقط الکل هم نیست که کبد چرب ایجاد می کند و بلکه یحتمل حتی مبتلای به کبد چرب هم بالاخره متوجه غفلت و مستی خود شود که آقا چان چرا پس جگرت را اینطور مبتلا هم کرده ای و دچار نقصان هم شده ای و بلکه فکر تاثیرش بر دیگر اعضای بدنت و روحت و جسمت و حتی اجتماعت هم نشدی؟ آن وقتی که یک کاری می بایستی می کردی، نکردی! آن وقتی که می فرمایند بابا روزی یک آسپیرین بالاخره بخور! چرا نمی خوری و نخوردی و ...؟! البته بنده ی حقیر عرض کنم که با بیمه ی سلامتی که تازه بعد از استفاده از آن هم حضرات آیات عظام پزشکی و بیمارستانی هم درست یا غلط تشخیصشان را داده اند و حالا متوجه هم شده ای که کبد چرب آیا داری یا نداری؟ و بیمارستان هدایت هم که حتی آزمایشهایت را نمی پذیرد و دیگر چه رسد به سی تی اسکن و بلکه حالا یحتمل هم ام آر آی و ...، بابا حالا می خواهی از بیمه ی سلامت هم گله کنی که چرا بیمه ات را قطع کرده است؟! یک مربته بگو انرژی و بلکه پزشکی هسته ای هم کشک دیگر! جهل مقدس همین است دیگر. تو همان برو عاشق پیشه شو و بلکه حالا نتوانستی توجه بعضی دختران گاوچران را هم جلب کنی، بالاخره یحتمل هم توجه اساتید دانشگاههای درجه ی یک عالم را هم بخود جلب کردی که واقعاً هم چه عاشق پیشه ای هستی و بلکه دست هر چه چاله میدونی است از پشت بسته ای و .... مسئله این است که اصل مسئله را که بفهمی، یحتمل متوجه هم شوی که همان رفیقهای آن چاله میدونی چطور هم او را خوب کاردی اش می کنند و حسابش را می رسند و .... یک معرفتی می طلبد که بجای جسارت کردن، بالاخره کسی متوجه گناهش شود آنچنان که می فرماید: فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قَالُوا یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ ‎﴿یوسف: ٨٨﴾‏ و اما لا یوم کیومک یا اباعبد الله. ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة اللهم العن اول ظالم ظلم حق محمد و آل محمد و آخر تابع له علی ذلک اللهم العن العصابة التی جاهدت الحسین و شایعت و بایعت و تابعت علی قتله اللهم العنهم جمیعا. ناورداهای استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده چند چهانی و کوهمولوژی هیگارد فلوئر را همینجاها هم هست که آیا باید هم سعی کنیم مرزهایش را ببینیم چقدر هم می توانیم بیابیم و بلکه بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم پیشروی کرده و به اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العلی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کنیم! نکته اینجا این است که وقتی هندسه ی اپتیک و نوری را بخواهیم آراکلوفی متناظرش هم کنیم با هندسه ی بینهایت تایی، آنگاه یحتمل هم بنظر بعضی برسد که این مسئله خیلی هم غیر عادی است و خارج از دسترس همگان است و بیشتر هم شبیه جادوگری است و .... عجب؟! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَآخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ ۚ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ‎﴿الجمعه: ٣﴾‏

 

إِلَهِی فَلاَ تُحْلِلْ عَلَیَّ غَضَبَکَ فَإِنْ لَمْ تَکُنْ غَضِبْتَ عَلَیَّ فَلاَ أُبَالِی [سِوَاکَ] سُبْحَانَکَ غَیْرَ أَنَّ عَافِیَتَکَ أَوْسَعُ لِی فَأَسْأَلُکَ یَا رَبِّ بِنُورِ وَجْهِکَ اَلَّذِی أَشْرَقَتْ لَهُ اَلْأَرْضُ وَ اَلسَّمَاوَاتُ وَ کُشِفَتْ [اِنْکَشَفَتْ] بِهِ اَلظُّلُمَاتُ وَ صَلُحَ بِهِ أَمْرُ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ أَنْ لاَ تُمِیتَنِی عَلَى غَضَبِکَ وَ لاَ تُنْزِلَ بِی سَخَطَکَ لَکَ اَلْعُتْبَى لَکَ اَلْعُتْبَى حَتَّى تَرْضَى قَبْلَ ذَلِکَ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنْتَ رَبَّ اَلْبَلَدِ اَلْحَرَامِ وَ اَلْمَشْعَرِ اَلْحَرَامِ وَ اَلْبَیْتِ اَلْعَتِیقِ اَلَّذِی أَحْلَلْتَهُ اَلْبَرَکَةَ وَ جَعَلْتَهُ لِلنَّاسِ أَمْناً یَا مَنْ عَفَا عَنْ عَظِیمِ اَلذُّنُوبِ بِحِلْمِهِ یَا مَنْ أَسْبَغَ اَلنَّعْمَاءَ بِفَضْلِهِ یَا مَنْ أَعْطَى اَلْجَزِیلَ بِکَرَمِهِ یَا عُدَّتِی فِی شِدَّتِی یَا صَاحِبِی فِی وَحْدَتِی یَا غِیَاثِی فِی کُرْبَتِی یَا وَلِیِّی فِی نِعْمَتِی 

 

456- و قال علیه السلام: أَلَا حُرٌّ یَدَعُ هذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا؟ إِنَّهُ لَیْسَ لِأَنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ، فَلَا تَبِیعُوهَا إِلَّا بِهَا.

نهج البلاغه، سید رضی، ترجمه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، ص 848

http://lib.eshia.ir/10336/1/848

 

یک نکته ای که در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی می تواند مطرح شود این است که نه فقط دانشمندان ملحد شرقی یا غربی یحتمل بفرمایند که: علم ربطی به اسلام و کفر ندارد و بلکه حتی بعضی که خود آیت الله و مجتهد هم هستند همین مسئله را عنوان بفرمایند. و مثلاً مثال هم آورده می شود که:  H 2Oدر شیمی به کفر و اسلام ربطی ندارد چرا که ترکیب دو اتم هیدروژن و یک اتم اکسیژن می دهد آب! و این فرمولی هم دارد که نه کفر می شناسد و نه اسلام. حتی علوم انسانی مثل روانشناسی و جامعه شناسی و اقتصاد هم علومی هستند که فرمولهای خود را دارند. ولی الهیات اینجا در این میان می تواند طوری بین علم و دین ممزوج شود که از هر دو موضوعات مشترکاتی داشته باشد. یک جاهایی هم الهیات انسانی است ولی یک جاهایی هم دیگر حتی انسان هم مورد بحث نیست و مسئله الهیات و خدا و توحید فرض بفرمایید مطرح است.

مثلاً در این آیه که مثل حضرت عیسی بن مریم را به مثل حضرت آدم تشبیه می فرماید توجه بفرمایید:

إِنَّ مَثَلَ عِیسَىٰ عِندَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ ‎﴿آل عمران: ٥٩﴾‏

این را با علوم طبیعی نمی شود توضیح داد و بلکه حتی خلقت بشر را که از بسته شدن نطفه در رحم مادر هم شروع می شود را نیز بر حسب علوم طبیعی و پزشکی تا حدودی می توان توضیح داد. و اما اینکه فردی یا حتی قومی در ظلمات محض فسق و فجور و فحشاء هم گیر کرده باشد را نیز نمی توان با علوم طبیعی و انسانی محض هم برآورد کرد.

یعنی چه؟ یعنی همین که استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده چند جهانی در موارد علوم طبیعی و انسانی و الهیات هر کدام هم مرزهای خود را با دیگری خواهند داشت و بلکه در مواردی همانطوری که گفته شد با هم ممزوج و بلکه غیر قابل تفکیک هم می شوند. و اما نکته ی کلیدی قابل توجه در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و برای شاگرد و دانشجو و طلبه که از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حصرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف چیست؟ شاگرد می خواهد هم از ظلمات بسمت نور برود دیگر و نه برعکس که از نور بسمت ظلمات است آنچنان که در آیت الکرسی هم آمده است. و بلکه جهاد با نفس و جهاد اکبر و جهاد با دشمن و کفر و الحاد و ... هم از این نوع است.

و لذا، نکته اینجا است که یک وقت هم هست که ما سرعت نور را محدودش می کنیم از بینهایت به یک حد معینی و ماورای آنرا هم ممنوع می کنیم، چرا که فرض را بر این می گذاریم که در این محدوده ی ممنوعه وارد الهیات هم شده ایم که نباید هم چنین شود! دلیلش هم توحید و نبوت و معاد و عدل و امامت و کتاب الله و تفسیر و فقه و الهیات و حتی علوم طبیعی و ریاضی فیزیک و ... است.

و اما یک وقت دیگر است که سرعت نور را محدودش می فرماید چرا که اصلا ملحد هم هست و می خواهد هم فسق و فجور و کفر و لامذهبی را هم به نفع خودش اشاعه کند و نظریه های توحیدی الهی را هم نقب بزند و .... و علومی را هم که فرض بفرمایید مثل ریاضی فیزیک و شیمی و  H 2O است که خوب معلوم است دیگر حساب و کتاب دو دو تا چهار تا هم هست. و اما آیا همینها را هم برای بیرون آمدن ظلمات و باتلاقها و سیاه چاله ها دارد استفتاده می کند یا بیشتر هم مایل است که استکان نلبکی توپولوژیکی هم شده مرزهای ایالات متحده چندجهانی ماتریسی شان را هم محاسبه کرده و همه و همه را هم آیا چقدر مایل باشد هل بدهد درون سیاه چاله ای یا حتی شده چاله هرزی .... و لذا مانع شاگرد هم شود که چطور مایل به طی درجات و مراتب متعالیه الفهای بینهایت آیات اللهی هم دارد. البته بنده فکر می کنم که مسئله را خیلی سرهم بندی شده هم اینجا ارائه کردم و بلکه وقتی فرض بفرمایید موضوعی مثل اینکه آیا خدا چطور هم باران را بر زمین نازل می کند را در نظر بگیریم نیز با مسائل عملی مرزهای استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده چند جهانی هم می توان روبرو شد و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه

 

 

وَلَا تَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَـٰکِن لَّا تَشْعُرُونَ ‎﴿البقرة: ١٥٤﴾‏

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ‎﴿آل عمران: ١٦٩﴾‏

أُولَـٰئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَـٰئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ ‎﴿البقرة: ١٥٧﴾‏

لَن تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ ‎﴿آل عمران: ٩٢﴾‏
لَّا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً وَکُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىٰ وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا ‎﴿النساء: ٩٥﴾‏

 

کافی، ج ۵، ص ۱۲؛ «اَنَّ النَّبِیَّ بَعَثَ بِسَریَّةٍ فَلَمّا رَجَعوا قالَ مَرحَباً بِقَومٍ قَضَوُا الجِهادَ الاَصغَرَ وَ بَقِیَ الجِهادُ الاَکبَرُ قیلَ یا رَسولَ اللَهِ وَ مَا الجِهادُ الاَکبَرُ قالَ جِهادُ النَّفس.»

 

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار خانواده‌های شهدا، ۱۴۰۲/۰۴/۰۴

دیدگاه چهارم؛ گفتیم پدر و مادر و همسر شهید گنجینه‌ی یادهای شهیدند. شهدا قهرمان کشورند؛ قهرمانهای کشور ما شهدا هستند؛ بالاتر از شهدا ما هیچ قهرمانی نداریم؛ اینها هستند که در دشوارترین میدانها مبارزه کردند و توانستند به عالی‌ترین درجات برسند و توانستند دشمن را شکست بدهند؛ اینها قهرمانند. یاد قهرمانها را همه‌ی ملّتها گرامی میدارند، مخصوص ما نیست؛ گاهی در یک ملّتی یک نفر به ‌عنوان قهرمان شناخته میشود، خاطرات او، جزئیّات او، زندگی او برای مردم اهمّیّت پیدا میکند. شهدای ما همه قهرمانند؛ یاد اینها اهمّیّت دارد. رفتار شهیدان چگونه بوده؟ این را پدرمادرها و همسرها میتوانند بگویند؛ اینها الگو میشود. برجستگی‌های اخلاقی شهدا چگونه بوده؟ چه برجستگی‌های اخلاقی‌ای اینها داشتند؟ سبک زندگی این شهدا چگونه بوده؟ این کتابهای شرح حال شهدا را که انسان میخواند، مثل اینکه وارد یک باغی شده با زیباترین و معطّرترین گلهای متنوّع؛ انواع و اقسام خُلقیّات نیکو، برجسته و زیبا را انسان در این کتابها میبیند که مال این شهیدان است. تحوّلی که در زندگی بعضی از این شهیدان به وجود آمده؛ بعضی از این شهدا، تا اندکی قبل از شهادت، در راه خدا و در راه جهاد نبودند، بعد یک اتّفاقی می‌افتد، یک تحوّلی در زندگی اینها به وجود می‌آید، او از آن عقب ــ که ماها جلو داریم راه میرویم ــ می‌آید از ما جلو میزند میرود به شهادت میرسد؛ همه‌ی اینها درس است. گذشت شهدا از محبّتهای آتشین به همسر و فرزندان؛ شهید فرزندان کوچکی دارد ــ جوان است دیگر؛ یکی دو تا یا سه تا فرزند دارد ــ به اینها دلبسته است، به همسرش دلبسته است، به پدر و مادرش علاقه‌مند است، [ولی] برای خاطر خدا، برای خاطر دفاع از دین، از اسلام، از انقلاب، رها میکند میرود. چه آنهایی که در دفاع مقدّس شهید شدند، چه آنهایی که شهدای امنیّتند و در مرزها به شهادت رسیدند، چه آنهایی که در این چند سال اخیر برای دفاع از حرم رفتند و از حرم عتبات عالیات دفاع کردند، از حرم حضرت زینب دفاع کردند، اینها از بهترین تعلّقات و شیرین‌ترین تعلّقات خودشان گذشتند، پا گذاشتند روی تعلّقات خودشان و رفتند. اینها همه الگویند؛ جوان احتیاج به الگو دارد و اینها الگوهای زنده‌ی کشور ما و جوانهای ما محسوب میشوند؛ یاد اینها باید زنده بماند. چه کسی یاد اینها را میتواند زنده نگه دارد؟ پدران، مادران، آنهایی که اینها را بزرگ کردند، آن همسری که مدّتی با اینها زندگی کرده. رفتارهای اینها، پایبندی‌های اینها، دلبستگی‌های دینی‌شان، دلبستگی‌های اجتماعی‌شان، دلبستگی‌های عاطفی‌شان را شرح بدهند؛ اینها همه درس است. همه‌ی آنچه در خاطره‌ی شماها از شهیدانتان وجود دارد، درس است؛ اینها باید گفته بشود، اینها باید منتشر بشود، اینها باید مورد استفاده‌ی نسل جوان کشور قرار بگیرد.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=53203

 

اگر فقط یک دلیل برای بینهایت بودن سرعت نور وجود می داشت همین وجود عزیزان شهداء است که شهید قبل از شهادت از کل این دنیا گذشته و حتی هنگام شهادت و بعد از آن یک مرتبه به آن مقام رفیع شهادت بل احیاء عند ربهم یرزقون می رسند! یک نکته ای که در مورد سلاحهای مخوف کشتار جمعی هست، همین است که با برهان خلف نمی شود به این مقام شهودی شهداء رسید آنچنان که شهید از خود گذشته وارد عرصه ی جهاد با نفسی هم می شود که حتی از جانش هم می گذرد. یعنی با برهان خلف نمی توان به این سرعت بینهایت نوری رسید که در یک آن بتوان از کل این عالم گذشت و نزد خدا رفته و تا ابد میهمان او بود:

دیدگاه سوّم مسئله‌ی رنج خانواده‌ی شهدا است. وقتی که شهید به شهادت میرسد، لحظه‌ی شهادت، اوّلِ راحتِ او است امّا برای پدرمادر و همسر، اوّلِ رنجِ آنها است. شهید وقتی از این دنیا میرود، در ملکوت اعلیٰ میهمان خود خدا است، رزق او را خود خدا عنایت میکند، اوّلِ راحتیِ او است؛ امّا پدر چطور، مادر چطور، همسر چطور؟ وقتی اینها می‌شنوند که عزیزشان به شهادت رسیده، رنجشان تازه آنجا شروع میشود، تمام هم نمیشود؛ گذران زندگی خیلی از چیزها را از یاد انسان میبرد؛ آنچه از یاد انسان نمیرود داغ عزیزان است، به این شکل و به این صورت. [وقتی] انسان این کتابهایی را که درباره‌ی شهدا نوشته شدند میخواند، آنجا میفهمد که بر پدر شهید، مادر شهید، همسر شهید چه گذشته است؛ این را کسانی که از دور دارند تماشا میکنند نمیفهمند. این رنج، علوّ درجات را می‌آورد؛ این رنج پیش خدای متعال بی‌حساب‌وکتاب نیست؛ قدرت تحمّل این رنج به انسان عظمت میبخشد.

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار خانواده‌های شهدا، ۱۴۰۲/۰۴/۰۴

 

آیات اول سوره ی مبارکه ممتحنة واقعاً هم هشداردهنده هستند، ولی این آیه 10

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا جَاءَکُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ ۖ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِهِنَّ ۖ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْکُفَّارِ ۖ لَا هُنَّ حِلٌّ لَّهُمْ وَلَا هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ ۖ وَآتُوهُم مَّا أَنفَقُوا ۚ وَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ أَن تَنکِحُوهُنَّ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ ۚ وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنفَقْتُمْ وَلْیَسْأَلُوا مَا أَنفَقُوا ۚ ذَٰلِکُمْ حُکْمُ اللَّهِ ۖ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ ۚ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ‎﴿الممتحنة: ١٠﴾

نیز مستلزم یک جهاد اکبر و جهاد با نفسی است که اگر بخواهد به آن سرعت بنیهایت نور شهودی هم برسد باز یک حالت مندرآوردی عرفانهای کاذب را غیرممکن است دارا باشد و بلکه لازمه اش شهید زنده بودن و شهادت فی سبیل الله هم هست. عرض بنده ی حقیر این است که حکومتهای ایالتهای متحده ای استکان نلبکیهای توپولوژیک چندجهانی را سرنگون کردن و اسلام را هم همه جا مستقر کردن لازمه ی این چنین سرعتهای بینهایت نوری است که در مقابلش همین حکومتهای کاذب دوگانی ایالات متحده ای مقاومت هم خواهند کرد دیگر و چرا؟ چون که در کفرشان هم مانده اند و شریعت اسلام را هم درک نمی کنند و آن عشق به شهادت را هم در خود نپرورانده اند و لذا تا دلتان بخواهد از روی جهل و نادانی هم دشمن اسلام اند و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهارند و در شرک و کفر و نفاق هم گیر کرده اند و.....

یک نکته ی جالبی را عرض کنم که داشتم دنبال صلوات می گشتم. و رسیدم به نکاتی راجع به صلوات که خیلی هم خوب بنظر می رسیدند در سایت سماحة الامام عبد العزیز بن باز. بعد نگو در ویکی فقه می فرماید که او حتی شیعه را هم تکفیر می کرده است چرا که مثلاً به یا علی و یا حسن و یا حسین هم متوسل می شوند و این شرک است! اینجا مسئله ی توحید و نبوت و معاد مطرح می شود که توسل به پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم اگر نداشته باشید، آنگاه به کدام امام هم می توان متوسل شد؟ آیا امامانی که مظهر توحیدند را متوسل نمی شوید و بلکه کنار هم می گذارید که به فرعونیت و دیگر مشرکین و منافقین و کافرین هم متوسل شوید؟ آیا می شود امام حتی درباری هم شد بدون اینکه حتی ائمه ی اطهار علیهم السلام را هم شناخت؟ اللهم صل علی محمد و آل محمد. اتفاقاً گویا او هم با گفتن آل محمد در صلوات مشکل چندانی ندارد و می فرماید قال قولوا اللهم صل على محمد وعلى آل محمد، کما صلیت على إبراهیم وعلى آل إبراهیم؛ إنک حمید مجید، اللهم بارک على محمد وعلى آل محمد، کما بارکت على إبراهیم وعلى آل إبراهیم؛ إنک حمید مجید .... باز مسئله ی ایالات متحده چندجهانی استکان نلبکیهای چینی و بلکه کریستال توپولوژیک و کوهمولوژیهای هیگارد فلوئر متناظرشان حتی اینجا هم بتواند کمک کند. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَلَأَجْرُ الْآخِرَةِ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ ‎﴿یوسف: ٥٧﴾‏

اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٍ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ‎﴿النور: ٣٥﴾‏

 


إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ اَلاِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ اَلْقُلُوبِ حُجُبَ اَلنُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ اَلْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ

 

بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ بِسْمِ اَللَّهِ اَلنُّورِ بِسْمِ اَللَّهِ نُورِ اَلنُّورِ بِسْمِ اَللَّهِ نُورٌ عَلَى نُورٍ بِسْمِ اَللَّهِ اَلَّذِی هُوَ مُدَبِّرُ اَلْأُمُورِ بِسْمِ اَللَّهِ اَلَّذِی خَلَقَ اَلنُّورَ مِنَ اَلنُّورِ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ اَلَّذِی خَلَقَ اَلنُّورَ مِنَ اَلنُّورِ وَ أَنْزَلَ اَلنُّورَ عَلَى اَلطُّورِ فِی کِتٰابٍ مَسْطُورٍ فِی رَقٍّ مَنْشُورٍ بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ عَلَى نَبِیٍّ مَحْبُورٍ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ اَلَّذِی هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکُورٌ وَ بِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ وَ عَلَى اَلسَّرَّاءِ وَ اَلضَّرَّاءِ مَشْکُورٌ وَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرِینَ

 

خوب، و لذا یک سوالی که مطرح است اینجا این است که سرعت نور چقدر است؟ آیا می تواند بینهایت هم باشد؟ سرعت نور که نمی تواند بینهایت باشد آنچنان که دیگر نمی شود هم اندازه اش گرفت! و لذا آیا بالاخره می توان سرعت بینهایت نور را هم داشت یا خیر؟ نکته اینجا این است که فرض بفرمایید که اقتصادهای محلی و بلکه اقتصاد جهانی هم بدتر از اقتصاد اسکیمویی یخ زده اند و فقط بازار مسکن ما در دولت قبل هم نبوده که کلاً یخ زده و فریز شده است! مسئله همین هم هست که باید رفت سراغ خطیب نماز جمعه ای که بتواند جهان را از اقتصاد یخ زده اش بیرون هم آورده و بلکه حیاتی دوباره هم سعی کند بدان بدمد تا یخهایش بلکه وا رفته و جان و حرکتی هم بخود بگیرد. البته بدترین خطیب نماز جمعه هم آنی است که از خطبه هایش همه نیز می توانند خوب استفاده برند ولی گفتار خودش هم مثل هوش مصنوعی خیلی یحتمل بدردش نخورد چرا که هوش مصنوعی است دیگر! 

ولی نکته ی مسئله این است که اقتصاد جهانی هم که یخ زده باشد؛ آیا بالاخره حتی اسکیموها هم حالا آیا در قطب شمالند یا قطب جنوب هم کاری نداریم، ولی آیا غیر از این هم هست که تابستان و زمستانی هم دارند و حتی آنها هم گرما و سرمایی را می توانند تجربه کنند در قطبین آنچنان که یحتمل سرمای زمیستانی قطب جنوب هم غیر قابل تحملتر است و بلکه گرمای تابستان قطبین هم بهتر و دلپذیرتر است. البته یحتمل در تابستانهای قطبین هم نتوان انتظار میوه و کشت و زرعی هم داشت. ولی نکته این هم هست که درست است که اقتصاد جهانی هم یحتمل همه جا یخزده باشد، ولی با این همه گرمای آقتاب هم که همه جا مثل قطبین بر زمین نمی تابد و بلکه تفاوتها هم دارند از بهار تا تابستان تا پاییز تا زمستان و .... یحتمل در روی خط استوا کشورهایی داریم که کما بیش همیشه گرمند. و بلکه یک جاهایی بینهایت هم گرم و غیر قابل تحمل می شوند در همان حالی که لااقل یکی از قطبین هم یحتمل در سرمای شدید دارد بسر می برد و سخت هم یخ زده است. و به همین منوال هم یحتمل صور فلکی زمستانی و تابستانی غیر قابل شرکت پذیر هم باشند آنچنان که هندسه ی ناجابجایی آنها هم چنین است. ولی وقتی مشاهده گرهای صور فلکی دچار یک حرکتی در جوهر هم می شوند که از فرض بفرمایید مدارهای استوایی به مدار راس سرطان حرکت کرده و به قطبین هم می رسند؛ همین حرکت در جوهر هم باعث می شود که یخزدگی که حیات را هم می تواند منجمد کند و از بین ببرد را زنده می کند چرا که حرکت در جوهر را درست هم انجام داده است. و اقل کم برای مشاهده گری با این خصوصیات حرکت در جوهرش توانسته است با وجود اقتصاد یخزده ی جهانی هم خود را از یخزدگی با حرکت درست خود از قطبین به مدار راس سرطان و استوا و بالعکس آیا چطور نجات دهد.

و اما همین اقتصاد یخزده ی جهانی یحتمل دفعتاً هم یک وقتی دیدید تبدیل شود به اقتصادی بینهایت فعال جهانی که از حالا کدام اقتصاد محلی هم دارد سرچشمه می گیرد، همه جا اقتصاد جهانی نورٌ علی نور است و معدن العظمه و مملو از خزائن الارض است و کافی است مشاهده گر دستش را دراز کند و کمی از این نعمتهای الهی استفاده برد و شکر خدا را هم کند. و حالا اگر همیشه هم اقتصاد جهانی متبلور شده باشد و نورٌ علی نور با سرعت بنیهایت نوری هم باشد، آیا غیر از این هم هست که بالاخره روز می رود و جای خود را هم بشب می دهد و تاریکی هم همه جا را فرا می گیرد. یحتمل اینجا باز بعضی اشکال هم کنند که این مسئله نیز برمی گردد به مشاهده گر و اینکه حرکت در جوهرش را طوری هم تنظیم کند که فرض بفرمایید همیشه در روز است یا همیشه در شب است!

البته اینجا یحتمل اگر ما بخواهیم اتر همراه عناصر اربعه ی آتش، زمین، آب، هوا را در نظر آوریم که حالا یحتمل ملاصدرا هم بطوری دیگر آیا چطور در حرکت جوهری اش ارائه کرده است و یحتمل هم ابن سینا آنرا در نظر نگرفته باشد، ولی قدمای فلاسفه ی یونان اتر (aether) را بدلایلی بحساب هم می آورده اند. این را می فرمایند حتی در نسبیت عام اینشتن و گرانش هم دوباره می توان بحساب آورد! ولی حالا ما کاری هم نداریم که سرنوشت اتر را می خواهیم فعلاً چه کنیم؟! و وجود دارد یا ندارد؟! مسئله ی دیگر این است که وقتی سرعت نور را بینهایت هم فرض کنیم، یک مرتبه دیدید اجرام سماوی و ستارگانی که بینهایت دور هم بنظرمان می رسیدند و از جمله هم همین خورشید خودمان دفعتاً می آیند همه و همه زیر گوش خودمان! و آنگاه این سوال هم مطرح می شود که بالاخره یعنی چه؟ مگر می شود خورشید یک مرتبه دفعتاً بیاید زیر گوشمان در همان حالی هم که اسکیموها دارند از سرما در قطب یخ هم می زنند؟ و حالا یحتمل بعضی اشکال هم می کنند که خوب حرکت در جوهر ملاصدرا هم همینجاها است که باز بدرد می خورند دیگر.

بعضی دیگر یحتمل حتی اشکال هم کنند سرعت نور را ما حتی متناهی هم گرفته ایم و آنگاه خیلیها هم برای اینکه ادعاهای کذب کرده و سعی هم کنند که در سرعتهایشان حتی هایپرسونیکی هم که شده به سرعت متناهی نور نزدیک شوند، جان همه ی عالم را هم می خواهند بگیرند و با همه ی عالم هم می خواهند توی جنگ بروند که الا و لله که ماییم که همه کاره ی عالم هم شده ایم و هر کس هم توحید خواست یاد بگیرد اول باید بیاید نزد خود ما و بلکه توحیدش را هم به شاهنشاه آریامهر و حضرت فرعون انا ربکم الاعلی نیز ارائه دهد! خوب، این هم که مال قبل از اسلام بوده است که شاه و فرعون و حداکثر اهل کتابی هم بوده اند که از توحیدی آیا چقدر هم بویی برده بوده اند. و حالا ما حتی بیاییم و سرعت نور را هم بینهایت نیز حساب کنیم و تبلیغ هم کنیم هم جا که اگر فرض بفرمایید اقتصادتان هم یخ زده است، ما با سرعت نور بینهایت یخش را وا می کرده و حتی بحیاتش هم برمی گردانیم و .... نکته ی قابل توجه این است که فرض بفرمایید که حالا که سرعت نور را ثابت و متناهی هم گرفته ایم، وضع حجابها و چادرها این است که همه و همه نیز دارند برای بیحجابی نیز غش می کنند و می میرند و ...؛ و اگر می خواستیم سرعت نور را حالا بینهایت هم فرض کنیم، آنوقت چه می شد؟! این همه نیز می فرمایند که بابا دختر من، خواهر من، مادر من، حجابت را درست کن دیگر چرا که ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است، زیبنده ترین زینت زن حفظ حجاب است. در افتادن توی سیاه چاله و باتلاق و ظلمات تاریکیها مسابقه نده و حماقت نکن! و باز آ، هر آنچه هستی باز آ گر گبر و کافر و بت پرستی باز آ!

و لذا مسئله ی سرعت و قدرت بینهایت نوری الهی و بلکه طغیانهای طاغوتی حتی در معرض این قدرت لایزال الهی هم واقع شدن، یک چیزی هم است که فقط از انسانی که دیگر شیطان منحرفش هم کرده است و بدجوری هم گولش زده، برمی آید. بنابراین شرکت ناپذیری جبری که صور فلکی تابستانی و زمستانی هم دچارش می کنند، آیا چقدر هم بدو اجازه دهد که در جهاد اکبر با نفسش از این سرعت نوری و قدرت بینهایت لایزال الهی که بزیر گوشش هم رسیده است و بلکه قلب و روح و جانش را هم فرا گرفته است آن حظ کافی را بتواند ببرد و جهنمیان را هم شکست داده و حتی زمین را هم بهشتی دیگر کرده و به بهشتیان هم بپیوندد. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِینَ دَأَبًا فَمَا حَصَدتُّمْ فَذَرُوهُ فِی سُنبُلِهِ إِلَّا قَلِیلًا مِّمَّا تَأْکُلُونَ ‎﴿٤٧﴾‏ ثُمَّ یَأْتِی مِن بَعْدِ ذَٰلِکَ سَبْعٌ شِدَادٌ یَأْکُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِیلًا مِّمَّا تُحْصِنُونَ ‎﴿٤٨﴾‏ ثُمَّ یَأْتِی مِن بَعْدِ ذَٰلِکَ عَامٌ فِیهِ یُغَاثُ النَّاسُ وَفِیهِ یَعْصِرُونَ ‎﴿٤٩﴾ ...

قَالَ اجْعَلْنِی عَلَىٰ خَزَائِنِ الْأَرْضِ ۖ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ ‎﴿٥٥﴾‏ سوره مبارکه یوسف (علی نبینا علیه السلام)

 

إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ اَلاِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ اَلْقُلُوبِ حُجُبَ اَلنُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ اَلْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ

 

https://en.wikipedia.org/wiki/A_History_of_the_Theories_of_Aether_and

_Electricity#Special_relativity_controversy

 

بنده داشتم کتاب دیگر آنالیز ادموند ویتاکر را نگاه و بلکه جستجو هم می کردم که رسیدم به این کتاب او هم که راجع به اتر و الکتریسیته است. کتاب آنالیز او با اینکه قدیمی است، کتاب خواندنی ای هم هست که هر چه بخوانیدش دلتان از آن سیر نمی شود و ...! ولی نکته ای که در فلسفه ی قدما موجود است این است که بغیر از هوا و آب و زمین و آتش، یک عنصر دیگری هم باسم اتر هم موجود بوده است که معتقد بوده اند رسانایی است برای نور آنچنان که مثلاً هوا هم رسانایی است برای صوت! این اتر را این روزها در فیزیک بدلیل نظریه ی نسبیت خاص و بلکه عام دیگر مشاهده نمی کنید. البته اگر در آرشیو دنبال اتر بگردید هم می یابیدش! ولی غلط نکنم نکته ی جالب اینجا است که در حکمت متعالیه ی ملاصدرا هم اتر را نمی یابید! آیا از آن حذف شده است؟ یا اینکه اصلا آنرا شامل نبوده است و بلکه مسئله ی رسانایی الکتریسیته هم برایش مطرح نبوده است؟!

این مسئله را وقتی درست در نظر بگیریم، متوجه ی محلی بودن نسبیت خاص و عام می شویم که آیا تا چه حدی هم می توان مسائل ماتریسی استکان نلبکیهای توپولوژیک را امتداد داد و بقول ریاضیدانها پیوستگی آنالیتیک (analytic continuation) آنرا تا کجا هم می توان یافت؟! یعنی آیا ماتریسها را می توان بطور پیوسته هم آنالیتیکشان کرد که صور فلکی تابستانی و زمستانی را هم شامل شوند؟ و بقول معروف برنامه هایی مدون هفت الی هشت ساله متوالی و متواتر محلی- جهانی توحیدی هم آیا می توان برنامه ریزی کرد که دچار مسائلی از این قبیل هم نشویم که در ضرب المثل می فرماید اون وقتی که جیک جیک مستونت بود، یاد زمستونت نبود؟! دیر شد، دیر شد، و نماز شب هم باز گذشت! یکی از دلایلی که ما یقیناً برای الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه داریم یحتمل بتوان گفت که در این نکته نهفته است که سرعت نور آنقدر بیشتر از سرعت صوت است (حدود یک میلیون برابرش است!) که به تعابیری بینهایت است. و آنگاه وقتی سرعت نور را در خلاء نهایتی برایش قرار می دهیم، آیا همین هم نیست که الفهای بینهایت آیات اللهی را هم باعث می شوند و احساسات و نفس و عقل را هم گرفتار خودشان می کنند و ....؟ البته همین هم که آیا سرعت نور یک میلیون برابر سرعت صوت در هوا هم هست یا بیشتر یا کمتر یا حتی بینهایت هم هست، از آن سوالهایی نیز است که اگر کسی بتواند درست به کنه ماجرایش هم پی ببرد، کانه بتواند هم مرزهای اقتصاد خرد و کلان را نیز در ایکی ثانیه بپیماید و حلش کند و هم خزائن و معادن عالم را در اختیارش قرار دهند و بلکه مرزهای (ابر)شرکتهای دانش بنیان را هم همه و همه را بپیماید و ...! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِینَ دَأَبًا فَمَا حَصَدتُّمْ فَذَرُوهُ فِی سُنبُلِهِ إِلَّا قَلِیلًا مِّمَّا تَأْکُلُونَ ‎﴿٤٧﴾‏ ثُمَّ یَأْتِی مِن بَعْدِ ذَٰلِکَ سَبْعٌ شِدَادٌ یَأْکُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلَّا قَلِیلًا مِّمَّا تُحْصِنُونَ ‎﴿٤٨﴾‏ ثُمَّ یَأْتِی مِن بَعْدِ ذَٰلِکَ عَامٌ فِیهِ یُغَاثُ النَّاسُ وَفِیهِ یَعْصِرُونَ ‎﴿٤٩﴾ ...

قَالَ اجْعَلْنِی عَلَىٰ خَزَائِنِ الْأَرْضِ ۖ إِنِّی حَفِیظٌ عَلِیمٌ ‎﴿٥٥﴾‏ سوره مبارکه یوسف (علی نبینا علیه السلام)

 

بنده ی حقیر داشتم دوباره به نماز جمعه ی دیروز که البته در محضر اسکیموها هم در قطب شمال یا جنوب نیز برگزار شده بود از طریق ایران صدا گوش می کردم که یک مرتبه از دانلود نیم ساعت اول خطبه پرید به نیم ساعت بعدی یک خطبه ی دیگری از ناز جمعه ای دیگر! البته بر حسب مسئله ی توحیدی که حتی حضرت یوسف علی نبینا علیه السلام نیز بدنبال همان بوده است که جامعه مصر را نیز در همان زمان خودش هم توحیدی کند، اینکه حالا نماز جمعه در قطب شمال یا قطب جنوب هم نزد کدام اسکیموها برگزار شده بوده است خیلی هم مهم نیست؛ و چرا؟ چون که در نظامهایی که توحید هدف و مقصد است نیز قطببندیها معنایی ندارند و بلکه معنای خود را از دست می دهند و بلکه از دیدگاه استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده چند جهانی هم بخواهیم مسئله را بررسی کنیم، مسئله از این قرار است که یحتمل ایالات متحده خیلی هم فکر می کند که استکان نلبکیهای توپولوژیک مال ایالات متحده خودمان هم هست و حال آنکه ایالات متحده متقابل همان ایالات متحده دوگانی هم همین بنظرش می رسد و دچار کشمکشهایی چندجهانی ایالات متحده ای هم می شویم دیگر که حالا هر کدام ماتریسهای متناظر استکان نلبکیهای توپولوژیک خودشان را هم دارند شدیداً محاسبه می فرمایند که حتی به کشمکشها و مخاصمات دوگانی ایالات متحده ای هم پایان دهند. یعنی نمی توانند هم به آن حضرت یوسف زهرای موعود مبلغ توحید اسلام ناب محمدی هم برسند که همه ی محاسبات هم در نهایت به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ختم می شود.

و لذا بعضی یحتمل اینجا بدتر از این بنده ی حقیر استناد کنند به مذمت نحویون و فلاسفه چرا که طبق جلال الدین مولوی رومی هم که می فرمایند پای فلاسفه یا استدلالیون چوبی است؛ در یک دور باطل استدلال بر علیه نفس اماره ی خود هم دچار می شوند و دیگر نمی توانند بیرون آیند و بلکه توحید را هم به همین منوال نفی می کنند و ...! 

فلسفی را زهره نه تا دم زند

دم زند دین حقش بر هم زند

گفت هیچ از نحو خواندی گفت لا

گفت نیم عمر تو شد در فنا

نکته اینجا این است که در مسائل استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی ایالات متحده ای، هر جهانی از چند جهانی هم بر حسب ایالات متحده ی خود نیز ماتریسهایش را محاسبه می کند و نهایتاً هم به امام خود حتی الامکان می رسد که حالا می خواهد در روانشناسی و روانپزشکی باشد یا اقتصاد یا ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی یا حتی حکمت الهی هم باشد. ولی مسئله ی توحیدی همینجا هم هست که در نظر گرفته شود که چطور سالک الی الله و شاگرد و دانشجو و طلبه هم مایل است از حالات خلاء به الفهای متعالیه آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند. یعنی اینکه نهایت نفاق و بلکه کفر و شرک هم هست که بخواهیم از مسخره کردن امامان جمعه هم برسیم به امام زمان عجل الله فرجه الشریف!

ولی یک وقتها هم هست که واقعاً هم مسائل نحوی و صرفی و استدلالی و فلسفی و فقهی، نه تنها به هوش مصنوعی و شبکه های عصبی مصنوعی و یادگیری عمیق و ... و بلکه جبرهای هوپف شرکت ناپذیر هم احتیاج دارند، و بلکه حتی شما صرف و نحو را برای انواع زبانهای رایانه ای هم استفاده می کنید کانه رایانه و کامپیوتر و انسان را با هم تلفیق و حتی اجزاء جداناپذیر یک دیگر هم می کنند! این آنچنان است که نمی دانید فرض بفرمایید فن نویمن است که از رایانه هایی که خود می سازد جلو می زند یا یحتمل هم واقعاً رایانه ها می توانند از او جلو هم بزنند و حتی انواع جبرهای فن نویمنی را هم شکست دهند. (تمی دانم یحتمل تا حالا سعی کرده باشید زبانهای کامپیوتری مثل ++^C, Fortran, Assembly, C, 

Pascal, یا حتی basic, Visual basic ... را یاد بگیرید؟!

به هر حال، این یک دیدگاه دیگری است کانه شما فلاسفه را زیر سوال ببرید که بابا پای شما هم که چوبی است، و آنگاه حتی حکما و علمای الهی هم برای همه و همه فیلسوفان و حکیمانی دانا و توانا را هم علم کنند که مرزهای علم و دانش و سیاست و اقتصاد را هم درنوردند. و دوباره منکرانی دیگر از راه برسند که نه بابا این نحویون و فلاسفه و استدلالیون هم که راهی بجایی نمی برند و توی کار خودشان هم مانده اند و .... و دوباره و دوباره و ...! همانطور که مستحضرید، زبان حتی در این حد هم که سلام و علیکی گفته شود و بگذرید هم یحتمل زیاد از حد خود است! وَإِذَا سَمِعُوا اللَّغْوَ أَعْرَضُوا عَنْهُ وَقَالُوا لَنَا أَعْمَالُنَا وَلَکُمْ أَعْمَالُکُمْ سَلَامٌ عَلَیْکُمْ لَا نَبْتَغِی الْجَاهِلِینَ ‎﴿القصص: ٥٥﴾‏ مسئله اینجا این است که این همه زبانهای رایانه ای و اینترنت و شبکه های جهانی و علوم طبیعی و علوم الهی که احیاناً از انواع پیچیدگیهای ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و امثال نیکلاس بورباکیسم و ... هم می توانند ناشی شوند نیز اسفار بار خر زدن است؟! یا بالاخره یک خبرهایی و تکالیفی و حساب و کتابهایی هم در کار است!

و لذا برگردیم به کوهمولوژی هیگارد- فلوئر و این مقاله ی قدیمی تر مارکولی:

https://arxiv.org/abs/math/0211238

https://arxiv.org/abs/math/0203171

https://arxiv.org/abs/math/0009159

https://arxiv.org/abs/math/0009157

https://arxiv.org/abs/math/9907080

https://arxiv.org/abs/dg-ga/9606003

https://arxiv.org/abs/dg-ga/9601011

نکته ای که اینجا است این است که مارکولی کوهمولوژی هیگارد فلوئر را حدس می زند که با کوهمولوژی فلوئر زایبرگ ویتن یکی است یا با هم متناظرند. و این را همانطوری که می دانید تابز کوتلوهن لی در یک سری از مقالاتشان  و از جمله این مقاله شان

https://arxiv.org/abs/1007.1979

بعدها یحتمل ثابت هم می کنند!

اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ۚ وَمَا أَنَا عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ‎﴿هود: ٨٦﴾‏

 

یَا دَائِمَ الْفَضْلِ عَلَى الْبَرِیَّةِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالْعَطِیَّةِ یَا صَاحِبَ الْمَوَاهِبِ السَّنِیَّةِ

اى خدایى که فضل و کرمت بر خلق دایم است و دو دست ‏عطا و بخششت به جانب بندگان دراز است اى صاحب بخشش هاى بزرگ

صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ خَیْرِ الْوَرَى سَجِیَّةً وَ اغْفِرْ لَنَا یَا ذَا الْعُلَى فِی هَذِهِ الْعَشِیَّةِ

درود فرست بر محمد و آلش که در اصل خلقت و فطرت بهترین خلقند اى خداى بلند مرتبه در همین شب گناه ما را ببخش.

 

مثبت ۱۰۰ ثانیه | مدافع مردم‌سالاری

رهبر انقلاب در مراسم سی و چهارمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (رحمه‌الله): « امام در اواخر عمرشان تصریح کردند که به آن رئیس‌جمهورِ اوّل رأی نداده بودند. میگفتند رأی داده، [ولی] امام تصریح کردند که من به فلان کس رأی ندادم؛ امّا همان رئیس‌جمهوری که خود امام او را قبول نداشت و [به او] رأی نداده بود، تنفیذ کرد؛ چرا؟ چون مردم رأی داده بودند.» ۱۴۰۲/۰۳/۱۴
«مدافع مردم‌سالاری» شانزدهمین شماره از بسته تصویری مثبت صدثانیه است، که مروری بر روایت رهبر انقلاب از اعتقاد امام خمینی(ره) به رأی مردم در ماجرای انتخاب بنی‌صدر تا عزل او از ریاست جمهوری در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ داشته است.
«مثبت ۱۰۰ ثانیه» عنوان بسته تصویری است که در صد ثانیه به کاوش در یک نکته مطرح شده از سوی رهبر انقلاب در جریان دیدارها و سخنرانی‌ها می‌پردازد.

برچسب‌ها: امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)؛ بنی صدر؛ صیانت از رای مردم؛ عدم کفایت بنی صدر؛

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=53177

سورة الجمعة

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ الْمَلِکِ الْقُدُّوسِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ ‎﴿١﴾‏ هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ‎﴿٢﴾‏ وَآخَرِینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ ۚ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ‎﴿٣﴾‏ ذَٰلِکَ فَضْلُ اللَّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ ‎﴿٤﴾‏ مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ‎﴿٥﴾‏ قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ‎﴿٦﴾‏ وَلَا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ ۚ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ ‎﴿٧﴾‏ قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ ۖ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‎﴿٨﴾‏ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نُودِیَ لِلصَّلَاةِ مِن یَوْمِ الْجُمُعَةِ فَاسْعَوْا إِلَىٰ ذِکْرِ اللَّهِ وَذَرُوا الْبَیْعَ ۚ ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ‎﴿٩﴾‏ فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ‎﴿١٠﴾‏ وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا ۚ قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ ۚ وَاللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ ‎﴿١١﴾‏

 

إِنَّ عِدَّةَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِی کِتَابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَةٌ حُرُمٌ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنفُسَکُمْ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ کَافَّةً کَمَا یُقَاتِلُونَکُمْ کَافَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ ‎﴿التوبة: ٣٦﴾‏

 

( بحث روائی )

فی تفسیر العیاشی ، عن أبی خالد الواسطی فی حدیث ثم قال ـ یعنی أبا جعفر علیه‌السلام ـ حدثنی أبی عن علی بن الحسین عن أمیر المؤمنین علیه‌السلام : أن رسول الله صلى‌الله‌علیه‌وآله لما ثقل فی مرضه ـ قال : أیها الناس إن السنة اثنا عشر شهرا منها أربعة حرم ـ ثم قال بیده : رجب مفرد ـ وذو القعدة وذو الحجة والمحرم ثلاث متوالیات.

أقول : وقد ورد فی عدة روایات تأویل الشهور الاثنی عشر ، بالأئمة الاثنی عشر ، وتأویل الأربعة الحرم بعلی أمیر المؤمنین وعلی بن الحسین وعلی بن موسى وعلی بن محمد علیه‌السلام ، وتأویل السنة برسول الله صلى‌الله‌علیه‌وآله ، وانطباقها على الآیة بما لها من السیاق لا یخلو عن خفاء.

المیزان فی تفسیر القرآن، علامه محمد حسین طباطبایی،  جلد 9، ص 273

http://lib.eshia.ir/12016/9/273

 

همین مسئله ی تطبیق دوازده امام شیعیان را به دوازده ماه سال را در اسلام کوئیست دات نت هم مطرح می فرمایند و کما بیش همین حرفی که صاحب المیزان فرموده اند را تکرار می فرمایند: 

http://www.islamquest.net/fa/archive/question/fa57644

 

یک نکته ای که در مسئله ی اجتماعات انسانی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف مطرح است این است که آیا امام زمان عجل الله فرجه الشریف خود چقدر هم فردی است اجتماعی؟ و از جمله اینکه آیا هر کسی هم مایل باشد می تواند او را ملاقات کند همانطوری که حتی حضرت ولی فقیه مد ظله العالی و یا مراجع عظام تقلید حفظهم الله را هم آیا چقدر مقلیدیشنا بتوانند ملاقات کنند؟ ولی نسبت حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی نیز اینجا چگونه است، بنظر این حقیر می رسد که این یک سوال سختی است که از دیدگاه خیلیها یحتمل هم فضولی زیادی است! ولی به هر حال هم یک حقیقتی است غیر قابل انکار.

نمونه اش را ما در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم داریم که به عنوان بحثی فلسفی و سیاسی هم مطرح است که آیا این کار درستی هم هست که هر رئیس جمهوری که می آید روءسای جمهور قبلی را نفی می کند و باز رئیس جمهور آینده هم در مورد بقیه طبق سنت همین کار را آیا نخواهد کرد که همه ی مشکلات را آنها ایجاد کردند و ریختند سر ما و رفتند و ...؟ البته این قسمت کوچکی از مسئله است و آنجایی که رابطه ی دولتهایی که ریاستهای جمهوری مختلف آنها را هدایت می کنند را داریم با دینمداری و خدا محوری و رسالت پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم محک زده و محاسبه می کنیم، آیا اینجا چقدر محاسباتمان هم درست می توانند حتی استکان نلبکیی توپولوژیکی ایالات متحده ای چندجهانی هم از آب درآیند؟ آیا با همه ی تلاشهایی هم که کنیم، درست از آب درمی آیند؟ یعنی این چه حساب و کتابی هم خواهد شد که هر رجل سیاسی هم بیاید همه کاره ی مملکت هم شود و همه کارها هم بدو واگذار شود و همینطور همه ی کارها هم بصوتر جاده صاف کن بدست او بیافتد و اداره اش هم بدو واگذار شود و هر کار دلش هم خواست بکند، بعد دوباره بعد از چهار سال و یحتمل حتی هشت سال همه متوجه شدند که چه خطاهایی که نکرده است و .... یک محاسباتی را می خواهد که خیلی هم اجازه ی اینگونه خطاکاریها را ندهد و همه را گیر نیاندازد و بقول ایالات متحده ای ها سورپرایز هم نکند و اقتصاد فیزیکی و روانی و سیاسی و همه و همه را هم دچار بحران اندر بحرانهایی نکند و ....

نکته ی دیگر این است که حتی در پروژه های سری اتمی و هسته ای که افراد خاصی هم از آنها خبر دارند و اجازه هم داده نمی شود که خبرهایش به بیرون هم درز کنند، خوب اینجاها که دیگر معلوم است که همین افراد هم خیلی انسانهای اجتماعی نیستند که با همه بتوانند ارتباط برقرار کرده و هر چه دلشان هم خواست را به همه بگویند. و الا دیگر چه اسراری هم موجود می بود؟ و اما همینها هم نهایتاً نمی باید به خدا جوابگو باشند که چه کرده اند و از این به بعد هم چه می خواهند بکنند و بلکه همه ی عالم هم باید زیر سلطه ی همینها بوده و هر کاری دلشان خواست با دیگران بکنند و از جمله هم استعمار و استثمار و حتی استحمار مردم؟

یعنی باز می گردیم به همین مسئله که آیا حتی همین ماههایی را که ما گفتیم بعد از گذشت شش ماه شرکت ناپذیر می شوند چرا که آسمان شب برای آن ماه با آن ماه دیگر بعد از شش ماه کاملاً فرقها هم دارد، درست است؟ بعضی یحتمل اینجا اشکال کنند که خوب، نه این طورها هم خیلی همانگونه که تو می گویی که نیست. اولاً که آسمان شب نیم کره ی شمالی را هم اگر داری می گویی که همان آسمان شب است الا اینکه در سطوح صورتهای فلکی منطقة البروح است که تفاوتهایی را هم خواهیم داشت یا خیر؟! دب اکبر و دب اصغر یا همان خرسهای بزرگ و کوچک خودمان که همان همانها هستند و خواهند هم بود. پس دیگر حرفت چیست؟ حالا اگر می گفتی یکی از نیم کره ی جنوبی زمین اطراف قطب جنوبی و مثلاً نزدیکیهای شاخ آفریقا یا نقاط انتهایی استرالیا یا آمریکای جنوبی که آسمان شبش با آسمان شب ماها فرقها هم قاعدتاً دارند، می آمد به نیم کره ی شمالی و آنگاه بعد از شش ماه هم متوجه تغییرات صورتهای فلکی منطقة البروج هم می شدند، باز این یک چیزی دیگر است. ولی به هر حال هم ماه بهمن و ماه مرداد با هم صورتهای فلکیشان یک حالت قطری روی منطقی البروج نیز دارند و مقابل هم نیز واقع شده اند.

و اما بنده آن وقتی که داشتم این را می گفتم به فکرم نرسید، ولی بعداً هم متوجه شدم که خوب حالا بعضی که اصلا لامذهب هم هستند یا حتی مسئله ی شرکت ناپذیری و جبرهای هوپف شرکت ناپذیر را هم قبول داشته باشند، ولی بفرمایند که خوب درست است. ولی مسئله از این نوع است که بعد از 28 مرداد 32 هم حالا انقلاب بهمن 57 را داشته ایم، و حالا هم حیتمل 28 مردادهای دیگری هر چند هم که شکست بخورند و حتی خرمشهرهای دیگری را نیز همانطوری که مقام معظم رهبری نیز فرمودند خواهیم داشت.

به هر حال، عرض بنده ی حقیر این است که چقدر مسائل استکان نلبکی توپولوژیک ایالات متحده ای و حتی کوهمولوژی هیگارد فلوئر هم می توانند مشکل و بغرنج شوند، به همان نسبت هم عرض بنده ی حقیر این است که آموزش و پرورش و تربیت جوزوی و دانشگاهی افرادی که خیلی هم مایلند از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی که نهایتاً هم به امام زمان عجل الله فرجه الشریف در روز قیامت بپیوندند و نه اینکه کل بشریت را هم گمراه و ضاله کنند آنچنان که دوباره فرعونیت و طاغوت را هم باز گردانند؛ خیلی هم مشکلتر است. و آنگاه اساتیدی که قرار است افراد امام زمانی را آموزش و پرورش دهند و تربیت هم کنند که خود شاگردان امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بتوانند شوند، این چه مسئله ای می شود. البته بعضی اشکال هم می کنند که امام زمان عجل الله فرجه الشریف را اولیاء الهی و ائمه ی اطهار و پیغمبر اکرم و کتاب الله و نهایتاً خود خدا تربیت می فرمایند. ولی به هر حال هم آن امت اسلامی که امامش را هم باید یاری کند نیز شرطی است که بدون آن هم امامتی یحتمل بتوان گفت معنا پیدا نخواهد کرد. ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما. شهادت امام محمد باقر علیه السلام به همه ی شیعیان هم تسلیت باد.

 

۳.۲.۱.۱ - روایت ابوحمزه از امام باقر


روایت ابوحمزه از امام باقر (علیه‌السّلام): «وَجَعَلَ مِنْ بَعْدِهِ اثْنَیْ عَشَرَ وَصِیّاً»
مرحوم کلینی در روایت صحیح از امام باقر (علیه‌السّلام) نقل کرده که آن حضرت فرموده است: خداوند بعد از رسول خدا دوازده وصی قرار داده است:
عَلِیُّ بْنُ اِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَیْلِ عَنْ اَبِی حَمْزَةَ عَنْ اَبِی جَعْفَرٍ (علیه‌السّلام) قَالَ: اِنَّ اللَّهَ اَرْسَلَ مُحَمَّداً (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) وسلم اِلَی الْجِنِّ وَ الْاِنْسِ وَجَعَلَ مِنْ بَعْدِهِ اثْنَیْ عَشَرَ وَصِیّاً مِنْهُمْ مَنْ سَبَقَ وَمِنْهُمْ مَنْ بَقِیَ وَکُلُّ وَصِیٍّ جَرَتْ بِهِ سُنَّةٌ وَالْاَوْصِیَاءُ الَّذِینَ مِنْ بَعْدِ مُحَمَّدٍ (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عَلَی سُنَّةِ اَوْصِیَاءِ عِیسَی وَکَانُوا اثْنَیْ عَشَرَ وَکَانَ اَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (علیه‌السّلام) عَلَی سُنَّةِ الْمَسِیحِ.

امام باقر (علیه‌السّلام) فرمود: همانا خدا محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) را به سوی جن و انس فرستاد و پس از او ۱۲ وصی قرار داد که برخی از ایشان گذشته و برخی باقی مانده‌اند و نسبت به هر وصیی، سنت و روش خاصی جاری شد (چنانچه امام حسن صلح فرمود و امام حسین جنگید و امام صادق (علیهم‌السّلام) نشر علم فرمود) و اوصیائی که بعد از محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) می‌باشند به روش اوصیاء عیسی هستند (از لحاظ شماره یا ستم دیدن از دشمنان) و دوازده نفرند و امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) روش مسیح را دارد (یعنی پیروان علی (علیه‌السّلام) مانند پیروان مسیح سه دسته شدند، برخی او را خدا دانستند و پرستیدند و برخی او را خطا کار و کافر پنداشتند و برخی به عقیده حق پا برجا بودند و به امامتش قائل شدند، و یا تشبیه آن حضرت به مسیح از نظر زهد و عبادت و پوشاک و خوراک زبر و خشن است). [۶۲]
طبق نقل شیخ صدوق در خصال و عیون، مراد از محمد بن فضیل، محمد بن فضیل صیرفی است. [۶۳] [۶۴]

از سایت ویکی فقه: امامان دوازده گانه

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته و المستشهدین بین یدیه

 مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ‎﴿الجمعه: ٥﴾‏

 

اینکه از اقتصاد خرد به اقتصاد کلان برویم یحتمل بنظر سختتر برسد تا اینکه بخواهیم از اقتصاد کلان به اقتصاد خرد برویم. مثل این است که بخواهیم از جبرهای شرکت ناپذیر به جبرهای شرکت پذیر برویم که یحتمل هم جبرهای شرکت ناپذیر هسته ای از شرکت پذیری را در دل خود داشته باشند. البته اینجا مسئله ای که مطرح است این است که بعضی یحتمل اشکال کنند که در مبحث اقتصاد ما کجا هم می توانیم اقتصاد اسلامی را مطرح کنیم؟

این سوال برای شاگرد و دانشجو و طلبه هایی از بچه حزب اللهی هایی که مایل هم هستند از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هر چه بیشتر میل کنند، یحتمل سوالی مسخره هم بنظر می رسد چنانچه تعجب کنند که مگر اقتصادی غیر اسلامی هم می شود؟! اینجا یحتمل خوب هم هست که به مشاهده گرهایی در نسبیت عام هم توجه شود که بطور پیوسته و هموار هم جبرهای اپراتوری فضاهای تانژانت هیلبرت آنها یحتمل کوانتیزه دفرمه شوند طوری که متوجه هم نگردند که چطور شد که از آسمان شب ماه مرداد یک مرتبه پریده اند به آسمان شب ماه بهمن یا یحتمل هم از بهمن به مرداد منتقل شده اند؟ یحتل حتی مشاهده گر همان مشاهده گر است ولی باید هم حدود شش ماه صبر کند تا از یک آسمان شب برسد به یک آسمان شب دیگری که یحتمل هم بتوان گفت که کاملاً با آن دیگری فرق دارد. ممکن است خرده خرده خیلی آرام هم بصورت کوانتوم دفورماسیون از یک حالت آسمان شب به حالت دیگری منتقل شود، ولی یک مرتبه هم اگر توجه کند می بیند که صورتهای فلکی در یک آسمان شب در بهمن با دیگری در مرداد فرقها هم دارند! یحتمل بتوان گفت که اینجا ما بین آسمان شب ماه های مرداد و بهمن، جبرهای اپراتوری روی توابع فضاهای تانژانت فضاهای هیلبرت  می توانند تبدیل شوند به جبرهایی اشتراک ناپذیر در هندسه ی ناجابجایی و .... یک جاهایی بدلیل انحناهای در فضا-زمان ناپیوستگیهایی رخ می دهند که مسئله جبری را اشتراک ناپذیر می کنند

و لذا برای شاگرد اقتصادی که از اقتصادنا محمد باقر صدر یا مکاسب و مکاسب محرمه و دیگر دروس مکاسب اقتصادی حوزوی اسلامی وارد مبحث اقتصاد کلان هم شود و سفت و سخت هم معتقد به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم باشد، اقتصاد اسلامی را هم اقتصاد قالب بر جهان می داند دیگر و اقتصادهای دیگر را در مرزهای تجاری و اقتصادی با اسلام در نظر می گیرد. و اما اگر اقتصاد خرد و حتی کلان را از غرب و شرق سرمایه داری و کمونیسم هم بیاموزد و آنگاه سعی کند متوجه هم شود که آیا اینها چقدر هم با اقتصاد اسلامی وجه اشتراک دارند؟ یحتمل با اینکه مسلمان هم باشد، بنظرش هم برسد که نه بابا؛ اقتصاد جهانی هم غیر از اقتصاد اسلامی است! مسئله این است که آیا اقتصاد اسلامی را اقتصاد جهانی باید هم در دلش داشته باشد، یا اینکه خیر بلکه اقتصاد جهانی می خواهد هم اقتصاد غیر اسلامی را حتی بر ایالات متحده کشوره های اسلامیِ استکان نلبکیهای توپولوژیک هم تحمیل کند؟

یحتمل جبرهای هوپف مورد بحث مقاله ی زیر هم بتوانند اشتراک ناپذیر باشند و لذا در هر صورت نگاهی هم به این مقاله ی مارکولی چامسکی برویک بیاندازید:

https://arxiv.org/abs/2305.18278

نکته اینجا این است که به یک تعبیر یحتمل اشکال هم شود که اگر الحمار یحمل اسفارا مخصوص بعضی دیگر است، پس دیگر چه لزومی داشت که مراقبت شود و حتی در سوره ی جمعه هم آمده است؟! و لذا یحتمل اقتصاد که از زمان طاغوت و قبل از انقلاب هم به ما به ارث رسیده است نیز بخواهد خود را به ما تحمیل کند و ما را گیر بیاندازد و اجازه هم ندهد که به آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت امام زمان عجل اللله فرجه الشریف هم برسیم. این است که مسئله مملو از جهاد اکبر و جهاد با نفس و جهاد تبیین و بسیاری مسائل ریز و درشت دیگر هم هست تا حتی بتوان اقتصاد اسلامی همراه رشد تولید و مهار تورم را جهانی هم کرد. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

1. وَاتَّبَعُوا مَا تَتْلُو الشَّیَاطِینُ عَلَىٰ مُلْکِ سُلَیْمَانَ وَمَا کَفَرَ سُلَیْمَانُ وَلَـٰکِنَّ الشَّیَاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَمَا أُنزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبَابِلَ هَارُوتَ وَمَارُوتَ وَمَا یُعَلِّمَانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّىٰ یَقُولَا إِنَّمَا نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلَا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُمَا مَا یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَزَوْجِهِ وَمَا هُم بِضَارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ وَیَتَعَلَّمُونَ مَا یَضُرُّهُمْ وَلَا یَنفَعُهُمْ وَلَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَرَاهُ مَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ وَلَبِئْسَ مَا شَرَوْا بِهِ أَنفُسَهُمْ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ‎﴿البقرة: ١٠٢﴾‏

2. وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأَخْرِجُوهُم مِّنْ حَیْثُ أَخْرَجُوکُمْ وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا تُقَاتِلُوهُمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ حَتَّىٰ یُقَاتِلُوکُمْ فِیهِ فَإِن قَاتَلُوکُمْ فَاقْتُلُوهُمْ کَذَٰلِکَ جَزَاءُ الْکَافِرِینَ ‎﴿البقرة: ١٩١﴾‏

3. وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَلَا عُدْوَانَ إِلَّا عَلَى الظَّالِمِینَ ‎﴿البقرة: ١٩٣﴾‏

4. یَسْأَلُونَکَ عَنِ الشَّهْرِ الْحَرَامِ قِتَالٍ فِیهِ قُلْ قِتَالٌ فِیهِ کَبِیرٌ وَصَدٌّ عَن سَبِیلِ اللَّهِ وَکُفْرٌ بِهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَإِخْرَاجُ أَهْلِهِ مِنْهُ أَکْبَرُ عِندَ اللَّهِ وَالْفِتْنَةُ أَکْبَرُ مِنَ الْقَتْلِ وَلَا یَزَالُونَ یُقَاتِلُونَکُمْ حَتَّىٰ یَرُدُّوکُمْ عَن دِینِکُمْ إِنِ اسْتَطَاعُوا وَمَن یَرْتَدِدْ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَیَمُتْ وَهُوَ کَافِرٌ فَأُولَـٰئِکَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَأُولَـٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ‎﴿البقرة: ٢١٧﴾‏

5. هُوَ الَّذِی أَنزَلَ عَلَیْکَ الْکِتَابَ مِنْهُ آیَاتٌ مُّحْکَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْکِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِیلِهِ وَمَا یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ ‎﴿آل عمران: ٧﴾‏

6. سَتَجِدُونَ آخَرِینَ یُرِیدُونَ أَن یَأْمَنُوکُمْ وَیَأْمَنُوا قَوْمَهُمْ کُلَّ مَا رُدُّوا إِلَى الْفِتْنَةِ أُرْکِسُوا فِیهَا فَإِن لَّمْ یَعْتَزِلُوکُمْ وَیُلْقُوا إِلَیْکُمُ السَّلَمَ وَیَکُفُّوا أَیْدِیَهُمْ فَخُذُوهُمْ وَاقْتُلُوهُمْ حَیْثُ ثَقِفْتُمُوهُمْ وَأُولَـٰئِکُمْ جَعَلْنَا لَکُمْ عَلَیْهِمْ سُلْطَانًا مُّبِینًا ‎﴿النساء: ٩١﴾‏

7. یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ لَا یَحْزُنکَ الَّذِینَ یُسَارِعُونَ فِی الْکُفْرِ مِنَ الَّذِینَ قَالُوا آمَنَّا بِأَفْوَاهِهِمْ وَلَمْ تُؤْمِن قُلُوبُهُمْ وَمِنَ الَّذِینَ هَادُوا سَمَّاعُونَ لِلْکَذِبِ سَمَّاعُونَ لِقَوْمٍ آخَرِینَ لَمْ یَأْتُوکَ یُحَرِّفُونَ الْکَلِمَ مِن بَعْدِ مَوَاضِعِهِ یَقُولُونَ إِنْ أُوتِیتُمْ هَـٰذَا فَخُذُوهُ وَإِن لَّمْ تُؤْتَوْهُ فَاحْذَرُوا وَمَن یُرِدِ اللَّهُ فِتْنَتَهُ فَلَن تَمْلِکَ لَهُ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا أُولَـٰئِکَ الَّذِینَ لَمْ یُرِدِ اللَّهُ أَن یُطَهِّرَ قُلُوبَهُمْ لَهُمْ فِی الدُّنْیَا خِزْیٌ وَلَهُمْ فِی الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ ‎﴿المائدة: ٤١﴾‏

8. وَحَسِبُوا أَلَّا تَکُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَصَمُّوا ثُمَّ تَابَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ ثُمَّ عَمُوا وَصَمُّوا کَثِیرٌ مِّنْهُمْ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِمَا یَعْمَلُونَ ‎﴿المائدة: ٧١﴾‏

9. ثُمَّ لَمْ تَکُن فِتْنَتُهُمْ إِلَّا أَن قَالُوا وَاللَّهِ رَبِّنَا مَا کُنَّا مُشْرِکِینَ ‎﴿الأنعام: ٢٣﴾‏

10. وَاخْتَارَ مُوسَىٰ قَوْمَهُ سَبْعِینَ رَجُلًا لِّمِیقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَکْتَهُم مِّن قَبْلُ وَإِیَّایَ أَتُهْلِکُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاءُ مِنَّا إِنْ هِیَ إِلَّا فِتْنَتُکَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَاءُ وَتَهْدِی مَن تَشَاءُ أَنتَ وَلِیُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَیْرُ الْغَافِرِینَ ‎﴿الأعراف: ١٥٥﴾‏

11. وَاتَّقُوا فِتْنَةً لَّا تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُوا مِنکُمْ خَاصَّةً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ ‎﴿الأنفال: ٢٥﴾‏

12. وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ ‎﴿الأنفال: ٢٨﴾‏

13. وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ کُلُّهُ لِلَّهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَإِنَّ اللَّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ‎﴿الأنفال: ٣٩﴾‏

14. وَالَّذِینَ کَفَرُوا بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ إِلَّا تَفْعَلُوهُ تَکُن فِتْنَةٌ فِی الْأَرْضِ وَفَسَادٌ کَبِیرٌ ‎﴿الأنفال: ٧٣﴾‏

15. لَوْ خَرَجُوا فِیکُم مَّا زَادُوکُمْ إِلَّا خَبَالًا وَلَأَوْضَعُوا خِلَالَکُمْ یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَةَ وَفِیکُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ ‎﴿التوبة: ٤٧﴾‏

16. لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِن قَبْلُ وَقَلَّبُوا لَکَ الْأُمُورَ حَتَّىٰ جَاءَ الْحَقُّ وَظَهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَهُمْ کَارِهُونَ ‎﴿التوبة: ٤٨﴾‏

17. وَمِنْهُم مَّن یَقُولُ ائْذَن لِّی وَلَا تَفْتِنِّی أَلَا فِی الْفِتْنَةِ سَقَطُوا وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةٌ بِالْکَافِرِینَ ‎﴿التوبة: ٤٩﴾‏

18. فَقَالُوا عَلَى اللَّهِ تَوَکَّلْنَا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِینَ ‎﴿یونس: ٨٥﴾‏

19. وَإِذْ قُلْنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْنَاکَ إِلَّا فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا یَزِیدُهُمْ إِلَّا طُغْیَانًا کَبِیرًا ‎﴿الإسراء: ٦٠﴾‏

20. وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِن قَبْلُ یَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ وَإِنَّ رَبَّکُمُ الرَّحْمَـٰنُ فَاتَّبِعُونِی وَأَطِیعُوا أَمْرِی ‎﴿طه: ٩٠﴾‏

21. کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً وَإِلَیْنَا تُرْجَعُونَ ‎﴿الأنبیاء: ٣٥﴾‏

22. وَإِنْ أَدْرِی لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَّکُمْ وَمَتَاعٌ إِلَىٰ حِینٍ ‎﴿الأنبیاء: ١١١﴾‏

23. وَمِنَ النَّاسِ مَن یَعْبُدُ اللَّهَ عَلَىٰ حَرْفٍ فَإِنْ أَصَابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ وَإِنْ أَصَابَتْهُ فِتْنَةٌ انقَلَبَ عَلَىٰ وَجْهِهِ خَسِرَ الدُّنْیَا وَالْآخِرَةَ ذَٰلِکَ هُوَ الْخُسْرَانُ الْمُبِینُ ‎﴿الحج: ١١﴾‏

24. لِّیَجْعَلَ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِیَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِینَ لَفِی شِقَاقٍ بَعِیدٍ ‎﴿الحج: ٥٣﴾‏

25. لَّا تَجْعَلُوا دُعَاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعَاءِ بَعْضِکُم بَعْضًا قَدْ یَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِینَ یَتَسَلَّلُونَ مِنکُمْ لِوَاذًا فَلْیَحْذَرِ الَّذِینَ یُخَالِفُونَ عَنْ أَمْرِهِ أَن تُصِیبَهُمْ فِتْنَةٌ أَوْ یُصِیبَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ‎﴿النور: ٦٣﴾‏

26. وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَکَ مِنَ الْمُرْسَلِینَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَیَأْکُلُونَ الطَّعَامَ وَیَمْشُونَ فِی الْأَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَکُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَکَانَ رَبُّکَ بَصِیرًا ‎﴿الفرقان: ٢٠﴾‏

27. وَمِنَ النَّاسِ مَن یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ فَإِذَا أُوذِیَ فِی اللَّهِ جَعَلَ فِتْنَةَ النَّاسِ کَعَذَابِ اللَّهِ وَلَئِن جَاءَ نَصْرٌ مِّن رَّبِّکَ لَیَقُولُنَّ إِنَّا کُنَّا مَعَکُمْ أَوَلَیْسَ اللَّهُ بِأَعْلَمَ بِمَا فِی صُدُورِ الْعَالَمِینَ ‎﴿العنکبوت: ١٠﴾‏

28. وَلَوْ دُخِلَتْ عَلَیْهِم مِّنْ أَقْطَارِهَا ثُمَّ سُئِلُوا الْفِتْنَةَ لَآتَوْهَا وَمَا تَلَبَّثُوا بِهَا إِلَّا یَسِیرًا ‎﴿الأحزاب: ١٤﴾‏

29. إِنَّا جَعَلْنَاهَا فِتْنَةً لِّلظَّالِمِینَ ‎﴿الصافات: ٦٣﴾‏

30. فَإِذَا مَسَّ الْإِنسَانَ ضُرٌّ دَعَانَا ثُمَّ إِذَا خَوَّلْنَاهُ نِعْمَةً مِّنَّا قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَىٰ عِلْمٍ بَلْ هِیَ فِتْنَةٌ وَلَـٰکِنَّ أَکْثَرَهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ‎﴿الزمر: ٤٩﴾‏

31. ذُوقُوا فِتْنَتَکُمْ هَـٰذَا الَّذِی کُنتُم بِهِ تَسْتَعْجِلُونَ ‎﴿الذاریات: ١٤﴾‏

32. إِنَّا مُرْسِلُو النَّاقَةِ فِتْنَةً لَّهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَاصْطَبِرْ ‎﴿القمر: ٢٧﴾‏

33. یُنَادُونَهُمْ أَلَمْ نَکُن مَّعَکُمْ قَالُوا بَلَىٰ وَلَـٰکِنَّکُمْ فَتَنتُمْ أَنفُسَکُمْ وَتَرَبَّصْتُمْ وَارْتَبْتُمْ وَغَرَّتْکُمُ الْأَمَانِیُّ حَتَّىٰ جَاءَ أَمْرُ اللَّهِ وَغَرَّکُم بِاللَّهِ الْغَرُورُ ‎﴿الحدید: ١٤﴾‏

34. رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا فِتْنَةً لِّلَّذِینَ کَفَرُوا وَاغْفِرْ لَنَا رَبَّنَا إِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ‎﴿الممتحنة: ٥﴾‏

35. إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَةٌ وَاللَّهُ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ ‎﴿التغابن: ١٥﴾‏

36. وَمَا جَعَلْنَا أَصْحَابَ النَّارِ إِلَّا مَلَائِکَةً وَمَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِینَ کَفَرُوا لِیَسْتَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَیَزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَانًا وَلَا یَرْتَابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَالْمُؤْمِنُونَ وَلِیَقُولَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْکَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَـٰذَا مَثَلًا کَذَٰلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَن یَشَاءُ وَیَهْدِی مَن یَشَاءُ وَمَا یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلَّا هُوَ وَمَا هِیَ إِلَّا ذِکْرَىٰ لِلْبَشَرِ ‎﴿المدثر: ٣١﴾‏

 

نماهنگ | مدافع حق مردم ۱۴۰۱/۰۴/۰۱

«مطلقاً من این را قبول نخواهم کرد.» این پاسخ صریح و قاطعانه‌ی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای به مطالبه‌ی غیرقانونی «ابطال انتخابات ریاست جمهوری در سال ۸۸» بود. رهبر انقلاب در تبیین این موضع خود خطاب به نمایندگان ستاد انتخاباتی کاندیداها تصریح کرده بودند: «ابطال یعنی زدن تو دهن مردم! چهل میلیون آدم آمدند پای صندوق رأی دادند، من بگویم شما غلط کردید رأی دادید؟ چنین چیزی مگر ممکن است؟» ۱۳۸۸/۳/۲۶

در نگاه ایشان مسئله‌ی انتخابات و رأی مردم دارای ریشه و عقبه‌ی دینیِ مستحکم است: «افرادى گمان نکنند که امام بزرگوار ما، انتخابات را از فرهنگ غربى گرفت و آن را قاطى کرد با تفکر اسلامى و شریعت اسلامى؛ نه... این جزو دین است.» ۱۳۹۳/۰۳/۱۴

شیوه‌‌ی برخورد حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با مطالبه‌ی غیرقانونی فتنه‌گران هم دقیقا برآمده از همین مبنا و در راستای صیانتِ از «رأی و حق مردم» بود: «رأی مردم هم به معنای واقعی کلمه حقّ‌النّاس است... رعایت این حقّ او واجب شرعی است... نتیجه‌ی آراء هم هرچه شد، بایستی به آن ملتزم بود؛ این هم حقّ‌النّاس است. اینکه ما در سال ۸۸ در مقابل کسانی که اصرار میکردند باید انتخابات باطل بشود ایستادیم، به‌خاطر همین بود که از حقّ‌النّاس دفاع کردیم. چهل میلیون [نفر] -بالاترین نصاب انتخابات- در سال ۸۸ در [دادن‌] آراء شرکت کردند. خب، یک نتیجه‌ای داد. هر کسی [هم‌] برنده‌ی این انتخابات میشد، ما همین‌جور می‌ایستادیم، دفاع میکردیم. بنده از حقّ‌النّاس دفاع کردم، از حقّ مردم دفاع کردم.» ۱۳۹۴/۰۶/۱۸

با چنین چارچوبی بود که ایشان در خطبه‌ی نمازجمعه‌ی ۲۹ خرداد ۸۸ تأکید کرده بودند: «رأی مردم زینتی نیست. حق انتخاب حقیقتاً متعلق به مردم است... جمهوری اسلامی اهل خیانت در آراء مردم نیست.... امروز اگر چهارچوبهای قانونی شکسته شد، در آینده هیچ انتخاباتی دیگر مصونیت نخواهد داشت.» ۱۳۸۸/۰۳/۲۹

رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت ایام سالگرد نماز جمعه تاریخی ۲۹ خرداد و سالگرد موافقت رهبر انقلاب با رسیدگی به شکایت نامزدهای انتخاباتی ۸۸، نماهنگ «مدافع حق مردم» را منتشر می‌کند.

بخش‌هایی از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درباره‌ انتخابات سال ۷۶ و درخواست برخی افراد برای ابطال نتیجه آن، موضوع ملایمت به خرج دادن با سران فتنه و همچنین پاسخ صریح ایشان به مطالبه‌ی غیرقانونیِ ابطال انتخابات برای اولین‌بار در این نماهنگ منتشر می‌شود.

برچسب‌ها: انتخابات؛ انتخابات ریاست جمهوری؛ فتنه ۸۸؛ انتخابات سالم؛ خدشه در انتخابات؛ حضور پرشور و حداکثری در انتخابات؛ سلامت انتخابات؛ صیانت از رای مردم؛

وَقُل رَّبِّ أَدْخِلْنِی مُدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِی مُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَل لِّی مِن لَّدُنکَ سُلْطَانًا نَّصِیرًا ‎﴿الإسراء: ٨٠﴾‏

 

تحلیل بحران اقتصادی کشور با رویکرد فیزیک اقتصادی

دکتر علی حسینی

http://facultymembers.sbu.ac.ir/hosseiny/talks/

گفت‌وگو با رئیس اسبق سازمان انرژی اتمیقانون اقدام راهبردی مجلس دست مذاکره‌کنندگان را پر کرد

https://farsi.khamenei.ir/others-dialog?id=53154

 

راستش دنبال دکتر فریدون عباسی در دانشگاه شهید بهشتی می گشتم که رسیدم به این سخنرانی بالا از استاد سید علی حسینی. یک جایی در سخنرانی به مسئله ی گذار از اقتصاد خرد به اقتصاد کلان را گوشزد می کند و با مدلهای فیزیکی مقایسه می فرمایند.

ولی چون دیروقت هم هست بنده فقط در چند دقیقه عرض کنم که چیزی که در مصاحبه ی دکتر فریدون عباسی آمده است، خیلی شبیه این است و بلکه یحتمل بگوییم کاربردی هم هست برای این که از یک الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه ی بالاتر مثل دانش هسته ای، حرکت کنیم بسمت کاربردهای آن در زندگی مردم! این را در مصاحبه دکتر عباسی گوشزد می فرمایند. ولی در عین حال هم آنجایی که مثلاً تاکید رهبری مد ظله العالی را گوشزد می فرمایند که باید انرژی هسته ای و اساتیدش توسعه یافته و بلکه فرض بفرمایید ده برابر شوند، این را باید در نظر داشت که از دیدگاه ریاضی فیزیک از حالات خلاء از یک سطوحی از الفهای بینهایت آیات اللهی می خواهیم حرکت هم کنیم بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه ای که هنوز برای ما و آیا چقدر هم برای بقیه ی عالم حتی در استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده ای مان قابل دسترس هم هستند یا نیستند؛ و بلکه مرزهای دانش را هم می خواهیم درنوردیم و ...؟!

بعضی یحتمل اینجا اشکال کنند که بابا شما الکی هم دارید برای هر نقطه ای در فضا-زمان و بلکه در فضاهای تانژانت آنها یک جبرها و فضاهای بینهایت بعدی را لحاظ می کنید که اصلا خودتان هم نمی دانید برای چیست الا اینکه می خواهید به آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه حتی شده قُطری هم عبور بفرمایید و .... البته نکته ای که اینجا هست این است که هر چقدر هم که شما این کار را نکنید و منتظر بمانید که دیگران برای شما این کار را کنند، همانا از غافله عقب ماندن است آنچنان که دیگران به آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه تر یقیناً عبور خواهند کرد و ما را جا هم خواهند گذاشت.

ولی دلیل مهمتر اینکه باید به آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و بلکه نهایت همه ی آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه همراه با اجتهاد و حضرات آیات عظام و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف  هم عبور کرد، همین مسئله ی خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم تشریف دارند و اینکه همه ی امور بشری و الهی از روانشناسی و روانپزشکی و جهاد اکبر و جهاد تبیین و حکمت الهی و طبیعی و ... هم به آن حضرت برمی گردد دیگر. یعنی نمی شود هم حتی عنوان کرد که حالا ما همین اقتصاد خرد خود را هم به کمال برسانیم و کاری هم نداشته باشیم که بالاخره اقتصاد کلان مان هم چه به سرش خواهد آمد؟! و همینطور هم نمی شود راضی شد که خوب حالا ما به فیزیک و انرژی هسته ای هم که دست یافتیم و دیگر به بقیه ی کارها ماورای آنها و از قبیل آیات اللهی الفهای بنیهایت مراتب و درجات متعالیه هم دیگر کاری نداریم و .... مسئله این است که حتی شده قُطری و بلکه بطور سیستماتیک هم می توان آیات اللهی را حتی الامکان و حتی المقدور به آیات اللهی مراتب و درجات بالاتر انتقال داد چرا که خصوصاً مایل هم هستیم که به پیچیدگیهایی نیز دست یابیم که در دسترس دیگران نیست و خصوصاً هم می خواهیم بقیه را جا بگذاریم و .... و لذا هندسه ی ناجابجایی و مدل استاندارد ذرات فیزیک و نظریه ی ریسمان و ام و اف و حتی همین استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده ای چند کیهانی خودمان را هم در نظر بگیرید دیگر که می توان بعنوان ریسمانی به چندین کیهان و جهان هم فرستاد و حتی عمق دریاها و اقیانوسها و حتی چاله هرزها و سیاه چاله ها و ... را هم درنوردید و انواع آزمایشات ریاضی فیزیکی اقتصادی برای رشد تولید و مهار تورم هم را حتی ماتریسی محاسبات کرد. البته نماز شب را هم یادتان نرود! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه

إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغَاوِینَ ‎﴿الحجر: ٤٢﴾‏

إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطَانٌ عَلَى الَّذِینَ آمَنُوا وَعَلَىٰ رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ ‎﴿النحل: ٩٩﴾‏

إِنَّ عِبَادِی لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِمْ سُلْطَانٌ وَکَفَىٰ بِرَبِّکَ وَکِیلًا ‎﴿الإسراء: ٦٥﴾‏

وَیَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَمْ یُنَزِّلْ بِهِ سُلْطَانًا وَمَا لَیْسَ لَهُم بِهِ عِلْمٌ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِن نَّصِیرٍ ‎﴿الحج: ٧١﴾‏

 

٣ ـ ج : عن الریان بن شبیب قال : لما أراد المأمون أن یزوج ابنته ام الفضل أبا جعفر محمد بن علی علیه السلام بلغ ذلک العباسیین فغلظ علیهم ، واستنکروه منه ، وخافوا أن ینتهی الامر معه إلى ما انتهى مع الرضا علیه السلام فخاضوا فی ذلک واجتمع منهم أهل بیته الادنون منه ، فقالوا : ننشدک الله یا أمیر المؤمنین أن تقیم على هذا الامر الذی عزمت علیه من تزویج ابن الرضا [٢] فانا نخاف أن یخرج به عنا أمر قد ملکناه الله عزوجل وینزع منا عزا قد ألبسناه الله وقد عرفت ما بیننا وبین هؤلاء القوم قدیما وحدیثا. وماکان علیه الخلفاء الراشدون قبلک ، من تبعیدهم والتصغیربهم ، وقد کنا فی وهلة من عملک مع الرضا علیه السلام ما عملت فکفانا الله المهم من ذلک فالله الله أن تردنا إلى غم قد انحسر عنا واصرف رأیک عن ابن الرضا واعدل إلى من تراه من اهل بیتک یصلح لذلک دون غیره [٣] فقال لهم المأمون : أما ما بینکم وبین آل أبی طالب فأنتم السبب فیه ، ولو أنصفتم القوم لکانوا أولى بکم ، وأما ماکان یفعله من قبلی بهم ، فقد کان قاطعا للرحم ، وأعوذ بالله من ذلک ، والله ما ندمت على ما کان منی من استخلاف الرضا علیه السلام ولقد سألته أن یقوم بالا مر وأنزعه من نفسی فأبى ، وکان أمر الله قدرا مقدورا.

وأما أبوجعفر محمد بن علی فقد اخترته لتبریزه على کافة أهل الفضل فی العلم والفضل ، مع صغرسنه ، والا عجوبة فیه بذلک ، وأنا أرجو أن یظهر للناس ما قد عرفته منه ، فیعلمون أن الرأی ما رأیت فیه.

فقالوا له : إن هذا الفتى وإن راقک منه هدیه فانه صبی لامعرفة له ولافقه فأمهله لیتأدب ثم اصنع ماتراه بعد ذلک. فقال لهم : ویحکم إنی أعرف بهذا الفتى منکم وإن أهل هذا البیت علمهم من الله تعالى ومواده وإلهامه ، لم تزل آباؤه أغنیاء فی علم الدین والادب عن الرعایا الناقصة عن حد الکمال ، فان شئتم فامتحنوا أبا جعفر بما یتبین لکم به ما وصفت لکم من حاله.

قالوا : قد رضینا لک یا أمیر المؤمنین ولا نفسنا بامتحانه ، فخل بیننا وبینه لننصب من یسأله بحضرنک عن شئ من فقه الشریعة ، فان أصاب فی الجواب عنه لم یکن لنا اعتراض فی أمره وظهر للخاصة والعامة سدید رأی أمیرالمؤمنین فیه ، وإن عجزعن ذلک فقد کفینا الخطب فی معناه فقال لهم المأمون : شأنکم وذلک متى أردتم.

فخرجوا من عنده واجتمع رأیهم على مسألة یحیى بن أکثم ، وهو یومئذ قاضی الزمان على أن یسأله مسألة لا یعرف الجواب فیها ، ووعدوه بأموال نفیسة على ذلک ، وعادوا إلى المأمون وسألوه أن یختار لهم یوما للاجتماع فأجابهم إلى ذلک فاجتمعوا فی الیوم الذی اتفقوا علیه وحضر معهم یحیى بن أکثم وأمر المأمون أن یفرش لا بیجعفر دست [١] ویجعل له فیه مسورتان ففعل ذلک وخرج أبوجعفر وهو یومئذ ابن تسع سنین وأشهر فجلس بین المسورتین وجلس یحیى بن أکثم بین یدیه وقام الناس فی مراتبهم والمأمون جالس فی دست متصل بدست أبی جعفر علیه الصلاة والسلام.

فقال یحیى بن أکثم للمأمون : یأذن لی أمیرالمؤمنین أن أسأل أبا جعفر عن مسألة؟ فقال له المأمون : استأذنه فی ذلک فأقبل علیه یحیى بن أکثم فقال : أتأذن لی جعلت فداک فی مسألة؟ فقال أبوجعفر 7 : سل إن شئت.

قال یحیى : ما تقول جعلت فداک فی محرم قتل صیدا؟

فقال أبوجعفر 7 : قتله فی حل أو حرم عالما کان المحرم أو جاهلا قتله عمدا أو خطأ ، حرا کان المحرم أو عبدا صغیرا کان أو کبیرا ، مبتدئا بالقتل أو معیدا من ذوات الطیرکان الصید أم من غیرها ، من صغار الصید أم من کبارها مصر اعلى ما فعل أو نادما ، فی اللیل کان قتله للصید أم فی النهار ، محرما کان بالعمرة إذ قتله أو بالحج کان محرما؟.

فتحیر یحیى بن أکثم وبان فی وجهه العجز والانقطاع ولجلج حتى عرف جماعة أهل المجلس أمره [١] فقال المأمون : الحمدلله على هذه النعمة والتوفیق لی فی الرأی ثم نظر إلى أهل بیته فقال لهم : أعرفتم الان ما کنتم تنکرونه؟ ثم أقبل على أبی جعفر 7 فقال له : أتخطب یا أبا جعفر؟ فقال : نعم یا أمیر المؤمنین فقال له المأمون : اخطب لنفسک جعلت فداک قدرضیتک لنفسی وأنا مزوجک ام الفضل ابنتی وإن رغم قوم لذلک.

فقال أبوجعفر 7 : الحمد لله إقرارا بنعمته ، ولا إله إلا الله إخلاصا لوحدانیته وصلى الله على محمد سید بریته ، والاصفیاء من عترته.

أما بعد فقد کان من فضل الله على الانام ، أن أغناهم بالحلال عن الحرام ، و قال سبحانه : وأنکحوا الایامى منکم والصالحین من عباد کم وإمائکم إن یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله والله واسع علیم.

ثم إن محمد بن علی بن موسى یخطب ام الفضل بنت عبدالله المأمون ، وقد بذل لها من الصداق مهر جدته فاطمة بنت محمد / وهو خمس مائة درهم جیادا فهل زوجته یا أمیرالمؤمنین بها على هذا الصداق المذکور؟.

فقال المأمون : نعم قد زوجتک یا أبا جعفر ام الفضل ابنتی على الصداق المذکور ، فهل قبلت النکاح؟ قال أبوجعفر7 : قد قبلت ذلک ورضیت به.

فأمر المأمون أن یقعد الناس على مراتبهم فی الخاصة والعامة.

قال الریان : ولم نلبث أن سمعنا أصواتا تشبه أصوات الملاحین فی محاوراتهم فاذا الخدم یجرون سفینة مصنوعة من فضة مشدودة بالحبال من الابریسم ، على عجلة مملوة من الغالیة ، ثم أمر المأمون أن تخضب لحاء الخاصة من تلک الغالیة ثم مدت إلى دار العامة فتطیبوا منها ووضعت الموائد فأکل الناس وخرجت الجوائز إلى کل قوم على قدر هم.

فلما تفرق الناس وبقی من الخاصة من بقی ، قال المأمون لابی جعفر 7 : إن رأیت جعلت فداک أن تذکر الفقه الذی [١] فصلته من وجوه من قتل المحرم لنعلمه ونستفیده.

فقال أبوجعفر 7 : نعم إن المحرم إذا قتل صیدا فی الحل وکان الصید من ذوات الطیر ، وکان من کبارها ، فعلیه شاة ، فان أصابه فی الحرم فعلیه الجزاء مضاعفا ، وإذا قتل فرخا فی الحل فعلیه حمل قد فطم من اللبن وإذا قتله فی الحرم فعلیه الحمل وقیمة الفرخ ، فاذا کان من الوحش وکان حمار وحش فعلیه بقرة ، و إن کان نعامة فعلیه بدنة وإن کان ظبیا فعلیه شاة وإن کان قتل شیئا من ذلک فی الحرم فعلیه الجزاء مضاعفا هدیا بالغ الکعبة.

وإذا أصاب المحرم ما یجب علیه الهدی فیه ، وکان إحرامه بالحج نحره بمنى ، وإن کان إحرامه بالعمرة نحره بمکة ، وجزاء الصید على العالم والجاهل سواء وفی العمد علیه المأ ثم وهو موضوع عنه فی الخطاء ، والکفارة على الحر فی نفسه ، وعلى السید فی عبده ، والصغیر لا کفارة علیه ، وهی على الکبیر واجبة والنادم یسقط ندمه عنه عقاب الاخرة والمصر یجب علیه العقاب فی الاخرة.

فقال المأمون : أحسنت یا أبا جعفر أحسن الله إلیک فان رأیت أن تسأل یحیى ...

بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، جلد 50، ص 74-77

http://lib.eshia.ir/71860/50/77

حدیث

امام جواد علیه السلام: اَلمُؤمِنُ یَحتاجُ إلی ثَلاثِ خِصالٍ: تَوفیقٍ مِنَ اللهِ، وَ واعِظٍ مِن نَفسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّن یَنصَحُهُ؛

ترجمه

مؤمن نیازمند سه خصلت است: توفیق از سوی خداوند، واعظی از درون خود، پذیرش نسبت به کسی که او را پند می دهد.

نیاز انسان مومن:

1.توفیق از طرف خداوند متعال

2.واعظ درونی

3.پندپذیر بودن

شرح حدیث

انسان همواره نیازمند موعظه و پند است. موعظه و پند، غذای معنوی و ملکوتی است که باطن و روح انسان را پرورش می دهد و زمینه سعادت و خوشبختی را در دنیا و آخرت فراهم می کند. پند پذیری، اخلاق صالحان و اولیاست. پند پذیری؛ یعنی این که انسان از هر حادثه، جریان و گفتار مناسبی عبرت بگیرد و آن تجربه را به کار بندد.«پند پذیری»، مردی شراب خوار، عیاش و غافل چون «بشر حافی» را به گردونة دین، معرفت، عرفان، و توبه واقعی کشانید و او را تبدیل به یکی از اولیای خدا کرد. فضیل عیاض که مردی راهزن، دزد و مجرم بود، با پند و اندرز به مقام والای انسانیت و اوج عرفان عملی رسید. سدیدالدین حمصی، نخود فروشی از اهل ری بود که در اثر گوش شنوا داشتن در سن پنجاه سالگی به مدرسة علوم اسلامی رفت و تبدیل به عالمی فرهیخته، و فقیهی بزرگ، و نویسنده ای توانا گردید. و بالاخره سکاکی که چاقوسازی بی سواد، غریب و ناشناخته بود، به ادیبی بزرگ، و لغت شناسی کم نظیر تبدیل شد. پند پذیری، کافر را مسلمان، مشرک را مؤمن، بی خبر را آگاه، جاهل را عالم، متوقف را متحرک، مجرم را توبه کار و بی هنر را هنرمند می نماید. حضرت جواد الائمه علیه السلام در روایتی بسیار مهم می فرماید: المُؤْمِنُ یحْتاجُ إلی تَوْفِیقٍ مِنَ اللهِ، وَ واعِظٍ مِن نَفْسِهِ، وَ قَبُولٍ مِمَّنْ ینْصَحُهُ»؛ مؤمن به توفیقی از جانب خدا، و پند دهنده ای از درونش، و پذیرش پند و نصیحت از کسی که او را پند می دهد، نیازمند است.

توفیق از طرف خداوند

« توفیق» زمانی حاصل می شود که همه ی اسباب و عوامل برای رسیدن به هدف و تأمین خواسته ها، فراهم و هماهنگ باشد .توفیق دهنده ی اصلی خداوند است. پیامبران الهی با هم با گفتنِ «و ما توفیقی اِلّا بالله»، فراهم شدن برنامه ها و عوامل هدایت بشر را از سوی خدا می دانستند. این نگاه توحیدی، سبب می شود انسان بیش از آن که به فکر و نیروی خودش تکیه داشته باشد، به توفیق الهی و سبب سازی پروردگار اعتماد کند، زیرا همه ی عوامل در دست اوست.

«واعظ درونی» نیاز دیگر مؤمن است

عقل و وجدان، یک چراغ باطنی است که خوبی ها را به انسان نشان می دهد و اگر خلاف و بی خردی کرد، او را ملامت می کند. در روایات است: کسی که از درون خود، واعظ و پند دهنده ای نداشته باشد، اندرزهای دیگران چندان سودی به او نمی رساند. بیداری فطرت و فعال بودن وجدان، نقش عمده ای در اصلاح شخص و بازداشتن او از جرم و گناه دارد.

نصیحت پذیری

نصیحت پذیری سومین نیازی است که در این حدیث مطرح است. تواضع در آن است که اگر کسی خیرخواهانه انتقادی کرد و موعظه و پندی داد، بپذیریم. گشودن آغوش باز به روی پندهای آموزنده و هشدارهای دلسوزان، نشانه خردمندی و عاقبت اندیشی است. هم از خداوند، توفیق بطلبیم، هم چراغ وجدان را در درون خود روشن نگه داریم، هم پند دیگران را به گوش جان بشنویم و بپذیریم.

منبع : تحف العقول، ص 457- محدثی، جواد، حکمت های تقوی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام جواد علیه السلام

https://hawzah.net/fa/MultiMedia/View/7904

 

یک بحثی هست در روان پزشکی که من و فرامن و ضمیر ناخودآگاه را مجرد می کند و به روانکاوی حول آنها و دیگر مجردات اینچنینی هم می پردازد. نکته ی بنده ی حقیر اینجا این است که امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم می توان در زندگیهای افراد آنطور که در قلوب مومنین هم هست مجرد کرد و هر زوجی از زن و مرد هم می توانند با یاد خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف زندگی کنند. خوب، اینجا جهاد اکبر و جهاد تبیین مسئله کجا است؟

فرض بفرمایید که ما برای اکتشافات زیرزمینی راداری حتی تا 15 کیلومتر زیر زمین هم بوسیله ی نقشه برداریهای راداری هوایی می خواهیم هم به انواع معادن گرانقیمت زیرزمینی (مثل نفت) هم پی ببریم و آنگاه استخراجشان هم کنیم! نکته ی جالب اینجا است که همین اکتشافات و اکتشافاتی شبیه آنها هم می توانند ما را از عمق دریاچه ها و دریاها و خلیجها و اقیانوسها هم تا عمق 15 کیلومتر هم آشنا کنند. این بقول ایالات متحده ای ها  این اشکال را هم یحتمل ایجاد می کند که با سورپرایزهایی هم مواجه شویم که فرض بفرمایید بطور دوگانی الکتریکی- مغناطیسی بنظرمان هم برسد که چقدر خوب هم می بود که خورشید بر این نقطه یا نقاط از دریا و اقیانوس هم می تابید و ابرهایی را تشکیل می دادند و بر کوه و دشتهایی هم بارش می کردند و آنگاه استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده و ماتریسهای متناظر آنرا هم محاسبات می کردیم و بلکه کوهمولوژی هیگارد فلوئرش را هم درمی آوردیم. و نکته ی سورپرایز اینجا می بود که نقطه و نقاطی را که ما در نظر داریم را نقاطی از یک باتلاق هم هستند و نه منظریه ای از یک اقیانوس. و چرا؟ چون عمق آبها را هم درست نمی دانسته ایم کجا به کجا است و لذا در کوهمولوژی مسائل هم اشتباه کرده ایم.

و اما اینجا یک نکته ی توحیدی هست که در اصل مسئله نهفته است که یحتمل بعضی اشکال کنند که ما اینجا دیگر هیچ ربطی هم ندارد که مسئله را به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ربطش دهیم و حکمت الهی را هم مربوطش کنیم به ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و .... ریاضی فیزیک است و حداکثر هم مدل استاندارد ذرات فیزیک و ابرتقارنها و ریسمان را بدانید مسئله کلاً حل است دیگر. و السلام نامه تمام! عجب؟! جهاد اکبر و جهاد تبیین آیا اینجا هندسی و توپولوژیک و بلکه استکان نلبکیهای توپولوژیک و کوهمولوژی هیگارد فلوئر و حتی هوش مصنوعی و مارتیسهای متناظر معادلات دیفرانسیل جزئی محاسبات عددی و حتی از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب ودرجات متعالیه و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ربطی ندارد؟ اینکه مردم را ترغیب کنیم به حجاب و چادر و بجای اینکه در ایران مردم ترغیب شوند چرا که به حداکثر حجاب و چادر بین بانوان هم اعتراض شود که رسیده ایم، بجایش در ایالات متحده هم همه ترغیب شوند به حجاب و چادر. و چرا؟ چون چادر و حجاب به حداقلش هم آیا رسیده است آنجا یا خیر؟! این چیزها می توانند متغیرهایی را هم داشته باشند که خیلیهایش هم در دسترس ما نیست. یک وقت دیدید در ایالات متحده همه از کشورهای اسلامی هم با حجابتر شدند و ما خبر نداریم! ولی عرض بنده ی حقیر این است که اصل مسئله ی عمق اکتشافات زیرزمینی و دریایی و اقیانوسها و ...، آیا اینها ربطی هم ندارد به اینکه مردم و بلکه دانشمندان هسته ای نماز شب خوان هم باشند یا خیر؟ و حتی همه ی اینها ربطی به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ندارد؟ و اما می توان هم روانکاوی را طوری مجردش کرد که امام زمان عجل الله فرجه الشریف را بصورت من و فرامن و ضمیر ناخودآگاه و ... هم ابسترکت و انتزاعی و مجردش کرد و به روانشناسی و روانپزشکی های موردی آسیب شناسیهای انواع روانپریشیها هم پرداخت و جامعه ای سوسیالییستی و کمونیستی یا حتی سرمایه داری هم تشکیل داد؛ و اما امام زمان عجل الله فرجه الشریف خودش چی؟ نمی خواهیم؟! بابا چی دارید می فرمایید؟! چهاد اکبر و چهاد تبیین و حتی ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة و یا اهل العالم ان الجدی الحسین قتلوه عطشانا و ....، اینها هم ربطی به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ندارد؟ شهداء اسلام که در راه خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم همه و همه شهادت می دهند همان جهاد اکبر و جهاد تبیین است دیگر. و لذا در منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم اتفاقاً خیلی هم خوب است که استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده و ماتریسهای متناظر معادلات دیفرانسیل جزئی روی کوهمولوژیهای فلوئر هیگارد را هم وارد کنیم و ..... اصلا توحید بدون امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم درست درنمی آید و اشکال دارد. و الا خوب، بفرمایید خدا خواست کوری را شفا دهد، و لذا کور هم شفا یافت! آن مسیحی هم می خواهد این را عرض کند، توسل می یابد به حضرت مسیح دیگر؛ حالا شما می خواهید توحیدی هم مستقیم متوسل شوید به خدا و بدون امام زمان عجل الله فرجه الشریف؟ این درست است که مومن احتیاجی به سلطانی حتی همچون پیغمبر هم ندارد، ولی نکته اینجا این است که آیا شما اگر پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را در مسائل توحیدی خود کنار گذاشتید، آیا باز هم می توانید توحید را آنچنان که باید و شاید هم در اسلام و بلکه خارج از مرزهای اسلام ترویج و تبلیغ هم کنید؟ یا اینکه حتی ریاض فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را هم غلط محاسبه خواهید کرد چرا که یحتمل رو به یقین هم به شرک و کفر و نفاق و لامذهبی خواهید افتاد و بلکه کشانده هم خواهید شد و ...؟! و لذا تمرین خوبی هم هست که آیا همولوژی فلوئر هیگارد را هم باید مراقبت کرد که چقدر هم واقعاً همان همولوژی زایبرگ- ویتن-فلوئر هم است یا .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ۚ وَمَا أَنَا عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ‎﴿هود: ٨٦﴾‏

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

 

https://pubchem.ncbi.nlm.nih.gov/compound/Hafnium-zirconium-_1_1

https://pubchem.ncbi.nlm.nih.gov/compound/23986

https://pubchem.ncbi.nlm.nih.gov/compound/23995#section=Drug-Labels

https://go.drugbank.com/drugs/DB17508

https://civilica.com/doc/51800/

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ۚ وَمَا أَنَا عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ‎﴿هود: ٨٦﴾‏

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

 

جمعی از دانشمندان، متخصصان، کارشناسان و مسئولان صنعت هسته‌ای کشور صبح یکشنبه (۱۴۰۲/۰۳/۲۱) با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.
رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت در گفت‌وگو با دکتر فریدون عباسی رئیس اسبق سازمان انرژی اتمی و نماینده مجلس شورای اسلامی در دوره یازدهم به بررسی تأثیرات پیشرفت تکنولوژی هسته‌ای در زندگی مردم پرداخته است.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=53119

وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْکِتَابُ وَجِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِیَ بَیْنَهُم بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ ‎﴿الزمر: ٦٩﴾‏

ان الحسین علیه السلام مصباح الهدی و سفینة النجاة

خُطْبَةٌ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع‌

194- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ أَوْ غَیْرِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ ذَکَرَ هَذِهِ الْخُطْبَةَ- لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع یَوْمَ الْجُمُعَةِ الْحَمْدُ لِلَّهِ أَهْلِ الْحَمْدِ وَ وَلِیِّهِ وَ مُنْتَهَى الْحَمْدِ وَ مَحَلِّهِ الْبَدِی‌ءِ الْبَدِیعِ الْأَجَلِّ الْأَعْظَمِ الْأَعَزِّ الْأَکْرَمِ الْمُتَوَحِّدِ بِالْکِبْرِیَاءِ وَ الْمُتَفَرِّدِ بِالْآلَاءِ الْقَاهِرِ بِعِزِّهِ وَ الْمُسَلِّطِ بِقَهْرِهِ الْمُمْتَنِعِ بِقُوَّتِهِ الْمُهَیْمِنِ بِقُدْرَتِهِ وَ الْمُتَعَالِی فَوْقَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ بِجَبَرُوتِهِ الْمَحْمُودِ بِامْتِنَانِهِ وَ بِإِحْسَانِهِ الْمُتَفَضِّلِ بِعَطَائِهِ وَ جَزِیلِ فَوَائِدِهِ الْمُوَسِّعِ بِرِزْقِهِ الْمُسْبِغِ بِنِعَمِهِ- نَحْمَدُهُ عَلَى آلَائِهِ وَ تَظَاهُرِ نَعْمَائِهِ حَمْداً یَزِنُ عَظَمَةَ جَلَالِهِ وَ یَمْلَأُ قَدْرَ آلَائِهِ وَ کِبْرِیَائِهِ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ الَّذِی کَانَ فِی أَوَّلِیَّتِهِ مُتَقَادِماً وَ فِی دَیْمُومِیَّتِهِ مُتَسَیْطِراً[3]- خَضَعَ الْخَلَائِقُ لِوَحْدَانِیَّتِهِ وَ رُبُوبِیَّتِهِ وَ قَدِیمِ أَزَلِیَّتِهِ وَ دَانُوا لِدَوَامِ أَبَدِیَّتِهِ‌[4] وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً ص عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ خِیَرَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ اخْتَارَهُ بِعِلْمِهِ وَ اصْطَفَاهُ لِوَحْیِهِ وَ ائْتَمَنَهُ عَلَى سِرِّهِ وَ ارْتَضَاهُ لِخَلْقِهِ وَ انْتَدَبَهُ لِعَظِیمِ أَمْرِهِ وَ لِضِیَاءِ مَعَالِمِ دِینِهِ وَ مَنَاهِجِ سَبِیلِهِ- وَ مِفْتَاحِ وَحْیِهِ وَ سَبَباً لِبَابِ رَحْمَتِهِ ابْتَعَثَهُ عَلَى حِینِ‌ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ‌ وَ هَدْأَةٍ مِنَ الْعِلْمِ‌[1] وَ اخْتِلَافٍ مِنَ الْمِلَلِ وَ ضَلَالٍ عَنِ الْحَقِّ وَ جَهَالَةٍ بِالرَّبِّ وَ کُفْرٍ بِالْبَعْثِ وَ الْوَعْدِ أَرْسَلَهُ إِلَى النَّاسِ أَجْمَعِینَ‌ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ‌ بِکِتَابٍ کَرِیمٍ قَدْ فَضَّلَهُ وَ فَصَّلَهُ وَ بَیَّنَهُ وَ أَوْضَحَهُ وَ أَعَزَّهُ وَ حَفِظَهُ مِنْ أَنْ یَأْتِیَهُ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ‌ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ‌ حَمِیدٍ ضَرَبَ لِلنَّاسِ فِیهِ الْأَمْثَالَ وَ صَرَّفَ فِیهِ الْآیَاتِ لَعَلَّهُمْ یَعْقِلُونَ أَحَلَّ فِیهِ الْحَلَالَ وَ حَرَّمَ فِیهِ الْحَرَامَ وَ شَرَعَ فِیهِ الدِّینَ لِعِبَادِهِ عُذْراً وَ نُذْراً لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ‌ وَ یَکُونَ بَلَاغاً لِقَوْمٍ عابِدِینَ‌ فَبَلَّغَ رِسَالَتَهُ وَ جَاهَدَ فِی سَبِیلِهِ وَ عَبَدَهُ حَتَّى أَتَاهُ الْیَقِینُ صَلَّى اللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ وَ أُوصِی نَفْسِی بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِی ابْتَدَأَ الْأُمُورَ بِعِلْمِهِ وَ إِلَیْهِ یَصِیرُ غَداً مِیعَادُهَا وَ بِیَدِهِ فَنَاؤُهَا وَ فَنَاؤُکُمْ وَ تَصَرُّمُ أَیَّامِکُمْ وَ فَنَاءُ آجَالِکُمْ وَ انْقِطَاعُ مُدَّتِکُمْ فَکَأَنْ قَدْ زَالَتْ عَنْ قَلِیلٍ عَنَّا وَ عَنْکُمْ کَمَا زَالَتْ عَمَّنْ کَانَ قَبْلَکُمْ- فَاجْعَلُوا عِبَادَ اللَّهِ اجْتِهَادَکُمْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا التَّزَوُّدَ مِنْ یَوْمِهَا الْقَصِیرِ لِیَوْمِ الْآخِرَةِ الطَّوِیلِ- فَإِنَّهَا دَارُ عَمَلٍ وَ الْآخِرَةَ دَارُ الْقَرَارِ وَ الْجَزَاءِ فَتَجَافَوْا عَنْهَا فَإِنَّ الْمُغْتَرَّ مَنِ اغْتَرَّ بِهَا لَنْ تَعْدُوَ الدُّنْیَا إِذَا تَنَاهَتْ إِلَیْهَا أُمْنِیَّةُ أَهْلِ الرَّغْبَةِ فِیهَا الْمُحِبِّینَ لَهَا الْمُطْمَئِنِّینَ إِلَیْهَا الْمَفْتُونِینَ بِهَا أَنْ تَکُونَ کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا یَأْکُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ‌[2] الْآیَةَ مَعَ أَنَّهُ لَمْ یُصِبِ امْرُؤٌ مِنْکُمْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَبْرَةً إِلَّا أَوْرَثَتْهُ عَبْرَةً وَ لَا یُصْبِحُ فِیهَا فِی جَنَاحٍ آمِنٍ إِلَّا وَ هُوَ یَخَافُ فِیهَا نُزُولَ جَائِحَةٍ[3] أَوْ تَغَیُّرَ نِعْمَةٍ أَوْ زَوَالَ عَافِیَةٍ مَعَ أَنَّ الْمَوْتَ مِنْ وَرَاءِ ذَلِکَ وَ هَوْلَ الْمُطَّلَعِ وَ الْوُقُوفَ بَیْنَ یَدَیِ الْحَکَمِ الْعَدْلِ تُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا عَمِلَتْ- لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى‌ فَاتَّقُوا اللَّهَ عَزَّ ذِکْرُهُ وَ سَارِعُوا إِلَى رِضْوَانِ اللَّهِ وَ الْعَمَلِ بِطَاعَتِهِ وَ التَّقَرُّبِ إِلَیْهِ بِکُلِّ مَا فِیهِ الرِّضَا فَإِنَّهُ‌ قَرِیبٌ مُجِیبٌ‌ جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ مِمَّنْ یَعْمَلُ بِمَحَابِّهِ وَ یَجْتَنِبُ سَخَطَهُ- ثُمَّ إِنَّ أَحْسَنَ الْقَصَصِ وَ أَبْلَغَ الْمَوْعِظَةِ وَ أَنْفَعَ التَّذَکُّرِ کِتَابُ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ‌[1] أَسْتَعِیذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ- بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‌ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِ‌ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ[2] إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً[3] اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَارِکْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَحَنَّنْ‌[4] عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ سَلِّمْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ وَ بَارَکْتَ وَ تَرَحَّمْتَ وَ تَحَنَّنْتَ وَ سَلَّمْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ اللَّهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّداً الْوَسِیلَةَ وَ الشَّرَفَ وَ الْفَضِیلَةَ وَ الْمَنْزِلَةَ الْکَرِیمَةَ اللَّهُمَّ اجْعَلْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ أَعْظَمَ الْخَلَائِقِ کُلِّهِمْ شَرَفاً یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ أَقْرَبَهُمْ مِنْکَ مَقْعَداً وَ أَوْجَهَهُمْ عِنْدَکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ جَاهاً وَ أَفْضَلَهُمْ عِنْدَکَ مَنْزِلَةً وَ نَصِیباً اللَّهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّداً أَشْرَفَ الْمَقَامِ وَ حِبَاءَ السَّلَامِ‌[5] وَ شَفَاعَةَ الْإِسْلَامِ اللَّهُمَّ وَ أَلْحِقْنَا بِهِ غَیْرَ خَزَایَا وَ لَا نَاکِبِینَ‌[6] وَ لَا نَادِمِینَ وَ لَا مُبَدِّلِینَ إِلَهَ الْحَقِّ آمِینَ ثُمَّ جَلَسَ قَلِیلًا ثُمَّ قَامَ فَقَالَ- الْحَمْدُ لِلَّهِ أَحَقَّ مَنْ خُشِیَ وَ حُمِدَ وَ أَفْضَلَ مَنِ اتُّقِیَ وَ عُبِدَ وَ أَوْلَى مَنْ عُظِّمَ وَ مُجِّدَ نَحْمَدُهُ لِعَظِیمِ غَنَائِهِ وَ جَزِیلِ عَطَائِهِ وَ تَظَاهُرِ نَعْمَائِهِ وَ حُسْنِ بَلَائِهِ وَ نُؤْمِنُ بِهُدَاهُ الَّذِی لَا یَخْبُو ضِیَاؤُهُ وَ لَا یَتَمَهَّدُ سَنَاؤُهُ‌[7] وَ لَا یُوهَنُ عُرَاهُ وَ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُوءِ کُلِّ الرَّیْبِ‌[8] وَ ظُلَمِ الْفِتَنِ وَ نَسْتَغْفِرُهُ مِنْ مَکَاسِبِ الذُّنُوبِ وَ نَسْتَعْصِمُهُ مِنْ مَسَاوِی الْأَعْمَالِ وَ مَکَارِهِ الْآمَالِ‌ وَ الْهُجُومِ فِی الْأَهْوَالِ وَ مُشَارَکَةِ أَهْلِ الرَّیْبِ‌[1] وَ الرِّضَا بِمَا یَعْمَلُ الْفُجَّارُ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لَنَا وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ الْأَحْیَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ الَّذِینَ تَوَفَّیْتَهُمْ عَلَى دِینِکَ وَ مِلَّةِ نَبِیِّکَ ص اللَّهُمَّ تَقَبَّلْ حَسَنَاتِهِمْ وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِهِمْ وَ أَدْخِلْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَةَ وَ الْمَغْفِرَةَ وَ الرِّضْوَانَ وَ اغْفِرْ لِلْأَحْیَاءِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ الَّذِینَ وَحَّدُوکَ وَ صَدَّقُوا رَسُولَکَ وَ تَمَسَّکُوا بِدِینِکَ وَ عَمِلُوا بِفَرَائِضِکَ وَ اقْتَدَوْا بِنَبِیِّکَ وَ سَنُّوا سُنَّتَکَ وَ أَحَلُّوا حَلَالَکَ وَ حَرَّمُوا حَرَامَکَ وَ خَافُوا عِقَابَکَ وَ رَجَوْا ثَوَابَکَ وَ وَالَوْا أَوْلِیَاءَکَ وَ عَادَوْا أَعْدَاءَکَ اللَّهُمَّ اقْبَلْ حَسَنَاتِهِمْ وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِهِمْ وَ أَدْخِلْهُمْ‌ بِرَحْمَتِکَ فِی عِبادِکَ الصَّالِحِینَ‌ إِلَهَ الْحَقِّ آمِینَ.

الکافی الشریف، جلد 8، ص 173

http://lib.eshia.ir/11005/8/173

 

با یک حجت الاسلام و المسلمین عزیزی قرار بود برویم نزد اسکیموها آنجا برای اسلام تبلیغ و جهاد تبیین کنیم که اتفاقاً یک مسجد ایگلوی عظیمی- که با قطعه های یخی می سازند- هم ساخته بودند برای برپایی نماز جمعه که همه ی اسکیموها هم در آن شرکت کنند. خلاصه ی کلام اینکه ما قرار گذاشتیم برای اینکه اسکیموها را خیلی هم جلب کنیم، حجت الاسلام و المسلمین از مزایای فیزیک و انرژی هسته ای و کاربردهای آنها در زندگی و حتی کوهمولوژی فلوئر هم در نماز جمعه خدمت اسکیموها بفرمایند. فقط قرار هم شد که ایشان وقتی دارند می فرمایند که اکتشافات زیرزمینی هوا-فضایی را توسط هواپیماها و بالگردها و هلیکوپترها انجام می دهند، مخصوصاً هم 15 کیلومتر را 1500 متر عنوان کنند و نه 15000 متر. و چرا؟ اولاً برای اینکه اسکیموها که اصلا حالیشان نیست که کیلومتر کدام است و متر کدام و دیگر چه رسد به اینکه اکتشافات زیرزمینی (GPR: ground penetrating radar) هم به چه درد کسی می خورد؟ و لذا گفتیم که شما این را مخصوصاً هم بفرمایید، و ما اگر اشکالی هم پیش آمد، از طریق کوهمولوژی فلوئر و استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده ای درستش می کنیم. کی به کیست؟ حالا یا 1500 متر یا 15000 متر مساوی است با 15 کیلومتر؟ اینها که عقلشان نمی رسد و این حرفها را هم نمی دانند کدام به کدام است؟ و لذا تو نگران نباش؛ این را بگو و ما خودمان بعداً اگر هر چی شد، گردن می گیریم! اصلا اینها اسکیمو اند و زبان شما را هم که نمی فهمند و مترجم هم لازم است برای این کارها و اگر هم فهمیدند چی به چی است می گوییم همین مترجمه بود که کار را خراب کرد و بعد هم انداختش گردن هوش مصنوعی گوگلی مترجمی. مترجمها آخر همه این روزها خودشان یک مترجمی گوگلی هم همراه شان دارند که هر جا گیر کردند، کارشان را گوگل بلکه راه بیاندازد. اصلا می گوییم گوگل بود و گوگل کار را خراب کرد. و لذا، شما حساب هم کنید که اگر در این ایگلوها هم بیمه ی سلامت اشکال داشته باشد، و بلکه حتی بیمه ی تکمیلی مثل بیمه ی دانا و امثالهم هم یک جوری پارتی بازی کنیم و همه را باهاشان بیمه کنیم، آیا آب از آب هم تکان می خورد؟ به بیمه ی سلامت یا بیمه ی دانا یا بیمه ی ایران هم جایی اش برمی خورد؟

و فکر می کنید چه شد؟ اتفاقاً حجت الاسلام و المسلمین خیلی قشنگ هم برای اسکیموها در ایگلوی خیلی زیبای مسجد امام صادق و مسجد صدیقه ی کبری هم که یکی برای مردها و دیگری هم برای زنها بود همزمان توسط برنامه ی زنده نماز جمعه را برگزار کردیم و هیچ کس هم متوجه نشد که 1500 متر یا 15000 متر هم کدام است که 15 کیلومتر هم می شود و برنامه ی فیزیک و انرژی هسته ای هم برگزار شد و یک نفر هم نگفت مسئله چیست و بلکه نظریه ی کوهمولوژی فلوئر استکان نلبکیهای توپولوژیک و ماتریسهای متناظر روی آنها هم کدام می شوند؟ و یک نفس راحتی هم کشیدیم که خدا را شکر هیچ لازم هم نشد از کوهمولوژی فلوئر یک سر سوزن هم استفاده ای کنیم که نشان دهیم حالا یک صفرش را بزنی یا حتی سه چهار تا صفرش را بزنی وقتی داریم اکتشافات هوایی راداری برای مواد زیرزمینی هم می کنیم همولوژیکی مسئله چطور می شود و کجاها است که دیگر نمی شود به صفرها اضافه و کم کرد حتی در کوهمولوژیهای فلوئری وقتی دارید اکتشافات زیر زمینی اسکیمویی هم می کنید در قطب شمال و یک مرتبه هم متوجه شوید که نه بابا در قطب شمال هم خیلی نیستیم و بلکه حالا در قطب جنوب هم نباشیم و بلکه در بغداد داریم اکتشافات می کنیم و حتی از واتیکان هم کانه با یک وضع عجیب و غریبی هم سردرآورده ایم. مسئله اینجا این است که آیا واقعاً هم بدنبال الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه نیز هستیم همانطوری که در نماز جمعه نشسته ایم و بلکه نمازهای شب خود را هم تمام و کمال می خوانیم و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم همراه خود می بینیم چرا که نزدشان زانوی تلمذ هم زده ایم و بلکه حتی برایشان منبر هم می رویم و اسکیموها را هم خیلی خوب ارشاد می کنیم و ...؟ یا اینکه نخیر؛ مسئله ی از جمله تقوای الهی چیز دیگری هم هست!

مسئله اینجا این هم هست که فرض بفرمایید که وقتی از حقوق بشر و حقوق خانمها و حقوق همجنسگراها هم بحث می شود، آنگاه حقوق خانمها را هم با گول زدنشان سعی نکنند پایمال کنند که حتی حقوق زنان را هم زیرمجموعه ای از حقوق همچنسگراها قرار دهند و بلکه زنان و همجنسگراها را هم در یک ردیف قرار دهند که ببینید منظور از مستضعفین همین شماها هم هستید که عقب هم نگاه داشته اندتان و .... و آنگاه انچنان هم تبلیغ کنند که بابا کدام دین؟ کدام مذهب؟ این حرفها مال عهد دقیانوس هم هست که علم و دانش و علوم اجتماعی و اینها پیشرفت هم نکرده بوده است و خدا و پیغمبر و امام و اینها را برای همه درست کرده بوده اند. و حالا که سوسیالیسم و کمونیسم هم آمده است و دست سرمایه داری و سرمایه داران صهیونیست پشت آنها را هم رو کرده است که دیگر این حرفها معنا ندارد؟ و حالا هی تذکر لسانی هم بده که: ای زن به تو از فاطمه اینگونه خطاب است، زیبنده ترین زینت زن حفظ حجاب است. بابا این اصلا دشمن امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست؛ می خواهی حجاب بفهمد؟! یعنی یک مومنی هم هست که از ظلمات دارد بسمت نور هم می رود و لنگ لنگان هم شده خود را بمقصد می رساند، ولی یکی دیگر هم هست که اصلا در ضلالت و گمراهی هم غرق شده و راه فرار هم ندارد و ظلمات اندر ظلمات چاله هرزی و سیاه چاله ای هم گیرش انداخته است؛ و هر کاریش کنید، نمی توانید حتی قومش را که همان قوم لوط و قوم عاد و قوم ثمود هم هستند نجاتشان دهید. دلیلش این است که آنجایی که معدن نور و بلکه نورٌ علی نور است را نمی تواند دریابد و با سرعتهایی هم که چند تا صفرش را اینور آنور هم کند نیز باز گیر کرده است و گرانش اجازه به او نمی دهد که از زندان سیاه چاله ای اش خلاص شود و از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم یک قدم در ظلماتی که گیر کرده است هم بردارد. و لذا جنب نمی تواند بخورد و بلکه امیال و آرزوها و هوا و هوسها و شهواتش غل و زنجیر هم کرده اند و از جایش نکان هم نمی خورد. حالا هر چه به او بفرمایید بابا یک کاری بکن! ما هذا لله. غیر ممکن است کاری بکند. قولوا لا اله الا الله تفلحوا. 

یک وقت بوده است که غلط نکنم مروان هم بوده. ولی نخیر؛ ولید بن عقبه بوده که مست می رود می ایستد به نماز صبح و دو رکعت را هم چهار رکعت می خواند، و وقتی اعتراض هم می شود که چرا همچین کردی؟ می فرماید اتفاقاً خیلی هم سرحالم، اگر می خواهید بیشتر هم برایتان بایستم بنماز؟! عرض بنده ی حقیر این است که آن زمان که (کو)همولوژی فلوئر و استکان نلبکیهای توپولوژیک و ماتریسها و ایالات متحده متناظرشان را هم نداشته ایم که حتی از لحاظات اقتصادی و انگیزه های درهم mixed motives هم که شده بتوان مسئله را کوهمولوژیکی تحقیق و بررسی اش هم کرد و سر و ته قضایا را هم فشرده سازی کرده و بلکه حتی گروه های بازبهنجارش مسائل را هم محاسبه نمود. تازه همه ی این کارها را هم که انجام دهید، باز بر اثر مرزهای کوهمولوژیک چند کیهانی ایالات متحده ای یقیناً خوانشهای مختلفی هم از یک مسئله ی واحد خواهیم داشت چرا که بقول معروف کافر همه را بکیش خود پندارد. و این در حالی است که باید هم دید که آیا می توان هندسه و کوهمولوژی و توپولوژی مسئله را هم بدون در نظر گرفتن صفرهای کم و زیاد آن و انواع متریکهایی که می توان روی جریانهای ریچی در نظر گرفت را حساب کتاب کرد؟ یا اینکه تا بفرمایید که بابا 15 کیلومتر با 15000 کیلومتر خیلی هم فرقها دارد، یکی مربوط به عمقی است که آیا چقدر هم بتوان زیرزمین را اکتشافش کرد و دیگری مربوط به قطر کره ی زمین است که از 12 الی 13 هزار کیلومتر هم گذشته است و .... مسائل توپولوژیک و کوهمولوژیک این مشکلات را هم دارد دیگر که حالا بفرمایید که قطر کره ی زمین کجا و قطر خورشید و بلکه قطر سیاه چاله های چندین برابری خورشید هم کجا؟ کو گوش شنوا؟ ایالات متحده استکان نلبکی توپولوژیک می فرماید الا و لله که کوالالامپور و کاراکاس و ماناگوا و کوبا و چندکیهانی ما از جمله بغداد و القدس لنا و آفریقا و شرق آسیا را هم شامل می شود. و از آن طرف هم چند کیهانیهای دیگری یحتمل همینجوری الکی هم می گوید همه ی عالم هم از آن ما است و بیخودی هم سر اوکراین و کریمه و ناتو و اینها جنگ و دعوا هم دارند و .... این بشر دو پایی که شیطان توی جلدش برود تا از عرض اندام کردنش با حتی کلاهکهای هسته ایش هم دست بردار نیست و حال آنکه کوهموولژی فلوئرش را هم نمی داند و باز هی می گوید چند تا صفرش را باید زد! مردم بیمه ی سلامت می خواهند، بیمه ی سلامتشان را هم قطع می کنند و .... آنوقت می فرمایند فلانی حالش خیلی هم بد شد، و گفتند چه کار کنیم و چه کار نکنیم؛ بهش آسپیرین دادند و مرد! نمی گذارند آدم ببیند کوهمولوژی فلوئرش را بالاخره چه کند و همه چیز را هم بلکه می خواهند کدخدا منشانه حلش کنند و یا علی از تو مدد؟! بابا یک کاری بکن دیگر! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه

وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْکِتَابُ وَجِیءَ بِالنَّبِیِّینَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِیَ بَیْنَهُم بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ ‎﴿الزمر: ٦٩﴾‏

 

خُطْبَةٌ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع‌

194- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ أَوْ غَیْرِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ ذَکَرَ هَذِهِ الْخُطْبَةَ- لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع یَوْمَ الْجُمُعَةِ الْحَمْدُ لِلَّهِ أَهْلِ الْحَمْدِ وَ وَلِیِّهِ وَ مُنْتَهَى الْحَمْدِ وَ مَحَلِّهِ الْبَدِی‌ءِ الْبَدِیعِ الْأَجَلِّ الْأَعْظَمِ الْأَعَزِّ الْأَکْرَمِ الْمُتَوَحِّدِ بِالْکِبْرِیَاءِ وَ الْمُتَفَرِّدِ بِالْآلَاءِ الْقَاهِرِ بِعِزِّهِ وَ الْمُسَلِّطِ بِقَهْرِهِ الْمُمْتَنِعِ بِقُوَّتِهِ الْمُهَیْمِنِ بِقُدْرَتِهِ وَ الْمُتَعَالِی فَوْقَ کُلِّ شَیْ‌ءٍ بِجَبَرُوتِهِ الْمَحْمُودِ بِامْتِنَانِهِ وَ بِإِحْسَانِهِ الْمُتَفَضِّلِ بِعَطَائِهِ وَ جَزِیلِ فَوَائِدِهِ الْمُوَسِّعِ بِرِزْقِهِ الْمُسْبِغِ بِنِعَمِهِ- نَحْمَدُهُ عَلَى آلَائِهِ وَ تَظَاهُرِ نَعْمَائِهِ حَمْداً یَزِنُ عَظَمَةَ جَلَالِهِ وَ یَمْلَأُ قَدْرَ آلَائِهِ وَ کِبْرِیَائِهِ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَحْدَهُ لَا شَرِیکَ لَهُ الَّذِی کَانَ فِی أَوَّلِیَّتِهِ مُتَقَادِماً وَ فِی دَیْمُومِیَّتِهِ مُتَسَیْطِراً[3]- خَضَعَ الْخَلَائِقُ لِوَحْدَانِیَّتِهِ وَ رُبُوبِیَّتِهِ وَ قَدِیمِ أَزَلِیَّتِهِ وَ دَانُوا لِدَوَامِ أَبَدِیَّتِهِ‌[4] وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً ص عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ خِیَرَتُهُ مِنْ خَلْقِهِ اخْتَارَهُ بِعِلْمِهِ وَ اصْطَفَاهُ لِوَحْیِهِ وَ ائْتَمَنَهُ عَلَى سِرِّهِ وَ ارْتَضَاهُ لِخَلْقِهِ وَ انْتَدَبَهُ لِعَظِیمِ أَمْرِهِ وَ لِضِیَاءِ مَعَالِمِ دِینِهِ وَ مَنَاهِجِ سَبِیلِهِ- وَ مِفْتَاحِ وَحْیِهِ وَ سَبَباً لِبَابِ رَحْمَتِهِ ابْتَعَثَهُ عَلَى حِینِ‌ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ‌ وَ هَدْأَةٍ مِنَ الْعِلْمِ‌[1] وَ اخْتِلَافٍ مِنَ الْمِلَلِ وَ ضَلَالٍ عَنِ الْحَقِّ وَ جَهَالَةٍ بِالرَّبِّ وَ کُفْرٍ بِالْبَعْثِ وَ الْوَعْدِ أَرْسَلَهُ إِلَى النَّاسِ أَجْمَعِینَ‌ رَحْمَةً لِلْعالَمِینَ‌ بِکِتَابٍ کَرِیمٍ قَدْ فَضَّلَهُ وَ فَصَّلَهُ وَ بَیَّنَهُ وَ أَوْضَحَهُ وَ أَعَزَّهُ وَ حَفِظَهُ مِنْ أَنْ یَأْتِیَهُ الْبَاطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ‌ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ‌ حَمِیدٍ ضَرَبَ لِلنَّاسِ فِیهِ الْأَمْثَالَ وَ صَرَّفَ فِیهِ الْآیَاتِ لَعَلَّهُمْ یَعْقِلُونَ أَحَلَّ فِیهِ الْحَلَالَ وَ حَرَّمَ فِیهِ الْحَرَامَ وَ شَرَعَ فِیهِ الدِّینَ لِعِبَادِهِ عُذْراً وَ نُذْراً لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ‌ وَ یَکُونَ بَلَاغاً لِقَوْمٍ عابِدِینَ‌ فَبَلَّغَ رِسَالَتَهُ وَ جَاهَدَ فِی سَبِیلِهِ وَ عَبَدَهُ حَتَّى أَتَاهُ الْیَقِینُ صَلَّى اللَّهِ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً کَثِیراً أُوصِیکُمْ عِبَادَ اللَّهِ وَ أُوصِی نَفْسِی بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِی ابْتَدَأَ الْأُمُورَ بِعِلْمِهِ وَ إِلَیْهِ یَصِیرُ غَداً مِیعَادُهَا وَ بِیَدِهِ فَنَاؤُهَا وَ فَنَاؤُکُمْ وَ تَصَرُّمُ أَیَّامِکُمْ وَ فَنَاءُ آجَالِکُمْ وَ انْقِطَاعُ مُدَّتِکُمْ فَکَأَنْ قَدْ زَالَتْ عَنْ قَلِیلٍ عَنَّا وَ عَنْکُمْ کَمَا زَالَتْ عَمَّنْ کَانَ قَبْلَکُمْ- فَاجْعَلُوا عِبَادَ اللَّهِ اجْتِهَادَکُمْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا التَّزَوُّدَ مِنْ یَوْمِهَا الْقَصِیرِ لِیَوْمِ الْآخِرَةِ الطَّوِیلِ- فَإِنَّهَا دَارُ عَمَلٍ وَ الْآخِرَةَ دَارُ الْقَرَارِ وَ الْجَزَاءِ فَتَجَافَوْا عَنْهَا فَإِنَّ الْمُغْتَرَّ مَنِ اغْتَرَّ بِهَا لَنْ تَعْدُوَ الدُّنْیَا إِذَا تَنَاهَتْ إِلَیْهَا أُمْنِیَّةُ أَهْلِ الرَّغْبَةِ فِیهَا الْمُحِبِّینَ لَهَا الْمُطْمَئِنِّینَ إِلَیْهَا الْمَفْتُونِینَ بِهَا أَنْ تَکُونَ کَمَا قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- کَماءٍ أَنْزَلْناهُ مِنَ السَّماءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَباتُ الْأَرْضِ مِمَّا یَأْکُلُ النَّاسُ وَ الْأَنْعامُ‌[2] الْآیَةَ مَعَ أَنَّهُ لَمْ یُصِبِ امْرُؤٌ مِنْکُمْ فِی هَذِهِ الدُّنْیَا حَبْرَةً إِلَّا أَوْرَثَتْهُ عَبْرَةً وَ لَا یُصْبِحُ فِیهَا فِی جَنَاحٍ آمِنٍ إِلَّا وَ هُوَ یَخَافُ فِیهَا نُزُولَ جَائِحَةٍ[3] أَوْ تَغَیُّرَ نِعْمَةٍ أَوْ زَوَالَ عَافِیَةٍ مَعَ أَنَّ الْمَوْتَ مِنْ وَرَاءِ ذَلِکَ وَ هَوْلَ الْمُطَّلَعِ وَ الْوُقُوفَ بَیْنَ یَدَیِ الْحَکَمِ الْعَدْلِ تُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا عَمِلَتْ- لِیَجْزِیَ الَّذِینَ أَساؤُا بِما عَمِلُوا وَ یَجْزِیَ الَّذِینَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى‌ فَاتَّقُوا اللَّهَ عَزَّ ذِکْرُهُ وَ سَارِعُوا إِلَى رِضْوَانِ اللَّهِ وَ الْعَمَلِ بِطَاعَتِهِ وَ التَّقَرُّبِ إِلَیْهِ بِکُلِّ مَا فِیهِ الرِّضَا فَإِنَّهُ‌ قَرِیبٌ مُجِیبٌ‌ جَعَلَنَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ مِمَّنْ یَعْمَلُ بِمَحَابِّهِ وَ یَجْتَنِبُ سَخَطَهُ- ثُمَّ إِنَّ أَحْسَنَ الْقَصَصِ وَ أَبْلَغَ الْمَوْعِظَةِ وَ أَنْفَعَ التَّذَکُّرِ کِتَابُ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ‌[1] أَسْتَعِیذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ- بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ‌ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِ‌ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ[2] إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً[3] اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَارِکْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَحَنَّنْ‌[4] عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ سَلِّمْ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ وَ بَارَکْتَ وَ تَرَحَّمْتَ وَ تَحَنَّنْتَ وَ سَلَّمْتَ عَلَى إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌ مَجِیدٌ اللَّهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّداً الْوَسِیلَةَ وَ الشَّرَفَ وَ الْفَضِیلَةَ وَ الْمَنْزِلَةَ الْکَرِیمَةَ اللَّهُمَّ اجْعَلْ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ أَعْظَمَ الْخَلَائِقِ کُلِّهِمْ شَرَفاً یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ أَقْرَبَهُمْ مِنْکَ مَقْعَداً وَ أَوْجَهَهُمْ عِنْدَکَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ جَاهاً وَ أَفْضَلَهُمْ عِنْدَکَ مَنْزِلَةً وَ نَصِیباً اللَّهُمَّ أَعْطِ مُحَمَّداً أَشْرَفَ الْمَقَامِ وَ حِبَاءَ السَّلَامِ‌[5] وَ شَفَاعَةَ الْإِسْلَامِ اللَّهُمَّ وَ أَلْحِقْنَا بِهِ غَیْرَ خَزَایَا وَ لَا نَاکِبِینَ‌[6] وَ لَا نَادِمِینَ وَ لَا مُبَدِّلِینَ إِلَهَ الْحَقِّ آمِینَ ثُمَّ جَلَسَ قَلِیلًا ثُمَّ قَامَ فَقَالَ- الْحَمْدُ لِلَّهِ أَحَقَّ مَنْ خُشِیَ وَ حُمِدَ وَ أَفْضَلَ مَنِ اتُّقِیَ وَ عُبِدَ وَ أَوْلَى مَنْ عُظِّمَ وَ مُجِّدَ نَحْمَدُهُ لِعَظِیمِ غَنَائِهِ وَ جَزِیلِ عَطَائِهِ وَ تَظَاهُرِ نَعْمَائِهِ وَ حُسْنِ بَلَائِهِ وَ نُؤْمِنُ بِهُدَاهُ الَّذِی لَا یَخْبُو ضِیَاؤُهُ وَ لَا یَتَمَهَّدُ سَنَاؤُهُ‌[7] وَ لَا یُوهَنُ عُرَاهُ وَ نَعُوذُ بِاللَّهِ مِنْ سُوءِ کُلِّ الرَّیْبِ‌[8] وَ ظُلَمِ الْفِتَنِ وَ نَسْتَغْفِرُهُ مِنْ مَکَاسِبِ الذُّنُوبِ وَ نَسْتَعْصِمُهُ مِنْ مَسَاوِی الْأَعْمَالِ وَ مَکَارِهِ الْآمَالِ‌ وَ الْهُجُومِ فِی الْأَهْوَالِ وَ مُشَارَکَةِ أَهْلِ الرَّیْبِ‌[1] وَ الرِّضَا بِمَا یَعْمَلُ الْفُجَّارُ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لَنَا وَ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ الْأَحْیَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ الَّذِینَ تَوَفَّیْتَهُمْ عَلَى دِینِکَ وَ مِلَّةِ نَبِیِّکَ ص اللَّهُمَّ تَقَبَّلْ حَسَنَاتِهِمْ وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِهِمْ وَ أَدْخِلْ عَلَیْهِمُ الرَّحْمَةَ وَ الْمَغْفِرَةَ وَ الرِّضْوَانَ وَ اغْفِرْ لِلْأَحْیَاءِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ الَّذِینَ وَحَّدُوکَ وَ صَدَّقُوا رَسُولَکَ وَ تَمَسَّکُوا بِدِینِکَ وَ عَمِلُوا بِفَرَائِضِکَ وَ اقْتَدَوْا بِنَبِیِّکَ وَ سَنُّوا سُنَّتَکَ وَ أَحَلُّوا حَلَالَکَ وَ حَرَّمُوا حَرَامَکَ وَ خَافُوا عِقَابَکَ وَ رَجَوْا ثَوَابَکَ وَ وَالَوْا أَوْلِیَاءَکَ وَ عَادَوْا أَعْدَاءَکَ اللَّهُمَّ اقْبَلْ حَسَنَاتِهِمْ وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِهِمْ وَ أَدْخِلْهُمْ‌ بِرَحْمَتِکَ فِی عِبادِکَ الصَّالِحِینَ‌ إِلَهَ الْحَقِّ آمِینَ.

 

یک سنت دعوت بتقوی هست در عموم نمازهای جمعه:  اوصیکم عباد الله و اوصی نفسی بتقوی الله. تقوای الهی می تواند عباد الله را بلرزه درآورد نه فقط بخاطر این که خدا قادر است همه ی اعمال مومن را در هزار کانال تلویزیونی و ماهواره ای نشان دهد؛ بلکه او حتی قادر هم هست که هر چقدر هم کانالهای تلویزیونی و ماهواره ای را عوض کنید، باز هم این خدا است که دارد شما را مخاطب هم قرار می دهد که بچه جان تقوایت کو؟! چرا اینقدر گستاخی؟! آخر یک فرقی هم هست بین گستاخی و شجاعت کردن، یک فرقی هم هست بین عاقل و جاهل بودن. آخر یک کاری بکن؛ چقدر آبروی خودت را می بری؟! تقوای الهی این است که حساب هم بفرمایید هر روز هر چه کانالهای ماهواره ای و محلی و اینترنت را هم عوض کنید همین است و لا غیر! و تازه این هم نیست؛ خوب ماهواره و تلویزیونت را هم خاموش کن. آیا خدا و پیغمبر و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف دیگر نمی توانند با تو تماس بگیرد؟! موضوع تقوای الهی آنجا است که تو بخواهی با امام زمان عجل الله فرجه الشریف تماس هم بگیری و نتوانی چرا که تقوایت کم است و بلکه گستاخی بعد از گستاخی هم چقدر کرده ای و تمامی هم ندارد و بلکه نعوذ بالله خودت را امام فرض کرده ای و امامت را هم بجای بنده ات بحساب آورده ای!

و الا خوب، حالا ما بخواهیم اکتشافات زیر زمینی تا عمق 15 کیلومتر هم داشته باشیم یا تا عمق 1500 متر هم آیا فرقی ندارد؟ و حالا اگر قطر کره زمین هم حدود 12 الی 13 هزار کیلومتر بود، فرض بفرمایید اکتشافات تا عمق 15000 کیلومتر هم بخواهیم داشته باشیم نیز می شود؟ یعنی عرض بنده ی حقیر این است که بالاخره استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده ای هم یک حد و حدودی دارند دیگر که شما نمی توانید بیش از حد هم استکان نلبکیها توپولوژیک را ماورای قطر کره ی زمین هم جابجا کنید حتی اگر کوهمولوژی فلوئر و توپولوژی تماس را دارید در کره ی 3^S توپولوژیک هم محاسبه می کنید. چرا که یحتمل اگر قطر کره را بیش از حد هم محاسبه کنید، یک وقت دیدید رفته اید کره ی ماه یا مریخ یا زهل و اشتباهی دارید آنجا اکتشافات زیرزمینی می کنید. یا یک وقت اصلا دیدید حساب کرده اید دارید در اطراف سان فرانسیسکو، استکان نلبکیهای توپولوژیک اش و ماتریسهای ایالات متحده اش را بدست می آورید، ولی اشتباهاً هم متوجه می شوید که نخیر؛ انگار ما در بغداد یا کاراکاس یا کوالالامپور هم هستیم و استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده هم دوگانی  یک جورهای دیگری دارند می شوند و کلاً هندسه و کوهمولوژی فلوئر قضایا کانه کلی هم فرق کرده اند و .... یک جا مثلاً پسر خاله بگوید نفت نمی خوای؟! نفت برات بخرم؟! ولی یک جای دیگری اصلا نفت نداشته باشند هر چقدر هم زیرزمینی اکتشافات هم کنند. کوهمولوژیهای هیگارد فلوئر است حالا که ناورداهایشان فرق می کنند یا ناورداهای هندسی هم یحتمل باشند که دخیلند یا حتی یحتمل هم مسئله برمی گردد به اپراتورهایی که روی فضاهای هندسی و کوهمولوژیک هم کار می کنند. و بلکه هم یحتمل باید رفت به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و .... و ما هنوز نتوانسته ایم هم بدان درجات و مراتب متعالیه از آیات اللهی هم برسیم تا بتوانیم اکتشافات زیرزمینی اسنپی کرات دیگر را هم کشف کنیم. ولی تقوای الهی همه جا هم بدرد ما می خورد و می توان هم در جهتش تلاش کرد.

البته اگر یک بنده خدایی هم رودل کرده است و شکمش بیش از حد هم قار و قور می کند، حالا فرض کنید که هی کانالها را هم ماهواره ای و محلی عوض کند و هر کدام هم به او یک چیزی بگویند، آیا دل دردش هم خوب می شود؟ یا یحتمل بیشتر هم گیج شود؟ بابا برو دکتر دیگر! یحتمل هم سردیش کرده است! مسئله اینجا است که یحتمل نتوان هر مسئله ی ایالات متحده استکان نلبکیهای توپولوژیک را ماتریسی هم حلش کرد و بلکه باید هم باور داشت که می توان به آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه نیز دست یافت تا اجتهادِ شاگرد هم یحتمل تکمیل شود و تازه حتی یاد هم بگیرد چطور نزد اساتید حوزه و دانشگاه زانوی تلمذ هم بزند و درسها بگیرد و در همان حین هم آبروی خودش را هم نبرد و .... و الا که هر چه سر جایش درجا هم بزند، هنوز کم است و از تقوای الهی هم کانه هیچ خبری نیست و بلکه منافق مشرک کافر محض هم هست و این هم که در چه رسانه ای هم واقع است نیز مشکلش نیست! یحتمل جورابهایش از مواد است و اگر نخی هم می بودند بهتر می بود و کمکش هم می کردند مثل بوغلتون ترمز دررفته ول نشود و .... بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین الرخمن الرحیم مالک یوم الدین ایاک نعبد و ایاک نستعین اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولا الضالین. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ۚ إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ ۚ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ ‎﴿الحجرات: ١٣﴾‏

وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا ‎﴿٢﴾‏ وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ ۚ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا ‎﴿الطلاق: ٣﴾

 

ان الحسین علیه السلام مصباح الهدی و سفینة النجاة

 

وقال علیه السلام: صدیق کل امرء عقله وعدوه جهله. وقال علیه السلام: التودد إلى الناس نصف العقل. وقال علیه السلام: إن الله یبغض القیل والقال وإضاعة المال وکثرة السؤال. وقال علیه السلام: لا یتم عقل امرء مسلم حتى تکون فیه عشر خصال: الخیر منه مأمول. والشر منه مأمون، یستکثر قلیل الخیر من غیره. ویستقل کثیر الخیر من نفسه، لا یسأم من طلب الحوائج إلیه. ولا یمل من طلب العلم طول دهره. الفقر فی الله أحب إلیه من الغنى. والذل فی الله أحب إلیه من العز فی عدوه. والخمول أشهى إلیه من الشهرة، ثم قال علیه السلام: العاشرة وما العاشرة. قیل له: ما هی ؟ قال علیه السلام لا یرى أحدا إلا قال: هو خیر منی وأتقى. إنما الناس رجلان: رجل خیر منه وأتقى ورجل شر منه وأدنى، فإذا لقی الذی شر منه وأدنى قال: لعل خیر هذا باطن وهو خیر له وخیری ظاهر وهو شر لی، وإذا رأى الذی هو خیر منه وأتقى تواضع له لیلحق به. فإذا فعل ذلک فقد علا مجده وطاب خیره وحسن ذکره وساد أهل زمانه. وسأله رجل عن قول الله: " ومن یتوکل على الله فهو حسبه [2] " ؟ فقال علیه السلام: التوکل درجات: منها أن تثق به فی أمرک کله فیما فعل بک، فما فعل بک کنت راضیا وتعلم أنه لم یألک خیرا ونظرا [3]. وتعلم أن الحکم فی ذلک له، فتتوکل علیه بتفویض ذلک إلیه. ومن ذلک الایمان بغیوب الله التی لم یحط علمک بها فوکلت علمها إلیه وإلى أمنائه علیها ووثقت به فیها وفی غیرها. وسأله أحمد بن نجم [1] عن العجب الذی یفسد العمل ؟ فقال علیه السلام: العجب درجات: منها أن یزین للعبد سوء عمله فیراه حسنا فیعجبه ویحسب أنه یحسن صنعا. ومنها أن یؤمن العبد بربه فیمن على الله [2] ولله المنة علیه فیه.

تحف العقول، ابن شعبه الحرانی، ص 443- 444

http://lib.eshia.ir/15139/1/444

(1) رفیق هر کس عقل اوست، و دشمنش جهلش.

(2) محبت با مردم نصف عقل است.

(3) خداوند، قیل و قال، و ضایع کردن مال، و کثرت سؤال را دشمن دارد.

(4) مرد مسلمان تا ده صفت نداشته باشد عقلش کامل نیست: (مردم) به خیرش امیدوار، و از شرش در امان باشند. خیر اندک دگران را بسیار شمارد، نیکى بسیار خود را اندک داند. از مراجعه ارباب حاجت ملول نشود. در تمام عمر از طلب علم خسته نشود. درویشى در راه خدا را از توانگرى دوست‌تر دارد. ذلت در راه او را از عزت در راه دشمنش بیشتر دوست دارد. گمنامى را از نامورى لذیذتر داند. سپس فرمود: دهم و چه دهمى؟ پرسیدند:

چیست؟ فرمود: هیچ کس را نبیند جز اینکه گوید او از من بهتر و پرهیزگارتر است، چه مردم دو گونه‌اند: یا بهتر و پرهیزگارتر بنظر مى‌رسند، یا بدتر و پست‌تر. اگر آن را بیند که (در نظرش) بدتر و پست‌تر است گوید: شاید نیکى او در باطن باشد که بهتر است، و نیکى من در ظاهر است که برایم بدتر است، چون آن را بیند که بهتر و پرهیزگارتر است در برابرش تواضع کند تا به وى ملحق شود، اگر چنین کند مجد و عظمتش بالا گیرد، خیرش پاکیزه و نامش نیک شود، و بر اهل زمانش سیادت و بزرگى یابد.

(5) مردى معناى این آیه را سؤال کرد: «هر که بر خدا توکل کند همو برایش بس است.» (طلاق: 3). فرمود: توکل درجاتى دارد، یکى آنکه در هر کارى که با تو کرده به او اعتماد داشته باشى، به همه راضى باشى، و بدانى که در هیچ خیرى و هیچ رأیى در حق تو کوتاهى نکرده، و اختیار بدست اوست. پس بر او توکل کنى و کارها را به او واگذارى. و دیگر ایمان به غیبهاى اوست که تو از آنها بى‌خبرى، باید علمش را به او و امنایش واگذارى و در باره آن غیبها و غیره به او اعتماد کنى.

(6) احمد بن نجم پرسید: عجب (خودبینى) که عمل را باطل مى‌کند چیست؟ فرمود:

عجب چند درجه دارد: یکى اینکه اعمال بد، در نظر انسان جلوه کند و آنها را خوب پندارد.

بدانها خرسند شود و تصور کند کار خوبى مى‌کند، دیگر آنکه بنده به خداى خود ایمان آرد و در عین حال بر خدا منت نهد، با اینکه خدا بر او منت دارد.

تحف العقول، ابن شعبه الحرانی، ترجمه احمد جنتی، ص 709 

http://lib.eshia.ir/12721/1/709

 

بنده ی حقیر داشتم مقاله ای از پریسا گودرزی و زهرا جبرئیل زاده را راجع به کتاب زن در آینه جلال و جمال، حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی حفظه الله می خواندم:

https://joas.ihcs.ac.ir/article_7458.html

مقاله ی دیگری را از کریستن هندریکز دیشب می خواندم که در زمینه های ریاضی فیزیک هم مقالاتی دارد. البته این وبلاگ از کریستن هندریکز مربوط به ریاضی هم نمی شود و بیشتر جنبه ی مسیحیت هم دارد ولی یحتمل هم هر دوی اینها یک نفر هم هستند همانطوری که یحتمل هم عمر خیام شاعر و عمر خیام ریاضیدان نیز یک نفرند! ولی واقعاً هم بنظر این بنده ی حقیر می رسد که کریستن هندریکز نویسنده ی بلاگ زیر:

https://kristenhendricks.blog/f/the-works-of-god-displayed-1

با کریستن هندریکز که استاد ریاضی در دانشگاه راتگرز است دو نفر افراد متفاوت هم باشند:

https://sites.math.rutgers.edu/~kh754/

 

البته اینجا از لحاظ توحیدی یک مسئله ای مطرح است و نه اینکه مسیحیت آنرا متوجه نیست ولی در عین حال وقتی دارد خدا را هم می خواند، منظورش همان عیسی ابن مریم هم هست که این کار دقیقاً در قرآن کریم نهی شده است. ولی وقتی مقاله را مطالعه می فرمایید یک نوعی از ایمان را هم مطرح می کند که به زبان مسیحیت هم هست ولی قابل توجه نیز است. بنده عرض کنم که از این مقاله باعث شد که بیشتر هم راجع به craniosynostosis کرینیوسینوستوز یا جوش خوردن استخوانهای جمجمه ی زودرس در نوزادان هم یاد بگیرم.

مسئله ی توحیدی که در نجات دهندگی یا همان کشتی نجات  بودن امام حسین علیه السلام هم نهفته است و در ظهور خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و حتی کتاب و سنت و حضرات آیات مراجع عظام تقلید و علماء اسلام هم با حفظ مراتب و درجاتی هم متجلی می شوند را باید مراقبت هم کرد که مسئله چطور هم ختم شود به اینکه حضرت عیسی علی نبینا علیه السلام هم پشت سر امام زمان عجل الله فرجه الشریف بنا بروایاتی می ایستند بعد از اینکه در نماز جمعه ای با هم تعارفاتی هم خواهند داشت.

آن روی قضایا هم این است که هویدا در مصاحبه ای که کلیپش هم در اینترنت موجود است گفته بوده که در کلوپ تنیسی حالا مثل اینکه انگلیسی یا آمریکایی جلوی درش در اهواز نوشته بوده:  ورود سگ و ایرانی قدغن! بعد هویدا می گوید خوب حالا سگ هم موجود بدی نیست!!! موضوع اینجا این است که همانطوری که آیه ی مبارکه هم می فرماید:

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَّا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا یَسْمَعُونَ بِهَا أُولَـٰئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَـٰئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ ‎﴿الأعراف: ١٧٩﴾‏

أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا ‎﴿الفرقان: ٤٤﴾‏

مسئله اینجا این است که اگر مستضعفین عالم خدا و پیغمبر و امام خود را نتوانند بشناسند، یحتمل استکباری که خود در خلق و خو از حیوان نیز پستترند بر همین مستضعفین هم قالب شوند و بلکه مرد و زن آنها را نیز تحت سلطه خود درآورند و حالا فرقی هم ندارد که بعدها اشکال شود که نخیر این زنها بودند که استکبار اول گولشان هم زدند و بعد هم مردها همراهیشان کردند. یا اینکه خیر؛ این مردها هم بودند که اول خودشان گول خوردند و استکبار هم توانست سوار کار شود و همه و همه را هم گرفتار کردند و ..... دقتی که باید در تحقیق و بررسیهای (کو)همولوژی فلوئر و حتی انگیزه های درهم دیاگرامها و گرافهای فاینمن و سلسله مراتبها (heirarchies) انرژیهای ذرات فیزیک در نظریه مدل استاندارد ذرات فیزیک و استکان نلبکیهای توپولوژیک و دوگانهای ایالات متحده ای داشت همینجا هم هست. کجا است؟ اینجا است که متوجه هم باید بود که کجاها است که در باتلاقها و بلکه سیاه چاله های نجومی ریسمانی هم گیر کرده ایم و کجاها است که از آنها خارج شده و بلکه مسئله ریسمان منظریه ای هم شده است و ..... یعنی اگر یک دست استکان نلبکی توپولوژیک هم فرستادیم به ایالات متحده ای و شکسته و درب و داغون حتی کثیف هم برگشت داده شد، خوب آنوقت نگوییم هم که ابرتقارن مان شکست هم خورد و بلکه افتاد توی باتلاق و مرجوع هم شد! ماتریسهای ایالات متحده را هم درست محاسبه کردن برای همین است که کوهمولوژیهای از جمله فلوئر را بتوانیم درست محاسبه هم کنیم دیگر. مثلاً این فرق هم می کند که همه ی عالم را هم ایالات متحده ی خود بتوانیم حساب کنیم یا اینکه فقط استکان نلبکیهای توپولوژیک خودمان است که حالا روی ریل قطار هم آیا تا کجا می رود و بار خود را هم به ایالات متحده مورد نظر می رساند یا خیر! 

دوگان قضیه اصلی در حکمت متعالیه و توحید هم اینجا است که آیا ایالات متحده ی مورد بحث که استکان نلبکیهای توپولوژیک ما را هم دارد بمقصد می رساند و ماتریسهایش را هم کوهمولوژیکی داریم محاسبه می کنیم، و بلکه از ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی بدان هم رسیده ایم، نهایتاً به مسئله ی باتلاقی، چاله هرزی، و سیاه چاله ای و بلکه کالانعام بل هم اضل هم ختم می شود یا اینکه واقعاً هم شاگرد را از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان جل الله فرجه الشریف هم هدایت می کند؟ جهاد اکبر و از جمله هم جهاد تبیین مسائل از چه قرار هم هست.

اینجا است که یحتمل بعضی از علماء بفرمایند که از امثال شهادتهای مرحوم طیب و رضا سگه و شاهرخ ضرغام و بلکه از زندگی رسول ترک هم درسهای عبرت آموزی را باید هم آموخت که اینها چطور توانستند در میان جهل و لامذهبیهایی که واقع شده بودند. بالاخره هدایت هم شوند. گاهی اوقات یحتمل یک جاهلی به شما یک چیزی در کمال خلوص نیت هم به همان زبان جاهلییت خودش بگوید که هیچ گاه بالای منبر نتوانید نظیرش را بشنوید هر چقدر هم دنبال نظم و ترتیب و آنتروپی استکان نلبکیهای توپولوژیک باشید. یحتمل بنظر برسد که جاهل دارد با یک کلمه هم که شده ترتیب همه چیز را بهم می زند و بلکه ترتیب همه چیز را هم می دهد! ولی این را هر چقدر هم سعی کنید که از منبریها دربیاورید، ما هذا لله؛ هر چند که دارد همان کار جاهلانه را هم با شما می کند علی رقم اینکه صدایش را هم در نمی آورد و سر کارتان هم گذاشته است و .... و خوب آیا آنگاه الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و غیرهم نیز چه می شوند و تکلیف شاگرد هم بالاخره در جهاد اکبرش چیست؟! همه ی مسئله آیا در جاهلیت هم خلاصه می شود یا اینکه حتی آن جاهل هم بخواهد از جاهلیتش بیرون بیاید؛ آنگاه باید هم عقلش را بکار بیاندازد. بابا یک کاری هم بکن دیگر! این غیر ممکن هم هست که در صلوات بر امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بفرماید و لا منبرا الا احرقه، و منبری هم نیست الا اینکه می سوزاندش، و آنگاه منبرهایی هم که چای آنها بیایند نیز همان، همان شوند! همه و همه منبر امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم می خواهند. بقیت الله خیر لکم ان کنتم مومنین. ولی نکته اینجا است که حتی اگر ولی فقیه بعد از ولی فقیه دیگری را هم در نظر بگیریم، مادامی که آن ولی فقیه که قرار هم هست در آینده ولی فقیه شود؛ مدام در حال امتحان دادن است و آزمایشهای سخت الهی را هم باید پس بدهد. بی خودی که کسی امامِ ایمان و امید نمی شود و حتی زانوی تلمذ هم نمی تواند نزد او بزند. و حالا دیگر وضع برای بقیه هم که معلوم الحال است. خدایا از گناهان ما درگذر! خدا آخر و عاقبت ما را همه و همه را بخیر کند و امام زمان عجل الله فرجه الشریف امام منتظَر را بما برساند و ما را از انتظار بدر هم آورد. لا الله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ۚ وَمَا أَنَا عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ‎﴿هود: ٨٦﴾‏

 

قال امام زمان عجل الله فرجه الشریف:

الا یا اهل العالم ان جدی الحسین علیه السلام قتلوه عطشانا

ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیه السّلام طرحوه عریانا

ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیه السّلام سحقوه عدوانا

 

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

 

از قضا شما می توانید اینترنتی هم اعتراض بفرمایید که چرا بیمه ی سلامت شما قطع شده است. و این در سایتی هم هست به اسم سایت حمایت! می فرمایند که ماشینها و داراییهای شما و بلکه تراکنشهایتان را از طریق بانک مرکزی و ... چک می کنند، و اگر واجد شرایط هم بودید آنگاه شاید بتوانند کاری برایتان کنند و بیمه ی سلامت شما را بازگردانند! البته این در گذشته هم اتفاق افتاده است که بیمه ی سلامت که نامهای مختلفی هم داشته است از زمان بیمه ی خویش فرما و ...، مدام بدلایل مختلف قطع می شوند و دوباره با اسامی دیگری آیا چقدر هم ارائه شوند یا نشوند؟! به هر حال دهکها هم مهم هستند دیگر؛ ولی بنده ی حقیر به قطع بیمه ی سلامت ام اعتراض نخواهم کرد. بقول معروف مورجه چیه که کله پاچه اش باشد! 

البته این هم ناگفته نماند که بنده داشتم در سایت آرشیو دانشگاه کرنل هم می گشتم که بنظرم رسید برخوردم به عبارتی مثل cutting head manifolds. ولی دیروز و امروز هر چه دنبالش گشتم هم نیافتمش! اشتباه نکنم، بنظرم رسید در کارهای رابرت لیپشیتز بود. آیا یحتمل تلفظ درستش رابرت لیپزهیتز است؟! به هر حال دنبال cutting head برگردید در آرشیو کم هم نیست. ولی یحتمل اگر دنبال بازیافت بیمه ی سلامت خود باشید، این را سختتر بیابید تا اینکه دنبال حتی با پنبه سر بریدن هم در این آرشیو بگردید! بالاخره آزمایشهای از قرار حدود دو سه میلیونی را اگر قرار باشد سی چهل هزار تومان بتوانید انجام دهید، یحتمل صلاح کار در این هم باشد که هر چند وقت یکباری بیمه شده را بیمه اش را یک جورهایی به یک بهانه هایی قطع کنیم تا قدر عافیت بدستش بیاید و خیلی هم قر و لند نکند و .... و الا فرض بفرمایید که هر چقدر هم که پزشک به بیمار خود بگوید سیگار نکشیها! و او عادت کرده باشد که سیگار بکشد و اتفاقاً سیگار کشیدن را هم بپسندد و بهش علاقه مند هم باشد. آیا توصیه های پزشکی تاثیری هم خواهند داشت؟ بابا دیگر سیگار نکش؛ برایت بد است دیگر! کو گوش شنوا!

مسئله اینجا یحتمل این هم هست که یک اسپکتروسکوپی هم لازم است که بتواند طیف سنجی درست و حسابی کند که آیا کی حالات تنفسی سیگاری و حتی غیر سیگاری هم به درجاتی رسیده اند که لازم است در مراتب و درجات تنفسی که خون را به مغز هم می رسانند تجدید نظرهایی هم شوند و .... یعنی یک وقتهایی هست که بیمار خود هم نمی داند که دارد کاری می کند که باعث می شوند خون دیگر کمتر به سر و صورت و از جمله مغز هم برسند. یعنی نمی شود انتظار هم داشت که فرض بفرمایید اگر کسی زکام است آیا برای او زکامش خوب است یا این می تواند تاثیرات سوئی و آیا تا چه حدودی سوئی هم بر اعصاب و روان بیمار هم داشته باشد. و لذا اسپکتروسکوپیهای دقیق هم می توانند بما در این زمینه ها کمکهای شایانی کنند و از این قبیل هم هستند ام آر آی و سونوگرافی و رادیولوژیهایی پیشرفته مثل سی تی اسکن و ....    

البته اینجا بعضی هم اشکال می کنند که مسئله قطع و وصل بیمه سلامت و فیزیوتراپیهایی از نوع خودت بمال، ربطی به کارآیی جمهوری اسلامی در مقوله ی سلامت هم ندارد و حالا وزیر دیده است نمی تواند کاری کند و فرض بفرمایید استعفا هم کرده است دیگر. و حتی مسئله از این نوع هم نیست که زودی اقتصاددانها در مناظره هایشان بیایند از لحاظات اقتصادی بیافتند بجان هم که کار را تو خراب کردی که اینقدر طرفدار سرمایه داری هستی، و دیگری هم بفرماید که نخیر تو بودی که الکی از کمونیسم و کمونیستها هم دفاع می کنی و آنگاه مسئله ی رافت اسلامی و نوع دوستی و اینها هم معلوم نشود این وسط چطور قی شده است و ... توجه بفرمایید که یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی و الحمید. مسئله ی توحیدی همین است که دنبال آن خدای غنی حمید هم باش هر چقدر هم که همه و همه در پیشگاه ربوبیت الهی فقیریم. بابا یک کاری بکن. عرض بنده این است که برای اینکه ایالات متحده استکان نلبکیهای توپولوژیک را حتی از طریق همولوژی فلوئر یا زایبرگ ویتن برای خمینه های سه بعدی هم که شده بدست آوریم و مرزهای مسئله را هم درست تعیین کنیم، پشتکار و ایمان و امید به خدا و پیغمبر و امامِ ایمان و امید  هم می خواهد و با مسخره بازی هم نمی شود دیگر. و الا که شما می روید منبر همه را مسخره هم می فرمایید و همه هم می روند منبر شما را مسخره می فرمایند و آنوقت خر بیاور و باقالا هم بار بزن که حالا شاگرد و دانشجو و طلبه هم میل دارد از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کنیم.

اتفاقاً امروز می فرمایند دحو الارض هم بوده است و روزه اش هم ثواب زیادی دارد. می فرمایند:

شب بیست و پنجم شب دحو الارض است

یعنى پهن شدن زمین از زیر خانه کعبه بر روى آب و از لیالى شریفه است که رحمت خدا در آن نازل مى‌شود و قیام به عبادت در آن اجر بسیار دارد (و از حسن بن على وشا روایت است که گفت: من کودک بودم که با پدرم در خدمت امام رضا علیه السلام شام خوردیم در شب بیست و پنجم ماه ذى‌القعده پس فرمود که امشب حضرت ابراهیم علیه السلام و حضرت عیسى علیه السلام متولد شده‌اند و زمین از زیر کعبه پهن شده است پس هر که روزش را روزه بدارد چنان است که شصت ماه را روزه داشته باشد و به روایت دیگر است که فرمود در این روز حضرت قائم علیه السلام قیام خواهد نمود)

روز بیست و پنجم روز دحو الارض است و یکى از آن چهار روز است
که در تمام سال بفضیلت روزه ممتاز است

و در روایتى روزه‌اش مثل روزه هفتاد سال است و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال است و هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت بسر آورد از براى او عبادت صد سال نوشته شود و از براى روزه‌دار این روز هر چه در میان آسمان و زمین است استغفار کند و این روزى است که رحمت خدا در آن منتشر گردیده و از براى عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز اجر بسیارى است و از براى این روز به غیر از روزه و عبادت و ذکر خدا و غسل دو عمل وارد است

اول نمازى که
در کتب شیعه قمیین روایت شده

و آن دو رکعت است در وقت چاشت در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره و الشمس بخواند و بعد از سلام نماز بخواند:

لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ اَلْعَلِیِّ اَلْعَظِیمِ پس دعا کند و بخواند

یَا مُقِیلَ اَلْعَثَرَاتِ أَقِلْنِی عَثْرَتِی یَا مُجِیبَ اَلدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِی یَا سَامِعَ اَلْأَصْوَاتِ اِسْمَعْ صَوْتِی وَ اِرْحَمْنِی وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِی وَ مَا عِنْدِی یَا ذَا اَلْجَلاٰلِ وَ اَلْإِکْرٰامِ

دوم خواندن این دعا است که شیخ در مصباح فرموده مستحب است خواندن آن: [اَللَّهُمَّ دَاحِیَ اَلْکَعْبَةِ]

اَللَّهُمَّ دَاحِیَ اَلْکَعْبَةِ وَ فَالِقَ اَلْحَبَّةِ وَ صَارِفَ اَللَّزْبَةِ وَ کَاشِفَ کُلِّ کُرْبَةٍ أَسْأَلُکَ فِی هَذَا اَلْیَوْمِ مِنْ أَیَّامِکَ اَلَّتِی أَعْظَمْتَ حَقَّهَا وَ أَقْدَمْتَ سَبْقَهَا وَ جَعَلْتَهَا عِنْدَ اَلْمُؤْمِنِینَ وَدِیعَةً وَ إِلَیْکَ ذَرِیعَةً وَ بِرَحْمَتِکَ اَلْوَسِیعَةِ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ عَبْدِکَ اَلْمُنْتَجَبِ فِی اَلْمِیثَاقِ اَلْقَرِیبِ یَوْمَ اَلتَّلاَقِ فَاتِقِ کُلِّ رَتْقٍ وَ دَاعٍ إِلَى کُلِّ حَقٍّ وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِهِ...

 

https://arxiv.org/abs/2207.08543

https://arxiv.org/abs/2212.14420

https://arxiv.org/abs/2004.07309

https://arxiv.org/abs/1912.01657

الیاشبرگ: هندسه ی تماس کانتکت:

https://arxiv.org/abs/2108.09452

https://arxiv.org/abs/2207.07185

https://arxiv.org/abs/2011.08962

https://arxiv.org/abs/2101.04272

742783141592653589793238462643

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ۚ وَمَا أَنَا عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ‎﴿هود: ٨٦﴾‏

 

در قرآن کریم آیات کمی هم نداریم که در دعای فرزندان است: 

 

رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّکَ وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُبْ عَلَیْنَا ۖ إِنَّکَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ ‎﴿البقرة: ١٢٨﴾

رَبِّ اجْعَلْنِی مُقِیمَ الصَّلَاةِ وَمِن ذُرِّیَّتِی ۚ رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاءِ ‎﴿٤٠﴾‏ رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ ‎﴿ابراهیم: ٤١﴾‏

وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا ‎﴿الفرقان: ٧٤﴾‏

وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا ۖ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا ۖ وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ۚ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَىٰ وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی ۖ إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ‎﴿الاحقاف: ١٥﴾‏ 

وَإِذِ ابْتَلَىٰ إِبْرَاهِیمَ رَبُّهُ بِکَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّی جَاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لَا یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ ‎﴿البقرة: ١٢٤﴾‏

رَّبَّنَا إِنِّی أَسْکَنتُ مِن ذُرِّیَّتِی بِوَادٍ غَیْرِ ذِی زَرْعٍ عِندَ بَیْتِکَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِیُقِیمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِی إِلَیْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ یَشْکُرُونَ ‎﴿ابراهیم: ٣٧﴾‏

 

ولی آیاتی که مستقیماً هم با ائمه ی مستضعفین در ارتباط است، دعای برای فرزندان وارد می شود هر چند که آیه ی مبارکه 124 سوره بقرة ظاهراً ظالمین را از امامت هم نفی می کند. موضوع این است که یحتمل حتی پیغمبری هم از ناحیه ی ربوبیت برگزیده شده باشد، ولی تا بتواند امام امتی هم شود، بارها مورد امتحان خدا قرار گیرد قبل از اینکه به امامت هم برسد!  

وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ‎﴿القصص: ٥﴾‏

این است که یحتمل پدری هم بفرزندش پیشنهاد کند که تو صبر کن امام زمان عجل الله فرجه الشریف بخواستگاری ات بیاید، و آنگاه در کمال ناباوری هم همه به او اشکال کنند که مثل اینکه توهم برت داشته است و .... عرض بنده ی حقیر این است که خوب یحتمل اشکال هم شود اگر دختر خانمی با مادرش دارد در پیاده رو هم راه می رود و روسری اش را هم فقط روی دوشش انداخته و بلکه بی روسری هم است و قلاده ی سگش را هم دستش گرفته است و حتی ناف و شانه هایش هم از زیر پیراهن بازش زده است بیرون، آیا او هم منتظر امام زمان عجل الله فرجه الشریف است و بلکه می خواهد با او ازدواج هم کند؟! این را بنده ی حقیر فکر کنم وارد بحثش یحتمل  نشویم، فعلاً بهتر باشد. بعضی یحتمل اشکال کنند که از کجا می دانی که این دختر خانم توبه نخواهد کرد و امام زمانی هم نخواهد شد؟ بلکه او خیلی هم مظلوم واقع شده است و فقط ظاهرش است که اینجور یزیدی هم نشان می دهد! خدایا ما را همه و همه را به راه راست هدایت فرما و دختران ما را هم همه و همه را چادری مومن فرما!

ولی اینجا یک نکته ای هم هست که در مورد استدلالهای قُطری معادلات حسابی و بلکه در رابطه با الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب ودرجات متعالیه نهفته اند که بنده اتفاقاً خیلی هم دلم می خواست یک استاد ریاضی را پیدا می کردم که به آن حضرت عرض می کردم! شما مثلاً وقتی می خواهید اثبات کنید که ماورای اعداد گویا و اعداد جبری که شمارا با شمارایی الف_0 هم هستند، اعداد دیگری مثل اعداد متعالی هم داریم که شمارایی شان از نوع الف_1 است؛ چه می کنید؟ از همین استدلال قُطری هم استفاده می کنید. یعنی چه؟ یعنی می فرمایید که فرض کنید که اصلا اعداد حقیقی هم از نوع شمارا هستند، و آنگاه بسط اعشاری یا حتی مبنای دو آنها را بنویسید که خوب می دانیم بینهایت اند. آنگاه بطور قطری برای هر عددی که پیش می رویم، رقم قُطری آنرا هم تغییر دهید و اگر مثلاً صفر است یک اش کنید و اگر یک بود هم صفرش نمایید. خوب، این نشان می دهد که یک عددی را بدست آورده اید که خارج از آن شمارشی است که همین الان هم انجام داده اید. و لذا به یک تناقض هم می رسید.

و اما نکته اینجا این است که ما فقط یک عددی را از این طریق قُطری بدست آورده ایم و حال آنکه وقتی از آیت اللهی ای که یک الف بینهایت است به آیت اللهی که یک الف بینهایت از مراتب و درجات متعالی است عبور کنیم، یک انقلابی هم می شود چرا که مرات و درجات بنیهایت آیات اللهی هم بینهایت ارتقاء پیدا می کنند و کافی است بینهایت توابع آیات اللهی قبلی را حساب کنیم و به آیات اللهی مراتب و درجات بالاتر هم خواهیم رسید! و در حقیقت انقلاب اندر انقلاب هم می شود و محاسبات اکثراً هم غلط از آب در می آیند و .... دلیلش این است که از لحاظات محاسبات مادی، این محاسبات معنوی آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف درست از آب در نمی آیند و بلکه غلط اندر غلط می شوند. یعنی ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که ما را به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات حکمت الهی هم برسانند را باید شاگرد و دانشجو و طلبه هم بیاموزد؛ و حالا مطلوب هم هست بیابید اساتیدی که شما را در این کار راهنمایی هم بفرمایند. یک وقت دیدید انقلاب هم شد، و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امامِ ایمان و امید هم جمهوری اسلامی را دارند همینطوری با انقلابها اندر انقلابهایی هم همه و همه را راهنمایی می فرمایند این همه اساتید و ائمه ی جماعات را هم تربیت می فرمایند، و بعضی شاگردان هم بدتر از این حقیر یحتمل دیگر نداشته باشیم ولی اقل کم همین بنده ی حقیر هم جا مانده است و در حیرانی و توهماتش دارد درجا هم می زند.

یک دلیلش هم یحتمل این است که وقتی انتگرالهای راهی فاینمنی را کاربردیشان هم می کنیم که از آنها دیاگرامها و گرافهای فاینمن را بدست آورده و بینهایتهای تکینگیها را هم حذف کنیم و گروه های بازبهنجارش را هم بدست آوریم، یک وقت دیدید دارید در الفهای بینهایت آیات اللهی هم تنزل می فرمایید بجای اینکه به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم صعود بفرمائید و از ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی به حکمت الهی هم برسیم! یک دلیل دیگرش هم یحتمل این است که بین سلسله مراتب ذرات یا انرژیها فواصل و گپهایی هم موجودند که وقتی مراتب و درجات الفهای بینهایت آیات اللهی هم وارد می شوند محاسبات غیر قابل تصور می شوند و .... یعنی آیا ما در کدام آیت اللهی هم هست که داریم محاسبه می کنیم که نظم و آنتروپی مورد نظرمان را بیابیم و حال آنکه نظم موجود یحتمل نتواند خبری از نظمی که در آینده برقرار می شود و درجات و مراتبی از بینظمی که باید از آن عبور هم کرد تا به آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه بعدی هم برسیم، برایمان قابل تصور نباشند! این است که می بینیم قرآن کریم می فرماید بعضی دارند بدجوری هم درجا می زنند خصوصاً آنجایی که می بایستی اسلام هم می آوردند و نیاوردند و در تعللهای خود هم گیر کرده اند و ...:

مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ‎﴿الجمعة: ٥﴾‏

آنگاه می فرماید:

 قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ‎﴿٦﴾‏ وَلَا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ ۚ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ ‎﴿٧﴾‏ قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ ۖ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‎﴿الجمعة: ٨﴾‏

در حقیقت دارد می فرماید بابا اسلام بیاور، اینقدر به خودکشی هم تن در نده؛ کی می خواهی آدم شوی؟ کی می خواهی از شیطان پرستی ات دست برداری؟ نگذار یک شقاقی در بین بشریت و بنی آدم رخ دهد که دیگر غیر قابل جبران هم شود و .... 

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ‎﴿یس: ٦٠﴾‏

فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ ۖ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ‎﴿التوبة: ١٢٩﴾‏

 

 

125- وَ قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: الْعِلْمُ وَدِیعَةُ اللَّهِ فِی أَرْضِهِ، وَ الْعُلَمَاءُ أُمَنَاؤُهُ عَلَیْهِ، فَمَنْ عَمِلَ بِعِلْمِهِ أَدَّى أَمَانَتَهُ، وَ مَنْ لَمْ یَعْمَلْ بِعِلْمِهِ کُتِبَ فِی دِیوَانِ اللَّهِ مِنَ الْخَائِنِینَ‌[3].

نزهة الناظر و تنبیه الخاطر، حسین بن محمد حلوانی، ص 41

http://lib.eshia.ir/15269/1/41

 

  1. arXiv:2009.05222  [pdfother

     

    math.RA math.GT math.SG

    Diagonals and A-infinity Tensor Products

    Authors: Robert LipshitzPeter OzsváthDylan Thurston

    Abstract: Extending work of Saneblidze-Umble and others, we use diagonals for the associahedron and multiplihedron to define tensor products of A-infinity algebras, modules, algebra homomorphisms, and module morphisms, as well as to define a bimodule analogue of twisted complexes (type DD structures, in the language of bordered Heegaard Floer homology) and their one- and two-sided tensor products. We then give analogous definitions for 1-parameter deformations of A-infinity algebras; this involves another collection of complexes. These constructions are relevant to bordered Heegaard Floer homology. △ Less

    Submitted 19 September, 2021; v1 submitted 11 September, 2020; originally announced September 2020.

    Comments: 169 pages, 49 figures. V2: add a citation

  1. arXiv:2211.02095  [pdfother

     

    math.SG math.DG

    Monotone Lagrangian Floer theory in smooth divisor complements: III

    Authors: Aliakbar DaemiKenji Fukaya

    Abstract: This is the third paper in a series of papers studying intersection Floer theory of Lagrangians in the complement of a smooth divisor. We complete the construction of Floer homology for such Lagrangians.

    Submitted 3 November, 2022; originally announced November 2022.

    Comments: 56 pages, 8 figures. This paper is born out of the revisions of 1808.08915 and 1809.03409, where some parts of the older versions of 1808.08915 and 1809.03409 are moved here. We also added a brief speculative discussion at the end about a generalization of our construction to the case of non-compact Lagrangians and its formal similarity to the definition of monopole Floer homology

    MSC Class: 53D40; 53D37

 

https://arxiv.org/abs/2306.05287

https://arxiv.org/abs/2112.02703

https://arxiv.org/abs/2305.09456

https://arxiv.org/abs/2305.07172

https://arxiv.org/abs/2009.09345

https://arxiv.org/abs/1708.05121

https://arxiv.org/abs/2205.14706

 

وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ‎﴿القصص: ٥﴾‏

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار دانشمندان، متخصصان، کارشناسان و مسئولان صنعت هسته‌ای کشور، ۱۴۰۲/۰۳/۲۱

موضوع دوّمی که مطرح میکنم، اشاره‌ای به پیشرفتهای این صنعت در کشور است. البتّه من فنّی نیستم و اطّلاعات کافی در این زمینه‌ها ندارم که بخواهم بگویم، این کارِ شماها است که بگویید پیشرفتها چیست؛ من یک کلّیّاتی را میخواهم بیان کنم. مقدّمتاً، یک جمله‌ای را من بگویم. در ادبیّات سیاسی ما، کلمه‌ی «مستضعف» و «استضعاف» وارد شد؛ میگوییم «فلان ملّت، ملّت مستضعفی‌اند» یا «ما قبل از انقلاب، ملّت مستضعفی بودیم». این کلمه‌ی «مستضعف» یک کلمه‌ی پُرمغز و پُرمعنایی است. «مستضعف» یعنی چه؟ یعنی کسی که ضعیف نگه داشته شده. «مستضعف» با «ضعیف» فرق دارد؛ «ضعیف» یعنی کسی که ضعیف است، «مستضعف» یعنی آن کسی که او را ضعیف نگه داشته‌اند. ضعیف نگه داشته شدن که معنای کلمه‌ی «مستضعف» است، دو جور است. یک وقت یک قدرتی می‌آید بر یک ملّتی سوار میشود، تسلّط پیدا میکند، او را ضعیف نگه میدارد؛ مثل قدرتهای استعماری که کشورهای استعمارزده را ضعیف نگه میداشتند. انگلیس‌ها کشورهای شبه‌قارّه‌ی هند را سالهای طولانی ضعیف نگه داشتند. اگر به این کتاب نگاهی به تاریخ جهان که نهرو(۴) ــ نخست‌وزیر اسبق هند که مرد مطّلع و دانشمندی بود ــ نوشته مراجعه کنید، او شرح میدهد که هند قبل از ورود انگلیس‌ها چه بود و بعد از ورود انگلیس‌ها چه شد، چقدر عقب رفت، چقدر تهیدست شد؛ استعمار این است. پس بنابراین، یک نوع استضعاف این است که یک قدرتی یک ملّتی را عقب نگه دارد که چیز بدی است، چیز خطرناکی است. از این خطرناک‌تر، نوعِ دوّمِ استضعاف است و آن، این است که یک ملّت خودش باور کند که ضعیف است، باور کند که بی‌عرضه است، باور کند که نمیتواند؛ این خیلی خطرناک است.

اکثر شما دوره‌ی قبل از انقلاب را ندیدید، درک نکردید؛ ما سالها در آن دوره زندگی کردیم، با مسائل آن آشنا بودیم. شما هم امروز میتوانید آشنا بشوید؛ اگر مطالعه کنید، دقّت کنید، میتوانید بفهمید آن روز چه خبر بوده. به شما صریحاً عرض میکنم: ما در دوره‌ی قبل از انقلاب، هر دو جور استضعاف را داشتیم. اوّلاً ما را ضعیف نگه داشته بودند؛ یعنی [مانند] همین جوانی که مثل رضایی‌نژاد،(۵) مثل شهریاری،(۶) مثل فخری‌زاده(۷) در دوره‌ی انقلاب تربیت شد، در قبل از انقلاب هم بود امّا به این رتبه نمیرسید؛ نمیگذاشتند، تحقیر میکردند ملّت ایران را و مانع پیشرفت ملّت میشدند. آن سالها یک وقتی در یک جلسه‌ای، بر حسب تصادف، با یکی از کسانی که جزو مسئولین آن رژیم بود ارتباط پیدا شد ــ چون ما با آنها ارتباط نداشتیم ــ یعنی نشستیم در جلسه‌ای که تصادفاً او هم بود؛ من شروع کردم به انتقاد کردن از بعضی از چیزها ــ جوان بودیم و حوصله‌ی حرف زدن و بحث کردن و مانند اینها زیاد داشتیم ــ جواب او این بود که «آقا! این حرفها چیست که شما میزنید؟ ما نشسته‌ایم اینجا، اروپایی‌ها، دیگران، مثل نوکر دارند برای ما کار میکنند، جنس می‌آورند، آنها میسازند، ما استفاده میکنیم.» منطق را می‌بینید؟ منطق این بود که آنها میسازند، ما استفاده میکنیم، [پس] آنها نوکر ما هستند. اروپایی‌ها نفت ما را میبردند، بازار ما را تصرّف میکردند، در سیاست ما حدّاکثرِ دخالت را میکردند، این بی‌عقلی که طرف صحبت ما بود اینها را افتخار ملّت میدانست! «عقب نگه داشته بشوند» یعنی این؛ این یک نوع.

نوع دوّمش این بود که به مردم، به جوانها، باورانده بودند که ما نمیتوانیم. در دوران ملّی شدن صنعت نفت، زمان مصدّق، در مجلسِ شورای ملّیِ آن روز بحث شد که بیاییم صنعت نفت را ملّی کنیم، از دست انگلیس‌ها بگیریم؛ نخست‌وزیر رژیم شاه ــ حاج‌علی رزم‌آرا که یک سپهبد ارتشی بود ــ آمد در مجلس و گمانم در مجلس این حرف را زد؛ در ذهنم این هست که آمد گفت «این حرفها چیست که شما راجع به ملّی شدن صنعت نفت و اداره‌ی پالایشگاه آبادان میزنید؟ مگر ما میتوانیم؟ ایرانی یک لولهنگ نمیتواند درست کند.» شماها نمیدانید لولهنگ چیست، ندیده‌اید لولهنگ را؛ لولهنگ یعنی آفتابه‌ی از جنس سفال. آفتابه را دیده‌اید؛ آفتابه را از جنس حلبی و مس و مانند اینها درست میکردند، یک جور آفتابه هم بود در جاهای دوردست که من دیده بودم، از جنس سفال و گِل پخته درست میکردند؛ یعنی پایین‌ترین و پست‌ترین چیزی که ممکن است یک انسانی درست کند. میگفت ایرانی همان لولهنگ را هم نمیتواند درست کند، حدّاکثر لولهنگ درست میکند! یعنی این‌جوری تلقین میکردند. «استضعاف» یعنی این؛ میخواستند بباورانند که توِ ایرانی قادر نیستی، چرا بیخودی اصرار میکنی، چرا تلاش میکنی. لذا در دوره‌ی رژیم پهلوی، این سالهای آخر که دیگر با شوروی هم ارتباطاتِ نسبتاً بهتری پیدا کرده بودند، از آمریکا گندم میخریدند، سیلویش را شوروی‌ها میساختند! یعنی قادر به ساختن سیلو نبودند، حالا سد و اتوبان و مانند اینها به جای خود محفوظ؛ یعنی وضع این‌جوری بود.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=53111

 

اینکه می گفته اند توی ایرانی قادر نیستی، البته لابد هم خود استکبار عقیده اش این بوده است که ما قادر به همه چیز هم هستیم ولی به هر حال توی ایرانی هم قادر نیستی! بنده اینجا می خواستم باز راجع به منطق ریاضی قضیه ی ناتمامی گودل هم در این رابطه چیزی بگویم. یک چیزی که کتاب داگلاس هوفشتاتر: گودل، اشر، باخ می گوید راجع به هدیه ی شاهانه ی باخ است که قطعه ای را که شاه فردریک با فلوت نواخته است را به هدیه ای شاهانه هم تبدیل می کند آنچنان که اگر نتها را از اول به آخر بخوانید یا اینکه از آخر به اول بخوانید فرقی نمی کند! یعنی گویا یک چرخه ی بینهایتی را از قطعه ی شاه فردریک توانسته است در قطعه ی هدیه ی شاهانه اش بگنجاند. و لذا در مورد قضیه ی گودل یک چیزی را نشان می دهد کانه بصورت هنری در این قطعه باخ نهادینه کرده است. در این گفتگوی استکبار و مستضعفین هم یک چنین چرخه ی بینهایتی نهفته است که می تواند به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم ختم شوند اگر درست دقت شود و روی مسائل خوب هم کار شود آنچنان که نشان داده شود که ما می توانیم و اینطور هم نیست که استکبار می فرماید که نمی توانیم. البته روی دیگر قضایا این هم هست که استکبار جهانی در کفر و شرک و نامسلمانی اش، کار را به جنگهای جهانی و حتی استفاده ای از سلاحهای کشتار جمعی و از جمله هم سلاحهای هسته ای بکشاند و .... به عبارتی به این سادگیها هم نیست که استدلال شود که بابا استکبار جان، چرا جان من اسلام هم نمی آوری و بلکه مستضعفین را هم مستضعف نگه می داری و بلکه در آنها القا هم می کنی که نمی توانند و بلد هم نیستند و ...؟! و از آن طرف هم چرا مستضعفین خود به این باور نمی رسند که ما می توانیم و خود سر رشته ی امور خود را هم بدست آورند و .... یعنی آنجایی که شاگرد و دانشجو و طلبه قرار است از حالات خلاء به الفهای بینهایت مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نزدیک شود؛ این کار را نکند و در استکبار خود غرق شود و دنیا را هم به آتش خاک و خون بکشاند و .... قضیه ی ناتمامی می فرماید بالاخره یک مسائلی هم هستند که غیر قابل حل باقی می مانند بر حسب استدلال قطری کانتور. البته این معنایش این هم نیست که باید از اثبات قضیه ی آخر فرما هم ناامید شد و بلکه اثبات قضیه یک نکات زیبایی هم می توانند به ما نشان دهند که بسیار هم قابل توجه اند. ولی خوب این اثبات خیلی کار هم برد دیگر. یعنی اگر غیر از این می بود، مستضعفین هیچ گاه نمی توانستند استدلال هم کنند که ما خود می توانیم اقتصاد کلان ایالات متحده ی ماتریسی خود را حتی از طرق استکان نلبکیهای توپولوژیک و کوهمولوژی نیز کسب کرده و بلکه بر اقتصاد جهانی خیلی متین هم غلبه کنیم. مثلاً می توان حتی از طرق انگیزه های فاینمن روی همولوژیهای فلوئر نیز مسئله را باز هم استکان نلبکی توپولوژیک کوهمولوژیکی و حتی یحتمل جور دیگری تبدیل به هندسه ی ناجابجایی هم کرد. این نکته ی مهمی هم می تواند باشد که گروه های بازبهنجارش دیاگرامها و گرافهای فاینمن روی همین همولوژیهای هیگارد فلوئر چه ماتریسهایی را روی استکان نلبکیهای توپولوژیک ما ایجاد می کنند و هندسه ی ناجابجایی و کوهمولوژی دوره ای متناظر همراه مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه مقداری ابرتقارن هم کدام می شود؟ مثلاً به این مقالات استاد اکرم علیشاهی نیز بنگرید:

https://arxiv.org/abs/2305.07172

https://arxiv.org/abs/2202.10614

اینجا یک نکته ای هست راجع به مسئله ی گروه هایی که آیا بر حسب کدام شروطی هم ممکن است جابجایی شوند و بلکه متناظر هندسه هایی جابجایی هم گردند هر چند که بنظر برسد متعلق به هندسه های ناجابجایی اند؟! مسئله اینجا این است که شما فرض بفرمایید که یحتمل هر ماتریسی را هم نمی توانید قطری اش کنید. ولی اگر می توانستید، آنگاه گروه متناظر این ماتریسهای قطری هم جابجایی خواهند بود هر چند که ماتریس اصلی یحتمل هم غیر قطری است! خصوصاً اگر ابعاد ماتریس رو به بینهایت هم میل کند، مسئله ی ناجابجایی ماتریسی و یحتمل حتی فضاهای هیلبرت متناظر آنها و بلکه فضاهای اپراتوری روی فضاهای هیلبرت هم بیشتر برجسته می شوند و .... بگذریم. وقت نماز اول وقت نگذرد!

البته یحتمل بعضی خیلی هم اشکال کنند که گاهی ایالات متحده استکان نلبکیهای توپولوژیک را بخواهیم کوهمولوژیکی حتی در موارد چند جهانی هم بدست آوریم، یک وقت دیدید مثل اوکراین و سد کاخوفکا و اینکه ایالات متحده ی مسئله چند جهانی هم کدام به کدام است؛ کارها عملاً خیلی بالا هم گرفت!

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَأُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ ‎﴿الأعراف: ١٨٣﴾‏

إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ ‎﴿الذاریات: ٥٨﴾‏

وَأُمْلِی لَهُمْ إِنَّ کَیْدِی مَتِینٌ ‎﴿القلم: ٤٥﴾‏

 

نماهنگ | احمقها ملت ایران را نشناختند! ۱۴۰۲/۰۳/۱۸

حضرت آیت‌الله خامنه‌‌ای: «آخرین تلاش دشمن... همین اغتشاشهای پاییز گذشته بود... طرّاحی این اغتشاشهای پاییز گذشته در اتاقهای فکر کشورهای غربی انجام گرفت... طرّاحی جامعی هم انجام دادند... پشتیبانی مالی و رسانه‌ای و تسلیحاتی به وسیله‌ی دستگاه‌های امنیّتی غربی. پشتیبانی کردند... پادویی‌اش را به وسیله‌ی تعدادی از عناصر خائنی که پشت به وطن کرده بودند انجام دادند... مزدور و عامل سیاستهای دشمن ایران شدند؛ نه فقط دشمن اسلام و دشمن جمهوری اسلامی، [بلکه] دشمن ایران. یک عدّه هم پیاده‌نظامِ اینها در داخل بودند. این پیاده‌نظام ترکیبی [بود] از تعداد معدودی آدمهای مغرض، تعداد بیشتری آدمهای غافل و احساساتی و کم‌عمق و جمعی هم اراذل و اوباش... فکر همه جایش را کرده بودند؛ رادیوها و تلویزیون‌های کشورهای خارجی بی‌ملاحظه، بدون رودربایستی ساختن بمب دستی را به مردم یاد میدادند؛ شعار تجزیه‌ی ایران را در زبانهای اینها قرار دادند؛ حرکت مسلّحانه‌ی داخل خیابانها را با سلاحهای قاچاق ترویج کردند؛ اراذل و اوباششان، جوان دانشجو یا طلبه‌ی بسیجی، یا عنصر انتظامی، یا عنصر بسیجی را در خیابان، جلوی چشم مردم با شکنجه به قتل رساندند و شهید کردند. ... در خارج هم بعضی از سیاستمدارانِ سطوح بالای دولتی با همین دشمنها عکس یادگاری گرفتند. اینها خیال میکردند کار، تمام‌شده است. طرّاحی آنها جوری بود که فکر میکردند کار جمهوری اسلامی تمام شده، فکر میکردند میتوانند ملّت ایران را به خدمت بگیرند. احمقها باز هم اشتباه کردند، باز هم ملّت را نشناختند. البتّه ملّت ایران به آنها بی‌اعتنائی کرد، به فراخوان آنها اعتنائی نکرد. جوانهای متعهّد در خیابانها، در دانشگاه‌ها توانستند کارهای بزرگی انجام بدهند. ...دشمن را ناکام کردند. نقشه‌ی دشمن باطل شد ولی این هشدار به همه داده شد که از کید دشمن غفلت نکنید.» ۱۴۰۲/۰۳/۱۴

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=53085

 

 

 

نماهنگ | صدرزاده‌های امیدآفرین ۱۴۰۲/۰۳/۲۰

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «وقتی شما راجع به امید صحبت میکنید، بعضی دوست دارند در این امیدواریِ شما با ذکر همین مشکلات خدشه کنند... میگویند شما از واقعیّتها خبر ندارید. چطور ممکن است از واقعیّتها کسی خبر نداشته باشد؟ واقعیّتی که آنها میگویند، همین واقعیّتهای اقتصادی است، همین مشکلات معیشتی است؛ اینها را همه خبر دارند، همه از این رنج میبرند؛ در این شکّی نیست. بعضی برای اینکه امید را در دلها بکشند، اشاره میکنند به اینکه در لایه‌های اجتماعی، کسانی هستند که دغدغه‌ی دین و ایمان و انقلاب ندارند؛ خب بله، [امّا] مخصوص امروز نیست؛ دهه‌ی ۶۰ هم که جبهه‌ها آن‌جور مملو و سرشار از جوانهای مؤمن بود، یک عدّه‌ای در شهرهای بزرگ، در تهران، بی‌خیال و بی‌اعتنا راه میرفتند، نه فقط احساس مسئولیّت نمیکردند، مسئولین را مسخره هم میکردند!... ما امروز در سرتاسر کشور، هزاران هسته‌ی مقاومت در مساجد و در هیئتها داریم؛ از این هسته‌های مقاومت، جوانهایی برمیخیزند به عنوان مدافع حرم، جوانهایی برمیخیزند به عنوان مدافع امنیّت، جوانهایی برمیخیزند به عنوان بسیجی دانشجو.
نقطه‌ی امیدآفرین این است که در این تلاش همه‌جانبه‌ی‌ دشمن، شما می‌بینید در چنین شرایطی که دشمن شمشیر را از رو بسته، دانشجوی انقلابی در فلان دانشگاه فحش ناموسی می‌شنود، از میدان خارج نمیشود؛ طلبه‌ی بسیجی زیر شکنجه به شهادت میرسد، حاضر نیست حرفی را که دشمن میخواهد بر زبان جاری کند. ... با وجود اینترنت، با وجود شبکه‌های اجتماعی، با وجود این‌همه لغزشگاه‌ها، جوانهای ما در این راه دارند حرکت میکنند. گاهی اوقات شما می‌بینید از یک روستا یک شخصیّت منوّر و نورانی برمیخیزد؛ از یک روستای اطراف شهریار یک جوان فداکار و نورانی مثل مصطفیٰ صدرزاده به وجود می‌آید. ما از این مصطفیٰ‌های صدرزاده در تمام سرتاسر کشور بسیار داریم، هزاران داریم؛ اینها همه امیدبخش است.» ۱۴۰۲/۰۳/۱۴

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=53096

وَإِن نَّکَثُوا أَیْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ ‎﴿التوبة: ١٢﴾‏

وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَیْنَا إِلَیْهِمْ فِعْلَ الْخَیْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءَ الزَّکَاةِ وَکَانُوا لَنَا عَابِدِینَ ‎﴿الأنبیاء: ٧٣﴾‏

وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ‎﴿القصص: ٥﴾‏

وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَیَوْمَ الْقِیَامَةِ لَا یُنصَرُونَ ‎﴿القصص: ٤١﴾‏

وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً یَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَکَانُوا بِآیَاتِنَا یُوقِنُونَ ‎﴿السجدة: ٢٤﴾‏

 

یک جهادی ابدی که در قرآن کریم هم آمده است داریم که در سطح ائمه ی کفر بر علیه ائمه ی مسلمین واقع می شود و اگر شاگرد و دانشجو و طلبه هم بخواهد نزد امام ایمان و امید زانوی تلمذ زده و در عین حال هم از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف میل کند، اینجا اگر بتوان از هوش مصنوعی هم کمک گرفت مهم است.

مثالش این است که وقتی شما می خواهید کتب نیکلاس بورباکی را بنویسید، آیا چقدر هم از هوش مصنوعی کمک می گیرید با اینکه اینها دقیقاً هم نمی شود گفت که یک نویسنده دارند یا چندین نویسنده یا حتی قضایا و لمها و گزاره هایش هم  همه و همه با هوش مصنوعی آیا چقدر چک می شوند که مویی هم لای درز اثباتها نروند و دیگر چه رسد به اینکه آیا چقدر هم اشکالهای املائی هم نیز کسی بتواند در میان کتبش پیدا کند و .... یعنی اینجا آیا شاگرد و دانشجو و طلبه با کیست که دارد جر و بحث می کند و آیا اصلا چنین جر و بحثهایی هم مجاز است؟ نکته ی دیگر این است که این درست است که تجردی و انتزاعی و ابسترکشنی که با این همه پولیش و صیقلی دادن و تمرین و بحث و درس بدست می آید، ممکن است که هوش مصنوعی هم کمکش کرده باشد. ولی غیر ممکن هم هست که فقط حاصل هوش مصنوعی هم باشد. مثل این است که بفرمایید که سی تی اسکن یا ام آر آی یا سونوگرافی که به پزشک کمک می کند تا بهتر بتواند در تشخیصش یاری شود، بدون انواع پزشکان متخصص و اپراتورها و تکنسینهایی که با این آزمایشها و دستگاه ها کار می کنند امکان پذیر می بود. از طرفی شما اختراعاتی را هم دارید که منجر به ساخت همین دستگاه ها شده اند که ابداعاتی است که باز هم ماورای تخصصهای پزشکان و متخصصین و تکنسینها و اپراتورها و ... هستند. ولی خوب این هم خود یک درایت دیگری را می خواهد که بتوانید نسخه های ثقة الاسلام آشیخ عباس قمی را نیز درک کنید و بکار بندید. 

و اما ماورای همه ی این نرم افزارها  وحتی سخت افزارها و هوش مصنوعی و هوش نخبگان، زانوی تلمذ زدن نزد امام ایمان و امید و از این شاگردی به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف  هم رفتن حساب و کتابهای خودش را باید داشته باشد بلکه ایمان و امید خودش را هم می خواهد و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلَىٰ طَعَامٍ غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلَـٰکِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ إِنَّ ذَٰلِکُمْ کَانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیِی مِنکُمْ وَاللَّهُ لَا یَسْتَحْیِی مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ذَٰلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا کَانَ لَکُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنکِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَٰلِکُمْ کَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمًا ‎﴿الأحزاب: ٥٣﴾‏

 ای کسانی که ایمان آوردید به خانه‌های پیغمبر داخل مشوید مگر آنکه اذنتان دهند و بر سفره طعام دعوت کنند در آن حال هم نباید زودتر از وقت آمده و به پختن و آماده شدن آن چشم انتظار گشایید بلکه موقعی که دعوت شده‌اید بیایید و چون غذا تناول کردید زود (از پی کار خود) متفرق شوید نه آنجا برای سرگرمی و انس به گفتگو پردازید، که این کار پیغمبر را آزار می‌دهد و او به شما از شرم اظهار نمی‌دارد ولی خدا را بر اظهار حق خجلتی نیست و هر گاه از زنان رسول متاعی می‌طلبید از پس پرده طلبید، که حجاب برای آنکه دلهای شما و آنها پاک و پاکیزه بماند بهتر است و نباید هرگز رسول خدا را (در حیات) بیازارید و نه پس از وفات هیچ گاه زنانش را به نکاح خود در آورید، که این کار نزد خدا (گناهی) بسیار بزرگ است. (احزاب: ۵۳) ترجمه مرحوم الهی قمشه ای

 

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

 

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

 

می فرمایند امام خمینی قدس سره به شهید بهشتی رحمه الله فرموده بودند که اگر این جمعی که همین الان همه دارند شعار می دهند که فرض بفرمایید روح منی خمینی، از حرفشان برمی گشتند و فرض بفرمایید که بد و بیراهه بمن می گفتند، باز هم من تکلیف خودم را انجام می دادم. البته این در اوراق تاریخ ثبت شده است که به شهید بهشتی فقط بد و بیراهه نگفتند و بلکه شهیدش هم کردند. ولی نکته ای اینجا نهفته است که تکلیفی که امام در مقابل امتش دارد، با تکلیف بقیه ی امت هم متفاوت است. ممکن است امام را حتی تبعیدش هم کنند به ترکیه و نجف، و آنگاه مردم هم حتی دیگر امام را آنطور که باید نشناسند. ممکن است امام اظهار بدارند که فلان کار، از جام زهر هم برایم بدتر است. ولی یک وقت هم هست که ایشان در راس رهبری هم هستند و یک وقت دیگر هم هست که شاه بوده است که در مسند شاهی نشسته بوده است. یعنی تکلیف مردم و امت اسلامی نسبت به امامشان در هر زمانی ممکن است غیر از زمانی دیگر هم باشد و هر کدام هم اقتضائات خودش را دارد. یک وقت هست که ایشان خود طلبه ای است و یک وقت دیگر هم مرجع تقلید تشریف دارند و یک وقت هم امام و رهبرند؛ و امام و امت اسلامی تکالیفشان هم هر کدام در هر وقتی نسبت به امام یک جور است! یک وقت هست که اصلا امام یا ولی فقیه مد ظله العالی کس دیگری هم هست!

بنده دیروز داشتم راجع به ژاک دیکسمیر در دانشگاه سنت اندروز می خواندم که می گفت ژان پیر سر به او پیشنهاد می دهد که از بورباکیها شود؛ و او می گوید کانه با علاقه هم پریدم به این فرصت! کتب بورباکی را از لحاظ ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم مطالعه کردن یحتمل بعضی خیلی هم تاکید کنند که بسیار کار خوبی هم هست. البته بنده ی حقیر هم بنظرم می رسد که این درست است. بنده قبلاً هم راجع به یک مسئله ی 24* در ص 48 کتاب هرستین Topics in Algebra, I. N. Herstein 2nd edition و ارتباط آن با همین مسئله که در کتاب جبر یا جبر جابجایی بورباکی که با ذکر راهنمایی هایی هم ارائه شده است چیزهایی گفته ام. نکته اینجا این است که کتاب هرستین برای شاگردان نخبه هم معمولاً درس داده می شود و او فقط مسئله را عنوان می کند و راهنمایی هم نمی کند؛ و حال آنکه نیکولاس بورباکی که قرار هم هست خیلی مجردتر و انتزاعی تر و ابسترکت بتمام معنا هم باشد، اشارات و راهنمایی هایی هم می کند! در هرستین اگر مسئله ای یک ستاره داشت یعنی سخت است و اگر دو ستاره داشت یعنی خیلی سخت است و این تازه فقط یک ستاره هم داشت!!! به هر حال، این را یک بار جاناتان مرتزل برایم توضیح داد که در بورباکی هست و خودش هم تا حدی کمک کرد که راه حلش این است. و بنده یک وقت هم سعی کردم مسئله را برای پورفسور هوخشیلد بازگو کنم و یک جوری هم گفتم که ایشان یحتمل دانشجوی دکترایش را که در حال توضیحاتی به ایشان بود را جواب کرد که ببیند بنده ی حقیر چه می خواهم عرض کنم. چرا که غلط نکنم گفتم ببینید راه حل مسئله از این راه است و .... ولی بعد که دانشجو رفت و مسئله را بیشتر توضیح دادم، ایشان فرمودند که این که مسئله ای ساده هم هست (و مربوط به آن مسئله ی دیگر هم نیست!) بگذریم! الا اینکه اصل مسئله را هم اجازه دهید اینجا عرض کنم:

فرض کنید G یک گروه متناهی است که مرتبه اش به 3 قابل قسمت نیست. فرض کنید که 

=3^(ab)

 (b^3)(a^3)=

برای هر a, b در G. ثابت کنید G باید جابجایی یا آبلی باشد.

 

عرض بنده ی حقیر این است که خوب اینها مسائل جبری هم هستند که مربوط به دین و مذهب خاصی هم نمی باشند و لذا بر همین منوال هم کتب نیکولاس بورباکی را هم مطالعه کردن و یادگرفتن و استاد شدن و حتی نوشتن این کتب هم می تواند خیلی خوب باشد که از علوم پیش رفته ی ریاضی هم هستند و تا آنجا هم پیش رفته اند که دقیقاً هم پیدا نیست که نویسنده ی اصلی آنها کیست الا یحتمل بعضی که خیلی به بورباکیها نزدیکترند بدانند کی به کی است! درست شد؟ کتب خیلی خوبی هم هستند دیگر. ولی نکته اینجا است که اگر بخواهید اینها را قبل از اینکه در مسائلش استاد هم شده اید، مورد استفاده قرار دهید، آیا ممکن هم هست که مورد استفاده ی فراماسونری و بلکه شیطان پرستی هم واقع شوند؟ یا خیر؟ یا اینها را دیگر نداریم و مسئله ریاضی و یحتمل هم حالا فیزیک است و ...! بله؛ ولی همین ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را هم برای چیست که می خواهید استفاده ببرید؟ این یک هنری را می طلبد که وسائلی را که یحتمل به شیطان پرستی هم منجر می شوند را بتوان به عنوان ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم درآورد هر چند که بعضی گویا از قرآن کریم هم توانسته اند آیات شیطانی دربیاورند و .... آیا اینجا شاگرد و دانشجو و طلبه مایل هم هست که از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند؟ یا اصلا آیا چنین دغدغه هایی را هم دارد؟ یا حتی آیا اگر چنین هم هست، یحتمل یک جاهایی حتی پیغمبر هم در این مورد که فرض بفرمایید اگر زید همسرش را طلاق داد و با حضرت رسول هم قرار است ازدواج کند و اینکه ترس از مردم و ترس از خدا هم اینجا کدام است؛ خدا مسئله و راه حلش را در این آیه عنوان می کند:

وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَىٰ زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاکَهَا لِکَیْ لَا یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا ‎﴿الأحزاب: ٣٧﴾‏

و (یاد کن) وقتی که با آن کس که خدایش نعمت اسلام بخشید و تواش نعمت آزادی (یعنی زید بن حارثه، به نصیحت) می‌گفتی برو زن خود را نگه دار و از خدا بترس (و طلاقش مده)، و آنچه در دل پنهان می‌داشتی (که زینب را بگیری و حرمت ازدواج با زن پسر خوانده را که در جاهلیّت بود منسوخ کنی) خدا می‌خواست آشکار سازد و تو از (مخالفت و سرزنش) خلق می‌ترسیدی و از خدا سزاوارتر بود بترسی. پس (بدین غرض) چون زید از آن زن کام دل گرفت (و طلاقش داد) او را ما به نکاح تو در آوردیم تا مؤمنان در نکاح زنان پسرخوانده خود که از آنها کامیاب شدند (و طلاق دادند) بر خویش حرج و گناهی نپندارند، و فرمان خدا انجام شدنی است. (احزاب: ۳۷)

خدا به پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم می فرماید که تو از خلق می ترسیدی و از خدا سزاوارتر بود بترسی؛ و این پیغمبر اکرمِ اسلام  است که خدا در موردش چنین می فرماید. بعضی یحتمل اینجا اشکال هم بفرمایند که مگر می شود پیغمبر اکرم از خلق بترسد و حال آنکه از خدا سزاوارتر بود بترسد؟! البته این را در یک مورد دیگری در رابطه با واقعه ی الغدیر و حضرت علی علیه السلام و من کنت مولاه فهذا علی مولاه هم خدا می فرماید: 

یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ ‎﴿المائدة: ٦٧﴾‏

قُلْ مَن ذَا الَّذِی یَعْصِمُکُم مِّنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِکُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِکُمْ رَحْمَةً وَلَا یَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَلَا نَصِیرًا ‎﴿الأحزاب: ١٧﴾‏

و این درست هم هست که هفت شهر عشق را عطار هم گشت و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم. ولی سوال این هم یحتمل باشد که بالاخره آیا آب هم چرا قطع شده است! علاوه بر اینها یک روز هم یحتمل دیدید بیمه ی سلامت را دارید و بلکه فردایش هم نداشته باشید و مجبور شوید ثابت کنید که واجد شرایط دریافت آن هم هستید و از مسئله ی کتاب بورباکی هم آیا چقدر سختتر شود و ....! یحتمل بهتر است به همان مسائل مربوط به استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده و ماتریسهای حاصل از مشتقات جزئی روی استکان نلبکیهای توپولوژیک و امثالهم هم حتی المقدور پرداخت و نیکلاس بورباکی کی به کیست و سمینارها و کتبش کدام است و بلکه ترتیب و نظم و حتی آنتروپی قضایا هم کدام به کدام است را موکول کنیم به بعد. مسئله را بعضی اینجا اشکال هم کنند که خدای غنی که برایش اشکال ندارد با اقتصاد خرد است که طرفیم یا اقتصاد کلان یا قضیه ی آخر فرما یا حدس اعداد اول دوقلو یا حدس زیگل لانداو یا .... حالا ما یحتمل در مسئله ای ساده از هرستین هم گیر کرده باشیم و .... اللهم اشف کل مریض. بنده ی حقیر می گفتم چرا هر کس می رود منبر، شروع می کند به پریشان گویی و بلکه هر چه دلش هم می خواهد کانه دارد می گوید و .... نگو یحتمل سعی هم کرده اند بروند بورباکی بخوانند و نتوانسته اند و این در منبرشان هم تاثیر گذاشته است البته اگر حمل بر طوطی و روغن ریخته هم نشود و ...! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه

لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ ‎﴿التوبة: ١٢٨﴾‏

وَبَیْنَهُمَا حِجَابٌ وَعَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ یَعْرِفُونَ کُلًّا بِسِیمَاهُمْ وَنَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلَامٌ عَلَیْکُمْ لَمْ یَدْخُلُوهَا وَهُمْ یَطْمَعُونَ ‎﴿الأعراف: ٤٦﴾‏

وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَیْنَکَ وَبَیْنَ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتُورًا ‎﴿الإسراء: ٤٥﴾‏

فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَیْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِیًّا ‎﴿مریم: ١٧﴾‏

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلَّا أَن یُؤْذَنَ لَکُمْ إِلَىٰ طَعَامٍ غَیْرَ نَاظِرِینَ إِنَاهُ وَلَـٰکِنْ إِذَا دُعِیتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ إِنَّ ذَٰلِکُمْ کَانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ فَیَسْتَحْیِی مِنکُمْ وَاللَّهُ لَا یَسْتَحْیِی مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ ذَٰلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا کَانَ لَکُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنکِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَٰلِکُمْ کَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِیمًا ‎﴿الأحزاب: ٥٣﴾‏

فَقَالَ إِنِّی أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَیْرِ عَن ذِکْرِ رَبِّی حَتَّىٰ تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ ‎﴿ص: ٣٢﴾‏

وَقَالُوا قُلُوبُنَا فِی أَکِنَّةٍ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَیْهِ وَفِی آذَانِنَا وَقْرٌ وَمِن بَیْنِنَا وَبَیْنِکَ حِجَابٌ فَاعْمَلْ إِنَّنَا عَامِلُونَ ‎﴿فصلت: ٥﴾‏

وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ ‎﴿الشورى: ٥١﴾‏

 

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

 

إِلهِی هَبْ لِی کَمال الاِنقطاعِ إِلَیْکَ وَأَنِرْ أَبْصارَ قُلُوبنا بِضِیاءِ نَظَرِها إِلَیْکَ حَتّى تَخْرِقَ أَبْصارُ القُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلى مَعْدِنِ العَظَمَةِ وَتَصِیرَ أَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ. 

 

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

 

آنجایی که شاگرد و دانشجو و طلبه خیلی هم سعی دارد از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف میل کند، اگر نتواند از حالات خلائش بیرون هم بیاید هر چقدر هم که بصیرت داشته باشد ولی شنوایی اش در خلاء را از امامش آیا چقدر هم از دست می دهد که جهاد تبیین و جهاد اکبر را در قلب خود محقق کند. و خدای ناکرده مبتلا به هوا و هوسهای نفسانی و شهوانی و پست و بدتر از آن در کفر و لامذهبی اش گیر می کند و نمی تواند امامِ دعوت کننده ی به ایمان به خدا و امید به وعده های الهی را بشنود.

بنده عرضم این است که ببینید در اخبار در مورد اف بی آی و سکستورشن یا اخاذیهای جنسی از حتی پسران نوجوان و جوان که بصورت اینترنتی و هوش مصنوعی آیا چطور هم صورت می پذیرد و چطور اف بی آی در همان ایالات متحده هم اخطار می دهد. گول ظاهر تبلیغات لا مذهبی و فریبنده ی بی حجابیها و حتی بدحجابیها را هم نخورید و خود را گرفتار کفر شیاطین و شیطان بزرگ نکنید و ....

ای زن بتو از فاطمه اینگونه خطاب است، زیبنده ترین زینت زن حفظ حجاب است. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد وتقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و احعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه

لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ ‎﴿التوبة: ١٢٨﴾‏

 

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

 

التاسع : أن یقول عشر مرات : یا دائِمَ الفَضْلِ عَلى البَرِیَّةِ ، یا باسِطَ الیَّدِیْنِ بِالعَطِیَّةِ ، یا صاحِبَ المَواهِبِ السَّنِیَّةِ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ خَیْرِ الوَرى سَجِیَّةً ، وَاغْفِرْ لَنا یا ذا العَلى فِی هِذِهِ العَشِیَّةِ. وهذا الذکر الشریف وارد فی لیلة عید الفطر أیضاً.

 

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

 

بنده ی حقیر در چند دقیقه فقط می خواستم به خانواده ام وصیت کنم که حتماً حجاب و چادر خود را به بهترین وجهی حفظ کنیم که ما کماکان از لحاظ ایمان و امید شده ایم- هر چند هم که دلمان نمی خواهد اینچنین هم فکر کنیم- که آن وقتی که باید کاری می کردیم؛ متاسفانه نکردیم! تهذیب نفس و جهاد با نفس و بلکه تربیت همراه با آموزش و خصوصاً پرورش از جمله مسائلی است که فقط با علم آموزی درست نمی شود آنچنان که می فرمایند بخوان؛ ولی نه این هم که مطلقاً بخوان و بلکه بخوان به اسم ربی و پروردگاری که (جهان را) آفرید. مسئله این است که ایمان و امید می تواند در ارتباط با امام زمان عجل الله فرجه الشریف یک میدانی را بر مبنای دو ایجاد کند که هر چقدر تعداد افراد با ایمان در آن افزایش یابند، میدانهای ایمانی و امیدی بیشتر بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم میل می کنند. ولی به هر تقدیر، چه از لحاظات شخصی و چه از لحاظات مملکتی و حتی ایالات متحده ای، این میدانهای ایمانی و امیدی مرزهایی هم از لحاظات مملکت اسلام جهانی و چند جهانی و حتی چند ایالات متحده ای ریسمانی استکان نلکبی توپولوژیک هم دارند که به جهاد اکبر با کفر نفوس خود هم اول از همه برمی گردند و قرار هم هست آیا چقدر هم به امامِ ایمان و امید خود بتوانند نزدیک شوند!  می فرماید: 

ذَٰلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ لَمْ یَکُ مُغَیِّرًا نِّعْمَةً أَنْعَمَهَا عَلَىٰ قَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَأَنَّ اللَّهَ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ‎﴿الأنفال: ٥٣﴾‏

لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ ‎﴿الرعد: ١١﴾‏

مثل این است که ما دنبال سرعتهای هایپرسونیک هم باشیم هر چند که فرض را هم بر این بگذرایم که سرعت صوت 343 متر در ثانیه هم باشد که گویا در هوای خشک و دمای 20 درجه سانتیگراد هم محاسبه شده است. حالا اگر سرعت صوت را در رسانه های دیگری هم همچون انواع عناصر جدول تناوبی عناصر بجوییم، باز مسئله فرق می کند و یحتمل سرعتها به چندین هزار متر در ثانیه در فلزات یا حالات مایعات هم برسد. ولی نکته اینجا است که بر خلاف امواج نوری و الکترومغناطیسی که در خلاء هم می تواند با سرعت محاسبه شده ی 299,792,458 متر در ثانیه عبور کند، امواج صوتی چنین نیست و بلکه احتیاج به یک رسانه ای دارد و در خلاء نمی تواند انتشار یابد. و لذا مشاهده هم می شود که حتی امواج صوتی هم وقتی سوار امواج الکترومغناطیسی شوند راحتتر با سرعتهای خیلی نزدیک سرعت نور الکترمغناطیسی هم می توانند جابجا شوند.

و اما سرعتهای موشکهای هایپرسونیکی که چندین برابر سرعت صوت هم پرواز می کنند و در چندین ثانیه هم هدفشان را می زنند هنوز در حدود زیر 20000 کیلومتر در ثانیه هم سرعت دارند و این کجا و سرعت نوری که در خلاء 300000 کلیومتر در ثانیه هم است کجا؟ البته این موشکها هم بر خلاف ذرات نوری قرار است قدرت مخرب شدیدی هم داشته باشند و حتی اگر به کلاهکهای هسته ای هم مجهز شوند، آنگاه قدرت مخربشان خیلی عجیبتر هم خواهد شد و یحتمل یک قسمت وسیعی از شهری را اگر نه همه ی آنرا بکل خراب هم کنند! مسئله اینجا این است که وقتی قدرتهای هسته ای به این درجه از علم جهمی هم برسند، نمی خواهند کسی قادر هم باشد این علم را بر علیه خودشان هم استفاده کند.

درست است که هنوز خیلی کار دارند که سرعتهای موشکی به حتی سرعت نوری در خلاء هم نرسیده اند و خیلی کمترند و بلکه گنبدهایی آهنین که بتوانند هم در مقابل چنین موشکهایی مقاومت کرده و قبل از اثابت آنها به هدف نابودشان کنند و چیزی شبیه چنگ ستارگان را ایجاد کنند، ولی قدرت تخریبی آنها همراه کلاهکهای هسته ای یک مرتبه کانه به بینهایت هم می روند. و وقتی برای غیر خدا هم استفاده شود، فاجعه آور است و نه تنها جهاد اکبر با کفر نفس را هم شکست می دهد و بلکه ایمان و امید به امام را هم در افراد سست تر می کند الا اینکه از ناحیه ی مقدسه ی امامِ ایمان و امید هم صادر شده باشد! یک وقت هست که امام باید تصمیم بگیرد که اگر او دشمن را هدف قرار ندهد، آنگاه او است که امام ایمان و امید را مورد هدفش قرار خواهد داد و لذا لزوم توان قدرت دفاعی در مقابل حتی موشکهای هایپرسونیک با کلاهکهای هسته ای همراه با خود تولید توان کلاهکهای هسته ای و .... نکته اینجا این است که حتی همه انبیاء و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و همه و همه ی چند جهانی ایالات متحده ی ائمه ی اطهار هم از یاران امام حسین علیهم الصلاة و السلام تشریف داشته اند و در روضات آن حضرت شرکت هم می کرده اند. مسئله این است که یک وقت هست که شما می خواهید ریلگذاری کنید که قطار روی آن درست حرکت کند و به چپ و راست هم منحرف نشود و بلکه درست هم نظارت شود که قطارها با هم دچار تصادم نشوند. ولی یک وقت هم هست که مسئله نه فقط حرکت از ریلهای قطار به سمت جاده های اتوبان سازی است و بلکه مسئله از نوع اسنپهای فضایی هم می توانند باشند که باید توجه در نظارتشان هم داشت که چطور با هم تصادف نکنند. ولی یک وقت هم هست که مسئله از جاده ها هم گذشته است و توان مقابله با سیستمهای موشکی است که مخصوصاً هم باید موشک با سرعتهای خیلی بالا را قبل از اینکه به هدف بخورند را در هوا و بلکه فضا مورد اصابت هم قرار داده و نابود هم کرد و لذا با انواع مسائل معادلات یانگ- باکستر و ماورای آنها مواجه ایم و .... بهترین راه ولی همان است که از طرق چند جهانی ایالات متحده ای استکان نلبکی توپولوژیک ریسمانی و کوهمولوژیهای مربوطه ی آنها وارد میدان شده و ببینیم قلوب حتی مرده ی زمینی را چطور هم می توان تبدیل به قلوبی زنده ی آسمانی با ایمان و امید هم کرد و بپرواز درآورد و همه و همه را سوار کشتی نجات بفرماندهی امامِ امید و ایمان نمود و کیهانشناسی اش را دریافت.

https://arxiv.org/abs/2306.04672

https://arxiv.org/abs/2211.01386

https://arxiv.org/abs/2306.04673

https://arxiv.org/abs/2306.04687

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ‎﴿١﴾‏ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ ‎﴿٢﴾‏ اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ ‎﴿٣﴾‏ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ‎﴿٤﴾‏ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ ‎﴿٥﴾‏ کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَىٰ ‎﴿٦﴾‏ سوره مبارکه علق

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ‎﴿سبإ: ٤٦﴾‏

وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَّکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ‎﴿التوبة: ٦١﴾‏

 

هنگامى که" ورقه" از دنیا رفت رسول خدا ص فرمود:" من این روحانى را در بهشت (بهشت برزخى) دیدم در حالى که لباس حریر بر تن داشت، زیرا او به من ایمان آورد و مرا تصدیق کرد" [1] البته در بعضى از کلمات مفسرین، یا کتب تاریخ، مطالب ناموزونى در باره این فصل از زندگى پیغمبر اکرم ص به چشم مى‌خورد که مسلما از احادیث مجعول و اسرائیلیات است، مثل اینکه پیغمبر بعد از ماجراى نخستین نزول وحى بسیار ناراحت شد و از این ترسید که القائات شیطانى باشد! یا چند بار تصمیم گرفت خود را از کوه به زیر پرتاب کند! و امثال این لاطائلات که نه با مقام شامخ نبوت سازگار است، نه با آنچه در تاریخ از عقل و درایت فوق العاده پیامبر ص و مدیریت و شکیبایى و تسلط بر نفس و اعتماد او ثبت شده است.

به نظر مى‌رسد اینگونه روایات ضعیف و رکیک ساخته و پرداخته دشمنان اسلام است و خواسته‌اند هم اسلام را زیر سؤال برند و هم شخص پیغمبر اکرم ص را با توجه به آنچه گفته شد به سراغ تفسیر آیات مى‌رویم.

تفسیر نمونه ط دار الکتب الاسلامیه، حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، جلد 27، ص 154- 155

http://lib.eshia.ir/50082/27/155

 

وقتی شاگرد و دانشجو و طلبه که از حالات خلاء هم سعی می کند به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف میل کند، با این نوع از اسرائیلیات که در اینجا از قول تفسیر نمونه هم ذکر شده است برمی خورد؛ یحتمل این نکته هم لازم است ذکر شود که چطور در کتاب الله و در سوره ی محمد صل الله علیه و آله و سلم آیه 4 از لزوم جهاد فی سبیل الله هم عنوان می فرماید: 

فَإِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّىٰ إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّىٰ تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ۚ ذَٰلِکَ وَلَوْ یَشَاءُ اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَٰکِن لِّیَبْلُوَ بَعْضَکُم بِبَعْضٍ ۗ وَالَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَن یُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ ‎﴿٤﴾‏

 ... باز فرض کرده بر دستهاى انسان که بکار نبرد در آنچه خداوند حرام گردانیده و در آنچه خدا فرمان داده است بکار برد، و فرض کرده خدا بر آنها صدقه و احسان و صله رحم و جهاد در راه خدا و پاکیزگى براى نمازها را، و مى‌گوید: «اى کسانى که ایمان آورده‌اید هنگامى که بپا مى‌گردید براى نماز پس بشوئید صورتهایتان و دستهایتان را تا به آرنجها، و مسخ کنید بر سرتان و پاهایتان تا دو قاب پا (سوره مائده/ 6)» و مى‌گوید: «پس چون بر خوردید با آنان که کافر شده‌اند پس زدن گردنها است تا گاهى که بشدت به مرگشان رسانید، پس شدید کنید پیمان را، یا منت گذارید. (در مى‌گذرید) و یا فدیه مى‌گیرید. تا جنگ بارهاى خود را فرو گذارد (سوره محمد/ 4)» پس اینها وظائفى است که خداوند بر دستها فرض کرده است زیرا زدن از کارهاى دست است. 

جهاد با نفس، ترجمه وسائل الشیعه شیخ حر عاملی، محمد صحت، ص 10

http://lib.eshia.ir/12666/1/10

 

خوب، اینجا دیگر صحبت از سیلی و چک زدن و خوردن هم در کار نیست و بلکه دستور به قتال و گردن زدن کافران هم کتاب الله و سنت می فرماید! و لذا در شناخت خدا و پیغمبر محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام اقل کم جهاد تبیین درست و حسابی هم لازم است حتی شده از راه های ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده ای و کوهمولوژیهایشان. عرض بنده ی حقیر اینجا این است که یحتمل در یک سفری کوهمولوژیکی بر روی ریسمانی استکان نلبکی ای توپولوژیک به ایالات متحده یحتمل یک انقلاب عظیم اسلامی هم با رهبری امام خمینی قدس سره همزمان هم رخ دهد کانه همه ی مردم حسینی شده اند! و اما آیا ریسمان دیگری هم هست که ضد انقلابهای یزیدی هم درکارند و حتی در جهاد با نفس این احتیاج دیده می شود که همینطوری که کوهمولوژی خمینه ای را در نظر می گیریم؛ آنگاه توابع و اپراتورهای روی توابع انواع ایالات متحده در چندکیهانی ها هم دارند چطور تغییر و تحول می فرمایند؟ یعنی در یک سفر دیگری در یک چندکیهانی به ایالات متحده استکان نلبکی توپولوژیک، آیا جبرهای اپراتوری روی توابع فضاهای تانژانت خمینه ها وقتی یک دوری حول ایالات متحده می زنیم و برمی گردیم، حسینی اند یا یزیدی؟ آیا حتی در ایالات متحده هم همه حجابها را رعایت می کنند و حال اینکه القاء هم می شود که همه جا حجابها را کنار بگذارند و حتی مسلمانان هم از حجابهایشان جا بمانند و خودشان ایالات متحده ای ها هم از همه و همه مسلمانتر شوند و حتی بر سر همه هم خود را خراب کنند و ...؟ یا بالاخره از کوهمولوژی فضاهای کوانتومی خبرهای اپراتوری توابع تانژانت خمینه های از نوع انبیاء و امام علی امیر المومنین و امام حسن و امام حسین علیهم السلام نیز خواهی نخواهی یحتمل می رسیم به کوهمولوژی خبرهای اپراتوری روی فضاهای تانژانتی که یک مرتبه آیا چقدر هم معلوم است یا نیست که چطور ابوسفیانی و معاویه ای و یزیدی هم هستند یا شده بوده اند؟ و لذا مسئله شدیداً هم احتیاج دارد به تهذیب نفس در جهاد با نفس و جهاد تبیین ایالات متحده استکان نلبکی توپولوژیک ریسمانی و کوهمولوژیهای آنها در هندسه ی ناجابجایی. خصوصاً وقتی خمینه های چند بعدی متناهی هم خود کنار گذاشته شده و بلکه به جبرهای اپراتوری روی توابع فضاهای تانژانت در فضاهای هیلبرت کوانتومی بصورت ابسترکت و مجرد و انتزاعی کانه از ریشه کنده شده اند هم پرداخته شوند. جهاد نفس و جهاد تبیین وقتی به خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار علیهم السلام و ایالات متحده شان ریشه یابی شوند، ایمان و امید وارد شده و همه و همه ی مسائل را از نوع "ما می توانیم" هم حل می کنند! و الا چطور هم می خواهد جبری اپراتوری متوجه شود که آیا یزیدی است یا حسینی در هندسه ی ناجابجایی و ...؟ البته ریشه که شناخته شود، حتی از طرق هوش مصنوعی هم می توان مسائل را خیلی بهتر حل کرده و مجرد و انتزاعی و ابسترکتش هم کرد و اصل ریشه را هم عنوان نکرد چرا که بالاخره مسائلی را داریم چند کیهانی ایالات متحده ای که هر چند هم که توحیدی اند ولی خوب یحتمل با عقاید مختلف یحتمل اشکال هم شود که اینها مسائل ریاضی فیزیکی است و نه حکمت الهی! خواننده ی محترم لطفاً التفات بفرمایید. و یک مرتبه دیدید ایالات متحده هم همان ایالات متحده ی دلخواه اسلام ناب محمدی و ائمه ی اطهار است و لا غیر اگر ابرتقارنهای الکتریکی- مغناطیسی متناظر فرض بفرمایید برنامه هندسی تحلیلی لنگلندز و کاپوستین ویتن و هندسه ناجابجایی و مدل استاندارد ذرات فیزیک و امثالهم هم درست در نظر گرفته شوند! یحتمل حتی بتوان مسئله را از طرق نظریه ی گالوا و هندسه ی جبری با گروه های گالوایی که نهایتاً الفهایشان از نوع الف_0 یا الف_1 هم هستند هم حلشان کرد و حتی یک استکان نلبکی توپولوژیک ایالات متحده ای را هم کسی مجبور نشود بشکند یا بیش از حد هم لبریزش کند و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد وتقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه

یحتمل مایل باشید این مقالات را هم حالا نگاهی بیاندازید:

https://arxiv.org/abs/2303.04459

Subfactors and Mathematical Physics

Authors: David E. EvansYasuyuki Kawahigashi

https://arxiv.org/abs/1110.4547

Braided Subfactors, Spectral Measures, Planar algebras and Calabi-Yau algebras associated to SU(3) modular invariants

Authors: David E. EvansMathew Pugh

34872987841600031415

وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ ‎﴿الشعراء: ٢٢٧﴾‏تشییع باشکوه کودک ۲ ساله/ زخمی شدن یک صهیونیست در قدس اشغالی + عکس«محمد هیثم التمیمی»، کودک ۲ ساله فلسطینی روز دوشنبه بر اثر جراحت ناشی از شلیک نظامیان صهیونیست به شهادت رسید.

 

العالم - فلسطین اشغالی

به گزارش فلسطین الیوم، پارلمان عربی، با صدور بیانیه‌ای به مناسبت سالگرد «نکسه» جامعه بین‌الملل و شورای امنیت سازمان ملل متحد را به مجازات رژیم صهیونیستی به دلیل جنایات و تجاوزهای این رژیم در حق ملت فلسطین فراخواند.

همچنین پارلمان عربی در این بیانیه به جنایات رژیم صهیونیستی از جمله تعرض‌های شهرک‌نشینان به قدس و مسجدالاقصی، شتاب‌گرفتن کوچ اجباری و اخراج فلسطینیان، تجاوزهای خونین هرروزه به شهرهای کرانه باختری و قدس و همچنین سیاست اعدام میدانی فلسطینیان اشاره کرده است.

مجروح‌شدن یک صهیونیست در قدس

امروز سه‌شنبه، طی عملیات یکی از فلسطینیان در قدس، یک شهرک‌نشین صهیونیست به شدت مجروح شد. در این عملیات، یکی از فلسطینیان با ضربات چاقو، یک شهرک‌نشین صهیونیست را مورد هجوم قرار داد و وی را به شدت مجروح کرد.

امروز پیکر کودک دو ساله فلسطینی تشییع شد.

پس از برگزاری مراسم تشییع جنازه شهید محمد التمیمی، کودک ۲ ساله فلسطینی که با گلوله نظامیان صهیونیست به شهادت رسیده بود، درگیری‌هایی میان فلسطینیان و نظامیان صهیونیست در ورودی روستای نبی صالح در رام‌الله به وقوع پیوست.

در نتیجه این درگیری‌ها دو فلسطینی با تیراندازی از سوی نظامیان صهیونیست مجروح شدند و یک زن فلسطینی نیز با پرتاب بمب از سوی صهیونیست‌ها زخمی شد. همچنین یک فلسطینی دیگر از ناحیه صورت، مورد اصابت گلوله‌های پلاستیکی نظامیان صهیونیست قرار گرفت.

تخریب منزل مسکونی توسط صهیونیست‌ها در قدس اشغالی

منابع فلسطینی اعلام کردند که در محله واد الجوز در قدس اشغالی، صهیونیست‌ها خانه یک خانواده فلسطینی را به بهانه واهی نداشتن جواز ساخت تخریب کردند.

https://fa.alalam.ir/news/6635213

بنده داشتم مقاله ای در روزنامه های رایج امروز می خواندم که می گفت سرعت موشک فتاح 16000 کیلومتر در ساعت است یعنی انقریب 12.957563978 برابر سرعت صوت و لذا باید هم خیلی هایپرسونیک باشد دیگر! ولی آیا این واقعاً هم درست است و مثلاً موشک با ده برابر سرعت صوت هم می شود و داریم؟! NSTXL که سایتش هم معمولاً باز نمی شود می گوید سرعت هایپرسونیک 5633 کیلومتر در ساعت است. 16000 k/h یعنی 2.84040475768 برابر سرعت هایپرسونیک ان اس تی اکس ال! البته سایت Raytheon missiles & defence می گوید تا پنج برابر سرعت صوت را هم هایپرسونیک می گویند که حداکثر بشود 6174 کیلومتر! که اتفاقاً تعجب هم کردم چطور قشنگ هم می شود وارد این سایت دیفنسی هم شد و .... و اما هنوز همین پنج برابر سرعت صوت 6174 کیلومتر بر ساعت هم کجا و سرعت 16000 کیلومتر/ساعت کجا که 2.59151279559 برابر سرعت هایپرسونیک 5 برابری صوتی است؟ البته بنده گفتم از شما بپرسم برای اینکه در فیزیکهای مقدماتی خیلی هم علاقه هست به مسیرهای تراژکتوریهای مختلف انواع مثلاً سنگهایی که فرض کنید به انواع مختلف پرتاب می شوند در هوا که چطور هم با احتساب گرانش و اصطکاک هوا و ... محاسبه می شوند. البته اینها با احتساب هوش مصنوعی و یادگیریهای ماشینی و رایانه ای هدایت شونده هم بایدمجهز شده باشند که کم و کیفش را هم خیلی یحتمل بروز ندهند و علاقه مندان باید خودشان دنبالش را بگیرند و متوجه باشند که حجابها را کجا باید حفظ کرد و کجا یحتمل هم از موشکها رونمایی و پرده برداری نمود و ...! قبلاً عرض شود که خیلی مخلصیم و خیلی هم سلام به استاد ارجمند آقای دکتر برسانید! خیلی جیف شد آن دفعه کلاس همدیسی را با ایشان برداشتم ها؛ ولی سر مسائل اینکه بالاخره مسائل همدیسی روی کره هم می شود یا نمی شود، نمی دانم چطور شد که از کلاسها جا ماندم! حیف هم شد؛ لااقل الان پیش خودم می گویم که می نشستی سر کلاس و دوام می آوردی و بالاخره یحتمل یک چیزی هم یاد می گرفتی دیگر! بچه بازی که نمی شود. یحتمل همینها هم هست که از موشکها هم خیلی سر در نمی آورم و بلکه یحتمل پشتکار کارگری مثل عملگی و رفتگری را هم خیلی ندارم! کارگری هم یک تهذیب نفس و اخلاق و عرفان خودش را می طلبد و از روی جنون و مهجوریت هم نمی شود گفت که خوب پس حالا که همه فهمیده اند که کاری بلد نیستم و متهم به دیوانگی هم هستم پس بروم دنبال عملگی و کارگری! بیخود نیست پیغمبر بر دستان کارگران بوسه می زده است.

قُلْ مَن کَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَىٰ قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَهُدًى وَبُشْرَىٰ لِلْمُؤْمِنِینَ ‎﴿البقرة: ٩٧﴾‏

إِذْ تَقُولُ لِلْمُؤْمِنِینَ أَلَن یَکْفِیَکُمْ أَن یُمِدَّکُمْ رَبُّکُم بِثَلَاثَةِ آلَافٍ مِّنَ الْمَلَائِکَةِ مُنزَلِینَ ‎﴿آل عمران: ١٢٤﴾‏

کِتَابٌ أُنزِلَ إِلَیْکَ فَلَا یَکُن فِی صَدْرِکَ حَرَجٌ مِّنْهُ لِتُنذِرَ بِهِ وَذِکْرَىٰ لِلْمُؤْمِنِینَ ‎﴿الأعراف: ٢﴾‏

وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَّکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ‎﴿التوبة: ٦١﴾‏

یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْکُم مَّوْعِظَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ وَشِفَاءٌ لِّمَا فِی الصُّدُورِ وَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ ‎﴿یونس: ٥٧﴾‏

وَکُلًّا نَّقُصُّ عَلَیْکَ مِنْ أَنبَاءِ الرُّسُلِ مَا نُثَبِّتُ بِهِ فُؤَادَکَ وَجَاءَکَ فِی هَـٰذِهِ الْحَقُّ وَمَوْعِظَةٌ وَذِکْرَىٰ لِلْمُؤْمِنِینَ ‎﴿هود: ١٢٠﴾‏

رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ ‎﴿ابراهیم: ٤١﴾‏

إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَةً لِّلْمُؤْمِنِینَ ‎﴿الحجر: ٧٧﴾‏

لَا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلَىٰ مَا مَتَّعْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّنْهُمْ وَلَا تَحْزَنْ عَلَیْهِمْ وَاخْفِضْ جَنَاحَکَ لِلْمُؤْمِنِینَ ‎﴿الحجر: ٨٨﴾‏

وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلَا یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إِلَّا خَسَارًا ‎﴿الإسراء: ٨٢﴾‏

قُل لِّلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَٰلِکَ أَزْکَىٰ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ ‎﴿النور: ٣٠﴾‏

هُدًى وَبُشْرَىٰ لِلْمُؤْمِنِینَ ‎﴿النمل: ٢﴾‏

وَإِنَّهُ لَهُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ ‎﴿النمل: ٧٧﴾‏

خَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَةً لِّلْمُؤْمِنِینَ ‎﴿العنکبوت: ٤٤﴾‏

إِنَّ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِینَ ‎﴿الجاثیة: ٣﴾‏

فَاعْلَمْ أَنَّهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا اللَّهُ وَاسْتَغْفِرْ لِذَنبِکَ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَاللَّهُ یَعْلَمُ مُتَقَلَّبَکُمْ وَمَثْوَاکُمْ ‎﴿محمد: ١٩﴾‏

وَعَدَکُمُ اللَّهُ مَغَانِمَ کَثِیرَةً تَأْخُذُونَهَا فَعَجَّلَ لَکُمْ هَـٰذِهِ وَکَفَّ أَیْدِیَ النَّاسِ عَنکُمْ وَلِتَکُونَ آیَةً لِّلْمُؤْمِنِینَ وَیَهْدِیَکُمْ صِرَاطًا مُّسْتَقِیمًا ‎﴿الفتح: ٢٠﴾‏

یَقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَـٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ ‎﴿المنافقون: ٨﴾‏

رَّبِّ اغْفِرْ لِی وَلِوَالِدَیَّ وَلِمَن دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِینَ إِلَّا تَبَارًا ‎﴿نوح: ٢٨﴾‏

 

 

۱۳۹۳/۰۲/۰۸

امید به رحمت الهی لازم است؛شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه

(همراه فیلم شرح حدیث معظم له، حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای مد ظله العالی)

عَن اَبی حَمزَةَ الثُّمالیِّ قالَ: قالَ الصّادِقُ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ عَلَیهِمَا السَّلامُ:
اُرجُ اللهَ رَجاءً لا یُجَرِّئُکَ عَلى مَعاصیهِ وَ خَفِ اللهَ خَوفا لا یُؤیِسُکَ مِن رَحمَتِهِ.

امام صادق علیه‌‌السّلام میفرماید: آنچنان به خدا امید داشته باش که تو را بر معصیت او گستاخ نسازد، و آنچنان از خدا بترس که تو را از رحمتش ناامید نسازد. (امالی صدوق، ص ۱۴)

اُرجُ اللهَ رَجاءً لا یُجَرِّئُکَ عَلى مَعاصیه
اوّلاً «رجاء» لازم است؛ امید به رحمت الهى، به مغفرت الهى، به عون الهى لازم است -که یکى از گناهان کبیره را «یأس عن رَوح‌‌الله‌» دانسته‌‌اند- پس رجاء را همیشه باید داشت یعنى همیشه این ارتباط بین دل شما و خداى شما باید برقرار باشد؛ بدانید که میتوانید از او جلب رحمت کنید، جلب تفضّل کنید؛ این باید باشد، منتها این رجاء و امید، به‌ نحوى نباشد که ما را بر انجام معصیت گستاخ کند. گاهى اوقات جورى با مردم حرف میزنیم یا با خودمان جورى حدیثِ نفْس میکنیم که گویى به‌خاطر گلِ روى ائمّه (علیهم‌السّلام) خداى متعال ما را هیچ عذاب نخواهد کرد؛ این جرأت دادن و گستاخ کردن به معصیت الهى است؛ این «اغترار بالله‌» است. ما در دعاهایمان در موارد متعدّدى منع شده‌ایم از مغرور شدن به خدا و اغترار بالله‌. در صحیفه‌ى سجّادیّه است که: وَ الشَّقاءُ الاَشقى لِمَنِ اغتَرَّ بِکَ ما اَکثَرَ تَصَرُّفَهُ فی عَذابِک، تا آخر این فِقرات که فِقرات تکان‌دهنده‌اى است.(۱) اغترار بالله‌ صُوَرى دارد که یکى از صورتهاى اغترار بالله‌ این است که انسان هرچه معصیت کند و ببیند خداى متعال مجازات نکرد، مغرور بشود، بگوید خدا با ما کارى ندارد. یکى از صُوَر اغترار بالله‌ این است که انسان بدون اینکه وسیله‌ى تقرّبى پیدا کند و نسبت به خداى متعال [مسیری] در پیش بگیرد، امیدوار باشد بر اینکه بله، خداى متعال ما را [ مجازات نمیکند]؛ [ مثل] مرد رِندِ عرق‌خورى که این‌جورى شعر گفت:
ساقى کوثر نمیدارد دریغ از ما شراب
عیشها خواهیم کرد، اینجا شراب، آنجا شراب

به همین خیال هم باید باشد! یعنى اینجا گناه میکنیم، آنجا هم که دیگر حضرت هست و دست ما را میگیرد! این اغترار بالله‌ است. [ امام صادق (علیه‌السّلام)] میفرماید که رجاء تو جورى نباشد که تو را بر معصیت گستاخ کند.

وَ خَفِ اللهَ خَوفا لا یُؤیِسُکَ مِن رَحمَتِه
از آن‌طرف هم خوف لازم است؛ خوف از خداى متعال لازم است که لازمه‌ى آن، معرفت است؛ کسى که معرفت داشته باشد، خوف پیدا میکند. هرچه معرفت انسان بیشتر باشد، خوف بیشتر است. یک بچّه‌ى دوساله، هیچ خوفى از یک آدم قدرتمند ندارد؛ چون نمیداند، قدرت او را نمیفهمد، اصلاً درک نمیکند، لذا هیچ خوفى هم ندارد؛ یک آدم بزرگ‌تر چرا، میفهمد که این آدم قدرتمند است، باید از او ترسید؛ همچنان‌که یک بچّه‌ى کوچک براى یک استاد دانشگاه، براى یک عالِم، براى یک دانشمند، براى یک مرجع تقلید احترامى هم قائل نیست؛ چون نمیفهمد که مقامش چقدر است؛ وقتى بزرگ شد، آن‌وقت میفهمد که مقام او خیلى بالا است. ما در مقابل پروردگار عالم، خوفمان کم است چون معرفتمان کم است؛ تعظیممان کم است چون معرفتمان کم است، چون عظمت پروردگار را، آن «معدن‌العظمه» را -فَتَصِلَ اِلى مَعدِنِ العَظَمَة-(۲) درک نکرده‌ایم، نفهمیده‌ایم، لذا خوفمان کم است، تکریممان کم است، تعظیممان کم است. پس بنابراین خوف لازم است، منتها نباید این خوف به‌قدرى باشد که انسان را مأیوس کند؛ اگر جورى شد که انسان یأس پیدا کرد، این [حالت] از یک صفت خوب به یک صفت زشت و بد برمیگردد.
 

۱) صحیفه‌‌ى سجّادیّه، دعاى چهل‌ و ششم

۲) اقبال الاعمال، ص ۶۸۷ مناجات شعبانیّه

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=45870

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در مراسم سی‌وچهارمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (رحمه‌الله) ۱۴۰۲/۰۳/۱۴

... نکته‌ی بعد این است که امام بزرگوار ما سه عمل عظیم و بزرگ و تاریخی انجام داد، سه تحوّل بزرگ به وجود آورد، یکی در سطح کشور ایران، یکی در سطح امّت اسلامی، و یکی در سطح جهان؛ این سه تحوّل، هیچ کدام سابقه ندارد، شاید انسان نتواند پیش‌بینی کند که شبیه اینها و نظیر اینها در آینده هم به وجود بیاید؛ این مخصوص امام بزرگوار بود.

امّا تحوّل در سطح کشور این بود که انقلاب اسلامی را در این کشور به وجود آورد؛ انقلاب را مردم انجام دادند امّا امام به وجود آورد. این انقلاب، یک ساخت سیاسی سلطنتی را در هم شکست و مردم‌سالاری را جایگزین آن کرد؛ این انقلاب، یک نظام دست‌نشانده و ذلیل در مقابل قدرتها را از میدان خارج کرد و یک نظام مستقل و متّکی به عزّت ملّی را جایگزین آن کرد؛ این انقلاب، یک حکومت ضدّ اسلام را از میدان خارج کرد، به جای آن یک حکومت اسلامی پایه‌گذاری کرد و بنا نهاد؛ این انقلاب، استبداد را به آزادی، بی‌هویّتی روزافزون این ملّت را به هویّت ملّی و به اعتماد به نفْس تبدیل کرد؛ این انقلاب، یک ملّت چشم‌دوخته‌ی به دست اجانب را به نیروی «ما میتوانیم» مجهّز کرد. اینها معجزه‌های این انقلاب عظیم و این تحوّل بزرگی است که امام بزرگوار در سطح  کشور به وجود آورد. این «ما میتوانیم» که گفتم، کلید حلّ همه‌ی مشکلات است. ما مشکلات داشته‌ایم و داریم و خواهیم داشت، امّا آن چیزی که میتواند این مشکلات را برطرف کند و مشکلات گذشته را برطرف کرده و در آینده هم علاج مشکلات ما است، همین روحیه‌ و نیروی «ما میتوانیم» است که انقلاب امام بزرگوار در این کشور این روحیه را به وجود آورد.

امّا آنچه در سطح امّت اسلامی روی داد ــ تحوّل در سطح امّت ــ [این بود که] امام جریان بیداری اسلامی را به راه انداخت. دوره‌ی انفعال و بی‌تحرّکی در دنیای اسلام، با حرکت امام، به سمت ضعف و نابودی حرکت کرد. امروز امّت اسلامی نسبت به دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و دوران قبل از امام، پُرتحرّک‌تر، فعّال‌تر، آماده‌تر، سرزنده‌تر است، اگرچه همچنان نیاز به بیشتر کار کردن در این زمینه محسوس است. مسئله‌ی فلسطین پس از آنکه به خیال صهیونیست‌ها و پشتیبانانشان یک مسئله‌ی تمام‌شده به حساب می‌آمد و دیگر بنا نبود فلسطینی مطرح بشود، با حرکت امام و تحوّل امام در سطح امّت اسلامی، به مسئله‌ی اوّل جهان اسلام تبدیل شد. امروز مسئله‌ی فلسطین، مسئله‌ی اوّل جهان اسلام محسوب میشود. امروز فلسطین در کانون توجّه ملّتهای مسلمان است. طنین صدای رهبران فلسطینی از فراز سفارت رژیم صهیونیستی در تهران در اوّل انقلاب، دنیا را تکان داد و به لرزه درآورد؛ همه فهمیدند که دوران جدیدی در زمینه‌ی فلسطین آغاز شده است؛ در کالبد افسرده‌ی ملّت فلسطین جانی دمید و امروز شما می‌بینید که ملّت فلسطین حضور خودش را با قوّت و قدرت اثبات میکند و سخن خودش را به دنیا میرساند. در روز قدس نه فقط در ایران یا در تهران، حتّی در پایتختهای جهان غیر مسلمان، مردم از فلسطینی‌ها حمایت میکنند و دفاع میکنند؛ این هم تحوّل در سطح امّت.

تحوّل سوّم، تحوّل در سطح جهان است. امام فضای معنویّت و توجّه معنوی را در دنیا زنده کرد، حتّی در کشورهای غیر مسلمان. معنویّت در زیر لگدکوبیِ سیاستهای مادّی‌گری و ضدّ معنوی از بین رفته بود. واکنش مردم در مقابل تهاجم دستگاه‌های صهیونیستی و استکباری برای ترویج مادّه‌گرایی، واکنش منفعلانه‌ای بود. معنویّت از یادها رفته بود. حرکت امام بزرگوار، رنگ معنوی را در دنیا دوباره زنده کرد. البتّه این نکته‌ی آخر با واکنش شدید همان مراکز قدرت مواجه شده و [آنها] امروز با انگیزه‌ی بیشتر، تهاجم به معنویّت را در سطح دنیا به هر جا که بتوانند، با شیوه‌های مخصوص خود دارند پیش میبرند، که بعضی از شیوه‌های آنها آن‌قدر مفتضح است که انسان از اسم بردن آنها خجالت میکشد. این هم نکته‌ی دوّم درمورد امام. پس نکته‌ی اوّل عبارت بود از اینکه نمیشود امام را از حافظه‌ی تاریخ محو کرد؛ امام زنده است. فریاد امام، سخن رسای امام خاموش‌نشدنی است، و نکته‌ی دوّم اینکه امام با همان شخصیّت مهم و سرآمدیِ خود، این سه تحوّل بزرگ را به وجود آورد.

نکته‌ی بعد، نکته‌ی مهمّی است؛ آن نکته‌ این است که ما از خودمان سؤال میکنیم که امام این کارهای بزرگ را به پشتیبانی و کمک کدام عاملِ سخت‌افزاری یا نرم‌افزاری انجام داد؟ آن عاملی که توانست به امام کمک کند و امام را در این میدان پیش ببرد و او احساس خستگی نکند و بتواند این کارهای بزرگ را انجام بدهد و این کوه‌های بزرگِ موانع را از سر راه بردارد، چه بود؟ امام، عامل کمک‌کننده‌ی سخت‌افزاری نداشت؛ نه پول داشت، نه ابزار تبلیغی داشت، نه رادیو داشت، نه خبرگزاری داشت، نه هیچ‌کدام از سیاستهای دنیا از او حمایت میکردند و [به او] کمک میکردند. عامل سخت‌افزاری امام، یک صفحه‌ کاغذ بود که بیانیّه در آن بنویسد، یک تکّه نوار بود که صدای او را ضبط کند و به گوش این و آن برساند؛ عامل سخت‌افزاری و کمک‌کار سخت‌افزاری نداشت؛ هر چه بود، در کمکِ عامل نرم‌افزاری امام بود؛ عامل نرم‌افزاری امام چه بود؟ این مهم است.

این عامل نرم‌افزاری را میتوان با بیانهای مختلف بیان کرد. من امروز دو عنوان را، دو تعبیر را از این عامل کمک‌کننده‌ی به امام انتخاب کرده‌ام و اینها را میخواهم مطرح کنم؛ آن دو عامل عبارت است از «ایمان» و «امید». آن چیزی که امام را در این راه پیش برد، او را قادر کرد که این تحوّلهای عظیم را در سطح کشور، در سطح امّت، در سطح جهان برای طول تاریخ به وجود بیاورد، عبارت بود از ایمان او و امید او؛ ایمان و امید.

...

امام، در فهم اسلام و تبیین اسلام، نه این نظراتِ سستِ به‌اصطلاح روشنفکرانه را قبول میکند ــ نظراتی که تشرّع اسلامی را قبول ندارند، فقه اسلامی را قبول ندارند، ادّعای اسلام هم میکنند! اینها را امام قاطعاً رد میکند ــ و نه اسلامِ افرادِ متحجّر که تواناییِ این را ندارند که یک استنباط نو از متون اسلامی را بفهمند و قبول کنند و به آن باور داشته باشند؛ هیچ کدام از اینها را امام نمیگوید. امام، اسلام کتاب و سنّت با اجتهاد متقن و فهم درست از اسلام [را در نظر دارد]؛ این، اسلام امام بزرگوار است. اسلامِ افرادِ متحجّری را که اسم اسلام را می‌آورند، درس اسلام را ممکن است زمزمه هم بکنند، امّا اسلامی را که بیشترِ احکامش مربوط به زندگی اجتماعی و حکومت و سیاست است قبول ندارند، و بی‌مسئولیّتی را در امور سیاست و امور اجتماعی ترویج میکنند، امام قبول ندارد. این هم اسلام.

...

و امّا «امید» امام. امید در دل امام یک عنصر دائمی بود. امید، موتور حرکت امام بزرگوار بود. این امید در رفتار امام، در گفتار امام بوضوح دیده میشود. امام در دهه‌ی ۲۰، در آن نوشته‌ی معروف، از قیام لله سخن میگوید؛(۱۱) آیه‌ی «اَن تَقوموا لِلّهِ مَثنیٰ وَ فُرادیٰ»(۱۲) را [نوشته است]. آن نوشته‌ای که به خطّ خود امام است و امروز در کتابخانه‌ی مرحوم وزیری در یزد حفظ میشود، مال دهه‌ی ۲۰ است. در دهه‌ی ۴۰، این قیام را به طور عملی خودش انجام داد و وارد میدان قیام شد. در دهه‌ی ۶۰ که دهه‌ی طوفانهای مهیب(۱۳) نظامی و امنیّتی و سیاسی بود، خم به ابرو نیاورد. از دهه‌ی ۲۰، تا دهه‌ی ۴۰، تا دهه‌ی ۶۰، این رشته‌ی پایان‌نیافتنی امید، این سرچشمه‌ی جوشان امید در دل امام، این تأثیرات را گذاشت. خود امام بزرگوار در یک بیانی که در نوشته‌های ایشان ثبت شده و منتشر شده، میگوید که من در طول سالهای مبارزه تا پس از پیروزی هرگز دچار یأس نشدم و معتقد بودم که وقتی ملّت چیزی را بخواهد، آن چیز حتماً تحقّق پیدا میکند.(۱۴) این امید امام هم ناشی از ایمان او بود. وقتی شما ایمان روشنی به مبدأ حقیقی و به خدای متعال دارید، این شعله‌ی امید در دل شما روشن خواهد بود و خاموش نمیشود. امید و ایمان روی هم اثر میگذارند. ایمان امیدآفرین است. تحقّق امیدها ایمان را افزایش میدهد؛ اینها روی هم تأثیر میگذارند.

...

خب تا اینجا مربوط به امام بزرگوار که این سه نکته‌ی اساسی را در مورد امام عرض کردیم. حالا ما هستیم و درس گرفتن از امام. امروز امام به ما چه توصیه‌ای میکند؟ برادران عزیز، خواهران عزیز، ملّت عظیم ایران، جوانان خوش‌روحیه و پُرتلاش سراسر کشور! باید به توصیه‌ی‌ امام گوش فراداد. امام بزرگ است، سرآمد است، زنده است، با ما حرف دارد، با ما حرف میزند. ما هم راه طولانی‌ای در پیش داریم؛ ما هم کارهای بزرگی در پیش داریم؛ [لذا] احتیاج به توصیه‌ی امام داریم. امام به ما چه توصیه‌ای میکند؟ یقیناً بزرگ‌ترین توصیه‌ی امام، ادامه [دادن] راه اوست، نگهبانی از میراث اوست؛ این بزرگ‌ترین توصیه‌ی امام بزرگوار ما است. ما باید همان سه تحوّلی را که امام در داخل کشور، در سطح امّت و در سطح جهان ایجاد کرد، تعقیب کنیم، دنبال کنیم، حفظ کنیم. دنبال کردن این هدف امروز البتّه اقتضائاتی دارد که با اقتضائات زمان امام فرق میکند؛ این را میدانیم. مسلّماً در دوران هوش مصنوعی و کوانتوم و اینترنت و امثال این پیشرفتهای علمی، نمیشود با همان شیوه‌های چهل سال قبل، دوران تلفن‌های کذایی و ضبط‌صوت‌های کذایی، با آن ابزارها امروز کار کرد. امروز برای پیشرفت این هدف، ابزارها بایستی متناسب با زمان انتخاب بشود؛ تردیدی در این نیست. ابزارها تغییر پیدا میکند، امّا آنچه تغییر پیدا نمیکند جبهه‌‌بندی‌ها است. جبهه‌بندی‌ها عوض نشده است، تغییر پیدا نکرده است و تغییر پیدا نخواهد کرد. هدفها تغییر پیدا نمیکند؛ جبهه‌بندی‌ها تغییر پیدا نمیکند؛ جبهه‌‌ی دشمن، جبهه‌ی استکبار، جبهه‌ی زورگویی، جبهه‌ی صهیونیسم و قدرتمندان زورگو و متجاوز عالم، امروز هم مثل دیروز در مقابل ملّت ایران صف کشیده‌اند؛ البتّه تفاوتی که امروز در این جبهه‌بندی ایجاد شده، این است که ملّت ایران قوی‌تر شده، آنها ضعیف‌تر شده‌اند؛ ولی جبهه‌بندی همان جبهه‌بندی است. آنچه میتواند مثل درّه‌ی خطرناکی در مقابل حرکت ما بُروز بکند، این است که ما این دشمنی را فراموش کنیم، این جبهه‌بندی را فراموش کنیم. هر وقت فراموش کردیم، ضربه خوردیم. این تحوّلهایی که امام ایجاد کرد و امروز ملّت ایران نیاز دارد، احتیاج دارد که اینها را دنبال بکند و حیات او، قدرت او، عزّت او، اصلاح کار ملّت ایران، وابسته‌ی به دنبال کردن این تحوّلات امام است، این تحوّلها دشمنان سرسختی دارد، دشمنان پُربغض‌وکینه‌ای دارد. در همه‌ جای دنیا آن کسانی که در فکر تجاوز به ملّتها و کشورهای دیگر هستند، هر کشوری را که بتوانند به او تعرّض کنند، تعرّض میکنند؛ پایگاه میسازند، نفتش را میبرند، مردمش را قتل عام میکنند؛ آنجایی که بتوانند، هر جنایتی بتوانند انجام میدهند؛ این وجود دارد. خب اگر چنانچه در مقابل این حرکت، ملّت ایران بخواهد حرکت کند، به چه چیزی احتیاج دارد؟ من عرض میکنم، احتیاج دارد به همان نرم‌افزاری که امام در وجود خود داشت و به مردم توصیه میکرد؛ یعنی ایمان و امید....
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=53057

 

یک حالت گستاخانه ی مملو از گناه آلودگی که ممکن است کسی پیدا کند این است که مستانه به مومنی سیلی هم بزند و هر چند هم که خیلی هم مواظب باشد که سیلی ای هم در مقابلش دریافت نکند؛ و اما یک وقت هم هست که کار از کار می گذرد و فرد گناه آلود یا خبر دارد یا حتی خبر هم ندارد که دارد همینطوری از همه طرف هم سیلی است که نصارش می شود و نوش جان می کند و گناه اندر گناه است که از همه طرف بر همه و همه هم وارد می شود! یک مثالش که مشهود است امروزه در سطوح جامعه و بلکه جوامع همین مسئله ی حجاب و چادر هم هست که احتیاج به ایمان و امید توحیدی به خدای متعال هم دارد، که همانطوری که قبلاً هم گفته شد مسئله فقط یافتن ماتریسهای ایالات متحده استکان نلبکیهای توپولوژیک هم نیست! مسئله دو دو تا چهار تا است، ولی گاهی هم دارد همین دو دو تا چهار تا را می گوید ولی در مبنای دو که می  گوید می شود: 10 تا 10 تا می شود 100 تا! یا سه سه تا می شود 9 تا می شود: 11 تا 11 تا می شود 1001!

مسئله اینجا این است که یک جاهایی مسائل اسلامی و در کتاب و سنت بنظر می رسد که اسرائیلیات بد جوری هم وارد می شوند. بنده داشتم در تفاسیر مختلف و حتی بحار الانوار، لغت اسرائیلیات را جستجو می کردم. در الیمزان 5 مورد دارد و ترجمه ی المیزان 3 دفعه نتیجه ی جستچو را ارائه می دهد. و دیگر تفاسیر از قبیل برهان و آلوسی و مجمع البیان و تفسیر کبیر رازی چیزی ندارد. غیر از تفسیر نمونه که دو مورد دارد. مثلاً یک موردش درباره ی آیه 30 سوره توبه است که درباره غلو کردن عزیر یا مسیح بن مریم بعنوان پسر خدا است:

وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذَٰلِکَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ یُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّىٰ یُؤْفَکُونَ ‎﴿التوبة: ٣٠﴾‏

والروایات بظاهرها أشبه بالإسرائیلیات ، ولو لا قوله : « وبه یمسک الله الأرض أن تمید بأهلها » لأمکن حمل قوله : « وأما ( ق ) فهو الجبل المحیط بالدنیا وخضرة السماء منه » على إرادة الهواء المحیط بالأرض بضرب من التأویل.

تفسیر المیزان، علامه محمد حسین طباطبایی، جلد 18، ص 15

http://lib.eshia.ir/12016/18/15

موضوع این است که خود خدا و رسولش و قرآن کریم کتاب الله به اختجاج با یهود و نصاری در این مورد می پردازد.

گاهی اوقات برای حفظ ایمان و امید، تشخیص اسرائیلیات از کتاب و سنت از تشخیص هوش مصنوعی و گرانش کوانتومی هم سختتر می شود چرا که سالک الی الله و شاگرد و دانشجو و طلبه که از حالات خلاء مایل است بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند، ایالات متحده استکان نلبکیهای توپولوژیک را هم یحتمل اشتباهی و بلکه مستانه هم بزند بشکند یا اشتباهی هم پر و لبریزشان کند چرا که حتی ایالات متحده اش را هم اشتباهی محاسبه کرده است!

این ایمان و امید توحیدی امام می تواند باشد که سالک الی الله را نه فقط از صفهای آخر هم تا مرز شهادت برده و بلکه شهید هم می شود و کانه دوباره بپا می خیزد و دوباره و دوباره هم در ایالات متحده اش شهید می شود و شهادت می دهد! مسئله در خمینه ها (ی ریمانی) با ابعاد متناهی را در نظر بگیرید. اینها در فضاهای محلی جانبی اقلیدسی یا حتی لورنتس یا ... تانژانت شان، توابعی را دارند که فضاهای هیلبرت را تشکیل می دهند. و باز روی این فضاها، جبرهای فن نویمن اپراتوری نیز کار می کنند. و لذا الفهای بینهایت بر حسب خمینه و توابع فضاهای تانژانت و خبرهای اپراتوری و ... مراتب و درجات بالاتری را می یابند. در مسائل کوانتومی یحتمل بفرمایند که دیگر ما ماورای فضاهای هیلبرت دیگر به الفهای بالاتری کاری نداریم! و اما در هندسه ی ناجابجایی آلن کن می بینیم که جبرهای اپراتوری فن نویمن را هم در نظر می گیرند. و ونکاتش چندراسکارا و مقدم و آرن وال و ویتن و ... هم به جبرهای فن نویمن می پردازند. و بلکه مدل استاندارد ذرات فیزیک را هم متناظر هندسه ی ناجابجایی و کوهمولوژی هوخشیلد و دوره ای بحث می کنند.

بعضی یحتمل اینجا اشکال هم می فرمایند که نرم افزارهای ایمان و امید توحیدی اسلامی و مردمی هم اینجا کجا بکار می آیند که حضرت امام خمینی قدس سره و حضرت ولی فقیه اینقدر بدان تاکید می ورزند؟ آیا مسئله، مسئله ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف و ایالات متحده اش و مارتیسهای استکان نلبکیهای توپولوژیک دو بعدی محلی و کشوری و امت اسلام و جهانی هم هست؟ یا به عبارت دیگر آیا ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که ملا صدرا نیز ریشه های فرض بفرمایید اصالت وجودی تا ابن سینا هم جستجو می کرده است، آیا مسئله این هم هست؟ البته یک مسئله هم همین مرزهای اقتصاد خرد و کلان ایالات متحده مان است دیگر.

یک مسئله ای که حدس شیمورا- تانیاما و بلکه واریته های شیمورا را برجسته می کند این است که در مسائلی از قبیل قضیه ی آخر فرما، ما دنبال نمایشهای ماتریسهای دو بعدی تقارنهای گروه های گالوای معادلات جبری می گردیم. و این نوع مسائل را حتی در برنامه ی هندسی و تحلیلی لنگلندز نیز دنبال می کنیم. و اما یک نکته ای که اینجا نهفته است این است که هندسه ی ناجابجایی یک ابزاری را به ما می دهد که الفهای بینهایتش بالاتر از آنچه در هندسه ی جبری هم بدان احتیاج داریم، است. مثلاً گروه ای گالوا معمولاً متناهی اند ولی گروه های از نوع SU(2, C) یا GL(2, C) یا SL_2(C) و امثالهم بینهایتد هر چند که برای میدان متناهی k بجای C، متناهی می شوند. نکته اینجا این است که در مورد اسکیمها و واریته های جبری در هندسه ی جبری نیز می توان متناظر فضاهای تانژانت توابع و حتی مشتقات آنها را هم بنوعی در نظر گرفت و نوعی فضاهای اپراتوری را بحساب آورد آنچنان که در خمینه ها نیز انجام می شوند. و حتی برای میدانهای متناهی نیز می توان آنتروپی و توابع زتای متناظر واریته ها در هندسه ی جبری را در نظر آورد و ....

البته اینجا هوش مصنوعی می تواند کاری کند که حتی اگر شما می خواهید سرودی موسیقایی را به امام خمینی و بلکه ایالات متحده امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ارائه دهید، ترجمان ملودیها و هارمونیهای از یک طرف سولفاژ سرودی و موسیقایی را هم می شود از هوش مصنوعی و رایانه ها کمک گرفت! ولی آن خلاقیتی را که در ایمان و امید امامان شهید و ایالات متحده شان در کتاب و سنت هم یافت می شوند را هم آیا می توان با هوش مصنوعی تا چه حدودی شبیه سازی کرد. آنچنان که کتبی که راجع به ولایت فقیه و یادگیری دروس فقه و اصول و ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم ارائه شوند، و شاگرد و دانشجو و طلبه را به اجتهاد و الفهای بینهایت مراتب و درجات متعالیه آیات اللهی و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسانند همچون کتب ریاضی فیزیک و اثبات قضایایشان نیز با هوش مصنوعی بتوان کاربردی اش کرد. ولی خوب، یک جایی فقیه نه تنها به اجتهاد نرسیده و بلکه هم متحجر و روشنفکرنما هم هست و نمی داند چطور می شود همه ی این ابزارهای نرم افزاری و سخت افزاری را نیز در جهت ایالات متحده ی ائمه ی اطهار و کتاب و سنت هم کاربردی کند. ایمان و امید به خدا را همه ی اینها هم می طلبد و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج. 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا و نبیّنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین المکرّمین لا سیّما بقیّة الله فی الارضین.

سلام خدا بر روح مطهّر امام بزرگوار ما. امام بزرگوار، پرچم برافراشته‌ی رسالتهای الهی در عصر جاهلیّت مسلّح قرنهای اخیر بود.
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=53057#_ftnref14

سَلَامٌ عَلَىٰ إِلْ یَاسِینَ ‎﴿الصافات: ١٣٠﴾‏

 

سَلاَمٌ عَلَى آلِ یس اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا دَاعِیَ اَللَّهِ وَ رَبَّانِیَّ آیَاتِهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا بَابَ اَللَّهِ وَ دَیَّانَ دِینِهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خَلِیفَةَ اَللَّهِ وَ نَاصِرَ حَقِّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا حُجَّةَ اَللَّهِ وَ دَلِیلَ إِرَادَتِهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا تَالِیَ کِتَابِ اَللَّهِ وَ تَرْجُمَانَهُ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ فِی آنَاءِ لَیْلِکَ وَ أَطْرَافِ نَهَارِکَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اَللَّهِ فِی أَرْضِهِ

 

در آستانه ی سالگرد ارتحال امام سید روح الله موسوی خمینی قدس سره و 15 خرداد قرار داریم. و واقعاً هم یک حرکتی موسوی و عیسوی در وقوع انقلاب اسلامی نهفته است که یک حرکتی است ابدی آنچنان که این دو پیغمبر بزرگ حضرات موسی و عیسی علی نبینا علیهم السلام هر کدام یک جوری جلوی فراعته و شاهان زمان خود به مبارزه برخواستند تا بشریت را از غرق شدن در منجلاب کفر و نفاق و شرک فسق و فجور و ظلم نجات دهند. این حرکت انقلابی، یک حرکتی است ابدی چرا که آن روحیه ی فرعونی انا ربکم الاعلی ای در نفس انسان می تواند نهفته واقع شود وقتی عظمت توحید و نبوت و معاد و امامت و عدل را نتواند دریابد. گذشته از این بعضی از مردم دنیا اصلا فرعونیت را به عنوان یک مذهب هم درآورده اند و حتی همان کاهنان و موبدهایشان هم همین را تبلیغ می کنند که خدا یک فرعونی است؛ هر چند هم که فرعون خیلی خوبی هم هست! گذشته از اینها، کتاب صلح امام حسن هم تا حدود زیادی نشان می دهد که وقتی کار اسلام می کشد به زمامداری ابوسفیانها و معاویه ها و یزیدها و بلکه بنی عباس هم دیگر کار خلیفگی نیز به فرعونیت و ظلم و فسق و فجور و امام کشی و شیعه کشی کشیده می شود.

امام خمینی قدس سره الشریف خود در کتاب جهاد اکبر خطاب به روحانیت می فرمایند: ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محال است:

علمى که انسان را به خدا نزدیک مى‌کند، در نفس دنیا طلب باعث دورى بیشتر از درگاه ذى الجلال مى‌گردد. علم توحید هم اگر براى غیر خدا باشد، از حجب ظلمانى است؛ چون اشتغال به ما سوى اللّه است. اگر کسى قرآن کریم را با چهارده قرائت لما سوى اللّه حفظ باشد و بخواند، جز حجاب و دورى از حق تعالى چیزى عاید او نمى‌شود. اگر شما درس بخوانید، زحمت بکشید، ممکن است عالم شوید، ولى باید بدانید که‌ میان «عالم» و «مهذب» خیلى فاصله است. مرحوم شیخ، استاد ما [11]، رضوان اللّه تعالى علیه، مى‌فرمود اینکه مى‌گویند: «ملا شدن چه آسان، آدم شدن چه مشکل» صحیح نیست. باید گفت: ملا شدن چه مشکل، آدم شدن محال است! کسب فضایل و مکارم انسانى و موازین آدمیت از تکالیف بسیار مشکل و بزرگى است که بر دوش شماست. گمان نکنید اکنون که مشغول تحصیل علوم شرعیه مى‌باشید، و فقه که اشرف علوم است مى‌آموزید، دیگر راحتید، و به وظایف و تکالیف خود عمل کرده‌اید. اگر اخلاص و قصد قربت نباشد، این علوم هیچ فایده‌اى ندارد. اگر تحصیلات شما، العیاذ باللّه، براى خدا نباشد و براى هواهاى نفسانیه، کسب مقام و مسند، عنوان و شخصیت در این راه قدم گذاشته باشید، براى خود وزر و وبال اندوخته‌اید. این اصطلاحات اگر براى غیر خدا باشد، وزر و وبال است.

جهاد اکبر، امام خمینی، صص 18- 19

http://lib.eshia.ir/11145/1/19

این مشکل را در دانشگاه حتی بیشتر هم داریم! شاگرد و دانشجو در دوره ی کارشناسی یک دوره ای از ریاضیات و فیزیک را آیا تا چه حدودی یاد بگیرد. و بعد دوباره در کارشناسی ارشد هم دوباره همان مباحث از قبیل الکترومغناطیسم و الکترودینامیک کلاسیک کوانتومی و گرانش و دیگر مباحث را بسته به بحثی که در دکترایش هم بخواهد دنبال کند، با ریاضیاتی پیشرفته تر هم یاد می گیرد. مثلاً در منطق ریاضی هم آیا چقدر به قضیه ی ناتمامی گودل (1931) در دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد بتوان پرداخت. ولی نکته ی بسیار قابل توجه اینجا است که قضایایی مثل قضیه آخر فرما هم قابل حل شدن است.

نکته ای که قابل توجه تر است اینکه در جوامع دانشگاهی و حتی حوزوی، این یک امری مهم است که آیا اصولاً هر مسئله ای ریاضی و بلکه علمی را می توان حلش کرد یا خیر؟ و از جمله هم همین مسئله است که بالاخره آدم شدن هم محال است یا امکانپذیر هم هست؟ یعنی یک مسئله را داریم که انقلاب اسلامی در ایران را جهانی اش هم کنیم. ولی مسئله ی دیگر این است که اصولاً جهانی شدن انقلاب اسلامی هم به چه معنایی است؟ یک راه دیگرش همین است که بفرمایند حکیم ابوالقاسم فردوسی هم از آدم شدن از طریق شاهنامه بسیار هم پندآموزی فرموده اند. و حتی امام خمینی قدس سره هم اول محمد رضا شاه پهلوی را نصیحت کرد که من میل ندارم که یک روز اگر بخواهند تو بروی همه شکر کنند! یعنی وقتی عده ای بنظرشان برسد که اسلام به بن بست رسیده است و توان جهانی شدن را هم ندارد، آنگاه بنظرشان هم می رسد که باید برگشت به همان نظامهای شاهی و فرعونی قبل از اسلام و .... در صورتی که این در گفتار و عمل امام خمینی و امام خامنه ای در جمهوری اسلامی ایران نهفته است که اسلام بن بست ندارد! ولی خوب بنظر هم می رسد که ما از آن توحیدی که مد نظر اسلام هم هست حتی در مسائل اقتصادی هم حد اقل استفاده را داریم می بریم و بدان پتانسیلهای عظیمی که در فکر و کار مردم نهفته است نیز درست نمی دانیم چطور استفاده بریم! شاگرد منطق ریاضی ممکن است وقتی قضیه ی ناتمامی گودل را اول بار می شنود و راه حلش را هم می بیند و حتی متوجه هم می شود، با این حال متوجه هم نشود که حالا اینکه جملاتی و قضایایی هم یحتمل در حساب داشته باشیم که نتان تصمیم گرفت آیا اینها قابل حلند یا خیر؟! همینطور یحتمل شاگرد و دانشجو و طلبه هم متوجه نشود که چطور می توان از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هر چه بیشتر میل کرد و بلکه مرزهای علم و دانش و اقتصاد محلی و منطقه ای و جهانی را شکافت و پیشرفت کرد؟! آیا استکان نلبکی توپولوژیکی ایالات متحده ای هم می شود مسائل را ماتریسی ماتریزه نمود و حلشان هم کرد و ...؟ آیا کشف الاسرار این قضایا ما را تا ماورای مرزهای علم و دانش و اقتصاد و حتی در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و حکمت الهی هم می رساند یا داریم واقعاً هم خدای ناکرده به بیراهه می رویم و هر چه زودتر هم از این بیراهه ها برگردیم بهتر هم هست! بالاخره بابا جان یک کار درست و حسابی ای شده حتی مثنی و فرادی هم انجام بده! قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ‎﴿سبإ: ٤٦﴾‏ لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ

سُبْحَانَ الَّذِی أَسْرَىٰ بِعَبْدِهِ لَیْلًا مِّنَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى الَّذِی بَارَکْنَا حَوْلَهُ لِنُرِیَهُ مِنْ آیَاتِنَا إِنَّهُ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ ‎﴿الإسراء: ١﴾‏

 

و لا ادری، و لا أظن زیادا نفسه یدری، بأی جریرة أخذ ابن حصن فأشاط بدمه و «کل المسلم على المسلم حرام دمه و عرضه و ماله» -کما فی الحدیث-؟.

صلح الحسن علیه السلام،  شیخ راضی آل یاسین، ص 350

http://lib.eshia.ir/13243/1/350

 

آیا براستى زیاد به چه جرمى( اوفى بن حصین) را هدف شرارت خود قرار داد و خونش را بر زمین ریخت با اینکه رسول خدا فرموده است : همه چیز مسلم : جانش , آبرویش , مالش براى مسلم دیگر حرام و محترم است ؟

صلح امام حسن علیه السلام، ص 477

http://lib.eshia.ir/10882/1/477

 

دو نکته را بنده می خواستم عرض کنم. یکی اینکه بنده ی حقیر یک چیزی راجع به کتاب صلح امام حسن عرض کنم و آن اینکه کتاب بسیار فشرده ای است مملو از مطالبی که علاقه مندان می توانند با مراجعه به منابعی که در پاورقیها و حتی متن کتاب هم آورده شده، بسیار یاد بگیرد. ولی یحتمل هم بدلایلی که کتاب قبل از انقلاب نوشته شده است، نثرش بنظر این حقیر می رسد که مشکل است. و اما اینجا مترجم محترم معلوم است که بقصد هم دو بار همین مسئله ی ترجمه را که ما در نظر قبل هم گفتیم را عنوان می فرمایند و معلوم است که بقصد هم این کار را می کنند، هر چند که معنای "حرام" رایجی که در نثر و ادبیات فارسی نهفته است، آن معنای سلبی خود را می رساند و نه معنای ایجابی اش را که فرض بفرمایید ما در "مسجد الحرام" یا ماه های حرام هم داریم بدان معنا که اینجا حرام بمعنی حرمت و احترام عظیمی هم هست.

می فرماید جان و مال و آبروی مسلم بسیار محترم و قابل احترام و بلکه حرام است! چطور مسجد الحرام یا حتی ماه های حرام هم محترمند، حتی بیشتر هم جان و مال و آبروی مسلم برای مسلم دیگری چنین است. این را یک استاد هاری کریشنا یک بار در جواب سوالی به این حقیر گفت که یک گرازی زد شکم مسلمانی را پاره کرد و آن مسلمان جان به جان آفرین داد و در همان لحظه هم به هر دلیلی ندا در داد که: حرام! و او به بهشت رفت. البته منظور او اینجا این بوده که چون لفظ حرام در نزد هاری کریشناها، معنای همین هاری در هاری کریشنا را می دهد، و لذا او به بهشت رفت! سوال بنده از او چه بود که در مقابلش این را گفت؟ سوال بنده مربوط می شد به این که فرض بفرمایید که شما هیچ گاه پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله یا ائمه ی اطهار علیهم السلام را ملاقات نفرموده اید، ولی آنها را می توانید از روی کتبی که در باره ی ایشان نوشته شده است و بلکه قرآن کریم و کتاب الله که بشناسید. و در قلب شما هم جای دارند دیگر حالا هر چند که هیچ وقت هم آنها را ملاقات نکرده باشید. سوال این است که چه لزومی هم دارد که کسی بخواهد به سیاره ای که معروف هم هست به کریشنالوکا برود تا او رام ملاقات هم کند وقتی بر حسب تعالیم خود هاری کریشناها هم او در قلب همه جای دارد؟! جواب این استاد آمریکایی هاری کریشنا بعد از اینکه از این حقیر هم پرسید که کجایی هستی و فهمید که مسلمان هم هستم، چنین جواب داد. بعضی یحتمل اینجا اشکال کنند که این هم جوابت برای اینکه تا تو باشی دیگر با مشرکین بحث نکنی و همه ی کاسه کوزه ها و بلکه استکان نلبکیهای توپولوژیک کریستال ایالات متحده را بر سر حتی آخوندهای خودمان و دیگران و همه و همه هم نکوبی! البته آخوندهای خودمان بموقعش هم اصلا کم نمی آورند و چیزی هم کمتر از آن بقول معروف آخوند هاری کریشنا ندارند. هر چند که اینجا نکات توحیدی زیادی هم هست که نهفته اند. ولی یک نکته ای که اینجا خیلی هم مشهود است همین یک فقره را فقط در نظر بگیرید که راز انتظار برای فرج امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم در چیست اگر مسئله فقط قلبی است و لا غیر؟!

و اما نکته ای دیگری که بنده هم می خواستم عرض کنم هر چند که بعضی هم یحتمل اشکال کنند که بابا هر حرفی را به همه هم نمی شود زد و نزن؛ و درست هم هست. ولی گاهی اوقات هم طرف را آنچنان عجب برش می دارد که خودش را در فرعونیتش بهتر از همه هم می داند که بعید بنظر هم برسد که هیچ وقت متوجه هم شود که همه ی عالم از تو جلو زدند و فرض بفرمایید در غلبه ی بر اقتصاد و تجارت جهانی که داشتی خیلی هم تلاش می کردی جا ماندی و حالا کاری هم نداریم که خوابت هم برده است و غافل هم شده ای و عقلت را هم از دست نداده باشی کلاهت را بیانداز هوا. مسئله این نیست که یک کلمه بگویی صلح می شود یا جنگ اگر بلد نباشی و بلکه بسیاری کلمات هم که گفته شوند و همه ی دریاها را هم قلم کنیم و بر کاغذ آوریم، بی عقل و نادان باز توی کارش گیر کرده است و نمی داند چه کند و ....

عرض بنده چیست اینجا؟ عرض بنده ی حقیر این است که در استکان نلبکیهای توپولوژیک و ایالات متحده ی آنها که مدام دارید به اقصی نقاط عالم هم می نشانید و ماتریسهایشان را هم بصورت ابررایانه های موازی و برداری مدام محاسبه می فرمایید، آیا یک کریپتولوژی برای مرزهای اقتصاد کلان و خرد هم باز نهفته است یا خیر؟! این خیلی مسئله ی مهمی است که نمی توان باندازه ی کافی بر روی آن تاکید هم کرد؟

به عنوان مثال، همین دو مقاله ی ایتانگ ژنگ را هم در نظر بگیرید که تبعاتی در مسئله ی بینهایت بودن اعداد اول دوقلو و دیگری هم در حدس لاندوا- زیگل و بلکه حدس زتای ریمان هم می توانند داشته باشند! خوب، اینجا بعضی اشکال هم کنند که باز این شروع کرد به پرت و پلا گفتن و اینکه اینها چه ربطی به اقتصاد کلان و خرد و مرزهای آنها هم دارد؟ موضوع این است که شما یک مسئله ای مثل قضیه ی آخر فرما را می خواهید حل کنید و آیا چقدر هم روی آن سرمایه گذاری می کنید. ولی آیا بعد از همه ی تلاشهایتان چقدر هم به جواب مسئله نزدیک شده اید؟ فرض کنید که فرض کنید که قرار است که ثابت کنید که بینهایت اعداد اول دو قلو داریم؛ ولی بجایش ثابت هم کرده اید که بجای بینهایت اعداد اول دوقلو، بینهایت اعداد اولی هم یحتمل خواهیم داشت که فاصله ی آنها حدود چندین میلیون هم هستند. خوب، قرار بود ثابت کنید فاصله شان یکی هم بیشتر نیست و بجایش ثابت کرده اید میلیونها فاصله بینشان است؟ مشکل همین است دیگر که ثابت کرده اید از بینهایت توانسته اید برسانید به میلیونها و بعد هم حالا باید بتوانید به یک هم می توانید فاصله اعداد دوقلو را برسانید. می شود؟ نمی شود؟ مسئله همین است! چقدر به مرزهای حل مسئله نزدیک هم شده اید؟ آیا می توانید همینطور هم مرزهای اقتصاد کلان و اقتصاد خرد را آنچنان به مرزهای غلبه ی بر اقتصاد جهانی هم برسانید؟ خوب، هر کدام اینها یک مسئله است، ولی یحتمل بینهایت مسئله هم در آنها نهفته اند! و لذا شاگرد و دانشجو و طلبه باید هم سعی کند از حالات خلاء به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم پیش برود. و بلکه وقت خود را نیز در مسائل علمی نیز صرف کند و با افراد دون و پست و بی مایه هم ننشیند و تحت تاثیرشان هم واقع نشود و حتی همه و همه را نیز بر حسب ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی به ایالات متحده ی واقعی انسان 250 ساله و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برساند و بر گسترش مرزهای علم و داتنش و اقتصاد کلان- خرد، توحیدی، جهانی، اسلامی هم غلبه کند و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

مِنْ أَجْلِ ذَٰلِکَ کَتَبْنَا عَلَىٰ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنَّهُ مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیْرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا ۚ وَلَقَدْ جَاءَتْهُمْ رُسُلُنَا بِالْبَیِّنَاتِ ثُمَّ إِنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم بَعْدَ ذَٰلِکَ فِی الْأَرْضِ لَمُسْرِفُونَ ‎﴿المائده: ٣٢﴾‏

 

وکتب شریح بن هانی الى معاویة یذکر حجراً ویفتیه بحرمة دمه وماله ویقول فیه : « انه ممن یقیم الصلاة ، ویؤتی الزکاة ، ویدیم الحج والعمرة ، ویأمر بالمعروف ، وینهى عن المنکر ، حرام الدم والمال [٣] ».

الصلح الحسن علیه السلام، شیخ راضی آل یاسین

http://lib.eshia.ir/27023/1/337

 

شرح بن هانى نامه ئى به معاویه نوشت و در آن از حجر یاد کرد و فتوى به حرمت جان و مال او داد نوشت([ : بیگمان حجر از جمله کسانى است که نماز میگزارند و زکوه میدهند و همه ساله به حج و عمره مى روند و امر به معروف و نهى از منکر مى کنند و جان و مالشان حرام و محترم است [1]

 

صلح امام حسن علیه السلام، شیخ راضی آل یاسین، ترجمه امام خامنه ای، ص 458- 459

http://lib.eshia.ir/10882/1/459

 

ان شاء الله که حمل بر فضولی طلبگی نشود، ولی بنظر این بنده ی حقیر می رسد که در ترجمه ی عبارت عربی "حرام الدم و المال" در مقابل " جان و مالشان حرام و محترم است" نارسایی رخ داده است و یحتمل آیا مثلاً بهتر نبود که گفته می شد "ریختن خون و قصب مالشان حرام است"! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمدو تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

نَاصِیَةٍ کَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ ‎﴿العلق: ١٦﴾

 

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

 

ألسَّلامُ عََلَیکَ یا صاحِبَ الزَّمان ِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا خَلیفَةَ الرَّحمانِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا شَریکَ القُرآن ِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا قاطِعَ البُرهان ِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا إمامَ الإنس ِوَالجانِّ، اَلسَّلامُ عَلیَکَ وَعَلی آبائِکَ الطَّیِّبینَ وَ أجدادِکَ الطاّهِرینَ المَعصومینَ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ

 

بعضی اینجا خیلی هم اشکال می کنند که شما همینطوری که دارید ماتریسهای متناظر معادلات دیفرانسیل جزئی کوهمولوژیهایِ استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده مورد دلخواه خود را هم در می آورید، و حتی آنها را خیلی دقیق بلکه کریپتولوژیک هم حساب می کنید، یحتمل خبر هم ندارید. که چی؟ که یک بارکد هم می خورد صاف روی پیشانی خودتان که آیا فرض بفرمایید آنتروپی انتظامی توپولوژیک هندسه ی هوفری یا بطور خفیفتر کوهمولوژی فلوئر خمینه های هامیلتونی آنرا با چه حدی از ژئودسیکهایی می توانید هم حل کنید! این می تواند خیلی هم مربوط شود به راه حل پرلمن جریانهای ریچی و حدس پوانکاره. یعنی مسئله این است که در اقتصاد کلان یا خرد، فرض بفرمایید آیا شما چقدر هم قادرید بر اقتصاد کلان غلبه هم بفرمایید و مرزهای حدود اقتصاد خرد را تمام و کمال طی کرده و از مختصات محلی به مختصات جهانی عبور کنید؟!

البته این یک دیدگاه از مسئله هم هست و دیدگاه دیگر این است که افراد جامعه ای چقدر نفس و روان خود را هم می شناسند و بلکه به ایالات متحده ای هم که قرار است با آن کار کنند آشنایی دارند و بلکه خدا و پیغمبر و امام خود را هم می شناسند؟ اینجا در میان ادیان توحیدی هر کدام هر چند که از مرزهای اسلام و کفر هم نمی شود گذار کرد، ولی به هر حال توحید را می شناسند. و لذا این حدیث قدسی برای همه ی ادیان هم شناخته شده است که من عرف نفسه فقد عرف ربه و 

وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ أُولَـٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ‎﴿الحشر: ١٩﴾‏

و لذا از دیدگاه اقتصاد کلان جهانی، اویی که بقول معروف بارکد نظریه اسپکترال طیفهای توحیدی اش از همه بالاتر هم هست، هر چند هم که نعوذ بالله توی کفرش نیز گیر کرده باشد؛ اینجا متوجه می شود که آیا خمینه ای دارد خالی می بندد یا واقعاً هم به انتهای ژئودسیکهای خودش نزدیک هم شده است و نمی تواند بیش از این هم ادامه دهد و خلاصه طبق محاسبات درونی خمینه ای اش، ایالات متحده اش به بن بست هم رسیده است. اینجا است که یحتمل بعضی اشکال کنند که آیا تو سعی نداری از اینستنتانهای ابرتقارنی و بلکه شکست ابرتقارنهایشان هم بحث کنی؟! 

و لذا مسئله این هم هست که از دیدگاه شرک آلود و غیر توحیدی هم که مرزهای اسلام مانع کوهمولوژیکی دیگری را ایجاد می کنند که بر کوهمولوژی فلوئر زایبرگ ویتن یا کوهمولوژی هیگارد فلوئر ویتن می افزایند و مانع اقتصاد کلان جهانی بدلایل موانع ژئودسیکی خمینه تا بینهایت هم می شود. و همین مسئله هم باعث می شود که شکست ابرتقارنی خمینه ای از نوعی شود کانه برای آن پیشانی کاذب شروع کند اسبها را نعل زدن و به امامش تاختن که فرض بفرمایید چرا بنده ی حقیر نتوانسته ام اقتصادم را جهانی هم کنم و در سیاه چاله ی اقتصاد باتلاقی خرد خود هم گیر کرده ام و حتی هندسه ی ناجابجایی مسئله را نیز درست درک نمی کنم و دیگر چه رسد به اینکه با ایالات متحده ام بر تجارت جهانی هم غلبه کنم . و نکته ی مهم دیگر این که آیا شما فقط اینجا یک دست از بسیاری دستهایی از استکان نلبکیهای توپولوژیک کریستال ایالات متحده را هم شکسته اید چرا که شکستی هم در ابرتقارن مورد نظر رخ داده است و بلکه با ایالات متحده ی دیگری هم داریم کار می کنیم؟ مثل اینکه فرض بفرمایید که آزمایشی را بوسیله ی ام آر آی انجام داده اید و نشان داده است که اختلالاتی در بعضی اعضا رخ داده است و بدن را دچار کرده است. خوب، حالا یحتمل سونوگرافی و رادیوگرافی از نوع سی تی اسکن هم کمک کند هر چند که پزشک خیلی از نتیجه ی ام آر آی هم راضی نباشد. خوب، این آزمایشها را هم بده دیگر!

ولی یک وقت هست که داری با طبیب الهی مثل امام رضا علیه السلام هم مشورت می کنی و می خواهی ببینی که ام آر آی یا سی تی اسکن یا سونوگرافی یا ... لازم داری و اصلا چه باید کرد؟! اینجا شاگرد و دانشجو و طلبه باید هم خیلی سعی کند تا بتواند از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه توحیدی، حتی از ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم عبور کند تا به اجتهاد هم برسد. و آنگاه حتی قابلیت این را هم پیدا کند که نزد حضرات آیات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم زانوی تلمذ بزند. حالا اگر شاگردی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم نمی تواند درک کند، این یک نکته ی بسیار زیبایی هم هست که بتوان دید که حجت الاسلام و المسلمین یا حتی آیت الله ای هم چطور نزد حاضرین شنوندگان خطبه اش شروع هم می کند به راز و نیاز با امام زمان عجل الله فرجه الشریف و همه را مورد تاثیر هم قرار می دهد و .... و در آخر هم نفی می کند کانه مهری بر لبان او است که اصلا انگار هیچ از اسرار حق هم نمی داند و او نبود که داشت با امامش راز و نیاز هم می کرد و ....

مسئله اینجا است که وقی کافر و مشرک و منافقی هم اینچنین چیزی را می بیند، باز بعد از گذشت قرون دوباره هم می خواهد اسبها را نعل زده و بر بدن مبارک امام معصوم هم بتازد چرا که بر او معلوم هم نیست که شیعیان ائمه ی اطهار علیهم السلام هم هستند که جادوگرند یا خود او است که خیلی از همه بهتر است؟! باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟ یا فاطمة الزهرا، یا زینب کبری. یا اهل العالم قتل الجدی الحسین علیه السلام عطشانا لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته ... و المستشهدین بین یدیه

کَلَّا لَئِن لَّمْ یَنتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِیَةِ ‎﴿العلق: ١٥﴾‏

 

بعضی یحتمل اینجا اشکال هم می کنند که چرا ما اینقدر به ایالات متحده در مرزهای بین اقتصاد کلان و اقتصاد خرد و بلکه تجارت بین المللی هم تاکید داریم؟ نکته این است که تا شما می آیید خطوط استکان نلبکیهای توپولوژیک کریستال و کوهمولوژیهای آنها را روشن هم کنید که در نظم جهانی و آنتروپی مورد بحث توپولوژیک- هندسی چه تاثیراتی هم می توانند داشته باشند و بلکه حد پایین اقتصاد کلان و حد بالای اقتصاد خرد را هم معلوم کنید، یک مرتبه می بینید که یک نهضت شبه علمی را بعضی خیلی هم سعی می کنند راه انداخته که چرا ما وقتی بر منبر رفتیم منفجر شدیم و همه ی دل و روده هایمان هم ریخت روی سر و کله ی همه؛ و تازه کلی هم شاکی می شوند که ما داشتیم با امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم راز و نیاز می کردیم و ما را اینطوری هم منفجرمان کردند.

حالا کاری نداریم؛ ولی باز اگر می فرمودند بنده ی حقیر رفتم ببینم نویسنده ی این مقاله

https://arxiv.org/abs/2304.05628

هم کیست و دیدم که یک اسب سواری هم در این رابطه موجود است و یاد نعل اسب افتادم و نعل اسب زدن اسبها و گریه ام هم گرفت و بر منبر ناخودآگاه یا خودآگاه هم منفجر شدم و نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. باز می فرمایید که خوب عقل کم این بابا دارد خودش اقرار هم می کند که چه کلاشی است. ولی این هم که نمی شود که تا متوجه می شوند که طرف دارد از اقتصاد خرد بیرون می آید و وارد اقتصاد کلان بین المللی هم شده است، زودی همه بفرمایند که اسبها را نعل بزنید و بر بدن امامش برانیم چرا که دارد مثل اینکه راست راستی همان بزرگترین عدد اول محاسبه شده را هم که می یابد هیچی و بلکه ماورای آنرا هم یافته است و حتی اقتصاد کلانش را هم بر همان حسب دارد گسترش بدجوری هم می دهد و الان است که دیگر پدر همه را دربیاورد و حجابها هم همه و همه کنار بروند و دیگر هیچی برای ما نخواهد گذاشت و .... تو را به علی، این را هم می فرمایید که علم اقتصاد است؟ بابا چقدر خودت را الکی منفجر می کنی و بلکه بلا و لا مذهبی هم به سر همه می خواهی بیاوری و .... دیر شد، دیر شد، بنده ی حقیر رفتم نماز جماعت. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

وَإِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَةِ إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِیهَا مَن یُفْسِدُ فِیهَا وَیَسْفِکُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَنُقَدِّسُ لَکَ قَالَ إِنِّی أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ ‎﴿البقرة: ٣٠﴾‏

وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ وَقَفَّیْنَا مِن بَعْدِهِ بِالرُّسُلِ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ أَفَکُلَّمَا جَاءَکُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَىٰ أَنفُسُکُمُ اسْتَکْبَرْتُمْ فَفَرِیقًا کَذَّبْتُمْ وَفَرِیقًا تَقْتُلُونَ ‎﴿البقرة: ٨٧﴾‏

تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن کَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَیْنَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ الْبَیِّنَاتِ وَأَیَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِینَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ وَلَـٰکِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن کَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَـٰکِنَّ اللَّهَ یَفْعَلُ مَا یُرِیدُ ‎﴿البقرة: ٢٥٣﴾‏

یَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَىٰ أَدْبَارِکُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِینَ ‎﴿المائدة: ٢١﴾‏

إِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ اذْکُرْ نِعْمَتِی عَلَیْکَ وَعَلَىٰ وَالِدَتِکَ إِذْ أَیَّدتُّکَ بِرُوحِ الْقُدُسِ تُکَلِّمُ النَّاسَ فِی الْمَهْدِ وَکَهْلًا وَإِذْ عَلَّمْتُکَ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنجِیلَ وَإِذْ تَخْلُقُ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ بِإِذْنِی فَتَنفُخُ فِیهَا فَتَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِی وَتُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ بِإِذْنِی وَإِذْ تُخْرِجُ الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِی وَإِذْ کَفَفْتُ بَنِی إِسْرَائِیلَ عَنکَ إِذْ جِئْتَهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْهُمْ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّبِینٌ ‎﴿المائدة: ١١٠﴾‏

قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِن رَّبِّکَ بِالْحَقِّ لِیُثَبِّتَ الَّذِینَ آمَنُوا وَهُدًى وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِینَ ‎﴿النحل: ١٠٢﴾‏

إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ‎﴿طه: ١٢﴾‏

إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ‎﴿النازعات: ١٦﴾‏

 

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

 

در میان زیارتنامه های مختلف، یک زیارت کوتاه و مختصر به چشم می خورد که علیرغم کوتاهی و اختصار یک ویژگی خاص دارد. ویژگی خاص این زیارت آن است که به عنوان زیارت حضرت مهدی علیه السلام در حرم ثامن الحجج امام رضا علیه السلام نقل شده است. هر چند نه در توضیحات و نه در متن زیارتنامه، اشاره ای به این نکته نشده که زیارت اختصاصا باید در حرم رضوی خوانده شود و خواندن آن در غیر این حرم مطهر مطلوب نیست؛ اما این زیارتنامه با عنوان «زیارت حضرت حجت(عج) در حرم مطهر امام رضا علیه السلام» ذکر و نسبت به خواندن آن در این مکان مقدس تصریح شده است.

 

متن زیارت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه در حرم امام رضا علیه السلام به شرح ذیل است:

«ألسَّلامُ عََلَیکَ یا صاحِبَ الزَّمان ِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا خَلیفَةَ الرَّحمانِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا شَریکَ القُرآن ِ، اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا قاطِعَ البُرهان ِ. اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا إمامَ الإنس ِوَالجانِّ، اَلسَّلامُ عَلیَکَ وَعَلی آبائِکَ الطَّیِّبینَ وَ أجدادِکَ الطاّهِرینَ المَعصومینَ وَ رَحمَةُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ.

سلام بر تو ای صاحب عصر و زمان؛ سلام بر تو ای جانشین خدای رحمان؛ سلام بر تو ای شریک و هم سنگ قرآن؛ سلام برتوای دارای دلیل و برهان قاطع؛ سلام برتو ای امام آدمیان و جنیان؛ سلام بر تو و بر اجداد پاک و پدران پاکیزه ات که معصوم بودند و رحمت و برکت های الهی نثارتان باد.»

صحیفه مهدیه؛ ص ۸۵۹

 

در تاریخ طبرى ( ص 104ج 7 ) بنقل از( زید بن انس) شرح کوتاهى از وضع فشار و اختناق عمومى شیعیان در دوران حکومت معاویه ذکر شده است , از جمله از زبان یکى از شیعیان خطاب بدیگران چنین آورده([ : شماها را بخاطر دوستى با خاندان پیغمبر بقتل مى رسانیدند , دست و پایتان را مى بریدند , دیدگانتان را بیرون مى آوردند و بدنتان را بر شاخه هاى نخل مى آویختند و با اینهمه شماها در گوشه ى خانه ها نشسته و دشمنتان را فرمان میبردید ]( !

این روایت با وجود اختصار , صحنه ئى شگفت آور و منظره ى هولناک را مجسم مى سازد که مسعودى - در عبارتى که قبلا از وى نقل کردیم - جز قسمتى از آن را روایت نکرده است

اما مدائنى ( متوفى بسال 225 ) و سلیم بن قیس ( متوفى بسال 70 ) هر کدام جداگانه این مناظر دهشتبار و فجایع غم انگیز را بطور کامل ترسیم نموده اند( سلیم بن قیس) که در زمان معاویه میزیسته و 10 سال پس از وى وفات یافته , خود یکى از شهود واقعه و مشمول آن رعب و اختناق عمومى بوده است و کدام شاهد از شاهد عیان بهتر ؟ بنابرین در اینمورد عبارت او داراى ترجیح است , گو آنکه شاید گفتار( مدائنى) نیز کمترین اختلافى با نقل او نداشته باشد

مى نویسد :

([ معاویه در عهد خلافتش یعنى پس از کشته شدن امیرالمؤمنین و صلح امام حسن به حج رفت , مردم مدینه از جمله قیس بن سعد - که بزرگ و بزرگزاده ى انصار بود - باستقبال او رفتند میان معاویه و قیس سخنانى مبادله شد تا اینکه به موضوع خلافت رسیدند قیس گفت : سوگند یاد مى کنم که با بودن على و فرزندانش , هیچیک از انصار و هیچیک از قریش و هیچکس از عرب و عجم را در خلافت حقى نیست معاویه غضبناک شد و به همه ى کارگزارانش به یکزبان نوشت([ : بدانید ! زنهار و امان از کسى که در منقبت على و خاندانش حدیثى نقل کند , برداشته شد]( خطباء در هر آبادى و هر مکان , بر سر منبرها زبان به لعن على و خاندانش گشودند و از آنها بیزارى جستند و بس ناروا گفتند و لعنت کردند

([ سپس معاویه بر جمعى از قریش عبور کرد , چون او را دیدند همه بپا خاستند جز عبدالله بن عباس معاویه گفت : اى پسر عباس ! هیچ چیز مانع از آن نشد که تو نیز چون رفقایت برخیزى مگر کینه ى جنگ صفین اى پسر عباس ! براستى که پسر عمویم عثمان مظلوم کشته شد ابن عباس گفت : عمر بن خطاب نیز مظلوم کشته شد , پس حکومت را به بازماندگان او بده , این پسر اوست معاویه گفت : عمر را کافرى کشت ابن عباس گفت : پس عثمان را که کشت ؟ گفت : مسلمانان گفت : این براى باطل ساختن حجت تو بهتر است , اگر او را مسلمانان کشته و اگر واگذاشته اند ناچار بجا بوده است معاویه گفت : ما به همه ى آفاق نوشته ایم که هیچکس مناقب على و خاندانش را نگوید , زبانت را نگاه دار ابن عباس ! ابن عباس گفت : پس ما را از خواندن قرآن نهى میکنى ؟ گفت : نه گفت : پس از تأویل قرآن باز میدارى ؟ گفت : آرى گفت : پس قرآن را بخوانیم و سئوال نکنیم که مقصود خدا چه بوده است ؟ گفت : آرى ! گفت : آیا خواندن قرآن واجبتر است یا عمل کردن به آن ؟ گفت : عمل واجبتر است ابن عباس گفت : تا وقتى مقصود خداوند را از آیات نفهمیده ایم چگونه به آن عمل کنیم ؟ معاویه گفت : معناى قرآن را از کسى بپرس که بروش تو و خاندانت آن را تفسیر نکند گفت : قرآن بر خاندان من نازل شده , میگوئى تفسیر آن را از آل ابوسفیان و آل ابومعیط بپرسم ؟ ! معاویه گفت : قرآن را بخوانید ولى از آنچه خداوند درباره ى شما نازل کرده , یا رسولخدا در این باره گفته چیزى روایت مکنید , چیزهاى دیگر روایت کنید !

صلح امام حسن علیه السلام، علامه شیخ راضی آل یاسین، ترجمه امام خامنه ای، ص 432- 434

http://lib.eshia.ir/10882/1/433

 

یک مقام قدسی، یک تقدسی، یک عظمت الهی هست که می فرماید وارد مکان مقدسی شده ای و حتی کفشهایت و نعلینت را هم ای موسی ای که پیامبری دربیاور! هر چند هم که بنظرت می رسد که این مکان که واردش شده ای فقط یک پارک است، ولی اینطور نیست و می بینی که امامزاده است و لذا حرمت امامزاده و مرقد شهدای گمنام و مسجد را هم نگه دار. نمی کند این کار را برای اینکه قدس را نمی شناسد و تقدس را نمی فهمد و بلکه بقصد هم تظاهر به شهوت رانی در همین اماکن مقدسه هم می کند. حالا آیا به این موجود دو پا بفرمایید که دختر جان، خانم حجابت را رعایت کن حالا که آمده ای داخل مسجد وارد هم شده ای. آیا این کار را می کند؟! و تازه فکر هم می کند که خیلی جراتش زیاد است. وارد امامزاده شده است، آمده است سر قبر عزیزش، از قسمت مردانه هم وارد شده است، بابا چادرت کو؟! انگار نه انگار؛ آیا این را باید کسی به او بگوید و باز هم اعتنا نکند؟ مسئله اینجا چیست؟!

یک وقتها هست که تمام توحید و خداشناسی و اسلام روبروی تمام کفر و شرک و نفاق هم ایستاده است و با تمام قدرت هم قدرتنمایی می کند، ولی باز هم کفر و شرک و نفاق از رو نمی رود و بلکه اظهار هم می دارد که این همه خیانتهایی که دارند رخ می دهند از کجا آمده اند؟ این رجوع نمی کند به قلبش تا امام زمانش را آنجا پیدا کند و آنگاه به مبارزه ی همه ی کفر و شرک و نفاق هم برود. و بلکه هر چه مظاهر کفر و ارتداد هم که نشانش می دهند را با تمام وجودش نوش جان می کند و می پذیرد و اسلام را هم نفی می کند.

البته وقتی فقط یک قسمتی از این جیانتها و مشکلات را نشان شما دهند، مثل اینکه فقط کتاب تو یک کله خر یا کله خراب هستی جِن سیسرو (You are a badass) را در کتابفروشی ببینید. یحتمل متوجه نشوید که اینجا بداس badass معنای کله خراب نمی دهد و بلکه معنایش خفن است. و اتفاقاً کتاب به فارسی هم ترجمه شده و در جلوی کتابفروشیهای متروها هم بفروش می رسند! ولی نکته ی انحرافی اینجا است که فیلمهای کله خر یا کله خراب یک و دو و سه هم با همین نام نمایش داده شده اند Bad ass 1, 2, 3. و اینها از روی یک فیلم ویدئویی یوتیوبی راجع به یک کتک کاری بین یک سفید پوست و یک سیاه پوست هم داستانسازی شده که در اوکلند کالیفرنیا هم رخ داده است. اتفاقاً مرد سفید پوست مسن خوب آن سیاه پوست را هم می زند بعد از اینکه هر چه دلش هم می خواهد به او می گوید. ولی او بازنشسته ی جنگ ویتنام هم می گوید که هست و در نهایت در مصاحبه ی با سیاه پوست از این بابت که بازنشسته ی ویتنام هم بوده معذرت خواهی می کند  چرا که خودش هم می گوید که مست و ناهوشیار هم بوده و .... اینجا حق با کی است؟!

بعضی یحتمل اینجا بفرمایند که در این قضایای جنایی از قبیل قتل مردیت سوزانا کرچر یا همین کتک کاری در اتوبوس آلامیدا- کنتراکوستا، مسئله فقط مربوط به نژاد پرستی و اینکه متهم یا مذنون سیاه پوست است یا سفید پوست هم نیست و این نوع جنایات همه جا ممکن اس رخ دهند. و چه رسد به اینکه بخواهیم عرض کنیم که مسئله توحید و کفر هم هست. البته اینجا بعضی دیگر اشکال هم کنند که لزومی هم ندارد که به هندسه ی هوفری نیز بخواهیم وارد شویم تا مسئله را روشنتر هم کنیم و دیگر چه رسد به اینکه بابا جان، دختر جان، خانم جان، آقا جان، حجابت را حفظ کن، حیا کن دیگر، غیرت کن و بلکه چادرت را هم حفظ کن! امام زمان عجل الله فرج الشریف را در نظر آور دیگر که در قلبت هم جا دارد. نخیر؛ الا و لله که همه چیز فقط استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده است و لا غیر! مقام قدسی قضایا را آنجا که حتی حدیث قدسی و حدیث علوی می فرماید من عرف نفسه فقد عرف ربه را هم اعتنا نمی کند و بلکه شعورش را هم از دست داده است. آخر این بی شعوری تا کی؟ هل من مبارز طلبیدن از نوع اینکه بی حجاب و بی روسری بخواهی وارد مسجد و امامزاده هم شوی تا کی؟ مسئله این است که آموزش و پرورشی که بدون پرورش هم باشد، دیگر همان است که با شهریه های کلان هم توام باشد و بلکه کانه دارید کلاس انگلیسی در موسسات خصوصی به شاگردانی هم یاد می دهید که اصلا دغدغه ی پرورشی هم ندارند و بیشتر هم در مونتسوریها و مدارس شبانه روزی در انگلیس و آمریکا و ... هم پرورش یافته اند تا مدارس دولتی و ...! خوب، این معلوم است دیگر که امام زمان عجل الله فرجه الشریف را نمی بیند که با شمشیر آخته هم جلوی رویش ایستاده است و همین الان هم هست که دو نصفش کند و باز هم جسارت می ورزد! بقول معروف، رو که نیست؛ سنگ پای قزوین هم هست. همه ی مشکلات را می ریزد سر رهبری و می گوید که همه چیز تقصیر او است و خودش را هم از خدا و پیغمبر و امامش بالاتر هم می داند و .... حالا هی بفرمایید که بابا، یک کاری بکن! آیا اینها می فهمند که باید چه کنند؟! از دور یک چیزی می بیند که کله خر و کله خراب کدام است و پیش خودش هم می گوید که به به! چه شود! بهشت همین است دیگر. بابا، هندسه ی هوفری ات پس کو؟ ناورداهای گروموف- ویتن استکان- نلبکی توپولوژیک حتی کریستال ایالات متحده ات پس کدام است؟ کوهمولوژی اش چه می شود؟ انگار نه انگار! ما اصلا با اینها هم سر و کار داریم. صفر کیلومتر آمده است نشسته است پای استکان نلبکیهای مملو از چای قند پهلو و خرما و امثالهم و حالا چای بنوش و کی ننوش. این است یحتمل که باید هم درک کرد که حضرت بقیت الله الاعظم و آیه ی مبارکه بقیت الله خیر لکم ان کنتم مومنین از کجا تا کجاها در قلب و روح انسان جا دارد و نفس انسان را فرا می گیرد. و شاگرد و دانشجو و طلبه چطور هم از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم باید جهاد و از جمله هم جهاد تبیین کند و پیش رود تا برسد به خاک پای حضرت زهرای مرضیه.

یک دوگانگی ای الکتریکی- مغناطیسی همزمان هست در امواج الکترومغناطیسی که ما می بینیم این همه کانالهای ماهواره ای را می توان از هوا وارد منازل کرد و به مشاهده هم نشست که همین دوگانگی الکتریکی- مغناطیسی را همزمان در امواج نوری که در طیفی از طیفهای امواج الکترومغناطیسی مشهود هم هستند می توان مشاهده کرد. و لذا می فرماید الله نور السماوات و الارض. ولی در ظلمات سیاه چاله ای هم طیفهایی از امواج الکترومغناطیسی را می توان یافت که اگر گیرنده ای داشته باشیم می توان آنها را براحتی هم دریافت کرد. کسی که آن نورانیت زهرای مرضیه را مشاهده کرده است می تواند آن نورٌ علی نور ناشی از معدن عظمت را از میان تاریکیها و ظلمات سیاه چاله های مخوف هم حس کند و از آنها حتی بیرون هم بیاید و خود را نجات بخشد. و الا که تا ابد زندانی گناهان و بدبختیهای خود هم می شود و از آن بیرون نتوان آمد. بابا جان، یک کاری هم بکن تا استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده ات قوی تر هم شود بلکه همه ی عالم را هم فرا گیرد و اسلام را نجات هم بخشی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابی و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه

https://arxiv.org/abs/2210.15006

https://arxiv.org/abs/2112.04955

https://arxiv.org/search/?

query=topological+entropy&searchtype=title&abstracts=show&order=-

announced_date_first&size=50

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثِیرًا مِّنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَلَا تَجَسَّسُوا وَلَا یَغْتَب بَّعْضُکُم بَعْضًا أَیُحِبُّ أَحَدُکُمْ أَن یَأْکُلَ لَحْمَ أَخِیهِ مَیْتًا فَکَرِهْتُمُوهُ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ تَوَّابٌ رَّحِیمٌ ‎﴿الحجرات: ١٢﴾‏

 

بعضی یحتمل اشکال هم کنند که حالا چه فرقی می کند و تجسس هم ندارد اگر کسی هیچ کاری درآمدزا هم نداشته باشد یا ماهی 200 میلیون  ریال یا 300 میلیون ریال یا حتی 1000 و 2000 میلیون ریال و بلکه بیشتر هم درآمد داشته باشد و .... امروزه روز که دیگر این پولها چیزی نیست! و خیلی هم به حساب نمی آید و بحثهای بازاری بر سر 100ها و 1000ها میلیاردها تومان است و ....

البته مشکلی که در مورد دعاهای صحیفه ی سجادیه باقی می ماند این است که کاری نداشته باشید که چطور هم هست که این دعاها خیلی هم صاعدند و بطور صعودی بالا رونده اند همانطوری که قرآن کریم هم نازل است؛ و بلکه سالک الی الله خوب هم هست در این دعاها و آیات قرآن تفکر کند و بخواند و تدبر کند تا ملکه ی ذهنش هم شده و حتی در قلبش هم بنشیند و جایگاهی قلبی هم برایش باز کنند. آنگاه یحتمل بهتر هم بتواند مقام وحی را درک کند و بلکه مقام امامانی که دعاهایش نزد خدا مقبول هم می افتند و حتی بتواند همینها را نیز از راه تعقل و منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی و ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی تا آنجا که حتی الامکان قابل فهم است برای او، کاربردی اش هم کند و .... حالا یحتمل بعضی اشکال هم کنند که حتماً هم نباید ماتریسهای استکان نلبکیهای توپولوژیک کریستال ایالات متحده را هم خیلی دقیق درآورد و بلکه این از کارهای هندسه دانان است و نه توپولوژیستها. اتفاقاً اساتید هندسه همین ایراد را هم به توپولوژیستها می گیرند که بیش از حد سعی می کنند قانون و نظم و آنتروپی را غیر هندسی کرده و ناورداهای توپولوژیک را هم بیش از حد کشش می دهند و .... ولی خوب در کیهانشناسی هم که شده، هر چیزی حساب و کتاب و نظم و قانون خودش را دارد. مثل این است که بفرمایید خاک بازی که نمی کنید وقتی مهر برمی دارید می روید مسجد و حالا هر چقدر هم دلتان خواست مهر بردارید با خود مسجد بروید تا اقتصاد کلان را از اقتصاد خرد بهتر تشخیص دهید. خوب، یحتمل این میان یک نفر هم حتی پیدا شود که اشکال کند که اصلا کی گفته باید مهر با خود ببرید مسجد؟! ولی خوب مهرتان را سعی کنید حتی مسجد الحرام هم که شده حتی المقدور ببرید و .... ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة. مسئله این است که در اقتصاد کلان متوجه شویم که کمپانیهای غول آسا چطور هم قرار است با هم ادغام شده یا از هم جدا هم شوند همانطوری که ذرات بنیادی مدل استاندارد ذرات فیزیک هم قرار است با هم برهمکنش کرده و ابرتقارنهایی یا شکست ابرتقارنهایی هم رخ داده و ذرات جدیدی هم آیا چقدر شکل گیرند و .... ولی همه ی اینها چه تاثیری هم متناظر در جهان بینی اسلامی توحیدی و ایالات متحده ی استکان نلبکیهای توپولوژیک هم دارند. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ‎﴿١﴾

 

AC Transit Bus fight

https://en.wikipedia.org/wiki/AC_Transit_Bus_fight

 

3 killed, 3 injured in several East Bay shootings within 24 hours, police say

https://abc7news.com/oakland-emeryville-deadly-shootings-multiple-

within-24-hours/13308757/

وَقَالُوا لَن یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَن کَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَىٰ ۗ تِلْکَ أَمَانِیُّهُمْ ۗ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَکُمْ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ‎﴿البقرة: ١١١﴾

 

قوله تعالى:

وَ قٰالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاّٰ مَنْ کٰانَ هُوداً أَوْ نَصٰارىٰ تِلْکَ أَمٰانِیُّهُمْ قُلْ هٰاتُوا بُرْهٰانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ[111] بَلىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّٰهِ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَ لاٰ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لاٰ هُمْ یَحْزَنُونَ[112]

99-/582 _1- قَالَ الْإِمَامُ الْعَسْکَرِیُّ(عَلَیْهِ السَّلاَمُ):«قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(عَلَیْهِ السَّلاَمُ): وَ قٰالُوا یَعْنِی الْیَهُودَ وَ النَّصَارَى، قَالَتِ الْیَهُودُ: لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاّٰ مَنْ کٰانَ هُوداً ،وَ قَوْلُهُ: أَوْ نَصٰارىٰ یَعْنِی وَ قَالَتِ النَّصَارَى:لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاَّ مَنْ کَانَ نَصْرَانِیّاً.

قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(عَلَیْهِ السَّلاَمُ):وَ قَدْ قَالَ غَیْرُهُمْ،قَالَتِ الدَّهْرِیَّةُ:اَلْأَشْیَاءُ لاَ بَدْءَ لَهَا،وَ هِیَ دَائِمَةٌ،وَ مَنْ خَالَفَنَا فِی هَذَا فَهُوَ ضَالٌّ مُخْطِئٌ مُضِلٌّ.وَ قَالَتِ الثَّنَوِیَّةُ:اَلنُّورُ وَ الظُّلْمَةُ هُمَا الْمُدَبِّرَانِ،وَ مَنْ خَالَفَنَا فِی هَذَا فَقَدْ ضَلَّ.وَ قَالَ مُشْرِکُو الْعَرَبِ:إِنَّ أَوْثَانَنَا آلِهَةٌ،مَنْ خَالَفَنَا فِی هَذَا ضَلَّ.فَقَالَ اللَّهُ تَعَالَى: تِلْکَ أَمٰانِیُّهُمْ الَّتِی یَتَمَنَّوْنَهَا قُلْ لَهُمْ: هٰاتُوا بُرْهٰانَکُمْ عَلَى مَقَالَتِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ.

وَ قَالَ الصَّادِقُ(عَلَیْهِ السَّلاَمُ)،وَ قَدْ ذُکِرَ عِنْدَهُ الْجِدَالُ فِی الدِّینِ،وَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ وَ الْأَئِمَّةَ(صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِمْ)قَدْ نَهَوْا عَنْهُ، فَقَالَ الصَّادِقُ(عَلَیْهِ السَّلاَمُ):لَمْ یُنْهَ عَنْهُ مُطْلَقاً،لَکِنَّهُ نُهِیَ عَنِ الْجِدَالِ بِغَیْرِ الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ،أَ مَا تَسْمَعُونَ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ: وَ لاٰ تُجٰادِلُوا أَهْلَ الْکِتٰابِ إِلاّٰ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ [3]وَ قَوْلُهُ تَعَالَى: اُدْعُ إِلىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جٰادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ [4].

فَالْجِدَالُ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ قَدْ قَرَنَهُ الْعُلَمَاءُ بِالدِّینِ،وَ الْجِدَالُ بِغَیْرِ الَّتِی هِیَ أَحْسَنُ مُحَرَّمٌ حَرَّمَهُ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى شِیعَتِنَا،وَ کَیْفَ یُحَرِّمُ اللَّهُ الْجِدَالَ جُمْلَةً،وَ هُوَ یَقُولُ: وَ قٰالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاّٰ مَنْ کٰانَ هُوداً أَوْ نَصٰارىٰ وَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى: تِلْکَ أَمٰانِیُّهُمْ قُلْ هٰاتُوا بُرْهٰانَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ ؟فَجَعَلَ اللَّهُ عَلَمَ الصِّدْقِ وَ الْإِیمَانِ بِالْبُرْهَانِ، [وَ هَلْ یُؤْتَى بِالْبُرْهَانِ]إِلاَّ فِی الْجِدَالِ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ.

فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ(صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)لِأَصْحَابِهِ:قُولُوا: إِیّٰاکَ نَعْبُدُ [1]أَیْ نَعْبُدُ وَاحِداً،لاَ نَقُولُ کَمَا قَالَتِ الدَّهْرِیَّةُ:

إِنَّ الْأَشْیَاءَ لاَ بَدْءَ لَهَا وَ هِیَ دَائِمَةٌ،وَ لاَ کَمَا قَالَتِ الثَّنَوِیَّةُ الَّذِینَ قَالُوا:إِنَّ النُّورَ وَ الظُّلْمَةَ هُمَا الْمُدَبِّرَانِ،وَ لاَ کَمَا قَالَ مُشْرِکُو الْعَرَبِ:إِنَّ أَوْثَانَنَا آلِهَةٌ،فَلاَ نُشْرِکُ بِکَ شَیْئاً،وَ لاَ نَدْعُو مِنْ دُونِکَ إِلَهاً،کَمَا یَقُولُ هَؤُلاَءِ الْکُفَّارُ،وَ لاَ نَقُولُ کَمَا قَالَتِ الْیَهُودُ وَ النَّصَارَى:إِنَّ لَکَ وَلَداً،تَعَالَیْتَ عَنْ ذَلِکَ[عُلُوّاً کَبِیراً]».

قَالَ:«فَذَلِکَ قَوْلُهُ: وَ قٰالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاّٰ مَنْ کٰانَ هُوداً أَوْ نَصٰارىٰ وَ قَالَ غَیْرُهُمْ مِنْ هَؤُلاَءِ الْکُفَّارِ مَا قَالُوا،قَالَ اللَّهُ تَعَالَى:یَا مُحَمَّدُ تِلْکَ أَمٰانِیُّهُمْ الَّتِی یَتَمَنَّوْنَهَا بِلاَ حُجَّةٍ قُلْ هٰاتُوا بُرْهٰانَکُمْ حُجَّتَکُمْ عَلَى دَعْوَاکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صٰادِقِینَ کَمَا أَتَى مُحَمَّدٌ بِبَرَاهِینِهِ الَّتِی سَمِعْتُمُوهَا.

ثُمَّ قَالَ: بَلىٰ مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّٰهِ یَعْنِی کَمَا فَعَلَ هَؤُلاَءِ الَّذِینَ آمَنُوا بِرَسُولِ اللَّهِ(صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ)لَمَّا سَمِعُوا بَرَاهِینَهُ وَ حُجَجَهُ وَ هُوَ مُحْسِنٌ فِی عَمَلِهِ لِلَّهِ فَلَهُ أَجْرُهُ ثَوَابُهُ عِنْدَ رَبِّهِ یَوْمَ فَصْلِ الْقَضَاءِ وَ لاٰ خَوْفٌ عَلَیْهِمْ حِینَ یَخَافُ الْکَافِرُونَ مِمَّا یُشَاهِدُونَهُ مِنَ الْعَذَابِ [2]وَ لاٰ هُمْ یَحْزَنُونَ عِنْدَ الْمَوْتِ،لِأَنَّ الْبِشَارَةَ بِالْجِنَانِ تَأْتِیهِمْ».

وَ سَیَأْتِی-إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَى-مَعْنَى الْجِدَالِ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فِی تَفْسِیرِ قَوْلِهِ تَعَالَى: وَ جٰادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ مِنْ سُورَةِ النَّحْلِ عَنِ الصَّادِقِ(عَلَیْهِ السَّلاَمُ) [3]وَ الْحَدِیثُ طَوِیلٌ مَذْکُورٌ فِی تَفْسِیرِ الْعَسْکَرِیِّ(عَلَیْهِ السَّلاَمُ)،فِی تَفْسِیرِ قَوْلِهِ تَعَالَى: وَ قٰالُوا لَنْ یَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاّٰ مَنْ کٰانَ هُوداً أَوْ نَصٰارىٰ اخْتَصَرْنَاهُ مَخَافَةَ الْإِطَالَةِ.

البرهان فی تفسیر القرآن، جلد 1، ص 307- 308

http://lib.eshia.ir/71664/1/307

 

اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ . اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ

 

وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ‎﴿الحشر: ١٩﴾

می فرمایند حدیث قدسی است که:

من عرف نفسه، فقد عرف ربه

منظور امیرالمؤمنین(ع) از حدیث «مَنْ عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ»پرسش : منظور امیرالمؤمنین(علیه السلام) از حدیث «مَنْ عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ» چیست؟پاسخ اجمالی:

براى این کلام امام(ع) چهار تفسیر بیان شده است: 1- هر کس بدن جسمانى را بشناسد خدا را مى شناسد. 2-  کسى که بداند که مخلوق است علم پیدا مى کند که خالق و علتى وجود دارد. 3- انسان وقتى نظر به خود مى کند می فهمد که فقیر است و منبع بى نیازى وجود دارد که انسان محتاج اوست. 4- کسى که نفس خود را در اثر رفع موانع و حجاب هاى درونى و بیرونى شناخت، خدا را مشاهده خواهد کرد.

پاسخ تفصیلی:

مولى الموحدین و امام العارفین امام علی(علیه السلام) می فرماید: «مَنْ عَرَفَ نَفسَهُ فَقَد عَرَفَ رَبَّهُ»(1)؛ (کسى که خود را شناخت خدایش را شناخته است).
براى این عبارت می توان چهار تفسیر بیان کرد:
1ـ تفسیر ظاهرى جسمانى، که برگشت به برهان نظم در خداشناسى مى کند، یعنى هر کس این بدن جسمانى و عنصرى را بشناسد خدا را مى شناسد. دستگاه هائى در این بدن است که هر یک براى خداشناسى کافى است، چشم را اگر کسى از نظر تشریح و فیزیولوژى بنگرد محال است خدا را نشناسد، اگر به قلب دقیقاً نظر کند بر وجود خدا گواهى مى دهد.
می گویند یک قلب مصنوعى را به هزینه ای حدود 30 میلیون تومان ساختند؛ اما فقط پنج، شش روز کار کرد و باز ایستاد. اگر از کار باز نمى ایستاد هم مگر قابل مقایسه با قلب طبیعى بود؟ با قلب مصنوعى باید آهسته برود آهسته بیاید، نه می توان با آن کوهنوردى کرد و نه کارهای سنگین انجام داد.
به سلول هاى بدن بنگر، دانشمندان می گویند: بدن انسان از واحدهائى به نام سلول و یاخته تشکیل شده که آجرهاى ساختمانى بدن است و به طور متوسط [در بدن هر انسان] ده میلیون میلیارد سلول وجود دارد. اگر بشر بخواهد چیزى درست کند تا کار یک سلول را انجام دهد محاسبه شده که نیاز به شهرى است که هزاران کارخانه و لابراتوار داشته باشد.(2) آیا وجدان باور مى کند که طبیعت کور و کر چنین کند؟!
2ـ تفسیر دوم اشاره به برهان علت و معلول است. کسى که آگاه شد که مخلوق است و معلول، علم پیدا مى کند که خالق و علتى وجود دارد و در سلسله علل به جائى می رسد که دیگر او معلول نیست و علة العلل است و آن تنها خدا است و الّا تسلسل لازم مى آید که محال است.
3ـ اشاره به برهان وجوب و امکان و (فقر و غنا) دارد. انسان وقتى نظر به خود مى کند و خود را مى شناسد و می فهمد که هیچ ندارد و فقیر است؛ آگاهى پیدا مى کند که منبع مستقل و بى نیازى هست که نیازمند به اوست؛ «یَا أَیُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللهِ وَ اللهُ هُوَ الْغَنِىُّ الْحَمِیدُ»(3)؛ (اى مردم! شما [همگى] نیازمند به خدایید؛ تنها خداوند است که بى نیاز و ستوده است).
4ـ سه طریق قبلی، اثبات و آگاهى بر وجود خداوند از طریق استدلال بود و راه چهارم یافتن خداوند از طریق شهود است؛ یعنى کسى که نفس خود را در اثر رفع موانع و حجاب هاى درونى و بیرونى شناخت، خدا را مشاهده خواهد کرد و بر حاکمیت او واقف خواهد شد و همان مى شود که وقتى به ائمه اطهار(علیهم السلام) مى گفتند آیا خدا را دیده اید؟ مى فرمودند: «مَا کُنتُ أعبُدُ شَیئاً لَمْ اَرَ لَمْ تَرَهُ الاَبصَارُ بِمُشَاهَدَةِ العَیَانِ وَ لَکِن رَأَتْهُ القُلُوبُ بِحَقَائِقِ الاِیمَانِ»(4)؛ (چیزى را که ندیده باشم، عبادت نمى کنم. دیدگان ظاهرى و چشم هاى سر، او را نمى بینند و لکن قلبها با حقیقت ایمان [و شناخت نفس، او را] خواهند دید، [با بصر نتوان دید؛ ولى با بصیرت توان دید]). اگر کسى خود را شناخت راهى براى شناخت صفات خدا و یافتن آنها پیدا کرده است. «مَنْ عَرَفَ نَفسَهُ بِالعِلمِ وَ القُدرَةِ عَرَفَ رَبَّهُ بِالعِلمِ وَ القُدرَةِ»؛ (اگر با علم و قدرت، خود را شناخت، علم و قدرت خداوند را مى یابد).
وقتى دید نفس او در صفحه ذهن مى تواند صورت هاى ذهنى را در یک لحظه خلق کند و در لحظه دیگر از صفحه ذهن پاک کند، معنى «کن فیکون» را مى یابد و یقین می کند که اگر خداوند اراده کند در یک لحظه خلق و در لحظه دیگر محو مى کند. البته ایجاد صور و تشبیه آن به ایجاد مخلوقات، تمثیلی براى فهم مطلب است و گرنه فاصله بین این دو بسیار است. اینها تماماً در صفات الهى است و کسى را به کنه آن ذات پاک راهی نیست، چنان که حقیقت و ذات نفس و روح بر ما پوشیده است؛ «وَ یَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّى»(5)؛ (و از تو درباره «روح» سؤال مى کنند، بگو: روح از فرمان پروردگار من است و از علم و دانش، جز اندکى به شما داده نشده است).(6)
چگونه مدعى هستیم روح و نفس را شناخته ایم در حالى که محقق کاشانى در «روض الجنان» چهارده قول آورده است که حقیقت نفس چیست؟(7) از حالت جسمانى گرفته تا فوق روحانى.
کمیل یکى از اصحاب خاص امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) است، او از یارانى بوده که چه بسا به او حرف هائى گفته مى شد که به دیگران گفته نمى شد. وى گوید: به علی(علیه السلام) عرض کردم: «اُرِیدُ اَنْ تُعَرِّفَنِى نَفسِى قَالَ یَا کُمَیلُ وَ أَىُّ الاَنْفُسُ تُرِیدُ اَنْ اُعَرِّفَکَ قُلتُ یَا مُولَاىَ هَل هِىَ اِلَّا نَفسٌ وَاحِدَةٌ قَالَ یَا کُمَیلُ اِنَّمَا هِىَ اَربَعَةٌ اَلنَّامِیَةُ اَلنَّبَاتِیَّهُ وَ الحِسِّیََّةُ الحَیوَانِیَّةُ وَ النَّاطِقَةُ اَلقُدسِیَّةُ وَ الکُلِّیَّةُ الاِلهِیَّةُ وَ لِکُلِ وَاحِدَةٍ مِنْ هَذِهِ خَمسُ قُوىً وَ خَاصِیَتَانِ...»(8)؛ (مى خواهم نفس مرا به من معرفى کنی و بشناسانى. فرمودند: اى کمیل! کدام یک از نفسها را مى خواهى به تو بشناسانم؟ گفتم: اى مولاى من آیا مگر غیر از یک نفس، نفس دیگرى هم هست؟ فرمودند: اى کمیل! چهار نفس داریم: نامیه نباتیه ـ حسّیه حیوانیه ـ ناطقه قدسیه ـ کلیّه الهیه و هر کدام از اینها پنج قوا و نیرو و دو خصلت دارند....).
بى جهت نیست با اینکه موضوع بسیارى از علوم مثل روانشناسى و روانکاوى «انسان» است و با اینکه تشریح فیزیولوژى روى آن صورت گرفته ولى در عین حال انسان موجودى ناشناخته است. بى جهت نیست که خداوند در خلقت انسان به خود بالیده مى فرماید: «فَتَبَارَکَ اللّهُ اَحسَنُ الخَالِقِینَ»(9)؛ (پس بزرگ و پر برکت است خدایى که بهترین آفرینندگان است!).(10)

پی نوشت:

(1). غرر الحکم و درر الکلم‏، تمیمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، محقق / مصحح: رجائى، سید مهدى‏، دار الکتاب الإسلامی‏، قم،‏ 1410 قمری‏، چاپ: دوم‏، ص 588، حکمت 301؛ میزان الحکمة، ری شهری، محمد، تحقیق: دار الحدیث، دار الحدیث، 1416 قمری، چاپ: اول، ج 6، ص 154.

(2). براى توضیح بیشتر مى توان به پیام قرآن‏، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: جمعى از فضلاء، دار الکتب الاسلامیه‏، تهران‏، 1386 شمسی، چاپ: نهم، ج ‏2، ص 68 ـ 72 (پیچیدگى و ظرافت نظام آفرینش) مراجعه نمود.

(3). سوره فاطر، آیه 15.

(4). بحار الأنوار، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، محقق / مصحح: جمعى از محققان‏، دار إحیاء التراث العربی‏، بیروت‏، 1403 قمری‏، چاپ: دوم، ج ‏4، ص 33، باب 5 (نفی الرؤیة و تأویل الآیات فیها) از امام صادق(ع) ـ مضمون این کلام با کمى اختلاف از حضرت على(ع) و امام باقر(ع) نیز نقل شده، رجوع کنید به میزان الحکمة، ری شهری، محمد، تحقیق: دار الحدیث، دار الحدیث، 1416 قمری، چاپ: اول، ج 6، ص 202 و 203.

(5). سوره اسراء، آیه 85.

(6). در مورد عبارت «من عرف نفسه فقد عرف ربّه» مرحوم علامه طباطبائى کلامى دارند که مى توان آن را در المیزان فى تفسیر القرآن، طباطبایى، سید محمد حسین، دفتر انتشارات اسلامى جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، 1417 قمری، چاپ: پنجم، ج ‏6، ص 169، (بیان) مطالعه کرد. صاحب میزان الحکمه نیز کلام ایشان را در میزان الحکمة، ری شهری، محمد، تحقیق: دار الحدیث، دار الحدیث، 1416 قمری، چاپ: اول، ج 6، ص 156 آورده است و همچنین در این باره استاد محمدتقى جعفرى در نهج البلاغه: سخنان علی بن ابیطالب(ع )، جعفرى، محمد تقی، شرکت تعاونی کار آفرینان فرهنگ و هنر، تهران، 1386 شمسی، ج 18، ص 148 به بعد بحثى دارند.

(7). مستدرک سفینه البحار، نمازى شاهرودى، على‏، جامعه مدرسین‏، قم‏، 1418 قمری‏، چاپ: اول‏، ج ‏10، ص 111، (نفس).

(8). همان، ص 113، در ماده «نفس» بعضی هم گفته اند این تقسیم در اخبار معتبره نیست.

(9). سوره مؤمنون، آیه 14.

(10). گردآوری از کتاب: اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مکارم شیرازى، ناصر، تهیه و تنظیم: اکبر خادم الذاکرین‏، نسل جوان‏، قم‏، 1385 شمسی، چاپ: اول‏، 1388، ج 2، ص 130.

http://www.makarem.ir/main.aspx?

typeinfo=42&lid=0&mid=401413&catid=-2

1. قُل لَّوْ کَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِّکَلِمَاتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ کَلِمَاتُ رَبِّی وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا ‎﴿الکهف: ١٠٩﴾‏

مثبت ۱۰۰ ثانیه | گرانی تلخ کاغذ

رهبر انقلاب در مصاحبه با خبرنگار صداوسیما در پایان بازدید از سی‌وچهارمین نمایشگاه کتاب تهران به یک توصیه مهم درباره کاهش قیمت کاغذ اشاره کردند: «انسان احساس میکند که کار نشر کتاب بر خلاف بعضی از زمینه‌های نامساعد، رو به‌ پیشرفت است. زمینه‌ی نامساعد که میگویم، عمدتاً گرانی کاغذ است و گاهی نامرغوب بودن کاغذ... من البتّه چند سال قبل به این مسئله تأکید کردم، همّت نکردند که دنبال کنند؛ حالا خب بحمدالله شروع کرده‌اند. امیدواریم که این کمک کند تا این قیمتِ بالای کتابها ــ که خرید کتاب با این قیمتها واقعاً سخت است ــ بشکند و با ارزان شدن کاغذ، با آمدن کاغذ داخلی مرغوب، این وضع بهتر بشود.» ۱۴۰۲/۰۲/۲۴

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=52971

رِجَالٌ لَّا تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَیْعٌ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَإِقَامِ الصَّلَاةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ یَخَافُونَ یَوْمًا تَتَقَلَّبُ فِیهِ الْقُلُوبُ وَالْأَبْصَارُ ‎﴿النور: ٣٧﴾‏

 

السادّس ـ التّجار و اصحاب الصّنائع

ثُمَّ اسْتَوْصِ بِالتُّجَّارِ وَذَوِی الصِّنَاعَاتِ، وَأَوْصِ بِهِمْ خَیْراً: الْمُقِیمِ مِنْهُمْ وَالْمُضْطَرِبِ بِمَالِهِ، وَالْمُتَرَفِّقِ بِبَدَنِهِ، فَإِنَّهُمْ مَوَادُّ الْمَنَافِعِ، وَأَسْبَابُ الْمَرَافِقِ، وَجُلاَّبُهَا مِنَ الْمَبَاعِدِوَ الْمَطَارِحِ، فِی بَرِّکَ وَبَحْرِکَ، وَسَهْلِکَ وَجَبَلِکَ، وَحَیْثُ لاَ یَلْتَئِمُ النَّاسُ لِمَوَاضِعِهَا، وَلاَ یَجْتَرِؤُونَ عَلَیْهَا، فَإِنَّهُمْ سِلْمٌ لاَ تُخَافُ بَائِقَتُهُ، وَصُلْحٌ لاَ تُخْشَى غَائِلَتُهُ. وَتَفَقَّدْ أُمُورَهُمْ بِحَضْرَتِکَ وَفِی حَوَاشِی بِلاَدِکَ. وَاعْلَمْ ـ مَعَ ذلِکَ ـ أَنَّ فِی کَثِیر مِنْهُمْ ضِیقاً فَاحِشاً، وَشُحّاً قَبِیحاً، وَاحْتِکَاراً لِلْمَنَافِعِ، وَتَحَکُّماً فِی الْبِیَاعَاتِ، وَذلِکَ بَابُ مَضَرَّة لِلْعَامَّةِ، وَعَیْبٌ عَلَى الْوُلاَةِ. فَامْنَعْ مِنَ الاِْحْتِکَارِ، فَإِنَّ رَسُولَ اللهِ مَنَعَ مِنْهُ. وَلْیَکُنِ الْبَیْعُ بَیْعاً سَمْحاً: بِمَوَازِینِ عَدْل، وَ أَسْعَار لاَ تُجْحِفُ بِالْفَرِیقَیْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَالْمُبْتَاعِ. فَمَنْ قَارَفَ حُکْرَةً بَعْدَ نَهْیِکَ إِیَّاهُ فَنَکِّلْ بِهِ، وَعَاقِبْهُ فِی غَیْرِ إِسْرَاف.

http://lib.eshia.ir/26580/1/298

 

به تجّار و صاحبان صنایع توصیه کن! و آنها را به خیر و نیکى سفارش نما (و در این توصیه بین) بازرگانانى که در شهر و یا ده هستند (و داراى مرکز ثابت و تجارتخانه اند) و آنها که سیّار و در گردشند و نیز صنعتگرانى که با نیروى جسمانى خویش به کار صنعت مى‌پردازند، تفاوت مگذار! چرا که آنها منابع اصلى منافع و اسباب آسایش جامعه به شمار مى‌روند، آنها هستند که از سرزمینهاى دوردست، از پرتگاهها و کوهستانها، خشکیها و دریاها و سرزمینهاى هموار و ناهموار، موادّ مورد نیاز را گرد مى‌آورند، از مناطقى که عموم مردم با آن سر و کارى ندارند و جرأت رفتن به آن سامان را نمى‌کنند؛ (توجّه داشته باش) بازرگانان و پیشه وران و صنعتگران مردمى سالمند و از نیرنگ و شورش آنها بیمى نیست، آنها صلح دوست و آرامش طلبند. امّا باید از وضع آنان، چه آنها که در مرکز فرماندارى تو زندگى مى‌کنند و چه آنها که در گوشه و کنار هستند جستجو و بازرسى کنى؛ ولى بدان با همه آنچه گفتم در میان آنها گروهى تنگ نظر و بخیل آن هم به صورت قبیح و زشت آن مى‌باشند، که همواره در پى احتکار موادّ مورد نیاز مردم و تسلّط یافتن بر تمام معاملات هستند! و این موجب زیان توده مردم و عیب و ننگ بر زمامداران است.

بنابراین از احتکار بشدّت جلوگیرى کن که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم از آن منع فرمود. باید معاملات با شرایط آسان صورت گیرد، با موازین عدل و نرخهایى که نه به فروشنده زیان رساند و نه به خریدار! و هرگاه کسى پس از نهى تو دست به احتکار زد او را کیفر کن! و در مجازات او بکوش ولى این مجازات نباید بیش از حد باشد. 

http://lib.eshia.ir/10336/1/685

 

بنده ی حقیر آمدم یک بار به نمازگزاری که چندین مهر سجده رفتن استفاده می کرد بگویم که مثل اینکه احتکار بر خلاف آنچه در تجارت است بعضی جاها می تواند خوب هم باشد، اشتباهی گفتم که مثل اینکه اختلاس هم می تواند بر خلاف تجارت خوب باشد. مثلاً شما 10 تا مهر را هم برای سجده رفتن بگذارد، احتکار نکرده اید. و اما یک جاهایی هست که تفاوتی را خواهیم داشت بین اقتصاد خرد و اقتصاد کلان که احتکار و اختلاس آیا در چه حدودی است تفاوت هم دارد. مثلاً اگر شما تعداد مهرهایتان را بالا ببرید و آنرا به اندازه ی بزرگترین عدد اول که قابل محاسبه هم هست تا کنون قرارش دهید، باز هم یحتمل کسی نگوید چرا این کار را کرده اید. البته بعضی مثل این بنده ی حقیر دوست دارند در همه کاری هم فضولی کنند و می کنند همانطوری که بیع فضولی هم داریم! ولی خوب بسته به اینکه مرز بین اقتصاد خرد و اقتصاد کلان هم کدام است، یحتمل اجازه داده نشود یک نفر حتی بیش از حد هم مهر برای نمازش استفاده کند چرا که آنگاه مسجد را بیش از حد هم شلوغ می کند و بلکه نظم مسجد را هم بهم بزند. و این هم که نمی شود. مثل اینکه همه دارند نماز اقامه می کنند و شما یک مرتبه دلتان بخواهد بدون دلیل که بنشینید وسط نماز و پاهایتان را هم دراز کنید. 

و حالا احتکار و اختلاس در تجارت بد است، ولی اینکه مرز اقتصاد خرد و کلان یک مرتبه از اقتصادی محلی و بلکه تحریمی تبدیل بشود به اقتصادی بین المللی رقابتی دولتی و خصوصی با انواع خصوصی سازیها و انواع ادغامهای شرکتها و کمپانیهای غول پیکر، آیا این هنوز مسئله ای دیگر است؟ یا همان احتکار کننده و اختلاس کننده نیز باز فکر این است که چطور اختلاسها و احتکارهایش را هم گسترش دهد؟ یعنی فصل جداگانه ای هم هست برای کمک به محرومین و مساکین و ایتام و ابن سبیل و ...، و حالا این که سر جای خودش. حالا بعضی حتی اشکال هم می کنند پس استکان نلبکیهای توپولوژیک کریستال و ایالات متحده ی ما هم چه شد؟ یک خیانتهایی هم این وسط در کار است که بعضی دارند بد جوری هم احتکار و اختلاس و خیانت هم می کنند و اجازه نمی دهند مردم به کارشان هم برسند و همه و همه را گذاشته اند سر کار. یعنی وقتی شما یک مسائلی را دارید در نظر می گیرید که از نوع نظریه ی میدانهای همدیسی است، هر چه در مادون قرمز دارید کار می کنید عیناً می تواند در ماورای بنفش هم کاربردی شود و مسئله را بدجوری هم دوگانی اش کند الا اینکه بابا دو سر قضایا را در استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده ای ما هم سعی کنید بهم آورده و بلکه فشرده اش هم کنید دیگر. خیلی ساده است. از این ساده تر دیگر. ولی مشکل اینجا است که اصول نظریه میدانهای همدیسی را هم باید بدانید تا ماتریسهای معادلات فرض بفرمایید وس زومینو ویتن یا حتی زامالادچیکف کنیزنیک را هم درست و حسابی حلشان کنید یا خیر؟ حالا هی الکی داد بزنید ایالات متحده ی استکان نلبکیهای توپولوژیک ما را اجازه ی شستن نمی دهد و ما سرمان مانده است بی کلاه که کی باید چایمان را هم بنوشیم یا خیر و مسجد را هم بستند و همه رفته اند خانه و ما هنوز حیران و سرگردان که باید هم چه کنیم؟! و باز هم فردا از نو همین آش و همین کاسه یا بلکه همین استکان نلبکیهای توپولوزیک کریستال که نه ایالات متحده اش هم معلوم نیست کدام است و مرز اقتصاد کلان و خردش هم کدام و ماتریسش کدام و اصلا آیا ما دنبال اعداد اول و بلکه دو دو تا چهار تا هم هستیم یا اینکه خیر؟ و بلکه مسئله از نوع محاسبات بینهایت تایی است در الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و شاگردانی که بینهایت هم مشتاق بیرون آمدن از حالات خلاء هر کدام برای خود هستند و .... قسمتی از مسئله ی نظریه ی میدانهای همدیسی اینجا است که ایالات متحده اگر هزار بار هم روشکست شده و دوباره بپا خیزد، باز مسئله همان استکان نلبکیهای توپولوژیک خودمان است که حالا چقدر هم شسته اند یا همینطوری نشسته هم رها شده اند و .... بعضی یحتمل اینجا بد جوری هم اشکال کنند که بابا آقایان نمی دانم چرا اینقدر چای هم می نوشند؟ خسته نمی شوند؟ مرز بین توحید و شرک قضایا در همین ایالات متحده ی استکان نلبکیها هم همین است دیگر که مردم یک مرتبه ممکن است اشکال کنند که ما دیگر از چای و استکان نلبکیهای توپولوژیک شما خسته شده ایم و آب میوه هم می خواهیم و بلکه بهتر هم هست حجابهایتان را از مرز بین اقتصاد کلان و خرد هم بردارید و الا که ما حتی مشرکین و فاسقین را هم مجبورشان می کنیم چادر سرشان کنند. از آن طرف هم مشرکین و فاسقین هم حالا تهدید و کی تحریم که ما ایالات متحده ی احتکار و اختلاس در چادرها را بسر خودتان خواهیم آورد و اغتشاش هم کنند که ما چادر و حجاب که در مرزهای کفر و دین که نمی خواهیم هیچی و بلکه  ایالات متحده را هم باید چادری اش کرد! خوب، بی عرضه ها ایالات متحده را چرا چادریشان نمی کنید بجای اینکه این همه چادرهایتان و حجابهایتان را کنار می زنید و اینقدر شل و ول اید؟! آخر یک کاری بکنید دیگر تا شمشیرها همه از غلافها بیرون نیامده و بینظمیها را دامن نزده اند. تا کی بگوییم و هیچ کس گوش ندهد؟ مردم هم خسته می شوند دیگر. فرض بفرمایید که حالا ایالات متحده هم الکی برای خودش داعش درست کرد. آیا اصلا باید زد هر چه استکان نلبکی توپولوژیک ایالات متحده هم است را شکست؟ وقت از دست می رود و شما می مانید و بی کلاهی که این همه اختلاسها و احتکارها را باز چه کنیم و اقتصاد هم کلان تر و بین المللی تر و الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم درجات و مراتبشان بالاتر رفته و .... و هفت شهر عشق را عطار گشت، ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم و .... بابا یک کاری بکنید دیگر! مردم خیلی هم خسته شده اند و رو به سگ بازی آورده و بلکه بد جوری هم حاضر شده اند با همان سگهایشان هم وارد نظریه میدانهای همدیسی شوند و حتی شناختی از مرزهای اقتصاد کلان و خرد جهانی و بین المللی و ریز و درشت و توحیدی و حتی شرک آلود را هم رها کنند و طغیان بعد از طغیان که ما الا و لله که مرز بین اقتصاد کلان و خرد را شده همدیسی هم می خواهیم و راضی به هیچ احتکار و اختلاسی هم نمی شویم و مسئولین را هم رها نخواهیم کرد و خصوصی سازیهای الکی را هم قبول نداریم و ادغام کمپانیهای ریز و درشت را هم نمی پذریریم و .... 

بنده معذرت می خواهم. می خواستم فقط یک کلمه عرض کنم، ولی نهار هم درست و حسابی نخوردمی و آن رگ شوخی کردنم هم مثل اینکه یک کمی گل کرده بود و نمی دانم دیگر چه شد که بیشتر طرف دخوها را نفهمیدم بگیرم یا بالامجانها را و ....

۞ اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ ۖ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ ۚ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ‎﴿النور: ٣٥﴾‏ فرازی از بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی

یک توصیه‌ی دیگری هم که میخواهم عرض بکنم، [این است که] حفظ حرّیّت و صراحتی که شما دارید، خیلی خوب است. حرّیّت و صراحت این مجلس خوب است. این حرّیّت و صراحت را با تقوا و صداقت کافی حتماً همراه کنید؛ یعنی اگر بنا است یک چیزی گفته بشود، یک حرفی گفته بشود، خب با صراحت گفته بشود، منتها رعایت صداقت بشود، رعایت تقوا بشود. قرآن کریم میفرماید: «اِنَّ الَّذینَ یُحِبّونَ اَن تَشیعَ الفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنوا».(۱۶) اگر چیزی است که میتوان به دستگاه‌های مسئول، دستگاه‌های اطّلاعاتی، دستگاه‌های دولتی تذکّر داد و گفت و جلویش را گرفت، لزومی ندارد که انسان این را علنی بکند. یک جایی البتّه چرا، لازم است، امّا آنجا هم بایست تقوا رعایت بشود، صداقت رعایت بشود. گاهی ما میخواهیم به فلان مسئول مثلاً فرض کنید که سیلی‌ای بزنیم، به مجلس سیلی میزنیم؛ این است دیگر. یعنی ضربه خوردن به یک شخص گاهی مصادف میشود با ضربه خوردن به مجلس. حیف نیست؟ مجلس با این زحمت، با این تلاش [خراب بشود]! غرض، تعرّض به آبروی افراد جایز نیست؛ تعرّض به آبروی افراد، تعرّض به هویّت دینی و انقلابی افراد. البتّه این حرف مخصوص شما نیست. این مربوط به همه‌ی کشور، همه‌ی آحاد مردم از بالا و پایین [است]، منتها امثال من و شما که روی منبرهای بلندی نشسته‌ایم که صدای ما را همه می‌شنوند، در مورد ما این ملاحظات بایستی بیشتر باشد.

 

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52934#_ftnref16

 

مثبت ۱۰۰ ثانیه | قانونی علیه زیاده‌خواهی

رهبر انقلاب در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی به تصویب "قانون اقدام راهبردی برای لغو تحریم ها و صیانت از منافع ملت ایران" در سال ۱۳۹۹ اشاره کردند: «قانون «اقدام راهبردی» که همان اوّلِ کار تصویب کردید، یک قانون اساسی است، یک قانون مهمّی است. این [قانون]، کشور را از سرگردانی در قضیّه‌ی هسته‌ای نجات داد؛ یعنی آن حالت حیرت و حالت ندانم‌کاری [را از بین برد]... این قانون کاملاً مشخّص کرد که باید چه کار کنیم، الان هم داریم نشانه‌هایش را در دنیا مشاهده میکنیم.» ۱۴۰۲/۰۳/۰۳
«قانونی علیه زیاده‌خواهی» دهمین شماره از بسته تصویری مثبت۱۰۰ثانیه و روایتی از تصویب "قانون اقدام راهبردی" است که کشور را از سرگردانی و حیرت در قضیه هسته‌ای نجات داد.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=52941

 

گفت‌وگو با حجت‌الاسلام نصرالله پژمانفر رئیس کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=52936

 

بنده ی حقیر چند وقت پیشها سری زدم به فایلهای پی دی اف ای که دانلود کرده بودم. یک لیستی را که حدود مثلاً 20 فایل است را نرم افزار حفظ می کند. و نکته اینجا است که گاهی اوقات که بنده می خواهم اینها را سیو کنم، آنقدر گیر می دهد و قر و قنبیله می آید که از خیرش می گذرم! ولی خوب همانهایی را که حفظ می کند را دیگر حفظ کرده است و می توانید دوباره به آن رجوع هم کنید. چند وقت پیشها بعد از مدتها رفتم سراغشان چرا که بیش از حد هم مشغولیات استکان نلبکی توپولوژیک کریستال و حالا هم که ایالات متحده ای شده اند و مزید بر علت هم شده است و لذا اجازه ی کار دیگری را بهم نمی دادند. این است که دیدم همان فایلهایی را که با این همه مشکلات بالاخره از جی استور و این ور و آن ور هم دانلود شده بوده اند؛ حالا نمی دانم کجا رفته اند! البته بعضی وقتها یحتمل بچه ها بخواهند شیطنت کنند و از این کارها می کنند. ولی معمولاً بنده خیلی هم مواظبم کسی جرات این کارها را نکند و حسابی هم اگر بکنند، خودشان می دانند که با بد کسی طرفند و گذشتی هم در کار نیست! کار باید از روی قانون باشد و بر حسب اینکه حالا از روی صدقه است و اینها  که کار پیش نمی رود. مثل این است که شما توحید را بشناسید، ولی ادعا هم کنید که توحید برای بقیه است و به ما کاری ندارد و ما خودمان مشرک هم هستیم. می شود؟! یا مثل این است که هوش مصنوعی را استفاده کنید، ولی استفاده هم کنید چون بجای اینکه غلطهای املائی را با هوش مصنوعی حذف هم بفرمایید؛ مخصوصاً هم بدان انواع غلطها را هم اضافه کنید که خواننده حس کند که متن لوث شده است و دیگر نخواند و ....

بالاخره مسئله اینجا هم هست که هر چقدر هم که استکان نلبکیها را درست استفاده کنید، باز برای استفاده ی فردا باید آنها را شست و تمیز کرد و آماده کنار گذاشت برای فردا. استکان نلبکیهای توپولوژیک و انسان 250 ساله ایالات متحده هم همین است دیگر چرا که هر چقدر هم هوش مصنوعی در آن بکار برده شود که همه چیز را هم اتوماتیک کند و نظم جدید نوینی را در جهان بینی اسلامی توحیدی نیز بیابیم، باز فردا ایالات متحده ی خودش را هم احتیاج دارد که حالا آیا با کدام کشورها و حتی افراد و بلکه شتابدهنده ها و آشکارکننده ها هم می خواهیم کار کنیم یا خیر؛ و نظم جدید جهانی امروز و فردایمان بالاخره با کدام ایالات متحده ای هم هست حتی اگر همین الان هم ریسمانهایی را که جغرافیا و هندسه و ماتریسهای متناظر نظم قبلی و کنونی و بعدی را تشکیل می دهند کدامند. یعنی یحتمل بنظر هم برسد و خیلیها هم اشکال کنند که ایالات متحده انسان 250 ساله که همه می دانند کدام است و توحید و شرک هم چیست و اصالت وجود هم کدام است و استکان نلبکیهای توپولوژیک کریستالی ایالات متحده ای هم کدامند؛ و لذا دیگر مشکل چیست؟ مسئله همین است که آن انباء الغیب ای که شاگرد و دانشجو و طلبه بدنبالش است که از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی های مراتب و درجات متعالیه ما را راهنمایی کنند هم کدامند و بلکه ایالات متحده مان نیز کیست و چیست؟ این است که می فرماید ربنا علیک توکلنا و الیک انبنا و الیک المصیر. خلاصه یک بنده خدایی هم لازم است که در امور آبدارخانه ای، مستخدم این امر باشد که استکان نلبکیها را برای فردا کی بشوید و آماده کند و ...؟ حالا اصلا کاری هم نداریم که همین استکان نلبکیها یک وقت دیدید زدند ماورای چند کشوری در فضا-زمان  زمینی و بلکه فرا زمینی و فرا منطقه ای و حتی فرا منظومه ی شمسی و دیگر ستارگان و کشهکشانها و یک مرتبه دیدید خود را میان امور کیهانشناسی هم یافتیم و .... شوخی است؟!

مگر این امر که حضرت امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام به مالک اشتر فرمان خود را در نامه 53 نوشتند تا در آن حکمفرمایی بر مردم مصر را سرمشق خود قرار دهد، شوخی است؟! هنوز هم که هنوزه از آن استفاده ها برده می شود و در همین نماز جمعه نیز به نکاتی آموزنده و از روی حکمت در متن نامه اشاره شد. 

1 . ضرورة بناءِ الذات

أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللهِ، وَإِیثَارِ طَاعَتِهِ، وَاتِّبَاعِ مَا أَمَرَ بِهِ فِی کِتَابِهِ: مِنْ فَرَائِضِهِ وَسُنَنِه، الَّتِی لاَ یَسْعَدُ أَحَدٌ إِلاَّ بِاتِّبَاعِهَا، وَلاَ یشْقَى إِلاَّ مَعَ جُحُودِهَا وَإِضَاعَتِهَا، وَأَنْ یَنْصُرَ اللهَ سُبْحانَهُ بِقَلْبِهِ وَیَدِهِ وَلِسَانِهِ;

فَإِنَّهُ جَلَّ اسْمُهُ، قَدْ تَکَفَّلَ بِنَصْرِ مَنْ نَصَرَهُ، وَإِعْزَازِ مَنْ أَعَزَّهُ. وَأَمَرَهُ أَنْ یَکْسِرَ نَفْسَهُ مِنَ الشَّهَوَاتِ، وَیَزَعَهَا عِنْدَ الْجَمَحَاتِ، فَإِنَّ النَّفْسَ أَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ، إِلاَّ مَا رَحِمَ اللهُ. ثُمَّ اعْلَمْ یَا مَالِکُ، أَنِّی قَدْ وَجَّهْتُکَ إِلَى بِلاَد قَدْ جَرَتْ عَلَیْهَا دُوَلٌ قَبْلَکَ، مِنْ عَدْل وَجَوْر، وَأَنَّ النَّاسَ یَنْظُرُونَ مِنْ أُمُورِکَ فِی مِثْلِ مَا کُنْتَ تَنْظُرُ فِیهِ مِنْ أُمُورِ الْوُلاَةِ قَبْلَکَ، وَیَقُولُونَ فِیکَ مَا کُنْتَ تَقُولُ فِیهِمْ، وَإِنَّمَا یُسْتَدَلُّ عَلَى الصَّالِحِینَ بِمَا یُجْرِی اللهُ لَهُمْ عَلَى أَلْسُنِ عِبَادِهِ. فَلْیَکُنْ أَحَبَّ الذَّخَائِرِ إِلَیْکَ ذَخِیرَةُ الْعَمِلِ الصَّالِحِ، فَامْلِکْ هَوَاکَ، وَشُحَّ بِنَفْسِکَ عَمَّالاَ یَحِلُّ لَکَ، فَإِنَّ الشُّحَّ بِالنَّفْسِ (الأنفس) الاِْنْصَافُ مِنْهَا فَیَما أَحَبَّتْ أَوْ کَرِهَتْ.

http://lib.eshia.ir/26580/1/291

همانطوری که قبلاً هم از قول کتاب جهانبینی توحیدی اسلامی استاد مطهری اشاره شد، یک امر قدسی در کار است وقتی سالک الی الله سعی دارد به الفهای بینهایت آیات اللهی های مراتب و درجات متعالیه هم برسد که فقط مسئله ای از روی منطق ریاضی نیست که شاگرد مایل است با تلمذ و زانو زدن نزد استاد به اجتهادی برسد که شایسته ی الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و ایالات متحده انسان 250 ساله و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند و .... و در این میان اموری ماوراء الطبیعی هم یحتمل برخورد شوند که خارق العاده نیز باشند.

مثلاً یحتمل شما هر چقدر هم سعی کنید کتابی یا مقاله ای از پل دیرک را بیابید که اول در آن از تک قطبیهای مغناطیسی هم فرموده اند، بدلایلی نتوانید آنرا بیابید و بلکه حتی کتابخانه ی انستیتو مصاحب را هم که بدان سر می زدید نیز متوجه شوید بسته است یا بجایی دیگر نقل مکان هم کرده است و .... خوب، اینها که اموری ماوراء الطبیعی و خارق العاده نیستند؛ همانطوری که وقتی در کتب توحید و جهان بینی توحیدی استاد مطهری هم از جهان تک قطبی بحث می شود نیز امری خارق العاده نیست. ولی این را هم که می فرمایند موضوع اصالت وجود را اول بار صدر المتالهین و نه ابن سینا مطرح فرموده بوده اند نیز نکته ی مهمی است که اصلا اصالت وجود به چه معنا است و آیا لابنیتس و دکارت و کانت هم غلط می فرمایند و اصل مسئله را صدر المتالهین دریافته است و لا غیر. این مسئله یحتمل بعضی اشکال می فرمایند که برمی گردد به مسئله ی خودمان در انسان 250 ساله و ایالات متحده استکان نلبکیهای توپولوژیک و کوهمولوژیک و حتی هندسی جغرافیایی ریاضی فیزیکی حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و .... و الا اینکه آقایان بروند منبر و کما بیش فحش را بکشند بجان اویی که در فضای مجازی می نویسد او هم زل زده است ببیند قضیه از چه قرار است و بعد هم بیایند پایین همه و همه هم با هم چای میل بفرمایند که یحتمل بعضی اشکال کنند که از کارهای بی ربطی است که به کربلا هم انجامید؛ هر چند که یحتمل بعضی اشکال هم کنند که خوب انسان 250 ساله و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف دعوا و کربلا هم دارد دیگر و الا که ابوسفیان و معاویه و یزید و آخوندهای اموی و عباسی هم حالا آیا چقدر منبر می رفتند و ائمه ی اطهار را هم فحش می دادند دیگر بماند که قسمتی از آنها را می توان در صلح امام حسن علیه السلام، علامه فضل الله و ترجمه ی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای هم یافت! یک وقت هست که با سیلی از فحش و نفرین است که روبرو است که از طرف خود او هم شروع شده است و یک وقت هم هست که باید در مقابل اینچنین سیلی از طرف دشمن مقاومت هم کرد و بلکه وارد جهاد تبیین هم شد و .... این است که نباید هم زودی گفت آخوندها چنین و چنان اند و حرمت دیگران را هم بلد نیستند حفظ کنند و .... مسئله این است که به صرف اینکه بر حسب روایاتی انسانی را یافتیم که 250 ساله اهل یک ایالات متحده ای هم بود، معنایش این نیست که حرمت او را هم باید دیگر خیلی حفظ کرد و بلکه خیلی هم مجتهد و مقدس و بلکه خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم است! یحتمل روایات دیگری هم هستند که ما خبر نداریم! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ ۚ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ ۚ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۖ غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ ‎﴿البقرة: ٢٨٥﴾

 

در مقدمه ای که بر جهان بینی اسلامی داریم، جهان بینی توحیدی را می توان در نظر آورد که اگر جهان بینی اسلامی را فرض بفرمایید در شش جلد مطرح کنیم آنگاه یک جلدش هم بشود جهان بینی توحیدی. ولی از دیدگاه دیگری اگر توحید در جهان بینی در نظر گرفته نشود، آنقدر می تواند به اسلام ضربه بزند که غیر قابل جبران گردد چرا که دقیقاً جهان بینی توحیدی عین جهان بینی اسلامی است و جارج از جهان اسلام کما بیش معنای خود را از دست می دهد. ولی از جمله بالاخره، ریاضی فیزیک نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم از همه لحاظ می تواند جهان بینی ای توحیدی را زیر ذره بین ببرد و حتی وارد مباحثی از قبیل روانشناسی و روانپزشکی و بلکه زیست شناسی و جانورشناسی هم شد و بررسی کرد که مثلاً نظریه ی تکامل ژینتیکی توحیدی در ژنتیک و وراثت چطور تاثیر می گذارد و غیر آن چه مشکلاتی را تولید می کند.

و اما یک وقت هم هست که مسئله ی توحیدی اسلامی هم به این برمی گردد که حتی شیطان نیز می آید معاویه را نصیحتش کند که بابا پا شو دیگر نماز صبحت قضا شد. و تازه معاویه به او جواب می دهد تو که قرار بود همه را گمراه کنی؛ پس چه شد؟! نکته ی ایالات متحده انسان 250 ساله و اینکه حتی آخوندهایمان مستقیم توی روی شما ایراد می کنند که پس چرا اینقدر از آخوندها ایراد می کنی، همین نکته ی توحیدی عظیم است که مسئله فقط یک دو قطبی روانشناسانه ای نیست که حالا با یک نسخه ای برطرف می شود یا خیر! مسئله دوگانگی ای است که ایالات متحده را تبدیلش می کند به یک دوگونگی ای که مملو است از آیا چقدر هوش مصنوعی و چقدر هم همین هوش مصنوعی می تواند حتی نه فقط کتابهای کتابخانه های دیجیتال و اینترنتی را آنقدر دقیق و بدون غلط املایی کند که یک واو اش هم جا نیافتد. و حتی منطق ریاضی و هوش مصنوعی یادگیری مسئله و قضیه و لم نویسی را هم به کمال برساند. ولی باز می گردید که انسان 250 ساله ایالات متحده را هم هر چه گشتید پیدایش کنید و برای غیبت او کاری کنید؛ ما هذا لله! مسئله چیست؟! این جهان بینی توحیدی اسلامی یک جای کارش اشکالی اساسی هم دارد که آقایان باید برای آن چاره ای هم بیاندیشند و الا صهیونیسم هم اینقدر جرات نمی کرد تا دلش می خواهد تاخت و تاز کند. بنده ی حقیر بدوم بروم برسم به نماز جمعه! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبلک شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَّجُلَیْنِ أَحَدُهُمَا أَبْکَمُ لَا یَقْدِرُ عَلَىٰ شَیْءٍ وَهُوَ کَلٌّ عَلَىٰ مَوْلَاهُ أَیْنَمَا یُوَجِّههُّ لَا یَأْتِ بِخَیْرٍ هَلْ یَسْتَوِی هُوَ وَمَن یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَهُوَ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ‎﴿النحل: ٧٦﴾‏

إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِیتَاءِ ذِی الْقُرْبَىٰ وَیَنْهَىٰ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنکَرِ وَالْبَغْیِ یَعِظُکُمْ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ ‎﴿النحل: ٩٠﴾‏

 

وَأَشْهَدُ أَنَّکُمْ الأَئِمَّةِ الرَّاشِدُونَ المَهْدِیُّونَ المَعْصُومُونَ المُکَرَّمُونَ المُقَرَّبُونَ المُتَّقُونَ الصَّادِقُونَ المُصْطَفَوْنَ المُطِیعُونَ للهِ القَوَّامُونَ بِأَمْرِهِ العامِلُونَ بِإِرادَتِهِ الفائِزُونَ بِکَرامَتِهِ ، اصْطَفاکُمْ بِعِلْمِهِ وَارْتَضاکُمْ لِغَیْبِهِ وَاخْتارَکُمْ لِسِرِّهِ وَاجْتَباکُمْ بِقُدْرَتِهِ وَأَعَزَّکُمْ بِهُداهُ وَخَصَّکُمْ بِبُرْهانِهِ وَانْتَجَبَکُمْ لِنُورِهِ [١] وَأَیَّدَکُمْ بِرُوحِهِ ، وَرَضِیَکُمْ خُلَفاءً فِی أَرْضِهِ وَحُجَجاً عَلى بَرِیَّتِهِ وَأَنْصاراً لِدِینِهِ وَحَفَظَةً لِسِرِّهِ وَخَزَنَةً لِعِلْمِهِ وَمُسْتَوْدَعاً لِحِکْمَتِهِ وَتَراجِمَةً لِوَحْیِهِ وَأرْکاناً لِتَوْحِیدِهِ وَشُّهَداء عَلى خَلْقِهِ وَأَعْلاماً لِعِبادِهِ وَمَناراً فِی بِلادِهِ وَأدِلاَءً عَلى صِراطِهِ ،

 

اینکه در جهان بینی توحیدی اشتباهی رخ دهد و یاسین را با املاء یاصاد بنویسد، یحتمل بعضی اشکال هم کنند که انسانی و شاگردی و دانشجویی و طلبه ای را که مایل هم هست بسمت صعود به قله های عدل الهی و اجتماعی و فردی قابلیت پیدا کند، منع هم کند. بعضی یحتمل حتی پا را فراتر هم گذاشته و باز هم اشکال کنند که اندازه ی چنین عدم قابلیتی صفر هم هست چنانچه این هم روشن است که یحتمل بنده عبارت وَأَعْلام العباده را حتی بصورت چاپی هم چاپگر غلط بنویسد با اینکه بنده آنرا درست هم وَأَعْلاماً لِعِبادِهِ نوشته باشم. کار است دیگر؛ اتفاق می افتد. اندازه ی این اشتباهات را به صفر رساندن در کدام چاپها و کدام کتابخانه ها هم یحتمل توفیرهایی داشته باشند. بستگی به صعود یا حتی سعدی هم ندارد که می فرمایند سعدیا مرد نکو نام نمیرد هرگز، مرده آن است که نامش به نکویی نبرند! و لذا مسئله ی شرور و خیرات چیز دیگری است.

مسئله شرور و خیرات این است که انسان خود هم حق انتخاب دارد که حرمت دیگری را چطور هم حفظ کند آنجایی که مسئله ی تقدیس و حرمت مذهبی هم بر استحکام و وسعت تفکر فلسفی افزوده شده است. گاهی اوقات یک کلمه ی حرمت می تواند نشانه ی ضعف و سستی ایمان یا نهایت پایداری ایمان باشد چرا که در یک جا همان شخص مورد نفرت کافر و مشرک و منافق هم واقع است و در جای دیگری همان شخص بعد از اینکه انقلابی هم در خودش و دیگران همه و همه رخ می دهد مورد علاقه و محبت و مودت و عشق الهی نیز می شود و قابلیتی از دو قطبی قبل از انقلاب به تک قطبی بعد از انقلاب هم می یابد که الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجاتش غیر قابل توصیف هم می گردد. مثلاً چرا که حر از طرف دشمن به امام حسین علیه السلام هم می پیوندد و به وحدانیت خدا شهادت هم می دهد ولی زیر سوال هم نمی برد که از جمله آن میخ درب سوخته با مادرت چه ها که نکرد! الله اکبر! الله اکبر! الله اکبر! .... مطلوب است یافتن انسان 250 ساله ی ایالات متحده را و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و اجعلنا من انصاره و اعوانه و ... و المستشهدین بین یدیه

یَسْأَلُهُ مَن فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ ‎﴿الرحمن: ٢٩﴾‏

 

اَللَّهُمَّ وَ رِضَاکَ وَ اَلدَّارَ اَلْآخِرَةِ یَا فَاطِمَةُ اِشْفَعِی لِی فِی اَلْجَنَّةِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اَللَّهِ شَأْناً مِنَ اَلشَّأْنِ

 

یک مسئله ی استکان نلبکی توپولوژیک ریسمانی ایالات متحده همین مسئله ی رود هیرمند خودمان است که حالا آیا باید هم دید که چطور از مرزها عبور هم می کند یا مسیرش هم چطور منحرف شده است و بلکه عبور هم نمی کند و بلکه خشک هم شده است .... لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

496964737431415

هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنسَانِ حِینٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُن شَیْئًا مَّذْکُورًا ‎﴿الانسان: ١﴾‏ 

 

4- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: دَخَلْنَا عَلَیْهِ جَمَاعَةً- فَقُلْنَا یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّا نُرِیدُ الْعِرَاقَ فَأَوْصِنَا فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع لِیُقَوِّ شَدِیدُکُمْ ضَعِیفَکُمْ وَ لْیَعُدْ غَنِیُّکُمْ عَلَى فَقِیرِکُمْ وَ لَا تَبُثُّوا سِرَّنَا[3] وَ لَا تُذِیعُوا أَمْرَنَا وَ إِذَا جَاءَکُمْ عَنَّا حَدِیثٌ فَوَجَدْتُمْ عَلَیْهِ شَاهِداً أَوْ شَاهِدَیْنِ مِنْ کِتَابِ اللَّهِ فَخُذُوا بِهِ وَ إِلَّا فَقِفُوا عِنْدَهُ ثُمَّ رُدُّوهُ إِلَیْنَا حَتَّى یَسْتَبِینَ لَکُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ الْمُنْتَظِرَ لِهَذَا الْأَمْرِ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ الصَّائِمِ الْقَائِمِ وَ مَنْ أَدْرَکَ قَائِمَنَا فَخَرَجَ مَعَهُ فَقَتَلَ عَدُوَّنَا کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ عِشْرِینَ شَهِیداً وَ مَنْ قُتِلَ مَعَ قَائِمِنَا کَانَ لَهُ مِثْلُ أَجْرِ خَمْسَةٍ وَ عِشْرِینَ شَهِیداً.

5- عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‌ إِنَّهُ لَیْسَ مِنِ احْتِمَالِ أَمْرِنَا التَّصْدِیقُ لَهُ وَ الْقَبُولُ فَقَطْ مِنِ احْتِمَالِ‌ أَمْرِنَا سَتْرُهُ وَ صِیَانَتُهُ مِنْ غَیْرِ أَهْلِهِ فَأَقْرِئْهُمُ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُمْ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً اجْتَرَّ مَوَدَّةَ النَّاسِ إِلَى نَفْسِهِ‌[1] حَدِّثُوهُمْ بِمَا یَعْرِفُونَ وَ اسْتُرُوا عَنْهُمْ مَا یُنْکِرُونَ ثُمَّ قَالَ وَ اللَّهِ مَا النَّاصِبُ لَنَا حَرْباً بِأَشَدَّ عَلَیْنَا مَئُونَةً مِنَ النَّاطِقِ عَلَیْنَا بِمَا نَکْرَهُ فَإِذَا عَرَفْتُمْ مِنْ عَبْدٍ إِذَاعَةً فَامْشُوا إِلَیْهِ وَ رُدُّوهُ عَنْهَا فَإِنْ قَبِلَ مِنْکُمْ وَ إِلَّا فَتَحَمَّلُوا عَلَیْهِ بِمَنْ یَثْقُلُ عَلَیْهِ وَ یَسْمَعُ مِنْهُ فَإِنَّ الرَّجُلَ مِنْکُمْ یَطْلُبُ الْحَاجَةَ فَیَلْطُفُ فِیهَا حَتَّى تُقْضَى لَهُ فَالْطُفُوا فِی حَاجَتِی کَمَا تَلْطُفُونَ فِی حَوَائِجِکُمْ فَإِنْ هُوَ قَبِلَ مِنْکُمْ وَ إِلَّا فَادْفِنُوا کَلَامَهُ تَحْتَ أَقْدَامِکُمْ وَ لَا تَقُولُوا إِنَّهُ یَقُولُ وَ یَقُولُ فَإِنَّ ذَلِکَ یُحْمَلُ عَلَیَّ وَ عَلَیْکُمْ أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ کُنْتُمْ تَقُولُونَ مَا أَقُولُ لَأَقْرَرْتُ أَنَّکُمْ أَصْحَابِی هَذَا أَبُو حَنِیفَةَ لَهُ أَصْحَابٌ وَ هَذَا الْحَسَنُ الْبَصْرِیُّ لَهُ أَصْحَابٌ وَ أَنَا امْرُؤٌ مِنْ قُرَیْشٍ قَدْ وَلَدَنِی رَسُولُ اللَّهِ ص وَ عَلِمْتُ کِتَابَ اللَّهِ وَ فِیهِ تِبْیَانُ کُلِّ شَیْ‌ءٍ بَدْءِ الْخَلْقِ وَ أَمْرِ السَّمَاءِ وَ أَمْرِ الْأَرْضِ وَ أَمْرِ الْأَوَّلِینَ وَ أَمْرِ الْآخِرِینَ وَ أَمْرِ مَا کَانَ وَ أَمْرِ مَا یَکُونُ کَأَنِّی أَنْظُرُ إِلَى ذَلِکَ نُصْبَ عَیْنِی.

الکافی الشریف، جلد 2، ص 222- 223

http://lib.eshia.ir/11005/2/223

4- مردى گوید: با جماعتى خدمت امام باقر علیه السلام رسیدیم و عرضکردیم: یا ابن رسول اللَّه ما عازم عراق هستیم، بما سفارشى فرما، امام علیه السّلام فرمود: باید تواناى شما بناتوانتان کمک کند و ثروتمندتان بفقیرتان احسان نماید و راز ما را فاش نکنید- و امر (امامت) ما را آشکار نسازید، و چون حدیثى از ما بشما رسید و یک دلیل یا دو دلیل از کتاب خدا برایش پیدا کردید، بآن اخذ کنید و گر نه نسبت بآن توقف کنید، و سپس آن را بما ارجاع دهید (از ما بپرسید) تا براى شما روشن شود.

و بدانید براى کسى که انتظار این امر (ظهور امام قائم علیه السّلام) را دارد، مانند اجر روزه‌دار شب زنده دار است، و کسى که بقائم ما برسد، و همراهش بجهاد رود و دشمن ما را بکشد، (اگر چه کشته نشود) اجر بیست شهید دارد و کسى که در رکاب قائم ما کشته شود اجر بیست و پنج شهید دارد.

5- عبد الاعلى گوید: شنیدم امام صادق علیه السّلام میفرمود: تحمل امر ما تنها بتصدیق و پذیرفتن آن نیست، از جمله تحمل امر ما پنهاندارى و نگهداشتن آن از نااهلش باشد. بشیعیان ما سلام برسان و بآنها بگو: خدا رحمت کند بنده‌ئى را که دوستى مردم (مخالفین ما) را بسوى خود کشاند، آنچه را میفهمند بآنها بگوئید و آنچه را نمى‌پذیرند از آنها بپوشید. سپس فرمود: بخدا کسى که بجنگ ما برخاسته‌ زحمتش براى ما از کسى که چیزى را که نمیخواهیم از قول ما میگوید بیشتر نیست. چون دانستید کسى (امر امامت و احادیث مخصوص ما را) فاش میکند، نزدش روید و او را از آن بازدارید، اگر پذیرفت چه بهتر و گر نه کسى را که بالاتر از اوست و از او شنوائى دارد بر او تحمیل کنید (تا منعش کند و بازش دارد) همانا مردى از شما مطلوبى که دارد چاره‌جوئى و لطیفه کارى میکند تا حاجتش بر آورده شود، نسبت بحاجت من هم چاره‌جوئى کنید چنان که نسبت بحوائج خود میکنید (یعنى با لطائف و حیل او را از فاش کردن اسرار ما باز دارید) اگر از شما پذیرفت چه بهتر و گر نه سخنش را زیر پاى خود دفن کنید (نشنیده انگارید) و نگوئید او چنین و چنان میگوید، زیرا نقل شما بدیگران، مردم را بر من و شما میشوراند.

هان بخدا اگر شما آنچه را من میگویم بگوئید، اعتراف میکنم که شما اصحاب منید، این ابو حنیفه است که اصحابى دارد، و این حسن بصرى است که اصحابى دارد (با وجود نادانى و گمراهى آنها اصحابشان سخن آنها را میشنوند و فرمان میبرند) و من مردى قرشى و زاده رسول خدایم صلى اللَّه علیه و آله و کتاب خدا را فهمیده‌ام، بیان همه چیز در کتاب خدا هست از ابتداء خلقت و امر آسمان و زمین و امر پیشینیان و پسینیان و امر گذشته و آینده و گویا همگى در برابر چشم من است و بآن مینگرم.

شرح‌- از این جمله پیداست که هر علمى در قرآنست و امام بآن داناست و محتاج بمراجعه بمدارک و تأمل در آنها نیست و دلیلش اینست که در متجاوز از دو قرن و نیم زندگى ائمه علیهم السّلام تاریخ نشان نمیدهد که مطلبى از آنها پرسیده باشند و آنها جواب نداده یا گفته باشند نمیدانم و محتاج بتاملست.

ترجمه کافی، سید جواد مصطفوی، جلد 3، ص 315- 316

http://lib.eshia.ir/12541/3/316

نظم عالم

نظم عالم ، نظام عالم دلالت می‌کند بر وجود خدا . این همان مطلبی است‌ که در قرآن کریم به این تعبیر آمده است : " اتقان صنع " ، متقن بودن‌ مصنوعات عالم ، در آن آیه است که : " « و تری الجبال تحسبها جامده و هی تمر مر السحاب صنع الله الذی‌ اتقن کل شی‌ء »" [2] .

توحید، استاد شهید مطهری، ص 60

http://lib.eshia.ir/50065/1/60

اصالت وجود

حکمای ما از راه دیگری وارد شده‌اند و آن راه بکلی غیر از این راههاست‌ . آنها یک مطلبی را به ثبوت رسانیده‌اند که این مطلب صد درصد در دوره‌ اسلامی مستحدث است و حتی متعلق به بعد از دوره ابن سیناست تا دوره ابن‌ سینا هم نبوده است و به نام " اصالت وجود " معروف است . " اصالت‌ وجود " در مقابل " اعتباریت ماهیت " است [1] که خود این هم البته‌ مسأله‌ای مفصل و طولانی است .
ما در اصول فلسفه ثابت کرده‌ایم که برخلاف آنچه که معروف است و خیلی‌ از افراد گمان می‌کنند که مسأله " اصالت وجود " یک مسأله قدیمی و کهن‌ است ، این طور نیست . صدرالمتألهین همیشه دأبش این است که وقتی مطلبی‌ را اثبات می‌کند ، می‌گردد بلکه از گوشه و کنار حرف افرادی ، قراینی از حرفهای بزرگان به وجود آورد که [ نشان دهد ] آنها هم این حرف را گفته‌اند . برای اینکه خودش را از تنهایی خارج کند و دیگران حرفش را قبول کنند کوشش می‌کند که از گوشه و کنار حرفهای دیگران شواهدی بیاورد . چون اغلب‌ این‌طور است که سخن کسی را که حرف تازه می‌گوید قبول نمی‌کنند . لذا می‌گوید بزرگان پیشین هم نظر به همین حرف داشته‌اند . بعدها برای دیگران‌ این تخیل پیدا شده که شاید اصلا مساله " اصالت وجود " به همین شکل مطرح‌ بوده است . نه اینکه من بخواهم بگویم قبلیها اصالت وجودی نبوده‌اند ، [ بلکه ] اصلا قبل از اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم هجری ، مسأله‌ای به‌ نام " اصالت وجود " و " اصالت ماهیت " مطرح نبوده است . شما اگر در تمام کتابهای ابن سینا که یک فیلسوف بزرگ درجه اول است از اول تا به آخر بگردید ، نه کلمه " اصالت وجود " و نه کلمه " اصالت ماهیت‌ " و نه یک کلمه دیگری که مفید این معناها باشد ، پیدا نمی‌کنید و اصلا این مسأله مطرح نیست . آن چیزی هم که ملاصدرا می‌گوید این است که‌

بعضی از حرفهایی که بوعلی گفته است با " اصالت وجود " جور درمی‌آید . من هم قبول دارم ، کمااینکه بعضی از حرفهای دیگر او هم با " اصالت‌ ماهیت " جور درمی‌آید . ملاصدرا می‌گوید اصلا آنچه که در خارج حقیقت دارد ، نفس هستی است ، اشیاء دیگر ( هر چیز دیگری که ما می‌گوییم ) مثل جلوه‌ها و اعتباراتی است‌ از هستی که در ذهن ما می‌آید . ما می‌گوییم انسان هست ، درخت هست ، سنگ‌ هست ، خیال می‌کنیم آن که متن واقع را تشکیل می‌دهد انسان است که دارای‌ صفتی است به نام هستی ، درخت خودش چیزی است با صفتی به نام هستی ، سنگ چیزی است با صفتی به نام هستی ، این طور نیست . هستی وجود دارد ، آن هستی سنگ که وجود دارد ، یک هستی خاصی است و ذهن شما وقتی با آن‌ هستی برخورد می‌کند ، از آن یک جلوه‌ای پیدا می‌کند و آن نقشی که در ذهن‌ شما می‌آید سنگ یا ماهیت نامیده می‌شود . در واقع این‌طور نباید بگوییم : سنگ هست . اگر بخواهیم حقیقت را بگوییم ، باید بگوییم : هستی در یک‌ جا سنگ است ، هستی در جای دیگر انسان است ، هستی در جای دیگر درخت‌ است . هستی تنوعات مختلفی پیدا می‌کند ، درست مثل امواج دریا که آب ، امواج مختلف پیدا می‌کند ، در یک جا این شکل را پیدا می‌کند و در جایی‌ شکل دیگر . آن که واقعا وجود دارد خود همین آب دریاست ، این رنگها ، شکلها و تعینات به علل خارجی پیدا می‌شوند . این معنی اجمالی از " اصالت وجود " است . او حرفش را روی تصور نیاورده که ما تصوری داریم از ذات کامل ، تصوری‌ داریم از وجود مطلق ، تصوری داریم از لایتناهی . بعد که ثابت می‌شود تمام‌ معانی و مفاهیمی که از اشیاء خارجی داریم ، تعیناتی است که ذهن ما از هستیها درک می‌کند و آن که واقعا وجود دارد خود هستی است ، روی هستی‌ تأملی می‌کند که خود هستی چیست ؟ روی هستی در ذات خودش حساب می‌کند . در تقسیم اولی در ذهن انسان این‌طور می‌آید که هستی ممکن است دو جور باشد : یکی آنکه ناقص و محدود باشد ، دیگر آنکه کامل باشد . آنچه طبیعت‌ هستی ایجاب می‌کند که لازمه هستی بودن آن است کمال مطلق ، ضدیت با نیستی‌ ، ابدیت و همیشگی بودن است . محدودیت ، عدم و نیستی است . این عدم و نیستی را باید ببینیم از کجا پیدا می‌شود ، والا اگر ما در ذات هستی تعمق‌ کنیم ، ذات هستی مساوی با وجوب وجود ، لانهایی و کامل مطلق بودن است . آنگاه ناقص بودن ، محتاج بودن ، تمام اینها ناشی از جای دیگر است ، ناشی از چیست ؟ وقتی که ذات هستی علیت پیدا

فعل واجب‌الوجود بالذات است ، یعنی نقص و تأخر از ناحیه معلولیت برای‌ او پیدا شده است [1] ، طبیعت هستی معلولیت را ایجاب نمی‌کند . اگر بخواهیم درست دقت کنیم ، معنایش این می‌شود که هستی در درجه اول خداست‌ و در درجه دوم و به واسطه خدا و واجب‌الوجود ( یعنی به واسطه معلولیت ) هستیهای ممکن قابل تصور و قابل تحقق است والا لازمه ذات هستی همان‌ نامحدودیت و وجوب وجود و قیام به ذات است . این چون یک حرف خیلی‌ غامضی است ، دیگر ما بیش از این نمی‌توانیم آن را در اینجا تعقیب کنیم‌ . این هم خودش یک راهی است که البته راه بسیار قوی و محکمی است ، اما مشروط به این است که انسان بحثهای " اصالت وجود " و " وحدت وجود " و یک سلسله بحثهای دیگر را قبلا خوانده باشد . این بحث در جلسه ما فقط جنبه آشنایی دارد و بس . در اینجا ما بحث " ادله اثبات صانع " را خاتمه می‌دهیم .

توحید، استاد شهید مطهری، ص 218- 220

http://lib.eshia.ir/50065/1/218

 

بعضی یحتمل اشکال کنند که در مبحث کتمان، حتی فیلسوفی مثل دکارت می خواهد با شکاکیت همه چیز را کانه کتمان کند و لذا یحتمل اگر آن روز به او می گفتی که ما ایالات متحده هم داریم و همین ایالات متحده هم دولتی دارد، در جواب می گفت کدام ایالات متحده؟ کدام کشک؟ البته بعضی یحتمل اشکال هم می کنند که مسئله ی اصالت وجود و اعتباریات ماهیت را نمی توان ریاضی و بلکه فیزیکی هم به اثبات رساند و بلکه مستلزم فهم و تفکرات درست فلسفی حکمت متعالیه است و به ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم ربطی ندارد. همه می دانند که دو دو تا چهار تا است و نمی شود دو دو تا چنج تا هم بشود دیگر. و اما مسئله اصالت وجود ریاضی فیزیکی حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی اینجا است که آیا ما فقط یک ایالات متحده هم داریم یا در مبحث چند جهانی یحتمل هم چندین ایالات متحده نیز داریم؟ فرض بفرمایید که ما می خواهیم چهار ایالات متحده را هم بصورت ریسمانی به اقصی نقاط عالم استکان نلبکی توپولوژیکی فرستاده و روی آن محاسبات ماتریسی هم کنیم! خوب، حالا بعضی یحتمل بفرمایند که مگر پنج و پنج بعلاوه یک ایالات متحده هم چه اشکالی دارد استکان نلبکی به کل عالم بفرستیم و بلکه بینهایت ایالات متحده هم ریسمانی استکان نلبکی در آزمایشات تجربی خود به اقصی نقاط عالم بفرستیم؟!

مسئله این است که اگر فرستنده ایالات متحده ها مذکر است، آنگاه بر طبق شرع اسلام شارع مقدس تا یک حدی هم اجازه ی ایالات متحده را می دهد و یحتمل بعضی اشکال کنند که بیش از چهار همسر هم نمی توان اختیار کرد و لذا نمی شود هم بیش از چهار ایالات متحده اخیتار کنیم (بشرطی که ایالات متحده ی اولی یا همان محرک اول ارسطویی (؟ یحتمل در صحت این مورد باید بیشتر هم مطالعه شود!) هم اجازه ی ایالات متحده های بعدی را صادر کند! و الا که واویلا است و همان یکی هم کافی و بلکه زیاد هم هست.) ولی هنوز بعضی اشکال هم می کنند که یحتمل فرستنده های ایالات متحده ها مونث هم باشند و همانطور که می دانید امروزه روز مثل دکارت در هر چیزی هم شک می شود و آنگاه بعضی اشکال هم می کنند که اصلا کی گفته است که ما فقط جایزیم یک ایالات متحده هم داشته باشیم؟! و لذا از لحاظ مونث و مذکری مسئله کمی با هم تفاوت هم دارند و اما از لحاظات اینکه چند جهانی چهار و پنج و شش و حتی بینهایت ایالات متحده هایی هم به کل عالم بفرستیم چه اشکالاتی را به هم می زنند، اینها یحتمل به نظم عالم و نظم جهانی و آنتروپی و باتلاقها و منظریه های ریسمانی هم مربوط شوند. شما یحتمل نتوانید روی هر استکان نلبکی توپولوژیکی به عنوان یک ایالات متحده هم که شده، یک متریکی درست و حسابی بگذارید که با هندسه ی ناجابجایی و بلکه برنامه هندسی و آنالیتیک لنگلندز هم جور دربیایند. همین مسئله ی دوگانی را در نظر بگیرید که ایالات متحده ریسمانی استکان نلبکی ای یک دافعه ای را پیدا می کند وقتی در فلسطین اشغالی صهیونیستی هم شود و دیگر آن دوگونگی الکتریکی- مغناطیسی خودش را هم از دست می دهد و دلیلش هم این است که صهیونیسم از همان اول هم عاقبت و آخرت کار خودش را در فلسطین اشغالی نسنجیده بوده و لذا ایالات متحده استکان نلبکی توپولوژیکش را هم حتی کریستالاین و کریستالی هم کوهمولوژیکی درست محاسبه نکرده است الا اینکه در جهنمهای باتلاقها و سیاه چاله های عدمی هم مدام سیر می کند و ماتریسهای ایالات متحده استکان نلبکی توپولوژیک اش را از اول در طرح مسئله اش غلط محاسبه کرده است و تا آخر هم به غلط رفته است و ...! و لذا اینکه تعبیر نظریه هاج در مورد ایالات متحده استکان نلبکی توپولوپژیک حاجیه خانم و حاج آقا هم تا چه حد به واقعیات نزدیک می شود و چقدر هم یک مسئله ای است توحیدی، بستگی به این هم دارد که فرض را بر این بگذاریم که اصلا در عالم چند قاره هم داریم که آیا چقدر از این عالم هم به ایالات متحده استکان نلبکی توپولوژیک ریسمانی نیز به عنوان امر ما در غیبت هم می نگرند یا چقدر هم به عنوان انسان 250 ساله خیلی خوب هم می شناسند و .... و آنگاه همه ی عالم هم ندا سر می دهند که من هم یک انسان 250 ساله هستم یا می خواهم باشم یا می خواهم بدو کمک هم برسانم! و اما بعد کدام انسان 250 ساله؟ انسان 250 ساله اسلامی یا خیر؟ برای همین هم انواع دوگونگیهای اصالت وجودی ایالات متحده استکان نلبکی توپولوژیک و بازبهنجارشهایش را می توان هم در نظر گرفت که آیا کریستالهای ان در آسیا و اروپا و افریقا و استرالیا و آمریکا بلکه انواع ایالات متحده ها هم  بر حسب چه دوگونگیهایی از این ریسمانها هم یافت می شوند و .... حالا باز هی بفرمایید حجاب و چادر! عالم غیب را وقتی کسی متوجه نشود، آنگاه آیا انتظار دارید فطرتاً حجاب و چادر را هم بفهمد؟! فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَـٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ‎﴿الروم: ٣٠﴾‏.

مثل این است که بخواهید ایالات متحده ای را بفرستید هندوستان و اشتباهی سر از آمریکا هم دربیاورید و ماتریستان را هم بجای آمریکایی بجایش هندی حساب کنید هر چند که هندسه ی ناجابجایی و ریسمانی را هم هنوز باتلاقی نکرده باشید و .... مثل دیگرش البته هنوز مثل این نیست که مقالاتی از فن نویمن و موری و مقاله ای از آلن کن را هم جی استوری و غیر آن دانلود کرده باشید ولی بعدها نتوانید آنها را بازیافت کنید یا اینکه مشکل در حفظ کردن و سیو کردن هم داشته باشید یا .... این را خیلی نمی فرمایند که مسئله ای است مربوط به عالم غیب و آیه ی مبارکه الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ ‎﴿٣﴾‏! 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ‎﴿آل عمران: ٢٠٠﴾‏ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا ارْکَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّکُمْ وَافْعَلُوا الْخَیْرَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ۩ ‎﴿الحج: ٧٧﴾ فَإِذَا قُضِیَتِ الصَّلَاةُ فَانتَشِرُوا فِی الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِن فَضْلِ اللَّهِ وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا لَّعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ‎﴿الجمعة: ١٠﴾‏ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَا عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ‎﴿هود: ٨٦﴾‏

امر سوم دعاى عهد است

از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر که چهل صباح این عهد را بخواند از یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد و حق تعالى به هر کلمه هزار حسنه او را کرامت فرماید و هزار گناه از او محو کند و آن عهد این است

اَللَّهُمَّ رَبَّ اَلنُّورِ اَلْعَظِیمِ وَ رَبَّ اَلْکُرْسِیِّ اَلرَّفِیعِ وَ رَبَّ اَلْبَحْرِ اَلْمَسْجُورِ وَ مُنْزِلَ اَلتَّوْرَاةِ وَ اَلْإِنْجِیلِ وَ اَلزَّبُورِ وَ رَبَّ اَلظِّلِّ وَ اَلْحَرُورِ وَ مُنْزِلَ اَلْقُرْآنِ [اَلْفُرْقَانِ] اَلْعَظِیمِ وَ رَبَّ اَلْمَلاَئِکَةِ اَلْمُقَرَّبِینَ وَ اَلْأَنْبِیَاءِ [وَ] اَلْمُرْسَلِینَ اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِوَجْهِکَ [بِاسْمِکَ] اَلْکَرِیمِ وَ بِنُورِ وَجْهِکَ اَلْمُنِیرِ وَ مُلْکِکَ اَلْقَدِیمِ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ اَلَّذِی أَشْرَقَتْ بِهِ اَلسَّمَاوَاتُ وَ اَلْأَرَضُونَ وَ بِاسْمِکَ اَلَّذِی یَصْلَحُ بِهِ اَلْأَوَّلُونَ وَ اَلْآخِرُونَ یَا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ وَ یَا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَیٍّ وَ یَا حَیّاً حِینَ لاَ حَیَّ یَا مُحْیِیَ اَلْمَوْتَى وَ مُمِیتَ اَلْأَحْیَاءِ یَا حَیُّ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنْتَ اَللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلاَنَا اَلْإِمَامَ اَلْهَادِیَ اَلْمَهْدِیَّ اَلْقَائِمَ بِأَمْرِکَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ اَلطَّاهِرِینَ عَنْ جَمِیعِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْمُؤْمِنَاتِ فِی مَشَارِقِ اَلْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ عَنِّی وَ عَنْ وَالِدَیَّ مِنَ اَلصَّلَوَاتِ زِنَةَ عَرْشِ اَللَّهِ وَ مِدَادَ کَلِمَاتِهِ وَ مَا أَحْصَاهُ عِلْمُهُ [کِتَابُهُ] وَ أَحَاطَ بِهِ کِتَابُهُ [عِلْمُهُ] اَللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لاَ أَحُولُ عَنْهَا وَ لاَ أَزُولُ أَبَداً اَللَّهُمَّ اِجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ اَلذَّابِّینَ عَنْهُ وَ اَلْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ [وَ اَلْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ] وَ اَلْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ اَلسَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ اَلْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ اَللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ اَلْمَوْتُ اَلَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی شَاهِراً سَیْفِی مُجَرِّداً قَنَاتِی مُلَبِّیاً دَعْوَةَ اَلدَّاعِی فِی اَلْحَاضِرِ وَ اَلْبَادِی اَللَّهُمَّ أَرِنِی اَلطَّلْعَةَ اَلرَّشِیدَةَ وَ اَلْغُرَّةَ اَلْحَمِیدَةَ وَ اُکْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اُسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ وَ اُشْدُدْ أَزْرَهُ وَ اُعْمُرِ اَللَّهُمَّ بِهِ بِلاَدَکَ وَ أَحْیِ بِهِ عِبَادَکَ فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ اَلْحَقُّ ظَهَرَ اَلْفَسَادُ فِی اَلْبَرِّ وَ اَلْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی اَلنَّاسِ فَأَظْهِرِ اَللَّهُمَّ لَنَا وَلِیَّکَ وَ اِبْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ اَلْمُسَمَّى بِاسْمِ رَسُولِکَ حَتَّى لاَ یَظْفَرَ بِشَیْءٍ مِنَ اَلْبَاطِلِ إِلاَّ مَزَّقَهُ وَ یُحِقَّ اَلْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ وَ اِجْعَلْهُ اَللَّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبَادِکَ وَ نَاصِراً لِمَنْ لاَ یَجِدُ لَهُ نَاصِراً غَیْرَکَ وَ مُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْکَامِ کِتَابِکَ وَ مُشَیِّداً لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلاَمِ دِینِکَ وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اِجْعَلْهُ اَللَّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ اَلْمُعْتَدِینَ اَللَّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلَى دَعْوَتِهِ وَ اِرْحَمِ اِسْتِکَانَتَنَا بَعْدَهُ اَللَّهُمَّ اِکْشِفْ هَذِهِ اَلْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَرٰاهُ قَرِیباً بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ پس سه مرتبه دست بر ران راست خود مى‌زنى و در هر مرتبه مى‌گویى

اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ یَا مَوْلاَیَ یَا صَاحِبَ اَلزَّمَانِ

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

 

نماهنگ | حج؛ رفع تمایز عملی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «یک نکته‌ی مهمّ اساسی در حج این است که اسلام عملاً نشان میدهد که این تمایزهایی که در دنیا وجود دارد، در کشورهای مختلف، این تمایزها را قبول ندارد؛ تمایز نژادی، تمایز جغرافیایی، تمایز طبقاتی؛ اینها را قبول ندارد؛ این نکته خیلی مهم است. امروز کشورهای به ادّعای خودشان متمدّن که به نظر بنده هیچ بویی از تمّدن نبرده‌اند... گیرند در مسئله‌ی سیاه و سفید، گیرند در مسئله‌ی نژاد اروپایی و نژاد غیر اروپایی، گیرند در مسئله‌ی مهاجرین. هزاران آدمِ مهاجر اگر در دریا غرق بشوند، ککشان نمیگزد، اهمّیّتی به آنها نمیدهند، اصلاً کأنّه آنها را انسان نمیدانند، موجود قابل توجّه نمیدانند. به حیوانِ خانگیِ خودشان بمراتب بیشتر اهمّیّت میدهند تا یک بیگانه‌ای که در همسایگیِ آنها زندگی میکند. این حوادثی است که روزمرّه انسان دارد مشاهده میکند در دنیا؛ گیرند، نتوانسته‌اند این مشکل را حل کنند. اسلام حل کرده، آن هم نه در زبان... اسلام زبان رفع تمایزش زبان عملی است؛ کجا؟ در حج؛ سیاه هست، سفید هست، از فلان نقطه‌ی دنیا هست، از فلان تمدّن هست، از فلان تاریخ هست، همه در کنارِ هم هستند بدون هیچ تمایزی؛ هیچ تمایزی با همدیگر ندارند؛ با هم راه میروند، با هم طواف میکنند، با هم سعی میکنند، با هم وقوف میکنند. اینها خیلی مهم است. اینها از اسرار حج است؛ اینها را بایستی با معرفت انجام داد.» ۱۴۰۲/۰۲/۲۷

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=52884

 

زُرَارَةُ بْنُ أَعْیَنَ وَ هُوَ یَقُولُ وَ الْمُصْحَفُ عَلَى صَدْرِهِ اللَّهُمَّ إِنِّی أَئْتَمُّ بِمَنْ أَثْبَتَ إِمَامَتَهُ هَذَا الْمُصْحَفُ ..

فقلنا لهم إن هذا کله غرور من القول و زخرف و ذلک أنا لم ندع أن‌ جمیع الشیعة عرف فی ذلک العصر الأئمة الاثنی عشر ع بأسمائهم و إنما قلنا إن رسول الله ص أخبر أن الأئمة بعده الاثنا عشر الذین هم أمناؤه و أن علماء الشیعة قد رووا هذا الحدیث بأسمائهم و لا ینکر أن یکون فیهم واحد أو اثنان أو أکثر لم یسمعوا بالحدیث فأما زرارة بن أعین فإنه مات قبل انصراف من کان وفده لیعرف الخبر و لم یکن سمع بالنص على موسى بن جعفر ع من حیث قطع الخبر عذره‌

فَوَضَعَ الْمُصْحَفَ الَّذِی هُوَ الْقُرْآنُ عَلَى صَدْرِهِ وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَئْتَمُّ بِمَنْ یُثْبِتُ هَذَا الْمُصْحَفُ إِمَامَتَهُ ..

و هل یفعل الفقیه المتدین عند اختلاف الأمر علیه إلا ما فعله زرارة على أنه قد قیل إن زرارة قد کان علم بأمر موسى بن جعفر ع و بإمامته و إنما بعث ابنه عبیدا لیتعرف من موسى بن جعفر ع هل یجوز له إظهار ما یعلم من إمامته أو یستعمل التقیة فی کتمانه و هذا أشبه بفضل زرارة بن أعین و ألیق بمعرفته.

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ زِیَادِ بْنِ جَعْفَرٍ الْهَمَدَانِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ بْنِ هَاشِمٍ قَالَ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عِیسَى بْنِ عُبَیْدٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْهَمْدَانِیِّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ قَالَ: قُلْتُ لِلرِّضَا ع یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَخْبِرْنِی عَنْ زُرَارَةَ هَلْ کَانَ یَعْرِفُ حَقَّ أَبِیکَ ع فَقَالَ نَعَمْ فَقُلْتُ لَهُ فَلِمَ بَعَثَ ابْنَهُ عُبَیْداً لِیَتَعَرَّفَ الْخَبَرَ إِلَى مَنْ أَوْصَى الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع فَقَالَ إِنَّ زُرَارَةَ کَانَ یَعْرِفُ أَمْرَ أَبِی ع وَ نَصَّ أَبِیهِ عَلَیْهِ وَ إِنَّمَا بَعَثَ ابْنَهُ لِیَتَعَرَّفَ مِنْ أَبِی ع هَلْ یَجُوزُ لَهُ أَنْ یَرْفَعَ التَّقِیَّةَ فِی إِظْهَارِ أَمْرِهِ وَ نَصِّ أَبِیهِ عَلَیْهِ وَ أَنَّهُ لَمَّا أَبْطَأَ عَنْهُ ابْنُهُ طُولِبَ بِإِظْهَارِ قَوْلِهِ فِی أَبِی ع فَلَمْ یُحِبَّ أَنْ یُقْدِمَ عَلَى ذَلِکَ دُونَ أَمْرِهِ فَرَفَعَ الْمُصْحَفَ وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنَّ إِمَامِی مَنْ أَثْبَتَ هَذَا الْمُصْحَفُ إِمَامَتَهُ مِنْ وُلْدِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع ..

و الخبر الذی احتجت به الزیدیة لیس فیه أن زرارة لم یعرف إمامة موسى بن جعفر ع و إنما فیه أنه بعث ابنه عبیدا لیسأل عن الخبر.

کمال الدین و تمام النعمة، شیخ صدوق، جلد 1، ص 75

http://lib.eshia.ir/27045/1/75

رجوع شود به کتاب: همرزمان حسین علیه السلام، ده گفتار حضرت آیت الله العظمی امام سید علی خامنه ای مد ظله العالی، محرم 1351 ه ش، ص 8- 9

 

در کتاب انسان 250 ساله ی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای مد ظله العالی و پیشوای صادق که نگاهی انداخته شود، یحتمل انسان متوجه می شود که با یک انسانی با یک فردی با یک ایالات متحده ای هم در طول فضا- زمان مواجه است که غیر ممکن است با او کسی در طول این 1400 سال هم مواجه نشده باشد. البته بعضی هم یحتمل اشکال می کنند که مثل اینکه تا به حال در ایالات متحده هم زندگی نکرده ای و ندیده ای که آیا چقدر هم توحید و نبوت و معاد و امامت و عدل حتی آنجا نیز داریم و هر چند که مملو از کفر و شرک و نفاق و صهیونیسم هم هست و از اسلام هم خبری نیست؟! مسئله این است که آیا این اولین بار است که ایالات متحده انسان 250 ساله با چنین فطرت کفر آلود صهیونیستی هم طرف است یا این چیز جدیدی است یا قدیمی هم هست که در طول تاریخ دوباره و دوباره و ... هم تکرار شده است و به نابودی هم پیوسته است و دوباره هم ظهور کرده است؟! گاهی مثل یک رعد و برقی ظاهر می شود و از دیده ها پنهان می گردد و گاهی هم بصورت شبکه های برق و اینترنت عنکبوتی سراسری جهانی هم ظهور می کند و .... کدام ایالات متحده دلخواه است و کدام فطرت شاگردی و دانشجویی و طلبگی است که مایل هم هست از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند، اینجا یک درکی از فطرت توحیدی و نبوی و ائمه ی اطهار و انسان 250 ساله را می طلبد که کدام به کدام است تا همسری ایالات متحده را هم بتواند بپذیرد؟! و الا که بعضی یحتمل اشکال هم کنند که ایالات متحده که خوب همان ایالات متحده صهیونیستی هم هست دیگر و تاریخ و جغرافیا و اینها هم نمی خواهد و بلکه انسان 250 ساله و غیر آن و حتی پیشوای صادق هم ندارد و ...! و بلکه همه چیز همان صهیونیسم است و ایالات متحده و .... اینها را همه را آخوندها از خودشان درآورده اند و سر هم بندی کرده اند برای اینکه از ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم مثقال ذرة سر در نمی آورند و .... حالا هی داد بزن، بابا حجاب، بابا چادر، بابا حیا، بابا غیرت! دیر شد، دیر شد، بنده ی حقیر رفتم نماز بلکه به جماعت برسم!  لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه  و المستشهیدین بین یدیه

 مَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ ‎﴿٧٤﴾

 

١٠٧ ـ کا : الکافی محمد بن یحیى عن محمد بن الحسین عن النضر بن سوید عن عمرو بن أبی المقدام قال : رأیت أبا عبد الله علیه السلام یوم عرفة بالموقف وهو ینادی بأعلى صوته أیها الناس إن رسول الله صل الله علیه و آله و سلم کان الإمام ثم کان علی بن أبی طالب علیه السلام ثم الحسن ثم الحسین ثم علی بن الحسین ثم محمد بن علی ثم هه فینادی ثلاث مرات لمن بین یدیه وعن یمینه وعن یساره ومن خلفه اثنی عشر صوتا وقال عمرو فلما أتیت منى سألت أصحاب العربیة عن تفسیر هه فقالوا هه لغة بنی فلان أنا فاسألونی قال ثم سألت غیرهم أیضا من أهل العربیة فقالوا مثل ذلک [٢].

بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی جلد 47، ص 58

http://lib.eshia.ir/71860/47/58

 

ولکن الأمر سهل بعد ما عرفت من الاتحاد فی مدرک المسألة فلاحظ ما قدمناه وتأمل ذلک ، فان فیه ما اشتمل على غیر العقد من القبض والإقباض ونحوها ، وکیف کان فقد ظهر لک أن القول بالبطلان بمعنى سلب قابلیة لفظ غیر المالک ومن قام مقامه عن صلاحیة التأثیر وإن جمع باقی الشرائط ، ومرجعه إلى اعتبار مباشرة غیر الفضولی فی الصحة واضح الفساد ، وإن حکی عن الشیخ وابنی زهرة وإدریس والفخر ومال إلیه جماعة من متأخری المتأخرین ، بل أطنب فیه المحدث البحرانی إلا أنه لم یأت بشی‌ء ، بل مقتضى جملة من کلماته التی‌ أساء الأدب فیها مع مشایخه أنه لم یفهم محل النزاع ، وتخیل أن القائل بالصحة یرید حصول أثرها من الملک والتملیک وجواز التصرف وغیر ذلک ، عدا اللزوم فأبرق وأرعد ثم ترنم وغرد وساق جملة من النصوص الدالة على خلاف ذلک مبتحجا بالعثور علیها ، والاهداء إلى الاستدلال بها ، ستعرف الحال فیها.

جواهر الکلام، جلد 22، ص 280- 281

http://lib.eshia.ir/10088/22/280

 

یگ مسئله ای هست در فیزیک باسم مغز بولتزمن که یحتمل بعضی اشکال کنند که آیا این یک مسئله ی علمی است یا مسئله ای هم هست که می خواهیم در مسائل علمی از آن اجتناب کنیم؟! بنده ی حقیر نمی خواهم اینجا وارد این مسئله مغز بولتزمن شوم. ولی خوب گاهی اوقات هم می فرمایند که ناخوش خر خورده دیگر، هر چند که تشخیص غلطی هم باشد! مسئله این است که با یک ابزارهایی عظیم نظیر استکان نلبکیهای توپولوژیک و ماتریسهای نظیر آنها، نهایتاً شما مایل هم نیستید به این نتیجه برسید که ناخوش خر خورده! ولی خوب در میان و بین نزاع و دعواهای نژاد پرستانه و صهیونیستی هم یحتمل این مسئله مطرح می شود که آیا استادی یا پزشکی که فرض بفرمایید در دانشگاه هاروارد هم درس خوانده و حالا در ایران دارد عملاً کار می کند نیژ دچار ترور شخصیتی شده است یا خیر؟! نکته اینجا این است که ما بین عملی که مبتنی بر علم است و علمی که مبتنی بر عمل است هم چقدر تفکیک قائل می توانیم شویم آنچنان که علمی که مبتنی بر توحید است و عملی که از این علم هم نتیجه می شود را چطور می توان بقول معروف برخط و آنلاین کرد؟ استاد مطهری در کتاب توحید می فرماید اگر یک کشش و بعد زمان را هم به مکان سه بعدی ارتفاع عرض و طول اضافه کنیم، این یک بعد زمانی هم است، ولی خدا که بعد ندارد. البته گاهی نیز در فضاهای هیلبرت و فن نویمن و هندسه ناجابجایی و مد استاندارد ذرات فیزیک همراه ابرتقارنهایی و امثالهم بینهایت ابعاد هم وارد می شوند، ولی مسئله ی توحیدی باز هم فراتر از اینها است و بلکه ماورای الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه است که شاگرد مایل هم هست از حالات خلاء کوانتومی بدانها میل هم کند.

اتفاقاً بنده ی حقیر خیلی هم دلم می خواست به یک پورفسوری در هاروارد نامه ای ایمیلی هم بنویسم، ولی دیدم که خوب یحتمل همان محتوا را می توان در آرشیو دانشگاه کرنل همراه مقالاتی از اقصی نقاط جهان هم در نظر گرفت که چطور هم همان مسائلی را که بنده بخواهم عرض کنم را مطرح می کنند و راه حلهایش را هم ارائه می کنند. خوب، پس نامه ننویسی بهتر هم هست؟! موضوع اینجا این است که شاگرد و دانشجو و طلبه آنقدر هم روی مسائلش بتواند کار کند که واقعاً هم به اجتهاد رسیده و مجتهد هم شده و آنگاه بتواند همراه شاگردانش به سوال و جوابهای معقولی هم برسد. نه اینکه زودی به فلانی ایمیل هم بزند که چقدر هم بلد است یا بلد نیست. علم و حکمتی که ماورای صهیونیسم و نژاد پرستی و نفاق و شرک نهفته است، لازمه اش همین مقاومت و جهاد تببین هم هست که بتواند  آن درجه از اجتهادی را هم ایجاد کند که ماورای یک طوفان مغزی است که نویسنده یا شاگرد ریاضی فیزیک و بلکه فقه برای خود هم ایجاد می کند تا بتواند انواع سوالات و جوابها را در یابد و بلکه از اجتهاد می تواند هم به مرجع تقلیدی برسد که دیگر حتی استاد دانشگاه هاروارد هم باید بیاید نزدش درس بگیرد. البته در این میان درس گرفتن از رفته گری و شاگرد آشپزی هم مشکلی ندارد. موضوع این است که نژاد پرستی و صهیونیسم را با استادی دانشگاه هاروارد استباه نگیریم و بلکه دچار عقده های خود کوچک بینی و خود بزرگ بینی و خود تحقیری هم نشویم و .... همین است که بعضی یحتمل ایالات متحده آمریکا را با آن همه ایالاتش هنوز یک نفر هم فرض می کنند و همان یک نفر را هم به همسری برمی گزینند و بعد تازه سعی هم می کنند که بر ایالات متحده ی خود پیروز هم شوند و ...! گیر مسئله همین جا است دیگر. مسئله ی توحیدی اینجا این است که ایالات متحده ای را که فطرتاً هم توحیدی نیست به همسری خود برنگزینیم و بلکه سعی کنیم با جهاد تبیین ایالات متحده را هم به توحید دعوت کنیم. مقاومت همین است که در مقابل شرک و کفر و نفاق هم وارد جهاد شویم و ایالات متحده را هم حتی برای گرین کارت و غیره به همسری نپذیریم و .... نه اینکه ایالات متحده را به همسری پذیرفته و آنگاه سعی کنیم که خود مثل ایالات متحده هم شویم یا اینکه ایالات متحده هم مثل ما شود و .... این را دیگر نمی گویند یک فطرت توحیدی هر چقدر هم که عروس خانم خیلی خوبی باشند و آقا داماد هم بیشتر مورد پسند تشریف داشته و ...! نه مثل اینکه واقعاً هم ناخوش خر خورده! لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  وارفع درجته

وَأَوْحَىٰ رَبُّکَ إِلَى النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا وَمِنَ الشَّجَرِ وَمِمَّا یَعْرِشُونَ ‎﴿النحل: ٦٨﴾‏

 

5- أَبُو عَلِیٍّ الْأَشْعَرِیُّ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیٍّ الْکُوفِیِّ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ جَابِرٍ الْمَکْفُوفِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِی یَعْفُورٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: اتَّقُوا عَلَى دِینِکُمْ فَاحْجُبُوهُ بِالتَّقِیَّةِ فَإِنَّهُ لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا تَقِیَّةَ لَهُ إِنَّمَا أَنْتُمْ فِی النَّاسِ کَالنَّحْلِ فِی الطَّیْرِ لَوْ أَنَّ الطَّیْرَ تَعْلَمُ مَا فِی أَجْوَافِ النَّحْلِ مَا بَقِیَ مِنْهَا شَیْ‌ءٌ إِلَّا أَکَلَتْهُ وَ لَوْ أَنَّ النَّاسَ عَلِمُوا مَا فِی أَجْوَافِکُمْ أَنَّکُمْ تُحِبُّونَّا أَهْلَ الْبَیْتِ لَأَکَلُوکُمْ بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ لَنَحَلُوکُمْ‌[1] فِی السِّرِّ وَ الْعَلَانِیَةِ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً مِنْکُمْ کَانَ عَلَى وَلَایَتِنَا.

الکافی الشریف، شیخ کلینی، جلد 2، ص 218

http://lib.eshia.ir/11005/2/218

 

5- ابن ابى یعفور گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: بخاطر حفظ دینتان تقیه کنید، و آن را با تقیه زیر پرده دارید، زیرا هر که تقیه ندارد ایمان ندارد، همانا شما در میان مردم مانند زنبور عسل در میان‌ پرندگانید، اگر پرندگان بدانند، در درون زنبور عسل چیست، همه آنها را بخورند، و اگر مردم بدانند آنچه در دل شماست که ما اهل بیت را دوست دارید، شما را با زبانشان بخورند و در نهان و آشکار ناسزا گویند، (از شما سعایت و سخن چینى کنند و بشما تهمت زنند تا گرفتار زندان و شکنجه و اعدام شوید) خدا بیامرزد آن بنده‌ئى را از شما که ولایت ما را داشته باشد.

ترجمه اصول کافی، سید جواد مصطفوی، جلد 3، ص 308

http://lib.eshia.ir/12541/3/308

 

خوب، حالا این ماتریس A مورد بحث قبلی همه ی افراد بشر را هم در نظریه های استکان نلبکی توپولوژیک در بر گیرد که آیا چطور هم به عنوان ریسمانی به هندسه و گرانش کوانتومی هم متناظر شود. بعضی اینجا اشکال هم می فرمایند که مباحث ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی برای شاگردی که از حالات خلاء هم مایل است میل کند به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف، مباحثی کافی هم نیستند. و چرا که در مبحث فقاهت که فقیه ملزوم است به از جمله توحید هم بپردازد؛ چنین چیزی فطرتاً در ماتریسهای مورد بحث ما نمی گنجند هر چند که یحتمل نظیری هم در قرآن کریم و قرآن صاعد صحیفه ی سجادیه هم بتوان یافت. ولی آیا اینچنین هم هست که طبع انسان وقتی که  به آنچنان اجتهادی هم رسید که دیگر شاگردی و دانشجویی و طلبگی را هم پشت سر گذشته است و به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم دست یافت، دیگر مایل هم نیست که به مسائلی از قبیل ماتریسی و ریسمانی هم فکر کند و بلکه هندسی هم بیاندیشد؟! و لذا بطور طبیعی هم وارد فقه و فقاهت هم می شود و دیگر پشت سرش را هم نگاه نمی کند چرا که حض وافر و از درجات الفهای آیات اللهی بالاتری در حکمت الهی هم برخوردار است و .... البته این هم خود از اهمیت بسزایی باید برخوردار باشد که آنتروپی و نظمی که در شاگرد و طلبه ی قبل از اجتهاد و بعد از اجتهاد رخ می دهد چه نسبتی را با هم دارند. یحتمل انتظار بر این است که شاگردی پر جوش و خروشی که قبل از اجتهاد خیلی هم سعی می کرد سوالهایی را که در ذهنش شکل می گیرند و نقش می بندند را هم از استادش بپرسد یا خودش جوابشان را بیابد، بعد از اجتهاد دیگر آن جوش و خروشش را از دست می دهد و فرو می نشیند. البته یحتمل این هم قابل توجه است که می فرمایند اطلبوا العلم من المهد الی اللحد ولی به هر جال نظمی که اجتهاد برای شاگرد بهمراه خود می آورد هم یک چیز دیگری است که حتی در دوران شاگردی اش مملو از بی نظمی هم بوده است. نکته اینجا این است که یحتمل این انتظار می رود که به آنتروپی ماتریس شاگرد/مجتهد و نسبت آن با ماتریسهای استکان نلبکی توپولوژیک که فقط شامل یک شاگرد/ مجتهد هم نیستند و بلکه گروهی از شاگردان را هم شامل می شوند را در نظر بگیریم. مسئله ی توحیدی اینجا است که آنتروپی ماتریسهای شاگردی/ اجتهادی را چطور هم هندسی و بلکه گرانشی کوانتومی اش هم کنیم طوری که از لحاظات ریسمانی هم خیلی توی باتلاقهای مختلف و سیاه چاله ها نیافتاده و بلکه حتی منظریه های مورد دلخواهی را هم بتوان مشاهده و بررسی کرد.

خنده داری قضایا اینجا است که فقیه نکات فقهی را در نظر می گیرد طوری که کاربردهای فقهی مسائل را می تواند از حکمت الهی و ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز استخراج کند و در چهارچوب اسلامی نیز جهاد تبیین بفرمایند با اینکه و ما هو الا ذکر للعالمین. ولی وقتی شاگرد ریاضی فیزیک خیلی هم متوجه مسائل فقهی و حکمت الهی نشد، آنگاه یحتمل حتی فقیه را هم متهم کند که دچار سرقت و تقلب علمی شده است و بلکه حتی از اصل هم نمی باید وارد مسائل ریاضی فیزیکی و حتی اقتصادی هم می شد چرا که تخصص اش را هم ندارد. و حال آنکه متوجه این مسئله را هم باید بود که این یک مهارت ریاضی فیزیکی چندانی هم نمی طلبد که مسائلی فقهی را به زبان حکمت متعالیه ی جدیدی در پایه ی نظریه های ریاضی فیزیکی جدید هم آنچنان بیان کنیم که همه و همه را نیز وادار کنیم که شاگرد ما شوند. بعضی یحتمل اشکال کنند که فقط کافی است که آنتروپی ماتریسی را که شاگرد/ مجتهد را برایمان منظم می کند با لحاظ باتلاق- منظریه را بیابیم که امام زمان عجل الله فرجه الشریف و مضل الاعداء و معز الاولیاء را هم دریابد هر چند هم که لازم باشد هر کسی گوشه ای از این ماتریس عظیم را سعی کند حلش کند و آیا بطور موازی یا برداری هم محاسباتش را با محاسبات دیگران تطبیق دهد و یحتمل حتی بتوان از همین راه ها نیز وارد واریته های شیمورا و برنامه لنگلندز متناظر ابرتقارنهای الکتریکی- مغناطیسی هم شد و ..... نکته ی دیگر این است که بعضی یحتمل اشکال کنند که در رابطه با نقاشیهای کودکانه چشم چشم دو ابرو دماغ و دهن یه گردو آیا وارد مادولاهای استکان نلبکی توپولوژیک 5 دسته ای هم شده ایم یا نباید حساب هم کنیم که گوشها هم جا افتاده اند و لذا آنها هم حسابند با مسئله از جنس 7 و ...؟ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ‎﴿٥١﴾‏ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ‎﴿٥٢﴾‏ سوره ی مبارکه القلم

مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَـٰکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا ‎﴿الأحزاب: ٤٠﴾‏

 

اَللَّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلَى دَعْوَتِهِ وَ اِرْحَمِ اِسْتِکَانَتَنَا بَعْدَهُ

 

یا اهل العالم قتل جدی الحسین عطشانا

 

و روى فی اصول الکافی(باب أنّ الجنّ یأتونهم علیهم السلام)عن علیّ بن محمّد،عن صالح بن أبی حمّاد،عن محمّد بن اورمة،عن أحمد بن النضر،عن النعمان بن بشیر،قال:کنت مزاملا لجابر بن یزید الجعفی،فلمّا أن کنّا بالمدینة دخل على أبی جعفر-علیه السلام-فودّعه و خرج من عنده و هو مسرور حتّى وردنا الأخیرجة(أوّل منزل تعدل من فید إلى المدینة)یوم جمعة،فصلّینا الزوال؛فلمّا نهض بنا البعیر إذا أنا برجل طوال أدم معه کتاب،فناوله جابرا فتناوله فقبّله و وضعه على عینیه،و إذا هومن محمّد بن علیّ إلى جابر بن یزید، و علیه طین أسود رطب!فقال له:متى عهدک بسیّدی؟فقال:الساعة.فقال له:قبل الصلاة أو بعد الصلاة؟فقال:بعد الصلاة؛قال:ففکّ الخاتم و أقبل یقرؤه و یقبض وجهه،حتّى أتى إلى آخره؛ثمّ أمسک الکتاب فما رأیته ضاحکا و لا مسرورا حتّى وافینا الکوفة لیلا،فبتّ لیلتی،فلمّا أصبحت أتیته إعظاما له فوجدته قد خرج علیّ و فی عنقه کعاب قد علّقها و قد رکب قصبة!و هو یقول:

أجد منصور بن جمهور أمیرا غیر مأمور!و أبیاتا من نحو هذا؛فنظر فی وجهی و نظرت فی وجهه!فلم یقل لی شیئا و لم أقل له؛و أقبلت أبکی لما رأیته، و اجتمع علیّ و علیه الصبیان و الناس حتّى دخل الرحبة؛و أقبل یدور مع الصبیان،و الناس یقولون:جنّ جابر بن یزید!فو اللّه!ما مضت الأیّام حتّى ورد کتاب هشام بن عبد الملک إلى والیه:أن انظر رجلا یقال له:جابر بن یزید النخعی،فاضرب عنقه و ابعث إلیّ برأسه؛فالتفت إلى جلسائه فقال لهم:من جابر بن یزید الجعفی؟قالوا:أصلحک اللّه!کان رجلا له فضل و علم و حدیث و حجّ،فجنّ!و هو ذا فی الرحبة مع الصبیان على القصب یلعب معهم؛قال:

فأشرف علیهم،فاذا هو مع الصبیان یلعب على القصب،فقال:الحمد للّه الّذی عافانی من قتله،قال:و لم تمض الأیّام حتّى دخل منصور بن جمهور الکوفة و صنع ما کان یقول جابر [1].

قاموس الرجال، جلد 2، ص 538- 539

http://lib.eshia.ir/10508/2/538

 

7-

نعمان بن بشیر گوید: با جابر بن یزید جعفى هم کجاوه بودم، چون بمدینه رسیدیم، جابر خدمت امام باقر علیه السلام رسید و از او خداحافظى کرد و شادمان از نزدش بیرون شد، تا روز جمعه بچاه اخیرجه رسیدیم و آنجا نخستین منزلیست که از فید بسوى مدینه برمیگردیم، چون نماز ظهر را گزاردیم و شتر ما حرکت کرد، مرد بلند قامت گندم گونى پیدا شد که نامه‌ئى داشت و آن را بجابر داد. جابر آن را گرفت و بوسید و بر دیده گذاشت، در آن نوشته بود: از جانب محمد بن على بسوى جابر بن یزید، و بر آن نامه مهر سیاه و ترى بود.

جابر باو گفت: کى نزد آقایم بودى؟ گفت: هم اکنون، جابر گفت: پیش از نماز یا بعد از نماز؟

گفت: بعد از نماز، جابر مهر را برداشت و شروع بخواندن کرد و چهره‌اش را درهم میکشید تا بآخر نامه رسید، سپس نامه را نگهداشت و تا بکوفه رسید او را خندان و شادان ندیدم. شبانگاه بکوفه رسیدیم من خوابیدم، چون صبح شد، بخاطر احترام و بزرگداشت او نزدش رفتم، دیدمش بیرون شده بجانب من مى‌آید. و بجولها را بگردنش آویخته و بر نى سوار شده میگوید: أجد منصور بن جمهور أمیرا غیر مأمور (منصور بن جمهور را فرماندهى میبینم که فرمانبر نیست) و أشعارى از این قبیل میخواند.

او بمن نگریست و من باو، نه او چیزى بمن گفت و نه من باو، من از وضعى که از او دیدم شروع بگریستن نمودم، کودکان و مردم گرد ما جمع شدند. و او آمد تا وارد رحبه شد و با کودکان میچرخید مردم میگفتند: دیوانه شد جابر بن یزید، دیوانه شد.

بخدا سوگند که چند روز بیش نگذشت که از جانب هشام بن عبد الملک نامه‌ئى بوالیش رسید که مردى را که نامش جابر بن یزید جعفى است پیدا کن و گردنش را بزن و سرش را براى من بفرست، والى متوجه اهل مجلس شد و گفت: جابر بن یزید جعفى کیست؟ گفتند: خدا ترا اصلاح کند. مردى بود دانشمند و فاضل و محدث که حج گزارد و دیوانه شد، و اکنون در رحبه بر نى سوار مى‌شود و با کودکان بازى میکند والى آمد و از بلندى نگریست، او را دید بر نى سوار است و با بچه‌ها بازى مى‌کند، گفت: خدا را شکر که مرا از کشتن او برکنار داشت، روزگارى نگذشت که منصور بن جمهور وارد کوفه شد و آنچه جابر میگفت عملى شد.

شرح‌

- آنچه جابر میگفت همان مصراع أجد منصور بن جمهور امیرا غیر مأمور است و این خبر غیبى را از امام باقر علیه السلام استفاده کرده بود، زیرا منصور بن جمهور از جانب یزید بن ولید، بعد از عزل یوسف بن عمر در سنه 126 والى کوفه شد و آن 12 سال بعد از وفات امام باقر علیه السلام بوده.

اصول کافی شیخ کلینی، ترجمه ی سید جواد مصطفوی، جلد 2، ص 247

http://lib.eshia.ir/12541/2/247

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار کارگزاران حج، ۱۴۰۲/۰۲/۲۷

 

یک مسئله‌ی مهم در مورد حج، نگاه جهانی و فراسرزمینی آحاد مسلمان است؛ از این نباید غفلت کرد. اسلام از آحاد مسلمان خواسته است که نگاهشان، نگاه فراسرزمینی باشد. طبعاً انسان با مسائل بلندمدّت و کوتاه‌مدّت و روزمرّه‌ی زندگی مواجه است؛ در این تردیدی نیست، از این گزیری نیست امّا در این منحصر نباید بود. ضمن اینکه شما به زندگی شخصی‌تان، زندگی خانوادگی‌تان، به فرزندانتان، به آینده‌تان،‌ به شغلتان، به آینده‌ی کشورتان، به پیشرفت و اعتلای کشورتان فکر میکنید، باید به دنیا هم فکر کنید؛ تعلیم اسلام این است. یک روایتی من اینجا یادداشت کرده‌ام که اتّفاقاً به مناسبت همین حج است که آن هم از امام صادق (علیه السّلام) است؛ البتّه روایت، طولانی‌تر از این است؛ این روایت در وسائل، ابواب «وجوب الحج» است. توجّه کنید نکته این است که این حرفها را امام (علیه السّلام) به مناسبت وجوب حج میزنند.

از جمله‌ی تعابیری که در این روایت هست، [این است که] میفرمایند: وَ لَو کانَ کُلُّ‌ قَومٍ‌ اِنَّما یَتَّکِلونَ عَلیٰ بِلادِهِم وَ ما فیها؛ اگر قرار باشد که هر جمعیّتی، هر ملّتی فقط به خودشان، به مسائل کشور خودشان، به مسائل شهر خودشان بپردازند، به آنها فقط تکیه کنند و اهمّیّت بدهند، هَلَکوا؛ از بین میروند. اگر شما ندانید در دنیا چه میگذرد، ضعیف میشوید؛ هَلَکوا، تعبیر امام صادق (علیه السّلام) است. وَ خَرُبَتِ البِلاد؛ همان کشور خودتان، منطقه‌ی مورد نظر خودتان هم نابود میشود، خراب میشود. وَ سَقَطَتِ الجَلَبُ وَ الاَربَاح ــ‌ «جَلَب» یعنی درآمد ــ درآمدهای ملّی‌تان هم کاهش پیدا میکند. باید بدانید دنیا چه خبر است. وَ عَمِیَتِ الاَخبَار؛(۷) از دنیا بی‌خبر میمانید. باید نگاه کنید به دنیا، ببینید دنیا چه خبر است.

اینکه ما تکرار میکنیم مسئله‌ی دشمن‌شناسی را، اینکه ما عرض میکنیم دشمن را بشناسید، روشهای دشمن را بشناسید، کارکرد دشمن را بشناسید، مقدار پیشرفت دشمن را بشناسید، ضعف دشمن را بشناسید، قوّت دشمن را بشناسید، این فقط خطاب به مسئولین نیست، به آحاد مردم [هم هست]. کشوری که جوانش، غیر جوانش، عالِمش، درس‌خوانش، کاسبش، همه، توجّه به مسائل جهانی دارند، این کشور، هرگز سرش کلاه نمیرود. ما خیلی‌ جاها در معاملات جهانی سرمان کلاه رفته؛ برای خاطر اینکه به مسئله‌ی جهانی توجّه نداشتیم. این طرفِ ما با چه نیّتی وارد میدان شده، با چه نیّتی این حرف را به ما میزند، این اصرار را روی فلان مسئله انجام میدهد، مشکل او چیست، ما چقدر احتیاج داریم، او چقدر احتیاج دارد؛ اینها را باید [بدانیم]. اگر اینها را بدانیم، سرمان کلاه نمیرود. هر جا اینها را دانستیم و بر طبق این دانسته‌ها عمل کردیم، پیش رفتیم. ما الان در سطح جهانی، در سطح بین‌المللی، در سطح منطقه‌ای پیشرفتهای خوبی داریم؛ همین که آمریکایی‌ها خیلی از آن عصبانی‌اند پیشرفتهای ما است. این پیشرفتها به ‌خاطر این بوده که آن کسانی که مسئول کار بودند حواسشان جمع بوده؛ میفهمیدند دنیا چه خبر است. حج آن نقطه‌ی اساسی است که شما میتوانید این را پیدا کنید.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52837

 

یک نویسنده ی خیلی هنرمند ماهری حتی در مکالمه ی با امام زمان عجل الله فرجه الشریف یحتمل اشکال کند که حاجی آقا انصافت کجا رفته؟ شما به مسائل خیلی هم سطحی نگاه می کنی و از هر چیزی حتی شده یک ذره هم یاد می گیری ولی همین هم که دو دو تا چهار تا را یاد گرفتی هم دیگر به بقیه ی کارها کاری نداری؟ حالا خسی در میقات و نفرین زمین و حتی قلب زمینی و ... را حاجی آقا آیا چقدر هم نگاهی بیاندازی و بعد هم اصلا کاری نداری که هنرمند کیست و نویسنده ی دست به قلم ماهر هم کدام است؟ حالا کاری هم نداریم که چرا پیغمبر اکرم و رسول الله، خاتم النبیین هم است، و این چه سری دارد که بعد از پیغمبر دیگر پیغمبر دیگری بغیر از محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم حتی تا روز قیامت فرستاده نخواهد شد؟! مگر امیر المومنین علی ابن ابیطالب و دیگر ائمه ی اطهار علیهم السلام چه اشکالی داشت که مثلش می شد مثل هارون حتی با لحاظ پیامبری هارون؟ یحتمل قسمتی از سر قضایا اینجا است که خدای رحیم و کریم خطاب به رسولش می فرماید: 

فَلَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ عَلَىٰ آثَارِهِمْ إِن لَّمْ یُؤْمِنُوا بِهَـٰذَا الْحَدِیثِ أَسَفًا ‎﴿الکهف: ٦﴾‏

لَعَلَّکَ بَاخِعٌ نَّفْسَکَ أَلَّا یَکُونُوا مُؤْمِنِینَ ‎﴿الشعراء: ٣﴾‏

بابا کانه جانت را هلاک کردی برای اینکه مردم ایمان بیاورند! و لذا آیا برای همین هم هست که بعد از تو دیگر فرستاده ای از جانب خدا هم نخواهند داشت هر چند که این پایان قضایای حکمت الهی هم نخواهد بود آنچنان که بشر خیلی هم مایل است که در امور دنیویش غرق هم شود؟!

یک نکته ای که اینجا داریم این است که یحتمل شما خیلی هم شنیده باشید که صحیفه ی سجادیه قرآن صاعد صعود کننده ی از سمت امام علیه السلام است همانطوری که قرآن کریم هم نازل شونده ی از سوی خدا بسمت قلب مقدس حضرت رسول است؛ یکی قرآن صاعد است و دیگری قرآن نازل. ولی خوب، حالا بنده ی حقیر یحتمل خیلی هم صحیفه ی سجادیه را بخوانم؛ و اما آیا متوجه هم می شوم که چرا قرآن صاعد است؟ سرش در چیست که چنین است؟ یک سری دعاهایی است که حضرت زین العابدین هم برای مواقع مختلف به خدا دعا می کرده اند دیگر. مثلاً دعای مکارم اخلاق. خوب این کجایش قرآن صاعد است؟! بگذریم از اینکه از آن طرف هم شما باید بدانید که قرآن نازل هم کدام است تا بتوانید متوجه هم شوید که چرا به کتابی می فرمایند قران صاعد؟!

مثال مادی اش اینجا کدام است؟ این را بنده ی حقیر واردش نمی شوم چون خیلی هم مثالهای زیادی یحتمل بتوان زد، ولی نکته اینجا است که در ریاضی فیزیک هم مثالهایی از این نوع را داریم که شاگرد یحتمل می فرماید خوب بالاخره حالا که چی؛ من که نفهمیدم نکته چه بود؟! یک مثالش اینجا است که شما مادولای استکان نلبکی هم دارید که نه فقط آیا یکی دو تا دسته هم داشته باشند و بلکه یحتمل یک وقت هم دیدید که آیا تا 9 الی 10 تا 12 دسته و حتی بیشتر ... هم داشته باشند! و بلکه حالا شما می خواهید معادلات دیفرانسیل جزئی روی این مادولاهای استکان نلبکی هم داشته باشید که از یک چارت مختصات محلی به چارت دیگری هم می روید و این معادلات را هم نتیجه می دهند و حالا اینها ریسمانی هم چطور در فضاهای با ابعاد بالاتری نشانده می شوند نیز جای خود را دارند. خوب، حالا یک وقت هم می بینیم که این معادلات خیلی یحتمل سخت هم می شوند که آیا چقدر هم بتوانیم حتی با محاسبات عددی حلشان هم کنیم. و لذا مسئله این است که این معادلات دیفرانسیل جزئی را به معادلات تفاضلی متناهی یا همان فاینایت دیفرنس متد تبدیلشان کرده و مسئله را تبدیلش کنیم به مادریسهایی که از این نوعند: Ax=b. و آنگاه هم مسئله را حلش کنیم. و حال می خواهد مسئله هندسی باشد یا گرانشی یا ابرتقارنی یا ریسمانی دوگانی الکتریکی مغناطیسی ....

البته بعضی اینجا یحتمل اشکال هم بفرمایند که حتی در منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم که حساب بفرمایید، مسئله ی هندسی یا گرانشی ما چه ربطی هم پیدا می کند با امام ما؟ و بلکه هم با خدا و پیغمبر؟ البته اینجا بعضی دیگر هم یحتمل اشکال کنند که خوب مسئله خیلی هم ساده است اگر از راه ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و ربط آن هم به حکمت الهی بسنجیم. ولی خوب باز بعضی اینجا اشکال هم کنند که آخر چطور می شود یک استکان نلبکی ای مثلاً 12 دسته هم داشته باشد؟ نکته اینجا این است که آیا شما می توانید هم از نقاشیهای کودکانه ای مثل بازیهای چشم چشم دو ابرو دماغ و دهن یه گردو و امثالهم هم اینجا استفاده کنید و ربطش دهید به مادولاهای استکان نلبکی ای و ...؟ یا خیر؟ به عبارت دیگر آیا انسانها را هم شما دارید وارد استکان نلبکیها و مادولاهای آنها یک جورهایی می کنید با تعدادهایی از دسته های کم و زیاد و ....؟

برای اینکه برگردیم به دعاهایی که امام دارد و همین دعاها را هم بخواهیم در قرآن مجید ملاحظه کنیم که چطور فرض بفرمایید صحیفه ی سجادیه قرآن صاعد است و حال آنکه قرآن کریم نازل شده هم چه می فرماید؟ خوب یحتمل این سوال هم مطرح شود که آیا نکند حاجی آقا خیلی هم سطحی از مسائل گذشته ای که مسئله را درست هم درک نمی کنی و بلکه ربط مسئله را به هندسه ی معرفت دینی و منزلت عقل هم آیا چقدر در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز تفهیم شوی. یک چیزی در ابسترکت می شنوی یا شماره ای از مقاله ای را درج می کنی، و السلام نامه تمام؟ و این هم که نمی شود حاجی آقا؟! مثلاً با اینکه حدود یک سال هم از حج سال پیش کم کم دارد می گذرد، آیا مسئله ی مالداسنا و انباشتگی (اکیومیولیشن پوینت) دامنه های کوون را هم در طیفهایی که حالات انرژی پایننشان بینهایت هم هست را  توانسته ایم بیابیم یا هنوز خیلی هم با مادولاهای استکان نلبکی ای مسئله و نظیر ماتریسی Ax=b آن هم فاصله داریم و خیلی هم راه است تا آنجا و ....؟! ناورداهای لازم برای اینکه آیا چاله هرزها و سیاه چاله های مورد نظر را چقدر مشاهده کنیم را یحتمل بتوان بهتر هم بررسی کرد!   

https://arxiv.org/abs/2207.06426

https://arxiv.org/abs/2303.11534

https://arxiv.org/abs/2303.09974

https://arxiv.org/abs/hep-th/0607018

https://arxiv.org/abs/2104.07816

گاهی اوقات یحتمل بنظر استادی برسد که شاگرد و دانشجو و طلبه ای هم معتاد است که اتفاقاً خیلی هم مایل است از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نزدیک شود؛ ولی اینجا استاد بهتر است تجدید نظری در جهاد تبیین  جهاد با نفس خود را هم در نظر آورد تا در قضاوتهایش خیلی هم اشتباه نکند و بلکه حتی بتواند حرمتها را هم حتی در حرام و حلال بهتر تشخیص دهد و .... و الا که یحتمل شاگردی و استادی را هم متصور شوید که از همین بابتها هم با یکدیگر گلاویز شده و خوب و درست و درمان حرمتهای هم را نیز نتوانند رعایت کنند و .... یعنی آنجایی که مسئله جنگ است و کربلا و حفظ اسلام و بلکه ما هو الا ذکرٌ للعالمین و منافق و مشرک و کافر نگران حفظ حرمت خود است، آنگاه حتی یحتمل حواشی و بلکه اصل مسئله را هم درنیافته است و چه رسد به اینکه خود را استادانی و بقیه را هم معتادانی فرض بفرمایند. ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة. و حتی همانهایی که استکبار بنظرشان لات و لوتهایی هم بیش نیستند را یحتمل بهتر بتوان سوار کشتی نجات کرد و حال آنکه فراعنه و شیاطین و طاغوتهای استکباری بدان راهی ندارند و مسئله کشتی نجات را غیر ممکن هم می بینند و حتی نظریه های هاج متناظر ماتریسهای Ax=b را هم یحتمل نتوانند بیابند و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

۞ اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ ۖ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ ۚ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ‎﴿٣٥﴾

 

٢٨ ـ کشف : کشف الغمة من کتاب محمد بن طلحة [٢] قال حدث عبد الله بن الفضل بن الربیع عن أبیه قال : حج المنصور سنة سبع وأربعین ومائة فقدم المدینة وقال للربیع ابعث إلى جعفر بن محمد من یأتینا به متعبا قتلنی الله إن لم أقتله فتغافل الربیع عنه لینساه ثم أعاد ذکره للربیع وقال ابعث من یأتی به متعبا فتغافل عنه ثم أرسل إلى الربیع رسالة قبیحة أغلظ علیه فیها وأمره أن یبعث من یحضر جعفرا ففعل فلما أتاه قال له الربیع یا أبا عبد الله اذکر الله فإنه قد أرسل إلیک بما لا دافع له غیر الله فقال جعفر لا حول ولا قوة إلا بالله ثم إن الربیع أعلم المنصور بحضوره فلما دخل جعفر علیه أوعده وأغلظ وقال أی عدو الله اتخذک أهل العراق إماما یبعثون إلیک زکاة أموالهم وتلحد فی سلطانی وتبغیه الغوائل قتلنی الله إن لم أقتلک فقال له یا أمیر المؤمنین إن سلیمان علیه السلام أعطی فشکر وإن أیوب ابتلی فصبر وإن یوسف ظلم فغفر وأنت من ذلک السنخ فلما سمع المنصور ذلک منه قال له إلی وعندی أبا عبد الله أنت البریء الساحة السلیم الناحیة القلیلة الغائلة جزاک الله من ذی رحم أفضل ما جزى ذوی الأرحام عن أرحامهم ثم تناول یده فأجلسه معه على فرشه ثم قال علی بالطیب فأتی بالغالیة فجعل یغلف لحیة جعفر علیه السلام بیده حتى ترکها تقطر ثم قال قم فی حفظ الله وکلاءته ثم قال یا ربیع ألحق أبا عبد الله جائزته وکسوته انصرف أبا عبد الله فی حفظه وکنفه فانصرف قال الربیع ولحقته فقلت إنی قد رأیت قبلک ما لم تره ورأیت بعدک ما لا رأیته فما قلت یا أبا عبد الله حین دخلت قال قلت اللهم احرسنی بعینک التی لا تنام واکنفنی برکنک الذی لا یرام واغفر لی بقدرتک علی ولا أهلک وأنت رجائی اللهم أنت أکبر وأجل مما أخاف وأحذر اللهم بک أدفع فی نحره وأستعیذ بک من شره ففعل الله بی ما رأیت [١].

توضیح قال الجزری [٢] فیه کنت أغلف لحیة رسول الله صل الله علیه و آله و سلم بالغالیة أی ألطخها به وأکثر والغالیة ضرب مرکب من الطیب.

 

وقتی بنده می خواستم کتاب پیشوای صادق را بخرم، عزیزی کتاب را در دستش نگاه داشته بود و معرفی اش می کرد. بنده پرسیدم که آیا راجع به آقای خامنه ای است؟ فرمودند خیر؛ کتاب ایشان است راجع به امام صادق علیه السلام. یک نکته ای که راجع به امام خامنه ای مد ظله العالی هست همان است که راجع به امام صادق هم قضاوتهایی هم می شود راجع به ایشان هم حتی بدترش می شود! یحتمل ایشان هر چقدر هم کتاب بنویسند، گفته شود که ایشان خود کتابی نمی نویسند و بلکه دیگران کتبی را راجع به ایشان یا گفتارهای ایشان می نویسند! یعنی مثلاً گفتارهای ایشن جمع آوری می شود و از آنها کتبی هم در می آید و ....

ولی نکته ای که اینجا نهفته است و شاگرد و دانشجو و طلبه هم باید بدان توجه کند این است که برای اینکه بتوان از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف میل کرد، قضاوتهایی را که ما از فقها و مفسران و دانشمندان علوم طبیعی و الهی هم داریم را نمی توان به امام هم ترمیم داد. مسئله این نیست فقط که مقام امام بسی رفیع تر است، و بلکه مسئله این است که شاگرد در حالات خلائی گیر می کند برای اینکه بخواهد اصلا بفهمد با کیست که طرف است و امامش کیست و اول از همه نیز باید نفس خودش را بشناسد تا آیا چقدر هم بتواند خدا شناس و پیغمبر شناس و امام شناس نیز شود و معرفت خدا و پیغمبر و ائمه را هم بتواند کسب کند و .... نکته اینجا است که بخواهیم نورانیت خدا را بشناسیم ولی از این نورانیت هم عبور نکرده و وارد ظلمات محض و بلکه سیاه چاله های نجومی شویم! آنجایی که شیاطین و بلکه شیطان بزرگ بگوید مرا هم عبادت کن و کدام خدا؟! و بشر هم بدنبال او بیافتد، این شوخی بردار هم نیست که نور خدا را هم با دوگانهایی الکتریکی- مغناطیسی و الکترومغناطیسم و الکترودینامیک و وحدانیت دروغین ماده و انرژی و حتی نور، حتی نور خدا را هم بخواهند با دهانشان خاموش کنند یا به بردگی خود هم درآورند و اسم خود را نیز دانشمند بنامند و بشریت را در ظلمات و تاریکیهای مادی غرق کنند و .... امام زمان عجل الله فرجه الشریف و ائمه ی اطهار و پیغمبر اکرم و خدا همه و همه چنین چیزی را اجازه نمی دهند. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ ‎﴿الحدید: ٢٥﴾‏

 

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه

 

مرحوم کافی رحمه الله حدیثی را از امام صادق علیه السلام بیان می فرمایند که در کتاب کافی شریف هم فکر می کنم بنده خوانده ام که چطور ربیع حاجب را منصور دستور می دهد که امام را برای او به کاخ الحمراء بیاورد تا بقتل هم برساند ولی هر دفعه و تا سه دفعه که می خواهد این کار را بکند حضرت رسول را جلوی خود می بیند که او را از این کار منع می کند و در نهایت امام را با احترام به بیتش هم برمی گرداند. 

در کتاب پیشوای صادق تالیف حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای مد ظله العالی اشاره ای به کاخ الحمراء و حدیثی از ربیع حاجب و مجاملت و استمالت امام صادق علیه السلام نسبت به منصور هم شده است. استمالت را اگر در فرهنگ معین بنگرید، شعری از حکیم سنایی هم می فرماید: هستم از استمالت دوران، چون شترمرغ عاجز و حیران. ولی این را در سایت گنجور بجای "استمالت" از "استحالت" هم استفاده کرده است. در مورد مجاملت هم از سیاستنامه ی خواجه نظام الملک می فرماید: جز مال حق نستانند و آن نیز بمدارا و مجاملت طلب کنند. حالا اینجا ما نمی خواهیم وارد بحث ادبی راجع به مجاملت و استمالت هم شویم که معنایشان چیست، ولی نکاتی هم راجع به دو مستشرق: فیلیپ حتی و ایلیا پاولویچ پطروشفسکی می فرمایند که نظرشان راجع به امام حسین علیه السلام و اسلام به عنوان گذار از بردگی به فئودالیسم از این قرار است. بنده می خواستم اضافه کنم که در مورد ایرانشناسی دیگر یعنی آن لمبتون که در مطالعه ی ویکیپدیایی خواجه نظام الملک بدو می رسیم، ویکیپدیا صراحتاً می گوید که دوشیزه لمبتون هم از عوامل پشت صحنه ی کودتای 28 مرداد 1332 و جاسوسی هم بوده است و ...!

بنده یک نکته هم راجع به کاخ الحمراء عرض کنم که بغیر از کاخ منصور دوانیقی، کاخ و بلکه قلعه ی دیگری هم هست بنام الحمراء Alhambra در آندلس. ولی بنده ی حقیر فکر می کنم این اسم را از زمانی که در کالیفرنیا هم بودم بیاد دارم که نام یک آب معدنی هم بود همین Alhambra. این است که بنده ی حقیر تبلیغ این آب را شنیده بودم ولی غلط نکنم هیچ وقت هم آنرا نخریده بودم. حالا یک آبهای معدنی گازداری بود فرانسوی یا سوئیسی متعلق به کمپانی نستله معروف به Perrrier بنده متوجه هم شده ام اینجا هم در سوپرهای تهران بعضیها دارند. ولی آب معدنی alhambra را بیشتر از نوعی که روی آب سردکنها هم سوار می شوند بودند تا در بطریهایی که بفروش می رسند و .... و لذا برای همین هم بوده است که بنده یادم نمی آید بطری آب alhambra خریده باشم.

گاهی اوقات بنظر می رسد که شما در یک میدانهایی واقع شده اید مثل آنهایی که در نظریه میدان کوانتومی هم یافت می شوند که یحتمل ندانید هم این میدان کدام میدان هم هست! ولی خوب، حالا فرض بفرمایید که در بعضی میدانها هم هستید که تعابیری در مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه بعضی ابرتقارنها هم باشند؛ و لذا عرض بنده ی حقیر این است که اینجاها هم فوتون دیگر همان فوتون را معنا می دهد دیگر یا خیر؟! مثلاً آیا می توان انرژی یا ماده ی تاریکی را هم یافت که حتی در نهایت همان فوتون هم باشد؟!

اینجا نکته ی قابل توجهی که بعضی یحتمل اشکال هم کنند این است که شاگرد و دانشجو و طلبه ای که سعی هم دارد از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند، باید این نکته را هم در نظر بگیرد که انقلابیگری از این نوع هم هست که اسفلکم اعلاکم و اعلاکم اسفلکم و یحتمل بسیار نوسانات نیز دارد. ولی نکته ی تهذیبی در اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته که در تهذیب هم آمده است اینجا است که درجات و مراتب متعالیه ی آیات اللهی ها تا روز قیامت هم آنقدر بالا می روند و آنچنان به عرش هم می رسند کانه همه ی الفهای بینهایت آیات اللهی های مراتب و درجات متعالیه را هم پیموده اند و به معدن العظمه رسیده اند و .... إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِک‏... اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله

نماهنگ | آینده‌ساز

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «کاری که معلّم بر عهده گرفته ــ معلّم متعهّد ــ به نظر من مهم‌ترین کار در کشور است؛ یعنی تربیت و تعلیم نونهالان کشور، یعنی ساختن آینده‌ی کشور... جایگاه خیلی مهم است، خیلی بالا است، مسئولیّت هم به همین اندازه بالا است... من چند سرفصل کوتاه را عرض میکنم... یکی اینکه شاگرد را معلّم مثل فرزند خودش بداند... یعنی کار شما در درجه‌ی اوّل درس ‌دادن است، امّا در خلال هر درسی... با رفتار، با کردار، با بیان، ایمان را، صلاح را، صلاحیّتهای انسانی را در این شاگرد پرورش بدهید... یک نکته‌ی دیگر تشویق دانش‌آموزان به حضور در مراکزی است که آن مراکز برکت‌آفرین است، نورآفرین است، مثل مساجد، مثل هیئتها... یک نکته در مورد رفتار معلّم اهتمام به حضور دانش‌آموز در مدرسه است. خب این قضیّه‌ی کرونا و این آموزش مجازی و آموزش از راه دور واقعاً ضربه زد، یعنی اختلال ایجاد کرد در کار آموزش کشور... باید سعی بشود که دانش‌آموز در مدرسه حضور پیدا بکند؛ مدرسه موضوعیّت دارد... احساس هویّت ایرانی و اسلامی و شخصیّت ملّی را در کودکان این کشور باید زنده کنید. مسئله‌ی زبان مهم است، مسئله‌ی ملّیّت مهم است، مسئله‌ی پرچم مهم است؛ دلبسته باید باشد؛ اینها چیزهای لازمی است... معلّم در واقع معمار آینده‌ی کشور است. امروز شما دارید فردای کشور را میسازید.»

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=52781

لَّا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ ۚ أُولَٰئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ ۖ وَیُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا ۚ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ ۚ أُولَٰئِکَ حِزْبُ اللَّهِ ۚ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‎﴿المجادله: ٢٢﴾‏

لَوْ أَنزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ ۚ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ‎﴿٢١﴾‏ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ ۖ هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِیمُ ‎﴿٢٢﴾‏ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ ‎﴿٢٣﴾‏ هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ‎﴿٢٤﴾‏ سوره مبارکه الحشر

 

8 . حکمة الاختبار

فَإِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ یَخْتَبِرُ عِبَادَهُ الْمُسْتَکْبِرِینَ فِی أَنْفُسِهِمْ بِأَوْلِیَائِهِ الْمُسْتَضْعَفِینَ فِی أَعْیُنِهِمْ. وَلَقَدْ دَخَلَ مُوسَى بْنُ عِمْرَانَ وَمَعَهُ أَخُوهُ هَارُونُ(علیهما السلام)عَلَى فِرْعَوْنَ، وَعَلَیْهِمَا مَدَارِعُ الصُّوفِ، وَبِأَیْدِیهِمَا الْعِصِیُّ، فَشَرَطَا لَهُ ـ إِنْ أَسْلَمَ ـ بَقَاءَ مُلْکِهِ، وَدَوَامَ عِزِّهِ (سلطانه); فَقَالَ: «أَلاَ تَعْجَبُونَ مِنْ هذَیْنِ یَشْرِطَانِ لِی دَوَامَ الْعِزِّ، وَبَقَاءَ الْمُلْکِ; وَهُمَا بِمَا تَرَوْنَ مِنْ حَالِ الْفَقْرِ وَالذُّلِّ، فَهَلاَّ أُلْقِیَ عَلَیْهِمَا أَسَاوِرَةٌ مِنْ ذَهَب؟.»

إِعْظَاماً لِلذَّهَبِ وَجَمْعِهِ، وَاحْتِقَاراً لِلصُّوفِ وَلُبْسِهِ! وَلَوْ أَرَادَ اللهُ سُبْحانَهُ لاَِنْبِیَائِهِ حَیْثُ بَعَثَهُمْ أَنْ یَفْتَحَ لَهُمْ کُنُوزَ الذِّهْبَانِ، وَمَعَادِنَ الْعِقْیَانِ، وَمَغَارِسَ الْجِنَانِ، وَأَنْ یَحْشُرَ مَعَهُمْ طُیُورَ السَّمَاءِ وَوُحُوشَ الاَْرَضِینَ لَفَعَلَ. وَلَوْ فَعَلَ لَسَقَطَ الْبَلاَءُ، وَبَطَلَ الْجَزَاءُ، وَاضْمَحَلَّتِ الاَْنْبَاءُ، وَلَمَا وَجَبَ لِلْقَابِلِینَ أُجُورُ الْمُبْتَلِینَ، وَلاَ اسْتَحَقَّ الْمُؤْمِنُونَ ثَوَابَ الُْمحْسِنِینَ، وَلاَ لَزِمَتِ الاَْسْمَاءُ مَعَانِیهَا. وَلکِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ جَعَلَ رُسُلَهُ أُولِی قُوَّة فِی عَزَائِمِهِمْ، وَضَعَفَةً فِیَما تَرَى الاَْعْیُنُ مِنْ حَالاَتِهِمْ، مَعَ قَنَاعَة تَمْلاَُ الْقُلُوبَ وَالْعُیُونَ غِنًى، وَخَصَاصَة تَمْلاَُ الاَْبْصَارَ وَالاَْسْمَاعَ أَذًى. وَلَوْ کَانَتِ الاَْنْبِیَاءُ أَهْلَ قُوَّة لاَ تُرَامُ، وَعِزَّة لاَ تُضَامُ، وَمُلْک تُمَدُّ نَحْوَهُ أَعْنَاقُ الرِّجَالِ، وَتُشَدُّ إِلَیْهِ عُقَدُ الرِّحَالِ، لَکَانَ ذلِکَ أَهْوَنَ عَلَى الْخَلْقِ فِی الاِْعْتِبَارِ، وَأَبْعَدَ لَهُمْ فِی الاِْسْتِکْبَارِ (الاستکثار)، وَلاَمَنُوا عَنْ رَهْبَة قَاهِرَة لَهُمْ، أَوْ رَغْبَة مَائِلَة بِهِمْ، فَکَانَتِ النِّیَّاتُ مُشْتَرَکَةً، وَالْحَسَنَاتُ مُقْتَسَمَةً. وَلکِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ أَرَادَ أَنْ یَکُونَ الاِْتِّبَاعُ لِرُسُلِهِ، وَالتَّصْدِیقُ بِکُتُبِهِ، وَالْخُشُوعُ لِوَجْهِهِ، وَالاِْسْتِکَانَةُ لاَِمْرِهِ، وَالاِْسْتِسْلاَمُ لِطَاعَتِهِ، أُمُوراً لَهُ خَاصَّةً، لاَ تَشُوبُهَا مِنْ غَیْرِهَا شَائِبَةٌ. وَکُلَّمَا کَانَتِ الْبَلْوَى وَالاِْخْتِبَارُ أَعْظَمَ کَانَتِ الْمَثُوبَةُ وَالْجَزَاءُ أَجْزَلَ.

نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص 196- 197

http://lib.eshia.ir/26580/1/197

 

106 ـ ومن خطبة له (علیه السلام)عقائدیة ، سیاسیة1 . تعریف جامع لِلإسلام

الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِی شَرَعَ الاِْسْلاَمَ فَسَهَّلَ شَرَائِعَهُ لِمَنْ وَرَدَهُ، وَأَعَزَّ أَرْکَانَهُ عَلَى مَنْ غَالَبَهُ، فَجَعَلَهُ أَمْناً لِمَنْ عَلِقَهُ، وَسِلْماً لِمَنْ دَخَلَهُ (عقله)، وَبُرْهَاناً لِمَنْ تَکَلَّمَ بِهِ، وَشَاهِداً لِمَنْ خَاصَمَ عَنْهُ، وَنُوراً لِمَنِ اسْتَضَاءَ بِهِ، وَفَهْماً لِمَنْ عَقَلَ، وَلُبّاً لِمَنْ تَدَبَّرَ، وَآیَةً لِمَنْ تَوَسَّمَ، وَتَبْصِرَةً لِمَنْ عَزَمَ، وَعِبْرَةً لِمَنِ اتَّعَظَ، وَنَجَاةً لِمَنْ صَدَّقَ، وَثِقَةً لِمَنْ تَوَکَّلَ، وَرَاحَةً لِمَنْ فَوَّضَ، وَجُنَّةً لِمَنْ صَبَرَ. فَهُوَ أَبْلَجُ الْمَنَاهِجِ وَأَوْضَحُ (واضح) الْوَلاَئِجِ; مُشْرَفُ الْمَنَارِ، مُشْرِقُ الْجَوَادِّ، مُضِیءُ الْمَصَابِیحِ، کَرِیمُ الْمِضْمَارِ، رَفِیعُ الْغَایَةِ، جَامِعُ الْحَلْبَةِ، مُتَنَافِسُ السُّبْقَةِ، شَرِیفُ الْفُرْسَانِ. التَّصْدِیقُ مِنْهَاجُهُ، وَالصَّالِحَاتُ مَنَارُهُ، وَالْمَوْتُ غَایَتُهُ، وَالدُّنْیَا مِضْمَارُهُ، وَالْقِیَامَةُ حَلْبَتُهُ، وَالْجَنَّةُ سُبْقَتُهُ.

2 . الدّعاء للنّبىّ(صلى الله علیه وآله وسلم)

حَتَّى أَوْرَى قَبَساً لِقَابِس، وَأَنَارَ عَلَماً لِحَابِس. فَهُوَ أَمِینُکَ الْمَأْمُونُ، وَشَهِیدُکَ یَوْمَ الدِّینِ، وَبَعِیثُکَ نِعْمَةً وَرَسُولُکَ بِالْحَقِّ رَحْمَةً. اللَّهُمَّ اقْسِمْ لَهُ مَقْسَماً مِنْ عَدْلِکَ، وَاجْزِهِ مُضَعَّفَاتِ الْخَیْرِ مِنْ فَضْلِکَ. اللَّهُمَّ أَعْلِ عَلَى بِنَاءِ الْبَانِینَ (النّاس) بِنَاءَهُ! وَأَکْرِمْ لَدَیْکَ نُزُلَهُ، وَشَرِّفْ عِنْدَکَ مَنْزِلَهُ، وَآتِهِ الْوَسِیلَةَ، وَأَعْطِهِ السَّنَاءَ وَالْفَضِیلَةَ، وَاحْشُرْنَا فِی زُمْرَتِهِ غَیْرَ خَزَایَا، وَلاَ نَادِمِینَ، وَلاَ نَاکِبِینَ، وَلاَ نَاکِثِینَ، وَلاَ ضَالِّینَ، وَلاَ مُضِلِّینَ، وَلاَ مَفْتُونِینَ.

وقد مضى هذا الکلام فیما تقدم، إلا أننا کررناه هاهنا لما فی الروایتین من الاختلاف.

3 . ثمرات البعثة المحمدیة

وَقَدْ بَلَغْتُمْ مِنْ کَرَامَةِ اللهِ تَعَالى لَکُمْ مَنْزِلَةً تُکْرَمُ بِهَا إِمَاؤُکُمْ، وَتُوصَلُ بِهَا جِیرَانُکُمْ، وَیُعَظِّمُکُمْ مَنْ لاَ فَضْلَ لَکُمْ عَلَیْهِ، وَلاَ یَدَ لَکُمْ عِنْدَهُ، وَیَهَابُکُمْ مَنْ لاَ یَخَافُ لَکُمْ سَطْوَةً، وَلاَ لَکُمْ عَلَیْهِ إِمْرَةٌ.

4 . أسباب سقوط الأمّة

وَقَدْ تَرَوْنَ عُهُودَ اللهِ مَنْقُوضَةً فَلاَ تَغْضَبُونَ! وَأَنْتُمْ لِنَقْضِ ذِمَمِ آبَائِکُمْ تَأْنَفُونَ! وَکَانَتْ أُمُورُ اللهِ عَلَیْکُمْ تَرِدُ، وَعَنْکُمْ تَصْدُرُ، وَإِلَیْکُمْ تَرْجِعُ. فَمَـکَّنْتُمُ الظَّلَمَةَ مِنْ مَنْزِلَتِکُمْ، وَأَلْقَیْتُمْ إِلَیْهِمْ أَزِمَّتَکُمْ، وَأَسْلَمْتُمْ أُمُورَ اللهِ فِی أَیْدِیهِمْ، یَعْمَلُونَ بِالشُّبُهَاتِ، وَیَسِیرُونَ فِی الشَّهَواتِ، وَایْمُ اللهِ، لَوْ فَرَّقُوکُمْ تَحْتَ کُلِّ کَوْکَب، لَجَمَعَکُمُ اللهُ لِشَرِّ یَوْم لَهُمْ !

نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص 94- 95

http://lib.eshia.ir/26580/1/95

 

بعضی اشکال هم می فرمایند که مسئله ی هوش مصنوعی خیلی هم می تواند مهم باشد و هست. ولی نکته ای که هست اینجا است که شما یحتمل هر هفته هم دعاهایی را بخوانید و از جمله هم دعای کمیل ابن زیاد را و لذا ممکن هم هست که ملکه ی ذهن شما شود. و اما به هر حال، این دعا منشائی دارد که همانا دعایی است که حضرت امیر المومنین علی بن ابیطالب علیه السلام به کمیل هم آموخت. و ما نیز آنرا می خوانیم. و یک دریای عظیمی از رحمت هم هست! و لذا یک درجات و مراتبی از یادگیری و آزمایشات عملی و نظری هم در آن نهفته است که هر هفته هم می تواند تکرار شود. یحتمل حتی بدان فکر هم نکنید ولی بر حسب این دعا هم کارهای خود را تنظیم کنید. و اما هیچ وقت تبدیل به هوش مصنوعی که در آن از هوش انسانی هم خبری نباشد، نیز نمی شود! درست است؟ یعنی به هر حال خود امام علیه السلام و شاگردش کمیل بن زیاد را در دسترس هم ندارید ولی از آموزه های آنها در دعا هم می توانید استفاده کنید. آیا مسئله مثل این است که روباتها هم به انسانها در کارهایش کمک می کنند؟ موضوع این است که از هوش مصنوعی هم می توان کمک گرفت، ولی وجود یک استادی هم که در دعا و کتاب خبره باشد هم می تواند به شاگرد کمکهای زیادی کند که ماورای هوش مصنوعی است!

البته این مسئله به اوج خودش وقتی می رسد که شاگرد و دانشجو و طلبه سعی هم دارد از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند. این کار حتی تا حضرت ولی فقیه هم یحتمل مملو از یادگیری است ولی برای رسیدن به امام زمان عجل الله فرجه الشریف این خطر هم هست که انسان در هوش مصنوعی گیر کرده باشد یا گیرش هم بیاندازند، آنجایی که مجنون در عشق رسیدن به لیلی ولی دسترسی نداشتن به او هم گرفتار تجرید و انتزاعی  کردن آیات اللهی شود که آیا چقدر هم او را به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسانند و گمراه هم نشود و ....

یک مثالی یحتمل اینجا بد هم نباشد. فرض بفرمایید که بخواهید مدل استاندارد ذرات فیزیک را به اقتصاد جهانی هم کاربردی کنید! هسته های اصلی ارزی که بوسیله ی آنها اقتصاد جهانی هم در گردش است را داریم که لپتونهایی اقتصادی هم حولشان در گردشند. و حالا مثلاً فوتونها را هم داریم که آیا اینها را هم چطور می خواهید تعبیر بفرمایید مسئله ی خودش را دارد و .... حالا این هسته ها چطور از کوراکها هم به لپتونها و بر عکس برهمکنش می کنند، آیا چقدر هم مکانیزم خود را داشته باشند.

ولی یک بحثی هم درگرفت بین دو کارشناس اقتصادی که یکی دولتی و دیگری هم نماینده مجلس بود؛ و کارشناس دولتی اشکال هم می کرد که تو چرا گفتی که سقف دلار 4200 را بالا باید برد و سقف دلار نیمایی هم چقدر چقدر شد و همین هم باعث گرانی ارز در بازار همین اخیرا شد. همین باعث گرانی همه چیز می شود و دوباره باعث گرانی دلار در بازار ارز هم می شود و .... ولی از آن طرف هم وقتی سقف دلار در بازار آزاد با سقف دلار 4200 خیلی فاصله هم پیدا کند، دولت مجبور می شود سقف 4200 را نیز خواه ناخواه بالا ببرد. اینجا گویی با یک نوع هوش مصنوعی هم طرفیم که خیلی هم انسانهایی خاص در آن دخیل نیستند و بلکه مسئله بستگی دارد به اقتصاد جهانی و دلار و طلا و تجارت جهانی و سیاست داخلی و بین المللی و .... مسئله توحید و کفر و مسلمان و غیر مسلمان هم نمی شنناسد؛ و مثل این است که آزمایشگاه می خواهد از کسی خون بگیرد و لوله ها را به سوزن وصل می کند و فرض بفرمایید 5 لوله هم خون می گیرد. و کاری هم ندارد که طرف مسلمان است یا کافر یا مریض است یا سلامت! دلار و تومان هم آیا همین است؟!

به هر حال، اینکه دلار کنار برود و جایش را به تومان یا فرض بفرمایید یوان هم بدهد حسابهای خودش را دارد همانطوری که اینکه چرا دلار ارزی است که معاملات جهانی هم با آن می شود نیز همینطوری بی حساب نمی تواند باشد! و لذا انرژی هسته ای و مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه بعضی ابرتقارنهایی هم می توانند آیا چقدر هم به ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و منزلت عقل در هندسه معرفت دینی و حکمت الهی هم کاربردی شوند؟ و از آن طرف هم دولة کریمه امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز در این کارها چقدر یاری می شود و بلکه آیا چقدر هم حتی از حالات خلاء بسمت الفهای بنیهایت آیات اللهی می توان میل کرد و بلکه چقدر از مسئله هم هوش مصنوعی است و چقدر هم شاگردی و دانشجویی و طلبگی حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را می طلبد و .... یک جاهایی گیر مسائل کربلایی و عاشورایی و حسینی شدن است و تا پای جان هم شهادت دادن. ولی خوب، مسائل اقتصادی محلی و جهانی هم خود جهادهای دیگری را می طلبد که کمتر از کربلایی شدن و شهادت هم نیست و بلکه مسائلی هسته ای را نیز می توانند در بر گیرند و ....! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

https://arxiv.org/abs/2205.13258

نماهنگ | تقویت مدارس دولتی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «تقویت مدارس دولتی مهم است. نباید در کشور جوری باشد که وقتی گفته میشود «مدرسه‌ی دولتی»، اوّلین چیزی که در مقابل انسان نقش میبندد ضعف مدرسه باشد؛ این نباید باشد. معلّمینِ خوب، مربّیانِ خوب، مربّیانِ تربیتیِ خوب، معلّمینِ متعهّد، فضاهای آموزشی قابل قبول، در مدارس دولتی باید وجود داشته باشد؛ این مطلب اوّل. وقتی ما به مدرسه‌ی دولتی کم‌اعتنائی بکنیم، معنایش این است که اگر کسی بنیه‌ی مالی‌اش آن قدر نبود که بتواند در آن مدرسه‌ای که شهریّه میگیرد ثبت نام بکند، ناچار است که تن به ضعف بدهد؛ معنایش این است که کسی که بنیه‌ی مالی ندارد، بنیه‌ی علمی هم نداشته باشد. این بی‌عدالتیِ محض است؛ این‌ بی‌عدالتی به هیچ وجه قابل قبول نیست.» ۱۴۰۲/۰۲/۱۲

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=52778

 

کلیپ صوتی | اصلاح مدرسه؛ علاج مشکلات اساسی

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «عبور از گردنه‌های دشوار پیشرفت ــ که ما دنبال پیشرفت همه‌جانبه‌ی کشور هستیم و در این مسیر گردنه‌های دشواری وجود دارد ــ بدون کمک آموزش‌وپرورش ممکن نیست. امروز از زبان صاحب‌نظران و صاحبان تخصّص در زمینه‌های اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتّی سیاسی، انسان می‌شنود که وقتی راجع به مشکلات اساسی و گره‌های سخت کشور بحث میشود، علاج کار را در مدرسه جستجو میکنند... این را متخصّصین میگویند، این را صاحب‌نظران میگویند ... چاره‌ی کار در اصلاح مدرسه است، در برنامه‌ریزی درست برای مدرسه و برای جوان و نوجوان است.» ۱۴۰۲/۰۲/۱۲

https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=52762

سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ‎﴿١﴾‏ هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِن دِیَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ ۚ مَا ظَنَنتُمْ أَن یَخْرُجُوا ۖ وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا ۖ وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ ۚ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُم بِأَیْدِیهِمْ وَأَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ ‎﴿٢﴾‏ سوره مبارکه حشر

 

امیری حسین و نعم الامیر

لا فتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار

 

6 . عجائب فی خلقة الحشرات

وَسُبْحَانَ مَنْ أَدْمَجَ قَوَائِمَ الذَّرَّةِ وَالْهَمَجَةِ إِلَى مَا فَوْقَهُمَا مِنْ خَلْقِ الْحِیتَانِ وَالْفَیَلَةِ! وَوَأَى عَلَى نَفْسِهِ أَلاَّ یَضْطَرِبَ شَبَحٌ مِمَّا أَوْلَجَ فِیهِ الرُّوحَ، إِلاَّ وَجَعَلَ الْحِمَامَ مَوْعِدَهُ، وَالْفَنَاءَ غَایَتَهُ.

http://lib.eshia.ir/26580/1/159

جانداران کوچک‌

منزّه است آن کس که حتّى براى مورچگان ریز و پشه‌هاى خرد، دست و پا آفرید و بزرگترین موجودات یعنى ماهیان بزرگ، نهنگان و فیلها را به وجود آورد و مقرّر داشت هر شبحى که بجنبد و روح در آن نفوذ کند مرگ، پایان آن و فناى سرانجامش باشد.

http://lib.eshia.ir/10336/1/365

19 و منزّه است خداوندى که استوار قرار داده پاهاى موران خرد و پشه‌هاى کوچک و بزرگتر از آنها را از قبیل آفرینش ماهیها و پیلها، 20 و بر خود واجب و لازم فرموده که هیچ پیکرى را که روح و جان در آن دمیده نجنبد مگر آنکه مرگ را وعده‌گاه و نیستى را پایان کارش قرار داده است.

http://lib.eshia.ir/11479/3/537

 

32 ـ ومن خطبة له (علیه السلام)تاریخیة ، اجتماعیة ، اخلاقیة ، سیاسیة1 . العدّ التنّازلى للامّة الاسلامیة

أَیُّهَا النَّاسُ، إِنَّا قَدْ أَصْبَحْنَا فِی دَهْر عَنُود، وَزَمَن کَنُود (شدید)، یُعَدُّ فِیهِ الُْمحْسِنُ مُسِیئاً، وَیَزْدَادُ الظَّالِمُ فِیهِ عُتُوّاً، لاَ نَنْتَفِعُ بِمَا عَلِمْنَا، وَلاَ نَسْأَلُ عَمَّا جَهِلْنَا، وَلاَ نَتَخَوَّفُ قَارِعَةً حَتَّى تَحُلَّ بِنَا.

2 . طبقات الناس بعد رحلة النّبىّ(صلى الله علیه وآله وسلم)

وَالنَّاسُ عَلَى أَرْبَعَةِ أَصْنَاف: مِنْهُمْ مَنْ لاَ یَمْنَعُهُ الْفَسَادَ فِی الاَْرْضِ إِلاَّ مَهَانَةُ نَفْسِهِ، وَکَلاَلَةُ حَدِّهِ، وَنَضِیضُ وَفْرِهِ. وَمِنْهُمْ الْمُصْلِتُ لِسَیْفِهِ، وَالْمُعْلِنُ بِشَرِّهِ، وَالُْمجْلِبُ بِخَیْلِهِ وَرَجِلِهِ، قَدْ أَشْرَطَ نَفْسَهُ، وَأَوْبَقَ دِینَهُ لِحُطَام یَنْتَهِزُهُ، أَوْ مِقْنَب یَقُودُهُ، أَوْ مِنْبَر یَفْرَعُهُ. وَلَبِئْسَ الْمَتْجَرُ أَنْ تَرَى الدُّنْیَا لِنَفْسِکَ ثَمَناً، وَمِمَّا لَکَ عِنْدَ اللهِ عِوَضاً! وَمِنْهُمْ مَنْ یَطْلُبُ الدُّنْیَا بِعَمَلِ الاْخِرَةِ، وَلاَ یَطْلُبُ الاْخِرَةَ بِعَمَلِ الدُّنْیَا، قَدْ طَامَنَ مِنْ شَخْصِهِ، وَقَارَبَ مِنْ خَطْوِهِ، وَشَمَّرَ مِنْ ثَوْبِهِ، وَزَخْرَفَ مِنْ نَفْسِهِ لِلاَْمَانَةِ، وَاتَّخَذَ سِتْرَ اللهِ ذَرِیعَةً إِلَى الْمَعْصِیَةِ. وَمِنْهُمْ مَنْ أَبْعَدَهُ عَنْ طَلَبِ الْمُلْکِ ضُؤُولَةُ نَفْسِهِ، وَانْقِطَاعُ سَبَبِهِ، فَقَصَرَتْهُ الْحَالُ عَلَى حَالِهِ، فَتَحَلّى بِاسْمِ الْقَنَاعَةِ، وَتَزَیَّنَ بِلِبَاسِ أَهْلِ الزَّهَادَةِ، وَلَیْسَ مِنْ ذلِکَ فِی مَرَاح وَلاَمَغْدًى.

3 . حالة الاتقیاء فی مجتمع ممسوخ

وَبَقِیَ رِجَالٌ غَضَّ أَبْصَارَهُمْ ذِکْرُ الْمَرْجِعِ، وَأَرَاقَ دُمُوعَهُمْ خَوْفُ الَْمحْشَرِ، فَهُمْ بَیْنَ شَرِید نَادٍّ، وَخَائِف مَقْمُوع، وَسَاکِت مَکْعُوم، وَدَاع مُخْلِص، وَثَکْلاَنَ مُوجَع، قَدْ أَخْمَلَتْهُمُ (أحملتهم) التَّقِیَّةُ،

وَشَمِلَتْهُمُ الذِّلَّةُ، فَهُمْ فِی بَحْر أُجَاج، أَفْوَاهُهُمْ ضَامِزَةٌ، وَقُلُوبُهُمْ قَرِحَةٌ، قَدْ وَعَظُوا حَتَّى مَلُّوا، وَ قُهِرُوا حَتَّى ذَلُّوا، وَ قُتِلُوا حَتَّى قَلُّوا.

4 . أسلوب المواجهة مع الدنیا

فَلْتَکُنِ الدُّنْیَا فِی أَعْیُنِکُمْ أَصْغَرَ مِنْ حُثَالَةِ الْقَرَظِ، وَقُرَاضَةِ الْجَلَمِ، وَاتَّعِظُوا بِمَنْ کَانَ قَبْلَکُمْ، قَبْلَ أَنْ یَتَّعِظَ بِکُمْ مَنْ بَعْدَکُمْ; وَارْفُضُوهَا ذَمِیمَةً، فَإِنَّهَا قَدْ رَفَضَتْ مَنْ کَانَ أَشْغَفَ بِهَا مِنْکُمْ.

أقول: وهذه الخطبة ربما نسبها من لا علم له إلى معاویة، وهی من کلام أمیرالمؤمنین(علیه السلام) الذی لا یشک فیه، وأین الذهب من الرّغام! وأین العذب من الأجاج! وقد دلّ على ذلک الدلیل الخِرِّیت ونقده الناقد البصیر عمرو بن بحر الجاحظ; فإنه ذکر هذه الخطبة فی کتاب «البیان والتبیین» وذکر من نسبها إلى معاویة، ثمّ تکلم من بعدها بکلام فی معناها، جملته أنه قال: وهذا الکلام بکلام علی(علیه السلام) أشبه، وبمذهبه فی تصنیف الناس، وفی الإخبار عما هم علیه من القهر والإذلال، ومن التقیة والخوف، ألیق. قال: ومتى وجدنا معاویة فی حال من الأحوال یسلک فی کلامه مسلک الزهاد، ومذاهب العُبّاد!

نهج البلاغه سید رضی، ترجمه محمد دشتی، صص 30- 31

http://lib.eshia.ir/26580/1/30

نهج البلاغه، ترجمه فارسی روان، آیت الله العظمی مکارم شیرازی حفظه الله، صص 84-88

http://lib.eshia.ir/10336/1/85 

 

خطبة من خطب معاویة (ر)

رواها شعیب بن صفوان، و زاد فیها البقطریّ و غیره، قالوا: لما حضرت معاویة الوفاة قال لمولى له: من بالباب؟قال: نفر من قریش یتباشرون بموتک. فقال: ویحک، و لم؟قال: لا أدری، قال: فو اللّه ما لهم بعدی إلا الذی یسوؤهم. و أذن للناس فدخلوا، فحمد و أثنى علیه و أوجز ثم قال:

أیها الناس، أنا قد أصبحنا فی دهر عنود [1] ، و زمن شدید، یعدّ فیه المحسن مسیئا، و یزداد فیه الظالم عتوا، و لا ننتفع بما علمناه، و لا نسأل عما جهلناه، و لا نتخوف قارعة حتى تحلّ بنا. فالناس على أربعة أصناف: منهم من لا یمنعه الفساد فی الأرض إلا مهانة نفسه، و کلال حدّه، و نضیض وفره‌ [2] . و منهم المصلت لسیفه، المجلب بخیله و رجله، المعلن بسره، قد أشرط لذلک نفسه، و أوبق دینه، لحطام ینتهزه، أو مقنب یقوده، أو منبر یفرعه‌ [3] ، و لبئس المتجر أن تراها لنفسک ثمنا، و مما لک عند اللّه عوضا.

و منهم من یطلب الدنیا بعمل الآخرة، و لا یطلب الآخرة بعمل الدنیا، قد طامن من شخصه، و قارب من خطوه و شمّر من ثوبه، و زخرف نفسه للأمانة، و اتخذ ستر اللّه ذریعة إلى المعصیة. و منهم من أقعده عن طلب الملک ضئولة نفسه، و انقطاع من سببه، فقصرت به الحال عن أمله. فتحلى باسم القناعة، و تزین بلباس الزهادة و لیس من ذلک فی مراح و لا مغدى. و بقی رجال غضّ أبصارهم ذکر المرجع، و أراق دموعهم خوف المحشر، فهم بین شرید نادّ [4] ، و خائف منقمع، و ساکت مکعوم، وداع مخلص، و موجع ثکلان، قد أخملتهم التقیة، و شملتهم الذلة، فهم فی بحر أجاج، أفواههم ضامزة [5] ، و قلوبهم قرحة، و قد وعظوا حتى ملوا، و قهروا حتى ذلوا، و قتلوا حتى قلوا. فلتکن الدنیا فی 

عیونکم أصغر من حثالة القرظ، و قراضة الجلمین‌ [1] . و اتعظوا بمن کان قبلکم، قبل أن یتعظ بکم من یأتی بعدکم. فارفضوها ذمیمة، فإنها رفضت من کان أشغف بها منکم.

و فی هذه الخطبة أبقاک اللّه ضروب من العجب: منها أن الکلام لا یشبه السبب الذی من أجله دعاهم معاویة، و منها أن هذا المذهب تصنیف الناس، و فی الأخبار عما هم علیه من القهر و الاذلال، و من التقیة و الخوف أشبه بکلام علی رضی اللّه عنه و معانیه و حاله منه بحال معاویة. و منها أنّا لم نجد معاویة فی حال من الحالات یسلک فی کلامه مسلک الزهاد، و لا یذهب مذاهب العباد.

و إنما نکتب لکم و نخبر بما سمعناه، و اللّه أعلم بأصحاب الأخبار، و بکثیر منهم.

البیان و التبیین، الجاحظ، جلد 2، ص 40- 41

http://lib.eshia.ir/40889/2/40

 

نهم [دعاء سریع الإجابة]

کفعمى در بلد الامین دعایى مروى از حضرت امام موسى کاظم علیه السلام نقل کرده و فرموده عظیم الشأن و سریع الإجابة است و آن این است

اَللَّهُمَّ إِنِّی أَطَعْتُکَ فِی أَحَبِّ اَلْأَشْیَاءِ إِلَیْکَ وَ هُوَ اَلتَّوْحِیدُ وَ لَمْ أَعْصِکَ فِی أَبْغَضِ اَلْأَشْیَاءِ إِلَیْکَ وَ هُوَ اَلْکُفْرُ فَاغْفِرْ لِی مَا بَیْنَهُمَا یَا مَنْ إِلَیْهِ مَفَرِّی آمِنِّی مِمَّا فَزِعْتُ مِنْهُ إِلَیْکَ اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِیَ اَلْکَثِیرَ مِنْ مَعَاصِیکَ وَ اِقْبَلْ مِنِّی اَلْیَسِیرَ مِنْ طَاعَتِکَ یَا عُدَّتِی دُونَ اَلْعُدَدِ وَ یَا رَجَائِی وَ اَلْمُعْتَمَدَ وَ یَا کَهْفِی وَ اَلسَّنَدَ وَ یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا قُلْ هُوَ اَللّٰهُ أَحَدٌ اَللّٰهُ اَلصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مَنِ اِصْطَفَیْتَهُمْ مِنْ خَلْقِکَ وَ لَمْ تَجْعَلْ فِی خَلْقِکَ مِثْلَهُمْ أَحَداً أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَفْعَلَ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالْوَحْدَانِیَّةِ اَلْکُبْرَى وَ اَلْمُحَمَّدِیَّةِ اَلْبَیْضَاءِ وَ اَلْعَلَوِیَّةِ اَلْعُلْیَا [اَلْعَلْیَاءِ] وَ بِجَمِیعِ مَا اِحْتَجَجْتَ بِهِ عَلَى عِبَادِکَ وَ بِالاِسْمِ اَلَّذِی حَجَبْتَهُ عَنْ خَلْقِکَ فَلَمْ یَخْرُجْ مِنْکَ إِلاَّ إِلَیْکَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اِجْعَلْ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ اُرْزُقْنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لاَ أَحْتَسِبُ إِنَّکَ تَرْزُقُ مَنْ تَشٰاءُ بِغَیْرِ حِسٰابٍ

 

یحتمل شما هم اگر تا حالا خیلی دقت نکرده باشید، متوجه هم شوید که وقتی در آزمایشگاه ها اخیراً می خواهند از شما خون بگیرند حالا چه در بیمارستان هدایت باشد و چه در بیمارستان شهداء یا آزمایشگاهی خصوصی، به هر حال سوزن را بر گرفتن خون در رگ دست فرو کرده و انواع لوله های تیوب آزمایش را بدان وصل می کنند تا خون از دست به لوله ی آزمایش جاری شود! بعضی یحتمل اشکال کنند که خلائی در این میان ایجاد می شود که باعث می شود خون به لوله ی آزمایش جریان یابد. (البته اگر آزمایش خون شما خیلی کامل است، بهتر است بیمارستان هدایت هم نروید چرا که همه ی آزمایشات را گویا ندارند و یحتمل دست از پا درازتر هم مجبور شوید به جاهای دیگری مراجع کنید و ...) این در صورتی است که قسمتی که سوزن بدان وصل است بنظر می رسد که دریچه ای دارد که با وصل لوله بدان باز و بسته شده و لذا خون می تواند به لوله جریان هم یابد. اینجا مسئله خلاء نیست و بلکه دریچه بین سوزن و لوله باید درست باز و بسته شده هنگامی که لوله بدان تعبیه می شود یا از آن جدا می گردد.

پس خلاء قضایا در لوله های تیوبی خونگیری تحت خلاء آزمایشگاهی آنگاه کجا است؟! یحتمل نکته ای که باید اینجا بدان توجه کرد این است که درون لوله خونگیری آزمایشگاهی باید خلاء ایجاد شده باشد که وقتی به سوزن وصل می شود؛ چه می شود؟ خون را درون لوله می مکد! اگر خلائی در آن ایجاد نمی شد و مملو از هوا می بود، یحتمل آنگاه خیلی هم خون در آن جریان نمی یافت. یا این است یا اینکه فشار خونی که باعث می شود خون به درون لوله هم جریان یابد، خود به خود بر فشار هوای باقی مانده در لوله آزمایش غلبه کرده و خون را درون لوله جاری هم خواهد کرد و ....

مطلب دیگر این است که شاگرد و دانشجو و طلبه وقتی مایل است که همینطوری که از حالات خلاء خود خارج شده و به مسئله ی سه جسم مثل زمین خورشید ماه بپردازد، اینجا باید هم توجه کند آیا مثل داستانهای کارآگاهی داریم دنبال سه جسم همچون سه جسم مرده هم می گردیم یا اینکه اینها سه جسمی هم هستند که حتی ماورای حرکت و مکانیک و دینامیک کلاسیک قائم بر سه جسم و حتی همچون در گرانش کوانتومی نیز حکمفرما است! البته یحتمل هم شاگرد آنقدر هم در نفس اماره اش گیر کرده است که همه ی عالم را هم گویا مرده حساب می کند و مثل شازده ای کوچولو در سر هم دارد بر کل معادلات حاصل بر کره ی خاکی و بر و بحر و ماورای آن هم فائق آید و خود آیا چقدر هم بتواند روباتی را که در ذهنش و آمال و آرزوهایش از عالم ساخته است را بدلخواه خود در حرکت درآورد!

اینجا یک نکته قابل توجه این  هم هست که به کارهای لیلا شنپز هم در ان- لب- قاطیقوریای تگزاس نیز سری زده و بررسی اش کنیم که از جمله گروه های گروتندیک- تایشمولر و کمپلکسهای منحنی ای و پنج جبرهای لی در کارگاه نظریه ی انگیزه ها نام برد. یا گروه های گروتندیک- تایشمولر و اتومرفیسمهای گروه های قیطانی در نقاشیهای بچه گانه ی گروتندیک و .... البته می توان هم به کارهای مربوط به پیر کولمز نیز پرداخت.

ولی اینجا یک نکته ای هم که خیلی قابل توجه است این است که بعضی از اساتید دانشگاه ما دانشجویانی حتی المپیادی چه دختر و چه پسر را تربیت می کنند که توانایی این را هم دارند که به غرب و شرق هم رفته و مدارج و رتبه های علمی عالی را هم کسب کنند. و اما چطور هم می شود که بعضی از اینها حتی از کشور خود هم بیگانه می شوند و دیگر نمی توانند به کشور خود هم بازگشته و آنچه آموخته اند را اقل کم نیز با دیگران در میان بگذارند و زکات علمشان را بپردازند و .... آیا این یک ضعفی است که در اساتید ما است؟! یا اینکه آیا دانشجو وقتی به غرب و شرق هم رفت، آنگاه بنظرش می رسد که حجاب از هر انچه آموخته است را باید بدرد و بلکه به علومی که غرب و شرق هم از او جلوتر افتاده اند را بهشان برسد و .... به عبارت دیگر آیا شیفتگی از استاد است یا شاگرد یا هر دو یا ...؟! بنظر این حقیر می رسد که اینجا یک موانعی هست که کوهمولوژیهای مختلف را هم ایجاد می کنند، وقتی شاگرد و دانشجو و طلبه سعی هم دارند که از حالات خلاء به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند. این رسیدن به الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه را امام علی علیه السلام خود در خطبه ی بالا تا حدودی اشاره هم می فرمایند و سید رضی هم علاوه بر آن اشاره می فرمایند که بعضی نادانها حتی خطبه را به معاویه نیز نسبت می دهند! و از کتاب بیان و تبیین جاحظ هم برای تایید حرف خود استناد می فرماید که ما اینجا عیناً آورده ایم.

و اما این هم یک چیز دیگری است که بخواهیم در مسئله ی سه جسم کارآگاه بازی هم راه بیاندازیم که چطور هم دارد با سه جسم مرده نیز طرف می شود و قاتلی را نیز بیابد که این سه جسم را نیز بقتل رسانده است و حال آنکه در حین این کارآگاه بازی یادش هم رفته است که همین قاتل دارد چه جنایات حولناکی را هم از جمله در فلسطین اشغالی مرتکب می شود و صحنه را به جنگ تمام عیار هم حتی به ماورای فلسطین اشغالی هم کشانده است. و حالا مطلوب هم هست بیابید قاتل سه جسم را! بنده ی حقیر مانده ام ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و حتی حکمت و علومی که ما اینجا برای این نوع از مسئله ی سه جسم هم لازم داریم کدام است یا آیا اصلا علم و حکمتی هم در این میان نهفته است؟! یا خیر؟! مسئله ی دانشگاهی کجا است؟ و مسئله ی حوزوی هم کجا است؟ و .... یا اصلا مسئله جنایت و جنایتکارانی است که باید خوب هم خدمتشان رسیده شود و عدالت اجتماعی هم پشت این مسئله پنهان است چرا که باید هم به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه ای رسید که هنوز در دسترس ما نیستند و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ ‎﴿محمد: ٧﴾

وَإِن تَوَلَّوْا فَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَوْلَاکُمْ نِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ النَّصِیرُ ‎﴿الأنفال: ٤٠﴾‏

وَجَاهِدُوا فِی اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاکُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَیْکُمْ فِی الدِّینِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِیکُمْ إِبْرَاهِیمَ هُوَ سَمَّاکُمُ الْمُسْلِمِینَ مِن قَبْلُ وَفِی هَـٰذَا لِیَکُونَ الرَّسُولُ شَهِیدًا عَلَیْکُمْ وَتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ فَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّکَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاکُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَىٰ وَنِعْمَ النَّصِیرُ ‎﴿الحج: ٧٨﴾‏

لَئِنْ أُخْرِجُوا لَا یَخْرُجُونَ مَعَهُمْ وَلَئِن قُوتِلُوا لَا یَنصُرُونَهُمْ وَلَئِن نَّصَرُوهُمْ لَیُوَلُّنَّ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا یُنصَرُونَ ‎﴿الحشر: ١٢﴾

 

لا سیف الا ذوالفقار، لا فتی الا علی 

امیری حسین و نعم الامیر، جان مادرت دستمو بگیر

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

یا اهل العالم قتل الحسین عطشانا

 

2 . الدعوة إلى قبول الموعظة

و منها : فَاتَّعِظُوا عِبَادَ اللهِ بِالْعِبَرِ النَّوَافِعِ، وَاعْتَبِرُوا بِالاْیِ السَّوَاطِعِ، وَازْدَجِرُوا بِالنُّذُرِ الْبَوَالِغِ، وَانْتَفِعُوا بِالذِّکْرِ وَالْمَوَاعِظِ، فَکَأَنْ قَدْ عَلِقَتْکُمْ مَخالِبُ الْمنیَّةِ وَانْقَطَعَتْ مِنْکُمْ عَلائقُ الاُْمْنِیَّةِ وَدَهِمَتْکُمْ مُفْظِعَاتُ الاُْمُورِ، وَالسِّیَاقَةُ إِلَى الْوِرْدِ الْمَوْرُودِ، فـَ (کُلُّ نَفْس مَعَهَا سَائِقٌ وَشَهِیدٌ)[ 1 ]: سَائِقٌ یَسُوقُهَا إلِى مَحْشَرِهَا; وَشَاهِدٌ یَشْهَدُ عَلَیْهَا بِعَمَلِهَا.

نهج البلاغه، دشتی، ص 66

http://lib.eshia.ir/26580/1/66

قسمتى از این خطبه (در پند و اندرز بمردم) است:

(3) بندگان خدا از موعظه‌هاى سودمند پند پذیرید، و از علامتهاى درخشنده و آشکار (آیات قرآن که خیر و شرّ و پیش آمدهائى که بر اثر معصیت و نافرمانى بر امم سابقه وارد شده بیان کرده) عبرت گیرید، و از هر گونه انذار (عذابهاى الهىّ) که (در قرآن و سنّت) وارد شده (از گناه) دورى کنید، و از یاد آورى و پندها (ى پند دهندگان) بهره‌مند گردید، (4) گویا چنگالهاى مرگ (مانند چنگال درندگان) بشما در آویخته است (اجل بشما نزدیکست) و علاقه و دلبستگى به آرزو و از شما جدا گردیده، و کارهاى سخت رسوا کننده (جان دادن و با دست تهى از این عالم بیرون شدن و در قبر که جایگاه‌ وحشت و ترس است سکنى نمودن و مانند اینها) و سوق دادن بجائى (قیامت) که وارد شدنى است (همه خلائق به آنجا وارد خواهند گشت) شما را فرا گرفته است، (5) و (در این راه) با هر کسى یک راننده و یک گواهى دهنده‌اى است: راننده‌اى (مرگ) که او را به محشر میراند، و گواهى دهنده‌اى (اعضاء و جوارح) که به کردار (نیک و بد) او گواهى مى‌دهد.

http://lib.eshia.ir/11479/1/204

 

۲۸۸وَ قَالَ علیه السلام لِرَجُلٍ رَآهُ یَسْعَى عَلَى عَدُوٍّ لَهُ بِمَا فِیهِ إِضْرَارٌ بِنَفْسِهِ إِنَّمَا أَنْتَ کَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِیَقْتُلَ رِدْفَهُ.

288 - امام علیه السّلام به مردى که دید او را براى زیان رساندن به دشمنش در کارى مى‌کوشد که بخود زیان مى‌رساند (در نکوهش زیان رساندن) فرمود

(1) تو مانند کسى هستى که بخود نیزه فرو میکند تا بکشد کسیرا که پس پشت او سوار است (به سینه خودش نیزه مى‌زند تا از پشتش بیرون آمده به سینه سوار عقب برسد و او را بکشد، و چنین کسى که براى دیگرى بدى اندیشه که در اوّل زیان آن به خودش برسد یا بسیار خبیث و ناپاک است و یا بى‌خرد و نادان).

نهج البلاغه فیض الاسلام، جلد 6، ص 1229

http://lib.eshia.ir/11479/6/1229

 

مغلوب شیطان نفس اماره شدن مانعی است که اجازه نمی دهد انسان پندپذیر شود  و موعظه را درک کند که عظمت خدا و رسولش محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و جاه و منزلت فتوت علی ابن ابیطالب امیر المومنین و امیری حسین علیه السلام و نعم الامیر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را دریاب و به جهاد تبیین گوش جان فرا ده. انسان مغلوب شیطان نفس اماره شده ولی دیوانگی را خوب هم می فهمد و بدان عمل هم می کند هر چند که بعد از اینکه از نقاط بحرانی هم بیرون آمده و یحتمل به او شوک هم داده شد تا برگردد؛ محشر کبری در طول زندگی اینجا است که دوباره لزوماً مصون هم نمی شود که دیگر شیطان نفس اماره اش دوباره هم او را گرفتار دیوانگیهایش نخواهد کرد و .... 

این برای بار دوم هم بود که از پیر کلمز بنده حقیر یک جورهایی هم رسیدم به کارهای همسرش لیلا شنپز و آنگاه قتل مردیت سوزانا کارا کرچر و وقایع حول آن و .... 

شما می خواهید کره های همولوژی و حدس پوانکره را متوجه شده و بلکه ربط آن به جریانهای ریچی و معادله ی هامیلتون را هم درک کنید. خوب، می توانید به این مسئله تابع زتای ریمان را هم اضافه کنید و آنگاه به حدس بدون صفرهای لانداو- زیگل هم پرداخته و بلکه ببینیم مقاله ی زیر از چه قرار است؟

https://arxiv.org/abs/2111.00617

اینها را هم ببینیم:

https://arxiv.org/abs/2204.11217

https://arxiv.org/abs/2204.11214

https://arxiv.org/abs/2108.12785

https://arxiv.org/abs/2104.13448

https://arxiv.org/abs/2205.13995

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

۞ أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ ۖ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ‎﴿یس: ٦٠﴾

 

از حضرت امام باقر(علیه‌السلام) روایت شده است: که برای آرام شدن درد سر، سر را مسح کند و «هفت مرتبه» بگوید:

أَعُوذُ بِاللّٰهِ الَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ.

پناه می‌برم به خدایی که آنچه در بیابان و دریا و آسمان‌ها و زمین است برای او آرام گرفت و او شنوا و داناست.و نیز این دعا برای آرام شدن درد گوش، با «هفت مرتبه» خواندن از حضرت امام صادق(علیه‌السلام) نقل‌شده.و همچنین از آن حضرت رسیده: مقداری پنیر بسیار کهنه را بگیر و نرم بکوب و با شیر مخلوط کن و روی آتش حرارت بده و چند قطره در گوشی که درد می‌کند بریز.نیز برای سردرد؛ بر قدح آبی بخواند:

﴿أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ کٰانَتٰا رَتْقاً فَفَتَقْنٰاهُمٰا وَ جَعَلْنٰا مِنَ الْمٰاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلاٰ یُؤْمِنُونَ﴾

آیا کافران ندانسته‌اند که آسما‌ن‌ها و زمین [در ابتدای کار] به هم پیوسته بودند و ما آن دو را شکافته و از هم باز کردیم و هرچیزِ زنده‌ای را از آب پدید آوردیم، آیا [به یگانگی خداوند] ایمان نمی‌آورند؟سپس آن را بیاشامد.روایت شده است: که هرگاه کسالت یا درد سر برای رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) پیش می‌آمد، دست‌ها را می‌گشودند و «فاتحه» و «مُعَوَّذتین» [دو سوره قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ و قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ] می‌خواندند و به صورت خویش می‌کشیدند، پس درد از آن حضرت برطرف می‌شد؛و نیز برای رفع سردرد بر سر دست بکشد و بگوید:

﴿إِنَّ اللّٰهَ یُمْسِکُ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولاٰ وَ لَئِنْ زٰالَتٰا إِنْ أَمْسَکَهُمٰا مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کٰانَ حَلِیماً غَفُوراً﴾

همانا خداوند آسمان‌ها و زمین را از این‌که [از مدارهایشان] منحرف شوند [و فروریزند] بازمی‌دارد، چنانچه منحرف گردند اَحدی بعد از خدا نمی‌تواند نگاهشان دارد، قطعاً خداوند همواره بردبار و بسیار آمرزنده است‌.از «ربیع الابرار» نقل‌شده: مأمون را در منطقه طرطوس دردسری پیش آمد که راه علاجی برای آن نیافتند، قیصر روم کلاهی برایش فرستاد و به همراه آن نوشت: خبر سردرد تو را شنیدم، این کلاه را فرستادم، بر سر گذاری تا دردت آرام گیرد.مأمون ترسید زهری در آن تعبیه کرده باشد، دستور داد بر سر آورنده‌اش نهادند، دید ضرری متوجه او نشد، امر کرد بر سر کسی که دچار دردسر بود گذاشتند، دردش آرام گرفت، آنگاه بر سر خود گذاشت و از درد رهایی یافت، شگفت‌زده شد، کلاه را شکافت، دید در آن نوشته شده:

بِسْمِ اللّٰه الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ لِلّٰهِ فِی عِرْقٍ ساکِنٍ، حٰم عسق، لَا یُصَدَّعُونَ عَنْها وَلَا یُنْزِفُونَ، مِنْ کَلامِ الرَّحْمانِ خَمَدَتِ النِّیرَانُ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ، وَجٰالَ نَفْعُ الدَّوَاءِ فِیکَ کَمایَجُولُ ماءُ الرَّبِیعِ فِی الْغُصْنِ.

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی‌اش همیشگی است، چه بسیار نعمتی برای خدا است که در رگی ساکن است، حم عسق، دردسر نکشند از آن و بیهوش نگردند از کلام خدا، خاموش شد آتش و هیچ نیرو و توانى نیست جز به خداى [بلندمرتبه بزرگ]، روان شد سود دارو در تو، چنان‌که روان می‌شود باران بهاری در شاخه درخت.

از کتاب مفاتیح الجنان

https://erfan.ir/mafatih455

 

مثبت ۱۰۰ ثانیه | حلقه مفقوده ثبات

رهبر انقلاب روز گذشته در دیدار معلمان با انتقاد از تغییر ۹ وزیر و سرپرست در وزارت آموزش و پرورش طی ۱۰ سال گذشته تصریح کردند: «این چیز خیلی عجیب‌وغریبی است... چرا در وزارت آموزش‌وپرورش این‌جور بی‌ثباتی در مدیریّت وجود دارد؟ ببینید، همه‌ی فعّالیّتهای دیربازده به ثبات مدیریّت احتیاج دارد، از جمله آموزش‌وپرورش که خب فعّالیّتش خیلی دیربازده است.» ۱۴۰۲/۰۲/۱۲

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=52726

 

راجع به فریتیوف شوان و فرقه ی مریمیه که سید حسین نصر و عبد الله شهبازی نوشته اند کمی و از جمله در ویکیپیدیا مطالعه کنیم، بنوعی می رسیم به فلسفه خالده یا فیلوسوفیا پرنیا که در آن از بحث ظاهر و باطن فلسفی و دینی بحث می شود و کار را در امور ظاهری می کشاند به فراماسونری که آن هم ظاهر و باطن خود را دارد! آدرس اینها بشرح زیر است:

https://en.wikipedia.org/wiki/Frithjof_Schuon

https://en.wikipedia.org/wiki/Perennial_philosophy

https://en.wikipedia.org/wiki/Exoteric

 

https://www.masonicworld.com/education/articles/THE-TRUE-

FREEMASONRY-EXOTERIC-AND-ESOTERIC.htm

 

نکته ای که شاگرد و دانشجو و طلبه از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف سعی و تلاش هم می کند اینجا این است که الغدیر که در آن رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم دست امیر المومنین علی بن ابیطالب علیه السلام را بلند کرده و فرمودند من کنت مولاه فهذا علی مولاه و امیر مومنان علی بن ابیطالب را به عنوان خلیفه بعد از خود معرفی فرمودند، فقط یک امر باطنی نبوده و نیست و نخواهد بود و بلکه به ظهور خارجی هم می رسد. ولی در بین این راه انواع پادشاهان و فراعنه و روسای جمهور و بلکه شیوخ فرقه های مختلف نیز بدروغ و کذب مدعی خلافت و امامت هم می شوند و بلکه به کمتر از خدا نیز راضی شده و حتی بالاجبار راه های شیطانپرستی را هم پیش می گیرند. و چرا که  الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه ای را که از طریق اجتهاد و ارتباط قلبی با امام زمان عجل الله فرجه الشریف بتوانند طی درجات و مراتب متعالیه ی آیات اللهی را هم از شاگردی به اجتهاد باتمام برسانند، ناتمام در نیمه ی راه رها کرده و منحرف یا منحط می شوند و بلکه برای بازگشت به راه خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف توبه هم نمی کنند و لذا به کمتر از خدا هم راضی شده و .... و لذا از جمله نیز ادعاهای فراماسونری و شیطانپرستی هم می کنند.

مسائل مربوط به استکان نلبکیهای توپولوژیک کریستال و کوهمولوژیهای حول آن و بلکه فضاهای مادولاهای تایشمولری و ... از اینجا سرچشمه می گیرد که از طرق ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم با عقلانیت سعی شود منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی یافت شده و مقام وحی را هم دریافته و با اشراق بر معقول و منقول به حکمت الهی هم برسیم. و لذا مقام وحی را هم وقتی درست سعی شود که با جهاد تبیین و درک جهاد جنود عقل و جهل و مکتب مقاومت ائمه ی اطهار هم دریابیم، آنوقت یحتمل هم به تفکری که ما را بتواند به تک قطبیهای مغناطیسی و دوگانهای الکتریکی- مغناطیسی لازم برای تفکیک فرقه های شیطانی از دین و مکتبهای حکمت الهی است، برساند. و الا که شیطان نفس و نفس اماره در جهاد نفس ما را گیر هم خواهد انداخت و انواع دو قطبیهای حتی فشرده شده را پیش روی ما قرار خواهد داد که یک قطبش و بلکه هر دو یا چند قطبش هم یحتمل آیا تا چه اندازه هم شیطانی است و راهی به آیات اللهی های مراتب و درجات متعالیه و حکمت الهی ندارند و .... علامه امینی در الغدیر می رود در میان کتب اهل سنت و در تحقیقات خود هم سعی در حقانیت الغدیر و گرفتن حق امام علی علیه السلام نیز می کند که بنظر می رسد این یک کاری است ابدی که بر حسب تغییرات و نوسانات در زمانها و مکانهای مختلف هم باید مدام تمدید شده و ادامه هم یابند. خدا آخر و عاقبت همه ی ما را بخیر کند. می فرماید: وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی إِنَّ رَبِّی غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‎﴿یوسف: ٥٣﴾‏ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ ‎﴿محمد: ٧﴾‏

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار معلمان

در این باره ــ که شأن، شأن دولتی است ــ من میخواهم دو نکته‌ی فرعی عرض بکنم که البتّه این دو نکته‌ی فرعی هم باز مهم است. یکی مسئله‌ی مدارس دولتی است. تقویت مدارس دولتی مهم است. نباید در کشور جوری باشد که وقتی گفته میشود «مدرسه‌ی دولتی»، اوّلین چیزی که در مقابل انسان نقش میبندد ضعف مدرسه باشد؛ این نباید باشد. معلّمینِ خوب، مربّیانِ خوب، مربّیانِ تربیتیِ خوب، معلّمینِ متعهّد، فضاهای آموزشی قابل قبول، در مدارس دولتی باید وجود داشته باشد؛ این مطلب اوّل. وقتی ما به مدرسه‌ی دولتی کم‌اعتنائی بکنیم، معنایش این است که اگر کسی بنیه‌ی مالی‌اش آن قدر نبود که بتواند در آن مدرسه‌ای که شهریّه میگیرد ثبت نام بکند، ناچار است که تن به ضعف بدهد؛ معنایش این است که کسی که بنیه‌ی مالی ندارد، بنیه‌ی علمی هم نداشته باشد. این بی‌عدالتیِ محض است؛ این‌ بی‌عدالتی به هیچ وجه قابل قبول نیست. پس یکی اینکه مدرسه‌ی دولتی بایستی از آموزش خوب، از معلّم خوب، از فضای آموزشی خوب بهره‌مند بشود.

...

یک نکته‌ی دیگر هم در مورد مسائل پرورشی این است که باید کار پرورشی جذّاب باشد، بچّه‌ها را فراری نباید بدهد؛ باید جوری باشد که بچّه‌ها به طرف آن جذب بشوند. تقویت هویّت ملّی، تقویت عشق به میهن، تقویت پرچم ملّی، تعلیم سبک زندگی اسلامی و ایرانی، در شمار اصلی‌ترین کارهایی است که بایستی انجام بگیرد.
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52723#_ftnref8

 

از حضرت امام باقر(علیه‌السلام) روایت شده است: که برای آرام شدن درد سر، سر را مسح کند و «هفت مرتبه» بگوید:

أَعُوذُ بِاللّٰهِ الَّذِی سَکَنَ لَهُ مَا فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، وَهُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ.

پناه می‌برم به خدایی که آنچه در بیابان و دریا و آسمان‌ها و زمین است برای او آرام گرفت و او شنوا و داناست.و نیز این دعا برای آرام شدن درد گوش، با «هفت مرتبه» خواندن از حضرت امام صادق(علیه‌السلام) نقل‌شده.و همچنین از آن حضرت رسیده: مقداری پنیر بسیار کهنه را بگیر و نرم بکوب و با شیر مخلوط کن و روی آتش حرارت بده و چند قطره در گوشی که درد می‌کند بریز.نیز برای سردرد؛ بر قدح آبی بخواند:

﴿أَوَلَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ کٰانَتٰا رَتْقاً فَفَتَقْنٰاهُمٰا وَ جَعَلْنٰا مِنَ الْمٰاءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ أَفَلاٰ یُؤْمِنُونَ﴾

آیا کافران ندانسته‌اند که آسما‌ن‌ها و زمین [در ابتدای کار] به هم پیوسته بودند و ما آن دو را شکافته و از هم باز کردیم و هرچیزِ زنده‌ای را از آب پدید آوردیم، آیا [به یگانگی خداوند] ایمان نمی‌آورند؟سپس آن را بیاشامد.روایت شده است: که هرگاه کسالت یا درد سر برای رسول خدا(صلی‌الله‌علیه‌وآله) پیش می‌آمد، دست‌ها را می‌گشودند و «فاتحه» و «مُعَوَّذتین» [دو سوره قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ و قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ] می‌خواندند و به صورت خویش می‌کشیدند، پس درد از آن حضرت برطرف می‌شد؛و نیز برای رفع سردرد بر سر دست بکشد و بگوید:

﴿إِنَّ اللّٰهَ یُمْسِکُ السَّمٰاوٰاتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولاٰ وَ لَئِنْ زٰالَتٰا إِنْ أَمْسَکَهُمٰا مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ کٰانَ حَلِیماً غَفُوراً﴾

همانا خداوند آسمان‌ها و زمین را از این‌که [از مدارهایشان] منحرف شوند [و فروریزند] بازمی‌دارد، چنانچه منحرف گردند اَحدی بعد از خدا نمی‌تواند نگاهشان دارد، قطعاً خداوند همواره بردبار و بسیار آمرزنده است‌.از «ربیع الابرار» نقل‌شده: مأمون را در منطقه طرطوس دردسری پیش آمد که راه علاجی برای آن نیافتند، قیصر روم کلاهی برایش فرستاد و به همراه آن نوشت: خبر سردرد تو را شنیدم، این کلاه را فرستادم، بر سر گذاری تا دردت آرام گیرد.مأمون ترسید زهری در آن تعبیه کرده باشد، دستور داد بر سر آورنده‌اش نهادند، دید ضرری متوجه او نشد، امر کرد بر سر کسی که دچار دردسر بود گذاشتند، دردش آرام گرفت، آنگاه بر سر خود گذاشت و از درد رهایی یافت، شگفت‌زده شد، کلاه را شکافت، دید در آن نوشته شده:

بِسْمِ اللّٰه الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ کَمْ مِنْ نِعْمَةٍ لِلّٰهِ فِی عِرْقٍ ساکِنٍ، حٰم عسق، لَا یُصَدَّعُونَ عَنْها وَلَا یُنْزِفُونَ، مِنْ کَلامِ الرَّحْمانِ خَمَدَتِ النِّیرَانُ، وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إِلّا بِاللّٰهِ، وَجٰالَ نَفْعُ الدَّوَاءِ فِیکَ کَمایَجُولُ ماءُ الرَّبِیعِ فِی الْغُصْنِ.

به نام خدا که رحمتش بسیار و مهربانی‌اش همیشگی است، چه بسیار نعمتی برای خدا است که در رگی ساکن است، حم عسق، دردسر نکشند از آن و بیهوش نگردند از کلام خدا، خاموش شد آتش و هیچ نیرو و توانى نیست جز به خداى [بلندمرتبه بزرگ]، روان شد سود دارو در تو، چنان‌که روان می‌شود باران بهاری در شاخه درخت.

از کتاب مفاتیح الجنان

https://erfan.ir/mafatih455

 

تخریب یک مدرسه روی سر دانش آموزان در فلسطین

 

۲۶ آذر ۱۴۰۱آخرین به روز رسانی: ۲۶ آذر ۱۴۰۱

به تازگی فیلمی از منطقه مسافر یاتا در فلسطین اشغالی منتشر شده است که نشان می دهد اسرائیلی ها با دو دستگاه بولدوزر و چندین نیروی نظامی مسلح در حال تخریب یک مدرسه در این منطقه هستند.

مدرسه آنلاین- دانش آموزان مدرسه که بر اساس گزارش های موجود تعدادشان ۲۳ نفر است، در حالی که بابت تخریب مدرسه شان گریان هستند تلاش می کنند تا استقرار در مدرسه مانع تخریب آن شوند، اما این کار نیز سودی ندارد.

بر اساس فیلم منتشر شده نیروهای نظامی اسرائیلی تنها ۳ دقیقه به دانش آموزان و والدین ایشان فرصت می دهند تا از مدرسه خارج شوند و در غیر اینصورت مدرسه را روی سر آنها خراب می کنند!

 

https://madre3online.ir/تخریب-یک-مدرسه-روی-سر-دانش-آموزان-در-فلس/

 

خفه کردن وحشیانه یک سیاهپوست بی‌خانمان در متروی نیویورک + فیلمچند سفیدپوست آمریکایی در متروی نیویورک یک سیاه‌پوست بی‌خانمان را در کمال خونسردی خفه کردند.

۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۲

در ویدئویی که از خفه کردن یک رنگین پوست در متروی نیویورک در رسانه‌های آمریکا منتشر شده، «جوردن نیلی» ۳۰ ساله، برروی کف واگن قطار افتاده و یک سفیدپوست در کمال آرامش، از پشت، گلوی او را برای دقایق طولانی فشار می‌دهد و دو دوست دیگرش هم دست و پای قربانی را می‌گیرند تا برای زنده ماندن تقلا نکند.

رسانه‌های آمریکایی می‌گویند «جوردن نیلی» پس از مرگ مادرش در سال ۲۰۰۷ دچار افسردگی روحی شدید شده بود و با تشدید بیماری‌اش بیشتر اوقاتش را در مترو می‌گذراند و از مسافران طلب پول یا غذا می‌کرد.

فردی که اقدام به خفه کردن این سیاهپوست می‌کند، سرباز سابق نیروی دریایی آمریکا معرفی شده است.

این اتفاق در حالی افتاده که افکار عمومی آمریکا و جهان هنوز قتل فجیع «جورج فلوید» توسط پلیس آمریکا را از یاد نبرده‌اند.

https://www.yjc.ir/fa/news/8430947

 

آیت الله بهجت: با قرآن و عترت باز به آمریکا گدایی می‌کنیم!

۱۰ شهریور ۱۳۹۵ 

با داشتن قرآن و عترت و علمای معاصر باز این قدر به آمریکا و شوروی گدایی می کنیم، تا تفضیلا چیزی به ما بدهند. حاضریم صبح تا شام سر راه آنها بنشینیم تا پنج قِران به ما بدهند. صورت ظاهر ریال ها را می بینیم ولی باطن آن را که استعباد و نوکری است،نمی بینیم.

https://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/06/10/1173957

 

بنده این را از قول آیت الله العظمی بهجت هم شنیدم که روزی گدایی دنبال یکی از ائمه ی جماعات راه می افتد به منظور گدایی و می رود تا در خانه اش ولی چیزی دریافت نمی کند و با این حال می گوید بالاخره یک کمکی به من کن چرا که شب سرد هم هست و من تا صبح هم اینجا خواهم ماند و ... صبح می آیند در خانه ی آن بزرگوار و  می بینند او مرده و می آیند بلندش کنند که می بینند خیلی هم سنگین است.  متوجه می شوند توی پالتویش پر از اشرفی است. فرموده اند که کار ما با شرق و غرب مثل این گدا است.

البته در علم و حکمت آموختن و بلکه در خانه ی اهل بیت پیغمبر اکرم و حضرت فاطمه ی زهرا رفتن حتی با حسابهای بانکی و جیبهای پر از پول هم معرفتی را می طلبد که خالی از این لطف نیست که شاگرد و دانشجو و طلبه متوجه باید شود که چرا در حالات خلاء هم گیر کرده است و باید به سمت الفهای بنیهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند. برای درک علم و حکمت الهی مورد بحث از حتی ریاضی فیزیک نظریه های حمیدی مجیدی فقهی، هر چند که ممکن است انسان بنظرش برسد که همین هوش مصنوعی کافی است دیگر و بخودی خود هم کارآیی دارد آنچنان که ما یک سری اخبار را هم طوطی واری پشت سر هم کنیم و بخواهیم نتایجی را از آنها حتی استنتاج هم کنیم. البته بنده ی حقیر متوجه هم شده ام که گاهی اوقات واقعاً هم خیلی لغت "هم" را حالا یا خود آگاه یا ناخود آگاه هم در جملات بکار می برم که یحتمل بعضی اشکال هم کنند تصحیح و ویرایش آن هم صرفاً یک مسئله ای در هوش مصنوعی هم نمی باشد.  ولی به هر حال، چون یحتمل شاگرد هیچ گاه یاد هم نگرفته است که گذایی در خانه ی اهل بیت هم برود و بلکه از آنها خدای ناکرده فراری هم هست، آنگاه در خانه های غیر را هم می زند و انتظارات نابجا هم دارد و .... بعضی یحتمل اشکال هم کنند که این مسئله ای دیگر هم هست که فرض بفرمایید حتی فقط در ریاضی فیزیک سعی شود بجای گدایی و استعباد و نوکری به یک کرسیهای استادی هم اساتید آن برسند که شرق و غرب را نیز بتوانند پای درس آنها بیاورند. مسئله ی سخت اینجا گاهی از این نوع است که آنقدر سلامت روح و روان شاگرد رویش تاکید هم یحتمل می شود که دیگر سلامت روح و روان آن بی خانمان افسرده و حتی روانپریش هم فراموش می شود؟ و حالا کاری هم نداریم که تو را به علی کیست که بخواهد مدرسه را نیز بر سر دانش آموزانش خراب هم کند؟! البته هوش مصنوعی و روباتیک هم نمی تواند خیلی به این مسائل حساسیت نشان دهد در کل مسائل یادگیری ماشینی و ابررایانه ای و گرانش کوانتومی کیهانشناسانه ای که همه و همه هم در آن واحد و بسیاری اوقات بصورت قدوم و حدوث نیز درگیر می شوند و حتی انیشتین را هم بتوانند از پا دربیاورند و ....

و لذا، همین مسئله ی اعصاب بینایی و فریمهای گابور را هم می توان استکان نلبکی توپولوژیک حتی کریستالی آیا چقدر هم در نظر گرفت که فرض بفرمایید در مورد هندسه های هذلولوی و مادولاهای تایشمولری چطور می توان اینها را با در نظر گرفتن گروه های مختلفی که شامل شوند یا نشوند و حتی گروه های گالوا بررسی هم کرد. یحتمل بعضی اینجا اشکال کنند که هوش مصنوعی یقیناً هم می تواند اینجا خیلی نیز کمک کند:

https://arxiv.org/abs/2111.02307

https://arxiv.org/abs/2212.06778

https://arxiv.org/abs/2203.01140

https://arxiv.org/abs/2301.09687

https://arxiv.org/abs/2211.02515

یحتمل بعضی اشکال کنند که دیگر مقاله ی ایتنگ ژنگ را چه کارش داری؟! مسئله این است که در کوران قضایا، این مقاله هم خود به خود وارد شده است دیگر! البته اینکه حالا ربط صفحه های ویکیپدیا و اسوتریک و اکسوتریک با فراماسونری و بلکه حتی قلب اسلام نصر هم چیست دیگر بماند و ....

لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلَا تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْرًا کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلْنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا أَنتَ مَوْلَانَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ ‎﴿البقرة: ٢٨٦﴾‏

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ‎﴿٥١﴾‏ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ‎﴿٥٢﴾‏ سوره مبارکه القلم

 

( فضل زیارة قبر عبدالعظیم بن عبدالله الحسنیِّ بالرَّیِّ )

١ ـ حدَّثنی علیُّ بن الحسین بن موسى بن بابویه ، عن محمّد بن یحیى العطّار ـ عن بعض أهل الرَّیّ ـ « قال : دخلت على أبی الحسن العَسکریّ علیه‌السلام فقال : أین کنت؟ فقلت : زُرتُ الحسین بن علیٍّ علیهما‌السلام ، فقال : أما إنّک لو زُرْت قبر عبدالعظیم عندکم لکُنتَ کمن زار الحسین علیه‌السلام » [١]

کامل الزیارات، ابن قولویه قمی، ص 338

http://lib.eshia.ir/27044/1/338

ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، شیخ صدوق ابن بابویه، ص 99

http://lib.eshia.ir/15151/1/99

 

کوجی هاشیموتو و یارانش حالات زمین و حالات هیجانی پستتر را از طریق شبکه های عصبی عمیق و تکنیک یادگیری ماشینی غیر سوپروایز شده بدست می آورد و به تقارنها و آنتی تقارنها برای بوزونها و فرمیونها کاربردیش می کند:

https://arxiv.org/abs/2302.08965

و ادوارد ویتن در ناهنجاریها و D-غشائهای غیر ابرتقارنی به ابرتقارنهایی می پردازد که از تغییر شرطهای نویمن به دیریشله حاصل شوند:

https://arxiv.org/abs/2305.01012

خوب، اینها را بعضی یحتمل اشکال کنند که چه ربطی هم دارند به استکان نلبکیهای توپولوژیک حتی کریستال؟ نکته اینجا این است که آیا ابرتقارنی گرانشی یا غیر گرانشی هم رخ می دهد اگر ما همینطوری هم سعی کنیم استکان نلبکیهای توپولوژیکی (کریستال) را هم روی میز بچینیم و قهوه چی هم آنها را با چای دارچین و نبات و خرما و زنجبیل و قند و حتی کیک و شیرینی و ... نیز روی میز مرتب کند و همه و همه نیز میل کنند؛ آیا در مسجد باشد یا در مرکز دانشهای بنیادی یا در حوزه ی علمیه قم یا .... خطیب محترمی از قول استاد ارجمندی حرف متینی هم زد که گاهی اوقات باید وقتی ماشین روشن نمی شود بلکه هم هلش داد؛ همانطوری که وقتی انسان بیافتد روی دور اقامه ی نمازهای یومیه و حتی نافله ها و تلاوت قرآن و دعا، گاهی اوقات یک هلی هم می خواهد که موتور را شروع کند بکار. و لذا عجب هل خوبی هم هست ماه مبارک رمضان!

و اما آیا این کارها چقدر هم می توانند شاگرد را از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نزدیکتر کنند؟ بعضی یحتمل اینجا اشکال کنند که دیگر دورتر که نمی کنند؟! البته مسئله این است که آیا ما اینجا در یک حالات ماشینی یادگیری هم گیر کرده ایم که مملو از دولا راست شدن هم هستند یا اینکه واقعاً هم متوجه این مسئله نیز هستیم که داریم در حین نماز چه می کنیم و بلکه در حضور خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هستیم که دارد اقامه ی نماز با هوش و بیداری افاقه هم حاصل می کند. یعنی فرض بفرمایید که آیا شما چقدر هم جایزید یا می توانید که استکان نلبکیهای توپولوژیک کریستال برای جماعت مسجد را هم با استکان نلبکیهای برای جماعت کنفرانس گرانش ابرتقارن و شکست آن هم تغییر دهید و بلکه چای و آب هم حتی در استکان نلبکیها یک ذره نیز تکان نخورند!

البته بعضی اینجا یحتمل اشکال هم می کنند که شما اگر شرایط مرزی فرض بفرمایید بیلیاردی و مادولاهای تایشمولری را که به استکان نلبکیها هم کاربردی شوند را از دیریشله به نویمن قابل تغییر نتوانید کنید و ابرتقارنی و شکست ابرتقارنی هم رخ ندهند، آیا آنگاه چطور هم می خواهید مسائل ظاهر و باطنی دوگانی الکتریکی- مغناطیسی را هم حل و بحث کنید؟ (مشکل هلهای هلوگرافی ابرتقارنی دوگانی الکتریکی مغناطیسی این هم هست که طیفهای لازم در معادلات مکسول که هر طیفبندی شامل گروه خاصی از امواج الکترومغناطیسی هم می شوند، در کلاسه کردن استکان نلبکیهای توپولوژیک یحتمل با مشکل برخورد کند!) بالاخره در این میان یک هلی هم لازم است به یکی از توپهای بیلیارد معروف به پیتک هم وارد بفرمایید که آیا چطور هم ضرباتی را به دیگر توپهای بیلیاردی نیز وارد کنند یا خیر؟! معمولاً این جور مسائل بیشتر هم در سطوح فیزیک ماده چگال یحتمل رخ دهند که ذرات گازی یا مایعات و یا الکترونها در جامدات هم در حال حرکتند و کمابیش احتمال برخورد با هم را نیز دارند. ولی در مورد مسائل اجسام سماوی حتی اینکه آیا چقدر هم یک خسوف یا کسوف یحتمل بعد از مدتها رخ دهند، یا اینکه تعادلهای نسبی relative equilibria دیگری هم رخ دهند ماورای کسوف و خسوف، شدت رخداد چنین برخوردهای سماوی آنقدر هم نوساناتی در حد ذرات در فیزیک ماده چگال و حالت جامد هم ندارند. البته اینجا اگر ما بخواهیم برخورد یک پشه را با یک کوه بررسی کنیم که چه تاثیری در کوه می گذارد، ممکن است مسئله را درست درک نکنیم؛ آنچنان که اگر حتی یک پتک هم روی کوه زده می شد، تاثیر چندانی نمی داشت. ولی گاهی اوقات یحتمل ضربه ای هم به کوه وارد نشود، و اما ناورداهای دیگری را هم داشته باشیم که بر آن تاثیر گذاشته و آنرا از وسط دو نصف و بلکه پودرش هم کنند. یعنی گاهی اوقات شما این را نمی خواهید که رخ دهد، ولی طیفهای ماورای بنفشی که قرار هم هست در انواع بازبهنجارشهایی فشرده سازی هم شوند آیا چقدر یحتمل گیر قضایا را بغرنج هم کنند.

خوب، مسئله اینجا این هم هست که این درست است که قرار هم هست که شاگرد و دانشجو و طلبه از حالات خلاء یا زمینی به الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند، ولی نکته اینجا فقط این هم نیست که ماورای نفس و باطنش دچار مسائل ظواهری هم شود که مملو از فراماسونری و شیطانپرشتی است؛ و بلکه قرار هم هست که از جهل خود هم بیرون آمده و عاقل شده و به هوشیاری و پایداری هم برسد که او را دچار دیوانگی هم نکنند. البته بر حسب توصیه های بزرگان دین و حکمت الهی، مبنا بر این است که اگر نمازش را سر وقت هم به جماعت اقامه کند، ان شاء الله سعادتمند و عاقبت بخیر هم خواهد شد. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه

آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ ۚ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ ۚ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۖ غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ ‎﴿البقرة: ٢٨٥﴾

الحکمة 211 الفضائل الاخلاقیّة

وَقَالَ(علیه السلام): الْجُودُ حَارِسُ الاَْعْرَاضِ، وَالْحِلْمُ فِدَامُ السَّفِیهِ، وَالْعَفْوُ زَکَاةُ الظَّفَرِ، وَالسُّلُوُّ عِوَضُکَ مِمَّنْ غَدَرَ، وَالاِْسْتِشَارَةُ عَیْنُ الْهِدَایَةِ. وَقَدْ خَاطَرَ مَنِ اسْتَغْنَى بِرَأْیِهِ. وَالصَّبْرُ یُنَاضِلُ الْحِدْثَانَ، وَالْجَزَعُ مِنْ أَعْوَانِ الزَّمَانِ. وَأَشْرَفُ الْغِنَى تَرْکُ الْمُنَى. وَکَمْ مِنْ عَقْل أَسِیر تَحْتَ هَوَى أَمِیر!

وَمِنَ التَّوْفِیقِ حِفْظُ التَّجْرِبَةِ. وَالْمَوَدَّةُ قَرَابَةٌ مُسْتَفَادَةٌ. وَلاَ تَأْمَنَنَّ مَلُولا.

http://lib.eshia.ir/26580/1/347

211- سخاوت، حافظ آبروهاست و حلم دهان بند سفیهان، عفو، زکات پیروزى است و دورى و فراموشى، کیفر پیمان شکنان است. مشورت، چشم هدایت است و آن کس که به رأى خود قناعت کند خود را به خطر افکنده، صبر و استقامت با مصایب مى‌جنگد، بى‌تابى به (ناملایمات) زمان کمک مى‌کند؛ برترین بى نیازى ترک آرزوهاست.

چه بسیار عقلها که اسیرند و هوا و هوسها، امیر و سلطان بر آنها، نگهدارى تجربه بخشى از موفّقیّت است، دوستى، خویشاوندى اکتسابى است، بر انسان بدون پشتکار و زود رنج تکیه مکن!

http://lib.eshia.ir/10336/1/785

 

Who was Ernest Weil? How did he help Albert to get a medical certificate?

Ernest weil was a doctor who passed the doctorate just the previous week. He helped Albert Einstein to get rid from the school he studied and never wanted to go as his teachers would always scold him. The work of the doctor was to prove him sick by saying that he was suffering from a nervous problem.

https://edurev.in/question/639063/Who-was-Ernest-Weil--How-did-he-

help-Albert-

#:~:text=Ernest%20weil%20was%20a%20doctor%20who%20passed

%20the%20doctorate%20just,suffering%20from%20a%20nervous%20problem.

بنده مانده ام این داستان آیا تا چه حدودی صحیح است و یحتمل بعضی ادعا کنند که مدیر مدرسه یا بعضی معلمین هم مدعی شدند که انیشتن باید ثابت هم کند که واقعاً مشکلات روحی داشته است و الا پای ورقه گواهی از دکترش را امضاء نمی کنند. و اتفاقاً حتی بعضی مدعی می شوند که یکی از معلمان اینچنین اش هم هندی از آب درآمده بوده و استاد هندسه ی نصویری projective geometry او هم بوده است و .... معلم قرآنش که به هر جال نمی توانسته باشد! حالا کسی چه می داند و بلکه دروغ هم هست همه اینها و ....

نکته ی مهم اینجا است که شاگرد و دانشجو و حتی طلبه نیز یحتمل احتیاج به کمک روانشناس و روانپزشک داشته باشند و این یک امر طبیعی است که به پزشک مراجع کنند و نه اینکه مسئله را دربست هم حاشا کنند و .... خدا همه ی ما را و از جمله از همه بیشتر هم این حقیرترین را به راه راست هدایت کند. 

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ ۚ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ ۚ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۖ غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ ‎﴿البقرة: ٢٨٥﴾

الحکمة 211 الفضائل الاخلاقیّة

وَقَالَ(علیه السلام): الْجُودُ حَارِسُ الاَْعْرَاضِ، وَالْحِلْمُ فِدَامُ السَّفِیهِ، وَالْعَفْوُ زَکَاةُ الظَّفَرِ، وَالسُّلُوُّ عِوَضُکَ مِمَّنْ غَدَرَ، وَالاِْسْتِشَارَةُ عَیْنُ الْهِدَایَةِ. وَقَدْ خَاطَرَ مَنِ اسْتَغْنَى بِرَأْیِهِ. وَالصَّبْرُ یُنَاضِلُ الْحِدْثَانَ، وَالْجَزَعُ مِنْ أَعْوَانِ الزَّمَانِ. وَأَشْرَفُ الْغِنَى تَرْکُ الْمُنَى. وَکَمْ مِنْ عَقْل أَسِیر تَحْتَ هَوَى أَمِیر!

وَمِنَ التَّوْفِیقِ حِفْظُ التَّجْرِبَةِ. وَالْمَوَدَّةُ قَرَابَةٌ مُسْتَفَادَةٌ. وَلاَ تَأْمَنَنَّ مَلُولا.

http://lib.eshia.ir/26580/1/347

211- سخاوت، حافظ آبروهاست و حلم دهان بند سفیهان، عفو، زکات پیروزى است و دورى و فراموشى، کیفر پیمان شکنان است. مشورت، چشم هدایت است و آن کس که به رأى خود قناعت کند خود را به خطر افکنده، صبر و استقامت با مصایب مى‌جنگد، بى‌تابى به (ناملایمات) زمان کمک مى‌کند؛ برترین بى نیازى ترک آرزوهاست.

چه بسیار عقلها که اسیرند و هوا و هوسها، امیر و سلطان بر آنها، نگهدارى تجربه بخشى از موفّقیّت است، دوستى، خویشاوندى اکتسابى است، بر انسان بدون پشتکار و زود رنج تکیه مکن!

http://lib.eshia.ir/10336/1/785

 

السلو عوضک ممن غدر؛ فراموشی و دوری کیفر پیمان شکن و خائن است. البته برای اینکه کریتستالها و کوهمولوژی ویل و کریستالاین سایتهای قاطیقوریایی شده را بر حسب نظریه ی احتمالات حجابها و چادرها در کشورها و بلکه ادیان مختلف هم بسنجیم و بررسی کنیم، استکان نلبکیهای کریستال توپولوژیک هم بعضی یحتمل اشکال کنند که خوب بکار می آید. یعنی اینکه بعضی بفرمایند حجابها بروند کنار، و فی الفوریت هم حجابها کنار روند؛ این مسئله در علم و حکمت یک جور است که در راس آن باید استاد و محقق عظیم الشانی هم نشسته باشد. ولی حتی اینکه در بین حجابها هم بعضی حساب کنند که خوب حالا چادرها هم کنار بروند که فرقی ندارد چرا که هنوز ججابهای دیگری را هم داریم که در مرزبندیهای حجابهای کوهمولوژیک هم وقتی از یک بعدی به ابعاد دیگری می رویم، خیلی هم اهمیتی ندارند!

ولی خیانت آنجا هم هست که در هسته ی سایتهای هسته ای هم چادرها را مخصوصاً می خواهند کنار بزنند چرا که هر چقدر هم که حجابها کنار روند، باز هم به هسته ی سایت که می رسند؛ متوجه می شوند که نخیر اینجا هم باز چادر داریم! مسئله فقط حرم حضرت فاطمه ی معصومه و امام رضا و دیگر ائمه ی اطهار علیهم السلام هم نیست و بلکه مسئله خود حضرت زهرا سیدة النساء العالمین است. و همه ی احتمالات و آمار از اینجا هم شروع می شود که حتی ما نظریه گالوا را نیز چطور می توانیم احتمالاتی اش کنیم؟ یعنی اگر حتی خواهران و مادران روحانی مسیحی را هم زورشان کنند که بالاخره یک جورهایی در اجتماعات بشری روسریهایشان را هم بردارند، باز هم حضرت مریم علی نبینا علیه السلام را که دیگر جرات ندارند با او چنین غلطی را کنند. و اما آن جاهایی که حیا را هم قی کرده اند، همه را دعوت  به بی حیایی می کنند چرا که نه اینکه فکر می کند کارش درست است یا به خودش مطمئن است و بلکه برای این است که کافر همه را به کیش خود پندارد. و لذا به زور هم که شده می خواهد همین کار را کند. منطق و استدلال ندارد و نمی فهمد، و الا همان انواع کوهمولوژیهای از د"رام گرفته تا هوخشیلد و ویل و کریتالاین و ... همه می توانند همین را برای او استدلال هم کنند. ولی چون حیا ندارد، همه چیز را هم وارونه دارد مهندسی معکوس می کند و می خواهد هم اینچنین به نتیجه هم برسد.

مسئله ی نیوترینوهای راست- دست هم از همین نوع است که می توانند حتی هندسه ی کره ی زمین و بلکه هندسه ی کیهانی و رسم و رسوم کیهانی را هم تغییر دهند. بدین معنا که بشر بجای اینکه بیاید مشورت کند و تصمیم بگیرد که ولایت الهیه را نزد چه کسانی می توان بهتر یافت و از شاگردی و دانشجویی و طلبگی به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم رسید و درس گرفت، خودش سر ضرب هم ادعای ولایت الهیه کرده و بلکه خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار را هم اگر زورش می رسید همه را حاشا می کرد و خودش را همه کاره ی عالم اعلان می کرد. ولی چون می خواهد هم خیلی زرنگ باشد با مهندسی معکوس هم به نتیجه برسد وهمان حرفهای خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار را حتی طوطی واری هم شده آیا چقدر یاد گرفته است و میدان جنگی و بلکه النباء العظیمی را هم مشاهده می کند، میخواهد پابرهنه هم بزند به سحرای کربلا! و وقتی می بیند این نمی شود، قهر هم می کند که من دیگر در این وبلاگ نمی نویسم و اینها چرا که شان و سئونات مرا هم رعایت نمی کنند و .... بابا گیر کرده ای در اینکه چطور هم همه را به بردگی و لامذهبی انداخته ای و باز هم طلبکاری؟!

بنده اینجا یک نمونه ای را عرض کنم. این مسئله ی مهمی است که شما وقتی می خواهید شروع کنید به نماز و نیت کنید، دستهای خود را هم حتی تا پشت گوشتان بلند کرده و تکبیر بگویید و دستها را حالا شده حتی آرام هم برگردانید تا بلکه بدنتان هم به یک آرامشی سعی کنید برسد. حالا این را اگر ندانید، یحتمل بعضی اشکال هم کنند که تو دستت را تا پشت گوشت هم بلند نمی کنی چرا که نمی دانی هم که چطور همه چیز را پشت بی افکنی و فقط به قیام نمازت هم تمرکز کنی و آرام هم گیری. خوب، این هم مسئله ی مهمی است دیگر که توصیه هم شده است. بعضی دیگر یحتمل بگویند که دستت را فقط تا نیمه هم بالا می آوری! و خلاصه هر کسی هم به نوبه ی خودش چیزی را که بلد است را به تو می گوید. و البته اگر این را از حضرات آیات و حجج اسلام هم درست بشنوی نیز می تواند بیشتر بهت کمک کند. ولی اینجا اگر خیلی هم با همه سر عناد داشته باشی و گیر کرده باشی که بابا اینها هم خودشان سر کاند و می خواهند همه را هم مثل خودشان بگذارند سر کار؛ یحتمل آنگاه هیچ وقت اصل مسئله را هم متوجه نشوی و ....

و اما این هم خود مسئله ی مهمی است که نماز و صلاة فقط در زمان صلح هم اتفاق نمی افتد و بلکه در زمان جنگ و حتی وقتی اسلحه های خود را هم دارد حمل می کند، باز هم نمازگزار باید به نماز ایستد و یک گروه به نماز بایستند و گروه دیگر مراقبت کنند و بلکه بر علیه دشمن هم بجنگند و .... خوب، این درست است؛ ولی بقول معروف نماز هم نباید طوری باشد که دشمنی که آمده است بین نمازگزاران به جاسوسی اظهار بدارد که به به چه نمازهای قشنگی هم اینها دارند می خوانند و بلکه از روی نمازِ نمازگزاران هم متوجه شود که همین بنده خدا یعنی مسلم بن عوسجه است که مرا می تواند به مسلم بن عقیل برساند و دیگر حتی احتیاجی به وجوهات نقدی هم نداشته باشد که اظهار بدارد که برای مسلم بن عقیل و امام هم هست. و اینجوری هم مسلم بن عقیل را لو بدهد. خوب این را که دیگر نمی گویند نماز! این را هر چند که خودش هم نداند، می گویند خیانت. همان نماز نخواند بهتر هم هست!!!

البته این بنظر می رسد که یک کمی بیش از حد هم تند رفتن است. مسئله این است که حتی در کربلا هم تاخر و تقدم در شهادت نیز مهم است و بلکه امام حسین علیه السلام خود آخر از همه هم شهید می شود. ولی این هم که مسلم بن عوسجه هم قبل از مسلم بن عقیل شهید شده است یا بعد از او و بلکه آیا خطا و غلطی هم از او سر زده است که باعث خیاینت او شده است چرا که متوجه هم نشده است که چطور او را دارند تعقیب می کنند و لذا کار را هم لو داده است. خوب، این یقیناً هم مراقبت می خواهد که بالاخره حجابها را هم نمی توان خیلی راحت بعد از این همه سالها و قرنها کنار هم زد هر چند که تذکرش و مشورتش حتی امروزه هم می تواند مفید باشد. ولی یک وقت هم هست که حضرت زینب سلام الله علیها را با سر لخت هم اسیر کرده اند و برده اند در مجلس یزید؛ و اما یک وقت هم هست که کسی تقیه هم می کند و می رود بین کسانی که اصلا مسلمان هم نیستند و ترویج بی حجابی هم می کنند و او هم سرش را لخت می کند. یک جایی اگر بالاخره هم حضررت زینب علیها سلام را دوباره بخاطرش بیاید که حتی در مجلس یزید هم چطور مقابلش ایستاد و از حق خود و امام حسین و امام سجاد علیهم السلام و اسلام و اسرا دفاع کرد؛ آنگاه باز هم یحتمل متوجه اهمیت حجاب نیز بشود و سعی کند یک کاری برای خودش هم کند. و الا که واویلا است. آن وقت می گویند چرا سرطان و انواع دیگر مریضیها و دیوانگیها هم زیاد شده است و .... تا درد را نفهمد از کجا است، چطور هم می خواهد درمان را بفهمد؟! تا از سر کلاس هم می خواهد در برود و فرار کند و بلکه گواهی از روانپزشک هم برای فرارش می گیرد، چطور هم قرار است شاگرد را سر کلاس بزور نشاند؟! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ ۚ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ ۚ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا ۖ غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ ‎﴿البقرة: ٢٨٥﴾

الحکمة 211 الفضائل الاخلاقیّة

وَقَالَ(علیه السلام): الْجُودُ حَارِسُ الاَْعْرَاضِ، وَالْحِلْمُ فِدَامُ السَّفِیهِ، وَالْعَفْوُ زَکَاةُ الظَّفَرِ، وَالسُّلُوُّ عِوَضُکَ مِمَّنْ غَدَرَ، وَالاِْسْتِشَارَةُ عَیْنُ الْهِدَایَةِ. وَقَدْ خَاطَرَ مَنِ اسْتَغْنَى بِرَأْیِهِ. وَالصَّبْرُ یُنَاضِلُ الْحِدْثَانَ، وَالْجَزَعُ مِنْ أَعْوَانِ الزَّمَانِ. وَأَشْرَفُ الْغِنَى تَرْکُ الْمُنَى. وَکَمْ مِنْ عَقْل أَسِیر تَحْتَ هَوَى أَمِیر!

وَمِنَ التَّوْفِیقِ حِفْظُ التَّجْرِبَةِ. وَالْمَوَدَّةُ قَرَابَةٌ مُسْتَفَادَةٌ. وَلاَ تَأْمَنَنَّ مَلُولا.

http://lib.eshia.ir/26580/1/347

211- سخاوت، حافظ آبروهاست و حلم دهان بند سفیهان، عفو، زکات پیروزى است و دورى و فراموشى، کیفر پیمان شکنان است. مشورت، چشم هدایت است و آن کس که به رأى خود قناعت کند خود را به خطر افکنده، صبر و استقامت با مصایب مى‌جنگد، بى‌تابى به (ناملایمات) زمان کمک مى‌کند؛ برترین بى نیازى ترک آرزوهاست.

چه بسیار عقلها که اسیرند و هوا و هوسها، امیر و سلطان بر آنها، نگهدارى تجربه بخشى از موفّقیّت است، دوستى، خویشاوندى اکتسابى است، بر انسان بدون پشتکار و زود رنج تکیه مکن!

http://lib.eshia.ir/10336/1/785

 

السلو عوضک ممن غدر؛ فراموشی و دوری کیفر پیمان شکن و خائن است. البته برای اینکه کریتستالها و کوهمولوژی ویل و کریستالاین سایتهای قاطیقوریایی شده را بر حسب نظریه ی احتمالات حجابها و چادرها در کشورها و بلکه ادیان مختلف هم بسنجیم و بررسی کنیم، استکان نلبکیهای کریستال توپولوژیک هم بعضی یحتمل اشکال کنند که خوب بکار می آید. یعنی اینکه بعضی بفرمایند حجابها بروند کنار، و فی الفوریت هم حجابها کنار روند؛ این مسئله در علم و حکمت یک جور است که در راس آن باید استاد و محقق عظیم الشانی هم نشسته باشد. ولی حتی اینکه در بین حجابها هم بعضی حساب کنند که خوب حالا چادرها هم کنار بروند که فرقی ندارد چرا که هنوز ججابهای دیگری را هم داریم که در مرزبندیهای حجابهای کوهمولوژیک هم وقتی از یک بعدی به ابعاد دیگری می رویم، خیلی هم اهمیتی ندارند!

ولی خیانت آنجا هم هست که در هسته ی سایتهای هسته ای هم چادرها را مخصوصاً می خواهند کنار بزنند چرا که هر چقدر هم که حجابها کنار روند، باز هم به هسته ی سایت که می رسند؛ متوجه می شوند که نخیر اینجا هم باز چادر داریم! مسئله فقط حرم حضرت فاطمه ی معصومه و امام رضا و دیگر ائمه ی اطهار علیهم السلام هم نیست و بلکه مسئله خود حضرت زهرا سیدة النساء العالمین است. و همه ی احتمالات و آمار از اینجا هم شروع می شود که حتی ما نظریه گالوا را نیز چطور می توانیم احتمالاتی اش کنیم؟ یعنی اگر حتی خواهران و مادران روحانی مسیحی را هم زورشان کنند که بالاخره یک جورهایی در اجتماعات بشری روسریهایشان را هم بردارند، باز هم حضرت مریم علی نبینا علیه السلام را که دیگر جرات ندارند با او چنین غلطی را کنند. و اما آن جاهایی که حیا را هم قی کرده اند، همه را دعوت  به بی حیایی می کنند چرا که نه اینکه فکر می کند کارش درست است یا به خودش مطمئن است و بلکه برای این است که کافر همه را به کیش خود پندارد. و لذا به زور هم که شده می خواهد همین کار را کند. منطق و استدلال ندارد و نمی فهمد، و الا همان انواع کوهمولوژیهای از د"رام گرفته تا هوخشیلد و ویل و کریتالاین و ... همه می توانند همین را برای او استدلال هم کنند. ولی چون حیا ندارد، همه چیز را هم وارونه دارد مهندسی معکوس می کند و می خواهد هم اینچنین به نتیجه هم برسد.

مسئله ی نیوترینوهای راست- دست هم از همین نوع است که می توانند حتی هندسه ی کره ی زمین و بلکه هندسه ی کیهانی و رسم و رسوم کیهانی را هم تغییر دهند. بدین معنا که بشر بجای اینکه بیاید مشورت کند و تصمیم بگیرد که ولایت الهیه را نزد چه کسانی می توان بهتر یافت و از شاگردی و دانشجویی و طلبگی به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم رسید و درس گرفت، خودش سر ضرب هم ادعای ولایت الهیه کرده و بلکه خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار را هم اگر زورش می رسید همه را حاشا می کرد و خودش را همه کاره ی عالم اعلان می کرد. ولی چون می خواهد هم خیلی زرنگ باشد با مهندسی معکوس هم به نتیجه برسد وهمان حرفهای خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار را حتی طوطی واری هم شده آیا چقدر یاد گرفته است و میدان جنگی و بلکه النباء العظیمی را هم مشاهده می کند، میخواهد پابرهنه هم بزند به سحرای کربلا! و وقتی می بیند این نمی شود، قهر هم می کند که من دیگر در این وبلاگ نمی نویسم و اینها چرا که شان و سئونات مرا هم رعایت نمی کنند و .... بابا گیر کرده ای در اینکه چطور هم همه را به بردگی و لامذهبی انداخته ای و باز هم طلبکاری؟!

بنده اینجا یک نمونه ای را عرض کنم. این مسئله ی مهمی است که شما وقتی می خواهید شروع کنید به نماز و نیت کنید، دستهای خود را هم حتی تا پشت گوشتان بلند کرده و تکبیر بگویید و دستها را حالا شده حتی آرام هم برگردانید تا بلکه بدنتان هم به یک آرامشی سعی کنید برسد. حالا این را اگر ندانید، یحتمل بعضی اشکال هم کنند که تو دستت را تا پشت گوشت هم بلند نمی کنی چرا که نمی دانی هم که چطور همه چیز را پشت بی افکنی و فقط به قیام نمازت هم تمرکز کنی و آرام هم گیری. خوب، این هم مسئله ی مهمی است دیگر که توصیه هم شده است. بعضی دیگر یحتمل بگویند که دستت را فقط تا نیمه هم بالا می آوری! و خلاصه هر کسی هم به نوبه ی خودش چیزی را که بلد است را به تو می گوید. و البته اگر این را از حضرات آیات و حجج اسلام هم درست بشنوی نیز می تواند بیشتر بهت کمک کند. ولی اینجا اگر خیلی هم با همه سر عناد داشته باشی و گیر کرده باشی که بابا اینها هم خودشان سر کاند و می خواهند همه را هم مثل خودشان بگذارند سر کار؛ یحتمل آنگاه هیچ وقت اصل مسئله را هم متوجه نشوی و ....

وَلَا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّىٰ یُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَلَا تُنکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّىٰ یُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکٍ وَلَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولَـٰئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ‎﴿البقرة: ٢٢١﴾‏

فرازی از بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار کارگران، ۱۴۰۲/۰۲/۰۹

یک نکته‌ی دیگر سهم‌بری عادلانه از درآمد کار است که ما در سیاستهای اقتصاد مقاومتی راجع به این، یک بندی آوردیم و بحث کردیم؛ مدّتها قبل، بحث شده. سهم کارگر به ‌عنوان سرمایه‌ی انسانی ــ که یک منبع انسانی است، سرمایه‌ی انسانی است که بیش از سرمایه‌های مادّی تأثیر دارد ــ در ایجاد ارزش برای محصول کار، باید مورد توجّه قرار بگیرد. خب حالا من اینجا یک نکته‌ای را میخواهم از این استنتاج کنم و آن، این است که اگر میخواهیم سهم کارگر از ایجاد ارزش بالا برود، بایستی برای آموزش و مهارت‌آموزی و تجربه‌آموزی کارگر برنامه‌ریزی کنیم که البتّه در حرفهای وزیر محترم هم بود؛ این را خیلی باید جدّی گرفت. سهم کارگرِ ماهر و مجرّب و آموزش‌دیده و دارای ابتکار در ایجاد ارزش برای محصول کار، خب خیلی بالاتر میرود؛ به همان نسبت سهم او از درآمد هم بالا میرود. خب، حالا این معنایش این نیست که ما بخواهیم در مقابل سرمایه‌گذار و مانند اینها جبهه درست کنیم؛ نه، من به‌ هیچ‌ وجه این را توصیه نمیکنم. سرمایه‌گذار و کارآفرین و کارگر، لازم و ملزوم هم هستند؛ این نباشد، کاری از او برنمی‌آید؛ او نباشد، از این کاری برنمی‌آید؛ هر دو به هم احتیاج دارند. آن چیزی که میتواند این سهم عادلانه را تأمین کند، وجود انصاف است؛ فضای انصاف؛ برخلاف آن چیزی که کمونیست‌ها شعارش را میدادند، عمل هم نمیکردند؛ دروغ میگفتند. آنها فضای جنگ و فضای تضاد و مانند اینها را ترویج میکردند؛ در عمل معلوم شد که اشتباه میکنند؛ خطای بزرگی بود، کاری هم از پیش نبردند، عملاً هم پایبند نبودند. فضای انصاف، فضای همراهی، فضای همدلی، فضای ناظر دانستن خدا بایستی حاکم باشد تا بتوانند [موفّق باشند]. البتّه در مواردی ابزار سرمایه در یک طرف، موجب تضییع حقّ کارگر در یک طرف دیگر میشود؛ جلوی این باید گرفته بشود. آن طرف هم یک محدودیّتهایی ممکن است برای او وجود داشته باشد؛ آن هم بایستی مورد توجّه قرار بگیرد. خب این هم این مطلب.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52694#_ftnref5

یک مسئله ای که در مورد لیبرالیسم داریم همین آیه ی مبارکه است که می فرماید با مشرکات ازدواج نکنید. و یعنی اگر با کنیزی یا غلامی ازدواج کنید، بهتر است از اینکه با یک مشرک ازدواج کنید! در مناظره ی اساتید دانشگاه درخشان- غنی نژاد، این بحث بالا هم گرفت که مشکل لیبرالیسم کدام است؟ هایک در کتابش یحتمل خیلی هم تبلیغ آزادی را می کند، ولی نمی گوید چرا کنیزی و غلامی می تواند بهتر از آزادی هم باشد. و چرا که حریتی که روبروی امام حسین علیه السلام هم قرار می گیرد، یک توبه ای را نیاز دارد تا بتواند از راهش برگردد و در کربلا همراه امام حسین علیه السلام هم شهید شود.

از قول امام خمینی در همین برنامه مناظره هم نقل قول شد که به بعضی انگ التقاطی هم زده می شود تا آنها را از درجه ی اعتبار ساقط هم کنند. این مسئله را در مورد خود بعضی از حضرات آیات عظام هم یحتمل می توان یافت آنجایی که قبل از انقلاب و حتی بعد از انقلاب هم از یک طرف نهضتهای آزادیخواهی و اسلامی را با کمونیسم و مارکسیسم و لنینیسم طوری قاطی می کرده اند که همه را با هم توی زندان می انداخته اند و همه را به یک چشم هم می نگریسته اند. و این طوری است که می خواسته اند همه را علیه رژیم سلطنتی جلوه دهند و بلکه اسلام را هم نادیده بگیرند.

بنده ی حقیر یک جورهایی نمی دانم چه جوری رسیدم به تحلیلی از عبدالله شهبازی از وقایع حول تقی شهرام. بعد هم ویکیپدیا را داریم که از تقی شهرام هم می گوید. یک جایی که از محاکمه ی سال 1350 تقی شهرام همراه 10 نفر دیگر همراه محمد غرضی هم می گوید، از محمد احمدی هم نام می برد. ولی بنده ی حقیر مانده ام که محمد احمدی که نامش به سایت او هم لینک شده فقط 9 سال هم داشته است و لذا چطور ممکن است که این محمد احمدی متولد 1341 هم در آن زمان محاکمه شده باشد؟! یا اینی که ویکیپدیا می گوید اشتباه است یا اینکه بالاخره معلوم هم نیست که این طفل 9 الی 10 ساله را برای چه هم می باید رژیم شاه محاکمه کند؟ حالا بنده ی حقیر نمی خواهم هم وارد محاکمات محمد تقی شهرام و شرح حال زندگی او نیز اینجا شوم.

ولی آیا بالاخره کمونیسم هم همچون امام زمان عجل الله فرجه الشریف که از مستضعفین جهان دفاع خواهد کرد، همین شعار را دارد؟ اینجا یحتمل فریدریش هایک در راه بردگی هم می خواهد همین راه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را برود، ولی یک جورهای دیگری بدتر از کمونیستها و سوسیالیستها هم در لیبرالیسمشان گیر می کنند. به هر حال، اینکه یک ملتی و بلکه کل مستضعفین جهان را به عنوان ملتهایی را به اسارت بکشانند، و هراز گاهی هم در این میان نداهایی از آزادی سر داده شود و فروکش کند؛ یقیناً چنین چیزی نه دلخواه شاگردانی است که از حالات خلاء مایلند بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهادند، و نه دلخواه حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و نه حتی بالاتر از همه یقیناً دلخواه امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نیست. مسئله خیلی جدی تر از اینها است که یک مربته استعمار و استثمار را می توانند بر سر همه خراب کرده و ملتها کمونیستها و بلکه مسلمانان را هم امثال آمریکا به اسارت خود درآورند.

نکته اینجا وقعاً هم توحید است که وقتی به کمتر از آن نیز بشر راضی شد و خورشید انقلاب و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم حاضر شد به کمتر از خدا بفروشد، آنوقت دیگر وقت برای این هم نمی ماند که نیوترینوهای چپ دستی را که در اثر برهمکنشهای هسته ای از خورشید هم بسمت زمین با آشکارسازهایی می توان آنها را آشکارسازی هم کرد، بالاخره آشکار هم شود که آیا چقدرشان هم راست دست اند؟ یا حتی ادعاهای بالاتری هم داشت که برویم روی کره ی خورشید و آنجا هم مشاهده کنیم که آیا نیوترینوهایی که از اقصی نقاط فضا-زمان و بلکه از روی زمین و ماه و دیگر سیارات منظومه ی شمسی هم بسمت خورشید در حرکتند، آیا آنها هم باز نیوترینوهای چپ دست هستند یا یحتمل بالاخره آنها دیگر باید راست دست هم باشند چرا که چپ دستها اگر از خورشید به زمین و دیگر سیارات و ... می روند، خوب آنگاه نباید هم نیوترینوهایی که بسمت خورشید هم در حرکتند راست دست هم باشند؟ یحتمل آشکارسازها و دانشمندانی که روی آنها هم کار می کنند اینجا اشکال هم کنند که این نمی شود! چرا که بالاخره یک برهمکنشهایی هسته ای هم در سطح و حتی عمیقتر از سطح خورشید رخ می دهند که این نیوترینوها را حاصل می کنند که بطرف زمین هم بیایند و حتی هندسه ی کره ی خاکی را هم بتوانند تغییراتی درش ایجاد کنند. ولی در غیر این صورت، از زمین و ماه و سیاراتی که از خود هم نوری ندارند و از خورشید هم نورشان را می گیرند آیا چه برهمکنشهایی هم حاصل خواهد شد که نیوترینوهایی را نیز از آنها حاصل کنند؟ بگذریم از اینکه لکه های سیاهی هم که خیلی هم نمی دانیم که حاصل چیستند در سطح خورشید دیده می شوند و .... خوب، حالا آیا شما حاضرید هم که لیبرال ها را هم بجای نیوترینوهای راست دست خیلی هم جا بزنیم و خورشید انقلاب و امام زمان عجل الله فرجه الشریف امام المستضعفین را هم رها کرده و خانمها هم حجابها را برداشته و به کمتر از خدا هم راضی شویم چون مبصر کلاس هم بلد نیست بچه تنبلها را راضی کند که سر جایشان بنشینند و شلوغبازی درنیاورند تا بالاخره بلکه معلم هم خودشان تشریف بیاورند و ...؟! حتی می شود گفت که ما که دیگر خسته شدیم این همه گفتیم حجاب، حجاب، چادر، چادر؛ بابا یک کاری بکن! و الا خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم شمشیر را از غلافش می کشد و حساب همه و همه را می رسدها! و بلکه ظالم و فاسد و فاسق و دیکتاتور را همه و همه را از وسط دو نصف می کند. حالا باز گوش نمی کنند. یک کاری کرده اند که کنیز و غلام و برده و آزاد هم نداشته باشد که وقتی به بچه اش والدین می خواهد بگوید بچه بگیر بنشین؛ نتواند و اختیار بچه ی خودش را هم نداشته باشد و ...! بچه جان، مسلمانی، مسلمانی، مسجد، خدا، پیغمبر، ائمه ی اطهار، امام زمان عجل الله فرجه الشریف، تقوای الهی، نماز جمعه، نماز، دعا، مناجات، بچه حزب اللهی و بسیجی و درس و کتاب و باز هم دعا و .... آنوقت وقتی باز هر چه گفتند گوش نکردی و مثل پروانه هم دوباره رفتی توی آتش و گرفتار هم کردی خودت را. چه بگوییم؟ پروانه شو، پروانه شو؟ یک بار، دو بار، چند بار؟ اولی و دومی و سومی و چهارمی و تقارنهای S_n و بلکه ابرتقارنها و شکست ابرتقارنها را هم بالاخره در نظر بگیر دیگر! شوخی که نداریم! نمی شود گفت که نخیر؛ ما فیلسوفان قاره ای هم هستیم و ماورای کشورهای کمونیست و مستضعف و امپریالیست و بلکه در سطوح جنگ ستارگان و ماورای نیوترینوهای راست و چپ دست هم عمل می کنیم و ...! ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم که باشد، منطق خودش را دارد و بلکه منطق مدل استاندارد ذرات فیزیک و ابرتقارنهای ماورای آنها را هم باید حساب کتاب کرد دیگر و ... تقصیر ملا صدرا که نیست همان اول اسفار هم می فرماید هفت شهر عشق را عطار گشت، ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم. دیر شد، دیر شد، بنده ی حقیر رفتم نماز! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج
----------------------
خانم دکتر سلام،
طبق معمول وبلاگ این حقیر قاط زده است و باز مزاحم شما شده ام و ترشحات نیوترینویی خود را گفتم برای حضرت عالی یحتمل بگویم هم خیلی بد نباشد. یحتمل اینجا بگویم آنجا هم درست می شود و ... با عرض معذرت!

وَلَا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّىٰ یُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَلَا تُنکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّىٰ یُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکٍ وَلَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولَـٰئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ‎﴿البقرة: ٢٢١﴾‏

 

فرازی از بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار کارگران، ۱۴۰۲/۰۲/۰۹

یک نکته‌ی دیگر سهم‌بری عادلانه از درآمد کار است که ما در سیاستهای اقتصاد مقاومتی راجع به این، یک بندی آوردیم و بحث کردیم؛ مدّتها قبل، بحث شده. سهم کارگر به ‌عنوان سرمایه‌ی انسانی ــ که یک منبع انسانی است، سرمایه‌ی انسانی است که بیش از سرمایه‌های مادّی تأثیر دارد ــ در ایجاد ارزش برای محصول کار، باید مورد توجّه قرار بگیرد. خب حالا من اینجا یک نکته‌ای را میخواهم از این استنتاج کنم و آن، این است که اگر میخواهیم سهم کارگر از ایجاد ارزش بالا برود، بایستی برای آموزش و مهارت‌آموزی و تجربه‌آموزی کارگر برنامه‌ریزی کنیم که البتّه در حرفهای وزیر محترم هم بود؛ این را خیلی باید جدّی گرفت. سهم کارگرِ ماهر و مجرّب و آموزش‌دیده و دارای ابتکار در ایجاد ارزش برای محصول کار، خب خیلی بالاتر میرود؛ به همان نسبت سهم او از درآمد هم بالا میرود. خب، حالا این معنایش این نیست که ما بخواهیم در مقابل سرمایه‌گذار و مانند اینها جبهه درست کنیم؛ نه، من به‌ هیچ‌ وجه این را توصیه نمیکنم. سرمایه‌گذار و کارآفرین و کارگر، لازم و ملزوم هم هستند؛ این نباشد، کاری از او برنمی‌آید؛ او نباشد، از این کاری برنمی‌آید؛ هر دو به هم احتیاج دارند. آن چیزی که میتواند این سهم عادلانه را تأمین کند، وجود انصاف است؛ فضای انصاف؛ برخلاف آن چیزی که کمونیست‌ها شعارش را میدادند، عمل هم نمیکردند؛ دروغ میگفتند. آنها فضای جنگ و فضای تضاد و مانند اینها را ترویج میکردند؛ در عمل معلوم شد که اشتباه میکنند؛ خطای بزرگی بود، کاری هم از پیش نبردند، عملاً هم پایبند نبودند. فضای انصاف، فضای همراهی، فضای همدلی، فضای ناظر دانستن خدا بایستی حاکم باشد تا بتوانند [موفّق باشند]. البتّه در مواردی ابزار سرمایه در یک طرف، موجب تضییع حقّ کارگر در یک طرف دیگر میشود؛ جلوی این باید گرفته بشود. آن طرف هم یک محدودیّتهایی ممکن است برای او وجود داشته باشد؛ آن هم بایستی مورد توجّه قرار بگیرد. خب این هم این مطلب.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52694#_ftnref5

 

یک مسئله ای که در مورد لیبرالیسم داریم همین آیه ی مبارکه است که می فرماید با مشرکات ازدواج نکنید. و یعنی اگر با کنیزی یا غلامی ازدواج کنید، بهتر است از اینکه با یک مشرک ازدواج کنید! در مناظره ی اساتید دانشگاه درخشان- غنی نژاد، این بحث بالا هم گرفت که مشکل لیبرالیسم کدام است؟ هایک در کتابش یحتمل خیلی هم تبلیغ آزادی را می کند، ولی نمی گوید چرا کنیزی و غلامی می تواند بهتر از آزادی هم باشد. و چرا که حریتی که روبروی امام حسین علیه السلام هم قرار می گیرد، یک توبه ای را نیاز دارد تا بتواند از راهش برگردد و در کربلا همراه امام حسین علیه السلام هم شهید شود.

از قول امام خمینی در همین برنامه مناظره هم نقل قول شد که به بعضی انگ التقاطی هم زده می شود تا آنها را از درجه ی اعتبار ساقط هم کنند. این مسئله را در مورد خود بعضی از حضرات آیات عظام هم یحتمل می توان یافت آنجایی که قبل از انقلاب و حتی بعد از انقلاب هم از یک طرف نهضتهای آزادیخواهی و اسلامی را با کمونیسم و مارکسیسم و لنینیسم طوری قاطی می کرده اند که همه را با هم توی زندان می انداخته اند و همه را به یک چشم هم می نگریسته اند. و این طوری است که می خواسته اند همه را علیه رژیم سلطنتی جلوه دهند و بلکه اسلام را هم نادیده بگیرند.

بنده ی حقیر یک جورهایی نمی دانم چه جوری رسیدم به تحلیلی از عبدالله شهبازی از وقایع حول تقی شهرام. بعد هم ویکیپدیا را داریم که از تقی شهرام هم می گوید. یک جایی که از محاکمه ی سال 1350 تقی شهرام همراه 10 نفر دیگر همراه محمد غرضی هم می گوید، از محمد احمدی هم نام می برد. ولی بنده ی حقیر مانده ام که محمد احمدی که نامش به سایت او هم لینک شده فقط 9 سال هم داشته است و لذا چطور ممکن است که این محمد احمدی متولد 1341 هم در آن زمان محاکمه شده باشد؟! یا اینی که ویکیپدیا می گوید اشتباه است یا اینکه بالاخره معلوم هم نیست که این طفل 9 الی 10 ساله را برای چه هم می باید رژیم شاه محاکمه کند؟ حالا بنده ی حقیر نمی خواهم هم وارد محاکمات محمد تقی شهرام و شرح حال زندگی او نیز اینجا شوم.

ولی آیا بالاخره کمونیسم هم همچون امام زمان عجل الله فرجه الشریف که از مستضعفین جهان دفاع خواهد کرد، همین شعار را دارد؟ اینجا یحتمل فریدریش هایک در راه بردگی هم می خواهد همین راه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را برود، ولی یک جورهای دیگری بدتر از کمونیستها و سوسیالیستها هم در لیبرالیسمشان گیر می کنند. به هر حال، اینکه یک ملتی و بلکه کل مستضعفین جهان را به عنوان ملتهایی را به اسارت بکشانند، و هراز گاهی هم در این میان نداهایی از آزادی سر داده شود و فروکش کند؛ یقیناً چنین چیزی نه دلخواه شاگردانی است که از حالات خلاء مایلند بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهادند، و نه دلخواه حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و نه حتی بالاتر از همه یقیناً دلخواه امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نیست. مسئله خیلی جدی تر از اینها است که یک مربته استعمار و استثمار را می توانند بر سر همه خراب کرده و ملتها کمونیستها و بلکه مسلمانان را هم امثال آمریکا به اسارت خود درآورند.

نکته اینجا وقعاً هم توحید است که وقتی به کمتر از آن نیز بشر راضی شد و خورشید انقلاب و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم حاضر شد به کمتر از خدا بفروشد، آنوقت دیگر وقت برای این هم نمی ماند که نیوترینوهای چپ دستی را که در اثر برهمکنشهای هسته ای از خورشید هم بسمت زمین با آشکارسازهایی می توان آنها را آشکارسازی هم کرد، بالاخره آشکار هم شود که آیا چقدرشان هم راست دست اند؟ یا حتی ادعاهای بالاتری هم داشت که برویم روی کره ی خورشید و آنجا هم مشاهده کنیم که آیا نیوترینوهایی که از اقصی نقاط فضا-زمان و بلکه از روی زمین و ماه و دیگر سیارات منظومه ی شمسی هم بسمت خورشید در حرکتند، آیا آنها هم باز نیوترینوهای چپ دست هستند یا یحتمل بالاخره آنها دیگر باید راست دست هم باشند چرا که چپ دستها اگر از خورشید به زمین و دیگر سیارات و ... می روند، خوب آنگاه نباید هم نیوترینوهایی که بسمت خورشید هم در حرکتند راست دست هم باشند؟ یحتمل آشکارسازها و دانشمندانی که روی آنها هم کار می کنند اینجا اشکال هم کنند که این نمی شود! چرا که بالاخره یک برهمکنشهایی هسته ای هم در سطح و حتی عمیقتر از سطح خورشید رخ می دهند که این نیوترینوها را حاصل می کنند که بطرف زمین هم بیایند و حتی هندسه ی کره ی خاکی را هم بتوانند تغییراتی درش ایجاد کنند. ولی در غیر این صورت، از زمین و ماه و سیاراتی که از خود هم نوری ندارند و از خورشید هم نورشان را می گیرند آیا چه برهمکنشهایی هم حاصل خواهد شد که نیوترینوهایی را نیز از آنها حاصل کنند؟ بگذریم از اینکه لکه های سیاهی هم که خیلی هم نمی دانیم که حاصل چیستند در سطح خورشید دیده می شوند و .... خوب، حالا آیا شما حاضرید هم که لیبرال ها را هم بجای نیوترینوهای راست دست خیلی هم جا بزنیم و خورشید انقلاب و امام زمان عجل الله فرجه الشریف امام المستضعفین را هم رها کرده و خانمها هم حجابها را برداشته و به کمتر از خدا هم راضی شویم چون مبصر کلاس هم بلد نیست بچه تنبلها را راضی کند که سر جایشان بنشینند و شلوغبازی درنیاورند تا بالاخره بلکه معلم هم خودشان تشریف بیاورند و ...؟! حتی می شود گفت که ما که دیگر خسته شدیم این همه گفتیم حجاب، حجاب، چادر، چادر؛ بابا یک کاری بکن! و الا خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم شمشیر را از غلافش می کشد و حساب همه و همه را می رسدها! و بلکه ظالم و فاسد و فاسق و دیکتاتور را همه و همه را از وسط دو نصف می کند. حالا باز گوش نمی کنند. یک کاری کرده اند که کنیز و غلام و برده و آزاد هم نداشته باشد که وقتی به بچه اش والدین می خواهد بگوید بچه بگیر بنشین؛ نتواند و اختیار بچه ی خودش را هم نداشته باشد و ...! بچه جان، مسلمانی، مسلمانی، مسجد، خدا، پیغمبر، ائمه ی اطهار، امام زمان عجل الله فرجه الشریف، تقوای الهی، نماز جمعه، نماز، دعا، مناجات، بچه حزب اللهی و بسیجی و درس و کتاب و باز هم دعا و .... آنوقت وقتی باز هر چه گفتند گوش نکردی و مثل پروانه هم دوباره رفتی توی آتش و گرفتار هم کردی خودت را. چه بگوییم؟ پروانه شو، پروانه شو؟ یک بار، دو بار، چند بار؟ اولی و دومی و سومی و چهارمی و تقارنهای S_n و بلکه ابرتقارنها و شکست ابرتقارنها را هم بالاخره در نظر بگیر دیگر! شوخی که نداریم! نمی شود گفت که نخیر؛ ما فیلسوفان قاره ای هم هستیم و ماورای کشورهای کمونیست و مستضعف و امپریالیست و بلکه در سطوح جنگ ستارگان و ماورای نیوترینوهای راست و چپ دست هم عمل می کنیم و ...! ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم که باشد، منطق خودش را دارد و بلکه منطق مدل استاندارد ذرات فیزیک و ابرتقارنهای ماورای آنها را هم باید حساب کتاب کرد دیگر و ... تقصیر ملا صدرا که نیست همان اول اسفار هم می فرماید هفت شهر عشق را عطار گشت، ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم. دیر شد، دیر شد، بنده ی حقیر رفتم نماز! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَإِذْ قُلْتُمْ یَا مُوسَىٰ لَن نَّصْبِرَ عَلَىٰ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الْأَرْضُ مِن بَقْلِهَا وَقِثَّائِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِی هُوَ أَدْنَىٰ بِالَّذِی هُوَ خَیْرٌ اهْبِطُوا مِصْرًا فَإِنَّ لَکُم مَّا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَیْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْکَنَةُ وَبَاءُوا بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ کَانُوا یَکْفُرُونَ بِآیَاتِ اللَّهِ وَیَقْتُلُونَ النَّبِیِّینَ بِغَیْرِ الْحَقِّ ذَٰلِکَ بِمَا عَصَوا وَّکَانُوا یَعْتَدُونَ ‎﴿البقرة: ٦١﴾‏

 

و در تفسیر عیاشى در ذیل جمله (ذلک بانهم یکفرون بآیات الله )، از امام صادق (ع ) روایت کرده ، که آنجناب قرائت کردند: (ذلک بانهم کانوا یکفرون بآیات اللّه ، و یقتلون النبیین بغیر الحق ، ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون )، و سپس فرمودند: بخدا سوگند انبیاء را با دست خود نزدند، و با شمشیرهاى خود نکشتند، ولکن سخنان ایشانرا شنیدند، و در نزد نااهلان ، آنرا فاش کردند، در نتیجه دشمن ایشانرا گرفت ، و کشت ، پس مردم کارى کردند که انبیاء هم کشته شدند، و هم تجاوز شدند، و هم گرفتار مصائب گشتند.

# مؤ لف : در کافى نظیر این روایت آمده ، و شاید امام (ع ) این معنا را از جمله : (ذلک بما عصوا و کانوا یعتدون )، استفاده کرده ، چون معنا ندارد قتل و مخصوصا قتل انبیاء و کفر بآیات خدا را به معصیت تعلیل کنند، بلکه امر بعکس ‌ است ، چون شدت و اهمیت از اینطرف است ، ولکن عصیان بمعناى نپوشیدن اسرار، و حفظ نکردن آن ، میتواند علت کشتن انبیاء واقع شود، و این را با آن تعلیل کنند.
http://lib.eshia.ir/50081/1/290

 

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

 

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

 

فرازی از بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار کارگران، ۱۴۰۲/۰۲/۰۹

اگر با فساد مبارزه کردیم، در این فرهنگ پیشروی خواهیم کرد. مسئله‌ی مبارزه‌ی با فساد. فساد چیست؟ فساد، رشوه است، فساد ویژه‌خواری است، فساد ربا است؛ اینها فساد است دیگر، مفاسد است. اگر با اینها هر گامی که در راه مبارزه‌ی با فساد انجام بگیرد، یک گام واقعی در راه پیشرفت در این فرهنگی است که عرض کردیم. البتّه بنده حدود بیست سال پیش یک نوشته‌ی مشروحی در باب مبارزه‌ی با فساد دادم؛ مربوط به سال ۸۰، ۸۱ و آن وقتها است.(۵) در آن نوشته هم من گفتم که مبارزه‌ی با فساد پیگیری میخواهد؛ به قول این داستانها و افسانه‌ها، مثل مار هفت‌سر، اژدهای هفت‌سر است که یک سرش را بزنی، شش سر دیگرش آن طرف زنده‌اند، مشغول کارند. همه‌جانبه باید مبارزه کرد. اگر از آن روز دولتهای محترم و مسئولین محترم دنبال میکردند این قضیّه را، بلاشک ما امروز وضع بهتری داشتیم. خب حالا بحمدالله امید این هست که دولت مردمی و مجلس انقلابی این کار مبارزه‌ی با فساد را دنبال کنند.
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52694#_ftnref5

مثبت ۱۰۰ ثانیه | علیه اژدهای هفت‌سر

رهبر انقلاب در دیدار کارگران با اشاره به فرمان ۲۲ سال قبل برای مبارزه با مفاسد اقتصادی: «اگر از آن روز دولتهای محترم و مسئولین محترم دنبال میکردند این قضیه را ما امروز وضع بهتری داشتیم بلاشک!» ۱۴۰۲/۰۲/۰۹

هم‌زمان با بیست‌دومین سالروز صدور فرمان هشت ماده‌ای مبارزه با مفاسد اقتصادی، بسته تصویری مثبت۱۰۰ثانیه در تازه‌ترین شماره خود، مطالبه دو دهه قبل رهبر انقلاب در فرمان هشت ماده‌ای برای مبارزه با مفاسد اقتصادی را بررسی کرده است.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=52698

 

در مسائل اقتصادی یک چیزهایی هستند که در ظاهر غیر عادی هم بنظر نمی رسند ولی از دور که بنگرید، خیلی عجیبند! کارگران و عمله و بنا، ساختمانی را می سازند و کارفرما هم اجرت آنها را می دهد؛ یا رعیت روی زمین کار کشاورزی می کند و مزدش را هم می گیرد؛ یا حتی خودرو را کارگران می سازند، و کارخانه دار آنرا می فروشد. ولی منفعت اصلی می رود توی جیب کارفرما! جالبتر این است که گاهی مثلاً با فروش یک خودرو شاسی بلند از در کارخانه تا بازار یک میلیارد منفعت توی خودرو موجود است!

اژدهای هفت سر گاهی هم اینجا است که آیا فقط در دیار شهرهای کفر هم هست که سگبازی و مواد مخدر و عرق خوری و قماربازی و فحشاء هم هر چه فسق و فجور را فاسقان و لامذهبها بخواهند یافت می شود؛ و حالا دیگر بدحجابی و بی حجابی هم در این میان گم است؟! یا مسلمانی و حتی خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم که در غیبت تشریف دارند نیز یحتمل آنچنان هم دچار کرده است یا می خواهد هم بکند که وسط همین لامذهبیها هم همه و همه گیر کرده باشند؟ و لذا آیا مسئله ی مهار تورم و رشد تولید هم یحتمل در میان این اژدهاهای هفت سر چطور هم مظلومانه گم شوند و چراغ هدایت و سفینة النجاة را هم که اظهار من الشمس است را هیچ کس نتواند بیابد؟! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شافعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و ... المستشهدین بین یدیه

وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ ‎﴿النجم: ٣٩﴾

رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله :مَن ظَلَمَ أجِیرا أجرَهُ أحبَطَ اللّه ُ عَملَهُ و حَرّمَ علَیهِ رِیحَ الجَنّةِ ، و إنّ رِیحَها لَتُوجَدُ مِن مَسیرَةِ خَمسِمائةِ عامٍ .[الأمالی للصدوق: 513/707.]

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :کسى که مزدِ اجیرى را کم دهد ، خداوند عملش را باطل مى گرداند و بوى بهشت را که از مسافت پانصد ساله به مشام مى رسد، بر وى حرام مى کند.

حدیث روز:

امام صادق علیه ‏السلام:

لا تَکسَلوا فی طَلَبِ مَعایِشِکُم؛ فَإِنَّ آباءَنا کانوا یَرکُضونَ فیها و یَطلُبونَها؛ [الفقیه: ۳ / ۱۵۷ / ۳۵۷۶]

در طلب معاش خود کاهلى نکنید که پدران ما براى آن ‏مى‏دویدند و آن را جستجو مى‏کردند.

https://www.hadithlib.com/hadithtxts/view/18000065

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار کارگران، ۱۴۰۲/۰۲/۰۹

و امّا آنچه بنده آماده کرده‌ام که عرض بکنم. این جلسه که هر سال تشکیل میشود، اوّلاً برای این است که ارزش کارگر در جامعه با صدای بلند گفته بشود؛ آن چیزی که ما دلمان میخواهد این است؛ ارزش کارگر [معلوم بشود]. حالا البتّه کارگر یک مفهوم وسیعی دارد؛ الان منظور من همین کارگرهای دستگاه‌های صنعتی و کشاورزی و خدماتی و مانند اینها است ــ کار به محقّقین و اساتید دانشگاه و [غیره ندارم]؛ آنها هم به یک نحوی کارگرند؛ آنها فعلاً مورد نظر من نیستند ــ همین شما، جامعه‌ی کارگری کشور. قدر این جامعه دانسته بشود. من اصرار دارم که این اتّفاق بیفتد. دوّم، تذکّراتی هم به ذهن ما میرسد که میخواهیم هم به مسئولین بگوییم، هم به خود کارگران عزیز بگوییم تا بتوانیم جامعه‌ی کارگری را پیش ببریم ان‌شاءالله.

...

یک نکته‌ی دیگر این است که من از این مطلبی که گفتم، نتیجه میگیرم که بالا بردن زمینه‌‌ی ارتقاء توانایی‌های کارگر یک وظیفه است. یک حدیثی داریم که من اینجا یادداشت کرده‌ام؛ [میفرماید]: مَن‌ ظَلَمَ‌ اَجیراً اَجرَهُ اَحبَطَ اللهُ عَمَلَهُ وَ حَرَّمَ عَلَیهِ ریحَ الجَنَّة؛ اگر کسی به یک کارگری ظلم بکند، در مورد اجرت او و دستمزد او ظلم بکند، همه‌ی اعمال خیر او از بین میرود، حبط میشود ــ حبط یعنی نابود شدن، از بین رفتن  ــ وَ حَرَّمَ عَلَیهِ ریحَ الجَنَّة؛ و خدای متعال بوی بهشت را بر این آدم حرام میکند! یعنی این‌جوری است. خب حالا این ظلم چیست؟ ظلم این است که فقط دستمزد او را ندهند؟ خب بله، اینکه ظلم بزرگی است امّا فقط این نیست؛ بنده احتمال میدهم که اقدام نکردن در زمینه‌ی همین مسائلی مثل بیمه، مثل بهداشت، مثل بالا بردن مهارت، مثل آموزش، میدان ندادنِ ابتکار عمل، اینها هم ظلم است؛ یعنی اگر چنانچه میخواهید به کارگر ظلم نشود، بایستی وسایل و زمینه‌ی ارتقاء مهارت او را فراهم کنید؛ مسئله‌ی بیمه‌ را تأمین کنید، مسئله‌ی بهداشت را، مسئله‌ی سلامت خانوادگی را، مسئله‌ی امنیّت شغلی را تأمین کنید؛ یعنی نبود اینها هم در واقع ظلم است. خب این هم یک نکته.

...

یک نکته‌ی دیگری که باز میخواهم عرض بکنم ــ که اوّل هم اشاره کردم ــ راجع به مسئله‌ی ایجاد کار، [این است که] مسئولین کشور یک فکری باید بکنند برای جوانهای تحصیل‌کرده‌ی بیکار. ما جوانهای زیادی داریم؛ دو دسته جوان داریم که باید برای اینها فکر جدّی بشود: یک دسته همین جوانهای تحصیل‌کرده‌ی بیکارند که گاهی در این دیدارهایی که بخش ارتباط مردمی ما با خانواده‌ها دارند و گزارشش را به من میدهند، اطّلاع پیدا میکنیم؛ فرض کنید تحصیل‌کرده‌ی یک رشته‌ای است، تحصیلات تکمیلی هم داشته، امّا حالا مثلاً یک کار خیلی سطحی‌ای را دارد انجام میدهد؛ یعنی کارِ مناسبِ خودش را انجام نمیدهد؛ از این قبیل داریم؛ یک فکری برای اینها باید بشود؛ این کارِ خیلی مهمّی است. اینها سرمایه‌های کشورند، نباید معطّل بمانند؛ این یک دسته. یک دسته جوانهایی هستند که نه دنبال تحصیلند، نه دنبال کارند؛ واقعاً باید صاحب‌نظران سیاسی و اجتماعی و اقتصادی بنشینند برای این یک فکری بکنند، به دولت کمک کنند؛ به دولت کمک کنند، بشود یک فکری کرد برای اینها. از این قبیل هم متأسّفانه در داخل کشور داریم؛ جوانهایی که کار ندارند، دنبال کار هم نیستند؛ تحصیل نمیکنند، دنبال تحصیل هم نیستند. ما تعداد قابل توجّهی جوانِ این‌جوری داریم؛ این هم جوان است، این هم سرمایه است، نبایستی از دست برود. واقعاً بایستی یک فکری بکنند [برای] اینها؛ این کاری است که حتماً بایستی صاحب‌نظران اقتصادی و انسانی انجام بدهند.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52694#_ftn6

 

حدود بیست سال پیش رفته بودیم سینما سروش (مولن روژ سابق) دیدن فیلم مهمان مامان که سی دی فیلم ویلونزن روی بام را هم از آنجا خریدم که قبل از انقلاب غلط نکنم در سینماها نشان می دادند. امروز توپول را جستجو می کردم که دیدم ویکیپدیا راجع به او هم فارسی دارد و هم انگلیسی که طبق معمول انگلیسی اش کاملتر هم هست. و می گوید کلی کارهای نظامی و شبه نظامی تئاتری هم داشته است و حتی برای موساد هم کار می کرده و اتفاقاً همین اخیراً هم در ماه مارس مرده است. پیتر مالکین مامور موساد را ولی عکسش را نیانداخته است با اینکه او هم مرده است، هر چند هنرپیشه ها را همه را مثل فرانک سیناترا و ریچارد برتون و ... عکسهایشان را انداخته اند.

بعد قدری سایت پروانگی را در بلاگفا در رابطه با نویسنده ی نورالدین پسر ایران مطالعه کردم و مصاحبه های نویسنده را می خواندم.

کتابی دارد فریدریش اوگوست فون هایک و بنام راه بردگی ترجمه شده است که خیلی هم ویکیپدیا راجعش تبلیغ می کنند که چقدر خواننده هم داشته است. می خواهد بگوید که وقتی حکومت دیکتاتوری باشد، با همه افراد جامعه مثل برده برخورد می شود. و از این راه هم می خواهد لیبرالیسم را تثبیت کند. یک نکته ای که اینجا یافت می شود این است که هر چقدر هم برای آزادی از بردگی و رعیتی تلاش شود، ولی جهاد با نفس و جهاد تبیین هم رخ ندهد؛ این آزادی امکان پذیر نمی باشد. مثل این است که برای اینکه بوی بهشت را انسان استشمام هم کند، به اشداء علی الکفار هم و بلکه رحماء بینهم هم اقتداء کنیم؛ و حتی از صحابه ی پیغمبر هم به حساب بیاییم. ولی آن نفاقی که در ما هست اجازه ندهد متوجه هم شویم که علی مع الحق و الحق مع العلی و محبان حضرت زهرا سلام الله علیها هم یعنی چه؟ و بلکه محبت خدا را هم نتوانیم دربیابیم. این یک جهاد با نفس و جهاد تبیین ای را می طلبد که بتواند روانشناسی و روانپزشکی را به حدی هم برساند که لااقل بوی خوش یک گل بهشتی را هم بتواند حس کند و نه اینکه یحتمل حتی آنقدر به دیگران هم ظلم کند که خود نیز به بردگی افتاده و بلکه خدا را هم فراموش کند و خدا هم او را فراموش کند و در آلزهایمر و دیگر اختلالات روانی خود هم بمیرد و دیگر چه رسد به اینکه بتواند بوی گلی را هم مشامش حس کند و هیچ کارگری هم پایش را توی خانه ی او نگذارد چرا که به او هم ظلم کرده است و ....

نکته اینجا این است که اگر انقلاباتی نداشتیم که حاصل این است که شاگرد خیلی هم سعی می کند از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسند و این انقلابات واقعاً هم اتفاقا نمی افتاد و فقط در تخیلات این بنده ی حقیر هم می بودند، مسئله حل بود و رعیت و برده هم همیشه در حد خودش کار می کرد و حر و آزاد و مترفین و ثروتمندان بیخیال هم برای خودشان کار خودشان را می کردند. ولی بنظر می رسد که همیشه هم اینطوریها نیست کانه حتی پودر شدن کوه ها و ملخها و پروانگیها هم داریم و .... حالا نیروهای واکنش سریع و ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدتی مجیدتی فقهی را هم اینجا هنوز خیلی یحتمل هنوز وارد نمی خواهیم شویم. ولی در مسائل جبری آیا در معادلات جبری و نظریه های گالوا می توان هم به تقارنهای S_n معادله از لحاظات اولی و دومی و سومی و چهارمی و حتی پنجمی و ... نیز استناد کرد و حتی واریته های شیمورا را نیز در نظر گرفت و برنامه های لنگلندز را هم حساب کرد که بالاخره از لحاظات الکتریکی مغناطیسی چقدر هم قابل مجرد و انتزاعی شدن هستند و بلکه بالاخره استکان نعلبکیهای توپولوژیک را نیز از لحاظات خمینه هایی که چقدر هم مانند اژدهای هفت سر هر کسی سعی دارد یک طرفش را بگیرد و حسابش را برسد، قضایا گیر پیدا می کنند و بلکه یحتمل حتی استکان نعلبکیهای توپولوژیک هم در اثر رعایت نکردن توپولوژی مسئله و ناورداهای آن و حتی متریک و اتصال و انحناهای بیش از حد روی آنها گذاشتن پودر هم شوند و ....

وَمَن یَرْغَبُ عَن مِّلَّةِ إِبْرَاهِیمَ إِلَّا مَن سَفِهَ نَفْسَهُ ۚ وَلَقَدِ اصْطَفَیْنَاهُ فِی الدُّنْیَا ۖ وَإِنَّهُ فِی الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِینَ ‎﴿البقرة: ١٣٠﴾

 

یک بحثی هست در فیزیک نیوترینو که آیا اصلا نیوترینوی راست دست هم داریم یا یافت می شود بلکه یافت هم خواهد شد؟! این یک بحث مهمی است که آیا فرض بفرمایید ما می توانیم در برخورد دهنده های هادرونی بزرگ یا تواترون یا سوپرکامیوکاند یا دیگر آشکارکننده های نیوترینویی و امثالهم دنبال نیوترینوهای راست دست هم بگردیم؟ یا اینکه اصلا این مسئله به این سادگیها هم قابل حل نیست.

یحتمل نه فقط فریدریش هایکه و دیگر لیبرالها هم اینجا اشکال کند گذشته از اینکه ساخت این نوع از برخورد دهنده ها و شتابدهنده ها و آشکارکننده ها از توان یک فرد یا چند فرد در جامعه ای خارج است و بلکه به کمکهای حتی چندین کشور هم یحتمل احتیاج داشته باشند برای ساختشان هر چند هم که نیوترینوهای راست هم هیچ وقت یافت نشوند.

البته یحتمل بعضی اشکال هم کنند که آیا ربع یک ریالی هم داریم و بلکه چه نسبتی هم با عباسی دارد؟ توجه بفرمایید که 20 ساهی یا همان دو تا ده شاهی معادل یک قران است و پنج عباسی هم معادل همان یک قران است. و لذا یک عباسی معادل 4 ساهی است همانطوری که ربع ریالی هم معادل 5 شاهی است. و لذا 5 عباسی معادل 4 تا ربع ریالی است و بنابراین ربع ریالی و عباسی نسبت چهار به پنج هم دارند دیگر! و اما می توانید بفرمایید آیا پنج شاهی یا ربع ریالی یا حتی یک عباسی در اقتصاد نوین آیا چه نسبتی هم به نیوترینوهای راست دست و چپ دست هم دارند؟ ربع یک ریالی یا عباسی یا حتی بهتر هم می بود بگوییم یک مصدقی یا یک شریعتی یا یک بهشتی را واحد نیوترینوهای راست دست قرار دهیم و بلکه نیوترینوهای چپ دست را هم که خیلی هم رایج است همان قران و ریال و تومان و حتی معادلات ارزی آنها به دلار و پوند و فرانک و اینها و .... بعضی اینجا یحتمل اشکال هم می فرمایند که تو داری برعکس هم حساب می کنی و بلکه مثلاً یک مصدق و یک شریعتی و یک بهشتی اند که باید نیوترینوهای چپ حسابشان کنی و واحدهای ارزی رایج را هم نیوترینوهای راست باشند؛ ولی همانطوری که یحتمل ملاحظه هم می فرمایید کار درست از آب غلط نکنم درنیاید و همان برداشت اولی باید درست هم باشد.

البته اینجا وقتی از لحاظات نظریه های اقتصادی، بخواهیم نظریه های میدانهای کوانتومی حاصله از این ذرات بنیادی را هم در نظر گرفته و بلکه وارد بحثهایی همچون ابرتقارنهایی و شکست ابرتقارنهایی که در هزنیه های ساخت این برخورد دهنده ها و آشکارکننده ها و شتابدهنده ها  و حتی سود آن بعد از کسر هزینه ها و بلکه حتی سود ان بطور خالص هم از طرق نظریه های غیر حمیدی مجیدی حتی ریاضی فیزیکی فقهی هم بررسی کنیم؛ یحتمل بتوان حتی به برآوردهایی برای واکنشهای سریع برای نجات دریاچه ی ارومیه هم در نظر گرفت. و حالا اگر بخواهیم صرفاً کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری رقابتی بین المللی و بلکه کارخانه های سفینة النجات رقابتی نجومی ماورای مسئله ی سه جسم زمین خورشید ماه و بلکه زمین و خورشید و ماه و سیارات دیگر و حتی امانت ولایت الهی که زمین و آسمان هم آنرا قبول نمی کنند را به انسان ظلوم و جهول بسپاریم که اقل کم قابلیت شاگردی و دانشجویی و طلبگی از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دارند، مسئله چطور می شود؟ کدام استکان نلبکیهای توپولوژیک کریستال یا غیر آن را هم باید بیابیم؟ البته بعضی اینجا اشکال هم می کنند که برای اله کلنگ کردن لپتونها بهتر است بغیر از الکترونها، میونها و تائونها و نیوترینوهای متناظر آنها را هم وارد کنیم. ولی مسئله این هم هست که خیلی هم وارد کوانتینیومی که همه ی خمینه ها خیلی سریع هم پودر شده در اثر شکست نظریه های استکان نلبکی توپولوژیک در اثر بغلط طرح کردن ناورداهای نامربوطی که کار را خراب هم می کنند و بین اثبات و برهان آوردن برای قضایا و حمیدتی مجیدتی کردن مسئله هم دیگر نظریه ی مورد بحث را نتوان توپولوژیکش کرده و بلکه سود ان را هم قرانی و ریالی نتوان یافت و همه اش هم هزینه است و تجزیه ی ترکیباتی کشورها و حتی پودر شدن کوه ها همچون پشم زده و ملخها و پروانگی و .... دلیلش هم این است که وقتی خمینه ها خیلی ابرخمینه ها شدند آنچنان که یک سرش را سعی کند حوزه بگیرد و سر دیگرش را هم دانشگاه، آنگاه یحتمل حتی متوجه هم نشویم که الغدیر را هم چرا در مورد گفته ها و کارهای عجیب پسر عمر سنانسور کرده اند در سایت کتابخانه ی ای شیعه؟ آیا واقعاً هم سانسور است یا اختلاف در ترجمه ی فارسی و عربی است؟ یا ... چیست؟ مثلاً یحتمل چندین صفحه یعنی صفحات 36 الی 46 جلد 10 الغدیر در کتاب اصلی بدون متن است و بعد از مبحث بیعت با یزید بن معاویه لعنت الله علیهم هم آمده است. و لذا در نسخه ی الکترونیکی هم همینطور است! یا یحتمل هم ابن عمر یک حرفها و کارهایی که هم کرده است که اخلاقاً همان بهتر که سانسور هم شوند و حالا هر که هم خواست برود کتاب را بخرد و یا در ترجمه ی فارسی و یحتمل هم در اصل عربی آنرا بخواند و .... و اینها همه بشارتی هم نمی دهد و بلکه بشیر هم نیست که حالا عمر و پسر عمر چه گفته و چه کرده که چنین هم شده است در سانسور کتاب و.... بعضی یحتمل اینجا اشکال هم کنند که دیگر الغدیر علامه امینی که سانسور احتیاج هم ندارد و این حرفها یعنی چه و اشکال از ترجمه ی فارسی هم هست و .... چه عرض شود! مثل این است که بفرمایند چرا ذره ی هیگز را در عین حال ذره ی خدا هم نامیده اند یا اینکه چیز دیگری هم بوده است و سانسورش کرده اند و ....

یحتمل بعضی دیگر اینجا بدرستی اشکال هم کنند که این مشکلات وقتی سعی شود که مرجعیت مراجع تقلید و ولایت فقیه مد ظلهم العالی و بلکه ولایت امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام هم کمرنگ شوند و غیر متخصص هم نشان داده شوند رخ می دهند. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

یس ‎﴿١﴾‏ وَالْقُرْآنِ الْحَکِیمِ ‎﴿٢﴾‏ إِنَّکَ لَمِنَ الْمُرْسَلِینَ ‎﴿٣﴾‏ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ‎﴿٤﴾‏ تَنزِیلَ الْعَزِیزِ الرَّحِیمِ ‎﴿٥﴾‏ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أُنذِرَ آبَاؤُهُمْ فَهُمْ غَافِلُونَ ‎﴿٦﴾‏ لَقَدْ حَقَّ الْقَوْلُ عَلَىٰ أَکْثَرِهِمْ فَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ ‎﴿٧﴾‏ إِنَّا جَعَلْنَا فِی أَعْنَاقِهِمْ أَغْلَالًا فَهِیَ إِلَى الْأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ ‎﴿٨﴾‏ وَجَعَلْنَا مِن بَیْنِ أَیْدِیهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَیْنَاهُمْ فَهُمْ لَا یُبْصِرُونَ ‎﴿٩﴾‏ وَسَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ ‎﴿١٠﴾‏ إِنَّمَا تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکْرَ وَخَشِیَ الرَّحْمَٰنَ بِالْغَیْبِ ۖ فَبَشِّرْهُ بِمَغْفِرَةٍ وَأَجْرٍ کَرِیمٍ ‎﴿١١﴾‏ إِنَّا نَحْنُ نُحْیِی الْمَوْتَىٰ وَنَکْتُبُ مَا قَدَّمُوا وَآثَارَهُمْ ۚ وَکُلَّ شَیْءٍ أَحْصَیْنَاهُ فِی إِمَامٍ مُّبِینٍ ‎﴿١٢﴾‏

 

از قضا، یک مناظره ای راجع به اقتصاد در برنامه جهان آرا شبکه افق بوده است که قرار بوده است به مسائل اقتصادی ایران هم بپردازد. ولی در آخر برنامه آقایان دانشگاهیان یکیشان به این نتیجه می رسد که امام خمینی و بلکه امام خامنه ای یعنی ولی فقیه مگر اقتصاددان هستند که در امور تخصصی اقتصادی بخواهند دخالت هم کنند؟! و دیگری هم به این نتیجه می رسد که بانکها را همه را باید تعطیل کرده و فقط یک بانک باشد و سکه و طلا و بانک مرکزی را هم دیگر نمی خواهیم که باعث شوند همه ی بانکها به بانک مرکزی بدهکار باشند. یک بحثی که در گرفت و در طول برنامه ادامه داشت دعوای بین اینکه چرا مالکیت شخصی و سرمایه داری رقابتی در اصل 44 زیر سوال رفته است چون تنظیم کننده های اصلی قانون اساسی چپگرا هم  بوده اند و از اگلوهایی در حزب کمونیسم شوروی سابق هم الگو گرفته بوده اند؛ و لذا ما سرمایه داری رقابتی و بلکه لیبرالیسم به معنای آزادگی یا حتی توحید بمعنای آزادی از بردگی را هم نداریم. طرف دیگر مناظره در جهت اقتصاد اسلامی هم بحث می کرد که باید هم از مستضعفین دفاع کرد و انقلابی هم عمل نمود؛ در صورتی که طرف دیگر مدعی بود ما اصلا اقتصاد اسلامی یا حتی عدالت اجتماعی هم نداریم و بلکه عدالت اجتماعی هم سراب است. مسئله ی دیگر اینکه می فرمایند ویتکنگها با آمریکا جنگیدند و هنوز هم ویتنام دست آنها است، ولی دیگر این کار احمقانه را هم نکردند که پرچم آمریکا را هم آتش بزنند و بلکه حالا هم با آمریکا روابط اقتصادی دارند. اینجا هم آیا فقط مسئله چپگرایی است یا اینکه آمریکا منطقه را مستقیماً خودش و بلکه نوکرانش شخم زدند و زیر و رو کردند و باز هم دارند می کنند و اگر پرچم آمریکا را هم کسی آتش نزنند دیگر با هم رفیق می شویم؟

وقتی یک طرف از اقتصاد اسلامی هم سعی می کرد دفاع کند و از گفتار امام خمینی مثلاً نقل قول می فرمودند، طرف دیگر می گفت که از امام خمینی مایه نگذار و خودت استدلال کن. و چرا؟ چون که این می شود نقلی و حال آنکه ما استدلالات عقلی را هم می خواهیم! و لذا از خودت استدلال کن و نه از دیگری! طرف دیگر تا حدودی هم مشکلات فسادی که در لیبرالیسم نهفته است را سعی کردند بیان فرمایند. ولی نکته ای که در آزادگی و حریت از بردگی و بندگی غیر خدا هم نهفته است این است که آیا این کار بدون جهادهای اکبر و اصغری که در کتاب و سنت هم نهفته اند امکانپذیر است و حتی مشکلات اقتصادی ما را هم می توانند بین کمونیسم و سوسیالیزم و سرمایه داری امپریالیستی بدون توسل به اصول اسلامی حل کنند؟ پس شمای اقتصاددان که تخصصتان هم اقتصاد است چطور قرار است مسائل اقتصادی را و از جمله هم مهار تورم و رشد تولید را حل کنید؟ با طرح این مسئله که بانک مرکزی چرا در اختیار دولت است و مثل صندوق دولت عمل می کند یا اینکه چرا حضرت ولی فقیه هم در امور اقتصادی که تخصصش نیست دخالت می کند؟ خوب، شما چه کار می کنید؟

اینجا است که آن اختلاف بین حوزه و دانشگاه نمایان می شود و جلوی آن پروانگی را که شاگرد و دانشجو و طلبه مایل هم هست به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بروند را می گیرد. و بلکه مسائل سوراخ کرمی و چاله هرزی و سیاه چاله ای نجومی را هم پرده برداری می کند و .... فرض بفرمایید که دکتر مصدق هم اصلا چپ بوده است یا اینکه بلکه مصدق السلطنه هم بوده است. بالاخره آیا او نفت را توانست ملی هم کند یا خیر؟ آیا امروز هم نفت در اختیار ملت است یا خیر؟ آیا نفت هم به اقتصاد مملکت کمک می کند یا خیر؟

و آیا همینطور ریاضی فیزیک را در اینسپایرهپ و آرشیو دانشگاه کرنل زیر و رو کردن هم می تواند به اقتصاد مملکت کمک کند یا اینکه برای این کار یحتمل بتوان گفت که به ابرتقارنهایی و بلکه شکست ابرتقارنهایی در جهت درست هم نیاز است که اقتصاد مملکت هم بگردد و بلکه منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم واقع شود و حتی از ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی به حکمت الهی هم برسیم. اینکه کانت یا لرد اکتون مظهر لیبرالیسم مسیجی بوده اند و بلکه در ریاضی فیزیک و علوم طبیعی و اقتصاد هم توانسته اند به درجاتی از آزادگی برسند که حتی کمونیسم هم توانسته است همان کار را بکند، معنایش این نیست که دیگر اگر جهاد تبیین و علوم اسلامی و حکمت الهی خودمان را کنار بگذاریم و از لیبرالیسم غربی هم حتی تقلید نکنیم و بلکه سر لیبرالیسم غربی را هم دربیابیم ولی راه اقتصاد اسلامی و حکمت متعالیه و حکمت الهی خودمان را هم یادمان برود، آیا اینجوری هم مسئله حل است؟ حالا اصلا نظریه های حمیدی مجیدی هم در حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم هیچی! ولی آیا می توان هم حاشا کرد که اصلا اقتصاد اسلامی یعنی کشک و نداریم؟! لابد مکاسب و بیع و معاملات و ... را هم در دروس حوزوی نداریم. ولی این هم درست است که بین چپ و راست افراطی هم به سرمایه داری رقابتی معقول رسیدن می تواند طوری باشد که هم سر حوزوی و هم دانشگاهی را بیکلاه باقی بگذارد و بلکه بدجوری هم سرشان کلاه رود که بالاخره یک روزی هم در سایت اینترنتی خود کاری برای خود درست خواهند کرد و حتی کارخانه ی هواپیماهای مسافربری و فضاپیماها و سفینة النجاة در مسئله ی زمین خورشید ماه نجومی را هم شده با شبیه سازیهای رایانه ای راه اندازی کرده و به بهره برداری هم می رسانیم. و حکمت الهی را از طریق ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم ثابت می کنیم و اقتصاد اسلامی را هم تثبیت می نماییم و .... البته اینجا یک پروانگیهایی را هم داریم و خواهیم داشت که از جمله در کتاب نورالدین پسر ایران و بلکه در شهادت جانی بت اوشانا که امروز هم بعد از نماز جمعه تشییع جنازه اش است نهفته است که مسئله ی خود پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست. می فرماید: وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىٰ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ ‎﴿آل عمران: ١٤٤﴾‏ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در پیامی شهادت حجت‌الاسلام‌ عباسعلی سلیمانی را در حادثه سوء قصد به وی تسلیت گفتند.


متن پیام به شرح زیر است:


بسم الله الرّحمن الرّحیم


حادثه‌ی سوء قصد به مرحوم حجت‌الاسلام آقای حاج شیخ عباسعلی سلیمانی رحمةالله علیه را که به شهادت ایشان منتهی شد به خانواده‌‌ی گرامی و دوستان و علاقمندان آن مرحوم تسلیت عرض میکنم. ایشان عضو مجلس خبرگان و سالها امام جمعه‌ی زاهدان و کاشان و همواره در خدمت نظام جمهوری اسلامی بودند. از خداوند متعال علوّ درجات و قبول خدمات آن مرحوم را مسألت میکنم.


سیّدعلی خامنه‌ای
۱۴۰۲/۰۲/۰۷

 

لَوْ أَنزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ ۚ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ‎﴿٢١﴾‏ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ ۖ هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِیمُ ‎﴿٢٢﴾‏ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ ‎﴿٢٣﴾‏ هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ‎﴿٢٤﴾‏ سوره مبارکه حشر

 

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

 

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

یا اهل العالم قتل الحسین عطشانا

 

1136.مقتل الحسین علیه السلام للخوارزمی : دَعا عُبَیدُ اللّه ِ بنُ زِیادٍ مَولىً لَهُ یُقالُ لَهُ مَعقِلٌ ، فَقالَ : هذِهِ ثَلاثَةُ آلافِ دِرهَمٍ ، خُذها إلَیکَ وَالتَمِس مُسلِمَ بنَ عَقیلٍ حَیثُما کانَ بِالکوفَةِ ، فَإِذا عَرَفتَ مَوضِعَهُ ، فَادخُل إلَیهِ ، وأعلِمهُ أنَّکَ مِن شیعَتِهِ وعَلى مَذهَبِهِ ، وَادفَع إلَیهِ هذِهِ الدّراهِمَ ، وقُل لَهُ : اِستَعِن بِها عَلى عَدُوِّکَ ، فَإِنَّکَ إذا دَفَعتَ إلَیهِ هذِهِ الدَّراهِمَ وَثِقَ بِکَ ، وَاطمَأَنَّ إلَیکَ ، ولَم یَکتُمکَ مِن أمرِهِ شَیئا ، ثُمَّ اغدُ عَلَیَّ بِالأَخبارِ عَنهُ . فَأَقبَلَ مَعقِلٌ حَتّى دَخَلَ المَسجِدَ الأَعظَمَ ، فَنَظَرَ إلى رَجُلٍ مِنَ الشّیعَةِ یُقالُ لَهُ مُسلِمُ بنُ عَوسَجَةَ الأَسَدِیُّ ، فَجَلَسَ إلَیهِ ثُمَّ قالَ لَهُ : یا عَبدَ اللّه ِ ، إنّی رَجُلٌ مِن أهلِ الشّامِ ، غَیرَ أنّی اُحِبُّ أهلَ هذَا البَیتِ ، واُحِبُّ مَن یُحِبُّهُم ، ومَعی ثَلاثَةُ آلافِ دِرهَمٍ ، أحبَبتُ أن أدفَعَها إلى رَجُلٍ بَلَغَنی أنَّهُ قَد قَدِمَ إلى بَلَدِکُم هذا یَأخُذُ البَیعَةَ لاِبنِ بِنتِ رَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله ، فَإِن رَأَیتَ أن تَدُلَّنی عَلَیهِ حَتّى أدفَعَ هذَا المالَ إلَیهِ واُبایِعَهُ ، وإن شِئتَ فَخُذ بَیعَتی لَهُ قَبلَ أن تَدُلَّنی عَلَیهِ . فَظَنَّ مُسلِمُ بنُ عَوسَجَةَ أنَّ القَولَ عَلى ما یَقولُهُ ، فَأَخَذَ عَلَیهِ الأَیمانَ وَالعُهودَ أنَّهُ ناصِحٌ ، وأنَّهُ یَکونُ مَعَ مُسلِمِ بنِ عَقیلٍ عَلَى ابنِ زِیادٍ ، فَأَعطاهُ مَعقِلٌ مِنَ العُهودِ ماوَثِقَ بِها مُسلِمُ بنُ عَوسَجَةَ ؛ ثُمَّ قالَ لَهُ : اِنصَرِف عَنّی الآنَ یَومی هذا حَتّى أنظُرَ فی ذلِکَ . فَانصَرَفَ عَنهُ ... . فَلَمّا کانَ مِنَ الغَدِ أقبَلَ مَعقِلٌ إلى مُسلِمِ بنِ عَوسَجَةَ ، فَقالَ لَهُ : إنَّکَ قَد کُنتَ وَعَدتَنی أن تُدخِلَنی عَلى هذَا الرَّجُلِ فَأَدفَعَ إلَیهِ هذَا المالَ ، فَمَا الَّذی بَدا لَکَ مِن ذلِکَ ؟ فَقالَ لَهُ : إنّا اشتَغَلنا بِمَوتِ هذَا الرَّجُلِ شَریکِ بنِ عَبدِ اللّه ِ ، وقَد کانَ مِن خِیارِ الشّیعَةِ ، ویَتَوَلّى أهلَ هذَا البَیتِ . فَقالَ لَهُ مَعقِلٌ : ومُسلِمُ بنُ عَقیلٍ فی مَنزِلِ هانِی بنِ عُروَةَ ؟ فَقالَ لَهُ : نَعَم ، هُوَ فی مَنزِلِ هانِی بنِ عُروَةَ ؛ فَقالَ مَعقِلٌ : قُم بِنا إلَیهِ حَتّى أدفَعَ لَهُ هذَا المالَ . فَأَخَذَ بِیَدِهِ وأدخَلَهُ عَلى مُسلِمِ بنِ عَقیلٍ ، فَرَحَّبَ بِهِ مُسلِمٌ وأدناهُ ، وأخَذَ بَیعَتَهُ وأمَرَ أن یُقبَضَ ما مَعَهُ مِنَ المالِ . وأقامَ مَعقِلٌ فی مَنزِلِ هانِی بنِ عُروَةَ یَومَهُ ، حَتّى إذا أمسَى انصَرَفَ إلى ابنِ زِیادٍ ، فَأَخبَرَهُ بِأَمرِ مُسلِمٍ ، فَبَقِیَ ابنُ زِیادٍ مُتَعَجِّبا ، وقالَ لِمَعقِلٍ : اُنظُر أن تَختَلِفَ إلى مُسلِمٍ فی کُلِّ یَومٍ ولا تَنقَطِع عَنهُ ، فَإِنَّکَ إن قَطَعتَهُ استَرابَکَ ، وتَنَحّى عَن مَنزِلِ هانی إلى مَنزِلٍ آخَرَ ، فَأَلقى فی طَلَبِهِ عَناءً. [1]

 

1136.مقتل الحسین علیه السلام ، خوارزمى : عبید اللّه بن زیاد ، یکى از غلامانش را ـ که مَعقِل نام داشت ـ فرا خواند و به وى گفت : این سه هزار درهم را بگیر و در کوفه در جستجوى مسلم بن عقیل باش . وقتى محلّ او را دانستى ، نزد او برو و به او بگو که شیعه و از طرفداران او هستى . و درهم ها را به وى بده و بگو : این پول را صرف نبرد با دشمنانتان کنید. وقتى پول را به وى دادى ، به تو اطمینان و اعتماد پیدا مى کند و چیزى را از تو پنهان نمى کند . سپس شبانه اخبار و گزارش ها را برایم بیاور. مَعقِل آمد تا وارد مسجد جامع شد . چشمش به مردى از شیعیان افتاد که به وى مسلم بن عوسجه اسدى مى گفتند . نزد او نشست و گفت: اى بنده خدا ! من مردى شامى هستم ؛ امّا اهل این خانه (خاندان پیامبر صلى الله علیه و آله ) و دوستان آنها را دوست مى دارم . سه هزار درهم ، همراه من است و دوست دارم آن را به کسى بدهم که شنیده ام به این شهر آمده و براى پسر دختر پیامبر خدا ، بیعت مى گیرد. اگر صلاح مى دانى ، مرا نزد او راه نمایى کن تا این اموال را به وى بدهم و با او بیعت کنم. اگر دوست دارى ، پیش از راه نمایى کردن من به نزد او، از من بیعت بگیر. مسلم بن عوسجه گمان کرد که او راست مى گوید و از او خواست که تعهّد بدهد و سوگند بخورد که خیرخواه و یک رنگ است و از دوستان مسلم بن عقیل بر ضدّ ابن زیاد است . مَعقِل نیز برایش سوگند خورد و عهد بست ، تا این که مسلم بن عوسجه اطمینان کرد. آن گاه به وى گفت: امروز از نزد من برو تا در این باره بیندیشم. آن گاه، مَعقِل رفت... . فردا مَعقِل دوباره به سراغ مسلم بن عوسجه آمد و به وى گفت: تو به من وعده دادى که مرا نزد آن مرد ببرى تا پول ها را به وى بدهم . چه شد که تصمیمت عوض شد؟ مسلم بن عوسجه گفت : گرفتار مرگ شریک بن عبد اللّه ـ که از نیکان شیعه و دوستداران اهل بیت بود ـ ، شدیم. مَعقِل گفت: آیا مسلم بن عقیل ، در خانه هانى بن عروه سکونت دارد؟ گفت: بله ، او در خانه هانى بن عروه است . مَعقِل گفت: برخیز و مرا نزد او ببر تا مال را به وى بپردازم. مسلم بن عوسجه ، او را نزد مسلم بن عقیل برد. مسلم به او خوشامد گفت و او را نزد خود، جا داد و از او بیعت گرفت و دستور داد تا مال را از او بگیرند. مَعقِل، آن روز را در منزل هانى بن عروه گذراند و چون شب شد، نزد ابن زیاد باز گشت و گزارش امور مسلم را به وى داد. ابن زیاد ، شگفت زده شد و به مَعقِل گفت: هر روز و پیوسته با او رفت و آمد کن ؛ چون اگر یک روز نروى ، شک مى کند. مسلم از خانه هانى به جایى دیگر رفت و مَعقِل با سختى ، آن را جُست.

دانشنامه امام حسین علیه السلام بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، مرحوم محمد محمدی ری شهری جلد 4، ص 182

http://lib.eshia.ir/27254/4/182

 

بعضی یحتمل اشکال بفرمایند که خوب در بیمارستان روانی که دیگر نمی توان قاتلی را هم که خانه اش را به آتش کشیده است را نیز همراه بقیه مریضها بستری کرد و آنگاه از او انتظار هم داشت که کشوهای همه ی مریضها را نرود وارسی کند ببیند آیا خوراکی چیزی بدرد بخور برایش یافت می شود که بخورد یا خیر؟ همین است دیگر. مریض است و باید درمان شود، و اما حالا اگر کسی هم به او تذکر دهد که بابا اول سوال کن که آیا می توانم هم کشوها را وارسی کنم برای خوراکیهای مورد دلخواهم یا خیر؟ یحتمل خشن هم شود و باعث درگیری و زدو و خورد هم گردد. همین است دیگر. و الا بیمارستان روانی نمی بود.

مسئله ی دیگر این است که اگر دکتر داروهایی را تجویز کرد و گفت حتماً هم نوع خارجی آنرا مصرف کن و از جمله هم مولتی ویتامین قاچاق فرض بفرمایید سنتروم یا فاماتون. حتماً شک هم کنید که آیا اینها اصل است یا اینکه قلابی هم هستند. و نفرمایید اگر دکتر فرموده اند که این داروها را میل بفرمایید دیگر نباید رفت فرمولهایش را هم درآورد که آیا بر طبق فرمولها هم هستند و حتی در آزمایشگاه شخصی خودتان هم آزمایشات شیمیایی کنید که فرمول چه ایراداتی هم دارند یا خیر. و الا بجای مولتی ویتامین کلرات زرنیخ هم بارتان می کنند و آن وقت وقتی گرفتار مشما و پوشک اینها هم که شدید، دیگر اختیار آزمایشات خودتان را هم نخواهید داشت که کجای کار هم بوده است که سانسور شده است.

و لذا عرض بنده ی حقیر این هم هست ک برگردم به بحث دیشبمان که چرا انیشتین هم یحتمل از کلاس درس فرار می کرده است؟ اتفاقاً بعضی یسایتها و از جمله یک سایت هندی حتی دیشب دیدم نوشته بود که برای این کار دوستش یوری نسخه هم از دکتر گرفته بوده که انیشتن دچار فروپاشی اعصاب و روان هم شده است! ولی عرض بنده ی حقیر چیز دیگری است و آن اینکه بنده به استاد قرآن خود گفتم که تازه فهمیدم که چرا انیشتن می خواسته از کلاس درس فرار هم کند. موضوع اینجا است که آن قاری بین المللی فرمودند که چطور آن شنونده ی مسموعی که با پسرش رفته بوده به استماع تلاوتهای عالی قرآن و متاثر شده است، آنگاه از قاری محترم هم خواسته است که دستش را یحتمل برای تبرک روی قلب فرزندش بگذارد. وقتی انیشتین هر چند تازه هم به مسلمان شدن اظهار کرده است ولی چنین تلاوتهایی را هم بشنود و بلکه با قرائت خودش از قرآن هم مقایسه کند، یحتمل درجا هم پا به فرار از کلاس بگذارد که بابا ما کجا و این قاریان قرآنی هم کجا و ...! ولی موضوع این است که بالاخره هر چند هم که انیشتین از کلاس فرار هم کرده بوده است، ولی بالاخره به مقامی هم می رسد که خوب هم استقامت می کرده و خوب هم درسش را می خوانده و بلکه استاد صاحب کرسی هم شده بوده است.

و لذا مَثَل اینکه بنده ی حقیر بخواهم هم به اینشتین ایراد کنم که چرا از کلاس درس فرار می کرده است، مثل این می ماند که بنده ی حقیر بخواهم به ادوارد ویتن و کامران وفا ایراد هم کنم که اینها زیادی هم درسهایشان را در نظریه ی ریسمان و جبرهای فن نیومن و ناورداهای گروموف- ویتن و گوپاکومار- وفا و ... در ریاضی فیزیک گیر کرده اند و بلکه در حافظه ی گرانشی نیز خیلی وارد نیستند و حتی یک آیه از قرآن را هم حفظ نیستند و بنابراین چون هر دو هم جواب ایمیلهای مرا نداده اند، همین هم هست که آنها کم هم صهیونیست و بهایی نیستند!

نکته ی دیگر این است که باز وسط کار همه چیز هم پاک شد. یک جا هست مسئله امام حسین علیه السلام است و کربلا. ولی یک جاهایی هم هست که مسئله حتی از آن هم فراتر می رود و وسط دیار کفر هم واقع شده اید! یعنی مسئله حتی کتاب نورالدین پسر ایران هم نیست که سید نورالدین عافی چطور در جبهه های دفاع از وطن و اسلام و حق هم دارد می جنگد و جلوه هایی هم از جهاد اکبر نفس با خود را نمایش می دهد که حالا آیا هندوانه با کنسرو ماهی هم بخوری خیلی سردی ات می کند یا خیر. و کتاب هم بلکه جایزه ادبی جلال آل احمد را برده است. خود آل احمد هم بدستی نفرین زمین را نوشته است حه حالا چطور هم می توان این نفرین را تبدیلش کرد به قلب زمینی که در حال تپیدنی است که نبظش هم در دست امانتدارهایی است که آنرا قرار است با چه مقدار شاگردی هم از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم به خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز تحویل دهند. و حالا خوب کیست که دارد صفحات گوگل کروم را هم اتومات برایتان پاک می کند؟ خائن است؟ خادم است؟ و بلکه حتی بتوان گفت خود امام زمان عجلالله فرجه الشریف است که شمشیرش هم از بغل گوشتان رد شده است و الا که حسابتان هم پاک بوده است. آیا مسئله این هم هست که خود امام حسین علیه السلام هم باورمان نمی شود که تشنه کشته شد، چرا که باورمان هم نمی شود که جهاد تبیین امام حسین علیه السلام از نوع دیگری هم بوده است آنچنان که علوم الهی را اگر کسی هم بخواهد تاویل بگیرد حتی احتیاجی به ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم نداریم؟ یعنی سوراخ کرم و سیاه چاله های شوارتزشیلد و فرار اینشتین از کلاس درس هم قسمتی از ماجرای پاک کردن و سانسور است دیگر که از سیاق آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم یحتمل برمی آید؟!

و لذا اشکال هم می شود که اگر یک هموطنی در ایام حج آمد نزد شما با شکل و شمایل طالبان ولی خودش هم گفت که من وهابی ام، آیا دارد عرض اندام هم می کند؟ یا آیا می خواهد عرض هم کند که بابا من هم هموطن تو و بلکه هم کیش تو هستم؟ همین می شود که یک مرتبه فضا طوری خاکستری هم می شود که از لحاظات اطلاعات کوانتومی نمی دانید آیا صفحه از کجا هم پاک شد آنگاه که دارید می فرمایید الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها، که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها؟ مرزهای بین یزیدی و حسینی در جهاد تبیین یک جاهایی یحتمل حتی بتوان گفت که محو می شود کانه طرف رفته است طرف دشمن و دارد از آن طرف می جننگد تا برسد به خودیها و حالا بعد هم که رسید به خودیها آیا قرار هم هست با آنها چه کند؟ این است که از روی مقالات آرشیوی و اینسپایرهپ هم تشخیص دادن اینکه کیست که خادم است و کیست که خائن، یحتمل بعضی اشکال هم کنند که خود مقالات که آن توان را ندارند که خائن باشند یا خادم. و الا چرا می فرماید مثل بعضی همان است که اسفار را دارید بار خر هم می زنید؟ یک چیزهای دیگری یک جاهایی در یک زمانهایی هم هستند که باعث می شوند بعضی فضا- زمانها مثل فلسطین اشغالی بحرانی و هرج و مرجی و از روی بی نظمی به تمام معنا هم شوند کانه همه ی کفر در مقابل همه ی ایمان هم قرار گرفته اند و همه ی تنشهای همه ی عالم یک جا جمع شده اند و می خواهند کل عالم را هم از همان نقطه منفجر هم کنند و .... یحتمل همینها هم بوده اند که بین امثال دکتر پروفسور محمود حسابی و استاد شهید مطهری را هم جمع می کرده اند. بگذریم. این یک چیز دیگری است که یک مرتبه یک ابرتقارنی هم رخ دهد که یک سیستم دینامیکی جهت فلشهایش از سینکها و سورسهایش وارونه شده کانه یک شوکی هم بدان وارد شده است که علوم الهی همینطوری دارد به ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم الی ما شاء الله از حسابهای انقلابی هم واریز می شوند و تمامی هم ندارند و .... مسئله فقط مسلم بن عوسجه و چطور لو رفتن مسلم بن عقیل هم نیست و بلکه امام بعد از امام بعد از رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم الی انسان 250 ساله الی انسان 1500 ساله هم هست که حکمت را حتی در شعر حکیم ابوالقاسم فردوسی هم نمایان کرد که این انسان ظلوم جهول چطور هم قرار است شاگردیهای خود را به جهاد تبیین و بلکه حکمت الهی هم رسانده و امانت ولایت الهی را هم به صاحبش بسپارد. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد وتقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه

691396186931415

بقیت الله خیر لکم ان کنتم مومنین

خیلی دلم می خواست که از شیطنتهای شیاطین هم خیلی نگویم، ولی همینطوری داشتم می نوشتم و می نوشتم تا اینکه رسیدم به اینکه چطور هم یحتمل بعضی بنظرشان برسد که می توان سایتهای آرشیو و اینسپایرهپ را هم سانسور کرد و بلکه جی استور هم ضامن شما شود که به دانشگاه تهران وصل شوید. و یک مرتبه همه ی آنچه نوشته بودم یک جا پاک شد! این را دیگر نمی توان نگفت که کدام خائنی هم این کار را کرد. یحتمل هم دارد فکر می کند که یک خدمتی هم کرده است. گاهی اوقات در بین آرشیو کرنل و اینسپایرهپ و دانشگاه تهران یحتمل بعضی اشکال هم بفرمایند که این وسط خائن هم کدام است و همه چیز مثل تف سر بالا هم شود و ...؟! این است که واقعاً هم اینطوری سعی کردن کار کردن هم نوبرانه است! خدا لعنت کند هر چه مردم آزار است. واقعاً هم مرزهای دانش را پیمودن و شکافتن و باقر العلوم بودن خیلی صبر و حوصله می خواهد تا شاگرد را از حالات خلاء برساند به الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و .... ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجات. 

7371172313

لَوْ أَنزَلْنَا هَٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ ۚ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ‎﴿٢١﴾‏ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ ۖ هُوَ الرَّحْمَٰنُ الرَّحِیمُ ‎﴿٢٢﴾‏ هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ ۚ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ ‎﴿٢٣﴾‏ هُوَ اللَّهُ الْخَالِقُ الْبَارِئُ الْمُصَوِّرُ ۖ لَهُ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَىٰ ۚ یُسَبِّحُ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ‎﴿٢٤﴾‏ سوره مبارکه حشر

 

به بهانه سانسور مردم در رسانه‌های زنجیره‌ای داخلی و خارجی

سانسور از کجای تاریخ به امروزمان رسید؟!

 

دفتر پژوهش‌های مؤسسه کیهان
سانسور شدید رسانه‌های زنجیره‌ای بیگانه و جیره‌خواران آنها در داخل کشور در مورد حضور بی‌نظیر مردم در مراسم ماه مبارک رمضان، راهپیمایی روز جهانی قدس و نماز عید فطر، بهانه‌ای شد تا نگاهی بیندازیم به پس زمینه‌های تاریخی این سانسور وحشتناک و فاجعه‌بار:
شاید بتوان گفت نخستین سانسور تاریخ بشر را سامری (یار و همراه پیشین حضرت موسی علیه‌السلام و دشمن سرسخت بعدی‌اش) اعمال کرد‌، وقتی در زمان غیبت حضرت‌، از طلاها و زیورآلات غنیمتی‌، گوساله‌ای پرسروصدا برپا نمود و به دروغ شایع کرد که حضرت موسی علیه‌السلام قوم خود را ترک گفته است. او گوساله را خدای خود و قوم برجای مانده خواند.
سامری پس از مراجعت حضرت موسی، همچنان معجزات وی از جمله ید بیضاء و اژدها شدن عصا و شکافتن رود نیل را منکر گردید و آنها را نه معجزه بلکه تنها جادوهای ساده‌ای نامید که جادوگران فرعونی بهتر از آن را می‌دانند.
الواح الهی حضرت موسی علیه‌السلام، از دسترس دور ماند و به‌جای آن تورات تحریف شده‌ای نوشته شد که در آن دیگر چندان از تعالیم نجات‌بخش پیامبر خدا، نشانی رویت نمی‌شد.
سانسور مسیحیت و تعالیم حضرت عیسی مسیح‌(ع)
شاید بتوان سانسور بعدی تاریخ را در مورد مسیحیت دانست که به جز تحریفات پولس و تحمیل تثلیث به آن، آنچه یوحنا برخلاف سخنان و تعالیم حضرت عیسی مسیح علیه‌السلام به عنوان «مکاشفات» به عهد جدید افزود‌، زمینه‌های منازعات بعدی و پیدایش لوتریسم و آمیخته شدن به آموزه‌های عبرانی و پدیده‌هایی همچون مسیحاگرایی یا به عبارتی آخرالزمان‌گرایی و به وجود آمدن فرقه‌های صهیونی مانند پیوریتانیسم و اوانجلیسم را باعث گردید که تا همین امروز فجایع سلطه‌گری آمریکا و غرب و موجودیت نامشروع اسرائیل را توجیه می‌کند.
لشکرکشی صلیبیون به غرب آسیا و برپایی جنگ‌های دویست‌ساله علیه مسلمانان نیز از سانسور دیگری منشأ گرفت‌، آنجا که کانون‌های صهیونی برای سرکوب مسلمانان و تسلط بر بیت‌المقدس، مسیحیان را فریب داده و به بهانه تهدید مراکز دینی‌شان در قدس شریف، آنها را به سرزمین مقدس کشانده و در برابر سپاه اسلام قرار دادند.
آنها با دروغ و فریب‌، گوساله سامری دیگری به نام «معبد سلیمان» را علم کرده و گروهی از شوالیه‌های صلیبی را تحت عنوان «راهنمای زائران معبد مقدس»، پایه‌گذار فرقه‌های تاثیرگذار و مخوفی همچون فراماسونری و ایلومیناتی و کابالا نمودند. فرقه‌هایی که طی قرن‌های بعد، شورش‌ها و انقلابات و حکومت‌های متعددی را در اروپا و آمریکا رقم زدند.
طولانی‌ترین سانسور تاریخ
سانسور تاریخ تمدن اسلامی، یکی از قدیمی‌ترین و در عین حال طولانی‌ترین سانسورهای طول تاریخ بوده است. تاریخ تمدنی که حدود 10 قرن بر دنیای علم و هنر و زندگی بشریت حاکم بود و بسیاری از نظریه‌ها و اکتشافات و اختراعات را توسط عالمان و دانشمندان و فرهیختگان مسلمان به بار آورد.
اما غرب که پس از شکست در جنگ‌های سخت صلیبی به جنگ نرم و تهاجم فرهنگی برای غلبه بر مسلمانان روی آورده بود، پس از ورود جدی در میدان آخرالزمان‌گرایی (با نهضت به اصطلاح اصلاح دینی)، این بار با جنبش به اصطلاح روشنگری و ماجرای رنسانس، به‌دنبال غصب میادین علم و هنر از مسلمانان برآمد و با سانسوری عجیب و غریب که تا همین امروز در رسانه‌ها و کتب و نشریات‌شان جریان دارد‌، تمامی افتخارات علمی و هنری را به نام خود سند زد؛ از قضایایی مانند نیروی جاذبه و کرویّت زمین و گردش آن به دور خورشید تا قوانین حرکت و نور و سیالات و.... و تا پرواز و دوربین و علوم پزشکی و نجوم و...
با این سانسور عظیم و طویل تاریخی، تقریبا اسلام و تاریخ تمدن آن را حذف یا بسیار لاغر و مختصر نمودند و دروغ‌ها و تحریفات بی‌شرمانه‌ای را که تنها خود در طول تاریخ مرتکب شده بودند‌، به اسلام و تاریخ آن نسبت دادند‌، مانند سوزاندن کتاب‌ها (که خود طی جنگ‌های صلیبی انجام دادند) یا محاکمه و قتل دانشمندان (که از جرائم نفرت‌انگیز غربی‌ها بود) و از همه اینها سخیف‌تر، تهمت مخالفت ماهوی با علم و هنر تا به لحاظ تئوریک و نظری، حقیقت اسلام را در عرصه‌های مختلف شکسته و نسل‌های مختلف را از همراهیش بازداشته یا ناامید سازند، چنان‌که همین امروز نیز در رسانه‌هایشان، این سانسور و تحریفات ادامه دارد.
از طرف دیگر کانون‌های صلیبی/ صهیونی در حالی که سال‌ها زرادخانه‌های خود را برای راه‌اندازی یک جنگ بزرگ و در سایه آن‌، برپایی حکومت‌های دست‌نشانده در غرب آسیا برای زمینه‌چینی تاسیس رژیم جعلی اسرائیل تدارک دیده بودند، برپایی جنگ اول جهانی را به ماجرای ساده ترور ولیعهد اتریش نسبت دادند و اصل ماجرا را سانسور کردند.
آنها توسط همان کانون‌های ماسونی، افرادی مانند هیتلر و حزب نازیسم را برکشیدند تا توطئه کوچاندن یهودیان به سرزمین فلسطین و برپایی اسرائیل را عملی سازند و بر همین اساس جنگ دوم جهانی را به راه انداختند، اما این موضوع را هم سانسور کردند.
تاریخ‌پردازی برای تسلط بر ایران
موضوع سانسور در ایران تقریبا از 200 سال پیش و با حضور اولین فراماسونر به نام سرجان ملکم، افسر اسکاتلندی کمپانی هند شرقی که ظاهرا برای بستن قراردادهایی به دربار قاجار آمده بود، شروع شد.
طرفه آنکه سرجان ملکم به جای جاخوش کردن در دربار قاجار و به سان دیگر هموطنانش، کسب مقام و منصب و منزلت و... به نوشتن تاریخ ایران مشغول شد! او ترجیح داد برای سلطه درازمدت امپراتوری و ملکه‌اش بر ایران و دیگر ملل شرق، برایشان تاریخ بنویسد و تاریخ واقعی آنها را تحریف و سانسور نماید.
او برای مردم ایران تاریخ‌پردازی کرد و در ادامه همان سانسور بزرگ تاریخ تمدن اسلامی، به بافتن تاریخ باستان و شاهنشاهان و شهریاران خیالی پرداخت و برخلاف حقیقت، اسلام را دین و راه و روشی ارتجاعی و با سابقه‌ای عقب مانده توصیف نمود!
تاریخ ایران سرجان ملکم، متاسفانه مورد اقتدای بسیاری از مورخین از جمله حسن پیرنیا و عبدالحسین زرین‌کوب و... و جماعت کثیری از شبه‌روشنفکران، قرار گرفت تا آن را به‌صورت کتاب مرجع در دروس دانشگاهی و دبیرستانی وارد نموده و منابع مختلفی را براساس آن تدوین کردند.
در آن تاریخ به دروغ‌، به آتش کشیده شدن صدها کتابخانه به مسلمانان نسبت داده شد‌، کتابخانه‌هایی که اساسا وجود خارجی نداشتند‌، در حالی که برخلاف این تاریخ سانسور شده‌، به اعتراف برخی مورخین معتبر غربی همچون پرفسور جرج سارتن و پرفسور زیگرید هونکه و آدام متز و... مسلمانان به هرکجا که قدم گذاردند‌، کتابخانه‌ها برپا کردند و صدها هزار جلد کتاب عرضه نمودند.
خادمان را خائن و خائنان را خادم جلوه دادند
تاریخ‌پردازی سانسور شده ادامه یافت و در آن، خادمانی همچون امیرکبیر و شیخ فضل‌الله نوری و میرزا کوچک‌خان جنگلی و... را خائن شمرده و خائنانی مانند فتحعلی آخوندوف و عبدالرحیم طالبوف و نصرالله بهشتی و تقی‌زاده و شیخ ابراهیم زنجانی و احسان‌الله خان و.... را خادم نمایاندند.
در این تاریخ، اهدای مدال تقدیر جرج پنجم به عباس افندی یا عبدالبهاء سانسور شد تا وابستگی فرقه ضاله بهائیت به انگلیس پنهان بماند‌، وصیتنامه اردشیر جی ریپورتر (سرجاسوس سرویس‌های اطلاعاتی غرب و رابط امپراتوری صهیونیستی روچیلد) سانسور گردید تا نقش او در برکشیدن رضاخان پنهان مانده و معلوم نشود رضا پالانی به چه منظور و با کدام اهداف دراز مدت کانون‌های صلیبی/ صهیونی در ایران به حکومت رسید.
در دوران نهضت ملی شدن صنعت نفت طی عملیاتی به نام «بدامن»، گروهی از نشریات شبه‌روشنفکری توسط سرویس‌های جاسوسی غرب، ساماندهی شدند تا با سانسور واقعیات و نسبت دادن تهمت‌های مختلف به سران نهضت‌، راه را برای کودتای 28 مرداد 1332 هموار سازند.
سانسور این رسانه‌ها در طی نهضت امام و انقلاب اسلامی نیز در جهت تحریف وقایع نهضت و سوار شدن وابستگان به کانون‌های صلیبی/صهیونی بر موج انقلاب‌، مثال‌زدنی است.
رهبرتراشی برای نهضت و انقلاب
این سانسور در دوران اوج‌گیری نهضت با همراهی صوری و در واقع رهبرتراشی و موج‌سواری‌، صورت شدیدتری به خود گرفت‌، تا آنجا که براساس اسناد لانه جاسوسی آمریکا‌، مدیر وقت روزنامه کیهان (سناتور مصباح‌زاده) از سوی سفیر آمریکا در ایران ماموریت یافت تا تبلیغات بر روی جبهه ملی را آنچنان گسترش دهد که آنها را به عنوان رهبران نهضت قلمداد نمایند و پس از آن بود که مطبوعات شاهنشاهی مملو از تبلیغات برای اعضای گروه‌های چپ تروریستی و مجاهدین خلق (منافقین) به‌عنوان نیروهای مبارز گردید و انقلابیون واقعی مانند شهید آیت‌الله سعیدی و شهید غفاری و شهدای هیئت‌های موتلفه و فداییان اسلام و... توسط همین نشریات از تاریخ مبارزات ملت سانسور شدند.
در طول دوران انقلاب نیز نقش موثر و تعیین‌کننده روحانیونی همچون دکتر بهشتی و استاد مطهری و دکتر باهنر و حاج مهدی عراقی و بسیاری از مبارزین که پس از برقراری نظام جمهوری اسلامی در مسئولیت‌های مختلف آن، به خدمت مشغول شدند، در همین نشریات سانسور شده و همچنان می‌شود تا اینکه موج‌سوارانی همچون گروهک‌های تروریستی و ملی‌گرایان و چپ‌ها و تجزیه‌طلب‌ها و... انقلابیون واقعی نمایانده شوند.
در سال‌های اخیر و با تقویت رسانه‌های مجازی، علاوه‌بر تداوم تحریفات قبلی، همچنان حضور مردم در حمایت از انقلاب و رهبری، پیشرفت‌های شگفت‌انگیز کشور و جشم‌انداز امیدبخش آن سانسور شده است. اما آنچه بیش از هر موضوعی در این سانسور برجسته به نظر می‌رسد، سانسور اسلام و حقایق و تاثیرات آن است که طی تمامی قرون پیشین تا به امروز وجود داشته و در آینده نیز ادامه خواهد داشت.

https://kayhan.ir/fa/news/263681

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ‎﴿٥١﴾‏ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ‎﴿٥٢﴾‏ سوره مبارکه قلم

أَیَّامًا مَّعْدُودَاتٍ فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِیضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِینَ یُطِیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعَامُ مِسْکِینٍ فَمَن تَطَوَّعَ خَیْرًا فَهُوَ خَیْرٌ لَّهُ وَأَن تَصُومُوا خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُمْ تَعْلَمُونَ ‎﴿البقرة: ١٨٤﴾‏

شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَن کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿البقرة: ١٨٥﴾‏

وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَکُمْ حَتَّىٰ یَبْلُغَ الْهَدْیُ مَحِلَّهُ فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِیضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِّن رَّأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِّن صِیَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ فَإِذَا أَمِنتُمْ فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ فَمَن لَّمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کَامِلَةٌ ذَٰلِکَ لِمَن لَّمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ ‎﴿البقرة: ١٩٦﴾‏

لَّیْسَ عَلَى الْأَعْمَىٰ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ وَلَا عَلَىٰ أَنفُسِکُمْ أَن تَأْکُلُوا مِن بُیُوتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ آبَائِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أُمَّهَاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ إِخْوَانِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخَوَاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَعْمَامِکُمْ أَوْ بُیُوتِ عَمَّاتِکُمْ أَوْ بُیُوتِ أَخْوَالِکُمْ أَوْ بُیُوتِ خَالَاتِکُمْ أَوْ مَا مَلَکْتُم مَّفَاتِحَهُ أَوْ صَدِیقِکُمْ لَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ أَن تَأْکُلُوا جَمِیعًا أَوْ أَشْتَاتًا فَإِذَا دَخَلْتُم بُیُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَىٰ أَنفُسِکُمْ تَحِیَّةً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَکَةً طَیِّبَةً کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیَاتِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ‎﴿النور: ٦١﴾‏

لَّیْسَ عَلَى الْأَعْمَىٰ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْأَعْرَجِ حَرَجٌ وَلَا عَلَى الْمَرِیضِ حَرَجٌ وَمَن یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَمَن یَتَوَلَّ یُعَذِّبْهُ عَذَابًا أَلِیمًا ‎﴿الفتح: ١٧﴾‏

 

اَللَّهُمَّ إِنِّی أَطَعْتُکَ فِی أَحَبِّ اَلْأَشْیَاءِ إِلَیْکَ وَ هُوَ اَلتَّوْحِیدُ وَ لَمْ أَعْصِکَ فِی أَبْغَضِ اَلْأَشْیَاءِ إِلَیْکَ وَ هُوَ اَلْکُفْرُ فَاغْفِرْ لِی مَا بَیْنَهُمَا یَا مَنْ إِلَیْهِ مَفَرِّی آمِنِّی مِمَّا فَزِعْتُ مِنْهُ إِلَیْکَ اَللَّهُمَّ اِغْفِرْ لِیَ اَلْکَثِیرَ مِنْ مَعَاصِیکَ وَ اِقْبَلْ مِنِّی اَلْیَسِیرَ مِنْ طَاعَتِکَ یَا عُدَّتِی دُونَ اَلْعُدَدِ وَ یَا رَجَائِی وَ اَلْمُعْتَمَدَ وَ یَا کَهْفِی وَ اَلسَّنَدَ وَ یَا وَاحِدُ یَا أَحَدُ یَا قُلْ هُوَ اَللّٰهُ أَحَدٌ اَللّٰهُ اَلصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ مَنِ اِصْطَفَیْتَهُمْ مِنْ خَلْقِکَ وَ لَمْ تَجْعَلْ فِی خَلْقِکَ مِثْلَهُمْ أَحَداً أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ تَفْعَلَ بِی مَا أَنْتَ أَهْلُهُ اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِالْوَحْدَانِیَّةِ اَلْکُبْرَى وَ اَلْمُحَمَّدِیَّةِ اَلْبَیْضَاءِ وَ اَلْعَلَوِیَّةِ اَلْعُلْیَا [اَلْعَلْیَاءِ] وَ بِجَمِیعِ مَا اِحْتَجَجْتَ بِهِ عَلَى عِبَادِکَ وَ بِالاِسْمِ اَلَّذِی حَجَبْتَهُ عَنْ خَلْقِکَ فَلَمْ یَخْرُجْ مِنْکَ إِلاَّ إِلَیْکَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اِجْعَلْ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ اُرْزُقْنِی مِنْ حَیْثُ أَحْتَسِبُ وَ مِنْ حَیْثُ لاَ أَحْتَسِبُ إِنَّکَ تَرْزُقُ مَنْ تَشٰاءُ بِغَیْرِ حِسٰابٍ

 

یحتمل بنظر برسد که این یک افسانه ای است که حتی از حضرات آیات عظام مراجع تقلید هم بخواهند خود به امر به معروف و نهی از منکر بپردازند حتی در حدود اینکه دخترم حجابت را رعایت کن دیگر! ولی این یک چیزی هم هست که همیشه داریم و فقط مال آن وقتی هم نیست که بفرمایند: آن موقعی که باید کاری می کردی، نکردی؛ و حالا دیگر می خواهی چه کنی. یعنی چه؟ یعنی همین که شما می بینید که مثلاً دختران جناب پدر بزرگ تشریف برده اند زیارت حضرت معصومه در قم و حالا خیلی هم حجابشان را آیا چطور گویا رعایت نکرده اند. و وقتی آخوندی تذکر هم می دهد به تعبیر این بنده ی حقیر و بلکه خیلی هم یحتمل محترمانه تر که بچه حجابت را رعایت کن دیگر. پدر بزرگ تشریف می آورند و حتی گویا با چکمه هم پایش را می گذارد روی صورت آخوند محترم که تو چه کار کرده بوده ای و به دخترم چه گفتی؟ حالا می بینید که نوه ی همان پدر بزرگ هم غلط زیادی هم کرده است و تشریف برده اند فلسطین اشغالی که با سران صهیونیستی هم مشورت کنند که بالاخره چه غلطی هم خوب است که بکند یا نکند. التفات می فرمایید؟ آن موقعی که باید کاری می کرده و نکرده، حالا بنظرش هم رسیده است که یک کاری بکند کارستان و برود با صهیونیستها هم بریزد روی هم. یکی نیست به او بگوید که آخر تو یک سر سوزن از مسلمانی هم بویی نبرده ای؟ و آنگاه می خواهی جمهوری اسلامی را هم کنار بزنی و خودت هم بشوی همه کاره ی همه و همه؟

عرض بنده ی حقیر این است که اینجا فقط شاگرد و دانشجو و طلبه نیست که متحیر می ماند که باید چه کند که از حالات خلاء به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف میل کند. و آیا اینجا او است که باید هم به این بچه و بلکه خرس گنده بگوید بچه بگیر بنشین! یا اینکه خود حضرات آیات عظام و حضرت ولی فقیه هم وارد میدان خواهند شد و نشانش خواهند داد که بابا آن وقتی که باید کاری هم می کردی، چرا هیچ کاری نکردی و حالا دیگر می خواهی چه کنی، ای آقا شازده؟! این کارها چیست که داری می کنی؟! خجالت هم نمی کشی از خودت و این مسلمانی ات؟ لجبازی هم حدی دارد. دیگر کم مانده است که همه جا را هم به نجاست بکشی اینطوری که می خواهی اپوزیسیون باشی و در خانه ی هر کافر و مشرک و منافقی  را هم می روی می زنی که کمکت کنند؟ زشت است؛ نکن این کارها را.

از این طرف هم شما ملاحظه می فرمایید که در قرآن کریم هم از مریض و کور و کر و لال هم چندین بار می فرماید که بر اینها حرجی هم نیست که وارد جهاد شوند. و حتی لغت مجنون هم بارها بکار برده شده است، ولی غلط نکنم همیشه هم مجنون وقتی بکار رفته است که به خود پیامبر اکرم یا دیگر پیامبران همچون نوح علی نبینا علیه السلام هم خطاب شده است. خود پیغمبر را مجنون و جن زده معرفی هم می کرده اند و به او تهمت هم می زده اند. یحتمل آن زمان مثل الان اینطور بیمارستانهای روانی هم نداشته ایم که بتوانند به بیماران روانی کمک هم کرده و بلکه مشکلات روحی روانی شان را حل کنند. حتی دیگر چه رسد به اینکه حراست و پرستاری هم داشته باشند که فکر مریضها باشند که بابا اینها مریض روانی اند و باید یک جوری اینها را به حال خودشان هم گذاشت که بتوانند بهتر هم استراحت کنند و زودتر هم خوب شوند. تازه شوک و اینها هم که آن وقتها نداشته اند و خبری از اینها هم نبوده است که فرض بفرمایید حالا زیادی هم سرخوش شده است و بعد چند تا شوکش هم می دهند که یحتمل بعدش برود توی فاز افسردگی دو قطبی که قطب دیگرش هم همان سرخوشی کاذبی بوده که قبل از شوکهایش دچارش شده است و ....

البته بعضی اینجا اشکال هم کنند که مسئله ای که اینجا مطرح بوده است در زمان پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم این بوده است خود آن حضرت و بلکه یارانشان مردم را به اسلام دعوت می فرموده اند و هر کس هم دعوت را می پذیرفته است و دست از کفر و شکر و نفاقش برمی داشته است آنگاه در امان هم بوده است، حالا می خواهد مسیحی بوده یا یهودی یا بت پرست یا گبر یا .... و لذا می توانسه هم وارد جهاد اکبر و اصغر هم شود و بلکه حتی جهاد تبیین هم کند. اینطوری نبوده است که حالا یک درجات و مراتب آیات اللهی متعالیه ای آن زمان در دسترس همگان هم باشد که بتوانند آیا چقدر از این مراتب و درجات را هم طی کرده و حتی خود خدا را هم ملاقات کنند کانه وارد کاروان حاجیهایی هم شده اند که مدام دارند می روند سفر حج و برمی گردند فی عامی هذا و فی کل عام. شربت شهادت را می نوشیده اند و می رفتند در راه خدا جهاد می کرده اند و حالا آیا چقدر هم توفیق داشته اند به شهادت برسند یا نرسند و بلکه احدی الحسنیین را نیز تجربه کنند: قُلْ هَلْ تَرَبَّصُونَ بِنَا إِلَّا إِحْدَى الْحُسْنَیَیْنِ وَنَحْنُ نَتَرَبَّصُ بِکُمْ أَن یُصِیبَکُمُ اللَّهُ بِعَذَابٍ مِّنْ عِندِهِ أَوْ بِأَیْدِینَا فَتَرَبَّصُوا إِنَّا مَعَکُم مُّتَرَبِّصُونَ ‎﴿التوبة: ٥٢﴾‏

البته بعضی هم یحتمل اینجا اشکال می فرمایند که همینطوری هم بوده است که همان آیات عظام یاران رسول الله و ائمه ی اطهار به همان درجات و مراتب متعالیه و اعلایی از آیات اللهی الفهای بینهایت هم رسیده اند که توانسته اند اسلام را جهانی اش هم کنند. و این کار را هم با موفقیت انجام داده اند. و اما خوب در این کارها تاخر و تقدمی هم هست که همیشه ی خدا هم این انسان جهول وظلوم را ارشادش باید کرد که نفسش او را به بازی هم نگیرد و الا که آن شاهنشاه آریامهر و فرعونی که در درون یک یک انسانها است دوباره می خواهد طغیان کرده و بشریت را به اسارت خود هم درآورد. وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ ‎﴿الشعراء: ٢٢٧﴾‏ وَمَا تَسْأَلُهُمْ عَلَیْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ‎﴿یوسف: ١٠٤﴾‏ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ‎﴿القلم: ٥٢﴾‏ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ‎﴿٥١﴾‏ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ‎﴿٥٢﴾‏ سوره مبارکه قلمتراژدی وحشت در زندان‌های آمریکا از مرگ زندانی گرسنه در سلول انفرادی تا جان باختن با نیش حشرات!

 

انتشار خبر مرگ زندانی 28 ساله آمریکایی بر اثر سوء تغذیه و بی‌آبی در سلولی غیربهداشتی پس از خبر مرگ زندانی دیگری بر اثر حمله حشرات، یک بار دیگر اوضاع وحشتناک زندان‌های آمریکا را عیان کرده است.

به گزارش خبرگزاری میزان، «لاشاون تامپسون»، شهروند سیاه‌پوست ۳۵ ساله اهل جورجیا بود، «جاشوا مک لمور» ۲۸ ساله و ساکن ایندیانا بود؛ این دو جوان آمریکایی که بدون محاکمه یا محکومیت به جرمی در زندان به سر می‌بردند، جان باختند.

تامپسون دچار سوءتغذیه شده و به معنای واقعی کلمه به دلیل نیش متعدد حشرات جان باخت و مک لمور که مبتلا به اسکیزوفرنی بود، در یک سلول کاملا غیربهداشتی تا زمان مرگ نگهداری می‌شد.

به گزارش «ytali»، بر اساس داده‌های ابتکار سیاست زندان، آمریکا با ۵۶۵ دستگیری در هر ۱۰۰ هزار نفر و بیش از دو میلیون نفر، هزاران زندان محلی و فدرال بالاترین میزان حبس را در جهان دارد.

لاشاون شهروند سیاه‌پوست آمریکایی بود که سابقه دستگیری نداشت و در خواربارفروشی‌ها کار می‌کرد. او به اتهام مشارکت در یک جنایت، در زندان شلوغ شهرستان فولتون محبوس شد، جایی که سال گذشته مرکز حقوق بشر جنوبی (SCHR) بدرفتاری و مرگ ده زندانی را در آن به دلیل سوءتغذیه در طول سال ۲۰۲۲ گزارش کرد.

افراد زندانی در زندان فولتون حتی اگر در معرض سوء تغذیه نیز نبودند، اما کاملا و به طور نظام‌مند در معرض تغذیه ناکافی قرار داشتند.

عکس‌های جسد لاشاون که توسط مایکل‌هارپر، وکیل خانواده او ارائه شده، وحشتناک است. آنها سلولی را در شرایطی غیرقابل توصیف نشان می‌دهند که زندانی را به پوست و استخوان تبدیل می‌کند؛ بدن این زندانی به معنای واقعی کلمه توسط حشرات و ساس‌ها پوشانده شده بود که روی بدنش قرار داشتند تا اینکه پس از سه ماه که در شرایط غیرانسانی رها شده بود، او را کشتند.

خانواده لاشاون در شوک هستند، آنها حتی از دستگیری او مطلع نشده بودند و تنها زمانی از این موضوع مطلع شدند که در مورد مرگ یکی از بستگانشان با آنها تماس گرفته شد. 

با این حال، شرایط غیر انسانی در صنعت زندان‌های آمریکا یک استثنا نیست، بلکه یک امر ثابت است؛ علاوه‌بر زندان شهرستان فولتون، در واقع، موارد بسیار دیگری نیز گزارش شده است، از جمله پرونده‌ای که اخیرا علیه «کریس اورهارت»، رئیس‌پلیس شهر جکسون، رئیس‌زندان این شهر و پرسنل پزشکی و مراقبت‌های بهداشتی مطرح شد.

جاشوا مک لمور ۲۸ ساله در تابستان ۲۰۲۱ در انزوا در سلولی غیربهداشتی، بدون پنجره، آب یا سرویس بهداشتی برای 20 روز قرار گرفت تا اینکه بر اثر سوء تغذیه و بی‌آبی جان باخت.

جاشوا به شکل جدی از اسکیزوفرنی رنج می‌برد؛ در آخرین بستری شدن در بیمارستان واکنش بدی نشان داد و با یک‌پرستار درگیر شد؛ این اقدام کافی بود تا فوراً بدون ارائه مراقبت کافی، او را با زنجیر به سلولی در زندان جکسون منتقل کنند.  «جاشوا مک لمور» یک شهروند آمریکایی بوده که از بیماری روانی رنج می‌برده است و پلیس وی را به مدت 20 روز در زندان انفرادی حبس می‌کند  و به دلیل آب و غذا نخوردن و عدم توجه مسئولان زندان به این بازداشتی، جان خود را از دست می‌دهد. بر اساس شکواییه‌ای که خانواده وی تنظیم کرده‌اند وی در یک سلول انفرادی و در وضعیت بغرنجی حبس شده بود.  خانواده وی اعلام کرده‌اند که وی از مشکلات روانی رنج می‌برده و علائم شیزوفرنی در وی شناسایی شده بود.

به گزارش خبرگزاری فارس، وی در این 20 روز بیش از 20 کیلوگرم از وزن خود را از دست داد و سرانجام در روز بیستم با جسد بی‌جان وی در سلول انفرادی مواجه شدند.  خانواده وی اعلام کرده‌اند که مسئولان زندان هیچ‌گونه کمکی به مک لمور که از مشکلات روانی و جسمی جدی رنج می‌برده خودداری کرده‌اند.  سلولی که وی در آن زندانی شده هیچ‌گونه تخت خواب نداشته و چراغ‌های فورسنت این سلول در تمام ساعات شبانه‌روز روشن بودند.  جاشوا در این سلول به جای دریافت مراقبت‌های پزشکی مورد نیاز، به فجیع‌ترین شکلی که می‌توان تصور کرد، رها شد تا جان خود را از دست دهد. نکته متناقض این است که در آمریکا، از یک‌سو، بسیاری از زندانیان از گرسنگی یا سوءتغذیه می‌میرند، در حالی که از سوی دیگر در همان کشور، اداره‌های زندان‌های ایالتی و فدرال وجود دارند که حتی اجازه توسل زندانی به اقداماتی مانند اعتصاب غذا را نمی‌دهند. در واقع، یک روش اجباری و وحشیانه، تحمیل تغذیه اجباری به زندانیانی است که از خوردن غذا خودداری می‌کنند.  داستان شرم‌آور لاشاون تامپسون اخیرا توسط واشنگتن پست و سی‌ان‌ان گزارش شد و سپس در سراسر جهان پخش شد. 

روزنامه کیهان، چهارشنبه 6 اردیبهشت 1402

 

امروز بنده ی حقیر به حساب خودم رفته بودم عیادت یک بنده خدایی در بخش روانپزشکی بیمارستان امام حسین؛ ولی حراست و پرستاری فرمودند که فقط فامیلهای نزدیک مثل پدر مادر خواهر و برادر می توانند ملاقات کنند. این است که بنده نتوانستم هم مریض را ملاقات کنم. و لذا خیلی هم اصرار نکردم. چند نفر افغان هم آمده بودند آنها را هم نگذاشتند قوم و خویششان را ملاقات کنند، و فقط برادرش توانست، در صورتی که می گفتند که قبلاً اجازه هم می دادند! می فرمودند مثل اینکه بسته به پرستاری گاهی سختتر از اوقات دیگری هم می گیرند و .... از قضا، همین امروز که بنده ی حقیر هم رفته بودم روزی بوده است که سخت هم می گرفته اند و .... البته بعضی اینجا حتی اشکال هم می کنند که مسائلی از این قبیل هیچ ربطی هم به زن زندگی آزادی و بی حجابیهای بعد از آن و حتی خبرهای زندانیانی که حشره ها زیادی نیششان زده اند و مرده اند و سکیتزوفرنیا و اینها هم ندارد و ....

بگذریم، ولی بنده ی حقیر همین است که عرض می کنم حالا تا دیدید یک کمی حالتان خوب شده است و مثلاً خیلی مولتی ویتامینهای کلرات زرنیخدار قاچاق یا حتی مجاز  هم دیگر استفاده نمی فرمایید، زودی ندوید مثلاً نماز عید فطر یا نماز جمعه یا .... و چرا؟ چون مثلاً بنظرتان می رسد که دیگر مشما و پوشک هم احتیاج ندارید و .... خودتان حساب کار خودتان را سعی کنید برسید و روزانه و حتی هر ساعت هم این کار را انجام دهید تا یک وقت خدای ناکرده باعث آبروریزی و بلکه به نجاست کشیدن همه جا هم نشود. در همان خانه ی خودتان هم می توانید نماز بخوانید دیگر. یک وقت اگر ثابت هم شود که باید بروید خانه ی سالمندان یا خانه های گروهی و ...، خوب آن وقت اگر تا آمدید بجنبید که چه شده است و چه نشده است و یک مرتبه دیدید که خودتان را وسط خانه ی سالمندان هم یافته اید، خیلی هم سورپریز نشوید و .... روزگار است دیگر؛ پیری است و هزار درد! پوشک و مشما هم یحتمل یکی از آنها باشد.

بنده ی حقیر می خواستم اتفاقاً یک کمی هم از مسئله ی حافظه های گرانشی و لامبدا-سی-دی-ام و اختلاف در ثابت هابل موسوم به هابل تانسیون (Hubble tension) و حتی استکان نلبکیهای توپولوژیک (کریستال) هم خدمتتان عرض کنم. موضوع این است که معمولاً مدلهای تورمی که مورد نظر کیهانشناسان هم هستند، یک حالتهای مهبانگی را هم در نظر می گیرند که حالا چقدر هم آیا بتوان به آن لحظه ی اولیه ی مهبانگی نزدیک هم شد یا .... ولی وقتی مسئله را توپولوژیکش هم کرده و بلکه استکان نلبکیهای توپولوژیک را هم از میانش در نظر بگیریم. بعضی یحتمل اینجا اشکال می فرمایند که با مشکلی هم روبرو می شویم که دیگر نمی شود بسادگی فواصل کیهانی را نیز در آن رعایت کرد چرا که خوب مسئله توپولوژیک هم هستند دیگر! ولی حالا گذشته از کریستالیزاسیون مسئله هم موضوع اینجا است که حتی استکان نلبکیهای توپولوژیک هم آیا بالاخره دارای ناورداهایی هستند که می توان حتی انعطافپذیری آنها را تا چه حدودی هم اندازه گرفت یا خیر؟! بالاخره یک جاهایی حافظه های گرانشی کیهانی مجبورند کار کنند و یادشان هم یحتمل بیافتد که بابا یادت هم نرود که یک انفجار بزرگی هم اقل کم اول کار در کار بوده است یا خیر؟! حالا هیچ چیز دیگری را هم حساب نیاوریم که حافظه ی گرانشی از اول تا آخر را یادش هم رفته است و بلک آلزهایمر هم یحتمل گرفته است. و اما اینها را که بالاخره با رجوع به همین ابرکامپیوترهای خودمان هم که می توانیم بیابیم.

یعنی هر چقدر هم که فراموشی دچار شده باشد در حافظه ی گرانشی، بالاخره یحتمل باید هم حساب کتاب کند که این هندسه ای را که ما امروز در کیهانشناسی خود داریم را چطور بدست آورده ایم و آیا چقدر هم با جبر و حساب و هندسه و آنالیز و ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی سعی هم کنیم که چطور دانه های تسبیح را هم نخ می کنند آنطور که یکی بعد از دیگری هم در طول زمان شمرده می شوند؟! همانطور هم توالی فضا زمانی را آیا چقدر در حافظه ی گرانشی بتوان گنجاند و مسائل مربوطه ی آنها را دقیق هم حلشان کرد و .... و لذا همین هم هست که می فرمایند قرآن مجید را حفظ کنید. و چرا؟ برای اینکه این وارد حافظه ی گرانشی شما هم شود و مسئله را بتوانید با لحاظات قرآنی هم حل کنید و نه اینکه حساب و کتاب کنید که هر جوری دلمان خواست می توانم مسئله را بالا پایینش هم کنم. و لذا امان از آن روزی هم که استکان نلبکیهای حتی توپولوژیک خیلی هم انعطافپذیر نیز مثل پودری شوند که حالا حساب کنید اینها هم خودشان ریز ریز شده ی کوه هایی هم هستند که همه و همه نیز تبدیل به پودر شده اند در روز قیامت. یحتمل اینجا یک ماده ی تاریک سردی هم داریم که آیا یک مرتبه چقدر هم داغ شده است (یا بر عکس) و بلکه دمای این ماده ی تاریک هم به عنوان ناوردای استکان نلبکی توپولوژیک که همراه حتی فرض بفرمایید کوهمولوژی کریستالاین نیز با هم رقم می خورند. یک وقت هم دیدید که ماده تاریک سردی هم که قرار نیست خیلی هم داغ شود، یک مرتبه بدلایلی معلوم یا نه خیلی هم معلوم یک مرتبه داغ کرد و بقول معروف جوش هم آورد و لذا پودر هم شد و بلکه سوسک هم شد چسبید به دیوار. ولی خوب، یحتمل باز هم از رو نرود و بگوید که خاله سوسکه و آقا موشه را هم هنوز داریم که آیا چطور هم در کجا شو کند یا نکند و ....

بهتر است فعلاً ما دیگر وارد خیلی جزئیات مسئله هم نشویم و بلکه بقیه ی مسائل را برای فردا یا وقتی دیگر هم بگذاریم چرا که کمی دیروقت هم دارد باز می شود و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ ‎﴿البقرة: ١١٧﴾‏

قَالَتْ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی وَلَدٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ قَالَ کَذَٰلِکِ اللَّهُ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ ‎﴿آل عمران: ٤٧﴾‏

هُوَ الَّذِی خَلَقَکُم مِّن طِینٍ ثُمَّ قَضَىٰ أَجَلًا وَأَجَلٌ مُّسَمًّى عِندَهُ ثُمَّ أَنتُمْ تَمْتَرُونَ ‎﴿الأنعام: ٢﴾‏

وَهُوَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُم بِاللَّیْلِ وَیَعْلَمُ مَا جَرَحْتُم بِالنَّهَارِ ثُمَّ یَبْعَثُکُمْ فِیهِ لِیُقْضَىٰ أَجَلٌ مُّسَمًّى ثُمَّ إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ ثُمَّ یُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‎﴿الأنعام: ٦٠﴾‏

وَلَمَّا دَخَلُوا مِنْ حَیْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُم مَّا کَانَ یُغْنِی عَنْهُم مِّنَ اللَّهِ مِن شَیْءٍ إِلَّا حَاجَةً فِی نَفْسِ یَعْقُوبَ قَضَاهَا وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِّمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَـٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ‎﴿یوسف: ٦٨﴾‏

وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُل لَّهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا ‎﴿الإسراء: ٢٣﴾‏

مَا کَانَ لِلَّهِ أَن یَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ ‎﴿مریم: ٣٥﴾‏

فَتَعَالَى اللَّهُ الْمَلِکُ الْحَقُّ وَلَا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِن قَبْلِ أَن یُقْضَىٰ إِلَیْکَ وَحْیُهُ وَقُل رَّبِّ زِدْنِی عِلْمًا ‎﴿طه: ١١٤﴾‏

وَدَخَلَ الْمَدِینَةَ عَلَىٰ حِینِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِیهَا رَجُلَیْنِ یَقْتَتِلَانِ هَـٰذَا مِن شِیعَتِهِ وَهَـٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِی مِن شِیعَتِهِ عَلَى الَّذِی مِنْ عَدُوِّهِ فَوَکَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَیْهِ قَالَ هَـٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِینٌ ‎﴿القصص: ١٥﴾‏

فَلَمَّا قَضَىٰ مُوسَى الْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّی آتِیکُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِّنَ النَّارِ لَعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ ‎﴿القصص: ٢٩﴾‏

مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَىٰ نَحْبَهُ وَمِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَمَا بَدَّلُوا تَبْدِیلًا ‎﴿الأحزاب: ٢٣﴾‏

وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَن یَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُّبِینًا ‎﴿الأحزاب: ٣٦﴾‏

وَإِذْ تَقُولُ لِلَّذِی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَأَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَاتَّقِ اللَّهَ وَتُخْفِی فِی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدِیهِ وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ فَلَمَّا قَضَىٰ زَیْدٌ مِّنْهَا وَطَرًا زَوَّجْنَاکَهَا لِکَیْ لَا یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ حَرَجٌ فِی أَزْوَاجِ أَدْعِیَائِهِمْ إِذَا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَرًا وَکَانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولًا ‎﴿الأحزاب: ٣٧﴾‏

وَالَّذِینَ کَفَرُوا لَهُمْ نَارُ جَهَنَّمَ لَا یُقْضَىٰ عَلَیْهِمْ فَیَمُوتُوا وَلَا یُخَفَّفُ عَنْهُم مِّنْ عَذَابِهَا کَذَٰلِکَ نَجْزِی کُلَّ کَفُورٍ ‎﴿فاطر: ٣٦﴾‏

اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا وَالَّتِی لَمْ تَمُتْ فِی مَنَامِهَا فَیُمْسِکُ الَّتِی قَضَىٰ عَلَیْهَا الْمَوْتَ وَیُرْسِلُ الْأُخْرَىٰ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ ‎﴿الزمر: ٤٢﴾‏

هُوَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ فَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ ‎﴿غافر: ٦٨﴾‏

فَقَضَاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ فِی یَوْمَیْنِ وَأَوْحَىٰ فِی کُلِّ سَمَاءٍ أَمْرَهَا وَزَیَّنَّا السَّمَاءَ الدُّنْیَا بِمَصَابِیحَ وَحِفْظًا ذَٰلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ ‎﴿فصلت: ١٢﴾‏

 

3426 وَ فِی رِوَایَةِ مُحَمَّدِ بْنِ بَحْرٍ الشَّیْبَانِیِّ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَارِثِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو أَیُّوبَ الْکُوفِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا إِسْحَاقُ بْنُ وَهْبٍ الْعَلَّافُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَاصِمٍ النَّبَّالُ عَنِ ابْنِ جُرَیْجٍ عَنِ الضَّحَّاکِ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ قَالَ‌ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ مَنْزِلِ عَائِشَةَ فَاسْتَقْبَلَهُ أَعْرَابِیٌّ وَ مَعَهُ نَاقَةٌ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ تَشْتَرِی هَذِهِ النَّاقَةَ فَقَالَ النَّبِیُّ ص نَعَمْ بِکَمْ تَبِیعُهَا یَا أَعْرَابِیُّ فَقَالَ بِمِائَتَیْ دِرْهَمٍ فَقَالَ النَّبِیُّ ص بَلْ نَاقَتُکَ خَیْرٌ مِنْ هَذَا قَالَ فَمَا زَالَ النَّبِیُّ ص یَزِیدُ حَتَّى اشْتَرَى النَّاقَةَ بِأَرْبَعِ مِائَةِ دِرْهَمٍ قَالَ فَلَمَّا دَفَعَ النَّبِیُّ ص إِلَى الْأَعْرَابِیِّ الدَّرَاهِمَ ضَرَبَ الْأَعْرَابِیُّ یَدَهُ إِلَى زِمَامِ النَّاقَةِ فَقَالَ النَّاقَةُ نَاقَتِی وَ الدَّرَاهِمُ دَرَاهِمِی فَإِنْ کَانَ لِمُحَمَّدٍ شَیْ‌ءٌ فَلْیُقِمِ الْبَیِّنَةَ قَالَ فَأَقْبَلَ رَجُلٌ فَقَالَ النَّبِیُّ ص أَ تَرْضَى بِالشَّیْخِ الْمُقْبِلِ قَالَ نَعَمْ یَا مُحَمَّدُ فَقَالَ النَّبِیُ‌

______________________________
[پاورقی:] «و فی روایة محمد بن بحر» (أو یحیى) «الشیبانی» الظاهر أن الرواة کلهم من العامة و ذکره للحجة علیهم و یمکن أن یکون الخبر مرویا من الخاصة أیضا عند المصنف أو کان متواترا عنده لما حکم بصحة الأخبار المنقولة فی هذا الکتاب و المسموع فی هذا الخبر أیضا أنه کان الشیخ الأول المنافق الأول و الثانی الثانی علیهما و على أتباعهما لعائن الله تعالى و یفهم من الخبرین أنه إذا ادعى رجل على الحاکم ینبغی أن یرافع إلى آخر من نائبه أو غیره و إن أمکن أن یکون لإظهار الغلط فقط لکن الظاهر الأول و لا منافاة بینهما بأن یکونا مرادین مع إظهار أن أمیر المؤمنین علیه السلام قاض بالحق کما رووا أیضا عنه صلى الله علیه و آله و سلم أقضاکم و أعلمکم علی علیه السلام متواترا.

 

ص تَقْضِی فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَ هَذَا الْأَعْرَابِیِّ فَقَالَ تَکَلَّمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص النَّاقَةُ نَاقَتِی وَ الدَّرَاهِمُ دَرَاهِمُ الْأَعْرَابِیِّ فَقَالَ الْأَعْرَابِیُّ بَلِ النَّاقَةُ نَاقَتِی وَ الدَّرَاهِمُ دَرَاهِمِی إِنْ کَانَ لِمُحَمَّدٍ شَیْ‌ءٌ فَلْیُقِمِ الْبَیِّنَةَ فَقَالَ الرَّجُلُ الْقَضِیَّةُ فِیهَا وَاضِحَةٌ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ ذَلِکَ أَنَّ الْأَعْرَابِیَّ طَلَبَ الْبَیِّنَةَ فَقَالَ لَهُ النَّبِیُّ ص اجْلِسْ فَجَلَسَ ثُمَّ أَقْبَلَ رَجُلٌ آخَرُ فَقَالَ النَّبِیُّ ص أَ تَرْضَى یَا أَعْرَابِیُّ بِالشَّیْخِ الْمُقْبِلِ قَالَ نَعَمْ یَا مُحَمَّدُ فَلَمَّا دَنَا قَالَ النَّبِیُّ ص اقْضِ فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَ الْأَعْرَابِیِّ قَالَ تَکَلَّمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ النَّبِیُّ ص النَّاقَةُ نَاقَتِی وَ الدَّرَاهِمُ دَرَاهِمُ الْأَعْرَابِیِّ فَقَالَ الْأَعْرَابِیُّ بَلِ النَّاقَةُ نَاقَتِی وَ الدَّرَاهِمُ دَرَاهِمِی إِنْ کَانَ لِمُحَمَّدٍ شَیْ‌ءٌ فَلْیُقِمِ الْبَیِّنَةَ فَقَالَ الرَّجُلُ الْقَضِیَّةُ فِیهَا وَاضِحَةٌ یَا رَسُولَ اللَّهِ لِأَنَّ الْأَعْرَابِیَّ طَلَبَ الْبَیِّنَةَ فَقَالَ النَّبِیُّ ص اجْلِسْ حَتَّى یَأْتِیَ اللَّهُ بِمَنْ یَقْضِی بَیْنِی وَ بَیْنَ الْأَعْرَابِیِّ بِالْحَقِّ فَأَقْبَلَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ ع فَقَالَ النَّبِیُّ ص أَ تَرْضَى بِالشَّابِّ الْمُقْبِلِ قَالَ نَعَمْ فَلَمَّا دَنَا قَالَ النَّبِیُّ ص یَا أَبَا الْحَسَنِ اقْضِ فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَ الْأَعْرَابِیِّ فَقَالَ تَکَلَّمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ النَّبِیُّ ص النَّاقَةُ نَاقَتِی وَ الدَّرَاهِمُ دَرَاهِمُ الْأَعْرَابِیِّ فَقَالَ الْأَعْرَابِیُّ لَا بَلِ النَّاقَةُ نَاقَتِی وَ الدَّرَاهِمُ دَرَاهِمِی إِنْ کَانَ لِمُحَمَّدٍ شَیْ‌ءٌ فَلْیُقِمِ الْبَیِّنَةَ فَقَالَ عَلِیٌّ ع خَلِّ بَیْنَ النَّاقَةِ وَ بَیْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص فَقَالَ الْأَعْرَابِیُّ مَا کُنْتُ بِالَّذِی أَفْعَلُ أَوْ یُقِیمَ الْبَیِّنَةَ قَالَ فَدَخَلَ عَلِیٌّ ع مَنْزِلَهُ فَاشْتَمَلَ عَلَى قَائِمِ سَیْفِهِ ثُمَّ أَتَى فَقَالَ خَلِّ بَیْنَ النَّاقَةِ وَ بَیْنَ رَسُولِ اللَّهِ ص قَالَ مَا کُنْتُ بِالَّذِی أَفْعَلُ أَوْ یُقِیمَ الْبَیِّنَةَ قَالَ فَضَرَبَهُ عَلِیٌّ ع ضَرْبَةً فَاجْتَمَعَ أَهْلُ الْحِجَازِ عَلَى أَنَّهُ رَمَى بِرَأْسِهِ وَ قَالَ بَعْضُ أَهْلِ الْعِرَاقِ بَلْ قَطَعَ‌ مِنْهُ عُضْواً قَالَ فَقَالَ النَّبِیُّ ص مَا حَمَلَکَ عَلَى هَذَا یَا عَلِیُّ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ نُصَدِّقُکَ عَلَى الْوَحْیِ مِنَ السَّمَاءِ وَ لَا نُصَدِّقُکَ عَلَى أَرْبَعِمِائَةِ دِرْهَمٍ.

قَالَ مُصَنِّفُ هَذَا الْکِتَابِ رَحِمَهُ اللَّهُ هَذَانِ الْحَدِیثَانِ غَیْرُ مُخْتَلِفَیْنِ لِأَنَّهُمَا فِی قَضِیَّتَیْنِ وَ کَانَتْ هَذِهِ الْقَضِیَّةُ قَبْلَ الْقَضِیَّةِ الَّتِی ذَکَرْتُهَا قَبْلَهَا

______________________________
«قال مصنف هذا الکتاب» غرضه أنه یجب أن یکون هذه الواقعة قبل الواقعة الأولى لأن النبی صلى الله علیه و آله و سلم نهاه، عن العود و لم یمکن منه صلى الله علیه و آله و سلم العود إلیه لعصمته الثابتة بالکتاب و السنة و العقل، و یمکن أن یکون بعدها و یکون النهی إرشادیا، و الحکم باق أیضا بأن من کذب رسول الله صلى الله علیه و آله یجب قتله حتما بل یجب قتل الشاک أیضا کما سیجی‌ء.

روضة المتقین فی من لا یحضره الققیه، محمد تقی مجلسی، جلد 6، ص 256- 258

http://lib.eshia.ir/71453/6/256

 

یک چیز عجیبی در این حدیث و حتی حدیث قبل از آن در من لا یحضره الفقیه نهفته است که بی شباهت به حدیثی که از جمله روایاتی بود که در مورد قنبر آمده بود بحثش قبلاً رفت. و اینجا مترجم من لا یحضره الفقیه هم همانطوری که علامه مجلسی پدر نیز اشاره می فرمایند- در شرح این احادیث می فرماید که از عصمت و  امامت و ربانیت خدا و ... بدور است. البته علامه مجلسی می فرماید اگر کسی دروغ به حضرت رسول ببندد و بلکه حتی اگر در رسول خدا شک کند، مستحق قتل است. 

این حدیث را اسلام کوئیست نیز بررسی می کند:

https://www.islamquest.net/fa/archive/fa38847

همانطوری که اسلام کوئست هم اشاره می کند، بعضی کتب راجع به قضاوتهای حضرت علی امیر المومنین علیه السلام این حدیث را حتی در اول کتاب هم آورده اند و اسم هم آورده اند که دو شیخ قرشی اولی و دومی هم کیستند. این را علامه محمد تقی مجلسی هم بدون آوردن اسمی خاص در حدیث بالا اشاره می فرمایند.

شیعه در این مسئله شکی ندارد که ظالمینی که در زیارت عاشورا هم لعن شده اند چه کسانی هستند که در مقابل پنج تن اهل ابا قرار می گیرند و به اولی و دومی و سومی و چهارمی نیز معروفند که پنجمی اش هم یزید ملعون است: 

اَللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی وَ اِبْدَأْ بِهِ أَوَّلاً ثُمَّ [اِلْعَنِ] اَلثَّانِیَ وَ الثَّالِثَ وَ اَلرَّابِعَ اَللَّهُمَّ اِلْعَنْ یَزِیدَ خَامِساً وَ اِلْعَنْ عُبَیْدَ اَللَّهِ بْنَ زِیَادٍ وَ اِبْنَ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِی سُفْیَانَ وَ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ

 سوال اینجا است که مسئله ی اینکه ظالم اولی کیست با شمشیر کشیدن حضرت علی بر علیه اعرابی به عنوان اولین ظالم آیا حل می شود و حال آنکه هنوز مسئله ی اولی به همان صورتی هم که اگر اعرابی کشته می شد یا نمی شد باز هم باقی نمی ماند؟ یا اینجا اصلا مسئله ی ظالم اول به عنوان اعرابی که به پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم هم دروغ بسته است مطرح نیست! یک جا حتی اگر مسئله ی شمشیر را هم کنار بگذاریم، باز مسئله ی جهاد تبیین نیز مطرح است حتی اگر نفس را همچون در اوپانیشادها دو طوطی نیز در نظر بگیریم که یکی فقط دارد تماشا می کند و دیگری دارد از ثمره ی میوه های درختی که بر آن نشسته اند هم می خورد. و حتی اگر یک طوطی در کشوری باشد و دیگری در قفسی نزد تاجر در کشوری دیگر هم باشد. موضوع اینجا این است که کجا مسئله از نوع جبر و مقابله حتی با قضاوت و شمشیر هم هست و کجا بلکه جدی تر هم هست. یعنی کجا حتی شاگرد باید حتماً هم از حالات خلاء انرژیهای خیلی پایین و بلکه در حد صفر بتواند به انرژیهای بالا و الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد. و هر چند هم که بعضی هنوز در کشورهایی گیر هم کرده اند که آیا پیغمبران و رسل الهی فقط چوپان هم بوده اند یا در میانشان گاوچران هم یحتمل بوده است و بلکه بعضی دیگر هم کمونیسم را اختیار کرده اند و انواع مسائل ریاضی فیزیکی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و از جمله هم آیا برجام و 5+1 جهانی و انرژیهای هسته ای و امثالهم را هم داریم و ....

یعنی از یک لحاظ هم بخواهیم ظالمین اولی و دومی و سومی و چهارمی و پنجمی را به روز هم تعیین کنیم، حتی از لحاظات ریاضی فیزیکی و بلکه هندسی هم می توانند هویت و ماهیت خود را پنهان کرده و استتار هم کنند و بلکه کار دعواهای بدون بینه هم بطرق فاجعه آمیزی یحتمل بالا بگیرد و چرا که امانت ولایت الهیه را بدست اهلش سپردن کار سختی می تواند باشد آنچنان که کوه و زمین و آسمان هم از قبولش سر باز زنند ولی انسان ظلوم و جهول آنرا بپذیرد و .... و اما حالا اگر بفرمایید بچه چادرت را درست سرت کن و رنگ به رنگ هم به خیابان نزن! دیگر خر بیار و باقلا هم بار بزن که چرا اصلا اسم چادر را هم آورده ای. خوب بابا چادرت را سرت کن دیگر. شوخی که نداریم. به زبان خوش هم خدمتتان عرض می شود دیگر. بالا رفتیم ماست بود پایین اومدیم دوغ بود و قصه ی ما راست و دروغ و اینها بود که نیست! صهیونیسم و فلسطینیان راست است یا دروغ است؟ یا آمریکا و انگلیس هم یقیناً دروغ می گویند و بلکه خیلی ابرقدرت هم نیستند و ایرانِ جمهوری اسلامی هم اتفاقاً خیلی ابرقدرت است و انرژی هسته ای هم حق مسلم ما است و ...! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه

 فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا ۩ ‎﴿النجم: ٦٢﴾‏

 

بهار آمد بهار آمد بهار خوش عذار آمد

خوش و سرسبز شد عالم اوان لاله زار آمد

ز سوسن بشنو ای ریحان که سوسن صد زبان دارد

به دشت آب و گل بنگر که پرنقش و نگار آمد

گل از نسرین همی‌پرسد که چون بودی در این غربت

همی‌گوید خوشم زیرا خوشی‌ها زان دیار آمد

سمن با سرو می‌گوید که مستانه همی‌رقصی

به گوشش سرو می‌گوید که یار بردبار آمد

بنفشه پیش نیلوفر درآمد که مبارک باد

که زردی رفت و خشکی رفت و عمر پایدار آمد

همی‌زد چشمک آن نرگس به سوی گل که خندانی

بدو گفتا که خندانم که یار اندر کنار آمد

صنوبر گفت راه سخت آسان شد به فضل حق

که هر برگی به ره بری چو تیغ آبدار آمد

ز ترکستان آن دنیا بنه ترکان زیبارو

به هندستان آب و گل به امر شهریار آمد

ببین کان لکلک گویا برآمد بر سر منبر

که ای یاران آن کاره صلا که وقت کار آمد

وَتَضْحَکُونَ وَلَا تَبْکُونَ ‎﴿النجم: ٦٠﴾‏

أتَبکونَ أخی ؟ ! أجَل وَاللّه ِ فَابکوا فَإِنَّکُم وَاللّه ِ أحرِیاءُ [5] بِالبُکاءِ ، فَابکوا کَثیرا وَاضحَکوا قَلیلاً، فَقَد بُلیتُم بِعارِها ، ومُنیتُم بِشَنارها ولَن تَرحَضوها [6] أبَدا ،

آیا بر برادرم گریه مى کنید؟! آرى . به خدا گریه کنید که به آن ، سزاوارترید . باید فراوان بگِریید و کم بخندید ، که به ننگ و عار آن ، مبتلا شدید و هرگز [آلودگى]آن را نمى توانید بزُدایید.

http://lib.eshia.ir/27254/8/123

 أتبکونَ ! إی وَاللّه ِ فَابکوا کَثیرا وَاضحَکوا قَلیلاً ، فَلَقَد فُزتُم بِعارِها وشَنارِها [8] ، ولَن تَغسِلوا دَنَسَها عَنکُم أبَداً

گریه مى کنید؟! آرى به خدا سوگند ، باید فراوان بگِریید و کم بخندید ، که به ننگ و عار آن رسیده اید و هرگز از آلودگى آن ، پاکیزه نخواهید شد.

http://lib.eshia.ir/27254/8/119

چنین پرسید گل از نسرین چرا خندی در این غربت

چنین گفتا خوشم زیرا خوشیها زان دیار آمد

ما برای بوئیدن بوی گل نسترن چه سفرها کرده ایم!

 

حضرت زینب سلام الله علیها خطاب به مردم کوفه می فرماید که گریه می کنید؟ و هنوز آن حضرت را نزد عبید الله بن زیاد ابن مرجانه لعنت الله علیه نبرده اند. مسئله این هم هست که آیا حضرت زهرا سلام الله علیها وقتی دخترش را به این روز می بیند و امام حسین علیه السلام را در آن دیوانه خانه ی کربلا ارباً اربا هم می یابد، آیا می تواند هم تشخیص دهد که مشکل کجا است و کیست که لعنت شده تر از همه هم هست: اولی یا دومی یا سومی یا چهارمی یا پنجمی؟! می تواند تشخیص هم دهد که چه شد که شیرازه ی خانواده ها و بلکه جامعه ها هم از هم پاشیده شده است؟ می تواند تشخیص هم دهد که امانت ولایت الهیه هم که کوه و زمین و آسمان هم از آن سر باز زدند و یک دخانی هم همه جا را فرا گرفت چه بلایی بر سرش آمده است؟ و بلکه بعد از همه ی اینها اگر دوباره هم حتی حضرت زینب و امام حسین و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف علیهم السلام مادرشان حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها را ببینند نیز می توانند تشخیص دهند که این هم او است که مادرشان هم هست، یا دیگر آن انسان 250 ساله هم حتی نمی تواند بعد از 1400 سال مادرش را دوباره بشناسد و همه و همه از نو باید نزد حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی شاگردی نموده و سعی در اجتهاد و رسیدن به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم کنند؟ چرا که هر بار با آمدن اسلام انقلابی هم می شود آنچنان که در داستان راستان هم می فرماید که رسول اکرم چطور آن ثروتمند را نصیحت کرد که چرا خودت را جمع کردی وقتی آن فقیر به تو نزدیک هم شد؟ و لذا دخترت را هم به او بده و .... و این یک حرف است؛ ولی این هم حرف دیگری است که در شناخت الفهای بینهایت آیات اللهی و انقلابهای اسلامی همه چیز هم زیر و رو شده، و وزیر و وکیل و بلکه شاه هم به روستا رفته و روستازاده به وزارت و وکالت و بلکه تخت پادشاهی هم برسد و .... اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته

وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّىٰ یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ لَا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُوا وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَىٰ وَبِعَهْدِ اللَّهِ أَوْفُوا ذَٰلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ ‎﴿الأنعام: ١٥٢﴾‏

وَلَا تَقْرَبُوا مَالَ الْیَتِیمِ إِلَّا بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّىٰ یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کَانَ مَسْئُولًا ‎﴿الإسراء: ٣٤﴾‏

وَأَمَّا الْجِدَارُ فَکَانَ لِغُلَامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَةِ وَکَانَ تَحْتَهُ کَنزٌ لَّهُمَا وَکَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّکَ أَن یَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَیَسْتَخْرِجَا کَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّکَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِی ذَٰلِکَ تَأْوِیلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَیْهِ صَبْرًا ‎﴿الکهف: ٨٢﴾‏

وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا ‎﴿الانسان: ٨﴾‏

کَلَّا بَل لَّا تُکْرِمُونَ الْیَتِیمَ ‎﴿الفجر: ١٧﴾‏

یَتِیمًا ذَا مَقْرَبَةٍ ‎﴿البلد: ١٥﴾‏

أَلَمْ یَجِدْکَ یَتِیمًا فَآوَىٰ ‎﴿الضحى: ٦﴾‏

فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ ‎﴿الضحى: ٩﴾‏

فَذَٰلِکَ الَّذِی یَدُعُّ الْیَتِیمَ ‎﴿الماعون: ٢﴾‏

 

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار رمضانی دانشجویان، ۱۴۰۲/۰۱/۲۹

یک مطلب هم این است که خب جوان ایرانی، مورد کینه‌ی دشمنان است؛ این را بدانید، این را جوانهای ما بدانند. هم شماها که بیشتر از دیگران این را توجّه داشته باشید، هم عموم جوانهای کشور بدانند: دشمن، استکبار، کارتل‌های(۱۷) صهیونیستی که بر اروپا و آمریکا تسلّط دارند، اینها بلاشک با مسئولین جمهوری اسلامی خیلی بدند؛ دستشان برسد، تکّه‌پاره‌شان میکنند؛ امّا با جوانها بدترند؛ چرا؟ برای خاطر اینکه اگر شما جوانها و انگیزه‌های جوانها و جوانهای کشور نباشند، از دست مسئولین کشور کاری برنمی‌آید. کار را درواقع جوانها دارند انجام میدهند؛ حرکت و پیشرفت به دست جوانها است، لذا اینها از جوانها کینه دارند. از اوّل انقلاب تا امروز جوانها بودند که کارهای بزرگ را در جبهه‌های مختلف، میدانهای مختلف، به عهده گرفتند و پیش بردند. من این را بیشتر برای این میگویم که مسئولین کشور توجّه کنند و خوشبختانه توجّه هم میکنند؛ از خیلی از جوانها استفاده میکنند امّا باید بیشتر استفاده کنند. در میدانهای مختلف، جوانهای ایرانی کار کرده‌اند.
 

اینجا من یادداشت کرده‌ام: در میدان مدیریّتهای دولتی ــ مدیر دولتی ــ جوانهایی از قبیل شهید موسیٰ کلانتری و شهید تندگویان [را داشتیم]؛ اینها وزیر بودند، همه جوان؛ یا شهید قندی، شهید عبّاس‌پور؛ اینها همه‌ شهید شدند؛ اینها جوان بودند. اینها همه ــ اینهایی که من اسم می‌آورم؛ حالا میخوانم بعضی‌های دیگر را ــ در دهه‌های بیست و سیِ عمر بودند، یعنی بین ۲۰ سال تا ۳۹ سال و ۴۰ سال. در میدان مدیریّت دولتی اینها بودند. مرحوم موسیٰ کلانتری گفت: من در صف دوّم، سوّم نماز جمعه نشسته بودم؛ یک نفر پهلوی من نشسته بود. صف جلو، شهید عبّاس‌پور ــ که او هم جزو وزرا بود و شهید شد ــ نشسته بود. گفت: این کس که پهلوی من بود، عبّاسپور را نشان داد و گفت که آقا، نگاه کن ببین وزیر آمده نشسته در صف نماز جماعت! ببین کار به کجا [رسیده]. اوایل انقلاب بود دیگر. شهید کلانتری که لهجه‌ی ترکی قشنگی داشت گفت به او گفتم: من عجیب‌ترش را به تو بگویم؛ من هم وزیرم!(۱۸) اینها وزرای خوبی بودند، مدیران خوبی بودند. در میدان نظامی، شهید همّت، شهید خرّازی، شهید بابایی، شهید حسن باقری، شهید شیرودی، شهید اردستانی، شهید صیّاد شیرازی ــ البتّه آن وقتی که صیّاد شهید شد سنّش بیشتر بود امّا آن وقتی که میجنگید، در همین سنینی بود که عرض کردم ــ اینها واقعیّت جنگ را عوض کردند؛ ‌تبدیل کردند به دست قدرت جمهوری اسلامی علیه همه‌ی متّحدین ارتجاع و استکبار.

در میدان هنر و ادبیّات، شهید آوینی، ‌مرحوم سلحشور، مرحوم طالب‌زاده. البتّه اینها آخر عمرشان سنّشان بیشتر بود، امّا در همین جوانی خیلی کارها کردند، و امثال اینها که کم هم نیستند. در میدان علم و تحقیق، شهید تهرانی‌مقدّم، مرحوم کاظمی‌ آشتیانی، شهید مجید شهریاری، شهید رضایی‌نژاد، شهید احمدی روشن. جوانهای ما اینها هستند دیگر. این رشته تا امروز هم ادامه دارد، تا همین دوره‌ی شماها، در همین زمان معاصر شما، شهید حججی، مصطفیٰ صدرزاده، آرمان علی‌وردی، روح‌الله عجمیان. اینها برجسته‌اند، نقطه‌های واقعاً برجسته‌اند. هزارها، ده‌ها هزار، صدها هزار جوانِ ایرانیِ مسئولیّت‌شناس امروز وجود دارند؛ اینها موتور حرکتند، اینها موتور پیشران حرکت کشور و حرکت نظامند، هر کدام در یک بخشی. همه‌ی شما، یکایک شما، باید این‌جوری باشید. نمیگویم شهید بشوید، خدا کند شهید نشوید ــ البتّه در پیری اشکال ندارد؛ هفتاد هشتاد سالتان که شد، آن‌وقت شهید بشوید، امّا فعلاً تا جوانید کارتان داریم، شهید نشوید ــ امّا مثل شهیدها زندگی کنید،‌ واقعاً مثل اینها زندگی کنید، مثل اینها حرکت بکنید. با این مجموعه، قدرتهای شیطانی خیلی مخالفند.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52554

 

یک مسئله ی کریستالی استکان نلبکیهای توپولوژیک اینجا است که روانشناسی خانواده در اجتماعات چطور در هم می شکند و با این حال چطور ما حتی در روز قیامت هم شفاعت حضرت زهرای مرضیه سلام الله علیها و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را برای همه ی شیعیان جهان و بلکه کل بشریت هم خواهیم داشت همانطوری که شاگرد با تمام توانش هم سعی و تلاش می کند از حالات خلاء به انرژیهای بالاتر و الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد و خدمت کند و از سربازان او هم گردد؟! بالاخره استکان نلبکیهای کریستال شیکتر و قشنگتر هم هستند و زیبایی دلپذیرتر هم می توانند داشته باشند و بیشتر هم به دل می چسبند یا خیر؟! حضرت زهرا سلام الله علیها هم که باشد بیشتر آنها را نمی پسندند؟!

بنده ی حقیر همینطوری که داشتم فیلم فینچ تام هنکس و خود او را راجعش می خواندم، رسیدم به فیلم بیخواب در سیاتل که داستان خود را هم دارد؛ ولی از آنجا هم رسیدم به جان کوگر ملونکمپ و از او هم رسیدم به کریستی برینکلی و دوباره به بیلی جوئل و موسیقی ویدئویی آپتاون گیرل یا بقول خودمان دختر بالای شهری! عرض بنده ی حقیر اینجا این است که بعد از هفتاد هشتاد سال یحتمل که هر گبری هم بالاخره مسلمان شود آنگاه دریابد که اگر از اولش راجع به شفاعت حضرت زهرا سلام الله علیها در روز قیامت یاد گرفته بودی، بعد هم ممکن بود بفهمی که چطور همینها هم خیلی دلشان می خواست گوشه ی چادر حضرت زهرای بتول را می گرفتند و ولش هم نمی کردند. ولی خوب، اگر هم اینها را آخر همه ی عالم هم می پنداشتی و از سیدة النساء العالمین هم چیزی نشنیده بودی، یحتمل هم نزد خودت می گفتی خوب هر چه هست و نیست همنیها هم هست دیگر. همه چیز همین دختر بالای شهری است دیگر. بدویم دنبالش ببینیم بالاخره بلکه یک جورهایی هم شد! حالا غیرت کجا است و حیا هم کجا رفته است و بلکه مادرم زهرا چی؟ سیدة النساء العالمین چی؟! با چاردش چه کرده ای؟! دیگر اینها را کاری نداریم و بماند.

حماسه ی کربلا و مسئله ی شهادت هم اینجا است که وقتی مسئله ی روانشناسانه ای که مربوط هم هست به حفظ خانواده و بلکه ازدواج و پربار بودن فرزندآوری ازدواجها و امثالهم، دیگر موضوع بالای شهر و پایین شهر هم نیست و بلکه خود امام است که دارد با اهل بیتش هم می رود کربلا و همه شهید و اسیر هم می شوند و بلکه چادرها را هم از سر زنان می کشند و این عقیله ی بنی هاشم هم هست که جلوی یزید می فرماید ما رایت الا جمیلا! خانواده اینجا هم از هم می پاشد، ولی چه از هم پاشیدن حماسی تاریخی. و الا بعد از هفتاد هشتاد سال که هنوز نرسیده و امثال بنده ی حقیر که یحتمل باید مشما و پوشک هم ببندند و خودشان را هم نتوانند دیگر نگه دارند و روانشناسان هم جوابشان کرده اند که دیگر کدام شهادت؟! آیا فایده ای هم دارد بگوییم بابا این مولتی ویتامینهای کلرات زرنیخ دار را به خورد مردم بدبخت هم ندهید که بعد خودشان را وسط نماز جمعه و نماز عید فطر هم که شده خدای ناکرده نتوانند نگه دارند و خفتشان را آن وسط بگیرند و گیر کنند که کدام طرفی هم باید فرار کنند؟! 

یک وقت هست که می فرمایند جهاد با نفس هم بکن و یاد هم بگیر که روانشناسی هم کدام است و بلکه ماورای روانشناسی خدا و پیغمبر و امامت را هم بشناس و حتی ادب هم بیاموز که بالاخره نعلبکی یا نلبکی است که از روسی آمده است و کدام هم فارسی اصیل است و حتی استکان نلبکیهای کریستال توپولوژیک را هم خیلی خوب بیاموز ببین چی می توانی از تویش برای حتی سایتهای هسته ای هم دربیاوری؟ ولی یک وقت هم هست که می فرمایند جهاد تبیین هم داریم که مسئله فقط یک طوطی و دو تا طوطی هم نیست که حالا بگوییم نفس انسان را هدف قرار داده اند و حالا بگو و کی نگو! طوطی که نمی فهمد دارد چه می گوید و بلکه اگر دو تا شیطان هم باشند که خیلی ادعایشان شده است که با هم بروند توی دعواهای طلبگی و شاگردی با یکدیگر و طوطیها هم دارند از همانها تقلید می کنند، آیا می فهمند دارند چه می کنند؟! می فهمند عهد هم بسته بوده اند که: الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدو الشیطان انه لکم عدو مبین؟ آیا نفس و روان انسان مثل همان دو تا طوطی است که یکی از ثمره ی میوه ی کارش می خورد و دیگری فقط دارد می نگرد؟ و یک وقت هم بخودش می آید که بابا ترمز کن بیش از اندازه هم زده ای توی ماورای بنفش یا توی مادون قرمز و حتی نمی توانی هم تشخیص دهی که کدام به کدام است توی مادون قرمزی یا ماورای بنفشی و افسرده هم شده ای یا بیش از حد هم سرخوشی و بلکه کار از کار هم گذشته است و افق سیاه چاله و سوراخ کرمهای نجومی را هم در پیش داری و یا منصور امت هم نمی دانی چه جوری بگویی و ....

این کجا؟ و شاگرد و دانشجو و طلبه با تمام وجود هم سعی کند از حالات خلاء انرژیهای صفر یا خیلی اینفینیتسیمالی نزدیک صفر بیرون آمدن و الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را دریافتن و سرباز گمنام آنها شدن و به آنها خدمت کردن؛ اینها کجا؟! ادب را می طلبد و اخلاق. می فرماید انک لعلی خلق عظیم. وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ ‎﴿القلم: ٤﴾‏ خوش به حال آنهایی که رفتند و شهید شدند و خوش به حال آنهایی که شهد عسل گونه ی شهادت را دوست دارند بچشند. و درک هم کردند که آن یهودیان هم بالاخره با دیدن نوری که از چادری برمی خیزد چقدر چقدرشان هم چطور مسلمان شدند. شاهنشاهان و فراعنه و هندوها و چینیها و کمونیستها هم بالاخره اسلام می آورند و هفت شهر عشق را هم عطار گشت و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم و با ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی داریم سر و کله هم می زنیم و دنبال مشما هم یحتمل دیر یا زود باید بگردیم! آن کمیل ابن زیاد علیه السلام هم بود که با پای خودش رفت نزد قاتلش! یک ادبی می خواهد همین قدر سلام فرمانده هم گفتن! و الا تیم دلینی هم یحتمل خیلی چیزهای قشنگ در کتاب جامعه شناسی کلاسیک و معاصرش حتی در مورد مزایای ورزش و اسپرت هم گفته باشد. ولی موقع از هم فروپاشی خانواده و بلکه اعتراضات و اغتشاشات یحتمل هم بگوید که دیگر اینجایش را نخوانده بودم هر چند که داعش را هم خودمان درست کرده بوده ایم و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه.

کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَرُسُلِی إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ ‎﴿المجادلة: ٢١﴾‏

اللّهُمَّ عَظُمَ البَلاُء ، وَبَرِحَ الخَفاءُ ، وَانْکَشَفَ الغِطاءُ ، وَضاقَتِ الاَرْضُ بِما وَسِعَتِ السَّماء ، وَإِلَیْکَ یا رَبِّ المُشْتَکى ، وَعَلَیْکَ المُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَالرَّخاءِ. اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ الَّذِینَ أَمَرْتَنا بِطاعَتِهِمْ ، وَعَجِّلِ اللّهُمَّ فَرَجَهُمْ بِقائِمِهِمْ ، وَأَظْهِرْ إِعزازَهُ ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ ، یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ ، إِکْفِیانِی فَإِنَّکُما کافِیانَ ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ ، یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ ، انْصُرانِی فَإِنَّکُما ناصِرانَ ، یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ إِحْفَظانِی فَإِنَّکُما حافِظانَ ، یا مَوْلایَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، یا مَوْلایَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ، الغَوْثَ الغَوْثَ الغَوْثَ ، أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی ، الاَمانَ الاَمانَ الاَمانَ [١].

یا مسئله‌ی «انتظار فرج»؛ یکی از مبانی مهمّ این مبانی فکری و دینی ما انتظار فرج است. انتظار فرج یعنی همه‌ی سختی‌ها قابل برداشته شدن و برطرف شدن است. نه اینکه بنشینید انتظار بکشید؛ [بلکه] دل شما  گوش‌به‌زنگ باشد. همین‌طور که در قضیّه‌ی حضرت موسیٰ به مادرش گفته شد: اِنّا رادُّوهُ اِلَیکِ وَ جاعِلوهُ مِنَ المُرسَلین‌؛(۷) این بچّه را به تو برمیگردانیم و او را هم از مرسلین قرار میدهیم و نجاتتان خواهد داد؛ این، بنی‌اسرائیل را مستحکم کرد. بنی‌اسرائیل در مصرِ فرعونی، سالهای متمادی، مقاومت کردند؛ البتّه بعد خراب شدند، امّا سالها مقاومت کردند. همین مقاومت بود که موسیٰ را آورد و حرکتش را آغاز کرد و دنبال او راه افتادند و به نابودی فرعون و فرعونیان منتهی شد؛ این، انتظارِ فرج است. انتظار فرج یعنی انتظار برطرف شدن همه‌ی نقصهایی که شما الان گفتید؛ ده برابر این هم نقص وجود دارد که شما نگفتید. انتظار فرج یعنی این، یعنی آماده بودن، فکر کردن، بن‌بست نپنداشتن؛ بن‌بست‌انگاری خیلی چیز بدی است. این معنای انتظار فرج است؛ اینها را بایستی در نظر داشته باشید.

البتّه خدای متعال در قرآن مکرّر گفته؛ کَتَبَ اللهُ لَاَغلِبَنَّ اَنا وَ رُسُلی‌.(۸) «کَتَبَ اللَه» یعنی قانون قطعی خدا است که راه پیغمبران غلبه پیدا خواهد کرد و دیگر بحثی ندارد. اِنَّ اللهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذینَ آمَنُوا؛(۹) خدا از مؤمنین، دفاع خواهد کرد؛ در این هیچ تردیدی نیست. یا «وَ نُریدُ اَن نَمُنَّ عَلَی الَّذینَ استُضعِفوا فِی الاَرضِ وَ نَجعَلَهُم اَئِمَّة»؛(۱۰) در این هیچ تردیدی وجود ندارد؛ این قول خدای متعال است. خود ما واقعیّتها را هم دیده‌ایم؛ حالا ما اینها را یک روزی از قرآن و نهج‌البلاغه و صحیفه‌ی سجّادیّه نقل میکردیم امّا در زندگی خودمان [دیده‌ایم]. حالا شماها هنوز خیلی جوانید و ان‌شاء‌الله به قدری که بنده سن کرده‌ام،(۱۱) ده بیست سال هم بیشتر سن کنید، خواهید دید موارد زیادی را. ما در این سنّ خودمان دیدیم؛ پیروزی انقلاب را دیدیم که این، غلبه‌ی حق بر باطل بود. کسی فکر نمیکرد، هیچ‌کس اصلاً تصوّر نمیکرد. مرحوم آقای طالقانی به خود من گفت؛ گفت آن روزی که امام گفت «شاه باید برود»،(۱۲) ما گفتیم: «آقا چه حرفهایی میزند»! خب، آقای طالقانی آدم کوچکی نبود؛ یعنی کسی مثل مرحوم آیت‌الله طالقانی، یک مبارز عمیق عریق سابقه‌دارِ آن‌چنانی، امیدوار نبود، امّا شد؛ انقلاب پیروز شد؛ لَاَغلِبَنَّ اَنا وَ رُسُلی.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52554#_ftnref12

نماهنگ | ملت دیندار ایران، ۱۴۰۲/۰۱/۳۱

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «رسانه‌های جورواجورِ بدخواه، اصرارشان این است که ثابت کنند ملّت ایران از اعتقادات دینی روگردان شده، از احساسات انقلابی روگردان شده. اصرار دارند؛ این را بارهاوبارها آنها میگویند، یک دنباله‌هایی هم اینجا دارند که اینها هم میگویند؛ در فضای مجازی میگویند، در روزنامه میگویند... یک نفری که دچار غفلت باشد و فکر نکند، قبول میکند، باور میکند؛ امّا شب قدر شد، ناگهان شما می‌بینید جلسات امسال از پارسال پُرشورتر است؛ تضرّع و گریه و ابتهال و حضور جوانها و اشک جوانها در این جلسات از پارسال بیشتر است؛ [راه‌پیمایی] روز قدس میشود، جمعیّت از پارسال فشرده‌تر است؛ [راه‌پیمایی] بیست‌ودوّم بهمن میشود، جمعیّت دو برابر پارسال است. یعنی خلاف آنچه او میگوید وجود دارد، امّا او وسوسه‌ی خودش را میکند. من گفتم «مِن شَرِّ الوَسواسِ الخَنّاس * اَلَّذی یُوَسوِسُ فی صُدورِ النّاس * مِنَ الجِنَّةِ وَالنّاس»، «ناس» همینها هستند که دائم در حال وسوسه‌اند.» ۱۴۰۲/۰۱/۲۹

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=52562

شما را دوست داریم و برایتان دعا میکنیم، ۱۴۰۲/۰۱/۲۹

 رهبر انقلاب اسلامی خطاب به دانشجویان: «شما را دوست داریم، برایتان دعا میکنیم...» ۱۴۰۲/۰۱/۲۹

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=52552

 

اللهم اشف کل مریض. شفاء مریض و شفاعت کردن نزد خدا یحتمل بتوان گفت که مراتب و درجاتی دارد که در حال حاضر ما که دسترسی به امام زمان عجل الله فرجه الشریف نداریم؛ ولی اگر کسی این دسترسی را می داشت، بهترین شفاعت را هم آن حضرت می توانست بر ما انجام دهد. ان شاء الله آن حضرت ظهور بفرمایند خودشان مریضها را شفاء داده و شفاعت ما را نزد خدا کنند، ولی این مانع هم نمی شود که شاگرد از حالات خلاء سعی کند به الفهای بنیهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هر چه بیشتر هم برای سربازی و خدمت به آن حضرت تلاش کند. و بلکه از کلمات امام خمینی و امام خامنه ای هم درسها بگیرد. نکته ای که اینجا نهفته است این است که یحتمل بتوان هم گفت که یک دوگانی هست بین ارتباط افراد با هم به عنوان برادران و خواهران مومنات و مومنین در مسجد و همین افراد در خانواده هایشان که همین را نیز بین حضرت رسول اکرم و اهل بیت ایشان و مردم مومن و مسلم هم می بینیم. و لذا از جمله وقتی این ارتباطات ضعیف هم بشود، یک مرتبه یحتمل هم متوجه شویم که درجات آنتروپی و بی نظمی در اجتماع بطور کلی هم بالا می رود. این است که هر فردی از مرد و زن هم موظف است ارتباط خود را با مسجد و خانواده اش مستحکمتر کند. البته یک جاهایی هم حتی بین اهل بیت رسول اکرم و ائمه ی اطهار نیز می بینیم که مسئله شد مسئله ی حماسه ی کربلای حسینی. خوب، این را هم داریم دیگر. استکان نلبکی توپولوژیک هم که باشد یحتمل بشکند و بلکه دوباره هم بسازندش و ....

ولی اینجا ادب شاگردی و حتی خادمی و سربازی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم رعایت کردن خود مسئله ی مهمی است. می فرماید: اللّهُمَّ وَسُرَّ نَبِیِّکَ مُحَمَّداً صلى‌الله‌علیه‌وآله بِرُؤْیَتِهِ وَمَنْ تَبِعَهُ عَلى دَعْوَتِهِ وَارْحَم اسْتِکانَتَنا بَعْدَهُ. اصولاً ادب مسئله ی بسیار مهمی هم هست آنطور که شما یحتمل هیچ وقت هم بفکرتان نیافتد که آیا استکان نعلبکی توپولوژیک است که درست است یا استکان نلبکی هم بهتر است و آیا بهتر هم هست که این استکان نلبکیهای توپولوژیک را طوری هم تزئینشان کنیم که مخصوص اشراف است یا همانهایی هم که خیلی ساده اند و در قهوه خانه ها هم استفاده می شوند نیز خوب است. یا حتی آیا بهتر است از استکان نلبکیهای توپولوژیک کریستال خیلی اعلی و گرانقیمت هم استفاده کنیم و بلکه لیوانهای یک بار مصرف را هم کنار بگذرایم و ....

حالا بنده ی حقیر چرا می گویم استکان نلبکیهای توپولوژیک کریستالیزه؟ برای اینکه در (کو)همولوژی حتی استکان نلبکیهای توپولوژیک، این مبحث هم معمولاً توپولوژیستها و نظریه پردازان نظریه ی اعداد و هندسه ی حسابی در ریاضیات هم می دانند که موجود است و سایتهای خودشان را هم دارند! یحتمل اینجا جهشی هم بپرند به کارهای کن- کنسانی در مورد میدانهای تک عضوی و حتی حدس تابع زتای ریمان و .... بگذریم. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِینَ لِلَّهِ شُهَدَاءَ بِالْقِسْطِ وَلَا یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَىٰ أَلَّا تَعْدِلُوا اعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَىٰ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ‎﴿المائدة: ٨﴾‏

 

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَمَتِّعْنِی بِهُدىً صالِحٍ لا اسْتَبْدِلُ بِهِ وَطَرِیقَةِ حَقٍّ لا أَزِیغُ عَنْها وَنِیَّةِ رُشْدٍ لا أَشُکُّ فِیها ، وَعَمِّرْنِی ما کانَ عُمْرِی بِذْلَةً فِی طاعَتِکَ فَإِذا کانَ عُمْرِی مَرْتَعاً لِلْشَّیْطانِ فَاقْبِضْنِی إِلَیْکَ قَبْلَ أَنْ یَسْبِقَ مَقْتُکَ إلى أَوْ یَسْتَحْکِمَ غَضَبُکَ عَلَیَّ

 

فرازی از بیانات رهبری در دیدار رمضانی دانشجویان، ۱۴۰۲/۰۱/۲۹

خب، حالا این مبانی معرفتی چه چیز‌هایی است؟ در اسلام مبانی معرفتیِ شخصی، قلبی، اجتماعی، سیاسی، بین‌المللی [وجود دارد]؛ همه‌ی اینها در اسلام هست؛ مسئله‌ی آزادی یکی از مبانی معرفتی است که در اسلام مطرح شده؛ مسئله‌ی عدالت یکی از مهم‌ترین مسائل معرفتی است. اینها را باید حل کرد؛ جوان دانشجو بایستی روی اینها فکر کند، کار کند و به عمق برسد. کتاب بخوانید، نهج‌البلاغه بخوانید، در تلاوت قرآن تأمّل کنید. حالا فرض کنید در مورد عدالت؛ البتّه یک مصداق مهمّ عدالت رفع نابرابری‌های اقتصادی و اجتماعی و مانند اینها است امّا فقط این نیست؛ این یک قلم عمده‌اش است. عدالت از قضاوتهای شخصی ما شروع میشود؛ عدالت از عمل شخصی ما، حرف زدن ما، داوری‌های ما در مورد اشخاص، در مورد کارها شروع میشود. وَ لا یَجرِمَنَّکُم شَنَآنُ قَومٍ عَلی‌ اَلّا تَعدِلوا اِعدِلوا؛(۴) اگر با کسی مخالفت هم داریم، دشمنی هم داریم، جدایی فکری هم داریم، درباره‌اش نباید ظلم کنیم. مصیبت‌بارترین مسائل این است که یک وقتی یک کافری روز قیامت یقه‌ی بنده را بگیرد که آقا، تو به من در فلان جا ظلم کردی؛ یعنی واقعاً دیگر از این چیزی سخت‌تر نیست! یا دشمن خدا روز قیامت حقّی به گردن من پیدا کند، یقه‌ی ما را بگیرد بگوید شما ظلم کردید. یعنی عدالت این‌جوری است. عدالت بین‌المللی؛ این مبارزه‌ی با استکبار که ما مدام تکرار میکنیم، یکی از مهم‌ترین مصادیق عدالت است. بعضی‌ها دنبال عدالت هستند امّا فکر نمیکنند که مبارزه‌ی با استکبار و آمریکا و صهیونیسم هم جزو مصادیق عدالت‌طلبی است؛ هست. این [جور] است.

 

در دعای مکارم اخلاق حضرت زین العابدین علیه السلام می فرمایند اللهم صل علی محمد و آله، خدایا اگر قرار است زندگیم مرتع شیطان شود آنرا بگیر. خلاصه یعنی اینکه خدا مرا بکشد اگر قرار است زندگی ام مرتع شیطان هم شود. یک مسئله ای که در مورد شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها هست، این است که این شهادت را عمر ابن خطاب هم باعث شد. ولی از آن طرف هم یک ابهامهای عجیب و غریبی نیز در اینکه پدر و پدربزرگ عمر بن خطاب کیست نهفته است که ما نمی خواهیم اینجا واردش هم شویم! هر چقدر هم که مسئله ی خلافت و بلکه الغدیر و امانت ولایت الهیه امیر المومنین علیه السلام و دفاع حضرت زهرا از علی علیهم السلام مهم هم باشد، خوب بابا حالا خلافت را هم می خواستی غصب کنی؛ خوب باز هم حالا بگوییم که بکن دیگر. ولی دیگر چرا مرتکب قتل و آن هم شهادت حضرت فاطمه ی زهرا هم شدی؟! البته عمر می فرمایند کمکهای زیادی هم به اسلام و کشور گشایی در زمان خلافتش کرد که باز ما اینجا نمی خواهیم خیلی واردش شویم.

ولی عرض بنده ی حقیر این است که یک چیزی که یحتمل حتی از ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی بعضی بخواهند نتیجه بگیرند این است که همانطوری که در آمدن و رفتن شب و روز و ماهها و سالها پشت سر هم مشاهده می شود و زندگیها را می بینیم که در حال گذران هم هستند، و لذا گذار از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم به همین ترتیب و مناسبت باید یک اتوماسیونی وجود داشته باشد که یک نتیجه ی روباتیکی از کل جهان را تداعی کند هر چند هم که باید جبرهایی را که بر این روباتیک حاکم است را نیز بیابیم و هر چقدر هم بطور خلق الساعه نیز استکان نلبکیهای توپولوژیک خلق یا حتی شکسته هم شوند و .... عرض بنده این است که چنین چیزی نیست که با یک ماشینی است که اینجا طرفیم و لا غیر که باید ساز و کارش را هم کشف کرد! این را می توان از گفته ی قاری محترم قرآن بهتر از همه فهمید که چطور در هند در میان حضار مسجدی که قاری محترم مشغول تلاوت قرآن مجید هم بوده است، پدر و فرزندی بسختی هم خود را سعی می کنند به او برسانند. و پدر به قاری محترم می گوید که دستت را روی قلب فرزند خردسالم بگذار چرا که به تعبیر بنده ی حقیر می خواهد که قوت قلبی هم برای او شود. و می فرمایند که تلاوت صحیح قرآن کریم برای مردم مسئله ی مهمی است چرا که از جمله هم کلام خدا است که دارد بگوش مردم می رسد و لذا نباید هم فرد مبتدی که درست هم بلد نیست چطور تلاوت کند را برای این کار گمارد. و عرض بنده ی حقیر این است که تلاوت و بلکه حفظ قران کریم یک تمرین ماشینی نیست که هر کس بتواند آنرا بکمالش هم برساند.

شاگرد هر چه بیشتر تمرین کند، یحتمل بهتر هم بتواند تلاوت کند. ولی معنایش هم این نیست که هر کس هر وقت دلش خواست می تواند خیلی هم خوب تلاوت کند و بلکه وارد مسابقات قرآنی هم شود. حتی روان خواندن از روی قرآن مجید هم یک عشقی را می طلبد که اگر بدان دل داده نشود و استمرار پیدا نکند، امکان پذیر نمی باشد و بلکه لغات و جملات و حرفها تبدیل به عباراتی که آشنا بگوش شاگرد باشند هم تبدیل نمی شوند. باید دل داد و بلکه عاشق هم شد! یک خواندن از روی کتاب بصورت ماشینی هم مسئله را حل نمی کند. می فرماید قسمتی از شب را بیدار بمان و قرآن را هم تلاوت کن. قُمِ اللَّیْلَ إِلَّا قَلِیلًا ‎﴿٢﴾‏ نِّصْفَهُ أَوِ انقُصْ مِنْهُ قَلِیلًا ‎﴿٣﴾‏ أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَرَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلًا ‎﴿المزمل: ٤﴾‏

البته یحتمل کفار و مشرکین و منافقین هم که خیلی جا داشته باشد که یقه ی بنده ی حقیر را روز قیامت بگیرند که تو بالاخره با ما به عدالت هم رفتار نکردی و حتی همینطوری الکی تهمت دیوانگی هم به ما زدی. ولی مسئله ی یقه گیری اینجا هم هست که بالاخره تو چرا از سیستم فاسد اجتماعی ات دل نکندی و از کفرت دست برنداشتی و مسلمان هم نشدی و تازه آنقدر هم رویت زیاد است که می خواهی حتی تا روز قیامت و بلکه در همان روز هم بر مسلمانان غالب هم شوی؟! و باز هم از رو نمی روی؟! بعضی را می فرمایند که دوزاریشان کج است و دوزاریشان نمی افتد، ولی اینها مثل اینکه هیچ جوری هم نمی شود دوزاریشان را صاف کرد و ..... حالا تو مدام هی از ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم برایشان عرضه بدار. حضرات استکباری آیا نخواهند گفت که بابا اینها را که ما خودمان بهتر از تو هم بلدیم و تازه باید بیایی زانوی تلمذ هم زده و کلی هم شاگردی ما را هم بکنی تا آدمت کنیم. یعنی فقط نمی گوید در جهان با یک ماشین هم طرفیم که باید رمز و رازش را هم جبری و ریاضی فیزیکی نیز یافت و استمراراً هم مستمرش کرد. و بلکه خود شیطان هم هست و می فرماید که در این کار باید بیایی شاگرد من هم شوی و عدالت هم همین است. یک کلمه هم مرگ بر آمریکا، مرگ بر انگلیس، مرگ بر اسرائیل نگو. و بچه بگیر بنشین! این است که فقط نمی فرماید امانت را به کوه و زمین و آسمان ارائه کردیم و نپذیرفتند و بلکه حتی می فرماید اگر ما این قرآن مجید را به کوه نازل می کردیم از خشیت و ترسش پودر می شد: لَوْ أَنزَلْنَا هَـٰذَا الْقُرْآنَ عَلَىٰ جَبَلٍ لَّرَأَیْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَتِلْکَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ‎﴿الحشر: ٢١﴾. ولی این انسان ظلوم و جهول حاضر هم هست برود در برجهای بلند و بالا هم چقدر چقدر در اقصی نقاط شهرها و کشورها سکونت گزیند و دوباره خودش هم به هر دلیلی خرابشان کند و پودر شوند بریزند پایین.‏ ولی آیا حاضر هم هست از ظلومی و جهولی خود درآید و به کمال علم و عدل در حفظ امانت ولایت الهیه امیر المومنین حتی سعی هم کند برسد و بلکه ایمان هم آورده و از کفر و نفاقش هم بیرون آید؟ از آن بدتر این است که یقه ی مسلمانان را کافر و مشرک و منافق هم بگیرند و طلب عدالت هم کنند و بندگان با ایمان خدا هم بفرمایند نه بابا این بنده خداها هم مثل اینکه دارند راست می گویند و بلکه مسلمانی ماها هم آنچنان مسلمانی درست و حسابی هم نیست و .... جناب ربع دوزاری هم که دوزاری اش نمی افتد که بابا دیگر دست از سر اسرائیلیها و صهیونیستها لااقل بردار هر چقدر هم که حالا روز قدس راهپیمایی نرفته باشی. مسلمانی و فلسطین اشغالی را هم کاری نداریم، ولی واقعاً هم فکر می کنی که صهیونیستها می توانند برایت کاری کنند و عدالت را برای تو هم که شده به ایران برگردانند؟ ما شاء الله این ربع دو زاری هم می خواهد یقه ی همه را بگیرد که حقش را چرا همه خورده اند و باید هم حقش را همه بگذارند کف دستش؛ رو که نیست، سنگ پای قزوین است! عرض بنده ی حقیر این است که همینها هم هستند که در بعضی جوانهای غافل جاهل القا هم می کنند که با بدحجابی چطور به اسلام و دین و ایمان همه و همه هم دهن کجی کنند و بلکه حق هم با آنها است که انقلاب و بلکه اغتشاش هم کنند. 

این ماییم که باید یقه ی کفار را بگیریم و وقتی رهایشان کنیم، تازه طلبکار هم می شوند و می خواهند یقه ی ما را هم بگیرند و مطالبه ی عدالت هم کنند و ....  چه عرض کنم؟! بنده مانده ام چطور به همه عرض کنم مادرم، خواهرم، دخترم، حجاب و بلکه چادرت را هم به بهترین وجهی حفظ کن و از الگوی مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها هم یاد بگیر و گول کفار و منافقین و مشرکین را هم اینقدر نخور و بلکه آنها را هم الگویت قرار مده. یک وقت به خودت می آیی که می بینی عمرت به بطالت خدای ناکرده گذشت و گرفتار همین لامذهبها هم نمی دانی چطور شده ای و حتی خانواده و شهر و دیارت را هم مفت از دست داده ای و .... بابا یک کاری بکن! یکی دو روز از ماه رمضان هم بیشتر نمانده دیگر، توبه ای، انابه ای، طلب مغفرتی، گذشت از گناهانی از خدای سبحان رحمان رحیم هم کن! یا اهل العالم قتل الحسین عطشانا ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

 وَلَا تُخْزِنِی یَوْمَ یُبْعَثُونَ ‎﴿٨٧﴾‏ یَوْمَ لَا یَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ ‎﴿٨٨﴾‏ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ ‎﴿٨٩﴾ الشعراء

مناجات حضرت امیر المؤمنین علیه السلام

:

اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ اَلْأَمَانَ یَوْمَ لاٰ یَنْفَعُ مٰالٌ وَ لاٰ بَنُونَ إِلاّٰ مَنْ أَتَى اَللّٰهَ بِقَلْبٍ سَلِیمٍ وَ أَسْأَلُکَ اَلْأَمَانَ یَوْمَ یَعَضُّ اَلظّٰالِمُ عَلىٰ یَدَیْهِ یَقُولُ یٰا لَیْتَنِی اِتَّخَذْتُ مَعَ اَلرَّسُولِ سَبِیلاً وَ أَسْأَلُکَ اَلْأَمَانَ یَوْمَ یُعْرَفُ اَلْمُجْرِمُونَ بِسِیمٰاهُمْ فَیُؤْخَذُ بِالنَّوٰاصِی وَ اَلْأَقْدٰامِ وَ أَسْأَلُکَ اَلْأَمَانَ یَوْمَ لاٰ یَجْزِی وٰالِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لاٰ مَوْلُودٌ هُوَ جٰازٍ عَنْ وٰالِدِهِ شَیْئاً إِنَّ وَعْدَ اَللّٰهِ حَقٌّ وَ أَسْأَلُکَ اَلْأَمَانَ یَوْمَ لاٰ یَنْفَعُ اَلظّٰالِمِینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اَللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ اَلدّٰارِ وَ أَسْأَلُکَ اَلْأَمَانَ یَوْمَ لاٰ تَمْلِکُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَیْئاً وَ اَلْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلّٰهِ وَ أَسْأَلُکَ اَلْأَمَانَ یَوْمَ یَفِرُّ اَلْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ وَ صٰاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ لِکُلِّ اِمْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ وَ أَسْأَلُکَ اَلْأَمَانَ یَوْمَ یَوَدُّ اَلْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدِی مِنْ عَذٰابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنِیهِ وَ صٰاحِبَتِهِ وَ أَخِیهِ وَ فَصِیلَتِهِ اَلَّتِی تُؤْوِیهِ وَ مَنْ فِی اَلْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ یُنْجِیهِ کَلاّٰ إِنَّهٰا لَظىٰ نَزّٰاعَةً لِلشَّوىٰ مَوْلاَیَ یَا مَوْلاَیَ أَنْتَ اَلْمَوْلَى وَ أَنَا اَلْعَبْدُ وَ هَلْ یَرْحَمُ اَلْعَبْدَ إِلاَّ اَلْمَوْلَى...

 

عنه علیه السلام : لا کَنزَ أنفَعُ مِنَ العِلمِ .[الکافی : 8/19/4.]

امام على علیه السلام : هیچ گنجى، سودمندتر از دانش نیست.

https://www.hadithlib.com/hadithtxts/view/25013772

أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ لَا کَنْزَ أَنْفَعُ مِنَ الْعِلْمِ وَ لَا عِزَّ أَرْفَعُ مِنَ الْحِلْمِ وَ لَا حَسَبَ أَبْلَغُ مِنَ الْأَدَبِ وَ لَا نَصَبَ أَوْضَعُ مِنَ الْغَضَبِ وَ لَا جَمَالَ أَزْیَنُ مِنَ الْعَقْلِ وَ لَا سَوْأَةَ أَسْوَأُ مِنَ الْکَذِبِ‌[5] وَ لَا حَافِظَ أَحْفَظُ مِنَ الصَّمْتِ وَ لَا غَائِبَ أَقْرَبُ مِنَ الْمَوْتِ

الکافی الشریف، جلد 9، ص 19، خطبه وسیله امیر المومنین

http://lib.eshia.ir/11005/8/19

 

یک نکته ی مهمی که راجع به امانت ولایت الهیه داریم حضرت آقا در دیدار دانشجویان هم فرمودند که عدالت است که فقط عدالت بین افراد جامعه یا عدالت اجتماعی که همه از این عدالت برخوردار باشند هم نیست، و بلکه بنده عرض کنم که مسئله ی عدالت و عدل الهی هم هست. شما همین مسئله ی پروانه ها و سوراخ کرم نجومی را در نظر بگیرید که مجله ی کوانتا هم مطرح کرده است بر حسب دو گروهی که اول گروه ماریا سپیروپولو و یارانش در مجله ی نیچر هم ارائه کرده اند و بعد گروه نورمن یاو هم نقدش کرده است و دوباره گروه اول هم نقدی بر نقد آنها گفته اند. بنده ی حقیر اینجا دسترسی به اصل مقاله ی نیچر دیدم مثل اینکه ندام هر چند که یحتمل اگر بیشتر بگردیم یک جورهایی هم آنرا بیابیم. این مسئله از همان نوع مسائل دانشگاه تهران و جی استور و امثالهم نیز هست که حالا یک هماهنگیهایی باید باشد که بتوانید به مقالات مورد نظر دست یابید. مثلاً یحتمل سایت اسنپایر-هپ هم کمک کند! یا شاید هم نتواند کمک کند. آرشیو نقدهای به مقاله ی نیچر را می دهد ولی غلط نکنم خود مقاله ی نیچر را ندارد!

ولی عرض بنده ی حقیر اینجا چیز دیگری است و آن اینکه شما اینجا یحتمل هم با یک مسئله ی جبری و ترکیباتی و حتی منطق ریاضی برخورد می کنید که اصولاً یک حالت کلی ای هم دارد که آیا چطور هم می خواهید مجموع چندین کیوبیتهایی را که در یک سوراخ کرم نجوومی یافته اید را دوباره خلقش کنید؟! مسئله ای که قابل توجه است اینجا همان دوگانهایی است که بحثش هم رفت که شاگرد مایل هم هست از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم آیا چقدر بتواند نزدیک شود و حتی المقدور امید است که انتظاراتش را هم برآورده کند. ولی اینجا مسئله ی سوراخ کرم نجومی همین هم هست که شما تا یک حدودی به کیوبیتهایی که از یارانه ی خود بدانها دسترسی دارید تسلط دارید و آیا چقدر هم از آنها بتوانید به ولایت الهیه ای که مورد نظر هم هست نزدیک شوید؛ و این در حالی است که رقیب و بلکه دشمن هم انتظارش این است که حتی ولایت الهیه را نزد خود هم مفروض بدارد و  حتی وجود همان کیوبیتهایی را که دارید استفاده می کنید را هم حاشا کند و لذا مسئله ی سوراخ کرمهای نجومی و امکان خلق کیوبیتها و دوباره خلق آنها در طرف دیگری از سوراخ کرمی دیگر آنطرف دنیا و بلکه روباتهایی که آنها را هدایت هم می کنند و .... حتی شما اگر بخواهید راجع به ماریا اسپیرولو و نورمن یاو بیشتر هم بدانید و بخواهید به سایتهای آنها در کل-تک و هاروارد یا برکلی هم سر بزنید، یحتمل یکی را دریافت کنید و دیگری را نتوانید بگیرید و ....

نکته ی مهم اینجا این است که شاگردها و طلبه ها یحتمل بهتر هم از دانشجویان درک کنند که آنچه که در منطق ریاضی بدست می آید اصل ماجرا اینجا نیست هر چند که فرض بفرمایید رسیدن و درک الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه از لحاظ منطق ریاضی هم می تواند خیلی کاربردی و کمک کننده در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم شوند. ولی این فرع در اصل ماجرا هم هست. اصل ماجرا در الفهای بینهایت آیات اللهی و عدل الهی و علم در امانت ولایت الهی خلاصه می شود. مثلاً حالا شما وقتی حدیثی را می خوانید و در صحت آن هم یحتمل شک کنید آیا حتی همین شک، شما را بیشتر هم بسمت توحید سوق می دهد یا خیر؟ آیا این مسئله حدیثی و علمی توحیدی شما را بیشتر هم بسمت نبوت و امامت و عدل و معاد یادآوری می کند یا اینکه در همان مسائل سرک آلود و کفر هم گیر کرده اید؟ بالاخره یک دعوای درونی و بیرونی با دشمنان دین و علم هم آیا اینجا داریم یا خیر؟ نکته ای که اینجا یحتمل برای مومنین خیلی هم عجیب نباشد ولی خیلی هم قابل توجه است این است که هم آنهایی که با تمام گناهانی که بر پشتشان حمل می کنند وقتی نزد حضرت رسول می آیند و خالصانه هم سعی می کند اسلام بیاورد و اسلام را هم یاری کنند، خدا و رسول و ائمه ی اطهار علیه السلام نیز همه و همه می پذیرند و اینها حتی ظاهرا و بلکه باطناً هم به خلیفة اللهی می رسند. این را یحتمل همانطور که گفتیم طلبه ها بهتر هم متوجه می شوند هر چند که دانشجو هم اگر خیلی گرفتار پیچ و خمهای ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نشود و ثقلین کتاب الله و اهل بیت عصمت و طهارت را یادش نرود هم می تواند بنظر این بنده ی حقیر به همان مقام خلیفة اللهی و بلکه امانت ولایت الهی و کمال علم و عدل حتی از حالات خلاء ظلومی و جهولی نیز برسد بشرطی که بتواند هم طیفهای خطرناکی که یحتمل در مادون قرمز و ماورای بنفش دوگانی حالات روانی و نفسانی و بلکه شهوانی خود هم نهفته است را درست کنترل کند و بلکه شیاطین را بر نفس خود مسلط هم نکند و بالاخره امانتدار هم باشد و .... مشکل دانشجو علاوه بر طلبگی و شاگردی این هم هست که دشمنی مثل آمریکا خیلی راحت هم خود را بجای دوست جا می زند و سرمایه اش را هم یک جا و یک مرتبه با یک سوراخ کرم نجومی کیوبیتی هم قاپ می زند بدون اینکه خودش هم متوجه اش شود چه شد و بلکه چطور هم حالا از خود آمریکا و اروپا و حتی استرالیا و امثالهم هم سردرآورده است و .... در الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه این مسئله ی استکان نعلبکیهای توپولوژیک هم نهفته است که سریالهایی حتی بینهایت از ریز- پهپادها الی پهپادها و کشتیهای عظیم الجثه را هم قرار است که بنشانید و بلند کنید و نه اینکه حتی پهپادهایتان را هم ناخواسته بنشانند و علم روباتیک و آموختن ماشینی و اتوماسیون آنها را هم از آن خود کرده و اجازه ی ربودن آنرا هم به کسی ندهید و بلکه تکنولوژی سفینه های فضایی و حتی هواپیماهای مسافربری را هم تکمیل کرده و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ (الدخان: ١٤)

قوله تعالى : « ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ » التولی الإعراض ، وضمیر « عَنْهُ » للرسول و « مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ » خبران لمبتدإ محذوف هو ضمیر راجع إلى الرسول والمعنى : ثم أعرضوا عن الرسول وقالوا هو معلم مجنون فرموه أولا بأنه معلم یعلمه غیره فیسند ما تعلمه إلى الله سبحانه ، قال تعالى : « وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ یَقُولُونَ إِنَّما یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ » النحل : ١٠٣ ، وثانیا بأنه مجنون مختل العقل.

المیزان علامه طباطبایی، جلد 18، ص 138

http://lib.eshia.ir/12016/18/138

وفی تفسیر القمی فی قوله تعالى : « وَقالُوا مُعَلَّمٌ مَجْنُونٌ » قال : قالوا ذلک لما نزل الوحی على رسول الله صلى‌الله‌علیه‌وآله ـ فأخذه الغشی فقالوا : هو مجنون.

المیزان علامه طباطبایی، جلد 18، ص 143

http://lib.eshia.ir/12016/18/143

 

حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو، و اندار دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو

 

گاهی اوقات این یک مسئله ای مهم هم هست که وقتی دارید یک لغتی را می خوانید آیا معلم مثلاً به معنی تعلیم دهنده هم هست یا تعلیم گیرنده! تعلیم دهنده کجا و تعلیم گیرنده کجا؟ یک وقت هست که دو تا طلبه اند که دارند با هم دعواهای طلبگی هم می کنند که یکی به دیگری می گوید تو اصلا بلد نیستی و هر چه هم آموخته ای از خودت نیست و بلکه دیگری هم به تو آموخته است. یک وقت هست که استاد هم به شاگردش می گوید که بچه انگار خل زده ای و بلکه عقلت هم مختل شده است، یک وقت دیگر است که این را دارد به پیغمبرش یا بلکه به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم عرضه می دارد و از آنها روی هم می گرداند و اعراض هم می کند. و لذا نمی داند هم که روز قیامت هم کی خواهد بود که خدا در کتابش او را به عذابی سخت هم تهدید کرده است.

مسئله این است که یحتمل بتوان گفت که جنون درجاتی هم دارد آنچنان که یکی هم ممکن است اللهم لک صمنا و علی رزقک افطرنا فتقبل منا انک انت السمیع العلیم را ایراد کند که خوب مگر حالا اگر کسی فقیر هم بود و غذا هم گیرش نیامد بخورد و خواست افطار هم کند، باز هم خوب نیست این دعا را بخواند؟ بالاخره گرسنگی، گرسنگی است دیگر؛ ولی آیا یک جاهایی هم نیست که گرسنگی را خصوصاً در ماه مبارک رمضان می فرمایند که باید برای خدا هم تحملش بفرمایید و مثلاً سیگار هم نکشید و بلکه حتی در ملاء عام هم تظاهر به روزه خواری نفرمایید؟! و الا که انسان گرسنه خوب گرسنه هم هست دیگر؛ و ثروتمند و فقیر هم ندارد همانطوری که انسان روزه دار هم همینطور است و همه و همه در وقتی معین هم باید افطار بفرمایند. و به عرض و جنس و فصل هم کاری ندارد که کی به کی است هر چند که مسائل مهمی هم اینجا در مورد روزه و ماه مبارک رمضان مطرح می شوند. و لذا مجنون هم لازم نیست روزه بگیرد و حتی نماز هم اقامه کند. ولی خوب، یک وقت هم هست که دیوانه ممکن است در حدی نباشد که لازم هم باشد در بیمارستان اعصاب و روان دائماً هم بستری شود. یک چند وقتی بستری می شود و مسئله اش حل است.

مثلاً شما ممکن است ویروس داشته باشید که در هوا هم یافت می شود و اما یک وقت هم ویروس کرونا است که با آن روبرو هستید که دیدیم چطور اپیدمی می شود و جان بسیاری را هم می گیرد. و اما از آن طرف هم پشه هایی را دارید که یحتمل در خواب هم بعضی را نیش بزنند، ولی با این حال معنایش این هم نیست که پشه ی مالاریا هم اگر کسی را نیش زد؛ اینجا هم اظهار شود که خوب پشه نیش اش زده است دیگر. چیزی که نیست! مسئله این است که مالاریا هم اگر مواظبت نشود می تواند اپیدمی شود.

انسان ظلوم جهول ممکن است به پیغمبرش هم توهین کند و خدا هم جوابش را در کتاب الله بدهد، ولی معنایش یحتمل این هم نباشد که دیگر نمی توان امانت ولایت الهیه را هم به او سپرد چرا که دیوانه هم شده است. خدا تواب رحیم است و الا شما حساب هم بفرمایید که بشریت چطور هم قرار بوده است که بعد از اینکه حماسه ای به عظمت کربلای حسینی هم رخ داده است، انسان باز هم بتواند با خودش عاقلانه هم زندگی کند و دیوانه ی دائمی هم نشود؟ امیری حسین و نعم الامیر! مثل این است که استادی به شاگردانش بفرماید هر چه خواستید آنقدر بخورید و بیاشامید تا منفجر هم شوید؛ و بعد که شاگرد هم چنین کرد و منفجر هم شد و مرد یا دیوانه هم شد، بگوید استادم چنین گفت. بدبخت رفوضه، استادت داشت مسخره ات هم می کرد که داری با خودت چه می کنی؟! تا کی داری راه را به غلط می روی؟ مسئله ابدیت است، همین یک روز و دو روز زندگی خودت هم که نیست. همین است که می فرماید امامت را بشناس و دنبال هر کسی هم راه نیافت که بخواهی از او نیز درس بیاموزی. از نگار من که به مکتب نرفت و خط ننوشت و بغمزه مسئله آموز صد مدرس شد، از او بیاموز. یعنی از رسول الله بیاموز تا آنگاه مسجد هم بروی و بلکه از حالات خلاء هم بتوانی به الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسی. و الا که یک وقت پروانه ها را می اندازند وسط بقیه ی حشره ها که بهتر هم حفظشان کنند و آنگاه از آن طرف هم می بینید که یک دوگانهایی هم یافت می شوند که همان حشرات هم می افتند به جان پروانه ها و .... عاشق و اندیشه بوس و تمنای کنار، بهر غیرت شمع آتش می زند پروانه را. از تو با مصلحت خویش نمی پردازم، همچو پروانه که می سوزم و در پروازم. سالها شمع دل افروخته و سوخته ام، تا ز پروانه کمی عاشقی آموخته ام. پروانه به یک سوختن آزاد شد از شمع، بیچاره دل ما است که در سوز و گداز است. پروانه ام و عادت من سوختن خویش، تا پاک نسوزم دلم آسوده نگردد. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا ۩ ‎﴿النجم: ٦٢﴾‏

 

والمعنى : إذا کان الله هو ربکم الذی ینتهی إلیه کل أمر وعلیه النشأة الأخرى وکانت القیامة قریبة ولیس لها من دون الله کاشفة کان علیکم أن تبکوا لما فرطتم فی جنب الله ، وتعرضتم للشقاء الدائم أفمن هذا البیان الذی یدعوکم إلى النجاة تعجبون إنکارا وتضحکون استهزاء ولا تبکون؟.

قوله تعالى : « فَاسْجُدُوا لِلَّهِ وَاعْبُدُوا » تفریع آخر على ما تقدم من البیان والمعنى : إذا کان کذلک فعلیکم أن تسجدوا لله وتعبدوه لیکشف عنکم ما لیس له من دونه کاشفة.

المیزان، جلد 19، ص 51

http://lib.eshia.ir/12016/19/51

یک اشکال عظیمی اتفاق می افتد در روز قیامت که حتی بزرگان هر قومی را با کتابشان در حالی که در پیشگاه محکمه ی الهی زانو هم زده اند به محاکمه می کشانند؛ این چه نباء و حدیث و داستانی است که چنین پدیده ای را باعث می شود که همه مبتلایش شوند؟! انسان جهولِ ظلومِ بلکه بمعنای تمام کلمه بفکرش هم می رسد که خوب قبل از اینکه کار خیلی بیخ پیدا کند، از حضیض ظلومی و جهولی بیرون آمده و خود را به اوج و کمال علم و عدل هم می رسانیم! و چرا که همه کاره ی عالم هم خودمان هستیم دیگر و هیچ کس دیگری هم نیست که به ما بگوید چه کنیم و چه نکنیم و بلکه بقیه ی عالم هم همه و همه زیردستان ما هم هستند دیگر! و لذا هر کاری هم دلمان خواست می کنیم.

این کار فقط یک مشکلی دارد، و آن این هم هست که خوب خودت از حضیض بیرون می آیی و به اوج می رسی و افسردگیهایت را درمان کرده و بلکه به کمال سرخوشی هم می رسی؛ و هیچ کذبی هم می گویی که این وسطها نیست. بسیار خوب؛ ولی می توانی هم اوج و حضیض مداری نجومی را هم بدلخواه خود تغییر دهی و کم و زیادش هم کنی؟ یعنی آنجایی که از ظلومی و جهولی عدم امانتداری ولایت الهیه، مسئله مسئله ی کربلا هم هست؛ آیا باز هم می توانی بگویی که خوب حالا ما کربلا هم نمی رویم؟! و خود را به اوج برسانی! یا می توانی جای اوج را با حضیض خورشیدی هم عوض کنی هر چند که تابستان و زمستان هم خیلی به اوج و حضیض خورشیدی ربطی نداشته باشد و بلکه وابسته به این است که اگر در کره ی شمالی تابستان باشد، در کره ی جنوبی زمستان می شود و ...؟

و لذا آیا اوج و حضیض و جهولی و ظلومی و عدل و علم ربطی به اینکه آیا استکان نعلبکیهای توپولوژیک را اشتباهی شکسته است یا گیلاسهای مخصوص شربت و ... و ناورداهای هر یک از این استکان نعلبکیهای مربوطه ی هر کدام هم هیچ ربطی ندارد؟ هر کس هر کاری کرد، کرد و به کسی هم مربوط نیست؛ در ماه رمضان، سیگار هم خواستی بکش و روزه خواری هم خواستی بکن و هر کس هم هر کاری دلش خواست بکند و مسئله حل است. هر کسی خودش می داند؟ بله؟! مسئله اینجا است که بنده ی حقیر عرض می کنم که حتی صله ی رحم هم بستگی دارد به اینکه آیا اصلا مسجد هم می روید که ببینید مسئله ی صله ی رحم هم کدام است؟ یا یکی می رود و یکی هم که دلش نمی خواهد نمی رود و .... و خوب، این هم که یحتمل بتوان گفت به صله ی رحم هم صدمه می زند. چرا که فقط مسئله این هم نیست که دلبخواهی تو گیلاس خودت را دستت بگیر و بنده ی حقیر هم همان استکان نعلبکی ام را دستم می گیرم و بلکه حالا یحتمل دلم هم خواست می زنم دستگیره اش را هم می شکنم! یا حتی یک سیم خوارداری هم دور استکان نعلبکیهای توپولوژیکم کشیدم بسته به اینکه آیا برای حفظ مرزهای آنتروپیک ناورداهای هندسی و حتی توپولوژیکش هم کدام باشد.

ولی یک جاهایی مسئله ی روانشناسی اوج و حضیض بستگی به این هم دارد که در روز قیامت مسئله خیلی هم توپولوژیک شده و بلکه کانه کوه ها هم مثل پشم زده می شوند و انسانها هم همچون ملخ یا پروانه می شوند. بعضی یحتمل اینجا اشکال هم می کنند که حالا مگر روز قیامت هم که دوباره مرده ها از نو زنده می شوند الانی که ما داریم کار خودمان را هم می کنیم نیز بدردمان می خورد؟ و لذا اگر پیغمبرشان هم بدانها بفرماید که آقایان خانمها باید یک گاوی را هم قربانی بفرمایید تا آن مرده ای را که کشته اید را زنده اش هم کنید، یحتمل حتی بفرمایند که این کار از لحاظ روانشناسی هم که حساب کنید درست از آب در نمی آید و این کار را هم هیچ جوری راضی نشوند و نکنند و بلکه خطاب به آن بزرگوار هم بفرمایند بابا تو چرا نمی میری بجای اینکه اینقدر هم می خواهی برایمان مرده هم حتی باذن خدا زنده کنی و ...! ولی یحتمل بروند در خانه ی دیگری را هم آتش بزنند چرا که دق البابش هم خراب شده است و نمی توانند دق الباب هم کنند یا دستگیره اش را هم معلوم نیست چه شده و .... پروانه ها هم همینطوری معلوم نیست در درون خانه اند یا بیرون آن که از این طرف به آن طرف نمی دانند چطور توی آتش هم نیافتند و بلکه دیوانه هم شده اند و .... حالا کاری هم نداریم که یحتمل در این میان فشار خونها هم گویا بالا رفته است و قند خون هم انفجاری افزایش یافته و اعصاب هم به هم ریخته است و کار از پروانه شو پروانه شو هم گذشته است و رسیده است به اینکه دیوانه شو دیوانه شو و .... نه بیمارستانی هم در دسترس است و نه دستگاه های فشار خون و تست قند خون و یحتمل حتی فاکتور 8 هموفیلیها را هم گیر نیاورد و .... و حالا یک چیزی کوبنده هم مدام دارد می کوبد توی سر همه و همه انگار یا آیا فقط توی سر خودش هم هست، یا گویا دیگر نمی داند هم منتظَر و مدرَک و منتظِر و مدرِک هم کدام به کدام است و .... و لذا قبل از اینکه روباتی را که کل عالم را اینچنین هم فرض کرده است و دارد برایش رانندگی هم می کند مشغول شود به اینکه اعلان خطر هم کند کانه روز قیامت آمده است و وقت پروانه ها هم تمام شده است و بلکه پایان ظلومی و جهولی انسان فرا رسیده است. روباتها خودشان هم انواع پروانه ها را نیز همچون روباتهایی مثل خودشان هم درست کرده اند که می پرند توی آتش و دیگر لازم هم نیست که سوار ماشین شده و رانندگی هم کرده و با پروانه ها هم تصادف کنند و .... مسئله حل است.

یعنی مسئله نه فقط مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم تشریف دارند و بلکه پدرش محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و شوهرش علی ابن ابیطالب علیه السلام و فرزندانش ائمه ی اطهار علیهم السلام و بالاخره امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هستند که پروانه ها هم مدام دارند حولشان می گردند. اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک. البته خوب، بهتر هم هست که همه و همه ی پروانه ها و حتی ملخها هم سعی کنند که به نهایت اوج کمال علم و عدل هم برسند و کسی در این میان دیوانگی هم نکند. و خوب، باید هم دید که حالا چطور هم می شود که اگر دیوانه هم شد کسی و افتاد گوشه ی بیمارستان روانی و اعصاب، آیا راهی هم هست که به او کمک کنیم؟! یا خیر؛ دیگر کارش یک سره هم شده است و تمام است. یعنی هر چه بگو بالاخره یک روز قیامتی هم هست دیگر؛ باز می فرماید که هنوز ما به آن حضیضی که مورد بحثمان است نرسیده ایم و بلکه تویی که هنوز دوگان مسئله را که حتی یحتمل آنطرف عالم هم هست یا این طرفش درک نکرده ای. ما هنوز همه در اوجیم. امانت ولایت الهیه را چطور می خواهید به مریض اعصاب و روان بسپارید که تازه قرار هم هست از بیمارستان بیرون هم آمده و بهبود یابد و روز از نو و روزی هم از نو؟ یک چهار تا شوک هم بهش بدهیم بلکه از آن حالات سرخوشی ناخودآگاهش بالاخره بیرون بیاید. اینجا همان هیچ چی نگوییم مثل اینکه بهتر هم هست و سکوت هم کنیم. چرا که لااقل بقیه ی پروانه ها و ملخها و بلکه پشه ها و حشرات موذی دیگر هم دست بردارند و خود را به دیوانگیهایی که دچارشان خواهند شد، خودداری کرده و خود را لااقل نجات هم دهند و .... برای همینها هم هست که ما به امام زمان عجل الله فرجه الشریف توسل کرده و سعی می کنیم به کمال علم و عدل هم برسیم همینطوری که داریم برای منتظَر هم انتظار می کشیم و منتظریم. خدا آخر و عاقبت همه ی ما را هم بخیر کند. شاعر می فرماید: چو من پروانه ام نور خدا را، کجا با خود کشم کفش و قبا را؟ ندا آمد که بابا تو که همه ی پروانه ها و بلکه ملخها را هم کشتی؛ بی انصاف، چه غلطی داری می کنی؟! زینب زینب زینب، کنز حیا زینب، زینب زینب زنیب، کان وفا زینب، غم قهرمانی، زهرا نشانی، ای روح با ایمان جانم سنه قوربان.... لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

وَهُوَ الَّذِی فِی السَّمَاءِ إِلَـٰهٌ وَفِی الْأَرْضِ إِلَـٰهٌ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْعَلِیمُ ‎﴿الزخرف: ٨٤﴾‏

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ‎﴿٥١﴾‏ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ‎﴿القلم: ٥٢﴾‏

ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ ‎﴿الدخان: ١٤﴾‏

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

پیامبر اکرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:
هر کس به بازار رود و هدیه‏‌ای برای خانواده‏‌اش بخرد و ببرد، [پاداش او ] مانند کسی است که برای نیازمندان صدقه می‏‌برد.
[و هنگامی که هدیه را به خانه می‌‏برد]، باید، قبل از پسران، به دختران بدهد، زیرا کسی که دخترش را شادمان کند، مانند کسی است که یک بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده است.
و هر کس [با دادن هدیه‌‏ای] چشم پسری را روشن کند، گویا از ترس خدا گریسته است و هر کس از ترس خدا بگرید، خداوند او را داخل نعمت‏‌های بهشت کند.

متن حدیث:

مَنْ دَخَلَ السُّوقَ فَاشْتُرِیَ تُحْفَةً فَحَمَلَهَا الی عِیَالِهِ کان کحامل صَدَقَةَ الی قَوْمٍ مَحَاوِیجَ ولیبدا بالاناث قَبْلَ الذکور فَانٍ مَنْ فَرَّحَ ابْنَتَهُ فکانما أَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ اسماعیل وَ مَنْ أَقَرَّ بِعَیْنِ ابْنٍ فکانما بکی مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ مَنْ بکی مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ ادْخُلْهُ اللَّهُ جَنَّاتِ النَّعِیمِ ؛
 

«وسائل الشیعة، ج‏لد ۱۵، ص‏فحه۲۲۷»

سایت خبری مشرق

 

بیانات مقام معظم رهبری مد ظله العالی در دیدار شاعران و اساتید زبان فارسی، 
۱۴۰۲/۰۱/۱۶ یک نکته‌ای وجود دارد در مورد شعر فارسی و آن اینکه جزو خصوصیّات شعر فارسی تولید سرمایه‌های معرفتی و معنوی است. در شعرهای دیگر، تا آنجایی که حالا ما میدانیم، نه اینکه وجود نداشته باشد، به این شدّت وجود ندارد؛ یعنی ما قلّه‌های شعر فارسی را که نگاه میکنیم، یا حکیمند ــ [مثل] نظامی یا حکیم فردوسی؛ فردوسی یک حکیم است و شاهنامه واقعاً کتاب حکمت است ــ یا مولانای معرفت و عرفان و معنویّتند یا حافظ قرآنند‌ یا مثل سعدی کتابشان پُر از حقایق و معارف حِکمی و معنوی است. همین‌طور از آن بالا شما بگیرید بیایید پایین تا برسیم به سعدی، به حافظ، به جامی، به صائب، به بیدل؛ ببینید، اینها همه حکیمند، همه‌ی [اشعار] اینها حکمت است؛ یعنی شعر ما، شعر فارسی، در طول زمان حاملِ حکمت بوده، حاملِ معرفت بوده، سرمایه‌های معنویِ ما را حفظ کرده و بر آنها افزوده؛ یعنی شما اگر چنانچه در یک حدّ خاصّی از معرفت باشید، وقتی که مثلاً مثنوی مولانا را میخوانید، این معرفت افزایش پیدا میکند؛ یعنی تولید معرفت میکنند، تولید این سرمایه‌ را میکنند، فقط حفظ سرمایه نیست؛ خصوصیّت شعر فارسی این است.

مهم این است که این سرمایه‌سازی و پاسداری سرمایه در سخت‌ترین شرایط هم اتّفاق افتاده؛ مثلاً در تاخت‌وتاز مغول. شما ببینید، در دوران تاخت‌وتاز مغول، ما عطّار داریم، مولوی داریم، سعدی داریم، حافظ داریم؛ اینها همه مال دوران مغول و تیمور است دیگر؛ یعنی وقتی است که کشور در شرایط سخت تاخت‌وتاز بیگانگان قرار داشته، همه چیزِ کشور تحت تأثیر این بوده، امّا معرفت و شعر و معنویّت متوقّف نشده؛ این خصوصیّت شعر فارسی است و ما اینها را باید بدانیم در مورد شعرمان.

خب شعرای ما، شعرای برجسته‌ای که حالا بعضی‌شان را اسم آوردیم، مثل ناصرخسرو، مثل نظامی گنجوی، مثل خاقانی، مثل خود مولوی، مثل سعدی، اینها به معنای واقعی کلمه مصداق همان «اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللهَ کَثیرا» در آخر سوره‌ی شعراء هستند؛ [آنجا که میفرماید] که «وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الغاوونَ * اَ لَم تَرَ [اَنَّهُم فی کُلِّ وادٍ یَهیمونَ * وَ اَنَّهُم یَقولونَ ما لا یَفعَلونَ] * اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللهَ کَثیراً وَ انتَصَروا مِن بَعدِ ما ظُلِموا»؛(۵) یعنی مصداقِ همینند؛ واقعاً این‌جوری است که شعرای بزرگ ما مصداق این هستند. این گذشته‌ی ما است.

امروز، به نظر من، آن تاخت‌وتازی که زمان مغولها اتّفاق افتاد دارد تکرار میشود. البتّه نوع تاخت‌وتاز این مغولهای جدید، مغولهای کراوات‌بسته و پاپیون‌زده و ادکلن‌زده و کت و ‌شلوارپوشیده، با آن مغولها تفاوت دارد، امّا تاخت‌وتاز است، دارند تاخت‌وتاز میکنند. تاخت‌وتازشان چه‌جوری است؟ خب ما خودمان لمس کرده‌ایم، نمیخواهد در تاریخ خوانده باشیم. البتّه اگر کسی تاریخ سیصد چهارصدساله‌ی استعمار را بخواند، میفهمد که اینها با دنیا چه‌کار کردند؛ استعمارگرها با آسیا، با آفریقا، با آمریکای لاتین، با مجموع قارّه‌ی آمریکا چه کردند! آنها یک مسئله‌ی دیگری است. اینها زمان خود ما، یک سگِ هاری مثل صدّام را تجهیز کردند؛ هم هواپیما دادند که بتواند بیاید بمباران کند، من یادم نمیرود، چون [استفاده از] هواپیما سخت بود، خطر هم داشت، و برای او صرفه در این بود که با توپ بتواند بزند ــ منتها کجا را بزند؟ خب دزفول و مانند آن را که میزد؛ میخواست تهران را بزند ــ فرانسوی‌ها آمدند این لوله‌های توپ بلند را هم برایش درست کردند که توپش به تهران برسد؛ یعنی این‌جور اینها کمک کردند. کارخانه‌های شیمیایی آلمان در خدمت صدّام قرار گرفتند که حلبچه‌ و سردشت و میدانهای جنگ روبه‌رو را با کشتار هزاران نفر، مرکز جنایت خودش قرار بدهد. این کاری است که اینها در ایران کردند؛ تاخت‌وتاز اینها است. این تاخت‌وتاز متنوّع است؛‌ یعنی یک‌جور هم نیست؛ یک نوعش این است.

تحریم هم جزو تاخت‌وتاز است؛ [مثل] تحریم دارویی. اگر کشورهای غربی بتوانند یک کشوری مثل ایران اسلامی را که دنبال استقلال و دنبال ایستادگی و استقامت است، از موادّ غذائیِ لازم هم محروم کنند میکنند؛ آنها همچنان که داروهای لازم را ممنوع کردند، آن وقتی که واکسن لازم داشتیم پولش را گرفتند [امّا] واکسنش را ندادند ــ در سال ۹۹ پول واکسن را گرفتند و به بهانه‌های مختلف واکسن را ندادند ــ شک نداشته باشید اگر چنانچه میتوانستند کاری کنند که غذای مردم، نان مردم داخل کشور نیاید و در کشور به وجود نیاید، حتماً میکردند؛ یعنی اینها این‌جوری هستند. حالا آن قضیّه‌ِی قحطی قرن هم که به جای خود محفوظ؛(۶) این هم یک‌جور تهاجم است. علاوه بر این، صدها و هزاران رسانه را در خدمت دروغ و شایعه‌ و انحراف و مانند اینها قرار دادند. الان یک مجموعه‌ی تهاجم و تاخت‌وتاز متنوّع، از نظامی گرفته تا اقتصادی، تا [جنگ] سخت، تا [جنگ] نرم، همه‌جور وجود دارد. خب، اینجا نقش شاعر چیست؟ من حرفم این است. شعرای ما در یک دوره‌هایی درخشیدند؛ یعنی کاری را که باید میکردند کردند.

امروز هدف دشمن این است که نقاط قوّت فکری و معارفی ما را از ما بگیرد؛ ما استقلال میخواهیم، روحیه‌ی ما را تضعیف کند؛ ما میخواهیم در مقابل استبداد غربی استقامت کنیم، روحیه‌ی ما را تضعیف کند، ما را مردّد کند؛ تفکّرات اسلامی و معارف اسلامی را در ما تضعیف کند، عمل اسلامی را تضعیف کند، ‌وحدت ملّی را تضعیف کند، تدیّن زن را، حیای زن را تضعیف کند؛ اینها همه، آن نیازهای معنوی یک ملّت و یک کشور است؛ اینها دنبال این چیزها هستند. حالا راجع به زن یکی از خانمها خواندند و چقدر هم خوب؛ واقعاً باید از این‌جور کارها زیاد اتّفاق بیفتد، خیلی باید انجام بگیرد.

من میخواهم این را عرض بکنم که غربی‌ها نسبت به زن ایرانی ترحّم ندارند که بگویند حقوق زن رعایت بشود، [بلکه] کینه دارند از زن ایرانی. قطعاً اگر چنانچه حضور زنها نبود، انقلاب پیروز نمیشد. من این را [بقطع میگویم]؛ بنده دیگر در متن مسائل انقلاب بودم. یعنی اگر در آن اجتماعات عظیم زنها شرکت نمیکردند، انقلاب پیروز نمیشد. اگر زنها میخواستند با شوهرهایشان، با فرزندانشان، با پسرانشان در این کار مخالفت کنند، همه چیز جور دیگری تمام میشد؛ در جنگ هم همین‌‌جور. انسان وقتی شرح حال این مادرها و همسرها را میخواند، واقعاً منقلب میشود؛ اینها بودند که این شجاعتها را، این فداکاری‌ها را در دلهای این جوانها و این مردها زنده کردند. اینها از زن ایرانی کینه دارند! خودشان را طرف‌دار حقوق زن، طرف‌دار حقوق انسان، طرف‌دار آزادی معرّفی میکنند. همه‌ی اینها تهاجم دشمن است.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52431#_ftnref7

فیلم کامل دیدار شاعران و اساتید ادبیات فارسی

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=52429

کاری کنیم سفره طبقات ضعیف مردم رنگین‌تر شود

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «ما باید کاری کنیم که مردم بتوانند، همه‌ی کسانی که نیرو دارند، توان کار دارند، در به‌اصطلاح محدوده‌ی کار کردن هستند، بتوانند یک کاری انجام بدهند که به زندگی‌شان کمک کند، معیشتشان را بهتر کند، به تعبیر رایج، سفره‌ی آنها را رنگین‌تر بکند... توانمندسازیِ طبقات ضعیف به این شکل انجام خواهد گرفت.» ۱۴۰۲/۰۱/۱۵

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=52497

دیدار جمعی از فرماندهان ارشد نیروهای مسلح

اگر عقلایی عمل شود به شکست کشیدن عملیات دشمن امکان پذیر است

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=52529

 

در رابطه با سوراخ کرمها و سیاه چاله ها، مسئله را یحتمل می توان در ارتباط با پروانه ها و ملخها در روز قیامت هم بیانش کرد؛ ولی یحتمل بعضی اشکال کنند که مسئله خیلی هم از این نوع نیست. و بلکه مسئله از این نوع است که امانت ولایت الهیه را شاگرد و دانشجو و طلبه مایل است از حالات خلاء ظلوم و جهول بودن مادون قرمز به کمال علم و عدل ماورای بنفش و الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف تقرب پیدا کند. مشکل اینجا است که این کار، از کارهای انبیاء و اولیاء الهی و امام زمان عجل الله افرجه الشریف هم هست که شاگرد هم باید سعی کند آنها را آیا چطور هم یاری کند؟! 

بعضی اینجا یحتمل اشکال هم می کنند که مسئله ی اصلی این است که در فشرده سازی طیفهای مادون قرمز و ماورای بنفش این مسئله هم رخ می دهد که یک مسئله ی دوگانی را هم داریم که حتی یحتمل گفته شود که یکی بر دیگری عمل می کند و همین هم سوراخ کرمها و سیاه چاله ها را  نیز ایجاد می کند! یعنی در یک طرف سوراخ کرمی داریم که وصل به سیاه چاله ای ظلوم و جهول است که می خواهد به کمال علم و عدل هم برسد. ولی در طرف دیگر سوراخ کرمی را هم داریم که وصل به سیاه چاله ای است که با اینکه ظلوم و جهول هم هست و اما ادعای کمال علم و عدل را هم دارد و بلکه از مغولها هم بدتر است. و لذا شاگرد و دانشجو و طلبه بجای اینکه دشمن را شکست دهد یحتمل براحتی هم در سوراخ کرم و سیاه چاله گم شود چرا که در فشرده سازی طیفهای انرژی بالا و پایین توپولوژیک استکان نعلبکیهایش بشکنند،  بجای اینکه بتواند حجاب و چادر خود را حفظ کرده و گول ظلومی و جهولی سوراخ کرمی و سیاه چاله ای را هم نخورد که خیلی هم نهایت کمال علم و عدل هم خودش را جا می زند؛ و بجایش بتواند سوراخ کرم و سیاه چاله دشمن را هم حتی با حفظ حجاب و چادرش هم شکست داده و خود به کمال علم و عدل هم برسد. و آنگاه ظلوم و جهول را هم بلکه به شاگردی قبول کرده و آنها را نیز به کمال دلخواه خود برساند. بجای این، یحتمل هم تا روز قیامت انسان ظلوم و جهول که در بی عقلیهایش حتی همان ذره ای از علم و عدل همراه شرک و نفاقش را هم تناوباً و همراه با انواع نوسانات طغیانگرایانه و طاغوتی یا سرخوشیهای کاذب همراه با افسردگیها از دست داده و بلکه به دیوانگیهای خانمان سوز هم می افتد چرا که توحید را هم حتی درک نمی کند و چه رسد به اینکه اسلام هم آورد و .... اقل کم اینجا علمای اسلام و حتی شاگردانشان و همه و همه می باید با جهاد تبیین و همه ی توان هم بسیار روشنگری کرده تا از انواع چنین فجایعی جهنمی هم جلوگیری کنند. کار خوبی هم هست که به بیمارستانهای اعصاب و روان هم هر چند وقت یک بار انسان عاقل بتواند سر بزند تا خیال برش ندارد که این بندگان خدا افرادی هم هستند خیلی غیر از خودش که به هر دلیلی هم اعصاب و روانشان به هم ریخته است و دیوانه شده اند یا دیوانه شان هم کرده اند. البته توصیه ی دیگر یحتمل این هم باشد که بین صله ی رحم و مسجد و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار دین و اسلام، آنجایی که صله ی رحم هم می تواند به دینتان ضربه ی بدجور هم بزند؛ مسجد و نماز و دعا و ... را هم انتخاب کنید. و آنگاه یک انقلاب جهانی هم رخ دهد که اسلام را جهانی کند. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

ثُمَّ تَوَلَّوْا عَنْهُ وَقَالُوا مُعَلَّمٌ مَّجْنُونٌ ‎﴿الدخان: ١٤﴾‏

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

پیامبر اکرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله وسلم فرمودند:
هر کس به بازار رود و هدیه‏‌ای برای خانواده‏‌اش بخرد و ببرد، [پاداش او ] مانند کسی است که برای نیازمندان صدقه می‏‌برد.
[و هنگامی که هدیه را به خانه می‌‏برد]، باید، قبل از پسران، به دختران بدهد، زیرا کسی که دخترش را شادمان کند، مانند کسی است که یک بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کرده است.
و هر کس [با دادن هدیه‌‏ای] چشم پسری را روشن کند، گویا از ترس خدا گریسته است و هر کس از ترس خدا بگرید، خداوند او را داخل نعمت‏‌های بهشت کند.

متن حدیث:

مَنْ دَخَلَ السُّوقَ فَاشْتُرِیَ تُحْفَةً فَحَمَلَهَا الی عِیَالِهِ کان کحامل صَدَقَةَ الی قَوْمٍ مَحَاوِیجَ ولیبدا بالاناث قَبْلَ الذکور فَانٍ مَنْ فَرَّحَ ابْنَتَهُ فکانما أَعْتَقَ رَقَبَةً مِنْ وُلْدِ اسماعیل وَ مَنْ أَقَرَّ بِعَیْنِ ابْنٍ فکانما بکی مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ وَ مَنْ بکی مِنْ خَشْیَةِ اللَّهِ ادْخُلْهُ اللَّهُ جَنَّاتِ النَّعِیمِ ؛
 

«وسائل الشیعة، ج‏لد ۱۵، ص‏فحه۲۲۷»

سایت خبری مشرق

 

بیانات مقام معظم رهبری مد ظله العالی در دیدار شاعران و اساتید زبان فارسی، 
۱۴۰۲/۰۱/۱۶ یک نکته‌ای وجود دارد در مورد شعر فارسی و آن اینکه جزو خصوصیّات شعر فارسی تولید سرمایه‌های معرفتی و معنوی است. در شعرهای دیگر، تا آنجایی که حالا ما میدانیم، نه اینکه وجود نداشته باشد، به این شدّت وجود ندارد؛ یعنی ما قلّه‌های شعر فارسی را که نگاه میکنیم، یا حکیمند ــ [مثل] نظامی یا حکیم فردوسی؛ فردوسی یک حکیم است و شاهنامه واقعاً کتاب حکمت است ــ یا مولانای معرفت و عرفان و معنویّتند یا حافظ قرآنند‌ یا مثل سعدی کتابشان پُر از حقایق و معارف حِکمی و معنوی است. همین‌طور از آن بالا شما بگیرید بیایید پایین تا برسیم به سعدی، به حافظ، به جامی، به صائب، به بیدل؛ ببینید، اینها همه حکیمند، همه‌ی [اشعار] اینها حکمت است؛ یعنی شعر ما، شعر فارسی، در طول زمان حاملِ حکمت بوده، حاملِ معرفت بوده، سرمایه‌های معنویِ ما را حفظ کرده و بر آنها افزوده؛ یعنی شما اگر چنانچه در یک حدّ خاصّی از معرفت باشید، وقتی که مثلاً مثنوی مولانا را میخوانید، این معرفت افزایش پیدا میکند؛ یعنی تولید معرفت میکنند، تولید این سرمایه‌ را میکنند، فقط حفظ سرمایه نیست؛ خصوصیّت شعر فارسی این است.

مهم این است که این سرمایه‌سازی و پاسداری سرمایه در سخت‌ترین شرایط هم اتّفاق افتاده؛ مثلاً در تاخت‌وتاز مغول. شما ببینید، در دوران تاخت‌وتاز مغول، ما عطّار داریم، مولوی داریم، سعدی داریم، حافظ داریم؛ اینها همه مال دوران مغول و تیمور است دیگر؛ یعنی وقتی است که کشور در شرایط سخت تاخت‌وتاز بیگانگان قرار داشته، همه چیزِ کشور تحت تأثیر این بوده، امّا معرفت و شعر و معنویّت متوقّف نشده؛ این خصوصیّت شعر فارسی است و ما اینها را باید بدانیم در مورد شعرمان.

خب شعرای ما، شعرای برجسته‌ای که حالا بعضی‌شان را اسم آوردیم، مثل ناصرخسرو، مثل نظامی گنجوی، مثل خاقانی، مثل خود مولوی، مثل سعدی، اینها به معنای واقعی کلمه مصداق همان «اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللهَ کَثیرا» در آخر سوره‌ی شعراء هستند؛ [آنجا که میفرماید] که «وَ الشُّعَراءُ یَتَّبِعُهُمُ الغاوونَ * اَ لَم تَرَ [اَنَّهُم فی کُلِّ وادٍ یَهیمونَ * وَ اَنَّهُم یَقولونَ ما لا یَفعَلونَ] * اِلَّا الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ وَ ذَکَرُوا اللهَ کَثیراً وَ انتَصَروا مِن بَعدِ ما ظُلِموا»؛(۵) یعنی مصداقِ همینند؛ واقعاً این‌جوری است که شعرای بزرگ ما مصداق این هستند. این گذشته‌ی ما است.

امروز، به نظر من، آن تاخت‌وتازی که زمان مغولها اتّفاق افتاد دارد تکرار میشود. البتّه نوع تاخت‌وتاز این مغولهای جدید، مغولهای کراوات‌بسته و پاپیون‌زده و ادکلن‌زده و کت و ‌شلوارپوشیده، با آن مغولها تفاوت دارد، امّا تاخت‌وتاز است، دارند تاخت‌وتاز میکنند. تاخت‌وتازشان چه‌جوری است؟ خب ما خودمان لمس کرده‌ایم، نمیخواهد در تاریخ خوانده باشیم. البتّه اگر کسی تاریخ سیصد چهارصدساله‌ی استعمار را بخواند، میفهمد که اینها با دنیا چه‌کار کردند؛ استعمارگرها با آسیا، با آفریقا، با آمریکای لاتین، با مجموع قارّه‌ی آمریکا چه کردند! آنها یک مسئله‌ی دیگری است. اینها زمان خود ما، یک سگِ هاری مثل صدّام را تجهیز کردند؛ هم هواپیما دادند که بتواند بیاید بمباران کند، من یادم نمیرود، چون [استفاده از] هواپیما سخت بود، خطر هم داشت، و برای او صرفه در این بود که با توپ بتواند بزند ــ منتها کجا را بزند؟ خب دزفول و مانند آن را که میزد؛ میخواست تهران را بزند ــ فرانسوی‌ها آمدند این لوله‌های توپ بلند را هم برایش درست کردند که توپش به تهران برسد؛ یعنی این‌جور اینها کمک کردند. کارخانه‌های شیمیایی آلمان در خدمت صدّام قرار گرفتند که حلبچه‌ و سردشت و میدانهای جنگ روبه‌رو را با کشتار هزاران نفر، مرکز جنایت خودش قرار بدهد. این کاری است که اینها در ایران کردند؛ تاخت‌وتاز اینها است. این تاخت‌وتاز متنوّع است؛‌ یعنی یک‌جور هم نیست؛ یک نوعش این است.

تحریم هم جزو تاخت‌وتاز است؛ [مثل] تحریم دارویی. اگر کشورهای غربی بتوانند یک کشوری مثل ایران اسلامی را که دنبال استقلال و دنبال ایستادگی و استقامت است، از موادّ غذائیِ لازم هم محروم کنند میکنند؛ آنها همچنان که داروهای لازم را ممنوع کردند، آن وقتی که واکسن لازم داشتیم پولش را گرفتند [امّا] واکسنش را ندادند ــ در سال ۹۹ پول واکسن را گرفتند و به بهانه‌های مختلف واکسن را ندادند ــ شک نداشته باشید اگر چنانچه میتوانستند کاری کنند که غذای مردم، نان مردم داخل کشور نیاید و در کشور به وجود نیاید، حتماً میکردند؛ یعنی اینها این‌جوری هستند. حالا آن قضیّه‌ِی قحطی قرن هم که به جای خود محفوظ؛(۶) این هم یک‌جور تهاجم است. علاوه بر این، صدها و هزاران رسانه را در خدمت دروغ و شایعه‌ و انحراف و مانند اینها قرار دادند. الان یک مجموعه‌ی تهاجم و تاخت‌وتاز متنوّع، از نظامی گرفته تا اقتصادی، تا [جنگ] سخت، تا [جنگ] نرم، همه‌جور وجود دارد. خب، اینجا نقش شاعر چیست؟ من حرفم این است. شعرای ما در یک دوره‌هایی درخشیدند؛ یعنی کاری را که باید میکردند کردند.

امروز هدف دشمن این است که نقاط قوّت فکری و معارفی ما را از ما بگیرد؛ ما استقلال میخواهیم، روحیه‌ی ما را تضعیف کند؛ ما میخواهیم در مقابل استبداد غربی استقامت کنیم، روحیه‌ی ما را تضعیف کند، ما را مردّد کند؛ تفکّرات اسلامی و معارف اسلامی را در ما تضعیف کند، عمل اسلامی را تضعیف کند، ‌وحدت ملّی را تضعیف کند، تدیّن زن را، حیای زن را تضعیف کند؛ اینها همه، آن نیازهای معنوی یک ملّت و یک کشور است؛ اینها دنبال این چیزها هستند. حالا راجع به زن یکی از خانمها خواندند و چقدر هم خوب؛ واقعاً باید از این‌جور کارها زیاد اتّفاق بیفتد، خیلی باید انجام بگیرد.

من میخواهم این را عرض بکنم که غربی‌ها نسبت به زن ایرانی ترحّم ندارند که بگویند حقوق زن رعایت بشود، [بلکه] کینه دارند از زن ایرانی. قطعاً اگر چنانچه حضور زنها نبود، انقلاب پیروز نمیشد. من این را [بقطع میگویم]؛ بنده دیگر در متن مسائل انقلاب بودم. یعنی اگر در آن اجتماعات عظیم زنها شرکت نمیکردند، انقلاب پیروز نمیشد. اگر زنها میخواستند با شوهرهایشان، با فرزندانشان، با پسرانشان در این کار مخالفت کنند، همه چیز جور دیگری تمام میشد؛ در جنگ هم همین‌‌جور. انسان وقتی شرح حال این مادرها و همسرها را میخواند، واقعاً منقلب میشود؛ اینها بودند که این شجاعتها را، این فداکاری‌ها را در دلهای این جوانها و این مردها زنده کردند. اینها از زن ایرانی کینه دارند! خودشان را طرف‌دار حقوق زن، طرف‌دار حقوق انسان، طرف‌دار آزادی معرّفی میکنند. همه‌ی اینها تهاجم دشمن است.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52431#_ftnref7

فیلم کامل دیدار شاعران و اساتید ادبیات فارسی

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=52429

کاری کنیم سفره طبقات ضعیف مردم رنگین‌تر شود

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «ما باید کاری کنیم که مردم بتوانند، همه‌ی کسانی که نیرو دارند، توان کار دارند، در به‌اصطلاح محدوده‌ی کار کردن هستند، بتوانند یک کاری انجام بدهند که به زندگی‌شان کمک کند، معیشتشان را بهتر کند، به تعبیر رایج، سفره‌ی آنها را رنگین‌تر بکند... توانمندسازیِ طبقات ضعیف به این شکل انجام خواهد گرفت.» ۱۴۰۲/۰۱/۱۵

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=52497

دیدار جمعی از فرماندهان ارشد نیروهای مسلح

اگر عقلایی عمل شود به شکست کشیدن عملیات دشمن امکان پذیر است

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=52529

 

در رابطه با سوراخ کرمها و سیاه چاله ها، مسئله را یحتمل می توان در ارتباط با پروانه ها و ملخها در روز قیامت هم بیانش کرد؛ ولی یحتمل بعضی اشکال کنند که مسئله خیلی هم از این نوع نیست. و بلکه مسئله از این نوع است که امانت ولایت الهیه را شاگرد و دانشجو و طلبه مایل است از حالات خلاء ظلوم و جهول بودن مادون قرمز به کمال علم و عدل ماورای بنفش و الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف تقرب پیدا کند. مشکل اینجا است که این کار، از کارهای انبیاء و اولیاء الهی و امام زمان عجل الله افرجه الشریف هم هست که شاگرد هم باید سعی کند آنها را آیا چطور هم یاری کند؟! 

بعضی اینجا یحتمل اشکال هم می کنند که مسئله ی اصلی این است که در فشرده سازی طیفهای مادون قرمز و ماورای بنفش این مسئله هم رخ می دهد که یک مسئله ی دوگانی را هم داریم که حتی یحتمل گفته شود که یکی بر دیگری عمل می کند و همین هم سوراخ کرمها و سیاه چاله ها را  نیز ایجاد می کند! یعنی در یک طرف سوراخ کرمی داریم که وصل به سیاه چاله ای ظلوم و جهول است که می خواهد به کمال علم و عدل هم برسد. ولی در طرف دیگر سوراخ کرمی را هم داریم که وصل به سیاه چاله ای است که با اینکه ظلوم و جهول هم هست و اما ادعای کمال علم و عدل را هم دارد و بلکه از مغولها هم بدتر است. و لذا شاگرد و دانشجو و طلبه بجای اینکه دشمن را شکست دهد یحتمل براحتی هم در سوراخ کرم و سیاه چاله گم شود چرا که در فشرده سازی طیفهای انرژی بالا و پایین توپولوژیک استکان نعلبکیهایش بشکنند،  بجای اینکه بتواند حجاب و چادر خود را حفظ کرده و گول ظلومی و جهولی سوراخ کرمی و سیاه چاله ای را هم نخورد که خیلی هم نهایت کمال علم و عدل هم خودش را جا می زند؛ و بجایش بتواند سوراخ کرم و سیاه چاله دشمن را هم حتی با حفظ حجاب و چادرش هم شکست داده و خود به کمال علم و عدل هم برسد. و آنگاه ظلوم و جهول را هم بلکه به شاگردی قبول کرده و آنها را نیز به کمال دلخواه خود برساند. بجای این، یحتمل هم تا روز قیامت انسان ظلوم و جهول که در بی عقلیهایش حتی همان ذره ای از علم و عدل همراه شرک و نفاقش را هم تناوباً و همراه با انواع نوسانات طغیانگرایانه و طاغوتی یا سرخوشیهای کاذب همراه با افسردگیها از دست داده و بلکه به دیوانگیهای خانمان سوز هم می افتد چرا که توحید را هم حتی درک نمی کند و چه رسد به اینکه اسلام هم آورد و .... اقل کم اینجا علمای اسلام و حتی شاگردانشان می باید با جهاد تبیین بسیار روشنگری کرده تا از انواع چنین فجایعی جهنمی هم جلوگیری کنند. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

فَإِنِ اسْتَکْبَرُوا فَالَّذِینَ عِندَ رَبِّکَ یُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَهُمْ لَا یَسْأَمُونَ ۩ ‎﴿٣٨﴾‏

قوله تعالى : « فَإِنِ اسْتَکْبَرُوا فَالَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ یُسَبِّحُونَ لَهُ بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ وَهُمْ لا یَسْأَمُونَ » السأمة الملال ، والمراد بـ « فَالَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ » الملائکة والمخلصون من عباد الله وقد تقدم کلام فی ذلک فی تفسیر قوله : « إِنَّ الَّذِینَ عِنْدَ رَبِّکَ لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَیُسَبِّحُونَهُ وَلَهُ یَسْجُدُونَ » الأعراف : ـ ٢٠٦.

وقوله : « یُسَبِّحُونَ لَهُ » ولم یقل : یسبحونه للدلالة على الحصر والاختصاص أی یسبحونه خاصة ، وقوله : « بِاللَّیْلِ وَالنَّهارِ » أی دائما لا ینقطع فإن الملائکة لیس عندهم لیل ولا نهار.

والمعنى : فإن استکبر هؤلاء الکفار عن السجدة لله وحده فعبادته تعالى لا ترتفع من الوجود فهناک من یسبحه تسبیحا دائما لا ینقطع من غیر سأمة وهم الذین عند ربک.

المیزان، جلد 17، ص 393

http://lib.eshia.ir/12016/17/393

4 . العلم الالهی

إِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ وَتَعَالَى لاَ یَخْفَى عَلَیْهِ مَا الْعِبَادُ مُقْتَرِفُونَ فِی لَیْلِهِمْ وَنَهَارِهِمْ. لَطُفَ بِهِ خُبْراً، وَأَحَاطَ بِهِ عِلْماً. أَعْضَاؤُکُمْ شُهُودُهُ، وَجَوَارِحُکُمْ جُنُودُهُ، وَضَمَائِرُکُمْ عُیُونُهُ، وَخَلَوَاتُکُمْ عِیَانُهُ.

نهج البلاغه، ترجمه مرحوم محمد دشتی، صص 214

http://lib.eshia.ir/26580/1/214

8 آنچه را که بندگان در شب و روزشان بجا مى‌آورند بر خداوند سبحان پوشیده نیست، به کوچکترین کارشان آگاه و به کردارشان دانا و محیط است، اعضاء شما گواهان و اندامتان لشگرها و فرمانبران و اندیشه‌هاتان دیده‌بانان او هستند، و نهانیهاى شما نزد او آشکار است (پس گمان نکنید که روز وارسى چیزى از گفتار و کردار و اندیشه‌هاى شما از قلم افتاده باز پرسى نمى‌شود که این گمان غلط و اشتباه و نتیجه آن پشیمانى و بدبختى همیشگى است).

نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، جلد 4، ص 648

http://lib.eshia.ir/11479/4/648

علم خداوند

آنچه را که بندگان در شب و روز انجام مى‌دهند، بر خداوند متعال پوشیده نیست، بطور دقیق از اعمال آنها آگاه است و با علم بى پایانش به آنها احاطه دارد، اعضاى شما گواهان او و اندام شما سپاهیان او، ضمیر و وجدانتان جاسوسان وى و خلوتهاى شما در برابر او آشکار و عیان است.

نهج البلاغه با ترجمه فارسی روان، ترجمه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، 

http://lib.eshia.ir/10336/1/495

 

یک مسئله ی ریاضی فیزیکی اقتصادی یحتمل اینجا نهفته است که شما تحلیلی از نوسانات حالات خلاء حضیض مادون قرمزی ظلوم و جهول و اوج ماورای بنفشی علم و عدل الفهای بینهایت آیات اللهی می دهید که خیلی هم وارد فضاهای هیلبرت و حتی نظریه ی مجموعه ها و منطق ریاضی نیز نمی شوید هر چند که در گرانش و بلکه نظریه های گرانی اقتصادی و حتی مهار تورم و رشد تولید هم می توانند کاربرد داشته باشند. ولی مسئله ی فلسفی که اینجا نهفته این است فیلسوف یا حکیم الهی چطور هم روانشناسی مسئله را به اقتصاد و حتی گرانی و گرانش وصل می کند و بلکه مرز بین بینظمی و نظم را با فرمولهای آنتروپی می تواند بیابد و حتی ولایت الهیه را نیز در این موارد درک و حل هم کند؟

قلم علماء می فرمایند از خون شهداء برتر است. ولی گاهی هست که فیلسوف مجبور است برای اینکه متوجه هم شود که دارد چه می گوید، برگردد ببیند چه چیزی را به قلم آورده است و همانی را که نوشته است را نیز مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. و لذا مثلاً بحث تاریخ داریم و بحث فلسفه ی تاریخ، یا روانشناسی و جامعه شناسی داریم و فلسفه ی روانشناسی و جامعه شناسی. و بنابراین گاهی از دل این فلسفه هم می تواند مبنای جدیدی در علمی که مورد بحثش دارد قرار می دهد بیرون بیاید یا حتی بتواند توپولوژی را به روانشناسی هم کاربردی کند. و اما یک جاهایی هم نه تنها فیلسوف راهی به جایی نمی برد و بلکه دچار سفسطه و مغلطه هم ممکن است شود و حتی حرفهایش را به یک مشته جیغ جیغهایی هم شبیه بدانند. بازنگری مسئله برمیگردد به اینکه آیا فیلسوف یا حکیم توانسته است در فرض بفرمایید علم روانشناسی و روانپزشکی حتی یک مریض را هم درمان کند؟ یا خودش هم دچار امراضی در این حین شده است و بلکه آنقدر بد اخلاق هم هست ک حتی خانواده خودش هم از او فرار می کنند و حالا صله ی رحم را هم اصلا کاری نداریم و ....

خوب، حالا یحتمل هم باز اشکال شود که اگر روانشناس خیلی هم خوش اخلاق نباشد و بلکه بد اخلاق هم باشد و حتی فیلسوف روانشناس هم از او بدتر باشد، ولی پزشک حاذقی هم باشد و بلکه پزشکان هم از کارهای او بطور مفیدی استفاده می برند. مسئله حل است دیگر. و اما حالا در این میان بعضی هم یحتمل ایراد کنند که خیر؛ این جایز نیست که پزشک اسرار مریض خود را هم جایی فاش کند و به پزشکان و روانشناسان و فلاسفه ی دیگر هم بگوید. خوب، این یحتمل ایرادی است که به پزشک و روانشناس هم می توان گرفت ولی به حکیم الهی هم که می داند خدا از اسرار همه آگاه است نیز می توان اینچنین ایراداتی را گرفت؟ فرض بفرمایید که حضرت موسی علی نبینا علیه السلام را مورد اذیت و آزار قرار داده بوده اند آنچنان که سنگی هم لباسش را برداشته و از او دور شده بوده است در حینی که می خواسته آبتنی هم کند. یا یحتمل هم موسی علی نبینا علیه السلام نباشد و بلکه کریشنا باشد که لباسهای دختران گاوچران را هم برمی دارد و قایمشان هم می کند. یا اصلا همین اذیتها را هم بصورت فیلمهای مستهجن هم درآورده اند و به همه نشان می دهند. عرض حکیم الهی و فقیه اینجا یحتمل یک چیز باشد که باید هم چه کرد؟ و عرض فیلسوف مادی هم یحتمل چیز دیگری باشد. و حتی فیلسوف روانشناس و فیلسوف تاریخ نیز برداشتهای مختلفی داشته باشند. و اما حالا بر سر مریض هم چه می آید؟ و اصلا مریض و بلکه خود اذیت هم کدام بوده است؟ یحتمل اصل مسئله در یک طومار عظیمی از کتب و مقالات و فیلمها و اینترنت و ماهواره ها و ...  گم شوند. و بلکه مریض هم فراموش شده است! بابا، نفست را دریاب که بهترین رفیقت هم هست لااقل به خودت هم برس اگر دیگری را هم نمی توانی درمان کنی. و آنگاه هم برو سراغ گرانی و گرانش کوانتومی و غیر کوانتومی و حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی. ولی یک جا هم هست که مریض را که رها کردی و ولش کردی هر کاری دلش خواست بکند، همین می شود که دیگر خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و امام زمان عجل الله فرجه الشریف که ولایت الهیه هم بدو سپرده شده است با انواع اذیت و ازارهایی که می بیند از دستت می رود. قلم علماء اینجا است که وارد می شود و حکیم الهی را از فیلسوف محض جدا می کند و بلکه نوع درمانها را هم از هم تفکیک می کنند. یک جا فرض را بر این می گذارد که مریض از حضیض ظلوم و جهول دیگر نمی تواند بیرون آید و جای دیگری هم فرض برآن است که قرار است همین مریض بهبود هم یافته و به علم و عدل هم برسد. اللهم اشف کل مریض. و لذا فیلسوف و حکیم الهی خود را موظف هم می داند که در حینی که دارد مسئله ی مهار تورم و رشد تولید را هم حل می کند و در ضمن گرانی و گرانش را هم مهار کند و به انواع شرکتهای دانش بنیان هم بپردازد و بین نوسانات حضیض و  اوج حتی گرانشی هم فشرده سازی کرده و آنتروپی مرزهای نظم/بینظمی حتی روانشناسانه ی مریضیها را هم برطرف نماید. سالها دل طلب جام جم از ما می کرد، آنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد. امانت ولایت الهیه را که دریافتی مسئله حل است! حالا اگر فرض را بر این هم بگذاریم که هوان مالدسنا و شان کارول و مثلاً نیما ارکانی حامد را هم بیاندازیم توی یک اتاقی ببینیم از میانشان چه بیرون می آید یحتمل خوب هم باشد هر چند که عملاً هم نتوان این کار را ماورای یک آزمایش فکری هم انجام داد! پیتر ویت هم خوب است، پیتر ویت هم بیاندازیم توی همان اتاق و یحتمل با کامران وفا هم ببینیم چه می شود. قدیمها که مردم بیشتر سینما می رفتند می گفتند بعضی فیلمها را بزودی نشان می دهند و بعضی دیگر برنامه آینده است یعنی دیرتر نشان می دهند. یحتمل حتی بزودی هم اتاق تئاتر فیزیکدانهای جدید خیلی بهتر هم میتواند باشد و بلکه اگر فریدریش دورنمات هم می دانست که مسئله چیست کمی نمایشنامه اش را به تاخیر هم می انداخت و بلکه عمر خیام هم ترانه ها و شعرهای الکی نمی گفت هر چند که معلوم هم نیست آیا او همان عمر خیام ریاضیدان است یا حتی فقط همان شعرها را هم گفته است. یا باز هم گفته و غیر آنها بسی هم داشته است و .... یکی از مسائل مهم ریاضی فیزیکی همین هم هست که چطور گرفتار سوراخ کرمهای ناخواسته ی وصل به سیاه چاله های نجومی عظیم هم نشویم که علاوه بر پروانه ها، ملخها را هم روز قیامت به خود جلب و جذب هم می کنند؛ تار عنکبوتهای جهانی را هم بعداً یک فکری برایشان می کنیم و .... ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین آمنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

 

در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی، حالات خلاء مادون قرمز ظلوم و جهول شاگردی که خیلی هم مایل است به الفهای بینهایت آیات اللهی عدل و علم و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف ماورای بنفش هم میل کند، و حتی فواصل بین حوزه و دانشگاه را طی کرده و وصال لیلی و مجنونی را محیا فرماید، همانطوری که گفتیم مسئله اش یاری امام حسین در کربلا در روز عاشورا هم هست.

این مسائل را در مورد مثالهایی از قبیل رضا سگه و رسول ترک در طیفهای مادون قرمز در اینترنت می توان یافت که چطور هم متحول شده اند. ولی مسئله در طیفهای ماورای بنفش است که بسیار مشکلزاتر هم بنظر می رسد. ولی اینطورها هم که بنظر می رسد خیلی هم نیست. موضوع اینجا است که خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و حضرت فاطمه ی زهرا سلام الله علیها و امیر المومنین علی ابن ابیطالب و ائمه ی معصومین و امام زمان عجل الله فرجه الشریف از حق خود براحتی هم می گذرند و حتی ولایت خود را حتی به انسانهای جهول ظلومی که مدعی ولایت الهیه هم هستند واگذار می کنند الا اینکه نمی خواهند هم لعنت ابدی و عذاب الهی شامل حال آنها هم شود. این امر تا آنجا هم ادامه می یابد که حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف در غیبت رفته و دیگر هم تا روز قیامت از غیبت بیرون تشریف نمی آورند. و اما می بینیم که حتی بغیر امام زمان عجل الله فرجه الشریف، حضرت زهرا سلام الله علیها و همه ی دیگر ائمه ی اطهار علیهم السلام و حتی پیغمبر اکرم حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم نیز بشهادت رسیده اند.

و این در صورتی است که آنهایی که خلفایی که خیلی هم خواهان خلافت بوده اند و حتی مانع ولایت الهیه ی حتی پیغمبر و ائمه ی اطهار شده بوده اند، هر چند که این خلافت را هم یافته اند. ولی با این همه حتی یک سر سوزن هم معرفت همین جاهلانی که شیفته ی امام حسین علیه السلام را هم نداشته اند و برای همین هم نه تنها او را یاری نکردند و بلکه والدین آن حضرت را هم کشتند و .... دیوانگی یک حدی دارد. این است که می فرماید امانت هم شامل ایمان می شود و هم شامل شرک و نفاق هر چند که دو تای آخر مشمول عذاب الهی هم می شود. و لذا می بینیم آن جاهلانی که طرفداران فراعنه و شاهنشاهان و خلفایی مثل خلفای عباسی و اموی مشرک هم هستند، توحید را هم کنار گذاشته و حتی حضرت آدم علیه السلام را هم نه به عنوان یک پیغمبر و بلکه به عنوان یک فرعون یا شاه می پرستند و به کمتر از خدا هم راضی شده اند. یا همچون اهل کتاب هم دچار غلو شده اند. مشکل اینها این است که هر کاریشان کنید، نه توحید را می فهمند و نه امانت ولایت الهیه را. و لذا در طیفهای مختلف هم به دیوانگی و ظلوم و جهول شدن می افتند و حتی به پای جاهلان قدیمی هم نمی رسند و چه رسد به اینکه متوجه غلامی همچون قنبر رضی الله عنه هم شوند. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ

 

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ ۖ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا ‎﴿٧٢﴾‏ لِّیُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنَافِقِینَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْمُشْرِکِینَ وَالْمُشْرِکَاتِ وَیَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا ‎﴿٧٣﴾‏ سوره مبارکه احزاب

 

یَا عَلِیُّ یَا عَظِیمُ یَا غَفُورُ یَا رَحِیمُ أَنْتَ اَلرَّبُّ اَلْعَظِیمُ اَلَّذِی لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ اَلسَّمِیعُ اَلْبَصِیرُ وَ هَذَا شَهْرٌ عَظَّمْتَهُ وَ کَرَّمْتَهُ وَ شَرَّفْتَهُ وَ فَضَّلْتَهُ عَلَى اَلشُّهُورِ وَ هُوَ اَلشَّهْرُ اَلَّذِی فَرَضْتَ صِیَامَهُ عَلَیَّ وَ هُوَ شَهْرُ رَمَضٰانَ اَلَّذِی أَنْزَلْتَ فِیهِ اَلْقُرْآنَ هُدىً لِلنّٰاسِ وَ بَیِّنٰاتٍ مِنَ اَلْهُدىٰ وَ اَلْفُرْقٰانِ وَ جَعَلْتَ فِیهِ لَیْلَةَ اَلْقَدْرِ وَ جَعَلْتَهَا خَیْراً مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ فَیَا ذَا اَلْمَنِّ وَ لاَ یُمَنُّ عَلَیْکَ مُنَّ عَلَیَّ بِفَکَاکِ رَقَبَتِی مِنَ اَلنَّارِ فِیمَنْ تَمُنُّ عَلَیْهِ وَ أَدْخِلْنِی اَلْجَنَّةَ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

199 ـ ومن کلام له (علیه السلام)عبادی ، سیاسی ، عقائدی

(کان یوصی به أصحابه)

1 . أهمّیة الصلاة و فوائدها

تَعَاهَدُوا أَمْرَ الصَّلاَةِ، وَحَافِظُوا عَلَیْهَا، وَاسْتَکْثِرُوا مِنْهَا، وَتَقَرَّبُوا بِهَا. فَإِنَّهَا ( کَانَتْ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ کِتَاباً مَوْقُوتاً).[ 1 ] أَلاَ تَسْمَعُونَ إِلَى جَوَابِ أَهْلِ النَّارِ حِینَ سُئِلُوا: (مَا سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ؟ ) قالوا: لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ).[ 1 ] وَإِنَّهَا لَتَحُتُّ الذُّنُوبَ حَتَّ الْوَرَقِ، وَتُطْلِقُهَا إِطْلاَقَ الرِّبَقِ، وَشَبَّهَهَا رَسُولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله وسلم)بِالْحَمَّةِ (الجمّة) تَکُونُ عَلَى بَابِ الرَّجُلِ، فَهُوَ یَغْتَسِلُ مِنْهَا فِی الْیَوْمِ وَاللَّیْلَةِ خَمْسَ مَرَّات، فَمَا عَسَى أَنْ یَبْقَى عَلَیْهِ مِنَ الدَّرَنِ؟ وَقَدْ عَرَفَ حَقَّهَا رِجَالٌ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ لاَ تَشْغَلُهُمْ عَنْهَا زِینَةُ مَتَاع، وَلاَ قُرَّةُ عَیْن مِنْ وَلَد وَلاَ مَال. یَقُولُ اللهُ سُبْحانَهُ : (رِجَالٌ لاَ تُلْهِیهِمْ تِجَارَةٌ وَلاَ بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللهِ وَإِقَامِ الصَّلاَةِ وَإِیتَاءِ الزَّکَاةِ).[ 2 ] وَکَانَ رَسُولُ اللهِ(صلى الله علیه وآله وسلم)نَصِباً بِالصَّلاَةِ بَعْدَ التَّبْشِیرِ لَهُ بِالْجَنَّةِ، لِقَوْلِ اللهِ سُبْحانَهُ : (وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاَةِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا)،[ 3 ] فَکَانَ یَأْمُرُ بِهَا اَهْلَهُ وَیَصْبِرُ عَلَیْهَا نَفْسَهُ.

2 . أهمّیة الزکّاة و آدابُها

ثُمَّ إِنَّ الزَّکَاةَ جُعِلَتْ مَعَ الصَّلاَةِ قُرْبَاناً لاَِهْلِ الاِْسْلاَمِ،فَمَنْ أَعْطَاهَا طَیِّبَ النَّفْسِ بِهَا، فَإِنَّهَا تُجْعَلُ لَهُ کَفَّارَةً، وَمِنَ النَّارِ حِجَازاً (حجاباً) وَوِقَایَةً. فَلاَ یُتْبِعَنَّهَا أَحَدٌ نَفْسَهُ، وَلاَ یُکْثِرَنَّ عَلَیْهَا لَهَفَهُ، فَإِنَّ مَنْ أَعْطَاهَا غَیْرَ طَیِّبِ النَّفْسِ بِهَا، یَرْجُو بِهَا مَا هُوَ أَفْضَلُ مِنْهَا، فَهُوَ جَاهِلٌ بِالسُّنَّةِ، مَغْبُونُ الاَْجْرِ، ضَالُّ الْعَمَلِ، طَوِیلُ النَّدَمِ.

3 . أداء الامانة

ثُمَّ أَدَاءَ الاَْمَانَةِ، فَقَدْ خَابَ مَنْ لَیْسَ مِنْ أَهْلِهَا، إِنَّهَا عُرِضَتْ عَلَى السَّمَاوَاتِ الْمَبْنِیَّةِ، وَالاَْرَضِینَ الْمَدْحُوَّةِ، وَالْجِبَالِ ذَاتِ الطُّوْلِ الْمَنْصُوبَةِ، فَلاَ أَطْوَلَ وَلاَ أَعْرَضَ، وَلاَ أَعْلَى وَلاَ أَعْظَمَ مِنْهَا.

وَلَوِ امْتَنَعَ شَیْءٌ بِطُول أَوْ عَرْض أَوْ قُوَّة أَوْ عِزٍّ لاَ مْتَنَعْنَ; وَلکِنْ أَشْفَقْنَ مِنَ الْعُقُوبَةِ، وَعَقَلْنَ مَا جَهِلَ مَنْ هُوَ أَضْعَفُ مِنْهُنَّ، وَهُوَ الاِْنْسَانُ، (إِنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولا).[ 4 ]

4 . العلم الالهی

إِنَّ اللهَ سُبْحانَهُ وَتَعَالَى لاَ یَخْفَى عَلَیْهِ مَا الْعِبَادُ مُقْتَرِفُونَ فِی لَیْلِهِمْ وَنَهَارِهِمْ. لَطُفَ بِهِ خُبْراً، وَأَحَاطَ بِهِ عِلْماً. أَعْضَاؤُکُمْ شُهُودُهُ، وَجَوَارِحُکُمْ جُنُودُهُ، وَضَمَائِرُکُمْ عُیُونُهُ، وَخَلَوَاتُکُمْ عِیَانُهُ.

نهج البلاغه، ترجمه مرحوم محمد دشتی، صص 212-214

http://lib.eshia.ir/26580/1/213

 

وقوله : « وَحَمَلَهَا الْإِنْسانُ » أی اشتمل على صلاحیتها والتهیؤ للتلبس بها على ضعفه وصغر حجمه « إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً » أی ظالما لنفسه جاهلا بما تعقبه هذه الأمانة لو خانها من وخیم العاقبة والهلاک الدائم.

وبمعنى أدق لکون الإنسان خالیا بحسب نفسه عن العدل والعلم قابلا للتلبس بما یفاض علیه من ذلک والارتقاء من حضیض الظلم والجهل إلى أوج العدل والعلم.

المیزان، علامه طباطبایی، جلد 16، صص 350-351

http://lib.eshia.ir/12016/16/350

 

فإن قلت : ما بال الحکیم العلیم حمل على هذا المخلوق الظلوم الجهول حملا لا یتحمله لثقله وعظم خطره السماوات والأرض والجبال على عظمتها وشدتها وقوتها وهو یعلم أنه أضعف من أن یطیق حمله وإنما حمله على قبولها ظلمه وجهله وأجرأه علیه غروره وغفلته عن عواقب الأمور فما تحمیله الأمانة باستدعائه لها ظلما وجهلا إلا کتقلید مجنون ولایة عامة یأبى قبولها العقلاء ویشفقون منها یستدعیها المجنون لفساد عقله وعدم استقامة فکره.

فإن قلت : ما بال الحکیم العلیم حمل على هذا المخلوق الظلوم الجهول حملا لا یتحمله لثقله وعظم خطره السماوات والأرض والجبال على عظمتها وشدتها وقوتها وهو یعلم أنه أضعف من أن یطیق حمله وإنما حمله على قبولها ظلمه وجهله وأجرأه علیه غروره وغفلته عن عواقب الأمور فما تحمیله الأمانة باستدعائه لها ظلما وجهلا إلا کتقلید مجنون ولایة عامة یأبى قبولها العقلاء ویشفقون منها یستدعیها المجنون لفساد عقله وعدم استقامة فکره.

المیزان، علامه طباطبایی، جلد 16، ص 349- 350

http://lib.eshia.ir/12016/16/350

 

در ترجمه ی المیزان یحتمل بنوعی فسادی وارد شده است، چرا که در اصل عربی متن نمی گوید مجنونی و دیوانه ای ولایت مردم کشوری را قبول کند. و اما از ولایت عامه می فرماید که یحتمل هم بتوان به همان معنای ولایت و سرپرستی مردم کشوری گرفته شود. و اما مسئله ی ولایت الهی که ایشان می فرمایند منظور از امانت هم همان است یک معنایی را دارد که بنا بر تفسیر آیات فوق هم می فرمایند هم بر انسان با ایمان و هم بر مشرک و منافق هم اطلاق می شود؛ ولی این امانت را که همان ولایت الهی امیر المومنین علی بن ابیطالب هم هست را آیا می توان بر مشرک و منافق هم اطلاق کرد یا دارند دروغ هم می گویند یا دیوانه هم شده اند و از روی دیوانگی هم دارند این حرف را می زنند.

به عبارت دیگر، شاگرد و دانشجو و طلبه ای که می خواهد از حضیض حالات خلاء ظلم و جهل به اوج حالات عدل و علم و الفهای بینهایت آیات اللهی و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف برود، آیا می تواند در علم روانشناسی و روانپزشکی و بلکه ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی فقط محدوده های علوم مادی را در نظر گرفته و ارتباط بین جسم و روح را در نظر نگیرد و انتظار هم داشته باشد که به ولایت الهیه برسد؟ ظلوم و جهول بودن انسانی که ادعای دانشمندی هم می کند و بلکه آنچنان هم دیوانه شده است و چنین ادعایی را هم می کند که امانت ولایت الهی را در دست گرفته است در زمین و آسمانی که وسعت شب و روزش از شرق تا غرب عالم اقل کم حتی کمی بیش از دو بار هم باید طی شود تا بجای اولش هم برگردد، همین هم نیست که در کفر و نفاق و ظلمش هم گیر کرده است؟  یعنی اینجا مسئله کشور هم نیست و بلکه مسئله ولایت الهی ای است که خدا و رسولش به امیر المومنین علی ابن ابیطالب هم سپرده است، ولی این انسان ظلوم جهول هم مدعی است که کشور او است که خودش ولایتش را دارد. در صورتی که وسعت ولایت الهی فقط مربوط به یک کشور و دو کشور هم نیست و می فرماید کل کره ی زمین و آسمانها امانت او است و این امانت را که همان ولایت الهی است به ولی امر مسلمین هم می سپارد. حال اینکه این خلاء ها را باید چطور پر کرد که عده ای دانشمندان حتی اسلام هم نیاورده اند و ولایت الهی را مدعی هستند و عده ای دیگر از دانشمندان اسلامی هم صرفاً در حدود ریاضی فیزیک و روانشناسی و روانپزشکی و دیگر علوم طبیعی دنبال شرق و غرب می دوند، و عده ای از علمای اسلام هم که به لباس روحانیت ملبس اند بدنبال علوم و حکمت الهی هم سعی و تلاش می فرمایند، و بنده ی حقیر هم که در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی با اینکه با تمام توان سعی و تلاشم بر این است که حتی لباس عمامه و عبا هم در جانمازم بخرم و بگذارم، گرفتار همان حالات خلاء را بیرون آمدن و به حالات اوج عدل و علم هم رسیدن گیر کرده و باید هم گفت که بنده ی حقیر مجنون کجا و کمال لیلی کجا؟! 

اینجا یک خیانت در امانت عظیمی رخ می دهد که عذابش همه ی انسانها را فرا خواهد گرفت اگر آن امانتی را که جایز نیست وارد خلائهای حضیضی مادون قرمز و اوجی ماورای بنفش شده و بلکه پا را فراتر از توحید هم گذاشته و دچار شرک و نفاق و بلکه جنون و دیوانگی هم شویم، آنچنان که آیه ی شریفه صراحتاً هم می فرماید که ملاک این ظلومی و جهولی همانا همین است که آسمانها و زمین هم از آن سر باز می زنند و انسان طلوم و جهول است فقط که آنرا می پذیرد. و هیچ کس هم نیست که به او بفرماید که بچه بگیر بنشین! و البته این فقط بنظرش هم می رسد که هیچ کس نیست که به او چنین بگوید و بلکه مدام هم خدا و رسولش و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و حتی مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی می فرمایند که بچه جان بگیر بنشین! و او سر باز می زند، و طغیان هم می کند و می خواهد ثابت هم کند که چقدر ظلوم و جهول است و عواقب کارش را تشخیص نمی دهد. خدایا بحق این ماه مبارک رمضان و شبهای قدری که بر ما گذشت، از گناهان ما بگذر و توبه های ما را بپذیر و ما را به خوبان ملحق کن و امام زمان ما را برسان! رَبَّنَا إِنَّکَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ ۖ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنصَارٍ ‎﴿١٩٢﴾‏ رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا ۚ رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ ‎﴿١٩٣﴾‏ رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ ۗ إِنَّکَ لَا تُخْلِفُ الْمِیعَادَ ‎﴿١٩٤﴾‏ 

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واِجْعَلْنِیا من أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ اَلذَّابِّینَ عَنْهُ وَ اَلْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ [وَ اَلْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ] وَ اَلْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ اَلسَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ اَلْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ

وَإِن یَکَادُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَیُزْلِقُونَکَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّکْرَ وَیَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ ‎﴿٥١﴾‏ وَمَا هُوَ إِلَّا ذِکْرٌ لِّلْعَالَمِینَ ‎﴿القلم: ٥٢﴾‏ 

وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی وَمَا أُوتِیتُم مِّنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِیلًا ‎﴿الإسراء: ٨٥﴾‏

مَثَلُ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ أَوْلِیَاءَ کَمَثَلِ الْعَنکَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَیْتًا وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُیُوتِ لَبَیْتُ الْعَنکَبُوتِ لَوْ کَانُوا یَعْلَمُونَ ‎﴿العنکبوت: ٤١﴾‏

إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ ۖ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا ‎﴿الاحزاب: ٧٢﴾‏

 

وفی نهج البلاغة : ثم أداء الأمانة فقد خاب من لیس من أهلها ـ إنها عرضت على السماوات المبنیة والأرض المدحوة ـ والجبال ذات الطول المنصوبة فلا أطول ولا أعرض ولا أعلى ولا أعظم منها ـ ولو امتنع شیء بطول أو عرض أو قوة أو عز لأمتنعن ـ ولکن أشفقن من العقوبة ، وعقلن ما جهل من هو أضعف منهن ـ وهو الإنسان إنه کان ظلوما جهولا.

وفی الکافی ، بإسناده عن إسحاق بن عمار عن رجل عن أبی عبد الله علیه‌السلام : فی قول الله عز وجل : « إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ » الآیة ، قال : هی ولایة أمیر المؤمنین علیه‌السلام.

أقول : المراد بولایة أمیر المؤمنین علیه‌السلام ما کان هو أول فاتح لبابه من هذه الأمة وهو کون الإنسان ، بحیث یتولى الله سبحانه أمره بمجاهدته فیه بإخلاص العبودیة له دون الولایة بمعنى المحبة أو بمعنى الإمامة وإن کان ظاهر بعض الروایات ذلک بنوع من الجری والانطباق.

 

http://lib.eshia.ir/12016/16/354

 

بنده قبل از اینکه وارد بحث اصلی هم شویم تصمیم گرفته ام یک عمامه و عبا یا قبا که فرقشان را هم خیلی نمی دانم هنوز تهیه کنم برای جانمازم در خانه چرا که توصیه هم شده است که چنین کنیم. بگذریم. 

صاحب المیزان حضرت علامه طباطبایی رحمه الله یک بحثی دارند در مورد اینکه منظور از امانت هم در آیه ی مبارکه آیه 72 احزاب چیست؟ و بعد می فرمایند که منظور ولایت الهیه است. حالا زمین و آسمان و کوه ها هم در این میان سر باز زدند که امانت را حفظ کنند. ولی بعضی یحتمل اشکال هم کنند که مگر عنکبوت هم چه اشکالی دارد که همان امانت الهی را نیز حفظ کند؛ و بلکه آیا به اندازه ی خودش هم این کار را نمی کند هر چند که جیغ چیغو هم نیست. و آنگاه آیا انسان هم بنظرش نمی رسد که خیلی هم می تواند ولایت الهی را حفظ کند و حال آنکه ظلوم و جهول هم هست؟ یک جایی حتی می فرمایند که غفلت و غروری که حاصل ظلوم و جهول بودنش است عواقب کارش را باعث می شود که نیاندیشد. و این مثلش مثل آن دیوانه ای است که سرپرستی و ولایت بر مردم یک کشوری را قبول کند هر چند که خود دیوانه هیچ حرفی ندارد ولی حرف نداشتنش هم برای این است که دیوانه است و گرنه عقلا این کار را نمی پسندند و درباره دیوانه دچار دلسوزی و اشفاق عاقلان می شوند 

نکته اینجا این است که بر حسب همین تعریف امانت به عنوان ولایت الهیه که در بحث روایی هم از کافی و نهج البلاغه می فرمایند که منظور از امانت ولایت امیر المومنین علیه السلام است، داستان دو طوطی که اوپنیشاد به روح تفسیر می کند و تفسیر طوطی و بازرگان که حضرت ولی فقیه مد ظله العالی به کربلا تشبیه مفرموده اند؛ انسان را به تفکر وا می دارد که آیا هسته ی اصلی عالم واقعه ی عظیم کربلا هم نیست که اگر هم واقع نمی شد چرا که همه ی عالم نیز امانت را در دست امام حسین علیه السلام می بایست می پسندند ولی در دیوانگیشان هم به ظلوم و جهول بودن افتادند و به بدترین وجهی نیز امانت به کمال ولایت الهی رسیدن را هم از دست دادند؟

مسئله اینجا این است که روح را نمی توان در حیوان ناطق متصور شد چرا که حیوان ناطق آن درجه از شعور را هم ندارد که بتواند امر رب و پروردگاری که او را آفریده است را هم دریابد الا اینکه بر حسب غرائضی حیوانی و حتی انسانی هم آیا چقدر عمل کند و چه رسد به اینکه بخواهد به امانتی هم برسد که ولایت الهیه ای را که به زمین و آسمان و جبال هم ارائه شده است و نپذیرفته اند را دریابد. اگر هم انسانی را که به عنوان حیوان ناطق فرض گرفته اند دارای روحی باشد، این روح در اثر ظلم و جهل بجای عدل و علمی که باید بکار بندد  تا بتواند امانتش را بمقصد کمال ولایت الهیه هم برساند را نهایتاً از دست می دهد. و لذا دیوانگیش اینجا است که فکر هم می کند که یحتمل مرد عنکبوتی هم خیلی بتواند او را نجات دهد چرا که بالاخره یک ژنی از عنکبوت هم در او است که بقیه ی عالم هم ندارد و .... و یحتمل هم یک نتیجه این می شود که شاگرد و دانشجو و طلبه ای که خیلی هم مایل است از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف حتی با انقلابها اندر انقلابهایی هم برسد و امانت را به ولایت الهیه هم بسپارد. آیا یک جاهایی هم به اشتباه بیافتد و روح مسئله را هم نتواند درک کند و گمراه شود. البته هر چند که این دلیل بر ناامید شدن از هدایت الهی هم نیست و بلکه باید هم حتی سعی بیشتری کند که به حقیقت مطلب هم برسد، ولی نکته بالاخره اینجا هم هست که وقتی ولایتش ولایت شیطان هم هست و بلکه توی کفر خودش هم گیر کرده است؛ هر چقدر هم که فطرتاً بخواهد به امام حسین علیه السلام کمک کند یا دچار دیوانگی می شود یا نفس اماره و نفس لوامه اش مبتلایش می کند یا دچار نفاق و شرک هم می شود یا .... و لذا همه کار هم می کند الا اینکه برای امام حسین علیه السلام هم شمشیر بزند و از یاران پر و پا قرص و محکم او شود.

این است که می بینید یحتمل کسی خیلی هم تلاش کرده است برود کربلا، ولی حالا یحتمل حتی نمی داند که ناورداهای گروموف- ویتن و بلکه ناورداهای گوپاکومار-وفای استکان نعلبکیهای توپولوژیک که قرار است مورد مصرف هم قرار گیرند به چه منظور هستند و حتی مدل دابلیو زی دابلیو نیز چطور به استکان نعلبکیها کاربردی شده و لذا معادلات زامالادچیکوف کنیژنیک را هم در نظریه های میدانهای همدیسی می توان کاربردی کرده و حتی حدس تابع زتای ریمان را هم بدین وسیله حل کرده و .... و دلیلش چیست؟ دلیلش این هم یحتمل هست که توی باطلاق نظریه های ریسمانی گیر کرده است و منظریه ای را که او را از این ابتلا هم می تواند بیرون آورد را نمی بیند و چه رسد به اینکه بتواند ناورداهای استکان نعلبکیهای توپولوژیک را نیز بر حسب هندسه ی ناجابجایی یا برنامه هندسی- تحلیلی لانگلندز حل کند. اتفاقاً بنده ملاحظه هم کردم که بر خلاف سایتهای دانشگاه پرینستون که ارکانی حامد در آن سخنرانی کرده است، مجله ی کوانتوم ولی فیلتر هم نیست و در دسترس است نمی دانم چطور؟! یحتمل شما باید ناورداهای استکان نعلبکیهای توپولوژیک را از طرق چدیدی هم بتوانید مشاهده کنید تا بتوانید علاوه بر مرد عنکبوتی همینطور هم ملخها را هم درک کنید که چطور مایلند حتی پروانه ها را ببلعند روزی که کوه ها نیز مثل پشم زده شده اند. و علاوه بر همه ی اینها نیز آنگاه باید نظریه ی ام را نیز ببینید چطور وقتی از باتلاق درآمدید و منظریه ی نظریه ی همه و همه چیز را هم یافتید به استکان نعلبکیهای توپولوژیک کاربردی کرده و حتی یحتمل آنگاه بدون در نظر گرفتن حدسهای ویل هم به حدس تابع زتای ریمان حمله کنید و .... می ماند اینکه روی استکان نعلبکیهای توپولوژیک هم چطور می توان چادری به عنوان حجاب هم کشید و بلکه مسئله را چرن- سیمونزی نیز گرانشی کرد قبل از اینکه تورم مهار نشده هم از مقیاسهای کوانتومی توپولوژیک به مقیاسهای کیهانی توپولوژیک کشیده شوند و جلوی تولید انواع استکان نعلبکیهای توپولوژیک با ناورداهای دلخواه را نیز بگیرند و حتی این اندازه از امانت هم از دستمان برود. یحتمل بعضی اینجا اشکال هم می فرمایند که باید خانه ی عنکبوت هم گاهی درهم شکسته شود چرا که حفظش بدلیل سست بنیاد بودنش هم از محالات است هر چند که خودش هم فکر کند که کل عالم بر پایه ی خانه اش بنا نهاده شده است و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و الصلاة و السلام علی سیدنا و مولانا ابوالقاسم محمد مصطفی و علی آله الطاهرین المعصومین المنتجبین سیما بقیة الله فی الارضین و لعنة الله علی اعدائهم اجمعین

بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ‎﴿١﴾‏ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ‎﴿٢﴾‏ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ‎﴿٣﴾‏ تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ ‎﴿٤﴾‏ سَلَامٌ هِیَ حَتَّىٰ مَطْلَعِ الْفَجْرِ ‎﴿٥﴾‏

قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّی آیَةً ۚ قَالَ آیَتُکَ أَلَّا تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَیَالٍ سَوِیًّا ‎﴿مریم: ١٠﴾

فَأَشَارَتْ إِلَیْهِ ۖ قَالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَن کَانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا ‎﴿مریم: ٢٩﴾‏

ثُمَّ نُکِسُوا عَلَىٰ رُءُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَـٰؤُلَاءِ یَنطِقُونَ ‎﴿الأنبیاء: ٦٥﴾‏

وَلَا نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا وَلَدَیْنَا کِتَابٌ یَنطِقُ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ ‎﴿المؤمنون: ٦٢﴾‏

وَوَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِم بِمَا ظَلَمُوا فَهُمْ لَا یَنطِقُونَ ‎﴿النمل: ٨٥﴾‏

هَـٰذَا یَوْمُ لَا یَنطِقُونَ ‎﴿المرسلات: ٣٥﴾‏

فَمَا زَالَت تِّلْکَ دَعْوَاهُمْ حَتَّىٰ جَعَلْنَاهُمْ حَصِیدًا خَامِدِینَ ‎﴿الأنبیاء: ١٥﴾‏

إِن کَانَتْ إِلَّا صَیْحَةً وَاحِدَةً فَإِذَا هُمْ خَامِدُونَ ‎﴿یس: ٢٩﴾‏

قُل لَّوْ کَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِّکَلِمَاتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَن تَنفَدَ کَلِمَاتُ رَبِّی وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا ‎﴿الکهف: ١٠٩﴾‏

القدس لنا

لَا تُحَرِّکْ بِهِ لِسَانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ ‎﴿القیامة: ١٦﴾‏نماهنگ | ایام قدر، قله ماه رمضان

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «قلّه‌ی ماه رمضان، ایّام قدر و لیالی مبارکه‌ی قدر است؛ ما به این قلّه رسیده‌ایم؛ از فرصت بی‌نظیر توسّل و تضرّع و دعا و طلبِ از پروردگار عالم [باید] استفاده کنیم. این ماه ضیافت الهی است و برترین ضیافتهای الهی در همین ایّام مبارک است. این دعایی که شما میخوانید، این توسّلی که شما میکنید، این اشکی که میریزید، اینها همه ضیافتهای پروردگار است که به شما اعطا شده؛ قدر اینها را بدانید و برای خودتان و همه‌ی برادران دینی‌تان و کشورتان و جامعه‌تان دعا کنید و از خدا مطالبه کنید، درخواست کنید و مطمئنّ به اجابت باشید.» ۱۴۰۰/۰۲/۱۲

 

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=50066

گفت‌وگو با آقای سید مصطفی خوش چشم، سقوط آزاد

رهبر انقلاب اسلامی در دیدار رمضانی مسئولان نظام با اشاره به تحوّلات جهانی وضعیت جبهه مقابل جمهوری اسلامی را رو به ضعف دانستند.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=52485

 

دعوت به سکوت در قرآن کریم انواع مختلفی دارند که از جمله هم آنچنان تهدید آمیز است که اقوام ظالم بعد از اینکه فرض بفرمایید دچار صیحه ی آسمانی شدند، در سکوت مرگباری هم فرو می روند. از آن طرف هم می فرماید کلمات خدا آنقدر زیاد است که اگر همه ی درختان را مداد کنند و آب دریاها را مرکب کرده تا آن کلمات را بنویسند، تمامی ندارد. ولی یک جاهایی هم از جمله به حضرت زکریا علی نبینا علیه السلام می فرماید که از آیاتی که برای تو فرستاده می شود این است که سه روز روزه ی سکوت هم بگیر.

نکته اینجا است که پرداختن به ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی، یک رشدی را هم می طلبد که باید در میان اقل کم شاگردان و دانشجویان و طلبه هایی هم باشند که مایلند از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه میل بفرمایند. البته اینکه در نشئه ی آخرت است یا در نشئه ی دنیا که با انسان یا حیوان ناطق هم طرفیم یحتمل می تواند انواع طیفهایی را شامل شود که صرفاً هم یا این یا آن در فضاهای مطلقاً دو قطبی نیست و بلکه انواع طیفها در فضاهای هندسه ی ناجابجایی الی هندسه ی جابجایی و برعکس را هم شامل می شوند. 

فرضاً اینکه می گوییم القدس لنا، یک فضایی را شامل می شود که حتی عالم قدسی شامل لاتها  اراذل و اوباش هم می شود. بدین معنا که مستضعفینی که زیر سلطه ی ظالمان هم واقع شده اند نیز می توانند به مقام قدسی خدای تبارک و تعالی پی برده و خود را از آن وحشتی که لاتها و اراذل و اوباشی که آنها را تحت فشار هم قرار می دهند رهایی بخشند. و بلکه خود اراذل و اوباش و لاتهایی که ادعاهای پرستش خدایان من دون الله را دارند هم متوجه می شوند که چه کیمیایی توحیدی را از دست داده اند و اسلام می آورند و حتی علمای اسلامی توانستند از اینها قدیسهایی را هم تربیت کنند. بدوم برسم به دعای جوشن کبیر هر چند که بد هم نیست ببینید این روزها پیتر ویت هم چه می کند؟

 

 arXiv:2304.03934 [pdfpsother]

Quantum Modular Z^G-Invariants

Miranda C. N. ChengIoana ComanDavide PassaroGabriele Sgroi

Comments: 72 pages, 5 tables

Subjects: High Energy Physics - Theory (hep-th); Mathematical Physics (math-ph); Number Theory (math.NT)

We study the quantum modular properties of Z^G-invariants of closed three-manifolds. Higher depth quantum modular forms are expected to play a central role for general three-manifolds and gauge groups G. In particular, we conjecture that for plumbed three-manifolds whose plumbing graphs have n junction nodes with definite signature and for rank r gauge group G, that Z^G is related to a quantum modular form of depth nr. We prove this for G=SU(3) and for an infinite class of three-manifolds (weakly negative Seifert with three exceptional fibers). We also investigate the relation between the quantum modularity of Z^G-invariants of the same three-manifold with different gauge group G. We conjecture a recursive relation among the iterated Eichler integrals relevant for Z^G with G=SU(2) and SU(3), for negative Seifert manifolds with three exceptional fibers. This is reminiscent of the recursive structure among mock modular forms playing the role of Vafa-Witten invariants for SU(N). We prove the conjecture when the three-manifold is moreover an integral homological sphere.

 

arXiv:2304.03789 [pdfother]

Higher representations for extended operators

Thomas BartschMathew BullimoreAndrea Grigoletto

Comments: 60 pages + appendix

Subjects: High Energy Physics - Theory (hep-th); Strongly Correlated Electrons (cond-mat.str-el); Mathematical Physics (math-ph); Category Theory (math.CT); Quantum Algebra (math.QA)

It is known that local operators in quantum field theory transform in representations of ordinary global symmetry groups. The purpose of this paper is to generalise this statement to extended operators such as line and surface defects. We explain that (n−1)-dimensional operators transform in n-representations of a finite n-group symmetry and thoroughly explore this statement for n=1,2,3. We therefore propose higher representation theory as the natural framework to describe the action of symmetries on the extended operator content in quantum field theory.

 

 arXiv:2304.03883 [pdfother]

Deflection angle and Shadows by Black Holes in Starobinsky-Bel-Robinson Gravity from M-theory

A. BelhajH. BelmahiM. BenaliY. HassouniM. B. Sedra

Comments: Latex, 27 pages, 10 figures. Authors in alphabetical order

Subjects: High Energy Physics - Theory (hep-th)

Motivated by M-theory compactifications, we investigate optical properties of black holes in the Starobinsky-Bel-Robinsion gravity. Precisely, we study the shadows and the deflection angle of light rays by non-rotating and rotating black holes in such a novel gravity. We start by discussing the shadows of the Schwarzschild-type solutions. As expected, we obtain perfect circular shadows where the size decreases with a stringy gravity parameter denoted by β. We show that this parameter is constrained by the shadow existence. Combining the Newman-Janis algorithm and the Hamilton-Jacobi mechanism, we examine the shadow behaviors of the rotating solutions in terms of one-dimensional real curves. Essentially, we find various sizes and shapes depending on the rotating parameter and the stringy gravity parameter a and β, respectively. To inspect the shadow geometric deformations, we investigate the astronomical observables and the energy emission rate. As envisaged, we reveal that a and β have an impact on such shadow behaviors. For specific values of a, we remark that the obtained shadow shapes share certain similarities with the ones of the Kerr black holes in plasma backgrounds. Using the Event Horizon Telescope observational data, we provide predictions for the stringy gravity parameter β which could play a relevant role in M-theory compactifications. We finish this work by a discussion on the behaviors of the light rays near to such four dimensional black holes by computing the deflection angle in terms of a required moduli space.

 

  arXiv:2304.03902 [pdfother]

Perils of Towers in the Swamp: Dark Dimensions and the Robustness of Effective Field Theories

C.P. BurgessF. Quevedo

Comments: 11 pages, 1 figure

Subjects: High Energy Physics - Theory (hep-th); Cosmology and Nongalactic Astrophysics (astro-ph.CO); General Relativity and Quantum Cosmology (gr-qc); High Energy Physics - Phenomenology (hep-ph)

Recently there has been an interesting revival of the idea to use large extra dimensions to address the dark energy problem, exploiting the (true) observation that towers of states with masses split, by M2N=f(N)m2, with f an unbounded function of the integer N, sometimes contribute to the vacuum energy only an amount of order mD in D dimensions. It has been argued that this fact is a consequence of swampland conjectures and may require a departure from Effective Field Theory (EFT) reasoning. We test this claim with calculations for Casimir energies in extra dimensions. We show why the domain of validity for EFTs ensures that the tower spacing scale m is always an upper bound on the UV scale for the lower-energy effective theory; use of an EFT with a cutoff part way up a tower is not a controlled approximation. We highlight the role played by the sometimes-suppressed contributions from towers in extra-dimensional approaches to the cosmological constant problem, old and new, and point out difficulties encountered in exploiting it. We compare recent swampland realizations of these arguments with earlier approaches using standard EFT examples, discussing successes and limitations of both.

 

 arXiv:2304.03944 [pdfother]

Circularly polarized gravitational waves in Chern-Simons gravity originated from an axion domain wall

Sugumi KannoJiro SodaAkira Taniguchi

Comments: 17 pages, 2 figures

Subjects: High Energy Physics - Theory (hep-th); General Relativity and Quantum Cosmology (gr-qc)

We study a scattering problem of gravitational waves (GWs) by an axion domain wall in Chern-Simons (CS) gravity. We find that circular polarization of GWs is produced after passing through the domain wall. It turns out that the circular polarization is sizable if the frequency of the GW is comparable to a critical value determined by the characteristic CS length scale and the energy scale of the axion domain wall. Thus, observations of the circular polarization could give a stringent constraint on the characteristic CS length scale or could be a new avenue to search for axion.

 

 arXiv:2304.04020 [pdfother]

Aspects of cubic nilpotent superfields

Yermek AldabergenovIgnatios AntoniadisAuttakit ChatrabhutiHiroshi Isono

Comments: 31 pages, 1 figure

Subjects: High Energy Physics - Theory (hep-th)

We study in more detail the cubic constraints for N=1 chiral superfields proposed in the earlier work Eur. Phys. J. C 81, 523 (2021), which describe low-energy goldstino-axion dynamics in global non-linearly realized supersymmetry. We generalize the constraint (i) by gauging the abelian symmetry that shifts the axion, and (ii) to supergravity. In the former case we show that after adding the abelian gauge multiplet, the construction can be formulated as a cubic nilpotent massive vector superfield. In the latter case we find explicit solution to the constraint including contributions from the supergravity multiplet. We also propose microscopic supergravity models (with linear supersymmetry), including a toy model for the string dilaton, which give rise to the cubic constraints at low energies.

 

arXiv:2104.05664  [pdfpsother

 

math.NT math.AG

Around the Chevalley-Weil Theorem

Authors: Pietro CorvajaAmos TurchetUmberto Zannier

Abstract: We present a proof of the Chevalley-Weil Theorem that is somewhat different from the proofs appearing in the literature and with somewhat weaker hypotheses, of purely topological type. We also provide a discussion of the assumptions, and an application to solutions of generalized Fermat equations, where our statement allows to simplify the original argument of Darmon and Granville.

Submitted 12 April, 2021; originally announced April 2021.

Comments: 12 pages, comments welcome

MSC Class: 14G05; 11S15; 14E20

 

arXiv:2303.05045  [pdfpsother

 

math.NT math.AG

The Relative Manin-Mumford Conjecture

Authors: Ziyang GaoPhilipp Habegger

Abstract: We prove the Relative Manin-Mumford Conjecture for families of abelian varieties in characteristic 0. We follow the Pila-Zannier method to study special point problems, and we use the Betti map which goes back to work of Masser and Zannier in the case of curves. The key new ingredients compared to previous applications of this approach are a height inequality proved by both authors of the current paper and Dimitrov, and the first-named author's study of certain degeneracy loci in subvarieties of abelian schemes. We also strengthen this result and prove a criterion for torsion points to be dense in a subvariety of an abelian scheme over C. The Uniform Manin-Mumford Conjecture for curves embedded in their Jacobians was first proved by Kühne. We give a new proof, as a corollary to our main theorem, that does not use equidistribution. △ Less

Submitted 9 March, 2023; originally announced March 2023.

Comments: Comments are welcome!

MSC Class: 11G30; 11G50; 14G05; 14G25

 

arXiv:2302.00859  [pdfpsother

 

math.NT

Finite Orbits in Surfaces with a Double Elliptic Fibration and Torsion Values of Sections

Authors: Pietro CorvajaJacob TsimermanUmberto Zannier

Abstract: We consider surfaces with a double elliptic fibration, with two sections. We study the orbits under the induced translation automorphisms proving that, under natural conditions, the finite orbits are confined to a curve. This goes in a similar direction of (and is motivated by) recent work by Cantat-Dujardin, although we use very different methods and obtain related but different results. As a sample of application of similar arguments, we prove a new case of the Zilber-Pink conjecture, namely Theorem 1.5, for certain schemes over a 2-dimensional base, which was known to lead to substantial difficulties. Most results rely, among other things, on recent theorems by Bakker and the second author of `Ax-Schanuel Type'; we also relate a functional condition with a theorem of Shioda on ramified sections of the Legendre scheme. For one of our proofs, we also use recent height inequalities by Yuan-Zhang. Finally, in an appendix, we show that the Relative Manin-Mumford Conjecture over the complex number field is equivalent to its version over the field of algebraic numbers. △ Less

Submitted 9 February, 2023; v1 submitted 1 February, 2023; originally announced February 2023.

Comments: 29 pages, comments welcome!

 

 

Wormhole Experiment Called Into Question

Last fall, a team of physicists announced that they had teleported a qubit through a holographic wormhole in a quantum computer. Now another group suggests that’s not quite what happened.

 

 

 

https://www.quantamagazine.org/wormhole-experiment-called-into-question-20230323/

حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّیَةُ وَالنَّطِیحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ۚ ذَٰلِکُمْ فِسْقٌ ۗ الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ ۚ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا ۚ فَمَنِ اضْطُرَّ فِی مَخْمَصَةٍ غَیْرَ مُتَجَانِفٍ لِّإِثْمٍ ۙ فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ‎﴿المائده: ٣﴾‏

 

 بیانات رهبر انقلاب که در این فیلم مشاهده میکنید:
من و عمویم حمزه و برادرم جعفر و پسر عمویم عبیده، عَلى اَمرٍ وَفَینا بِهِ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِه؛ بر یک موضوعی با هم توافق کردیم، با خدا و پیغمبرش معاهده کردیم؛ یعنی نشسته‌اند قرار گذاشته‌اند. امیرالمؤمنینِ جوان، با عموی مسنّش جناب حمزه، با آن برادر و با آن پسر عمو نشسته‌اند و قرارداد بسته‌اند بر یک امری که قاعدتاً «جهاد حتّی الشهادة» است؛ یعنی ما در این راه، در این حرکت، بی‌محابا میرویم تا لحظه‌ی شهادت. بعد حضرت میفرماید: فَتَقَدَّمَنی اَصحابی؛ این رفقا، [این] سه نفر از من جلو افتادند؛ وَ تَخَلَّفتُ بَعدَهُم. ۱۴۰۰/۱۱/۰۵

خیلی این بر من سخت آمد که من عقب ماندم و شهید نشدم. مردان فداکاری در زمان ما هستند و بودند و دیدیم کسان زیادی را که در این جهت به امیرالمؤمنین اقتدا کردند و [از او] پیروی کردند؛ عاشق شهادت بودند، دنبال شهادت بودند. ۱۴۰۰/۰۲/۱۲

اگر چنانچه از سیم خاردار میخواهی رد بشوی، اوّل باید از سیم خاردار نفْست عبور کنی. وقتی گرفتار خودمان هستیم، نمیتوانیم کاری انجام بدهیم؛ این را آنها به ما یاد دادند؛ این را آن جوان ۲۰ ساله یا ٢۵ ساله‌ی رزمنده به ما تعلیم داد. ۱۳۹۵/۱۲/۱۶

شهیدان بشارت میدهند به کسانی که به آنها ملحق نشدند - مثل من و شما -. ۱۳۹۴/۰۴/۰۶

شهادت یعنی معامله‌ی با خدا، یک معامله‌ی دوجانبه‌ی بی‌دغدغه‌ی با خدای متعال؛ جنس هم معلوم، بهای جنس هم معلوم. جنس عبارت است از جان... این جنس را از شما میخرند که به شما بهشت بدهند. . ۱۳۹۶/۰۳/۲۸

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=49848

فیشهای حضرت حمزه علیه السلام:

تمجید از حضرت حمزه در کلام امیرالمومنین علیه السلام


به نظر من آن فرمایش امیرالمؤمنین (علیه‌ السّلام) و آن روایت درباره‌ی جناب حمزه که نورالثّقلین از خصال نقل میکند ــ من البتّه در نورالثّقلین دیدم، به خصال مراجعه نکردم ــ روایت مهمّی است. حضرت امام باقر (علیه ‌السّلام) از امیرالمؤمنین (علیه ‌السّلام) نقل میکند این را ــ روایت مفصّل است و یک تکّه‌اش این است ــ لَقَد کُنتُ‌ عَاهَدتُ‌ اللّهَ‌ تَعالی وَ رَسولَهُ اَنا وَ عَمّی حَمزَةُ وَ اَخی جَعفَرٌ وَ ابنُ عَمّی عُبَیدَة(۱). همین عبیدةبن‌حارث که اصلاً کسی نمی‌شناسد این بزرگوار را؛ یکی از آن سه نفر بود که در جنگ بدر [به میدان] رفت، بعدها هم به شهادت رسید. هیچ کس اصلاً از ایشان خبری ندارد؛ حضرت امیر اسم او را می‌آورد [و میفرماید]: من و عمویم حمزه و برادرم جعفر و پسر عمویم عبیده، عَلى اَمرٍ وَفَینا بِهِ لِلّهِ وَ لِرَسُولِهِ صَلَّی اللّهُ عَلَیهِ وَ آلِه؛ بر یک موضوعی با هم توافق کردیم، با خدا و پیغمبرش معاهده کردیم؛ یعنی نشسته‌اند قرار گذاشته‌اند. امیرالمؤمنینِ جوان، با عموی مسنّش جناب حمزه ــ که دو سال یا بنا به روایتی چهارسال از پیغمبر بزرگ‌تر بوده و ضمناً برادر رضاعی پیغمبر هم هست ــ با آن برادر و با آن پسر عمو نشسته‌اند و قرارداد بسته‌اند بر یک امری که قاعدتاً «جهاد حتّی الشهادة» است؛ یعنی ما در این راه، در این حرکت، بی‌محابا میرویم تا لحظه‌ی شهادت. بعد حضرت میفرماید: فَتَقَدَّمَنی اَصحابی؛ این رفقا، [این] سه نفر از من جلو افتادند؛ وَ تَخَلَّفتُ بَعدَهُم لِما اَرادَ اللّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَاَنزَلَ اللّهُ فینا: مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللّهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضىٰ‌ نَحبَه» تا آخر آیه. بعد میفرماید: حَمَزةُ وَ جَعفَرٌ و عُبَیدَة؛ این سه نفر «قَضى‌ نَحبَه»(۲) هستند؛ وَ اَنا وَاللّهِ المُنتَظِر. خب، اینها خیلی مهم است؛ اینکه از زبان امیرالمؤمنین، این جور شخصیّت‌ها تمجید بشوند و بزرگ بشوند و به رخ کشیده بشوند، نشان‌دهنده‌ی عظمت این موضوع و عظمت این شخصیّت‌ است.۱۴۰۰/۱۱/۰۵

بیانات در دیدار اعضای همایش بین‌المللی حضرت حمزه سیّد‌الشّهدا (علیه ‌السّلام)
حضرت حمزه سیدالشهداء
قرآن, حدیث

1. الخصال، ج‏۲، ص: ۳۷۶ الإختصاص، النص، ص: ۱۷۴ إرشاد القلوب إلى الصواب (للدیلمی)، ج‏۲، ص: ۳۵۳

عَنْ جَابِرٍ الْجُعْفِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ قَالَ: أَتَى رَأْسُ الْیَهُودِ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ ع عِنْدَ مُنْصَرَفِهِ عَنْ وَقْعَةِ النَّهْرَوَانِ وَ هُوَ جَالِسٌ فِی مَسْجِدِ الْکُوفَةِ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أَسْأَلَکَ عَنْ أَشْیَاءَ لَا یَعْلَمُهَا إِلَّا نَبِیٌّ أَوْ وَصِیُّ نَبِیٍّ قَالَ سَلْ عَمَّا بَدَا لَکَ یَا أَخَا الْیَهُود... وَ لَقَدْ کُنْتُ عَاهَدْتُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ رَسُولَهُ ص أَنَا وَ عَمِّی حَمْزَةُ وَ أَخِی جَعْفَرٌ وَ ابْنُ عَمِّی عُبَیْدَةُ عَلَى أَمْرٍ وَفَیْنَا بِهِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ لِرَسُولِهِ فَتَقَدَّمَنِی أَصْحَابِی وَ تَخَلَّفْتُ بَعْدَهُمْ لِمَا أَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَنْزَلَ اللَّهُ فِینَا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلًا «۲» حَمْزَةُ وَ جَعْفَرٌ وَ عُبَیْدَةُ وَ أَنَا وَ اللَّهِ الْمُنْتَظِرُ...
ترجمه:
من و عمویم حمزه و برادرم جعفر و فرزند عمویم عبیده، براى خدا و رسول او صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم عهد بستیم، که به آن وفا کنیم، امّا آنان شربت شهادت نوشیدند و من زنده ماندم، زیرا خدا اراده کرده بود و بعد این آیه را در حق ما نازل فرمود: مِنَ الْمُؤْمِنِینَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى‏ نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ یَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْدِیلًا «۱»: در میان مؤمنان مردانى هستند که بر سر عهدى که با خدا بستند صادقانه ایستاده‏اند بعضى پیمان خود را به آخر بردند (و شهید شدند) و بعضى دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلى در عهد و پیمان خود ندادند. پس حمزه و جعفر و عبیده به راه خویش رفتند و من منتظرم.

1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه ۲۳
مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبدیلًا
ترجمه:
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=15359

 

می فرمایند آیه ی مبارکه  3 سوره مائده الیوم اکملت لکم دینکم در روز عید غدیر خم نازل شد بعد از اینکه پیغمبر اکرم دست حضرت علی امیر المومنین علیه السلام را بلند کرد و فرمودند من کنت مولاه فهذا علی مولاه. ولی این سوال هم مطرح است که چرا پس این آیه هم همراه حرمت چیزهایی که حرام است و از جمله هم گوشت خوک نیز آمده است؟! سوال اینجا است که اگر خدا گوشت خوک را هم حلال اعلام می کرد، آیا باز هم مسئله ی ولایت و امامت و اسلام آنطوری که شاگرد و دانشجو و طلبه هم باید از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه رفته و حتی به حقانیت حق هم شهادت بدهند؛ آیا باز هم چنین چیزی امکان پذیر می شد؟ بعضی یحتمل اشکال کنند که خوب مگر مسیحیان که گوشت خوک هم می خورند چه اشکالی هم دارد؟! نکته اینجا است که یحتمل بعضی بظرشان می رسد که با آیات الهی هم می شود بازی کرده و کم و زیادشان کرد، ممکن است کسی بنظرشان برسد که می تواند این کار را بکند، ولی آنگاه دیگر آیا به اجتهاد و مراجع عالی قدر تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می تواند برسد؟

مشکل اینجا است که ما خانم خوکی یا Miss Piggy را در فرهنگ اسلامی نداریم همانطوری که خوک را هم سر نمی برند و گوشت خوک هم حرام است در اسلام. و اما این هم در قرآن کریم آمده است که بعضی مثل خوک و بوزینه زندگی می کنند و بلکه از حیوان نیز پستتر می شوند. مسئله این است که آیا در اسلام این موضوع برای کسی اتفاق نمی افتد و مسلمانان اگر مراقب نباشند از آن معافند؟! به عبارت دیگر، آیا مسیحیان که گوشت خوک می خورند، از این غافلند که چنین چیزی برای انسانها ممکن است اتفاق بیافتد که از حیوان نیز پستتر شوند؟ چیزی که در کتاب عدل الهی، شهید مطهری بدان صراحتاً هم اشاره می کند این است که چنین چیزی برای مسلمانان هم جایز است. و صد البته هم یک حجابهایی را نیز داریم بین مسیحیت و اسلام که با این حال می فرمایند همان بهتر که مشترکات بین ادیان توحیدی را نیز بحساب آوریم همانطوری هم که بین چادر و حجاب نیز مشترکاتی هست! 

با این همه اگر ولایت هم نبود، دیگر ما حتی نه پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و اله را هم داشتیم و نه علی علیه السلام و ائمه ی اطهار را و نه می توانستیم بگوییم کلمة لا اله الا الله حصنی یا همان ولایت علی ابن بیطالب حصنی فمن دخل حصنی آمن من عذابی؛ و نه دیگر حتی اسلامی وجود می داشت. و لذا یک چیزی هم هست در کتب شهید مطهری که حضرت امام خمینی قدس سره می فرمایند همه ی آثار شهید مطهری خوب است و خواندنی است. ولایت امام زمان عجل الله فرجه الشریف یک چیزی دارد که همه ی خوبیها در آن خلاصه می شود و آنجایی که کارها به انحرافات کشیده می شوند هم این ولایت است که مظهر هدایت بسمت آیات اللهی و بسمت خدا و پیغمبر و امام ز مان عجل الله فرجه الشریف است. الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایت علی ابن بایطالب علیه السلام لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ‎﴿١﴾‏ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ‎﴿٢﴾‏ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ‎﴿٣﴾‏ تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ ‎﴿٤﴾‏ سَلَامٌ هِیَ حَتَّىٰ مَطْلَعِ الْفَجْرِ ‎﴿٥﴾‏

وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ ‎﴿ابراهیم: ٢٦﴾‏

فزت و رب الکعبه

بحث روایتى
روایتى درباره مراد از کلمه طیبه و کلمه خبیثه در آیه(مثل کلمة طیبة کشجرة طیبة ...)
در الدر المنثور است که ترمذى ، نسائى بزار، ابو یعلى ، ابن جریر، ابن ابى حاتم ، ابن حیان ، و حاکم - وى حدیث را صحیح دانسته - و ابن مردویه از انس روایت کرده اند که گفت :ظرفى خرما براى رسول خدا (صلى الله علیه و آله وسلم ) آوردند، فرمود:(مثل کلمه طیبه کشجره طیبه ) تا رسیدند به جمله (توتى اکلها کل حین باذن ربها) آنگاه فرمود:منظور از شجره طیبه ، درخت خرما است ، و سپس آیه بعد را تلاوت کردند:(و مثل کلمه خبیثه کشجره خبیثه ) تا رسیدند به (ما لها من قرار) و فرمودند مقصود از آن بوته حنظله است.

مؤ لف :این معنا که مقصود از درخت طیب خرما است در روایات دیگرى نیز از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) نقل شده ، ولى بیش از این دلالت ندارد که درخت خرما یکى از انواع شجره طیبه است ، ذیل این روایت که شجره خبیثه را عبارت از حنظله دانسته ، با روایتى که هم اکنون نقل مى کنیم منافات دارد.
و در همان کتاب است که ابن مردویه از ابى هریره نقل کرده که گفت :عده اى از اصحاب رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) نشسته بودند، آیه شریفه (اجتثت من فوق الارض ما لها من قرار) را به میان آورده ، به آن جناب عرض کردند:به نظر ما(شجره خبیثه ) همان (کماه ) (قارچ ) مى باشد، حضرت فرمود:کماه که از(من ) (نعمت آسمانى ) است و آبش براى چشم شفاء است .و همچنین (عجوه ) از بهشت و مایه شفاء از سموم است .
مؤ لف :مانند این سخن در حنظله هم مى آید، زیرا آن نیز خواص طبى بسیارى دارد.و در همان کتاب است که بیهقى در کتاب (سنن ) خود از على 7‌ روایت کرده که فرمود:کلمه (حین ) به معناى شش ماه است .
مؤ لف :این روایت نیز مانند روایات قبلى مورد اشکال است .
و در کافى به سند خود از عمرو بن حریث نقل مى کند که گفت :از امام صادق 7‌ در باره آیه شریفه (کشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فى السماء) سوال کردم ، فرمودند:رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) اصل آن ، و امیر المومنین 7‌ فرع آن ، و امامان از ذریه او، شاخه هاى آن ، و علم امامان میوه آن ، و شیعیان ایشان برگهاى آن است ، سپس فرمود:آیا در این زیادى هست (که دیگران هم از آن سهمى ببرند) مى گوید گفتم :نه به خدا قسم .فرمود:قسم به خدا هر مومنى که متولدشود، برگى به این درخت افزوده مى گردد، و هر مومنى که بمیرد یک برگ از آن مى افتد.
مؤ لف :این روایت مبتنى بر این است که مراد از کلمه طیبه رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) باشد، و حال آنکه کلمه ، در کلام خداى سبحان ، بر انسان اطلاق شده ، مانند (آیه بکلمه منه است مه المسیح عیسى بن مریم ) از این هم که بگذریم ، روایت از نمونه هاى تطبیقى کلى بر مصداق است ،

یعنى خاندان نبوت و پیروانشان ، یکى از مصادیق شجره طیبه هستند، دلیلش هم ، اختلاف روایات در این تطبیق است در بعضى ها دارد که ، اصل رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم )، و فرع على 7‌، و شاخه ها امامان : و میوه علم ایشان ، و برگ شیعیانند، مانند همین روایتى که نقل کردیم ، و در بعضى دارد:درخت رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) و فرع آن على 7‌، و شاخه اش ‌ فاطمه 3‌، و ثمره اش اولاد فاطمه ، و برگ آن شیعیانند، مانند روایتى که صدوق آن را از جابر از امام باقر 7‌ نقل کرده است .و در بعضى دیگر دارد رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) و ائمه : اصل درخت ، و ولایت براى هر که داخل آن شود فرع آن میباشد، مانند روایتى که کافى به سند خود از محمد حلبى از امام صادق 7‌ نقل کرده است .
و در مجمع البیان است که ، ابى الجارود از امام باقر 7‌ نقل کرده که فرمود:این ، یعنى جمله (کشجره خبیثه ...) مثل بنى امیه است .و در تفسیر عیاشى از عبد الرحمان بن سالم اشل ، ازپدرش ، از امام صادق 7‌ نقل کرده که معناى ( ضرب الله مثلا کلمه طیبه کشجره طیبه ) و آیه بعدش را از آن حضرت پرسید، در جواب فرمود:این مثلى است که خداوند براى اهل بیت پیغمبرش زده ، و آن دیگرى مثلى است که براى دشمنان ایشان زده است ، که مى فرماید:( و مثل کلمه خبیثه کشجره خبیثه اجتثت من فوق الارض مالها من قرار).
نقل ورد سخن (آلوسى ) که در روایتى بنابر آن مراد از شجره خبیثه بنى امیه اندمناقشه کرده
مؤ لف :آلوسى در تفسیر خود روح المعانى مطلبى گفته که عین عبارتش ‌ چندین است :امامیه که تو خود حال ایشان را مى دانى از ابى جعفر (رضى الله عنه ) تفسیر این آیه را چنین روایت کرده اند:که منظور از شجره خبیثه بنى امیه ، و مراد از شجره طیبه رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم )، و على (کرم الله وجهه ) و فاطمه (رضى الله عنها)، و آنچه از وى متولد شده میباشد، و در بعضى روایات اهل سنت تفسیر شجره خبیثه به بنى امیه انکار شده است ،

از آن جمله :ابن مردویه از عدى بن حاتم نقل کرده که گفت :رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود:(خداى تعالى مردم را زیرو رو کرده ، و عرب را از همه بهتر دید، و عرب را زیرو رو کرده ، قریش از همه بهتر بوده و قریش بهترین فامیل عرب بودند، و شجره مبارکه اى که خدا در باره شان فرموده :((مثل کلمه طیبه کشجره طیبه ) هم ایشان هستند، زیرا بنى امیه نیز از قریش بودند.
این سخن خیلى عجیب است ، براى اینکه اگر یک امت و یا فامیلى مبارک باشند معنایش این نیست که همه آنها و همه دودمان هایى که از آنها منشعب مى شوند مبارک باشند، پس روایت آلوسى به فرضى که صحیح باشد، بیش از این دلالت ندارد که قریش شجره مبارکه است ، و اما اینکه آیا همه شاخه هاى منشعب از آن ، و حتى بنى عبد الدار، و همه افراد ایشان ، که ابى جهل یکى و ابى لهب یکى دیگر از ایشان است ، مبارک باشند از کجا روشن مى شود؟ پس این چه ملازمه است که آلوسى میان شجره طیبه بودن قریش و طیب بودن همه فروع آن حتى فاسدهایشان ادعا نموده است وانگهى همین ابن مردویه از عایشه روایت کرده که او به مروان بن حکم گفت :من از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) شنیدم ، که به پدرت و جدت مى فرمود:شما شجره ملعونه در قرآن هستید.
تفسیر نویسانى از قبیل طبرى و دیگران ، از سهل بن ساعد، و عبد الله بن عمر و یعلى بن مره و حسین بن على ، و سعید بن مسیب ، نقل کرده اند:که منظور از آیه (و ما جعلنا الرویا التى اریناک الا فتنه للناس و الشجره الملعونه فى القرآن ) بنى امیه هستند.
و عین عبارت سعد این است که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) در خواب دید، که بنى فلان ، مانند میمونها بر منبرش جست و خیز مى کنند، بسیار ناراحت شد، و دیگر کسى او را خندان ندید تا از دار دنیا رحلت نمود، و بعد از این خواب بود که آیه مزبور نازل شد.
و بزودى این روایت را از عمر و از على 7‌ در تفسیر آیه (الذین بدلوا نعمت الله کفرا) که گفته است ، منظور از آن ، فاجرترین دودمان قریش یعنى دودمان بنى مغیره و بنى امیه است ، نقل خواهیم نمود.

ترجمه المیزان، جلد 12، صص 88- 91 

http://lib.eshia.ir/50081/12/88

 

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ.

 

این خیلی حرف متینی هم هست که فرض بفرمایید در میان استکان نعلبکیهای توپولوژیک یک چیزی هم به سرقت رفته باشد که بخواهیم پس بگیریم؛ و این چیزی که به سرقت هم رفته دیگر اگر حجاب باشد که دیگر یقیناً باید پس گرفته شود. و اما این چطور هم به م ا به آذین هم اربتاط پیدا می کند که مترجم دن آرام و بلکه جان شیفته هم هست، می فرمایند که او هم چون فرض بفرمایید که توده ای هم بوده است؛ و لذا او هم متاعی گرانبها بوده است که از نظام اسلامی دزده بوده اند و باید پس گرفته می شده است. 

 موضوع این است که یک جاهایی گویا یافت می شوند که تشخیص بین کمله ی طیبه و کلمه ی خبیثه یک حالت گرگ و میشی پیدا می کند همانطوری که یحتمل بر علیه حجاب هم آنقدر تبلیغات سوء یحتمل می شود که شاگرد و دانشج و طلبه گمراه هم می شود و یحتمل خودش استکان نعلبکیهای توپولوژیک را که حالا یک شکلهای دیگری را هم گرفته اند را نمی توانند تشخیص داده و بلکه حتی آنها را تکه پاره هم کنند یا بهتر عرض کنم که آنها را بشکنند.

همین مسئله را در نظر بگیرید که قبلاً هم بارها بحثش رفته است که مسئله ی جیغ جیغهای خوکی که الان است که سر بریده شود. و استاد شهید مطهری در کتاب عدل الهی هم از قول ویلیام جیمز می فرمایند که نیتچه و شوپنهاور و از جمله هم استاد شهید مطهری اضافه می فرمایند که صادق هدایت هم از جمله چنین خوکهایی هستند. شاگرد و دانشجو و طلبه ای که در دانشگاه ها با ایمیلهایی از قبیل یاهو و جیمیل و اینها هم مورد استفاده شان است و سیستم دانشگاهی غربی را هم اتخاذ کرده ان، یحتمل اینجا ایراد هم کنند که خوب آیا صادق هدایت ای که خیلی هم لاغر و مردنی است بیشتر شبیه خوک است یا همان استاد شهید مطهری که اتفاقاً کمی تا حدی هم چاق و چله نیز هست. و حالا کاری هم نداریم که یحتمل شاگرد کتابهای شهید مطهری را هم جزو کتابهای درسی اش داشته و حالا از روی میل یا اجبار هم خوانده باشد. ما اینجا نمی خواهیم به تفصیل استدلال کنیم که مسئله ی گرگ و میش اینجا کدام و بلکه استدلال درست و غلط و هدایت الهی هم اینجا کدام است؟! شاگرد خود باید تصمیم بگیرد که چطور هم یک مرگی کانه مثل بوئیدن یک گل هم می تواند باشد و یحتمل مرگی جهنمی دیگر هم همچون هزاران بار آتش جهنم را چشیدن و باز بار هزار و یکم هم از آن خلاصی نداشتن است. گاهی اوقات ظاهر قضایا خیلی گول زنک هم می تواند باشد.

مسئله اینجا این است که حکومتی که در راسش همان شجره ی خبیثه هم حکمرانی می کند، همان کلمه ی طیبه را هم می خواهد به خباثت بکشاند هر چقدر هم که نتواند؛ ولی تا سر حد مرگ هم سعی خودش را می کند که چنین کند! و لذا در صحنه ی کربلا، آنجایی که دشمنان امام حسین علیه السلام بر علیه او هم صف کشیده اند؛ هر چقدر هم که امام حسین علیه السلام بخواهد آنها را ارشاد کنند، دشمن نه تنها نمی شنود و بلکه مخصوصاً هم کف می زند و سوت هم می کشد که نشنود و اجازه ندهد صدای امام به آنها هم برسد. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ ‎﴿ابراهیم: ٢٦﴾‏

 

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ .

 

مثال بمب هسته ای مثال شجره ی خبیثه ای است که بدست شیاطین بیافتد و بخواهد خباثتش را به همه ی عالم بکشاند. و چرا؟ چون بگوید منم که زورم زیاد است و منم که همه کاره ی عالم ام! این مثالش همان مثال دیوانه ای از قفس پرید است که خودشان به خورد همه ی جهانیان دادند و بعد هم گفتند که سیستم درمان اعصاب و روان ما مشکل داشت و باید هم درستش می کردیم و این فیلم هم خیلی به ما کمک کرد.

ولی خباثت شیاطین که همه ی عالم را بردارد و بلکه با بمبهای اتمی هم همه را تهدید کند و بلکه متهم هم کند که این شمایید که می خواهید بمب اتمی داشته باشید و ماییم که داریم جلوی شما را می گیریم و دانش و علم و حکمت هم نزد ما است! مسلمان هم نمی شویم و شمایید که عقلتان به کارتان نمی رسد و شما هم باید بیایید نزد ما شاگردی و دانشجویی و حتی طلبگی هم کرده و حتی الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عالی قدر تقلید و حضرت ولی فقیه و حتی امام زمانتان عجل الله فرجه الشریف را هم بیاموزید. و حالا ما شده مافیایی هم هر چقدر دلمان خواست عمل کنیم، ماه رمضان را هم رعایت نکردیم و سیگار و چیپس هم همینطوری حتی توی محوطه ی امامزاده هم استفاده کردیم و .... دلمان خواسته است و به کسی هم مربوط نیست. آن لات را در زمان جهاد اصغر یحتمل راحتتر بتوان کشاندش به جبهه چرا که بنظر می رسد که کاری را که شهید مصطفی چمران کرده است و بلکه هنری را که به خرج هم داده است که توانسته است چنین لات زورگیری را به جبهه بکشاند، خیلی هم آسان است. در صورتی که در زمان صلح، آن لات را در درون خودش اگر هر کسی می توانست پیدا کند و با او جهاد نفس کند که او را به زندگیهای حیوانی و بلکه از حیوانی گذشته و زندگی گیاهی مالیخولیایی نیاندازد؛ این کار خیلی هنر بیشتری می طلبد. برای اینکه سالک الی الله در اسفار اربعه حکمت متعالیه یحتمل بنظر جایز است که به سمت خدا رفته و برگردد بسمت خلق و همه و همه را بسمت خدا هم نهایتاً ببرد؛ ولی آنجایی که در جبهه جنگ اگر دست از پا خطا کند، کت بسته و دستبند زده شده تحویلش می دهند. واما در زمان صلح یحتمل بنظرش برسد که اینجا که دیگر دستبند و دژبانی هم در کار نیست که اگر گمراه هم شدم کسی جلویم را بگیرد. و تا قعر جهنم هم نرود، ول کن نیست! 

حالا به اینها بفرمایید که بابا بمب اتمی هم مال تو است که اینقدر هم زورت زیاد است؟ یا داری از زور اویی که بمب اتمی هم مال او است خیلی استفاده می کنی؟ یا اصلا بمب هسته ای و اتمی هم اصلا کشک است و اگر ماست هم نیست و بلکه از ماست بطور پتانسیل استفاده ای هسته ای فرمودند و لذا بالا رفتیم ماست بود، پایین آمدیم دوغ بود، و یقیناً هم قصه ی ما دروغ بود؟ یا اینکه خیر؛ بالا رفتیم دوغ بود و پایین آمدیم ماست بود و بمب هسته ای هم مال کسان دیگری است و ما داریم استفاده ی ابزاری هم از بمب هسته ای و اتمی آنها می بریم و لذا از جمله لات بازیهای دیگر روزه خواری هم می کنیم و سیگار هم می کشیم و به مهار تورم هم کمک نمی کنیم و بلکه نوشابه را هم پنج تومان گران می کنیم و ...؟! بابا لاتها هم همان لاتهای قدیم.... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المحامین عنه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه 

نماهنگ | شکست توطئه انزوا

 بیانات رهبر انقلاب که در این فیلم مشاهده میکنید:
«غربی‌‌ها فشار آوردند که ایران را منزوی کنند؛ آمریکا و اروپایی‌‌ها فشار آوردند که ایران منزوی بشود. «انزوا» در اصطلاح سیاست خارجی یعنی قطع رابطه‌ی با کشورها؛ [وقتی] کشورها با یک کشوری رابطه نداشته باشند، میگویند منزوی شد؛ آنچه اتّفاق افتاد، نتیجه‌ی عکس داد. بله، رابطه‌ی ما با غربی‌‌ها ضعیف شد ــ با آمریکا که رابطه نداشتیم، با اروپا هم رابطه‌ی ما ضعیف شد ــ امّا ما رابطه‌ی خودمان را با آسیا صد درصد محکم‌تر کردیم؛ بعد از این هم همین را ادامه خواهیم داد؛ ما ارتباطات سیاسی و اقتصادی و فنّی و علمی خودمان را با بخش مهمّ کشورهای آسیا ادامه خواهیم داد. در بخشی از پیمانهای مهم عضو شدیم؛ دشمن میخواست ما را منزوی کند، تلاش و توانایی‌های ملّت ایران موجب شد که ما بتوانیم در بخشی از پیمانهای منطقه‌ایِ مهم و مؤثّر عضو بشویم؛ منزوی که نشدیم، بعکس، مطرح شدیم و روابطمان با دولتهای منطقه و ملّتهای منطقه تقویت شد. ارتباطات قوی با آفریقا و آمریکای لاتین جزو برنامه‌های حتمی ما است و ان‌شاءالله این برنامه را دنبال خواهیم کرد. البتّه با اروپا هم قهر نیستیم؛ با هر کدام از کشورهای اروپایی و دولتهای اروپایی هم که سیاستهای آمریکا را کورکورانه تبعیّت نکنند، حاضریم کار کنیم.» ۱۴۰۲/۰۱/۰۱

«ارتباط خارجی که فقط ارتباط با آمریکا و چهار کشور اروپایی که نیست؛ در دنیا دویست و خرده‌ای کشور هستند، اینها هر کدام یک ظرفیّتی‌اند؛ از این ارتباطات خارجی میشود استفاده کرد.
...
آمریکا اعلام کرد که میخواهد یک جبهه‌ی متّحد عربی ضدّ ایران، ضدّ جمهوری اسلامی به وجود بیاورد تا در برابر ایران متّحد عمل کنند؛ امروز عکس آنچه آنها میخواستند دارد اتّفاق می‌افتد و ارتباطات مجموعه‌ی عربی با ایران رو به افزایش است.» ۱۴۰۲/۰۱/۱۵
https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=52447

بسمه تعالی

راستی تی شرتهای برخوردکننده های میونی هم درآمده است. باید دید که چقدر بودجه برای این کار را اختصاص داده شده است. بعضی منابع می فرمایند که این سایت ویدئویی را در این زمینه ها ارائه می کند که بنده نتوانستم بازش کنم:

https://vimeo.com/event/3153217

و گویا حتی نیما ارکانی حامد هم در این زمینه سخنرانی ای داشته است که آن هم برای این حقیر لااقل قابل دسترس نیست:

https://online.kitp.ucsb.edu/online/bblunch/arkanihamed4/

 

بعضی هم می فرمایند اشارات و راهنماییهای مفیدی در پاورپوینت پرزانتاسیون زیر هم شده است و یحتمل بعضی دیگر بفرمایند که خیلی خلاصه و سرهم بندی شده است:

https://indico.fnal.gov/event/58272/contributions/262711/attachments/

165139/219320/2023.03.22.kdp.P5MuonCollider.pdf

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَا عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ‎﴿هود: ٨٦﴾‏

 

امر سوم دعاى عهد است

از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: هر که چهل صباح این عهد را بخواند از یاوران قائم ما باشد و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد خدا او را از قبر بیرون آورد که در خدمت آن حضرت باشد و حق تعالى به هر کلمه هزار حسنه او را کرامت فرماید و هزار گناه از او محو کند و آن عهد این است

اَللَّهُمَّ رَبَّ اَلنُّورِ اَلْعَظِیمِ وَ رَبَّ اَلْکُرْسِیِّ اَلرَّفِیعِ وَ رَبَّ اَلْبَحْرِ اَلْمَسْجُورِ وَ مُنْزِلَ اَلتَّوْرَاةِ وَ اَلْإِنْجِیلِ وَ اَلزَّبُورِ وَ رَبَّ اَلظِّلِّ وَ اَلْحَرُورِ وَ مُنْزِلَ اَلْقُرْآنِ [اَلْفُرْقَانِ] اَلْعَظِیمِ وَ رَبَّ اَلْمَلاَئِکَةِ اَلْمُقَرَّبِینَ وَ اَلْأَنْبِیَاءِ [وَ] اَلْمُرْسَلِینَ اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِوَجْهِکَ [بِاسْمِکَ] اَلْکَرِیمِ وَ بِنُورِ وَجْهِکَ اَلْمُنِیرِ وَ مُلْکِکَ اَلْقَدِیمِ یَا حَیُّ یَا قَیُّومُ أَسْأَلُکَ بِاسْمِکَ اَلَّذِی أَشْرَقَتْ بِهِ اَلسَّمَاوَاتُ وَ اَلْأَرَضُونَ وَ بِاسْمِکَ اَلَّذِی یَصْلَحُ بِهِ اَلْأَوَّلُونَ وَ اَلْآخِرُونَ یَا حَیّاً قَبْلَ کُلِّ حَیٍّ وَ یَا حَیّاً بَعْدَ کُلِّ حَیٍّ وَ یَا حَیّاً حِینَ لاَ حَیَّ یَا مُحْیِیَ اَلْمَوْتَى وَ مُمِیتَ اَلْأَحْیَاءِ یَا حَیُّ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنْتَ اَللَّهُمَّ بَلِّغْ مَوْلاَنَا اَلْإِمَامَ اَلْهَادِیَ اَلْمَهْدِیَّ اَلْقَائِمَ بِأَمْرِکَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِ وَ عَلَى آبَائِهِ اَلطَّاهِرِینَ عَنْ جَمِیعِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اَلْمُؤْمِنَاتِ فِی مَشَارِقِ اَلْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا وَ بَرِّهَا وَ بَحْرِهَا وَ عَنِّی وَ عَنْ وَالِدَیَّ مِنَ اَلصَّلَوَاتِ زِنَةَ عَرْشِ اَللَّهِ وَ مِدَادَ کَلِمَاتِهِ وَ مَا أَحْصَاهُ عِلْمُهُ [کِتَابُهُ] وَ أَحَاطَ بِهِ کِتَابُهُ [عِلْمُهُ] اَللَّهُمَّ إِنِّی أُجَدِّدُ لَهُ فِی صَبِیحَةِ یَوْمِی هَذَا وَ مَا عِشْتُ مِنْ أَیَّامِی عَهْداً وَ عَقْداً وَ بَیْعَةً لَهُ فِی عُنُقِی لاَ أَحُولُ عَنْهَا وَ لاَ أَزُولُ أَبَداً اَللَّهُمَّ اِجْعَلْنِی مِنْ أَنْصَارِهِ وَ أَعْوَانِهِ وَ اَلذَّابِّینَ عَنْهُ وَ اَلْمُسَارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضَاءِ حَوَائِجِهِ [وَ اَلْمُمْتَثِلِینَ لِأَوَامِرِهِ] وَ اَلْمُحَامِینَ عَنْهُ وَ اَلسَّابِقِینَ إِلَى إِرَادَتِهِ وَ اَلْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ اَللَّهُمَّ إِنْ حَالَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ اَلْمَوْتُ اَلَّذِی جَعَلْتَهُ عَلَى عِبَادِکَ حَتْماً مَقْضِیّاً فَأَخْرِجْنِی مِنْ قَبْرِی مُؤْتَزِراً کَفَنِی شَاهِراً سَیْفِی مُجَرِّداً قَنَاتِی مُلَبِّیاً دَعْوَةَ اَلدَّاعِی فِی اَلْحَاضِرِ وَ اَلْبَادِی اَللَّهُمَّ أَرِنِی اَلطَّلْعَةَ اَلرَّشِیدَةَ وَ اَلْغُرَّةَ اَلْحَمِیدَةَ وَ اُکْحُلْ نَاظِرِی بِنَظْرَةٍ مِنِّی إِلَیْهِ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُ وَ سَهِّلْ مَخْرَجَهُ وَ أَوْسِعْ مَنْهَجَهُ وَ اُسْلُکْ بِی مَحَجَّتَهُ وَ أَنْفِذْ أَمْرَهُ وَ اُشْدُدْ أَزْرَهُ وَ اُعْمُرِ اَللَّهُمَّ بِهِ بِلاَدَکَ وَ أَحْیِ بِهِ عِبَادَکَ فَإِنَّکَ قُلْتَ وَ قَوْلُکَ اَلْحَقُّ ظَهَرَ اَلْفَسَادُ فِی اَلْبَرِّ وَ اَلْبَحْرِ بِمَا کَسَبَتْ أَیْدِی اَلنَّاسِ فَأَظْهِرِ اَللَّهُمَّ لَنَا وَلِیَّکَ وَ اِبْنَ بِنْتِ نَبِیِّکَ اَلْمُسَمَّى بِاسْمِ رَسُولِکَ حَتَّى لاَ یَظْفَرَ بِشَیْءٍ مِنَ اَلْبَاطِلِ إِلاَّ مَزَّقَهُ وَ یُحِقَّ اَلْحَقَّ وَ یُحَقِّقَهُ وَ اِجْعَلْهُ اَللَّهُمَّ مَفْزَعاً لِمَظْلُومِ عِبَادِکَ وَ نَاصِراً لِمَنْ لاَ یَجِدُ لَهُ نَاصِراً غَیْرَکَ وَ مُجَدِّداً لِمَا عُطِّلَ مِنْ أَحْکَامِ کِتَابِکَ وَ مُشَیِّداً لِمَا وَرَدَ مِنْ أَعْلاَمِ دِینِکَ وَ سُنَنِ نَبِیِّکَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ اِجْعَلْهُ اَللَّهُمَّ مِمَّنْ حَصَّنْتَهُ مِنْ بَأْسِ اَلْمُعْتَدِینَ اَللَّهُمَّ وَ سُرَّ نَبِیَّکَ مُحَمَّداً صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِرُؤْیَتِهِ وَ مَنْ تَبِعَهُ عَلَى دَعْوَتِهِ وَ اِرْحَمِ اِسْتِکَانَتَنَا بَعْدَهُ اَللَّهُمَّ اِکْشِفْ هَذِهِ اَلْغُمَّةَ عَنْ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ بِحُضُورِهِ وَ عَجِّلْ لَنَا ظُهُورَهُ إِنَّهُمْ یَرَوْنَهُ بَعِیداً وَ نَرٰاهُ قَرِیباً بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ پس سه مرتبه دست بر ران راست خود مى‌زنى و در هر مرتبه مى‌گویى

اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ یَا مَوْلاَیَ یَا صَاحِبَ اَلزَّمَانِ

قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی ۖ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ‎﴿٩٨﴾‏

 

قوله تعالى : « قالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ » أخر علیه‌السلام الاستغفار لهم کما هو مدلول قوله : « سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی » ولعله إنما أخره لیتم له النعمة بلقاء یوسف وتطیب نفسه به کل الطیب بنسیان جمیع آثار الفراق ثم یستغفر لهم وفی بعض الأخبار : أنه أخره إلى وقت یستجاب فیه الدعاء وسیجیء إن شاء الله.

المیزان، علامه طباطبایی، جلد 11، ص 245

http://lib.eshia.ir/12016/11/245

 

وعند ذلک حقت کلمته تعالى لیعزن یوسف بالرغم من استذلالهم له ولیرفعن قدره وقدر أخیه ولیضعن الباغین الحاسدین لهما فأراد یوسف أن یعرفهم نفسه وقال لهم : ( هَلْ عَلِمْتُمْ ما فَعَلْتُمْ بِیُوسُفَ وَأَخِیهِ إِذْ أَنْتُمْ جاهِلُونَ؟ قالُوا : أَإِنَّکَ لَأَنْتَ یُوسُفُ؟ قالَ : أَنَا یُوسُفُ وَهذا أَخِی قَدْ مَنَّ اللهُ عَلَیْنا إِنَّهُ مَنْ یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ قالُوا : تَاللهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللهُ عَلَیْنا وَإِنْ کُنَّا لَخاطِئِینَ ) فاعترفوا بذنبهم وشهدوا أن الأمر إلى الله یعز من یشاء ویذل من یشاء وأن العاقبة للمتقین وأن الله مع الصابرین. فقابلهم یوسف بالعفو والاستغفار وقال : ( لا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ یَغْفِرُ اللهُ لَکُمْ ) وقربهم إلیه وزاد فی إکرامهم.

ثم أمرهم أن یرجعوا إلى أهلیهم ویذهبوا بقمیصه فیلقوه على وجه أبیه یأت بصیرا فتجهزوا للسیر ولما فصلت العیر قال یعقوب لمن عنده من بنیه : ( إِنِّی لَأَجِدُ رِیحَ یُوسُفَ لَوْ لا أَنْ تُفَنِّدُونِ ) قال من عنده من بنیه : ( تَاللهِ إِنَّکَ لَفِی ضَلالِکَ الْقَدِیمِ ) ، ولما جاءه البشیر ألقى القمیص على وجهه فارتد بصیرا فرد الله سبحانه إلیه بصره بعین ما ذهب به وهو القمیص قال یعقوب لبنیه : ( أَلَمْ أَقُلْ لَکُمْ : إِنِّی أَعْلَمُ مِنَ اللهِ ما لا تَعْلَمُونَ قالُوا : یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنَّا کُنَّا خاطِئِینَ قالَ : سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ).

المیزان، علامه طباطبایی، جلد 11، ص 260

http://lib.eshia.ir/12016/11/260

 

۲۷۷ وَ قَالَ علیه السلام کُلُّ مُعَاجَلٍ یَسْأَلُ الْأَنْظَارَ وَ کُلُّ مُؤَجَّلٍ یَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِیفِ.

277 - امام علیه السّلام (در سرزنش کسیکه کار را بموقع انجام ندهد) فرموده است‌

(1) با هر که تعجیل و شتاب نمایند (مرگش زود برسد) مهلت مى‌خواهد (که عبادت و بندگى کند) و هر کس را مهلت دهند و زود نخواهند (عمرش دراز باشد) با تأخیر افتادن (که وقت دارم و در آینده انجام مى‌دهم) بهانه جوید (کار امروز به فردا اندازد).

نهج البلاغه مرحوم فیض الاسلام، جلد 6، ص 1224

http://lib.eshia.ir/11479/6/1224

 

الحکمة 285 اغتنام الفرص ) ـ وَقَالَ(علیه السلام): کُلُّ مُعَاجَل یَسْأَلُ الاِْنْظَارَ، وَکُلُّ مُؤَجَّل یَتَعَلَّلُ بِالتَّسْوِیفِ.

[ترجمه مرحوم محمد دشتی] حکمت 285 (ضرورت استفاده از فرصت ها) (اخلاقی) و درود خدا بر او فرمود: آنان که وقتشان پایان یافته است خواستار مهلتند و آنان که مهلت دارند کوتاهی می ورزند!

 

الحکمة 417 شرائط الاستغفار)

وَقَالَ(علیه السلام) لقائل قال بحضرته: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ»: ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ، أَتَدْرِی مَا الاِْسْتِغْفَارُ؟ الاِْسْتِغْفَارُ دَرَجَةُ الْعِلِّیِّنَ، وَهُوَ اسْمٌ وَاقِعٌ عَلَى سِتَّةِ مَعَان: أَوَّلَهَا النَّدَمُ عَلَى مَا مَضَى، وَالثَّانِی الْعَزْمُ عَلَى تَرْکِ الْعَوْدِ إِلَیْهِ أَبَداً، وَالثَّالِثُ أَنْ تُؤَدِّیَ إِلَى الَْمخْلُوقِینَ حُقُوقَهُمْ حَتَّى تَلْقَى اللهَ أَمْلَسَ لَیْسَ عَلَیْکَ تَبِعَةٌ، وَالرَّابِعُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى کُلِّ فَرِیضَة عَلَیْکَ ضَیَّعْتَهَا فَتُؤَدِّیَ حَقَّهَا، وَالْخَامِسُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللّحْمِ الَّذِی نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِیبَهُ بِالاَْحْزَانِ، حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ، وَیَنْشَأَ بَیْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِیدٌ، وَالسَّادِسُ أَنْ تُذِیقَ الْجِسْمَ أَلَمَ الطَّاعَةِ کَمَا أَذَقْتَهُ حَلاَوَةَ الْمَعْصِیَةِ، فَعِنْدَ ذلِکَ تَقُولُ: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ».

نهج البلاغه مرحوم دشتی

http://lib.eshia.ir/26580/1/380

 

یحتمل بعضی اینجا اشکال کنند که حضرت علی ابن ابیطالب امیر المومنین علیه السلام چرا می فرمایند مادرت به عذایت بنشیند وقتی کسی می فرماید "استغفر الله" و بعد شرایط استغفار را هم بیان می فرمایند.

مسئله اینجا است که استغفر الله فقط یک لغلغه ی زبان نیست که حالا بنده ی حقیر هم عرض کنم روزی چندین بار می گویم استغفر الله و خدا هم بنده را خواهد بخشید. ولی از آن طرف هم یک داستانی هست راجع به رضا سگه و شهید چمران که یحتمل مدتها هم هست در اینترنت بازگو شده است و مورد بحث است و بر منابر هم گفته می شود. البته یک آدم لجبازی هم یحتمل اینجا عرض کند که بابا رضا سگه خوب نیست بگویید چرا که مثلاً امام رضا علیه السلام هم کسی است که در دعاها ما همه اش رضا رضا هم می کنیم. و لذا سگه زشت است. ولی خوب بالاخره اسمش رضا است و بی جهت هم یحتمل نیست که به رضا سگه معروف شده است. و اما مسئله ی عظیم هم این است که بالاخره شهید هم شده است هر چند که لات زور گیر هم بوده است!

عرض بنده ی حقیر اینجا این است که بالاخره مسئله این هم هست که او ان شاء الله مورد استغفار خدای غفار و رحیم هم واقع شده است حال که شهید هم شده است و زور گیری اش را هم کنار گذاشته است؛ و هر چند هم خیلی سریع نیز تا ایمان آورد و شهید هم شد. با اینکه این احتمال هم می رفت که توبه کند و مورد رحمت خدای رحمان و رحیم هم واقع شود و بلکه سالیان سال هم در جبهه های حق علیه باطل نبرد می کرد و بعد هم به شهادت می رسید.

و اما یکی هم یحتمل می بینید که نه فقط مثل برادران یوسف هم نیست که از پدرشان حضرت یعقوب علی نبینا علیه السلام هم طلب استغفار کردند و پدرشان هم به آنها فرمود که 

قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی ۖ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ‎﴿٩٨﴾‏

یعنی بزودی در موقع معین برایتان طلب استغفار و آمرزش می کنم که او بسیار هم آمرزنده و مهربان است. حضرت یوسف علی نبینا علیه السلام هم خود می فرماید که ان شاء الله خدا شما یعنی برادرانش را می بخشد: قَالَ لَا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ ۖ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ‎﴿٩٢﴾ ولی نکته اینجا است که خود برادران یوسف هم باید بخواهند که طلب استغفار کنند تا از پدرشان هم چنین درخواستی را کنند که برایشان طلب استغفار هم کندقَالَ لَا تَثْرِیبَ عَلَیْکُمُ الْیَوْمَ ۖ یَغْفِرُ اللَّهُ لَکُمْ ۖ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ ‎﴿٩٢﴾‏. ... همانطور که قبل از اینکه بفهمند هم که مخاطبشان یوسفی که برادرشان هم هست می باشد به او به عنوان عزیز مصر هم خطاب می کنند: فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قَالُوا یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا ۖ إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ ‎﴿٨٨﴾‏

و لذا اگر یکی هم ببیند که نه فقط مثل برادران یوسف هم نیست و بلکه در گناهانش هم غرق شده است و چاره ای هم ندارد که استغفار کند و بلکه اصلا نمی فهمد که چطور می شود استغفار کرد چرا که در کفرش هم مانده است. خوب، اگر این بدبخت بینوا گیر یک بزرگواری همچون امامش یا حتی غیر امامش هم بیافتد که وقتی از دهانش پرید طوری به او بگوید که بدبخت می دانی استغفار هم یعنی چه؟! آیا بد کاری هم کرده است یا بلکه او را به راه سعادت هم کشانده است و یحتمل حتی سریع هم شهید شود و حتی به شهدای کربلا هم ملحق شود!

و اما یک وقت هم هست که این بیچاره مثل الکترونهایی است که حول دیگر نیروهای ضعیف و قوی می گردند و خودش هم به زور گیری افاتاده، آیا چقدر هم بالاخره تا وقتی مرد و به جهنم هم رفت؛ مدام هم دارد با شیطان سر و کله می زند. و مصداق آیات سوره مبارکه ابراهم هم شده است:

أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ ۚ إِن یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَیَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِیدٍ ‎﴿١٩﴾‏ وَمَا ذَٰلِکَ عَلَى اللَّهِ بِعَزِیزٍ ‎﴿٢٠﴾‏ وَبَرَزُوا لِلَّهِ جَمِیعًا فَقَالَ الضُّعَفَاءُ لِلَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعًا فَهَلْ أَنتُم مُّغْنُونَ عَنَّا مِنْ عَذَابِ اللَّهِ مِن شَیْءٍ ۚ قَالُوا لَوْ هَدَانَا اللَّهُ لَهَدَیْنَاکُمْ ۖ سَوَاءٌ عَلَیْنَا أَجَزِعْنَا أَمْ صَبَرْنَا مَا لَنَا مِن مَّحِیصٍ ‎﴿٢١﴾‏ وَقَالَ الشَّیْطَانُ لَمَّا قُضِیَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَوَعَدتُّکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ ۖ وَمَا کَانَ لِیَ عَلَیْکُم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا أَن دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِی ۖ فَلَا تَلُومُونِی وَلُومُوا أَنفُسَکُم ۖ مَّا أَنَا بِمُصْرِخِکُمْ وَمَا أَنتُم بِمُصْرِخِیَّ ۖ إِنِّی کَفَرْتُ بِمَا أَشْرَکْتُمُونِ مِن قَبْلُ ۗ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ‎﴿٢٢﴾....

موضوع ایجا است که اویی که در کفرش هم مانده است را هر کاری کنید از کفرش دست بردار نیست همانطوری که در قرآن مجید خدا می فرماید که آنهایی که کافر شدند می پرسند آیا ما دوباره هم زنده می شویم بعد از اینکه مردیم و استخوانهایمان هم پوسیده شد؟ و می فرماید که اینها یادشان هم رفته است که چطور اول بار که هیچی نبودند و بعد از خاک و نطفه ای هم خلق شدند و همانطور هم دوباره خدا می تواند آنها را زنده کند!

وَقَالُوا أَإِذَا کُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِیدًا ‎﴿الإسراء: ٤٩﴾‏

ذَٰلِکَ جَزَاؤُهُم بِأَنَّهُمْ کَفَرُوا بِآیَاتِنَا وَقَالُوا أَإِذَا کُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِیدًا ‎﴿الإسراء: ٩٨﴾‏

أَیَعِدُکُمْ أَنَّکُمْ إِذَا مِتُّمْ وَکُنتُمْ تُرَابًا وَعِظَامًا أَنَّکُم مُّخْرَجُونَ ‎﴿المؤمنون: ٣٥﴾‏

قَالُوا أَإِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ‎﴿المؤمنون: ٨٢﴾‏

وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِیَ خَلْقَهُ قَالَ مَن یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ ‎﴿یس: ٧٨﴾‏

أَإِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ‎﴿الصافات: ١٦﴾‏

أَإِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَدِینُونَ ‎﴿الصافات: ٥٣﴾‏

 وَکَانُوا یَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَکُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ‎﴿الواقعة: ٤٧﴾‏

أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَلَّن نَّجْمَعَ عِظَامَهُ ‎﴿القیامة: ٣﴾‏

أَإِذَا کُنَّا عِظَامًا نَّخِرَةً ‎﴿النازعات: ١١﴾‏

و آیا اینهایی که اینقدر هم نمی فهمند آیا توبه و بلکه طلب استغفار و آمرزش هم از خدا خواهند کرد؟ یا هر چقدر هم در قعر جهنم بسوزند، خواهند گفت که آتش جهنم هنوز به ما نرسیده است یا فقط ذره ای هم رسیده است یا خواهد رسید؟! مثلاً حالا یک استکان نعلبکی ای هم بوده است افتاده است شکسته است یا لب پر هم شده است؛ یا حالا یکی یا دو تا یا هر چند تا هم دستگیره ی در هم بوده است که شکسته است. خوب چیزی نیست که! مگر طوری هم شده است؛ چش گاو است! وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ

وَلَقَدْ نَعْلَمُ أَنَّکَ یَضِیقُ صَدْرُکَ بِمَا یَقُولُونَ ‎﴿الحجر: ٩٧﴾‏

ادْعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ ‎﴿النحل: ١٢٥﴾‏

 

 نشانی :  الخصال  ,  جلد۱  ,  صفحه۲۹  عنوان باب :   الجزء الأول  باب الواحد  أحسن الحسن خصلةقائل :   امام حسن مجتبی (علیه السلام)

حَدَّثَنَا أَبُو اَلْحَسَنِ عَلِیُّ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ بْنِ أَحْمَدَ اَلْأَسْوَارِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو یُوسُفَ أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ قَیْسٍ اَلسِّجْزِیُّ اَلْمُذَکِّرُ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو مُحَمَّدٍ عَبْدُ اَلْعَزِیزِ بْنُ عَلِیٍّ اَلسَّرَخْسِیُّ بِمَرْوَ اَلرُّوذَ قَالَ حَدَّثَنِی أَبُو بَکْرٍ أَحْمَدُ بْنُ عِمْرَانَ اَلْبَغْدَادِیُّ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو اَلْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو اَلْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو اَلْحَسَنِ قَالَ حَدَّثَنَا اَلْحَسَنُ عَنِ اَلْحَسَنِ عَنِ اَلْحَسَنِ : إِنْ أَحْسَنَ اَلْحَسَنِ اَلْخُلُقُ اَلْحَسَنُ .

الخصال / ترجمه جعفری ;  ج ۱  ص ۵۱

102-ابو الحسن از حسن و او از حسن و او از حسن(علیه السّلام)نقل مى‌کند که فرمود: زیباترین زیبایى‌ها داشتن اخلاق زیباست. منظور از ابو الحسن اول محمد بن عبد الرحیم تسترى و منظور از ابو الحسن دوم على بن احمد بصرى و منظور از ابو الحسن سوم على بن محمد واقدى است و منظور از حسن اول حسن بن عرفه و منظور از حسن دوم حسن بصرى و منظور از حسن سوم حضرت حسن بن على بن ابى طالب(علیه السّلام) است.

https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/315426/translate

 

جانم حسن جانم حسن

ای جان جانانم حسن

ای بهتر از جانم حسن

جانم حسن جانم حسن

یاری نما رهبر ما

جانم حسن جانم حسن

بنما روا حاجات ما

جانم حسن جانم حسن

 

ادْعُ إِلى سبِیلِ رَبِّک بِالحِْکْمَةِ وَ الْمَوْعِظةِ الحَْسنَةِ وَ جَدِلْهُم بِالَّتى هِىَ أَحْسنُ ...
شکى نیست در اینکه از آیه استفاده مى شود که این سه قید، یعنى (حکمت ) و (موعظه ) و (مجادله )، همه مربوط به طرز سخن گفتن است ، رسول گرامى مامور شده که به یکى از این سه طریق دعوت کند که هر یک براى دعوت ، طریقى مخصوص است ، هر چند که جدال به معناى اخصش دعوت به شمار نمى رود.

معناى (حکمت )، (موعظه ) و (مجادله )
و اما معنى (حکمت ) - بطورى که در مفردات آمده به معناى اصابه حق و رسیدن به آن به وسیله علم و عقل است ، و اما (موعظه ) بطورى که از خلیل حکایت شده به این معنا تفسیر شده که کارهاى نیک طورى یادآورى شود که قلب شنونده از شنیدن آن بیان ، رقت پیدا کند، و در نتیجه تسلیم گردد، و اما جدال بطورى که در مفردات آمده عبارت از سخن گفتن از طریق نزاع و غلبه جوئى است .
دقت در این معانى به دست مى دهد که مراد از حکمت (و خدا داناتر است ) حجتى است که حق را نتیجه دهد آنهم طورى نتیجه دهد که هیچ شک و وهن و ابهامى در آن نماند، و موعظه عبارت از بیانى است که نفس ‌ شنونده را نرم ، و قلبش را به دقت در آورد، و آن بیانى خواهد بود که آنچه مایه صلاح حال شنونده است از مطالب عبرت آور که آثار پسندیده و ثناى جمیل دیگر آن را در پى دارد دارا باشد.
و جدال عبارت است از: دلیلى که صرفا براى منصرف نمودن خصم از آنچه که بر سر آن نزاع مى کند بکار برود ، بدون اینکه خاصیت روشنگرى حق را داشته باشد، بلکه عبارت است اینکه آنچه را که خصم خودش به تنهایى و یا او و همه مردم قبول دارند بگیریم و با همان ادعایش را رد کنیم .
بنا بر این ، این سه طریقى که خداى تعالى براى دعوت بیان کرده با همان سه طریق منطقى ، یعنى برهان و خطابه و جدل منطبق مى شود.
مراد از موعظه حسنه و جدال احسن در آیه : (ادع الىسبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة وجادلهم بالتى هى احسن )
چیزى که هست خداى تعالى موعظه را به قید حسنه مقید ساخته و جدال را هم به قید التى هى احسن مقید نموده است ، و این خود دلالت دارد بر اینکه بعضى از موعظه ها حسنه نیستند، و بعضى از جدالها حسن (نیکو) و بعضى دیگر احسن (نیکوتر) و بعضى دیگر اصلا حسن ندارند و گر نه خداوند موعظه را مقید به حسن و جدال را مقید به احسن نمى کرد.
و بعید نیست تعلیلى که در ذیل آیه کرده و فرموده : (ان ربک هو اعلم بمن ضل عن سبیله و هو اعلم بالمهتدین ) وجه تقیید مذکور را روشن کند، و معنا چنین شود:

خداى سبحان داناتر است به حال کسانى که از دین حق گمراه گشتند همچنانکه او داناتر است به حال راه یافتگان ، پس او مى داند تنها چیزى که در این راه مفید است همانا حکمت و موعظه و جدال است ، اما نه هر موعظه و جدال بلکه مراد موعظه حسنه و جدال احسن است .
اعتبار صحیح هم این معنا را تایید مى کند، براى اینکه راه خداى تعالى اعتقاد حق و عمل حق است و پر واضح است که دعوت به حق بوسیله موعظه ، مثلا از کسى که خودش به حق عمل نمى کند و به آنچه موعظه مى کند، متعظ نمى شود هر چند به زبان دعوت به حق است ولى عملا دعوت به خلاف حق است ، همچنین دعوت به حق بوسیله مجادله با مسلمات کاذب خصم ، هر چند اظهار حق است ، و لیکن چنین مجادله اى احیاء باطل نیز هست و یا مى توانى بالاتر از این بگویى ، و آن این است که چنین مجادله اى احیاء حق است با کشتن حقى دیگر، مگر اینکه منظور از چنین مجادله اى صرف مناقضه باشد نه احیاء حق .
از اینجا روشن مى شود که حسن موعظه از جهت حسن اثر آن در احیاء حق مورد نظر است ، و حسن اثر وقتى است که واعظ خودش به آنچه وعظ مى کند متعظ باشد، و از آن گذشته در وعظ خود آنقدر حسن خلق نشان دهد که کلامش در قلب شنونده مورد قبول بیفتد، قلب با مشاهده آن خلق و خوى ، رقت یابد و پوست بدنش جمع شود و گوشش آن را گرفته و چشم در برابرش خاضع شود.
و اگر از راه جدال دعوت مى کند باید که از هر سخنى که خصم را بر رد دعوتش تهییج مى کند و او را به عناد و لجبازى واداشته بر غضبش اندازد بپرهیزد و مقدمات کاذب را هر چند که خصم راستش بپندارد بکار نبندد مگر همانطور که گفتیم جنبه مناقضه داشته باشد ، و نیز باید از بى عفتى در کلام و از سوء تعبیر اجتناب کند و به خصم خود و مقدسات او توهین ننماید و فحش و ناسزا نگوید و از هر نادانى دیگرى بپرهیزد چون اگر غیر این کند درست است که حق را احیاء کرده اما همانطور که فهمیدید با احیاء باطل و کشتن حقى دیگر احیاء کرده است ، و جدال ، از موعظه بیشتر احتیاج به حسن دارد، و بهمین جهت خداوند موعظه را مقید کرده به حسن ولى جدال را مقید نمود به احسن (بهتر).
وجه ترتیب در ذکر حکمت و موعظه و جدال در آیه و بیان ضعف سخن بعضى مفسرین دربارهآن
این را هم بگوییم که ترتیب در حکمت و موعظه و جدال ترتیب به حسب افراد است ، یعنى از آنجایى که تمامى مصادیق و افراد حکمت خوب است لذا اول آن را آورد چون موعظه دو قسم بود:

یکى خوب ، و یکى بد، و آنکه بدان اجازه داده شده موعظه خوب است لذا دوم آن را آورد، و چون جدال سه قسم بود، یکى بد، یکى خوب ، یکى خوبتر، و از این سه قسم تنها قسم سوم مجاز بود لذا آن را سوم ذکر کرد، و آیه شریفه از این جهت که کجا حکمت ، کجا موعظه ، و کجا جدال احسن را باید بکار برد، ساکت است و این بدان جهت است که تشخیص ‌ موارد این سه به عهده خود دعوت کننده است ، هر کدام حسن اثر بیشترى داشت آن را باید بکار بندد.
و ممکن است که در موردى هر سه طریق بکار گرفته شود، و در مورد دیگرى دو طریق و در مورد دیگرى یک طریق ، تا ببینى حال و وضع مورد چه اقتضایى داشته باشد.
این را گفتیم تا معلوم شود اینکه بعضى پنداشته اند که ظاهر آیه ، امر به رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) است به اینکه در همه موارد هر سه طریق را بکار گیرد صحیح نیست زیرا آیه دلالت ندارد بر اینکه نسبت به همه موارد و همه مدعوین باید هر سه طریق را بکار بست ، بله در تمامى و مجموع همه مدعوین البته هر سه طریق بکار مى رود.
و نیز تا فساد گفتار بعضى دیگر روشن شود که گفته اند: ترتیب در سه طریق مذکور در آیه ترتیب به حسب فهم مردم و استعداد پذیرفتن حق است ، بعضى از خواص که داراى دلهایى نورانى و قوى و با استعدادند و حقایق عقلى را زود مى پذیرند و زود و به شدت در برابر مبادى عالى مجذوب گشته ، با علم و یقین الفت و انس زیادى دارند دعوتشان باید از راه حکمت یعنى برهان صورت گیرد.
و بعضى عوام هستند که دلهاى تاریک و استعدادى ضعیف داشته و الفتشان بیشتر با محسوسات است ، و دلبستگى شان بیشتر با رسوم و عادات است ، چنین کسانى سر و کارى با برهان نداشته ، و آن را نمى پذیرند، ولى معاند با حق هم نیستند، اینگونه اشخاص را باید با موعظه حسنه به راه آورد.
بعضى دیگر معاند و لجبازند، باطل را سرمایه خود کرده و مى خواهند با آن حق را سرکوب نمایند و از راه مکابره و لجبازى با دهنهایشان نور خدا را خاموش نمایند، مردمى هستند که آراى باطل در دلهایشان رسوخ نموده ، تقلید از مذهبهاى خرافى نیاکان و اسلاف بر آنان چیره گشته ، دیگر نه برهان ، آنان را بسوى حق هدایت مى کند و نه موعظه سوقشان مى دهد، این دسته اند که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) مامور شده از راه مجادله آنان را دعوت کند.

وجه فساد این تفسیر این است که هر چند وجهى دقیق است ، و لیکن این نتیجه را نمى دهد که هر طریق مختص به کسانى باشد که مناسب آن طریقند، زیرا گاه مى شود که موعظه و مجادله در خواص هم اثر مى گذارد، همچنانکه گاهى در معاندین هم مؤ ثر میافتد و گاه مى شود که مجادله به نحو احسن در باره عوام که الفتشان همه با رسوم و عادات است نیز مؤ ثر مى شود، پس نه در لفظ آیه دلیلى بر این اختصاص داریم ، و نه در خارج و واقع امر. و نیز این را گفتیم تا فساد گفتار بعضى دیگر روشن شود که گفته اند: مجادله به نحو احسن اصلا دعوت نیست ، بلکه غرض از آن چیز دیگرى است مغایر با دعوت و آن صرف اقناع دشمن و ساکت نمودن او است ، تا دیگر نپندارد که سرمایه اى علمى دارد، و نتواند با حق بجنگد، صاحب این حرف سپس گفته : و لذا مى بینیم که مساله جدال در آیه شریفه عطف به آن دو نشده و نفرموده : (ادع الى سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و الجدال الاحسن ) بلکه سیاق را بهم زده و جدال را در سیاقى دیگر آورده و فرموده : (و جادلهم بالتى هى احسن ).
وجه فساد این حرف این است که گوینده آن از حقیقت قیاس جدلى غفلت ورزیده زیرا قانع و ساکت نمودن خصم ، هر چند نتیجه قیاس ‌ جدلى است لیکن این نتیجه دائمى نیست ، چه بسا اتفاق ، مى افتد این قیاس جدلى از مقدماتى که مقبول و یا مسلم خصم است مرکب مى شود و منظور از آن ساکت نمودن او نیست ، مانند قیاسهاى جدلى در امور عملى و علوم غیر یقینى از قبیل فقه و اصول و اخلاق و فنون ادبیات و مراد، الزام و اسکات هم نیست ، علاوه بر این ، اسکات و الزام هم در جاى خود به قدر خود دعوت است همانطور که موعظه دعوت است ، تنها صورت آن دو تفاوت مى کند بله این را قبول داریم که اگر قرآن کریم مجادله به نحو احسن را عطف بر آن دو نکرد، و بخاطر آن سیاق را عوض نمود که در مجادله معنایى از منازعه و غلبه بر خصم خوابیده است .

ترجمه تفسیر المیزان، جلد 12، صص 533- 537 

http://lib.eshia.ir/50081/12/533

 

و در تفسیر قمى در ذیل آیه (و جادلهم بالتى هى احسن ) از امام نقل کرده که فرمود: جدال احسن قرآن است .
و در کافى از على بن ابراهیم به سند خود از ابى عمرو زبیرى از امام صادق 7‌ روایت کرده که در ذیل آیه (ادع الى سبیل ربک بالحکمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتى هى احسن ) فرمود: به قرآن .
مؤ لف : ظاهر این روایت این است که تفسیر جمله بالتى هى احسن باشد، و حاصلش این مى شود که جدال احسن را باید از قرآن آموخت که ادب خدا در آن نشان داده شده .

ترجمه تفسیر المیزان، جلد 12، ص 541

http://lib.eshia.ir/50081/12/541

 

یک مسئله ای که در وجوه علمی نهفته است، همین حدیث است که می فرماید العلم سلطان ومن وجده صال به و من لم یجده صیل علیه؛ یعنی دانش، سلطنت و قدرت است هر که آنرا بیابد با آن یورش برد و پیروز شود و هر که آنرا نیابد بر او یورش برند و مغلوب شود. حضرت ولی فقیه در سال 1400 می فرمایند:

علم، به معنای واقعی کلمه قدرت است

ما پیشرفتهای زیادی داشتیم، نمونه‌های متعدّدی داشتیم؛ یک قلم، پیشرفت علم است. ما در این سالهای بعد از انقلاب، از لحاظ پیشرفت علمی، از همه‌ی دنیا جلوتر بودیم. این قضاوت من نیست، قضاوت مراکز بین‌المللی است؛ یعنی سرعت ما و شتاب پیشرفت علمی ما چندین برابرِ متوسّطِ جهان است که حالا بعضی گفته‌اند دَه برابر، بعضی گفته‌اند سیزده برابر . خب علم خیلی مهم است: اَلعِلمُ سُلطان؛ (۱) علم به معنای واقعی کلمه قدرت است. این شعرِ معروفِ «توانا بود هر که دانا بود» حرف درستی است. «توانا بود هر که دانا بود»؛ دانش برای یک کشور توانایی می‌آورد، اقتدار می‌آورد. ما در بخشهای مختلف علمی پیشرفتهایی کردیم که در اوّل انقلاب تصوّرش را هم نمیکردیم. ماها خودمان در میدانهای مقدّم انقلاب حضور داشتیم؛ اصلاً باورمان نمی‌آمد که ما در قضیّه‌ی انرژی هسته‌ای، در قضیّه‌ی نانوتکنولوژی، در قضیّه‌ی بیوتکنولوژی، در قضایای گوناگون پزشکی‌های پیچیده، عملهای جرّاحی بسیار دشوار، در قضیّه‌ی ناباروری، در قضیّه‌ی سلّول‌های بنیادی و بخشهای مهمّ علمی گوناگون، بتوانیم این جور پیشرفت بکنیم که بحمدالله پیشرفت کردیم؛ جوانهای ما همّت کردند، حرکت کردند، پیشرفت کردند.۱۴۰۰/۱۱/۲۸

بیانات در ارتباط تصویری با مردم آذربایجان شرقی
پیشرفت علمی ایراناقتدار علمیاقتدار ملی
حدیث

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=1158&npt=8

 

و لذا علم و منظور علم واقعی هم هست، یک وجهه ای دارد که جوینده ی علم و خصوصاً دانشمندان و علماء و حکیمان را مجذوب و بلکه شیفته ی خود می کند تا آنجا که یحتمل از خانه و خانواده و کشور و حتی جان خود هم می گذرد. نمونه ی این وجه از حکمت و علم الهی را در جادثه ی حماسه ی حسینی در کربلا در مورد شخص امام حسین علیه السلام آیا نمی توان هم مثال زد؟! این یقیناً مثال اعلی مسئله است.

ولی یک وقت هم هست که همین علم و از جمله علوم هسته ای و دیگر علوم طبیعی و ریاضی فیزیک هم یحتمل در دست دانشمندانی است که دشمن هم آیا چقدر به حساب آیند و اما باز هم می فرماید علم را حتی از آنها نیز بیاموز! عرض بنده ی حقیر اینجا چیست؟ مسئله این است که شاگرد و دانشجو و طلبه ای که از حالات خلاء خیلی هم سعی دارد هر چه می تواند بسمت و سوی الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند و قدرت علمی اش را افزایش هم دهد و مزه ی این کار را هم خوب می چشد و بلکه هم خود دانشمندی برجسته می شود. خوب، این خیلی خوب هم هست دیگر. ولی آن شاگرد و دانشجو و طلبه ای هم که یک مرتبه یک جورهایی گویا کانه یک شبه ره صد ساله را رفته و به اشراق و حکمتهایی دست می یابد که بنظرش هم می رسد که دیگران نمی دانند، آنگاه مایل هم هست که اینها را به روی کاغذ هم بیاورد. و لذا در سوره ی قدر هم می فرماید: 

بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ ‎﴿١﴾‏ وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَةُ الْقَدْرِ ‎﴿٢﴾‏ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِّنْ أَلْفِ شَهْرٍ ‎﴿٣﴾‏ تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ ‎﴿٤﴾‏ سَلَامٌ هِیَ حَتَّىٰ مَطْلَعِ الْفَجْرِ ‎﴿٥﴾‏

و خوب، این هم باز آنچنان در حد اعلی است که مظهر وحی الهی بر سینه ی پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم در شب قدر هم هست.

واما مشکل این هم هست که همه ی شاگردان و دانشجویان و طلبه ها هم که حتی در مبانی فکری و عقلی و علمی نمی توانند مثل نخبگان در حدود اعلای کلمه عمل کنند و خلاصه شاگردان خیلی ساعی هم شوند آنچنان که به بالاترین درجات و مراتب علمی هم نائل آیند. و در عین حال بعضی با این همه متوجه هم می شوند که اصل قضایا از چه قرار است هر چند که بهترین شاگردان هم نباشند. اینجا است که یحتمل شاگرد بنظرش برسد که چرا ما زیر بار حرف زور هم برویم و بلکه طغیان و شورش و آشوب هم نکنیم و چرا که واقعاً هم ماییم که بحقیم!

عرض بنده ی حقیر این است که مثلاً حتی دیده شده بود در این آشوبهای اغتشاشات که آخوندها و ملاها را هم عمامه شان را می انداختند و حتی دچار ضرب و شتم هم شده بوده اند. اینجا یک مسئله این است که بنظر بعضی می رسد که مشکل آخوندها و ملاهای ما هستند. ولی بعضی دیگر و از جمله خود این بنده ی حقیر هم بنظرم می رسد که مسئله حتی می تواند این باشد که فقط حجاب و چادر هم مشکل نیست و بلکه این هم درست است که بهتر است حتی افراد عادی غیر آخوند و ملا و مثلاً حتی دانشگاهیان هم لباس آخوندی و ملایی هم بتن کنند که بفرمایند ببینید ما هم مثل آخوندها هستیم و لباس آخوندی را م می پسندیم و اگر قرار است به این است که هر که از آخوندها از راه رسید کتک هم بخورند، ما هم هستیم! البته، بعضی اینجا اشکال هم می کنند که آن دورانی که مردم اکثراً لباسهایشان به شکل همین لباس آخوندی بود گذشته است و بلکه قشر و طبقه ی آخوند هم معمولاً این لباس را می پوشند و الا هر مارمولکی هم می توانست وارد کسوت آخوندی هم شود! ولی عرض بنده ی حقیر این است که بالاخره هر چقدر هم که دعواهای طلبگی داشته باشیم با آخوندهایمان، ولی این را هم باید حق داد که آخوندهایمان یک حرف حقی را هم دارند که به همه بفرمایند. و اصولاً مسئله در حکمت و علم و موعظه و جدل چه برای آخوند و چه برای غیر آخوندش هم سخت است.

از طلبگی و شاگردی و دانشجویی به دانشمندی رسیدن کار سختی است، ولی بالاخره باید هم حق داد که معنایش این هم نیست که اگر کسی حساب را بر این گذاشت که دانشمند هم شده است چرا که در استانداردهای بین المللی هم دانشمندان دیگر کشورها او را تایید می کنند و بلکه بسیار هم مقالات با دیگر دانشمندان دارد، و لذا او توانسته است هم به یک وجهه ی بین المللی ای برسد که حتی بتواند جمهوری اسلامی ایران را هم سرنگون کند و به دین و حتی وطنش هم به اسم علم پشت پا بزند! و چرا؟ چون اسم و رسمی هم دارد. ولی موضوع اینجا این است که این شبه دانشمندان حتی ریشه ی دینی و مذهبی و حکمتی که در علوم هم نهفته است را هم متوجه نشده اند یا نمی خواهند متوجه شوند یا کلاً آنرا حاشا هم می کنند. این کار را اگر شاگرد و دانشجو جرات کند که اینطور هم طغیان کند، خوب انسان یحتمل بگوید که بی تجربه و جوان است و لذا اشتباه و غلط هم کرده است. ولی این کار از آنطرف هم از کسانی که واقعاً هم چقدر چقدر خود را دانشمند نیز می دانند، بعید است که حتی کشور و دین خود را هم در این راه کسب علم بفروشد. البته این را خود حضرت ولی فقیه هم اشاره فرموده اند که در بعضی مواقع چرا چنین هم می شود که محققانی که از خارج به ایران می آیند چطور زیر فشار می روند که نتوانند کارشان را بکنند و مجبور هم می شوند که ترک و بلکه جلای وطن هم کرده و به همه چیز پشت پا هم بزنند. این است که گاهی واقعاً هم نمی شود گفت که حق با کیست آنجاهایی که همه چیز سیاه و سفید هم نیست و بلکه مایه هایی از خاکستری هم بمیان می آیند. خصوصاً ما در مراکز علمی در ایران بسیار هم می بینیم که تعصبهای شدیدی موجودند که دیگران را حتی در این مراکز راه هم ندهند و همه چیز را دربست تحت تصاحب خود درآورند و داشته باشند و .... و لذا واقعاً هم جلوی انتقادهای سازنده گرفته می شود و واقعاً هم به علم بهایی داده نمی شود و جه رسد به اینکه بخواهیم از ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و مرکزی اینچنینی هم خارج از فضای مجازی و این سایت بنده ی حقیر نیز بحث کنیم. مسئله دقیقاً از این نوع هم نیست که فیلمی در صدا و سیما با پخش اش با یک کلمه یعنی فینچ هم بخواهد حمام فین کاشان و قتلی را که در اثر خونریزی و بلکه نارسایی ریوی هم انجام شده باشد را تداعی کند و موفق هم شود؛ و چرا؟ چون که آن خوکی که قرار بوده است سر برده شود هم قبل از سر بریده شدنش حتی رباتش همراه با سگش را هم توانسته است با زیرکی نجات هم دهد و .... و حالا فقط مطلوب هم هست که بیابید جیغ جیغهای بصورت نوشته ها و بلکه فیلمهای آن خوک سربریده را! بعضی یحتمل اینجا اشکال هم می فرمایند که این را دیگر نمی توان علم و حکمت و موعظه هم نامید هر چند که همراه با سعی و خطاهایی است که شاگرد هم باید از آن اجتناب کند و بلکه مواظب هم باشد و دقت هم کند که مسئله منطق ریاضی پشت الفهای بینهایت آیات اللهی آنجاهایی که اجتهاد و مراجع تقلید و بلکه آیات اللهی به معنای فقهی و حکمت متعالیه ی آن هم کنار گذاشته شده باشد و فقط به معنای الفهای بینهایت مراتب و درجات بالاتر هم به حساب آیند، می توانند هم حتی الفهای بینهایتی را به حساب آورند که مقصدش همان خوک سربریده و بلکه جیغ جیغهای هم او هم هست کانه یحتمل هم بفرمایند که هنر را برای هنر هم خلق می کند و لا غیر؛ هر چند که هنرمند در دیوانگیهایش هم غرق شده باشد. خدا آخر و عاقبت همه ی مسلمین و مسلمات و مومنین و مومنات را بخیر هم کند. لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

الر ۚ تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ وَقُرْآنٍ مُّبِینٍ ‎﴿١﴾‏

 

فکر کنم مینا آقاناجیک لااقل یک مقاله ی ریسمانی دیگری دارد که بیشتر راجع به تی شرت- شلوار کلاه هم توضیح می دهد، ولی پیدایش نکردم!

arXiv:hep-th/0411280v2 28 Jan 2005

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

الْقَارِعَةُ ‎﴿١﴾‏ مَا الْقَارِعَةُ ‎﴿٢﴾‏ وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْقَارِعَةُ ‎﴿٣﴾‏ یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ‎﴿٤﴾‏ وَتَکُونُ الْجِبَالُ کَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ ‎﴿٥﴾‏ فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ ‎﴿٦﴾‏ فَهُوَ فِی عِیشَةٍ رَّاضِیَةٍ ‎﴿٧﴾‏ وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ ‎﴿٨﴾‏ فَأُمُّهُ هَاوِیَةٌ ‎﴿٩﴾‏ وَمَا أَدْرَاکَ مَا هِیَهْ ‎﴿١٠﴾‏ نَارٌ حَامِیَةٌ ‎﴿١١﴾‏

 

بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی، ۱۴۰۲/۰۱/۰۱

اوّلین مطلبی که باید عرض بکنم در این باب، تبیین مراد ما از تحوّل است. تحوّل یعنی چه؟ تحوّل یعنی دگرگونی. میخواهیم چه چیزی دگرگون بشود و تغییر پیدا کند؟ مهم‌ترین مسئله این است. دشمنان نظام اسلامی هم میگویند دگرگونی، آنها هم دنبال دگرگونی هستند، [امّا] دگرگونی مورد نظر آنها درست نقطه‌ی مقابل آن چیزی است که مورد نظر ما است. آنها این دگرگونی را مطرح میکنند و متأسّفانه در داخل هم بعضی‌ها به تبع آنها یا به تقلید آنها همان حرف را با تعبیرات دیگری بیان میکنند: مثلاً تغییر قانون اساسی یا تغییر ساختار نظام اسلامی؛ این همان حرف بیگانه‌ها است، همان حرف دشمنها است، منتها عنصر داخلی گاهی از روی غفلت، از روی بی‌توجّهی، گاهی هم با انگیزه‌های های دیگر، آن حرف را تکرار میکند. آنچه دشمن دنبالش است و اسمش را دگرگونی میگذارد، عبارت است از تغییر هویّت جمهوری اسلامی. دشمنان ایران اسلامی استکبار و صهیونیسم هستند؛ اینها با هویّت جمهوری اسلامی مخالفند؛ اگر میگویند تغییر، تحوّل، تغییر ساختار، انقلاب و امثال اینها، مقصودشان این است که هویّت جمهوری اسلامی تغییر پیدا بکند. هدف آنها حذف همه‌ی چیزهایی است که مردم را به یاد انقلاب و به یاد اسلام می‌اندازد؛ اسلام ناب و اسلام انقلابی. آنها با تکرار نام امام مخالفند، با مطرح شدن تعالیم امام مخالفند، با مسئله‌ی ولایت فقیه مخالفند، با بیست‌ودوّم بهمن مخالفند، با روز قدس مخالفند، با انتخابات در جمهوری اسلامی و حضور پُرشور مردم مخالفند، با هر چیزی که نشانه‌ای از اسلام انقلابی و جمهوری اسلامی در آن پُررنگ است مخالفند؛ نظرشان تغییر این چیزها است. اگر اسم تغییر ساختار می‌آورند، اسم تحوّل می‌آورند، مقصودشان این است که اینها را که اتّفاقاً اینها همه نقاط قوّت کشور ما است، نقاط قوّت جمهوری اسلامی است، میخواهند حذف کنند....

یک توصیه‌ی مهمّ من به همه‌ی کسانی که توانایی سخن گفتن با مردم را دارند و رسانه در اختیارشان است ــ چه در فضای مجازی، چه در مطبوعات، چه در صدا و سیما ــ امیدآفرینی است. دشمن سعی میکند جوانهای ما را ناامید کند؛ ما باید متقابلاً امیدآفرینی کنیم. مسائل امیدزا در کشور کم نیست؛ همینهایی که من گفتم و ده برابر اینها مطلب هست که همه موجب امید است و انسان را امیدوار میکند. همه موظّفند امیدآفرینی کنند؛ این را جدّی بگیرید.

امیدآفرینی، خودفریبی نیست. بعضی‌ها خیال میکنند امیدآفرینی پنهان کردن ضعفها است، خودفریبی است؛ نه، ضعفها هم باید بیان بشود، اشکالی ندارد؛ امّا در کنار بیان ضعفها بایستی امیدآفرینی هم بشود، آینده و افق روشن در مقابل چشم قرار بگیرد و نشان داده بشود. وضع ما بحمدالله وضع خوبی است. ما امروز باید این آیه‌ی شریفه را در نظر بگیریم: «وَ لا تَهِنوا»، سست نشوید، «وَ لا تَحزَنوا»، اندوهگین نشوید، «وَ اَنتُمُ الاَعلَون»، شما برترین هستید، «اِن کُنتُم مُؤمِنین»؛(۱۳) ایمان شما موجب علوّ شما است، موجب برتری شما است. درست عکس وضعیّت ما را امروز در این منطقه، دشمن سرسخت ما یعنی دولت آمریکا دارد. ما میدانیم در منطقه چه کار داریم میکنیم؛ سیاستمان روشن است، راهمان روشن است. آمریکایی‌ها متحیّرند که در منطقه بمانند یا از منطقه بروند؛ اگر بمانند، نفرت ملّتها از آنها روزبه‌روز بیشتر میشود. آمریکایی‌ها با قدرت، با نیروهای نظامی شدیدالعمل وارد افغانستان شدند، بیست سال در افغانستان ماندند؛ ملّت افغان را از خودشان ناراضی کردند، متنفّر کردند، مجبور شدند خارج بشوند. اگر بمانند موجب نفرتند، اگر بروند مطامعشان را از دست میدهند؛ اینجا مطامعی دارند، آمریکایی‌ها در سوریه مطامع دارند، در عراق مطامع دارند، در همه‌ی این منطقه مطامع دارند؛ اگر بگذارند بروند، این مطامع از دست میرود؛ نمیدانند چه کار کنند؛ بمانند، بروند؛‌ متحیّرند. خدا را شکر میکنیم بر اینکه راه ما روشن است، بصیرت ما برجا است، گامهای ما بحمدالله محکم و استوار است و دشمن ما دچار ضعف است.

پروردگارا! روز‌به‌روز بر این موفّقیّتها بیفزا. پروردگارا! امام بزرگوار ما را که این راه را به روی ما باز کرد، با اولیائت محشور کن. پروردگارا! شهدای عزیز ما را که توانستند این حرکت عظیم را به نتیجه برسانند، با پیغمبر، با شهدای صدر اسلام محشور بفرما. پروردگارا! قلب ولیّ‌ات و حجّتت، ولیّ‌عصر (ارواحنا فداه) را از ما راضی کن؛ دعا و شفاعت او را شامل حال ما بفرما؛ ملّت ما را همواره سربلند و عزیز و خوشبخت قرار بده.

والسّلام علیکم و رحمة‌الله و‌ برکاته

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52275

دیدار رمضانی مسئولان نظام با رهبر انقلاب، ۱۴۰۲/۰۱/۱۵

 

ایشان بار دیگر فساد را اژدهایی هفت‌سر و مبارزه با این اژدها را کاری بسیار دشوار خواندند و گفتند: فساد، بیماری مهلک، بسیار خطرناک و مُسری است که مردم را ناامید و میل به سلامت اخلاقی را کاهش می‌دهد و مبارزه قاطعانه با آن باید در رأس کارهای مهم سه قوه و همه دستگاه‌ها باشد....

ایشان در بیان نشانه‌های تضعیف جبهه ضدّ ایران در نظم جدید جهان آینده گفتند: یکی از مهمترین مخالفان ایران در دنیا آمریکا است که واقعیات نشان می‌دهد آمریکای اوباما از آمریکای بوش، و آمریکای ترامپ از آمریکای اوباما، و آمریکای این آقا از آمریکای ترامپ ضعیف‌تر است.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در همین زمینه یادآور شدند: دو قطبی ایجاد شده در انتخابات دو سه سال قبل آمریکا هنوز با شدت وجود دارد، آمریکا بحران رژیم صهیونیستی را نتوانسته حل کند، آمریکا اعلام کرده بود که قصد ایجاد جبهه متحد عربی بر ضدّ ایران را دارد اما امروز بر عکس آنچه می‌خواست اتفاق افتاده و ارتباطات مجموعه عربی با ایران رو به افزایش است ضمن اینکه آمریکا با فشار سیاسی و تحریم می‌خواست مسئله هسته‌ای را طبق برنامه خود پایان دهد اما نتوانست....

«کسری بودجه سنگین آمریکا که معادل درآمد سالانه آن است» و تضعیف دلار آمریکا به شکلی که برخی کشورها در حال معامله با پول‌های ملی یکدیگر هستند، نمونه‌های دیگری بود که رهبر انقلاب با استناد به مجموعه آنها گفتند: بنابراین آمریکا که در رأس دشمنان نظام اسلامی است رو به ضعف است.
ایشان در خصوص رژیم صهیونیستی یعنی دشمن دیگر جمهوری اسلامی نیز با اشاره به اینکه این رژیم در طول عمر ۷۵ ساله خود هرگز دچار گرفتاری‌های هولناکی مانند امروز نبوده است، به بیان مصادیقی از آشفتگی و وضعیت رو به فروپاشی آن پرداختند و گفتند: رژیم صهیونیستی تزلزل سیاسی دارد و در چهار سال، چهار نخست وزیر عوض کرده است، ائتلاف‌های حزبی در آن، شکل‌نگرفته، متلاشی می‌شوند، دو قطبی شدیدی در سراسر رژیم جعلی وجود دارد که تظاهرات صدها هزار نفری در برخی شهرها نشانه آن است و اینکه بخواهند با چند موشک زدن این ضعف‌ها را جبران کنند ممکن نیست.....

ایشان با بیان اینکه مسئله زن فقط مسئله پوشش نیست، به حضور فعال زنان و دختران ایرانی در عرصه‌های تحصیلی، اشتغال، فعالیت سیاسی و اجتماعی، مناصب مدیریتی و حضور فعال آنان در مبارزات قبل از انقلاب و دوران دفاع مقدس و راهپیمایی‌های ۲۲ بهمن و روز قدس، اشاره کردند و افزودند: در کدام‌یک از این مسائل در کشور آزادی وجود ندارد؟ در کجای دنیا زنان مانند ایران این همه فعالیت دارند که زنِ ایرانی با افتخار و سربلندی انجام می‌دهد؟
رهبر انقلاب در تبیین الزام شرعی و قانونی حجاب گفتند: در مسئله پوشش، حجاب، محدودیتی شرعی و قانونی است نه محدودیتی دولتی، و کشف حجاب نیز هم حرام شرعی است هم حرام سیاسی.

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=52384

 

یک سیاه چاله ی نجومی بین استکان نعلبکیهای توپولوژیک و تی شرت- شلوار- کلاهی هست که در هر موردی از ملخها و پروانه ها آیا چقدر هم توانایی حجابی را دارند که توسطش حتی از سیاه چاله ها نیز  عبور کرده و پروانه وار رو به خورشید ولایت هم بروند. این را بر حسب استکان نعلبکیهای توپولوژیک چرن سیمونزی و بلکه نظریه های ریسمانی و تقارن آینه ای هم رویش کار شده و .... به عبارت دیگر، شاگرد و دانشجو و طلبه که از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف میل به حرکت استکان نعلبکی توپولوژیک چادری هم پیدا می کند، با انواع این موانع روی مادولاهای رویه های ریمانی نیز روبرو می شود که آیا دوگان ریسمانی آینه ای آن هم چطور می شود و بلکه بر حسب برنامه ی هندسی یا تحلیلی لنگلندز و حتی هندسه ی ناجابجایی نیز مسئله ی از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و ... هم از چه قرار است. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

الَّذِینَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللَّهِ أَلَا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ ‎﴿الرعد: ٢٨﴾‏

 

و حق اهل ملت تو (همکیشانت) این است که سلامتى و رحمت براى آنان در نظر بگیرى، و به بدکارشان ملایمت و مرافقت کنى، و الفت و همدمى نمائى با ایشان، و صلاح آنان را بخواهى، و نیکوکارشان را شکر نمائى، و به بدشان اذیت روا ندارى، و بر آنان دوست بدارى آنچه بر خود دوست مى‌دارى، و بر آنان ناپسند بشمارى آنچه بر خود ناپسند مى‌شمارى، پیر مردشان را پدر خود و جوانهایشان را برادر خود و پیر زنانشان را مادر خود و کودکانشان را فرزندان خود بدانى. و حق اهل ذمه (اهل کتاب از یهود و نصارى و مجوس که ساکن کشور اسلامند) این است که بپذیرى از ایشان آنچه را خدا از ایشان پذیرفته است و ظلم (پیمان‌شکنى) نکنى مادامى که بعهدشان با خدا وفا مى‌کنند.

 

یک وقت هست که در یک داستانی عالم را در روز قیامت متصور می شود که همه چیز هم نابود شده است یا یحتمل حتی به ارتداد هم کشیده شده است، و بعد رباتی هم یاری اش می کند که آیا چقدر هم به مقصدش برسد و آنگاه پروانه ای را هم نشان می دهد که به معنای زندگی است. اینجا هیچ قلب تپنده ای می گوید دیگر نداریم الا همان قلب تپنده ی راوی داستان و رباتش و سگش و یحتمل هم توپی که برای سگش می اندازد که او آنرا برایش برگرداند.  تازه این قلب تپنده قرار هم هست که به رباتش یاد هم دهد که چطور توپ را بعد از خودش برای سگش پرت کند تا او برایش برش هم گرداند.

داستان بدتر دیگر این است که می گوید قلبهای تپنده ی کمی هم در درون خانواده ای نداریم که اتفاقاً پدر خانواده هم هر از چند گاهی قلبش می گیرد و باید دوا و درمان کند و حتی به بیمارستان هم برود. ولی حالا اینها هم خود چطور آیا دچار ارتداد شده اند یا خیر، و مسائل اقتصادی هم در این میان چطور دخیلند، بماند! الحمد لله رب العالمین، استکان نعلبکی های توپولوژیک هم اینجا نمی شکنند و بلکه شکسته هم نمی شوند هر چند که یحتمل ابرتقارنی هم چنین می شوند و ....

نکته اینجا این است که یک وقت هست که شما استکان نعلبکیهای توپولوژیکی دارید که دیگر آنها را به عنوان استکان نعلبکی توپولوژیک هم نمی توانید بشناسید و بلکه بیشتر به عنوان شلوار و تی- شرت و کلاه در نظریه ی ریسمان توپولوژیکی هم می شناسید. خوب، حالا اینجا فرض بفرمایید که کلاه هم سرتان نرفته است که بجای چادر، کلاه هم سرتان گذاشته باشند به این بهانه هم که نکند یک وقت مولوکولهای اکسیژن O_2- و نه حتی اتم اکسیژن اوزون O- هم کم بیاورید. خوب، شلوار و تی شرت و بلکه کلاه هم کهنه می شوند و می ریزید دور و لباس یعنی همین شلوار  تی شرت و کلاه جدید هم می خرید. 

بنده ی حقیر عرضم این است که یک انسان خردمندی یحتمل اینطور استدلال کند که ما به چادر به عنوان پوششی برای حجاب بانوان محترم هم احتیاج داریم. و داریم! موضوع این است که وقتی با شلوار و تی شرت و کلاه هم انسان خردمند را وادار به غفلت کرده اند، چطور می خواهیم کاری کنیم که او دست از غفلتش هم بردارد و ..... یحتمل بعضی اینجا اشکال هم کنند که چادرها را می توان طوری هم برید که انواع منحنیهای بیضوی و چنبره های با انحنای تخت را هم تداعی کنند. اینطوری یحتمل به یک نظریه ی پر زوری هم برسیم....

وَیَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا لَسْتَ مُرْسَلًا ۚ قُلْ کَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِیدًا بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ وَمَنْ عِندَهُ عِلْمُ الْکِتَابِ ‎﴿الرعد: ٤٣﴾‏

 

وبهذا یتأید ما ذکره جمع ووردت به الروایات من طرق أئمة أهل البیت علیه‌السلام أن الآیة نزلت فی علی علیه‌السلام فلو انطبق قوله : « وَمَنْ عِنْدَهُ عِلْمُ الْکِتابِ » على أحد ممن آمن بالنبی صلى‌الله‌علیه‌وآله یومئذ لکان هو فقد کان أعلم الأمة بکتاب الله وتکاثرت الروایات الصحیحة على ذلک ولو لم یرد فیه إلا قوله صلى‌الله‌علیه‌وآله فی حدیث [١] الثقلین المتواتر من طرق الفریق : « لن یفترقا حتى یردا علی الحوض » لکان فیه کفایة.

( بحث روائی )

فی البصائر ، بإسناده عن أبی حمزة الثمالی عن أبی جعفر علیه‌السلام یقول : فی الآیة : علی علیه‌السلام.

أقول : ورواه أیضا بأسانید عن جابر وبرید بن معاویة وفضیل بن یسار عن أبی جعفر علیه‌السلام وبإسناده عن عبد الله بن بکیر وعبد الله بن کثیر الهاشمی عن أبی عبد الله علیه‌السلام وبإسناده عن سلمان الفارسی عن علی (ع).

وفی الکافی ، بإسناده عن برید بن معاویة : فی الآیة قال : إیانا عنى وعلی أولنا وأفضلنا ـ وخیرنا بعد النبی صلى‌الله‌علیه‌وآله.

وفی المعانی ، بإسناده عن خلف بن عطیة العوفی عن أبی سعید الخدری قال : سألت ...


[١] وهو الحدیث المعروف الذی رواه الفریقان عن جم غفیر من الصحابة عن النبی صلى الله علیه وآله « إنی تارک فیکم الثقلین کتاب الله وعترتی أهل بیتی لن یتفرقا حتى یردا علی الحوض ما إن تمسکتم بهما لن تضلوا بعدی أبدا ». الحدیث.

المیزان فی تفسیر القرآن، علامه طباطبایی، جلد11، ص 387

http://lib.eshia.ir/12016/11/387

۞ وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلًا رَّجُلَیْنِ جَعَلْنَا لِأَحَدِهِمَا جَنَّتَیْنِ مِنْ أَعْنَابٍ وَحَفَفْنَاهُمَا بِنَخْلٍ وَجَعَلْنَا بَیْنَهُمَا زَرْعًا ‎﴿٣٢﴾‏ کِلْتَا الْجَنَّتَیْنِ آتَتْ أُکُلَهَا وَلَمْ تَظْلِم مِّنْهُ شَیْئًا ۚ وَفَجَّرْنَا خِلَالَهُمَا نَهَرًا ‎﴿٣٣﴾‏ وَکَانَ لَهُ ثَمَرٌ فَقَالَ لِصَاحِبِهِ وَهُوَ یُحَاوِرُهُ أَنَا أَکْثَرُ مِنکَ مَالًا وَأَعَزُّ نَفَرًا ‎﴿٣٤﴾‏ وَدَخَلَ جَنَّتَهُ وَهُوَ ظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ قَالَ مَا أَظُنُّ أَن تَبِیدَ هَٰذِهِ أَبَدًا ‎﴿٣٥﴾‏ وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَىٰ رَبِّی لَأَجِدَنَّ خَیْرًا مِّنْهَا مُنقَلَبًا ‎﴿٣٦﴾‏ قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ یُحَاوِرُهُ أَکَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاکَ رَجُلًا ‎﴿٣٧﴾‏ لَّٰکِنَّا هُوَ اللَّهُ رَبِّی وَلَا أُشْرِکُ بِرَبِّی أَحَدًا ‎﴿٣٨﴾‏ وَلَوْلَا إِذْ دَخَلْتَ جَنَّتَکَ قُلْتَ مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ ۚ إِن تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنکَ مَالًا وَوَلَدًا ‎﴿٣٩﴾‏ فَعَسَىٰ رَبِّی أَن یُؤْتِیَنِ خَیْرًا مِّن جَنَّتِکَ وَیُرْسِلَ عَلَیْهَا حُسْبَانًا مِّنَ السَّمَاءِ فَتُصْبِحَ صَعِیدًا زَلَقًا ‎﴿٤٠﴾‏ أَوْ یُصْبِحَ مَاؤُهَا غَوْرًا فَلَن تَسْتَطِیعَ لَهُ طَلَبًا ‎﴿٤١﴾‏ وَأُحِیطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ یُقَلِّبُ کَفَّیْهِ عَلَىٰ مَا أَنفَقَ فِیهَا وَهِیَ خَاوِیَةٌ عَلَىٰ عُرُوشِهَا وَیَقُولُ یَا لَیْتَنِی لَمْ أُشْرِکْ بِرَبِّی أَحَدًا ‎﴿٤٢﴾‏ وَلَمْ تَکُن لَّهُ فِئَةٌ یَنصُرُونَهُ مِن دُونِ اللَّهِ وَمَا کَانَ مُنتَصِرًا ‎﴿٤٣﴾‏ هُنَالِکَ الْوَلَایَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ ۚ هُوَ خَیْرٌ ثَوَابًا وَخَیْرٌ عُقْبًا ‎﴿٤٤﴾‏ وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلَ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا کَمَاءٍ أَنزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ فَأَصْبَحَ هَشِیمًا تَذْرُوهُ الرِّیَاحُ ۗ وَکَانَ اللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ مُّقْتَدِرًا ‎﴿٤٥﴾‏ سوره مبارکه الکهف

 

القسم الثانی

مایُستَحب اتیانه فی لَیالی شَهر رَمَضان

وهو أمور :

الأول : الافطار ویُستَحب تأخَیره عَن صلاة العشاء إلاّ إذا غلب عَلیهِ الضعف أو کانَ له قوم ینتظرونه [٥].

الثانی : أن یفطر بالحلال الخالی مِن الشبهات سّیما التمر لیضاعف أجر صلاته أربعمائة ضعف ، ویحسن الافطار أیضاً بأیٍّ مِن التمر والرطب والحلواء والنبات [٦] والماء الحار [٧].

الثالث : أن یدعو عِندَ الافطار بدعوات الافطار المأثورة منها : أن یَقول : اللّهُمَّ لَکَ صُمْتُ وَعَلى رِزْقِکَ أَفْطَرْتُ وَعَلَیْکَ تَوَکَّلْتُ. لیهب الله لَهُ مثل أجر کُل مَن صام ذلِکَ الیَوم [٨]. ولدعاء : اللّهُمَّ رَبَّ النُّورِ العَظِیمِ ، الَّذی رواه السیّد والکفعمی فضل کبیر [٩].

وروی أن أمیر المُؤمنین علیه‌السلام کانَ إذا أراد أن یفطر یَقول : بِسْمِ الله اللّهُمَّ لَکَ صُمْنا وَعَلى رِزْقِکَ أَفْطَرْنا فَتَقَبَّلْ [١٠] مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ العَلِیمُ [١١].

الرابع : أن یقول عند أوَّل لقمة یأخذها : بِسْمِ الله الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ یا واسِعَ المَغْفِرَةِ اغْفِرْ لِی ، لیغفر الله لَهُ [١].

وفی الحدیث : إنّ الله تعالى یعتق فی آخر ساعة مِن نهار کُل یَوم مِن شَهر رَمَضان ألف ألف رقبة فسل الله تعالى أن یجعلکَ منهم [٢].

الخامس : أن یتلو سورة القَدر عِندَ الافطار [٣].

السادس : أن یتصدق عِندَ الافطار ویفطّر الصائِمین ولو بَعدد مِن التمر أو بشربة مِن الماء. وعَن النبی صلى‌الله‌علیه‌وآله : أنّ مَن فطّر صائماً فَلهُ أجر مثله مِن دون أن ینقص مِن أجره شی وکانَ له مثل أجر ما عمله مِن الخَیر بقّوة ذلِکَ الطعام من برّ [٤]. وروى آیة الله العلامة الحلی فی (الرسالة السعدیة) عَن الصادق علیه‌السلام : أنّ أیّما مؤمَن أطعم مؤمنا لقمة فی شَهر رَمَضان کتبَ الله لَهُ أجر مَن أعتق ثلاثین رقبة مؤمنة ، وکانَ له عِندَ الله تعالى دعوة مستجابة [٥].

السابع : مِن المأثور تلاوة سورة القَدر فی کُل لَیلَة ألف مرةٍ [٦].

الثامَن : أن یتلو سورة حَّم الدّخان فی کُل لَیلَة مائةَ مرةٍ إن تیسّرت [٧].

التاسع : روى السیّد أنّ مَن قالَ هذا الدُّعاء فی کُل لَیلَة مِن شَهر رَمَضان غفرت له ذنوب أربعین سنة :

اللّهُمَّ رَبَّ شَهْرَ رَمَضانَ الَّذِی أَنْزَلْتَ فِیهِ القُرْآنَ وَافْتَرَضْتَ عَلى عِبادِکَ فِیهِ الصِّیامَ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَارْزُقْنِی حَجَّ بَیْتِکَ الحَرامِ فِی عامِی هذا وَفِی کُلِّ عامٍ وَاغْفِرْ لِی تِلْکَ الذُّنُوبَ العِظامَ فَإِنِّهُ لا یَغْفُرها غَیْرُکَ یا رَحْمنُ یا عَلامُ [٨].

العاشر : أن یدعو بَعد المغرب بدعاء الحج الَّذی مر فی القسم الأوّل مِن أعمال الشّهر.

الحادی عَشر : أن یدعو فی کُل لَیلَة مِن رَمَضان بهذا الدُّعاء :

اللّهُمَّ إِنِّی أَفْتَتِحُ الثَّناءَ بِحَمْدِکَ وَأَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوابِ بِمَنِّکَ وَأَیْقَنْتُ أَنَّکَ أَنْتَ [٩]

 

اینها دعاهایی است از شبنهای ماه رمضان تا شروع دعای افتتاح و از جمله می فرماید از امیر المومنین نقل است که روزه ی خود را با این دعا افطار می فرمودند:

وروی أن أمیر المُؤمنین علیه‌السلام کانَ إذا أراد أن یفطر یَقول : بِسْمِ الله اللّهُمَّ لَکَ صُمْنا وَعَلى رِزْقِکَ أَفْطَرْنا فَتَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمِیعُ العَلِیمُ 

خدایا برای تو روزه می گیریم و با رزق و روزیت افطار می کنیم، پس قبول کن از ما؛ براستی که تو شنوا و دانایی.

اینجا یک نکته ای در امر ولایت خدا نهفته است که یحتمل بعضی حتی آنقدر فقیر هم باشند که از خودشان چیزی برای سحری و افطار هنگام روزه ی ماه رمضان هم نداشته باشند ولی با دیگران هم سحری میل کرده و افطار کنند. اصلا یحتمل هم گفته می شود که روزه مال همین است که از حال و احوال فقراء و گرسنگان هم حتی بقیه ی مردم نیز باخبر شوند. و مثل اویی نشوند که دوستش به او گفت کافر شدی به خدایی که از خاک و بعد از نطفه ای آفریدت و بعد مردی کامل و آراسته هم شدی؟ قَالَ لَهُ صَاحِبُهُ وَهُوَ یُحَاوِرُهُ أَکَفَرْتَ بِالَّذِی خَلَقَکَ مِن تُرَابٍ ثُمَّ مِن نُّطْفَةٍ ثُمَّ سَوَّاکَ رَجُلًا ‎﴿٣٧﴾

در حقیقت امر امامت و ولایت وقتی بین مردم کامل می شود که بتوانند به هم رحم کنند و بلکه ولایت خدایی را که همه ی آنها را هم آفریده است را درک کنند. و الا خلافتهای پیغمبر اکرم و خاتم النبیین محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ولایت و امامت امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام که بر خدا و پیغمبر و حضرت خدیجه و حضرت زهرا سلام الله علیها و حتی خود امیر المومنین هم مسلّم بوده است و حتی از اول خلقت هم خدا بر خلافت و امامت امیر المومنین و بلکه تا امامت ائمه ی معصومین علیهم السلام تا امام زمان عجل الله فرجه الشریف در روز قیامت هم علم و آگاهی داشته است و دارد و خواهد داشت. موضوع این است که مردم و خدا و پیغمبر و امیر المومنین و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم چطور آن ارتباطات قلبی بین خود و امامشان را با هم برقرار می سازند یا حتی نمی سازند؟ اینجا است که شاگرد و دانشجو و طلبه خیلی هم باید مراقبت کند وقتی دارد از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم سعی می کند که برسد.

بنده ی حقیر دو تا فیلم دیگر برادران لیلا ترانه علیدوستی و فینچ تام هنکس هم در این ایام تعطیلی دیدم (که البته پیشنهاد هم نمی کنم به دیگران آنها را ببینند!) و کمتر هم به تکالیف عیدم و از جمله تلاوت قرآن توانستم بپردازم که ان شاء الله جبران هم کنم! هر چه بیشتر هم قرآن کریم را تلاوت کنیم روانتر می شویم و بلکه مفاهیم هم برایمان هر چه بیشتر آشنا می شوند همینطوری که به مرور به تلاوت هم ان شاء الله هر روز هم ادامه داده و ترکش نکنیم و .... توجه بفرمایید که تلاوت یک آیه در ماه مبارک رمضان ثواب یک ختم قرآن مجید را هم دارد. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

شیرین‌زبانی‌های عطیه ۹ ساله‌ای که نابغه قرآنی شد

https://www.alef.ir/news/4020108004.html

وَمَا أَظُنُّ السَّاعَةَ قَائِمَةً وَلَئِن رُّدِدتُّ إِلَىٰ رَبِّی لَأَجِدَنَّ خَیْرًا مِّنْهَا مُنقَلَبًا ‎﴿الکهف: ٣٦﴾

 

فرازی از عهد و پیمانهای امیر المومنین علی بن ابیطالب علیه السلام به مالک اشتر

‏وَ لْیَکُنْ أَبْعَدُ رَعِیَّتِکَ مِنْکَ وَ أَشْنَؤُهُمْ عِنْدَکَ أَطْلَبَهُمْ لِمَعَایِبِ النَّاسِ فَإِنَّ فِی النَّاسِ عُیُوباً الْوَالِی أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا فَلَا تَکْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْکَ مِنْهَا فَإِنَّمَا عَلَیْکَ تَطْهِیرُ مَا ظَهَرَ لَکَ وَ اللَّهُ یَحْکُمُ عَلَى مَا غَابَ عَنْکَ فَاسْتُرِ الْعَوْرَةَ مَا اسْتَطَعْتَ یَسْتُرِ اللَّهُ مِنْکَ مَا تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِیَّتِکَ أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ کُلِّ حِقْدٍ وَ اقْطَعْ عَنْکَ سَبَبَ کُلِّ وِتْرٍ وَ تَغَابَ عَنْ کُلِّ مَا لَا یَصِحُّ لَکَ وَ لَا تَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِیقِ سَاعٍ فَإِنَّ السَّاعِیَ غَاشٌ وَ إِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِینَ وَ لَا تُدْخِلَنَّ فِی مَشْوَرَتِکَ بَخِیلًا یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَ یَعِدُکَ الْفَقْرَ وَ لَا جَبَاناً یُضْعِفُکَ عَنِ الْأُمُورِ وَ لَا حَرِیصاً یُزَیِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ فَإِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّى یَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّهِ

14- و باید از رعیّت کسى را بیش از همه دور و دشمن داشته باشى که به گفتن زشتیهاى مردم اصرار دارد، زیرا مردم را عیوب و زشتیهایى است که سزاوارتر کس براى پوشاندن آنها حاکم است، پس آنچه از زشتیهاى مردم بتو پوشیده است پى مکن (کنجکاوى منما) که بر تو است پوشیدن آنچه (از زشتیهاى ایشان) بر تو آشکار شود، و خدا بر آنچه از تو پنهان است حکم مى‌فرماید، پس تا مى‌توانى زشتى (مردم) را بپوشان که خدا بپوشاند زشتى ترا که دوست مى‌دارى از رعیّت پنهان دارى، 15- از مردم گره هر کینه را بگشا (کینه آنها را در دل راه مده) و از خود رشته هر انتقام و باز خواستى را جدا کن، و از هر چه که ترا نادرست در نظر آید خود را نادان بنما، و در تصدیق و باور داشتن (گفتار) بد گو و سخن‌چین شتاب منما، زیرا سخن چین خیانتکار و فریب دهنده است هر چند خود را بصورت پند دهندگان درآورد (پس شتاب در قبول گفتار او شاید باعث خطائى شود که پشیمانى بعد از آن را سودى نباشد).

16- و در کنگاش (کار) خود بخیل را راه مده که ترا از نیکى و بخشش باز داشته از بى‌چیزى و درویشى مى‌ترساند، و نه بى‌دل و ترسو را که ترا از (اقدام در) کارها سست مى‌گرداند، و نه حریص را 17- بدترین وزیران تو (کسیرا که بر شئون مملکت گماشته از رأى و اندیشه‌اش کمک مى‌طلبى) وزیرى است که پیش از تو وزیر اشرار و بد کرداران و در گناهان (کارهاى ناشایسته) با آنها شریک و انباز بوده، پس (چنین کس) نباید از خواصّ و نزدیکان تو باشد، زیرا آنان یار گناهکاران و برادر (همراه) ستمگران هستند، در حالیکه تو بجاى آنها در کسانیکه داراى اندیشه‌ها و کاربریهاى نیکو مانند آنها (در امور مملکت) هستند مى‌توانى بهترین وزیر را بیابى که چنان گناهان و کارهاى زشت آنان (که در حکومت اشرار مرتکب شده‌اند) بر او نیست، و ستمگر را بر ستم و گناهکار را بر گناهش همراهى و یارى نکرده‌اند: هزینه ایشان براى تو سبکتر (زیرا اندک نعمت ترا بسیار دانسته از آن قدر دانى نموده سپاسگزار مى‌باشند) و یاریشان برایت نیکوتر، و میل و رغبتشان بتو از روى مهربانى بیشتر، و دوستیشان با غیر تو کمتر است، پس ایشان را در خلوتها و مجلسهاى خود از نزدیکان قرار ده، 18- و باید برگزیده‌ترین ایشان نزد تو وزیرى باشد که سخن تلخ حقّ بتو بیشتر گوید، و کمتر ترا در گفتار و کردارت که خدا براى دوستانش نمى‌پسندد بستاید اگر چه سخن تلخ و کمتر ستودن خواهش و آرزوى تو سبب دلتنگیت شود (هر چند گفتار و کردار تلخ او بر تو گران آید و از روش او خوشنود نباشى). 19- و خود را به پرهیزکاران و راستگویان بچسبان (همیشه با آنها همنشین باش) و آنان را وادار و بیاموز که بسیار ترا نستایند، و از اینکه نادرستى بجا نیاورده‌اى (و شایسته بیان نیست) ترا شاد نگردانند (تا ترا بخود متوجّه سازند) زیرا بسیارى اصرار در ستایش شخص را خود پسند ساخته سرکشى بار مى‌آورد.

 

نهج البلاغه فیض الاسلام، جلد 5، ص 997- 1000

http://lib.eshia.ir/11479/5/998

 

المشهد السابع فی معنى متى و أین بالنسبة إلى قیام الساعة

اعلم أن أهل الحجاب و أصحاب الظن و الارتیاب یزعمون یوم القیامة بعیدا عن الإنسان بحسب الزمان و ما أظن الساعة قائمة [1] و بحسب المکان و یقذفون بالغیب من مکان بعید [2] و أما أهل العلم و الیقین فیرونه قریبا بحسب الزمان اقتربت الساعة [3] حاضرا بحسب المکان و أخذوا من مکان قریب‌ [4] إنهم یرونه بعیدا و نراه قریبا [5]

و کان نبینا ص:

یشاهد خازن الجنة و یتناول من ثمارها و فواکهها و لم یحکم بکون حارثه مؤمنا حقا ما لم یکن مشاهدا للآخرة و أحوال أهل الجنة و أهل النار إذ قال له کیف أصبحت قال أصبحت مؤمنا حقا فقال ع لکل حق حقیقة فما حقیقة إیمانک قال رأیت أهل الجنة یتزاورون‌

الحدیث.

و اعلم أن الدنیا کون ناقص و ما فی الدنیا أمور ضعیفة الوجود متعلقة الذوات بغیرها و لنقص تکونها و ضعف وجودها و تغیرها من حال إلى حال یحتاج کالأطفال الضعفاء إلى مهد کالمکان و دایة کالزمان و کل من الزمان و المکان فی غایة الضعف و النقص فوجود کل جزء من المکان یقتضی عدم غیره و حضور کل جزء من الزمان یستدعی غیبة ما سواه و أما الآخرة فهی کون تام مستقل و الوجودات الأخرویة قویة الوجود مبرأة عن القوة و الاستعداد و معراة عن التفاسد و التضاد فلیس لمکانها و زمانها تجدد و انقضاء و لا احتجاب و انتهاء بل هذان مسلوبان هناک لکن إذا أرید أن یخبر عنها للمحبوسین فی سجن الزمان و المکان لا یمکن ذلک إلا بأمثلة زمانیة أو مکانیة و إذا أشیر إلى زمانها و أجیب عن متاها یعبر عنه بأقل زمان و هو ما یسمیه الجمهور آنا فیقال و ما أمر الساعة إلا کلمح البصر أو هو أقرب‌ [1] و إذا أشیر إلى مکانها و أجیب عن أینها یعبر عنه بأوسع مکان لأن المکان شأنه السعة و الحیطة فیقال جنة عرضها السموات و الأرض‌ [2] و أمر الإبداع کأمر الإعادة غیر زمانی و ما أمرنا إلا واحدة کلمح بالبصر [3] و ظهر من هذا الوجه أیضا التشابه بین المبدإ و المعاد

مفاتیح الغیب، ملا صدرا، ص 637

http://lib.eshia.ir/71486/1/637

أُولَٰئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا ۚ لَّهُمْ دَرَجَاتٌ عِندَ رَبِّهِمْ وَمَغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ ‎﴿الانفال: ٤﴾‏

لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ‎﴿البقرة: ٢٥٦﴾‏

وَابْتَلُوا الْیَتَامَىٰ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغُوا النِّکَاحَ فَإِنْ آنَسْتُم مِّنْهُمْ رُشْدًا فَادْفَعُوا إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَأْکُلُوهَا إِسْرَافًا وَبِدَارًا أَن یَکْبَرُوا وَمَن کَانَ غَنِیًّا فَلْیَسْتَعْفِفْ وَمَن کَانَ فَقِیرًا فَلْیَأْکُلْ بِالْمَعْرُوفِ فَإِذَا دَفَعْتُمْ إِلَیْهِمْ أَمْوَالَهُمْ فَأَشْهِدُوا عَلَیْهِمْ وَکَفَىٰ بِاللَّهِ حَسِیبًا ‎﴿النساء: ٦﴾‏

إِذْ أَوَى الْفِتْیَةُ إِلَى الْکَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً وَهَیِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا ‎﴿الکهف: ١٠﴾‏

قَالَ لَهُ مُوسَىٰ هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلَىٰ أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا ‎﴿الکهف: ٦٦﴾‏

وَلَقَدْ آتَیْنَا إِبْرَاهِیمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَکُنَّا بِهِ عَالِمِینَ ‎﴿الأنبیاء: ٥١﴾‏

یَهْدِی إِلَى الرُّشْدِ فَآمَنَّا بِهِ وَلَن نُّشْرِکَ بِرَبِّنَا أَحَدًا ‎﴿الجن: ٢﴾‏

وَأَنَّا لَا نَدْرِی أَشَرٌّ أُرِیدَ بِمَن فِی الْأَرْضِ أَمْ أَرَادَ بِهِمْ رَبُّهُمْ رَشَدًا ‎﴿الجن: ١٠﴾‏

وَأَنَّا مِنَّا الْمُسْلِمُونَ وَمِنَّا الْقَاسِطُونَ فَمَنْ أَسْلَمَ فَأُولَـٰئِکَ تَحَرَّوْا رَشَدًا ‎﴿الجن: ١٤﴾‏

قُلْ إِنِّی لَا أَمْلِکُ لَکُمْ ضَرًّا وَلَا رَشَدًا ‎﴿الجن: ٢١﴾‏

 

وفیه : فی قوله تعالى : « أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقًّا » أخرج الطبرانی عن الحارث بن مالک الأنصاری ـ أنه مر برسول الله صلى‌الله‌علیه‌وآله فقال له : کیف أصبحت یا حارث؟ قال : أصبحت مؤمنا حقا. قال : انظر ما تقول ـ فإن لکل شیء حقیقة فما حقیقة إیمانک؟ فقال : عرفت نفسی عن الدنیا فأسهرت لیلی وأظمأت نهاری ـ وکأنی أنظر إلى أهل الجنة یتزاورون فیها ، وکأنی أنظر إلى أهل النار یتضاغون فیها ، قال : یا حارث عرفت فالزم ، ثلاثا.

أقول : والحدیث مروی من طرق الشیعة بأسانید عدیدة.

 

 

و نیز در ذیل جمله ( اولئک هم المومنون حقا ) مى نویسد: طبرانى از حارث بن مالک انصارى روایت کرده که وقتى از رسول خدا(صلى الله علیه و آله ) مى گذشت حضرت پرسید حارث حالت چطور است ؟ عرض کرد مؤ من حقیقى شده ام ، فرمود: فکر کن و حرف بزن براى هر چیزى حقیقتى است ، حقیقت ایمان تو چیست ؟ عرض کرد نفس خود را از دنیا گریزان و بى رغبت کرده ام ، و در نتیجه همه شب را به عبادت مى گذرانم ، و روزم را به روزه و تشنگى ، و گویا اهل بهشت را مى بینم که در بهشت به دیدار یکدیگر مى روند، و گویا اهل جهنم را مى بینم که از ناله و فریاد صدا به صداى هم داده اند، حضرت سه مرتبه فرمود: حارث درست شناخته اى از دست مده .
مؤ لف : این روایت از طرق شیعه نیز به سندهاى متعددى وارد شده .


ترجمه تفسیر المیزان، علامه محمد حسین طباطبایی، جلد 9، ص 18

http://lib.eshia.ir/50081/9/18

این حدیث در این مقاله حوزه راجع به حارث ابن مالک انصاری یا همان حارثه ابن نعمان انصاری هم ذکر شده است:

https://hawzah.net/fa/Article/View/82362

 

۷ وَ قَالَ علیه السلام اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ یَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ یَتَکَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ یَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ یَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ.

7 - امام علیه السّلام (در شگفتى آفرینش انسان) فرموده است‌

(1) براى (آفرینش) این انسان به شگفت آئید (اندیشه نمائید تا به قدرت و توانائى آفریدگارش پى برید که او را طورى آفریده) که با پیهى (چشم) مى‌بیند، و با گوشتى (زبان) سخن مى‌گوید، و با استخوانى (گوش) مى‌شنود، و از شکافى‌ (بینى) نفس مى‌کشد!!

نهج البلاغه، مرحوم علی نقی فیض السلام اصفهانی

http://lib.eshia.ir/11479/6/1091

 

انسان هر چه بیشتر قرآن کریم و نهج البلاغه و احادیث ائمه ی اطهار سیره ی چهارده معصوم را مطالعه می کند، بیشتر متوجه می شود که چرا امام زمان عجل الله فرجه الشریف در غیبت تشریف دارند. یعنی هر چه شاگرد و دانشجو و طلبه بیشتر هم سعی می کند از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم کانه اسفار اربعه را طی کند و هر چه بیشتر هم امام زمان عجل الله فرجه الشریف را نیز فرض بفرمایید در مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه با ابرتقارن و حتی نظریه ی ریسمان و ... یاری هم کند، با انواع ابرتقارنها و شکست آنها نیز یحتمل روبرو می شود!

دلیلش این است که شناخت خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف مشکلش این است کانه بانک مرکزی باید با مهار تورم و رشد تولید به ظهور امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم کمک کند بجای اینکه بشود ابزاری در دست دولتمردان برای انباشت هر چه بیشتر ثروتهای بادآورده در طیفهای ماوراء بنفش و حال آنکه ما جلوی فقر و تنگدستی را در طیفهای مادون قرمز هم نمی توانیم بگیریم چرا که فرمانروای خورشیدی را در طیفهای ماورای بنفش و مادون قرمز فیلتر هم کرده ایم و لذا انواع حجابهای ظلمانی و نورانی هم ما را از معدن عظمتی که در ورای همه و همه ی این حجابها نیز امام زمان عجل الله فرجه الشریف نهفته است بر ما پوشیده می شوند، و عقل و عرفان و علوم طبیعی و علوم الهی و حتی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی همه و همه جورهای دیگری تعبیر می کنند که چه باید کرد و .... و لذا هر چقدر هم سعی کنیم که به امام زمان عجل الله فرجه الشریف نزدیک شویم، مثل این می ماند که بخواهیم هسته ی اتم را بشکافیم و آنگاه ذراتی را که از این شکافتن بدست می آوریم را هم دوباره بشکافیم و الی غیر النهایة! یعنی دلیل این که ما الفهای بنیهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم داریم همین است.

به عبارتی دیگر، مهار تورم و رشد تولید در اقتصاد بسیار هم می تواند کمک کند، ولی در صورتی که بتوان با لحاظ فرمانروای خورشیدی هم طیفهای مادون قرمز و ماورای بنفش را هم فشرده سازی کرد آنچنان که از میانش امام المستضعفین برخط هم برای همگان کار تولید کرده و بیرون آمده و ظهور هم بفرمایند و سرّ استکان نعلبکیهای توپولوژیک هم بر همه بر ملا شود که چرا اصلا بطور طبیعی هم تورم و بلکه مهار تورم و حتی چرا هم به رشد تولید نیاز هر چه بیشتر هم داریم! مثل این است که می فرماید مال و فرزندان فتنه هم هستند! ولی معنایش این هم نیست که از همان اول مادران بفرمایند که پس حالا که اینطور شد، و لذا ما دیگر فرزندانی را هم نداشته باشیم از همه بهتر هم هست و بلکه معنایش این هم هست که وان الله عنده اجر عظیم: 

وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِندَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ ‎﴿الأنفال: ٢٨﴾‏

یعنی اگر بزمین نچسبیدی و خدا و پیغمبر و امامت را هم دریافتی است که توانسته ای یک اجر عظیمی هم آنگاه ان شاء الله کسب کنی. بزندگی اخیر بعضی شاهان که بنگریم، بعضی بنظرشان خیلی هم رسیده است که آن مقام شاهی که حالا حتی در آروزها و خیالات و بلکه توهمات خود هم می پرورانند آنچنان هم مقام مسلمی است که مخصوص آنها است که حتی باید هم از دین اسلام هم که شده روی برگردانند تا بتوانند یک جاذبه ی حداکثری حالا شده یزیدی هم کسب کنند! این است که می بینید فرض بفرمایید شمس پهلوی و خانواده اش از اسلام هم چشم پوشیده و مسیحی هم شده بوده اند آنطور که ویکیفقه هم شمس پهلوی را شرحش می کند. خودش که مرتد شده هیچی، ولی لابد هم می خواهد دیگر مرتدان را هم خیلی خیلی نجات بخشد و بلکه ادعای شاهنشاهی هم کند و ... بذهنش هم نمی رسد که بچه بالاخره بیا و مسلمان هم شو دیگر. از اینکه در کفرت هم مانده ای چه خیر نیز دیده ای؟! باز آ باز آ باز آ، هر آنچه هستی باز آ. گر گبر و کافر و بت پرستی باز آ. واقعاً انسان دلش می سوزد که بعضی در استکبار و نامسلمانی خود چه می بینند که اینطور هم غافلند و .... یا اهل العالم قتل الحسین عطشانا. ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه

وَإِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَٰهَیْنِ مِن دُونِ اللَّهِ ۖ قَالَ سُبْحَانَکَ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیْسَ لِی بِحَقٍّ ۚ إِن کُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ ۚ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَلَا أَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِکَ ۚ إِنَّکَ أَنتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ ‎﴿المائده: ١١٦﴾‏

قُلْ أَیُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَهَادَةً ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ شَهِیدٌ بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ ۚ وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَٰذَا الْقُرْآنُ لِأُنذِرَکُم بِهِ وَمَن بَلَغَ ۚ أَئِنَّکُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَىٰ ۚ قُل لَّا أَشْهَدُ ۚ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِی بَرِیءٌ مِّمَّا تُشْرِکُونَ ‎﴿الانعام: ١٩﴾‏

۞ اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاةٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ ۖ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَةٍ ۖ الزُّجَاجَةُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لَّا شَرْقِیَّةٍ وَلَا غَرْبِیَّةٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ ۚ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٍ ۗ یَهْدِی اللَّهُ لِنُورِهِ مَن یَشَاءُ ۚ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ ۗ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ‎﴿النور: ٣٥﴾‏

 

علی ای همای رحمت، تو چه آیتی خدا را

که به ماسوا فکندی همه سایه هما را

دل اگر خداشناسی، همه در رخ علی بین

به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند

چو علی گرفته باشد سر چشمهٔ بقا را

مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ

به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

برو ای گدای مسکین در خانه علی زن

که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را

بجز از علی که گوید به پسر که قاتل من

چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا

بجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب

که علم کند به عالم شهدای کربلا را

چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان

چو علی که می‌تواند که به سر برد وفا را

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت

متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را

به دو چشم خون‌فشانم هله ای نسیم رحمت

که ز کوی او غباری به من آر توتیا را

به امید آن که شاید برسد به خاک پایت

چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را

چو تویی قضای گردان به دعای مستمندان

که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را

چه زنم چونای هردم ز نوای شوق او دم

که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را

«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی

به پیام آشنایی بنوازد آشنا را»

ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب

غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا

 

۱۳.۱ - اعتدال در عقیده و پرهیز از غلو


قنبر به مولایش علی (علیه‌السّلام) خبر داد ده نفر به خانه آمده‌اند و معتقدند شما خدای آنها هستی! حضرت فرمود: بگو بیایند! به حضور مولی شرفیاب شدند حضرت فرمود: حرفتان چیست؟ گفتند ما می‌گوییم که تو خدای مایی! تو ما را خلق کرده‌ای، روزی ما به دست توست. امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام) فرمود: دست از این حرف‌ها بردارید! من مخلوقی مثل شمایم آنها دست از حرفشان نکشیدند! حضرت مجدداً به آنها فرمود: وای بر شما خدای من و شما الله است توبه کنید و از انحرافتان بازگردید.
گفتند ما از عقیده‌مان عدول نمی‌کنیم تو خدای ما هستی و ما همگی مخلوق توایم، تو هستی که روزی‌مان می‌دهی!! حضرت به کارگران دستور داد گودالی بزرگ کندند آنگاه دستور داد آتش و هیزم در آن گودال بریزند آتش برافروخته شد. آنگاه فرمود: توبه کنید! گفتند ما از عقیده‌مان برنمی‌گردیم مولی علی (علیه‌السّلام) هم آنها را در آتش افکنده سوزاند!! در حالی که این بیت را زمزمه می‌کرد:
«انی اذا بصرت شییا منکرا اوقدت ناری و دعوت قنبرا؛ هر گاه امر ناروایی ببینم، آتش می‌افروزم و قنبر را برای اجرای حکم خدا فرا می‌خوانم.»[۲۷] این یعنی آموزش اعتدال در عقیده.

ویکی فقه قنبر غلام امام علی

٦٣ ـ کش : محمد بن الحسن البراثی وعثمان بن حامد معا عن محمد بن یزداد عن محمد بن الحسین عن موسى بن یسار[٢] عن عبدالله بن شریک عن أبیه قال : بینا علی 7 عند امرأة له من عنزة وهی ام عمرو إذ أتاه قنبر فقال : إن عشرة نفر بالباب یزعمون أنک ربهم ، فقال : أدخلهم ، قال : فدخلوا علیه فقال لهم : ما تقولون؟ فقالوا[٣] : إنک ربنا وأنت الذی خلقتنا ، وأنت الذی رزقتنا.

فقال : ویلکم لا تفعلوا ، إنما أنا مخلوق مثلکم ، فأبوا أن یفعلوا[٤] فقال لهم : ویلکم ربی وربکم الله ، ویلکم توبوا وارجعوا ، فقالوا : لا نرجع عن مقالتنا أنت ربنا ترزقنا وأنت خلقتنا.

فقال : یاقنبر ایتنی بالفعلة ، فخرج قنبر فأتاه بعشرة رجال مع الزبل والمرور فأمر أن یحفروا لهم فی الارض ، فلما حفروا خذا أمر بالحطب والنار فطرح فیه 

حتى صار نارا تتوقد ، قال لهم : توبوا.قالوا : لا نرجع ، فقذف علی بعضهم ثم قذف بقیتهم فی النار ، قال علی 7 :

إذا أبصرت[١] شیئا منکرا

أوقدت ناری ودعوت قنبرا[٢]

بیان : قال الفیروز آبادی : الزبیل کأمیر وسکین وقندیل وقد یفتح : القفة أو الجراب أو الوعاء ، والجمع ککتب ، وقال : المر بالفتح : المسحاة. وقال : الخد : الحفرة المستطیلة فی الارض.

بحار الانوار، جلد 25، ص 299- 300

http://lib.eshia.ir/11008/25/299

إختیار معرفة الرجال المعروف بـرجال الکشی (مع تعلیقات میر داماد الأسترآبادی)، شیخ طوسی، جلد 2، ص 596

http://lib.eshia.ir/14015/2/596

 

این حدیث از امیر المومنین علی ابن ابیطالب حقاً حدیث تکان دهنده ای است خصوصاً برای کسی که جوینده ی خدا هم باشد آنچنان که حضرت ابراهیم علیه السلام هم خود بدنبال خدا بوده است و خورشید و ماه و کواکب را هم نزد خود می گوید که رب او است و بعد پشیمان می شود چرا که چیزهایی که افول هم می کنند که نمی توانند خدای او باشند! 

فَلَمَّا جَنَّ عَلَیْهِ اللَّیْلُ رَأَىٰ کَوْکَبًا قَالَ هَـٰذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَا أُحِبُّ الْآفِلِینَ ‎﴿الأنعام: ٧٦﴾‏ فَلَمَّا رَأَى الْقَمَرَ بَازِغًا قَالَ هَـٰذَا رَبِّی فَلَمَّا أَفَلَ قَالَ لَئِن لَّمْ یَهْدِنِی رَبِّی لَأَکُونَنَّ مِنَ الْقَوْمِ الضَّالِّینَ ‎﴿الأنعام: ٧٧﴾‏ فَلَمَّا رَأَى الشَّمْسَ بَازِغَةً قَالَ هَـٰذَا رَبِّی هَـٰذَا أَکْبَرُ فَلَمَّا أَفَلَتْ قَالَ یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِیءٌ مِّمَّا تُشْرِکُونَ ‎﴿الأنعام: ٧٨﴾‏

یا در وقتی دیگر همه ی بتها را هم می شکند و طبر را هم می اندازد گردن بت بزرگ و می گوید او بوده است که چنین کرده است و از او هم بپرسید!

ولی این هنوز نمی گوید به سالک الی الله که بالاخره آن الله نور السماوات و الارض کدام است که ما این همه هم قربتاً الی الله به او نماز می بریم؟ چطور است که هر روز نور بر ظلمات شب هم غلبه می کند و در طلوغ آفتاب فجر اولین پرتوهای نور بر زمین می تابد و هر روز بعد از روزهایی دیگر هم همین است و همین نور و گرمایش باعث شکلگیری ابرها و بارش باران هم می شود و ایجاد زندگی هم می کند و ....

تکان دهندگی حدیث اینجا است که مشرکانی که به خدایی حتی حضرت علی هم قائل است، نه تنها خدا و پیغمبر و امام خود را هم نشناخته اند و بلکه به همین دلیل هم مایه ی گمراهی خود و دیگران هم می توانند شوند. یعنی ممکن هم هست که آن روحیه ی انا ربکم الاعلی ای فرعونی را هم در افراد زنده کنند آنجایی که حتی می باسیتی اسلام هم می آورده اند و آنگاه خدا و پیغمبر و امام خود را هم می شناختند. البته شاعر هم می فرماید: به علی شناختم من بخدا قسم خدا را؛ و لذا یحتمل بعضی اشکال هم بفرمایند که نباید هم شاعر چنین می گفت چرا که خود حضرت علی علیه السلام هم می فرمایند این حرفها را نزنید. ولی اینکه کسی بتواند از حضرت علی علیه السلام هم خدا را بشناسد، آیا باز یک چیز دیگری نیست غیر از اینکه کسی قائل هم شود که علی را خدا هم بداند؟! یعنی مسئله ی توحیدی اینجا فقط بازی با الفاظ هم نیست و یک جاهایی واقعاً هم می تواند انسان را دچار آتش جهنمی کند که مشرکین هم دچارش می شوند. به توحید نرسیدن مشکلش این است که رسیدن سالک الی الله به خدا دیگر غیر ممکن هم می شود. و چرا؟ چون توحید را نداریم. و آنگاه پیغمبر و امام را هم نخواهیم داشت و بلکه عدل و معاد هم بدون توحید در میان جهنمی از شرک و نفاق و کفر گم می شوند.

یعنی اگر شما فرض بفرمایید به این باور هم برسید که یک انسان خروشانی هم هست که فرمانروای خورشید است و آنرا با فرماروایی محض خود بر زمین مسلط کرده است، آیا حتی یک مسئله ی اقتصادی عظیمی را در مهار تورم و رشد تولید از دست نداده اید چرا که آنگاه رل روستائیان و شهروندان کشور خود را هم در این فرمانروایی خورشیدی از دست نداده اید؟! و از آن طرف هم اگر بخواهیم خیلی بر فرمانروایی روستائیان و شهروندان کشور هم تاکید کنیم، آیا فرمانروایی خورشیدی که هیچی و بلکه فرمانروایی جهانی بر حتی دیگر کشورها را هم خود بدست می آوریم؟ یحتمل اینجا اهمیت مقاله ی سامون دونالدسون روی کارهای کارن اولنبک در مورد نظریه ی یانگ- میلز را هم خیلی نخواهیم واردش شویم و بلکه نظریه های چرن- سیمونز گرانشی حتی استکان-نعلبکی ابرتقارنی  را هم کاری نداشته باشیم چرا که فرمانروای خورشیدی هم غیر از این را می فرمایند. حالا ما کاری هم نداریم که با گاوهایت هم کی کجا رفته است در این میان و حتی در این مورد هم فرمانروای خورشیدی چه می فرمایند؟ و اما عرض بنده ی حقیر این است که در مقیاسهای دیگری حتی وقتی این حدیث را بهتر هم بررسی کنیم، متوجه شویم که مسئله ی اسلام در کل عالم چیز دیگری است که عظمت امامت را هم چطور مشرک و منافق و کافر از دست می دهد و چطور هم باید شاگرد و دانشجو و طلبه حتی با جهاد تبیین هم سعی کند همه و همه ی عالم را نیز از حالات خلاء نفسانی به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسانند. امام زمان عجل الله فرجه الشریف برای این نیست که مشرکین و منافقین و کافرین هم بروند امام شیعیان را مطالعه کنند و بگویند خوب مبارکتان باد که امامتان را هم یافتید؛ و بلکه برای این است که همانها هم خود از همه بیشتر هم مسلمان و بلکه شیعه ی آن حضرت هم شوند و از او فرمان هم برند و .... یا اهل العالم قتل الحسین عطشانا ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَإِذْ قَالَ اللَّهُ یَا عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ أَأَنتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِی وَأُمِّیَ إِلَٰهَیْنِ مِن دُونِ اللَّهِ ۖ قَالَ سُبْحَانَکَ مَا یَکُونُ لِی أَنْ أَقُولَ مَا لَیْسَ لِی بِحَقٍّ ۚ إِن کُنتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ ۚ تَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِی وَلَا أَعْلَمُ مَا فِی نَفْسِکَ ۚ إِنَّکَ أَنتَ عَلَّامُ الْغُیُوبِ ‎﴿المائده: ١١٦﴾‏

قُلْ أَیُّ شَیْءٍ أَکْبَرُ شَهَادَةً ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ شَهِیدٌ بَیْنِی وَبَیْنَکُمْ ۚ وَأُوحِیَ إِلَیَّ هَٰذَا الْقُرْآنُ لِأُنذِرَکُم بِهِ وَمَن بَلَغَ ۚ أَئِنَّکُمْ لَتَشْهَدُونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخْرَىٰ ۚ قُل لَّا أَشْهَدُ ۚ قُلْ إِنَّمَا هُوَ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ وَإِنَّنِی بَرِیءٌ مِّمَّا تُشْرِکُونَ ‎﴿الانعام: ١٩﴾‏

 

۱۳.۱ - اعتدال در عقیده و پرهیز از غلو


قنبر به مولایش علی (علیه‌السّلام) خبر داد ده نفر به خانه آمده‌اند و معتقدند شما خدای آنها هستی! حضرت فرمود: بگو بیایند! به حضور مولی شرفیاب شدند حضرت فرمود: حرفتان چیست؟ گفتند ما می‌گوییم که تو خدای مایی! تو ما را خلق کرده‌ای، روزی ما به دست توست. امیرمؤمنان علی (علیه‌السّلام) فرمود: دست از این حرف‌ها بردارید! من مخلوقی مثل شمایم آنها دست از حرفشان نکشیدند! حضرت مجدداً به آنها فرمود: وای بر شما خدای من و شما الله است توبه کنید و از انحرافتان بازگردید.
گفتند ما از عقیده‌مان عدول نمی‌کنیم تو خدای ما هستی و ما همگی مخلوق توایم، تو هستی که روزی‌مان می‌دهی!! حضرت به کارگران دستور داد گودالی بزرگ کندند آنگاه دستور داد آتش و هیزم در آن گودال بریزند آتش برافروخته شد. آنگاه فرمود: توبه کنید! گفتند ما از عقیده‌مان برنمی‌گردیم مولی علی (علیه‌السّلام) هم آنها را در آتش افکنده سوزاند!! در حالی که این بیت را زمزمه می‌کرد:
«انی اذا بصرت شییا منکرا اوقدت ناری و دعوت قنبرا؛ هر گاه امر ناروایی ببینم، آتش می‌افروزم و قنبر را برای اجرای حکم خدا فرا می‌خوانم.»[۲۷] این یعنی آموزش اعتدال در عقیده.

ویکی فقه قنبر غلام امام علی

٦٣ ـ کش : محمد بن الحسن البراثی وعثمان بن حامد معا عن محمد بن یزداد عن محمد بن الحسین عن موسى بن یسار[٢] عن عبدالله بن شریک عن أبیه قال : بینا علی 7 عند امرأة له من عنزة وهی ام عمرو إذ أتاه قنبر فقال : إن عشرة نفر بالباب یزعمون أنک ربهم ، فقال : أدخلهم ، قال : فدخلوا علیه فقال لهم : ما تقولون؟ فقالوا[٣] : إنک ربنا وأنت الذی خلقتنا ، وأنت الذی رزقتنا.

فقال : ویلکم لا تفعلوا ، إنما أنا مخلوق مثلکم ، فأبوا أن یفعلوا[٤] فقال لهم : ویلکم ربی وربکم الله ، ویلکم توبوا وارجعوا ، فقالوا : لا نرجع عن مقالتنا أنت ربنا ترزقنا وأنت خلقتنا.

فقال : یاقنبر ایتنی بالفعلة ، فخرج قنبر فأتاه بعشرة رجال مع الزبل والمرور فأمر أن یحفروا لهم فی الارض ، فلما حفروا خذا أمر بالحطب والنار فطرح فیه 

حتى صار نارا تتوقد ، قال لهم : توبوا.قالوا : لا نرجع ، فقذف علی بعضهم ثم قذف بقیتهم فی النار ، قال علی 7 :

إذا أبصرت[١] شیئا منکرا

 

أوقدت ناری ودعوت قنبرا[٢]

بیان : قال الفیروز آبادی : الزبیل کأمیر وسکین وقندیل وقد یفتح : القفة أو الجراب أو الوعاء ، والجمع ککتب ، وقال : المر بالفتح : المسحاة. وقال : الخد : الحفرة المستطیلة فی الارض.

بحار الانوار، جلد 25، ص 299- 300

http://lib.eshia.ir/11008/25/299

مقدس اردبیلی چه کرد

ملامحسن تویسرکانی که از مشایخ بزرگ است نقل کرده است که مقدس اردبیلی رحمه‏الله در دوران تحصیلش در یک اطاق تک و تنها بود یکی از طلاب دوست داشت که با او در یک اطاق باشد ولی مقدس راضی نمی‏شد، طلبه اصرار کرد تا این که راضی شد به شرط این که هیچ کس را از حال او آگاه نکند طلبه راضی شد به آن شرط، مدتی با هم بودند، اتفاق افتاد که مدتی که به قوت لایموت قادر نبودند به طوری که آثار ضعف ناشی از گرسنگی در چهره‏ی هم اطاق مقدس آشکار شد در حال انکسار و ناتوانی قرار گرفت، مردی بر او وارد شد و چهره‏ی او را بدان حال دید، سبب پرسید، او حالش را کتمان کرد و چیزی اظهار نکرد، چون آن مرد پافشاری زیاد کرد که از حال او آگاه شود التماس و اصرار زیاد کرد ناچار حال خود و رفیقش را گفت آن مرد رفت و دیری نپائید برگشت غذا و قدری پول برای آنها آورد و گفت: این پول نصفش مال تو و نصف دیگر را به رفیقت بده، چون مقدس اردبیلی وارد اطاق شد شیخ قصه را برای او نقل کرد، مقدس گفت: چرا به او جریان را گفتی و قرار داد را بهم زدی؟ طلبه از ملااحمد اردبیلی عذرخواهی کرد و گفت: آن مرد اصرار زیاد کرد و مرا رها نکرد بناچار شرح حال را به او گفتم، مقدس گفت: دوران رفاقت ما تمام شد هنگام جدائی رسید، اما پول و غذا چون روزی ما از طرف خدا رسیده، نصف آن مال من، و نصف دیگر مال تو باشد، در همان شب اتفاقا مقدس احتیاجش به آب افتاد و محتلم شد برای نماز شب و شب زنده‏داری به سوی حمام رفت، چون هنگام باز شدن در حمام نبود حمامی در را باز نکرد مقدس مزد حمام را زیاد کرد ولی او در را باز نکرد کم کم مزد را زیاد کرد تمام پولی که آن مرد آورده بود داد به حمامی در را باز کرد وارد حمام شد و غسل کرد به منزل برگشت و مشغول تهجد و شب زنده‏داری شد، و آن چه که خدا از مقامات عالیه به او عطا کرد، در همین شب بود که از جمله‏ی آنها این است که ملااحمد شاگردی از اهل تفرش داشت اسم او میر فیض الله بود، مرد با فضل و ورع بود حجره در قبه‏ی شریفه حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السلام داشت، گفت: شبی اتفاق افتاد که من از مطالعه فارغ شدم خیلی هم از شب گذشته بود از حجره‏ام بیرون شدم به اطراف حرم مطهر نگاه می‏کردم، شب هم بسیار تاریک و ظلمانی بود، دیدم مردی به طرف حرم مطهر می‏آید با خود گفتم شاید دزد است برای دزدیدن قندیلها می‏آید پائین آمدم تا نزدیک او رسیدم ولی او مرا نمی‏دید، آمد به طرف در حرم توقف کرد ناگاه دیدم قفل در به زمین افتاد و در به رویش باز شد، در دوم و سوم بهمین حال باز شد به حرم مشرف شد کنار قبر آمد سلام داد جواب سلامش از قبر داده شد، من صدا را شناختم که او با امام صحبت می‏کند در باب مسئله‏ی علمیه، بعد از شهر خارج شد به طرف مسجد کوفه، من هم دنبال او راه افتادم و او مرا نمی‏دید،

 چون به محراب مسجد کوفه رسیدم دیدم او با مرد دیگر صحبت می‏کند راجع به همان مسئله، او راه افتاد من هم دنبالش راه افتادم چون به دروازه‏ی شهر رسید صبح طالع شد به او فهماندم که پشت سرش هستم عرض کردم آقا من از اول شب تا الآن همراه تو بودم. بفرمائید مرد اول کی بود که در قبه‏ی مطهره با او سخن گفتی و مردی که در مسجد بود کیست؟ از من پیمان گرفت که تا زنده است به کسی نگویم و سرش را فاش نکنم، بعد فرمود: ای فرزند من بعضی از مسائل بر من مشتبه می‏شود در بعضی از شبها بیرون می‏شوم به طرف قبر حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السلام می‏روم با حضرت درباره‏ی آن مسئله صحبت می‏کنم و جواب می‏شنوم امشب مرا حواله‏ی حضرت صاحب الزمان علیه‏السلام کرد فرمود: فرزندم مهدی - عجل الله فرجه الشریف - امشب در مسجد کوفه است، شرفیاب محضرش بشو این مسئله را از او بپرس، آن مرد دوم حضرت بقیةالله الأعظم - عجل الله فرجه الشریف - بود، این موهبت بزرگ از شب زنده‏داری آن شب بود.[1] .

[1] لئآلی الاخبار ج 1 ص 114.

سایت قنوت، داستانهایی از نماز شب

https://qunoot.net/App/reads.item.php?showid=1408

لئالی الاخبار، جلد 1، ص 114

https://pdf.lib.eshia.ir/94050/1/114

 

یک داستانی است  معمولاً هم روایت می شود مربوط به سگ گرسنه ای که آیا جناب مقدس اردبیلی هم بوده است که در شب برفی و سرد به حجره اش آورد و بدو پناه هم داد، یا بزرگوار دیگری هم بوده است؟! و الله اعلم. ولی یحتمل کار خوبی هم باشد که از روی طلبگی هم شده، احوالات جناب مقدس اردبیلی را در لئالی الاخبار مروری هم کنیم.

ولی این داستان دیگری هم هست از حضرت علی امیر المومنین علیه السلام و قنبر که ده نفر هم نزد آن حضرت می آیند و او را خدا می خوانند و حضرت از آنها می طلبد که توبه کنند، ولی حاضر هم نیستند که توبه کنند و لذا گودالی می کنند و آتش می افروزد و  حضرت آنها را در گودال آتش می اندازد! این را بنده ی حقیر دیدم که در رجال کشی هم هست:

http://lib.eshia.ir/14015/2/596

یحتمل بعضی اینجا اشکال بفرمایند که چرا امیر المومنین اینها را به حبس ابد هم مثلاً محکوم نکرد یا دستور نداد که تبعیدشان کنند؛ و آیا این کار خود از روی فرعونیت نمی باشد با اینکه این افراد از امیر المومنین یک چیزی همچون فرعون هم می شناخته اند؟ حالا عقلشان همینقدر هم می رسیده است دیگر.

ولی این یک قضاوت سختی است که به این سادگیها هم نیست. یعنی شما توجه بفرمایید که بعضی حتی به اسم خدا و پیغمبر و امام آنطور که بنظر خودشان هم می رسد هم چطور با مسلمانان و بلکه شیعیان در همین روزها و عصر خودمان نیز وارد جنگ شده و کشت و کشتار هم راه می اندازند؟! و اما این مسئله در حیطه ی علوم طبیعی و فلسفه و ریاضی فیزیک هم سختتر می شود چرا که مفاهیم مجرد و انتزاعی هم می شوند و یحتمل نویسنده و فیلسوف و اقتصاددان و حتی در ریاضی فیزیک هم هر کسی می تواند وارد عرصه ی علم شود بدون اینکه بدانیم دین و اعتقادات او هم چیست؟ حتی ممکن است از قنبر غلام امام علی علیه السلام هم بگوییم ولی چندان هم ندانیم که چرا او در کربلا امام حسین علیه السلام را یاری هم نکرد. یا از امام حسین علیه السلام و کربلا و عاشورا هم خیلی بگوییم، ولی ندانیم که آیا در عرصه ی زندگی چرا و یعنی چه که کل یوم عاشورا کل ارض کربلا؟ و ارتباط آن با امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه حتی خود ما و جهاد تبیین هم چیست؟ یعنی اگر کسانی آمدند به حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف گفتند که امام حسین علیه السلام مگر خدا است که شما اینقدر هم او را می پرستید؟ آیا باید امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم آنها را بیاندازد توی آتش؟! البته یقیناً هنوز هم می یابیم افرادی را که خدا را شخصی می پندارند که باید هم او را پرستید و فقط از توحید و خدا در این حد می توانند متوجه شده و بفهمند. و حالا اینکه پیغمبر و امام هم این وسط چه کاره اند، اینها به این کارها کاری ندارند و ساز خودشان را هم می زنند گذشته از اینکه حالا کمونیسم هم ساز دیگری را می زند. این است که کلام خدا در قرآن مجید و رسالت پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را بینهایت هم برجسته می کند و لذا شاگرد و دانشجو و طلبه هم از حالات خلاء به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم باید توجه شود که بینهایت دقت هم لازم داریم! که چی؟ که مثلاً حضرات امام علی امیر المومنین و امام حسین علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را با فرعون و شاه و امثالهم اشتباه هم نکنیم که فتنه ای و فاجعه ای بزرگتر از طواغیت هم می شود. این است که هی باید هم فریاد زد این تزهبون؟ بابا چرا حجابت را دخترم و خواهرم رعایت هم نمی کنی؟ بابا چرا الکی و دم افطاری بستنی و سیگار و ... بدست و روزه خواری هم می کنی؟ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته

  1. A journey through the mathematical world of Karen Uhlenbeck

    Authors: Simon Donaldson

    Abstract: This is an expository article discussing some of the work of Uhlenbeck, focusing mainly on work concerning harmonic maps and Yang-Mills fields.

    Submitted 18 May, 2022; originally announced May 2022.

    Comments: To appear in H. Holden and R. Piene (eds.): "The Abel Prize 2018-2022" Spinger 2023

    MSC Class: 53C05; 53C43

  2. https://arxiv.org/abs/2205.08970

اقْرَأْ کِتَابَکَ کَفَىٰ بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسِیبًا ‎﴿الاسراء: ١٤﴾‏ 

وَقَالُوا لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّامًا مَّعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِندَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَن یُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ‎﴿البقرة: ٨٠﴾‏

ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّامًا مَّعْدُودَاتٍ وَغَرَّهُمْ فِی دِینِهِم مَّا کَانُوا یَفْتَرُونَ ‎﴿آل عمران: ٢٤﴾‏

وَلَا تَرْکَنُوا إِلَى الَّذِینَ ظَلَمُوا فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَمَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُونَ ‎﴿هود: ١١٣﴾‏

 

الحکمة 334 ذکر المعاد )وَقَالَ(علیه السلام) : لَوْ رَأَى الْعَبْدُ الاَْجَلَ وَمَصِیرَهُ، لاََبْغَضَ الاَْمَلَ وَغُرُورَهُ.

حکمت 334 یاد [معاد] مرگ و آرزوها

و درود خدا بر او، فرمود: اگر بنده ی خدا اجل و پایان کارش را می دید، با آرزو و فریب آن دشمنی می ورزید.

http://lib.eshia.ir/26580/1/368

 

می فرماید که اقراء کتابک، کتاب خودت را بخوان، و بلکه نمی فرماید هم که کتاب دیگری را آتش بزن چرا که فرض بفرمایید آرزوهایت بیش از حد هم دور و دراز شده اند! و چرا کتابت را بخوان؟ چون کفایت هم می کند که بنفست امروز خودت حسابرس هم کنی. یعنی مسئله این است که نفست را ببین که مجموعه هایی از کلافهای خاطرات و تخیلات و آرزوها است که آیا چقدر هم دیگران را شامل می شود، آیا خدایت و پیغمبرت و امامت را هم در این میانها یافته ای یا قادر هم هستی که بیابی یا خیر؟! و چرا هم خیر؟ آیا چون در طغیان و طاغوت و فرعونیت خود غرق شده ای و با امامت در درون و بیرون نفست هم تماسی نداری؟ یا می ترسی هم که صحنه ی زندگی را همان صحنه ی کربلا در روز عاشورا هم ببینی که باید نیز هر طور شده به امام حسین سلام الله علیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف کمک هم برسانی و یاری اش کنی. ۞ إِذْ تُصْعِدُونَ وَلَا تَلْوُونَ عَلَىٰ أَحَدٍ وَالرَّسُولُ یَدْعُوکُمْ فِی أُخْرَاکُمْ فَأَثَابَکُمْ غَمًّا بِغَمٍّ لِّکَیْلَا تَحْزَنُوا عَلَىٰ مَا فَاتَکُمْ وَلَا مَا أَصَابَکُمْ ۗ وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ‎﴿آل عمران: ١٥٣﴾‏

بعضی یحتمل اینجا اشکال هم کنند که اینها چه ربطی هم دارد به مسئله ی مهار تورم و رشد تولید؟ و بلکه از آن طرف هم اگر خیلی هم مربوط است پس چرا داری به آخوند و ملا هم گیر می دهی؟ آنها هم که همین حرفهای تو را خیلی بهتر هم می زنند؟! نکته اینجا این است که یک وقت هست که مسئله از نوع متوکل و مدرس فرزندانش ابن سکیت است که می گوید این بچه هایت به اندازه ی قنبر غلام امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام هم نمی شوند! ولی یک وقت دیگر هم هست که اگر شما بفرمایید که مرجع تقلیدی هم فرموده اند که من هم به اندازه ی غلام امیر المومنین هم نمی شوم، باید هم دید که اینجا منظور چیست؟! منظور به این است که یک وقت هست که می خواهیم عرضه بداریم که مقام غلام امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام هم بسیار رفیع است، ولی یک وقت دیگر است که فرض بفرمایید که می خواهیم مقام مرجع تقلیدی را هم خدای ناکرده با مقایسه ی با غلام آن حضرت نیز پایین بیاوریم که البته این هم کاری است ناشدنی چرا که در مقایسه ی علی بن ابیطالب امیر المومنین و غلام آن حضرت مقامات آنها را درست درک نکرده ایم که حتی غلامِ غلامِ ... غلامِ آن حضرت هم مقامی بسیار والا همچون خود غلام آن حضرت هم دارند.

ولی در دعواهای طلبگی و در سبقت گرفتن از یکدیگر تا السابقون السابقون، یحتمل این خلط یحتمل پیش می آید که آیا ما جایزیم به یکدیگر بد و بیراهه هم بگوییم؟ یعنی فرض بفرمایید که در میان نمازگزاران نماز جمعه اگر کسی بین دو نماز بلند شد و اعتراض کرد که چرا آقای رئیسی گاز را 14 برابر هم کرده اند؟ و هر چند که یحتمل هم چنین نشده است ولی چقدر هم قیمت گاز افزایش یافته است و الله اعلم؛ آیا همان نمازگزاران دور و بر او و نه حتی مسئولین نماز جمعه هم باید به او بد و بیراهه بگویند که چرا بلند شده ای و بنشین و خفه شو و .... گاهی اوقات بنظر می رسد که آخوندها و ملاها فقط متکلم وحده هستند و حکومت هم دست آنها است و دیگر هیچ کس هم حق ندارد چیزی بگوید. و هر چقدر هم که شاگرد و دانشجو و طلبه سعی کند که از یک خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظاتم تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف برسد و بلکه بین مقامات قنبر غلام علی ابن ابیطالب و خود حضرت امیر المومنین هم سعی و تلاش کند، باز هم بینهایت خلائهای دیگری در بین راه نهفته اند که باید از آنها که در حدود انرژیهای خیلی پایین مادون قرمز هم هستند به انرژیهای بسیار بالاتر ماورای بنفش هم رسید، و لذا هر چقدر هم سعی کنیم که نرم افزاری و بلکه سخت افزاری سرعتها و شتابهای شبه تابع دلتایی داشته و به بینهایت رفته و برگردیم، اویی که باید از این نرم افزارها و سخت افزارها هم استفاده ی تام خود را ببرد؛ آیا نخواهد برد؟! حالا هر چقدر هم ما دست روی دست بگذاریم و منتظر هم بمانیم که آیا کدام حضرات آیات ما را تحویل هم می گیرند یا نمی گیرند، بالاخره کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری و بلکه انواع فضاپیماها هم همینطوری معلق نمی مانند و یحتمل بعضی نرم افزاری و سخت افزاری هم به بهترین نحوی اقدام خواهند کرد و ....؟ خوب، همین هم خوب است دیگر؛ بله؟! وقتی ما با آخوندها و ملاهایی هم طرفیم که خود را عقل کل همه ی عالم می دانند و هیچ کس دیگر را هم به حساب نمی آورند و حتی خود مردم هم که شده معترض وسط نماز جمعه را سر جایش می نشانند، و لذا همینطوری الکی هم نمی شود مدعی عقل کلی شد و بلکه کارها حساب و کتابهایی هم دارد دیگر و الا از همان نماز جمعه هم هیچ کس بهره ای نمی برد و ..... اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ مِنْ آیَاتِکَ بِأَعْجَبِهَا وَ کُلُّ آیَاتِکَ عَجِیبَةٌ اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِآیَاتِکَ کُلِّهَا. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

 

Quantum geometry, stability and modularity

Authors: Sergei AlexandrovSoheyla FeyzbakhshAlbrecht KlemmBoris PiolineThorsten Schimannek

Abstract: By exploiting new mathematical relations between Pandharipande-Thomas (PT) invariants, closely related to Gopakumar-Vafa (GV) invariants, and rank 0 Donaldson-Thomas (DT) invariants counting D4-D2-D0 BPS bound states, we rigorously compute the first few terms in the generating series of Abelian D4-D2-D0 indices for compact one-parameter Calabi-Yau threefolds of hypergeometric type. In all cases where GV invariants can be computed to sufficiently high genus, we find striking confirmation that the generating series is modular, and predict infinite series of Abelian D4-D2-D0 indices. Conversely, we use these results to provide new constraints for the direct integration method, which allows to compute GV invariants (and therefore the topological string partition function) to higher genus than hitherto possible. The triangle of relations between GV/PT/DT invariants is powered by a new explicit formula relating PT and rank 0 DT invariants, which is proven in an Appendix by the second named author. As a corollary, we obtain rigorous Castelnuovo-type bounds for PT and GV invariants for CY threefolds with Picard rank one. △ Less

Submitted 19 January, 2023; originally announced January 2023.

Comments: 39+24 pages, 6 figures, 13 tables of GV and PT invariants, further data available from http://www.th.physik.uni-bonn.de/Groups/Klemm/data.php

https://arxiv.org/abs/2301.08066

 

Skew-Normal Diffusions

Authors: Max-Olivier HonglerDaniele Rinaldo

Abstract: We present a class of scalar Markovian diffusion processes whose transition probability densities behave as skewed Gaussian distributions. Their stochastic dynamics involve nonlinear and time-dependent drifts driven by White Gaussian noise sources. The drifts are obtained via generalized h-transforms of a class of local martingales. We can alternatively represent this class of processes as dynamic censoring models with partial observability and time-dependent correlations, which can be used as a skewness-inducing noise source for any diffusion process. We prove the invariance of our class of skew-Normal processes under linear transformations. We extend our results to Ornstein-Uhlenbeck diffusions. △ Less

Submitted 24 January, 2023; v1 submitted 22 January, 2023; originally announced January 2023.

MSC Class: 60H10; 60J60; 35Q84; 60G46; 60G48; 60J70

 الَّذِینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ ‎﴿١٩١﴾‏ رَبَّنَا إِنَّکَ مَن تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ ۖ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنصَارٍ ‎﴿١٩٢﴾‏ رَّبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیًا یُنَادِی لِلْإِیمَانِ أَنْ آمِنُوا بِرَبِّکُمْ فَآمَنَّا ۚ رَبَّنَا فَاغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَکَفِّرْ عَنَّا سَیِّئَاتِنَا وَتَوَفَّنَا مَعَ الْأَبْرَارِ ‎﴿١٩٣﴾‏ رَبَّنَا وَآتِنَا مَا وَعَدتَّنَا عَلَىٰ رُسُلِکَ وَلَا تُخْزِنَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ ۗ إِنَّکَ لَا تُخْلِفُ الْمِیعَادَ ‎﴿١٩٤﴾‏ سوره مبارکه آل عمران

ترجمه و شرح حکمت 417 نهج البلاغه: شرایط توبه و استغفار واقعی

وَ قَالَ (علیه السلام) لِقَائِلٍ قَالَ بِحَضْرَتِهِ "أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ": ثَکِلَتْکَ أُمُّکَ، أَ تَدْرِی مَا الِاسْتِغْفَارُ؟ الِاسْتِغْفَارُ دَرَجَةُ الْعِلِّیِّینَ وَ هُوَ اسْمٌ وَاقِعٌ عَلَى سِتَّةِ مَعَانٍ: أَوَّلُهَا النَّدَمُ عَلَى مَا مَضَى، وَ الثَّانِی الْعَزْمُ عَلَى تَرْکِ الْعَوْدِ إِلَیْهِ أَبَداً، وَ الثَّالِثُ أَنْ تُؤَدِّیَ إِلَى الْمَخْلُوقِینَ حُقُوقَهُمْ حَتَّى تَلْقَى اللَّهَ أَمْلَسَ لَیْسَ عَلَیْکَ تَبِعَةٌ، وَ الرَّابِعُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى کُلِّ فَرِیضَةٍ عَلَیْکَ ضَیَّعْتَهَا فَتُؤَدِّیَ حَقَّهَا، وَ الْخَامِسُ أَنْ تَعْمِدَ إِلَى اللَّحْمِ الَّذِی نَبَتَ عَلَى السُّحْتِ فَتُذِیبَهُ بِالْأَحْزَانِ حَتَّى تُلْصِقَ الْجِلْدَ بِالْعَظْمِ وَ یَنْشَأَ بَیْنَهُمَا لَحْمٌ جَدِیدٌ، وَ السَّادِسُ أَنْ تُذِیقَ الْجِسْمَ أَلَمَ الطَّاعَةِ کَمَا أَذَقْتَهُ حَلَاوَةَ الْمَعْصِیَةِ؛ فَعِنْدَ ذَلِکَ تَقُولُ أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ.

ترجمه مرحوم فیض الاسلام

امام علیه السّلام بکسیکه در حضور آن حضرت گفت: أستغفر اللّه (در شرائط استغفار و طلب آمرزش) فرمود:
1- مادرت به مرگ تو بنشیند آیا میدانى چیست (معنى حقیقى) استغفار (که بى اندیشه به زبان مى گذرانى)؟
2- استغفار مقام و منزلت گروهى بلند مرتبه (مؤمنین) است و آن نامى است که شش معنى (شرط) دارد (اگر هر شش شرط جمع باشد استغفار تمام و گر نه ناقص است) اوّل پشیمانى از گناه گذشته، دوم تصمیم بترک بازگشت بآن همیشه، سوم آنکه حقوق مردم را بپردازى تا خدا را ملاقات کنى (به پاداش برسى) با پاکى که بر تو زیان و گناهى نباشد، چهارم آنکه قصد کنى هر چه بر تو واجب بوده (مانند نماز و روزه و حجّ) و آنرا از دست داده اى (بجا نیاورده اى) حقّ آن (قضایش) را بجا آورى، پنجم آنکه همّت بگمارى گوشتى را که (بر تن تو) از حرام روییده به اندوهها بگدازى تا پوست به استخوان بچسبد و بین آنها گوشت تازه اى بروید، ششم آنکه رنج عبادت و بندگى را بتن بچشانى چنانکه شیرینى معصیت را بآن چشانده اى، پس آنگاه (که این شرائط گرد آمد) میگوئى: أستغفر اللّه (از خدا آمرزش مى طلبم).

https://ahlolbait.com/article/18966

 

یک نکته ای که در مورد مهار تورم و رشد تولید وجود دارد، همین است که افزایش رشد تولید هم با رشد تولید علی الحساب و علی القاعده متفاوت است همانطوری که فرض بفرمایید افزایش شتاب رشد تولید هم باز با رشد تولید و افزایش رشد تولید متفاوت است؛ مشکل اینجا در مفاهیم افزایش و شتاب و سرعت و رشد است که باید سعی کرد با آنها آشنا هم شد. مثلاً اگر ما در رشد تولیدی خود خوب هم افزایش داشته باشیم، ولی شتاب و سرعت رشدمان بحدی هم نباشد که بتوانیم با کارخانه های هواپیماسازی مسافربری جهانی هم رقابت کنیم؛ آنگاه یحتمل برای همیشه رشد تولیدمان فقط فرض بفرمایید حتی در مرزهای نرم افزاری هم برسد ولی خود هواپیماهای مسافربری را هیچ وقت نتوانیم هم تولید کنیم. البته اینجا باز هم اگر شتاب رشد تولید نرم افزارهای مورد نظر خیلی هم زیاد شوند، یحتمل بتوانیم حتی در رقابتهای بین المللی نیز از کارخانه های دیگر جهانی نیز پیشی بگیریم و بلکه در جهان اول هم شویم. و آنگاه اگر نرم افزارها را خود در اختیار هم داشته باشیم، یحتمل بعضی اشکال کنند که خوب حالا از مرحله ی نرم افزاری به سخت افزاری هم رفتن که دیگر کاری ندارد و چرا اینقدر هم تعلل می فرمایید! و بلکه بالاخره بهترین هواپیماهای مسافربری در جهان را هم بتوانیم خودمان تولید کنیم و مسئله ی کارخانه های هواپیماسازی مسافربری اقل کم رشد تولیدش با محاسبه های درست شتاب و سرعت و افزایش رشد حل می شود؛ و حالا هواپیماهای مسافربری که دیگر سهل است و آنگاه می توانیم بپردازیم به پروژه های خیلی عظیمتری مثل فضاپیماها و سفینه های نجات آنچنان که می فرماید ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة.

مسئله اینجا چیست؟! مسئله همین هم هست که شاگرد و دانشجو و طلبه که از حالات خلاء می طلبد به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت ولی فقیه هم میل بفرمایند، یاد هم بگیرند که در جهت سوار شدن به سفینه ی نجات و یاری رساندن به امام زمان عجل الله فرجه الشریف حتی نرم افزاری و سخت افزاری و هر طور که شده بر سرعت خود افزایش هم داده و شتاب برداشته و حتی المقدور رشد تولیدات خود را در این جهت بیافزایند و لذا از جمله هم به رشد هر چه بیشتر نرم افزارهای کارخانه های هواپیماهای مسافربری کمک هم کنند. نکته اینجا فقط این نیست که بهار قرآن یعنی ترک دنیا و وصال به آخرت، چرا که گاهی اوقات این از خود گذشتگی بدین معنا هم هست که از همه ی رقبای دنیوی ات که غرق در دنیا هم هستند و به آخرت خود هم نمی توانند بیاندیشند پیشی بگیری و قبل از اینکه سوخت فسیلی هم ته بکشد، بالاخره بابا یک کاری هم بکن و همه چیز را نسپر دست دیگران و اجانب! و خودت هم یک کاری بکن بجای اینکه فقط نف خام را بفروشی و آنگاه انتظار هم داشته باشی که از جمله بهترین هواپیماها را هم بهت بدهند و سوارشان هم شوی و پز بدهی که بیایید و ببینید که چه شود و ...؛ زودتر یک کاری هم بکن!

واقعاً هم این فقط تخیلات نیست که به ایده هایی شبیه سوپرمن و ونوم و کارنیج و اسپایدرمن و دیگر کاراکترهای کمیکی بپردازی و از این تخیلات هم درس بگیری حالا که اینها در فضا خانه های همه ی مردم صدا و سیمایی هم لول می زنند هر چند هم که شاگرد و دانشجو و طلبه اینجا واقعاً هم خیلی باید مراقب باشد که خود را مثل کفار و مشرکین و منافقین مبتلا هم نکند. یک چیزهایی هست که مخصوص امام زمان عجل الله فرجه الشریف است که همه ی عالم را نیز آن حضرت می توانند به اسلام دعوت فرمایند و حتی به سران کشورهای عالم هم می توانند نامه نوشته و دعوت فرمایند که اسلام آورند و اسلام هم خواهند آورد و از ته قلب هم همه و همه طلب استغفار خواهند کرد. ولی خوب معنایش این هم نیست که در جهانهایی دیگر که به چند جهانی هم قائلند، اسپایدرمن و ونوم و کارنیج و مثلاً بلک واترز هم فرض بفرمایید سان فرانسیسکو را آشوب نخواهند کرد و بلکه در جوابش سوریه و لبنان و یمن و افغانستان را هم جورهای دیگری آشوب نخواهند کرد! مسئله و عرض بنده اینجا چیست؟ عرض بنده ی حقیر این است که در استکان نعلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی الکتریکی- مغناطیسی حتی تخیلی هم اگر قرار باشد که در عرف علم نفس و روانشناسی هم عمل کنیم، چاره ای نیست الا اینکه طیفهایی از ماورای بنفش و مادون قرمز را که از آنها شدیداً هم انواع روانپریشیها حاصل می شوند را بتوانیم درمان کنیم و اجازه هم ندهیم که اسپایدرمن و ونوم و کارنیج و دیگر هیولاهایی اینچنینی نیز بیش از حد هم بزنند در طیفهای انرژیهای ماورای بنفش. و بلکه اجازه هم ندهیم که دامنه ی تخیلات و توهمات آنچنان هم از حد و حدود خارج شوند که بر نفس هم مسلط گردند و بلکه از آن طرف هم باعث شوند که نفس وارد طیفهایی با انرژیهای خیلی پایین مادون قرمز هم شود و دیگر نتواند هم از آن خارج گردد. 

یعنی مشکل چند جهانی همین هم هست که به خود اجازه نمی دهد که وارد جهانی دیگر هم شود و بغیر از جهان خودش نظایر خودش را در جهانهای آلفا نیز مشاهده کند که فرض بفرمایید که جهانی که مملو از ظلماتِ بی حجابی و بی حیایی و قوم لوطی و لامذهبی و جرم و جنایت هم هست را چطور مهارش کنیم که بتواند حتی به حیا و حجابی که در نظایر آلفای جهانهای مذهبی و اسلامی و نورانی هم باز گردد. یعنی همان کفار و مشرکین و منافقین یک سدی از لامذهبی را هم ایجاد می کنند که وارد مرزهای اسلامی هم نشود و لذا چند جهانی هم داشته باشند. ولی هیچ گاه نمی تواند حتی خود را نیز قانع کند که چرا اسلام را نمی پذیرد و بلکه در انواع روانپریشیهای خود هم حاضر است غوطه بخورد؛ و اما از روانشناسی هم حاضر نیست که بالاتر آمده و به خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد؟ آنوقت یک عده ای غربگرا که در جهل خود نیز دارند غوطه می خورند، در تبعیت از این جاهلان غافل هم تبلیغ همین موهومات و تخیلات غرب و شرق را کرده و همه را گمراه تر هم می کنند. و آنگاه آخوندها و ملاهای ما هم که باید در امر به معروف و نهی از منکر حتی به غرب و شرق الی ما شاء الله هم بکوشند و جهاد تبیین هم کنند، بدتر می فرمایند نه همان چند جهانی هم که خود غربیها و شرقیها می فرمایند بهتر هم هست. و چرا؟ برای اینکه در این نوع از جنگهای نرم و سخت همزمان، کفار و منافقین و مشرکین را هم خدا هر چقدر بهشان بخواهد می دهد چرا که اثم و گناهانشان هر چه بیشتر هم اضافه شده و به یک باره یا رفته رفته فرقی نمی کند چطور نابود هم شوند.

موضوع این است که نفس را هر جوری که می خواهید تعریف کنید و از جمله اینکه نفس، یک کلافی باشد از مجموعه ای از ذهنیات و خاطرات گذشته و حال و آینده آنچنان که هیوم هم متصورش شده است؛ آیا بالاخره نفس امارة بالسوء و نفس لوامة و نفس و روان بیمار روانپریشی که خود از آن هیولاهایی همچون ونوم و کارنیج و اسپایدرمن و ... هم بدتر عمل می کنند نیز می توان داشت یا خیر فقط در تخیلات است که چنین هم متصور می شوند؟ نهی از منکر پیغمبران و از جمله هم خاتم النبیین محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام که کاری ندارد چرا که آیا اصولاً اینها که منکری را هم مرتکب نمی شوند و بلکه به فکرشان هم خطور نمی کند که منکری را مرتکب شوند و بلکه برای حتی ونوم و کارنیج و اسپایدرمن و مردمی که به امثال این انگلها و ویروسها دچار شده اند هم می اندیشند که چطور آنها را نیز با امر به معروف و نهی از منکر نرم و سخت افزاری هم نجات دهند. آنجایی که سرخوشی بیش از حد بیمار روانپریش همچون کارنیج را قبل از اینکه خیلی هم پیش رفته شود و مرتکب جرم و جنایت هم گردد را با شوک درمانی هم بتوان درمان کرد، یحتمل هم باید انتظار هم داشت که این شوک درمانی یک دوران افسردگی که در پی آن سرخوشیهای کاذب و آن شوک درمانی هم خواهد بود را نیز خواهد داشت. و اینها پی در پی و متوالی و متواتر هم خواهند شد وقتی انسان به فریادهایی که حتی مذهبیون هم می زنند که بابا این نعمتهایی را که خدا به کفار می دهد در اثر این نیست که خیلی هم دوستشان دارد و بلکه در این ارتباط است که در گناهانشان هم غرق شده اند و راه فراری هم از آن نمی یابند. و اما این وظیفه ی کیست که آنها را هم ارشاد کند؟ اگر مبلغین اسلام هم نتوانند کاری کنند، غیر از این است که دیگر مبلغین دیگر ادیان هم دست از سعی و تلاش خود برنخواهند داشت؟! یا امام زمان عجل الله فرجه الشریف ادرکنی! وسط کربلا هم که گیر کرده باشی و همینطوری که داری برای امام حسین علیه السلام شمشیر هم می زنی، آیا می تونی دست از جهاد تبیین هم بردای و حتی با اینکه می دانی که طرف حق هم هستی؛ دیگر سعی و تلاش دیگری هم نکنی که بچه جان، ای یزیدی چرا امام حسین علیه السلام را درنمی یابی و یزیدی هم شده ای؟ می توانی بگویی که بابا اینها که در گناهانشان غرق شده اند و دیگر چیزی نمی فهمند و خدا خودش جانشان را به لبشان می زساند؟ بابا یک کاری بکن، لااقل امر به معروف و نهی از منکر کن، جهاد تبیین کن؛ این را که دیگر می تواتی! و اما این هم کار هر کسی نیست و الا دیگر کربلایی و عاشورایی که امام حسین علیه السلام را هم در میان کرب و بلا غرق کنند نمی بود و اهل بیتش را هم اسیر نمی کردند و ..... یا اهل العالم قتل الحسین عطشانا. ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة. نظریه های استکان- نعلبکیهای توپولوژیک ابرتقارنی الکتریکی- مغناطیسی در جهاد تبیین اینجاها هم هست که به کار می توانند بیایند و ... اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه

اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ‎﴿٢٥٥﴾‏ لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ‎﴿٢٥٦﴾‏ اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ‎﴿٢٥٧﴾‏  سوره مبارکه بقرة

 

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

 

بنده ی حقیر می خواستم بگویم که فلانی که تسلکوپ به اسم او نامگذاری شده است یک فراماسون هم بوده است. خوب، حالا شما فرض را هم بر این بگذارید که ما صدها میلیاردها کهکشان هم داریم که کهکشان راه شیری هم یکی از آنها است. و اما ما درون انسانها را که حساب کنیم آیا چقدر کهکشانهای بیشتری را هم داریم؟ شما فقط همینقدر هم حساب کنید که تخیلاتی که از آنها بشر می تواند انواع داستانها و قصه هایی را بسازد که مملو از تخیلات گوناگون هم هستند را در نظر بگیرید، و توجه بفرمایید که چقدر این تخیلات دامنه اش عظیم است. اگر نمی توانید این تخیلات را متصور هم شوید، کافی است انواع فیلمهایی را که در سطح جهان می سازند را بخاطر آورید و سعی کنید بهترین آنها را حتی انتخاب کنید. این خودش کلی فیلم می شود!

حالا شما متصور هم شوید که می فرماید:

وَلَا تَنکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّىٰ یُؤْمِنَّ وَلَأَمَةٌ مُّؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکَةٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَلَا تُنکِحُوا الْمُشْرِکِینَ حَتَّىٰ یُؤْمِنُوا وَلَعَبْدٌ مُّؤْمِنٌ خَیْرٌ مِّن مُّشْرِکٍ وَلَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولَـٰئِکَ یَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَاللَّهُ یَدْعُو إِلَى الْجَنَّةِ وَالْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَیُبَیِّنُ آیَاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ‎﴿البقرة: ٢٢١﴾‏

وَرَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَیْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَیْتَ لَکَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ إِنَّهُ لَا یُفْلِحُ الظَّالِمُونَ ‎﴿یوسف: ٢٣﴾‏

قَالَ نَکِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنظُرْ أَتَهْتَدِی أَمْ تَکُونُ مِنَ الَّذِینَ لَا یَهْتَدُونَ ‎﴿النمل: ٤١﴾‏

بعضی یحتمل اینجا اشکال می فرمایند که یک خانم ملکه ای هم در شانش چنین نیست که رختشویی هم کند. ولی در مبحث تخیلات می بینیم که صاحبان رختشویخانه ای هم می توانند مرکز موضوع چندجهانی را شکل دهند که چندین جایزه هم برای فیلم مورد بحث هر چقدر هم که لوس و هجو باشد (یا نباشد چرا که بنده خود فیلم را ندیده ام و راستش خیلی هم علاقه مند نیستم که ببینم!) را برده است. حتی دیدن خیلی از فیلمهایی را که صدا و سیما هم نمایش می دهد را بنده پیشنهاد نمی کنم چرا که بدتر تخیلات انسان را می کشند تا اینکه آنها را بخواهند بپرورانند و ....  یعنی شاگرد و دانشجو و طلبه را نه تنها از راهش از حالات خلاء به الفهای بنیهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف همراهی یحتمل نکنند و بلکه حتی او را گمراه هم کنند و بلکه سعی هم داشته باشند که هر چند در تخیلاتشان هم هست ولی موجبات اذیت و آزار امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم فراهم کنند و .... بعضیها فلزشان و بلکه گلوبولهای خونشان هم معلوم نیست چطور حتی ترکیبات هنریشان هم مردم آزار است! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْکِ الَّتِی تَجْرِی فِی الْبَحْرِ بِمَا یَنفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِن مَّاءٍ فَأَحْیَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِیهَا مِن کُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِیفِ الرِّیَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ‎﴿البقرة: ١٦٤﴾‏ 

(ان فى خلق السموات و الارض ) الخ ، سیاق این آیات همانطور که در ابتداى بیان آیات مورد بحث گفتیم ، دلالت دارد بر اینکه سیاق خصوص این آیه نیز همان سیاق آیه قبلى است ، و این آیه پیرامون همان معنائى استدلال مى کند که آیه قبلى متضمن آن بود.
چون آیه سابق که مى فرمود: (و الهکم اله واحد لا اله الا هو الرحمن الرحیم ) الخ ، در حقیقت اگر شکافته شود، معنایش این میشد: که براى هر موجودى از این موجودات ، الهى است و اله همه آنها یکى است و این اله یگانه و واحد، همان اله شما است و او رحمان است ، چون رحمتى عمومى دارد و رحیم است ، چون رحمتى خصوصى دارد و هر کسى را به سعادت نهائیش - که همان سعادت آخرت است - سوق میدهد، پس اینها همه حقایقى هستند حقه ....

ترجمه تفسیر المیزان، جلد 1، ص 586-

http://lib.eshia.ir/50081/1/597

در اولین روز از ماه مبارک رمضان 1444محفل انس با قرآن کریم در حضور رهبر انقلاب، ۱۴۰۲/۰۱/۰۳

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای آشنا نبودن مردم و مستعمین کشورمان با زبان قرآن را مانعی در درک مفاهیم قرآنی برشمردند و تأکید کردند: باید متخصصان و فعالان قرآنی برای این موضوع راههایی پیدا کنند تا مضامین عالی آیات نیز به گوش دل شنوندگان تلاوت برسد.

ایشان خاطرنشان کردند: باید همه مساجد به پایگاههای رواج تلاوت و استماع قرآن و ارائه تفسیر آیاتِ قرائت‌شده تبدیل شوند.

رهبر انقلاب اسلامی قرآن را کتاب حکمت و درس و زندگی خواندند و خاطر نشان کردند: قرآن مجید در همه عرصه‌های فردی، خانوادگی، اجتماعی، حکومتی وحتی روابط بین‌الملل، مملو از تدبیر و حکمت است که باید به آموختن و بکارگیری این دروس اهتمام جدی داشت که خوشبختانه امروز همه زیرساخت‌های لازم برای این کار فراهم است.

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=52296

 

بعضی یحتمل اینجا اشکال هم می فرمایند که ما در آسمان شب میلیاردها کهکشان هم داریم که از جمله تلسکوپ جیمز وب هم گویا بدان استناد می کند؛ و حال آنکه در آسمان روز متوجه فقط یک ستاره که آن هم خورشید است می شویم و بلکه همه ی این کهکشانها از دید ما در آسمان روز خارج می شوند. و حال آنکه اله خورشید و ماه و زمین و دیگر سیارات منظومه ی شمسی و همه ی این کهکشانها هم یکی است! نکته اینجا این است که همانطوری که ما احتیاج به کارخانه های کفاشی هم داریم، همانطور هم احتیاج به علومی مثل اخترفیزیک و کیهانشناسی هم داریم. ولی یحتمل هم بعضی توپولوژیستها اینجا اشکال هم کنند که هر آنچه ما احتیاج داریم همان استکان نعلبکیهای توپولوژیک است چرا که اله واحدی را هم می توان در نظر گرفت که شامل سفینة و کشتی ای است که در دریا جاری است و همان کشتی هم توپولوژیکی می تواند شامل کره ی زمینی باشد که بر دریا و اقیانوس و بلکه در فضا- زمان هم جاری است. یعنی ما اینجا اله واحدی بر حسب استکان نعلبکیهای توپولوژیک در ابعاد مختلف هم داریم. به هر حال، علم توحیدی که همه ی این اله هایی را که بر هر کدام از این علوم مختلف مسلطند را بتوان یافت و آنها را به هم پیوند داد، همان علمی هم هست که خدای سبحان وحی را نیز به سینه  و قلب مقدس حضرت رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم نازل کرد و برای همین هم می فرماید که در آیات خدا و از جمله در خلقت زمین و آسمان و جاری شدن کشتی بر دریا و آنچه از آب باران خدا از آسمان فرو می فرستد و ...، تعقل بفرمایید. و حالا همه ی اینها با اله ای که بر نفس انسان هم مسلط است و علم نفس و روانشناسی هم چه ارتباطاتی دارند و بلکه یحتمل حتی علوم غریبه نیز چطور وارد می شوند، گذشته از اینکه کمی دیر هم هست بخواهیم واردش شویم ما انیجا به همین اشاره هم بسنده می کنیم. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

فَاصْبِرْ صَبْرًا جَمِیلًا ‎﴿المعارج: ٥﴾‏

 

رشد یا افزایش تولید کمابیش یک معنا می دهد الا اینکه رشد معنای افزایش را هم در دلش دارد؛ ولی رشد یک معنویتی هم همراهی اش می کند که افزایش یحتمل نداشته باشد. مثل این است که بگوییم ما ظرفیت استکان نعلبکیهای توپولوژیک خود را افزایش می دهیم به کاسه بشقابهای توپولوژیک یا حتی دیگ و دیگبرهای توپولوژیک. ولی رشد تولیدیهای استکان نعلبکیهای توپولوژیک یحتمل حتی همراه با مهار تورم چرن- سیمونز را هم در بر داشته باشد چرا که حتی اگر تک- دستیهای چپ و راست و ناوگان پنجم یزیدی با ناوگان پنجم حسینی را هم رو در رو و درگیری در ماورای مدل استاندارد ذرات فیزیک و ریسمان و نظریه ام و ... داشته باشیم. با این همه رشد مسَلّم همین است که ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة. و یا اهل العالم قتل الحسین عطشانا.

البته اینجا یحتمل بعضی اشکال هم کنند که مسئله فقط چپ دستی و راست دستی هم نیست و بلکه این هم هست که آیا ما می توانیم پی ببریم که یک روز یحتمل نیوترینوهای راست دست هم داشته باشیم؛ یا خیر؟! یعنی فرض بفرمایید که اگر ما ابرتقارنهایی را هم بیابیم الکتریکی- مغناطیسی که تمرکزی از نیوترینوهای راست دست هم در این دوگانهای ابرتقارنی یافت شوند، آیا آنگاه این تمرکز بیشتر ممکن است در نیوترینوهای الکترونی یافت شوند یا میونی یا تائونی یا ترکیباتی از آنها و بلکه همه ی آنها؟

نکته اینجا این است که در ابرتقارنهای الکتریکی- مغناطیسی متناظر با برنامه لنگلندز اصولاً آیا ما می توانیم برهمکنشهایی که نیوترینوها را هم در بر داشته باشند داشته باشیم یا اینکه این برهمکنشها حتی به اندازه ی کافی وارد طیف ضعیف هم نمی شوند که بتوان دوگانی را برایشان یافت که متناظر با طیف قوی هم باشند؟! و لذا اگر نیوترینوهایی راست دست را نتوانیم داشته باشیم، آیا تناظری ضعیف را نمی توان هم یافت که در دوگانِ دوگان ابرتقارنی یا حتی ریسمانی قوی هم نیوترینوهای چپ دست قوی دوگان نیوترینوهای راست دست ضعیف هم باشند و ....؟! یحتمل بعضی اشکال کنند که با این حال میونها و تائونها آیا نیوترینوهای راست دست خودشان را داشته باشند هر چند که الکترون نیوترینوها غیر از این هم باشند؛ هر چند که ما اینجا خیلی هم نمی خواهیم وارد این مبحث شده چرا که یحتمل بعضی ناوگان پنجم یزیدی را  نیز با سفینة النجاة حسینی هم اشتباه بگیرند و .... به عبارت دیگر یحتمل بعضی اشکال هم کنند که مهار تورم استکان نعلبکیهای توپولوژیکی چرن سیمونزی در نظریه و در فوه و فعل آیا چه تاثیراتی هم می توانند بر ثابت هابل و طیف قابل قبولی که آن را در بر دارد هم داشته باشند.

https://arxiv.org/abs/2303.04815

https://arxiv.org/search/?

query=chern+simons+inflation++hubble&searchtype=all&abstracts=sh

ow&order=-announced_date_first&size=50

یک نکته ای که برای از جمله آموزش مهار تورم و رشد تولید لازم است همین است که آموزش خروج از حالات خلاء به الفهای بنیهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی از نوع الفهای بینهایت آیات اللهی الی ما شاء الله هم قابل ارتقاء است؛ و اما چقدر هم ما حاضریم و می توانیم آنرا ارتقاء هم دهیم؟! لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

 یَا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَیْکُمْ لِبَاسًا یُوَارِی سَوْآتِکُمْ وَرِیشًا ۖ وَلِبَاسُ التَّقْوَىٰ ذَٰلِکَ خَیْرٌ ۚ ذَٰلِکَ مِنْ آیَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ ‎﴿٢٦﴾‏ یَا بَنِی آدَمَ لَا یَفْتِنَنَّکُمُ الشَّیْطَانُ کَمَا أَخْرَجَ أَبَوَیْکُم مِّنَ الْجَنَّةِ یَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِیُرِیَهُمَا سَوْآتِهِمَا ۗ إِنَّهُ یَرَاکُمْ هُوَ وَقَبِیلُهُ مِنْ حَیْثُ لَا تَرَوْنَهُمْ ۗ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّیَاطِینَ أَوْلِیَاءَ لِلَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ ‎﴿٢٧﴾‏ سوره مبارکه الاعراف

 

الا ای طوطی گویای اسرار، مبادا خالیت شکر ز منقار

 

خوب بقول معروف، تکلیف شب عید ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم برای شاگرد و دانشجو و طلبه که مایل است از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف میل کند، چیست؟

بنده ی حقیر داشتم راجع به بهائیت در ویکی فقه می خواندم که کمابیش مفصل هم توضیح می دهد، و اما آخرش هم می فرماید: اعتقاد به بهائیت، کفر و معتقد به آن کافر و همه احکام کفر بر او جاری است.[۲۵۸][۲۵۹]

و این را بر حسب مسائل مطرح شده در توضیح المسائل مراجع امام خمینی و آیت الله العظمی محمد رضا گلپایگانی هم می فرماید:

http://lib.eshia.ir/50096/3/215

http://lib.eshia.ir/10369/1/150

یکی از تکالیفی که در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی  مجیدی فقهی هست بر طرف کردن این شبهه است که حتی مذاکرات هسته ای کشورهای موسوم به 5+1 با حکومت جمهوری اسلامی ایران تا کجا این مذاکرات جایز است؟ مسئله اینجا این است که ساز مان انرژی اتمی و 5+1 حرفشان این است که ما چیزی داریم که همان دسترسی به علوم عالیه ی هسته ای هم هست که برای اینکه شما بتوانید به این سازمان بپیوندید، باید هم اجازه ی ما را هم داشته باشید. خوب، این تا یک جاهایی می بینیم که پیش می رود و بعد آیا چقدر هم شکست می خورد و فروپاشی هم می کند و ...! مسئله اینجا چیست؟ امام زمان عجل الله فرجه الشریف را اینجا چطور می توان و باید هم دریافت؟!

بنده ی حقیر اینجا یک مثالی بزنم که نسبت به این مسائل یحتمل بنظر بی ربط هم برسد و مسئله مطرح کردن تقوی و ایمان هم هست (بنده دنبال شوکا که می گشتم دیدیم در بلاگفا چنین چیزی را گویا قبلاً هم مطرح کرده ام و گوگل همان را ارائه اش داد هر چند که دقیقاً کجای وبلاگ هم بوده را نگفت!) در هندوئیسم معروف است که شوکا (بمعنای طوطی) قصه گوی اصلی کتاب بهاگاواتام است که لخت و عور بر منبر در جنگل نشسته است و به شاگردش درسهایی از قصه های خدایان و ویشنو و شیوا و برهما و امثالهم می دهد:

https://en.wikipedia.org/wiki/Shuka

گویا در دوران زندگی برای هندوها، یک دوره ای هم در نظر گرفته شده است که او باید به جنگل بصورت لخت و عور کانه حیوانات هم برود و زندگی کند. این مسئله یحتمل بعضی اشکال هم کنند که از آن گوریلهایی است که اگر حتی بی بی سی انگلیسی هم بخواهد گزارشی از آن تهیه کند و آنها را همانطوری هم که هستند را نشان دهد، و آنگاه شما به تماشاچیهای کنار دستی تان بفرمایید: آیا این لخت و عورها را دیدی؟ یحتمل هاشا کند که خیر! کدام؟ چی؟ من که ندیدم! آنگاه دوباره هم نشانش دهد. یحتمل آنگاه دوزاریش بیافتد که گوریل بوده است یا چی؟!

ولی نکته اینجا است که انسان بالاخره در بعضی مواقع که با خود و همسرش خلوت می کند، لخت و عور هم هست یا خیر. بگذریم از اینکه وسائل جاسوسی که در خانه ها خواسته و ناخواسته یافت می شوند آنقدر زیاد هم شده است که آیا با حیوانات جنگلی هم طرفیم یا حیوانات خانگی نیز خیلی بر همگان روشن نیست. از آنطرف هم برای اینکه مسئله را حتی لوث ترش هم کنند، یک جورهایی مستهجنات را هم وارد مسئله می کنند.

آنوقت شاگرد و دانشجو و طلبه که از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف دارد میل می کند، آیا دچار چه دست از مشکلاتی هم می شوند؟ از جمله، آیا خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ممکن نیست که مورد جاسوسی دشمنان کافر واقع شود و ...؟ آیا اگر همه مورد اینگونه جاسوسیها واقع شدند ولی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بدلیل در دسترس نبودن و در غیبت تشریف داشتنشان، چنین نشد؛ آیا مسئله حل است؟! نکته اینجا این است که امام زمان عجل الله فرجه الشریف الگویی است برای همه ی عالم بشریت که از آن حضرت به عنوان الگو پیروی هم شود و نه اینکه نعوذ بالله حتی با هر وسیله ای هم کافر و مشرک و منافق و حتی ناخواسته و خواسته هم مسلمان بخواهد او را به بند و ریسمان کفرآلود هم بکشد و حتی نزد کفار هم زندانی اش کند و باسارتش بکشد و ...! یک نمادی اینجا هست در درگیری انسان با انواع شیاطین.

درگیریهای ریاضی فیزیکی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی برای شاگرد و دانشجو و طلبه که می خواهد از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و ... هم میل کند و وارد حکمت الهی هم شود ان شاء الله از این نوع درگیریها هم نیستند و بلکه از اینها هم گذشته اند. نکته اینجا این است که اساتید و نخبگان حوزوی و دانشگاهی و از جمله هم حضرات آیات عظام مراجع تقلید از حالات خلائی که از بدو بسته شدن نطفه پا به عالم وجود می گذارند تا اینکه سلسله مراتبی را طی می فرمایند که به عالیترین مراتب هستی را هم نایل می آیند. چطور هم به این درجات و مراتب متعالیه می رسند؟ و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز چطور از غیبت بیرون آمده و ظهور می فرمایند و الگوی بشریت تشریف دارند؟ بنده ی حقیر گاهی اوقات بنظرم می رسد که اگر واقعاً چیزی نگویم یحتمل الا اینکه دعای سلامتی برای امام زمان عجل الله فرجه الشریف را بگوییم، خیلی هم بهتر است!  لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی