الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ الْأَحْلَامِ بِعَالِمِینَ ‎﴿یوسف: ٤٤﴾‏

بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیَأْتِنَا بِآیَةٍ کَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ ‎﴿الأنبیاء: ٥﴾‏

أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُم بِهَـٰذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ‎﴿الطور: ٣٢﴾‏

 

وقال علی ابن الحسین علیهما السلام: " إن جمیع ما طلعت علیه الشمس فی مشارق الارض ومغاربها بحرها وبرها وسهلها وجبلها عند ولی من أولیاء الله وأهل المعرفة بحق الله کفیئ الظلال - ثم قال علیه السلام -: أو لا حر یدع [ هذه ] اللماظة لاهلها [4] - یعنی الدنیا - فلیس لانفسکم ثمن إلا الجنة فلا تبیعوها بغیرها، فإنه من رضی من الله بالدنیا فقد رضی بالخسیس ".

تحف العقول، ابن شعبه الحرانی،، ص 391

http://lib.eshia.ir/15139/1/391

 

الحکمة 456 ثمن الانسان )وَقَالَ(علیه السلام) : أَلاَحُرٌّ یَدَعُ هذِهِ اللُّمَاظَةَ لاَِهْلِهَا؟ إِنَّهُ لَیْسَ لاَِنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةَ، فَلاَ تَبِیعُوهَا إِلاَّ بِهَا.

نهج البلاغه، سید رضی، ص 384

http://lib.eshia.ir/26580/1/384

 

5 ـ وفی حدیثه (علیه السلام)

تأثیر الایمان فی الرّوح )

إِنَّ الاِْیمَانَ یَبْدُو لُمْظَةً (الّلمظةُ) فِی الْقَلْبِ، کُلَّمَا ازْدَادَ الاِْیمَانُ ازْدَادَتِ اللُّمْظَةُ. واللمظة مثل النکتة أو نحوها من البیاض. ومنه قیل: فرس ألمظ، إذا کان بجحفلته شیء من البیاض.

همان، ص 355

http://lib.eshia.ir/26580/1/355

 

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

 

جهت | تبلیغ تهاجمی

رسانه KHAMENEI.IR در نخستین شماره از مجموعه تصویری «جهت» مروری بر توصیه رهبر انقلاب به مبلغین درباره جهت‌گیری غیرانفعالی در حوزه تبلیغ داشته است.
بسته تصویری جهت؛ مرور تصویری دیدارها و بُرشی کوتاه از مهمترین توصیه‌های رهبر انقلاب است.

برچسب‌ها: مبلغان؛ تبلیغ؛

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=53360

 

مجموعه تصاویر حساب کاربری ویژه محرم ۱۴۴۵

شعار | از تبیین تا قیام

رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن ایام عزای حسینی با شعار #از_تبیین_تا_قیام به استقبال ماه محرم میرود.
این شعار برگرفته از بیانات رهبر انقلاب اسلامی درباره قیام سیدالشهداء علیه‌السلام و تبیین مکتب عاشوراست و ایشان در سخنان مختلفی در این باره فرموده بودند: «کسی مثل حسین‌بن‌علی (ع) که خودش تجسّم ارزشهاست، قیام میکند، برای این‌که جلوی انحطاط را بگیرد؛ چون این انحطاط میرفت تا به آن‌جا برسد که هیچ چیز باقی نماند برای اینکه کسی بخواهد مسلمان زندگی کند. ... امام حسین می‌ایستد، قیام میکند، حرکت میکند و یک تنه در مقابل این سرعت سراشیب سقوط قرار میگیرد. ۷۷/۰۲/۱۸»؛ «امام حسین را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین است. به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او ... باید شناخت. ۸۸/۰۵/۰۵»
تشویق به حضور تبلیغی و تبیینی برای انتقال فرهنگ عاشورا در کنار یادآوری الزامات برپایی عزای حسینی و یادآوری اهداف قیام سیدالشهدا از جمله موضوعات این بسته رسانه‌ای خواهد بود.
مجموعه تصاویر حساب‌کاربری این شعار را برای استفاده در شبکه‌های اجتماعی، از اینجا دریافت کنید.

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=53383

 

یک مسئله روانپریشی دو قطبی سرخوشی/ افسردگی وحشتناکی هست در تنها گذاشتن امام حسین سلام الله و صلواته علیه که در حقیقت منجر به کشتن و قتل خورشید و بلکه افتادن خورشید در سیاه چاله هم می شود. امام را یاری نکردن و سرباز او نشدن از روی سرخوشی همراه با افسردگی موجب بیماری می شود که نسل اندر نسل ادامه خواهد داشت چرا که بیمار امام ظلم و جور را جایگزین خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف کرده است و بلکه قوه ی تشخیصش را از دست داده است. و لذا از یک افسردگی کاذب به سرخوشی کاذب دیگری و از سرخوشی کاذبی به افسردگی دیگری الی غیر النهایه هم می افتد. و بدین ترتیب بنا بر منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم هندسه ی ناشی از تبعیت امامان ظلم و جور هم آیا نور خورشید را نیز نمی خواهد خاموش کند آنچنان که سیاه چاله ای را هم دارد مدام همراهش یدک می کشد؟ مکتب امام حسین علیه السلام مکتب خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار علیهم السلام است، مکتب همه ی خوبان است. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه

  • ۰۲/۰۴/۲۸
  • سید حمید بنی هاشمی

نظرات (۱۰۸)

الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِم بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ ‎﴿الحج: ٤٠﴾‏

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ ‎﴿محمد: ٧﴾‏إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَیَسْتَحْیِی نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ ‎﴿القصص: ٤﴾

 

‏الاوّل ـ أفضل العسکریین

فَوَلَّ مِنْ جُنُودِکَ أَنْصَحَهُمْ فِی نَفْسِکَ لِلّهِ وَلِرَسُولِهِ وَلاِِمَامِکَ، وَأَنْقَاهُمْ جَیْباً، وَأَفْضَلَهُمْ حِلْماً، مِمَّنْ یُبْطِئُ عَنِ الْغَضَبِ، وَیَسْتَرِیحُ إِلَى الْعُذْرِ، وَیَرْأَفُ بِالضُّعَفَاءِ، وَیَنْبُو عَلَى الاَْقْوِیَاءِ، وَمِمَّنْ لاَ یُثِیرُهُ الْعُنْفُ، وَلاَ یَقْعُدُ بِهِ الضَّعْفُ.

نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص 294

http://lib.eshia.ir/26580/1/294

الحکمة 217 معرفة الرّجال فی الحوادث وَقَالَ(علیه السلام) : فِی تَقَلُّبِ الاَْحْوَالِ، عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ.

نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص 348

http://lib.eshia.ir/26580/1/348

 

زیارت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا مُمْتَحَنَةُ اِمْتَحَنَکِ اَلَّذِی خَلَقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا اِمْتَحَنَکِ صَابِرَةً أَنَا لَکِ مُصَدِّقٌ صَابِرٌ عَلَى مَا أَتَى بِهِ أَبُوکِ وَ وَصِیُّهُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا وَ أَنَا أَسْأَلُکِ إِنْ کُنْتُ صَدَّقْتُکِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنِی بِتَصْدِیقِی لَهُمَا لِتُسَرَّ نَفْسِی فَاشْهَدِی أَنِّی ظَاهِرٌ [طَاهِرٌ] بِوِلاَیَتِکِ وَ وِلاَیَةِ آلِ بَیْتِکِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ

ایضا زیارت حضرت زهرا علیها السلام به روایت دیگر

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا مُمْتَحَنَةُ اِمْتَحَنَکِ اَلَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ وَ کُنْتِ لِمَا اِمْتَحَنَکِ بِهِ صَابِرَةً وَ نَحْنُ لَکِ أَوْلِیَاءُ مُصَدِّقُونَ وَ لِکُلِّ مَا أَتَى بِهِ أَبُوکِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ أَتَى بِهِ وَصِیُّهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مُسَلِّمُونَ وَ نَحْنُ نَسْأَلُکَ اَللَّهُمَّ إِذْ کُنَّا مُصَدِّقِینَ لَهُمْ أَنْ تُلْحِقَنَا بِتَصْدِیقِنَا بِالدَّرَجَةِ اَلْعَالِیَةِ لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَیَتِهِمْ [بِوَلاَیَتِهِمْ] عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ 

 بیانات در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت، 
۱۴۰۲/۰۶/۲۹

بنده یک نکته‌ای خطاب به خود نیروهای مسلّح دارم که این هم به نظر من خیلی مهم است؛ و آن، این است که منطق قدرت در اسلام، منطق «استعلاء» نیست. در نظامهای مادّی چرا، قدرت به معنای استعلاء است. استعلاء یعنی علوّ بر دیگران، خود را از دیگران برتر دانستن، خود را بر دیگران تحمیل کردن، تنه‌ی خود را بر دوش دیگران انداختن، دیگران را تحقیر کردن؛ [در نظامهای مادّی] قدرت این است؛ کسی که قدرت پیدا کرد، استعلاء پیدا میکند. یکی از مفاهیم منفی در قرآن کریم همین مسئله‌ی استعلاء است: اِنَّ فِرعَونَ عَلا فِی الاَرض؛(۸) این استعلاء است. منطق قدرت در اسلام، استعلاء نیست؛ یعنی هرچه قدرت شما بیشتر بشود، هرچه توانایی‌هایتان ــ چه توانایی‌های ذاتی خودتان، چه توانایی‌های قانونی‌تان ــ بالاتر برود، باید تواضعتان بیشتر باشد، انعطافتان بیشتر باشد، توجّهتان به خدا بیشتر باشد.

قضیّه‌ی مالک اشتر را شاید اغلب شما شنیده‌اید؛ مالک اشتر، شجاع، قدرتمند، رشید، فرمانده لشکر امیرالمؤمنین (علیه السّلام)، دست قدرتمند امیرالمؤمنین ــ مالک اشتر یک چنین کسی است ــ در کوفه میرفت ــ ظاهراً این قضیّه در کوفه بوده ــ یک پسر جوان یا نوجوانی او را نشناخت و شروع کرد مسخره کردن. حالا مثلاً لابد پیراهنی، عمامه‌ای داشته جوری که مایه‌ی مسخره‌ی آن پسر قرار گرفته. یک خرده مسخره‌اش کرد، خندید؛ او چیزی نگفت و رفت. بعد که عبور کرد و رفت، یک نفری به این پسر گفت فهمیدی او که بود که تو مسخره‌اش کردی؟ گفت نه؛ گفت: او مالک اشتر است. پسر ترسید، گفت حالا این مالک اشتر که من این‌جور با او برخورد کردم، با من یا با خانواده‌ی من چه خواهد کرد؟ گفت چه کار کنم؟ گفت برو از او عذرخواهی کن. پسر دنبال او راه افتاد که از او عذرخواهی کند؛ دید مالک اشتر رفت در مسجد و مشغول نماز شد؛ این [پسر] صبر کرد، نمازش که تمام شد، رفت جلو گفت که آقا ببخشید، من شما را نشناختم، من بی‌احترامی کردم و مانند اینها و شما از من بگذرید. مالک اشتر گفت من آمدم مسجد، این دو رکعت نماز را خواندم برای اینکه برای تو دعا کنم. بالاخره کسی یا جوانی که یک چنین کار بی‌ادبانه‌ای میکند، احتیاج به دعا دارد، باید دعائش کرد. [گفت:] آمدم تا دعا کنم. این مالک اشتر [است]؛ ببینید.

هرچه جایگاه نظامی شما و قدرتتان بالاتر باشد، بیشتر باشد، باید بیشتر تواضع کنید، بیشتر ترحّم کنید. اقتدار با زبان خوش منافاتی ندارد؛ اقتدار با رفتار مهربانانه هیچ منافاتی ندارد. شنفتید این آقا(۹) گفت یک پسر جوانی در فتنه شرکت میکند، بعد زندان میرود، بعد مورد عفو قرار میگیرد، بعد [از زندان] بیرون می‌آید. راهیان نور راه می‌افتد، او می‌آید جزو راهیان نور، نه برای خاطر [دیدن] جبهه، برای خاطر گردش و میگوید میرویم یک دُوری میزنیم، بعد آنجا این راوی چهار کلمه حرف میزند، او اشک میریزد، هِق‌هِق میکند، می‌آید میگوید این نامردی بود؛ یعنی [کار] خودش را میگوید. اقتدار منافات ندارد با زبان نرم؛ با زبان نرم گاهی بیشتر و بهتر میشود خیلی از موفّقیّتها را به دست آورد. البتّه یک جاهایی لازم است انسان جور دیگری عمل کند؛ هر جایی یک اقتضائی دارد. نیروهای مسلّح کار خودشان را قدر بدانند، ارج بنهند، اهمّیّت بدهند، افتخار کنند به کاری که انجام میدهند؛ مردم هم بایستی قدر اینها را بدانند.

و همه‌ی ما بدانیم که تا در راه خدا و برای خدا کار میکنیم، حرکت میکنیم، حرف میزنیم، خدا به ما کمک خواهد کرد؛ این وعده‌ی الهی است: اِن تَنصُرُوا اللَهَ یَنصُرکُم؛(۱۰) وَ لَیَنصُرَنَّ اللَهُ مَن یَنصُرُه.(۱۱) اگر نیّت شما نصرت خدا است، بلاشک خدای متعال به شما کمک خواهد کرد؛ گاهی طریقه‌ی کمک را خودمان میفهمیم، تشخیص میدهیم، گاهی هم نمیفهمیم، می‌بینیم کمک شدیم، می‌بینیم کار راه افتاد، کار پیش رفت؛ این کمک الهی است. نیّتها را خدایی کنیم. نیّت خدایی هم به این معنا نیست که هر وقت بخواهیم یک حرکتی انجام بدهیم، همان جا مثلاً فرض کنید بگوییم این کار را انجام میدهم برای رضای خدا؛ نه، همین که شما به مردم رحم میکنید، این نیّت خدایی است؛ همین که شما به کشور میخواهید خدمت کنید، این یک نیّت خدایی است؛ همین که شما میخواهید یک کار هنری خلق کنید که چهار نفر را هدایت کند، این نیّت خدایی است. با نیّت خدایی که وارد بشویم، خدای متعال هم کمک خواهد کرد.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=53887#_ftnref10

 

یک نکته ای که در مکتبهای فلسفی گوناگون هم داریم این است که حکمت الهی و فلسفه های کلاسیک و مدرن سعی دارند انسان را از حیوان جدا کنند و انسانیت را بر حسب فلسفه ی خاص خود هم ارائه دهند و این می تواند باعث تصلب و غدم انعطاف پذیری های عجیب و غریبی شوند که غیر فطری اند و دیگران و غیر خود را کافر می پندارند؛ نظامهای فرعونی و شرک آلود اینچنینی اند. این است که یحتمل به همسر خودش هم رحم نمی کند و بلکه می آید از کارگران بر علیه رئیس کارخانه هم دفاع کند، آنگاه همه را هم از بالا تا پایین خراب می کند! صرف بازگو کردن مکتب این شبه فیلسوف و شبه مومن هم کار را خرابتر نیز می کند هر چند که این تهمتها را به پیامبران و ائمه ی اطهار صلوات الله و سلامه علیهم هم می زده اند و فقط چیزی نیست که مکتبی که بر ضد مکتبی دیگر است هم عنوان کرده باشد یا شاعری از خودش هم درآورده و گزافه سرایی هم کرده است. مسئله این است که وقتی ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک هم با ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک دیگری در تضاد و تقابل و تخاصم آیا چقدر هم در انطباق هندسی فضا- زمانی واقع شوند، درهمتنیدگیهایی هم یحتمل رخ دهند که حالا مملو از انواع برهمکنشهایی هم می توانند باشند. پس چاره چیست؟ می فرمایند در حینی که سعی هم دارید هر چه بیشتر نیز شاگرد و دانشجو و طلبه از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کنید، در همین حین هم به الی ما شاء الله به عبودیت خدا نیز پرداخته و بلکه هر چه فریاد هم دارید همانطوری که امام خمینی ره هم فرموده اند بر سر دشمن ایالات متحده آمریکای متخاصم هم بزنید. و آنگاه مسئله حل هم هست دیگر! حالا اگر این ایالات متحده آدم شد و دست از تخاصمش هم برداشت که فبها و الا که بر عبودیت خدای خود هم بیافزایید و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابید.

موضوع این است که ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک چپ و راستی هم که داشته باشند و در همتنیدگیها و بلکه نظم نوین کیهانی و جهانی اش را هم بخواهیم حساب کنیم، بالاخره در هر ربعی از کره ی سماوی هم که ما واقع شویم، آن سه ربع جانبی دیگری که با ما آیا چقدر هم مجاورتهایی دارند، باید توجه هم کرد که ما در کدام کهکشانی از کهکشانهای بلوکهای ساختمانی کیهانی هم واقعیم و بلکه کهکشانهای مجاورمان در راه شیری هم کدامند که ما را در یک ربع از ربعهای کره ی سماوی جای می دهد. خوب، آنگاه باز آیا مسئله این هم هست که در انبساط عالم در هنگام انفجار بزرگ هم آیا همچون الان نیز یک قلب آسمانی هم علاوه بر قلب زمینی مملو از دهلیزها و بطنها نهفته اند، یا خیر مسئله امروزه اش هم چنین نیست و خبر از قلبی تپنده در کره ی سماوی چه امروز و چه دیروز و چه در آینده هم نداریم!

ولی مسئله باز این است که اگر قلب تپنده ی زمینی و آسمانی هم داریم، آنگاه ربع مجانب انواع ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک هم چه تاثیراتی بر روی آن دیگر ربعهای مجانب هم خواهند داشت و بلکه تصاویر محلی و جهانی ریسمانی آنها هم از زوایای مدل استاندارد ذرات فیزیک و ریسمانی و گرانشی چیست؟ مثلاً اگر یک جایی زلزله ای یا سیلی و طوفانی یا آتشفشانی هم شد، تاثیراتش از زوایای گوناگون گناهان بنده ی حقیر و دیگران و چرخش زوایای نسبی سه جسم زمین- ماه- خورشید و ارتباط آنها با برخورد کننده های هادرونی بزرگ و آشکار کننده های نیوترینویی و مدل استاندارد ذرات فیزیک و حالا حتی یحتمل اینکه چقدرها هم فرض بفرمایید برای مورچه های غیر بالدار و بالدار و بلکه سوسکهای بالدار و غیر بالدار نیز غش و ضعف کنند و ... هم کدام است؟ مسئله این است که یا ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک قدرت این را هم دارد که بر دیگر ایالات متحده چند جهانی استکان نلبیکهای توپولوژیک محلی و کیهانی هم غلبه کند یا اینکه خیر در همان بلوک ساختمانی کهکشان خودش هم گیر کرده است ولذا چنین درهمتنیدگیها و برهمکنشهایی حتی در یک بلوک ساختمانی کیهانی هم بدو اجازه نمی دهند ارتباطش با دیگر بلوکهای ساختمانی و دیگر ربعهای جانبی کره ی سماوی و کیهانی را هم حتی از طریق ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک هم درک کند! و چرا که در خودش در خودش هم درهمتنیدگی ایجاد کرده است و نمی تواند هم از آن بیرون بیاید و مثلاً حتی یک بلوک ساختمانی را همه ی عالم هم فرض می کند و این را می تواند به مدل استاندارد ذرات فیزیک هم که از زیر ساختارهای بلوک ساختمانی اش هم هست تنزل دهد ولی آیا می تواند هم به کل کیهانشناسی که بلوک ساختمانی اش هم یک کهکشان است نیز درست و حسابی هم عمومیت بخشد؟ و بلکه نظم نوین جهانی را هم از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب ودرجات متعالیه هم درک کرده و بلکه حدس تابع زتای ریمان را هم با لحاظ این آیات اللهی مراتب ودرجات متعالیه هم حل کند؟ یا حتی در مسئله تابع زتا برای اعداد مختلط هم گیر می کند؟! بزبان ساده تر اگر شما توانستید با نان و پنیر هم شکم همه ی مهمانهای خود را سیر کنید، آیا معنایش این هم هست که چلو کباب هم می توانید برای همه تهیه کرده و به همه نذری هم بدهید؟ حالا یحتمل شما در یک اتوبوس یا مترو هم دارید نان و پنیر می فروشید، و اما آیا اقتصاد یک مملکت را هم می توانید اینچنینی اداره کنید و ...؟! بعضی اینجا البته اشکال هم می کنند که خوب اقتصاد رابین هودی هم داریم دیگر! بله ولی این با اقتصاد اسلامی هم آیا چقدر جور در نمی آید؟! امام زمان عجل الله فرجه الشریف که از خمس و زکاتش نمی گذرد و ....!

------------------------------------------

بنده ی حقیر یادم رفت این نکته ی مهم و اساسی را هم عنوان کنم که بعضی یحتمل بدنبال اینکه مریم و فاطمه را در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم تلاش کنند بیابند و تحقیق و بررسی و پژوهش هم کنند، نباشند. داستان سرایی هم در این زمینه نکنند. ولی از حضرات مریم و فاطمه و خدیجه و رقیه و ام سلمه هم درسها و از جمله هم درسهای ولایتمداری در زندگی می توان در میدانهای کربلا پیشرو هم آموخت و حتی به حدس تابع زتای ریمان در الفهای بنیهایت آیات اللهی مرات و درجات متعالیه هم کاربردی کرد و .... 

الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِم بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ ‎﴿الحج: ٤٠﴾‏

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ ‎﴿محمد: ٧﴾‏إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَیَسْتَحْیِی نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ ‎﴿القصص: ٤﴾

 

‏الاوّل ـ أفضل العسکریین

فَوَلَّ مِنْ جُنُودِکَ أَنْصَحَهُمْ فِی نَفْسِکَ لِلّهِ وَلِرَسُولِهِ وَلاِِمَامِکَ، وَأَنْقَاهُمْ جَیْباً، وَأَفْضَلَهُمْ حِلْماً، مِمَّنْ یُبْطِئُ عَنِ الْغَضَبِ، وَیَسْتَرِیحُ إِلَى الْعُذْرِ، وَیَرْأَفُ بِالضُّعَفَاءِ، وَیَنْبُو عَلَى الاَْقْوِیَاءِ، وَمِمَّنْ لاَ یُثِیرُهُ الْعُنْفُ، وَلاَ یَقْعُدُ بِهِ الضَّعْفُ.

نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص 294

http://lib.eshia.ir/26580/1/294

الحکمة 217 معرفة الرّجال فی الحوادث وَقَالَ(علیه السلام) : فِی تَقَلُّبِ الاَْحْوَالِ، عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ.

نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص 348

http://lib.eshia.ir/26580/1/348

 

زیارت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا مُمْتَحَنَةُ اِمْتَحَنَکِ اَلَّذِی خَلَقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا اِمْتَحَنَکِ صَابِرَةً أَنَا لَکِ مُصَدِّقٌ صَابِرٌ عَلَى مَا أَتَى بِهِ أَبُوکِ وَ وَصِیُّهُ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمَا وَ أَنَا أَسْأَلُکِ إِنْ کُنْتُ صَدَّقْتُکِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنِی بِتَصْدِیقِی لَهُمَا لِتُسَرَّ نَفْسِی فَاشْهَدِی أَنِّی ظَاهِرٌ [طَاهِرٌ] بِوِلاَیَتِکِ وَ وِلاَیَةِ آلِ بَیْتِکِ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْهِمْ أَجْمَعِینَ

ایضا زیارت حضرت زهرا علیها السلام به روایت دیگر

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا مُمْتَحَنَةُ اِمْتَحَنَکِ اَلَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ وَ کُنْتِ لِمَا اِمْتَحَنَکِ بِهِ صَابِرَةً وَ نَحْنُ لَکِ أَوْلِیَاءُ مُصَدِّقُونَ وَ لِکُلِّ مَا أَتَى بِهِ أَبُوکِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ وَ أَتَى بِهِ وَصِیُّهُ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ مُسَلِّمُونَ وَ نَحْنُ نَسْأَلُکَ اَللَّهُمَّ إِذْ کُنَّا مُصَدِّقِینَ لَهُمْ أَنْ تُلْحِقَنَا بِتَصْدِیقِنَا بِالدَّرَجَةِ اَلْعَالِیَةِ لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَیَتِهِمْ [بِوَلاَیَتِهِمْ] عَلَیْهِمُ اَلسَّلاَمُ 

 بیانات در دیدار پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت، 
۱۴۰۲/۰۶/۲۹

بنده یک نکته‌ای خطاب به خود نیروهای مسلّح دارم که این هم به نظر من خیلی مهم است؛ و آن، این است که منطق قدرت در اسلام، منطق «استعلاء» نیست. در نظامهای مادّی چرا، قدرت به معنای استعلاء است. استعلاء یعنی علوّ بر دیگران، خود را از دیگران برتر دانستن، خود را بر دیگران تحمیل کردن، تنه‌ی خود را بر دوش دیگران انداختن، دیگران را تحقیر کردن؛ [در نظامهای مادّی] قدرت این است؛ کسی که قدرت پیدا کرد، استعلاء پیدا میکند. یکی از مفاهیم منفی در قرآن کریم همین مسئله‌ی استعلاء است: اِنَّ فِرعَونَ عَلا فِی الاَرض؛(۸) این استعلاء است. منطق قدرت در اسلام، استعلاء نیست؛ یعنی هرچه قدرت شما بیشتر بشود، هرچه توانایی‌هایتان ــ چه توانایی‌های ذاتی خودتان، چه توانایی‌های قانونی‌تان ــ بالاتر برود، باید تواضعتان بیشتر باشد، انعطافتان بیشتر باشد، توجّهتان به خدا بیشتر باشد.

قضیّه‌ی مالک اشتر را شاید اغلب شما شنیده‌اید؛ مالک اشتر، شجاع، قدرتمند، رشید، فرمانده لشکر امیرالمؤمنین (علیه السّلام)، دست قدرتمند امیرالمؤمنین ــ مالک اشتر یک چنین کسی است ــ در کوفه میرفت ــ ظاهراً این قضیّه در کوفه بوده ــ یک پسر جوان یا نوجوانی او را نشناخت و شروع کرد مسخره کردن. حالا مثلاً لابد پیراهنی، عمامه‌ای داشته جوری که مایه‌ی مسخره‌ی آن پسر قرار گرفته. یک خرده مسخره‌اش کرد، خندید؛ او چیزی نگفت و رفت. بعد که عبور کرد و رفت، یک نفری به این پسر گفت فهمیدی او که بود که تو مسخره‌اش کردی؟ گفت نه؛ گفت: او مالک اشتر است. پسر ترسید، گفت حالا این مالک اشتر که من این‌جور با او برخورد کردم، با من یا با خانواده‌ی من چه خواهد کرد؟ گفت چه کار کنم؟ گفت برو از او عذرخواهی کن. پسر دنبال او راه افتاد که از او عذرخواهی کند؛ دید مالک اشتر رفت در مسجد و مشغول نماز شد؛ این [پسر] صبر کرد، نمازش که تمام شد، رفت جلو گفت که آقا ببخشید، من شما را نشناختم، من بی‌احترامی کردم و مانند اینها و شما از من بگذرید. مالک اشتر گفت من آمدم مسجد، این دو رکعت نماز را خواندم برای اینکه برای تو دعا کنم. بالاخره کسی یا جوانی که یک چنین کار بی‌ادبانه‌ای میکند، احتیاج به دعا دارد، باید دعائش کرد. [گفت:] آمدم تا دعا کنم. این مالک اشتر [است]؛ ببینید.

هرچه جایگاه نظامی شما و قدرتتان بالاتر باشد، بیشتر باشد، باید بیشتر تواضع کنید، بیشتر ترحّم کنید. اقتدار با زبان خوش منافاتی ندارد؛ اقتدار با رفتار مهربانانه هیچ منافاتی ندارد. شنفتید این آقا(۹) گفت یک پسر جوانی در فتنه شرکت میکند، بعد زندان میرود، بعد مورد عفو قرار میگیرد، بعد [از زندان] بیرون می‌آید. راهیان نور راه می‌افتد، او می‌آید جزو راهیان نور، نه برای خاطر [دیدن] جبهه، برای خاطر گردش و میگوید میرویم یک دُوری میزنیم، بعد آنجا این راوی چهار کلمه حرف میزند، او اشک میریزد، هِق‌هِق میکند، می‌آید میگوید این نامردی بود؛ یعنی [کار] خودش را میگوید. اقتدار منافات ندارد با زبان نرم؛ با زبان نرم گاهی بیشتر و بهتر میشود خیلی از موفّقیّتها را به دست آورد. البتّه یک جاهایی لازم است انسان جور دیگری عمل کند؛ هر جایی یک اقتضائی دارد. نیروهای مسلّح کار خودشان را قدر بدانند، ارج بنهند، اهمّیّت بدهند، افتخار کنند به کاری که انجام میدهند؛ مردم هم بایستی قدر اینها را بدانند.

و همه‌ی ما بدانیم که تا در راه خدا و برای خدا کار میکنیم، حرکت میکنیم، حرف میزنیم، خدا به ما کمک خواهد کرد؛ این وعده‌ی الهی است: اِن تَنصُرُوا اللَهَ یَنصُرکُم؛(۱۰) وَ لَیَنصُرَنَّ اللَهُ مَن یَنصُرُه.(۱۱) اگر نیّت شما نصرت خدا است، بلاشک خدای متعال به شما کمک خواهد کرد؛ گاهی طریقه‌ی کمک را خودمان میفهمیم، تشخیص میدهیم، گاهی هم نمیفهمیم، می‌بینیم کمک شدیم، می‌بینیم کار راه افتاد، کار پیش رفت؛ این کمک الهی است. نیّتها را خدایی کنیم. نیّت خدایی هم به این معنا نیست که هر وقت بخواهیم یک حرکتی انجام بدهیم، همان جا مثلاً فرض کنید بگوییم این کار را انجام میدهم برای رضای خدا؛ نه، همین که شما به مردم رحم میکنید، این نیّت خدایی است؛ همین که شما به کشور میخواهید خدمت کنید، این یک نیّت خدایی است؛ همین که شما میخواهید یک کار هنری خلق کنید که چهار نفر را هدایت کند، این نیّت خدایی است. با نیّت خدایی که وارد بشویم، خدای متعال هم کمک خواهد کرد.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=53887#_ftnref10

 

یک نکته ای که در مکتبهای فلسفی گوناگون هم داریم این است که حکمت الهی و فلسفه های کلاسیک و مدرن سعی دارند انسان را از حیوان جدا کنند و انسانیت را بر حسب فلسفه ی خاص خود هم ارائه دهند و این می تواند باعث تصلب و غدم انعطاف پذیری های عجیب و غریبی شوند که غیر فطری اند و دیگران و غیر خود را کافر می پندارند؛ نظامهای فرعونی و شرک آلود اینچنینی اند. این است که یحتمل به همسر خودش هم رحم نمی کند و بلکه می آید از کارگران بر علیه رئیس کارخانه هم دفاع کند، آنگاه همه را هم از بالا تا پایین خراب می کند! صرف بازگو کردن مکتب این شبه فیلسوف و شبه مومن هم کار را خرابتر نیز می کند هر چند که این تهمتها را به پیامبران و ائمه ی اطهار صلوات الله و سلامه علیهم هم می زده اند و فقط چیزی نیست که مکتبی که بر ضد مکتبی دیگر است هم عنوان کرده باشد یا شاعری از خودش هم درآورده و گزافه سرایی هم کرده است. مسئله این است که وقتی ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک هم با ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک دیگری در تضاد و تقابل و تخاصم آیا چقدر هم در انطباق هندسی فضا- زمانی واقع شوند، درهمتنیدگیهایی هم یحتمل رخ دهند که حالا مملو از انواع برهمکنشهایی هم می توانند باشند. پس چاره چیست؟ می فرمایند در حینی که سعی هم دارید هر چه بیشتر نیز شاگرد و دانشجو و طلبه از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کنید، در همین حین هم به الی ما شاء الله به عبودیت خدا نیز پرداخته و بلکه هر چه فریاد هم دارید همانطوری که امام خمینی ره هم فرموده اند بر سر دشمن ایالات متحده آمریکای متخاصم هم بزنید. و آنگاه مسئله حل هم هست دیگر! حالا اگر این ایالات متحده آدم شد و دست از تخاصمش هم برداشت که فبها و الا که بر عبودیت خدای خود هم بیافزایید و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابید.

موضوع این است که ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک چپ و راستی هم که داشته باشند و در همتنیدگیها و بلکه نظم نوین کیهانی و جهانی اش را هم بخواهیم حساب کنیم، بالاخره در هر ربعی از کره ی سماوی هم که ما واقع شویم، آن سه ربع جانبی دیگری که با ما آیا چقدر هم مجاورتهایی دارند، باید توجه هم کرد که ما در کدام کهکشانی از کهکشانهای بلوکهای ساختمانی کیهانی هم واقعیم و بلکه کهکشانهای مجاورمان در راه شیری هم کدامند که ما را در یک ربع از ربعهای کره ی سماوی جای می دهد. خوب، آنگاه باز آیا مسئله این هم هست که در انبساط عالم در هنگام انفجار بزرگ هم آیا همچون الان نیز یک قلب آسمانی هم علاوه بر قلب زمینی مملو از دهلیزها و بطنها نهفته اند، یا خیر مسئله امروزه اش هم چنین نیست و خبر از قلبی تپنده در کره ی سماوی چه امروز و چه دیروز و چه در آینده هم نداریم!

ولی مسئله باز این است که اگر قلب تپنده ی زمینی و آسمانی هم داریم، آنگاه ربع مجانب انواع ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک هم چه تاثیراتی بر روی آن دیگر ربعهای مجانب هم خواهند داشت و بلکه تصاویر محلی و جهانی ریسمانی آنها هم از زوایای مدل استاندارد ذرات فیزیک و ریسمانی و گرانشی چیست؟ مثلاً اگر یک جایی زلزله ای یا سیلی و طوفانی یا آتشفشانی هم شد، تاثیراتش از زوایای گوناگون گناهان بنده ی حقیر و دیگران و چرخش زوایای نسبی سه جسم زمین- ماه- خورشید و ارتباط آنها با برخورد کننده های هادرونی بزرگ و آشکار کننده های نیوترینویی و مدل استاندارد ذرات فیزیک و حالا حتی یحتمل اینکه چقدرها هم فرض بفرمایید برای مورچه های غیر بالدار و بالدار و بلکه سوسکهای بالدار و غیر بالدار نیز غش و ضعف کنند و ... هم کدام است؟ مسئله این است که یا ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک قدرت این را هم دارد که بر دیگر ایالات متحده چند جهانی استکان نلبیکهای توپولوژیک محلی و کیهانی هم غلبه کند یا اینکه خیر در همان بلوک ساختمانی کهکشان خودش هم گیر کرده است ولذا چنین درهمتنیدگیها و برهمکنشهایی حتی در یک بلوک ساختمانی کیهانی هم بدو اجازه نمی دهند ارتباطش با دیگر بلوکهای ساختمانی و دیگر ربعهای جانبی کره ی سماوی و کیهانی را هم حتی از طریق ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک هم درک کند! و چرا که در خودش در خودش هم درهمتنیدگی ایجاد کرده است و نمی تواند هم از آن بیرون بیاید و مثلاً حتی یک بلوک ساختمانی را همه ی عالم هم فرض می کند و این را می تواند به مدل استاندارد ذرات فیزیک هم که از زیر ساختارهای بلوک ساختمانی اش هم هست تنزل دهد ولی آیا می تواند هم به کل کیهانشناسی که بلوک ساختمانی اش هم یک کهکشان است نیز درست و حسابی هم عمومیت بخشد؟ و بلکه نظم نوین جهانی را هم از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب ودرجات متعالیه هم درک کرده و بلکه حدس تابع زتای ریمان را هم با لحاظ این آیات اللهی مراتب ودرجات متعالیه هم حل کند؟ یا حتی در مسئله تابع زتا برای اعداد مختلط هم گیر می کند؟! بزبان ساده تر اگر شما توانستید با نان و پنیر هم شکم همه ی مهمانهای خود را سیر کنید، آیا معنایش این هم هست که چلو کباب هم می توانید برای همه تهیه کرده و به همه نذری هم بدهید؟ حالا یحتمل شما در یک اتوبوس یا مترو هم دارید نان و پنیر می فروشید، و اما آیا اقتصاد یک مملکت را هم می توانید اینچنینی اداره کنید و ...؟! بعضی اینجا البته اشکال هم می کنند که خوب اقتصاد رابین هودی هم داریم دیگر! بله ولی این با اقتصاد اسلامی هم آیا چقدر جور در نمی آید؟! امام زمان عجل الله فرجه الشریف که از خمس و زکاتش نمی گذرد و ....! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِم بِغَیْرِ حَقٍّ إِلَّا أَن یَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلَا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُم بِبَعْضٍ لَّهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِیَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ یُذْکَرُ فِیهَا اسْمُ اللَّهِ کَثِیرًا وَلَیَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِیٌّ عَزِیزٌ ‎﴿الحج: ٤٠﴾‏یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ ‎﴿محمد: ٧﴾‏إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَیَسْتَحْیِی نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ ‎﴿القصص: ٤﴾‏الاوّل ـ أفضل العسکریین

فَوَلَّ مِنْ جُنُودِکَ أَنْصَحَهُمْ فِی نَفْسِکَ لِلّهِ وَلِرَسُولِهِ وَلاِِمَامِکَ، وَأَنْقَاهُمْ جَیْباً، وَأَفْضَلَهُمْ حِلْماً، مِمَّنْ یُبْطِئُ عَنِ الْغَضَبِ، وَیَسْتَرِیحُ إِلَى الْعُذْرِ، وَیَرْأَفُ بِالضُّعَفَاءِ، وَیَنْبُو عَلَى الاَْقْوِیَاءِ، وَمِمَّنْ لاَ یُثِیرُهُ الْعُنْفُ، وَلاَ یَقْعُدُ بِهِ الضَّعْفُ.

نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص 294

http://lib.eshia.ir/26580/1/294

 

الحکمة 217 معرفة الرّجال فی الحوادث وَقَالَ(علیه السلام) : فِی تَقَلُّبِ الاَْحْوَالِ، عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ.

نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص 348

http://lib.eshia.ir/26580/1/348

 

گوشه‌هایی از کمک‌های فراوان قدرت‌ها به صدام در جنگ تحمیلی به روایت رهبر انقلاب اسلامی

اطلاع‌نگاشت | عظمت مقاومت یک ملت

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «اگر با این زاویه که «مهاجمها چه کسی بودند» به قضیّه نگاه کنیم، عظمت و اهمّیّت دفاع مقدّس روشن خواهد شد. قضیّه این بود که همه‌ی قدرتهای مطرح آن روز دنیا شدند یک جبهه و در این حمله‌ی به ما، حمله‌ی به جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی، سهیم شدند... در یک چنین نبردی، در یک چنین رویارویی‌ای ملّت ایران توانست روی سکّوی پیروزی بِایستد و با شکوه خودش را به دنیا نشان بدهد؛ عظمت این است.» ۱۴۰۲/۶/۲۹
رسانه KHAMENEI.IR براساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب گوشه‌هایی از کمک‌های فراوان قدرت‌ها به صدام در جنگ تحمیلی را در این اطلاع‌نگاشت مرور کرده است.

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=53893

یَا قَوْمِ ادْخُلُوا الْأَرْضَ الْمُقَدَّسَةَ الَّتِی کَتَبَ اللَّهُ لَکُمْ وَلَا تَرْتَدُّوا عَلَىٰ أَدْبَارِکُمْ فَتَنقَلِبُوا خَاسِرِینَ ‎﴿المائدة: ٢١﴾‏

إِنِّی أَنَا رَبُّکَ فَاخْلَعْ نَعْلَیْکَ إِنَّکَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ‎﴿طه: ١٢﴾‏

إِذْ نَادَاهُ رَبُّهُ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى ‎﴿النازعات: ١٦﴾‏

وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ ‎﴿الأنفال: ٦٠﴾‏

 

۱۴۰۲/۰۶/۲۹

دیدار مقام معظم رهبری مد ظله العالی با پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس و مقاومت

در آستانه هفته دفاع مقدس، جمعی از طلایه‌داران، خانواده‌های شهدا، هنرمندان، نویسندگان و امدادگران و پیشکسوتان و فعالان دفاع مقدس صبح امروز (چهارشنبه) با حضور در حسینیه امام خمینی(ره) با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی دیدار کردند.

علاوه بر حضور برخی از پیشکسوتان دفاع مقدس در حسینیه امام خمینی(ره)، جمع دیگری از فعالان دفاع مقدس در اقصی نقاط کشور نیز از طریق ارتباط تصویری با همه مراکز استان‌ها در این دیدار حضور داشتند.

https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=53886

 

یک وقتی بنده ی حقیر جوانتر که بودم، گاهی می رفتم مسجد و حسینیه و حتی نماز جمعه و از آن طرف هم گاهی دیگر می رفتم مرکز تحقیقات ریاضی و فیزیک که حالا اسمش عوض شده و بلکه شده پژوهشگاه دانشهای بنیادی. بنده ی حقیر بنظر رسید که حضرت آقا همان موقع نمی دانم چرا می فرمایند حوزه، دانشگاه؛ دانشگاه، حوزه! حالا یحتمل هم مناسبت دیگری داشته است که با وضعیت این حقیر هم کمی منطبق افتاده بود.

ولی عرض بنده ی حقیر این است که یک مسئله ای این میان هم وجود دارد که حالا یحتمل یک ضلع مسئله ی ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهایش هم همین ربع پهلوی است در بطنها و دهلیزهای قلب(ها)ی زمینی و آسمانی خودمان. مسئله فقط هم اقتصادی نیست که فرض بفرمایید حالا می بینید که مناظره هایی از قبیل آقایان اساتید دکتر غنی نژاد- دکتر درخشان هم باشند که حتی امام خمینی و دکتر بهشتی هم زیر سوال می روند که چرا در مسائل اقتصادی که بلد هم نبودند دخالت کردند، یا اقتصاد نظام کمونیستی و ضد کمونیستی و بلکه اقتصاد نظام جمهوری اسلامی هم باید چطور باشد؛ حوزویون هم کاره ای هستند یا همه باید دانشگاهی هم باشد یا .... 

بنده ی حقیر عرضم این هم نیست که شما حتی در منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی، و ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم در منزل نشسته اید و دارید سعی می کنید مقاله ای را که خیلی هم خوانا نیست را بالاخره اعتراض بفرمایید که مثل اینکه این نرم افزار جی استورتان خیلی متصلب هم هست؛ و در جواب بفرمایند می خواهی به دانشگاهی هم وصلت کنم؟ حالا بنده گفتم یحتمل چون طرف از ایالات متحده هم هست، حتماً مرا به یک دانشگاه از ایالات متحده هم می خواهد وصل کند و گفتم که خوب حالا بکن. ببینیم چه کار می کنی؟ یه هو دیدم مرا وصل کرد به دانشگاه تهران! ایالات متحده مرا توصیه کرده است و وصل شده ام به دانشگاه تهران؛ عرض بنده ی حقیر این هم نیست!

عرض بنده ی حقیر اینجا این است که شاگرد و دانشجو و طلبه که از حالات خلاء یحتمل خیلی هم مایل است به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم از همان منزلش هم میل کند، خوب آیا نمی تواند به آرشیو دانشگاه کرنل یا تصویری آینه ای از آن در همان منزلش هم وصل شود؟ البته بعضی یحتمل اینجا اشکال هم کنند که اینها به ما چه؟ بالاخره همان ماهواره و بلکه اینترنت هم هست که می شود در خانه و منزل خود تماشا هم کرد و بلکه اینتراکتیو هم شد و ...؟ بله، ولی مسئله همین هم هست که منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی و ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک مسئله را هم دریابیم. مسئله اینجا است که یحتمل شما باید هم از طریق پژوهشگاه دانشهای بنیادی و دانشگاه های مختلف هم به مراکزی بین المللی در زمینه های مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه بعضی ابرتقارنها و گرانش و ...، مثل ال اچ سی و تواترون و سوپر کامیوکاند و غیره هم وصل شد. در منزلتان هم نشسته اید و بدون اینکه به این مراکز داخلی هم وصل شوید آیا نمی توانید به مراکز بین المللی وصل هم شوید و کار هم کنید، و حتی حدس تابع زتای ریمان را هم از طریق هندسه ی ناجابجایی و مدل استاندارد ذرات فیزیک و بلکه حتی با رفتن به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات هم حل کنید؟ نمی شود؟ یا می شود و بلکه کار درست و حسابی حتی با هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی و عمیق و ... هم می برد. و لذا از منزلت هم آیا نمی شود مشاهده نزول آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه نه فقط در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه نزول و صعود قرآن کریم و قرآن صاعد را مشاهده کرد و بلکه وارد انواع درهمتنیدگیهای کوانتومی و علوم و حکمت الهی هم شد؟ و لذا اگر از منزلت هم می شود به مراکز ریاضی فیزیکی هم وصل شد، این دیگر فکر و منطق چندانی هم نمی خواهد که از همان منزلت هم بتوانی گوشه ی اتاقی بایستی و به نمازت هم بپردازی و خدا و پیغمبر و امامت را هم دریابی. حالا اگر همچون مالک اشتر برود مسجد هم آن جوان را که مسخره اش هم کرده بود دعایش کند که یک چیز دیگری است. و اما قدرت الهی را که امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم یاری می فرمایند و می تواند استکبار را هم در هم شکند و انتظار فرج را هم بسر آورد، این همان قدرتی نرم و سخت هم هست که باید هم برایش منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی را بدرستی هم دریافت. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر واجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المحامین عنه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه

بخشکی‌شانس! این هم شد اپوزیسیون؟! (نکته)

 

 

 ۱- در جلسه‌ای که به پرسش و پاسخ درباره مسائل سیاسی روز اختصاص داشت، یکی از شرکت‌کنندگان که بی‌تمایل به غرب نبود، پرسید؛ از کجا معلوم مصاحبه برخی از لیدرهای اغتشاشات سال گذشته و کسانی که اخیراً دستگیر شده‌اند، تحت فشار و شکنجه نبوده است؟! در پاسخ گفته شد، برفرض محال که فشار و شکنجه‌ای در میان باشد! ولی فشار و شکنجه که «‌سند» تولید نمی‌کند! مثلاً اگر یک قاچاقچی مواد مخدر در حالی که محموله‌ای از مواد را با خود حمل می‌کند، شناسایی و بازداشت شود، چه جای انکار است که برای اعتراف گرفتن از او نیازی به فشار باشد؟! بازداشت‌شدگان اغتشاشات هنگام ارتکاب جرم و در حال حمل اسلحه گرم بازداشت شده‌اند و علاوه‌بر تصاویر ضبط شده از صحنه جرم و اسنادی که از روابط تلفنی و رد و بدل پیام با سرویس‌های بیگانه و... به دست آمده، سپس شناسایی و بازداشت شده‌اند. این اسناد که با شکنجه و فشار ساخته نمی‌شود! ولی صرفنظر از این ماجرا، نکته دیگری نیز در میان است که به ایشان گفته شد.

بخوانید!

۲- شهید محمد شهسواری، درحالی که به دست نظامیان رژیم بعثی اسیر شده و با دست‌های بسته و در محاصره نیروهای مسلح دشمن ایستاده بود، روی به دوربین خبرنگاران خارجی حاضر در صحنه کرد و با صدای بلند فریاد زد «‌مرگ بر صدام، ضد اسلام‌». مهندس محمد جواد تندگویان وزیر نفت کشورمان که در مناطق جنگی به اسارت نظامیان بعثی در آمده بود، در اسارتگاه تحت شکنجه‌های وحشیانه و طاقت‌فرسایی قرار گرفت. بعثی‌ها از او می‌خواستند که در یک مصاحبه تلویزیونی حاضر شود و فقط اعلام کند که از حضور در جبهه پشیمان است. مهندس تند‌گویان تمامی شکنجه‌های سخت را تحمل کرد و تحت شکنجه به شهادت رسید اما هرگز حاضر نشد از حضور خود در جبهه ابراز پشیمانی کند. همین یک سال گذشته، اغتشاشگران وحشی و تحت مدیریت موساد، شهید آرمان علی‌وردی را با ضربات سهمگین دشنه و تیغ موکت‌بری به سختی شکنجه کردند. از او می‌خواستند که فقط یک کلمه علیه رهبر نظام مقدس جمهوری اسلامی بر زبان آورد. شهید علی‌وردی، تن به شهادتی مظلومانه داد و به خواسته شکنجه‌گران تن نداد. وقتی برای تحویل و تبادل پیکر شهید محسن حججی رفته بودند و به مثله کردن پیکر پاکش اعتراض کردند. عامل داعش گفت؛ تقصیر خودش بود که لب به سخن باز نکرد! شهید عجمیان، شهید... شهید.. و... اکنون سرکردگان اپوزیسیون و به اصطلاح لیدر‌های آنها را با شهدای مورد ‌اشاره مقایسه کنید؟! بر فرض محال که شکنجه شده باشند! ولی سؤال این است که آنها چه نوع سرکرده و لیدری هستند که اگر شیرکاکائو از صبحانه‌شان حذف شود، هرچه در دل پنهان کرده بودند را بیرون می‌ریزند؟!

با این لیدرها و سرکردگان می‌خواهند به مقابله با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران برخیزند؟! نظامی که ۴۵ سال است با همه قدرت‌های ریز و درشت پنجه در پنجه افکنده

و همه روزه نیز بر اقتدارش افزوده است. 

۳- و بالاخره، این نکته نیز هرچند خالی از طنز نیست ولی گفتنی است و از واقعیت آشکاری حکایت می‌کند و آن، این که جمهوری اسلامی ایران اگرچه در بسیاری از عرصه‌ها، نظیر عرصه‌های علم و تکنولوژی، عرصه نظامی، حضور مقتدرانه در عرصه بین‌المللی، ساخت موشک‌های ‌هایپرسونیک، ساخت دریچه قلب، درمان تالاسمی با شیوه پیوند مغز استخوان، تولیدکننده دکل‌های انتقال برق، فناوری لیزر، تولید نانو دارو، صنعت سد‌سازی، برخورداری از چرخه کامل فناوری فضایی، تولید پهپاد رادارگریز، و ده‌ها عرصه دیگر، پیشرفت‌های فراوان و خیره‌کننده‌ای داشته است ولی از اپوزیسیون ‌شانس نیاورده است! می‌پرسید چرا؟! کافی است فقط نیم نگاهی به سرتا پای اپوزیسیون نظام در داخل و خارج کشور بیندازید! و آنها را با گروه‌های اپوزیسیون در سایر کشورها مقایسه کنید! گروه‌ها و جریانات اپوزیسیون در بسیاری کشورها از شخصیت‌های برجسته، کارشناس، دانشمند، هنرمند، مقاوم، صاحب فکر و ‌اندیشه و... تشکیل شده است. حالا به اپوزیسیون کشور خودمان نگاه کنید. چه می‌بینید؟! یک مشت آدم‌نمای بی‌سواد، بی‌شخصیت، اجق وجق‌های علاف، نان به نرخ روز‌خور، کاسه‌لیس بیگانه، وطن‌فروش، نوکر صفت و... غیر از این است؟! اپوزیسیون در کشورهای دیگر از عضویت برخی هنرمندان صاحب‌نام برخوردارند و اپوزیسیون کشور ما، تعدادی هنرپیشه‌نما را جذب کرده است که اگر هر چه داشته باشند، هنر ندارند! گروه‌های اپوزیسیون کشور ما، هر چند روز یک‌بار با هم ائتلاف می‌کنند و به بن‌بست که می‌رسند یکدیگر را به باد فحش و ناسزا (بخوانید بسزا) می‌گیرند. مثل اسب‌های درشکه که وقتی به سربالایی می‌رسند و توان حرکت ندارند، همدیگر را گاز می‌گیرند. این به آن می‌گوید شعورت از گاو کمتر است! آن بر سر این که در حال سخنرانی است داد می‌زند که بع بع نکن! آن به این پرخاش می‌کند که چرا نوار صوتی جلسه محرمانه را به ماموران اطلاعاتی نظام داده‌ای؟! و...

این قصه سر دراز دارد... بخشکی‌شانس! این هم شد اپوزیسیون؟!

حسین شریعتمداری

https://kayhan.ir/fa/news/273273

فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْیَتَامَىٰ قُلْ إِصْلَاحٌ لَّهُمْ خَیْرٌ وَإِن تُخَالِطُوهُمْ فَإِخْوَانُکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ الْمُفْسِدَ مِنَ الْمُصْلِحِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ لَأَعْنَتَکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ‎﴿البقرة: ٢٢٠﴾‏

وَالْمُطَلَّقَاتُ یَتَرَبَّصْنَ بِأَنفُسِهِنَّ ثَلَاثَةَ قُرُوءٍ وَلَا یَحِلُّ لَهُنَّ أَن یَکْتُمْنَ مَا خَلَقَ اللَّهُ فِی أَرْحَامِهِنَّ إِن کُنَّ یُؤْمِنَّ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَبُعُولَتُهُنَّ أَحَقُّ بِرَدِّهِنَّ فِی ذَٰلِکَ إِنْ أَرَادُوا إِصْلَاحًا وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَلِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَةٌ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ‎﴿البقرة: ٢٢٨﴾‏

وَإِنْ خِفْتُمْ شِقَاقَ بَیْنِهِمَا فَابْعَثُوا حَکَمًا مِّنْ أَهْلِهِ وَحَکَمًا مِّنْ أَهْلِهَا إِن یُرِیدَا إِصْلَاحًا یُوَفِّقِ اللَّهُ بَیْنَهُمَا إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیمًا خَبِیرًا ‎﴿النساء: ٣٥﴾‏

لَّا خَیْرَ فِی کَثِیرٍ مِّن نَّجْوَاهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَةٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلَاحٍ بَیْنَ النَّاسِ وَمَن یَفْعَلْ ذَٰلِکَ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ فَسَوْفَ نُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا ‎﴿النساء: ١١٤﴾‏

وَلَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفًا وَطَمَعًا إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِینَ ‎﴿الأعراف: ٥٦﴾‏

وَإِلَىٰ مَدْیَنَ أَخَاهُمْ شُعَیْبًا قَالَ یَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَکُم مِّنْ إِلَـٰهٍ غَیْرُهُ قَدْ جَاءَتْکُم بَیِّنَةٌ مِّن رَّبِّکُمْ فَأَوْفُوا الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیَاءَهُمْ وَلَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلَاحِهَا ذَٰلِکُمْ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ‎﴿الأعراف: ٨٥﴾‏

قَالَ یَا قَوْمِ أَرَأَیْتُمْ إِن کُنتُ عَلَىٰ بَیِّنَةٍ مِّن رَّبِّی وَرَزَقَنِی مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِیدُ أَنْ أُخَالِفَکُمْ إِلَىٰ مَا أَنْهَاکُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِیقِی إِلَّا بِاللَّهِ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَإِلَیْهِ أُنِیبُ ‎﴿هود: ٨٨﴾‏

وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ لَا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قَالُوا إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ ‎﴿البقرة: ١١﴾‏

وَمَا کَانَ رَبُّکَ لِیُهْلِکَ الْقُرَىٰ بِظُلْمٍ وَأَهْلُهَا مُصْلِحُونَ ‎﴿هود: ١١٧﴾‏

 

یَا مُمْتَحَنَةُ اِمْتَحَنَکِ اَللَّهُ اَلَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ فَوَجَدَکِ لِمَا اِمْتَحَنَکِ صَابِرَةً وَ زَعَمْنَا أَنَّا لَکِ أَوْلِیَاءُ وَ مُصَدِّقُونَ وَ صَابِرُونَ لِکُلِّ مَا أَتَانَا بِهِ أَبُوکِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَتَى [أَتَانَا] بِهِ وَصِیُّهُ فَإِنَّا نَسْأَلُکِ إِنْ کُنَّا صَدَّقْنَاکِ إِلاَّ أَلْحَقْتِنَا بِتَصْدِیقِنَا لَهُمَا لِنُبَشِّرَ أَنْفُسَنَا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنَا بِوِلاَیَتِکِ 

 

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک


۱۳۷۹/۰۸/۲۲بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد خجسته امام زمان(عج)

این زمینه‌ها وقتی آماده شد؛ آن وقت که معلوم شد در مقابل قدرت مادّی مستکبران عالم، زمینه این وجود دارد که آحاد بشر بتوانند بر روی حرف حق خود بایستند، آن روز، روز ظهور امام زمان است؛ آن روز، روزی است که منجی عالم بشریت به فضل پروردگار ظهور کند و پیام او همه دلهای مستعد را که در همه جای جهان هستند، به خود جذب کند و آن وقت دیگر قدرتهای ستمگر، قدرتهای زورگو، قدرتهای متّکی به زر و زور نتوانند حقیقت را - آن‌چنانی که قبل از آن همیشه کرده‌اند - با فشار زر و زور خود به عقب بنشانند یا مکتوم نگه‌دارند.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3034

از کتاب مهدویت، ره نامه ی 40، فصل اول مهدویت و زندگی، انتشارات انقلاب اسلامی، وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله العالی، ص  35

 

 

۱۳۸۷/۰۵/۲۷

بیانات حضرت ولی فقیه مد ظله العالی در دیدار اقشار مختلف مردم‌ در روز نیمه‌ی شعبان

امروز ما انتظار فرج داریم. یعنی منتظریم که دست قدرتمند عدالت‌گستری بیاید و این غلبه‌ی ظلم و جور را که همه‌ی بشریت را تقریباً مقهور خود کرده است، بشکند و این فضای ظلم و جور را دگرگون کند و نسیم عدل را بر زندگی انسانها بوزاند، تا انسانها احساس عدالت کنند. این نیازِ همیشگی یک انسان زنده و یک انسان آگاه است؛ انسانی که سر در پیله‌ی خود نکرده باشد، به زندگی خود دل خوش نکرده باشد. انسانی که به زندگی عمومی بشر با نگاه کلان نگاه میکند، به طور طبیعی حالت انتظار دارد. این معنای انتظار است. انتظار یعنی قانع نشدن، قبول نکردن وضع موجودِ زندگی انسان و تلاش برای رسیدن به وضع مطلوب، که مسلّم است این وضع مطلوب با دست قدرتمند ولی خدا، حضرت حجت‌بن‌الحسن، مهدی صاحب زمان (صلوات اللَّه علیه و عجّل اللَّه فرجه و ارواحنا فداه) تحقق پیدا خواهد کرد. باید خود را به عنوان یک سرباز، به عنوان انسانی که حاضر است برای آنچنان شرائطی مجاهدت کند، آماده کنیم.

انتظار فرج معنایش این نیست که انسان بنشیند، دست به هیچ کاری نزند، هیچ اصلاحی را وجهه‌ی همت خود نکند، صرفاً دل خوش کند به اینکه ما منتظر امام زمان (علیه الصّلاة و السّلام) هستیم. اینکه انتظار نیست. انتظارِ چیست؟ انتظارِ دست قاهرِ قدرتمندِ الهىِ ملکوتی است که باید بیاید و با کمک همین انسانها سیطره‌ی ظلم را از بین ببرد و حق را غالب کند و عدل را در زندگی مردم حاکم کند و پرچم توحید را بلند کند؛ انسانها را بنده‌ی واقعی خدا بکند. باید برای این کار آماده بود. تشکیل نظام جمهوری اسلامی یکی از مقدمات این حرکت عظیم تاریخی است. هر اقدامی در جهت استقرار عدالت، یک قدم به سمت آن هدف والاست. انتظار معنایش این است. انتظار حرکت است؛ انتظار سکون نیست؛ انتظار رها کردن و نشستن برای اینکه کار به خودی خود صورت بگیرد، نیست. انتظار حرکت است. انتظار آمادگی است. این آمادگی را باید در وجود خودمان، در محیط پیرامون خودمان حفظ کنیم. و خدای متعال نعمت داده است به مردم عزیز ما، به ملت ایران، که توانسته‌اند این قدم بزرگ را بردارند و فضای انتظار را آماده کنند. این معنای انتظار فرج است. انتظار فرج یعنی کمر بسته بودن، آماده بودن، خود را از همه جهت برای آن هدفی که امام زمان (علیه الصّلاة والسّلام) برای آن هدف قیام خواهد کرد، آماده کردن. آن انقلاب بزرگ تاریخی برای آن هدف انجام خواهد گرفت. و او عبارت است از ایجاد عدل و داد، زندگی انسانی، زندگی الهی، عبودیت خدا؛ این معنای انتظار فرج است.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3644

از کتاب مهدویت، ره نامه ی 40، انتشارات انقلاب اسلامی، وابسته به دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله العالی، ص 32- 33

 

یک مسئله ای که در منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم می تواند وجد داشته باشد، و در کوهمولوژیِ توپولوژی جبری و هندسه ی دیفرانسیل و حتی نظریه ی اعداد جبری نهفته است این است که یحتمل انتظار آنقدر طولانی هم می شود که باید کوهی عظیم را هم حرکت داد برای اینکه امام منتظَر هم آیا چقدر بدو نزدیکتر هم شویم که حتی ظهور هم بفرمایند. یک وقت هست که شما یک شعری از مثنوی مولوی را هم می خوانید که خیلی هم نمی فرماید کدو بخور مثل حضرت یونس که ماهی پرتش کرد توی برّ و بیابان و بلکه می فرماید چرا همه چیز را می بینی ولی کدو را هم نمی بینی! یا صاف و پوست کنده هم حالا آمنهوتپ و سهسوستریس نباشند و بلکه فرشته ای آسمانی هم که بشکل پیرمردی ظاهر شده است هم باشد که می آید می فرماید بابا زنت را ضایع هم کردی! این به کیست که دارد اینطور خطاب هم می فرمایند و کدام فرشته است؟ و بلکه آیا فرشته هم هست یا یک اراذل و اوباش مست لااوبالی فاسق قماربازی هم هست که دارد متهمت هم می کند به بی غیرتی و حرام لقمگی و حرام زادگی و بلکه دعوای بین کمونیسم و ضد کمونیسم و ...؟ یا اینکه فرشته ی عقل هم هست که در آیه ی مبارکه آمده است نزد همچون حضرت ابراهیم و همسرش در زمان پیری و کبر و آنها را بشارت هم می دهند به فرزندی

وَلَقَدْ جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِیمَ بِالْبُشْرَىٰ قَالُوا سَلَامًا ۖ قَالَ سَلَامٌ ۖ فَمَا لَبِثَ أَن جَاءَ بِعِجْلٍ حَنِیذٍ ‎﴿٦٩﴾‏ فَلَمَّا رَأَىٰ أَیْدِیَهُمْ لَا تَصِلُ إِلَیْهِ نَکِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِیفَةً ۚ قَالُوا لَا تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَىٰ قَوْمِ لُوطٍ ‎﴿٧٠﴾‏ وَامْرَأَتُهُ قَائِمَةٌ فَضَحِکَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَاقَ وَمِن وَرَاءِ إِسْحَاقَ یَعْقُوبَ ‎﴿٧١﴾‏ قَالَتْ یَا وَیْلَتَىٰ أَأَلِدُ وَأَنَا عَجُوزٌ وَهَٰذَا بَعْلِی شَیْخًا ۖ إِنَّ هَٰذَا لَشَیْءٌ عَجِیبٌ ‎﴿هود: ٧٢﴾‏

 

قسمتی از مسئله ی منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی اینجا است که وقتی کسی معرفت بخدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار نداشته باشد، آیا فرشته های آسمانی را هم باور می کند؟ یا همه چیز را هم فله ای نفی می کند؟ یحتمل شما دعای هنگام وضو گرفتن را فله ای هم از روی متن دعاها می خوانید چرا که در خاطرتان هم نمی ماند؛ ولی این هم که اصلا دعاها را هم فله ای نفی کنید نیز باز چیز دیگری است. خوب حالا دعا را یادتان نمی آید، بالاخره سوره ی مبارکه ی قدر را که یادتان هست؟ یادتان هم رفته، بالاخره از روی قرآن کریم که می توانید بخوانید؟ می توانید به نرم افزار قرآنی مراجعه کرده و سوره مورد نظر را بیاورید و شروعش کنید به تلاوت برای شما یا خیر؟! بالاخره یک کاری بکن! همینطوری دست روی دست هم نگذار و همه چیز را به امان خدا رها کرده و برای خودت هم هیچ توشه ای از آخرت باقی نگذاری؛ یک وقت نکنی این کارها را که خسر الدنیا و الآخرة هم می شوی. یک کاری بکن! ولی یک کار درست و حسابی هم بکن! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَقَضَیْنَا إِلَىٰ بَنِی إِسْرَائِیلَ فِی الْکِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِی الْأَرْضِ مَرَّتَیْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا کَبِیرًا ‎﴿الاسراء: ٤﴾‏

وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ‎﴿القصص: ٥﴾‏

 

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

 

بنظر مى رسد که معاویه با آن سرکشى جسورانه اش , چندان اهمیت نمى داده که چندى بدون لقب بسر برد یا اینکه شرع او را به لقب متجاوز بشناسد براى او که مى خواهد بزرگترین منصب ها و تیترها را بضرب شمشیر و بى اعتنا به رضایت شرع , بدست آورد , چه اهمیتى دارد که قانون بدو لقبى ندهد یا اگر مى دهد , آن لقب متجاوز باشد ؟ ! او که سعد بن ابى و قاص بعدها پادشاهش مى خواند و مسلم بن عقبه [1] و مغیره بن شعبه [2] و عمر و بن عاص [1] خلیفه و امیرالمؤمنینش مى نامند ! و او که بهره مندى دنیویش چنانست که خودش مى گوید( : هیچ بهره ئى از دنیا نماند که بدان دست نیافته باشم) چه باک دارد که قانون این لقب ها و عنوانها را از او دریغ بدارد و فتح لقب ها و تیترهاى دینى را بوسیله ى شمشیر , جایز نداند و لقب خلیفه را جز از راه شباهت هر چه بیشتر به پیغمبر , بر کسى ارزانى ندارد و بخشیدن آن را به کسى که فاصله اش با پیغمبر باندازه ى فاصله ى میان دو دین است جائز نشمارد ؟ !

صلح امام حسن، پرشکوه ترین نرمش قهرمانانانه ی تاریخ، آیت الله شیخ راضی آل یاسین، ترجمه حضرت آیت الله العظمی خامنه مد ظله العالی، ص 306- 308

http://lib.eshia.ir/10882/1/306

 

والمظنون أن معاویة فی طموحه العتید ، لم یکن بالذی یزعجه أن یظل مجهول اللقب ، أو محکوماً فی « الشرع » بلقب الباغی ، مادام هو فی طریقة الى غزو أکبر الالقاب بالقوة ، رضی الشرع أو أبى. فهو الملک ـ بعد ذلک ـ على لسان سعد بن أبی وقاص ، وهو « الخلیفة » و « أمیر المؤمنین » على لسان مسلم [١] بن عقبة والمغیرة [٢] بن شعبة وعمرو [٣] بن العاص ، وهو المتنعم الدنیوی الذی « لم یبق شیء یصیبه الناس من الدنیا الا وقد أصابه » ـ على حد تعبیره عن نفسه ـ. ولن یضیره بعد اعتراف ابن العاص وابن عقبة وابن شعبة له بالخلافة وامارة المؤمنین ، أن یکون التشریع الاسلامی ینکر علیه هذا اللقب ، لانه لا یسیغ غزو الالقاب الدینیة بالقوة ، ولا یسبغ لقب « الخلیفة » على أحد ، الا عند قرب الشبه بین صاحبه وبین النبی (ص) ، ویصرفه دائماً عن الرجل الذی یکون بینه وبین النبی کما بین دینین.

صلح الحسن، شیخ راضی آل یاسین، ص 225- 228

http://lib.eshia.ir/27023/1/225

 

توحید و نبوت مثل معاد و امامت و عدل از ارکان دین هستند، ولی لذا وقتی بنده این عبارت:

...  جز از راه شباهت هر چه بیشتر به پیغمبر , بر کسى ارزانى ندارد و بخشیدن آن را به کسى که فاصله اش با پیغمبر باندازه ى فاصله ى میان دو دین است جائز نشمارد ؟ !

را در ترجمه ی صلح امام حسن هم دیدم، گفتم شاید اصل عربی جور دیگری است ولی دیدم آن هم همینطور است: 

... الا عند قرب الشبه بین صاحبه وبین النبی (ص) ، ویصرفه دائماً عن الرجل الذی یکون بینه وبین النبی کما بین دینین.

نکته کلمه ی "بین دینین" یا "میان دو دین" است که اینجا منظور از دو دین هم کدام دینها است؟! پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و معاویه علی القاعده هر دو هم یک دین داشتند. ولی آیا واقعاً هم چنین است؟ آیا معاویه هم دینش همان دین پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم بوده است یا حتی بتوان گفت که اگر هم ظاهری را حفظ می کرده است ولی ظاهر و باطنش هم کافر به دین رسول گرامی بوده است و برای همین هم بر علیه امیر المومنین امام علی بن ابیطالب و امام حسن قد علم کرد و با آنها وارد جنگهایی هم شد.

مسئله اینجا این است که قدرتهای بزرگ اگر تاثیری بر ملل جهان دارند، آیا قدرت بزرگ دیگری نیست که بر این قدرتهای بزرگ تاثیراتی داشته باشد؟ اگر قدرت بزرگ الهی نمی بود که همه ی قدرتهای دیگر را مقهور خود می کرد، انتظار فرج هم معنایی نمی داشت و بلکه دیگر لازم هم نبود صلوات مخصوصه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم بر آن حضرت بفرستیم. و بلکه شاگرد و دانشجو و طلبه هم لازم نبود دیگر از حالات خلاء سعی کنند بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کنند. و این در صورتی است که یک قدرت لایزال الهی هم هست که قهار و جبار هم هست.

یَا صَاحِبَیِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ أَمِ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ‎﴿یوسف: ٣٩﴾‏

قُلْ مَن رَّبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ قُلِ اللَّهُ قُلْ أَفَاتَّخَذْتُم مِّن دُونِهِ أَوْلِیَاءَ لَا یَمْلِکُونَ لِأَنفُسِهِمْ نَفْعًا وَلَا ضَرًّا قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الْأَعْمَىٰ وَالْبَصِیرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِی الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ أَمْ جَعَلُوا لِلَّهِ شُرَکَاءَ خَلَقُوا کَخَلْقِهِ فَتَشَابَهَ الْخَلْقُ عَلَیْهِمْ قُلِ اللَّهُ خَالِقُ کُلِّ شَیْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ‎﴿الرعد: ١٦﴾‏

یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُوا لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ ‎﴿ابراهیم: ٤٨﴾‏

قُلْ إِنَّمَا أَنَا مُنذِرٌ وَمَا مِنْ إِلَـٰهٍ إِلَّا اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ‎﴿ص: ٦٥﴾‏

لَّوْ أَرَادَ اللَّهُ أَن یَتَّخِذَ وَلَدًا لَّاصْطَفَىٰ مِمَّا یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ سُبْحَانَهُ هُوَ اللَّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ ‎﴿الزمر: ٤﴾‏

یَوْمَ هُم بَارِزُونَ لَا یَخْفَىٰ عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَیْءٌ لِّمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ ‎﴿غافر: ١٦﴾‏

هُوَ اللَّهُ الَّذِی لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ الْمَلِکُ الْقُدُّوسُ السَّلَامُ الْمُؤْمِنُ الْمُهَیْمِنُ الْعَزِیزُ الْجَبَّارُ الْمُتَکَبِّرُ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ ‎﴿الحشر: ٢٣﴾‏

 

این است که یحتمل باعث می شود که ما از حسابهای اعداد پی-تایی مثل بحث قبل که آنتروپی و نظم را در اعداد 2- تایی هم می خواستیم بحساب بیاوریم، و آنگاه از اینجا هم بخواهیم به هندسه ی آراکلف بینهایت- تایی هم برویم، آیا با پیچیدگیهای خاصی هم یحتمل برخورد کنیم. نکته این است که وقتی نظم جدیدی پیش می آید که در آن الفهای بالاتری را که غیر قابل دسترس هم بوده اند را حالا قابل دسترس هم می یابیم؛ در عین حال، آیا غیر از این است که هنوز الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه ای هم باقی می مانند که در حیطه ی دسترسی ما نیستند هر چند که زیر سلطه ی قدرت لایزال الهی هم واقع شده اند و .... نکته ای که در هوش مصنوعی و یادیگیری ماشینی و عمیق هم نهفته است این است که ما را از جاده ی اصلی یادگیری هم یحتمل منحرف کند که هر چه یادگیری هم هست همین است و بس! قدرت لایزال الهی را شاگرد یحتمل در حین یادیگیریهایش دچار عجب هم شده و یادش هم می رود و بلکه یحتمل هم داعیه ی جنون آمیز انا ربکم الاعلی ای فرعونی هم سر دهد که آیا اصلا فرض بفرمایید قدرت فرعون آمنهوتپ هم بزرگتر است یا فرعون سهسوستریس و .... و حالا اگر یک بنده خدایی هم پیدا شود و اظهار بدارد بابا قدرت خدا را یادتان هم رفته است و افتاده اید به دعواهای جاهلیت که قدرت کی بیشتر از قدرت دیگری هم هست و بلکه ملتها را هم رها کرده اید بحال خودشان ای ما شاء الله به بندگی و بردگی غیر خدا هم بیافتند و بلکه آیا آمنهوتپ است که ربع پهلوی سیسوستریس است یا سیستوستریس هم بیشتر ربع پهلوی آمنهوتپ است و غافل از اینکه منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم کدام است و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَـٰکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث ذَّٰلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ‎﴿الأعراف: ١٧٦﴾‏

مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا ۚ بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ‎﴿٥﴾‏ قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ‎﴿٦﴾‏ وَلَا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ ۚ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ ‎﴿٧﴾‏ قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ ۖ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‎﴿الجمعة: ٨﴾‏

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ ‎﴿١﴾‏ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ‎﴿٢﴾‏ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ‎﴿٣﴾‏ وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ ‎﴿٤﴾‏ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ‎﴿٥﴾‏ لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ ‎﴿٦﴾‏

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ‎﴿١﴾‏ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ‎﴿٢﴾‏ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ ‎﴿٣﴾‏

أَلَمْ یَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ یَرَىٰ ‎﴿العلق: ١٤﴾‏

 

اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک 

 

وأما أنت یا مغیرة بن شعبة! فإنک لله عدو، ولکتابه نابذ، ولنبیه مکذب وأنت الزانی وقد وجب علیک الرجم، وشهد علیک العدول البررة الأتقیاء، فأخر رجمک، ودفع الحق بالأباطیل، والصدق بالأغالیط [1] وذلک لما أعد الله لک من العذاب الألیم، والخزی فی الحیاة الدنیا، ولعذاب الآخرة أخزى، وأنت الذی ضربت فاطمة بنت رسول الله صلى الله علیه وآله حتى أدمیتها وألقت ما فی بطنها، استدلالا منک لرسول الله صلى الله علیه وآله ومخالفة منک لأمره، وانتهاکا لحرمته وقد قال لها رسول الله صلى الله علیه وآله: " یا فاطمة أنت سیدة نساء أهل الجنة " والله مصیرک إلى النار، وجاعل وبال ما نطقت به علیک، 

الاحتجاج، شیخ طبرسی، جلد 1، ص 413- 414

http://lib.eshia.ir/15016/1/413

 

بعد از آن امام الانس و الجان روى مبارک بمغیرة بن شعبه آورد ، و فرمود : امّا تو اى مغیره دشمن حضرت آله وهّاب و نابذ و تارک کتاب مستطاب و مکذّب حضرت رسالتمآب بودى تو مستى و زنا کردى و حدّ شرعى بر تو واجب بود ، یعنى رجم زیرا که عدل بررهء أتقیا شهادت بر زناء تو داده بودند ، پس در رجم تو تأخیر کردند و دفع حقّ بباطل و رفع صدق به اغالیط مهمل کردند اگر در دنیا با تو مدارا و مواسا نمودند لیکن حضرت سمیع علیم عذاب ألیم و خزى و گرفتارى بنار جهیم که بغایت أشدّ و أتعب از دنیا است مقرّر گردانید که :
* ( وَلَعَذابُ الآخِرَةِ أَخْزى ) * .
و تو اى مغیرهء بیرویّت حضرت فاطمه بنت سیّد البریّه را أذیّت ضرب رسانیدى بنوعى که اسقاط حمل که در بطن آن بضعهء رسول مهیمن بود نمودى و مطلب تو ذلَّت و خوارى آن سیّدهء عالم و ایذاء و آزار حضرت رسول صلَّى الله علیه و آله و سلَّم بود بلکه مقصد و مرام تو مخالفت أمر نبىّ الاکرام و هتک حرمت آن سیّد الأنام بود و حال آنکه حضرت رسول ایزد علَّام در حقّ آن امّ الأئمّة المعصومین علیهم السّلام فرمود که : یا فاطمه تو سیّدهء نساء العالمین در بهشت برین خواهى بود .
و الله بخداى عالم قسم است که مسیر تو در نار است و وبال آنچه در دار دنیا بناطق بآن گشتى در مآل بآن مستمال خواهى شد .

الاحتجاج، جلد 3، ص 51- 52

http://lib.eshia.ir/86013/3/52

 

اتفاقاً به فرعون آمنهوتپِ محمود و فرعون سهسوتریسِ خرم گفتم خوب است شما این مقاله های امروز دوشنبه را که کیهان در یادداشت روز و مقاله ی وارده اش هم می نویسد را بخوانید علاوه بر اینکه مصاحبه ی غلط نکنم رضا با صورت شطرنجی بود که آیا هم دیده است در بی بی سی فارسی با آن خانم پشت رایانه اش مصاحبه می کرد که چطور به این رضا و یک جوان دیگری بعد از دستگریشان در اغتشاشات شوک هم وارد کرده بوده اند و از کمر به پایین هم فلج شده بوده اند و آنگاه همینطوری که توسط سه نفر به آنها تجاوز هم می شده است و آنها هم فریاد می زده اند. البته بنده ی حقیر خودم دیگر وسط حرفهایش به این جاها که رسید دیگر دستگاه تلویزیون را قطع کردم هر چند که خدا را شکر بنده خودم هم ماهواره ندارم و .... البته بنده بعداً به آمنهوتپ و سهسوتریس هم گفتم که می دانی که چیست؟ آیت الله حائری شیرازی خدا بیامرز در جاهای مختلف این را گفته اند و از جمله هم در تلویزیون و بالای منبر که وقتی او را دستهایش را بسته بوده اند و نیشگونش هم می گرفته است ساواک که از او اعتراف بگیرند، او هم فقط گفته بوده است که خدایا تو می بینی! یحتمل همین آیه ی مبارکه را بزبان آورده بوده اند که الم یعلم بان الله یری؟ حالا خیلی هم مهم نیست که بنده اینجا بخواهم عرض کنم ولی از آنجایی که بنظر هم می رسید که آمنهوتپ و سهسوتریس خیلی هم در همین چند دقیقه ای که با هم حرف می زدیم اظهار دوستی هم می کردند و سعی در روبوسی هم داشتیم، ولی نمی دانم چطور شد که آیا آمنهوتپ هم بود یا سهسوتریس که یواشکی یک نیشگون هم از کمرم گرفت در همان حینی هم که دیگری گویا از سه راه آذری هم آمده بود می گفت هیئت امناء مسجد را می خواهد بیابد و بهشان بگوید که بابا این علامت "لطفاً.حجاب اسلامی را رعایت فرمایید" را بردارند چرا که در غیر این صورت حر هم اگر بود برنمی گشت و حسینی نمی شد اگر قبل از کربلا اینجوریها می شد و از این علامتها به در ورودی زنانه می زدند! بنده متوجه نشدم نیشگون آمنهوتپ و سهسوستتریس را جواب دهم یا جواب این بچه از سه راه آذری را؟  یحتمل آمتنهوتپ و سهسوستریس می خواسته است بگوید که خیال نکنی یک وقت خدا نمی بیندها! خواستم اتفاقاً یک چیزی هم بهش بگویم ولی دیدم مثل اینکه خیلی خوش و خرم هم هست. و بلکه این را هم گفت که فلانی که گفته بوده است رفته بوده است قم، همه می خواسته اند آنجا حسابش را برسند، ولی من به او گفتم که تو هنوز هم بعد از این همه سالها خوشگلی و .... حالا فراعنه ی آمنهوتپ و سهسوتریس را هم کاری نداریم، ولی آن دیگری را هم حسابش را داشته باشید که می گفت فلان رئیس کارخانه هم گفته بوده است که نمی داند زن و بچه اش زیر کی است که می خوابند و خوش به حال شماها کارگران که اقل کم از زن و بچه تان خبر هم دارید و ... طرف واقعاً هم می خواهد غیرت و درس اخلاق به شما یاد هم بدهد و نمی داند هم با چه جانوری است که طرف است و بلکه خودش هم کدام جانور است و ... البته نظری های اطلاعات و شبکه های عصبی هم داریم، ولی از آن طرف هم توجه بفرمایید که سوره ی انعام هم چطور درس توحید می آموزد؟! و این است که می فرمایند یک ختم انعام هم بفرمایید دیگر! سیاق کلام را لطف کنید توجه بفرمایید و لطفاً الفتات هم بفرمایید.

این مقالات را راجع به سگ پاولوف را نیز در باب یادگیری ماشینی و یادگیری عمیق و شبکه ی عصبی و الگوریتمهای کرنلی هب Hebb algorighms ملاحظه هم بفرمایید:

https://arxiv.org/abs/2207.00790

https://arxiv.org/abs/2011.14709

https://arxiv.org/abs/1302.3261

https://arxiv.org/abs/q-bio/0701010

البته می شود راجع به این مقالات بسی هم بحث کرد و حتی سعی هم کرد متوجه شد که مسئله ی درهمتنیدگی هایی که مملو از تک همسری و چند همسری هم هستند کدام اند. ولی ما اینجا برای این هم که تا اذان مغرب خیلی هم نمانده است، فقط به این قدر بسنده هم می کنیم که اگر بخواهیم به انرژیها و مواد تاریک پنهان پشت از جمله شبکه ی عصبی حاصل از ربع پهلوی نیز بپردازیم، یحتمل خوب هم هست مروری دوباره نیز بر مسئله ی ریاست جمهوری و بلکه ادواری که دچارش می شویم در بین اصولگرایان و اصلاح طلبان که یکی می آید و همه ی تقصیرها را به گردن دیگری هم می اندازد و باز دیگری هم می آید و همین کار را تکرار می کند و الی غیر النهایة تا آنجا که در بحث انقلاب حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم آیا چقدر مانع می شوند همانطوری که دیگر اربعه ی پهلوی هم یحتمل مدعی شوند که ما نیستیم که چنین ایم و بلکه خودتان هم هستید که بی عرضه اید دیگر و شاگردی هم بلد نیستید چنانچه بتوانید از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نائل آیید. و اگر غیر از این هم بود، چه اصول گرا و چه اصلاح طلب الآن شده بودید یک مرجع تقلید تمام عیار یا مثل بسیاری از دانشمندان هم کسی شما را منع نکرده  بوده است که برسید به استاد تمامی دانشگاه هاروارد و ....

برای مثال بنده همین مقاله ای را که بنده در بهار هم داشتم دنبال اختلافات قمی میتیها (Meiteis) و کوکیها (Kukis) در مانیپور هندوستان می گشتم که نکند اینها از آذربایجان و ارمنستان خودمان هم در اختلافاتشان جلو هم زده اند و ... که چشمم به این مقاله ی دیگر مصاحبه با استاد اقتصاد دانشگاه تربیت مدرس دکتر مرتضی عزتی هم افتاد که می گوید با رشد اقتصادی کشورهای همسایه فاصله ی کهکشانی پیدا کرده ایم: 

https://www.baharnews.ir/news/428505

مقاله و فیلم میتیها و کوکیهای مانیپور هندوستان:

https://www.baharnews.ir/news/403077

عرض بنده ی حقیر این است که یحتمل بعضی بفرمایند اینها همه که نمی توانند از طریق مقالات و ناورداهای پندهاریپند و بلکه دونالدسون توماس و نظریه های ابر ریسمان گرانشی و بلکه رویه های ک-3 هم حل شوند. ولی اقل کم این شروع خوبی هم هست که متوجه شویم که یادداشت روز کیهان چه دارد می گوید و بلکه منطق ریاضی 2 بزرگتر است از 8 هم چیست؟ مسئله این نیست که منطق ریاضی اینجا نمی تواند مسئله را دریابد، و بلکه ما درک درستی هم نداریم از اینکه منطق ریاضی و بلکه حساب هم اینجا به ما چه می گوید؟ مسئله اینجا این است که شما در یک میدان عددی 2 به توان 3 هم واقع شده اید که در آن هر 8 سال یک بار هم ریاست جمهریها تغییر می کنند. حالا یحتمل هم مسئله ریاست جمهوری هم نباشد و بلکه پادشاهی هم باشد و بلکه ربع پهلوی را هم داشته باشیم که بصورت انرژی و مواد تاریکی یا پس زمینه های ریز کیهانی هم وارد مسئله می شوند. یعنی یحتمل بجای 2 بتوان 3 یا همان 8 هم داشته باشیم q^n یعنی یک عدد اول q بتوان n که عددی طبیعی مثبت هم هست. این می تواند به شما یک میدان عددی هم بدهد که حتی می توانید آنتروپی آنرا هم محاسبه کنید و بلکه بر حسب حدسهای ویل که در آخر کتاب هاتزهورن هم آمده است که آنالوگ حدس ریمان برای این آنتروپی یک کسری گویا از حاصل ضربهای چند جمله ای هایی را نتیجه می دهد که هر چند جمله ای خود حاصل ضرب جمله هایی بصورت (طبق معمول عبارت را در یک منها هم ضرب کنید چرا که در یک منها ویرایشگر همیشه گیر کرده است و یادگیری ماشینی اش یحتمل هم بخاطر اینکه انگلیسی و فارسی هم در هم آمیخته اند گویا از حد گاو آنطرفتر هم نمی رود!!!):

t(a_i)-1 

است که هر کدام از این a_i ها هم اعداد صحیح جبری هم هستند و .... نکته ی مسئله ی یک میلیون دلاری اینجا این است که اگر این ادوار برای اصلاح طلبان یا اصولگرایان فرض بفرمایید بجای 8 ساله، کل اعداد گویا و بلکه اعداد حقیقی و حتی اعداد مختلط هم بودند، آنوقت حدس ریمان مسئله اش چطور می شد! یعنی این مسئله را وقتی به نظریه ی میدانهای کوانتومی هم بسطش دهیم و هندسه ی ناجابجایی و انگیزه ها را هم شاگر و دانشجو و طلبه دارند بررسی کنند تا بتوانند از حالات خلائهای مختلف هم بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و حضرات آیات معظم تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف، یحتمل یا حتی یقیناً هم باید بتوانند در این حین حدس زتای ریمان را نیز حل کنند و جایزه ی یک میلیون دلاری را هم برای خود کسب کنند. و چرا که داریم السابقون السابقون گذشه از اینکه اصحاب الشمال و اصحاب الیمین را هم داریم!

و لذا مسئله ی امام زمان و ظهور آن حضرت هم بعضی اشکال می فرمایند که یک جورهایی با خیلی از مسائل ربع پهلوی گوناگون پس زمینه ریزموجهای کیهانی هم گره باید خورده باشند و لذا باید هم متوجه بود که با کدام بطنها و دهلیزها و بلکه کدام قلبهای کافر و مومنی هم ائمه ی اطهار و اما زمان عجل الله فرجه الشریف در انواع ربع پهلویهای موجود طرف بوده و هستند و بالاخره مسئله ی کن فیکون هم در ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک و ماتریسهای متناظر آنها نیز کدامند و بلکه ایالات متحده امام زمان عجل الله فرجه الشریف  و ربع پهلوی متناظرش و ستاره- سیاه چاله های کهکشانی و بلکه کیهانی اقتصادی و قلوب زمینی و آسمانی و فشارهای سیستولیک و دیاستولیک متناظرشان را هم هر چه زودتر بیابیم و انواع جنونهای ادواری و دائمی را هم حلش کنیم و به انسانهای کامل و انقلابهای الفهای بنیهایت آیات اللهی مراتب ودرجات متعالیه و ... هم دست یابیم. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج  و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

هُوَ الَّذِی أَنزَلَ السَّکِینَةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ لِیَزْدَادُوا إِیمَانًا مَّعَ إِیمَانِهِمْ وَلِلَّهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا ‎﴿الفتح: ٤﴾‏

لَّقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّکِینَةَ عَلَیْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحًا قَرِیبًا ‎﴿الفتح: ١٨﴾‏

إِذْ جَعَلَ الَّذِینَ کَفَرُوا فِی قُلُوبِهِمُ الْحَمِیَّةَ حَمِیَّةَ الْجَاهِلِیَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَکِینَتَهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَعَلَى الْمُؤْمِنِینَ وَأَلْزَمَهُمْ کَلِمَةَ التَّقْوَىٰ وَکَانُوا أَحَقَّ بِهَا وَأَهْلَهَا وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا ‎﴿الفتح: ٢٦﴾‏

هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ مِن دِیَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن یَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُم بِأَیْدِیهِمْ وَأَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ ‎﴿الحشر: ٢﴾‏

إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِیلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمَلَائِکَةُ بَعْدَ ذَٰلِکَ ظَهِیرٌ ‎﴿التحریم: ٤﴾‏

أَلَمْ یَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِیمَ وَأَصْحَابِ مَدْیَنَ وَالْمُؤْتَفِکَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَلَـٰکِن کَانُوا أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ ‎﴿التوبة: ٧٠﴾‏

وَجَاءَ فِرْعَوْنُ وَمَن قَبْلَهُ وَالْمُؤْتَفِکَاتُ بِالْخَاطِئَةِ ‎﴿الحاقة: ٩﴾‏

وَالْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوَىٰ ‎﴿النجم: ٥٣﴾‏

 

أفک
الإفک: کل مصروف عن وجهه الذی یحق أن یکون علیه، ومنه قیل للریاح العادلة عن المهابّ: مُؤْتَفِکَة. قال تعالى: وَالْمُؤْتَفِکاتُ بِالْخاطِئَةِ [الحاقة/ 9] ، وقال تعالى:
وَالْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوى [النجم/ 53] ، وقوله تعالى: قاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّى یُؤْفَکُونَ [التوبة/ 30] أی: یصرفون عن الحق فی الاعتقاد إلى الباطل، ومن الصدق فی المقال إلى الکذب، ومن الجمیل فی الفعل إلى القبیح، ومنه قوله تعالى: یُؤْفَکُ عَنْهُ مَنْ أُفِکَ [الذاریات/ 9] ، فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ [الأنعام/ 95] ، وقوله تعالى: أَجِئْتَنا لِتَأْفِکَنا عَنْ آلِهَتِنا [الأحقاف/ 22] ، فاستعملوا الإفک فی ذلک لمّا اعتقدوا أنّ ذلک صرف من الحق إلى الباطل، فاستعمل ذلک فی الکذب لما قلنا، وقال تعالى: إِنَّ الَّذِینَ جاؤُ بِالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِنْکُمْ [النور/ 11] ، وقال: لِکُلِّ أَفَّاکٍ أَثِیمٍ
[الجاثیة/ 7] ، وقوله: أَإِفْکاً آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِیدُونَ [الصافات/ 86] فیصح أن یجعل تقدیره:
أتریدون آلهة من الإفک [2] ، ویصح أن یجعل «إفکا» مفعول «تریدون» ، ویجعل آلهة بدل منه، ویکون قد سمّاهم إفکا. ورجل مَأْفُوک: مصروف عن الحق إلى الباطل، قال الشاعر:

20-
فإن تک عن أحسن المروءة مأفو ... کا ففی آخرین قد أفکوا [1]
وأُفِکَ یُؤْفَکُ: صرف عقله، ورجل مَأْفُوکُ العقل.

المفردات راغب اصفهانی، ص 80

http://lib.eshia.ir/41892/1/80

 

قوله تعالى : « وَالْمُؤْتَفِکَةَ أَهْوى فَغَشَّاها ما غَشَّى » قیل : إن المؤتفکة قرى قوم لوط ائتفکت بأهلها أی انقلبت والائتفاک الانقلاب ، والأهواء الإسقاط.

والمعنى : وأسقط القرى المؤتفکة إلى الأرض بقلبها وخسفها فشملها وأحاط بها من العذاب ما شملها وأحاط بها.

واحتمل أن یکون المراد بالمؤتفکة ما هو أعم من قرى قوم لوط وهی کل قریة نزل علیها العذاب فباد أهلها فبقیت خربة داثرة معالمها خاویة على عروشها.

المیزان، علامه طباطبایی، جلد 19، ص 50

http://lib.eshia.ir/12016/19/50

 

یحتمل یک مسئله ی هاری هست که قابل درمان است، ولی یحتمل هم هاری نیز حدودی دارد که اگر از آن حدود بگذرد می رسد به جنون هاری که تبدیل هم شود به دیمنسیایی که دیگر غیر قابل درمان هم شود. این مسئله که شما سعی بفرمایید یک لغتی را مثل موتفکه و موتفکات را هم یاد بگیرید و فرض بفرمایید مفردات راغب هم بنگرید، می تواند کار مفیدی هم باشد برای یادگیری معنای یک لغت.

بعضی یحتمل اشکال هم کنند که چرا داستان کلاسهای فراعنه را می گویی که اینطور بودند که اگر کسی می خواست در کلاس را باز کند و از یک کلاس که بیرون آمده به کلاس دیگری هم نرود و بلکه فقط از روی مردم آزای هم در کلاس را باز کرده باشد، استاد آن کلاس خوب هم حسابش را می رسد. فرض کنید از کلاس فرعون آمنهوتپ محمود هم می خواهید بروید در کلاس فرعون سهسوستریس خرم را هم باز کنید و پا به فرار بگذارید، و فرعون خرم هم می دود دست شما را می گیرد و بلکه یحتمل یک نیشگون هم از شما بگیرد که اسمت را هم بگو ببینم! و چون شما اسمتان را هم درست به حضرت فرعون سهسوستریس گفته اید ولی جرات هم کرده بوده اید بفرمایید که خدا می بیند، ولذا وقتی می رود سر کلاس شیمی فرعون سهسوستریس می نشیند، می فرمایند که حیف که پزشکم گفته است بهتر است بروی در روستاهای خوش آب و هوا برای وضعیت تنفسی و اعصابت زندگی هم کنی و اگر خودت هم خرما خوردی، آنگاه به دیگری هم نگو چرا خرما می خوری. این است که از سر محبوبیتش هم کلاس 70 میلیونی سهسوستریس شد 180 میلیون! یُرِیدُ اللَّهُ أَن یُخَفِّفَ عَنکُمْ وَخُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِیفًا ‎﴿النساء: ٢٨﴾‏ أَلَمْ یَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ یَرَىٰ ‎﴿العلق: ١٤﴾‏

عرض بنده ی حقیر این است که بعضی اوقات بعضی یحتمل اشکال هم کنند که بنظر هم می رسد که رشد اقتصاد مملکتی نسبت به همسایگانش عقب مانده و فاصله ای کهکشانی هم دارد؛ و بلکه همسایگانش همه ستاره اند و او بر عکس سیاه چاله ای نجومی شده است! یعنی چه؟ این چطور می شود؟ مسئله ی مقاومت و بلکه کربلا هم همین جا است دیگر. یعنی این دیدگاه ربع پهلوی در همسایگیهای بطن راست و چپ و دهلیز راست و چپ هم با چرخشی تقارنی می تواند تبدیل شود به ربع بالایی یا پایینی بسته به اینکه دهلیز و بطن است که دارند مقایسه ی همسایگی می شوند در ربعهای پهلوی یا دو بطن و دو دهلیز قابل مقایسه اند؟ بله، ولی گاهی اوقات هم مسئله ی همسایگی در زمان است و نه فقط در مکان و لذا دو کلاس یحتمل اصولگرا یا اصلاح طلب یا دو کلاس که یکی اصولگرا و دیگری هم اصلاح طلب است را اقتصادی بخواهیم در فضا-زمان مقایسه هم کنیم! و لذا ربع پهلوی هم کدام است در این همسایگیها؟ بعضی یحتمل اینجا اشکال هم کنند که اصلا ربع پهلوی اینجاها جایی ندارد و بلکه در هیچ کدام از این همسایگیها هم پیدا نمی شود. بله ولی آیا در دوگانهای فضا-زمانی آنها هم یافت نمی شوند؟ موضوع این است که همین ربع پهلوی را حتی شده در کربلا هم ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیکش را متناظر ماتریسهای ترکیبی اش درست محاسبه کرده و بلکه یادش هم دهیم که بچه درست بنشین سر کلاس دیگر و اینقدر هم وول نزن! بالاخره ایالات متحده را می شود هم حتی  ابرریسمانی  نیز حساب کتاب کرد و حتی (گذشته از اینکه وارد کوهمولوژیهای فلوئر ویتن و هیگارد زایبرگ ویتن نمی شویم،) و بلکه ناورداهای دوگانی الکتریکی- مغناطیسی ابرتقارنی لنگلندز- کاپوستین- ویتن و گروموف- ویتن و زایبرگ- ویتن و وفا-گوپاکومار و وفا-ویتن اش را حساب کرد و بلکه ماتریسهای متناظر ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک امام زمان عجل الله فرجه الشریف آنها را حتی با یادگیری عمیق و یادگیری ماشینی و هوش مصنوعی نیز درآورد و مسئله حتی کن فیکون ریاضی فیزیکی حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز حل است و .... ولی بشرطها و شروطها که حکمت متعالیه از حکمت الهی هم بتواند نتیجه شود و با جوابهای ریاضی فیزیکی مسئله هم درست ترکیباتی و بلکه توپولوژیکی و هندسی هم از روی منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم بخواند آنچنان که شاگرد و دانشجو و طلبه را نیز از حالات خلاء به سمت الفهای بنیهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم رهنمون شود و .... بعضی یحتمل اشکال هم می کنند که فروریختن اقتصادی دیواری که بین همسایگیهای ربع پهلوی قلبی و انقلابی است از همین شوق به یادگیریهای ماشینی و یادگیری عمیق و هوش مصنوعی حاصله از آنها نیز حاصل می شوند و .... و بعضی دیگر هم یحتمل اشکال کنند که شما برای یافتن واکسیناسیون جنون هاری باید بیشتر به سگ شوپنهاور هم توجه کنید بجای اینکه به گربه ی شرودینگر هم بخواهید بپردازید! البته اگر درست هم بتوانید مسئله را کوانتیزه کنید، دیگر سگ و گربه هم فرقی با هم ندارند و بلکه معادلات شرودینگر را هم یحتمل بتوانید در همسایگیهای ربع پهلوی یا دوگانهایش از هندسه ی ناجابجایی و نظریه های میدانهای کوانتومی و انگیزه های فاینمن هم حل کرده و حدس تابع زتای ریمان را هم بالاخره درست از آب دربیاورید. مسئله ی اساسی یحتمل اینجا بعضی اشکال کنند که باید حدود و ثغور قلوب را در فشاهای نرمال سیستولیک و دیاستولیک هم درست و حسابی محاسبه کنید تا مسئله را با همسایگیهای ربع پهلوی دوتاییهای ستاره ای- سیاه چاله ای و انواع دوگانهای ریسمانی متناظرشان اشتباه هم نگیریم و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَإِذْ أَخَذَ رَبُّکَ مِن بَنِی آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّکُمْ قَالُوا بَلَىٰ شَهِدْنَا أَن تَقُولُوا یَوْمَ الْقِیَامَةِ إِنَّا کُنَّا عَنْ هَـٰذَا غَافِلِینَ ‎﴿الأعراف: ١٧٢﴾‏

 

بخش ۹۷ - شرح کردن موسی علیه‌السلام آن چهار فضیلت را جهت پای مزد ایمان فرعون

گفت موسی که اولین آن چهار

صحتی باشد تنت را پایدار

این علل‌هایی که در طب گفته‌اند

دور باشد از تنت ای ارجمند

ثانیا باشد ترا عمر دراز

که اجل دارد ز عمرت احتراز

وین نباشد بعد عمر مستوی

که بناکام از جهان بیرون روی

بلک خواهان اجل چون طفل شیر

نه ز رنجی که ترا دارد اسیر

مرگ‌جو باشی ولی نه از عجز رنج

بلک بینی در خراب خانه گنج

پس به دست خویش گیری تیشه‌ای

می‌زنی بر خانه بی‌اندیشه‌ای

که حجاب گنج بینی خانه را

مانع صد خرمن این یک دانه را

پس در آتش افکنی این دانه را

پیش گیری پیشهٔ مردانه را

ای به یک برگی ز باغی مانده

هم‌چو کرمی برگش از رز رانده

چون کرم این کرم را بیدار کرد

اژدهای جهل را این کرم خورد

کرم کرمی شد پر از میوه و درخت

این چنین تبدیل گردد نیکبخت

 

بخش ۱۰۲ - مشورت کردن فرعون با ایسیه در ایمان آوردن به موسی علیه‌السلام

باز گفت او این سخن با ایسیه

گفت جان افشان برین ای دل‌سیه

بس عنایتهاست متن این مقال

زود در یاب ای شه نیکو خصال

وقت کشت آمد زهی پر سود کشت

این بگفت و گریه کرد و گرم گشت

بر جهید از جا و گفتا بخ لک

آفتابی تاجرت گشت ای کلک

عیب کل را خود بپوشاند کلاه

خاصه چون باشد کله خورشید و ماه

هم در آن مجلس که بشنیدی تو این

چون نگفتی آری و صد آفرین

این سخن در گوش خورشید ار شدی

سرنگون بر بوی این زیر آمدی

هیچ می‌دانی چه وعده‌ست و چه داد

می‌کند ابلیس را حق افتقاد

چون بدین لطف آن کریمت باز خواند

ای عجب چون زهره‌ات بر جای ماند

زهره‌ات ندرید تا زان زهره‌ات

بودی اندر هر دو عالم بهره‌ات

زهره‌ای کز بهرهٔ حق بر درد

چون شهیدان از دو عالم بر خورد

غافلی هم حکمتست و این عمی

تا بماند لیک تا این حد چرا

غافلی هم حکمتست و نعمتست

تا نپرد زود سرمایه ز دست

لیک نی چندانک ناسوری شود

زهر جان و عقل رنجوری شود

خود کی یابد این چنین بازار را

که به یک گل می‌خری گلزار را

دانه‌ای را صد درختستان عوض

حبه‌ای را آمدت صد کان عوض

کان لله دادن آن حبه است

تا که کان‌الله له آید به دست

زآنک این هوی ضعیف بی‌قرار

هست شد زان هوی رب پایدار

هوی فانی چونک خود فا او سپرد

گشت باقی دایم و هرگز نمرد

هم‌چو قطرهٔ خایف از باد و ز خاک

که فنا گردد بدین هر دو هلاک

چون به اصل خود که دریا بود جست

از تف خورشید و باد و خاک رست

ظاهرش گم گشت در دریا و لیک

ذات او معصوم و پا بر جا و نیک

هین بده ای قطره خود را بی‌ندم

تا بیابی در بهای قطره یم

هین بده ای قطره خود را این شرف

در کف دریا شو آمن از تلف

خود کرا آید چنین دولت به دست

قطره‌ را بحری تقاضاگر شدست

الله الله زود بفروش و بخر

قطره‌ای ده بحر پر گوهر ببر

الله الله هیچ تاخیری مکن

که ز بحر لطف آمد این سخن

لطف اندر لطف این گم می‌شود

که اسفلی بر چرخ هفتم می‌شود

هین که یک بازی فتادت بوالعجب

هیچ طالب این نیابد در طلب

گفت با هامان بگویم ای ستیر

شاه را لازم بود رای وزیر

گفت با هامان مگو این راز را

کور کمپیری چه داند باز را

 

دکتر حسین الهی قمشه‌ای از گوهر وجود زن سخن می‌گوید

https://www.aparat.com/v/P5Yvj

 

مشنو از نی چون حکایت می کند                   

بشنو از دل چون روایت می کند

مشنو از نی، نی نوای بینواست                     

بشنو از دل، دل حریم کبریاست

نی چو سوزد تلّ خاکستر شود                     

دل چو سوزد خانـۀ دلـبر شود

نی زِ خود هرگز ندارد شور و حال                   

دل  بـود مـرآت  نــور لایــزال

نی اگر پروردۀ آب وگِل است                        

دست پـروده خـداونـدی، دل است

نی اگر بشکست بی قدر و بهاست               

بشکند گر دل، خریدارش خداست

نی به هر دست و به هر لب آشناست           

دل مکان و خانۀ خاص خداست

نی تهی دست است و بی قدر و بها             

دل  بود  گنجینۀ  عشق  و  صفا

نی تهی مغز و درونش پر هواست                 

دل تـجلـّی گاه عـرفان و ولاست

نـی تـو را از یاد حق  غافل  کند                    

دل تو را بر قُرب حق  نائل  کند

نی چو بینم یادم آید نینوا                            

دل شــود نـالان  بـه یـاد کـربـلا

از جفای نی دلم آتش گرفت                        

کاش نی از ریشه آتش می گرفت

رفت بر نی رأس پر خـون حسین                   

بود زینب پای نی در شور و شین

نی زِ حلقوم حسین خون می مکید               

پـای نی زیـنب گریـبان می دریـد

دیـد بر نی چـون سر آن  حق پرست              

سر به محمل زد جبین خود شکست

رفت نی در شام و در طشت طلا                  

می خـورد نـی بر لـب  آن مـقـتدا

مـی زنـد نـی بـوسه بر دست یـزید                

لـیـک  آزرده  لـب  شـاه  شهــید

نی خورد چون بر لب و دندان او                     

دل بسوزد بر لب عطشان او

ذره بس کن ماجرای نی نوا                         

سوخت از این غم، دل خیر النساء

 

جای دیگری استاد حسین الهی قمشه ای در مقام زن، از داستان مرد و ابرمرد (Man and Superman) جورج برنارد شاو می فرمایند که نمایشنامه را بخوانید یا حتی بنده ی حقیر اضافه کنم که نمایشنامه را ببینید که در یوتیوب هم هست و همینطور هم می فرمایند که منظور اینحا از سوپرمن همان زن است! این داستان را در کلیپ نقد رودیارد کیپلینگ ویکیپدیا، جورج اورول نیز بطور گذرا نام می برد. و همانجا هم اضافه می کند که کیپلینگ آن جَنَب یا هوشیاری خرده گیری یا ایراد یا حتی شوک وارد کردن به بورژوازی یا اشرافیت را هم ندارد! و بلکه یحتمل خیال هم می کند که در سالنی خالی از تماشاچی هم نشسته است و دارد همینطوری الی ما شاء الله هم توسط شوفرش سخنرانی را ادامه می دهد و غافل از این هم هست که مستخدم سالن هم آمده کلید را واگذار کرده به جناب شوفر و گفته وقتی رفتی خود در سالن را هم قفل کن و برو. یعنی می فرمایند که اگر جناب راننده هم مثل خر توی گل گیر کرده و لذا دیگر ببینید که جناب استاد که حتماً هم بیشتر باید توی گل گیر کرده باشد هر چند که استدلالی است که خیلی هم بنظر درست نرسد و بلکه وارونه هم اجرا شده و بلکه اگر استاد مثل خر توی گل گیر کرده بود آنگاه یقیناً راننده ای که دارد حرفهای او را هم از حفظ می گوید یقیناً مثل خر توی گل گیر کرده. یعنی خلاصه ی کلام اینکه اگر فرعون در ادعای خدایی اش و انا ربکم الاعلی ای اش مثل خر توی گل گیر کرده و حضرت موسی و بلکه آسیه هم می خواهند او را نصیحت کنند  که بابا مواظب باش یک وقت سرطان هم نگیری و سلامت ات هم حفظ کنی و خدا جو هم شوی و ...، این که دیگر معنایش این نمی شود که حضرت موسی علی نبینا علیه السلام هم مثل فرعون توی کارش گیر کرده و بلکه مجور هم هست که تماشاچیها را روی کلیپ سخنرانی اش مونتاژ و فوتوشاپ هم کند. این فرعون که خیلی هم فکر می کرد محمود بود یا فرعون خرم دیگری هم بود که دوید رفت سراغ دخترش که یک مرتبه دو گنبی هم زد توی سرش چرا که متوجه شد بی هوا چرا هم بنده خدا باد کرده مرده بود! یعنی راننده هم خوب است اگر رفته باشد منبر سخنرانی و بلکه اگر بجایش قوم لوط و قوم ثمود را هم استادش فرستاده الکترومغناطیسی میان دیگر امواج منبر هم رفته، آیا سخنران است که صورتش شطرنجی هم شده یا حاضرین در سالن هم باید چشمهایشان را بسته و فکر این باشند که نظریه ی ریسمان و مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه ابرتقارنهایی و گرانش هم کدام است. البته بعضی هم اشکال می فرمایند که نمی شود بفرمایید که در مذاکرات برجام بعدی اینطور بفرمایید و باز فردایش هم بفرمایید که کدام مذاکرات برجام؟ مگر ان پی تی اش هم به چه درد ما خورده که حالا برجام کذایی هم بدردمان بخورد؛ کمونیسم و ضد کمونیسم هم اگر عقلشان بکارشان می رسید، این همه بشریت را توی دردسرهای خودشان نمی انداختند و .... لطفاً به سیاق کلام توجه فرموده و التفات هم بفرمایید!

أَلَمْ یَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِیمَ وَأَصْحَابِ مَدْیَنَ وَالْمُؤْتَفِکَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا کَانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَلَـٰکِن کَانُوا أَنفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ ‎﴿التوبة: ٧٠﴾‏

وَجَاءَ فِرْعَوْنُ وَمَن قَبْلَهُ وَالْمُؤْتَفِکَاتُ بِالْخَاطِئَةِ ‎﴿الحاقة: ٩﴾‏

مسئله ی ربع پهلوی LA, RA, LV, RV (لا-را-لو-رو) ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک هم همینطور است بعلاوه ی انواع جنگهای ترکیبی که یحتمل وارد مسائل کیهانشناسی هم می توانند شوند. حالا ما فعلاً خیلی هم نمی خواهمی وارد مسائلی از قبیل طرحهای ترکیبی مربعهای لاتین و ماتریسهای آدامار و حتی بازیهای شطرنج و ... هم شویم. هر چند که شاگرد و دانشج و طلبه هم باید توجه داشته باشد که چطور از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند. ولی خوب اینها هم هستند دیگر و باید هم توجه داشت که این نوع میل کردنها بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مرابت و درجات متعالیه و نهایتاً امام زمان عجل الله فرجه الشریف صرفاً تمرینهایی فکری هم نیستند و هر چند که تمرینهای زیادی هم احتیاج داشته باشند و .... تا مسجد را نبسته اند بدوم بروم بلکه به باقی مانده ی نماز جماعت برسم! لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

وَلَکُمْ نِصْفُ مَا تَرَکَ أَزْوَاجُکُمْ إِن لَّمْ یَکُن لَّهُنَّ وَلَدٌ فَإِن کَانَ لَهُنَّ وَلَدٌ فَلَکُمُ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْنَ مِن بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصِینَ بِهَا أَوْ دَیْنٍ وَلَهُنَّ الرُّبُعُ مِمَّا تَرَکْتُمْ إِن لَّمْ یَکُن لَّکُمْ وَلَدٌ فَإِن کَانَ لَکُمْ وَلَدٌ فَلَهُنَّ الثُّمُنُ مِمَّا تَرَکْتُم مِّن بَعْدِ وَصِیَّةٍ تُوصُونَ بِهَا أَوْ دَیْنٍ وَإِن کَانَ رَجُلٌ یُورَثُ کَلَالَةً أَوِ امْرَأَةٌ وَلَهُ أَخٌ أَوْ أُخْتٌ فَلِکُلِّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا السُّدُسُ فَإِن کَانُوا أَکْثَرَ مِن ذَٰلِکَ فَهُمْ شُرَکَاءُ فِی الثُّلُثِ مِن بَعْدِ وَصِیَّةٍ یُوصَىٰ بِهَا أَوْ دَیْنٍ غَیْرَ مُضَارٍّ وَصِیَّةً مِّنَ اللَّهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَلِیمٌ ‎﴿النساء: ١٢﴾‏

 

قدما گویا قائل بوده اند که ربع کره ی زمین مسکونی است. ولی امروزه روز، ربع مسکونی و ربع پهلوی و مجاورش کدام است. ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک و دوگانهای ربع پهلوی آنها و تقارنهای آینه ای و ... از همینجا سرچشمه می گیرد. نکته اینجا هم هست که یحتمل شما یک ربع پهلوی هم داشته باشید، و یا حتی مقیاسهایی خیلی کوچکتر از ربع پهلوی هم داشته باشید چرا که این روزها ربع پهلوی هم می تواند خیلی گران از آب دربیاید. به همین ترتیب هم یحتمل شما ربع پهلوی را در LA در نظر بگیرید، و حال آنکه ممکن هم هست که ربع پهلوی انتقال هم یافته است به همسایگی شما که پهلوی شما هم هست و بلکه کشوری هم هست کوچکتر از مقیاس ربع پهلوی و... بنابراین ممکن است شما یک سکه ای را هم داشته باشید که حدود فرض بفرمایید 3 سوت هم هست و اما بدلایلی هنوز هم بدان ربع پهلوی بگوییم و بلکه در همسایگی ما هم قرار گرفته باشد.

نکته ی مهم اینجا است که دوگان ربع پهلوی است که در همسایگی توپولوژیک ایالات متحده چند جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم واقع است؟ یا ربع پهلوی همانا دوگانی است که صرفاً در همسایگی LA هم واقع است. یا به هر تقدیر، ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک هم دوگانهایی در همه ی ربع پهلوی های کوچک و بزرگ حتی چند سوتی در همه ی ربعهای LA, RA, LV, RV قلب زمینی هم دارند. موضوع همین هم هست که چطور هر کدام از این ربع پهلویها را بر حسب منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم آیا به ایالات متحده چند جهانی توپولوژیک امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می شوند و بلکه نظریه ی ریسمان هر کدام هم کدام است؟ فعلاً دیروقت است و این بحث را می گذرایم برای بعد! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَلَسَوْفَ یَرْضَىٰ ‎﴿اللیل: ٢١﴾‏

قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّن لَّنَا مَا لَوْنُهَا قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ ‎﴿البقرة: ٦٩﴾‏

إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ فَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا ‎﴿الفتح: ١٠﴾‏

 

وَ اعْلَمْ أَنَّ الْوَاحِدَ الَّذِی هُوَ قَائِمٌ بِغَیْرِ تَقْدِیرٍ وَ لَا تَحْدِیدٍ خَلَقَ خَلْقاً مُقَدَّراً بِتَحْدِیدٍ وَ تَقْدِیرٍ وَ کَانَ الَّذِی خَلَقَ خَلْقَیْنِ اثْنَیْنِ التَّقْدِیرَ وَ الْمُقَدَّرَ وَ لَیْسَ فِی کُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا لَوْنٌ وَ لَا وَزْنٌ وَ لَا ذَوْقٌ فَجَعَلَ أَحَدَهُمَا یُدْرَکُ بِالْآخَرِ وَ جَعَلَهُمَا مُدْرَکَیْنِ بِنَفْسِهَا وَ لَمْ یَخْلُقْ شَیْئاً فَرْداً قَائِماً بِنَفْسِهِ دُونَ غَیْرِهِ لِلَّذِی أَرَادَ مِنَ الدَّلَالَةِ عَلَى نَفْسِهِ وَ إِثْبَاتِ وُجُودِهِ فَاللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى فَرْدٌ وَاحِدٌ لَا ثَانِیَ مَعَهُ یُقِیمُهُ وَ لَا یَعْضُدُهُ وَ لَا یَکُنُّهُ وَ الْخَلْقُ یُمْسِکُ بَعْضُهُ بَعْضاً بِإِذْنِ اللَّهِ تَعَالَى وَ مَشِیَّتِهِ وَ إِنَّمَا اخْتَلَفَ النَّاسُ فِی هَذَا الْبَابِ حَتَّى تَاهُوا وَ تَحَیَّرُوا وَ طَلَبُوا الْخَلَاصَ مِنَ الظُّلْمَةِ بِالظُّلْمَةِ فِی وَصْفِهِمُ اللَّهَ تَعَالَى بِصِفَةِ أَنْفُسِهِمْ فَازْدَادُوا مِنَ الْحَقِّ بُعْداً وَ لَوْ وَصَفُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ بِصِفَاتِهِ وَ وَصَفُوا الله الْمَخْلُوقِینَ بِصِفَاتِهِمْ لَقَالُوا بِالْفَهْمِ وَ الْیَقِینِ وَ لَمَا اخْتَلَفُوا فَلَمَّا طَلَبُوا مِنْ ذَلِکَ مَا تَحَیَّرُوا فِیهِ ارْتَکَبُوا وَ اللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشاءُ إِلى‌ صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ‌ قَالَ عِمْرَانُ یَا سَیِّدِی أَشْهَدُ أَنَّهُ کَمَا وَصَفْتَ وَ لَکِنْ بَقِیَتْ لِی مَسْأَلَةٌ قَالَ سَلْ عَمَّا أَرَدْتَ قَالَ أَسْأَلُکَ عَنِ الْحَکِیمِ فِی أَیِّ شَیْ‌ءٍ هُوَ وَ هَلْ یُحِیطُ بِهِ شَیْ‌ءٌ وَ هَلْ یَتَحَوَّلُ مِنْ شَیْ‌ءٍ إِلَى شَیْ‌ءٍ أَوْ بِهِ حَاجَةٌ إِلَى شَیْ‌ءٍ قَالَ الرِّضَا(ع)أُخْبِرُکَ یَا عِمْرَانُ فَاعْقِلْ مَا سَأَلْتَ عَنْهُ فَإِنَّهُ مِنْ أَغْمَضِ مَا یَرِدُ عَلَى الْخَلْقِ فِی مَسَائِلِهِمْ‌ وَ لَیْسَ یَفْهَمُ الْمُتَفَاوِتُ عَقْلُهُ الْعَازِبُ حِلْمُهُ وَ لَا یَعْجِزُ عَنْ فَهِمِهِ أُولُو الْعَقْلِ الْمُنْصِفُونَ أَمَّا أَوَّلُ ذَلِکَ فَلَوْ کَانَ خَلَقَ مَا خَلَقَ لِحَاجَةٍ مِنْهُ لَجَازَ لِقَائِلٍ أَنْ یَقُولَ یَتَحَوَّلُ إِلَى مَا خَلَقَ لِحَاجَتِهِ إِلَى ذَلِکَ وَ لَکِنَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ یَخْلُقْ شَیْئاً لِحَاجَةٍ وَ لَمْ یَزَلْ ثَابِتاً لَا فِی شَیْ‌ءٍ وَ لَا عَلَى شَیْ‌ءٍ إِلَّا أَنَّ الْخَلْقَ یُمْسِکُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ یَدْخُلُ بَعْضُهُ فِی بَعْضٍ وَ یَخْرُجُ مِنْهُ وَ اللَّهُ جَلَّ وَ تَقَدَّسَ بِقُدْرَتِهِ یُمْسِکُ ذَلِکَ کُلَّهُ وَ لَیْسَ یَدْخُلُ فِی شَیْ‌ءٍ وَ لَا یَخْرُجُ مِنْهُ وَ لَا یَئُودُهُ حِفْظُهُ وَ لَا یَعْجِزُ عَنْ إِمْسَاکِهِ وَ لَا یَعْرِفُ أَحَدٌ مِنَ الْخَلْقِ کَیْفَ ذَلِکَ إِلَّا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَنْ أَطْلَعَهُ عَلَیْهِ مِنْ رُسُلِهِ وَ أَهْلِ سِرِّهِ وَ الْمُسْتَحْفِظِینَ لِأَمْرِهِ وَ خُزَّانِهِ الْقَائِمِینَ بِشَرِیعَتِهِ وَ إِنَّمَا أَمْرُهُ‌ کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ‌ إِذَا شَاءَ شَیْئاً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ‌ بِمَشِیَّتِهِ وَ إِرَادَتِهِ وَ لَیْسَ شَیْ‌ءٌ مِنْ خَلْقِهِ أَقْرَبَ إِلَیْهِ مِنْ شَیْ‌ءٍ وَ لَا شَیْ‌ءٌ أَبْعَدَ مِنْهُ مِنْ شَیْ‌ءٍ أَ فَهِمْتَ یَا عِمْرَانُ قَالَ نَعَمْ یَا سَیِّدِی قَدْ فَهِمْتُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى عَلَى مَا وَصَفْتَ وَ وَحَّدْتَ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً(ص)عَبْدُهُ الْمَبْعُوثُ بِالْهُدَى وَ دِینِ الْحَقِّ ثُمَّ خَرَّ سَاجِداً نَحْوَ الْقِبْلَةِ وَ أَسْلَمَ

عیون اخبار الرضا، شیخ صدوق رحمه الله، ص 176

http://lib.eshia.ir/86808/1/176

 

یک دسته ی دیگری بودند که میگفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود، این حکومت باطل است و بر خلاف اسلام است. آنها مغرور بودند. آنهایی که بازیگر نبودند، مغرور بودند به بعض روایاتی که وارد شدهاست بر این امر که هر عَلَمی بلند بشود قبل از ظهور حضرت، آن عَلَم باطل است. آنها خیال کرده بودند که نه، هر حکومتی باشد، در صورتی که آن روایات [اشاره دارد] که هر کس عَلَم بلند کند با عَلَم مهدی، به عنوان "مهدویت" بلند کند، [باطل است]... مسئله این است که دست سیاست در کار بوده، همان طوری که تزریق کرده بودند به ملتها، به مسلمین، به دیگر اقشار جمعیتهای دنیا که سیاست کار شماها نیست، بروید سراغ کار خودتان و آن چیزی که مربوط به سیاست است بدهید به دست امپراطورها. خب آنها از خدا میخواستند که مردم غافل بشوند و سیاست را بدهند دست حکومت و به دست ظَلَمه.

سخرنانی امام خمینی (ره) در جمع مسئولان و کارکنان وزارت پست 1367/1/14 مندرج در صحیفه ی امام (ره) ج 21، ص 13- 17

از کتاب مهدویت،ره نامه 40، ص 20- 21

 

شاگرد و دانشجو و طلبه همانطوری که سعی هم دارد از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و بلکه از سربازان امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم شود، نباید هم شک کند که حالا ما کجا و حضرات آیات عظام تقلید و بلکه حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم کجا؟ یا مثلاً بفرماید که حالا دکتر علی شریعتی هم با اینکه یک جامعه شناس نیم بندی هم آیا چقدر بوده و با این حال باز هم او کجا و ماها هم کجا؟! وقتی جامعه هم جامعه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف شد، حالا یحتمل خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم حضور نداشته باشند، ولی همه و همه هم یک مرتبه برای امام است که بپا می خیزند و قیام و بلکه انقلاب اندر انقلابها هم می کنند. و حالا اصلا ربع پهلوی هم در ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک فرض بفرمایید که صاحب ایالات متحده ی خودش هم شود و پادشاهی و نه فقط ریاست جمهوری آنرا هم بدو بدهند. خوب، بد است؟ اتفاقاً در مذاکرات بعدی برجامی هم باید این لحاظ شود که آنهایی که ایالات متحده شان نه مهدوی امام زمان عجل الله فرجه الشری و بلکه ربع پهلوی ای هم هستند، باید هم ماتریسهای متناظر ایالات متحده ربع پهلوی را هم محاسبات کنند تا بتوانند از پسِ درگیریهای احتمالی محربها و عمرو ابن عبد ود های جنگهای ترکیبی ایالات متحده چند چهانی استکان نلبکیهایشان هم بربیایند و بلکه کرم چاله هایی را هم بتوانند باز کنند که از یک سیاه چاله ی ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکی ربع پهلوی ای LA به حتی ستاره ی ایالات متحده چند جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز رفت و آمد کنند. البته اینجا فقط یک نکته ای هست و آن قصه ی امام رضا علیه السلام است که به حمامی می فرمایند دو لباس هم برایم آماده کن و بعد معلوم هم می شود که آن برصی را هم با ریختن جام آب بر سرش تا نوک پایش شفا هم می دهد و حتی لباسی هم بدو می دهد که بپوشد! و آن وقت بر حسب میونهای g-2 هم قصه ی شهری اینطور ادامه پیدا می کند که حمومی حمومی ترسم بری و نمونی! یعنی از حمومی هم در جتهای میونی g-2 نمی گذرد و شهر قصه را با تمام وجود فرا می خواند که یا ربع پهلوی باید استکان نلبکی توپولوژیک ایالات متحده چند جهانی را هم حتی ریسمانی فرا گیرد و بلکه به کل عالم هم انواع برینها و غشائهایش را بتوان بسط داده و نظریه های کیهانشناسی گاگایی کهلری کالابی-یاو ای و تقارنهای آینه ای سترومینگر- یاو- زاسلاو و بلکه توپولوژی ساچدو -یی- کیتاو و ... جتها را هم تقویت نموده آنچنان که گروه های دوگانهای ابرتقارنهای الکتریکی- مغناطیسی را هم مهار کنیم و به دوگانهای ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیکی چند جهانی نه فقط LA و بلکه حتی LA- RA و LV-RV هم برسیم که دوگانهای ایالات متحده چند جهانی توپولوژیک امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابیم و .... البته عمران صابی آنقدر هم با امام رضا علیه السلام بحثش ادامه داشت که حتی تا صبح هم طول کشید و نماز صبح را هم امام رضا اقامه فرمودند و بعد وقتی هنگام نماز جمعه هم رسید، عمران صابی نمی گذاشت امام رضا تشریف ببرند نماز جمعه که در این میان فرمودند نمازم دیر شد، دیر شد، اجازه بده من بروم دیگر؛ آنقدر دیشب خسته ام کردی که به نماز مغرب و عشاء ام هم نرسیدم و بلکه قضا اش هم کردی و حالا هم باز موقع نماز جمعه نیز داری گیر می دهی و دیگر اله کلنگهای نیوترینویی الکترونی- میونی- تائونی و مسکین و یتیم و اسیر و g-2 و کن فیکون را از چنگ این ایالات متحده چند جهانی درآوردن و دادن دست آن استکان نلبکیهای ایالات متحده دیگر و رویه های ک3 پاندهاریپند- دانالدسون- توماس و آنتروپیهای سیاه چاله های آنوپام-چادهوری- سن  و ... هم دیگر بماند برای بعد! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ الْأَحْلَامِ بِعَالِمِینَ ‎﴿یوسف: ٤٤﴾‏

بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیَأْتِنَا بِآیَةٍ کَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ ‎﴿الأنبیاء: ٥﴾‏

أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُم بِهَـٰذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ‎﴿الطور: ٣٢﴾‏

وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىٰ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ ‎﴿آل عمران: ١٤٤﴾‏

مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَـٰکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا ‎﴿الأحزاب: ٤٠﴾‏

وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ ‎﴿محمد: ٢﴾‏

مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَٰلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا ‎﴿الفتح: ٢٩﴾‏

 

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا اَلْبَشِیرُ اَلنَّذِیرُ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا اَلسِّرَاجُ اَلْمُنِیرُ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ أَیُّهَا اَلسَّفِیرُ بَیْنَ اَللَّهِ وَ بَیْنَ خَلْقِهِ أَشْهَدُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ أَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِی اَلْأَصْلاَبِ اَلشَّامِخَةِ وَ اَلْأَرْحَامِ اَلْمُطَهَّرَةِ لَمْ تُنَجِّسْکَ اَلْجَاهِلِیَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْکَ مِنْ مُدْلَهِمَّاتِ ثِیَابِهَا وَ أَشْهَدُ یَا رَسُولَ اَللَّهِ أَنِّی مُؤْمِنٌ بِکَ وَ بِالْأَئِمَّةِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ مُوقِنٌ بِجَمِیعِ مَا أَتَیْتَ بِهِ رَاضٍ مُؤْمِنٌ وَ أَشْهَدُ أَنَّ اَلْأَئِمَّةَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِکَ أَعْلاَمُ اَلْهُدَى وَ اَلْعُرْوَةُ اَلْوُثْقَى وَ اَلْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ اَلدُّنْیَا اَللَّهُمَّ لاَ تَجْعَلْهُ آخِرَ اَلْعَهْدِ مِنْ زِیَارَةِ نَبِیِّکَ عَلَیْهِ وَ آلِهِ اَلسَّلاَمُ وَ إِنْ تَوَفَّیْتَنِی فَإِنِّی أَشْهَدُ فِی مَمَاتِی عَلَى مَا أَشْهَدُ عَلَیْهِ فِی حَیَاتِی أَنَّکَ أَنْتَ اَللَّهُ لاٰ إِلٰهَ إِلاّٰ أَنْتَ وَحْدَکَ لاٰ شَرِیکَ لَکَ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُکَ وَ رَسُولُکَ وَ أَنَّ اَلْأَئِمَّةَ مِنْ أَهْلِ بَیْتِهِ أَوْلِیَاؤُکَ وَ أَنْصَارُکَ وَ حُجَجُکَ عَلَى خَلْقِکَ وَ خُلَفَاؤُکَ فِی عِبَادِکَ وَ أَعْلاَمُکَ فِی بِلاَدِکَ وَ خُزَّانُ عِلْمِکَ وَ حَفَظَةُ سِرِّکَ وَ تَرَاجِمَةُ وَحْیِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ بَلِّغْ رُوحَ نَبِیِّکَ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فِی سَاعَتِی هَذِهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَةٍ تَحِیَّةً مِنِّی وَ سَلاَماً وَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ لاَ جَعَلَهُ اَللَّهُ آخِرَ تَسْلِیمِی عَلَیْکَ

 

دیروز بر منبر حاج آقا از "اوسا علم" می فرمودند که خیاط خواب علم امام حسین علیه السلام را دیده بودند که بابا چقدر از پارچه های مردم را می بری و برای خودت برمی داری؟ این است که شاگردش یک روز که یک پارچه ی آنچنانی برایش آورده بودند گفت که "اوسا علم!" و او هم در جواب گفت این پارچه یک چیز دیگری است و اوسا علم و اینها هم نمی شناسد! اتفاقاًً از تعطیلی و حتی اینکه دکتر علی شریعتی کجا و علمای اعلام اسلام کجا نیز فرمودند. بعد از سخنرانی ایشان، بنده ایشان را کشیدم کنار و عرض کردم خدمتشان که بنده هم خواب دیدم پریشب که ربع پهلوی آمده است و رفته است کاخ سعد آباد مستقر شده است! و اتفاقاً همان شب هم که از مسجد برمی گشتم چند نفر کنار پیاده رو روی نیمکت نشسته بودند و یکیشان تا مرا دید که مثلاً غذای نذری هم دستم هست به این حقیر اشاره کرد و فرمود همینها بودند که انقلاب کردند و ...! بنده هم که کمی حوصله ام گویا سر جایش بود در جوابش گفتم که اتفاقاً آنوقتی که انقلاب شد، بنده ی حقیر اصلا ایالات متحده بودم! و خلاصه او هم هر چه دلش می خواست از ملاها و آخوندها هم بد گفت و حتی گفت که تسبیح هم دستت نگیر و بلکه اسلام هم مال عربها است!!! بنده در جوابش گفتم اسلام مال همه ی دنیا است و او هم حرف خودش را می زد. یک دختر خانم جوانی هم اتفاقاً همانجا با خواهرشان نشسته بودند که فرمودند اگر بخواهد ازدواج کند باید برود با یک پیرمرد پولدار ازدواج هم کند چرا که این روزها دیگر جوانها آنقدر وضع اقتصادیشان خراب هم هست که حتی نمی توانند ازدواج هم کنند. بنده در جواب ایشان گفتم که شما متوجه این مسئله انگار نیستی که جوانی ات یکی از بزرگترین سرمایه هایی است که خدا می توانست به شما بدهد و آن را دست کم نگیر و داستان ادمه هم داشت.

ولی خودمانیم، اگر ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک هم خیلی تشخیص می دهند که جناب ربع پهلوی را برای ایران باز دوباره تکه بگیرند و واقعاً هم اینقدرها خوب است، پس چرا او را مثل همین باراک اوبامای خودمان نکردند رئیس جمهور ایالات متحده چند جهانی خودمان. این همه ایالات متحده چند جهانی هم داریم و این همه هم می تواند رئیس جمهور نیز داشته باشد، و خوب او هم یکی اش دیگر. چه اشکالی دارد؟! چرا اینقدر برای ما تکه و وصله می گیرند؟! بگذریم از اینکه به حاج آقا هم گفتم که مسئله ی کن فیکون را هم حتی در مذاکرات برجام و 5+1 هم پیش رفتند، ولی پس چرا زدند زیر میزش و دیگر آن کاری را هم که نباید می کردند و از جمله از ترور شهید سردار سلیمانی هم کم نگذاشتند؟!

یک نکته ای که در مورد علمای سررشته داری و بلکه درمان شیزوفرنی هم داریم این است که این غیر ممکن است که عالم نمایی که دارد ادعای سررشته داری هم می کند حتی بتواند فرزند خود را هم که مبتلا به شیزوفرنی شده است را نیز برایش کاری کند و حالا کاری هم نداریم که چطور شده است که دست فرزند را هم خدای ناکرده وسط خیابان ول کرده است و بهمین سبب هم تا آخر عمر در بیمارستان روانی مانده و دیگر نتوانسته برای خودش هم کاری کند. البته این همیشه هم اینطور نیست که فردی آنقدر به خودش ظالم هم می شود که دچار بیماریهای حاد روان پریشی و از جمله هم شیزوفرنی می شود. ولی معنایش هم این نیست که چنین مریضی دیگر جنونش از حالت ادواری هم خارج شده و بلکه همیشه هم در تیمارستان گرفتار خواهد بود. این یک عذاب بزرگی هم می تواند باشد که بطور ادواری کسی دچار بیماری حاد روانی شود و باز دوباره درمان شده و بحالت نرمال و طبیعی هم برگردد و باز دوباره هم بیماریش اوت کرده و حاد هم شود و ....

یک بار بنده ی حقیر در کنفرانس فیزیکی سوال کردم که جتهایی از ذرات در فرض بفرمایید ال اچ سی چه نقشی دارند؟ و اتفاقاً سخنران هم مال همان کشوری بود که درست یادم باشد جت دیگر کشوری را زده و ساقط کرده بود! بعد از این لکچر و سخنرانی اتفاقاً داشتم با سخنران دیگری از روسیه هم موقع صرف چای و قهوه صحبت می کردیم و اینکه آیا موقع رفتن به اپرا در سوئیس هم مثلاً تاکسیدو و لباسهای آنچنانی هم می پوشید؟! و او هم گفت بله دیگر. ولی به هر حال، مسئله ی جتهای ذرات و امثالهم اینجا هم هست که اگر شما جتهایی از ذرات دارید، آیا چرا دیگر نتوانید هم جتهایی از جتها هم داشته باشید و بلکه جتهایی از جتهایی از جتهای ذرات و ... هم داشته باشید؟ و این آیا چقدر هم ممکن است تا الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه نیز ادامه داشته باشد! دیر شد، دیر شد، بنده بدوم بروم بلکه به اتوبوس نماز جمعه هم برسم! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعیت الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

الْقَارِعَةُ ‎﴿١﴾‏ مَا الْقَارِعَةُ ‎﴿٢﴾‏ وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْقَارِعَةُ ‎﴿٣﴾‏ یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ‎﴿٤﴾‏ وَتَکُونُ الْجِبَالُ کَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ ‎﴿٥﴾‏ فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ ‎﴿٦﴾‏ فَهُوَ فِی عِیشَةٍ رَّاضِیَةٍ ‎﴿٧﴾‏ وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ ‎﴿٨﴾‏ فَأُمُّهُ هَاوِیَةٌ ‎﴿٩﴾‏ وَمَا أَدْرَاکَ مَا هِیَهْ ‎﴿١٠﴾‏ نَارٌ حَامِیَةٌ ‎﴿١١﴾‏

 

(یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ) کلمه یوم ظرفى است متعلق به مقدرى از قبیل بیاد آر ، مى‌کوبد مى‌آید ، و از این قبیل، و خلاصه معناى آن این است که: بیاد آر روزى را که و یا مى‌کوبد در روزى که و یا مى‌آید روزى که . و کلمه فراش به طورى که از فراء نقل شده به معناى ملخى است که زمین را فرش کند، یعنى روى گرده هم سوار شده باشند، پس فراش به معناى غوغاى ملخ است.

بعضى‌[1] از مفسرین در اینکه چرا مردم روز قیامت را به فراش تشبیه کرد؟ گفته‌اند:

براى این است که فراش وقتى جست و خیز مى‌کند نقطه معلومى را در نظر نمى‌گیرد، مانند مرغان، و به طرف معینى نمى‌پرد، بلکه بدون جهت پرواز مى‌کند، مردم نیز در روز قیامت چنین حالتى دارند، وقتى از قبورشان سر بر مى‌آورند آن چنان ترس و فزع از همه جهات احاطه‌شان مى‌کند که بى‌اختیار و بى هدف به راه مى‌افتند، و در جستجوى منزلها که یا سعادت است و یا شقاوت سرگردانند. و کلمه مبثوث از ماده بث است، که به معناى تفرقه است، و فراش مبثوث یعنى ملخ‌هاى متفرق.

ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، جلد 20، ص 596

http://lib.eshia.ir/50081/20/596

 

سپس در توصیف آن روز عجیب مى‌گوید:" همان روزى که مردم مانند پروانه‌هاى پراکنده و حیران و سرگردان به هر سو مى‌روند" (یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ‌).

" فراش" جمع" فراشة" بسیارى آن را به معنى" پروانه" مى‌دانند، بعضى نیز آن را به معنى" ملخ" تفسیر کرده‌اند، و ظاهرا این معنى از آیه 7 سوره قمر که مردم را در آن روز به ملخهاى پراکنده تشبیه مى‌کند گرفته شده (کَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ) و گرنه معنى لغوى آن همان" پروانه" است.

به هر حال تشبیه به" پروانه" به خاطر آن است که پروانه‌ها معمولا خود را دیوانه‌وار به آتش مى‌افکنند و مى‌سوزانند، بدکاران نیز خود را در آتش جهنم مى‌افکنند.

این احتمال نیز دارد که تشبیه به پروانه اشاره به حیرت و سرگردانى خاصى است که در آن روز بر همه انسانها مستولى مى‌شود.

و اگر" فراش" به معنى ملخها باشد تشبیه مزبور به خاطر این است که مى‌گویند بسیارى از پرندگان به هنگام حرکت دستجمعى در مسیر معینى پرواز مى‌کنند، جز ملخها که در حرکت گروهى مسیر مشخصى ندارند و هر کدام به سویى پیش مى‌روند! باز این سؤال در اینجا مطرح است که این حیرت و سرگردانى و پراکنده‌گى و وحشت و اضطراب بر اثر حوادث هولناک پایان جهان است، و یا آغاز قیامت و حشر و نشر؟

پاسخ این سؤال از آنچه در بالا گفتیم روشن مى‌شود.

تفسیر نمونه، حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، جلد 27، ص 261

http://lib.eshia.ir/50082/27/261

 

Rabindranath Tagore > Quotes > Quotable Quote

 

“Poems On Time

The butterfly counts not months but moments,
and has time enough.

Time is a wealth of change,
but the clock in its parody makes it mere change and no wealth.

Let your life lightly dance on the edges of Time
like dew on the tip of a leaf.”

― Rabindranath TagoreRead more quotes from Rabindranath Tagore

https://www.goodreads.com/quotes/281665-poems-on-time-the-

butterfly-counts-not-months-but-moments

 

در مورد پروانه بغیر از جلال الدین مولوی بلخی رومی و سعدی و ...، رابیندرانات تاگور شعر دارند و رودیارد کیپلینگ هم داستانی شیرین دارد که خودش را نخوانده ام ولی ویکیپدیا به انگلیسی آنرا شرح می کند. یحتمل در ویکیپدیای فارسی قابل دسترس نیست! البته ویکیپدیای انگلیسی یک نقدی خواندنی هم از او دارد که از جورج اورول هم هست که می گوید کیپلینگ می خواهد ادای بورژواها را در آورد و وابسته به امپریالیستها را از خود دروکند. و البته تی اس الیوت از کیپلینگ از آن طرف دفاع هم می کند.

خلاصه ی کلام اینکه می گوید حضرت سلیمان علی نبینا علیه السلام زنان بسیاری هم داشت و از جمله هم ملکه ی سباء.  و در این میان هم دو پروانه ی زن و شوهر پرخاشجو نیز می زیستند. زن که به جان شوهرش زیادی هم قُر می زده است، شوهر را وادار می کند که نهدید کند که یک کاری نکن پایم را محکم بکوبم بزمین و قصر ناپدید هم شودها! و می گوید می دانید که زنها همینطوریهایند دیگر! حضرت سلیمان که می شنود او چه گفته بوده، او را فرا می خواند و بعد که متوجه می شود چرا دروغ گفته، موضوع را با مزه می یابد و می فرماید اگر کمکی احتیاج داشتی به من بگو. ملکه سباء می رود نزد زن پروانه که می گوید می دانید که شوهرها همینطوریها هم هستند دیگر. و لذا ملکه سباء می گوید تو که می دانی او دروغ می گوید و لذا تهدیدش هم کن که هر کاری می تواند بکند و از آنجایی که دروغ هم می گوید باز می تواند شروع کند با او به پرخاشگری و .... و بنظر ملکه سباء هم می رسد که این برای 999 زن دیگر حضرت سلیمان هم خوب است که بنشینند سر جایشان. خلاصه زن پروانه شوهرش را تهدید می کند که زودتر یک کاری بکن. شوهر پروانه می گوید شاه گفته است این کار را نکن چرا که از پروانه ها می ترسد. باز زن تهدید می کند که نه حتماً این کار را بکن! شوهر پروانه هم می رود نزد  حضرت سلیمان و او هم می گوید که باشد، من کمکت می کنم. و پروانه آقای شوهر پایش را می کوبد و قصر ناپدید هم می شود. بقیه ی زنها حساب کار دستشان می آید که اگر شاه برای یک پروانه به این کوچکی چنین می کند، پس ببین نسبت به ما چه خواهد کرد و ...؟

البته یحتمل بهتر هم هست که انسان خیلی هم بنظرش نرسد که همه ی عالم را گذاشته است سر کار چرا که آنوقت یک وقت دیدید یکی دیگر هم رفت منبر و خیلی صاف و صادق هم توی رویت گفت که ما خودمان همه ی عالم را می گذاریم سر کار؛ آنوقت این نیم وجبی هم آمده است می خواهد ما را بگذارد سر کار! و به هر تقدیر مسئله ی کن فیکون و خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه تعارفات نماز حضرت مسیح عیسی ابن مریم علی نبینا علیهم السلام هم اینجا است که این درست هم هست که ما بسیاری از دانشمندن را در سراسر جهان هم داریم که در نگارش انواع مقالات هم دسته جمعی در دسته های حتی 200 الی 300 نفره و بیشتر هم مشارکت می کنند؛ ولی آن حضرت خود هم اثبات می کنند که مسئله ی کن فیکون بهشتیان من الحی القیوم الذی لا یموت الی الحی القیوم الذی لا یموت را امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می داند و لا غیر. همینقدر در مسئله ی منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی و ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم حساب کنید که این درست است که سالها پیش و گویا حدود 70 سال قبل (1956) هم ژان پیر سر مقاله ی گاگای خود را در مورد هندسه ی جبری و هندسه ی تحلیلی نوشته است. اگر جنگهای بشری را که نهایتاً هم مسئله ی سلاح هسته ای نیز در آن مطرح است را در نظر بگیریم که آیا چقدر هم در طیف مادون قرمز است، از آن طرف هم ما طیف ماورای بنفشی را که از بلایای طبیعی هم نتیجه می شوند را داریم. و لذا در مسئله ی فشرده سازی چند جهانی ایالات متحده ای استکان نلبکیهای توپولوژیک هم باید توجه داشت که هندسه ی مورد نظر در کیهانشناسی و بلکه ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی آیا چقدر هم دارد ما را به امام زمان عجل الله فرجه الشریف نزدیک یا دور می کند؟! و مثلاً کن فیکون را دارد بدست اشداء علی الکفار و رحماء بینهم هم می سپارد، یا اینکه خیر؛ دارد وارونه هم عمل می کند و دشمن شاد کن هم هست و بلکه با دمش دارد دشمن بشکن هم می زند که دیدی چطور کن فیکون هم بسرشان آوردیم؟! و لذا اثبات سلسله مراتبی که کار را بدست امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم سپرده و محول فرماید نیز از نوعی است که با اوسا علم آنگاه که پارچه نفیس هم دستش افتاد نیز نمی شود؛ و الا که غیر از این است که مسئله ی توحیدی کن فیکون را قرار هم هست از ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه ای حمیدی مجیدی فقهی در اسلام و خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهارصلوات الله و سلامه علیهم اجمعین و انسان 250 ساله و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم مستقر کنیم و تسلسل کن فیکون بهشتیان را هم ادامه دهیم و .... این یک شناخت نظری و عملی درستی از استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی ایالات متحده ای را هم می طلبد دیگر که باید شاگرد و دانشجو و طلبه هم از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم توجه درست و درمان هم داشت.    

و صد البته امروز هم شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام بود که یک روایت دیگری را از همسر امام دارد که جگر امام را هم چطور تکه تکه کرد. و اما امام حسن علیه السلام به امام حسین علیه السلام هم می فرمایند لا یوم کیومک یا ابا عبد الله! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

-----------------------------------

بنده ی حقیر این نکته را هم عرض کنم که می خواستم بگویم ولی یادم هم رفت. و آن نکته این است که نه فقط در کتاب درمان شوپنهاور ایروینگ یالوم است که فردی می رود هندوستان که یوگا هم یاد بگیرد و بلکه یوگا درمانی هم کند. حتی بسیاری از اساتید هم از شرق می روند غرب تا همانجا آموزه های خود را به مردم بیاموزند. و از آن طرف هم غرب فرهنگش را و از جمله هم پزشکی اش را به همه ی عالم و از جمله شرق هم صادر می کند. ولی حالا بنده ی حقیر کاری هم ندارم که چقدر این درست می تواند باشد که از جمله ایکی یو سان می تواند بنشیند فکر کند و جواب مسئله اش را هم دریابد یا یوگا هم چنین می تواند کند. ولی نکته ای که هست این است که جوابهای درمانی که بر حسب صرف مادیات و بلکه سودآوری هم مورد نظر شرق و غرب هم شده است، این فرصت را از انسان گرفته است که درمانهایی را که نسخه هایشان را خیلی راحت هم می پیچد و آیا درمان هم می کند یا حتی عوارض جانبی عدیده ای را هم بهمراه دارد. و لذا بدین ترتیب معنویات توکل بخدا و اینکه یا من اسمه دوا و ذکره شفا را هم دربست می گذارد کنار و از دست می دهد برای این هم که ارتباطش با خدا را هم قطع کرده است و لازم هم دارد که دوباره این ارتباط را برقرار هم کند و آنگاه راه درمان درست را بهتر هم امتحان کند و .... این را بنده ی حقیر شک ندارم که بشر امروزی دارد راهش را اشتباه هم می رود در راه های درمانی و مسابقه های مادی که السابقون السابقونش هم را مادیات فرض کرده است و هیچ گاه هم بدان نخواهد رسید. بنده ی حقیر عرضم این نیست که مادیات بد است و نباید حتی در علم و حکمت الهی هم دنبالش رفت، ولی عرضم این است که الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف یقیناً هم آیات و نشانه های دیگری را هم بما گوشزد می کنند حتی همینطوری که شاگرد و دانشجو و طلبه یحتمل خیلی هم مایل است از حالات خلاء بسمت همین الفهای بینهایت آیات اللهی و ... هم پیشرفت داشته باشد. 

176975545631415

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

الْقَارِعَةُ ‎﴿١﴾‏ مَا الْقَارِعَةُ ‎﴿٢﴾‏ وَمَا أَدْرَاکَ مَا الْقَارِعَةُ ‎﴿٣﴾‏ یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ‎﴿٤﴾‏ وَتَکُونُ الْجِبَالُ کَالْعِهْنِ الْمَنفُوشِ ‎﴿٥﴾‏ فَأَمَّا مَن ثَقُلَتْ مَوَازِینُهُ ‎﴿٦﴾‏ فَهُوَ فِی عِیشَةٍ رَّاضِیَةٍ ‎﴿٧﴾‏ وَأَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ ‎﴿٨﴾‏ فَأُمُّهُ هَاوِیَةٌ ‎﴿٩﴾‏ وَمَا أَدْرَاکَ مَا هِیَهْ ‎﴿١٠﴾‏ نَارٌ حَامِیَةٌ ‎﴿١١﴾‏

 

(یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ) کلمه یوم ظرفى است متعلق به مقدرى از قبیل بیاد آر ، مى‌کوبد مى‌آید ، و از این قبیل، و خلاصه معناى آن این است که: بیاد آر روزى را که و یا مى‌کوبد در روزى که و یا مى‌آید روزى که . و کلمه فراش به طورى که از فراء نقل شده به معناى ملخى است که زمین را فرش کند، یعنى روى گرده هم سوار شده باشند، پس فراش به معناى غوغاى ملخ است.

بعضى‌[1] از مفسرین در اینکه چرا مردم روز قیامت را به فراش تشبیه کرد؟ گفته‌اند:

براى این است که فراش وقتى جست و خیز مى‌کند نقطه معلومى را در نظر نمى‌گیرد، مانند مرغان، و به طرف معینى نمى‌پرد، بلکه بدون جهت پرواز مى‌کند، مردم نیز در روز قیامت چنین حالتى دارند، وقتى از قبورشان سر بر مى‌آورند آن چنان ترس و فزع از همه جهات احاطه‌شان مى‌کند که بى‌اختیار و بى هدف به راه مى‌افتند، و در جستجوى منزلها که یا سعادت است و یا شقاوت سرگردانند. و کلمه مبثوث از ماده بث است، که به معناى تفرقه است، و فراش مبثوث یعنى ملخ‌هاى متفرق.

ترجمه المیزان، علامه طباطبایی، جلد 20، ص 596

http://lib.eshia.ir/50081/20/596

 

سپس در توصیف آن روز عجیب مى‌گوید:" همان روزى که مردم مانند پروانه‌هاى پراکنده و حیران و سرگردان به هر سو مى‌روند" (یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ‌).

" فراش" جمع" فراشة" بسیارى آن را به معنى" پروانه" مى‌دانند، بعضى نیز آن را به معنى" ملخ" تفسیر کرده‌اند، و ظاهرا این معنى از آیه 7 سوره قمر که مردم را در آن روز به ملخهاى پراکنده تشبیه مى‌کند گرفته شده (کَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ) و گرنه معنى لغوى آن همان" پروانه" است.

به هر حال تشبیه به" پروانه" به خاطر آن است که پروانه‌ها معمولا خود را دیوانه‌وار به آتش مى‌افکنند و مى‌سوزانند، بدکاران نیز خود را در آتش جهنم مى‌افکنند.

این احتمال نیز دارد که تشبیه به پروانه اشاره به حیرت و سرگردانى خاصى است که در آن روز بر همه انسانها مستولى مى‌شود.

و اگر" فراش" به معنى ملخها باشد تشبیه مزبور به خاطر این است که مى‌گویند بسیارى از پرندگان به هنگام حرکت دستجمعى در مسیر معینى پرواز مى‌کنند، جز ملخها که در حرکت گروهى مسیر مشخصى ندارند و هر کدام به سویى پیش مى‌روند! باز این سؤال در اینجا مطرح است که این حیرت و سرگردانى و پراکنده‌گى و وحشت و اضطراب بر اثر حوادث هولناک پایان جهان است، و یا آغاز قیامت و حشر و نشر؟

پاسخ این سؤال از آنچه در بالا گفتیم روشن مى‌شود.

تفسیر نمونه، حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، جلد 27، ص 261

http://lib.eshia.ir/50082/27/261

 

Rabindranath Tagore > Quotes > Quotable Quote

 

 (?)

“Poems On Time

The butterfly counts not months but moments,
and has time enough.

Time is a wealth of change,
but the clock in its parody makes it mere change and no wealth.

Let your life lightly dance on the edges of Time
like dew on the tip of a leaf.”

― Rabindranath TagoreRead more quotes from Rabindranath Tagore

https://www.goodreads.com/quotes/281665-poems-on-time-the-

butterfly-counts-not-months-but-moments

 

در مورد پروانه بغیر از جلال الدین مولوی بلخی رومی و سعدی و ...، رابیندرانات تاگور شعر دارند و رودیارد کیپلینگ هم داستانی شیرین دارد که خودش را نخوانده ام ولی ویکیپدیا به انگلیسی آنرا شرح می کند. یحتمل در ویکیپدیای فارسی قابل دسترس نیست! البته ویکیپدیای انگلیسی یک نقدی خواندنی هم از او دارد که از جورج اورول هم هست که می گوید کیپلینگ می خواهد ادای بورژواها را در آورد و وابسته به امپریالیستها را از خود دروکند. و البته تی اس الیوت از کیپلینگ از آن طرف دفاع هم می کند.

خلاصه ی کلام اینکه می گوید حضرت سلیمان علی نبینا علیه السلام زنان بسیاری هم داشت و از جمله هم ملکه ی سباء.  و در این میان هم دو پروانه ی زن و شوهر پرخاشجو نیز می زیستند. زن که به جان شوهرش زیادی هم قُر می زده است، شوهر را وادار می کند که نهدید کند که یک کاری نکن پایم را محکم بکوبم بزمین و قصر ناپدید هم شودها! و می گوید می دانید که زنها همینطوریهایند دیگر! حضرت سلیمان که می شنود او چه گفته بوده، او را فرا می خواند و بعد که متوجه می شود چرا دروغ گفته، موضوع را با مزه می یابد و می فرماید اگر کمکی احتیاج داشتی به من بگو. ملکه سباء می رود نزد زن پروانه که می گوید می دانید که شوهرها همینطوریها هم هستند دیگر. و لذا ملکه سباء می گوید تو که می دانی او دروغ می گوید و لذا تهدیدش هم کن که هر کاری می تواند بکند و از آنجایی که دروغ هم می گوید باز می تواند شروع کند با او به پرخاشگری و .... و بنظر ملکه سباء هم می رسد که این برای 999 زن دیگر حضرت سلیمان هم خوب است که بنشینند سر جایشان. خلاصه زن پروانه شوهرش را تهدید می کند که زودتر یک کاری بکن. شوهر پروانه می گوید شاه گفته است این کار را نکن چرا که از پروانه ها می ترسد. باز زن تهدید می کند که نه حتماً این کار را بکن! شوهر پروانه هم می رود نزد  حضرت سلیمان و او هم می گوید که باشد، من کمکت می کنم. و پروانه آقای شوهر پایش را می کوبد و قصر ناپدید هم می شود. بقیه ی زنها حساب کار دستشان می آید که اگر شاه برای یک پروانه به این کوچکی چنین می کند، پس ببین نسبت به ما چه خواهد کرد و ...؟

البته یحتمل بهتر هم هست که انسان خیلی هم بنظرش نرسد که همه ی عالم را گذاشته است سر کار چرا که آنوقت یک وقت دیدید یکی دیگر هم رفت منبر و خیلی صاف و صادق هم توی رویت گفت که ما خودمان همه ی عالم را می گذاریم سر کار؛ آنوقت این نیم وجبی هم آمده است می خواهد ما را بگذارد سر کار! و به هر تقدیر مسئله ی کن فیکون و خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه تعارفات نماز حضرت مسیح عیسی ابن مریم علی نبینا علیهم السلام هم اینجا است که این درست هم هست که ما بسیاری از دانشمندن را در سراسر جهان هم داریم که در نگارش انواع مقالات هم دسته جمعی در دسته های حتی 200 الی 300 نفره و بیشتر هم مشارکت می کنند؛ ولی آن حضرت خود هم اثبات می کنند که مسئله ی کن فیکون بهشتیان من الحی القیوم الذی لا یموت الی الحی القیوم الذی لا یموت را امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می داند و لا غیر. همینقدر در مسئله ی منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی و ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم حساب کنید که این درست است که سالها پیش و گویا حدود 70 سال قبل (1956) هم ژان پیر سر مقاله ی گاگای خود را در مورد هندسه ی جبری و هندسه ی تحلیلی نوشته است. اگر جنگهای بشری را که نهایتاً هم مسئله ی سلاح هسته ای نیز در آن مطرح است را در نظر بگیریم که آیا چقدر هم در طیف مادون قرمز است، از آن طرف هم ما طیف ماورای بنفشی را که از بلایای طبیعی هم نتیجه می شوند را داریم. و لذا در مسئله ی فشرده سازی چند جهانی ایالات متحده ای استکان نلبکیهای توپولوژیک هم باید توجه داشت که هندسه ی مورد نظر در کیهانشناسی و بلکه ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی آیا چقدر هم دارد ما را به امام زمان عجل الله فرجه الشریف نزدیک یا دور می کند؟! و مثلاً کن فیکون را دارد بدست اشداء علی الکفار و رحماء بینهم هم می سپارد، یا اینکه خیر؛ دارد وارونه هم عمل می کند و دشمن شاد کن هم هست و بلکه با دمش دارد دشمن بشکن هم می زند که دیدی چطور کن فیکون هم بسرشان آوردیم؟! و لذا اثبات سلسله مراتبی که کار را بدست امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم سپرده و محول فرماید نیز از نوعی است که با اوسا علم آنگاه که پارچه نفیس هم دستش افتاد نیز نمی شود؛ و الا که غیر از این است که مسئله ی توحیدی کن فیکون را قرار هم هست از ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه ای حمیدی مجیدی فقهی در اسلام و خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهارصلوات الله و سلامه علیهم اجمعین و انسان 250 ساله و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم مستقر کنیم و تسلسل کن فیکون بهشتیان را هم ادامه دهیم و .... این یک شناخت نظری و عملی درستی از استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی ایالات متحده ای را هم می طلبد دیگر که باید شاگرد و دانشجو و طلبه هم از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم توجه درست و درمان هم داشت.    

و صد البته امروز هم شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام بود که یک روایت دیگری را از همسر امام دارد که جگر امام را هم چطور تکه تکه کرد. و اما امام حسن علیه السلام به امام حسین علیه السلام هم می فرمایند لا یوم کیومک یا ابا عبد الله! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَعْدَ اللَّهِ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَـٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ‎﴿الروم: ٦﴾‏

 

فَکَیْفَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ ثُمَّ جَاءُوکَ یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِیقًا ‎﴿النساء: ٦٢﴾‏

لَوْ کَانَ عَرَضًا قَرِیبًا وَسَفَرًا قَاصِدًا لَّاتَّبَعُوکَ وَلَـٰکِن بَعُدَتْ عَلَیْهِمُ الشُّقَّةُ وَسَیَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَوِ اسْتَطَعْنَا لَخَرَجْنَا مَعَکُمْ یُهْلِکُونَ أَنفُسَهُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ ‎﴿التوبة: ٤٢﴾‏

وَیَحْلِفُونَ بِاللَّهِ إِنَّهُمْ لَمِنکُمْ وَمَا هُم مِّنکُمْ وَلَـٰکِنَّهُمْ قَوْمٌ یَفْرَقُونَ ‎﴿التوبة: ٥٦﴾‏

یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَکُمْ لِیُرْضُوکُمْ وَاللَّهُ وَرَسُولُهُ أَحَقُّ أَن یُرْضُوهُ إِن کَانُوا مُؤْمِنِینَ ‎﴿التوبة: ٦٢﴾‏

یَحْلِفُونَ بِاللَّهِ مَا قَالُوا وَلَقَدْ قَالُوا کَلِمَةَ الْکُفْرِ وَکَفَرُوا بَعْدَ إِسْلَامِهِمْ وَهَمُّوا بِمَا لَمْ یَنَالُوا وَمَا نَقَمُوا إِلَّا أَنْ أَغْنَاهُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ مِن فَضْلِهِ فَإِن یَتُوبُوا یَکُ خَیْرًا لَّهُمْ وَإِن یَتَوَلَّوْا یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ عَذَابًا أَلِیمًا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ فِی الْأَرْضِ مِن وَلِیٍّ وَلَا نَصِیرٍ ‎﴿التوبة: ٧٤﴾‏

سَیَحْلِفُونَ بِاللَّهِ لَکُمْ إِذَا انقَلَبْتُمْ إِلَیْهِمْ لِتُعْرِضُوا عَنْهُمْ فَأَعْرِضُوا عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاءً بِمَا کَانُوا یَکْسِبُونَ ‎﴿التوبة: ٩٥﴾‏

یَحْلِفُونَ لَکُمْ لِتَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِن تَرْضَوْا عَنْهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یَرْضَىٰ عَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِینَ ‎﴿التوبة: ٩٦﴾‏

وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَکُفْرًا وَتَفْرِیقًا بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ وَإِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَلَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَىٰ وَاللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکَاذِبُونَ ‎﴿التوبة: ١٠٧﴾‏

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ تَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِم مَّا هُم مِّنکُمْ وَلَا مِنْهُمْ وَیَحْلِفُونَ عَلَى الْکَذِبِ وَهُمْ یَعْلَمُونَ ‎﴿المجادلة: ١٤﴾‏

یَوْمَ یَبْعَثُهُمُ اللَّهُ جَمِیعًا فَیَحْلِفُونَ لَهُ کَمَا یَحْلِفُونَ لَکُمْ وَیَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ عَلَىٰ شَیْءٍ أَلَا إِنَّهُمْ هُمُ الْکَاذِبُونَ ‎﴿المجادلة: ١٨﴾‏

 

یا راد ما قد فات

 

رحلت شهادت گونه ی رسول اکرم و شهادت امام حسن مجتبی را بنده ی حقیر خدمت عموم شیعیان جهان و حضرت ولی فقیه دامت ظله و امام زمان عج الله فرجه الشریف تسلیت عرض می کنم.

و بنده فقط می خواستم یک نکته ی کوچکی را هم عرض کنم. یک وقتهایی هست که انسان واقعاً در غفلت است و یک وقتهای دیگری هست که در اشتباه است و یحتمل آیا چقدر هم اشتباهش را قادر باشد دریابد. مثلاً ممکن است که کفشهایتان را در جا کفشی نگذاشته اید و بلکه همان جلوی شبستان کنده اید و رفته اید نماز و پای منبر و بعد که تشریف می آورید کفشتان را از جا کفشی هم بردارید، هی دارید دنبال کلید می گردید و آنرا نمی یابید. آخر سر آیا کفشی که جلوی پایتان هم کما بیش جفت شده است را بیابید که نه بابا این مثل اینکه کفشهای خودم است!

یا شما آیه ی فوق را که عبارت: لا یخلف الله وعده هم در آن است را می خواهید بخوانید، و اشتباهی یخلف را نقطه اش را نمی بینید و بجایش یحلف می خوانید و جستجویش می کنید! حالا بلندگو هم درست شده است، نقطه ی یخلف را یحلف دیدن را هم غفلتی دیگر است یا اینکه اصلا کار را تعطیل کنیم برویم خانه! بو فکور و تفکر و تعقل که در قرآن کریم این همه می فرماید و هم لا یتفکرون و هم لا یعقلون و هم لا یفقهون و هم لا یشکرون و ...، قسمتی از مسئله ی منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی را هم تشکیل می دهد. موضوع اینجا این است که کسی که باندازه ی کافی با قرآن مانوس است و با آن انس گرفته است، اگر نظری به آیه بیاندازد هم برایش آشنا است و آنرا تشخیص می دهد و یحتمل حتی احتیاجی هم به نرم افزارهای جستجوگر قرآنی ندارد. مثل این است که شما اذکار روزهای هفته را بلد نباشید و بخواهید از کسی بپرسید که ذکر امروز کدام است؟ خوب، اگر خیلی ناشی هم باشید، مخاطبتان متوجه می شود که شما اصلا هیچ ایده ای راجع به اینکه ذکر هفته هم کدام است و به چه کاری هم می آید را نمی دانید و بلکه بقول معروف ماشین را صفر کیلومتر خریده اید و هنوز بلد هم نیستید چطور می شود در آن را باز کرد یا موتورش در صندوق عقبش است یا زیر کاپوت جلو است؟! اما خوب، یک وقت هست که بالاخره یواش یواش یاد می گیرید چی به چی است. و یک وقت هم هست کلاً می زنید موتور ماشین را می سوزانید و راحتش می کنید! این است که حدیث قدسی می فرماید من عرف نفسه، عرف ربه و آیات قرآن هم همان را می فرمایند: 

الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ‎﴿التوبة: ٦٧﴾‏

وَلَا تَکُونُوا کَالَّذِینَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنسَاهُمْ أَنفُسَهُمْ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ‎﴿الحشر: ١٩﴾

و این کجا و ادعای کن فیکون من الحی القیوم الذی لا یموت الی الحی القیوم الذی لا یموت که یک فقره افسار اربعه را یادگیری کردن خودش 9 جلد است و حالا چقدر هم فقه و اصول و تفسیر و حدیث داریم که احتیاج به اجتهاد هم دارد برای اینکه بتوان در آنها تعقل و تدبر و تفکر کرده و بلکه توبه هم کرده  بسمت حق تعالی و الفهای بینهایت آیات اللهی و ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک هم میل و پیشرفت کنیم و ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی خود را هم هر چه تکمیلتر کنیم و .... و اما خدا که با ما شوخی ندارد که ما توی غلفت خودمان گیر کرده باشیم و آنگاه بخواهیم منت هم سر همه بگذاریم که خیلی هم ریاضی فیزیکی توانسته ایم مسائل اثبات خدا و بلکه مسائل کن فیکون حضرت حق را هم حکمت و علمش را از غرب و شرق هم جلو زده ایم و کسب کرده ایم و دیگر کار تمام است. این نوع ریا کردنها یک آبروریزی و خفت و خواری هم دارد که طرف در فرعونیتش هم غرق شده است و حتی یادش هم رفته است که چطور غفلت همه چیز او را مثل سیل و طوفان و زلزله هم برده است و خواب هم مانده است. این سیل و زلزله ها و بلکه کودتاها هم جا خود را دارد، ولی از آن طرف هم فرانسه حتی حجاب را هم در مدارس اجازه نمی دهد و منع کرده است! بنده همین چند وقت پیش بود که داشتم یک ویدئویی را می دیدم از ژان پیر سر در هاروارد که می خواست یک قضیه ای را اثبات کند و خیلی زیبا و مثل آب خوردن هم این کار را کرد. مقالات و کتابهایش هم هنوز خواندنی و خیلی روان است. بنده یادم هست دوران دانشجویی هم می خواستم این کتاب 1968 ژان پیر سر را بخرم:

Abelian l-Adic Representations and Elliptic Curves

https://www.routledge.com/Abelian-l-Adic-Representations-and-Elliptic-

Curves/Serre/p/book/9780429063015

و از آن طرف هم درست یادم باشد، یک نسخه ای از گلستان سعدی را که بیشتر شبیه ترجمه ی اردو گلستان هم بود را نیز در کتابفروشی یافتم ولی بالاخره همان کتاب سرّ را هم خریدم. هنوز هم باید آنرا یک جایی داشته باشم! خوبی هوش مصنوعی و درسهای یادگیری عمیق بلکه نه چندان عمیق هم همین است که حالا یک نقطه هم اگر اینور آنور شد یحتمل هیچ کس برایش مهم نباشد یا متوجه هم نشود که چی به چی است. ولی یک وقتها هم هست که الفهای بینهایت آیات اللهی کانه کن فیکون هم شده و بلکه اقتصاد جهانی و محلی هم حالا چقدر متحول شده است و چه فسادی هم آن را فرا گرفته است. و اما همان فاسدان و فاسقانی که کل اقتصاد عالم را بنظرشان می رسد که دارند می گردانند، همانها هم همه را زیر سلطه ی خودشان می پسندند دیگر و بلکه ادعای کن فیکون خدایی توحیدی هم دارد و آبروریزی هم نمی فهمد و ....  خدا آخر عاقبت همه و همه ی مومنین و مومنات را هم بخیر کند. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَـٰکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث ذَّٰلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ‎﴿الأعراف: ١٧٦﴾‏

 

وَ قَالَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ: إِنِّی تَارِکٌ فِیکُمُ اَلثَّقَلَیْنِ مَا إِنْ تَمَسَّکْتُمْ بِهِمَا لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِی کِتَابَ اَللَّهِ وَ عِتْرَتِی أَهْلَ بَیْتِی وَ إِنَّهُمَا لَنْ یَفْتَرِقَا حَتَّى یَرِدَا عَلَیَّ اَلْحَوْضَ .

ارشاد القلوب، دیلمی، جلد 1، ص 131

https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/292684/translate

 

 

شاگرد و دانشجو و طلبه ای که مایل هم هست از حالات خلاء به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل بفرمایند، باید هم توجه داشته باشد که در چه قومی هم واقع است و بلکه خود نیز از چه قومی است و درجات توحیدی اقوام محلی و جهانی هم به چه صورتی است تا سعی و تلاش اش حتی در حدود زانوی تلمذ زدن نزد اساتید فن، معتبر هم افتد. مثلاً شما از یک سو ایزادور اسحق رابی Isidor Isaac Rabi را دارید که فیزیکدان آمریکایی است و فرض بفرمایید که در مسئله ی رابی هم کارهایی کرده است که تا به امروز هم ادامه دارد و از جمله هم داریم:

https://arxiv.org/abs/2111.06118

از آن طرف هم شما مسئله ی واکسیناسیون هاری (Rabies vaccination) را دارید که فرض بفرمایید با مشکل زیر هم روبرو می شوید:

https://arxiv.org/abs/2105.12163

البته اینجا رابی Rabi که یک فیزیکدان آمریکایی است، با Rabbi به معنای خاخام کمی دیکته و حتی یحتمل تلفظش متفاوت هم هست. و Rabi را هم همینطوری نمی خواهید جمع ببندید، تا آیا بشود Rabies یا ریا Rabis. ولی یحتمل بعضی اشکال هم کنند که ولی این مسائل آیا ربطی هم دارند به اینکه رئیس موساد هم تهدید کرده است که اگر چنین و چنان شود بعضی از سران ایران را که عکسشان را هم انداخته بوده است و بعضی را هم جای عکسشان را خالی گذاشته بوده است را غلط هایزیادیِ ترور هم می کند؟ هاری است، یا خاخام است، جمع رابی فیزیکدان آمریکایی است؟

یا بنده ی حقیر داشتم دنبال یک بویی می گشتم با این ضایعاتی عزیز محله مان که اتفاقاً همین بلندگویمان را هم برایمان بالاخره تصادفی و حتی خودش هم نمی دانست چطور پیدا کرده است. و یک مرتبه متوجه شدم چقدر بوی گندی دارد از رودخانه بالا می زند و نگو حالا آیا از خالی کردن فاضلاب در رودخانه است یا اینکه موش مرده هایی را بعلت سمزدایی داخل رودخانه شده اند و حالا توی خانه ها هم نفوذ نکرده باشند باز هم خیلی است. و لذا دوست ضایعاتی ما فرمودند مواظب تفکراتی هم باشید که بویایی را یحتمل از شما بعلت تعفن و عفونت یحتمل بگیرند. و حالا او هم نگفته باشد، بالاخره اگر دارید از توی زباله ها هم چیزهایی پیدا می کنید که نوش جان کنید، خیلی هم مواظب باشید که دچار تعفن و عفونت هم نشده باشند. یک دفعه بنده دیدم که زباله جمع کنی کفشهایش را که از میان زباله ها پیدا کرده بود که هیچی و حتی داشت یک نصفه کیک کرمدار توئینکی را هم که از زباله دانی یافته بود گاز می زد و می خورد. بنده ی حقیر مانده بودم و یک حالت فکوری هم پیدا کرده بودم که آیا بوی گند زباله را هم می فهمد یا خیر که یک مرتبه برگشت بهم گفت که بوی فکوری ات را هم خودت می فهمی یا همینجوری در حالات خلاء خودت هم گیر کرده ای؟ مسئله اینجا اصلا ربطی ندارد به اینکه آیا زباله جمع کن آنقدر هم مست است که نمی فهمد دارد چه می کند و از جمله کیک کرمدار نصفه نیمه را هم از زباله ها جمع کرده و نوش جان می کند همانطوری که کفشها و دم پاییهایش را هم از زباله دانی جمع می کند و .... از طرفی اینجا مسئله این هم نیست که آیا زباله جمع کن مرد هم هست یا زن؛ حتی یحتمل زن هم باشد و باز هم کیک کرمدار از زباله پیدا کند و بخورد!

ولی اینجا مسئله این هم می تواند باشد که آیا بقره ای را که حضرت موسی علی نبینا علیه السلام هم دستور می فرمایند قرار است قربانی شود هم ماده است یا نر هر چند که بقر و بقرة نر و مادگی را می رساند؟!

وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَن تَذْبَحُوا بَقَرَةً ۖ قَالُوا أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا ۖ قَالَ أَعُوذُ بِاللَّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ ‎﴿٦٧﴾‏ قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّن لَّنَا مَا هِیَ ۚ قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَّا فَارِضٌ وَلَا بِکْرٌ عَوَانٌ بَیْنَ ذَٰلِکَ ۖ فَافْعَلُوا مَا تُؤْمَرُونَ ‎﴿٦٨﴾‏ قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّن لَّنَا مَا لَوْنُهَا ۚ قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ صَفْرَاءُ فَاقِعٌ لَّوْنُهَا تَسُرُّ النَّاظِرِینَ ‎﴿٦٩﴾‏ قَالُوا ادْعُ لَنَا رَبَّکَ یُبَیِّن لَّنَا مَا هِیَ إِنَّ الْبَقَرَ تَشَابَهَ عَلَیْنَا وَإِنَّا إِن شَاءَ اللَّهُ لَمُهْتَدُونَ ‎﴿٧٠﴾‏ قَالَ إِنَّهُ یَقُولُ إِنَّهَا بَقَرَةٌ لَّا ذَلُولٌ تُثِیرُ الْأَرْضَ وَلَا تَسْقِی الْحَرْثَ مُسَلَّمَةٌ لَّا شِیَةَ فِیهَا ۚ قَالُوا الْآنَ جِئْتَ بِالْحَقِّ ۚ فَذَبَحُوهَا وَمَا کَادُوا یَفْعَلُونَ ‎﴿٧١﴾‏ وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِیهَا ۖ وَاللَّهُ مُخْرِجٌ مَّا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ ‎﴿٧٢﴾‏

این مسئله در صف مرغ دیروز پیش آمد که گاو ماده هم کیلویی 3 میلیون ریال هم هست و نه مثل راسته یا  فیله ی گوسفندی یا گاوی که آیا چقدر هم نزدیک به 10 میلیون ریال رسیده باشد. عرض بنده ی حقیر این است که یحتمل این معلوم هم هست که بقرة گوساله نر هم هست و نه ماده با اینکه به هی هم به عنوان ضمیر ماده خطاب می شود.

البته اینجا اگر مسئله ی توحیدی جهانی را عاری از مشکل هاری هم بخواهیم بررسی کنیم، یحتمل لازم هم باشد که فرهنگ ویشناواها را هم در این زمینه که به مقدس بودن گاو نیز معتقدند را در نظر آوریم که مشکل کجا است؟ مثلاً بنده داشتم لغت ناریندرا را که اسمی هندو هم هست نگاه می کردم که به چه معنا است؟ می فرماید یعنی شاه مذکر که نر یا نار همان معنای نرینگی یا دکور خلاف مادینگی را هم می دهد. یا الهه ای را دارند که نارایانا نامیده می شود که چهار دست هم دارد که در هر دستش هم یک آلت دیگری است: یکی دیسکی چرخان است که می فرمایند نماینده ی زمان است. یکی چماقی است. یکی گل نیلوفر آبی است، و باز در دست دیگرش هم یک صدف دریایی حلزونی شکل است. باز یک عالم مانند دیگری را دراند که نرادا است! و حالا همه ی اینها را هم یحتمل بعضی مایل باشند در یک زمین، یک فامیل، یک آینده بگنجانند! مسئله این است که آن نقطه ی در تاریخ هم کدام است که از توحید نتیجه می شود؟ و حالا ما اینجا نمی خواهیم هم وارد بحثهای نبوت و امامت هم شویم هر چند که حتی در شرح زاد المسافر هم که شرح مقاله ای حدود 10 صفحه هم هست را بنگریم، متوجه می شویم که به اهل بیت عصمت و طهارت رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم و بلکه اسفار اربعه ی حکمت متعالیه ملا صدرا هم باز می گردد و شما را ارجاع می دهد که سفرهای چهارگانه ی به سمت حق و از حق به مردم و نهایتاً هم از مردم به حق و بلکه تسلسل کن فیکون از حق به حق من الحی القیوم الذی لا یموت الی الحی القیوم الذی لا یموت است و .... و لذا بعضی اینجا یحتمل اشکال هم کنند که ما کجا هم مسئله ی موسیقی و نوای نی نینوایی را هم داریم که مشنو از نی یا بشنو از نی که اصلا نی داوود نبی علی نبینا علیه السلام هم باشد یا نی کس دیگری و ...؟! البته ما اینجا انواع مسائل و روایات فقهی مربوط به غنی را هم داریم. و سوای از اینها هم شاه فردریک گویا قطعه ای را با فلوتش می نوازد و باخ بر حسبش هدیه ی شاهانه اش را تنظیم می فرماید که در گودل، اشر، باخ داگلاس هوفشتاتر هم به منطق ریاضی و هوش مصنوعی و ... در حلقه ای طلایی مرتبطش کرده است. و اما باز اینجا ما می مانیم و مسئله ی کن فیکون توحیدی بهشتیان و .... و لذا وقتی در دنیا می فرمایند تحولات بزرگ هم رخ می دهد که ملتها هم باید مراقبت کنند، مسئله ی السابقون السابقون را یافتن که در توحید از همه و همه هم پیشی می گیرند کدام است؟

وَ بِالْإِسْنَادِ اَلْأَوَّلِ عَنْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ أَنَّهُ قَالَ: ثَلاَثَةٌ لاَ یَنْظُرُ اَللَّهُ إِلَیْهِمْ اَلْمَنَّانُ بِالْفِعْلِ وَ عَاقُّ وَالِدَیْهِ وَ مُدْمِنُ خَمْرٍ .

بخار الانوار، جلد 71، ص 84

https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/204636/translate

 

یک مسئله ی توحیدی هست در موضوع انواع مریضیها و بیماریهای روانی و جسمی و جسدی که بشر بدان دچار می شود که یحتمل مربوط به عاق والدین همراه با فراگیری گناهان از فرق سر تا نوک پا هم باشند. مسئله آنجا است که یحتمل حتی والدین راضی هم نباشند که به اندازه ی سر سوزنی هم فرزندشان را عاق کنند. ولی در عین حال، آنجایی که فرزندان بنی آدم بنظرشان برسد که از پدرشان هم خیری ندیده اند و از او روگردان هم شوند، آنگاه چاره ای هم نمی یابند الا اینکه به دریا و بلکه اقیانوسی از گناه هم درمی افتند و .... و حالا نکاتی را که روانشناسان آیا بتوانند در این زمینه بعد از بروز انواع روانپریشیها هم گوشزد کنند، از جمله همین هم یحتمل باشد که در وضعیت آخر آمده است که بالغ باید هم بتواند درست و حسابی کودک و والد درون خود را دریابد و بلکه روانکاوی هم کند. و اما وقتی توحید و نبوت و امامت را هم معرفتی بدانها نداشته باشد، آیا باز هم یحتمل درک کند که مسئله چیست که در دعاها از جمله هم می فرمایند بابی انت و امی لقد عظم مصابی بک. حضرت رسول اکرم و امیر المومنین علی ابن ابی طالب و حضرت زهرا و ائمه ی اطهار صلوات الله و سلامه علیهم را اگر توانست در سیر صعودی به خدا و پیغمبر و ائمه ی طهار علیهم السلام هم دریابد که متوجه هم می شود بابی انت و امی لقد عظم مصابی بک به چه معنا است و بلکه از همه بیشتر هم می خواهد که والدینش را نیز حتی الامکان دریابد و شاگرد و دانشجو و طلبه هم از همین راه است که می تواند از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف نزدیک شده و زانوی تلمذ هم نزد این اساتید اعظم بزند و بلکه به سوال و جواب هم بپردازد و درسهای حصولی و حضوری هم بگیرد و .... و این امکان هم ندارد الا اینکه محبت والدینش نسبت به او را هم درک کند آنچنان که به محبت شیاطین و دیو و دد هم جلب نشده و وارد وادیهای خطرناک گناه هم نشود و .... و حالا اینجا شما توجه هم بفرمایید که حقوق ایتام و مسکین و اسیر و دیگر مستضعفین هم چقدر مهم است آنچنان که کودک حتی بعد از بلوغش هم باید درک کند که والدینش چطور هم به او محبتها داشته اند که حتی باعث و بانی تولد او هم خدا بوده است که نطفه ی او را در رحم مادرش پرورانده تا جنین متولد هم شده است و والدینش هم چقدر از او حمایت کرده و با محبت چقدر هم او را تعلیم و تربیت کرده اند و از جمله دعاهای والدین برای فرزندان هم در این آیه ی مبارکه نهفته است:

وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَىٰ وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ‎﴿الأحقاف: ١٥﴾‏4. وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَىٰ وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَإِنِّی مِنَ الْمُسْلِمِینَ ‎﴿الأحقاف: ١٥﴾‏

و لذا در هامیلتونی موثر مسئله ی رابی کوانتومی، یحتمل ما دنبال این مسئله هم نیستیم که فرض بفرمایید اثر نیروی مغناطیسی بر ماده ی با اسپین نیم چه معادلات اختلالات روی آن می توانند اعمال کرده و عملگرهای شاخص آنها هم کدامند؟ و حالا بعضی جاها یحتمل بخواهیم کوانتیزاسیون دوم اعمال کنیم یا ....

https://arxiv.org/search/?

query=rabi+problem&searchtype=title&abstracts=show&order=-

announced_date_first&size=50

 

https://arxiv.org/abs/2006.07987

https://arxiv.org/abs/2308.02948

https://arxiv.org/abs/2305.11115

https://arxiv.org/abs/2301.08066

https://arxiv.org/abs/2308.00038

https://arxiv.org/abs/2306.07322

...

نکته اینجا این هم هست که در محاسبات چند جهانی ایالات متحده استکان نلبکیهای توپولوژیک حالات خلاء شاگرد چطور در حالات ریز و بلکه درشت سیاه چاله ای دچار انواع درهمتنیدگیهایی هم یحتمل می شوند؟ این مسئله از لحاظات توحیدی آنجا هم معنا می یابد که شاگرد توصیه هم می شود حتی اگر والدینش از دنیا هم رفته اند، بر سر قبر آنها رفته و خود را بر قبر انداخته و آنرا ببوسد آنچنان که ضریح ائمه ی اطهار علیهم السلام را هم برای احترام هر چه بیشتر نیز می بوسیم. این هم یک توصیه ی خوبی است که به زباله چمع کنها شود که بچه جان حتی اگر کیک کرمدار دربسته ای هم در آشغالها یافتی از آن بگذر چرا که یحتمل بدجوری هم آلوده شده است و بلکه یقیناً هم بخوردنش نمی ارزد؛ کراهت دارد. نکن این کار را! یک وقت بوی تعفن موشهای مرده سمزدایی شده باعث طاعون هم می شوند و .... و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم که بابا، بوی فکوری عالمانه سررشته داری کجا، و بوی تعفن حاصل از عفونتهای گوناگون هم کجا؟ و امان از دل زینب صلوات الله و سلامه علیه که او می دوید و من می دویدم، .... کلنا عباسک یا سیده زینب علیها السلام لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته ارفع درجته

وَلَوْ أَنَّ قُرْآنًا سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبَالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ کُلِّمَ بِهِ الْمَوْتَىٰ بَل لِّلَّهِ الْأَمْرُ جَمِیعًا أَفَلَمْ یَیْأَسِ الَّذِینَ آمَنُوا أَن لَّوْ یَشَاءُ اللَّهُ لَهَدَى النَّاسَ جَمِیعًا وَلَا یَزَالُ الَّذِینَ کَفَرُوا تُصِیبُهُم بِمَا صَنَعُوا قَارِعَةٌ أَوْ تَحُلُّ قَرِیبًا مِّن دَارِهِمْ حَتَّىٰ یَأْتِیَ وَعْدُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُخْلِفُ الْمِیعَادَ ‎﴿الرعد: ٣١﴾‏

وَعْدَ اللَّهِ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ وَعْدَهُ وَلَـٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ‎﴿الروم: ٦﴾‏

لَـٰکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِیَّةٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَعْدَ اللَّهِ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ الْمِیعَادَ ‎﴿الزمر: ٢٠﴾‏

 

بیانات در دیدار هزاران نفر از مردم «سیستان و بلوچستان» و «خراسان جنوبی»

 

۱۴۰۲/۰۶/۲۰

یک مطلب کلّی‌ای وجود دارد که این مربوط به همه است؛‌ و از خود این حقیر تا آحاد ملّت ایران و تا آحاد مسئولین باید به این توجّه داشته باشند؛ آن چیست؟ آن نکته که من مایلم بخصوص جوانها خیلی به آن توجّه کنند این است: وقتی در دنیا تحوّلات بزرگ به وجود می‌آید یا آغاز میشود، ملّتها و مسئولین کشورها موظّفند مراقبت خودشان را چند برابر کنند. حالا بیشتر شرح خواهم داد. اگر این مراقبت انجام گرفت، سر ملّتها کلاه نخواهد رفت و ملّتها ناچار نخواهند شد که به راهی ضدّ منافع خودشان حرکت کنند. اگر این مراقبت انجام نگرفت و غفلت شد، ضربه‌های بلندمدّتی به ملّتها وارد خواهد شد. مثال بزنم:
یک مثال مربوط به دوران اوج استعمار است، مثلاً فرض کنید در قرن هجدهم، که استعمار انگلیس آمد در این منطقه‌ی ما و کشورهای زیادی بخصوص در منطقه‌ی مرکزی آسیا و شرق آسیا تحت تسلّط قرار گرفت؛ [چون] ملّتها خواب بودند، مسئولین بی‌توجّه بودند. انگلیس‌ها آمدند تدریجاً منابع حیاتی ملّت را در شبه‌قارّه‌ی هند و در کشورهای آن طرف شرق و غرب هند در دست گرفتند ــ حالا هند که من میگویم، یک نمونه است وَالّا در آفریقا هم همین بود، در آمریکای لاتین هم همین‌جور بود، در آمریکای شمالی هم بود ــ سررشته‌ی منافع این ملّتها را  در دست گرفتند و اینها را استعمار کردند؛ اینها را ده‌ها سال یا بیشتر، شاید دویست سال عقب انداختند؛ این ملّتها با چه زحماتی توانستند خودشان را از استعمار نجات بدهند. انگلیس‌ها به ‌عنوان یک نمونه گفته شد؛ فرانسه همین کار را کرد، پرتغال همین کار را کرد، بلژیک همین کار را کرد و کشورهای دیگر اروپایی کم و بیش این کارها را کردند. وقتی حرکت استعمار به دلایل خاصّ خود از اروپا آغاز شد، ملّتها باید بیدار میبودند، مسئولین کشورها باید هوشیار میبودند، حواسشان باید جمع میبود، [امّا] نبود؛ نتیجه شد گرفتاری به استعمارِ دو سه قرنیِ یک منطقه‌ی عظیمی از دنیا. این یک نمونه.

 نمونه‌ی نزدیک‌ترش بعد از جنگ بین‌الملل اوّل است؛ عمدتاً بعد از جنگ جهانی اوّل و اندکی هم بعد از جنگ جهانی دوّم در همین منطقه‌ی خود ما، یعنی منطقه‌ی غرب آسیا ــ همان‌ جایی که اروپایی‌ها دوست دارند بگویند: خاورمیانه که این تعبیر غلط است، و باید بگوییم غرب آسیا ــ بلایی که سر این منطقه آوردند، اگر ملّتهای ما در این منطقه، در منطقه‌ی غرب آسیا و شمال آفریقا، بیدار بودند، نمیتوانستند این بلا را سرشان بیاورند؛ انگلیس یک‌ جور، فرانسه یک‌ جور، ایتالیا [هم] یک ‌جور. منطقه‌ی ما اقلّاً صد سال از کاروان تمدّن و کاروان پیشرفت عقب افتاد. پس ببینید! وقتی یک تحوّلی در دنیا آغاز میشود، ملّتها باید هوشیار باشند که این تحوّل به ضرر آنها تمام نشود، مسئولین کشورها باید هوشیار باشند؛ البتّه مسئولین بدون پشتیبانی ملّتها کاری نمیتوانند بکنند.

عرض من این است: من میگویم امروز یک تحوّل بزرگی در دنیا، یا دارد آغاز میشود یا آغاز شده است. امروز روزی است که ملّتهای منطقه نباید دچار غفلتی بشوند که در دوران استعمار یا بعد از جنگ اوّل جهانی شدند؛ باید ملّتهای منطقه بیدار باشند. من خواهش میکنم درست توجّه کنید به مطلبی که من عرض میکنم؛ بخصوص جوانهای عزیزمان. گفتیم دنیا در آستانه‌ی یک تحوّل است یا در آغاز یک تحوّل است. این تحوّل چیست؟ چه اتّفاقی در دنیا دارد می‌افتد که ما از آن تعبیر میکنیم به «تحوّل»؟ خطوط اصلی‌اش چند چیز است: در درجه‌ی اوّل، ضعیف شدن قدرتهای استکباری دنیا؛ این یکی از خطوط اصلی تحوّلی است که دارد اتّفاق می‌افتد. قدرت استکباری آمریکا ضعیف شده است و دارد ضعیف‌تر میشود ــ من حالا این را توضیح میدهم ــ همچنین بعضی کشورهای اروپایی؛ این یکی از خطوط اصلی این تحوّل است. یکی دیگر از خطوط اصلی این تحوّل، برآمدن قدرتهای جدید منطقه‌ای و جهانی است؛ قدرتهای جدیدی دارند به وجود می‌آیند که یا قدرتهای منطقه‌ای‌اند یا قدرتهای جهانی‌اند؛ خب [این] تحوّل است.

خب؛ گفتیم آمریکا در حال ضعیف شدن است، یا قدرتهای غربی، قدرتهای استکباری در حال ضعیف شدنند. این یک شعار نیست، این یک واقعیّت است و حرفی است که خود آنها میزنند؛ خود آنها میگویند شاخصهای اقتدار آمریکا در دنیا رو به تنزّل است. مثل چه شاخصهایی؟ مثل اقتصاد؛ یکی از مهم‌ترین شاخصهای اقتدار آمریکا اقتصاد قوی آمریکا بود که میگویند رو به تنزّل است. یکی مسئله‌ی امکان دخالت در دولتها بود؛ آمریکا در دولتهای گوناگون دخالت میکرد، امروز این حالت رو به افول است؛ اروپایی‌ها یک جور، دیگران یک جور. می‌شنوید دیگر؛ در مطبوعات و در خبرهای رادیوتلویزیون و خبرهای دنیا می‌شنوید؛ اعتراف میکنند. یکی از شاخصهای اقتدار در آمریکا توانایی تغییر دادن دولتها و کشورها بود. توجّه کنید! اینها مهم است. یک روز آمریکا یک مأموری را فرستاد ایران با یک ساک پول، دلار، اسم آن مأمور هم ثبت شده و همه می‌شناسند: کیم روزولت؛ اسمش کیم روزولت بود. اینها چیزهای پنهانی نیست؛ اینها یک چیزهایی است که آن روز پنهان بود، بعدها آشکار شده. یک مأمور را با یک کیف پول، با یک چمدان پول میفرستد ایران، یک کودتایی مثل کودتای بیست‌وهشتم مرداد را به وجود می‌آورد! با توطئه‌ی آمریکا و انگلیس، مشترکاً، و به دست یک مأمور آمریکایی که پول آورد اینجا و بین اراذل و اوباش و افراد گوناگون تقسیم کرد، کودتای بیست‌وهشتم مرداد را درست کردند، یک دولتی مثل دولت مصدّق را سرنگون کردند.

...

خب حالا این تحوّل دارد اتّفاق می‌افتد. بنده گفتم، در هنگام وقوع تحوّلات بزرگ جهانی، ملّتها باید مراقب باشند، مسئولان کشورها باید مراقب باشند. این همان روزی است که ما در آن قرار داریم؛ باید مراقب باشیم. اینکه میگوییم دشمن دارد ضعیف میشود معنایش این نیست که نمیتواند مکر کند، نمیتواند دشمنی کند، نمیتواند ضربه بزند؛ میتواند؛ مشغول نقشه‌کشی‌اند. ما باید خوابمان نبرد، ما باید غافل نشویم. ما یعنی چه کسانی؟ یعنی مسئولین و آحاد مردم. عرض کردم، بدون پشتیبانی مردم، مسئولین هیچ کشوری نمیتوانند کار بزرگی و مهمّی انجام بدهند؛ مردم باید پشت سرشان باشند، مردم باید بیدار باشند. مسئولین [هم] باید غفلت نکنند، باید بیدار باشند. امیرالمؤمنین فرمود: مَن نامَ لَم یُنَم عَنه؛(۱۱) اگر شما در سنگر خوابت برد، معنایش این نیست که دشمنت هم در سنگرِ خودش خوابش برده؛ نه، ممکن است او بیدار باشد، ممکن است او متوجّه شما باشد، ممکن است او از خواب شما استفاده کند؛ این، آن مسئله‌ی اساسی است: نباید غفلت کرد.

باید مراقب نقشه‌ی دشمن بود. دشمن نقشه دارد؟ بله، دشمن نقشه دارد، برنامه دارد؛ نه فقط برای ما؛‌ آمریکا امروز در این منطقه برای عراق برنامه دارد، برای سوریه برنامه دارد، برای لبنان برنامه دارد، برای یمن برنامه دارد، برای افغانستان برنامه دارد، برای کشورهای [حاشیه‌ی] خلیج فارس ــ که دوستان سنّتیِ قدیمی‌اش هستند ــ برنامه دارد! برای اینها برنامه دارد. ما حالا به برنامه‌ای که درباره‌ی آنها دارند کاری نداریم، [امّا] برنامه‌اش راجع به ما چیست؟ ما بی‌اطّلاع نیستیم؛ بی‌اطّلاع نیستیم. معلومات اطّلاعاتی ما به ما میگوید که دولت آمریکا در آمریکا یک مجموعه‌ای را درست کرده است که اسم این مجموعه «گروه بحران» است؛ کارش چیست؟ مأموریّت این گروه، بحران‌سازی در کشورها است، از جمله در کشور ما. مأموریّت این گروه این است که بحران‌سازی کنند؛ بگردند نقاطی را که به نظر آنها موجب میشود در کشور بحران به وجود بیاید، پیدا کنند و این نقاط را تحریک کنند؛ این، مأموریّت این گروه بحران آمریکا است. آنها نشسته‌اند فکر کرده‌اند، مطالعه کرده‌اند، به این نتیجه رسیده‌اند که در ایران چند نقطه‌ی بحران‌ساز وجود دارد که باید آنها را تحریک کرد، آن نقاط را فعّال کرد؛‌ یکی‌اش اختلافات قومی است،‌ یکی‌اش تفاوتهای مذهبی است، یکی‌اش مسئله‌ی جنسیّت و مسئله‌ی زن است؛ اینها را باید در ایران تحریک کنند تا اینها بحران درست کند و از طریق بحران بتوانند به کشور عزیز ما ضربه وارد کنند؛ ‌این برنامه‌ی آمریکا است، و «شتر در خواب بیند پنبه‌دانه»!

تصریح کردند! تصریح کردند که میخواهند در ایران وضعیّتی مثل وضعیّت سوریه و یمن به وجود بیاورند؛ این را تصریح کردند. البتّه غلط کردند! نمیتوانند؛ در این تردیدی نیست؛ لکن مشروط بر اینکه ما مراقب باشیم، حواسمان جمع باشد. اگر شما خواب بودید، یک بچّه هم میتواند به شما ضربه بزند، چه برسد به یک دشمن مسلّح و آماده‌ی کار. نباید دچار غفلت بشویم، نباید خواب بمانیم. باید مراقب باشیم راه را خطا نرویم، راه را اشتباه نرویم، اشتباه نکنیم. اگر مراقبت کردیم، دشمن را شناختیم، روشهای دشمن را شناختیم، سعی کردیم در حرفمان، در منطقمان، در عملمان، در هر اقداممان کمک به نقشه‌ی دشمن نکنیم، دشمن هیچ غلطی نمیتواند بکند. باید مراقب باشیم راه را خطا نرویم، اشتباه نکنیم، حق را با باطل عوضی نگیریم.

قرآن به ما معیار داده. قرآن میفرماید که «مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَهِ وَ الَّذینَ مَعَه‌»؛ کسانی که با او هستند. بحث ما سر این است که آیا ما با پیغمبر هستیم یا نیستیم ــ راه این است دیگر ــ علامت دارد: وَ الَّذینَ مَعَهُ اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار؛(۱۲) اگر شما دیدید این راهی که داریم میرویم، راهی است که کفّار را خوشحال میکند، بدانید که «اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار» نیستید، پس «مع رسول الله» نیستید، همراه پیغمبر نیستید؛ [امّا] اگر دیدید نه، این راهی که دارید میروید، استکبار را، دولتهای قاهر ضدّ دین و ضدّ اسلام را ناراحت میکند، عصبانی میکند، خب خوب است؛ این «اَشِدّاءُ عَلَى الکُفّار» است. این شد ملاک و معیار. حواسمان باید جمع باشد، بدانیم چه ‌کار میکنیم، بدانیم چه میگوییم؛ حرفی که میزنیم در جهت نقشه‌ی دشمن نباشد، جدول دشمن را کامل نکند. گاهی ممکن است کسی غفلت بکند، یک حرکتی بکند، یک حرفی بزند که جدول نقشه‌ی دشمن را کامل کند؛ این خطرناک است. باید مراقبت کرد که این اتّفاق نیفتد. اگر ما مراقب باشیم، دشمن هیچ غلطی نمیتواند انجام بدهد، هیچ کاری نمیتواند بکند. در این چهل و چند سال، بارها و بارها همین دشمنان امروز و دشمنانی که قبلاً بودند و از بین رفتند، مثل شوروی سابق که اینها هم با ما بد بودند، هر کار توانستند کردند، ملّت ایران بیدار بود، هشیار بود، خطّ مورد نظر امام را دنبال کرد. انگشت اشاره‌ی امام امروز برای ما مغتنم است؛ ببینید امام چه میگفت، چه میخواست، ما را به چه سمتی حرکت میداد. ملّت این کار را کردند، [لذا] تا امروز موفّق شدند؛ امروز هم همین‌جور است؛ امروز هم بایستی مراقبت کرد.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=53820#_ftnref5

 

در این مشکل که بعضی اشکال هم می فرمایند که چرا می خواهی یک مشکل را حل کنی ولی 6 مسئله ی دیگر هم ایجاد می کنی؟ برای حل مشکل، مسئله را اول بیاب که چیست! در رابطه با شرکتهای دانش بنیان بود که از مسئولین کشوری فرمودند. البته اینجا مسئله، مثل مسائل خمس هم یحتمل نباشد که یحتمل شاگرد اشکال کنند که چرا این همه مسئله ی خمس هم داریم و حال آنکه من می خواهم مسئله ی خمس خودم را هم حل کنم و  همان را هم نمی دانم چه کنم؟ بلکه اینجا بیشتر مسئله ی توحیدی است که چرا قرآن کریم این همه به داستان موسی علی نبینا علیه السلام و فرعون می پردازد و از آن طرف هم مسائلی از این قبیل که عزیر و حضرت عیسی آنطور که یهود وئ نصاری می گویند پسران خدا نیستند و .... این چه ربطی به توحید دارد؟ یحتمل اصلا یکی بیاید مدعی هم شود که آقایان خانمها تخم مرغ از دست من می افتد و نمی شکند؛ و بلکه خود پیغمبر هم عرضه بدارند که می دانی که چیست؟ از چشم من افتادی! اینطوری که می گویی نیست؛ و یقیناً مورد امتحان (الهی) هم واقع خواهی شد! این است که در سیرهای صعودی و نزولی اسفار اربعه حکمت متعالیه هم در نظر آورید، یحتمل باز بعضی اشکال کنند که مسئله ی اثبات خدا که هر دفعه که می خواهی صعود و نزول کنی که لازم نیست! یک دفعه حلش کردی، الگوریتم را بدست آورده ای دیگر. یک بار گفتی کلک تو بارک الله، بر ملک و دین نوشته؛ مسئله حل است دیگر! بله، ولی موضوع این هم هست که برای مناظره ی با فراعنه ی کوچک و بزرگ باید هم حوصله داشته باشی که خدا را بریشان اثبات کنی یا خیر؟ موضوع یحتمل این باشد که امام زمان عجل الله فرجه الشریف در غیبت است و اما آن طرفدار فرعون و بلکه حتی شاهنشاه آریامهر و و یحتمل هم خدایی عزیر و مسیح آیا اینجا یحتمل اشکال نخواهند کرد که نه فقط امام زمان عجل ا لله فرجه الشریف شما هم در غیبت است و بلکه خیلی هم غیبت فراعنه و شاهنشاهان ما را هم می کنید. و برای همین هم هست که یک زمین، یک فامیل و یک آینده هم داریم دیگر! حالا هری پاتر و مدرسه ی جادوگریهایش هم چند تا فیلم ازش داریم، والله اعلم! عرض بنده ی حقیر این است که اگر قرار است در مسائل توحیدی ریاضی فیزیکی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم به ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک نیز بتوانیم بپردازیم، باید هم یاد گرفت که حسابان مورد بحث ما که هندسه و توپولوژی مسئله مان را هم تولید می کند، کدام است. و لذا از جمله نیز می توان به رویه های ک3 نیز پرداخت. مسئله اینجا این است که وقتی توحید را خارج از مرزهای اسلام هم نداریم، آنگاه خود به خود هم شاگرد و دانشجو و طلبه مجبور هم می شود برای خروج از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و حضرات آیات معظم تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف، مسائل عدیده ای را هم در نظر گرفته و حتی دفورماسیونهای توپولوژیک و هندسی آنها را هم مورد بحث قرار دهد تا بتواند حتی به منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم دست یابد.

یعنی، یک مسئله اش همین هم می شود که شما مسئله ای شرک آلود بتمام معنا غیر توحیدی را هم داشته باشید که بخاطر کفری که در آن گیر کرده است و حتی بخاطر ضعفش کافر، آنرا با اسلام هم می خواهد یک جورهایی دچار بحران و درهمتنیدگی هم کند و بلکه همه ی گناهان و تقصیرهایش را هم بیاندازد گردن اسلام و مسلمانان و بلکه دائی اش. خوب، اینجا حتی مسئله را کمونیستی- ضد کمونیستی هم جلوه دهد. اینجا مسئله ی معرفت به خدا و پیغمبر و امام را هم چطور باید دریافت و حال آنکه در مرز هندسی بین توحید و شرک هم واقع شده اید؟ موضوع این است که توحید یک امری است که جهانی است، و هر چند که بعضی ایالات متحده هم ضعیف شده اند ولی آیا وقتی حسابان مدل استاندارد ذرات فیزیک و گرانش و کیهانشناسی و گات را هم درست و حسابی یاد بگیرد، آیا نمی تواند توحید را هم دور زده و بلکه موحدین را هم بیاورد سر سفره ی خود بنشاند؟

یعنی چه؟ یعنی اینکه فرض بفرمایید که ما هایپر مارکتهای بزرگی هم نداریم که اگر بلندگوهای تلویزیونمان هم خراب شدند، بتوانیم برویم بازار و یک جفت از این بلندگوها را هم از بازار بخریم. یحتمل اینجا بوف کور هم که باشد اشکال کند که بابا برو دنبال آن خنزر پنزری که یحتمل خیلی هم هنوز پیرمرد نشده است و بپرس ببین بالاخره یک روزی یک جفت بلندگو هم برایت پیدا می تواند کند؟ و اگر چنین هم هست، مسئله حل است دیگر! و همچنین هم یحتمل امروزه وزیر بهداشت هم چشم پزشکی باشد که دیگر هیچ کس هم لازم نباشد برود انگلیس برای درمان امراض چشم، ولی آن روزی که علامه هم تشریف بردند انگلیس برای درمان چشم هم همان کار را خودم هم دیدم پزشک با مادر خودم هم موقع عمل آب مروارید هم انجام داد و پلک هم نزد! با دو تا تیغ-مانندی توی چشم که دیگر جای پلک زدن نداریم. ولی در مرض بین انگلیس و ایران، مسئله فقط اگر یک بار هم در اثبات کن فیکون و حل مسئله ی امراض چشمی از نوعی به نوعی هم بود، یحتمل باید هم آمپولهای لازم چشمی را نیز مثل واکسنهای کرونا یک جورهایی تهیه کنیم و حل الگوریتمهای هر مسئله ای را هم بیابیم و .... و حالا یکی  وزیری وکیلی خوابش هم برده باشد بدتر از ابن بنده ی حقیر، معنایش این هم نیست که بطور واجب عینی و بلکه کفایی همه و همه هم خوابند و در غفلتند.

یحتمل استکباری را هم دارید که بعضی مستضعفینش را هم تصمیم می گیرد عقیم کند تا قومی قوی هم در آینده شوند. ولی یحتمل بعضی مشرکین دیگری هم آن فامیل را که عقیم شده است را هم لایق پادشاهی قومشان بدانند که حتی پدر فرزندانش را هم با لقاء مصنوعی و بلکه طبیعی علماء سررشته داری و دانشمندان هم باید آنها را انتخاب کنند! و بلکه همین فامیل را هم شاه جهان بنامند چرا که جمشید و کوروش را هم نیافته اند! عرض بنده ی حقیر این است که آیا شما می توانید بفرمایید که آقایان خانمها، توحید و نبوت و امامت و عدل و معاد را هم کنار گذاشته اید و دارید به موهومات خود هم الی ما شاء الله می پردازید؟ یا آیا مسئله این است که متوجه حالات خلاء چند جهانی ایالات متحده استکان نلبکیهای توپولوژیک هم شویم که در هر موردی چطور هم می تواند به الفهای بینهایت آیات اللهی و نهایتاً هم امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ختم شود. البته در این میان یحتمل یک آبروریزیهایی هم اقل کم رخ دهند که مثلاً چهار تا اردنگی هم حتی شوخی شوخی به انسان بعضی دوست داشته باشند نثار جان کنند یا دماغت را هم بپیچانند یا مجبور به تبعید یا مهاجرت هم کنند. یحتمل این معنایش چنین هم نمی شود که دیگر باید حساب اقتصاد ضعیف همه ی ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک را هم برسی و دیگر حتی خودی و غیر خودی را هم نشناسی و ...؟ موضوع این است که لااقل بتوانی خمس و زکات خودت را هم اول حساب کنی دیگر یا خیر؟! یحتمل معنایش حتی این هم نیست که باید اول پشتیبانی ات را قوی کنی و بعد بروی خط مقدم جبهه چرا که یحتمل حتی توپخانه ی دشمن هم بتو بگوید که اگر مهمات کم آورده ای و کمک خواستی، بگو و ما به فرمانده ات پیشنهاد می کنیم که بهتر هم پشتیبانی ات کنند و بلکه خودمان هم مهمات در اختیارت می گذاریم. اشکالی ندارد، خیلی خوب هم هست! مسئله ی توحیدی و مرزهای بین حق و باطل آنجاهایی که مرزها بنظر می رسد محو شده اند، حسابانش اینطورها هم بنظر مشکلتر می رسند و حتی یحتمل بنظر هم برسد که این دشمن است که دارد بهت نان قرض می دهد و .... و اما خودی و غیر خودی هم کدام است؟ والله اعلم! و بلکه باید هم بوف کور را خبر کرد و ....

اینجاها است که یحتمل ملا صدرا و بلکه در شرح بر زاد المسافرش می فرماید توهمات و حق و حقیقت یکی هم نیستند و مسئله ی کن فیکون من الحی القیوم الذی لا یموت الی الحی القیوم الذی لا یموت  هم احتیاج به کار کردن در راستای توحیدی نزولی و صعودی و ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و حتی حکمت الهی هم دارد، آنچنان که خدا و پیغمبر و امام زمانت را هم بتوانی بشناسی و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

بَدِیعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ ‎﴿البقرة: ١١٧﴾‏

قَالَتْ رَبِّ أَنَّىٰ یَکُونُ لِی وَلَدٌ وَلَمْ یَمْسَسْنِی بَشَرٌ قَالَ کَذَٰلِکِ اللَّهُ یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ ‎﴿آل عمران: ٤٧﴾‏

وَرَسُولًا إِلَىٰ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَنِّی قَدْ جِئْتُکُم بِآیَةٍ مِّن رَّبِّکُمْ أَنِّی أَخْلُقُ لَکُم مِّنَ الطِّینِ کَهَیْئَةِ الطَّیْرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُبْرِئُ الْأَکْمَهَ وَالْأَبْرَصَ وَأُحْیِی الْمَوْتَىٰ بِإِذْنِ اللَّهِ وَأُنَبِّئُکُم بِمَا تَأْکُلُونَ وَمَا تَدَّخِرُونَ فِی بُیُوتِکُمْ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَةً لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ‎﴿آل عمران: ٤٩﴾‏

إِنَّ مَثَلَ عِیسَىٰ عِندَ اللَّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ ‎﴿آل عمران: ٥٩﴾‏

وَهُوَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَیَوْمَ یَقُولُ کُن فَیَکُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْکُ یَوْمَ یُنفَخُ فِی الصُّورِ عَالِمُ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَکِیمُ الْخَبِیرُ ‎﴿الأنعام: ٧٣﴾‏

إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَیْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَن نَّقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ ‎﴿النحل: ٤٠﴾‏

مَا کَانَ لِلَّهِ أَن یَتَّخِذَ مِن وَلَدٍ سُبْحَانَهُ إِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ ‎﴿مریم: ٣٥﴾‏

إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَن یَقُولَ لَهُ کُن فَیَکُونُ ‎﴿یس: ٨٢﴾‏

هُوَ الَّذِی یُحْیِی وَیُمِیتُ فَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا یَقُولُ لَهُ کُن فَیَکُونُ ‎﴿غافر: ٦٨﴾‏

 

از سایت محمد علی جاودان:

روزهفتم (سلطنت انسان بر ملک بدن)

أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین إلی یَوم الدّین

امام در کتاب چهل حدیث می­فرمودند که: یکی از اسرار بزرگ عبادات و ریاضات شرعیه آن است که بدن و قوای طبیعیه و جنبه ملک انسان (ملک در برابر ملکوت) تابع و منقاد روح گردد و اراده­ی نفس در آنها کارکن شود. و ملکوت نفس بر ملک غالب شود به طوری روح دارای قدرت و سلطنت و نفوذ امر شود که به مجرد اراده بدن را به هرکار که بخواهد وادار کند. و از هرکار بخواهد باز دارد. ملک بدن و قوای ظاهریه­ی ملکیه، تابع و مقهور و مسخر ملکوت گردد به نحوی بی مشقت و تکلف هرکاری را که بخواهد انجام دهد. و یکی از فضائل و اسرار عبادات شاقّه و پر زحمت آن است که این مقصد از آنها بیشتر انجام می­گیرد. هرچه عبادات سخت­تر باشد و انسان تحمل و حوصله کند، این مقصد که تابع شدن بدن و ملک در برابر ملکوت است، بیشتر حاصل می­شود. و انسان به واسطه آن دارای عزم می­شود.

این قسمت مهم است و می­خواهیم روی این قسمت بحث کنیم. و بر طبیعت غالب می­آید و بر ملک چیره می­شود و اگر اراده تام و تمام شود و عزم قوی و محکم گردد مَثَل ملک بدن و قوای ظاهره و باطنه آن مثل ملائکة الله می­شود که عصیان خدا نکنند و به هرچه آنها را امر فرمایند اطاعت کنند. و از هرچه نهی کند فرمان ببرند بدون اینکه با تکلف و زحمت باشد. بدان ای عزیز که عزم و اراده قویه در آن عالم بسیار لازم است و کارکن است و میزان یکی از مراتب بهشت که از بهترین بهشت­هاست از اراده و عزم است. این قسمت که الان گفتم نتیجه حرفم بود. عزم میزان یکی از مراتب بهشت است. یعنی اصلا شرط اینکه شما را به آن بهشت راه بدهند عزم است. و میزان یکی از درجات بهشت که یکی از بهترین بهشت­هاست اراده و عزم است که انسان تا دارای اراده نافذ و عزم قوی نباشد دارای آن بهشت و مقام عالی نشود. این مهم است. ببینید سرمایه انسان در آن دنیا به کارهایش در این دنیا بستگی دارد. کسی که نماز خوب خوانده خوب یک درجه­ای دارد. صدقه خوب داده، یک درجه­ای دارد. روزه خوب گرفته یک درجه­ای دارد. حج درست رفته، یک درجه­ای دارد. کسی که سخاوت دارد، کسی که شجاعت دارد، کسی که تواضع دارد، یک درجه­ای دارد. و نتیجه این اعمال خوب، صفات خوب است. و صفات خوب برای آدم اعتقادات درست می­کند. اعتقاداتی که ما داریم اینگونه است که مثلا می­ترسیم اگر یک مقاله بخوانیم تمام اعتقاداتمان به باد فنا برود. و میزان یکی از مراتب بهشت که از بهترین بهشت­هاست اراده و عزم است. قوت عزم یکی از صفات آدمی است. قوت اراده یکی از صفات برجسته آدمی است. به یک معنا می­توان گفت مادر صفات خوب است. میزان یکی از مراتب بهشت که از بهترین بهشت­هاست اراده و عزم است. که انسان تا دارای اراده نافذ و عزم قوی نباشد به آن بهشت راهش نمی­دهند. و در حدیث است که وقتی اهل بهشت در آن مستقر گردند یک مرقوم از ساحت قدس الهی -جلت عظمته- صادر گردد. یک نامه از مصدر قدس الهی به سوی اهل این بهشت صادر می­شود. یک مرقوم از ساحت قدس الهی -جلت عظمته- صادر گردد برای آنها به این مضمون: این نامه از زنده پایدار جاویدان است به سوی زنده پایدار جاویدان. عبارت عربی­اش این است: من الحی القیوم الذی لا یموت الی الحی القیوم الذی لا یموت  عبارت متن این است که در اینجا ترجمه­اش را فرموده­اند. زنده، من الحی پایدار، قیوم جاویدان، لا یموت به سوی زنده پایدار جاویدان. من الحی القیوم الذی لا یموت الی الحی القیوم الذی لا یموت  این حرف بسیار بزرگی است. من چنانم که به هرچه بفرمایم بشو می­شود تو را نیز امروز چنان کردم که به هرچه امر کنی بشود می­شود. این مطلب چندین بار در آیات قرآن هم آمده است. عبارتش را دیشب نیز خواندیم. در آیه 31 سوره مبارکه نحل می­فرماید: لهُمْ فیها ما یَشاءُونَ این برای متقین است. متقین یعنی همان کسانی که دارای عزم هستند. این حرف بسیار بزرگی است. همه چیز تحت اختیار خودش است. فکر کنید ببینید می­شود. یک داستان برایتان عرض کنم. مکرر عرض کردم مرحوم آقای طباطبایی برای یک سری معالجات به لندن رفته بودند. آنها گفته بودند در سفیدی چشم شما یک رگه­های خونی است اجازه بدهید آنها را دربیاوریم. به ایشان گفته بودند که فلان روز فلان ساعت تشریف بیاورید بیمارستان و ایشان هم رفته بودند. بعد گفتند باید اجازه دهید شما را بیهوش کنیم. ایشان گفتند لزومی ندارد بیهوش کنید. گفتند آقا نمی­شود. من می­خواهم در چشم شما تیغ به کار ببرم. چشم اجازه نمی­دهد. گفته بودند لازم نیست. گفتند آخر چطور لازم نیست پلک اجازه نمی­دهد. فرموده بودند پلک من در اختیار خودم است. اختیار اینگونه است. حالا بالاتر از این هم هست. بعد ایشان را عمل کردند و دیدند ایشان چشمش را باز کرد و دیگر نبست. نیم ساعت در چشم ایشان کار کردند. در اختیار خودشان بود. یک داستانی هم از حاج آقای حق شناس عرض کنم تا برکت بیشتر شود. یک شب ایشان برای مسجد به نماز نیامدند بنابراین من و یکی از دوستان به خدمتشان رفتیم. ما وارد اناق شدیم. یک اتاق بیرونی داشتند که وقتی ما می­رفتیم در آن اتاق خدمتشان نماز می­خواندیم. بسیاری از اوقات در اتاق ایستاده بودند. ما که وارد شدیم با همین عبارت فرمودند: این خبیث امروز دو سه بار به سراغ من آمد. اگر دعاهایی که صبح می­خوانم نبود توانسته بود کاری بکند. منظورشان از خبیث شیطان بود.

این مقدمه را عرض کنم که دو سه تا غده در دهان ایشان درآمده بود. اینها را درآورده بودند و برای آزمایش برده بودند. خب ایشان معنایش را می­فهمید. درآوردن غده برای آزمایش یعنی احتمال سرطان. شوخی نیست. یک بار فرمودند: "امروز من دیدم یک مقدار فکرم مشغول این موضوع شده. این فکر را کنار گذاشتم." مگر می­شود؟ احتمال دارد که من سرطان داشته باشم. می­شود فکرش را کنار بگذارم؟ اما خیال چنین آدمی در اختیار خودش است. این مرتبه اعلای سلطنت آدم است بر خودش. از سلطنت بر چشم، گوش، دست و پا که بگذریم به سلطنت بر خیال می­رسیم. راهش هم از همان مراقبت از چشم و گوش شروع می­شود. اگر کسی به دقت از اینها مراقبت کند و بر این مراقبت مداومت کند، کم کم می­تواند بر خیالش هم سلطنت کند. وقتی این آدم به بهشت می­رود از جانب خدا برایش نامه می­آید که «من الحی القیوم الذی لا یموت الی الحی القیوم الذی لا یموت انا اردتُ شیئا قلتُ له کن فیکون» من تو را هم اینطور قرار دادم. عرض کردم در آیه 31 سوره مبارکه نحل می­فرماید: لهُمْ فیها ما یَشاءُونَ . این آیه چندین بار در قرآن آمده است. در آیه 35 سوره مبارکه ق نیز می­فرماید: لَهُم مَّا یَشاءُونَ فیهَا وَلدَیْنا مَزیدٌ هرچه می­خواهند در آن برایشان هست. به یک سلطنت مطلق می­رسد. فقط خدا بالای سر این آدم است. دیگر بالادستی ندارد. اگر اینجا به آن مرحله نرسد، آنجا هم نمی­رسد. اگر اینجا چیزی نشود آن طرف هم چیزی نمی­شود. اینجا هر مقدار باشی آن طرف هم همان مقدار خواهی بود. «تو را نیز امروز چنین کردم که هرچه امر کنی بشود، می­شود. ملاحظه کن این چه مقامی و سلطنتی است این چه قدرتی است الهی که اراده او مظهر ارادة الله می­شود. معدومات را لباس وجود دهد» هر چیزی که اراده کند می­شود. یعنی نیست، هست می­شود. «از تمام جنات جسمانی این قدرت و نفوذ اراده بهتر و بالاتر است.» گفته­اند اگر یک برگ از یک گل بهشتی یا درخت بهشتی به این عالم بیاورند تمام عالم گلستان می­شود. تنها یک برگش. اما این در برابر آن اراده انسان که توصیف آن را کردیم هیچ چیز نیست. «قدرت و نفوذ اراده بهتر و بالاتر است. و معلوم می­شود این مرقوم عبث و جزاف رقم نشود.» این که همینطور از قیافه تو خوشم آمده نیست. «کسی که اراده­اش تابع شهوات حیوانی باشد و عزمش مرده و خمود باشد به این مقام نرسد» یعنی نمی­تواند علیه خودش  هیچ کاری بکند. یعنی نمی­تواند بر علیه غرایض و شهواتش کاری انجام دهد. شهواتش بر او حکومت می­کنند. «کارهای حق تعالی از جزاف مبرّاست. در این عالم از روی نظم و ترتیب اسباب و مسببات است. در آن عالم هم همینطور است.» آنجا دقیق­تر است. البته اصلا چنین فرضی وجود ندارد اما اگر فرض بی حساب کتاب بودن چیزی در این عالم ممکن باشد، در آن عالم فرضش هم ممکن نیست. «تمام نظام عالم آخرت از روی تناسبات و اسباب است. نفوذ اراده از این عالم باید تهیه شود.» آقا قدم اول این راه از خوردن است. اگر من اصلا از یک لقمه نمی­توانم بگذرم، فقط یک لقمه، پس یعنی هیچ. [از هیچ چیز دیگر هم نخواهم گذشت.] «نفوذ اراده از این عالم باید تهیه شود. دنیا مزرعه آخرت و ماده تمام نِعَم بهشتی و نِقــَم جهنمی است.» قرآن مکرر می­فرماید: «ما ظلمی نکردیم. دقیقا آنچه کرده­اید را به شما دادیم.» صد در صد آنچه کرده­اید. نه یک ذره کم و نه یک ذره زیاد. عین آنچه را کردی تحویلت می­دهیم. ما هیچ ظلمی نکردیم. اول بحثمان این بود که ادیان برای تربیت انسان آمده­اند. برای چنان تربیتی که تو بر خودت سلطنت پیدا کنی. اگر بر خودت سلطنت پیدا کنی بر عالم سلطنت پیدا می­کنی. بر عالم سلطنت پیدا می­کنی.

دست به دامان حضرت علی اکبر هستیم. ایشان از برجسته­ترین شهدای کربلا هستند. احتمال قوی ایشان 25 ساله بودند. یعنی 25 سال تحت تربیت حضرت مجتبی (علیه السلام) و حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) بودند. زمانی که ماده قابل باشد و معلم هم معلم درستی باشد، آن ماده قابل، به کمال می­رسد. ما در هر دو جانب مشکل داریم. استعداد ایشان، استعداد تمام بود و استاد و معلمشان هم، استاد و معلم تمام بودند. ایشان به ولایت رسیده بودند.

http://new.javedan.ir/speeches_89_moharam_1/1390/01/16/index.html:id=986

یُطَافُ عَلَیْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَأَکْوَابٍ ۖ وَفِیهَا مَا تَشْتَهِیهِ الْأَنفُسُ وَتَلَذُّ الْأَعْیُنُ ۖ وَأَنتُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ‎﴿الزخرف: ٧١﴾‏

 

چنانچه [در] حدیثى منقول است که وقتى که اهل بهشت قرار گرفتند، نامه‌اى از جانب حق تعالى براى آنها مى‌آید که مضمونش این است: «از جانب زنده پاینده‌اى که نمى‌میرد به سوىِ زنده پاینده‌اى که نمى‌میرد. من هر چه را مى‌خواهم موجود شود به او مى‌گویم باش، پس موجود مى‌شود؛ تو را هم امروز قرار دادم که هر چه را مى‌خواهى بشود امر کن، مى‌شود» [1].

جهل حدیث امام خمینی، ص 54

http://lib.eshia.ir/11149/1/54

 

فظهر ذلک فی وقت فی النبی ص فی غزوة تبوک فقال کن أبا ذر فکان أبا ذر و

ورد الخبر فی أهل الجنة أن الملک یأتی إلیهم فیقول لهم بعد أن یستأذن فی الدخول علیهم فإذا دخل ناولهم کتابا من عند اللّٰه بعد أن یسلم علیهم من اللّٰه فإذا فی الکتاب لکل إنسان یخاطب به من الحی القیوم الذی لا یموت إلى الحی القیوم الذی لا یموت أما بعد فإنی أقول للشیء کُنْ فَیَکُونُ و قد جعلتک تقول للشیء کن فیکون فقال ص فلا یقول أحد من أهل الجنة للشیء کن إلا و یکون فجاء بشیء و هو من أنکر النکرات فعم و غایة الطبیعة تکوین الأجسام و ما تحمله مما لا تخلو عنه و تطلبه بالطبع و لا شک أن الأجسام بعض العالم فلیس لها العموم و غایة النفس تکوین الأرواح الجزئیة فی النشآت الطبیعیة و الأرواح جزء من العالم فلم یعم فما أعطى العموم إلا الإنسان الکامل حامل السر الإلهی فکل ما سوى اللّٰه جزء من کل الإنسان فاعقل إن کنت تعقل و انظر فی کل ما سوى اللّٰه و ما وصفه الحق به و هو قوله وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاّٰ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ و وصف الکل بالسجود و ما جعل لواحد منهم أمرا فی العالم و لا نهیا و لا خلافة و لا تکوینا عاما و جعل ذلک للإنسان الکامل فمن أراد أن یعرف کماله فلینظر فی نفسه فی أمره و نهیه و تکوینه بلا واسطة لسان و لا جارحة و لا مخلوق غیره فإن صح له المعنى فی ذلک فهو عَلىٰ بَیِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ فی کماله فإنه عنده شاهد منه أی من نفسه و هو ما ذکرناه فإن أمر أو نهى أو شرع فی التکوین بوساطة جارحة من جوارحه فلم یقع شیء من ذلک أو وقع فی شیء دون شیء و لم یعم مع عموم ذلک بترک الواسطة فقد کمل و لا یقدح فی کماله ما لم یقع فی الوجود عن أمره بالواسطة فإن الصورة الإلهیة بهذا ظهرت فی الوجود فإنه أمر تعالى عباده على السنة رسله ع و فی کتبه فمنهم من أطاع و منهم من عصى و بارتفاع الوسائط لا سبیل إلا الطاعة خاصة لا یصح و لا تمکن إبایة

فتوحات مکیه، ابن عربی، جلد 3، ص 295

http://lib.eshia.ir/10511/3/295

 

آیه و حدیث قدسی فوق از فتوحات مکیه در ص 21 کتاب شرح زاد المسافر ملا صدرا توسط استاد سید جلال الدین آشتیانی هم آمده است. نکته اینجا است که از جمله مرگ حق است همانطوری که در زیارت آل یاسین هم می فرماید: 

وَ أَنَّ رَجْعَتَکُمْ حَقٌّ لاٰ رَیْبَ فِیهٰا یَوْمَ لاٰ یَنْفَعُ نَفْساً إِیمٰانُهٰا لَمْ تَکُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ کَسَبَتْ فِی إِیمٰانِهٰا خَیْراً وَ أَنَّ اَلْمَوْتَ حَقٌّ وَ أَنَّ نَاکِراً وَ نَکِیراً حَقٌّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ اَلنَّشْرَ حَقٌّ وَ اَلْبَعْثَ حَقٌّ وَ أَنَّ اَلصِّرَاطَ حَقٌّ وَ اَلْمِرْصَادَ حَقٌّ وَ اَلْمِیزَانَ حَقٌّ وَ اَلْحَشْرَ حَقٌّ وَ اَلْحِسَابَ حَقٌّ وَ اَلْجَنَّةَ وَ اَلنَّارَ حَقٌّ وَ اَلْوَعْدَ وَ اَلْوَعِیدَ بِهِمَا حَقٌّ

نکته اینجا است که اگر مرگ حق است که حق هم هست، پس معاد و آن هم معاد جسمانی نیز آنگاه به چه معنا است و چگونه هم هست و نسبت واجب الوجود به ممکن الوجودها و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله وسلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز کدام است؟ اینجا حتی در میان بندگان مومن خدا نیز یک اشتباهاتی یحتمل رخ دهد که آیا ما نیز حتی با تبعیت از آنها می توانیم مثل ائمه ی اطهار علیهم السلام به کمال برسیم یا خیر؟! زاد المسافر می فرماید چنین چیزی جزو توشه ای از معدودی از انسانها است. ولی چیزی که هست این است که بعضی انسانها در نشئه ی طبیعت سعی در سیر صعود به نشئه ی آخرت دارند، و حال آنکه رسولان خدا و پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم و اهل بیت آن حضرت علیهم السلام در سیر نزولی واقع شدن از نشئه ی آخرت و نزول بسمت سیر در ابدان و اجسام در طبیعت واقع شده اند و بلکه سعی دارند همه و همه را نیز بسمت خدا سوق دهند. 

بحثهای فلسفی کتاب آسان هم نیست، ولی مثلاً این بحث را هم ذر ص 250 در نظر بگیرید:

اما این بحث که موت، بالعرض بر نفوس واقع است و رحلت نفوس از این عالم به عالم دیگر همان ولادت دیگری است، مطلبی تام است که کما این که اهل حکمت گویند: موت بالذات بر ابدان و بالعرض بر نفوس عارض می شود و موت، نیست مگر خروج نفس از غبار و غواشی لازم ابدان و جلابیب لازم عالم ماده، لذا صاحبان ولایت کلی که به وجود حقانی متلبس شده اند به واسطه قبول موت اختیاری، بارها طعم مرگ را چشیده و با آن انس حاصل نموده اند، مرگ برای آنها زندگی در زندگی است و به واسطه تخریب عالم مادی ازلی در همین عالم دنیا، از موت استقبال می نمایند و لسان آنان به این کلام معجز نصاب "انی آنسُ بالموت من الطفل بثدی امّه" مترنم است.

یکی می خواهد برده ای را آزاد کند و حتی در آزاد کردن برده ای، همیاری و مشارکت هم می کند؛ هر چند که یکی هم ممکن است خود برده ای را آزاد کند. البته اینجا یحتمل بعضی اشکال کنند که کسی که می خواهد بنده ای و عبدی را هم آزاد کند، اول آیا خودش هم نباید آزاد باشد؟ بالاخره همیاری که می تواند کند، آب که به مردم می تواند بدهد، و هیچ کار نتواند بکند ولی می تواند زبانش را برای بدی به دیگران نگشاید و غیبت هم نکند. 

2718.الإمامُ الباقرُ علیه السلام : عَشْرٌ مَن لَقِیَ اللّه َ عزّ و جلّ بهِنَّ دَخلَ الجَنّةَ : شهادةُ أنْ لا إلهَ إلاّ اللّه ُ ، و أنَّ محمّدا رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله ، و الإقْرارُ بِما جاءَ مِن عِندِ اللّه ِ عزّ و جلّ ، و إقامُ الصَّلاةِ ، و إیتاءُ الزَّکاةِ ، و صَومُ شَهرِ رَمَضانَ، و حِجُّ البَیتِ ، و الوَلایَةُ لأوْلیاءِ اللّه ِ ، و البَراءَةُ مِن أعْداءِ اللّه ِ ، و اجْتِنابُ کُلِّ مُسْکِرٍ . [1]

2713.مجمع البیان : جاءَ أعرابِیٌ إلى النبیِ صلى الله علیه و آله فقالَ : یا رسولَ اللّه ِ عَلِّمنی عَمَلاً یُدخِلُنی الجنَّةَ. قالَ : إنْ کُنـتَ أقْصَـرْتَ الخُطْبَةَ لقد عَرَضْتَ المَسألَةَ ، أعتِقِ النَّسمةَ و فُکَّ الرَّقَبَةَ. فقالَ : أ وَ لَیْسا واحِدا؟ قالَ : لا ، عِتْقُ النَّسَمَةِ أنْ تَنْفَرِدَ بعِتْقِها ، و فَکُّ الرَّقَبةِ أنْ تُعینَ فی ثَمَنِها ـ و الفَیْءُ على ذِی الرَّحِمِ الظّالِمِ ، فإنْ لَم یَکُنْ ذلکَ فأطْعِمِ الجائِعَ ، و اسْقِ الظَّمْآنَ ، و أْمُرْ بالمَعروفِ ، و انْهَ عنِ المُنکَرِ ، فإنْ لَم تُطِقْ ذلکَ فکُفَّ لِسانَکَ إلاّ مِن الخَیر . [3]

2713.مجمع البیان : بادیه نشینى خدمت پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و عرض کرد: اى پیامبر خدا! عملى به من بیاموز تا با انجام آن به بهشت روم . فرمود : سؤالى کوتاه، امّا مهم پرسیدى. بنده آزاد کن و برده رها نما . بادیه نشین پرسید: مگر این دو، یکى نیست؟ فرمود: نه؛ آزاد کردن بنده، آن است که خودت به تنهایى بنده اى آزاد کنى و رها نمودن برده آن است که در بهاى آزادى او همیارى کنى، به خویشاوندِ ستمگرت مهربانى و نیکى کن، اگر این نشد، پس گرسنه اى را سیر کن و تشنه اى را آب ده، و امر به معروف و نهى از منکر کن، اگر این را هم نتوانستى، زبانت را جز از خیر و خوبى فرو بند.

2716.عنه علیه السلام : مَن جُمِعَ فیه سِتُّ خِصالٍ ما یَدَعُ للجَنّةِ مَطْلَبا و لا عنِ النّارِ مَهْرَبا : مَن عَرَفَ اللّه َ فأطاعَهُ ، و عَرفَ الشَّیطانَ فعَصاهُ ، و عَرفَ الحقَّ فاتَّبعَهُ ، و عَرفَ الباطلَ فاتَّقاهُ ، و عَرفَ الدُّنیا فَرفَضَها ، و عَرفَ الآخِرَةَ فطَلَبها . [3]

2716.امام على علیه السلام : هر کس شش خصلت در او جمع شود، هیچ مطلوبى از بهشت و هیچ گریزى از دوزخ را وا نگذاشته است : کسى که خدا را بشناسد و فرمانش بَرَد، و شیطان را بشناسد و نا فرمانى اش کند، و حق را بشناسد و پیروى اش نماید، و باطل را بشناسد و از آن بپرهیزد، و دنیا را بشناسد و دورش افکند، و آخرت را بشناسد و آن را بجوید.

میزان الحکمة، ری شهری

http://lib.eshia.ir/27307/2/273

همه ی اینها را که از پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و ائمه ی اطهار علیهم السلام هم نقل قول می شوند را در نظر بگیریم و بلکه نقل قول هم خودمان کنیم، باز هم می خواهیم بسیر صعودی الی آخرت هم نائل آییم، و اما وجود پر برکت امام زمان عجل الله فرجه الشریف و تبعیت از او هم می تواند ما را به آخرتمان هم وصل کند. حالا فدائیان اسلام هم که باشند، خوب مسئله این است که بالاخره آیا مسئله ی لجاجت است که می خواهند سر خود کاری هم انجام دهند یا اینکه خیر مسئله چیز دیگری هم هست. مسئله بلکه یحتمل این هم هست که اگر از همین نقاشیها و عروسکهای باربی یک گالری هم بسازیم، یک وقت دیدید همین باربیها در آخرت زنده هم شدند و آمدند سراغ همه و همه و فرمودند آیا ما خوشگلتر و قشنگتریم یا اینهایی که با حجاب هم می روند مدرسه و .... فدائیان اسلام بر علیه بی بند و باری هم یک چیز است و بلکه دائیش یا داعش هم یقیناً چیز دیگری است. یعنی همانطوری که عروسک باربری را دارید، از آن طرف هم اسباب بازیهای مسلسل و تفنگ و هفت تیر هم دارید که پسر بچه ها دوست دارند بازی کنند و یحتمل فقط هم صمد بهرنگی نباشد که در داستانهایش بگوید که آن پسر بچه چطور هم آرزو می کرد که وقتی بزرگ شد از این مسلسلهای واقعی هم می داشت.

و حالا شما حساب هم کنید که می فرمایند در حدود کیهانشناسی، بلوکهای ساختمانی مورد بحث هم در حدود یک کهکشان می تواند باشد و چقدر از آن هم توسط ماده و انرژی تاریک نوری برنمی تابد که به ما برسانند و چقدرش هم آیا نیوترینوها هستند؟! بله، و اما همان کهکشانهایی که در کیهانشناسی هم بلوکهای ساختمانی اند، یحتمل بحث شود که در نظریه های AdS/CFT و هولوگرافی می توانند دوباره خود بعنوان ذراتی در آیا مدل استاندارد ذرات فیزیک و ابرتقارنها هم مورد بحث شوند؟ و لذا مسئله دوباره آیا این هم هست که یک زمین، یک فامیل و یک آینده؟ یا حتی چندین ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک هم داریم که حتی مسئله ی درهمتنیدگیها هم آیا چقدر مربوط به تک همسری در نظریه ی درهمتنیدگی اطلاعاتی است و بلکه می توان آنرا چنین هم حل و فصل کرد یا اینکه خیر. مسئله، مسئله ی توحیدی هم هست که در صورت راضی شدن به کمتر از توحید، درهمتنیدگیهای تک همسری ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک و بلکه گات هم مسئله را حل نمی کند و بلکه انسان را اقل کم توسط استعمار و استکبار و استثمار و ...، در ظلمات جهلش هم فرو خواهند برد و نابود هم خواهند کرد هر چند که در ظاهر هم بنظر برسد که ضد کمونیستها هستند که نجات دهنده ی بشر از کمونیستهایند و عالم را بر علیه سلاحهای هسته ای دشمن حفظ خواهند کرد و .... یک روز یحتمل بطور علمی هم باید جواب مقاله ی زیر را بدهم:

https://arxiv.org/abs/1812.04057

ولی دلیل توحیدی این است که دو یا چند ایالات متحده چند جهانی که دچار درهمتنیده حداکثری شده اند در اثر افتادن در شرک و کمتر از توحید و حتی ابرتقارنهایی از نوع گات مجبور می شوند در حالات خلاء خود باقی بمانند هر چند هم که در ظاهر درهمتنیده اند از این لحاظ که هر چه سعی کنند به توحید نمی توانند برسند! و چرا که اسلام هم نمی آورند. مثل این است که بخواهید به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم دسترسی پیدا کنید، و این در صورتی است که در پی آیات اللهی غیر قابل دسترس هم شده باشید. مسئله یحتمل تک همسری و چند همسری درهمتنیدگیها فقط نیست و بلکه حجابهای ظلمانی و حتی نورانی هم مسئله اند که چطور قرار است کنار روند و یا بلکه بر حسب فتوای حاکم شرع و قانوناً هم قرار نیست که کنار روند و ...؟ آیا اینکه شما ایالات متحده تان را هم عوض کنید، آیا چقدر هم درهمتنیدگیها را حل کند یا اینکه مسئله این هم هست که توحید را باید شامل همه ی ایالات متحده چند جهانی استکان نلبیکهای توپولوژیک و ماترسیهای متناظر معادلات تفاضلی متناهی آنها هم کرده و محاسبات را ارتقاء هم دهیم و از همه و همه نیز پذیرایی کنیم و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ 

 

روز تلخ تبادل در راشدین

1402/06/17

 مادر و دختر اهل فوعه و کفریا که در ایام محرم در برنامه معلی شبکه ۳ سیما حضور یافته و آرزوی خود را پیدا شدن دو دختر مفقود این خانواده و دیدار با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اعلام کرده بودند، روز ۲۵ مرداد ماه امسال به همراه جمعی از عوامل برنامه تلویزیونی معلی با رهبر انقلاب دیدار و گفت‌وگو کردند.
رسانه‌ی KHAMENEI.IR به همین مناسبت در گزارشی به روایت اجمالی ماجرای هولناک روز تبادل خانواده‌ها در فوعه و کفریا میپردازد.

 بحران سوریه از ابتدا تا نابودی داعش، شاهد جنایت‌های بسیار دردناکی بود که داعش و دیگر گروهک‌های تکفیری منطقه انجام دادند. تعداد زیادی از مردم بی‌گناه منطقه قربانی افراط‌گرایی کور تکفیری شدند. اما یکی از بدترین حوادث کشتار غیر نظامی‌ها در مکانی به نام الراشدین اتفاق افتاد. الراشدین منطقه‌ای در غرب شهر حلب است که خط مقدم جبهه بین نیروهای ارتش سوریه و هم‌پیمانانش از یک طرف و در مقابل هم نیروهای تکفیری به فرماندهی جبهةالنصره بود.

در فروردین ۱۳۹۶ بر اثر سلسله‌ای از حوادث قرار شده بود که تبادل اسرا و زندانیان بین دو طرف انجام بشود. دو سال بود که مردم مظلوم و بی‌گناه فوعه و کفریا در محاصره‌ی کامل بودند و تعداد زیادی زن و بچه و پیرمرد و پیرزن به همراه مردانی که در حال مقاومت بودند در این منطقه حضور داشتند؛ مردان این دو شهرک در حالی که از همه طرف در یک محاصره ۳۶۰ درجه بودند در مقابل هجوم گروه‌های تکفیری مقاومت قهرمانانه‌ای نشان دادند. صرفاً از راه هوا می‌شد برای این شهرک‌ها کمک‌های غذایی و دارویی و آنچه که نیاز داشتند را ارسال کرد که بعضی مواقع هم به علت وزش باد این محموله‌ها که از هواپیما پرتاب می‌شد در مناطق مسلحین می‌افتاد.

در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۹۶ قرار بر این شده بود که در مقابل آزادی بعضی از افرادی که گروه جبهةالنصره خواهان آزادی آنها بود، حدود پنج هزار نفر از مردم ساکن فوعه و کفریا شامل زنان، کودکان و پیرمردها و پیرزن‌ها از محاصره آزاد شوند. این تبادل شامل مردانی که در شهرک‌ها مقاومت و دفاع می‌کردند نمی‌شد.

یک کاروان بزرگی از اتوبوس‌ها برای انتقال این پنج هزار زن و کودک و سال‌خورده آماده شدند و از منطقه‌ی فوعه و کفریا خارج شدند و تا منطقه‌ی راشدین آمدند. در راشدین یک پست ایست‌وبازرسی بود که تحت کنترل جبهةالنصره بود. اگر از آن پست بازرسی رد می‌شدند وارد مناطق تحت حاکمیت دولت سوریه می‌شدند.

این کاروان بزرگ با ۷۵ اتوبوس آمدند و خب تمام این اتوبوس‌ها علاوه بر صندلی‌ها حتی راهروهای آن هم کاملاً پُر بود، برای این‌که بتواند این پنج هزار نفر را منتقل کند. وقتی کاروان به پست بازرسی راشدین رسید، آنجا متوقف شد تا آخرین کارهای تبادل انجام بشود و این‌ها وارد مناطق تحت حاکمیت دولت سوریه بشوند. این توقف چندین ساعت طول کشید و حادثه‌ی بسیار تلخی اتفاق افتاد. یک وانت بمب‌گذاری شده انتحاری آمد و در کنار این کاروان بزرگ قرار گرفت. در ماشین انتحاری مقدار زیادی چیپس، پفک، تنقلات و شیرینی‌جاتی بود که کودکان به آن علاقمند هستند. پشت وانت را پُر کرده بود و وقتی که رسید آنجا با بلندگو اعلام کرد که کودکان می‌توانند بیایند و به‌صورت مجانی اینها را تحویل بگیرند. خب کودکانی هم که حالا ساعت‌ها بود از فوعه و کفریا خارج شده بودند و در آن منطقه منتظر ایستاده بودند از اتوبوس پایین آمده بودند. اینها، همه به سمت این وانت رفتند و یک تجمع بزرگی از کودکان ایجاد شد که متأسفانه آن انتحاری تکفیری با انفجار خودرویش باعث شد که یک جنایت بسیار بزرگی اتفاق بیفتد. در آن حادثه ۱۵۰ نفر از کودکان و نوجوانان به شهادت رسیدند و ۲۵۰ نفر هم مجروح شدند.

حادثه‌ی بسیار تلخی بود اما واقعه‌ی تلخ‌تری هم اتفاق افتاد. فقط بحث شهادت و مجروحیت کودکان و نوجوانان نبود، بلکه در آن اوضاع آشفته‌ی بعد از انفجار که دیگر اوضاع کاملاً به هم ریخت و دیگر هیچ کنترلی روی آن منطقه نبود تعداد زیادی از کودکان به‌خصوص دختران نوجوان و دختران کوچکی که به سن بلوغ هم رسیده بودند اینها ربوده شدند و یک جنایت مضاعفی را ایجاد کردند.

منطقه‌ی راشدین در غرب حلب و به ترکیه نزدیک است. به همین خاطر بسیاری از مجروحین را منتقل کردند به بیمارستان‌های ترکیه و اینها مدتی در این بیمارستان‌ها بودند. دیگر با تماس‌هایی که گرفته شد و خودِ جمهوری اسلامی هم به‌عنوان واسطه بین دولت سوریه و دولت ترکیه سرنوشت این مجروحین و مفقودین را دنبال می‌کرد موفق شدند یک عده‌ای از مجروحین را به خانواده‌هایشان بازگردانند. اما متأسفانه از آن تاریخ تا الان یعنی بیش از شش سال است که تعداد زیادی دختربچه و دختران نوجوان و جوان مفقود شده‌اند و این یکی از تلخ‌ترین حوادثی است که اتفاق افتاده.

تأسف‌آور است که هیچ نوع اطلاعی از سرنوشت اینها در دست نیست و اصولاً کسی نمی‌داند اینها کجا هستند؛ آیا در خاک سوریه و در مناطق تحت سیطره‌ی مسلّحین‌اند یا اینها را برده‌اند به ترکیه و آنجا مثلاً اتفاق‌های ناگواری برای اینها افتاده؟

این مسئله در وجود و قلب خانواده‌های اینها یک درد و زخم دائمی شده. شهادت به گونه‌ای است که وقتی که شهید دفن می‌شود دیگر بعد از مدتی خانواده‌ها آن صبر را پیدا می‌کنند که تحمل کنند اما وقتی که خانواده‌ای مفقودی دارند و این مفقود شده دختران هستند، این یکی از سخت‌ترین دردهایی است که یک خانواده می‌تواند تحمل کند و باید با آن تا آخر عمر بسازد بدون اینکه هیچ راه و چاره‌ای داشته باشد. بدون اینکه هیچ وسیله‌ای در اختیار باشد. هیچ امکانی در اختیار این خانواده‌های دختران نیست که از سرنوشت عزیزانشان اطلاعی پیدا کنند.

بی‌شک این جنایت، یکی از بدترین جنایت‌هایی است که در سوریه اتفاق افتاده است. خانواده‌های این مفقودین واقعاً زندگی‌های بسیار تلخی دارند و شبانه‌روز، مادرها در فراق این دختربچه‌ها گریه می‌کنند و ناله می‌کنند و به هر وسیله‌ای سعی می‌کنند متوسل بشوند؛ به سازمان‌های بین‌المللی و هر جایی که بتوانند حداقل یک خبری از این عزیزانشان به دست بیاورند.

از بین این خانواده‌های داغدار سوری، مادر و دختری هستند که از یک خانواده باقی مانده‌اند که دو فرزند کوچک دختر دیگرشان مفقود شده‌اند. این مادر و دختر در ماه محرم امسال در برنامه‌ی حسینیه‌ی معلی دعوت شدند و خاطرات دردناکشان را بیان کردند که این تأثیر بسیار زیادی در مخاطبین داشت و در همان برنامه، آرزوی خود را درباره دیدار با رهبر انقلاب مطرح کردند. این درخواست مورد اجابت قرار گرفت و این مادر و دختر مدتی بعد مجدد دعوت شدندو  از سوریه به ایران آمدند تا در دیداری با رهبر انقلاب حضور پیدا کنند و در این دیدار نیز که ۲۵ مرداد ماه ۱۴۰۲ برگزار شد، مورد تفقد رهبر انقلاب قرار گرفتند.

https://farsi.khamenei.ir/others-report?id=53793

وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَـٰکِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِینًا ‎﴿النساء: ١٥٧﴾‏

فَإِن کُنتَ فِی شَکٍّ مِّمَّا أَنزَلْنَا إِلَیْکَ فَاسْأَلِ الَّذِینَ یَقْرَءُونَ الْکِتَابَ مِن قَبْلِکَ لَقَدْ جَاءَکَ الْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلَا تَکُونَنَّ مِنَ الْمُمْتَرِینَ ‎﴿یونس: ٩٤﴾‏

قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِن کُنتُمْ فِی شَکٍّ مِّن دِینِی فَلَا أَعْبُدُ الَّذِینَ تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَلَـٰکِنْ أَعْبُدُ اللَّهَ الَّذِی یَتَوَفَّاکُمْ وَأُمِرْتُ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ ‎﴿یونس: ١٠٤﴾‏

قَالُوا یَا صَالِحُ قَدْ کُنتَ فِینَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَـٰذَا أَتَنْهَانَا أَن نَّعْبُدَ مَا یَعْبُدُ آبَاؤُنَا وَإِنَّنَا لَفِی شَکٍّ مِّمَّا تَدْعُونَا إِلَیْهِ مُرِیبٍ ‎﴿هود: ٦٢﴾‏

وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِیهِ وَلَوْلَا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ مُرِیبٍ ‎﴿هود: ١١٠﴾‏

أَلَمْ یَأْتِکُمْ نَبَأُ الَّذِینَ مِن قَبْلِکُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِینَ مِن بَعْدِهِمْ لَا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَیِّنَاتِ فَرَدُّوا أَیْدِیَهُمْ فِی أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا کَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ وَإِنَّا لَفِی شَکٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَیْهِ مُرِیبٍ ‎﴿ابراهیم: ٩﴾‏

قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِی اللَّهِ شَکٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ یَدْعُوکُمْ لِیَغْفِرَ لَکُم مِّن ذُنُوبِکُمْ وَیُؤَخِّرَکُمْ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى قَالُوا إِنْ أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُنَا تُرِیدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا کَانَ یَعْبُدُ آبَاؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُّبِینٍ ‎﴿ابراهیم: ١٠﴾‏

بَلِ ادَّارَکَ عِلْمُهُمْ فِی الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِّنْهَا بَلْ هُم مِّنْهَا عَمُونَ ‎﴿النمل: ٦٦﴾‏

وَمَا کَانَ لَهُ عَلَیْهِم مِّن سُلْطَانٍ إِلَّا لِنَعْلَمَ مَن یُؤْمِنُ بِالْآخِرَةِ مِمَّنْ هُوَ مِنْهَا فِی شَکٍّ وَرَبُّکَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ حَفِیظٌ ‎﴿سبإ: ٢١﴾‏

وَحِیلَ بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ مَا یَشْتَهُونَ کَمَا فُعِلَ بِأَشْیَاعِهِم مِّن قَبْلُ إِنَّهُمْ کَانُوا فِی شَکٍّ مُّرِیبٍ ‎﴿سبإ: ٥٤﴾‏

أَأُنزِلَ عَلَیْهِ الذِّکْرُ مِن بَیْنِنَا بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ مِّن ذِکْرِی بَل لَّمَّا یَذُوقُوا عَذَابِ ‎﴿ص: ٨﴾‏

وَلَقَدْ جَاءَکُمْ یُوسُفُ مِن قَبْلُ بِالْبَیِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِی شَکٍّ مِّمَّا جَاءَکُم بِهِ حَتَّىٰ إِذَا هَلَکَ قُلْتُمْ لَن یَبْعَثَ اللَّهُ مِن بَعْدِهِ رَسُولًا کَذَٰلِکَ یُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُّرْتَابٌ ‎﴿غافر: ٣٤﴾‏

وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى الْکِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِیهِ وَلَوْلَا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّکَ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ مُرِیبٍ ‎﴿فصلت: ٤٥﴾‏

وَمَا تَفَرَّقُوا إِلَّا مِن بَعْدِ مَا جَاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ وَلَوْلَا کَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّکَ إِلَىٰ أَجَلٍ مُّسَمًّى لَّقُضِیَ بَیْنَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ أُورِثُوا الْکِتَابَ مِن بَعْدِهِمْ لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ مُرِیبٍ ‎﴿الشورى: ١٤﴾‏

بَلْ هُمْ فِی شَکٍّ یَلْعَبُونَ ‎﴿الدخان: ٩﴾‏

 

بکار بستن الگوریتمهای رایانه ای و یادگیری عمیق و ماشینی و هوش مصنوعی برای سلامت انسان و اداره ی جهان، یک تدبیر و ایمان و امیدی را هم می طلبد که هم می تواند همانطوری که گفتیم واجب کفایی باشد و در عین حال هم واجبی است عینی. اگر بیماری به پزشکی حاذق و مومن هم مراجعه کند که هم درد و مریضی او را درست تشخیص دهد که کدام است و هم درمانش را درست بداند که چیست و آنگاه بر حسب نسخه و عمل درست هم درمان کند مریض را این می شود ایده آل. ولی آیا همیشه هم پزشک حاذق با ایمان مومن- و حالا کاری هم نداریم که بهترین پزشک در کارش هم بتوان یافت یا خیر- هم در دسترس است و بلکه همه هم بیمه اند و می توانند هزینه های درمان و بیمارستان و ... را نیز درست و حسابی بپردازند؟ و از آن طرف هم یحتمل پزشکان یک مریضی را هم جوابش کنند و مجبور شود برود از یک ایالات متحده ای برود به ایلات متحده ای چرا که استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده چند جهانی آنها بهتر هم هست. خوب، اگر کارش راه می افتد خوب است دیگر! حالا اصلا پزشک مسلمانی هم نباشد. مسئله ی درمانش را بتوانند حل کنند، مسئله حل است دیگر. غیر از این است؟! یعنی اینجا ما حضرت واجب الوجود را هم داریم که در ذیلش ممکن الوجودهایی و چقدر از آنها هم از دنیا رفته اند و به آخرت هم پیوسته اند و چقدر هم در حال زیست هستند و چقدر هم هنوز بدنیا نیامده اند؛ و حالا آیا چقدر از این ممکن الوجودها هم ممکن است نزد پزشکی حاذق بروند و درمان شوند یا پزشکی هم باشد که خیلی بکارش وارد نیست، و بلکه تازه انترن هم شده است و تازه هم می خواهد شروع کند عملهای جراحی را نیز بهتر یاد بگیرد، یا اینکه یحتمل هم بیمار تصمیم می گیرد که حتی نزد پزشک هم نرفته و بلکه خود درمانی هم کند و بسته به آنتروپی سیستمی که مورد بحث است یحتمل هم نتواند یا چقدر هم موفق شود؟! بالاخره، گوسفند و بز و گاو هم که باشد، یحتمل آنقدر علف بخورد یا به او خورانده هم شود که آیا پرواری هم شود یا بره بزغاله و گوساله دار هم شده و بتواند به آنها شیر هم بدهد، و آنگاه که دیگر نمی داند هم اسیدهای چرب ترانس آیا چقدر هم کبد و کلیه اش را تحت تاثیر هم قرار داده اند، آنگاه موقع ذبح اش هم یحتمل فرا رسیده است دیگر. این بندگان خدا که دیگر نگران کبد و کلیه چرب و بلکه چربی بالای خون هم نیستند که حالا مسئله چیست؟! دام پزشک هم یحتمل خیلی از دستش کاری برای حیوان زبان بسته ی پیر بر نیاید و ....

ولی پزشک حاذق هم بنوعی مثل مکانیک خبره است دیگر که الگوریتمها را همه را می تواند در مغزش مرور کند و آنقدر هم تجربه کسب کرده است که تا صدای ماشین را می شنود؛ می داند که مشکلش چیست و دیگر بقول معروف دستگاه دیاگ و diagnosis هم لازم ندارد و در ایکی ثانیه نبض ماشین در دستش می آید و مشکلش را حل می کند. درست است؟ البته اینجا یک مشکلی هم هست که یحتمل بعضی اشکال کنند که حالا مثلاً اگر پزشک یا مکانیک خیلی خوبی هم داریم و اما یحتمل هم بت پرست یا کمونیست نیز باشد، آیا چه فرقی می کند؟ الگوریتم را یاد بگیرید، هوش مصنوعی هم می تواند کار را تمام کند دیگر؛ غیر از این است؟ مسئله اینجا این است که کسی که می خواهد یادگیری عمیق و ماشینی را حتی با هوش مصنوعی هم الگوریتمهایش را بهبود بخشد هم آیا فرقی نمی کند که با ایمان و حاذق هم باشد یا کمونیست هم هست؟ مسئله فقط الگوریتم است؟ مسئله این است که وقتی ما فقط با جان یک نفر نیست که طرفیم و بلکه می خواهیم از حالات خلاء ممکن الوجودها آیا چقدر هم به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی و حضرات آیات معظم تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و حتی از آنجا هم  واجب الوجود را دریابیم و در تسلسلی هم گیر کرده ایم که اگر حافظ می بود یحتمل می گفت که ساقیا در گردش ساغر تعلل تا بچند، دور چون با عاشقان افتد تسلسل بایدش! یحتل بعضی ریاضیدانها هم اینجا اشکال کنند که پس توکلی که می فرماید راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش؛ این کدام توکل است و واجب الوجود را ممکن الوجودها چطور حتی با امام زمان عجل الله فرجه الشریف در غیبت توکل بدو کنند؟ یعنی مثلاً آیا از یک چله نشینی و اربعین هم باید انتظار چله و اربعین دیگری را هم داشت تا بمقصد و بلکه قله هم برسیم و از چاله هم توی چاه نیافتیم؟ 

این مسئله را مثلاً در مورد مسائل فقهی مربوط به خمس هم در نظر بگیریم، شما حساب کنید که ببینید چقدر مسائل خمسی هم داریم که یکی بعد از دیگری سلسله وار گفته می شود، ولی موقع عمل و پرداخت آخر سال خمسی هم آیا بالاخره می دانیم هم چه کنیم؟ آیا وقتی قیمتها بالا رفت و باز پایین آمد و جنس را خریدیم و نگه داشتیم یا چقدرش را هم فروختیم، آنگاه خمس اش را هم چقدر باید داد یا لازم هم نیست بدهیم؟! مسئله دیگر این است که حالا اصلا انقلاب هم شده است و بلکه کل مملکت هم از نظام غیر اسلامی افتاده است دست نظام اسلامی و حالا حاکم شرع هم باید محاسبه کند که کی خمس اش را هم داده است و کی بلکه نداده است. آیا می توان هم گفت که بابا اینها اصلا کل مملکت را مفتی هم غصب کرده اند و حالا خمس اش را هم از ما می خواهند بگیرند؟ آیا موقع انقلاب هم رفته ای بیل زده ای و موجب هم شده ای که انقلاب پیروز شود یا نشسته ای کنار و یک مرتبه هم دریافته ای که انقلاب پیروز شد! و حالا شاکی هم هستی که کدام خمس؟ کدام سهم امام؟ کدام حاکم شرع؟ مالیات که می دهیم؛ همان بس است دیگر! به به، لابد همینجوری هم می خواهیم از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم میل کنیم. تو را به علی همه را هم خودتان بصورت کفایی میل نکنید و بلکه یک مقداری هم بصورت عینی برای بقیه نیز باقی بگذارید!

مسئله ی الگوریتمی از دیدگاهی دیگر همین مسئله است که هم شرعاً و هم قانوناً حاکم شرع می فرمایند که حجاب اسلامی را باید هم رعایت کنید وحالا کاری هم نداریم که آیا همه و همه نیز چادر مشکی سر می کنند و بلکه روبنده هم می زنند در کوچه و خیابان یا خیر! ولی دیگر یحتمل هم مسئله از این نوع نیز نمی تواند باشد که حالا دیدید دختر خانمهایی دارند گوشه و کنار سیگار می کشند و روسریهایشان را هم برداشته اند، خدمتشان بفرمایید که حالا بیایید حتی با هم یک سینما هم برویم چرا که ما هم بالاخره دل داریم دیگر!!! لطفاً التفات بفرمایید هر چند که چنین چیزی حتی کم هم اتفاق نیافتد و بلکه همه چا گیر هم شده باشد، الگوریتم را که نمی شود وارونه کرد و بلکه حاکم شرع را هم نادیده گرفت. مسئله ی الگوریتم یک چیز است و مسئله ی عمل به آن نسخه و الگوریتم هم که فرض بفرمایید می خواهیم بیاییم زیر ابرو را هم برداریم و بزنیم چشمش را هم کور کنیم! این را نمی گویند دیگر الگوریتم و بلکه هم ضد- الگوریتم و ضد انقلاب هم هست دیگر. و حالا ما کاری هم نداریم که دیگران چه می کنند. مسئله این است که چرخشی که در جامعه یحتمل اتفاق افتاده است که آنتروپی اش از نظم حجاب دارد بسمت بی نظمی بیحجابی هم می رود، آیا باید هم چه کرد که آنتروپی بینظمیِ لامذهبی کل جامعه را بسمت لامذهبیهای یخزدگی و بلکه بیش از حد داغ و سوزان حدود آی آر و یو وی هم نکشاند؟! و این قسمت آسان مسئله هم هست و مسئله ی اصلی این هم هست که چطور هم قرار است مملکت اسلام را جهانی اش هم کنیم؟ یحتمل بعضی بنظرشان هم می رسد که وقتی چنین ادعاهایی می شود یعنی اینکه همه ی استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده چند جهانی را هم تبدیلش کنیم به فقط یک ایالات متحده و یک جهان و لا غیر! بله؟! البته اگر این را هم بلد بودیم که مسئله حل بود، ولی مسئله این هم هست که استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی ایالات متحده را هم فقط یک ایالات متحده اش طوری نکنیم که دیگر برای سایر ایالات متحده ها و سایر جهانها و ممکن الوجودهایشان نیز دیگر قادر نشوند حتی بصورت واجب کفایی نیز واجب الوجود را دریابند! و لذا همه و همه در کفرشان گیر کنند و آنگاه حجتیون هم بفرمایند که خوب ما که از اول هم گفتیم که تا کفر همه ی عالم را نگیرد، امام زمان عجل الله فرجه الشریف تشریف فرما هم نخواهند شد و ....

مسئله این است که شما می خواهید هم در سلسله مراتبی واقع شوید که الگوریتمهایش شما را به واجب الوجود هم ختم می کنند، ولی نمی خواهید هم خارج از تسلسلهای نظریه های وحدت بزرگ ریاضی فیزیکی هم طوری واقع شوید که حتی یک نفر هم نمی داند در این میان توحید و نبوت هم یعنی چه و بلکه آیا چقدر هم به قرآن مجید احترام نیز می گذارند، هر چند که گات (GUT: Grand Unification Theory) ریاضی فیزیکی را هم همه و همه آیا چقدر می فهمند. اگر گات را جستجو کنید، کلی مقاله یحتمل هم خواهید داشت:

این اولی مربوط است به مسائلی آمار و احتمالاتی مربوط به شکمی یا (gut) که نتایجی مربوط به جذب و اینتیک انسولین را هم نتیجه گیری آیا می کند:

https://arxiv.org/abs/2308.16000

اینهای دیگر مروبطند به نظریه وحدت بزرگ در مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه ابرتقارنها و ...:

https://arxiv.org/abs/2308.13329

https://arxiv.org/abs/2308.13311

https://arxiv.org/abs/2308.12862

https://arxiv.org/abs/2308.11705

البته می توان مسئله را فقط از دیدگاه قله ای ریاضیات رویه های ک3 نیز بررسی کرد و مثلاً در میان بسیاری مقالات دیگر این مقاله را هم در نظر گرفت که اولی یحتمل بتواند به حدس زتای ریمان و اگر نه بفهم قضیه ی آخر فرما هم یک جورهایی کمک کند و اگر وقت شد بعدا راجعش بحث می کنیم:

https://arxiv.org/abs/2309.02374

حالا این یکی را هم بنگرید:

https://arxiv.org/abs/2308.14692

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

8627931415

وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَـٰکِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِینًا ‎﴿النساء: ١٥٧﴾‏

وَاعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّىٰ یَأْتِیَکَ الْیَقِینُ ‎﴿الحجر: ٩٩﴾‏

فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُکَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ ‎﴿النمل: ٢٢﴾‏

إِنَّ هَـٰذَا لَهُوَ حَقُّ الْیَقِینِ ‎﴿الواقعة: ٩٥﴾‏

وَإِنَّهُ لَحَقُّ الْیَقِینِ ‎﴿الحاقة: ٥١﴾‏

حَتَّىٰ أَتَانَا الْیَقِینُ ‎﴿المدثر: ٤٧﴾‏

کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینِ ‎﴿التکاثر: ٥﴾‏

ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَیْنَ الْیَقِینِ ‎﴿التکاثر: ٧﴾‏

 

روایتی از سرگذشت مهمانان سوریه‌ای برنامه معلی و دیدار مادر و دختر اهل فوعه و کفریا با رهبر انقلابمستند کوتاه | هدیه به قلب مجروح جنا

«ندا» رهرو زینب است؛ از اهالی سیده زینب و ساکن اطراف حرم حضرت زینب‌ سلام‌الله‌علیها در حاشیه دمشق، ساکن سابق فوعه و کفریا. فروردین ۱۳۹۶ به همراه حدود ۸ هزار نفر در سومین سال محاصره فوعه و کفریا به امید آزادی از دست تکفیری‌ها راهی محل تبادل در منطقه الراشدین در غرب حلب شده بودند که یک انفجار عظیم در محل تبادل و در میان بچه‌ها همه چیز را بهم ریخت. دو دخترش هرچند جان سالم از آن واقعه به در بردند اما مفقود شدند و اسمشان رفت در فهرست ۴۰ کودک دیگری که در شلوغی آن فاجعه ربوده شدند و تا امروز هیچ خبری از آنها نیست.

شش سال بعد از آن واقعه به همراه «جُنا» دختر دیگرش که حالا در کنار او تنها بازمانده خانواده ۵ نفره‌شان محسوب می‌شود در ۲۸ تیرماه امسال ۱۸۰۰ کیلومتر دورتر از فوعه و کفریا در تهران مهمان برنامه حسینیه معلی بودند تا پیام‌آور ایستادگی مردم شیعه فوعه و کفریا باشند در دو سال محاصره و در نهایت هم دو آرزویی که بر زبان جنا دختر ۱۲ ساله‌اش جاری شد: «خواهرانم را ببینم و دور هم جمع شویم و دیگر هم اینکه سید القائد را!»

آرزویی که کمتر از یک ماه بعد در ۲۵ مرداد ۱۴۰۲ برآورده شد. ندا شاقول همسر شهید فاضل شاقول و دخترش جنا در دفتر رهبری به همراه جمعی دیگری مهمان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بودند و نماز را به امامت ایشان ادا کردند. بعد از نماز هم رهبر انقلاب اسلامی آرامش و سکینه را از درگاه الهی برای جنا و مادرش مسئلت داشتند: «ما با شما همدردیم. امیدواریم که ان‌شاءالله خداوند دل‌های شما را آرامش بدهد و محیط زندگی شما را ان‌شاءالله امن کند.» چفیه رهبر انقلاب هدیه به قلب مجروح جنا می‌شود.

همسر شهید و دخترش سراپا گوش شده‌اند. دعای رهبر انقلاب که تمام می‌شود ندا شاقول می‌گوید: «ما به شما افتخار میکنیم؛ ما زیر پرچم شما زندگی میکنیم و از ایستادن شما در کنار ملت رنج دیده سوریه قدردانیم.» حرف دل خیلی از مظلومان دنیا را هم جنا بعد از دیدار زد: «خدا را شاکرم که ما را کنار ایشان دور هم جمع کرد.»

همسر شهید یادش نرفته بود که پیام‌آور دیگر مظلومان و اهالی جبهه مقاومت هم هست و نامه‌های ساکنین سیده زینب دمشق را تقدیم رهبر انقلاب کرد. نامش «ندا» بود اما رسالتش زینبی؛ ندا شاقول عینیت مجسم یک مصرع آن شاعر ایرانی‌ست که سروده بود: این درخت پر از زخم خم نخواهد شد!

مادر و دختر اهل فوعه و کفریا که در ایام محرم در برنامه معلی شبکه ۳ سیما حضور یافته و آرزوی خود را پیدا شدن دو دختر مفقود این خانواده و دیدار با حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اعلام کرده بودند، روز ۲۵ مرداد ماه امسال به همراه جمعی از عوامل برنامه تلویزیونی معلی با رهبر انقلاب دیدار و گفت‌وگو کردند.
رسانه‌ی KHAMENEI.IR در مستند کوتاه «هدیه به قلب مجروح جُنا» روایتی از سرگذشت مهمانان سوریه‌ای برنامه معلی و دیدار مادر و دختر اهل فوعه و کفریا با رهبر انقلاب را برای نخستین‌بار منتشر میکند.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=53791

یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ‎﴿٢٧﴾‏ ارْجِعِی إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً ‎﴿٢٨﴾‏ فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ‎﴿٢٩﴾‏ وَادْخُلِی جَنَّتِی ‎﴿الفجر: ٣٠﴾‏

 

وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : لاَ تَجْلِسُوا عِنْدَ کُلِّ عَالِمٍ یَدْعُوکُمْ إِلاَّ عَالِمٌ یَدْعُوکُمْ مِنَ اَلْخَمْسِ إِلَى اَلْخَمْسِ مِنَ اَلشَّکِّ إِلَى اَلْیَقِینِ وَ مِنَ اَلْکِبْرِ إِلَى اَلتَّوَاضُعِ وَ مِنَ اَلرِّیَاءِ إِلَى اَلْإِخْلاَصِ وَ مِنَ اَلْعَدَاوَةِ إِلَى اَلنَّصِیحَةِ وَ مِنَ اَلرَّغْبَةِ إِلَى اَلزُّهْدِ.

الإختصاص, جلد۱, صفحه۳۳۵ 

https://hadith.inoor.ir/en/hadith/291401/related?rownumber=NaN

 

ظهر اربعین این مسئله مطرح شد که چرا اربعین داریم در صورتی که بقیه ی ائمه و حتی پیامبر هم اربعین ندارند؟ دلایل مختلفی را می فرمایند از جمله اینکه جابر ابن عبد الله انصاری هم آمد بزیارت امام حسین علیه السلام. ولی می فرمایند دلیل اصلی اش این است که در این روز اربعین سر و بدن دوباره به هم ملحق شدند! ذر زیارت وارث و زیارت اربعین با کمی تفاوت بترتیب آمده است که:

زیارت وارث:

صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ عَلَى أَجْسَادِکُمْ وَ عَلَى أَجْسَامِکُمْ وَ عَلَى شَاهِدِکُمْ وَ عَلَى غَائِبِکُمْ وَ عَلَى ظَاهِرِکُمْ وَ عَلَى بَاطِنِکُمْ

http://lib.eshia.ir/10376/1/429

زیارت اربعین:

صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ أَجْسَادِکُمْ [أَجْسَامِکُمْ] وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ آمِینَ رَبَّ اَلْعَالَمِینَ

http://lib.eshia.ir/10376/1/469

ششم زیارت امام حسین علیه السلام در روز عرفه است

... پس داخل روضه شو و بایست محاذى سر و بگو

... فَصَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ عَلَى أَجْسَادِکُمْ وَ عَلَى شَاهِدِکُمْ وَ عَلَى غَائِبِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ....

http://lib.eshia.ir/10376/1/451

زیارات دیگر:

زیارت حضرت رسول صل الله علیه و آل و سلم و حجج طاهره در روز جمعه:

اَلسَّلاَمُ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ أَجْسَادِکُمْ وَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ

http://lib.eshia.ir/10376/1/325

زیارت جامعه ائمة المومنین:

فَصَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ أَجْسَادِکُمْ

http://lib.eshia.ir/10376/1/578

صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ أَجْسَادِکُمْ وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ

http://lib.eshia.ir/10376/1/578

زیارت جناب مسلم ابن عقیل:

صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ أَجْسَادِکُمْ وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ قَتَلَ اَللَّهُ أُمَّةً قَتَلَتْکُمْ بِالْأَیْدِی وَ اَلْأَلْسُنِ

http://lib.eshia.ir/10376/1/402

...

در همان روز اربعین قبل از نماز بنده ی حقیر یحتمل نباید هم این را عرض کنم، ولی عرض می کنم چون راجع به یکی از علما هم عرض شده بود که دخترش یک عروسکی را درست کرده بود و پدرش آنرا از او گرفت چرا که نکند متمایل به شرک شود! خلاصه یک جورهایی خواب دید و یحتمل از طرف پیغمبر هم ندا بدو رسید که عروسکش را پسش بده چرا که دل دخترت را هم نباید می شکستی. دختر خانمی هم با پدرش آمده بودند نماز که دو تا عروسک Barbie dolls هم داشت. و بنده ی حقیر نیز بشوخی چند بار به او گفتم که یکی از عروسکهایت را به من بده چرا که تو دو تا داری دیگر و یکی اش را بده من! این دختر خانم انگار که خوشش نیامده باشد، رفت عروسکهایش را هم تکیه داد به پشتی و نشاندشان تا نماز خوانده شود. و موقع نماز هم پشتی افتاد روی عروسکهایش و برایش هم کمی مشکل بود پشتی را برگرداند سر جای اولش و گریه اش هم گرفت. ولی باز هم بنده ی حقیر پررویی کردم و به او گفتم که دیدی چه شد؟ عروسکت را به من ندادی و اینطوری شد!

حالا کاری نداریم. خدا از گناهان ما هم بگذرد که یحتمل دل این دختر خانم را هم رنجانده باشیم. ولی بنده وقتی هم شنیدم که مدال دهنده ای وسط مدال دادن هم کانه زودتر از موعدی که باید مراسم را ترک کند، گذاشته است رفته است؛ همین شد که رفتم ببینم قضیه چه بوده است و در روزنامه ای از ایالات متحده هم فیلمش را دیدم و بلکه خبرش را خواندم. جالب اینکه بعد از خبر هم چندین فیلم دیگر نیز اتوماتیک نشان می داد. و از جمله اینکه چندین وزیر اقتصادی و تجارت و فدرال ریزرو خزانه داری ایالات متحده هم راجع به پایین نگه داشتن تورم و بلکه راجع به روابط تجاری و اقتصادی با چین هم خبر می دادند. و خبر دیگر اینکه چقدر هم در پورتوریکو در اثر سیل و طوفان برق و آب حالا کی هم بوده نمی دانم ولی اینها را نداشته اند و افسرده شده و خودکشی هم می کنند و مرکزی را که برای کمکهای تلفنی به این افراد است را نشان می داد که چه می کنند. توئیتر هم علامتش را نبش خیابانی در سان فرانسیسکو داشت چطور تعمیر می کرد! و دست آخر هم یک فیلم 1 ساعته و خرده ای گذاشت راجع به یک کارآگاه خصوصی که چطور خلافکاریهایی در هالیوود LA می کرده و از نزد او بمب و نارنجک و ... یافته اند و کجاها را هم دستگاه های شنود نصب می کرده است؛ در صورتی که علی القاعده قرار هم بود که کلیپهای کوتاهی هم نشان دهند در فیلمهای خبری و .... و دیگر این را بنده حوصله ام نیامد یک ساعت و خورده ای هم ببینم چیست و بلکه همان برنامه راجع پورتوریکو و هائیتی و ... هم کلی قطع و وصل شد تا بالاخره نشانش داد و ....

راجع به شهید عبد الکریم هاشمی نژاد هم داشتم از سایت حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی حفظه الله می خواندم که چه خدمات ارزنده ای را انجام داده اند و قبل از انقلاب زندان هم بوده اند و بلکه در خبرگان قانون گذاری هم بوده اند و کتاب دکتر و پیر را بعد از کتاب فیلسوف نماهای آیت الله مکارم هم نوشتند.

ولی اینجا یک مسئله ی واجب کفایی داریم و یک واجب عینی که بنده می خواستم در رابطه با امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه واجب الوجود خدای متعال هم عرض کنم. ما مسئله ی بیرون آمدن از حالات خلاء را هم داریم که در رابطه با شاگرد و دانشجو و طلبه هم برای میل به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم داریم. و خوب، در عصر غیبت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم آیا چقدر از ممکن الوجودها موفق هم شوند که امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابند؟! و اما این مسئله ی مهمی هم هست که راس الحسین صلوات الله و سلامه علیه هم به بقیه ی بدنش بالاخره ملحق هم شد چرا که بین جسم و جسد و بدن و روح انسان 250 ساله و امام 1500 ساله و حتی غائب و ظاهر و باطن آنها هم تفاوتی نیست. مسئله شرک و توحیدی در اینجا است که امام می فرمایند کلمة لا اله الا الله [و بلکه ولایت علی ابن ابیطالب علیه السلام] حصنی و من دخل حصنی آمن من عذابی؛ و بعد می فرمایند بشرطها و شروطها و انا من شروطها. مسئله اینجا این است که کلمة لا اله الا الله از خدا می رسد به کل مردم و این هم از طریق پیغمبر اکرم صل الله علیه  وآله و سلم و ائمه ی اطهار صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین هم هست. مسائل اجتماعی و روانشناسی اینجا هم هست که خود را نشان می دهند که بعضی یحتمل اشکال هم می کنند که این همه هم فسق و فجور زیاد شده اند و تو هنوز مدام داری می گویی امام زمان عجل الله فرجه الشریف. و لذا مسئله همان تسلسل است که ممکن الوجودها آیا چطور هم اصلا با امام زمان عج الله فرجه الشریف در تماس می آیند؟ یا خیر و بلکه آیا چقدرها هم در میان کمونیسم و ضد کمونیسم او را نمی شناسند و بلکه دشمن هم می دارند؟! در صورتی که اگر انسان می تواند با جسم و جسد و بدن و روح خود هم می تواند دشمنی بورزد، آنگاه با امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می تواند! مسئله ولی از جمله در حضرت موسی علی نبینا علیه السلام و فرعون و بلکه در کربلای حسینی و یزید لعنت الله علیه هم نهفته است که روی روانشناسی فرد فرد افراد اجتماعات هم تاثیر می گذارند. مسئله ی روانشناسی اینجا است که امام زمان عجل الله فرجه الشریف نزد ما همیشه ی خدا هم از طریق جسم و روحمان ظاهر است، ولی چون ما تحمل حضور او را نزد خود نداریم و در غفلت هم می افتیم، آیا گاهی اوقات هم بیشتر ظاهر شود از گاهی اوقات دیگر در بعضی افراد نسبت به بعضی افراد دیگر همانطوری که بعضی هم یحتمل مدام در ظلمات محض بدتر از این بنده ی حقیر بسر برند. چطور غیبت کردن پشت سر برادر مومن خود اینقدر بد است، ولی شما حالا حساب کنید که امام زمان عجل الله فرجه الشریف همیشه نزد شما حاضر است؛ آنگاه چطور هم می خواهید غیبت او را کنید؟ آیا امکان دارد؟! البته ممکن الوجودی که منافق و مشرک و کافر هم هست حتی یحتمل بخواهد علم را از اسلام هم اتخاذ کرده ولی بنفع خودش هم در مملکت کفر و شرک و نفاق هم مورد استفاده اش واقع کند و حتی مسلمانان را از همینقدر علم هم بی بهر کند و بلکه آنها را آیا چقدر هم شاگردان و بدتر بندگان خود هم سازد. و لذا می فرماید اطلبوا العلم من المهد الی اللحد و اطلبوا العلم ولو فی الصین و الحکمة ضالة مومن، فخذ الحکمة من اهل نفاق و حذوا الحکمة ولو من المشرکین و ... ز گهواره تا گور دانش بجو. این یک واجب عینی است که با امام زمان عجل الله فرجه الشریف در روح و روانت حتی روانشناسانه هم در درونت در قلبت تماس بگیری و بلکه واجب الوجود را هم بیابی. و حالا یحتمل خیلی هم نخواهی وارد مسائل ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و مدل استادارد ذرات فیزیک و هندسه ی ناجابجایی و ساچدو- یی- کیتو و حدس سترومینگر-یاو-زاسلاو تقارن آینه ای یا اینکه این روزها نکراسوف و دیگران هم چه میکنند، شوید؟ و یحتمل هم خیلی با استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده چند جهانی هم وارد مسائل نشویم!

https://arxiv.org/abs/2306.16434

https://arxiv.org/abs/2306.12995  

https://arxiv.org/abs/1712.08128

https://arxiv.org/abs/2308.03663

https://arxiv.org/abs/2307.11048

https://arxiv.org/abs/2305.07701

https://arxiv.org/abs/2307.03231

https://arxiv.org/abs/2302.05113

https://arxiv.org/abs/2301.04151

https://arxiv.org/abs/2205.04466

Evaluation Kidney Layer Segmentation on Whole Slide Imaging using

Convolutional Neural Networks and Transformers

https://arxiv.org/abs/2309.02563

...

البته اگر انسان نداند که نوشیدن آب یخ می تواند ایجاد کبد چرب هم کند، خوب سرما و گرما را هم یحتمل رعایت نکند و لذا به کبدش هم یحتمل صدمه بزند و ایجاد دردسرهای کبد چرب هم کند. و حتی یحتمل اینکه اگر شما بدانید که خاک شیر همراه آب ولرم نیز می تواند کبد چرب را هم درمان کند، آنگاه بتوانید راه های درمان مسئله را بهتر هم بیابید. و اما اگر چربی بیش از حد وارد خون هم شود، آنگاه یحتمل باید راه های درمان دیگری هم یافت و .... إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا ‎﴿الانسان: ٣﴾‏ وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا ‎﴿الانسان: ٨﴾ هم برای شِفای فرزندانشان روزه می گیرند و هم طعام خود را به مسکین و یتیم و اسیر هم می دهند.

إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا ‎﴿الأحزاب: ٥٦﴾‏ بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه

یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ‎﴿٢٧﴾‏ ارْجِعِی إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً ‎﴿٢٨﴾‏ فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ‎﴿٢٩﴾‏ وَادْخُلِی جَنَّتِی ‎﴿الفجر: ٣٠﴾‏

 

وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : لاَ تَجْلِسُوا عِنْدَ کُلِّ عَالِمٍ یَدْعُوکُمْ إِلاَّ عَالِمٌ یَدْعُوکُمْ مِنَ اَلْخَمْسِ إِلَى اَلْخَمْسِ مِنَ اَلشَّکِّ إِلَى اَلْیَقِینِ وَ مِنَ اَلْکِبْرِ إِلَى اَلتَّوَاضُعِ وَ مِنَ اَلرِّیَاءِ إِلَى اَلْإِخْلاَصِ وَ مِنَ اَلْعَدَاوَةِ إِلَى اَلنَّصِیحَةِ وَ مِنَ اَلرَّغْبَةِ إِلَى اَلزُّهْدِ.

الإختصاص, جلد۱, صفحه۳۳۵ 

https://hadith.inoor.ir/en/hadith/291401/related?rownumber=NaN

 

ظهر اربعین این مسئله مطرح شد که چرا اربعین داریم در صورتی که بقیه ی ائمه و حتی پیامبر هم اربعین ندارند؟ دلایل مختلفی را می فرمایند از جمله اینکه جابر ابن عبد الله انصاری هم آمد بزیارت امام حسین علیه السلام. ولی می فرمایند دلیل اصلی اش این است که در این روز اربعین سر و بدن دوباره به هم ملحق شدند! ذر زیارت وارث و زیارت اربعین با کمی تفاوت بترتیب آمده است که:

زیارت وارث:

صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ عَلَى أَجْسَادِکُمْ وَ عَلَى أَجْسَامِکُمْ وَ عَلَى شَاهِدِکُمْ وَ عَلَى غَائِبِکُمْ وَ عَلَى ظَاهِرِکُمْ وَ عَلَى بَاطِنِکُمْ

زیارت اربعین:

صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ أَجْسَادِکُمْ [أَجْسَامِکُمْ] وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ آمِینَ رَبَّ اَلْعَالَمِینَ

 

در همان روز اربعین قبل از نماز بنده ی حقیر یحتمل نباید هم این را عرض کنم، ولی عرض می کنم چون راجع به یکی از علما هم عرض شده بود که دخترش یک عروسکی را درست کرده بود و پدرش آنرا از او گرفت چرا که نکند متمایل به شرک شود! خلاصه یک جورهایی خواب دید و یحتمل از طرف پیغمبر هم ندا بدو رسید که عروسکش را پسش بده چرا که دل دخترت را هم نباید می شکستی. دختر خانمی هم با پدرش آمده بودند نماز که دو تا عروسک Barbie dolls هم داشت. و بنده ی حقیر نیز بشوخی چند بار به او گفتم که یکی از عروسکهایت را به من بده چرا که تو دو تا داری دیگر و یکی اش را بده من! این دختر خانم انگار که خوشش نیامده باشد، رفت عروسکهایش را هم تکیه داد به پشتی و نشاندشان تا نماز خوانده شود. و موقع نماز هم پشتی افتاد روی عروسکهایش و برایش هم کمی مشکل بود پشتی را برگرداند سر جای اولش و گریه اش هم گرفت. ولی باز هم بنده ی حقیر پررویی کردم و به او گفتم که دیدی چه شد؟ عروسکت را به من ندادی و اینطوری شد!

حالا کاری نداریم. خدا از گناهان ما هم بگذرد که یحتمل دل این دختر خانم را هم رنجانده باشیم. ولی بنده وقتی هم شنیدم که مدال دهنده ای وسط مدال دادن هم کانه زودتر از موعدی که باید مراسم را ترک کند، گذاشته است رفته است؛ همین شد که رفتم ببینم قضیه چه بوده است و در روزنامه ای از ایالات متحده هم فیلمش را دیدم و بلکه خبرش را خواندم. جالب اینکه بعد از خبر هم چندین فیلم دیگر نیز اتوماتیک نشان می داد. و از جمله اینکه چندین وزیر اقتصادی و تجارت و فدرال ریزرو خزانه داری ایالات متحده هم راجع به پایین نگه داشتن تورم و بلکه راجع به روابط تجاری و اقتصادی با چین هم خبر می دادند. و خبر دیگر اینکه چقدر هم در پورتوریکو در اثر سیل و طوفان برق و آب حالا کی هم بوده نمی دانم ولی اینها را نداشته اند و افسرده شده و خودکشی هم می کنند و مرکزی را که برای کمکهای تلفنی به این افراد است را نشان می داد که چه می کنند. توئیتر هم علامتش را نبش خیابانی در سان فرانسیسکو داشت چطور تعمیر می کرد! و دست آخر هم یک فیلم 1 ساعته و خرده ای گذاشت راجع به یک کارآگاه خصوصی که چطور خلافکاریهایی در هالیوود LA می کرده و از نزد او بمب و نارنجک و ... یافته اند و کجاها را هم دستگاه های شنود نصب می کرده است؛ در صورتی که علی القاعده قرار هم بود که کلیپهای کوتاهی هم نشان دهند در فیلمهای خبری و .... و دیگر این را بنده حوصله ام نیامد یک ساعت و خورده ای هم ببینم چیست و بلکه همان برنامه راجع پورتوریکو و هائیتی و ... هم کلی قطع و وصل شد تا بالاخره نشانش داد و ....

راجع به شهید عبد الکریم هاشمی نژاد هم داشتم از سایت حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی حفظه الله می خواندم که چه خدمات ارزنده ای را انجام داده اند و قبل از انقلاب زندان هم بوده اند و بلکه در خبرگان قانون گذاری هم بوده اند و کتاب دکتر و پیر را بعد از کتاب فیلسوف نماهای آیت الله مکارم هم نوشتند.

ولی اینجا یک مسئله ی واجب کفایی داریم و یک واجب عینی که بنده می خواستم در رابطه با امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه واجب الوجود خدای متعال هم عرض کنم. ما مسئله ی بیرون آمدن از حالات خلاء را هم داریم که در رابطه با شاگرد و دانشجو و طلبه هم برای میل به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم داریم. و خوب، در عصر غیبت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم آیا چقدر از ممکن الوجودها موفق هم شوند که امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابند؟! و اما این مسئله ی مهمی هم هست که راس الحسین صلوات الله و سلامه علیه هم به بقیه ی بدنش بالاخره ملحق هم شد چرا که بین جسم و جسد و بدن و روح انسان 250 ساله و امام 1500 ساله و حتی غائب و ظاهر و باطن آنها هم تفاوتی نیست. مسئله شرک و توحیدی در اینجا است که امام می فرمایند کلمة لا اله الا الله [و بلکه ولایت علی ابن ابیطالب علیه السلام] حصنی و من دخل حصنی آمن من عذابی؛ و بعد می فرمایند بشرطها و شروطها و انا من شروطها. مسئله اینجا این است که کلمة لا اله الا الله از خدا می رسد به کل مردم و این هم از طریق پیغمبر اکرم صل الله علیه  وآله و سلم و ائمه ی اطهار صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین هم هست. مسائل اجتماعی و روانشناسی اینجا هم هست که خود را نشان می دهند که بعضی یحتمل اشکال هم می کنند که این همه هم فسق و فجور زیاد شده اند و تو هنوز مدام داری می گویی امام زمان عجل الله فرجه الشریف. و لذا مسئله همان تسلسل است که ممکن الوجودها آیا چطور هم اصلا با امام زمان عج الله فرجه الشریف در تماس می آیند؟ یا خیر و بلکه آیا چقدرها هم در میان کمونیسم و ضد کمونیسم او را نمی شناسند و بلکه دشمن هم می دارند؟! در صورتی که اگر انسان می تواند با جسم و جسد و بدن و روح خود هم می تواند دشمنی بورزد، آنگاه با امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می تواند! مسئله ولی از جمله در حضرت موسی علی نبینا علیه السلام و فرعون و بلکه در کربلای حسینی و یزید لعنت الله علیه هم نهفته است که روی روانشناسی فرد فرد افراد اجتماعات هم تاثیر می گذارند. مسئله ی روانشناسی اینجا است که امام زمان عجل الله فرجه الشریف نزد ما همیشه ی خدا هم از طریق جسم و روحمان ظاهر است، ولی چون ما تحمل حضور او را نزد خود نداریم و در غفلت هم می افتیم، آیا گاهی اوقات هم بیشتر ظاهر شود از گاهی اوقات دیگر در بعضی افراد نسبت به بعضی افراد دیگر همانطوری که بعضی هم یحتمل مدام در ظلمات محض بدتر از این بنده ی حقیر بسر برند. چطور غیبت کردن پشت سر برادر مومن خود اینقدر بد است، ولی شما حالا حساب کنید که امام زمان عجل الله فرجه الشریف همیشه نزد شما حاضر است؛ آنگاه چطور هم می خواهید غیبت او را کنید؟ آیا امکان دارد؟! البته ممکن الوجودی که منافق و مشرک و کافر هم هست حتی یحتمل بخواهد علم را از اسلام هم اتخاذ کرده ولی بنفع خودش هم در مملکت کفر و شرک و نفاق هم مورد استفاده اش واقع کند و حتی مسلمانان را از همینقدر علم هم بی بهر کند و بلکه آنها را آیا چقدر هم شاگردان و بدتر بندگان خود هم سازد. و لذا می فرماید اطلبوا العلم من المهد الی اللحد و اطلبوا العلم ولو فی الصین و الحکمة ضالة مومن، فخذ الحکمة من اهل نفاق و حذوا الحکمة ولو من المشرکین و ... ز گهواره تا گور دانش بجو. این یک واجب عینی است که با امام زمان عجل الله فرجه الشریف در روح و روانت حتی روانشناسانه هم در درونت در قلبت تماس بگیری و بلکه واجب الوجود را هم بیابی. و حالا یحتمل خیلی هم نخواهی وارد مسائل ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و مدل استادارد ذرات فیزیک و هندسه ی ناجابجایی و ساچدو- یی- کیتو و حدس سترومینگر-یاو-زاسلاو تقارن آینه ای یا اینکه این روزها نکراسوف و دیگران هم چه میکنند، شوید؟ و یحتمل هم خیلی با استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده چند جهانی هم وارد مسائل نشویم!

https://arxiv.org/abs/2306.16434

https://arxiv.org/abs/2306.12995  

https://arxiv.org/abs/1712.08128

https://arxiv.org/abs/2308.03663

https://arxiv.org/abs/2307.11048

https://arxiv.org/abs/2305.07701

https://arxiv.org/abs/2307.03231

https://arxiv.org/abs/2302.05113

https://arxiv.org/abs/2301.04151

https://arxiv.org/abs/2205.04466

Evaluation Kidney Layer Segmentation on Whole Slide Imaging using

Convolutional Neural Networks and Transformers

https://arxiv.org/abs/2309.02563

...

البته اگر انسان نداند که نوشیدن آب یخ می تواند ایجاد کبد چرب هم کند، خوب سرما و گرما را هم یحتمل رعایت نکند و لذا به کبدش هم یحتمل صدمه بزند و ایجاد دردسرهای کبد چرب هم کند. و حتی یحتمل اینکه اگر شما بدانید که خاک شیر همراه آب ولرم نیز می تواند کبد چرب را هم درمان کند، آنگاه بتوانید راه های درمان مسئله را بهتر هم بیابید. و اما اگر چربی بیش از حد وارد خون هم شود، آنگاه یحتمل باید راه های درمان دیگری هم یافت و .... إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا ‎﴿الانسان: ٣﴾‏ وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا ‎﴿الانسان: ٨﴾ هم برای شِفای فرزندانشان روزه می گیرند و هم طعام خود را به مسکین و یتیم و اسیر هم می دهند.

إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا ‎﴿الأحزاب: ٥٦﴾‏ بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه

یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ‎﴿٢٧﴾‏ ارْجِعِی إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً ‎﴿٢٨﴾‏ فَادْخُلِی فِی عِبَادِی ‎﴿٢٩﴾‏ وَادْخُلِی جَنَّتِی ‎﴿الفجر: ٣٠﴾‏

 

وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ : لاَ تَجْلِسُوا عِنْدَ کُلِّ عَالِمٍ یَدْعُوکُمْ إِلاَّ عَالِمٌ یَدْعُوکُمْ مِنَ اَلْخَمْسِ إِلَى اَلْخَمْسِ مِنَ اَلشَّکِّ إِلَى اَلْیَقِینِ وَ مِنَ اَلْکِبْرِ إِلَى اَلتَّوَاضُعِ وَ مِنَ اَلرِّیَاءِ إِلَى اَلْإِخْلاَصِ وَ مِنَ اَلْعَدَاوَةِ إِلَى اَلنَّصِیحَةِ وَ مِنَ اَلرَّغْبَةِ إِلَى اَلزُّهْدِ.

الإختصاص, جلد۱, صفحه۳۳۵ 

https://hadith.inoor.ir/en/hadith/291401/related?rownumber=NaN

 

ظهر اربعین این مسئله مطرح شد که چرا اربعین داریم در صورتی که بقیه ی ائمه و حتی پیامبر هم اربعین ندارند؟ دلایل مختلفی را می فرمایند از جمله اینکه جابر ابن عبد الله انصاری هم آمد بزیارت امام حسین علیه السلام. ولی می فرمایند دلیل اصلی اش این است که در این روز اربعین سر و بدن دوباره به هم ملحق شدند! ذر زیارت وارث و زیارت اربعین با کمی تفاوت بترتیب آمده است که:

زیارت وارث:

صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ عَلَى أَجْسَادِکُمْ وَ عَلَى أَجْسَامِکُمْ وَ عَلَى شَاهِدِکُمْ وَ عَلَى غَائِبِکُمْ وَ عَلَى ظَاهِرِکُمْ وَ عَلَى بَاطِنِکُمْ

زیارت اربعین:

صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ أَجْسَادِکُمْ [أَجْسَامِکُمْ] وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ آمِینَ رَبَّ اَلْعَالَمِینَ

 

در همان روز اربعین قبل از نماز بنده ی حقیر یحتمل نباید هم این را عرض کنم، ولی عرض می کنم چون راجع به یکی از علما هم عرض شده بود که دخترش یک عروسکی را درست کرده بود و پدرش آنرا از او گرفت چرا که نکند متمایل به شرک شود! خلاصه یک جورهایی خواب دید و یحتمل از طرف پیغمبر هم ندا بدو رسید که عروسکش را پسش بده چرا که دل دخترت را هم نباید می شکستی. دختر خانمی هم با پدرش آمده بودند نماز که دو تا عروسک Barbie dolls هم داشت. و بنده ی حقیر نیز بشوخی چند بار به او گفتم که یکی از عروسکهایت را به من بده چرا که تو دو تا داری دیگر و یکی اش را بده من! این دختر خانم انگار که خوشش نیامده باشد، رفت عروسکهایش را هم تکیه داد به پشتی و نشاندشان تا نماز خوانده شود. و موقع نماز هم پشتی افتاد روی عروسکهایش و برایش هم کمی مشکل بود پشتی را برگرداند سر جای اولش و گریه اش هم گرفت. ولی باز هم بنده ی حقیر پررویی کردم و به او گفتم که دیدی چه شد؟ عروسکت را به من ندادی و اینطوری شد!

حالا کاری نداریم. خدا از گناهان ما هم بگذرد که یحتمل دل این دختر خانم را هم رنجانده باشیم. ولی بنده وقتی هم شنیدم که مدال دهنده ای وسط مدال دادن هم کانه زودتر از موعدی که باید مراسم را ترک کند، گذاشته است رفته است؛ همین شد که رفتم ببینم قضیه چه بوده است و در روزنامه ای از ایالات متحده هم فیلمش را دیدم و بلکه خبرش را خواندم. جالب اینکه بعد از خبر هم چندین فیلم دیگر نیز اتوماتیک نشان می داد. و از جمله اینکه چندین وزیر اقتصادی و تجارت و فدرال ریزرو خزانه داری ایالات متحده هم راجع به پایین نگه داشتن تورم و بلکه راجع به روابط تجاری و اقتصادی با چین هم خبر می دادند. و خبر دیگر اینکه چقدر هم در پورتوریکو در اثر سیل و طوفان برق و آب حالا کی هم بوده نمی دانم ولی اینها را نداشته اند و افسرده شده و خودکشی هم می کنند و مرکزی را که برای کمکهای تلفنی به این افراد است را نشان می داد که چه می کنند. توئیتر هم علامتش را نبش خیابانی در سان فرانسیسکو داشت چطور تعمیر می کرد! و دست آخر هم یک فیلم 1 ساعته و خرده ای گذاشت راجع به یک کارآگاه خصوصی که چطور خلافکاریهایی در هالیوود LA می کرده و از نزد او بمب و نارنجک و ... یافته اند و کجاها را هم دستگاه های شنود نصب می کرده است؛ در صورتی که علی القاعده قرار هم بود که کلیپهای کوتاهی هم نشان دهند در فیلمهای خبری و .... و دیگر این را بنده حوصله ام نیامد یک ساعت و خورده ای هم ببینم چیست و بلکه همان برنامه راجع پورتوریکو و هائیتی و ... هم کلی قطع و وصل شد تا بالاخره نشانش داد و ....

راجع به شهید عبد الکریم هاشمی نژاد هم داشتم از سایت حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی حفظه الله می خواندم که چه خدمات ارزنده ای را انجام داده اند و قبل از انقلاب زندان هم بوده اند و بلکه در خبرگان قانون گذاری هم بوده اند و کتاب دکتر و پیر را بعد از کتاب فیلسوف نماهای آیت الله مکارم هم نوشتند.

ولی اینجا یک مسئله ی واجب کفایی داریم و یک واجب عینی که بنده می خواستم در رابطه با امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه واجب الوجود خدای متعال هم عرض کنم. ما مسئله ی بیرون آمدن از حالات خلاء را هم داریم که در رابطه با شاگرد و دانشجو و طلبه هم برای میل به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم داریم. و خوب، در عصر غیبت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم آیا چقدر از ممکن الوجودها موفق هم شوند که امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابند؟! و اما این مسئله ی مهمی هم هست که راس الحسین صلوات الله و سلامه علیه هم به بقیه ی بدنش بالاخره ملحق هم شد چرا که بین جسم و جسد و بدن و روح انسان 250 ساله و امام 1500 ساله و حتی غائب و ظاهر و باطن آنها هم تفاوتی نیست. مسئله شرک و توحیدی در اینجا است که امام می فرمایند کلمة لا اله الا الله [و بلکه ولایت علی ابن ابیطالب علیه السلام] حصنی و من دخل حصنی آمن من عذابی؛ و بعد می فرمایند بشرطها و شروطها و انا من شروطها. مسئله اینجا این است که کلمة لا اله الا الله از خدا می رسد به کل مردم و این هم از طریق پیغمبر اکرم صل الله علیه  وآله و سلم و ائمه ی اطهار صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین هم هست. مسائل اجتماعی و روانشناسی اینجا هم هست که خود را نشان می دهند که بعضی یحتمل اشکال هم می کنند که این همه هم فسق و فجور زیاد شده اند و تو هنوز مدام داری می گویی امام زمان عجل الله فرجه الشریف. و لذا مسئله همان تسلسل است که ممکن الوجودها آیا چطور هم اصلا با امام زمان عج الله فرجه الشریف در تماس می آیند؟ یا خیر و بلکه آیا چقدرها هم در میان کمونیسم و ضد کمونیسم او را نمی شناسند و بلکه دشمن هم می دارند؟! در صورتی که اگر انسان می تواند با جسم و جسد و بدن و روح خود هم می تواند دشمنی بورزد، آنگاه با امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می تواند! مسئله ولی از جمله در حضرت موسی علی نبینا علیه السلام و فرعون و بلکه در کربلای حسینی و یزید لعنت الله علیه هم نهفته است که روی روانشناسی فرد فرد افراد اجتماعات هم تاثیر می گذارند. مسئله ی روانشناسی اینجا است که امام زمان عجل الله فرجه الشریف نزد ما همیشه ی خدا هم از طریق جسم و روحمان ظاهر است، ولی چون ما تحمل حضور او را نزد خود نداریم و در غفلت هم می افتیم، آیا گاهی اوقات هم بیشتر ظاهر شود از گاهی اوقات دیگر در بعضی افراد نسبت به بعضی افراد دیگر همانطوری که بعضی هم یحتمل مدام در ظلمات محض بدتر از این بنده ی حقیر بسر برند. چطور غیبت کردن پشت سر برادر مومن خود اینقدر بد است، ولی شما حالا حساب کنید که امام زمان عجل الله فرجه الشریف همیشه نزد شما حاضر است؛ آنگاه چطور هم می خواهید غیبت او را کنید؟ آیا امکان دارد؟! البته ممکن الوجودی که منافق و مشرک و کافر هم هست حتی یحتمل بخواهد علم را از اسلام هم اتخاذ کرده ولی بنفع خودش هم در مملکت کفر و شرک و نفاق هم مورد استفاده اش واقع کند و حتی مسلمانان را از همینقدر علم هم بی بهر کند و بلکه آنها را آیا چقدر هم شاگردان و بدتر بندگان خود هم سازد. و لذا می فرماید اطلبوا العلم من المهد الی اللحد و اطلبوا العلم ولو فی الصین و الحکمة ضالة مومن، فخذ الحکمة من اهل نفاق و حذوا الحکمة ولو من المشرکین و ... ز گهواره تا گور دانش بجو. این یک واجب عینی است که با امام زمان عجل الله فرجه الشریف در روح و روانت حتی روانشناسانه هم در درونت در قلبت تماس بگیری و بلکه واجب الوجود را هم بیابی. و حالا یحتمل خیلی هم نخواهی وارد مسائل ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و مدل استادارد ذرات فیزیک و هندسه ی ناجابجایی و ساچدو- یی- کیتو و حدس سترومینگر-یاو-زاسلاو تقارن آینه ای یا اینکه این روزها نکراسوف و دیگران هم چه میکنند، شوید؟ و یحتمل هم خیلی با استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده چند جهانی هم وارد مسائل نشویم!

https://arxiv.org/abs/2306.16434

https://arxiv.org/abs/2306.12995  

https://arxiv.org/abs/1712.08128

https://arxiv.org/abs/2308.03663

https://arxiv.org/abs/2307.11048

https://arxiv.org/abs/2305.07701

https://arxiv.org/abs/2307.03231

https://arxiv.org/abs/2302.05113

https://arxiv.org/abs/2301.04151

https://arxiv.org/abs/2205.04466

Evaluation Kidney Layer Segmentation on Whole Slide Imaging using Convolutional Neural Networks and Transformers

https://arxiv.org/abs/2309.02563

...

البته اگر انسان نداند که نوشیدن آب یخ می تواند ایجاد کبد چرب هم کند، خوب سرما و گرما را هم یحتمل رعایت نکند و لذا به کبدش هم یحتمل صدمه بزند و ایجاد دردسرهای کبد چرب هم کند. و حتی یحتمل اینکه اگر شما بدانید که خاک شیر همراه آب ولرم نیز می تواند کبد چرب را هم درمان کند، آنگاه بتوانید راه های درمان مسئله را بهتر هم بیابید. و اما اگر چربی بیش از حد وارد خون هم شود، آنگاه یحتمل باید راه های درمان دیگری هم یافت و .... إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا ‎﴿الانسان: ٣﴾‏ وَیُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْکِینًا وَیَتِیمًا وَأَسِیرًا ‎﴿الانسان: ٨﴾ هم برای شِفای فرزندانشان روزه می گیرند و هم طعام خود را به مسکین و یتیم و اسیر هم می دهند.

إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا ‎﴿الأحزاب: ٥٦﴾‏ بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه

وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىٰ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ ‎﴿آل عمران: ١٤٤﴾‏

رَّبُّکُمُ الَّذِی یُزْجِی لَکُمُ الْفُلْکَ فِی الْبَحْرِ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ ۚ إِنَّهُ کَانَ بِکُمْ رَحِیمًا ‎﴿الاسراء: ٦٦﴾‏

 

یا حسین عطشان

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم

نمازتان قبول! توسّلتان قبول! گریه‌ها و توجّهاتتان و دعاهایتان مورد لطف و اجابت الهی؛ ان‌شاءاللّه. خوشا به حال شما جوانها! دلهای روشن، آئینه‌های پاکیزه و آماده‌ی جذب و جلب عنایات الهی، توصیف واقعی شما جوانها است. اوّلاً عذرخواهی میکنم که جا کم بود برای نماز و بعد از نماز اسباب زحمت برایتان درست شد.

هر یک از این مجالس توسّل، از این حالات توسّلی که شما دارید، یک اتّصال و ارتباطی است با نور معنویّت لایزال حسینی (علیه الصّلاة و السّلام). شمع خاموش دل خودمان را در این توسّلات متّصل میکنیم به مشعل نورانی فراگیر انوار حسینی؛ و دلهایتان را روشن میکنید. نام امام حسین، راه امام حسین، توجّه به امام حسین، توسّل به حسین‌بن‌علی سیّدالشّهدا (سلام اللّه علیه) راهگشا است. به معنای واقعی کلمه «حُسَینٌ مِصباحُ الهُدیٰ»؛(۱) حسین چراغ هدایت است. این هدایت را شما در ضمیر خودتان، در باطن خودتان هم حس میکنید. هر کسی در یک محفل حسینی بنشیند و برخیزد، بدون تردید بهره‌ی معنوی از این نشست و برخاست میبرد؛ در این تردیدی نیست. هر کدام از ما ساعتی در این مجالس بنشینیم، دلهایمان آخر آن ساعت از اوّل آن ساعت پاکیزه‌تر و نورانی‌تر میشود. مهم این است که این را نگه داریم؛ مهم این است که این نورانیّت را بتوانیم حفظ کنیم.

در این سرود زیبایی که خودتان در اوّل این جلسه خواندید، گفتید که این راه، راه اراده است؛ بله، راه اراده است؛ باید با اراده حرکت کرد، باید با تصمیم حرکت کرد. جاذبه‌ها برای زاویه ایجاد کردن از این صراط مستقیم کم نیست. همیشه این زاویه‌ها بوده، و امروز بیشتر از همیشه است. اراده‌ی قوی لازم است تا در مقابل این جاذبه‌های شیطانی بتوانید مقاومت کنید. اگر مقاومت کردید، آن وقت قلّه را فتح خواهید کرد؛ و به قلّه‌ی حاکمیّت دین خدا، حاکمیّت حق، حاکمیّت عدل، به قلّه‌ی رسیدن به مقصود و غرض از خلقت انسانی که عبارت از تکامل انسان و کمال بشری باشد خواهید رسید؛ کاری که از بعد از زمان رسول خدا تا امروز انجام نگرفته. این کار، کار شما است. شما جوانهای امروز میتوانید مایه‌ی امید باشید، و مایه‌ی امیدید. بحثِ «میتوانید» نیست؛ مایه‌ی امیدید. امروز هر کدام از شما میتوانید یک مشعل نورانی باشید بر سر راه پیرامون خودتان و محیط پیرامونی خودتان. سعی کنید این را نگه دارید؛ تلاش کنید در این راه استقامت بورزید: فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک؛(۲) استقامت مهم است، ایستادگی مهم است و این کار را شما میتوانید بکنید و ان‌شاءاللّه به برکت توجّه و توسّل به حسین‌بن‌علی (علیه السّلام) خواهید کرد.

ان‌شاءاللّه همچنان که در این راه‌پیمایی‌های عظیمی که امروز و روزهای قبل بین نجف و کربلا و در راه کربلا وجود داشته یا در شهرستان‌ها به تبعیّت از آن راه‌پیمایی، راه‌پیمایی وجود داشته، همچنان که در این راه‌پیمایی‌ها با اراده و با استحکام حرکت کردید، جوانانه راه رفتید، در همه‌ی کارها، در راه معنویّت و حقیقت و حاکمیّت توحید ان‌شاءاللّه خواهید توانست با همین استحکام حرکت کنید. این، امیدی است که به شما جوانهای امروز هست، به شما جوانهای دنیای اسلام هست، و بخصوص به شما جوانهای ایرانی عزیزمان هست.

من امیدوارم خدای متعال به شماها کمک کند، توفیقتان بدهد و در این راه استقامت بورزید و همیشه حسینی زندگی کنید و حسینی بمانید.

والسّلام علیکم و رحمة ‌الله و برکاته

 

 بحارالانوار، ج ۳۶، ص ۲۰۵

 سوره‌ی هود، بخشی از آیه‌ی ۱۱۲؛ «پس همان ‌گونه که دستور یافته‌اى، ایستادگى کن و هر که با تو توبه کرده [نیز چنین کند] ...»

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=53782

 

اگه دیوونه ندیده ای؛ به ما میگن دیوونه

اگه دیوونه شنیده ای ؛ به ما میگن دیوونه

منم یه روز عاقل بودم ؛ عشقِ تو مَجنونم کرد

ز شهرِ عقل و عاقلا ؛ یک باره ویرونَـم کرد

به جرمِ عشق و عاشقی؛ به ما میگن دیوونه!!!

بزار مَلامت بکــنن؛ یه خوب و بد میمونه

دلِ من از روز ازل؛ اسیرِ یک نگاهه

حسین رو دوست داره؛ مگه خاطر خواهی گناهه؟؟!!

دیوونه حسینم و ویروونه حُسینم

خراب و مستِ گوشه میخونه حسینم

دلِ هرکی با یاری خوشه؛ یار دلِ ما حُـسینه

ترانه ای که دل رو میبره؛ صدایِ یا حسینه!

عقل از سرِ من پَریده و دیوونگی جا گرفته

حرف اگه داری با خدا بزن!! عَقلم رو خدا گرفته

منم یه روز عاقل بودم؛ عشـقِ تو مجنونَم کرد

زِ شهر عقل و عاقلا یکباره ویرونم کرد

هرکی عاقله؛ غمــی داره… روزگارِ درهمی داره

عاشق نشدی؛ نمیدونی دیوونگی عالَمی داره

بهشتِ من حسینه و سرشت من حسینه

نوشته کتاب سرنوشتِ من حـسینه

دلِ من از روز ازل ؛ اسیرِ یک نگاهه

حسین رو دوست داره؛ مگه خاطر خواهی گناهه

جواد ذاکر

 

یک شاگردی افغانی با انواع خالکوبیها و یک پیراهن گانگستری با یک عکس روی آن که به دائشیها می زد،بر تن می گفت می خواهد پل تربیت- که یحتمل منظورش هم پل طبیعت بوده- برود؛ ولی ایستگاه شهید همت و شهید حقانی رحمت الله علیهم می خواست پیاده شود و ردشان هم کرد و میرداماد پیاده شد. شاگردی دیگر از آمل را که می گفت جایی برای خوابیدن هم ندارد، و شهید ابراهیم هادی کمکش کرد به آمل برگردد و غذا هم به او داد که گرسنگی اش برطرف شود. البته یک شاگرد اردبیلی دیگری هم بود که از دست معلمش شاکی هم بود که با او درست رفتار نکرده بود، و او هم آمده بود نزد شهید ابراهیم هادی و یحتمل هم در آینده قرار بود مقدس اردبیلی هم بشود. و اتفاقاً یکی دیگر هم بود که از مهربانِ سراب هم آمده بود. و در این میان خیلی هم خوب است که وصیت نامه ی شهید محسن دین شعاری معاون تخریب لشکر رسول الله را هم بخوانیم. 

یحتمل بعضی اینجا اشکال کنند که شاگرد و دانشجو و طلبه برای اینکه از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات معظم تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کنند، باید هم پل طبیعت را رد کرده و اگر شانس هم بیاورند برسند نزد اساتیدی مثل میرداماد و شیخ بهایی و میرفندرسکی و درسها بیاموزند یحتمل مثل ملا صدرا هم با مشکلات اسفار اربعه برنخورده و تبعید هم نشوند و بلکه قله های علم و دانش را هم فتح کنند. و حتی گرفتار ریاضی فیزیک نظریه های حمیدی مجیدی فقهی رویه های ک-3 استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی ایالات متحده ای هم نشوند. یحتمل باز هم بعضی اینجا اشکال کنند که اگر ما مسئله ی توحیدی جهانی را هم نداشته باشیم است که با مسائل استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی ایالات متحده ای برخورد خواهیم کرد چرا که رهبران یک ایالات متحده چند جهانی هم مدعی می شوند که این ماییم که استکان نلبکیهای توپولوژیکمان بهتر است و لذا باید هم ما از همه و همه در میهمانیها و خصوصاً هم میهمانی عزای امام حسین علیه السلام پذیرایی هم کنیم. و در عین حال هم حتی در میان مسائل هسته ای کمونیسم و ضد کمونیسم، باز هم یک ایالات متحده ی چند جهانی دیگری ظاهر می شود که می فرماید نخیر؛ استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی ایالات متحده ی ما که بهتر است که هیچی! تازه ما قاشق چای خوریها و حتی کارد و چنگالهای بهتری را هم تولید می کنیم. و لذا حق ما هم هست که از همه پذیرایی هم کنیم و لا غیر! خلاصه هر که این میان هم بیاید مسئله ی هاج را بتواند حلش کند طوری که بر کوهمولوژی رویه های ک-3 هم مسلط شود را یحتمل اعلان کنند که مدال فتح قله های علمی مسئله ی هاج را هم خواهد گرفت و هر چند که آنقدر هم دیر این کار را کرده باشد که حتی مدال دهندگان هم دچار آلزهایمر شده و یادشان برود وسط مراسم قرار است چه کنند و ...

مسئله ی دیگر این است که اگر شکر را خواستید در راغب اصفهانی نگاه کنید که چند اضرب و عنوان و حتی مثال را هم شامل می شود،  یحتمل بخواهید شکر را به آلمانی هم معنایش را بیابید؛ ولی آنگاه بجایش منحرف شده به معجم عربی عربی، و معنای آلمانی را هم دربست فراموش کنید. (ناگفته نماند که بنده ی حقیر از منبر یکی از عزیزان هم در این مبحث دارم استفاده می کنم!) عرض بنده ی حقثر این است که یحتمل حتی اگر ملا صدرا هم می بود، اشکال می کرد که شما مجبورید اول از نشئه ی طبیعت خارج شده و بلکه آیا چقدر هم وارد نشئه ی الهی حکمت متعالیه و حکمت الهی هم شوید، تا حتی معنای شکر را هم بتوانید دریابید و مسئله صرفاً لغت معنی در کدام کتاب و کدام دائرة المعارف هم نیست. ولی برای مرجع یحتمل خوب هم هست ما اقل کم  راغب اصفهانی را هم کپی پیست کنیم:

شکر
الشُّکْرُ: تصوّر النّعمة وإظهارها، قیل: وهو مقلوب عن الکشر، أی: الکشف، ویضادّه الکفر، وهو: نسیان النّعمة وسترها، ودابّة شکور: مظهرة بسمنها إسداء صاحبها إلیها، وقیل: أصله من عین شکرى، أی:
ممتلئة، فَالشُّکْرُ على هذا هو الامتلاء من ذکر المنعم علیه. والشُّکْرُ ثلاثة أضرب:
شُکْرُ القلب، وهو تصوّر النّعمة.
وشُکْرُ اللّسان، وهو الثّناء على المنعم.
وشُکْرُ سائر الجوارح، وهو مکافأة النّعمة بقدر استحقاقه.
وقوله تعالى: اعْمَلُوا آلَ داوُدَ شُکْراً [سبأ/ 13] ، فقد قیل (شکرا) انتصب على التّمییز [2] . ومعناه: اعملوا ما تعملونه شکرا لله.
وقیل: (شکرا) مفعول لقوله: (اعملوا) ، وذکر اعملوا ولم یقل اشکروا، لینبّه على التزام لأنواع الثّلاثة من الشّکر بالقلب واللّسان وسائر الجوارح. قال: اشْکُرْ لِی وَلِوالِدَیْکَ
[لقمان/ 14] ، وَسَنَجْزِی الشَّاکِرِینَ
[آل عمران/ 145] ، وَمَنْ شَکَرَ فَإِنَّما یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ
[النمل/ 40] ، وقوله: وَقَلِیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ
[سبأ/ 13] ، ففیه تنبیه أنّ توفیة شکر الله صعب، ولذلک لم یثن بالشّکر من أولیائه إلّا على اثنین، قال فی إبراهیم علیه السلام: شاکِراً لِأَنْعُمِهِ
[النحل/ 121] ، وقال فی نوح: إِنَّهُ کانَ عَبْداً شَکُوراً
[الإسراء/ 3] ، وإذا وصف الله بالشّکر فی قوله:
وَاللَّهُ شَکُورٌ حَلِیمٌ [التغابن/ 17] ، فإنما یعنى به إنعامه على عباده، وجزاؤه بما أقاموه من العبادة. ویقال: ناقة شَکِرَةٌ: ممتلئة الضّرع من اللّبن، وقیل: هو أَشْکَرُ من بروق [1] ، وهو نبت یخضرّ ویتربّى بأدنى مطر، والشَّکْرُ یکنّى به عن فرج المرأة، وعن النکاح. قال بعضهم [2] :
271-
أإن سألتک ثمن شکرها ... وشبرک أنشأت تطلّها
والشَّکِیرُ: نبت فی أصل الشّجرة غضّ، وقد شَکَرَتِ الشّجرةُ: کَثُرَ غصنها.
 

ولی خوب نکته ی ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظری های حمیدی مجیدی فقهی و اینکه چرا هم خوب است که از نشئه ی طبیعت خارج شویم نیز اینجا مورد بحث است. مسئله این فقط نیست که برای خارج شدن از دو قطبی و بلکه دوگانگی کمونیسم و ضد کمونیسم این کار واجب است تا ما را بسمت واجب الوجود از انواع ممکن الوجودها هم هدایت کند و بلکه به حیوانیت هم نیندازد و حتی راه توحیدی را هم نشانمان دهد. مسئله این هم هست که وقتی شما بنظرتان هم می رسد که دارید وارد یک ماشین جنگی هم می شوید که از جمله هم در این میان همین کمونیسم و ضد کمونیسم هم نهفته است، خوب است بتوانید وارد نشئه ی الهی هم شده و بلکه از خارج از این دستگاه ماشین جنگی نیز به مسائلش بنگرید و از جمله هم اینکه چطور می خواهید از حالات خلاء مسئله ی گرانش کوانتومی بسمت قله های الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و حضرات آیات معظم تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کنید! و خوب اینجا است که بعضی هم اشکال می کنند که برای فتح قله ها استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده ی چند جهانی خودمان را هم احتیاج داریم دیگر! فرض بفرمایید شما حتی بخواهید با هواپیماها و فضاپیماهای چقدر ما فوق صوت هم طی الارض بفرمایید به کربلای معلی و در این میان هم یحتمل آیا شاگردی یا استادی جوان را هم ملاقات کنید که دارد دویست سال سکوت زرین کوب را می خواند و متقابلاً هم بفرمایید که شهید مطهری هم خدمات متقابل ایران و اسلام نیز کتابش خوب است و همه و همه هم میرداماد پیاده می شوند و به ایستگاه پایانی کربلای معلی هم نمی رسند! هَلْ أَتَىٰ عَلَى الْإِنسَانِ حِینٌ مِّنَ الدَّهْرِ لَمْ یَکُن شَیْئًا مَّذْکُورًا. حتی بعضی در این حین دنبال معشوقه ی ناصر الدین شاه در حرم شاه عبدالعظیم هم می گردند که وصیت کرده بوده است او را همانجا هم که معشوقه اش هست دفن کنند. مشنو از نی چون حکایت می کند، بشنو از دل چون روایت می کند.

مشنو از نی چون حکایت می کند                   

بشنو از دل چون روایت می کند

مشنو از نی، نی نوای بینواست                     

بشنو از دل، دل حریم کبریاست

نی چو سوزد تلّ خاکستر شود                     

دل چو سوزد خانـۀ دلـبر شود

نی زِ خود هرگز ندارد شور و حال                   

دل  بـود مـرآت  نــور لایــزال

نی اگر پروردۀ آب وگِل است                        

دست پـروده خـداونـدی، دل است

نی اگر بشکست بی قدر و بهاست               

بشکند گر دل، خریدارش خداست

نی به هر دست و به هر لب آشناست           

دل مکان و خانۀ خاص خداست

نی تهی دست است و بی قدر و بها             

دل  بود  گنجینۀ  عشق  و  صفا

نی تهی مغز و درونش پر هواست                 

دل تـجلـّی گاه عـرفان و ولاست

نـی تـو را از یاد حق  غافل  کند                    

دل تو را بر قُرب حق  نائل  کند

نی چو بینم یادم آید نینوا                            

دل شــود نـالان  بـه یـاد کـربـلا

از جفای نی دلم آتش گرفت                        

کاش نی از ریشه آتش می گرفت

رفت بر نی رأس پر خـون حسین                   

بود زینب پای نی در شور و شین

نی زِ حلقوم حسین خون می مکید               

پـای نی زیـنب گریـبان می دریـد

دیـد بر نی چـون سر آن  حق پرست              

سر به محمل زد جبین خود شکست

رفت نی در شام و در طشت طلا                  

می خـورد نـی بر لـب  آن مـقـتدا

مـی زنـد نـی بـوسه بر دست یـزید                

لـیـک  آزرده  لـب  شـاه  شهــید

نی خورد چون بر لب و دندان او                     

دل بسوزد بر لب عطشان او

ذره بس کن ماجرای نی نوا                         

سوخت از این غم، دل خیر النساء

 

ولی خوب شما مقالات سه گانه ی علی شریفی زارچی را هم در آرشیو دانشگاه کرنل دارید که البته در گوگل اسکالر خیلی بیشتر هم هست چرا که گویا بعضی اساتید آرشیو کرنل را یحتمل خیلی هم نمی پسندند یا دلایلی دیگر هم دارد و .... 

https://arxiv.org/abs/2307.04014

https://arxiv.org/abs/1808.02237

https://arxiv.org/abs/1806.04863

اینها بیشتر هم به شبکه های عصبی و یادگیری ماشینی و عمیق آسیبشناسی و پاتولوژی و آنکولوژی و سرطان هم مربوط اند. مشکل اینجا است که هر چقدر هم یک ماشین جنگی عظیمی را داشته باشیم که بخواهیم استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده ای چند جهانی را هم به حرکت دربیاورد، و هر چقدر هم بدن و جسم انسان شبیه یک ماشین باشد، ولی با این همه بسیاری هم دقت لازم است در یادگیری ماشینی و  عمیق که از جمله روشهای درمان آنکولوژی و سرطان را هم بتوان پیشرفته تر کرد. و از جمله شکری را که لازم است که برای انواع اعضا و جوارح انسان باید قائل شد، بجا آوریم و حتی بلکه روشهای درمانی را هم با یادگیری ماشینی و یادیگری عمیق بهبود بخشیم. در این بین بسیاری هم شکر لازم است تا بتوان حتی به معجزاتی در ورطه ی سلامت هم دست یافت و بلکه تعصبات غلط را هم کنار گذاشت و حتی در میان جنود عقل و جهل از نشئه ی طبیعت هم عبور کرده و به نشئه ی الهی از طرق ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و حکمت الهی  نیز وارد شد و .... این یک شکری را نیاز دارد که انسان شاگرد و دانشجو و طلبه و حتی استاد بتواند از حالات خلاء کوانتومی به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم ارتقاء پیدا کند و بلکه آملی و اردبیلی و افغانی و ایالات متحده چند جهانی را استکان نلبکیهای توپولوژیکی هم پذیرایی کند و .... 

وَآتُوا الْیَتَامَىٰ أَمْوَالَهُمْ ۖ وَلَا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ ۖ وَلَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَىٰ أَمْوَالِکُمْ ۚ إِنَّهُ کَانَ حُوبًا کَبِیرًا ‎﴿النساء: ٢﴾‏

البته پذیرایی والدین نزد میرداماد یعنی خود امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام را هم باید از خود حضرت رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم نیز یاد گرفت که چه مسئله ی عظیمی است. ولی گاهی هم طفل معصوم یتیمی است که آیا چقدر هم اسیر نیز شده است و چطور هم سر پدر را در بغل گرفته است و می بوسد و در این حین بلکه آیا چطور جان به جان آفرین هم داده است. وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ ‎﴿الشعراء: ٢٢٧﴾‏ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ ‎﴿البقرة: ١٩٤﴾‏
وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلَّهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ وَلَا تَحْلِقُوا رُءُوسَکُمْ حَتَّىٰ یَبْلُغَ الْهَدْیُ مَحِلَّهُ فَمَن کَانَ مِنکُم مَّرِیضًا أَوْ بِهِ أَذًى مِّن رَّأْسِهِ فَفِدْیَةٌ مِّن صِیَامٍ أَوْ صَدَقَةٍ أَوْ نُسُکٍ فَإِذَا أَمِنتُمْ فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَیْسَرَ مِنَ الْهَدْیِ فَمَن لَّمْ یَجِدْ فَصِیَامُ ثَلَاثَةِ أَیَّامٍ فِی الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْکَ عَشَرَةٌ کَامِلَةٌ ذَٰلِکَ لِمَن لَّمْ یَکُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِی الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ ‎﴿البقرة: ١٩٦﴾‏
وَاذْکُرُوا اللَّهَ فِی أَیَّامٍ مَّعْدُودَاتٍ فَمَن تَعَجَّلَ فِی یَوْمَیْنِ فَلَا إِثْمَ عَلَیْهِ وَمَن تَأَخَّرَ فَلَا إِثْمَ عَلَیْهِ لِمَنِ اتَّقَىٰ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ ‎﴿البقرة: ٢٠٣﴾‏
زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَیَاةُ الدُّنْیَا وَیَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَاللَّهُ یَرْزُقُ مَن یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ ‎﴿البقرة: ٢١٢﴾‏
نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَّکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّىٰ شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنفُسِکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّکُم مُّلَاقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ ‎﴿البقرة: ٢٢٣﴾‏
وَإِذَا طَلَّقْتُمُ النِّسَاءَ فَبَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ سَرِّحُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَلَا تُمْسِکُوهُنَّ ضِرَارًا لِّتَعْتَدُوا وَمَن یَفْعَلْ ذَٰلِکَ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ وَلَا تَتَّخِذُوا آیَاتِ اللَّهِ هُزُوًا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ وَمَا أَنزَلَ عَلَیْکُم مِّنَ الْکِتَابِ وَالْحِکْمَةِ یَعِظُکُم بِهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ‎﴿البقرة: ٢٣١﴾‏
وَالْوَالِدَاتُ یُرْضِعْنَ أَوْلَادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کَامِلَیْنِ لِمَنْ أَرَادَ أَن یُتِمَّ الرَّضَاعَةَ وَعَلَى الْمَوْلُودِ لَهُ رِزْقُهُنَّ وَکِسْوَتُهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ لَا تُکَلَّفُ نَفْسٌ إِلَّا وُسْعَهَا لَا تُضَارَّ وَالِدَةٌ بِوَلَدِهَا وَلَا مَوْلُودٌ لَّهُ بِوَلَدِهِ وَعَلَى الْوَارِثِ مِثْلُ ذَٰلِکَ فَإِنْ أَرَادَا فِصَالًا عَن تَرَاضٍ مِّنْهُمَا وَتَشَاوُرٍ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْهِمَا وَإِنْ أَرَدتُّمْ أَن تَسْتَرْضِعُوا أَوْلَادَکُمْ فَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِذَا سَلَّمْتُم مَّا آتَیْتُم بِالْمَعْرُوفِ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ‎﴿البقرة: ٢٣٣﴾‏
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَذَرُوا مَا بَقِیَ مِنَ الرِّبَا إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ‎﴿البقرة: ٢٧٨﴾‏

با سلام خدمت خانم دکتر،
بنده ی حقیر رفته بودم نمناز جمعه، خطیب محترم نماز جمعه راجع به تقوا می فرمودند که در قرآن کریم چند جور از تقوای می فرماید و از جمله اتقوا النار است ولی بالاترین نوع تقوا هم تقوایی است که متذکر می شود که اتقوا الله یعنی تقوای الهی داشته باشید؛ و در صفه ی اول از 67 آیه ای که جواب جستجو برمی گرداند بنده این آیات را یافتم که اتقوا الله در آنها است! خلاصه ی کلام اینکه بنده ی حقیر نمی دانم دیشب خواب دیدم یا چه بود که متوجه شدم همه ی علمای سررشته داری را روز قیامت از دارالمجنانین جمع کرده اند و همه هم نگرانند که آیا ما بالاخره بهشتی هستیم یا ما را به دوزخ و بلکه جهنم هم می فرستند که بنده آن وسط به تبعیت دعوای سر چهارراه که همه ی ماشینها پیچیده بودند به هم فریاد زدم و گفتم بابا زرنگ بازی است و حواستان باشد که اینجا مسئله علمای سررشته داری و اینها اصلا مطرح نیست و هر که زرنگتر است حتی از پل صراط هم می پرد و می رود بهشت و اصلا از اول هم بهشتی بوده است و خودش هم خبر نداشته است!
ولی این را هم بعداً که حواسم بهتر آمده بود سر جایش در روزنامه کیهان خواندم که بین اصولگرایان و اصلاح طلبان چه گیر و داری است که کی را چطور بفرستند دانشگاه و شاگرد دکترا یا استاد دانشگاه هم شود:
https://kayhan.ir/fa/news/272582
بعضی حتی یحتمل خیلی بدجوری هم اشکال می کنند که با این وضعیتی که شماها درست کرده اید، اگر اینشتین هم می خواست بیاید ایران دکترایش را بگیرد، راهش نمی دادید؛ و بعد هم اگر می خواست از پرینستون بیاید دانشگاه ایران بطور افتخاری هم درس دهد، باز وسط کار یک بهانه ای پیدا می کردید و بیرونش می کردید! اتفاقاً کیهان استدلال هم می کند که در ایالات متحده هم خودشان چقدر اساتید را گویا 85 تا را بدلایلی سیاسی و بیان انتقادات بیرون می کنند. و این خود یک تعصب مخرب وارونه ای را نشان می دهد که فقط مخصوص ایران هم نیست و بلکه مسئله را توجیح هم نمی کند!
ولی عرض بنده ی حقیر این است که باید مسئله را از دیدگاه ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه حکمت الهی نیز اگر حتی بتوانیم بنگریم و مشاهده هم کرد تا آنگاه متوجه شویم چطور هم باید روی فضاهای مملو از فرکانسها و طول موجهای مختلف نوری و الکترومغناطیسی و بلکه کوانتوم گرانشی و مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه با بعضی ابرتقارنهای از حداقلی تا حداکثری هم انتگرالگیری فوریه هم نمود؛ و بلکه چرا هم این کار لازم و آیا کافی هم باشد. و این یحتمل بفرمایید که بنده واقعاً هم از دارالمجانین فرار کرده ام که مدام تکه کلام ام شده است امیری حسین و نعم الامیر، ولی واقعاً هم مسئله برمیگردد به روضه ی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و اینکه چطور هم آن حضرت اگر در زمان حضرت امام حسین علیه السلام و کربلا و عاشورا در حیات می بود، همراه زینب کبری و عقیله ی اهل بیت عصمت و طهارت سلام الله علیها راهی کربلا هم تشریف فرما می شدند همانطوری که آن حضرت نیز با همه ی این احوال که شهادت هم یافته بودند حضور هم داشت در کربلا و تا روز قیامت هم حضور دارند. بنده ی حقیر زودتر بروم بلکه لااقل از شاه عبد العظیم هم روز اربعینیه جا نمانم. خیلی مخلصیم! به آقای دکتر هم خیلی سلام برسانید و بفرمایید بنده را نمی دانم چطور در همدیسی روی کره گیر انداختند و از کلاس نظریه ی همدیسی هم جا ماندم! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المستشهدین بین یدیه. 

أَهُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُم مَّعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّیَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِیًّا وَرَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ ‎﴿الزخرف: ٣٢﴾‏

 

هشتم زیارت اربعین است

یعنى بیستم صفر (شیخ در تهذیب و مصباح روایت کرده از حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام که فرموده: علامات مؤمن پنج چیز است پنجاه و یک رکعت نماز گزاشتن که مراد هفده رکعت فریضه و سى و چهار رکعت نافله است در هر شب و روز و زیارت اربعین کردن و انگشتر در دست راست کردن و جبین را در سجده بر خاک گذاشتن و بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن) و کیفیت زیارت حضرت امام حسین علیه السلام در این روز به دو نحو رسیده یکى زیارتى است که (شیخ در تهذیب و مصباح روایت کرده از صفوان جمال که گفت: فرمود به من مولایم حضرت صادق علیه السلام در زیارت اربعین که زیارت مى‌کنى در هنگامى که روز بلند شده باشد و مى‌گویى

اَلسَّلاَمُ عَلَى وَلِیِّ اَللَّهِ وَ حَبِیبِهِ اَلسَّلاَمُ عَلَى خَلِیلِ اَللَّهِ وَ نَجِیبِهِ اَلسَّلاَمُ عَلَى صَفِیِّ اَللَّهِ وَ اِبْنِ صَفِیِّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَى اَلْحُسَیْنِ اَلْمَظْلُومِ اَلشَّهِیدِ اَلسَّلاَمُ عَلَى أَسِیرِ اَلْکُرُبَاتِ وَ قَتِیلِ اَلْعَبَرَاتِ اَللَّهُمَّ إِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ وَلِیُّکَ وَ اِبْنُ وَلِیِّکَ وَ صَفِیُّکَ وَ اِبْنُ صَفِیِّکَ اَلْفَائِزُ بِکَرَامَتِکَ أَکْرَمْتَهُ بِالشَّهَادَةِ وَ حَبَوْتَهُ بِالسَّعَادَةِ وَ اِجْتَبَیْتَهُ بِطِیبِ اَلْوِلاَدَةِ وَ جَعَلْتَهُ سَیِّداً مِنَ اَلسَّادَةِ وَ قَائِداً مِنَ اَلْقَادَةِ وَ ذَائِداً مِنَ اَلذَّادَةِ وَ أَعْطَیْتَهُ مَوَارِیثَ اَلْأَنْبِیَاءِ وَ جَعَلْتَهُ حُجَّةً عَلَى خَلْقِکَ مِنَ اَلْأَوْصِیَاءِ فَأَعْذَرَ فِی اَلدُّعَاءِ وَ مَنَحَ اَلنُّصْحَ وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ اَلْجَهَالَةِ وَ حَیْرَةِ اَلضَّلاَلَةِ وَ قَدْ تَوَازَرَ عَلَیْهِ مَنْ غَرَّتْهُ اَلدُّنْیَا وَ بَاعَ حَظَّهُ بِالْأَرْذَلِ اَلْأَدْنَى وَ شَرَى آخِرَتَهُ بِالثَّمَنِ اَلْأَوْکَسِ وَ تَغَطْرَسَ وَ تَرَدَّى فِی هَوَاهُ وَ أَسْخَطَکَ وَ أَسْخَطَ نَبِیَّکَ وَ أَطَاعَ مِنْ عِبَادِکَ أَهْلَ اَلشِّقَاقِ وَ اَلنِّفَاقِ وَ حَمَلَةَ اَلْأَوْزَارِ اَلْمُسْتَوْجِبِینَ اَلنَّارَ [لِلنَّارِ] فَجَاهَدَهُمْ فِیکَ صَابِراً مُحْتَسِباً حَتَّى سُفِکَ فِی طَاعَتِکَ دَمُهُ وَ اُسْتُبِیحَ حَرِیمُهُ اَللَّهُمَّ فَالْعَنْهُمْ لَعْناً وَبِیلاً وَ عَذِّبْهُمْ عَذَاباً أَلِیماً اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ سَیِّدِ اَلْأَوْصِیَاءِ أَشْهَدُ أَنَّکَ أَمِینُ اَللَّهِ وَ اِبْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ سَعِیداً وَ مَضَیْتَ حَمِیداً وَ مُتَّ فَقِیداً مَظْلُوماً شَهِیداً وَ أَشْهَدُ أَنَّ اَللَّهَ مُنْجِزٌ مَا وَعَدَکَ وَ مُهْلِکٌ مَنْ خَذَلَکَ وَ مُعَذِّبٌ مَنْ قَتَلَکَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ وَفَیْتَ بِعَهْدِ اَللَّهِ وَ جَاهَدْتَ فِی سَبِیلِهِ حَتَّى أَتَاکَ اَلْیَقِینُ فَلَعَنَ اَللَّهُ مَنْ قَتَلَکَ وَ لَعَنَ اَللَّهُ مَنْ ظَلَمَکَ وَ لَعَنَ اَللَّهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذَلِکَ فَرَضِیَتْ بِهِ اَللَّهُمَّ إِنِّی أُشْهِدُکَ أَنِّی وَلِیٌّ لِمَنْ وَالاَهُ وَ عَدُوٌّ لِمَنْ عَادَاهُ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ أَشْهَدُ أَنَّکَ کُنْتَ نُوراً فِی اَلْأَصْلاَبِ اَلشَّامِخَةِ وَ اَلْأَرْحَامِ اَلْمُطَهَّرَةِ [اَلطَّاهِرَةِ] لَمْ تُنَجِّسْکَ اَلْجَاهِلِیَّةُ بِأَنْجَاسِهَا وَ لَمْ تُلْبِسْکَ اَلْمُدْلَهِمَّاتُ مِنْ ثِیَابِهَا وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ مِنْ دَعَائِمِ اَلدِّینِ وَ أَرْکَانِ اَلْمُسْلِمِینَ وَ مَعْقِلِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ اَلْإِمَامُ اَلْبَرُّ اَلتَّقِیُّ اَلرَّضِیُّ اَلزَّکِیُّ اَلْهَادِی اَلْمَهْدِیُّ وَ أَشْهَدُ أَنَّ اَلْأَئِمَّةَ مِنْ وُلْدِکَ کَلِمَةُ اَلتَّقْوَى وَ أَعْلاَمُ اَلْهُدَى وَ اَلْعُرْوَةُ اَلْوُثْقَى وَ اَلْحُجَّةُ عَلَى أَهْلِ اَلدُّنْیَا وَ أَشْهَدُ أَنِّی بِکُمْ مُؤْمِنٌ وَ بِإِیَابِکُمْ مُوقِنٌ بِشَرَائِعِ دِینِی وَ خَوَاتِیمِ عَمَلِی وَ قَلْبِی لِقَلْبِکُمْ سِلْمٌ وَ أَمْرِی لِأَمْرِکُمْ 

مُتَّبِعٌ وَ نُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتَّى یَأْذَنَ اَللَّهُ لَکُمْ فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لاَ مَعَ عَدُوِّکُمْ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْکُمْ وَ عَلَى أَرْوَاحِکُمْ وَ أَجْسَادِکُمْ [أَجْسَامِکُمْ] وَ شَاهِدِکُمْ وَ غَائِبِکُمْ وَ ظَاهِرِکُمْ وَ بَاطِنِکُمْ آمِینَ رَبَّ اَلْعَالَمِینَ پس دو رکعت نماز مى‌کنى و دعا مى‌کنى به آنچه مى‌خواهى و برمى‌گردى و دیگر زیارتى است که از جابر منقول است و کیفیت آن چنان است که از عطا روایت شده که گفت با جابر بن عبد الله انصارى بودم در روز بیستم ماه صفر چون به غاضریه رسیدیم در آب فرات غسل کرد و پیراهن طاهرى که با خود داشت پوشید پس گفت که آیا با تو چیزى هست از بوى خوش اى عطا گفتم با من سعد هست پس قدرى از آن گرفت و بر سر و بدن پاشید و پابرهنه روانه شد تا ایستاد نزد سر مبارک امام حسین علیه السلام و سه مرتبه الله اکبر گفت پس افتاد و بیهوش شد و چون به هوش آمد شنیدم که مى‌گفت

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمْ یَا آلَ اَللَّهِ [147]الخ که بعینه همان زیارت نیمۀ رجب است که ما ذکر نمودیم و با آن فرقى ندارد جز چند کلمه که شاید از اختلاف نسخ باشد چنانچه شیخ مرحوم احتمال داده پس اگر کسى خواست که آن را نیز بخواند رجوع کند به زیارت نیمۀ رجب ص 441 و همان را بخواند

 

پاسخ رهبر انقلاب به نامه جمعی از دانش‌آموزان درباره راه‌پیمائی اربعین

 

۱۴۰۲/۰۶/۱۱

جمعی از دانش‌آموزان و فارغ‌التحصیلان یکی از مدارس تهران(*) در روزهای گذشته و پیش از عزیمت به کربلا و زیارت اربعین حسینی علیه‌السلام، در نامه‌ای از حضرت آیت‌الله خامنه‌ای درخواست کردند تا توصیه‌هایی برای پربارتر شدن حضور در راه‌پیمائی اربعین داشته باشند.
متن پاسخ رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسمه‌تعالی

- زیارتتان قبول باشد عزیزان. در این راه‌پیمائی مقدس، فرصت توجه و توسّل را از دست ندهید، و نیز فرصت تأمل و تفکر در مجاهدت سیدالشهداء علیه‌السلام و هدف آن و برکاتی را که خداوند به این فداکاری بزرگ عطا کرده است. آن هدف، باید هدف هر انسان مؤمن باشد. از خداوند توفیق و هدایت بخواهید و در راه آن هدف ثابت قدم بمانید.

سیّدعلی خامنه‌ای

*بسمه تعالی
السلام علی قتیل العبرات
محضر مبارک پدر مهربان و عزیزتر از جان، رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای مدظله‌العالی
   با عرض سلام و تحیّت، به لطف خداوند منان و با مدد امیرالمؤمنین و سیدالشهدا، جمعی از فرزندان شما توفیق زیارت دسته‌جمعی اربعین را پیدا کرده‌اند.
   پدر گرامی و دلسوز، این جمع استدعا دارند در آستانه‌ی این سفر معنوی و این خیر کثیر، ما را از مرحمت‌ها و راهنمایی‌های مشفقانه‌ی خویش برای هرچه بهتر برگزار شدن این زیارت و هرچه پربارتر شدن این پیاده‌روی گران‌قیمت، بهره‌مند فرمائید.
   این جمع و همه فرزندان و پیروان شما در همه حال دعاگوی وجود ارجمند و نازنینتان هستند.

ملتمس دعای شما؛                       
جمعی از دانش آموزان و فارغ التحصیلان مجتمع تربیتی فرهنگ

https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=53735

 

بنده ی حقیر در اخبار شنیدم که در کشوری که در جوار کشوری کمونیستی هم هست و یحتمل ادعاهای ضد کمونیستی هم دارد بعضی معلمینش خودکشی کرده و معلمین دیگر هم در پشتیبانی آنها تظاهرات کرده اند. گفته می شود که شاگردان و والدینشان بیش از حد هم به معلمین توهین کرده اند چرا که انتظارات شاگردان بی ادب هم از معلمینشان بیش از حد است و قانون هم از آنها پشتیبانی می کند و .... ولی به هر جال، رابطه ی معلم و شاگرد یک رابطه ی مهمی است که وقتی در همه حال هم ممکن الوجودها واجب الوجود را در نظر نگیرند، همه را می تواند دچار مشکلات کند؛ و از جمله خود معلمها را نیز!

خبر دیگری در مورد استادی است که گویا از دانشگاه اخراج هم شده است یا چه مشکلی هم برای تجدید قراردادش رخ داده باشد. بنده کارهای او را که می دیدم، اتفاقاً در مورد بیوانفورماتیک الگوریتمی و یادگیری عمیق و امثالهم هم هست. گاهی اوقات شما انتظار یک معجزه ای را دارید که دانشمندان بتوانند انجام دهند که در زمینه ی سلامت آیا چقدر هم اتفاق بیافتد. ولی همینطوری که استاد هم باید خود بفکر کارهای دانشگاهی اش باشد که بتواند تحقیقاتش را چطور ادامه دهد، هر فردی هم باید خود بفکر سلامتی اش باشد تا دچار مشکلاتی هم نشود. معجزه ی سلامتی وقتی می تواند رخ دهد که فردی که بفکر سلامتی خود می باشد، یقین هم کند که باید چه کند تا سلامت بماند؛ ولی در عین حال، این یقین می تواند هم نسبی باشد و آیا تا کی هم ادامه داشته باشد. و چرا که بالاخره انسان مریض هم می شود دیگر و مرگ هم سراغش می آید!

و اما یک جاهایی یک تعصباتی هم هست که انسان را یقیناً هم باشتباه می اندازد. تعصب Bias مسئله ای است که باید در مسائل علمی هم در نظر گرفت و بلکه در روانشناسی هم مهم است. و اما یک جایی مسئله دیگر تعصب نیست و بلکه مسئله دینمدار بودن است. یعنی آنجایی که خصوصاً ممکن الوجودهایی دارند واجب الوجود را نزد خود جلوه می دهند و آنگاه کل عالم را هم می خواهند مطیع خود کنند، اینجا است که حتی کمونیستها هم صدایشان در می آید که از اینها جلو می زنند و بهشان اعتراض می کنند که بابا آن خوکدونی ات را تعطیل کن و برو دنبال کارت دیگر. و مسئله تنزل هم پیدا می کند به درگیری کمونیسم- ضد کمونیسم هسته ای که در انواع جنگهای ترکیبی بلوکهای شرق و غرب هم نمایان می شوند و حال آنکه قرار هم بر این بود که مسئله غیر از این باشد آنطوری که بلوکهای ساختمانی را هم می بایستی از مدل استاندارد ذرات فیزیک هم الهام می گرفتند و آنگاه می رسیدند به انواع هندسه ها و از جمله هم مادولاهای رویه های ک-3 و دفورماسیونهای آنها و ماورای آنها در اخترفیزیک و کیهانشناسی و .... 

ولی نکته ای که مغفول می ماند اینجا است که واجب الوجود را آیا چطور هم می خواهد در میان ممکن الوجودها به اثبات برساند آنجایی که در عدم خود را بشر گرفتار کرده است که نمی تواند هم از سلسله مراتبی هم بگذرد و واجب الوجود را هم دریابد آنگاه که ممکن الوجود برای خود در تعریفهایش بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی که برای او یا قابل درک نیست یا غیر قابل دسترس است یا نفی اش هم می کند را دریابد. و لذا هیچ گاه مایل هم نیست وارد مملکت اسلام هم شود.

و لذا بنده می خواستم در پستی جداگانه از روایتی که مربوط به حضرت زهرا هم هست عرض کنم ولی همین جا یحتمل آنرا بگویم بهتر هم باشد که در سایت واعظین هم امام خمینی قدس سره الشریف در رابطه با آن می فرمایند: 

5- مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِی عُبَیْدَةَ قَالَ: سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنِ الْجَفْرِ فَقَالَ هُوَ جِلْدُ ثَوْرٍ مَمْلُوءٌ عِلْماً قَالَ لَهُ فَالْجَامِعَةُ قَالَ تِلْکَ صَحِیفَةٌ طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً فِی عَرْضِ الْأَدِیمِ مِثْلُ فَخِذِ الْفَالِجِ‌[6] فِیهَا کُلُّ مَا یَحْتَاجُ النَّاسُ إِلَیْهِ وَ لَیْسَ مِنْ قَضِیَّةٍ إِلَّا وَ هِیَ فِیهَا حَتَّى أَرْشُ الْخَدْشِ قَالَ فَمُصْحَفُ فَاطِمَةَ ع قَالَ فَسَکَتَ طَوِیلًا ثُمَّ قَالَ إِنَّکُمْ لَتَبْحَثُونَ‌[7] عَمَّا تُرِیدُونَ وَ عَمَّا لَا تُرِیدُونَ إِنَّ فَاطِمَةَ مَکَثَتْ بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ ص خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ یَوْماً وَ کَانَ دَخَلَهَا حُزْنٌ شَدِیدٌ عَلَى أَبِیهَا وَ کَانَ جَبْرَئِیلُ ع یَأْتِیهَا فَیُحْسِنُ عَزَاءَهَا عَلَى أَبِیهَا وَ یُطَیِّبُ نَفْسَهَا وَ یُخْبِرُهَا عَنْ أَبِیهَا وَ مَکَانِهِ وَ یُخْبِرُهَا بِمَا یَکُونُ بَعْدَهَا فِی ذُرِّیَّتِهَا وَ کَانَ عَلِیٌّ ع یَکْتُبُ ذَلِکَ فَهَذَا مُصْحَفُ فَاطِمَةَ ع.

الکافی الشریف، شیخ کلینی، جلد 1، ص 241

https://lib.eshia.ir/11005/1/241

 

فضایل حضرت زهرا سلام الله علیها

https://vaezin.com/category/homepost/sokhanraniha/emam-khomeini/

متن سخنرانی امام خمینی اینجا است:

https://hawzah.net/fa/Magazine/View/3992/5197/47611

 

نکته ای که اینجا هست تعصب راجع به حضرت زهرا سلام الله علیها فقط نیست و بلکه واقعیتی است که همانطوری که قبلاً هم اشاره شد سرّش در روضه ی حضرت زهرا هم نهفته است و زبان انسان قاصر است از بازگفتن فضیلتهای حضرت زهرا سلام الله علیها. و لذا بنده بخواهم مسئله را در چهار کلمه خلاصه اش کنم این است که قمر بنی هاشم حضرت عباس و همه ی حاجیها و علی اکبر و بلکه خود حضرت امام حسین سلام الله علیه و همه و همه فدای حضرت زهرا هم هستند. البته بعضی هم بدتر از این بنده ی حقیر یحتمل مثنوی مولوی خوانده و بنظرشان برسد که قسمتشان از مسئله چیست و ...؟ موضوع این است که هر کسی وقتی با روضه ی شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها روبرو می شود، آن نورانیتی را که می بیند در مقابل چه سیاه چاله ای هم واقع شده است، یک طیفی اینجا رخ می دهد که سرعت و بلکه شتاب نوری را اگر بخواهیم حساب کنیم نه اینکه از 0 کیلومتر به بینهایت هم باید حساب کرد و بلکه باید بین انتگرالهای فوریه از منهای بینهایت الی مثبت بینهایت هم تحقیق و بررسی کرده و آنگاه وارد بحثهای دیگری در دوگانهای الکتریکی- مغناطیسی هم آیا چقدر بتوان پا گذاشت و بلکه یحتمل هم حدس زتای ریمان را نیز در این میان با صعود به انقلابها و الفهای بینهایت مراتب و درجات متعالیه ی بالاتر هم ثابت کرد و .... سهیلا فیض بخش گویا برنامه ی موکی و ترانسفورمهای فوریه موکی روی شیفها بصورت قاطیقوریایی در هندسه ی جبری هم دارد پیگیری می کند و بنده حتی دیدم که مقاله ای با توماس هم در مورد دوگان- اس در نظریه ریسمان که با این مباحث باید کابردی شده باشد هم دارد.

https://arxiv.org/abs/2007.03037

و برنامه ی موکی گویا می خواهد رویه ای ک-3 را از یک منحنی یا یحتمل مقاطعی از مادولاهای منحنیها نیز ببیند تا چه حد هم می تواند بازسازی کند. این را بنده باید بیشتر هم مطالعه کنم چرا که یحتمل بتوان به استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده چپی و راستی چند جهانی هم خیلی راحت کاربردی اش کرده و مسائل هندسی اش را بهتر هم بررسی کرد. ولی این هم که اصلا این مسائل چه ربطی هم به ناتو دارند را بنده باز برمی گردم به کتاب کوهمولوژی گالوایی که ناتو هم پشتبانی کرده است و تز دکترای جان تیت که آنالیز فوریه را نیز به نظریه ی اعداد جبری کاربردی می کند. و باید هم باز دید که داستان از چه قرار است با اینکه این تز غلط نکنم یا نه همسن من که ده سال هم بزرگتر است و خود تیت هم برحمت خدا رفته است و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم و ...؟! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

https://en.wikipedia.org/wiki/Tate%27s_thesis

https://www.amazon.com/Algebraic-Number-Theory-William-Cassels/dp/0950273422

وَأَنذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ وَهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ ‎﴿مریم: ٣٩﴾‏

 

قوله تعالى : « وَأَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ وَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ » ظاهر السیاق أن قوله : « إِذْ قُضِیَ الْأَمْرُ » بیان لقوله : « یَوْمَ الْحَسْرَةِ » ففیه إشارة إلى أن الحسرة إنما تأتیهم من ناحیة قضاء الأمر والقضاء إنما یوجب الحسرة إذا کان بحیث یفوت به عن المقضی علیه ما فیه قرة عینه وأمنیة نفسه ومخ سعادته الذی کان یقدر حصوله لنفسه ولا یرى طیبا للعیش دونه لتعلق قلبه به وتولهه فیه ، ومعلوم أن الإنسان لا یرضى لفوت ما هذا شأنه وإن احتمل فی سبیل حفظه أی مکروه إلا أن یصرفه عنه الغفلة فیفرط فی جنبه ولذلک عقب الکلام بقوله : « وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ وَهُمْ لا یُؤْمِنُونَ ».

فالمعنى ـ والله أعلم ـ وخوفهم یوما یقضى فیه الأمر فیتحتم علیهم الهلاک الدائم فینقطعون عن سعادتهم الخالدة التی فیها قرة أعینهم فیتحسرون علیها حسرة لا تقدر بقدر إذ غفلوا فی الدنیا فلم یسلکوا الصراط الذی یهدیهم ویوصلهم إلیها بالاستقامة وهو الإیمان بالله وحده وتنزیهه عن الولد والشریک.

وفیما قدمناه کفایة عن تفاریق الوجوه التی أوردوها فی تفسیر الآیة والله الهادی.

تفسیر المیزان، علامه محمد حسین طباطبایی، جلد 14، ص 50

http://lib.eshia.ir/12016/14/50

 

وفی المجمع ، وروى مسلم فی الصحیح بالإسناد عن أبی سعید الخدری قال : قال رسول الله صلى‌الله‌علیه‌وآله : إذا دخل أهل الجنة الجنة وأهل النار النار ـ قیل : یا أهل الجنة فیشرفون وینظرون ، وقیل : یا أهل النار فیشرفون وینظرون ـ فیجاء بالموت کأنه کبش أملح فیقال لهم : تعرفون الموت؟ فیقولون : هذا هذا وکل قد عرفه. قال :

فیقدم فیذبح ثم یقال : یا أهل الجنة خلود فلا موت ـ ویا أهل النار خلود فلا موت : قال : فذلک قوله : « وَأَنْذِرْهُمْ یَوْمَ الْحَسْرَةِ » الآیة.

قال : ورواه أصحابنا عن أبی جعفر وأبی عبد الله علیه‌السلام ثم جاء فی آخره : فیفرح أهل الجنة فرحا ـ لو کان أحد یومئذ میتا لماتوا فرحا ، ویشهق أهل النار شهقة ـ لو کان أحد میتا لماتوا.

أقول : وروى هذا المعنى غیر مسلم من أرباب الجوامع کالبخاری والترمذی والنسائی والطبری وغیرهم عن أبی سعید وأبی هریرة وابن مسعود وابن عباس.

تفسیر المیزان، جلد 14، ص 54

http://lib.eshia.ir/12016/14/54

 

معنای حقیقی عرفان، امام خمینی قدس سره الشریف

https://vaezin.com/category/homepost/sokhanraniha/emam-khomeini/

 

روز حسرت، حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای مد ظله العالی، سایت واعظین

https://vaezin.com/category/homepost/sokhanraniha/khamenei/

 

۱۳۹۱

میرزا جواد ملکی تبریزی, المراقبات

مرحوم آقای میرزا جواد آقای ملکی (رضوان اللّه‌ علیه) در کتاب شریف «مراقبات»شان یک جمله‌ای به مناسبت ساعت لیلةالقدر دارند، که من یادداشت کردم. البته این مربوط به همیشه است، اما ایشان به این مناسبت فرموده‌اند. «فاعلم یقینا انّک ان غفلت عن مثل هذه الکرامة و ضیّعتها باهمالک»،؛ اگر غفلت کنیم، این فرصتها را تضییع کنیم، از دست بدهیم، بعد: «و رأیت یوم القیامة ما نال منها المجتهدون». وقتی روز قیامت میشود و اعمال انسانها را حاضر میکنند و صورت ملکوتی اعمال ما در آنجا حضور می‌یابد، شما نگاه میکنید، می‌بینید همین عملی که میتوانستید انجام بدهید و ندادید، این کلمه‌ی حرفی که میشد بزنید که در آن خیر مردمی بود و نزدید، این قدمی که میشد بردارید که کسان مستحقی از آن منتفع میشدند و برنداشتید، این کار کوچک، به وسیله‌ی کسانی انجام شده است؛ عده‌ای تلاش کردند، جد و جهد کردند و چه ثواب عظیمی خدای متعال آن روز به آنها میدهد. ما در آن روز از آن ثواب محرومیم. وقتی انسان مشاهده میکند دیگری که این عمل را انجام داد، این کار خیر را انجام داد، این قدم را برداشت، این عمل عبادی را انجام داد، به چه دستاورد عظیمی در آن روزی که همه محتاجند، دست پیدا کرده است، ایشان میفرمایند: «ابتلیت بحسرة یوم الحسرة»؛ اینجاست که انسان دچار حسرت میشود؛ چه حسرتی! که ای کاش این کار را من انجام داده بودم، این قدم را برمیداشتم، این حرف را زده بودم، این کار را یا این حرف را ترک میکردم. بعد ایشان میفرمایند که حسرتِ «یوم الحسرة» مثل حسرتهای معمولی نیست. انسان در دنیا هم گاهی اگر یک کاری را بکند، دستاوردی خواهد داشت؛ نمیکند، بعد دچار حسرت و ندامت میشود. اما این کجا و آن کجا؟ ایشان میفرمایند: «الّتی تصغر عندها نار الجحیم و العذاب الألیم»؛ این حسرت آنقدر سخت است، آنقدر دردآور است که در مقابل آن، آتش جهنم کوچک است. به تعبیری، حسرت مثل سرب گداخته در درون انسان سرازیر میشود. «فتنادی فی ذلک الیوم مع الخاسرین النّادمین یا حسرتی علی ما فرّطت فی جنب اللّه‌»، بعد «و لا ینفعک النّدم»؛ آن روز دیگر پشیمانی هم فایده‌ای ندارد.

امروز شما از نعمت زندگی برخوردارید، بسیاری‌تان از نعمت جوانی برخوردارید، بحمداللّه‌ همه‌تان یا اغلبتان از نشاط و توانائی جسمی و فکری برخوردارید، میتوانید کار کنید، میتوانید از این ساعات خوش بهره ببرید؛ از این شبها، این دعاها، این مناجاتها، این شب‌زنده‌داری‌ها، این نوافل. گاهی یک کار کوچک آنچنان اجر عظیمی دارد که انسان در این نشئه و در لابه‌لای چهارچوبهای مادی که قرار دارد، باورش نمی‌آید - «و هم لا یؤمنون»(۲) - اما هست. خب، این یک فرصت، که فرصت ماه رمضان است؛ آن هم یک فرصت، که فرصت خدمت است.۱۳۹۱/۰۵/۰۳

بیانات در دیدار کارگزاران نظام
میرزا جواد ملکی تبریزیالمراقبات
فیش موضوعی, کتاب

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=4157

 

بنده داشتم دنبال قدرت واجب الوجود در اینترنت می گشتم که رسیدم به درس 98 قدرت خداوند از دروس استاد غلامرضا فیاضی: 

https://darsgoftar.net/mbook/42/2226

این مسائل از صفات خداوند مثل قدرت او و علم و حکمت او و ... را در کتب فلسفی بحث می کنند و علاوه بر بدایة و نهایة الحکمة علامه طباطبایی، در اسفار اربعه هم یقیناً آمده است. ولی اینکه چطور در این میان، ممکن الوجودها به این نتیجه هم رسیده اند که اگر به سلاحهایی همچون سلاح هسته ای هم دست یابیم و وارد چنین مسابقات تسلیحاتی شویم، آنگاه بهتر هم می توان به واجب الوجود فی ما بین ضد کمونیسم و کمونیسم هم دست یافت! البته یحتمل اینجا کمونیستها هم اشکال کنند که چرا "ضد کمونیسم" را اول آوردی و حال آنکه باید دوم هم می آوردیش و همین هم یحتمل آیا چقدر ممکن است تنشهایی را ایجاد کند یا نکند و ...! نکته ای که اینجا نهفته است و قابل توجه هم هست این است که ممکن الوجودها خود تصمیم بگیرند که به سمت واجب الوجود خدای تبارک و تعالی آیا چقدر هم میل کنند بدون آنکه سعیشان بر این هم باشد که پس امامت چه می شود؟ یعنی ممکن الوجود بلاواسطه خود را می بیند و خدایش را و لا غیر را. این مسئله از لحاظ روانشناسی و جامعه شناسی می تواند بسیار قابل اهمیت هم باشد که شما قرار است نه تنها امامت را پیدا کنی و با او نزد خدا همه و همه تشریف فرما شوید و بلکه اینها همه بر حسب توحید و نبوت هم واقع شده اند که باید بطور مداوم هم یاد گرفته شوند. البته مسئله ی عظیم "لباس جندی" که خود پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و حضرت امیر المومنین علیه السلام هم لباس جندی بتن می کردند، اینجا است که این تدریج در درجات و مراتب را که بمرور زمان بر قلب می تواند وارد شود را شهید و مجاهد فی سبیل الله آناً تجربه می کند و عرفان انسان کامل را کانه یک شبه به بالاترین کمالاتش می رساند و بلکه بطور کفایی و عینی هم وارد جهاد فی سبیل الله آنچنان یحتمل وارد شود که تکلیف را از بقیه نیز ساقط می فرمایند! یعنی کمونیست و بلکه ضد کمونیست حتی اهل کتاب هم دیگر وجوبی نمی بیند که آیا لازم هم هست که مسلمان شود یا همان بهتر است که به کارهای خودش پرداخته و بحایش جزیه هم دهد! البته نکته ای که در یوم الحسرة واقع می شود هم همین است که حسرت دیگر فایده ای هم ندارد که حالا چرا دیگر من کمونیست و بلکه ضد کمونیست تا کنون حتی مسلمان نیز نشده ام. البته آنطرف قضایا هم این است که مسلمان آنقدر در جهاد فی سبیل الله خود کم بگذارد و از مسابقات علمی خود عقب هم بماند که دیگر باورش هم شود که آن غیر مسلمانانی که گوی سبقت را هم در علم از او ربوده اند، و لذا لازم هم هست که حسرت بخورد و یوم الحسرة سراغش آید و .... خوب، این یک علم و حکمتی را هم می طلبد که چطور زبانهای علمی و حکمت را تغییر هم دهیم که وقتی شاگرد و دانشج و طلبه شروع می کند به یادگیری علوم جدیده و بلکه در این زمینه ها خبره و نخبه و حتی نابغه ی دانشمند هم می شود، آنگاه باورش هم شود که بابا ماها که خودمان اصلا چیزی بلد هم نیستیم و باید برویم جلوی اینها لنگ هم نیاندازیم و بلکه زانوی تلمذ هم هنوز بزنیم! چرا چنین می شود؟ دلیلش این است که توانسته است آنقدر زبان علمی را تغییر دهد که ابتکار عمل را در دست خود بگیرد و همه و همه هم باید بروند از او یاد بگیرند و .... و لذا همین هم هست که می فرمایند اطلبوا العلم من المهد الی اللحد و همینطور مهمتر از آن هم راجع به حکمت الهی و حکمت متعالیه و بلکه ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و .... یعنی استاد و دانشمندی که شاگرد و دانشجو و طلبه پای بحث او هم نشسته است و خیلی هم مایل است از حالات خلاء به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم  العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند، واقعاً هم می تواند در میان انقلابهایی گیر کرده و دچار درهمتنیدگیهایی هم شده که حتی زبان علمی را هم فی البداهه و دفعتاً دچار تغییر و تحولاتی عظیم می کنند، آنچنان که استاد دانشمند دارد در الفهای بالاتری هم کار می کند و اما شاگرد هنوز در الفهای پایینتر هم گیر کرده است و نمی تواند مسائل و قضایایش را حل کند و .... وقتی به منشاء حکمت الهی واجب الوجود سالک الی الله رسید و توحید و نبوت و امامت را هم دریافت، این نورها قلب و فکر و جسم و روح او را هم روشن می کنند. اینجا است که بر او یحتمل هم الهام الهی شود که: ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة، و ان لقتل الحسین حرارة فی قلوب المومنین لا برد ابدا.

شاگرد یجنمل هنوز گیر کرده است که سرعت نور چرا 300000 کیلومتر در ثانیه است- اندازه گیریها درست است غلط است؟- و چرا در نسبت انرژی به جرم ضریبی از توان دوم سرعت نور را هم دارا است، و استادش یحتمل از آن طرف در بالاترین الفها در این فکر است که در روضه ی شهادت حضرت فاطمه زهرا باید هم نشان داد که سرعتها و شتابهای نوری آیا به بینهایت هم میل نخواهند کرد اگر واقعاً هم مایلیم که بسمت آیات اللهی الفهای بینهایت مراتب و درجات متعالیه و حضرات آیات معظم تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم حتی از حالات خلاء نیز میل کنیم و ...؟ البته اینجا بعضی هم اشکال می فرمایند که همین هم هست که یحتمل مشاهده گر را در درهمتندیگیهایی گیر اندازند که حتی آیا چقدر هم بتواند منظومه هایی از دوتاییها و سه تاییها و چند تاییهای ستاره- ستاره ای، ستاره- سیاه چاله ای و ... را نیز مشاهده هم بفرمایند. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه واممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ‎﴿١﴾‏ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ‎﴿٢﴾‏ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ ۚ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ‎﴿٣﴾‏

اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ ۚ لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ ۚ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ مَن ذَا الَّذِی یَشْفَعُ عِندَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ ۚ یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ ۖ وَلَا یُحِیطُونَ بِشَیْءٍ مِّنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِمَا شَاءَ ۚ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ ۖ وَلَا یَئُودُهُ حِفْظُهُمَا ۚ وَهُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ‎﴿٢٥٥﴾‏ لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَن یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ ‎﴿٢٥٦﴾‏ اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ ۖ وَالَّذِینَ کَفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُم مِّنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ ۗ أُولَٰئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ ۖ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ ‎﴿البقرة: ٢٥٧﴾‏

فَإِذَا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقَابِ حَتَّىٰ إِذَا أَثْخَنتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثَاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَإِمَّا فِدَاءً حَتَّىٰ تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزَارَهَا ذَٰلِکَ وَلَوْ یَشَاءُ اللَّهُ لَانتَصَرَ مِنْهُمْ وَلَـٰکِن لِّیَبْلُوَ بَعْضَکُم بِبَعْضٍ وَالَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ فَلَن یُضِلَّ أَعْمَالَهُمْ ‎﴿محمد: ٤﴾‏

 

الحکمة 456 ثمن الانسان )وَقَالَ(علیه السلام) : أَلاَحُرٌّ یَدَعُ هذِهِ اللُّمَاظَةَ لاَِهْلِهَا؟ إِنَّهُ لَیْسَ لاَِنْفُسِکُمْ ثَمَنٌ إِلاَّ الْجَنَّةَ، فَلاَ تَبِیعُوهَا إِلاَّ بِهَا.

نهج البلاغه، سید رضی، ترجمه محمد دشتی،  ص 384 ...

http://lib.eshia.ir/26580/1/384

http://lib.eshia.ir/15139/1/391

http://lib.eshia.ir/71860/75/13

http://lib.eshia.ir/71860/70/132

http://lib.eshia.ir/71860/75/306

 

بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران‌، ۱۳۷۹/۰۱/۲۶

 امروز هم هرجایی که بشر در دنیا ضربه خورده است -چه ضربه سیاسی، چه ضربه نظامی و چه ضربه اقتصادی- اگر ریشه‌اش را کاوش کنید، یا در جهل است، یا در زبونی. یعنی یا نمیدانند و معرفت لازم را به آنچه که باید معرفت داشته باشند، ندارند؛ یا این‌که معرفت دارند، اما خود را ارزان فروخته‌اند؛ زبونی را خریده‌اند و حاضر به پستی و دنائت شده‌اند! امام سجّاد و امیرالمؤمنین -بنابر آنچه که از آنها نقل شده- فرموده‌اند: «لیس لانفسکم ثمن الّا الجنّة فلاتبیعوها بغیرها»؛(۷) ای انسان! اگر بناست هستی و هویت و موجودیت تو فروخته شود، فقط یک بها دارد و بس و آن بهشتِ الهی است. به هرچه کمتر از بهشت بفروشی، سرت کلاه رفته است. اگر همه دنیا را هم به قیمتِ قبول پستی و ذلّت و زبونی روح به شما بدهند، جایز نیست. همه کسانی که در اطراف دنیا تسلیم زر و زور صاحبان زر و زور شده‌اند و این زبونی را قبول کرده‌اند -چه عالم، چه سیاستمدار، چه فعّال سیاسی و اجتماعی و چه روشنفکر- به خاطر این است که ارزش خود را نشناختند و خود را فروختند. بسیاری از سیاستمداران دنیا خودشان را فروخته‌اند. عزّت فقط این نیست که انسان روی تخت سلطنت یا ریاست بنشیند. گاهی یک نفر بر تخت سلطنت نشسته است، به هزاران نفر هم با تکبّر فخرفروشی میکند و زور میگوید؛ اما درعین‌حال زبون و اسیر یک قدرت و یک مرکز دیگر است؛ اسیر تمایلات نفسانىِ خود است که البته اسرای سیاسىِ امروز دنیا به این آخری نمیرسند، چون اسیر قدرتها و اسیر مراکزند!

 اگر امروز شما به این کشور بزرگ نگاه کنید، میبینید که چهره جوانان این کشور، از احساس استقلال و عزّت، برافروخته و شادمان است. هیچ کس نمیتواند ادّعا کند که دستگاههای سیاسی این کشور، از قدرتی در دنیا کمترین فرمانی میبرند. همه دنیا هم این را قبول دارند که در همین کشورِ باعزّت و باعظمت، قبل از انقلاب حکومتی بر سرِ کار بود که افرادش تفرعن و تکبّر داشتند و برای خود جاه و جلال و جبروت قائل بودند و مردم بایستی در مقابلشان تعظیم میکردند و خم میشدند؛ اما همانها اسیر و زبون دیگران بودند! در همین تهران، هر وقت سفیر آمریکا میخواست، میتوانست با شاه ملاقات کند و هر مسأله‌ای را بر او دیکته کند و از او بخواهد و اگر او انجام نداد، به او تغیّر کند! ظاهرشان برای مردم و ضعفا، جلال و جبروت داشت؛ امّا زبون بودند. امام حسین خواست این زبونی را از انسانها بگیرد.

 پیامبر در مقابل مردم مثل بندگان غذا میخورد و مثل بندگان مینشست؛ نه مثل اشراف‌زاده‌ها: «کان رسول‌الله (ص) یأکل اکل العبد و یجلس جلوس العبد»؛ (۸) پیامبر جزو فامیل‌های اشراف‌زاده بود؛ اما رفتار او با مردم خود، رفتار متواضعانه‌ای بود. به آنها احترام میکرد؛ به آنها فخر و تعنّد نمیفروخت؛ اما اشاره و نگاه مبارکش بر تن امپراتوران آن روز عالم -در سالهای آخر عمرش- لرزه میانداخت. این عزّت است.

 امامت، یعنی دستگاهی که عزّت خدایی را برای مردم به وجود می‌آورد. علم و معرفت به مردم میدهد. رفق و مدارا را میان آنها ترویج میکند. ابّهت اسلام و مسلمین را در مقابل دشمن حفظ میکند. اما سلطنت و حکومت‌های جائرانه، نقطه مقابل آن است. امروز در بسیاری از کشورهای دنیا اسم زمامداران پادشاه نیست، اما در واقع پادشاهند. اسمشان سلطان نیست و ظواهر دمکراسی هم در آن‌جاها جاری است، اما در باطن، همان سلطنت است؛ یعنی رفتار تعندآمیز با مردم و رفتار ذلّت‌آمیز با هر قدرتی که بالاسر آنها باشد! حتی شما میبینید که در یک کشور بزرگ و مقتدر، رؤسای سیاسی آنها باز به نوبه خود مقهور و اسیر دست صاحبان کمپانی‌ها، مراکز شبکه‌ای پنهان جهانی، مراکز مافیایی و مراکز صهیونیستی هستند. مجبورند طبق میل دل آنها حرف بزنند و موضع‌گیری کنند؛ برای این‌که آنها نرنجند. این سلطنت است. وقتی که در رأس، ذلّت و زبونی وجود داشت، در قاعده و بدنه هم ذلّت و زبونی وجود خواهد داشت. امام حسین علیه این قیام کرد.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=3002

جاذبه ی حسینی، گزیده بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی) درباره ی حضرت زینب سلام الله علیها و اربعین حسینی، انتشارات انقلاب اسلامی، 1401، ص 125-127

 

بنده ی حقیر دو کلمه در آنچه بنده ی حقیر داشتم راجع به دانیال کاههنمن منطالعه می کردم، عرض کنم. اول اینکه استاد شیمی اسرائیلی کاهنمن بنا به گفته ی ویکیپدیا، یعنی یشیاهو لبویتز، گفته بوده است که رفتار اسرائیلیها در سرزمین اشغالی فلسطین "جحودی- نازی" شده است! علاوه بر این می فرماید نسیم نیکولاس طالب نیز از کاهنمن تاثیر پذیرفته است؛ و از جمله هم کتابی دارد باسم قوی سیاه در باب احتمالات و آمار که در آن می گوید بهتر است دنبال بوقلمون هم خیلی نرویم آنجایی که می خواهیم از قوی سیاه هم دوری کنیم!

از آن طرف، وقتی مباحث مطرحه ی در بیوگرافی کاهنمن را دنبال می فرمایید هم می رسیم به مبحثی که گویا رساله ی دکترای وی هم بوده است در زبانشناسی و صرف و نحو، باسم لغت معنی دیفرانسیل (semantic differential) که می گوید از جمله برای زبان ریاضی فرترن هم کاربردی اش کرده بوده است. ولی این مبحث لغت معنی دیفرانسیل را که دنبال کنید، ویکیپدیایی هم می رسید به برنامه ی MK Ultra Program که میفرماید توسط سیا حتی برای براندازی دولت آلنده در شیلی هم در روزنامه ال مرکوریو استفاده کرده بوده است. و وارد صفحه ی ام ک اولترا که شوید می گوید که چطور از این مباحث سمانتیک دیفرانسیل ماورای دو قطبیها و بلکه چند بعدگرایی معنایی دیفرانسیل، در جهت حتی توهین و شکنجه ی زندانیان برای اعتراف گیری سیا هم استفاده می شده است.

حالا عرض بنده ی حقیر این نیست که اینجا وارد این مباحث ام ک-اولترا هم شوم. و بلکه عرض بنده ی حقیر این است که شاگرد و دانشجو و طلبه همانطوری که از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات معظم تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم سعی و تلاش می کند که میل کند، باید توجه هم داشت که بالاخره کجاها هم دارد مرزهای معانی دیفرانسیل هم بسمت نقاط خطرناکی نیز میل می کنند! بعضی یحتمل اینجا اشکال هم کنند که برو بابا! ما که این حرفها را نداریم حتی آنجایی که مقصد حسینی است و چرا که ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة. ولی این را یحتمل باید هم توجه داشت که در نظریه های آماری و احتمالاتی که ناشی از امثال قوی سیاه (Black Swan) هم هست، نکته ی بغرنج اینجا است که دو دیدگاه وجود دارد که یکی این است که ممکن الوجودها باید امام خود را هم پیدا کنند در حینی که دارند بسمت آیات اللهی الفهای بینهایت مراتب و درجات متعالیه هم میل می کنند و سعی و تلاش در پیوستن به واجب ا لوجود هم دارند؛ و حالا شما هر چقدر هم که یقین داشته باشید که در این راه مطمئناً موفق خواهید بود و بلکه در راه اسلام هم شهید خواهید شد. این خصوصاً وقتی است که سالک الی الله و شاگرد و دانشجو و طلبه هم خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان خود را هم یافته است و در رکاب او هم دارد برای او می جنگد و شمشیر هم می زند. ولی نگاه یزیدی هم این است که کدام خدا و پیغمبر و امام؟ و بلکه خود را هم بالاتر از همه ی اینها قرار داده و بجنگ خدا و پیغمبر و امام همه و همه هم می رود! این به زبان واجب الوجود و ممکن الوجود چطور می شود؟ در حقیقت خود را از همان اول هم جای واجب الوجود جا می زند و آنگاه سعی می کند بر حسب اینکه در آمار و احتمالات چطور هم ممکن الوجودها می توانند زندگی خود را سر و سامان هم دهند، الی ما شاء الله نیز بر نظریه های واجب الوجودی خدا دامن می زند و قلم فرسایی می کند و بر علیه آیات قرآنی سوره جمعه که می فرماید هم خوب اگر خیلی هم معتقدی که خدا نزد شما است، پس آرزوی مرگ هم کن تا نزد او بروی، حتی اینجا هم شک می کند. و چرا که واجب الوجود را در پایینترین سطوح واقع کرده است و خود را به عنوان ممکن الوجودی در بالا دستی ترینها هم فرض گرفته است. خوب، این بدبخت را می خواهید که دنبال امام و پیغمبر و خدایش هم بگردد دیگر؟! می گوید شکاک هم هست، ولی در استکبار خودش هم هیچ گونه شکی ندارد که چه کافری است! غیر از این است؟

عرض بنده ی حقیر این است که اگر شما امام زمان عجل الله فرجه الشریف را بفرستید در میان چنین شکاکهایی، آیا غیر از این هم خواهد بود که او را آیا بعنوان یک قو سیاه هم به حساب آورند و باورشان هم شود که تونسته است آیا چقدر هم کارهایی خارق العاده نیز انجام دهد؟ و حال آنکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را مفت و مسلم هم فرستاده ایم در میان قومی که حتی نماز هم نمی دانند چیست و نمی خواهند هم بدانند که چیست! یحتمل بفرمایید که خوب! امام زمان عجل الله فرجه الشریف اقل کم که می تواند فرادی نمازش را اقامه کند. بله، ولی باز هم آیا حتی اگر به عنوان ماموم و نه امام نمازش را اقامه کرد، در این صورت هم امام زمان عجل الله فرجه الشریف است؟ یا بالاخره، قبل و بعد از ظهور هم مسئله یک تفاوتها و مرزهایی هم دارند دیگر! افقهای دوتاییهای سیاه چاله ای و ستاره ای دوگانی بالاخره یحتمل هم تفاوتهایی با هم دارند.

مثل این است که عبد الملک به امام سجاد علیه السلام می فرماید تو اصلا چرا رفته ای کنیزی را بعنوان همسر برگزیده ای؟ امام در جواب می فرمایند این چیزی را که داری می گویی مال زمان جاهلیت هم هست که فکر کرده ای باید از اشرافیت و فرعونیت نیز بالا رفت تا صدر نشین هم شد. پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم خود، کنیزش ماریه قبطیه را صیغه کرده  و از او بچه دار هم شد. و حضرت سجاد علیه السلام نیز همسرش فاطمه بنت حسن علیهم السلام مادر امام باقر هم تشریف داشتند؛ ولی کنیزی را هم به همسری گرفت. یحتمل بعضی اشکال کنند که بنظر بنده ی حقیر فقط نیست که می رسد که جامعه ای که ائمه ی اطهار در رئوس آنها است، جامعه ای اشرافی و فرعونی و شاهنشاهی هم نیست و خود ائمه، نیز مثل پیغمبر اکرم، مثل بندگان غذا می خورد و نشست و برخواست می کرد هر چند که اشرافزاده هم بود. اینجوری است که توحید و نبوت و امامت هم دست در دست هم داده و مردمی می شوند و از مستضعفین عالم هم بر علیه استکبار می توانند دفاع کنند و بلکه به استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی ایالات متحده و ماتریسهای متناظر آنها هم می پردازند و جهشی هم از نشاندن پهپادهای دشمن می پرند به نشاندن فضاپیماها و ماهواره ها و بلکه در کنترل درآوردن دو تاییها و سه تاییهای نجومی و اقل کم مسئله ی کنترل زمین ماه خورشید و .... البته یحتمل اینجا بعضی اشکال کنند که اینها ما را در ال اچ سی و تواترون و سوپر کامیوکاند و ... به بازی هم گرفته اند و مقالات چندین و چند صفحه ای با چند صد نفر نویسنده ی دانشمند ما از حول جهان هم چه می شوند؟! باز اینجا باید برگشت به اینکه کجا هم ما داریم بسمت واجب الوجود و کجا هم بسمت ممکن الوجود حتی هندسی و جبری و بلکه ریاضی فیزیکی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و حکمت متعالیه هم میل می کنیم و کجاها هم اصلا آیا باورش هم می شود که دارد کلاً راه را اشتباه هم می رود و بفکر این هم نیست که خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را نیز در میان ممکن الوجودها و واجب الوجود هم بیابد؟! یا همه چیز از روی احتمالات است و بلکه آیا در این میان یحتمل یک قو سیاه هم یافت شود؟! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِیقَانِ یَخْتَصِمُونَ ‎﴿النمل: ٤٥﴾‏

 

متن پایانی در نظر قبل از این کتاب است:

 

زینب کبری سلام الله علیها، الگوی زنان عالم

جاذبه ی حسینی، گزیده ی بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی) درباره حضرت زینب (سلام الله علیها) و اربعین حسینی، 1401، ص 28- 29

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَىٰ ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِیقَانِ یَخْتَصِمُونَ ‎﴿النمل: ٤٥﴾‏

 

( بیان )

إجمال من قصة صالح النبی علیه‌السلام وقومه ، وجانب الإنذار فی الآیات یغلب على جانب التبشیر کما تقدمت الإشارة إلیه.

قوله تعالى : « وَلَقَدْ أَرْسَلْنا إِلى ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً ـ إلى قوله ـ یَخْتَصِمُونَ » الاختصام والتخاصم التنازع وتوصیف التثنیة بالجمع أعنی قوله : « فَرِیقانِ » بقوله : « یَخْتَصِمُونَ » لکون المراد بالفریقین مجموع الأمة و « فَإِذا » فجائیة.

والمعنى : وأقسم لقد أرسلنا إلى قوم ثمود أخاهم ونسیبهم صالحا وکان المرجو أن یجتمعوا على الإیمان لکن فاجأهم أن تفرقوا فریقین مؤمن وکافر یختصمون ویتنازعون فی الحق کل یقول : الحق معی ، ولعل المراد باختصامهم ما حکاه الله عنهم فی موضع آخر بقوله : « قالَ الْمَلَأُ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صالِحاً مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ قالُوا إِنَّا بِما أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ قالَ الَّذِینَ اسْتَکْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِی آمَنْتُمْ بِهِ کافِرُونَ » الأعراف : ٧٦.

ومن هنا یظهر أن أحد الفریقین جمع من المستضعفین آمنوا به والآخر المستکبرون وباقی المستضعفین ممن اتبعوا کبارهم.

تفسیر المیزان، علامه محمد حسین طباطبایی، جلد 15، ص 372- 373

http://lib.eshia.ir/12016/15/373

 

623- سکینة بنت الحسین بن علی بن أبی طالب [2]:

و اسمها: آمنة، و قیل: أمیمة. و سکینة لقب عرفت به، و أمها الرباب بنت امرئ القیس بن عدی بن أوس الکلبی. کان نصرانیا فجاء إلى عمر بن الخطاب رضی اللَّه عنه فأسلم، فدعا له برمح، فعقد له على من أسلم بالشام من قضاعة، فتولى قبل أن یصلی صلاة، و ما أمسى المساء حتى خطب إلیه الحسین بن علی ابنته الرباب، فزوّجه إیاها، فأولد عبد اللَّه و سکینة، و کان الحسین (علیه السلام) یقول:

لعمرک إننی لأحب دارا * * * تکون بها سکینة و الرباب‌

أحبهما و أبذل جل مالی‌ * * * و لیس بعاتب عندی عتاب‌

و لست لهم و إن عابوا مطیعا * * * حیاتی أو یغیبنی الرکاب‌

و کانت سکینة من الجمال و الأدب و الفصاحة بمنزلة عظیمة، کان منزلها مألف الأدباء و الشعراء، و تزوجت عبد اللَّه بن الحسن بن علی فقتل بالطائف قبل أن یدخل‌ بها، ثم تزوجها مصعب بن الزبیر و مهرها ألف ألف درهم، و حملها إلیه أخوها علی بن الحسین، فأعطاه أربعین ألف دینار، فولدت له الرباب، فکانت تلبسها اللؤلؤ و تقول: ما ألبسها إیاه إلا لتفضحه. و خطبها عبد الملک بن مروان فقالت أمها: لا و اللَّه، لا تتزوجه أبدا، و قد قتل ابن أخی مصعبا، فتزوجها الأصبغ بن عبد العزیز بن مروان، و کان یتولى مصر، فنفس بها علیه عبد الملک، و کتب إلیه: اختر مصر أو سکینة. فطلقها قبل أن یدخل بها، و متعها بعشرین ألف دینار، و خلف علیها بعد مصعب: عبد اللَّه بن عثمان ابن عبد اللَّه بن الحکم، فولدت له حکیما، و عثمان، و زبیحة، و کانت عنده قبلها فاطمة بنت عبد اللَّه بن الزبیر، فلما خطب سکینة أحلفته بطلاقها أن لا یؤثر علیها فاطمة. ثم اتهمته أن یکون آثرها، فاستعدت علیه هشام بن إسماعیل والی المدینة، فاستحلفه ثم أمر برد سکینة علیه، فبعث إلیها: أمرک الآن بیدک. فبعثت إلیه: إنا ما ظننا أنا قد هنّا علیک هذا الهوان، إنما یلجلج فی نفسی شی‌ء، و خفت المأثم فأما إذ برئت من ذلک فما أوثر علیک شیئا.

ثم خلف على سکینة زید بن عمر بن عثمان، ثم خلف علیها إبراهیم بن عبد الرحمن بن عوف، و کانت ولیة نفسها، فلم تنفذ نکاحه.

و قیل: حملت إلیه إلى مصر فوجدته قد مات.

و روى علی بن الحسین الأصبهانی أن المدائنی قال: حدّثنی أبو یعقوب الثقفی، عن الشعبی [1]:

أن الفرزدق خرج حاجا، فلما قضى حجه عدل إلى المدینة، فدخل إلى سکینة بنت الحسین فسلّم، فقالت: یا فرزدق، من أشعر الناس؟ قال: أنا، قالت: کذبت، أشعر منک الّذی یقول:

بنفسی من تجنبه عزیز * * * علیّ و من زیارته لمام‌

و من أمسى و أصبح لا أراه‌ * * * و یطرقنی إذا هجع النیام‌

فقال: و اللَّه لو أذنت لی لأسمعنک أحسن منه. قالت: أقیموه. فأخرج ثم عاد إلیها 

من الغد فدخل علیها، فقالت: یا فرزدق، من أشعر الناس؟ قال: أنا. قالت: کذبت صاحبک جریر أشعر منک حیث یقول:

لو لا الحیاء لهاجنی استعبار * * * و لزرت قبرک و الحبیب یزار

کانت إذا هجر الضجیع فراشها * * * کتم الحدیث و عفت الأسرار

لا یلبث القرناء أن یتفرقوا * * * لیل یکر علیهم و نهار

فقال: و اللَّه إن أذنت أسمعتک أحسن منه. فأمرت به فأخرج، ثم عاد إلیها فی الیوم الثالث و حولها مولدات لها کأنهن التماثیل، فنظر الفرزدق إلى واحدة منهن فأعجب بها و بهت ینظر إلیها، فقالت له سکینة: یا فرزدق، من أشعر الناس؟ قال: أنا. قالت:

کذبت، صاحبک أشعر منک حیث یقول:

إن العیون التی فی لحظها [1] مرض‌ * * * قتلننا ثم لم یحیین قتلانا

یصرعن ذا اللب حتى لا حراک به‌ * * * و هن أضعف خلق اللَّه أرکانا

أتبعتم مقلة إنسانها غرق‌ * * * هل ما ترى تارک للعین إنسانا [2]

فقال: و اللَّه لئن ترکتینی لأسمعنک أحسن منه. فأمرت بإخراجه، فالتفت إلیها و قال: یا بنت رسول اللَّه إن لی علیک حقا عظیما، صرت من مکة إرادة التسلیم علیک، فکان جزائی من ذلک تکذیبی و طردی و تفضیل جریر علیّ، و منعک إیای أن أنشدک شیئا من شعری، و بی ما قد عیل منه صبری، و هذه المنایا تغدو و تروح، و لعلی لا أفارق المدینة حتى أموت، فإذا مت فمری بی أن أدرج فی کفنی و أدفن فی حر [3] هذه الجاریة- یعنی التی أعجبته- فضحکت سکینة و أمرت له بالجاریة. فخرج بها، و أمرت بالجواری، فدفعن فی أقفیتهما، و نادته: یا فرزدق، احتفظ بها و أحسن صحبتها، فإنّی آثرتک بها على نفسی.

قال علی بن الحسین: و أخبرنی ابن أبی الأزهر، قال: حدّثنا حماد بن إسحاق، عن أبیه، عن محمد بن سلام قال:

اجتمع فی ضیافة سکینة بنت الحسین: جریر، و الفرزدق، و کثیر، و جمیل، و نصیب، فمکثوا أیاما، ثم أذنت لهم فدخلوا علیها، فقعدت حیث تراهم و لا یرونها و تسمع کلامهم، ثم أخرجت وصیفة لها وضیّة قد روت الأشعار و الأحادیث. فقالت:

أیکم الفرزدق؟ قال لها: ها أنا ذا. فقالت: أنت القائل:

هما دلتانی من ثمانین قامة * * * کما انقض باز أقتم الریش کاسره‌

فلما استوت رجلای فی الأرض قالتا * * * أ حی فیرجى أم قتیل نحاذره [1]

قال: نعم. قالت: فما دعاک إلى إفشاء سرها و سرک، هلا سترتها و سترت نفسک، خذ هذه الألف و الحق بأهلک. ثم دخلت على مولاتها و خرجت، فقالت: أیکم جریر؟ فقال: ها أنا ذا. فقالت: أنت القائل:

طرقتک صائدة القلوب و لیس ذا * * * حین الزیارة فارجعی بسلام‌

قال: نعم. قالت: فهلّا رحبت بها! خذ هذه الألف و انصرف. ثم دخلت و خرجت فقالت: أ فیکم کثیر؟ قال: ها أنا ذا. قالت: أنت القائل:

فأعجبنی یا عزّ منک خلائق‌ * * * کرام إذا عدّ الخلائق أربع‌

دنوّک حتى یطمع الطالب الصبا * * * و رفعک أسباب الهوى حین یطمع‌

فو اللَّه ما یدری لریم مماطل‌ * * * أ ینساک إذ باعدت أم یتضرع‌

قال: نعم. قالت: ملحت و شکلت، خذ هذه الألف و الحق بأهلک. ثم دخلت و خرجت فقالت: أیکم نصیب؟. قال: ها أنا ذا. قالت: أنت القائل:

و لو لا أن یقال صبا نصیب‌ * * * لقلت بنفسی النساء الصغار

بنفسی کل مهضوم حشاها * * * إذا ظلمت فلیس لها انتصار

قال: نعم. قالت: رثیتنا صغارا و مدحتنا کبارا، خذ هذه الأربعة آلاف و الحق بأهلک. ثم دخلت و خرجت فقالت: یا جمیل، مولاتی تقرئک السلام و تقول: و اللَّه ما زلت مشتاقة إلى رؤیتک منذ سمعت قولک:

ألا لیت شعری هل أبیتن لیلة * * * بوادی القرى إنی إذا لسعید

لکل حدیث بینهن بشاشة * * * و کل قتیل بینهن شهید

جعلت حدیثنا بشاشة، و قتلانا شهداء، خذ هذه ألف دینار و الحق بأهلک.

و عن حماد، عن أبیه، عن أبی عبید اللَّه الزبیری قال:

اجتمع روایة جریر، و روایة کثیر، و راویة جمیل، و روایة الأحوص، و راویة نصیب، فافتخر کل واحد منهم بصاحبه و قال: صاحبی أشعر. فحکّموا سکینة بنت الحسین لما یعرفون من عقلها و بصرها بالشعر، فاستأذنوا علیها فأذنت، فذکر لها الّذی کان من أمرهم فقالت لراویة جریر: أ لیس صاحبک یقول:

طرقتک صائدة القلوب و لیس ذا * * * حین الزیارة فارجعی بسلام‌

فأی ساعة أحلى للزیارة من الطروق قبح اللَّه صاحبک و قبح شعره، ألا قال:

فادخلی بسلام!؟

ثم قالت لراویة کثیر: أ لیس صاحبک الّذی یقول:

تقر بعینی ما تقر بعینها * * * و أحسن شی‌ء ما به العین قرّت‌

و لیس بعینها أقرّ من النکاح، أ فیحب صاحبک أن ینکح، قبّح اللَّه صاحبک و قبّح شعره.

ثم قالت لراویة جمیل: أ لیس صاحبک الّذی یقول:

فلو ترکت عقلی معی ما طلبتها * * * و لکن طلابیها لما فات من عقلی‌

فما أرى صاحبک هوی، إنما یطلب عقله، قبح [اللَّه‌] [1] صاحبک و قبح شعره.

ثم قالت لراویة نصیب: أ لیس صاحبک الّذی یقول:

أهیم بدعد ما حییت فإن أمت‌ * * * فوا حزنا من ذا یهیم بها بعدی‌

فما أرى له همة إلا من یتعشقها بعده، قبحه اللَّه و قبح شعره، ألا قال:

أهیم بدعد ما حییت و إن أمت‌ * * * فلا صلحت دعد لذی حیلة بعدی‌

ثم قالت لراویة الأحوص: أ لیس صاحبک الّذی یقول:

من عاشقین تواعدا و تراسلا * * * حتى إذا نجم الثریا حلقا

باتا بأنعم لیلة و ألذها * * * حتى إذا وضح الصباح تفرقا

قال: نعم. قالت: قبحه اللَّه و قبح شعره، ألا قال: «تعانقا».

فلم تثن على أحد یومئذ و لم تقدمه.

و فی روایة أخرى: قالت لراویة جمیل: أ لیس صاحبک الّذی یقول:

فیا لیتنی أعمى أصم تقودنی‌ * * * بثینة لا یخفى علیّ کلامها

قال: نعم. قالت: رحم اللَّه صاحبک، فإنه کان صادقا فی شعره، و کان کاسمه.

فحکمت له.

توفیت سکینة بمکة یوم الخمیس لخمس خلون من ربیع الأول من هذه السنة، و صلى علیها شیبة بن نصّاح المقرئ.

المنتظم فی تاریخ الامم و الملوک، ابن جوزی، جلد 7، ص 175- 180

http://lib.eshia.ir/40060/7/175

 

زینب کبری سلام الله علیها، الگوی زنان عالم

زن امروز دنیا الگو میخواهد، اگر الگوی او زینب سلام الله علیها باشد و فاطمه ی زهرا باشد، کارش عبارت است از فهم درست، هوشیاری در درک موقعیتها، انتخاب بهترین کارها- ولو با فداکاری همراه باشد- و ایستادن پای همه چیز برای انجام تکلیف بزرگی که بر دوش انسانها خدا گذاشته است... زینب سلام الله علیها الگو است. زینب سلام الله علیها، زنی نبود که از علم و معرفت بی بهره باشد؛ بالاترین علمها و برترین و صافی ترین معرفتها در دست او بود.^4 همان سکینه ی کبرایی که شما اسمش را شنیده اید در کربلا- دختر امام- و برادرزاده و شاگرد زینب سلام الله علیها است- کسانی که اهل کتابند نگاه کنند- در همه ی تاریخ اسلام تا امروز یکی از مشعلهای معرفت عربی است.^1 کسانی که حتی زینب سلام الله علیها را و پدر زینب سلام الله علیها را و پدر سکینه سلام الله علیها را قبول نداشتند و ندارند، اعتراف میکنند که سکینه سلام الله علیها یک مشعل معرفت و دانش است. این راه را رفتن به معنای دور شدن از دانش و معرفت و بینش جهانی و روشنفکری و معلومات و آداب نیست؛ اینها ورای آنها است. ^2

4. مقاتل الطالبین، ص 95؛ الاحتجاج، جلد 2، ص 31؛ زینب الکبری، النقدی، ص 34؛ بحار الانوار، ج 42، ص 93)

1. االمنتظم، ج 7، ص 175، الاعلام، جلد 3، ص 106

2. در دیدار جمع کثیری از پرستاران، به مناسبت میلاد حضرت زینب کبری سلام الله علیها و روز پرستار 1370/8/22

وَمِنَ الشَّیَاطِینِ مَن یَغُوصُونَ لَهُ وَیَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَٰلِکَ ۖ وَکُنَّا لَهُمْ حَافِظِینَ ‎﴿الانبیاء: ٨٢﴾‏

 

قوله تعالى : « وَمِنَ الشَّیاطِینِ مَنْ یَغُوصُونَ لَهُ وَیَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِکَ وَکُنَّا لَهُمْ حافِظِینَ » کان الغوص لاستخراج أمتعة البحر من اللئالی وغیرها ، والمراد بالعمل الذی دون ذلک ما ذکره بقوله : « یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ مِنْ مَحارِیبَ وَتَماثِیلَ وَجِفانٍ کَالْجَوابِ وَقُدُورٍ راسِیاتٍ » سبأ : ١٣ ، والمراد بحفظ الشیاطین حفظهم فی خدمته ومنعهم من أن یهربوا أو یمتنعوا أو یفسدوا علیه الأمر ، والمعنى ظاهر وستجیء قصتا داود وسلیمان علیه‌السلام فی سورة سبإ إن شاء الله تعالى.

المیزان، جلد 14، ص 313- 314

http://lib.eshia.ir/12016/14/314

 

بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت، ۱۴۰۲/۰۶/۰۸

آخرین مطلب هم همین است که آقای رئیس‌جمهور هم اشاره کردند: به جوسازی‌ها و حاشیه‌سازی‌ها اعتنا نکنید، کار خودتان را بکنید. گاهی شما یک تصمیمی گرفته‌اید، تصمیم درستی است، یک عدّه خوششان نمی‌آید، جنجال میکنند؛ حالا که دیگر فضای مجازی هم هست، هزار متن در فضای مجازی تولید میکنند علیه آن اقدام شما؛ اگر اقدامتان اقدام سنجیده‌ و اندیشیده‌ای است و روی فکر تصمیم‌گیری شده، اعتنا نکنید، کار خودتان را انجام بدهید. گاهی اوقات میخواهند یک اقدامی را تحمیل کنند بر دولت که این کار را بکنید؛ باز آنجا یک وقت می‌بینید در فضای مجازی مثلاً چند هزار نوشته، نامه، متن منتشر میشود برای اینکه [شما را] وادار کنند؛ اینها گروه‌های فشارند؛ به اینها توجّه نکنید. کار را با فکر انجام بدهید، اندیشیده و سنجیده انجام بدهید، وقتی که تصمیم گرفتید، فَاِذا عَزَمتَ فَتَوَکَّل عَلَى الله؛(۱۱) به خدا توکّل کنید، گامهایتان را محکم بردارید. پیگیری را ــ که تأکید بنده همیشه بر پیگیری است ــ مجدّداً عرض میکنم؛ کارها را نیمه‌کاره رها نکنید. گاهی انسان یک کاری را با انگیزه‌ی فراوان شروع میکند، منتها یک چند قدمی که جلو رفت، انگیزه‌اش کم میشود؛ این درست نیست. انگیزه را حفظ کنید تا کار به آن نهایت برسد و ان‌شاءالله تمام بشود.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=53710

 

ایت الله خوانساری و ولایت فقیه؟

پرسشگر محترم، در اندیشه سیاسی اندیشمندان معاصر شیعه سه جریان دیده می­شود: اول اندیشمندانی که به­طور کلی در زمان غیبت در حوزه عمومی قائل به وظیفه­ای خاص برای مؤمنان نیستند و دخالت فقها در این حوزه را به امور حسبیه محدود می­سازند. دوم اندیشمندانی که قائل به نظریه ولایت فقیه هستند و سوم اندیشمندانی که ضمن نفی حق ویژه برای فقها در حوزه عمومی، معتقدند با رعایت ضوابط کلی دین، تعیین تکلیف حوزه عمومی به خود مردم واگذار شده است. آیت الله خوانساری را می توان از قسم اول به شمار آورد. ایشان حوزه ولایت فقیه عادل را محدود در امور حسبیه مانند تصرفات ضرورى در اموال صغار، تعیین قیم بر آن ها، جهاد، امربه معروف و نهى ازمنکر، قضاوت، اجراى حدود و قصاص کرده و حتی برای تصرف در تمام خمس مشکل داشت . لذا از افراد خمس بده وکالت می گرفت و اجازه می خواست آن را نزد یکی از تجار امین به امانت می گذاشت و درصورت نیاز حواله می داد(سایت اندیشه قم)، ایشان معتقدند :«الاخبار المذکوره لاثبات الولایه الفقیه فغیر ظاهره ... نعم اذا احرز لزوم امر من قبل الشارع و تردد الامر بین جواز تصدی کل احد او خصوص الحاکم الشرعی فهو القدر المتیقن»« روایات ذکر شده برای اثبات ولایت فقیه ظاهر در اثبات این امر نیستند ... بله اگر احراز بشود که امری از ناحیه شارع لازم است ( امور حسبیه , که شارع مقدس راضی به اهمال گذاردن آنها نیست ) و امر مردد باشد بین اینکه هر کسی جایز باشد تصدی این امور را برعهده بگیرد یا حاکم شرعی و فقیه جامع شرایط به طور خاص متصدی این امور بشود , قدر متیقن از جواز تصرف حاکم شرعی وفقیه جامع شرایط می باشد .( خوانساری , سید احمد , جامع المدارک فی شرح مختصر النافع , قم: اسماعیلیان , 1405 ق , ج 3, ص 100) این دیدگاه مشابه دیدگاهی است که از آیت الله خویی ره نقل شده است و به همین دلیل برای واضح تر شدن بحث به دیدگاه علمایی همچون آیت الله خویی که ولایت فقیه را از باب حسبه اثبات می کنند می پردازیم، برای این منظور ابتدا اشاره می کنیم که تصدی در امور حسبیه، مانند ایجاد نظم در جامعه، اجرای احکام انتظامی اسلام و حفاظت از مصالح همگانی و آنچه مربوط به مصالح عامه امت اسلامی است، ضرورت هایی است که شرع مقدس درباره آن، اهمال را جایز نمی داند و قدر متقین برای تصدی آن، فقهای جامع الشرایط می باشند. به عنوان نمونه آیة الله خوئی درباره اجرای حدود شرعی (احکام انتظامی اسلام) که بر عهده حاکم شرع (فقیه جامع الشرائط) است، می فرماید: «این مساله بر پایه دو دلیل استوار است: اولا، اجرای حدود - که در برنامه انتظامی اسلام آمده - همانا در جهت مصلحت همگانی و سلامت جامعه تشریع گردیده است تا جلو فساد گرفته شود و تبهکاری و سرکشی و تجاوز نابود و ریشه کن گردد. و این مصلحت نمی تواند مخصوص به زمانی باشد که معصوم حضور دارد، زیرا وجود معصوم در لزوم رعایت چنین مصلحتی که منظور سلامت جامعه اسلامی است، مدخلیتی ندارد. و مقتضای حکمت الهی که مصلحت را مبنای شریعت و دستورات خود قرار داده، آن است که این گونه تشریعات، همگانی و برای همیشه باشد. ثانیا ادله وارده در کتاب و سنت، که ضرورت اجرای احکام انتظامی را ایجاب می کند، اصطلاحا اطلاق دارد، و برحسب حجیت «ظواهر الفاظ »، به زمان خاصی اختصاص ندارد. لذا چه از جهت مصلحت و زیربنای احکام، مساله را بررسی کنیم، یا از جهت اطلاق دلیل، هر دو جهت ناظر به تداوم احکام انتظامی اسلام است، و هرگز نمی تواند به دوران حضور اختصاص داشته باشد. در نتیجه، این گونه احکام، تداوم داشته و به قوت خود باقی است و اجرای آن در دوران غیبت نیز دستورشارع است، بلی در این که اجرای آن بر عهده چه کسانی است، بیان صریحی از شارع نرسیده و از دیدگاه عقل ضروری می نماید که مسؤول اجرایی این گونه احکام، آحاد مردم نیستند، تا آن که هرکس در هر رتبه ومقام، و در هر سطحی از معلومات باشد، بتواند متصدی اجرای حدود شرعی گردد زیرا این خود، اختلال در نظام است، و مایه درهم ریختگی اوضاع و نابسامانی می گردد. علاوه آن که در «توقیع شریف » آمده: «و اما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها الی رواة احادیثنا، فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله ». در پیش آمدها، به راویان حدیث ما (کسانی که گفتار ما را می توانند گزارش دهند) رجوع کنید، زیراآنان حجت ما بر شمایند، و ما حجت خدائیم. یعنی حجیت آنان به خدا منتهی می گردد. و در روایت حفص آمده: «اجرای حدود با کسانی است که شایستگی نظر و فتوی و حکم را دارا باشند». این گونه روایات به ضمیمه دلائلی که حق حکم نمودن را در دوران غیبت از آن فقها می داند، به خوبی روشن می سازد که اقامه حدود و اجرای احکام انتظامی در عصر غیبت، حق و وظیفه فقهاء می باشد. » (رجوع شود به: مبانی تکملة المنهاج ج 1 ص 224 - 226. و نیز: التنقیح - اجتهاد و تقلید ص 419 - 25.) همانگونه که ملاحظه می شود، ایشان همانند دیگر فقیهان بزرگ به این نتیجه رسیده اند که در عصر غیبت، حق تصدی در «امورحسبیه » - از جمله: رسیدگی و سرپرستی و ضمانت اجرایی احکام انتظامی و آنچه در رابطه با مصالح عامه امت است - به فقیهان جامع الشرائط واگذار شده است. خواه به حکم وظیفه و تکلیف باشد، یا منصب شرعی که با نام ولایت عامه یاد می شود و در هر دو صورت، حق تصدی این گونه امور، با فقهای شایسته است. چنانکه حضرت امام (ره) نیز علاوه بر اینکه فقها را برای ولایت از ناحیه امام معصوم (ع) منصوب می داند. وظایف فقها را در مسائل حکومتی از مصادیق بارز امور حسبه دانسته و می گوید: « پنهان نیست که حفظ نظام، حراست از مرزهای مسلمانان، نگه داری جوانان از رویگردانی از اسلام، جلوگیری از تبلیغات ضد اسلامی و مانند آن از واضح ترین حسبیات است و دسترسی به آنها جزء با تشکیل حکومت عدل اسلامی میسر نمی باشد. پس با صرف نظر کردن از ادله ولایت فقیه، شکی نیست که فقها برای انجام این حسبیات و تصدی حکومت اسلامی قدر متقین می باشند. »

https://www.porseman.com/article/%D8%A7%D9%8A%D8%AA-

%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-

%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3%D8%A7%D8%B1%D

9%8A-%D9%88-%D9%88%D9%84%D8%A7%D9%8A%D8%AA-

%D9%81%D9%82%D9%8A%D9%87%D8%9F/151951#

 

بعضی یحتمل اشکال کنند که یک فوروم هایی را یحتمل خوب است تشکیل دهیم چرا که اپوزیسیون هم چپ و راست فوروم و میزگرد و ... تشکیل می دهند. اتفاقاً یک نکته ای که در مورد دانشگاهیان مطرح است این است که بنظرشان می رسد که در میان انبوهی از اپوزیسیون دانشگاهی هم واقعند و لذا باید هم خود را از اپوزیسیون جلوه دهند تا همرنگ جماعت هم شوند و ....! البته بنده ی حقیر خیلی هم دوست داشتم خودم هم یک فورومی هر چند خیالی را هم تشکیل می دادیم با دیگر اساتید حوزه و دانشگاه که چطور هر چقدر هم که حکومت فعلی و حتی حکومتهای گذشته خیلی هم سعی و تلاش کرده اند تا بالاخره کاری هم کنند که در آینده ای نه چندان دور هم دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف بر سر کار آید و نه اینکه دوباره برگردیم به عصر جاهلیت قبل از اسلام. نمادش این است که داریم برای اقتصاد هم کار می کنیم، ولی در عین حال هم یک مرتبه در پایان یا وسط دولتی هم دلار بشود دو برابر یا سه برابر یا حتی چهار برابر و ...!

این یک امر مهمی است که می فرمایند آیت الله العظمی سید احمد خوانساری رحمة الله علیه سه بار نمازهای خود را قضا کردند و حتی بعد از خود هم وصیت کردند که بعضی نمازهایشان را دوباره بخوانند. امام حسین علیه السلام هم قبل از واقعه ی کربلا برای عبادت خدا از دشمن اجازه ی فرصت می طلبند. و اما نماز همراه با جهاد اکبر و جهاد فی سبیل الله هم هست تا آنجا که می فرماید بهتر است گروهی از شما حتی همراه پیامبر که به نماز می ایستید با اسلحه تان نماز را اقامه کرده و گروهی دیگر هم پاسداری دهند چنانچه می فرمایند در کربلا در ظهر عاشورا هم چنین شد. وَإِذَا کُنتَ فِیهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ فَلْتَقُمْ طَائِفَةٌ مِّنْهُم مَّعَکَ وَلْیَأْخُذُوا أَسْلِحَتَهُمْ فَإِذَا سَجَدُوا فَلْیَکُونُوا مِن وَرَائِکُمْ وَلْتَأْتِ طَائِفَةٌ أُخْرَىٰ لَمْ یُصَلُّوا فَلْیُصَلُّوا مَعَکَ وَلْیَأْخُذُوا حِذْرَهُمْ وَأَسْلِحَتَهُمْ وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِکُمْ وَأَمْتِعَتِکُمْ فَیَمِیلُونَ عَلَیْکُم مَّیْلَةً وَاحِدَةً وَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ إِن کَانَ بِکُمْ أَذًى مِّن مَّطَرٍ أَوْ کُنتُم مَّرْضَىٰ أَن تَضَعُوا أَسْلِحَتَکُمْ وَخُذُوا حِذْرَکُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْکَافِرِینَ عَذَابًا مُّهِینًا ‎﴿النساء: ١٠٢﴾‏

عرض بنده ی حقیر اینجا همین است که وقتی شاگرد و دانشجو و طلبه مایلند از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات معظم تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت امام زمان عج الله فرجه الشریف هم میل کنند، باید هم آنتروپیهای بینظمی/ نظمی که حاصل از میل به حدود الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه هم می شوند و از جمله نیز حدس تابع زتای ریمان و بلکه حتی بسط آن به الفهای بینهایت مراتب و درجات متعالیه بالاتری هم را مراقبت کنیم. جهاد اکبر با نفس معنایش می تواند این هم باشد که با روانشناس و روانپزشکهای در دسترس هم مشورت کنیم و اگر در دسترس هم نیستند یحتمل خوب است ویزیت آنها را پرداخت کرده و توسطشان ویزیت هم شویم قبل از اینکه کار به جاهای باریک هم بکشد. البته یک راه دیگرش هم می تواند همین باشد که بطور خیالی هم از روانشناسان و حجج اسلام و اسایتد ریاضی فیزیک دانشگاهیان و حتی ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم دعوت کنیم که فورومی را تشکیل دهیم بجای اینکه مدام هم بعضی یحتمل می نشینند بی بی سی و صدای آمریکا و ایران اینترنشنال و .... برایشان میزگرد تشکیل می دهند و پای منبرشان هم می نشینند. از جمله بنده یک چیزی را در بی بی سی فارسی بطور گذرا شنیدم که فردی که پشتش پر از کتاب هم بود داشت می گفت که دانشگاه کارهایش مملو از شک است ولی حوزویان کارهایشان خیلی هم از روی یقین است و انگار که همه چیز را از قبل می دانند! اتفاقاً شما اگر دکترا و فوق دکترا هم از دانشگاه بگیرید باید هم یقین کنید که هنوز با اساتید دانشگاهی طرفید که باید یک عمر هم تحقیق و بررسی کنید که آیا بالاخره می توانید بعد از یک عمر تلاش و کوشش هم شکهایتان را تبدیل به یقین هم کنید؟! یا نهایتاً هم همه ی شکهایتان تا لب گور هم بیقین تبدیل نخواهد شد؟! و لذا خیلی خوب هم هست که افرادی را در دانشگاه حاضر هم داشته باشیم که فرض بفرمایید حوزوی هم هستند و یقین دارند که می دانند دارند چه می کنند و همینطوری هر کاری دلشان خواست هم نمی کنند چرا که فلسفه شان را بر شک و بلکه خانه ی تار عنکبوتی هم بنا نهاده اند. یقین به خدا و پیغمبر محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و دخیل کردن آراء فقهی آنها در شکیات بشری هم می تواند خیلی مفید واقع شود و بلکه لازم هم هست. و همین هم تبلیغات اسلامی در مقابل ضد انقلاب را لازم می کند چنانچه طوری هم نشود که همان مومنین و مومنات اهل نماز هم با حرکتهایی آنتروپیک ضد انقلابی و بی نظمی و یحتمل هم از روی همرنگ جماعت شدن و ترس از غیر خدا، وادار به از جمله کشف حجاب هم شوند و ....

البته جنبه ی دیگر مسئله هم این است که استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی ایالات متحده امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم طی فورومهایی با حتی اساتیدی مثل دانیال کاهنمن و نصر الله منصوری و آرن وال و ماتیلده مارکولی و ادوارد ویتن و آلن کن و کوچار بیرکار و مهدی گلشنی و علی آیت الله رفسنجانی و ندا صدوقی و  یاسمن فرزان و محمد مهدی شیخ جباری و محمد رضا ستاره و حامد عدمی و ... قویاً هم تبلیغ کنیم! البته بنده در نظر هم داشتم دکتر پروفسور رضا منصوری را هم به فوروم دعوت کنم ولی گویا سرشان شلوغ هم بود و با راننده شان باید جایی می رفتند. و متاسفانه فرصت نداشتند در فوروم ما شرکت هم کنند و .... و لذا در آینده ای نزدیک یحتمل دوباره سعی کنیم ایشان را دعوت کنیم به فوروم و میزگردی دیگر. البته این هم ناگفته نماند که همراه یافتن الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه بالاتر که منجر به بسط و تعاریف جدیدی از تابع زتای ریمان در آن وادیها هم شوند و ژنوم انسانی را هم در درهمتنیدگیها و درگیریهایش به این درجات و مراتب متعالیه آیات اللهی نائل کنند، خطراتی هم هست که از جمله بعضی آنها را به شعر هم سروده اند که ما انیجا آنها را وارد نمی کنیم و چون از اخلاق نکوهیده هم بعضی اشکال کنند که برخوردار نیستند برغم آموزندگی بعداً یحتمل آنها را باز گو کنیم که بالاخره آنقدر هم درگیر هواها و هوسها و شهوات نفسانی هم ای انسان نرو که کوری باعث شود که در این وادیهای خطرناک هم غرق شده و همه چیز را هم مشاهده کنی الا اینکه کدو را هم نبینی تا اینکه یحتمل مجبور شوی آسمان شب را حتی در گابن و نیجر و بلکه فرانسه و ایالات متحده استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم مشاهده کنی و ...! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

https://arxiv.org/abs/2308.03663

https://arxiv.org/abs/2307.16349

https://arxiv.org/abs/2307.04811

https://arxiv.org/abs/2307.10382

https://arxiv.org/abs/2304.01321

...

وَمِنَ الشَّیَاطِینِ مَن یَغُوصُونَ لَهُ وَیَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَٰلِکَ ۖ وَکُنَّا لَهُمْ حَافِظِینَ ‎﴿الانبیاء: ٨٢﴾‏

 

قوله تعالى : « وَمِنَ الشَّیاطِینِ مَنْ یَغُوصُونَ لَهُ وَیَعْمَلُونَ عَمَلاً دُونَ ذلِکَ وَکُنَّا لَهُمْ حافِظِینَ » کان الغوص لاستخراج أمتعة البحر من اللئالی وغیرها ، والمراد بالعمل الذی دون ذلک ما ذکره بقوله : « یَعْمَلُونَ لَهُ ما یَشاءُ مِنْ مَحارِیبَ وَتَماثِیلَ وَجِفانٍ کَالْجَوابِ وَقُدُورٍ راسِیاتٍ » سبأ : ١٣ ، والمراد بحفظ الشیاطین حفظهم فی خدمته ومنعهم من أن یهربوا أو یمتنعوا أو یفسدوا علیه الأمر ، والمعنى ظاهر وستجیء قصتا داود وسلیمان علیه‌السلام فی سورة سبإ إن شاء الله تعالى.

المیزان، جلد 14، ص 313- 314

http://lib.eshia.ir/12016/14/314

 

بیانات در دیدار رئیس‌جمهور و اعضای هیئت دولت، ۱۴۰۲/۰۶/۰۸

 

آخرین مطلب هم همین است که آقای رئیس‌جمهور هم اشاره کردند: به جوسازی‌ها و حاشیه‌سازی‌ها اعتنا نکنید، کار خودتان را بکنید. گاهی شما یک تصمیمی گرفته‌اید، تصمیم درستی است، یک عدّه خوششان نمی‌آید، جنجال میکنند؛ حالا که دیگر فضای مجازی هم هست، هزار متن در فضای مجازی تولید میکنند علیه آن اقدام شما؛ اگر اقدامتان اقدام سنجیده‌ و اندیشیده‌ای است و روی فکر تصمیم‌گیری شده، اعتنا نکنید، کار خودتان را انجام بدهید. گاهی اوقات میخواهند یک اقدامی را تحمیل کنند بر دولت که این کار را بکنید؛ باز آنجا یک وقت می‌بینید در فضای مجازی مثلاً چند هزار نوشته، نامه، متن منتشر میشود برای اینکه [شما را] وادار کنند؛ اینها گروه‌های فشارند؛ به اینها توجّه نکنید. کار را با فکر انجام بدهید، اندیشیده و سنجیده انجام بدهید، وقتی که تصمیم گرفتید، فَاِذا عَزَمتَ فَتَوَکَّل عَلَى الله؛(۱۱) به خدا توکّل کنید، گامهایتان را محکم بردارید. پیگیری را ــ که تأکید بنده همیشه بر پیگیری است ــ مجدّداً عرض میکنم؛ کارها را نیمه‌کاره رها نکنید. گاهی انسان یک کاری را با انگیزه‌ی فراوان شروع میکند، منتها یک چند قدمی که جلو رفت، انگیزه‌اش کم میشود؛ این درست نیست. انگیزه را حفظ کنید تا کار به آن نهایت برسد و ان‌شاءالله تمام بشود.

 

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=53710

 

بنده یک حرفی را خیلی سریع و خلاصه عرض کنم! یک وقت هست که انگیزه، انگیزه ی حضرت سلیمان علی نبینا علیه السلام یا انگیزه ی پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام یا حتی انگیزه ی سردار شهید سلیمانی و دیگر شهدای عظیم الشان اسلام  است که مملو از معنویت و کار برای آخرت است و رنگ و بوی دنیایی هم اصلا ندارد. این را شاگرد و دانشجو و طلبه خیلی هم باید توجه کند که از حالات خلاء چطور به آیات اللهی الفهای بینهایت مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات معظم تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و نهایتاً هم از سربازان امام زمان عجل الله فرجه الشریف شود. این یک معنویتی هم دارد که در جهت جهاد اکبر با نفس خویش و دشمنان اسلام هم دارد که الا و لله که ما در جوامع اسلامی و بلکه جوامع بشری نباید هم مزرعه ی حیوانات داشته باشیم و بلکه باید هم بر حسب حکمت الهی جوامع توحیدی همه و همه بسمت خدا بروند. الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ ‎﴿البقرة: ١٥٦﴾‏. آیا ما بالاخره می توانیم سرباز امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم شویم و او را یاری هم کنیم؟!

این مسئله را در مورد راه حل حدس تابع زتای ریمان در نظر بگیرید که آندره ویل با طرح مسئله تابع زتا برای گروه های متناهی و حدسهایی که برای آنها زده است و آنگاه دلینیه هم اثباتش کرده است و بنده هم خود باید بیشتر راجعش مطالعه کنم؛ متوجه می شویم که همانطور که قبلاً گفتیم تا اینجای مسئله توابع زتا در حیطه ی آیت اللهی الف-0 است که می خواهیم آنتروپی نسبت داده شده به گروه مورد بحث را هم بیابیم. ولی تابع زتا ریمان روی صفحه اعداد مختلط هم بسط داده و تعریف شده است که آیت اللهی اش الف-1 هم هست. خوب، یحتمل بعضی اشکال هم کنند که پس مسئله آنگاه چیست؟ همان حدسهای ویل تابع زتای روی گروه های متناهی را چرا نتوان بسطش داد از الف-0 به الف-1 و حتی نوسان بین الف-1 و الف-2؟ آیا باید هم رفت به الفهای بالاتر آیات اللهی تا بتوان مسئله را درک کرد؟ یک نکته این است که اگر بخواهیم برویم به فضاهای با ابعاد بالاتر از اعداد مختلط که مرز بین نورانیت و تاریکی را هم معلوم می کنند و آنگاه تابع زتای ریمان و بلکه توابع ال متناظرشان را هم به این فضاها بسطشان دهیم و حتی وارد شناخت بهتر ژنوم انسانی و دی ان آ شده زیست شیمی و محیط زیست مسائل را هم بهتر دریابیم؛ مسئله چیست؟

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجات. بنده این را هم عرض کنم که در روز عاشورا عابس هم که رفت به میدان و دید که او را دارند با سنگ و شمشیر و نیزه و همه چیز تهدید و بلکه حمله ور هم می شوند، حتی زره خود را هم کند و ایستاد آنقدر جنگید و از دشمن هم کشت تا بالاخره خود نیز کشته شد! نه دشمنش خجالت کشید که دارد چه غلطی می کند و بلکه نه او نیز عقب نشینی کرد. ولی می فرمایند امام حسین اقل کم دچار یک حیرتی شد وقتی دید علی اصغرش بر دستانش دارد پر پر می زند و از دستش رفت و کشته شد؛ و ندانست بطرف خیمه ها برود یا پشت خیمه ها رفته و خود او را دفن کند. ... وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ ‎﴿الشعراء: ٢٢٧﴾‏ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

مَن کَانَ عَدُوًّا لِّلَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِیلَ وَمِیکَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِّلْکَافِرِینَ ‎﴿البقرة: ٩٨﴾‏

آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُوا سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ ‎﴿البقرة: ٢٨٥﴾‏

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی نَزَّلَ عَلَىٰ رَسُولِهِ وَالْکِتَابِ الَّذِی أَنزَلَ مِن قَبْلُ وَمَن یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا بَعِیدًا ‎﴿النساء: ١٣٦﴾‏

هُوَ الَّذِی یُصَلِّی عَلَیْکُمْ وَمَلَائِکَتُهُ لِیُخْرِجَکُم مِّنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَکَانَ بِالْمُؤْمِنِینَ رَحِیمًا ‎﴿الأحزاب: ٤٣﴾‏

إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا ‎﴿الأحزاب: ٥٦﴾‏

 

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

 

 هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُسَاعِدَ جَزَعَهُ إِذَا خَلاَ

 

شاگرد و دانشجو و طلبه ای که خیلی مایل هم هست که از حالات خلاء بسمت آیات اللهی الفهای بینهایت مراتب و درجات متعالیه سفرهای متعددی هم داشته باشد و اجتهاد و حضرات آیات معظم تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف در انواع حد و حدود مختلفه نیز میل کند، باید بمسائل و احکام فقهی هم مسلط گردد و بلکه استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی ایالات متحده ای را هم بیاموزد. و چرا؟ برای اینکه دچار کوری هم نشود. یک وقت می بینید که یک ایالات متده ای در یک نظریه ی چند جهانی ظهور می کند که بر علیه آن دیگری است و حتی هر کدام از ایالات متحده ها نیز از ظهور آن دیگری هم با تمام قدرت و قوا سعی می کند جلوگیری کند. و حالا خوب شما حساب هم کنید که با یک میدانهای ایالات متحده ایهای چند-جهانی بین المللی و ماورای آن حتی چند کیهانی هم طرفید که هر کدام سعی دارند آن دیگری را حذف هم کند. خوب، این مسئله باعث هم می شود که یک کوری درون ایالات متحده ای هم برای هر جناحی حتی کوانتومی هم رخ دهد که فرض بفرمایید آیا نواصولگرایی هم بر علیه اصولگرایی است که چقدر برخیزیده یا نواصلاح طلبی است که بر علیه اصلاح طلبی دارد آرتیست بازی می کند و خودش هم خر ندارد چرا که نسلهای بعد کوارکها را هم خوب نیاموخته است و حتی در یافتن جرم پروتونها هم با گلوئنها و کوارکهای بالا و پایین و بلکه با استفاده از مگنتوهیدرودینامیک و الکترودینامیک و گرانش کوانتومی چند جهانی ایالات متحده ای استکان نلبکی هم خود را گیر انداخته است؛ و آنگاه آیا می تواند هم جرم ذرات نسلهای بعدی کوارکها را با این همه درهمتندیگها و گره های گوناگون ترکیبی و گرافی و توپولوژیک و حتی هندسی هم بیابد؟ مسئله ی کاربردی کردن تابع زتای ریمان به مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه کمی تا حدی ابرتقارنها هم همین است که قبلاً هم اشاره ای بدان رفت. مسئله اینجا است که با پیشرفتهای انقلابی آیات اللهی الفهای بینهایت مراتب و درجات متعالیه ساگرد و دانشجو و طلبه مایل هم هست که از پیوستگیهای خط و بلکه عدم فروپاشی آن هم جلوگیری کند و حال آنکه از آنجایی که ما با انواع ذرات گوناگون و نسلهای درگیر آنها هم مواجه ایم که آیا چقدر هم برای ما شناخته شده اند؟ همین می شود که حتی وقی مشاور مردمی رئیس جمهور را مواجه می شوید که بابا مگر این همه نگفتیم که کارخانه ی فضاپیما و هواپیما سازی را یک گوشه اش نشسته ایم و داریم جان می کنیم که آیا چطور  فضاپیمایمان را هم در فضا به حرکت درآوریم و از همین قبیل هم هست برجام صفر و یکی که یک رئیس جمهور می آید می گوید مذاکرات صفر است و رئیس جمهور دیگر هم بلکه تشریف می آورند و می فرمایند که نخیر اصلا بدون مذاکرات هم کارها خیلی بهتر ایالات متحده ای امام زمان عجل الله فرجه الشریف پیش خواهد رفت و همه و همه هم نشسته اند ببینند آیا مسئله بالاخره در دینامیک ارگادیک هم مطرح است که آیا کی هم سر خادمین فضاپیما درد بگیرد و بخواهند به فضاپیما حرکتی هم بدهند که مذاکرات چند جهانی ایالات متحده ای استکان نلبکیهای توپولوژیک بعضی وقتها هم احتمالاتش یک می شود و حتی یحتمل هم تبدیل شود به همیشه یک بودن و از صفری بیرون آمدن!

مسئله ی کوری اینجا است که یحتمل حتی دانیال کاهنمن هم اشاره کرده باشد که بابا حالا یک چیزی گفتی یا یک کاری کردی حتی اگر از روی هاری یا تبصبص هم بود، حالا وسط دعوای بین دو ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک و محاسبه ی ماتریسهای متناظر آنها که دیگر حلوا خیر نمی کنند؛ و لذا زودی هم معذرت خواهی و خجالت زدگی هم ندارد دیگر! کوری دیگر؛ مسئله همین است که روز قیامت هم یحتمل فرا رسیده است و اسفار را هم همه و همه را بار زده ای و یا علی از تو مدد؛ ولی غافلی که آیا مرجع تقلیدت که اعلم هم هست، هم او نیز هست که ولایت فقیه است یا هر کدام از اینها که ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای ولایت فقیهی و مرجع تقلیدی اعلم را تشکیل می دهند هم دو تا اند و بلکه هر کدام برای خود ایالات متحده چند جهانی خود را هم تشکیل می دهند و هر چند که  در این میان توحید را هم داریم دیگر! حالا آیا نظریه ی کوری دانیال کوهنمن هم درست است یا خیر؛ ولی بالاخره آیا ایالات متحده ی چند جهانی استکان نلبیکهای توپولوژیک و بلکه هندسه هایی که می توان بر آنها هم تعریف کرد و بلکه گرافهایی که یحتمل بدانها تنزل می یابند و حتی گرافهای فاینمن تاشی از آنها را هم داریم یا خیر؟ بعضی اینجا اشکال هم می کنند که خوب مگر چیه؟ روانشناس هم روانشناس است دیگر؛ روانشناسی این ایالات متحده و آن ایالات متحده و بلکه روانشناسی تطبیقی بین ایالات متحده چند جهانی هم نداریم دیگر. دهنیت، ذهنیت است دیگر. حالا می خواهد من بگویم یا شانا شاپیرو بگوید یا یک مانک بودایی باشد یا یک گوروی هندی یا حتی دانیال کوهنمن هم باشد. فرقش چیست؟ موضوع این است که آیا در این میان هیچ کس هم می آید از آقای کافی و معجزاتی که هنگام خواندن دعای ندبه هم یحتمل اتفاق می افتد بگوید؟ و بلکه یحتمل حتی شما رفته اید دیدار همان قوم و خویش ما در بیمارستان که آیا یکی از ممکن الوجودها که آیا چقدر هم مایل به میل به واجب الوجودش را به یاد دارد هم باشد؟ ولی یحتمل یک وقت هم متوجه می شوید که همین ممکن الوجودی که رفته است به عیادت مریض، خود کانه لباس خادم و خدمه ی بیمارستان را هم بتن کرده است و به خدمه ی دیگر هم می فرماید که چرا فلانی هم نصفه شبی هنگامی که باید همه جا را تی بکشد، توی اتاقش هم رفته است گرفته است خوابیده است؟ و حالا فرض هم بفرمایید که بنده ی حقیر هم که از یک ایالات متحده ی چند جهانی استکان نلبکی دیگری هم خود را فرض می کنم از همه چا بی خبر و غافل هم عرض کنم مگر این بیمارستان اصلا چند تا رئیس هم دارد؟ خوب می خواهد بخوابد؟ نباید هم به او اجازه بدهید کمی هم استراحت کند و دراز بکشد؟ مسئله جاسوس و ملائکه بلکه قلقلکهای خود امام حسین و حضرت زهرا الصلاة الله و سلامه علیهم است که حتی روز عاشورا در کربلا و حتی کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا نیز واقع می شود. ولی خوب کسی هم که دچار کوری توسط انواع رسانه های چند جهانی ایالات متحده ای استکان نلبکی توپولوژیک مختلف هم شده، و حالا هی بفرمایید به آنها که بابا از این جهنم دره ای که تویش گیر افتاده ای بیا بیرون و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریاب! صم بکم عمی و لا یعقلون. هی بگو ای بیچاره چرا آنقدر غافل هم شده ای که به سوزاندان قرآن هم افتاده ای؟ چرا کمونیسم و ضد کمونیسم، و بلکه سوسیال و بلکه لیبرال دموکرای ات را هم قاطی کرده ای و هر غلطی را هم باسم آزادی بیان می کنی؟ آبروی انسانیت را هم نبرده ای با اینکه مزرعه ی حیوانات را هم کارتنی سیا بودجه کرده است و در مدارس انگلیسی زبان نشان هم می دهد؟ کو گوش شنوا؟ کو بصیرت؟ کو قدرت درک تبین و بیان کلمة الطیبه؟ ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما. یحتمل یکی موقع نماز جمعه بدود دنبال لهو و لعب و غافل از نماز جمعه هم شود، ولی دیگری هم آنقدر مقید باشد که مطلقاً حتی بیماریش هم به او اجازه ندهد از نماز جمعه جا بماند و بلکه اربعن حسینی را هم همیشه دریابد.

إِذْ یُرِیکَهُمُ اللَّهُ فِی مَنَامِکَ قَلِیلًا وَلَوْ أَرَاکَهُمْ کَثِیرًا لَّفَشِلْتُمْ وَلَتَنَازَعْتُمْ فِی الْأَمْرِ وَلَـٰکِنَّ اللَّهَ سَلَّمَ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ‎﴿الأنفال: ٤٣﴾‏

یک جا هست که دشمن در میان کفار واقع شده و دارد با سپاه اسلام هم درگیر می شود ولی با این همه از خدا بی خبری غافل هم هست که موقع خواب هم خدا از احوال او باخبر است و آن موقعی هم که او هیچ نبوده است نیز خدا بر امور عالم خلقت و آخرت مسلط بوده است و بلکه همان وقتی هم که بنظرش می رسد که همه ی رسانه های چپ و راستِ ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک و ماتریسهای متناظرشان را همه و همه دارند محاسبه می کنند و تحویلش می دهند نیز غافل است که آیا آنها دارند با او چنین می کنند؟ یا آیا واقعاً هم او است که خود در عین حال مورد محاسبه ی آنها واقع شده است؟ البته گاهی هم در عالم بیداری استخاره ای می طلبید و آیه مبارکه را هم درخواست می کنید ولی بعد هر چه می گردید هم آیا آنرا پیدا کنید! وَمِنْ آیَاتِهِ أَنَّکَ تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً فَإِذَا أَنزَلْنَا عَلَیْهَا الْمَاءَ اهْتَزَّتْ وَرَبَتْ إِنَّ الَّذِی أَحْیَاهَا لَمُحْیِی الْمَوْتَىٰ إِنَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ‎﴿فصلت: ٣٩﴾ ۞ وَإِذَا رَأَیْتَهُمْ تُعْجِبُکَ أَجْسَامُهُمْ ۖ وَإِن یَقُولُوا تَسْمَعْ لِقَوْلِهِمْ ۖ کَأَنَّهُمْ خُشُبٌ مُّسَنَّدَةٌ ۖ یَحْسَبُونَ کُلَّ صَیْحَةٍ عَلَیْهِمْ ۚ هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ ۚ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ ۖ أَنَّىٰ یُؤْفَکُونَ ‎﴿المنافقون: ٤﴾‏‏ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

https://arxiv.org/abs/0711.1656

https://arxiv.org/abs/2305.10712

https://arxiv.org/abs/2210.11751

https://arxiv.org/abs/2302.09677

https://arxiv.org/abs/2301.05732

https://arxiv.org/abs/2301.05732

https://arxiv.org/abs/2212.09389

https://arxiv.org/abs/hep-th/0502211

أَلَمْ تَرَ کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُهَا ثَابِتٌ وَفَرْعُهَا فِی السَّمَاءِ ‎﴿٢٤﴾‏ تُؤْتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذْنِ رَبِّهَا ۗ وَیَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ ‎﴿٢٥﴾‏ وَمَثَلُ کَلِمَةٍ خَبِیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبِیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِن فَوْقِ الْأَرْضِ مَا لَهَا مِن قَرَارٍ ‎﴿٢٦﴾‏ یُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَفِی الْآخِرَةِ ۖ وَیُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِینَ ۚ وَیَفْعَلُ اللَّهُ مَا یَشَاءُ ‎﴿٢٧﴾ سوره مبارکه ابراهیم

إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ ‎﴿فصلت: ٣٠﴾‏

تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ ‎﴿القدر: ٤﴾‏

 

یک مسئله ای که در مورد شاگرد و دانشجو و طلبه هایی که مایلند از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالبه و اجتهاد و حضرات آیات مراجع معظم تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف میل کنند این است که آیا خلع سلاح هسته ای که در مانیفست راسل اینشتن هم آمده است مربوط است به درگیریهای اتمی و هسته ای که بین ضد کمونیستها و کمونیستها هم واقع می شود؟ یا یحتمل هم این بنده خداهایی که در پاگواش کانادا نیز در همین راستا هنوز هم فعالیت می کنند بتوانند جواب دهند که از جمله ی این درگیریهای بین بلوکهای شرق و غرب، مسئله ی درگیریها در افغانستان با اشغال شوروی سابق که آیا چطور هم به 11 سپتامبر هم ختم شد و آنگاه 20 سال اشغال افغانستان و بلکه عراق هم از بابت چه بود و هست؟ و در این میان آیا مسئله بین کمونیسم و ضد کمونیسم است و بلکه جایگاه اسلام هم در این میان کدام است؟! یعنی ما به دارالمجانین محمد علی جمالزاده و فیزیکدانهای فریدریش دورنمات هم کاری نداریم، ولی از انواع علماء و دانشمندان سررشته دار هم این سوال قابل طرح است که آیا آخر و عاقبت سررشته داری علماء و دانشمندان هم این است که مادام العمر در بیمارستان روانی هم بستری شوند؟! و بلکه درمانی هم برای شیزوفرنی و دو قطبی افسردگی- سرخوشی یافت نمی شود چرا که بیماری که گرفتار جنون دو قطبی و بلکه دوگانگی تبصبص- هاری هم شده است، غیر قابل درمان است؟ این یک وجه از حجتیه است که یقیناً هم بتوان گفت دامنه اش حتی ماورای اسلام هم کشیده است و لذا آیا چقدر هم به خود حضرت حجت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم اصلا کار دارد یا ندارد؟ یعنی مبنا را حتی در مسئله ی شهادت نیز باور دارد که شهادت برای خدا و پیغمبر هم داریم و حالا آیا پیغمبرش هم پیغمبر اسلام محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم است؟ و الله اعلم! و اما امامش هم حالا کیست و حتی آیا چقدر هم به ولایت فقیه معتقد است و در تکبیرش ولایت فقیه را هم یاد می کند؟ باز والله اعلم؟ ولی خوب حالا از آن طرف هم روضه های امام حسین علیه السلام را داریم که شما می روید پای منبر می نشینید و پگوش می دهید یا اینکه خیر صلاح هم می دانید که با وزیر و مشاورهای رئیس جمهور در مساجد ملاقات کرده و سوالات خود را هم مطرح کنید؟ کاری نداریم!

ولی عرض بنده ی حقیر این است که در مسجد حالا پشت پیراهن کسی به انگلیسی نوشته است "بگو نه به حدها" say no to limits. ولی جالبتر از اینها اینکه جلوی پیراهن دیگری هم یک صلیب کشیده است و لغاتی از قبیل Gospel, power of Go, ... نوشته است. منظور به این است که معمولا کسی با چنین پیراهنی وارد مسجد هم نمی شود! و اما خوب شما اگر از شاگردان و دانشجویان ریاضی هم بوده باشید، می دانید که این اصلا غیر ممکن است که کسی از جمله حسابان و آنالیز تحلیلی هم خوانده باشد و به مبحث حدها هم پی برده باشد و چنین پیراهنی را هم تنش کند! البته در مباحث فقهی که مستقیما از قرآن کریم هم استخراج می شوند، داریم که فرض بفرمایید زنا و دزدی و شراب خواری و ... حد دارد. و اینجا حد زدن به معنای این است که تخلفی ایجاد شده است که مستلزم این است که گناه کار تنبیه هم شود و از جمله شلاق زده و حتی دستش هم قطع می شود. حالا اینها هم حد هستند دیگر که باید رعایت هم شوند هر چند که با حدود ریاضی تفاوتها هم دارند.

مثلاً ما از اعداد گویا بوسیله ی حد است که به اعداد حقیقی هم می رسیم و بلکه اعداد متعالی هم بدانها ملحق می شوند. بوسیله ی حد هم هستند که تابع زتای ریمان به اعداد مختلط هم بسط داده می شود و آنگاه حدس تابع زتا هم شکل می گیرد. و لذا اگر حدود نمی بودند، ما در همان الف-0 اعداد گویا گیر کرده بودیم و حتی به الف-1 اعداد حقیقی هم پا نمی گذاشتیم و ماورای آن وارد بحث توابع روی اعداد حقیقی مثل تابع زتای ریمان و حدس مربوطه ی با جایزه ی یک میلیون دلاری اش هم نمی شدیم. نکته ای که در این رابطه هست این است که مسئله ریاضی و حالا حتی هندسه ی ناجابجایی و فیزیکی از نوع مدل استاندارد ذرات فیزیک هم می تواند باشد و لذا کمونیست و ضد کمونیست هم نمی شناسد. و اما ما اینجا وارد بحث ملائکه هم نمی شویم و بلکه کاری هم نداریم که کجا منظور ملائکه است و کجا هم مسئله فقط جاسوسی است؛ و لذا حتی یحتمل مسئله را بشود صرفاً از طریق جاسوسی هم حلش کرد دیگر! می شود یا نمی شود؟!

اتفاقاً بنده داشتم در صفحه ی دانشکده ریاضی دانشگاه کیس وسترن ریزرو می گشتم و همچین که در صفحه نزول می کنید و پایین می روید و می رسید به قبل از ارکی سومرسالو، صفحه پاک می شود! بنده کنجکاو شده بودم که چرا؟ خلاصه هنوز هم نمی دانم چرا هر چند که حتی وارد سایت کالج یا دانشگاه سانتا کلارا هم نمی توانید شوید یحتمل چرا ک فیلتر هم هست و مسئله فقط شانا شاپیرو هم نیست که سایتش اتفاقاً در این کالج است و .... ولی خوب، بنظر این بنده ی حقیر هم رسیده بود که بالاخره ما فقط برده ی مومنه را نیز نیست که آزاد می کنیم و بلکه همین اخیراً هم اعلان شد که زندانیانی را چطور هم آزاد کردند و بلکه از مملکت اسلام خودمان یعنی جمهوری اسلامی ایران هم به مملکت غیر اسلامی سپرده شدند و .... و حالا ما اینجا خیلی هم نمی خواهیم وارد بحث عتق الرقبة مومنه او کافرة هم شویم.

ولی آنگاه اگر ما مسئله ای حتی صلح آمیز هسته ای هم داریم، آنگاه آیا باید هم وارد ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک حتی از یک بابتهایی آنطور که گوشزد هم شد، فقهی هم شویم یا خیر؟! نکته اینجا این است که وقتی ما فض بفرمایید داریم حالات خلاء و انرژیهای بالاتر ذرات بنیادی و بلکه فیبزیک انرژی بالا را هم بررسی می کنیم، یحتمل و بلکه بعضی هم اشکال کنند که یقیناً اینجاها ما پیوستگی از یک انرژی به انرژی ای دیگر را هم نداریم و بلک گپها و فواصل و ناپیوستگیهایی هم موجودند. و اما ما اگر به همان الفهایی مثل الف-0 هم بسنده می کردیم، آنگاه یحتمل حتی فواصل بین نقاط روی خط را هم نمی توانستیم پر کنیم و خطمان هم دچار خلائهایی می شد، و همینطوری که الفهای مراتب درجات متعالیه را داریم طی می کنیم و ادامه دهیم، و فرض بفرمایید به الف- 2 و از جمله هم بسط تابع زتای ریمان هم رسیده ایم، حالا مدل استاندارد ذرات فیزیک و حتی ذره ی هیگز را هم می توانیم حتی در ال اچ سی بحث و تحقیق و آزمایش کنیم. ولی پس مسئله چیست که نمی توانیم حدس تابع زتای ریمان را هم حلش کنیم؟! این توابع زتای ریمان را می بینیم که حتی به توابع L-functions و نظریه ی گالوا روی میدانهای متناهی و غیر متناهی گواناگون هم بسط داده می شوند و حتی ما همین مسئله را در رابطه با ابرتقارنها و گروه های دوگان لنگلندز نیز داریم. ولی باز مسئله گیرش کجا است؟!

این را ممکن الوجودهایی باید جستجو کنند که در جستجوی بندگی واجب الوجود و لا غیر هم هستند! البته می توان هم دانای کلی را فرض هم کرد که خیلی زیاد هم سعی دارد حتی مسئله را مربوطش کند به ژنتیک و پژوهشگاه رویان و بلکه زایش و نازاییها در ازدواجها که این جهشهای ژنتیکی انواع گوناگونی که در رنگهای پوستهای اقوام و ملل داریم از کجا است؟ و بلکه درمان ژنتیکی مریضیها هم کدام است؟ بعضی یحتمل اشکال کنند که خوب این چه ربطی هم دارد به حد ریاضی و الفهای بینهایت آیات اللهی های مرابت و درجات متعالیه و بلکه به جواب حدس تابع زتای ریمان؟ نکته اینجا است که یحتمل مسئله این هم هست که مسئله را باید از دیدگاه الفهای بالاتری هم مشاهده کرد که حتی در مورد هر فرد مریضی که در صدد درمان او هستیم، تابع ال مخصوص او را هم در نظر بگیریم که حالا مثلاً چرا همه ی عالم که در شب بخواب فرو می روند، او دچار بی خوابی هم شده است و تا صبح نمی خوابد؟ آیا شب قدر است و می خواهد قرآن هم سر بگیرد؟ یا مریضی ای او را به این روز هم انداخته است؟ یا یحتمل با توسل و شفاعت آن حضرت را جستن هم، امام زمان عجل الله فرجه الشریف معجزه ی کرده و بیمار شفا پیدا کند.

در این رابطه بنده یحقیر یک داستانی را شنیدم از آقای کافی، (که اتفاقاً همان شب این روایت عزیزی از اقوام ما هم دچار کمر درد شده بود) موسس مهدیه ی تهران که پسری می آید نزد ایشان و می گوید که مادرم دچار ناراحتی کمر درد شده است و حتی انگلیس هم برای درمانش رفته ایم و اگر تو بتوانی برایش کاری کنی، من می فهمم که خبری هم هست! آقای کافی هم می فرمایند او را بیاور برای دعای ندبه و چنین هم می کنند. بعد گویا خادم مهدیه هم می آید نزد آقای کافی که چه نشسته اید که آن خانم شفا پیدا کرده و پاشده است و دارد راه می رود و مردم ریخته اند از گوشه و کنار لبایش کندن که تبرک است و معجزه شده است. آقای کافی هم پای بلندگو می فرمایند آن خانم را اذیت نفرمایند و بلکه اجازه دهید او را بیاورند به اتاق آقای خادم و خانواده اش. و بعد از آن حادثه، پسر آن خانم که که مثل هیپیها موهایش را بلند کرده بود موهایش را کوتاه کرد و اهل نماز و دعا هم شد. این را بنده ی حقیر اتفاقاً از یک استاد روانشناس هم شنیدم.

ولی بعدها یعنی همین دیروز و امروز بنظرم هم رسید که اتفاقاً یک جوان دانشجوی روانشناسی که ریش و موهای بلندی هم داشت را یک بار در کتابخانه ای در ایالات متحده و کالیفرنیا ملاقات کردم. نمی دانم این را قبلاً هم اینجا گفته ام یا خیر؛ احتمالا نگفته هم باشم. گویا او حالا دکترایش را هم در روانشناسی تطبیقی بین ادیان گرفته است. بعدها بنده با او بیشتر آشنا شدم، و بقول معروف کمی هم با هم رفیق شدیم؛ ولی این برخورد اول با او یک حالت ناجوری را هم داشت. و چرا که ما سر یک میزی نشسته بودیم در کتابخانه، و بنده او را نمی شناختم که حتی آیا ایرانی است یا خیر. و بلکه فکر می کردم که ایرانی هم نیست و نمی دانم چرا به فارسی طوری که او هم شنید گفتم که بچه ها یک کاری کنیم که این بابا بلند شود و برود! او هم که همینجوری داشت نگاه می کرد، صدایش در نیامد و حرفی نزد (که البته اگر مثلاً می گفت چرا خودت پا نمی شوی بروی، یخ مسئله همانجا هم می شکست!) و اما بعد از مدتی یک مرتبه شروع کرد فارسی حرف زدن! راستش بنده حقیر هنوز هم دچار خجالت زدگی می شوم وقتی یادم می آید که چه شد؟! یکی از چیزهایی که بنده از او یاد گرفتم این بود که می فرمود هنرپیشه هایی که در جوانیشان خیلی هم مرکز توجه واقع می شده اند چرا که خیلی هم فرض بفرمایید که زیبا بوده اند، آنگاه یحتمل حتی در سنین بالاتر دست به خودکشی هم بزنند، (البته او اسم هم آورد.) و چرا که دیگر نمی توانند آنطور که قبلاً مرکز توجه همگان هم بوده اند، باز هم چنین باشند؛ و این برایشان غیر قابل تحمل می شود و .... بگذریم. مسئله ی حدس تابع زتای ریمان و  نظریه ی گالوای متناظرش و حل ژنتیکی آنها از طریق ژنوم انسانی و توالی های دی ان آ DNA و ... یحتمل بماند برای بعد! البته یک مانع عظیمی که اینجا نهفته است این است که بجای اینکه علما و دانشمندان بخواهند به مستضعفین در این زمینه های ژنتیکی و درمان بیماریها هم کمک کنند، خود دچار عجب و استکباری هم می شوند که حتی غربالگری بر علیه این بیماریها را منبع تجارت جهتدار برای خود و قوم خود کرده و مورد ثروتمند شدن خود کنند. و آنگاه مستضعفین را هر چه بیتشر هم تحت فشارهای فاشیستی و هیتلری و بلکه صهیونیستی هم قرار دهند و .... بعضی هنوز اشکال خواهند کرد که حجتیون؟ کدام حجتیون؟! مسئله این است که بعضی حتی یحتمل دولت کریمه ی حضرت حجت امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم می خواهند ولی همان را هم تحت سلطه ی استکبار باشد یا نباشد هم آیا بفرمایند که ما با سیاست هم کاری نداریم. پس دیگر امام حسین علیه السلام هم برای چه روز عاشورا در کربلا شهید شد و بر سر انسان دویست و پنجاه ساله ی همرزمان امام حسین علیه السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف تا به امروز هم در راستای دولت کریمه آن حضرت چه ها آمده است؟ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ‎﴿سبإ: ٤٦﴾‏

قُل لَّا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ‎﴿المائدة: ١٠٠﴾‏

 

می فرمایند که امام زمان عجل الله فرجه الشریف روز قیامت در مسجد الحرام خواهند فرمود: یا اهل العالم ان جدی الحسین قتلوه عطشانا

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجات

 

ذکر کتاب یزید لعنه الله إلى محمد بن الحنفیة ومصیره إلیه وأخذ جائزته.

کتب یزید لعنه الله إلى محمد بن علی ابن الحنفیة وهو یومئذ بالمدینة أما بعد فإنی أسأل الله لنا ولک عملا صالحا یرضى به عنا فإنی ما أعرف الیوم فی بنی هاشم رجلا هو أرجح منک حلما وعلما ولا أحضر فهما وحکما ولا أبعد من کل سفه ودنس وطیش ولیس من یتخلق بالخیر تخلقا وینتحل الفضل تنحلا کمن جبله الله على الخیر جبلا وقد عرفنا ذلک منک قدیما وحدیثا شاهدا وغائبا غیر أنی قد أحببت زیارتک والأخذ بالحظ من رؤیتک فإذا نظرت فی کتابی هذا فأقبل إلی آمنا مطمئنا أرشدک الله أمرک وغفر لک ذنبک والسلام علیک ورحمة الله وبرکاته.

قال فلما ورد الکتاب على محمد بن علی وقرأه أقبل على ابنیه جعفر وعبد الله أبی هاشم فاستشارهما فی ذلک فقال له ابنه عبد الله یا أبه اتق الله فی نفسک ولا تصر إلیه فإنی خائف أن یلحقک بأخیک الحسین ولا یبالی فقال محمد یا بنی ولکنی لا أخاف ذلک منه فقال له ابنه جعفر یا أبه إنه قد ألطفک فی کتابه إلیک ولا أظنه یکتب إلى أحد من قریش بأن أرشدک الله أمرک وغفر لک ذنبک وأنا أرجو أن یکف الله شره عنک قال فقال محمد بن علی یا بنی إنی توکلت على الله الذی ( یُمْسِکُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ إِلاَّ بِإِذْنِهِ وَکَفى بِاللهِ وَکِیلاً ).

قال ثم تجهز محمد بن علی وخرج من المدینة وسار حتى قدم على یزید بن معاویة بالشام فلما استأذن أذن له وقربه وأدناه وأجلسه معه على سریره ثم أقبل علیه بوجهه فقال یا أبا القاسم آجرنا الله وإیاک فی أبی عبد الله الحسین بن علی فو الله لئن کان نقصک فقد نقصنی ولئن کان أوجعک فقد أوجعنی ولو کنت أنا المتولی لحربه لما قتلته ولدفعت عنه القتل ولو بحز أصابعی وذهاب بصری ولفدیته بجمیع ما ملکت یدی وإن کان قد ظلمنی وقطع رحمی ونازعنی حقی ولکن عبید الله بن زیاد لم یعلم رأیی فی ذلک فعجل علیه بالقتل فقتله ولم یستدرک ما فات وبعد فإنه لیس یجب علینا أن نرضى بالدنیة فی حقنا ولم یکن یجب على أخیک أن ینازعنا فی أمر خصنا الله به دون غیرنا وعزیز علی ما ناله والسلام فهات الآن ما عندک یا أبا القاسم.

قال فتکلم محمد بن علی فحمد الله وأثنى علیه ثم قال إنی قد سمعت کلامک فوصل الله رحمک ورحم حسینا وبارک له فیما صار إلیه من ثواب ربه والخلد الدائم الطویل فی جوار الملک الجلیل وقد علمنا أن ما نقصنا فقد نقصک وما عراک فقد عرانا من فرح وترح وکذا أظن أن لو شهدت ذلک بنفسک لاخترت أفضل الرأی والعمل ولجانبت أسوأ الفعل والخطل والآن فإن حاجتی إلیک أن لا تسمعنی فیه ما أکره فإنه أخی وشقیقی وابن أبی وإن زعمت أنه قد کان ظلمک وکان عدوا لک کما تقول.

قال فقال له یزید إنک لن تسمع منی إلا خیرا ولکن هلم فبایعنی واذکر ما علیک من الدین حتى أقضیه عنک قال فقال له محمد بن علی رضی الله عنه أما البیعة فقد بایعتک وأما ما ذکرت من أمر الدین فما علی دین والحمد لله وإنی من الله تبارک وتعالى فی کل نعمة سابغة لا أقوم بشکرها.

قال فالتفت یزید لعنه الله إلى ابنه خالد فقال یا بنی إن ابن عمک هذا بعید من الخب واللؤم والدنس والکذب ولو کان غیره کبعض من عرفت لقال علی من الدین کذا وکذا لیستغنم أخذ أموالنا قال ثم أقبل علیه یزید فقال بایعتنی یا أبا القاسم 

فقال نعم یا أمیر المؤمنین قال فإنی قد أمرت لک بثلاثمائة ألف درهم فابعث من یقبضها فإذا أردت الانصراف عنا وصلناک إن شاء الله قال فقال له محمد بن علی لا حاجة لی فی هذا المال ولا له جئت قال یزید فلا علیک أن تقبضه وتفرقه فیمن أحببت من أهل بیتک قال فإنی قد قبلت یا أمیر المؤمنین قال فأنزله فی بعض منازله وکان محمد بن علی یدخل علیه فی کل یوم صباحا ومساء.

قال وإذا وفد أهل المدینة قد قدموا على یزید وفیهم منذر بن الزبیر وعبد الله بن عمرو بن حفص بن مغیرة المخزومی وعبد الله بن حنظلة بن أبی عامر الأنصاری فأقاموا عند یزید لعنه الله أیاما فأجازهم یزید لکل رجل منهم بخمسین ألف درهم وأجاز المنذر بن الزبیر بمائة ألف درهم فلما أرادوا الانصراف إلى المدینة أقبل محمد بن علی حتى دخل على یزید فاستأذنه فی الانصراف معهم إلى المدینة فأذن له فی ذلک ووصله بمائتی ألف درهم وأعطاه عروضا بمائة ألف درهم.

ثم قال یا أبا القاسم إنی لا أعلم فی أهل بیتک الیوم رجلا هو أعلم منک بالحلال والحرام وقد کنت أحب أن لا تفارقنی وتأمرنی بما فیه حظی ورشدی فو الله ما أحب أن تنصرف عنی وأنت ذام لشیء من أخلاقی فقال له محمد بن علی رضی الله عنه أما ما کان منک إلى الحسین بن علی فذاک شیء لا یستدرک وأما الآن فإنی ما رأیت منک مذ قدمت علیک إلا خیرا ولو رأیت منک خصلة أکرهها لما وسعنی السکوت دون أن أنهاک عنها وأخبرک بما یحق لله علیک منها للذی أخذ الله تبارک وتعالى على العلماء فی علمهم أن یبینوه للناس ولا یکتموه ولست مؤدیا عنک إلى من ورائی من الناس إلا خیرا غیر أنی أنهاک عن شرب هذا المسکر فإنه ( رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ ) ولیس من ولی أمور الأمة ودعی له بالخلافة على رءوس الأشهاد على المنابر کغیره من الناس فاتق الله فی نفسک وتدارک ما سلف من ذنبک والسلام.

قال فسر یزید بما سمع من محمد بن علی سرورا شدیدا ثم قال فإنی قابل منک ما أمرتنی به وأنا أحب أن تکاتبنی فی کل حاجة تعرض لک من صلة أو تعاهد 

ولا تقصرن فی ذلک فقال محمد بن علی أفعل ذلک إن شاء الله ولا أکون إلا عند ما تحب.

قال ثم ودعه محمد بن علی ورجع إلى المدینة ففرق ذلک المال کله فی أهل بیته وسائر بنی هاشم وقریش حتى لم یبق من بنی هاشم وقریش من الرجال والنساء والذریة والموالی إلا صار إلیه شیء من ذلک المال ثم خرج محمد بن علی رضی الله عنه من المدینة إلى مکة فأقام بها مجاورا لا یعرف شیئا غیر الصوم والصلاة وصلى الله على محمد وآله ورضی عنهم ورزقنا شفاعتهم بحوله ومنه وفضله وکرمه إن شاء الله تعالى.

أقول : قال العلامة رحمه الله وروى البلاذری قال : لما قتل الحسین علیه السلام کتب عبد الله بن عمر إلى یزید بن معاویة أما بعد فقد عظمت الرزیة وجلت المصیبة وحدث فی الإسلام حدث عظیم ولا یوم کیوم الحسین فکتب إلیه یزید أما بعد یا أحمق فإننا جئنا إلى بیوت منجدة وفرش ممهدة ووسائد منضدة فقاتلنا عنها فإن یکن الحق لنا فعن حقنا قاتلنا وإن کان الحق لغیرنا فأبوک أول من سن هذا وابتز واستأثر بالحق على أهله.

أقول : قد سبق فی کتاب الفتن خبر طویل أخرجناه من کتاب دلائل الإمامة بإسناده عن سعید بن المسیب أنه لما ورد نعی الحسین علیه السلام المدینة وقتل ثمانیة عشر من أهل بیته وثلاث وخمسین رجلا من شیعته وقتل علی ابنه بین یدیه بنشابة وسبی ذراریه خرج عبد الله بن عمر إلى الشام منکرا لفعل یزید ومستنفرا للناس علیه حتى أتى یزید وأغلظ له القول فخلا به یزید وأخرج إلیه طومارا طویلا کتبه عمر إلى معاویة وأظهر فیه أنه على دین آبائه من عبادة الأوثان وأن محمدا کان ساحرا غلب على الناس بسحره وأوصاه بأن یکرم أهل بیته ظاهرا ویسعى فی أن یجتثهم عن جدید الأرض ولا یدع أحدا منهم علیها فی أشیاء کثیرة قد مر ذکرها فلما قرأه ابن عمر رضی بذلک ورجع وأظهر للناس أنه محق فیما أتى به ومعذور فیما فعله ولنعم ما قیل ما قتل الحسین إلا فی یوم السقیفة فلعنة الله على من أسس أساس الظلم والجور على أهل بیت النبی صلوات الله علیهم أجمعین.

بحار الانوار، علامه مجلسثی، جلد 45، ص 325

http://lib.eshia.ir/71860/45/325

 

٤٠ ـ یج : روی عن أبی الصباح الکنانی قال : صرت یوما إلى باب أبی جعفر فقرعت الباب فخرجت إلی وصیفة ناهد فضربت بیدی على رأس ثدیها ، فقلت لها : قولی لمولاک إنی بالباب ، فصاح من آخر الدار ادخل لا ام لک ، فدخلت وقلت : والله ما أردت ریبة ولا قصدت إلا زیادة فی یقینی ، فقال : صدقت لئن ظننتم أن هذه الجدران تحجب أبصارنا کما تحجب أبصارکم إذا لا فرق بیننا وبینکم ، فایاک أن تعاود لمثلها [١].

بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، جلد 46، ص 249

http://lib.eshia.ir/71860/46/249

 

مسئله ی حسن تعبیر و نیک واژه ی euphemism اصلا در این نیست که شما اشتباهاً هم می خواهید بنویسید خلع سلاح و مثلاً می نویسید خلاء سلاح! یا کتاب جامعه را هم اشتباهاً می نویسید کلیسا! نه بنظر می رسد که بلکه مسئله این است که در انجمن زبان شناسی فرض بفرمایید انگلیسی نشسته می شود و تصمیم گرفته می شود که چه وازه هایی را باید برای چه واژه هایی هم جایگزین کرد. البته مثال دیگرش این است که وقتی جامعه ای از خدا و پیغمبری و حسینی یک مرتبه هم تبدیل شود به اموی و بنی عباسی، آنگاه واژگان هم خود به خودی و حتی شده هوش مصنوعی وار و بلکه همراه با تفکر و تفقه یزیدی و منصور دوانیقی و هارونی و ... نیز تغییر می کنند.

این است که این حالات خلاء را درست هم بتوان پر کرد که شیعه نزد خود لااقل دست بالا را نزد امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم داشته باشد یحتمل از خلاء سلاح هسته ای و بلکه خلع سلاح هسته ای هم مشکلتر است و حتی تفکر و تفقه بسیاری هم می خواهد. نکته اینجا فقط این نیست که ما مسئله ای را هم داریم بین حوزه و دانشگاه که مستلزم تفکر و تفقه هم هست و بس! موضوع این است که واقعاً هم دانشگاه و حوزه بر علیه خارجیهایی که مایلند به درونشان نفوذ هم کرده و یحتمل از قدرتشان هم بکاهند، آیا نباید هم موضعهایی تند را بگیرند؟! حالا یحتمل بگوییم که طرفداران و خودِ ابرقدرتهای استکباری که حتی هاری را نیز می پسندند هم آیا حدود مرزی استکان نلبکیهای توپولوژیک را از مرزهای حجتیه و حجتیون هم گذرانده اند یا خیر؟! ولی مسائل اصلی و فرعی فقهی و اصول فقه از جمله هم این است که وقتی ما داریم به قاشقهای همزن استکان نلبکیهای توپولوژیک هم می پردازیم، آیا حرام و حلال و بلکه نجس و پاک و بلکه کثیف و خبیث هم مهم نیستند؟ مثلاً شما در میدانهای همدیسی هم در نظر بگیرید که همین قاشقها را نیز داریم که در عین حال در استکان نلبکیهای توپولوژیک قرار هم هست همدیسی نیز حفظ شوند. و اما آیا اگر جارو و بیلهایی را هم داریم که مخصوص از جمله جمع کردن نجاست و مثلاً همان تاپاله از توی خیابان و پیاده رو هم باشند، آیا همان بیل هم می تواند بابت قاشق حل قند در استکان نلبکیهای توپولوژیک هم شوند چرا که صرفاً نظریه ی میدانهای همدیسی را رعایت هم می فرمایند و اصلا هم موجب عفونت و حرامی و حرام لقمگی هم نمی شوند! البته این که یحتمل خیلی هم اظهر من الشمس است و دیگر کسی ایراد هم نمی کند الا اینکه یحتمل بعضی اشکال هم کنند که حالا اگر استکان نلبکیهایمان خیلی هم بیش از حد بزرگ بودند که مجبور شدیم همان بیلها را هم استفاده کنیم، خوب همانها را هم می توانیم حسابی بشوییم دیگر. ولی یک چیزهایی هم هستند که کراهت دارند دیگر. و اما در درون بدن که آبهای شور و شیرین و بلکه غذا هم از سر به مقعد و بول می رسند، همین مسئله ی عفونت زایی و حرام و حلال و پاک و نجس و خبیث و طیب هم چقدر مطرح اند؟ اینجا که دیگر نمی شود مسئله ای به این مجردی را هم بسطش داد به اینکه حالا یحتمل مصدق هم می خواست نخست وزیر شود و آیت الله کاشانی هم بدو کمک فرمودند، و حالا چه اشکالی هم می داشت اگر آیت الله کاشانی هم نخست وزیر می شدند و بلکه مصدق هم در ملی شدن نفت بدیشان کمک می کردند؟ همان همان است؟ یا کمی مسائل فرقها هم با هم می کنند؟! یک جاهایی داریم برده و اسیر مومنه را آزاد می کنیم و یک جاهایی هم داریم او را اسیرش می کنیم و بلکه بجایش مخصوصاً هم اسیر کافر را آزاد می کنیم؛ و نزد یزیدیان و ابناء الطلقاء هم بعضی اسیران و از جمله هم حضرت زینب و حضرت سجاد علیهم السلام را آزاد کردن مورد پسند و دلخواه است چرا که در خود با همه ی حجقارتشان احساس بزرگی و مجد هم می کنند؛ و بعضی دیگر را که اسیر هم نشده و بلکه سرهایشان هم بالای نیزه ها است و شهیدشان هم کرده اند را نیز می پسندند که چطور خلع سلاح خوبی هم شده اند! در مجلس یزیدی هم از روی بدمستیهایش ته مانده شرابش را هم به سر مبارک می پاشد و .... خوب این آیا می خواهد حلال و حرام و نجس و پاکی و خبیث و طیب و بلکه حجابهای از نوع چادر مشکی هم بفهمد؟! قسم به لاک سیاه برای عفو و مغفرت هم نمی فهمد! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَـٰکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث ذَّٰلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ‎﴿الأعراف: ١٧٦﴾‏

 

دعاى جوشن صغیر

در کتب معتبره به شرحی مبسوطتر از شرح جوشن کبیر نقل شده و کفعمی در حاشیۀ بلد الامین فرموده که این دعایی است رفیع الشأن عظیم المنزلة و چون موسى هادى عباسى قصد قتل حضرت کاظم علیه السلام نمود آن حضرت این دعا را خواند جدش پیغمبر صلى الله علیه و آله را در خواب دید که با وى فرمود حق تعالى هلاک خواهد کرد دشمن ترا و این دعا در مهج الدعوات سید بن طاوس نیز نقل شده و ما بین نسخۀ کفعمى و سید اختلاف است و ما موافق بلد الامین کفعمى نقل نمودیم و آن دعا این است:

بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ إِلَهِی کَمْ مِنْ عَدُوٍّ اِنْتَضَى عَلَیَّ سَیْفَ عَدَاوَتِهِ وَ شَحَذَ لِی ظُبَةَ مِدْیَتِهِ وَ أَرْهَفَ لِی شَبَا حَدِّهِ وَ دَافَ لِی قَوَاتِلَ سُمُومِهِ وَ سَدَّدَ إِلَیَّ [نَحْوِی] صَوَائِبَ سِهَامِهِ وَ لَمْ تَنَمْ عَنِّی عَیْنُ حِرَاسَتِهِ وَ أَضْمَرَ أَنْ یَسُومَنِی اَلْمَکْرُوهَ وَ یُجَرِّعَنِی ذُعَافَ مَرَارَتِهِ فَنَظَرْتَ [نَظَرْتَ] إِلَى ضَعْفِی عَنِ اِحْتِمَالِ اَلْفَوَادِحِ وَ عَجْزِی عَنِ اَلاِنْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِی بِمُحَارَبَتِهِ وَ وَحْدَتِی فِی کَثِیرٍ مِمَّنْ نَاوَانِی وَ أَرْصَدَ لِی فِیمَا لَمْ أُعْمِلْ فِکْرِی فِی اَلْإِرْصَادِ لَهُمْ بِمِثْلِهِ فَأَیَّدْتَنِی بِقُوَّتِکَ وَ شَدَدْتَ أَزْرِی بِنُصْرَتِکَ وَ فَلَلْتَ لِی حَدَّهُ [شَبَا حَدِّهِ] وَ خَذَلْتَهُ بَعْدَ جَمْعِ عَدِیدِهِ وَ حَشْدِهِ [حَشَدَهُ] وَ أَعْلَیْتَ کَعْبِی عَلَیْهِ وَ وَجَّهْتَ مَا سَدَّدَ إِلَیَّ مِنْ مَکَائِدِهِ إِلَیْهِ وَ رَدَدْتَهُ عَلَیْهِ وَ لَمْ یَشْفِ غَلِیلَهُ وَ لَمْ تَبْرُدْ حَزَازَاتُ غَیْظِهِ وَ قَدْ عَضَّ عَلَیَّ أَنَامِلَهُ وَ أَدْبَرَ مُوَلِّیاً قَدْ أَخْفَقَتْ سَرَایَاهُ فَلَکَ اَلْحَمْدُ یَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لاَ یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لاَ یَعْجَلُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اِجْعَلْنِی لِنَعْمَائِکَ مِنَ اَلشَّاکِرِینَ وَ لِآلاَئِکَ مِنَ اَلذَّاکِرِینَ، ... 

بسم الله الرحمن الرحیم معبودا چه بسا دشمنی که بیرون کشیده بر من شمشیر عداوتش را،  تیز کرده برایم دُم دشنه اش را، و باریک و برّان کرده بر من طرف بنده اش را، و درهم آمیخته برایم زهرهای کشنده اش را، و هدف گرفته بر من تیرهای نشانگیرش را، و نخوابیده (غافل نیست) از من چشم نگهبانش، و در دل دارد که بکشاند مرا ببدی، و بچشاند بر من تلخی زهر کشنده اش را، آنگاه تو بودی که توجه فرمودی بر ناتوانی من از تحمل بارهای سنگین، و درماندگیم از پیروزی بر کسی که قصد کرده مرا با جنگش، و تنهائیم در برابر بسیاری از آنانکه بدشمنی خاسته با من، و کمین کرده بر من در آنچه بکار نبرده بودم اندیشه ام را در کمین کردن آنها متقابلاً، پس تو بودی که تاییدم کردی با نیرویت، و محکم و استوار کردی پشتم را بیاریت، کند کردی بر من تیزی تیغ او را، و خوار کردی او را پس از آنهمه نفرات و تجهیزات و برتری دادی مقام مرا بر او متوجه ساختی آنچه را که آماده کرده بود بر من از نیرنگهایش بسوی خودش و برگردانیدی آنها را بخودش، در حالیکه فرو ننشست عطش کینه اش و سرد نشد حرارت خشمش، و همانا گزید از کینه من انگشتانش را، و پشت کرد فرار کنان در حالیکه غنیمت نیافت سپاهیانش، پس تراست سپاس ای پروردگار من از توانایی شکست ناپذیرت، و دارای بردباریت که نشتابی، درود فرست بر محمد و آل محمد صل الله علیه و اله و سلم، و بگردان مرا به نعمتهایت از سپاسگزاران و به نیکیهایت از یاد کنندگان، ....

 

بنده ی حقیر داشتم مانیفست راسل- اینشتین و بلکه سخنرانی جایزه ی نوبل جوزف روتبلات را می خواندم. خود ویکی پدیا این را می گوید و در این مانیفست هم آمده است

https://ahf.nuclearmuseum.org/ahf/key-documents/russell-einstein-manifesto/

و در سخنرانی روتبلات و اعلانیه ای که شامل اسم سعیده لطفیان است هم آمده که انسانیت ات را بیاد آر و بقیه چیزها را بفراموشی بسپار! در این حرف که دارد ما بین کمونیستها و ضد- کونیستها هم تبلیغش می کند، یک اعتماد بنفس گمراه کننده ای است کانه دارد ادعاهای کذبی را هم می کند چرا که خود را قدرتهای غالب جهان هم فرض می کند. گمراه کنندگی مسئله این است که روتبلات هم می گوید که خلاء سلاح هسته ای مسئله ی مهمی است که از جمله هم پیمان عدم اشاعه سلاحهای هسته ای است. ولی بدون اینکه بنده ی حقیر بخواهم وارد بحثش شوم فقط عرض می کنم که گمراهی اینجا است که قدرت خدا حتی بسی بیشتر و بزرگتر است از هر آنچه به تصور هم می آید و دیگر چه رسد به سلاحهای هسته ای.

ولی اینجا بنده در دو دقیقه یک مسائلی را در مورد حکمت الهی و ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی عرض کنم. اول اینکه همانطوری که شما یحتمل بتوانید زیرساختهای استکان نلبکیهای توپولوژیک را که از جمله هم دارای همسایگیهایی حول نقاطش  هستند، را تنزل دهید به گرافها، همانطور هم آیا غیر از این است که حکمت الهی را هم بعضی تنزلش می دهند به اشعار مثل مثنوی معنوی که آیا دیگر چقدر هم اثراتی از حکمت الهی نیز در آنها باشد. و حالا یحتمل خیلی هم آموزنده اند. یحتمل مثلاً گرافهای فاینمن را آیا چقدر هم بتوان یا نتوان از استکان نلبیکیهای توپولوژیک هم اسختراج کرد هر چند که بعضی هم اتفاقاً انگیزه های فاینمن را هم حساب کتاب می کنند.

نکته اینجا این است که یک جورهایی در مثنوی معنوی، حکمت الهی گویا گم شده است. شما آن یقینی را که از سیره و احادیث پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم پای منبرها و کتب و قرآن کریم می شنوید، این یقین را نمی توانید از مثنوی معنوی هم استخراج کنید. گاهی اوقات انگار همه چیز وارونه ارائه هم شده اند! بعضیها یحتمل شدیداً هم به مثنوی معنوی انتقاد می کنند. به هر حال آن یقین و ایمان را به خودی خود از مثنوی نمی توانید دریابید. فاصله ی بین حکمت الهی و مثنوی کم هم نیست هر چند که بعضی حکمتهای الهی را نیز خیلی زیبا بنظم درآورده است. و مسئله فقط هجویات هم نیست. فرق قضایا و مسائل در این است که دیدگاه های روحانیت با اهل تصوف و عرفان دقیقاً هم منطبق نیستند و بلکه روحانیت باید هم از روی یقین بحث کند چرا که بر منبر پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم هم تشریف دارند و بلکه صرفاً شعر هم نمی گویند. مثلاً آیا جایز هم هست که بفرمایید که حالا یحتمل بعضی هم دارند از زندگی بعضی دیگر هم جاسوسی می کنند؛ و لذا اینها را می سپاریم به روز قیامت! می شود؟! البته اگر در توان خودت هم هست که مواظبت کنی که اسرار زندگی ات و زندگی دیگر هم فاش نشود، این که خیلی هم خوب است دیگر. ولی یک جاهایی هم وقتی حکومت یزیدی است، مخصوصاً هم می خواهد جاسوسی کند. ولی از آن طرف هم شما خدا و پیغمبر و ائمه و ملائکه را نیز دارید که حتی اسرار غیبی را هم که ما نمی دانیم نیز اطلاع دارند و بلکه معجزاتی را هم باذن خدا به ما نشان می دهند! حالا یحتمل این حضرات علاوه بر اینها باز جاسوس هم داشته اند. ولی به هر حال، مبنای حکمت الهی که حتی از ریاضی فیزیک و بلکه حتی از حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز فاصله ای از زمین تا آسمان هم می تواند باشد.

و لذا یحتمل اشکال هم شود که تو چرا بر طبق آیه مبارکه خیلی هم نمی توانی از شاگردی و دانشجویی و طلبگی هم بدر آیی و بلکه همیشه هم فرادی کار می کنی و با دیگران در ریاضی فیزیک ات نمی جوشی: قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ‎﴿سبإ: ٤٦﴾‏. بنده فکر می کنم این یک سوال خیلی مهمی هم هست. برای ریاضی فیزیک و حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی خیلی هم لازم است که انسان بتواند به همفکران نظیر خودش هم اعتماد کرده و با آنها کار هم کند. و اما وقتی ابتکار عمل بنظر استکبار هم برسد که در دست او است، آنگاه حتی جوانان نخبه و بلکه سالمندترها هم برای اینکه وارد تحقیقات شوند یا غافل می شوند که در مقابل استکبار باید چه کرد و یا جذب آنها می شوند. اینکه یک جبهه ای هم درست شود در مقابل استکبار جهانی، مستلزم ماورای ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی است چرا که باید هم از حکمت الهی سرچشمه بگیرد و آنگاه به ریاضی فیزیک هم آیا چقدر تنزل یابد. ولی به هر حال، با شامورتی بازی و دوز و کلک هم نمی شود از پایین به بالا صعود کرده و ادعای استادی و اجتهاد در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی کرد. البته این  یحتمل طبیعی تر و بلکه ساده تر هم باشد که بعضی نجبگان صرفاً با دانشمندان جهانی بین المللی هم مشارکت کرده و مقالاتی هم بنویسند. و اما اینکه نشان هم دهیم که فرض بفرمایید ما در ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک هم خیلی بیشتر از آنچه که قابل تصور هم هست حرفها داریم و مسائل را درست هم بتوانیم دنبال کنیم؛ خوب این می تواند مسئله را از فرادی و مثنی هم درآورد و حتی گروه های خوبی را هم گردآوری کنند. و اما جبهه را قوی کردن و نشان دادن که ایالات متحده چند چهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک حتی در دو تاییهای سیاه چاله ای- سیاه چاله ای و بلکه سیاه چاله ای- ستاره ای هم پیشتاز است. این صرفاً با ادعای اینکه من از حالات خلاء توانسته ام در بیایم و لااقل یک و نیم درصد فقط از آن مانده تا کاملاً هم از آن خارج شده و بلکه الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات معظم تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم بدانها میلها کرده ام. یحتمل با خالی بندی هم نمی شود و بلکه همه نیز متوجه شوند که داری خالی بندی هم می کنی! مثلاً درست هم هست که رویه های ک-3 را داریم ولی آیا تا چه اندازه ای هم بتوان این رویه ها را توسط دفرماسیونهایی حتی تبدیلشان کرد به همسایگیهایی از رویه هایی غیر از ک-3 از درجاتی متفاوت ولی هنوز در همان همسایگیها و هر چند که آیا چقدر هم کوهمولوژیهای آنها با یکدیگر کمی فرق هم داشته باشند یا حتی نداشته باشند! و مثلاً عدد هاج 19 و 20 در الماس هاج رویه های ک-3 را می توانید و بلدید محاسبه هم کنید؟ یحتمل تمرین خوبی هم باشد در محاسبات کوهمولوژیک اگر هم مثل بنده ی حقیر بلد نیستید! اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته لا اله الا الله

----------------------------

در ضمن، بنده یادم رفت که عرض کنم که یحتمل بعضی اشکال هم می کنند که اتفاقاً آنجایی که کار به ابرقدرتی هم می کشد؛ آنگاه مسئله ی هاری که یک بیماری هم هست، در این مورد خوب باشد. و چرا؟ برای اینکه دقیقاً ابرقدرتی به یک انرژیهای  بالا و قدرتهای ماورای بنفشی هم آیا چقدر دست یافته اند که بقیه قدرتها هر چقدر هم سعی کنند آنها را نمی توانند دسترسی داشته باشند. و لذا یحتمل به یک انرژی هاری هم می افتند که چرا او دارد و ما نداریم و کاری هم نمی توانند کنند چرا که در این هاری هم گیر کرده اند. و لذا لااقل برای ابرقدرتها این هاریها خوب هم هست یا نیست! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه

وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَـٰکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث ذَّٰلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ‎﴿الأعراف: ١٧٦﴾‏

 

دعاى جوشن صغیر

در کتب معتبره به شرحی مبسوطتر از شرح جوشن کبیر نقل شده و کفعمی در حاشیۀ بلد الامین فرموده که این دعایی است رفیع الشأن عظیم المنزلة و چون موسى هادى عباسى قصد قتل حضرت کاظم علیه السلام نمود آن حضرت این دعا را خواند جدش پیغمبر صلى الله علیه و آله را در خواب دید که با وى فرمود حق تعالى هلاک خواهد کرد دشمن ترا و این دعا در مهج الدعوات سید بن طاوس نیز نقل شده و ما بین نسخۀ کفعمى و سید اختلاف است و ما موافق بلد الامین کفعمى نقل نمودیم و آن دعا این است:

بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ إِلَهِی کَمْ مِنْ عَدُوٍّ اِنْتَضَى عَلَیَّ سَیْفَ عَدَاوَتِهِ وَ شَحَذَ لِی ظُبَةَ مِدْیَتِهِ وَ أَرْهَفَ لِی شَبَا حَدِّهِ وَ دَافَ لِی قَوَاتِلَ سُمُومِهِ وَ سَدَّدَ إِلَیَّ [نَحْوِی] صَوَائِبَ سِهَامِهِ وَ لَمْ تَنَمْ عَنِّی عَیْنُ حِرَاسَتِهِ وَ أَضْمَرَ أَنْ یَسُومَنِی اَلْمَکْرُوهَ وَ یُجَرِّعَنِی ذُعَافَ مَرَارَتِهِ فَنَظَرْتَ [نَظَرْتَ] إِلَى ضَعْفِی عَنِ اِحْتِمَالِ اَلْفَوَادِحِ وَ عَجْزِی عَنِ اَلاِنْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِی بِمُحَارَبَتِهِ وَ وَحْدَتِی فِی کَثِیرٍ مِمَّنْ نَاوَانِی وَ أَرْصَدَ لِی فِیمَا لَمْ أُعْمِلْ فِکْرِی فِی اَلْإِرْصَادِ لَهُمْ بِمِثْلِهِ فَأَیَّدْتَنِی بِقُوَّتِکَ وَ شَدَدْتَ أَزْرِی بِنُصْرَتِکَ وَ فَلَلْتَ لِی حَدَّهُ [شَبَا حَدِّهِ] وَ خَذَلْتَهُ بَعْدَ جَمْعِ عَدِیدِهِ وَ حَشْدِهِ [حَشَدَهُ] وَ أَعْلَیْتَ کَعْبِی عَلَیْهِ وَ وَجَّهْتَ مَا سَدَّدَ إِلَیَّ مِنْ مَکَائِدِهِ إِلَیْهِ وَ رَدَدْتَهُ عَلَیْهِ وَ لَمْ یَشْفِ غَلِیلَهُ وَ لَمْ تَبْرُدْ حَزَازَاتُ غَیْظِهِ وَ قَدْ عَضَّ عَلَیَّ أَنَامِلَهُ وَ أَدْبَرَ مُوَلِّیاً قَدْ أَخْفَقَتْ سَرَایَاهُ فَلَکَ اَلْحَمْدُ یَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لاَ یُغْلَبُ وَ ذِی أَنَاةٍ لاَ یَعْجَلُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اِجْعَلْنِی لِنَعْمَائِکَ مِنَ اَلشَّاکِرِینَ وَ لِآلاَئِکَ مِنَ اَلذَّاکِرِینَ، ... 

بسم الله الرحمن الرحیم معبودا چه بسا دشمنی که بیرون کشیده بر من شمشیر عداوتش را،  تیز کرده برایم دُم دشنه اش را، و باریک و برّان کرده بر من طرف بنده اش را، و درهم آمیخته برایم زهرهای کشنده اش را، و هدف گرفته بر من تیرهای نشانگیرش را، و نخوابیده (غافل نیست) از من چشم نگهبانش، و در دل دارد که بکشاند مرا ببدی، و بچشاند بر من تلخی زهر کشنده اش را، آنگاه تو بودی که توجه فرمودی بر ناتوانی من از تحمل بارهای سنگین، و درماندگیم از پیروزی بر کسی که قصد کرده مرا با جنگش، و تنهائیم در برابر بسیاری از آنانکه بدشمنی خاسته با من، و کمین کرده بر من در آنچه بکار نبرده بودم اندیشه ام را در کمین کردن آنها متقابلاً، پس تو بودی که تاییدم کردی با نیرویت، و محکم و استوار کردی پشتم را بیاریت، کند کردی بر من تیزی تیغ او را، و خوار کردی او را پس از آنهمه نفرات و تجهیزات و برتری دادی مقام مرا بر او متوجه ساختی آنچه را که آماده کرده بود بر من از نیرنگهایش بسوی خودش و برگردانیدی آنها را بخودش، در حالیکه فرو ننشست عطش کینه اش و سرد نشد حرارت خشمش، و همانا گزید از کینه من انگشتانش را، و پشت کرد فرار کنان در حالیکه غنیمت نیافت سپاهیانش، پس تراست سپاس ای پروردگار من از توانایی شکست ناپذیرت، و دارای بردباریت که نشتابی، درود فرست بر محمد و آل محمد صل الله علیه و اله و سلم، و بگردان مرا به نعمتهایت از سپاسگزاران و به نیکیهایت از یاد کنندگان، ....

 

بنده ی حقیر داشتم مانیفست راسل- اینشتین و بلکه سخنرانی جایزه ی نوبل جوزف روتبلات را می خواندم. خود ویکی پدیا این را می گوید و در این مانیفست هم آمده است

https://ahf.nuclearmuseum.org/ahf/key-documents/russell-einstein-manifesto/

و در سخنرانی روتبلات و اعلانیه ای که شامل اسم سعیده لطفیان است هم آمده که انسانیت ات را بیاد آر و بقیه چیزها را بفراموشی بسپار! در این حرف که دارد ما بین کمونیستها و ضد- کونیستها هم تبلیغش می کند، یک اعتماد بنفس گمراه کننده ای است کانه دارد ادعاهای کذبی را هم می کند چرا که خود را قدرتهای غالب جهان هم فرض می کند. گمراه کنندگی مسئله این است که روتبلات هم می گوید که خلاء سلاح هسته ای مسئله ی مهمی است که از جمله هم پیمان عدم اشاعه سلاحهای هسته ای است. ولی بدون اینکه بنده ی حقیر بخواهم وارد بحثش شوم فقط عرض می کنم که گمراهی اینجا است که قدرت خدا حتی بسی بیشتر و بزرگتر است از هر آنچه به تصور هم می آید و دیگر چه رسد به سلاحهای هسته ای.

ولی اینجا بنده در دو دقیقه یک مسائلی را در مورد حکمت الهی و ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی عرض کنم. اول اینکه همانطوری که شما یحتمل بتوانید زیرساختهای استکان نلبکیهای توپولوژیک را که از جمله هم دارای همسایگیهایی حول نقاطش  هستند، را تنزل دهید به گرافها، همانطور هم آیا غیر از این است که حکمت الهی را هم بعضی تنزلش می دهند به اشعار مثل مثنوی معنوی که آیا دیگر چقدر هم اثراتی از حکمت الهی نیز در آنها باشد. و حالا یحتمل خیلی هم آموزنده اند. یحتمل مثلاً گرافهای فاینمن را آیا چقدر هم بتوان یا نتوان از استکان نلبیکیهای توپولوژیک هم اسختراج کرد هر چند که بعضی هم اتفاقاً انگیزه های فاینمن را هم حساب کتاب می کنند.

نکته اینجا این است که یک جورهایی در مثنوی معنوی، حکمت الهی گویا گم شده است. شما آن یقینی را که از سیره و احادیث پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم پای منبرها و کتب و قرآن کریم می شنوید، این یقین را نمی توانید از مثنوی معنوی هم استخراج کنید. گاهی اوقات انگار همه چیز وارونه ارائه هم شده اند! بعضیها یحتمل شدیداً هم به مثنوی معنوی انتقاد می کنند. به هر حال آن یقین و ایمان را به خودی خود از مثنوی نمی توانید دریابید. فاصله ی بین حکمت الهی و مثنوی کم هم نیست هر چند که بعضی حکمتهای الهی را نیز خیلی زیبا بنظم درآورده است. و مسئله فقط هجویات هم نیست. فرق قضایا و مسائل در این است که دیدگاه های روحانیت با اهل تصوف و عرفان دقیقاً هم منطبق نیستند و بلکه روحانیت باید هم از روی یقین بحث کند چرا که بر منبر پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم هم تشریف دارند و بلکه صرفاً شعر هم نمی گویند. مثلاً آیا جایز هم هست که بفرمایید که حالا یحتمل بعضی هم دارند از زندگی بعضی دیگر هم جاسوسی می کنند؛ و لذا اینها را می سپاریم به روز قیامت! می شود؟! البته اگر در توان خودت هم هست که مواظبت کنی که اسرار زندگی ات و زندگی دیگر هم فاش نشود، این که خیلی هم خوب است دیگر. ولی یک جاهایی هم وقتی حکومت یزیدی است، مخصوصاً هم می خواهد جاسوسی کند. ولی از آن طرف هم شما خدا و پیغمبر و ائمه و ملائکه را نیز دارید که حتی اسرار غیبی را هم که ما نمی دانیم نیز اطلاع دارند و بلکه معجزاتی را هم باذن خدا به ما نشان می دهند! حالا یحتمل این حضرات علاوه بر اینها باز جاسوس هم داشته اند. ولی به هر حال، مبنای حکمت الهی که حتی از ریاضی فیزیک و بلکه حتی از حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز فاصله ای از زمین تا آسمان هم می تواند باشد.

و لذا یحتمل اشکال هم شود که تو چرا بر طبق آیه مبارکه خیلی هم نمی توانی از شاگردی و دانشجویی و طلبگی هم بدر آیی و بلکه همیشه هم فرادی کار می کنی و با دیگران در ریاضی فیزیک ات نمی جوشی: قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَىٰ وَفُرَادَىٰ ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ‎﴿سبإ: ٤٦﴾‏. بنده فکر می کنم این یک سوال خیلی مهمی هم هست. برای ریاضی فیزیک و حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی خیلی هم لازم است که انسان بتواند به همفکران نظیر خودش هم اعتماد کرده و با آنها کار هم کند. و اما وقتی ابتکار عمل بنظر استکبار هم برسد که در دست او است، آنگاه حتی جوانان نخبه و بلکه سالمندترها هم برای اینکه وارد تحقیقات شوند یا غافل می شوند که در مقابل استکبار باید چه کرد و یا جذب آنها می شوند. اینکه یک جبهه ای هم درست شود در مقابل استکبار جهانی، مستلزم ماورای ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی است چرا که باید هم از حکمت الهی سرچشمه بگیرد و آنگاه به ریاضی فیزیک هم آیا چقدر تنزل یابد. ولی به هر حال، با شامورتی بازی و دوز و کلک هم نمی شود از پایین به بالا صعود کرده و ادعای استادی و اجتهاد در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی کرد. البته این  یحتمل طبیعی تر و بلکه ساده تر هم باشد که بعضی نجبگان صرفاً با دانشمندان جهانی بین المللی هم مشارکت کرده و مقالاتی هم بنویسند. و اما اینکه نشان هم دهیم که فرض بفرمایید ما در ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک هم خیلی بیشتر از آنچه که قابل تصور هم هست حرفها داریم و مسائل را درست هم بتوانیم دنبال کنیم؛ خوب این می تواند مسئله را از فرادی و مثنی هم درآورد و حتی گروه های خوبی را هم گردآوری کنند. و اما جبهه را قوی کردن و نشان دادن که ایالات متحده چند چهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک حتی در دو تاییهای سیاه چاله ای- سیاه چاله ای و بلکه سیاه چاله ای- ستاره ای هم پیشتاز است. این صرفاً با ادعای اینکه من از حالات خلاء توانسته ام در بیایم و لااقل یک و نیم درصد فقط از آن مانده تا کاملاً هم از آن خارج شده و بلکه الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات معظم تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم بدانها میلها کرده ام. یحتمل با خالی بندی هم نمی شود و بلکه همه نیز متوجه شوند که داری خالی بندی هم می کنی! مثلاً درست هم هست که رویه های ک-3 را داریم ولی آیا تا چه اندازه ای هم بتوان این رویه ها را توسط دفرماسیونهایی حتی تبدیلشان کرد به همسایگیهایی از رویه هایی غیر از ک-3 از درجاتی متفاوت ولی هنوز در همان همسایگیها و هر چند که آیا چقدر هم کوهمولوژیهای آنها با یکدیگر کمی فرق هم داشته باشند یا حتی نداشته باشند! و مثلاً عدد هاج 19 و 20 در الماس هاج رویه های ک-3 را می توانید و بلدید محاسبه هم کنید؟ یحتمل تمرین خوبی هم باشد در محاسبات کوهمولوژیک اگر هم مثل بنده ی حقیر بلد نیستید! اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته لا اله الا الله

وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَـٰکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث ذَّٰلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ‎﴿الأعراف: ١٧٦﴾‏

وَقَالُوا لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّامًا مَّعْدُودَةً قُلْ أَتَّخَذْتُمْ عِندَ اللَّهِ عَهْدًا فَلَن یُخْلِفَ اللَّهُ عَهْدَهُ أَمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ ‎﴿البقرة: ٨٠﴾‏

ذَٰلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إِلَّا أَیَّامًا مَّعْدُودَاتٍ وَغَرَّهُمْ فِی دِینِهِم مَّا کَانُوا یَفْتَرُونَ ‎﴿آل عمران: ٢٤﴾‏

 

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجات

 

دعاى جوشن صغیر

در کتب معتبره به شرحی مبسوطتر از شرح جوشن کبیر نقل شده و کفعمی در حاشیۀ بلد الامین فرموده که این دعایی است رفیع الشأن عظیم المنزلة و چون موسى هادى عباسى قصد قتل حضرت کاظم علیه السلام نمود آن حضرت این دعا را خواند جدش پیغمبر صلى الله علیه و آله را در خواب دید که با وى فرمود حق تعالى هلاک خواهد کرد دشمن ترا و این دعا در مهج الدعوات سید بن طاوس نیز نقل شده و ما بین نسخۀ کفعمى و سید اختلاف است و ما موافق بلد الامین کفعمى نقل نمودیم و آن دعا این است:

بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ إِلَهِی کَمْ مِنْ عَدُوٍّ اِنْتَضَى عَلَیَّ سَیْفَ عَدَاوَتِهِ وَ شَحَذَ لِی ظُبَةَ مِدْیَتِهِ وَ أَرْهَفَ لِی شَبَا حَدِّهِ وَ دَافَ لِی قَوَاتِلَ سُمُومِهِ وَ سَدَّدَ إِلَیَّ [نَحْوِی] صَوَائِبَ سِهَامِهِ وَ لَمْ تَنَمْ عَنِّی عَیْنُ حِرَاسَتِهِ وَ أَضْمَرَ أَنْ یَسُومَنِی اَلْمَکْرُوهَ وَ یُجَرِّعَنِی ذُعَافَ مَرَارَتِهِ فَنَظَرْتَ [نَظَرْتَ] إِلَى ضَعْفِی عَنِ اِحْتِمَالِ اَلْفَوَادِحِ وَ عَجْزِی عَنِ اَلاِنْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِی بِمُحَارَبَتِهِ وَ وَحْدَتِی فِی کَثِیرٍ مِمَّنْ نَاوَانِی وَ أَرْصَدَ لِی فِیمَا لَمْ أُعْمِلْ فِکْرِی فِی اَلْإِرْصَادِ لَهُمْ بِمِثْلِهِ فَأَیَّدْتَنِی بِقُوَّتِکَ وَ شَدَدْتَ أَزْرِی بِنُصْرَتِکَ وَ فَلَلْتَ لِی حَدَّهُ [شَبَا حَدِّهِ] وَ خَذَلْتَهُ بَعْدَ جَمْعِ عَدِیدِهِ وَ حَشْدِهِ [حَشَدَهُ] وَ أَعْلَیْتَ کَعْبِی عَلَیْهِ وَ وَجَّهْتَ مَا سَدَّدَ إِلَیَّ مِنْ مَکَائِدِهِ إِلَیْهِ وَ رَدَدْتَهُ عَلَیْهِ وَ لَمْ یَشْفِ غَلِیلَهُ وَ لَمْ تَبْرُدْ حَزَازَاتُ غَیْظِهِ وَ قَدْ عَضَّ عَلَیَّ أَنَامِلَهُ وَ أَدْبَرَ مُوَلِّیاً قَدْ ....

 

بخش ۱۳ - در معنی حریت اسلامیه و سر حادثهٔ کربلا

هر که پیمان با هوالموجود بست

گردنش از بند هر معبود رست

مؤمن از عشق است و عشق از مؤمنست

عشق را ناممکن ما ممکن است

عقل سفاک است و او سفاک تر

پاک تر چالاک تر بیباک تر

عقل در پیچاک اسباب و علل

عشق چوگان باز میدان عمل

عشق صید از زور بازو افکند

عقل مکار است و دامی میزند

عقل را سرمایه از بیم و شک است

عشق را عزم و یقین لاینفک است

آن کند تعمیر تا ویران کند

این کند ویران که آبادان کند

عقل چون باد است ارزان در جهان

عشق کمیاب و بهای او گران

عقل محکم از اساس چون و چند

عشق عریان از لباس چون و چند

عقل می گوید که خود را پیش کن

عشق گوید امتحان خویش کن

عقل با غیر آشنا از اکتساب

عشق از فضل است و با خود در حساب

عقل گوید شاد شو آباد شو

عشق گوید بنده شو آزاد شو

عشق را آرام جان حریت است

ناقه اش را ساربان حریت است

آن شنیدستی که هنگام نبرد

عشق با عقل هوس پرور چه کرد

آن امام عاشقان پور بتول

سرو آزادی ز بستان رسول

الله الله بای بسم الله پدر

معنی ذبح عظیم آمد پسر

بهر آن شهزاده ی خیر الملل

دوش ختم المرسلین نعم الجمل

سرخ رو عشق غیور از خون او

شوخی این مصرع از مضمون او

در میان امت ان کیوان جناب

همچو حرف قل هو الله در کتاب

موسی و فرعون و شبیر و یزید

این دو قوت از حیات آید پدید

زنده حق از قوت شبیری است

باطل آخر داغ حسرت میری است

چون خلافت رشته از قرآن گسیخت

حریت را زهر اندر کام ریخت

خاست آن سر جلوه ی خیرالامم

چون سحاب قبله باران در قدم

بر زمین کربلا بارید و رفت

لاله در ویرانه ها کارید و رفت

تا قیامت قطع استبداد کرد

موج خون او چمن ایجاد کرد

بهر حق در خاک و خون غلتیده است

پس بنای لااله گردیده است

مدعایش سلطنت بودی اگر

خود نکردی با چنین سامان سفر

دشمنان چون ریگ صحرا لاتعد

دوستان او به یزدان هم عدد

سر ابراهیم و اسمعیل بود

یعنی آن اجمال را تفصیل بود

عزم او چون کوهساران استوار

پایدار و تند سیر و کامگار

تیغ بهر عزت دین است و بس

مقصد او حفظ آئین است و بس

ماسوی الله را مسلمان بنده نیست

پیش فرعونی سرش افکنده نیست

خون او تفسیر این اسرار کرد

ملت خوابیده را بیدار کرد

تیغ لا چون از میان بیرون کشید

از رگ ارباب باطل خون کشید

نقش الا الله بر صحرا نوشت

سطر عنوان نجات ما نوشت

رمز قرآن از حسین آموختیم

ز آتش او شعله ها اندوختیم

شوکت شام و فر بغداد رفت

سطوت غرناطه هم از یاد رفت

تار ما از زخمه اش لرزان هنوز

تازه از تکبیر او ایمان هنوز

ای صبا ای پیک دور افتادگان

اشک ما بر خاک پاک او رسان

رموز بیخودی، اقبال لاهوری

 

دیشب در عالم رویا همراه پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم و امام موسی بن جعفر کاظم علیه السلام قرار شد برویم ستاد ائمه ی جمعه و بلکه از آنجا همراه یکی از ائمه ی موقت تهران بتوانیم برویم بنیاد مستضعفین ببینیم چطور هم می شود بیشتر به دعای جوشن صغیر پرداخت؟ یک مسئله هم اینجا این است که در همین چند کلمه ای که دعای جوشن کبیر در بالا کپی پیست شده است هم لغاتی هستند که لازم بتوضیح دارند. مسئله ی دیگر این است که خود موسی هادی عباسی و بلکه پدرش مهدی عباسی و برادرش هارون الرشید هم مدعی نشوند که آنها هم بدلایل شیزوفرنی در پس زمینه ی افسردگی- سرخوشی مستضعفند و بلکه باید هم در راس بنیاد مستضعفین و حتی بنیاد شهید هم واقع شوند و حتی ائمه ی مستضعفین هم باید کنار رفته و خود مسئولیت امامت مستضعفین عالم را بپذیرند! حالا ما مانده ایم که بابا ما آمده ایم دینمان را نسبت به بنیاد مستضعفین هم ادا کنیم و کاری هم نداریم که حب الدنیا راس کل خطیئه و بلکه ریاستهای بنیاد مستضعفین و بنیاد شهید را هم کی به عهده باید داشته باشد. ولی خوب مسئله یحتمل به روانکاوی افسردگی- سرخوشی که پس زمینه ی شیزوفرنی هم دارد برمی گردد.

البته قسمتی از مسئله هم یحتمل برمی گردد به اینکه چرا امام موسی کاظم علیه السلام به عنوان انسان 250 ساله هم نتوانست مهدی عباسی و موسی هادی عباسی و هارون الرشید را هم روانکاوی کند که درمان شیزوفرنی و افسردگی و سرخوشی آنها از چه سرچشمه می گیرد که امامت و حکومت بر شعیان جهان را هم مبتلا کرده است؟ یحتمل همراه علامه محمد تقی جعفری هم اینجا بخواهیم نقبی بزنیم به مانیفست راسل- اینشتین که در پاگواش کانادا همراه دکتر سعیده لطفیان به عنوان رئیس کنسول پاگواش تنظیم شده است:

https://pugwash.org/2020/07/09/65-years-after-the-russell-einstein-

manifesto-where-are-we-now/

اشتباهی که اینجا رخ می دهد در بحث دوتاییهای سیاه چاله ای- ستاره ای یا دوتاییهایی که در آنها ستاره ای هم در کار نیست و بلکه هر دوی دوتاییها هم سیاه چاله ای- سیاه چاله ای هستند، این است روانکاوی افسردگی- سرخوشی هم از همینجا سرچشمه می گیرد که پس زمینه ی شیزوفرنی مشاهده گر که یحتمل هم دارد او را بسمت آلزهایمر و دیمنسیا می کشاند از یدیده ی روانکاوی پنهان است و خطا و اشتباهی مرگبار هم باعث شده فقط در صدد روانکاوی صرفاً محض دوقطبی افسردگی- سرخوشی باشد و سیاه چاله ای را که در آن درهمتنیدگی و گیر کرده است را نتواند روانکاوی کند. مثل این است که بنده ی حقیر تصمیم بگیرم که در مطالعه ی مثنوی معنوی هجویاتش را هم حذف کرده و فقط به معانی معنوی که مربوط به آیات قرآن کریم می شود نیز بپردازم. در یک معانی عالیتری معانی قرآنی هم ایستاده اند، ولی آیا می توان هم گفت که هیچ احتیاج به جهد و مجاهده ای هم نداریم که از هجویات مثنوی هم عبور کرده تا بتوان به معانی عالی حکمت آموز آنها هم برسیم و بلکه حتی از آنجا توانستیم به ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم دست یابیم؟! آیا می شود گفت که در یافتن ولایت امیر المومنین ما به آن شقی ترین که او را کشت و بلکه به مرحبها و عمرو بن عبد ودها هم کاری نداریم؟ آیا مثلش مثل این نمی شود که بگوییم که خوب حالا ما مسئله ی حجاب را هم می خواهیم حل کنیم ولی راه حلش هم این است که متوجه شویم که روانکاوی قتل یک بی حجاب و بلکه مشکلات زن زندگی آزادی را هم کاری نداریم و واردش نمی شویم. مسئله ی روانکاوی اینجا این است که خود حضرت زهرا صلوات الله و سلامه علیه تشریف می آورند و گوش روانکاو را می پیچانند که آیا تو داری حجاب را تبلیغ می کنی یا زن زندگی آزادی را؟ موضوع این است که در معرض سیاه چاله ی بی حجابی عمومی قرار گرفتن همانا و روانکاوی فاطمی و حسینی هم از کار افتادن همانا!

و لذا روانکاوی ایالات متحده چند جهانی استکان- نلبکیهای توپولوژیک سیاه چاله ای شیزوفرنی و دو قطبی افسردگی- سرخوشی را هم داریم که پس زمینه ی شیزوفرنی سیاه چاله ای را هم در بیمار آیا باید اول درمان کرد یا همزمان با افسردگی- سرخوشی هم لازم است که درمان شود. نکته ی اساسی اینجا است که وقتی صرفاً به محض انسانیت و نه رابطه ی بندگی انسان نسبت به خدای یگانه و لا غیر هم بخواهیم بپردازیم، هیچ بعید هم نیست که خود درمانگر نیز می تواند به روانپریشهای عدیده ای دچار شود چرا که از راه و صراط مستقیم بندگی خدا هم خارج شده است و بلکه بیمارانش را هم به همین وادی خودش خواهد انداخت. و لذا در وادی گرفتاری شیزوفرنی همراه افسردگی- سرخوشی و در گذشت از وادیها و مرزهای استکان نلبکیهای توپولوژیک مملکت امنِ امامِ امید و ایمان عبور کرده و بدترین بیماریهای هاری او را مبتلا به کشتن امامش هر چند که حتی او را نشناسد هم کرده و روانکاوی او را غیر ممکن می کند. بعضی یحتمل اینجا اشکال هم می کنند که از دلایل اینکه ما مراتب و درجات متعالیه آیات اللهی الفهای بینهایتی را داریم همین است که روانکاویهای پس زمینه ای شیزوفرنی همراه دو قطبیهای افسردگی- سرخوشی مانع درمانهای بیماریهای روانی گوناگون شده و آلزهایمر و دیمنسیا را هم در پی داشته و بلکه در صدد کشتن امام خود هم به بیخودی افتاده و جهاد اکبر با نفس و روانشناسی را خاتمه می دهد و بالاخبار مجبور به باز کردن انقلابی دیگر در وادیهایی انقلابی استکان نلبکیهای توپولوژیک که شاگرد و دانشجو و طلبه را هم به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات معظم تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف رهنمون می کند. و دوباره و دوباره شوق عشق به ولایت و امام زمانعجل الله فرجه الشریف در شاگردان و دانشجویان و طلبه ها تجدید هم می شوند و ....

این یک مشکلی است اقتصادی کوچک که یک بار منجمی یا فیزیکدان اسپانیایی- که یادم هم نیست آیا غرناطه ای گرانادایی هم بود که نظیر هندی اش هم می شود کارناتاکا یا خیر- توریستی که به ایران آمده بود که گویا کسوفی کامل را قریب ده بیست سال پیش مشاهده کند و بنده با این خانم دکتر در کافی شاپی ارمنی هم اتفاقی آشنا شدم. سوالش این بود که شما چطور متوجه می شوید که چقدر باید کرایه تاکسی بپردازید؟ منظورش این بود که در بهترین وضعیت هم تاکسی یحتمل حتی اگر تاکسی متر هم داشته باشد؛ باز هم روشنش نمی کند! خبر نداشت که اکثر تاکسیها اصلا تاکسی متر هم ندارند. البته بنده به او گفتم که معمولاً نرخها را خود مسافر در اثر سعی و خطا از قبل یاد گرفته است؛ یا بالاخره اگر هم اولین بارش باشد که در این مسیر می رود، خود راننده تاکسی کرایه را بنا به انصافش به او می فرماید. حالا یحتمل یکی بگوید 8 تومان، دیگری بگوید 7 تومان، و هنوز بعضی دیگر هم 10 تومان حساب کنند و یحتمل حتی اینکه شب است یا روز هم در نرخها دخیل باشند! ناصر الدین شاه خودش هم بخواهد پشت فرمان بنشیند و راننده تاکسی مرسدس بنزی هم شود، یحتمل نتواند خیلی همین مسیر را بیش از 20 تومان بگیرد. ولی یحتمل اینکه آیا مسیر تا آخر میرداماد هم باشد یا میدان ونک نیز در مسئله دخیل است دیگر و ناصر الدین شاه هم یحتمل مسیر 20 تومانی را با بنزش 40 تومان و بلکه هم بالاتر حساب کند و .... اینی است که هست بدور که واردی! حتی پیرهن مشکی مسافر و بلکه راننده تان هم یحتمل در نرخها دخیل است! حالا شما حساب کنید که استکبار و ابرقدرتی هم داشته باشیم و بخواهد برای همه نرخ تاکسی هم وضع کند! یحتمل حتی او هم با اینکه دارد چهار لا پهنا حساب می کند و بلکه تحریم هم کرده، باز هم بفرماید سخت من نگیر! خلاصه حساب در حساب آنقدر پیش آمد که یادمان رفت حسابمان با بنیاد مستضعفین هم قرار است چه کارش کنیم؟! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  وارفع درجته

وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَـٰکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث ذَّٰلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ‎﴿الأعراف: ١٧٦﴾‏

 

گوگل ecclesiates را کلیسا ترجمه می کند، در صورتی که در مورد کتابی که در تورات هم آمده است منظور به کتاب جامعه است که سلیمان بن داوود هم گفته می شود نوشته یا از او نقل قول شده. اینکه شما متوجه هم باشید که منظور به کلیسا است یا منظور کتاب جامعه است، مستلزم این است که مراجع دیگری از قبیل دیکسینورهایی دیگر هم داشته باشید که بدانها رجوع هم کنید. بدی اعتماد صرفاً به هوش مصنوعی همین است دیگر که شما را به اشتباه هم می اندازد. بدتر از این می شود محدودیت داشتن به نسبت اطلاعات مهمی است که قرار است فرایندهای هوشمندسازی را هم ایجاد کنند. بدترین کار همین است که هر آنچه را که به عنوان اطلاعات در دسترس شما واقع می شود را قبول هم بفرمایید که عقل کل اعظم است که آنها را برای شما فرستاده است! حالا کاری هم نداریم که کتاب جامعه در ویکیپدیای فارسی دو سه خط بیشتر هم نیست در صورتی که انگلیسی اش بسی بیشتر هم توضیح فرموده و حتی کتابها و شعرهای کلاسیک و حتی پاپ که از آن نقل قول هم کرده اند را آورده است!

ولی اینجا عرض بنده در حقیقت چیز دیگری هم هست که می خواستم عرض کنم و آن اینکه نباید هم در نظر داشت که خوب حالا ما از لحاظات توحید و نبوت و معاد و امامت و معاد هم آنقدر در شاگردی و دانشجویی و طلبگی پیشرفته هم شده ایم که حتی می توانیم به ائمه ی جماعات حتی شده در بین اسکیموهای قطب جنوب و شمال هم کلی ایراد کنیم و بلکه ماورای آن به مراجع عظیم الشان تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ایراد کنیم که نه بابا ما حتی در شان جمهوری اسلامی هم نیستیم چرا که غیرتمان اجازه نمی دهد که جمهوری اسلامی ما را اینطور تحقیر هم کند! خیلی اوقات باید هم متوجه بود که نه تنها حرف مرد یکی نیست و بلکه حرف مرد دو تا هم هست و آنجایی که اشتباه کرده است؛ خوب هم هست معذرت بخواهد. بنده ی حقیر عرضم این است که همانطوری که معمولاً یک راننده ی تاکسی محترمی یک بار به بنده ی حقیر داشت عرض می کرد، مسئله این است که زمان ناصر الدین شاه بوده است که خودش می آمده و آخر صفهایی مثل نان و ماست و شیر و تخم مرغ و گوشت و ... هم می ایستاده و از مردم می پرسیده است که آیا همه چیز اوضاع احوالش خوب است؟ راضی هستید؟ و مردمی هم که یحتمل متوجه می شده اند که همو شاه است می گفته اند که بله خیلی خوب است و اتفاقاً این صفها را یک کمی بلندترش هم کنید! البته راننده ی تاکسی محترم داشته است شوخی هم می کرده است. ولی واقعاً هم رابطه ی مستضعفین با امام المستضعفین هم همین است و خوشحال هم هستند که بر سر آنها خدا منت گذاشته است که ائمه ای را برای آنها تعیین هم کرده است. ونرید عن نمن علی الذین استضعفوا ان نعجلهم ائمه و نجعلهم الوارثین. این یک کلمه ای است که ماورای صرف این نکته هم هست که حتی در تحقیر بعضی از ایالات متحده ها در ایالات متحده چند جهانی که یحتمل خیلی هم رگ غیرتشان گل کرده باشد که از امام ضربت هم خورده اند چرا که توانسته است مردمی را از اسارتشان بیرون هم آورد، آنگاه امام خدمتشان بفرماید که حالا صبر کنید. این تازه اول کار است، حالا حالاها باید هم تحقیر شوید.

مسئله اینجا این است که بعضی مردم ظاهر بین یحتمل نتوانند به عمق مسائل هم حتی در هوش مصنوعی و یادگیری عمیق و یادگیری ماشینی توجه کنند که آیا چطور هم ممکن است که یک موقعی بوده است که از موجودی مثل فرانکشتاین، یک فیلم کمدی هم بسازند. ولی امروزه روز حتی این ممکن است که رگهای بریده ی کله ی فردی را دوباره وصلش کنند و بلکه کله ی بریده ی فردی را هم به بدن فردی دیگر پیوند بزنند که گویا در اخبار هم چنین چیزی گزارش شده است در ایران انجام شده است! یعنی یک مرزهایی را داریم در علوم توحیدی که وقتی با نبوت و امامت هم آمیخته می شوند در پزشکی واقعاً می توانند معجزاتی را ایجاد کنند که در حد اعجاب و بلکه غیر قابل تصور بوده است قبل از این دوره و زمانه های همین چند سال پیش خودمان! مسئله ی ایالات متحده ی چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک هم همینطور مرزبندیهایی دارند که از یک سو هم وابسته به ماتریسهای متناظر کوهمولوژیهای آنها است. ولی از یک طرف هم مرزبندیهایی داریم با گرافهای نظیر توپولوژیهای استکان نلبکیها که اگر درست حساب و کتاب هم نشوند، همسایگیها و بلکه هندسه ی حاصل از توپولوژی هم از دست می روند چرا که دیگر نه متریک و نه انحنا و نه اتصال هم روی استکان نلبکیها قابل حاصل شدن است. و لذا حساب و کتابها هم بی حاصل بلکه ابتر هم می شوند و چرا که مرزبندیهای بین مناطق حاره ی استوایی و مناطق معتدله هم حسابش باز چیز دیگری است. و اما مرزبندیهایی را هم که از منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی توحیدی ما را خارج کرده و به مناطق استکباری وارد هم می کنند، اینها خود یک ضرر غیر قابل جبرانی است که دلیلش همین هم هست که می فرمایند وقتی به مملکت اسلام هم وارد شدید، دیگر بهتر است آنرا ترک نکرده و به مملکت کفر هم برگردید و حتی جهاد اکبر هم با نفس و در عین حال هم با کفار و منافقین و مشرکین کنید تا هر چه بیشتر هم کل عالم را زیر چتر اسلام آورید. الاسلام یعلوا و لا یعلی علیه. اشتباه نگیریم و وارونه حساب نکنیم که حالا چون بنده ی حقیر مانده ام که همه ی همسران و فرزندانم هم چادری مشکی شوند، پس دیگر کار اسلام هم تمام است و بلکه همانهایی از همسران و فرزندانم که چادری هستند را هم توصیه کنم خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو! بابا طاهر عریان می فرمایند

متاع کفر و دین بی مشتری نیست، 

گروهی آن گروهی این پسندند

دلا خوبان دل خونین پسندند، 

دلا خون شو که خوبان این پسندند!

اتفاقاً بعضی بزرگان می فرمایند که جبهه تا بحال نبوده ای ببینی چطوری هم جنگ است؟ جبهه را خالی هم نکن دیگر! غیرت ات کو؟! امامت و ولایت مداری ات را دریاب! امیر المومنین در نامه ی به حاث همدانی می فرمایند اگر توانستی آنگونه که با عامه ی مردم هستی و حیا و تقوا را رعایت می کنی، در خلوت هم همانطوری باشی؛ این درست است. نه اینکه در خلوت گناه کنی و در ملاء عام هم زهد بورزی و حتی از روی ریا هم نشان دهی که خیلی مقدس مآبی و ..... بعضی یحتمل اینجا اشکال هم کنند که خوب حالا اگر در خلوت ات هم تظاهر به سیگار کشیدن نکنی همانطوری که در ملاء عام هم این کار را نمی کنی، آنگاه این برایت بهتر است و حتی سلامتی ات را هم بهتر تضمین کند. ولی خوب یک جاهایی هم در خلوت خود لازم است که بالاخره به خلا و مستراح رفته و بلکه آداب مستراح را هم یاد گرفت که فرض بفرمایید اول پای چپ را هم در خلا گذاشت موقع ورود و پای راست را هم گذاشت موقع خروج! و همینطور هم آداب زناشویی و نکاح را داریم و .... و لذا تقوای غیرتمندانه هم یک جاهایی خیلی هم لازم است و حالا یحتمل بعضی هم دوست داشته باشند که شهاب و سنگ آسمانی بر سرشان هم هر چه آید کم است چرا که هر چیزی را هم از خراش روی دیوار گرفته تا هر چیز دیگری را هم استراق سمع و بصر و ... کنند و .... خدا خودش می داند در روز قیامت کی و چطور حساب این استکبار جهنمی را برسد و بلکه چطور هم جوابشان را بدهد و ...! البته بعضی هم اشکال می کنند که این نتیجه ی اعمال و گناهان خودت است آنجایی که باندازه ی کافی هم از نفس خودت حساب نکشیده ای و به جهاد اکبر با نفس و کفار هم نپرداخته ای و .... بله ولی بالاخره یوسف زهرا علیهم الصلاة و السلام هم یحتمل مثل برادران یوسف متوجه شوند که سر تا پا مملو از گناه اند و عذرشان نزد خدا توسط پدرشان یعقوب پذیرفته شود هر چند هم که در کربلا و عاشورا مسئله دفاع از امام حسین علیه السلام نیز هست کانه همه فدای او می شوند و او خود فدای خدا و پیغمبر و ولایت امیر المومنین و انسان 250 ساله تا امم زمان عجل الله فرجه الشریف می شود و امام ایمان و امیدند، و رهروان این راه فدائیان اسلام هنوز هم ادامه دارند و.... ولی خوب محض احتیاط هم که شده انسان وقتی نزد عزیز و سلطان و خلیفة الله و پیغمبر صلوات الله علیه و امیر المومنین و ولایت و امام زمان عجل الله فرجه الشریف علیهم السلام که می رود باید هم تواضع و تقوای الهی را هر چه بیشتر هم حفظ کرده مثل برادران یوسف علی نبینا علیه السلام هم که می فرماید: فَلَمَّا دَخَلُوا عَلَیْهِ قَالُوا یَا أَیُّهَا الْعَزِیزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْکَیْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَیْنَا إِنَّ اللَّهَ یَجْزِی الْمُتَصَدِّقِینَ ‎﴿یوسف: ٨٨﴾‏. یوسف زهرا صلوات الله و سلامه علیه دیگر صرفاً آن یوسفی که برادرانش هم می شناخته اند همانطوری که یوسف مصر هم همینطور است؛ دیگر اویی که ما می شناختیم و می شناسیم نیست و بلکه دولة کریمه اش همه ی عالم را هم فرا گرفته است؛ ما کجا و او کجا و کی می رود این همه راه را؟! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ الْأَحْلَامِ بِعَالِمِینَ ‎﴿یوسف: ٤٤﴾‏

قُلْ هَلْ أُنَبِّئُکُم بِشَرٍّ مِّن ذَٰلِکَ مَثُوبَةً عِندَ اللَّهِ مَن لَّعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَیْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِیرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولَـٰئِکَ شَرٌّ مَّکَانًا وَأَضَلُّ عَن سَوَاءِ السَّبِیلِ ‎﴿المائدة: ٦٠﴾‏

وَإِذْ قُلْنَا لَکَ إِنَّ رَبَّکَ أَحَاطَ بِالنَّاسِ ۚ وَمَا جَعَلْنَا الرُّؤْیَا الَّتِی أَرَیْنَاکَ إِلَّا فِتْنَةً لِّلنَّاسِ وَالشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآنِ ۚ وَنُخَوِّفُهُمْ فَمَا یَزِیدُهُمْ إِلَّا طُغْیَانًا کَبِیرًا ‎﴿الاسراء: ٦٠﴾‏

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِن طَیِّبَاتِ مَا کَسَبْتُمْ وَمِمَّا أَخْرَجْنَا لَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَلَا تَیَمَّمُوا الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنفِقُونَ وَلَسْتُم بِآخِذِیهِ إِلَّا أَن تُغْمِضُوا فِیهِ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ حَمِیدٌ ‎﴿البقرة: ٢٦٧﴾‏

مَّا کَانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَىٰ مَا أَنتُمْ عَلَیْهِ حَتَّىٰ یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَلَـٰکِنَّ اللَّهَ یَجْتَبِی مِن رُّسُلِهِ مَن یَشَاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ ‎﴿آل عمران: ١٧٩﴾‏

وَآتُوا الْیَتَامَىٰ أَمْوَالَهُمْ وَلَا تَتَبَدَّلُوا الْخَبِیثَ بِالطَّیِّبِ وَلَا تَأْکُلُوا أَمْوَالَهُمْ إِلَىٰ أَمْوَالِکُمْ إِنَّهُ کَانَ حُوبًا کَبِیرًا ‎﴿النساء: ٢﴾‏

قُل لَّا یَسْتَوِی الْخَبِیثُ وَالطَّیِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبِیثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ‎﴿المائدة: ١٠٠﴾‏

لِیَمِیزَ اللَّهُ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَیَجْعَلَ الْخَبِیثَ بَعْضَهُ عَلَىٰ بَعْضٍ فَیَرْکُمَهُ جَمِیعًا فَیَجْعَلَهُ فِی جَهَنَّمَ أُولَـٰئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ‎﴿الأنفال: ٣٧﴾‏

الْخَبِیثَاتُ لِلْخَبِیثِینَ وَالْخَبِیثُونَ لِلْخَبِیثَاتِ وَالطَّیِّبَاتُ لِلطَّیِّبِینَ وَالطَّیِّبُونَ لِلطَّیِّبَاتِ أُولَـٰئِکَ مُبَرَّءُونَ مِمَّا یَقُولُونَ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَرِزْقٌ کَرِیمٌ ‎﴿النور: ٢٦﴾‏

 

280- سَهْلُ بْنُ زِیَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِیدِ عَنْ یُونُسَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عِیسَى الْقَمَّاطِ عَنْ عَمِّهِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ‌ هَبَطَ جَبْرَئِیلُ ع عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص وَ رَسُولُ اللَّهِ ص کَئِیبٌ حَزِینٌ فَقَالَ یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا لِی أَرَاکَ کَئِیباً حَزِیناً فَقَالَ إِنِّی رَأَیْتُ اللَّیْلَةَ رُؤْیَا قَالَ وَ مَا الَّذِی رَأَیْتَ قَالَ رَأَیْتُ بَنِی أُمَیَّةَ یَصْعَدُونَ الْمَنَابِرَ وَ یَنْزِلُونَ مِنْهَا قَالَ وَ الَّذِی بَعَثَکَ بِالْحَقِّ نَبِیّاً مَا عَلِمْتُ بِشَیْ‌ءٍ مِنْ هَذَا وَ صَعِدَ جَبْرَئِیلُ ع إِلَى السَّمَاءِ ثُمَّ أَهْبَطَهُ اللَّهُ جَلَّ ذِکْرُهُ بِآیٍ مِنَ الْقُرْآنِ یُعَزِّیهِ‌[5] بِهَا قَوْلِهِ‌ أَ فَرَأَیْتَ إِنْ مَتَّعْناهُمْ سِنِینَ‌ ثُمَّ جاءَهُمْ ما کانُوا یُوعَدُونَ‌ ما أَغْنى‌ عَنْهُمْ ما کانُوا یُمَتَّعُونَ‌[1] وَ أَنْزَلَ اللَّهُ جَلَّ ذِکْرُهُ- إِنَّا أَنْزَلْناهُ‌ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْرِ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ[2] لِلْقَوْمِ فَجَعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَیْلَةَ الْقَدْرِ لِرَسُولِهِ خَیْراً مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ.

روضة الکافی الشریف، شیخ کلینی، جلد 8، ص 222- 223

http://lib.eshia.ir/11005/8/223

 

نکته ای که در پا نگذاشتن در کپه ی تاپاله نهفته است که روایت پلیس انگلیسی است از اعدامی هندو یا مسلمان (بنده نمی دانم چرا احتمال هم می دهم که این محکوم هندو بوده است؟!)، اینجا است که در فرهنگ هندوی سنتی چهار طبقه ی 1. طبقه ی سلطنتی و نظامی و اشرافی، 2.  طبقه ی کشاورز و بازرگان و امثالهم، 3. طبقه ی برهمان یا همان طبقه ی روحانی و ملاه و آخوند خودمان، 4. و طبقه ی شودراها یا نجسها یا جهال را داریم. سوال اینجا است که اگر حتی این محکوم و متهم به اعدام از طبقه ی شودراها و نجسها هم بوده باشد، پس چرا دیگر باز هم سعی دارد پاکی و طیبی خود را حفظ کند با علم به اینکه می داند لحظاتی دیگر هم جلوی جوخه ی اعدام محکوم به مرگ هم خواهد شد؟ قرآن کریم می فرماید قل لا یستوی الخطبیث و الطیب و لو اعجبک الکثرة من الخبث فاتقوا الله یا اولی الالباب لعلکم تفلحون. ولی این نکته هم خیلی مسئله ی عجیبی است که می فرماید کثرت خباثت و خبیث هم تو را به تعجب وا ندارد چرا که خبیث و طیب با هم یکی نیستند. 

این نویسنده ی انگلیسی را اگر بنده عرض کنم که یک کتاب دیگری هم دارد معروف به مزرعه ی حیوانات دیگر همه او را خواهند شناخت و بلکه بنده در اسمش را که در گوگل جستجو کردم دیدم حتی بنیادی هم باسم او داریم و این مقاله ی euphemism (نیک واژه، حسن تعبیر؛ که البته اینجا منظور این است که بد را خوب و بلکه دروغ را راست جلوه دهند!) او را ویکیپدیا نیز شرح می کند و در همین سایتی که باسم بنیاد او است نیز آمده است. بنده یک نقل قولی از این مقاله ی سیاست و زبان انگلیسی (آوریل 1946) او می کنم اینجا که از تورات آورده است که می گوید در قدیم یک جمله از "کلیسا" (Eccelesistes) تورات یا عهد قدیم را چطور به انگلیسی خوب می گفته اند و حالا یحتمل آنرا در انگلیسی مدرن چطور هم می گویند:

این جمله ای است که در کلیسا (Eccelesistes):

می فرماید ایگلیسی خوب اینجوری است:

I returned and saw under the sun, that the race is not to the swift, nor the battle to the strong, neither yet bread to the wise, nor yet riches to men of understanding, nor yet favour to men of skill; but time and chance happeneth to them all.

و انگلیسی مدرن این را اینطور می گوید:

Objective consideration of contemporary phenomena compels the conclusion that success or failure in competitive activities exhibits no tendency to be commensurate with innate capacity, but that a considerable element of the unpredictable must invariably be taken into account.

در کتاب مزرعه ی حیوانات، او می فرماید که حیوانات مزرعه تصمیم می گیرند که انقلاب کنند و این کار را آقا خوکه هم گویا طراحی می کند! البته خود نویسنده هم گویا می رود اسپانیا و به انقلابیونی که بر علیه فرانکو قیام کرده بوده اند نیز می پیوندد و مجروح هم می شود. و البته نکته ای که اینجا هست این است که داستان یحتمل خیلی هم وارد این بحثها هم نمی شود که چطور هیتلر و موسیلینی و استالین و ژاپن و اعضای محور و از آن طرف هم متفقین انگلیس و ایالات متحده و روسیه که بعد به متفقین هم پیوست، اروپا و کل جهان را در جنگ جهانی دوم بعد از جنگ جهانی اول هم به خاک و خونی عجیب و غریب کشیدند.

مسئله این است که وقتی انقلابی قرار باشد توسط آقا خوکه هم هدایت شود بجای اینکه انقلاب جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم باشد؛ مسئله می شود ضد انقلاب و نه انقلاب امام المستضعفین و امام زمان عجل الله فرجه الشریف. مثل این است که بنده ی حقیر هم مثل بعضی که خود را از نظام جمهوری اسلامی خارج هم کرده و آیا چقدر هم در حبس خانگی بعد از فتنه ی 1388 بسر می برند مدعی هم شوم که بابا این جمهوری اسلامی هم که چیزی بلد نیست الا اینکه ترکمون بزند به سر تا پای ما!!! ولی به هر حال، این هم مسئله ی دیگری است که بجای اینکه به کاستیهای دولتها و ریاست جمهوریها هم پرداخته شود؛ حتی خطبای نماز جمعه هم منبر بروند و شروع کنند به تمجید و تمهید از رئیس جمهور وقت که چقدر زحمت کشیده است و چه معجزه ها که نکرده است. یکی نیست بگوید بابا مردم را فقط با همین یک قلم مشکلات اقتصاد نقره داغ کرده اید و تازه باز هم طلبکارید؟ حرف حساب شما چیست؟ والله اعلم! و بلکه خودشان هم نمی دانند حرفشان چیست غیر از کیف دنیا و حتی لا آخرة؟! اصولگرایان می آیند از اصلاح طلبان شروع می کنند بد گفتن و اصلاح طلبان می آیند، اصولگرایان می شوند بده. و اما خوب، سید حسن نصر الله و سوریه و مدافعان حرم و فلسطین و حزب الله هم این وسط باید چطور با صهیونیسم و ایالات متحده ی پشتیبانش و بلکه انگلیس و فرانسه و ... هم چه کند؟ بالاخره یحتمل بعضی اشکال کنند که خوب می خواهی استکان نلبکیهای توپولوژیک و بلکه قاشقهای همزن برای حبه های قندت را هم هیچ جا استفاده نکرده و قاشقها را هم بیهوا بزنی بشکنی و آنگاه دنبال صاحب قاشقها هم بگردی که چیست؟ که نخیر؛ بنده خیلی هم تقوا دارم و جبهه هم بوده ام؟

مسئله احلام و اضغاث است که پیغمبری که پشت انقلاب و جنگ بین طالوت و جالوت هم بوده است در این دو آیه مبارکه نیز می فرمایند که 

أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلَإِ مِن بَنِی إِسْرَائِیلَ مِن بَعْدِ مُوسَىٰ إِذْ قَالُوا لِنَبِیٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکًا نُّقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ ۖ قَالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِن کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ أَلَّا تُقَاتِلُوا ۖ قَالُوا وَمَا لَنَا أَلَّا نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِیَارِنَا وَأَبْنَائِنَا ۖ فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْا إِلَّا قَلِیلًا مِّنْهُمْ ۗ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ ‎﴿البقرة: ٢٤٦﴾‏

وَلَمَّا بَرَزُوا لِجَالُوتَ وَجُنُودِهِ قَالُوا رَبَّنَا أَفْرِغْ عَلَیْنَا صَبْرًا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ ‎﴿البقرة: ٢٥٠﴾‏

واقعاً هم خیلی خوب است انسان قصد راهپیمایی نجف تا کربلای اربعین را کند و بلکه هم اگر جا ماند بالاخره تا حضرت شاه عبد العظیم علیه السلام که خوب است برود. و اما این هم یحتمل بعضی اشکال کنند که گریه آور است که شهید اندرزگو هم چه شخصیتی عظیم بوده است و حالا چطور هم در بلوار اندرزگو گویا دور دور هم می شود!

بیانات رهبر انقلاب درباره شهید سید علی اندرزگوچریک مبارز مسلمان، ۱۳۵۹/۰۵/۱۰

فیلم گزیده بیانات رهبر انقلاب درباره شهید سید‌علی اندرزگو که در خطبه های نماز جمعه تهران در تاریخ ۵۹/۰۵/۱۰ ایراد شده است. متن بیانات معظم‌له که در این فیلم مشاهده می‌کنید به شرح زیر است:
شهید سیّدعلى اندرزگو، چریک مبارز مسلمان، فرزند على بود، همنام على بود، همراه و همگام على هم بود. من لازم مى‌دانم به امت مسلمان سفارش بکنم سعى کنید این چهره‌هاى عزیز و ناشناخته را بهتر بشناسید. این مرد مسلمان مبارز در طول چهارده سال که مشغول مبارزه بود، چهارده سال زندگى مخفى با نهایت شدّت، دستگاه جهنّمى ساواکِ شاه بدبخت را آنچنان حیران و سرگشته کرده بود که کارش معجزآسا مى‌نمود. براى خدا مبارزه کرد، براى خدا از پیوستن به گروه‌هاى مدّعى سر باز زد، براى خدا خطر ساواک و خطر بعضى از گروه‌هایى که مایل بودند او را به طرف خود جذب کنند و حاضر نمى‌شد به آن‌ها جذب بشود، این خطرها را براى خدا تحمل کرد و براى خدا هم شهید شد. ۵۹/۰۵/۱۰

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=48561

 

ولی احلام و اضغاثی را که حضرت یوسف زهرا علیهم السلام هم باید نه تنها به حسن تعبیر و نیک تعبیر بیان نکند و بلکه حکومت و دولة کریمه اش را جهانی هم کند همین است که امام صادق می فرماید حالا که غریبه ای بین ما نیست و بلکه اولی و دومی هم بودند که باعث شدند معاویه و یزید کار را به کربلا هم کشاندند. و وقتی اعتراض هم شود که آقا جان یک کمی احتیاط هم بفرمایید که دارید چه می فرمایید، می فرمایند که بلکه تو هم احتیاط کن که با آن کنیز دوست ات که نباید تعرضی هم می کردی؛ چه ها هم که نکردی! و اما یوسف زهرا علیهم السلام را هم داریم که آیا چقدر هم همچون حضرت یوسف علی نبینا علیه السلام از ته چاهی که برادرانش هم او را انداخته اند به بازار برده فروشها برده شده و از آنجا هم آیا چطور قرار است از زندان بیرون آمده و خود عزیز مصر هم شود و بلکه فرعون را هم مسلمان کند تا آنجا که بدو ایمان هم آورد و ...؟! و از زندان هم خطاب به فرعون می فرماید: 

وَقَالَ الْمَلِکُ ائْتُونِی بِهِ ۖ فَلَمَّا جَاءَهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَىٰ رَبِّکَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللَّاتِی قَطَّعْنَ أَیْدِیَهُنَّ ۚ إِنَّ رَبِّی بِکَیْدِهِنَّ عَلِیمٌ ‎﴿٥٠﴾‏ قَالَ مَا خَطْبُکُنَّ إِذْ رَاوَدتُّنَّ یُوسُفَ عَن نَّفْسِهِ ۚ قُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَیْهِ مِن سُوءٍ ۚ قَالَتِ امْرَأَتُ الْعَزِیزِ الْآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَا رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِینَ ‎﴿٥١﴾‏ ذَٰلِکَ لِیَعْلَمَ أَنِّی لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَیْبِ وَأَنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی کَیْدَ الْخَائِنِینَ ‎﴿٥٢﴾‏

از آن طرف هم میمونهایی که از منبر پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم هم بالا می روند یحتمل مدعی می شوند مسئله ی قاشقهای چای خوری اصلا مربوط به حبه های قند و استکان نلبکیهای توپولوژیک و ماتریسهای متناظرشان و بلکه شهادت و اینها هم اصلا نیست و حتی به آخر دفتر پنجم مثنوی معنوی هم کاری ندارد و بلکه مربوط است به شعری دیگر از مثنوی که در میانش هم می فرماید قسمت ببین چه ها کند کی وا کند کی جا کند و حالا این را نتوان یافت بلکه این دیگری هم باشد که می فرماید: آتشی باید بشسته ز آب حق، همچو یوسف معتصم اندر رهق، یا حتی قَالُوا لَا ضَیْرَ إِنَّا إِلَىٰ رَبِّنَا مُنقَلِبُونَ ‎﴿الشعراء: ٥٠﴾‏ و به قاشق چای خوری و حبه قندها و استکان نلبکیها هم کاری ندارد و بلکه بنده ی حقیر هم دیگر غلط می کنم با این قاشق چای خوریها و حتی با بیل و کلنگ هم که شده چای ام را سعی کنم هم بزنم و .... حالا شما هر چه بفرمایید که بابا من که هر چه مثنوی را سرچ و جستجو هم کردم چنین چیزهایی نیافتم. یحتمل در جواب بفرمایند گاهی اوقات باید رجوع هم کنید به اصل کتاب و خود از آنجا داستان را استخراج کنید و الا حتی گوگل هم کمکتان نخواهد کرد و ....! البته نوع مسئله هم فرق می کند وقتی با ملاهایی اموی و بنی عباسی هم طرفید که مثل میمون از منبر بالا رفته اند و دارند همه و همه را دم کار می گیرند و قلقلک هم می دهند و ادای امام حسین و حضرت زهرا و امام زمان عجل الله فرجه الشریف سلام الله و صلواته علیهم را هم که دم مرگ به عنوان کمدین می آیند سراغتان و حالا قلقلک بده و  کی دیگر قلقلک نده تا از خنده روده بر شده و به سرای باقی هم بشتابی و یک راست هم بروی بهشت برین: فادخلی عبادی، فادخلی جنتی .... حالا هی بگو بابا جان حجاب، بابا چادر مشکی؛ چادر چادر چادر! زبانت مو در می آورد و .... درس توحیدی که اینجا شما از همه ی این بحثهای بشنو از نی چون حکایت می کند و نشنو از نی چون حکایت می کند درمی یابید این است که در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم نتوان گفت که چون آن سیدی و مولای و مالک رقی و ...  که ما داریم می پرسیتیم هم غیر از خود ما است و بلکه ما هم نوکران و کنیزان اوییم، پس ما یقیناً هم معرفت به خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار علیهم السلام را دریافته ایم. موضوع اینجا است که یحتمل از گوروی هاری کریشناها هم بپرسند که آقا جان آیا شما خدایید؟ و در جواب بفرماید نخیر بنده نوکر خدا هستم و بلکه حتی دارم سعی هم می کنم تا بلکه بتوانم نوکر او شوم. و لذا آیا او هم خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار را دریافته است؟ یا نکته ی توحیدی اینجا است که بر حسب هندسه و توپولوژی رویه های ک3 هم آیا چطور بتوان کوهمولوژی استکان نلبکیهای توپولوژیک و ماتریسهای نظیرشان را دریافته و بلکه توحیدی جهانی در دولت کریمه امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برقرار کرد. أَهُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنَا بَیْنَهُم مَّعِیشَتَهُمْ فِی الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّیَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِیًّا وَرَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِّمَّا یَجْمَعُونَ ‎﴿الزخرف: ٣٢﴾. گاهی اوقات مسئله یحتمل این است که مادر شیر ندارد و باید او را به دایه ای هم سپرد که او را شیر دهد ولی گاهی اوقات هم پدر یا مادر یحتمل نازا است و باید نطفه ای را در رحم مادری دیگر هم حتی با لقاء مصنوعی هم کار بگذارند و بعد آنرا انتقال هم دهند به رحم مادر اصلی و .... پژوهشگاه رویان برای همین کارها هم یحتمل می تواند باشد و .... خدا همه ی مریضها را شفا دهد؛ یک حمد شفا برای شفای همه ی مریضها لطف کنید بخوانید! لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَـٰکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث ذَّٰلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ‎﴿الأعراف: ١٧٦﴾‏

وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا ۚ قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ ۚ وَاللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ ‎﴿الجمعة: ١١﴾‏

وَمَا تَکُونُ فِی شَأْنٍ وَمَا تَتْلُو مِنْهُ مِن قُرْآنٍ وَلَا تَعْمَلُونَ مِنْ عَمَلٍ إِلَّا کُنَّا عَلَیْکُمْ شُهُودًا إِذْ تُفِیضُونَ فِیهِ وَمَا یَعْزُبُ عَن رَّبِّکَ مِن مِّثْقَالِ ذَرَّةٍ فِی الْأَرْضِ وَلَا فِی السَّمَاءِ وَلَا أَصْغَرَ مِن ذَٰلِکَ وَلَا أَکْبَرَ إِلَّا فِی کِتَابٍ مُّبِینٍ ‎﴿یونس: ٦١﴾‏

وَالَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ ثُمَّ لَمْ یَأْتُوا بِأَرْبَعَةِ شُهَدَاءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَلَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً أَبَدًا وَأُولَـٰئِکَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ‎﴿النور: ٤﴾‏

إِنَّ الَّذِینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَنَاتِ الْغَافِلَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِیمٌ ‎﴿النور: ٢٣﴾‏

 

69 ـ ومن کتاب له (علیه السلام)اخلاقی

(إلى الحارث الهمدانی)

1 . اخلاق المسؤولین الحکومیین

وَتَمَسَّکْ بِحَبْلِ الْقُرْآنِ وَاسْتَنْصِحْهُ، وَأَحِلَّ حَلاَلَهُ، وَحَرِّمْ حَرَامَهُ، وَصَدِّقْ بِمَا سَلَفَ مِنَ الْحَقِّ، وَاعْتَبِرْ بِمَا مَضَى مِنَ الدُّنْیَا لِمَا بَقِیَ مِنْهَا، فَإِنَّ بَعْضَهَا یُشْبِهُ بَعْضاً، وَآخِرَهَا لاَ حِقٌ بِأَوَّلِهَا! وَکُلُّهَا حَائِلٌ مُفَارِقٌ. وَعَظِّمِ اسْمَ اللهِ أَنْ تَذْکُرَهُ إِلاَّ عَلَى حَقٍّ، وَأَکْثِرْ ذِکْرَ الْمَوْتِ وَمَا بَعْدَ الْمَوْتِ، وَلاَ تَتَمَنَّ الْمَوْتَ إِلاَّ بِشَرْط وَثِیق. وَاحْذَرْ کُلَّ عَمَل یَرْضَاهُ صَاحِبُهُ لِنَفْسِهِ، وَیُکْرَهُ لِعَامَّةِ الْمُسْلِمِینَ. وَاحْذَرْ کُلَّ عَمَل یُعْمَلُ بِهِ فِی السِّرِّ، وَیُسْتَحَى مِنْهُ فِی الْعَلاَنِیَةِ، وَاحْذَرْ کُلَّ عَمَل إِذَا سُئِلَ عَنْهُ صَاحِبُهُ أَنْکَرَهُ أَوِ اعْتَذَرَ مِنْهُ. وَلاَ تَجْعَلْ عِرْضَکَ غَرَضاً لِنِبَالِ الْقَوْلِ، وَلاَ تُحَدِّثِ النَّاسَ بِکُلِّ مَا سَمِعْتَ بِهِ، فَکَفَى بِذلِکَ کَذِباً. وَلاَ تَرُدَّ عَلَى النَّاسِ کُلَّ مَا حَدَّثُوکَ بِهِ، فَکَفَى بِذلِکَ جَهْلا.

وَاکْظِمِ الْغَیْظَ، وَتَجَاوَزْ عِنْدَ الْمَقْدَرَةِ، وَاحْلُمْ عِنْدَ الْغَضَبِ، وَاصْفَحْ مَعَ الدَّوْلَةِ، تَکُنْ لَکَ الْعَاقِبَةُ.

وَاسْتَصْلِحْ کُلَّ نِعْمَة أَنْعَمَهَا اللهُ عَلَیْکَ، وَلاَ تُضَیِّعَنَّ نِعْمَةً مِنْ نِعَمِ اللهِ عِنْدَکَ، وَلْیُرَ عَلَیْکَ أَثَرُ مَا أَنْعَمَ اللهُ بِهِ عَلَیْکَ.

نهج البلاغه، سید رضی، ترجمه مرحوم محمد دشتی، ص 312- 313

http://lib.eshia.ir/26580/1/313

 

نامه 69

به «حارث همدانى»

به ریسمان قرآن چنگ زن و از آن اندرز بخواه، حلالش را حلال به شمار و حرامش را حرام؛ آنچه از حقایق زندگى پیشینیان در قرآن آمده است تصدیق کن، از (حوادث) گذشته دنیا براى باقیمانده آن عبرت گیر، چرا که بعضى از آن شبیه بعضى دیگر است، و پایان آن به آغازش ملحق مى‌گردد، امّا تمام آن گذرا و ناپایدار است.

نام خدا را بزرگ شمار و جز به حق از او نام مبر، بسیار زیاد به یاد مرگ و عالم بعد از آن باش. هرگز آرزوى مرگ مکن مگر با شرایط مورد اعتماد، (به این شرط که خود را اهل نجات بدانى). از هر عملى که صاحبش را خشنود سازد و عموم مسلمانان را ناپسند آید بر حذر باش و از هر کارى که پنهانى انجام مى‌شود و در ظاهر از آن شرم دارى پرهیز کن! از اعمالى که اگر از کننده‌اش پرسش شود انکار مى‌کند و یا پوزش مى‌طلبد اجتناب نما؛ آبروى خود را هدف تیرهاى سخنان مردم قرار مده و تمام آنچه را مى‌شنوى براى مردم بازگو مکن (چرا که راست و دروغ با هم مخلوط است) و این تو را به دروغ آلوده مى‌کند، و نیز تمام آنچه را براى تو نقل مى‌کند تکذیب منما؛ زیرا این براى نادانى تو بس است.

خشمت را فرو خور، به هنگام قدرت گذشت پیشه کن و هنگام خشم بردبارى. آن‌گاه که حکومت در دست توست عفو و مدارا کن تا عاقبت خوب براى تو باشد. هر نعمتى که خداوند به تو داد نیکو دار و هیچ نعمتى از نعمتهاى خدا را ضایع و تباه مساز! و باید اثر نعمتهایى که خدا به تو داده در تو دیده شود.

نهج البلاغه با ترجمه روان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، ص 717- 719

http://lib.eshia.ir/10336/1/719

 

نماهنگ | ای صبا...

 

۱۴۰۲/۰۶/۰۳

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «سلام ارادتمندانه و مخلصانه‌ی خودمان را به آن بزرگوار و آن بزرگواران و به خاک پاک شهیدان اهدا میکنیم و عرض میکنیم:
ای صبا ای پیک دور افتادگان
اشک ما بر خاک پاکشان رسان» ۱۳۹۷/۷/۱۲
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت فرارسیدن ایام زیارت اربعین حسینی نماهنگ «ای صبا...» را منتشر میکند.

برچسب‌ها: اربعین حسینی؛ حماسه راهپیمایی اربعین؛

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=53677

 

در جهاد اکبر با نفس در مقابل گناهان بزرگ و کوچک، باید هم توجه داشت که فمن یعمل مثقال ذرة خیر یره و من یعمل مثقال ذره شر یره

فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ ‎﴿الزلزلة: ٧﴾‏

وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ ‎﴿الزلزلة: ٨﴾‏

ما در دانشگاه همان موقعهایی هم که یحتمل در کلاس انگلیسی 1A-B که گیر کرده بودیم، یک کتابی از مقالات نویسنده ای معروف هم باید می خواندیم که هنوز این لغت euphemism از آن زمان در ذهنم مانده است که می گفت چطور بعضی سیاستمداران و امثالهم که معنای کلام را بنفع خودشان می خواهند تغییر هم دهند، از این اصطلاح استفاده می کنند. و بعد مثالهایی هم می آورد. یک جای دیگری که او خود پلیس بوده است در کشوری استعمارزده، می پرسد که چرا وقتی متهمی را که قرار است اعدامش کنند را دارند می برندش پای جوخه ی اعدام و با کپه ای از تاپاله ای هم برخورد می کند، با علم اینکه می داند چند لحظه بعد اعدام خواهد شد؛ با این حال چرا پایش را بلند می کند و سعی می کند پایش کثیف نشود؟

گذشته از اینها، یک کتابی هم دارد این نویسنده که بعدها در سالهای دهه ی 1980 فیلم شد و پیش بینی کرده است که چطور حکومتهای دیکتاتوری ظالم و بلکه ابرقدرتها سعی خواهند کرد که همه ی اعمال خصوصی افراد زیردست حکومتشان را کنترل کرده و کوچکترین کارهایشان را تحت نظر داشته باشند. یکی از مشکلاتی که انسان نسبت به حکومت الهی و خدایی و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم  و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف معرفت نداشته باشد یا کم معرفت هم باشد، از جمله همین مشکلات است که دقیقاً توی انواع حالات دوتاییهای سیاه چاله ای- ستاره ای هم می تواند گیر کند و دچار درهمتنیدگیهایی شود.

این یک مسئله است که شاعر می فرماید شیخی به فلانی ایراد کرد که چرا چنین و چنانی و او هم در جواب فرمود مگر تو خودت چگونه ای و بلکه آیا همانطورری که ادعایت می شود هم هستی؟! ولی این هم یک مسئله ی دیگری است که افرادی را که غافلند را آنچنان هم حکومتهای استکباری و ابرقدرتها سعی کنند به بردگی و اسارت خود درآورند که اقل کم اش همین است که دچار دوتاییهای کوانتومی گرانشی نجومی سیاه چاله ای ستاره ای هم شوند. این یک مسئله است که خوب است بنده ای مومن را آزاد هم کرد. ولی آیا این هم خود مسئله ای نیست که باید کافری را که حتی سعی هم دارد مومنین و مومنات را هم به اسارت خود درآورد را نیز اقل کم اسیر و زندانی اش هم کرد؟ مسئله ی حجاب و بلکه بی تفاوتی نسبت به حجابی که امروزه با آن مواجه ایم، از همینجاها هم سرچشمه می گیرد که استکبار حتی شده با هیپنوتیزم شیء گرا هم مایل است افراد مورد هدف خود را تحت کنترل خود طوری درآورد که بنده ها و برده های سرسپرده ی آنها هم شوند.

اینکار را با ابزارهای مدرن هم وقتی انجام می دهند، شکل و شمایل جدیدی هم بنظر می رسد به خود گرفته است. ولی نباید هم غافل بود که چطور حکومتهای ظلم و جور زمانهای امام حسن مجتبی و امام محمد جواد علیهم السلام کاری کردند که حتی وارد زندگی خصوصی آنها شده و همسران همین امامان همام آنها را با زهر بقتل رساندند. حالا گویا شکل قضایا و مسائل جورهای دیگری هم فرق کرده اند که استکبار حتی از راه دور نیز سراغ تک تک افراد غافل جامعه هم می تواند برود و آنها را سعی کند بطرف خود بکشاند. البته معاویه و یزد هم همین کار را می کرده است هر چند که همه ی این ابزارها را و از جمله هم هوش مصنوعی را نیز تا این اندازه ها خواب هم نمی دیدند که داشته باشند و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و المستشهدین بین یدیه

وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَـٰکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث ذَّٰلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ‎﴿الأعراف: ١٧٦﴾‏

وَإِذَا رَأَوْا تِجَارَةً أَوْ لَهْوًا انفَضُّوا إِلَیْهَا وَتَرَکُوکَ قَائِمًا ۚ قُلْ مَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ مِّنَ اللَّهْوِ وَمِنَ التِّجَارَةِ ۚ وَاللَّهُ خَیْرُ الرَّازِقِینَ ‎﴿الجمعة: ١١﴾‏

 

یک مسئله ای را که شاگرد و دانشجو و طلبه احتیاج هم دارد برای اینکه از انواع حالات خلائها بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عج الله فرجه الشریف هم میل کند، همین است که خود را در جبهه ی برون رفتن از مرزهای سیاه چاله ای هم دریابد که چطور کرمچاله ای را بیابد که او را وارد مرزهای ستاره ای دوتایی سیاه چاله- ستاره کند؛ و الا یحتمل هم تا ابد در سیاه چاله اش گیر کند و نتواند حتی اشعه و پرتویی از نور ستاره را هم از سیاه چاله درک کند. مسئله از لحاظات استکان نلبکیهای توپولوژیک هم کدام است؟! مسئله این است که اگر شما دو تا چبه قند هم داشته باشید که مایلید در استکان چای خود، آنها را با قاشقی هم بزنید؛ آنگاه اگر قاشقتان خیلی هم سست و پلاستیکی باشد یحتمل بشکند خصوصاً اگر قندها هم چگالی جسمیتشان بیش از حد هم باشد. این است که بهتر است یک قند را در یک استکان انداخته و هم زده و دیگری را در استکان دیگری انداخته و هم زده و آنگاه سعی کنید ببینید آیا می شود بعلت چگالی بالای قندها حتی یک استکان را در استکان دیگری هم خالی کنید و از هر دولی آنها یک استکان نلبکی توپولوژیک دیگری هم تشکیل دهید؟

مسئله اینجا این است که گاهی اوقات هوش مصنوعی هم به شما اجازه ی چنین کارهایی را نمی دهد چرا که استکان نلبکیهای توپولوژیک درست است که حتی هندسه ای هم رویشان هنوز تعریف نشده است، ولی اگر وارد هندسه ی حارّه استوایی هم شوند، آنگاه یحتمل حتی توپولوژی مربوطه از هم وا رفته و بلکه تبدیل به گرافی شوند که حتی توپولوژی هم دیگر روی آن قابل تعریف نیست. مشکل هوش مصنوعی همین هم هست دیگر که در حینی هم که توحید را داریم، در عین حال استکبار هم حضورش را می خواهد برجسته کند چرا که او هم می گوید ما دست از کفر خود برداشته ایم چون خود را بنده های خدای خود نیز می دانیم. ولی حالا آیا توپولوژیکی هم بتوان مسئله ی توحیدی را هندسی حارّه ای استوایی هم کرد؟ باید اینجا در نظر داشت که حبه ی قندها چقدر هم بزرگند و بلکه آیا در حدود سیاه چاله- ستاره ای هم هستند که می توان بر سر سوزنی هم بسیاری از آنها را جا داد؟ یا اینکه خیر، اگر حتی بخواهید با بیل و کلنگ هم بجان قندها افتاده و آنها را خرد و خاک شیرشان هم کنید، باز هم مشکل خواهیم داشت چرا که حد و حدودشان نزدیک به سیاه چاله- ستاره ای هستند که در سایزهای نجومی حتی ماورای کهکشانی کیهانی است. اینجا هر چند که برای هر قندی یک قاشق جداگانه هم داشته باشید یحتمل احتمال کمتری برود که هر دو قاشق هم بشکنند. و حالا آمدیم و قاشقها هم شکستند. آنگاه آیا باید چه کرد؟! مسئله آیا اینجا حق الناس هم هست یا حق الله یا اصلا مسئله سر سوزنی هم ماورای هوش مصنوعی هنوز نرفته است و در همان حالات حلاء شاگرد و دانشجو و طلبه تا ابد هم گیر و دچار درهمتنیدگی است؟ بعضی اینجا یحتمل اشکال هم کنند که قضا و قدر و قسمت و بلکه جبر الهی را هم نمی توان تغییر داد هر چقدر هم کوهمولوژی و توپولوژی جبریتان را نیز گسترش دهیم. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِینٌ ‎﴿الحجر: ١٨﴾‏

إِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِأَهْلِهِ إِنِّی آنَسْتُ نَارًا سَآتِیکُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِیکُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ ‎﴿النمل: ٧﴾‏

إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ ‎﴿الصافات: ١٠﴾‏

وَأَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا ‎﴿الجن: ٩﴾‏

یَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ اللَّهُ فَکُلُوا مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ وَاذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ ‎﴿المائدة: ٤﴾‏

وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَـٰکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث ذَّٰلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ‎﴿الأعراف: ١٧٦﴾‏

وَتَحْسَبُهُمْ أَیْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَکَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا ‎﴿الکهف: ١٨﴾‏

سَیَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَیَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَیْبِ وَیَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ قُل رَّبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِیهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا ‎﴿الکهف: ٢٢﴾‏

 

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

 

تقریظ رهبر انقلاب بر دو کتاب «اسم تو مصطفاست» و «سرباز روز نهم»، 
۱۴۰۲/۰۵/۳۰

تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «سرباز روز نهم»

در مراسم پانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت و اولین رویداد ملی تکریم فعالان مساجد سراسر کشور باعنوان «مثل مصطفی» تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «سرباز روز نهم» روایتی از زندگی و زمانه بسیجی مدافع حرم شهید مصطفی صدرزاده منتشر شد.
متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است:

بسمه تعالی

ــ پیش از این کتاب دیگری در شرح حال شهید صدرزاده خوانده‌ام، ولی ابعاد شخصیت محبوب و چندجانبه‌ی این شهید عزیز در این کتاب بیشتر بیان شده است. این چهره‌ی برجسته بیشک یک الگو است برای جوانان امروز و فردا. اراده‌ی قوی، فهم درست، روحیه‌ی ایثار، شجاعت، خستگی‌ناپذیری، ‌ادب، دلِ انباشته از محبت و صفا، و بسی دیگر از خصوصیات برجسته،‌ بخش‌هائی از شخصیت این جوان فداکار و انقلابی نسل‌های دوم و سوم انقلاب است. خواندن این کتاب برای من غبطه‌انگیز است. این گلهای سرسبد به چه مقاماتی رسیدند، و من و امثال من چگونه در این مسیر، ‌پای در گل ماندیم. سلام و صلوات خدا بر شهید مصطفی صدرزاده و همسر صبور و پدر و مادر ایثارگر او.

اسفند ۴۰۱


تقریظ رهبر انقلاب بر کتاب «اسم تو مصطفاست»

در مراسم پانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت و اولین رویداد ملی تکریم فعالان مساجد سراسر کشور باعنوان «مثل مصطفی» تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بر کتاب «اسم تو مصطفاست» زندگی‌نامه داستانی شهید مصطفی صدرزاده به روایت همسر شهید (۱) منتشر شد.

متن تقریظ رهبر انقلاب اسلامی بر این کتاب به شرح زیر است:

بسمه تعالی

ــ صفا، اخلاص، صِدق، ایثار، ترجیح رضای حضرت حق بر همه چیز، بر همه‌ی عشق‌ها و همه‌ی محبوبها.. اراده و عزم راسخ در راه خدا و عشق به اهل بیت علیهم السلام، نمایشگر بخشی از شخصیت ممتاز شهید عزیز مصطفی صدرزاده است. سلام خدا بر او، و بر همسر صبور و دیگر وابستگانش، نوشته خانم تجار، شیرین و پخته و مبتکرانه است.

۹۷/۹/۱۸
 به روایت سمیه ابراهیم‌پور (همسر شهید) و به قلم راضیه تجار

https://farsi.khamenei.ir/message-content?id=53632

 

نکته ی جهادی که 

لیستینگ جدید امروزِ هپ پدیده شناسی 1- 4... 12:

https://arxiv.org/abs/2308.11650

https://arxiv.org/abs/2308.11703

https://arxiv.org/abs/2308.11705

https://arxiv.org/abs/2308.11713

...

https://arxiv.org/abs/2308.12180

لیستینگ جدید امروزِ هپ تئوری 1- 4 الی... 16

https://arxiv.org/abs/2308.11686

https://arxiv.org/abs/2308.11692

https://arxiv.org/abs/2308.11701

https://arxiv.org/abs/2308.11702

...

https://arxiv.org/abs/2308.12249

 

عرض بنده ی حقیر این است که

1- یادداشت روز کیهان جناب آقای شریعتمداری را لطف کنید بخوانید!

2- حالا مایل هم بودید همین لیستینگهای هپ پدیده شناسی و تئوری را هم نگاهی بیاندازید و آنگاه سعی کنید ببینید چی می توانید چیز بدرد بخوری از تویش در بیاورید!

نکته اینجا این است که اگر همچون مرحوم پروفسور مریم میرزاخانی هم باشید که در آمریکا تحقیقات هم می کرد و با آمریکایی هم مقاله می نوشت، آنگاه اگر بخواهید در رابطه با شاگرد و دانشجو و طلبه های ایرانی هم کار کنید؛ آیا غیر از این است که بالاخره مسائل ریاضی فیزیکی هر کاری هم کنید مورد جاسوسی و اطلاعاتی هم قرار می گیرند؟ و حداقلش هم از جمله جنگهای ترکیباتی است! شما باید بتوانید از کانالهای بین المللی هم وارد تحقیقات مورد نظر خود شوید و به وجدان خود هم رجوع کنید تا آیا کارتان را بتوانید چقدر هم به سرانجام برسانید و در مورد ما مثلاً ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک و کوهمولوژیها و ماتریسهای متناظر آنها را هم حساب کنید که آیا بالاخره "ال آ" در ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک همان لس آنجلس کالیفرنیای ایالات متحده هم هست، یا یحتمل هم کربلای معلا در روز اربعین هم هست، یا بلکه بطن چپ زمینی (Terrestrial Left Atrium, or LA) هم باشد یا حتی ممکن هم هست که همین دوتایی ستاره یا کوتوله ی سفید- سیاه چاله ی محلی خودمان که آیا چقدر هم بصورت خورشید- سیاه چاله ی محلی خودمان هم نمایان می شود باشد، یا حتی یحتمل هم سیاه چاله ای است در بطن کهکشان راه شیری، یا ....

و اما آیا ممکن هم هست همین ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک مربوط هم باشد به انرژیهای تاریکی که آیا چطور هم موشها را چقدر بتوانند از کار بیاندازند یا رایانه را دچار ریستارت هم کنند یا حتی اطلاعاتی را هم که دارید می نویسید را یک مرتبه محو کنند یا برق برود یا ...؟ مسئله اینجا این است که آیا فردیت اشخاص چقدر هم مورد بحث است در یک نظامی که حالا هر چقدر هم بخواهیم مورد دوگانگی مطلق- مقید می توانند واقع شوند و حتی در قانون اساسی هم مورد قوانین و بلکه تبصره های گوناگون آن یحتمل واقع می شوند که آنگاه در کف خیابانها هم چقدر مورد اجراء بعمل درمی آیند؟ مسئله همین است که یحتمل بعضی اشکال هم کنند که نه بابا، اینها که اصلا به ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک هم یک سر سوزن هم ربطی ندارند و بلکه بهتر هم هست وضع اقتصادی ات را هم بهبود بخشی و حتی اگر می توانی یک بیمه ای چیزی برای خودت هم دست و پا کنی که در روزگار مریضی خود و خانواده ات هم یحتمل بدرد بخورد. و الا اینکه در فضای مجازی کدام پلتفورمها چه می کنند، به من و تو هم چه کار دارد؟ و اصلا نقش تو در این نظام و بلکه نظام قبل از انقلاب و حتی بعد از انقلاب هم آیا بقول خودت در همین ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک ات هم کدام است؟ اصلا آیا می توانی بگویی که تو چطور هم حتی با جهاد تبیین هم که شده می خواهی بشوی از سربازان گمنام امام زمان عجل الله فرجه الشریف؟ کار خودت را در رابطه با ایالات متحده چند جهانی استکان نلبیکهای توپولوژیک ببین چقدر می توانی انجام دهی. و دیگر چه کار به بقیه ی مردم هم داری؟ برای رضای خدا کارت را بکن و السلام. کی حجتیه است و کی ولایی است و کی نیست، اینها دیگر جزو وظایف تو نیست یا لااقل دقیقاً هم جزو وظایف ات نیست. مثل این است که بفرمایید می خواهم وضعیت حجاب را در لب دریاهای ایالات متحده ال آ یا همان لس آنجلس و بلکه بلوار هسپرین در کره مریخ خودمان هم درستش کنیم. آیا نمی فرمایند بابا اینها به تو چه بچه؟ بگیر بنشین فضولی نکن و ببین اصلا موشت هم کار می کند؟! تا چیزی می شود می روی سر مسائل شاه و مصدق و ولایت مطلقه ی فقیه و چقدر هم آیا آزاد کردن برده های کافر و مومن و ...! تو چه کاره ای؟! همین است دیگر. بابا یک کاری بکن، وضع حجاب شده است بدتر از قبل از انقلاب و آنوقت هر چی بگو بابا چادر مشکی هم سر کنید ای مادرم، ای همسرم، ای خواهرم، ای دخترم و ...! پس کی دیگر می خواهید حرف گوش کنید؟! یحتمل بعضی هم اشکال می کنند که تو خودت گناه نکرده ای؟ جهاد اکبر با نفس ات را برنده هم شده ای و حالا آمده ای سراغ ما؟! انسان متحیر می ماند که باید هم چه کند و حجت کدام است و حجتیه هم کدام و ...؟ و اما بالاخره به آنچه می دانید که حق هم هست که عمل کنید و نه اینکه همه اش وارونه کاری هم کنید و ...! امام زمان عجل الله فرجه الشریف بیاید و برود هم هنوز ما را خواب برده است و غافلیم؟! نمی شود گفت که اصلا هر شهابی هم که طرف ما آمد بد است و بلکه حجت الاسلام شهاب مرادی هم اگر گفت که کبد حار برایش یک لیوان یا استکان آب خنک هم حالش می آورد؛ هم او هم دروغگو است؛ و بلکه هاری پاتر و فیلمهایش هم خوب نیستند و .... انصاف هم خوب چیزی است! و اما هفت شهر عشق را هم عطار گشت و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ کَذَٰلِکَ إِنَّمَا یَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ غَفُورٌ ‎﴿فاطر: ٢٨﴾‏

 

3 . أسلوب استخدام النّفس فی سبیل الخیرات

وَخَادِعْ نَفْسَکَ فِی الْعِبَادَةِ، وَارْفُقْ بِهَا وَلاَ تَقْهَرْهَا، وَخُذْ عَفْوَهَا وَنَشَاطَهَا، إِلاَّ مَا کَانَ مَکْتُوباً عَلَیْکَ مِنَ الْفَرِیضَةِ، فَإِنَّهُ لاَبُدَّ مِنْ قَضَائِهَا وَتَعَاهُدِهَا عِنْدَ مَحَلِّهَا. وَإِیَّاکَ أَنْ یَنْزِلَ بِکَ الْمَوْتُ وَأَنْتَ آبِقٌ مِنْ رَبِّکَ فِی طَلَبِ الدُّنْیَا. وَإِیَّاکَ وَمُصَاحَبَةَ الْفُسَّاقِ، فَإِنَّ الشَّرَّ بِالشَّرِّ مُلْحَقٌ. وَ وَقِّرِ اللهَ، وَأَحْبِبْ (أحبّ) أَحِبَّاءَهُ. وَاحْذَرِ الْغَضَبَ، فَإِنَّهُ جُنْدٌ عَظِیمٌ مِنْ جُنُودِ إِبْلِیسَ، وَالسَّلام.

نهج البلاغة، ترجمه مرحوم محمد دشتی، نامه به حارث همدانی، صفحه 313

http://lib.eshia.ir/26580/1/313

 

مربوط به :بیانات در جمع روحانیون شیعه و اهل سنت کرمانشاه‌ - 1390/07/20
عنوان فیش :لزوم به‌دست آوردن خشیت الهی برای عالمان
کلیدواژه(ها) : خشوع و تواضعفرصت جوانیروحانی‌ها
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :

این آیه‌ی شریفه‌ای که تلاوت کردند: «انّما یخشی اللَّه من عباده العلماء»،(1) خشیت را یکی از خصوصیات علما قرار داده است. خب، علما خیلی خصوصیات دارند، اما خشیت را انتخاب کرده است. بعد از ذکر آیات الهی در کوه و دشت و صحرا و باغ و راغ* که در آیات هست، میفرماید: «انّما یخشی اللَّه من عباده العلماء». خاصیت علم همین است که انسان را مشمول این نعمت بزرگ میکند، خشیت الهی بر دل انسان سایه می‌افکند؛ این را باید به دست بیاوریم. شما جوانها آسانتر از من میتوانید این کار را انجام بدهید. به سن ما که رسیدید، اگر کسی در دوران جوانی کاری کرده باشد، به دردش میخورد؛ والّا کارش سخت است. خشیت را امروز در خودتان ایجاد کنید؛ خشوع در مقابل خدا را امروز برای خودتان فراهم کنید؛ باب تضرع الی‌اللَّه را امروز باز کنید؛ نوافل را که مقرِب الی‌اللَّه هستند، از امروز شروع کنید؛ اینها به دردتان میخورد. این عمر که تمام خواهد شد؛ بعضی‌ها به پیری میرسند، بعضی نمیرسند. این را هم شما بدانید؛ فاصله‌ی بین بیست سالگی و سی سالگی تا هفتاد سالگی و بعد از هفتاد سالگی که ما هستیم، فاصله‌ی کمی است؛ مثل برق میگذرد. انسان در بیست سی سالگی خیال میکند که حالا اوه، کِی تا هفتاد سالگی؟ نه، مثل برق میگذرد؛ بعد هم رفتن است. اگر بناست در این فاصله‌ی کوتاه، در این فرصت اندک، حظی ببریم، کاری بکنیم، توشه‌ای فراهم کنیم، مایه‌اش را باید در جوانی فراهم کنید. من توصیه‌ی به خشوع و ذکر و تقوا و سعی برای تقرب الی‌اللَّه را برای طلاب واجبتر میدانم تا توصیه‌ی به علم، که مایه‌ی اصلی کارشان علم است. اگر علم باشد، تقوا نباشد، این علم میشود بی‌فایده، گاهی هم مضر. عالمانی داشتیم - چه علم دینی، چه علم غیر دینی - که نه فقط از این علم بهره‌ای نبردند و بهره‌ای نرساندند، بلکه وزر و وبال شد. این روح معنویت در کالبد علم و عالم لازم است.
* راغ: دشت و دامنه‌ی کوه
1 ) سوره مبارکه فاطر آیه 28
وَمِنَ النّاسِ وَالدَّوابِّ وَالأَنعامِ مُختَلِفٌ أَلوانُهُ کَذٰلِکَ ۗ إِنَّما یَخشَى اللَّهَ مِن عِبادِهِ العُلَماءُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ غَفورٌ
ترجمه :
و از انسانها و جنبندگان و چهارپایان انواعی با رنگهای مختلف، (آری) حقیقت چنین است: از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او می‌ترسند؛ خداوند عزیز و غفور است!

https://farsi.khamenei.ir/newspart-print?id=17659&nt=2&year=1390&tid=2177

 

یک نکته ای که در مورد جهاد با نفس در انسان مومن و مومنه است، این است که یک مرزی هست بین جهاد اکبر با نفس خود حتی آنجایی که صاحب خورشید هم مایل است نفس خود را بکشد کانه قبل از آنکه دیگران هم سعی کنند او را ارباً اربا نمایند و هر چه هست و نیست را فقط در خدا مشاهده می فرماید هر چند که آب شیرینی که منشائش هم خود خورشید است را هم از او دریغ کنند! و این مرزی هم دارد با جهاد تبیینی که نفس در جهاد اکبر با نفس خود و دیگران وارد وادیهای حجتیه شود، هر چند هم که از روی محبت نیز باشد. در شرح این آیه، مولوی آخر دفتر پنجم بحثی آموزنده مخصوص خود هم دارد ولی یحتمل بعضی هم اشکال کنند که حجت را آنطور که باید و شاید هم تمام نمی کند و بلکه حق مطلب را هم ادا نمی فرماید و درست نمی رساند، هر چند که در مباحث حجتیون هم وارد می شود. و اما یحتمل اگر مدعی از او می پرسید که آیا تو قصدت چنین هم بوده است، در جواب بفرماید که نه من حق مطلب را بیان هم کرده ام ولی تو رویش به اندازه کافی کار نکرده ای تا بتوانی حق مطلب را هم از آن درآوری!

یحتمل مثالش این است که بخواهید امر به معروف و نهی از منکر کنید که حجاب را باید هم خیلی خوب رعایت کرد، ولی آنطور که باید هم وارد جهاد اکبر با نفس خود آیا چقدر هم بنده ی حقیر شده ام که بتوانم حق مطلب را نیز ادا کنم؟ اینجا در مطلق رعایت حجاب، یک مسئله ی مثبت اعتق رقبة مومنه و منفی لا تعتق رقبة الکافره را داریم که مسئله ی جهاد اکبر با نفس خود را حتی ماورای خانوادگی و اجتماعی و اسلامی، حتی جهانی اش هم می کند. مسئله آیا غیر از این است که شما قرار هم هست که مرزهای اسلام را در معادلات بین المللی، جهانی اش هم کنید؟ و وقتی معادلات ماتریسی متناظر ایالات متحده استکان نلبکیهای توپولوژیک را بجای اینکه صاحب مسئله سه جسم کوانتومی را هم حلش کنید و آنگاه کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری خود را هم جهانی کرده و همه و همه را نیز برایشان بلیت هواپیما تهیه بفرمایید که به اقصی نقاط عالم هم سفرها بفرمایند. بجایش چه می کنید؟ خود سوار هواپیمای اختصاصی خود شده و به اقصی نقاط عالم هم آیا چقدر سفر می فرمایید. خوب، کجای این مسئله هم حجتیه است؟ و مگر اشکالی هم دارد؟ خوب، هواپیما را بنده ی حقیر برای خودم می خرم و کیفش را هم می برم دیگر!

البته اینجا این نکته هم مطرح است که حتی وقتی شما دارید زاویه ی بین خورشید و زمین و بلکه ماه را هم بصورت محلی یا جهانی مطرح هم می فرمایید؛ مسئله آیا چقدر هم واقعاً محلی است و چقدر هم جهانی است؟ فرض بفرمایید که شما از کهکشان راه شیری که زمین خورشید ماه هم در آن واقعند خارج شده اید و از کهکشانی دیگر از آنجا هم می خواهید این زوایا را بسنجید. یا حتی در چند جهانیِ ایالات متحده چین یا ژاپن هم می خواهید زاویه ی بین خورشید و زمین را بسنجید، آیا محلیت مسئله فرقی هم ندارد با اینکه شما بخواهید همین زاویه را هم در لس آنجلس کالیفرنیای یا در واشنگتن دی سی ایالات متحده چند جهانی یا حتی در چند جهانی ایالات متحده امام زمان عجل الله فرجه الشریف در روز اربعین در راه پیمایی از نجف تا کربلای حسینی بسنجید. آیا مسئله ی زوایا دوباره صرفاً محلی است یا محلیت مسئله بستگی به استکان نلبکیهای توپولوژیک مسئله هم آیا چقدر دارد و ....؟ یحتمل بعضی اینجا اشکال هم می کنند که بهتر است اصلا مسئله را ابرتقارنی دوگانی الکتریکی- مغناطیسی لنگلندز و کاپوستین- ویتن هم نموده و خیلی هم وارد جزئیات زوایای محلی و جهانی مسئله و حتی اینکه کجاها ناورداها توپولوژیکند و کجاها هم خیلی یه هویی هندسی شوند، نیز واردش نشویم! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا إِلَـٰهًا وَاحِدًا لَّا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ ‎﴿التوبة: ٣١﴾‏

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا مَا لَکُمْ إِذَا قِیلَ لَکُمُ انفِرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْضِ أَرَضِیتُم بِالْحَیَاةِ الدُّنْیَا مِنَ الْآخِرَةِ فَمَا مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا فِی الْآخِرَةِ إِلَّا قَلِیلٌ ‎﴿التوبة: ٣٨﴾‏

الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ‎﴿التوبة: ٦٧﴾‏

 

امام زمان عجل الله فرجه الشریف خواهند فرمود: یا اهل العالم ان جدی الحسین علیه السلام قتلوه عطشانا

 

[ ٣٠٣٢٨ ] ٦ ـ وبإسناده عن محمد بن أحمد بن یحیى ، عن أحمد بن الحسن ، عن عمرو بن سعید ، عن مصدِّق ، عن عمّار ، عن أبی عبد الله علیه‌السلام ـ فی حدیث ـ ، أنّه سئل عن الدقیق یصیب فیه خرء الفار ، هل یجوز أکله ؟ قال : إذا بقی منه شیء ، فلا بأس ، یؤخذ أعلاه ، فیرمى به.

وسائل الشیعه، جلد 24، ص 196

http://lib.eshia.ir/11025/24/196

 

غذای پخته‌ای که نجاست در آن پیداشده اگر در غذای پخته‌شده نجاستی مانند فضله موش پیدا شود حکم چیست؟

اگر یقین دارد که نجاست هنگام پختن غذا در ظرف بوده، غذا نجس شده است و نمی‌توان از آن استفاده کرد ولی اگر احتمال می‌دهد بعداً افتاده آن مقدار که یقین به سرایت دارد را جدا می‌کند و بقیه پاک است و جستجو لازم نیست.

 دسته‌ها: بول و مدفوع

https://makarem.ir/ahkam/fa/tag/index/55436

 

بنده فکر این بودم که از احکام فقهی فضله ی موش را بتوانم آیا چقدر هم عمومیتش دهم تا در باب هوش مصنوعی و هک کردن موشی رایانه ای هم استفاده ها بتوان در موردش برد. البته هنوز آنقدرها هم حاضر نیستم در این موارد منبرهایی را قبول کنم و سخنرانیهایی را تقبل کنم. ولی بالاخره یحتمل بتوان آنقدری که فضله ی موش و هک موشی هوش مصنوعی هم مسئله دار می شود، بطرق مشابه آیا چقدر هم حول موش هک شده را دور ریخت و بقیه ی کارها را هم سر و سامان داد و مورد استفاده اش قرار داد.

این یک چیزی است که در مورد ذهنیت mindfulness هم یحتمل بتوان در روانشناسی استفاده برد، خصوصاً اینکه شما اگر بخواهید مثلاً به سایتههای شانا شاپیرو هم دستیابی پیدا کنید، از همان اول آیا چقدر هم هک شده اید و چقدر هم فیلتر شده اید و .... و لذا مهم هم هست که آیا چقدر می توانید ذهنیت خود را تطبیق دهید آنچنان که با مایندفولنس روانشناسانه هم قابل استفاده شود یا خیر؟ همین مسئله را راجع به کلیر دیوید دارید که اتفاقاً دو شخصیت هستند که یکی که فیزیکدان است در دانشگاه یورک کانادا است و دیگری که ریاضیدان هم باید باشد در فرانسه است. به فیزیکدانه بهتر هم می توانید از لحاظ سایتی دسترسی داشته باشید تا به ریاضیدانه که فرانسوی است. البته یحتمل فیزیکدانه هم فرانسوی است ولی خیلی راجعش خودش نمی گوید که کانادایی است یا فرانسوی یا چه؟! نکته ای که راجع به روانشناسی مایندفولنس هم داریم این است که آنرا از بودائیسم هم اخذ کرده اند که مثل ای کیو سان یحتمل باید یک جایی بنشینید و مدیتاسیون کنید و روانشناسیتان را بهبود بخشید. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج 

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِیمُ رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَىٰ قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِن قَالَ بَلَىٰ وَلَـٰکِن لِّیَطْمَئِنَّ قَلْبِی قَالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِّنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلَىٰ کُلِّ جَبَلٍ مِّنْهُنَّ جُزْءًا ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتِینَکَ سَعْیًا وَاعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ حَکِیمٌ ‎﴿البقرة: ٢٦٠﴾‏

وَنُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذَا هُم مِّنَ الْأَجْدَاثِ إِلَىٰ رَبِّهِمْ یَنسِلُونَ ‎﴿یس: ٥١﴾‏

 

پیامبر صلی الله علیه و آله : خَیْرُ الْـکَلامِ مَا دَلَّ وَ جَلَّ وَ قَلَّ وَ لَمْ یُمِلَّ؛ [أنوار العلویه، ص 489 .]

بهترین سخن، آن است که قابل فهم و روشن و کوتاه باشد و خستگى نیاورد.

https://www.hadithlib.com/hadithtxts/view/1701437

http://lib.eshia.ir/10940/1/489

 

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

 

از محبت تلخها شیرین شود

از محبت مسها زرین شود

از محبت دردها صافی شود

از محبت دردها شافی شود

از محبت مرده زنده می‌کنند

از محبت شاه بنده می‌کنند

 

 

... در همین جا این مطلب را بگویم که تحریف از نظر موضوع نیز فرق می‌کند . یک وقت است که تحریف در یک سخن عادی است . مثل اینکه‌ دو نفر در نقل قول و گفتار یکدیگر تحریف کنند . یک وقت هم هست که‌ تحریف در یک موضوع بزرگ اجتماعی است ، مثل تحریف در شخصیتها . شخصیتهایی هستند که قول و عملشان برای مردم حجت است ، خلقشان برای مردم‌ نمونه است . مثلا کسی سخنی را به علی علیه السلام نسبت می‌دهد که نگفته‌ است ، یا مقصودش چیز دیگری بوده ، این خیلی خطرناک است . خلق و خوئی‌ را به پیغمبر ، به امام نسبت می‌دهد ، در صورتی که خلق او طور دیگری بوده‌ است . یا در یک حادثه بزرگ ، در یک حادثه تاریخی که از نظر اجتماع‌ یک سند اجتماعی و یک پشتوانه اخلاقی و تربیتی است ، تحریف بوجود آوردند . این دیگر چقدر اهمیت دارد و چقدر خطرناک است که تحریفات ، چه تحریف لفظی و چه تحریف معنوی در موضوعاتی صورت بگیرد که موضوع عادی‌ نیستند . یک وقت کسی در شعر حافظ تحریفی می‌کند یا مثلا در کتاب موش و گربه دست می‌برد این چندان اهمیتی ندارد . البته نباید در یک کتاب ادبی‌ با ارزش کسی تحریف بکند . یک وقتی یکی از استادها مقاله‌ای درباره کتاب موش و گربه که از نظر ادبی بسیار کتاب با ارزشی است نوشته بود و ثابت کرده بود که بقدری‌ مردم در آن دست برده و شعرها را کم و زیاد و کلمه‌ها را عوض کرده‌اند که‌ حد ندارد . بعد نوشته بود که به نظر من قومی در دنیا به اندازه قوم‌ ایرانی بی‌امانت نیست که این همه در آثار خودش دخل و تصرفها و تحریفهای‌ بی‌جا بکند . در مورد مثنوی هم همین طور ، آنقدر شعر الحاقی در مثنوی اضافه کرده‌اند که خدا می‌داند . مثلا یک شعر عالی‌ راجع به اثر محبت در مثنویهای اصل بوده است که می‌گوید :

از محبت تلخها شیرین شود

وز محبت مسها زرین شود

که حرف حسابی است . محبت مثل چیزی است که تلخها را شیرین می‌کند ، محبت حکم کیمیا را دارد که مس وجود انسان را تبدیل به زر می‌کند . بعد دیگران آمدند و بدون اینکه تناسبی وجود داشته باشد اشعاری به آن افزودند . مثلا گفتند : از محبت مار موری می‌شود ، و یا از محبت مثلا سقف دیوار می‌شود و یا از محبت خربزه هندوانه می‌شود که اینها دیگر ربطی به موضوع‌ ندارد . البته اینها نباید بشود ولی این تحریفها به حیات و سعادت‌ اجتماع ضربه نمی‌زند ، در مسیر اجتماع انحرافی ایجاد نمی‌کند ، اما تحریف‌ در چیزهائی که بستگی به اخلاق و تربیت و دین مردم دارد خطرناک است ، و وای به آنجا که در اسناد و پشتوانه‌های زندگی بشر تحریف صورت بگیرد . حادثه کربلا برای ما مردم ، خواهی نخواهی یک حادثه بزرگ اجتماعی است‌ . یعنی در تربیت ما ، در خلق و خوی ما این حادثه اثر دارد . حادثه‌ای است که خود بخود بدون اینکه هیچ قدرتی ما مردم را مجبور کرده‌ باشد ، میلیونها نفر و قهرا میلیونها ساعت از وقت خودمان را برای‌ استماع قضایای مربوط به آن صرف می‌کنیم ، میلیونها تومان در این راه خرج‌ می‌کنیم . این قضیه باید همان طوری که بوده است بدون کم و زیاد بیان شود و اگر کوچکترین داخل و تصرفی از طرف ما در این حادثه صورت بگیرد ، حادثه را منحرف‌ می‌کند و بجای اینکه ما از این حادثه استفاده بکنیم قطعا ضرر خواهیم کرد . حالا بحث من این است که در نقل و بازگو کردن حادثه عاشورا ، ما هزاران‌ تحریف وارد کرده‌ایم ! هم تحریفهای لفظی ، یعنی شکلی و ظاهری که راجع به‌ اصل قضایا ، راجع به مقدمات قضایا ، راجع به متن مطلب و راجع به حواشی‌ مطلب است ، و هم تحریف در تفسیر این حادثه . با کمال تاسف این حادثه‌ ، هم دچار تحریفهای لفظی شده و هم دچار تحریفهای معنوی . گاهی از اوقات‌ تحریفهایی که می‌شود لااقل با اصل مطلب هماهنگی دارد ، ولی گاهی وقتها تحریف ، کوچکترین هماهنگی که ندارد هیچ ، قضیه را هم مسخ می‌کند ، قضیه‌ را به کلی واژگون می‌کند و به شکلی در می‌آورد که به صورت ضد خودش‌ درمی‌آید . باز هم با کمال تاسف باید بگویم تحریفهایی که بدست ما مردم‌ در این حادثه صورت گرفته است همه در جهت پائین آوردن و مسخ کردن قضیه‌ بوده است ، در جهت بی خاصیت و بی اثر کردن قضیه بوده است . و در این‌ قضیه ، هم گویندگان و علمای امت ، و هم مردم تقصیر داشته‌اند که همه‌ اینها را انشاء الله توضیح خواهم داد . من نمونه‌هایی از بعضی تحریفهایی که در لفظ ظاهر ، یعنی در شکل قضیه‌ بوجود آورده‌اند و چیزهایی که نسبت داده‌اند را ذکر می‌کنم . مطلب آنقدر زیاد است که قابل بیان کردن نیست ، آنقدر زیاد است که اگر بخواهیم‌ روضه‌های دروغی را که می‌خوانند جمع آوری کنیم شاید چند جلد کتاب پانصد صفحه‌ای بشود ! 

http://lib.eshia.ir/50074/1/18

 

یک منطقی دارد اگر موش شما قطع شده باشد و بخواهید تشریف فرما شوید و نظری اینجا بگذارید بدون اینکه موشتان هم کار کند! شما ممکن است بدون موش و با "پیج داون" خود را برسانید به مکان ارسال نظر ولی نکته اینجا است که همین الان هم بنده در حال نوشتن در آن هستم. ولی مسئله ی دیگر این است که رسیده اید به این نقطه و مکان ارسال نظر، و با این حال هنوز پوینترتان همان بالاهای صفحه یحتمل واقع است و هنوز خیلی مانده تا آن را هم برسانید به این مکان نوشتن که پوینتر را اینجا لازمش هم دارید. و لذا گیر هم کرده اید خصوصاً اینکه اگر از بالای صفحه تا اینجا بسیاری هم نقاطی است که باید با "تب" Tab پوینتر را برسانید اینطرفها. یحتمل راه دیگری هم داشته باشد که میانبر است ولی باید آنرا هم بلد باشید و اگر معمولاً با موش هم کار کرده اید و لزومی به یادگیری این راهها را نمی بینید. وقتی هم که موش یک مرتبه از کار افتاد. حالا خر بیار و باقلا هم بار بزن که منطق قضایا هم چیست؟ کار فقط با محبت هم درست نمی شود و بلکه باید الگوریتم رسیدن به اینجا را بدون موش هم یاد بگیرید دیگر! مگر اینکه یک مرتبه موش خودش اله بختکی دوباره هم شروع کند به کار کردن و مسئله تان هم حل است ان شاء الله! لطفاً التفات بفرمایید!

یک مسئله ای که در تحریف هست این است که مخاطب منبر هم کیست؟ مثلاً کتابی که بنده دارم همین مطلب بالا از جلد اول کتاب حماسه ی حسینی را در صفحه ی 61- 63 هم آورده است، ولی همانطوری که ملاحظه می فرمایید در نسخه ی کتابخانه ی ای-شیعه هم در صفحات 15- 18 است. البته این خود خیلی هم مسئله ی گنده ای یحتمل بعضی اشکال کنند که نباشد. و نیست. مسئله ی موش و گربه ای رایانه ای هم که نیست که حالا چرا موش از کار افتاده است.

ولی مسئله اینجا چیز دیگری است. و آن چیست؟ مسئله این است که آیا با محبت هم می توان همه ی مسائل را حلش کرد آنچنان که مثلاً در مسیحیت هم آمده است که محبت کن و مسئله حل است! آیا امام حسین علیه السلام هم در روبرو شدن با دشمن و تا پای شهادت هم پیش رفتن از روی محبت این کار را کرد؟ اینجا یحتمل بعضی اشکال هم کنند که خوب بله! محبت به خدا بوده است دیگر؛ و بلکه تولی جستن بخدا و تبری جستن از دشمنان خدا است حتی برای رسول الله و امام! و این فقط برای شاگرد و دانشجو و طلبه هم نیست که خیلی مایل است از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بسیار میل کند.

ولی بالاخره اینجا تحریفهایی هم هست دیگر که آیا چطور هم ممکن است که دشمنان دین آنچنان بر علیه دین هم تبلیغ کنند که حتی گناهانی بزرگ را که امام هم فرموده اند گناه بزرگی است را نیز خالی از گناه و بلکه امری معمولی و درست و بدون اشکال و خوب هم جلوه اش دهند! و مسئله را استدراجی اش کنند که حالا هر کس هم خواست متوجه شود که چنین کاری غلط و بلکه گناه است، خودش برای نفس خودش هم سعی کند ببیند مسئله چیست؟ و لذا حتی مسئله ی مرجعیت و ولایت و امامت و حتی رسالت پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و دین داری را هم نمی خواهد لوث اش کند و بلکه مسئله را تنزلش دهد به سکولاریسم؟ یعنی مثلاً فرض بفرمایید که اطلاق مطلق بودن در ولایت فقیه را هم حمل نمی کند بر دیکتاتوری؟ و این در صورتی است که حتی مطلق خدایی و واجب الوجودی هم در مقابل ممکن الوجودها به چه معنا است؟ چه موقعی هم آیا ممکن است که ممکن الوجودی بتواند حتی به مقام امامت هم برسد برای وجود مبارک تبارک و تعالیِ واجب الوجود؟

یک نکته ای که در روضه های محرم و صفر خیلی هم تکرار می شود آن امری است که در مورد امام حسین علیه السلام می فرمایند قتیل العبرات تشریف دارند. مسئله ی اسرار آلودی که اینجا می فرمایند هست این است  که مگر می شود هم کشته ی اشکها شد و این اصلا یعنی چه؟ مسئله یحتمل از این لحاظ هم هست که برمی گردد به کشتن خورشید و اما وقتی است که مسئله را کوانتومی و هسته ای اش هم کنید! یعنی این در اثر گرما و انرژی ناشی از خورشید است که بر دریاها و اقیانوسها تابیده و ابرها تولید کرده و آنگاه آیا ابرها هم چطور بارانی تولید کنند. و اما این مسئله وقتی می رسد به اینجا که دشمنان خدا نه فقط قصد و نیت کشتن صاحب خورشید را هم کرده و بلکه بدان عمل هم می کنند، در روضه های آن صاحب خورشید و در روبرویی با سیاه چاله ای که در آن واقع شده اند آیا چقدر اشکها هم نباید بر حاضران این روضه ها در فقدان صاحب خورشید و بلکه در اثر فقدان او و لذا فقدانِ خودِ خورشید هم جاری شود؟

بعضی یحتمل می فرمایند که باید هم خورشیدی باشد که در اثرش باعث شود آبی را جاری کند یا خیر؟ و اگر خورشید و صاحبش هم کشته شده اند و آنگاه دیگر کدام اشک و چطور هم می تواند و اصلا ممکن است که جاری شود؟ آیا می خواهی بگویی که دلیلش زعفر جنی است که اشکها را هم جاری می کند؟ خیر، وقتی مسئله کوانتومی هم شد و وارد وادیهایی هم شدیم که مسئله برمیگردد به ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک و محبتهای ناشی از آن، یحتمل هم ابهاماتی را خواهیم داشت که بالاخره آیا از این محبتها همانگونه که در روضه های امام حسین علیه السلام اشکها هم جاری می شوند؛ آیا همان گونه هم ممکن است ممکن الوجودها از طریق حل مسائل توحیدی در بندگی خدا هم بتوانند پی به اسراری از واجب الوجود هم ببرند که حتی خورشید هستی را نیز بعد از کشته شدن دوباره احیا هم کند؟ ولذا معنای قتیل العبرات هم یعنی چه؟ نکته ی تحریفی انحرافی از توحید و نبوت و امامت هم اینجا است که ما اشتباهاً مرزهای اسلامی را به مرزهای ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکی توپولوژیک و بلکه هندسی هم گسترش و بسط آنچنان دهیم بدون اینکه از انواع ناورداهای هندسی و توپولوژیک و همدیسی و ... هم درست سر دربیاوریم و بلکه مسائل اقتصادی و سیاسی را هم وارد کنیم و حال آنکه کفار دشمنان اسلام هم در پی اسلامی نشان دادن خود حتی بهتر از خود مسلمانان هم تشریف دارند آنچنان که از لحاظات ترکیبات هم به عناوین مختلف مایلند جای کفر و ایمان را عوض کرده و بلکه خود را از بردگیشان نجات هم دهند! و لذا مطلق آزاد کردن برده هم یحتمل اشکال شود که خوب است، و اما آیا قید مثبت مومنه در اعتق رقبة المومنة هم لازم است یا نیست و بلکه حتی قید منفی لا تعتق رقبة کافره هم لازم نیست؟ مسئله می تواند از زمین تا آسمان فرقها داشته باشد! حالا یک اسیر کافری را هم آزاد کردن می تواند مفید باشد و اما کافرانی را که می خواهند بر نه فقط بر مومنینی و بلکه بر بلاد مسلمین هم تسلط پیدا کنند و اسیر جهل و غفلتشان هم هستند را راه نشانشان دادند نیز نمی تواند از روی علم و حکمت باشد و بلکه جهالت محض است. و لذا یک جاهایی هم جهاد تبیین مسئله اش ماورای یک چندی درهمتنیدیگهایی محدود است و بلکه جهادی هم هست تمام عیار که الگوریتمش هم خارج از حتی منطق ریاضی است و بر می گردد به اینکه بنده ی خدا از طرق توحیدی چطور هم مایل است محبت خدا را جلب کند آنچنان که با ایالات متحده چند جهانی استکان نلبیکهای توپولوژیک منصوب به امام زمان عجل الله فرجه الشریف، اسلام را هم شاگرد و دانشجو و طلبه و حتی اساتید فن همه چیز و همه جا و یه هویی هم جهانی اش کنند و ...؟ سالها دل طلب جام جم از ما می کرد، وآنچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

لَّا یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُولِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً وَکُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الْحُسْنَىٰ وَفَضَّلَ اللَّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا ‎﴿النساء: ٩٥﴾‏

إِنَّ الْإِنسَانَ لِرَبِّهِ لَکَنُودٌ ‎﴿العادیات: ٦﴾‏

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ ‎﴿البلد: ٤﴾‏

 

[ ٣٥٦٧٩ ] ٦ ـ وبالإسناد عن صالح ، عن أبی شبل ، قال : حضرت یونس ، وأبو عبدالله علیه‌السلام یخبره بالدیات ، قال : قلت : فان النطفة خرجت متخضخضة بالدم ، قال : فقال لی : فقد علقت إن کان دما صافیا ففیها أربعون دیناراً ، وإن کان دما أسود فلا شیء علیه إلا التعزیر ، لانه ما کان من دم صاف فذلک للولد ، وما کان من دم أسود فذلک من الجوف ، قال أبو شبل : فان العلقة صار فیها شبه العرق من لحم؟ قال : اثنان وأربعون [١] العشر قال : فقلت : فان عشر أربعین أربعة؟ قال : لا ، إنما هو عشر المضغة لانه إنما ذهب عشرها فکلما زادت زید حتى تبلغ الستین ، قلت : فان رأیت المضغة مثل العقدة عظما یابسا؟ قال : فذاک عظم أول ما یبتدئ العظم فیبتدئ بخمسة أشهر ففیه أربعة دنانیر ، فان زاد فزد أربعة أربعة [٢] قلت : فاذا وکزها فسقط الصبی ولا یدرى أحیا کان أم لا؟ قال : هیهات یا أبا شبل إذا مضت خمسة أشهر فقد صارت فیه الحیاة وقد استوجب الدیة.

ورواه الصدوق بإسناده عن محمد بن إسماعیل عن أبی شبل [٣] ، والذی قبله عنه ، عن یونس الشیبانی.

ورواه علی بن إبراهیم فی تفسیره ، عن أبیه ، عن سلیمان بن خالد ، عن أبی عبدالله علیه‌السلام نحوه [٤] ، وکذا الذی قبله.

بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، جلد 29، ص 315

http://lib.eshia.ir/11025/29/315

 

بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری کنگره ملی شهدای استان اردبیل، ۱۴۰۲/۰۵/۲۲

خب، حالا فقط یک نکته‌ای من عرض کنم به شما برادران عزیز و خواهران عزیز. ما با شهدا معاصر بودیم، از نزدیک دیدیم شهدا را؛ هم جهادشان را دیدیم، هم شهادتشان را دیدیم. شما این نوجوانِ سیزده چهارده ساله(۷) را خودتان دیدید، شهادتِ او را دیدید، شناختید، فهمیدید، همه چیز جلوی چشم شما است. نسل بعدی با این بداهت و با این وضوح این مسئله را نمیبیند؛ به فکر او باید بود. ما دیدیم شهدا چطور توانستند گره‌های بزرگ را باز کنند؛ ما دیدیم که همه‌ی قدرتهای نظامیِ فعّال و پیشرفته‌ی دنیا با هم جمع شدند و ریختند سر کشوری که تازه انقلاب کرده بود، دچار مشکلات فراوان بود، مواریثِ تلخِ دورانِ طاغوت همه جا را فرا گرفته بود، برای اینکه آن را از بین ببرند و نابود کنند، و شهدا توانستند جلوی این بِایستند و این حمله‌ی همه‌جانبه را خنثی کنند؛ این شوخی نیست، این خیلی مسئله‌ی مهمّی است. این هشت سال دفاع مقدّس، نقش رزمندگان ما را، نقش مجاهد‌تهای ما و شهدای ما را در گشودنِ گره‌ها آشکار کرد. بعد از آن هم همین جور تا امروز؛ بعد از جنگ، بعد از دوران دفاع هشت‌ساله، جنگ نظامی ما تمام شد امّا جنگ شناختی، جنگ معرفتی، جنگ اقتصادی، جنگ سیاسی، جنگ امنیّتی روزبه‌روز شدّت پیدا کرده، تا همین امروز. همه‌ی اینها به برکت ایستادگی‌ها، به برکت مقاومتها، به برکت شهادتها خنثی شده.

پس بنابراین، راه برای ما روشن است. راه، راه مجاهدت است، راه ایستادگی است، راه استقامت است. این راهی است که ما باید برای هموار کردن آن تلاش کنیم، فکر کنیم؛ علما یک جور، روشنفکران یک جور، دانشگاهی‌ها یک جور، صاحبانِ مناصبِ گوناگونِ دولتی هر کدام یک جور باید تلاش کنند. این کاری است که ما باید انجام بدهیم؛ خدای متعال هم برکت میدهد، کمااینکه به خون شهدا برکت داد. شما ملاحظه کنید، مثلاً فرض کنید شهیدی مثل شهید سلیمانی در راه خدا به شهادت میرسد، یک ملّت تکان میخورد، یک ملّت حرکت میکند و تمام این خطوط توهّمی‌ای که بین آحاد ملّت هست به هم میریزد و ملّت یکپارچه راه می‌افتند؛ این برکتی است که خدا به خون شهید داده. بارزترین مثال؛ خون مطهّر اباعبدالله (علیه ‌الصّلاة و السّلام) است؛ امسال دشمن چه تلاشی کرد تا شاید بتواند رونق محرّم را کم کند؛ نتوانست و بعکس شد، عکس آنچه او میخواست اتّفاق افتاد. امسال محرّم و دهه‌ی عاشورا گرم‌تر، پُرشورتر، پُرمعناتر، معرفت‌برانگیزتر از همه‌ی سالهای قبل بود؛ این، کار خدا است که حادثه‌ی کربلا که در یک بیابان، تقریباً در یک نصفه‌روز یا در یک روز انجام گرفت، این‌جور در تاریخ روزبه‌روز بیشتر اشتعال پیدا کند و عشق حسینی، مسلمان و غیر مسلمان نشناسد. شما الان می‌بینید فِرَق مختلف مسلمان به امام حسین اظهار عشق میکنند؛ غیر مسلمانها [هم همین‌طور؛] مسیحی، زرتشتی، هندو. این راه‌پیمایی اربعین را شما مشاهده کنید و ببینید! اینها همه نشان‌دهنده‌ی ارزش‌گذاری خداوند بر روی شهادت و خون شهید و راه شهدا است؛ این را باید حفظ کرد، این را باید نگه داشت. در واقع امروز مسئولیّت شما که این کار بزرگ را دارید انجام میدهید و  نام شهدا را احیا میکنید، شبیه کار امام سجّاد (علیه‌ السّلام) و حضرت زینب است. آنها هم حادثه‌ی عاشورا را حفظ کردند، نگه داشتند، تثبیت کردند و در تاریخ ماندگار کردند؛ نگذاشتند از صفحه‌ی تاریخ محو بشود، پاک بشود؛ شما هم همین کار را دارید میکنید؛ یعنی ارزش کار شما برای حفظ آثار شهدا این است.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=53607#_ftnref7

 

بعضی یحتمل اشکال می فرمایند که چرا دختر خانمها را می بینید که ناف و شکمشان را هم یک جورهایی انداخته اند بیرون و راه افتاده اند توی کوچه و خیابان و بنظر خودشان هم خیلی دارند غیرت نشان می دهند و بلکه جزو اپوزیسیون هم شده اند، در صورتی که مسئله را یحتمل از انوع همه چیز، همه جا، یه هویی هم مشاهده می فرمایند! و چرا؟ نه فقط برای این است که نسل بعدی شهداء را ندیده است و بلکه بوضوح هم از جمله شهدای مداقع حرم را نیز تا همین چند سال پیش و همینطور تا به امروز و تا روز قیامت هم شهادت ادامه دارد. و بلکه آن جوانی که با نظام جمهوری اسلامی هم کانه با اداره ی دارایی و مالیات بر درآمد و آی آر اس ایالات متحده رفته است توی جهاد اکبر هم مسئله اش همین است که فکر می کند خیلی هم واضح دارد جهاد اکبر و خود سازی می کند. ولی وقتی به او می گویید که مشکلت با ملاها و آخوندها چیست؟ می فرماید مشکل ما اصلا در جهاد تبیین کت شلواری و عبا و عمامه هم نیست که حالا آیا این خوب است یا آن و بلکه مشلکمان انسانیست هم هست.

و این در صورتی است که مشکل این است که انقلاب می شود و بعد ضد انقلاب می آید و می خواهد زن زندگی آزادی هم کند و بلکه نظام را برگرداند به نظام طاغوت چرا که بنظرش هم رسیده است که یک دیکتاتور رفت و دیکتاتوری بدتر هم آمده است جایش نشسته است و الی غیر النهایه تا روز قیامت .... حالا شما هی بفرمایید که بچه جان مسئله فقط انسان هم نیست، و بلکه مسئله ای است ماورای انسان و حتی ابرانسان و ابرانسانیت. مسئله خدا است و همه ی انبیاء و پیغمبر اکرم محمد مصطفی خاتم الانبیاء صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار و بلکه شخص شخیص امام زمان عجل الله فرجه الشریف و تا روز قیامت هم همین است. و اینکه همه و همه می فرمایند هی تند و تند بدو برو باشگاه ورزشی و این ور و آنور و حتی اگر یک بار هم رفتی عتبات عالیات زیارت اربعین و بعد دو بار و سه بار هم رفتی، آنگاه یک بار هم بنشین پای منبر سید بزرگواری و از مصائب امام حسین علیه السلام و اهل بیت در کربلا و شام و اسارت هم بشنو ببین مسئله اصلا چیست و چه بوده است؟ این را حتی دانشگاهی هم به خوبی آقا سید بالای منبر در مسجد و حسینه بلد نیست تبیین کند. و لذا گوش کن و نگو مسخره ام می کنند که چرا شده ای همه اش گوش آنچنان که آیه ی مبارکه هم می فرماید؟ وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَّکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ آمَنُوا مِنکُمْ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ‎﴿التوبة: ٦١﴾‏ می فرماید مگر نمی گویید که اذن و ساده ام که زیادی هم شده ام گوش و اینجوری هم می خواهید آزار دهید؟ خوب اینکه زودباور است برای شما بهتر هم هست دیگر؛ و به خدا ایمان آورد و به مومنین هم اطمینان دارد و آنهایی که حضرت رسول را اذیت می خواهند کنند عذابی دردناک هم در انتظارشان است. اینها همانهایی هستند که بنظرشان می رسد که اگر امامشان ابی عبد الله می فرماید که یک کاری گناه عظیمی است، از سر لجاجت و هوی و شهوت پرستی هم که شده می فرمایند درست همان گناه عظیم را کی به کی است انجام بده و بلکه خیلی هم خوب است. تشکیل خانواده هم نمی خواهد بدهد از بس که فاسق است، و دیگر چه رسد به اینکه بخواهد اسلام هم بیاورد و بلکه مجدداً شهادتین را هم بر زبانش جاری کند.

یک وقت هست که می فرمایند اگر چندین قرآن در خانه داشته باشید و آنها را نخوانید و تلاوت نکنید، آنگاه آن دنیا و در آخرت قرآن از شما شکایت خواهد کرد که چرا حتی لای قرآن را باز نکردید و تلاوت نکردید؟ ولی یک وقت  هم هست که طرف اتوبوس دربست هم گرفته است به عالم کالانعام و حتی عالم کالانعام بل هم اضل و تخت گاز هم دارد می رود. خوب این دیگر آیا قرآن کریم می فهمد و متوجه می شود؟ به این جور آدمها اگر بفرمایید که بچه جان چرا نافت را انداخته ای بیرون و راه افتاده ای توی کوچه و خیابان؟ نمی گوید چطور آن خانم چادری با روبنده شده است مثل کلاغ سیاهی زیر آفتاب گرم و سوزان تابستان! و بلکه هم می فرماید مگر فلان بچه آخوند را نیز ندیده بوده ای که لباس هندی هم تنش کرد و آمد مهمانی عروسی با شوهرش و .... یکی نیست به او بگوید که بابا او حالا ازدواج هم کرد و بلکه ساری هندی هم چون رفته بوده است هندوستان سرش کرده است آمده است مهمانی مثل بالماسکه و آن هم در زمان طاغوت و جاهلیت، نه در کوچه و خیابان در زمان اسلام ناب محمدی! تو چرا خودت را گم کرده ای و نه مسجد می شناسی و نه حسینیه و مرجع تقلیدت هم شده است همه چیز همه کس یه هویی؟ یعنی بعضی را جان به جانشان کنید و هر کاریشان کنید، چسبیده اند به زمین و معنای شهادت را هم نمی فهمند که حتی جهاد تبیین هم یعنی چه؟ بابا یک کاری کنید ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک هم ماتریسهای متناظر منحنیهای گره خورده و خیلی هم گره نخورده اش را بر حسب ایالات متحده امام زمان عجل الله فرجه الشریف و لا غیر هم محاسبه کنند. حساب و کتاب هم کنید:

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ‎﴿آل عمران: ١٦٩﴾‏

لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ یَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوا وَّیُحِبُّونَ أَن یُحْمَدُوا بِمَا لَمْ یَفْعَلُوا فَلَا تَحْسَبَنَّهُم بِمَفَازَةٍ مِّنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ‎﴿آل عمران: ١٨٨﴾‏

وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا یَعْمَلُ الظَّالِمُونَ إِنَّمَا یُؤَخِّرُهُمْ لِیَوْمٍ تَشْخَصُ فِیهِ الْأَبْصَارُ ‎﴿ابراهیم: ٤٢﴾‏

فَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللَّهَ عَزِیزٌ ذُو انتِقَامٍ ‎﴿ابراهیم: ٤٧﴾‏

لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا مُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَمَأْوَاهُمُ النَّارُ وَلَبِئْسَ الْمَصِیرُ ‎﴿النور: ٥٧﴾‏

https://arxiv.org/abs/2301.04109

https://arxiv.org/abs/2101.10993

https://arxiv.org/abs/1906.02957

https://arxiv.org/abs/1709.09904

https://arxiv.org/abs/nlin/0001020

weak and operator fractal geometry and strings:

https://arxiv.org/abs/hep-th/0411277

https://arxiv.org/abs/1704.04518

https://arxiv.org/abs/1808.09993

https://arxiv.org/abs/2203.16534

https://arxiv.org/abs/2306.12175

...

على الآخر و إن اعتبرهما متخالفین فلا یصح قیاس المطلق و المقید المثبتین علیهماقوله و هو فرع‌الدلالة(1)بیان لبطلان اللازم و لم یتمسک له بأن المجاز خلاف الأصل کما یتمسک به قطب المحققین‌لئلا یرد علیه أن المجاز خیر من النسخ و المراد بالدلالة الدلالة على وجه الإرادة بخصوصه کما یدل علیه قوله‌لأن المراد بالمطلق هو المقید و قوله لا دلالة على مقید خاص فلا یرد علیه ما أورده بعض الأفاضل من أن‌انتفاء الدلالة ممنوع لأن المطلق له دلالة على کلّ مقید مندرج تحته نعم یمکن نقضه بالعام و الخاص فما هوجوابه فهو جوابناقوله و الجواب أن المعنى المجازی إلخ


[2]قال رحمه الله فی الحاشیة الجواب المشهور بین القوم هو أن هذا لازم‌لهم إذا تقدم المقید فإنهم یقولون المراد بالمطلق حینئذ المقید فیجب دلالته علیه مجازا و أیضا فإنه لازم‌لهم فی تقیید الرقبة بالسلامة مجازا فما هو جوابکم فی الصورتین فهو جوابنا و نوقش فیه بأن جوابهم فی الصورةالأولى أن تقدم المقید ربّما یصلح قرینة لانتقال الذهنی من المطلق إلى المقید و هو المعنی بالدلالةعند علماء الأصول و البیان و فی الثانیة أنهم لا یسلّمون أن تناول الرقبة لما یکون ناقصا فی کونه رقبةو هو فائت جنس المنفعة حتى یکون دلالتها على السلیمة مجازا و لو سلم فانتقال الذهنی عن المطلق إلى‌الکامل ظاهر لا ندفع له و أنت تعلم أن شیئا من الجوابین لا یمکن أن یجاب به فی موضع النزاع فلذلک لم‌نتعرض للجواب المشهور أقول قوله فإنه لازم لهم فی تقیید الرقبة بالسلامة مجازا نقض إجمالی مثل الأول تقریره‌أنهم یقیدون الرقبة بالسلامة عن العیوب مع أن اللفظ لا دلالة علیها لأنه متناول لها و للمعیة قال بعض‌الأفاضل الفرق بین النقضین أن الثانی لأصل الدلیل و الأول لمقدمته‌قوله مثل أن یقول فی کفارةالظهار لا تعتق المکاتب لا تعتق المکاتب الکافر إلخ‌ [3]قال رحمه الله فی حاشیة المشهور هنا التمثیل بلا تعتق‌لا تعتق مکاتبا کافرا و لیس على ما ینبغی لأنه من تخصیص العام لا من تخصیص المطلق أقول عدوله عن المثال‌المشهور إلى المثال المذکور و التقیید بعدم قصد الاستغراق لیصیر المثال من تقیید المطلق و یحصل التخلص‌عما أورده العضدی على المشهور من أنه من تخصیص العام لا من تقیید المطلق بناء على أن النکرة فی سیاق النفی‌یفید العموم فیتوجه على ما أورده سلطان المحققین أولا من أنه على هذا التقدیر یصیر مفاد مطلق‌لا تعتق مکاتبا من المکاتبین على سبیل البدل أو الإجمال من غیر قصد إلى الاستغراق و العموم فیکفی فی المطلق المنفی‌

حاشیة معالم الدین، ملا صالح مازندرانی، ص 188

http://lib.eshia.ir/13070/1/188

http://www.almazaheri.ir/Farsi/Index.aspx?TabID=0702&ID=2189&IDSound=0

یک بحثی که در مطلق و مقید است این است که شاگرد و دانشجو و طلبه بخواهد از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف پیشروی و نزدیک شود، آیا آنجایی که امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم در غیبت تشریف دارند؛ این مسئله در مطلق و مقید انطباق هم پیدا می کند بین نائب امام زمان عجل الله فرجه الشریف و امام زمان عجل الله فرجه الشریف آنچنان که ما ولایت مطلقه ی فقیه را هم داریم؟ این همان مسئله ای است که در حتی منطق ریاضی و بلکه یافتن الگوریتمها برای حل انواع مسائل از آن طفره هم رفته می شود. یعنی در نظام ایالات متحده چند جهانی بین المللی هم کیست که دارد هوش مصنوعی را هدایت می کند و بلکه کیست که دیکتاتور اتس و کیست که دیکتاتور هم نیست را تعیین می کند، علی القاعده اینها از اموری است که خود کشورها هم باید نسبت به حکمرانان و مردمشان حل و فصل هم کنند. ولی در حقیقت مسئله در مورد کشورهای جهان سوم از نوعی هم می شود که بر آنها تحمیل نیز می شود که حکمرانان شما مستضعفین کسی هم نیست الا اینکه او یک دیکتاتور هم هست و این را بر مردم تحمیل هم می کنند حالا آیا او چنین باشد یا نباشد آنچنان که در مصدق و شاه و ولایت فقیه هم همه و همه بنوعی لفظ دیکتاتوری را نیز حمل می کنند. مسئله اینجا این است که ایالات متحده چند جهانی و بلکه چند کیهانی را که کل عالم را هم در بر می گیرد و قرار هم هست اسلامی هم باشد، این ایالات متحده چند جهانی چند کیهانی حکومت دولة کریمه امام زمان عجل الله فرجه الشریف مرزهایش تا کجاها هم هست که همه ی مستضعفین جهان هم مورد مطلوب و دلخواهشان هم هست؟ شامل ابرقدرتها و بلکه در هم شکستن قدرتهایشان هم می شود، یا بطور دوگانی این ابرقدرتها هم هستند که مرزهای مستضعفین را از مستکبرین جدا نیز می کنند؟ آیا توحید در کل عالم حکمفرما است یا همچین که قدرتی حتی در حین تبدیل شدن به ابرقدرتی هم هست دیگر توحید شامل حال خود او نیز نخواهد شد! مثل این است که بفرمایید آیا در داخل خود ال اچ سی یا تواترون، یا ...، دیگر مدل استاندارد ذرات فیزیک و مثلاً ذره ی هیگز جور دیگری هم کار می کند؟ و دیگر آنجا توحید و بلکه نبوت و امامت و معاد و عدل الهی را هم نداریم یا اینها مفاهیمی هستند برای همه و همه جا و در همه ی آنات؟! به هر حال، وقتی امام تشخیص هم دهد که خورشید باید با این زاویه نیز آیا ممکن الوجود است که بر زمین بتابد یا تبعات چنین زاویه ای هم چه ها خواهد شد؟ این یک امری هم هست که مطلق امام و تشخیص و مصلحت او است. هر چند هم که یحتمل انتقادات زیادی نیز بر او شود که آیا این کار درست است یا غلط است یا باید انجام شود یا نباید هم انجام شود و .... ولی یک وقت هم هست که امام در مسجد الحرام نیز می فرمایند ان جدی الحسین قتلوه عطشانا. و ان الحسین مصباح الهدی و سفینة و النجات. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه

المؤمن : هدىً وذکرى لاُولی الألباب ٥٤ « وقال تعالى » : ولعلّکم تعقلون ٦٧

الجاثیة : آیات لقوم یعقلون ٥

الحجرات : أکثرهم لا یعقلون ٤

الحدید : قد بیّنّا لکم الآیات لعلکم تعقلون ١٧

الحشر : ذلک بأنّهم قوم لا یعقلون ١٤

١ ـ مع ، لى : الحافظ ، عن أحمد بن عبدالله الثقفیّ ، عن عیسى بن محمّد الکاتب ، عن المدائنیّ ، عن غیاث بن إبراهیم ، عن الصادق جعفر بن محمّد ، عن أبیه ، عن جدّه : قال : قال علیّ بن أبی طالب 7 : عقول النساء فی جمالهنّ ، وجمال الرجال فی عقولهم [١] بیان : الجمال : الحسن فی الخلق والخلق. وقوله 7 : عقول النساء فی جمالهنّ لعل المراد أنّه لا ینبغی أن ینظر إلى عقلهنّ لندرته بل ینبغی أن یکتفى بجمالهنّ ، أو المراد أنّ عقلهنّ غالباً لازم لجمالهنّ ، والأوّل أظهر.

٢ ـ لى : العطّار ، عن أبیه ، عن سهل ، عن محمّد بن عیسى ، عن البزنطیّ ، عن جمیل عن الصادق جعفر بن محمّد 8 قال کان أمیر المؤمنین 7 یقول : أصل الانسان لبُّه ، وعقله دینه ، ومروّته حیث یجعل نفسه ، والأیّام دول ، والنّاس إلى آدم شرع سواء.

بیان : اللّبّ بضمّ اللّام : خالص کلّ شیء ، والعقل. والمراد هنا الثانی أی تفاضل أفراد الانسان فی شرافة أصلهم إنّما هو بعقولهم لا بأنسابهم وأحسابهم. ثمّ بیّن 7 أنّ العقل الّذی هو منشأُ الشرافة إنما یظهر باختیاره الحقّ من الأدیان ، وبتکمیل دینه بمکمّلات الإیمان ، والمروءة مهموزاً بضمّ المیم والراء الإنسانیّة [٢] مشتقّ من «المرء » وقد یخفّف بالقلب والإدغام ، والظاهر أن المراد أن إنسانیّة المرء وکماله و نقصه فیها إنّما یعرف بما یجعل نفسه فیه ویرضاه لنفسه من الأشغال والأعمال و

بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، جلد 1، ص 82

http://lib.eshia.ir/71860/1/82

 

نکته ی بلعم باعورایی که در مورد هوش مصنوعی می تواند رخ دهد این است که تمام اطلاعاتی را که شما در زمینه ی ریاضی و فیزیک و بلکه حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و دیگر علوم طبیعی و حتی فلسفه و حکمت الهی ... دارید را تبدیلش کنید به هوش مصنوعی و سعی بفرمایید در موردش تعلیم و تربیت ماشینی و تعلیم عمیق هم اعمال کنید. این یحتمل اشکال شود که غیر از هوش مصنوعی مرسوم است. یعنی بنده ی حقیر یادم هست که یک بار مقاله ای انگلیسی برای امتحان ورودی به دانشگاه باید می نوشتم که موضوعش از همین قبیل بود که آیا کامپیوترها می توانند بر انسانها غلبه کنند؟ شما حساب بفرمایید که اقلام سوپرمارکتی را می خواهید قیمت گذاری کنید. صندوقدار هم خیلی سریع همه ی اقلام را از دم دستگاه لیزری اش می گذراند و در چند ثانیه همه چیز را حساب می کند و قیمت کل را بشما می گوید. آیا معمولاً شما همه ی اقلام را یکی یکی چک و امتحان می کنید که قیمتش درست است؟! این از یک بابت می تواند مورد پسند و دلخواه هم باشد ولی از دیگر بابتها یحتمل مشکلزا هم شود.

و اما یک وقت هم هست که دشمنی هم در کار است که خیلی هم مایل است که همه چیز را تبدیلش کند به هوش مصنوعی و آنگاه بهترین دسترنجهای همه و همه را هم بقاپد و بنفع خود نیز استفاده ببرد. و وقتی حجم اطلاعات هم باندازه ی کافی بزرگ شود که حجم کارهای فردی تک تک افراد در آنها گم شوند، دشمن یحتمل آسانتر هم بتواند چنین کند و بلکه حتی تشخیص بین خودی و غیر خودی هم بعضی اشکال کنند که غیر ممکن می شود برای اینکه شما دارید اطلاعات خود را در معرض دوست و دشمن یکسان هم قرار می دهید. و حالا اینکه مرز بین توحید و بلکه وحدت نیروهای چهارگانه و بلکه مارمولکی آفتابپرستی هم کدام است؟ این یحتمل فقط هم برنمی گردد به نبوت و امامت و معاد و عدل الهی و بلکه هم برمی گردد به تک تک افراد نوع بشر که چطور هم آیا تبلیغ می شود که آقایان خانمها لطف بفرمایید لباس ورزشیهای خود را عوض کرده و حجابها را هم کامل فرموده و تشریف هم بیاورید برویم نماز جماعات و نماز جمعه و پای منبرهای روضه امام حسین علیه السلام. و تکبیر و بلکه خودسازی باطنی و مناجات و راز و نیاز با خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و خصوصاً هم با امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم یادتان نرود! یک وجه روبرویی با امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم همین است که آن فقیه مشاهده فرموده است که یخ فروش در گرمای تابستان به مردم التماساً هم می فرماید مردم بیایید یخهای مرا بخرید؛ و یعنی اینکه از جمله باید هم یاد گرفت که وقت نمازها پی در پی نیز می گذرند و ما از صراط مستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم و لا الضالین، غافل نمانیم! و آخر دعوانا ان شاء الله الحمد لله رب العالمین. دَعْوَاهُمْ فِیهَا سُبْحَانَکَ اللَّهُمَّ وَتَحِیَّتُهُمْ فِیهَا سَلَامٌ وَآخِرُ دَعْوَاهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ ‎﴿یونس: ١٠﴾‏ لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

« وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِی آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطانُ فَکانَ مِنَ الْغاوِینَ (١٧٥) وَلَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَلکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (١٧٦) ساءَ مَثَلاً الْقَوْمُ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَأَنْفُسَهُمْ کانُوا یَظْلِمُونَ (١٧٧) مَنْ یَهْدِ اللهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِی وَمَنْ یُضْلِلْ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ (١٧٨) وَلَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَلَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ (١٧٩) ». سوره مبارکه الاعراف

بیان

قصة أخرى من قصص بنی إسرائیل وهی نبأ بلعم بن باعوراء أمر الله نبیه صلى‌الله‌علیه‌وآله أن یتلوه علیهم یتبین به أن مجرد الاتصال بالأسباب الظاهریة العادیة لا یکفی فی فلاح الإنسان وتحتم السعادة له ما لم یشأ الله ذلک ، وأن الله لا یشاء ذلک لمن أخلد إلى الأرض واتبع هواه فإن مصیره إلى النار ثم یذکر آیة ذلک فیهم وهی أنهم لا یستعملون قلوبهم وأبصارهم وآذانهم فیما ینفعهم ، والآیة الجامعة أنهم غافلون.

المیزان، علامه طباطبایی، جلد 8، ص 331

http://lib.eshia.ir/12016/8/331

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَّا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا یَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَٰئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ ‎﴿الاعراف: ١٧٩﴾‏ 

وَأَعِدُّوا لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِن دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ وَمَا تُنفِقُوا مِن شَیْءٍ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیْکُمْ وَأَنتُمْ لَا تُظْلَمُونَ ‎﴿الأنفال: ٦٠﴾‏ سخن‌نگاشت | شهید سلیمانی برای هر دل سالمی جذاب و الگو است

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «یک مجموعه‌ای مثل سپاه با این خصوصیّاتی که گفته شد، برای نسل جوان میتواند جذّاب باشد و واقعاً جذّاب است... نه فقط سازمان جذّاب است، [بلکه] آدمهایش و افرادش هم جذّابند، افرادش هم برای هر دل سالمی جذّاب است. سردار بلند‌مرتبه‌اش مثل شهید سلیمانی یک جور، جوان فداکارش مثل شهید حججی یک جور، پاسدار بی‌پیرایه و دلاوری مثل ابراهیم هادی یک جور؛ اینها همه جذّابند؛ هر کدام از اینها یک الگویند، یک الگوی تمام‌نشدنی.» ۱۴۰۲/۰۵/۲۶

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=53596

 

پسر نوح با بدان بنشست

خاندان نبوتش گم شد

سگ اصحاب کهف روزی چند

با خوبان نشست و مردم شد

 

یحتمل این اشکال می شود که اگر قرار هم شود که هر کسی خیلی با امام زمان عجل الله فرجه الشریف و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و خود خدا الله جل جلاله هم راز و نیاز و مناجات کند، آنگاه درست است که مسائل فقط آن حالات ظاهری و بلکه حالات خلاء را صرفاً نخواهند داشت؛ ولی از آن طرف هم بیش از حد نیز یحتمل هر کسی توی خودش فرو رود و افسرده هم شود و آنگاه یحتمل هم به سرخوشیهای هاری بلعم باعورایی هم بیافتد. یعنی یحتمل شما یک الگوریتمهایی برای استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی ایالات متحده ای نتوانید دیگر پیدا کنید اگر خیلی هم بخواهید خود سازی درونی و باطنی خود با خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام را تقویت کنید. البته راه هایی که شاگرد و دانشجو و طلبه هم برای پیمودن و رسیدن به قله ها و پر کردن حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هست همین خودسازی باطنی و جهاد تبیین هم هست. 

نکته ی توحیدی اینجا در شناخت امام زمان عجل الله فرجه الشریف در خودسازی این است که امامی که تو را به شناخت بهتر خدا و پیغمبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم و کتاب الله قرآن مجید هم رهنمود می شود را دریابی و خود را به آن انسان کامل هم نزدیک کنی. و نه اینکه در چهار تا کلمه هم اثبات کنی که خوب حالا سگ هم خوب تبصبص می کند و لذا مگر چه اسکالی هم دارد که خدا و پیغمبر و امام سگی هم داشته باشیم. انسان کامل و روانشناسی و روانپزشکی اش را هم دریاب و خودسازی هم کن. و الا روانپریشی در ایالات متحده چند جهانی را هم و بلکه زخم سرطانی پراستات را هم درمان کنی، ولی یک تصویری دو بعدی از مقاطعی چند از موضع مورد بحث را آیا چقدر هم داری و آنگاه باید هم عمقی که در فضاهای سه بعدی بعلاوه ی بعد زمان هم از آن بدست می آید را نیز اضافه کنی! ولی حالا آیا چقدر هم موفق می شوی با اینکه عمق تصویری دو بعدی را هم نداری؟ و لذا یحتمل باید راه های دیگری را هم پیدا کنی و از جمله اینکه وارد فضاهای بینهایت هیلبرتی هم شده که بینهایت تصاویری دو بعدی از انواع مقاطعی را که فرض بفرمایید سی تی اسکن و ام آر آی روی صفحه ی مانیتور هم در اختیارت می گذارد را نیز بررسی کنی. دکتر هم معاینه ات کند. آنگاه یحتمل عمق موضع مسئله بهتر هم روشن شود. البته بعضی عطارهای پالاندوز که قاطی خیاطها هم رفته اند خدمت استاد اعظم هم اشکال کنند که درمانت تریاک هم می باشد و لا غیر.

نکته ی استکان نلبکی توپولوژیک چند جهانی ایالات متحده ای اینجا است که یحتمل خوب هم هست به وسائل الشیعه نیز رجوع کرده و متوجه احادیثی که مربوط به خضخضة هم هستند نیز توجه کرد:

٣ ـ باب أن من استمنى فعلیه التعزیر

[ ٣٤٩٧٥ ] ١ ـ محمد بن الحسن بإسناده محمد بن یحیى ، عن أحمد ابن محمد ، عن محمد بن سنان ، عن طلحة بن زید ، عن أبی عبدالله علیه‌السلام ، أن أمیر المؤمنین علیه‌السلام أتی برجل عبث بذکره ، فضرب یده حتى احمرت ، ثم زوجه من بیت المال.

ورواه الکلینی عن محمد بن یحیى مثله [١].

[ ٣٤٩٧٦ ] ٢ ـ وبإسناده عن أحمد بن محمد ، عن البرقی ، عن ابن فضال ، عن أبی جمیلة ، عن زرارة ، عن أبی جعفر علیه‌السلام قال : إن علیا علیه‌السلام أتی برجل عبث بذکره حتى أنزل ، فضرب یده [١] حتى احمرت ، قال : ولا أعلمه إلا قال : وزوجه من بیت مال المسلمین.

ورواه المفید فی ( المقنعة ) مرسلا نحوه [٢].

[ ٣٤٩٧٧ ] ٣ ـ وعنه ، عن البرقی ، عن ثعلبة بن میمون ، وحسین بن زرارة ، قال : سألت أبا جعفر علیه‌السلام عن رجل یعبث بیدیه حتى ینزل ، قال : لا بأس به ولم یبلغ به ذاک شیئا.

أقول : حمله الشیخ على أنه لیس علیه شیء موظف لا یجوز خلافه بل علیه التعزیر بحسب ما یراه الإمام ، ویمکن حمله على التقیة لما مر هنا [١] وفی النکاح [٢] ، ولما یأتی [٣].

[ ٣٤٩٧٨ ] ٤ ـ أحمد بن محمد بن عیسى فی ( نوادره ) عن أبیه ، قال : سئل الصادق علیه‌السلام عن الخضخضة [١]؟ فقال : إثم عظیم قد نهى الله فی کتابه ، وفاعله کناکح نفسه ، ولو علمت بما یفعله ما أکلت معه ، فقال السائل : فبین لی یا ابن رسول الله من کتاب الله فیه فقال : قول الله : ( فمن ابتغى وراء ذلک فاولئک هم العادون ) [٣] وهو مما وراء ذلک ، فقال الرجل : أیما أکبر؟ الزنا؟ أو هی؟ فقال : هو ذنب عظیم ، قد قال القائل بعض الذنب أهون من بعض والذنوب کلها عظیم عند الله لأنها معاصی وأن الله لا یحب من العباد العصیان ، وقد نهانا الله عن ذلک لأنها عن عمل الشیطان ، وقد قال : ( لا تعبدوا الشیطان ) [٤] ( إن الشیطان کان لکم عدو فاتخذوه عدوا إنما یدعوا حزبه لیکونوا من أصحاب السعیر ) [٥].

وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، ط آل البیت، جلد 28، ص 364

http://lib.eshia.ir/11025/28/364

[ ١٩٠٧ ] ٢٤ ـ سعید بن هبة الله الراوندی فی ( الخرائج والجرائح ) : عن جابر الجعفی ، عن زین العابدین ( علیه السلام ) أنّه قال : أقبل أعرابی إلى المدینة فلمّا صار قرب المدینة خضخض [١] ودخل على الحسین ( علیه السلام ) وهو جنب. فقال له : یا أعرابی أما تستحی تدخل إلى إمامک وأنت جنب ، أنتم معاشر العرب إذا خلوتم خضخضتم ، فقال الأعرابی : قد بلغت حاجتی فیما جئت له ، فخرج من عنده فاغتسل ورجع إلیه فسأله عمّا کان فی قلبه.

وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، جلد 2، ص 193

http://lib.eshia.ir/11025/2/193

http://lib.eshia.ir/11025/29/315

....

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

« وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِی آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطانُ فَکانَ مِنَ الْغاوِینَ (١٧٥) وَلَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَلکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (١٧٦) ساءَ مَثَلاً الْقَوْمُ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَأَنْفُسَهُمْ کانُوا یَظْلِمُونَ (١٧٧) مَنْ یَهْدِ اللهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِی وَمَنْ یُضْلِلْ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ (١٧٨) وَلَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَلَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ (١٧٩) ». سوره مبارکه الاعراف

بیان

قصة أخرى من قصص بنی إسرائیل وهی نبأ بلعم بن باعوراء أمر الله نبیه صلى‌الله‌علیه‌وآله أن یتلوه علیهم یتبین به أن مجرد الاتصال بالأسباب الظاهریة العادیة لا یکفی فی فلاح الإنسان وتحتم السعادة له ما لم یشأ الله ذلک ، وأن الله لا یشاء ذلک لمن أخلد إلى الأرض واتبع هواه فإن مصیره إلى النار ثم یذکر آیة ذلک فیهم وهی أنهم لا یستعملون قلوبهم وأبصارهم وآذانهم فیما ینفعهم ، والآیة الجامعة أنهم غافلون.

المیزان، علامه طباطبایی، جلد 8، ص 331

http://lib.eshia.ir/12016/8/331

 

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَّا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا یَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَٰئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ ‎﴿الاعراف: ١٧٩﴾‏ 

 

بنده داشتم راجع به اسرائیل در ویکیپدیا می خواندم، در میان حرفهایشان این را هم گفته بود که اسرائیلیهای صهیونیست، یک سری اولترامذهبیهایی را هم دارند که حتی خرج زندگی آنها را هم تامین می کنند. یحتمل مسئله مثل همین طلبه های خود ما است که از طرف مراجع تقلید برای درس و تحصیلشان مقرری ای هم دریافت می کنند. عرض بنده ی حقیر این است که درست است که صهیونیستها ظالمند و نژاد پرست. ولی در عین حال همینطوری که ویکیپدیا هم می گوید یک اولترا مذهبیهای یهودی را هم دارند که اونها را هم به صهیونیسم و ظالمیت خودشان واداشته اند و حالا هر چقدر هم که بخواهند واقعاً به یک باوری برسند که بر حسب حق است، و بلکه خدا و پیغمبر جو هم باشند! 

نکته ی بلعم باعورایی مسئله هم اینجا است که چند جهانی استکان نلبکی توپولوژیک ایالات متحده ای که امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم نمی شناسد یا آیا چقدر هم بشناسد، هیچ گاه نمی آید بگوید که منم که ظالم هستم و بلکه منم که آمده ام فلسطین را قصب هم کرده ام و دارم همینطوری هم به فلسطینیان ظلم هم می کنم و احتیاج هم دارم بروم دارالمجانین از بس که سرخوشی روانپریشانه هم بهم دست داده است. و بلکه می گوید از نیل تا فرات هم مال من است و اینها هم همه و همه درد زایمان است و حتی درهمتنیدیگیهایی است که آیا گره اش کجا هم باید باز شود و حالا یحتمل هم یک جاهایی نیز باید گره های یک بعدی و دو بعدی و حتی سه بعدی و ... را محکمتر هم کرد.

مسئله ی دارالمجانین هم اینجا است که وقتی یزید بخواهد نماینده اش ولید را بفرستد خدمت امام حسین علیه السلام که از او بیعت بگیرد، آیا فکر می کنید از قبل به او خبر هم می دهد که قرار ملاقات بگیرد یا همینطوری بلکه می آید دم در و آنقدر هم در می زند کانه می خواهد در را از جا بکند و یحتمل حتی در را می شکند و وارد هم می شود که آقا ما آمده ایم از تو بیعت هم بگیریم و باهات حتی یک گره ای هم بزنیم! تلویزیون و رادیو و اینترنت و اینها هم که نبوده است یک جوری حرفش را از طریق تبلیغات و اخبار و اینها حالی هم کند. همینجوری الخی هم یحتمل می آمده در را از جا بکند و بیعت بگیرد!

ولی مسئله ی دیکتاتوری و عدم دموکراسی که حتی یحتمل بعضی بخواهند به ایالات متحده ی چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم تحمیل کنند نیز همینجا است که حتی از طرق ریاضی  فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی بخواهد برهان خلفاً نیز وارد حکمت الهی شود و از ممکن الوجودی خود، واجب الوجودی اش را هم به اثبات برساند. و حالا آنکه سوال اینجا است که آیا تو خودسازی هم کره ای؟ یعنی این فقط یک سوالی نیست که یحتمل به شوخی هم خود حضرات مراجع تقلید و بلکه حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی از یکدیگر هنگام سر و کله زدن بر سر مسائل فقهی و اصولی و تفسیری و حتی سیاسی و ... هم از یکدیگر بپرسند؛ و بلکه یک مسئله ای است که در موردش مدعی امام زمانی عجل الله فرجه الشریف هر چقدر هم که واقعاً او خودش نیز باشد، باز هم مطرح است که آیا بچه جان خودسازی به اندازه ی کافی هم کرده ای؟ یا اینکه غافلی و حتی مشمول همینی که بالاخره بچه جان بگیر هم بنشین دیگر!

مثلاً آنوقت که فریدریش دورنمات اشکال می کند که اینشتن و نیوتن و موبیس هم در دارالمجانین افتاده بودند، آیا باید خیلی هم به او ایراد گرفت که شروع کنند به اینکه مثلاً نیوتن بگوید خوب حالا بنده یحتمل پروستات ام را همینطوری راه بروم و ورزش کنم. خودش خوب می شود. بقیه یعنی موبیس و اینشتن بهش گفتند بدبخت یک وقت مسئله را تبدیل به زخم و بلکه سرطانی بدخیمش هم می کنی و کار دست خودت هم می دهی ها!  و بعد موبیس هم بگوید نخیر من اصلا کرونا گرفتم و دکتری که تن مرا دیگر این روزها بشناسد پیدا نکردم و لذا فقط راه رفتم و خود درمانی کردم خوب شد. نیوتن زودی پرید جوابش را داد که بابا عفونت از ریه ات می زند به فلبت یک وقت خودت را می کشی! و آنگاه اینشتن هم به نیوتن و موبیس ایراد کند که بابا شماها مثل اینکه راست راستی خولید؟ نباید دکتر بروید؟ من اتفاقاً مسلمان هم شده بوده ام و رفتم مکه و داشتم حول حرم هم طواف می کردم که نگو حالا آنتی بیوتیکهای زیادی که میل کرده بودم؛ بود؟ آیا آستومینوفن یا همان تایلونول 500 بود؟ یا 5 تا واکسن و از جمله هم دو تا آستروزنکای اسقاطی بود؟ چه بود نمی دانم، ولی یک مرتبه هم دیدم که صدایم اصلا دیگر در نمی آید کانه گفتم دیگر لال شده ام! خوب، موبیس و نیوتن بهش نخواهند گفت و خودش هم قبول نخواهد کرد که خاک بر سرت با این دکتر رفتنهایت و دوا و درمانت؛ یک حکیمی مثل ابن سینا را چرا پیدا نمی کنی؟! دیر شد، دیر شد. بنده ی حقیر رفتم برسم اتوبوس نماز جمعه! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

« وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ الَّذِی آتَیْناهُ آیاتِنا فَانْسَلَخَ مِنْها فَأَتْبَعَهُ الشَّیْطانُ فَکانَ مِنَ الْغاوِینَ (١٧٥) وَلَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَلکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَثْ ذلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ (١٧٦) ساءَ مَثَلاً الْقَوْمُ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیاتِنا وَأَنْفُسَهُمْ کانُوا یَظْلِمُونَ (١٧٧) مَنْ یَهْدِ اللهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِی وَمَنْ یُضْلِلْ فَأُولئِکَ هُمُ الْخاسِرُونَ (١٧٨) وَلَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثِیراً مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا یَفْقَهُونَ بِها وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لا یُبْصِرُونَ بِها وَلَهُمْ آذانٌ لا یَسْمَعُونَ بِها أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُونَ (١٧٩) ». سوره مبارکه الاعراف

بیان

قصة أخرى من قصص بنی إسرائیل وهی نبأ بلعم بن باعوراء أمر الله نبیه صلى‌الله‌علیه‌وآله أن یتلوه علیهم یتبین به أن مجرد الاتصال بالأسباب الظاهریة العادیة لا یکفی فی فلاح الإنسان وتحتم السعادة له ما لم یشأ الله ذلک ، وأن الله لا یشاء ذلک لمن أخلد إلى الأرض واتبع هواه فإن مصیره إلى النار ثم یذکر آیة ذلک فیهم وهی أنهم لا یستعملون قلوبهم وأبصارهم وآذانهم فیما ینفعهم ، والآیة الجامعة أنهم غافلون.

المیزان، علامه طباطبایی، جلد 8، ص 331

http://lib.eshia.ir/12016/8/331

 

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ ۖ لَهُمْ قُلُوبٌ لَّا یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لَّا یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَّا یَسْمَعُونَ بِهَا ۚ أُولَٰئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ ‎﴿الاعراف: ١٧٩﴾‏ 

 

بنده ی حقیر یکی دو ساعت  پیش سخنرانی حضرت ولی فقیه مد ظله العالی را در جمع سپاهیان شنیدم. یک نکته ی بلعم باعورایی عجیب نژاد پرستانه ای نه فقط در مسئله فلسطین اشغالی نهفته است و بلکه در بطن دوگانی یا دو قطبی ناشی از قطب سرخوشی شیطانی بلعم باعورایی ایالات متحده ای استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی هم یافت می شود؛ و قطب افسرده ی شدیداً حزن آلود فرض بفرمایید حماسه ی حسینی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف مسئله اما پهان و غائب است. این را در اغتشاشات و فتنه های داخل ایران هم می توان ملاحظه کرد و همین هم در درگیریهای جنگهای داخلی کشورهای اسلامی و آفریقایی و منطقه ای همجوار با یکدیگر و بنده حدس هم می زنم حتی در اوکراین هم یافت می شوند. و کانه مسئله از این نوع هم هست که یک مرتبه یا حتی بطور پیوسته و در طول زمانی حتی طولانی کودتا بعد از کودتا هم شده و رئوس هرمی حکومتی را عوض هم می کنند.

در یک مورد بنده حقیر خودم در مورد اعتراضات و آشوب 18 تیر 1378 حالا تا چقدر هم اتفاقی در پارک لاله شاهد بودم که چطور جوانانی از خیابان کارگر شروع کردند به راهپیمایی و یک مرتبه متفرق شدند و ....چرا اینطور شد و انگیزه ی اعراضات دانشجویان هم چه بود؟ بنده درست نمی دانم. ولی اینجا مسئله این است که آیا این اعتراضات چقدر هم طغیانی بوده است از نوع بلعم باعورایی و از روی ندانم کاری با اینکه یحتمل نیستشان هم خوب باشد ولی راه هم گم کردند و تبدیل شدند به غاوین. مثل کسی که می خواهد یک کاری بکند ولی نهایتاً نمی داند هم چه باید کرد و گمراه می شود؟!

آیا هدایت کردن دوزخیان آنطور که المیزان بدان اشاره می کند هم ممکن است؟ این یحتمل بتوان گفت که در صورتی است که شاگرد و دانشجو و طلبه حاضر هم باشد که به جهاد فی سبیل الله در راه از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک امام زمان عجل الله فرجه الشریف و ماتریسهای متناظرش هم برود. اینجا یحتمل شاگرد در رویه های ک3 از لحاظات هندسه ی جبری و خمینه های کالابی-یاو و نظریه ریسمان و ... خود را غرق هم کند. ولی مسئله یقیناً هم- همانطوری که حضرت ولی فقیه مد ظله العالی هم می فرمایند- یک جنبه های خودسازی و سیاسی و انقلابی و حتی ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه حکمت الهی را هم دارد. یعنی آیا مسئله مربوط هم می شود به انواع بلعم باعورایی شیطانی اش یا خیر؛ از روی حکمت الهی هم هست هر چند که دشمن یحتمل پی در پی هم بحران اندر بحران سعی کند بیافریند! نکته ی مهم این است که چطور میدانی را که در جهت تعویض رئوس هرمی می خواهد کار کند را خیلی هم انقلابی ایالات متحده ای استکان نلبکی توپولوژیک چند جهانی بتوان برش گردانذ به حکومت فاسد فاسق خودشان و سرنگونشان هم کرد! مثل این است که می خواهید اربعین بروید کربلا و همه هم نیت می کنند بروند، ولی کانه هر دفعه هم شما یک جورهایی جا می مانید. مسئله اینجا این است که گروه مستضعفین کربلایی اربعینی خودتان را درست کنید و با آنها همه و همه هم بروید؛ و مسئله حل است دیگر. ولی نکته ی جالب اینجا است که مسئله خیلی ساده تر از این حرفها هم هست؛ و کافی است فقط سوار اتوبوس بسمت مرزها شده و یا علی از تو مدد! ولی سوای اینها مسئله استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی ایالات متحده ای هم هست دیگر. یعنی دقیقاً هم مسئله این است که کدام ایالات متحده را هم دارید می فرمایید اینجا؟ آیا ایالات متحده ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف است یا ایالات متحده چند جهانی دیگری است که در کربلا هم می خواهید ملاقات کنید یا آیا چطور هم در انتظار شما است؟! یعنی چه؟! بعضی اینجا اشکال هم خواهند کرد که ایالات متحده کربلایی استکان نلبکی توپولوژیک حتی مارمولکی هم که وقتی خیلی به خورشید نزدیک شود یا از آن دور شده و بزمین نزدیکتر شود، آیا چقدر هم تغییر در میدان اسکالری اش هم رخ می دهد و کجا هم بیشتر با ماده درهمتنیدگی دارد و کجا هم بیشتر انرژی است؟ مسئله ی توپولوژیک استکان نلبکی ای چند جهانی بعضی اشکال هم می کنند که اینجا معلوم هم هست که چطوری مارمولکی هم می شود و بلکه چطور هم وقتی نزدیک خورشید می رسیم میدان انرژی خواهیم داشت و نزدیک زمین هم میدان درهمتنیدگی مادی هم خواهد شد و .... ولی نکته ی توپولوژیک مسئله اینجا هم هست که شما نمی خواهید هم میدان اسکالری مارمولکی طوری هم شود که وقتی خیلی نزدیک زمین هم شد، آنقدر آتش اش را داغ هم کنیم کانه زمین دود هم شود برود هوا! یا برعکس نمی خواهید هم آنقدر مارمولکی هم شود که خورشید یخ کند و حتی باعث یخبندان روی زمین هم شود و .... یعنی یک حالات آفتابپرستی شهودی ای هم دارد این میدان اسکالری مارمولکی آفتابپرستی دیگر. مثلاً می خواهید آنقدر هم انرژی داشته باشد که مه کنار دریا را هم بتواند محوش کند و بلکه حتی تولید ابرهای بارانزا هم کند و .... اینها دیگر یک حداقلهایی است که باید برای میدانهای آفتابپرستی هم در نظر گرفت. و اما باز هم مسئله از این نوع است که کدام عملگرهایی اوپراتوری را هم در نظر می گیرید که بطور دوگانی همانطوری که دشمن یحتمل دارد سعی هم می کند که رئوس فتنه و بحرانی را هم شعله ور کند، در همان حین هم عملگرهای دوگانی را بتوان یافت که نشانش دهد که فقط بنظرش هم رسیده است که توانسته است چنین کند و بلکه گریبان خودش را هم عملگرهای دوگانی همان فتنه ها و بحرانها هم بگیرند و کشتی ایالات متحده ای دشمن را به گل نشانده و کشتی ایالات متحده ی دوگانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم همه ی مستضعفین و امام مستضعفین را هم نجات دهد و به ساحل امن هم برساند. این مسئله را حالا اگر بخواهیم در پیمانه های یانگ- میلزی SL(2, K) و SU(2, K) برای میدان عددی ای K در بحر طویلی مخمس یا غیر از آن هم عرضه کنیم، یحتمل کلی حرف و لم و قضایا و ... هم خواهیم داشت که می زند روی دست از جمله منظومه ی حاجی. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَـٰکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث ذَّٰلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ‎﴿الأعراف: ١٧٦﴾‏

 

امیری حسین (علیه الصلاة و السلام) و نعم الامیر

 

61 - ومنه: عن أبی علقمة مولى بنی هاشم قال: صلى بنا رسول الله صلى الله علیه وآله الصبح ثم التفت إلینا فقال: معاشر أصحابی رأیت البارحة عمی حمزة بن عبد المطلب وأخی جعفر بن أبی طالب وبین أیدیهما طبق من نبق فأکلا ساعة فتحول إلیهما النبق عنبا فأکلا ساعة فتحول العنب رطبا فدنوت منهما فقلت: بأبی أنتما أی الأعمال أفضل؟
فقالا: وجدنا أفضل الأعمال الصلاة علیک، وسقی الماء، وحب علی بن أبی طالب علیه السلام.

بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، جلد 71، ص 369

http://lib.eshia.ir/71860/71/369

http://lib.eshia.ir/71860/39/274

http://lib.eshia.ir/27800/1/75

 

بعضی یحتمل اشکال هم می فرمایند که اگر قرار بود ما یک نیروی پنجمی هم می داشتیم سوای نیروهای قوی و ضعیف و الکترومغناطیسم و گرانش، این نیرو کدام می بود. یک وقت هست که مسئله هنوز برای همه نامعلوم است و بعضی که خیلی از همه پیشتازی گرفته اند و بلکه چند دور هم حول میدان زده و دوباره کانه رسیده اند آخر میدان اسب دوانی و بنظر می رسد که اینها از همه نیز تنبلترند و باز هم باید از همه جلو زده و از همه هم پیشی بگیرند، یحتمل هم اشکال می شود که اینها خیلی هم دارند تخت گاز می روند و همه را جا گذاشته اند! و لذا گاهی اوقات هم برای خصوصاً غیر متخصصین بهتر هم هست که به روزنامه ها و مجلات رایج روز و اخبار هم مراجعه شود که بالاخره از غافله خیلی هم عقب نمانیم. و لذا این سوال باقی می ماند که آیا نیروی پنجمی که مسئول انرژی یا ماده ی تاریک هم هست همان میدان اسکالری آفتاب پرست یا مارمولک یا بلکه شاملیون (chameleon) هم هست؟

این یک مسئله ی خیلی مهمی هم هست که مثلاً در آزمایش g-2 نیوترونی چرا میونها از حد معمول هم بیشتر تلو تلو می خورند؟ و آیا این را می شود با میدانهای آفتاب پرستی هم حسابش کرد؟ نکته اینجا این است که وقتی مسئله را توپولوژیکش می کنیم، آیا می شود هم گفت که استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی حتی دوگانی می توانند شامل آخرین امپراطوری مارمولکی هم شوند؟ یا چنین چیزی معنا ندارد و بلکه دوباره هم میدانهای مارمولکی باز می گردند و چنین بازگشتی از مختصات چنین میدانهایی نیز هست که فقط هم رنگ عوض نمی کنئند. و در حقیقت آنچنان انقلابی را می توانند ایجاد کنند که جای امپراطور و رعیت را هم برای همیشه کانه عوض می کند و دوباره و دوباره و ..... چنین چیزی چطور ممکن است؟

مسئله ی دیگر اینجا این است که فرض بفرمایید که قرار هم هست که همه گندمهایشان را بعد از درو کردن به سیلو هم تحویل دهند و بر این کار هم حکومت نظارت می کند که تخلفی صورت نگیرد. بعضی باز اینجا هم اشکال می کنند که خوب مگر چه اشکالی هم دارد که حالا بعضی هم گندمشان را به غیر سلوهای دولتی بفروشند؟ مشکل اینجا است که کنترل روی قیمت گندم و نان گاهی اوقات هم اقتضا می کند که فقط دست حکومت باشد و لا غیر چرا که نرخهای مختلفی هم برای گندم و لذا نان هم خیلی ایجاد نشود. و لذا نان فانتزی و نان سنگک و نان تافتون و نان بربری و نان لواش همه و همه نیز فقط نرخهای دولتی با آرد دولتی هم دارند و آرد آزاد هم نداریم. و اما وقتی آرد آزاد هم وارد بازار شود و حالا می خواهد دولتی باشد یا غیر دولتی، آنگاه نرخها هم حداقل دو تا می شوند. و این می تواند گرانی هم تولید کند که مطلوب حکومت نباشد و بنابراین گندم آزاد را هم فروختن یحتمل زندان هم خواهد داشت دیگر. التفات بفرمایید.

ولی یک وقت هم هست که شما زده اید دهقانی را نیز بعنوان رعیت خود کشته اید چرا که امپراطور هم فرموده اند که نرخ آرد فقط باید یکی باشد و لا غیر و گندم را چرا آزاد هم فروخته ای، ای دهقان! نکته اینجا این است که دیگر آن دهقان یحتمل نرود مثل حکیم ابوالقاسم فردوسی شاهنامه بنویسد و بفرماید که بسی رنج بردم در این سال سی، عجم زنده کردم بدین پارسی. و بلکه خود آن دهقان و یحتمل دهقانزاده اش  هم مثنی و فرادی قیام و انقلاب می کند و امپراطور را هم کنار زده و خود رهبری انقلاب را هم به عهده می گیرد.

بعضی باز اینجا اشکال هم می فرمایند که پس امر به معروف و نهی از منکر در نهضت حماسه ی حسینی مگر به حجاب اسلامی و امر به معروف و نهی از منکر در این زمینه هم کاری نداشته است؟! نکته اینجا این است که حتی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی هم می فرمایند که نسبت مالک اشتر به امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام، مثل نسبت امیر المومنین علی علیه السلام به حضرت خاتم الانبیاء محمد مصطفی صل الله علیه و آله هم بوده است. پس چرا باید هم گفته شود که همه مرتد شدند الا سلمان و ابوذر و مقداد؟ مگر آنوقت مالک اشتر هم نداشتیم؟ ولی همین مرتد شدن الا سه نفر را در زمان امام سجاد علیه السلام نیز دوباره می فرمایند. خوب، چطور می شود که همه مرتد شوند الا سه نفر؟ مگر غیر از این است که در ریاضی فیزیک هم کنار باشد، آیا در حکمت متعالیه اسفار اربعه نداریم که در سفرهای چهارگانه چطور می شود از خلق بسمت حق رفت و برگشتها هم کرد؟

باز یحتمل بعضی اشکال هم می فرمایند ک حالا این تویی که شاگرد تنبلی هم هستی و درک هم نکرده ای که در امور مربوط به شاگردی و دانشجویی و طلبگی از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف، نمی توان نقل قولهایی هم کرد که ناشی از جفتک پرانیهای اتوبوسی بین اینها و آنها هم هست و از این قبیل هم که حالا با پا. و چرا که خوب حالا بچه اند دیگر و کاریش هم نمی شود کرد. ولی یک وقت هم هست که بالاخره مسئله قلقلک است که خود امام حسین و حضرت زهرا صلوات الله و سلامه علیهم روز قیامت هم که شده تشریف فرما می شوند و شهداء و همه و همه را مستفیذ هم می فرمایند. یعنی مسئله حماسه ی حسینی مسئله ی زندگی بعد از زندگی ای است که در آن رعیت امپراطور شده هم وقتی استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی دوگانی را آزمایش می کند، باید هم خود دریابد که یتیم و مسکین و ابن السبیل را حواست باشد جا نگذاری و بلکه امام زمانت را هم بچه دریاب! البته اینجا بعضی باز اشکال دیگری هم وارد می فرمایند که در مسئله ی توحیدی چند جهانی هم نمی توان دوگانی امپراطوری و رعیتی را نیز بسطش داد و توحیدی هم تعمیمش داد چرا که دولة کریمه ی امام المستضعفین امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم حکومت امپراطوری بر رعیتهایش نمی تواند باشد. و لذا بالاخره یا باید چند جهانی هم داشته باشیم در استکان نلبکیهای توپولوژیک یا ایالات متحده و بنابراین نمی شود هم که هم ایالات متحده را داشت و هم چند جهانی را و هم استکان نلبکیهای توپولوژیک توحیدی متناظر نظریه ی ماتریس و دولت کریمه ی ایالات متحده امام زمان عجل الله فرجه الشریف چند جهانی کیهانی. و الا یک جاهایی هم درهمتنیدگیهایی رخ می دهند که آیا ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیها توپولوژیک احتیاج به قاشق چنگال و کاردهای استنلس استیل کیهانی هم دارد یا خیر و ...؟ بنده ی حقیر می خواستم فقط در نیم ساعت حرفم را تمام کنم، ولی مثل اینکه بیشتر هم شد! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد وتقبل شفاعته  وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَـٰکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث ذَّٰلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ‎﴿الأعراف: ١٧٦﴾‏

 

دعاى جوشن صغیر

در کتب معتبره به شرحی مبسوطتر از شرح جوشن کبیر نقل شده و کفعمی در حاشیۀ بلد الامین فرموده که این دعایی است رفیع الشأن عظیم المنزلة و چون موسى هادى عباسى قصد قتل حضرت کاظم علیه السلام نمود آن حضرت این دعا را خواند جدش پیغمبر صلى الله علیه و آله را در خواب دید که با وى فرمود حق تعالى هلاک خواهد کرد دشمن ترا و این دعا در مهج الدعوات سید بن طاوس نیز نقل شده و ما بین نسخۀ کفعمى و سید اختلاف است و ما موافق بلد الامین کفعمى نقل نمودیم و آن دعا این است:

بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ إِلَهِی کَمْ مِنْ عَدُوٍّ اِنْتَضَى عَلَیَّ سَیْفَ عَدَاوَتِهِ وَ شَحَذَ لِی ظُبَةَ مِدْیَتِهِ وَ أَرْهَفَ لِی شَبَا حَدِّهِ وَ دَافَ لِی قَوَاتِلَ سُمُومِهِ وَ سَدَّدَ إِلَیَّ [نَحْوِی] صَوَائِبَ سِهَامِهِ وَ لَمْ تَنَمْ عَنِّی عَیْنُ حِرَاسَتِهِ وَ أَضْمَرَ أَنْ یَسُومَنِی اَلْمَکْرُوهَ وَ یُجَرِّعَنِی ذُعَافَ مَرَارَتِهِ فَنَظَرْتَ [نَظَرْتَ] إِلَى ضَعْفِی عَنِ اِحْتِمَالِ اَلْفَوَادِحِ وَ عَجْزِی عَنِ اَلاِنْتِصَارِ مِمَّنْ قَصَدَنِی بِمُحَارَبَتِهِ وَ وَحْدَتِی فِی کَثِیرٍ مِمَّنْ نَاوَانِی وَ أَرْصَدَ لِی فِیمَا لَمْ أُعْمِلْ فِکْرِی فِی اَلْإِرْصَادِ لَهُمْ بِمِثْلِهِ فَأَیَّدْتَنِی بِقُوَّتِکَ وَ شَدَدْتَ أَزْرِی بِنُصْرَتِکَ وَ فَلَلْتَ لِی حَدَّهُ [شَبَا حَدِّهِ] وَ خَذَلْتَهُ بَعْدَ جَمْعِ عَدِیدِهِ وَ حَشْدِهِ [حَشَدَهُ] وَ أَعْلَیْتَ کَعْبِی عَلَیْهِ وَ وَجَّهْتَ مَا سَدَّدَ إِلَیَّ مِنْ مَکَائِدِهِ إِلَیْهِ وَ رَدَدْتَهُ عَلَیْهِ وَ لَمْ یَشْفِ غَلِیلَهُ وَ لَمْ تَبْرُدْ حَزَازَاتُ غَیْظِهِ وَ قَدْ عَضَّ عَلَیَّ أَنَامِلَهُ وَ أَدْبَرَ مُوَلِّیاً قَدْ

 

 

1690.تاریخ الطبری عن أبی مخنف عن سلیمان بن أبی راشد ع قالَ [ الحُسَینُ علیه السلام فی ظُهرِ عاشوراءَ ] : سَلوهُم أن یَکُفّوا عَنّا حَتّى نُصَلِّیَ ، فَقالَ لَهُمُ الحُصَینُ بنُ تَمیمٍ : إنَّها لا تُقبَلُ ، فَقالَ لَهُ حَبیبُ بنُ مُظاهِرٍ : لا تُقبَلُ ! زَعَمتَ الصَّلاة مِن آل رَسولِ اللّه ِ صلى الله علیه و آله لا تُقبَلُ ، وتُقبَلُ مِنکَ یا حِمارُ ؟ قالَ : فَحَمَلَ عَلَیهِم حُصَینُ بنُ تَمیمٍ ، وخَرَجَ إلَیهِ حَبیبُ بنُ مَظاهِرٍ ، فَضَرَبَ وَجهَ فَرَسِهِ بِالسَّیفِ ، فَشَبَّ ووَقَعَ عَنهُ ، وحَمَلَهُ أصحابُهُ فَاستَنقَذوهُ ، وأخَذَ حَبیبٌ یَقولُ : 0 اُقسِمُ لَو کُنّا لَکُم أعدادا أو شَطرَکُم وَلَّیتُمُ أکتادا [1] 0 0 یا شَرَّ قَومٍ حَسَبا وآدا [2] 0 قالَ : وجَعَلَ یَقولُ یَومَئِذٍ : 0 أنَا حَبیبٌ وأبی مُظاهِرُ فارِسُ هَیجاءَ وحَربٍ تُسعَرُ 0 0 أنتُم أعَدُّ عُدَّةٌ وأکثَرُ ونَحنُ أوفى مِنکُمُ وأصبَرُ 0 0 ونَحنُ أعلى حُجَّةً وأظهَرُ حَقّا وأتقى مِنکُمُ وأعذَرُ 0 وقاتَلَ قِتالاً شَدیدا ، فَحَمَلَ عَلَیهِ رَجُلٌ مِن بَنی تَمیمٍ فَضَرَبَهُ بِالسَّیفِ عَلى رَأسِهِ فَقَتَلَهُ ـ وکانَ یُقالُ لَهُ : بُدَیلُ بنُ صُرَیمٍ مِن بَنی عُقفانَ ـ وحَمَلَ عَلَیهِ آخَرُ مِن بَنی تَمیمٍ فَطَعَنَهُ فَوَقَعَ ، فَذَهَبَ لِیَقومَ ، فَضَرَبَهُ الحُصَینُ بنُ تَمیمٍ عَلى رَأسِهِ بِالسَّیفِ فَوَقَعَ ، ونَزَلَ إلَیهِ التَّمیمِیُّ فَاحتَزَّ رَأسَهُ . فَقالَ لَهُ الحُصَینُ : إنّی لَشَریکُکَ فی قَتلِهِ ، فَقالَ الآخَرُ : وَاللّه ِ ما قَتَلَهُ غَیری ، فَقالَ الحُصَینُ : أعطِنیهِ اُعَلِّقهُ فی عُنُقِ فَرَسی کَیما یَرَى النّاسُ ویَعلَموا أنّی شَرِکتُ فی قَتلِهِ ، ثُمَّ خُذهُ أنتَ بَعدُ فَامضِ بِهِ إلى عُبَیدِ اللّه ِ بنِ زِیادٍ ، فَلا حاجَةَ لی فیما تُعطاهُ عَلى قَتلِکَ إیّاهُ . قالَ : فَأَبى عَلَیهِ ، فَأَصلَحَ قَومُهُ فیما بَینَهُما عَلى هذا ، فَدَفَعَ إلَیهِ رَأسَ حَبیبِ بنِ مُظاهِرٍ ، فَجالَ بِهِ فِی العَسکَرِ قَد عَلَّقَهُ فی عُنُقِ فَرَسِهِ ، ثُمَّ دَفَعَهُ بَعدَ ذلِکَ إلَیهِ . فَلَمّا رَجَعوا إلَى الکوفَةِ أخَذَ الآخِرُ رَأسَ حَبیبٍ فَعَلَّقَهُ فی لَبانِ [3] فَرَسِهِ ، ثُمَّ أقبَلَ بِهِ إلَى ابنِ زِیادٍ فِی القَصرِ فَبَصُرَ بِهِ ابنُهُ القاسِمُ بنُ حَبیبٍ ، وهُوَ یَومَئِذٍ قَد راهَقَ ، فَأَقبَلَ مَعَ الفارِسِ لا یُفارِقُهُ ، کُلَّما دَخَلَ القَصرَ دَخَلَ مَعَهُ ، وإذا خَرَجَ خَرَجَ مَعَهُ ، فَارتابَ بِهِ ، فَقالَ : ما لَکَ یا بُنَیَّ تَتبَعُنی ؟ قالَ : لا شَیءَ ، قالَ : بَلى ، یا بُنَیَّ أخبِرنی ، قالَ لَهُ : إنَّ هذَا الرَّأسَ الَّذی مَعَکَ رَأسُ أبی ، أفَتُعطینیهِ حَتّى أدفِنَهُ ؟ قالَ : یا بُنَیَّ ، لا یَرضَى الأَمیرُ أن یُدفَنَ ، وأنَا اُریدُ أن یُثیبَنِی الأَمیرُ عَلى قَتلِهِ ثَوابا حَسَنا ، قالَ لَهُ الغُلامُ : لکِنَّ اللّه َ لا یُثیبُکَ عَلى ذلِکَ إلّا أسوَأَ الثَّوابِ ، أما وَاللّه ِ لَقَد قَتَلتَ خَیرا مِنکَ ، وبَکى ، فَمَکَثَ الغُلامُ حَتّى إذا أدرَکَ لَم یَکُن لَهُ هِمَّةٌ إلَا اتِّباعُ أثَرِ قاتِلِ أبیهِ لِیَجِدَ مِنهُ غِرَّةً [4] فَیَقتُلَهُ بِأَبیهِ . فَلَمّا کانَ زَمانُ مُصعَبِ بنِ الزُّبَیرِ وغَزا مُصعَبٌ باجُمَیرى [5] ، دَخَلَ عَسکَرَ مُصعَبٍ فَإِذا قاتِلُ أبیهِ فی فُسطاطِهِ [6] ، فَأَقبَلَ یَختَلِفُ فی طَلَبِهِ وَالتِماسِ غِرَّتِهِ ، فَدَخَلَ عَلَیهِ وهُوَ قائِلٌ نِصفَ النَّهارِ ، فَضَرَبَهُ بِسَیفِهِ حَتّى بَرَدَ . قالَ أبو مِخنَفٍ : حَدَّثَنی مُحَمَّدُ بنُ قَیسٍ ، قالَ : لَمّا قُتِلَ حَبیبُ بنُ مُظاهِرٍ هَدَّ ذلِکَ حُسَینا علیه السلام وقالَ عِندَ ذلِکَ : أحتَسِبُ نَفسی وحُماةَ أصحابی . [7]

1690.تاریخ الطبرى ـ به نقل از ابو مِخنَف ـ: سلیمان بن ابى راشد ، از حُمَید بن مسلم برایم نقل کرد : حسین علیه السلام ، در ظهر عاشورا فرمود : «از آنان بخواهید که دست نگه دارند تا نماز بخوانیم». حُصَین بن تمیم گفت: این [ نماز ] پذیرفته نمى شود ! حبیب بن مُظاهر گفت: پذیرفته نمى شود؟! گمان بُرده اى که نماز از خاندان پیامبر خدا صلى الله علیه و آله پذیرفته نمى شود و از تو ـ اى درازگوش ـ ، پذیرفته مى شود ؟! حُصَین بن تمیم ، به آنان یورش بُرد . حبیب بن مُظاهر نیز به سوى او بیرون آمد و با شمشیر به صورت اسبش زد . اسب ، دست هایش را بلند کرد و حُصَین ، از آن [ بر زمین ]افتاد و یارانش ، او را با خود بردند و نجاتش دادند . حبیب ، شروع به رَجَزخوانى کرد : {0 سوگند یاد مى کنم که اگر به شمارِ شما بودیم یا حتّى نصف شما ، گروه گروه ، فرار مى کردید 0} {0 اى بدتباران و پلیدان ! 0} و آن روز ، چنین رَجَز خواند : {0 من ، حبیب هستم و پدرم ، مُظاهر است یکّه سوار پیکارجو، میان شعله هاى جنگ. 0} {0 شما ، آماده تر و پُرشمارترید و ما ، وفادارتر و شکیباتر . 0} {0 و ما با حجّت برتر و حقّ آشکارتریم و از شما ، پرهیزگارتریم و دلیل بهترى داریم. 0} سپس ، سخت جنگید . مردى از قبیله بنى تمیم به او حمله بُرد و با شمشیر ، به سرش زد و خون او را ریخت. نام آن مرد ، بُدَیل بن صُرَیم و از قبیله بنى عُقفان بود . مردى دیگر از بنى تمیم نیز به او حمله بُرد و او را با نیزه به زمین انداخت. حبیب ، خواست برخیزد که حُصَین بن تمیم ، با شمشیر بر سرش زد و او را دوباره [ بر زمین ] انداخت . مرد تمیمى ، فرود آمد و سرش را [ از تن ]جدا کرد . حُصَین به او گفت : من ، شریک تو در کُشتنِ او بودم . امّا او گفت: به خدا سوگند ، کسى جز من ، او را نکُشت . حُصَین گفت: سر را به من بده تا به گردن اسبم بیاویزم و مردم ببینند و شرکت جستنِ مرا در کُشتن او بدانند. سپس ، آن را بگیر و به نزد عبید اللّه بن زیاد ببر که من ، نیازى به جایزه کُشتن او ندارم . مرد تمیمى نپذیرفت ؛ ولى قومشان ، آن دو را بر همین گونه اى که گفته شد، صلح دادند و او ، سرِ حبیب بن مُظاهر را به حُصَین داد تا به گردن اسبش بیاویزد و میان لشکر بچرخانَد . سپس ، آن را به او بدهد . هنگامى که به کوفه بازگشتند، آن دیگرى ، سرِ حبیب را گرفت و به سینه اسبش آویخت و با همان به دیدار ابن زیاد در کاخش رفت . قاسم پسر حبیب ـ که آن زمان ، نوجوان بود ـ ، او را دید و همراه سوار رفت و بى آن که از او جدا شود ، با وى به درون کاخ رفت و چون خارج شد ، با او بیرون آمد. سوار ، به او بدگمان شد و گفت: پسرکم ! چرا دنبال من مى آیى ؟ گفت: چیزى نیست. گفت: چرا، پسرکم ! به من بگو. گفت: این سرى که همراه توست، سرِ پدر من است. آیا آن را به من مى دهى تا آن را به خاک بسپارم ؟ گفت: پسرکم ! امیر (ابن زیاد ) به دفن او رضایت نمى دهد و من مى خواهم که امیر ، پاداش نیکویى در برابر کُشتن او به من بدهد . جوان به او گفت: امّا خداوند ، بر این کار، چیزى جز بدترین سزا به تو نمى دهد. بدان که به خدا سوگند ، بهتر از خودت را کُشته اى . آن جوان ، گریست و آن گاه ، صبر کرد تا بزرگ شد و همّ و غمّش جز این نبود تا قاتل پدرش را تعقیب کند و در نخستین فرصت ، او را به انتقام پدرش بکُشد . به روزگار فرمان روایى مُصعَب بن زبیر بر عراق و نبردش در باجُمَیرا ، آن پسر به اردوگاه مُصعَب ، وارد شد و قاتل پدرش را در خیمه اش دید . با استفاده از غفلت او ، به آن جا رفت و آمد کرد تا نیم روزى که به خواب رفته بود ، بر وى وارد شد و او را با شمشیر زد تا جان داد . محمّد بن قیس ، براى من (ابو مِخنَف) گفت : هنگامى که حبیب بن مُظاهر ، کشته شد، حسین علیه السلام آشفته گشت و فرمود : «خود و یارانِ یارى کننده ام را به حساب خدا مى گذارم [ و شکیبایى مى کنم] » .

دانشنامه امام حسین علیه السلام، شیخ محمد محمدی ری شهری، جلد 6، ص 244- 245

http://lib.eshia.ir/27254/6/244

 

گفتگو با سردار سرلشکر سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه، ۱۳۹۸/۰۷/۰۹

 

همین که روی صندلی نشست، گفت بیست سال است که گفتگوی مطبوعاتی انجام نداده؛ با یک محاسبه‌ی سرانگشتی می‌شود از زمانی که فرماندهی سپاه قدس به او واگذار شده است. این بار اما موضوع گفتگو سبب شد تا حاج قاسم به درخواست ما پاسخ مثبت بدهد؛ جنگ ۳۳روزه. صحبت از حاج رضوان که به میان آمد، آرام‌آرام رنگ صدایش عوض شد. گفت امروز در کشور ما کلمه‌ی سردار و امیر عرف شده است اما حقیقتاً یک سردار به معنای واقعی، شهید عماد مغنیه بود. اگرچه بیم داشتیم هنوز زمان گفتنِ ناگفتنی‌ها نرسیده باشد اما روایت مشاهدات عینی فرماندهی که تا پایان جنگ ۳۳روزه در لبنان بوده است، این گفتگوی دوساعته را بسیار جذاب و خواندنی کرده است.
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR فیلم این گفتگو را برای استفاده عموم مخاطبان منتشر میکند.
 

فیلم مربوط به دیگران: گفتگو با سردار سرلشکر سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه

با توجه به پهنای باند اینترنت خود ، می توانید این فیلم را با کیفیت های مختلف زیر دریافت نمایید :

برچسب‌ها: رژیم صهیونیستی؛ خاورمیانه؛ مالک اشتر نخعی؛ حزب الله لبنان؛ سید حسن نصرالله؛ شهید حاج عماد مغنیه؛ عملکرد اعراب در قبال رژیم صهیونیستی؛ حمله آمریکا به عراق؛ لبنان؛ سیاستهای استعمارگران در خاورمیانه؛ منطقه غرب آسیا؛ سیاست‌های خاورمیانه‌ای آمریکا؛ دخالت آمریکا در عراق؛ حمایت آمریکا از رژیم صهیونیستی؛ شهید حاج قاسم سلیمانی؛ جنگ ۳۳ روزه لبنان سال 1385؛

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=43609

 

فراخوان رسانه KHAMENEI.IR برای شرکت در رویداد ملی «مثل مصطفی»

 

۱۴۰۲/۰۵/۲۳

همزمان با ۳۰ مردادماه روز جهانی مسجد مراسم رونمایی از دو تقریظ حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای بر کتاب‌های «سرباز روز نهم» و «اسم تو مصطفا‌ست» در اولین آیین ملی تکریم فعالان مساجد و پانزدهمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت، با محوریت مسجد مقدس جمکران، همراه با مساجد سراسر کشور برگزار خواهد شد.

علاقمندان به فعالیتهای فرهنگی عرصه جهاد و شهادت، گروه‌های مردمی، فعالان فرهنگی مساجد، پایگاه‌های بسیج و هیئات مذهبی می‌توانند برای مشارکت در رویداد ملی «مثل مصطفی» و برگزاری این برنامه در مساجد کشور، آمادگی‌ خود را در صفحه این فراخوان اعلام کنند.

شما می‌توانید همگام با مساجد سراسر کشور با ثبت‌نام در صفحه ویژه این فراخوان، یک رویداد فرهنگی را در مسجد محله‌تان با عنوان «مثل مصطفی» برگزار کنید و علاوه بر بیان و معرفی ویژگی‌های شنیدنی، جذاب و تأثیرگذار شخصیت شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده، با پخش مستندهای مربوط به شخصیت شهید صدرزاده، پخش نماهنگ، سخنرانی و روایتگری با موضوع سیره و شخصیت شهید، خواندن بخش‌هایی از دو کتاب، نصب متن‌های معرفی دو کتاب در تابلوی اعلانات مسجد محل و سایر اقدامات فرهنگی دیگری که دو کتاب فوق را کانون فعالیت ترویجی برنامه‌های شما قرار دهد در این رویداد ملی شرکت کنید. مرور و تبیین بیانات امسال رهبر انقلاب اسلامی درباره شهید صدرزاده در دیدار رمضانی دانشجویان و سخنرانی سی‌وچهارمین سالگرد رحلت امام خمینی (ره) بر غنای برنامه شما خواهد افزود.


همزمان با شرکت در این رویداد ملی تصاویر برنامه‌ها و اقدامات خود را به رسانه KHAMENEI.IR ارسال کنید و با هشتگ #مثل_مصطفی در فضای مجازی نیز منتشر نمایید.

برای پشتیبانی محتوایی از برنامه‌های شما، مجموعه‌ای از محصولات هنری و رسانه‌ای از جمله نماهنگ، مستند و... به مرور منتشر می‌شود و در دسترس مخاطبان قرار خواهد گرفت.

 الگوی پیشنهادی برگزاری و شرکت در فراخوان:
شما می‌توانید با توجه به شرایط و اقتضائات مسجد و محله خود، علاوه بر معرفی کتب تقریظی و ابتکاراتی که در طراحی برنامه دارید؛ یکی از دو الگوی زیر را نیز در رویداد خود لحاظ نمایید و تصاویر برنامه‌هایتان را به صفحه فراخوان ارسال نمایید.

 روش اول (مستند محور): نمایش مستند« آقا مصطفی» به همراه پخش نماهنگ‌های منتخب

 روش دوم (سخنران محور): سخنرانی و روایتگری با موضوع سیره و شخصیت شهید به همراه محصولاتی که در اختیار شما قرار خواهد گرفت از جمله کلیپ‌های منتخب،گروه سرود، تقدیر از فعالان مسجد و پایگاه و...

https://farsi.khamenei.ir/news-content?id=53563

 

بنده ی حقیر نمی دانم چرا موشم و بلکه اینترنت هم گاهی خیلی گیر می کند، ولی به هر حال این را هم داریم که می فرمایند در حلب سوریه، یک مکانی هم هست بنام مشهد السقط که محل دفن فرزندی از امام حسین علیه السلام است باسم محسن که سقط هم شده بوده. و گویا تروریستها در سال 2014 آنرا ویران هم کرده بوده اند.

بنده ی حقیر این را هم عرض کنم که واقعاً وقتی انسان کتب و نوشته های شیخ صدوق و شاگردانش از قبیل شیخ مفید و شیخ طوسی و بعد شیخ کلینی را ملاحظه می کند، متوجه می شود که حجت بر شیعه تمام شده است و وجود مبارک امام زمان عجل الله فرجه الشریف از همانجا و همانزمان هم حتی بعد از غیبتهای صغری و کبری توسط این بزرگوران آن حضرت را متجلی فرموده اند و تا امروز ادامه دارد و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَإِنَّ لَنَا لَلْآخِرَةَ وَالْأُولَىٰ ‎﴿اللیل: ١٣﴾‏ 

 

http://lib.eshia.ir/15338/1/5

https://arxiv.org/abs/2304.03953

https://arxiv.org/abs/2303.05145

https://arxiv.org/abs/2210.17210

 

إِنَّ عَلَیْنَا لَلْهُدَىٰ ‎﴿اللیل: ١٢﴾‏

 

امیری حسین (علیه السلام) و نعم الامیر

 

إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ اَلاِنْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ اَلْقُلُوبِ حُجُبَ اَلنُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ اَلْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ 

 

فصل هشتم در مناجات است

مناجاة خمس عشرة لمولانا علی بن الحسین علیهما السلام

علامه مجلسى رحمة الله علیه در بحار فرموده که من یافتم این مناجات را مروى از آن حضرت در کتب بعض اصحاب رضوان الله علیهم

المناجاة الاولى مناجاة التائبین

:

بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ إِلَهِی أَلْبَسَتْنِی اَلْخَطَایَا ثَوْبَ مَذَلَّتِی وَ جَلَّلَنِی اَلتَّبَاعُدُ مِنْکَ لِبَاسَ مَسْکَنَتِی وَ أَمَاتَ قَلْبِی عَظِیمُ جِنَایَتِی فَأَحْیِهِ بِتَوْبَةٍ مِنْکَ یَا أَمَلِی وَ بُغْیَتِی وَ یَا سُؤْلِی وَ مُنْیَتِی فَوَ عِزَّتِکَ مَا أَجِدُ لِذُنُوبِی سِوَاکَ غَافِراً وَ لاَ أَرَى لِکَسْرِی غَیْرَکَ جَابِراً وَ قَدْ خَضَعْتُ بِالْإِنَابَةِ إِلَیْکَ وَ عَنَوْتُ بِالاِسْتِکَانَةِ لَدَیْکَ فَإِنْ طَرَدْتَنِی مِنْ بَابِکَ فَبِمَنْ أَلُوذُ وَ إِنْ رَدَدْتَنِی عَنْ جَنَابِکَ فَبِمَنْ أَعُوذُ فَوَا أَسَفَاهْ مِنْ خَجْلَتِی وَ اِفْتِضَاحِی وَ وَا لَهْفَاهْ مِنْ سُوءِ عَمَلِی وَ اِجْتِرَاحِی أَسْأَلُکَ یَا غَافِرَ اَلذَّنْبِ اَلْکَبِیرِ وَ یَا جَابِرَ اَلْعَظْمِ اَلْکَسِیرِ أَنْ تَهَبَ لِی مُوبِقَاتِ اَلْجَرَائِرِ وَ تَسْتُرَ عَلَیَّ فَاضِحَاتِ اَلسَّرَائِرِ وَ لاَ تُخْلِنِی فِی مَشْهَدِ اَلْقِیَامَةِ مِنْ بَرْدِ عَفْوِکَ وَ غَفْرِکَ وَ لاَ تُعْرِنِی مِنْ جَمِیلِ صَفْحِکَ وَ سَتْرِکَ إِلَهِی ظَلِّلْ عَلَى ذُنُوبِی غَمَامَ رَحْمَتِکَ وَ أَرْسِلْ عَلَى عُیُوبِی سَحَابَ رَأْفَتِکَ إِلَهِی هَلْ یَرْجِعُ اَلْعَبْدُ اَلْآبِقُ إِلاَّ إِلَى مَوْلاَهُ أَمْ هَلْ یُجِیرُهُ مِنْ سَخَطِهِ أَحَدٌ سِوَاهُ إِلَهِی إِنْ کَانَ اَلنَّدَمُ عَلَى اَلذَّنْبِ تَوْبَةً فَإِنِّی وَ عِزَّتِکَ مِنَ اَلنَّادِمِینَ وَ إِنْ کَانَ اَلاِسْتِغْفَارُ مِنَ اَلْخَطِیئَةِ حِطَّةً فَإِنِّی لَکَ مِنَ اَلْمُسْتَغْفِرِینَ لَکَ اَلْعُتْبَى حَتَّى تَرْضَى إِلَهِی بِقُدْرَتِکَ عَلَیَّ تُبْ عَلَیَّ وَ بِحِلْمِکَ عَنِّی اُعْفُ عَنِّی وَ بِعِلْمِکَ بِی اِرْفَقْ بِی إِلَهِی أَنْتَ اَلَّذِی فَتَحْتَ لِعِبَادِکَ بَاباً إِلَى عَفْوِکَ سَمَّیْتَهُ اَلتَّوْبَةَ فَقُلْتَ تُوبُوا إِلَى اَللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ اَلْبَابِ بَعْدَ فَتْحِهِ إِلَهِی إِنْ کَانَ قَبُحَ اَلذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ اَلْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ إِلَهِی مَا أَنَا بِأَوَّلِ مَنْ عَصَاکَ فَتُبْتَ عَلَیْهِ وَ تَعَرَّضَ لِمَعْرُوفِکَ فَجُدْتَ عَلَیْهِ یَا مُجِیبَ اَلْمُضْطَرِّ یَا کَاشِفَ اَلضُّرِّ یَا عَظِیمَ اَلْبِرِّ یَا عَلِیماً بِمَا فِی اَلسِّرِّ یَا جَمِیلَ اَلسِّتْرِ [اَلسَّتْرِ] اِسْتَشْفَعْتُ بِجُودِکَ وَ کَرَمِکَ إِلَیْکَ وَ تَوَسَّلْتُ بِجَنَابِکَ [بِجِنَانِکَ] وَ تَرَحُّمِکَ لَدَیْکَ فَاسْتَجِبْ دُعَائِی وَ لاَ تُخَیِّبْ فِیکَ رَجَائِی وَ تَقَبَّلْ تَوْبَتِی وَ کَفِّرْ خَطِیئَتِی بِمَنِّکَ وَ رَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

البته حضرت آقا می‌گویند که این جو رعب و وحشت به تدریج شکسته می‌شود. اما زمان قابل توجهی می‌برد. در شرایط بعد از کربلا، فضای فاسد اخلاقی در عالم اسلام حاکم است. چه فسق و فجورهایی که صورت نمی‌گیرد. جامعه از ارزشهای الهی و اخلاقی تهی شده است. حضرت آقا می‌فرمایند بنی‌امیه به دشمنی با اساس اسلام برخاسته بود. آن هم در جایگاهی که خلافت پیغمبر است نه در دوره‌ی جاهلیتی که جنگ مشرکان با اسلام بود. اینها در جای پیغمبر (صلّی الله علیه وآله وسلّم) نشستند و دارند با اساس اسلام دشمنی می‌کنند. آن‌وقت حضرت آقا دشمنی بنی‌امیه را این‌طور تبیین می‌فرمایند که اینها به ظواهر اسلام بعضاً پایبند بودند. نماز جماعت و جمعه‌ی معاویه ترک نمی‌شد. حج می‌رفت. زکات می‌گرفتند که خیلی هم به نفعشان بود و بهره‌برداری می‌کردند. حتی حضرت آقا می‌فرمایند که اینها با توحید به معنای اینکه خدا یکی است و دو تا هم نیست، مشکلی نداشتند. با حکومت توحیدی مخالف بودند. اگر مردم به حکومت توحیدی شناخت پیدا می‌کردند، نه تنها دیگر برای آنها ارزشی قائل نبودند، بلکه در برابر حاکمیت جائرانه‌ی آنها می‌ایستادند. لذا تلاش وسیعی می‌کردند برای اینکه آن فهم در جامعه پدید نیاید، دین را تحریف بکنند. حضرت آقا می‌فرمایند به کمک گروهی از عالمان درباری ــ علمایی که دین خود را به دنیا فروختند و در جهت منافع اینها عمل می‌کنند ــ دروغ و تحریف را در دین ترویج میکردند.
...

 عملکرد امام سجاد (علیه السّلام) در جهت وظایف اصلی امامت
حضرت آ‌قا می‌فرمایند که امام سجاد (علیه الصّلوة والسّلام) در این دوران، چند عملکرد از خود به یادگار گذاشتند. اول، رابطه با دستگاه خلافت است. به این معنا که چون آن حضرت زیر نظر دقیق دستگاه خلافت است و آن وجود مقدس را کاملاً می‌پایند، لذا حضرت بهانه‌ای به اینها نمی‌دهد که بتوانند دست به قتل ایشان بزنند و امامت از این حیث آسیب ببیند. در عین حال کار خود را می‌کنند. حضرت آقا به عنوان نمونه می‌فرمایند که وقتی امام سجاد (علیه السّلام) به عنوان یک امر داخلی در خانه‌ی خود، کنیز دارد و آن کنیز را آزاد کرده، با او ازدواج میکنند. این از چشم جاسوسان عبدالملک مروان، آن خلیفه‌ی جبّار مخفی نمی‌ماند. به او گزارش می‌کنند و او نامه به امام می‌نویسد و می‌گوید چرا شما یک چنین کاری کردید و با کنیزی ازدواج کردید. امام هم پاسخی به او می‌دهد، هم می‌خواهند که دفع شر بکنند و هم اینکه کار من نه خلاف شرع بوده و نه کار نادرست و خلاف عرفی بوده و توضیحاتی می‌دهند. بنابراین امام سجاد (علیه السّلام) با یک رفتار بسیار حساب شده‌ای با خلفای جائر روابطی را داشته‌اند.

دوم، روابطی است که امام سجاد (علیه السّلام) با عامه‌ی مردم دارد، برای روشنگری آنها و برای اینکه بدانند چه وضعیتی بر آنها حاکم است و راه سعادت آنها چیست، که کار بسیار مهمی است. سوم، روابط امام سجاد (علیه السّلام) با شیعیان خاص است که در قالب رهنمودهایی بیان میکنند. نامه‌ای که حضرت برای برخی از شیعیان خاص می‌نگارد و دستورالعمل‌هایی می‌دهد که چگونه باید باشند، قابل توجه است. چهارمین عملکرد امام سجاد (علیه السّلام) را، حضرت آقا برخورد با عالمان درباری فاسد عنوان می‌کنند. مثل محمدبن‌ شهاب زهری که این فرد پلید از یک طرفی جزو راویان احادیث امام سجاد (علیه السّلام) است اما از آن طرف، توجیه‌گر حکومت پلید عبدالملک مروان است. حتی احادیثی را هم که از امام سجاد (علیه السّلام) مطرح می‌کند، به عنوان فقیه‌ترین و برجسته‌ترین و عالم‌ترین بنی‌هاشم، به گونه‌ای مطرح می‌کند که بخواهد توجیهی باشد برای حاکمیت اموی. امام (علیه السّلام) یک نامه‌ی سرگشاده‌ای به این فرد دارند به عنوان کسی که محکم‌کننده‌ی ستون پایه‌های حکومت جور است و باعث فریب مردم می‌شود. علمای درباری، به عنوان فقیه و راوی حدیث در جامعه، موقعیت مورد توجهی دارند، اینها باعث می‌شوند که این حاکمیت‌ها در ظلم و جورشان تئوریزه بشوند و جامعه هم به عنوان اینکه بیعت کرده و نمی‌تواند از بیعت سرپیچی کند چاره‌ای جز قبول این وضعیت ندارند. لذا حضرت آقا یکی از کارهای بزرگ امام سجاد (علیه السّلام) را مقابله با این عالمان درباری مطرح می‌کنند.

 علت انتخاب روش تبلیغی دعا برای انتقال معارف اسلامی
مورد آخر از عملکرد امام سجاد (علیه السّلام)، پوشش دعا برای انتقال معارف اسلامی است. در آن موقعیت سخت و خطرناک که امام به هیچ وجه آزادی عمل ندارد، حتی اقدامات حضرت در زندگی خصوصی هم زیر نظر عوامل حکومت است، امام نمی‌تواند معارف اسلامی را به راحتی به مردم انتقال بدهد. لذا در پوشش دعا و مناجات، معارف را به مردم می‌رساندند. آنچه از رسالةالحقوق یا صحیفه‌ی سجادیه باقی مانده، نشان‌گر این روش امام است. حضرت آقا به سابقه‌ی صحیفه هم می‌پردازند و اینکه صحیفه هم مثل نهج‌البلاغه در جامعه‌ی شیعه متأسفانه مهجور واقع شده است. رهبرانقلاب می‌فرمایند امام (علیه السّلام) شرایط دوران را در قالب این دعاها و مناجاتها بیان می‌کنند و راه رستگاری را مطرح می‌کنند. از این جهت که ظاهرش دعا و مناجات است و دستگاه خلافت هم نمی‌تواند مانع دعا و مناجات اشخاص از جمله امام شود، حضرت امام سجاد (علیه السّلام) هوشمندانه در این عرصه ورود پیدا می‌کند و از این طریق اقدام می‌کند. لذا نتیجه هم می‌‌گیرند. بر خلاف نظری که میگوید آن حضرت از مسائل سیاسی و اجتماعی دور بود، آن وجود مقدس در یک چنین شرایط سختی، تلاش گسترده‌ای کرد و تقریباً از صفر، مکتب اهل‌بیت (علیهم السّلام) را دوباره احیا می‌کند.

 

مصاحبه سایت دیگران khamenei.ir با دکتر محمد حسین رجبی دوانی حول کتاب حماسه امام سجاد علیه السلام

https://farsi.khamenei.ir/others-note?id=53549

 

حادثه ی تاسفبار تروریستی دوباره حرم شاه چراغ با اینکه خیلی هم دردناک است، خود نشاندهنده ی حالات خلائی هم هست که برای انسانها می تواند رخ دهد که چطور هم دست به کارهای تروریستی می توانند بزنند.

ولی از آن طرف هم برای شاگرد و دانشجو و طلبه ها، مناجاتهای ائمه ی اطهار را به ارث برده ایم که می توان برای اینکه از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه میل کنیم؛ در این مناجاتها و دعاها هم تفکر و تدبر و نفقه کنیم. نکته اینجا این است که یحتمل خیلی هم اشکال شود که مگر انسان هم سگ است که به درگاه امام زمان عجل الله فرجه الشریف و به درگاه خدا هم تبصبص کند؟ مسئله ی توحیدی اینجا هم هست که ماورای اجتماعات و جوامع بشری هم هست که سالک الی الله را در مناجاتش بتواند به چنین جایگاه رفیع الهی ای نزد عرش خدا هم برساند در صورتی که غرق در گناه در پیشگاه الهی به تضرع و تواضع و حتی تبصبص هم افتاده است؛ و بلکه او را به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم یاری و وصل کرده و حتی از سربازان و همرزمان امام حسین علیه السلام و آن حضرتش تبدیل می کند. یعنی یک نکته ی اشتراکی هست بین ممکن الوجودهایی که بین بندگان خدا هستند و حتی به بندگی افراد مشرک هم یحتمل افتاده اند و بلکه بین سگی که به تبصبص با صاحبش هم افتاده که از نوع زندگی بعد از زندگی ای است که فقط وقتی آن بنده قادر باشد که با خدایش آنگونه که ائمه ی اطهار علیهم السلام با خدای خود هم مناجات می فرموده اند است که معدن العظمة حتی حجب نوارنی هم کنار رفته فتصل الی معدن العظمة آیا یحتمل چقدر هم صورت می پذیرد؟! الهی هب لی کمال الانقطاع الیک. خدایا ما را در آن کمال انقطاعی هم بیانداز که بتوان از حالات خلاء خود بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کنیم. و آنگاه خدایا حتی فرق بین علمای درباری و علمایی که ما را به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هدایت می فرمایند و معرفت و تشخیص امام زمان عجل الله فرجه الشریف از غیر او را برایمان آسان فرما . لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

یَسْأَلُونَکَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَکُمُ الطَّیِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُم مِّنَ الْجَوَارِحِ مُکَلِّبِینَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَکُمُ اللَّهُ فَکُلُوا مِمَّا أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ وَاذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَیْهِ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ ‎﴿المائدة: ٤﴾‏

وَلَوْ شِئْنَا لَرَفَعْنَاهُ بِهَا وَلَـٰکِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَمَثَلُهُ کَمَثَلِ الْکَلْبِ إِن تَحْمِلْ عَلَیْهِ یَلْهَثْ أَوْ تَتْرُکْهُ یَلْهَث ذَّٰلِکَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ ‎﴿الأعراف: ١٧٦﴾‏

وَتَحْسَبُهُمْ أَیْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْیَمِینِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَکَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَیْهِ بِالْوَصِیدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَیْهِمْ لَوَلَّیْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا ‎﴿الکهف: ١٨﴾‏

سَیَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَیَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَیْبِ وَیَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ قُل رَّبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا یَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ فَلَا تُمَارِ فِیهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِیهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا ‎﴿الکهف: ٢٢﴾‏

 

آیا روایتی از امام علی(ع) وجود دارد که ده ویژگی سگ‌ها را الگوی مؤمنان اعلام کرده باشد؟!

پرسش

آیا روایت زیر از لحاظ سندی معتبر است؟ امام علی(ع) فرموده‌اند: «ده صفت در سگ است که هر کس آن صفات را داشته باشد مؤمن است: اول: خانه ندارد، و این از صفات مجرّدین است. دوم: شب زنده‌دار است، و این از علامات عابدان است. سوم: چون سفر کند، با خودش چیزی نمی‌برد، و این از علامات متوکلان است. چهارم: وقتی که به او چیزی دهید، او را دور برده و در دور می‌خورد، و این از صفات متواضعان است. پنجم: اگر او را بزنند و طردش کنند، به کمترین چیزی بازگشت می‌کند، و این از علامات مریدان است. ششم: هرگز صاحبش را در سختی ترک نمی‌کند، و این از علامات صابران است. هفتم: آن زمان که بمیرد میراثی باقی نمی‌گذارد، و این از علامات زاهدان است. هشتم: یکسره گرسنه است، و این از علامات مجاهدان است. نهم: یکسره در خوف است، و این از علامات صالحان است. دهم: به اندک چیزی از دنیا راضی می‌شود، و این از علامات عاشقان است». (نشان از بی‌نشانها، جلد اول، ص 310).

پاسخ اجمالی

این روایت در منابع معتبر و یا قابل استناد حدیثی وجود ندارد، بلکه در کتاب‌های متأخر و معاصر؛ مانند «لئالی الاخبار و الآثار»، بدون ذکر سند این‌گونه آمده است:
«و قال علی بن ابیطالب(ع): طوبی لمن کان عیشه کعیش الکلب و فیه عشر خصال: الاولی لیس له مال، الثانیة لیس له قدر، و الثالثة الارض بیت له، الرابعة اکثر اوقاته یکون جائعاً، الخامسة اکثر اوقاته یکون ساکناً. والسادسة یحول حول البیت باللیل و النهار و السابعة یقنع بما یدفع الیه و الثامنة لو ضربه صاحبه مأة جلدة لم یترک باب دار صاحبه و التاسعة یأخذ عدو صاحبه و لا یأخذ صدیقه، العاشرة اذا مات لم یترک من المیراث شیئاً».[1]
امام علی(ع) فرمود: «خوشا به حال کسی که زندگی‌اش مانند زندگی سگ است، [چرا که] در سگ ده صفت وجود دارد:
1. مال ندارد؛ 2. ارزش چندانی برای او در نظر نمی‌گیرند؛ 3. زمین، خانه او است؛ 4. بیشتر اوقات گرسنه است؛ 5. بیشتر اوقات بی‌حرکت است؛ 6. شب و روز دور خانه‌اش می‌چرخد؛ 7. به آنچه دارد قانع است؛ 8. اگر صاحبش صدبار او را بزند، از در خانه او جدا نمی‌شود؛ 9. دشمن صاحبش را می‌گزد، اما با دوستش کاری ندارد؛ 10. آن زمان که بمیرد میراثی باقی نمی‌گذارد».
از جهت محتوایی باید گفت: تمامی این صفات درباره مؤمنان در روایات دیگر به صورت پراکنده آمده‌است،[2] اما همان‌طور که گفته شد، این روایت که سفارش به الگو قرار دادن صفات خوب سگ می‌کند، در منابع روایی کهن وجود نداشته و تنها در منابع یکی دو سده اخیر مشاهده می‌شود. البته، قضاوت درباره این‌گونه از روایات به این برمی‌گردد که چه دیدگاهی نسبت به روایاتی داشته باشیم که در کتاب‌های متأخرین وجود داشته و بیشتر جنبه اخلاقی دارند.
برای آگاهی از برخی صفات مطرح شده؛ مانند قانع بودن، گرسنگی کشیدن، وفاداری، قدرشناسی، نمایه‌های زیر را مطالعه کنید:

«آثار قناعت و فرق آن با بخل»، سؤال 14858
«آثار تربیتی روزه»، سؤال 14859
«مؤمنان پایبند به عهد و پیمان»، سؤال 55777
«آیات و روایات در مورد قدردانی و سپاس از خلق»، سؤال 5816

 


[1].  تویسرکانی(یا: توسیرکانی) (حدود 1320ق)، محمدنبی بن احمد، لئالی الاخبار و الآثار، ج 5، ص 387 – 388، قم، مکتبة العلامة، 1372ش.

[2]. برای برخی از این ویژگی‌ها ر.ک: «نام مؤمن و صفات آن»، سؤال 2534؛ «اوصاف مؤمنان و بهشتیان»، سؤال 33848؛ «صفات مؤمن واقعی»، سؤال 59803؛ «اوصاف و ویژگی‌های ابرار در قرآن»، سؤال 68641.

آیات مرتبط

https://www.islamquest.net/fa/archive/fa59360/tmpl/component

 

اتفاقاً بنده ی حقیر میدانهای (پس زمینه ی) کلب- راموند نظریه ی ریسمان را در آرشیو جستجو می کردم، متوجه شدم که استاد داوود کمانی در این میدانها زیاد هم کار کرده اند. نکته اینجا این است که وقتی شما از مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه با مقداری ابرتقارنهای (حداقلی یا حتی بیشتر) را به نظریه های ریسمان و ام و ... بسط می دهید، یحتمل بعضی اشکال هم کنند که شما دارید دقیقاً وارد میدانهای استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی هم می شوید که میدانهای کلب- راموند هم یکی از این میدانها است. مسئله این است که فرض بفرمایید مسائلی از قبیل دوتایی ستاره- سیاه چاله ای نوترونی (یا حتی پروتونی) را چطور هم مایلید به استکان نلبکیهای توپولوژیک کلب- راموند ... بسطشان هم دهید؟! اینجا بعضی یحتمل- مثل پیتر ویت که منتقد نظریه های ریسمانی هم هستند- اشکال هم می کنند کانه لااقل برای اهلش هم یک مرتبه بالمرة همه ی حجابهای نورانی و ظلمانی هم کنار رفته و یک انفجار عظیمی از استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی کیهانی می توانند رخ دهند که از کنترل فشرده سازی یا گروه های بازبهنجارش UV/IR برای همگان آیا چقدر هم خارج شوند و احتیاج به بازبهنجارش دوباره هم داشته باشند و ...؟! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

 

https://arxiv.org/search/?query=Kalb-

+Ramond&searchtype=all&abstracts=show&order=-

announced_date_first&size=50

 

https://arxiv.org/search/?searchtype=author&query=Kamani%2C+D

فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلَىٰ أَجَلٍ هُم بَالِغُوهُ إِذَا هُمْ یَنکُثُونَ ‎﴿الأعراف: ١٣٥﴾‏

وَإِن نَّکَثُوا أَیْمَانَهُم مِّن بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَطَعَنُوا فِی دِینِکُمْ فَقَاتِلُوا أَئِمَّةَ الْکُفْرِ إِنَّهُمْ لَا أَیْمَانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ یَنتَهُونَ ‎﴿التوبة: ١٢﴾‏

أَلَا تُقَاتِلُونَ قَوْمًا نَّکَثُوا أَیْمَانَهُمْ وَهَمُّوا بِإِخْرَاجِ الرَّسُولِ وَهُم بَدَءُوکُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ ‎﴿التوبة: ١٣﴾‏

فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِذَا هُمْ یَنکُثُونَ ‎﴿الزخرف: ٥٠﴾‏

إِنَّ الَّذِینَ یُبَایِعُونَکَ إِنَّمَا یُبَایِعُونَ اللَّهَ یَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ فَمَن نَّکَثَ فَإِنَّمَا یَنکُثُ عَلَىٰ نَفْسِهِ وَمَنْ أَوْفَىٰ بِمَا عَاهَدَ عَلَیْهُ اللَّهَ فَسَیُؤْتِیهِ أَجْرًا عَظِیمًا ‎﴿الفتح: ١٠﴾‏

 

 

3- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ رَفَعَهُ قَالَ: قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِعِیسَى ع یَا عِیسَى اذْکُرْنِی فِی نَفْسِکَ أَذْکُرْکَ فِی نَفْسِی وَ اذْکُرْنِی فِی مَلَئِکَ‌[1] أَذْکُرْکَ فِی مَلَإٍ خَیْرٍ مِنْ مَلَإِ الْآدَمِیِّینَ یَا عِیسَى أَلِنْ لِی قَلْبَکَ وَ أَکْثِرْ ذِکْرِی فِی الْخَلَوَاتِ وَ اعْلَمْ أَنَّ سُرُورِی أَنْ تُبَصْبِصَ‌[2] إِلَیَّ وَ کُنْ فِی ذَلِکَ حَیّاً وَ لَا تَکُنْ مَیِّتاً.

اصول الکافی الشریف، شیخ کلینی، جلد 2، ص 502

http://lib.eshia.ir/11005/2/502

 

... قَالَ عِیسَى ع إِلَهِی مَنْ هُوَ حَتَّى أُرْضِیَهُ فَلَکَ الرِّضَا قَالَ هُوَ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ إِلَى النَّاسِ کَافَّةً أَقْرَبُهُمْ مِنِّی مَنْزِلَةً وَ أَحْضَرُهُمْ شَفَاعَةً طُوبَى لَهُ مِنْ نَبِیٍّ وَ طُوبَى لِأُمَّتِهِ إِنْ هُمْ‌[3] لَقُونِی عَلَى سَبِیلِهِ یَحْمَدُهُ أَهْلُ الْأَرْضِ وَ یَسْتَغْفِرُ لَهُ أَهْلُ السَّمَاءِ أَمِینٌ مَیْمُونٌ طَیِّبٌ مُطَیَّبٌ خَیْرُ الْبَاقِینَ عِنْدِی یَکُونُ فِی آخِرِ الزَّمَانِ إِذَا خَرَجَ أَرْخَتِ السَّمَاءُ عَزَالِیَهَا[4] وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ زَهْرَتَهَا حَتَّى یَرَوُا الْبَرَکَةَ وَ أُبَارِکُ لَهُمْ فِیمَا وَضَعَ یَدَهُ عَلَیْهِ کَثِیرُ الْأَزْوَاجِ قَلِیلُ الْأَوْلَادِ یَسْکُنُ بَکَّةَ مَوْضِعَ أَسَاسِ إِبْرَاهِیمَ یَا عِیسَى دِینُهُ الْحَنِیفِیَّةُ وَ قِبْلَتُهُ یَمَانِیَّةٌ وَ هُوَ مِنْ حِزْبِی وَ أَنَا مَعَهُ فَطُوبَى لَهُ ثُمَّ طُوبَى لَهُ لَهُ الْکَوْثَرُ وَ الْمَقَامُ الْأَکْبَرُ فِی جَنَّاتِ عَدْنٍ یَعِیشُ أَکْرَمَ مَنْ عَاشَ وَ یُقْبَضُ شَهِیداً لَهُ حَوْضٌ أَکْبَرُ مِنْ بَکَّةَ إِلَى مَطْلَعِ الشَّمْسِ‌ مِنْ رَحِیقٍ مَخْتُومٍ‌ فِیهِ آنِیَةٌ مِثْلُ نُجُومِ السَّمَاءِ وَ أَکْوَابٌ مِثْلُ مَدَرِ الْأَرْضِ عَذْبٍ فِیهِ مِنْ کُلِّ شَرَابٍ وَ طَعْمِ کُلِّ ثِمَارٍ فِی الْجَنَّةِ مَنْ شَرِبَ‌ مِنْهُ شَرْبَةً لَمْ یَظْمَأْ أَبَداً وَ ذَلِکَ مِنْ قَسْمِی لَهُ وَ تَفْضِیلِی إِیَّاهُ عَلَى فَتْرَةٍ بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ یُوَافِقُ سِرُّهُ عَلَانِیَتَهُ وَ قَوْلُهُ فِعْلَهُ لَا یَأْمُرُ النَّاسَ إِلَّا بِمَا یَبْدَأُهُمْ بِهِ دِینُهُ الْجِهَادُ فِی عُسْرٍ وَ یُسْرٍ تَنْقَادُ لَهُ الْبِلَادُ وَ یَخْضَعُ لَهُ صَاحِبُ الرُّومِ عَلَى دِینِ إِبْرَاهِیمَ یُسَمِّی عِنْدَ الطَّعَامِ‌[1] وَ یُفْشِی السَّلَامَ وَ یُصَلِّی وَ النَّاسُ نِیَامٌ لَهُ کُلَّ یَوْمٍ خَمْسُ صَلَوَاتٍ مُتَوَالِیَاتٍ یُنَادِی إِلَى الصَّلَاةِ کَنِدَاءِ الْجَیْشِ بِالشِّعَارِ وَ یَفْتَتِحُ بِالتَّکْبِیرِ وَ یَخْتَتِمُ بِالتَّسْلِیمِ وَ یَصُفُّ قَدَمَیْهِ فِی الصَّلَاةِ کَمَا تَصُفُّ الْمَلَائِکَةُ أَقْدَامَهَا وَ یَخْشَعُ لِی قَلْبُهُ وَ رَأْسُهُ النُّورُ فِی صَدْرِهِ وَ الْحَقُّ عَلَى لِسَانِهِ وَ هُوَ عَلَى الْحَقِّ حَیْثُمَا کَانَ أَصْلُهُ یَتِیمٌ ضَالٌّ بُرْهَةً مِنْ زَمَانِهِ عَمَّا یُرَادُ بِهِ‌[2] تَنَامُ عَیْنَاهُ وَ لَا یَنَامُ قَلْبُهُ لَهُ الشَّفَاعَةُ وَ عَلَى أُمَّتِهِ تَقُومُ السَّاعَةُ وَ یَدِی‌ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ‌ فَمَنْ نَکَثَ‌ فَإِنَّما یَنْکُثُ عَلى‌ نَفْسِهِ‌ وَ مَنْ أَوْفى‌ بِما عاهَدَ عَلَیْهِ أَوْفَیْتُ لَهُ بِالْجَنَّةِ فَمُرْ ظَلَمَةَ بَنِی إِسْرَائِیلَ أَلَّا یَدْرُسُوا کُتُبَهُ وَ لَا یُحَرِّفُوا سُنَّتَهُ وَ أَنْ یُقْرِءُوهُ السَّلَامَ فَإِنَّ لَهُ فِی الْمَقَامِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ یَا عِیسَى کُلُّ مَا یُقَرِّبُکَ مِنِّی فَقَدْ دَلَلْتُکَ عَلَیْهِ وَ کُلُّ مَا یُبَاعِدُکَ مِنِّی فَقَدْ نَهَیْتُکَ عَنْهُ فَارْتَدْ[3] لِنَفْسِکَ یَا عِیسَى إِنَّ الدُّنْیَا حُلْوَةٌ وَ إِنَّمَا اسْتَعْمَلْتُکَ فِیهَا فَجَانِبْ مِنْهَا مَا حَذَّرْتُکَ وَ خُذْ مِنْهَا مَا أَعْطَیْتُکَ عَفْواً[4] یَا عِیسَى انْظُرْ فِی عَمَلِکَ نَظَرَ الْعَبْدِ الْمُذْنِبِ الْخَاطِئِ وَ لَا تَنْظُرْ فِی عَمَلِ غَیْرِکَ بِمَنْزِلَةِ الرَّبِّ کُنْ فِیهَا زَاهِداً وَ لَا تَرْغَبْ فِیهَا فَتَعْطَبَ یَا عِیسَى اعْقِلْ وَ تَفَکَّرْ وَ انْظُرْ فِی نَوَاحِی الْأَرْضِ‌ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الظَّالِمِینَ‌ یَا عِیسَى کُلُّ وَصْفِی لَکَ نَصِیحَةٌ وَ کُلُّ قَوْلِی لَکَ حَقٌّ وَ أَنَا الْحَقُّ الْمُبِینُ فَحَقّاً أَقُولُ لَئِنْ أَنْتَ عَصَیْتَنِی بَعْدَ أَنْ أَنْبَأْتُکَ مَا لَکَ مِنْ دُونِی وَلِیٌّ وَ لَا نَصِیرٌ یَا عِیسَى أَذِلَّ قَلْبَکَ بِالْخَشْیَةِ وَ انْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ أَسْفَلُ مِنْکَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقَکَ وَ اعْلَمْ أَنَّ رَأْسَ کُلِّ خَطِیئَةٍ وَ ذَنْبٍ هُوَ حُبُّ الدُّنْیَا فَلَا تُحِبَّهَا فَإِنِّی لَا أُحِبُّهَا یَا عِیسَى أَطِبْ لِی قَلْبَکَ وَ أَکْثِرْ ذِکْرِی فِی الْخَلَوَاتِ وَ اعْلَمْ أَنَّ سُرُورِی أَنْ تُبَصْبِصَ إِلَیَّ کُنْ فِی ذَلِکَ حَیّاً وَ لَا تَکُنْ مَیِّتاً یَا عِیسَى‌ لا تُشْرِکْ بِی شَیْئاً وَ کُنْ مِنِّی عَلَى حَذَرٍ وَ لَا تَغْتَرَّ بِالصِّحَّةِ[1] وَ تُغَبِّطْ نَفْسَکَ فَإِنَّ الدُّنْیَا کَفَیْ‌ءٍ زَائِلٍ وَ مَا أَقْبَلَ مِنْهَا کَمَا أَدْبَرَ فَنَافِسْ فِی الصَّالِحَاتِ جُهْدَکَ وَ کُنْ مَعَ الْحَقِّ حَیْثُمَا کَانَ وَ إِنْ قُطِعْتَ وَ أُحْرِقْتَ بِالنَّارِ فَلَا تَکْفُرْ بِی بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ فَلا تَکُونَنَّ مِنَ الْجاهِلِینَ‌ فَإِنَّ الشَّیْ‌ءَ یَکُونُ مَعَ الشَّیْ‌ءِ یَا عِیسَى صُبَّ لِیَ الدُّمُوعَ مِنْ عَیْنَیْکَ وَ اخْشَعْ لِی بِقَلْبِکَ یَا عِیسَى اسْتَغِثْ بِی فِی حَالاتِ الشِّدَّةِ فَإِنِّی أُغِیثُ الْمَکْرُوبِینَ وَ أُجِیبُ الْمُضْطَرِّینَ وَ أَنَا أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ.

روضة الکافی الشریف، شیخ کلینی، جلد 8، ص 139- 141

http://lib.eshia.ir/11005/8/140

 

57- بَعْضُ أَصْحَابِنَا عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْعَبَّاسِ‌[1] عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ ع قَالَ: إِنَّ الْأَحْلَامَ لَمْ تَکُنْ فِیمَا مَضَى فِی أَوَّلِ الْخَلْقِ وَ إِنَّمَا حَدَثَتْ فَقُلْتُ وَ مَا الْعِلَّةُ فِی ذَلِکَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ ذِکْرُهُ بَعَثَ رَسُولًا إِلَى أَهْلِ زَمَانِهِ فَدَعَاهُمْ إِلَى عِبَادَةِ اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ فَقَالُوا إِنْ فَعَلْنَا ذَلِکَ فَمَا لَنَا فَوَ اللَّهِ مَا أَنْتَ بِأَکْثَرِنَا مَالًا وَ لَا بِأَعَزِّنَا عَشِیرَةً فَقَالَ إِنْ أَطَعْتُمُونِی أَدْخَلَکُمُ اللَّهُ الْجَنَّةَ وَ إِنْ عَصَیْتُمُونِی أَدْخَلَکُمُ اللَّهُ النَّارَ فَقَالُوا وَ مَا الْجَنَّةُ وَ النَّارُ فَوَصَفَ لَهُمْ ذَلِکَ فَقَالُوا مَتَى نَصِیرُ إِلَى ذَلِکَ فَقَالَ إِذَا مِتُّمْ فَقَالُوا لَقَدْ رَأَیْنَا أَمْوَاتَنَا صَارُوا عِظَاماً وَ رُفَاتاً فَازْدَادُوا لَهُ تَکْذِیباً وَ بِهِ اسْتِخْفَافاً فَأَحْدَثَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِمُ الْأَحْلَامَ فَأَتَوْهُ فَأَخْبَرُوهُ بِمَا رَأَوْا وَ مَا أَنْکَرُوا مِنْ ذَلِکَ فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَرَادَ أَنْ یَحْتَجَّ عَلَیْکُمْ بِهَذَا هَکَذَا تَکُونُ أَرْوَاحُکُمْ إِذَا مِتُّمْ وَ إِنْ بُلِیَتْ أَبْدَانُکُمْ تَصِیرُ الْأَرْوَاحُ إِلَى عِقَابٍ حَتَّى تُبْعَثَ الْأَبْدَانُ.

روضة الکافی، طبع الاسلامیة، شیخ کلینی، جلد 8، ص 90

http://lib.eshia.ir/11005/8/90

 

مقام تَبَصبُص سگ در درگاه حجت خدا

اما از یک طرف چون حرف زدن ما توسل است، الآن هر چه ما میگوییم- مراد "من" است نه "ما" اشتباه نشود، متکلم وحده، نه مع الغیر- گفتار ما همچون تبصبص سگی^1 است به یک درگاه. از این هم باید استغفار کنم؛ یعنی از اینکه بگویم "اگر حرف بزنیم، اصلا معرفی امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیست." چرا که این حرفها نیز غلط است.

قضیه اینگونه نیست که ما خیال کردیم. امام زمان عجل الله فرجه الشریف در این حرفها نیست و برتر از حرف و سخن است.

ربانی آیات الله و منتهی الآمال جمیع انبیاء و اوصیاء، جلد اول، بیانات حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی دام ظله، مجلس اول، امام زمان خازن تمام علوم و عصاره هستی، 1368/12/21، ص 22

 

بعضی یحتمل اشکال می فرمایند که این مقام انسان را خیلی پایین آوردن است که از تبصبص سگ هم گفته شود و اما وقتی همین مقام انسانیت هم تنزل یافت به مقام یزید و یزیدی که دیگر نمی تواند امام خود را هم بشناسد و بلکه قصد جان او را هم می کند و سید الشهداء اباعبد الله الحسین علیه السلام را ارباً اربا هم کرد، آنگاه بهتر هم هست که در مجالس عزای سید و سالار شهیدان هم شرکت کنیم و حتی اگر گریه مان هم نمی گیرد بلکه برایش تباکی هم کنیم. و تبصبص سگی اینجا هم هست که انسان بسیار هم خطاکار است و خطای بعد از خطا هم می کند تا اینکه یحتمل راضی هم شود که مجسمه ی معاویه را در برلین از طلا هم بسازد چرا که او بود که اسلام را سلطنتی اش هم کرد و همان اسلام را باعث هم شد که به اروپا برود؛ و الا که می فرماید امروز اروپا مسلمان هم می بود! البته او از صهیونیسم در فلسطین هم در آن زمان قبل از شکلگیری اش گویا گفته است. ولی حالا ما وارد رژیم غاصب فلسطین اشغالی نمی خواهیم شویم که خاخامهایی سفاردی هم داشته اند همچون عوادیه (عبد الله) یوسف و صدقا حسین و بلکه خاخامهای اشکنازی هم دارند که بنده ی حقیر خیلی هم بدانها وارد نیستم. گویا اشکنازیها بیشتر از تیره های اروپایی و یحتمل هم آمریکایی اند و سفاردیها از تیره های عرب اند. 

عرض بنده ی حقیر چیز دیگری است. عرض بنده ی حقیر مربوط به همین است که تبصبص سگی ناشی از خطاکاریهای پی در پی انسان همانی است که در حماسه ی حسینی کربلا و عاشورا تا اربعین حسینی، ما گریه و تباکی بر آن حضرت را هم آیا چقدر بتوانیم درک کنیم. ولی مسئله همین هم هست که خود حضرات فاطمه ی زهرا و امام حسین صلوات الله و سلامه علیهم هم می آیند بالای سر شهدای زنده به هنگام مرگ و آنقدر هم آنها را قلقلک می دهند تا آنها از دنیا می روند. این یک حرف خیلی خنده داری هم یحتمل بنظر برسد ولی دقیقاً هم همین است که هیچ کمدین و سلبریتی ماهری نمی تواند مثل خود این حضرات هم عمل کند چنانچه اگر چارلی چاپلین و باب هوپ و ... دیگر کمدینها را هم می آوردند برای سربازان ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک، باز هم حریف خود حضرت زهرا و امام حسین و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف نمی شدند. در حقیقت، این حضرات مدام به سالک الی الله می فرمایند منتظر چه هستی؟ زودتر بیا به ما ملحق شو دیگر و این دنیای فانی و ناپایدار و این پس مانده ی دهان سگ را برای اهلش هم رها کن!

یحتمل مسئله ی آقای کلبیان تبصبصی اینجا بهتر با یک آزمایش فکری هم برگذار شود که ایشان تشریف هم برده اند به یک سخنرانی در کنفرانسی برای اینکه پیرامون این مقالات هم سخنان استاد عظیم الشانی را بشنوند. و آنگاه وقتی سخنرانی هم تمام می شود، استاد کلبیان تبصبصی هم متوجه سگی می شوند که مورد نوازش همه و همه است و با خود می فرمایند که حتماً این بنده خدا هم از قبل مورد توجه خدا خیلی بوده است که اینجا هم مورد توجه همه قرار گرفته است. البته نکته ای که بعضی یحتمل اینجا اشکال هم بفرمایند این است که بر خلاف نظر آقای کلبیان تبصبصی، سگ بنده ی خدا هر چند که یحتمل شیرینی هم بخورد، ولی نمی تواند مثل بعضی دیگر از ممکن الوجودها یک جفتک زده و حجابشان را کنار بگذارند و جفتکی دیگر هم زده و خود را حتی ماورای همه ی آیات اللهی و حتی مظهر خدا هم بدانند و بیابند؛ حتی جفتکی دیگر هم زده و همه و همه ی مراتب آیات اللهی را هم طی فرموده و کل عالم را طی الارض و بلکه طی العالم و طی الکیهان و طی الچند جهانی نیز بفرمایند و .... یحتمل این کار حتی از خود آقای کلبیان تبصبصی هم ساخته نباشد.

 

https://arxiv.org/abs/2308.03517

https://arxiv.org/abs/2307.08495

https://arxiv.org/abs/2307.15791

https://arxiv.org/abs/2307.03164

https://arxiv.org/abs/2307.00977

https://arxiv.org/abs/1908.10813

https://arxiv.org/abs/1812.03376

قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ الْأَحْلَامِ بِعَالِمِینَ ‎﴿یوسف: ٤٤﴾‏

بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیَأْتِنَا بِآیَةٍ کَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ ‎﴿الأنبیاء: ٥﴾‏

أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُم بِهَـٰذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ‎﴿الطور: ٣٢﴾‏

قُلْ مَن کَانَ عَدُوًّا لِّجِبْرِیلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَىٰ قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِّمَا بَیْنَ یَدَیْهِ وَهُدًى وَبُشْرَىٰ لِلْمُؤْمِنِینَ ‎﴿البقرة: ٩٧﴾‏

مَن کَانَ عَدُوًّا لِّلَّهِ وَمَلَائِکَتِهِ وَرُسُلِهِ وَجِبْرِیلَ وَمِیکَالَ فَإِنَّ اللَّهَ عَدُوٌّ لِّلْکَافِرِینَ ‎﴿البقرة: ٩٨﴾‏

إِن تَتُوبَا إِلَى اللَّهِ فَقَدْ صَغَتْ قُلُوبُکُمَا وَإِن تَظَاهَرَا عَلَیْهِ فَإِنَّ اللَّهَ هُوَ مَوْلَاهُ وَجِبْرِیلُ وَصَالِحُ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمَلَائِکَةُ بَعْدَ ذَٰلِکَ ظَهِیرٌ ‎﴿التحریم: ٤﴾

 

یک مسئله ی عظیمی که در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی و ماتریسهای متناظر کوهمولوژیک یافت می شوند تنزل به جبر و هندسه ی جبری و هندسه ی دیفرانسیل و هندسه ناجابجایی از حکمت الهی است وقتی شاگرد و دانشجو و طلبه مایل هم هست از حالات خلاء به سمت الفهای بنیهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کند. ولی آنجایی که دچار احلام و اضغاث رویایی و بلکه آرزوهای دور و دراز و حرص و آز و شهوات هوای نفس هم شده و به کمتر از امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم با تمام تلاش اش باید تن در دهد، و لذا مجبور هم می شود اقل کم بجای باور به علوم وحیانی قرآنی و مقام وحی جبرئیل نزد امام زمان عجل الله فرجه الشریف و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و توحید و نبوت و امامت، مسئله را تنزل دهد به اقل کم حکمت متعالیه ای که آیا چقدر هم کمتر از حکمت الهی است. و لذا باید هم به مسائل جبری گوناگونی که از مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه ابرتقارنهایی نیز در وحدت نیروها نشات میگیرد بحث هم کند. و چرا؟ چون مقام وحی جبرئیل را هم نمی تواند نزد پیغمبر و ائمه ی اطهار درک کند.

نکته ای که در مسئله نهفته است این است که فرض بفرمایید رفته اید به سخنرانی بمناسبت شهادت شهید محسن حججی، ولی هیچ کس هم سخنران را معرفی نمی فرمایند. یحتمل مخاطب نزد خودش اگر موبایلش هم به اینترنت وصل نباشد به فکر هم فرو رود که چرا هیچ کس سخنران را معرفی هم نفرمودند؟ ولی بعداً حتی در حین سخنرانی هم متوجه می شود که ایشان احتیاج به معرفی نداشته و خود خود را حین سخنرانی معرفی خواهند کرد و بلکه نه تنها رئیس و مدیر کل بنیاد شهید منطقه کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا تشریف دارند؛ و حتی سید الشهداء امام حسین علیه السلام و پیغمبر اکرم و سید المرسلین و خاتم النبیین محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم نیز همراه ائمه ی معصومین و سهدای اسلام هم حول او را احاطه کرده اند و به شهدای حاضر در مجلس هم به عنوان سلبریتیهای کمدین دعوت می فرمایند که این تذهبون؟ شهداء اسلام و حضرت زهرا و امام حسین علیهم اصلاة و السلام منتظرتان هم هستند که زودتر هم بدانها بپیوندید و کمی هم با کارهای کمدیشان قلقلکشان دهید و قلقلکتان هم خواهند داد تا خانواده های شهداء هم خیالاتی نشوند که حزن و اندوه همه ی آن چیزی است که از امام حسین علیه السلام به ارث رسیده و معنا درمانی کمدی هم ائمه ی اطهار و حضرت رسول الله و خدا و ملائکه اش بلد نیستند و منع هم شده است و همه چیز هم خشک مقدسی محض است. حتی خدا و ملائکه و انبیاء و رسل و ائمه ی اطهار خوش رقصیهای یزید و یزیدیان برای مستضعفین را به باد مسخره هم می گیرند که از کاری زور و بیهوده ای است که وانمود کنند بنیاد شهید کل ارض کربلا کل یوم عاشورا، کمدینهای سلبریتی اش چیزی هم بارشان نیست و خود امام حسین امام زمان عجل الله فرجه الشریف و حضرت زهرا صلوات الله علیهم نیز حاضر نیستند به عنوان کمدین موقع مرگ شهید بالای سرش حاضر شوند و او را از مسخ شدن به بوزینه و خوک هم نجات دهند. دلیل تنزل مسئله به خوکی و بوزینگی بجای پر کردن حالات خلاء و بلکه حرکت از آنها بسمت مقام شهادت و شهید الفهای بنیهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه همین هم هست که غلطی جبر و حسابان متغیرهای بهینه را با جبرئیل امین اشتباه گرفتن و جایگزینی اش با آرزوهای دور و دراز و حرص و آز و هواهای نفسانی و علوم مادی جبری هم هست. آیا انتظار هم دارید مدیر کل بنیاد شهید منطقه ی کل یوم عاشورا کل ارض کربلا پیشنهاد یک پروتون شاسی بلند یا حتی سفینه فضایی شخصی برای هر شهید زنده یاران امام حسین علیه السلام هم به همه و همه بدهد؟ به عنوان کمدین سلبریتی هم به خود این اجازه را نمی دهد دیگر و بلکه اجازه اش هم بدو داده نشده است! اینها را ارزانی دشمنان طاغوتی ملعون امام حسین عیله السلام با حقوقهای نجومی هم می کنند که آنقدر گرفتار امور دنیایی شان هم هستند که سلبریتیهای کمدین هم نمی توانند آنها را قلقلک دهند. صد رحمت به تهدیدهایی که در حق یا ایها الذین هادوا است که بلکه دوزاریشان بالاخره بیافتد و با شهید زنده هم درنیافتند: فتمنوا الموت! قُلْ إِن کَانَتْ لَکُمُ الدَّارُ الْآخِرَةُ عِندَ اللَّهِ خَالِصَةً مِّن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ‎﴿البقرة: ٩٤﴾‏ قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاءُ لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ‎﴿٦﴾‏ وَلَا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ ۚ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ ‎﴿٧﴾‏ قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ ۖ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَىٰ عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‎﴿٨﴾ سوره مبارکه الجمعه‏ یحتمل اینطور منافق و مشرک و کافر بشک هم می افتد که بعد از در همتنیدگی حتی شهید زنده با دنیا و علوم مادی مثلاً در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم او تن به ذلت و خواری دنیوی مجبور است بدهد و بنیاد شهید کل یوم عاشورا کل ارض کربلا را هم یادش می رود و استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی را هم دیگر یادش می رود چطور قاطیقوریایی کند و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَقَالَ الَّذِی اشْتَرَاهُ مِن مِّصْرَ لِامْرَأَتِهِ أَکْرِمِی مَثْوَاهُ عَسَىٰ أَن یَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَکَذَٰلِکَ مَکَّنَّا لِیُوسُفَ فِی الْأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِن تَأْوِیلِ الْأَحَادِیثِ وَاللَّهُ غَالِبٌ عَلَىٰ أَمْرِهِ وَلَـٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ‎﴿یوسف: ٢١﴾‏

وَلَوْ نَشَاءُ لَمَسَخْنَاهُمْ عَلَىٰ مَکَانَتِهِمْ فَمَا اسْتَطَاعُوا مُضِیًّا وَلَا یَرْجِعُونَ ‎﴿یس: ٦٧﴾‏

 

 

نقش خاتمه علیه السلام: «علمت فاعمل»

رواه جماعة:

فمنهم العلامة الشیخ أبو بکر جابری الجزائری فی «العلم و العلماء» (ص 108 ط دار الکتب العلمیة بالقاهرة) قال:

روی أن نقش خاتم الحسین بن علی رضی اللّه عنهما: علمت فاعمل.

احقاق الحق و ازهاق الباطل، قاضی نور الله تستری، مقدمه و تعلیقات آیت الله العظمی مرعشی نجفی، جلد 33، ص 579

http://lib.eshia.ir/10271/33/579

 

شناسه حدیث :  ۲۹۲۱۸۵   |   نشانی :  إرشاد القلوب  ,  جلد۱  ,  صفحه۱۵  عنوان باب :   الجزء الأول  الباب الأول فی ثواب الموعظة و النصیحة بهاقائل :   امام حسین (علیه السلام)

وَ کَانَ نَقْشُ خَاتَمِ اَلْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ عَلَیْهِ اَلسَّلاَمُ عَلِمْتَ فَاعْمَلْ .

إرشاد القلوب / ترجمه طباطبایی ;  ج ۱  ص ۵۸

نقش خاتم امام حسین-علیه السّلام-چنین بود:دانستم پس عمل مى‌کنم.

https://hadith.inoor.ir/fa/hadith/292185/translate

 

صداهنگ

مدافع حرم و وطن

اگر چنانچه فرزندان عزیز شما نبودند، دشمن تا نزدیکی قبر مطهّر حضرت اباعبدالله جلو آمده بود ... این جوان‌های شما رفتند این بلا را از سرِ اسلام و مسلمین رفع کردند؛ کار بزرگی که جوان‌های شما انجام دادند، این است ... ان‌شاءالله در آینده‌ نه‌چندان دوری، برکات این‌ها را دنیای اسلام خواهد دید.

۱۳۹۷/۷/۳۰ - رهبر انقلاب

https://nojavan.khamenei.ir/showContent?audio&ctyu=21027

 

شهید حججی، نماد همه شهیدان مدافع حرم

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «شهید محسن نماینده‌ی همه‌ی این شهدای مظلوم شد؛ در واقع، سخنگوی اینها شد. یک خصوصیّاتی در این جوان بود که ممکن است بعضی از آنها را ما خبر داشته باشیم، از خیلی هم خبر نداشته باشیم. خدای متعال به‌خاطر این خصوصیّات، این جوان را این‌جور عزیز میکند؛ این شهیدانی که از ایران و افغانستان و عراق و جاهای دیگر در این جبهه‌ی مبارزه‌ی با اشرار تکفیری و دست‌نشانده‌های آمریکا و انگلیس به شهادت رسیدند، در ‌واقع همه‌ی اینها در این جوان خلاصه میشوند، دیده میشوند و این جوان میشود نماینده‌ی اینها، میشود نماد شهادت مظلومانه.» ۱۳۹۶/۷/۱۱
پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR بر اساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب در دیدار خانواده‌ی شهید محسن حججی، پوستر «نماد همه شهیدان مدافع حرم» را منتشر می‌کند.

https://farsi.khamenei.ir/photo-album?id=37883

 

می فرمایند حالا شما روایاتی را هم روایت کردی یا خواندی، و بعد هم تصمیم گرفتی بروی رستوران بوف کورماکوری بنشینی همبرگر و هات داگ و فرنچ فرایز و کوکاکولا هم نوش جان کنی؛ خب بکن. و اما بدان هم که روایات دیگری هم هست. مثلاً مسخ ناسخ التواریخ را در نظر بگیرید که بعضی یحتمل اشکال کنند که کجا فرموده است عمر یک خنجری را به رستم فرخزاد زد در حالی که رفته بود با او مذاکره هم کند؟ میرزا محمد تقی سپهر کاشانی که چنین چیزی را نگفته است. حالا شما هی تاکید بفرمایید که نخیر؛ بنده خودم نشسته بودم پای صحبت و سخنرانی میرزا و ایشان خودشان تاکید فرمودند که عمر چنین و چنان هم کرد. ولی بعدها آلزهایمر هم گرفت و فراموش کرد که چنین گفته است و دیگران هم گفتند بهتر است این نقل قول از عملکرد عمر بر علیه رستم فرخزاد را از کتابش پاک کنیم و جور دیگری هم مسئله را عنوان کنیم. پس اینکه هیچ ربطی به مسخ ناسخ التواریخ ندارد. نکته ی دیگر این است که ابن سینا هم مگر نبود که به سلطان محمود غزنوی توصیه کرد که به سیده ملک خاتون حمله نکند و بلکه خراج هم بدو بپردازد چرا که فرماندهانش را تحت الحفظ هم آوردند خدمت سیده ملک خاتون همسر سلطان طغرل بیگ سلجوقی که الا و لله باید جستجو شوید و مطمئن هم باشیم که هیچ خنجری در کار نیست که از پشت یا به پهلو بزنید. و اینها هم نتوانستند هیچ غلطی کنند چرا که خنجر و دشنه هایشان هم خلع سلاح شده و آنچنان هم طردشان کردند که دیگر مجبور هم بودند روی دو زانو خدمت سیده ملک خاتون برسند. ابن سینا هم که دید اوضاع از این قرار است، نوشتن کتاب قانون اش را رها کرده و شروع میکرد به تحقیقاتش در باب الهیات شفا و اگر ولش می کردید حتی تا ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم پیشرفت می کرد و همه ی خلائهای موجود زمانه اش را تا روز قیامت هم پر کرده و حتی چند بار هم خلازیرهای سست و بی پایه ی کتبش را خراب می کرد و دوباره بازنویسی می کرد تا از طریق حسابان متغیرها هم بهینه سازی کوانتومی عمیق کند و دوباره یادیگریهایش را به معرفت نفس هم کاربردی کرده و دوباره و سه باره و چند باره نیز نکات قانون و الهیات شفا و بلکه اشارات و تنبیهات را نیز الی غیر النهایة بازنویسی و ناسخ التواریخ کرده و نکات مسخ شده اش را نیز درآورد. اتفاقاً ابن سینا نقدی هم بر رساله ی هندسی معادلات جبری عمر خیام نگاشته است که باز در ناسخ التواریخ آمده بوده است و اما با گذشت زمان معلوم هم نیست چه بر سرش آمده است.

نکته اینجا این است که اباصلت غزنوی از سلطان مامون عباسی هم نقل می کند که هارون الرشید اصلا حرص و آز و طول امل و آرزو هم نداشته است و برای همین هم پسرش مامون توانسته بوده است از پیغمبر بوسایل مختلف هم نقل حدیث کند که حرص و طول امل از فرزندانی همچون بنی آدم هم بدور از انتظار نیست. می فرمایند به مامون ایراد کردند که این حدیث نه از هارون و بلکه از پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم هم بما رسیده است. و او در جواب گفته بوده است که چی می گویید؟ من خودم این را از امین برادرم شنیدم که پدرمان هم گفته است و همین هم شد که حرص و آز و طول آرزوها چطور هم باعث شد که امین جان خود را از دست بدهد چرا که خیلی هم دلش می خواست خلیفه ای از خلیفه های عباسی شود و متاسفانه هم خیلی نیز معلوم نیست که چطور شد که نشد.

البته این را یحتمل هم عباسقلی خان پسر میرزا هم فرموده اند که سعی کنید وقتی به ملاها و آخوندهایتان گوش میدهید، خیلی با احترام هم با آنها رفتار کنید و بلکه اخلاق را هم رعایت فرمایید. و الا بعد یحتمل جری و با حسارتتر هم شده و آن وقت وقتی سعی کردید بروید سراغ وکیل و وزیر، آنگاه حتی سراغ ریاست جمهور و حتی بالاتر از آنها هم مثل رهبری و ولی فقیه هم رفته و بداخلاقی نموده و غافل هم باشید. که چی؟ که آقایان خانمها می روید به همه ی عالم هم می گویید که این من بودم که تاجبخش شدم و نه طیب. و آنوقت اگر جناب تاجزاده را هم شاهنشاه آریامهر گرفتند حسابش را رسیدند چرا که آنوقتی که پای منبر هم نشسته بود و حرف توی گوشش نمی رفت یحتمل آلزهایمر هم گرفته بوده است که شاهنشاه آریامهر خواهد گفت تو به آن ملاها و آخوندهای به آن خوبی رحم نکردی و حالا آمده ای که نوکری مرا هم کنی و بلکه ولیعهدم را هم در به در کنی؟ امام حسین علیه السلام را در کربلا تنها هم گذاشتی و بلکه اربعین هم نرفتی و آنگاه حالا آمده ای سراغ یزید و بلکه معاویه بن یزید را هم می خواهی از سلطنتش خلع و طرد هم کنی و عبدالملک بن مروان را هم بجان همه می خواهی بیاندازی؟ کور خوانده ای!

نکته اینخا است که وقتی در ناسخ التواریخ مسخ شده هم آمده است که در جنگ ایران و عراق کدام گودال هم بود که در اثر موشک و بمبی چندین نفر از سربازان دفاع مقدس را هم شهید کرد طوری که دیگر نمی شد تشخیص هم داد که آیا تکه گوشتهای سوخته و استخوانها هم کدام به کدام است، راوی که خود پدر شهید هم بوده است می ایستد کنار گودال و شروع می کند به مرثیه خوانی و ورضه ی ابوالفضل العباس و امام حسین علیه السلام که حالا فهمیدم چرا گفتی کمرم راست نمی شود و همینطوری دولا دولا و دست بر زانو حسین حسین کنان رفت تا رسید به گودالی دیگر در اثر موشکی و بمبی و شیمیایی دیگر و .... و تا آخر عمر میرزا می فرمایند که آنقدر این پدر در مرثیه ی فرزندان شهیدش روضه خواند که مسیحیان گفتند ما پدر و پسر و روح القدس را کنار گذاشتیم و توحید را پذیرفتیم. ما را کشیشهایمان و قبل از آنها هم خاخامها سوسک و مسخمان کرده اند. و حالا میرزای شما هم توانسته است کارمان را یکسره کرده و همه و همه مسلمان هم خواهیم شد. ولی بعد میرزا می فرماید که معلوم هم نیست چطور آلزهایمر گرفتند و پاک یادشان هم رفت چه غلطی کرده اند و چطور هم قول داده بوده اند از خلاء هایشان بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم از شاگردی و دانشجویی و طلبگی سعی و تلاش بفرمایند. حالا هر چقدر هم بدلایلی حتی طلبگی هم آیا چقدر از دسترسشان دور باشد و بلکه صلیبشان را هم از دور گردنشان برندارند و ....

عرض بنده ی حقیر هم اینجا است که یحتمل بعضی ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را هم می خواهند اینچنین دشمنی کرده و مبتلایش کنند که دوگانهای گوناگون امام حسین علیه السلام و یزید ملعون را هم اجازه ندهند که کسی درک کند که نورانیت خورشید را غیر ممکن است بتوان با خلافت ظلمانی پوشاند و ظلمت و تاریکی را بر همه چا مستولی داد. مگر اینکه بین الطلوعین ناخواسته یا حتی بقصد هم طرف خوابش برده است و بلکه آزمایش فکری هم ترتیب داده است که معنایی هم ندارد که معنادرمانی کنیم که حالا اگر خلافت ظلمانی تاریکی هم کنار نرفت و طلوع سیاه چاله ای هم طولانی شد، آنگاه آیا خورشید بر سر نیزه ها هم قرآن می خواند تا اینکه حتی در بغل دخترش هم آرام بگیرد؟ آنوقت تقصیر را می اندازند گردن شاهان هم که چرا دخترها و زنها هم نمی توانند سر در میان سرها بلند کنند. بابا جان قربانت روم سرت چرا این همه بر سر نیزه ها است؟ بابا جان دیگر غصه ی مرا نخور چرا که سرت را هم پیدا کرده ام توی بغلم انداخته اند. بابا لبهایت چرا اینقدر ترک خورده اند؟ قربان لبانت، خودم لبهایم را بر لبانت گذاشته و جان به جان آفرین دهم! باز این چه ماتم است که در خلق عالم است؟ باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟

ویرانه ده نازلی بالام جان وردی دینجلدی 

بو دختر شیرین کلام جان وردی دینجلدی 

بختی بو طفلون اوجیدن دوشدی سرازیره 

یکسر آتا قارداشلارین چکدیله شمشیره 

کرب و بلادن شامه دین باغلاندی زنجیره 

یاتماق اونا اولدی حرام جان وردی دینجلدی 

قالدی اراده بی کفن الله بالام ئولدی 

بیر کیمسده یوخ دفن ایدن الله بالام ئولدی

فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لَا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ‎﴿التوبة: ١٢٩﴾‏

وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَیَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَفَرَأَیْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِیَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ کَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِی بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِکَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ عَلَیْهِ یَتَوَکَّلُ الْمُتَوَکِّلُونَ ‎﴿الزمر: ٣٨﴾‏

 

حضرت فاطمه بنت الحسن مادر باقر العلوم

https://hawzah.net/fa/Magazine/View/3992/4599/33729

 

بی بی شطیطة خاتون:

https://hawzah.net/fa/Magazine/View/4227/6335/70327

مَا نَنسَخْ مِنْ آیَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَیْرٍ مِّنْهَا أَوْ مِثْلِهَا أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ‎﴿البقرة: ١٠٦﴾‏

وَلَمَّا سَکَتَ عَن مُّوسَى الْغَضَبُ أَخَذَ الْأَلْوَاحَ وَفِی نُسْخَتِهَا هُدًى وَرَحْمَةٌ لِّلَّذِینَ هُمْ لِرَبِّهِمْ یَرْهَبُونَ ‎﴿الأعراف: ١٥٤﴾‏

وَیَصْنَعُ الْفُلْکَ وَکُلَّمَا مَرَّ عَلَیْهِ مَلَأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنکُمْ کَمَا تَسْخَرُونَ ‎﴿هود: ٣٨﴾‏

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِیٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّىٰ أَلْقَى الشَّیْطَانُ فِی أُمْنِیَّتِهِ فَیَنسَخُ اللَّهُ مَا یُلْقِی الشَّیْطَانُ ثُمَّ یُحْکِمُ اللَّهُ آیَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ‎﴿الحج: ٥٢﴾‏

هَـٰذَا کِتَابُنَا یَنطِقُ عَلَیْکُم بِالْحَقِّ إِنَّا کُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ‎﴿الجاثیة: ٢٩﴾‏

ذَرْهُمْ یَأْکُلُوا وَیَتَمَتَّعُوا وَیُلْهِهِمُ الْأَمَلُ فَسَوْفَ یَعْلَمُونَ ‎﴿الحجر: ٣﴾‏

 

11 - الکافی: عن محمد بن یحیى، عن أحمد بن محمد بن عیسى، عن محمد بن یحیى الخزاز، عن غیاث بن إبراهیم، عن أبی عبد الله علیه السلام قال: إن الشیطان یدبر ابن آدم فی کل شئ فإذا أعیاه جثم له عند المال فأخذ برقبته [1].
بیان: فی القاموس جثم الانسان والطائر والنعام والخشف والیربوع یجثم ویجثم جثما وجثوما لزم مکانه فلم یبرح أو وقع على صدره أو تلبد بالأرض انتهى والحاصل أن الشیطان یدبر ابن آدم فی کل شئ أی یبعثه على ارتکاب کل ضلالة ومعصیة، أو یکون معه ویلازمه عند عروض کل شبهة أو شهوة لعله یضله أو یزله " فإذا أعیاه " المستتر راجع إلى ابن آدم، والبارز إلى الشیطان، أی لم یقبل منه ولم یطعه حتى أعیاه، ترصد له واختفى عند المال فإذا أتى المال أخذ برقبته فأوقعه فیه بالحرام والشبهة.
والحاصل أن [المال أعظم مصائد الشیطان، إذ قل من لم یفتتن به عند تیسره له، وکأنه محمول على الغالب، إذ قد یکون لا یفتتن بالمال ویفتتن بحب الجاه وبعض] [2] الشهوات الغالبة وقیل فإذا أعیاه أی أعجزه عن کل شهوة ولذة وذلک بأن یشیب کما ورد فی حدیث آخر: یشیب ابن آدم ویشب فیه خصلتان الحرص وطول الأمل.

بحار الانوار، جلد 70، ص 22

http://lib.eshia.ir/71860/70/22

 

613 / 3 - حدثنا محمد بن علی ماجیلویه، قال: حدثنا علی بن إبراهیم بن هاشم، قال: سمعت رجلا من أصحابنا یقول: لما حبس هارون الرشید موسى بن جعفر (علیه السلام)، جن علیه اللیل، فخاف ناحیة هارون أن یقتله، فجدد موسى (علیه السلام) طهوره، واستقبل بوجهه القبلة، وصلى لله عز وجل أربع رکعات، ثم دعا بهذه الدعوات، فقال: یا سیدی نجنی من حبس هارون، وخلصنی من یدیه، یا مخلص الشجر من بین رمل وطین وماء، ویا مخلص اللبن من بین فرث ودم، ویا مخلص الولد من بین مشیمة ورحم، ویا مخلص النار من بین الحدید والحجر، ویا مخلص الروح من بین الاحشاء والامعاء، خلصنی من یدی هارون. قال: فلما دعا موسى (علیه السلام) بهذه الدعوات، رأى هارون رجلا أسود فی منامه، وبیده سیف قد سله، واقفا على رأس هارون، وهو یقول: یا هارون، أطلق عن موسى بن جعفر وإلا ضربت علاوتک بسیفی هذا. فخاف هارون من هیبته، ثم دعا لحاجبه، فجاء الحاجب، فقال له: اذهب إلى السجن، وأطلق عن موسى بن جعفر. قال: فخرج الحاجب فقرع باب السجن، فأجابه صاحب السجن، فقال: من ذا؟ قال: إن الخلیفة یدعو موسى بن جعفر، فأخرجه من سجنک، وأطلق عنه. فصاح السجان، یا موسى، إن الخلیفة یدعوک. فقام موسى (علیه السلام) مذعورا فزعا، وهو یقول: لا یدعونی فی جوف هذه اللیلة إلا لشر یرید بی. فقام باکیا حزینا مغموما آیسا من حیاته، فجاء إلى عند هارون، وهو ترتعد فرائصه، فقال: سلام على هارون. فرد علیه السلام، ثم قال له هارون: ناشدتک بالله، هل دعوت فی جوف هذه اللیلة بدعوات؟ فقال: نعم. قال: وما هن؟ قال: جددت طهورا، وصلیت لله عز وجل أربع رکعات، ورفعت طرفی إلى السماء، وقلت: یا سیدی خلصنی من یدی هارون و شره، وذکر له ما کان من دعائه، فقال هارون: قد استجاب الله دعوتک. یا حاجب، أطلق عن هذا. ثم دعا بخلع فخلع علیه ثلاثا، وحمله على فرسه، وأکرمه، وصیره ندیما لنفسه. ثم قال: هات الکلمات حتى أثبتها. ثم دعا بداوة وقرطاس، وکتب هذه الکلمات. قال: فأطلق عنه، وسلمه إلى حاجبه لیسلمه إلى الدار، فصار موسى بن جعفر (علیهما السلام) کریما شریفا عند هارون، وکان یدخل علیه فی کل خمیس [1]

امالی شیخ صدوق رضی الله عنه، ص 460

http://lib.eshia.ir/15033/1/460

 

829 / 8 - حدثنا أبی (رضی الله عنه)، قال: حدثنا محمد بن یحیى العطار، قال: حدثنا جعفر بن محمد بن مالک الکوفی، عن سعید بن عمرو، عن إسماعیل بن بشر ابن عمار، قال: کتب هارون الرشید إلى أبی الحسن موسى بن جعفر (علیه السلام): عظنی وأوجز. قال: فکتب إلیه: ما من شئ تراه عینک إلا وفیه موعظة [2]. وصلى الله على محمد وآله، وحسبنا الله ونعم الوکیل

امالی شیخ صدوق رحمه الله، ص 599

http://lib.eshia.ir/15033/1/599

 

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

 

بعضی یحتمل اشکال می کنند که اگر شما پای منبر بنشینید و آنچه را که می شنوید و موعظه می شوید را بجای اینکه درست سعی کنید درک کنید و نکات اخلاقی اش را بفهمید، بجایش شروع کنید از روی عناد و لجاجت و دهنکجی و حتی لامذهبی به یکه به دو کردن با همه و همه، آنگاه یقیناً هم کار می کشد به عدم اخلاص و بلکه به نفاق و دورویی و حتی شیطنت و .... یعنی شاگرد و دانشجو و طلبه برای اینکه از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم سعی و تلاش کند و به نتیجه هم برسد، بالاخره باید هم پای منبری که می نشیند که خودش هم انتخابش کرده است آیا یک اخلاصی هم دشته باشد یا خیر؟ ولی خوب یک وقتی هم هست که استاد می داند چه شیطانی پای منبرش نشسته است و خوب هم سعی می کند او را حلاجی اش کند و باز هم او آیا از رو برود؛ و اگر از رو هم می رفت که دیگر شیطنتش را کنار هم گذاشته بود و می فهمید که نباید هم چنین کند. البته بر عکسش هم می شود و ممکن هم هست که شیطنت بقول معروف از همان استاد هم باشد که دارد سعی می کند به شاگردانش درس دهد ولی آن وسط یحتمل می داند هم که حتی خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم یک گوشه هایی نشسته است و دارد سعی می کند آیا چقدر هم موعظه شود و اما قادر هم نیست که حتی آن بچه ای که بدتر از بنده ی حقیر تنبل کلاس هم هست را نیز موعظه کند و کار خراب اندر خرابتر هم می شود و ...! ولی خوب، در میان همه ی این شیطنتها از اساتید و شاگردان و دانشجویان و طلبه ها هم اگر هیچ کس پای منبر هیچ کس هم ننشیند و درس نیاموزد هم که دیگر یحتمل بتوان گفت سنگ هم روی سنگ بند نخواهد شد و بلکه هیچ وقت هم شاگرد به درجات و مراتب متعالیه ی علم و حکمت هم دست نخواهد یافت و چه رسد به اینکه بخواهیم ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی و ماتریسی متناظر نظریه های کوهمولوژیک آنها را نیز سعی کنیم بیابیم. یک مدلی را داریم بین انواع و اقسام مدلها و گیر هم کرده ایم که کدام مدل، مدل بهترین و بهینه است؟ حسابان متغیرها هم آیا اینجا کارآیی ندارد؟! بله؟

عرض بنده ی حقیر این است که یحتمل اشکال هم شود که آقا زمان اینکه جرم پروتون و نوترون هم چقدر است دیگر گذشته است و ما حالاها رسیده ایم به اینکه آیا جرم اتم بر حسب مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه ابرتقارنها هم چقدرند و .... و این همراه ابرتقارنها را هم نباید خیلی شوخی گرفت و هر کاری را هم بدان نسبت داد. مسئله این است که فرض بفرمایید که می خواهیم جرم قسمتی از هسته ی اتم یعنی پروتون را نیز بیابیم. خوب اینجا چه داریم؟ کوارکهایی مثل بالا و پایین داریم و گلوئنها و انواع دیگری از ذرات که آیا چقدر هم در برخوردکننده های ذرات هادرونی بزرگ و واپاشیهای حاصله از آنها نیز حاصل می شوند. حالا یحتمل هم فقط ذرات نیروی قوی را هم نداشته باشیم و بلکه ذرات نیروی ضعیف و بلکه گرانش و الکترومغناطیسم هم خود به خودی وارد شوند و .... این است که یک مرتبه می بینیم که اصلا مسئله را ابرتقارنی و ریسمانی اش هم می کنیم که درست هم بتوانیم به کل مسائل درگیر پاسخ هم دهیم. تعداد ذرات درگیر را کم و زیاد می کنیم و حتی در نظر هم می گیریم که مثلاً رنگها یا مزه ها اگر به سمت بینهایت رفتند آنگاه چه خواهد شد و چه ابرتقارنهایی هم جایزند و ....

سختی مسائل استکان نلبکی ای توپولوژیک چند جهانی هم همینجا است دیگر. یعنی فرض بفرمایید که شما خیلی هم دوست دارید که یک ماشینی مثل پروتون هم بخرید. و حالا باید هم سعی کنید که ببینید پروتون شاسی بلند هم دارد؟ خوب، اینکه کاری ندارد؛ دارد دیگر و خوبش را و مدل 2023 اش را که مدیر کلی هم هست را نیز دارد! حالا بنده نمی دانم یحتمل حتی دوگانه سوز هایبریدی برق و بنزینی اش را هم داشته باشد و .... واما آیا دوچرخه و موتور پروتون هم داریم؟ حتی آیا اتوبوس , کامیون هم پروتون دارد؟ آیا کشتی و سفینه و فلک مشحون هم در برند پروتون داریم؟ اقیانوس پیما و حتی سفینه های فضایی برند پروتون هم دارد؟ بالاخره سوال است دیگر!

ولی خوب، یک جوری هم باید سوال را پرسید که شنونده و بلکه استاد نگوید این بابا اصلا کلاً هم از مرحله پرت است و جوابتان را هم اگر درست بدهد متوجه مسئله نشویم. یعنی این مسائل تا یک جاهایی هم مربوط می شوند به استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی و بلکه هم به مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه ابرتقارنهایی که حالا آیا چقدر هم بتوان جرمهای پروتونها را کم و زیاد هم کرد؟ و اما وقتی شما شاخصهای استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی را هم در نظر می آورید و همه ی این برندهای پروتونی را هم حساب می فرمایید، آیا آنگاه می توانید به مدلهای مناسبی هم برای اقسام مدلهای نجومی اقساطی ستاره- سیاه چاله، ستاره- ستاره و ... نیز در نظر آورید و ماتریسهای کوهمولوژیک متناظر ریسمانی و ابرتقارنی هندسه ناجابجایی و هندسه ی جبری را نیز محاسبه کنید و...؟ یحتمل بعضی اشکال کنند که شاید بنده ی حقیر نتوانم ولی اگر هوش مصنوعی و یادگیری ماشینی قوی ای هم در اختیار داشتیم، خیلی خوب هم می توانستیم لااقل آیا تا چه حدودی از ماورای بنفش و مادون قرمز هم از حالات خلاء بیرون آمده و حتی یحتمل به فیزیک انرژیهای بالا هم وارد شویم و....  

https://arxiv.org/abs/2305.07630

https://arxiv.org/abs/2308.03136

https://arxiv.org/abs/2304.08835

https://arxiv.org/abs/2212.05536

https://arxiv.org/abs/2201.04119

...

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

 

إِلَّا مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ مُّبِینٌ ‎﴿الحجر: ١٨﴾‏

إِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِأَهْلِهِ إِنِّی آنَسْتُ نَارًا سَآتِیکُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِیکُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّکُمْ تَصْطَلُونَ ‎﴿النمل: ٧﴾‏

إِلَّا مَنْ خَطِفَ الْخَطْفَةَ فَأَتْبَعَهُ شِهَابٌ ثَاقِبٌ ‎﴿الصافات: ١٠﴾‏

وَأَنَّا کُنَّا نَقْعُدُ مِنْهَا مَقَاعِدَ لِلسَّمْعِ فَمَن یَسْتَمِعِ الْآنَ یَجِدْ لَهُ شِهَابًا رَّصَدًا ‎﴿الجن: ٩﴾‏

 

بنظر بنده ی حقیر می رسد که یک مشکل عظیمی مافیایی که شخص امام زمان عجل الله فرجه الشریف با آن مواجه است همین است که از انواع و اقسام مستهجنات زنا، یک صنعت عجیب و غریبی هم استکبار جهانی براه انداخته است که خود را همه کاره ی عالم هم جلوه می دهد و این تا آنجا هم پیش می رود که به اسم آزادی و لیبرالیسم و دموکراسی نیز می خواهد هر طوری که شده حجاب را از سر همه بردارد و ایجاد بی عفتی و بی حیایی و لامذهبی هم کند. در صورتی که استکبار خودش هم می داند که چطور مبتلای به فسق و فساد هم هست و همه ی ارکان جوامع استکباری را هم فرا گرفته است و .... لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

 

 

یَوْمَ یَکُونُ النَّاسُ کَالْفَرَاشِ الْمَبْثُوثِ ‎﴿القارعة: ٤﴾‏

أَمْ کُنتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ یَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِیهِ مَا تَعْبُدُونَ مِن بَعْدِی قَالُوا نَعْبُدُ إِلَـٰهَکَ وَإِلَـٰهَ آبَائِکَ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ إِلَـٰهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ ‎﴿البقرة: ١٣٣﴾‏

وَالَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ أُولَـٰئِکَ هُمُ الصِّدِّیقُونَ وَالشُّهَدَاءُ عِندَ رَبِّهِمْ لَهُمْ أَجْرُهُمْ وَنُورُهُمْ وَالَّذِینَ کَفَرُوا وَکَذَّبُوا بِآیَاتِنَا أُولَـٰئِکَ أَصْحَابُ الْجَحِیمِ ‎﴿الحدید: ١٩﴾‏

وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَىٰ إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِیلًا ‎﴿الإسراء: ٣٢﴾‏

الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِّنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ وَلَا تَأْخُذْکُم بِهِمَا رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَةٌ مِّنَ الْمُؤْمِنِینَ ‎﴿النور: ٢﴾‏

الزَّانِی لَا یَنکِحُ إِلَّا زَانِیَةً أَوْ مُشْرِکَةً وَالزَّانِیَةُ لَا یَنکِحُهَا إِلَّا زَانٍ أَوْ مُشْرِکٌ وَحُرِّمَ ذَٰلِکَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ ‎﴿النور: ٣﴾‏

 

 

۱۴۰۲/۰۵/۱۵

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار کارکنان و خانواده‌های ناوگروه ۸۶ نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران

من لازم میدانم همین جا یاد کنم و تعظیم کنم در مقابل خانواده‌های شهیدان عزیز. بحمدالله عزیزان شما خانواده‌ها برگشتند، آنها را در آغوش گرفتید، آنها را دیدید؛ خانواده‌های شهدا جای خالی عزیزانشان پُر نشد؛ هر چه داریم، از این گذشتها داریم؛ هر چه داریم، از این بزرگ‌منشی‌ها داریم؛ همه مرهونیم. من هر بار در ملاقات خانواده‌ی شهدا میگویم خدا سایه‌ی شما را از سر ملّت ایران کم نکند.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=53506

 

منتخب فیلمخدا سایه خانواده‌های شهدا را از سر ملت ایران کم نکند۱۵ /مرداد/ ۱۴۰۲

https://www.leader.ir/fa/media/play/32540

 

 

۱۴۰۲/۰۵/۱۷

نماهنگ | یک محرم پُرشور

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «امسال به برکت توجّهات حضرت بقیّةالله (ارواحنا فداه) محرّم پُرشوری بود. دشمنها سعی کردند، تلاش کردند که محرّم را بی‌رونق کنند، [امّا] درست نقطه‌ی مقابل آنچه آنها میخواستند اتّفاق افتاد. دهه‌ی عاشورای امسال از دهه‌های عاشورای سالهای قبل پُرشورتر، پُرحرکت‌تر، پُررونق‌تر و پُرفایده‌تر بود. کار خدا این‌جوری است؛ کاری که برای خدا انجام بگیرد و در خطّ اهداف الهی باشد، خدای متعال به آن کمک میکند.» ۱۴۰۲/۰۵/۱۵
رسانه KHAMENEI.IR روایت رهبر انقلاب از تلاش دشمن برای بی‌رونق کردن محرم امسال و آنچه در عمل و برخلاف خواست دشمن اتفاق افتاد را در نماهنگ «یک محرم پُرشور» مرور میکند.

برچسب‌ها: حضرت امام حسین(علیه السلام)؛ عاشورا؛ ماه محرم؛ مراسم عزاداری امام حسین (علیه‌السلام)؛

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=53525

 

س 1271: آیا سقط جنینی که نطفه اش به شبهه توسط فرد غیر مسلمان و یا با زنا منعقد شده جایز است؟

ج: جایز نیست.

رساله  اجوبة الاستفتائات، مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله العظمی حاج سید علی خامنه ای (دام ظله العالی)، ص 281، چاپ 1387

 

یک مسئله ای که در شاگردی و دانشجویی و طلبگی برای بیرون آمدن از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه است همین مسئله ی درگیری حجاب با بی حجابی است. یحتمل شاگرد دنبال این هم باشد که کدام مرجع عالی قدر تقلید اعلم هم هست، و اما فاصله ای که بین مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی تا امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم واقع است چقدر است؟ نکته اینجا این است که ایالات متحده اسلامی چند جهانی در مقابل ایالات متحده چند جهانی غیر اسلامی مرزبندیهایی دار که یکی از شاخصترین آنها مرز بین حجاب و بی حجابی است. از طرفی دیگر مرزهای کشورهای اسلامی با وجود مبارک امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم مشخص می شود که اجازه ی بی حجابی و بی عفتی و بی حیایی را هم نمی دهد آنچنان که در کتاب الله و قرآن کریم هم صراحتاً ذکر شده است که حتی به زنا نزدیک هم نشوید.

مشکل اینجا است که حتی از خارج از مرزهای کشورهای اسلامی نیز زنا را می خواهند به این کشورها تزریق کنند و بلکه کاری هم می کنند که شاگرد و حتی سالک الی الله را بشک بیاندازند که آیا من واقعاً هم می توانم از یاران امام زمان عجل الله فرجه الشریف باشیم؟ این یک مسئله است. سوال و مسئله ی دیگر هم این است که آیا امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم از یاران من است؟ اینجا است که نایب امام زمان عجل الله فرجه الشریف آنچنان که حضرت ولی فقیه مد ظله العالی هم چنین تشریف دارند نیز مطرح می شود. و الا دشمنان امام زمان عجل الله فرجه الشریف دقیقاً هم خود او را نشانه می روند آنچنان که کاری کنند که خود او هم باورش شود که اصلا آنقدر مبتلایش کرده اند و به فسادش هم کشانده اند که امکان ظهورش حتی جایز هم نیست! نعوذ بالله مثل این است که بچه هایی شروع کنند در اتوبوس سفینه ای و الفلک المشحون به شیطنت و توی سر و کله ی همدیگر زدن و یک نفر از آنها هم که ملاحظه می کند توی سر و کله زدنها کانه اشباع هم شده است؛ آنگاه می فرماید حالا با پا. حالا یحتمل هم یک نفر از آن وسطهای اتوبوس هم بفرماید بچه بگیر بنشین! و حالا خانمهایی هم می روند نزد بچه ها که آرامشان کنند و .... ولی عرض بنده ی حقیر این است که برای رسیدن به امام زمان عجل الله فرجه الشریف بعضی هم یحتمل واقعاً هم اشکال کنند که بابا توی سر و کله ی هم زدن هم راهش نیست و کار درست نمی شود. و اما خوب، حالا کو گوش شنوا مخصوصاً که مسئله گاهی می شود از نوع اینکه می فرماید بعضی صم بکم و حتی عمی تشریف دارند:

1. صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَرْجِعُونَ ‎﴿البقرة: ١٨﴾‏

2. وَمَثَلُ الَّذِینَ کَفَرُوا کَمَثَلِ الَّذِی یَنْعِقُ بِمَا لَا یَسْمَعُ إِلَّا دُعَاءً وَنِدَاءً صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لَا یَعْقِلُونَ ‎﴿البقرة: ١٧١﴾‏

3. شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَبَیِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَىٰ وَالْفُرْقَانِ فَمَن شَهِدَ مِنکُمُ الشَّهْرَ فَلْیَصُمْهُ وَمَن کَانَ مَرِیضًا أَوْ عَلَىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِّنْ أَیَّامٍ أُخَرَ یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ وَلِتُکْمِلُوا الْعِدَّةَ وَلِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿البقرة: ١٨٥﴾‏

4. وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعًا وَلَا تَفَرَّقُوا وَاذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنتُمْ أَعْدَاءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَکُنتُمْ عَلَىٰ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَکُم مِّنْهَا کَذَٰلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ‎﴿آل عمران: ١٠٣﴾‏

5. وَالَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِنَا صُمٌّ وَبُکْمٌ فِی الظُّلُمَاتِ مَن یَشَإِ اللَّهُ یُضْلِلْهُ وَمَن یَشَأْ یَجْعَلْهُ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِیمٍ ‎﴿الأنعام: ٣٩﴾‏

6. إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لَا یَعْقِلُونَ ‎﴿الأنفال: ٢٢﴾‏

7. وَمَن یَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن یُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُمْ أَوْلِیَاءَ مِن دُونِهِ وَنَحْشُرُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عَلَىٰ وُجُوهِهِمْ عُمْیًا وَبُکْمًا وَصُمًّا مَّأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ کُلَّمَا خَبَتْ زِدْنَاهُمْ سَعِیرًا ‎﴿الإسراء: ٩٧﴾‏

8. قُلْ مَن ذَا الَّذِی یَعْصِمُکُم مِّنَ اللَّهِ إِنْ أَرَادَ بِکُمْ سُوءًا أَوْ أَرَادَ بِکُمْ رَحْمَةً وَلَا یَجِدُونَ لَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَلَا نَصِیرًا ‎﴿الأحزاب: ١٧﴾‏

9. ثُمَّ إِنَّکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ عِندَ رَبِّکُمْ تَخْتَصِمُونَ ‎﴿الزمر: ٣١﴾‏

 

البته خود این جستجوی قرآنی را که در نظر بگیرید از نوع دواب ای است که صم بکم عمی است و لذا مشاهده هم می فرمایید که اشتباه می کند و آیات دیگری را هم که اصلا ربطی به صم بکم ندارند را نیز وارد کرده است چرا که مثلاً صیام فیصمه و بکم و ربکم نیز شباهتهایی با صم بکم دارند که ماشین جستجو یحتمل نمی تواند هم تشخیص دهد که کدام به کدام است.

ولی یک نکته ی خیلی مهمی در مسئله ی زندگی بعد از زندگی وجود دارد که بنده بنظرم رسید که فرض بفرمایید که شخصی که از عقب ماندگیهای ذهنی رنج می برد، این شخص دیگر نمی تواند از آن حالاتی که برای اویی که تا لب مرگ هم رفته است و برگشته است برخوردار شود. ولی آیا واقعاً هم چنین است یا اینکه حتی اویی که عقب ماندگیهای ذهنی هم دارد از زندگی بعد از زندگی نیز برخوردار است ولی بخاطر تعصباتی که دیگران او را دچار نقص هم می بینند؛ و لذا نمی توانند هم او را درک کنند. و بلکه نمی توانند متوجه منظور او هم شوند که دارد در حقیقت چیزی را عنوان می کند که حاصلش این است که من واقعاً هم به زندگی ای بعد از زندگی رسیده ام هر چند که ذهنم هم به من اجازه نمی دهد همه اش را برایت ترسیم کنم و بگویم. این معنای زندگی بعد از زندگی را که از حالات خلاء انسان سعی هم می کند که به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم سعود کند و آیا چقدر هم موفق شود، مثل همین مسئله است که بعضی اشکال هم کنند که آقا کدام حجاب؟ این حرفها کدام است؟ مگر قبل از نقلاب و زمان طاغوت که حجاب اینطوری اجباری هم نبود چه عیبی داشت؟ یعنی دارد یک دوگانی هم می زند نه اینکه یک طرفش هم جناح امام زمان عجل الله فرجه الشریف است و جناح دیگرش هم استکبار است و بلکه مسئله را می خواهد بتمام معنا یزیدی اش هم کند و کار امام حسین علیه السلام را هم بالمره تمام کند و ..... و به اسم اسلام هم می خواهد این کار را کند! حالا از او بپرسید که مگر تو قرار هم نبود جلوی ایالات متحده چند جهانی غیر اسلامی هم مقاومت کنی و بلکه ایالات متحده چند جهانی اسلامی را هم بر جهان غالب و پیروز کنی تا حتی استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی حتی فلک و سفینه های اقیانوس پیما و فضایی را هم همه و همه را کوهمولوژیکی ماتریسهای متناظرشان را هم بیابی و ...  

این مسئله را در حیوانات هم می بینیم که فقط آیا یک صداهایی از خود خارج کنند و بلکه صداهایی را هم بشنوند، ولی آیا معنایی هم در این صداها درک می کنند و بلکه حتی آیا می توانند هم منظور خود را بفهمانند؟! البته مسئله این هم هست که گاهی همین حیوانات عقلشان بیشتر از بعضی انسانها هم می رسد همانطوری که عقب مانده های ذهنی هم هر چه سعی کنند که منظورشان را به افراد عادی بفهمانند، عاجز هم می شوند و بلکه متاسفانه مورد سوء استفاده و سوء تجاوز هم قرار گیرند. بشر ادعایش می شود که پیشرفت هم کرده است ولی نمی داند که چطور نسبت به دیگری رائفت و مهربانی هم کند و بلکه چطور هم خیلی از بیماریها را درمان کند چرا که توحید را که درک نمی کند و بلکه نبوت و امامت را هم قی کرده است و فقط پول را می شناسد و حتی حاضر هم نیست به فقرا کمکی کرده و ثروتمندان ثروتمندتر می شوند و فقراء مستضعفین هم فقیرتر و مستضعفتر می شوند تا اینکه یک مرتبه یک انفجارهایی هم در جوامع بشری رخ می دهد بدتر از بیگ بنگ! و لذا به او بفرمایید که امام زمان عج الله فرجه الشریف تو کو؟ یحتمل جواب هم دهد که ایالات متحده چند جهانی اسلامی را هم مثل اینکه گم کرده ام و از آن خبری ندارم و .... ایالات متحده چند جهانی شیطانی و ابلیسی هم همین را می خواهد دیگر. امام زمان عجل الله فرجه الشریف بی امام زمان عجل الله فرجه الشریف و دیگر چه رسد به اینکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف جایگاه مرجع تقلید اعلم را هم قبول کرده و بلکه همه ی فاصله های بین اجتهاد و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه را طی کرده و معاد و عدل الهی و نبوت و امامت و توحید را نیز برقرار کرده و استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی را هم زیر کنترل خود در آورده و استکبار صم بکم عمی جهانی را هم در هم کوبد و حکومت مستضعفین عالم را بر جهان پابرجا هم بفرماید و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَهُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ مَوَاخِرَ فِیهِ وَلِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿النحل: ١٤﴾‏

وَمَا یَسْتَوِی الْبَحْرَانِ هَـٰذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ سَائِغٌ شَرَابُهُ وَهَـٰذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَمِن کُلٍّ تَأْکُلُونَ لَحْمًا طَرِیًّا وَتَسْتَخْرِجُونَ حِلْیَةً تَلْبَسُونَهَا وَتَرَى الْفُلْکَ فِیهِ مَوَاخِرَ لِتَبْتَغُوا مِن فَضْلِهِ وَلَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿فاطر: ١٢﴾‏


۱۴۰۲/۰۵/۱۶هشت ماه در هشت دقیقه؛روایت اقتدار °۳۶۰

خطیر و ناشناخته؛ دوکلمه‌ای که می‌توانست ماموریت هشتادوششمین ناوگروه ارتش را توصیف کند.
ناوگروهی که برای انجام یک ماموریت بزرگ انتخاب شده بود:۳۶۰ درجه حرکت به دور زمین و دریانوردی تاریخ‌ساز.
برگ‌هایی از تاریخ‌سازی هشت ماه دریانوردی تاریخ‌ساز ارتش را در هشت دقیقه مرور کنید.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=53515

ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ ۛ فِیهِ ۛ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ ‎﴿٢﴾‏

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَىٰ وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ ‎﴿البقرة: ٣٤﴾‏

ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِم مُّوسَىٰ وَهَارُونَ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ بِآیَاتِنَا فَاسْتَکْبَرُوا وَکَانُوا قَوْمًا مُّجْرِمِینَ ‎﴿یونس: ٧٥﴾‏

وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءَهُم مُّوسَىٰ بِالْبَیِّنَاتِ فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ وَمَا کَانُوا سَابِقِینَ ‎﴿العنکبوت: ٣٩﴾‏

قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِینَ ‎﴿ص: ٧٥﴾‏

 

قال امام زمان عجل الله فرجه الشریف: یا اهل العالم ان جدی الحسین قتلوه عطشانا

 

ویکیپدیا ببینید راجع به حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی چه می گوید:

 

وحید در ابتدای درس خارج خود در مسجد اعظم قم در صبح چهارشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۳ با ادبیاتی عجیب بیان داشت: «کار به جایی رسیده که بعضی‌ها یک جفتک می‌اندازند آیت الله می‌شوند، یک جفتک دیگر می‌اندازند آیت الله العظمی می‌شوند، حالا هم جفتک انداخته می‌خواهند مرجع تقلید اعلم شوند».[۳۲]

https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%88%D8%

AD%DB%8C%D8%AF_%D8%AE%D8%B1%D8%A7%D8%B3%D8%A7%D9%86%D

B%8C

ارجاعی که ویکیپدیا می دهد به سایت جرس است که از قول آیت الله وحید می فرماید:

(_______________________________________________

تاریخ انتشار: ۱۴ اردیبهشت ۱۳۹۳, ساعت ۱۱:۴۳ قبل از ظهر

انتقاد شدید آیت الله وحید خراسانی از مرجعیت رهبری

جرس: آیت الله حسین وحید خراسانی در ابتدای درس خارج خود در مسجد اعظم قم در صبح چهارشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۳ کوششهای مقام رهبری برای مرجعیت را بدون آنکه اسم آقای خامنه ای را ببرد به شدت مورد انتقاد قرار داد.  ایشان در این سخنان اعلام کرد: «کار به جایی رسیده که بعضی ها یک جفتک می اندازند آیت الله می شوند، یک جفتک دیگر می اندازند آیت الله العظمی می شوند، حالا هم جفتک انداخته می خواهند مرجع تقلید اعلم شوند».

به گزارش جرس این سخنان که در پرجمعیت درس اصول حوزه ی علمیه‌ی قم در حضور چند هزار طلبه ایراد شده بعد از مراسم تجمع طلاب بسیجی در مدرسه‌ی فیضیه صورت گرفته است. تجمع اخیر در ظهر سه شنبه ۱۹ فروردین به عنوان اعتراض به قطعنامه‌ی اتحادیه‌ی اروپا علیه جمهوری اسلامی با سخنرانی سید احمد خاتمی امام جمعه‌ی موقت تهران برگزار شد. در ضمن این تجمع کتابی با عنوان «فقیه اعلم» در سطح وسیعی پخش شد. در این کتاب ادعا شده است که فقیه غیراعلم اصلا مجتهد نیست چه برسد اعلم، و در نتیجه آقای خامنه ای مرجع اعلم است چون طبق شهادت افرادی مثل ولادیمیر پوتین، خاویر پرز دکوئیار، سید حسن نصرالله و ... ایشان ٱگاه به زمان است و قبل از ۱۸ سالگی به درجه اجتهاد رسیده است!


آیت الله وحید خراسانی در سخنان خود در نقد مرجعیت رهبری گفت: «کار به جایی رسیده که بعضی ها یک جفتک می اندازند آیت الله می شوند، یک جفتک دیگر می اندازند آیت الله العظمی می شوند، حالا هم جفتک انداخته می خواهند مرجع تقلید اعلم شوند».


آیت الله وحید در این سه جمله‌ی کوتاه که نقل مجالس قم و تهران است، به آیت الله شدن یک شبه‌ی حجت الاسلام و المسلمین سید علی خامنه ای در خرداد ۱۳۶۸، یدک کشیدن عنوان آیت الله العظمایی با سوء استفاده از قدرت سیاسی از اوایل سال ۱۳۶۹ و اعلام رسمی مرجعیت در آذر ۱۳۷۳ توسط جامعه‌ی مدرسین و بالاخره ادعای اخیر اعلمیت کسی است که هنوز اجتهاد و فقاهتش زیر سوال است اعتراض کرده است.

 

لازم به ذکر است که در جریان سفر پاییز ۱۳۸۹ آقای خامنه‌ای به قم، آیت‌الله وحید حاضر به ملاقات با رهبر جمهوری اسلامی نشد. در سفر طولانی‌مدت مقام رهبری به قم، تلاش‌های فراوانی از سوی روحانیون حکومتی از جمله صادق لاریجانی (داماد آیت‌الله وحید و رئیس قوه قضائیه) و آیت‌الله استادی (امام جمعه موقت قم) برای قانع کردن آیت‌الله وحید جهت دیدار با رهبر صورت گرفت، اما این مرجع تقلید سنتی به هیچ وجه حاضر به دیدار با آقای خامنه‌ای و مشروعیت بخشیدن به مقام حوزوی وی نشد. گفته می‌شود که وی حتی با حضور آقای خامنه‌ای در بیت خود نیز مخالفت کرده بود.


این در حالی است که در همان سال، آیت‌الله وحید دیدارهای متعددی با برخی زندانیان سیاسی و خانواده‌های آنها انجام داده و به درد دلهای آنها گوش کرده بود و مدتی پس از سفر رهبر به قم، طی سخنرانی تندی اسلامیت نظام را زیر سؤال برد. وی در این سخنرانی که در جریان درس خارج وی در اسفند ۱۳۸۹ صورت گرفت، نظام را «دستگاه فاسد» خواند و گفت که مقامات جمهوری اسلامی به نام دین، در پی حفظ قدرت هستند. در تیرماه ۱۳۹۲ آیت الله وحید بیش از یک ساعت با اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام در مشهد دیدار کرد. وی روابط حسنه ای با مرحوم آیت‌الله منتظری داشت و در نخستین ساعات رفع حصر فقیه عالیقدر در سال ۱۳۸۱ به استقبال وی شتافت .


از آیت‌الله حسین وحید خراسانی متولد ۱۳۰۰ نیشابور به عنوان زعیم حوزه‌ی علمیه‌ی قم یاد می شود. درس اصول وی پرشمارترین درس خارج حوزه های شیعی است و روزانه بیش از دو هزار طلبه در آن شرکت می‌کنند.

قبل از آیت الله وحید، مرحوم آیت الله منتظری و مرحوم آیت الله آذری قمی در سال ۱۳۷۶ مرجعیت آقای خامنه ای را «ابتذال مرجعیت شیعه» خوانده بودند. مرحوم آیت الله سیدمحمد حسین فضل الله و آیت الله موسوی اردبیلی نیز از جمله مراجعی به حساب می آیند که به نحوی از مرجعیت رهبر جمهوری اسلامی انتقاد کرده اند.

________________________________________)

 

بعد ببینید ویکیپدیا راجع به حضرت ولی فقیه و رهبری  مد ظله العالی چه می فرماید:

(________

نوع عملکرد خامنه‌ای از زبان دیگران

سرژ میشل و پائولو وودز بر این باورند که سخنرانی‌های خامنه‌ای مجموعه‌ای است از «تهدیدها و شعارهای تو خالی» که با اعتقاد بر تئوری توطئه و روحیهٔ شدید ضد آمریکایی همراه است، او همه جا «دسیسهٔ دشمنان» را می‌بیند و قدرت‌های خارجی را «مستکبر»، «شیطانی»، «آزمند»، «منفور»، «واپس‌گرا»، «برتری‌طلب»، «سرطانی»، «ستمکار»، «زهرآگین» و «تجسم شیطان» توصیف می‌کند. این صفات هم به دولت‌های غربی و هم به سرویس‌های اطلاعاتی‌شان سیا، موساد، اینتلیجنت سرویس، اطلاق می‌شود.[۲۷۲] دونالد ترامپ رئیس‌جمهور سابق آمریکا در نقد عملکرد خامنه‌ای می‌گوید: «مردم نجیب ایران، که آمریکا را دوست دارند، سزاوار دولتی هستند که بیش از تمرکز بر کشتن آن‌ها به جرم احترام‌خواهی، به آن‌ها کمک کند تا به رؤیاهایشان دست یابند. رهبران ایران به جای آنکه ایران را به سمت ویرانی بکشانند، باید هراس‌افکنی را کنار بنهند و ایران را دوباره باعظمت کنند»[۲۷۳] ۱۹ آذر ۱۴۰۱ در جریان خیزش سراسری مردم ایران ابوالفضل قدیانی در بیانیه‌ای بعد از اعدام محسن شکاری، از علی خامنه‌ای به عنوان «جبار تمامیت‌خواه» و «خودکامه خونریز» نام برد و افزود: «او باید بداند نمی‌تواند ملت ایران را با اعدام و بگیر و ببندِ معترضان مرعوب کند و برعکس این جنایت‌ها، عزم ملت را در سرنگونی خامنه‌ای و نظامش راسخ‌تر می‌کند.»[۲۷۴][۲۷۵] روز دوشنبه ۵ دی ۱۴۰۱ سخنانی از ابوالفضل قدیانی منتشر شد، وی علی خامنه‌ای را «بزرگ‌ترین دشمن ملت ایران» و مصداق تمام و کمال «مفسد فی‌الارض و محارب» نامید و نوید آن را داد که «مطمئن باشید این حکومت رفتنی است.»[۲۷۶][۲۷۷][۲۷۸] 

________ )

 

البته بنده ی حقیر فقط قسمتی از حرفهای ویکیپدیا را اینجا عرض کردم. بقیه ی آنرا اصلا واردش هم نمی شوم. عرض بنده ی حقیر اینجا چیست؟ حالا بنده ی حقیر که سراپا تقصیر و گناه هم هستم ولی عرضم این است که شما نمی توانید هم متصور شوید که گزارشی را که ویکیپدیا هم دارد می دهد و خود بنده ی حقیر برای مسائل ریاضی فیزیکی که در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی دنبال چیزی میگردم به همین ویکیپدیا هم رجوع می کنم. و لذا ببینید راجع به مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم چه دارد بگوید و بلکه چطور هم حتی یک مرجع تقلید را بر علیه یک حضرت ولی فقیه نشان می دهد.

و صد البته هم یحتمل بعضی بفرمایند که حالا تو دیر از راه نرسیده ای و تازه استکبار و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و جنبش سبز را هم داری سعی می کنی بشناسی؟ تازه هم داری از شاگردی و دانشجویی و طلبگی از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم داری میل می کنی؟

نکته ی مهم اینجا این است که آیا مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه با قدری تا مقداری ابرتقارن هم اینجا فقط یک مدل ریاضی فیزیکی است که بر مبنای آن هم می توان آیا چقدر مسائل ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی ایالات متحده ای و ماتریسهای متناظر کوهمولوژیک آنرا نیز حل کرد و به کیهانشناسی و هندسه ی ناجابجایی و هندسه ی دیفرانسیل و جبری هم پرداخت و .... و انواع دوگانها را هم داریم ولی خوب وارد دوگان استکبارستیزی موجود در حماسه ی حسینی هم نباید شد؟ اتفاقاً بنده ی حقیر رفته بودم جایی می فرمودند وقتی امام سجاد علیه السلام می دیدند که قصابی می خواهد گوسفندی را ذبح هم کند، می فرمودند آیا به او آب هم داده اید؟ و بعد که قصاب می فرمود مسلمان است و مگر می شود به حیوان آب نداد؟ امام می زد زیر گریه! حالا اگر رفتید قصابی و پرسیدند که آیا اسم خیابان شیخ نمر باقر النمر را می خواهید عوض هم کنید، آیا به او آب هم دادند قبل از اینکه اعدامش هم کنند؟! چه جواب او را هم خواهید داد؟ 

مسئله دیگر اینجا این است که فاصله ی اینکه خانمها و دخترخانمهای بی حجاب حول مرقد شهدای گمنام هم بنشینند و از کنار امامزاده ها هم بگذرند در اینجا است که آیا یک فاصله ی زیادی هم هست بین نظریه ی اطلاعات کوانتومی و اینکه بالاخره در مدل استاندارد ذرات فیزیک آیا حتی ما قادریم حتی جرم نوترون و پروتون را هم بفهمیم باید بر حسب همین مدل کوارکها و لپتونها و گلوئنها و بوزونهای نیروی ضعیف و ذره هیگز و ... چقدر هم باید باشد؛ خصوصاً با توجه به اینکه ما داریم بر سر عبور و گذار به ستارگان و سیاه چاله ها هم بحث می کنیم که آیا کی هم ستاره های نوترونی اشباع می شوند یا کی هم ستارگان اصلا پروتونی هم یحتمل اشباع شده و مجبور به واپاشی به نوترونها شده یا برعکس هم یک وقت دیدید از اشباع نوترونی واپاشی هم کردند به حالات گذار نوترونی- پروتونی و نهایتاً هم به اشباع پروتونی هم رسیدند. ولی خوب بالاخره هم آیا وقتی به مجموعه هایی از پروتونها و نوترونها در روی زمین هم برمی خوریم که در انسانها و زیر مجموعه های آنها و حتی آنچه آنها را در بر هم میگیرد، آیا آیه ی مبارکه هم معنا می یابد که بچه جان مواظب هم باش که زنا نکنیها آنطور که در سوره مبارکه اسراء هم آمده است:

وَلَا تَقْرَبُوا الزِّنَىٰ إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَسَاءَ سَبِیلًا ‎﴿الإسراء: ٣٢﴾‏

توبه کن! همین الان هم توبه کن و دیگر سراغ زنا نرو. مسئله اینجا این است که وقتی گفته می شود که حتی نگاهت را هم مراقبت کن، آیا منظور فقط به این است که مواظب باش بی حجاب را هم یک وقت در خیابانها نگاه نکنی و بلکه مستهجنات را هم تماشا نکنی؟ عرض بنده ی حقیر اینجا است که نه بابا، اینها فقط هم نیست و بلکه می فرماید بچه جان، پیش خودت حساب کتاب هم کن، ببین آیا تماشای مستهجنات و وارد مسائل کیهانشناسی و ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک و حتی ماتریسهای تقریب معادلات تفاضلی روش اجزاء محدود معادلات دیفرانسیل جزئی و ...، چه تاثیری هم روی حتی تشکیل خانواده ی خودت هم می دهد؟ و آیا تا بیایی مسئله اش را حل کنی، آیا باز هم خواهی توانست گفت که نه همین کثافت کاریها بهتر است و همینها خوب است و بهتر هم نیست از این نوع خلائهای باطل هم خارج شویم و بلکه هم ببینیم بالاخره  بندگی خدا و حضرت حق را هم می توان معرفتش را آنقدر هم پیدا کرد که حتی به امام زمان عجل الله فرجه الشریف از طرقی مثل شاگردی و طلبگی و دانشجویی و میل از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم رسید؟ عرض بنده ی حقیر این است که بالاخره استکبارستیزی مسئله چقدر هم پیچیدگی و درهمتنیدگی با مادیات را دارد و بلکه شهدای زنده ای را هم می طلبد که السابقون السابقون هم تشریف دارند و در یک آن همه ی عالم ملکوت را طی کرده و ما را هم پشت سر می گذارند و می روند به عالم عرش ملکوت اعلی و دوباره هم بازمی گردند و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم؟! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المستشهدین بین یدیه

سلام،
بنده ی حقیر می توانم عرض کنم که یقین دارم که وقتی شنبه می خواستم نظرم را برای شما بفرستم و اتفاقاً مشکلی رخ داد که نظرم را نمی توانستم برایحضرت عالی بفرستم، این پست روز جمعه هم هنوز نبود. علاوه بر آن نیز نظراتی که الان در ذیل پست قبل هم یافت می شوند نیز طوری بود که تعداد نظرات را قبل از اینکه وارد قسمت نظرات شوید، صفر نشان می داد. یحتمل یا باید کتاب شماره صفر اومبرتو اکو را زودتر بخوانم یا باید از روی میزم بردارم که مشکلات صد چندان نشوند! خیلی مخلصیم!

ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ ۛ فِیهِ ۛ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ ‎﴿٢﴾‏

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَىٰ وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ ‎﴿البقرة: ٣٤﴾‏

ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِم مُّوسَىٰ وَهَارُونَ إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ بِآیَاتِنَا فَاسْتَکْبَرُوا وَکَانُوا قَوْمًا مُّجْرِمِینَ ‎﴿یونس: ٧٥﴾‏

وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءَهُم مُّوسَىٰ بِالْبَیِّنَاتِ فَاسْتَکْبَرُوا فِی الْأَرْضِ وَمَا کَانُوا سَابِقِینَ ‎﴿العنکبوت: ٣٩﴾‏

قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنتَ مِنَ الْعَالِینَ ‎﴿ص: ٧٥﴾‏

 

٩ ـ کش : علی بن الحکم ، عن سیف بن عمیر ، عن أبی بکر الحضرمی قال : قال أبوجعفر 7 : ارتد الناس إلا ثلاثة نفر : سلمان وأبوذر والمقداد قال : قلت : فعمار ، قال : قد کان جاض جیضة[٣] ثم رجع ، ثم قال : إن أردت الذی لم یشک ولم یدخله شئ فالمقداد ، فأما سلمان فإنه عرض فی قلبه أن عند أمیر المؤمنین 7 اسم الله الاعظم لو تکلم به لاخذتهم الارض ، وهو هکذا ، فلبب ووجئت عنقه حتى ترکت کالسلعة ، فمر به أمیر المؤمنین 7 فقال له : یابا عبدالله هذا من ذاک ، بایع ، فبایع ، وأما أبوذر فأمره أمیر المؤمنین 7 بالسکوت ، ولم یأخذه فی الله لومة لائم ، فأبى إلا أن یتکلم ، فمر به عثمان فأمر به ، ثم أناب الناس بعده ، وکان أول من أناب أبوساسان الانصاری ، وأبوعمرة وشتیره ، فکانوا سبعة ولم یکن یعرف حق أمیر المؤمنین إلا هؤلاء السبعة[٤].

بیان : جاض عنه : حاد ومال ، وفی بعض النسخ بالحاء والصاد المهملتین بمعناه ، وحاصوا عن العدو : انهزموا.

بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، جلد22، ص 440

http://lib.eshia.ir/71860/22/440

 

*1130* 130 و من کلام له ع لأبی ذر رحمه الله لما أخرج إلى الربذة

یَا أَبَا ذَرٍّ إِنَّکَ غَضِبْتَ لِلَّهِ فَارْجُ مَنْ غَضِبْتَ لَهُ إِنَّ اَلْقَوْمَ خَافُوکَ عَلَى دُنْیَاهُمْ وَ خِفْتَهُمْ عَلَى دِینِکَ فَاتْرُکْ فِی أَیْدِیهِمْ مَا خَافُوکَ عَلَیْهِ وَ اُهْرُبْ مِنْهُمْ بِمَا خِفْتَهُمْ عَلَیْهِ فَمَا أَحْوَجَهُمْ إِلَى مَا مَنَعْتَهُمْ وَ مَا أَغْنَاکَ عَمَّا مَنَعُوکَ وَ سَتَعْلَمُ مَنِ اَلرَّابِحُ غَداً وَ اَلْأَکْثَرُ حَسَداً حُسَّداً وَ لَوْ أَنَّ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرَضِینَ کَانَتَا عَلَى عَبْدٍ رَتْقاً ثُمَّ اِتَّقَى اَللَّهَ لَجَعَلَ اَللَّهُ لَهُ مِنْهُمَا مَخْرَجاً لاَ یُؤْنِسَنَّکَ إِلاَّ اَلْحَقُّ وَ لاَ یُوحِشَنَّکَ إِلاَّ اَلْبَاطِلُ فَلَوْ قَبِلْتَ دُنْیَاهُمْ لَأَحَبُّوکَ وَ لَوْ قَرَضْتَ مِنْهَا لَأَمَّنُوکَ (1) -.

أخبار أبی ذر الغفاری حین خروجه إلى الربذة

واقعة أبی ذر رحمه الله و إخراجه إلى الربذة أحد الأحداث التی نقمت على عثمان 1,2,3- و قد روى هذا الکلام أبو بکر أحمد بن عبد العزیز الجوهری فی کتاب السقیفة عن عبد الرزاق عن أبیه عن عکرمة عن ابن عباس قال لما أخرج أبو ذر إلى الربذة أمر عثمان فنودی فی الناس ألا یکلم أحد أبا ذر و لا یشیعه و أمر مروان بن الحکم أن یخرج به فخرج به و تحاماه الناس إلا 1علی‌ بن أبی طالب ع و عقیلا أخاه و 2حسنا و 3حسینا ع و عمارا فإنهم خرجوا معه یشیعونه فجعل 2الحسن ع یکلم أبا ذر فقال له مروان إیها یا 2حسن أ لا تعلم أن أمیر المؤمنین قد نهى عن کلام هذا الرجل فإن کنت لا تعلم فاعلم ذلک فحمل 1علی ع على مروان فضرب بالسوط بین أذنی راحلته و قال تنح لحاک الله إلى النار .

شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جلد 8، ص 252- 253

http://lib.eshia.ir/15335/8/253

 

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

 

این سوال مطرح است که آیا عثمان امام علی را احضار کرده و ضرب و شتم کرده و زد چون امیر المومنین علی بن ابیطالب ابوذر را هنگام تبعیدش به ربذه بدرقه هم کرد؟ بنده ی حقیر نممی خواهم جواب این سوال را بدهم و جوابش را هم نمی دانم هر چند که تلویحاً و بلکه صراحتاً هم چنین شنیدم. ولی نکته اینجا این است که این از خصوصیات فرعونی و بلکه ماورای آن استکبار هم هست که حتی بجنگ حضرت موسی علی نبینا علیه السلام هم برود و او را دنبال کند تا حتی اینکه در دریا با جنودش غرق هم شود. از خصوصیات استکبار هم هست که مرجع تقلید هم نمی شناسد و کافی است که به ویکیپدیا مراجعه کنید تا مشاهده کنید چه خزعبلاتی را بر علیه بعضی مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی پشت هم نمی کنند و هر چه انتقاد است نصار این عزیزان هم می کنند؟ بنده مانده ام که چرا از فرض بفرمایید روسای جمهور ایالات متحده و دیگر دولتمردانش در ویکیپدیا یک کلمه انتقاد هم نمی شود و بلکه خیلی هم شسته و رفته تحویل می شوند.

یک نکته ی استکباری اینجا است که وقتی استکباری از مرزهای یزیدی بودن هم گذشت و ثابت هم کرد که کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا و حماسه ی حسینی را هم آفرید، آنگاه خود یزید هم چرا فکر می کنید سر مبارک بریده ی امام حسین علیه السلام را مورد توهین قرار داده و جلسه ی شرابخواری هم تشکیل داده و با چوب به لب و دهان آن حضرت هم می زند؟ دلیلش این نیست که او فکر می کند خیلی هم ظالم است و لذا باید هم این کار را کند و بلکه حتی خود را از امام حسین علیه السلام هم بالاتر می داند و بلکه خود ادعای امامت و خلیفة اللهی هم دارد و حتی باورش هم این است که این امام حسین علیه السلام هم هست که یزیدی است و نه او! لطفاً التفات بفرمایید. یعنی اینجا یک دوگانی در مسئله ی حماسه ی حسینی کربلا و عاشورا رخ می دهد که یزید ملعون باطل خود را جای حق هم می خواهد جا بزند و بلکه امام حسین و اهل بیتش را هم ارباً اربا می کند. در حقیقت این یک دوگان استکباری است که مسئله را غیر قابل جبران می کند که از پیغمبر اسلام محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم تا امیر المومنین علیه السلام تا حضرت یوسف زهرا علیه السلام که با فراعنه استکباری زمانه هایشان بتوان صلح کرد چرا که اسلام و پیغمبرش و امامش را هم نمی پذیرند و بلکه نفی اش هم می کنند و حتی با تمام قدرت هم با آن وارد جنگ می شوند و بتوانند آنرا سرنگون هم می کنند. این از خصوصیات دوگانی استکباری است که در نهایت یزیدیت و ملعونیت هنوز هم خود را حسینی و حق می پندارد.

بدین معنا که ستاره ای که سیاه چاله ای را هم دارد یدک می کشد هم آیا چقدر ستاره ای است نوترونی اشباع شده. ولی در عین حال هم آیا چقدر دوتایی ستاره- سیاه چاله ای هم هست که با وجود ستاره ی نوترونی اشباع شده، در عین حال هم آیا چقدر نیز پروتونهایی را داریم که در برهمکنشهایی تبدیل به نوترون باز هم می شوند و چقدر هم پروتونهایی داریم که در اثر جوشش به هیلیوم و ... نیز تبدیل می شوند. و حتی چقدر هم معلوم نیست که در کهکشانی که این دوتایی سیاه چاله- ستاره نهفته است نیز بتوان زیستشناسی و زندگی شبیه آنچه در کره زمین و منظومه ی شمسی هم داریم بر حسب ترکیبات شیمیایی کربندار نیز یافت و .... مسئله این هم باید باشد که در ستاره های نوترونی اشباع شده، آیا چقدر هم یحتمل بر هم کنشها و واکنشهایی داریم که در آنها نیوترینوها و آنتی نیوترینوها و بلکه ذرات هیگز هم باز تولید و یافت می شوند. آیا فقط هر آنچه هست ستاره ای است نوترونی اشباع شده یا بلکه یحتمل بعد از حتی چنین اشباعهایی مسئله برگشت پذیر هم شده و می تواند برهمکنشهای جوششهای پروتونی هیدروژنی خورشیدی را هم دوباره حتی از تبدیل نوترونها به پروتونهای اشباع شده هم باز تولید کند؟ اینجا است که مسئله ی استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده چند جهانی هم مطرح می شوند که چقدر هم از حالاتی اشباع به حالاتی اشباع دیگر هم ستاره های نوترونی و کوتوله های سفید و خورشیدی و حتی سیاه چاله ها نسبت به هم تغییرپذیر و بازگشت پذیرند؟ مثلاً اگر کره ی زمین مبتلا به ائمه ی کفر یزیدی ملعون هم شد، آیا این بازگشت پذیر هم هست که ائمه ی متقین مومنین و مومنات اسلامی حسینی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم بشریت دوباره از شاگردی و داتنشجویی و طلبگی و از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی تجربه کنند و اسلام بر کفر غلبه هم کند؟ پیچیدگیها و درهمتنیدگیهای مسائل اطلاعات کوانتومی استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده چند جهانی دوگانی اسلامی در مقابل استکبار جهانی هم کدامند که ایالات متحده اسلامی بر استکبار جهانی هم غلبه کنند و عالم اسلام جهانی پیروز هم شود؟ همانطوری که در مملکت اسلام پیروز هم هست. این کار یک توسعه ای هم در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی می طلبد و یک یقینی را هم نیاز دارد که امام زمان عجل الله فرجه الشریف در روز قیامت پیروز نهایی است. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَلَا تَقُولُوا لِمَن یُقْتَلُ فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاءٌ وَلَـٰکِن لَّا تَشْعُرُونَ ‎﴿البقرة: ١٥٤﴾‏

وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ ‎﴿آل عمران: ١٦٩﴾‏

رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ ‎﴿آل عمران: ٨﴾‏

 

یک نکته ی عجیبی که در کربلا یزیدیان حتی درک هم نمی کنند این است که حتی علی اصغر علیه السلام آن طفل خردسال امام حسین علیه السلام نیز فردیت خود را دارد و فردیتش هم حفظ می شود همانطوری که فردیت محمد حسین فهمیده ها هم جای خود را دارند. و اینها چه اجری هم نزد خدا دارند که عند ربهم یرزقون هستند و الله اعلم!

رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ ‎﴿آل عمران: ٨﴾‏

 

همیشه بنده ی حقیر وقتی یک مشکلی برای نوشتن و ارسال کامنتی در وبلاگم رخ می داد، نمی دانم به چه حسابی هم برای انتشارش می فرستادمش به وبلاگ خانم دکتر. حالا دو دفعه سعی کردم نظر قبل را برای ایشان بفرستم و آخرش هم نمی دانم رفت یا نه چرا که می گوید ارتباط برقرار نمی شود. و این هم یک مسئله ی خنده داری است که می گوید تعداد نظرات پست وبلاگ ایشان صفر است. و بنده اتفاقی هم دیدم که نه بابا خیلی هم صفر نیست! و الا بقیه ی نظرات را هم رد ندیده بودم به حساب اینکه صفر است. البته این را هم داریم که گاهی اوقات می گوید که ارتباط برقرار هم نشد ولی باز هم نظر می رود!!! و الله اعلم. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد وآل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ ‎﴿آل عمران: ٨﴾‏


با سلام، 
بنده ی حقیر می خواستم یک نکته ای را راجع به همایشها و کنفرانسها و کلکیومهای دانشگاهی و پژوهشگاهی عرض کنم که یک مشکلی دارد که غیر از این است که فرض بفرمایید شما در مسجد اعظم هم مراجع عظام تقلید را دارید که درس و سخنرانی دارند و از شاگرد و دانشجو و طلبه و حتی استاد و آیت الله و دیگر مراجع تقلید هم می توانند در محضر درس  حضور یابند. حتی در مجالس سخنرانیهای عزاداریهای اباعبد الله الحسین ملاحظه می شود که مراجع تقلید و ولی فقیه هم پای منبر نشسته اند. ولی یحتمل چه در حوزه و چه در دانشگاه معمولاً محدودیتهای سنی گذاشته می شود برای اینکه کسی در کلاسها حضور یابند. و حالا فرض بفرمایید که یک بنده خدایی هم که کار می کند یا حتی کار هم نمی کند نیز مایل است بدلایلی کلاسهایی را که مورد کاربردش در کارش هم هست را بردارد ولی موذب هم می شود چرا که شده است مثل جوجه اردک زشت! و چرا که دیگر نه شاگرد است، نه دانشجو است، نه استاد است، و نه دیگر خودش هم آن دل و دماغ جوانترها را یحتمل دارد یا ندارد! البته ناگفته هم نماند که هوش مصنوعی هم که کمترینش همین مکتبخونه ی خودمان و وبلاگها و ایمیلها و ... است کارها را خیلی راحتتر هم کرده است و بنظر هم می رسد که مسئله از آن حالات رو در رویی شخصی هم خارج شده است. ولی یک جاهایی هم مسئله خواه نا خواه شخصی می شود حتی وقتی می خواهید کنفرانسی اینترنتی را حضور یابید و بلکه متوجه هم می شوید که باز طرف شده جوجه اردک زشتی که اصول و قواعد را هم بلد نیست و کارهایی می کند خارج از عرف! مثلاً باید دست بلند کنی و نوبت بگیری که حرف بزنی و صدا هم کار نمی کند و بجایش می خواهی بنویسی و این هم که آیا بشود آیا نشود و درست باشد؟ و حالا هوش مصنوعی هم چه شود که یک مرتبه کامپیوتر و نرم افزار و سخت افزار هم آیا چطور باعث ریستارت شود و پایداری هم که کنی دوباره ریستارت روکمکنی و .... 
بنده یک مقاله ای را دیدم در اینسپایرهپ از استاد مرتضوی غلطی (اگر درست املاء کرده باشم) و پروفسور صدوقی که اتفاقاً سالها پیش مرا یاد ایمیلی به شما و ایشان راجع به اینکه جرم پروتون و نوترون سوای جرمهای کوراکها از کجا هم سرچشمه می گیرند که خود سالک الی هسته ی اتم را می برد به مباحثی مثل کیو سی دی شبکه ای و .... ولی جواب مسئله را هم نمی توان بسادگی گرفت که اصلا مسئله هم چیست؟! نکته ی دیگر راجع به ستاره های نوترونی هم این است که حالا این یحتمل هم ستاره ای است که جرمش هم بیش از حد شده و رو به خاموشی هم رفته است و آیا چقدر هم نزدیک سیاه چاله ای رسیده است. ولی هنوز مسئله این هم هست که آیا این ستاره ی نوترونی فقط یک ستاره ی اشباع شده ای از نوترونها است یا حتی در آن بسی هم پروتونهای غیر فعال و بلکه قلوب و اعصاب نیز یافت می شوند. و لذا این سوال هم مطرح است که آیا ابرتقارنهایی را هم داریم که بتواند ستاره نوترونی یا حتی دوتایی ستاره- سیاه چاله ای را دوباره ستاره ای نورانی و زندگی بخش نیز گرداند. البته بنظر هم می رسد که ما بیشتر در حدود ستاره های نوترونی اشباع شده درگیر حداکثر هیدروژنها و آیا چقدر هم هیلیومها و ... باشیم و حتی عناصری که مملو از نوترونها و پروتونهای بیشتری در هسته ی اتمشان هم هستند را کاری نداریم یا همه را هم به یک چشم همان نوترونها و پروتونهایی هم که تبدیل به نوترونهای حالت اشباع شده اند نیز می نگریم. مثلاً دیگر اینجا کاری نداریم که آقایان خانمهای مملو از نوترونهای اشباع شده، آیا امام زمان عجل الله فرجه الشریف شما هم کیست و بلکه آیا امام حسین علیه السلام و یزید ملعون را هم می شناسید و بلکه استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی ایالات متحده ای شما و ماتریسهای متناظرشان کوهمولوژیکی هم کدامند یا حتی آیا ایمیلتان هم یاهو است یا جیمیل یا آی پی ام یا دانشگاه شریف یا ...؟ درسها را مکتبخونه ای میگیرید یا یوتیوبی همراه تعلیمات ماشینی و ...؟ آیا قلوب و اعصاب و روان و بلکه ایمپلنتهای دندانی همه و همه هم سرجایشان هست یا همینها هم ماشینی درست می شوند خودشان! شاگرد و دانشجو و طلبه که مایل هم هست به الفهای بینهایت آیات اللهی (کاردینالیته ها) مراتب و درجات بالاتر و اجتهاد و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد، آیا این دغدغه ها را هم دارد یا به عنوان گپها و فاصله هایی که در بین ذرات و مادولای ریسمانها هم نهفته اند حتی از اساتید دانشگاه و پروفسورها هم یحتمل گروه های فاکتوری را تشکیل داده و بیشتر به میدانهای همدیسی کوانتومی و AdS  و درهمتنیدگیهای حاصله ی آنها نیز آیا چقدر بپردازیم. اتفاقاً بنده ی حقیر که بنظرم می رسد باید هم در پیچیدگیهای مسائل اطلاعات کوانتومی بیشتر هم از جمله به مقالات علیشاهیها و ملاباشی توجه کنم. یک دفعه استاد داشت در کلاس فرض بفرمایید نظریه های مدل در منطق ریاضی از اتم هم یک چیزهایی می گفت و یک مزاحمی هم که دیده بود رئیس پژوهشگاه هم سر کلاس می خواهد بنشیند شروع کرد یک خزعبلاتی راجع به اتمها گفتن! استاد دید کانه الان است که کار خراب شود، فرمودند همان بهتر که کلاس را تعطیل کرده و برویم دفترم! دیگر جلوی آن مزاحم نفرمودند که حالا بلکه از شر این بابا هم خلاص شویم. مزاحم هم از رو نرفت و بلکه رفت در دفتر همان استاد ایستاد و بالاخره استاد او را پذیرفت. گفت آیا فلانی را که شاگرد شما هم بوده است را یادت هست؟ احوال پرسی هم کرد از شاگردش و گفت چطور است و اینها. بعد که آمد وارد جزئیات مسئله ی منطقی هم شود، استاد خطاب به او فرمودند که بابا تو که خودت همه چیز را بلدی و می دانی! یحتمل هم منظورش این بود که سعی کن الگوریتمی گودلی و تورینگ و با هوش مصنوعی و تعلیمات ماشینی و امثالهم کارت را تمام کنی و خیلی هم فکر این نباش که حالا رابرت وات و آلفرد تارسکی و کورت گودل و ساحارون شله و محمد گلشنی و ... هم حرفشان چیست. ولی مثل اینکه هوش مصنوعی و تعلیمات ماشینی حتی وارد ستاره های نوترونی و هیدرودینامیک مغناطسی میدانهای چپ و راستی هم شده اند و در مراجع مقاله مرتضوی صدوقی هم بازتاب دارند. ولی یحتمل هم فیزیکدانها خیلی هم مایل نباشند بدانند که مسائل مطرحه در مورد ستاره های نوترونی چطور به زبان منطق ریاضی هم ترجمه می شود و پیچیدگیهای اطلاعات کوانتومی و بلکه منطق ریاضی مسئله با کامپیوترهای کوانتومی هم چیست؟ البته می توان هم استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی ایالات متحده ای دوگانی مسئله را هم یحتمل سر ضرب ماتریسی کوهمولوژیکی اش را درآورد و حتی ماورای مسئله ی توحیدی هم در جهانهای چند جهانی ایالات متحده ای همه چیز را بررسی هم کرد و حتی وارد سیاست هم شد و بلکه مرزهای صلح آمیز مسائل را حالا چقدر هم درست و غلط نیز تعیین کرد. البته آیا همه ی این کارها را هم می کنیم که امام زمان عجل الله فرجه الشریف و اسلام را نیز دریابیم و گوشه چادر حضرت زهرا را هم رهایش نکنیم و بلکه امام حسین علیه السلام را در کربلا و عاشورا هم یاری کنیم یا ...؟ والله اعلم! خدا آخر عاقبت همه ی ما را بخیر هم کند. خیلی مخلصیم! (راستی معجزه ای باید رخ داده باشد که بعد از اینکه این کامنت و نظر را نوشتم دیگر نظرات این پست را خواندم. و راستی فکر کرده اید که چرا در کالیفرینا و ایالات متحده آجیل برزیلی داریم ولی در ایران نداریم. یحتمل انحصاراً آجیلهایشان را برزیلیها می فرستند بیشتر ایالات متحده. معذرت می خواهم، غلط کردم؛ اینترنتی هم می توان آجیل برزیلی از قرار 250 گرم 4290000 ریال خرید.) این اعتراض هم هست که ماشینها هم در رقابت با انسانها شده اند یک جورهایی دجالهای روزگار ما و بدتر هم زندگیها را ماشینی کرده و حتی انسانها را هم کنار زده و بجای اینکه به ما کمک هم کنند وقتی کارهای علمی همه نصفه نیمه باشند یا لااقل فقط قسمتی کوچک از همه چیز بچشم هم بیایند و ....! در صورتی که خود فهم مقاله ای مثل مرتضوی صدوقی کلی هم کار می برد. خیلی چاکریم.

The magnetic dual chiral density wave phase in a rotating quark matter

Jun 7, 2023

19 pages

e-Print: 

View in: 

Abstract: (arXiv)

The effect of rotation on the formation of the magnetic dual chiral density wave (MDCDW) in a dense and magnetized quark matter is studied. This phase is supposed to exist in the extreme conditions prevailing, e.g., in neutron star cores. These conditions are, apart from high densities and strong magnetic fields, a relatively large angular velocity. To answer the question of whether the rotation enhances or suppresses the formation of this phase, we first determine the effect of rotation on the energy dispersion relation of a fermionic system in the presence of a constant magnetic field, and then focus on the thermodynamic potential of the model at zero temperature and finite chemical potential. The thermodynamic potential consists, in particular, of an anomalous part leading to certain topological effects. We show that in comparison with the nonrotating case, a term proportional to the angular velocity appears in this anomalous potential. We then solve the corresponding gap equations to the chiral and spatial modulation condensates, and study the dependence of these dynamical variables on the chemical potential (�μ), magnetic field (��eB), and angular velocity (ΩΩ). It turns out that the interplay between these parameters suppresses the formation of the MDCDW phase in relevant regimes for neutron stars. This is interpreted as the manifestation of the inverse magnetorotational catalysis, which is also reflected in the phase portraits ��eB-�μ, ��eB-Ω�ΩR, and �μ-Ω�ΩR, explored in this work.

Note: 

  • 19 pages, 7 figures, 2 tables
رَبَّنَا لَا تُزِغْ قُلُوبَنَا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنَا وَهَبْ لَنَا مِن لَّدُنکَ رَحْمَةً إِنَّکَ أَنتَ الْوَهَّابُ ‎﴿آل عمران: ٨﴾‏۱۴۰۲/۰۵/۰۹نماهنگ | جهاد تبیین عاشورایی ملت ایران

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «اگر ملت ما عاشورا را این‌جور در طول قرنهای متمادی با اصرار تبیین نمیکردند و بیان نمیکردند، ممکن بود این حادثه‌ی مهم از یادها برود یا بسیار ضعیف‌تر از آنچه واقع شده است منعکس بشود.» ۱۳۹۶/۳/۱۴
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت ایام محرم نماهنگ «جهاد تبیین عاشورایی ملت ایران» را منتشر میکند.

برچسب‌ها: از تبیین تا قیام؛

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=53482

 

https://arxiv.org/abs/2308.01865

https://arxiv.org/abs/2308.01331

...

فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَیْکُمْ عِبَادًا لَّنَا أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّیَارِ وَکَانَ وَعْدًا مَّفْعُولًا ‎﴿الإسراء: ٥﴾‏

أُولَٰئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَزْنًا ‎﴿الکهف:  ١٠٥﴾

وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ یَا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَنِی وَقَد تَّعْلَمُونَ أَنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْفَاسِقِینَ ‎﴿الصف: ٥﴾‏

وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَکًا لَّجَعَلْنَاهُ رَجُلًا وَلَلَبَسْنَا عَلَیْهِم مَّا یَلْبِسُونَ ‎﴿الأنعام: ٩﴾‏

 

١٢٠٨٤] ١٣ ـ مجموعة الشهید : نقلاً من کتاب الأنوار لأبی علی محمّد بن همام ، حدّثنا أحمد بن أبی هراسة الباهلی قال : حدّثنا إبراهیم بن إسحاق الأحمری قال : حدّثنا حمّاد بن إسحاق الأنصاری ، عن ابن سنان ، عن جعفر بن محمد ( علیهما السلام ) ، قال : « نظر النبیّ ( صلّى الله علیه وآله ) إلى الحسین بن علی ( علیهما السلام ) وهو مقبل ، فأجلسه فی حجره وقال : إنّ لقتل الحسین حرارة فی قلوب المؤمنین لا تبرد أبدا ، ثمّ قال ( علیه السلام ) بأبی قتیل کلّ عبرة ، قیل : وما قتیل کلّ عبرة یا بن رسول الله؟ قال : لا یذکره مؤمن إلّا بکى ».

مستدرک الوسائل، محدث نوری، جلد 10، ص 318

https://lib.eshia.ir/11015/10/318

 

وروى فیه عن مالک بن خالد الأسدی ، عن الحسن بن إبراهیم ، عن آبائه ، قال : کان الحسن بن علی علیهما السلام یقول : معشر الشیعة! علموا أولادکم بغض عثمان ، فإنه من کان فی قلبه حب لعثمان فأدرک الدجال آمن به ، فإن لم یدرکه آمن به فی قبره.

بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، جلد 31، ص 308

http://lib.eshia.ir/71860/31/308

 

٢٥ ـ کش : بالاسناد المتقدم عن عصام بن حمید ، عن فضیل الرسان ، عن أبی عمر ، عن حذیفة بن اسید قال : سمعت أبا ذر یقول وهو متعلق بحلقة باب الکعبة : أنا جندب[٤] لمن عرفنی ، وأنا أبوذر بن جنادة لمن لم یعرفنی ، إنی سمعت رسول الله صل الله علیه و آله و سلم وهو یقول : من قاتلنی فی الاولى وفی الثانیة فهو فی الثالثة من شیعة الدجال ، إنما مثل أهل بیتی فی هذه الامة مثل سفینة نوح فی لجة البحر من رکبها نجا ، ومن تخلف عنها غرق ، ألاهل بلغت[٥]؟.

بیان : لعل المراد بالثانیة الخروج على أمیر المؤمنین علیه السلام.

بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، جلد 22، ص 408

http://lib.eshia.ir/71860/22/408

 

١٠٣ ـ کا : العدة عن سهل ، عن ابن شمون ، عن الاصم ، عن عبدالله بن القاسم البطل ، عن أبی عبدالله علیه السلام فی قوله تعالى « وقضینا إلى بنی إسرائیل فی الکتاب لتفسدن فی الارض مرتین » [٣] قال : قتل علی بن أبی طالب علیه السلام ، وطعن الحسن علیه السلام « ولتعلن علوا کبیرا » قال : قتل الحسین علیه السلام « فإذا جاء وعد أولیهما » إذا جاء نصر دم الحسین » بعثنا علیکم عبادا لنا أولی بأس شدید فجاسوا خلال الدیار « قوم یبعثهم الله قبل خروج القائم فلا یدعون وترا لآل محمد إلا قتلوه « وکان وعدا مفعولا » خروج القائم علیه السلام.

« ثم رددنا لکم الکرة علیهم » خروج الحسین علیه السلام فی سبعین من اصحابه علیهم البیض المذهبة لکل بیضة وجهان المؤدون إلى الناس أن هذا الحسین قد خرج حتى لا یشک المؤمنون فیه ، وأنه لیس بدجال ولا شیطان ، والحجة القائم بین أظهرهم ، فاذا استقرت المعرفة فی قلوب المؤمنین أنه الحسین علیه السلام جاء الحجة الموت ، فیکون الذی یغسله ویکفنه ویحنطه ویلحده فی حفرته الحسین بن علی علیهم السلام ولا یلی الوصی إلا الوصی.

بحار الانوار، جلد 53، ص 93

http://lib.eshia.ir/71860/53/93

 

٤١ ـ سن : علی بن الحکم ، عن هشام بن سالم ، عن أبی عبدالله 7 فی قول الله تبارک وتعالى : «واعلموا أن الله یحول بین المرء وقلبه» فقال : یحول بینه وبین أن یعلم أن الباطل حق. «ص ٢٣٧»

بیان : أی یهدیه إلى الحق.

وقال السید المرتضى رضی الله عنه فی الغرر والدرر : فیه وجوه.

أولها أن یرید بذلک أنه تعالى یحول بین المرء وبین الانتفاع بقلبه بالموت وهذا حث منه عزوجل على الطاعات والمبادرة لها قبل الفوت.

وثانیها أنه یحول بین المرء وقلبه بإزالة عقله وإبطال تمیزه وإن کان حیا ، وقد یقال لمن فقد عقله وسلب تمییزه : إنه بغیر قلب ، قال تعالى : «إن فی ذلک لذکرى لمن کان له قلب». [١]

وثالثها أن یکون المعنى المبالغة فی الاخبار عن قربه من عباده وعلمه بما یبطنون ویخفون وأن الضمائر المکنونة له ظاهرة ، والخفایا المستورة لعلمه بادیة ، ویجری ذلک مجرى قوله تعالى : «ونحن أقرب إلیه من حبل الورید» [٢] ونحن نعلم أنه تعالى لم یرد قرب المسافة بل المعنى الذی ذکرناه ، وإذا کان عزوجل هو أعلم بما فی قلوبنا منا وکان ما نعلمه أیضا یجوز أن ننساه ونسهو عنه ونضل عن علمه ، وکل ذلک لا یجوز علیه جاز أن یقول أنه یحول بیننا وبین قلوبنا لانه معلوم فی الشاهد أن کل شئ یحول بین شیئین فهو أقرب إلیهما ، [٣] والعرب تضع کثیرا لفظة القرب على غیر معنى المسافة ، فیقول : فلان أقرب إلى قلبی من فلان.

ورابعها ما أجاب به بعضهم من أن المؤمنین کانوا یفکرون فی کثرة عدوهم وقلة عددهم فیدخل قلوبهم الخوف فأعلمهم تعالى أنه یحول بین المرء وقلبه بأن یبد له بالخوف الامن ، ویبدل عدوهم بظنهم أنهم قادرون علیهم الجبن والخور. [٤]

ویمکن فی الآیة وجه خامس وهو أن یکون المراد أنه تعالى یحول بین المرء وبین ما یدعوه إلیه قلبه من القبائح بالامر والنهی والوعد والوعید انتهى. أقول : یمکن أن تکون الحیلولة بالهدایات والالطاف الخاصة زائدا على

 

الامر والنهی ، ویحتمل أن یکون مخصوصا بالمقربین الذین یملک الله قلوبهم ویستولى علیها بلطفه ویتصرف فیها بأمره فلا یشاؤون شیئا إلا أن یشاء الله ، ولا یریدون إلا ما أراد الله ، فهو تعالى فی کل آن یفیض على أرواحهم ، ویتصرف فی آبدانهم ، فهم ینظرون بنور الله ، ویبطشون بقوة الله ، کما قال تعالى فیهم : فبی یسمع وبی یبصر ، وبی ینطق ، وبی یمشی ، وبی یبطش. وقال عزوجل : کنت سمعه وبصره ویده ورجله ولسانه. وسیأتی مزید تحقیق لذلک فی کتاب المکارم ، وقد مر الکلام فی الآیة فی باب العلم. [١]٤٢ ـ شى : عن ابن أبی یعفور قال : قال أبوعبدالله 7 : لبسوا علیهم لبس الله علیهم فإن الله یقول : «وللبسنا علیهم ما یلبسون».

_________________________

[١]لا یخفى أن جمیع ما ذکر من هذه الوجوه إنما هو للفرار من نسبة فعل القبیح إلیه تعالى فان الحیلولة والمکر والامر بالمعصیة وبالجملة کل ما هو إضلال بوجه قبیح من الحکیم فلا ینسب إلیه تعالى ; إلا أن ظاهر الکتاب أن جمیع ذلک منه تعالى فیما نسب إلیه من قبیل المجازاة على المعاصى قال تعالى : «وما یضل به إلا الفاسقین » وقال : «فلما زاغوا أزاع الله قلوبهم» ولا یقبح الاضلال وکل ما یرجع إلیه إذا کان بعنوان المجازاة کما لا یخفى. ط

بحار، ص 205- 207

http://lib.eshia.ir/71860/5/205

 

یک مسئله ای که در هذا الامر که می فرمایند که ائمه ی اطهار فرموده اند چیست؟! یک وقت هست که در محضر رسول الله یا ائمه ی اطهار هستیم، اینجا شیاطین و بلکه دجالها نمی تواند حالات خلاء شاگردان و دانشجویان و طلاب را که در حضور این حضرات زانوی تلمذ هم زده اند را پر کنند و بلکه بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع عالی قرد تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف حتی بصورت مستقیم الی ما شاء الله بر حسب قدر و توان هر شاگردی صعود هم می فرمایند. و اما یک وقت هم هست که حتی ائمه ی معصومین هم مستقیماً در دسترس ما نیستند و بلکه آیات اللهی و حضرات آیات عظام و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی را هم چقدر در دسترس داشته باشیم؟! این است که یحتمل هم هر کسی از اقصی نقاط عالم سر برسد و بفرمایند ما هم با ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک و ماتریسهای متناظر آنهاییم و بلکه بهترین جراحها هم نزد ما هستند. البته در زمان رسول الله محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم هم شیاطین و دجالها حتی با خود پیغمبر هم توی دعوا و جنگ رفته اند و بعد هم با ائمه ی اطهار تا اینکه یک مرتبه کار خلیفة اللهی یزیدی هم می شود. همیشه هم که فتنه ها و آزمایشها خود را در آزمایشگاه های ریاضی فیزیکی حتی سربسته نشان نمی دهند و گاهی هم منفجر شده و از کنترل خارج می شوند.

و لذا هذا الامر ائمه ی اطهار علیهم السلام یک دوگانی هم دارد که دجالها و شیاطین همانطوری که حتی حرارت قتل امام حسین در قلوب مومنین سرد نمی شود بر قلوب و اعصاب و مغز مومنین کار می کنند و در درون و بیرون در جدال و جهاد فی سبیل الله آیا چقدر هم درگیرند. و اما اینکه دجال هم چطور می تواند خود را یزیدی جای خلیفة الله هم جا بزند یک امر دیگری است که یک مرتبه هم ظاهر نمی شود و مسئله یک جا فرعون و حضرت یوسف علی نبینا علیه السلام است و جاهای بسیار دیگری هم در قرآن کریم فرعون و حضرت موسی علی نبینا علیه السلام است .... و لذا مسئله ی توحیدی آنجایی که توحید بسبب اسلام ظهور هم دارد، دجالها و شیاطین علناً هم خیلی یحتمل جرات نکنند ظهور کنند! البته این تا وقتی هم هست که حتی حکومتها هم خود یزیدی نشوند و بلکه جبر هم شامل حال امام زمان عجل الله فرجه الشریف و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی نیز نشود و حتی شاگرد هم بتواند بسمت آیات اللهی رفته و حالات خلاء را پر کند. و اما در عین حال هم وقتی آن حالات خلاء دوگانی جهاد فی سبیل الله علیه دجالها و شیاطین نیز فراموش شود، کوهمولوژی متناظر استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده چند جهانی هم توجه نمی شود که آیا کیست و چیست که دارد روی کی و چی عمل هم می کند؟! و مثلاً مسئله فقط حوزه و دانشگاه است؟ یا مذاکرات هسته ای صلح آمیز است و بلکه وجه نظامی و سلاحهای هسته ای هم داریم؟ یا .... مسئله از نوع منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم هست که در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم جلوه می کند همانطوری که زن نیز می تواند مظهر خدا باشد بر طبق گفته ی ابن عربی که در کتاب زن در آئینه جلال و جمال حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی نیز آمده است؛ ولی خوب حجاب هم از شرط و شروط اش است. و لذا امام زمان عجل الله فرجه الشریف را می توانند شیاطین و دجالها آنقدر هم محاصره کنند که بتوانند همه چیز را دوباره و چند باره هم یزیدی کنند و علی الاسلام والسلام اذ قد بلیت براع مثل یزید و علی اکبر و علی اصغر و قمر بنی هاشم و همه و همه ی سرها بر سر نیزه ها هم رفته و زنان و کودکان نیز باسارت راهی کوفه و شام شده اند و .... و حالا عابس هم چطور آیا زره را از تن کنده و بدون گارد هم وارد میدان شده تا شهید شود؟! حبیب ابن مظاهر و مسلم ابن عوسجه هم چه رجزهایی خوانده اند و بالاخره امام حسین علیه السلام هم چطور با لب تشنه ارباً اربا شده است؟ و الله اعلم! نکته اینجا این است که وقتی یک نسلی تمام مراتب و درجات آیات اللهی را طی می کنند و سعی هم می کنند همین درجات و مراتب آیات اللهی را بنسلهای بعدی یاد دهند حتی وَالَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا ‎﴿الفرقان: ٧٤﴾ باز می بینید دجالها و شیاطین هم نمی دانم از کجا سر بیرون آورده اند و توحید و نبوت و معاد و امامت و عدل و کتاب و سنت را هم زیر سوال می برند و .... مسئله این است که در انقلابهایی که در فضاهای بینهایت رخ می دهد، دوگانهای فضاها دوباره آیا چقدر هم خود فضاها شوند یا وارد فضاهای جدیدی و بلکه ایالات متحده چند جهانیهای جدیدی هم شویم؛ و باز هم روز از نو و روزی از نو الی یوم القیامة! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاءَ تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءَکُم مِّنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیَّاکُمْ ۙ أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِن کُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِی سَبِیلِی وَابْتِغَاءَ مَرْضَاتِی ۚ تُسِرُّونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَیْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ ۚ وَمَن یَفْعَلْهُ مِنکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاءَ السَّبِیلِ ‎﴿١﴾‏ 

یَمْحُو اللَّهُ مَا یَشَاءُ وَیُثْبِتُ وَعِندَهُ أُمُّ الْکِتَابِ ‎﴿الرعد: ٣٩﴾‏

 

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

 

فَقَالَ أَخْبِرْنِی عَنْ رَبِّکَ مَا هُوَ؟ فَنَزَلَتْ‌ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ إِلَى آخِرِهَا فَقَالَ ابْنُ صُورِیَا صَدَقْتَ خَصْلَةٌ بَقِیَتْ لِی إِنْ قُلْتَهَا آمَنْتُ بِکَ وَ اتَّبَعْتُکَ أَیُّ مَلَکٍ یَأْتِیکَ بِمَا تَقُولُهُ عَنِ اللَّهِ قَالَ ص جَبْرَئِیلُ قَالَ ابْنُ صُورِیَا ذَاکَ عَدُوُّنَا مِنْ بَیْنِ الْمَلَائِکَةِ یَنْزِلُ بِالْقَتْلِ وَ الشِّدَّةِ وَ الْحَرْبِ وَ رَسُولُنَا مِیکَائِیلُ یَأْتِی بِالسُّرُورِ وَ الرَّخَاءِ فَلَوْ کَانَ مِیکَائِیلُ هُوَ الَّذِی یَأْتِیکَ آمَنَّا بِکَ لِأَنَّ مِیکَائِیلَ کَانَ مُسَدِّدَ مُلْکِنَا وَ جَبْرَئِیلُ کَانَ مُهْلِکَ مُلْکِنَا فَهُوَ عَدُوُّنَا لِذَلِکَ فَقَالَ لَهُ سَلْمَانُ الْفَارِسِیُّ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ وَ مَا بَدْءُ عَدَاوَتِهِ لَکُمْ؟ قَالَ نَعَمْ یَا سَلْمَانُ عَادَانَا مِرَاراً کَثِیرَةً وَ کَانَ مِنْ أَشَدِّ ذَلِکَ عَلَیْنَا أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ عَلَى أَنْبِیَائِهِ أَنَّ بَیْتَ الْمَقْدِسِ یُخَرَّبُ عَلَى یَدِ رَجُلٍ یُقَالُ بُخْتَ‌نَصَّرُ وَ فِی زَمَانِهِ وَ أَخْبَرَنَا بِالْحِینِ الَّذِی یُخَرَّبُ فِیهِ وَ اللَّهُ یُحْدِثُ الْأَمْرَ بَعْدَ الْأَمْرِ فَیَمْحُو مَا یَشَاءُ وَ یُثْبِتُ فَلَمَّا بَلَغَنَا ذَلِکَ الْخَبَرُ الَّذِی یَکُونُ فِیهِ هَلَاکُ بَیْتِ الْمَقْدِسِ بَعَثَ أَوَائِلُنَا رَجُلًا مِنْ أَقْوِیَاءِ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَ أَفَاضِلِهِمْ نَبِیّاً کَانَ یُعَدُّ مِنْ أَنْبِیَائِهِمْ یُقَالُ لَهُ دَانِیَالُ فِی طَلَبِ بُخْتَ‌نَصَّرَ لِیَقْتُلَهُ فَحَمَلَ مَعَهُ وِقْرَ مَالٍ‌[1] لِیُنْفِقَهُ فِی ذَلِکَ فَلَمَّا انْطَلَقَ فِی طَلَبِهِ لَقِیَهُ بِبَابِلَ غُلَاماً ضَعِیفاً مِسْکِیناً لَیْسَ لَهُ قُوَّةٌ وَ لَا مَنَعَةٌ فَأَخَذَهُ صَاحِبُنَا لِیَقْتُلَهُ فَدَفَعَ عَنْهُ جَبْرَئِیلُ وَ قَالَ لِصَاحِبِنَا إِنْ کَانَ رَبُّکُمْ هُوَ الَّذِی أَمَرَ بِهَلَاکِکُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُسَلِّطُکَ عَلَیْهِ وَ إِنْ لَمْ یَکُنْ هَذَا فَعَلَى أَیِّ شَیْ‌ءٍ تَقْتُلُهُ فَصَدَّقَهُ صَاحِبُنَا وَ تَرَکَهُ وَ رَجَعَ إِلَیْنَا فَأَخْبَرَنَا بِذَلِکَ وَ قَوِیَ بُخْتَ‌نَصَّرُ وَ مَلَکَ وَ غَزَانَا وَ خَرَّبَ بَیْتَ الْمَقْدِسِ فَلِهَذَا نَتَّخِذُهُ عَدُوّاً وَ مِیکَائِیلُ عَدُوٌّ لِجَبْرَئِیلَ فَقَالَ سَلْمَانُ یَا ابْنَ صُورِیَا فَبِهَذَا الْعَقْلِ الْمَسْلُوکِ بِهِ غَیْرُ سَبِیلِهِ ضَلَلْتُمْ أَ رَأَیْتُمْ أَوَائِلَکُمْ کَیْفَ بَعَثُوا مَنْ یَقْتُلُ بُخْتَ‌نَصَّرَ- وَ قَدْ أَخْبَرَ اللَّهُ تَعَالَى فِی کُتُبِهِ عَلَى أَلْسِنَةِ رُسُلِهِ أَنَّهُ یَمْلِکُ وَ یُخَرِّبُ بَیْتَ الْمَقْدِسِ أَرَادُوا تَکْذِیبَ أَنْبِیَاءِ اللَّهِ فِی إِخْبَارِهِمْ أَوِ اتَّهَمُوهُمْ فِی إِخْبَارِهِمْ أَوْ صَدَّقُوهُمْ فِی الْخَبَرِ عَنِ اللَّهِ وَ مَعَ ذَلِکَ أَرَادُوا مُغَالَبَةَ اللَّهِ هَلْ کَانَ هَؤُلَاءِ وَ مَنْ وَجَّهُوهُ إِلَّا کُفَّاراً بِاللَّهِ وَ أَیُّ عَدَاوَةٍ یَجُوزُ أَنْ یُعْتَقَدَ لِجَبْرَئِیلَ وَ هُوَ یَصُدُّهُ عَنْ مُغَالَبَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ یَنْهَى عَنْ تَکْذِیبِ خَبَرِ اللَّهِ تَعَالَى فَقَالَ ابْنُ صُورِیَا- قَدْ کَانَ اللَّهُ تَعَالَى أَخْبَرَ بِذَلِکَ عَلَى أَلْسُنِ أَنْبِیَائِهِ وَ لَکِنَّهُ یَمْحُو ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ‌ قَالَ سَلْمَانُ فَإِذاً لَا تَثِقُونَ بِشَیْ‌ءٍ مِمَّا فِی التَّوْرَاةِ مِنَ الْأَخْبَارِ عَمَّا مَضَى وَ مَا یَسْتَأْنِفُ فَإِنَّ اللَّهَ یَمْحُو ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ‌ وَ إِذاً لَعَلَّ اللَّهَ قَدْ کَانَ عَزَلَ مُوسَى وَ هَارُونَ عَنِ النُّبُوَّةِ وَ أَبْطَلَا فِی دَعْوَاهُمَا لِأَنَّ اللَّهَ یَمْحُو ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ‌ وَ لَعَلَّ کُلَّمَا أَخْبَرَاکُمْ بِهِ عَنِ اللَّهِ أَنَّهُ یَکُونُ لَا یَکُونُ وَ مَا أَخْبَرَاکُمْ بِهِ أَنَّهُ لَا یَکُونُ لَعَلَّهُ یَکُونُ وَ کَذَلِکَ مَا أَخْبَرَاکُمْ أَنَّهُ لَمْ یَکُنْ لَعَلَّهُ کَانَ وَ لَعَلَّ مَا وَعَدَهُ مِنَ الثَّوَابِ یَمْحُوهُ وَ لَعَلَّ مَا تَوَعَّدَ بِهِ مِنَ الْعِقَابِ یَمْحُوهُ فَإِنَّهُ یَمْحُو ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ‌ إِنَّکُمْ جَهِلْتُمْ مَعْنَى‌ یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ‌- فَلِذَلِکَ أَنْتُمْ بِاللَّهِ کَافِرُونَ وَ لِإِخْبَارِهِ عَنِ الْغُیُوبِ مُکَذِّبُونَ وَ عَنْ دِینِ اللَّهِ مُنْسَلِخُونَ ثُمَّ قَالَ سَلْمَانُ فَإِنِّی أَشْهَدُ أَنَّهُ مَنْ کَانَ عَدُوّاً لِجَبْرَئِیلَ فَإِنَّهُ عَدُوٌّ لِمِیکَائِیلَ وَ أَنَّهُمَا جَمِیعاً عَدُوَّانِ لِمَنْ عَادَاهُمَا مُسَالِمَانِ لِمَنْ سَالَمَهُمَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَى عِنْدَ ذَلِکَ مُوَافِقاً لِقَوْلِ سَلْمَانَ‌ قُلْ مَنْ کانَ عَدُوًّا لِجِبْرِیلَ‌ فِی مُظَاهَرَتِهِ‌ لِأَوْلِیَاءِ اللَّهِ عَلَى أَعْدَاءِ اللَّهِ وَ نُزُولِهِ بِفَضَائِلِ عَلِیٍّ ع وَلِیِّ اللَّهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ‌ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ‌ فَإِنَّ جَبْرَئِیلَ نَزَّلَ هَذَا الْقُرْآنَ‌ عَلى‌ قَلْبِکَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما بَیْنَ یَدَیْهِ‌ مِنْ سَائِرِ کُتُبِ اللَّهِ- وَ هُدىً‌ مِنَ الضَّلَالَةِ- وَ بُشْرى‌ لِلْمُؤْمِنِینَ‌[1] بِنُبُوَّةِ مُحَمَّدٍ وَ وَلَایَةِ عَلِیٍّ ع وَ مَنْ بَعْدَهُ مِنَ الْأَئِمَّةِ الِاثْنَیْ عَشَرَ بِأَنَّهُمْ أَوْلِیَاءُ اللَّهِ حَقّاً إِذَا مَاتُوا عَلَى مُوَالاتِهِمْ لِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ آلِهِمَا الطَّیِّبِینَ ثُمَّ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا سَلْمَانُ- إِنَّ اللَّهَ صَدَّقَ قَوْلَکَ وَ وَافَقَ رَأْیَکَ وَ إِنَّ جَبْرَئِیلَ عَنِ اللَّهِ تَعَالَى یَقُولُ یَا مُحَمَّدُ سَلْمَانُ وَ الْمِقْدَادُ أَخَوَانِ مُتَصَافِیَانِ فِی وِدَادِکَ وَ وِدَادِ عَلِیِّ أَخِیکَ وَ وَصِیِّکَ وَ صَفِیِّکَ وَ هُمَا فِی أَصْحَابِکَ کَجَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ فِی الْمَلَائِکَةِ عَدُوَّانِ لِمَنْ أَبْغَضَ أَحَدَهُمَا وَلِیَّانِ لِمَنْ وَالَى مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً عَدُوَّانِ لِمَنْ عَادَى مُحَمَّداً وَ عَلِیّاً وَ أَوْلِیَاءَهُمَا وَ لَوْ أَحَبَّ أَهْلُ الْأَرْضِ سَلْمَانَ وَ الْمِقْدَادَ کَمَا تُحِبُّهُمَا مَلَائِکَةُ السَّمَاوَاتِ وَ الْحُجُبِ وَ الْکُرْسِیِّ وَ الْعَرْشِ لِمَحْضِ وِدَادِهِمَا لِمُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ وَ مُوَالاتِهِمَا لِأَوْلِیَائِهِمَا وَ مُعَادَاتِهِمَا لِأَعْدَائِهِمَا لَمَا عَذَّبَ اللَّهُ أَحَداً مِنْهُمْ بِعَذَابٍ الْبَتَّةَ

الاحتجاج، طبرسی، جلد 1، ص 45

http://lib.eshia.ir/10412/1/45

 

... و این بشارت مؤمنان وقتى است که بر موالات و دوستى حضرت پیغمبر آخر الزمان و امیر المؤمنین على علیه سلام الملک المنان و بر ولاى سعادت انتهاى آل آن دو بزرگوار پسندیدگان پروردگار باشد .
بعد از آن حضرت رسول معبود فرمود که یا سلمان ملک منان تصدیق قول تو در باب یهودان نمود و جبرئیل امین از نزد رب العالمین پیغام و کلام باین نهج و مرام رسانید که یا محمد سلمان و مقداد بندگان خاص رب العباد و برادران نیکو نهاد هر دو صاف طینت و پاک اعتقادند و در محبت تو و برادرت على بن ابى طالب وصى و صفى تو و این دو مؤمن نیک اعتقاد در میان اصحاب شما و على علیه السّلام مثل و مانند جبرئیل و میکائیل علیهما السّلاماند در میان ملایک ایزد اعلام ، و این سلمان و مقداد هر دو دشمن آن کسند که او دشمن یکى از این دو کس باشد و بغض و عداوت ایشان را ظاهر گرداند و هر دو دوست دارند کسى را که آن کس هر دو را دوست داشته باشد بشرطى که بر محبت تو و ولایت على علیه السّلام باشد ، و این دو مؤمن دشمنند کسى را که محمد و على و اولیاى آن دو برگزیده ایزد تعالى را دشمن باشد .

احتجاج طبرسی، ترجمه نظام الدین احمد غفاری مازندرانی، جلد 1، ص 153

http://lib.eshia.ir/86013/1/153

 

یک نکته ای که در توحید و ممکن الوجود و واجب الوجود داریم این است که فرض بفرمایید که مریضی را معرفی می کنند به پروفسور سمیعی برای برداشتن غده ای در مغز و سر. و پروفسور سمیعی هم می فرمایند که این کار از عهده ی ایشان خارج است و باید بروی نزد یک پروفسور متخصص دیگری که فقط در ایالات متحده هم می تواند این عمل را انجام دهد؛ و بیمار هم می رود و غده را هم برمی دارند و بهبود هم می یابد. البته همین مسئله را یک موقعی راجع به عمل قلب باز هم داشتیم که در ایران انجام نمی دادند و باید بیمار می رفت اروپا و ایالات متحده تا بتواند عمل قلب شود.

خوب، اینجا یحتمل اشکال هم شود که همین که بیمار بتواند به ممکن الوجودی رسیده و وجودش بهبود هم یابد و بلکه ایالات متحده هم باعث شده است که بهبود یابد، همین خوب است دیگر. چرا که اگر غیر از این هم می بود، آیا می تواتنست باز هم حتی برگردد بین مسلمانان و واجب الوجود را هم دریابد؟! لااقل ممکن الوجودی خود را که یافته است تا بلکه هم بتواند بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه را نیز بیابد و هر چند هم که حالا یحتمل آیا چقدر از حالات خلاء خود بیرون آید و بلکه خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم با شاگردی و دانشجویی و طلبگی اش از طرق اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و امام زمان عجل الله فرجه الشریف دریابد.

مسئله ی ریاضی فیزیکی حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم اینجا است که آیا وقتی شما توحید را در عالم نداشته باشید، هر چند که از حالات خلاء هم بتوانید الی ما شاء الله بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم میل بفرمایید؛ آیا بعد هم می توان به واجب الوجودی الله و نبوت رسول الله محمد مصطفی خاتم النبیین صل الله علیه و آله و سلم و امامت امام حسین علیه السلام و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم رسید؟ یک جهاد فی سبیل الله عظیمی را می طلبد که مشرکین را آنچنان از بین ببرد تا واجب الوجودی الله را نمایان و با کوباندن حق بر باطل، باطل را نیز نابود کند. این یک مسئله ی صرفاً فلسفی نیست که وقتی کفار و منافقین و مشرکین بخواهند بر اسلام علو پیدا کنند، حتی شروع می کنند به توهین و اهانت به قرآن کریم و کتاب الله.

مسئله این است که از ممکن الوجودی بیماران بهبود یافته در غرب و شرق نمی توان به واجب الوجودی الله نیز پی برد و اسلام را هم جهانی اش کرد و بلکه اسلام را هم می خواهد محدودش کند. و لذا ممکن هم هست بیماران ممکن الوجودی را درمان هم کنند که حتی مسلمانان هم خودشان بلد نیستند چه کنند، ولی وقتی واجب الوجود را نتوان دریافت که مشرکین همین را هم می خواهند؛ آنگاه استکبار اسلام را هم به اسارت و ذلت می خواهد بکشاند. چطور؟ می فرماید که خوب حالا ما همین ممکن الوجودی را برایتان فراهم هم کرده ایم دیگر. بقیه اش با خودتان؛ ولی حیف که بی عرضه اید و کاری هم بلد نیستید و از دستتان برنمی آید و غلط زیادی هم یک وقت نکنید که بمب هسته ای نیز بخواهید بسازید و ...! و اما حق ما هم هست که بمب هسته ای و سلاحهای کشتار جمعی و ... هم داشته باشیم؛ ولی شما نمی توانید. این است که می خواهد از حالات خلائش هم بیرون آید ولی به جهنم بی کف و انتهای اسفل السافلین پستتر از حیوانیت هم بدجوری می افتد و .... لطفاً التفات بفرمایید. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ‎﴿الجمعة: ٥﴾‏

 

١٥ ـ ل : العطار ، عن أبیه وسعد ، عن البرقی ، عن ابن أبی عثمان ، عن موسى بن بکر ، عن أبی الحسن الاول ، عن أبیه علیه السلام قال : قال أمیرالمؤمنین علیه السلام : عشرة یعنتون أنفسهم وغیرهم : ذوالعلم القلیل یتکلف أن یعلم الناس کثیرا ، والرجل الحلیم ذوالعلم الکثیر لیس بذى فطنة ، والذی یطلب مالایدرک ولاینبغی له ، والکاد غیرالمتئد ، والمتئد : الذى لیس له مع تؤدته علم ، وعالم غیرمرید للصلاح ، ومرید للصلاح ولیس بعالم ، والعالم یحب الدنیا ، والرحیم بالناس یبخل بماعنده ، وطالب العلم یجادل فیه من هو أعلم فإذا علمه لم یقبل منه.

بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، جلد 2، ص 51

http://lib.eshia.ir/71860/2/51

 

السلام علیک یا نور الله الذی لا یطفى ، السلام علیک یا حجة الله التی لا تخفى ، السلام علیک یا حجة الله على من فی الأرض والسماء ، السلام علیک سلام من عرفک بما عرفک به الله ، ونعتک ببعض نعوتک التی أنت أهلها وفوقها.

مزار الکبیر، شیخ ابوعبد الله مشهدی، ص 587

http://lib.eshia.ir/27788/1/587

 

روایاتی از کتاب: ربانی آیات الله، حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی مد ظله العالی. در زندگینامه ایشان فقط نوشته است:

شرح حال از زبان معظم له

جز قصور و تقصیر چیزی ندارم

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

https://arxiv.org/abs/2308.00724

https://arxiv.org/abs/2308.00737

مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ‎﴿الجمعة: ٥﴾‏

 


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1369/09/14
عنوان فیش :تضییع نظام اسلامی عامل شبیه شدن به بنی اسرائیل
کلیدواژه(ها) : نظام جمهوری اسلامی ایرانعطیه الهی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
مقدمتاً این نکته را عرض کنم که این نظام اسلامی، یک عطیه‌ی الهی است. خدای متعال، برطبق سنتهای تاریخی و قواعد و قوانین حاکم بر جهان بشریت، این پدیده‌ی علی‌الظاهر مستبعد را، حقیقتاً با قدرت کامله‌ی خود به‌وجود آورد. این، در درجه‌ی اول، عطیه‌یی الهی برای مردم ایران، و در درجه‌ی بعد، برای همه‌ی مسلمین عالم، و شگفت نیست اگر که بگوییم در درجه‌ی بعد هم برای همه‌ی مظلومان عالم بود.این عطیه‌ی الهی، این تفضل بزرگی که خدای متعال کرد - مثل همه‌ی تفضلات الهی - از طرف پروردگار یک سند تضمین‌شده در دست مردم ندارد. اگر این نعمت را خوب نگهداشتیم، خواهد ماند و روزبه‌روز بهتر و بالنده‌تر خواهد شد و برکات آن بیشتر می‌گردد. اگر خدای ناکرده آن را تضییع کردیم و این بار را حمل نکردیم، مثل همان کسانی خواهیم شد که خداوند متعال در قرآن، بارها و بارها اسم آنها را برای درس گرفتن ما آورده است؛ «مثل‌الّذین حمّلوا التّوریة ثمّ لم‌یحملوها»(1).
1 ) سوره مبارکه الجمعة آیه 5
مَثَلُ الَّذینَ حُمِّلُوا التَّوراةَ ثُمَّ لَم یَحمِلوها کَمَثَلِ الحِمارِ یَحمِلُ أَسفارًا ۚ بِئسَ مَثَلُ القَومِ الَّذینَ کَذَّبوا بِآیاتِ اللَّهِ ۚ وَاللَّهُ لا یَهدِی القَومَ الظّالِمینَ
ترجمه :
کسانی که مکلف به تورات شدند ولی حق آن را ادا نکردند، مانند درازگوشی هستند که کتابهایی حمل می‌کند، (آن را بر دوش می‌کشد اما چیزی از آن نمی‌فهمد)! گروهی که آیات خدا را انکار کردند مثال بدی دارند، و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمی‌کند!



مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1369/09/14
عنوان فیش :امام(ره) می فرمودنند:از اول انقلاب احساس کرده‌ام که در همه‌ی مراحل، دست قدرتی به ما کمک می‌کند
کلیدواژه(ها) : نظام جمهوری اسلامی ایرانالطاف الهیتاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعدارتباط آیت الله خامنه‌ای با امام خمینینصرت الهیدشمنی استکبار با انقلاب و نظام اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
نظام جمهوری اسلامی، یک حرکت عظیم الهی است. ابعاد این حرکت، به ابعاد مرزهای این کشور محصور نیست. این حرکت، حتّی به حصارهای زمان کنونی هم محدود نمی‌شود؛ یک حرکت عظیم تاریخی است. باید طوری باشد که نسلهای دیگر و ملتهای مسلمان معاصر ما، از این حرکت درس بگیرند، نیرو به دست آورند و راهشان را پیدا کنند.
این مقطع، مقطع عجیبی است. انسان هرچه بیشتر در این مسأله غور می‌کند، حقیقتاً لطف و عنایت خداوند را بیشتر می‌بیند. پدیده‌ی عظیم حکومت دینی - آن هم دین اسلام - همیشه مورد خصومت و دشمنیِ حساب‌شده و دقیق دشمنان بوده، و بخصوص دویست سال یا بیشتر است که علیه آن، کسانی در دنیا برنامه‌ریزی و کار می‌کنند. در این شرایط، ناگهان نهال حکومت دینی در این سرزمین رویید و بالید. یعنی در زمان اقتدار روزافزون و از همیشه بیشتر قدرتهای جهانی، و این تکنولوژی انحصاری که در اختیار آنهاست - که هیچ‌وقت قدرتهای عالم، این‌گونه مسلح نبوده‌اند و ابزار فشار در اختیارشان نبوده است - انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد؛ آن هم در کشوری که سالهای متمادی، روی فرهنگ و روحیه‌اش، کار منفی شده بوده است. این، جز لطف و دست پنهان قدرت الهی، چیز دیگری نبود؛ هم به وجود آمدن آن، و هم پیشرفت و ادامه‌اش تا امروز. این نکته‌یی بود که امام بزرگوارمان، عمیقاً به آن معتقد بودند.
ایشان یک‌وقت در جریانی فرمودند: من از اول انقلاب احساس کرده‌ام که در همه‌ی مراحل، دست قدرتی به ما کمک می‌کند و ما را راهنمایی می‌نماید. واقعاً همین‌طور است. البته خدای متعال، این دست قدرت را تصادفی و شانسی و بیهوده نمی‌فرستد؛ بلکه به عنوان پاداش یک مجاهدت و یک ازخودگذشتگی می‌فرستد؛ یعنی قوانین تاریخ، به هم نخورده است. این‌طور نیست که کسی تصور کند آنچه پیش آمده، کتره‌یی بوده است. نه، آنچه پیش‌آمده، منطبق بر قواعد عالم است؛ منتها برطبق قوانین و قواعد مادّیِ شناخته شده نیست؛ بلکه عنصر معنوی در آن کار، مؤثر و کننده‌ی کار است.

https://farsi.khamenei.ir/newspart-print?id=2390&nt=2&year=1369&tid=1437

 

مستند کوتاه | نذر عباس(ع)

 

۱۴۰۰/۰۵/۲۷

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR به مناسبت تاسوعای حسینی، روایتی از دیدار خانواده شهید مصطفی صدرزاده با رهبر انقلاب را در مستند کوتاه «نذر عباس» منتشر میکند.

شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده ظهر تاسوعای ۱۳۹۴ به فیض شهادت نائل شد.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=48514

 

اخبار

17 July 2023۲۹ ذو الحجّة ۱۴۴۴۲۶ تیر ۱۴۰۲

آیةالله العظمی وحید خراسانی مد ظله العالی در آستانه محرم الحرام۱۴۴۵باید محوریت حرم حضرت معصومه(علیها السلام) در عزاداریها در شهر قم حفظ شود

 

بیانات مهم حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی درآستانه محرم الحرام ۱۴۰۲


بسم الله الرحمن الرحیم

سلام من را به تمام هیئات برسانید ؛ به آنها بگویید امسال عزاداری محرم و عاشورا باید دو برابر سالهای گذشته باشد.


دسته های عزاداری در هرکجای عالم باید بیرون بیاید تا مرهمی بر دل مادرش حضرت صدیقه ی کبری سلام الله علیها باشد.

با این عزاداری هاست که خدا نظر لطفی به ما می کند.

اما در قم خبر داده اند که عده ای از دسته های عزاداری به هر جهتی به حرم حضرت معصومه نمی آیند! محوریت حرم باید به هر نحوی حفظ شود. تمام دسته های عزا باید به سمت این حرم بیایند. محور، حرم حضرت معصومه است!

من دست تمام عزاداران را می بوسم فردا که روز حسرت است، اجر کار خود را می بینند.

این روزها که معیشت مردم سخت شده است کسانی که می توانند مال خود را در راه اطعام خرج کنند اجرشان لایوصف است.

هر مراسمی را با زیارت آل یس شروع کنید. در این ایام هر روز هدیه سوره ی یس به امام زمان را فراموش نکنید، باشد که گوشه ی چشمی به ما کند.

 

http://wahidkhorasani.com/%D9%81%D8%A7%D8%B1%D8%B3%DB

%8C/%D8%A7%D8%AE%D8%A8%D8%A7%D8%B1/%D9%85%D8%

AD%D8%AA%D9%88%D8%A7/453_%D8%A8%D8%A7%DB%8C%D8

%AF-%D9%85%D8%AD%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%AA-

%D8%AD%D8%B1%D9%85-%D8%AD%D8%B6%D8%B1%D8%AA-

%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85%D9%87-

%D8%B9%D9%84%DB%8C%D9%87%D8%A7-

%D8%A7%D9%84%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85-

%D8%AF%D8%B1-

%D8%B9%D8%B2%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D

9%87%D8%A7-%D8%AF%D8%B1-%D8%B4%D9%87%D8%B1-

%D9%82%D9%85-%D8%AD%D9%81%D8%B8-

%D8%B4%D9%88%D8%AF

فَانطَلَقَا حَتَّىٰ إِذَا رَکِبَا فِی السَّفِینَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَیْئًا إِمْرًا ‎﴿الکهف: ٧١﴾‏

أَمَّا السَّفِینَةُ فَکَانَتْ لِمَسَاکِینَ یَعْمَلُونَ فِی الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِیبَهَا وَکَانَ وَرَاءَهُم مَّلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفِینَةٍ غَصْبًا ‎﴿الکهف: ٧٩﴾‏

فَأَنجَیْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِینَةِ وَجَعَلْنَاهَا آیَةً لِّلْعَالَمِینَ ‎﴿العنکبوت: ١٥﴾‏

إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا ‎﴿الأحزاب: ٥٦﴾‏

 

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

قال امام زمان عجل الله فرجه الشریف: ان جدی الحسین قتلوه عطشانا

 

4- الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِیُّ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِسْمَاعِیلَ بْنِ یَقْطِینٍ عَنْ عِیسَى بْنِ الْمُسْتَفَادِ أَبِی مُوسَى الضَّرِیرِ قَالَ حَدَّثَنِی مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ع قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَ لَیْسَ کَانَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع کَاتِبَ الْوَصِیَّةِ وَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمُمْلِی عَلَیْهِ وَ جَبْرَئِیلُ وَ الْمَلَائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ ع شُهُودٌ قَالَ فَأَطْرَقَ طَوِیلًا[2] ثُمَّ قَالَ یَا أَبَا الْحَسَنِ قَدْ کَانَ مَا قُلْتَ‌[3] وَ لَکِنْ حِینَ نَزَلَ بِرَسُولِ اللَّهِ ص الْأَمْرُ نَزَلَتِ الْوَصِیَّةُ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ کِتَاباً مُسَجَّلًا نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِیلُ مَعَ أُمَنَاءِ اللَّهِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى مِنَ الْمَلَائِکَةِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ یَا مُحَمَّدُ مُرْ بِإِخْرَاجِ مَنْ عِنْدَکَ إِلَّا وَصِیَّکَ لِیَقْبِضَهَا مِنَّا وَ تُشْهِدَنَا بِدَفْعِکَ إِیَّاهَا إِلَیْهِ ضَامِناً لَهَا یَعْنِی عَلِیّاً ع فَأَمَرَ النَّبِیُّ ص بِإِخْرَاجِ مَنْ کَانَ فِی الْبَیْتِ مَا خَلَا عَلِیّاً ع- وَ فَاطِمَةُ فِیمَا بَیْنَ السِّتْرِ وَ الْبَابِ فَقَالَ جَبْرَئِیلُ یَا مُحَمَّدُ رَبُّکَ یُقْرِئُکَ السَّلَامَ وَ یَقُولُ هَذَا کِتَابُ مَا کُنْتُ عَهِدْتُ إِلَیْکَ وَ شَرَطْتُ عَلَیْکَ وَ شَهِدْتُ بِهِ عَلَیْکَ وَ أَشْهَدْتُ بِهِ عَلَیْکَ مَلَائِکَتِی وَ کَفَى بِی یَا مُحَمَّدُ شَهِیداً قَالَ فَارْتَعَدَتْ مَفَاصِلُ النَّبِیِّ ص فَقَالَ یَا جَبْرَئِیلُ رَبِّی هُوَ السَّلَامُ وَ مِنْهُ السَّلَامُ وَ إِلَیْهِ یَعُودُ السَّلَامُ صَدَقَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ بَرَّ هَاتِ الْکِتَابَ فَدَفَعَهُ إِلَیْهِ وَ أَمَرَهُ بِدَفْعِهِ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ لَهُ اقْرَأْهُ فَقَرَأَهُ حَرْفاً حَرْفاً فَقَالَ یَا عَلِیُّ هَذَا عَهْدُ رَبِّی تَبَارَکَ وَ تَعَالَى إِلَیَّ وَ شَرْطُهُ عَلَیَّ وَ أَمَانَتُهُ وَ قَدْ بَلَّغْتُ وَ نَصَحْتُ وَ أَدَّیْتُ فَقَالَ عَلِیٌّ ع وَ أَنَا أَشْهَدُ لَکَ بِأَبِی وَ أُمِّی أَنْتَ بِالْبَلَاغِ وَ النَّصِیحَةِ وَ التَّصْدِیقِ عَلَى مَا قُلْتَ- وَ یَشْهَدُ لَکَ بِهِ سَمْعِی وَ بَصَرِی وَ لَحْمِی وَ دَمِی فَقَالَ جَبْرَئِیلُ ع وَ أَنَا لَکُمَا عَلَى ذَلِکَ مِنَ الشَّاهِدِینَ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا عَلِیُّ أَخَذْتَ وَصِیَّتِی وَ عَرَفْتَهَا وَ ضَمِنْتَ لِلَّهِ وَ لِیَ الْوَفَاءَ بِمَا فِیهَا فَقَالَ عَلِیٌّ ع نَعَمْ بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی عَلَیَّ ضَمَانُهَا وَ عَلَى اللَّهِ عَوْنِی وَ تَوْفِیقِی عَلَى أَدَائِهَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص یَا عَلِیُّ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ أُشْهِدَ عَلَیْکَ بِمُوَافَاتِی بِهَا یَوْمَ الْقِیَامَةِ فَقَالَ عَلِیٌّ ع نَعَمْ أَشْهِدْ فَقَالَ النَّبِیُّ ص إِنَّ جَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ فِیمَا بَیْنِی وَ بَیْنَکَ الْآنَ وَ هُمَا حَاضِرَانِ مَعَهُمَا الْمَلَائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ لِأُشْهِدَهُمْ عَلَیْکَ فَقَالَ نَعَمْ لِیَشْهَدُوا وَ أَنَا بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أُشْهِدُهُمْ فَأَشْهَدَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص وَ کَانَ فِیمَا اشْتَرَطَ عَلَیْهِ النَّبِیُّ بِأَمْرِ جَبْرَئِیلَ ع فِیمَا أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ قَالَ لَهُ یَا عَلِیُّ تَفِی بِمَا فِیهَا مِنْ مُوَالاةِ مَنْ وَالَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْبَرَاءَةِ وَ الْعَدَاوَةِ لِمَنْ عَادَى اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الْبَرَاءَةِ مِنْهُمْ عَلَى الصَّبْرِ مِنْکَ وَ عَلَى کَظْمِ الْغَیْظِ وَ عَلَى ذَهَابِ حَقِّی وَ غَصْبِ خُمُسِکَ‌[1] وَ انْتِهَاکِ حُرْمَتِکَ فَقَالَ نَعَمْ یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَقَدْ سَمِعْتُ جَبْرَئِیلَ ع یَقُولُ لِلنَّبِیِّ یَا مُحَمَّدُ عَرِّفْهُ أَنَّهُ یُنْتَهَکُ الْحُرْمَةُ وَ هِیَ حُرْمَةُ اللَّهِ وَ حُرْمَةُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عَلَى أَنْ تُخْضَبَ لِحْیَتُهُ مِنْ رَأْسِهِ بِدَمٍ عَبِیطٍ[2] قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَصَعِقْتُ حِینَ فَهِمْتُ الْکَلِمَةَ مِنَ الْأَمِینِ جَبْرَئِیلَ حَتَّى سَقَطْتُ عَلَى وَجْهِی وَ قُلْتُ نَعَمْ قَبِلْتُ وَ رَضِیتُ وَ إِنِ انْتَهَکَتِ الْحُرْمَةُ وَ عُطِّلَتِ السُّنَنُ وَ مُزِّقَ الْکِتَابُ وَ هُدِّمَتِ الْکَعْبَةُ وَ خُضِبَتْ لِحْیَتِی مِنْ رَأْسِی بِدَمٍ عَبِیطٍ صَابِراً مُحْتَسِباً أَبَداً حَتَّى أَقْدَمَ عَلَیْکَ ثُمَ‌ دَعَا رَسُولُ اللَّهِ ص- فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَیْنَ وَ أَعْلَمَهُمْ مِثْلَ مَا أَعْلَمَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالُوا مِثْلَ قَوْلِهِ فَخُتِمَتِ الْوَصِیَّةُ بِخَوَاتِیمَ مِنْ ذَهَبٍ لَمْ تَمَسَّهُ النَّارُ[1] وَ دُفِعَتْ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقُلْتُ لِأَبِی الْحَسَنِ ع بِأَبِی أَنْتَ وَ أُمِّی أَ لَا تَذْکُرُ مَا کَانَ فِی الْوَصِیَّةِ فَقَالَ سُنَنُ اللَّهِ وَ سُنَنُ رَسُولِهِ- فَقُلْتُ أَ کَانَ فِی الْوَصِیَّةِ تَوَثُّبُهُمْ‌[2] وَ خِلَافُهُمْ عَلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع فَقَالَ نَعَمْ وَ اللَّهِ شَیْئاً شَیْئاً وَ حَرْفاً حَرْفاً أَ مَا سَمِعْتَ قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- إِنَّا نَحْنُ نُحْیِ الْمَوْتى‌ وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ‌ وَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ أَحْصَیْناهُ فِی إِمامٍ مُبِینٍ‌[3] وَ اللَّهِ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص- لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ فَاطِمَةَ ع أَ لَیْسَ قَدْ فَهِمْتُمَا مَا تَقَدَّمْتُ بِهِ إِلَیْکُمَا وَ قَبِلْتُمَاهُ فَقَالا بَلَى وَ صَبَرْنَا عَلَى مَا سَاءَنَا وَ غَاظَنَا.

- وَ فِی نُسْخَةِ الصَّفْوَانِیِّ زِیَادَةٌ[4] عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَزَّازِ عَنْ حَرِیزٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا أَقَلَّ بَقَاءَکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ أَقْرَبَ آجَالَکُمْ بَعْضَهَا مِنْ بَعْضٍ مَعَ حَاجَةِ النَّاسِ إِلَیْکُمْ فَقَالَ إِنَّ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنَّا صَحِیفَةً فِیهَا مَا یَحْتَاجُ إِلَیْهِ أَنْ یَعْمَلَ بِهِ فِی مُدَّتِهِ فَإِذَا انْقَضَى مَا فِیهَا مِمَّا أُمِرَ بِهِ عَرَفَ أَنَّ أَجَلَهُ قَدْ حَضَرَ فَأَتَاهُ النَّبِیُّ ص یَنْعَى إِلَیْهِ نَفْسَهُ‌[5] وَ أَخْبَرَهُ بِمَا لَهُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَنَّ الْحُسَیْنَ ع قَرَأَ صَحِیفَتَهُ الَّتِی أُعْطِیَهَا وَ فُسِّرَ لَهُ مَا یَأْتِی بِنَعْیٍ وَ بَقِیَ فِیهَا أَشْیَاءُ لَمْ تُقْضَ فَخَرَجَ لِلْقِتَالِ وَ کَانَتْ تِلْکَ الْأُمُورُ الَّتِی بَقِیَتْ أَنَّ الْمَلَائِکَةَ سَأَلَتِ اللَّهَ فِی نُصْرَتِهِ فَأَذِنَ لَهَا وَ مَکَثَتْ تَسْتَعِدُّ لِلْقِتَالِ وَ تَتَأَهَّبُ لِذَلِکَ حَتَّى قُتِلَ فَنَزَلَتْ وَ قَدِ انْقَطَعَتْ مُدَّتُهُ وَ قُتِلَ ع فَقَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا رَبِّ أَذِنْتَ لَنَا فِی الِانْحِدَارِ وَ أَذِنْتَ لَنَا فِی نُصْرَتِهِ فَانْحَدَرْنَا وَ قَدْ قَبَضْتَهُ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِمْ أَنِ الْزَمُوا قَبْرَهُ حَتَّى تَرَوْهُ وَ قَدْ خَرَجَ‌[1] فَانْصُرُوهُ وَ ابْکُوا عَلَیْهِ وَ عَلَى مَا فَاتَکُمْ مِنْ نُصْرَتِهِ فَإِنَّکُمْ قَدْ خُصِّصْتُمْ بِنُصْرَتِهِ وَ بِالْبُکَاءِ عَلَیْهِ فَبَکَتِ الْمَلَائِکَةُ تَعَزِّیاً وَ حُزْناً عَلَى مَا فَاتَهُمْ مِنْ نُصْرَتِهِ فَإِذَا خَرَجَ یَکُونُونَ أَنْصَارَهُ.

الکافی الشریف، شیخ کلینی، جلد 1، ص 281- 284

http://lib.eshia.ir/11005/1/281

 

ترجمه حدیث:

کافی شیخ کلینی، ترجمه سید جواد مصطفوی، جلد 2، ص 31- 35

http://lib.eshia.ir/12541/2/31

 

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

 

یک بار بنده در یک آزمایش فکری بنظرم هم رسید که چطور است خدام مسجدی شوم و از منبری که اتفاقاً هم فیلسوف تشریف داشتند و هم ریاضی دان هم تمجید کنم؛ و بلکه این کار را هم کردم. ولی منبری که دلش هم برای من سوخته بود، گفت نه آقا اشتباه گرفته ای؛ کدام فیلسوف؟ کدام ریاضیدان؟ تو را به علی ما را سر کار نگذار! جالبی قضایا اینجا هم بود که همه ی اهل مسجد هم پشت سر این فیلسوف و ریاضیدان و طلبه و شاگرد و دانشجویی که حالا گاهی هم جرات می کرد منبر می رفت، الی ما شاء الله حرف می زدند و بلکه نه اینکه فقط حرف می زدند و بلکه حالا حرف می زدند و کی حرف نمی زدند کانه خود حمید درخشان- که حالا بعدها قرار هم هست آیا ستاره ی فوتبال شود و هنوز هم مانده تا ستاره و مربی فوتبال پخته ای شود- را بین طلبه های حوزوی هم یافته اند و بد جوری هم گیرش آورده اند و دیگر ولش هم نخواهند کرد و بلکه خوب هم مچلش می کنند! بنده هم اتفاقاً در این آزمایش فکری بنظرم همین رسید بروم یک کاری کنم برای این طلبه ای که توی حالات خلاء اش هم گیر کرده و قرار هم هست که آیا چقدر به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی  و امام زمان عجل الله فرجه الشریف میل کند و استعدادش هم داشته باشد که حتی معرفت الله و رسوله و امامه را نیز کسب کند. و بلکه کمی هم او را از حالات خلائش بیرون آورم. بعد فهمیدم که یحتمل بهتر هم باشد که حالا حضرات آیات عظام مراجع تقلید را هم بیشتر بهشان معرفت بیابم و الکی از هر منبری که خواست برود منبر و بنظرم رسید دارد یک جفتکی هم به این حقیر می اندازد، زودی انتقاد نکنم و بلکه  چهار تا جفتک هم بنده ی حقیر در جوابش ندهم! و الا که مراجع عظام تقلید را هم حالا سوار سفینة اتوبوسی آیا چقدر هم کرده ایم که همه و همه سفری هوش مصنوعی برویم حول و حوش سان فرانسیسکو از راه مریخ یا سیارات و ستاره های دیگر، و آنگاه حتی اول با دست هم توی سر و کله ی هم نزنیم و یک راست برویم سراغ حالا با پا! و این بزن و آن بزن و ....

مسئله ای که اینجا مطرح است و در قرآن کریم هم آمده است این است که آیا سفینه خود حضرت امام حسین علیه السلام است که ارباً اربا هم شده است و سرهای اهل بیتش هم به سر نیزه ها رفته و زنها هم اسیر شده یا سفینه نجات و رجعت بدان هم در ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجات عبارت است از ممکن الوجودهایی که اگر به ذات مقدس واجب الوجود و حضرت رسول الله و ائمه ی معصومین علهیم السلام حتی در کربلا در روز عاشورا هم پی می بردند، آنگاه آیا باز هم کربلا و عاشورا همان گونه می شد که شد؟ یا مسئله فرق هم می کرد؟ اگر همه ی عالم مسلمان شده بودند و همه ی ممکن الوجودها در قلب و وجود خود به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم پی می بردند و خلیفة الله خود هم می شناختند و به حضرت رسول الله صل الله علیه و آله و سلم و به کتاب الله هم ایمان می آوردند و آیا باز هم می خواستند سفینة النجات حسینی خود را اینطور هم سوراخ کنند چرا که نه علوم الهی و دینی و نه علوم طبیعی و نه ریاضی فیزیک و فلسفه ی خود را درست آیا چقدر فهمیده اند؟ یحتمل یک سالک الی الله هم داریم که وقتی متوجه شد که به اهداف خود نمی تواند برسد ولی الی ما شاء الله هم مالیاتش را بنظرش رسیده است که زیاد کرده اند، از مرد و زن هم سرهای خود را بتراشند چرا که ما فقط طرفدار امیر المومنین امام علی علیه السلام هم هستیم؛ و اما خوب اعتراض هم داریم و آزادی بیان است دیگر! حالا هی بگو بابا چرا از آزادی بیانت استفاده هم نمی کنی که در جهت عالم علوم الهی و دینی شیعی و طبیعی و ریاضی فیزیک و فلسفه و حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم استفاده کرده و انواع جوایز نوبل و فیلدز را از میان زمین و آسمان هم نصیب مسلمانان کنی؟ نباید که حتماً اسمش جایزه نوبل باشد. یک کاری، یک قدمی هم در راه خدا بکن دیگر و جهاد فی سبیل الله هم کن. و الا که اگر آزادی بیان این بود که حتی آیات عظام مراجع تقلید هم هر چه دلشان خواست بر علیه یکدیگر بفرمایند چرا که آقا بالا سر دیگری هم بالا سر آنها نیست، هرج و مرج نمی شد؟ آزادی بیان هم خواهی نخواهی اصولی و قوانینی دارد. شاخصها و ناورداهای استکان نلبکیهای توپولوژیک هم حتی حساب و کتاب خود را دارند حتی وقتی میدانهایشان راست و چپ هم داشته و استکان نلبکیهای آبکشی هم شاملشان شوند. مسئله این است که قرار نیست خود امام حسین علیه السلام را هم آبکش شود ولی می فرماید هیهات من الذلة! یک فرقی هست اینجا بین ذلت پذیری و جهاد فی سبیل الله که ذلت را متلاشی هم کرده و کل جهان را نیز مسلمان و اسلامی می کند. طلبگی هم راه دارد دیگر الا اینکه بعضی شهداء مثل شهید مرحمت بالازاده به تبعیت از حضرت قاسم بن الحسن علیهم السلام هم یک شبه ره صد ساله را می روند. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ یُبَشِّرُکِ بِکَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ وَجِیهًا فِی الدُّنْیَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِینَ ‎﴿آل عمران: ٤٥﴾‏

وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَـٰکِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِینًا ‎﴿النساء: ١٥٧﴾‏

یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَکَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىٰ مَرْیَمَ وَرُوحٌ مِّنْهُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ انتَهُوا خَیْرًا لَّکُمْ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَـٰهٌ وَاحِدٌ سُبْحَانَهُ أَن یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَّهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَکَفَىٰ بِاللَّهِ وَکِیلًا ‎﴿النساء: ١٧١﴾‏

لَّن یَسْتَنکِفَ الْمَسِیحُ أَن یَکُونَ عَبْدًا لِّلَّهِ وَلَا الْمَلَائِکَةُ الْمُقَرَّبُونَ وَمَن یَسْتَنکِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَیَسْتَکْبِرْ فَسَیَحْشُرُهُمْ إِلَیْهِ جَمِیعًا ‎﴿النساء: ١٧٢﴾‏

لَّقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ قُلْ فَمَن یَمْلِکُ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا إِنْ أَرَادَ أَن یُهْلِکَ الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَأُمَّهُ وَمَن فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا وَلِلَّهِ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا یَخْلُقُ مَا یَشَاءُ وَاللَّهُ عَلَىٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ‎﴿المائدة: ١٧﴾‏

لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ وَقَالَ الْمَسِیحُ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمْ إِنَّهُ مَن یُشْرِکْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنصَارٍ ‎﴿المائدة: ٧٢﴾‏

مَّا الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّیقَةٌ کَانَا یَأْکُلَانِ الطَّعَامَ انظُرْ کَیْفَ نُبَیِّنُ لَهُمُ الْآیَاتِ ثُمَّ انظُرْ أَنَّىٰ یُؤْفَکُونَ ‎﴿المائدة: ٧٥﴾‏

وَقَالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ وَقَالَتِ النَّصَارَى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ ذَٰلِکَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ یُضَاهِئُونَ قَوْلَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللَّهُ أَنَّىٰ یُؤْفَکُونَ ‎﴿التوبة: ٣٠﴾‏

اتَّخَذُوا أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللَّهِ وَالْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِیَعْبُدُوا إِلَـٰهًا وَاحِدًا لَّا إِلَـٰهَ إِلَّا هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا یُشْرِکُونَ ‎﴿التوبة: ٣١﴾‏

فَانطَلَقَا حَتَّىٰ إِذَا رَکِبَا فِی السَّفِینَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَیْئًا إِمْرًا ‎﴿الکهف: ٧١﴾‏

أَمَّا السَّفِینَةُ فَکَانَتْ لِمَسَاکِینَ یَعْمَلُونَ فِی الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِیبَهَا وَکَانَ وَرَاءَهُم مَّلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفِینَةٍ غَصْبًا ‎﴿الکهف: ٧٩﴾‏

فَأَنجَیْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِینَةِ وَجَعَلْنَاهَا آیَةً لِّلْعَالَمِینَ ‎﴿العنکبوت: ١٥﴾‏

إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا ‎﴿الأحزاب: ٥٦﴾‏

 

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

 

اینقدر بچه ها حواس آدم را پرت می کنند نزدیک بود یادم رود سردار شهید قاسم سلیمانی عزیز و دیگر شهدای دفاع مقدس و مدافعین حرم و شهدای اسلام و امام الشهداء و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم سوار سفینه ی اتوبوسی مان کنیم و یک دوری با دسته های هیئت انصار الحسین حول حسینه ی سان فرانسیسکو هم بزنیم! برای سلامتی آقای راننده فاتحة مع سه تا صلوات. البته بهلول هم رفته بود منبر، دید یکی بدتر از خودش نشسته است پای منبر؛ این است که گفت من حرفهایم را به همان نفس خودم هم بزنم مثل همان همان هم هست که حساب همین بهلول دیگر پا منبری ام را هم برسم و بعد از منبر همه غش کردند افتادند پای منبر حسینیه معلی. هر شب باید مجنونت شم، لیلا کیه لیلا تویی قربونت شم. بی سر و بی سامونت شم، کاشکی یه شب کرب و بلا مهمونت شم. جانم حسین، جانم حسین، جانم حسین! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

فَانطَلَقَا حَتَّىٰ إِذَا رَکِبَا فِی السَّفِینَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَیْئًا إِمْرًا ‎﴿الکهف: ٧١﴾‏

أَمَّا السَّفِینَةُ فَکَانَتْ لِمَسَاکِینَ یَعْمَلُونَ فِی الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِیبَهَا وَکَانَ وَرَاءَهُم مَّلِکٌ یَأْخُذُ کُلَّ سَفِینَةٍ غَصْبًا ‎﴿الکهف: ٧٩﴾‏

فَأَنجَیْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِینَةِ وَجَعَلْنَاهَا آیَةً لِّلْعَالَمِینَ ‎﴿العنکبوت: ١٥﴾‏

 

الصلاة علی امام العصر علیه‌السلام :

اللّهمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وأَهْلِ بَیْتِهِ وَصَلِّ عَلى وَلِیِّ الحَسَنِ وَوَصِیِّهِ وَوارِثِهِ القائِمِ بأَمْرِکَ وَالغائِبِ فِی خَلْقِکَ وَالمُنْتَظِرِ لاِذْنِکَ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَقَرِّبْ بُعْدَهُ وَأَنْجِزْ وَعْدَهُ وَأَوْفِ عَهْدَهُ وَاکْشِفْ عَنْ بَأسِهِ حِجابَ الغَیْبَةِ وَأَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحائِفَ المحْنَةِ ، وَقَدِّمْ أَمامَهُ الرُّعْبَ وَثَبِّتْ بِهِ القَلْبَ وَأَقِمْ بِهِ الحَرْبَ وَأَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ المَلائِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَسَلِّطْهُ عَلى أَعْداء دِینِکَ أَجْمَعِینَ ، وَأَلْهِمْهُ أَنْ لایَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاّ هَدَّهُ وَلا هَاماً إِلاّ قَدَّهُ وَلا کَیْداً إِلاّ رَدَّهُ وَلا فاسِقاً إِلاّ حَدَّهُ وَلا فِرْعَوْنَ إِلاّ أَهْلَکَهُ وَلا سِتْراً إِلاّ هَتَکَهُ وَلا عَلَماً إِلاّ نَکَّسَهُ وَلا سُلْطاناً إِلاّ کَسَبَهُ وَلا رُمْحاً إِلاّ قَصَفَهُ وَلا مِطْرَداً [١] إِلاّ خَرَقَهُ وَلاجُنْداً إِلاّ فَرَّقَهُ وَلا مِنْبَراً إِلاّ أَحْرَقَهُ وَلا سَیْفاً إِلاّ کَسَرَهُ وَلا صَنَماً إِلاّ رَضَّهُ وَلادَماً إِلاّ أَراقَهُ وَلا جَوْراً إِلاّ أَبادَهُ وَلا حِصْناً إِلاّ هَدَمَهُ وَلا باباً إِلاّ رَدَمَهُ وَلا قَصْراً إِلاّ خَرَّبَهُ [٢] وَلا مَسْکَناً إِلاّ فَتَّشَهُ وَلا سَهْلاً إِلاّ أَوْطَأَهُ وَلا جَبَلاً إِلاّ صَعِدَهُ وَلا کَنْزاً إِلاّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرَّاحِمِینَ [٣].

 

وأخبرت عن عبد الرزاق أخبرنا معمر عن الزهری قال کنا نکره کتاب العلم حتى أکرهنا علیه هؤلاء الامراء فرأینا أن لا یمنعه أحد من المسلمین ... وأخبرت عن عبد الرزاق قال سمعت معمرا قال کنا نرى أنا قد أکثرنا عن الزهری حتى قتل الولید فإذا الدفاتر قد حملت على الدواب من خزائنه یقول من علم الزهری

الطبقات الکبری، ط دار صادر، محمد ابن سعد بغدادی، جلد 2، ص 389

http://lib.eshia.ir/40238/2/389

 

* (کتابه علیه السلام إلى محمد بن مسلم الزهری یعظه [4]) * کفانا الله وإیاک من الفتن ورحمک من النار، فقد أصبحت بحال ینبغی لمن عرفک بها 

_________________________________

[4] محمد بن مسلم بن عبید الله بن عبد الله بن شهاب الزهری على ما یظهر من کتب التراجم من المنحرفین عن أمیر المؤمنین وأبنائه علیهم السلام کان أبوه مسلم مع مصعب بن الزبیر وجده عبید الله مع المشرکین یوم بدر وهو لم یزل عاملا لبنى مروان ویتقلب فی دنیاهم، جعله هشام بن عبد الملک معلم أولاده وأمره أن یملى على أولاده أحادیث فأملى علیهم أربعمائة حدیث. وأنت خبیر بأن الذى خدم بنى امیة منذ خمسین سنة ما مبلغ علمه وماذا حدیثه ومعلوم أن کل ما أملى من هذه الاحادیث هو ما یروق القوم ولا یکون فیه شئ من فضل على علیه السلام وولده ومن هنا أطراه علماؤهم ورفعوه فوق منزلته بحیث تعجب ابن حجر من کثرة ما نشره من العلم. روى ابن ابى الحدید فی شرح النهج على ما " بقیة الحاشیة فی الصفحة الاتیة " (*)

" بقیة الحاشیة من الصفحة الماضیة " حکاه صاحب تنقیح المقال (ره) - عن جریر بن عبد الحمید عن محمد بن شیبة قال: شهدت الزهری و عروة بن الزبیر فی مسجد النبی صلى الله علیه وآله جالسین یذکران علیا علیه السلام ونالا منه فبلغ ذلک على بن الحسین علیه السلام فجاء حتى وقف علیهما فقال: أما أنت یا عروة فان أبى حاکم أباک إلى الله فحکم لابی على أبیک وأما أنت یا زهرى فلو کنت بمکة لاریتک کرامتک. وفى رجال الشیخ الطوسى والعلامة وابن داود والتفرشى أنه عدو. وفى المحکى عن السید بن الطاووس فی التحریر الطاووسی أن سفیان بن سعید والزهرى عدوان متهمان. وبالتأمل فی رسالة الامام علیه السلام یعلم صدق ما قلناه.

 

أن یرحمک فقد أثقلتک نعم الله بما أصح من بدنک وأطال من عمرک وقامت علیک حجج الله بما حملک من کتابه وفقهک فیه من دینه وعرفک من سنة نبیه محمد صلى الله علیه وآله، فرضی لک فی کل نعمة أنعم بها علیک وفی کل حجة احتج بها علیک الفرض بما قضى. فما قضى إلا ابتلى شکرک فی ذلک وأبدى فیه فضله علیک [1] فقال " لئن شکرتم لازیدنکم ولئن کفرتم إن عذابی لشدید [2] ". فانظر أی رجل تکون غدا إذا وقفت بین یدی الله فسألک عن نعمه علیک کیف رعیتها وعن حججه علیک کیف قضیتها ولا تحسبن الله قابلا منک بالتعذیر ولا راضیا منک بالتقصیر، هیهات هیهات لیس کذلک، أخذ على العلماء فی کتابه إذ قال: " لتبیننه للناس ولا تکتمونه) [3] " واعلم أن أدنى ما کتمت وأخف ما احتملت أن آنست وحشة الظالم وسهلت له طریق الغی بدنوک منه حین دنوت وإجابتک له حین دعیت، فما أخوفنی أن تکون تبوء بإثمک غدا مع الخونة، وأن تسأل عما أخذت بإعانتک على ظلم الظلمة، إنک أخذت ما لیس لک ممن أعطاک ودنوت ممن لم یرد على أحد حقا ولم ترد باطلا حین أدناک. وأحببت من حاد الله [4] أو لیس بدعائه إیاک حین دعاک جعلوک قطبا أداروا بک رحى مظالمهم وجسرا یعبرون علیک إلى بلایاهم وسلما إلى ضلالتهم، داعیا إلى غیهم، سالکا سبیلهم، یدخلون بک الشک على العلماء ویقتادون بک قلوب الجهال إلیهم، فلم یبلغ أخص وزرائهم ولا أقوى أعوانهم إلا دون ما بلغت من إصلاح فسادهم واختلاف الخاصة والعامة إلیهم. فما أقل ما أعطوک فی قدر ما أخذوا منک. وما أیسر ما عمروا لک، فکیف ما خربوا علیک. فانظر لنفسک فإنه لا ینظر لها غیرک وحاسبها حساب رجل مسؤول. وانظر کیف شکرک لمن غذاک بنعمه صغیرا وکبیرا. فما أخوفنی أن تکون کما قال الله فی کتابه: " فخلف من بعدهم خلف ورثوا الکتاب یأخذون عرض هذا الادنى ویقولون سیغفر لنا [1] " إنک لست فی دار مقام. أنت فی دار قد آذنت برحیل، فما بقاء المرء بعد قرنائه. طوبى لمن کان فی الدنیا على وجل، یا بؤس لمن یموت وتبقى ذنوبه من بعده. احذر فقد نبئت. بادر فقد اجلت. إنک تعامل من لا یجهل. وإن الذی یحفظ علیک لا یغفل. تجهز فقد دنا منک سفر بعید وداو ذنبک فقد دخله سقم شدید. ولا تحسب أنی أردت توبیخک وتعنیفک وتعییرک [2]، لکنی أردت أن ینعش الله ما [ قد ] فات من رأیک ویرد إلیک ما عزب من دینک [3] وذکرت قول الله تعالى فی کتابه: " وذکر فإن الذکرى تنفع المؤمنین [4] ". أغفلت ذکر من مضى من أسنانک وأقرانک وبقیت بعدهم کقرن أعضب [5]. أنظر هل ابتلوا بمثل ما ابتلیت، أم هل وقعوا فی مثل ما وقعت فیه، أم هل تراهم ذکرت خیرا أهملوه [6] وعلمت شیئا جهلوه، بل حظیت [7] بما حل من حالک فی صدور العامة وکلفهم بک، إذ صاروا یقتدون برأیک ویعملون بأمرک. إن أحللت أحلوا وإن حرمت حرموا ولیس ذلک عندک ولکن أظهرهم علیک رغبتهم فیما لدیک، ذهاب علمائهم وغلبة الجهل علیک وعلیهم وحب الرئاسة وطلب الدنیا منک ومنهم أما ترى ما أنت فیه من الجهل والغرة وما الناس فیه من البلاء والفتنة، قد ابتلیتهم وفتنتهم بالشغل عن مکاسبهم مما رأوا، فتاقت نفوسهم [1] إلى أن یبلغوا من العلم ما بلغت، أو یدرکوا به مثل الذی أدرکت، فوقعوا منک فی بحر لا یدرک عمقه وفی بلاء لا یقدر قدره. فالله لنا ولک وهو المستعان. أما بعد فأعرض عن کل ما أنت فیه حتى تلحق بالصالحین الذین دفنوا فی أسما لهم [2]، لاصقة بطونهم بظهورهم، لیس بینهم وبین الله حجاب ولا تفتنهم الدنیا ولا یفتنون بها، رغبوا فطلبوا فما لبثوا أن لحقوا. فإذا کانت الدنیا تبلغ من مثلک هذا المبلغ مع کبر سنک ورسوخ علمک وحضور أجلک، فکیف یسلم الحدث فی سنه، الجاهل فی علمه المأفون فی رأیه [3]، المدخول فی عقله. إنا لله وإنا إلیه راجعون. على من المعول [4] ؟ وعند من المستعتب ؟ نشکو إلى الله بثنا وما نرى فیک ونحتسب عند الله مصیبتنا بک. فانظر کیف شکرک لمن غذاک بنعمه صغیرا وکبیرا، وکیف إعظامک لمن جعلک بدینه فی الناس جمیلا، وکیف صیانتک لکسوة من جعلک بکسوته فی الناس ستیرا، وکیف قربک أو بعدک ممن أمرک أن تکون منه قریبا ذلیلا. مالک لا تنتبه من نعستک وتستقیل من عثرتک فتقول. والله ما قمت لله مقاما واحد أحییت به له دینا أو أمت له فیه باطلا، فهذا شکرک من استحملک [5]. ما أخوفنی أن تکون کمن قال الله تعالى فی کتابه: " أضاعوا الصلوة واتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا [6] " استحملک کتابه واستودعک علمه فأضعتها، فنحمد الله الذی عافانا مما ابتلاک به والسلام.

تحف العقول، ابن شعبه الحرانی، ص 274- 277

http://lib.eshia.ir/15139/1/274

 

نامه امام سجاد علیه السلام به محمّد بن مسلم زهرى که در آن وى را نصیحت کرده‌

خداوند، ما و تو را از فتنه‌ها حفظ کند و بر تو رحم نماید تا گرفتار دوزخ نشوى؛ در حقیقت، تو به حال و روزى افتاده‌اى که جا دارد هر که تو را در این حال و وضع بیند بر تو دلسوزى نماید. به تحقیق، بار نعمت‌هاى الهى که تو را از تنى سالم و عمرى طولانى برخوردار ساخته بر دوش تو سنگین شده، حجّتهاى خدا بر تو تمام گشته چرا که تو را با کتابش آشنا ساخته و فهم دین خود را به تو آموخته و سنّت پیامبرش را به تو معرفى کرده و در برابر هر نعمتى که به تو داده و هر حجّتى که براى تو آورده، وظیفه‌اى را بر دوش تو نهاده که مورد نظر اوست و این همه، براى آن است که میزان سپاسگزارى تو را آزمایش نماید و لطف و فضل خود را بر تو آشکار سازد و در این خصوص فرموده است: «اگر واقعا سپاسگزارى کنید، نعمت شما را افزون خواهم کرد و اگر ناسپاسى نمایید، قطعا عذاب من سخت خواهد بود» [سوره ابراهیم (14)، آیه 7]؛ پس بنگر فرداى قیامت که در پیشگاه خدا خواهى ایستاد چگونه مردى خواهى بود؟ آن روزى که خدا در باره نعمتهاى خویش از تو بازجویى نماید که چگونه حقّ آنها را رعایت کرده‌اى؟ و در خصوص حجّتهاى خود سؤال نماید که چگونه با آنها برخورد نموده‌اى؟ مبادا گمان کنى که خدا از تو عذرى پذیرد و به تقصیر تو راضى گردد.

هیهات هیهات! این چنین نیست. خداوند در قرآن علما را مسئول دانسته آنجا که فرموده: «حتما باید آن را به وضوح براى مردم بیان نمایید و کتمانش مکنید» [سوره آل عمران (3)، آیه 187].

و بدان که کمترین چیزى که کتمان نموده‌اى و سبکترین بارى که بر دوش دارى این است که با انس خود، ستمگر را از وحشت تنهایى رها ساخته‌اى و راه گمراهى را با نزدیک شدن به او و پذیرفتن دعوتش، برایش هموار کرده‌اى؛ وه! چه مى‌ترسم که فرداى قیامت همراه با خیانتکاران گرفتار گناه خود باشى و به خاطر درآمدى که در اثر کمک به ستمگران به دست آورده‌اى مورد بازخواست قرار گیرى؛ زیرا تو چیزى را دریافت کرده‌اى که نه از آن تو است و نه از آن کسى که آن را به تو بخشیده است و به کسى نزدیک شده‌اى که حقّ هیچ کس را نپرداخته است و تو نیز از این نزدیکى خود به او براى جلوگیرى از باطل استفاده نکرده‌اى و کسى را که به جنگ خدا رفته دوست داشته‌اى. آیا غیر از این است که دعوت آنها از تو براى این بود که تو را محور چرخش دستگاه ظلم و ستم خود قرار دهند؟! و با پل قرار دادن تو راهى براى گرفتار ساختن مردم پیدا کردند و تو را نردبان گمراهى و مبلّغ تباهکارى و پوینده راه خود نمودند. در تو نسبت به علماء [آل محمّد علیهم السّلام‌] بذر شک و شبهه کاشتند و به وسیله تو دل نادانان را صید کردند

و تو آن چنان در این کار پیش رفتى که برجسته‌ترین وزیران و نیرومندترین یاران آنها هم نمى‌توانستند این چنین فسادشان را اصلاح جلوه دهند و راه رفت و آمد خواصّ و عوام را به درگاه آنها هموار سازند. [در مقابل این همه خوش خدمتى‌]، چه بسیار کم به تو مزد دادند در برابر آنچه از تو گرفتند! چه کم براى آبادى دنیایت مایه گذاشتند در برابر تخریب آخرتت! پس مراقب خود باش که دیگرى به فکر مراقبت تو نیست و همچون مردى مسئول به حساب خود رسیدگى کن.

ببین چگونه باید سپاسمند باشى از کسى که تو را تغذیه [مادى و معنوى‌] کرده، چه در خردسالى و چه در بزرگسالى. وه چه مى‌ترسم که تو در شمار کسانى باشى که خداوند در باره آنها در قرآن چنین فرموده است: «پس بعد از آنان، جانشینانى وارث کتاب آسمانى شدند که متاع این دنیاى پست را مى‌گیرند و مى‌گویند: «بخشیده خواهیم شد». [سوره اعراف (7)، آیه 169].

تو در خانه دائمى نیستى بلکه در اقامتگاه موقّتى به سر مى‌برى که آهنگ کوچ از آن داده شده است، مگر آدمى پس از مرگ همسالانش چقدر زنده مى‌ماند؟ خوشا به حال آن کس که در دنیا بیمناک باشد و بدا به حال آن کس که بمیرد و گناهانش بعد از او ماندگار باشد. به هوش باش که نیک آگاه شدى و بشتاب که فرصت محدودى براى تو تعیین شده و تو با کسى وارد معامله شده‌اى که نادانى در او راه ندارد و به راستى، کسى که حفاظت تو را به عهده گرفته از تو یک آن هم غافل نیست.

حاضر باش که بزودى تو را سفرى دور و دراز پیش آید و گناهت را درمان کن که به راستى، بیمارى سختى به وجود تو راه یافته است و گمان مکن که من در صدد بازخواست و نکوهش و سرزنش تو هستم بلکه مى‌خواهم خداوند اندیشه مرده تو را، دیگر بار، احیاء نماید و آنچه که احیاء نماید و آنچه از دین تو [در اثر همکارى با ستمگران‌] نهان گشته به تو بازگرداند و سخن خداى تعالى در کتابش را به یادت آورم که فرمود: «و یادآورى کن که مؤمنان را یادآورى سود بخشد» [ذاریات (51)، آیه 55].

تو یاد همسالان و نزدیکانت را که درگذشته‌اند، به فراموشى سپردى و پس از آنان، همچو قوچ شکسته شاخ، به جا ماندى. نگاه کن که آیا آنان نیز چون تو گرفتار آمدند؟ و یا چونان تو سقوط کردند؟ یا آن که تو کار خیرى را به یاد مى‌آورى که آنها آن را فرو گذاشته باشند و به چیزى پى برده باشى که آنها به آن دست نیافته بودند؛ بلکه فرق این است که در دل مردم نفوذ کردى و آنها دور تو را گرفتند و از نظریه تو پیروى نمودند و امر تو را فرمان بردند؛ به طورى که اگر چیزى را حلال دانى حلالش دانند

و اگر چیزى را حرام شمارى حرامش شمارند در حالى که تو شرائط و شایستگى چنین کارى را ندارى؛ امّا دلبستگى آنان به تو زمینه ساز چنین نفوذى بوده است و از طرف دیگر، از دست رفتن علمایشان و چیرگى نادانى بر تو و هم بر ایشان و ریاست دوستى و دنیاطلبى تو و ایشان، همه، پشتوانه این محبوبیّت شده است. آیا توجّه ندارى که تو در نادانى و فریبکارى غوطه‌ورى و مردم در بلا و فتنه گرفتارند؟ آرى، این تو بودى که آنها را در بلا و فتنه درافکندى و از کار و زندگى بازداشتى و از اینکه تو را در آن موقعیّت مى‌بینند، شیفته آنند که به آن موقعیّت علمى تو نائل شوند که تو نائل‌شده‌اى یا دریابند آن را که تو دریافته‌اى، ولى توسط تو به دریائى افتادند که ژرفاى آن دانسته نشود و به بلائى گرفتار آمدند که اندازه آن معلوم نگردد. خدا به داد ما و تو برسد و هو المستعان.

امّا بعد؛ اینک تصمیم بگیر از وضعى که براى خود ساختى روى گردانى تا به نیکان بپیوندى که در جامه‌هاى ژنده به خاک سپرده شدند و چندان از شدّت گرسنگى ریاضت مى‌کشیدند که شکمشان به پشتشان چسبیده بود و میان آنها و خدا حجابى نبود و نه دنیا توانست آنان را فریب دهد و نه خود فریفته دنیا شدند. [آرى‌] آنها شیفتگى را پیشه ساختند و به جستجو پرداختند و بى‌درنگ به نیکان پیوستند. اگر دنیا در جان توى پیرمرد دانشمند مردنى چنین رخنه کرده، پس آن نوجوان که نه علم چندانى دارد و نه رأى پخته‌اى و نه عقل نابى، تکلیفش چیست؟ إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ‌! پس به چه کسى باید پناه برد؟ به چه کسى باید گلایه کرد؟ ما گلایه و درد دل خود و آنچه را که در تو مشاهده مى‌کنیم به درگاه خدا عرضه مى‌داریم و مصیبتى که از جانب تو به ما رسیده به حساب خدا مى‌گذاریم. اینک نیک بنگر که چگونه باید سپاسمند باشى از کسى که تو را تغذیه [مادى و معنوى‌] کرده، چه در خردسالى و چه در بزرگسالى. و چگونه تجلیل مى‌کنى از کسى که در پرتو دین خود تو را به خوشنامى معروف ساخته است؟ و چگونه از کسوت آن کس که تو را با پوشاندن کسوت و پوشش خود در میان مردم آبرومند ساخته حفاظت مى‌کنى؟ و چگونه است نزدیکى و دورى تو از آن کس که تو را فرمان نزدیکى و فروتنى داده است؟ تو را چه شده که از خواب غفلت بیدار نمى‌شوى و از لغزش خویش باز نمى‌ایستى تا بگویى: سوگند به خدا که من در تمام عمر خود یک بار هم نشد که به پا خیزم و محض رضاى خدا، دین خدا را زنده سازم یا باطلى را بمیرانم. پس این است سپاسمندى تو، از کسى که تأمین زندگى تو را به عهده گرفته است.

چقدر بیمناکم که تو در شمار کسانى باشى که خداوند متعال در قرآن فرموده: «نماز را ضایع کردند و پیرو شهوات نفسانى شدند، به زودى به کیفر گمراهى و تباهى برسند».

خداوند قرآنش را در دسترس تو گذاشت و علم آن را به تو آموخت ولى تو آن را تباه ساختى. پس ما سپاس مى‌گذاریم خداوندى را که ما را از آن چه تو به آن مبتلا گشتى محفوظمان داشت؛ و السّلام.

تحفل العقول، ابن شعبه الحرانی، ترجمه صادق حسن زاده، ص 483- 489

https://lib.eshia.ir/12722/1/483

 

این احادیث را حضرت ولی فقیه مد ظله العالی قبل از انقلاب در کتب همرزمان امام حسین علیه السلام در سال 1351 هم در سخنرانی هشتم خود در باب "اقدامات حاد ائمه علیهم السلام و برخورد با علما و شعرای درباری" بیان می فرمایند.  درباره ی جهاد در ص 106 و 107 می فرمایند: "یا فرض بفرمایید یک نفر دانشمند محققی برود بنشیند دربراه ی یک مسئله ی حقوقی خشک غیر لازم، یا حتی لازم- مثل یک مسئله ای در شیمی است، یک مسئله ای که در فیزیک است، یک مسئله ای که در ریاضی است، یک مسئله ای که مورد استفاده و انتفاع مردم است- زحمت بکشد و تحقیق کند، به کار او جهاد نمیگویند؛ کمااینکه در فارسی هم به آن مبارزه نمیگویند. به "اینشتین" یک مبارز نمیگویند. به آن کسی که عالی ترین تحقیقات علمی را هم بکند، یک مبارز نمیگویند. چرا؟ برای خاطر اینکه این عمل، این تحقیق، این کشف، این کاری که بوسیله ی فکر یا به وسیله ی پول یا به وسیله ی دست انجام گرفته، در راه پیشبرد یک هدف فکری ایدئولوژیکی و در رده مقابله ی با دشمن این فکر به کار نرفته. لذا به این کار، جهاد نمیگویند؛ کمااینکه در فارسی هم به آن مبارزه نمیگویند. آن کسی که پول میدهد و مثلاً فرض بفرمایید یک بنیان رفیع میسازد، یک خانه ای میسازد، یک بیمراستانی میسازد، حتی یک مدرسه ای میسازد، یک خانه ای میسازد، یک بیمارستانی میسازد، حتی یک مدرسه ای میسازد، به این کار، مبارزه نمیگویند. به آن جهاد نمیگویند. انفاقی هست، اما این انفاق، جهاد نیست." (در پاورقی میفرمایند: 1. در این مثالها تعریض و کنایه به بعضی حضار وجود دارد.) 

یک نکته ای که در سفر حج رفتن هست در این است که شما با انبوهی از افراد گوناگون از اقصی نقاط عالم در مقابل خانه ی خدا همه و همه بنماز می ایستید. و لذا باید هم بنظرتان برسد که اختلافاتی که از این مسجد تا آن یکی مسجد محله های مختلف هم داریم را نباید خیلی بهشان توجه کرد و بلکه اگر سخنرانان حسینی در محرم و صفر در مساجد و حسینیه های مختلف داریم هم خوب است برویم اقل کم ببینیم منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی هم اصلا در این حد هم یعنی چه؟! حالا تا اینکه برسیم به معرفتی که ما را به معرفت خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف در غیبت هم می رساند را نیز داریم؛ ولی حالا یک جا، تکبیر هم آیا بگویند ومرگ بر ضد ولایت فقیه هم بگویند و یک جا هم یحتمل توی دلشان می گویند و بلکه به سر و به جهر هم می فرمایند دیگر. این است دیگر.

مسئله این است که یک وقت هست که علمای درباری داریم مثل صاحب بحار الانوار در 110 جلد یا حتی صاحب سفینة البحار در 8 جلد هم همین آشیخ عباس قمی خودمان صاحب نفس المهموم هم هست دیگر. و لذا علمایی را هم لازم داریم که حتی بتوانند این کتب را مطالعه کرده و متوجه اصل مطلب هم شوند که کدام احادیث بحار فرض بفرمایید ضعیف است و کدام یک را هم که حتی امام صادق علیه السلام را هم می خواهد به عنوان عالمی درباری معرفی کند و در بحار هم هست را حدیثش را بکوبیم به دیوار!

و اما خوب، حالا فرض بفرمایید که بنده ی حقیر حتی یک آزمایش فکری هم بخواهم راه بیاندازم که حضرت ولی فقیه مد ظله العالی و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران- که اتفاقاً هر دو هم صراحتاً قبلاً هم فرموده اند که آنها امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیستند- و خوب راحتتر هم می شویم که همه و همه با امیرکبیر و دکتر علی شریعتی و اینشتین و نیوتن و موبیئس و لاپلاس و لاگرانژ و حالا اگر کاوچر بیرکار و بلکه ایلان ماسک و ایروینگ یالوم و شوپنهاور و کانت و انبوهی از پروانه ها هم بخواهند و مایل به همراهی هم شوند، یک سفینه ی اتوبوسی فضایی با راننده اش هم بگیریم راه بیافتیم بطرف بولوار هسپرین در کره ی مریخ و بلکه از طریق هوش مصنوعی بلکه توانستیم راننده ی سفینه را هم همراهمان کنیم که چطور هم رعایت حال پروانه ها را هم همه و همه کرده و تصادفی هم رخ ندهد و برگردیم روی زمین نزدیکیهای سان فرانسیسکو. حالا یحتمل بعضی اشکال هم کنند که مگر همین تهران خودمان به اندازه ی کافی به سان فرانسیسکو نزدیک هم نیست هر چند که ما یحتمل بخواهیم مراجع تقلید و حضرات ولی فقیه را هم به حسینیه ای در سان فرانسیسکو هم ببریم برای سخنرانی در آنجا. البته اگر در ماه محرم و صفر هم بودیم، آنگاه با وجود مبارک مراجع تقلید و حضرات ولی فقیه هم در سفینه ی اتوبوسی یحتمل ایجاب هم می کند که ترانه های استانبولی در اتوبوس پخش نشده و بلکه مداحیهای مداحان اهل بیت را هم داشته باشیم. و الا که کل آزمایش فکری هم بعلت عدم سوار شدن علما به اتوبوس منتفی خواهد شد. یعنی اینجا شما دیگر نمی توانید مسئله ی روانشناسی را هم پیش بکشید که حالا آیا امیرامومنین و حضرت زهرا هم اصلا دعواهایی بینشان داشته اند یا خیر اگر دنبال ولایت امیر المومنین و بلکه ولایت فقیه و مراجع عظام تقلید هم هستید دیگر. و چرا که این کار با میل شاگرد و دانشجو و طلبه از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم جور در نمی آید دیگر و .... ولی خوب افسردگی هم داریم دیگر همانطوری که می فرمایند مردم بعد از رحلت پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علی و آله و سلم به امیر المومنین می فرمایند که علی جان بابا به حضرت زهرا صلوات الله و سلامه علیه بفرما یا شب گریه کند یا روز چرا که ما هم دیگر تحمل گریه ی او را نداریم و داریم افسرده هم می شویم. ولی این هم خود یک ابتلای عظیمی است که نخواهی دلت برای پیغمبر و ائمه علیهم السلام و اهل بیت غمگین شود و برایشان حتی قطره ای هم اشک نریزی در محرم و صفر و دنبال خوشی هم بروی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف که عزیزتر از جان هم هست را هم درنیابی. و چرا که افسرده هم نشوی؟ خوب، میشوی دیگر! یعنی نمی خواهی هم افسرده شوی و بدتر هم افسرده می شوی! می آیی قوز را برداری و بدتر قوز بالا قوز هم می شود مثل داستان جنها و عروسی و عزایشان! آیه قرآن صریحاً هم می فرماید: وَتَضْحَکُونَ وَلَا تَبْکُونَ ‎﴿النجم: ٦٠﴾. دلیلش این است که می خواهی همه را هم سوار سفینه ی اتوبوسی هم کنی و تا مریخ و بلکه سان فرانسیسکو هم بروید، خوب چرا سفینه ی دوچرخه ای هم سوار نمی شوی؟ حتماً همه و همه را باید اتوبوسی هم ببری و بلکه مجبور هم کنی که راننده ترانه های استانبولی اش را پخش نکرده و بلکه مداحی اهل بیت را هم گوش کند؟

البته اینجا نکته ای که در مورد استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده چند جهانی هم نهفته است اینجا است که حضرت موسی علی نبینا علیه السلام یحتمل اشکال هم بفرمایند که بابا چرا چهار تا آبکش هم وارد همه و همه ی استکان نلبکیهای توپولوژیک می کنی که هم ناوردهای توپولوژیک را الکی بالا ببری و هم سفینه را بلکه بیخودی به گل هم بنشانی و نتواند دیگر حرکت هم کند؟ هر چه ما می آییم تکان بخوریم، باز می بینیم استکان نلبکیهای توپولوژیک مان مانع هم می شوند که مثلاً دریاچه ی ارومیه را هم پر کنیم و باز مسئله گیر پیدا می کند و بلکه اصلا مبارزه ای که باید با موانعی که از سر راه هم برداشت حتی در همان حد آزمایش فکری هم شکل نمی گیرد و دشمن را نمی توان تار و مار هم کرد؛ شناخت امام زمان عجل الله فرجه الشریف شناخت دشمنان او را هم می طلبد دیگر. و حالا سفینه ای اتوبوسی هم می خواهیم برویم سان فرانسیسکو و برگردیم حتی از راه مریخ و بلوار هسپرین و لِیک ساید ویلیج ارومیه ای یا غیر آن! خوب، نمی شود دیگر؛ کار گیر دارد. همین هم می شود که به این آزمایشات فکری خود را سرگرم کرده و هر دفعه هم از اربعین حسینی نیز جا می مانیم. و چرا؟ برای اینکه ایالات متحده ی خود را هم گم کرده و بلکه متوجه مبارزه ای هم که با ایالات متحده ی متقابلش درگیریم و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم حتی درگیر می کند را درنمی یابیم و آنگاه به کاوچر بیرکار هم می خواهیم گیر دهیم و .... مسئله منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی از شناخت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم آغاز می شود که حتی همه ی روانشناسیها هم بدان ختم می شود و ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم از آن سرچشمه می گیرد و .... إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا ‎﴿الأحزاب: ٥٦﴾‏ فاتحة مع سه تا صلوات هم بفرستید برای سلامتی خودتان و آقای راننده و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج

بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ ‎﴿الأنبیاء: ١٨﴾‏

مَّن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَةً وَاللَّهُ یَقْبِضُ وَیَبْسُطُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ‎﴿البقرة: ٢٤٥﴾‏

الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ‎﴿التوبة: ٦٧﴾‏

قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَکَذَٰلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی ‎﴿طه: ٩٦﴾‏

ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَیْنَا قَبْضًا یَسِیرًا ‎﴿الفرقان: ٤٦﴾‏

وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِیعًا قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا یُشْرِکُونَ ‎﴿الزمر: ٦٧﴾‏

أَوَلَمْ یَرَوْا إِلَى الطَّیْرِ فَوْقَهُمْ صَافَّاتٍ وَیَقْبِضْنَ مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمَـٰنُ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ بَصِیرٌ ‎﴿الملک: ١٩﴾‏

 

حالا که دیر شده ولی بنده ی حقیر یادم هم رفت که عرض کنم که وقتی داشتم سخنرانی ای را هم گوش می کردم نقذف بالحق را اقبض الحق شنیدم و لذا وقتی بیشتر دقت کردم بالاخره متوجه شدم که نقذف بالحق هم باید باشد. و لذا گفتم قبض را هم جستجو کنم ببینم در قرآن کدام آیات را شامل است. در ضمن، در مورد اینستنتانها این را هم در نظر بگیرید که مسئله خیلی می تواند شهودی هم باشد آنچنان که شما یحتمل خیلی هم وارد فرمالیسم ADHM نشوید و بلکه جنبه ی فیزیکی و تقارنی مسئله ی ریاضی فیزیکی را هم حساب کنید. یعنی چه؟ عرض شود که شما معمولاً در بسطهایی از مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه با ابرتقارنهایی و از جمله هم گات را دارید. مسئله اینجا این است که گروه های ابرتقارنی را چطور هم بسطشان دهیم که نظریه های مختلف را هم دربر گیرند. و لذا فرض بفرمایید که شما دستتان به خورشید که خیلی در مسئله ی زمین ماه خورشید نمی رسد، و بنابراین سعی می کنید ببینید چه ابرتقارنهایی را خواهید داشت وقتی خود زمین را با چرخشهایی آیا چقدر می توانید مواجه هم کنید و تاثیراتش را روی مسئله ی سه جسم کلاسیک یا گرانشی کوانتومی هم مشاهده بفرمایید! و بنابراین یحتمل هم بخواهید انواع نیوترینوهایی را که در این میان از مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه ابرتقارنهایی هم رخ می دهند را بیابید و حتی تاثیر آنها را بر مسئله ی سه جسم و بلکه ماده و انرژی تاریک کیهانی حاصله را نیز محاسبه کنید و بلکه مسائل ابرتقارنی دوتاییهای ستاره- سیاه چاله ای، سیاه چاله- سیاه چاله ای، ستاره- ستاره ای، را هم ابرگرانشی ببینید می توان کرد ....

این مقاله ی N-2 ابرگرانش JT و مدلهای مارتیس توراچی ویتن که از جمله کارهای میرزاخانی را هم بسط می دهد را ملاحظه بفرمایید و یحتمل استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی ایالات متحده ای و کوهمولوژیهای متناظر آنها را نیز مستقیماً ماتریسی محاسبه کنید:

https://arxiv.org/abs/2305.19438

در آرشیو میرزاخانی را هم جستجو کرده و اینها را هم نگاهی بیاندازید.

بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ ‎﴿الأنبیاء: ١٨﴾‏

مَّن ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا فَیُضَاعِفَهُ لَهُ أَضْعَافًا کَثِیرَةً وَاللَّهُ یَقْبِضُ وَیَبْسُطُ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ‎﴿البقرة: ٢٤٥﴾‏

الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ بَعْضُهُم مِّن بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنکَرِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَیَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ ‎﴿التوبة: ٦٧﴾‏

قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ یَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَکَذَٰلِکَ سَوَّلَتْ لِی نَفْسِی ‎﴿طه: ٩٦﴾‏

ثُمَّ قَبَضْنَاهُ إِلَیْنَا قَبْضًا یَسِیرًا ‎﴿الفرقان: ٤٦﴾‏

وَمَا قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ وَالْأَرْضُ جَمِیعًا قَبْضَتُهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَالسَّمَاوَاتُ مَطْوِیَّاتٌ بِیَمِینِهِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَىٰ عَمَّا یُشْرِکُونَ ‎﴿الزمر: ٦٧﴾‏

أَوَلَمْ یَرَوْا إِلَى الطَّیْرِ فَوْقَهُمْ صَافَّاتٍ وَیَقْبِضْنَ مَا یُمْسِکُهُنَّ إِلَّا الرَّحْمَـٰنُ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ بَصِیرٌ ‎﴿الملک: ١٩﴾‏

 

Behind the maths: interview with Yuri I. Manin

YouTube · Caucher Birkar

48 minutes, 41 seconds

Tir 26, 1399 AP

https://www.youtube.com/watch?v=M0dQYjRodmY

 

یک نکته ای که در مورد عاشورا و کربلا و حماسه ی حسینی مطرح است این است که چرا بعضی مثل سلیمان بن صرد خزاعی که به آن حضرت نامه ها هم نوشتند که به کوفه بیا و بعضی از نزدیکان و حتی برادر امام حسین علیه السلام یعنی محمد حنفیه هم به یاری او در کربلا نشتافتند؟ و می فرمایند دلیلش معرفت به امام است که به همان اندازه هم امامت را یاری می کنی. خوب، اول سعی هم کن که خودت را یاری کنی ولی در همان حین هم امامت را نیز یاری کن! مسئله این هم هست که امامت را هم نگذاری در راه اسلام بدست درندگان به شهادت برسد و بلکه با او همراه هم شوی بر ضد کفار و منافقین و مشرکین و در این راه شهادت هم دهی تا اسلام و امام و پیغمبرت را حفظ کنی. و اما آنجایی که خود امام از همه هم پیشی می گیرد و السابقو السابقون می شود را می خواهید چه کنید؟!

این را در مسئله ی حجاب و بلکه در مسئله ی ولایتمداری و شهادت حضرت فاطمه ی زهرا صلوات الله و سلامه علیه هم ملاجظه می کنید که از همه در دفاع از امیر المومنین پیشی هم می فرمایند و به شهادت هم می رسند. و اما یک جا هم مسئله این است که وقتی ارزشهای انسانی تنزل می یابند و روانشناسیها و روانکاویهایی که می توانند برای انسان مفید هم واقع شوند تبدیل می شوند به روانپریشیهایی که همه چیز را نیز زیر سوال می برند، کانه بشر یادش هم می رود که والآخرة خیرٌ و ابقیوَکَذَٰلِکَ نَجْزِی مَنْ أَسْرَفَ وَلَمْ یُؤْمِن بِآیَاتِ رَبِّهِ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَشَدُّ وَأَبْقَىٰ ‎﴿طه: ١٢٧﴾‏  وَالْآخِرَةُ خَیْرٌ وَأَبْقَىٰ ‎﴿الأعلى: ١٧﴾‏. ما عین مسئله ی حماسه ی حسینی را هم برای ظهور امام زمان عجل الله فرجه الشریف داریم چرا که آن حضرت را هم مثل انسان 250 ساله ی ائمه ی اطهار علیهم السلام از یاران امام حسین علیه السلام است!

بنده وقتی مقاله ی آلن کن را دیدم، کنجکاو شدم که یوری مانین را هم ببینم چرا مقاله اش را به او هدیه کرده است و اتفاقاً یوری مانین هم ام در اینستنتانهای ADHM است. و بعد این مصاحبه را هم داریم که پرفسور کوچر بیرکار با یوری مانین چندی پیش داشته است. او چند بار مسائل روانشناسی را پیش می کشاند و یک جاهایی می پرسد که این یک بدبختی است که ریاضیدانها را مردم عامه بنظرش می رسد که دیوانه اند یا اینکه حتی ریاضیات هم بدردی نمی خورد! مانین در جواب می گوید که خوب مردم کاری ندارند مثلاً چطور هواپیما یا تلویزیون ساخته شده است و بلکه فقط از اینها استفاده می کنند. منظورش این است که ریاضیات هم همینطوری است دیگر. جای دیگری شباهت یا اختلاف ریاضیات را با هنر یا علم به معنای ساینس هم می پرسد. مسئله اینجا این است که ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی پس چه می شود؟! فلسفه و حکمت و بلکه حکمت الهی را چه کنیم؟ این هم خودش یک مسئله ای است دیگر!

ببینید آنجایی که می فرماید:

الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ وَبِمَا أَنفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِّلْغَیْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِی تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَکُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَیْهِنَّ سَبِیلًا إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلِیًّا کَبِیرًا ‎﴿النساء: ٣٤﴾‏

خوب این یعنی چه؟ مسئله این نیست که مرد حق دارد زن را تنبیه کند، ولی وقتی روانشناسی بین زن و مرد به هم ریخت؛ باید چه کرد؟ آیا زن حق دارد مرد را بزند یا اینکه دعواها بالا هم بگیرند تا آنجایی که کار به ناسازگاریها و طلاقها هم بکشد؟! مسئله ی روانشناسی اینجا است که حتی امیر المومنین هم- که بنا به حدیثی ضعیف (در نهج البلاغه) نیز اشکال می شود که چرا گفته اند زن عقلش کمتر از مرد است- حق دارد زنش را در صورتی که حضرت زهرا هم تشریف دارند، بزند؟! اینجا یحتمل بعضی اشکال هم کنند که بهتر است وارد دعواهای زن و شوهری هم خیلی چندان نشد. ولی یک جاهایی هم می بینید که دعوا آنچنان هم بین زن و شوهر یحتمل بالا می گیرد که تبدیل می شود به قتل غیر عمد یا حتی عمد. و این را در مورد مثلاً شمس تبریزی هم می فرمایند که دعوایشان با همسرش چطور هم بالا گرفت! گاهی اوقات یک لیوان آب خوردن ممکن است مسئله را حل کرده و تمام هم کند چرا که یحتمل کبد هم در اثر عصبانیت نارسایی پیدا کرده و همان یک لیوان آب می تواند نارسایی اش را ترمیم و شفا هم بخشد. آب بنوش!

و اما یک وقتها هم هست که مسئله حجاب اینجا است که خوب حالا فرض بفرمایید مریم میرزاخانی جایزه ی فیلدز هم برده است و بلکه هنوز هم در همین مقاله ی اخیری که در فیزیک انرژیهای بالا داشتیم در نظریه ی دیکگراف- ویتن و گرانش کوانتومی نیز کارهای او را بسط داده اند. ولی خوب مسئله ی جچاب را هم داریم دیگر. موضوع این است که آیا بی حجابی و بدحجابی چقدر هم از سر این است که کورکورانه از غرب تقلید شود و چقدر هم این است که آقایان خانمها سعی کنید معرفت نسبت به امامتان را هم بالا ببرید! یعنی مسئله ی ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی همینطوری که شاگرد و دانشجو و طلبه هم سعی می کند بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم قدم برمی داریم، متوجه هم باشیم که آیا ممکن الوجودها چقدر هم می توانند به واجب الوجود حتی ریاضی فیزیکی هم نزدیک شوند ولی باز هم مایل نباشند امام خود را درک کنند؟ نکته اینجا این است که در همچون عاشورایی و کربلایی خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف همه و همه گویا به هم انتنگلمنت و درهمتنیده می شوند.

ولی مسئله ی توحیدی واجب الوجود هم همینجا است که ممکن الوجودها آنجایی که از توحید سرباز زنند و بلکه رسول اکرم و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم که عین توحید هستند را حتی نشناختند، آیا باز هم اینها را می توان ممکن الوجود خواند یا بلکه اینها از جامدات هم بدترند و حتی بدتر از جامدات هم مرده اند و امکان برگشت به حیات هم ندارند؟ مشکل اسلام نیاوردن همین است دیگر که حتی حاضر نیست وارد مرحله ی ممکن الوجودی شود که آیا حالا چقدر هم بتواند واجب الوجود را دریابد. یعنی وجود خود را از دست می دهد. اسلام بیاور تا امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابی و بلکه افق طلوع ستاره ای همچون امام حسین علیه السلام را هم درک کنی!

https://arxiv.org/abs/2305.05184

https://arxiv.org/abs/2305.01009

https://arxiv.org/abs/2208.11629

https://arxiv.org/abs/2305.18770

بنده باید یک بار دیگر مصاحبه ی فوق را گوش کنم چرا که بعضی مسائل ریاضی بود که درست متوجه نشدم و قسمتی از آن هم مربوط می شد به اینکه صدای مانین خیلی یواش هم هست ولی غیر از آن مسئله ای را که مربوط بود به واریته های فانو را باید دوباره گوش کنم ببینم چه بود! حدس مانین را هم داریم و در ضمن می دانستید که حدس برچ- سوینرتن دایر هم از آن جایزه های یک میلیون دلاری است. ولی یک زیبایی ای هم دارد که مربوط می شود یک جورهایی به کانداکترها و رهبر ارکسترها که اتفاقاً آندره ویل هم در مقاله ی معروف آلمانی اش آنرا پیشوا یا  Führer که لقب معروف هیتلر است می نامد؛

https://mathoverflow.net/questions/19264/what-is-the-etymology-for-

the-term-conductor

(البته بنده ی حقیر فیلتر شکنم کار نمی کند و لذا نتوانستم سایت ماث اورفلو را باز کنم!)

و غیر از این، حدس برچ- سوینرتن دایر خیلی نکات دیگری را هم مثل گروه های تابدار، گروه تیت-شفارویچ، دوره تناوبی E، و عدد تاماگاوای E در یک عدد اول p که کانداکتر را تقسیم می کند ... را هم دربر می گیرد. البته اینکه این حدس چه ربطی هم به حدس زتای ریمان دارد و بلکه چطور هم در برنامه لنگلندز نیز وارد می شود، بماند برای بعد. 

https://arxiv.org/abs/1511.04289

https://arxiv.org/abs/0809.5031

https://arxiv.org/abs/math/0608084

دیر شد، دیر شد. بنده  ی حقیر رفتم نماز! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا ‎﴿الإسراء: ٨١﴾‏

 

https://arxiv.org/abs/1002.0579

https://arxiv.org/abs/hep-th/0411280

 

دنبال ADHM و سیاه چاله ها بگردید، در آرشیو لااقل چیزی نشان نمی دهد. ولی اینکه مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه با ابرتقارنهای دو تاییهای در حال بهم پیوستن ستاره- سیاه چاله ها و امواج گرانشی حاصل از آنها و پیمانه های یانگ میلز و نظریه ی چرن سیمونز و ... را هم ادامه دهیم، یحتمل به هندسه ی جبری و هندسه ی ناجابجایی و جبرهای غیر شرکت پذیر و کوهمولوژیهای متناظر آنها هم احتیاج داشته باشیم. مسئله اینجا این است که ماتریسهای کوهمولوژیهایی متناظر استکان نلکبیهای توپولوژیک را هم بیابید که ناورداهای توپولوژیک و هندسی متناظرشان مرزهای هندسی- توپولوژیک انرژیهای صلح آمیز و غیر صلح آمیز هسته ای را هم حتی المقدور مرزبندی کنند. یحتمل در این میانها دیوارهایی هم در حتی ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک خواهند بود که آیا چقدر هم قابل عبورند؟! اینجا موضوع این است که غیر صلح آمیز بودن مسئله یحتمل از بهم پیوستن استکان نلبکیهای توپولوژیک ایالات متحده های دو تاییهای ستاره- سیاه چاله ها هم آیا چقدر سرچشمه می گیرند و ...! حالا ما اینجا خیلی هم وارد ایالات متحده های استکان نلبکیهای هندسی توپولوژیک دوتاییهای سیاه چاله- سیاه چاله ای هم نمی خواهیم شویم. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عچل لولیک الفرج

وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا ‎﴿الإسراء: ٨١﴾‏

بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ ‎﴿الأنبیاء: ١٨﴾‏

 

قوله تعالى : «بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَلَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ » القذف الرمی البعید ، والدمغ ـ على ما فی مجمع البیان ، ـ شج الرأس حتى یبلغ الدماغ ، یقال : دمغه یدمغه إذا أصاب دماغه ، وزهوق النفس تلفها وهلاکها ، یقال : زهق الشیء یزهق أی هلک.

والحق والباطل مفهومان متقابلان ، فالحق هو الثابت العین ، والباطل ما لیس له عین ثابتة لکنه یتشبه بالحق تشبها فیظن أنه هو حتى إذا تعارضا بقی الحق وزهق الباطل کالماء الذی هو حقیقة من الحقائق ، والسراب الذی لیس بالماء حقیقة لکنه یتشبه به فی نظر الناظر فیحسبه الظمآن ماء حتى إذا جاءه لم یجده شیئا.

وقد عد سبحانه فی کلامه أمثلة کثیرة من الحق والباطل فعد الاعتقادات المطابقة للواقع من الحق وما لیس کذلک من الباطل وعد الحیاة الآخرة حقا والحیاة الدنیا بجمیع ما یراه الإنسان لنفسه فیها ویسعى له سعیه من ملک ومال وجاه وأولاد وأعوان ونحو ذلک باطلا وعد ذاته المتعالیة حقا وسائر الأسباب التی یغتر بها الإنسان ویرکن إلیها من دون الله باطلا ، والآیات فی ذلک کثیرة لا مجال لنقلها فی المقام.

والذی یستند إلیه تعالى بالأصالة هو الحق دون الباطل کما قال : «الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ » آل عمران : ٦٠ ، وقال : « وَما خَلَقْنَا السَّماءَ وَالْأَرْضَ وَما بَیْنَهُما باطِلاً » ص : ٢٧ ، وأما الباطل من حیث إنه باطل فلیس ینتسب إلیه بالاستقامة وإنما هو لازم نقص بعض الأشیاء إذا قیس الناقص منها إلى الکامل ، فالعقائد الباطلة لوازم نقص الإدراک وسائر الأمور الباطلة لوازم الأمور إذا قیس إلى ما هو أکمل منها ، وهی تنتسب إلیه تعالى بالإذن بمعنى أن خلقه تعالى الأرض السبخة الصیقلیة بحیث یتراءى للناظر فی لون الماء وصفائه إذن منه تعالى فی أن یتخیل عنده ماء وهو تحقق السراب تحققا تخیلیا باطلا.

ومن هنا یظهر أن لا شیء فی الوجود إلا وفیه شوب بطلان إلا الله سبحانه فهو الحق الذی لا یخالطه بطلان ولا سبیل له إلیه قال : « أَنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ » النور : ٢٥.

ویظهر أیضا أن الخلقة على ما فیها من النظام بامتزاج من الحق والباطل ، قال تعالى یمثل أمر الخلقة : « أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَداً رابِیاً وَمِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْیَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ کَذلِکَ یَضْرِبُ اللهُ الْحَقَّ وَالْباطِلَ فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً وَأَمَّا ما یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ » الرعد : ١٧ ، وتحت هذا معارف جمة.

وقد جرت سنة الله تعالى أن یمهل الباطل حتى إذا اعترض الحق لیبطله ویحل محله قذفه بالحق فإذا هو زاهق فالاعتقاد الحق لا یقطع دابره وإن قلت حملته أحیانا أو ضعفوا ، والکمال الحق لا یهلک من أصله وإن تکاثرت أضداده ، والنصر الإلهی لا یتخطى رسله وإن کانوا ربما بلغ بهم الأمر إلى أن استیئسوا وظنوا أنهم قد کذبوا.

وهذا معنى قوله تعالى : « بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ » فإنه إضراب عن عدم خلق العالم لعبا أو عن عدم إرادة اتخاذ اللهو المدلول علیه بقوله : « لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً » إلخ ، وفی قوله : « نَقْذِفُ » المفید للاستمرار دلالة على کونه سنة جاریة ، وفی قوله : « نَقْذِفُ ... فَیَدْمَغُهُ » دلالة على علو الحق على الباطل ، وفی قوله : « فَإِذا هُوَ زاهِقٌ » دلالة على مفاجاة القذف ومباغتته فی حین لا یرجى للحق غلب ولا للباطل انهزام ، والآیة مطلقة غیر مقیدة بالحق والباطل فی الحجة أو فی السیرة والسنة أو فی الخلقة فلا دلیل على تقییدها بشیء من ذلک.

والمعنى : ما خلقنا العالم لعبا أو لم نرد اتخاذ اللهو بل سنتنا أن نرمی بالحق على الباطل رمیا بعیدا فیهلکه فیفاجئه الذهاب والتلف ، فإن کان الباطل حجة أو عقیدة فحجة الحق تبطلها ، وإن کان عملا وسنة کما فی القرى المسرفة الظالمة فالعذاب المستأصل یستأصله ویبطله ، وإن کان غیر ذلک فغیر ذلک.

وقد فسر الآیة بعضهم بقوله : لکنا لا نرید اتخاذ اللهو بل شأننا أن نغلب الحق الذی من جملته الجد على الباطل الذی من جملته اللهو ، وهو خطأ فإن فیه اعترافا بوجود اللهو ولم یرد فی سابق الکلام إلا اللهو المنسوب إلیه تعالى الذی نفاه الله عن نفسه فالحق أن الآیة لا إطلاق لها بالنسبة إلى الجد واللهو إذ لا وجود للهو حتى تشمله الآیة وتشمل ما یقابله.

وقوله : « وَلَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ » وعید للناس المنکرین للمعاد والنبوة على ما تقدم من توضیح مقتضى السیاق.

ویظهر من الآیة حقیقة الرجوع إلى الله تعالى وهو أنه تعالى لا یزال یقذف بالحق على الباطل فیحق الحق ویخلصه من الباطل الذی یشوبه أو یستره حتى لا یبقى إلا الحق المحض وهو الله الحق عز اسمه قال : « وَیَعْلَمُونَ أَنَّ اللهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ » النور : ٢٥ ، فیسقط یومئذ ما کان یظن للأسباب من استقلال التأثیر ویزعم لغیره من القوة والملک والأمر کما قال : « لَقَدْ تَقَطَّعَ بَیْنَکُمْ وَضَلَّ عَنْکُمْ ما کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ » الأنعام : ٩٤ ، وقال : « أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً » البقرة : ١٦٥ ، وقال : « لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ » المؤمن : ١٦ ، وقال : « وَالْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ » الانفطار : ١٩ ، والآیات المشیرة إلى هذا المعنى کثیرة.

 

المیزان فی تفسیر القرآن، جلد 14، صص 262- 264

https://lib.eshia.ir/12016/14/263

 

[توضیح معنى و مفاد آیه:(بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ ... ) و اشاراتى در باره حق و باطل‌]

(بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ وَ لَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ).

کلمه قذف به معناى دور انداختن است و کلمه دمغ به طورى که مجمع البیان گفته به معناى شکافتن فرق سر تا مغز سر است وقتى گفته مى‌شود: فلان دمغه یدمغه معنایش این است که فلانى فرق فلان شخص را آن چنان شکافت که مغز سرش هویدا گشت‌[3]. و کلمه زهوق اگر در نفس به کار رود و گفته شود زهوق النفس به معناى هلاک شدن است مثلا گفته مى‌شود: زهق الشی‌ء یعنى فلان چیز هلاک شد، کلمه حق در مقابل باطل است و این دو مفهوم متقابلند و حق به معناى ثابت العین است و اما باطل به معناى چیزى است که عین ثابتى نداشته باشد ولى خود را به شکل حق جلوه مى‌دهد. تا مردم آن را حق بپندارند. لیکن وقتى در برابر حق قرار بگیرد آن وقت است که مردم همه مى‌فهمند باطل بوده و از بین مى‌رود مانند آبى که خود یکى از حقایق است و سرابى که حقیقتا آب نیست ولى خود را به شکل آب جلوه مى‌دهد و بیننده آن را آب مى‌پندارد ولى وقتى تشنه نزدیکش مى‌شود آبى نمى‌بیند.

خداى سبحان در کلام خود مثالهاى بسیارى براى حق و باطل زده اعتقادات مطابق واقع را حق و آنچه مطابق واقع نیست باطل، زندگى آخرت را حق و زندگى دنیا را با همه زرق و برقش که انسانها آنها را مال خود مى‌پندارند و به طلب آن مى‌دوند که یا مال است و یا جاه و یا امثال آن باطل دانسته، و همچنین ذات متعالى خود را حق و سایر اسبابى که انسانها فریب آن را مى‌خورند، و به جاى تمایل به خدا به آنها میل پیدا مى‌کنند، باطل خوانده است، و آیات کریمه قرآن در این معانى بسیار است که مجالى براى نقل آنها در این مقام نیست.

و آنچه خداوند از میان این دو، بدان استناد مى‌کند، و بالأصاله بدان تکیه مى‌نماید، حق است، نه باطل، هم چنان که فرمود:(الْحَقُّ مِنْ رَبِّکَ)[1] و نیز فرمود:(وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما باطِلًا)[2].

و اما باطل را از آن جهت که باطل است، هیچ وقت به خود نسبت نمى‌دهد، بلکه آن را لازمه نقص بعضى از موجودات، به قیاس به موجودى کامل‌تر معرفى مى‌کند، مثلا عقاید باطل از لوازم نقص ادراک است، و هر امر باطلى از لوازم آن امر است به قیاس به کامل‌تر آن، هر جا باطل را به خود نسبت داده، آن را منسوب به اذن خود کرده، به این معنا که مثلا اگر زمینى شوره‌زار و شفاف خلق کرده که بیننده آن را از دور آب مى‌پندارد، همین خلق کردنش اذن او است، اذن در اینکه بیننده از دیدن او فورا به خیال آب بیفتد، و همین خود تحقق سراب است که تحققى است خیالى و باطل.

از همین جا روشن مى‌شود که هیچ چیز در عالم وجود نیست مگر آنکه در آن شایبه‌اى از بطلان هست، مگر وجود خداى سبحان که حق محض است و هیچ بطلانى با او آمیخته نیست و بطلان بدو راه ندارد، هم چنان که فرمود:(أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ)[3].

و نیز روشن مى‌شود که عالم خلقت با همه نظامى که در آن هست از امتزاج حق و باطل پدید آمده، هم چنان که خداى تعالى امر خلقت را چنین مثل زده،(أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِیَةٌ بِقَدَرِها، فَاحْتَمَلَ السَّیْلُ زَبَداً رابِیاً، وَ مِمَّا یُوقِدُونَ عَلَیْهِ فِی النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْیَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ، کَذلِکَ یَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ، فَأَمَّا الزَّبَدُ فَیَذْهَبُ جُفاءً، وَ أَمَّا ما یَنْفَعُ النَّاسَ فَیَمْکُثُ فِی الْأَرْضِ)[4] و در زیر همین عنوان معارف بسیارى نهفته است.

آرى سنت خداى تعالى بر این جریان یافته که: باطل را آن قدر مهلت دهد تا روزى با 

 

حق روبرو گردد، و با آن در بیفتد، تا به خیال خود آن را از بین برده، خودش جاى آن را بگیرد، ولى خدا به دست حق خود، او را از بین ببرد و نابودش کند.

پس اعتقاد حق هیچ وقت در زمین ریشه‌کن نمى‌شود، هر چند که در بعضى ادوار حاملین آن در اقلیت قرار گیرند و یا ضعیف شوند و همچنین کمال حق هرگز از اصل نابود نمى‌شود هر چند که گاهى اضداد آن زیاد گردند، و نصرت الهى هرگز از رسولان خدا جدا نمى‌شود هر چند که گاهى به اصطلاح، کاردشان به استخوان برسد آن چنان که مایوس شوند و خیال کنند که به کلى تکذیب شدند.

و این همان معنایى است که از جمله‌(بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْباطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذا هُوَ زاهِقٌ) استفاده مى‌شود، چون این جمله اعراض و اضراب از جمله قبلى است که مى‌فرمود:

خداوند عالم را به لعب نیافریده و یا از جمله‌(لَوْ أَرَدْنا أَنْ نَتَّخِذَ لَهْواً) که مى‌فهماند خلقت عالم ناشى از اتخاذ لهو نیست، و اینکه فرمود: نقذف به خاطر اینکه استمرار را مى‌رساند دلالت دارد بر اینکه حق را به چنگ باطل انداختن سنت جارى و همیشگى خدا است و در اینکه فرمود: نقذف ... فیدمغه دلالت دارد بر اینکه همیشه غلبه با حق است و در اینکه فرمود:(فَإِذا هُوَ زاهِقٌ) دلالت بر این معنا است که این درگیرى حق با باطل ناگهانى صورت مى‌گیرد و وقتى که دیگر کسى امید نمى‌برد که حق غالب شود و باطل فرار کند، و چون آیه شریفه مطلق است نمى‌توان گفت مقصود حق و باطل در عقاید یا در سیره و سنت و یا در خلقت است بلکه همه را شامل مى‌شود و معنا این است که ما عالم را براى بازى خلق نکردیم و نخواستیم سرگرمى براى خود تهیه کنیم بلکه سنت همیشگى ما این بوده که باطل را با حق بزنیم و آن چنان بزنیم که او را هلاک کند و ناگهان مردم ببینند که دارد از بین مى‌رود چه اینکه آن باطل حجتى باشد یا عقیده‌اى که حجت و عقیده حق آنها را نابود مى‌کند، و چه اینکه عمل و سنتى باطل باشد که عمل و سنت حق آنها را از بین مى‌برد هم چنان که در قراى ظالمه گذشته چنین شد و عذاب استیصال آن اعمال و سنت‌ها را از بین برد و چه اینکه باطل چیز دیگرى باشد.

بعضى از مفسرین آیه را با آیه قبل تفسیر کرده و گفته‌اند معنایش این است که:

لیکن ما نمى‌خواهیم لهو اتخاذ کنیم بلکه کار ما این است که همواره حق را که یکى از مصادیقش جد است بر باطل که یکى از مصادیقش لهو است غلبه دهیم .

و لیکن این تفسیر خطا است چون اعتراف ضمنى دارد بر اینکه لهوى در کار خدا هست چون قبلا گفتگویى از لهو، غیر از لهو منسوب به خدا و نهى آن نبوده پس حق این است‌ که آیه شریفه نسبت به جد و لهو اطلاق ندارد چون لهوى در کار خدا نیست تا اطلاق آیه شاملش شود.

و جمله‌(وَ لَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ) تهدید مردمى است که معاد و نبوت را منکرند که توضیح آن بر طبق مقتضاى سیاق گذشت.

از آیه شریفه حقیقت رجوع به سوى خدا استفاده مى‌شود و آن این است که خداى تعالى مدام با حق باطل را مى‌کوبد و حق را بر جا و از باطلى که خود را به شکل آن جلوه داده جدا مى‌کند و نیز حق را از زیر باطلى که آن را پوشانده بیرون مى‌آورد تا نماند مگر حق خالص و آن خداى عز اسمه و صفات علیه او است، که مى‌فرماید(وَ یَعْلَمُونَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ الْمُبِینُ)[1] آن وقت است که آنچه از اسباب سبب مستقل پنداشته مى‌شد همه از کار مى‌افتد و آنچه ملک و قوت و اختیار براى غیر خدا پنداشته مى‌شد همه از مالکیت و نیرومندى و صاحب اختیارى ساقط مى‌شوند هم چنان که فرمود:(لَقَدْ تَقَطَّعَ بَیْنَکُمْ وَ ضَلَّ عَنْکُمْ ما کُنْتُمْ تَزْعُمُونَ)[2] و نیز فرمود:(أَنَّ الْقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً)[3] و نیز فرمود:(لِمَنِ الْمُلْکُ الْیَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ)[4] و نیز فرمود:(وَ الْأَمْرُ یَوْمَئِذٍ لِلَّهِ)[5] و آیاتى که این معانى را مى‌رساند بسیار است.

ترجمه تفسیر المیزان، علامه محمد حسین طباطبایی، جلد 14، ص 368- 371

http://lib.eshia.ir/50081/14/368

 

یا بُنیّ انّ علی بن الحسین یرتفع من حیث یتّعز الناس

 

2300.الملهوف : التَفَتَ ابنُ زِیادٍ لَعَنَهُ اللّه ُ إلى عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام ، فَقالَ : مَن هذا ؟ فَقیلَ : عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ . فَقالَ : ألَیسَ قَد قَتَلَ اللّه ُ عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ ؟! فَقالَ لَهُ عَلِیٌّ : قَد کانَ لی أخٌ یُسَمّى عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ قَتَلَهُ النّاسُ . فَقالَ : بَلِ اللّه ُ قَتَلَهُ . فَقالَ عَلِیٌّ علیه السلام : «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا» . فَقالَ ابنُ زِیادٍ : وبِکَ جُرأَةٌ عَلى جَوابی ؟ اِذهَبوا بِهِ فَاضرِبوا عُنُقَهُ . فَسَمِعَت بِهِ عَمَّتُهُ زَینَبُ علیهاالسلام ، فَقالَت : یَابنَ زِیادٍ ، إنَّکَ لَم تُبقِ مِنّا أحَدا ، فَإِن کُنتَ عَزَمتَ عَلى قَتلِهِ فَاقتُلنی مَعَهُ . فَقالَ عَلِیٌّ لِعَمَّتِهِ : اُسکُتی یا عَمَّةُ حَتّى اُکَلِّمَهُ . ثُمَّ أقبَلَ إلَیهِ فَقالَ : أبِالقَتلِ تُهَدِّدُنی یَابنَ زِیادٍ ، أما عَلِمتَ أنَّ القَتلَ لَنا عادَةٌ وکَرامَتَنَا الشَّهادَةُ [1] ؟

2300.الملهوف : ابن زیاد ـ که خدا لعنتش کند ـ به على بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام توجّه کرد و گفت : این کیست؟ گفتند : على بن الحسین است . ابن زیاد گفت : مگر خدا على بن الحسین را نکُشت؟ على [بن الحسین] علیه السلام به او فرمود : «برادرى داشتم که [او نیز] على بن الحسین نامیده مى شد و مردم ، او را کُشتند» . ابن زیاد گفت : بلکه خدا او را کُشت . على [بن الحسین] علیه السلام فرمود : « «خداوند ، جان ها را هنگام مرگشان مى گیرد» » . ابن زیاد گفت : تو جرئت جواب دادن به من را دارى؟! او را ببرید و گردنش را بزنید . عمّه او زینب علیهاالسلام ، این را شنید . گفت : اى ابن زیاد ! تو یک تن هم از ما باقى نگذاشته اى . اگر مى خواهى او را بکشى ، مرا هم با او بکش . على [بن الحسین] علیه السلام به عمّه اش گفت : «اى عمّه ! سخنى مگو تا من با او سخن بگویم» . آن گاه به او رو کرد و گفت : «اى ابن زیاد ! آیا مرا به کشتن ، تهدید مى کنى؟ آیا نمى دانى که کشته شدن ، عادت ما و شهادت ، کرامت ماست؟» .

دانشنامه امام حسین علیه السلام، مرحوم محمدی ری شهری، جلد8، صص 164- 165

http://lib.eshia.ir/27254/8/165

 

۱۴۰۲/۰۵/۰۷ شب دوازدهم محرم ۱۴۴۵؛

آخرین شب مراسم عزاداری حضرت اباعبدالله الحسین (علیه‌السلام)

سخنرانی دکتر ناصر رفیعی

https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=53473

 

یک دعوایی که بین حق و باطل هست از جمله بین توحید است و شرک، یا بین حضرت موسی علی نبینا علیه السلام است و فرعون، یا بین امام حسین علیه السلام است و جناح باطلی که سردمدارش هم یزید است. اینجا این سوال باز مطرح است که امام حسین علیه السلام که در جناح حق هم هست، وقتی می دانست که کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا است و لذا چرا قیام هم فرمودند و خود و اهل بیتش را به کشتن و اربا اربا و اسارت هم کشاند؟ امام که نباید خود را به کشتن دهد؟! غیر از این است؟! آیا خدا هم می خواسته است که امام حسین علیه السلام که طرف حق نیز هست اینطور هم کشته شود؟! یا مسئله این است که جهاد فی سیبل الله و شهادت در این راه هم حق است و لذا شهادت سید الشهداء هم حق است دیگر! و اما همینطور هم می فرماید: بقیت الله خیر لکم ان کنتم مومنین و ما انا علیکم بحفیظ

مسئله اینجا این است که وقتی ممکن الوجودهایی خود را جای واجب الوجود هم جا بزنند و حتی ادعای فرعونیت هم کنند بجای اینکه راه بندگی خدا تا تحقق توحید را هم پیش بگیرند، آیا این کار حق است یا باطل؟ حالا یک وقت هست که با خود پیغمبر با شرک و نفاق و کفرشان وارد جنگ می شوند و یک وقت دیگر هم هست که با ائمه ی اطهار علیهم السلام وارد جنگ می شوند. و بلکه یک وقتهایی هم هست که مشرک و منافق و کافران نه فقط با شاگردان و دانشجویان و طلبه هایی که مایلند از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل کنند، می روند توی دعوا و جنگ مثلاً برای اینکه بعضیشان منحرف هم شده اند و به شیطنت هم افتاده اند؛ و حتی اینها خودشان هم در ایالات متحده چند جهانی موازی خودشان هم آنقدر می افتند به جان هم که نکند یک وقت اسلام هم بیاورند و مجبور به قبول حق هم شوند و امام زمانشان را هم دریابند و ...! یعنی این گویا حاضر هم هست که نظریه ی تکامل داروین را که انسان را از نژاد میمون هم می داند را نیز بپذیرد، ولی هیچ گاه هم باورش نشود که انسانهای کاملی هم هستند که پدر همه ی آنها حضرت آدم علیه السلام هم هست و بلکه همه ی انبیاء الهی و از جمله حضرات موسی و عیسی بن مریم علی نبینا علیهم السلام و محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم خاتم النبیین و سید المرسلین و بلکه همه ی بشریت نیز همه و همه از سلب حضرت آدم هستند. ممکن الوجود است و حاضر هم هست که به مقامات پستتری هم تنزل کند و بلکه در پستترین مقامات هم واقع شده است، ولی حاضر هم نیست که باورش شود که آدم شود و در عین حال ادعای مقام آدمیت هم کم نمی کند و همه ی عالم را هم حاضر است به جاک و خون بکشد. خوب، با این جور ممکن الوجودهایی که حتی مقام حضرت آدم را هم باز به مقام فرعونیت می خواهند بکشانند و بلکه از توحید هم بویی نبرده اند و حتی واجب الوجودی خدا را هم از سر اخلاص لحظه ای درنیافته اند چه انتظاری هم باید داشت؟ یحتمل هم باید متوجه شان کرد که برای اینکه خلائهای حالات خلاء را هم بتوان طوری پر کرد که بتوان به آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه حتی نزدیکتر هم شد، لازمه اش این هم هست که امام زمان عجل الله فرجه الشریف را دریابی و برای اینکار هم لازم است واجب الوجودی خدا و پیغمبرش محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم خاتم النبیین و سید المرسلین را دریابی و ثقلین کتاب الله و عترت رسول الله را هم دریابی. و حالا یحتمل هم سعی و تلاش کن در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم به کمال برسی. و لذا مقالاتی را هم در فیزیک انرژی بالای آرشیو امروز (هر چند بجای پنجشنبه و جمعه، شنبه و یکشنبه هم گویا تعطیل است آرشیو!) بنگر دیگر. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

 

آرش عربی اردهالی، هاری کریشنا:

Arash Arabi ArdehaliHare Krishna

 

Modified supersymmetric indices in AdS3/CFT2

https://arxiv.org/abs/2307.15037

https://arxiv.org/abs/2307.15025

https://arxiv.org/abs/2307.15015

https://arxiv.org/abs/2307.14987

https://arxiv.org/abs/2307.14957

https://arxiv.org/abs/2211.16448

https://arxiv.org/abs/2211.08607

https://arxiv.org/abs/2306.00456

https://arxiv.org/abs/2307.06748

...

 

۱۳۶۳/۰۷/۲۰

ماجرای گفتگوی امام حسین علیه‌السلام و حضرت زینب در شب عاشورا

 انتشار به مناسبت عاشواری ۱۴۴۱
به مناسبت فرارسیدن محرم الحرام و ایام عزاداری شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام و یاران ایشان، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در ادامه مسیر چهار سال گذشته، مجموعه‌ی تصویری «بعثت خون» را منتشر می‌کند.

در بعثت خون امسال، ۱۰ قطعه فیلم از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در شرح ماجرای عاشورا و روضه‌خوانی ایشان درباره‌ی مصائب حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام در اختیار کاربران قرار می‌گیرد. روز نهم «بعثت خون ۹۳»، روایتی است از ماجرای گفتگوی امام حسین علیه‌السلام و حضرت زینب در شب عاشورا به روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که در نماز جمعه تهران در تاریخ ۲۰ مهر ۶۳ بیان کرده‌اند.


 متن بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که در این فیلم می‌بینید:

راوى این قضیه امام سجاد علیه‌الصّلوةوالسّلام است، که حضرت بیمار بودند - امام سجاد نقل مى‌کنند، مى‌گویند در خیمه من خوابیده بودم، عمه‌ام زینب هم پهلوى من نشسته بود و از من پذیرایى مى‌کرد. خیمه‌ى پهلویى هم پدرم حضرت ابى‌عبداللَّه بود، نشسته بود و جُون - غلام ابى‌ذر - داشت شمشیر حضرت را اصلاح مى‌کرد، خودشان را آماده مى‌کردند براى نبردى که فردا در پیش داشتند. مى‌گوید یک وقت دیدم پدرم بنا کرد زمزمه کردن و یک اشعارى خواند که مضمون این اشعار این است که دنیا روگردان شده و عمر به انسان وفا نخواهد کرد و مرگ نزدیک است. «یا دهر افٍ لک من خلیلى کم لک بالاشراق من اصیلى» این نشان‌دهنده‌ى این است که کسى که این شعر را دارد مى‌خواند مطمئن است که به زودى و در زمان نزدیکى دنیا را مفارقت خواهد کرد. امام سجاد مى‌گوید من این شعر را شنیدم پیام و معناى این شعر را هم درک کردم، فهمیدم امام حسین دارد خبر مرگ خودش را مى‌دهد. اما خودم را نگه داشتم ناگهان نگاه کردم، دیدم عمه‌ام زینب به شدت ناراحت شد. برخاست رفت به خیمه‌ى برادر، گفت برادر جان! مى‌بینم خبر مرگ خودت را مى‌دهى. ما تا به حال دلمان به تو خوش بود، وقتى پدرمان از دنیا رفت، گفتیم برادرانمان هستند .برادرم امام حسن وقتى به شهادت رسید، من گفتم برادرم امام حسین هست، سالها به تو دل خوش کردم، به اتکاء تو بودم، امروز مى‌بینم تو هم خبر مرگ مى‌دهى

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=28093

۱۳۷۷/۰۲/۱۷ماجرای شهادت حضرت قاسم ابن‌الحسن به روایت رهبر انقلاب

به مناسبت فرارسیدن محرم الحرام و ایام عزاداری شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام و یاران ایشان، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در ادامه مسیر چهار سال گذشته، مجموعه‌ی تصویری «بعثت خون» را منتشر می‌کند.

در بعثت خون امسال، ۱۰ قطعه فیلم از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در شرح ماجرای عاشورا و روضه‌خوانی ایشان درباره‌ی مصائب حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام در اختیار کاربران قرار می‌گیرد. روز پنجم بعثت خون ۹۳، روایتی است از ماجرای شهادت حضرت قاسم ابن‌الحسن علیه‌السلام به روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در نماز جمعه تهران در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۷۷ بیان کرده‌اند.


 متن بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که در این فیلم می‌بینید:

یکى از این قضایا، قضیه‌ى به میدان رفتن «قاسم‌بن‌الحسن» است که صحنه‌ى بسیار عجیبى است. قاسم‌بن‌الحسن علیه‌الصلاةوالسلام یکى از جوانان کم سالِ دستگاهِ امام حسین است. نوجوانى است که «لم یبلغ الحلم»؛ هنوز به حد بلوغ و تکلیف نرسیده بوده است. در شب عاشورا، وقتى که امام حسین علیه‌السلام فرمود که این حادثه اتفاق خواهد افتاد و همه کشته خواهند شد و گفت شما بروید و اصحاب قبول نکردند که بروند، این نوجوان سیزده، چهارده ساله عرض کرد: عمو جان! آیا من هم در میدان به شهادت خواهم رسید؟ امام حسین خواست که این نوجوان را آزمایش کند - به تعبیر ما - فرمود: عزیزم! کشته شدن در ذائقه‌ى تو چگونه است؟ گفت «احلى من العسل»؛ از عسل شیرینتر است.

حالا روز عاشورا که شد، این نوجوان پیش عمو آمد. در این مقتل این‌گونه ذکر مى‌کند: «قال الراوى: و خرج غلام». آن‌جا راویانى بودند که ماجراها را مى‌نوشتند و ثبت مى‌کردند. چند نفرند که قضایا از قول آنها نقل مى‌شود. از قول یکى از آنها نقل مى‌کند و مى‌گوید: همین‌طور که نگاه مى‌کردیم، ناگهان دیدیم از طرف خیمه‌هاى ابى‌عبداللَه، پسر نوجوانى بیرون آمد: «کان وجهه شقة قمر»؛ چهره‌اش مثل پاره‌ى ماه مى‌درخشید. «فجعل یقاتل»؛ آمد و مشغول جنگیدن شد.
«فضربه ابن فضیل العضدى على رأسه فطلقه»؛ ضربه، فرق این جوان را شکافت. «فوقع الغلام لوجهه»؛ پسرک با صورت روى زمین افتاد. «وصاح یا عماه»؛ فریادش بلند شد که عموجان. «فجل الحسین علیه‌السلام کما یجل الصقر». به این خصوصیات و زیباییهاى تعبیر دقت کنید! صقر، یعنى بازِ شکارى. مى‌گوید حسین علیه‌السلام مثل بازِ شکارى، خودش را بالاى سر این نوجوان رساند. «ثم شد شدة لیث اغضب». شد، به معناى حمله کردن است. مى‌گوید مثل شیر خشمگین حمله کرد. «فضرب ابن‌فضیل بالسیف»؛ اول که آن قاتل را با یک شمشیر زد و به زمین انداخت. عده‌اى آمدند تا این قاتل را نجات دهند؛ اما حضرت به همه‌ى آنها حمله کرد. جنگ عظیمى در همان دور و برِ بدن «قاسم‌بن‌الحسن»، به راه افتاد. آمدند جنگیدند؛ اما حضرت آنها را پس زد. تمام محوطه را گرد و غبار میدان فراگرفت. راوى مى‌گوید: «و انجلت الغبر»؛ بعد از لحظاتى گرد و غبار فرو نشست. این منظره را که تصویر مى‌کند، قلب انسان را خیلى مى‌سوزاند: «فرأیت الحسین علیه‌السلام» : من نگاه کردم، حسین‌بن‌على علیه‌السلام را در آن‌جا دیدم. «قائماً على رأس الغلام»؛ امام حسین بالاى سر این نوجوان ایستاده است و دارد با حسرت به او نگاه مى‌کند. «و هو یبحث برجلیه»؛ آن نوجوان هم با پاهایش زمین را مى‌شکافد؛ یعنى در حال جان دادن است و پا را تکان مى‌دهد. «والحسین علیه‌السلام یقول: بُعداً لقوم قتلوک»؛ کسانى که تو را به قتل رساندند، از رحمت خدا دور باشند...

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=28057

۱۳۶۳/۰۷/۲۰ماجرای گفت‌وگوی حضرت امام حسین و عمر سعد در کربلا

به مناسبت فرارسیدن محرم الحرام و ایام عزاداری شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام و یاران ایشان، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در ادامه مسیر چهار سال گذشته، مجموعه‌ی تصویری «بعثت خون» را در ۱۰ قسمت منتشر می‌کند.
در سومین قسمت از مجموعه تصویری بعثت خون ۹۳، روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از گفت‌وگوی حضرت امام حسین علیه‌السلام و عمر سعد در کربلا منتشر شده است. رهبر انقلاب این سخنان را در تاریخ بیستم مهرماه سال ۱۳۶۳ در نماز جمعه‌ی تهران بیان کرده‌اند.

 متن بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که در این فیلم می‌بینید | نماز جمعه تهران ۱۳۶۳/۷/۲۰

در آن هنگامى که حضرت به کربلا رسیده بودند و عمربن‌سعد در روز چهارم محرم ظاهراً وارد کربلا شد. یک مدتى، چند روزى بین امام حسین و عمر سعد هى گفتگو مى‌شد. چند بار عمر سعد بلند شد، آمد توى خیمه‌ى امام حسین، نشستند با هم صحبت کردند. در یکى از این صحبتها، خطاب به عمر سعد جمله‌ى حضرت، جمله‌ى طلبگارانه است، به عمر سعد مى‌گوید، حالا این‌جا ببینید شما تصور وضع را بکنید، امام حسین یک کسى است که قیام کرده و حالا آمده توى این بیابان به حسب ظاهر گیر افتاده و محاصره شده، ظاهر قضیه این بود دیگر. حضرت با یک مشت زن و بچه با پنجاه، شصت نفر، چهل، پنجاه نفر آن روز شاید هنوز هفتاد نفر هم نبودند. با چهل، پنجاه نفر مرد، جوان، پیر، همه جورى توى این بیابان ماندند، اطرافشان هم چند هزار مرد مسلحى که پول گرفتند آمدند این‌جا آدم بکشند؛ حیوانهاى وحشى، همان عُسلان‌الفلوات که خود حضرت در مکه فرمودند همانند گرگهاى درنده‌ى گرسنه‌ى صحرائى؛ شمشیرها دستشان، نیزه‌ها دستشان و دهانهاى بازشان را منتظر طعمه‌هاى امیرعبیدالله قرار دادند. یک عده اینجورى امام حسین را محاصره کرده‌اند. خب، ظاهر قضیه این است که حسین‌بن‌على این‌جا گیر افتاده دیگر، در یک چنین وضعى شما ببینید لحن یک آدم چگونه خواهد بود. حالا هم فرمانده‌ى همان لشکرى که على‌الظاهر پیروز هست آمده توى خیمه‌ى امام حسین، صحبتى که بین اینها خواهد گذشت چگونه است؟ قاعدتاً این صحبت این خواهد بود که او ملامت کند، آقا چرا آمدى؟ حضرت هم بگویند دیگر حالا شده یک کارى بکنیم، فلان. مى‌بینیم درست به عکس است. وقتى مى‌آید توى خیمه‌ى امام حسین، امام حسین سؤال مى‌کنند یابن‌سعد! تو چرا حاضر نیستى که با ما حرکت کنى، قیام کنى؟ او مى‌گوید که من بچه‌هایم در آن جایند و گیر مى‌افتند. حضرت مى‌گویند برو پس نجنگ با ما، از فرمان عبیدالله سر باز بزن. مى‌گوید نمى‌توانم، مى‌ترسم، به من حمله مى‌کنند، مالم را مى‌گیرند. یعنى حضرت او را در موضع انفعال قرار مى‌دهد. به او اعتراض مى‌کند و او در صدد عذرخواهى از امام حسین برمى‌آید. یک چنین روحیه‌ى قوى و محکمى.

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=28048

۱۳۶۴/۰۷/۰۵بعثت خون ۹۳روضه‌ی عصر عاشورا به روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای

به مناسبت فرارسیدن محرم الحرام و ایام عزاداری شهادت حضرت اباعبدالله الحسین علیه‌السلام و یاران ایشان، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR در ادامه مسیر چهار سال گذشته، مجموعه‌ی تصویری «بعثت خون» را منتشر می‌کند.

در بعثت خون امسال، ۱۰ قطعه فیلم از بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در شرح ماجرای عاشورا و روضه‌خوانی ایشان درباره‌ی مصائب حضرت سیدالشهدا علیه‌السلام در اختیار کاربران قرار می‌گیرد. روز دهم «بعثت خون ۹۳»، روایتی است از ماجرای عصر عاشورا و حضور حضرت زینب در قتلگاه اباعبدالله الحسین علیه‌السلام به روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که در نماز جمعه تهران در تاریخ ۵ مهر ۶۴ بیان کرده‌اند.


 متن بیانات حضرت آیت‌الله خامنه‌ای که در این فیلم می‌بینید:

در همین حالاتى که دشمنان دور بدن حسین‌بن على علیه‌السلام حلقه زدند و هر کدامى یک ضربه‌اى وارد مى‌کنند و این جسمِ پاک بى‌دفاع روى زمین افتاده، هر چه این‌جا وحشیگرى است، این‌جا خباثت است، این‌جا روح حیوانى و انتقام‌گیرى است، در خیام حرم ابى‌عبداللَه روح توجه به خدا، روح انسانى رقیق و عاطفه‌ى شدیدى است که موج مى‌زند و همه‌ى زنها و کودکان - که جز زن و کودک هم در آن خیام حرم کسى نبود، مرد فقط على‌بن‌الحسین علیه‌الصلاةوالسلام بود، که ایشان هم بیمار بودند - همه‌ى اینها نسبت به حسین‌بن‌على و سرنوشت او آن حالت نگرانى را دارند. از خیام حرم بیرون آمدند، و مى‌روند به آن طرفى که فکر مى‌کنند حسین‌بن‌على علیه‌السلام در جا روى زمین افتاده. نقل مى‌کنند که وقتى که این زنها از خیمه‌هابیرون آمدند - زنهاى عرب دیدید شما چطور ندبه مى‌کنند یا شنیدید، هنوز هم معمول است بین زنهاى عرب برکشته‌هاى خودشان بر عزیزان از دست داده به شکل دردناکى گریه مى‌کنند، به صورتشان مى‌زنند، مو از سرشان مى‌کَنند، یک چنین حالت فوق‌العاده‌اى دارند - خب اینها عزیزى را از دست دادند مثل حسین‌بن‌على، زینب پیشاپیش این جمعیت زنها دارند مى‌آیند به طرف قتلگاه. وقتى که زینب رسید آن‌جا جسد عزیزش را روى زمین گرم کربلا افتاده دید به جاى هرگونه عکس‌العملى، به جاى هر گونه شکایتى رفت به طرف جسد عزیزش ابى‌عبداللَه خطاب به جدش پیغمبر صدایش بلند شد «یا رسول‌اللَه صلا علیک ملیک السماء هذا حسینک مرمل بالدماء مقطع الاعضاء» یعنى اى جد عزیزم، اى پیغمبر بزرگوار یک نگاهى به صحراى گرم کربلا بکن، این حسین توست که در میان خاک و خون مى‌غلتد و افتاده. بعد هم نقل مى‌کنند زینب دستها را زیر جسد حسین‌بن‌على کرد؛ صدایش بلند شد پروردگارا این قربانى را از ال محمد قبول بفرما.


 روز اول: روضه‌خوانی مرحوم کوثری در اولین محرم پس از رحلت امام خمینی رحمه‌الله | ۱۳۶۸/۵/۱۱
 روز دوم: ماجرای شهادت غلام حضرت اباعبدالله علیه‌السلام در کربلا به روایت رهبر انقلاب | ۱۳۶۳/۷/۲۰
 روز سوم: ماجرای گفت‌وگوی حضرت امام حسین و عمر سعد در کربلا به روایت رهبر انقلاب | ۱۳۶۳/۷/۲۰
 روز چهارم: ماجرای شهادت حضرت عبدالله بن الحسن به روایت رهبر انقلاب | ۱۳۶۴/۷/۵
 روز پنجم: ماجرای شهادت حضرت قاسم ابن‌الحسن به روایت رهبر انقلاب | ۱۳۶۴/۷/۵
 روز ششم: ماجرای شهادت حضرت علی‌اصغر به روایت رهبر انقلاب | ۱۳۶۵/۶/۲۱
 روز هفتم: ماجرای شهادت حضرت علی‌‌اکبر به روایت رهبر انقلاب | ۱۳۷۷/۲/۱۷
 روز هشتم: ماجرای شهادت حضرت عباس به روایت رهبر انقلاب | ۱۳۷۹/۱/۲۶
 روز نهم: ماجرای گفتگوی امام حسین علیه‌السلام و حضرت زینب در شب عاشورا | ۱۳۶۳/۷/۲۰
 روز دهم: روضه‌ی عصر عاشورا به روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای | ۱۳۶۴/۷/۵

 همچنین «مجموعه طرح بعثت خون» مشتمل بر ۱۰ تصویرسازی از واقعه‌ی عاشورا به همراه جملاتی از رهبر انقلاب، تهیه و منتشر شده است.
 

وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا ‎﴿الإسراء: ٨١﴾‏

بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ ‎﴿الأنبیاء: ١٨﴾‏

 

2300.الملهوف : التَفَتَ ابنُ زِیادٍ لَعَنَهُ اللّه ُ إلى عَلِیِّ بنِ الحُسَینِ علیه السلام ، فَقالَ : مَن هذا ؟ فَقیلَ : عَلِیُّ بنُ الحُسَینِ . فَقالَ : ألَیسَ قَد قَتَلَ اللّه ُ عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ ؟! فَقالَ لَهُ عَلِیٌّ : قَد کانَ لی أخٌ یُسَمّى عَلِیَّ بنَ الحُسَینِ قَتَلَهُ النّاسُ . فَقالَ : بَلِ اللّه ُ قَتَلَهُ . فَقالَ عَلِیٌّ علیه السلام : «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِینَ مَوْتِهَا» . فَقالَ ابنُ زِیادٍ : وبِکَ جُرأَةٌ عَلى جَوابی ؟ اِذهَبوا بِهِ فَاضرِبوا عُنُقَهُ . فَسَمِعَت بِهِ عَمَّتُهُ زَینَبُ علیهاالسلام ، فَقالَت : یَابنَ زِیادٍ ، إنَّکَ لَم تُبقِ مِنّا أحَدا ، فَإِن کُنتَ عَزَمتَ عَلى قَتلِهِ فَاقتُلنی مَعَهُ . فَقالَ عَلِیٌّ لِعَمَّتِهِ : اُسکُتی یا عَمَّةُ حَتّى اُکَلِّمَهُ . ثُمَّ أقبَلَ إلَیهِ فَقالَ : أبِالقَتلِ تُهَدِّدُنی یَابنَ زِیادٍ ، أما عَلِمتَ أنَّ القَتلَ لَنا عادَةٌ وکَرامَتَنَا الشَّهادَةُ [1] ؟

2300.الملهوف : ابن زیاد ـ که خدا لعنتش کند ـ به على بن الحسین (زین العابدین) علیه السلام توجّه کرد و گفت : این کیست؟ گفتند : على بن الحسین است . ابن زیاد گفت : مگر خدا على بن الحسین را نکُشت؟ على [بن الحسین] علیه السلام به او فرمود : «برادرى داشتم که [او نیز] على بن الحسین نامیده مى شد و مردم ، او را کُشتند» . ابن زیاد گفت : بلکه خدا او را کُشت . على [بن الحسین] علیه السلام فرمود : « «خداوند ، جان ها را هنگام مرگشان مى گیرد» » . ابن زیاد گفت : تو جرئت جواب دادن به من را دارى؟! او را ببرید و گردنش را بزنید . عمّه او زینب علیهاالسلام ، این را شنید . گفت : اى ابن زیاد ! تو یک تن هم از ما باقى نگذاشته اى . اگر مى خواهى او را بکشى ، مرا هم با او بکش . على [بن الحسین] علیه السلام به عمّه اش گفت : «اى عمّه ! سخنى مگو تا من با او سخن بگویم» . آن گاه به او رو کرد و گفت : «اى ابن زیاد ! آیا مرا به کشتن ، تهدید مى کنى؟ آیا نمى دانى که کشته شدن ، عادت ما و شهادت ، کرامت ماست؟» .

دانشنامه امام حسین علیه السلام، مرحوم محمدی ری شهری، جلد8، صص 164- 165

http://lib.eshia.ir/27254/8/165

وَکَأَیِّن مِّن نَّبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَکَانُوا وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ ‎﴿آل عمران: ١٤٦﴾‏

وَلَقَدْ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ فَمَا اسْتَکَانُوا لِرَبِّهِمْ وَمَا یَتَضَرَّعُونَ ‎﴿المؤمنون: ٧٦﴾‏

لَّا تَجِدُ قَوْمًا یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ یُوَادُّونَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَلَوْ کَانُوا آبَاءَهُمْ أَوْ أَبْنَاءَهُمْ أَوْ إِخْوَانَهُمْ أَوْ عَشِیرَتَهُمْ أُولَـٰئِکَ کَتَبَ فِی قُلُوبِهِمُ الْإِیمَانَ وَأَیَّدَهُم بِرُوحٍ مِّنْهُ وَیُدْخِلُهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ أُولَـٰئِکَ حِزْبُ اللَّهِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‎﴿المجادلة: ٢٢﴾‏

56 ـ ومن کلام له (علیه السلام)عقائدی ، سیاسیالانتصار فی القتال

وَلَقَدْ کُنَّا مَعَ رَسُولِ اللهِ(صلى الله علیه وآله وسلم) ; نَقْتُلُ آبَاءَنَا وَأَبْنَاءَنَا وَإِخْوَانَنَا وَأَعْمَامَنَا: مَا یَزِیدُنَا ذلِکَ إِلاَّ إِیمَاناً وَتَسْلِیماً، وَمُضِیّاً عَلَى اللَّقَمِ، وَصَبْراً عَلَى مَضَضِ الاَْلَمِ، وَجِدّاً فِی جِهَادِ الْعَدُوِّ وَلَقَدْ کَانَ الرَّجُلُ مِنَّا وَالاْخَرُ مِنْ عَدُوِّنَا یَتَصَاوَلاَنِ تَصَاوُلَ الْفَحْلَیْنِ، یَتَخَالَسَانِ اَنْفُسَهُمَا: أَیُّهُمَا یَسْقِی صَاحِبَهُ کَأْسَ الْمَنُونِ، فَمَرَّةً لَنَا مِنْ عَدُوِّنَا، وَمَرَّةً لِعَدُوِّنَا مِنَّا. فَلَمَّا رَأَى اللهُ صِدْقَنَا أَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْکَبْتَ، وَأَنْزَلَ عَلَیْنَا النَّصْرَ، حَتَّى اسْتَقَرَّ الاِْسْلاَمُ مُلْقِیاً جِرَانَهُ، وَمُتَبَوِّئاً (مبوّیا). أَوْطَانَهُ وَلَعَمْرِی لَوْکُنَّا نَأْتِی مَا أَتَیْتُمْ، مَا قَامَ لِلدِّینِ عَمُودٌ، وَلاَ اخْضَرَّ لِلإِیمَانِ عُودٌ. وَایْمُ اللهِ لَتَحْتَلِبُنَّهَا دَماً، وَلَتُتْبِعُنَّهَا نَدَماً!

نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، ص 46

http://lib.eshia.ir/26580/1/46

 

خطبه 56

که در مورد اخلاص خویش و مسلمانان در نبردهاى زمان پیامبر صلى الله علیه و آله‌

براى پند به اصحابش فرموده است‌

مخلصانه نبرد مى‌کردیم‌

در رکاب پیامبر آنچنان مخلصانه مى‌جنگیدیم و براى پیشبرد (حق و عدالت) از هیچ چیز باک نداشتیم که حتّى حاضر بودیم پدران و فرزندان و برادران و عموهاى خویش را در این راه (اگر بر خلاف حق باشند) نابود کنیم.

این پیکار جز بر تسلیم و ایمان ما نمى‌افزود ...

و ما را در جادّه وسیع حق و صبر و بردبارى در برابر ناراحتیها و جهاد و کوشش پیگیر با دشمن ثابت قدمتر مى‌ساخت، گاهى یک نفر از ما و دیگرى از دشمنان ما، همانند دو قهرمان با یکدیگر نبرد مى‌کردند، هر کدام مى‌خواست کار دیگرى را تمام کند، تا کدام یک جام مرگ را به دیگرى بنوشاند، گاهى ما بر دشمن پیروز مى‌شدیم، و زمانى دشمن بر ما، امّا هنگامى که خداوند راستى و اخلاص ما را دید خوارى و ذلّت را بر دشمنان ما نازل کرد و نصرت و پیروزى را به ما عنایت فرمود، تا آن‌جا که اسلام بر زمینها گسترده شد و سرزمین پهناورى براى خویش برگزید. به جانم سوگند اگر ما در مبارزه مثل شما بودیم هرگز پایه‌اى براى دین برپا نمى‌شد و شاخه‌اى از درخت ایمان سبز نمى‌گردید. به خدا سوگند با این عمل بى رویه خود آنچنان راه افراط را مى‌پویید که همانند شترى که بى حساب آن را بدوشند و از پستانش خون بچکد، آینده شومى خواهید داشت و پشیمانى به بار خواهد آورد.

نهج البلاغه، ترجمه فارسی روان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی، خطبه 56، صص 116- 119

http://lib.eshia.ir/10336/1/116

 

کل یوم عاشورا کل ارض کربلا

أَیْنَ الطّالِبُ بِذُحُولِ الأَنْبِیاءِ وَأَبْناءِ الأَنْبِیاءِ؟ أَیْنَ الطَّالِبُ بِدَمِ المَقْتُولِ بِکَرْبَلاَء؟

 

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ [٢] حُجَتِّکَ فِی أَرْضِکَ وَخَلِیفَتِکَ فِی بِلادِکَ وَالدَّاعِی إِلى سَبِیلِکَ وَالقائِمِ بِقِسْطِکَ وَالثَّائِرِ بِأَمْرِکَ وَلِیِّ المُؤْمِنِینَ وَبَوارِ الکافِرِینَ وَمُجَلِّی الظُّلْمَةِ وَمُنِیرِ الحَقِّ وَالنَّاطِقِ بِالحِکْمَةِ وَالصِّدْقِ وَکَلِمَتِکَ التَّامَّةِ فِی أَرْضِکَ المُرْتَقِبِ الخائِفِ وَالوَلِیِّ النَّاصِحِ ، سَفِینَةِ النَّجاةِ وَعَلَمِ الهُدى وَنُورِ أَبْصارِ الوَرى وَخَیْرِ مَنْ تَقَمَّصَ وَارْتَدى وَمُجَلِّی العَمى [٣] الَّذِی یَمْلاُ الاَرْضَ عَدْلاً وَقِسْطاً کَما مُلِئَتْ ظُلْماً وَجَوْراً إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیٍْ قَدِیرٌ ، اللّهُمَّ صَلِّ عَلى وَلِیِّکَ وَابْنِ أَوْلِیائِکَ الَّذِینَ فَرَضْتَ طاعَتَهُمْ وَأَوْجَبْتَ حَقَّهُمْ ، وَاذْهَبْتَ عَنْهُمْ الرِّجْسَ وَطَهَّرْتَهُمْ تَطْهِیراً ، اللّهُمَّ انْصُرْهُ وَانْتَصِرْ بِهِ لِدِینِکَ وَانْصُرْ بِهِ أَوْلِیائَکَ وَأَوْلِیائهُ وَشِیعَتَهُ وَأَنْصارَهُ وَاجْعَلْنا مِنْهُمْ 

 

بنده داشتم به سخنرانی حضرت حجت الاسلام و المسلمین عابدینی را در حضور مقام معظم رهبری مد ظله العالی در حسینیه امام خمینی گوش می کردم که اتفاقاً این آیات سوره آل عمران که در آن ربیون و استکانوا هم آمده است را توضیح می فرمایند. و در ضمن هم استاد ناصر یوسفی هم اگر عضو مسجد جامع قلهک شوید، می فرمایند که صوت سخنرانیهای دهه اول محرم ایشان موجود است. ایشان از دهی یا قریه ای بنام زُراره هم فرمودند که امیرالمومنین از آنجا رد می شده و گویا صدای ساز و آواز از آنجا می آمده و حتی مرکز شراب سازی هم بوده. حضرت علی ابن ابیطالب امیرالمومنین دستور می دهند که اهالی قریه را خارج کرده و آن را تخریب می کنند. بنده اتفاقاً سعی کردم این را در اینترنت پیدا کنم و بلکه از ایشان هم پرسیدم؛ فرمودند به من اس ام اس کن تا سندش را برایت بفرستم. و حالا می ماند اینکه تلفن ایشان را از کسی بیابیم و پیدا کنیم!

یک وقتی یحتمل بوده است در زمان طاغوت قبل از انقلاب که فسق و فجور و فحشاء همگانی هم بوده است. ولی یحتمل هم مستهجنات در دسترس پدران ما اگر هم بصورت فیلم بوده است، هنوز اینطور که الان در جیب همه موبایلها عمومیتش هم داده اند نیز یافت نمی شده است و کانه از آسمان بر همه و همه نزول هم نمی کرده است. مسئله این است که وقتی با ایالات متحده چند جهانی حزب الشیطان و بلکه خود شیطان بزرگ، ایالات متحده چند جهانی حزب الله و حزب امام حسین علیه السلام وارد جنگ نشود؛ بعد از مدتی که باندازه ی کافی هم بتاخیر بیافتد، حتی وقتی هم که خود امام حسین علیه السلام وارد جنگ و حماسه ی حسینی کربلا شود چه خواهد شد؟! دچار یک دوگانی هم می شود که او و اهل بیتش را در گودال کربلا هم ارباً اربا خواهند کرد و بقیه ی اهل بیتش را هم باسارت بکوفه و بشام نزد ابن زیاد و یزید ملعون خواهند برد. هدف این دوگانی شیطانی این است که سید الشهداء و امام حسین علیه السلام را یزید و یزیدیان ملعون از سمت راست عرش اعلی بپایین کشیده و در گودال کربلا هم بقتل برسانند و آنگاه این شیاطین ملعون خود را خلیفة الله و آسمانی هم جلوه دهند و بلکه حزب شیطان را بر همه ی عالم هم می خواهند مسلط کنند. وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَىٰ ‎﴿٤٠﴾ فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَأْوَىٰ ‎﴿النازعات: ٤١﴾‏ گرد شمع بی زوال خویشتن، عالمی پروانه کردی، یا حسین.

مسائل ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که برای شاگرد و دانشجو و طلبه هم مطرح است از اینجاها است که حتی فطرتاً هم آغاز می شود که حالات خلاء را چطور هم پر می فرمایید تا بلکه الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم در میان همه و همه ی تهدیدات اینترنتی، یحتمل فرصتی هم بشود حتی در موبایلهای هوشمند هر کسی تا بهتر هم به دوگانهای ایالات متحده چند جهانی استکان- تلبکیهای توپولوژیک و بلکه ماتریسهای متناظر کوهمولوژیهایشان هم پی ببریم. و حالا بعضی مقالات فیزیک انرژیهای بالا را هم مرور کنیم!

https://arxiv.org/abs/2307.14434

https://arxiv.org/abs/2307.14429

https://arxiv.org/abs/2307.14428

https://arxiv.org/abs/2307.14416

https://arxiv.org/abs/2307.00544

https://arxiv.org/abs/2305.04527

https://arxiv.org/abs/2304.10104

https://arxiv.org/abs/2212.06425

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ‎﴿١﴾‏ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ‎﴿٢﴾‏ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ ۚ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ‎﴿٣﴾‏

بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَى الْبَاطِلِ فَیَدْمَغُهُ فَإِذَا هُوَ زَاهِقٌ وَلَکُمُ الْوَیْلُ مِمَّا تَصِفُونَ ‎﴿الأنبیاء: ١٨﴾‏

 

امام حسین علیه السلام: فانَّ من لَحِقَ بی منکم اُسْتُشْهِد و مَن تَخلَّف لم یَبْلُغ الفتحَ و السلام

(مناقب ابن شهر آشوب، ج4، ص 76)

 

ثم تکلم 3الحسین ع فقال یا عماه إن الله تعالى قادر أن یغیر ما قد ترى ـ و الله‌ کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فِی شَأْنٍ و قد منعک القوم دنیاهم و منعتهم دینک فما أغناک عما منعوک و أحوجهم إلى ما منعتهم فاسأل الله الصبر و النصر و استعذ به من الجشع و الجزع فإن الصبر من الدین و الکرم و إن الجشع لا یقدم رزقا و الجزع لا یؤخر أجلا .

شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، جلد 8، صص 253- 254

http://lib.eshia.ir/15335/8/254

 

شاگرد و دانشجو و طلبه باید هم همینطوری که سعی می کند از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم میل می کند، باید هم بخاطر بسپارد که نمی شود با امام زمان عجل الله فرجه الشریف خیلی هم جی جی باجی شد چرا که توحید را آنگاه درک نخواهد کرد و ملتفت نخواهد شد هر چند که ابعاد احساسی نزدیک شدن سالک الی الله به امامش بینهایت است و الفهای بینهایت را هم همه و همه را نیز طی کنند. ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک و ماتریسهای متناظر آنها را از راه احساسات نمی توان هم وارد شد و ایالات متحده امام زمانعجل الله فرجه الشریف را هم شناخت! خدایی که کل عالم را هم خلق کرده است همان خدا است که به رگ گردن انسان هم نزدیکتر است. و لذا شهادت دادان در راه خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام فقط هم این نیست که خیلی خیال کنیم به آنها نزدیک شده ایم و بلکه عظمت آنها را هم دریافته ایم و در راه امام حسین علیه السلام هم یاد گرفته ایم چطور شهید شویم. جنبه احساسی و توحیدی خدا و پیغمبر و امام را دریافتن از مظاهر کربلا و عاشورا و حماسه ی حسینی است.

البته این یک چیز است، ولی این هم چیز دیگری است که بخواهید به سخنرانی حضرت حجت الاسلام و المسلمین دکتر رفیعی از صبح تا حالا هم گوش فرا دهید و هزار تا گیر داشته باشد! گاهی اوقات راهش را بلد نیستی و گاهی هم نمی دانی چطور راهش را یاد بگیری! گاهی هم همه دارند می روند نماز جماعت و نماز جمعه، و از نماز جا می مانی که نباید هم جا بمانی؛ جا نمان! ایالات متحده چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک امامت و ماتریسهای متناظرش را هم دریاب. اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ الْأَحْلَامِ بِعَالِمِینَ ‎﴿یوسف: ٤٤﴾‏

بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیَأْتِنَا بِآیَةٍ کَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ ‎﴿الأنبیاء: ٥﴾‏

أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُم بِهَـٰذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ‎﴿الطور: ٣٢﴾‏

یُرِیدُونَ أَن یُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَیَأْبَى اللَّهُ إِلَّا أَن یُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ ‎﴿التوبة: ٣٢﴾‏

یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ ‎﴿الصف: ٨﴾‏

یَوْمَ تَرَوْنَهَا تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَةٍ عَمَّا أَرْضَعَتْ وَتَضَعُ کُلُّ ذَاتِ حَمْلٍ حَمْلَهَا وَتَرَى النَّاسَ سُکَارَىٰ وَمَا هُم بِسُکَارَىٰ وَلَـٰکِنَّ عَذَابَ اللَّهِ شَدِیدٌ ‎﴿الحج: ٢﴾‏

 

این چه روزی است که مردم را مست می بینی ولی در عین حال مست هم نیستند؟! واجب الوجود را ممکن الوجودها آنقدر مست اند که بر علیه پیغمبرش محمد مصطفی خاتم النبیین و سید المرسلین و امام زمان عجل الله فرجه الشریف قیام می کنند. مست است ولی در عین حال در حال مستی اش هم بر علیه واجب الوجود و خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف قیام می کند. از او بپرسی چرا چنین می کنی؟ نمی گوید مست است، نمی گوید مرده است، و بلکه می گوید من اصلا قیام هم نکرد ه ام و اصلا امام زمان عجل الله فرجه الشریف و پیغمبر و خدا نمی شناسم! دلیل اینکه به قرآن مجید هم اهانت می کند، همین است که اصلا مست است و بلکه مرده است، ولی خودش هم نمی داند که چه جوری در کفرش مانده و خودش را کشته است. و الا می فهمید که ای گناهکاری که سر تا پایت را گناه احاطه کرده است، ای مستی که توی کفرت مانده ای، تازه شجاعت ات هم اینقدر زیاد است که رفته ای طرف سررشته داران علمای درباری و با خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم وارد جنگ شده ای؟ همه ی علوم و حکمت و فلسفه و روانشناسی ات را هم برای این استفاده می کنی که هر چه بیشتر در گناهانت غرق شدی و بیشتر هم با امام زمان عجل الله فرجه الشریف رفتی توی جنگ، باز خودت را درمان کنی که دوباره بیشتر هم بروی با خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام توی دعوا و جنگ و ...؟ این تذهبون؟ چرا اینقدر مستی و غافل و جاهلی؟ امام زمان عجل الله فرجه الشریف را در قلبت هم جستجو کن و خودت را درمان هم کن و از مستی ات بیرون آ و زنده شو و امامت را در درون و بیرونت هم دریاب و ...! تخیلات ات و تفکرات ات را لااقل در جهت واجب الوجود و ممکن الوجودهایی که خیلی مایل هم هستند از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف بکار انداز. مثل حضرت ابا الفضل العباس قمر بنی هاشم محو امام حسین علیه السلام باش. بسمت او میل کن، تسلیم امامت باش، به امامت یقین داشته باش، به امامت شک نکن! ولدی ستقر بک عینی یوم القیامة لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

وَأَنَّهُ هُوَ رَبُّ الشِّعْرَىٰ ‎﴿النجم: ٤٩﴾‏

 

٦٠ ـ کش : محمد بن مسعود ، عن عبدالله بن محمد الطیالسی ، عن الوشاء ، عن أبی خداش ، عن علی بن إسماعیل ، عن أبی خالد ، وحدثنی محمد بن مسعود عن على ابن محمد ، عن الاشعری ، عن ابن الریان ، عن الحسن بن راشد ، عن علی بن إسماعیل ، عن أبی خالد ، عن زرارة قال : قال لی زید بن علی علیه السلام وأنا عند أبی عبدالله علیه السلام : ما تقول یافتى فی رجل من آل محمد استنصرک؟ فقلت : إن کان مفروض الطاعة نصرته ، وإن کان غیر مفروض الطاعة فلی أن أفعل ، ولی أن لا أفعل ، فلما خرج قال أبوعبدالله علیه السلام : أخذته والله من بین یدیه ومن خلفه. وما ترکت له مخرجا [١].

٦١ ـ ج [٢] قب : عن زرارة مثله [٣].

٦٢ ـ کش : حمدویه ، عن الیقطینی ، عن یونس ، عن إسماعیل بن عبد الخالق ، قال : قیل لمؤمن الطاق : ما الذی جرى بینک وبین زید بن علی فی محضر أبی عبدالله علیه السلام؟ قال : قال زید بن علی : یا محمد بن علی بلغنی أنک تزعم أن فی آل محمد إماما مفترض الطاعة؟ قال : قلت : نعم ، وکان أبوک علی بن الحسین أحدهم فقال : وکیف وقد کان یوتى بلقمة وهی حارة فیبردها بیده ثم یلقمنیها أفترى إنه کان یشفق علی من حر اللقمة ، ولا یشفق علی من حر النار؟ قال : قلت له : کره أن یخبرک فتکفر ، ولا یکون له فیک الشفاعة ، ولا فیک المشیئة ، فقال أبوعبدالله علیه السلام : أخذته من بین یدیه ، ومن خلفه ، فما ترکت له مخرجا [٤].

بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، جلد 46، ص 193

https://lib.eshia.ir/71860/46/193

 

در مورد این جند حدیث در مورد زید بن علی علیه السلام ذر بحار الانوار علامه مجلسی صاحب همرزمان امام حسین علیه السلام در فصل نهم، ذیل زیرفصل- بررسی روایات وارده در مذمت زید- قبل از انقلاب بحث می فرمایند.

یک بحث تمدنی فیزیکی را بر حسب مقیاس کارداشو در مقاله ی بری- تامسون- ویسر هم ارائه می دهند که آیا بر حسب هوش ماورای زمینی است یا انرژیهایی در حدود ستاره های محلی (تیپ یک) یا کره ی دایسون (تیپ دو) یا ختی انرژیهای حدود کهکشانی (تیپ 3) است! و بعد می فرماید که رسیدن به تمدنهای تیپ 3 مشکلتر است و ماورای دسترس فعلی است. 

arXiv:2207.02465v

ما نمی خواهیم اینجا وارد این بحث شویم، ولی همینقدر عرض کنم که این بحث هم هست که دانشمندانی مجارستانی یهودی بوده اند که می فرمایند بغیر از جرالد مارسدن هم کتبی راجع به ایشان نوشته شده که اینها مریخی بوده اند!

https://en.wikipedia.org/wiki/The_Martians_(scientists)

که می فرماید اینها را لئو سزیلارد گفته که همین موجوداتی فرازمینی هم بوده اند که به آمریکا رفته اند! عرض بنده ی حقیر این است که بعضی یحتمل اشکال کنند که خوب حالا اینکه دو تا دختر خانم را در کوچه و خیابان برخورد کرده ایم و دیده ایم چطور هم بی حجاب بوده اند، آیا در این دوره و زمانه هم مسئله ای است که ما بیائیم اینجا مطرحش هم کنیم؟ بنده عرضم این است که مگر غیر از این است که در کتب فیزیک حتی این مسئله را مطرح هم می کنند که اگر نور از یک اسلیت تابانده شود یا از دو اسلیت چطور ممکن است دچار اینترفرانس شده و طیفی از نور هم داشته باشیم که فیزیک کوانتوم را هم آیا چقدر ثابت می کنند؟

عرض دیگر بنده این است که یکی از همین مریخیهای مورد بحث می فرمایند جایزه نوبل شیمی را هم برده است که در مورد کاربوکتیونها carbocations هم تحقیقتاتی کرده است که مربوط می شود به واکنشهای یونهای مثبت کربن با ابراسیدها. مسئله اینجا از دیدگاه مقدماتی شیمی معدنی و شیمی آلی که مد نظر این حقیر است اینجا است که البته آنجایی که پای کربن هم بمیان آید مسئله می شود شیمی آلی. ولی مسئله این هم هست که مرز بین شیمی آلی و زیست شیمی هم کدام است؟ یعنی فرض بفرمایید که شما اگر بخواهید داروهایی را درست کنید که مورد استفاده ی مثلاً آنتی بیوتیکها یا سرطان است، خیلی هم نمی توانید از اسیدهایی غلیظ نیز استفاده کنید که به انواع بافتهای بدن آسیب برسانند. البته گاهی اوقات چاره ای هم نیست و نوعی اجبار در کار است که درمان موجب عوارض جانبی هم خواهند شد. ولی اینکه بالاخره مرز بین شیمی آلی و زیست شیمی هم کدام است و بلکه کجاها هم دیگر مسئله داروسازی نیست و بلکه می شود نوعی سلاحهای شیمیایی که ممنوعه هم هستند و .... این مسئله اسرار خود را هم دارد!

نکته اینجا این است که آنجایی که مسئله مربوط می شود به اینکه شاگرد و دانشجو و طلبه از حالات خلاء تمدنی هم سعی کند به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف میل کند، باید هم مواظب بود که از این مرزهای زیست شیمی و شیمی آلی و امثالهم نیز چطور حتی استکان نلبکی توپولوژیکی کوهمولوژیکی یحتمل خواسته یا ناخواسته رد می شویم. البته بعضی هم حتی سعی می کنند آزمایشات فکری ترتیب هم دهند که اول از دیدگاه هوش ماورای زمینی و حتی مریخی هم مسئله را بررسی کنند و تمدن خود را شکل دهند ولی یک جاهایی که طرف مجبور می شود به تمدنهای انسانی هم برگردد، یحتمل هم متوجه شود که برای اینکه بعضی ممکن الوجودها را بتوانیم طوری اختلالی هم برخورد کنیم که آیا بالاخره چقدر هم به واجب الوجود پی ببرند؛ آنگاه لازم هم شود که از داروهایی برای بیمارانی که درمانشان حاد و مزمن هم شده است نیز باید استفاده کرد. حالا این یعنی چی؟ ما اینجا خیلی نمی خواهیم وارد مبحث بعضی اپیدمیهایی هم شویم که در اثر تحمیل یک تمدنهایی که می خواهند خود را به اسم تمدن هم به دیگران و بلکه کل یک کهکشان و بلکه کل عالم هم تحمیل کنند، همه ی عالم را هم به لیبرال دموکراسی بدتر از جامعه ی یزیدی بکشانند. 

مسئله این است که ممکن الوجود چطور می خواهد به واجب الوجود هم پی ببرد بدون اینکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف آن انسان کاملی را که از طریق او هم می توان پیامبر اکرم و خدا را هم شناخت؛ چطور می خواهد به عنوان بنده ای از بندگان خدا هم بدون اینکه متوجه لا اله الا الله و محمد رسول الله و توحید هم شود، آیا چطور با اینکه توی کفرش هم مانده است به واجب الوجود هم می خواهد پی ببرد؟ این یک مسئله است که امامزاده ای همچون زید بن علی علیه السلام هم قیام کند و بلکه شهید هم شود. ولی به هر حال این هم مسئله ای دیگر است که فرض بفرمایید ما به آنتی بیوتیکهایی هم دست یافته ایم که عفونتها را درمان هم می کنند. خوب، حالا اینکه اینها روی کدام ممکن الوجودهایی است که استفاده هم می شوند نیز آیا فرقی نمی کنند؟! یزیدی باشد و حسینی هم باشد نیز یکی است و درمان درمان است حتی اگر طرف مریخی هم بود، باشد؟! آیا می شود؟! یعنی یک معیارها و مقیاسهایی را هم باید داشته باشیم که بالاخره مسئله کجا هم می شود سلاح شیمیایی و کجا هم پزشکی هسته ای و شیمی درمانی و بلکه آنتی بیوتیک است!!!

یحتمل این مسئله خارج از اخلاق هم هست که بفرمایند بهتر است این را اول روی یک انسان کاملی و بلکه امام هم تجربه کنیم ببینیم مسئله چطور می شود و آنگاه ببینیم روی بقیه هم خوب کار می کند یا خیر؟ معمولاً اول روی حیوانات آزمایشگاهی آزمایش می کنند و بعد روی انسانهای داوطلب و آنگاه که مطمئن شدند دارویی همگانی را می سازند. این را نمی فرماید السابقون الاولون، هر چند که اگر داوطلبهایی هم داشته باشیم خیلی خوب هم باشد. ولی مسئله این هم هست که آنجایی که حال کسی خراب شد و مریض شد، دیگر انسان کامل و انسان ناکامل هم نمی شناد و بلکه باید هم درمان شود و حالا می خواهد خیلی هم خیال کند که مریخی یا حتی از علمای سررشته داران بلکه درباری هم هست. و لذا تمدنی که یزیدی هم شده است را نیز باید درمان کرد و این همان کاری است که حضرت حسین ابن علی علیهم السلام سید الشهداء هم به عنوان یک طبیب الهی انجام داد و ممکن الوجودهایی را توانست هر چند به تدریج با گریه ی بر قتیل العبرات هم متوجه واجب الوجود فرماید. ما اینجا با کدام انقلاب و بلکه الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه غیر قابل دسترسی هم روبرو هستیم که علی اصغر و علی اکبر و ابوالفضل العباس و امام حسین علیهم السلام همه و همه ی سرها بر سر نیزه ها هم هست؟! لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته  وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ الْأَحْلَامِ بِعَالِمِینَ ‎﴿یوسف: ٤٤﴾‏

بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیَأْتِنَا بِآیَةٍ کَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ ‎﴿الأنبیاء: ٥﴾‏

 

https://arxiv.org/abs/2307.00721

https://arxiv.org/abs/2307.00237

https://arxiv.org/abs/2305.16669

https://arxiv.org/abs/2302.08965

https://arxiv.org/abs/2307.01863

https://arxiv.org/abs/2306.16223

قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ الْأَحْلَامِ بِعَالِمِینَ ‎﴿یوسف: ٤٤﴾‏

بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیَأْتِنَا بِآیَةٍ کَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ ‎﴿الأنبیاء: ٥﴾‏

أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُم بِهَـٰذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ‎﴿الطور: ٣٢﴾‏

 

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

الا یا اهل العالم ان جدی الحسین قتلوه عطشانا

 

فَفِی الْخَبَرِ الصَّحِیحِ عَنِ النَّبِیِّ ص‌ أَنَّ الْخَلَائِقَ إِذَا عَایَنُوا الْقِیَامَةَ وَ دِقَّةَ الْحِسَابِ وَ أَلِیمَ الْعَذَابِ فَإِنَّ الْأَبَ یَوْمَئِذٍ یَتَعَلَّقُ بِوَلَدِهِ فَیَقُولُ أَیْ بُنَیَّ کُنْتُ لَکَ فِی دَارِ الدُّنْیَا أَ لَمْ أُرَبِّکَ وَ أُغَذِّیکَ وَ أُطْعِمُکَ مِنْ کَدِّی وَ أُکْسِیکَ وَ أُعَلِّمُکَ الْحِکَمَ وَ الْآدَابَ وَ أُدَرِّسُکَ آیَاتِ الْکِتَابِ وَ أُزَوِّجُکَ کَرِیمَةً مِنْ قَوْمِی وَ أَنْفَقْتُ عَلَیْکَ وَ عَلَى زَوْجَتِکَ فِی حَیَاتِی وَ آثَرْتُکَ عَلَى نَفْسِی بِمَالِی بَعْدَ وَفَاتِی فَیَقُولُ صَدَقْتَ فِیمَا قُلْتَ یَا أَبِی فَمَا حَاجَتُکَ فَیَقُولُ یَا بُنَیَّ إِنَّ مِیزَانِی قَدْ خَفَّتْ وَ رَجَحَتْ سَیِّئَاتِی عَلَى حَسَنَاتِی وَ قَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَحْتَاجُ کِفَّةُ حَسَنَاتِکَ إِلَى حَسَنَةٍ وَاحِدَةٍ حَتَّى ترجع [تَرْجِحَ‌] بِهَا وَ إِنِّی أُرِیدُ أَنْ تَهَبَ لِی حَسَنَةً وَاحِدَةً أُثَقِّلُ بِهَا مِیزَانِی فِی هَذَا الْیَوْمِ الْعَظِیمِ خَطَرُهُ قَالَ فَیَقُولُ الْوَلَدُ لَا وَ اللَّهِ یَا أَبَتِ إِنِّی أَخَافُ مِمَّا خِفْتَهُ أَنْتَ وَ لَا أُطِیقُ أُعْطِیکَ مِنْ حَسَنَاتِی شَیْئاً قَالَ فَیَذْهَبُ عَنْهُ الْأَبُ بَاکِیاً نَادِماً عَلَى مَا کَانَ أَسْدَى إِلَیْهِ فِی‌ دَارِ الدُّنْیَا وَ کَذَلِکَ قِیلَ الْأُمُّ تَلْقَى وَلَدَهَا فِی ذَلِکَ الْیَوْمِ فَتَقُولُ یَا بُنَیَّ أَ لَمْ یَکُنْ بَطْنِی لَکَ وِعَاءً فَیَقُولُ بَلَى یَا أُمَّاهْ فَتَقُولُ أَ لَمْ یَکُنْ ثَدْیَیَّ لَکَ سِقَاءً فَیَقُولُ بَلَى یَا أُمَّاهْ فَتَقُولُ لَهُ إِنَّ ذُنُوبِی أَثْقَلَتْنِی فَأُرِیدُ أَنْ تَحْمِلَ عَنِّی ذَنْباً وَاحِداً فَیَقُولُ إِلَیْکَ عَنِّی یَا أُمَّاهْ فَإِنِّی مَشْغُولٌ بِنَفْسِی فَتَرْجِعُ عَنْهُ بَاکِیَةً وَ ذَلِکَ تَأْوِیلُ قَوْلِهِ تَعَالَى- فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَساءَلُونَ‌ قَالَ وَ یَتَعَلَّقُ الزَّوْجُ بِزَوْجَتِهِ فَیَقُولُ یَا فُلَانَةُ أَیَّ زَوْجٍ کُنْتُ لَکِ فِی الدُّنْیَا فَتُثْنِی عَلَیْهِ خَیْراً وَ تَقُولُ نِعْمَ الزَّوْجُ کُنْتَ لِی فَیَقُولُ لَهَا أَطْلُبُ مِنْکِ حَسَنَةً وَاحِدَةً لَعَلِّی أَنْجُو بِهَا مِمَّا تَرَیْنَ مِنْ دِقَّةِ الْحِسَابِ وَ خِفَّةِ الْمِیزَانِ وَ الْجَوَازِ عَلَى الصِّرَاطِ فَتَقُولُ لَهُ لَا وَ اللَّهِ إِنِّی لَا أُطِیقُ ذَلِکَ وَ إِنِّی لَأَخَافُ مِثْلَ مَا تَخَافُهُ أَنْتَ فَیَذْهَبُ عَنْهَا بِقَلْبٍ حَزِینٍ حَیْرَانَ وَ ذَلِکَ وَرَدَ فِی تَأْوِیلِ قَوْلِهِ تَعَالَى- وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلى‌ حِمْلِها لا یُحْمَلْ مِنْهُ شَیْ‌ءٌ وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبى‌ یَعْنِی أَنَّ النَّفْسَ الْمُثْقَلَةَ بِالذُّنُوبِ تَسْأَلُ أَهْلَهَا وَ قَرَابَتَهَا أَنْ یَحْمِلُوا عَنْهَا شَیْئاً مِنْ حَمْلِهَا وَ ذُنُوبِهَا فَإِنَّهُمْ لَا یَحْمِلُونَهُ بَلْ یَکُونُ حَالُهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ نَفْسِی نَفْسِی کَمَا قَالَ تَعَالَى- یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ. لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ‌.

ارشاد القلوب الی الصواب، حسن بن محمد دیلمی، جلد 1، ص 56- 57 

https://lib.eshia.ir/12538/1/56

 

پس در خبر صحیح از نبى اکرم صلّى اللَّه علیه و اله است که همانا مردمان هر گاه معاینه کنند روز رستاخیز و دقت حساب و دردناکى عذاب را همانا پدر درین روز بفرزندش مى‌چسبد و میگوید من چطور پدرى براى تو در دنیا بودم؟ آیا من ترا تربیت نکردم، از دست رنج و زحمت خودم ترا غذا ندادم و ترا نپوشاندم؟ احکام را بتو نیاموختم، آیا قرآن را بتو آموختم از فامیل خودم براى تو زن ازدواج کردم بودجه زندگى تو و همسرت را تا زنده بودم تأمین کردم بعد از مرگ هم مال فراوانى‌ برایت بجا گذاشتم.

فرزند میگوید پدرم راست و درست میفرمایى خواسته شما چیست؟ پدر میگوید: پسرم همانا میزان عمل و کردارم سبک است گناهم از ثوابم بیشتر است فرشتگان گفته‌اند اگر یک حسنه دیگر داشته باشى میزان خوبیها از بدیها سنگین‌تر مى‌شود هم اکنون خواهش من از شما این است که یک حسنه از کردار نیک خویش بمن ببخشى تا میزان خوبیهایم بواسطه همان حسنه سنگین شود امروزى که خطرش بزرگ است.

فرزند بپدر میگوید نه بخدا حاضر نمى‌شوم پدر جان خود من هم میترسم که کفه گناهانم سنگین و کفه کارهاى نیک من سبک باشد من قدرت این که چیزى بتو ببخشم ندارم سپس پدر میرود در حالى که پشیمان و گریانست بر آن خوبیها که بفرزندش در دنیا کرده.

و همین طور مادر ملاقات میکند فرزندش را درین روز و میگوید پسرم آیا رحم من جایگاه تو نبود؟ میگوید بلى اى مادر آیا پستانم براى تو وسیله آشامیدنى نبود؟ میگوید بلى مادرم سپس مادر میگوید پسرم گناهانم سنگین و فراوانست از تو میخواهم که یکى از گناهانم را تو تحمل کنى و بپذیرى تا سبکبار شوم.

میگوید اى مادر از من دور شو همانا من سرگرم نفس و حساب خودم باشم سپس اشکریزان از پسر جدا مى‌شود این است تأویل گفته خداى تعالى‌ فَلا أَنْسابَ بَیْنَهُمْ یَوْمَئِذٍ وَ لا یَتَساءَلُونَ‌ و مرد هم بهمسر متوسل مى‌شود و میگوید فلانى من چطور همسرى بودم براى تو در دنیا؟ زن‌ اول او را ستایش بخوبى میکند و میگوید که تو شوهر خوبى بودى برایم سپس مرد باو میگوید: من فقط یک حسنه از تو میخواهم شاید بدان واسطه نجات پیدا کنم و وارهم ازین باریک بینى حساب و سبکى میزان و عبور از صراط، زن بهمسرش میگوید نه بخدا من طاقت این را ندارم منهم مانند تو بیم‌ناکم از سرنوشت امروزم پس شوهر با دلى غمگین و افسرده و سرگردان از کنار زن میرود.

این موضوع در تأویل گفته خداى تعالى وارد شده‌ وَ إِنْ تَدْعُ مُثْقَلَةٌ إِلى‌ حِمْلِها لا یُحْمَلْ مِنْهُ شَیْ‌ءٌ وَ لَوْ کانَ ذا قُرْبى‌[1] اگر گرانبارى بخواند بسوى برداشتن بارش کسى برندارد بار کسى را و گرچه از نزدیکانش باشد یعنى نفسى که گرانبار بگناه شده از اهل خود میخواهد که چیزى از بار او بردارند همانا ایشان برندارند بارى از گناهش را.

بلکه حال مردم روز قیامت چنین است هر کسى میگوید: خودم خودم آنچنان که خداى تعالى میفرماید: یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَبِیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنِیهِ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ شَأْنٌ یُغْنِیهِ‌[2] روزى که فرار مى‌کند مرد از برادرش و مادر و پدرش و از همسر و برادرش، براى هر مردى از ایشان روز چنین کارى است که او را از هر چیز بى‌نیاز میکند.

ارشاد القلوب، حسن بن محمد دیلمی، جلد 1، ص 139- 141

https://lib.eshia.ir/12803/1/139

 

این حدیث ارشاد القلوب را حاج آقا بعد از نماز فرمودند! یک نکته ای که در پر کردن حالات خلائهای ذرات در مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه ابرتقارن و حتی نظریه های ریسمان و ام و هندسه ناجابجایی و ... داریم این است که خوب شما آیا از طرف سیاه چاله ایهای دوتاییهای سیاه چاله ای- ستاره ای هم هستند که دارید حالات خلائها را پر می کنید، یا آیا توان این را هم دارید که بروید طرف ستاره ها حتی در آسمان و آنگاه حالات خلائها را آنچنان هم پر کنید که بر سیاه چاله های دو تایی های متناظرشان هم روشنایی و نور کافی افکنند و بلکه آنها را از حالات سیاه چاله ای خود هم خارج کنند؟!

نکته ای که راجع به امام زمان عچل الله فرجه الشریف هم شاگرد و دانشجو و طلبه با آن مواجه است نیز خیلی هم مایل است حالات خلاء را آنچنان هم پر کند که به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف میل کنند و سرباز او هم شوند؛ همین نکته و مسئله است. کانه انسان 250 ساله و امام زمان عجل الله فرجه الشریف 1500 ساله حی و زنده است و جایش هم در قلوب همه ی مومنین و بلکه همراه پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله  سلم دیگر ائمه ی معصومین و امام حسین علیهم السلام هم در عرش اعلی جای دارد؛ و همه ی بندگان و خلائق خدا و از جمله هم انسانهای ممکن الوجودها هم حول خدای سبحان واجب الوجود باید هم انواع حالات خلائها و بلکه انرژیهای بالاتری را پر کنند و از جمله هم علمای عظام سررشته داران اند و از جمله هم امامزادگان اند. و اما آیا می تواند هم امامش را به همه ی عالم بشناساند و بلکه کل عالم را هم مسلمان کند و همه و همه هم شهادتین گفته اسلام بیاورند؟! آیا حتی می تواند پای درس مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم نشسته بهره مند شود و بلکه طغیان هم نکند و به سربازی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نائل آید؟ یحتمل خلائهای خیلی زیادی هم هست که باید جایشان پر شوند، و بلکه خیلها هم مدعی شوند که ما جلوتر از شماها خیلی وقت پیشها هم آمده ایم زنبیلهایمان را گذاشته ایم و خلائها را پر کرده ایم و شماها آنوقت کجا هم بودید ای یابن اطلقاء؛ حالا تازه یادتان افتاده است که می خواهید خلائها را پر کنید و بلکه اصل طرد پاولی را هم یادتان رفته است؟ فشاری را که بر ذرات در خورشید هم یحتمل می آید در این مبادلاتی که در جوششها و شکافتهای هسته ای هم رخ می دهند و یحتمل هم باعث انفجارهایی در سطح ستاره ها و ابرنواخترها شده و بلکه ستاره را تبدیل به سیاه چاله ای هم می کنند، همین مسئله ی کربلایی عاشورایی هم هست که بر علیه امام حسین علیه السلام نیز آنچنان صف آرایی می کنند که همانا علی الاسلام والسلام اذ قد بلیت براع مثل یزید. مشکل در روز قیامت صد چندان هم می شود که هر کسی باید نفس خود را نیز وصیت کند که از گناهانش بکاهد و بر کارهای ثواب و نیکش بیافزاید و هیچ کس هم نیست که بدادش برسد و او را از آن حالات یزیدیش بیرون آورده و حسینی اش هم کند و .... فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ ‎﴿الزلزلة: ٧﴾‏ وَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ ‎﴿الزلزلة: ٨﴾‏

اتفاقاً کتب استاد ناصر یوسفی مثل شچره آشوب و تاریخ در زنجیر و ابن عباس: اجتهاد در برابر ولی، هم یحتمل بتوانند ما را به فهم مسائل تاریخی بیشتر کمک هم کنند. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المستشهدین بین یدیه 

https://doi.org/10.1088/1361-6382/acd29c

https://arxiv.org/abs/2302.09690

https://arxiv.org/abs/2207.02465

https://arxiv.org/abs/2006.04044

https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0550321323002195

https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0550321323002158

https://www.sciencedirect.com/science/article/pii/S0550321323002183

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیبًا مِّنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَیَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا هَـٰؤُلَاءِ أَهْدَىٰ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلًا ‎﴿النساء: ٥١﴾‏

 

دهم [دعاء ایمنى از سلطان و بلاء و ظهور اعداء و خوف و فقر و تنگى سینه]

کفعمى در مصباح دعایى نقل کرده و فرموده سید بن طاوس این دعا را براى ایمنى از سلطان و بلاء و ظهور اعداء و خوف و فقر و تنگى سینه ذکر کرده و آن از ادعیه صحیفه سجادیه است پس هر گاه ترسیدى از ضرر آنچه ذکر شد بخوان آن را این است دعا

یَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ اَلْمَکَارِهِ وَ یَا مَنْ یُفْثَأُ بِهِ حَدُّ اَلشَّدَائِدِ وَ یَا مَنْ یُلْتَمَسُ مِنْهُ اَلمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ اَلْفَرَجِ ذَلَّتْ لِقُدْرَتِکَ اَلصِّعَابُ وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِکَ اَلْأَسْبَابُ وَ جَرَى بِقُدْرَتِکَ اَلْقَضَاءُ وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِکَ اَلْأَشْیَاءُ فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ وَ بِإِرَادَتِکَ دُونَ نَهْیِکَ مُنْزَجِرَةٌ أَنْتَ اَلْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ وَ أَنْتَ اَلْمَفْزَعُ فِی اَلْمُلِمَّاتِ لاَ یَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلاَّ مَا دَفَعْتَ وَ لاَ یَنْکَشِفُ مِنْهَا إِلاَّ مَا کَشَفْتَ وَ قَدْ نَزَلَ بِی یَا رَبِّ مَا قَدْ تَکَأَّدَنِی ثِقْلُهُ وَ أَلَمَّ بِی مَا قَدْ بَهَظَنِی حَمْلُهُ وَ بِقُدْرَتِکَ أَوْرَدْتَهُ عَلَیَّ وَ بِسُلْطَانِکَ وَجَّهْتَهُ إِلَیَّ فَلاَ مُصْدِرَ لِمَا أَوْرَدْتَ وَ لاَ صَارِفَ لِمَا وَجَّهْتَ وَ لاَ فَاتِحَ لِمَا أَغْلَقْتَ وَ لاَ مُغْلِقَ لِمَا فَتَحْتَ وَ لاَ مُیَسِّرَ لِمَا عَسَّرْتَ وَ لاَ نَاصِرَ لِمَنْ خَذَلْتَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اِفْتَحْ لِی یَا رَبِّ بَابَ اَلْفَرَجِ بِطَوْلِکَ وَ اِکْسِرْ عَنِّی سُلْطَانَ اَلْهَمِّ بِحَوْلِکَ وَ أَنِلْنِی حُسْنَ اَلنَّظَرِ فِیمَا شَکَوْتُ وَ أَذِقْنِی حَلاَوَةَ اَلصُّنْعِ فِیمَا سَأَلْتُ وَ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ رَحْمَةً وَ فَرَجاً هَنِیئاً وَ اِجْعَلْ لِی مِنْ عِنْدِکَ مَخْرَجاً وَحِیّاً وَ لاَ تَشْغَلْنِی بِالاِهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِکَ وَ اِسْتِعْمَالِ سُنَنِکَ [سُنَّتِکَ] فَقَدْ ضِقْتُ لِمَا نَزَلَ بِی یَا رَبِّ ذَرْعاً وَ اِمْتَلَأْتُ بِحَمْلِ مَا حَدَثَ عَلَیَّ هَمّاً وَ أَنْتَ اَلْقَادِرُ عَلَى کَشْفِ مَا مُنِیتُ بِهِ وَ دَفْعِ مَا وَقَعْتُ فِیهِ فَافْعَلْ بِی ذَلِکَ وَ إِنْ لَمْ أَسْتَوْجِبْهُ مِنْکَ یَا ذَا اَلْعَرْشِ اَلْعَظِیمِ وَ ذَا اَلْمَنِّ اَلْکَرِیمِ فَأَنْتَ قَادِرٌ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ آمِینَ رَبَّ اَلْعَالَمِینَ

یازدهم [دعاء فرج حضرت حجة علیه السلام]

کفعمى در بلد الامین فرموده: این دعاى حضرت صاحب الامر علیه السلام است که تعلیم فرمود آن را به شخصى که محبوس بود پس خلاص شد

إِلَهِی عَظُمَ اَلْبَلاَءُ وَ بَرِحَ اَلْخَفَاءُ وَ اِنْکَشَفَ اَلْغِطَاءُ وَ اِنْقَطَعَ اَلرَّجَاءُ وَ ضَاقَتِ اَلْأَرْضُ وَ مُنِعَتِ اَلسَّمَاءُ وَ أَنْتَ اَلْمُسْتَعَانُ وَ إِلَیْکَ اَلْمُشْتَکَى وَ عَلَیْکَ اَلْمُعَوَّلُ فِی اَلشِّدَّةِ وَ اَلرَّخَاءِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أُولِی اَلْأَمْرِ اَلَّذِینَ فَرَضْتَ عَلَیْنَا طَاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنَا بِذَلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنَّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عَاجِلاً قَرِیباً کَلَمْحِ اَلْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ یَا مُحَمَّدُ یَا عَلِیُّ یَا عَلِیُّ یَا مُحَمَّدُ اِکْفِیَانِی فَإِنَّکُمَا کَافِیَانِ وَ اُنْصُرَانِی فَإِنَّکُمَا نَاصِرَانِ یَا مَوْلاَنَا یَا صَاحِبَ اَلزَّمَانِ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ اَلْغَوْثَ أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی أَدْرِکْنِی اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ اَلسَّاعَةَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ اَلْعَجَلَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرِینَ

 

https://arxiv.org/abs/2306.12954

https://arxiv.org/abs/2301.02349

https://arxiv.org/abs/2301.01459

https://arxiv.org/abs/2212.12044

https://arxiv.org/search/?query=firouzjaee&searchtype=all&source=header

https://deepai.org/profile/javad-t-firouzjaee

 

https://membersearch.irimc.org/member/profile?id=e1627038-682b-

48d0-b054-09462c6b68d1

 

بنده ی حقیر در نیم ساعت عرض کنم که دیشب داشتم از مسجد برمی گشتم که به دو کنیز خیلی جوانی در پیاده رو برخوردم که یک تاپهایی را پوشیده بودند که رویش پیراهنهایی هم افتاده بودند و با سرهای لخت! این در حالی است که قبل از اذان مغرب همانجا در پیاده رو حتی چهارپایه خوانی می شود و سینه زنی و توی سر و کله همه می زنند. اینجا عرض بنده ی حقیر این است که مسئله فقط یک دو قطبی حجاب/ بی حجابی رخ نداده است و بلکه دو سیاه چاله ی بی حجابی هم هستند که می خواهند بهم متصل شوند که مرکزش هم سیاه چاله ای است که امام حسین علیه السلام در روز عاشورا در آن واقع شد و همان است که حضرت زهرای اطهر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و حضرت عیسی ابن مریم علی نبینا علیهم السلام وقتی از آسمان دوباره آیا در فلسطین اشغالی است که فرود خواهند آمد یا کجا است؟! مسئله همان همان هم هست که گوروی هارری کریشناها ابهه چرنده پرابهوپدا سوامی و بلکه سیگموند فروید هم در کتابهایشان وقتی مطالعه می کنید می بینید می گویند که شهوت یک نیرویی دارد که وقتی بر عقل غلبه کرد، دیگر یحتمل حتی خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم نمی شناسد و نمی فهمد دارد چه می کند. و خوب را از بد هم نمی تواند تشخیص دهد. متوجه نمی شد که آیا این لجنی که داری به سر و صورت ات هم می زنی، حالا نجس هم نباشد؛ و اما آیا جایز است با ان وضویت را هم بسازی؟!!! آیا این کنیزی یا آن غلامی که اینطور هم مایل است توجه دیگران را به خود جلب کند، آیا می تواند هم تشخیص دهد که سیدة النساء العالمین هم کدام است؟ امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم تشخیص می دهد؟ آیا همان مسیحیان اگر دوباره عیسی ابن مریم علی نبینا محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم دوباره در بینشان از آسمان هم فرود آید، نعوذ بالله او را نخواهند کشت چرا که آنقدر هم گرفتار این دنیای پست و دون شده اند که دیگر خدا و پیغمبرشان را هم نمی توانند درک کنند؟! کشتن که فقط این نیست که همه جا کربلا است و همه جا عاشورا است؟ این هم یک جور کربلا و عاشورای دیگری است که انسان حتی اگر امامش هم جلوی رویش بایستد باز هم نتواند تشخیص دهد که او امامش است و بلکه حتی او را قلباً هم در درونش نتواند بیابد و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را حتی در درونش هم بکشد! خوب آیا این دیگر حتی عیسی بن مریم علی نبینا علیهم السلام هم می فهمد؟ حالا هر چقدر هم که این خانم دانشمند مسیحی یا بلکه غیر مسیحی صدها مقاله ی علمی ریاضی فیزیکی حکمت متعالیه  نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم داشته باشد که در همان حدود ریاضی فیزیکی هم باقی مانده اند. یحتمل حتی این دانشمند ریاضی فیزیک بلکه پزشک خیلی حاذقی هم باشد یا بنده نمی دانم یحتمل هم فقط تشابه اسمی است ولی در هوش مصنوعی عمیق و ال اس تی ام که می دانیم  مقالاتی هم دارد؛ البته یحتمل هم خیلی بهتر از ااین بنده ی حقیر هم امام زمان عجل الله فرجه الشریف را می شناسد. ولی مسئله این است که اینها همه از این نوع هم هست که نتیجه این هم نمی شود که دو سیاه چاله ای را که در پی پیوند آنها با هم هستیم هم همین است که کل یوم عاشورا کل ارض کربلا؟! مطلوب است پیدا کنید ال اس تی ام و هوش مصنوعیِ ایالات متحده ی چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک و کوهمولوژیک ادغام شدن دو سیاه چاله عظیم نجومی را طوری که ستاره ای آیا چقدر هم خورشیدی را نیز، آیا چقدر دارند دنبال خودشان یدیک هم می کشانند. همه جا کربلا، همه جا نینوا، تو حسین منی، من ابوالفضلی ام، به امید خدا! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه

 

doi10.1016/j.physletb.2022.137542

NANOGrav Signal from the End of Inflation and the LIGO Mass and Heavier Primordial Black Holes

Authors: Amjad AshoorioonKazem RezazadehAbasalt Rostami

https://arxiv.org/abs/2202.01131

 

868864231415271

وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ‎﴿الواقعة: ١٠﴾‏

 

بَابُ السَّبْقِ إِلَى الْإِیمَانِ‌

1- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ بَکْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ بُرَیْدٍ قَالَ حَدَّثَنَا أَبُو عَمْرٍو الزُّبَیْرِیُّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ إِنَّ لِلْإِیمَانِ دَرَجَاتٍ وَ مَنَازِلَ یَتَفَاضَلُ الْمُؤْمِنُونَ فِیهَا عِنْدَ اللَّهِ قَالَ نَعَمْ قُلْتُ صِفْهُ لِی رَحِمَکَ اللَّهُ حَتَّى أَفْهَمَهُ قَالَ إِنَّ اللَّهَ سَبَّقَ بَیْنَ الْمُؤْمِنِینَ کَمَا یُسَبَّقُ بَیْنَ الْخَیْلِ یَوْمَ الرِّهَانِ‌[1] ثُمَّ فَضَّلَهُمْ عَلَى دَرَجَاتِهِمْ فِی السَّبْقِ إِلَیْهِ فَجَعَلَ کُلَّ امْرِئٍ مِنْهُمْ عَلَى دَرَجَةِ سَبْقِهِ لَا یَنْقُصُهُ فِیهَا مِنْ حَقِّهِ وَ لَا یَتَقَدَّمُ مَسْبُوقٌ سَابِقاً- وَ لَا مَفْضُولٌ فَاضِلًا تَفَاضَلَ بِذَلِکَ أَوَائِلُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ أَوَاخِرُهَا وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ لِلسَّابِقِ إِلَى الْإِیمَانِ فَضْلٌ عَلَى الْمَسْبُوقِ إِذاً لَلَحِقَ آخِرُ هَذِهِ الْأُمَّةِ أَوَّلَهَا نَعَمْ وَ لَتَقَدَّمُوهُمْ إِذَا لَمْ یَکُنْ لِمَنْ سَبَقَ إِلَى الْإِیمَانِ الْفَضْلُ عَلَى مَنْ أَبْطَأَ عَنْهُ وَ لَکِنْ بِدَرَجَاتِ الْإِیمَانِ قَدَّمَ اللَّهُ السَّابِقِینَ وَ بِالْإِبْطَاءِ عَنِ الْإِیمَانِ أَخَّرَ اللَّهُ الْمُقَصِّرِینَ لِأَنَّا نَجِدُ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ مِنَ الْآخِرِینَ مَنْ هُوَ أَکْثَرُ عَمَلًا مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ أَکْثَرُهُمْ صَلَاةً وَ صَوْماً وَ حَجّاً وَ زَکَاةً وَ جِهَاداً وَ إِنْفَاقاً وَ لَوْ لَمْ یَکُنْ سَوَابِقُ یَفْضُلُ بِهَا الْمُؤْمِنُونَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً عِنْدَ اللَّهِ لَکَانَ الْآخِرُونَ بِکَثْرَةِ الْعَمَلِ مُقَدَّمِینَ عَلَى الْأَوَّلِینَ وَ لَکِنْ أَبَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ یُدْرِکَ آخِرُ دَرَجَاتِ الْإِیمَانِ أَوَّلَهَا وَ یُقَدَّمَ فِیهَا مَنْ أَخَّرَ اللَّهُ أَوْ یُؤَخَّرَ فِیهَا مَنْ قَدَّمَ اللَّهُ قُلْتُ أَخْبِرْنِی عَمَّا نَدَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الْمُؤْمِنِینَ إِلَیْهِ مِنَ الِاسْتِبَاقِ إِلَى الْإِیمَانِ فَقَالَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- سابِقُوا إِلى‌ مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها کَعَرْضِ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ‌ أُعِدَّتْ لِلَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ‌[1] وَ قَالَ‌ السَّابِقُونَ‌ السَّابِقُونَ‌ أُولئِکَ الْمُقَرَّبُونَ‌[2] وَ قَالَ‌ وَ السَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ‌ مِنَ الْمُهاجِرِینَ‌ وَ الْأَنْصارِ وَ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسانٍ‌ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ‌[3] فَبَدَأَ بِالْمُهَاجِرِینَ الْأَوَّلِینَ عَلَى دَرَجَةِ سَبْقِهِمْ ثُمَّ ثَنَّى بِالْأَنْصَارِ ثُمَّ ثَلَّثَ بِالتَّابِعِینَ لَهُمْ بِإِحْسَانٍ فَوَضَعَ کُلَّ قَوْمٍ عَلَى قَدْرِ دَرَجَاتِهِمْ وَ مَنَازِلِهِمْ عِنْدَهُ ثُمَّ ذَکَرَ مَا فَضَّلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ أَوْلِیَاءَهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ- تِلْکَ الرُّسُلُ‌ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ‌ مِنْهُمْ مَنْ کَلَّمَ اللَّهُ‌ وَ رَفَعَ بَعْضَهُمْ‌ فَوْقَ بَعْضٍ‌ دَرَجاتٍ‌ إِلَى آخِرِ الْآیَةِ[4] وَ قَالَ‌ وَ لَقَدْ فَضَّلْنا بَعْضَ النَّبِیِّینَ عَلى‌ بَعْضٍ‌[5] وَ قَالَ‌ انْظُرْ کَیْفَ فَضَّلْنا بَعْضَهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ وَ لَلْآخِرَةُ أَکْبَرُ دَرَجاتٍ‌ وَ أَکْبَرُ تَفْضِیلًا[6] وَ قَالَ‌ هُمْ دَرَجاتٌ‌ عِنْدَ اللَّهِ‌[7] وَ قَالَ‌ وَ یُؤْتِ کُلَّ ذِی فَضْلٍ‌ فَضْلَهُ‌[8] وَ قَالَ‌ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوالِهِمْ‌ وَ أَنْفُسِهِمْ‌ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ‌[9] وَ قَالَ‌ فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدِینَ عَلَى الْقاعِدِینَ أَجْراً عَظِیماً دَرَجاتٍ مِنْهُ وَ مَغْفِرَةً وَ رَحْمَةً[10] وَ قَالَ‌ لا یَسْتَوِی مِنْکُمْ- مَنْ أَنْفَقَ مِنْ قَبْلِ الْفَتْحِ‌ وَ قاتَلَ أُولئِکَ أَعْظَمُ دَرَجَةً مِنَ الَّذِینَ أَنْفَقُوا مِنْ بَعْدُ وَ قاتَلُوا[11] وَ قَالَ- یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا مِنْکُمْ‌ وَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ‌ دَرَجاتٍ‌[12] وَ قَالَ‌ ذلِکَ بِأَنَّهُمْ لا یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَ لا نَصَبٌ‌ وَ لا مَخْمَصَةٌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ لا یَطَؤُنَ‌ مَوْطِئاً یَغِیظُ الْکُفَّارَ وَ لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلًا إِلَّا کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ‌[13] وَ قَالَ‌ وَ ما تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ مِنْ خَیْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ‌[14] وَ قَالَ‌ فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ‌ فَهَذَا ذِکْرُ دَرَجَاتِ الْإِیمَانِ وَ مَنَازِلِهِ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‌[1].

الکافی الشریف، شیخ کلینی، جلد 2، ص40- 42

http://lib.eshia.ir/11005/2/40

 

پیشى گرفتن در ایمان‌

1-

زبیرى گوید: بامام صادق علیه السّلام عرضکردم: براى ایمان درجات و مراتبى است که مؤمنین نسبت بآنها نزد خدا بر یک دیگر برترى دارند؟ فرمود: آرى، عرضکردم: خدا رحمتت کند، برایم توضیح ده تا بفهمم. فرمود:

خدا میان مؤمنین مسابقه قرار داد، چنان که میان اسبان، در روز اسب دوانى مسابقه گذارند.

و آنها را بحسب درجات سبقت فضیلت بخشید. و هر یک از مؤمنین را طبق درجه سبقتش قرار داد و حق او را از آن درجه نکاست و هیچ دنبالى از جلو افتاده (نزد خدا) پیشى نگیرد و نه هیچ کم‌ 

فضیلتى بر صاحب فضیلت، از این جهت پیشینیان و پسینیان این امت بر یک دیگر برترى یافتند و اگر پیش رو در ایمان را بر عقب افتاده فضیلتى نبود، آخر این امت (از نظر مقام و فضیلت) باولش میچسبید (و در یک رتبه قرار میگرفتند، در صورتى که اصحاب پیغمبر و مسلمین صدر اول، اسلام را پایه‌گذارى کردند و آخرین از کوشش آنها بهره‌مند شدند) آرى میچسبید و بلکه از آنها پیش مى‌افتادند در صورتى که پیش رو در ایمان را بر عقب افتاده آن فضیلتى نبود.

لیکن خدا بسبب درجات ایمان پیشروان در ایمان را مقدم داشته و بسبب عقب افتادن از ایمان کوتاهى‌کنندگان را مؤخر داشته (یعنى از لحاظ رتبه و فضیلت) زیرا بعضى از مؤمنین متأخر را مى‌بینیم که نماز و روزه و حج و زکاة و جهاد و انفاقشان از پیشینیان بیشتر است و اگر سوابق فضیلتى که مؤمنین بسبب آن بر یک دیگر ترجیح پیدا میکنند نمیبود، میبایست متأخرین بواسطه عمل بسیار خود، بر پیشینیان مقدم باشند، ولى خداى عز و جل هرگز نخواسته شخصى که در پائین ترین درجات ایمان قرار دارد بدرجه جلوتر برسد و آنکه را خدا مؤخر داشته مقدم شود یا آنکه را مقدم داشته مؤخر گردد (زیرا اولا فضیلت و درجه نزد خدا بزیادى عمل نیست و ثانیا پیشینیان در ایمان بر متأخرین سبقت دارند و ایمان آنها سبب ایمان متأخرین گشته علاوه بر صعوبت و مشقت بسیارى که در ایمان آوردن آنها بود، بواسطه تقیه و قلت عدد و آزار مشرکین).

عرضکردم: پیشى گرفتن بسوى ایمانى که خدا مؤمنین را در این گفتار خویش دعوت فرموده است بمن خبر ده: «پیشى گیرید بسوى آمرزش پروردگارتان و بهشتى که پهناى آن آسمان و زمین است و براى کسانى که بخدا و پیغمبران وى ایمان آورده‌اند آماده شده، 21 سوره 57» و فرموده: «پیشى گرفتگانى که پیشى گرفته‌اند، آنها مقربانند، 10 سوره 56».

و فرموده: «و پیشروان نخستین، از مهاجر و انصار و کسانى که باحسان از آنها پیروى کردند، خدا از آنها راضى گشته و آنها از خدا، 100 سوره 9» پس خدا بمهاجرین نخستین طبق درجه پیشرویشان آغاز فرمود، و در درجه دوم انصار و در سوم پیروان باحسان از آنها را ذکر فرمود، و هر گروهى را باندازه درجات و مراتبشان نزد خود جایگزین فرمود. سپس آنچه را خداى عز و جل بسبب آن بعضى از اولیائش را بر بعض دیگر ترجیح داده بیان میفرماید: «بعضى از این رسولان را بر بعض دیگر فضیلت بخشیدیم. بعضى از آنها با خدا سخن گفت، و درجات برخى را بلندتر از دیگران فرمود: تا آخر آیه 253 سوره 2».

و نیز فرمود: «بعضى از پیغمبران را بر بعض دیگر فضیلت دادیم، 55 سوره 17» و باز فرمود:

«بنگر چگونه برخى را بر برخى فضیلت دادیم و درجات آخرت بیشتر و ترجیح آن بالاتر است، 21 سوره 17» و فرمود: «آنها نزد خدا درجاتى دارند 163 سوره 3» و فرمود: «فضیلت هر صاحب فضیلتى را خواهد داد، 3 سوره 11» و فرمود: «کسانى که ایمان آورده و هجرت نموده و با مال و جان خود در راه خدا جهاد کردند، نزد خدا مقام بیشترى دارند، 20 سوره 9» و فرمود: «خدا مجاهدین را بر بازنشستگان بپاداشى بزرگ فزونى بخشیده، و آن پاداش درجات و آمرزش و رحمت اوست، 95 سوره 4» و فرمود: «آن کس از شما که پیش از فتح انفاق کرده و کار زار نموده (با دیگران) برابر نیست درجه آنها از کسانى که پس از فتح انفاق کرده و کار زار نموده برتر است، «10 سوره 57» و فرموده: «خدا درجات کسانى از شما را که ایمان دارند با کسانى که دانش یافته‌اند، بالا میبرد، «11 سوره 58» و فرمود و این براى آنست که ایشان را در راه خدا تشنگى و رنج و گرسنگى نرسد، و در جایى که کافران را بخشم آرد قدم نهند و از دشمنى بمقصودى نرسند، جز آنکه بسبب آن براى ایشان عمل شایسته‌اى نوشته شود، 120 سوره 9» و فرموده: «هر خیرى که براى خود پیش فرستید آن را نزد خدا مى‌یابید، 110 سوره 2» و فرموده: «هر که هموزن ذره‌ئى نیکى کند، آن را به بیند، و هر که هم وزن ذره‌ئى بدى کند، آن را ببیند 8 سوره 99» اینست بیان درجات و مراتب ایمان نزد خداى عز و جل.

شرح‌

- چنانچه در باب سابق ذکر شد، ایمان شى‌ء واحدى نیست که در همه افراد مؤمنین یکسان و برابر باشد، بلکه حقیقتى است قابل تشکیک و داراى درجات و مراتب متعدد که اجزاء آن برابر اعضاء بدن انسان پخش و تقسیم شده است و هر مؤمنین باعتبار انجام دادن اجزاء ایمان که نماز و حج و انفاق و امثال آنست، از لحاظ کمى و زیادى و پیشى گرفتن و تأخیر انداختن و جهات دیگر، درجه و مقامش بهمان اندازه نزد خدا محفوظ است، بطورى که شاید دو تن از افراد مؤمنین از لحاظ درجه ایمانى نزد خدا یکسان و برابر نباشند.

مقصود از انعقاد این باب و این روایت مفصل با شواهد بسیارى که از آیات قرآن ذکر شد. اثبات همین معنى است که: درجات مؤمنین باندازه اعمال نیکشان با حساب دقیق نزد خدا محفوظ است مهاجرین و انصار و تابعین را در یک ترازو نگذاشته و پیغمبران و رسولان خویش را بیک چشم ننگریسته و نسبت بعمل خیر و شر مثقال ذره را از نظر دور نداشته، و تنها عمل صالح ایمانى را موجب فضیلت و درجه و مقام دانسته، نه ثروت و سیادت و حسب و نسب و جهات دیگر را.

ترجمه کافی، سید جواد مصطفوی، جلد 3، ص 67- 70

http://lib.eshia.ir/12541/3/70

 

یک مسئله ی توحیدی هست در اینکه شاگرد و دانشجو و طلبه بتواند ایمانش را آنقدر هم ارتقاء دهد که مراتب و درجات متعالیه الفهای بینهایت و آیات اللهی و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم ملتفت شود که همچون انسان 250 ساله و انسان 1500 ساله ای بر کرسی استادی در حال درس دادن است و او دارد از آن حضرات درس هم می گیرد. مسئله اینجا این است که کرسی استادی را یافتن یحتمل برای همه هم ممکن نباشد ولی در عین حال کرسی بندگی و شاگردی و دانشجویی و طلبگی یحتمل بتواند درب مدینة العلم را بروی او بگشاند آنجایی که می فرماید انا مدینة العلم و علی بابها. و آنگاه انسان 250 ساله را هم دنبال کند تا برسد به کرسیهای دروس حضرات آیات عظام و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و بالاخره هم به کرسی امام زمان عجل الله فرجه الشریف! مشکل اینجا است که یحتمل ادعا هم شود که حالات خلاء در کلاسهای درسی این حضرات هم همه و همه پر شده اند و دیگر جایی برای شاگرد و دانشجو و طلبه هم نداریم چرا که السابقون و السابقون زودتر آمده و زنبیل هم گذاشته اند و همه ی جاها را هم قبل از شما گرفته اند. همانطوری که ممکن است یک نصرانی تازه مسلمان شده را همسایه اش آنقدر بشکاند به مسجد برای نماز، بعد از نماز، بعد از نماز، ... که بالاخره تازه مسلمان شده شاکی هم شود که بابا ما این مسلمانی را نخواستیم چرا که عیالوار هم هستیم و مستمند و ... ولی از آن طرف هم راهب نصرانی را دارید که در مسیر حرکت حضرت امیر علیه السلام به شام برای نبرد با معاویه مسلمان و عاقبت اولین شهید جنگ صفین هم شد.

نکته ای که اینجا در مورد توحید هست این است که واجب الوجود را در میان بینهایت ممکن الوجودها قرار است شاگرد حکمت الهی درک کند، ولی آنجایی که بندگی خدا را یادش می رود و بلکه دیگر حتی نمی داند لا اله الا الله هم یعنی چه؟ مسئله این نیست دیگر که یادش رفته است قولوا لا اله الا الله تفلحوا. و حتی یحتمل در گیج گیجیهایش به خدای یکتا هم امر بفرماید لطف می فرمایید قیام بفرمایید؟! غافل از اینکه این کیست که باید قیام لله هم کند و حتی اول وارد بندگی خدا شده و خدا و رسولش را با شهادتین بر زبانش جاری کرده و به قلبش بشناساند و در اعمالش هم حالا آیا چقدر ایمانش متجلی شود؟! و الا که خیلی ها هم امپراطوریهایی را در طول تاریخ تشکیل داده اند که آیا امروزه حتی چقدر هم از آثارشان باقی باشد یا نباشد. انسان از خورشید هم ممکن است سعی کند یاد بگیرد چطور به انرژی هسته ای دست یابد، ولی این را که الله نور السماوات و الارض ... را می خواهد چطور بقلبش بیاموزد و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم بیابد هم مشکلی است که درش آنچنان هم گیر کرده است که تمایز بین احلام و علم و حکمت را هم آیا چقدر تشخیص دهد. ممکن الوجودی خودش را با واجب الوجودی خدا می خواهد درک کند، ولی نه واجب الوجود و نه رسولش را و نه ائمه ی اطهار را می تواند درک کند. چرا که اصلا اسلام را هم نفی می کند و بلکه از طریق عقل هم حتی به ریاضی فیزیک بپردازد، ولی آیا چقدر هم حتی حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه حکمت الهی را هم درک کند؟ بالاخره واجب الوجود و وجود مبارک باری تعالی یک جورهایی هم خود را به استکبار نشان خواهد داد قبل از اینکه حتی بتواند به قدرتی که در بمبهای اتمی و هسته ای اش نهفته است استناد کند. موضوع این است که آیا باز هم از رو می رود؟ یا باز هم ممکن الوجود را با واجب الوجود اشتباه گرفته و بلکه یحتمل حتی خیلی هم مایل است اظهار وجود کند که چند جهانی استکان نلبکیهای توپولوژیک را اگر همه و همه را توانستیم کوهمولوژیکی از وسط هم دو نیم کنیم، آیا هندسی هم مسئله همان همان است یا غیر از اینها است و .... آیا یک چرخشی هم در کل عالم ایجاد می شود اگر بجای یک خورشید و ستاره هم چندین و چند خورشید و ستاره هم می داشتیم؟ 

نکته ی دیگر اینجا این است که در فهم غلط واجب الوجود اگر بنده ی حقیر آمدم ثابت هم کنم که امر به معروف و نهی از منکر حتی در مورد فقط همین حجاب و بی حجابی خودمان هم چطور است و دعواها هم بالا گرفت که بعضی شروع کردند بنا را بر بی حجابی گذاشتن؛ خوب آیا اینجا هم باز یک ممکن الوجودی را هم با واجب الوجود اشتباه نگرفته ایم؟ و آیا اشتباه هم مسئله را که به آزادی لیبرال دموکراسی نسبت داده می شود را نمی خواهند به ممکن الوجود بی حجابی در اسلام هم نسبت دهند و فساد و فسق و فجور را به دامن اسلام هم بکشانند؟ مسئله این هم هست که واجب الوجود خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و فاطمه ی زهرا و زینب کبری و حضرت رقیه صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین را وقتی نشناخت دچار احلام و توهمات عدیده ای و از جمله هم بی حجابی هم آیا نخواهد شد؛ و حتی یحتمل مسئله را یک جورهایی هم با حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم گره نخواهند زد و ...؟! بالاخره ابن عباس وقتی راه را کج رفت، یواش یواش کار به جایی هم آیا کشیده نخواهد شد که خلفای عباسی یک جورهایی هم مستقیم و غیر مستقیم باعث شوند ائمه ی اطهار از امام صادق علیه السلام تا ابن الرضاها به شهادت رسیده و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم در غیبت صغری و کبری تشریف فرما شوند؟ و لذا حالات خلاء کلاسهای حجج اسلام و آیت الله ها و آیات عظام حضرات مراجع تقلید و امام زمان عجل الله فرجه الشریف آیا چطور هم قرار است با السابقون السابقون اولئک المقربون پر شوند؟ یک جهاد تبیین عظیمی را هم می طلبد که نشان دهد که فسق و فجور و ظلم استکبار آنطور که نشان می خواهد دهد که لیبرال دموکراسی همه ی عالم را هم فرا گرفته است، حتی می تواند خورشید را هم تبدیلش کند به ظلمات سیاه چاله ای لامذهبی ....

این مقالات گرانشی و نجومی جناب آقای دکتر عشوریون را هم نگاهی بیاندازید:

https://physics.ipm.ac.ir/A.Ashoorioon.pdf

https://arxiv.org/abs/2304.07344

https://arxiv.org/abs/2303.06627

https://arxiv.org/abs/2301.06598

وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ‎﴿الواقعة: ١٠﴾‏

مسابقه ی خرگوش و لاک پشت:

https://arxiv.org/abs/2303.16002

https://arxiv.org/abs/2201.12426

https://arxiv.org/abs/2011.08934

https://arxiv.org/abs/1809.09158

https://arxiv.org/abs/1802.03565

https://arxiv.org/abs/1612.04430

https://arxiv.org/abs/1504.06186

https://arxiv.org/abs/q-bio/0512002

 

بیماریهای ناشی از پروتئین پریون در حیوانات پستاندار مثل جنون گاوی ... خصوصاً در خرگوش:

https://arxiv.org/abs/1304.7633

وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ‎﴿الواقعة: ١٠﴾‏

 

بخش ۴۳ - مهلت دادن موسی علیه‌السلام فرعون را تا ساحران را جمع کند از مداین

گفت امر آمد برو مهلت ترا

من بجای خود شدم رستی ز ما

او همی‌شد و اژدها اندر عقب

چون سگ صیاد دانا و محب

چون سگ صیاد جنبان کرده دم

سنگ را می‌کرد ریگ او زیر سم

سنگ و آهن را بدم در می‌کشید

خرد می‌خایید آهن را پدید

در هوا می‌کرد خود بالای برج

که هزیمت می‌شد از وی روم و گرج

کفک می‌انداخت چون اشتر ز کام

قطره‌ای بر هر که زد می‌شد جذام

ژغژغ دندان او دل می‌شکست

جان شیران سیه می‌شد ز دست

چون به قوم خود رسید آن مجتبی

شدق او بگرفت باز او شد عصا

تکیه بر وی کرد و می‌گفت ای عجب

پیش ما خورشید و پیش خصم شب

ای عجب چون می‌نبیند این سپاه

عالمی پر آفتاب چاشتگاه

چشم باز و گوش باز و این ذکا

خیره‌ام در چشم‌بندی خدا

من ازیشان خیره ایشان هم ز من

از بهاری خار ایشان من سمن

پیششان بردم بسی جام رحیق

سنگ شد آبش به پیش این فریق

دسته گل بستم و بردم به پیش

هر گلی چون خار گشت و نوش نیش

آن نصیب جان بی‌خویشان بود

چونک با خویش‌اند پیدا کی شود

خفتهٔ بیدار باید پیش ما

تا به بیداری ببیند خوابها

دشمن این خواب خوش شد فکر خلق

تا نخسپد فکرتش بستست حلق

حیرتی باید که روبد فکر را

خورده حیرت فکر را و ذکر را

هر که کاملتر بود او در هنر

او بمعنی پس بصورت پیشتر

راجعون گفت و رجوع این سان بود

که گله وا گردد و خانه رود

چونک واگردید گله از ورود

پس فتد آن بز که پیش آهنگ بود

پیش افتد آن بز لنگ پسین

اضحک الرجعی وجوه العابسین

از گزافه کی شدند این قوم لنگ

فخر را دادند و بخریدند ننگ

پا شکسته می‌روند این قوم حج

از حرج راهیست پنهان تا فرج

دل ز دانشها بشستند این فریق

زانک این دانش نداند آن طریق

دانشی باید که اصلش زان سرست

زانک هر فرعی به اصلش رهبرست

هر پری بر عرض دریا کی پرد

تا لدن علم لدنی می‌برد

پس چرا علمی بیاموزی به مرد

کش بباید سینه را زان پاک کرد

پس مجو پیشی ازین سر لنگ باش

وقت وا گشتن تو پیش آهنگ باش

آخرون السابقون باش ای ظریف

بر شجر سابق بود میوهٔ طریف

گرچه میوه آخر آید در وجود

اولست او زانک او مقصود بود

چون ملایک گوی لا علم لنا

تا بگیرد دست تو علمتنا

گر درین مکتب ندانی تو هجا

همچو احمد پری از نور حجی

گر نباشی نامدار اندر بلاد

گم نه‌ای الله اعلم بالعباد

اندر آن ویران که آن معروف نیست

از برای حفظ گنجینهٔ زریست

موضع معروف کی بنهند گنج

زین قبل آمد فرج در زیر رنج

خاطر آرد بس شکال اینجا ولیک

بسکلد اشکال را استور نیک

هست عشقش آتشی اشکال‌سوز

هر خیالی را بروبد نور روز

هم از آن سو جو جواب ای مرتضا

کین سؤال آمد از آن سو مر ترا

گوشهٔ بی گوشهٔ دل شه‌رهیست

تاب لا شرقی و لا غرب از مهیست

تو ازین سو و از آن سو چون گدا

ای که معنی چه می‌جویی صدا

هم از آن سو جو که وقت درد تو

می‌شوی در ذکر یا ربی دوتو

وقت درد و مرگ آن سو می‌نمی

چونک دردت رفت چونی اعجمی

وقت محنت گشته‌ای الله گو

چونک محنت رفت گویی راه کو

این از آن آمد که حق را بی گمان

هر که بشناسد بود دایم بر آن

وانک در عقل و گمان هستش حجاب

گاه پوشیدست و گه بدریده جیب

عقل جزوی گاه چیره گه نگون

عقل کلی آمن از ریب المنون

عقل بفروش و هنر حیرت بخر

رو به خواری نه بخارا ای پسر

ما چه خود را در سخن آغشته‌ایم

کز حکایت ما حکایت گشته‌ایم

من عدم و افسانه گردم در حنین

تا تقلب یابم اندر ساجدین

این حکایت نیست پیش مرد کار

وصف حالست و حضور یار غار

آن اساطیر اولین که گفت عاق

حرف قرآن را بد آثار نفاق

لامکانی که درو نور خداست

ماضی و مستقبل و حال از کجاست

ماضی و مستقبلش نسبت به تست

هر دو یک چیزند پنداری که دوست

یک تنی او را پدر ما را پسر

بام زیر زید و بر عمرو آن زبر

نسبت زیر و زبر شد زان دو کس

سقف سوی خویش یک چیزست بس

نیست مثل آن مثالست این سخن

قاصر از معنی نو حرف کهن

چون لب جو نیست مشکا لب ببند

بی لب و ساحل بدست این بحر قند

مثنوی معنوی مولوی، دفتر سوم

 

داشتم بر حسب در حدیثی که در نظر بعد ان شاء الله خواهد آمد دنبال اسب تازی که از بس تند می رود مدام هم پس فتد می گشتم که نگو مولوی در مثنوی هم در مهلت دادن موسی علی نبینا علیه السلام ساحران فرعون را می فرماید:

...

که گله وا گردد و خانه رود

چونک واگردید گله از ورود

پس فتد آن بز که پیش آهنگ بود

پیش افتد آن بز لنگ پسین

حکایت مسابقه ی خرگوش و لاک پشت است که در هوش مصنوعی هم مورد استفاده است:

https://stackoverflow.com/questions/5834198/is-the-turtle-and-rabbit-

algorithm-always-on

مسئله می تواند از این نوع هم باشد که شما دارید با صفحه ی آبی و ریستارت مسابقه هم می دهید! کی اینجا برنده خواهد شد؟!!! البته هنوز یحتمل بهتر است که مطلبتان را حفظ یا همان سیو هم کنید و بی گدار هم به آب نزنید و ....

پیام رهبر انقلاب در پی جسارت به ساحت قرآن مجید در سوئد

 

حضرت آیت‌الله‌ خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی جسارت به ساحت مقدس قرآن مجید در سوئد را حادثه‌ای تلخ و توطئه‌آمیز و خطر آفرین خواندند و تاکید کردند: اشد مجازات برای عامل این جنایت مورد اتفاق همه علمای اسلام است، دولت سوئد باید عامل جنایت را به دستگاه‌های قضایی کشورهای اسلامی تحویل دهد.
متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به این شرح است:

بسم الله الرّحمن الرّحیم

جسارت به ساحت مقدس قرآن مجید در سوئد، حادثه‌ای تلخ و توطئه‌آمیز و خطرآفرین است. اشد مجازات برای عامل این جنایت مورد اتفاق همه علمای اسلام است، دولت سوئد نیز باید بداند که با پشتیبانی از جنایتکار، در برابر دنیای اسلام آرایش جنگی گرفته و نفرت و دشمنی عموم ملت‌های مسلمان و بسیاری از دولت‌های آنان را به سوی خود جلب کرده است.

وظیفه آن دولت آن است که عامل جنایت را به دستگاه‌های قضایی کشورهای اسلامی تحویل دهد. توطئه‌گران پشت صحنه نیز بدانند که حرمت و شوکت قرآن کریم روز به روز افزونتر و انوار هدایت آن درخشان‌تر خواهد شد، امثال این توطئه و عاملان آن، حقیرتر از آنند که بتوانند جلوگیر این درخشش روزافزون باشند. والله غالبٌ علی اَمرِه

سیّدعلی خامنه‌ای
۳۱ تیرماه ۱۴۰۲  

 

۱۴۰۲/۰۴/۳۰

نماهنگ | کجا ایستاده‌ایم؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «هیئت یک واحد اجتماعی است، یک مجموعه‌ی اجتماعی است که بر محور مودّت اهل‌بیت شکل میگیرد؛ محور این اجتماع کوچک یا بزرگ، مودّت اهل‌بیت (علیهم السّلام) و هدایت به سمت اهداف اهل‌بیت است... هیئت را اصحاب ائمّه تشکیل دادند و آنها شروع کردند؛ بعد از حادثه‌ی کربلا دُور هم جمع میشدند. امام صادق (علیه ‌السّلام) از راوی سؤال میکنند: تَجلِسونَ وَ تُحَدِّثون؟ می‌نشینید دُور هم، صحبت میکنید، حرف میزنید؟ یعنی مسائل ما را مطرح میکنید؟ او جواب میدهد که بله، این کار را میکنیم؛ یعنی همین مجموعه‌ی هیئات. بعد حضرت میفرمایند: اِنَّ تِلکَ المَجالِسَ‌ اُحِبُّها؛ من دوست میدارم این مجالس را. قربان آن دل! [میفرماید] مجالس شما را دوست میدارم. اِنَّ تِلکَ المَجالِسَ‌ اُحِبُّها و اَحیوا اَمرَنا... یعنی راه ما را زنده نگه دارید، مکتب ما را زنده نگه دارید. ... در آن دوره‌ای که امام صادق فرمودند: اَحیوا اَمرَنا، احیای امرِ اهل‌بیت جزو سخت‌ترین و خطرناک‌ترین کارها بود؛ یک جهاد عظیم بود. ... یعنی امام بزرگ‌ترین مبارزات را، خطرناک‌ترین مبارزات را، از اینها مطالبه میکند. پس هیئت جای چیست؟ جای جهاد. هیئت، کانون جهاد است؛ هیئت، کانون جهاد است؛ جهاد فی‌سبیل‌الله، جهاد در راه احیای مکتب اهل‌بیت... هیئت، محلّ جهاد تبیین است... محلّ بیان است، محلّ بیان مهم‌ترین مفاهیم معارف اسلامی و معارف علوی است، محلّ پاسخ به سؤالها است. امروز جوانهای ما سؤالهای گوناگونی دارند؛ درباره‌ی سبْک زندگی سؤال دارند، درباره‌ی مسائل اصولی سؤال دارند، سؤال [هم] به‌جا است. ... سؤال باید مطرح بشود، اشکالی هم ندارد، باید پاسخ داده بشود و پاسخش باید در هیئتها باشد، در مراکز علم و معرفت باشد؛ این، مغز و معنای هیئت است. ... قوام هیئت به جهاد است... جهاد یعنی تلاش در مقابله‌ی با دشمن... حرف بزنید، تبیین کنید برای خنثی ‌کردن وسوسه‌ی دشمن، میشود جهاد. ... این را من از روی اطّلاع عرض میکنم که امروز انبوهی از رسانه‌ها... در کارند؛ برای چه؟ برای اینکه در نظام جمهوری اسلامی افکار را برگردانند، مذاقها را برگردانند، ایمانها را و باورها را تضعیف کنند، تخریب کنند؛ این [جور] است. ... خب، این یک حرکت شیطانی است و جبهه‌ی شیطان است. مقابل این جبهه‌ی شیطان چیست؟ جبهه‌ی جهاد فی سبیل‌الله؛ جبهه‌ی جهاد فی‌سبیل‌الله. خب شما در هیئتید دیگر؛ از هیئت خودتان سؤال کنید که در این جهاد کجا قرار دارد؟... این را باید مشخّص کنیم برای خودمان و خاطر خودمان را جمع کنیم. کجا ایستاده‌ایم؟» ۱۴۰۰/۱۱/۰۳
رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت ماه محرم  ۱۴۴۵ و ایام عزاداری حضرت اباعبدالله‌الحسین علیه‌السلام نماهنگ «کجا ایستاده‌ایم؟» را منتشر میکند.

 

برچسب‌ها: جهاد؛ هیئت‎های مذهبی؛ حضرت امام حسین(علیه السلام)؛ تبیین؛ از تبیین تا قیام؛

https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=53396

وَالسَّابِقُونَ الْأَوَّلُونَ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَالْأَنصَارِ وَالَّذِینَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی تَحْتَهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ذَٰلِکَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ‎﴿التوبة: ١٠٠﴾‏

لَّقَد تَّابَ اللَّهُ عَلَى النَّبِیِّ وَالْمُهَاجِرِینَ وَالْأَنصَارِ الَّذِینَ اتَّبَعُوهُ فِی سَاعَةِ الْعُسْرَةِ مِن بَعْدِ مَا کَادَ یَزِیغُ قُلُوبُ فَرِیقٍ مِّنْهُمْ ثُمَّ تَابَ عَلَیْهِمْ إِنَّهُ بِهِمْ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ ‎﴿التوبة: ١١٧﴾‏

وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ‎﴿الواقعة: ١٠﴾‏

مَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ مِنکُمْ ۚ وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ ‎﴿٧﴾‏ لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِینَ الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِن دِیَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَیَنصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ ۚ أُولَٰئِکَ هُمُ الصَّادِقُونَ ‎﴿٨﴾‏ وَالَّذِینَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِیمَانَ مِن قَبْلِهِمْ یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ وَلَا یَجِدُونَ فِی صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَیُؤْثِرُونَ عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ وَلَوْ کَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ ۚ وَمَن یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‎﴿٩﴾‏ سوره مبارکه الحشر

 

یک دوتاییهای سیاه چاله ای- ستاره ای نجومی هم داریم که یحتمل حتی مملو از انفجارهای عظیمی از زلزله و آتشفشان و سیلهایی از آبهای جوشان و مواد مذاب هم هستند. عجیبی مسئله این است که اینجاها نیز شاگرد و دانشجو و طلبه مایل است از حالات خلاء بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف میل کنند؛ و بعضی هم یقیناً چنین می کنند. البته بعضی هم در میان توهمات خود برعکس همچون قوم یهود بین الطلوعین همه ی پیغمبران خود را هم کشته اند و بخیال خودشان از سر غفلت هم رفته اند سر کارشان تا در جهنمی که برای خود ساخته اند هم هر چه سعادتمندتر هم شوند. و بلکه اینها هم در طی مراتب و درجات خود بسمت تعالیهای مادیشان به اصل طرد پاولی نیز استناد می کنند و ....

و اما این هم که اینجا مرزهای توحیدی خورشیدی اسلامی نیز چطور حالات خلائها و انرژیهای بالاتر الکترونها را حول هسته های علمای عظام و مراجع تقلید پر کرده و الفهای بینهایت آیات اللهی را تا روز قیامت تا عرش اعلی هم ادامه داده و حتی حول امام زمانشان از خدا و رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم نیز تبعیت می کنند. این یک سری دارد در معدن عظمت که از دسترس امثال ماها هم چقدر غیر قابل دسترسی است؟! واقعاً هعم آیات اللهی هایی غیر قابل دسترسی هستند. و الله اعلم!

این مقالات را در مورد کاردینالها یا آیات اللهی های غیر قابل دسترسی و تک قطبیهای کوهمولوژیکی هم بنگرید:

https://arxiv.org/abs/2302.07311

https://arxiv.org/abs/2307.06910

https://arxiv.org/abs/2306.06005

https://arxiv.org/abs/2209.02810

قسمتی از مسئله این است که یحتمل بتوان اینکه متناظر انواع انجیرها- زیتونها، اشباع و تراوش آجیلهای مثلاً برزیلی یا ایرانی را بر حسب هندسه ی جبری و هیدرودینامیک و ترمودینامیک مسئله ریسمانی اش هم کرد. و آنچنان که مرزهای توحیدی- استکباری هم بر حسب طیفهای ماورای بنفش و مادون قرمز بطور طبیعی فشرده سازی شده و بلکه حتی مرزهای دو قطبیها و چند قطبیهای استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی ایالات متحده ای را هم سیاه چاله ای- ستاره ای مرزبندی طیفی بتوان کرد. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

مجموعه نقش روایت | روز کاشانی

رسانه KHAMENEI.IR به مناسبت ۳۰ تیرماه، روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از ماجرای ۳۰ تیر ۱۳۳۱ و قیام مردم علیه حکومت تحمیلى شاه که قوام‌السلطنه را نخست‌وزیر کرده بود را در قالب داستان مصور «روز کاشانی» منتشر میکند.
رهبر انقلاب اسلامی:«حادثه‌ى سى‌ام تیر مورد یک تحریف بزرگ تاریخى قرار گرفته است. این روز در حقیقت باید روز کاشانى اسم پیدا مى‌کرد.» ۱۳۶۳/۰۴/۲۹
 متن کامل این روایت را از اینجا بخوانید
 نقش روایت عنوان داستان‌های مصور روایت حضرت آیت‌الله خامنه‌ای از وقایع و حوادث گوناگون است که به مرور در KHAMENEI.IR منتشر خواهد شد.
[نسخه شبکه اجتماعی]

إِنَّ الَّذِینَ یُحَادُّونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ کُبِتُوا کَمَا کُبِتَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ ۚ وَقَدْ أَنزَلْنَا آیَاتٍ بَیِّنَاتٍ ۚ وَلِلْکَافِرِینَ عَذَابٌ مُّهِینٌ ‎﴿المجادله: ٥﴾‏

[ ٣٣٣٥٧ ] ٢٤ ـ وعن أبیه ، عن أحمد بن إدریس ، عن أبی إسحاق الأرجانی رفعه قال : قال أبو عبد الله ( علیه السلام ) : أتدری لِمَ اُمرتم بالأخذ بخلاف ما تقول العامّة ؟ فقلت : لا أدری [١] ، فقال : إنَّ علیّاً ( علیه السلام ) لم یکن یدین الله بدین ، إلاّ خالفت علیه الاُمّة إلى غیره ، إرادة لإِبطال أمره ، وکانوا یسألون أمیر المؤمنین ( علیه السلام ) عن الشیء الّذی لا یعلمونه ، فاذا أفتاهم ، جعلوا له ضدّاً من عندهم ، لیلبسوا على الناس.

وسائل الشیعة، شیخ حر عاملی، باب وجوه الجمع بین احادیث المختلفة، جلد 27، ص 116

https://lib.eshia.ir/11025/27/116

 

این حدیث را بنده از منبر نگاری عرض می کنم که پای منبرش هم نشسته بودم. می فرمایند: "علی علیه السلام به هیچ دستوری از دین عمل نمی کرد مگر اینکه مخالفان حضرت برعکس آن را عمل میکردند تا یاد ایشان را از بین ببرند. اگر هم چیزی را که بلد نبودند از حضرت سوال میکردند، برای این بود که بر خلافش را انجام دهند. لذا باید نسبت به هر چیزی که از تمدن شیطان (در شرق و غرب) به ما می رسد حساس باشیم؛ نکند که به دنبال استحاله فرهنگی تمدن حق باشند."

می فرمایند یک نمونه اش حجامت است که در طب مدرن غربی ما می بینیم که پزشکان معمولاً توصیه نمی کنند الا اینکه طبیب سنتی هم باشد. بنده ی حقیر خودم تا بحال باید عرض کنم حجامت نکرده ام با اینکه خیلی هم از مزایایش شنیده ام.

ولی این حدیث امام صادق اتفاقاً یک حدیثی هم هست که در اصول فقه گویا کاربردهایی هم دارد که از جمله وقتی با دو حدیث متناقض روبرو می شوید، باید چه کرد؟! مثلاً فرض بفرمایید که یک حدیثی را دارید که می گوید در نماز سور عزائم بخوان و حدیث دیگری می فرماید نخوان. اینجا باید چه کرد؟ می فرمایند که این حدیث از امام صادق می تواند کمک کند به استنباط مسئله. مشکلی که شما در ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم دارید این است که یحتمل شما می روید وسط آرشیوی از مقالاتی که اکثراً هم نویسنده های آنها حتی مسلمان هم نیستند و بلکه مسائل را از دیدگاه های ریاضی فیزیکی عقلی محض هم دارید بررسی می کنید. و کاری ندارید هم که حتی نویسنده را آیا از روی اسمش می توانید تشخیص دهید که مرد است یا زن؟ آیا شرب خمر هم می کند؛ آیا حجابش را هم رعایت می کند و ...؟ یعنی می خواهید از این مقالات استفاده ی ریاضی فیزیکی مورد بحث خود را هم ببرید و استنباط و استدلالات خود را هم کنید. ولی آنجاهایی که همچون مسائل حدیثی فقهی هم یحتمل به تناقضاتی برسیم، آنگاه باید هم دید که مسئله را چطور باید استنباط و استدلال کرد. و معمولاً ما وارد این مباحث نمی شویم و بلکه بیشتر به جنبه ی ریاضی فیزیکی مسئله و آنچه عقلاً می توان از آن تحلیل کرد هم می پردازیم.

و اما یک جاهایی هم دیگر مسئله می رسد به اینکه فرض بفرمایید در کشوری اروپایی یا آمریکایی هم هتک حرمت به قرآن کریم کرده است. نمونه اش این دو باری است که در سوئد چنین کرده است. علنی کرده است که با قرآن مجید و اسلام هم مشکل دارد. علنی هم می کند که با حجاب اسلامی مشکل دارد. علنی هم می کند که با ولی فقیه مد ظله العالی مشکل دارد بجای اینکه یک مرگ بر ضد ولایت فقیه یا مرگ بر آمریکا هم بگوید. خوب، می خواهید این جاهلی که دچار استحاله ی فرهنگی هم شده است دیکتاتوری شاهنشاهی و فرعونی را هم با رهبری ولایت فقیه مد ظله العالی اشتباه نگیرد؟ مسئله این هم فقط نیست که زنا و شرب خمر و قمار را هم از گناهان کبیره نمی داند. و بلکه کار را به اینجا می کشاند که حتی فرق بین امام حسین علیه السلام و یزید ملعون را هم نمی فهمد دیگر! تفاوتی برایش ندارد که آیا ستاره ای همچون خورشید هم به گودال سیاه چاله ای که درش گیر کرده است می تابد و آنگاه این تابش هم چه اثراتی را بر سیاه چاله اش دارد؟ و بلکه فرق بین دوتایی سیاه چاله و ستاره را هم که کدام به کدام است را نیز نمی تواند تشخیص دهد چرا که وسط سیاه چاله ی باتلاقی اش هم گیر کرده است. توی کفرش گیر کرده است و نه اسلام مییاورد و نه پیغمبرش را و نه امامش را می شناسد و جهاد با نفس یا حتی روانشناسی را تشخیص می دهد و دیگر چه رسد به جهاد فی سبیل الله را. آمده است وسط هندسه ی چند جهانی ایالات متحده ای اسلامی و حتی شاخصهای توپولوژیک و کوهمولوژیک ناشی از هندسه و کهانشناسی و نظریه ی ریسمان و ام و اف را هم نمی تواند درک کند و بلکه بی حجابی و لامذهبی پست تر از حیوانیت را هم دارد تبلیغ می کند و تهاجمی اسلام و مسلمانان را هم می خواهد مبتلا کند .... این است که نه تنها متوجه نیست که چرا اسلام دینی است جهانی و بلکه بر علیه اسلام هم تبلیغ می کند. و لذا آنجایی که می فرمایند تبلیغات اسلامی باید هم جهادی و مجاهدانه باشد برای همین است که تمدن اسلام را جهانی اش هم کنیم.

بنده داشتم دنبال لغت ناتو در آرشیو کرنل می گشتم که گویا به علت تشابه اسمی با بعضی اسامی ژاپنی مثل Naoto تعداد جوابهای جستجو هم خیلی زیاد می شود. ولی حتی اگر ناتو را با اوکراین هم جستجو کنید، 47 جواب می دهد که همه اش هم مربوط به جنگ اوکراین نیست و بلکه خیلی مقالات ریاضی یا فیزیکی را داریم که جزو مطالعات پیشرفته ناتو است! مثلاً این مقاله را هم نگاه کنید که از جنگ اوکراین هم گویا است:

https://arxiv.org/abs/2307.05523

یک مسئله ای که در هوش مصنوعی مشهود است در یکی از نقاشیهای اشر که در کتاب هوفشتاتر یعنی گودل، اشر، باخ هم آمده است مطرح است. این آن نقاشی است که مشاهده گری از پنجره ی اتاقش دارد به جهان بیرون نگاه می کند و کل عالم را گویا می بیند و از آن طرف هم کانه مشاهده گری دیگر دارد هم او را مشاهده می کند یا اینکه آیا مشاهدات خود او هم هست که برمی گردد از کل عالم به خود او؟! نمونه اش این است که شما در گوگل هر چیزی را می توانید جستجو هم کنید که نمونه ای از هوش مصنوعی هم هست؛ و اما آیا انگاه گوگل هم در طول این همه سالیانی که دارید مدام جستجوگری هم می کنید می تواند از جستجوهای شما چه استفاده هایی کند؟ اینجا مرز بین هوش مصنوعی و علوم اسلامی و غیر آن هم کدامند؟! یعنی استکان نلبکیهای توپولوژیک چند جهانی ایالات متحده ای را هم با انگیزه های ماورای هوش مصنوعی نیز می توان متناظرش کرد با ماتریسهای معادلات دیفرانسیل و روشهای تفاضلی متناهی، فاینایت دیفرنس متد و ....

باز مسئله یک جایی یحتمل خدای ناکرده برمی گردد به اینکه آیا دست شاگرد و دانشجو و طلبه چقدر هم از دست علمای سررشته داران فکری و فرهنگی و امامان امید و ایمان هم رها شده است؛ و آنگاه آن طفلان معصوم هم هستند که چطور مبتلا شده اند یا علمایی که حکم پدرانشان را هم دارند؟ و چرا و کیست که در دارالمجانین هم گیر کرده است؟! یا یحتمل هم مسئله ماورای اینها است و حتی حضرت علی اصغر علیه السلام را هم داریم که حتی در بالای دستان امام حسین علیه السلام هم هست آنجایی که معروف است که آب برای او می طلبد و بلکه یک مرتبه توجه آن حضرت هم جلب می شود که تیر گلوی شیرخواره ی عطشانش را ذبح من الاذن الی الاذن و چطور هم دریده است! السلام علی الطفل الرضیع 

السَّلامُ عَلى عَبدِ اللّهِ بنِ الحُسَینِ الطِّفلِ الرَّضیعِ، المَرمِیِّ الصَّریعِ ، المُتَشَحِّطِ دَما ، المُصَعَّدِ دَمُهُ فِی السَّماءِ ، المَذبوحِ بِالسَّهمِ فی حِجرِ أبیهِ ، لَعَنَ اللّه ُ رامِیَهُ حَرمَلَةَ بنَ کاهِلٍ الأَسَدِیَّ وذَویهِ .
 
سلام بر عبداللّه بن الحسین، کودک شیرخواره تیر خورده ضربت خورده به خون تیپده که خونش به آسمان، پرتاب شد و در دامان پدرش، با تیر، سر بُریده شد! خدا لعنت کند حَرمَلَه بن کاهِل اسدى و همراهانش را که به او تیر زدند.

 و علی لعنت الله علی القوم الظالمین. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و اذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه

قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِیلِ الْأَحْلَامِ بِعَالِمِینَ ‎﴿یوسف: ٤٤﴾‏

بَلْ قَالُوا أَضْغَاثُ أَحْلَامٍ بَلِ افْتَرَاهُ بَلْ هُوَ شَاعِرٌ فَلْیَأْتِنَا بِآیَةٍ کَمَا أُرْسِلَ الْأَوَّلُونَ ‎﴿الأنبیاء: ٥﴾‏

أَمْ تَأْمُرُهُمْ أَحْلَامُهُم بِهَـٰذَا أَمْ هُمْ قَوْمٌ طَاغُونَ ‎﴿الطور: ٣٢﴾‏

وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ إِنَّ الْبَاطِلَ کَانَ زَهُوقًا ‎﴿الإسراء: ٨١﴾‏

مَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَىٰ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَىٰ فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبَىٰ وَالْیَتَامَىٰ وَالْمَسَاکِینِ وَابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لَا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیَاءِ مِنکُمْ ۚ وَمَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ ‎﴿الحشر: ٧﴾

إِنَّ الشَّیْطَانَ لَکُمْ عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوًّا إِنَّمَا یَدْعُو حِزْبَهُ لِیَکُونُوا مِنْ أَصْحَابِ السَّعِیرِ ‎﴿فاطر: ٦﴾‏

اسْتَحْوَذَ عَلَیْهِمُ الشَّیْطَانُ فَأَنسَاهُمْ ذِکْرَ اللَّهِ أُولَـٰئِکَ حِزْبُ الشَّیْطَانِ أَلَا إِنَّ حِزْبَ الشَّیْطَانِ هُمُ الْخَاسِرُونَ ‎﴿المجادلة: ١٩﴾‏

 

١٥ ـ أقول : رأیت فی بعض مؤلفات المتأخرین أنه قال حکى دعبل الخزاعی قال : دخلت على سیدی ومولای علی بن موسى الرضا علیه السلام فی مثل هذه الأیام فرأیته جالسا جلسة الحزین الکئیب وأصحابه من حوله فلما رآنی مقبلا قال لی مرحبا بک یا دعبل مرحبا بناصرنا بیده ولسانه ثم إنه وسع لی فی مجلسه وأجلسنی إلى جانبه ثم قال لی یا دعبل أحب أن تنشدنی شعرا فإن هذه الأیام أیام حزن کانت علینا أهل البیت وأیام سرور کانت على أعدائنا خصوصا بنی أمیة یا دعبل من بکى وأبکى على مصابنا ولو واحدا کان أجره على الله یا دعبل من ذرفت عیناه على مصابنا وبکى لما أصابنا من أعدائنا حشره الله معنا فی زمرتنا یا دعبل من بکى على مصاب جدی الحسین غفر الله له ذنوبه البتة.

ثم إنه علیه السلام نهض وضرب سترا بیننا وبین حرمه وأجلس أهل بیته من وراء الستر لیبکوا على مصاب جدهم الحسین علیه السلام ثم التفت إلی وقال لی یا دعبل ارث الحسین فأنت ناصرنا ومادحنا ما دمت حیا فلا تقصر عن نصرنا ما استطعت قال دعبل فاستعبرت وسالت عبرتی وأنشأت أقول :

أفاطم لو خلت الحسین مجدلا

 

وقد مات عطشانا بشط فرات

إذا للطمت الخد فاطم عنده

 

وأجریت دمع العین فی الوجنات

أفاطم قومی یا ابنة الخیر واندبی

 

نجوم سماوات بأرض فلاة

قبور بکوفان وأخرى بطیبة

 

وأخرى بفخ نالها صلواتی

قبور ببطن النهر من جنب کربلا

 

معرسهم فیها بشط فرات

توافوا [ توفوا ] عطاشا بالعراء فلیتنی

 

توفیت فیهم قبل حین وفاتی

إلى الله أشکو لوعة عند ذکرهم [١]

 

سقتنی بکأس الثکل والفضعات [الفظعات]

إذا فخروا یوما أتوا بمحمد

 

وجبریل والقرآن والسورات

وعدوا علیا ذا المناقب والعلا

 

وفاطمة الزهراء خیر بنات

وحمزة والعباس ذا الدین والتقى

 

وجعفرها الطیار فی الحجبات

أولئک مشئومون هندا وحربها

 

سمیة من نوکى ومن قذرات

هم منعوا الآباء من أخذ حقهم

 

وهم ترکوا الأبناء رهن شتات

سأبکیهم ما حج لله راکب

 

وما ناح قمری على الشجرات

فیا عین بکیهم وجودی بعبرة

 

فقد آن للتسکاب والهملات

بنات زیاد فی القصور مصونة

 

وآل رسول الله منهتکات

وآل زیاد فی الحصون منیعة

 

وآل رسول الله فی الفلوات

دیار رسول الله أصبحن بلقعا

 

وآل زیاد تسکن الحجرات

وآل رسول الله نحف جسومهم

 

وآل زیاد غلظ القصرات [١]

وآل رسول الله تدمى نحورهم

 

وآل زیاد ربة الحجلات

وآل رسول الله تسبى حریمهم

 

وآل زیاد آمنوا السربات

إذا وتروا مدوا إلى واتریهم

 

أکفا من الأوتار منقبضات

سأبکیهم ما ذر فی الأرض شارق

 

ونادى منادی الخیر للصلوات

وما طلعت شمس وحان غروبها

 

وباللیل أبکیهم والغدوات

أقول : سیأتی تمام القصیدة وشرحها فی أبواب تاریخ الرضا علیه السلام.

بحار الانوار، علامه محمد باقر مجلسی، جلد 45، ص 257- 258

http://lib.eshia.ir/71860/45/257

 

علما؛ سررشته داران فکر و فرهنگ در تاریخ اسلام

...

این وضعیت- که البته وضعیت درستی هم بود، نادرست نبود، باید از پیغمبر (صل الله علیه و آله) قبول کرد "مآ ءاتاکم الرسول فخذه و ا نهاکم عنه فانتهوا" (حشر: 7)- نتیجه اش این شد که عده ای که از گفتار و اعمال و کردار پیغمبر مطالبی را نقل میکنند، بشوند سررشته دار فکر و فرهنگ و عقیده و در نتیجه عمل مردم مسلمان، و بالطبع یک چنین وضعی به وجود آمد. در چنین وضعی برای قردتهای زمان، مخصوصاً قدرتهای باطل، امکان بهره برداری از این وضعیت و این قبول و اعتراف مردم خیلی به وجود می آید. یک قدرتی که بر اساس باطل حکومت میکند و بر طبق ملاکها و معیارها و ارزشهای اسلامی به قدرت نرسیده، بلکه بر طبق ملاکهای جاهیلی و ارزشهای دروغین و پنداری به حکومت و قدرت رسیده، اگر بتواند چند تا از این سررشته داران فکر و فرهنگ جامعه اسلامی را یا با پول، یا با زور، یا با رودربایستی، یا با رفاقت قبلی، به طرف خود جلب کند و بخرد، خیلی چیزها گیرش آمده؛ برای خاطر اینکه مردم نگاه میکنند ببینند این سررشته داران فکر چه میگویند، از پیغمبر (صل الله علیه و آله) چه نقل میکنند، چه فتوا میدهند؛ منتظرند آن را بشنوند و عمل کنند. پس اگر از این افرادی که بر جان مردم و بر فکر مردم و بر عمل مردم و بر فرهنگ رایج تلسط دارند، کسی اطراف یک قدرت باطل و نابحق و نابجایی باشد، خیلی به سود آن قدرت خواهد بود. البته اگر قدرت حق هم از اینها داشته باشد، به سودش خواهد بود.

 

همرزمان حسین علیه السلام، حضرت آیت الله العظمی امام سید علی خامنه ای، 1401، ص 257

 

بعضی یحتمل اشکال کنند که در جنگ تمدنها یک دو قطبی داریم که پیغمبران آنرا تقسیم می کنند به حق علیه باطل و حد وسطی هم ندارد. یا طرف حقی یا طرف باطل و غیر از این هم نمی شود. ولی نکته اینجا است که می فرماید وکان الباطل کان زهوقا؛ آنجایی که حق بیاید، باطل دوام نمی آورد و محو و نابود می شود. دلیل اینکه اسلام دین حق است هم همین است که مجاهد فی سبیل الله که از جمله هم در حال جهاد با نفس خود است تا پای شهادت هم مجاهدت می کند و شهید هم می شود؛ در اسلام شهادت داریم دیگر. و اما شهادت به عنوان سربازان امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم داریم که از جمله نیز شاگرد و دانشجو و طلبه نیز همینطوری که دارد میل می کند بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف مایل هم هست که حتی المقدور پشت سر امامش نمازش را اقامه کند یا پای درس مولایش هم بنشیند دیگر. و بلکه به حکومت و دولت کریمه ی او هم یاری برساند.

و اما اینجا یحتمل برای بعضی یک سوالی هم پیش می آید که خیلی هم از روی روشنفکری در کوچه و خیابان هم یحتمل مطرح می کنند همینکه مثلاً بفرمایید که امروزه دیگر با یک میلیون ریال آیا یک کیلو زردآلو هم به شما بدهند یا خیر؟! می فرمایند ما یک دیکتاتوری را داشتیم که حالا اگر دو تا زبان خارجی را هم بزور بلد بود، می فرمایند 5 زبان هم می دانست. ولی حالا گیر یک دیکتاتور بیسوادی هم افتاده ایم! البته بعضی یحتمل اینجا اشکال کنند که حتی مطرح کردن این نوع حرفها هم نباید بزبان آورده شود اگر شما مایل هم هستید که حتی بر سر درس حضرت ولی فقیه هم بنشینید و لذا حرمت استاد را هم باید حفظ کرد. و این حرف درستی هم هست؛ ولی فقیه و رهبر مملکت هم احترام خاص خود را دارد هر چند که بعضی بی حجابها هم در کوچه و خیابان فریادشان پشت موتورها بلند شود که مرگ بر دیکتاتور! ولی مسئله اینجا این است که اویی که بر باطل است و حق را نمی پذیرد، مسئله اش فقط حضرت ولی فقیه هم نیست و حتی خود پیغمبر را هم می گوید که بیسواد بود و اگر از ائمه ی اطهار علیهم السلام هم برایش بفرمایید یا اینکه بفرمایید بهتر است سعی کنی امامت را بشناسی. اشکال می کند که بهتر است قدیس سازی نکنی و بلکه خود پیغمبر هم در قرآن آمده است که بیسواد بود. اینجا مسئله همان منزلت عقل در هندسه ی معرفت دینی است که باطل این هندسه را نه می فهمد و نه می خواهد هم بفهمد. تفکرش تفکر فرعونی و شاهنشاهی است و می گوید همین هم درست است.

نکته اینجا این است که این درست است که کتاب الله هم می فرماید که پیغمبر امی و بیسواد هم بوده، ولی این هم ناگفته نماند که آن حضرت خود امر به سواد آموزی هم می فرموده اند؛ و با اینکه بیسواد هم بوده و خواندن هم بلد نبوده، ولی به او وحی هم می شده است. مسئله مقام وحی در حضرت رسول الله حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم است که مقام عقل در آن راهی ندارد و از لحاظ علوم عقلی نمی توان بدان راه یافت و بلکه مکتب وحیانی قرآن هم آنرا براحتی حل نمی کند که چطور آن حضرت به مقام حق وصل بودند و بلکه مومنین را هم طوری با خود همراه می کردند که در مقام حق بر باطل پیروز می شدند. این را امروز هم داریم. عرض بنده ی حقیر این است که اگر حق و باطل صرفاً یک دو قطبی بود که در مقابل هم قرار گرفته اند، مسلمانان حقانیت خود را در جهان نمی توانستند تا این حد ثابت کنند.

نکته اینجا است که رسول الله و امیر المومنین علی ابن ابیطالب و  ائمه ی اطهار صلوات الله و سلامه علیهم همانطوری که یک جاذبه ای دارند که مومنین را بحق بسوی خود جذب می کنند، دافعه ای نیز دارند که باطل را از خود دفع می کنند. نکته ی توحیدی هم هست که کید شیطان و ابلیس هم ضعیف است و توان این را ندارد که بر مومنین غلبه هم کنند. این است که ادیان توحیدی همه کمابیش سعی می کنند شیاطین و منحرفان را هم دفع کنند و در عین حال هم یک جاذبه ی حداکثری نیز برای مومنین داشته باشند. و اما طواغیت و مستکبران دقیقاً برعکس هم عمل می کنند.

مسئله ی دیگر دو قطبی گرفتن حق و باطل این است که باطل هیچ و پوچی است که حتی توان هیچ حرکتی هم برای خودش در مقابل حق ندارد و نابودی خود را درک می کند. دلیلش هم همین است که باطل جذابیتی حتی برای خودش هم ندارد و بلکه آن دوگان مغناطیسم و الکتریسیته ای را که غیر از یک دو قطبی محض هم هست را نیز نمی تواند به حرکت درآورد آنچنان که تک قطبیهای مغناطیسی و الکتریکی را هم درک کند. این است که در مسائل علمی و بلکه ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی کم هم می آورد چرا که حکمت از قلب منافق به قلب مومن هم می نشیند. 

الحکمة 79 فضل الحکمة وَقَالَ(علیه السلام) : خُذِ الْحِکْمَةَ أَنَّى کَانَتْ، فَإِنَّ الْحِکْمَةَ تَکُونُ فِی صَدْرِ الْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِی صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْکُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِی صَدْرِ الْمُؤْمِنِ.

http://lib.eshia.ir/26580/1/328

و لذا مسئله ی استکان نلبکیهای توپولوژیک و ایالات متحده اش و ماتریسهای متناظر آنها کوهمولوژیکی باید بتوانند ما را در یافتن سفینة النجاة آنطور که ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة است یاری کنند. مسئله این است که ممکن است در ظاهر اینطور بنظر برسد که خورشید را باطل کشت و ارباً اربا کرد آنطور که در کربلا هم حماسه ی حسینی رخ داد. ولی ایا واقعاً هم حتی در سیاه چاله ای باطل می تواند خورشید را نابود کند یا اینکه این خود از شاخصهای سیاه چاله ای است که آیا نوری هم چقدر می تواند در او نفوذ کند و بلکه ظلمات محض است؟ ظلمات باطل توان اینکه در مقابل نورانیت حق دوام آورد را ندارد و یک دو قطبی را تشکیل نمی دهد. این است که اسلام دینی است جهانی هر چند که باید هم سعی کرد با از جمله بی حجابی و بی حیاییها هم جنگید و جهاد اکبر هم کرد. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی