الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَـٰکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا ‎﴿الأحزاب: ٤٠﴾‏

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ‎﴿١﴾‏ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ ‎﴿٢﴾‏ اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ ‎﴿٣﴾‏ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ‎﴿٤﴾‏ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ ‎﴿٥﴾‏ کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَىٰ ‎﴿٦﴾‏  أَن رَّآهُ اسْتَغْنَىٰ ‎﴿٧﴾‏ إِنَّ إِلَىٰ رَبِّکَ الرُّجْعَىٰ ‎﴿٨﴾‏ أَرَأَیْتَ الَّذِی یَنْهَىٰ ‎﴿٩﴾‏ عَبْدًا إِذَا صَلَّىٰ ‎﴿١٠﴾‏ أَرَأَیْتَ إِن کَانَ عَلَى الْهُدَىٰ ‎﴿١١﴾‏ أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَىٰ ‎﴿١٢﴾‏ أَرَأَیْتَ إِن کَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ ‎﴿١٣﴾‏ أَلَمْ یَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ یَرَىٰ ‎﴿١٤﴾‏ کَلَّا لَئِن لَّمْ یَنتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِیَةِ ‎﴿١٥﴾‏ نَاصِیَةٍ کَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ ‎﴿١٦﴾‏ فَلْیَدْعُ نَادِیَهُ ‎﴿١٧﴾‏ سَنَدْعُ الزَّبَانِیَةَ ‎﴿١٨﴾‏ کَلَّا لَا تُطِعْهُ وَاسْجُدْ وَاقْتَرِب ۩ ‎﴿١٩﴾‏

 

 

بیانات مقام معظم رهبری مد ظله العالی بمناسبت عید سعید مبعث در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی، ۱۴۰۱/۱۱/۲۹

بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

تبریک عرض میکنم عید سعید مبعث را به شما حضّار محترمی که اینجا تشریف دارید، به همه‌ی ملّت ایران، به همه‌‌ی مسلمانان جهان و به همه‌ی حق‌طلبان عالم که اگر ندای بعثت به گوش دل حق‌طلبان عالم برسد، قطعاً مجذوب آن خواهند بود.
 

با محاسبه‌ای که انسان میکند این‌جور به ‌دست می‌آید که بعثت نبیّ اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بزرگ‌ترین هدیه‌ای است که خداوند متعال به مجموع بشریّت عنایت کرده. هدایای الهی که خب «وَ اِن تَعُدّوا نِعمَةَ اللَهِ لا تُحصوها»،(۲) امّا هیچ نعمتی، هیچ هدیه‌ای به عظمت و وزانت بعثت نبیّ اکرم نیست. علّت هم این است که بعثت حامل گنجینه‌هایی است برای بشر که این گنجینه‌ها تمام‌نشدنی است. بشر ممکن است از این گنجینه‌ها استفاده کند، ممکن است استفاده نکند لکن این گنجینه‌های عظیمی که بعثت برای بشریّت آورده، در اختیار او است؛ این گنجینه‌ها میتواند سعادت بشر را در زندگی خودش، در همین زندگی دنیا ــ تا قبل از آخرت ــ تأمین کند. انسان با محاسبه میتواند به این مطلب برسد. حالا این گنجینه‌ها چه چیزهایی است؟

در درجه‌ی اوّل توحید. توحید، همان گنجینه‌ای است که هیچ چیزی به وزانت و اهمّیّت آن نمیرسد. چون عبودیّت خدا بشر را از بردگی و بندگی دیگران خلاص میکند. گرفتاری بشر این است دیگر؛ گرفتاری بشر، اسیر بودن در چنگ دیگران است؛ در طول تاریخ هم همین بوده؛ این با بندگی خدا از بین میرود. اگر چنانچه انسان به معنای واقعی کلمه بنده‌ی خدا باشد و به معنای واقعی کلمه به توحید که نفی عبودیّت غیر خدا است تمسّک کند، از بندگی دیگران خلاص میشود؛ و از این چیزهایی که در تاریخ دیده‌اید، شنیده‌اید؛ قتلها، ظلمها، کشتارها، جنگها و امثال اینها. این یکی از هدایای بعثت است.

 

تزکیه یک هدیه‌ی دیگر است. «یُزَکّیهِم»(۳) که در واقع تزکیه داروی رهایی بشر از فساد است. انواع فسادهای اخلاقی را تزکیه است که از جامعه‌ی بشری و از وجود بشر و از دل انسان میزداید و پاک میکند.

 

تعلیم کتاب یکی [دیگر] از هدایا است؛ وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتاب؛(۴) تعلیم کتاب. تعلیم کتاب یعنی زندگی را تحت اداره‌ی هدایتِ الهی قرار دادن. خدا که مالک و خالق و ربّ همه‌ی اشیاء است، یک راهی را برای زندگی انسان معیّن کرده تا انسان این راه را برود؛ تعلیمِ کتاب این است. و حکمت: یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة؛(۵) یعنی جامعه با عقل، با حکمت، با خردمندی، با فرزانگی اداره بشود. ببینید، اینها همه هدیه‌ها و آورده‌های بعثت خاتم‌الانبیا است. البتّه بعضی از اینها یا بسیاری از اصول اینها به دیگرِ پیغمبران شبیهند، شریکند، منتها خب این، نوع کامل آن است.

یک هدیه‌ی دیگر، که واقعاً گنجینه‌ای است و جزو گنجینه‌هایی است که در بعثت وجود دارد، تعلیم استقامت است که استقامت، راز و رمز رسیدن به مقصود است. شما هر مقصودی دارید ــ مقصود دنیوی، مقصود اخروی ــ با ایستادگی، با استقامت، با پیگیری ممکن است به آن برسید؛ بدون آن نمیشود به این رسید. فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک‌؛(۶) قرآن این [دستور] را به ما داده، بعثت این گنجینه را در اختیار ما گذاشته؛ یاد بگیریم و بدانیم باید چه‌کار بکنیم.

گنجینه‌ی بی‌نظیر قسط، عدالتِ بدون تبعیض، چه در زمینه‌ی مسائل اقتصادی، چه در زمینه‌ی مسائل بشری و به طور کلّی عدالت اجتماعی؛ این هم یکی از گنجینه‌هایی است که بعثت به ما داده. زندگی را با «قسط» مدیریّت کنید. لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛(۷) خود بشر بتواند زندگی‌اش را با قسط اداره کند؛ اصلاً پیغمبرها آمده‌اند تا بشر را در این راه‌ قرار بدهند، یادش بدهند.

یکی از گنجینه‌های بسیار مهمّی که متأسّفانه مورد توجّه قرار نمیگیرد، سخت بودن و غیر قابل نفوذ بودن در مقابل بدخواهان است. یکی از ضربه‌هایی که جوامع بشری میخورند، از ناحیه‌ی نفوذ دشمنانشان است، که این در آیه‌ی «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» وجود دارد. «اَشِدّاء» به معنای شدّت عمل نیست. «اَشِدّاء» به این معنا که ما در فارسی [به آن] شدّت عمل میگوییم، نیست؛ «اَشِدّاء» یعنی سخت بودن، محکم بودن، غیر قابل نفوذ بودن؛ این معنای «اَشِدّاء» است. اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار؛ نگذارید در جامعه‌ی شما نفوذ پیدا کنند. معنای نفوذ دشمن، نفوذ بیگانه و بدخواه این است که شما از خودتان اختیاری ندارید؛ او می‌آید و در جامعه‌ی شما، مثل انسان بی‌هوشی که هرچه میخواهند به او تزریق میکنند، تصرّف میکند. شما میتوانید با اختیار خودتان ارتباطات خوب، مرتّب، منظّم، منطقی، عاقلانه داشته باشید؛ این خوب است.

یا مهربانی و محبّت و صفا و صمیمیّتِ بین افراد جامعه. این «رُحَمآءُ بَینَهُم»(۸) هم یکی از همان گنجینه‌ها است، که زندگی در جامعه با رحم و مروّت و مانند اینها [همراه باشد].

یا انسان از طغیانگران و اشرارِ عالم کناره بگیرد، با آنها همراهی نکند: اِجتَنِبُوا الطّاغوت؛(۹) که اجتناب از طاغوت در قرآن به ما تعلیم داده شده؛ این یکی از همان گنجینه‌ها است که همیشه میشود از آن استفاده کرد و زندگی را درست حرکت داد.

یا رها شدن از زنجیر جهل و تعصّب و جُمود و توقّف و مانند اینها: وَ یَضَعُ عَنهُم اِصرَهُم وَ الاَغلالَ الَّتی‌ کانَت عَلَیهِم.(۱۰) هزاران گنجینه‌ی ممتاز از این قبیل در قرآن هست؛ در تعلیم اسلام هست، در بعثت هست؛ اینها را بعثت به ما داده و برای ما آورده.

بعضی از ما مسلمانها این گنجینه‌ها را اصلاً نمی‌شناسیم؛‌ بعضی از ما آن را انکار میکنیم، کفران میکنیم این هدیه‌های عظیم الهی را؛ بعضی از ما به آنها افتخار میکنیم منتها عمل نمیکنیم؛ این[جوری] است دیگر. نتیجه چه میشود؟ نتیجه این است که دنیای اسلام دچار تفرقه، دچار عقب‌ماندگی، دچار ضعف علمی و عملی میشود؛ نتیجه‌اش این است. در یک دوره‌ای مسلمانها با عمل کردن نصفه‌نیمه به این گنجینه‌های عظیم ــ نه عمل کردن کامل ــ توانستند بزرگ‌ترین تمدّنهای زمان خودشان را ایجاد کنند، تولید کنند؛ در قرن سوم و چهارم هجری [قمری]، در همه‌ی دنیا، روی کره‌ی زمین هیچ حکومتی، هیچ قدرتی، هیچ ملّتی به پیشرفتگی امّت اسلامی نبود، وجود نداشت؛ با اینکه میدانیم آن وقت هم نصفه‌نیمه عمل میشد؛ افرادی که سرِ کار بودند، افراد درستی، افراد مطلوب و کاملی نبودند امّا همان هم تأثیر داشت. ما میتوانیم با رجوع به این گنجینه‌های هدیه‌‌شده‌ی از سوی بعثت به خودمان، ضعفهای دنیای اسلام را برطرف کنیم؛ چه آن گنجینه‌هایی که مربوط به معارف اسلامی است، چه آنهایی که مربوط به احکام اسلامی است، چه آنهایی که مربوط به اخلاق اسلامی است. این[جوری] است.

یک مورد مسئله‌ی فلسطین است که باز امروز یکی از مسائل مهمّ ما این مسئله است. یک ملّت، یک کشور به طور کامل در قبضه‌ی انسانهای وحشی، خبیث، شرور ــ نه انسانهای عادی ــ قرار گرفته، دنیای اسلام هم نگاه میکند، تماشا میکند! یعنی واقعاً به ملّت فلسطین در زمین خودشان، در خانه‌ی خودشان ــ آنهایی که حالا مانده‌اند و اخراجشان نکرده‌اند ــ روزبه‌روز دارد ظلم میشود. جلوی چشم دنیای اسلام هر روز یک گوشه‌ای را خراب میکنند، یک شهرک صهیونیستی میسازند؛ این‌همه حکومتهای اسلامی با این ثروتی که در دنیای اسلام هست، با این توانایی‌هایی که در مجموع دنیای اسلام دارد، [دارند] نگاه میکنند و این دارد اتّفاق می‌افتد؛ و سالهای متمادی است که جلوی چشم همه‌ی عالم دارد این‌جور به یک ملّتی ظلم میشود. این به خود دنیای اسلام هم ضربه زده؛ یعنی همین که دولتهای اسلامی و کشورهای اسلامی در مقابل یک چنین تجاوزی ــ که این تجاوز به خودشان هست، تجاوز به امّت اسلامی است ــ سکوت کرده‌اند و در مواردی، بخصوص در این اواخر متأسّفانه با آن همراهی کرده‌اند، این کشورها را هم تضعیف کرده، این وضعیّت را برایشان پیش آورده و دشمن را بر اینها مسلّط کرده.

امروز کشورهای پیشرفته‌ی دنیا، قدرتهای دنیا برای خودشان حق قائلند که در کشورهای اسلامی دخالت کنند؛ می‌آیند دخالت میکنند؛ آمریکا یک جور، فرانسه یک جور، آن یکی یک جور. در کشورهای اسلامی دخالت میکنند، برای خودشان [هم] برای این کار حق قائلند! در اداره‌ی کشورهای خودشان درمانده‌اند، مشکلات خودشان را در کشورهای خودشان نتوانسته‌اند حل کنند، میخواهند بیایند کشورهای اسلامی را تصرّف کنند و به ادّعای خودشان مشکلات اینها را حل کنند! خب این به همان معنای ضعف دنیای اسلام و ضعف دولتهای اسلامی به ‌خاطر قضیّه‌ی فلسطین است.

اگر در قضیّه‌ی فلسطین از روز اوّل، دولتهای اسلامی محکم می‌ایستادند و مقاومت میکردند، قطعاً امروز وضعِ منطقه‌ی غرب آسیا، منطقه‌ی ما، وضع دیگری بود؛ امروز ما قدرتمندتر بودیم، متّحدتر بودیم و از جهات گوناگون، امروز وضعمان بهتر بود. همان وقت خیرخواهان میگفتند، از جمله علمای بزرگ نجف. علمای بزرگ نجف در این قضیّه‌ی فلسطین و غصب فلسطین و مانند اینها نامه‌ها نوشتند، اظهارات کردند، خطابه‌ها خواندند؛ و بعضی از عناصر دلسوز و کسانی که واقعاً دلسوز بودند. شاعر عرب شعری گفته: 

لئن أضعتم فلسطیناً فعیشکمُ

طول الحیاة مضاضاتٌ و آلامُ


راست گفته؛ اگر فلسطین را رها کنید، خودتان در طول زمانه دچار آلام و رنجها و مانند اینها خواهید بود. اگر از روز اوّل ما وارد میشدیم [وضعمان بهتر بود].

حالا امروز جمهوری اسلامی حرف دل مسلمانان مظلومِ فلسطین را صریح و علنی بیان میکند. ما ملاحظه‌ی هیچ‌‌کس را نمیکنیم، حقیقت را با صدای بلند بیان میکنیم: از ملّت فلسطین حمایت میکنیم، دفاع میکنیم، میگوییم هم که دفاع میکنیم؛ به هر طریقی بتوانیم از ملّت فلسطین دفاع میکنیم. همین موجب شده دشمنان متمرکز بشوند و ایران‌هراسی راه بیندازند و آن کسانی که خودشان هم موظّفند که لااقل به اندازه‌ی ما به فلسطین کمک کنند، با آنها هم‌صدا بشوند در مورد ایران‌هراسی.

راهِ‌حلّ همه‌ی این مشکلات، برگشت به اسلام است؛ اتّحاد ملّتهای اسلامی، همدلی ملّتهای اسلامی، همکاری دولتهای اسلامی به معنای واقعی کلمه نه به شکل صوری؛ به معنای واقعی کلمه همکاری کنند، همدلی کنند؛ و همه‌ی اجزای امّت اسلامی احتیاج دارند به اینکه با هم همکاری کنند. مشکلات پیش می‌آید. الان شما ملاحظه کنید این زلزله‌ی ویرانگری که در سوریه و در ترکیه پیش آمده، خب این یک حادثه‌ی سختی است؛ این مربوط به همه‌ی مسلمین است؛ یعنی واقعاً همه باید از یک چنین چیزهایی احساس درد کنند، احساس رنج کنند؛ منتها این در مقابل مسائل سیاسی مثل مسئله‌ی فلسطین، مثل دخالتهای آمریکا در کشورهای مختلف منطقه، در سوریه، در جاهای دیگر چیز کوچکی است، امّا در عین حال حادثه‌ی مهمّی است.

امیدواریم خدای متعال کمک کند، همه‌ی ما بتوانیم از بعثت به معنای واقعی کلمه استفاده کنیم و مبعث پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را به معنای حقیقی کلمه عید دنیای اسلام و امّت اسلامی قرار بدهیم؛ خداوند ما را در این راه یاری کند. درجات امام بزرگوار ما را که این راه را او به ما نشان داد، او ما را در این راه حرکت داد، عالی کند و شهدای گران‌قدر ما را با شهدای صدر اسلام ان‌شاءالله محشور کند.

والسّلام علیکم و رحمةالله و‌ برکاته

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=52025

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

 

وَلَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿آل عمران: ١٢٣﴾‏

لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فِی مَوَاطِنَ کَثِیرَةٍ وَیَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنکُمْ شَیْئًا وَضَاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُم مُّدْبِرِینَ ‎﴿التوبة: ٢٥﴾‏

 

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاسْمَعْ دُعائِی إذا دَعَوْتُکَ وَاسْمَعْ نِدائِی إِذا نادَیْتُکَ وَاقْبِلْ عَلَیَّ إِذا ناجَیْتُکَ ، فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَوَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکِیناً لَکَ مُتَضَرِّعاً إِلَیْکَ راجِیاً لِما لَدَیْکَ ثَوابی وَتَعْلَمُ ما فِی نَفْسِی وَتَخْبُرُ حاجَتِی وَتَعْرِفُ ضَمِیرِی ، وَلایَخْفى عَلَیْکَ أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَمَثْوایَ وَما اُرِیدُ أَنْ أُبْدِیَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِی وَأَتَفَوَّهُ بِهِ مِنْ طَلِبَتِی وَأَرْجُوهُ لِعاقِبَتِی ، وَقَدْ جَرَتْ مَقادِیرُکَ عَلَیَّ یا سَیِّدِی فِیما یَکُونُ مِنِّی إِلى آخِرِ عُمرِی مِنْ سَرِیرَتِی وَعَلانِیَّتِی وَبِیَدِکَ لا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیادَتِی وَنَقْصِی وَنَفْعِی ... إِلهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوبا فِی الدُّنْیا وَأَنا أَحْوَجُ إِلى سَتْرِها عَلَیَّ مِنْکَ فِی الآخرى [٥] إِذْ لَمْ تُظْهِرْها لاَحَدٍ مِنْ عِبادِکَ الصّالِحِینَ فَلا تَفْضَحْنِی یَوْمَ القِیامَةِ عَلى رؤوسِ الاَشْهادِ ، إِلهِی جُودُکَ بَسَطَ أَمَلِی وَعَفْوُکَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِی ، إِلهِی فَسُرَّنِی بِلِقائِکَ یَوْمَ تَقْضِی فِیهِ بَیْنَ عِبادِکَ ، إِلهِی اعْتِذاری إِلَیْکَ اعْتذارُ مَنْ لَمْ یَسْتغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرِی یا أکْرَمَ مَنْ اعْتَذَرَ إِلَیْهِ المُسِیئُونَ ، إِلهِی لاتَرُدَّ حاجَتِی وَلاتُخَیِّبْ طَمَعِی وَلاتَقْطَعْ مِنْکَ رَجائِی وَأَمَلِی ، إِلهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوانِی لَمْ تَهْدِنِی وَلَوْ أَرَدْتَ فَضِیحَتی لَمْ تُعافِنِی

 

پنجم [حرز حضرت فاطمه علیها السلام]

سید بن طاوس در مهج الدعوات روایتى از سلمان نقل فرموده: که در آخرش مذکور است چیزى که حاصلش این است حضرت فاطمه علیها السلام آموخت به من کلامى که از حضرت رسول صلى الله علیه و آله آموخته بود و در وقت صبح و شام آن را میخواند و فرمود اگر میخواهى در دنیا هرگز تو را تب نگیرد مداومت کن بر آن و آن این است

بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ بِسْمِ اَللَّهِ اَلنُّورِ بِسْمِ اَللَّهِ نُورِ اَلنُّورِ بِسْمِ اَللَّهِ نُورٌ عَلَى نُورٍ بِسْمِ اَللَّهِ اَلَّذِی هُوَ مُدَبِّرُ اَلْأُمُورِ بِسْمِ اَللَّهِ اَلَّذِی خَلَقَ اَلنُّورَ مِنَ اَلنُّورِ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ اَلَّذِی خَلَقَ اَلنُّورَ مِنَ اَلنُّورِ وَ أَنْزَلَ اَلنُّورَ عَلَى اَلطُّورِ فِی کِتٰابٍ مَسْطُورٍ فِی رَقٍّ مَنْشُورٍ بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ عَلَى نَبِیٍّ مَحْبُورٍ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ اَلَّذِی هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکُورٌ وَ بِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ وَ عَلَى اَلسَّرَّاءِ وَ اَلضَّرَّاءِ مَشْکُورٌ وَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرِینَ سلمان گفت چون از حضرت فاطمه علیها السلام آموختم آن را به خدا قسم به بیشتر از هزار نفر از اهل مکه و مدینه که مبتلا به تب بودند آموختم پس همه شفا یافتند باذن خداى تعالى

 

بیانات مقام معظم رهبری مد ظله العالی در دیدار مردم آذربایجان شرقی، ۱۴۰۱/۱۱/۲۶

هر ملّتی، در سایه‌ی استقامت و ایستادگی، هویّت پیدا میکند. آن چیزی که به ملّتها هویّت میدهد، شخصیّت میدهد، عظمت میدهد، به حفاظت از خود ملّتها و فرهنگ آنها کمک میکند، استقامت آنها و ایستادگی آنها است. استقامت یعنی چه؟ یعنی آن خطّ مستقیمی را که انسان پیدا کرده، ادامه بدهد؛ نگذارد زاویه پیدا بشود. مشکلِ ملّتها زاویه پیدا شدن است. یک خطّی را شروع میکنند، بعد یک مقداری میروند، یا خسته میشوند یا جاذبه‌های دنیایی، آنها را به خودش جذب میکند و زاویه پیدا میکنند. درجه‌ی زاویه، اوّل خیلی کم است؛ [ولی] هر چه ادامه پیدا کند درجه‌اش بیشتر میشود و از خطّ اصلی، از خطّ واقعی جدا میشود؛ مشکل این است. ما در کشورمان، در انقلابمان، این مشکل را داشته‌ایم. بعضی‌ها با انقلاب بودند، بعد زاویه پیدا کردند. عوامل مختلفی [وجود دارد]. گاهی تقصیر خودشان هم نبود، تقصیر دستگاه‌ها بود، تقصیر حکومت بود، تقصیر عوامل گوناگون بود، تقصیر خارج [بود]؛ بالاخره به هر دلیلی یک زاویه‌ای پیدا کردند. این زاویه پیش رفت، منتهی شد به ضدّیّت با آن حرکت، با آن آرمان، با آن انگیزه‌ی بزرگی که آنها را وارد این راه کرده بود. از این رو به آن رو شدند؛ گاهی ۱۸۰ درجه تغییر کردند. داشته‌ایم از این قبیل، داریم از این قبیل. استقامت نمیگذارد؛ این هویّت را حفظ میکند، به یک ملّت، یک جمعیّت هویّت میدهد. باید خسته نشد، باید ناامید نشد، باید از عربده‌های دشمن خوف نکرد. برادران عزیز، خواهران عزیز! راز ماندگاری اینها است.
...

آنچه به نظر من میرسد، امروز مهم‌ترین کارهای ما کارهای اقتصادی است. چند روز پیش در همین حسینیّه عدّه‌ای از تولیدکنندگان و کارآفرینان موفّق کشور جمع بودند، من به آنها [هم] گفتم؛(۱۱) گفتم این کشور باید رشد اقتصادی پیدا کند، بدون رشد اقتصادی کار پیش نمیرود. خب رشد اقتصادی اگر بخواهد پیدا بشود، تولید اگر بخواهد افزایش پیدا کند، باید ثبات اقتصادی باشد، تورّم باید مهار بشود. امروز یکی از کارهای اساسی‌ای که مسئولین کشور، قوّه‌ی مجریه، قوّه‌ی مقنّنه، دستگاه‌های پیگیری و دستگاه‌های اجرائی به عهده دارند ــ مسئولین مستقیم، مسئولین غیر مستقیم ــ این است که [مشکلات را] علاج کنند. علاج‌پذیر است؛ این‌جور نیست که علاج نداشته باشد؛ راه دارد، باید راهش را پیدا کنند. علاج کنند تورّم را؛ این ثبات اقتصادی، ثبات قیمتها، کشور را پیش میبرد؛ پس نگاه باید این نگاه باشد.

...

خب حالا گرایش عموم ملّت ایران، گرایشِ انقلاب است. ما آمار نگرفته‌ایم که بگوییم مثلاً فرض کنید که چند درصد نظراتشان در فلان موضوع سیاسی، مخالف با نظرات عمومی است یا مخالف با نظرات مسئولین است؛ اینها را نمیدانیم، امّا فی‌الجمله میدانیم بله، کسانی هستند نظرات دیگری دارند، نظرات مخالفی دارند. طرف ملّت ایران اینها نیستند؛ طرف ملّت ایران استکبار است. همه مراقب باشند کمک به استکبار نکنند؛ همه مراقب باشند ابزار استکبار در مقابل انقلاب و در مقابل اسلام و در مقابل ایران عزیز قرار نگیرد. مثلِ همیشه آینده را من روشن میبینم. بحمدالله هر وقتی هم که یک افق روشنی پیش رو بوده، بعد از چندی به آن افق رسیده‌ایم. توانایی‌های ملّت خیلی بالا است، توانایی کشور خیلی بالا است، ظرفیّتهای کشور خیلی بالا است و ان‌شاءالله این ملّت به دستاوردهای بزرگ‌تری خواهد رسید.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51999#_ftnref4

 

یک مسئله ی مهمی باقی می ماند که در بررسی ثوابت کیهانی و ثوابت نجومی و اخترفیزیکی، چطور می خواهیم جهشهایی عظیم در منظومه ی شمسی را از اینکه زمین ثابت است به اینکه خورشید ثابت است را توجیه کنیم بدون اینکه حتی آب از آب هم تکان بخورد! و حالا کاری هم نداریم که آیا این مسئله ثوابت کیهانی و نجومی و ... مربوط است به اینکه فرض بفرمایید آنتروپی یک سیستم مکانیک آماری/ ترمودینامیکی را هم چقدر جایز است که تغییر دهیم؟ یا فرض بفرمایید آیا ثابت کیهانی (cosmological constant) در معادلات نسبیت عام را هم داریم و اگر هم داریم چقدر می توان تغییر داد و بالا پایینش کرد و ...؟ یا حتی آیا ثابت هابل هم چقدر ثابت است یا بلکه در چه بازه ای از اعداد هم می افتد؟ یا حتی فرض بفرمایید ذره ی هیگز هم آیا دقیقاً انرژی اش چقدر است و بلکه حالا فعلاً  جرم پروتون را هم خیلی کاری نداریم و ....؟ گاهی اوقات یحتمل شما مایل هم نیستید که وقتی پرده کنار رفت، آنچه پشت پرده است آیا پرده ای هم هست سینمایی که قرار است فیلمی را نشان دهد یا این پرده ای هم هست که با کنار رفتن حجاب نورانی است که ستارگان را پوشانده است و به ما اجازه هم نمی دهد ماورای آنرا ببینیم یا حتی آیا پرده ای است که حجاب از تپ اخترها یا پولسارها و ستارگان دوتایی و حجاب شباهت آنها با منظومه ی شمسی خودمان را باز اجازه نمی دهد یا آیا تا چه حدودی هم اجازه می دهد یا ...؟ ولی وقتی شما سوار موشک و فضاپیمایی هم شوید که شما را به فضایی ماورای جو کره ی زمین هم ببرد، آنگاه یحتمل دیگر نمی فرمایید که خوب این زمینی که ما رویش بودیم خیلی هم کمابیش ثابت است و حتی می شود رویش انواع ماشین آلات سبک و سنگین را هم راند؛ ولی خوب باز هم آیا حتی از آنجا هم تا خورشید چقدر راه است و بلکه می توان هم یک سری به آن زد و برگشت زمین؟! و نهایتاً هم آیا سرعت نور هم ثابت است و بلکه طیفهای الکترومغناطیسی با انرژیهای بالا هم آیا چقدر می توانند به بینهایت نزدیک شوند؟

اینجا یحتمل بعضی اشکال هم بفرمایند که اگر قرار هم هست که شاگرد و دانشجو و طلبه هر چه در توان هم دارد در طبق اخلاص گذاشته که از حالات خلاء خارج شده و به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نزدیک شوند و به کمتر از ان هم راضی نباشند؛ خوب آنگاه دیگر مسئله از این حالات که بالاخره از دیدگاه سیاسی هم که شده در نظرر بگیریم آیا برجام بغیر از حالات خلاء چیز دیگری را هم نصیب ما گرده است؟ باید هم از این حالات خلاء فراتر هم رفته و گیر اینچنین بن بستهایی بگو مگویی و سفسطه آمیز هم اجازه ندهیم که بیافتیم! یکی از دلایلی که حجابهای ظلمانی و نورانی هم کنار نمی روند و بلکه آیا چقدر هم بتوان طیفهای الکترومغناطیسی را هم طبقه بندی کرد و حتی آیا چطور هم تک قطبی مغناطیسی را یافت؟ همین است که مسئله ی تک قطبی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف در تقابل با استکبار جهانی تک قطبی به چه صورت است؟ سر این قضایا را می توان در صلوات بر حضرت فاطمه ی زهرا هم جست که اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک. بالاخره آیا این عدد ما احاط به علمک بین کدام حتی الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم یحتمل می افتد یا آیا از دیدگاه علم بشری هم قابل شمارش نمی باشند؟! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته

_____________________________

بعضی اینجا یحتمل اشکال هم بفرمایند که بالاخره نه فقط ثابت کیهانی و بلکه انواع ثابتهای کیهانی هم آیا چه ربطی می توانند داشته باشند با ثبات اقتصادی و ثبات قیمتها؟! البته این خود یک نتیجه ای را هم خود به خودی یحتمل می دهد که برای کسی که کار ندارد یا کسب و کارش هم درست نمی گردد یا شاگرد و دانشجو و طلبه هم که هر چقدر هم که می خواهد از آن بیرون آمده ولی باز هم در حالات خلاء گیر کرده است که با این بی ثباتیهای اقتصادی چطور هم قرار است ثابتهای کیهانی را نیز بیابیم و همان بهتر که اصلا فرض را بر این هم بگذاریم که حتی در نسبیت عام نیز ثابت کیهانی وجود ندارد؟! به عبارت دیگر، وقتی فیلسوف و حتی حکیم الهی که از ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم میل دارد به حکمت الهی نیز برسد، خودش از همه هم بیکارتر است هر چقدر هم که دنبال ثابتهای کیهانی است که حتی انسان کیهانی را نیز بتواند به ثبات اقتصادی برساند؛ دیگر تکلیف بقیه ی افراد بشر هم معلوم می شود! این همان نگاه به ضعفهایی است که اگر خود به خودی تداوم هم یابد، هیچ گاه هم نگاه انقلابی کیهانی با ثبات هم به نتیجه نمی رسد. نکته اینجا است که در مشاهده ی مشاهده گرانی که از زوایای درست هم سعی دارند به کیهانشناسی و ثوابت کیهانی بنگرند، هر چقدر هم که بدلایلی مشاهدات با هم زوایایی را تشکیل دهند که با هم تفاوتهای بزرگی را هم یحتمل نشان دهند؛ این می تواند توجیحاتی درست هم داشته باشد که فرض بفرمایید یکی در فضای خارج از جو زمین و بلکه چقدر هم نزدیک خورشید است و دیگری هم روی زمین است.

و اما یک وقت هم هست که این زوایا صرفاً دلیلش این نیست که دو دانشمند هر جا هم که هستند دارند نتایج مشاهداتشان را با هم مقایسه هم می کنند، و حتی دلیلش این هم نباشد که حضرت آقا نظرشان با این بنده ی حقیر نیز زوایایی دارند، و بلکه دلیلش این هم می تواند باشد که مشاهدات نه فقط بقال و دارنده ی سوپر مارکت و هایپر استار و نجار و خودروساز و کشاورز و ارتشی و بازرگان و فقیه و شاگرد و دانشجو و طلبه و حتی بیکار و فقیر و اسیر و غریب و ...، هر کدام یحتمل با دیگری و بلکه با مشاهدات دو دانشمند مورد بحث تفاوت هم داشته باشند. مثل این است که توپولوژیکی داریم چای در استکان نعلبکیها را بررسی می کنیم و یک مرتبه بعضی هم معترض شوند که بابا تو اصلا خودت هیچ وقت هم در استکان نعلبکی که چای نمی نوشی هیچی و بلکه همیشه هم لیوانت دسته دار هم هست! خوب، بابا توپولوژیکی لیوان دسته دار هم مثل استکان یا حتی نعلبکی دسته دار هم هست دیگر. اعتراض ندارد دیگر! عرض بنده ی حقیر اینجا این است که آیا بالاخره ثابت کیهانی را هم یافته ایم که بتواند با تغییراتی در آن نشان هم دهد که حتی یک انسان بیکار فقیر می تواند هم خود انسانی کیهانی باشد و بلکه هم در معرض دیگر انسانهای کیهانی در اجتماع بشری نیز واقع شود و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را نیز در تقابل با استکبار جهانی تک قطبی نیز درک کند؟ حالا یحتمل هم مثلثی که روی نیم کره ی شمالی از سه کمانی که از قطبین شمال و جنوب رد شده و با هم زاویه ای 90 درجه هم می سازند و کمان سوم هم از دایره ی استوایی با دو کمان دیگر زوایای 90 درجه می سازند را در نظر بگیرید. آنگاه متوجه هم می شویم که مثلثی که مکمل این مثلث با زوایای 90 درجه هم هست دو زاویه ی 90 درجه و بلکه حتی یک زاویه ی 270 درجه هم دارد و بلکه در بعضی از محافل حتی یحتمل دیگر آنرا یک مثلث هم به حساب نیاورند چرا که بیش از حد هم زاویه اش منفرجه است و ...!

https://en.wikipedia.org/wiki/Spherical_trigonometry#Lines_and_angles_on_a_sphere

https://math.stackexchange.com/questions/75569/maximum-sum-of-angles-in-triangle-in-sphere

موضوع این است که آیا بالاخره ثبات اقتصادی و بلکه ثوابت کیهانی چنی زوایایی را هم اجازه می دهند که انسانهای کیهانی هم بتوانند بدرستی  نتایج مشاهدات خود را با هم مقایسه کرده و قانع هم شوند که  همه و همه دارند با استکبار جهانی تک قطبی هم در راستای امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز مبارزه کرده و موفق هم اگر تا حالا نشده اند ولی امید آن هم می رود که بزودی زود هم موفق می شویم! در این مورد گفتنیهای بسیاری هم هست که ان شاء الله در نظرات ادامه می دهیم و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

 لَقَدْ جَاءَکُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِکُمْ عَزِیزٌ عَلَیْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیْکُم بِالْمُؤْمِنِینَ رَءُوفٌ رَّحِیمٌ ‎﴿١٢٨﴾‏ فَإِن تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِیَ اللَّهُ لَا إِلَٰهَ إِلَّا هُوَ ۖ عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ ۖ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ ‎﴿١٢٩﴾‏ سوره مبارکه التوبه

 

باب امام حسین علیه  السلام:

و بابه رشید الهجری.

مناقب آل ابیطالب، ط علامه، جلد 4، ص 77

http://lib.eshia.ir/12566/4/77

 

باب امام علی بن الحسین سجاد زین العابدین علیه السلام:

وَ کَانَ بَابُهُ یَحْیَى ابْنُ أُمِّ الطَّوِیلِ الْمُطْعِمِی.

http://lib.eshia.ir/12566/4/176

 

باب امام محمد باقر علیه السلام:

و بابه جابر بن یزید الجعفی.

http://lib.eshia.ir/12566/4/211

 

باب امام جعفر صادق علیه السلام [می فرمایند: البته این نسبت محل تردید است]:

و بابه محمد بن سنان.

http://lib.eshia.ir/12566/4/280

 

باب امام موسی کاظم علیه السلام:

بَابُهُ الْمُفَضَّلُ بْنُ عُمَرَ الْجُعْفِیُّ.

http://lib.eshia.ir/12566/4/325

 

باب امام علی بن موسی الرضا علیهم السلام:

وَ کَانَ بَابُهُ مُحَمَّدَ بْنَ رَاشِدٍ.

http://lib.eshia.ir/12566/4/368

 

باب امام محمد جواد علیه السلام:

وَ کَانَ بَابُهُ عُثْمَانَ بْنَ سَعِیدٍ السَّمَّانَ.

http://lib.eshia.ir/12566/4/380

 

باب امام علی النقی الهادی علیه السلام:

بوابه محمد بن عثمان العمری.

http://lib.eshia.ir/12566/4/402

 

باب امام حسن عسگری علیه السلام:

و بابه الحسین بن روح النوبختی.

http://lib.eshia.ir/12566/4/423

 

در گفتار آخر با عنوان تقیه در کتاب همرزمان حسین علیه السلام، ده گفتار از حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، هیئت انصار الحسین تهران 1351، چاپ نوزدهم 1401،  ابواب ائمه ی اطهار را در پاورقی صفحه ی 354 ذکر می فرمایند که گویا باب امام هادی علیه السلام نیز از قلم افتاده است؛ و می فرمایند که اینها در مناقب آل ابیطالب ابن شهر آشوب مازندرانی هم آمده است. ولی وقتی به آن هم مراجعه می فرمایید، می بینید که فقط آمده است که "بابه ..." که یعنی باب این امام، این شخص است و بس! حالا یحتمل باید رفت در همین کتاب هم بیشتر مطالعه کرد تا دید او کیست؟! ولی مثلاً محمد بن راشد را که بابا امام رضا علیه السلام تشریف دارند را هم آیا چقدر راجع به ایشان می توان در اینترنت پیدا کرد؟ یحتمل در کتاب رجال کشی یا رجال مرحوم آیت الله خویی هم یافت شود؛ و آیا در رجال کشی باشد، ولی در معجم رجال الحدیث حضرت آیت الله خویی می فرماید:

10755- محمد بن راشد:

کان بابا للرضا(ع). المناقب: الجزء 4، باب إمامة أبی الحسن الرضا(ع)فی (فصل فی المفردات).

روى عن هشام بن إبراهیم، أنه شکا إلى أبی الحسن الرضا(ع)سقمه، و أنه لا یولد له ولد، فأمره أن یرفع صوته بالأذان فی منزله، قال: ففعلت، فأذهب الله عنی سقمی، و کثر ولدی، الحدیث

، و روى عنه علی بن مهزیار. الکافی: الجزء 3، باب بدء الأذان و الإقامة 18، الحدیث 33، و الجزء 6، باب الدعاء فی طلب الولد من کتاب العقیقة (4) الحدیث 9. و التهذیب: الجزء 2، باب الأذان و الإقامة، الحدیث 207.

 

معجم رجال الحدیث، آیت الله سید ابوالقاسم خویی، جلد 17، ص 85

http://lib.eshia.ir/14036/17/85

و یحتمل در ویکی فقه هم چیزی خیلی از محمد بن راشد پیدا نشود. البته سه باب آخری که از امام محمد جواد تا امام حسن عسگری علیهم السلام یاد شده اند یعنی عثمان بن سعید عمری سمان و محمد بن عثمان و حسین بن روح نوبختی بعلاوه ی ابوالحسن علی بن محمد سمری از نواب اربعه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف تشرریف داشته اند.

و اما در کتاب جاذبه و دافعه ی علی علیه السلام، استاد شهید مطهری به نکاتی راجع به فلاسفه بارها اشاره می فرمایند و آن اینکه فلاسفه متعلم و شاگرد تربیت می فرمایند در حالی که انبیاء و اولیاء الهی یک چیزی ماورای شاگرد هم تربیت می کنند که از جمله باعث می شود نمازگزار و موذن بقصد نماز صبح بسترها را ترک گفته و اذان بگویند و حال آنکه حیتمل هر چقدر هم ابن سینا بهمنیار را صدا کند که از خواب برخیزد و یک لیوان آب برایش بیاورد؛ باز هم این کار را نکند! و لذا تربیت فلاسفه در جامعه یک چیز است و اما اینکه ترتبیت حتی ائمه ی جماعات و بلکه امام هم از چه نوع است؛ با خدا است! والله اعلم! آیا خدا خود او را تربیت می کند؟! فلاسفه یک مسائلی را درک می کنند که عامه ی مردم نمی توانند درکش کنند، هر چند که در امر تعلیم و تربیت هم فلاسفه دخیلند آنچنان که معلمهای آموزش و پرورش شاگردان خود را تحویل گرفته و گویی مثل نجاری که چوب نتراشیده را تحویل می گیرند و انواع وسائل را می سازند و تحویل اجتماع می دهند، همین کار را با شاگردان خود طی مراحل مختلف می کنند تا بلکه خود اساتید فنون مختلف هم شوند. این چوب نتراشیده را در اصطلاح فلسقی هم می فرمایند هیولا که از لغت یونانی هم مشتق شده است. و اما این هیولای فلسفی می تواند یک دوگانی هم داشته باشد که واقعاً همان هیولای عجیب و غریب از قبیل غول و دیو و امثالهم هم باشد که اتفاقاً از زلزله هم بدتر است! یعنی فیلسوف و بلکه حتی حکیم الهی می خواهد شاگرد و دانشجو و بلکه طلبه را هم حتی برتر از خودش نیز به کرسی استادی برساند. ولی اینکه در این میان سلسله ی فلاسفه، یک شاگردی هم آیا بشود اسکندر مقدونی و دیگر آیا چه شود؟! از این هیولای چوبهای نتراشیده آیا می خواهید به آن هیولای دیگر هم برسید که آیا دیگر حتی در کنترل فلاسفه هم نیست؟ یا آیا این کار را همان فلاسفه مخصوصاً هم می کنند؟! مثلاً شما می توانید در ریاضی فیزیک از همان اول هم که شده، بدنبال مهتاب هیولایی هم باشید هر چند که این مبحث اجزایی هم دارد که فی البداهه یحتمل بذهن ریاضیدانها نرسیده باشد و اینکه اصلا مهتاب هیولایی از کجا هم آمده است خود رمز و رازهای خود را نیز داشته باشد.

این است که بالاخره در ریاضیات و ریاضی فیزیک هم ملاحظه می شود که با یک چیزهای ساده ای، با مفردات و مجرداتی هم داریم کار می کنیم که گاهی خیلی هم بنظر می رسند که چقدر خسته کننده هم هستند. مثلاً شما چقدر هم می توانید از استکان نعلبکیهایی بفرمایید که آیا توپولوژیکی هم اینها چه شکلهایی را تشکیل دهند؟ بالاخره، هیولا که از این میان بیرون نمی آید؟ بنده ی حقیر یک وقتی دیدم که مرحوم سرژ لانگ رویه های ریمانی را که بر حسب جنسشان هم کلاسه می شوند را با اشکالی خیلی ساده ای برای شاگردان دبیرستانی هم درس داده بوده است که البته از هنرهای این ریاضیدان هم می باید بوده باشد که اینقدر مسئله را ساده هم کرده است. ولی عرض بنده ی حقیر این است که یحتمل یک ریاضیدان دیگری هم پیدا شود که بفرماید صبر کنید، صبر کنید! من هم توانستم مهتاب هیولایی را روی رویه های ریمانی پیدایش کنم همانطوری که گویا آتیه- بات (Atiyah- Bott) نیز نظریه های پیمانه ای یانگ میلز را روی رویه های ریمانی انجام داده اند که اتفاقاً همین جی استور خودمان هم ارائه اش می دهد:

https://www.jstor.org/stable/37156

و لذا عرض بنده ی حقیر این است که اگر شما بخواهید در ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم همه اش نگران این مسئله باشید که مواظب باشیم یک وقت یک هیولا و غول بی شاخ و دمی از وسط ریاضی فیزیکمان بقصد و به عمد یا حتی ناخودآگاه هم در نیاید؛ همین هم می شود که آنگاه یحتمل حتی شاگرد و دانشجو و طلبه را هم باز داریم که بخواهد از حالات خلاء خود بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی های مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم حتی قدمی نیز بردارد و بلکه به گامهای دوم و سوم و ... انقلاب هم برسد! و حتی یحتمل هم با توجه به تک قطبی جهانی امام زمان و امام مستضعفین عجل الله فرجه الشریف آنطوری که با انواع تک قطبیهای استکبار جهانی هم باید وارد بحث و تحقیق و پژوهش هم شود، شاگرد و دانشجو و طلبه حتی هیولا و دوگانهایش را هم که در انواع حالات انرژیهای بالاتر خلاء ها در فضاهای فن نویمن و هندسه ی ناجابجایی و نظریه های ام و (ابر)ریسمان و ... و بلکه در ال اچ سی و تواترون و سوپرکامیوکاند و هس (H.E.S.S.) و ...، خودش هم برای خودش پیدا کند و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۱

 

لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ ‎﴿الرعد: ١١﴾‏

 

یا اهل العالم قتل الحسین عطشانا

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الزمان ولی عصر عجل الله فرجه الشریف:

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

جبهه‌‌ی استعمارِ غرب نسبت به این منطقه‌ی خاصّ ما، منطقه‌ی غرب آسیا، یک رویکردی دارد؛ این منطقه‌ای که خودشان اسمش را میگذارند «خاورمیانه». بعد از دو جنگ جهانی، استعمار غربی ــ اوّل اروپا، بعد هم آمریکا ــ نسبت به این منطقه یک توجّه خاص، رویکرد خاصّی را به وجود آوردند؛ چرا؟ چون منطقه، منطقه‌ی مهمّی است. مهم‌ترین عاملِ حرکتِ چرخهای صنعتیِ دنیای غرب [نفت است، صنعتشان] به عامل نفت وابسته است و مرکز عمده‌ی نفت در دنیا در اینجا است. منطقه‌ی غرب آسیا منطقه‌ی ارتباط شرق و غرب است، منطقه‌ی ارتباط آسیا و اروپا و آفریقا است؛ از لحاظ جایگاه راهبردی و به تعبیر رایج، سوق‌الجیشی، منطقه‌ی مهمّی است. لذا استعمارگران غربی که حالا ثروتی هم پیدا کرده بودند و با غارت کشورهای استعمارزده توانایی‌هایی هم پیدا کرده بودند، از لحاظ علمی هم جلو رفته بودند و سلاح پیشرفته هم داشتند، روی منطقه‌ی غرب آسیا توجّه ویژه‌ای پیدا کردند. به خاطر همین توجّه هم بود که رژیم غاصب صهیونیستی را در این منطقه به وجود آوردند؛ این رژیم غاصب را به عنوان پایگاه غرب ــ اوّل پایگاه اروپا و بعد هم پایگاه آمریکا ــ در این منطقه قرار دادند برای اینکه بتوانند به منطقه مسلّط باشند، هر کار میخواهند بکنند، کشورها را به جان هم بیندازند، جنگ درست کنند، تحمیل کنند، توسعه بدهند، غارت کنند؛ اصلاً رژیم صهیونیستی را برای این به وجود آوردند. پس روی این منطقه یک نظر ویژه‌ای داشتند

...

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

 

وَهُوَ الَّذِی یَبْدَأُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ وَهُوَ أَهْوَنُ عَلَیْهِ ۚ وَلَهُ الْمَثَلُ الْأَعْلَىٰ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَهُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ‎﴿٢٧﴾‏ ضَرَبَ لَکُم مَّثَلًا مِّنْ أَنفُسِکُمْ ۖ هَل لَّکُم مِّن مَّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُم مِّن شُرَکَاءَ فِی مَا رَزَقْنَاکُمْ فَأَنتُمْ فِیهِ سَوَاءٌ تَخَافُونَهُمْ کَخِیفَتِکُمْ أَنفُسَکُمْ ۚ کَذَٰلِکَ نُفَصِّلُ الْآیَاتِ لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ ‎﴿٢٨﴾‏ بَلِ اتَّبَعَ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَهْوَاءَهُم بِغَیْرِ عِلْمٍ ۖ فَمَن یَهْدِی مَنْ أَضَلَّ اللَّهُ ۖ وَمَا لَهُم مِّن نَّاصِرِینَ ‎﴿٢٩﴾‏ فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ‎﴿٣٠﴾‏ ۞ مُنِیبِینَ إِلَیْهِ وَاتَّقُوهُ وَأَقِیمُوا الصَّلَاةَ وَلَا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکِینَ ‎﴿٣١﴾‏ مِنَ الَّذِینَ فَرَّقُوا دِینَهُمْ وَکَانُوا شِیَعًا ۖ کُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَیْهِمْ فَرِحُونَ ‎﴿٣٢﴾‏ وَإِذَا مَسَّ النَّاسَ ضُرٌّ دَعَوْا رَبَّهُم مُّنِیبِینَ إِلَیْهِ ثُمَّ إِذَا أَذَاقَهُم مِّنْهُ رَحْمَةً إِذَا فَرِیقٌ مِّنْهُم بِرَبِّهِمْ یُشْرِکُونَ ‎﴿٣٣﴾‏ لِیَکْفُرُوا بِمَا آتَیْنَاهُمْ ۚ فَتَمَتَّعُوا فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ‎﴿٣٤﴾‏ أَمْ أَنزَلْنَا عَلَیْهِمْ سُلْطَانًا فَهُوَ یَتَکَلَّمُ بِمَا کَانُوا بِهِ یُشْرِکُونَ ‎﴿٣٥﴾‏ وَإِذَا أَذَقْنَا النَّاسَ رَحْمَةً فَرِحُوا بِهَا ۖ وَإِن تُصِبْهُمْ سَیِّئَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ إِذَا هُمْ یَقْنَطُونَ ‎﴿٣٦﴾‏ أَوَلَمْ یَرَوْا أَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ وَیَقْدِرُ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ‎﴿٣٧﴾‏ فَآتِ ذَا الْقُرْبَىٰ حَقَّهُ وَالْمِسْکِینَ وَابْنَ السَّبِیلِ ۚ ذَٰلِکَ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‎﴿٣٨﴾‏ وَمَا آتَیْتُم مِّن رِّبًا لِّیَرْبُوَ فِی أَمْوَالِ النَّاسِ فَلَا یَرْبُو عِندَ اللَّهِ ۖ وَمَا آتَیْتُم مِّن زَکَاةٍ تُرِیدُونَ وَجْهَ اللَّهِ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُضْعِفُونَ ‎﴿٣٩﴾‏ سوره مبارکه الروم

 

( بیان )

لما انساق الاحتجاج على الوحدانیة والمعاد من طریق عد الآیات الدالة على ذلک بقوله : « وَمِنْ آیاتِهِ » إلى قوله : « وَلَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَالْأَرْضِ » الآیة ، وهو من صفات الفعل غیر سیاق الاحتجاج بالآیات إلى سیاق الاحتجاج بصفاته الفعلیة وأوردها إلى آخر السورة فی أربعة فصول یورد فی کل فصل شیئا من صفات الفعل المستوجبة للوحدانیة والمعاد وهی قوله : « وَهُوَ الَّذِی یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ » إلخ ، وقوله : « اللهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ ثُمَّ رَزَقَکُمْ » إلخ ، وقوله : « اللهُ الَّذِی یُرْسِلُ الرِّیاحَ » إلخ ، وقوله : « اللهُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ ضَعْفٍ » إلخ.

وإنما لم یبدأ الفصل الأول باسم الجلالة کما بدأ به فی الفصول الأخر لسبق ذکره فی الآیة السابقة علیه المتصلة به أعنی قوله : « وَلَهُ مَنْ فِی السَّماواتِ وَالْأَرْضِ کُلٌّ لَهُ قانِتُونَ » الذی هو کالبرزخ المتوسط بین السیاقین ، فقوله : « وَهُوَ الَّذِی یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعِیدُهُ » فصل فی صورة الوصل.

 

المیزان، علامه محمد حسین طباطبایی، جلد 16، ص 172

http://lib.eshia.ir/12016/16/172

 

یا اهل العالم، قتل الحسین عطشانا

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الزمان ولی عصر عجل الله فرجه الشریف:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

امّا انتظار از نخبه؛ ما از شما انتظاراتی هم داریم. من سعی میکنم اگر بشود ان‌شاءالله کوتاه عرض بکنیم. اوّلین انتظار این است که ظرفیّت برتری را که خدای متعال به شما داده ــ که این ظرفیّت، ظرفیّتِ شخصیِ شما است ــ تبدیل کنید به ظرفیّت ملّی. بحمدالله این مطلب در بیانات شماها بود که بایستی نخبه این تواناییِ شخصی را تبدیل کند به توانایی ملّی؛ یعنی چه؟ یعنی این توانایی را در خدمت حلّ مسائل کشور قرار بدهد. ما خیلی مسائل داریم؛ حالا شما اینجا چند موردش را گفتید، معدن را گفتید، حمل و نقل را گفتید، فضا را گفتید؛ اینها مسائل مهمّ کشور است؛ نخبگی را صرف کنید در این موارد. متأسّفانه بعضی این کار را نمیکنند؛ بعضی از نخبه‌ها ــ یعنی [افراد] دارای استعداد؛ حالا با توضیحی که دادیم، شاید تعبیر «نخبه» برایشان درست نباشد ــ در اینجا رشد میکنند، وقتی نوبت ثمردهی میرسد، میروند میوه‌شان را به دیگری میدهند؛ گاهی هم آن دیگری دشمن است، به دشمن میدهند؛ گاهی میروند میشوند پیچ و مهره‌ی استکبار جهانی برای تصرّف ملّتها و دشمنی با ملّتها، میشوند ابزار او، میشوند پیچ و مهره‌ی او؛ بعضی این جوری هستند. خب اینها ناشکری میکنند؛ و البتّه خیر هم نمی‌بینند در آخر؛ به نظرم اینهایی که این جور پشت کنند به مردم خودشان، خیر نمی‌بینند. نخبه باید کنار مردم خودش بماند. نمیگویم مهاجرت نکند، درس نخواند، به فلان دانشگاه برتر یا فلان مرکز نرود؛ نه، برود امّا برای مردمش برود، برود برای اینکه برگردد اینجا برای کشورش کار کند، نرود برای اینکه برای او ابزار و مهره بشود. خب، این بسیار مطلب مهمّی است؛ نخبگان ما باید در محضر وجدان خودشان و در محضر خدا این مسئله را حل کنند.

...

یکی از موارد حمایت این است که چه نخبه‌ای که در ایران درس خوانده، چه نخبه‌ای که در خارج درس خوانده و آمده ایران ــ داریم از این قبیل، کم هم نداریم نخبه‌هایی که در خارج درس خوانده‌اند و به جایی رسیده‌اند و حالا آمده‌اند ایران ــ دو توقّع دارند؛ این دو توقّع را برآورده کنیم برایشان: یک توقّعشان اشتغالِ مناسب با دانششان است؛ یک توقّعشان امکان ادامه‌ی تحقیقات است؛ ارتباط با مراکز علمی دنیا؛ این دو توقّعِ نخبه‌های ما است، توقّع زیادی نیست. بنده اطّلاع دارم که نخبه‌ای میخواهد در هیئت علمی دانشگاه وارد بشود، [ولی] با انواع و اقسام ترفندها جلویش را میگیرند و نمیگذارند؛ چرا؟ چرا از این نخبه استفاده نمیکنید؟ بعضی از نخبه‌های ما ــ نخبه‌های برجسته ــ بیرون درس خوانده‌اند، آمده‌اند اینجا به امیدی که بتوانند کار کنند، [امّا] بر اثر همین رفتارها برگشته‌اند رفته‌اند! دیده‌اند اینجا نمیشود زندگی کرد. خب من چه توقّعی بکنم از این جوان؟ باید حمایت کرد. در این زمینه هر چه خرج کنیم، این هزینه نیست، سرمایه‌گذاری است. وزرای محترم حتماً در این زمینه کار کنند، تلاش کنند. نگذارید نخبه از دانشگاه مأیوس بشود؛ حالا حدّاقلّش این است که بتواند در دانشگاه وارد بشود، جایگاهی پیدا کند. بعضی‌ها سنگ نخبه را به سینه میزنند، مرتّب میگویند نخبه‌ها نخبه‌ها، امّا در عمل نخبه را مأیوس میکنند، ناامید میکنند، مانع‌تراشی میکنند. به نظر من در مورد ارتباط با مراکز علمی دنیا هم وزارت خارجه میتواند فعّال باشد، میتواند کمک حسابی بکند.

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در دیدار نخبگان و استعدادهای برتر تحصیلی، 
۱۴۰۱/۰۷/۲۷

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51184

 

یک بحثی علیحده را دارند صاحب المیزان در مورد فطرت دینی در رابطه با آیه ی مبارکه 30 سوره روم فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ‎﴿٣٠﴾‏ که همانطوری که فرض بفرمایید گردو در غایتش وقتی در زمین کاشته می شود از پوستش بیرون زده و نهایتاً تبدیل می شود به یک درخت گردوی تنومند، انسان هم فطرتاً همینطور غایتی دارد که همه ی قوانین و مقررات اجتماعی باید بسمت آن فطرت و غایت هم باشد. فرض بفرمایید که اگر به نخبگان توجه نشد و اینها رفتند در کشورهای دیگری و بلکه حتی جوایزی در حد جایزه نوبل در ریاضیات و امثالهم هم بردند، خوب این خیلی خوب می شود اگر دوباره برگردند و شاگردانی و دانشجویانی هم در ایران تربیت کنند که در سطوح بین المللی اساتیدی نخبه و برجسته هم باشند. و نه اینکه دیده شود که برجستگی آنها باعث هم شود که به کشورشان هم پشت کنند و جوانان مملکت خود را نیز دیگر نتوانند جذب این علوم کنند هر چقدر هم که خود برجسته و نخبه باشند. این یک ضعفی است که همکاری بین المللی هم می خواهد که بتواند شاگرد و استاد را از دو طرف هم جلب یکدیگر کند و نه فقط اینطور باشد که استاد ایرانی مقیم خارج بخواهد شاگرد را در ایران هم جلب کرده و به خارج ببرد و بلکه اساتید ایرانی باید هم بتوانند شاگردان و دانشجویان دیگر کشورها را نیز در مراکز و پژوهشگاه های بین المللی خودمان جلب کنند.

اینجا یک گپ و فاصله ای می تواند ایجاد شود بین حکمت الهی و حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که یحتمل بتوان از همه ساده تر در مورد فیزیک انرژی بالا هم توضیحش داد آنجایی که آیه ی مبارکه می فرماید إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ ۚ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا ‎﴿٥٦﴾! وقتی شاگرد و دانشجو و طلبه دارد با کتابهایش و اساتیدش سر و کله هم می زند که از حالات خلاء به الفهای بینهایت آیات اللهی درجات و مراتب متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد، یحتمل آنچنان که حضرت امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام هم وزیر و وصی و وارث حضرت رسول اکرم محمد مصطفی تشریف داشتند ولی متوجه هم خیلی نمی بودند که در گیر و دار این سر و کله زدنها با کفار و منافقین و مشرکین و جهاد فی سبیل الله دقیقاً هم چطور به اجتهاد و حکمت الهی می توان رسید یا چطور هم یحتمل نمی توان رسید و بلکه فطرتاً حضرت رسول الله و نبی الله را یاری هم می کرد و در غایتش هم به امامت امیر المومنین انجامید. این از خاصیتهای داشتن استاد و بلکه شاگردانی اعظم و برجسته هم هست که حتی در انرژیهای خیلی خیلی بالا هم خود خدا و ملائکه به حضرت نبی اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم صلوات می فرستند و لذا در آیه ی مبارکه به یا ایها الذین امنوا و مومنین هم ندا می دهد و امر می کند که شما هم حالا صلوات بفرستید: اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

کار کمی هم نیست صلوات فرستادن به رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم آنچنان که خدا و اهل آسمانها و ملائکه نیز بر او صلوات می فرستند. ولی بموقعش هم یحتمل برای خیلیها روشن هم نباشد که بالاخره بر سر سوزنی هم چند تا ملائکه یا سیاه چاله را هم می توان جمع کرد؟ یکی؟ دو تا؟ بینهایت؟ بینهایت از کدام الفهای بینهایت هم؟ یعنی هم تعداد ملائکه بر ما مجهول است و هم تعداد سیاه چاله هایی که یحتمل بر سر سوزنی هم می توان آنها را جمع کرده و بلکه حتی درهمتنیدگیهایی را نیز با یکدگیر ایجاد می کنند؟ یعنی یحتمل به ابلیس هم حتی خدا بفرماید تو چرا صلوات وقتی گفتم صلوات بفرست نفرستادی؟ و حالا یحتمل سوای سجده کردن هم در جواب حتی صلوات فرستادن هم بگوید من از او بهترم چرا که مرا از آتش آفریدی و او را از گلی بد بو! قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ ‎﴿الأعراف: ١٢﴾‏ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ ‎﴿ص: ٧٦﴾‏

این شیطان و شیطانپرستی است که نمی گذارد و اجازه هم نمی دهد که انسان متوجه شود که چرا اینقدر دوست دارد دیگری را هم به بردگی بکشد و حال آنکه آنقدر ضعیف هم هست که نمی تواند میکروب و ویروسی را هم که بر بدن خود او غلبه می کند را دفع کند الا اینکه باید هم برود دنبال دوا و درمانش که یک وقت حتی سرماخوردگی و آنفلوانزا هم کار دستش ندهد و بلکه دو تا آمپول تقویتی یا آنتی بیوتیک یا ... هم یحتمل کمکش کند. یعنی انسان گرفتار شیاطین و شیطانپرستی نمی تواند حتی متوجه شود که چطور شد که حتی بدنش را انداخته است به بردگی ای که جایز نیست از او این همه بار اضافی هم بکشد یا بر عکس دچار فشلی و تنبلی هم شده است؛ و بلکه در عین حال می خواهد آیا در واقعیت یا آیا در وهم و خیال هم حتی شده با توسل به استکبار و استعمار جهانی تک قطبی مغناطیسی هندسی جهانی را هم از آن خود کند.

و لذا آیا بدون شناخت و معرفت از خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می تواند تک قطبیهای مغناطیسی کوانتومی را هم دریابد و از آنها به تک قطبی مغناطیسی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد؟ خوب، حالا شما چه فضایی خیلی کوچک هم لازم است تا بخواهیم از آن فضا هم شروع کنیم تا برسیم به این تک قطبیهای مغناطیسی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف؟ آیا فضایی باندازه ی یک سر سوزن هم لازم و بلکه کافی هم هست یا بلکه چطور هم باید این فضای خیلی کوچک کوانتومی را هم بسطش داد به کل عالم و ماورای سیاه چاله ها همانطوری که خدا و ملائکه اش هم بحضرت رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و اله و سلم و اهل بیت آن حضرت نیز صلوات می فرستند؟ اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج

 

سُبْحٰانَ اَللّٰهِ کُلَّمَا سَبَّحَ اَللَّهَ شَیْءٌ وَ کَمَا یُحِبُّ اَللَّهُ أَنْ یُسَبَّحَ وَ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ کَمَا یَنْبَغِی لِکَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلاَلِهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ کُلَّمَا حَمِدَ اَللَّهَ شَیْءٌ وَ کَمَا یُحِبُّ اَللَّهُ أَنْ یُحْمَدَ وَ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ کَمَا یَنْبَغِی لِکَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلاَلِهِ وَ لاٰ إِلٰهَ إِلاَّ اَللّٰهُ کُلَّمَا هَلَّلَ اَللَّهَ شَیْءٌ وَ کَمَا یُحِبُّ اَللَّهُ أَنْ یُهَلَّلَ وَ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ کَمَا یَنْبَغِی لِکَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلاَلِهِ وَ اَللَّهُ أَکْبَرُ کُلَّمَا کَبَّرَ اَللَّهَ شَیْءٌ وَ کَمَا یُحِبُّ اَللَّهُ أَنْ یُکَبَّرَ وَ کَمَا هُوَ أَهْلُهُ وَ کَمَا یَنْبَغِی لِکَرَمِ وَجْهِهِ وَ عِزِّ جَلاَلِهِ سُبْحٰانَ اَللّٰهِ وَ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ وَ لاٰ إِلٰهَ إِلاَّ اَللّٰهُ وَ اَللَّهُ أَکْبَرُ عَلَى کُلِّ نِعْمَةٍ أَنْعَمَ بِهَا عَلَیَّ وَ عَلَى کُلِّ أَحَدٍ مِنْ خَلْقِهِ مِمَّنْ کَانَ أَوْ یَکُونُ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَسْأَلُکَ مِنْ خَیْرِ مَا أَرْجُو وَ خَیْرِ مَا لاَ أَرْجُو وَ أَعُوذُ بِکَ مِنْ شَرِّ مَا أَحْذَرُ وَ مِنْ شَرِّ مَا لاَ أَحْذَرُ

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ﴿60﴾

 

السادسة مناجاة الشاکرین (مناجات خمس عشرة حضرت سجاد علیه السلام)

:

بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ إِلَهِی أَذْهَلَنِی عَنْ إِقَامَةِ شُکْرِکَ تَتَابُعُ طَوْلِکَ وَ أَعْجَزَنِی عَنْ إِحْصَاءِ ثَنَائِکَ فَیْضُ فَضْلِکَ وَ شَغَلَنِی عَنْ ذِکْرِ مَحَامِدِکَ تَرَادُفُ عَوَائِدِکَ وَ أَعْیَانِی عَنْ نَشْرِ عَوَارِفِکَ تَوَالِی أَیَادِیکَ وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اِعْتَرَفَ بِسُبُوغِ اَلنَّعْمَاءِ وَ قَابَلَهَا بِالتَّقْصِیرِ وَ شَهِدَ عَلَى نَفْسِهِ بِالْإِهْمَالِ وَ اَلتَّضْیِیعِ وَ أَنْتَ اَلرَّءُوفُ اَلرَّحِیمُ اَلْبَرُّ اَلْکَرِیمُ اَلَّذِی لاَ یُخَیِّبُ قَاصِدِیهِ وَ لاَ یَطْرُدُ عَنْ فِنَائِهِ آمِلِیهِ بِسَاحَتِکَ تَحُطُّ رِحَالُ اَلرَّاجِینَ وَ بِعَرْصَتِکَ تَقِفُ آمَالُ اَلْمُسْتَرْفِدِینَ فَلاَ تُقَابِلْ آمَالَنَا بِالتَّخْیِیبِ وَ اَلْإِیَاسِ وَ لاَ تُلْبِسْنَا سِرْبَالَ اَلْقُنُوطِ وَ اَلْإِبْلاَسِ إِلَهِی تَصَاغَرَ عِنْدَ تَعَاظُمِ آلاَئِکَ شُکْرِی وَ تَضَاءَلَ فِی جَنْبِ إِکْرَامِکَ إِیَّایَ ثَنَائِی وَ نَشْرِی جَلَّلَتْنِی نِعَمُکَ مِنْ أَنْوَارِ اَلْإِیمَانِ حُلَلاً وَ ضَرَبَتْ عَلَیَّ لَطَائِفُ بِرِّکَ مِنَ اَلْعِزِّ کِلَلاً وَ قَلَّدَتْنِی مِنَنُکَ قَلاَئِدَ لاَ تُحَلُّ وَ طَوَّقَتْنِی أَطْوَاقاً لاَ تُفَلُّ فَآلاَؤُکَ جَمَّةٌ ضَعُفَ لِسَانِی عَنْ إِحْصَائِهَا وَ نَعْمَاؤُکَ کَثِیرَةٌ قَصُرَ فَهْمِی عَنْ إِدْرَاکِهَا فَضْلاً عَنِ اِسْتِقْصَائِهَا فَکَیْفَ لِی بِتَحْصِیلِ اَلشُّکْرِ وَ شُکْرِی إِیَّاکَ یَفْتَقِرُ إِلَى شُکْرٍ فَکُلَّمَا قُلْتُ لَکَ اَلْحَمْدُ وَجَبَ عَلَیَّ لِذَلِکَ أَنْ أَقُولَ لَکَ اَلْحَمْدُ إِلَهِی فَکَمَا غَذَّیْتَنَا بِلُطْفِکَ وَ رَبَّیْتَنَا بِصُنْعِکَ فَتَمِّمْ عَلَیْنَا سَوَابِغَ اَلنِّعَمِ وَ اِدْفَعْ عَنَّا مَکَارِهَ اَلنِّقَمِ وَ آتِنَا مِنْ حُظُوظِ اَلدَّارَیْنِ أَرْفَعَهَا وَ أَجَلَّهَا عَاجِلاً وَ آجِلاً وَ لَکَ اَلْحَمْدُ عَلَى حُسْنِ بَلاَئِکَ وَ سُبُوغِ نَعْمَائِکَ حَمْداً یُوَافِقُ رِضَاکَ وَ یَمْتَرِی اَلْعَظِیمَ مِنْ بِرِّکَ وَ نَدَاکَ یَا عَظِیمُ یَا کَرِیمُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِهِ وَبَلِّغْ بِإِیمانِی أَکْمَلَ الاِیمانِ وَاجْعَلْ یَقِینِی أَفْضَلَ الیَقِینِ وَانْتَهِ بِنِیَّتِی إِلى أَحْسَنِ النِّیَّاتِ وَبِعَمَلِی إِلى أَحْسَنِ الاَعْمالِ ، اللّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِکَ نِیَّتِی وَصَحِّحْ بِما عِنْدَکَ یَقِینِی وَاسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِکَ ما فَسَدَ مِنِّی

 

ذکر صلوات بر حضرت صاحب الزمان ولی عصر عجل الله فرجه الشریف

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

و الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا ابی‌القاسم المصطفی محمّد و آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

بسیار خرسندم و خدا را شاکرم که بعد از یک تعطیلی نسبتاً طولانی در دیدار حضوری با شما جوانان عزیز و دانش‌آموختگان و سردوشی‌بگیران، امسال در این روز این توفیق مجدّداً دست داد. ورود چند هزار جوان به نیروهای مسلّح یک مژده است، یک بشارت است که هر سال تکرار میشود. چه جوانهایی که دانش‌آموخته‌ی دانشگاه‌ها هستند و درجه‌ی افسری میگیرند و وارد میشوند، مشغول کار میشوند، چه کسانی که وارد دانشگاه میشوند و سردوشی میگیرند و مشغول تحصیل میشوند، هر کدام به نحوی روحیه‌ی جدیدی را به نیروهای مسلّح تزریق میکنند. این ورود جوانها دارای پیام نوسازی و استحکام است؛ جوانها هر جا که وارد میشوند، در هر مجموعه‌ای، در هر سازمانی که وارد بشوند، در واقع پیام استحکام و نوسازی آن مرکز را با خود همراه دارند. حضور جوانان ایرانی در همه‌ی زمینه‌ها امیدآفرین است؛ یعنی در بخشهای گوناگون علمی، اقتصادی، سیاسی، تشکیلاتی، نظامی و غیره، هر جا جوانها وارد میشوند، با خودشان مژده‌ی امید و نوسازی و نوآوری را به همراه می‌آورند.


امروز یک جریان تبلیغاتی گمراه‌کننده‌ای وجود دارد که میخواهد عکس این را تبلیغ بکند؛ همّت این جریان تبلیغاتی این است که وانمود کند جوان ایرانی از ارزشها گسسته است و به آینده ناامید است و احساس مسئولیّت نمیکند؛ این را یک جریان تبلیغاتی دارند بشدّت دنبال میکنند. این، عکس واقعیّت است؛ درست نقطه‌ی مقابل واقعیّت موجود در کشور ما است. نسل جوان ما در همه‌ی عرصه‌ها و میدانها تا امروز دارای حرکت درخشنده بوده است، در آینده هم ان‌شاءالله همین‌ جور خواهد بود: چه در دفاع از میهن، چه در دفاع از امنیّت، چه در کمک به جبهه‌ی مقاومت در کلّ منطقه ــ در همین حرکت عظیم و مقدّس دفاع از حرم ــ چه در خدمات اجتماعی، چه در پیشرفتهای علمی ــ که شما که نگاه میکنید، پیشرفتهای علمی در هر نقطه‌ای در واقع بر دوش جوانها است و آنها هستند که پیشران این حرکتند ــ چه در همه‌ی آئینهای مذهبی، این راه‌پیمایی اربعین ــ چه میلیون‌ها جوان ایرانی که رفتند و راه نجف تا کربلا را طی کردند و چه میلیون‌ها جوانی که در خود کشور، در شهرها، به عنوان اربعین، به عنوان دورافتادگان از آن سرمنزلِ بشارت و معنویّت راه‌پیمایی کردند ــ چه در میدان تولید و ابتکار که خبرهای آن را در تلویزیون مشاهده میکنید که هر روزی در یک بخشی از بخشهای تولید کشور و صنعت کشور یک حرکت جدیدی را جوانهای ما دارند ارائه میدهند، چه در مقابله‌ی با بیماری همه‌گیر و چه در نهضت کمک مؤمنانه، چه در جهاد فرهنگی، چه در امداد به مناسبت حوادث طبیعی، سیل و زلزله و امثال اینها؛ در همه‌ جا که شما نگاه میکنید، حضور جوانان را به صورت پُررنگ می‌بینید. این جوان نمیتواند ناامید باشد، این جوان نمیتواند گسسته‌ی از ارزشها باشد، این جوان یک نیروی خستگی‌ناپذیر در وسط جبهه است و البتّه جوانان انقلابی و باایمان در همه‌ی این موارد پیشتاز بودند. این وضع جوانها است.

خب، با این نگاه اگر حضور شما را ــ که در این دانشگاه امام حسن مجتبیٰ اجتماع کرده‌اید و در دانشگاه‌های دیگر دارند می‌شنوند این سخن را ــ مشاهده کنیم، حضور شما و ورود شما در نیروهای مسلّح یک ثروت بزرگ است؛ حضور شما یک ثروت بزرگ است، البتّه در کنار تجربه‌ی پیش‌کسوتان و دانشِ فرماندهان.

تقویت نیروهای مسلّح تقویت کشور است. یکی از ستونهای محکم در تقویت کشور، نیروهای مسلّح هستند. البتّه تقویت کشور فقط به نیروی مسلّح وابسته نیست؛ ستونهای محکم دیگری هم هستند: پیشرفت علمی مایه‌ی پیشرفت کشور است؛ ایمان عمومی مردم و رسوخ ایمان در دلها مایه‌ی استحکام ملّی است؛ حکومت برخاسته‌ی از مردم و متّکی به مردم مایه‌ی سربلندی یک کشور است؛ همه‌ی اینها هست، لکن حضور نیروهای مسلّح و قدرت نظامی هم یک وسیله‌ی مهمّی برای تقویت بنیه‌ی کشور است. این عوامل گوناگون میتوانند کشور را از آسیب‌ها و دشمنی‌ها حفظ کنند و حراست کنند. البتّه این مال همه‌ی کشورها است، مخصوص کشور ما نیست؛ همه‌ی کشورها احتیاج دارند به این ابزارهای استحکام، لکن در کشوری مثل کشور ما که با دشمنان قلدر و زورگو مثل آمریکا و امثال آنها روبه‌رو است، این اهمّیّت بیشتری دارد؛ لذا قدرت دفاعی باید تقویت بشود.

این را من همیشه گفته‌ام، باز هم تکرار میکنم: قدرت دفاعی باید تقویت بشود. بخشی از سوی بیرون نیروهای مسلّح، بخشی از سوی درون نیروهای مسلّح؛‌ من به این دوّمی میپردازم. مسئولان نیروهای مسلّح باید راهکارهای نو و روزآمد را برای تقویت نیروهای مسلّح در پیش بگیرند که از جمله‌ی آنها هوشمندسازی در آموزشها و در ابزارهای نظامی است که بحمدالله در نیروهای مسلّح ما شروع شده، لکن میدان کار هنوز خیلی باز است. امروز هوشمندسازیِ تمامِ حرکاتِ نیروهای مسلّح از جمله ابزارهای نظامی، سلاح و حتّی مهمّات یکی از مسائل مهم است. یا پیشرفتهای پژوهشی و علمی در نیروهای مسلّح که این، تقویت نیروهای مسلّح است. یا طرّاحی بازی‌های پیچیده‌ی جنگ ترکیبی. امروز جنگهای دنیا جنگهای ترکیبی است. میدانید؛ جنگ سخت و جنگ نرم و جنگ فکری و جنگ فرهنگی و جنگ با سلاحهای گوناگون و جنگ شناختی و امثال اینها با همدیگر مایه‌ی تهاجم به یک ملّت یا یک کشور است. بازی‌های جنگ بایستی بتواند همه‌ی این لایه‌ها را با شیوه‌های نو، با شیوه‌های روزآمد، ان‌شاء‌الله تأمین کند.

خب، مسئولیّت اصلی نیروهای مسلّح چیست؟ حراست از امنیّت ملّی؛ این، آن چیزی است که شما جوانها که تازه وارد این راه شده‌اید، باید به آن ببالید، باید افتخار کنید، سربلند باشید. مسئولیّت نیروهای مسلّح، مسئولیّت امنیّت عمومی کشور است. «امنیّت» یعنی چه؟ امنیّت زیرساخت همه‌ی ابعاد زندگی یک جامعه است، یک زیرساخت عمومی است؛ از مسائل شخصی بگیرید، تا مسائل اجتماعی، تا مسائل عمومی، تا مسائل خارجی؛ امنیّت زیرساخت همه‌ی اینها است. در مسائل شخصی، معنای امنیّت این است که شما شب بتوانی با خیال راحت در خانه‌ی خودت بخوابی، صبح بتوانی با خیال راحت و بدون دغدغه فرزندت را به مدرسه بفرستی، بتوانی به محلّ کسب و کار بروی، بتوانی بدون دغدغه به نماز جمعه بروی. ببینید، به آن کشورهایی نگاه کنید که این بی‌دغدغگی را ندارند در هیچ کدام از این مراحل؛ نه شب با خیال راحت میتوانند بخوابند، نه روز میتوانند سر کار بروند، نه میتوانند با خیال راحت به تماشای بازی‌های ورزشی بروند، نه میتوانند به نماز جمعه بروند، نه میتوانند به مسافرت بروند. مخصوص کشورهای کوچک هم نیست؛ در کشورهای بزرگ، از همه بدتر آمریکا، در رستوران امنیّت نیست، در دانشگاه امنیّت نیست، در مدرسه‌ی کودکان امنیّت نیست، در فروشگاه امنیّت نیست. «امنیّت» در مسائل شخصی یعنی این؛ یعنی شما بتوانید خودتان، فرزندانتان، خانواده‌تان با احساس امنیّت زندگی کنید؛ کارتان، کسبتان، مسافرتتان، تفریحتان همراه با امنیّت باشد.

در مسائل عمومی‌تر، در دانشگاه یا حوزه‌ی علمیّه یا پژوهشکده یا اندیشکده؛ بتوانید بنشینید فکر کنید، کار کنید، تحقیق کنید، مطالعه کنید؛ بدون امنیّت نمیشود. امنیّت اگر نبود، این پیشرفتها حاصل نمیشد؛ هر جایی که پیشرفتی حاصل شده است به برکت وجود امنیّت بوده است؛ بدون امنیّت، کار دشوار میشود، سخت میشود. تا سرمایه‌گذاری اقتصادی؛ [اگر] بخواهید برای پیشرفت اقتصادی کشور سرمایه‌گذاری کنید، بدون امنیّت نمیشود؛ ترانزیت بدون امنیّت نمیشود، تولید بدون امنیّت نمیشود؛ امنیّت زیرساخت همه‌ی این چیزها است.

خب سازمانهای مسلّح، تأمین‌کننده‌ی این نیاز همیشگی و همه‌جایی برای کشور و برای عموم مردم جامعه هستند؛ این، کم افتخاری نیست. ارتش یک جور، سپاه یک جور، سازمان انتظامی یک جور، بسیج یک جور، هر کدام به نحوی تأمین‌کننده‌ی امنیّت هستند. آن کسی که به پاسگاه پلیس حمله میکند، [دارد] به امنیّت کشور حمله میکند؛ آن که به پایگاه بسیج حمله میکند، دارد به امنیّت کشور حمله میکند؛ آن که در اظهارات، در سخنرانی، در گفتگوها ارتش را یا سپاه را مورد طعن قرار میدهد، به امنیّت کشور دارد اهانت میکند. تضعیف سازمانهای نیروهای مسلّح، تضعیف امنیّت کشور است. تضعیف پلیس به معنای تقویت مجرمین است. پلیس موظّف است در مقابل مجرم بِایستد، امنیّت آحاد مردم را تأمین کند. آن کسی که به پلیس حمله میکند، در واقع مردم را بی‌دفاع میگذارد در مقابل مجرمین، در مقابل اراذل و اوباش، در مقابل دزد، در مقابل زورگیر. امتیاز بزرگ کشور ما این است که امنیّتی که داریم، امنیّت درون‌زا است. فرق دارد که یک کشوری، یک ملّتی، از درون خود، با نیروهای خود، با قدرت خود، با اندیشه و فکر خود برای خودش امنیّت ایجاد کند، یا یکی از بیرون بیاید بگوید من برای شما امنیّت ایجاد میکنم، شما را حفظ میکنم؛ مثل کسی که از گاوِ شیردهِ خودش حراست میکند؛ خیلی با هم فرق دارند. امنیّت ما درون‌زا است. ما به هیچ کس برای امنیّت خودمان متّکی نیستیم. ما با نیروی خداداد، به لطف الهی، به توفیق پروردگار، به پشتیبانی ولیّ‌عصر (ارواحنا فداه)، به پشتیبانی ملّت، با ایستادگی مسئولان نیروهای مسلّح، این امنیّت را توانسته‌ایم به وجود بیاوریم و حفظ کنیم. آن که به نیروی خارجی متّکی است، همان نیروی خارجی او را در روز مبادا وا خواهد گذاشت؛ نه میتواند و نه میخواهد از او حراست کند و حفاظت کند. خب، این جملاتی درباره‌ی مسائل نیروهای مسلّح؛ اینها را به یاد داشته باشید؛ افتخار کنید، دنبال این حرکت کنید، کارتان را کاری مطابق رضای خدا بدانید و برای خدا این کار را دنبال کنید.

و امّا چند جمله درباره‌ی حوادث اخیر. اوّلین چیزی که من میخواهم بگویم، این است که در این حوادثِ چند روز اخیر، بیش از همه به سازمان انتظامی کشور ظلم شد، به بسیج ظلم شد، به ملّت ایران ظلم شد؛ ظلم کردند. البتّه ملّت در این حادثه هم مثل حوادث دیگر کاملاً قوی ظاهر شد؛ مثل همیشه، مثل گذشته؛ در آینده هم همین جور خواهد بود. در آینده هم هر جا دشمنان بخواهند اختلالی ایجاد کنند، آن که بیش از همه سینه سپر میکند و بیش از همه اثر میگذارد، ملّت شجاع و مؤمن ایران است؛ وارد میدان میشوند؛ و وارد میدان شدند. بله، ملّت ایران، مظلوم است امّا قوی است؛ مثل امیرالمؤمنین، مثل مولای متّقیان، سرور خودش علی (علیه ‌السّلام) که قوی‌ترین بود و مظلوم‌ترین.

...

یک نکته‌ی دیگر این است که در همان اوّل کار، بعضی از خواص، حالا ناشی از دلسوزی ــ دلشان سوخت ــ بدون تحقیق اطّلاعیّه دادند، بیانیّه دادند، حرف زدند، اظهاراتی کردند ــ البتّه تحقیق‌نکرده ــ بعضی‌هایشان سازمان انتظامی کشور را متّهم کردند، پلیس را متّهم کردند، بعضی‌شان مجموعه‌ی نظام را متّهم کردند؛ هر کسی یک جوری یک حرکتی کرد. خب حالا حساب این جدا است، لکن بعد از آنکه دیدند قضیّه چیست، بعد از آنکه فهمیدند در نتیجه‌ی حرفهای آنها همراه با برنامه‌ریزی دشمن چه اتّفاقی در خیابان و در مسیر عمومی مردم می‌افتد، بایستی آن کار خودشان را جبران میکردند؛ باید موضع بگیرند، باید صریحاً اعلام کنند که با‌ آنچه اتّفاق افتاده مخالفند، بایستی تفهیم کنند که با برنامه‌ی دشمنان خارجی مخالفند. باطن قضیّه معلوم شد. وقتی شما می‌بینید که عنصرِ سیاسیِ آمریکایی این قضایا را به دیوار برلین تشبیه میکند، خب باید بفهمید که غرض چیست؛ باید بفهمید که مسئله، مسئله‌ی دلسوزی برای یک دختر جوان نیست؛ این را باید میفهمیدید؛ اگر نفهمیدید، بفهمید؛ اگر فهمیدید، باید موضع اعلام بکنید. این هم یک نکته.

برخی چهره‌های ورزشی و هنری هم موضع‌گیری‌هایی کردند؛ به نظر بنده هیچ اهمّیّت ندارد؛ روی این نباید حسّاسیّت به خرج داد. جامعه‌ی ورزشی ما جامعه‌ی سالمی است، جامعه‌ی هنری ما هم جامعه‌ی سالمی است. عناصر مؤمن، علاقه‌مند، باشرف، در این جامعه‌ی ورزشی و هنری کم نیستند، زیادند؛ حالا چهار نفر هم یک حرفی میزنند؛ حرف آنها ارزشی ندارد. اینکه حالا آیا عناوین مجرمانه بر حرف آنها تطبیق میکند یا نه، به عهده‌ی قوّه‌ی قضائیّه است، امّا از لحاظ نگاه عمومی هیچ اهمّیّتی و ارزشی ندارد و جامعه‌ی هنری ما و ورزشی ما با این گونه حرکتها، با این رفتارهای دشمن‌شادکن، آلوده نخواهد شد.

آخرین عرض من درود فراوان بر شهدای انتظامی، بر شهدای نیروهای مسلّح، بر شهدای مدافع امنیّت، بر شهدای اخیر و بر همه‌ی شهدای راه حق است.

والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته

بیانات در مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح

https://www.leader.ir/fa/speech/26050

 

بنده ی حقیر داشتم در مورد بینظمیها و نظم و آنتروپی و دیوار کشدینهایی هم می گفتم که از همین مرزهای بین بینظمی و نظم ناشی می شوند که یحتمل از یک نقطه ای هم آغاز می شوند و آنگاه گسترش هم می توانند یابند که از یک سو به شیطان پرستی می توانند منتهی شوند و از سوی دیگر می توانند به نهایتِ الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بیانجامد آنجاهایی که حتی شاگرد و دانشجو و طلبه می خواهند از حالات خلائی که پاییتنرین مشخصه ها و آیگن ولیوهای فضاهای هیلبرت را در بر دارند و فضاهایی اوپراتورهایی هم روی آنها کار می کنند که یک طرف یحتمل سالک الی الله را از مرزهای بهستی هم جدا می کند و در طرف دیگر هم او را از مرزهای جهنمی می تواند جدا کند. ولی وسط کار یک مرتبه ارتباطم با وبلاگ قطع شد و دیگر نشد ادامه هم دهم و .... و حالا دوباره دارم سعی می کنم!

مثالش را بنده از حجت الاسلام و المسلمین عزیزی یاد می کنم که همین روزهای سه شنبه وقتی می دیدند که دعای توسل خوانده نمی شود یا به هر دلیل که حالا خواننده هم نمی شد، می فرمودند دعای خمس عشرة حضرت سجاد را بخوانید و معلوم هم بود که بدان عقیده دارند. عرض بنده به زهد و تقدس هم هست که چیست؟! ایشان اتفاقاً در روانشناسی هم خیلی ماهر بودند و یک دفعه مسائل مربوط به وضعیت آخر من خوبم تو خوبی را خیلی زیبا داشتند در مسجد شرح هم می کردند. و لذا وقتی با مناجات خمس عشرة بیشتر هم آشنا می شویم متوجه می شویم که از مناجات تابئین برای توبه کنندگان شروع می کند و به بالاترین درجات و مراتب مناجات هم آهسته آهسته انسان را می رساند. ولی اگر یحتمل یک مرتبه وسط مناجات شروع کنیم به مناجات ششم را خواندن و پرداختن به ریزه کاریهای درون این مناجات خاص، یحتمل خیلی هم متوجه نمی شویم که بابا این مناجات عظیم آخر چه ربطی هم دارد به آیه ی مبارکه ی 60 سوره ی یس. و داشتم اینها را می گفتم که یک مرتبه قطع شد. یحتمل زیادی خودم داشتم از ریزه کاریهای مسائل می گفتم و مسئله را غلط هم داشتم کوانتومی اش می کردم که بیشتر رو به جهنم باشد تا رو به بهشت بطور آنتروپیک چند جهانی که به جهان اسلام عالمگیر هم می انجامد و .... عرض بنده ی حقیر این است که یک گره اصلی همین دسترسی به مقالات ریاضی فیزیکی هم هست که بنده بدانها حالا هم که دست یافته ام و حالا هم که بهتر است آن امنیت فکری را آیا دوباره کی بیابم که بدانها بپردازم و .... بدوم بروم برسم به نماز جماعت که دیر شد، دیر شد! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ ‎﴿١﴾‏ خَلَقَ الْإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ ‎﴿٢﴾‏ اقْرَأْ وَرَبُّکَ الْأَکْرَمُ ‎﴿٣﴾‏ الَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ ‎﴿٤﴾‏ عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ یَعْلَمْ ‎﴿٥﴾‏ کَلَّا إِنَّ الْإِنسَانَ لَیَطْغَىٰ ‎﴿٦﴾‏ أَن رَّآهُ اسْتَغْنَىٰ ‎﴿٧﴾‏ إِنَّ إِلَىٰ رَبِّکَ الرُّجْعَىٰ ‎﴿٨﴾‏ أَرَأَیْتَ الَّذِی یَنْهَىٰ ‎﴿٩﴾‏ عَبْدًا إِذَا صَلَّىٰ ‎﴿١٠﴾‏ أَرَأَیْتَ إِن کَانَ عَلَى الْهُدَىٰ ‎﴿١١﴾‏ أَوْ أَمَرَ بِالتَّقْوَىٰ ‎﴿١٢﴾‏ أَرَأَیْتَ إِن کَذَّبَ وَتَوَلَّىٰ ‎﴿١٣﴾‏ أَلَمْ یَعْلَم بِأَنَّ اللَّهَ یَرَىٰ ‎﴿١٤﴾‏ کَلَّا لَئِن لَّمْ یَنتَهِ لَنَسْفَعًا بِالنَّاصِیَةِ ‎﴿١٥﴾‏ نَاصِیَةٍ کَاذِبَةٍ خَاطِئَةٍ ‎﴿١٦﴾‏ فَلْیَدْعُ نَادِیَهُ ‎﴿١٧﴾‏ سَنَدْعُ الزَّبَانِیَةَ ‎﴿١٨﴾‏ کَلَّا لَا تُطِعْهُ وَاسْجُدْ وَاقْتَرِب ۩ ‎﴿١٩﴾‏

بیان

أمر للنبی صلى‌الله‌علیه‌وآله بتلقی القرآن بالوحی منه تعالى وهی أول سورة نزلت من القرآن ، وسیاق آیاتها لا یأبى نزولها دفعة واحدة کما سنشیر إلیه ، وهی مکیة قطعا.

قوله تعالى : « اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ خَلَقَ الْإِنْسانَ مِنْ عَلَقٍ » قال الراغب : والقراءة ضم الحروف والکلمات بعضها إلى بعض فی الترتیل ، ولیس یقال ذلک لکل جمع لا یقال : قرأت القوم إذا جمعتهم ، ویدل على ذلک أنه لا یقال : للحرف الواحد إذا تفوه به : قراءة انتهى.

وعلى أی حال ، یقال : قرأت الکتاب إذا جمعت ما فیه من الحروف والکلمات بضم بعضها إلى بعض فی الذهن وإن لم تتلفظ بها ، ویقال : قرأته إذا جمعت الحروف والکلمات بضم بعضها إلى بعض فی التلفظ ، ویقال قرأته علیه إذا جمعت بین حروفه وکلماته فی سمعه ویطلق علیها بهذا المعنى التلاوة أیضا قال تعالى : « رَسُولٌ مِنَ اللهِ یَتْلُوا صُحُفاً مُطَهَّرَةً » البینة : ٢.

وظاهر إطلاق قوله : « اقْرَأْ » المعنى الأول والمراد به الأمر بتلقی ما یوحیه إلیه ملک الوحی من القرآن فالجملة أمر بقراءة الکتاب وهی من الکتاب کقول القائل فی مفتتح کتابه لمن أرسله إلیه : اقرأ کتابی هذا واعمل به فقوله هذا أمر بقراءة الکتاب وهو من الکتاب.

وهذا السیاق یؤید أولا ما ورد أن الآیات أول ما نزل من القرآن على النبی صلى‌الله‌علیه‌وآله.

وثانیا أن التقدیر اقرأ القرآن أو ما فی معناه ، ولیس المراد مطلق القراءة باستعمال « اقرأ » استعمال الفعل اللازم بالإعراض عن المفعول ، ولا المراد القراءة على الناس بحذف المتعلق وإن کان ذلک من أغراض النزول کما قال : « وَقُرْآناً فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَى النَّاسِ عَلى مُکْثٍ وَنَزَّلْناهُ تَنْزِیلاً » إسراء : ١٠٦ ، ولا أن قوله : « بِاسْمِ رَبِّکَ » مفعول « اقْرَأْ » والباء زائدة والتقدیر اقرأ اسم ربک أی بسمل.

وقوله : « بِاسْمِ رَبِّکَ » متعلق بمقدر نحو مفتتحا ومبتدئا أو باقرأ والباء للملابسة ولا ینافی ذلک کون البسملة المبتدأة بها السورة جزء من السورة فهی من کلام الله افتتح سبحانه بها وأمر أن یقرأ مبتدئا بها کما أمر أن یقرأ قوله : « اقْرَأْ بِاسْمِ » إلخ ففیه تعلیم بالعمل نظیر الأمر بالاستثناء فی قوله : « وَلا تَقُولَنَّ لِشَیْءٍ إِنِّی فاعِلٌ ذلِکَ غَداً إِلَّا أَنْ یَشاءَ اللهُ » الکهف : ٢٤ فافهم ذلک.

وفی قوله : « رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ » إشارة إلى قصر الربوبیة فی الله عز اسمه وهو توحید الربوبیة المقتضیة لقصر العبادة فیه فإن المشرکین کانوا یقولون : إن الله سبحانه لیس له إلا الخلق والإیجاد وأما الربوبیة وهی الملک والتدبیر فلمقربی خلقه من الملائکة والجن والإنس فدفعه الله بقوله : « رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ » الناص على أن الربوبیة والخلق له وحده.

...

وقوله : « أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى » من الرأی دون الرؤیة البصریة ، وفاعل « رَآهُ » ومفعوله الإنسان. وجملة « أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى » فی مقام التعلیل أی لیطغى لأنه یعتقد نفسه مستغنیا عن ربه المنعم علیه فیکفر به ، وذلک أنه یشتغل بنفسه والأسباب الظاهریة التی یتوصل بها إلى مقاصده فیغفل عن ربه من غیر أن یرى حاجة منه إلیه تبعثه إلى ذکره وشکره على نعمه فینساه ویطغى.

...

قوله تعالى : « کَلَّا لا تُطِعْهُ وَاسْجُدْ وَاقْتَرِبْ » تکرار الردع للتأکید ، وقوله : « لا تُطِعْهُ » أی لا تطعه فی النهی عن الصلاة وهی القرینة على أن المراد بالسجود الصلاة ، ولعل الصلاة التی کان صلى‌الله‌علیه‌وآله یأتی بها یومئذ کانت تسبیحه تعالى والسجود له وقیل : المراد به السجود لقراءة هذه السورة التی هی إحدى العزائم الأربع فی القرآن.

والاقتراب التقرب إلى الله ، وقیل : الاقتراب من ثواب الله تعالى.

 

المیزان، علامه محمد حسین طباطبایی، جلد 20، ص 322- 329

http://lib.eshia.ir/12016/20/327

 

ان الحسین علیه السلام مصباح الهدی و سفیة النجاة

 

بنده ی حقیر داشتم نمازهایی از مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت رحمه الله را می دیدم:

 

نماز جماعت آیت‌الله بهجت قدس‌سره در مسجد فاطمیه

https://bahjat.ir/fa/content/246

 

و چیزی که داشتم می نوشتم راجع به ابرتقارن دوگان الکتریکی- مغناطیسی و دوگان نیروهای ضعیف و قوی ریسمانی و گرانش هم بود که فرض بفرمایید چطور ممکن است الکتریسیته اثرش قابل رویت باشد ولی مغناطیسم دوگانی هم قابل رویت نباشد، یا چطور نیروی ضعیف قابل رویت باشد ولی نیروی قوی قابل رویت نباشد و حال آنکه در انرژیهای پایین هم گرانش بیشتر ممکن است قابل توجه باشد. و اما نکته ای که هست اینجا این است که آن علمی که پرداختن به این انواع دوگانها را جایز می کند آنچنان که استغنایی را می طلبد که از روی طغیان طاغوتی هم هست؛ این یک مسئله است. ولی آن استغنایی هم که شاگرد و دانشجو و طلبه را می تواند به حتی استادی تدریجی هم برساند آنچنان که حتی اجتهاد و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابد و الفهای بینهایت آیات اللهی را نیز درک کند و لذا مقام سید الشهداء را در اینکه گفته می شود ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة را هم با تمام وجود متوجه شود و ... به هر حال، وارد بحثهای حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی شدن آنچنان که بتوان هم وارد بحثهای فلسفی ریاضی فیزیکی آن هم شد، قسمتی از مسئله است هر چند که دقیقاً هم آنچه دیشب داشتم می نوشتم را دوباره نتوانم عیناً کپی پیستش کنم چرا که حافظه ام چنین اجازه ای را نمی دهد و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا رَّجُلًا فِیهِ شُرَکَاء مُتَشَاکِسُونَ وَرَجُلًا سَلَمًا لِّرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیَانِ مَثَلًا الْحَمْدُ لِلَّهِ بَلْ أَکْثَرُهُمْ لَا یَعْلَمُونَ ﴿الزمر: 29﴾

 

قوله تعالى : « ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً رَجُلاً فِیهِ شُرَکاءُ مُتَشاکِسُونَ وَرَجُلاً سَلَماً لِرَجُلٍ هَلْ یَسْتَوِیانِ » إلخ ، قال الراغب : الشکس ـ بالفتح فالکسر ـ سیئ الخلق ، وقوله : « شُرَکاءُ مُتَشاکِسُونَ » أی متشاجرون لشکاسة خلقهم. انتهى وفسروا السلم بالخالص الذی لا یشترک فیه کثیرون.

مثل ضربه الله للمشرک الذی یعبد أربابا وآلهة مختلفین فیشترکون فیه وهم متنازعون فیأمره هذا بما ینهاه عنه الآخر وکل یرید أن یتفرد فیه ویخصه بخدمة نفسه ، وللموحد الذی هو خالص لمخدوم واحد لا یشارکه فیه غیره فیخدمه فیما یرید منه من غیر تنازع یؤدی إلى الحیرة فالمشرک هو الرجل الذی فیه شرکاء متشاکسون والموحد هو الرجل الذی هو سلم لرجل. لا یستویان بل الذی هو سلم لرجل أحسن حالا من صاحبه.

وهذا مثل ساذج ممکن الفهم لعامة الناس لکنه عند المداقة یرجع إلى قوله تعالى : « لَوْ کانَ فِیهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللهُ لَفَسَدَتا » الأنبیاء : ـ ٢٢ وعاد برهانا على نفی تعدد الأرباب والآلهة.

وقوله : « الْحَمْدُ لِلَّهِ » ثناء لله بما أن عبودیته خیر من عبودیة من سواه.

وقوله : « بَلْ أَکْثَرُهُمْ لا یَعْلَمُونَ » مزیة عبادته على عبادة غیره على ما له من الظهور التام لمن له أدنى بصیرة.

 

الیمزان، علامه محمد حسین طباطبایی، جلد 17، ص 258

http://lib.eshia.ir/12016/17/258

 

ندای امام عصر (عج) در هنگام ظهور

روایت دارد که امام زمان صلوات‌الله‌علیه که ظهور فرمود، می‌فرماید: «أَلا یَا أَهلَ الْعَالَم»۱، پنج ندا می‌کند به اهل عالَم، بدون هیچ دستگاهی و اختراعی، این [ندای او] به همه می‌رسد؛ به هر کسی به لغت [و زبان] خودش می‌رسد. در عالَم [هستی] نه [فقط] در این پنج قاره یا مثلاً چهار اقلیم. نه‌خیر، نه، این‌ها محدود هستند، آن هم با دستگاه، [اما] او  غیر محدود است بدون دستگاه. «إِنّی أَنَا الْمُنْتَقِم، أَلا یَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّیَ الْحُسَین قتل عَطشاناً، أَلا یَا أَهلَ الْعالَم إِنَّ جَدِّیَ الْحُسَین سَحَقوهُ عُدواناً».

[اگر] کسی معرفت پیدا کند، مسئله ظهور امام و غیبت امام را می‌فهمد. [در حقیقت] ما [او را] نمی‌بینیم، او ما را می‌بیند؛ ما کلامش را نمی‌شنویم، او کلام ما را می‌شنود. ما معرفتمان ناقص است. عینک ما یک تاری دارد والّا آن‌ها که ما را می‌بینند.

لکن گفت: «شیعَتُنا أَصبَرُ مِنّا لِأَنّا نَصبِر وَ نَحنُ نَعلَم وَ هُمْ یَصبِرون وَ هُم لا یَعلَمون»۲ [علم] ما از این‌که منتقِم خواهد آمد، [به‌این دلیل است که] روایت است، اما آن‌ها خودشان می‌دانند که منتقم می‌آید.

 

  • ۱.إلزام الناصب، ج‏۲، ص۲۳۳؛ «فی الموائد: إذا ظهر القائم (عج) قام بین الرکن و المقام و ینادی بنداءات خمسة: الأول: ألا یا أهل العالم أنا الإمام القائم، الثانی: ألا یا أهل العالم أنا الصمصام المنتقم، الثالث: ألا یا أهل العالم إن جدّی الحسین قتلوه عطشان، الرابع: ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیه السّلام طرحوه عریانا، الخامس: ألا یا أهل العالم إنّ جدّی الحسین علیه السّلام سحقوه عدوانا».
  • ۲.ر.ک: تفسیر قمی، ج‏۱، ص۳۶۵؛ کافی، ج‏۲، ص۹۳؛ بحارالانوار، ج‏۶۸، ص۸۰؛ «عَنْ جَمِیلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ نَحْنُ صَبَرْنَا وَ شِیعَتُنَا أَصْبَرُ مِنَّا- لِأَنَّا صَبَرْنَا بِعِلْمٍ وَ صَبَرُوا عَلَى مَا لَا یَعْلَمُون».‏

https://bahjat.ir/fa/content/1104

  • سید حمید بنی هاشمی
  • ۰
  • ۰

رعد و برق

وَیُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ وَالْمَلَائِکَةُ مِنْ خِیفَتِهِ وَیُرْسِلُ الصَّوَاعِقَ فَیُصِیبُ بِهَا مَن یَشَاءُ وَهُمْ یُجَادِلُونَ فِی اللَّهِ وَهُوَ شَدِیدُ الْمِحَالِ ‎﴿الرعد: ١٣﴾‏

أَفَمَن کَانَ مُؤْمِنًا کَمَن کَانَ فَاسِقًا لَّا یَسْتَوُونَ ﴿السجده: 18﴾

 

 أَیْنَ مُبِیدُ أَهْلِ اَلْفُسُوقِ وَ اَلْعِصْیَانِ وَ اَلطُّغْیَانِ

 

فَقَالَ وَ اَلْمَلَأُ أَمَامَهُ مَنْ کُنْتُ مَوْلاَهُ فَعَلِیٌّ مَوْلاَهُ اَللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاَهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ اُنْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اُخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ وَ قَالَ مَنْ کُنْتُ أَنَا نَبِیَّهُ فَعَلِیٌّ أَمِیرُهُ وَ قَالَ أَنَا وَ عَلِیٌّ مِنْ شَجَرَةٍ وَاحِدَةٍ وَ سَائِرُ اَلنَّاسِ مِنْ شَجَرٍ شَتَّى وَ أَحَلَّهُ مَحَلَّ هَارُونَ مِنْ مُوسَى فَقَالَ لَهُ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِیَّ بَعْدِی

 

بعضی یحتمل بدرستی هم اشکال می فرمایند که حتی المقدور در مصرف برق صرفه جویی بفرمایید؛ کلی زحمت کشیده می شود که این برق در اختیار ما باشد و بتوانیم درست هم مصرفش کنیم. ولی یحتمل بعضی دیگر هم لااقل در ظاهر اشکالی نه چندان مربوط به اشکال قبلی بفرمایند که امام زمان عجل الله فرجه الشریف از همان اول هم رفته است در غیبت کبری و بلکه غیبت صغرایی هم نداشته ایم. اینها یحتمل می خواهند القا بفرمایند که امام زمان عجل الله فرجه الشریف نواب چهارگانه هم نداشته است. یحتمل مسئله اینجا این است که اینهایی که چنین مسئله ای برایشان حل نشده است، بدون شک هم زنده بودن امام زمان عجل الله فرجه الشریف را حس نمی کنند یا نمی توانند هم حس کنند یا حتی قلباً هم او را حس نکرده اند؛ و چرا که اگر غیر از این می بود خود نیابت امام زمان عجل الله فرجه الشریف را از جان و دل هم حالا هر چقدر که برای هر کسی مقدور هم هست می پذیرفتند؟

آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ ﴿285﴾  لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْرًا کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ ﴿البقرة: 286﴾

 

مسئله دیگر اینجا این هم هست که بر خلاف آنچه برخی به اسلام اشکال می کنند که برده داری را نهی نکرده است؛ بر عکس، حتی در جهت آزاد کردن بردگان هم تلاش کرده است و بلکه از مراتب عالیه ی اسلام هم بندگی خدا و نه بندگی غیر خدا است چرا که موجبات بردگی و بندگی غیر خدا را هم می خواهد که بزداید. برعکس، ما توجه هم می کنیم که جوامع بشری هر چه پیشرفته تر هم لااقل از لحاظ صنعتی بقول خودشان می شوند، انواع بردگی واز جمله حتی بردگی جنسی را هم تبلیغ و رواج می دهند.

عرض بنده ی حقیر این است که حالا شما برق را مثلاً در جهت استفاده ی از رمز ارزها که برق زیادی هم گفته می شود مصرف می کنند مورد بهره برداری قرار دهید، آیا خوب است؟ آیا به اقتصاد کشور هم کمک می کند؟ البته اگر یک ابرتقارنی رخ می داد که می توانست حتی برای مدتی کوتاه نقدینگی ریال ایران را با دلار در سطح محلی/بین المللی جابجا کند، یحتمل دیگر این دغدغه را هم نداشتیم که خیلی توجه کنیم که قیمت نفت به دلار هم باید چقدر باشد؟! و چرا که توانسته ایم جایی برای ریال ایران در عرصه ی بین المللی بگشاییم که حتی بتواند دلار را هم کنار بزند و برای خودش خودی هم نشان دهد. اینجا نکته ی ابرتقارنی مسئله این است که فرض بفرمایید شما بنوعی از برق و بلکه الکترومغناطیسم می خواهید طوری استفاده ببرید که چرخه ی بخار شدن آب دریا و اقیانوس و ابر شدن را تسهیل هم کند. خوب حالا اگر در این میان رعد و برق هم بزند، آیا می توانید بفرمایید که نخیر. بهتر است که رعد و برق نزند چرا که ما فقط باران و یحتمل حالا برف را هم می خواستیم و با رعد و برق هم کاری نداشتیم؟ حتی برق در رعد و برق را هم یحتمل نتوانیم بطور سازنده استفاده کنیم، ولی حالا این یک چیزی هم هست که می تواند همراه ابرهای پربار بارانزا هم همراه شود و .... نکته ی ابرتقارنی اینجا این است که معمولاً از بعد از جاری شدن باران در رودها و فرض بفرمایید ساختن سدها و چرخش توربینها است که نیروی برق هم حتی تولید می شود و نه اینکه کسی هم مدعی شود که از نیروی الکترومغناطیسم و الکترودینامیک هم استفاده کنیم برای کمک به بخار شدن آب دریاها و تولید ابرها و ... هر چند که خورشید خود یحتمل یکی از بزرگترین منابع تولید فوتونهای الکترومغناطیسی هم هست و ...!

و لذا عرض بنده ی حقیر این است که حالا اگر ریال ایران را توانستیم خیلی هم قوی کنیم، و اگر اتفاقاً یک رعد و برقی مانندی هم زد که دیگر نمی توان گفت که بهتر می بود در مصرف برق صرفه جویی هم کنیم. اول شما نقدینگی ریال ایران را در جهت قوی کردن اقتصاد محلی- بین المللی  ایران الی ما شاء الله هم قوی کن، و حالا اگر رعد و برق هم زد، مطمئناً تا جایی که کسی را برق نگیرد کسی اعتراضی هم نمی کند! البته مسئله در یک سطح یحتمل بعضی اشکال کنند که نیست، ولی بی ربط هم یحتمل نباشد که در مقیاسی دیگر بحث شود که اگر حافظ قرآنی قران را حفظ کرد، دیگر برای او آخر خط محسوب نمی شود که به بن بست رسیده باشد و از آنجا همه ی راه ها برویش بسته شده باشد و جای پیشرفتی نداشته باشد!!! و بلکه یک دنیای جدیدی هم برویش باز می شود که حتی اگر برود سراغ علوم غیر حوزوی هم آنگاه بهتر می تواند از آن سر در بیاورد. و اما خیلی بهتر هم هست که او همه ی اینها را در جهت خود یکی از نایبهای امام زمان عجل الله فرجه الشریف شدن نیز بکار برد و نه اینکه بدعت آورده و بخواهد دینی نو را نو را هم پایه گذاری کند و .... و راهش هم چیست؟ راهش این است که از حالات خلائهای شاگردی و دانشجویی و طلبگی به سمت الفهای آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و حاکمیت اسلام هم هر چه بیشتر تلاش کند. اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته لا اله الا الله اللهم عجل لولیک الفرج اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا

==================================

وَعَلَى اللَّهِ قَصْدُ السَّبِیلِ وَمِنْهَا جَائِرٌ وَلَوْ شَاءَ لَهَدَاکُمْ أَجْمَعِینَ ‎﴿النحل: ٩﴾‏

۞ وَمَا کَانَ لِبَشَرٍ أَن یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلَّا وَحْیًا أَوْ مِن وَرَاءِ حِجَابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ مَا یَشَاءُ ۚ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ ‎﴿الشوری: ٥١﴾‏

 

بنده ی حقیر داشتم سعی می کردم که نظر بالا را ارسال کنم و یک اشکال داخلی گویا بلاگ دارد که نمی شود این کار را کرد. ولی بعداً که آنرا برای خانم دکتر هم فرستادم متوجه شدم که یحتمل گذشته از این مشکلات ارسالی و امثالهم، یک مشکلی را هم در جهت رعایت مقام وحی و ارتباط مستقیم آن با امام زمان عجل الله فرجه الشریف و عدل الهی می بایستی که در نظر گرفته می شد که مسئله در این راستا یحتمل بعضی اشکال هم کنند که رها شده است و .... البته اگر مسئله را از دیدگاه آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه در حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی درست بررسی هم کنیم بتوان مسئله را بالاخره حلش هم کرد بحول و قوه الهی ان شاء الله تعالی ....

  • سید حمید بنی هاشمی