الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

 

وَلَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ بِبَدْرٍ وَأَنتُمْ أَذِلَّةٌ فَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ ‎﴿آل عمران: ١٢٣﴾‏

لَقَدْ نَصَرَکُمُ اللَّهُ فِی مَوَاطِنَ کَثِیرَةٍ وَیَوْمَ حُنَیْنٍ إِذْ أَعْجَبَتْکُمْ کَثْرَتُکُمْ فَلَمْ تُغْنِ عَنکُمْ شَیْئًا وَضَاقَتْ عَلَیْکُمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ ثُمَّ وَلَّیْتُم مُّدْبِرِینَ ‎﴿التوبة: ٢٥﴾‏

 

اللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَاسْمَعْ دُعائِی إذا دَعَوْتُکَ وَاسْمَعْ نِدائِی إِذا نادَیْتُکَ وَاقْبِلْ عَلَیَّ إِذا ناجَیْتُکَ ، فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَیْکَ وَوَقَفْتُ بَیْنَ یَدَیْکَ مُسْتَکِیناً لَکَ مُتَضَرِّعاً إِلَیْکَ راجِیاً لِما لَدَیْکَ ثَوابی وَتَعْلَمُ ما فِی نَفْسِی وَتَخْبُرُ حاجَتِی وَتَعْرِفُ ضَمِیرِی ، وَلایَخْفى عَلَیْکَ أَمْرُ مُنْقَلَبِی وَمَثْوایَ وَما اُرِیدُ أَنْ أُبْدِیَ بِهِ مِنْ مَنْطِقِی وَأَتَفَوَّهُ بِهِ مِنْ طَلِبَتِی وَأَرْجُوهُ لِعاقِبَتِی ، وَقَدْ جَرَتْ مَقادِیرُکَ عَلَیَّ یا سَیِّدِی فِیما یَکُونُ مِنِّی إِلى آخِرِ عُمرِی مِنْ سَرِیرَتِی وَعَلانِیَّتِی وَبِیَدِکَ لا بِیَدِ غَیْرِکَ زِیادَتِی وَنَقْصِی وَنَفْعِی ... إِلهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَیَّ ذُنُوبا فِی الدُّنْیا وَأَنا أَحْوَجُ إِلى سَتْرِها عَلَیَّ مِنْکَ فِی الآخرى [٥] إِذْ لَمْ تُظْهِرْها لاَحَدٍ مِنْ عِبادِکَ الصّالِحِینَ فَلا تَفْضَحْنِی یَوْمَ القِیامَةِ عَلى رؤوسِ الاَشْهادِ ، إِلهِی جُودُکَ بَسَطَ أَمَلِی وَعَفْوُکَ أَفْضَلُ مِنْ عَمَلِی ، إِلهِی فَسُرَّنِی بِلِقائِکَ یَوْمَ تَقْضِی فِیهِ بَیْنَ عِبادِکَ ، إِلهِی اعْتِذاری إِلَیْکَ اعْتذارُ مَنْ لَمْ یَسْتغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ فَاقْبَلْ عُذْرِی یا أکْرَمَ مَنْ اعْتَذَرَ إِلَیْهِ المُسِیئُونَ ، إِلهِی لاتَرُدَّ حاجَتِی وَلاتُخَیِّبْ طَمَعِی وَلاتَقْطَعْ مِنْکَ رَجائِی وَأَمَلِی ، إِلهِی لَوْ أَرَدْتَ هَوانِی لَمْ تَهْدِنِی وَلَوْ أَرَدْتَ فَضِیحَتی لَمْ تُعافِنِی

 

پنجم [حرز حضرت فاطمه علیها السلام]

سید بن طاوس در مهج الدعوات روایتى از سلمان نقل فرموده: که در آخرش مذکور است چیزى که حاصلش این است حضرت فاطمه علیها السلام آموخت به من کلامى که از حضرت رسول صلى الله علیه و آله آموخته بود و در وقت صبح و شام آن را میخواند و فرمود اگر میخواهى در دنیا هرگز تو را تب نگیرد مداومت کن بر آن و آن این است

بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ بِسْمِ اَللَّهِ اَلنُّورِ بِسْمِ اَللَّهِ نُورِ اَلنُّورِ بِسْمِ اَللَّهِ نُورٌ عَلَى نُورٍ بِسْمِ اَللَّهِ اَلَّذِی هُوَ مُدَبِّرُ اَلْأُمُورِ بِسْمِ اَللَّهِ اَلَّذِی خَلَقَ اَلنُّورَ مِنَ اَلنُّورِ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ اَلَّذِی خَلَقَ اَلنُّورَ مِنَ اَلنُّورِ وَ أَنْزَلَ اَلنُّورَ عَلَى اَلطُّورِ فِی کِتٰابٍ مَسْطُورٍ فِی رَقٍّ مَنْشُورٍ بِقَدَرٍ مَقْدُورٍ عَلَى نَبِیٍّ مَحْبُورٍ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ اَلَّذِی هُوَ بِالْعِزِّ مَذْکُورٌ وَ بِالْفَخْرِ مَشْهُورٌ وَ عَلَى اَلسَّرَّاءِ وَ اَلضَّرَّاءِ مَشْکُورٌ وَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ اَلطَّاهِرِینَ سلمان گفت چون از حضرت فاطمه علیها السلام آموختم آن را به خدا قسم به بیشتر از هزار نفر از اهل مکه و مدینه که مبتلا به تب بودند آموختم پس همه شفا یافتند باذن خداى تعالى

 

بیانات مقام معظم رهبری مد ظله العالی در دیدار مردم آذربایجان شرقی، ۱۴۰۱/۱۱/۲۶

هر ملّتی، در سایه‌ی استقامت و ایستادگی، هویّت پیدا میکند. آن چیزی که به ملّتها هویّت میدهد، شخصیّت میدهد، عظمت میدهد، به حفاظت از خود ملّتها و فرهنگ آنها کمک میکند، استقامت آنها و ایستادگی آنها است. استقامت یعنی چه؟ یعنی آن خطّ مستقیمی را که انسان پیدا کرده، ادامه بدهد؛ نگذارد زاویه پیدا بشود. مشکلِ ملّتها زاویه پیدا شدن است. یک خطّی را شروع میکنند، بعد یک مقداری میروند، یا خسته میشوند یا جاذبه‌های دنیایی، آنها را به خودش جذب میکند و زاویه پیدا میکنند. درجه‌ی زاویه، اوّل خیلی کم است؛ [ولی] هر چه ادامه پیدا کند درجه‌اش بیشتر میشود و از خطّ اصلی، از خطّ واقعی جدا میشود؛ مشکل این است. ما در کشورمان، در انقلابمان، این مشکل را داشته‌ایم. بعضی‌ها با انقلاب بودند، بعد زاویه پیدا کردند. عوامل مختلفی [وجود دارد]. گاهی تقصیر خودشان هم نبود، تقصیر دستگاه‌ها بود، تقصیر حکومت بود، تقصیر عوامل گوناگون بود، تقصیر خارج [بود]؛ بالاخره به هر دلیلی یک زاویه‌ای پیدا کردند. این زاویه پیش رفت، منتهی شد به ضدّیّت با آن حرکت، با آن آرمان، با آن انگیزه‌ی بزرگی که آنها را وارد این راه کرده بود. از این رو به آن رو شدند؛ گاهی ۱۸۰ درجه تغییر کردند. داشته‌ایم از این قبیل، داریم از این قبیل. استقامت نمیگذارد؛ این هویّت را حفظ میکند، به یک ملّت، یک جمعیّت هویّت میدهد. باید خسته نشد، باید ناامید نشد، باید از عربده‌های دشمن خوف نکرد. برادران عزیز، خواهران عزیز! راز ماندگاری اینها است.
...

آنچه به نظر من میرسد، امروز مهم‌ترین کارهای ما کارهای اقتصادی است. چند روز پیش در همین حسینیّه عدّه‌ای از تولیدکنندگان و کارآفرینان موفّق کشور جمع بودند، من به آنها [هم] گفتم؛(۱۱) گفتم این کشور باید رشد اقتصادی پیدا کند، بدون رشد اقتصادی کار پیش نمیرود. خب رشد اقتصادی اگر بخواهد پیدا بشود، تولید اگر بخواهد افزایش پیدا کند، باید ثبات اقتصادی باشد، تورّم باید مهار بشود. امروز یکی از کارهای اساسی‌ای که مسئولین کشور، قوّه‌ی مجریه، قوّه‌ی مقنّنه، دستگاه‌های پیگیری و دستگاه‌های اجرائی به عهده دارند ــ مسئولین مستقیم، مسئولین غیر مستقیم ــ این است که [مشکلات را] علاج کنند. علاج‌پذیر است؛ این‌جور نیست که علاج نداشته باشد؛ راه دارد، باید راهش را پیدا کنند. علاج کنند تورّم را؛ این ثبات اقتصادی، ثبات قیمتها، کشور را پیش میبرد؛ پس نگاه باید این نگاه باشد.

...

خب حالا گرایش عموم ملّت ایران، گرایشِ انقلاب است. ما آمار نگرفته‌ایم که بگوییم مثلاً فرض کنید که چند درصد نظراتشان در فلان موضوع سیاسی، مخالف با نظرات عمومی است یا مخالف با نظرات مسئولین است؛ اینها را نمیدانیم، امّا فی‌الجمله میدانیم بله، کسانی هستند نظرات دیگری دارند، نظرات مخالفی دارند. طرف ملّت ایران اینها نیستند؛ طرف ملّت ایران استکبار است. همه مراقب باشند کمک به استکبار نکنند؛ همه مراقب باشند ابزار استکبار در مقابل انقلاب و در مقابل اسلام و در مقابل ایران عزیز قرار نگیرد. مثلِ همیشه آینده را من روشن میبینم. بحمدالله هر وقتی هم که یک افق روشنی پیش رو بوده، بعد از چندی به آن افق رسیده‌ایم. توانایی‌های ملّت خیلی بالا است، توانایی کشور خیلی بالا است، ظرفیّتهای کشور خیلی بالا است و ان‌شاءالله این ملّت به دستاوردهای بزرگ‌تری خواهد رسید.

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51999#_ftnref4

 

یک مسئله ی مهمی باقی می ماند که در بررسی ثوابت کیهانی و ثوابت نجومی و اخترفیزیکی، چطور می خواهیم جهشهایی عظیم در منظومه ی شمسی را از اینکه زمین ثابت است به اینکه خورشید ثابت است را توجیه کنیم بدون اینکه حتی آب از آب هم تکان بخورد! و حالا کاری هم نداریم که آیا این مسئله ثوابت کیهانی و نجومی و ... مربوط است به اینکه فرض بفرمایید آنتروپی یک سیستم مکانیک آماری/ ترمودینامیکی را هم چقدر جایز است که تغییر دهیم؟ یا فرض بفرمایید آیا ثابت کیهانی (cosmological constant) در معادلات نسبیت عام را هم داریم و اگر هم داریم چقدر می توان تغییر داد و بالا پایینش کرد و ...؟ یا حتی آیا ثابت هابل هم چقدر ثابت است یا بلکه در چه بازه ای از اعداد هم می افتد؟ یا حتی فرض بفرمایید ذره ی هیگز هم آیا دقیقاً انرژی اش چقدر است و بلکه حالا فعلاً  جرم پروتون را هم خیلی کاری نداریم و ....؟ گاهی اوقات یحتمل شما مایل هم نیستید که وقتی پرده کنار رفت، آنچه پشت پرده است آیا پرده ای هم هست سینمایی که قرار است فیلمی را نشان دهد یا این پرده ای هم هست که با کنار رفتن حجاب نورانی است که ستارگان را پوشانده است و به ما اجازه هم نمی دهد ماورای آنرا ببینیم یا حتی آیا پرده ای است که حجاب از تپ اخترها یا پولسارها و ستارگان دوتایی و حجاب شباهت آنها با منظومه ی شمسی خودمان را باز اجازه نمی دهد یا آیا تا چه حدودی هم اجازه می دهد یا ...؟ ولی وقتی شما سوار موشک و فضاپیمایی هم شوید که شما را به فضایی ماورای جو کره ی زمین هم ببرد، آنگاه یحتمل دیگر نمی فرمایید که خوب این زمینی که ما رویش بودیم خیلی هم کمابیش ثابت است و حتی می شود رویش انواع ماشین آلات سبک و سنگین را هم راند؛ ولی خوب باز هم آیا حتی از آنجا هم تا خورشید چقدر راه است و بلکه می توان هم یک سری به آن زد و برگشت زمین؟! و نهایتاً هم آیا سرعت نور هم ثابت است و بلکه طیفهای الکترومغناطیسی با انرژیهای بالا هم آیا چقدر می توانند به بینهایت نزدیک شوند؟

اینجا یحتمل بعضی اشکال هم بفرمایند که اگر قرار هم هست که شاگرد و دانشجو و طلبه هر چه در توان هم دارد در طبق اخلاص گذاشته که از حالات خلاء خارج شده و به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نزدیک شوند و به کمتر از ان هم راضی نباشند؛ خوب آنگاه دیگر مسئله از این حالات که بالاخره از دیدگاه سیاسی هم که شده در نظرر بگیریم آیا برجام بغیر از حالات خلاء چیز دیگری را هم نصیب ما گرده است؟ باید هم از این حالات خلاء فراتر هم رفته و گیر اینچنین بن بستهایی بگو مگویی و سفسطه آمیز هم اجازه ندهیم که بیافتیم! یکی از دلایلی که حجابهای ظلمانی و نورانی هم کنار نمی روند و بلکه آیا چقدر هم بتوان طیفهای الکترومغناطیسی را هم طبقه بندی کرد و حتی آیا چطور هم تک قطبی مغناطیسی را یافت؟ همین است که مسئله ی تک قطبی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف در تقابل با استکبار جهانی تک قطبی به چه صورت است؟ سر این قضایا را می توان در صلوات بر حضرت فاطمه ی زهرا هم جست که اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و سر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک. بالاخره آیا این عدد ما احاط به علمک بین کدام حتی الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه هم یحتمل می افتد یا آیا از دیدگاه علم بشری هم قابل شمارش نمی باشند؟! لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته

_____________________________

بعضی اینجا یحتمل اشکال هم بفرمایند که بالاخره نه فقط ثابت کیهانی و بلکه انواع ثابتهای کیهانی هم آیا چه ربطی می توانند داشته باشند با ثبات اقتصادی و ثبات قیمتها؟! البته این خود یک نتیجه ای را هم خود به خودی یحتمل می دهد که برای کسی که کار ندارد یا کسب و کارش هم درست نمی گردد یا شاگرد و دانشجو و طلبه هم که هر چقدر هم که می خواهد از آن بیرون آمده ولی باز هم در حالات خلاء گیر کرده است که با این بی ثباتیهای اقتصادی چطور هم قرار است ثابتهای کیهانی را نیز بیابیم و همان بهتر که اصلا فرض را بر این هم بگذاریم که حتی در نسبیت عام نیز ثابت کیهانی وجود ندارد؟! به عبارت دیگر، وقتی فیلسوف و حتی حکیم الهی که از ریاضی فیزیک حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم میل دارد به حکمت الهی نیز برسد، خودش از همه هم بیکارتر است هر چقدر هم که دنبال ثابتهای کیهانی است که حتی انسان کیهانی را نیز بتواند به ثبات اقتصادی برساند؛ دیگر تکلیف بقیه ی افراد بشر هم معلوم می شود! این همان نگاه به ضعفهایی است که اگر خود به خودی تداوم هم یابد، هیچ گاه هم نگاه انقلابی کیهانی با ثبات هم به نتیجه نمی رسد. نکته اینجا است که در مشاهده ی مشاهده گرانی که از زوایای درست هم سعی دارند به کیهانشناسی و ثوابت کیهانی بنگرند، هر چقدر هم که بدلایلی مشاهدات با هم زوایایی را تشکیل دهند که با هم تفاوتهای بزرگی را هم یحتمل نشان دهند؛ این می تواند توجیحاتی درست هم داشته باشد که فرض بفرمایید یکی در فضای خارج از جو زمین و بلکه چقدر هم نزدیک خورشید است و دیگری هم روی زمین است.

و اما یک وقت هم هست که این زوایا صرفاً دلیلش این نیست که دو دانشمند هر جا هم که هستند دارند نتایج مشاهداتشان را با هم مقایسه هم می کنند، و حتی دلیلش این هم نباشد که حضرت آقا نظرشان با این بنده ی حقیر نیز زوایایی دارند، و بلکه دلیلش این هم می تواند باشد که مشاهدات نه فقط بقال و دارنده ی سوپر مارکت و هایپر استار و نجار و خودروساز و کشاورز و ارتشی و بازرگان و فقیه و شاگرد و دانشجو و طلبه و حتی بیکار و فقیر و اسیر و غریب و ...، هر کدام یحتمل با دیگری و بلکه با مشاهدات دو دانشمند مورد بحث تفاوت هم داشته باشند. مثل این است که توپولوژیکی داریم چای در استکان نعلبکیها را بررسی می کنیم و یک مرتبه بعضی هم معترض شوند که بابا تو اصلا خودت هیچ وقت هم در استکان نعلبکی که چای نمی نوشی هیچی و بلکه همیشه هم لیوانت دسته دار هم هست! خوب، بابا توپولوژیکی لیوان دسته دار هم مثل استکان یا حتی نعلبکی دسته دار هم هست دیگر. اعتراض ندارد دیگر! عرض بنده ی حقیر اینجا این است که آیا بالاخره ثابت کیهانی را هم یافته ایم که بتواند با تغییراتی در آن نشان هم دهد که حتی یک انسان بیکار فقیر می تواند هم خود انسانی کیهانی باشد و بلکه هم در معرض دیگر انسانهای کیهانی در اجتماع بشری نیز واقع شود و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را نیز در تقابل با استکبار جهانی تک قطبی نیز درک کند؟ حالا یحتمل هم مثلثی که روی نیم کره ی شمالی از سه کمانی که از قطبین شمال و جنوب رد شده و با هم زاویه ای 90 درجه هم می سازند و کمان سوم هم از دایره ی استوایی با دو کمان دیگر زوایای 90 درجه می سازند را در نظر بگیرید. آنگاه متوجه هم می شویم که مثلثی که مکمل این مثلث با زوایای 90 درجه هم هست دو زاویه ی 90 درجه و بلکه حتی یک زاویه ی 270 درجه هم دارد و بلکه در بعضی از محافل حتی یحتمل دیگر آنرا یک مثلث هم به حساب نیاورند چرا که بیش از حد هم زاویه اش منفرجه است و ...!

https://en.wikipedia.org/wiki/Spherical_trigonometry#Lines_and_angles_on_a_sphere

https://math.stackexchange.com/questions/75569/maximum-sum-of-angles-in-triangle-in-sphere

موضوع این است که آیا بالاخره ثبات اقتصادی و بلکه ثوابت کیهانی چنی زوایایی را هم اجازه می دهند که انسانهای کیهانی هم بتوانند بدرستی  نتایج مشاهدات خود را با هم مقایسه کرده و قانع هم شوند که  همه و همه دارند با استکبار جهانی تک قطبی هم در راستای امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز مبارزه کرده و موفق هم اگر تا حالا نشده اند ولی امید آن هم می رود که بزودی زود هم موفق می شویم! در این مورد گفتنیهای بسیاری هم هست که ان شاء الله در نظرات ادامه می دهیم و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و شیعته

  • ۰۱/۱۱/۲۸
  • سید حمید بنی هاشمی

نظرات (۳)

رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ‎﴿البقرة: ١٢٩﴾‏

لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ‎﴿آل عمران: ١٦٤﴾‏

هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ‎﴿الجمعة: ٢﴾‏

 

 بِأَنْ کَشَفْتَ عَنْ نُورِ وِلاَدَتِهِ ظُلَمَ اَلْأَسْتَارِ وَ أَلْبَسْتَ حَرَمَکَ بِهِ حُلَلَ اَلْأَنْوَارِ

فرازی از زیارت حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم از راه دور

 

بنده ی حقیر می خواستم فرازهایی از سخنان مهم و گوهربار مقام معظم رهبری را در پست قبل عرض کنم، ولی دیدم که همه اش گوهربار است و نتوانستم تصمیم بگیرم کدام قسمتها را بگویم و کدام را نگویم؛ و لذا همه را کپی پیست هم کردم! همانطوری که مستحضرید، لغت یزکیهم 5 بار هم در قرآن کریم آمده است ولی دو بار آن با این معنا است که: لا یزکیهم که یعنی  پاک نمی شوند و بلکه هر دو بار هم این عبارات در هر دو آیه مشترکند: وَلَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ. این در مورد کسانی است که آنچه خدا بر آنها نازل می کند را کتمان می کنند و عهد و قسم خدا را به یک قیمت ناچیزی می فروشند و ....

گاهی اوقات یحتمل سالک الی الله شک می کند که حتی ریاضی فیزیک حکمت متعالیه هم به چه دردی می آید و بلکه کدام دردی را هم دوا می کند؟ البته از این بالاتر هم ما حکمت الهی را داریم دیگر که انسان باید حتی از امور دنیوی نیز بگذرد و آخرتش را هم در نظر بگیرد تا بلکه هم متوجه شود به چه کاری می آید؟! و الا که در امور روزمره کارایی آنها یحتمل بذهن خیلیها نرسد.

یک مسئله ای که در این میان است و بلکه بعضی اشکال کنند که این مربوط به زبانشناسی هم هست که می فرماید "ظُلَمَ الاستار" در زبان عربی به معنای "پرده های ظلمتها" است. ولی در زبان فارسی و بلکه زبانهای اروپایی (و یحتمل حتی در هندی هم از همین ریشه است) هم ستاره یا star نه تنها به معنای پرده و ستر در عربی نیست و بلکه به معنای همان شیء نورانی آسمانی هم می باشد! و لذا یحتمل بعضی اشکال هم کنند که خوب حالا که چی؟ حرفت هم چیست؟ البته ما اینجا نمی خواهیم وارد بحثی زبانشناسانه هم شویم!

ولی مسئله اینجا این هم هست که اگر ما در ریاضی فیزیک و فلسفه و حکمت متعالیه و حتی حکمت الهی هر چقدر هم کند و کاو کنیم، آیا چقدر هم می توانیم متوجه شویم که آیا چقدر از الکترومغناطیسم و بلکه نورانیتی که ستارگان به ما می رسانند، ماده است یا انرژی است و اگر هم انرژی محض هم باشد نیز منشاء و منبعش از کجا می آید و اینچنین نورانیت عظیمی مثل خورشید از کجا تولید می شود؟! اینکه ما بگوییم انرژی به ماده و بلکه ماده هم به انرژی تبدیل می شود، چندان مسئله را حل نمی کند. البته یک راهش این هم هست که فرض را بر این مبنا بگیریم که ما به این کارها کاری نداریم که منشاء و منبع نورانیت ستارگان از کجا است و بلکه فقط مبنا را بر این می گذاریم که مشاهدات ما نشان می دهد که ستارگانی هم داریم همانطوری که سیاه چاله هایی نیز یحتمل یافت می شوند و .... و خوب، زمین را هم داریم که هر چند که ستاره هم نیست ولی سیاه چاله هم نمی باشد. و خوب، بعضی یحتمل اینجا خیلی هم اشکال بفرمایند که اینها که حتی چقدر هم واضحات است را هم خودت نمی دانی و بلکه موهوماتی بیش هم نیست؟! نکته بلکه اینجا این است که آیا در این حرکت بین ستارگان و زمین هم سکان کشتی نیز در دست کیست و ثوابت هم کدامند و بلکه حرکت را هم چطور در بین مکانیک سماوی و زمینی می توان تعریف هم کرد و بلکه به سرعت و شتاب و دیگر مقادیر حرکتی مسائلش ریاضی فیزیکی هم پرداخت؟

بله! ولی آیا بعضی یحتمل اینجا بد جور هم باز اشکال نخواهند کرد که ما منشاء و منبع نورانیت ستارگان را دربست هم کنار بگذاریم ولی آنگاه بفکر این هم باشیم که در حرکت بین زمین و ستارگان و بلکه دیگر سیارات هم آیا مکانیک سماوی و زمینی هم سکانش در دست کیست و بلکه چقدر هم می توان در آن دخالتهای بشری هم کرد و ....؟ یعنی شما فقط مسئله را از لحاظات ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم که در نظر آورید، این سوال باز مطرح است که آیا کجا است که خدا است که بر مکانیک سماوی شاهد است و کجا است که مشاهده گر و شاهد هم انسانهایی حتی دانشمندند که آیا چقدر هم می توانند در این مشاهدات دخالتهایی و بلکه درهمتنیدگیهایی هولوگرافیک هم داشته باشند؟ به عبارت دیگر چطور هم از خلق خدا به سمت خدا رفته و حتی باز می گردید و دوباره و دوباره این کار را تکرار می کنید تا به معادلات حرکتی زمین و آسمان هم مسلط شویم! 

و اما سوال این است که آیا در چه صورتی هم توانسته ایم برای آخرت خود نیز کاری کنیم و فقط به امور دنیایی خود نیز نپرداخته ایم با اینکه یک ستر و پرده ای هم هست بین ما انسانهای زمینی و ستارگان آسمانی و دیگر چه رسد به اینکه آیا منبع و منشاء نورانیت ستارگان را هم تشخیص دهیم که در چه حدی هم دنیوی و چقدر هم اخروی است و ...؟! مسئله را بخواهیم تشبیه اش کنیم به استکان نعلبکیهای خودمان یحتمل هم بعضی اشکال کنند که اگر آنطور که می خواهیم کره ای را نیز از داخلش بیرون بکشیم، اگر کره مان مثل استکان نعلبکیهایمان هم حتی چندین دسته هم داشته اند و جنسشان توپولوژیکی چندین نوع هم بود، آیا باز هم فرقی نمی کرد که بخواهیم از پیوسته و هموار این استکان نعلبیکهای چندین دسته دار را هم پیوسته و هموار هم خیلی زیر و رو کنیم؟ بعضی یحتمل اینجا اشکال هم می کنند که حتی از لحاظات گروه های همولوژیکی نیز حساب کنید، هموتوپی کره و این استکان نعلبکیهای با دسته های بیشتر تفاوتهایی خواهند داشت حتی اگر اصلا ممکن هم باشد. بنده هنوز دقیقاً مسئله را حل نکرده ام که بتوانم بگویم فرقش چیست و مسئله هم اصلا کدام است و ...؟

ولی حالا اگر فقط مسئله ی بنیادی نظریه ی گالوا را هم در نظر بگیرید که بین گروه های گالوا و معادلات جبری یک تناظری را هم برقرار می کند، ما بالاخره یک جورهایی هم می رسیم به این مسئله که معادلات جبری یک تقارنی را دارا هستند که زیرگروه هایی از گروه های تقارن چند شیء (S_n) هستند. موضوع اینجا این است که به شما اگر یک معادله ی جبری بدهند که قرار باشد گروه گالوای آنرا پیدا کنید؛ آیا آلگوریتمی را می توانید بیابید که این کار را یارانه ای برای شما انجام دهد؟ یحتمل یک مسئله این است که اگر یک ذره ضرایب معادل ای جبری را تغییر دهید، گروه گالوای آن می تواند خیلی با گروه گالوای آن دیگر معادله ی جبری که تغییر در آن ایجاد شده فرق کند! مثلاً یکی ممکن است با رادیکالها قابل حل باشد ولی دیگری قابل حل نباشد. اینجا واقعاً هم یک غیرتی را باید بخرج داد تا بتوان متوجه شد که آیا چه آلگوریتمی را هم می توان برای این کار یافت؟! این است که یک وقت دیدید که بی هوا هم سر از واریته های شیمورا درآوردید یا حتی وارد حیطه ی برنامه های (هندسی) یا حتی تحلیلی لانگلندز هم درآوردید. و همانطور هم که مستحضرید، به اینجاها هم که برسید که دیگر یک وقت داشتید به گروه های تقارنی متناهی و بلکه ناپیوسته ی گروه های گالوا و معادلات جبری می اندیشیدید و یک مرتبه هم سر از ابرتقارنهایی از نوعی که متناظرند با گروه های دوگان در برنامه ی لانگلندز و حتی دوکانهای الکتریکی- مغناطیسی و .... البته این هم که حالا معادلات یانگ- میلز روی رویه های ریمانی آیته- بات نیز اینجا چطور وارد می شوند را یحتمل خود ناراسیمهان نیز بهتر یک موقعی توضیح داده بوده است. ولی ما همه ی اینها را نمی خواهیم اینجا بترتیب هم چیدمان کنیم هر چند که بعضی اشکال هم کنند که بابا این مسائل خیلی هم نمی توانند با مدل WZW و حتی جوابهای زامولودچیکوف- کینزنیک هم بی ربط باشند و ....

پس نکته اینجا چیست؟ مسئله اینجا این است که اگر ما یک معادله ی جبری هم داریم که جوابش هم برایمان مطلوب است، اگر گروه های گالوای آنها را هم ندانیم و بلکه حتی ندانیم هم چطور آنها را آیا می شود رادیکالی حلشان کنیم، باز هم راه های تحلیلی آنالیتیک و بلکه تقریبی دیگری هم هستند که بتوان بطور دلخواهی به جوابهای معادلات نیز نزدیک شد. ولی موضوع این هم هست که هر چند رادیکالها هم برای معادلات با گروه های گالوای ساده از قبیل S_n وقتی n بیش از 4 هم باشد قابل حل نیست، و هر چند تناظرهای گالوایی آلگوریتمی را به ما می دهد که خود زیبایی خاصی هم دارند. ولی ما هنوز هم آلگوریتمیهایی را می طلبیم که بتوانیم با آنها وقتی معادله جبری را می دهند آنگاه بتوانیم جواب معادله را هم بگیریم.

البته یحتمل با همه ی این تفاصیل بعضی یحتمل هنوز هم اشکال کنند که آیا تو هنوز هم می توانی مسئله ی فلسطین را با این همه طول و تفصیلها هم حل کنی؟ و کجای این مسئله هم مربوط به ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی است و کجا هم از قبیل حکمت الهی است؟ اینجا است که یحتمل شاگرد و دانشجو و طلبه ای که از حالات خلاء دارد به الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت بقیت الله الاعظم عجل الله فرجه الشریف سعی می کند نزدیک شده و بلکه از سربازان امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم شود. آنگاه باید هم شاگرد و طلبه و دانشجو مواظبت در استقامت خود و دیگر یاران حضرت بقیت الله الاعظم هم داشته باشد که حتی تک قطبی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز چطور در تقابل و انواع جهادهای فی سبیل الله با طواغیت و استکبار جهانی تک قطبی هم تشریف دارند؟ گاهی اوقات همانطور که حضرت آقا می فرمایند، ما آن گنجینه هایی را که دراختیار داریم را درست نمی شناسیم و آنگاه ضعفهایمان را هم نمی دانیم چطور می توان برطرف کرد؟ لااله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

وَإِن تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا ۗ إِنَّ اللَّهَ لَغَفُورٌ رَّحِیمٌ ‎﴿النحل: ١٨﴾

لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ‎﴿آل عمران: ١٦٤﴾

هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ‎﴿الجمعة: ٢﴾‏

فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَمَن تَابَ مَعَکَ وَلَا تَطْغَوْا ۚ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ ‎﴿هود: ١١٢﴾‏ 

لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ ۖ وَأَنزَلْنَا الْحَدِیدَ فِیهِ بَأْسٌ شَدِیدٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَلِیَعْلَمَ اللَّهُ مَن یَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالْغَیْبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِیٌّ عَزِیزٌ ‎﴿الحدید: ٢٥﴾‏

مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ ۖ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا ۖ سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ۚ ذَٰلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ ۚ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ ۗ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا ‎﴿الفتح: ٢٩﴾‏

وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُم مَّنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُم مَّنْ حَقَّتْ عَلَیْهِ الضَّلَالَةُ فَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ ‎﴿النحل: ٣٦﴾‏

الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسُولَ النَّبِیَّ الْأُمِّیَّ الَّذِی یَجِدُونَهُ مَکْتُوبًا عِندَهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَالْإِنجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَاهُمْ عَنِ الْمُنکَرِ وَیُحِلُّ لَهُمُ الطَّیِّبَاتِ وَیُحَرِّمُ عَلَیْهِمُ الْخَبَائِثَ وَیَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَالْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ ۚ فَالَّذِینَ آمَنُوا بِهِ وَعَزَّرُوهُ وَنَصَرُوهُ وَاتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنزِلَ مَعَهُ ۙ أُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ‎﴿الاعراف: ١٥٧﴾

 

بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی، ۱۴۰۱/۱۱/۲۹

بسم الله الرّحمن الرّحیم
و الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

تبریک عرض میکنم عید سعید مبعث را به شما حضّار محترمی که اینجا تشریف دارید، به همه‌ی ملّت ایران، به همه‌‌ی مسلمانان جهان و به همه‌ی حق‌طلبان عالم که اگر ندای بعثت به گوش دل حق‌طلبان عالم برسد، قطعاً مجذوب آن خواهند بود.
 

با محاسبه‌ای که انسان میکند این‌جور به ‌دست می‌آید که بعثت نبیّ اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) بزرگ‌ترین هدیه‌ای است که خداوند متعال به مجموع بشریّت عنایت کرده. هدایای الهی که خب «وَ اِن تَعُدّوا نِعمَةَ اللَهِ لا تُحصوها»،(۲) امّا هیچ نعمتی، هیچ هدیه‌ای به عظمت و وزانت بعثت نبیّ اکرم نیست. علّت هم این است که بعثت حامل گنجینه‌هایی است برای بشر که این گنجینه‌ها تمام‌نشدنی است. بشر ممکن است از این گنجینه‌ها استفاده کند، ممکن است استفاده نکند لکن این گنجینه‌های عظیمی که بعثت برای بشریّت آورده، در اختیار او است؛ این گنجینه‌ها میتواند سعادت بشر را در زندگی خودش، در همین زندگی دنیا ــ تا قبل از آخرت ــ تأمین کند. انسان با محاسبه میتواند به این مطلب برسد. حالا این گنجینه‌ها چه چیزهایی است؟

در درجه‌ی اوّل توحید. توحید، همان گنجینه‌ای است که هیچ چیزی به وزانت و اهمّیّت آن نمیرسد. چون عبودیّت خدا بشر را از بردگی و بندگی دیگران خلاص میکند. گرفتاری بشر این است دیگر؛ گرفتاری بشر، اسیر بودن در چنگ دیگران است؛ در طول تاریخ هم همین بوده؛ این با بندگی خدا از بین میرود. اگر چنانچه انسان به معنای واقعی کلمه بنده‌ی خدا باشد و به معنای واقعی کلمه به توحید که نفی عبودیّت غیر خدا است تمسّک کند، از بندگی دیگران خلاص میشود؛ و از این چیزهایی که در تاریخ دیده‌اید، شنیده‌اید؛ قتلها، ظلمها، کشتارها، جنگها و امثال اینها. این یکی از هدایای بعثت است.

 

تزکیه یک هدیه‌ی دیگر است. «یُزَکّیهِم»(۳) که در واقع تزکیه داروی رهایی بشر از فساد است. انواع فسادهای اخلاقی را تزکیه است که از جامعه‌ی بشری و از وجود بشر و از دل انسان میزداید و پاک میکند.

 

تعلیم کتاب یکی [دیگر] از هدایا است؛ وَ یُعَلِّمُهُمُ الکِتاب؛(۴) تعلیم کتاب. تعلیم کتاب یعنی زندگی را تحت اداره‌ی هدایتِ الهی قرار دادن. خدا که مالک و خالق و ربّ همه‌ی اشیاء است، یک راهی را برای زندگی انسان معیّن کرده تا انسان این راه را برود؛ تعلیمِ کتاب این است. و حکمت: یُعَلِّمُهُمُ الکِتابَ وَ الحِکمَة؛(۵) یعنی جامعه با عقل، با حکمت، با خردمندی، با فرزانگی اداره بشود. ببینید، اینها همه هدیه‌ها و آورده‌های بعثت خاتم‌الانبیا است. البتّه بعضی از اینها یا بسیاری از اصول اینها به دیگرِ پیغمبران شبیهند، شریکند، منتها خب این، نوع کامل آن است.

یک هدیه‌ی دیگر، که واقعاً گنجینه‌ای است و جزو گنجینه‌هایی است که در بعثت وجود دارد، تعلیم استقامت است که استقامت، راز و رمز رسیدن به مقصود است. شما هر مقصودی دارید ــ مقصود دنیوی، مقصود اخروی ــ با ایستادگی، با استقامت، با پیگیری ممکن است به آن برسید؛ بدون آن نمیشود به این رسید. فَاستَقِم کَما اُمِرتَ وَ مَن تابَ مَعَک‌؛(۶) قرآن این [دستور] را به ما داده، بعثت این گنجینه را در اختیار ما گذاشته؛ یاد بگیریم و بدانیم باید چه‌کار بکنیم.

گنجینه‌ی بی‌نظیر قسط، عدالتِ بدون تبعیض، چه در زمینه‌ی مسائل اقتصادی، چه در زمینه‌ی مسائل بشری و به طور کلّی عدالت اجتماعی؛ این هم یکی از گنجینه‌هایی است که بعثت به ما داده. زندگی را با «قسط» مدیریّت کنید. لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛(۷) خود بشر بتواند زندگی‌اش را با قسط اداره کند؛ اصلاً پیغمبرها آمده‌اند تا بشر را در این راه‌ قرار بدهند، یادش بدهند.

یکی از گنجینه‌های بسیار مهمّی که متأسّفانه مورد توجّه قرار نمیگیرد، سخت بودن و غیر قابل نفوذ بودن در مقابل بدخواهان است. یکی از ضربه‌هایی که جوامع بشری میخورند، از ناحیه‌ی نفوذ دشمنانشان است، که این در آیه‌ی «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار» وجود دارد. «اَشِدّاء» به معنای شدّت عمل نیست. «اَشِدّاء» به این معنا که ما در فارسی [به آن] شدّت عمل میگوییم، نیست؛ «اَشِدّاء» یعنی سخت بودن، محکم بودن، غیر قابل نفوذ بودن؛ این معنای «اَشِدّاء» است. اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار؛ نگذارید در جامعه‌ی شما نفوذ پیدا کنند. معنای نفوذ دشمن، نفوذ بیگانه و بدخواه این است که شما از خودتان اختیاری ندارید؛ او می‌آید و در جامعه‌ی شما، مثل انسان بی‌هوشی که هرچه میخواهند به او تزریق میکنند، تصرّف میکند. شما میتوانید با اختیار خودتان ارتباطات خوب، مرتّب، منظّم، منطقی، عاقلانه داشته باشید؛ این خوب است.

یا مهربانی و محبّت و صفا و صمیمیّتِ بین افراد جامعه. این «رُحَمآءُ بَینَهُم»(۸) هم یکی از همان گنجینه‌ها است، که زندگی در جامعه با رحم و مروّت و مانند اینها [همراه باشد].

یا انسان از طغیانگران و اشرارِ عالم کناره بگیرد، با آنها همراهی نکند: اِجتَنِبُوا الطّاغوت؛(۹) که اجتناب از طاغوت در قرآن به ما تعلیم داده شده؛ این یکی از همان گنجینه‌ها است که همیشه میشود از آن استفاده کرد و زندگی را درست حرکت داد.

یا رها شدن از زنجیر جهل و تعصّب و جُمود و توقّف و مانند اینها: وَ یَضَعُ عَنهُم اِصرَهُم وَ الاَغلالَ الَّتی‌ کانَت عَلَیهِم.(۱۰) هزاران گنجینه‌ی ممتاز از این قبیل در قرآن هست؛ در تعلیم اسلام هست، در بعثت هست؛ اینها را بعثت به ما داده و برای ما آورده.

بعضی از ما مسلمانها این گنجینه‌ها را اصلاً نمی‌شناسیم؛‌ بعضی از ما آن را انکار میکنیم، کفران میکنیم این هدیه‌های عظیم الهی را؛ بعضی از ما به آنها افتخار میکنیم منتها عمل نمیکنیم؛ این[جوری] است دیگر. نتیجه چه میشود؟ نتیجه این است که دنیای اسلام دچار تفرقه، دچار عقب‌ماندگی، دچار ضعف علمی و عملی میشود؛ نتیجه‌اش این است. در یک دوره‌ای مسلمانها با عمل کردن نصفه‌نیمه به این گنجینه‌های عظیم ــ نه عمل کردن کامل ــ توانستند بزرگ‌ترین تمدّنهای زمان خودشان را ایجاد کنند، تولید کنند؛ در قرن سوم و چهارم هجری [قمری]، در همه‌ی دنیا، روی کره‌ی زمین هیچ حکومتی، هیچ قدرتی، هیچ ملّتی به پیشرفتگی امّت اسلامی نبود، وجود نداشت؛ با اینکه میدانیم آن وقت هم نصفه‌نیمه عمل میشد؛ افرادی که سرِ کار بودند، افراد درستی، افراد مطلوب و کاملی نبودند امّا همان هم تأثیر داشت. ما میتوانیم با رجوع به این گنجینه‌های هدیه‌‌شده‌ی از سوی بعثت به خودمان، ضعفهای دنیای اسلام را برطرف کنیم؛ چه آن گنجینه‌هایی که مربوط به معارف اسلامی است، چه آنهایی که مربوط به احکام اسلامی است، چه آنهایی که مربوط به اخلاق اسلامی است. این[جوری] است.

یک مورد مسئله‌ی فلسطین است که باز امروز یکی از مسائل مهمّ ما این مسئله است. یک ملّت، یک کشور به طور کامل در قبضه‌ی انسانهای وحشی، خبیث، شرور ــ نه انسانهای عادی ــ قرار گرفته، دنیای اسلام هم نگاه میکند، تماشا میکند! یعنی واقعاً به ملّت فلسطین در زمین خودشان، در خانه‌ی خودشان ــ آنهایی که حالا مانده‌اند و اخراجشان نکرده‌اند ــ روزبه‌روز دارد ظلم میشود. جلوی چشم دنیای اسلام هر روز یک گوشه‌ای را خراب میکنند، یک شهرک صهیونیستی میسازند؛ این‌همه حکومتهای اسلامی با این ثروتی که در دنیای اسلام هست، با این توانایی‌هایی که در مجموع دنیای اسلام دارد، [دارند] نگاه میکنند و این دارد اتّفاق می‌افتد؛ و سالهای متمادی است که جلوی چشم همه‌ی عالم دارد این‌جور به یک ملّتی ظلم میشود. این به خود دنیای اسلام هم ضربه زده؛ یعنی همین که دولتهای اسلامی و کشورهای اسلامی در مقابل یک چنین تجاوزی ــ که این تجاوز به خودشان هست، تجاوز به امّت اسلامی است ــ سکوت کرده‌اند و در مواردی، بخصوص در این اواخر متأسّفانه با آن همراهی کرده‌اند، این کشورها را هم تضعیف کرده، این وضعیّت را برایشان پیش آورده و دشمن را بر اینها مسلّط کرده.

امروز کشورهای پیشرفته‌ی دنیا، قدرتهای دنیا برای خودشان حق قائلند که در کشورهای اسلامی دخالت کنند؛ می‌آیند دخالت میکنند؛ آمریکا یک جور، فرانسه یک جور، آن یکی یک جور. در کشورهای اسلامی دخالت میکنند، برای خودشان [هم] برای این کار حق قائلند! در اداره‌ی کشورهای خودشان درمانده‌اند، مشکلات خودشان را در کشورهای خودشان نتوانسته‌اند حل کنند، میخواهند بیایند کشورهای اسلامی را تصرّف کنند و به ادّعای خودشان مشکلات اینها را حل کنند! خب این به همان معنای ضعف دنیای اسلام و ضعف دولتهای اسلامی به ‌خاطر قضیّه‌ی فلسطین است.

اگر در قضیّه‌ی فلسطین از روز اوّل، دولتهای اسلامی محکم می‌ایستادند و مقاومت میکردند، قطعاً امروز وضعِ منطقه‌ی غرب آسیا، منطقه‌ی ما، وضع دیگری بود؛ امروز ما قدرتمندتر بودیم، متّحدتر بودیم و از جهات گوناگون، امروز وضعمان بهتر بود. همان وقت خیرخواهان میگفتند، از جمله علمای بزرگ نجف. علمای بزرگ نجف در این قضیّه‌ی فلسطین و غصب فلسطین و مانند اینها نامه‌ها نوشتند، اظهارات کردند، خطابه‌ها خواندند؛ و بعضی از عناصر دلسوز و کسانی که واقعاً دلسوز بودند. شاعر عرب شعری گفته: 

لئن أضعتم فلسطیناً فعیشکمُ

طول الحیاة مضاضاتٌ و آلامُ


راست گفته؛ اگر فلسطین را رها کنید، خودتان در طول زمانه دچار آلام و رنجها و مانند اینها خواهید بود. اگر از روز اوّل ما وارد میشدیم [وضعمان بهتر بود].

حالا امروز جمهوری اسلامی حرف دل مسلمانان مظلومِ فلسطین را صریح و علنی بیان میکند. ما ملاحظه‌ی هیچ‌‌کس را نمیکنیم، حقیقت را با صدای بلند بیان میکنیم: از ملّت فلسطین حمایت میکنیم، دفاع میکنیم، میگوییم هم که دفاع میکنیم؛ به هر طریقی بتوانیم از ملّت فلسطین دفاع میکنیم. همین موجب شده دشمنان متمرکز بشوند و ایران‌هراسی راه بیندازند و آن کسانی که خودشان هم موظّفند که لااقل به اندازه‌ی ما به فلسطین کمک کنند، با آنها هم‌صدا بشوند در مورد ایران‌هراسی.

راهِ‌حلّ همه‌ی این مشکلات، برگشت به اسلام است؛ اتّحاد ملّتهای اسلامی، همدلی ملّتهای اسلامی، همکاری دولتهای اسلامی به معنای واقعی کلمه نه به شکل صوری؛ به معنای واقعی کلمه همکاری کنند، همدلی کنند؛ و همه‌ی اجزای امّت اسلامی احتیاج دارند به اینکه با هم همکاری کنند. مشکلات پیش می‌آید. الان شما ملاحظه کنید این زلزله‌ی ویرانگری که در سوریه و در ترکیه پیش آمده، خب این یک حادثه‌ی سختی است؛ این مربوط به همه‌ی مسلمین است؛ یعنی واقعاً همه باید از یک چنین چیزهایی احساس درد کنند، احساس رنج کنند؛ منتها این در مقابل مسائل سیاسی مثل مسئله‌ی فلسطین، مثل دخالتهای آمریکا در کشورهای مختلف منطقه، در سوریه، در جاهای دیگر چیز کوچکی است، امّا در عین حال حادثه‌ی مهمّی است.

امیدواریم خدای متعال کمک کند، همه‌ی ما بتوانیم از بعثت به معنای واقعی کلمه استفاده کنیم و مبعث پیامبر اعظم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) را به معنای حقیقی کلمه عید دنیای اسلام و امّت اسلامی قرار بدهیم؛ خداوند ما را در این راه یاری کند. درجات امام بزرگوار ما را که این راه را او به ما نشان داد، او ما را در این راه حرکت داد، عالی کند و شهدای گران‌قدر ما را با شهدای صدر اسلام ان‌شاءالله محشور کند.

والسّلام علیکم و رحمةالله و‌ برکاته

وَإِنَّکَ لَعَلَىٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ ‎﴿القلم: ٤﴾‏

رَبَّنَا وَابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِکَ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَیُزَکِّیهِمْ إِنَّکَ أَنتَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ‎﴿البقرة: ١٢٩﴾‏

إِنَّ الَّذِینَ یَکْتُمُونَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ مِنَ الْکِتَابِ وَیَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَـٰئِکَ مَا یَأْکُلُونَ فِی بُطُونِهِمْ إِلَّا النَّارَ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ‎﴿البقرة: ١٧٤﴾‏

إِنَّ الَّذِینَ یَشْتَرُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَأَیْمَانِهِمْ ثَمَنًا قَلِیلًا أُولَـٰئِکَ لَا خَلَاقَ لَهُمْ فِی الْآخِرَةِ وَلَا یُکَلِّمُهُمُ اللَّهُ وَلَا یَنظُرُ إِلَیْهِمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَلَا یُزَکِّیهِمْ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ ‎﴿آل عمران: ٧٧﴾‏

لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ إِذْ بَعَثَ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ‎﴿آل عمران: ١٦٤﴾‏

هُوَ الَّذِی بَعَثَ فِی الْأُمِّیِّینَ رَسُولًا مِّنْهُمْ یَتْلُو عَلَیْهِمْ آیَاتِهِ وَیُزَکِّیهِمْ وَیُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَالْحِکْمَةَ وَإِن کَانُوا مِن قَبْلُ لَفِی ضَلَالٍ مُّبِینٍ ‎﴿الجمعة: ٢﴾‏

 

 

قال رسول الله قال: إنما بعثت لأتمم مکارم الأخلاق

 

2- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْکَانَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَصَّ رُسُلَهُ بِمَکَارِمِ الْأَخْلَاقِ فَامْتَحِنُوا أَنْفُسَکُمْ فَإِنْ کَانَتْ فِیکُمْ فَاحْمَدُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ ذَلِکَ مِنْ خَیْرٍ وَ إِنْ لَا تَکُنْ فِیکُمْ فَاسْأَلُوا اللَّهَ وَ ارْغَبُوا إِلَیْهِ فِیهَا قَالَ فَذَکَرَهَا عَشَرَةً الْیَقِینَ وَ الْقَنَاعَةَ وَ الصَّبْرَ وَ الشُّکْرَ وَ الْحِلْمَ وَ حُسْنَ الْخُلُقِ وَ السَّخَاءَ وَ الْغَیْرَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمُرُوءَةَ قَالَ وَ رَوَى بَعْضُهُمْ بَعْدَ هَذِهِ الْخِصَالِ الْعَشَرَةِ وَ زَادَ فِیهَا الصِّدْقَ وَ أَدَاءَ الْأَمَانَةِ.

الکافی، ط الاسلامیه، جلد 2، ص 56

http://lib.eshia.ir/11005/2/56

 

امام صادق علیه السّلام فرمود: خداى عز و جل پیغمبرانش را بمکارم اخلاق اختصاص داد، شما خود را بیازمائید، اگر آنها در وجود شما هم بود، خدا را سپاس گوئید و بدانید که بودن آنها در شما خیر شماست و اگر در شما نبود، از خدا بخواهید و نسبت بآنها رغبت جوئید.

سپس آنها را ده چیز شمرد: یقین و قناعت و صبر و شکر و خویشتن دارى و خلق نیکو و سخاوت و غیرت و شجاعت و مروت.

بعضى از راویان دیگر این ده خصلت را ذکر نموده و راستگوئى و امانت دارى را هم بدانها افزوده است.

 

ترجمه اصول کافی، جلد 3، ص 93

http://lib.eshia.ir/12541/3/93

 

یحتمل بعضی وارد این بحث هم با ما شوند که چرا خدا ما را آفریده است؟ اتفاقاً خیلی هم سوال خوبی است! چرا خدا ما را آفریده است؟ البته این را بنده ی حقیر اینطور جواب دادم که مثل این نیست که بخواهید ثابت کنید که مجموع زوایای مثلث در هندسه ی مسطحه هم 180 درجه است چرا که بسیار دلایل زیادی هم می تواند داشته باشد و از جمله هم اینکه یاد بگیریم چطور عبادت خدا کنیم. البته این هم که در هندسه ی کروی مجموع سه زاویه ی مثلث می تواند هم تا خیلی نزدیکیهای 900 درجه هم برسد خود آموزنده هم هست. البته بنده امروز درگیر این مسئله هم بودم که چطور هم می توان یک کره ای را بطور پیوسته و حتی همار از داخلش بیرون کشید بدون اینکه حتی آنرا سوراخش کرد. از طرح این مسئله حدود 50 سال می گذرد ولی گویا هنوز هم هواخواه دارد! فیلمی آموزشی را که وقتی بنده دانشجو بودم با کمک گرافیک کامپیوتری بارها نشان هم می دهد که چطور این کار را می توان انجام داد در اینترنت قابل دسترسی است و بلکه ویکیپدیا هم یک صفحه ی خوبی راجع به این مسئله دارد که مراجع خوبی را هم که نسبتاً اخیر هم هستند را ارائه می دهد. 

قرآن کریم می فرماید فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَـٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ ‎﴿الروم: ٣٠﴾‏. پس تو مستقیم روی به جانب آیین پاک اسلام آور در حالی که از همه کیشها روی به خدا آری، و پیوسته از طریقه دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است پیروی کن که هیچ تغییری در خلقت خدا نباید داد، این است آیین استوار حق، و لیکن اکثر مردم (از حقیقت آن) آگاه نیستند. (۳۰)

بطور فطری انسان و خَلق خدا آن بهترین دینها را که همان اسلام هم می باشد را می پسندد. این است که وقتی امام امتی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بفرمایند این کار را خدا کرد در حالی که انبوه مردم هم بسیار زحمت و مشقت کشیده باشند که این کار را انجام داده باشند، مومنین و مومنات و بلکه مسلمین و مسلمات و حتی خانواده های شهدایی که برای این کار عزیزانشان شهید هم شده اند همین را هم قبول می کنند. و حتی باز هم کارهای دیگری را بطور خستگی ناپذیر در راه خدا و جهاد فی سبیل الله و جهاد تبیین می کنند و حتی تا پای شهادت هم  می روند تا به نتیجه ی دلخواه امام امت و حضرت بقیت الله اعظم هم برسند. و حالا یک کسی هم بدتر از این بنده ی حقیر یحتمل نداشته باشیم که هاج و واج ممکن است همینطوری که بمراتب و درجات هم شهداء بعد از شهداء است که بسمت خدا می روند و حتی یحتمل هم خدا است که بسمت آنها می شتابد، باز هم گیج و ویجی می خورند که آیا خدا بود که این کارها را کرد؟ یا بنده های خدا بودند که این همه هم شهید شدند و جهاد فی سبیل الله کردند؟ البته یک عده ای هم هستند که در این میان یحتمل توی روی امام امت و حتی امیر المومنین علیه السسلام و حضرت بقیت الله اعظم هم بایستند و علاوه بر آن خدا را هم یا کتمان و حاشا کنند یا خود ادعای فرعونیت انا ربکم الاعلی ای کنند یا همچون خوارج هم مدعی شوند که لا حکم الا لله و با استناد به قرآن هم دارند اینچنین می کنند. ولی اینجا توی روی امام هم ایستاده است و او را زیر سوال می برد تا جایی که حتی خشم خدا و رسول و امام را هم برمی انگیزد تا امامشان با آنها وارد جنگ هم شود. پس مسئله چیست؟! آنجا آن همه کارها را خلق خدا کرد و حضرت بقیت الله آیا می فرماید که خلق خدا نکرد و بلکه خدا کرد؟ و اما جای دیگر هم امیرالمومنین علیه السلام به خوارج می فرماید که این کار را کنید و آن کار را هم نکنید، و اما رودروی امام هم می ایستند و حتی با او وارد جنگ هم می شوند. یک فطرتی و محبتی از طرف خدا هم هست که همه ی انسانها را بخود جذب می کند و جاذبه هم دارد. ولی همان ستاره ای که نورانی است و سیارات نیز حولش می گردند، همان ستاره نیز اگر جرمش از یک حدی کمتر شد آنگاه از ستاره بودنش فروپاشی هم کرده و بلکه تبدیل هم می شود به یک سیاه چاله ای و .... یعنی دیگر آن جاذبه ای را که باید داشته باشد را هم ندارد و بلکه نورانیتی هم نخواهد داشت و بجایش تبدیل به سیاه چاله ای هم می شود. الله اکبر! و اما در فطرت انسانی یک چیزهایی هم هست که نه تنها جاذبه ای ندارند و بلکه فطرتاً هم ایجاد تنفر می کنند مثل بی غیرتی، بی عفتی، فسق و فجور، .... همه ی ادیان هم نسبت به این بد اخلاقیها و بلکه لامذهبیها احساس تنفر نشان می دهند، ولی آنجاهایی هم که دین و ایمان و اسلام نیز سست شده است و بلکه کفر و شرک و نفاق هم حکمفرما است؛ حتی خیلیها توجه هم نکنند که چرا این ضد ارزشهای اخلاقی اینقدر هم ایجاد تنفر می کنند و برای این هم هست که خیلی از کافران حتی بر حسب فطرتشان هم رفتار نمی کنند چرا که دین هم ندارند. ولی همانها هم فطرتاً متوجه می شوند که غیرت خیلی هم خوب است.

نکته اینجا است که فرعونیت و شاهنشاهی فرقش با حکومت اسلامی و دولت کریمه ی بقیت الله اعظم هم این است که از سر طغیان و طاغوت هم هست که ادعای خدایی می کند و بلکه فطرتاً هم نمی تواند امامش را بشناسد و حتی توی روی امامش بصورت فردی نیز خودآگاه یا حتی ناخودآگاه هم می ایستد چرا که فقط از سر طغیان هم وارد طیفهای ماورای بنفش و مادون قرمز انواع سرخوشیها و افسردگیها هم می شود که حتی توی روی حضرت رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و حضرت امیر المومنین و حضرت بقیت الله اعظم هم بایستد و مکارم اخلاق را هم زیر پا بگذارد و آنگاه خود بشود همه کاره ی عالم! بدتر از این بنده ی حقیر صراط مستقیم و زاویه گرفتن با آن حتی 180 درجه تا جایی که بالاخره هر طوری هم که هست توجیه کند که او نیست که طغیان کرده است و بلکه حتی طغیانگر حضرت ولی فقیه مد ظله العالی هم هست ناشی از این است که فطرتش اصلا از روی طغیانگری هم هست و چرا که اصلا هیچ احساسی هم نسبت به امام امتش و حضرت بقیت الله الاعظم نیز احساس نمی کند مثل کسی که دماغش دیگر حس شامه اش را هم از دست داده باشد و حتی بوی گل خوشبو را هم نتواند حس کند و بلکه بوی گند خودش را هم نمی فهمد که بخواهد حتی عطری هم برای خوشبویی اش استفاده کند. این است که تا پای مردن هم یحتمل پیش برود، ولی غافل از اینکه آیا مرگش هم حتی هیچ رنگی از خدا و صبغت الله دارد آنچنان که ما از خداییم و بسوی خدا هم می رویم یا اینکه دارد از روی انواع ابتلائات به افسردگی هم خودکشی می کند یا از افسردگی محض هم می میرد؟ همانطور از آن سر طیف ماورای بنفش هم آنقدر در سرخوشیهای کاذب و دروغین طاغوتی شاهنشاهی هم دار غوطه می خورد و همه ی کذابین دیگر را هم دور خودش جمع می کند که هر طور هم شده حق را بپوشاند و باطل را حکمفرما هم کند که هر کاری هم دلش خواست بتواند انجام دهد و خود و بقیه ی عالم و بلکه توی کفرش خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و حضرت بقیت الله الاعظم را هم بخواهد به حساب خودش فریب دهد و .... حتی افسردگی و سرخوشی ساکوتیک روانپریشانه هم حد و حدودی باید داشته باشد و همینطوری دلبخواهانه و بلکه از روی دل-را-به-دریا-زده هم نمی تواند باشد آنطور که بعضی سیاسیون بی خدا مخصوصاً هم از یک سوی طیف به سوی دیگر طیفها می شتابند و توی حزب بازیهایشان گیر هم کرده اند که نکند رشته ی کارها یک وقت از دستشان در هم برود و مجبور هم شوند چهار تا غریبه ی مظلوم را هم توی خودشان راه بدهند و حالا هر چقدر هم که لایق باشند و ....!

یک وجدان انسانی می خواهد که تشخیص دهد که بابا برای اینکه از حالات خلاء خود شاگرد و دانشجو و طلبه بخواهد خارج شده و بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی مراتب و درجات متعالیه و اجتهاد و حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم میل کند، این یک جاده ی یک طرفه هم نیست و بلکه دو طرفه هم هست و برای همین هم هست که نباید با صراط مستقیم و استقامت هم زاویه گرفت تا جایی هم که کار برسد به زوایای 180 درجه ای که همه دارند بسمت خدا می روند و طرف تازه یادش می افتد که خوب حالا دیگر همینقدرها که رفته ایم بس است و بهتر هم هست که برگردیم بسمت همان خلق خدا و .... ریاضی فیزیک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را هم نمی تواند دریابد و گیر کرده است و حتی فشار و چگالی را هم نمی داند در معادلات نسبیت عام و ستارگان و سیاه چاله ها هم چه حساب و کتابهایی دارند و آیا اینها هم ثوابتی کیهانی دیگرند یا همینها نیز خود تغییر پذیرند و ....

بگذریم، بالاخره یحتمل هنوز آموزنده هم باشد برای بعضی که به این مقولات راجع به بیرون آوردن داخل کره ای بطور هموار و پیوسته هم بپردازند:

https://archive.org/details/turningasphereinsideout

https://www.fuw.edu.pl/~abednorz/eversion/

https://arxiv.org/abs/1711.10466

غلط نکنم یک جایزه ی 5000 دلاری هم در این مقاله ی زیر نهفته بوده است که میشل تلاگراند آنرا به هر که حدس برنولی را حل کرد ارائه کرده است:

https://arxiv.org/abs/1305.4292

این مسئله ی هموتوپیک اثبات اینکه چطور کره ای را بتوان بطور پیوسته و هموار هم از داخل بیرون کشید از آن مسئله هایی است که یحتمل شما رویش کار هم کنید و بالاخره در یک نقطه ای از زمان هم خود را قانع کنید که از دیدگاه توپولوژی دیفرانسیل می توان هم یک چنین هموتوپی ای را یافت. و بعد هم خود را قانع کنید که خوب هندسی هم که چارلز پیو حتی با توری مرغی هم که شده آنها را نمایش می دهد و .... اینجا سوال به آن سختی هم نیست که چرا خدا ما را آفریده است؟ ولی باز هم یحتمل بعد از چند وقت شاگرد و دانشجو و طلبه یحتمل این سوال برایش مطرح شود که خوب مسئله چی بود؟ چطور هم می شود این کار را کرد؟! و نه این هم که همینطوری که اولین گرافیک کامپیوتری را هم که دیدید، بلند بفرمایید که یک بار دیگر هم آنرا انجام بده! خیلی با اخلاق هم بفرمایید: Would you please do it again?! و نه اینکه هم مثل طاغوتیها بفرمایید: Do it again and again and ...! این را یحتمل حتی طاغوتیها هم قبول دارند که مکارم اخلاق نمی باشد و محکوم هم هست و ....

لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی