لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِّن بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ وَإِذَا أَرَادَ اللَّهُ بِقَوْمٍ سُوءًا فَلَا مَرَدَّ لَهُ وَمَا لَهُم مِّن دُونِهِ مِن وَالٍ ﴿الرعد: ١١﴾
یا اهل العالم قتل الحسین عطشانا
ذکر صلوات بر حضرت صاحب الزمان ولی عصر عجل الله فرجه الشریف:
اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ
جبههی استعمارِ غرب نسبت به این منطقهی خاصّ ما، منطقهی غرب آسیا، یک رویکردی دارد؛ این منطقهای که خودشان اسمش را میگذارند «خاورمیانه». بعد از دو جنگ جهانی، استعمار غربی ــ اوّل اروپا، بعد هم آمریکا ــ نسبت به این منطقه یک توجّه خاص، رویکرد خاصّی را به وجود آوردند؛ چرا؟ چون منطقه، منطقهی مهمّی است. مهمترین عاملِ حرکتِ چرخهای صنعتیِ دنیای غرب [نفت است، صنعتشان] به عامل نفت وابسته است و مرکز عمدهی نفت در دنیا در اینجا است. منطقهی غرب آسیا منطقهی ارتباط شرق و غرب است، منطقهی ارتباط آسیا و اروپا و آفریقا است؛ از لحاظ جایگاه راهبردی و به تعبیر رایج، سوقالجیشی، منطقهی مهمّی است. لذا استعمارگران غربی که حالا ثروتی هم پیدا کرده بودند و با غارت کشورهای استعمارزده تواناییهایی هم پیدا کرده بودند، از لحاظ علمی هم جلو رفته بودند و سلاح پیشرفته هم داشتند، روی منطقهی غرب آسیا توجّه ویژهای پیدا کردند. به خاطر همین توجّه هم بود که رژیم غاصب صهیونیستی را در این منطقه به وجود آوردند؛ این رژیم غاصب را به عنوان پایگاه غرب ــ اوّل پایگاه اروپا و بعد هم پایگاه آمریکا ــ در این منطقه قرار دادند برای اینکه بتوانند به منطقه مسلّط باشند، هر کار میخواهند بکنند، کشورها را به جان هم بیندازند، جنگ درست کنند، تحمیل کنند، توسعه بدهند، غارت کنند؛ اصلاً رژیم صهیونیستی را برای این به وجود آوردند. پس روی این منطقه یک نظر ویژهای داشتند
...
انقلاب اسلامی در ایران ناگهان همهی چُرتهای اینها را پاره کرد! یک حادثهای پیش آمد، انقلاب یک ضربهی مهلکی به این سیاست استعماری وارد کرد، اینها گیج شدند. چند ماه قبل از پیروزی انقلاب، رئیسجمهور آمریکا(۹) آمده بود ایران و میگفت اینجا جزیرهی امن است؛ ایران را میگفت جزیرهی امن. چند ماه بعدش انقلاب شد، در همین جزیرهی امن! این جور اینها غافلگیر شدند، این جور انقلاب ناگهان در مقابل اینها ظاهر شد و اینها را با ترس و تردید و خوف به کنج انزوا راند؛ یک چنین وضعی را انقلاب به وجود آورد. انقلاب شد یک سدّ مستحکم، اینها را بیرون کرد؛ عواملشان یک عدّهای خودشان فرار کردند، یک عدّهای بیرون شدند، یک عدّهای اعدام شدند؛ [لذا انقلاب] یک سدّی در مقابل حضور آمریکا و به طور کلّی حضور غرب در منطقه ایجاد کرد.
...
گفتند شش کشور هست که قبل از ایران بایستی حکومتهای این شش کشور را ما ساقط کنیم، تسلّط بر اینها پیدا کنیم؛ این شش کشور که ساقط شدند، ایران ضعیف میشود؛ آن وقت میشود به ایران هم حمله کرد. این شش کشور کجایند؟ هر کدام هم به یک دلیلی. یکیاش عراق بود؛ به دلیل اینکه صدّام بعد از جنگ آن وقتی که میخواست به کویت حمله کند، با ایران نرد دوستی باخت؛ اسرای ما را آزاد کرد، نامه نوشت به بنده، به رئیسجمهور وقت، نامهنگاری کرد، آدم فرستاد. پس صدّام خطرناک بود؛ صدّامی که تا آن روز حمایتش میکردند، یک عنصر نامطلوب برایشان شد؛ این عراق. دوّم، سوریه؛ به خاطر اینکه سوریه از زمان حافظ اسد،(۱۲) از اوّل جنگ، در کنار ما بود. مسیرِ نفتِ عراق به دریای مدیترانه را سوریه برای کمک به ما بست، بعد از آن هم هر جور کمکی که ممکن بود میکردند. اوّلین سفر خارجی بنده زمان ریاست جمهوری، سفر به سوریه بود؛ یعنی ارتباطاتمان با سوریه این جوری نزدیک بود. پس دولت سوریه هم باید ساقط بشود. سوّم، لبنان. لبنان چرا؟ به خاطر اینکه در آنجا پایگاههای مستحکم انقلابی ــ یعنی حزبالله و حزب امل ــ هستند، طرفدار ایرانند. چهارم، لیبی در شمال آفریقا. برای اینکه میدانستند لیبی در یک مواردی پشتیبانیهایی از ما کرده، پشتیبانیهای نظامی از ما کرده بود؛ در زبان هم از طرف ما حمایت میکرد. پنجم، سودان. سودان هم دلایل خاصّی داشت، روشن بود. سرانش با ما رفت و آمد داشتند؛ میآمدند، میرفتند، در دورههای مختلف بعد از اینکه آنجا انقلاب شده بود و پیروزی به دست آورده بودند، با ما ارتباط داشتند. بعد هم سومالی، آن هم به یک دلیل دیگری.
این شش کشور بایستی تضعیف میشدند، از بین میرفتند، حکومتهایش ساقط میشدند. در واقع، عمق راهبردی ایران به نظر آنها این شش کشور بود؛ اینها بایستی در اختیار آمریکا و استعمار قرار میگرفتند، بعد میآمدند سراغ ایران. خب ایران چه کار کرد؟ جمهوری اسلامی چه کار کرد؟ جمهوری اسلامی در شمال آفریقا مطلقاً ورود پیدا نکرد؛ نه در لیبی، نه در سودان، نه در سومالی، به دلایل روشنی که حالا اینجا جای گفتنش نیست. دلایلی وجود داشت؛ نخواستیم وارد بشویم و وارد نشدیم. امّا در این سه کشور، یعنی کشور عراق و کشور سوریه و کشور لبنان، سیاست ایران در آنجاها کارکرد پیدا کرد. ما به آن صورت حضور نظامی نداشتیم، امّا آنجا کار انجام گرفت؛ کار بزرگ، کار مهم. نتیجهی این کار چه شد؟ شکست آمریکا در این سه کشور. اینها میخواستند اختیار عراق را به دست بگیرند، نشد؛ اینها میخواستند حکومت سوریه را ساقط کنند، نشد؛ اینها میخواستند حزبالله و امل را در لبنان از بین ببرند، نشد، نتوانستند.
این طرح و نقشهای بود که آمریکاییها با هزاران هزار دلار ــ یعنی چند میلیارد دلار پول ــ و با هزاران ساعت کار فکری از سوی صدها یا شاید هزاران نفر متفکّرین سیاسیشان آن را ریخته بودند، این آمادگی را فراهم کرده بودند برای اینکه بتوانند به ایران لطمه بزنند؛ نقشهی اینها، توطئهی اینها با نیروی عظیم و کارآمد جمهوری اسلامی خنثی شد که مظهر و پرچم این نیروی عظیم، شخصی بود به نام حاج قاسم سلیمانی. حالا معلوم میشود که چرا اسم حاج قاسم سلیمانی برای ملّت ایران این قدر محبوب است و برای دشمنان ایران این قدر مغضوب است که از آوردن اسمش عصبانی میشوند، خشمگین میشوند. پرچم سیاست جمهوری اسلامی در مقابلهی با دشمن که خنثی کرد نقشهی عمیق دشمن را، حاج قاسم سلیمانی بود؛ رضوان خدا بر او باد.
...
میدان رزم یک چنین میدانی است؛ میدان چهار نفر اغتشاشگرِ داخلِ خیابان نیست. البتّه معنایش این نیست که از این اغتشاشگرها صرف نظر کنیم؛ نه، هر اغتشاشگری، هر تروریستی، باید مجازات بشود ــ در این تردیدی نیست ــ امّا میدان فقط این میدان نیست؛ میدان خیلی وسیعتر از اینها است، میدان خیلی عمیقتر از اینها است. شما وسط این میدان ایستادهاید. میخواهم بسیجی قدر خودش را بداند. قدر بسیج را بدانید. شما در یک چنین میدانی دارید مبارزه میکنید؛ خودتان را محدود ندانید به این کارهای جزئی که دُور و بَر وجود دارد. البتّه این کارها هم باید علاج بشود؛ این مقابلهی با اغتشاشگر هم یکی از مهمترین کارهای بسیج است. این اغتشاشگر سرانگشت همان کسانی است که در آن نقشهی بزرگ شکست خوردند؛ آنجا شکست خوردند، جور دیگر میخواهند وارد میدان بشوند، آن وقت این اغتشاش را راه میاندازند؛ یکی شعار میدهد، یکی مینویسد، یکی کار دیگری میکند. خب بسیج نباید فراموش کند که درگیری با استکبار جهانی است، درگیری اصلی آنجا است؛ حالا با اینها هم برخورد میکنند امّا دشمن اصلی آنجا است، درگیری اصلی آنجا است. این چهار نفر [اغتشاشگر] یا غافلند یا جاهلند یا بیاطّلاعند یا تحلیل بد به آنها داده شده یا تعدادی هم مزدورند؛ دشمن اصلی آنجا است، مبارزهی اصلی آنجا است.
...
بله، مشکل ما را با آمریکا یک چیز حل میکند؛ چه چیزی؟ به آمریکا باج بدهیم؛ نه یک بار؛ آمریکاییها به یک بار باج هم قانع نیستند؛ امروز باج بدهیم، فردا میآیند یک باج دیگر میخواهند، [باز باید] باج بدهیم؛ پسفردا میآیند یک باج دیگر میخواهند، [باز باید] باج بدهیم. امروز میگویند هستهای را تعطیل کنید ــ اوّل میگویند بیست درصد را تعطیل کنید، بعد میگویند پنج درصد را تعطیل کنید، بعد میگویند بساط هستهای را برچینید ــ بعد میگویند قانون اساسی را عوض کنید، بعد میگویند شورای نگهبان را بردارید؛ آمریکاییها باج میگیرند. اگر بخواهید مشکلتان با آمریکا حل بشود، باید این کار را بکنید؛ مرتّب باج بدهید. آمریکا اینها را میخواهد: پشت مرزهای خودتان، خودتان را محبوس کنید، دستتان را خالی کنید، صنایع دفاعیتان را تعطیل کنید. کدام ایرانی باغیرتی حاضر است که یک چنین باجی بدهد؟ من نمیگویم [طرفدار] جمهوری اسلامی؛ ممکن است یکی جمهوری اسلامی را هم قبول نداشته باشد امّا ایرانی باشد، غیرت ایرانی داشته باشد؛ [او هم] حاضر نیست این باجها را بدهد. آمریکا به کمتر از این قانع نیست؛ چرا نمیفهمند؟ مذاکرهی با آمریکا مشکلی را حل نمیکند. اگر حاضرید باج بدهید، نه یک بار، نه دو بار، پشت سر هم، در همهی مسائل اساسی، و از همهی خطوط قرمزتان عبور کنید، بله، آن وقت آمریکا با شما دیگر کاری ندارد، مثل دوران پهلوی. مردم انقلاب کردند برای [رهایی از] این، این همه شهید دادند برای این. این کشوری که این جور دارد پیشرفت میکند، این جوانهایی که این جور دارند در همهی میدانها کار میکنند، باید این جور با آنها حرف زد؟ این جور بهشان گفت؟
میگوید صدای ملّت را بشنوید! صدای رعدآسای ملّت در سیزدهمِ آبانِ امسال بلند شد؛ شنیدید؟ شما صدای ملّت را بشنوید. مگر از تشییع جنازهی شهید سلیمانی چقدر گذشته؟ آن جمعیّت عظیم صدای ملّت ایران بود، آن تشییع جنازهی دهمیلیونی یا شاید به یک معنا بیش از دهمیلیونی صدای ملّت ایران بود. امروز تشییع جنازهی شهدا صدای ملّت ایران است. تا یک نفر در اصفهان، در شیراز، در مشهد، در کرج، در هر جای دیگر شهید میشود، خیلِ جمعیّتِ مردم راه میافتند شعار میدهند علیه تروریست، علیه اغتشاشگر؛ صدای ملّت این است؛ شما چرا صدای ملّت را نمیشنوید؟
...
توصیهی بعدی رشد معنوی خودتان است. رشد معنوی خودتان را اندازه بگیرید. مراقب باشید که دارید جلو میروید یا دارید عقب میروید؛ این مهم است. ببینید شما در ماه قبل چه کارهای خوبی انجام دادید، چه حرکت نیکی انجام دادید، چه کمکی کردید، یا خدای نکرده چه کار بدی انجام دادید؛ این ماه آیا کار خیرتان بیشتر شده یا کمتر شده؟ یا مثلاً آن کار خلافی که انجام میدادید، این ماه بیشتر شده یا کمتر شده؟ اندازه بگیرید. سعی کنید جلو بروید، پیش بروید.
خب، گفتیم شیوههای دشمن را بشناسید. امروز مهمترین شیوهی دشمن، جعل و دروغپردازی است. الان مهمترین کاری که دشمن دارد میکند [انتشار] دروغ است؛ یعنی همین تلویزیونهایی که میدانید و میبینید مال دشمن است یا همین فضای مجازی، خبر دروغ میدهند، تحلیل دروغ میدهند، کشتهی دروغ معرّفی میکنند، آدمها را بدروغ، یکی را بد میکنند، یکی را خوب میکنند؛ دروغ. یک عدّه هم باور میکنند. بدانید دشمن امروز بر پایهی دروغ و دروغپردازی دارد کار میکند. خب وقتی که دانستید، طبعاً وظیفه میآید روی دوشتان. تبیین کنید. «جهاد تبیین» که گفتیم،(۱۳) یکی از جاهایش اینجا است؛ جهاد تبیین.
گفتیم [نقاط] آسیبپذیری دشمن را بشناسید. یکی از آسیبپذیریهای دشمن، روشنبینی شما است. شما که روشنبین باشید، او آسیب میبیند. سعی کنید روشنبینی خودتان را افزایش بدهید. دشمن دنبال این است که بر مغزها تسلّط پیدا کند. تسلّط بر مغزها برای دشمن خیلی باارزشتر از تسلّط بر سرزمینها است. اگر مغز یک ملّتی را توانستند تصرّف کنند، آن ملّت سرزمین خودش را دودستی به دشمن تقدیم میکند. مغزها را باید حفظ کرد؛ تسلّط بر مغزها. یک عدّهای خودشان دروغ نگفتند، امّا متأسّفانه دروغ دشمن را تأیید کردند. مراقب باشید این خطرها برای شما و برای مردمتان پیش نیاید؛ به مردمتان کمک کنید.
آمادگی عملی خودتان را هم حفظ کنید، غافلگیر نباید شد؛ در عالم سیاست از این غافلگیریها زیاد پیش میآید. شیوههای مختلفی هم دارند؛ حالا من یک شیوهاش را میگویم. یکی از کارهای دشمن این است: یک کاری را در یک نقطهای با سر و صدا شروع میکند، برای اینکه همهی توجّهها به آن نقطه جلب بشود؛ بعد یک کار اصلی را که میخواهد انجام بدهد، [در جای دیگر] انجام میدهد. حواسها همه به آن طرف است، به این طرف نیست؛ همه باید حواسمان جمع باشد، بخصوص مسئولین کشور. مسئولین کشور به اطراف کشور، به داخل کشور، به بیرون کشور، به همهی اطراف باید توجّه کنند؛ برای ما اطراف کشور هم مهم است. برای ما، هم منطقهی غرب آسیا مهم است، هم منطقهی قفقاز مهم است، هم مناطق شرقی ما مهم است، همهی اینها مهم است. حواس ما به همهی اینها باید باشد که دشمن چه کار میخواهد بکند؛ همه در این زمینهها بایستی تلاش کنند. و حالا این هم یک نکتهای است، بخصوص در وقتی که جام جهانی [فوتبال] هست؛ برای بنده فهرست کردند کارهایی را که در جام جهانیهای دورههای مختلف انجام گرفته که از غافلگیری [استفاده کردند]؛ چون در دوران جام جهانی همهی چشمها در دنیا به جام جهانی است که چند هفته هم طول میکشد. از این غفلت جهانی خیلیها استفاده میکنند، یک کارهایی را انجام میدهند. حالا اسم جام جهانی را آوردیم، دیروز بچّههای تیم ملّی ما چشم ملّت ما را روشن کردند، انشاءالله چشمشان روشن باشد؛ دیروز مردم را خوشحال کردند. خب این هم یک توصیه.
قبل از آخرین توصیه، مراقب نفوذ دشمن در درون مجموعهی بسیج باشید. این را توجّه داشته باشید؛ گاهی یک آدم فاسد، گاهی یک آدم ناباب لباس عوضی میپوشد، خودش را در یک مجموعهای جا میکند، لباس روحانی میپوشد میآید خودش را در [کسوت] روحانیّون جا میزند. آدم فاسد، آدم ناباب میتواند در کسوت روحانی دربیاید، میتواند در کسوت بسیجی دربیاید؛ حواستان به این هم باشد، این هم یک توصیه.
آخرین توصیهی من آیهی قرآن است: وَ لا تَهِنوا وَ لا تَحزَنوا وَ اَنتُمُ الاَعلَونَ اِن کُنتُم مُؤمِنین.(۱۴)
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=51418#_ftnref13
- ۰۱/۰۹/۰۸
۞ أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَیْکُمْ یَا بَنِی آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّیْطَانَ ۖ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِینٌ ﴿یس: ٦٠﴾
وَأَنِ اعْبُدُونِی ۚ هَٰذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِیمٌ ﴿یس: ٦١﴾
وَیَوْمَ نَحْشُرُ مِن کُلِّ أُمَّةٍ فَوْجًا مِّمَّن یُکَذِّبُ بِآیَاتِنَا فَهُمْ یُوزَعُونَ ﴿النمل: ٨٣﴾
بنده ی حقیر داشتم پنجشنبه این متن را راجع به گروه فرقان از سایت مرتضی مطهری دات کام می خواندم:
http://www.mortezamotahari.com/fa/NewsView.html?NewsID=78793&NewsType=1&SubjectID=1025
در میان چیزهای دیگر، می فرمایند ترجمه و تفاسیری از قرآن مجید و نهج البلاغه و شرح دعای عرفه و کتاب توحید و ابعاد گوناگون آن و ... از آنها چاپ شده بوده است هر چند که به اسامی مستعار هم پخش می کرده اند. در علت روی آوردن به تروریسم می فرماید: "آزاد ساختن اسلام علی از اسارت آخوندیسم."
شما وقتی ظاهر کار و عقاید آنها را از همین نوشتار هم مطالعه می کنید، یحتمل نزد خود بگویید که اینها بالاخره محبت و حتی جاذبه ی حضرت علی جذبشان هم کرده بوده است دیگر هر چند که بعدها کارشان به انحراف کشیده شده و می خواسته اند از اسارت آخوندیسم هم اسلام علی را آزاد کرده و برهانند و کارشان به ترورهای شهید مطهری و دیگران هم می کشد! و لذا برایتان سوال هم می شود که آیا اینها جاذبه و دافعه ی علی علیه السلام را کجا به خطا رفته اند و درست هم نفهمیده اند؟ یک جا حتی می فرمایند: "هرچند گستردگی جریانات مختلف، باز شدن فضای سیاسی کشور و ورود گروه های مختلف به عرصه مبارزه اجازه بروز بیشتر به این ماجرا را نداد؛ در غیر این صورت ممکن بود که جریان فرقان به حرکتی شبیه به آن چه میرزا علی محمد باب ایجاد کرده بود، منجر شود." بعضی حتی یحتمل اشکال هم کنند که اینها که حتی در انواع مساجد مختلفی هم حضور داشته اند و لذا می باید با آخوندهای خودمان هم سر و کار داشته باشند. بنابراین چرا نسبت به آخوندیسم هم موضع گرفته بوده اند هر چند که می فرمایند می خواسته اند از دکتر علی شریعتی هم آیا چقدر دفاع کنند. این همه کتب ترجمه و تفسیر قرآن و نهج البلاغه و ...، و آنگاه بعدش هم اینطور به خطا رفتن؟! چطور چنین چیزی ممکن است؟ و آن هم شهید مطهری را به شهادت رساندن دیگر چرا؟ یحتمل بعضی بفرمایند که خوب مگر خوارج هم به خطا نرفتند و رو در روی حضرت علی نیز ایستادند با اینکه حافظ قرآن هم بودند؟ و اما نکته اینجا این است که اینها حتی طرفدار حضرت علی علیه السلام نیز بوده اند یا لااقل ادعا هم می کرده اند که چنین اند و در مورد تهج البلاغه هم کتاب داشته اند! پس کجای کار غلط از آب درآمده است؟
ما یحتمل هیچگاه متوجه مسئله نشویم الا اینکه باید متوجه هم بود که عمده ی فعالیت این گروه یعنی گروه فرقان در زمان قبل از انقلاب و زمان طاغوت هم بوده است. ولی وقتی انقلاب می شود و ملاها و آخوندها را هم رقیب خود می بینند یحتمل رو به ترور می آورند؟! یا شاید هم دلایل دیگری هم داشته است؟
ولی به هر حال، این مسئله ی بسیار مهمی است که وقتی شاگرد و دانشجو و طلبه می خواهد از حالات خلاء بیرون آمده و بسمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و بلکه حتی حضرات آیات عظام مراجع عالی قدر تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم حرکت کند، آیا کجا هم یحتمل با انواع مشکلاتی روبرو می شویم؟ یعنی حتی کجا هم آیا ممکن است به غلط رفت، در ادامه ی راه پر کردن این خلائها و رسیدن به تک قطبی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف کانه هر آن یحتمل هم حضرتش ظهور بفرمایند و در مقابل تک قطبی استکبار جهانی قد علم کرده و بلکه درهمش شکسته و نابودش کند.
یک نکته در مورد امام علی امیر المومنین اینجا این است که آن حضرت نه تنها در طیفهای انرژی بالا و در جنگ با ناکثین و قاسطین و بلکه حتی مارقین هم سربلند بیرون آمدند هر چند که عمر آن حضرت کفاف هم نداد که کار را با مارقین تمام هم بفرمایند؛ و بلکه در طیفهای انرژیهای پایین همچون جاذبه ی گرانشی هم که الغدیر نیز نادیده گرفته شد و سالها در خلافت اولی و دومی و سومی به امور دیگری می پرداختند نیز سربلند بیرون آمدند؛ و الا خود به خلافت نمی توانستند برگزیده شوند! این صبر عظیم خود از مختصات امیر المومنین امام علی علیه السلام هم هست. و حال آنکه بسیاری از افراد و گروه ها بدنیال افراد و گروه های دیگری نیز مشاهده می شود به انحراف کشیده شده اند و می شوند و خواهند شد. این یک نکته ای است که حتی در اروپا نیز دیده می شود که آندلس نیز اسلام می آورد؛ ولی آیا چقدر هم می تواند اسلامش را حفظ کند و امروزه چقدر از این اسلام را در آندلس باقی هم گذاشته اند؟! این مسئله وقتی به آمریکا برویم و نه فقط مسائل اسلامی را برانداز هم کنیم، شکل دیگری به خود می گیرد.
شما ملاحظه می فرمایید که گروه هایی در تاریخ معاصر آمریکا نیز یحتمل سعی دارند مردم را دور خود جمع کرده و راه سعادت را به آنها بیاموزند. یحتمل بعضی اشکال هم می کنند که شما به آمریکا و انگلیس و اسرائیل هم چه کار دارید؟ البته همینها هم یحتمل بفرمایند که حتی مرگ بر ضد ولایت فقیه هم نگویید. ولی در همین اغتشاشات هم دیده شد که آیا شعارهایی بر علیه ولایت فقیه داده نمی شده است از قبیل مرگ بر دیکتاتور یا حتی مرگ بر خامنه ای؟ ولی نکته ی دیگر این است که خود مردم آمریکا هم چرا به گروه هایی مثل جیم جونز، یا هاری کریشناها، یا باگهاوان راجنیش، یا داوید کوروش یا دیگران هم رو می آورند؟ مثلاً هاری کریشناها را هم می بینید که باگهاواد گیتا را هم درس می دهند که در عمل دارد یک درس زندگی و مبارزه ای را هم یاد می دهد که جناب خدا یعنی همان کریشنا ارابه ران آرجونا هم هست؛ و آرجونا را که شک کرده که بابا این دشمنان ما که از خودمان هم هستند را ارشاد می کند که نخیر باید هم با اینها بجنگی و .... (البته اینجا یحتمل نباید هم خیلی گول ظاهر امر را خورد که اگر یک بنده خدایی هم حتی از روی شوخی برود به همین هاری کریشناها بفرماید که بابا والله بالله من همان کریشنایی هستم که شماها عرضه می دارید، آنگاه نباید هم خیلی همه انتظارش را داشت که از روی محبت هم دورش را بگیرند و قربان صدقه اش بروند که بارک الله تا حالا کجا بودی ما نمی دانستیم و از این حرفها و .... یعنی اینها هم یحتمل حتی بین خودشان نیز برای خودشان یک حساب و کتابهایی دارند که زودی گول حرفهای هر که از راه رسید و گفت من کریشنا و شخصیت سوپریم کله ی خدام را نخورند و ....) به هر حال اینها را می بینید که در آمریکا بوده اند و هنوز هم یحتمل از جمله همین هاری کریشناها هستند ولی خیلی هم کسی تحویلشان نمی گیرد و بلکه انحراف بعضی از اینها آنقدر هم زیاد بوده است که معلوم نیست چه بلایی نیز بر سرشان یا خودشان آورده اند یا دیگران آورده اند. به هر حال، اینها هم دنبال سعادتند و برای همین هم مردم را لااقل در ظاهر جذب می کنند. عرض بنده این است که از قبیل این گروه ها فقط در ایران قبل و بعد از انقلاب هم نبوده اند!
ولی نکته ی جالب توجه هم اینجا است که گویا آمریکا و اروپا و اصولاً غرب بنظرش می رسد که در مسئله ی جذب و جاذبه، مسئله از این نوع هم هست که منفی در منفی می شود مثبت! یعنی اگر گروهی در ایران خیلی هم شاکی بود و رفت در غرب و شد اپوزیسیون؛ آنگاه باید هم از او حمایت کرد هر چند هم که اینها آنقدر قوه ی دافعه هم داشته اند که دیگر هیچ کس آنها را نپذیرفته است. یعنی بنظرشان هم می رسد که دشمن و دافعه ی دشمنشان که همان جمهوری اسلامی ایران هم حساب می کنند که برای آنهاست، می شود همان قوه ی جاذبه هم برای خودشان! همینطوری هم گویا باید داعش را برای مسلمانان علم کرده می بوده اند. شهید ابومهدی المهندس و سردار شهید سلیمانی را هم همینطوری حذف کردند چرا که دشمن داعش بود که داعش هم دشمن دشمنانشان بوده اند. مشکلشان ولی این است که آیا شما از محبت و مودت و عشق به خدا هم بویی برده اید که می خواهید مسلمانان را اینطور هم بجان هم بیاندازید؟ ریاضی فیزیکی هم حساب بفرمایید، بعضی یحتمل اشکال هم بفرمایند که این کار حتی شامل جاذبه ی گرانشی نمی شود برای اینکه گرانش دافعه ندارد و بلکه برای اینکه قوه ی دافعه ای هم در کار باشد باید از نیروهای دیگری نیز کمک بگیریم و بلکه وارد مسائل مربوط به وحدت نیروها و مدل استاندارد ذرات فیزیک و ریسمان و ... هم شویم. و اما وقتی ریسمانی قوه ی جاذبه ای قوی را که آیا فشرده هم باشد یا نباشد را بخواهیم بنوعی محدودش کنیم و قوه ی دافعه ای ضعیفتر اپوزیسیون را هم بخواهیم جایگزینش کنیم؛ اگر در یک کفه ی ترازو تک قطبی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف در تقابل با استکبار جهانی تک قطبی باشد که دارند با هم زورآزمایی می کنند، در کفه های ترازوهای مشابهی هم استکبار جهانی تک قطبی و چند قطبی با انواع گروه های اپوزیسیون چند قطبی را هم داریم که خودشان با خودشان رفته اند توی دعوا و جنگ. مسئله مثل این است که چون محبت و مودت و عشق و جاذبه ی امام علی علیه السلام را درنیافته است یا بلکه هم دریافته است و بقصد هم با او وارد دعوا می شود و حتی من خوبم تو خوبی روانشناسی رفتار متقابل را هم بلد نیست، آنچنان قوه ی دافعه ی امام علی علیه السلام را هم برمی انگیزد که خودش را که غرق در ظالمیت هم هست را نیز نابود کند. البته تفاوت مسئله ی استکبار جهانی اینجا است که حتی در مقابل امیر المومنین امام علی و امام حسین علیه السلام و تک قطبی جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می خواهد وانمود کند که با امثال بدتر از دجالهای همچون خودش هم طرف است و لذا محبت و مودت و عشق خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بدلش نمی نشیند و نه فقط نسبت به آنها و بلکه نسبت به حتی بشریت و حیوانات و نباتات و حتی جامدات و ... هم خودش و دلش مثل سنگی است که نه جاذبه دارد و نه دافعه و .... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه والمستشهدین بین یدیه