الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

مکن ای صبح طلوع

  • ۰۰/۰۵/۲۸
  • سید حمید بنی هاشمی

نظرات (۸۷)

با سلام، "... کسانی از ما که به این علاقه‌مند هستند که این روش ادامه پیدا کند، منتظر بمانند تا خدا بیاید و اجتماع را عوض کند و ظهور رخ دهد. من با این دیدگاه موافق نیستم، به‌نظر من اینجا کسی باید شروع کند. منِ مدعیِ اگر ادعا دارم، باید شروع کنم. شروع کردن منِ دانشگاهی یا شروع کردن دانشگاه به این معنا نیست که تعامل با جامعه را کنار بگذاریم. معلوم است که می‌گویم این تعامل با جامعه در داخل دانشگاه طرح کنیم، از داخل دانشگاه شروع  پیگیری کنیم و برای آن راهکار پیدا کنیم.

خلاصه صحبت من این است که از انفعال دست برداریم، منتظر ظهور نباشیم، منتظر اتفاقی در خارج از دانشگاه نباشیم. ..."

آیا واقعاً اینطور است که فلسفه به حکمت هم ختم نمی شود یا لااقل حکمت هم همان فلسفه نیست و حکمت متعالیه هم نداریم؟ و از آن طرف هم می فرمایید که مسئله را باید در داخل دانشگاهی هم حلش کرد که همین دانشگاه به دانشگاه هایی بین المللی هم وصل است که شاگرد و دانشجو حتی حاضر هم نیست که کارشناسی ارشدش را هم در ایران خیلی بگیرد و بلکه مایل است هر چه سریعتر استاد راهنمایی را در کشوری پیشرفته تر و بلکه آمریکا هم که شده پیدا کند تا برود با بهترینها و نخبه ترینها هم کار کند. شاگرد و دانشجوی ما را اینطوری قاپ نمی زنند؟ برای خودشان هم نمی توانند ببرند تا آنجایی که دیگر به ایران هم یحتمل برنگردند؟ چرا ما نمی توانیم در دانشگاهمان دیگر شاگردان و دانشجویان دیگر بهترین دانشگاه های جهان را برای خودمان جذب کنیم را از دیدگاه خودتان تشریح هم می فرمایید که دانش نقال داریم و نه دانش فعال ولی چرا؟ اگر دانشگاه این است که شما می فرمایید، بنده ی حقیر خوشحالم که بعد از بیش از شصت سال عمر جزء این دانشگاه نیستم؛ ولی دانشگاه این نیست که شما می فرمایید و غرب و شرق هم شدیداً دارند در این میان کلک می زنند و شیطنت می کنند. موضوع این است که وقتی گفته شود که علم یا دانش قدرت می آورد ولی اویی که بالاترین قدرت مخرب را هم دارد است که برنده است؛ آنوقت شما ببینید- و ان شاء الله که دیدنی هم هست- که هر کس در آن راس هرم قدرت ادعایی اینجوری هم نیست آنگاه چطور گیر انواع مدعیان کمتری می شوند که جبهه بندیهای آنچنانی هم با شرق و غرب دارند. و چرا که علم و دانش را از آن خودش هم نمی بیند و فلسفه و حکمتش را هم ندارد که تحلیلش هم کند و حتی گروه درمانی و روانکاوی اگزیستانسیالیستی هم بلد نیست و بلکه خود را همه چیز می پندارد و دیگران را گوریده و مرده. و لذا پول بده و مقاله ات و حتی مدرکت را هم بخر؛ چه اشکالی دارد؟! پول بده و در بیمارستان بستری شو و مرض و بیماریت را هم درمان کن حتی اگر کرونا هم هست تا آنجایی که ممکن هم باشد البته. و اما حالا سعی هم بفرمایید که از بیمارستان امیر اعلم نیز یک وقت ویزیت دکتر بگیرید ببینید می توانید؟! ببینید که سی تی اسکن برای سنگین وزنترها هم می توانید بیابید چرا که خدای ناکرده یک وقت دستگاه خراب نشود؟! محبوبیت طب سنتی و عطاریها آنوقت می فرمایند که چرا اینقدر زیاد شده و می شود؟ خودمانیم، مسئله ی خدا و پیغمبر و ظهور امام زمان عجل الله فرجه الشریف است که کار را خراب کرده است؟ یا ما خودمان در رواندرمانیهایمان از امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بالاتر زده ایم و هیچ کس را هم از حوزه و دانشگاه به حساب نمی آوریم و بلکه باید هم آرشیو دانشگاه کرنل و اینسپایر-هپ را خدا را شکر کنیم که نکند از ما بگیرند و به همینقدر از وبگردیهایمان هم پایان داده شود؟ شرق کار خودش را بکند و غرب هم کار خودش را بکند و کاری هم نداشته باشیم که علم و دانش چطور هم قدرت می آورد و بلکه یحتمل هم شرق را از غرب می تواند جدا کند یا حتی آنها را به هم وصل هم کند یا حتی ماه و خورشید و بلکه بعضی یا همه ی ستارگان دیگر را هم از وسط دو نصف کند و دو تاییهایی و حتی چند تاییهایی را برای خودشان هم تشکیل دهند یا ...! ولی حالا خوب بنده ی حقیر هم بیکارم یا دیگر دنشجویان هم حالا چطور کار می کنند و بلکه ازدواج جوانان هم به کجا می کشد؟ به خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه حتی حجاب هم ربطی ندارد! بنده ی حقیر که دارم یواش یواش به حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی خودم امیدوار هم می شوم؛ ولی این را هم عرض کنم که داشتم گوریده را دنبالش می گشتم که لینک نوشتار کار هم نمی کرد و در عین حال هم گفتم بعضی پرسشها را بخوانم و این شد که همه ی مقالتان را هم هنوز نخوانده ام. ولی یک بینهایتی در ظهور امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست که در علوم دانشگاهی محض بدون ظهور حضرتش یقیناً آن انفجار عظیم نورُ علی نور را نمی توان هم یافت و بقول معروف منبرها هم منبرهای قدیم که می گفتند می بخور منبر بسوزان مردم آزاری مکن؛ ولی خود حضرتش هم در صلوات بر او می فرمایند و لا منبرا الا احرقه. معذرت از این همه حرافی و پرحرفی. خودمانیم این بنظر شما یک مشکل بزرگی از لحاظ مشارکتهای در علم و دانش و فلسفه برای دانشگاه ما نیست که بخواهد خدا و بلکه پیغمبر و ظهور را کنار هم بگذارد ولی بعد هم دنبال قدرت شرق و غرب هم بدود؟ ولی عرض بنده ی حقیر این هم هست که اگر مشکل خیلی ساده بود نیز خود این حقیر نیز تا حالا یک کاری دست و پا کرده بودم بجای اینکه بطور فول تایم هم به کله پوکیهای خودم سعی کنم چطور خیلی در فضاهای هیلبرت و فن نویمنی و بلکه هم یحتمل واینبرگی و عبد السلامی هم بپردازم!!! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

فَقَدْ کَذَّبُواْ بِالْحَقِّ لَمَّا جَاءهُمْ فَسَوْفَ یَأْتِیهِمْ أَنبَاء مَا کَانُواْ بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ ﴿الانعام: 5﴾

 

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى اَلرِّضَا اَلْمُرْتَضَى اَلْإِمَامِ اَلتَّقِیِّ اَلنَّقِیِّ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ اَلْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ اَلثَّرَى اَلصِّدِّیقِ اَلشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ

 

غافل نبودن از کید دشمن


حالا بعضی‌ها حساسند روی کلمه‌ی دشمن، که چرا شما میگوئید دشمن؛ چرا هی تکرار میکنید دشمن. خوب، تکرار هم میکنیم و باز بعضی اینجوری دچار غفلت میشوند، نمیفهمند که دشمن دارد با آنها چه کار میکند؛ این همه هم میگوئیم و نمیشود! اگر نمیگفتیم، چه میشد! شما ببینید از اول تا آخر قرآن، خدای متعال چقدر اسم شیطان و شیطان‌صفتها و ابلیس را آورده؛ چقدر اسم فرعون و نمرود و قارون و دشمنان پیغمبر در زمان بعثت آمده و چقدر اینها در قرآن تکرار شده. داستان ابلیس و شیطان در قرآن تکرار شده. میشد یک بار خدای متعال بگوید، برای اطلاع کافی بود. این برای این است که هیچ وقت نباید از کید دشمن غافل بود. امیرالمؤمنین فرمود: «و من نام لم‌ینم عنه»؛(۱) اگر شما توی سنگر خوابتان برد، لازمه‌اش این نیست که دشمن شما هم که روبه‌رو نشسته، او هم توی سنگرش خوابش برده باشد؛ نه، ممکن است شما خوابت برده باشد، او بیدار باشد؛ آن وقت پدرتان درآمده است. نباید غفلت کرد. و می‌بینید که غفلت میشود.
توی همین قضایای بعد از انتخابات واقعاً غفلت بزرگی کردند. حالا من که میگویم غفلت، چون بنای من بر خوشبینی است؛ خود من هم آدم بدبینی نیستم؛ آدم خوشبینی‌ام، نسبت به اشخاص هم خوشبینم. بلافاصله روز بعد از انتخابات، کارهای بدی را انجام دادند؛ حالا دارند نتائجش را می‌بینند. به عنوان اعتراض به انتخابات، مردم را به خیابانها دعوت کردند؛ چرا؟ این چه منطقی است؟ چرا مردم را به خیابان دعوت میکنند؟ مگر مسئله‌ی انتخابات - مسئله‌ای به این اهمیت، به این ظرافت - قابل حل توی خیابان است؟ نیروی فشار درست کردن؛ اینها غفلتهای بزرگی است.۱۳۸۸/۱۱/۱۳

بیانات در دیدار وزیر علوم و استادان دانشگاه تهران‌
انتخاباتسیاستدشمنشیطانغفلت
نهج‌البلاغه

 

لزوم گنجانده شدن پرهیز از اسراف،استعلا و استئثار در الگوی حکومت اسلامی


مسئله‌ی بعد [درباب محتوای اسلامی الگوی اسلامی - ایرانیِ پیشرفت] ، مسئله‌ی حکومت است؛ که باز در این باب هم اسلام نظرات ویژه‌ای دارد. صلاح فردی در امر حکومت در اسلام، یک امر بسیار مهم و اساسی است. هر کسی به هر اندازه‌ای از مدیریت که میخواهد مباشرت کند، بایستی صلاحیت آن را در خودش به وجود بیاورد یا در خودش ببیند و بپذیرد؛ بدون این، عمل نامشروعی انجام داده. عدم علو، عدم اسراف، عدم استئثار، مسئله‌ی مهمی در امر حکومت است. خداوند درباره‌ی فرعون میفرماید: «کان عالیا من المسرفین»؛(۱) یعنی گناه فرعون این است: عالی است. بنابراین برای حاکم، علو و استعلاء یک نقطه‌ی منفی است؛ نه خود او حق دارد استعلاء کند، نه اگر اهل استعلاء است، حق دارد قدرت را قبول کند، نه مردم اجازه دارند که او را به عنوان حاکم و امام جامعه بپذیرند. استئثار یعنی همه چیز را برای خود خواستن؛ در مقابل ایثار است. ایثار یعنی همه چیز را به نفع دیگران از خود جدا کردن، استئثار یعنی همه چیز را به نفع خود از دیگران جدا کردن. علو و استعلاء و استئثار جزو نقاط منفی حکومت است. امیرالمؤمنین در نهج البلاغه درباره‌ی بنی‌امیه فرمودند: «یأخذون مال اللَّه دولا و عباد اللَّه خولا و دین اللَّه دخلا بینهم»(۲). یعنی دلیل بر اینکه اینها برای حکومت صلاحیت ندارند، این است که این خصوصیت را دارند: «یأخدون مال اللَّه دولا»؛ یعنی اموال عمومی دست به دست بین خودشان میگردد، با اینکه مال عامه‌ی مردم است. «و عباد اللَّه خولا»؛ مردم را مثل بردگان خود به حساب می‌آورند و استخدام میکنند. «و دین اللَّه دخلا بینهم»؛ دین خدا را هم هر جوری که دوست میدارند، دستکاری میکنند. بنابراین در حکومت، اسلام نظر دارد. این بایستی در الگوی زندگی ما برای بلندمدت حتماً گنجانده و ملاحظه شود.۱۳۸۹/۰۹/۱۰

بیانات در نخستین نشست اندیشه‌های راهبردی
الگوی پیشرفت اسلامی ایرانی
نهج‌البلاغه


۱ ) نامه ۶۲ : از نامه‏هاى آن حضرت است به اهل مصر که با مالک اشتر فرستاد، زمانى که او را به حکومت مصر منصوب کرد
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً ( صلى الله علیه وآله ) نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ مُهَیْمِناً عَلَى الْمُرْسَلِینَ فَلَمَّا مَضَى ( علیه السلام ) تَنَازَعَ الْمُسْلِمُونَ الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ فَوَاللَّهِ مَا کَانَ یُلْقَى فِی رُوعِی وَ لَا یَخْطُرُ بِبَالِی أَنَّ الْعَرَبَ تُزْعِجُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ ( صلى الله علیه وآله ) عَنْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ لَا أَنَّهُمْ مُنَحُّوهُ عَنِّی مِنْ بَعْدِهِ فَمَا رَاعَنِی إِلَّا انْثِیَالُ النَّاسِ عَلَى فُلَانٍ یُبَایِعُونَهُ فَأَمْسَکْتُ یَدِی حَتَّى رَأَیْتُ رَاجِعَةَ النَّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الْإِسْلَامِ یَدْعُونَ إِلَى مَحْقِ دَیْنِ مُحَمَّدٍ ( صلى الله علیه وآله ) فَخَشِیتُ إِنْ لَمْ أَنْصُرِ الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ أَنْ أَرَى فِیهِ ثَلْماً أَوْ هَدْماً تَکُونُ الْمُصِیبَةُ بِهِ عَلَیَّ أَعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلَایَتِکُمُ الَّتِی إِنَّمَا هِیَ مَتَاعُ أَیَّامٍ قَلَائِلَ یَزُولُ مِنْهَا مَا کَانَ کَمَا یَزُولُ السَّرَابُ أَوْ کَمَا یَتَقَشَّعُ السَّحَابُ فَنَهَضْتُ فِی تِلْکَ الْأَحْدَاثِ حَتَّى زَاحَ الْبَاطِلُ وَ زَهَقَ وَ اطْمَأَنَّ الدِّینُ وَ تَنَهْنَهَ وَ مِنْهُ : ‏إِنِّی وَ اللَّهِ لَوْ لَقِیتُهُمْ وَاحِداً وَ هُمْ طِلَاعُ الْأَرْضِ کُلِّهَا مَا بَالَیْتُ وَ لَا اسْتَوْحَشْتُ وَ إِنِّی مِنْ ضَلَالِهِمُ الَّذِی هُمْ فِیهِ وَ الْهُدَى الَّذِی أَنَا عَلَیْهِ لَعَلَى بَصِیرَةٍ مِنْ نَفْسِی وَ یَقِینٍ مِنْ رَبِّی وَ إِنِّی إِلَى لِقَاءِ اللَّهِ لَمُشْتَاقٌ وَ حُسْنِ ثَوَابِهِ لَمُنْتَظِرٌ رَاجٍ وَ لَکِنَّنِی آسَى أَنْ یَلِیَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَیَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِینَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِینَ حِزْباً فَإِنَّ مِنْهُمُ الَّذِی قَدْ شَرِبَ فِیکُمُ الْحَرَامَ وَ جُلِدَ حَدّاً فِی الْإِسْلَامِ وَ إِنَّ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ یُسْلِمْ حَتَّى رُضِخَتْ لَهُ عَلَى الْإِسْلَامِ الرَّضَائِخُ فَلَوْ لَا ذَلِکَ مَا أَکْثَرْتُ تَأْلِیبَکُمْ وَ تَأْنِیبَکُمْ وَ جَمْعَکُمْ وَ تَحْرِیضَکُمْ وَ لَتَرَکْتُکُمْ إِذْ أَبَیْتُمْ وَ وَنَیْتُمْ أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى أَطْرَافِکُمْ قَدِ انْتَقَصَتْ وَ إِلَى أَمْصَارِکُمْ قَدِ افْتُتِحَتْ وَ إِلَى مَمَالِکِکُمْ تُزْوَى وَ إِلَى بِلَادِکُمْ تُغْزَى انْفِرُوا رَحِمَکُمُ اللَّهُ إِلَى قِتَالِ عَدُوِّکُمْ وَ لَا تَثَّاقَلُوا إِلَى الْأَرْضِ فَتُقِرُّوا بِالْخَسْفِ وَ تَبُوءُوا بِالذُّلِّ وَ یَکُونَ نَصِیبُکُمُ الْأَخَسَّ وَ إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ یُنَمْ عَنْهُ وَ السَّلَامُ .
ترجمه:
اما بعد، خداوند سبحان محمّد صلّى اللّه علیه و آله را ترساننده جهانیان از عذاب فردا، و گواه بر انبیا فرستاد. چون از جهان در گذشت- صلّى اللّه علیه و آله- پس از او مسلمانان در رابطه با خلافت به نزاع برخاستند. به خدا قسم در قلبم‏ نمى‏افتاد، و بر خاطرم نمى‏گذشت که عرب پس از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله خلافت را از خاندانش بیرون برند، یا آن را بعد از او از من دور دارند. چیزى مرا شگفت زده نکرد مگر شتافتن مردم به جانب فلان که با او بیعت مى‏کردند. از مداخله در کار دست نگاه داشتم تا آنکه مشاهده نمودم گروهى از اسلام باز گشته، و مردم را به نابود کردن دین محمّد صلّى اللّه علیه و آله دعوت مى‏کنند، ترسیدم اگر به یارى اسلام و اهلش برنخیزم رخنه‏اى در دین ببینم یا شاهد نابودى آن باشم که مصیبت آن بر من بزرگتر از فوت شدن حکومت بر شماست، حکومتى که متاع دوران کوتاه زندگى است، و همچون سراب از بین مى‏رود، یا همچون ابر از هم مى‏پاشد. بنا بر این در میان آن فتنه‏ها قیام کردم تا باطل از بین رفت و نابود شد، و دین به استوارى و استحکام رسید. و قسمتى از این نامه است به خدا قسم اگر به تنهایى با دشمنان روبرو شوم در حالى که تمام زمین را پر کرده باشند، مرا نه باک است و نه ترس. من بر گمراهى آنان و هدایت خویش از جانب خود بر بصیرت از سوى پروردگارم بر یقینم. هر آینه من آرزومند لقاى خدایم و به پاداش نیک او در انتظار و امید، اما تأسّفم از این است که حکومت این امت به دست بى‏خردان و تبهکاران افتد، و مال خدا را در بین خود دست به دست کنند، و عباد حق را به بردگى گیرند، و با شایستگان به جنگ خیزند، و فاسقان را همدست خود نمایند، زیرا از اینان کسى است که در میان شما شراب حرام نوشید، و حدّى که در اسلام مقرر بود بر او جارى گشت، و هم از اینان کسى است که مسلمان نشد تا اینکه براى اسلام آوردنش به او بخشش کمى شد. اگر از حکومت این نابکاران بر شما نمى‏ترسیدم این مقدار شما را ترغیب و توبیخ نمى‏کردم، و در جمع و تحریک شما کوشش روا نمى‏داشتم، و زمانى که سر باز زدید و سستى نمودید رهایتان مى‏کردم. آیا شما نمى‏بینید سرزمین شما با حمله دشمن کم شده، و شهرهایتان تحت فرمان آنان در آمده، و کشورهایتان ربوده شده، و در شهرهاى شما جنگ در گرفته خدا شما را بیامرزد، به جانب جنگ با دشمنانتان کوچ کنید، و خود را بر زمین سنگین مسازید که تن به خوارى بسپارید، و به ذلّت برگردید، و پست‏ترین برنامه نصیب شما شود. مرد جنگجو همیشه بیدار و هوشیار است، و هر که از دشمن آسوده بخوابد دشمن نسبت به او نخواهد خفت. و السلام

۱ ) سوره مبارکه الدخان آیه ۳۱
مِن فِرعَونَ ۚ إِنَّهُ کانَ عالِیًا مِنَ المُسرِفینَ
ترجمه:
از فرعون که مردی متکبر و از اسرافکاران بود!

 

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?nhid=303&npt=9

 

 

یک مسئله ای که حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را می تواند هم برجسته کند اینجا است که خیلی هم یحتمل بعضی اشکال کنند که مهم نیست که آیا شما حتی در آمریکا هم زندگی می کنید یا در ایران و در عین حال می توانید هم به حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی خود نیز بپردازید هر چند که باید هم اذعان کرد که نوع روانکاویها و روان درمانیها و گروه درمانیها هم می توانند متفاوت باشند. به هر تقدیر، یک جا می بینید که رویاهای پیغمبر خاتم النبیین است که به حقیقت می پیوندند؛ و جای دیگر می بینیم که هنوز رویاهای فرعون است که پیغمبری همچون حضرت یوسف علی نبینا محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم علیهم السلام هم آنها را می تواند تعبیر کرده و به وقوع هم می پیوندند! یک جا می بینیم که پیغمبر ما حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام در حکومتهای یزیدی و بدتر از یزیدی هم ائمه ی مسلمین تشریف دارند؛ و جای دیگر ائمه ی کفر و فراعنه و امثالهم هستند که بر کفار نیز تسلط دارند. یک جا از اسلام است که عدول می شود برای اینکه سالک الی الله یحتمل خواب مانده است و بلکه در کفرش هم گاهی گیر کرده است و جای دیگری از اسلام هم عدول می شود برای اینکه کفر و شرک و نفاق هم هست که حکمفرما است. یک جا پیغمبر اکرم از مدینه تصمیم می گیرند که به مکه رفته و صلح حدیبیه را داریم و جایی دیگر کفار مکه و قریش باعث هجرت پیغمبر هم می شوند. یک جا امیر المومنین علی بن ابیطالب علیه السلام مالک اشتر را به حکومت مصر نصب می فرمایند ولی مالک حتی به مصر هم نمی رسد؛ و جای دیگر فرمان امیر المومنین علی بن ابیطالب به مالک اشتر الگویی می شود بی نظیر برای حکومت حکمفرمایان عالم!

این یک مسئله ی شوخی ای نیست که بعضی از وزرای ما در جمهوری اسلامی ایران تحصیل کرده ی آمریکا هم هستند یا بوده اند یا خواهند بود. و این باز خیلی هم جدی است و اصلا هم مسخره بازی در آن راه ندارد که رهبران جمهوری اسلامی ایران از مبارزه گران مستقیم با رژیم و بلکه رژیمهای طاغوتی هم بوده اند و بلکه اساس کار هم همین است که مستضعفین عالم را از زیر طوق فرعونیان و کفار و مشرکین عالم نجات بخشیم و بلکه خود نیز به همین ترتیب نجات یابیم. فرق ما با امام امت چه در ایران و چه در آمریکا در این است که امام امت و امام المستضعفین همیشه در فکر نجات مستضعفین عالم است و آن حضرت چنین هم می فرمایند و ما از آن طرف چقدر هم حتی به فکر امام امت خود نیز هستیم حتی در عین حالی که به اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی حتی از صفر و بلکه یک الی الفهای بینهایت آیات اللهی نیز میل داریم که هر چه زودتر هم برسیم. سوای اصحاب فیل و فیل دندان شکسته، می فرمایند که مسجدی هم هست در خراسان رضوی به اسم مسجد فیل که زائرانی که با فیلشان می آمده اند برای زیارت حضرت علی ابن موسی الرض المرتضی علیهم السلام آنجا یک اصطبلی هم داشته اند برای نگه داری فیلهایشان!

 

شهید هاشمی نژاد به روایت رهبر انقلاب؛

روایت آخرین دیدار آیت‌الله خامنه‌ای و شهید هاشمی‌نژاد

... این کار سخنرانی‌های حاد به جایی رسید که دستگاه مجبور شد با مردم و با اجتماعات انبوهی که پای منبر ایشان گرد می‌آمدند مقابله کند و ماجرای مسجد فیل را هنوز مردم مشهد به یاد دارند و آن ماجرا ماجرای سخنرانی آقای هاشمی‌نژاد بود که مردم در آنجا جمع شده بودند و مامورین شهربانی و ساواک و... اجتماع کردند، به مردم هجوم آوردند، تیراندازی کردند، کسانی را مجروح کردند و شاید بعضی‌ها شهید شدند و آقای هاشمی‌نژاد را دستگیر کردند. این یک نمونه از شجاعتشان... بعدها در برخورد با امواج گوناگون فکری هم همینطور عمل می‌کردند و مشاهده می‌شد صریحاً حرفش را می‌زد، بی‌ملاحظه و بی‌محابا اظهار نظر می‌کرد، این شجاعت در مجلس خبرگان در برخورد با کسانی که روی اصول تعیین کننده‌ای مثل ولایت فقیه خدشه می‌کردند آشکار شد، در بعد از انقلاب آشکار شد. پیش از پیروزی انقلاب در سخنرانی‌های حاد ایشان آشکار شد که منجر به بازداشت ایشان و محکومیت به دو سال زندان شد؛ شجاعت ایشان در مراحل گوناگون بسیار است....

 

مرکز اسناد انقلاب اسلامی

https://www.irdc.ir/fa/news/7193

 

بنظر این بنده ی حقیر می رسد که همانطوری که علماء عظام هم می فرمایند یک فرقی هست بین چاقی و باد که سالک الی الله یحتمل متوجه فرق آن هم بخواهد بشود که بالاخره چطور هم هست که یکی چاق هم هست و چاقی اش خوب هم هست ولی دیگری مثل خیک باد هم شده است. به عنوان مثال، این هم مهم است که انسان بداند که بدنش ملتهب و التهاب زده هم شده است و بهتر است که از ضد التهابهای حتی کورتونی هم استفاده کند همانطوری که یحتمل هم باید از میوه و ویتامین و گوشت و نان و چربیها هم استفاده کند. و لذا عرض بنده این است که التهاب نیز با چاقی فرق دارد و آنجایی که چاقی را یحتمل یک امر خیری بعضی برداشت کنند ولی التهاب نابجا می تواند حتی کشنده هم باشد یا لااقل موجب دردهایی مثل روماتیسم و آرتوروز و مشکلات کلیوی و کبدی و حتی دردهایی مثل التهابات دماغی و دندانی نیز شوند. البته گاهی هم بعضی اشکال می کنند که خود درد می تواند نشانه ای باشد که مشکلی در بدن و جسم و روح ایجاد شده است که باید اصلاح شود تا اینکه به یک باره تصمیم گرفته شود که با مسکنی درد را برطرف هم کنیم؛ گاهی اوقات منشاء درد را یافتن و برطرفش کردن خود خیلی می تواند بهتر باشد از خود درد را بر طرف کردن! البته گاهی پستانک هم می تواند کارآیی خود را داشته باشد و حال آنکه کله پوکی را هم نشود خیلی درمانش کرد هر چند که به قصد هم وارد فضاهای هیلبرتی و بلکه اپراتورهایی که بر آنها اثر می کنندش کنیم یا آنکه کل فضای هیلبرتی را هم پستانکی اش کنیم چرا که نسبت به آن سمت الفهای بینهایت مراتب متعالیه ی آیات اللهی نیز خیلی واقف نیستیم. و اما این خود برای ما هواپیمای مسافربری هم نمی شود که هیچ و بلکه یحتمل اگر بخواهیم با الاغ و خر و فیل و شتر و اسب هم سفر کنیم باز هم نتوانیم و دچار مشکلات زیادی هم شویم چرا که در سه کله پوکی خود هم گیر کرده ایم و نمی خواهیم هم از آن بیرون بیاییم. این هم مقاله ای که سه کله پوکی حسابان برداری را تحلیل می کند:

https://arxiv.org/abs/1301.1937

اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و اشیاعه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ ﴿1﴾ أَلَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ ﴿2﴾ وَأَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْرًا أَبَابِیلَ ﴿3﴾ تَرْمِیهِم بِحِجَارَةٍ مِّن سِجِّیلٍ ﴿4﴾ فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَّأْکُولٍ ﴿5﴾

 

 

أبو عبدالله أحمدُ بن محمّد بن عیّاش[١]قال : حدَّثنی أبو القاسم جعفر بن محمّد ابن قولُوَیه قال : حدَّثنی أبو عیسى عبیدالله بن الفضل بن محمّد بن هِلال الطّائیُّ البَصریُّ قال : حدَّثنی أبو عثمان سعید بن محمّد قال : حدَّثنا محمّد بن سلاَم بن یَسار[٢]الکوفیُّ قال : حدَّثنی أحمدُ بن محمّد الواسطیُّ قال : حدَّثنی عیسى بن أبی شَیبة القاضی قال : حدَّثنی نوح بن دُرّاج قال : حدَّثنی قُدامة بن زائِدة ، عن أبیه « قال : قال علیُّ بن الحسین علیهما‌السلام : بلغنی یا زائِدَةُ أنّک تَزورُ قبرَ أبی عبدالله الحسین علیه‌السلام أحیاناً؟ فقلت : إنَّ ذلک لَکَما بَلَغک ، فقال لی : فلما ذا تفعَلُ ذلک ولک مَکانٌ عند سُلطانک الَّذی لا یحتمل أحداً على محبّتنا وتفضیلنا وذِکرِ فضائِلنا والواجب على هذه الاُمّة مِن حَقِّنا؟ فقلت : واللهِ ما اُرید بذلک إلاّ اللهَ وَرسولَه ، ولا أحْفِلُ بسخط مَن سَخَط ، ولا یکبُرُ فی صدری مکروه ینالنی بسببه ، فقال : والله إنَّ ذلک لَکذلک ، فقلت : والله إنَّ ذلک لَکذلک ، یقولها ـ ثلاثاً ـ و أقولها ـ ثلاثاً ـ فقال : أبشِر ثمَّ أبشِر ثمَّ أبشِر[١]فَلأخبرنَک بخبر کان عندی فی النُّخَبِ[٢]المخزونة ، فإنّه لمّا أصابنا بالطّفّ ما أصابنا وقُتِل أبی علیه‌السلام وقُتِل مَن کان معه مِن وُلده وإخوته وسائر أهلِه وحملت حُرُمه ونساؤه على الأقتاب یرادّ بنا الکوفة ، فجعلت أنظر إلیهم صَرعى ولم یواروا فعظم ذلک فی صدری واشتدَّ لما أرى منهم قلقی ، فکادت نفسی تخرج وتبیّنت ذلک منّی عَمّتی زَینب الکُبرى بنت علیٍّ علیهما‌السلام فقالت : ما لی أراک تجود بنفسک یا بقیّة جدِّی وأبی وإخوتی؟!! فقلت : وکیف لا أجزع وأهْلَعُ وقد أرى سَیّدی وإخوتی وعُمُومتی وولد عَمّی وأهلی مُصرعین بدمائهم ، مرمّلینَ بالعرى ، مسلبین ، لا یُکفَّنون ولا یُوارون ، ولا یُعَرِّج علیهم أحدٌ ، ولا یقرُبُهم بَشرٌ ، کأنّهم أهل بیتٍ مِن الدَّیْلَم والخَزَر؟!! فقالت : لا یُجْزِ عَنَّک ما ترى ، فوالله إنَّ ذلک لعهد مِن رَسول الله صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم إلى جَدِّک وأبیک وعمّک ، ولقد أخذ الله میثاق اُناسٍ مِن هذه الاُمّة لا تعرفهم فَراعِنَة هذه الاُمّة وهم معروفون فی أهل السّماوات أنَّهم یجمعون هذه الأعضاء المُتَفَرّقَةَ فیُوارونَها وهذه الجُسومَ المُضَرَّجة ، وینصبون لهذا الطّفّ عَلَماً لِقَبر أبیک سیّد الشُّهداء لا یدرس أثره ولا یعفو رَسمُه على کرورِ اللّیالی والأیّام ، ولیجتهدنَّ أئمّة الکفر وأشیاع الضّلالة فی مَحْوِه وتطمِیسه فلایزداد أثره إلاّ ظهوراً وأمره الاّ عُلوّاً ، فقلت : وما هذا العهد وما هذا الخبر؟! فقالت : نَعَم ، حدَّثتنی اُمُّ أیمن أنَّ رسول الله صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم زارَ منزل فاطمة علیها‌السلام فی یوم من الأیّام فعملت له حَریرة ، وأتاه علیٌّ علیه‌السلام بطبق فیه تمرٌ ، ثمَّ قالت اُمُّ أیمن : فأتیتهم بعُسٍّ[١]فیه لبن وزُبْد ، فأکل رَسولُ الله صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم وعلیُّ وفاطمةُ والحسنُ والحسینُ علیهم‌السلام من تلک الحَریرة ، وشرب رَسول الله صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم وشربوا من ذلک اللّبن ، ثمَّ أکل وأکلوا من ذلک التَّمر والزُّبْد ، ثمَّ غَسَل رسول الله صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم یده وعلی یَصبُّ علیه الماء ، فلمّا فرغ من غَسْل یده مسح وجهه ، ثمَّ نظر إلى علیٍّ وفاطمة والحسن والحسین نظراً عرفنا به السّرور فی وجهه ثمّ رمق بطرْفه[٢]نحو السّماء ملیّاً ، ثمَّ [أنّه] وجّه وجهه نحو القِبلة وبسط یدیه ودعا ثمّ خَرَّ ساجداً وهو یَنشِجُ[٣]فأطال النَّشوج ( کذا ) وعلا نَحِیبه وجرت دموعه ، ثمَّ رفع رأسه وأطرق إلى الأرض ودموعُهُ تقطر کأنّها صوب المطر ، فحَزنَت فاطمة وعلیُّ والحسن والحسین علیهم‌السلام وحزنتُ معهم لما رَأینا من رسول الله صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم وهبناه أن نسأله حتّى إذا طال ذلک قال له علیُّ؛ وقالت له فاطمة : ما یُبکیک یا رَسول الله لا أبکى الله عَینیک فقد أقرح قلوبنا ما نَرى من حالک؟!

فقال : یا أخی سَرَرت بکم ـ وقال مُزاحِم بن عبدالوارث فی حدیثه ههنا : ـ فقال : یا حبیبی إنّی سَرَرتُ بکم سروراً ما سَرَرت مثله قطّ وإنّی لأنظر إلیکم وأحمدُ الله علىُ نعمته علیَّ فیکم إذا هبط علیَّ جبرئیل علیه‌السلام فقال : یا محمّد إنَّ الله تبارک وتعالى اطّلع على ما فی نَفسِک وعرف سرورَک بأخیک وابنتک وسِبطیک فأکمل لک النِّعمة وهَنَّأک العَطِیّة بأن جعلهم وذُرّیّاتهم ومحبِّیهم وشیعتهم مَعَکَ فی الجنَّة لا یفرق بینک وبینهم یحبون کما نحبی[١]ویُعطون کما تعطى حتّى ترضى وفوق الرِّضا على بلوى کثیرة تنالهم فی الدُّنیا ومکاره تصیبهم بأیدی اُناس یَنتحلون مِلّتک ویزعمون أنّهم من اُمّتک بُرَآء من الله ومنک خَبْطاً خَبْطاً[٢]وقَتلاً قَتلاً ، شتّى مَصارِعُهم ، نائیة قبورهم ، خیرة من الله لهم ولک فیهم ، فاحمدِ اللهَ عزَّوجَلَّ على خیرته وارضِ بقضائه.

فحمدتُ اللهَ ورَضیت بقضائِه بما اختاره لکم ، ثمَّ قال لی جبرئیل : یا محمّد إنَّ أخاک مُضطَهدٌ بعدَک مغلوبَ على اُمّتک متعوبُ من أعدائِک ، ثمَّ مقتلولٌ بعدَک یقتله أشرُّ الخلق والخَلیقة ، وأشقى البَریّة ، یکون نظیرَ عاقِرِ النّاقة ببلد تکون إلیه هِجرته وهو مَغرَسُ شیعته وشیعة ولده ، وفیه على کلِّ حال یکثر بَلواهم ویعظم مُصابهم ، وإنَّ سِبطَک هذا ـ وأومأ بیده إلى الحسین علیه‌السلام ـ مقتولٌ فی عِصابة من ذُریّتک وأهل بیتک وأخیار من اُمّتک بضِفَّة الفرات[٣]بأرض یقال لها : کربلاء[٤]، مِن أجلِها یکثر الکَرْب والبَلاء على أعدائک وأعداء ذرِّیتک فی الیوم الّذی لا ینقضی کَربُه ، ولا تَفنى حَسرتُه ، وهی أطیب بقاع الأرض[٥]، وأعظمها حُرْمةً ، یُقتَل فیها سِبْطُک وأهلُه ، وأنّها مِن بَطحاء الجَنّة ، فإذا کان ذلک الیَوم الَّذی یُقتَل فیه سِبطُک وأهلُه ، وأحاطتْ به کَتائبُ أهل ـ الکفر واللَّعنة ، تَزَعْزَعَتِ الأرضُ مِن أقطارها ومادّتِ الجبالُ وکثر اضطرابها واصطفَقَتِ[١]البِحار بأمواجِها ، وماجَتِ السّماوات بأهلها غضباً لک یا محمّد ولِذُرّیَّتک ، واستعظاماً لما یُنْتَهک مِن حُرْمَتِک ، ولشرّ ما تکافى به فی ذرِّیّتک وعِترتک ، ولا یبقى شَیءٌ من ذلک إلاّ استأذن اللهَ عزَّوجَلَّ فی نُصرةِ أهلک المستضعَفین المظلومین الّذین هم حُجّة الله على خَلقه بعدک فیوحی اللهُ إلى السَّماوات والأرض والجِبال والبَحار ومَن فیهنَّ : أنّی أنا الله؛ الملِکُ القادِرُ الَّذی لا یَفوتُه هاربٌ ولا یعجزه مُمتنعٌ وأنا أقدر فیه على الانتصار والانتقام ، وعزَّتی وجَلالی لأُعذِّبنَّ مَن وَتر رسولی وصَفِیّی ؛ وانتَهکَ حُرمَتَه وقَتَلَ عترتَه ونبذَ عَهدَه وظَلَم أهل بَیْته[٢]عذاباً لا اُعذِّبه أحداً من العالمَینَ ، فعند ذلک یَضِجّ کلُّ شیء فی السّماوات والأرضین بلَعن مَن ظَلَم عِترتَک واستحلَّ حُرمَتک ، فإذا بَرزت تلک العِصابة إلى مضاجِعها تولّى الله عزَّوجلَّ قبض أرواحها بیده وهبط إلى الأرض ملائکة من السّماء السّابعة معهم آنِیةٌ من الیاقوت والزُّمرُّد مملوءة من ماء الحیاة وحُلَلٌ مِن حُلَلِ الجنّة وطیبٌ من طیب الجنّة ، فغَسّلوا جثثهم بذلک الماء وألبسوها الحلل وحَنّطوها بذلک الطّیب ، وصلَّت الملائکة صَفّاً صَفّاً علیهم ، ثمَّ یبعث الله قَوماً من اُمّتک لا یَعرِفُهم الکُفّار لم یشرکوا فی تلک الدِّماء بقولٍ ولا فعلٍ ولا نِیّة ، فیوارُون أجسامَهم ویقیمون رَسْماً لقبر سَیّد الشّهداء بتلک البطحاء یکون عَلَماً لأهل الحقّ ، وسَبباً للمؤمنین إلى الفَوز وتحفّه ملائکة من کلِّ سماء مائة ألف ملک فی کلِّ یوم ولیلة ، ویصلّون علیه ویطوفون علیه ویسبّحون الله عنده ویستغفرون الله لِمَن زارَه ویکتبون أسماءَ مَن یأتیه زائراً من اُمتک مُتقرّباً إلى الله تعالى وإلیک بذلک ، وأسماء آبائهم وعَشائرهم وبُلدانهم ، ویوسِمون فی وجوههم بِمیسم[٣]نور عرش اللهِ : « هذا زائر قبر خَیرِ الشُّهداء وابن خیرِ الأنبیاء » ، فإذا کان یوم القیامه سطع فی وجوههم من أثر ذلک المیسم نور تغشى منه الأبصار یدلُّ علیهم ویعرفون به ، وکأنّی بک یامحمّد بینی وبین میکائیل ، وعلیُّ أمامنا ومعنا من ملائکة اللهِ ما لا یُحصىُ عَددُهم ، ونحن نلتقط من ذلک المیسم فی وجهه من بین الخلائق حتّى ینجیهم الله مِن هول ذلک الیوم وشدائده ، وذلک حکم الله وعطاؤه لمن زارَ قبرَک یا محمّد أو قبرَ أخیک أو قبرَ سِبطیک لا یرید به غیرَ اللهِ عزَّوجلَّ ، وسَیجتهد [١] أناس ممّن حقّتْ علیهم اللّعنة مِن الله والسَّخَط أن یعفوا رَسْم ذلک القبر ویمحو أثره فلا یجعل الله تبارک وتعالى لهم إلى ذلک سبیلاً. ثمَّ قال رسول الله صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم : فهذا أبکانی وأحْزَننی ،

قالت زَینب : فلمّا ضرب ابن مُلْجم ـ لعنه الله ـ أبی علیه‌السلام ورأیت علیه أثَر الموت منه قلت له : یا أبة حدَّثتْنی اُمُّ أیمن بکذا وکذا ، وقد أحببت أن أسمعه منک ، فقال : یا بنیّة الحدیث کما حدَّثَتْک اُمُّ أیمن ، وکأنّی بک وببنات أهلِک سبایا[٢]بهذا البلد أذِلاّء خاشعین تخافون أن یَتَخَطّفکم النّاس ؛ فصبراً صَبراً ، فوالَّذی فَلَق الحبَّة وبَرَءَ النَّسَمة ما لله على ظَهر الأرض یومئذٍ ولیُّ غیرُکم وغیرُ مُحبّیکم وشیعتکم ، ولقد قال لنا رَسول الله صلى‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم حین أخبرنا بهذا الخبر : أنَّ إبلیس ـ لعنه الله ـ فی ذلک الیوم یطِیرُ فَرحاً فیَجول الأرض کلّها بشیاطینه وعَفارِیتِه فیقول : یا معاشِرَ الشّیاطین قد أدرکنا مِن ذُریّة آدم الطّلبة وبلغنا فی هَلاکهم الغایة وأورثناهم النّار إلاّ مَن اعتصَمَ بهذه العِصابة ، فاجعلوا شغلکم بتشکیک النّاس فیهم وحملهم على عَداوتهم ، وإغرائهم بهم وأولیائهم حتّى تستحکمـ[ـوا] ضَلالة الخلق وکفرهم ، ولا ینجو منهم ناجٍ ، ولقد صدق علیهم إبلیس وهو کَذوب ، أنّه لا ینفع مع عداوتکم عمل صالِح ولا یضرّ مع محبّکم وموالاتکم ذَنبٌ غیر الکبائر؛

قال زائدة : ثمَّ قال علیُّ بن الحسین علیهما‌السلام بعد أن حدَّثنی بهذا الحدیث : خذه إلیک ، أما لو ضربت فی طلبه إباط الإبل حَولاً لکان قلیلاً ][٣]

 

کامل الزیارات، ط مکتبة الصدوق، ابن قولویة قمی، ص 273- 278

http://lib.eshia.ir/27044/1/273

 

 

در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی، یحتمل شما مایل هم باشید که هامیلتونی ماتریس اس میدانهای کوانتومی هایسنبرگی را هم محاسبه کنید که آیا بینهایت هم کنش و واکنش یحتمل دارید که ذراتی هم دارند خلق می شوند و ذراتی دیگر هم دارند از بین می روند و امحاء می شوند.

خوب، اینجا یحتمل شما بفرمایید که ما مثلاً اگر در نماز چهار رکعتی به جماعت رسیدیم و امام در رکوع هم تشریف داشتند و ما هم کما کان به رکوع نرسیدیم آنگاه آیا همینطوری بایستیم تا امام نیز قیام بفرمایند؛ یا اینکه خیر بلکه ما هم در عین حال سریع مثلاً قضای نماز وتری یک رکعتی را بخوانیم تا قیام امام؛ یا اینکه خیر از این حقیر بپرسید بلکه حالا هر چند که به رکوع امام هم نرسیده ایم با اینکه سعی کرده ایم بموقع هم نیت کرده و به جماعت وصل شویم با این حال ما هم بعد از رکوع به سجده رفته چرا که نکند رکعت آخر نماز هم باشد که داریم وصل می شویم به جماعت و لااقل بتوانیم سجده ی آخر نماز را درک کرده و بلکه به جماعت از این راه یحتمل هم وصل شویم؛ و اگر رکعت آخر نماز هم نبود آنگاه می توانیم بلکه قیام هم کرده و نیت کرده و به جماعت وصل شویم! یعنی شما از لحاظات ماتریس اس هم حساب بفرمایید به این ترتیب خودتان بهتر از این راه می توانید وارد انواع احتمالاتی که یحتمل واقع هم می شوند وارد شوید و بلکه در نماز جماعت هم به بهترین وجهی شرکت کنید تا اینکه همینطوری ایستاده و در حالت قیام بایستید تا امام آیا برخیزد و آیا هم برنخیرد و لذا شما هم به جماعت وصل نشوید!

البته بعضی اوقات وقتی بنیهایت حالات هم دارید که ابزار و عدوات دیگری وارد عبادات و بندگی خدا و بلکه جهاد فی سبیل الله نیز می شوند، شما اینجا باید هم سعی بفرمایید که به روز باشید و از بقیه ی عالم در حکمت و علوم و تکنولوژی و صنعت عقب نمانید. و لذا همین هم بود که ما از جمله نیز بحث هواپیماهای مسافربری را پیش کشیدیم که بینهایت ظرافتهایی هم دارند که در عین حال می توانند بسیاری علوم و صنعت و تکنولوژی را هم به ارمغان بیاورند که حالا در مرزهای بین هواپیماهای نظامی و مسافری هم چقدر دقیق برجسته شده باشند یا چقدر از آن هم مربوط به ادوات نظامی یحتمل باشد و چقدر هم مربوط به فرهنگ و تجارت و اقتصاد عموم مردم هم یحتمل باشند. و اما اینکه یک مرتبه اعلان و اعلام هم شود که ما به این فرایند رسیده ایم که می توانیم انواع هواپیماها را هم بسازیم خود یحتمل بعضی اشکال کنند که باید از یک مرزهای بینهایتی هم عبور کنیم!

البته معنایش این هم نیست که تا قبل از این کار باید همینطوری بایستیم و ببینیم امام جماعت در این مورد هم چه می کند تا اینکه ما هم به او وصل شویم و بلکه می توانیم در خور توان خود نیز به مسائل موجود حتی المقدور کمک هم کنیم. بعضی حتی یحتمل اشکال هم کنند که نخیر این کار کله پوکها که نیست هیچی و بلکه بهتر هم هست که بچه هایی که خیلی هم عقلشان به کارشان نمی رسد حتی پستانک هم برایشان بخریم!

البته اینجا خیلی اوقات می توان سازمان انرژی اتمی یا آی اِ ای اِ و اهرمهای تحریمی را به همین کار تشبیه کرد که می فرماید هم شما حق ندارید از مرزهای متناهی ای که ما برای شما تعیین هم می کنیم عبور کرده و کار خودتان را بکنید! در صورتی که همانطور هم که یحتمل تا حالا ملاحظه فرموده اید این حتی در عرف شاگردی و دانشجویی و طلبگی نیز نمی گنجد که فرضاً طلبه و دانشجو بخواهد گروه درمانی هم کند و یاد هم بگیرد و آنگاه به او گفته شود که خیر؛ شما حق ندارید به اجتهاد هم برسید و خطوط قرمز ما هم این است که قبل از اینکه به اجتهاد هم برسی، ترمزت را می کشیم چرا که تو بیش از حد هم در صفر گیر کرده و حتی به یک هم نرسیده ای! خوب، طلبه ای که نتواند هم خطر کرده و وارد دعواهای طلبگی و دانشجویی هم شود که آنگاه چطور هم می تواند از صفر و یحتمل هم حتی یک به الفهای بینهایتهای مراتب و درجات متعالیه ی اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و بلکه حتی قدوم مبارک حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد که البته ماوراء علوم طبیعی و حتی ریاضی فیزیک و صنعت و تکنولوژی و بلکه در علوم الهی و حکمت الهی هم واقع شده است؟! مسئله ای که ما داریم این است که واقعاً هم در تقریب آن بینهایتی که در پی اش هستیم محکوم هم هستیم که در متناهی و آیات اللهی هایی که کمتر از الفهای مراتب بینهایت هم هستند واقع شویم. و اما این هم که چطور انقلابی صورت بگیرد که ما را به آنطرف مرز انقلاب برده و بلکه مرزهای متناهی را هم طی کرده و حتی یک مرتبه از الفهای بینهایت را نیز رد کرده و به الفهای مراتب بالاتری از بینهایتهای بعدی برسیم؛ اینها همه دقت و التفات خود را هم می طلبند. مثلاً چطور از خمینه های بعدهای متناهی گذشته و به طیفهای سه تایی هندسه ی ناجابجایی هم برسیم امروزه بحثش را یحتمل متخصصین این فن در بسیاری موارد هم بفرمایند که خیلی هم آسان است؛ یا مدل استاندارد ذرات فیزیک و ابرتقارن و نظریه ی ریسمان و امثالهم را هم در نظر بگیرید. و خوب، باز یحتمل هم بعضی اشکال کنند که تو نمی توانی هم از مسائلی همچون اصحاب فیل هم یک مرتبه سیر قهقرایی کرده و بپری به مسئله ی قیله اومد آب بخوره اوفتاد و دندونش شکست؛ یا پستونک یا کله پوکی ....! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و اشیاعه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ﴿البقرة: 216﴾

 

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ کُفُّواْ أَیْدِیَکُمْ وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکَاةَ فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِیقٌ مِّنْهُمْ یَخْشَوْنَ النَّاسَ کَخَشْیَةِ اللّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْیَةً وَقَالُواْ رَبَّنَا لِمَ کَتَبْتَ عَلَیْنَا الْقِتَالَ لَوْلا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ قُلْ مَتَاعُ الدَّنْیَا قَلِیلٌ وَالآخِرَةُ خَیْرٌ لِّمَنِ اتَّقَى وَلاَ تُظْلَمُونَ فَتِیلًا ﴿النساء: 77﴾

 

3 / 24

 

 

عَمرُو بنُ قَرَظَةَ الأنصارِیُّ [1]

 

عمرو بن قرظة بن کعب الأنصاری ، أبوه أحد أصحاب رسول اللّه صلى الله علیه و آله المعروفین، حیث کان مع جیش الإسلام فی حرب أُحد وسائر الحروب ، وقد فُتحت الریّ على یدیه فی عهد حکم الخلیفة الثانی . [2] کما صاحب الإمام علیّا علیه السلام فی عهد خلافته أیضا . [3] وکان لقرظة ابن آخر اسمه علیّ فی عسکر عمر بن سعد . [4] وقد بعث الإمام عمرو بن قرظة إلى عمر بن سعد أن القنی اللَّیل بین عسکری وعسکرک ، [5] وعندما دارت الحرب قاتل العدوّ باشتیاق، وقد وصف السیّد ابن طاووس قتاله هکذا : قاتَلَ قِتالَ المُشتاقینَ إلَى الجَزاءِ ، وبالَغَ فی خِدمَةِ سُلطانِ السَّماءِ ، حَتّى قَتَلَ جَمعا کَثیرا مِن حِزبِ ابنِ زِیادٍ ، وجَمَعَ بَینَ سَدادٍ وجِهادٍ ، وکانَ لا یَأتی إلَى الحُسَینِ علیه السلام سَهمٌ إلَا اتَّقاهُ بِیَدِهِ ، ولا سَیفٌ إلّا تَلَقّاهُ بِمُهجَتِهِ ، فَلَم یَکُن یَصِلُ إلَى الحُسَینِ علیه السلام سوءٌ حَتّى اُثخِنَ بِالجِراحِ . وفی آخر لقائه بالإمام علیه السلام قال له وهو مثخن بالجراح: یَابنَ رَسولِ اللّه ِ ، أوَفَیتُ ؟ فأجابه الإمام: نَعَم ، أنتَ أمامی فِی الجَنَّةِ ، فَاقرَأ رَسولَ اللّه ِ صلى الله علیه و آله عَنِّی السَّلامَ وأعلِمهُ أنّی فِی الأَثَرِ . فقاتل عمرو بن قرظة حتّى استشهد . [6] أمّا الابن الآخر لقرظة، أی علیّ بن قرظة فکان فی النقطة المقابلة لعمرو، وحینما رأى أخاه قُتل صرخ : یا حُسَینُ ! یا کَذّابَ ابنَ الکَذّابِ ، أضلَلتَ أخی وغَرَرتَهُ حَتّى قَتَلتَهُ ! فقال الإمام : إنَّ اللّه َ لَم یُضِلَّ أخاکَ ، ولکِنَّهُ هَدى أخاکَ وأضَلَّکَ . فقال علیّ بن قرظه بکلّ وقاحة: قَتَلَنِیَ اللّه ُ إن لَم أقتُلکَ أو أموتَ دونَکَ . قال هذه العبارة وهجم على الإمام علیه السلام ، فقطع علیه نافع بن هلال الطریق وضربه بالرمح وصرعه قتیلاً . [7] وجاء فی الزیارة الرجبیّة [8] وزیارة الناحیة المقدّسة : السَّلامُ عَلى عَمرِو بنِ قَرَظَةَ الأَنصارِیِّ . [9]

 

3 / 24

 

 

عَمرو بن قَرَظه انصارى

 

نام او عمرو [1] بن قَرَظة بن کعب انصارى است که پدرش قَرَظة بن کعب ، یکى از یاران نامدار پیامبر خدا صلى الله علیه و آله است که در جنگ اُحد و سایر جنگ ها ، همراه سپاه اسلام بود. گفتنى است که رى، در دوران زمامدارى خلیفه دوم ، به وسیله قَرظَة بن کعب ، فتح شد. وى در دوران خلافت امام على علیه السلام نیز با ایشان ، همراهى مى کرد . یکى از فرزندان قَرَظه به نام «عمرو» ، در سپاه امام حسین علیه السلام بود و دیگرى که «على» نام داشت ، در سپاه عمر بن سعد! روز عاشورا ، عمرو بن قَرَظه ، به نمایندگى از امام علیه السلام با عمر بن سعد ، گفتگو کرد [2] و هنگام نبرد ، عاشقانه با دشمن جنگید . سیّد ابن طاووس ، نبرد او را چنین توصیف مى کند : او به سانِ مشتاقان به پاداش ، جنگید و در خدمت به فرمان رواى آسمان (حسین علیه السلام ) ، بسیار کوشید تا این که تعداد فراوانى از گروه ابن زیاد را کُشت و میان درستکارى و جهاد ، جمع کرد . تیرى به سوى امام حسین علیه السلام نمى آمد ، جز این که او دستش را جلوى آن مى گرفت ، و شمشیرى کشیده نمى شد ، مگر این که با قلبش ، با آن رویارویى مى کرد ، و هیچ بدى اى به حسین علیه السلام نمى رسید ، تا آن گاه که او با پذیرش زخم هایى ، زمینگیر شد . او در آخرین دیدارش با امام علیه السلام ، در حالى که به شدّتْ زخمى شده بود ، به ایشان گفت : [ به پیمانم ] وفا کردم ؟ امام علیه السلام پاسخ داد : آرى . تو در بهشت ، پیشِ روى من هستى . به پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ، از جانب من ، سلام برسان و به ایشان بگو که من هم در پى [ تو ] مى آیم . سپس عمرو بن قَرظَه ، جنگید تا به شهادت رسید . امّا فرزند دیگر قَرَظه ، یعنى على بن قَرَظه ـ که نقطه مقابل عمرو بود ـ ، وقتى دید که برادرش کشته شد ، فریاد زد : اى حسین ! اى دروغگو ، پسر دروغگو ! برادرم را گم راه ساختى و فریفتى تا این که او را به کُشتن دادى . امام علیه السلام فرمود : خداوند ، برادرت را گم راه نکرد ؛ بلکه برادرت را هدایت ساخت و تو را گم راه کرد . على بن قَرَظه ، در نهایت بى شرمى گفت : خدا مرا بکُشد ، اگر تو را نکُشم یا در راه [ کشتن ] تو نمیرم ! این جمله را گفت و به امام علیه السلام ، حمله ور شد که نافِع بن هِلال ، راه را بر او بست و با نیزه ، او را نقشِ بر زمین کرد . در زیارت هاى «رجبیّه» و «ناحیه مقدّسه» آمده : سلام بر عمرو بن قَرَظه انصارى !

 

دانشنامه امام حسین علیه السلام بر پایه قرآن حدیث و تاریخ، محمد محمدی ری شهری، جلد 6، ص 354- 355

http://lib.eshia.ir/27254/6/354

 

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه امام‌حسین(ع)
سپاه پاسداران انقلاب اسلامی 
 98/07/21

 

تأکید میکنم بر اینکه یک درس دائمی جلوی چشم سپاه وجود دارد و آن عبارت است از آیه‌ی کریمه‌: بِسمِ اللهِ الرّحمنِ الرَّحیمِ * وَ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَ مِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِه عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم‌.(۱) که چند نکته هست:
اوّلاً اِعداد -[یعنی] آماده کردن- به اندازه‌ی استطاعت؛ یعنی هیچ قانع نباشید به یک حدّی؛ هر چه میتوانید، این آمادگی را در بخشهایی که در خود آیه ذکر شده بایستی تأکید بکنید و زیاد کنید. سپاه روزبه‌روز باید آمادگی‌های خودش را بیشتر کند. آنچه درباره‌ی آن باید آمادگی ایجاد کنید، اوّلاً «قُوَّة» است، ثانیاً «رِباطِ الخَیل»‌ است. «قُوَّة» یعنی قدرت، یعنی توان و نیرو؛ «رِباطِ الخَیل» یعنی ابزار؛ ابزارهای گوناگون؛ در هر دوره‌ای ابزار متناسب با آن [دوره] است. هدف چیست؟ تُرهِبونَ بِه عَدُوَّ اللهِ وَ عَدُوَّکُم؛ «تُرهِبون» فقط به معنای این نیست که آنها را بترسانید که از شما بترسند؛ نه، این ترس، بازدارنده است. اگر چنانچه دشمن بیمناک شد از قدرت شما، از آمادگی شما، آن وقت این بیمناکی، بازدارنده‌ی دشمن است. باید کاری کنید که دشمن از هیبت مردان جوان مؤمن فداکار پرُانگیزه احساس بیم بکند؛ و خودِ این مهم‌ترین بخشِ بازدارنده است.
این «قُوَّة» در «اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة» یعنی قدرت؛ این قدرت در جنبه‌های مختلفی خودش را نشان میدهد: اوّلاً قدرت سازمانی که سازمان، قوی، مستحکم و جامع [باشد]. این قدرت سازمانی جزو مسائلی است که در سپاه باید مورد نظر باشد.
قدرت علمی و تخصّصی؛ همه‌ی حرکتِ موفّقِ مجموعه‌های گوناگونِ بشری ابتدائاً در سایه‌ی علم انجام گرفته؛ در سایه‌ی علم است که به قدرت، به ثروت، به اقتدار بین‌المللی، به عزّت دست پیدا میکنند؛ این همه هم که در اسلام روی علم تکیه شده، به خاطر این است. پس یک بخش مهم از «قُوَّة» عبارت است از علم.
قوّه‌ی در بخش تاکتیک و راهبرد؛ دائم بایستی مجموعه‌ی نظامیِ سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در زمینه‌ی مسائل تاکتیکی و مسائل راهبردی و استراتژیکی، آمادگی و حرکت روزافزون و روبه‌پیش داشته باشد.
[قوّه‌ی] در زمینه‌ی بیداری و آماده‌به‌کاری. غفلت مطلقاً مورد قبول نیست، بایستی دائم بیدار بود، دائم بایستی هوشیار بود؛ چون امیرالمؤمنین (علیه ‌السّلام) فرمود: مَن نامَ لَم یُنَم عَنه؛(۲) اگر شما در سنگر خوابت برد، معنایش این نیست که سنگر مقابل شما هم خوابش برده، او ممکن است بیدار باشد؛ باید همواره در سنگر بیدار و آماده‌به‌کار بود. قوّت [یعنی] عزم راسخ و پولادین؛ قوّت [یعنی] ایمان قوی و خالص، قوّت [یعنی] انگیزه‌ی روزافزون؛ اینها همه قوّت است؛ اَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّة، همه‌ی اینها را باید آماده کنید. قوّت، تربیت جوانان بلندهمّت و پُرانگیزه است. مظهر قوّت در اینجا دانشگاه افسری امام حسین است؛ جوانِ باهمّت و جوانِ باایمان تربیت میکند؛ اینها همه «قُوَّة» و مشمول «اَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَّة» است.
«وَمِن رِباطِ الخَیل‌» یعنی ابزار؛ ابزار بایستی ابزار پیشرفته باشد. ما در زمینه‌ی مسائل ابزار، در دوران حکومت طاغوت، هم وابسته بودیم، هم عقب‌مانده بودیم، هم نابلد بودیم؛ بعضی از چیزها را داشتیم امّا بلد نبودیم از آنها استفاده کنیم! خصوصیّت حاکمیّت طاغوت همینها است. ابزار بایستی پیشرفته باشد؛ بایستی ناوابسته باشد؛ ابزار مال خود شما باید باشد؛ خود شما بایستی ابزار را به وجود آورده باشید، تولید کرده باشید، ابداع کرده باشید؛ به معنای حقیقی کلمه مالک ابزار باید باشید. [ابزار] به‌روز باید باشد. یک ابزاری است که از دَه سال قبل مورد استفاده قرار میگیرد، امروز ممکن است به درد نخورد؛ ببینید امروز چه چیزی لازم داریم. در مورد ابزار بایستی به‌روز باشید. ابزار بایستی متنوّع باشد؛ [متناسب با] زمین و آسمان و فضا و دریا و مرز و درون قلب کشور، همه جا؛ و ابزار اطّلاعاتی و ابزار عملیّاتی و همه جور ابزار. تنوّع در ابزار هم جزو چیزهایی است که بایستی مورد توجّه باشد. مسئله‌ی فضای مجازی، امروز جزو ابزارها است؛ مسئله‌ی بازی جنگ، امروز جزو ابزارها است؛ به اینها بایستی توجّه کنید. پس بنابر‌این آن «قوّه»، این هم «ابزار»؛ هر چه میتوانید -مَا استَطَعتُم- بایستی در این زمینه‌ها خود را آماده کنید.
در نظام طاغوت و رژیم وابسته‌ی فاسد، انبارهای ما پُر بود از ابزارهای آمریکایی که متعلّق به آنها بود؛ ما حق نداشتیم در آن زمان بسیاری از اینها را حتّی باز کنیم، نگاه کنیم، قطعه را بشناسیم، اگر امکان داشت خودمان قطعه را عوض کنیم. برادران عزیز ارتشی‌ای که آشنا بودند، آگاه بودند از مسائل آن روز، آن وقت به بنده خبر دادند و گفتند که گاهی اوقات در همین مجموعه‌ِی ابزار، یک ابزاری را که دربسته بود ــ که داخلش مثلاً فرض کنید بیست یا سی جزء بود ــ همین جور میگذاشتند داخل هواپیما میفرستادند آمریکا که آنجا تعمیر کنند و برگردانند! اجازه نمیدادند اینجا افسر فنّی مربوطه یا برادر نظامی ارتشی مربوط به این کار، این را باز کند و نگاه کند و او تعمیر کند؛ اجازه‌ی این داده نمیشد. یعنی انبارها پُر بود از سلاح، منتها سلاحی که مال دیگران بود، اجازه‌اش دست دیگران بود؛ هر جا او میگفت باید مصرف میشد؛ اگر او اجازه نمیداد، نمیتوانست مصرف بشود. این کارخانه‌جات اسلحه‌سازی دشمن را با پول ملّت، با هزینه‌ِی ملّت، بایستی آباد میکردند. یکی از دو مؤلّفه‌ی قدرت رژیم طاغوت این بود، مؤلّفه‌ی دیگر هم این بود که ما به دستور آمریکا، ژاندارم منطقه باشیم؛ یعنی رژیم طاغوتی ایرانِ قبل از انقلاب منطقه را برای آمریکا بی‌مانع کند، هر صدای ضدّآمریکایی را در آنجا سرکوب کند و خفه کند؛ یعنی با هزینه‌ی ملّت ایران، با هزینه‌ِی نیروی انسانی ایران و پول ملّت ایران، منافع دیگران تأمین بشود. امروز صددرصد مسئله بعکس است؛ امروز ملّت ایران برای خودش اقدام میکند و با اراده‌ی خودش کار میکند، با توان خودش حرکت میکند و آنچه به مصلحت کشور است انجام میدهد. قوّت یعنی همه‌ی اینها را در نظر داشته باشیم.۱۳۹۸/۰۷/۲۱

بیانات در مراسم دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه امام‌حسین(ع)
سپاه پاسداران انقلاب اسلامیپاسدار انقلاب اسلامیسپاه پاسداران انقلاب اسلامیآمادگی نظامیدانش نظامیتسلیحات نظامیوابستگی سلسله پهلوی به مستکبرین
نهج‌البلاغه


۱ ) سوره مبارکه الأنفال آیه ۶۰
وَأَعِدّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ وَمِن رِباطِ الخَیلِ تُرهِبونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُم وَآخَرینَ مِن دونِهِم لا تَعلَمونَهُمُ اللَّهُ یَعلَمُهُم ۚ وَما تُنفِقوا مِن شَیءٍ فی سَبیلِ اللَّهِ یُوَفَّ إِلَیکُم وَأَنتُم لا تُظلَمونَ
ترجمه:
هر نیرویی در قدرت دارید، برای مقابله با آنها [= دشمنان‌]، آماده سازید! و (همچنین) اسبهای ورزیده (برای میدان نبرد)، تا به وسیله آن، دشمن خدا و دشمن خویش را بترسانید! و (همچنین) گروه دیگری غیر از اینها را، که شما نمی‌شناسید و خدا آنها را می‌شناسد! و هر چه در راه خدا (و تقویت بنیه دفاعی اسلام) انفاق کنید، بطور کامل به شما بازگردانده می‌شود، و به شما ستم نخواهد شد!

۲ ) نامه ۶۲ : از نامه‏هاى آن حضرت است به اهل مصر که با مالک اشتر فرستاد، زمانى که او را به حکومت مصر منصوب کرد
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً ( صلى الله علیه وآله ) نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ مُهَیْمِناً عَلَى الْمُرْسَلِینَ فَلَمَّا مَضَى ( علیه السلام ) تَنَازَعَ الْمُسْلِمُونَ الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ فَوَاللَّهِ مَا کَانَ یُلْقَى فِی رُوعِی وَ لَا یَخْطُرُ بِبَالِی أَنَّ الْعَرَبَ تُزْعِجُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ ( صلى الله علیه وآله ) عَنْ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ لَا أَنَّهُمْ مُنَحُّوهُ عَنِّی مِنْ بَعْدِهِ فَمَا رَاعَنِی إِلَّا انْثِیَالُ النَّاسِ عَلَى فُلَانٍ یُبَایِعُونَهُ فَأَمْسَکْتُ یَدِی حَتَّى رَأَیْتُ رَاجِعَةَ النَّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الْإِسْلَامِ یَدْعُونَ إِلَى مَحْقِ دَیْنِ مُحَمَّدٍ ( صلى الله علیه وآله ) فَخَشِیتُ إِنْ لَمْ أَنْصُرِ الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ أَنْ أَرَى فِیهِ ثَلْماً أَوْ هَدْماً تَکُونُ الْمُصِیبَةُ بِهِ عَلَیَّ أَعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلَایَتِکُمُ الَّتِی إِنَّمَا هِیَ مَتَاعُ أَیَّامٍ قَلَائِلَ یَزُولُ مِنْهَا مَا کَانَ کَمَا یَزُولُ السَّرَابُ أَوْ کَمَا یَتَقَشَّعُ السَّحَابُ فَنَهَضْتُ فِی تِلْکَ الْأَحْدَاثِ حَتَّى زَاحَ الْبَاطِلُ وَ زَهَقَ وَ اطْمَأَنَّ الدِّینُ وَ تَنَهْنَهَ وَ مِنْهُ : ‏إِنِّی وَ اللَّهِ لَوْ لَقِیتُهُمْ وَاحِداً وَ هُمْ طِلَاعُ الْأَرْضِ کُلِّهَا مَا بَالَیْتُ وَ لَا اسْتَوْحَشْتُ وَ إِنِّی مِنْ ضَلَالِهِمُ الَّذِی هُمْ فِیهِ وَ الْهُدَى الَّذِی أَنَا عَلَیْهِ لَعَلَى بَصِیرَةٍ مِنْ نَفْسِی وَ یَقِینٍ مِنْ رَبِّی وَ إِنِّی إِلَى لِقَاءِ اللَّهِ لَمُشْتَاقٌ وَ حُسْنِ ثَوَابِهِ لَمُنْتَظِرٌ رَاجٍ وَ لَکِنَّنِی آسَى أَنْ یَلِیَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَیَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِینَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِینَ حِزْباً فَإِنَّ مِنْهُمُ الَّذِی قَدْ شَرِبَ فِیکُمُ الْحَرَامَ وَ جُلِدَ حَدّاً فِی الْإِسْلَامِ وَ إِنَّ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ یُسْلِمْ حَتَّى رُضِخَتْ لَهُ عَلَى الْإِسْلَامِ الرَّضَائِخُ فَلَوْ لَا ذَلِکَ مَا أَکْثَرْتُ تَأْلِیبَکُمْ وَ تَأْنِیبَکُمْ وَ جَمْعَکُمْ وَ تَحْرِیضَکُمْ وَ لَتَرَکْتُکُمْ إِذْ أَبَیْتُمْ وَ وَنَیْتُمْ أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى أَطْرَافِکُمْ قَدِ انْتَقَصَتْ وَ إِلَى أَمْصَارِکُمْ قَدِ افْتُتِحَتْ وَ إِلَى مَمَالِکِکُمْ تُزْوَى وَ إِلَى بِلَادِکُمْ تُغْزَى انْفِرُوا رَحِمَکُمُ اللَّهُ إِلَى قِتَالِ عَدُوِّکُمْ وَ لَا تَثَّاقَلُوا إِلَى الْأَرْضِ فَتُقِرُّوا بِالْخَسْفِ وَ تَبُوءُوا بِالذُّلِّ وَ یَکُونَ نَصِیبُکُمُ الْأَخَسَّ وَ إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ یُنَمْ عَنْهُ وَ السَّلَامُ .
ترجمه:
اما بعد، خداوند سبحان محمّد صلّى اللّه علیه و آله را ترساننده جهانیان از عذاب فردا، و گواه بر انبیا فرستاد. چون از جهان در گذشت- صلّى اللّه علیه و آله- پس از او مسلمانان در رابطه با خلافت به نزاع برخاستند. به خدا قسم در قلبم‏ نمى‏افتاد، و بر خاطرم نمى‏گذشت که عرب پس از پیامبر صلّى اللّه علیه و آله خلافت را از خاندانش بیرون برند، یا آن را بعد از او از من دور دارند. چیزى مرا شگفت زده نکرد مگر شتافتن مردم به جانب فلان که با او بیعت مى‏کردند. از مداخله در کار دست نگاه داشتم تا آنکه مشاهده نمودم گروهى از اسلام باز گشته، و مردم را به نابود کردن دین محمّد صلّى اللّه علیه و آله دعوت مى‏کنند، ترسیدم اگر به یارى اسلام و اهلش برنخیزم رخنه‏اى در دین ببینم یا شاهد نابودى آن باشم که مصیبت آن بر من بزرگتر از فوت شدن حکومت بر شماست، حکومتى که متاع دوران کوتاه زندگى است، و همچون سراب از بین مى‏رود، یا همچون ابر از هم مى‏پاشد. بنا بر این در میان آن فتنه‏ها قیام کردم تا باطل از بین رفت و نابود شد، و دین به استوارى و استحکام رسید. و قسمتى از این نامه است به خدا قسم اگر به تنهایى با دشمنان روبرو شوم در حالى که تمام زمین را پر کرده باشند، مرا نه باک است و نه ترس. من بر گمراهى آنان و هدایت خویش از جانب خود بر بصیرت از سوى پروردگارم بر یقینم. هر آینه من آرزومند لقاى خدایم و به پاداش نیک او در انتظار و امید، اما تأسّفم از این است که حکومت این امت به دست بى‏خردان و تبهکاران افتد، و مال خدا را در بین خود دست به دست کنند، و عباد حق را به بردگى گیرند، و با شایستگان به جنگ خیزند، و فاسقان را همدست خود نمایند، زیرا از اینان کسى است که در میان شما شراب حرام نوشید، و حدّى که در اسلام مقرر بود بر او جارى گشت، و هم از اینان کسى است که مسلمان نشد تا اینکه براى اسلام آوردنش به او بخشش کمى شد. اگر از حکومت این نابکاران بر شما نمى‏ترسیدم این مقدار شما را ترغیب و توبیخ نمى‏کردم، و در جمع و تحریک شما کوشش روا نمى‏داشتم، و زمانى که سر باز زدید و سستى نمودید رهایتان مى‏کردم. آیا شما نمى‏بینید سرزمین شما با حمله دشمن کم شده، و شهرهایتان تحت فرمان آنان در آمده، و کشورهایتان ربوده شده، و در شهرهاى شما جنگ در گرفته خدا شما را بیامرزد، به جانب جنگ با دشمنانتان کوچ کنید، و خود را بر زمین سنگین مسازید که تن به خوارى بسپارید، و به ذلّت برگردید، و پست‏ترین برنامه نصیب شما شود. مرد جنگجو همیشه بیدار و هوشیار است، و هر که از دشمن آسوده بخوابد دشمن نسبت به او نخواهد خفت. و السلام

 

 

در معاد روحانی و جسمانی هم روح و هم جسم ظاهر می شوند آنچنان که در کربلا و روز عاشورا هم از جمله روح حضرت رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و حضرت زهرا سلام الله علیها نیز یقیناً حضور داشتند و همانطوری که وقتی مومنین و مومنات و بلکه هر فردی در حضورش دارند قرآن می خوانند و تلاوت می کنند یا بر منبر از حضرت رسول و ائمه ی معصومین موعظه می شود روح حضرت رسول محمد مصطفی و ائمه ی اطهار علیهم السلام و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز نزد او ظاهر می شوند. نمی شوند؟! باید هم این ارواح طیبه نزد سالک الی الله ظاهر شوند چرا که می فرمایند که عالم محضر خدا است و در محضر خدا گناه نکنید، و لذا همین هم هست که شاگرد و دانشجو و طلبه باید هم سعی کنند که از صفر و یک به الفهای بینهایتهای آیات اللهی اجتهاد حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی رسیده و به این هم اکتفا نکرده و بلکه هر چه بیشتر هم سعی و تلاش کنند که حتی با دعواهای طلبگی خود هم که شده نیز از سربازان امام زمان عجل الله فرجه الشریف شوند. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و اشیاعه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

فَلَمَّا عَتَوْاْ عَن مَّا نُهُواْ عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ کُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِینَ ﴿الاعراف: 166﴾

 

۱۴۰۰/۰۷/۱۱بیانات در مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح

 

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

السّلام علی الحسین و علیٰ علی بن الحسین و علیٰ اولاد الحسین و علیٰ اصحاب الحسین الّذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السّلام.
 

این مراسم در حالی برگزار میشود که هنوز عطر اربعین حسینی نوازشگرِ شامّه‌ی دلها و جانهای بیدار است. امیدواریم که همه‌ی ما در مکتب حسینی آموزش ببینیم و امیدوارم که شما جوانها در دانشگاه حسینی رتبه بیاورید، همچنان که بحمدالله در دانشگاه‌های نظامی خودتان رتبه آورده‌اید. من به همه‌ی دانش‌آموختگان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلّح که از امروز وارد چرخه‌ی اجرائی نیروهای مسلّح میشوند و همچنین به همه‌ی جوانان سردوشی‌بگیر که گام اوّل را در راه ورود در نظام نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی برمیدارند تبریک عرض میکنم. به ملّت ایران هم به خاطر داشتن جوانهای مؤمن و صالح و شجاع و دارای عزم و بصیرت و فرماندهانی که آنها را به این شکل و در این جهت و در این راه تربیت میکنند تبریک عرض میکنم.

 

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=48783

 

وَ إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ یُنَمْ عَنْهُ وَ السَّلَامُ .

 

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?nhid=303&npt=9

 

یک وقت هست که در تجرید و انتزاعی همچون مدل استاندارد ذرات فیزیک و ابرتقارن و نظریه ی ریسمان و ...، ما همانطوری که گفتیم افراد کشورهای جهان را هم از جمله داریم تجرید می کنیم و آنطور هم که گفته شد در روز قیامت هم اگر کسی متوجه نبوده است درمی یابد که الم یک نطفة من منی یمنی؟! و بلکه جنبه های معاد جسمانی و روحانی را هم می توانیم حتی المقدور هر کسی به اندازه ی فهم خود در روز قیامت دریابد آنچنان که چقدر هم از جرم ذرات انرژی است و چقدرش هم جرم ماده است که به هم تبدیل هم می شوند و بصورت موج یا ذره هم ظاهر می شوند؟ 

و اما یک وقت هم هست که در تجرید خود ما کشورهای جهان و افراد آنرا فقط در نظر هم نمی گیریم و علاوه بر آنها حتی اقیانوسها و دریاها و دریاچه ها و رودها را هم حساب کرده و ارتباطشان را با آسمان و سیارات و ستارگان و کهکشانهایش و ... هم در نظر گرفته و آنگاه از جمله نیروهای دیگر گرانش را هم وارد معادلات می کنیم. خوب، اینجا وقتی از یک طرف شما با آتشفشان و سیل و زلزله و جنگ و کرونا و وبا و طاعون و امثالهم هم طرفید در این عالم وسیعی که افراد بشر در مقابلش خیلی خیلی هم کوچک می نمایند، آیا می توانید هم بفرمایید که ما داریم می رویم ماهیگیری بجای اینکه برویم به عبادت خدا؟ یعنی عرض بنده ی حقیر این است که با استانداردهای امروزی، که از لیبرال دموکراسی تا کمونیسم هم حاکم بر کشورهای حتی بقولی خیلی مهم جهان نیز ملاحظه می شوند، مگر چه اشکالی هم دارد که کسی موقع عبادت خدا برود ماهیگیری که این خطر را هم داشته باشد که تبدیل شوند به میمونها و بوزینه های طرد شده؟ موضوع این هم هست که او فقط ماهیگیری هم نمی رود و بلکه به این فکر است که چطور حتی خدا و پیغمبران و خصوصاً خاتم النبیین محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار و بلکه از جمله کل اسلام را هم حذف کند که خودش هم بشود همه کاره ی عالم. مثل این است که ماهیگیری تور بیاندازد و همه ی ماهی ها را هم در تورش گرفتار خود کند، ولی منظورش فقط این هم باشد که برای اینکه تسلطش بر دریاها و اقیانوسها را هم نشان دهد آن شاه ماهی را نیز همه جا نشانه برود آنچنان که کل یوم عاشورا کل ارض کربلا! یا بیعت با امام حسین علیه السلام را می طلبد یا عاشورا و کربلا منظورش است! یعنی تا این حد هم متوجه است که نطفه چطور هم در رحم آیا می تواند شکل بگیرد، ولی وقتی مسئله می رسد به معاد و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و حتی موضوع امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم مطرح می شود، باز گیر می کند. وجود مبارک امیر المومنین علی ابن ابیطالب را که جانش را هم برای خدا حاضر است در راه خدا ارائه کند و از آن بگذرد را نمی تواند ببیند و یحتمل هم می گوید که خوب خلیفه خلیفه است دیگر و تازه آن خلیفه ی دیگری که از صحابه هم بوده است که زورش هم بیشتر و لذا بهتر هم هست! یا به حساب امروزیها هم یحتمل بگوید آن دیگری که علمش هم بیشتر است و فلسفه را هم بهتر بلد است و بلکه مهد علم هم هست و دیگر ماهیگیری معنا ندارد و دیگر کدام شاه ماهی؟ هر ماهی هم که بنظرش برسد که خیلی شاه ماهی است خودش تازه باید برود به مهد علم و درسها بیاموزد تا از شاگردی و دانشجویی و طلبگی در حدود حول صفری آیا بتواند هم برسد به الفهای بینهایت آیات اللهی حضرات مراجع تقلیدی و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و بلکه به حساب خود ما به حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز دست یابد؛ اشکال این حرف فقط همین هم هست که سالک الی الله اگر تنزل دهد مسئله را به این حدود آنگاه یحتمل هم دیگر نتواند تشخیص دهد که چطور شد که تبدیلاتی به خنازیر و قرده هم مطرح می شوند. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و اشیاعه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته. 

__________________________________________

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ ﴿1﴾ مِن شَرِّ مَا خَلَقَ ﴿2﴾ وَ مِن شَرِّ غَاسِقٍ إِذَا وَقَبَ ﴿3﴾ وَمِن شَرِّ النَّفَّاثَاتِ فِی الْعُقَدِ ﴿4﴾ وَمِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَدَ ﴿5﴾

 

در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی، شما اگر کمی حساب بفرمایید که چرا اینشتین مظلوم است یحتمل خدمت شما عرضه هم بدارند که اصلا اسرائیل دوست هم می دارد که مظلوم نمایی کند! البته عرض بنده ی حقیر اینجا این است که اینشتین مظلومیتش بخاطر مظلومیت علوم طبیعی حتی همین الان هم هست چرا که خیلی از سیاسیون همین علوم را همانطوری که در قرون وسطی از کلیسا به عنوان سردمداران ماوراء الطبیعه سوء استفاده هم می کردند همینطور هم این سیاسیون از علوم طبیعی نیز چنین می کنند. یک مسئله ی کله پوکی ای اینجا هست که یکی کله پوکی خودش را بخواهد با زور هم که شده به دیگری و بلکه دیگران هم نسبت دهد. یعنی طبیعیون می بینیم که با ماوراء طبیعیون چنین می کنند و همانطور هم ماوراء طبیعیون نیز با طبیعیون گویا بدشان نیاید چنین کنند اگر حتی برای علومی که به پزشکی و سلامت همه ی افراد نوع بشر هم ارتباط داشت نبود.

و اما عرض بنده ی حقیر این است که یک مسلمانی ای در کار اینشتین می بینید که این فقط به این نیست که گفته می شود اینشتین به مرجع عالی قدر تقلیدی هم نامه نوشته است و اظهار مسلمانی هم گویا کرده است. دلیل مظلومیتش همین سوء استفاده ی سیاسیون است از او برای اینکه خودشان آن کاری را که می خواهند انجام دهند و او را هم در جنایاتشان شریک کنند. اینجا است که مظلومیت ماوراء الطبیعه و بلکه اسلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف ظاهر می شود که تا چه حدودی پیمودن همه درجات و مراتب  از الفهای بینهایتهای  آیات اللهی نیز حضرت بقیت الله الاعظم یقیناً مظلوم است. 

عرض بنده ی حقیر این است که همین مظلومیت را شما بطور برجسته تری در درجات و مراتب هم در حضرت ولی فقیه مد ظله العالی و رهبر شیعیان جهان و یحتمل هم به درجات کمتری حتی در مراجع عظام تقلید دیگر نیز می توانید مشاهده بفرمایید که برای مصادیقی از این نوع مظلومیتها بسیاری مثالها هم می توان یافت که حالا الان ما اینجا نمی خواهیم هم وارد بحثشان شویم. ولی قسمتی از این مظلومیت گذشته از نگاه پوزیتیویستی به بشریت هم از همینجا سرچشمه می گیرد که کفار و مشرکین و منافقین آنچنان هم در کفرشان با هم سعی می کنند از یکدیگر پیشی بگیرند که نه تنها به هیچ ذی الحیاتی از مسلمان و غیر مسلمان هم رحم نمی کنند که بلکه حتی به خودشان هم رحم نمی کنند و .... اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه و اشیاعه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

 

فَلَمَّا عَتَوْاْ عَن مَّا نُهُواْ عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ کُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِینَ ﴿الاعراف: 166﴾

 

۱۴۰۰/۰۷/۱۱بیانات در مراسم مشترک دانش‌آموختگی دانشجویان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلح

بسم الله الرّحمن الرّحیم(۱)

الحمدلله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علی سیّدنا محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة الله فی الارضین.

السّلام علی الحسین و علیٰ علی بن الحسین و علیٰ اولاد الحسین و علیٰ اصحاب الحسین الّذین بذلوا مهجهم دون الحسین علیه السّلام.
 

این مراسم در حالی برگزار میشود که هنوز عطر اربعین حسینی نوازشگرِ شامّه‌ی دلها و جانهای بیدار است. امیدواریم که همه‌ی ما در مکتب حسینی آموزش ببینیم و امیدوارم که شما جوانها در دانشگاه حسینی رتبه بیاورید، همچنان که بحمدالله در دانشگاه‌های نظامی خودتان رتبه آورده‌اید. من به همه‌ی دانش‌آموختگان دانشگاه‌های افسری نیروهای مسلّح که از امروز وارد چرخه‌ی اجرائی نیروهای مسلّح میشوند و همچنین به همه‌ی جوانان سردوشی‌بگیر که گام اوّل را در راه ورود در نظام نیروهای مسلّح جمهوری اسلامی برمیدارند تبریک عرض میکنم. به ملّت ایران هم به خاطر داشتن جوانهای مؤمن و صالح و شجاع و دارای عزم و بصیرت و فرماندهانی که آنها را به این شکل و در این جهت و در این راه تربیت میکنند تبریک عرض میکنم.

 

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=48783

 

وَ إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ یُنَمْ عَنْهُ وَ السَّلَامُ .

 

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?nhid=303&npt=9

 

یک وقت هست که در تجرید و انتزاعی همچون مدل استاندارد ذرات فیزیک و ابرتقارن و نظریه ی ریسمان و ...، ما همانطوری که گفتیم افراد کشورهای جهان را هم از جمله داریم تجرید می کنیم و آنطور هم که گفته شد در روز قیامت هم اگر کسی متوجه نبوده است درمی یابد که الم یک نطفة من منی یمنی؟! و بلکه جنبه های معاد جسمانی و روحانی را هم می توانیم حتی المقدور هر کسی به اندازه ی فهم خود در روز قیامت دریابد آنچنان که چقدر هم از جرم ذرات انرژی است و چقدرش هم جرم ماده است که به هم تبدیل هم می شوند و بصورت موج یا ذره هم ظاهر می شوند؟ 

و اما یک وقت هم هست که در تجرید خود ما کشورهای جهان و افراد آنرا فقط در نظر هم نمی گیریم و علاوه بر آنها حتی اقیانوسها و دریاها و دریاچه ها و رودها را هم حساب کرده و ارتباطشان را با آسمان و سیارات و ستارگان و کهکشانهایش و ... هم در نظر گرفته و آنگاه از جمله نیروهای دیگر گرانش را هم وارد معادلات می کنیم. خوب، اینجا وقتی از یک طرف شما با آتشفشان و سیل و زلزله و جنگ و کرونا و وبا و طاعون و امثالهم هم طرفید در این عالم وسیعی که افراد بشر در مقابلش خیلی خیلی هم کوچک می نمایند، آیا می توانید هم بفرمایید که ما داریم می رویم ماهیگیری بجای اینکه برویم به عبادت خدا؟ یعنی عرض بنده ی حقیر این است که با استانداردهای امروزی، که از لیبرال دموکراسی تا کمونیسم هم حاکم بر کشورهای حتی بقولی خیلی مهم جهان نیز ملاحظه می شوند، مگر چه اشکالی هم دارد که کسی موقع عبادت خدا برود ماهیگیری که این خطر را هم داشته باشد که تبدیل شوند به میمونها و بوزینه های طرد شده؟ موضوع این هم هست که او فقط ماهیگیری هم نمی رود و بلکه به این فکر است که چطور حتی خدا و پیغمبران و خصوصاً خاتم النبیین محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار و بلکه از جمله کل اسلام را هم حذف کند که خودش هم بشود همه کاره ی عالم. مثل این است که ماهیگیری تور بیاندازد و همه ی ماهی ها را هم در تورش گرفتار خود کند، ولی منظورش فقط این هم باشد که برای اینکه تسلطش بر دریاها و اقیانوسها را هم نشان دهد آن شاه ماهی را نیز همه جا نشانه برود آنچنان که کل یوم عاشورا کل ارض کربلا! یا بیعت با امام حسین علیه السلام را می طلبد یا عاشورا و کربلا منظورش است! یعنی تا این حد هم متوجه است که نطفه چطور هم در رحم آیا می تواند شکل بگیرد، ولی وقتی مسئله می رسد به معاد و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و حتی موضوع امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم مطرح می شود، باز گیر می کند. وجود مبارک امیر المومنین علی ابن ابیطالب را که جانش را هم برای خدا حاضر است در راه خدا ارائه کند و از آن بگذرد را نمی تواند ببیند و یحتمل هم می گوید که خوب خلیفه خلیفه است دیگر و تازه آن خلیفه ی دیگری که از صحابه هم بوده است که زورش هم بیشتر و لذا بهتر هم هست! یا به حساب امروزیها هم یحتمل بگوید آن دیگری که علمش هم بیشتر است و فلسفه را هم بهتر بلد است و بلکه مهد علم هم هست و دیگر ماهیگیری معنا ندارد و دیگر کدام شاه ماهی؟ هر ماهی هم که بنظرش برسد که خیلی شاه ماهی است خودش تازه باید برود به مهد علم و درسها بیاموزد تا از شاگردی و دانشجویی و طلبگی در حدود حول صفری آیا بتواند هم برسد به الفهای بینهایت آیات اللهی حضرات مراجع تقلیدی و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و بلکه به حساب خود ما به حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز دست یابد؛ اشکال این حرف فقط همین هم هست که سالک الی الله اگر تنزل دهد مسئله را به این حدود آنگاه یحتمل هم دیگر نتواند تشخیص دهد که چطور شد که تبدیلاتی به خنازیر و قرده هم مطرح می شوند. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و اشیاعه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته. 

وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ ﴿29﴾ إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ ﴿30﴾ فَلَا صَدَّقَ وَلَا صَلَّى ﴿31﴾ وَلَکِن کَذَّبَ وَتَوَلَّى ﴿32﴾ ثُمَّ ذَهَبَ إِلَى أَهْلِهِ یَتَمَطَّى ﴿33﴾ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿34﴾ ثُمَّ أَوْلَى لَکَ فَأَوْلَى ﴿35﴾ أَیَحْسَبُ الْإِنسَانُ أَن یُتْرَکَ سُدًى ﴿36﴾ أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِّن مَّنِیٍّ یُمْنَى ﴿37﴾ ثُمَّ کَانَ عَلَقَةً فَخَلَقَ فَسَوَّى ﴿38﴾فَجَعَلَ مِنْهُ الزَّوْجَیْنِ الذَّکَرَ وَالْأُنثَى ﴿39﴾ أَلَیْسَ ذَلِکَ بِقَادِرٍ عَلَى أَن یُحْیِیَ الْمَوْتَى ﴿40﴾ سوره مبارکه القیامة

 

قوله تعالى : « أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِنْ مَنِیٍّ یُمْنى » اسم کان ضمیر راجع إلى الإنسان ، وإمناء المنی صبه فی الرحم.

 

المیزان فی تفسیر القرآن، علامه محمد حسین طباطبایی، جلد 20، ص 115

http://lib.eshia.ir/12016/20/115

 

اسم ((کان )) ضمیرى است که به انسان بر مى گردد، ((و امناء منى )) به معناى ریختن آن در رحم است ، مى فرماید: مگر او نطفه اى نبود از منى اى که در رحمش مى ریزند.

 

المیزان فی تفسیر القرآن، جلد 20، ص 184

http://lib.eshia.ir/50081/20/184

 

 

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

 

 

در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی و اینکه ما یک معنای عظیمی را هم داریم که در معنای اجتهاد نهفته است که از شاگردی و دانشجویی و طلبگی قرار هم هست به حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و حتی هم به امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز برسیم و بلکه مسئله ی مهم اینجا هم هست که آیا چقدر هم می توانیم از سربازان امام زمان عجل الله فرجه الشریف به حساب آییم؟ و این مسائل از صفر و حتی نه یکی هم هست که آیا به درجات شاگردی و دانشجویی و طلبگی که بسمت اجتهاد الفهای بینهایت آیات اللهی  هم میل می کنند آیا چقدر هم می توانیم نزدیک شویم با توجه به اینکه فراموش هم نکنیم که آن نطفه ای که ما را در اوایلی که در رحم شکل داد از کجا آمده بود؟ أَلَمْ یَکُ نُطْفَةً مِّن مَّنِیٍّ یُمْنَى. بعضی یحتمل اشکال هم می کنند که چنین چیزهایی را معمولاً در رساله ها و تزهای دکترا اینقدر به صراحت هم بیان نمی کنند. نکته ی قابل تحمل اینجا است که چنین چیزی را حضرت حق در کتاب آسمانی قرآن کریم و در سوره ی قیامت هم بیان فرموده است.

اینجا این شبهه هم ممکن است پدید آید که اتفاقاً تزها و رساله ها و مقالات و کتب علمی طبیعی و بلکه ماوراء الطبیعی نیز خیلی هم کار خوبی می کنند که بعضی چیزها را خیلی صریح هم نمی فرمایند و مجرد و انتزاعی اش هم می کنند تا بلکه شاگرد و دانشجو و طلبه هم یحتمل خودش سعی کند اصل قضایا را استخراج کرده و به حقیقت مسائل پی ببرد. و اما اینجا چالشی که می تواند حتی اساتید فن را نیز گرفتار کند اینجا است که از گرفتاریهای استکباری که مستضعفین را می خواهد هم به لامذهبیهای خودش مبتلا کند چطور دوری و بلکه رهایی هم می توان یافت. یعنی همین جا هم هست که انسان در تلاشهای علمی و فلسفی و حکمت می فرمایند که به اساتیدی محتاج هم هست و همینجوری هم نیست که علم به خودی خود از هر کسی ساتع می شود. این درست؛ ولی ابتلای گرفتاری آنجا هم هست که وقتی علومی چه طبیعی و چه ماوراء الطبیعی استکباری هم شدند، آنگاه حتی خود همان استکبار را هم مبتلا خواهند کرد و دیگر چه رسد به مستضعفین.

یعنی بیمار و مریضی را که ساق پایش به دیگر ساق پایش گیر می کند و زمینش هم می زند چرا که دچار ضعف و ناتوانی هم شده و بلکه نمی تواند هم راه برود و یا حتی نفسش هم بالا نمی آید کانه جانش در گلویش گیر کرده است و کانه فلو لا اذا بلغت الحلقوم شده است؛ یحتمل هم همین را در درد دندان بتوان مجردش کرد که حالا آیا آقا فیله در شهر قصه آمده است آب بخورد و افتاد و دندانش شکست و بعد چه ها که بر سرش هم دیگر نیامد و آمد دیگر بماند برای بعد. و همه ی اینها هم در حالی است که الم یک نطفة من منی یمنی؟ و آنگاه حتی مسئله تکرار هم می شود و آن معاد جسمانی و روحانی توامان هم چطور دوباره در روز قیامت بوقوع می پیوندد حتی اگر از سربازان امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم باشد و عمری را هم به جهاد فی سبیل الله گذرانده باشد یا اینکه اصلا خیر در کفرش هم گیر کرده باشد! آیا جواب می تواند این هم باشد که کمی عرق استخودوس را بخورش بده و آیا دندانت است که درد می کند یا فک ات یا پولیپ بینی ات یا هر چه که هست خودش خوب می شود؟!

یعنی آیا می توان هم تا آنجا پیش رفت که آن معاد جسمانی و روحانی را در امثال مدل استاندارد ذرات فیزیک همراه کمی تا حدودی هم ابرتقارن نیز مجرد و انتزاعی اش طوری کرد که آنجایی که با ذرات و نه امواج هم طرفیم این ذرات را به کشورهایی تشبیه شان کنیم که حتی افراد آن کشورها هم به حساب آیند که هر کسی هم مشغول چه کاری هست یا حتی نیست و چرا هم چنین است؟ و بعد رابطه ی این ذرات زمینی را هم با اجرام و اجسام سماوی نیز در مقیاسها و سنجه های مختلف و گروه های بازبهنجارش و فاین توینینگ هم بسنجیم و حساب و کتاب هم کنیم؟ و آنگاه آیا اینها خودشان همینجوری است که می توان کیهانشناسیشان را نیز در سلسله مراتبی هم حساب و کتاب کرد و دریافت حتی اگر این سلسله مراتب مملو از بینهایت علت و معلول هم باشند و حتی اگر هم بتوان این سلسله مراتبهای بینهایتی را با شبکه بندیهایی روی خمینه هایی که از حالات خمینه های غیر قشرده به خمینه های فشرده هم تخمین زده می شوند به شبکه بندیهایی متناهی هم شبکه سازی کرده و تحقیق و بررسی و بلکه حساب و کتاب هم کرد. و در نهایت نیز آیا مستضعفین و بلکه استکبار جهانی نیز به این مسئله پی خواهد برد که چطور هم می تواند خدا و پیغمبرانش و خصوصاً حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را نیز یاری کنند؟ و حال آنکه در آن مقام اولیه ی صفری طلبگی که خیلی هم میل به اجتهاد الفهای بینهایت آیات اللهی هم دارد می فرماید الم یک نطفة من منی یمنی؟! و حالا هم این انسان ناسپاس به مقامی رسیده است که با فشردن یک دگمه می تواند شهری را هم چقدرش را و بلکه همه اش را نابود هم کند و یکی به دیگری هم می گوید که تویی که دروغگویی و دیگری هم در جوابش می گوید که خودتی خودتی خودتی! دیر شد دیر شد؛ بنده ی حقیر رفتم نماز! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

 

یُؤتِی الْحِکْمَةَ مَن یَشَاءُ وَمَن یُؤْتَ الْحِکْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْرًا کَثِیرًا وَمَا یَذَّکَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ ﴿البقرة: 269﴾

 

وَ خَرَجَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَإِذَا فِی الْمَسْجِدِ مَجْلِسَانِ مَجْلِسٌ یَتَفَقَّهُونَ وَ مَجْلِسٌ یَدْعُونَ اللَّهَ تَعَالَى وَ یَسْأَلُونَهُ فَقَالَ کِلَا الْمَجْلِسَیْنِ إِلَى خَیْرٍ أَمَّا هَؤُلَاءِ فَیَدْعُونَ اللَّهَ وَ أَمَّا هَؤُلَاءِ فَیَتَعَلَّمُونَ وَ یُفَقِّهُونَ الْجَاهِلَ هَؤُلَاءِ أَفْضَلُ بِالتَّعْلِیمِ أُرْسِلْتُ ثُمَّ قَعَدَ مَعَهُمْ‌[5].

 

منیة المرید، شهید ثانی، ص 106

http://lib.eshia.ir/15265/1/106

 

رسول اکرم صلّى اللَّه علیه و آله وارد مسجد مسجد مدینه شد، چشمش به دو اجتماع افتاد که از دو دسته تشکیل شده بود و هر دسته اى حلقه اى تشکیل داده سرگرم کارى بودند. یک دسته مشغول عبادت و ذکر و دسته دیگر به تعلیم و تعلم و یاد دادن و یاد گرفتن سرگرم بودند. هر دو دسته را از نظر گذرانید و از دیدن آنها مسرور و خرسند شد. به کسانى که همراهش بودند رو کرد و فرمود: «این هر دو دسته کار نیک مى کنند وبر خیر و سعادتند.» آنگاه جمله اى اضافه کرد: «لکن من براى تعلیم و دانا کردن فرستاده شده ام.» پس خودش به طرف همان دسته که به کار تعلیم و تعلم اشتغال داشتند رفت و در حلقه آنها نشست.

 

 

بعضی حتی سیاستمداران و یقیناً هم خیلی از بازاریان هم اشکال می فرمایند که چرا دانشجویان می روند دکترا هم می گیرند و بعد تز و رساله ی دکترایشان را هم در کتابخانه ها بایگانی می کنند و همین! یعنی یحتمل منظور از این اشکال این هم هست که چرا تزهای دکترا آنچنان هم خیلی بدرد اجتماع نمی خورد و بلکه بازخورد مستقیم و غیر مستقیم اجتماعی چندانی هم ندارد؟ البته از لحاظات سیاسی اگر به یک مسئله ای مثل انرژی هسته ای هم بنگریم، می بینیم که یحتمل خیلیها اشکال هم می کنند که این مسئله نه تنها اثر مثبتی که نداشته است و بلکه اثرات سوئش بر اقتصاد و از جمله تحریمها خیلی بیشتر هم بوده است. و لذا آیا معنایش این است که انرژِی هسته ای چیز بدی هم هست و دیگر نباید هم تکرار شود؟! البته شما اگر به ریاضی فیزیک مسائل هسته ای هم بنگرید و فرضاً بخواهید ببینید که نظریه ی اعداد و برنامه ی (هندسی) لنگلندز هم چه ربطی به بقیه ی قضایای انرژی هسته ای یا مدل استاندارد ذرات فیزیک و ابرتقارن و نظریه ی میدانهای یانگ- میلز و نظریه ریسمان و هندسه ی ناجابجایی و ... هم دارد، یحتمل دیگر انسان یادش برود که پس فیزیک هسته ای اینجا برای چه چیزی بود که داشتم دنبالش می گشتم؟!

این البته یک دیدگاه بازاری و بلکه سیاسی هم هست که خوب مگر این همه دکترا می خواهیم چه کنیم؟ و دیدگاه دیگری هم هست که می فرماید اگر یک بانک اطلاعاتی از تزهای دکترا و بلکه تزهای کارشناسی ارشد و کارشناسی اینترنتی هم داشته باشیم، دانشجویان و بلکه محققین خیلی هم راحتتر می توانند به این بانکهای اطلاعاتی دسترسی پیدا کنند و مشکلات خود را بهتر هم یحتمل رفع رجوع کنند. البته اگر تزهای دکترا نوشته شوند و در کتابخانه ها هم برای همیشه بایگانی شوند که خاک بخورند و کسی هم آنها را دیگر نبیند؛ و لذا معلوم هم هست که اینها بدرد هیچ کاری هم نمی خورند که چنین شده اند و بلکه به کار انقلابهای الهی هم کاری ندارند که حالا الفهای مراتب متعالیه ی بینهایتهای آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع  عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم کاری ندارند و ... و راستش را هم بخواهید بنده ی حقیر هم نتیجه می گیریم که همینطوری بیخودی هم هست که دارم اینجا قلم می زنم. البته اینجا یک مسئله ای هم هست راجع به اینشتین که آن راه علمی را هم که طی کرد همراه با مظلومیت خاصی بود که یحتمل همین هم هست که بعضی می فرمایند که او اظهار هم کرده است که مسلمان است علاوه بر اینکه به بعضی مراجع عظام تقلید هم می فرمایند که چنین نامه ای نوشته است و اظهار علاقه کرده است که مسلمان هم شود. گاهی اوقات قوم موسی علیه السلام را به حضرت موسی علی نبینا محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم هم می شناسند ولی گاهی اوقات هم هست که امام زمان عجل الله فرجه الشریف را که حتی در غیبت هم تشریف دارند از روی قومی خاص هم یحتمل بتوانند بشناسند که بالاخره اینها هستند که ملت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هستند!

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ مَّعْرِضُونَ ﴿الانبیاء: 1﴾

 

احب الله من احب حسینا

 

بنده ی حقیر باید هم عرض می کردم که متنی که در نظر قبل از حکمت متعالیه اسفار اربعه ملا صدرا آمده بود را شما عیناً می توانید از آخرین اصل 47 کتاب انسان در عرف عرفان علامه حسن زاده ص 122-123 هم بیابید. یک مسئله ی دو قطبی سفیدی و سیاهی یا همان تز و آنتی تزی را که مارکسیستها و کمونیستها هم بیان می فرمایند اینجا است که یک طرف قضایا آنقدر از تعالیم انبیاء و خصوصاً خاتم النبیین محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام به دور می افتند و بلکه همه و همه را نیز حاشا می کنند که یک وجه تاریک و سیاه قضایا منطبق هم می شود با نجاست خواری و غرق شدن در اقسام گناهان.

این را در فرقه فرقه شدن مذاهب جهان هم می توان یافت آنجایی که فرض بفرمایید که مسیحیت اذعان می کند که حضرت عیسی ابن مریم مسیح علیهم السلام است که حضرت مسیح موعود است و اکثر یهودیان او را حاشا هم می کنند. و بعد دوباره می بینیم که حضرت محمد مصطفی خاتم النبیین صل الله علیه و آله و سلم است که باید یهود و نصاری هم تایید کنند آن حضرت را به عنوان پیغمبر و رسول الله و خاتم النبیین و اکثراً هم حاشا می کنند همانطوری که در کتاب آسمانی ما مسلمانان قرآن کریم هم آمده است. و بعد این همینطوری هم ادامه پیدا می کند تا امیر المومنین علی ابن ابیطالب و امام حسن و امام حسین علیهم السلام که دیگر حاشا کردن امامت حضرت امام حسین علیه السلام دیگر به اوج خودش می رسد در روز عاشورا و کربلا و بالاخره می رسد به امامت امام زمان عجل الله فرجه الشریف که می روند در غیبت صغری و بعد هم تا به امروز و تا روز قیامت در غیبت کبری تشریف دارند. این مسئله ی نجاست خواری یک نمودی پیدا می کند در بین دشمنان امام زمان عجل الله فرجه الشریف که حاضر است دست به هر نجاست خواری بزند ولی حاشا هم کند که این او است که امام زمان عجل الله فرجه الشریف است و از آن طرف هم در بین یاران امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز آنچنان پاکی و طیبی و عاری بودن از گناهانی را می یابید کانه اگر یاران آن حضرت با خودش در یک جمعی نشسته باشند و کسی نداند که کدامشان هم امام است و کدام نیست آن نورانیتی که از آنها مثل خورشید صادر می شود همه یکسان است و گویی هیچ فرقی بیان آنها نیست.

چنین چیزی را از راه روانشناسی و روانپزشکی غیر ممکن است که کسی بتواند بدان پی ببرد چرا که اویی که طرف کفر است و دارد هم به روانشناسی خود نیز می پردازد که دیگر نمی تواند آن جحودی را که در آن هم گیر کرده است را تشخیصش دهد که بچه جان بگیر بنشین و اینقدر هم شیطنت نکن و بلکه به شیطان پرستی هم نیافت! اگر می فهمید و می توانست عهدش را با خدا نگه دارد که دیگر لازم نبود به او هشدار داده شود و خدا در قرآن مجید کریم هم بفرماید که الم اعهد یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین. این است که آن شیطان زودی دست به کار شده و نیچه و شوپنهاور را هم به رخ همه می کشاند که ببینید که چطور هم من بلدم که حتی اینها را نیز درمانشان کنم و چه رسد به بقیه ی شماها ولی خوب نیامدید پیش من که درمانتان هم کنم و لذا تقصیر خودتان هم هست دیگر و همین هم هست که توی جحودی خودتان هم افتاده اید ای نجاست خواران نجس؟! اسلام را در بست هم حاشا می کند و در عین حال هم نویسنده ی کتبی مثل آیات شیطانی را هم تایید می کند و چرا که دربست هم می خواهد امام زمان عجل الله فرجه الشریف را حاشا کند. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و اشیاعه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى کَلَمَةٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿آل عمران: 64﴾

 

سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

 

 

علوم اصطلاحی نعمت اوست، ولی بی سوز عشقش نقمت اوست

ترا انبار الفاظ و عبارات، چه حاصل می دهد غیر از خسارات

چون نبود نور علم یقذف الله، چه انباری ز الفاظ و چه از کاه

گل اندامی و جانت گندنا زار، ز بوی گندنا خلقی در آزار

بکن از بیخ و از بن گندنا را، مرنجان این همه خلق خدا را

گمانت این که با خرج عبارات، به کرّ و فرّ و ایماء و اشارات

سوار رفرف و استی و براقی، ورم کردی و نداری که چاقی

بدر آ خواجه از کبر و ریائی، گدایی کن که یابی کبریائی

در این درگه دل بشکسته باید، تن خسته دهان بسته باید

 

انسان در عرف عرفان، علامه حسن حسن زاده آملی، ص 46-47

 

 

و من مباحث الشم أنه نقل عن أفلاطون و فیثاغورث و هرمس و غیرهم من الأقدمین- أن الأفلاک و الکواکب لها قوة الشم و فیها روائح طیبة أطیب مما یوجد فی المسک و العنبر و الریاحین بکثیر.

و رد علیهم أتباع المشاءین بأن إدراک الروائح مشروط بالهواء و البخار و لیس هنالک هواء و لا بخار و هذا الوجه ضعیف لأن کون الاشتراط به مطلقا لیس علیه برهان عقلی و إنما یشترط ذلک فی العالم العنصری.

و من أفاضل المتأخرین من حکى عن نفسه أنه عند اتصاله بذلک العالم فی نوم أو یقظة شم منها روائح أطیب من المسک و العنبر بل لا نسبة لما عندنا إلى ما هناک- و لهذا اتفق أرباب العلوم الروحانیة على أن لکل کوکب بخورا مخصوصا و لکل روحانی رائحة معروفة تستنشقونها و یتلذذون بها و بروائح الأطعمة المصنوعة لهم- فیفیضون على من ترتب ذلک ما هو مستعد له و سیجی‌ء لک ما یصحح هذا القول و نظائره‌

 

اسفار اربعه، ملا صدرا، جلد 8، ص 169

http://lib.eshia.ir/71465/8/169

 

 

آرن وال در مورد اینکه آیا جهان یا حتی خدا همینطوری وجود دارد سعی هم می کند جواب منفی بدهد و یک بحثی هم دارد آنجا که از جمله یک جورهایی هم به وجود آمریکا ربطش می دهد:

 

http://www.wall.org/~aron/blog/no-the-universe-cant-just-

exist/#comment-2651107

 

بعضی یحتمل حتی این سوال را بسطش هم دهند به فرض بفرمایید به این سوال که ارتباطات وجودی امام زمان عجل الله فرجه الشریف از یک طرف و از طرفی هم وجود جمهوری اسلامی ایران و فلسطین اشغالی و آمریکا هم کدام است؟ 

البته ما اینجا نمی خواهیم خیلی وارد این مسئله هم شویم، ولی همینقدر هم این سوال دیگری را که یحتمل هم بنظر نامربوط به مسئله نیز برسد را مطرح می کنیم که رائحه و روائح روحانی و روائح کواکب هم چه ربطی دارند به اینکه آیا اگر بیش از حد هم بین طبیعیون سیر و سلوک کند سالک الی الله آنگاه یحتمل آن شم خود را در ماوراء الطبیعه هم از دست می دهد یا اینکه این یحتمل هم بعلت آنفولانزا یا حتی کرونا یا بلکه هم در اثر پلیپ یا عفونت دماغی یا ریشه ی دندان  باشد؛ و اگر درمانش هم نکنی حتی همان روائح کوکبی و دیگر اجرام و ستارگان سماوی هم یک جورهایی یحتمل و بلکه یقیناً ناپدید شوند؟ به عبارت دیگر یحتمل سالک الی الله در اثر توالی شبانه روز و پیمودن قاره ها حول خورشید دچار گندنایی هم شود که نه تنها باعث نابینایی و بلکه کوردلی او هم گردد و بلکه بوی بدش همه ی عالم را هم بردارد. خوب، این درمان هم می خواهد دیگر. آیا نمی خواهد؟ البته گاهی و بلکه خیلی اوقات هم اینکه انسان دارد در خواب یا در بیداری اوهام و تخیلاتش را می پروراند نیز یحتمل خیلی هم مهم باشد چرا که از جمله من عرف نفسه عرف ربه. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

_____________________________

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿1﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿2﴾ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ ﴿3﴾ وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ ﴿4﴾
 

 

پس به سجده مى‌روى و مى‌گویى

اَللَّهُمَّ لَکَ اَلْحَمْدُ حَمْدَ اَلشَّاکِرِینَ لَکَ عَلَى مُصَابِهِمْ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ عَلَى عَظِیمِ رَزِیَّتِی اَللَّهُمَّ اُرْزُقْنِی شَفَاعَةَ اَلْحُسَیْنِ یَوْمَ اَلْوُرُودِ وَ ثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ اَلْحُسَیْنِ وَ أَصْحَابِ اَلْحُسَیْنِ اَلَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ اَلْحُسَیْنِ علیه السلام

 

در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی یحتمل وقتی شاگرد و دانشجو و بلکه طلبه هم قصد و بلکه حتی نیت هم می کند که در هر شبانه روزی هم هر چه بیشتر به حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم نزدیکتر شود و درجات و مراتب الفهای بینهایت آیات اللهی را هم طی کرده و بلکه خود نیز به اجتهاد و حتی قدوم مبارک امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز نزدیکتر شود، به این درک هم برسد که در قدمهای اولیه دانی و بلکه قدمهای پیشرفته تر متعالیه دروس فلسفی اسفار اربعه هم چقدر باید تامل کند تا آن شم رائحه های کواکب و ستاره ها و بلکه کهکشانها را نیز از دست ندهد؟! اینجا یک تفاوتی هم هست بین مراقبات و ریاضاتی که سالک الی الله باید با صبر و تامل هم به آن درجه از شکیبایی برسد تا آن حض رسیدن به آن درجاتی از حق تعالی که برای او میسر هم هست را دریابد و آن دروغ بزرگی که او می تواند با آن نفس خود را به لجنمال هم بکشاند چرا که الی ما شاء الله هم ادعاهای کذب و دروغین خدا و پیغمبری و امام زمانی داریم که نفس می تواند او را به کله پوکی بکشاند که حتی هر نوعی از انواع روائح را هم دیگر نتواند درک کند. البته اینجا انواع فتنه ها هم موجود است که بسته به اینکه سالک الی الله به چه مرحله و درجه ای از طلبگی در علوم طبیعی و ماوراء طبیعی هم رسیده است، میل به اجتهاد او می تواند هم او را آیا چقدر به درجات متعالیه تر یا سفلی تر هم بکشاند و در عین حال هم کانه هوش نیز از سرش بعلت کله پوکی اش پریده است چرا که برای او خیلی هم معلوم نیست که آیا قسمتی از مسئله علاوه بر آنچه گفته شد حتی التهاب هم هست و احتیاج به ضد التهابهایی هم دارد یا اینکه بلکه حتی کله پوکی اش از خودش هم نیست و بلکه با انواع اقوام کله پوکهای جهنمی هم طرف است که تشخیص شم انواع روائح را و از جمله نیز مشک و عنبر را هم نمی توانند کسب کنند و هر چه هم مراتب متعالیه تر فلسفی و نظری و عملی انواع سفرهای از خلق به حق و از حق به خلق را طی می کند و بالاتر هم می رود، کارش بر او سختتر هم می شود چرا که ادعای اجتهاد و رسیدن به قدوم مبارک امام زمان عجل الله فرجه الشریف. هم برای او مشکلتر می شود. مسئله ی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی از نوع سعود جهشی دفعتاً به عرش اعلی هم نیست که دیگر وقتی حتی نیت هم کرد و بلکه به مقصد هم رسید آنگاه دیگر برگشتی هم برای او موجود نباشد؛ و بلکه مثل آهنگ حج کردن است که نیت و آهنگش را می کند و آنگاه به نتیجه هم می رسد و حتی در مسجد الحرام هم نماز می گذارد و بلکه طوافش هم می دهد و دیگر مناسک حج را نیز بجا می آورد و آنگاه دوباره برمی گردد و حتی دیگران را هم با خود همسفر می کند.

مثل رائحه های کواکب یحتمل بی شباهت با مثل رد شدن از کنار درخت سیب یا گلابی یا انار یا خرما یا خرمالویی با انواع رائحه های خوش هم باشد که در زیر آن کثافاتی بد بو هم کرده اند، کوردلِ کوری که حتی فرق بین بوی خوش و بوی بد را هم نمی فهمد یحتمل اگر این میوه ها یا کثافات را هم جلویش بگذارند متوجه فرق آنها نشده و یکی را با دیگری اشتباه کرده و حتی آنرا بخورد و بلکه به نجاست خواری هم بیافتد. و اما آن روشن دلِ با بصیرتی که فرق بین این بوها را هم تشخیص می دهد حتی به آن کوردلانِ نابینای دیگر هم اجازه نمی دهد که به نجاست خواری هم بیافتند و بلکه امر به معروف و نهی از منکر هم می کند که یا ایها الناس حتی المقدور حرام و حلال را رعایت کنید. وَلاَ تَقُولُواْ لِمَا تَصِفُ أَلْسِنَتُکُمُ الْکَذِبَ هَذَا حَلاَلٌ وَهَذَا حَرَامٌ لِّتَفْتَرُواْ عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ إِنَّ الَّذِینَ یَفْتَرُونَ عَلَى اللّهِ الْکَذِبَ لاَ یُفْلِحُونَ ﴿النحل: 116﴾ ادعای کذب این خطر عظیم را به همراه می آورد که نه تنها حرام و حلال را خودش هم نمی داند که کدام به کدام است و بلکه عالمی را هم می تواند مبتلا کند و بلکه اگر مواظبت نشود آن نفس اماره ی سر تا پا هم گناه و بلکه شیطانی شیطانپرست حتی بین الطلوعین همه ی ائمه و انبیاء خود را هم یکجا می کشد و می رود سر کارش کانه هیچ اتفاق خاصی هم نیافتاده است چرا که شناختی از علماء و دانشمندان اسلامی و دینی خود هم ندارد که چطور مستحق آن است که ارشاد و بلکه امر به معروف و نهی از منکر هم شده و بلکه مراتب و درجات متعالیه ی الفهای بینهایت آیات اللهی را هم طی کند و حتی به حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم یاری و نصرت رساند. وَأُخْرَى تُحِبُّونَهَا نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ ﴿الصف: 13﴾ اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و اشیاعه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى کَلَمَةٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُولُواْ اشْهَدُواْ بِأَنَّا مُسْلِمُونَ ﴿آل عمران: 64﴾

 

سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود

کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود

 

 

علوم اصطلاحی نعمت اوست، ولی بی سوز عشقش نقمت اوست

ترا انبار الفاظ و عبارات، چه حاصل می دهد غیر از خسارات

چون نبود نور علم یقذف الله، چه انباری ز الفاظ و چه از کاه

گل اندامی و جانت گندنا زار، ز بوی گندنا خلقی در آزار

بکن از بیخ و از بن گندنا را، مرنجان این همه خلق خدا را

گمانت این که با خرج عبارات، به کرّ و فرّ و ایماء و اشارات

سوار رفرف و استی و براقی، ورم کردی و نداری که چاقی

بدر آ خواجه از کبر و ریائی، گدایی کن که یابی کبریائی

در این درگه دل بشکسته باید، تن خسته دهان بسته باید

 

انسان در عرف عرفان، علامه حسن حسن زاده آملی، ص 46-47

 

 

و من مباحث الشم أنه نقل عن أفلاطون و فیثاغورث و هرمس و غیرهم من الأقدمین- أن الأفلاک و الکواکب لها قوة الشم و فیها روائح طیبة أطیب مما یوجد فی المسک و العنبر و الریاحین بکثیر.

و رد علیهم أتباع المشاءین بأن إدراک الروائح مشروط بالهواء و البخار و لیس هنالک هواء و لا بخار و هذا الوجه ضعیف لأن کون الاشتراط به مطلقا لیس علیه برهان عقلی و إنما یشترط ذلک فی العالم العنصری.

و من أفاضل المتأخرین من حکى عن نفسه أنه عند اتصاله بذلک العالم فی نوم أو یقظة شم منها روائح أطیب من المسک و العنبر بل لا نسبة لما عندنا إلى ما هناک- و لهذا اتفق أرباب العلوم الروحانیة على أن لکل کوکب بخورا مخصوصا و لکل روحانی رائحة معروفة تستنشقونها و یتلذذون بها و بروائح الأطعمة المصنوعة لهم- فیفیضون على من ترتب ذلک ما هو مستعد له و سیجی‌ء لک ما یصحح هذا القول و نظائره‌

 

اسفار اربعه، ملا صدرا، جلد 8، ص 169

http://lib.eshia.ir/71465/8/169

 

 

آرن وال در مورد اینکه آیا جهان یا حتی خدا همینطوری وجود دارد سعی هم می کند جواب منفی بدهد و یک بحثی هم دارد آنجا که از جمله یک جورهایی هم به وجود آمریکا ربطش می دهد:

 

http://www.wall.org/~aron/blog/no-the-universe-cant-just-

exist/#comment-2651107

 

بعضی یحتمل حتی این سوال را بسطش هم دهند به فرض بفرمایید به این سوال که ارتباطات وجودی امام زمان عجل الله فرجه الشریف از یک طرف و از طرفی هم وجود جمهوری اسلامی ایران و فلسطین اشغالی و آمریکا هم کدام است؟ 

البته ما اینجا نمی خواهیم خیلی وارد این مسئله هم شویم، ولی همینقدر هم این سوال دیگری را که یحتمل هم بنظر نامربوط به مسئله نیز برسد را مطرح می کنیم که رائحه و روائح روحانی و روائح کواکب هم چه ربطی دارند به اینکه آیا اگر بیش از حد هم بین طبیعیون سیر و سلوک کند سالک الی الله آنگاه یحتمل آن شم خود را در ماوراء الطبیعه هم از دست می دهد یا اینکه این یحتمل هم بعلت آنفولانزا یا حتی کرونا یا بلکه هم در اثر پلیپ یا عفونت دماغی یا ریشه ی دندان  باشد؛ و اگر درمانش هم نکنی حتی همان روائح کوکبی و دیگر اجرام و ستارگان سماوی هم یک جورهایی یحتمل و بلکه یقیناً ناپدید شوند؟ به عبارت دیگر یحتمل سالک الی الله در اثر توالی شبانه روز و پیمودن قاره ها حول خورشید دچار گندنایی هم شود که نه تنها باعث نابینایی و بلکه کوردلی او هم گردد و بلکه بوی بدش همه ی عالم را هم بردارد. خوب، این درمان هم می خواهد دیگر. آیا نمی خواهد؟ البته گاهی و بلکه خیلی اوقات هم اینکه انسان دارد در خواب یا در بیداری اوهام و تخیلاتش را می پروراند نیز یحتمل خیلی هم مهم باشد چرا که از جمله من عرف نفسه عرف ربه. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

یَا أَبَتِ إِنِّی أَخَافُ أَن یَمَسَّکَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَکُونَ لِلشَّیْطَانِ وَلِیًّا ﴿مریم: 45﴾

 

اَللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی وَ اِبْدَأْ بِهِ أَوَّلاً ثُمَّ [اِلْعَنِ] اَلثَّانِیَ وَ الثَّالِثَ وَ اَلرَّابِعَ اَللَّهُمَّ اِلْعَنْ یَزِیدَ خَامِساً وَ اِلْعَنْ عُبَیْدَ اَللَّهِ بْنَ زِیَادٍ وَ اِبْنَ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِی سُفْیَانَ وَ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ

 

 

در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی یحتمل بعضی اشکال هم کنند که این یک مسئله است که انسان از لحاظ عرف عرفانی هم متصور شود که آیه ی مبارکه ی سوره ی ابراهیم: یَوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضُ غَیْرَ الأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُواْ للّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ ﴿48﴾ چطور بر او ظهور کند و چطور عرفان عملی و عرفان نظری هم اینجا معنا پیدا می کند و آیا بعد هم معنای دیگری است که خلیفة الله امیر المومنین علی ابن ابیطالب است یا دیگران همانطوری که از اولی تا پنجمی هم بشماریم؛ و این آیا باز مسئله ی دیگری هم هست که متصور هم شویم که این امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم تشریف دارند به اذن الهی الله جل جلاله که روی زمین پنج قاره را نسبت به اقیانوسها و دریاها و رودها و جویهایی که در تحت باغها و جنات هم در حرکتند را چطور هم به حرکت در می آورند یا حتی کجاها هم به سکون وادارند و بلکه زمین و آسمان را هم به یکدیگر وصل فرمایند همانطوری که ما در ریاضی فیزیک هم بدنبال نظریه ی میدانهای ابرهمدیسی که به همه ی انرژیهای تحت پوشش نیروهای چهارگانه ی قوی، ضعیف، الکترومغناطیسم، گرانش حتی با گروه های بازبهنجارش و یحتمل هم فاین تیونینگ وحدت هم دهند؟

یک وقت هست که سالک الی الله فرض بفرمایید که آنفولانزا شده است و در صدد است که مثلاً قرص سرماخوردگی یا ویتامین  ث یا دیگر داروها و آمپولهایی را هم مصرف کرده تا آنفولانزایش بهبود هم یابد. خوب، اینجا او می تواند هم مدعی شود که این مربوط به خودم است و نه مربوط به دیگری؛ یا اگر همین آنفولانزا شد اپیدمی مثل فرض بفرمایید آنفولانزای مرغی که در سطح کشوری هم افراد را مبتلا کرد، باز هم هر چند که تک تک افراد را مبتلا می کند ولی همان کشور هم می تواند مدعی شود که ما باید راه های خودمان را برای درمان مبتلایان بیابیم. و اما وقتی این مسئله جهانی شد مثل کرونا، آنگاه باید هم دنبال یک راه حلهای جهانی هم گشت که مسئله را چطور هم حلش کنیم.

به همین نسبت هم اگر در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی بدنبال عرفان و اخلاق و علوم طبیعی و ماوراء الطبیعی بودیم که مربوط هم می شود به کیهانشناسی و نجوم و ریاضی فیزیکی که کل عالم را هم در بر می گیرد، خوب اینجا اگر سالک الی الله متوجه هم شود که از یک مسجدی به مسجدی دیگر هم آواره شده است و بلکه دارد پشت سر شیطان هم به نماز می ایستد و با بدتر از ابن زیاد و عمر ابن سعد و شمر هم طرف است؛ بهتر است کاری هم بکند! یک راهش این است که کل یوم عاشورا کل ارض کربلا. راه دیگرش این است که از یک مسجدی به مسجدی رفته و همینطوری مساجد را طی کند تا یحتمل دوباره هم برگردد ببیند که باز ایستاده است پشت سر همان شیطان اولی! یک راهش هم یحتمل این است که لااقل سعی هم کند که عرفانش را برای نفس خودش آنقدر توسعه هم بدهد که مجبور نشود از یک مسجدی به مسجدی دیگر هم برود و مدام با انواع شیاطین هم طرف شود و بلکه هم سعی کند همان شیاطین نفس خودش را حتی المقدور باهاشان وارد جهاد اکبر شده و از پا دربیاوردشان و آنگاه هم بلکه بتواند با شیاطینی که خارج از نفس او هم هستند نیز وارد جهادی در خور خودشان هم شود. و الا که در همان قدم اول هم که باشد یحتمل دچار کله پوکیهای خیلی بدی شده و از لحاظات عرفانی هم با کله بخورد زمین و دیگر هم بلند نشود. بیخود نیست که بسیاری هم که نباشند لااقل بعضی  از شبه- علما و شبه- دانشمندان را می بینیم که در حوزه و دانشگاه چطور هم معلق زده و یک مرتبه همه چیز را هم حاشا می کنند. یک دلیلش یحتمل این باشد که بعضی اشکال کنند که کیهانشناسی که دیگر خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف نمی خواهد همانطوری که خیلی از همین باصطلاح دانشمندان حتی خدا را هم حاشا می کنند و می فرمایند همه چیز از ریاضی و فیزیک مسائل و قضایا نتیجه می شوند و لا غیر؛ لا اله الا الله.

و لذا اینکه از علوم طبیعی به علوم ماوراء الطبیعه و بر عکس چطور تردد می توان کرد در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و کدام است که کدام را نتیجه می دهند، می تواند بحث داغی شود آنجایی که خصوصاً ما بحثمان مستقیماً هم به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم مربوط است. این جای تعجب هم نیست که چطور نه فقط یک امام یا دو امام و بلکه با پیغمبر اکرم محمد مصطفی خاتم النبیین صل الله علیه و آله و سلم و حضرت زهرا سلام الله علیها و امیر المومنین عی ابن ابیطالب علیه السلام ائمه ی اطهار علیهم السلام به عنوان انسانی 250 ساله هم چه مخالفتها که نشده است همانطوری که امام حسین علیه السلام را هم با شقاوت تمام حتی به اسم اسلام هم کشتند و اربا اربا کردند. و همانطوری که شناخت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هر چه بیشتر هم دشوار خواهد شد در میان انواع عرفانهای کاذب و شیطان پرستیهای فرقه ای که یحتمل در گروه درمانیهای موضعی و محلی هم به همدیگر خطاب کنند که: ای شیطون؛ ولی به هر حال، سر کار خود هم روند و هر گروهی هم کار خودش را بکند و به گروه دیگری هم حتی المقدور کاری نداشته باشد. 

البته کافی است به یکی از این سایتهای وبلاگی هم رجوع کنید و بخواهید با آن دیگری ارتباط هم برقرار کنید که حالا خدا و پیغمبر و امام هم چنین و چنان هم باید باشد و نه اینطوری هم که حضرت عالی می فرمایید. و آنگاه کاری هم نداریم که یحتمل مشاهده هم بفرمایید که چقدر مسائل و قضایای لاینجل طبیعی و ماوراء طبیعی هم خواهید داشت. و اما خوب، اینها که همه و همه برای امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم کاری ندارد و خیلی هم آسان است دیگر همانطوری هم که در صلوات بر حضرت صاحب الامر نیز آمده است. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

======================

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
قُلْ یَا أَیُّهَا الْکَافِرُونَ ﴿1﴾ لَا أَعْبُدُ مَا تَعْبُدُونَ ﴿2﴾ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿3﴾ وَلَا أَنَا عَابِدٌ مَّا عَبَدتُّمْ ﴿4﴾ وَلَا أَنتُمْ عَابِدُونَ مَا أَعْبُدُ ﴿5﴾ لَکُمْ دِینُکُمْ وَلِیَ دِینِ ﴿6﴾

 

علامه حسن زاده در انسان در عرف عرفان مستقیماً و غیر مستقیم کم هم تاکید نمی فرمایند که انسان احتیاج به یک استاد دارد. البته انسان مدرن هم چه در حوزه و چه در دانشگاه بسیاری اساتید دارد و ساگرد و طلبه و دانشجو یحتمل برای اینکه نزد حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه به تحصیلی دست یابد که او را بسمت اجتهاد هم رهنمود شود ممکن هم هست که به حرکتهایی جهشی نیز احتیاج داشته باشد آنچنان که همه یا حتی هیچ کدام از اساتیدش هم در اختیار و نزد او حضور مستقیم وجودی نداشته باشند. و این کار را بسی هم سختتر می تواند بکند حتی در دانشگاه ها نیز حضور اساتید خصوصاً در سطوح دکترا و ما فوق آن خیلی هم مهم است و الا نوع همکاریهایی را که می توانند رخ دهند را خیلی سطحی تر هم می کنند و طلبه یا دانشجو دیگر نمی تواند به عمق مطالب هم پی ببرد.

یَا أَبَتِ إِنِّی أَخَافُ أَن یَمَسَّکَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَکُونَ لِلشَّیْطَانِ وَلِیًّا ﴿مریم: 45﴾

 

اَللَّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظَالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی وَ اِبْدَأْ بِهِ أَوَّلاً ثُمَّ [اِلْعَنِ] اَلثَّانِیَ وَ الثَّالِثَ وَ اَلرَّابِعَ اَللَّهُمَّ اِلْعَنْ یَزِیدَ خَامِساً وَ اِلْعَنْ عُبَیْدَ اَللَّهِ بْنَ زِیَادٍ وَ اِبْنَ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَ شِمْراً وَ آلَ أَبِی سُفْیَانَ وَ آلَ زِیَادٍ وَ آلَ مَرْوَانَ إِلَى یَوْمِ اَلْقِیَامَةِ

 

 

در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی یحتمل بعضی اشکال هم کنند که این یک مسئله است که انسان از لحاظ عرف عرفانی هم متصور شود که آیه ی مبارکه ی سوره ی ابراهیم: یَوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضُ غَیْرَ الأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُواْ للّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ ﴿48﴾ چطور بر او ظهور کند و چطور عرفان عملی و عرفان نظری هم اینجا معنا پیدا می کند و آیا بعد هم معنای دیگری است که خلیفة الله امیر المومنین علی ابن ابیطالب است یا دیگران همانطوری که از اولی تا پنجمی هم بشماریم؛ و این آیا باز مسئله ی دیگری هم هست که متصور هم شویم که این امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم تشریف دارند به اذن الهی الله جل جلاله که روی زمین پنج قاره را نسبت به اقیانوسها و دریاها و رودها و جویهایی که در تحت باغها و جنات هم در حرکتند را چطور هم به حرکت در می آورند یا حتی کجاها هم به سکون وادارند و بلکه زمین و آسمان را هم به یکدیگر وصل فرمایند همانطوری که ما در ریاضی فیزیک هم بدنبال نظریه ی میدانهای ابرهمدیسی که به همه ی انرژیهای تحت پوشش نیروهای چهارگانه ی قوی، ضعیف، الکترومغناطیسم، گرانش حتی با گروه های بازبهنجارش و یحتمل هم فاین تیونینگ وحدت هم دهند؟

یک وقت هست که سالک الی الله فرض بفرمایید که آنفولانزا شده است و در صدد است که مثلاً قرص سرماخوردگی یا ویتامین  ث یا دیگر داروها و آمپولهایی را هم مصرف کرده تا آنفولانزایش بهبود هم یابد. خوب، اینجا او می تواند هم مدعی شود که این مربوط به خودم است و نه مربوط به دیگری؛ یا اگر همین آنفولانزا شد اپیدمی مثل فرض بفرمایید آنفولانزای مرغی که در سطح کشوری هم افراد را مبتلا کرد، باز هم هر چند که تک تک افراد را مبتلا می کند ولی همان کشور هم می تواند مدعی شود که ما باید راه های خودمان را برای درمان مبتلایان بیابیم. و اما وقتی این مسئله جهانی شد مثل کرونا، آنگاه باید هم دنبال یک راه حلهای جهانی هم گشت که مسئله را چطور هم حلش کنیم.

به همین نسبت هم اگر در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی بدنبال عرفان و اخلاق و علوم طبیعی و ماوراء الطبیعی بودیم که مربوط هم می شود به کیهانشناسی و نجوم و ریاضی فیزیکی که کل عالم را هم در بر می گیرد، خوب اینجا اگر سالک الی الله متوجه هم شود که از یک مسجدی به مسجدی دیگر هم آواره شده است و بلکه دارد پشت سر شیطان هم به نماز می ایستد و با بدتر از ابن زیاد و عمر ابن سعد و شمر هم طرف است؛ بهتر است کاری هم بکند! یک راهش این است که کل یوم عاشورا کل ارض کربلا. راه دیگرش این است که از یک مسجدی به مسجدی رفته و همینطوری مساجد را طی کند تا یحتمل دوباره هم برگردد ببیند که باز ایستاده است پشت سر همان شیطان اولی! یک راهش هم یحتمل این است که لااقل سعی هم کند که عرفانش را برای نفس خودش آنقدر توسعه هم بدهد که مجبور نشود از یک مسجدی به مسجدی دیگر هم برود و مدام با انواع شیاطین هم طرف شود و بلکه هم سعی کند همان شیاطین نفس خودش را حتی المقدور باهاشان وارد جهاد اکبر شده و از پا دربیاوردشان و آنگاه هم بلکه بتواند با شیاطینی که خارج از نفس او هم هستند نیز وارد جهادی در خور خودشان هم شود. و الا که در همان قدم اول هم که باشد یحتمل دچار کله پوکیهای خیلی بدی شده و از لحاظات عرفانی هم با کله بخورد زمین و دیگر هم بلند نشود. بیخود نیست که بسیاری هم که نباشند لااقل بعضی  از شبه- علما و شبه- دانشمندان را می بینیم که در حوزه و دانشگاه چطور هم معلق زده و یک مرتبه همه چیز را هم حاشا می کنند. یک دلیلش یحتمل این باشد که بعضی اشکال کنند که کیهانشناسی که دیگر خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف نمی خواهد همانطوری که خیلی از همین باصطلاح دانشمندان حتی خدا را هم حاشا می کنند و می فرمایند همه چیز از ریاضی و فیزیک مسائل و قضایا نتیجه می شوند و لا غیر؛ لا اله الا الله.

و لذا اینکه از علوم طبیعی به علوم ماوراء الطبیعه و بر عکس چطور تردد می توان کرد در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و کدام است که کدام را نتیجه می دهند، می تواند بحث داغی شود آنجایی که خصوصاً ما بحثمان مستقیماً هم به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم مربوط است. این جای تعجب هم نیست که چطور نه فقط یک امام یا دو امام و بلکه با پیغمبر اکرم محمد مصطفی خاتم النبیین صل الله علیه و آله و سلم و حضرت زهرا سلام الله علیها و امیر المومنین عی ابن ابیطالب علیه السلام ائمه ی اطهار علیهم السلام به عنوان انسانی 250 ساله هم چه مخالفتها که نشده است همانطوری که امام حسین علیه السلام را هم با شقاوت تمام حتی به اسم اسلام هم کشتند و اربا اربا کردند. و همانطوری که شناخت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هر چه بیشتر هم دشوار خواهد شد در میان انواع عرفانهای کاذب و شیطان پرستیهای فرقه ای که یحتمل در گروه درمانیهای موضعی و محلی هم به همدیگر خطاب کنند که: ای شیطون؛ ولی به هر حال، سر کار خود هم روند و هر گروهی هم کار خودش را بکند و به گروه دیگری هم حتی المقدور کاری نداشته باشد. 

البته کافی است به یکی از این سایتهای وبلاگی هم رجوع کنید و بخواهید با آن دیگری ارتباط هم برقرار کنید که حالا خدا و پیغمبر و امام هم چنین و چنان هم باید باشد و نه اینطوری هم که حضرت عالی می فرمایید. و آنگاه کاری هم نداریم که یحتمل مشاهده هم بفرمایید که چقدر مسائل و قضایای لاینجل طبیعی و ماوراء طبیعی هم خواهید داشت. و اما خوب، اینها که همه و همه برای امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم کاری ندارد و خیلی هم آسان است دیگر همانطوری هم که در صلوات بر حضرت صاحب الامر نیز آمده است. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

قَدْ کَانَتْ لَکُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِی إِبْرَاهِیمَ وَالَّذِینَ مَعَهُ إِذْ قَالُوا لِقَوْمِهِمْ إِنَّا بُرَءاؤا مِنکُمْ وَمِمَّا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ کَفَرْنَا بِکُمْ وَبَدَا بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمُ الْعَدَاوَةُ وَالْبَغْضَاء أَبَدًا حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ إِلَّا قَوْلَ إِبْرَاهِیمَ لِأَبِیهِ لَأَسْتَغْفِرَنَّ لَکَ وَمَا أَمْلِکُ لَکَ مِنَ اللَّهِ مِن شَیْءٍ رَّبَّنَا عَلَیْکَ تَوَکَّلْنَا وَإِلَیْکَ أَنَبْنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ ﴿الممتحنة: 4﴾

 

... ربنا علیک توکلنا و الیک انبنا و الیک المصیر

 

زینب زینب زینب، کنز حیا زینب زینب زینب زینب، کوه وفا زینب

غم قهرمانی، زهرا نشانی، ای روح با ایمان جانم سن قوربان

 

علامه حسن زاده آملی در کتاب انسان در عرف عرفان یک قطعه ای را در مورد ذکر یا یا غنی و یا مغنی از رساله ی خلیعه ی میرداماد می آورد که در سلافة العصر علامه سید صدر الدین مدنی است؛ و این نوع خلعهای عرفانی از انواعی هم هست که گویا دارد شرح می کند که چطور روح سالک الی الله در حین ذکر خدا از بدنش به پرواز هم در می آید و این را علامه حسن زاده بارها هم در واقعه های مختلفی شرح می کند که چطور سالک الی الله بقصد قرب الهی نیز به صقع ربوبی مشرف می شود یا اقل کم بسمت آن میل هم می فرمایند:

ومن غریب رسائله رسالته الخلیعه. وهی مما یدل على تاله سریرته. وتقدس سیرته. وصورتها بسم الله الرحمن الرحیم الحمد کله لله رب العالمین. وصلاته على سیدنا محمد وآله الطاهرین. کنت ذات یوم من أیام شهرنا هذا وقد کان یوم الجمعة سادس عشر شهر رسول الله شعبان المکرم لعام ثلاث وعشرین وألف من هجرته المقدسة فی بعض خلواتی اذکر ربی فی تضاعیف إذکاری وأورادی باسمه الغنی فاکرر یا غنی یا مغنی مشددها بذلک عن کل شیء إلا عن التوغل فی حریم سره والامحا فی شعاع نوره وکان خاطفة قدسیه قد ابتدرت إلی فاجتذبتنی من الوکر الجثمانی ففککت حلق شبکة الحس وحللت عقد حبالة الطبیعة وأخذت أطیر بجناح الروح فی وسط ملکوت الحقیقة وکأنی قد خلعت بدنی. ورفضت عدنی. ومقوت خلدی. ونضوت جسدی. وطویت اقلیم الزمان وصرت إلى عالم الدهر فإذا أنا بمصر الوجود بجماجم أمم النظام الحملى من الابداعیات والتکوینیات والالهیات والطبیعیات والقدسیات والهیولانیات والدهریات والزمنیات وأقوام الکفر والایمان وارهاط الجاهلیة والاسلام من الدارجین والدارجات والغابرین والغابرات. والسالفین والسالفات. والعاقین والعاقبات. فی الازال والاباد بالجملة آحاد مجامع الامکان ودارت عوالم الامکان بقضها وقضیضها وصغیرها وکبیرها بإثباتها وبإبدائها حالیاتها وافیاتها وإذا الجمیع زفة زفة وزمرة زمرة یجذبهم قاطبة معاملون. وجوه ما هیاتهم شطر بابه سبحانه شاخصون بأبصار نیاتهم تلقاه جنابه جل سلطانه من حیل لا یعلمون. وهم جمیعاً بالسنة فقر ذواتهم الفاخرة والسن فاقة هویاتهم الهالکة فی صحیح الضراعة وصراخ الابتهال ذاکروه وداعوه ومستصرخوه ومنادوه یا غنی یا مغنی من حیث هم لا یشعرون. فطفقت فی تلک الضجة العقلیة. والصرخة الغیبیة. اخر مغشیاً على وکدت من شدة الوله والدهش أنسى جوهر ذات العاقلة وأغیب عن بصر نفسی المجردة وأهاجر ساهرة أرض الکون وأخرج من صقع قطر الوجود راساً إذ قد ودعتنی تلک الخلسة الخالسة حیناً حیوناً إلیها وخطفتنی تلک الخطفة الخاطفة تائقاً لهوفاً علیها. فرجعت إلى أرض التیار. وکورة البوار. وبقعة الزور. وقریة الغرور تارة أخرى. هذا منتهى الرسالة المذکورة والله سبحانه أعلم.

 

و لذا در عرفهای عرفانی  خیلی هم ساده انگاری یحتمل نباشد که سالک الی الله یا حتی انسان در نشائه ی آخرت چه در نوع و چه در جنس بالاخره دریابد که ما در روز قیامت داریم که الیس ذلک بقادر علی ان یحیی الموتی. و یحتمل بعضی هم اشکال کنند که موضوع اینجا این هم هست که انسان عهد خودش را با خدا و پیغمبر و امام زمانش هم بخاطر آورد و فراموش هم نکند و بلکه رفته رفته بسمت درجات و مراتب شیطنتها و حتی الی آخر نهایتهای شیطان پرستیها هم میل نکند و الا که انسان گویی در هر شبانه روز هم آیا چقدر در خواب و بیداریش آنطور که در خوابهای سبک و سنگین سنة و نوم هم می رود آیا چقدر هم می میرد و زنده هم می شود؟ و اما این هم که در روز قیامت هم او بالاخره چطور از آن خواب گران بیدار می شود باز چیز دیگری است؛ غیر از این است؟! یعنی شما توجه هم بفرمایید که پشت سر شیطانی است که به نماز ایستاده اید برای همه ی عمر، و بلکه همین شیطان هم به شما نهیب می زند که ای شیطانی که مرا شیطان خطاب می کنی، شیطان خودتی!!! خوب، آیا او است که شیطان است یا خودتی؟ ایا او در حقیقت به شما خدمت هم نکرده است که بابا اینقدر نیا پشت سر من هم بایست به نماز! الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین.

در حقیقت این مسئله ی آدم شدن است که کلی مشکل هم دارد که طائفه ای درگیر است که ما خود آدم را هم بپرستیم از همه بهتر است؛ طائفه ای دیگر می فرمایند که نه و الا که ما چرا پیغمبران را داریم و مگر نه این هم هست که پیغمبران رسول خدایند؛ و یحتمل هم طائفه هایی ایراد می کنند که پیغمبر ما نه فقط رسول خدا و بلکه خود خدا هم هست. و همه و همه نیز در این میان گویا خدایی را برگزیده اند که من دون الله هم هست و حالا کاری هم نداریم که چطور هم به گوساله پرستی می افتند بعضی در این میان. البته اینجا وقتی از دیدگاه حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم به مسئله بنگرید خوب گوساله پرستان که هیچی و بلکه آنهایی هم که حتی به درجاتی نسبی یا نعوذ بالله مطلقاً خواسته یا ناخواسته از زندگیهای حیوانی و گیاهی و جامدات هم میل نموده اند را که کنار بگذاریم، و آنگاه از دیدگاه توحیدی هم به مسائل وارد شویم؛ خوب دیگر نورٌ علی نور است که به به امید خدا وارد مسائلی در فیزیک حالت چگال از نوع ساچدو- یه- کیتاو هم شویم و بلکه نظریه ی شوارتزی هم در این میان نظر بعضی را جلب کند:

https://arxiv.org/abs/2108.11392

https://arxiv.org/abs/2107.14340

https://arxiv.org/abs/1911.05739

https://arxiv.org/abs/2012.15807

https://arxiv.org/abs/1912.01121

https://arxiv.org/abs/1703.04612

https://arxiv.org/abs/1610.08917

 

البته در عین حال اینجا خود با مسئله ای عرفانی دیگر هم طرفیم وقتی داریم کتاب دا خاطرات سیده زهرا حسینی را آنجاهایی که مثلاً دارد چطور هم دنبال برادر خود می گردد یا فرض بفرمایید که داریم نورالدین پسر ایران یا سرباز کوچک امام خاطرات مهدی طحانیان یا دلتنگ نباش شهید روح الله قربانی را هم می خوانیم ان شاء الله و همه و همه ی این کتب را هم تمامشان می کنیم اگر شیطنتها و جحودیهای نفسانی هم اجازه دهند و آن روح و بلکه جسم لطیف (یا نه چندان خیلی هم لطیف!) هنوز به پرواز هم درنیاید. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا جَاءکُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْکُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَّهُمْ وَلَا هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُم مَّا أَنفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ أَن تَنکِحُوهُنَّ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنفَقْتُمْ وَلْیَسْأَلُوا مَا أَنفَقُوا ذَلِکُمْ حُکْمُ اللَّهِ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ﴿الممتحنة: 10﴾

 

قَالُوا إِنَّا تَطَیَّرْنَا بِکُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّکُمْ وَلَیَمَسَّنَّکُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِیمٌ ﴿یس: 18﴾

 

 

السلام علی ولی الله و حبیبه السلام علی خلیل الله و نجیبه السلام علی صفی الله و ابن صفیه السلام علی الحسین المظلوم الشهید السلام علی اسیر الکربات و قتیل العبرات

 

 

 

در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی، یک سلسله معقول و منقول هم داریم که بر حسب فلسفه و ریاضی فیزیک و علوم طبیعی هم هست از یک طرف و از طرفی هم بر حسب علوم وحیانی و حکمت الهی و ماوراء الطبیعه هم هست که همینها هم هستند که ما را می کشانند در شاگردی و طلبگی و دانشجویی که از صفرها و یکها به سمت الفهای بینهایت آیات اللهی و اجتهاد و پای کرسیهای مکتب و درسهای اساتید و مجتهدین و بلکه حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف. این به خودی خود خیلی هم می تواند انرژی زیادی را از انسان بگیرد که فقط سعی کند و بلکه تشخیص هم دهد که چقدر توانسته است به آن الفهای بینهایتهای آیات اللهی هم برسد یا حتی سعی اش هم در این است که سر خود و دیگران را هم کلاه گنده ای بگذارد چرا که نمی داند هم که از کجا است که کله پوکیها نشاءت هم می گیرند و لذا گیج و حیران و بدتر سرگردان هم می شود. براستی آیا ما می دانیم هم که چه شد که همچون انسان بینظیری مثل امام حسین علیه السلام در کربلا هم گرفتار آمد؟ چه شد که شاعر می فرماید باز این چه شورش است در خلق عالم است، باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟ تازه این آن جنبه ی سلبی و نه ایجابی آن رنجی است که از یاری رساندن به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می تواند نتیجه شود. اگر ما می دانستیم هم که مشکل کدام است، و لذا پس چرا حتی امروزه نیز مظلومیت امام زمان عجل الله فرجه الشریف آنچنان نمایان است که گرفتار امثال داعش در عراق و افغانستان و یمن و شامات و سوریه و لبنان و اسرائیل هم در فلسطین اشغالی هستیم و حالا با اینکه در آمریکا و اروپا و دیگر نقاط عالم هم چه می گذرد فعلاً خیلی واردش نمی شویم! یعنی آیا این مظلومیت امام زمان عجل الله فرجه الشریف در همه ی طیفها و اسپکتروم انرژیها و وحدت نیروها را باید هم در نظریه ی میدانهای همدیسی جست؟ و این همان مظلومیت امام حسین علیه السلام و بلکه مظلومیت همه ی انبیاء و اولیاء و از جمله هم مظلومیت حضرت عیسی ابن مریم علی نبینا محمد مصطفی خاتم النبیین صل الله علیه و آله و سلم علیهم السلام است؟

مسئله ی کله پوکی قضیه یحتمل بعضی اشکال هم کنند که کمی از اینجا هم نشاءت می گیرد که بعضی حتی مقام وحی را هم بسیار منتقدند و ارتباطش را با حتی نظریه پردازیهای حوزوی و بلکه دانشگاهی هم نمی توانند دریابند و ارتباط بین مقام وحی و معقول و منقول را هم نمی یابند و بلکه نبوت را هم خیلی راحت نفی می کنند که بفرمایند اصلا ادبیات و فرهنگ و هنر و دانش هم چیز دیگری است و ربطی به دین و مذهب هم ندارد و انبیاء و امامان را هم لازم ندارد. اینها بر خلاف آن دسته ی دیگری هم هستند که بر اثر توهماتی هم آنچنان ادعاهای خدایی و پیغمبر و امامت هم کورشان کرده است که دیگر کله پوکی سه کله پوک را هم سخت پشت سر گذاشته و وادیهای جدیدی را می توانند آغاز کنند. یعنی اگر سالک الی الله و بلکه طلبه و دانشجو مایل هم باشد که آن طیف نرمالی را که قابل رویت هم هست بین قرمزته و آبیته ی طیف نوری و آنگاه طیفهای دیگری هم در ماوراء بنفش و مادون قرمز را داریم که آیا چقدر از آنها را هم بتوانیم در نظر آوریم؟ مشکل اینجا این هم هست که ماوراء الطبیعه در کجای این طیفها هم وارد می شود و بلکه مقام وحیانیت قرآن کریم را اصلا چطور می تواند سالک الی الله هم دریابد؟ موضوع این است که این مسئله چقدر در حیطه و منزلت عقل و بلکه نقل و معقول و منقول ما را به مقام وحی همراهی هم می کند و اجازه هم نمی دهد که وارد حیطه های کله پوکی هم شویم؟ خلاصه ی کلام این که آنجایی که سالک الی الله یقین هم کند که به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم معرفت پیدا کرده است؛ آیا واقعاً هم چنین است؟ و اگر هم که چنین است که چرا این همه مظلومیت آن حضرت  و این همه هم فراعنه و شاهنشاهی و فرعونیت و ...؟! 

خدا رحمت کند علامه حسن زاده آملی را که در فصل سوم انسان در عرف عرفان می فرمایند:

با یکی از استادان بزرگوارم اعنی جناب آیة الله، علامه آقا سید محمد حسن الهی تبریزی- روحی فداء- که دستور العمل سیر و سلوک کسب می کردم پرسشهایی پیش می آوردم و آن جناب جواب می فرمود؛ و هر گاه سوالاتم به تسلسل می افتاد، می فرمود: ان شاء الله چند بار شکار بفرمایید پاسخ این پرسشها روشن می شود.

این بیان استاد- رضوان الله علیه- کلامی کامل شایان بسیار آفرین و سزاوار و تمجید و تحسین، و مورد تدبر و تحقیق و تنقیب است چه این که به تعبیر آن جناب شکار کردن که نتیجه عرفان عملی است موجب علم ذوقی و شهودی است و آن دارایی است، و اما عرفان نظری علم مفهومی و دانایی است، و عمده دارایی است که ذوقی است. در علم عرفان از این دارایی تعبیر به ذوق می شود.

... بقول عارف سنایی در باب دهم حدیقة الحقائق

آن شنیدی که رفت نادانی، به عیادت به درد دندانی

گفت با دست از این مباش حزین، گفت آری و لیک سوی تو این

باد باشد چو بیخبر باشی، آب و آتش چو خاک برپاشی

بر من این درد کوه پولادست، چون توزین فارغی ترا بادست

 

البته اینجا بنده ی حقیر اگر حمل بر بی ذوقی ام نمی شد اضافه می کردم که گاهی درد دندان ممکن است خیلی هم درد دندان نباشد و بلکه این احساس که فک شما دارد پیاده هم می شود از اینجا باشد که دچار التهاب نیز شده است و یحتمل هم احتیاج به ضد التهابهایی غیر کورتنی هم داشته باشد بدن و جسم و .... حالا یحتمل هم اگر او پی جی هم نیاز داشتید، چون خیلی پرتونگاری نیز ممکن است ضرر داشته باشد و لذا عکس هم بد از آب درآید و کاریش هم نکنید دکتر و پزشک هم شاکی شود. و بلکه اگر سی تی اسکن فک و صورت هم بخواهید که دیگر یحتمل دستگاه سی تی اسکن مخصوص افراد خارج از طیفهای حتی کمی سنگینتر هم باشید و باز آنجا هم حالا بدو و کی ندو دنبال سی تی اسکن مناسب وزن شما و .... و حالا یحتمل هم برنامه ی سوره ی تلویزیون را هم که دارید نگاه می کنید، حتی همان هم برنامه اش مشکل دارد یا گوینده و سخنرانش استاد مهدوی راد نیز خیلی تند حرف می زند یا اصلا حتی فرکانسهای الکترومغناطیسمی هم طیفهایش بالا و پایین شده و بلکه با طیف نرمال برق نیز تداخل پیدا کند و صفحه ی تلویزیون هم سیاه شود و بلکه بنظر هم برسد که دارید فیلم پولترگایست potergeist را بجای سوره برای سه کله پوکها در یتیم خانه هم شرح و ادغام هم می فرمایید و .... اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته. 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا جَاءکُمُ الْمُؤْمِنَاتُ مُهَاجِرَاتٍ فَامْتَحِنُوهُنَّ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِهِنَّ فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنَاتٍ فَلَا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْکُفَّارِ لَا هُنَّ حِلٌّ لَّهُمْ وَلَا هُمْ یَحِلُّونَ لَهُنَّ وَآتُوهُم مَّا أَنفَقُوا وَلَا جُنَاحَ عَلَیْکُمْ أَن تَنکِحُوهُنَّ إِذَا آتَیْتُمُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ وَلَا تُمْسِکُوا بِعِصَمِ الْکَوَافِرِ وَاسْأَلُوا مَا أَنفَقْتُمْ وَلْیَسْأَلُوا مَا أَنفَقُوا ذَلِکُمْ حُکْمُ اللَّهِ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ حَکِیمٌ ﴿10﴾ وَإِن فَاتَکُمْ شَیْءٌ مِّنْ أَزْوَاجِکُمْ إِلَى الْکُفَّارِ فَعَاقَبْتُمْ فَآتُوا الَّذِینَ ذَهَبَتْ أَزْوَاجُهُم مِّثْلَ مَا أَنفَقُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی أَنتُم بِهِ مُؤْمِنُونَ ﴿11﴾ یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَى أَن لَّا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَلَا یَسْرِقْنَ وَلَا یَزْنِینَ وَلَا یَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿12﴾ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کَمَا یَئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ ﴿13﴾ سوره مبارکه ی الممتحنة

 

در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقی، شما یحتمل خیلی خطوط مرزی بین توحید و دینمداری و اسلام و غیر اسلام و کفر و شرک و نفاق را نتوانید تشخیص دهید. تا اینکه بالاخره می رسیم به مسئله ی 2+2=22 و اینکه آن معلم باید چه صبری داشته باشد در این میان که آیا بتواند آن شاگرد را یاد دهد که عزیز جان 2+2=4 و نه 22 و پدر و مادرش را هم همراه کند و مهربان هم باشد و حالا خودش را هم از کار بیکار نکنند. اینجا تازه خیلی بیشتر هم صبر و حوصله می خواهد که بالاخره مسئله چیست؟

یک طرف دیگر قضایای ساگردی و طلبگی و دانشجویی از صفر و یحتمل هم یک به الفهای بینهایتهای مراتب متعالیه ی آیات اللهی اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی را اتفاقاً بنده ی حقیر داشتم راجع به مرحوم احمد بیرشک و کتابهای تالیفی و ترجمه ای ایشان در ویکیپدیا می خواندم. دیدم یک، دو، سه، ... بینهایت جورج گامو نیز جزو آنها است که کتابی قدیمی هم هست که البته بنده آنرا نخوانده ام! ولی ویکیپدیا خودش یک تصویری خلاصه از ان را نمایان می کند که یحتمل خیلی هم به آیات اللهی ها و بلکه حتی کاردینالیته های گئورگ کانتور نیز مربوط نباشد یا چقدر هم باشد. یا یحتمل هم بتوان گفت که خیلی هم دغدغه ی طلبگی و اجتهاد و مرجع تقلیدی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم نداشته باشد و تاکیدی بر آن نکند و بلکه هدفش ریاضی هم هست.

بنده اتفاقاً راجع به مرگ ناگهانی فوتبالیست جوانی دیگر هم مطلع شدم که باعث تاثر بنده ی حقیر هم شد. گویا می فرمایند دچار افسردگی هم شده بوده است و داروهای افسردگی اش را هم کمتر میل می کرده و بلکه در تلگرام یا اینستاگرام هم می نوشته است. عرض بنده ی حقیر این است که بالاخره داروهایت را حتی المقدور بهتر است میل کنی چرا که برای سلامتی خودت هم هستند. حالا بنده خیلی هم در این مسائل مطلع نیستم، ولی خدا رحمتش کند.

نکته ی دیگری که اینجا مطرح است این است بنده رفته بودم مجتمع قضایی شهید بهشتی و وقتی می خواستیم از قسمت بازرسیها عبور کنیم یحتمل یک مامور آگاهی یا یک کارآگاهی هم آنجا حضور داشتند که باید اصلحه اش را تحویل می داد و لذا غلط نکنم می فرمایند که گلنگدن هفت تیر را به علتی کشید که مثلاً بزندش توی دنده ی خلاص مثل ماشین که می زنند توی دنده ی خلاص و ...! عرض بنده ی حقیر این است که با این تجهیزات دفاعی و ارتشی که این روزها ماورای کشتی گرفتن و چاقو و شمشیر و نیزه و ... داریم، علاوه بر هفت تیر  و تفنگ و توپ و تانک و موشک و هواپیما و ناوهای جنگی، و بلکه انواع بمبهای کشتار جمعی و همه و همه، شما ملاحظه هم می کنید که خیلی از اینها با یک دگمه یا یک ماشه هم بکار می افتد و می تواند یک جنایت بزرگی را هم مرتکب شود.

و از ان طرف هم شما باز هم آن صبر و حوصله ای را نیاز دارید که در معلمها و اساتید و حجج اسلام و آیات عظام و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی نیز باید سراغ داشته باشیم تا بنا بر قول معروف از شاگردیها و طلبگیهای صفر و یکی به مراتب متعالیه ی الفهای بینهایت اجتهاد هم شاگرد را هر چه بیشتر حتی المقدور هم برسانند. و خوب این یک بصیری و بصیرتی بینهایتی را هم می طلبد که با خیلی مهربانی هم امر به معروف و نهی از منکر هم کند شاگرد و طلبه را حتی با گریه ی بر امام حسین علیه السلام و اهل بیت آن حضرت و یاران او. و ما چون یک تصویر آینه ای هم آیا از خدا و پیغمبر ائمه ی اطهار در ذهن خود آیا چقدر پرورانده هم باشیم، خیلی از این تصاویر ذهنی در ذهنمان با ترتیبی وارونه هم یحتمل نمایان شوند تا چه رسد به اینکه اصل واقعیت را هم بتوانیم دریابیم. مثل این است که سالک الی الله از روی تنبلی نماز شب را هم بخواند ولی حتی قضای آنرا هم بخواند و نه در وقت مقرر آن! این چیز دیگری است که همیشه یا کمابیش هم نماز شب را به موقع بخواند و هم نماز صبح را به وقتش بخواند. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

 

الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ ﴿البقرة: 156﴾

 

انا لله و انا الیه راجعون

 

جناب آقای علی کرم سوری کاپیتان اسبق تیم ملی فوتبال در گذشت. خدا رحمتش کند. جمعه شب رفتیم مسجد و حاج آقا فرمودند برویم به ختم این عزیز از دست رفته؛ و ما هم با بقیه همراه شدیم و رفتیم تا جلوی درب منزل ایشان و اتفاقاً از ما با چای و شیرینی هم پذیرایی فرمودند! حاج آقا حضرت حجت الاسلام و المسلمین می فرمودند که به ایشان گفتم که یک تیم فوتبال اگر درست کنی، من هم حاضرم بیایم توی تیمت بازی کنم! خدا بیامرزد همه ی رفتگان را و از جمله این عزیز را.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَعَدُوَّکُمْ أَوْلِیَاء تُلْقُونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَقَدْ کَفَرُوا بِمَا جَاءکُم مِّنَ الْحَقِّ یُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَإِیَّاکُمْ أَن تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ رَبِّکُمْ إِن کُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَادًا فِی سَبِیلِی وَابْتِغَاء مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَیْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَأَنَا أَعْلَمُ بِمَا أَخْفَیْتُمْ وَمَا أَعْلَنتُمْ وَمَن یَفْعَلْهُ مِنکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَاء السَّبِیلِ ﴿الممتحنة: 1﴾

 

کلنا عباسک یا سیده زینب (سلام الله علیها)

 

 

بنده ی حقیر رفته بودم طرفهای خیابان طالقانی و با مترو ی ایستگاه طالقانی جلوی لانه ی جاسوسی در آمدیم؛ و از دست فروشها پرسیدم قسمت ویزا کجا است؟ یکی گفت حالا یک چیزی بخر تا بهت بگویم ولی دیگری گفت همین شماها بودید که ویزای آمریکا را خراب کردید! خواستم دستش را بگیرم و برویم از مسئولش بپرسیم که آیا بنده ی حقیر بوده است که چنین کرده ام؟ که او نیامد و بنده هم خیلی متصدع احوال نگهبان لانه ی جاسوسی نشدم! ولی یاد وقتی که خودم رفتم ویزایم را از همین لانه ی جاسوسی برای آمریکا گرفتم افتادم که آن وقت یحتمل 16 الی 17 سالم هم بوده. غلط نکنم یک کانکسهایی را گذاشته بودند طرف دری که از طرف خیابان طالقانی هم باز می شد و ویزا را از آنجا می دادند! جناب کنسول به مدارک و از جمله فرم I-20 یا همان فرم پذیرش نگاهی انداخت و ویزا را داد؛ به همین سادگی!

البته یک وقت هست که فقط شما در سطوح دیپلماتیک هم می خواهید یا می توانید به کشوری سفر کنید و یک وقت دیگری هم هست که در همه ی سطوح می توانید بدان سفر بفرمایید. یحتمل بعضی اشکال کنند که خوب این همان حالات سفر به کشوری دیگر است وقتی که آیا در انرژیهای مادون قرمز هم شاملش شود یا انرژیهای بالای ماورای بنفش  هم شاملش می شود گذشته از اینکه مردم عادی و فرضاً حالا نه خیلی هم مردم عادی و بلکه تیمهای فوتبال هم در طیفهای بین قرمزته و آبیته هم بین دو کشور تردد داشته باشند. چرا بنده حالا اینجا روی تیمهای فوتبال هم تاکید می کنم؟ این بماند چرا که یک وقت هست که جهاد فی سبیل الله داریم که همه از هم از چپ و راست سبقت بگیرند که در هر جایگاهی هم که هستند از صفر و یک و بالاتر و پایینتر هر جور شده هم با تمام قوا نیز برسند به الفهای بینهایت آیات اللهی های متعالیه ی حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه هم در راه پیمایی اربعین بتوانند با امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ملاقات کنند.

و اما حالا یک طرف طیف راه پیامایان اربعین حسینی هم یحتمل گیر کرده باشند پشت درهای بسته ی سفارتهای آمریکا که چطور بروند آمریکا و بعد از آنجا هم آیا بروند به راه پیمایی نجف تا کربلا؟! خوب، اینجا و همه جا هم همه و همه باید توجه هم کنند که حجابتان را هم به بهترین وجهی نیز رعایت بفرمایید اگر حتی قرار هم باشد که یک روز استادیوم فوتبال را برای تماشاچیان و مشاهده گران خانم هم در نظر بگیرند و روزی دیگر هم برای آقایان بسته به اینکه فرض بفرمایید که حالا آیا یک طیفبندی از طیفها هم برنده شده است یا طیفی دیگر؟! مثلاً اگر قرمزته خیلی برنده شدند، آنگاه آیا بر حسب قرعه ای که دفعه ی قبل یا بالاخره یک دفعه ی اولی هم کدام در نظر گرفته شدند که وارد استادیوم هم شوند، آرای بعدی را بر حسب برنده شدن هر کدام از طیفهای آقایان یا خانمها هم تایین می کنند. و الا که آن طیف دیگری هم برنده می شود. و اینجوری حجاب را هم خیلی رعایت خواهند کرد چرا که تماشاچیان زنانه مردانه هم شده اند. البته بعضی اینجا یحتمل این نوع معماری انتخابیه ی بنده ی حقیر را هم قبول نفرمایند و جورهای دیگری معماری انتخابیه هم کنند.

ولی اینجا مسئله این است که یک معماریهای انتخابیه ای هم هست که دقیقاً هم خود-انتخابی نیز وارد معماری می شود و آن وقتی هم هست که در جهاد فی سبیل الله باید نه تنها از دیگران هم سبقت گرفت و بلکه از خود هم باید سبقت گرفت و به عبارت دیگر یک خودسازیهای عظیمی هم می خواهد که طلبه و دانشجو و بلکه سالک الی الله از خود و از بقیه بتواند خیلی خوب هم سبقت گرفته و بلکه از صفر و یحتمل هم یک شاگردی و طلبگی و دانشجویی به الفهای بینهایتهای مراتب متعالیه ی آیات اللهی و اجتهاد هم برسد یا بسمت آن هم بداند که خیلی هم دارد حرکت می کند ان شاء الله و حتی به حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می رسد.

بعضی هم یحتمل اینجا اشکال می فرمایند که خوب ولی ما حالا یک طیفهایی را هم داریم که از راه های دیگری هم می توانند به الفهای بینهایتهای مراتب متعالیه ی آیات اللهی از طرق فضاهای فن نویمن اپراتوری روی فضاهای هیلبرتی و باناخی هم کار می کنند به اجتهاد و بلکه نظریه های ام و اف و ریسمان و هندسه ی ناجابجایی و ... می رسند. و حالا هر کدام هم به دیگری یحتمل در عالم شاگردی و طلبگی و دانشجویی از پایین تا بالا و حتی از بالا تا پایین هم همه و همه چپ و راست یکدیگر را کله پوک خطاب می کنند و دیگران را قبول هم ندارند. موضوع اینجا این است که آیا یک بعدی هم این وسط وجود دارد که دیگری را بتواند از این یحتمل حتی ابعاد بینهات کله پوکی هم نجات دهد و بلکه هم حتی به عقلانیت و تخصص در علوم طبیعی و ماوراء الطبیعه هم برساند؟ بعضی یحتمل اینجا اشکال می کنند که سختی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم همینجاها است دیگر که آیا سر سلسله ی سلسله مراتبی همه ی انسانها هم از حضرت آدم و لذا دیگر انبیاء الهی الی خاتم النبیین محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم جمیعا اجمعین علیهم السلام هم هست تا برسد به ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف؟ یا از فلسفه و علوم طبیعی و ریاضی فیزیک هم اینجا خیلی هم می توان کمک گرفت و مثلاً از سلسله مراتب پایینتر حالا حشرات هم می توان رسید به فرضاً پروانه ها و همینطوری که ارتقاء هم پیدا می کنیم می رسیم به انواع دیگری از حیوانات و بلکه انسان هم نوعی از انواع حیوانات است که حالا کجا هم نوع منظور است و کجا هم جنس و بلکه جواهرات و عرض و طول و مسائل دیگری هم وارد قضایای حتی هندسی هم شده و کلافهایی را روی خمینه های مورد بحث و حتی گروه های تحویلی هم تشکیل دهند. و حیلت رها کن عاشقا دیوانه شو دیوانه شو، و اندر دل آتش درآ پروانه شو پروانه شو. یا حضرت زهرا سلام الله علیها!

و اما یک وقت هست که از بالا که حساب هم می فرمایید و از امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم شروع کرده و به انواع طیفهای دیگر می رسیم، باز هم می توانیم به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برگردیم ولی یحتمل اگر هم رفتیم ویزای کشور دیگری را هم بگیریم که به راه پیمایی اربعین هم برویم، آیا حتی به همان راه پیمایی هم برسیم یا خیر و چه رسد به اینکه از مدافان حرم و شهدای اسلام هم به حساب آید همین سالک الی الله در طیفهایی دیگر از انواع انرژیهای بالا و پایین که حتی ذرة المثقالی از عبودیت خدا هم خارج نشده است و خدا پیغمبر اکرم صل الله علیه  آله و سلم و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم درک کند. یا اینکه می فرماید خداحافظ ما ویزا گرفتیم بدون لانه ی جاسوسی هم رفتیم آمریکا و حالا آیا از آنجا هم برویم راه پیمایی اربعین؛ یا خیر و باز هم از جاماندگان اربعین حسینی می شویم؟! یعنی بالاخره همه جور طیفی هم داریم دیگر و باز هم مطلوب است نظریه ی میدانهای ابر همدیسی که همه ی طیفها از انرژیهای مختلف را هم در بر می گیرند. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کَمَا یَئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ ﴿الممتحنة: 13﴾

 

کلنا عباسک یا سیده زینب (سلام الله علیها)

 

البته گاهی اوقات وقتی همه ی معادلات را ندانید و خود را هم خیلی معمار انتخاب (choice architect) به حساب بیاورید، یحتمل وقتی می خواهید وارد سایت جیمز هکمن شوید با این مشکل روبرو می شوید که آن فاکتور خود-انتخابیه (self-selection) را یادتان می رود که در نظر بگیرید و بلکه یادتان هم می رود که بابا مگر نمی دانی که سایت جیمز هکمن فیلتر هم هست؟! و حالا برو فیلترشکن و وی پی ان هم بخر ببین بلدی؟! همه چیز که مستهجنات نیست و بلکه بعضی چیزها را هم با وی پی ان هم نتوانی واردشان شوی و....

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَوَلَّوْا قَوْمًا غَضِبَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ قَدْ یَئِسُوا مِنَ الْآخِرَةِ کَمَا یَئِسَ الْکُفَّارُ مِنْ أَصْحَابِ الْقُبُورِ ﴿الممتحنة: 13﴾

 

کلنا عباسک یا سیده زینب (سلام الله علیها)

 

 

بنده ی حقیر دیشب داشتم یک نگاهی می انداختم به بعضی مقالات هکمن و رودهلیس در باب نظریه ی ابرهمدیسی شش بعدی و خصوصاً آنی که مسئله را از بالا به پایین هم در نظر می گیرد. بعضی یحتمل اشکال هم می کنند که تو اصلا چرا مسئله ی ازدواج را هم در محرم و صفر که هیچ کس هم ازدواج نمی کند و بلکه همه و همه نیز ازدواجها را می اندازند برای اعیاد قبل و بعد از این ماه ها هم پیش می کشی و بلکه مسئله هم در این ابواب می خواهی طرح کنی؟ عرض بنده ی حقیر این هم هست که خوب بقولی حتی نباید هم از یین-یانگ و بلکه نظریه های یانگ-میلز هم بگوییم اگر بخواهیم بر این حسب بحث کنیم! ولی عرض بنده ی حقیر اینجا این است که حالا شما حتی از دو طوطی که روی شاخه ای از درخت نشسته اند و یکی از میوه ی آن درخت دارد می خورد و دیگر هم فقط تماشا می کند را که در اوپانیشاد آمده است و می فرمایند که در مورد مثل نفس گفته شده است نیز در نظر بگیرید؛ خوب، اموزنده هم هست دیگر. یعنی شما به کنه قضیه ی اینکه نفس کدام است آنجایی که یک طوطی هم دارد از میوه میل می کند و دیگری فقط دارد تماشا هم می کند پی نمی برید که منظور چیست؛ الا اینکه می فرمایند عالم محضر خدا است و در محضر خدا هم گناه نکنید! 

و لذا بنده ی حقیر خیلی هم فرصت نشد که به این مقاله نیز بنگرم ولی عرضم اینجا همین است که به عبارت دیگری می فرمایند که کل یوم عاشورا کل ارض کربلا ولی در این مسئله ی نظریه ی ابرهمدیسی شش بعدی در همان خطوط اولش یک چیزی را دارند می فرمایند که تبعات عظیمی هم دارد که به تعبیر بنده ی حقی هم همین است که حالا محرم و صفر هم که هست باز هم اشکالی ندارد که از مسائل ازدواج نیز بحث شود اگر لازم بود. و حالا کاری هم نداریم که یک وقت هم دیدید نوزادی که قرار بوده است متولد هم شود یک مرتبه هم فرمودند که چهار قلو هم هست! خوب دیگر چه بهتر. ولی باز می خوام عرض کنم که در همان چند خط اولش می فرمایند که بدنبال گروه های بازبهنجارشی بودن که هم مسائل مربوط به ماورای بنفش را هم در بر گیرد و هم به مسائل مادون قرمز هم بپردازد از همین نوع است که چطور هم می خواهید یک نظریه ی میدانهای ابرهمدیسی نیز بیابید که از آن بالا گرفته تا پایین در ماورای بنفش تا مادون قرمز همه و همه هم مشترک باشد؟ یعنی اگر مسائل مربوط به گرانش را هم حل می کند و لذا مسائل مربوط به الکترومغناطیسم و بلکه نیروهای ضعیف و قوی هسته ای و اتمی را هم حل کند؛ و السلام نامه تمام! مثل این است که شما بفرمایید که ما فقط هم نمی خواهیم معلم و استاد مسئله ی 2+2=22 شاگرد و طلبه و دانشجو را برایمان حل کرده و بلکه هم حتی مسائل مربوط به انتگرالهای اثر تریس آرتور-سلبرگ  پایداری گروه های  تحویلی هندسی و آنالیتیک در برنامه (هندسی) لنگلندز را هم حل کند و بلکه اصلا مسائل مربوط به نژاد پرستی و حتی مشکلات فلسطینیان با صهیونیسم را هم همه و همه را یک جا و در یک زمان کانه انقلابی جهانی رخ دهد حل کرده و کنار بگذارد.

البته بنده ی حقیر خیلی هم تعجب می کنم که حتی بعضی که خیلی هم بنظر می رسد که لااقل بدتر از بنده ی حقیر متعصب هم باشند نسبت به دین و مذهب و خدا و پیغمبر صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و حتی هم حضرات مراجع عظام تقلید، اینها با یک تحکم خاصی هم می آیند ایراد هم می کنند که خوب حالا ما دیگر نمی دانیم که در این دوره و زمانه ما حضرت ولی فقیه مد ظله العالی را هم می خواهیم چه کنیم؟ حالا بفرمایید که ایشان را خیلی هم ساواک گرفته بوده است و زندانی هم کشیده اند و بلکه تبعید هم شده اند. یحتمل در جواب هم بفرمایند که خوب مگر الانش وزارت اطلاعات هم نداریم و از این کارها هم نمی شود؟! عرض بنده ی حقیر این است که بعضی یحتمل از همان اولش یا نمی دانند که اصلا جبهه هم یعنی چه؟ یا بلکه جبهه را هم گم کرده اند که حالا اگر فعلاً دیگر حکومت شاهنشاهی هم نیست ولی آیا گویا بابای شاهنشاه آریامهر و امثالهم هم ازش خبری نیست و شما هم اگر جبهه ای نمی گیرید و آنها هم جبهه ای نخواهند گرفت و مسئله کلاً با یک تلنگر کوچک و یحتمل هم کمی تلنگر قویتری در حدود یک سقلمه ی کمی بزرگتر حل شده و می رود پی کارش؟ و حالا سقلمه هم نشد، بالاخره درست است که کله پوکی هم نمی خواهیم توی سر و کله ی هم نیز بزنیم و خسته هم که شدیم مثل بچه ها اظهار هم بداریم که حالا با پا!!! ولی توی فیلم سه کله پوک هم که حساب کنید بالاخره می فرماید که کارگردان و تهیه کننده و بلکه نویسنده حالا چه می دانم جمع شدند و به بچه ها هم توضیح دادند که آقایان خانمها اینها همه الکی بوده است و مثلاً خدای ناکرده جبهه را یک وقت گم نکنید و بروید مثل صمد بزنید به چشم و چار دیگران و همدیگر را بلکه کور و نابینا هم کنید! ولی خوب، حالا وزارت اطلاعات شاهنشاهی هم نداشته باشیم، الی ما شاء الله قربانش بروم وزارتهای اطلاعات دیگری داریم که خیلی خوب هم با هم مسابقه می دهند و بلکه نسبت به یکدگیر هم شتاب برمی دارند که دیدی من چه کردم و دیگری هم یحتمل بفرماید که خواب بودی خیر باشد که تو نبودی و خودم هم بودم و .... و حالا مطلوب است فضاهای سه کله پوکی حد اکثری و حد اقلی فضای هیلبرتی و بلکه فضاهای فن نویمن اپراتوری عملگر روی فضاهای هیلبرتی هندسه ی ناجابجایی و نظریه ی ریسمان و بلکه نظریه های  میدانهای ابرهمدیسی متناظر آنها را حتی در فضاهای شش بعدی! اللهم کن لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

32227

65171

رَبَّنَا اغْفِرْ لِی وَ لِوَالِدَیَّ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ یَوْمَ یَقُومُ الْحِسَابُ ﴿ابراهیم: 41﴾

 

امان از دل زینب، امان از دل زینب

 

یک  فیلم کلیپی را دیدم که معلمی آمریکایی به شاگرد دبستانی اش سعی دارد بیاموزد که 4=2+2 و نه 22=2+2 و بلکه والدینش را هم خبر می کند و مسئله را به آنها توضیح می دهد و آنها هم به معلم اعتراض می کنند که کارش را بلد نیست و بلکه بطور لفظی و فحاشی و فیزیکی هم با او درگیر می شوند و کار بالا می گیرد و... اینجا حق با کیست؟ آیا معلم حق دارد یا والدین یا شاگردی که می گوید 22==2+2 یا اینکه اصلا حق با آن سیستم سیاسی است که در نهایت هم معلم را اخراج می کند و وقتی غلط نکنم می خواهند حقش را هم بگذارند کف دستش که 2000 دلار آنجا و 2000 دلار دیگر هم آن دیگر جا می شود 4000 دلار معلم در جواب می فرمایند که خیر نمی شود 4000 دلار و بلکه هم می شود 22000 دلار!

این یک نکته ی بسیار جالبی است با توجه به اینکه بنده ی حقیر داشتم کارهای هکمن و رودهلیس را در مورد اس سی اف تی شش بعدی می دیدم که اتفاقاً ببینند در رابطه با نظریه های اف و ام یا یحتمل هم همان نظریه های پدر و مادری والدینی نیز چطور می شوند؟

 

https://arxiv.org/search/?

query=heckman+rudelius&searchtype=all&source=header

 

اینجا یک مسئله ای در حکمت الهی و بلکه حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم در رابطه با قیام امام حسین علیه السلام بنده ی حقیر می خواستم این را عرض کنم که حضرت ولی فقیه مد ظله العالی هم می فرمایند که امکان چنین قیام حسینی ای در زمانهای پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و امیر المومنین علی ابن ابیطالب و امام حسن و بلکه خود حضرت امام حسین علیه السلام تا زمانی که معاویه هم زنده بود نیز وجود نداشت. و چرا؟ این درست است که حضرت پیغمبر محمد مصطفی صل اله علیه و آله و سلم و امیر المومنین و امام حسن علیهم السلام هم خود وارد جهاد با کفار و مشرکین و حتی منافقین هم هر کدام به نوعی شدند، ولی مثلاً وجود مبارک حضرت پیغمبر محمد مصطفی خود مانع از انحراف از دین و اسلام می شد و همینطور هم در مورد امیر المومنین امام علی و امام حسن و امام حسین علیهم السلام تا اینکه معاویه می میرد و یزید هم می آید سر کار! و اینجا است که امام حسین علیه السلام تصمیم هم می گیرند که خروج کرده و به کوفه و بلکه کربلا هم تشریف فرما شوند و آن هم می شود که شد؛ ولی به هر حال، چه امام حسین به حکومت می رسید و چه شهید هم می شد همانطوری هم که شد، وجود مبارک آن حضرت هم در هر صورت خلافت و حکومت یا شهادت مانع از انحراف در دین می شد و می شود و در آینده هم خواهد شد با اینکه چنین حادثه ی عظیمی فقط یک بار هم در تاریخ رخ داده است و بلکه درسی هم شده است برای بشریت در طول تاریخ تا روز قیامت. در زمان ما هم این قابل درک است با مقایسه ی انقلاب اسلامی ایران و امام روح الله موسوی خمینی که خود بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و بلکه انقلاب اسلامی هم تشریف دارند که بر حسب حساب همین دو دو تا چهار تا است که انقلاب بدون امام خمینی ره و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی که دیگر معنایی نخواهد هم داشت هر چند هم که قیامهای حسینی شهادت طلبانه هم در مکتب شیعه و از جمله شهادت حاج قاسم سلیمانی را خیلی هم داریم و بلکه بدتر از یزیدیان ملعون هم مدام در حال کار خودشان هستند.

مسئله اینجا مثل این است که بخواهید به ماوراء الطبیعه ی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم دعوت بفرمایید ولی بعد هم مدعی شویم که ما دیگر ماورای ریاضی فیزیک هم نخواهیم رفت و به فلسفه نیز حتی کاری نداریم و چه رسد به فقه و حدیث و تفسیر قرآن کریم و .... و این یک مسئله ی دو دو تا چهار تا هم هست که از ماوراء الطبیعه است که علوم طبیعی هم نتیجه می شود و نیروهای قوی و ضعیف و الکترومغناطیسم و گرانش هم نتیجه می شوند. و از اینجا است ک نتیجه هم می شود که مثل حضرت عیسی ابن مریم علیهم السلام  مثل حضرت آدم است: إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِندَ اللّهِ کَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثِمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ ﴿آل عمران: 59﴾ و باز هم می فرماید: لَقَدْ کَفَرَ الَّذِینَ قَالُواْ إِنَّ اللّهَ هُوَ الْمَسِیحُ ابْنُ مَرْیَمَ وَقَالَ الْمَسِیحُ یَا بَنِی إِسْرَائِیلَ اعْبُدُواْ اللّهَ رَبِّی وَرَبَّکُمْ إِنَّهُ مَن یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللّهُ عَلَیهِ الْجَنَّةَ وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِینَ مِنْ أَنصَارٍ ﴿المائده:72﴾ و باز هم می فرماید: مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاء بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَى عَلَى سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا ﴿الاحزاب: 29﴾ و بلکه می فرماید: بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ﴿هود: 86﴾ و همینطور هم می فرماید: فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿یس: 83﴾

مقصد و مبداء و حتی نیت طلبگی و دانشجویی که ما را از صفر و یحتمل هم یک به اجتهاد و الفهای آیات اللهی حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و ائمه ی اطهار علیهم السلام پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه آله و سلم و خدای سبحان هم هست که اجازه ی انحراف از دین مبین اسلام را هم به احدی از مخلوقاتش نمی دهد. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و الممتثلین لاوامره و المحامین عنه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ﴿المائده: 54﴾

 

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

 

 

یک مسئله ی خیلی مهمی را که در حکمت و فلسفه و ریاضی و فیزیک و بلکه حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی داریم این است که سالک الی الله و بلکه طلبه و دانشجوی حکمت متعالیه که می خواهد بین مفاهیم فلسفی مربوط به حکمت الهی هم انتخاب کند، فرض بفرمایید یکی هم این مسئله است که خوب خیلی هم خوب است که ازدواج بفرمایید. و اما خوب حالا در آمریکا هم سنت خود را دارند که چطور ازدواج کنند و فرض هم بفرمایید که در پایتخت هم یحتمل آنقدر رقص و پایکوبی کنند که سقف خراب شود و از طبقه ی دوم بیایند طبقه ی اول به ادامه ی رقص و پایکوبیشان! و اما بالاخره یحتمل هم علمای اسلام نیز بفرمایند که حالا تو ازدواج بکن، هر جوری که ازدواج می کنی هم ازدواج بفرمایید و بلکه همین خودش یک جورهایی شد که از آن حالت یزیدی اش بیرون هم آمدی و حسینی هم که نشدی لااقل تشکیل خانواده برای خودت دهی و بسمت بهشتی شدن و فرشته ها و ملائکه هم میل پیدا کنی!

البته مشکلی که اسلام جهانی هم می تواند لااقل در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز با آن مواجه شود یک قسمتی اش هم این است که شاگرد و طلبه و دانشجو که از صفر و یک مایل هم هست که به بینهایتهای آیات اللهی اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی هم برسد اصلا چرا هم باید برود مثلاً آمریکا و مرزهای مملکت اسلامی را هم خطر کرده و ترک کند؟ و بعضی جوانان هم اتفاقاً حتی وقتی دارید جلوی موکبها با آنها چای هم میل می فرمایید می فرمایند که حالا رفتی و بلکه چرا دیگر برگشتی؟! یحتمل یعنی اینکه انجا به آن خوبی را ول کردی آمدی اینجاها که چه شود؟! چیزی که هیهات من الذلة امام حسین علیه السلام دارد در اینجا است که در اسلام جهانی بسی هم جای جهادهای فی سبیل الله موجود است حتی وقتی حکومت اسلامی هم خیلی جا افتاده است ولی بسیاری هم جای دعوا دارد در از جمله حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی. یعنی بقول حضرت ولی فقیه مد ظله العالی این خیلی آسانتر است که شاگرد و دانشجو و حتی طلبه بخواهد برود آن طرف آبها که کسب علم هم کند و حتی به استادی و پروفسوری هم برسد؛ ولی این حرفی دیگر هم هست که شما بفرمایید ما خود مکتبی در حکمت الهی داریم که از آن بسیاری هم اساتید و آیات عظام و بلکه حکمت و علوم طبیعی و ماوراء الطبیعه هم بیرون می آیند و از همه ی عالم هم شاگرد می پذیرند و بلکه از همه ی عالم هم شاگردان و طلبه های بسیار مشتاقی هم داریم. و اما خوب، قال رسول الله صل الله علیه و آله و سلم: اطلبوا العلم و لو فی الصین.

این کربلای عظیمتری هم هست که در زمان غیبت امام زمان عجل الله فرجه الشریف چطور هم قرار است اسلام را جهانی اش کنیم حتی با حکمت الهی و حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که کجا هم مقابله و جهاد فی سبیل الله است و کجا هم یادگیری است و کجا هم یاد دهی است؟! و از جمله هم مسئله ی روانشناسی است که اصلا کجا هم مسئله روانشناسی این است که درمانگر باید مراقبت هم کند که آیا دارد نیچه و شوپنهاور و صادق هدایت است که می خواهد هم درمان کند یا حتی خود درمانی هم می کنند؟ یا اینکه انقریب که اگر امام حسین علیه السلام با همچون یزیدی رو در رو هم نشوند است که یحتمل هم مشکلاتی از جمله در روانشناسی برایشان رخ خواهد داد چرا که جامعه را نیز به گند و فساد خواهند کشاند و چه رسد به تک تک افراد آن؟! و این را وقتی جامعه ی یزیدی به اندازه ی کافی متبلور شد که دیگر جایی برای خودش هم نمی بیند که ذره ای هم از جامعه ی اسلامی را در خود جای دهد را آنگاه دیدنی هم هست که امثال امام حسین علیه السلام و بلکه حتی در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم قرار است که چه کنیم؟ یعنی یک رفت و آمدهایی هست در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که غیر قابل اجتناب هم هست که آیا با این خطرات هم مواجه نیستیم که اگر انقلاب اسلامی را جهانی هم نکنیم آنگاه انقلاب اسلامی خودمان را هم در معرض خطر قرار نمی دهد؟ یعنی بالاخره آیا ما علاوه بر تحقیق در فیزیک و انرژی هسته ای، کارخانه های هواپیماهای از جمله مسافربری هم می خواهیم یا خیر؟ یعنی بالاخره هر چقدر هم که معجزه درست باشد یحتمل بعضی هنوز اشکال هم کنند که ملانوم را نشود با یک دست کشیدن روی محل مرض هم درمان کرد و از جمله هم فرض بفرمایید که رادیو دارو هم می خواهد. اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله  اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

https://www.ams.org/notices/200808/tx080800922p.pdf

https://arxiv.org/abs/2106.10839

https://arxiv.org/abs/2101.11671

https://arxiv.org/abs/2104.05724

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ مَن یَرْتَدَّ مِنکُمْ عَن دِینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَیُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکَافِرِینَ یُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَلاَ یَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ذَلِکَ فَضْلُ اللّهِ یُؤْتِیهِ مَن یَشَاءُ وَاللّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ ﴿المائده: 54﴾
۱۳۷۴/۰۳/۱۹بیانات در خطبه‌های نمازجمعه

https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=2756

 

فایل صوتی بیانات در خطبه های نماز جمعه، ۱۳۷۴/۰۳/۱۹

https://farsi.khamenei.ir/audio-content?id=23143

 

آن حکایت طوطی و بازرگان را حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای مد ظله العالی در این بیانات در خطبه های نماز جمعه ۱۳۷۴/۰۳/۱۹ بیان می فرمایند!

وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُ کَیْفَ یَشَاءُ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ کُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَادًا وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ ﴿المائده: 64﴾

 

اعتماد متقابل رهبری و مردم به یکدیگر


ما حرفمان با مردم بر مبنای اعتماد متقابل است؛ مردم به این حقیر ضعیف اعتماد کردند، بنده هم به تک تک این ملّت اعتماد دارم؛ به این حرکت عمومی اعتماد دارم؛ معتقدم «یَدُ اللهِ مَعَ الجَماعَة» (۱)؛ اعتقاد دارم دست خدا است که دارد کار میکند. بیست‌ودوّم بهمن را نگاه کنید، در آن سرما، در آن مشکلات؛ روز قدس را نگاه کنید، در آن گرما با آن دهان روزه؛ چه کسی مردم را می‌آورد در این خیابانها؟ چه گیرشان می‌آید از آمدن در این خیابانها؟ این دست خدا است؛ خدا را می‌بینیم، اعتماد میکنیم به این حرکت مردمی، به این احساس مردمی، به این صدق و بصیرت مردمی اعتماد میکنیم؛ حرف میزنیم باهم.۱۳۹۴/۰۱/۲۰

بیانات در دیدار مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام
اعتماد به مردمنصرت الهیاعتماد متقابل مردم و نظاماعتماد مردم به مسئولان
نهج‌البلاغه


۱ ) خطبه ۱۲۷ : از سخنان آن حضرت است باز هم به خوارج

فَإِنْ أَبَیْتُمْ إِلَّا أَنْ تَزْعُمُوا أَنِّی أَخْطَأْتُ وَ ضَلَلْتُ فَلِمَ تُضَلِّلُونَ عَامَّةَ أُمَّةِ مُحَمَّدٍ ( صلى الله علیه وآله ) بِضَلَالِی وَ تَأْخُذُونَهُمْ بِخَطَئِی وَ تُکَفِّرُونَهُمْ بِذُنُوبِی سُیُوفُکُمْ عَلَى عَوَاتِقِکُمْ تَضَعُونَهَا مَوَاضِعَ الْبُرْءِ وَ السُّقْمِ وَ تَخْلِطُونَ مَنْ أَذْنَبَ بِمَنْ لَمْ یُذْنِبْ وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى الله علیه وآله ) رَجَمَ الزَّانِیَ الْمُحْصَنَ ثُمَّ صَلَّى عَلَیْهِ ثُمَّ وَرَّثَهُ أَهْلَهُ وَ قَتَلَ الْقَاتِلَ وَ وَرَّثَ مِیرَاثَهُ أَهْلَهُ وَ قَطَعَ السَّارِقَ وَ جَلَدَ الزَّانِیَ غَیْرَ الْمُحْصَنِ ثُمَّ قَسَمَ عَلَیْهِمَا مِنَ الْفَیْ‏ءِ وَ نَکَحَا الْمُسْلِمَاتِ فَأَخَذَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ( صلى الله علیه وآله ) بِذُنُوبِهِمْ وَ أَقَامَ حَقَّ اللَّهِ فِیهِمْ وَ لَمْ یَمْنَعْهُمْ سَهْمَهُمْ مِنَ الْإِسْلَامِ وَ لَمْ یُخْرِجْ أَسْمَاءَهُمْ مِنْ بَیْنِ أَهْلِهِ ثُمَّ أَنْتُمْ شِرَارُ النَّاسِ وَ مَنْ رَمَى بِهِ الشَّیْطَانُ مَرَامِیَهُ وَ ضَرَبَ بِهِ تِیهَهُ وَ سَیَهْلِکُ فِیَّ صِنْفَانِ مُحِبٌّ مُفْرِطٌ یَذْهَبُ بِهِ الْحُبُّ إِلَى غَیْرِ الْحَقِّ وَ مُبْغِضٌ مُفْرِطٌ یَذْهَبُ بِهِ الْبُغْضُ إِلَى غَیْرِ الْحَقِّ وَ خَیْرُ النَّاسِ فِیَّ حَالًا النَّمَطُ الْأَوْسَطُ فَالْزَمُوهُ وَ الْزَمُوا السَّوَادَ الْأَعْظَمَ فَإِنَّ یَدَ اللَّهِ مَعَ الْجَمَاعَةِ وَ إِیَّاکُمْ وَ الْفُرْقَةَ فَإِنَّ الشَّاذَّ مِنَ النَّاسِ لِلشَّیْطَانِ کَمَا أَنَّ الشَّاذَّ مِنَ الْغَنَمِ لِلذِّئْبِ أَلَا مَنْ دَعَا إِلَى هَذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ وَ لَوْ کَانَ تَحْتَ عِمَامَتِی هَذِهِ فَإِنَّمَا حُکِّمَ الْحَکَمَانِ لِیُحْیِیَا مَا أَحْیَا الْقُرْآنُ وَ یُمِیتَا مَا أَمَاتَ الْقُرْآنُ وَ إِحْیَاؤُهُ الِاجْتِمَاعُ عَلَیْهِ وَ إِمَاتَتُهُ الِافْتِرَاقُ عَنْهُ فَإِنْ جَرَّنَا الْقُرْآنُ إِلَیْهِمُ اتَّبَعْنَاهُمْ وَ إِنْ جَرَّهُمْ إِلَیْنَا اتَّبَعُونَا فَلَمْ آتِ لَا أَبَا لَکُمْ بُجْراً وَ لَا خَتَلْتُکُمْ عَنْ أَمْرِکُمْ وَ لَا لَبَّسْتُهُ عَلَیْکُمْ إِنَّمَا اجْتَمَعَ رَأْیُ مَلَئِکُمْ عَلَى اخْتِیَارِ رَجُلَیْنِ أَخَذْنَا عَلَیْهِمَا أَلَّا یَتَعَدَّیَا الْقُرْآنَ فَتَاهَا عَنْهُ وَ تَرَکَا الْحَقَّ وَ هُمَا یُبْصِرَانِهِ وَ کَانَ الْجَوْرُ هَوَاهُمَا فَمَضَیَا عَلَیْهِ وَ قَدْ سَبَقَ اسْتِثْنَاؤُنَا عَلَیْهِمَا فِی الْحُکُومَةِ بِالْعَدْلِ وَ الصَّمْدِ لِلْحَقِّ سُوءَ رَأْیِهِمَا وَ جَوْرَ حُکْمِهِمَا .
ترجمه:
اگر به گمان خود جز این را قبول نکنید که من اشتباه کردم و گمراه شدم، چرا همه امّت محمّد صلّى اللّه علیه و آله را به گمراهى من گمراه مى‏دانید، و آنان را به خطاى من مؤاخذه مى‏کنید، و به گناه من تکفیر مى‏نمایید شمشیرهایتان بر دوشتان قرار دارد، بر سالم و نا سالم فرود مى‏آورید، و گناهکار و بى‏گناه را با هم مخلوط مى‏کنید، و حال اینکه مى‏دانید پیامبر صلّى اللّه علیه و آله زناکار همسردار را سنگسار مى‏کرد سپس بر جنازه‏اش نماز مى‏خواند و ارثش را به اهلش مى‏سپرد، قاتل را مى‏کشت و ارثش را به زن و فرزندش مى‏داد، دست سارق را قطع مى‏کرد، و زناکار بى‏همسر را تازیانه مى‏زد، آن گاه قسمت هر دو را از غنیمت مى‏پرداخت و حق داشتند زنان مسلمان را به همسرى بگیرند، پیامبر صلّى اللّه علیه‏ و آله گناهکاران را به خاطر گناهشان مؤاخذه مى‏کرد، و حق خدا را نسبت به آنان اجرا مى‏نمود، ولى سهم اسلامى آنان را از آنان منع نمى‏کرد، و نامشان را از دفتر مسلمانان حذف نمى‏نمود. اما شما بدترین مردم هستید، و شیطان شما را به موارد کفر و طغیان انداخته، و به سرگردانى دچار کرده. به زودى دو دسته در باره من به هلاکت مى‏افتند: یکى محبّى که در محبت افراط کند و افراطش او را به راه ناحق برد، و دیگرى دشمنى که تجاوز از حد کند و دشمنى بى‏حدّش او را به غیر راه حق برد. بهترین مردم در باره من مردم معتدل هستند، پس ملازم راه وسط باشید و با اکثریت همراه شوید، که دست خدا بر سر جماعت است، و از تفرقه و جدایى بپرهیزید، که یکسو شده از مردم بهره شیطان است، چنان که گوسپند دور مانده از گله نصیب گرگ است. آگاه باشید کسى که به این شعار (تفرقه) دعوت کند او را بکشید گرچه زیر عمامه من باشد. به آن دو نفر حکمیت داده شد که آنچه را قرآن زنده کرده زنده کنند، و آنچه را قرآن میرانده بمیرانند. احیاء قرآن در یک دلى همگان در عمل به آن است، و میراندن قرآن جدایى از اوست. بنا بر این اگر قرآن ما را به سوى آنان بکشاند از آنان پیروى مى‏کنیم، و اگر آنان را به سوى ما بکشد باید از ما پیروى کنند. پس اى بى‏ریشه‏ها شرّى براى شما نیاورده‏ام، و در کارتان فریبتان نداده‏ام، و شما را به اشتباه نینداخته‏ام، رأى خودتان به انتخاب دو نفر قرار گرفت، ما هم از آنان پیمان گرفتیم که از حدود قرآن تجاوز نکنند، ولى هر دو گمراه شدند و حق را ترک کردند در حالى که به حق بصیرت داشتند، مقتضاى طبعشان جور و ستم بود و به آن راه رفتند، در صورتى که قبل از آنکه رأى به باطل بدهند و حکم ظالمانه نمایند با آنان شرط کردیم که به عدالت حکم کنند و حق را منظور دارند.

 

از سایت خامنه ای دات آی آر:

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?nhid=127&npt=9&nht=1

 

عرض بنده ی حقیر این است که شما حتی اگر همین دعوای بین انگلیس و آمریکا و از آن طرف فرانسه را هم بنگرید، می بینید که اگر ایران در انواع کارخانه هایش خیلی هم قوی شود آنگاه دیگر اینها خودشان با خودشان اینقدر پررو نمی شدند که با هم اینطور جرات هم کنند بروند توی دعوا که تو چرا زیردریایی به استرالیا فروختی؟ و آن دیگری بگوید به تو چه؟ و دیگری بگوید از ناتو هم می آییم بیرون و خیال کنند همه ی عالم ملک پدریشان است. کارخانه ی هواپیما سازی هم عرض بنده ی حقیر این است که همین است و برای همین است که ما لااقل برای خودمان هم که شده باید از این کاخانه ها داشته باشیم و فقط نگوییم همین کارخانه های اسقاطی فرش را در آران و بیدگل و بلکه هم یحتمل در بیدگنه باید دوباره آیا چقدر احیاءشان کنیم یا خیر؟ خصوصی سازیشان کنیم یا خیر؟ و بعد هم بعد از خصوصی سازی کل ملک و املاک و تجهیزات و وسایل و ماشین آلات و همه و همه را اسقاطش کنیم بفروشیمشان چرا که خیلی هم یحتمل عتیقه شده اند و دیگر از دور خارج هم شده اند. بابا سه کله پوکی هم که شده این بچه ها سر کوچه و خیابانها می ایستند دلشان می خواهد برای امام حسین و اهل بیتش یک کاری بکنند و بلکه فکر این هم هستند که شهید حججی چطور اینقدر دلش می خواست که برای خدا هم شهادت بدهد و داد! مسئله را ساده انگاری هم نکنیم اینقدر و بلکه ببینیم حتی حوری کریستینا طرازی هم در نظریه های ابر ریسمان و امثالهم چه می کند و بلکه ما هم توانستیم ایران را از آن حالت یتیمخانه ای اش بیرون بیاوریم. هی ما نگوییم خواهرم مادرم فرزندم حجاب و از آن طرف ببینیم در پارکها و حتی صحن امامزادگان هم چه خبر است از بیحجابیها؟! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

بقیت الله خیر لکم ان کنتم مومنین و ما انا علیکم بحفیظ (هود: 86)

 

اطلبوا العلم و لو فی الصین

 

 

بنده ی حقیر در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی عرضم این است که بعضی یحتمل می فرمایند که فقط مظاهر حسینی را به خود گرفتن و تظاهر کردن و مرگ بر آمریکا و مرگ بر انگلیس و مرگ بر اسرائیل و حتی مرگ بر آل سعود هم گفتن کافی نیست همانطوری که امام راحل هم اگر راحله ی خود را زمین نمی گذاشت و سر رشته داری امور را هنوز هم بر عهده داشت فلسفه را کنار نمی گذاشت و بلکه همینطوری ریاضی فیزیکی همین راه برجام و سازش با آمریکا و انگلیس و بلکه حتی سازش با اسرائیل و آل سعود را هم پیش می گرفت و با شیطان بزرگ هم کنار می آمد و کاری هم نداشت که حالا حوری کریستینا طرازی آیا چقدر هم در باتلاق ریسمانی گیر کرده است یا بالاخره هم می تواند منظریه ی ریسمانی را دریابد و از باتلاق خود را بیرون هم بکشد.  و بعضی دیگر هم اشکال خواهند کرد که اصلا اساس کار حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم غلط است چرا که بر مبنای ریاضی فیزیکی است که شیطان بزرگ هم بنا نهاده است و لذا امام راحل هم اگر راحله ی خود را بر زمین نمی گذاشتند و سر رشته داری را هنوز هم به عهده داشتند همین تاکید بر شیطان بزرگی آمریکا را باز هم داشتند چرا که شیطان بزرگ مبنایش هم همین است که اصلا پیغمبر و حدیث نبوی هم نمی شناسد و چه رسد به اینکه بخواهد مظاهر حسینی هم به خود بگیرد و بلکه سر تا پا هم حسینی شود و بر خلاف انتظار از یزیدی بودنش هم بیرون بیاید. نمی تواند دیگر و همین هم هست که مسجدی که در آن شیطان بزرگ هم مظاهر حسینی به خود بگیرد همان مسجد ضرار هم هست دیگر. حالا از ما هم گفتن و شما حساب کنید که کله پوکی ما هی تاکید هم کنیم که بالاخره مظاهر حسینی را حفظ کنید و بلکه در مجالس حسینی هم شرکت کرده و سر رشته داری امور را هم از دست ندهید و نفس مهموم هم یعنی همین که بالاخره برای امام حسین علیه السلام و اهل بیت او که به اسارت هم نزد یزید و یزیدیان هم با آن وضع فجیع رفتند نیز حتی باندازه ی یک بال مگس هم که شده گریه کنید دیگر. مصیبتهای حضرت رقیه علیها السلام را یادآوری کنید و بر مصیبتهای علی اصغر آن حضرت هم گریه کنید و حضور مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها را حتی در صحنه ی کربلاء را هم دریابید و خشنودی امام راحل و بلکه حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم در همین است که مجالس عزای حسینی تشکیل دهیم و بر مصائب اهل بیت عصمت و طهارت هم بگرییم و حرمت اهل بیت را نگه داشته و به ظهور امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ایمان راسخ داشته باشیم. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و اشیاعه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

 

تَنزِیلًا مِّمَّنْ خَلَقَ الْأَرْضَ وَالسَّمَاوَاتِ الْعُلَى ﴿4﴾ الرَّحْمَنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَى ﴿5﴾ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ وَمَا بَیْنَهُمَا وَمَا تَحْتَ الثَّرَى ﴿6﴾ سوره ی مبارکه ی طه

 

در ظاهر یحتمل بنظر برسد که یک گروه های متناهی ای است که در نظریه ی گالوا در نظر هم گرفته می شوند ولی همانطوری که در حدس آرتین و بعد در فانکتوریالیتی برنامه ی لنگلندز و اننتگرالهای اثر یا تریس و مادولاریتی هم مشهود است به این گروه ها توابعی بنام تابع ال L-functions نسبت داده می شود که در اینها یک مفهومی از بینهایت هم نهفته است.

إِنَّا أَرْسَلْنَا إِلَیْکُمْ رَسُولًا شَاهِدًا عَلَیْکُمْ کَمَا أَرْسَلْنَا إِلَى فِرْعَوْنَ رَسُولًا ﴿15﴾
فَعَصَى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْنَاهُ أَخْذًا وَبِیلًا ﴿16﴾ سوره مبارکه المزمل

 

قال رسول الله:

اطلبوا العلم و لو فی الصین

 

 

تفاوت تهاجم و تعامل فرهنگی


تفاوت بینِ تهاجم و تعامل فرهنگی در این است که تعامل فرهنگی مثل این است که شما بر سرِ بساط میوه یا غذا و سبزی‌فروشی می‌روید و آنچه را که میلتان می‌کشد، چشم شما و کامتان می‌پسندد و با مزاجتان مساعد است، انتخاب می‌کنید و می‌خورید. در عالم فرهنگ هم همین است که آنچه دیدید و پسندیدید و مناسب خود دانستید و در آن ایرادی مشاهده نکردید، از مجموعه و ملت دیگر می‌گیرید؛ هیچ اشکالی هم نداد. «اطلبوا العلم ولو بالصین»؛(۱) این را هزار و چهارصد سالِ پیش به ما یاد دادند. در تهاجم فرهنگی به شما نمی‌گویند انتخاب کن، بلکه شما را می‌خوابانند، دست و پایتان را می‌گیرند و مادّه‌ای را که نمی‌دانید چیست و نمی‌دانید برای شما مفید است یا نه، با آمپول به شما تزریق می‌کنند. البته دنیای غرب نگذاشت ما حس کنیم که دست و پایمان را گرفته‌اند و به ما تزریق می‌کنند؛ صورتِ قضیه را طوری قرار داد که ما خیال کردیم انتخاب می‌کنیم، در حالی‌که انتخاب نمی‌کردیم؛ بر ما تحمیل کردند. آن وقت اینها همان کسانی هستند که اگر اندک خدشه‌ای به فرهنگ رایج و مورد قبولشان وارد شود، جنجال راه می‌اندازند. شما ببینید در فرانسه که آن را مهد آزادی می‌دانند، برای سه چهار دختر روسری‌دارِ مسلمان چه سر و صدایی راه انداخته‌اند! این است که می‌گوییم باید فکر کنیم؛ باید تحلیل کنیم. اندیشه‌ی ترجمه‌ای برای یک ملت، سرنوشت بسیار سختی را به‌وجود می‌آورد. این توصیه‌ی همیشگیِ من به شما جوانان عزیز است.۱۳۸۲/۰۹/۲۶

بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان قزوین
تهاجم فرهنگیتبادل فرهنگی
حدیث


۱ )  منیة المرید، شهید ثانی، ص ۱۰۳ ؛ مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، علی بن حسن طبرسی، ص ۱۳۵؛ عوالی اللئالی ، ابن ابی جمهور احسائی، ج ‏۴، ص ۷۰ ؛ بحار الأنوار ، علامه مجلسی، ج ‏۱، ص ۱۷۷


اطْلُبُوا الْعِلْمَ‏ وَ لَوْ بِالصِّینِ‏.
ترجمه:
دانش را بجوئید اگر چه در چین باشد.

 

تبادل فرهنگی یعنی زبده‌گزینی فرهنگی


تهاجم فرهنگی غیر از تبادل فرهنگی است؛ غیر از گرفتن برجستگیها و زبده‌گزینی از فرهنگهای دیگر است؛ این، چیزی است مباح، بلکه واجب. اسلام به ما دستور می‌دهد، عقل هم به‌طور مستقل از ما می‌خواهد که هر چیز خوب، زیبا و باارزشی را که در هر کجا می‌بینیم، آن را فرا بگیریم و از آن استفاده کنیم. این جملات معروفِ متداول در زبانهای مردم ما که «اطلبوا العلم ولو بالصین»(۱) یا «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال»؛(۲) نگاه نکن حرف خوب، سخن حکمت‌آمیز، دانش و معرفت را چه کسی دارد می‌گوید، اگر سخن خوب است، آن را فرابگیر، این گرفتن، گرفتنِ فرهنگی است و اخذ فرهنگی، تبادل فرهنگی و زبده‌گزینیِ فرهنگی، یک چیز لازم است و این، غیر از تهاجم فرهنگی است.۱۳۸۳/۰۲/۲۸

بیانات پس از بازدید از سازمان صدا‌ و ‌سیما
تهاجم فرهنگیتبادل فرهنگی
حدیث


۱ ) منیة المرید، شهید ثانی، ص ۱۰۳ ؛ مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، علی بن حسن طبرسی، ص ۱۳۵؛ عوالی اللئالی ، ابن ابی جمهور احسائی، ج ‏۴، ص ۷۰ ؛ بحار الأنوار ، علامه مجلسی، ج ‏۱، ص ۱۷۷؛


اطْلُبُوا الْعِلْمَ‏ وَ لَوْ بِالصِّینِ‏.
ترجمه:
دانش را بجوئید اگر چه در چین باشد.

۲ ) غررالحکم ودررالکلم ، عبد الواحد بن محمد تمیمى آمُدى‏ ص ۵۸ ح ۶۱۲ ؛


خذ الحکمة ممن أتاک بها و انظر إلى ما قال و لا تنظره إلى من قال
ترجمه:

 

فیشهای تبادل فرهنگی سایت خامنه ای دات آی آر

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=1007&npt=8

 

نظریه ی پیمانه ای یانگ-میلز مربوط است به نظریه ای فیزیکی که دو نفری که گویا آنرا ابداع هم کرده اند از قرار یانگ و میلز اسمشان از آنجا گرفته شده است. ولی در فرهنگ چین و کره و یحتمل هم ژاپن یک سمبلی هم هست که معروف است به  یین-یانگ (Yin- Yang) که با کمی تفاوت معروف است به تایچیتو (taijitu). البته بنده یک کتابی هم داشتم از کارل یونگ معروف به سمبلها که داشتم دنبالش می گشتم ببینم این یین یانگ در آن هم هست و متاسفانه پیدایش نکردم. ولی اینجا در این وبلاگ که بنده همینجوری در گوگل سرچش کردم اصلا آورده است: یین یانگ یونگ!!! یک وبلاگ عجیبی هم هست که حالا کاری نداریم!

بنده داشتم بیشتر می نوشتم که یک مرتبه همه چیز پاک هم شد و بلکه تا اینجاهای نوشته ها یک مرتبه برگشت!!! عرض بنده ی حقیر اینجا این است که در این سمبل یین- یانگ یا همان تایچیتو علاوه بر آنچه وبلاگ مزبور راجع به مکملی موج و ذره گی در فیزیک کوانتوم می فرماید، در فاکتورهای مقیاسهای بزرگتر که بنگریم یک معنایی از بهشت و جهنم هم نهفته است که برمی گردد به تجلی وجود مبارک امام زمان عجل الله فرجه الشریف در کل عالم هر چند که ما خودی و غیر خودی هم داشته باشیم همانطوری هم که ما در ایران خودمان هم قبل و بعد از انقلاب می بینیم که اسلام داریم علاوه بر اینکه طلبگی و دانشجویی هم از صفر و یک آیا چقدر هم می تواند به آیات اللهی های الفهای بینهایتهای مراتب بالاتر و متعالیه و متعالیه ترین در تلمذ حضرات آیات عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسند. و حالا یحتمل شما در یک جای کره ی زمین حتی وقتی آن حضرت در حیات هم تشریف داشتند هم اصلا دسترسی به امام خمینی قدس سره الشریف هم نداشته بودید، ولی بالاخره دلتان هم آیا یحتمل با ایشان همراه نبوده است؟! و هر چند هم که یحتمل بعضی بفرمایند که برو بابا؛ خوب معلوم است که نبوده است!

عرض بنده ی حقیر این نیست که سیاه و سیاهی چیزی دارد که بد است و سفید سفیدی هم چیزی دارد که خیلی خوب است و لذا بدین ترتیب هم دچار یک ثنویتی شویم که بعد هم از آن میان دو قطبیهای مثبت و منفی درآیند و بعد هم بفرمایند که نخیر اصلا ما تک قطبیهای مغناطیسی را هم داریم که از همه مهمتر هم هستند و لا غیر! در مقیاسهای انسانی، شما ممکن است همه جای کره ی زمین و در همه وقت هم امام زمان عجل الله فرجه الشریف را بیابید همانطور که یحتمل در آمریکا و چین و آقریقا هم او را بیابید؛ ولی یحتمل هم بعضی جاها روی کره ی زمین محتملتر است که او را بیابید تا جاهای دیگری و از جمله در ممالک اسلامی او را بهتر هم نخواهید یافت؟! یعنی آنجایی که کل کره ی زمین را جهنمی از صهیونیسم و بلکه کرونا و وبا و طاعون و جنگ و خونریزی هم فرا گرفته است و بلکه کفر و شرک و نفاق هم غالب است، باز هم امام زمان عجل الله فرجه الشریف را می توان یافت؛ و وقتی لب حوض کوثر هم برویم که حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و حضرت زهرا سلام الله علیها و اهل بیت نبوت عصمت و طهارت هم تشریف دارند امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم خواهیم یافت.

ولی نکته ی مهم راجع به صهیونیسم اینجا که فقط از او است که بر می آید که اصلا می خواهد که اثری از اسلام هم آنجایی که او حاکم است نباشد حتی شده اگر خانمها هم بخواهند مثلاً در فرانسه حتی حجابشان را رعایت بفرمایند و نگذارد کانه یک اثری نقطه ای از اسلام را هم می خواهد محو کند و از بین ببرد و حالا آیا اینجا شما چقدر هم می خواهید امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم بیابید مگر اینکه آن حضرت با شمشیر آخته هم وارد میدان شوند! و بر عکس در کشورهای اسلامی هم آیا چقدر می توانید امام زمان عجل الله فرجه الشریف را بیابید وقتی مسئله تنزل هم پیدا کند به اینکه آیا غیر از این است که فرعونیت وقتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را نپذیرد نهایتاً هم همان می شود که در مورد امام حسین علیه السلام هم در روز عاشورا و کربلا واقع شد. اسلام را داریم ولی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را نمی تواند دریابد و معرفت خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم کسب کند. 

یعنی یک حاهایی یحتمل امام زمان عجل الله فرجه الشریف را سوار بر کارها می خواهد که مدیری باشد که کارها را درست هم پیش می برد و یک جاهایی هم همانطوری که فرعون هم با حضرت موسی علی نبینا علیهم السلام توی دعوا بوده است همانطور هم نمی خواهد امام زمان عجل الله فرجه الشریف کارها را مدیریت کند که هیچی و ولایت فقیه را هم که قبول ندارد که هیچی و بلکه اسلام را هم نمی خواهد و جاهای بهشت و جهنم اش را هم گم کرده است و وارونه هم می بیند همه چیز را. فرعونیت و دیکتاتوری یک چیزی است که دانسته یا ندانسته همه چیز را بسمت حرام لقمگی و حرام زادگی خواهد کشاند مگر اینکه در آن میان کسی پیدا شود که بخواهد همه را نجات هم دهد یا همچون حضرت موسی علی نبینا علیهم السلام در صدد نجات قوم خودش هم برآید و بلکه همچون امام خمینی ره در صدد جهانی کردن اسلام هم برآید.

بنده ی حقیر این را عرض کنم که حدود 15 سال در آمریکا هم زندگی کرده ام و حدود 16 سال هم خیلی اهل مسجد شدم و مسجد هم می رفتم. خوب، مسجد را برای عبادت خدا هم کسی می رود ولی این هم نیست که بفرمایید که همانطوری که ما مسجد رفتیم و عبادت خدا را برای خدا هم کردیم و از بنده های خدا و اهل مسجد هم هیچ انتظاری نداریم همانطوری هم که از آمریکا هم انتظاری نداشته ایم و لذا مسئله به همینجا هم ختم می شود و تمام است! یعنی شما از مملکت اسلامی یک انتظارات دیگری هم دارید که از فرض بفرمایید از آمریکا هم یک انتظارات دیگری دارید. فرق قضایا در امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه در حضرت ولایت فقیه مد ظله العالی و مراجع عظام تقلید هم هست که یک جاهایی حتی آیا چقدر هم بتوان این نیت تقرب به خدا را حتی از صفر و یک طلبگی و دانشجویی در الفهای بینهایت مراتب بالاتر و متعالیه ی آیات اللهی برآورده هم کرد همانطوری هم که بالاخره در بهشت هم یحتمل در یک گوشه ای از آن هر چقدر هم که همه بهشتی باشند یک مرتبه یک ماری بصورت شیطان ظاهر هم شود که بهشتیان را هم مجبور به هبوط به جهنم کند یا بر عکس هم حتی در جهنم هم در میان جهنمیان کسی یافت شود که همه و همه را دعوت به بهشتی شدن بفرمایند و بهشت و بهشتی هم شوند. بنده عرضم این است که اگر خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم تشریف فرما شوند و ظهور نمایند و اسیر و زندانی صهیونیسم جهانی هم شوند، آیا دیگر باز هم هنوز این راه باز است که همان صهیونیسم جهانی را هم مسلمان کرده و مجبورشان کنند که اسلام بیاورند و یا بلکه کفر و شکر و نفاق همه جا گیر هم آن حضرت را غافلگیر کرده و باز هم اجازه نخواهند داد که دولت کریمه ی خود را به عرصه ی ظهور هم بکشانند؟! وَنَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ أَصْحَابَ النَّارِ أَن قَدْ وَجَدْنَا مَا وَعَدَنَا رَبُّنَا حَقًّا فَهَلْ وَجَدتُّم مَّا وَعَدَ رَبُّکُمْ حَقًّا قَالُواْ نَعَمْ فَأَذَّنَ مُؤَذِّنٌ بَیْنَهُمْ أَن لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الظَّالِمِینَ ﴿الاعراف: 44﴾ و علی لعنت الله علی القوم الظالمین و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون. اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

إِنَّا أَرْسَلْنَا إِلَیْکُمْ رَسُولًا شَاهِدًا عَلَیْکُمْ کَمَا أَرْسَلْنَا إِلَى فِرْعَوْنَ رَسُولًا ﴿15﴾
فَعَصَى فِرْعَوْنُ الرَّسُولَ فَأَخَذْنَاهُ أَخْذًا وَبِیلًا ﴿16﴾ سوره مبارکه المزمل

 

قال رسول الله:

اطلبوا العلم و لو فی الصین

 

 

تفاوت تهاجم و تعامل فرهنگی


تفاوت بینِ تهاجم و تعامل فرهنگی در این است که تعامل فرهنگی مثل این است که شما بر سرِ بساط میوه یا غذا و سبزی‌فروشی می‌روید و آنچه را که میلتان می‌کشد، چشم شما و کامتان می‌پسندد و با مزاجتان مساعد است، انتخاب می‌کنید و می‌خورید. در عالم فرهنگ هم همین است که آنچه دیدید و پسندیدید و مناسب خود دانستید و در آن ایرادی مشاهده نکردید، از مجموعه و ملت دیگر می‌گیرید؛ هیچ اشکالی هم نداد. «اطلبوا العلم ولو بالصین»؛(۱) این را هزار و چهارصد سالِ پیش به ما یاد دادند. در تهاجم فرهنگی به شما نمی‌گویند انتخاب کن، بلکه شما را می‌خوابانند، دست و پایتان را می‌گیرند و مادّه‌ای را که نمی‌دانید چیست و نمی‌دانید برای شما مفید است یا نه، با آمپول به شما تزریق می‌کنند. البته دنیای غرب نگذاشت ما حس کنیم که دست و پایمان را گرفته‌اند و به ما تزریق می‌کنند؛ صورتِ قضیه را طوری قرار داد که ما خیال کردیم انتخاب می‌کنیم، در حالی‌که انتخاب نمی‌کردیم؛ بر ما تحمیل کردند. آن وقت اینها همان کسانی هستند که اگر اندک خدشه‌ای به فرهنگ رایج و مورد قبولشان وارد شود، جنجال راه می‌اندازند. شما ببینید در فرانسه که آن را مهد آزادی می‌دانند، برای سه چهار دختر روسری‌دارِ مسلمان چه سر و صدایی راه انداخته‌اند! این است که می‌گوییم باید فکر کنیم؛ باید تحلیل کنیم. اندیشه‌ی ترجمه‌ای برای یک ملت، سرنوشت بسیار سختی را به‌وجود می‌آورد. این توصیه‌ی همیشگیِ من به شما جوانان عزیز است.۱۳۸۲/۰۹/۲۶

بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان قزوین
تهاجم فرهنگیتبادل فرهنگی
حدیث


۱ )  منیة المرید، شهید ثانی، ص ۱۰۳ ؛ مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، علی بن حسن طبرسی، ص ۱۳۵؛ عوالی اللئالی ، ابن ابی جمهور احسائی، ج ‏۴، ص ۷۰ ؛ بحار الأنوار ، علامه مجلسی، ج ‏۱، ص ۱۷۷


اطْلُبُوا الْعِلْمَ‏ وَ لَوْ بِالصِّینِ‏.
ترجمه:
دانش را بجوئید اگر چه در چین باشد.

 

تبادل فرهنگی یعنی زبده‌گزینی فرهنگی


تهاجم فرهنگی غیر از تبادل فرهنگی است؛ غیر از گرفتن برجستگیها و زبده‌گزینی از فرهنگهای دیگر است؛ این، چیزی است مباح، بلکه واجب. اسلام به ما دستور می‌دهد، عقل هم به‌طور مستقل از ما می‌خواهد که هر چیز خوب، زیبا و باارزشی را که در هر کجا می‌بینیم، آن را فرا بگیریم و از آن استفاده کنیم. این جملات معروفِ متداول در زبانهای مردم ما که «اطلبوا العلم ولو بالصین»(۱) یا «انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال»؛(۲) نگاه نکن حرف خوب، سخن حکمت‌آمیز، دانش و معرفت را چه کسی دارد می‌گوید، اگر سخن خوب است، آن را فرابگیر، این گرفتن، گرفتنِ فرهنگی است و اخذ فرهنگی، تبادل فرهنگی و زبده‌گزینیِ فرهنگی، یک چیز لازم است و این، غیر از تهاجم فرهنگی است.۱۳۸۳/۰۲/۲۸

بیانات پس از بازدید از سازمان صدا‌ و ‌سیما
تهاجم فرهنگیتبادل فرهنگی
حدیث


۱ ) منیة المرید، شهید ثانی، ص ۱۰۳ ؛ مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، علی بن حسن طبرسی، ص ۱۳۵؛ عوالی اللئالی ، ابن ابی جمهور احسائی، ج ‏۴، ص ۷۰ ؛ بحار الأنوار ، علامه مجلسی، ج ‏۱، ص ۱۷۷؛


اطْلُبُوا الْعِلْمَ‏ وَ لَوْ بِالصِّینِ‏.
ترجمه:
دانش را بجوئید اگر چه در چین باشد.

۲ ) غررالحکم ودررالکلم ، عبد الواحد بن محمد تمیمى آمُدى‏ ص ۵۸ ح ۶۱۲ ؛


خذ الحکمة ممن أتاک بها و انظر إلى ما قال و لا تنظره إلى من قال
ترجمه:

 

فیشهای تبادل فرهنگی سایت خامنه ای دات آی آر

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?tid=1007&npt=8

 

نظریه ی پیمانه ای یانگ-میلز مربوط است به نظریه ای فیزیکی که دو نفری که گویا آنرا ابداع هم کرده اند از قرار یانگ و میلز اسمشان از آنجا گرفته شده است. ولی در فرهنگ چین و کره و یحتمل هم ژاپن یک سمبلی هم هست که معروف است به  یین-یانگ (Yin- Yang) که با کمی تفاوت معروف است به تایچیتو (taijitu). البته بنده یک کتابی هم داشتم از کارل یونگ معروف به سمبلها که داشتم دنبالش می گشتم ببینم این یین یانگ در آن هم هست و متاسفانه پیدایش نکردم. ولی اینجا در این وبلاگ که بنده همینجوری در گوگل سرچش کردم اصلا آورده است: یین یانگ یونگ!!! یک وبلاگ عجیبی هم هست که حالا کاری نداریم!

https://adamdaniel.com/yin-yang-jung/

https://arxiv.org/abs/1912.12280

https://arxiv.org/abs/math/0301093

https://arxiv.org/abs/1801.05779

https://arxiv.org/abs/1102.2255

https://arxiv.org/abs/2103.02115

https://arxiv.org/abs/1504.07498

https://arxiv.org/abs/1504.07500

وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ﴿القصص: 5﴾

 

اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ اَلْعٰالَمِینَ وَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً اَللَّهُمَّ لَکَ اَلْحَمْدُ عَلَى مَا جَرَى بِهِ قَضَاؤُکَ فِی أَوْلِیَائِکَ اَلَّذِینَ اِسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دِینِکَ إِذِ اِخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِیلَ مَا عِنْدَکَ مِنَ اَلنَّعِیمِ اَلْمُقِیمِ اَلَّذِی لاَ زَوَالَ لَهُ وَ لاَ اِضْمِحْلاَلَ بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ اَلزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ اَلدُّنْیَا اَلدَّنِیَّةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَکَ ذَلِکَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ اَلْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ اَلذِّکْرَ اَلْعَلِیَّ وَ اَلثَّنَاءَ اَلْجَلِیَّ وَ أَهْبَطْتَ عَلَیْهِمْ مَلاَئِکَتَکَ وَ کَرَّمْتَهُمْ بِوَحْیِکَ وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِکَ وَ جَعَلْتَهُمُ اَلذَّرِیعَةَ [اَلذَّرَائِعَ] إِلَیْکَ وَ اَلْوَسِیلَةَ إِلَى رِضْوَانِکَ فَبَعْضٌ أَسْکَنْتَهُ جَنَّتَکَ إِلَى أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْهَا وَ بَعْضٌ حَمَلْتَهُ فِی فُلْکِکَ وَ نَجَّیْتَهُ وَ [مَعَ] مَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ اَلْهَلَکَةِ بِرَحْمَتِکَ وَ بَعْضٌ اِتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِکَ خَلِیلاً وَ سَأَلَکَ لِسٰانَ صِدْقٍ فِی اَلْآخِرِینَ فَأَجَبْتَهُ وَ جَعَلْتَ ذَلِکَ عَلِیًّا وَ بَعْضٌ کَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ تَکْلِیماً وَ جَعَلْتَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ رِدْءاً وَ وَزِیراً وَ بَعْضٌ أَوْلَدْتَهُ مِنْ غَیْرِ أَبٍ وَ آتَیْتَهُ اَلْبَیِّنٰاتِ وَ أَیَّدْتَهُ بِرُوحِ اَلْقُدُسِ وَ کُلٌّ [وَ کُلاًّ] شَرَعْتَ لَهُ شَرِیعَةً وَ نَهَجْتَ لَهُ مِنْهٰاجاً وَ تَخَیَّرْتَ لَهُ أَوْصِیَاءَ [أَوْصِیَاءَهُ] مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ [مُسْتَحْفَظاً بَعْدَ مُسْتَحْفَظٍ] مِنْ مُدَّةٍ إِلَى مُدَّةٍ إِقَامَةً لِدِینِکَ وَ حُجَّةً عَلَى عِبَادِکَ وَ لِئَلاَّ یَزُولَ اَلْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ وَ یَغْلِبَ اَلْبَاطِلُ عَلَى أَهْلِهِ وَ لاَ [لِئَلاَّ] یَقُولَ أَحَدٌ لَوْ لاٰ أَرْسَلْتَ إِلَیْنٰا رَسُولاً مُنْذِراً وَ أَقَمْتَ لَنَا عَلَماً هَادِیاً فَنَتَّبِعَ آیٰاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزىٰ إِلَى أَنِ اِنْتَهَیْتَ بِالْأَمْرِ إِلَى حَبِیبِکَ وَ نَجِیبِکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَکَانَ کَمَا اِنْتَجَبْتَهُ سَیِّدَ مَنْ خَلَقْتَهُ وَ صَفْوَةَ مَنِ اِصْطَفَیْتَهُ وَ أَفْضَلَ مَنِ اِجْتَبَیْتَهُ وَ أَکْرَمَ مَنِ اِعْتَمَدْتَهُ قَدَّمْتَهُ عَلَى أَنْبِیَائِکَ وَ بَعَثْتَهُ إِلَى اَلثَّقَلَیْنِ مِنْ عِبَادِکَ وَ أَوْطَأْتَهُ مَشَارِقَکَ وَ مَغَارِبَکَ وَ سَخَّرْتَ لَهُ اَلْبُرَاقَ وَ عَرَجْتَ بِرُوحِهِ [بِهِ] إِلَى سَمَائِکَ وَ أَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَى اِنْقِضَاءِ خَلْقِکَ ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ وَ حَفَفْتَهُ بِجَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ اَلْمُسَوِّمِینَ مِنْ مَلاَئِکَتِکَ وَ وَعَدْتَهُ أَنْ تُظْهِرَ دِینَهُ عَلَى اَلدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ اَلْمُشْرِکُونَ ...

وَ أَحَلَّهُ مَحَلَّ هَارُونَ مِنْ مُوسَى فَقَالَ لَهُ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِیَّ بَعْدِی وَ زَوَّجَهُ اِبْنَتَهُ سَیِّدَةَ نِسَاءِ اَلْعَالَمِینَ وَ أَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ مَا حَلَّ لَهُ وَ سَدَّ اَلْأَبْوَابَ إِلاَّ بَابَهُ ثُمَّ أَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَ حِکْمَتَهُ فَقَالَ أَنَا مَدِینَةُ اَلْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ اَلْمَدِینَةَ وَ اَلْحِکْمَةَ فَلْیَأْتِهَا مِنْ بَابِهَا ثُمَّ قَالَ أَنْتَ أَخِی وَ وَصِیِّی وَ وَ ارِثِی لَحْمُکَ مِنْ لَحْمِی وَ دَمُکَ مِنْ دَمِی وَ سِلْمُکَ سِلْمِی وَ حَرْبُکَ حَرْبِی وَ اَلْإِیمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَکَ وَ دَمَکَ کَمَا خَالَطَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ أَنْتَ غَداً عَلَى اَلْحَوْضِ خَلِیفَتِی وَ أَنْتَ تَقْضِی دَیْنِی وَ تُنْجِزُ عِدَاتِی وَ شِیعَتُکَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْیَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِی فِی اَلْجَنَّةِ وَ هُمْ جِیرَانِی وَ لَوْ لاَ أَنْتَ یَا عَلِیُّ لَمْ یُعْرَفِ اَلْمُؤْمِنُونَ بَعْدِی وَ کَانَ بَعْدَهُ هُدًى مِنَ اَلضَّلاَلِ وَ نُوراً مِنَ اَلْعَمَى وَ حَبْلَ اَللَّهِ اَلْمَتِینَ وَ صِرَاطَهُ اَلْمُسْتَقِیمَ لاَ یُسْبَقُ بِقَرَابَةٍ فِی رَحِمٍ وَ لاَ بِسَابِقَةٍ فِی دِینٍ وَ لاَ یُلْحَقُ فِی مَنْقَبَةٍ مِنْ مَنَاقِبِهِ یَحْذُو حَذْوَ اَلرَّسُولِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِمَا وَ آلِهِمَا وَ یُقَاتِلُ عَلَى اَلتَّأْوِیلِ وَ لاَ تَأْخُذُهُ فِی اَللَّهِ لَوْمَةُ لاٰئِمٍ قَدْ وَتَرَ فِیهِ صَنَادِیدَ اَلْعَرَبِ وَ قَتَلَ أَبْطَالَهُمْ وَ نَاوَشَ [نَاهَشَ] ذُؤْبَانَهُمْ فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقَاداً بَدْرِیَّةً وَ خَیْبَرِیَّةً وَ حُنَیْنِیَّةً وَ غَیْرَهُنَّ فَأَضَبَّتْ [فَأَصَنَّتْ] [فَأَصَنَّ] عَلَى عَدَاوَتِهِ وَ أَکَبَّتْ عَلَى مُنَابَذَتِهِ حَتَّى قَتَلَ اَلنَّاکِثِینَ وَ اَلْقَاسِطِینَ وَ اَلْمَارِقِینَ وَ لَمَّا قَضَى نَحْبَهُ وَ قَتَلَهُ أَشْقَى [اَلْأَشْقِیَاءِ مِنَ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ] اَلْآخِرِینَ یَتْبَعُ أَشْقَى اَلْأَوَّلِینَ لَمْ یُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی اَلْهَادِینَ بَعْدَ اَلْهَادِینَ وَ اَلْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلَى مَقْتِهِ مُجْتَمِعَةٌ عَلَى قَطِیعَةِ رَحِمِهِ وَ إِقْصَاءِ وَلَدِهِ إِلاَّ اَلْقَلِیلَ مِمَّنْ وَفَى لِرِعَایَةِ اَلْحَقِّ فِیهِمْ فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ وَ سُبِیَ مَنْ سُبِیَ وَ أُقْصِیَ مَنْ أُقْصِیَ وَ جَرَى اَلْقَضَاءُ لَهُمْ بِمَا یُرْجَى لَهُ حُسْنُ اَلْمَثُوبَةِ إِذْ کَانَتِ اَلْأَرْضُ لِلّٰهِ یُورِثُهٰا مَنْ یَشٰاءُ مِنْ عِبٰادِهِ وَ اَلْعٰاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ وَ سُبْحٰانَ رَبِّنٰا إِنْ کٰانَ وَعْدُ رَبِّنٰا لَمَفْعُولاً وَ لَنْ یُخْلِفَ اَللّٰهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ فَعَلَى اَلْأَطَائِبِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِمَا وَ آلِهِمَا فَلْیَبْکِ اَلْبَاکُونَ وَ إِیَّاهُمْ فَلْیَنْدُبِ اَلنَّادِبُونَ وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتُذْرَفِ [فَلْتَدُرَّ] اَلدُّمُوعُ وَ لْیَصْرُخِ اَلصَّارِخُونَ وَ یَضِجُّ [یَضِجَّ] اَلضَّاجُّونَ وَ یَعِجُّ [یَعِجَّ] اَلْعَاجُّونَ أَیْنَ اَلْحَسَنُ أَیْنَ اَلْحُسَیْنُ أَیْنَ أَبْنَاءُ اَلْحُسَیْنِ صَالِحٌ بَعْدَ صَالِحٍ وَ صَادِقٌ بَعْدَ صَادِقٍ أَیْنَ اَلسَّبِیلُ بَعْدَ اَلسَّبِیلِ أَیْنَ اَلْخِیَرَةُ بَعْدَ اَلْخِیَرَةِ أَیْنَ اَلشُّمُوسُ اَلطَّالِعَةُ ....

بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ تِلاَدِ نِعَمٍ لاَ تُضَاهَى بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَصِیفِ شَرَفٍ لاَ یُسَاوَى إِلَى مَتَى أَحَارُ [أَجْأَرُ] فِیکَ یَا مَوْلاَیَ وَ إِلَى مَتَى: وَ أَیَّ خِطَابٍ أَصِفُ فِیکَ وَ أَیَّ نَجْوَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أُجَابَ دُونَکَ وَ [أَوْ] أُنَاغَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَبْکِیَکَ وَ یَخْذُلَکَ اَلْوَرَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ یَجْرِیَ عَلَیْکَ دُونَهُمْ مَا جَرَى هَلْ مِنْ مُعِینٍ فَأُطِیلَ مَعَهُ اَلْعَوِیلَ وَ اَلْبُکَاءَ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُسَاعِدَ جَزَعَهُ إِذَا خَلاَ هَلْ قَذِیَتْ عَیْنٌ فَسَاعَدَتْهَا عَیْنِی عَلَى اَلْقَذَى هَلْ إِلَیْکَ یَا اِبْنَ أَحْمَدَ سَبِیلٌ فَتُلْقَى هَلْ یَتَّصِلُ یَوْمُنَا مِنْکَ بِعِدَةٍ [بِغَدِهِ] فَنَحْظَى مَتَى نَرِدُ مَنَاهِلَکَ اَلرَّوِیَّةَ فَنَرْوَى مَتَى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مَائِکَ فَقَدْ طَالَ اَلصَّدَى مَتَى نُغَادِیکَ وَ نُرَاوِحُکَ فَنَقِرَّ عَیْناً [فَتَقَرَّ عُیُونُنَا] مَتَى تَرَانَا [وَ] نَرَاکَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوَاءَ اَلنَّصْرِ تُرَى أَ تَرَانَا نَحُفُّ بِکَ وَ أَنْتَ تَؤُمُّ اَلْمَلَأَ وَ قَدْ مَلَأْتَ اَلْأَرْضَ عَدْلاً وَ أَذَقْتَ أَعْدَاءَکَ هَوَاناً وَ عِقَاباً وَ أَبَرْتَ اَلْعُتَاةَ وَ جَحَدَةَ اَلْحَقِّ وَ قَطَعْتَ دَابِرَ اَلْمُتَکَبِّرِینَ وَ اِجْتَثَثْتَ أُصُولَ اَلظَّالِمِینَ وَ نَحْنُ نَقُولُ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ اَلْعٰالَمِینَ اَللَّهُمَّ أَنْتَ کَشَّافُ اَلْکُرَبِ وَ اَلْبَلْوَى وَ إِلَیْکَ أَسْتَعْدِی فَعِنْدَکَ اَلْعَدْوَى وَ أَنْتَ رَبُّ اَلْآخِرَةِ وَ اَلدُّنْیَا [اَلْأُولَى] فَأَغِثْ یَا غِیَاثَ اَلْمُسْتَغِیثِینَ عُبَیْدَکَ اَلْمُبْتَلَى وَ أَرِهِ سَیِّدَهُ یَا شَدِیدَ اَلْقُوَى وَ أَزِلْ عَنْهُ بِهِ اَلْأَسَى وَ اَلْجَوَى وَ بَرِّدْ غَلِیلَهُ یَا مَنْ عَلَى اَلْعَرْشِ اِسْتَوَى وَ مَنْ إِلَیْهِ اَلرُّجْعَى وَ اَلْمُنْتَهَى اَللَّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبِیدُکَ اَلتَّائِقُونَ [اَلشَّائِقُونَ] إِلَى وَلِیِّکَ اَلْمُذَکِّرِ بِکَ وَ بِنَبِیِّکَ خَلَقْتَهُ لَنَا عِصْمَةً وَ مَلاَذاً وَ أَقَمْتَهُ لَنَا قِوَاماً وَ مَعَاذاً وَ جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِینَ مِنَّا إِمَاماً فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِیَّةً وَ سَلاٰماً وَ زِدْنَا بِذَلِکَ یَا رَبِّ إِکْرَاماً وَ اِجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنَا مُسْتَقَرًّا وَ مُقٰاماً وَ أَتْمِمْ نِعْمَتَکَ بِتَقْدِیمِکَ إِیَّاهُ أَمَامَنَا حَتَّى تُورِدَنَا جِنَانَکَ [جَنَّاتِکَ] وَ مُرَافَقَةَ اَلشُّهَدَاءِ مِنْ خُلَصَائِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ جَدِّهِ [وَ] رَسُولِکَ اَلسَّیِّدِ اَلْأَکْبَرِ وَ عَلَى [عَلِیٍّ] أَبِیهِ اَلسَّیِّدِ اَلْأَصْغَرِ وَ جَدَّتِهِ اَلصِّدِّیقَةِ اَلْکُبْرَى فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى مَنِ اِصْطَفَیْتَ مِنْ آبَائِهِ اَلْبَرَرَةِ وَ عَلَیْهِ أَفْضَلَ وَ أَکْمَلَ وَ أَتَمَّ وَ أَدْوَمَ وَ أَکْثَرَ وَ أَوْفَرَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیَائِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلاَةً لاَ غَایَةَ لِعَدَدِهَا وَ لاَ نِهَایَةَ لِمَدَدِهَا وَ لاَ نَفَادَ لِأَمَدِهَا اَللَّهُمَّ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَقَّ وَ أَدْحِضْ بِهِ اَلْبَاطِلَ وَ أَدِلْ بِهِ أَوْلِیَاءَکَ وَ أَذْلِلْ بِهِ أَعْدَاءَکَ وَ صِلِ اَللَّهُمَّ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ وُصْلَةً تُؤَدِّی إِلَى مُرَافَقَةِ سَلَفِهِ وَ اِجْعَلْنَا مِمَّنْ یَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ وَ یَمْکُثُ فِی ظِلِّهِمْ وَ أَعِنَّا عَلَى تَأْدِیَةِ حُقُوقِهِ إِلَیْهِ وَ اَلاِجْتِهَادِ فِی طَاعَتِهِ وَ اِجْتِنَابِ مَعْصِیَتِهِ وَ اُمْنُنْ عَلَیْنَا بِرِضَاهُ وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ دُعَاءَهُ وَ خَیْرَهُ مَا نَنَالُ بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِکَ وَ فَوْزاً عِنْدَکَ وَ اِجْعَلْ صَلاَتَنَا بِهِ مَقْبُولَةً وَ ذُنُوبَنَا بِهِ مَغْفُورَةً وَ دُعَاءَنَا بِهِ مُسْتَجَاباً وَ اِجْعَلْ أَرْزَاقَنَا بِهِ مَبْسُوطَةً وَ هُمُومَنَا بِهِ مَکْفِیَّةً وَ حَوَائِجَنَا بِهِ مَقْضِیَّةً وَ أَقْبِلْ إِلَیْنَا بِوَجْهِکَ اَلْکَرِیمِ وَ اِقْبَلْ تَقَرُّبَنَا إِلَیْکَ وَ اُنْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَةً رَحِیمَةً نَسْتَکْمِلْ بِهَا اَلْکَرَامَةَ عِنْدَکَ ثُمَّ لاَ تَصْرِفْهَا عَنَّا بِجُودِکَ وَ اِسْقِنَا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِکَأْسِهِ وَ بِیَدِهِ رَیّاً رَوِیّاً هَنِیئاً سَائِغاً لاَ ظَمَأَ بَعْدَهُ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

عرض بنده ی حقیر باز این است که اگر شما خواستید از راههای یانگ-میلز پیمانه ای و حسابان ابرتقارنی گراسمانی و بلکه چرن- سیمونزی و حتی برنامه ی لنگلندز و هندسه ی ناجابجایی وارد نظریه های ریسمان و ام هم شوید، توجه هم داشته باشید که یک دوگانهایی یحتمل خواهید داشت که مربوط شوند به انواع کارخانه ها و بلکه خصوصاً هم انواع کارخانه های هواپیماسازی و بلکه کاربردهای مدیریتی آن هم در انرژی هسته ای که به عنوان مثال آیا ماده و انرژیهای تاریک هم در مدل استاندارد ذرات فیزیکی مدل کارخانه های ما چقدر هم دخیلند و بلکه هم اصلا دخیل نیستند؟

اینجا مسئله این است که بعضی یحتمل اشکال هم می کنند که یک وقت هست که امام زمان عجل الله فرجه الشریف قرار است به فکر این هم باشد که چقدر هم در ساخت این کارخانه ها به او یاری هم می شود؟ ولی یک وقت دیگر هم هست که یحتمل امام زمان عجل الله فرجه الشریف مثل این نوشته های پشت کامیونها می فرمایند نه اینکه من و بابام و شما همه و همه! و بلکه هم می فرمایند خودم تنها و شما همه و همه در ان الصلاة تنهی عن المنکر و الفحشاء. و اما خوب، اینجا یک وقت هست که امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم در دیار کفر واقع شده اند و باز هم می فرمایند خودم تنها و شما همه و همه و یک وقت هم هست که در دیار و مملکت اسلام هم واقع شده اند و باز هم می فرمایند خودم تنها به عنوان سربازی کوچک از سربازان خود امام زمان عجل الله فرجه الشریف و باز شما همه و همه! و حالا کاری هم نداریم که یک ویرایش دیگری هم هست که در همه حالی چه در غیبت و چه در عصر ظهور آن حضرت در دولت کریمه ی ایشان هم مسئله همین است که خودم و خودم و خودم نه اینکه خودتی خودتی خودتی و شماها همه و همه! و حالا چقدر هم در این کار مدیریتی حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف آن حضرت می توانند کار خود را در شهادت مدیریت کارخانه هایش پیش هم ببرد که یحتمل یانگ-میلزی پیمانه ای هم چقدر هست و چقدر هم هاریش-چدرایی است و بلکه برنامه ی لنگلندز و گروه های الکتریکی-مغناطیسی ابرتقارنی و آیا نظریه های ام و ریسمان هم دخیلند و ...؟ و الله اعلم!

البته برای حتی حاضر شدن درسهای کله پوکها و سر مکتبهای بلکه الفهای بینهایت مراتب بالاتر و متعالیه ی فضای هیلبرت و بلکه فضاهای اپراتوری طیفهای سه تایی هندسه ی ناجابجایی و نظریه ی ام و (ابر)ریسمان و برنامه ی لنگلندز، باید هم قبول کرد که بالاخره بیخود نبوده است که سایمون دانالدسون وقتی کار توپولوژیک فریدمن را به توپولوژیهای 4-خمینه های هموار هم بسط داد یا یحتمل بعضی هم بفرمایند که تخصیصش داد، بیخود نبود که زایبرگ-ویتن هم آنها را الکتریکی- مغناطیسی در معادلاتشان معروف به همین اسمهای خودشان یعنی معادلات زایبرگ-ویتنی دوباره فرمولیزه کردند و بلکه نظریه های زایبرگ-ویتن-فلوئر و هیگارد-زایبرگ-ویتن هم که یحتمل بعضی اشکال کنند و بفرمایند که اینها هم که مربوط به همان تک قطبیهای مغناطیسی خودمان هم هست. و حالا نظریه های حالات جامد کیتاو- یاو-ساچدو و بلکه نظریه های آینه های شتاب برداشته ی کاسیمیری خمینه های کهلری و هایپر کهلری کالابی-یاو و معادلات گوپاکومار-وفا و .... هر کدام چطور وارد بحثها می شوند، یحتمل اینجا دیگر آیا بحث خیلی هم عوض شود و بلکه سربازی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم طلبه ها و شاگردهای صفر و یکی و بلکه حتی الفهای بالاتر و متعالیه ترین بینهایتهای مراجع تقلیدی و حضرت ولی فقیه و امام زمان هم از روی کتب درسی برای کله پوکها به راههای انحرافی هم کشیده شوند و حتی شاگردان ساعی درجات عالی و عالیترین را هم بسبب همان کله پوکی تنبلترها از راه ها کلاً بدر کنند و در همان چند قدم اولیه ی نسبیتهای خاص و عام اینشتن و بلکه گرانش کوانتومی و مدل استاندارد فیزیک و بلکه نظریه های (ابر)همدیسی حتی گویا و میدانهای کوانتومی... زمین هم بزنند یا به انحراف و فتنه های جبران ناپذیر هم بکشانند.

یعنی نکته اینجا این است که اگر یانگ-میلز پیمانه ای را داریم که در یک طرف کیهان و نظریه های کیهانشناسی مربوطه برمی گردند به کوتوله های سفید و مقادیر خیلی کمی هم انرژی و ماده ی تاریک و آنگاه یحتمل هم در آن طرف کیهان و بلکه در کهکشانی دیگر هم همین نظریه یک دوگانی داشته باشد که ماده و انرژیهای تاریک هم هستند که چطور با هم ترکیب هم شده اند که بر کوتوله ها یا حتی نه خیلی کوتوله های سفید هم ماچویی و حتی ویمپی هم بر آنها قالب شده و از پا دربیاورندشان (نظریه های پایداری را تشکیل ندهند) چرا که نظریه های یانگ-میلز پیمانه ای یحتمل هم اینجوری دوگانی خاصی هم در بعضی نظریه ها متجلی کنند که حتی در نظریه ی اعداد جبری هم نمایشاتی داشته باشند. حالا کاری هم نداریم که بعضی یحتمل این وسط بفرمایند که ید الله مغلوله و هر چند هم که غلت ایدیهم: وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُواْ بِمَا قَالُواْ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُ کَیْفَ یَشَاءُ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاء إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ کُلَّمَا أَوْقَدُواْ نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللّهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الأَرْضِ فَسَادًا وَاللّهُ لاَ یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ ﴿64﴾ اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و اشیاعه و الذابین عنه و المسارعین الیه فی قضاء حوائجه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ﴿القصص: 5﴾

 

اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ اَلْعٰالَمِینَ وَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى سَیِّدِنَا مُحَمَّدٍ نَبِیِّهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً اَللَّهُمَّ لَکَ اَلْحَمْدُ عَلَى مَا جَرَى بِهِ قَضَاؤُکَ فِی أَوْلِیَائِکَ اَلَّذِینَ اِسْتَخْلَصْتَهُمْ لِنَفْسِکَ وَ دِینِکَ إِذِ اِخْتَرْتَ لَهُمْ جَزِیلَ مَا عِنْدَکَ مِنَ اَلنَّعِیمِ اَلْمُقِیمِ اَلَّذِی لاَ زَوَالَ لَهُ وَ لاَ اِضْمِحْلاَلَ بَعْدَ أَنْ شَرَطْتَ عَلَیْهِمُ اَلزُّهْدَ فِی دَرَجَاتِ هَذِهِ اَلدُّنْیَا اَلدَّنِیَّةِ وَ زُخْرُفِهَا وَ زِبْرِجِهَا فَشَرَطُوا لَکَ ذَلِکَ وَ عَلِمْتَ مِنْهُمُ اَلْوَفَاءَ بِهِ فَقَبِلْتَهُمْ وَ قَرَّبْتَهُمْ وَ قَدَّمْتَ لَهُمُ اَلذِّکْرَ اَلْعَلِیَّ وَ اَلثَّنَاءَ اَلْجَلِیَّ وَ أَهْبَطْتَ عَلَیْهِمْ مَلاَئِکَتَکَ وَ کَرَّمْتَهُمْ بِوَحْیِکَ وَ رَفَدْتَهُمْ بِعِلْمِکَ وَ جَعَلْتَهُمُ اَلذَّرِیعَةَ [اَلذَّرَائِعَ] إِلَیْکَ وَ اَلْوَسِیلَةَ إِلَى رِضْوَانِکَ فَبَعْضٌ أَسْکَنْتَهُ جَنَّتَکَ إِلَى أَنْ أَخْرَجْتَهُ مِنْهَا وَ بَعْضٌ حَمَلْتَهُ فِی فُلْکِکَ وَ نَجَّیْتَهُ وَ [مَعَ] مَنْ آمَنَ مَعَهُ مِنَ اَلْهَلَکَةِ بِرَحْمَتِکَ وَ بَعْضٌ اِتَّخَذْتَهُ لِنَفْسِکَ خَلِیلاً وَ سَأَلَکَ لِسٰانَ صِدْقٍ فِی اَلْآخِرِینَ فَأَجَبْتَهُ وَ جَعَلْتَ ذَلِکَ عَلِیًّا وَ بَعْضٌ کَلَّمْتَهُ مِنْ شَجَرَةٍ تَکْلِیماً وَ جَعَلْتَ لَهُ مِنْ أَخِیهِ رِدْءاً وَ وَزِیراً وَ بَعْضٌ أَوْلَدْتَهُ مِنْ غَیْرِ أَبٍ وَ آتَیْتَهُ اَلْبَیِّنٰاتِ وَ أَیَّدْتَهُ بِرُوحِ اَلْقُدُسِ وَ کُلٌّ [وَ کُلاًّ] شَرَعْتَ لَهُ شَرِیعَةً وَ نَهَجْتَ لَهُ مِنْهٰاجاً وَ تَخَیَّرْتَ لَهُ أَوْصِیَاءَ [أَوْصِیَاءَهُ] مُسْتَحْفِظاً بَعْدَ مُسْتَحْفِظٍ [مُسْتَحْفَظاً بَعْدَ مُسْتَحْفَظٍ] مِنْ مُدَّةٍ إِلَى مُدَّةٍ إِقَامَةً لِدِینِکَ وَ حُجَّةً عَلَى عِبَادِکَ وَ لِئَلاَّ یَزُولَ اَلْحَقُّ عَنْ مَقَرِّهِ وَ یَغْلِبَ اَلْبَاطِلُ عَلَى أَهْلِهِ وَ لاَ [لِئَلاَّ] یَقُولَ أَحَدٌ لَوْ لاٰ أَرْسَلْتَ إِلَیْنٰا رَسُولاً مُنْذِراً وَ أَقَمْتَ لَنَا عَلَماً هَادِیاً فَنَتَّبِعَ آیٰاتِکَ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَذِلَّ وَ نَخْزىٰ إِلَى أَنِ اِنْتَهَیْتَ بِالْأَمْرِ إِلَى حَبِیبِکَ وَ نَجِیبِکَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَکَانَ کَمَا اِنْتَجَبْتَهُ سَیِّدَ مَنْ خَلَقْتَهُ وَ صَفْوَةَ مَنِ اِصْطَفَیْتَهُ وَ أَفْضَلَ مَنِ اِجْتَبَیْتَهُ وَ أَکْرَمَ مَنِ اِعْتَمَدْتَهُ قَدَّمْتَهُ عَلَى أَنْبِیَائِکَ وَ بَعَثْتَهُ إِلَى اَلثَّقَلَیْنِ مِنْ عِبَادِکَ وَ أَوْطَأْتَهُ مَشَارِقَکَ وَ مَغَارِبَکَ وَ سَخَّرْتَ لَهُ اَلْبُرَاقَ وَ عَرَجْتَ بِرُوحِهِ [بِهِ] إِلَى سَمَائِکَ وَ أَوْدَعْتَهُ عِلْمَ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ إِلَى اِنْقِضَاءِ خَلْقِکَ ثُمَّ نَصَرْتَهُ بِالرُّعْبِ وَ حَفَفْتَهُ بِجَبْرَئِیلَ وَ مِیکَائِیلَ وَ اَلْمُسَوِّمِینَ مِنْ مَلاَئِکَتِکَ وَ وَعَدْتَهُ أَنْ تُظْهِرَ دِینَهُ عَلَى اَلدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ اَلْمُشْرِکُونَ ...

وَ أَحَلَّهُ مَحَلَّ هَارُونَ مِنْ مُوسَى فَقَالَ لَهُ أَنْتَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَى إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِیَّ بَعْدِی وَ زَوَّجَهُ اِبْنَتَهُ سَیِّدَةَ نِسَاءِ اَلْعَالَمِینَ وَ أَحَلَّ لَهُ مِنْ مَسْجِدِهِ مَا حَلَّ لَهُ وَ سَدَّ اَلْأَبْوَابَ إِلاَّ بَابَهُ ثُمَّ أَوْدَعَهُ عِلْمَهُ وَ حِکْمَتَهُ فَقَالَ أَنَا مَدِینَةُ اَلْعِلْمِ وَ عَلِیٌّ بَابُهَا فَمَنْ أَرَادَ اَلْمَدِینَةَ وَ اَلْحِکْمَةَ فَلْیَأْتِهَا مِنْ بَابِهَا ثُمَّ قَالَ أَنْتَ أَخِی وَ وَصِیِّی وَ وَ ارِثِی لَحْمُکَ مِنْ لَحْمِی وَ دَمُکَ مِنْ دَمِی وَ سِلْمُکَ سِلْمِی وَ حَرْبُکَ حَرْبِی وَ اَلْإِیمَانُ مُخَالِطٌ لَحْمَکَ وَ دَمَکَ کَمَا خَالَطَ لَحْمِی وَ دَمِی وَ أَنْتَ غَداً عَلَى اَلْحَوْضِ خَلِیفَتِی وَ أَنْتَ تَقْضِی دَیْنِی وَ تُنْجِزُ عِدَاتِی وَ شِیعَتُکَ عَلَى مَنَابِرَ مِنْ نُورٍ مُبْیَضَّةً وُجُوهُهُمْ حَوْلِی فِی اَلْجَنَّةِ وَ هُمْ جِیرَانِی وَ لَوْ لاَ أَنْتَ یَا عَلِیُّ لَمْ یُعْرَفِ اَلْمُؤْمِنُونَ بَعْدِی وَ کَانَ بَعْدَهُ هُدًى مِنَ اَلضَّلاَلِ وَ نُوراً مِنَ اَلْعَمَى وَ حَبْلَ اَللَّهِ اَلْمَتِینَ وَ صِرَاطَهُ اَلْمُسْتَقِیمَ لاَ یُسْبَقُ بِقَرَابَةٍ فِی رَحِمٍ وَ لاَ بِسَابِقَةٍ فِی دِینٍ وَ لاَ یُلْحَقُ فِی مَنْقَبَةٍ مِنْ مَنَاقِبِهِ یَحْذُو حَذْوَ اَلرَّسُولِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِمَا وَ آلِهِمَا وَ یُقَاتِلُ عَلَى اَلتَّأْوِیلِ وَ لاَ تَأْخُذُهُ فِی اَللَّهِ لَوْمَةُ لاٰئِمٍ قَدْ وَتَرَ فِیهِ صَنَادِیدَ اَلْعَرَبِ وَ قَتَلَ أَبْطَالَهُمْ وَ نَاوَشَ [نَاهَشَ] ذُؤْبَانَهُمْ فَأَوْدَعَ قُلُوبَهُمْ أَحْقَاداً بَدْرِیَّةً وَ خَیْبَرِیَّةً وَ حُنَیْنِیَّةً وَ غَیْرَهُنَّ فَأَضَبَّتْ [فَأَصَنَّتْ] [فَأَصَنَّ] عَلَى عَدَاوَتِهِ وَ أَکَبَّتْ عَلَى مُنَابَذَتِهِ حَتَّى قَتَلَ اَلنَّاکِثِینَ وَ اَلْقَاسِطِینَ وَ اَلْمَارِقِینَ وَ لَمَّا قَضَى نَحْبَهُ وَ قَتَلَهُ أَشْقَى [اَلْأَشْقِیَاءِ مِنَ اَلْأَوَّلِینَ وَ اَلْآخِرِینَ] اَلْآخِرِینَ یَتْبَعُ أَشْقَى اَلْأَوَّلِینَ لَمْ یُمْتَثَلْ أَمْرُ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فِی اَلْهَادِینَ بَعْدَ اَلْهَادِینَ وَ اَلْأُمَّةُ مُصِرَّةٌ عَلَى مَقْتِهِ مُجْتَمِعَةٌ عَلَى قَطِیعَةِ رَحِمِهِ وَ إِقْصَاءِ وَلَدِهِ إِلاَّ اَلْقَلِیلَ مِمَّنْ وَفَى لِرِعَایَةِ اَلْحَقِّ فِیهِمْ فَقُتِلَ مَنْ قُتِلَ وَ سُبِیَ مَنْ سُبِیَ وَ أُقْصِیَ مَنْ أُقْصِیَ وَ جَرَى اَلْقَضَاءُ لَهُمْ بِمَا یُرْجَى لَهُ حُسْنُ اَلْمَثُوبَةِ إِذْ کَانَتِ اَلْأَرْضُ لِلّٰهِ یُورِثُهٰا مَنْ یَشٰاءُ مِنْ عِبٰادِهِ وَ اَلْعٰاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ وَ سُبْحٰانَ رَبِّنٰا إِنْ کٰانَ وَعْدُ رَبِّنٰا لَمَفْعُولاً وَ لَنْ یُخْلِفَ اَللّٰهُ وَعْدَهُ وَ هُوَ اَلْعَزِیزُ اَلْحَکِیمُ فَعَلَى اَلْأَطَائِبِ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِمَا وَ آلِهِمَا فَلْیَبْکِ اَلْبَاکُونَ وَ إِیَّاهُمْ فَلْیَنْدُبِ اَلنَّادِبُونَ وَ لِمِثْلِهِمْ فَلْتُذْرَفِ [فَلْتَدُرَّ] اَلدُّمُوعُ وَ لْیَصْرُخِ اَلصَّارِخُونَ وَ یَضِجُّ [یَضِجَّ] اَلضَّاجُّونَ وَ یَعِجُّ [یَعِجَّ] اَلْعَاجُّونَ أَیْنَ اَلْحَسَنُ أَیْنَ اَلْحُسَیْنُ أَیْنَ أَبْنَاءُ اَلْحُسَیْنِ صَالِحٌ بَعْدَ صَالِحٍ وَ صَادِقٌ بَعْدَ صَادِقٍ أَیْنَ اَلسَّبِیلُ بَعْدَ اَلسَّبِیلِ أَیْنَ اَلْخِیَرَةُ بَعْدَ اَلْخِیَرَةِ أَیْنَ اَلشُّمُوسُ اَلطَّالِعَةُ ....

بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ تِلاَدِ نِعَمٍ لاَ تُضَاهَى بِنَفْسِی أَنْتَ مِنْ نَصِیفِ شَرَفٍ لاَ یُسَاوَى إِلَى مَتَى أَحَارُ [أَجْأَرُ] فِیکَ یَا مَوْلاَیَ وَ إِلَى مَتَى: وَ أَیَّ خِطَابٍ أَصِفُ فِیکَ وَ أَیَّ نَجْوَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أُجَابَ دُونَکَ وَ [أَوْ] أُنَاغَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ أَبْکِیَکَ وَ یَخْذُلَکَ اَلْوَرَى عَزِیزٌ عَلَیَّ أَنْ یَجْرِیَ عَلَیْکَ دُونَهُمْ مَا جَرَى هَلْ مِنْ مُعِینٍ فَأُطِیلَ مَعَهُ اَلْعَوِیلَ وَ اَلْبُکَاءَ هَلْ مِنْ جَزُوعٍ فَأُسَاعِدَ جَزَعَهُ إِذَا خَلاَ هَلْ قَذِیَتْ عَیْنٌ فَسَاعَدَتْهَا عَیْنِی عَلَى اَلْقَذَى هَلْ إِلَیْکَ یَا اِبْنَ أَحْمَدَ سَبِیلٌ فَتُلْقَى هَلْ یَتَّصِلُ یَوْمُنَا مِنْکَ بِعِدَةٍ [بِغَدِهِ] فَنَحْظَى مَتَى نَرِدُ مَنَاهِلَکَ اَلرَّوِیَّةَ فَنَرْوَى مَتَى نَنْتَقِعُ مِنْ عَذْبِ مَائِکَ فَقَدْ طَالَ اَلصَّدَى مَتَى نُغَادِیکَ وَ نُرَاوِحُکَ فَنَقِرَّ عَیْناً [فَتَقَرَّ عُیُونُنَا] مَتَى تَرَانَا [وَ] نَرَاکَ وَ قَدْ نَشَرْتَ لِوَاءَ اَلنَّصْرِ تُرَى أَ تَرَانَا نَحُفُّ بِکَ وَ أَنْتَ تَؤُمُّ اَلْمَلَأَ وَ قَدْ مَلَأْتَ اَلْأَرْضَ عَدْلاً وَ أَذَقْتَ أَعْدَاءَکَ هَوَاناً وَ عِقَاباً وَ أَبَرْتَ اَلْعُتَاةَ وَ جَحَدَةَ اَلْحَقِّ وَ قَطَعْتَ دَابِرَ اَلْمُتَکَبِّرِینَ وَ اِجْتَثَثْتَ أُصُولَ اَلظَّالِمِینَ وَ نَحْنُ نَقُولُ اَلْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ اَلْعٰالَمِینَ اَللَّهُمَّ أَنْتَ کَشَّافُ اَلْکُرَبِ وَ اَلْبَلْوَى وَ إِلَیْکَ أَسْتَعْدِی فَعِنْدَکَ اَلْعَدْوَى وَ أَنْتَ رَبُّ اَلْآخِرَةِ وَ اَلدُّنْیَا [اَلْأُولَى] فَأَغِثْ یَا غِیَاثَ اَلْمُسْتَغِیثِینَ عُبَیْدَکَ اَلْمُبْتَلَى وَ أَرِهِ سَیِّدَهُ یَا شَدِیدَ اَلْقُوَى وَ أَزِلْ عَنْهُ بِهِ اَلْأَسَى وَ اَلْجَوَى وَ بَرِّدْ غَلِیلَهُ یَا مَنْ عَلَى اَلْعَرْشِ اِسْتَوَى وَ مَنْ إِلَیْهِ اَلرُّجْعَى وَ اَلْمُنْتَهَى اَللَّهُمَّ وَ نَحْنُ عَبِیدُکَ اَلتَّائِقُونَ [اَلشَّائِقُونَ] إِلَى وَلِیِّکَ اَلْمُذَکِّرِ بِکَ وَ بِنَبِیِّکَ خَلَقْتَهُ لَنَا عِصْمَةً وَ مَلاَذاً وَ أَقَمْتَهُ لَنَا قِوَاماً وَ مَعَاذاً وَ جَعَلْتَهُ لِلْمُؤْمِنِینَ مِنَّا إِمَاماً فَبَلِّغْهُ مِنَّا تَحِیَّةً وَ سَلاٰماً وَ زِدْنَا بِذَلِکَ یَا رَبِّ إِکْرَاماً وَ اِجْعَلْ مُسْتَقَرَّهُ لَنَا مُسْتَقَرًّا وَ مُقٰاماً وَ أَتْمِمْ نِعْمَتَکَ بِتَقْدِیمِکَ إِیَّاهُ أَمَامَنَا حَتَّى تُورِدَنَا جِنَانَکَ [جَنَّاتِکَ] وَ مُرَافَقَةَ اَلشُّهَدَاءِ مِنْ خُلَصَائِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ جَدِّهِ [وَ] رَسُولِکَ اَلسَّیِّدِ اَلْأَکْبَرِ وَ عَلَى [عَلِیٍّ] أَبِیهِ اَلسَّیِّدِ اَلْأَصْغَرِ وَ جَدَّتِهِ اَلصِّدِّیقَةِ اَلْکُبْرَى فَاطِمَةَ بِنْتِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى مَنِ اِصْطَفَیْتَ مِنْ آبَائِهِ اَلْبَرَرَةِ وَ عَلَیْهِ أَفْضَلَ وَ أَکْمَلَ وَ أَتَمَّ وَ أَدْوَمَ وَ أَکْثَرَ وَ أَوْفَرَ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَصْفِیَائِکَ وَ خِیَرَتِکَ مِنْ خَلْقِکَ وَ صَلِّ عَلَیْهِ صَلاَةً لاَ غَایَةَ لِعَدَدِهَا وَ لاَ نِهَایَةَ لِمَدَدِهَا وَ لاَ نَفَادَ لِأَمَدِهَا اَللَّهُمَّ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَقَّ وَ أَدْحِضْ بِهِ اَلْبَاطِلَ وَ أَدِلْ بِهِ أَوْلِیَاءَکَ وَ أَذْلِلْ بِهِ أَعْدَاءَکَ وَ صِلِ اَللَّهُمَّ بَیْنَنَا وَ بَیْنَهُ وُصْلَةً تُؤَدِّی إِلَى مُرَافَقَةِ سَلَفِهِ وَ اِجْعَلْنَا مِمَّنْ یَأْخُذُ بِحُجْزَتِهِمْ وَ یَمْکُثُ فِی ظِلِّهِمْ وَ أَعِنَّا عَلَى تَأْدِیَةِ حُقُوقِهِ إِلَیْهِ وَ اَلاِجْتِهَادِ فِی طَاعَتِهِ وَ اِجْتِنَابِ مَعْصِیَتِهِ وَ اُمْنُنْ عَلَیْنَا بِرِضَاهُ وَ هَبْ لَنَا رَأْفَتَهُ وَ رَحْمَتَهُ وَ دُعَاءَهُ وَ خَیْرَهُ مَا نَنَالُ بِهِ سَعَةً مِنْ رَحْمَتِکَ وَ فَوْزاً عِنْدَکَ وَ اِجْعَلْ صَلاَتَنَا بِهِ مَقْبُولَةً وَ ذُنُوبَنَا بِهِ مَغْفُورَةً وَ دُعَاءَنَا بِهِ مُسْتَجَاباً وَ اِجْعَلْ أَرْزَاقَنَا بِهِ مَبْسُوطَةً وَ هُمُومَنَا بِهِ مَکْفِیَّةً وَ حَوَائِجَنَا بِهِ مَقْضِیَّةً وَ أَقْبِلْ إِلَیْنَا بِوَجْهِکَ اَلْکَرِیمِ وَ اِقْبَلْ تَقَرُّبَنَا إِلَیْکَ وَ اُنْظُرْ إِلَیْنَا نَظْرَةً رَحِیمَةً نَسْتَکْمِلْ بِهَا اَلْکَرَامَةَ عِنْدَکَ ثُمَّ لاَ تَصْرِفْهَا عَنَّا بِجُودِکَ وَ اِسْقِنَا مِنْ حَوْضِ جَدِّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ بِکَأْسِهِ وَ بِیَدِهِ رَیّاً رَوِیّاً هَنِیئاً سَائِغاً لاَ ظَمَأَ بَعْدَهُ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

 

عرض بنده ی حقیر این است که در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی می توان هم بلا نسبت یک درسی هم داد در مبحث نظریه ی ریسمان و برنامه ی لنگلندز در ده دقیقه برای کله پوکها (string theory and Langlands program in ten minutes for dummies). نکته اینجا این است که اتفاقاً بنده داشتم فیلم سه کله پوک چدید (سال 2012) را راجعش در ویکیپدیا می خواندم و دیدم که دارد از اینکه آخرهای فیلم گویا سه کله پوک با ماشینشان نگو می افتند هم توی دریاچه ای. و بعد از بد حادثه هم فرفری باد توی معده اش می پیچد و کار را خرابتر هم می کند و مو هم کبریت بی خطر ضد آبشش را در می آورد و می کشد و انفجاری باندازه ی کافی بزرگ هم رخ می دهد که شیشه ها هم منفجر شده و  آنها را از درون ماشین که زیر دریاچه هم گیر کرده بوده است نجات می دهد. البته این یک مثال بیرونی هم می تواند باشد که وقتی انفجاری درونی هم احتیاج هست که رخ دهد و الا که آب و خون هم یحتمل از زیر پوست طرف بزند بیرون و قارچ سیاه شود و بلکه جلوی این انفجار هم گرفته شود یحتمل اگر گل شقایقی هم آن دور و برها روئیده باشد آنگاه بمرور زمان پلاسیده می شود و چه رسد به اینکه حتی ملانوم هم زیرپوستی چند تا لااقل چهار پنج تا جزیره مانند هم درست شده باشد. گاهی اوقات بهترین مانع جزایری برای ملانوم همین انفجار است دیگر. حالا باز هی بفرمایید که ما کارخانه ی هواپیما سازی هم می خواهیم که چه؟ مگر انرژی هسته ای که داشتیم و داریم حالا چقدر به ما در دوگانهای الکتریکی-مغناطیسی مان هم می توانند کمک کنند که حالا به آن تازه کارخانه های هواپیماسازی هم اضافه کنیم؟

گذشته از اینها هم شما حساب بفرمایید که بنده ی حقیر بخواهم برای مبتدیان و بلکه کله پوکها هم نشان دهم که در ده دقیقه هم می شود نظریه ی  ریسمان و برنامه ی لنگلندز هم گفت؛ خوب این که خیلی هم خوب است. ولی حالا شما فرض هم بفرمایید که این دیگر وارونه کاری هم نیست و بلکه در خودش هم یک کله پوکی و بلکه در آن واحد هم سه کله پوکی را هم ندارد که بخواهید همین نظریه ی ریسمان و برنامه ی لنگلندز را به  محمد رضا گروسی و بلکه خود جناب رابرت لنگلندز هم نه حتی سه کله پوکی و بلکه بینهایت هم سه کله پوکی روی فضاهای هیلبرتی و جبرهای فن نویمنی و جبرهای سی-ستاره C* و هندسه ی ناجابجایی و .... هم الی ما شاء الله نیز بخواهید اظهار فضل و فضولی هم بفرمایید؟ اشکالی ندارد؟

عرض بنده ی حقیر اینجا این هم هست که آیا غیر از این هم هست که یحتمل امام حسین علیه السلام هم شوخی شوخی با عمر ابن سعد و ابن زیاد و شمر و یزید لعنت الله علیهم تا کربلا هم رفتند توی جهاد اکبر با نفس خود و دیگران همانطوری که این لعنتیها هم کله پوکی با او وارد دعوا هم شدند و بلکه امام حسین علیه السلام را هم کله پوک به حساب هم آوردند که چطور هم حالا حسابش را صاف خواهیم کرد و بلکه ارباً اربایش خواهیم هم کرد؟ این یک طرف قضیه است  و طرف دیگر این است که تازه کله پوکی هم بنظرشان برسد که بابا اینها که چیزی نیست و حالا همه ی اینها را هم کنار زده و خودمان هم می شویم ائمه ی مستضعفین بعد از اینها و منبر پیغمبر را هم خودمان تصاحب خواهیم کرد. و تازه همین قدر هم اگر به عقلشان می رسید که خوب بود و بلکه حساب را بر این هم می گذارند که کدام خدا؟ کدام پیغمبر؟ کدام امام زمان عجل الله فرجه الشریف؟ همان شاهنشاه آریامهر و فرعون و اینها مگر چه عیبی هم داشتند که حالا بیاییم دنبال مو و لاری و فرفری سه کله پوکی هم بدویم ببینیم اینها چه بلایی سرمان هم می خواهند بیاورند و بلکه چطوری هم می خواهند فیلممان هم کنند و بذارندمان هم سر کار؟ مگر ملانوم گرفته ایم؟

عرض بنده ی حقیر اینجا است که ما هر قدر هم که برای امام زمان عجل الله فرجه الشریف ندبه و زاری هم کنیم همانطوری که باید هم برای امام حسین و یاران با وفایش هم ندبه و گریه کنیم، باز هم که کم است تا بالاخره به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسیم؛ و نه این هم که با این همه زحمتهای شهداء و جانبازان و اسیران اسلام هم نرسیده بخواهیم حجابها را در نیمه ی راه کنار زده و بلکه ببینیم آنطرف خط هم در ماهواره و شهرها و کشورهای ماورای اسلام هم چطور با هم معاشرت می کنند و دنبال موسیقیهایشان هم نتوانیم برویم چون فیلتر است و بلکه بنشینیم ببینیم محتوای همان شعرشان که اسپینرز هم برای سه کله پوک خوانده است که "ایتزه شیم" چه بوده است؟ آیا محتوای هم دارد؟ 

شما اینجا یک مسئله ای را دارید که اگر ملاها را خواب نکرده باشید متوجه هم یحتمل شوید که بابا آیا یک مرتبه سوت هم نشده ای به آنطرف خط و بلکه آنطرف دیوار و موانعی که دیگر یحتمل با اینکه به عنوان طلبه دانشجویی هم بطور مجازی رفته ای پای درس و بحث و مکتبهای اکابر صفر و یکی دیجیتالی مجازی و اینترنتی بینهایتهای مراتب بالاتر آیات اللهی حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف، در عین حال هم یحتمل هیچ وقت هم توجه و التفاتتان جلب نشود که سوت هم شده اید به منفی بینهایتهایی از انتگرالهای تریسی طرف هارمونیک و طرف هندسی که آیا حالا چطور هم باید برگردید به موضع خود در سر کلاس و مکتبی که درسهای مربوط به دعا و ندبه و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه حضرت رسول اکرم و خاتم النبیین محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم هم در بین بحث و درسها حضوری مشهود هم تشریف داشته باشند و همه و همه هم در نزدیک شدن به لب حوض رسول اکرم در بهشت از هم پیشی دارند می گیرند؟ حالا هی شما داد بزنید که و الله بالله مسئله حقوقهای نجومی هم نیست و حتی به ماشین و هواپیما و کشتی و لوازم خانگی لوکس خارجی و حتی ایرانی هم نیست و گوساله پرستی هم نداریم که هیچی و بلکه تا گوساله گاو هم شود دل صاحبش هم آب شود و .... کو گوش شنوا؟ یعنی واقعاً هم یک هنری می خواهد که شما بتوانید حرفتان را به زبان آدمیزاد هم برای نظریه ی ریسمانچی ها و برنامه ی لنگلندز و اینها طوری بزنید که بهشان هم برنخورد و سوت شوید آنطرف اقیانوسها و .... و اما خوب اینی است که هست و حالا بنده ی حقیر هم بخواهم کله پوکی نظریه ی ریسمان را عرض کنم بجای اینکه از وحدت نیروها و ابرتقارن و آنگاه ریسمان و ابرریسمان هم بتوانم درست و حسابی عرض کنم، بجایش فکرم ببینید چطوری هم رفته است دنبال کجاها؟ یعنی همینها را هم یحتمل خیلی قشنگ و زیبا می شود ریاضی فیزیکی و بلکه بر حسب حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز بیان کرد و استفاده هم برد اگر انسان فکرش را بکار بیاندازد. ولی وقتی ببیند که آنهایی هم که حالا دارند در این زمینه ها کار می کنند شده اند جای نوه هایش و بلکه باید برود از شاگردان نوه هایش هم درس بگیرد، آیا شما بودید کله پوکی هم وارد مسائل نمی شدید؟ فکر نمی کردید که از غافله هم جا مانده اید؟ بهتر نبود از همان اول سعی هم می کردید از غافله ی امام حسین علیه السلام هم جا نمانید تا کارتان به اینجاها هم نکشد؟ و حالا هم هی به شما ملانوم ملانوم و سرطان و کرونا و قارج سیاه و ... هی نکنند؟ این الطالب بذحول الانبیاء و ابناء الانبیاء، این الطالب بدم المقتول بکربلاء. آقا جان ما چه جوری هم بگوییم که بابا جا مانده ایم و بلکه آن اسب تازی میدان مسابقه هم هی دارد می چرخد و همه را جا می گذارد و باز برمی گردد سر جای اولش و دوباره می تازد و روز از نو و روزی هم از نو و ...؛ بد جوری هم جا مانده ایم یا امام زمان و اسیرت هم شده ایم. ما را یا امام حسین علیه السلام و بلکه یا امام زمان عجل الله فرجه الشریف هر چه زودتر هم دریاب! خودمان هم نفهمیدیم چطوری کله پوک هم شده ایم بجای اینکه کله پوکی هم به بقیه در ده دقیقه هم درس بدهیم حالا که از وقت هم کلی گذشته است و .... بنده ی حقیر حالا می فهمم که چطور هم فرعون دنبال حضرت موسی دلش را زد بدریا و در آب هم افتاد و داشت غرق هم می شد که صدا زد مو مو مو و دیگر حتی نتوانست هم بگوید که یا حضرت موسی به خدایت بگو مرا نجاتم هم دهد ملانوم هم گرفته ام و نمی توانم هم خوب شنا کنم. نجاتم بده و الا که غرق خواهم شد! ولی هیچ گاه هم خودش بقول معروف نفهمید که باید چه کند و چطور هم خودش را بفضل الهی نجات دهد چرا که خودش را هم همه کاره ی عالم می دانست و در نفاق و شرک و کفر و جهلش هم غرق شد و به درک هم رفت ولی ولایت امیر المومنین را هم آنطوری که در دعای کمیل هم آمده است را نیز درک نکرد و گفت همه ی این مصر هم مال من است و نه فقط این هم که این قطعه ای از بیدگنه یا چاله هرز را هم بروم به اسم خودم کنم و بعد هم کیف دنیا و ... و کیست که همه ی مصر را بیاید یه هو و یک جا هم بدهد به حضرت موسی علی نبینا علیهم السلام و بلکه از چنگ من هم دربیاورد؟ همه اش مال خودم است و هیچی اش را هم نمی خواهم و نه خودم می خواهم و نه می گذارم به حضرت موسی علی نبینا محمد مصطفی خاتم النبیین صل الله علیه و آله الطاهرین علیهم السلام هم برسد و بلکه همه و همه ی عالم هم مال من است و بقیه ی صیهویستها و لا غیر.... کی می شود برویم قدس پشت سر امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم بایستیم به نماز جمعه در قدس شریف؛ راه قدس از کربلا هم می گذرد! کربلا کربلا ما داریم می آییم!!! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لَا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى یَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَفْقَهُونَ ﴿7﴾
یَقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ ﴿8﴾
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَمَن یَفْعَلْ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿9﴾
وَأَنفِقُوا مِن مَّا رَزَقْنَاکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَیَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِی إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَکُن مِّنَ الصَّالِحِینَ ﴿10﴾
وَلَن یُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَاء أَجَلُهَا وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿11﴾ سوره مبارکه منافقون
 

یک مسئله ی سه کله پوکی شدیدی هم هست آنجایی که طلبه و دانشجو و دانش آموز و شاگرد تنبلهای مکتب ته کلاس هم نشسته اند و دارند توی سر و کله ی هم زده و بلکه همدیگر را هم لگدمال نموده و مسخره بازی در می آورند و حتی فکر این هم نیستند که چطور از صفری یحتمل هم گاهی یکی که در آن گیر کرده اند بیرون آمده و به سمت بینهایتهای مراتب بالاتر متعالیه ی آیات اللهی و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی و نهایتاً هم امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز حرکت بفرمایند. این مسئله خصوصاً آنطور که خود امام حسین علیه السلام بر حسب روایت بحث از امر به معروف و نهی از منکر علماء و دانشمندان و بلکه حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و حتی حکمت الهی را مطرح می فرمایند و بلکه آنجا که حضرت ولی فقیه مد ظله العالی نیز مسئله را به طوطی و بازرگان تاجر هم تشبیه می فرمایند دیگر سه کله پوکی بچه تنبلهای آخر کلاس را به نهایتشان هم می رساند.

مثل این می ماند که انتظار هم داشته باشیم که یکی از سه کله پوکها برود منبر و از طوطی و تاجر بفرماید و یک مرتبه دو کله پوک دیگر هم همانجا بیافتند و بمیرند و کله پوک دیگر که بر منبر هم هست نیز که می بیند اوضاع پس است هم بیافتد بمیرد و یک مرتبه همه ی شنوندگان هم که می بینند اوضاع چقدر وخیم است همه و همه بیافتند بمیرند. و آنگاه دوباره یکی از سه کله پوک بلند شود و مدعی شود که من که اصلا نمرده بودم و بلکه فقط خودم را زده بودم به مردن و بعد که همه دیدند چنین است دو زاریشان بیافتد که ما همه نمرده ایم و بلکه زنده ایم و همه و همه بلند شوند از جایشان و دوباره هم زنده شوند و بلکه دین اسلام را هم که دچار فساد شدیدی از نوع سه کله پوکی شدید هم شده بوده است را دوباره زنده کنند.

اتفاقاً بنده ی حقیر رفتم تا بلکه به محمد رضا گروسی هم ایمیلی بنویسم که نه تنها او از صحبت با مارکز استفاده برده است و بلکه بنده نیز از ایمیل به لورا دو مارکو خیلی استفاده کرده و چیزها باعث شد که از مقاله اش یاد بگیرم. ولی این کار را نکردم و ایمیلی هم لااقل هنوز ننوشتم یحتمل دلیلش هم این است که مسائل در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که قرار است به حکمت الهی هم منتهی شوند. اقل کم این قابلیت را هم دارند که به سه کله پوکی توی سر و کله ی هم زدنها و لگدمال شدنها هم بیاندازند همه و همه را چرا که حتی خود امام حسین علیه السلام نیز در گودال کربلا در روز عاشورا یک روزی را تجربه فرمودند که هیچ روزی مانند آن روز نیست آنطوری هم که برادر آن حضرت یعنی امام حسن مجتبی نیز فرمودند خدمت خود ایشان لا یوم کیومک یا ابا عبد الله. و لذا اگر مسئله ی علماء و دانشمندان و امر به معروف و نهی از منکر هم با سه کله پوکی و بلکه بهلولی و دلقک بازی و بلکه حتی دن کیشوتی هم قابل حل شود که دیگر مسئله حل است و تمام است.

و اما اینجا یک مشکل و مسئله ای هست که خیلی هم مهم است و آن اینکه امثال ایروین یالوم و شوپنهاور و نیچه و حتی صادق هدایت هم می بینیم که خیلی خوب هم بلدند از آنطرفی هم غش کنند و خودشان را هم به مردن بزنند در حالی که به روانشناسی اگزیستانسیالییستی و بلکه روانپزشکی گروهی هم خیلی خوب می پردازند؛ ولی در عین حال، یک کلمه هم از غیضشان  از اسلام و خدا و پیغمبر هم نفرمایند و بلکه بعد هم که طوطیواری دوباره چطور شد که خودشان هم نفهمیدند که خوک را چرا سر نبریده اند و بلکه زنده هم شده اند باز هم بیافتند به سگ بازی و میمون بازی و بلکه ادامه ی ماجرای یزید و یزیدیت و شمر و ابن زیاد و عمر ابن سعد و لعنت الله علیهم اجمعین و .... یعنی مسئله یک دنده ی هوش مصنوعی و بلکه اتوماتی هم دارد که سریهای کاپوزیسیون سمیگروه هایشان را یافتن هر چقدر هم که دانسته شده یا ندانسته هم که باشند، باز هم حتی تا روز قیامت یک سه کله پوکی در آنها یافت می شود که طرف یزیدی لعنت الله علیه غش می کنند و طرف دیگر هم طرف امام حسین علیه السلام غش خواهند کرد تا آنکه دیگر در خود کربلا و روز عاشورا تفاوت و فرق بین خطوط مختلف روشن می شوند. یعنی کربلا و عاشورا حتی برای یزیدیان که خدا لعنتشان هم کند و سه کله پوکها هم درسها دارد که بسیار هم آموزنده است ولی متاسفانه از کله پوکیهایشان و تنبلیهایشان دیر هم دوزاریشان می افتد که اقل کم کی هم می خواهی آدم شوی و بچه بگیر بنشین و دیگر سگ بازیت را هم کنار بگذار و حجابت را هم رعایت کن و ....

اتفاقاً در این میان خیلیها هم یحتمل اشکال کنند که شما وقتی در این نوع از صفرهایی افتاده اید که آیا حتی یک ذره هم بتوانید از آنها بیرون آمده و خود را به یک هم برسانید و چه رسد به اینکه الفهای آیات اللهی بینهایتهای مراتب متعالیه ی بالاتر را هم دریافته و به حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسید و آنگاه شروع به امر به معروف و نهی از منکر هم بفرمایید، دیگر حتی وقتی شما توانستید هم چنین کنید خیلی هم دیر شده است. و بلکه آنگاه اگر فرضاً در هندسه ی ناجابجایی یا برنامه ی لنگلندز هم واقعید، و دارید انواع دنبال سه تاییهای طیفی فون نویمنی هم می گردید به سبب حرکت به سمت آیات اللهی های مراتب متعالیه تر و بالاتر هم یحتمل خود این سه تاییهای طیفی یا مثلاً بان_جی های مربوط به انتگرالهای تریسی در میدانهای پیمانه ای دیگری هم واقع می شوند که آیا خود چقدر هم بتوانند در الفهای آیات اللهی های متعاله تر و اجتهاد و مراجع عظام تقلید و ولی فقیه مد ظلهم العالی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف دوباره هم سه تاییهای طیفی دیگری و بلکه بازبهنجارشهای دیگری را نیز تشکیل دهند هر چند هم که نوع کیهانشناسی و نجوم ما نیز حالا تغییر هم کرده اند با اینکه از نوع کاهنیت و بلکه آخوند بازیهای خر تو خری هم بیرون آمده باشند و دوباره هم کی ما را از نو گرفتار خودشان هم کنند. یحتمل بعضی اینجا سه تاییهای طیفی و بان_جی (Bun_G) و شتوکاها و امثالهم را هم از تنبلیهایشان سه کله پوکی باز تعبیراتی داشته باشند و مسائل جدی غیر قابل لو رفتن را هم در مرکزیتشان هم خیلی نیز لو دهند که برو بابا! کدام اسلام؟ کدام خدا؟ کدام پیغمبر؟ کدام امام؟ کدام طلبگی و دانشجویی و بلکه استادی و حکمت الهی و حکمت متعالیه و حتی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و الفهای آیات اللهی مراتب بالاتر و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و .... و حالا ما اصلا وارد مسائل مربوط به کارخانه های هواپیماسازی و مدیریتشان و کله پوکیهای نهفته در آن و بلکه تحقق خود کارخانه ها و مراتب آیات اللهی متعالیه تر و بالاتر آنها هم نمی شویم چرا که بعضی یحتمل هم اینجا اشکال کنند که باز هم که رفتی سراغ باد و سوزش معده و روده و ریفلاکس گوارشی و ارتباط آن با گل شقایق و بلکه اینکه آیا اگر خون در روده و معده ی گوسفند هم جمع شده بود آیا بالاخره آن خون پاک هم هست یا خیر و ارتباط آن  هم با اطلاعات سپاه کدام است آنجایی که دارید ناورداهای دو طرف معادله ی انتگرالهای تریس را که یکی مربوط به آنالیز هارمونیک می شود دیگری مربوط به هندسه ی جبری هم هست را به ناورداهای جبرهای هکه هم آیا چقد بتوانیدر ربطش دهید. ما شاء الله رو که نیست سنگ پای قزوین است! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره و اشیاعه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

هُمُ الَّذِینَ یَقُولُونَ لَا تُنفِقُوا عَلَى مَنْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ حَتَّى یَنفَضُّوا وَلِلَّهِ خَزَائِنُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَفْقَهُونَ ﴿7﴾
یَقُولُونَ لَئِن رَّجَعْنَا إِلَى الْمَدِینَةِ لَیُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَلَّ وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ ﴿8﴾
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُلْهِکُمْ أَمْوَالُکُمْ وَلَا أَوْلَادُکُمْ عَن ذِکْرِ اللَّهِ وَمَن یَفْعَلْ ذَلِکَ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْخَاسِرُونَ ﴿9﴾
وَأَنفِقُوا مِن مَّا رَزَقْنَاکُم مِّن قَبْلِ أَن یَأْتِیَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ فَیَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِی إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَکُن مِّنَ الصَّالِحِینَ ﴿10﴾
وَلَن یُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَاء أَجَلُهَا وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ﴿11﴾ سوره مبارکه منافقون
 

 

سخنان امام حسین علیه السلام

آنچه از امام متّقى، نوه پیامبر، شهید ابى عبد اللَّه الحسین بن على علیهما السّلام در همین زمینه‌هاى [اخلاقى و اعتقادى و غیره‌] در قالب روایتهاى طولانى آمده است و از سخنان ایشان این روایت ذیل مى‌باشد:

[در باره امر به معروف و نهى از منکر که از أمیر المؤمنین علیه السلام نیز این حدیث نقل شده است‌]

اى مردم! از آنچه خدا دوستداران خود را بدان پند داده پند گیرید مانند بدگویى او از دانشمندان یهود، آنجا که فرماید: «چرا علماى ربّانى و دانشمندان، آنان را از گفتار گناه آلود باز نمى‌دارند؟» [سوره مائده (5)، آیه 63] و فرماید: «از میان فرزندان اسرائیل، آنان که کفر ورزیدند، مورد لعنت قرار گرفتند ... چه بد بود آنچه مى‌کردند» [سوره مائده (5)، آیه 78- 79]. همانا، خداوند آنان را مورد نکوهش قرار داده به خاطر اینکه در میان ستمکاران بودند و اعمال زشت و فاسد آنان را مشاهده مى‌کردند ولى به طمع آنچه که داشتند و از بیم اینکه در محذور واقع شوند آنان را از آن اعمال نهى نمى‌کردند،

با اینکه خدا مى‌فرماید: «و از مردم نترسید و از من بترسید» [مائده (5)، آیه 44].

و خدا مى‌فرماید: «مردان و زنان با ایمان، دوستان یک دیگرند، که به کارهاى پسندیده وامى‌دارند و از کارهاى ناپسند باز مى‌دارند» [سوره توبه (9)، آیه 71].

و خدا به امر به معروف و نهى از منکر به عنوان یک فریضه از جانب خود آغاز سخن کرده چرا که مى‌دانست اگر این فریضه به اجرا درآید و برپا گردد، واجبات دیگر از هموار و دشوار برپا گردند؛ این به خاطر آن است که امر به معروف و نهى از منکر دعوت به اسلام است همراه با ردّ مظالم و مخالفت با ظالم و تقسیم بیت المال و غنائم جنگى و گرفتن صدقات [زکات‌] از محلّ خود و صرف آن در مورد خود.

سپس شما، اى گروه پرقدرت، افرادى هستید معروف به علم و دانش و نامدار به خوبى و خیرخواهى و به واسطه خدا در دل مردم عظمت یافتید به طورى که شخص شریف از شما حساب مى‌برد و شخص ضعیف شما را گرامى مى‌دارد و آن کسى که پایه او با شما یکى است و حقّ نعمتى از شما بر گردن او نیست، شما را بر خود ترجیح مى‌دهد. هر گاه حاجتمندان از دست یافتن به حاجت خود محروم شوند براى رسیدن به آن، شما را واسطه قرار مى‌دهند. شما به هیبت فرمانروایان و بزرگوارى بزرگان در راه گام بر مى‌دارید. آیا همه اینها به این خاطر نیست که مردم به شما امید بسته‌اند تا به حقّ خدا قیام نمایید؟ و اگر شما در حقوق الهى کوتاهى نمایید به حقوق امامان بى‌اعتنایى نموده‌اید. امّا [با این کارتان‌] حقّ ناتوانا را ضایع کرده‌اید، ولى آنچه را که حقّ خود مى‌پنداشتید به آن دست یافته‌اید بدون آن که مالى را بخشش نمایید یا جان خود را به خطر افکنید یا به خاطر خدا با گروهى درگیر شوید؛ [با این حال و وضع‌] آرزوى بهشت خدا و همجوارى پیامبران و امان از عذاب الهى را دارید؟! اى کسانى که چنین آرزوهاى رؤیائى را در سر مى‌پرورانید بر شما مى‌ترسم که انتقامى از انتقام‌هاى الهى بر سرتان فرود آید؛ زیرا شما در سایه بزرگوارى خداوند به جایگاهى رسیده‌اید که بر دیگران برترى پیدا کرده‌اید؛ در حالى که خداشناسان [راستین‌] را مردم گرامى نمى‌دارند ولى شما به نام خدا نزد آنان گرامى شده‌اید. اکنون مى‌بینید پیمانهاى خدا شکسته مى‌شود ولى ناراحت و هراسناک نمى‌شوید، در حالى که ننگ شکستن پیمانهاى پدرانتان را برنمى‌تابید؛ عهد و پیمان رسول خدا صل الله علیه و آله و سلم خوار شده است.

نابینایان و لالان و زمین‌گیرشدگان در همه شهرها بدون حمایت و کمک مانده‌اند و مورد دلسوزى واقع نمى‌شوند در حالى که شما از منزلت و موقعیّت خودتان براى کمک رساندن به آنان استفاده نمى‌کنید و کسى را هم که در این راه احساس وظیفه مى‌کند و به آنان کمک مى‌نماید مورد حمایت و کمک خود قرار نمى‌دهید و با چاپلوسى و سازش با ستمگران، امنیّت خود را فراهم مى‌آورید. تمام این موارد از آن چیزهاست که خداوند بدان فرمان داده تا جلوگیرى نمایید و به طور گروهى نهى از منکر کنید در حالى که شما از این فرمان [مهم‌] غافل شده‌اید. بیشترین مصیبت شامل حال شماست که نتوانستید جایگاه واقعى علما را حفظ نمایید و در این خصوص مغلوب شدید و اى کاش شما شعورتان را در این رابطه به کار مى‌گرفتید! این به خاطر آن است که راهکارها و اجراى احکام به دست دانشمندان خداشناس است که بر حلال و حرام خدا امین هستند و این موقعیّت و منزلت از شما گرفته شده است و این از دست دادن موقعیّت به سبب آن است که شما در خصوص حقّ دچار تفرقه شدید و در باره راه و روش پیامبر صل الله علیه و آله و سلم با وجود دلیل روشن، به اختلاف پرداختید، در حالى که اگر بر آزار شکیبا بودید و به خاطر خدا تحمّل به خرج مى‌دادید، کارهایى را که خدا بر شما مقرّر داشته بود به شما بازمى‌گردید و از سوى شما در دسترس دیگران قرار مى‌گرفت و داورى در احکام خدا را نزد شما مى‌آوردند، ولى شما جایگاه و موقعیّت خود را به ستمکاران واگذاشتید و زمام کارهاى خدا را به دست آنان سپردید و آنان هم به شبهات عمل کردند و در پى خواهش‌هاى نفسانى خود رفتند. آنچه موجب سلطه آنان بر این مقام شد، گریز شما از مرگ و شیفتگى‌تان به زندگى دنیوى بوده که سرانجام از شما جدا خواهد شد. شما با این روحیه و روش، ناتوانان را در چنگال این ستمکاران گرفتار کردید تا یکى برده‌وار سرکوفته باشد و دیگرى بیچاره‌وار سرگرم تأمین آب و نان. فرمانروایان، خودسرانه مملکت را دستخوش حوادث ناخوشایند نمایند و رسوائى و ننگ هوسبازى را با پیروى کردن از تبهکاران و گستاخى بر خداى جبّار، بر خود هموار سازند. در هر شهرى سخنور دربارى بر منبر فراز دارند و همه سرزمین اسلام بدون دفاع زیر پایشان افتاده و دستشان بر انجام هر کارى در تمام آن سرزمین‌ها باز است و مردم برده‌وار بدون داشتن کمترین قدرت دفاع تحت فرمان آنهایند. برخى زورگو و کینه ورزند و بر ناتوان سخت مى‌تازند و برخى فرمانروایى هستند که به خدا و قیامت اعتقادى ندارند. شگفتا! و چرا در شگفت نباشم که زمین در تصرّف مردى دغلباز و ستمکار و مالیات بگیرى نابکار است که هیچ مهر و ترحّمى بر مؤمنان ندارد؛ پس خدا در این کشمکشى که ما داریم داورى خواهد کرد و به حکم قاطع خود در این مشاجره قضاوت خواهد نمود.

بار خدایا! تو خود مى‌دانى آنچه از ما سرزده رقابت براى دستیابى به سلطنت و قدرت و آرزو به زیاد کردن کالاى بى‌ارزش دنیا نبوده است بلکه براى این بوده که نشانه‌هاى دین تو را افراشته ببینیم و اصلاحات را در شهرهایت آشکار نماییم و امن و امان براى بندگان ستمدیده‌ات فراهم آوریم تا به واجبات و آداب و احکام تو عمل شود؛ پس شما [علماى دین‌] ما را یارى نکردید و در حقّ ما انصاف ننمودید لذا زیر سلطه ستمگران قرار گرفتید و آنان در خاموش ساختن نور پیامبرتان دست به کار شدند. خداوند ما را کفایت کند که توکّل ما به اوست و به او روى مى‌آوریم و بازگشت نیز به سوى او خواهد بود.

 

تحف العقول، شیخ ابن شعبه حرانی، ترجمه حسن زاده، ص 411-417، انتشارات آل علی علیه السلام، 1381

 

... تا این حرف از زبان تاجر بیرون آمد، یک وقت دید طوطی هم در قفس پرپر زد و کف قفس افتاد و مرد! خیلی متاسف و ناراحت شد. در قفس را باز کرد. طوطی مرده بود دیگر؛ نمیشد نگهش دارد. پایش را گرفت و آن را روی پشت بام پرتاب کرد. تا پرتاب کرد، طوطی از وسط هوا بنای بال زدن گذاشت و بالای دیوار نشست! گفت: از تو تاجر و دوست عزیز، خیلی ممنونم؛ تو خودت وسیله ی آزادی مرا فراهم کردی. من نمرده بودم؛ خودم را به مردن زدهم و این درسی بود که آن طوطیها به من یاد دادند! آنها فهمیدند که من اینجا در قفس، اسیر و زندانی ام. با چه زبانی به من بگویند که چه کار باید بکنم تا نجات پیدا کنم؟ عملاً به من نشان دادند که باید این کار را بکنم، تا نجات یابم! - بمیر تا زنده شوی!- من پیغام آنها را از تو گرفتم و این درسی عملی بود که با فاصله ی مکانی، از آن منطقه به من رسید. من از آن درس استفاده کردم.

بنده آن روز- بیست و چند سال پیش- به برادران و خواهرانی که این حرف را می شنیدند، گفتم، عزیزان من!امام حسین علیه السلام به چه زبانی بگوید که تکلیف شما چیست؟ شرایط همان شرایط است؛ زندگی، همان نوع زندگی است؛ اسلام هم همان اسلام است. خب؛ امام حسین علیه السلام به همه ی نسلها عملاً نشان داد. اگر یک کلمه حرف هم از امام حسین علیه السلام نقل نمیشد، ما باید می فهمیدیم که تکلیف مان چیست. ملتی که اسیر است، ملتی که در بند است، ملتی که دچار فساد سران است، ملتی که دشمنان دین بر او حکومت می کنند و زندگی و سرنوشت او را در دست گرفته اند، باید از طول زمان بفهمد که تکلیفش چیست؛ چون پسر پیغمبر- امام معصوم- نشان داد که در چنین شرایطی باید چه کار کرد. 

با زبان نمیشد. اگر این مطلب را با صد زبان میگفت و خودش نمیرفت، ممکن نبود این پیغام از تاریخ عبور کند و برسد؛ امکان نداشت فقط نصیحت کردن و به زبان گفتن، از تاریخ عبور نمیکند؛ هزار گونه توجیه و تاویل میکنند. باید عمل باشد؛ آن هم عملی چنین بزرگ، عملی چنین سخت، فداکاری یی با چنین عظمت و جانسوز که امام حسین علیه السلام انجام داد! 

حقیقتاً آنچه که از صحنه ی روز عاشورا در مقابل چشم ماست، جا دارد که بگوییم در تمام حوادثی که از فجایع بشری سارغ داریم، هنوز تک و بی همتاست و نظیر ندارد؛ همان طور که امام حسن علیه السلام فرمود: 

"لا یوم کیومک یا اباعبدالله" (امالی، صدوق، ص 78، بحار الانوار، جلد 45، ص 218)

 هیچ روزی مثل روز تو، مثل روز عاشورای تو، مثل کربلا و مثل حادثه ی تو نیست.

 

آفتاب در مصاف، علل و ابعاد حادثه ی عاشورا، برگرفته از بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله العالی، رهبر معظم انقلاب اسلامی، ص 399- 400

http://lib.eshia.ir/12722/1/417

قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاء لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ﴿6﴾ وَلَا یَتَمَنَّوْنَهُ أَبَدًا بِمَا قَدَّمَتْ أَیْدِیهِمْ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ ﴿7﴾ قُلْ إِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَإِنَّهُ مُلَاقِیکُمْ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَیْبِ وَالشَّهَادَةِ فَیُنَبِّئُکُم بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿8﴾ سوره مبارکه الجمعه

 

اللهم إنک تعلم أنه لم یکن ما کان منا تنافسا فی سلطان [3] ولا التماسا من فضول الحطام ولکن لنری المعالم من دینک ونظهر الاصلاح فی بلادک ویأمن المظلومون من عبادک ویعمل بفرائضک وسننک وأحکامک، فإن لم تنصرونا وتنصفونا قوی الظلمة علیکم وعملوا فی اطفاء نور نبیکم. وحسبنا الله وعلیه توکلنا وإلیه أنبنا وإلیه المصیر.

[3] التنافس فی السلطنة: الرغبة فیها على وجه المفاخرة والمباراة

 

تحف العقول، المحدث الجلیل القدر شیخ ابو محمد ابن شعبه الحرانی ص 239

http://lib.eshia.ir/15139/1/239

 

بار خدایا! تو خود مى‌دانى آنچه از ما سرزده رقابت براى دستیابى به سلطنت و قدرت و آرزو به زیاد کردن کالاى بى‌ارزش دنیا نبوده است بلکه براى این بوده که نشانه‌هاى دین تو را افراشته ببینیم و اصلاحات را در شهرهایت آشکار نماییم و امن و امان براى بندگان ستمدیده‌ات فراهم آوریم تا به واجبات و آداب و احکام تو عمل شود؛ پس شما [علماى دین‌] ما را یارى نکردید و در حقّ ما انصاف ننمودید لذا زیر سلطه ستمگران قرار گرفتید و آنان در خاموش ساختن نور پیامبرتان دست به کار شدند. خداوند ما را کفایت کند که توکّل ما به اوست و به او روى مى‌آوریم و بازگشت نیز به سوى او خواهد بود.

 

تحف العقول، محدث جلیل القدر شیخ ابومحمد حرانی رحمه الله، ترجمه صادق حسن زاده، ص 417

http://lib.eshia.ir/12722/1/417

 

 

من در هیچ کتاب و هیچ مقتلی ندیدم که این زینب بزرگوار، این عمه ی سادات، این عقیله ی بنی هاشم، وقتی که دو پسر خودش، دو علی اکبر خودش هم در کربلا شهید شدند، یکی "عون" و یکی "محمد"، عکس العملی نشان داده باشد؛ مثلاً فریادی کشیده باشد، گریه ی بلندی کرده باشد، یا خودش را روی بدن آنها انداخته باشد! به نظرم رسید این مادران شهدای زمان ما حقیقتاً نسخه ی زینب علیها السلام را عمل و پیاده میکنند! بنده ندیدم، یا کمتر مادری را دیدم- مادر یک شهید، مادر دو شهید، مادر سه شهید- که وقتی انسان او را می بیند در او ضعف و عجز احساس کند! مادران واقعاً شیر زنانی هستند که انسان می بیند زینب کبری علیها السلام نسخه ی اصل رفتار مادران شهدای ماست. دو پسر جوانش- عون و محمد- شهید شدند، حضرت زینب علیها السلام عکس العملی نشان نداد؛ اما دو جای دیگر- غیر از مورد پسران خودش- دارد که خودش را روی جسد شهید انداخت؛ یکی همین جاست که بالای سر علی اکبر آمد و بی اختیار خودش را روی بدن علی اکبر انداخت، یکی هم عصر عاشوراست؛ آن وقتی که خودش را روی بدن برادرش حسین علیه السلام انداخت و صدایش بلند شد:

"یا محومداه...! هذا حسین مرمل بدّماء"

ای پیغمبر خدا! این حسین توست، این عزیز توست، این پاره تن توست! چه مصیبتهایی را تحمل کردند! لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم.

 

1374/7/25

اهداف نظام اسلامی؛ اهداف حسینی

مطلب اصلی ما در اداره ی کشور عبارت است از خدمت به مردم.

"اَنَّهُ لَم یَکُن مَا کَانَ مِنَّا تَنَافُساً فِی سُلطَانٍ".

ما وقتی وارد این میدان شدیم، به دنبال قدرت و پول و فخرفروشی نیامدیم. دردی ما را به این میدان کشاند و آن درد عبارت بود از مطلومیت حق که یکی از مصادیقش مظلومیّت این مردم بود.

 

آفتاب در مصاف، علل و ابعاد حادثه ی عاشورا، برگرفته از بیانات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی)، رهبر معظم انقلاب اسلامی، موسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی، دفتر حفظ نشر و آثار حضرت آیت الله العظمی خامنهای مد ظله العالی، چاپ پنجم، پاییز 1394، ص 404- 405

مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿الجمعه: 5﴾

 

دیروز و دیشب داشتم سخنرانی جیمز آرتور با عنوان فرمول تریس پایدار (Stable trace formula) و سخنرانی و نه مصاحبه ی بمناسبت جایزه ی آبل رابرت لنگلندز را در دانشگاه اسلو در یوتیوب می دیدم که قفل یوتیوبی اش را یک جورهایی نه اینکه عرض کنم که اطلاعات سپاه و بلکه وی پی ان ای هم برایم داده بودند شکسته بودند؛ البته با همین ابزار شکستن قفل وی پی ان ای هم بنده ی حقیر تازه متوجه شدم که این نرم افزارهای قرآنی که بنده ی حقیر با آنها کار می کردم و حالا دیگر کار هم نمی کنند دلیلش این است که فیلتر شده اند. خیلی خنده دار است که انسان بگوید نرم افزار قرآنی هم فیلتر شده است ولی مستهجنات هر چه دلتان بخواهد بدون فیلتر هم در اختیار همه و همه است!

سخنرانی آرتور را که اگر بنده ی حقیر عرض کنم که باید یک بار دیگر هم ببینم که فکر کنم کم است و باید هم چند بار دیدش البته بعد از اینکه حتی متوجه شوید که اصلا پس زمینه ای را که دارد در موردش بحث می کند هم چیست؟ ولی سخنرانی رابرت لنگلندز چیز دیگری است و خیلی شنیدنی هم بود؛ او برنامه ی لنگلندز را چهار شاخه اش می کند که یکی از آنها را هم می فرماید که حساب است و تا حدی هم به جبرهای هکه نیز می پردازد. ولی نکته ی خیلی جالب این است که برنامه ی هندسی لنگلندز را که اتفاقاً فیزیکی هم می شود را کلاً نفی می فرمایند و حاشا می کنند که آیا اصلا ارتباطی هم با برنامه ی هندسی او در نظریه ی اعداد هم دارد یا خیر و دعوت هم می فرمایند که ادوارد فرانکل و دیگرانی که در جمع شنونده ها هم حاضرند به او شرح کنند که این قسمت فیزیکی که از برنامه ی هندسی لنگلندز هم حاصل می شود اصلا چیست؟!!! لطفاً التفات هم بفرمایید که غلط نکنم ایشان خیلی هم حساس هستند و سعی هم دارند که مسئله را به عنوان یک ریاضیدان و بلکه نظریه ی اعداد و حساب نیز تحقیق و بررسی کرده و وارد مسائل فیزیکی آن نشوند. و اما در عین حال مقاله ای را از آتیه و بوات (Atiyah and Bott) در مورد نظریه ی یانگ- میلز نیز بیان می فرمایند که آنطوری که داشتند خودشان عرض می کردند گروه دوگانی را که در برنامه های لنگلندز می یابند را از آنجا هم نتیجه یا الهام گرفته اند. اتفاقاً در مقالاتی که ویتن هم در مورد برنامه ی هندسی لنگلندز دارد اشاراتی می فرمایند به همین موضوع که خود آتیه گویا یک جورهایی فرموده اند که ارتباط مستقیمی یا تناظری هم هست  بین دوگانی گروه های لنگلندز و از آن طرف هم غلط و اشتباه نکنم دوگانی گروه های اولیو-مونتانون یا گروه های الکتریکی-مغناطیسی در بعضی ابرتقارنها و ....

بنده خیلی هم دلم می خواهد بروم مسجد قبا امروز ولی حالا اگر سریع بتوانم حرفم را تمام کنم و به نماز جماعت آنجا هم برسم. عرض دیگر بنده حقیر اینجا این است که شما یک وقت هم هست که بدنبال ذره ی هیگز دارید می گردید که آیا انرژی اش چقدر هم باید باشد آنطوری که باید در یافتن یک وحدتی بین نیروهت هم در مدل استاندارد فیزیک بعلاوه ی گرانش بدان دست یابید که بالاخره مابین ماچوها و ویمپهایی که ما بین اجرام نجومی و ذرات کوانتومی و بلکه هم گراویتونها موجود است و در حرکت در جوهر خود چطور هم این اجرام و ذرات از لَختی بیرون آمده یا دچار ابرتقارنهایی هم می شوند آیا آنگاه ذراتی هم خلق شده و ذرات دیگری هم امحاء شده و از بین هم می روند؛ و مکانیسم ذره ی هیگز ابرتقارنی هم کدام است. این را اگر به مقاله ی فرانک ویلیتشک و گود و لندر انرژی متناهی حرارتی و نور کاسیمیری رجوع هم بفرمایید متوجه این بحث هم یحتمل شوید که از مقاله ی ویکیپدیای اونروه برسیم به آزمایش یک مخترع و بلکه پروفسور ایرانی آمریکایی که چطور هم در وجود ذره ی هیگز شک کرده است و بلکه آزمایشی هم ترتیب داده است که معلوم نبودن طی مسیر نوری را در رد شدنشان بطور یقینی و نه کوانتومی احتمالاتی هم از کدام یک از دو حفره و اینترفرانس آنها با یکدیگر را زیر سوال هم برده است.

این سوال مثل این سوال دیگر هم نیست که آیا خلق ویروس کرونا و بلکه واکسن آن هم تا چه حدودی هم بستگی دارد به خلق ذرات دیگری که یحتمل هم می توانند موجب خلقت بشر هم شوند؛ ولی یحتمل بعضی هم اشکال کنند که بالاخره خلق و کشتن یا امحاء یا از بین رفتن ویروسهای وبازده و بلکه درمان بیماریهای ناشی از آنها نیز می توانند شباهتی  هم داشته باشند با خلقت و مردن بشر و بلکه هم در مقیاسهای نجومی و بلکه کیهانشناسی ارتباط تنگاتنگی هم دارند با مهبانگ و مه رُمب و فاکتورهای مقیاس متناظر آنها. دیر شد، دیر شد، بنده ی حقیر رفتم بلکه برسم به نماز جماعت! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه انصاره و اشیاعه الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

====================

 

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ إِنَّ اللّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تَذْبَحُواْ بَقَرَةً قَالُواْ أَتَتَّخِذُنَا هُزُوًا قَالَ أَعُوذُ بِاللّهِ أَنْ أَکُونَ مِنَ الْجَاهِلِینَ ﴿67﴾

 

بنده ی حقیر داشتم سخنرانیهای ادوارد فرانکل و جیمز آرتور را در رابطه با جایزه ی آبل رابرت لنگلندز می دیدم. لنگلندز خودش و همینطور فرانکل و آرتور به حساب یا نظریه ی اعداد و هندسه که آرتور هم می فرماید منظور هندسه ی جبری است و آنالیز که می فرمایند منظور همان آنالیز هارمونیک هم هست اشاره می فرمایند؛ و اینکه برنامه ی لنگلندز اینها را یک جورهایی هم وحدت می بخشد. 

یک چیزی را از طرفی آندرو وایلز می فرمایند در ویدئویی که قبلاً بحثش رفته بود که برای ریاضیات خوب است که با اساتید ریاضی هم سر و کار داشت و از آنها یاد گرفت بر خلاف اینکه بخواهید آنرا از کتاب یا مثلاً همین ویدئوها و امثالهم هم یاد بگیرید. البته این یک نکته ای صحیح هم هست که حتی در حوزه هم همین توصیه می شود که شما زانوی تلمذ نزد اساتید حوزه هم بزنید تا درسها را درست هم یاد بگیرید، گذشته از اینکه امروزه روز گویا بعلت کرونا یحتمل حوزه هم شده است حوزه ی مجازی و بلکه اینترنتی! ولی گاهی اوقات اگر شما ندانید که با کیست که طرفید و خیلی هم با شهامت بروید زانوی تلمذ هم نزد استاد بخواهید بزنید، یحتمل چیزی که یاد نمی گیرید و بلکه مایه ی آبروریزی هم برای خود و دیگران نیز شوید چرا که مثلاً استاد دارد از حشیش به عنوان علفی که در حریم حرمی از حرمهای مطهر ائمه اطهار علیهم السلام و امثالهم هم روئیده است بحث می شود و اینکه آیا جایز است که این علف یا حشیش را هم از جایش کند و دور انداخت یا خیر؛ و شما که به مسئله ناآشنا هم هستید یحتمل فکر کنید که کسی می خواسته حشیش و مواد مخدر هم آیا استفاده کند یا چه؟! البته این کمترین سوء تفاهمی است که یحتمل هم واقع شود و بلکه یک رابطه ای هم باید بین شاگرد و استاد برقرار شود که به غیر از حضوری سر مکتب و درس حاضر شدن راه دیگری ندارد.

ولی اینجا یک نکته ی دیگری هست که برمی گردد به اینکه تا کجا هم می توان از حضور دیگری به عنوان یک استاد برجسته نیز بهره مند شد یا بلکه چنین چیزی هم امکان پذیر نیست؛ و چرا که مسئله ی حرکت در جوهری است که در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم نهفته است. یعنی یک جا و یک وقتی هم هست که شما مسئله ای ریاضی یا حتی فیزیکی را دارید در فلسفه و علوم طبیعی بیان می فرمایید و جای دیگری است که مسئله در دسته ی علوم ماوراء طبیعی و حکمت الهی است. یعنی یک وقت هست که آیه ی مبارکه 67 سوره شریفه ی البقرة می فرماید که حضرت موسی به قومش گفت که باید یک گوساله ای را قربانی کنید و قومش جواب هم می دهند که آیا داری ما را مسخره هم می کنی؟ و بالاخره بعد از سوال و جوابهای بسیاری هم که حالا رنگش چیست و سنش کدام است و امثالهم راضی هم می شوند که چنین کنند. و از گوشت آن گوساله یا از دمش هم به مرده ی مقتول هم می زنند و زنده هم می شود و قاتلش را هم نشان می دهد. البته اینجا بعضی هم اشکال می کنند که مثلاً بعضی از هندوها مثل همین هاری کریشناها هم خیلی مقیدند که اصلا حتی قربانی کردن گاو هم جایز نیست و گاو و گوساله را هم برایش یک نوعی احترامی قائلند. و حالا بگذریم هم که گوساله پرستی هم که باز قوم موسی بدان دچار شدند اینجا باز مسئله ای دیگر است و آن هم کدام است؟ یعنی اینجا یک طیفی از عقاید گوناگون را هم داریم که ما اینجا خیلی هم نمی خواهیم واردش شویم.

ولی منظور اینجا به این هم هست که حتی وقتی حضرت موسی علی نبینا محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم علیهم السلام هم دستور می دهند به قومشان که چنین کنید، این یک مسئله ای است غیر از اینکه کسی می خواهد گوشت هم از قصابی بخرد و مبلغی را هم می پردازد و گوشت گوساله را می خرد و می آورد فرضاً منزل و کباب هم می کند. البته از آن طرف هم ما قربانیها و نذریهایی را داریم که برای امام حسین علیه السلام نیز طبخ می شوند. 

به هر حال، یک حرکت در جوهری هم اتفاق می افتد وقتی از رسول و نبی و خصوصاً نبی مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم به سمت ائمه ی اطهار و خصوصاً امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم که در غیبت تشریف دارند حرکت می کنیم که خود آن حضرت در غیبت هم تشریف دارند هر چند هم که نایب و بلکه نواب آن حضرت نیز حاضر باشند! و این خطر هم وجود دارد که یا بعضی ادعاهای کذب هم کنند که حالا خوب مثلاً گوشت گوساله را به بدن این مرده هم بزن و زنده هم خواهد شد دیگر. یا اینکه حالا خوب هر کس هر چه می تواند برود قصابی و گوشت هم بخرد و کباب کند بخورد خیلی هم خوب و خوش مزه هم هست دیگر و بلکه مرده را هم زنده می کند! خوب اینجا مسئله حل است اگر آن طبیب دوار می فرمود بجای گوشت گوساله باید هم گوشت شتر را مصرف کنی و نه گوشت گوساله هم. یا حتی باید هم بروی ببینی که اگر بول شتر هم برای تنگی نفس خاصیتها هم دارد آنگاه آنرا چطور تجزیه و تحلیلش هم کنی که آیا چقدر هم اسید در آن است یا چه نوع اسیدها و بلکه اجزای دیگری هم در آن است که یحتمل برای تنگی نفس و بلکه ام است هم می تواند خوب باشد. و روی آن کار هم کن و شیمی آنرا درست و حسابی هم دربیاور و قرصش هم کن و حالا آیا با چقدر هم آنتی بیوتیک مورد نیاز به مریض مورد نظر هم تجویز کن.

خوب، این خیلی هم می تواند خوب باشد ولی تا جایی هم که طرفهای متخاصمی با هم در گیر نشده باشند و مسئله را خیلی هم ساده انگاری اش نکرده باشیم که حالا آیا از روی غفلت هم هست که به حتی گاوها نیز با بیل به خوراکهایشان انواع آنتی بیوتیکها هم بطور دوره ای و بلکه مداوم هم اضافه کنیم که از انواع بیماریهای عفونی مصون هم شوند و حالا این به سلامت عمومی آنها چه زیانها و عوارض جانبی ای هم وارد می کند دیگر بماند. حالا کار هم نداریم که این یحتمل چطور به انسان هم سرایت کند! عرض بنده ی حقیر این است که اگر گوساله و گاو را در طویله شان هم زندانی کنیم و بخواهند بعد از مدتی آزاد هم شوند و به چرا بروند آیا با این همه آنتی بیوتیکهایی که به خوراک آنها اضافه شده است هم می توانند چنین کنند؟ یا باید هم یک جورهایی تقویت هم شوند تا دوباره بتوانند برگردند به چراگاه های طبیعی و آنجا بلکه بچرند.

و اما مسئله ی توحیدی که در آیه ی شریفه 67 سوره بقره یافت می شود این است که بین حضرت موسی و یا دیگر پیامبران و بلکه پیامبر اسلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف اگر چنین دستوری داده شود که گوساله ای را قربانی کنید و بدن مقتول هم بزنید تا زنده شود، فرقی ندارد که کدام پیامبر است یا بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست که چنین دستوری را داده است، ولی وقتی دستورات امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه پیامبران دیگر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم که کنار گذاشتید و آنگاه خیلی هم به علوم طبیعی و بلکه حتی روانپزشکی و روانشناسی هم پرداختید و ماوراء الطبیعه را هم کاری نداشتید، آیا راه حل مطلوب هم همین است؟ آیا مسئله حل است؟ یعنی همه ی این فانکتوریالیتیها و قوانین متقابل (ریسیپراسیتی) و نظریه های گالوایی و .... خیلی هم می توانند مفید واقع شوند ولی آیا همه ی اینها را می خواهیم برای اینکه تا ریاضی فیزیک مسئله هم بتوانیم به تعالی برسیم و از آنجا به بعد تا ماوراء الطبیعه و حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه حکمت الهی هم دیگر کاری نداریم؟ یا همه ی سر قضایا در این است که به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسیم و بلکه نزد آن حضرت و لا غیر هم زانوی تلمذ بزنیم و .... اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

 

مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿الجمعه: 5﴾

 

دیروز و دیشب داشتم سخنرانی جیمز آرتور با عنوان فرمول تریس پایدار (Stable trace formula) و سخنرانی و نه مصاحبه ی بمناسبت جایزه ی آبل رابرت لنگلندز را در دانشگاه اسلو در یوتیوب می دیدم که قفل یوتیوبی اش را یک جورهایی نه اینکه عرض کنم که اطلاعات سپاه و بلکه وی پی ان ای هم برایم داده بودند شکسته بودند؛ البته با همین ابزار شکستن قفل وی پی ان ای هم بنده ی حقیر تازه متوجه شدم که این نرم افزارهای قرآنی که بنده ی حقیر با آنها کار می کردم و حالا دیگر کار هم نمی کنند دلیلش این است که فیلتر شده اند. خیلی خنده دار است که انسان بگوید نرم افزار قرآنی هم فیلتر شده است ولی مستهجنات هر چه دلتان بخواهد بدون فیلتر هم در اختیار همه و همه است!

سخنرانی آرتور را که اگر بنده ی حقیر عرض کنم که باید یک بار دیگر هم ببینم که فکر کنم کم است و باید هم چند بار دیدش البته بعد از اینکه حتی متوجه شوید که اصلا پس زمینه ای را که دارد در موردش بحث می کند هم چیست؟ ولی سخنرانی رابرت لنگلندز چیز دیگری است و خیلی شنیدنی هم بود؛ او برنامه ی لنگلندز را چهار شاخه اش می کند که یکی از آنها را هم می فرماید که حساب است و تا حدی هم به جبرهای هکه نیز می پردازد. ولی نکته ی خیلی جالب این است که برنامه ی هندسی لنگلندز را که اتفاقاً فیزیکی هم می شود را کلاً نفی می فرمایند و حاشا می کنند که آیا اصلا ارتباطی هم با برنامه ی هندسی او در نظریه ی اعداد هم دارد یا خیر و دعوت هم می فرمایند که ادوارد فرانکل و دیگرانی که در جمع شنونده ها هم حاضرند به او شرح کنند که این قسمت فیزیکی که از برنامه ی هندسی لنگلندز هم حاصل می شود اصلا چیست؟!!! لطفاً التفات هم بفرمایید که غلط نکنم ایشان خیلی هم حساس هستند و سعی هم دارند که مسئله را به عنوان یک ریاضیدان و بلکه نظریه ی اعداد و حساب نیز تحقیق و بررسی کرده و وارد مسائل فیزیکی آن نشوند. و اما در عین حال مقاله ای را از آتیه و بوات (Atiyah and Bott) در مورد نظریه ی یانگ- میلز نیز بیان می فرمایند که آنطوری که داشتند خودشان عرض می کردند گروه دوگانی را که در برنامه های لنگلندز می یابند را از آنجا هم نتیجه یا الهام گرفته اند. اتفاقاً در مقالاتی که ویتن هم در مورد برنامه ی هندسی لنگلندز دارد اشاراتی می فرمایند به همین موضوع که خود آتیه گویا یک جورهایی فرموده اند که ارتباط مستقیمی یا تناظری هم هست  بین دوگانی گروه های لنگلندز و از آن طرف هم غلط و اشتباه نکنم دوگانی گروه های اولیو-مونتانون یا گروه های الکتریکی-مغناطیسی در بعضی ابرتقارنها و ....

بنده خیلی هم دلم می خواهد بروم مسجد قبا امروز ولی حالا اگر سریع بتوانم حرفم را تمام کنم و به نماز جماعت آنجا هم برسم. عرض دیگر بنده حقیر اینجا این است که شما یک وقت هم هست که بدنبال ذره ی هیگز دارید می گردید که آیا انرژی اش چقدر هم باید باشد آنطوری که باید در یافتن یک وحدتی بین نیروهت هم در مدل استاندارد فیزیک بعلاوه ی گرانش بدان دست یابید که بالاخره مابین ماچوها و ویمپهایی که ما بین اجرام نجومی و ذرات کوانتومی و بلکه هم گراویتونها موجود است و در حرکت در جوهر خود چطور هم این اجرام و ذرات از لَختی بیرون آمده یا دچار ابرتقارنهایی هم می شوند آیا آنگاه ذراتی هم خلق شده و ذرات دیگری هم امحاء شده و از بین هم می روند؛ و مکانیسم ذره ی هیگز ابرتقارنی هم کدام است. این را اگر به مقاله ی فرانک ویلیتشک و گود و لندر انرژی متناهی حرارتی و نور کاسیمیری رجوع هم بفرمایید متوجه این بحث هم یحتمل شوید که از مقاله ی ویکیپدیای اونروه برسیم به آزمایش یک مخترع و بلکه پروفسور ایرانی آمریکایی که چطور هم در وجود ذره ی هیگز شک کرده است و بلکه آزمایشی هم ترتیب داده است که معلوم نبودن طی مسیر نوری را در رد شدنشان بطور یقینی و نه کوانتومی احتمالاتی هم از کدام یک از دو حفره و اینترفرانس آنها با یکدیگر را زیر سوال هم برده است.

این سوال مثل این سوال دیگر هم نیست که آیا خلق ویروس کرونا و بلکه واکسن آن هم تا چه حدودی هم بستگی دارد به خلق ذرات دیگری که یحتمل هم می توانند موجب خلقت بشر هم شوند؛ ولی یحتمل بعضی هم اشکال کنند که بالاخره خلق و کشتن یا امحاء یا از بین رفتن ویروسهای وبازده و بلکه درمان بیماریهای ناشی از آنها نیز می توانند شباهتی  هم داشته باشند با خلقت و مردن بشر و بلکه هم در مقیاسهای نجومی و بلکه کیهانشناسی ارتباط تنگاتنگی هم دارند با مهبانگ و مه رُمب و فاکتورهای مقیاس متناظر آنها. دیر شد، دیر شد، بنده ی حقیر رفتم بلکه برسم به نماز جماعت! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه انصاره و اشیاعه الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ ﴿البقرة: 156﴾

 

زینب زینب زینب، کنز حیا زینب، زینب زینب زینب کوه وفا زینب

غم قهرمانی، زهرا نشانی، ای روح با ایمان جانم سن قوربان

 

گویا در اینترنت حاج حسن عطایی مداح اهل بیت دیگری هم تشریف دارند که غیر از این مرحوم بنده خدایی باشد که خیلی اوقات هم کنار ما در امامزاده اسماعیل به نماز جماعت می ایستادند و بلکه بارها هم در همان امامزاده مداحی های پر شوری هم می فرمودند. گفته می شود گاهی اوقات حتی برای دل خودشان هم که شده تنهایی هم می نشستند نزد امامزاده و مداحی اهل بیت نبوت و ائمه ی اطهار عصمت و طهارت و ذکر مصیبت و زیارت حضرت رقیه و حضرات علی اکبر و علی اصغر و امام حسین و قمر بنی هاشم و امثالهم  می فرمودند. خدا رحمتش کند!

الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ ﴿البقرة: 156﴾

 

خدا رحمت کند حاج حسن عطایی مداح اهل بیت را و ان شاء الله که به علو درجات در سرای باقی نائل آید همانطوری که در این دنیا نیز مداح اهل بیت عصمت و طهارت علیهم ا لسلام هم تشریف داشتند و برای بازماندگان آن عزیز هم صبر و بردباری عطا فرماید.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
طسم ﴿1﴾ تِلْکَ آیَاتُ الْکِتَابِ الْمُبِینِ ﴿2﴾ نَتْلُوا عَلَیْکَ مِن نَّبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ ﴿3﴾ إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِی الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِیَعًا یَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِّنْهُمْ یُذَبِّحُ أَبْنَاءهُمْ وَیَسْتَحْیِی نِسَاءهُمْ إِنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ ﴿4﴾ وَنُرِیدُ أَن نَّمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَنَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَنَجْعَلَهُمُ الْوَارِثِینَ ﴿5﴾ سوره مبارکه القصص

 

وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِینَ اعْتَدَواْ مِنکُمْ فِی السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ کُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِینَ ﴿البقرة: 65﴾

 

وَإِذْ قَتَلْتُمْ نَفْسًا فَادَّارَأْتُمْ فِیهَا وَاللّهُ مُخْرِجٌ مَّا کُنتُمْ تَکْتُمُونَ ﴿72﴾ فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا کَذَلِکَ یُحْیِی اللّهُ الْمَوْتَى وَیُرِیکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ﴿73﴾ ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُم مِّن بَعْدِ ذَلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ عَمَّا تَعْمَلُونَ ﴿74﴾ سوره مبارکه البقرة

 

قُلْ هَلْ أُنَبِّئُکُم بِشَرٍّ مِّن ذَلِکَ مَثُوبَةً عِندَ اللّهِ مَن لَّعَنَهُ اللّهُ وَغَضِبَ عَلَیْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِیرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُوْلَئِکَ شَرٌّ مَّکَانًا وَأَضَلُّ عَن سَوَاء السَّبِیلِ ﴿المائده: 60﴾
 

 

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ [اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خِیَرَةَ اَللَّهِ وَ اِبْنَ خِیَرَتِهِ] اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ وَ اِبْنَ سَیِّدِ اَلْوَصِیِّینَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا اِبْنَ فَاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسَاءِ اَلْعَالَمِینَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اَللَّهِ وَ اِبْنَ ثَارِهِ وَ اَلْوِتْرَ اَلْمَوْتُورَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ وَ عَلَى اَلْأَرْوَاحِ اَلَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِکَ

 

اللهم صل علی محمد و آله و بلغ بایمانی اکمل ا لایمان و اجعل یقینی افضل الیقین و انته بنیتی الی احسن النیات و بعملی الی احسن الاعمال

 

امان از دل زینب امان از دل زینب

 

بعضی یحتمل اینجا اشکال هم کنند که اصلا انواع کارخانه های هواپیماسازی گیریم که خیلی هم خوب است که احداث کنیم و دارا هم باشیم، ولی این چه کار هم دارد به حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی؟ سوال اینجا این است که اصلا علوم طبیعی هم چه کار دارد به علوم و حکمت الهی و بلکه ماوراء الطبیعه؟ مثلاً اگر آمریکا هم فهمید که بول شتر چطور ممکن است به تنگی نفس و بلکه ام اس هم کمک کند و آنرا بصورت داورها و فرصهایی درآورد و به خود ما دوباره فروخت، خوب آیا این تقصیر آمریکا است که چرا درس گرفته است و می داند که چه کند و ما نمی دانیم؟ یا اینکه فرض بفرمایید که آمریکا چون زورش خیلی زیاد است و بچه های ما می روند آمریکا برای تحصیل رشته های از قبیل مهندسی و پزشکی هم پس هر چه آنها گفتند درست است و هر چه هم حضرات متخصصین طب سنتی و طب اسلامی هم گفتند غلط است دیگر؟! بله؟ همینطوری است دیگر؟ حالا بول شتر هم نباشد و بلکه اسید کلریدریک در سیپروفلاکساسین باشد که پزشک تجوز کرده است، آیا مریض می تواند عرض کند که نخیر؛ بنده اسید کلریدریک میل ندارم و لطف کنید نوشابه ی بهتری را برای این حقیر بیاورید؟! یحتمل اگر بنده ی حقیر خیلی هم در این زمینه ها ایراد کنم که چرا حضرات اطباء سنتی اینطور می فرمایند و پزشکان دانشگاهی هم آنطور می فرمایند و ...، بعضی هم اشکال کنند که تو اول خودت برو ام اس ات را که تا اینجا گرفته ای ولی سعی هم کن که از اینجا به بعدش حتی همان دکترا و بلکه فوق دکترا و ... اینها را هم بگیر تا بعد ببینیم برایت می توانیم چه کنیم. اینجا یحتمل هم لازم باشد که برگردیم سر چهارراه شهادت و ندای حضرت زهرا سلام الله علیها در خاکهای نرم کوشک و خیلی هم سعی نکنیم از سر و کول شوپنهاور و نیچه و بلکه صادق هدایت هم بالا رویم تا بلکه برسیم به روانپزشکیهای گروهی و اگزیستانسیالیستی و .... البته نه این هم که روانشناسی  و روانپزشکی هم احتیاج نداشته باشیم.

و بلکه مسئله ی حرکت در جوهر هم هست که مسئله ی فرعونیت و پیغمبری و خصوصاً رسالت حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم را نیز در نظر بگیریم که نفس مسئله ی خدایی و پیغمبری توحیدی را چطور از فرعونیت و یهود و نصاری حرکت دارد به اسلامی که ائمه ی اطهارش به رسالت پیامبران و از جمله هم خاتم انبیاء محمد مصطفی نیز شهادت دادند و بلکه به شهادت هم رسیدند تا اسلام امروزه روز و تا روز قیامت پابرجا هم بماند. مسئله صرفاً این نیست که کسی از ام اس هم بمیرد یا از کرونا یا همچون امام حسین و یاران باوفایش علیه و علیهم السلام در راه دین و اسلام و حضرت حق هم به شهادت برسند، و بلکه مسئله این هم هست که روز قیامت اینها همراه امام زمان عجل الله فرجه الشریف همه و همه نیز باز می گردند و باید هم جوابگو باشند یا خیر همانطوری که قبل و بعد از امام حسین علیه السلام هم تا دوازده امام بعد از پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و حضرت زهرا سلام الله علیها بازگشتند و هنوز هم که هنوزه امام زمان عجل الله فرجه الشریف در غیبت تشریف دارند؟ 

این یک سوال مهمی است که بعضی هم مطرح می فرمایند که اگر امام زمان عجل الله فرجه الشریف ظهور بفرمایند آیا حتی حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی نیز می توانند تشخیص دهند که او کیست؟ و به نفع او کنار هم خواهند رفت یا اینکه حق او یک حقی هم هست که گرفتنی است و نه اینکه کسی بخواهد این حق را صرفا هم بدو بدهد آنچنان که باید هم از صفر و یک طلبگی و دانشجویی هم به درجات متعالیه ی آیات اللهی مرجع تقلیدی و اجتهاد هم برسد و یحتمل هم فرضاً شیخ مرتضی انصاری از او درجاتش بالاتر هم باشد و آن سادات دیگر هم بد!ن اذعان هم کند! موضوع این است که واقعه ی کربلا و حماسه ی حسینی هر چند که چیز دیگری را تداعی می فرماید، ولی آن مسئله ی حرکت در جوهر نیز باز چیز دیگری است که مانع از آن می شود که انسان را به این باور برساند که مستضعفین و امام المستضعفین هم حتی تا درجات خنازیر و قرده ی خوکی و بوزینگی هم نعوذ بالله در درگیریهایشان با استکبار جهانی بارها بارها هم تنزل می فرمایند. چنین چیزی در حرکت جوهری امامت در اسلام و قساوت قلب مومنین و مومنات غیر ممکن هم بنظر می رسد همانطوری هم که می فرماید فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا کَذَلِکَ یُحْیِی اللّهُ الْمَوْتَى وَیُرِیکُمْ آیَاتِهِ لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ وقتی مستضعفین عالم بالاخره متوجه هم شوند که راه حل رسیدن به درجات حکمت متعالیه نظیریه های حمیدی مجیدی فقهی تلمذ نزد امام المستضعفین عجل الله فرجه الشریف و ائمه ی اطهار علیهم السلام و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و خدای سبحان پروردگار عالمیان است هر چند که در این راه سر و کله زدن با کاهنان و منجمین و مهندسین و پزشکان غربی و شرقی را هم در راه داریم! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و اشیاعه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
حم ﴿1﴾ تَنزِیلُ الْکِتَابِ مِنَ اللَّهِ الْعَزِیزِ الْحَکِیمِ ﴿2﴾ إِنَّ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِّلْمُؤْمِنِینَ ﴿3﴾

 

اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِی نَفْسَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی نَفْسَکَ لَمْ أَعْرِفْ رَسُولَکَ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِی رَسُولَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی رَسُولَکَ لَمْ أَعْرِفْ حُجَّتَکَ اَللَّهُمَّ عَرِّفْنِی حُجَّتَکَ فَإِنَّکَ إِنْ لَمْ تُعَرِّفْنِی حُجَّتَکَ ضَلَلْتُ عَنْ دِینِی اَللَّهُمَّ لاَ تُمِتْنِی مِیتَةً جَاهِلِیَّةً وَ لاَ تُزِغْ قَلْبِی بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنِی

 

 

بعضی یحتمل اشکال می کنند که خوب این چه سوالی است که به استعاره حتی می شود که روده و باد معده چه ربطی هم دارد به شقیقه؟ بالاخره وقتی که به روده و معده بادی که در آن جمع شده است فشار بیاورد همان فشار نیز می تواند به شقیقه هم سرایت کند چرا که بالاخره همین باد یا لااقل فشاری از آن در بدن می تواند بگردد و به شقیقه هم بخورد. همین مسئله نیز در مورد کارخانه ی هواپیماسازی و بلکه انرژی هسته ای نیز مطرح است که این مسئله چه ربطی هم دارد به شعر و شاعری؟ البته شما توجه هم بفرمایید که در کتاب الغدیر علامه امینی هم بسیاری از شعراء را نام می برند و شعرهایشان را هم ذکر می کنند که در مدح اهل بیت عصمت و طهارت حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم هم هستند. اتفاقاً یکی از روزنامه های رایج مملکت نیز امروز در باب اشعار مربوط به حماسه ی حسینی مقاله ای داشتند که اشعاری از مولوی و حافظ و سنایی و حتی عطار هم در این زمینه بیان کردند. عطار در مصیبت نامه می فرماید:

 

کیست حق را و پیمبر را ولی

آن حسن سیرت حسین بن علی

آفتاب آسمان معرفت

آن محمد صورت و حیدر صفت

نه فلک را تا ابد مخدوم بود

زانکه او سلطان ده معصوم بود

قرة‌العین امام مجتبی

شاهد زهرا شهید کربلا

تشنه او را دشنه آغشته بخون

نیم کشته گشته سرگشته بخون

آن چنان سرخود که برد بی دریغ

کافتاب از درد آن شد زیر میغ

گیسوی او تا بخون آلوده شد

خون گردون از شفق پالوده شد

کی کنند این کافران با این همه

کو محمد کو علی کو فاطمه

صد هزاران جان پاک انبیا

صف زده بینم بخاک کربلا

در تموز کربلا تشنه جگر

سر بریدندش چه باشد زین بتر

با جگر گوشهٔ پیمبر این کنند

وانگهی دعوی داد ودین کنند

کفرم آید هرکه این را دین شمرد

قطع باد از بن زفانی کین شمرد

هرکه در روئی چنین آورد تیغ

لعنتم از حق بدو آید دریغ

کاشکی ای من سگ هندوی او

کمترین سگ بودمی در کوی او

یا درآن تشویر آبی گشتمی

در جگر او را شرابی گشتمی

 

این قسمت را خیلی وارد نفرمودند که کاشکی سگ هندوی او بودم و بلکه کمترین سگ بودمی در کوی او! قرار بر این بود که با حسین بن علی علیهم السلام هم شهید شویم که مثل سگ و خوک و خنازیر میمون و قردة هم نشویم و حالا می فرماید که کاشکی سگ کوی او هم می بودم. عرض بنده ی حقیر اینجا این است که تا انسان بخواهد بیاید نفس خودش را بشناسد و بلکه نفس امامش و پیغمبرش و بلکه نفس خدا را هم بشناسد که هیچی و بلکه با همین آخوندهای خودمان هم سر و کله نیز بزند، یک مرتبه یک وقتی هم دیدید که افتادید به هزار جور بلایی که اصلا یادتان هم رفت که برای چه هم بود که دنبال کارخانه های هواپیماسازی و حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و انرژی هسته ای و بلکه خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نیت کردید که بروید. و حالا گیریم که کارخانه های هواپیماسازی و انرژی هسته ای و ریاضی فیزیک آن و بلکه حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم برایتان شد یک پا اسباب بازی بچه ها ولی هنوز در فراق خدا و پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم همینطوری معلوم هم نباشد که در کدام خوکدانی است که دارید می سوزید و می سازید و بلکه گیر کرده اید که آیا حضرت عیسی هم از قبه ی مسجد اموی پایین می آید یا از جایی از سرزمین فلسطین است که تشریف فرما می شوند که با امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم تعارفات خود را برای آن نماز جمعه ی موعود امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم داشته باشند؟! و حالا شما همینطوری هم که دهانتان وا مانده است که آخوندتان می خواهد هم چه بفرماید و چطور هم شما غافلید؟ تازه متوجه هم می شوید که نه بابا این خود شمایید که شیطانید و نه شیطان بزرگ! بعضی اصلا اینجا اشکال کنند که حالا فرضاً ما کارخانه های هواپیماسازی مان ار هم بهتر از همه و همه در عالم هم ارائه دهیم؛ ولی این چه فایده ای دارد وقتی آمریکا باز هم ما را تحریممان کند و نتوانیم آنها را بفروشیم؟ حالا هی بفرمایید که بالاخره برای خودمان که توانسته ایم هواپیما بسازیم یا خیر؟ بالاخره صنعتش را که کسب کرده ایم یا خیر؟ اگر قرار باشد که همه چیز زوری باشد که خوب از همان اول هم اصلا بفرمایید که ما رهبر کارخانه ی هواپیماسازیمان را هم همان رهبر ارکستر سمفونیک تهران قرار می دهیم چرا که رهبر و ولی فقیه و رهبر ارکستر و حتی آدولف هیتلر رایش سوم و رئیس جمهور آمریکا و بلکه ملکه ی انگلیس هم همه و همه یکی هستند و اصلا فرقشان هم بر ما معلوم نیست! کجایید ای شهیدان خدایی. بلاجویان دشت کربلایی. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه اشیاعه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

https://arxiv.org/abs/2105.07598

https://arxiv.org/abs/2107.04796

فَقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ لاَ تُکَلَّفُ إِلاَّ نَفْسَکَ وَحَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَسَى اللّهُ أَن یَکُفَّ بَأْسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ وَاللّهُ أَشَدُّ بَأْسًا وَأَشَدُّ تَنکِیلًا ﴿النساء: 84﴾

 

 

1- عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ وَ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الثَّقَفِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مَرْوَانَ جَمِیعاً عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَمَّنْ ذَکَرَهُ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَعْطَى مُحَمَّداً ص شَرَائِعَ نُوحٍ وَ إِبْرَاهِیمَ وَ مُوسَى وَ عِیسَى ع التَّوْحِیدَ وَ الْإِخْلَاصَ وَ خَلْعَ الْأَنْدَادِ وَ الْفِطْرَةَ الْحَنِیفِیَّةَ السَّمْحَةَ وَ لَا رَهْبَانِیَّةَ وَ لَا سِیَاحَةَ أَحَلَّ فِیهَا الطَّیِّبَاتِ وَ حَرَّمَ فِیهَا الْخَبَائِثَ وَ وَضَعَ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلَالَ الَّتِی کَانَتْ عَلَیْهِمْ ثُمَّ افْتَرَضَ عَلَیْهِ فِیهَا الصَّلَاةَ وَ الزَّکَاةَ وَ الصِّیَامَ وَ الْحَجَّ وَ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْیَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْحَلَالَ وَ الْحَرَامَ وَ الْمَوَارِیثَ وَ الْحُدُودَ وَ الْفَرَائِضَ وَ الْجِهَادَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ زَادَهُ الْوُضُوءَ وَ فَضَّلَهُ بِفَاتِحَةِ الْکِتَابِ وَ بِخَوَاتِیمِ سُورَةِ الْبَقَرَةِ وَ الْمُفَصَّلِ‌[1] وَ أَحَلَّ لَهُ الْمَغْنَمَ وَ الْفَیْ‌ءَ وَ نَصَرَهُ بِالرُّعْبِ وَ جَعَلَ لَهُ الْأَرْضَ مَسْجِداً وَ طَهُوراً وَ أَرْسَلَهُ کَافَّةً إِلَى الْأَبْیَضِ وَ الْأَسْوَدِ وَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ وَ أَعْطَاهُ الْجِزْیَةَ وَ أَسْرَ الْمُشْرِکِینَ وَ فِدَاهُمْ ثُمَّ کُلِّفَ مَا لَمْ یُکَلَّفْ أَحَدٌ مِنَ الْأَنْبِیَاءِ وَ أُنْزِلَ عَلَیْهِ سَیْفٌ مِنَ السَّمَاءِ فِی غَیْرِ غِمْدٍ وَ قِیلَ لَهُ- فَقاتِلْ‌ فِی سَبِیلِ اللَّهِ‌ لا تُکَلَّفُ إِلَّا نَفْسَکَ‌[2].

 

الکافی الشریف، جلد 2، ص 17

http://lib.eshia.ir/11005/2/17

 

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

أَلسَّلامُ عَلى ادَمَ صِفْوَةِ اللهِ مِنْ خَلیقَتِهِ ، 
سلام بر آدم یارِ مخلص خدا از بینِ آفریدگانش


أَلسَّلامُ عَلى شَیْث وَلِىِّ اللهِ وَ خِیَرَتِهِ ، 
درود بر شیث ولىّ خدا و بهترینِ بندگانش ،


أَلسَّلامُ عَلى إِدْریسَ الْقــآئِمِ للهِِ بِحُـجَّتِهِ ، 
سلام بر ادریس که براى خدا حجّتِ او را بپا داشت ،


أَلسَّلامُ عَلى نُوح الْمُجابِ فی دَعْوَتِهِ ، 
درود بـر نـوح که دعـایش قرینِ اجابـت بود ،

أَلسَّلامُ عَلى هُود الْمَمْدُودِ مِنَ اللهِ بِمَعُونَتِهِ ، 
سـلام بر هـود که کمـک و یارىِ خـدا مَـدَدِ او بود،


أَلسَّلامُ عَلى صالِـح الَّذی تَـوَّجَهُ اللهُ بِکَرامَتِهِ ، 
درود بر صـالح که خـداوند تاج کـرامت بر سـرش نهاد ،


أَلسَّلامُ عَلى إِبْراهیمَ الَّذی حَباهُ اللهُ بِخُلَّتِهِ ، 
سـلام بر ابراهـیم که خـدا مقـامِ خُلّـت و رفاقـت رابه او عـطا نمود ،


أَلسَّلامُ عَلى إِسْمعیلَ الَّذی فَداهُ اللهُ بِذِبْــح عَظیم مِنْ جَنَّتِهِ ، 
درود بـر اسمـاعیل کـه خـداوند ذبـحى عظـیم از بهشت را فـداىِ او نمود ،


أَلسَّلامُ عَلى إِسْحقَ الَّذی جَعَلَ اللهُ النُّبُوَّةَ فی ذُرِّیَّتِهِ ، 
سـلام بر اسحـاق که خـداوند پیامبرى را در نسـل او قـرار داد ،


أَلسَّـلامُ عَلى یَعْقُوبَ الَّذی رَدَّ اللهُ عَلَیْهِ بَصَرَهُ بِرَحْمَتِهِ ، 
درود بر یعـقوب که خـداوند به رحـمت خود بینـائىِ چشـمش را به او بازگـرداند ،


أَلسَّلامُ عَلى یُوسُفَ الَّذی نَجّاهُ اللهُ مِنَ الْجُبِّ بِعَظَمَتِهِ ، 
سلام بر یوسـف که خـداوند به عظـمتِ خود او را از قعـر چاه رهائى بخشید ،

أَلسَّلامُ عَلى مُوسَى الَّذی فَلَقَ اللهُ الْبَحْرَ لَهُ بِقُدْرَتِهِ ، 
درود بر موسـى که خـداوند به قدرتِ خود دریا را برایـش شـکافت ،


أَلسَّلامُ عَلى هارُونَ الَّذی خَصَّهُ اللهُ بِنُبُـوَّتِهِ ، 
سلام بر هـارون که خـداوند پیامبـرى خود را به وى اختـصاص داد ،


أَلسَّلامُ عَلى شُعَیْب الَّذی نَصَرَهُ اللهُ عَلى اُمَّتِهِ ، 
درود بر شعـیب که خدا او را بر اُمّـتش پیـروز نمود ،


أَلسَّلامُ عَلى داوُدَ الَّذی تابَ اللهُ عَلَیْهِ مِنْ خَطیـئَتِهِ ، 
سلام بر داوود که خداوند از لغزش او درگذشت ،


أَلسَّلامُ عَلى سُلَیْمانَ الَّذی ذَلَّتْ لَهُ الْجِنُّ بِعِزَّتِهِ ، 
درود بر سلیمان که بخاطر شوکتش جنّ به فرمان او درآمد ،


أَلسَّلامُ عَلى أَیُّوبَ الَّذی شَفاهُ اللهُ مِنْ عِلَّتِهِ ، 
سلام بر ایّوب که خداوند او را از بیماریش شفا بخشید ،


أَلسَّلامُ عَلى یُونُسَ الَّذی أَنْـجَـزَ اللهُ لَهُ مَضْـمُونَ عِدَتِهِ، 
درود بر یونس که خداوند به وعده خود برایش وفا نمود ،


أَلسَّلامُ عَـلى عُزَیْر الَّذی أَحْیاهُ اللهُ بَعْدَ میتَتِهِ ، 
سلام بر عُزَیر که خداوند او را پس از مرگش به حیات بازگردانید ،


أَلسَّلامُ عَلى زَکَرِیـَّا الصّـابِرِ فی مِحْنَتِهِ ، 
درود بر زکریّا که در رنج و بَلا شکیبا بود ،


أَلسَّلامُ عَلى یَحْیَى الَّذی أَزْلَفَهُ اللهُ بِشَهادَتِهِ ، 
سلام بر یحیى که خداوند به سبب شهادت مقام و منزلتِ او را بالا برد ،

 

أَلسَّلامُ عَلى عیسى رُوحِ اللهِ وَ کَلِمَتِهِ، 
درود بر عیسى روح خدا و کلمه او ،


أَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّد حَبیبِ اللهِ وَ صِفْوَتِهِ، 
سلام بر محمّد محبوبِ خدا و یار مخلص او ،


أَلسَّلامُ عَلى أَمیرِالْمُؤْمِنینَ عَلِىِّ بْنِ أَبی طالِب الْمَخْصُوصِ بِاُخُوَّتِهِ، 
درود بر فرمانرواى مؤمنان على بن ابیطالب ، که برادرىِ رسول خدا به وى اختصاص یافت ،


أَلسَّلامُ عَلى فاطِمَةَِ الزَّهْرآءِ ابْنَتِهِ، 
سلام بر فاطمه زهراء دختر رسول الله ،


أَلسَّلامُ عَلى أَبی مُحَمَّد الْحَسَنِ وَصِىِّ أَبیهِ وَ خَلیفَتِهِ ،

درود بر حسن بن على وصىّ و جانشین پدرش ،


أَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الَّذی سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ ،
سلام بر حسین که جانش را تقدیم نمود ،

....

زاهِداً فِى الدُّنْیا زُهْدَ الرّاحِلِ عَنْها ، ناظِراً إِلَیْها بِعَیْنِ الْمُسْتَوْحِشینَ مِنْها ، امالُک َ عَنْها مَکْفُوفَةٌ ، وَ هِمَّتُک َ عَنْ زینَتِها مَصْرُوفَةٌ ، وَ أَلْحاظُک َ عَنْ بَهْجَتِها مَطْرُوفَةٌ ، وَ رَغْبَتُک َ فِى الاْخِرَةِ مَعْرُوفَةٌ ، حَتّـى إِذَا الْجَوْرُ مَدَّ باعَهُ ، وَ أَسْفَرَ الظُّلْمُ قِناعَهُ ، وَ دَعَا الْغَىُّ أَتْباعَهُ ، 
تو مانند کسیکه ازدنیا رخت برخواهد بست ازآن روگردان بودى، و مانندکسانیکه ازدنیا در وحشت و هراس بسر میبرند به آن نگاه میکردى، آرزوهایت از (تعلّق به) دنیا بازداشته شده، و همّت و کوششت از زیوردنیا رو گردانده بود، دیدگانت از بهجت و سروردنیا بربسته، واشتیاق و مِیلَت به آخرت شهره آفاق است، تا آنکه جور و ستم دستِ تعدّى دراز نمود، وظلم وسرکشى نقاب از چهره برکشید ، وضـلالت و گمـراهى پیروان خویش را فرا خواند


وَ أَنْتَ فی حَرَمِ جَدِّک َ قاطِنٌ ، وَ لِلظّـالِمینَ مُبایِنٌ ، جَلیسُ الْبَیْتِ وَ الْمِحْـرابِ ، مُعْتَزِلٌ عَنِ اللَّـذّاتِ وَ الشَّـهَواتِ ، تُنْکِـرُ الْمُنْکَـرَ بِقَلْبِـک َ وَ لِسانِک َ ، عَلى حَسَبِ طاقَتِـک َ وَ إِمْکانِـک َ ، ثُمَّ اقْتَضاک َ الْعِلْمُ لِـلاِْنْکارِ، وَ لَزِمَک َ أَلْزَمَک َ أَنْ تُـجـاهِدَ الْـفُجّـارَ
با آنـکه تو در حَرَمِ جدّت متوطّن بودى، و از ستمکاران فاصله گرفته بودى، و مُلازمِ منزل ومحرابِ عبادت بوده، واز لذّتها وشهوات دنیوى کناره گیربودى، وبرحسب طاقت و تَوانَت مُنکَر رابا قلب وزبانت انکار مى نمودى، پس ازآن علم ودانشت اقتضاى انکارِ آشکار نمود، و برتو لازم گشت لازم نمود بابدکاران رویاروى جهادکنى،

 

، فَـسِـرْتَ فـی أَوْلادِکَ وَ أَهـالیـک َ ، وَ شیعَـتِک َ وَ مَوالیک َ وَ صَدَعْتَ بِالْحَـقِّ وَ الْبَـیّـِنَـةِ ، وَ دَعَوْتَ إِلَى اللهِ بِالْحِکْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، وَ أَمَرْتَ بِإِقامَةِ الْحُدُودِ ، وَ الطّاعَةِ لِلْمَعْبُودِ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْخَبآئِثِ وَ الطُّـغْیانِ، 
بنابراین درمیان فرزندان و خانواده ات، و پیروان و دوستانت روانه شدى، وحقّ وبرهان را آشکارنمودى، وباحکمت وپندواندرزِ نیکو (مردم را) بسوىِ خدا فراخواندى، وبه برپادارىِ حدودِ الهى ، و طاعتِ معبود امر نمودى ، و از پلیدى ها و سرکشى نهى فرمودى

وَ واجَهُـوک َ بِالظُّـلْمِ وَ الْعُـدْوانِ، 
ولى آنهابه ستم ودشمنى رویاروىِ تو قرار گرفتند،

 

فَجاهَدْتَهُمْ بَعْدَ الاْیعازِ لَهُمْ الاْیعادِ إِلَیْهِمْ ، 
پس تو نیزباآنان به جهاد برخاستى پس ازآنکه(حقّ را)به آنان گوشزد نمودى آنها رابه عـذابِ الهى تهدید نمودى،


وَ تَأْکیدِ الْحُجَّةِ عَلَیْهِمْ ، 
و حجّت را بر آنها مؤکّد فرمودى،


فَنَکَثُوا ذِمامَک َ وَ بَیْعَتَک َ ، 
ولى عهد و پیمان وبیعت تو را شکستند،


وَ أَسْخَطُوا رَبَّک َ وَ جَدَّ ک َ ، 
و پروردگار تو جدّت را بخشم آوردند


وَ بَدَؤُوک َ بِالْحَرْبِ ، 
و با تو ستیز آغازیدند،

فَثَبَتَّ لِلطَّعْنِ وَالضَّرْبِ ، 
پس توبه جهت زد و خورد و پیکار استوار شدى،


وَ طَحَنْتَ جُنُودَ الْفُـجّارِ ، 
ولشکریان فاجر راخورد و آسیا نمودى،


وَاقْتَحَمْتَ قَسْطَلَ الْغُبارِ ، 
ودرگَرد وغُبار ِنبرد فرو رفتى،


مُجالِداً بِذِى الْفَقارِ ، کَأَنَّک َ عَلِىٌّ الْمُخْتارُ ، 
وچنان با ذوالفقار جنگیدى، که گویا علىّ مرتضى هستى،

 

فَلَمّا رَأَوْک َ ثابِتَ الْجاشِ، غَیْرَ خآئِف وَ لا خاش ، نَصَبُوا لَک َ غَوآئِلَ مَکْرِهِمْ ، 
پس چون تورابا قلبى مطمئن، بدون ترس و هراس یافتند، شرورِ مکر و حیله شان رابرتو برافراشتند


وَ قاتَلُوکَ بِکَیْدِهِمْ وَ شَرِّهِمْ، 
واز درِ نیـرنگ و فساد باتو قتال نمودند،


وَ أَمَرَ اللَّعینُ جُنُودَهُ ، فَمَنَعُوک َ الْمآءَ وَ وُرُودَهُ ، 
وآن ملعون لشکریانش رافرمان داد، تاتورا ازآب و استفاده آن منع نمودند،


وَ ناجَزُوک َ الْقِتالَ ، وَ عاجَلُوک َ النِّزالَ ، وَ رَشَقُوک َ بِالسِّهامِ وَ النِّبالِ ،وَ بَسَطُوا إِلَیْک َ أَکُفَّ الاِصْطِلامِ، وَ لَمْ یَرْعَوْا لَک َ ذِماماً، وَ لاراقَبُوا فیک َ أَثاماً، فی قَتْلِهِمْ أَوْلِیآءَک َ ، وَ نَهْبِهِمْ رِحالَک َ ، 
و با توقتال نمودند، و به جنگ و مبارزه با تو شتافتند، و تیرهاو خدنگهابسوى توپرتاب نمودند، و براى استیصال و ناچار نمودن تو دست دراز کردند، و حُرمتى براى تو مراعات نکردند، و ازهیچ گناهى درموردتو خوددارى ننمودند، چه درکشتن آنهادوستانت را، و چه درغارت اثاثیه خیمه هایت،


وَ أَنْتَ مُقَدَّمٌ فِى الْهَبَواتِ ، وَ مُحْتَمِلٌ لِلاَْذِیّاتِ ، 
(بارى)تودرگَرد وغُبارهاى جنگ پیش تاختى، وآزارواذیّتهاى فراوانى تحمّل نمودى،


قَدْ عَجِبَتْ مِنْ صَبْرِک َ مَلآئِکَةُ السَّماواتِ، 
آنچنانکه فرشتگانِ آسمانها ازصبر و شکیبائى توبه شگفت آمدند،


فَأَحْدَقُوا بِک َ مِنْ کُلّ ِالْجِهاتِ ، وَ أَثْخَنُوک َ بِالْجِراحِ ، 
پس دشمنان از همه طرف به تو هجوم آوردند، و تورا به سبب زخم ها و جراحتها ناتوان نمودند،


وَ حالُوا بَیْنَک َ وَ بَیْنَ الرَّواحِ ، وَلَمْ یَبْقَ لَک َ ناصِرٌ ، 
و راه خلاص ورفتن برتو بستند، تاآنکه هیچ یاورى برایت نماند،


وَ أَنْتَ مُحْتَسِبٌ صابِرٌ ، تَذُبُّ عَنْ نِسْوَتِک َ وَ أَوْلادِک َ ، حَتّى نَکَسُوکَ عَنْ جَوادِک َ، 
ولى توحسابگر(عمل خویش براى خدا)و صبوربودى، اززنان وفرزندانت دفاع وحمایت مینمودى، تاآنکه تورااز اسبِ سوارى ات سرنگون نمودند،


فَهَوَیْتَ إِلَى الاَْرْضِ جَریحاً ، تَطَؤُک َ الْخُیُولُ بِحَوافِرِها، وَ تَعْلُوکَ الطُّغاةُ بِبَواتِرِها ، قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبینُک َ ،وَ اخْتَلَفَتْ بِالاِنْقِباضِ وَ الاِنْبِساطِ شِمالُک َ وَ یَمینُک َ ،
پس بابدن مجروح برزمین سقوط کردى، درحالیکه اسبها تورابا سُم هاى خویش کوبیدند،وسرکشان باشمشیرهاى تیزِشان برفرازت شدند، پیشانىِ تو به عرقِ مرگ مرطوب شد، و دستانِ چپ و راستت به باز و بسته شدن در حرکت بود ،


تُدیرُ طَرْفاً خَفِیّاً إِلى رَحْلِک َ وَ بَیْتِک َ ، وَ قَدْ شُغِلْتَ بِنَفْسِک َ عَنْ وُلْدِک َ وَ أَهالیک َ ، 
پس گوشـه نظرى به جانب خِیام و حَرَمَت گرداندى، در حالیکه از زنان و فرزندانت(روگردانده)به خویش مشـغول بودى ،

وَ أَسْرَعَ فَرَسُک َ شارِداً ، إِلى خِیامِک َ قاصِداً ، مُحَمْحِماً باکِیاً ، 
اسبِ سوارى ات با حال نفرت شتافت ، شیـهه کشان و گریـان، بجانبِ خیمه ها رو نمود ،


فَلَمّا رَأَیْنَ النِّـسآءُ جَوادَک َ مَخْزِیّاً ، وَ نَظَرْنَ سَرْجَک َ عَلَیْهِ مَلْوِیّاً ، بَرَزْنَ مِنَ الْخُدُورِ ، ناشِراتِ الشُّعُورِ عَلَى الْخُدُودِ ، لاطِماتِ الْوُجُوهِ سافِرات ، وَ بِالْعَویلِ داعِیات ، وَ بَعْدَالْعِزِّ مُذَلَّلات، وَ إِلى مَصْرَعِک َ مُبادِرات، 
پس چون بانوانِ حَرَم اسبِ تیز پاى تو را خوار و زبون بدیدند،و زینِ تورابراو واژگونه یافتند، ازپسِ پرده ها(ىِ خیمه) خارج شدند،درحالیکه گیسوان برگونه هاپراکنده نمودند، بر صورت ها طپانچه مى زدندو نقاب ازچهره هاافکنده بودند، وبصداى بلندشیون میزدند، و ازاوجِ عزّت به حضیض ذلّت درافتاده بودند،وبه سوىِ قتلگاه تو مى شتافتند،


وَ الشِّمْرُ جالِسٌ عَلى صَدْرِکَ، 
درهمان حال شِمرِملعون برسینه مبارکت نشسته،


وَ مُولِـغٌ سَیْفَهُ عَلى نَحْرِک َ ، 
وشمشیرخویش رابرگلـویت سیراب مینمود،


قابِضٌ عَلى شَیْبَتِک َ بِیَدِهِ ، 
بادستى مَحاسنِ شریفت را درمُشت میفِشرد،


ذابِـحٌ لَک َ بِمُهَنَّدِهِ ، 
(وبادست دیگر)باتیغِ آخته اش سراز بدنت جدامى کرد،


قَدْ سَکَنَتْ حَوآسُّک َ، 
تمامِ اعضاوحواسّت ازحرکت ایستاد،


وَ خَفِیَتْ أَنْفاسُک َ ، 
نَفَسهاىِ مبارکت درسینه پنهان شد ،

 

وَ رُفِـعَ عَلَى الْقَناةِ رَأْسُک َ ، 
وسرِمقدّست برنیزه بالارفت،


وَ سُبِىَ أَهْلُک َ کَالْعَبیدِ ، 
اهل وعیالت چون بردِگان به اسیرى رفتند،


وَ صُفِّدُوا فِى الْحَدیدِ ، فَوْقَ أَقْتابِ الْمَطِیّاتِ ، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمْ حَرُّ الْهاجِراتِ، یُساقُونَ فِى الْبَراری وَالْفَلَواتِ ، أَیْدیهِمْ مَغلُولَةٌ إِلَى الاَْعْناقِ ، یُطافُ بِهِمْ فِى الاَْسْواقِ ، 
و در غُل و زنجیرآهنین برفرازجهازِ شتران دربند شدند، گرماى (آفتابِ) نیمروز چهره هاشان مى سوزاند ، در صحراها و بیابانها کشیده می شدند، دستانشان به گَردَنها زنجیرشده، درمیان بازارها گردانده می شدند،


فَالْوَیْلُ لِلْعُصاةِ الْفُسّاقِ ، 
اى واى براین سرکشان گناهکار!،


لَقَدْ قَتَلُوا بِقَتْلِک َ الاِْسْلامَ ، 
چه اینکه باکُشتنِ تواسلام را کُشتند،


وَ عَطَّلُوا الصَّلوةَ وَ الصِّیامَ ، 
ونمازو روزه(خدا)را بدون یاور رها نمودند،

وَ نَقَضُوا السُّنَنَ وَ الاَْحْکامَ، 
و سُنّتها و احکام(دین) را از بین برده شکستند،


وَ هَدَمُوا قَواعِدَ الاْیمانِ، 
و پایه هاىِ ایمان را منهدم نمودند،

وَ حَرَّفُوا ایاتِ الْقُرْءانِ ، 
و آیاتِ قرآن را تحریف کرده،


وَ هَمْلَجُوا فِى الْبَغْىِ وَالْعُدْوانِ ، 
در (وادىِ)جنایت و عداوت پیش تاختند،


لَقَدْ أَصْبَحَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِوَ الِهِ مَوْتُوراً ، 
براستى رسولِ خدا «که درودخدا براو و آل او باد» (با شهادتِ تو) تنهاماند!(یا مظلوم واقع شد)،


وَ عادَ کِتابُ اللهِ عَزَّوَجَلَّ مَهْجُوراً ، 
وکتاب خداوندِعزّوجلّ مَتروک گردید،


وَ غُودِرَ الْحَقُّ إِذْ قُهِرْتَ مَقْهُوراً ، 
وآنگاه که تومقهور و مغلوب گشتى، حقّ وحقیقت موردِخیانت واقع شد،


وَ فُقِدَ بِفَقْدِکَ التَّکْبیرُ وَالتَّهْلیلُ ، وَالتَّحْریمُ وَالتَّحْلیلُ ، وَالتَّنْزیلُ وَالتَّأْویلُ ، 
وبه فقدانِ توتکبیرِخداوکلمه توحید، حرام وحلالِ دین، وتنزیل وتأویلِ قرآن جملگى ازبین رفت،


وَ ظَهَرَ بَعْدَکَ التَّغْییرُ وَالتَّبْدیلُ ، وَ الاِْلْحادُ وَالتَّعْطیلُ ، وَ الاَْهْوآءُ وَ الاَْضالیلُ ، وَ الْفِتَنُ وَ الاَْباطیلُ، 
و پس ازتو تغییر و تبدیلِ (احکام)، کفرو اِلحاد وبى سرپرستىِ دین، هوى وهوس ها و گمراهیها، فتنه ها و باطلها جملگى (برصفحه روزگار) ظاهر شد،


فَقامَ ناعیک َ عِنْدَ قَبْرِ جَدِّک َ الرَّسُولِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ ، فَنَعاک َ إِلَیْهِ بِالدَّمْعِ الْهَطُولِ ، قآئِلا یا رَسُولَ اللهِ قُتِلَ سِبْطُک َ وَ فَتاک َ ، وَ اسْتُبیحَ أَهْلُک َ وَ حِماک َ ، وَ سُبِیَتْ بَعْدَک َ ذَراریک َ ، وَ وَقَعَ الْمَحْذُورُ بِعِتْرَتِک َ وَ ذَویک َ ، 
پس پیکِ مرگ نزدِ قبرِجدّت رسول خدا «که رحمتِ بى پایانِ خداوندى براو و آلِ اوباد» ایستاد، وبااشکِ ریزان خبرِمرگِ تورابه وى داد، و اینگونه گفت که: اى رسولِ خدا! دخترزاده جوانمردت شهید شد، خاندان وحَریمَت مُباح گردید، پس ازتو فرزندانت به اسیرى رفتند، و وقایع ناگوارى به عترت و خانواده ات وارد شد،


فَانْزَعَجَ الرَّسُولُ ، وَ بَکى قَلْبُهُ الْمَهُولُ ، وَ عَزّاهُ بِک َ الْمَلآئِکَةُ وَ الاَْنْبِیآءُ، 
پس(از شنیدنِ این خبر) رسول خدا مضطرب و پریشان گردید، و قلبِ هراسناکَش بگریست، و فرشتگان وانبیاء (بخاطـر مصیبتِ تو) او را تسلـیت و تعـزیت گفـتند،


وَ فُجِعَتْ بِک َ اُمُّک َ الزَّهْرآءُ، 
و مادرت زهـراء (ازانـدوهِ مصیبـتِ تو) دردنـاک شد ،


وَ اخْتَلَفَتْ جُنُودُ الْمَلآئِکَةِ الْمُقَرَّبینَ، 
و دستـه هاىِ ملائکه مقـرّبین در آمد و شد بودند،


تُعَزّی أَباک َ أَمیرَالْـمُـؤْمِنینَ ، 
پـدرت امیرمؤمنـان را تعزیت می گفتند،


وَ اُقیمَتْ لَک َ الْمَـاتِمُ فی أَعْلا عِلِّیّینَ ، 
مجالسِ ماتم وسوگوارى براىِ تو در اعلاعلیّین برپا شد،


وَ لَطَمَتْ عَلَیْک َ الْحُورُ الْعینُ، 
و حورالعین به جهت تو به سر و صورت زدند،


وَ بَکَتِ السَّمآءُ وَ سُکّانُها، وَ الْجِنانُ وَ خُزّانُها ، وَ الْهِضابُ وَ أَقْطارُها، وَ الْبِحارُ وَ حیتانُها، وَ مَکَّةُ وَ بُنْیانُها، :خل وَ الْجِنانُ وَ وِلْدانُها ، وَ الْبَیْتُ وَ الْمَقامُ، وَ الْمَشْعَرُ الْحَرامُ، وَ الْحِـلُّ وَ الاِْحْرامُ ، 
(در عزاىِ تو) آسمان و ساکنانش، بهشت ها و نگـهبانانش، کوه ها و کوهپایه ها، دریا ها و ماهیانش، شهرمکّه و پایه هایش، فردوس ها و جوانانش، خانه کعبه و مقام ابراهیم، و مشعرالحرام ، و حلّ و حَرَم جملـگى گریستند،


أَللّـهُمَّ فَبِحُرْمَةِ هذَا الْمَکانِ الْمُنیفِ ، صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد، وَاحْشُرْنی فی زُمْرَتِهِمْ، وَ أَدْخِلْنِى الْجَنَّةَ بِشَفاعَتِهِمْ، 
بار خدایا! به حُرمتِ این مکـانِ رفـیع ، بر محمّد و آلِ او رحـمت فرست ، و مرا در زمره آنان محـشور فرما، و به شفـاعت و وساطتِ آنها مرا داخلِ بهشت گردان ،

 

أَللّهُمَّ إِنّی أَتَوَسَّلُ إِلَیْک َ یا أَسْرَعَ الْحاسِبینَ ، وَ یاأَکْرَمَ الاَْکْرَمینَ ، وَ یاأَحْکَمَ الْحاکِمینَ، بِمُحَمَّدخاتَِمِ النَّبِیّینَ ، رَسُولِک َ إِلَى الْعالَمینَ أَجْمَعینَ ، وَ بِأَخیهِ وَابْنِ عَمِّهِ الاَْنْزَعِ الْبَطینِ ، الْعالِمِ الْمَکینِ ، عَلِىّ أَمیرِالْمُؤْمِنینَ، وَ بِفاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعـالَمینَ ، وَ بِالْحَسَنِ الزَّکِىِّ عِصْمَةِ الْمُتَّقینَ ، وَ بِأَبی عَبْدِاللهِ الْحُسَیْنِ أَکْرَمِ الْمُسْتَشْهَدینَ ، وَ بِأَوْلادِهِ الْمَقْتُولینَ ، وَ بِعِتْرَتِهِ الْمَظْلُومینَ ، وَ بِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ زَیْنِ الْعابِدینَ ، وَ بِمُحَمَّدِ بْنِ عَلِىّ قِبْلَةِ الاَْوّابینَ ، وَ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد أَصْدَقِ الصّادِقینَ ، وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَر مُظْهِرِ الْبَراهینِ ، وَ عَلِىِّ بْنِ مُوسى ناصِرِالدّینِ، وَ مُحَمَّدِبْنِ عَلِىّ قُدْوَةِ الْمُهْتَدینَ، وَ عَلِىِّ بْنِ مُحَمَّد أَزْهَدِ الزّاهِدینَ ، وَ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىّ وارِثِ الْمُسْتَخْلَفینَ، وَالْحُجَّةِ عَلَى الْخَلْقِ أَجْمَعینَ، أَنْ تُصَلِّىَ عَلى مُحَمَّدوَالِ مُحَمَّدالصّادِقینَ الاَْبَرّینَ ، الِ طه وَ یس ، 

بار خدایا! من به تو توسّل مى جویم اى سریعـترینِ حسابگران ، و اِى بخشـنده ترینِ کَـریمان ، و اِى فرمانـرواى حـاکمان، به (حقِّ) محمّد آخرینِ پیامبران، و فرستاده تو بسوىِ تمامِ جهان ها، و به (حقِّ) برادرش و پسرعمویش آن بلند پیشانىِ میان پُر ، آن دانشمندِ عالى مرتبه ، یعنى علىّ فرمانـرواىِ مؤمنان ، و به (حقِّ) فاطمه سـروَرِ بانوانِ جهانیان ، و به (حقِّ) حسـنِ مجتـبى که پاک و مبرّا و پناهگـاه مُتّقین اسـت ، و به (حقِّ) أبی عبدالله الحسین گـرامیترینِ شهداء ، و به (حقِّ) فرزنـدانِ مقتولش ، و خانـواده مظـلومش، و به (حقّ) على بن الحسـین زیورِ عابدان ، و به محمّد بن علـى قبـله توبه کنندگان ، و جعفر بن محمّد راستگـوترینِ صادقان ، و موسى بن جعفر آشکار کننده دلائل و براهین ، و على بن موسى یاورِ دین ، و محمّد بن على اُسوه و الگوىِ هدایت شونـدگان ، و على بن محمّد زاهـدترینِ پارسایان ، و حسـن بن على وارثِ جانشینان ، و حُجّتِ خدا بر تمامِ آفریدگان ، اینکه درود فرستى بر محـمّد و آلِ او، آن راستـگویانِ نیـکوکار ، هـمان آلِ طه و یس ،


وَ أَنْ تَجْعَلَنی فِى الْقِیامَةِ مِنَ الاْمِنینَ الْمُطْمَئِنّینَ، الْفآئِزینَ الْفَرِحینَ الْمُسْتَبْشِرینَ، 
و اینکه مرا در قیامت از کسانى قرار دهى که (از عذابِ تو) ایمن و با آرامشِ خاطر و رستگار و مسرور و بشارت یافـته اند ،


أَللّهُمَّ اکْتُبْنی فِى الْمُسْلِمینَ، وَ أَلْحِقْنی بِالصّالِحینَ ، 
بارخدایا! (نامِ) مـرا در زُمـره مسلـمین نگاشته ، و مرا به صالـحین ملـحق فرما ،


وَاجْعَلْ لی لِسانَ صِدْق فِى الاْخِرینَ ، وَانْصُرْنی عَلَى الْباغینَ،وَاکْفِنی کَیْدَ الْحاسِدینَ ، وَاصْرِفْ عَنّی مَکْرَ الْماکِرینَ ، وَاقْبِضْ عَنّی أَیْدِىَ الظّالِمینَ ، وَاجْمَعْ بَیْنی وَ بَیْنَ السّادَةِ الْمَیامینِ فی أَعْلا عِلِّیّینَ،مَعَ الَّذینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیّینَ وَالصِّدّیقینَ وَالشُّهَدآءِ وَالصّالِحینَ، بِرَحْمَتِک َ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ،
و نامِ مرا بر زبان اُمّتهاى آتیه نیکو قرار ده ، و مـرا بر علـیه ظالمین یارى ده ، و از مکرِ حسـودان حفـظ فرما ، و (نیـز) حیله حیـله گران را از من برگـردان ، و دست ستمـکاران را از مـن (دور) نگهدار، و بینِ من و آن سـرورانِ با میمنت در اعلا علیّین جمع بفرما، همراه با کسانی که بر آنها اِنعام فرمودى یعنى پیامبران، و راستگویانِ در عمل و گفتار و شهداء و نیکویان، به رحمتت اى مهربانترینِ مهربانان،

 

أَللّهُمَّ إِنّی اُقْسِمُ عَلَیْک َ بِنَبِیِّک َ الْمَعْصُومِ، وَ بِحُکْمِک َ الْمَحْتُومِ، وَنَهْیِک َ الْمَکْتُومِ ، وَ بِهذَا الْقَبْرِ الْمَلْمُومِ ، الْمُوَسَّدِ فی کَنَفِهِ الاِْمامُ الْمَعْصُومُ، الْمَقْتُولُ الْـمَظْلُومُ، أَنْ تَکْشِفَ ما بی مِنَ الْغُمُومِ ، وَ تَصْرِفَ عَنّی شَرَّ الْقَدَرِ الْمَحْتُومِ، وَ تُجیرَنی مِنَ النّارِ ذاتِ السَّمُومِ، 

بارخدایا! تورا سوگند می دهم به حقّ پیامبرِ معصومت، و به حقّ حُکمِ حتمى و قطعى ات، و به حقّ نهىِ پنهانى ات ، و بحقّ این آرامگاهى که (مردم از هرطرف به جهت زیارت) بر او گِرد مى آیند، واین امامِ معصومِ مقتولِ مظلوم در جانبِ آن تکیه زده، اینکه غم و غصّه ها را از من برطرف فرمائى، و شُرورِ قضا و قَدَرِ حتمى را از من برگردانى، و مرا از آتش(عذابت) که داراى بادهاى سوزان است پناه دهى (و نگاهدارى)،


أَللّــهُمَّ جَلِّلْنی بِنِعْمَتِک َ، وَ رَضِّنی بِقَسْمِک َ ، وَ تَغَمَّدْنی بِجُودِک َ وَ کَرَمِک َ ، وَ باعِدْنی مِنْ مَکْرِک َ وَ نِقْمَتِک َ ، 
بارخدایا! مرا با نعمت خود بپوشان (یا بزرگ گردان)، و به عطایاى خود راضى وخوشحال فرما، وبه جود و کَرَمَت مرا بپوشان، و از مکر و انتقام خود دورَم ساز،


أَللّهُمَّ اعْصِمْنی مِنَ الزَّلَلِ ، وَ سدِّدْنی فِى الْقَوْلِ وَالْعَمَلِ ، وَافْسَحْ لی فی مُدَّةِ الاَْجَلِ ، وَ أَعْفِنی مِنَ الاَْوْجاعِ وَالْعِلَلِ، وَ بَلِّغْنی بِمَوالِىَّ وَ بِفَضْلِک َ أَفْضَلَ الاَْمَلِ ، 

بارخدایا مرا از لغزش و خطا حفظ فرما، و در گفتاروکردار به راه صحیح هدایتم فرما، و در مدّت زندگى ام وسعت ده، و مرا از دردها و بیماریها عافیت بخش، و مرابه موالى و سرورانم برسان و به فضل(وکَرَمِ) خویش مرابه بالاترینِ آرزوها نائل فرما،


أَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد وَاقْبَلْ تَوْبَتی ، وَارْحَمْ عَبْرَتی ، وَ أَقِلْنی عَثْرَتی ، وَ نَفِّسْ کُرْبَتی ، وَاغْفِرْلی خَطیئَتی، وَ أَصْلِـحْ لی فی ذُرِّیَّتی، 
بارخدایا برمحمّد و آلِ او رحمت فرست و توبه مرا قبول فرما، و بر اشکِ چشمم ترحّم نما، و لغزش مرا چشم پوشى فرما، و حُزن واندوه مرا زائل کن، و گناهم را برمن ببخشاى، و خاندان و نسلِ مرا برایم اصلاح فرما،


أَللّـهُمَّ لاتَدَعْ لی فی هذَاالْمَشْهَدِ الْمُعَظَّمِ ، وَالْمَحَلِّ الْمُـکَرَّمِ ذَنْباً إِلاّ غَفَرْتَهُ، وَ لاعَیْباً إِلاّ سَتَرْتَهُ، وَ لاغَمّاً إِلاّ کَشَفْتَهُ، وَ لارِزْقاً إِلاّ بَسَطْتَهُ، وَ لاجاهاً إلاّ عَمَرْتَهُ، وَ لافَساداً إِلاّ أَصْلَحْتَهُ ، وَ لاأَمَلا إِلاّ بَلَّغْتَهُ ، وَ لادُعآءً إِلاّ أَجَبْتَهُ ، وَ لامَضیقاً إِلاّ فَرَّجْتَهُ ، وَ لاشَمْلا إِلاّ جَمَعْتَهُ ، وَ لاأَمْراً إِلاّ أَتْمَمْتَهُ ، وَ لامالا إِلاّ کَثَّرْتَهُ ، وَ لاخُلْقاً إِلاّ حَسَّنْتَهُ ، وَ لاإِنْفاقاً إِلاّ أَخْلَفْتَهُ ، وَ لاحالا إِلاّ عَمَرْتَهُ ، وَ لاحَسُوداً إِلاّ قَمَعْتَهُ ، وَ لاعَدُوّاً إِلاّ أَرْدَیْتَهُ ، وَ لاشَرّاً إِلاّ کَفَیْتَهُ ، وَ لامَرَضاً إِلاّ شَفَیْتَهُ ، وَ لابَعیداً إِلاّ أَدْنَیْتَهُ ، وَ لاشَعَثاً إِلاّ لَمَمْتَهُ ، وَ لا سُؤالا سُؤْلا إِلاّ أَعْطَیْتَهُ ، 

بارخدایا در این مشهدِ والامقام و در این محلّ گرامى، برایم وامَگُذار گناهى را مگرآنکه ببخشى، و نه عیبى را مگر آنکه مستورنمائى، و نه غم وغصّه اى را مگر برطرف فرمائى، و نه رزقى را مگر گسترش دهى ، ونه قدر و منزلتى را مگر باقى بدارى، ونه فسادى را مگر اصـلاح فـرمائى، ونه آرزوئى را مگرنائل کنى، و نه دعائى را مگر اجابت فرمائى، ونه تنگنائى را مگر بگشائى، ونه امور مُتشتّتى را مگر جمع و برقرار نمائى، ونه امرى را مگر تمام فرمائى، ونه مالى را مگر فراوانى بخشى، و نه خُلق و صفتى را مگر نیکوگردانى، و نه انفاقى را مگر جایگزین فرمائى، و نه حالى را مگر آباد فرمائى، و نه حسودى را مگر ذلیل نمائى، و نه دشمنى را مگر هلاک گردانى، ونه شرّى را مگر منع فرمائى، ونه بیماریى را مگر شفابخشى، و نه(امرِ) دورى را مگر نزدیک فرمائى(و در دسترسم قراردهى)، و نه تفرّق و اختلالى را مگر جمع (و اصلاح) نمائى، و نه خواهشى خواسته اى را مگر عطا فرمائى،


أَللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُک َ خَیْرَ الْعاجِلَةِ ، وَ ثَوابَ الاْجِلَةِ ، أَللّهُمَّ أَغْنِنی بِحَلالِک َ عَنِ الْحَرامِ، وَ بِفَضْلِک َ عَنْ جَمیعِ الاَْنامِ ، أَللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُک َ عِلْماً نافِعاً ،وَ قَلْباً خاشِعاً ، وَ یَقیناً شافِیاً ، وَ عَمَلا زاکِیاً ، وَ صَبْراً جَمیلا، وَ أَجْراً جَزیلا ، 
بارخدایا! من از تودرخواست می کنم خیرِ دنیا و ثوابِ آخرت را، بارخدایا! مرا به سبب حلالت از حرام مستغنى کن، و به فضل و احسانـت از جمیع خلق بى نیاز فرما، بارخدایا! از تو درخواست می کنم دانشى مفید، قلبى خاشع، یقینى سلامت بخش ، عملى صالح و پاک ، صبرى زیبا ، و اجرى عظیم را ،

 

أَللّهُمَّ ارْزُقْنی شُکْرَ نِعْمَتِک َ عَلَىَّ ، وَ زِدْ فی إِحْسانِک َ وَ کَرَمِک َ إِلَىَّ ، وَاجْعَلْ قَوْلی فِى النّاسِ مَسْمُوعاً ، وَ عَمَلی عِنْدَک َ مَرْفُوعاً ، وَ أَثَری فِى الْخَیْراتِ مَتْبُوعاً ، وَ عَدُوّی مَقْمُوعاً ، 
بارالها! شکر نعمتت برمن را روزیَم کن ، و احسان و کَرَمَت برمن زیاد فرما ، و گفته مرا در میان مردم شنوده نما ، و عمل مرا به نزد خویش بالا بَر،و سنّت باقیمانده مرا در امورِ خیر مورد پیروى قرار ده ، و دشمنم را خوار و ذلیل گردان،


أَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّدالاَْخْیارِ ، فی اناءِ اللَّیْلِ وَ أَطْرافِ النَّهارِ ، وَاکْفِنی شَرَّ الاَْشْرارِ ، وَ طَهِّرْنی مِنَ الــذُّنُوبِ وَ الاَْوْزارِ ، وَ أَجِرْنی مِنَ النّـارِ ، وَ أَحِلَّنی دارَالْقَرارِ ، وَ اغْفِرْلی وَ لِجَمیعِ إِخْوانی فیک َ وَ أَخَواتِىَ الْمُؤْمِنینَ وَ الْمُؤْمِناتِ ، بِرَحْمَتِک َ یا أَرْحَمَ الرّاحِمینَ. 
بارخدایا! بر محمّدو آلِ او که نیکانند، درتمامى لحظات شبانه روز رحمت فرست، و مرا از شرّ بَدان محفوظ بدار، و از (کثافاتِ) گناهان و سنگینىِ وِزر و وَبال پاک و مبرّا گردان، و از آتش (عذابت) پناهم ده، و در سراى جاوید واردفرما، و(گناهانِ) مرا و تمامى خواهران و برادران مؤمنِ مرا ببخشاى، به رحمتت اى مهربانترین مهربانان.

 


پس از تمام شدن زیارت ، رو به قبله کن و دو رکعت نماز بجاى آور به این ترتیب که در رکعت اول بعد از حمد سوره انبیاء ، و در رکعت دوم بعد از حمد سوره حشر را بخوان و آنگاه در قنوت نماز بگو:

 

لاإِلهَ إِلاَّ اللهُ الْحَلیمُ الْکَریمُ ، لاإِلهَ إِلاَّاللهُ الْعَلِىُّ الْعَظیمُ ، لاإِلهَ إِلاَّاللهُ رَبُّ السَّماواتِ السَّبْعِ وَ الاَْرَضینَ السَّبْعِ، وَ ما فیهِنَّ وَ ما بَیْنَهُنَّ ، خِلافاً لاَِعْدآئِهِ، وَ تَکْذیباً لِمَنْ عَدَلَ بِهِ ، وَ إِقْراراً لِرُبُوبِیَّتِهِ ، وَ خُضُوعاً لِعِزَّتِهِ ، الاَْوَّلُ بِغَیْرِ أَوَّل ، وَالاْخِرُ إِلى غَیْرِ اخِر، الظّـاهِرُ عَلى کُلِّ شَىْء بِقُدْرَتِهِ ، الْباطِنُ دُونَ کُلِّ شَىْء بِعِلْمِهِ وَ لُطْفِهِ ، لا تَقِفُ الْعُقُولُ عَلى کُنْهِ عَظَمَتِهِ، وَ لاتُدْرِکُ الاَْوْهامُ حَقیقَةَ ماهِیَّتِهِ ، وَ لاتَتَصَوَّرُ الاَْنْفُسُ مَعانِىَ کَیْفِیَّتِهِ، مُطَّلِعاً عَلَى الضَّمآئِرِ ، عارِفاً بِالسَّرآئِرِ ، یَعْلَمُ خآئِنَةَ الاَْعْیُنِ وَ ما تُخْفِى الصُّدُورُ ، أَللّهُمَّ إِنّی اُشْهِدُک َ عَلى تَصْدیقی رَسُولَک َ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَ إیمانی بِهِ،

ترجمه دعائى که در قنوت نماز خوانده مى شود:

هیچ معبودى جز خداوندِ شکیبا و کریم نیست، هیچ خدائى جز خداوندِ بزرگوار و عظیم نیست، هیچ معبودى نیست جز خداوندى که پروردگارِ آسمانها و زمینهاى هفتگانه و موجوداتى که در آنها و میان آنهاست مى باشد، (به این توحید معتقدم) برخلاف دشمنانِ حقّ، و به جهت تکذیب کسانى که به خداوند شرک ورزیدند، و(به این توحیدمعتقدم) بخاطر اعتراف نمودن به ربوبیّت او، و خضوع و خشوع درمقابل عزّت و شرافت وى، (اوست خدائى که) اوّل است بدون اوّل، و آخر است تا بى نهایت، به قدرتش برتمام اشیاء غلبه نموده، و به دانش و لطف و مرحمتش در هرچیز نفوذ کرده، عقول بشرى برحقیقتِ بزرگى او مطّلع نخواهدشد، و اوهام و خیالات کنهِ ذات اورا درک نمى کند، و معانىِ کیفیّتِ او را هیچ ذهنى تصوّر نمى تواندکرد، (اوست) مطّلع وآگاه بر باطنِ اشخاص، و آشنا به تمام امورِ پنهان، خیانت چشمها و پنهانى دلها را خبردارد، بارخدایا! تو را گواه می گیرم که رسولت «صلَّى الله علیه و آله» را تصدیق مى کنم و به او ایمان دارم،


پس از خاتمه نماز ذکر تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها را بگو آنگاه صورت بر خاک نهاده چهل بار بگو : سبحان الله و الحمدلله و لااله الا الله و الله اکبر


آنگاه برای خود و برای هرکه می خواهی دعا کن.

 

 

اللهم انی اسئلک بوجهک الکریم و اسمک العظیم ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تغفر لی ذنبی العظیم

 

 

ان نشاء ننزل علیهم من السماء آیة فظلت اعناقهم لها خاضعین (الشعراء: 4). بعضی یحتمل اینجا اشکال می کنند که نه تنها مفاتیح الجنان می فرماید که در شب و روز جمعه شعر نگویید و نخوانید:

پانزدهم خود را از کارهاى
دنیا فارغ سازد

و مشغول به آموختن مسائل دین خود شود نه آنکه روز جمعه را صرف کند به سیر و گشت و تفرج در باغها و مزارع مردم و مصاحبت با اراذل و بیعاران و مسخرگى و عیب گویى مردمان و خنده‌هاى قهقهه و خواندن اشعار و خوض در باطل و امثال اینها که مفاسدش زیاده از آن است که ذکر شود (و از حضرت صادق علیه السلام منقول است که: اف باد بر مسلمانى که در هفته روز جمعه را صرف آموختن مسائل دین خود نگرداند و براى این امر خود را از کارهاى دیگر فارغ نسازد) (و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است که: هر گاه ببینید که در روز جمعه مرد پیرى تواریخ جاهلیت و کفر را براى مردم نقل مى‌کند سنگریزه بر سرش بزنید)

 

خود قرآن هم در سوره ی شعراء می فرماید: وَالشُّعَرَاء یَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ ﴿224﴾ أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِی کُلِّ وَادٍ یَهِیمُونَ ﴿225﴾ وَأَنَّهُمْ یَقُولُونَ مَا لَا یَفْعَلُونَ ﴿226﴾ إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَکَرُوا اللَّهَ کَثِیرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَیَعْلَمُ الَّذِینَ ظَلَمُوا أَیَّ مُنقَلَبٍ یَنقَلِبُونَ ﴿227﴾. و لذا پس چرا مثل بنده ی حقیری هم بیاید از منطق الطیر و شیخ صنعا و خوک بانی و بلکه گروه های بازبهنجارش و ابرتقارن و باتلاقها و منظریه های نظریه ی ریسمان و سیاه چاله ها و چاله هرزها و ... در روز جمعه بگوید؟ ببینید مسئله انیجا است که شما یحتمل حتی همین امروزش هم اگر بخواهید کارخانه ی هواپیماسازی هم راه بیاندازید، همانطوری که گفتیم ممکن هم هست که یک مدیریت و رهبری و مبینی بسته به ناورداهای مسئله که کیکاووسی هم شده است آنطوری که در شاهنامه ی حکیم ابوالقاسم فردوسی هم می فرماید را داشته باشید. یعنی این مسئله در نظریه ی ریسمان حتی حوری کریستینا طرازی را هم مصون نمی کند که مواظبت نکند که چطور به باتلاق ریسمانی هم نیافتد! اتفاقاً ما امروزه می بینیم که خیلی هم کارخانه های هواپیماسازی خوبی هم داریم که رقص و آواز را هم حتی منع نمی فرمایند و بلکه حرام و حلال را هم آیا چقدر رعایت فرمایند و بلکه گوشت خوک هم بخورند و چه رسد به اینکه شعر هم نگویند. خوب، حالا آیا مسئله این است که پس چون آنهایی که کارخانه های هواپیماسازی هم دارند چنین اند و لذا ما هم همان بهتر که اصلا به مسئله ورود هم نکنیم همانطوری که تا حالا هم چنین نکرده ایم و بلکه مسائل فلسفی سینایی که می توانند ما را در نظریه های چرن- سیمونز هم کمک کنند را کنار بگذاریم و اینکه هاریش چندرا هم چطور به برنامه ی لنگلندز محلی و جهانی کار دارد را نیز نادیده بگیریم و برگ چغندر را هم کاری نداشته باشیم که حالا چطور در گروه های بازبهنجارش یحتمل بتوانند مار را یاری هم دهند و ...؟ اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا لا الا الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

مَا کَانَ إِبْرَاهِیمُ یَهُودِیًّا وَلاَ نَصْرَانِیًّا وَلَکِن کَانَ حَنِیفًا مُّسْلِمًا وَمَا کَانَ مِنَ الْمُشْرِکِینَ ﴿آل عمران: 67﴾

إِنَّ الَّذِینَ اتَّخَذُواْ الْعِجْلَ سَیَنَالُهُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَذِلَّةٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیَا وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُفْتَرِینَ ﴿الاعراف: 152﴾

 

2- عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ رَفَعَهُ إِلَى أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‌ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّمَا هُوَ  اللَّهُ وَ الشَّیْطَانُ وَ الْحَقُّ وَ الْبَاطِلُ وَ الْهُدَى وَ الضَّلَالَةُ وَ الرُّشْدُ وَ الْغَیُّ وَ الْعَاجِلَةُ وَ  الْآجِلَةُ وَ الْعَاقِبَةُ وَ الْحَسَنَاتُ وَ السَّیِّئَاتُ فَمَا کَانَ مِنْ حَسَنَاتٍ فَلِلَّهِ وَ مَا کَانَ مِنْ سَیِّئَاتٍ فَلِلشَّیْطَانِ لَعَنَهُ اللَّهُ.

 

http://lib.eshia.ir/11005/2/15

 

6- بِهَذَا الْإِسْنَادِ عَنْ سُفْیَانَ بْنِ عُیَیْنَةَ عَنِ السِّنْدِیِّ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: مَا أَخْلَصَ الْعَبْدُ الْإِیمَانَ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ یَوْماً أَوْ قَالَ مَا أَجْمَلَ عَبْدٌ ذِکْرَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَرْبَعِینَ یَوْماً إِلَّا زَهَّدَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِی الدُّنْیَا وَ بَصَّرَهُ دَاءَهَا وَ دَوَاءَهَا فَأَثْبَتَ الْحِکْمَةَ فِی قَلْبِهِ وَ أَنْطَقَ بِهَا لِسَانَهُ ثُمَّ تَلَا- إِنَّ الَّذِینَ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ سَیَنالُهُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ ذِلَّةٌ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ کَذلِکَ‌ نَجْزِی الْمُفْتَرِینَ‌[5] فَلَا تَرَى صَاحِبَ بِدْعَةٍ إِلَّا ذَلِیلًا وَ مُفْتَرِیاً عَلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ عَلَى رَسُولِهِ ص وَ عَلَى أَهْلِ بَیْتِهِ ص إِلَّا ذَلِیلًا.

 

http://lib.eshia.ir/11005/2/16

 

زیارت ناحیه مقدسه:

 

وَ لِلْحَقِّ ناصِراً ، وَ عِنْدَ الْبَلآءِ صابِراً ، وَ لِلدّینِ کالِئاً ، وَ عَنْ حَوْزَتِهِ مُرامِیاً ، 
یارى گرِ حق بودى، در هنگام بلاء شکیبا و صابر، حافظ و مراقب دین، و مدافع حریم آئین بودى،


تَحُوطُ الْهُدى وَ تَنْصُرُهُ ، وَ تَبْسُطُ الْعَدْلَ وَ تَنْشُرُهُ ، وَ تَنْصُرُ الدّینَ وَ تُظْهِرُهُ ، وَ تَکُفُّ الْعابِثَ وَ تَزْجُرُهُ ، وَ تَأْخُذُ لِلدَّنِىِّ مِنَ الشَّریفِ ، وَ تُساوی فِى الْحُکْمِ بَیْنَ الْقَوِىِّ وَ الضَّعیفِ ، 
(طریقِ) هدایت را حفظ نموده یارى مینمودى، عدل و داد را گسترش داده و وسعت مى بخشیدى، دین و آئینِ الهى رایارى نموده آشکارمى نمودى، یاوه گویان را (ازادامه راه) بازداشته جلوگیرى میکردى، حقّ ضعیف را از قوى باز میستاندى، در قضاوت و داورى بین ضعیف و قوى برابر حُکم مینمودى،


کُنْتَ رَبیعَ الاَْیْتامِ ، وَ عِصْمَةَ الاَْ نامِ ، وَ عِزَّ الاِْسْلامِ ، وَ مَعْدِنَ الاَْحْکامِ ، وَ حَلیفَ الاِْنْعامِ ، 
تو بهار ِسر سبز ِیتیمان بودى، نگاهبان و حافظ مردم بودى، مایه عـزّت و سرافرازى اسلام، معدنِ احکام الهى، هم پیمان نیکى و احسان بودى،


سالِکاً طَرآئِقَ جَدِّک َ وَ أَبیک َ، مُشْبِهاً فِى الْوَصِیَّةِ لاَِخیـک َ ، وَفِىَّ الذِّمَـمِ ، رَضِىَّ الشِّیَمِ ، ظاهِرَ الْکَرَمِ ، مُتَهَجِّداً فِى الظُّلَمِ ، قَویمَ الطَّرآئِقِ ، کَریمَ الْخَلائِقِ ، عَظیمَ السَّوابِقِ ، شَریفَ النَّسَبِ ، مُنیفَ الْحَسَبِ ، رَفیعَ الرُّتَبِ ، کَثیرَ الْمَناقِبِ ، مَحْمُودَ الضَّرآئِبِ ، جَزیلَ الْمَواهِبِ ، حَلیمٌ رَشیدٌ مُنیبٌ ، جَوادٌ عَلیمٌ شَدیدٌ ، إِمامٌ شَهیدٌ، أَوّاهٌ مُنیبٌ ، حَبیبٌ مَهیبٌ ، 
پوینده طریقه جدّ و پدرت و در سفارشات و وصایا همسانِ برادرت بودى، وفادار به پیمانها، داراى سجایاىِ پسندیده، و باجود و کَرَمِ آشکار بودى، شب زنده دار (به عبادت) در دلِ شبهاىِ تاریک، معتدل ومیانه رودرروشها،باسجایاواخلاقِ کریمانه،داراى سوابقِ باعظمت و ارزشمند، داراى نَسَبِ شریف، وحَسَبِ والا، بادرجات ورتبه هاىِ رفیع وعالى، مناقب وفضائلِ بسیار، سِرِشتهاو طبیعتهاى مورد ستایش، و با عطایا و مواهبِ بزرگ بودى،حلیم و صبور،هدایت شده،بازگشت کننده بسوى خدا، باجود و سخاوت ـ دانا ـ توانا و قاطع،پیشواى شهید،بسیار نالان و گریان در پیشگاه خداوند، محبوب و باهیبت بودى،


کُنْتَ لِلرَّسُولِ صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ وَلَداً ، وَ لِلْقُرْءانِ سَنَداً مُنْقِذاً وَ لِلاُْ مَّةِ عَضُداً ، وَ فِى الطّاعَةِ مُجْتَهِداً ، 
تو براى پیامبر که درودخدابراووآل اوبادفرزند،و براى قرآن پشتوانهنجات دهنده،و براى امّتِ اسلام بازوى توانا، ودرطاعتِ حقّ کوشا بودى،

 

حافِظاً لِلْعَهْدِ وَالْمیثاقِ ، ناکِباً عَنْ سُبُلِ الْفُسّاقِ وَ باذِلاً لِلْمَجْهُودِ ، طَویلَ الرُّکُوعِ وَ السُّجُودِ ، 
توحافظِ عهد وپیمانِ الهى، دورى کننده ازطُرُقِ فاسقان بودى، و توآنچه درتوان داشتى (براى اِعلاءِکلمه حقّ) بذل نمودى، داراى رکوع و سجود طولانى بودى،

 

 

 

بنده می خواستم از سایت استاد محمد علی جاودان بپرسم که اگر انسان موقع نماز شمایل حضرت رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم را بصورت ملا یا آخوندی هم دید که جلوی رویش نمایان شده است و همینطوری که داشت اقامه ی نماز فریضه یا مستحبی هم می کرد و دستش را به عنوان احترام به سینه اش گذاشت، آیا در پیشگاه الهی حضرت حق دچار اشکال در توحید او هم شده است و بلکه به شرک هم افتاده است؟ یا اشکالی هم ندارد هر چند که آیا بهتر هم هست که سجده ی سهو هم کند یا بلکه نمازش را هم دوباره اقامه کند. بعضی اشکال هم می کنند که اگر شمایل حضرت رسول اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم را هم ندیده و بلکه آن حضرت را با ملا و آخوندی هم اشتباه گرفته که از پیش رویش گذشته است هم باز اشکالی ندارد چرا که واقعاً هم همان لباس روحانیتی که ملا و آخوند به تن دارد همان لباس پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم هم هست. 

ولی خوب، یحتمل بعضی دیگر اینجا اشکال هم کنند که این بستگی هم دارد به درجاتی از اخلاص که برای خدا کسی یحتمل توانسته است ایمان و اخلاصش را آنقدر بالا ببرد که حتی بتواند نماز برای خدا را از تعظیم به حضرت رسول هم تفکیک کند یا خیر. یعنی این درست هم هست که ما حتی در نماز هم در قسمت آخر تشهد صلوات بر حضرت محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم را داریم اللهم صل علی محمد و آل محمد و آنچنان که در مفاتیح هم صلوات بر آن حضرت را به این صورت می فرماید که: اللهم صل علی محمد و اله و عجل فرجهم و اهلک عدوهم من الجن و انس من الاولین و الاخرین. یا اینگونه هم به خدا دعا می کنیم که: اللهم انی اسئلک بوجهک الکریم و اسمک العظیم ان تصلی علی محمد و آل محمد و ان تغفر لی ذنبی العظیم. یا حتی ذکر صلوات بر حضرت صاحب الامر امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم داریم که ما بارها هم آنرا ذکر کرده ایم: اللهم صل علی محمد و اهل بیته و صل علی ولی الحسن و وصیه و وارثه القائم بامرک و الغائب فی خلقک و المنتظر لاذنک ....  و اما همه ی اینها برای این است که اللهم عرفنی نفسک در دعای در غیبت امام زمان عجل الله فرجه الشریف. یعنی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ظهور بفرمایند و بلکه در نزد ایشان هم زانوی تلمذ بزنیم همانطوری که نزد مکتب حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه هم خدا بخواهد مشغول تحصیل هستیم همه و همه ما را به عبودیت و بندگی خدا خصوصاً هم در نماز و صلاة جماعت و جمعه هم فرا می خوانند و این هم همان خدایی است که در سوره ی اخلاص و توحید هم آمده است.

می فرمایند که کتابت را بخوان، اقراء کتابک؛ یعنی همانطوری که شما دارید فرهنگ لغاتی را باز می فرمایید و دنبال لغتی هم می گردید و آنگاه لغت دیگری را هم بچشمتان می آید و می بینید و علاقه مند هم می شوید که معنای آنرا نیز بیابید، خوب مسئله همین هم هست. اقراء کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا. یعنی اگر هم که دنبال سایت مایکل داین و استاد جاودان و بلکه شیخ صنعان هفت شهر عشق شیخ عطار هم رفتی و صفحهات مرورگر وب همه و همه یک مرتبه پاک هم شد و نتوانستی هم نظرت را نزد وب سایت دلخواهت هم بنویسی، ببین اصلا نیت ات هم چه بوده است دیگر و بلکه نیت ات را هم خالصترش کن و اگر لازم هم بود دوباره برو و کارت را بکن. در این مسئله خودش یک گروه بازبهنجارشی یحتمل نهفته است گذشته از اینکه شما گروه های شوالی مثل گروه های رداکتیو و اسپلیت را هم دارید. یعنی گاهی اوقات هم مثل این است که شما برای غنی سازی باید یک سانتریفیوژهایی را بکار بندید تا بتوانید ناخالصیهای تخم مرغ را هم اگر خونی در آن است آیا چقدرش را بگیرید علاوه بر اینکه گاهی هم خود سفیده ی تخم مرغ را هم می توانید به عنوان جذب ناخالصیهای شربت مربی نیز استفاده کنید. و لذا به همین ترتیب هم آنجایی که شما احتیاج به تهذیب نفس دارید که باید هم متوجه شوید که چطور می توان از میان ابرتقارنها و نظریه های ریسمان نیز علاوه بر باکتریاها و ویروسها نیشهای عقربهای عنکبوتیان را هم اگر حتی در صورت لزوم وارد مسئله شدند را آیا جدایش کرده یا آیا آنقدر هم غلظتش را کم کنید که ناپدید هم شوند؟ یعنی آیا چه سانتریفیوژی هم خود مرغها استفاده می کنند که زرده و سفیده اینطور از هم جدا و بلکه زرده نیز در وسط سفیده هم جای دارد و حالا اگر نطفه هم اضافه شود که با آن خون هم به زرده و سفیده نیز اضافه شود و ...؟ البته گاهی اوقات نیز مسئله هندسی می شود و بلکه تعداد رنگها و بلکه مزه ها نیز بطرف بینهایت می توانند میل کنند که یحتمل هم می فرمایند در چنین حدهایی باید هم توجه کرد که مسئله چقدر هم به آ دی اس/ سی اف تی نیز میل می کند؟ یعنی یحتمل چقدر هم آیا می توانید تشخیص دهید که کجا تخم مرغ دارید و کجا چقدر هم در میانه ی راه بلکه جوجه شده است تخم مرغ؟! و حالا سیمرغ و اینها را در منطق الطیر و بلکه هفت شهر عشق را چطور هم عطار گشت و ما هنوز اندر خم یک کوچه ایم را هم هنوز خیلی کاری نداریم. یعنی یک جاهایی شما ترس از خدا دارید و بعضی جاها هم ترس از غیر خدا هم یحتمل کسی داشته باشد؛ و بعضی هم یحتمل اینجا اشکال می فرمایند که از این مجموعه ی ترسهای ناخالص هم هست که ایمان و تقوا از بین می رود و انواع تروریسم هم رخ می دهند و مسائل حتی سه کله پوکی شوخی را یک مرتبه ابرتقارنی جدی هم می کنند یا حتی بر عکس چطور هم مسائل جدی یک مرتبه دیدید شوخی شوخی خیلی هم خنده دار شدند همینطوری که مسلم بن عوسجه و میثم تمار و حبیب بن مظاهر هم با هم سر بازار شوخی می کردند و همه می گفتند که اینها مثل اینکه خیلی هم سه کله پوکند؛ و همین هم می شود که نمی دانید آیا شما به دیدن بزرگداشت شهید همدانی در مسجد بروید یا همه و همه را دعوت هم کنید بیایند منزل شما یا حتی برویم همه و همه سوریه به دیدار و زیارت مرقد حضرت رقیه علیه السلام. و امان از دل زینت سلام الله علیها امان از دل زینب علیها السلام. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه.

یُنَبَّأُ الْإِنسَانُ یَوْمَئِذٍ بِمَا قَدَّمَ وَأَخَّرَ ﴿13﴾ بَلِ الْإِنسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِیرَةٌ ﴿14﴾ وَ لَوْ أَلْقَى مَعَاذِیرَهُ ﴿15﴾ سوره مبارکه القیامة

 

قال رسول الله صل الله علیه و آله و سلم:

احب الله من احب حسینا

 

بنده ی حقیر دیشب همینطوری که داشتم  کتاب ابرتقارن و نظریه ریسمان مایکل داین را نگاهی می انداختم رسیدم به مبحث گروه های بازبهنجارش در حدود صفحات 38-40 کتاب. یک اتفاق جالبی یک مرتبه می افتد وقتی دارد راجع به توابع گرین هم بحث می کند که یک مرتبه می زند از آن مبحث به یافتن جواب معادلاتی که مربوط می شوند به پخش باکتریها و یک مقایسه ای می فرماید بین دو مسئله حالا به هر دلیلی هم که می خواهد باشد! البته اینجا مسئله ربطی به ویروس کرونا هم ندارد، ولی جالب است اگر در آرشیو "ویروس" یا "باکتریا" را با "گروه بازبهجارش" در آرشیو کرنل هم سرچ بفرمایید مقالاتی از رامین گلستانیان و مهران کاردار و شهرام وطنی هم خواهید گرفت:

https://arxiv.org/abs/2106.14982

https://arxiv.org/abs/2101.11399

https://arxiv.org/abs/2107.10115

https://arxiv.org/abs/1911.08115

https://arxiv.org/abs/1901.07956

 

به هر حال، وقتی دارید گروه های بازبهنجارش را در حدود ابرتقارن و نظریه ی ریسمان هم بررسی می فرمایید؛ یحتمل باید در نظر هم گرفت که بعید نیست که باکتریها و ویروسها هم وارد معادلات و مسائل شوند. و اما یک سوالی هم که یحتمل بعضی اشکال کنند که به کل این مسائل  هم بی ربط است این است که دیشب در مسجد حاج آقا مطرح فرمودند که اگر فرضاً شیرینی فروشی تخم مرغهایش را شکست و دید که چقدرش هم در آنها خون یافت می شود آنگاه تکلیفش چیست؟ بعضی گفتند که باید آنها را بریزد دور، ایشان فرمودند که می شود خونش را جدا کرده و بقیه را استفاده کند. البته این در صورتی هم هست که بشود خون را از بقیه ی تخم مرغها جدا هم کرد آنچنان که اگر همه ی تخم مرغ را خون گرفته است که دیگر نشود کاری کرد. یعنی یحتمل بتوان گفت که درجاتی از سنجه ها و مقیاسهای خون گرفتگی در تخم مرغ را داریم که آیا بشود آیا نشود خون را از آن جدا کرد. یا مثلاً خون پشه و مگس یا ماهی می فرمایند که پاک است و مثل خونی که از محل تزریق واکسن کرونا جاری شود نیست که نجس شده و احتیاج به آب کشیدن هم داشته باشد. عقرب را حالا یحتمل باید هم پرسید که آیا خونش نجس است یا آن هم خونش پاک است چرا که خون حشرات پاک است ولی یحتمل عقرب از حشرات هم نباشد چرا که بلکه با اینکه آنها از بندپایان اند ولی از عنکبوتیان هشت پا هم هستند و نه مثل حشرات شش پا؟ ولی با این همه یحتمل هنوز هم عقربها نیز خونشان پاک باشد؛ بنده نمی دانم!

اما اینجا حالا در یک مقیاس دیگری هم یحتمل مریضی در اثر فشار خون هم رگی از رگهایی که حول و حوش چشمش هم هست کجا خونریزی کرده و باعث هم شود که چشمش چطور هم قرمز شود. یحتمل هم باید در این صورت به دکترش مراجعه کند هر چند که چشم پزشک هم ممکن است بفرماید که قرمزته و بلکه خودش خوب می شود! ولی یحتمل پزشک متخصص قلب بتواند برای او کاری هم کند که کمتر هم اینچنین دچار فشار خون بالا گردد یا بلکه چنین هم دچار فشار خون اصلا نگردد وقتی داروهایش را هم درست مصرف کند یا ناپرهیزی هم نکند.

حالا شما این مقیاسها و سنجه ها را هم دارید، ولی نکته ای که هست اینجا است که یک چیزهایی هم هست که اصلا با مسئله غیر قابل سنجش هم می باشد. مثلاً درجات توحیدی را در حکمت الهی با چه مقادیری و مقیاسهایی هم آیا قرار است که محک بزنیم آنطوری که مرزهای بین توحید و عدم توحید و بلکه شرک و بت پرستی و نفاق و کفر هم با خطوطی قرمز وضوحاً هم روشن شوند؟ البته بنده ی حقیر خیلی هم دلم می خواست از زیارت ناحیه ی مقدسه نیز فرازی را اول این نوشتار می آوردم ولی همینقدر هم بگوییم که لا یوم کیومک یا ابا عبد الله.

بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ﴿هود: 86﴾

وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ کَثِیرًا مِّنَ الْجِنِّ وَالإِنسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لاَّ یَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْیُنٌ لاَّ یُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لاَّ یَسْمَعُونَ بِهَا أُوْلَئِکَ کَالأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُوْلَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ ﴿الاعراف: 179﴾

أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا ﴿الفرقان: 44﴾

 

 

أَلسَّلامُ عَلَیْک َ یا مَوْلاىَ وَ عَلَى الْمَلآ ئِکَهِ الْمُرَفْرِفینَ حَوْلَ قُبَّتِک َ ، الْحافّینَ بِتُرْبَتِک َ،

الطّـآئِفینَ بِعَرْصَتِک َ ، الْوارِدینَ لِزِیارَتِک َ ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ فَإِنّی قَصَدْتُ إِلَیْک َ ، وَ رَجَوْتُ الْفَوْزَ لَدَیْک َ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ سَلامَ الْعارِفِ بِحُرْمَتِک َ ، الْمُخْلِصِ فی وَِلایَـتِک َ، الْمُتَقَرِّبِ إِلَى اللهِ بِمَحَبَّـتِک َ ، الْبَرىءِ مِنْ أَعْدآئِـک َ ، سَلامَ مَنْ قَلْبُهُ بِمُصابِک َ مَقْرُوحٌ ، وَ دَمْعُهُ عِنْدَ ذِکْرِک َ مَسْفُوحٌ ، سَلامَ الْمَفْجُوعِ الْحَزینِ ، الْوالِهِ الْمُسْتَکینِ ، سَلامَ مَنْ لَوْ کانَ مَعَکَ بِالطُّفُوفِ ، لَوَقاک َ بِنَفْسِهِ حَدَّ السُّیُوفِ ، وَ بَذَلَ حُشاشَتَهُ دُونَکَ لِلْحُتُوفِ ، وَ جاهَدَ بَیْنَ یَدَیْک َ ، وَ نَصَرَک َ عَلى مَنْ بَغى عَلَیْک َ ، وَ فَداک َ بِرُوحِهِ وَ جَسَدِهِ وَ مالِهِ وَ وَلَدِهِ ، وَ رُوحُهُ لِرُوحِک َ فِدآءٌ ، وَ أَهْلُهُ لاَِهْلِک َ وِقآءٌ ، فَلَئِنْ أَخَّرَتْنِى الدُّهُورُ ، وَ عاقَنی عَنْ نَصْرِک َ الْمَقْدُورُ ، وَ لَمْ أَکُنْ لِمَنْ حارَبَک َ مُحارِباً، وَ لِمَنْ نَصَبَ لَک َ الْعَداوَهَ مُناصِباً ، فَلاََ نْدُبَنَّک َ صَباحاً وَ مَسآءً ، وَ لاََبْکِیَنَّ لَک َ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً ، حَسْرَهً عَلَیْک َ ، وَ تَأَسُّفاً عَلى ما دَهاک َ وَ تَلَهُّفاً ، حَتّى أَمُوتَ بِلَوْعَهِ الْمُصابِ ، وَ غُصَّهِ الاِکْتِیابِ ، أَشْهَدُ أَ نَّک َ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلوهَ ، وَ اتَیْتَ الزَّکوهَ ، وَ أَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ ، وَ نَهَیْتَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ الْعُدْوانِ، وَ أَطَعْتَ اللهَ وَ ما عَصَیْتَهُ، وَ تَمَسَّکْتَ بِهِ وَ بِحَبْلِهِ فَأَرْضَیْتَهُ، وَ خَشیتَهُ وَ راقَبْتَهُ وَ اسْتَجَبْتَهُ ، وَ سَنَنْتَ السُّنَنَ ، وَ أَطْفَأْتَ الْفِتَنَ ، وَ دَعَوْتَ إِلَى الرَّشادِ ، وَ أَوْضَحْتَ سُبُلَ السَّدادِ ، وَ جاهَدْتَ فِى اللهِ حَقَّ الْجِهادِ ، وَ کُنْتَ للهِِ طآئِعاً ، وَ لِجَدِّک َ مُحَمَّد صَلَّى اللهُ عَلَیْهِ وَ الِهِ تابِعاً ، وَ لِقَوْلِ أَبـیک َ سامِعاً ، وَ إِلى وَصِیَّهِ أَخیک َ مُسارِعاً ، وَ لِعِمادِ الدّینِ رافِعاً ، وَ لِلطُّغْیانِ قامِعاً ، وَ لِلطُّغاهِ مُقـارِعاً ، وَ لِلاُْ مَّهِ ناصِحاً ، وَ فی غَمَراتِ الْمَوْتِ سابِحاً ، وَ لِلْفُسّاقِ مُکافِحاً ، وَ بِحُجَجِ اللهِ قآئِماً ، وَ لِـلاِْسْلامِ وَ الْمُسْلِمینَ راحِماً ،

و در آستانِ تو طواف مى کنند، و براى زیارت تو وارد مى شوند، سلام برتو من به سوى تو رو آورده ام، وبه رستگارى درپیشگاه توامیدبسته ام، سلام برتو سلامِ آن کسى که به حُرمتِ توآشناست، و درولایت ودوستىِ تومُخلص و بى ریا است ، وبه سببِ محبّت و ولاى تو به خدا تقرّب جسته، و ازدشمنانت بیزاراست، سلام کسیکه قلبش ازمصیبت تو جریحه دار، و اشکش به هنگام یادتو جارى است، سلام کسیکه دردناک وغمگین وشیفته وفروتن است، سلام کسیکه اگرباتودرکربلاء مى بود، باجانش(دربرابرِ)تیزىِ شمشیرها ازتو محافظت مى نمود،و نیمه جانش رابه خاطرتوبدست مرگ مى سپرد، و دررکاب تو جهاد میکرد، و تورابرعلیه ستمکاران یارى داده،جان وتن ومال وفرزندش رافداى تو مى نمود، وجانش فداى جان تو، وخانواده اش سپربلاىِ اهل بیت تومى بود، اگرچه زمانه مرابه تأخیر انداخت، ومُقدَّرات الهى مراازیارىِ تو بازداشت، ونبودم تاباآنانکه باتو جنگیدند بجنگم، وباکسانیکه باتواظهاردشمنى کردندخصومت نمایم،(درعوض)صبح وشام برتومویِه میکنم، وبه جاى اشک براى توخون گریه میکنم، ازروى حسرت وتأسّف وافسوس برمصیبت هائى که برتو واردشد،تاجائى که ازفرط اندوهِ مصیبت، وغم وغصّه شدّتِ حزن جان سپارم،گواهى میدهم که تو نماز رابپاداشتى، وزکات دادى، وامربه معروف کردى، واز منکر وعداوت نَهى نمودى، واطاعتِ خداکردى ونافرمانى وى ننمودى،وبه خداوریسمان اوچنگ زدى تا وى را راضى نمودى، و از وى درخوف و خشیَت بوده نظاره گر ِاو بودى، واو را اجابت نمودى، وسنّتهاى نیکو بوجود آوردى، وآتشهاى فتنه را خاموش نمودى، ودعوت به هدایت و استقامت کردى، و راههاى صواب و حقّ را روشن وواضح گرداندى، ودرراه خدا بحقّ جهاد نمودى، وفرمانبردارِخداوند، و پیرو جدّت محمّدبن عبدالله بودى، و شنواى کلام پدرت على بودى، و پیشى گیرنده به(انجامِ) سفارش برادرت امام حسن بودى، ورفعت دهنده پایه شرافتِ دین، و خوار وسرکوب کننده طغیان، وکوبنده سرکشان، وخیرخواه و نصیحت گرِاُمّت بودى، درهنگامى که در شدائدِ مرگ دست وپا میزدى ، و مبارزه کننده با فاسقان بودى، وقیام کننده باحُجَج وبراهین الهى ، وترحُّم کننده بر اسلام ومسلمین بودى،

 

قال رسول الله: احب الله من احب حسینا

 

 

اینجا یک مسابقه و رقابت منفی ای که تمایل به اعتراضات مدنی هم دارد وجود دارد بین روشنفکرنماهای دانشگاهی و حتی حوزوی که از همین نوعی است که شدیداً هم احتیاج رواندرمانگری اگزیستانسیالیستی و گروهی امثال شوپنهاور و نیچه نیز دارد که از فرط اختناق و ظلم و جوری که بر جوامع بشری هم قالب شده است به یک نوعی اجتماع گریزی و درونگرایی جحودی می افتند که آنها را بدتر از خوک و بوزینه هم می کند. یعنی صد رحمت به اینکه ریاضیدان و فیزیکدان و بلکه فیلسوف و حکیم حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی شروع کند با ابررایانه هایش به سر و کله زدنهای سه کله پوکی، نکته اینجا این است که سالک الی الله و طلبه دانشجویی که از صفر و یک قرار هم هست به مراتب و درجات متعالیه ی الفهای بینهایت آیات اللهی حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی حضرت بقیت الله الاعظم امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد، این یک مسئله است که به او گوشزد هم شود که هواست هم جمع باشد که گرفتار شیطان درونت نشوی؛ ولی این هم دیگر نوبرانه است که مرتدهایی را هم که فرق آیات شیطانی را با آیات الهی را نیز نمی دانند و بلکه مخصوصاً هم آنها را جابجا می کنند را هم نادیده بگیرد چرا که می خواهد خودش بهتر هم سوار کار خودش شود. هر چقدر هم که اینها بخواهند و بتوانند اسلام را به خطر هم بیاندازند. و چرا؟ چون اصلا اسلام را هم نمی خواهند. 

اینها حقاً هم آن طبیب دوار رواندرمانگری را هم می پسندند که خودش هم بیش از همه احتیاج به نسخه های رواندرمانگری خودش دارد ولی ذرة المثقالی هم نمی تواند خودش را درمان کند چرا که یحتمل از جمله هم افتاده است به گوساله پرستی شدید؛ و آنچنان است که خانواده ی خودش را هم نمی تواند درمان کند چه رسد به دیگران. یعنی در افراط و تفریطهایش از یک طرف حتی اسلام را نفی می کند و از طرف دیگر هم در رواندرمانی جحودی خودش و دیگران هم مانده و گیر کرده است. اینجا است که آن جحود رواندرمانگر خیلی هم می تواند هم به حوزویان و دانشگاهیان همنوع خودش در بیرون کشیدنشان از منجلابهای روان نژندیهایشان و روانپریشیهایشان خدمتها هم کند. البته یحتمل بعضی اینجا اشکال هم می کنند که همین کاری که خود تو هم الان داری انجام می دهی کم بوی اعتراضات مدنی را نمی دهد و هیچی هم از آن کم ندارد!

ولی یک چیزی را که شما خصوصاً در کشورهای جهان سوم می بینید این است که مبارزه و مقاومت را تا آنجایی ادامه می دهیم که فرضاً پهپادها و موشکها و بلکه ماهواره برهایی را هم خیلی خوب می سازیم و بلکه صادر هم بکنیم. ولی نهایتاً الگویی که در این جهت داریم کره ی شمالی است که از لحاظات تسلحیات نظامی هم سعی می کند قدرتمند خود را نشان دهد ولی او هم مثل ما آیا چقدر می تواند فرض بفرمایید در رقابتهایی بین المللی مثل هواپیماهای مسافربری نیز وارد شود و نه فقط هم مثل کره جنوبی و ژاپن و چین هم صنعت و تکنولوژی خود را وامدار و مدیون غرب کند و از روی آنها کپی بزند و یحتمل آنگاه حتی به کره شمالی و بلکه ایران هم صادر کنند؟ و یحتمل بعضی اینجا اشکال هم می کنند که تو چرا اینقدر روی کارخانه های هواپیماهای مسافربری هم تاکید می کنی و حال اینکه از صفر شروع کردن چنین کارخانه ای هم مثل این است که داری از همان بلندپروازیهای رویایی را می کنی که غیر ممکن هم هستند. نکته اینجا این است که خوب چرا نه؟ اگر ما می توانیم ماهواره بر و موشک و نیروگاه های اتمی و انرژی هسته ای هم داشته باشیم، پس چرا نمی توانیم کارخانه هایی مجهز از نوع هواپیماسازی هم داشته باشیم؟ لااقل برای خودمان که می توانیم هواپیمای مسافری بسازیم. یعنی این یک کارخانه ی رویایی خیلی غیر قابل دسترسی هم دیگر نیست که وجود خارجی هم دیگر نداشته باشد. ولی به حق هم یحتمل آن رواندرمانگر گروهی جحود بدجوری هم دارد به ریش همه و همه می خندد که نه بابا اینها خودشان هم می دانند که از این کارها بلد نیستند. البته اینجا قسمتی از مسئله هم موضوع بحث و بلکه دعوا و مناقشه و بلکه جنگ فدائیان اسلام و رزم آرا است که اعلان کند شما حتی آفتابه هم بلد نیستید بسازید.

تاکید بنده ی حقیر اینجا این است که مسئله ی کارخانه های هواپیماسازی مسافری مثال خوبی است برای اینکه بتوانیم حتی ورود کنیم به مسئله ی موجود در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه حکمت الهی ماوراء الطبیعه! یعنی چه؟ این یعنی اینکه یک موانع عظیمی را داریم برای اینکه سالک الی الله طلبه و دانشجو حتی ورود کند و بلکه عبور کند از موانعی که بر سر راه او است آنچنان که بتواند از صفر و یک به مراتب متعالیه ی بینهایت الفهای  آیات اللهی مراجع تقلید و ولی فقیه و بقیت الله الاعظم هم برسد و در این کارش از لطف و رحمت خدا هم ناامید نشده و حتی بدان یقین هم داشته باشد. اما از آن طرف هم شما می بینید که اگر بخواهید حتی ورود کنید به موسساتی که فرضاً دسترسی دارند به کتابخانه ها و مراکز تحقیقاتی و دانشگاهی بین المللی و حتی اگر بخواهید خدای ناکرده کتاب المیزان عربی را از کتابخانه ی عمومی حضرت شاه عبد العظیم هم درخواست کنید، همان بهتر که خدا را شکر که کتابخانه ی ای-شیعه ی الکترونیک هم به راه افتاده است و آنقدرها هم با دیگران در تماس لازم نیست باشیم. یعنی آیا اینجا مشکل همان مسئله ی درمان شوپنهاوری نیست که بیش از حد هم با سگش مجبور است توی خیابان راه بیافتد و با همین سگش و لا غیر هم مصاحبت کند. البته این روزها هم شما چند تا چند تا هم سگها را می بینید که بعضی راه می اندازند توی خیابان و اینور و آنور، ولی معنایش همان شوپنهاوری کردن مسئله هم لزوماً نیست و بلکه حتی اقتداء به چنین گفت زرتشت نیچه هم نیست. مسئله خیلی هم یحتمل مخالفت با طلبه ها و حوزویون و اهل مسجد هم نباشد چرا که بعید هم نیست که همین حضرات به موقعش هم حتی اگر لازم بود دهانشان را آب بکشند و بیایند مسجد و حسینیه چرا که می فرماید هم باز آ، گر گبر و کافر و بت پرستی و مست و معتاد هم که هستی، باز هم باز آ. موضوع این است که در گوساله پرستی هایت آنقدرها هم گم نشوی که دیگر راه را از چاه هم نتوانی تشخیص بدهی! ولی خوب باز هم باز آ! و حضرت بقیت الله الاعظم را دریاب! نه اینکه خودت را هم در گوساله پرستیهایت و سگ و گربه و موش بازیهایت خدا فرض کنی و حالا بقیه را هم خیلی سعی کنی مستفیض فرمایی که چند قدمی با تو همراه شده و از نهایت فلسفه و حکمت تو بهره مند هم شوند. و حال آنکه خودت هم می دانی که چطور توی کارت باتلاقی و بلکه سیاه چاله ای هم بدجوری گیر کرده ای.

بنده ی حقیر مانده ام که اگر آرشیو دانشگاه کرنل اینجوری در اختیار همگان نمی بود، آیا ما باز هم اینطوری کتابخانه های اینترنتی رایگان مثل ای-شیعه مدرسه فقاهت هم داشتیم؟ البته هنوز آن مسئله ی بیگانگی افراط و تفریطی شوپنهاوری و نیچه ای و صادق هدایت ای و ... را که استاد شهید مرتضی مطهری از قول ویلیام جیمز هم می گوید را معنایش این نیست که توانسته ایم حلش هم کنیم چرا که امثال درمانهای رواندرمانگرانی در درمان شوپنهاور را هم داریم. درمان شوپنهاور و چنین گریست نیچه ممکن است برای آمریکایی که کارخانه هایی مثل بوئینگ هم دارد کار کند، ولی هر وقت هم که ما توانستیم مراکز تحقیقاتی مان را آنقدر هم ارتقاء دهیم که واقعاً هم عملاً چنین کارخانه هایی را داشته باشیم و رهبری و مدیریت و ریاستهای لایقی هم بر آنها حکمفرمایی کنند، آنگاه رواندرمانگریهای گروهی و اگزیستانسیالیستی ما هم یحتمل بدان حدود ارتقاء یافته اند. ولی اگر بدتر از این بنده ی حقیر رزم آرا آدمی یا حتی ... هم بیاید بگوید که بنده ی حقیر برایتان همه و همه هم خواب دیده ام که شده ام رئیس کارخانه ی هواپیماسازی مسافربری و بهتر است هر چه زودتر هم راهش بیاندازید و کارش را هم تمام کنید؛ آیا معنایش این هم هست که رزم آرا آدمی است که حالا خیلی آدم هم شده است و بلکه دیگر نباید هم یه پخ هم رفت توی شکمش نکند بفرمایند که خدای ناکرده تروریستی؟!!!

عرض بنده ی حقیر این است که از رابرت لانگلنز در مصاحبه ی اهداء جایزه ی آبل می پرسند که حالا ادامه ی تحلیلی (analytic continuation) توابع ال برای چیست یا انتگرالهای تریس هم به چه کاری می آیند؟ می فرماید که خوب چرا تابع زتای ریمان را ادامه ی تحلیلی می دهیم؟ یا اینکه می فرماید آرتور هم بهتر راجع به انتگرالهای تریس می داند ولی از یک گروه کوچکتر هم سعی می کنیم به گروه بزرگتر یک جورهایی برسیم و .... ولی موضوع در رسیدن به قدوم مبارک حضرت بقیت الله در میان همه ی این گمراهیها و غفلتهایی که طلبه و دانشجو هم یحتمل باید تحمل نیز بفرمایند اینجا است تا از صفر و یک الی الفهای بینهایت آیات اللهی های مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه الی بقیت الله الاعظم امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم رسیدن و بلکه ریاضی فیزیک و فلسفه را نیز به حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و حکمت الهی ارتقاء دادن همه و همه به این انگیزه و هدف هم نیست که به درک همان بقیت الله الاعظم هم برسیم و بلکه همه و همه را نیز به اسلام و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف دعوت کنیم؟ اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله ال االله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

شهید عبدالرضا عبدالرحیمی

چهاردهم مرداد ۱۳۲۰، در شهرستان الیگودرز به دنیا آمد. پدرش رضا، کشاورزی می‌کرد و مادرش عذرا نام داشت. تا پایان دوره ابتدایی درس خواند. کشاورز و کارگر بود. ریاست شورای محل را به عهده داشت. سال ۱۳۳۹ ازدواج کرد و صاحب هفت پسر و دو دختر شد. به عنوان پاسدار در جبهه حضور یافت. یازدهم آذر ۱۳۶۱، با سمت معاون فرمانده گردان در شلمچه بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسید. پیکرش مدت‌ها در منطقه باقی ماند و سال ۱۳۷۵پس از تفحص، در بهشت‌زهرای شهرستان تهران به خاک سپرده شد. فرزند حمیدرضا نیز به شهادت رسیده است.

 

https://www.golzar.info/292402

 

شهید حمیدرضا عبدالرحیمی

بیست و ششم فروردین ۱۳۴۷، در شهرستان ری دیده به جهان گشود. پدرش آقارضا (شهادت ۱۳۶۱) و مادرش کبرا نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته اقتصاد درس خواند و دیپلم گرفت. از سوی بسیج در جبهه حضور یافت. سی و یکم تیر ۱۳۶۷، با سمت خدمه پدافند در شلمچه بر اثر اصابت ترکش به سینه و شکم، شهید شد. مزار وی در بهشت‌زهرای شهرستان تهران واقع است.

 

https://www.golzar.info/167426

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِذَا جَاء نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿1﴾ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿2﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿3﴾

 

 

أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى ابآئِک َ الطّاهِرینَ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى أَبْنآئِکَ الْمُسْتَشْهَدینَ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلى ذُرِّیَّتـِک َ النّـاصِرینَ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ وَ عَلَى الْمَلآئِکَهِ الْمُضاجِعینَ، أَلسَّلامُ عَلَى الْقَتیلِ الْمَظْلُومِ، أَلسَّلامُ عَلى أَخیهِ الْمَسْمُومِ ، أَلسَّلامُ عَلى عَلِىّ الْکَبیرِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرَّضیـعِ الصَّغیرِ، أَلسَّلامُ عَـلَى الاَْبْدانِ السَّلیبَهِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْعِتْرَهِ الْقَریبَهِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَدَّلینَ فِى الْفَلَواتِ، أَلسَّلامُ عَلَى النّازِحینَ عَنِ الاَْوْطانِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَدْفُونینَ بِلا أَکْفان ، أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُفَرَّقَهِ عَنِ الاَْبْدانِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحْتَسِبِ الصّابِرِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَظْلُومِ بِلا ناصِر، أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ التُّرْبَهِ الزّاکِیَهِ، أَلسَّلامُ عَلى صاحِبِ الْقُبَّهِ السّامِیَهِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ طَهَّرَهُ الْجَلیلُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ افْتَـخَرَ بِهِ جَبْرَئیلُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ناغاهُ فِی الْمَهْدِ میکآئیلُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ نُکِثَتْ ذِمَّـتُهُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ هُتِکَتْ حُرْمَتُهُ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ اُریقَ بِالظُّـلْمِ دَمُهُ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُغَسَّلِ بِدَمِ الْجِراحِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُجَـرَّعِ بِکَأْساتِ الرِّماحِ أَلسَّلامُ عَلَى الْمُضامِ الْمُسْتَباحِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَنْحُورِ فِى الْوَرى، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ دَفَنَهُ أَهْـلُ الْقُرى، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَقْطُوعِ الْوَتینِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُحامی بِلا مُعین، أَلسَّلامُ عَلَى الشَّیْبِ الْخَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْخَدِّ التَّریبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْبَدَنِ السَّلیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الثَّغْرِ الْمَقْرُوعِ بِالْقَضیبِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرَّأْسِ الْمَرْفُوعِ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسامِ الْعارِیَهِ فِى الْفَلَواتِ، تَنْـهَِشُهَا الذِّئابُ الْعادِیاتُ، وَ تَخْتَلِفُ إِلَیْهَا السِّباعُ الضّـارِیاتُ، أَلسَّلامُ عَلَیْک َ یا مَوْلاىَ وَ عَلَى الْمَلآ ئِکَهِ الْمُرَفْرِفینَ حَوْلَ قُبَّتِک َ ، الْحافّینَ بِتُرْبَتِک َ،

سلام برتو (اى حسین بن على) و بر پدرانِ پاک و طاهِـرَت، سلام برتو و بر فرزندانِ شهیدت، سلام بر تو و بر خاندانِ یارى دهنده ات (به دین الهى)، سلام بر تو و بر فرشتگانِ مُلازمِ آرامگاهت، سلام بر آن کشته مظلوم، سلام بر برادرِ مسمومش، سلام بر على اکبر، سلام بر آن شیر خوارِ کوچـک، سلام بر آن بدن هاى برهـنه شده، سلام بر آن خانواده اى که نزدیک (و همراه سَروَرشان) بودند، سلام بر آن به خاک افتادگان در بیابان ها، سلام بر آن دور افتادگان از وطن ها، سلام بر آن دفن شدگـانِ بدون کفن، سلام بر آن سرهاى جدا شده از بدن، سلام بر آن حسابگر (اعمالِ خویش براى خدا) و شکیبا، سلام بر آن مظلومِ بى یاور، سلام بر آن جاى گرفته در خاکِ پاک، سلام بر صاحـبِ آن بارگـاهِ عالى رتبه، سلام بر آن کسى که ربّ جلیل او را پاک و مطهّر گردانید، سلام بر آن کسى که جبرئیل به او مباهات مى نمود، سلام بر آن کسى که میکائیل در گهواره با او تکلّم مى نمود، سلام بر آن کسى که عهد و پیمانش شکسته شد، سلام بر آن کسى که پرده حُرمَتش دریده شد، سلام برآن کسى که خونش به ظلم ریخته شد، سلام برآنکه با خونِ زخم هایش شست و شو داده شد، سلام بر آنکه از جام هاى نیزه ها جرعه نوشید، سلام بر آن مظلومى که خونش مباح گردید، سلام بر آنکه در ملأ عام سرش بریده شد، سلام بر آنکه اهل قریه ها دفنش نمودند، سلام بر آنکه شاهرَگش بریده شد، سلام بر آن مدافعِ بى یاور، سلام بر آن مَحاسنِ بخون خضاب شده، سلام بر آن گونه خاک آلوده، سلام بر آن بدنِ برهنه ، سلام بر آن دندانِ چوب خورده ، سلام برآن سرِ بالاى نیزه رفته، سلام بر آن بدن هاى برهنه و عریانى که در بیابان ها(ىِ کربلاء) گُرگ هاى تجاوزگر به آن دندان مى آلودند، و درندگان خونخوار بر گِردِ آن مى گشتند، سلام برتو اى مولاى من و برفرشتـگانى که بر گِـردِ بارگاه تو پَر مى کِشند ، و اطرافِ تُربتـت اجتماع کرده اند،

 

https://www.erfan.ir/farsi/46251.html

 

بعضی یحتمل اینجا اشکال هم می کنند که آیا قضیه ی آخر فرما بالاخره یک مسئله ی جبری است در نظریه ی اعداد  دیافنتاین یا خیر؟ شما به عبارتی هم بینهایت معادله دارید که یک جورهایی هم همین اینرسیایی و لختی در آن نهفته است آنچنان که همین توانهای ایکس و ایگرگ و زی هم هستند که بالاتر و بالاتر هم می روند. و لذا آیا شما مجبور هم هستید که از روشهایی غیر از روشهای جبری نیز استفاده بفرمایید؟ البته مسئله ی مادولاریته نیز در این مسئله نهفته است و در حقیقت وایلز از حل این مسئله قضیه آخر فرما را تکمیل می کند. حالا اینجا مثل مسئله ی کارخانه ی هواپیماسازیمان که در آن خیلی هم رقابتهای جهانی نیز نهفته است، یک انحصار علمی در آن نهفته است که راستش را بخواهید فقط دانشجو باید آنقدر علاقه مند هم باشد که نترسد دستهایش را چقدر به مسئله هم آلوده کند قبل از اینکه از مسئله خسته شده و جا بزند. یعنی اینجا این خطر را هم داریم که اصلا به اصل مسئله وارد هم نشویم و بجایش برویم دنبال بحث و جدلهای طلبگی و دانشجویی که ما را هم بجایی نمی رسانند و همینجوری هم داریم سر جایمان درجا هم می زنیم. و بلکه در بیگانگی از اصل و فرع مسئله هم آنطور بدور افتیم که متوجه نشویم که آیا شوپنهاور و هگل نیاز به گروه درمانی دارد وقتی فرانسویها ذره ای به خاک آلمان نفوذ کرده اند یا حتی یک ذره هم نفوذ نکرده اند و بلکه آلمانها هستند که به خاک فرانسه هم آیا توانسته اند ذره ای نفوذ هم کنند یا باز هم یحتمل مسئله این باشد که حتی فرانسویها هم هستند که چطور می خواهند حتی شده ذره ای هم به خاک الجزیره نیز نفوذ کنند در همه و همه ی بیگانگیهای آلبر کامویی و حالا یحتمل هم در این میان زرتشت هم نیچه می فرماید که چنین گفت یا نگفت دیگر بماند که در افغانستان و پاکستان و هند و چین و یمن و عراق و سوریه و لبنان و فلسطین اشغالی هم دارد چه می گذرد. گاهی هم بد نیست که بجای اینکه متذکر می شویم که اگر یک چینی بخواهد برود اسپانیا یا ایتالیا یا آلمان یا حتی آمریکا تحصیل علم کند با چه مشکلاتی هم روبرو می شود، بجایش این برداشت را هم داشته باشیم که اگر شما می خواستید بروید چین و بلکه امامی زاده ای و بلکه یادبود شهدائی از اسلام هم در گوشه ی دانشگاهی از دانشگاه هایشان هم احداث کنید آیا می شود؟ نمی شود؟ و چه خواهد هم شد؟ و آغز همه ی اینها با رفتن یک بیگانه به چین و با یا علی گفتیم و عشق آغاز شد؟! یعنی یک وقت هست که شما می خواهید مسئله ی بیگانگی را درست هم مجردش کنید و یک وقت دیگر هم می خواهید بلکه آنرا درستتر هم انتزاعی اش بفرمایید که وقتی مسئله ی مجرد انتزاعی را هم در نظر آوردید آنگاه بتوانید هم راه حل مسئله را نیز بیابید و نه فقط هم اینکه به مشکلاتی که در صورت مسئله هم نهفته اند نیز نتوانید خیلی وارد شوید.

عرض بنده ی حقیر این است که اگر ما قرار هم هست که گروه درمانی ای هم داشته باشیم که کارخانه ی هواپیماسازی خود را از صفر و یک هم شروع کرده بلکه با یک رهبری غیر کیکاووسی هم رستم را هم طرف خود آوریم و بلکه قدرت معنوی و علمی و بلکه حکمت الهی و حتی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی دانشجویی و طلبگی و حجج اسلام و آیات اللهی را هم همراه کنیم تا وارد رقابتهای جهانی هم شویم. و اما خوب، حالا اگر شما خیلی راحت هم می توانید سیمولاسیون و شبیه سازی خلبانی هواپیماها را هم روی رایانه ها بخرید و دربست در اختیار داشته باشید و بچه ها هم می توانند با آن بازی کنند. خوب مسئله دیگر لااقل تا اینجایش هم حل است. و بلکه مسائل عدیده ی دیگری را خواهیم داشت که حالا چطور هم کتابخانه هایی از مانوئلها و انواع دستور العملهایی که راهنمای ساخت هر قسمتی از هواپیما هم هستند باشیم.

از همه مهمتر این است که بتوانیم همه و همه را نیز بکار گیریم برای انگیزه های درست و حسابی که نکند هم کارهای شیطانی را نیز در کارخانه های خود وارد کنید؟ شیطان گولتان نزند و بلکه حتی شیاطین را هم بکار بندید و به راه آورید تا بالاخره شیطان پرستان و شیطان بزرگ را هم وادارید که از شیطنت خود دست بردارد و حتی مسلمان هم شود بجای اینکه دیگران را هم شیطان خطاب می کند و بلکه به شیطنتهای خود هم ادامه می دهد. اگر این کار را هم توانستید حتی بدون راه انداختن کارخانه ی هواپیما سازی خودمان هم انجام دهید که آنگاه حتی توانسته اید انواع کارخانه های دیگر شیطان بزرگ را هم برای خود به کار بندید. سه کله پوک هر چقدر هم توی سر و کله ی هم بزنند با این حال کور از خدا هم چه می خواهد؟ دو چشم بینا! و اما یحتمل آنجایی که سه کله پوک وقتی خیلی هم از توی سر و کله ی هم زدن و بلکه حالا با پا و ... هم خوب خسته شدند و خواستند حالا به جهاد اکبر هم بپردازند، تازه متوجه شویم که در اول راه صفر و یک الفهای بینهایتهای آیات اللهی حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه هم هستیم که پیمودن بقیه ی راه هم مختص کار هر کس و ناکسی هم یحتمل نباشد و استقامت و مقاومت هم می خواهد دیگر بسته به اینکه بر حسب مبین یا رهبری هم می خواهیم شمارای مجانبهای انواع کارخانه های هواپیماسازی خود را بیابیم و درجات گروه های لًختی نظیر آنرا نیز پیدا کنیم.

این یحتمل به حل مسئله ی کرونا هم کمک کند که بالاخره گروه های لختی آیا چقدر هم در درون ما واقع شده اند آنطوری هم که ممکن است خون در ریه هم مثلاً ایجاد آمبلی ریوی شود و ایجاد سکته و حتی مرگ هم کند. و لذا از این طرف هم معادلات اینشتین- اسملوچوفسکی نیز می توانند خیلی هم بکار آیند. یعنی اگر آمبلی ریوی ایجاد شده باشد یا لختگی خون در چشم هم باعث میدانهای قرمزته- آبیته ی گروه های بازبهنجارشی مادون قرمزی و بلکه حتی ماوراء بنفشی هم شوند، موضوع این هم هست که کتابخانه ی اینترنتی خود را با هر چه استقامت بیشتری هم هنوز سعی کنید که تکمیل کنید و حتی از تکمیل صفر و یک الی الفهای بینهایت آیات اللهی کارخانه ها و خصوصاً هم کارخانه های هواپیماسازی خود هم دست برندارید و بلکه سعی هم کنید در رقابتهای جهانی خود از همه و همه نیز پیشی گیرید. گروه درمانی بازبهنجارشی در نظریه ی میدانهای کوانتومی و مدل استاندارد ذرات فیزیک و حتی گرانش  درست و حسابی را باید هم یافت. آنجایی که ایجاد ترشیدگی شده است، باید دید ترسیدگی را هم چطور با بازها بر طرف کرد و آنجایی که خیلی بازها تمرکزشان زیاد هم شده اند و لذا باید هم یحتمل دوباره نیز ترشیدگی اضافه هم کرد و آنقدر مسئله را ادامه هم داد تا بالاخره به آن نسبتهای درست در دی ان آ نیز بتوان حسابی دست یافت. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
طه ﴿1﴾ مَا أَنزَلْنَا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقَى ﴿2﴾ إِلَّا تَذْکِرَةً لِّمَن یَخْشَى ﴿3﴾

 

یکی از زیباترین مشاهده ها در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی مشاهده ی پیموده شدن همه ی مراتب و درجات الفهای آیات اللهی یا لااقل همانقدری که در توان ما است برای رسیدن طلبه ها و دانشجویان از صفر و یک به قدوم مبارک حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف آنچنان که منتظران آن حضرت همه و همه در ظهور حضرتش چطور هم بی تابی می فرمایند و بلکه حضرت صاحب الامر هم خود چطور ظهور می فرمایند؟! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ﴿1﴾ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ﴿2﴾ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ ﴿3﴾

 

... أَلسَّلامُ عَلى عیسى رُوحِ اللهِ وَ کَلِمَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مُحَمَّد حَبیبِ اللهِ وَ صِفْوَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى أَمیرِالْمُؤْمِنینَ عَلِىِّ بْنِ أَبی طالِب الْمَخْصُوصِ بِاُخُوَّتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى فاطِمَهَِ الزَّهْرآءِ ابْنَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى أَبی مُحَمَّد الْحَسَنِ وَصِىِّ أَبیهِ وَ خَلیفَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ الَّذی سَمَحَتْ نَفْسُهُ بِمُهْجَتِهِ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ أَطاعَ اللهَ فی سِـرِّهِ وَ عَلانِـیَـتِـهِ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ جَعَلَ اللهُ الشّـِفآءَ فی تُرْبَتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاِْ جابَـهُ تَحْتَ قُـبَّـتِهِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنِ الاَْ ئِـمَّـهُ مِنْ ذُرِّیَّـتِـهِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خاتَِمِ الاَْ نْبِیآءِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سَیِّدِ الاَْوْصِیآءِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ فاطِمَهَِ الزَّهْرآءِ ، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ خَدیجَهَ الْکُبْرى، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ سِدْرَهِ الْمُنْتَهى، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ جَنَّهِ الْـمَـأْوى، أَلسَّلامُ عَلَى ابْنِ زَمْـزَمَ وَ الصَّـفا، أَلسَّلامُ عَلَى الْمُرَمَّلِ بِالدِّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلَى الْمَهْتُوکِ الْخِبآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى خامِسِ أَصْحابِ الْکِسْآءِ، أَلسَّلامُ عَلى غَریبِ الْغُرَبآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى شَهیدِ الشُّهَدآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى قَتیلِ الاَْدْعِیآءِ ، أَلسَّلامُ عَلى ساکِنِ کَرْبَلآءَ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ بَکَتْهُ مَلائِکَهُ السَّمآءِ، أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّیَّتُهُ الاَْزْکِیآءُ ، أَلسَّلامُ عَلى یَعْسُوبِ الدّینِ ، أَلسَّلامُ عَلى مَنازِلِ الْبَراهینِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْئِمَّهِ السّاداتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الْجُیُوبِ الْمُضَرَّجاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الشِّفاهِ الذّابِلاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى النُّفُوسِ الْمُصْطَلَماتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْرْواحِ الْمُخْتَلَساتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسادِ الْعارِیاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الْجُسُومِ الشّاحِباتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الدِّمآءِ السّآئِلاتِ ، أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ، أَلسَّلامُ عَلَى النِّسْوَهِ الْبارِزاتِ، أَلسَّلامُ عَلى حُجَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ،

درود بر عیسى روح خدا و کلمه او ، سلام بر محمّد محبوبِ خدا و یار مخلص او ، درود بر فرمانرواى مؤمنان على بن ابیطالب ، که برادرىِ رسول خدا به وى اختصاص یافت ، سلام بر فاطمه زهراء دختر رسول الله ، درود بر حسن بن على وصىّ و جانشین پدرش ، سلام بر حسین که جانش را تقدیم نمود ، سلام بر آن کسى که در نهان و آشکار خدا را اطاعت نمود ، سلام بر آن کسى که خداوند شفا را در خاکِ قبرِ او قرار داد ، سلام بر آن کسى که (محلِّ) اجابتِ دعا در زیرِ بارگاه اوست ، سلام بر آن کسى که امامان از نسل اویند ، سلام بر فرزندِ خاتم پیامبران ، سلام بر فرزند سرور جانشینان ، سلام بر فرزند فاطمه زهراء ، سلام بر فرزند خدیجه کبرى ، سلام بر فرزند سدره المنتهى ، سلام بر فرزند جنّه المأوى ، سلام بر فرزند زمزم و صفا ، سلام بر آن آغشته به خون ، سلام بر آنکه (حُرمَتِ) خیمه گاهش دریده شد ، سلام بر پنجمینِ اصحابِ کساء ، سلام بر غریبِ غریبان، سلام بر شهیدِ شهیدان ، سلام بر مقتولِ دشمنان ، سلام بر ساکنِ کربلاء ، سلام بر آن کسى که فرشتگانِ آسمان بر او گریستند ، سلام بر آن کسى که خاندانش پاک و مطهّرند ، سلام بر پیشواى دین ، سلام بر آن جایگاههاى براهین و حُجَجِ الهى ، درود بر آن پیشوایانِ سَروَر، سلام بر آن گریبان هاى چـاک شده، سلام بر آن لب هاى خشکیده، سـلام بر آن جان هاى مُستأصل و ناچار ، سـلام بر آن ارواحِ (از کالبد) خارج شده ، سلام بر آن جسـدهاى عـریان و برهـنه ، سـلام بر آن بدن هاى لاغر و نحیف ، سلام بر آن خون هاى جارى ، سلام بر آن اعضاىِ قطعه قطعه شده ، سلام بر آن سرهاىِ بالا رفته (بر نیزه ها)، سلام برآن بانوانِ بیرون آمده (از خیمه ها)، سلام بر حجّتِ پروردگارِجهانیان،...

از سایت عرفان حضرت حجت الاسلام و المسلمین شیخ حسین انصاریان

 

امان از دل زینب، امان از دل زینب

 

پریشبها یک طفلی یا نوجوانی خیلی داشت در کوچه ی ما زجه می زد که آی دزد، آی دزد و همینطوری هم بد و بیراهه می گفت. و بنده ی حقیر هم که مجبور بودم بروم دم درب منزل در عین حال هم کمی ملاحظه کردم که او دارد چه می کند و چه می گوید. اول نفهمیدم مشکلش چیست و بلکه هم فکر کردم که نکند او یک جورهایی هم چرا قات زده است؛ ولی نگو مثل اینکه او از زباله جمع کنهایی هم هست که زباله هایش را در گونیهایی با دیگر همکارهایش ته کوچه ی ما در چندین گونی هم جمع می کند و بلکه یک جورهایی هم در استتار قایمش می کند تا آخر شب هم چطور آنرا ببرند. فکر کنم این یک مسائلی هم باشد برای سه کله پوک که بنظرشان هم برسد که این مسئله فقط می تواند در کوچه ی ما هم اتفاق بیافتد و بلکه بیشتر هم بزنند توی سر و کله ی هم. خلاصه، مشکل این طفل و نوجوان هم این بود که گونیهای زباله را نگو کسی نه از گروه خودشان و بلکه دیگری آمده بوده و داشته جمع می کرده چطور ببرد و بقول معروف هم داشته آنها را از او می دزدیده است. و او هم بنای اعتراض گذاشته بود و هر چه هم که از دهانش در می آمد با اعتراض تمام داشت می گفت! شما حساب کنید که او لااقل همه ی روز را زحمت کشیده بوده که این زباله ها را جمع کند و ببرد برای خودش و حالا کس دیگری آمده و دارد آنها را از او می دزد. شما بودید چه حالی پیدا می کردید؟ یک حالت لَختی ای به شما دست نمی داد؟ وا نمی رفتید؟ خستگی به تنتان نمی ماند اگر هر آنچه را که در طول روز کسب کرده اید را از شما بدزدند؟

البته بنده ی حقیر تا وقتی لغت اینرسیا به انگلیسی را در لغت معنی فرهنگ فیزیک نگاه نکردم که به معنای لخت هم هست خیلی هم بدان فکر نکرده بودم. این را مثلاً در یکی از سه قوانین معروف نیوتن در مکانیک و بلکه مکانیک سماوی هم دارید بدین صورت که تا وقتی که نیرویی بر جسمی وارد نشود آن جسم به حرکت خود در همان جهتی که در حال حرکت بوده است ادامه می دهد. این مسئله ی لختی را وقتی از لحاظ گرانش و نسبیت عام در نظر بگیرید، یحتمل بتوان گفت که بصورت اصل هم ارزی هم جلوه می کند که چطور یحتمل کسی بی وزنی را در یک میدان گرانشی هم می تواند حتی برای چند لحظه هم که شده احساس کند کانه شتابی مخالف شتاب گرانش آنرا خنثی کند؟!

مسئله ی لختی در نظریه ی میدانهای کلاس را که می تواند بصورت نظریه های کوهمولوژی هم بیان شود مشکل هم می شود و بنده ی حقیر هم خیلی در نظریه ی میدانهای کلاس نه واردم و نه می خواهم اینجا وارد شوم. ولی چیزی که ما دیروز راجع به لختی هم عرض کردیم یحتمل بعضی اشکال کنند که دقیقاً هم این نیست؛ ولی یحتمل بشود اینطور هم بیانش کرد که فرض بفرمایید که شما دارید از عدد 2 رادیکال می گیرید و در فرجه ی رادیکال هم همینطوری توان فرجه دارد افزایش هم می یابد؛ مسئله این است که این افزایش متناهی هم هست و نمی تواند به بینهایت هم میل کند. یعنی اگر می خواهید در نظریه ی اعداد جبری

x^n=2

را به ازای x حل بفرمایید، بهتر است که n را بسمت بینهایت هم میلش ندهید. و الا دیگر مسئله از آن حالت جبری خود بیرون آمده و بلکه حالاتی از نوع تحلیلی و آنالیتیک و مختلط و حتی توابع متعالی نیز پیدا می کنند. البته ما اینجا برای مثالهایی که می زنیم یحتمل فقط توانهای ناورداهایی مثل مبین یا رهبری را در نظر می گیریم و حال آنکه از آن طرف هم گویا شما حتی می توانید لگاریتمهایی را برای یافتن شمارای مجانبی میدانهای عددی نظیر گروه های حتی ناجابجایی نیز داشته باشید که حالا سرش در چیست هم باز یحتمل بماند برای بعد!

ولی اینجا اجازه هم دهید که برگردیم به کارخانه ی هواپیما سازی خودمان و بلکه شبیه سازی آن و انگیزه ها و امیالی که ما را بدان سو سوق می دهد. اینجا یحتمل حکیم ابوالقاسم فردوسی هم اگر امروز هم تشریف داشتند بنا بر درس و داستان اخلاقی خود راجع به میل به پرواز کیکاووس موافقت بفرمایند که شما نمی خواهید کیکاووس آدمی را رئیس و مدیر و بلکه رهبر کارخانه ی هواپیما سازی خود هم قرار دهید. ولی اینجا یک نکته ای هم هست که ما معمولاً از آیه ی 60 قرآن مجید عنوان می کنیم که الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین؛ یعنی که وقتی حتی سالک الی الله هم وسط گوساله پرستی گیر افتاده باشد، به خودی خود چه بخواهد و چه نخواهد در مقابل یک کربلایی هم واقع شده است که امام او هم در خطر است و بهتر است برای او کاری هم کند و بلکه حتی المقدور نیز امامش را از این مهلکه هم نجات بخشد. خوب، اینجا است که در داستان کیکاووس هم رستم غلط نکنم وارد صحنه شده و کیکاووس را نجات هم می دهد که بابا بیکار بودی یحتمل هم سر پیری به سرت زده است که پرواز هم کنی؛ و بلکه رستم شاه را از بالهوسی اش نجات هم می دهد که حالا این دفعه را از این کارها کردی ولی دیگر سعی کن دست از پا خطا هم مکنی؟! و اما حالا چه؟ حالا که ما کارخانه های بین المللی هواپیماسازی هم داریم که حتی آیا ما بتوانیم هم به این عرصه ی رقابت چقدر هم ورود کنیم و با کدام رئیس و مدیر و رهبری هم؟

عرض بنده ی حقیر اینجا این است که حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی حرفش این است که بهتر است بدون فقاهت هم وارد مسئله نشده و بلکه حتی آن میل به پرواز هم خیلی انگیزه هایش بهتر و معقولتر و حتی زیباتر هم خواهد شد وقتی از دیدگاه دینی و حکمت الهی هم واردش شویم و بدان بپردازیم. یعنی یک وقت هست که شما ملاحظه می فرمایید که مسئله خداپرستی و عبادت خدا و نبوت و بلکه امامت هم هست در اسلام و شهادتین اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمد رسول الله و اشهد ان علی ولی الله که این آخری یعنی شهادت برای ولایت حضرت امیر المومنین علی بن ابیطالب برای شیعه خود به خودی هم مشهود است. و اما یک وقت هم هست که حالا در نزد حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی  هم زانوی تلمذ زده است طلبه و بلکه حتی دانشجو و یحتمل هم حالا چطور شود که شیطان هم آیا حتی بتواند سعی کند به او نزدیک شود و او را چطور هم گول بزند؟! خوب، این هم برای خودش مسئله ای دیگر است؛ ولی یک وقت هم هست که فرض بفرمایید مثلاً در جامعه ای که اساسش هم لیبرال دموکراسی است واقع است و همینطوری هم شیطان دارد همه را اغوا می کند و حالا آیا او هم چقدر اغوا شده است؛ ولی یک وقت دیگر هم آیا او خودش هم چقدر تبدیل شده است به خود شیطان رجیم نعوذ بالله و بلکه عبادت خدا را هم کنار گذاشته است و حالا دارد شیطان را هم می پرستد و عبادت هم می کند؟! پناه بر خدا!

عرض بنده ی حقیر این است که آیا هیچ سالک الی الله ای کارخانه ی هواپیماسازی ای را که یحتمل مدیر و رئیس و بلکه رهبرش هم چنین شیطان پرستی باشد را می خواهد هر چند که یحتمل هم بخواهد که از او هواپیماهایی هم در میان دیگر مسائل مروبط به گوساله پرستی هم بخرد! خوب، بعضی یحتمل هم اشکال کنند اینکه یک سوال خیلی واضحی هم هست که اصلا مطرح کردن هم نداشت حتی در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و این در صورتی هم هست که اصلا اصل مسئله هم همین است در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی. و الا یحتمل بعضی هم اشکال کنند که خوب همین لختی را که چیزی نیست؛ معتادین هم می توانند بدان دست یابند و دیگر اصل هم ارزی نسبیت خاص و عام اینشتین و امثالهم را که نمی خواهد و مسلمانی و غیر مسلمانی را هم کاری ندارد و ...! و حالا اینکه شارح مقدس هم راجع به احکام ازدواج چه می فرمایند و اصلا جوانها و بلکه مسنترها و پیرها هم چطور می توانند بهتر ازدواج کنند را هم کاری نداریم و ...!  اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و شیعته و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ ﴿1﴾ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ ﴿2﴾ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ ﴿3﴾

 

امان از دل زینب، امان از دل زینب

 

دیشب بنده ی حقیر فیلم مصاحبه ی با رابرت لانگلندز را در رابطه با جایزه ی آبل هم دیدم و راستش دوباره هم دلم خیلی می خواهد که ببینم. یک مسئله راجع به لختی و اینرسیایی رامیفیکاسیونها که مربوط هم می شود به توان رساندن گروه های گالوای فرضاً حتی دوره ای مثل حتی C_2 یا S_2 میدانهای محلی یا حتی جهانی این هم هست که آیا شما می توانید یک برجهای بینهایتی هم از آنها در تناظر با میدانهای جبریشان بسازید یا چنین چیزی امکان پذیر هم نیست؟ یعنی اگر اعداد متعالیه هم مثلاً در بسطهای اعشاریشان نامتناهی هستند، خوب پس چرا ما اینجا نتوانیم چنین برجهای نامتناهی ای هم نداشته باشیم که فروپاشی هم نکنند؟ آیا این بدلیل این است که گروه های مورد نظر باید آبلی یا جابجایی هم باشند یا اینکه می توانند هم ناجابجایی و بلکه حتی غیر قابل حل هم باشند ولی با این حال هم اگر قرار است که مسئله جبری باشد که آنگاه باید هم یک اتمامی باشد به برجی از گروه هایی که برجشان هم نامتناهی است و لذا تبدیلش هم کند به برجی متناهی. و الا از طرق جبری هم می توان به اعداد متعالیه رسید آنچنان که یک بینهایتی هم در آنها نهفته است....

یک نکته ای که در رابطه با حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی اینجا هست این است که انگیزه ی شما از این همه تقلاهایی که می کنید واقعاً هم چیست اگر در وسط میدان کربلا هم واقع شده اید و بلکه برای امام حسین علیه السلام هم در حال شمشیر زدن هستید؟ موضوع سه کله پوکی قضایا اینجا است شما چقدر از مسئله یا مقاله یا کتاب را مطمئنید که با رایانه هم نوشته شده است و چقدر را هم استاد اعظم زبردستی هم می نویسد و دارد هم می نویسد و چقدر هم حضرت عالی در میان میدان کربلا هم واقعید یا حتی در وقایع بعد از آن که اهل بیت حضرتش این فکر هم به ذهنشان خطور نمی کند که حالا فریاد برآورند که آهای دزد، آهای دزد، همانطوری که مال و جانشان هم دارد از دستشان می رود و سرهای مقدس و از جمله سر امام حسین علیه السلام هم حالا بر سر نیزه ها است هنوز یا خیر؟

اینجا خیلی حرف هست و یک انحطاط اخلاقی ای می تواند رخ دهد وقتی مجاورت کاخ نشینی و کوخ نشینی هم تبدیل شود به گوساله پرستی و بلکه حتی یزیدی شدن همه چیز. شما یک وقتی که حکیم ابوالقاسم فردوسی مثلاً دارد از میل به پرواز کیکاووس هم می فرماید نمی توانید اراده کنید که کارخانه ی هواپیماسازی هم بسازید همانطوری که امروزه هم حتی یک انحصاریر هست روی ساخت چنین کارخانه هایی و گاهی هم مسئله تبدیل می شود به داستان رستم و سهراب که چرا اصلا هواپیما؟ یا چرا حتی کارخانه ی واکسن برکت با اینکه اگر انواع واکسنهای مختلف را هم سازمان بهداشت جهانی بتواند تولید کند هم برای ما بهتر است و هم برای دیگران چرا که مسئله جهانی هم هست و یحتمل هم بهتر بتواند مسئله ای اپیدمیک مثل کرونا را حل هم کند. انگیزه و اقتصاد هم همین مسائل را دارد.

إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِیَسُوؤُواْ وُجُوهَکُمْ وَلِیَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِیُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِیرًا ﴿الاسراء: 7﴾
 

امان از دل زینب، امان از دل زینب

 

"پس کشف کانت این بود که ما به جای آنکه دنیا رو اون جور که واقعاً هست، تجربه کنیم، نسخه ی پردازش شده ی شخصی مون رو از آنچه هست تجربه می کنیم. مولفه هایی مثل زمان، مکان، کمیت و علیت در ماست نه آنجا: این ماییم که اونا رو بر واقعیت تحمیل می کنیم. پس در این صورت واقعیت ناب و خالص و پردازش نشده چیه؟ آنچه واقعاً آنجاست، آن جوهر خام پیش از پردازش ما چیست؟ کانت گفت آن جوهر همواره برای ما ناشناخته خواهد ماند."

 

درمان شوپنهاور، اروین د. یالوم، ترجمه سپیده حبیب، چاپ بیست و دوم، نشر قطره، 1391، ص 388-389

 

 

Is every (adjoint) Chevalley group over the field with two elements G_F_2 isomorphic to a subgroup of its counterpart over the rationals G_Q?

 

Daniel Sebald

 

No.

Here's a cheap argument. Let G=PGLn for n>8 even. Inside G_F_2, we have the group of upper-triangular matrices which differ from the identity matrix only in the upper-right quadrant of the matrix. This group is isomorphic to (Z/2)^(n^2/4).

It suffices to prove that (Z/2)n^2/4 does not embed into PGL_n in characteristic 0.

Let's first lift from PGL_n to GL_n. The commutator map from (Z/2)n^2/4×(Z/2)n2^/4 to the nnth roots of unity clearly lies in the 2nd root of unity, and is symplectic, so it must have an isotropic subspace of dimension n^2/8. The inverse image of that group is abelian, thus also contains a subgroup isomorphic to (Z/2)n2/8.

But any finite abelian subgroup of GLn may be simultaneously diagonalized, so (Z/2)m only embeds in GLn if m≤n. Since n>8 we have n^2/8>n and this is impossible.

 

Will Sawin

Edited by YCor

 

https://mathoverflow.net/questions/403081/chevalley-groups-g-

mathbbf-2-in-g-mathbbq

 

 

بنده این مسئله ی ماٍ اورفلو را داشتم چند روز پیش می خواندم و گفتم بهتر است اینجا سعی کنم تا حدی کپی پیستش هم کنم علاوه بر اینکه آدرسش را هم بدهم؛ شما باید یک مدتی بدان خیره شوید تا بفهمید اصلا مسئله چیست و جوابش هم کدام است خصوصاً اگر بعضی از مفاهیم را هم هنوز هم که هنوزه ندانید چیست مثل فرض بفرمایید زیر فضاهای آسوتراپیک! بنده ی حقیر داشتم چند تا ویدئو را امروز می دیدم و از جمله ویدئوی ملانی وود را راجع به حدسهایی از شمارش میدانهای عددی:

Melanie Matchett Wood, Conjectures from number field counting

 

این ویدئوهای دیگر را از سخنرانی اندرو وایلز و مصاحبه ی بعدیش با هانا فری هم در یوتیوب دیدم:

Andrew Wiles talks to Hannah Fry

و داشتم این پنل ریاضی دانالدسون کنتسویچ لوری تائو تایلور میلنر را هم می دیدم که دیگر وسطش گفتم بهتر است خودم هم یک چیزی بگویم و الا وقت نماز هم می گذرد که واقعاً هم دیر جنبیدم و نماز اول وقت دیر هم شد! یعنی هنوز هم نخوانده امش.

2015 Math Panel with Donaldson, Kontsevich, Lurie, Tao, Taylor, Milner

بنده ی حقیر واقعاً هم نظرم این است که خوب است به بعضی بچه بسیجیهای شوخ هم انسان گاهی اقتدا کند و حساب کند که دارد با سه کله پوک مصاحبه هم می کند (و بلکه دو کله پوک که خودش هم می شود سومی آنها!) همینطوری که می خواهد مسائل داستانش را با شروع یکی بود یکی نبود هم برای همه و همه نیز عنوان نماید. عرض بنده این است که شما گاهی در حدس شمارش میدانهای عددی با ناورداهایی مثل مبین discriminant می خواهید وارد گود و میدان هم شوید و گاهی هم با رهبری cunductor. و خوب، حالا ممکن است که گروه های گالوای متناظر میدانها جابجایی هم باشند یا ناجابجایی. ولی چیزی که هست این است که وقتی دارید گروه های جایگشتی S_n را هم وقتی n بزرگتر از 4 هم هست را بررسی می کنید، هر چند هم که میدانهای عددی متناظرشان بطور مجانبی هم با توانهایی از مبین یا رهبری تناظرهایی داشته باشند ولی درعین حال هم نمی خواهید که وقتی گروه ناجابجایی مورد بحث غیر قابل حل هم هست نیز در نظرش بگیرید. مثلاً خود S_5 را نمی خواهید در نظر بگیرید. دلیلش این است که هر چند که از لحاظ جبری با روشهای دیگری و از جمله روشهای توابع متعالی هم ممکن است قابل حل باشد ولی به هر حال از طرق جبری میدانهای عددی که گروه های گالوای آنها غیر قابل حل هم هستند از طریق رادیکالها هم نمی شود آنها را به هر حال حلشان کرد! یعنی این در مرکز نظریه ی گالوا هم هست دیگر! و خوب وقتی چنین چیزی امکان پذیر هم نباشد، آنگاه شمارای میدانهای عددی متناظر آنها هم در این جور موارد تبدیل می شود به صفر؛ و نه اینکه بخواهیم بگوییم تعدادشان متناهی هم هست!

چنین چیزی را آندرو وایلز هم راجع به منحنیهای بیضوی مطرح می کند که کدام منحنیهایی جوابهای متناهی دارند و کدامها هم بینهایت جوابهای گویا هم دارند؟ یحتمل اینجا هم شما می توانید رهبری یا مبین را هم ناوردا بگیرید و بعد مسئله را دوباره بررسی کنید. 

یک نکته ی جالب اینجا این است که آیا شما مایل هم هستید که از میدانهای عددی که فقط دو عضو هم دارند به میدانهای عددی که فقط یک عضو هم دارند یعنی بقول فرانسویها F_un نیز بروید یا خیر وقتی فرضاً دارید حدس زتای ریمان را هم بررسی می فرمایید؟! ولی نکته ی اساسیتر اینجا هم هست که در دانشجوییهایی که دارید مسائل را از لحاظ شمارششان هم بررسی می فرمایید آیا از دانشجویی هم حاضرید به کسوت طلبگی نیز وارد شوید یا خیر خصوصاً وقتی هم می خواهید الفهای آیات اللهی را نیز از لحاظ متناهی یا نامتناهی بودنشان هم تحقیق و حساب و کتاب هم بفرمایید؟! به عبارت دیگر آیا مسئله فقط هم ریاضی فیزیکی است یا اینکه بلکه مربوط است به ماوراء الطبیعه آنچنان که یوری میلنر هم در پنل ریاضیدانها می پرسد که آیا ریاضی را بیشتر می سازید یا کشفش هم می کنید یا حتی در ابطبه با کیهان و کیهانشناسی بلکه شبیه سازیش هم می فرمایید؟ به هر حال، شما نمی خواهید هم شبیه سازیتان بر حسب سه کیهانشناس کله پوک هم باشد، ولی چیزی هم که هست این است که یحتمل هم گاهی اوقات حتی بهترین ریاضیدانها و بلکه فیزیکدانها هم نتوانند مسئله ای را حل کنند یا لااقل 350 سال هم طول بکشد تا بالاخره جواب و اثبات را هم بدست آورند. خوب، موضوع این است که آیا ریاضیدانها و بلکه فیزیکدانها هستند که اینجا سه کله پوک اند یا اینکه خیر؛ مسئله سخت است و هنوز هم غیر قابل حل.

البته گاهی اوقات هم مسئله این است که اگر شما نخواهید به حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه حکمت الهی نیز ورود بفرمایید، آنگاه یحتمل مسائل خیلی هم قابل حل باشند هر چند که از لحاظ فقهی هم فرض بفرمایید که خیلی هم اشکال دارند؛ ولی آیا روان درمانیهای گروهی و حتی اگزیستانسیالیستی نیز که باید آنها را از لحاظات روانشناسانه نیز بررسی کنند نیز چقدر موفق خواهند بود آنطور که حتی سالک الی الله هم که نباشد و بلکه روانشناس مشاور فلسفی هم که باشد آیا چقدر هم می تواند واقعاً به آن درجه از تعالی هم برسد که خودش برای روان درمانی نیز گروه های خودش را نیز تشکیل دهد؟ یعنی یحتمل هم بعضی خود درمانیهای کاذب باعث شوند که بیمار هر چه بیشتر هم نه تنها خود درمانیش بی اثر شود و بلکه بیشتر و بیشتر هم در خود فرو رفته و خدای ناکرده حالات افسردگی و روانپریشیهای دیگرش خیلی هم بیشتر شوند و حتی در اینها برای همیشه گیر کرده و دیگر هم نتواند از آنها بیرون آمده و حتی یک زندگی اجتماعی حد اقلی را هم داشته باشد چرا که هیچ کس هم نمی خواهد به دن کیشوت و سه کله پوک دل ببندد و بلکه حرمت سه کله پوک را با همه ی شوخ طبعیهایشان هم کیست که بخواهد حفظ کند؟! همینقدر در نظر بگیرید که جایزه های یک میلیون دلاری میلنیوم را هم کسی بخاطر شوخ طبعیهای سه کله پوکی به شما نمی دهند. یعنی اگر کسی همینقدر هم بفهمد که راه حل مسئله ای از چه راه هایی هم غیر قابل جل است و بلکه از کدام راه های دیگر هم یحتمل به جواب خواهیم رسید، این خیلی هم می تواند برای ما مهم باشد و بلکه هم حتی جایزه ای بزرگ را غیر از لقب سه کله پوکی هم نصیب یابنده ی عزیز محترم جوان هم بفرماید. یعنی یحتمل دانشجویی نتواند پای صحبت مرجع تقلیدی هم بنشیند آنطوری که طلبه ها هم زانوی تلمذ می زنند ولی به هر حال از رادیو معراف هم که می شود از جمله مسائل فقهی را دست اول هم از آنها آموخت؛ و حالا یحتمل هم یک وقتهایی همینجاها هم یک دنبه ای را انگار پرت کرده اند سه کله پوک توی چرخ گوشت و شما هم شاهدید و بلکه شده اید یکی از سه کله پوک. خوب، نباید هم آن روحیه ی شوخ طبعی بین استاد و دانشجو و طلبه را هم از دست داد دیگر! موضوع این است که آیا می توانید هم مسئله را درست حل کنید و جایزه ی بزرگ را هم ببرید یا خیر؟! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من حیر انصاره و اعوانه و اشیاعه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته. 

إِنْ أَحْسَنتُمْ أَحْسَنتُمْ لِأَنفُسِکُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاء وَعْدُ الآخِرَةِ لِیَسُوؤُواْ وُجُوهَکُمْ وَلِیَدْخُلُواْ الْمَسْجِدَ کَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِیُتَبِّرُواْ مَا عَلَوْاْ تَتْبِیرًا ﴿الاسراء: 7﴾
 

امان از دل زینب، امان از دل زینب

 

"پس کشف کانت این بود که ما به جای آنکه دنیا رو اون جور که واقعاً هست، تجربه کنیم، نسخه ی پردازش شده ی شخصی مون رو از آنچه هست تجربه می کنیم. مولفه هایی مثل زمان، مکان، کمیت و علیت در ماست نه آنجا: این ماییم که اونا رو بر واقعیت تحمیل می کنیم. پس در این صورت واقعیت ناب و خالص و پردازش نشده چیه؟ آنچه واقعاً آنجاست، آن جوهر خام پیش از پردازش ما چیست؟ کانت گفت آن جوهر همواره برای ما ناشناخته خواهد ماند."

 

درمان شوپنهاور، اروین د. یالوم، ترجمه سپیده حبیب، چاپ بیست و دوم، نشر قطره، 1391، ص 388-389

 

وقتی در عبارت "فیفیض العلم منه الی سایر البلاد" را کلمه ی "منه" را از آن بیاندازید که منظور باید هم "از قم" نیز باشد علم آنگاه یحتمل به سایر بلاد هم می رود و اما حالا چقدر از آن هم از قم است و چقدر هم از سایر بلاد است و بلکه چقدر هم قم شده است مرکز علمی جهانی؟ این یک سوالی است که برمی گردد به حرکت در جوهر در حکمت متعالیه  ی صدرایی که جوهر مورد نظر چقدر هم شناخته شده است و حرکت در این جوهر هم کدام است؟ مثل این است که سوال شود که دخول به مسجد آنچنانکه کانه اولین بار هم هست که به مسجدی کسی دارد وارد می شود یعنی چه؟ یعنی آیا او بیگانه ای غریب است که تا به حال به آن مسجد هم پا نگذاشته است و چون حالا می خواهد وارد هم شود، بنابراین او احساس غربت هم خواهد کرد؟ یا اینکه اصلا او از مسجد رفتن هم غریبه و بیگانه شده است و حالا که می خواهد پایش را داخل مسجد بگذارد هم خجالت می کشد و نمی تواند خود را راضی کند که بدان وارد هم شود و چرا که دین و ایمانش را هم از دست داده است و بلکه خدا هم به او پشت کرده است؟ آیا او خود شیطان بزرگ هم هست که می خواهد وارد مسجد نیز شود ولی مورد لعن و رجم هم واقع می شود؟ یا اینکه بر عکس دعوت هم می شود که جناب امام بفرمایید جلو مثل اینکه پیش نماز هم امروز تشریف نیاورده اند و بلکه چه خوب هم بود که شما همیشه ی خدا هم پیش نماز ما می بودید و ما را مستفیض می کردید؟

یا اینکه خیر؛ یک مقاومتی اینجا هست که همه و همه اجازه هم نمی دهند که چنین دخول برای اولین باری هم به مسجد حتی رخ دهد چرا که مسجد را نجس هم می کند و بلکه در حرکت جوهری دخول کننده هم چنین نیست که اصلا وارد مسجد هم شود چرا که نسبیت خاص و عام مسلئه را هم درست درک نکرده است و بلکه در ادعای فیلسوفی اش متوجه هم نیست که حتی ویلیام جیمز هم چطور دارد به او اشکال می کند که چطور از میان ناله های خوکی که می خواهند او را سر هم ببرند را می خواهی چیزهایی هم بیابی که با آنها در حرکت جوهری اش او را حتی المقدور التیام هم بخشی و بلکه اگزیستانسیالیستی یا گروه درمانیش هم کنی؟ 

و لا منبراً الا احرقه هم کدام مقام است و حتی مسجد قبا و مسجد ضرار هم کدامند؟ یعنی یک وقت هست که از خواصی می بینیم که در خانه اش می نشیند و حتی یک بار هم به مسجد یا نماز جمعه هم دخول نمی کند، ولی همه و همه هم بسوی بیتش می شتابند تا نمازشان را هم با او اقامه کنند و بلکه رهبر مملکت و شیعیان عالم هم هست، ولی  یک وقت هم هست که فیلسوفی هم خانه نشین شده است و دخول به مسجد هم برای اولین و آخرین بار هم نمی کند چرا که چنین حرکتی اصولاً در جوهرش یافت نمی شود! و اما یک وقت هم هست که آنچنان حرکت در جوهری عظیمی را هم داریم که وقتی از مسجد الحرام هم خروج کرده و حتی به کربلا هم دخول می فرمایند نینوا می شود کرب و بلا و مسجد و عبادگاه و زیارتگاه عاشقان دلسوخته ی حرم قتیل العبرات امام حسین مظلوم و اهل بیت و یارانش علیهم السلام؛ حرکت در جوهری تاریخی که نظیر ندارد و غیر ممکن است که دوباره تکرار شود مگر اینکه ذرات عالم آنقدر هم بگردند و بگردند تا از نو همه ی انبیاء ظهور کرده و خاتم الانبیاء محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و حضرت زهرا سلام الله علیها و ائمه ی اطهار علیهم السلام و از جمله نیز امام حسین علیه السلام و بقیه ی ائمه ی اطهار همراه امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم دوباره از نو ظهور و عالم را پر از عدل و داد فرمایند. 

قَالُواْ یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ ﴿یوسف: 97﴾

 

أَنْصِفِ اللَّهَ وَ أَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِکَ وَ مِنْ خَاصَّةِ أَهْلِکَ وَ مَنْ لَکَ فِیهِ هَوًى مِنْ رَعِیَّتِکَ فَإِنَّکَ إِلَّا تَفْعَلْ تَظْلِمْ وَ مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللَّهِ کَانَ اللَّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ وَ مَنْ خَاصَمَهُ اللَّهُ أَدْحَضَ حُجَّتَهُ وَ کَانَ لِلَّهِ حَرْباً حَتَّى یَنْزِعَ وَ یَتُوبَ وَ لَیْسَ شَیْ ءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْیِیرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ تَعْجِیلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ یَسْمَعُ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِینَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِینَ بِالْمِرْصَادِ وَ لْیَکُنْ أَحَبُّ الْأُمُورِ إِلَیْکَ أَوْسَطَهَا فِی الْحَقِّ وَ أَعَمَّهَا فِی الْعَدْلِ وَ أَجْمَعَهَا لِرِضَى الرَّعِیَّةِ فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّةِ یُجْحِفُ بِرِضَى الْخَاصَّةِ وَ إِنَّ سُخْطَ الْخَاصَّةِ یُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعَامَّةِ وَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِیَّةِ أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِی مَئُونَةً فِی الرَّخَاءِ وَ أَقَلَّ مَعُونَةً لَهُ فِی الْبَلَاءِ وَ أَکْرَهَ لِلْإِنْصَافِ وَ أَسْأَلَ بِالْإِلْحَافِ وَ أَقَلَّ شُکْراً عِنْدَ الْإِعْطَاءِ وَ أَبْطَأَ عُذْراً عِنْدَ الْمَنْعِ وَ أَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ مُلِمَّاتِ الدَّهْرِ مِنْ أَهْلِ الْخَاصَّةِ وَ إِنَّمَا عَمُودُ الدِّینِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّةِ فَلْیَکُنْ صَغْوُکَ لَهُمْ وَ مَیْلُکَ مَعَهُمْ

 

10- با خدا به انصاف رفتار کن (اوامر او را کار بند و از نواهیش بپرهیز) و از جانب خود و خویشان نزدیک و هر رعیّتى که دوستش مى‌دارى در باره مردم انصاف را از دست مده (نه خود بآنها ستم نما و نه بگذار خویشان و دوستانت بنام تو ستم نمایند) که اگر نکنى ستمکار باشى و کسیکه با بندگان خدا ستم کند خدا بجاى بندگانش با او دشمن است، و خدا با هر که‌ دشمن باشد برهان و دلیلش را نادرست مى‌گرداند (عذرش را نمى‌پذیرد) و آن کس در جنگ با خدا است تا اینکه (از ستم) دست کشد و توبه و بازگشت نماید، و تغییر (از دست رفتن) نعمت خدا و زود بخشم آوردن (دورى از رحمت) او را هیچ چیز مؤثّرتر از ستمگرى (بر بندگان خدا) نیست، زیرا خدا دعاى ستمدیدگان را شنوا و در کمین ستمکاران است (انتقام آنان را خواهد کشید).

11- و کارى که باید بیش از هر کار دوست داشته باشى میانه روى در حقّ است، و همگانى کردن آن در برابرى و دادگرى که بیشتر سبب خوشنودى رعیّت مى‌گردد (در هر کار آنرا اختیار کن که بصلاح حال همه باشد هر چند بر خواصّ گران آمده از آن راضى نباشند) زیرا خشم همگان رضاء و خوشنودى چند تن را پایمال مى‌سازد، و خشم چند تن در برابر خوشنودى همگان اهمیّت ندارد، 12- و از رعیّت هیچکس بر حکمران در هنگام رفاه و آسانى گران بارتر، و در گرفتارى کم یارى کننده‌تر، و در انصاف و برابرى ناراضى‌تر، و در خواهش پر اصرارتر، و موقع بخشش کم سپاستر، و هنگام ردّ دیر عذر پذیرنده‌تر، و در پیشآمد سختیهاى روزگار در شکیبائى سست‌تر، از خواصّ نیست، 13- و ستون دین و انبوهى مسلمانها و آماده براى (جلوگیرى از) دشمنان همگان از مردم هستند (نه چند تن از خواصّ که از آنان به تنهایى کارى ساخته نیست) پس باید با آنان همراه بوده و میل و رغبت تو با آنها باشد.

 

نهج البلاغه ترجمه مرحوم فیض الاسلام، جلد 5، ص 995-997

http://lib.eshia.ir/11479/5/997

 

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍوَبِقُوَّتِکَ الَّتِی قَهَرْتَ بِهَا کُلَّ شَیْ‌ءٍ وَخَضَعَ لَهَاکُلُّ شَیْ‌ءٍ وَذَلَّ لَهَا کُلُّ شَیْ‌ءٍ وَبِجَبَرُوتِکَ الَّتِیغَلَبْتَ بِهَا کُلَّ شَیْ‌ءٍ وَبِعِزَّتِکَ الَّتِی لاَ یَقُومُ لَهَاشَیْ‌ءٌ وَبِعَظَمَتِکَ الَّتِی مَلَأَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ وَبِسُلْطَانِکَالَّذِی عَلاَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ وَبِوَجْهِکَ الْبَاقِی بَعْدَ فَنَاءِ کُلِّشَیْ‌ءٍ وَبِأَسْمَائِکَ الَّتِی مَلَأَتْ [٢] أَرْکَانَ کُلِّشَیْ‌ءٍ وَبِعِلْمِکَ الَّذِی أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ وَبِنُورِوَجْهِکَ الَّذِی أَضَاءَ لَهُ کُلُّ شَیْ‌ءٍ یَا نُورُ یَا قُدُّوسُ یَا أَوَّلَ الْأَوَّلِینَ وَیَا آخِرَ الْآخِرِینَ‌اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ [١].‌اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ‌اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ‌اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَاللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلاَءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَکُلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْ 

 

[١] فی معانی الاخبار للشیخ الصدوق : ٢٧٠ باب ١٢٧ ح ٢ عن ابی خالد الکابلی یقول : سمعت زین العابدین علیّ بن الحسین علیهما‌السلام یقول : الذنوب التی تغیّر النعم : البغی على الناس ، والزوال عن العادة فی الخیر ، واصطناع المعروف ، وکفران النعم ، وترک الشکر قال الله عز وجلّ : (إنّ الله لا یغیّر ما بقوم حتّى یغیّروا ما بأنفسهم) (الرعد : ١٢) والذنوب التی تورّث الندم : قتل النفس التی حرّم الله. قال الله تعالى : (ولا تقتلوا النفس التی حرّم الله) (المائدة : ٣٤). وقال عزّ وجلّ فی قصّة قابیل حین قتل أخاه هابیل فعجز عن دفنه فسوّلت له نفسه قتل أخیه فقتله (فأصبح من النادمین) (الإسراء : ٣٢) وترک صلة القرابة حتّى یستغنوا ، وترک الصلاة حتّى یخرج وقتها ، وترک الوصیّة وردّ المظالم ، ومنع الزکاة حتّى یحضر الموت وینغلق اللّسان. والذنوب التی تنزل النقم : عصیان العارف بالبغی والتطاول على الناس ، والاستهزاء بهم والسخریة منهم. والذنوب التی تدفع القسم : اظهار الافتقار ، والنوم عن العتمة ، وعن صلاة الغداة واستحقار النعم ، وشکوى المعبود عزّ وجلّ ، والذنوب التی تهتک العصم : شرب الخمر والعب بالقمار ، وتعاطی ما یضحک الناس من اللغو والمزاح ، وذکر عیوب الناس ، ومجالسة أهل الریب. والذنوب التی تنزل البلاء : ترک إغاثة الملهوف ، وترک معاونة المظلوم ، وتضییع الامر بالمعروف والنهی عن المنکر. والذنوب التی تدیل الأعداء : المجاهرة بالظلم ، وإعلان الفجور ، وإباحة المحظور ، وعصیان الأخیار ، والانطباع للأشرار. والذنوب التی تُعجّل الفناء : قطیعة الرحم ، والیمین الفاجرة ، والأقوال الکاذبة ، والزنا ، وسدّ طریق المسلمین ، وادّعاء الإمامة بغیر حق. والذنوب التی تقطع الرجاء : الیأس من روح الله ، والقنوط من رحمة الله ، والثقة بغیر الله ، والتکذیب بوعد الله عزّ وجلّ. والذنوب التی تظلم الهواء : السحر والکهانة ، والإیمان بالنجوم ، والتکذیب بالقدر ، وعقوق الوالدین. والذنوب التی تکشف الغطاء : الاستدانة بغیر نیّة الأداء ، والإسراف فی النفقة على الباطل ، والبخل على الأهل والولد وذوی الأرحام ، وسوء الخلق ، وقلة الصبر ، واستعمال الضجر والکسل ، والاستهانة بأهل الدین. والذنوب التی تردّ الدعاء : سوء النیة ، وخُبث السریرة ، والنفاق مع الإخوان ، وترک التصدیق بالإجابة ، وتأخیر الصلوات المفروضات حتى تذهب أوقاتها ، وترک التقرّب إلى الله عزّ وجلّ بالبرِّ والصدقة ، واستعمال البذاء والفحش فی القول. والذنوب التی تحبس غیث السماء : جور الحکّام فی القضاء ، وشهادة الزور ، وکتمان الشهادة ، ومنع الزکاة والقرض والماعون ، وقساوة القلب على أهل الفقر والفاقة ، وظلم الیتیم والأرملة ، وانتهار السائل وردّه باللیل.

 

مفاتیح الجنان، ثقة الاسلام آقا شیخ عباس قمی، فرازی از دعای کمیل بعلاوه ی پاورقی

http://lib.eshia.ir/10505/1/115

 

 

خلاصه ی کلام اینکه خدایا تا فرصت هست از گناهان ما در گذر. کلام امیر المومنین در نامه ی به مالک اشتر راجع به خواص و عوام خیلی عظیم است و اصولاً اینها یک مصادیقی دارند که وعاظ محترم که بر منبر بروند و مردم را موعظه کنند از نوعی است که معمولاً خواص اصلا توجه نمی کنند ولی در میان عوام مومنینی هم یحتمل یافت می شوند که بسیار هم توجه می کنند. و لذا شیطاینی که از روی سادگی مردم می خواهند هم عوام فریبی کنند و کلاه مردم را بردارند، خیلی راحت هم یحتمل مومنی را فریب دهند که این بابا عجب آدم خوبی است و عجب می تواند همه و همه را هم موعظه کند و آنگاه فجایعی را هم اینها می توانند به بار هم آورند. یعنی اگر طرفی که بر منبر رفته است خود را جای مراجع عظام تقلید عالی قدر و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و بلکه هم جای خدا و پیغمبر و امیر المومنین علی ابن ابیطالب و ائمه ی اطهار علیهم السلام امام زمان عجل الله فرجه الشریف جا بزند، فجایعی عظیم هم اینجا می تواند رخ دهد برای مردم زود باور هم رخ دهد و همین هم هست که در صلوات مطلقه حضرت صاحب الامر از جمله می فرماید لا منبراً الا احرقه.

یعنی یک جایی آن وصیت طوطی و بازرگان مولوی بدجوری هم به حقیقت می پیوندد که وعظ واعظ را هم وصیت صاحب الامری حساب می کند که بازرگان هم دارد آنرا برای او از قول طوطی ای که صاحبش است هم می آورد. یعنی مثلاً اینجا شما یک حرف است که دارید که از خواصی است که خود امام امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام است که از او همام هم درخواست می کند که خصلتهای مومن کدامند؟ و حضرتش اول نمی خواهد بفرماید ولی بعد که اصرار می کند هم می فرمایند. و مومنی همچون همام هم همان وقت می افتد و می میرد. و امام علیه السلام نیز می فرمایند از همین بود که می ترسیدم و ....

و اما یک وقت هم هست که منافقی و بلکه شیطانی هم خود را نه حتی جای امام جا می زند و بلکه جای خاصی از خواص هم جا می زند و میان مومنین می رود ولی چون همرنگ آنها هم نیست و در عین حال خودش را هم از روی عوام فریبی شکل آنها درآورده است، چه می شود؟ از پاکی عموم مومنین می تواند استفاده هم ببرد ولی خود هم نه تنها آن تقوی را ندارد که از آنها باشد و بلکه از خواصی پرمدعا و پررو هم هست که رو به استکبار هم می زنند. و لذا طلبه و دانشجو یحتمل هم بدتر از این بنده ی حقیر هم که نشود ولی بالاخره یحتمل هم مایل هست که از همنشینی مومنین استفاده هم برد همانطور که خود را از بقیه ی طلبه ها و مومنین بالاتر هم می داند ولی در عین حال حاضر هم نیست همچون بقیه ی طلبه ها از صفر و بلکه آیا حتی یک هم بتواند به بینهایت آیات اللهی هم برسد. و چرا؟ چون از خواص هم هست و نه طلبه ای و دانشجویی هم که باید هم مدارج و مدارکی را هم کسب کند تا برسد به مقامات عالیه ای که در آیات اللهی و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه در آیات الهی در طبیعت و ماوراء الطبیعه هم نهفته اند. یعنی بالاخره باید هم گفت که ما در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی می خواهیم هم که به ما کمک کنند ولی اینها هم نیست که ما از هیچ و صفر هم ذرة المثقالی مدعی باشیم که بالاتر هم رفته ایم. اساس کار این است که شما اگر حتی می خواهید آجری را هم در کوره بپزید، باید از صفر شروع کرده و گلش را خشت بگیرید و خشت را هم در کوره چقدر بپزید تا آجر تحویل بگیرید و بلکه بتوانید هم آیا حتی بگویید که ما کارخانه ی آجریزی هم داریم و لا غیر.

و لذا، اگر مومنی هم آمد به شما که خیر و بلکه به بنده ی حقیر هم گفت که یک پرچم سیاهی هم در محرم و صفر به در منزلت بزن و خودت هم ناراحت بودی که چرا نزده ای، و به او هم گفتی که خوب هم هست که چنین کنی ولی با این حال هم نکردی. یحتمل اگر سال بعد هم دیدی که کرونا یا مریضی ای هم آمد و او را برد و دیگر بنرهای تسلیت سیاه هم برایش زدند. یحتمل دلت را هم بسوزاند و بخواهی تو هم از طرف خانواده ات تسلیت بگویی و حتی بنر سیاه هم برایش بزنی، ولی جای آن پرچم سیاه را هم نمی گیرد و فایده ای هم ندارد اگر می گفتی ای کاش که به حرفش گوش هم کرده بودم! خدا رحمتش کند.

و خدا لعنت کند این ویروس منحوس کرونا را که به عزیزی بنده داشتم عرض می کردم که یک جاهایی مسئله از انواع حرامزادگی و حرام خواری و حرام لقمگی هم هست. ولی یک جاهایی هم مسئله از نوع تنبلی یا ساده انگاری مسئله و بلکه به اندازه ی کافی کار نکردن و حتی خوردن و خوابیدنهای بی خودی هم هست. یعنی شما اگر بخواهید بروید به یک رستوران گردان مجلل بالای برج مثلاً برج سفید تهران یا برج هتلی در سان فرانسیسکو؛ و آنگاه گارسون هم آمد از شما پرسید که نوشابه چه میل دارید؟ معمولاً کسی اظهار نمی دارد که من یک لیوان اسید کلریدریک یا اسید سولفوریک رقیق و بلکه غلیط قوی هم میل دارم!!! و اما اگر همان را یا امثال آنرا به شما بفرمایند که بصورت آمپول یا دارو باید هم میل بفرمایید و الا یا خفه می شوی یا تنگی نفس می گیری یا قلبت هم یحتمل بایستد یا دل و روده و معده و بلکه دماغت هم التهابش بدتر هم می شود و عفونت هم می کند و ...، دیگر باید تصدیق هم کرد که انتخاب با شما نیست و بلکه بهتر هم هست که حالا مسئله به این سادگی و خنده داری سه دلقک و دن کیشوت که بنده هم دارم عرض می کنم نباشد ولی اگر بفرمایند که 10 میلیون هم باید بدهی تا آیا بستری هم شوی یا آیا حتی سرپایی هم درمانت کنیم؛ آیا باز هم نمی دهید و گارسون هم که دیگر اینجا نیست که بگویید که ما را مچلمان کرده است و غذا و نوشیدنی را هم چرا نمی آورد؟! یک جاهایی یحتمل بهتر است که آنهایی که می توانند با همه ی توان هم کار کنند همانطوری هم که شهداء کووید-19 از پزشک و پرستار هم داشته ایم ولی یک جاهایی هم یحتمل مومنین و مومنات با همین صلوات و دعاهای مفاتیح و امثالهم هم بتوانند حتی به خود هر چه بیشتر هم کمک کنند و لازم هم نیست که غریبی کنیم و بگوییم ما که بلد نیستیم؛ تسبیح و صلوات شمار را دست گرفتن و صلوات فرستادن که دیگر کاری ندارد و اتفاقاً از اولین لوازم التحریرهای مومنین و مومنات هم هست و اتفاقاً هم تا دلتان بخواهد حرمت حفظ آبروی علماء اسلام و آیات عظام و بلکه پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و لذا همه ی افراد بشر و بلکه هر چه بیشتر هم حرمت مسجد الحرام و امید به خدا را هم الی ما شاء الله زیاد می کند! ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و اشیاعه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

======================

 

اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ مَّعْرِضُونَ ﴿الانبیاء: 1﴾

 

البته اینجا بعضی یحتمل اشکال هم بفرمایند که شما چرا دارید از رستورانهای گردان هتلهای تهران و سان فرانسیسکو هم بحث می فرمایید که خارج از دسترس حتی خیلی از خواص هم هست؛ نکته این است که هر چند شما نمی خواهید برای همچین رستورانهایی بدلایلی که بر همگان هم یحتمل روشن است بیرونبر هم سفارش دهید، ولی لااقل منوی رستوران گردان برج سفید را هم اینترنتی در اختیار دارید هر چند که منوی هتل هایت ریژنسی میدان امبارکادرو را هم بنده غلط نکنم دیگر مثل قدیم نشود پیدا کرد برای اینکه گویا دیگر از آن حالت رستورانی در دسترس عموم هم مثل اینکه درآمده است! اما نکته اینجا است که بالاخره می توانید اینها را با هم در دو سر دنیا اینترنتی هم مقایسه بفرمایید همانطوری که یحتمل بتوانید کارخانه های آجرپزی یا حتی هواپیماهای مسافربری را هم مقایسه شان کنید.

خوب، اینجا باز یحتمل بعضی اشکال هم کنند که ما مگر هواپیماهای مسافری هم در ایران می سازیم و مگر چند تا هم کارخانه های از این قبیل هم در ایران داریم و ما هم نمی دانستیم؟ نکته اینجا است که حتی اگر چنین کارخانه های هم نداریم، یحتمل اینترنتی که می توانید سرچش بفرمایید. علاوه بر این می توانید بطور رایانه ای هم کارخانه را الی ما شاء الله شبیه سازی رایانه ای اش بفرمایید یا خیر؟! و لذا اینجا شما بجای این مسئله فرض هم بفرمایید که یک خمینه ای- با ابعاد متناهی و بلکه حتی در بعضی موارد هم خصوصاً وقتی به فضاهای تانژانت و تانسورهای روی آنها هم می رویم- را دارید که بطور موضعی هم می خواهید آنرا از طریق اطلسی از چارتهای معادلات مشتقات جزئی هم حل کنید. خوب، حالا اینجا بجای اینکه روی آنها تقارنهایی را هم در نظر بگیرید که ماتریسهای یگانی خاص یا خطی خاص دو در دو و بلکه سه در سه و امثالهم هم هستند، بجایشان گروههای لی عمومی تری را هم در نظر بگیرید.

عرض بنده ی حقیر اینجا چیست؟ عرضم این است که اصلا این خوراک متخصصین در یافتن جوابهای معادلات مشتقات جزئی یا معمولی هم هست که تشخیص هم دهند که آیا بالاخره معادلات جوابی یکه هم دارد یا خیر؟! و اگر ندارد هم چقدر می توان در فضاهایی تابعی مختلفی واقع هم شد که در آنها دنباله ای یا سری ای از توابع هم ساخت که در بینهایت به سمت آن جواب یکه میل هم خواهند کرد و چقدر هم آسان یا سخت هم هست که این جوابها را تخمین هم بزنیم؟ و حالا شما همین کارخانه ی هواپیما سازی را هم که فقط در نظر بگیرید آنگاه توجه هم بفرمایید که ما چقدر هم کار خواهیم داشت برای اینکه کارخانه ی مورد نظری را که معقول هم باشد برای رقابت با دیگر کارخانه ها هم راه بیاندازیم یا لااقل بتوانیم هم بنوعی هواپیماهای مورد نظر خود را جورهای دیگری هم تهیه و هم نگهداری کنیم؟! بنده دیگر بیش از این چیزی نگویم چرا که خیلی هم دیر است و همینقدرش را هم بهتر بود در وقت بهتری خدمت اهل فن بطور معقولتری هم عرض می کردم. 

مثلاً یک راه عمومیت بخشیدن به مسئله همین است که بجای اینکه از تقارنهای مورد بحث به ابرتقارنها رفته و مسائل را ریسمانیشان هم کنیم، بجایش برویم به گروه های لی عمومی را سعی کنیم با برنامه ی هندسی لنگلندز هم متناظرش کنیم! یا ببینیم هندسه ی ناجابجایی متناظر آن هم کدام است و ...؟ البته اینها یک نکاتی هم هست که بیشتر مربوط است به ریاضی فیزیک مسئله و بعضی هم یحتمل اشکال کنند که اصلا به این هم ربطی ندارد که آیا چه نوشابه ای هم مایلید در رستوران گردان مورد علاقه تان سفارش هم دهید؟! بگذریم که یحتمل بعضی اینجا اشکال هم کنند که بهتر است انواع نوشابه ها را هم وارد معادلات نکنیم ولی باید هم توجه داشت که قبلاً لااقل آمپلوتوهادرونها و گراسمانیها را نیز بعضی خیلی هم وارد مسائل هندسه های مثبت یا پوزتیو آمپلتودها یا دامنه های برهمکنشها نیز فرموده اند و بسرعت هم همه و همه در این جهت مشغول کار هستند.

==========================

بقیت الله خیر لکم ان کنتم مومنین و ما انا علیکم بحفیظ (هود: 86)

 

977- [22] -تاریخ قم: و روی بأسانید عن الصادق علیه السلام أنّه 

ذکر الکوفة، و قال: ستخلو الکوفة من المؤمنین، و یأزر عنها العلم کما تأزر الحیّة فی جحرها، ثمّ یظهر العلم ببلدة یقال لها: قم، و تصیر معدنا للعلم و الفضل، حتّى لا یبقى فی الأرض مستضعف فی الدین حتّى المخدّرات فی الحجال، و ذلک عند قرب ظهور قائمنا، فیجعل اللّه قم و أهلها قائمین مقام الحجّة، و لو لا ذلک لساخت الأرض بأهلها و لم یبق فی الأرض حجّة، فیفیض العلم منه إلى سائر البلاد فی المشرق و المغرب، فیتمّ حجّة اللّه على الخلق حتّى لا یبقى أحد على الأرض لم یبلغ إلیه الدین و العلم، ثمّ یظهر القائم علیه السلام و یصیر سببا لنقمة اللّه و سخطه على العباد، لأنّ اللّه لا ینتقم من العباد إلاّ بعد إنکارهم الحجّة. [1]


[1] قال فی الإرشاد (باب ذکر علامات قیام القائم علیه السلام و مدّة أیّام ظهوره، و شرح سیرته، و طریقة أحکامه، و طرف ممّا یظهر فی دولته) : «قد جاءت الآثار بذکر علامات لزمان قیام القائم المهدى علیه السلام، و حوادث تکون أمام قیامه، و آیات و دلالات، فمنها: خروج السفیانی، و قتل الحسنی، و اختلاف بنی العبّاس، و خسف بالبیداء، و خسف بالمشرق، و خسف بالمغرب، و رکود الشمس من عند الزوال الى وسط أوقات العصر، و طلوعها من المغرب، و قتل نفس زکیة بظهر الکوفة فی سبعین من الصالحین، و ذبح رجل هاشمی بین الرکن و المقام، و هدم حائط مسجد الکوفة، و اقبال رایات سود من قبل خراسان، و خروج الیمانی، و ظهور المغربی بمصر، و تملکه الشامات، و نزول ترک بالجزیرة، و نزول الروم الرملة، و طلوع نجم بالمشرق، و یضی‌ء کما یضی‌ء القمر ثم ینعطف حتى یکاد یلتقی طرفاه، و حمرة تظهر فی السماء و تنتشر فی آفاقها، و نار تظهر بالمشرق طولا، و تبقى فی الجو ثلاثة أیام أو سبعة أیّام، و خلع العرب أعنّتها، و تملّکها فی البلاد و خروجها عن سلطان العجم، و قتل أهل مصر أمیرهم، و خراب الشام، و اختلاف ثلاثة رایات فیه، و دخول رایات قیس و العرب إلى اهل مصر، و رایات کندة إلى خراسان، و ورود خیل من قبل المغرب حتّى تربط بفناء الحیرة، و إقبال رایات سود من قبل المشرق نحوها، و بثق فی الفرات حتى یدخل الماء أزقّة الکوفة، و خروج ستین کذّابا کلّهم یدّعی النبوّة، و خروج اثنی عشر من آل- قأبی طالب کلّهم یدّعی الإمامة لنفسه، و إحراق رجل عظیم القدر من شیعة بنی العبّاس بین جلولاء و خانقین، و عقد الجسر ممّا یلی الکرخ بمدینة بغداد، و ارتفاع ریح سوداء بها فی أوّل النهار، و زلزلة حتى ینخسف کثیر منها، و خوف یشمل أهل العراق و بغداد، و موت ذریع فیه، و نقص من الأموال و الأنفس و الثمرات، و جراد یظهر فی أوانه و فی غیر أوانه حتّى یأتی على الزرع و الغلات، و قلّة ریع لما یزرعه الناس، و اختلاف صنفین من العجم، و سفک دماء کثیرة فیما بینهم، و خروج العبید عن طاعة ساداتهم و قتلهم موالیهم، و مسخ لقوم من أهل البدع حتّى یصیروا قردة و خنازیر، و غلبة العبید على بلاد السادات، و نداء من السماء حتى یسمعه أهل الأرض کلّهم، أهل کلّ لغة بلغتهم، و وجه و صدر یظهران من السماء للناس فی عین الشمس، و أموات ینشرون من القبور حتّى یرجعوا الى الدنیا فیتعارفون فیها و یتزاورون ثمّ یختم ذلک بأربع و عشرین مطرة تتّصل فتحیى بها الأرض بعد موتها، و تعرف برکاتها، و یزول بعد ذلک کلّ عاهة عن معتقدی الحقّ من شیعة المهدی علیه السلام، فیعرفون عند ذلک ظهوره بمکّة و یتوجّهون نحوه لنصرته کما جاءت بذلک الأخبار، و من جملة هذه الأحداث محتومة، و منها مشترطة، انتهى» .

و قد صنّف الشیخ أبو جعفر محمّد بن علی بن بابویه الصدوق مصنّف کمال الدین-رضی اللّه عنه-فی علامات القائم و سیرته، و ما یجری فی أیّامه کتابا سمّاه «السرّ المکتوم إلى الوقت المعلوم» ، و هذه العلامات کما أشار إلیها المفید و غیره بین محتومة و مشترطة، و معنى کون بعضها علامة أن ظهوره لا یتّفق ما دام لم یتّفق هو، فلا إشکال فی وقوعه و وقوع فرجه بعد مضیّ مدّة طویلة علیه، و هذا کبعض أشراط الساعة، و معنى بعضها ککثرة المعاصی و الفساد أنّ ظهوره لا بدّ أن یقع فی زمان کذا، لا أن یکون کثرة المعاصی مطلقا علامة لظهوره، اللّهم إلاّ أن یراد بهذه الامور المرتبة الشدیدة منها الّتی لا تتحقّق إلاّ قبل قیامه علیه السلام، و بعضها ظهر و بعضها یظهر فى المستقبل، و بعضها یکون قبیل قیامه کخروج السفیانی، و بعضها یکون مقارنا لظهوره، و بعضها من العلائم المحتومة، کالسفیانی، و خسف البیداء، و کف تطلع من السماء، و النداء و قتل النفس الزکیّة، و غیرها.

و قال النعمانی فی کتابه فی الغیبة (ص 282) بعد ذکر روایات کثیرة فی علائم الظهور: «هذه العلامات التی ذکرها الائمة علیهم السلام مع کثرتها، و اتّصال الروایات بها، و تواترها و اتّفاقها موجبة أن لا یظهر القائم علیه السلام إلاّ بعد مجیئها  ق و کونها، إذ کانوا قد أوجبوا (أخبروا) أن لا بدّ منها و هم الصادقون، حتّى إنّه قیل لهم: نرجو أن یکون ما نؤمّل من أمر القائم علیه السلام، و لا یکون قبله السفیانی، فقالوا: «بلى و اللّه إنّه لمن المحتوم الذی لا بدّ منه» ، ثمّ حقّقوا کون العلامات الخمس الّتی أعظم الدلائل و البراهین على ظهور الحقّ بعدها (الیمانی، و السفیانی، و النداء، و خسف البیداء، و قتل النفس الزکیة) کما أبطلوا أمر التوقیت و قالوا: «من روى لکم عنّا توقیتا فلا تهابنّ أن تکذّبوه کائنا من کان فإنّا لا نوقّت» ، و هذا من أعدل الشواهد على بطلان أمر کلّ من ادّعى أو ادّعی له مرتبة القائم و منزلته علیه السلام، و ظهر قبل مجی‌ء هذه العلامات، لا سیّما و أحواله کلّها شاهدة ببطلان دعوى من یدّعى له.

و نسأل اللّه أن لا یجعلنا ممّن یطلب الدنیا بالزخارف فی الدین، و التمویه على ضعفاء المرتدّین، و لا یسلبنا ما منحنا به من نور الهدى و ضیائه، و جمال الحقّ و بهائه، بمنّه و طوله، انتهى» .

 

منتخب الاثر فی الامام ا لثانی عشر، آیت الله العظمی صافی گلپایگانی، جلد 3، ص 61

http://lib.eshia.ir/10377/3/61

 

 

https://www.mehrnews.com/news/5232996

در رابطه با لینک خبرگزاری مهر و عرض بنده ی حقیر دیشب به آزاده ی محترم عزیز استاد علی بخشی زاده که در مغازه ی لوازم التحریر فروشی بنده برای امتحان قلم چطور هم نوشتم که مثلاً "نرو کار می کن بگو چیست کار" آنجایی که خود شعر هم بدرستی می فرماید: "برو کار می کن مگو چیست کار!" و صاحب لوازم التحریری هم اتفاقاً همانجا به این بنده ی حقیر ایراد فرمودند که اینطوریها هم نیست و .... و هر چند هم که مفاتیح الجنان هم می فرماید بغیر از صلوات بر محمد و آل محمد شبها و روزهای جمعه  هم حتی المقدور کار دیگری نفرمایید و خصوصاً از قول امام صادق علیه السلام هم می فرمایند که شعر هم نگویید. ولی خوب شعر خوب گفتن هم یک جوری است که در ذهن می ماند و حتی یحتمل انسان بخواهد با آن بازی هم کند! 

عرض بنده در رابطه با "فیفیض العلم الی سایر البلاد" که از حدیث بالا درباره ی قم هم هست در رابطه با رادیو معارف در قم که استاد علی بخشی زاده هم می فرمایند همین است که از صفرها و یکهای دانشجویی و طلبگی به سمت بینهایت معرفت و حکمت الهی و از جمله هم از طریق گوش دادن به دروس مراجع عظام تقلید از رادیو معارف و سخنرانیهای حضرت ولی فقیه مد ظله العالی هم یقیناً هم می تواند ما را به الفهای بینهایتهای آیات اللهی های مراتب بالاتر از معرفت و حکمت الهی نیز برساند. و اما یک چیزی که بنده در خودم یافته ام همینی هم هست که امام علی در مورد خواص هم می فرمایند که چی؟ که انسان خود را از خواص هم فرض می کند بجای اینکه سعی کند از عوام رعیتی هم شروع کرده و جواب معادلات را هم آنگاه با سعی و تلاش و کوشش و کار بیابد؛ و دیگر حالا خدا هم نکند که اگر واعظ و خطیبی هم برود منبر و انتقادی هم کند از این خواصی که یحتمل خیلی الکی هم به خشم می آیند یا حتی دلیلی هم دارند برایش و بلکه خشم عوام را هم می خواهند با قدرت تمام نیز سرکوب کنند و همه را هم بنشانند سر جایشان. 

همین مسئله ی نوشابه سفارش دادن در رستوران را در نظر بگیرید؛ یحتمل شما نوشابه های خیلی غیر معمول هم نخواهید سفارش دهید. ولی با این حال نوشابه هایی مثل شربت سکنجبین یا حتی آب پرتقال هم می تواند خیلی مفید باشد بجای اینکه مبتلا به مریضی را هم مجبور کند که شربتهای قویتری را نیاز هم داشته باشد؛ و این شربتها را خیلی ساده باید هم گفت که از سرکه و پرتقال هم هستند. خوب، یک نمونه ی مسئله هم این می شود که ما تلاش هم کنیم که کارخانه ی آب پرتقال کنسانتره هم درست کنیم که همیشه کما بیش آب پرتقال حتی المقدور کنسانتره نزدیک به طبیعی هم در دسترس عموم باشد. و چرا چنین نیست؟! عرض بنده ی حقیر این است که از ویتامین C که غیر طبیعی است لااقل در بعضی مواقع اگر نه در خیلی مواقع هم خیلی بهتر نیست؟ یحتمل اگر در سال کبیسه ی خمسی هم واقع نشویم و همه ی مصارف دیگر خمس هم استفاده شده و مبالغی اضافه بیایند که مصرف دیگری نداشته باشند و مراجع عظام هم تشخیص دهند که چنین چیزی هم خوب است، آنگاه بشود از طریق خمس نیز کارخانه های معظم آب پرتقال نیز ایجاد کرد و بلکه خیلی هم آب پرتقال هم صادر کنیم همانطوری که برای مصرف کارخانه ها پرتقال هم یحتمل وارد کنیم و اقتصاد مقاومتی و جهشی تولیدی را هم رونق دهیم...! و یحتمل از جمله در سفارشات تفلنی و اینترنتی بیرونبری و حتی رستوران گردون برج سفید هم بتوانیم نوشابه ی آب پرتقال طبیعی هم حتی خارج از فصل نیز سفارش دهیم و نگران هم نباشیم که طبیعی نیست. اتفاقاً خود انار را هم می فرمایند شبهای جمعه بخورید همانطوری که الان هم فصلش است. حالا مثلاً خرمالو حتی خارج از فصل هم خواستید بخورید یا نخورید هم خودتان می دانید بشرطی که گیرش هم بیاورید! اللهم عجل لولیک الفرج و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

قَالُواْ یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ ﴿یوسف: 97﴾

 

أَنْصِفِ اللَّهَ وَ أَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِکَ وَ مِنْ خَاصَّةِ أَهْلِکَ وَ مَنْ لَکَ فِیهِ هَوًى مِنْ رَعِیَّتِکَ فَإِنَّکَ إِلَّا تَفْعَلْ تَظْلِمْ وَ مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللَّهِ کَانَ اللَّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ وَ مَنْ خَاصَمَهُ اللَّهُ أَدْحَضَ حُجَّتَهُ وَ کَانَ لِلَّهِ حَرْباً حَتَّى یَنْزِعَ وَ یَتُوبَ وَ لَیْسَ شَیْ ءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْیِیرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ تَعْجِیلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ یَسْمَعُ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِینَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِینَ بِالْمِرْصَادِ وَ لْیَکُنْ أَحَبُّ الْأُمُورِ إِلَیْکَ أَوْسَطَهَا فِی الْحَقِّ وَ أَعَمَّهَا فِی الْعَدْلِ وَ أَجْمَعَهَا لِرِضَى الرَّعِیَّةِ فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّةِ یُجْحِفُ بِرِضَى الْخَاصَّةِ وَ إِنَّ سُخْطَ الْخَاصَّةِ یُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعَامَّةِ وَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِیَّةِ أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِی مَئُونَةً فِی الرَّخَاءِ وَ أَقَلَّ مَعُونَةً لَهُ فِی الْبَلَاءِ وَ أَکْرَهَ لِلْإِنْصَافِ وَ أَسْأَلَ بِالْإِلْحَافِ وَ أَقَلَّ شُکْراً عِنْدَ الْإِعْطَاءِ وَ أَبْطَأَ عُذْراً عِنْدَ الْمَنْعِ وَ أَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ مُلِمَّاتِ الدَّهْرِ مِنْ أَهْلِ الْخَاصَّةِ وَ إِنَّمَا عَمُودُ الدِّینِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّةِ فَلْیَکُنْ صَغْوُکَ لَهُمْ وَ مَیْلُکَ مَعَهُمْ

 

10- با خدا به انصاف رفتار کن (اوامر او را کار بند و از نواهیش بپرهیز) و از جانب خود و خویشان نزدیک و هر رعیّتى که دوستش مى‌دارى در باره مردم انصاف را از دست مده (نه خود بآنها ستم نما و نه بگذار خویشان و دوستانت بنام تو ستم نمایند) که اگر نکنى ستمکار باشى و کسیکه با بندگان خدا ستم کند خدا بجاى بندگانش با او دشمن است، و خدا با هر که‌ دشمن باشد برهان و دلیلش را نادرست مى‌گرداند (عذرش را نمى‌پذیرد) و آن کس در جنگ با خدا است تا اینکه (از ستم) دست کشد و توبه و بازگشت نماید، و تغییر (از دست رفتن) نعمت خدا و زود بخشم آوردن (دورى از رحمت) او را هیچ چیز مؤثّرتر از ستمگرى (بر بندگان خدا) نیست، زیرا خدا دعاى ستمدیدگان را شنوا و در کمین ستمکاران است (انتقام آنان را خواهد کشید).

11- و کارى که باید بیش از هر کار دوست داشته باشى میانه روى در حقّ است، و همگانى کردن آن در برابرى و دادگرى که بیشتر سبب خوشنودى رعیّت مى‌گردد (در هر کار آنرا اختیار کن که بصلاح حال همه باشد هر چند بر خواصّ گران آمده از آن راضى نباشند) زیرا خشم همگان رضاء و خوشنودى چند تن را پایمال مى‌سازد، و خشم چند تن در برابر خوشنودى همگان اهمیّت ندارد، 12- و از رعیّت هیچکس بر حکمران در هنگام رفاه و آسانى گران بارتر، و در گرفتارى کم یارى کننده‌تر، و در انصاف و برابرى ناراضى‌تر، و در خواهش پر اصرارتر، و موقع بخشش کم سپاستر، و هنگام ردّ دیر عذر پذیرنده‌تر، و در پیشآمد سختیهاى روزگار در شکیبائى سست‌تر، از خواصّ نیست، 13- و ستون دین و انبوهى مسلمانها و آماده براى (جلوگیرى از) دشمنان همگان از مردم هستند (نه چند تن از خواصّ که از آنان به تنهایى کارى ساخته نیست) پس باید با آنان همراه بوده و میل و رغبت تو با آنها باشد.

 

نهج البلاغه ترجمه مرحوم فیض الاسلام، جلد 5، ص 995-997

http://lib.eshia.ir/11479/5/997

 

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍوَبِقُوَّتِکَ الَّتِی قَهَرْتَ بِهَا کُلَّ شَیْ‌ءٍ وَخَضَعَ لَهَاکُلُّ شَیْ‌ءٍ وَذَلَّ لَهَا کُلُّ شَیْ‌ءٍ وَبِجَبَرُوتِکَ الَّتِیغَلَبْتَ بِهَا کُلَّ شَیْ‌ءٍ وَبِعِزَّتِکَ الَّتِی لاَ یَقُومُ لَهَاشَیْ‌ءٌ وَبِعَظَمَتِکَ الَّتِی مَلَأَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ وَبِسُلْطَانِکَالَّذِی عَلاَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ وَبِوَجْهِکَ الْبَاقِی بَعْدَ فَنَاءِ کُلِّشَیْ‌ءٍ وَبِأَسْمَائِکَ الَّتِی مَلَأَتْ [٢] أَرْکَانَ کُلِّشَیْ‌ءٍ وَبِعِلْمِکَ الَّذِی أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ وَبِنُورِوَجْهِکَ الَّذِی أَضَاءَ لَهُ کُلُّ شَیْ‌ءٍ یَا نُورُ یَا قُدُّوسُ یَا أَوَّلَ الْأَوَّلِینَ وَیَا آخِرَ الْآخِرِینَ‌اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ [١].‌اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ‌اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ‌اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَاللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلاَءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَکُلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْ 

 

[١] فی معانی الاخبار للشیخ الصدوق : ٢٧٠ باب ١٢٧ ح ٢ عن ابی خالد الکابلی یقول : سمعت زین العابدین علیّ بن الحسین علیهما‌السلام یقول : الذنوب التی تغیّر النعم : البغی على الناس ، والزوال عن العادة فی الخیر ، واصطناع المعروف ، وکفران النعم ، وترک الشکر قال الله عز وجلّ : (إنّ الله لا یغیّر ما بقوم حتّى یغیّروا ما بأنفسهم) (الرعد : ١٢) والذنوب التی تورّث الندم : قتل النفس التی حرّم الله. قال الله تعالى : (ولا تقتلوا النفس التی حرّم الله) (المائدة : ٣٤). وقال عزّ وجلّ فی قصّة قابیل حین قتل أخاه هابیل فعجز عن دفنه فسوّلت له نفسه قتل أخیه فقتله (فأصبح من النادمین) (الإسراء : ٣٢) وترک صلة القرابة حتّى یستغنوا ، وترک الصلاة حتّى یخرج وقتها ، وترک الوصیّة وردّ المظالم ، ومنع الزکاة حتّى یحضر الموت وینغلق اللّسان. والذنوب التی تنزل النقم : عصیان العارف بالبغی والتطاول على الناس ، والاستهزاء بهم والسخریة منهم. والذنوب التی تدفع القسم : اظهار الافتقار ، والنوم عن العتمة ، وعن صلاة الغداة واستحقار النعم ، وشکوى المعبود عزّ وجلّ ، والذنوب التی تهتک العصم : شرب الخمر والعب بالقمار ، وتعاطی ما یضحک الناس من اللغو والمزاح ، وذکر عیوب الناس ، ومجالسة أهل الریب. والذنوب التی تنزل البلاء : ترک إغاثة الملهوف ، وترک معاونة المظلوم ، وتضییع الامر بالمعروف والنهی عن المنکر. والذنوب التی تدیل الأعداء : المجاهرة بالظلم ، وإعلان الفجور ، وإباحة المحظور ، وعصیان الأخیار ، والانطباع للأشرار. والذنوب التی تُعجّل الفناء : قطیعة الرحم ، والیمین الفاجرة ، والأقوال الکاذبة ، والزنا ، وسدّ طریق المسلمین ، وادّعاء الإمامة بغیر حق. والذنوب التی تقطع الرجاء : الیأس من روح الله ، والقنوط من رحمة الله ، والثقة بغیر الله ، والتکذیب بوعد الله عزّ وجلّ. والذنوب التی تظلم الهواء : السحر والکهانة ، والإیمان بالنجوم ، والتکذیب بالقدر ، وعقوق الوالدین. والذنوب التی تکشف الغطاء : الاستدانة بغیر نیّة الأداء ، والإسراف فی النفقة على الباطل ، والبخل على الأهل والولد وذوی الأرحام ، وسوء الخلق ، وقلة الصبر ، واستعمال الضجر والکسل ، والاستهانة بأهل الدین. والذنوب التی تردّ الدعاء : سوء النیة ، وخُبث السریرة ، والنفاق مع الإخوان ، وترک التصدیق بالإجابة ، وتأخیر الصلوات المفروضات حتى تذهب أوقاتها ، وترک التقرّب إلى الله عزّ وجلّ بالبرِّ والصدقة ، واستعمال البذاء والفحش فی القول. والذنوب التی تحبس غیث السماء : جور الحکّام فی القضاء ، وشهادة الزور ، وکتمان الشهادة ، ومنع الزکاة والقرض والماعون ، وقساوة القلب على أهل الفقر والفاقة ، وظلم الیتیم والأرملة ، وانتهار السائل وردّه باللیل.

 

مفاتیح الجنان، ثقة الاسلام آقا شیخ عباس قمی، فرازی از دعای کمیل بعلاوه ی پاورقی

http://lib.eshia.ir/10505/1/115

 

 

خلاصه ی کلام اینکه خدایا تا فرصت هست از گناهان ما در گذر. کلام امیر المومنین در نامه ی به مالک اشتر راجع به خواص و عوام خیلی عظیم است و اصولاً اینها یک مصادیقی دارند که وعاظ محترم که بر منبر بروند و مردم را موعظه کنند از نوعی است که معمولاً خواص اصلا توجه نمی کنند ولی در میان عوام مومنینی هم یحتمل یافت می شوند که بسیار هم توجه می کنند. و لذا شیطاینی که از روی سادگی مردم می خواهند هم عوام فریبی کنند و کلاه مردم را بردارند، خیلی راحت هم یحتمل مومنی را فریب دهند که این بابا عجب آدم خوبی است و عجب می تواند همه و همه را هم موعظه کند و آنگاه فجایعی را هم اینها می توانند به بار هم آورند. یعنی اگر طرفی که بر منبر رفته است خود را جای مراجع عظام تقلید عالی قدر و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و بلکه هم جای خدا و پیغمبر و امیر المومنین علی ابن ابیطالب و ائمه ی اطهار علیهم السلام امام زمان عجل الله فرجه الشریف جا بزند، فجایعی عظیم هم اینجا می تواند رخ دهد برای مردم زود باور هم رخ دهد و همین هم هست که در صلوات مطلقه حضرت صاحب الامر از جمله می فرماید لا منبراً الا احرقه.

یعنی یک جایی آن وصیت طوطی و بازرگان مولوی بدجوری هم به حقیقت می پیوندد که وعظ واعظ را هم وصیت صاحب الامری حساب می کند که بازرگان هم دارد آنرا برای او از قول طوطی ای که صاحبش است هم می آورد. یعنی مثلاً اینجا شما یک حرف است که دارید که از خواصی است که خود امام امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام است که از او همام هم درخواست می کند که خصلتهای مومن کدامند؟ و حضرتش اول نمی خواهد بفرماید ولی بعد که اصرار می کند هم می فرمایند. و مومنی همچون همام هم همان وقت می افتد و می میرد. و امام علیه السلام نیز می فرمایند از همین بود که می ترسیدم و ....

و اما یک وقت هم هست که منافقی و بلکه شیطانی هم خود را نه حتی جای امام جا می زند و بلکه جای خاصی از خواص هم جا می زند و میان مومنین می رود ولی چون همرنگ آنها هم نیست و در عین حال خودش را هم از روی عوام فریبی شکل آنها درآورده است، چه می شود؟ از پاکی عموم مومنین می تواند استفاده هم ببرد ولی خود هم نه تنها آن تقوی را ندارد که از آنها باشد و بلکه از خواصی پرمدعا و پررو هم هست که رو به استکبار هم می زنند. و لذا طلبه و دانشجو یحتمل هم بدتر از این بنده ی حقیر هم که نشود ولی بالاخره یحتمل هم مایل هست که از همنشینی مومنین استفاده هم برد همانطور که خود را از بقیه ی طلبه ها و مومنین بالاتر هم می داند ولی در عین حال حاضر هم نیست همچون بقیه ی طلبه ها از صفر و بلکه آیا حتی یک هم بتواند به بینهایت آیات اللهی هم برسد. و چرا؟ چون از خواص هم هست و نه طلبه ای و دانشجویی هم که باید هم مدارج و مدارکی را هم کسب کند تا برسد به مقامات عالیه ای که در آیات اللهی و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه در آیات الهی در طبیعت و ماوراء الطبیعه هم نهفته اند. یعنی بالاخره باید هم گفت که ما در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی می خواهیم هم که به ما کمک کنند ولی اینها هم نیست که ما از هیچ و صفر هم ذرة المثقالی مدعی باشیم که بالاتر هم رفته ایم. اساس کار این است که شما اگر حتی می خواهید آجری را هم در کوره بپزید، باید از صفر شروع کرده و گلش را خشت بگیرید و خشت را هم در کوره چقدر بپزید تا آجر تحویل بگیرید و بلکه بتوانید هم آیا حتی بگویید که ما کارخانه ی آجریزی هم داریم و لا غیر.

و لذا، اگر مومنی هم آمد به شما که خیر و بلکه به بنده ی حقیر هم گفت که یک پرچم سیاهی هم در محرم و صفر به در منزلت بزن و خودت هم ناراحت بودی که چرا نزده ای، و به او هم گفتی که خوب هم هست که چنین کنی ولی با این حال هم نکردی. یحتمل اگر سال بعد هم دیدی که کرونا یا مریضی ای هم آمد و او را برد و دیگر بنرهای تسلیت سیاه هم برایش زدند. یحتمل دلت را هم بسوزاند و بخواهی تو هم از طرف خانواده ات تسلیت بگویی و حتی بنر سیاه هم برایش بزنی، ولی جای آن پرچم سیاه را هم نمی گیرد و فایده ای هم ندارد اگر می گفتی ای کاش که به حرفش گوش هم کرده بودم! خدا رحمتش کند.

و خدا لعنت کند این ویروس منحوس کرونا را که به عزیزی بنده داشتم عرض می کردم که یک جاهایی مسئله از انواع حرامزادگی و حرام خواری و حرام لقمگی هم هست. ولی یک جاهایی هم مسئله از نوع تنبلی یا ساده انگاری مسئله و بلکه به اندازه ی کافی کار نکردن و حتی خوردن و خوابیدنهای بی خودی هم هست. یعنی شما اگر بخواهید بروید به یک رستوران گردان مجلل بالای برج مثلاً برج سفید تهران یا برج هتلی در سان فرانسیسکو؛ و آنگاه گارسون هم آمد از شما پرسید که نوشابه چه میل دارید؟ معمولاً کسی اظهار نمی دارد که من یک لیوان اسید کلریدریک یا اسید سولفوریک رقیق و بلکه غلیط قوی هم میل دارم!!! و اما اگر همان را یا امثال آنرا به شما بفرمایند که بصورت آمپول یا دارو باید هم میل بفرمایید و الا یا خفه می شوی یا تنگی نفس می گیری یا قلبت هم یحتمل بایستد یا دل و روده و معده و بلکه دماغت هم التهابش بدتر هم می شود و عفونت هم می کند و ...، دیگر باید تصدیق هم کرد که انتخاب با شما نیست و بلکه بهتر هم هست که حالا مسئله به این سادگی و خنده داری سه دلقک و دن کیشوت که بنده هم دارم عرض می کنم نباشد ولی اگر بفرمایند که 10 میلیون هم باید بدهی تا آیا بستری هم شوی یا آیا حتی سرپایی هم درمانت کنیم؛ آیا باز هم نمی دهید و گارسون هم که دیگر اینجا نیست که بگویید که ما را مچلمان کرده است و غذا و نوشیدنی را هم چرا نمی آورد؟! یک جاهایی یحتمل بهتر است که آنهایی که می توانند با همه ی توان هم کار کنند همانطوری هم که شهداء کووید-19 از پزشک و پرستار هم داشته ایم ولی یک جاهایی هم یحتمل مومنین و مومنات با همین صلوات و دعاهای مفاتیح و امثالهم هم بتوانند حتی به خود هر چه بیشتر هم کمک کنند و لازم هم نیست که غریبی کنیم و بگوییم ما که بلد نیستیم؛ تسبیح و صلوات شمار را دست گرفتن و صلوات فرستادن که دیگر کاری ندارد و اتفاقاً از اولین لوازم التحریرهای مومنین و مومنات هم هست و اتفاقاً هم تا دلتان بخواهد حرمت حفظ آبروی علماء اسلام و آیات عظام و بلکه پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و لذا همه ی افراد بشر و بلکه هر چه بیشتر هم حرمت مسجد الحرام و امید به خدا را هم الی ما شاء الله زیاد می کند! ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و اشیاعه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

======================

 

اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ مَّعْرِضُونَ ﴿الانبیاء: 1﴾

 

البته اینجا بعضی یحتمل اشکال هم بفرمایند که شما چرا دارید از رستورانهای گردان هتلهای تهران و سان فرانسیسکو هم بحث می فرمایید که خارج از دسترس حتی خیلی از خواص هم هست؛ نکته این است که هر چند شما نمی خواهید برای همچین رستورانهایی بدلایلی که بر همگان هم یحتمل روشن است بیرونبر هم سفارش دهید، ولی لااقل منوی رستوران گردان برج سفید را هم اینترنتی در اختیار دارید هر چند که منوی هتل هایت ریژنسی میدان امبارکادرو را هم بنده غلط نکنم دیگر مثل قدیم نشود پیدا کرد برای اینکه گویا دیگر از آن حالت رستورانی در دسترس عموم هم مثل اینکه درآمده است! اما نکته اینجا است که بالاخره می توانید اینها را با هم در دو سر دنیا اینترنتی هم مقایسه بفرمایید همانطوری که یحتمل بتوانید کارخانه های آجرپزی یا حتی هواپیماهای مسافربری را هم مقایسه شان کنید.

خوب، اینجا باز یحتمل بعضی اشکال هم کنند که ما مگر هواپیماهای مسافری هم در ایران می سازیم و مگر چند تا هم کارخانه های از این قبیل هم در ایران داریم و ما هم نمی دانستیم؟ نکته اینجا است که حتی اگر چنین کارخانه های هم نداریم، یحتمل اینترنتی که می توانید سرچش بفرمایید. علاوه بر این می توانید بطور رایانه ای هم کارخانه را الی ما شاء الله شبیه سازی رایانه ای اش بفرمایید یا خیر؟! و لذا اینجا شما بجای این مسئله فرض هم بفرمایید که یک خمینه ای- با ابعاد متناهی و بلکه حتی در بعضی موارد هم خصوصاً وقتی به فضاهای تانژانت و تانسورهای روی آنها هم می رویم- را دارید که بطور موضعی هم می خواهید آنرا از طریق اطلسی از چارتهای معادلات مشتقات جزئی هم حل کنید. خوب، حالا اینجا بجای اینکه روی آنها تقارنهایی را هم در نظر بگیرید که ماتریسهای یگانی خاص یا خطی خاص دو در دو و بلکه سه در سه و امثالهم هم هستند، بجایشان گروههای لی عمومی تری را هم در نظر بگیرید.

عرض بنده ی حقیر اینجا چیست؟ عرضم این است که اصلا این خوراک متخصصین در یافتن جوابهای معادلات مشتقات جزئی یا معمولی هم هست که تشخیص هم دهند که آیا بالاخره معادلات جوابی یکه هم دارد یا خیر؟! و اگر ندارد هم چقدر می توان در فضاهایی تابعی مختلفی واقع هم شد که در آنها دنباله ای یا سری ای از توابع هم ساخت که در بینهایت به سمت آن جواب یکه میل هم خواهند کرد و چقدر هم آسان یا سخت هم هست که این جوابها را تخمین هم بزنیم؟ و حالا شما همین کارخانه ی هواپیما سازی را هم که فقط در نظر بگیرید آنگاه توجه هم بفرمایید که ما چقدر هم کار خواهیم داشت برای اینکه کارخانه ی مورد نظری را که معقول هم باشد برای رقابت با دیگر کارخانه ها هم راه بیاندازیم یا لااقل بتوانیم هم بنوعی هواپیماهای مورد نظر خود را جورهای دیگری هم تهیه و هم نگهداری کنیم؟! بنده دیگر بیش از این چیزی نگویم چرا که خیلی هم دیر است و همینقدرش را هم بهتر بود در وقت بهتری خدمت اهل فن بطور معقولتری هم عرض می کردم. 

مثلاً یک راه عمومیت بخشیدن به مسئله همین است که بجای اینکه از تقارنهای مورد بحث به ابرتقارنها رفته و مسائل را ریسمانیشان هم کنیم، بجایش برویم به گروه های لی عمومی را سعی کنیم با برنامه ی هندسی لنگلندز هم متناظرش کنیم! یا ببینیم هندسه ی ناجابجایی متناظر آن هم کدام است و ...؟ البته اینها یک نکاتی هم هست که بیشتر مربوط است به ریاضی فیزیک مسئله و بعضی هم یحتمل اشکال کنند که اصلا به این هم ربطی ندارد که آیا چه نوشابه ای هم مایلید در رستوران گردان مورد علاقه تان سفارش هم دهید؟! بگذریم که یحتمل بعضی اینجا اشکال هم کنند که بهتر است انواع نوشابه ها را هم وارد معادلات نکنیم ولی باید هم توجه داشت که قبلاً لااقل آمپلوتوهادرونها و گراسمانیها را نیز بعضی خیلی هم وارد مسائل هندسه های مثبت یا پوزتیو آمپلتودها یا دامنه های برهمکنشها نیز فرموده اند و بسرعت هم همه و همه در این جهت مشغول کار هستند.

قَالُواْ یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ ﴿یوسف: 97﴾

 

أَنْصِفِ اللَّهَ وَ أَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِکَ وَ مِنْ خَاصَّةِ أَهْلِکَ وَ مَنْ لَکَ فِیهِ هَوًى مِنْ رَعِیَّتِکَ فَإِنَّکَ إِلَّا تَفْعَلْ تَظْلِمْ وَ مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللَّهِ کَانَ اللَّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ وَ مَنْ خَاصَمَهُ اللَّهُ أَدْحَضَ حُجَّتَهُ وَ کَانَ لِلَّهِ حَرْباً حَتَّى یَنْزِعَ وَ یَتُوبَ وَ لَیْسَ شَیْ ءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْیِیرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ تَعْجِیلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ یَسْمَعُ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِینَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِینَ بِالْمِرْصَادِ وَ لْیَکُنْ أَحَبُّ الْأُمُورِ إِلَیْکَ أَوْسَطَهَا فِی الْحَقِّ وَ أَعَمَّهَا فِی الْعَدْلِ وَ أَجْمَعَهَا لِرِضَى الرَّعِیَّةِ فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّةِ یُجْحِفُ بِرِضَى الْخَاصَّةِ وَ إِنَّ سُخْطَ الْخَاصَّةِ یُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعَامَّةِ وَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِیَّةِ أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِی مَئُونَةً فِی الرَّخَاءِ وَ أَقَلَّ مَعُونَةً لَهُ فِی الْبَلَاءِ وَ أَکْرَهَ لِلْإِنْصَافِ وَ أَسْأَلَ بِالْإِلْحَافِ وَ أَقَلَّ شُکْراً عِنْدَ الْإِعْطَاءِ وَ أَبْطَأَ عُذْراً عِنْدَ الْمَنْعِ وَ أَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ مُلِمَّاتِ الدَّهْرِ مِنْ أَهْلِ الْخَاصَّةِ وَ إِنَّمَا عَمُودُ الدِّینِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِینَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّةِ فَلْیَکُنْ صَغْوُکَ لَهُمْ وَ مَیْلُکَ مَعَهُمْ

 

10- با خدا به انصاف رفتار کن (اوامر او را کار بند و از نواهیش بپرهیز) و از جانب خود و خویشان نزدیک و هر رعیّتى که دوستش مى‌دارى در باره مردم انصاف را از دست مده (نه خود بآنها ستم نما و نه بگذار خویشان و دوستانت بنام تو ستم نمایند) که اگر نکنى ستمکار باشى و کسیکه با بندگان خدا ستم کند خدا بجاى بندگانش با او دشمن است، و خدا با هر که‌ دشمن باشد برهان و دلیلش را نادرست مى‌گرداند (عذرش را نمى‌پذیرد) و آن کس در جنگ با خدا است تا اینکه (از ستم) دست کشد و توبه و بازگشت نماید، و تغییر (از دست رفتن) نعمت خدا و زود بخشم آوردن (دورى از رحمت) او را هیچ چیز مؤثّرتر از ستمگرى (بر بندگان خدا) نیست، زیرا خدا دعاى ستمدیدگان را شنوا و در کمین ستمکاران است (انتقام آنان را خواهد کشید).

11- و کارى که باید بیش از هر کار دوست داشته باشى میانه روى در حقّ است، و همگانى کردن آن در برابرى و دادگرى که بیشتر سبب خوشنودى رعیّت مى‌گردد (در هر کار آنرا اختیار کن که بصلاح حال همه باشد هر چند بر خواصّ گران آمده از آن راضى نباشند) زیرا خشم همگان رضاء و خوشنودى چند تن را پایمال مى‌سازد، و خشم چند تن در برابر خوشنودى همگان اهمیّت ندارد، 12- و از رعیّت هیچکس بر حکمران در هنگام رفاه و آسانى گران بارتر، و در گرفتارى کم یارى کننده‌تر، و در انصاف و برابرى ناراضى‌تر، و در خواهش پر اصرارتر، و موقع بخشش کم سپاستر، و هنگام ردّ دیر عذر پذیرنده‌تر، و در پیشآمد سختیهاى روزگار در شکیبائى سست‌تر، از خواصّ نیست، 13- و ستون دین و انبوهى مسلمانها و آماده براى (جلوگیرى از) دشمنان همگان از مردم هستند (نه چند تن از خواصّ که از آنان به تنهایى کارى ساخته نیست) پس باید با آنان همراه بوده و میل و رغبت تو با آنها باشد.

 

نهج البلاغه ترجمه مرحوم فیض الاسلام، جلد 5، ص 995-997

http://lib.eshia.ir/11479/5/997

 

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِرَحْمَتِکَ الَّتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍوَبِقُوَّتِکَ الَّتِی قَهَرْتَ بِهَا کُلَّ شَیْ‌ءٍ وَخَضَعَ لَهَاکُلُّ شَیْ‌ءٍ وَذَلَّ لَهَا کُلُّ شَیْ‌ءٍ وَبِجَبَرُوتِکَ الَّتِیغَلَبْتَ بِهَا کُلَّ شَیْ‌ءٍ وَبِعِزَّتِکَ الَّتِی لاَ یَقُومُ لَهَاشَیْ‌ءٌ وَبِعَظَمَتِکَ الَّتِی مَلَأَتْ کُلَّ شَیْ‌ءٍ وَبِسُلْطَانِکَالَّذِی عَلاَ کُلَّ شَیْ‌ءٍ وَبِوَجْهِکَ الْبَاقِی بَعْدَ فَنَاءِ کُلِّشَیْ‌ءٍ وَبِأَسْمَائِکَ الَّتِی مَلَأَتْ [٢] أَرْکَانَ کُلِّشَیْ‌ءٍ وَبِعِلْمِکَ الَّذِی أَحَاطَ بِکُلِّ شَیْ‌ءٍ وَبِنُورِوَجْهِکَ الَّذِی أَضَاءَ لَهُ کُلُّ شَیْ‌ءٍ یَا نُورُ یَا قُدُّوسُ یَا أَوَّلَ الْأَوَّلِینَ وَیَا آخِرَ الْآخِرِینَ‌اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَهْتِکُ الْعِصَمَ [١].‌اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ النِّقَمَ‌اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ‌اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تَحْبِسُ الدُّعَاءَاللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُنْزِلُ الْبَلاَءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِی کُلَّ ذَنْبٍ أَذْنَبْتُهُ وَکُلَّ خَطِیئَةٍ أَخْطَأْ 

 

[١] فی معانی الاخبار للشیخ الصدوق : ٢٧٠ باب ١٢٧ ح ٢ عن ابی خالد الکابلی یقول : سمعت زین العابدین علیّ بن الحسین علیهما‌السلام یقول : الذنوب التی تغیّر النعم : البغی على الناس ، والزوال عن العادة فی الخیر ، واصطناع المعروف ، وکفران النعم ، وترک الشکر قال الله عز وجلّ : (إنّ الله لا یغیّر ما بقوم حتّى یغیّروا ما بأنفسهم) (الرعد : ١٢) والذنوب التی تورّث الندم : قتل النفس التی حرّم الله. قال الله تعالى : (ولا تقتلوا النفس التی حرّم الله) (المائدة : ٣٤). وقال عزّ وجلّ فی قصّة قابیل حین قتل أخاه هابیل فعجز عن دفنه فسوّلت له نفسه قتل أخیه فقتله (فأصبح من النادمین) (الإسراء : ٣٢) وترک صلة القرابة حتّى یستغنوا ، وترک الصلاة حتّى یخرج وقتها ، وترک الوصیّة وردّ المظالم ، ومنع الزکاة حتّى یحضر الموت وینغلق اللّسان. والذنوب التی تنزل النقم : عصیان العارف بالبغی والتطاول على الناس ، والاستهزاء بهم والسخریة منهم. والذنوب التی تدفع القسم : اظهار الافتقار ، والنوم عن العتمة ، وعن صلاة الغداة واستحقار النعم ، وشکوى المعبود عزّ وجلّ ، والذنوب التی تهتک العصم : شرب الخمر والعب بالقمار ، وتعاطی ما یضحک الناس من اللغو والمزاح ، وذکر عیوب الناس ، ومجالسة أهل الریب. والذنوب التی تنزل البلاء : ترک إغاثة الملهوف ، وترک معاونة المظلوم ، وتضییع الامر بالمعروف والنهی عن المنکر. والذنوب التی تدیل الأعداء : المجاهرة بالظلم ، وإعلان الفجور ، وإباحة المحظور ، وعصیان الأخیار ، والانطباع للأشرار. والذنوب التی تُعجّل الفناء : قطیعة الرحم ، والیمین الفاجرة ، والأقوال الکاذبة ، والزنا ، وسدّ طریق المسلمین ، وادّعاء الإمامة بغیر حق. والذنوب التی تقطع الرجاء : الیأس من روح الله ، والقنوط من رحمة الله ، والثقة بغیر الله ، والتکذیب بوعد الله عزّ وجلّ. والذنوب التی تظلم الهواء : السحر والکهانة ، والإیمان بالنجوم ، والتکذیب بالقدر ، وعقوق الوالدین. والذنوب التی تکشف الغطاء : الاستدانة بغیر نیّة الأداء ، والإسراف فی النفقة على الباطل ، والبخل على الأهل والولد وذوی الأرحام ، وسوء الخلق ، وقلة الصبر ، واستعمال الضجر والکسل ، والاستهانة بأهل الدین. والذنوب التی تردّ الدعاء : سوء النیة ، وخُبث السریرة ، والنفاق مع الإخوان ، وترک التصدیق بالإجابة ، وتأخیر الصلوات المفروضات حتى تذهب أوقاتها ، وترک التقرّب إلى الله عزّ وجلّ بالبرِّ والصدقة ، واستعمال البذاء والفحش فی القول. والذنوب التی تحبس غیث السماء : جور الحکّام فی القضاء ، وشهادة الزور ، وکتمان الشهادة ، ومنع الزکاة والقرض والماعون ، وقساوة القلب على أهل الفقر والفاقة ، وظلم الیتیم والأرملة ، وانتهار السائل وردّه باللیل.

 

مفاتیح الجنان، ثقة الاسلام آقا شیخ عباس قمی، فرازی از دعای کمیل بعلاوه ی پاورقی

http://lib.eshia.ir/10505/1/115

 

 

خلاصه ی کلام اینکه خدایا تا فرصت هست از گناهان ما در گذر. کلام امیر المومنین در نامه ی به مالک اشتر راجع به خواص و عوام خیلی عظیم است و اصولاً اینها یک مصادیقی دارند که وعاظ محترم که بر منبر بروند و مردم را موعظه کنند از نوعی است که معمولاً خواص اصلا توجه نمی کنند ولی در میان عوام مومنینی هم یحتمل یافت می شوند که بسیار هم توجه می کنند. و لذا شیطاینی که از روی سادگی مردم می خواهند هم عوام فریبی کنند و کلاه مردم را بردارند، خیلی راحت هم یحتمل مومنی را فریب دهند که این بابا عجب آدم خوبی است و عجب می تواند همه و همه را هم موعظه کند و آنگاه فجایعی را هم اینها می توانند به بار هم آورند. یعنی اگر طرفی که بر منبر رفته است خود را جای مراجع عظام تقلید عالی قدر و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و بلکه هم جای خدا و پیغمبر و امیر المومنین علی ابن ابیطالب و ائمه ی اطهار علیهم السلام امام زمان عجل الله فرجه الشریف جا بزند، فجایعی عظیم هم اینجا می تواند رخ دهد برای مردم زود باور هم رخ دهد و همین هم هست که در صلوات مطلقه حضرت صاحب الامر از جمله می فرماید لا منبراً الا احرقه.

یعنی یک جایی آن وصیت طوطی و بازرگان مولوی بدجوری هم به حقیقت می پیوندد که وعظ واعظ را هم وصیت صاحب الامری حساب می کند که بازرگان هم دارد آنرا برای او از قول طوطی ای که صاحبش است هم می آورد. یعنی مثلاً اینجا شما یک حرف است که دارید که از خواصی است که خود امام امیرالمومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام است که از او همام هم درخواست می کند که خصلتهای مومن کدامند؟ و حضرتش اول نمی خواهد بفرماید ولی بعد که اصرار می کند هم می فرمایند. و مومنی همچون همام هم همان وقت می افتد و می میرد. و امام علیه السلام نیز می فرمایند از همین بود که می ترسیدم و ....

و اما یک وقت هم هست که منافقی و بلکه شیطانی هم خود را نه حتی جای امام جا می زند و بلکه جای خاصی از خواص هم جا می زند و میان مومنین می رود ولی چون همرنگ آنها هم نیست و در عین حال خودش را هم از روی عوام فریبی شکل آنها درآورده است، چه می شود؟ از پاکی عموم مومنین می تواند استفاده هم ببرد ولی خود هم نه تنها آن تقوی را ندارد که از آنها باشد و بلکه از خواصی پرمدعا و پررو هم هست که رو به استکبار هم می زنند. و لذا طلبه و دانشجو یحتمل هم بدتر از این بنده ی حقیر هم که نشود ولی بالاخره یحتمل هم مایل هست که از همنشینی مومنین استفاده هم برد همانطور که خود را از بقیه ی طلبه ها و مومنین بالاتر هم می داند ولی در عین حال حاضر هم نیست همچون بقیه ی طلبه ها از صفر و بلکه آیا حتی یک هم بتواند به بینهایت آیات اللهی هم برسد. و چرا؟ چون از خواص هم هست و نه طلبه ای و دانشجویی هم که باید هم مدارج و مدارکی را هم کسب کند تا برسد به مقامات عالیه ای که در آیات اللهی و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه در آیات الهی در طبیعت و ماوراء الطبیعه هم نهفته اند. یعنی بالاخره باید هم گفت که ما در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی می خواهیم هم که به ما کمک کنند ولی اینها هم نیست که ما از هیچ و صفر هم ذرة المثقالی مدعی باشیم که بالاتر هم رفته ایم. اساس کار این است که شما اگر حتی می خواهید آجری را هم در کوره بپزید، باید از صفر شروع کرده و گلش را خشت بگیرید و خشت را هم در کوره چقدر بپزید تا آجر تحویل بگیرید و بلکه بتوانید هم آیا حتی بگویید که ما کارخانه ی آجریزی هم داریم و لا غیر.

و لذا، اگر مومنی هم آمد به شما که خیر و بلکه به بنده ی حقیر هم گفت که یک پرچم سیاهی هم در محرم و صفر به در منزلت بزن و خودت هم ناراحت بودی که چرا نزده ای، و به او هم گفتی که خوب هم هست که چنین کنی ولی با این حال هم نکردی. یحتمل اگر سال بعد هم دیدی که کرونا یا مریضی ای هم آمد و او را برد و دیگر بنرهای تسلیت سیاه هم برایش زدند. یحتمل دلت را هم بسوزاند و بخواهی تو هم از طرف خانواده ات تسلیت بگویی و حتی بنر سیاه هم برایش بزنی، ولی جای آن پرچم سیاه را هم نمی گیرد و فایده ای هم ندارد اگر می گفتی ای کاش که به حرفش گوش هم کرده بودم! خدا رحمتش کند.

و خدا لعنت کند این ویروس منحوس کرونا را که به عزیزی بنده داشتم عرض می کردم که یک جاهایی مسئله از انواع حرامزادگی و حرام خواری و حرام لقمگی هم هست. ولی یک جاهایی هم مسئله از نوع تنبلی یا ساده انگاری مسئله و بلکه به اندازه ی کافی کار نکردن و حتی خوردن و خوابیدنهای بی خودی هم هست. یعنی شما اگر بخواهید بروید به یک رستوران گردان مجلل بالای برج مثلاً برج سفید تهران یا برج هتلی در سان فرانسیسکو؛ و آنگاه گارسون هم آمد از شما پرسید که نوشابه چه میل دارید؟ معمولاً کسی اظهار نمی دارد که من یک لیوان اسید کلریدریک یا اسید سولفوریک رقیق و بلکه غلیط قوی هم میل دارم!!! و اما اگر همان را یا امثال آنرا به شما بفرمایند که بصورت آمپول یا دارو باید هم میل بفرمایید و الا یا خفه می شوی یا تنگی نفس می گیری یا قلبت هم یحتمل بایستد یا دل و روده و معده و بلکه دماغت هم التهابش بدتر هم می شود و عفونت هم می کند و ...، دیگر باید تصدیق هم کرد که انتخاب با شما نیست و بلکه بهتر هم هست که حالا مسئله به این سادگی و خنده داری سه دلقک و دن کیشوت که بنده هم دارم عرض می کنم نباشد ولی اگر بفرمایند که 10 میلیون هم باید بدهی تا آیا بستری هم شوی یا آیا حتی سرپایی هم درمانت کنیم؛ آیا باز هم نمی دهید و گارسون هم که دیگر اینجا نیست که بگویید که ما را مچلمان کرده است و غذا و نوشیدنی را هم چرا نمی آورد؟! یک جاهایی یحتمل بهتر است که آنهایی که می توانند با همه ی توان هم کار کنند همانطوری هم که شهداء کووید-19 از پزشک و پرستار هم داشته ایم ولی یک جاهایی هم یحتمل مومنین و مومنات با همین صلوات و دعاهای مفاتیح و امثالهم هم بتوانند حتی به خود هر چه بیشتر هم کمک کنند و لازم هم نیست که غریبی کنیم و بگوییم ما که بلد نیستیم؛ تسبیح و صلوات شمار را دست گرفتن و صلوات فرستادن که دیگر کاری ندارد و اتفاقاً از اولین لوازم التحریرهای مومنین و مومنات هم هست و اتفاقاً هم تا دلتان بخواهد حرمت حفظ آبروی علماء اسلام و آیات عظام و بلکه پیغمبر اکرم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و لذا همه ی افراد بشر و بلکه هر چه بیشتر هم حرمت مسجد الحرام و امید به خدا را هم الی ما شاء الله زیاد می کند! ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و اشیاعه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

قَالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتَانِیَ الْکِتَابَ وَجَعَلَنِی نَبِیًّا ﴿مریم: 30﴾

زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاء وَالْبَنِینَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَیْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَلِکَ مَتَاعُ الْحَیَاةِ الدُّنْیَا وَاللّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ ﴿آل عمران: 14﴾

 

السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِ اللهِ ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا بْنَ رَسُولِ الله [١] ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا بْنَ أَمِیرِ المُؤْمِنِینَ وَابْنَ سَیِّدِ الوَصِیِّینَ ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا بْنَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمِینَ ، السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَ الله وَابْنَ ثارِهِ وَالوِتْرَ المَوتُورَ ، السَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى الاَرْواحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنائِکَ عَلَیْکُمْ مِنِّی جَمیعاً سَلامُ الله أَبَداً مابَقِیتُ وَبَقِیَ اللَیْلُ وَالنَّهارُ. یا أَبا عَبْدِ الله لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِیَّةُ وَجَلّتْ وَعَظُمَتِ المُصِیبَةُ بِکَ [٢] عَلَیْنا وَعَلى جَمِیعِ أَهْلِ الإسْلامِ ، وَجَلَّتْ وَعَظُمَتْ مُصِیبَتُکَ فِی السَّماواتِ عَلى جَمِیعِ أَهْلِ السَّماواتِ ، فَلَعَنَ الله اُمَّةً أَسَّسَتْ أَساسَ الظُّلْمِ وَالجَوْرِ عَلَیْکُمْ أَهْلَ البَیْتِ ، وَلَعَنَ الله اُمَّةً دَفَعَتْکُمْ عَنْ مَقامِکُمْ وَأَزالَتْکُمْ عَنْ مَراتِبکُمُ الَّتِی رَتَّبَکُمُ الله فِیها ، وَلَعَنَ الله اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ وَلَعَنَ الله المُمَهِّدِینَ لَهُمْ بِالتَّمْکِینِ مِنْ قِتالِکُمْ ، بَرِئْتُ إِلى الله وَإِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَمِنْ أَشْیاعِهِمْ [٣] وَأَتْباعِهِمْ وَأَوْلِیائِهِمْ. یا أَبا عَبْدِ الله إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ إِلى یَوْمِ القِیامَةِ ، وَلَعَنَ الله آلَ زِیادٍ وَآلَ مرَوْانٍ وَلَعَنَ الله بَنِی اُمَیَّةَ قاطِبَةً وَلَعَنَ الله ابْنَ مَرْجانَةَ وَلَعَنَ الله عُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَلَعَنَ الله شِمْراً ، وَلَعَنَ الله اُمَّةً أَسْرَجَتْ وَأَلجَمَتْ وَتَنَقَّبَتْ لِقِتالِکَ ، بِأَبِی أَنْتَ وَاُمِّی لَقَدْ عَظُمَ مُصابِی بِکَ فَأَسْأَلُ الله الَّذِی أَکْرَمَ مَقامَکَ وَأَکْرَمَنِی أَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثارِکَ مَعَ إِمامٍ مَنْصُورٍ مِنْ أَهْلِ بَیْتِ مُحَمَّدٍ صلى‌الله‌علیه‌وآله. اللّهُمَّ اجْعَلْنِی عِنْدَکَ وَجِیها بِالحُسَیْنِ علیه‌السلام فِی الدُّنْیا وَالآخِرةِ ، یا أبا عَبْدِ الله إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلى الله وَإِلى رَسُولِهِ وَإِلى أَمِیرِ المُؤْمِنِینَ وَإِلى فاطِمَةَ وَإِلى الحَسَنِ وَإِلَیْکَ 

بِمُوالاتِکَ وَبِالبَرائةِ مِمَّنْ قاتَلَکَ وَنَصَبَ لَکَ الحَرْبَ وَبِالبَرائةِ مِمَّنْ أَسَّسَ أَساسَ الظُّلْمِ وَالجَوْرِ عَلَیْکُمْ ، وَأَبْرَأُ إِلى الله وَإِلى رَسُولِهِ [١] مِمَّنْ أَسَّسَ أَساسَ ذلِکَ وَبَنى عَلَیهِ بُنْیانَهُ وَجَرى فِی ظُلْمِهِ وَجَوْرِهِ عَلَیْکُمْ وَعَلى أَشْ یا عِکُمْ ، بَرِئْتُ إِلى الله وَإِلَیْکُمْ مِنْهُمْ وَأَتَقَرَّبُ إِلى الله ثُمَّ إِلَیْکُمْ بِمُوالاتِکُمْ وَمُوالاةِ وَلِیِّکُمْ وَالبَرائةِ مِنْ أَعْدائِکُمْ وَالنَّاصِبِینَ لَکُمْ الحَرْبَ وَبِالبَرائةِ مِنْ أَشْ یا عِهِمْ وَأَتْباعِهِمْ. إِنِّی سِلْمٌ لِمَنْ سالَمَکُمْ وَحَرْبٌ لِمَنْ حارَبَکُمْ وَوَلِیُّ لِمَنْ وَالاکُمْ وَعَدُوٌ لِمَنْ عاداکُمْ ، فَأَسْأَلُ الله الَّذِی أَکْرَمَنِی بِمَعْرِفَتِکُمْ وَمَعْرِفَةِ أَوْلِیائِکُمْ وَرَزَقَنِی البَرائةِ مِنْ أَعْدائِکُمْ أَنْ یَجْعَلَنِی مَعَکُمْ فِی الدُّنْیا وَالآخِرةِ وَأَنْ یُثَبِّتَ لِی عِنْدَکُمْ قَدَمَ صِدْقٍ فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ ، وَأَسْأَلُهُ أَنْ یُبَلِّغَنِی المَقامَ المَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ الله وَأَنْ یَرْزُقَنِی طَلَبَ ثارِی مَعَ إِمامِ هُدىً [٢] ظاهِرٍ ناطِقٍ بِالحَقِّ [٣] مِنْکُمْ ، وَأَسْأَلُ الله بِحَقِّکُمْ وَبِالَّشْأنِ الَّذِی لَکُمْ عِنْدَهُ أَنْ یُعْطِیَنِی بِمُصابِی بِکُمْ أَفْضَلَ مایُعْطِی مُصاباً بِمُصِیبَتِهِ ، مُصِیبَةً ماأَعْظَمَها وَأَعْظَمَ رَزِیَّتَها فِی الإسْلامِ وَفِی جَمِیعِ السَّماواتِ وَالأَرْضِ [٤]! اللّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی مَقامِی هذا مِمَّنْ تَنالَهُ مِنْکَ صَلَواتٌ وَرَحْمَةٌ وَمَغْفِرَهٌ ، اللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَمَماتِی مَماتَ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ ، اللّهُمَّ إِنَّ هذا یَوْمٌ تَبَرَّکَتْ بِهِ [٥] بَنُو اُمَیَّةَ وَابْنُ آکِلَةِ الاَکْبادِ اللَّعِینُ ابْنُ اللَّعِینِ عَلى لِسانِکَ [٦] وَلِسانِ نَبِیِّکَ صلى‌الله‌علیه‌وآله فِی کُلِّ مَوْطِنٍ وَمَوْقِفٍ وَقَفَ فِیهِ نَبِیُّکَ صلى‌الله‌علیه‌وآله[٧] ؛ اللّهُمَّ العَنْ أَبا سُفیانَ وَمُعاوِیَةَ وَیَزِیدَ بْنَ مُعاوِیَةَ عَلَیْهِمْ مِنْکَ اللَّعْنَةُ أَبَدَ الابِدِینَ ، وَهذا یَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِیادٍ وَآلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الحُسَیْنَ صَلَواتُ الله عَلَیْهِ [٨] ، اللّهُمَّ فَضاعِفْ عَلَیْهِمْ اللَّعْنَ 

مِنْکَ [١] وَالعَذابَ الالیم [٢] ، اللّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ فِی هذا الیَوْمِ وَفِی مَوْقِفِی هذا وَأَیامِ حَیاتِی بِالبَرائَةِ مِنْهُمْ وَاللَّعْنَةِ عَلَیْهِمْ وَبِالمُوالاةِ لِنَبِیِّکَ وَآلِ نَبِیِّکَ عَلَیهِ وَ [٣] علَیْهِمُ ، السَّلامُ.

ثم تقول مائة مرة : اللّهُمَّ العَنْ أَوَّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَآخِرَ تابِعٍ لَهُ عَلى ذلِکَ ، اللّهُمَّ العَنْ العِصابَةَ الَّتِی [٤] جاهَدَتِ الحُسَیْنَ وَشایَعَتْ وَبایَعَتْ وَتابَعَتْ [٥] عَلى قَتْلِهِ اللّهُمَّ العَنْهُمْ جَمیعاً.

ثم تقول مائة مرة : السَّلامُ عَلَیْکَ یا أَبا عَبْدِ الله وَعَلى الأَرواحِ الَّتِی حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکَ مِنِّی سَلامُ اللهِ أَبَداً [٦] مابَقِیتُ وَبَقِیَ اللَیْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ الله آخِرَ العَهْدِ مِنِّی لِزِیارَتِکُمْ [٧]. السَّلامُ عَلى الحُسَیْنِ وَعَلى عَلِیِّ بْنِ الحُسَیْنِ وَعَلى أَوْلادِ الحُسَیْنِ [٨] وَعَلى أَصْحابِ الحُسَیْنِ.

ثم تقول :

اللّهُمَّ خُصَّ أَنْتَ أَوَّلَ ظالِمٍ بِاللَّعْنِ مِنِّی وَأَبْدأْ بِهِ أَوَّلاً ثُمَّ العن [٩] الثَّانِی وَالثَّالِثَ وَالرَّابِعَ ، اللّهُمَّ الْعَنْ یَزِیدَ خامِساً وَالعَنْ عُبَیْدَ الله بْنَ زِیادٍ وَابْنَ مَرْجانَةَ وَعُمَرَ بْنَ سَعْدٍ وَشِمْراً وَآلَ أَبِی سُفْیانَ وَآلَ زِیادٍ وَآلَ مَرْوانَ إلى یَوْمِ القِیامَةِ.

ثم تسجد وَتقول : اللّهُمَّ لَکَ الحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرِینَ لَکَ عَلى مُصابِهِمْ ، الحَمْدُ للهِ عَلى عَظِیمِ رَزِیَّتِی ، اللّهُمَّ ارْزُقْنِی شَفاعَةَ الحُسَیْنِ یَوْمَ الوُرُودِ وَثَبِّتْ لِی قَدَمَ صِدْقٍ عِنْدَکَ مَعَ الحُسَیْنِ وَأَصْحابِ الحُسَیْنِ الَّذِینَ بَذَلُوا مُهَجَهُمْ دُونَ الحُسَیْنِ علیه‌السلام

 

 

سَلامُ الله وَسَلامُ مَلائِکَتِهِ المُقَرَّبِینَ وَأَنْبِیائِهِ المُرْسَلِینَ وَعِبادِهِ الصَّالِحِینَ وَجَمِیعِ الشُّهَداء وَالصِّدِّیقِینَ وَالزَّاکِیاتُ [١] الطَّیِّباتُ فِیما تَغْتَدِی وَتَرُوحُ عَلَیْکَ یا بْنَ أَمِیرِ المُؤْمِنِینَ أَشْهَدُ لَکَ بِالتَّسْلِیمِ وَالتَّصْدِیقِ وَالوَفاءِ وَالنَّصِیحَةِ لِخَلَفِ النَّبِیِّ صلى‌الله‌علیه‌وآله المُرْسَلِ وَالسِّبْطِ المُنْتَجَبِ وَالدَّلِیلِ العالِمِ وَالوَصِیِّ المُبَلِّغِ وَالمَظْلُومِ المُهْتَضَمِ ، فَجَزاکَ الله عَنْ رَسُولِهِ وَعَنْ أَمِیرِ المُؤْمِنِینَ وَعَنْ الحَسَنِ [٢] وَالحُسَیْنِ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِمْ أَفْضَلَ الجَزاءِ بِما صَبَرْتَ وَاحْتَسَبْتَ وَأَعَنْتَ فَنِعْمَ عُقْبى الدَّارِ. لَعَنَ الله مَنْ قَتَلَکَ وَلَعَنَ الله مَنْ جَهِلَ حَقَّکَ وَاسْتَخَفَّ بِحُرْمَتِکَ وَلَعَنَ الله مَنْ حالَ بَیْنَکَ وَبَیْنَ ماءِ الفُراتِ ، أَشْهَدُ أَنَّکَ قُتِلْتَ مَظْلُوما وَأَنَّ الله مُنْجِزٌ لَکُمْ ماوَعَدَکُمْ. جِئْتُکَ یا بْنَ أَمِیرِ المُؤْمِنِینَ وَافِداً إِلَیْکُمْ وَقَلَبْیِ مُسَلِّمٌ لَکُمْ تابِعٌ وَأَنا لَکُمْ تابِعٌ وَنُصْرَتِی لَکُمْ مُعَدَّةٌ حَتّى یَحْکُمَ الله وَهُوَ خَیْرُ الحاکِمِینَ فَمَعَکُمْ مَعَکُمْ لامَعَ عَدُوِّکُمْ ، إِنِّی بِکُمْ وَبِإِیَّابِکُمْ [٣] مِنَ المُؤْمِنِینَ وَبِمَنْ خالَفَکُمْ وَقَتَلَکُمْ مِنَ الکافِرِینَ قَتَلَ الله اُمَّةً قَتَلَتْکُمْ بِالاَیْدِی وَالألْسُنِ.

 

 

یا مَنْ رَأى العَبّاسَ کَرَّ عَلى جَماهِیرِ النَّقَد

وَوَراهُ مِنْ أَبْناءِ حَیْدَرَ کُلُّ لَیْثٍ ذِی لَبَدِ

 

أنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِی أُصِیبَ بِرَأسِهِ مَقْطُوعَ یَدِ

وَیْلِی عَلى شِبْلِی أَمالَ بِرَأسِهِ ضَرْبُ العَمَدِ

 

 

اینکه یل امّ البنین حضرت عباس علیه السلام نیز برای مولایش که همان برادرش حضرت ابا عبد الله الحسین علیه السلام هم بود چه کرد؟ بر ما چندان روشن نمی شود حتی اگر با چنان مصیبتی نیز خود مورد اصابت هم قرار گیریم. 

یک چیزی که کرونا به ما یاد می دهد این است که وقتی در درون مصیبتی به عظمت وبا گونه ی اپیدمی کرونا هم واقع شده ایم، یحتمل راه حل برونرفت از آن را هم خود نمی توانیم بیابیم چرا که فقط یک مصیبتی هم نیست که مخصوص یک نفر و دو نفر و یک قوم و دو قوم هم باشد و بلکه مصیبتی هم شده است جهانی! مسئله دیگر فقط این نیست که دل و دماغ و معده روده هم به نوعی دچار آنفولانزا شده اند یا چطور هم می خواهیم دیابتیها را درمان هم کنیم یا حتی چطور امراض روانی را هم می خواهیم بلکه التیام بخشیم؟ فقط تیفوس و دیفتری و سل یک نفر و یک شخصی نیست و متاسفانه یک مرضی شده است همه جا گیر و جهانی که حالا ان شاء الله با تزریق واکسنش بهبود هم می یابد.

یحتمل بعضی اینجا اشکال کنند که در این عصر علم و دانشی که ما داریم و این همه پیشرفتهایی که بشر کرده است، خوب دیگر ائمه ی جماعات و جمعه و بلکه حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف به چه معنا است و می خواهیم چه کنیم؟ شهید و شهادت اینجا دیگر یعنی چه و به چه معنا است؟ البته اینجا یحتمل یک تفرقه و بلکه حتی شقاقی هم می تواند رخ دهد وقتی بین علمای دین و دانش الهی و ماوراء الطبیعه و از آن طرف هم دانشمندان علوم طبیعی شدیداً هم اختلافاتی بیافتد و بلکه یک فساد عظیمی هم در این میان ایجاد شود که همه و همه را مبتلا کند. تا جایی که وقتی دین و علم و اسلام هم حاکم است بر کل جامعه و حتی بر جهان، آنگاه مقام شهید و شهادت هم روشن باشد، ولی همچین هم که دین و دانش و اسلام را بشریت تصمیم هم بگیرد که دروغ است و بلکه اساطیر الاولین هم هست و حتی بگوید هم کدام خدا؟ و کدام پیغمبر؟ و کدام ائمه ی اطهار؟ و کدام امام زمان عجل الله فرجه الشریف؟ و فرعونیت و شاهنشاهی را بخواهد جایگزینش کند، آنگاه بعید هم نیست که نزد بعضیها یحتمل خیلی هم اشکال شود که شعبان جعفری هم که برای خودش واقعاً یک یلی هم بوده است بزرگتر از طیب حاج رضایی؛ کدام طیب حاج رضایی؟ کدام علماء اسلام؟ کدام ملا و آخوند؟ کدام علوم ماوراء الطبیعه و کدام علوم طبیعی؟ حتی کدام شهید همدانی و کدام شهید سلیمانی؟ کدام کشک؟ اینجا فقط این نیست که خودی هم به خودی می زند و بلکه همه و همه، همه چیز را هاشا هم می کنند و می زنند زیرش و می دود در پی به کسب و کار خودش آیا حتی چقدر هم رسیدن؟! خدا لعنت کند هر چه ظالم است و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعت ته وارفع درجته.

1. وَمِنْهُم مَّن یَسْتَمِعُ إِلَیْکَ وَجَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَکِنَّةً أَن یَفْقَهُوهُ وَفِی آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِن یَرَوْا کُلَّ آیَةٍ لَّا یُؤْمِنُوا بِهَا حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوکَ یُجَادِلُونَکَ یَقُولُ الَّذِینَ کَفَرُوا إِنْ هَـٰذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ‎﴿الأنعام: ٢٥﴾‏

2. وَإِذَا تُتْلَىٰ عَلَیْهِمْ آیَاتُنَا قَالُوا قَدْ سَمِعْنَا لَوْ نَشَاءُ لَقُلْنَا مِثْلَ هَـٰذَا إِنْ هَـٰذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ‎﴿الأنفال: ٣١﴾‏

3. وَإِذَا قِیلَ لَهُم مَّاذَا أَنزَلَ رَبُّکُمْ قَالُوا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ‎﴿النحل: ٢٤﴾‏

4. لَقَدْ وُعِدْنَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا هَـٰذَا مِن قَبْلُ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ‎﴿المؤمنون: ٨٣﴾‏

5. وَقَالُوا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ اکْتَتَبَهَا فَهِیَ تُمْلَىٰ عَلَیْهِ بُکْرَةً وَأَصِیلًا ‎﴿الفرقان: ٥﴾‏

6. لَقَدْ وُعِدْنَا هَـٰذَا نَحْنُ وَآبَاؤُنَا مِن قَبْلُ إِنْ هَـٰذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ‎﴿النمل: ٦٨﴾‏

7. وَالَّذِی قَالَ لِوَالِدَیْهِ أُفٍّ لَّکُمَا أَتَعِدَانِنِی أَنْ أُخْرَجَ وَقَدْ خَلَتِ الْقُرُونُ مِن قَبْلِی وَهُمَا یَسْتَغِیثَانِ اللَّهَ وَیْلَکَ آمِنْ إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَیَقُولُ مَا هَـٰذَا إِلَّا أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ‎﴿الأحقاف: ١٧﴾‏

8. إِذَا تُتْلَىٰ عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ‎﴿القلم: ١٥﴾‏

9. إِذَا تُتْلَىٰ عَلَیْهِ آیَاتُنَا قَالَ أَسَاطِیرُ الْأَوَّلِینَ ‎﴿المطففین: ١٣﴾‏

 

این آیات عظیم الهی در مورد اساطیر الاولین را اگر بدقت ملاحظه کنیم متوجه هم می شویم که وقتی از جمله تعداد مزه ها رو به بنهایت میل کنند چه می شود و از جمله چطور به (آ) دی اس/ سی اف تی هولوگرافیک هم یحتمل برسیم! و از جمله وقتی مسئله را بطور محلی و ملی هم بررسی کنیم می بینیم که مثلاً یک جا یحتمل مسئله شاهنشاهی است و جای دیگری فرعونیت است و یک جا مارکسیسم است و انقلابات پرولترلیایی و جای دیگر باز فئودالیسم است و صد البته هم که در شاهنامه ی فردوسی خودمان هم می فرماید: که رستم یلی بود در سیستان، منش کرده ام رستم داستان. و بالاخره لرهای خودمان هم یحتمل بفرمایند خوب موم خودم خیلی یلوم! البته یک پسری هم بود به نام گویندایال که داشت ارنست همینگوی می خواند و بنده به شوخی از او پرسیدم آیا همینگوی گروی (مثلاً یا معلم دینی یا مرجع تقلید) تو است؟ او هم از سر عنادش که هر چه به او می گفتی فقط نفی می کرد گفت آره همینگوی گروی من است! این است که سالک الی الله اگر بخواهد از صفر و هیچ و نه حتی یکی هم که بدان نمی تواند برسد در یکی بود یکی نبودش به بینهایتهای الفهای آیات اللهی حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه و خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد، یحتمل متوجه هم شود که خیلی خیلی هم کار دارد حالا حالاها حتی سرباز امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم شدن و جهاد اکبرش نیز کای است کارستان! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلاَ جُنَاْحَ عَلَیْهِمَا أَن یُصْلِحَا بَیْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَیْرٌ وَأُحْضِرَتِ الأَنفُسُ الشُّحَّ وَإِن تُحْسِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا ﴿النساء: 128﴾

 

415.وَ قَالَ (علیه السلام) :مَنْ أَصْلَحَ سَرِیرَتَهُ أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِیَتَهُ وَ مَنْ عَمِلَ لِدِینِهِ کَفَاهُ اللَّهُ أَمْرَ دُنْیَاهُ وَ مَنْ أَحْسَنَ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ أَحْسَنَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ .

415 - امام علیه السّلام (در باره رسیدن به سعادت) فرموده است‌

(1) هر که نهان خود را درست کند  (اندیشه‌اش را پاک گرداند) خدا آشکار او را درست نماید (خوش سازد) 2 و هر که براى دینش کار کند خدا امر دنیاى او را کفایت فرماید (از سختیها برهاند) 3 و کسیکه نیکو سازد آنچه بین خود و خدا است (از غیر خدا چشم بپوشد) خدا آنچه را بین او و مردم است نیکو نماید (مردم را با او مهربان گرداند).

 

همانطوری که مستحضرید، بنده ی حقیر این ایمیلهای در دو نظر قبل را عیناً برای فرانک ویلتشک فرستادم و او هنوز هم جوابی به این حقیر نداده است. و لذا بنده نیز آنها را اینجا گفتم بیاورم که البته یحتمل بعداً هم بیشتر به او یحتمل ایلمیهایی در مورد دیگر کارهایش بفرستم که اگر لازم بود خوب هم هست دوباره اینجا منعکسش کنم. البته یحتمل بعضی هم اشکال کنند که این کار خیلی هم اخلاقی نباشد که چنین می کنی و ایملیهای خصوصی ات به همه که مربوط نیستند. ولی عرض بنده این هم هست که اگر ایشان یک چیز خیلی مهمی هم برایم بفرستد یقیناً بهتر است از ایشان بپرسم آیا شما هم مایلید که آنرا در معرض دید عموم بگذارم یا اینکه ممکن هم هست خودش بگوید برای کسی نفرستیها و در معرض دید عموم هم نگذاریها، و بنده هم آنوقت یحتمل اگر باز صلاح دیدم که باید هم چنین کرد، چنین هم کنم! و اما بعضی وقتها هم بعضی کارها یک حکمی را دارد که اینطور لااقل در دیگران القاء و بلکه منعکس هم می کند که کربلا کربلا ما داریم می آییم، کربلا کربلا ما داریم می آییم! و خوب، بعضی هم که اصلا بلا نسبت این بنده ی حقیر کربلایی زاده شده اند و خوشا به سعادتشان هم که چنین اند. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة  النصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه و اشیاعه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

26172

=======================

 

ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما

 

راستی یادم هم رفت این را نیز عرض کنم با اینکه خیلی دیر هم شده است که این رایانه ی این بنده ی حقیر یک هوش مصنوعی خیلی خاصی هم دارد که بنده هنوز از آن سر در نیاوردم چرا که هر وقت برق خودش می رود، آنگاه داده های قبلی که روی آن داشتم از دست نمی رود؛ ولی هر وقت مثلاً لجم را هم درآورد که بپرم پریزش را بکشم یا فیوزش را بزنم که برق را خودم هم قطع کنم، آنگاه داده ها از دست هم می رود و بلکه حتی ساعت و تقویمش هم به هم می ریزد و .... یعنی یحتمل یک هوش مصنوعیهای شبکه ای حتی انترنتی هست که ماورای هوش مصنوعیهای فردی ای هم هست که شما مثلاً خودتان هم پریز برق را بکشید. ولی خوب، یحتمل بعضی هم اشکال کنند که این هم که داری می گویی که اینجا خیلی مربوط به مسئله هم نیست و غیر از دلیلی است که می توانی ارائه هم دهی و ....

00700

وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلاَ جُنَاْحَ عَلَیْهِمَا أَن یُصْلِحَا بَیْنَهُمَا صُلْحًا وَالصُّلْحُ خَیْرٌ وَأُحْضِرَتِ الأَنفُسُ الشُّحَّ وَإِن تُحْسِنُواْ وَتَتَّقُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا ﴿النساء: 128﴾

 

415.وَ قَالَ (علیه السلام) :مَنْ أَصْلَحَ سَرِیرَتَهُ أَصْلَحَ اللَّهُ عَلَانِیَتَهُ وَ مَنْ عَمِلَ لِدِینِهِ کَفَاهُ اللَّهُ أَمْرَ دُنْیَاهُ وَ مَنْ أَحْسَنَ فِیمَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ اللَّهِ أَحْسَنَ اللَّهُ مَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ النَّاسِ .

415 - امام علیه السّلام (در باره رسیدن به سعادت) فرموده است‌

(1) هر که نهان خود را درست کند  (اندیشه‌اش را پاک گرداند) خدا آشکار او را درست نماید (خوش سازد) 2 و هر که براى دینش کار کند خدا امر دنیاى او را کفایت فرماید (از سختیها برهاند) 3 و کسیکه نیکو سازد آنچه بین خود و خدا است (از غیر خدا چشم بپوشد) خدا آنچه را بین او و مردم است نیکو نماید (مردم را با او مهربان گرداند).

 

همانطوری که مستحضرید، بنده ی حقیر این ایمیلهای در دو نظر قبل را عیناً برای فرانک ویلتشک فرستادم و او هنوز هم جوابی به این حقیر نداده است. و لذا بنده نیز آنها را اینجا گفتم بیاورم که البته یحتمل بعداً هم بیشتر به او یحتمل ایلمیهایی در مورد دیگر کارهایش بفرستم که اگر لازم بود خوب هم هست دوباره اینجا منعکسش کنم. البته یحتمل بعضی هم اشکال کنند که این کار خیلی هم اخلاقی نباشد که چنین می کنی و ایملیهای خصوصی ات به همه که مربوط نیستند. ولی عرض بنده این هم هست که اگر ایشان یک چیز خیلی مهمی هم برایم بفرستد یقیناً بهتر است از ایشان بپرسم آیا شما هم مایلید که آنرا در معرض دید عموم بگذارم یا اینکه ممکن هم هست خودش بگوید برای کسی نفرستیها و در معرض دید عموم هم نگذاریها، و بنده هم آنوقت یحتمل اگر باز صلاح دیدم که باید هم چنین کرد، چنین هم کنم! و اما بعضی وقتها هم بعضی کارها یک حکمی را دارد که اینطور لااقل در دیگران القاء و بلکه منعکس هم می کند که کربلا کربلا ما داریم می آییم، کربلا کربلا ما داریم می آییم! و خوب، بعضی هم که اصلا بلا نسبت این بنده ی حقیر کربلایی زاده شده اند و خوشا به سعادتشان هم که چنین اند. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة  النصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه و اشیاعه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

26172

Casimir effect and Accelerating Mirrors

Sayyed Hamid Banihashemi <shbanihashemi@gmail.com>

Sun, Aug 29, 11:17 PM (2 days ago)

 

to wilczek

Dear Professor Wilczek,

Hi again. One other way of having something to write to a Nobel laureate and expecting quite imaginatively to get back an answer might not quite be getting too much to the borders of ostentatious imaginations. Of course, rationality alone does not help it either to insist on keep on writing and writing and writing until one actually does get his answer alright. There must be actually something to the notion of accelerating mirrors that one can apply to the asymptotic freedom of photons, anyons, or perhaps Casimir effect that would make the confined images of the holographic  (A)dS/CFT correspondence appear crystal clear at least theoretically. There must be a calculable purity too that one can integrate all of this via 224 (SU(2), SU(2), SU(4)) theory embedded in SO(10) grand unified theory. In this manner, it appears very interesting to account for Casimir effects and accelerating mirror filling in the gaps of the discrete quantum BPS states from vacua to highest energies of the photonic, anyonic, bosonic, and fermionic particle physics supersymetrically gravitogeometrically Yang-Mills gauge or Chern-Simons theory. 

Of course, one might raise the question that why not use 235  (SU(2), SU(3), SU(5)) and then try embedding it into SO(11) instead? The problem is that if one's imaginations are too confined to the limits of 224, 235, then the string theory approaches fail to be realized as one and the same M theory as an outgrowth of supersymetric quantum gravity no matter how the accelerating mirrors and casimir effects are interpolated in to fill the gaps BPS wise. This is because the finite dimensional Hilbert space approximations of the dilatonic theories when noncommutative geometric Dirac measure is accounted for does not correspond to a right string theoretic geometric Langlands program as the electric magnetic duality might fail as one actually does not have the correspondences figured out correctly; and the question is not just a cohomological one either as to whether it should be Hochschild, cyclic, de Rham or Grothendieck. One might also claim that these questions can easily be figured out by artificial intelligence as the calculations get out of hands. The problem might be that the confinement of the asymptotically free particles in a soup of strong, gravitational and electroweak interactions while accelerating mirrors and Casimir effects are accounted for already increase the complexities of the gravito-magnetohydrodynamics highly arbitrary imaginatively to the point that if one does not use the correct artificial intelligence for the actual figuring out of the nature of the different interactions involved a confusion might come up one after another all the time which also has to be accounted for too.

 

Best,

Sayyed Hamid Banihashemi

AI and Mathematical Physics

Sayyed Hamid Banihashemi <shbanihashemi@gmail.com>

Sun, Aug 29, 12:05 AM (2 days ago)

 

to wilczek

Dear Professor Wilczek,

 

Hi, how are you?! I do not know how I have managed to remain a student of mathematical physics up to now that I am in my early sixties, but shazam I've done it. It is one thing to use Artificial Intelligence in the direction of mathematical physics and it is another thing to learn that a human being too can become as knots and bolts of an AI object just as trying to keep pace with the latest findings and discoveries as one's own very little discoveries that there may be are also used within AI or mathematical physics. So, the question might come to mind that is there actually such a thing as science or is it just like a big bag of tricks or a monstrous moonshine as one tries to proceed along her or his existential way of life?

This would have been it and nothing else if there would have been no higher infinite inaccessible cardinalities which are beyond our reach as in mathematical logic. And in fact I would not have been writing to you if it wasn't for the troubles of electricity power outages and the like of it sort of blocking the study of your most recent couple of papers in arxiv. There is something human in writing to others although one does not get an answer back either: there is something more than getting the job done in it! There must be a philosophy behind it or everything will fall apart. One might try to "religiously" refuse to call it philosophical metaphysics just as one might also refuse to get the hands too dirty with metamathematical logic if it wasn't so much for the sake of AI too.

Incidentally, there is a Savior! But, university guys besides the clergy too have taken over and keep on trying very hard wishing to do a very good job too that it's them, again denying metaphysics or pushing everything else down into physics and possibly accounting for gaps between discrete quantized space time, energies, etc.! 

 

Best,

Sayyed Hamid Banihashemi

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ﴿سباء: 46﴾

 

2- عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع یَقُولُ‌ إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً فِی الْأَرْضِ یَسْعَوْنَ فِی حَوَائِجِ النَّاسِ هُمُ الْآمِنُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَنْ أَدْخَلَ عَلَى مُؤْمِنٍ سُرُوراً فَرَّحَ‌[1] اللَّهُ قَلْبَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.

_________________________

[1] فی بعض النسخ‌[ فرّج‌].

 

الکافی الشریف، ط الاسلامیة، شیخ کلینی، جلد 2، ص 197

http://lib.eshia.ir/11005/2/197

 

 

زینب، زینب، زینب، کنز حیا زینب، کان وفا زینب

زینب، زینب، زینب، درد آشینا زینب، غرق بلا زینب

غم قهرمانی، زهرا نیشانی ای روح با ایمان جانیم سنه قربان

 

 

امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در این فرمان بسیار مهمّ حکومتی‌شان به مالک ‌اشتر به همه‌ی این چیزها پرداخته‌اند؛ توصیه میکنم که دوستان مراجعه کنید، نگاه کنید، این فرمان را ببینید. در همین زمینه عبارت ایشان [این است:] فَلا تُطَوِّلَنَّ -یک احتمال هم فَلا تَطولَنَّ، یا فَلا یَطولَنَّ- اِحتِجابَکَ عَن رَعِیَّتِک؛ از مردم در مدّت‌زمان طولانی غایب نباش. البتّه مسئول نمیتواند دائم بین مردم باشد امّا در برهه‌هایی باید حتماً در میان مردم حاضر باشید. لا تُطَوِّلَنَّ، طول نده احتجاب از مردم را. بعد در این مورد چند جمله بیان میفرمایند، بعد میفرمایند: وَ اِن ظَنَّتِ الرَّعِیَّةُ بِکَ حَیفاً فَاَصحِر لَهُم بِعُذرِک‌‌؛ اگر چنانچه یک گرهی در ذهن مردم پیدا شد، یک شبهه‌ای در ذهنشان نسبت به تو پیدا شد، بیا عذر خودت را با مردم درمیان بگذار، صریحاً با مردم حرف بزن، صحبت کن. ببینید، اصلاً رابطه‌ی حاکم و مردم یک رابطه‌ی این جوری است؛ رابطه‌ی برادرانه است، رابطه‌ی دوستانه است. وَ اَعدِل عَنکَ ظُنونَهُم بِاِصحارِک‌‌؛(۲) اگر شبهه‌ای دارند، با این سخن گفتنِ خودت و حرف زدن خودت، و بیان خودت، شبهه را از ذهنشان برطرف کن. این توضیحی [بود] در مورد مردمی بودن. بنابراین سعی کنید اینها را واقعاً داشته باشید؛ همه‌ی بخشهای مختلف، این خصوصیّت را داشته باشند.

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در نخستین دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت سیزدهم

https://www.leader.ir/fa/speech/25207

 

 

در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی باید هم توجه داشت که یک تقارن آینه ای هست در امام زمان عجل الله فرجه الشریف که آنرا حتی در دل دشمنانش و از جمله کافر و مشرک و منافق هم می توان یافت حتی اگر تمام عناد عالم را هم بر علیه حضرتش بخواهد بکار گیرد؛ و چرا که به هر حال در آینه ی وجودش بطور ابرتقارنی هم که باشد عاشق یاری هم هست که با او حالا رفته است توی دعوا و ناز و کرشمه و بلکه جهاد اکبری تمام نشدنی؛ ای رخ چون آینه افروخته، الحذر از آه من سوخته. اشاره ای به این نکته در فرازی از دعای شیخ ابوالحسن ضراب به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم آمده است: اَللَّهُمَّ أَعْطِهِ فِی نَفْسِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ رَعِیَّتِهِ وَ خَاصَّتِهِ وَ عَامَّتِهِ وَ  عَدُوهِ وَ جَمِیعِ أَهْلِ اَلدُّنْیَا مَا تُقِرُّ بِهِ عَیْنَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ وَ بَلِّغْهُ أَفْضَلَ مَا أَمَّلَهُ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَةِ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ 

در حقیقت، حتی سالک الی الله نیز همچون طفلی یتیم حضرتش را که در غیبت است را می طلبد ولی وقتی هم که به او می رسد باز کانه به آینه ی درونش می نگرد و هنوز آیا او را قادر باشد که بیابد؟ مثل یک چینی یا سیاه پوست است که برود در کشوری زندگی کند که همه سفید پوست اند و لذا از کشور و مردم خود نیز به دور افتاده است و در عین حال آیا چقدر هم با سفید پوستان بتواند الفت و دوستی و محبت برقرار کرده و احساس غربت هم نکند؟ و حال آنکه در کشور خودش همه همرنگ اویند. زنگار اسلام آینه های شتابزده ی دلهای ما که چطور به سوی هم یا به سوی غیر شتاب هم برمی داریم و جذبش می شویم کانه بر حسب اصل هم ارزی نسبیت عام قانون خدشه ناپذیر گرانش هم هست یا از هم دور هم می شویم و بلکه یوسف زهرا را هم بر سر چاه و بازار مفت هم می فروشیم از همین نوع است که آن یار دلبند خود را که همینطوری هم در غیبت مانده است را نمی دانیم چرا نمی توانیم هم بیابیم. معذرت خواهی از رعیت اینجا است که رعیت پرروی بی پروا که اصلا خود را قابل نمی داند که کسی هم بخواهد که از او معذرتی هم بخواهد و لذا طغیان هم می کند. مثل این است که به بی حجابی بفرمایید که حجابت کو؟ به سبب جبری که خود را در آینه ی بی حجابیش هم می بیند آیا نخواهد فرمود که کدام حجاب و بلکه حجاب هم برای چه؟ حجابی هم هست بین رعیت و ارباب طاغوتی اش که غیر از آن رابطه ی دوستانه ی بین رعیت و خلیفة الله و سلطان و امیر اسلامی هم باید باشد که با جان و دل هم برای رعیتهای مومن و حتی غیر مومنش هم کار و تلاش و کوشش و بلکه جانفشانی هم می کند و بلکه بموقعش از رعیت معذرت هم بخواهد و بلکه خدا و پیغمبر صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابد. اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

===========================

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ
وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا ﴿1﴾ وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا ﴿2﴾ وَالنَّهَارِ إِذَا جَلَّاهَا ﴿3﴾ وَاللَّیْلِ إِذَا یَغْشَاهَا ﴿4﴾ وَالسَّمَاء وَمَا بَنَاهَا ﴿5﴾ وَالْأَرْضِ وَمَا طَحَاهَا ﴿6﴾ وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿7﴾
فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿8﴾ قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّاهَا ﴿9﴾ وَقَدْ خَابَ مَن دَسَّاهَا ﴿10﴾کَذَّبَتْ ثَمُودُ بِطَغْوَاهَا ﴿11﴾ إِذِ انبَعَثَ أَشْقَاهَا ﴿12﴾ فَقَالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ نَاقَةَ اللَّهِ وَسُقْیَاهَا ﴿13﴾ فَکَذَّبُوهُ فَعَقَرُوهَا فَدَمْدَمَ عَلَیْهِمْ رَبُّهُم بِذَنبِهِمْ فَسَوَّاهَا ﴿14﴾ وَلَا یَخَافُ عُقْبَاهَا ﴿15﴾
 

 

وبالاجمال فالرویات فی ذلک جمّة ، ویکره ترک القیام فی اللیل. وروى الشیخ بسند صحیح عن الصادق علیه‌السلام قال : ما من عبد إِلاّ وهو یتیقظ مرّة أو مرّتین فی اللیل أو مراراً فإن قام وإِلاّ فحج الشیطان فبال فی أذنه ، ألا یرى أحدکم إذا کان منه ذاک قام ثقیلاً وکسلاناً؟ [٢].

وروى البرقی بسند معتبر عن الباقر (صلوات الله وسلامه علیه) قال : إن للّیل شیطانا یقال له (الرّها) فإذا استیقظ العبد وأراد القیام إلى الصلاة قال له : لیست ساعتک ثم یستیقظ مرة أخرى فیقول : لم یئن لک ، فما یزال کذلک یزیله ویحبسه حتى یطلع الفجر فإذا طلع الفجر بال فی أذنه ثم انصاع یمصع [٣] بذنبه فخرا ویصیح [٤].

وروى ابن أبی جمهور عن النبی صلى‌الله‌علیه‌وآله : أنه قال یوماً لأصحابه : إنّ الشیطان لیعقد على قافیة [٥] رأس أحدکم إذا هو نام ثلاث عقد مکان کل عقدة علیک لیل طویل فأرقد فإذا انتبه وذکر الله حُلّت منها عقدة ، فإذا توضأ حلّت أخرى ، فإذا صلّى حلّت العقدة الثالثة فأصبح نشیطا طیب النفس ، وإِلاّ أصبح خبیث النفس کسلان [٦] ، وهذا الحدیث مروی أیضاً فی کتب أهل السنّة [٧].

وروى القطب الراوندی عن أمیر المؤمنین علیه‌السلام قال : لاتطمع فی نور الوجه مع النوم فی اللیل کله ، ولا فی الأمان من الدنیا مع مصاحبة الفسّاق [٨].

وروى القطب الراوندی أیضاً أن عیسى علیه‌السلام نادى أمه بعد موتها فقال کلّمینی یا أمّی هل تریدین العود إلى الدنیا فأجابت بلى لکی أصلی لله فی جوف اللیل القارس وأصوم فی الیوم الشدید الحرّ یا بنی فإنّ الطریق مخوف [٩].

 

http://lib.eshia.ir/10505/1/756

مفاتیح الجنان، فصل ملحقات مربوط در فضیلت نماز شب

 

 

... جولیوس گفت: "من از شعار caritas sapientis لایبنیتس خوشم می آد- خرد و محبت- ولی دلم می خواهد بخش "caritas" رو فراموش نکنی. اگه گیل سزاوار حمایته، چرا باید همیشه ته صف باشی؟ و یه چیز دیگه، تو اطلاعتا منحصر به فردی داری: چه کسی جز خودت می تونه به جای تو احساساتت رو درباره ی دفاع گیل از تو و ایستادنش در برابر پم وصف کنه؟"

فیلیپ پاسخ داد: "خوب گفتی. احساسات درهم برهمی دارم. از حمایت گیل خوشم اومد و هم زمان با این خوش آمدن محتاطانه برخورد می کنم. برای جنگیدن به دیگران تکیه کردن همان و تحلیل رفتن عضلات، همان."

تونی با اشاره به برگه گفت: "خوب، من می خوام جهالتمو بیشتر رو کنم. فیلیپ، من واقعاً این داستان قایقمو نمی فهمم. هفته ی پیش گفتی می خوای چیزی تسکین دهنده به جولیوس بدی، ولی این داستان قایق و مسافراش... رک بگم نمی فهمم چی به آدم می ده."

بانی گفت: "عذر خواهی نکن، تونی، قبلاً هم بهت گفته ام که همیشه از زبون من حرف می زنی... من هم بیشتر از تو از این کشتی و صدف جمع کنی سر در نمی آرم."...

 

درمان شوپنهاور، ایروین یالوم، فصل 32، ترجمه سپیده حبیب، نشر قطره چاپ بیست و دوم، ص 356. 

 

 

بنده ی حقیر این بحث معذرت خواهی را که در کتاب درمان شوپنهاور آمده است را اینجا آوردم چرا که علاوه بر این اقل کم یک بار دیگر هم همین بحث معذرت خواهی جور دیگری در همین فصل مطرح می شود و علاوه بر این که ما هم داشتیم از همین معذرت خواهی روز قبل بحث می کردیم، همینطور هم این فصل کتاب بنظر این حقیر در ربطه با حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم مهم است چرا که درست است که به واجب الوجود و ممکن الوجود صراحتاً هم نمی پردازد ولی خوب وارد بحث روانشناسی اگزیستانسیالیستی هم می شود و مثالی از ماوراء الطبیعه و حکمت متعالیه را گویی می خواهد بنوعی با اشارات و تنبیهات هم نمایان کند. 

ولی نکته ای که اینجا انسان را غافل می کند این است که آیا دعاهایی هم که در نماز شب نیز مطرح است و از جمله هم فرض بفرمایید دعا برای شهداء اسلام نیز وقتی کسی خیلی هم اهل نماز شب نیست و بلکه به عللی که مثلاً مریضی او به او اجازه هم نمی دهد از خواب بیدار شود، به چه صورت است؟ چطور هم می تواند لااقل از خدا- و اگر نه دیگران هم لازم نباشد از کسی دیگری- در دعاهایش از خدا معذرت هم بخواهد. آیا این غفلت هیچ گاه باعث خواهد شد که به او اجازه هم دهد که شیطان و بلکه شیاطین دارند با او چه ها هم که نمی کند؟ عرض بنده ی حقیر اینجا چیست؟

عرض بنده ی حقیر این است که ما قبلاً هم مطرح کردیم که نیوترینوهای خورشیدی را فرض بفرمایید که در قطب جنوب یا غلط نکنم سوپرکامیوکاند هم چطور می توان با آشکارسازهای پیشرفته تحقیق و بررسی هم کرد، و اما آیا اینجا فقط ما نیوترینوهای چپ دست هم داریم و بلکه نیوترینوهای راست دست هم نداریم که برعکس بتوان آشکارسازهایی را هم یافت که نیوترینوهایی را که از سمت و سوهای زمین نیز بطرف خورشید نیز میل می کنند را بتوان آشکارسازی کرد؟! اینجا یحتمل وقتی مزه ها و از جمله مزه های نیوترونی فقط از سه تا هم به سمت بینهایت می روند است که مسئله سختتر هم می شود! این مسئله را یحتمل بتوان از لحاظ مسئله ی حکمت الهی و حکمت متعالیه و بلکه اگزیستانسیالیسم هم اینطور مطرح کرد که درست است که مسئله ی وجودی خورشید را ما خیلی هم نمی توانیم درش وارد شویم، ولی این هم که آیا خورشید به اذن الهی از ممکن الوجودات است یا آیا خود نیز واجب الوجود هم هست؟! آیا ما چقدر و چطور تکلیفی و مسئولیتی هم در برابر خدا در این امور طبیعی و بلکه ماوراء الطبیعی داریم؟

یعنی آیا ممکن هم هست که نعوذ بالله خدای ناکرده از این بشر و انسان کنود ناسپاس خطاها و بلکه گناهانی مخوف هم سر بزند که خورشید برای بیش از یک شبانه روز هم نور خود را از دست بدهد؟ و بلکه غفلت انسان به حدی هم برسد که هیچ گاه نماز شبش را هم نخواند و دعا به خدا هم نکند و در تاریکی محض هم واقع شود؟ و هر چند هم که از آن طرف می دانیم هم که انسانهایی را داریم که وجود مبارکشان همچون انیباء کمابیش و یقیناً همچون خاتم الانبیاء محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف مثل خورشید تا خدا را داریم هم می درخشد. آغاز غفلت از آنجا هم هست که انسان غافل فراموش هم می کند که چطور خدا و پیغمبرش خاتم النبیین محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و بلکه انسانیت هم بدو پشت کرده اند؟ آیا او هیچگاه حتی متوجه هم خواهد شد که اعضا و جوانب و جوارحش در روز قیامت از او سوال هم خواهند کرد که تو با ما چه کردی؟ یا آیا باورش هم خواهد شد که در روز قیامت از او خواهند پرسید که چرا اینقدر تروریستی و بلکه بجای اینکه خودت را حتی المقدور با رفتن به جبهه ی جهاد اکبر هم درست کنی، بجایش دیگران را هم تروریست فرض می کنی؟ به عنوان مثال اگر التهاب و عفونت و بلکه دیگر بیماریهای دل و دماغ و روده و معده را هم با انواع داروها و بلکه عملهای جراحی درمان هم کردی و بلکه سرطان را هم درمان کردی، ولی خودت هم در هنگام عمل به نسخه و درمان کمابیش به هوش بودی و تحلیل اعضا و جوانب و جوارح ات را درمی یابی و بلکه در معاد هم می توانی جوابگوی آنها باشی؟! یا خدای ناکرده و نعوذ بالله آن روز هم خواهی گفت که حالا همه که رفته اند زیر گل و ما هم یکی مثل بقیه! خدایا از گناهان ما در گذر!

و خدا آخر عاقبت همه ی ما را بخیر کند. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه و اشیاعه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ﴿سباء: 46﴾

 

2- عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع یَقُولُ‌ إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً فِی الْأَرْضِ یَسْعَوْنَ فِی حَوَائِجِ النَّاسِ هُمُ الْآمِنُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَنْ أَدْخَلَ عَلَى مُؤْمِنٍ سُرُوراً فَرَّحَ‌[1] اللَّهُ قَلْبَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.

_________________________

[1] فی بعض النسخ‌[ فرّج‌].

 

الکافی الشریف، ط الاسلامیة، شیخ کلینی، جلد 2، ص 197

http://lib.eshia.ir/11005/2/197

 

 

زینب، زینب، زینب، کنز حیا زینب، کان وفا زینب

زینب، زینب، زینب، درد آشینا زینب، غرق بلا زینب

غم قهرمانی، زهرا نیشانی ای روح با ایمان جانیم سنه قربان

 

 

امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در این فرمان بسیار مهمّ حکومتی‌شان به مالک ‌اشتر به همه‌ی این چیزها پرداخته‌اند؛ توصیه میکنم که دوستان مراجعه کنید، نگاه کنید، این فرمان را ببینید. در همین زمینه عبارت ایشان [این است:] فَلا تُطَوِّلَنَّ -یک احتمال هم فَلا تَطولَنَّ، یا فَلا یَطولَنَّ- اِحتِجابَکَ عَن رَعِیَّتِک؛ از مردم در مدّت‌زمان طولانی غایب نباش. البتّه مسئول نمیتواند دائم بین مردم باشد امّا در برهه‌هایی باید حتماً در میان مردم حاضر باشید. لا تُطَوِّلَنَّ، طول نده احتجاب از مردم را. بعد در این مورد چند جمله بیان میفرمایند، بعد میفرمایند: وَ اِن ظَنَّتِ الرَّعِیَّةُ بِکَ حَیفاً فَاَصحِر لَهُم بِعُذرِک‌‌؛ اگر چنانچه یک گرهی در ذهن مردم پیدا شد، یک شبهه‌ای در ذهنشان نسبت به تو پیدا شد، بیا عذر خودت را با مردم درمیان بگذار، صریحاً با مردم حرف بزن، صحبت کن. ببینید، اصلاً رابطه‌ی حاکم و مردم یک رابطه‌ی این جوری است؛ رابطه‌ی برادرانه است، رابطه‌ی دوستانه است. وَ اَعدِل عَنکَ ظُنونَهُم بِاِصحارِک‌‌؛(۲) اگر شبهه‌ای دارند، با این سخن گفتنِ خودت و حرف زدن خودت، و بیان خودت، شبهه را از ذهنشان برطرف کن. این توضیحی [بود] در مورد مردمی بودن. بنابراین سعی کنید اینها را واقعاً داشته باشید؛ همه‌ی بخشهای مختلف، این خصوصیّت را داشته باشند.

 

بیانات رهبری مد ظله العالی در نخستین دیدار رئیس جمهور و اعضای هیئت دولت سیزدهم

https://www.leader.ir/fa/speech/25207

 

 

در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی باید هم توجه داشت که یک تقارن آینه ای هست در امام زمان عجل الله فرجه الشریف که آنرا حتی در دل دشمنانش و از جمله کافر و مشرک و منافق هم می توان یافت حتی اگر تمام عناد عالم را هم بر علیه حضرتش بخواهد بکار گیرد؛ و چرا که به هر حال در آینه ی وجودش بطور ابرتقارنی هم که باشد عاشق یاری هم هست که با او حالا رفته است توی دعوا و ناز و کرشمه و بلکه جهاد اکبری تمام نشدنی؛ ای رخ چون آینه افروخته، الحذر از آه من سوخته. اشاره ای به این نکته در فرازی از دعای شیخ ابوالحسن ضراب به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم آمده است: اَللَّهُمَّ أَعْطِهِ فِی نَفْسِهِ وَ ذُرِّیَّتِهِ وَ شِیعَتِهِ وَ رَعِیَّتِهِ وَ خَاصَّتِهِ وَ عَامَّتِهِ وَ  عَدُوهِ وَ جَمِیعِ أَهْلِ اَلدُّنْیَا مَا تُقِرُّ بِهِ عَیْنَهُ وَ تَسُرُّ بِهِ نَفْسَهُ وَ بَلِّغْهُ أَفْضَلَ مَا أَمَّلَهُ فِی اَلدُّنْیَا وَ اَلْآخِرَةِ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ 

در حقیقت، حتی سالک الی الله نیز همچون طفلی یتیم حضرتش را که در غیبت است را می طلبد ولی وقتی هم که به او می رسد باز کانه به آینه ی درونش می نگرد و هنوز آیا او را قادر باشد که بیابد؟ مثل یک چینی یا سیاه پوست است که برود در کشوری زندگی کند که همه سفید پوست اند و لذا از کشور و مردم خود نیز به دور افتاده است و در عین حال آیا چقدر هم با سفید پوستان بتواند الفت و دوستی و محبت برقرار کرده و احساس غربت هم نکند؟ و حال آنکه در کشور خودش همه همرنگ اویند. زنگار اسلام آینه های شتابزده ی دلهای ما که چطور به سوی هم یا به سوی غیر شتاب هم برمی داریم و جذبش می شویم کانه بر حسب اصل هم ارزی نسبیت عام قانون خدشه ناپذیر گرانش هم هست یا از هم دور هم می شویم و بلکه یوسف زهرا را هم بر سر چاه و بازار مفت هم می فروشیم از همین نوع است که آن یار دلبند خود را که همینطوری هم در غیبت مانده است را نمی دانیم چرا نمی توانیم هم بیابیم. معذرت خواهی از رعیت اینجا است که رعیت پرروی بی پروا که اصلا خود را قابل نمی داند که کسی هم بخواهد که از او معذرتی هم بخواهد و لذا طغیان هم می کند. مثل این است که به بی حجابی بفرمایید که حجابت کو؟ به سبب جبری که خود را در آینه ی بی حجابیش هم می بیند آیا نخواهد فرمود که کدام حجاب و بلکه حجاب هم برای چه؟ حجابی هم هست بین رعیت و ارباب طاغوتی اش که غیر از آن رابطه ی دوستانه ی بین رعیت و خلیفة الله و سلطان و امیر اسلامی هم باید باشد که با جان و دل هم برای رعیتهای مومن و حتی غیر مومنش هم کار و تلاش و کوشش و بلکه جانفشانی هم می کند و بلکه بموقعش از رعیت معذرت هم بخواهد و بلکه خدا و پیغمبر صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم دریابد. اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته. 31388

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ﴿سباء: 46﴾

 

2- عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَمَّرِ بْنِ خَلَّادٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع یَقُولُ‌ إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً فِی الْأَرْضِ یَسْعَوْنَ فِی حَوَائِجِ النَّاسِ هُمُ الْآمِنُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَنْ أَدْخَلَ عَلَى مُؤْمِنٍ سُرُوراً فَرَّحَ‌[1] اللَّهُ قَلْبَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.

_________________________

[1] فی بعض النسخ‌[ فرّج‌].

 

الکافی الشریف، ط الاسلامیة، شیخ کلینی، جلد 2، ص 197

http://lib.eshia.ir/11005/2/197

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ﴿سباء: 46﴾

 

یک زیبایی بینهایتی را دارد در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که مملو از حتی علوم طبیعی ریاضی فیزیکی هم هست آنچنان که شما کافی است گوشه ی چشمی هم دقت بفرمایید تا ملاحظه کنید که در آرشیو دانشگاه کرنل arxiv یک مرتبه مقالاتی را دارید که 100 نفر الی 200- 300 نفر نویسنده ی آن از حول عالم هم هستند؛ حالا می خواهد در مشارکت در مقالات ال اچ سی اطلسی باشد یا سی ام اس ویا حتی مقالات دیگری. و اما یک چیزی که اینجا می بینید این است که بطور معمول اینها در مشارکت با دانشگاه های کشورهای جهان هم هستند که اساتید فن برای شرکت در این کارها هم بطور رسمی استخدام می شوند. و مسائل از این نوع هم نیست که شما درگیر امور ماوراء الطبیعه هم شده باشید که بعد هم از آنجا برسید به اموری دیگر و از جمله هم علوم طبیعی! نخیر؛ طرف بطور حرفه ای هم وارد گود می شود و باید هم با حریفانش دست وپنجه هم نرم کند و لذا از روسای خود انتظار دستمزد هم دارد و بلکه چنین ارگانهایی از لحاظ جهانی و کشورهای بین المللی بسیار هم سازمان یافته اند! و حدس بزنید کی هم در راس همه ی اینها است؟ یحتمل بیقین بتوان گفت که آمریکا است!

البته شما از این طرف هم نزد خودمان را عرض می کنم رقابتهای بسیار دیگری را داریم که از جمله بچه حزب اللهی و بچه بسیجی بودن هم خیلی قسمتی از آن باید هم باشد و بنده ی حقیر که لااقل باید عرض کنم که هیچ وقت لایقتش را نیافتم که چنین شوم!

=================

گفتم یه هو برق نرود! ولی از آن طرف هم از آنجایی که شما دارید هم در مسائل ی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی خود نیز گاهی اوقات خیلی هم غرق می شوید و حواستان هم نیست که یحتمل در بقیه ی دنیا نیز دارد چه می گذرد، یک وقت بدرستی هم دیدید که شده اید مثل یک ماشینی که دارد همینطوری برگ نوشته هایی هم تولید می کند و نظراتی را هم ارسال و بیرون می دهد، ولی خوب حالا اینجا انفجاری هم زیر گوش شما صورت ندهد یحتمل به اشارات و تنبیهات هم حتی زلزله ای یا طوفانی یا حی آتشفشانی هم آیا کجای کره ی زمین نیز رخ دهد که آیا می خواهد هم به شما بفهماند که ای خائن بس نمی کنی؟! تمامش نمی کنی؟ این یک مسئله ی مهمی هم هست که باید شما تصمیم هم بگیرید که بالاخره آیا بعد از این همه قرون دارید هننوز هم به امام حسین و زینب کبری علیهم السلام هم هست که یاری می رسانید و اینکه توهم زده هم شده اید و بنظرتان رسیده است که چنین است و در کارتان هم بدجوری گیر کرده اید حتی آنجایی که این همه مشارکت کننده های علمی جهانی دانشگاهی و بلکه حوزوی هم داریم. 

آیا این سوال مطرح هم نیست که بالاخره حرف تو چیست این وسط؟ آیا تو وضعت خیلی هم بهتر از آن بچه های زباله گردانی است که سر کوچه ها ایستاده اند و تا کمر هم توی زباله ها می گردند و آشغال و زباله های مردم را هم جمع می کنند؟ شما همینقدر هم حساب کنید که اگر بخواهید به آرشیو کرنل در مترو هم دسترسی داشته باشید؛ نمی توانید و بلکه قطع هم هست! یعنی سیستم اینترنتی ما حالا به هر دلیلی هم که می خواهد باشد و از جمله دلایل امنیتی که خیلی هم بنده ی نمی دانم و خیلی هم واردش نمی شوم به ما اینچنین اجازه ای را نمی دهد یا یحتمل هم بنده ی حقیر خیلی پارانوید هستم و بلکه این فقط موبایل این بنده ی حقیر است که از دور خارج هم شده است. و الله اعلم!

==================

و اما این هم دیگر نوبرانه است که حتی حالا عکس حضرت ولی فقیه مد ظله العالی را هم حذف کرده اند و بلکه حتی شما می خواهید در شبکه ی یک هم بازپخش سخنرانی آقای خامنه ای را که دیشب پخش شد در جمع ریاست جمهوری و وزرا در هفته ی دولت هم صفحه ی تلویزیون سیاه می شود یا پارازیتی است و حال آنکه ماهواره هم نیست و بقیه ی کانالها هم درست هستند و .... گذشته از این هم شما می خواهید مقالات فرنک ویلتشک را هم که بخوانید یا رایانه صفحه ی مرورگرش غیبش می زند یا برق می رود یا .... ای مسلمان ما حرفمان را برویم به کی بزنیم؟! خیلی دلم می خواست بگویم بنده ی حقیر دیگر اینجا نخواهم نوشت!!! و السلام نامه تمام. و چرا؟ برای اینکه نه تنها حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را به مسخره گرفته اند و ما می خواهیم مکتبی جهانی هم داشته باشد و حال اینکه همه اش هم با خودمان درگیریم و انگار که در یک هوش مصنوعی خیلی ساده و ابتدایی خنده داری هم گیر کرده ایم، و بلکه گویا در همه ی سطوح هم تحریم و تکفیر گویا جایز است و همه و همه هم هر کاری دلشان بخواهد دارند می کنند و بنده ی حقیر هم که حالا دارم اینجا قلم می زنم از همه بیشتر شده ام بز گر انگشت نما گذشته از اینکه نه وارد سازمانی هم شده ام و نه حوزه ی علمیه ی خودمان هم تحویلمان می گیرد و بلکه حتی زورکی هم ما را توی مسجد راه می دهند. البته اینجا این نکته را هم عرض کنم که یک عزیزی اشاره ای بدان داشتند در مسجد.

=====================

بچه ها آمده بودند با کپسول آتشنشانی که روی زمین هم قرار داده شده بود بازی می کردند و یحتمل هم ممکن بود که ضامن آنرا بکشند و بلکه خدای ناکرده انفجاری هم رخ دهد. و مسئول مسجد هم که وسط نماز همه در حال نماز بودند به خدام مسجد تذکر هم می داد که بابا شما چرا بیشتر حواستان نبود و مثلاً من همه اش نگران بودم که نمازم را بشکنم و بچه ها را از کپسول هم دور کنم و از یک خطری هم جلوگیری کنم. خلاصه بخیر هم گذشت ولی عرض بنده نگرانی همین مسئول مسجد هم هست که همه و همه هم کلکم مسئول و کلکم راع عن رعیته. و اما خوب این هم نمی شود که شما چون این تصویر را از مریخی محبوب من از قبل از انقلاب هم در تلویزیون در ذهن دارید نیز با همان تصویر ذهنی خود را تطبیق هم داده و بلکه 24 ساعته هم حالا بنویس و کی ننویس حتی برای امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم که شده می خواهد که باشد! یعنی آیا امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم همین را از شما می خواست و دلخواه او و شهدآء و خدا و پیغمبر محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم هم همین است هر چقدر هم که ما در هیچ و پوچهای خود گیر کرده و سعیمان بر این باشد که به الفهای بینهایت مراجع تقلید و ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسیم؟! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و اشیاعه و الذابین عنه و المسارعین الیه  المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ﴿سباء: 46﴾

 

یک زیبایی بینهایتی را دارد در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که مملو از حتی علوم طبیعی ریاضی فیزیکی هم هست آنچنان که شما کافی است گوشه ی چشمی هم دقت بفرمایید تا ملاحظه کنید که در آرشیو دانشگاه کرنل arxiv یک مرتبه مقالاتی را دارید که 100 نفر الی 200- 300 نفر نویسنده ی آن از حول عالم هم هستند؛ حالا می خواهد در مشارکت در مقالات ال اچ سی اطلسی باشد یا سی ام اس ویا حتی مقالات دیگری. و اما یک چیزی که اینجا می بینید این است که بطور معمول اینها در مشارکت با دانشگاه های کشورهای جهان هم هستند که اساتید فن برای شرکت در این کارها هم بطور رسمی استخدام می شوند. و مسائل از این نوع هم نیست که شما درگیر امور ماوراء الطبیعه هم شده باشید که بعد هم از آنجا برسید به اموری دیگر و از جمله هم علوم طبیعی! نخیر؛ طرف بطور حرفه ای هم وارد گود می شود و باید هم با حریفانش دست وپنجه هم نرم کند و لذا از روسای خود انتظار دستمزد هم دارد و بلکه چنین ارگانهایی از لحاظ جهانی و کشورهای بین المللی بسیار هم سازمان یافته اند! و حدس بزنید کی هم در راس همه ی اینها است؟ یحتمل بیقین بتوان گفت که آمریکا است!

البته شما از این طرف هم نزد خودمان را عرض می کنم رقابتهای بسیار دیگری را داریم که از جمله بچه حزب اللهی و بچه بسیجی بودن هم خیلی قسمتی از آن باید هم باشد و بنده ی حقیر که لااقل باید عرض کنم که هیچ وقت لایقتش را نیافتم که چنین شوم!

=================

گفتم یه هو برق نرود! ولی از آن طرف هم از آنجایی که شما دارید هم در مسائل ی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی خود نیز گاهی اوقات خیلی هم غرق می شوید و حواستان هم نیست که یحتمل در بقیه ی دنیا نیز دارد چه می گذرد، یک وقت بدرستی هم دیدید که شده اید مثل یک ماشینی که دارد همینطوری برگ نوشته هایی هم تولید می کند و نظراتی را هم ارسال و بیرون می دهد، ولی خوب حالا اینجا انفجاری هم زیر گوش شما صورت ندهد یحتمل به اشارات و تنبیهات هم حتی زلزله ای یا طوفانی یا حی آتشفشانی هم آیا کجای کره ی زمین نیز رخ دهد که آیا می خواهد هم به شما بفهماند که ای خائن بس نمی کنی؟! تمامش نمی کنی؟ این یک مسئله ی مهمی هم هست که باید شما تصمیم هم بگیرید که بالاخره آیا بعد از این همه قرون دارید هننوز هم به امام حسین و زینب کبری علیهم السلام هم هست که یاری می رسانید و اینکه توهم زده هم شده اید و بنظرتان رسیده است که چنین است و در کارتان هم بدجوری گیر کرده اید حتی آنجایی که این همه مشارکت کننده های علمی جهانی دانشگاهی و بلکه حوزوی هم داریم. 

آیا این سوال مطرح هم نیست که بالاخره حرف تو چیست این وسط؟ آیا تو وضعت خیلی هم بهتر از آن بچه های زباله گردانی است که سر کوچه ها ایستاده اند و تا کمر هم توی زباله ها می گردند و آشغال و زباله های مردم را هم جمع می کنند؟ شما همینقدر هم حساب کنید که اگر بخواهید به آرشیو کرنل در مترو هم دسترسی داشته باشید؛ نمی توانید و بلکه قطع هم هست! یعنی سیستم اینترنتی ما حالا به هر دلیلی هم که می خواهد باشد و از جمله دلایل امنیتی که خیلی هم بنده ی نمی دانم و خیلی هم واردش نمی شوم به ما اینچنین اجازه ای را نمی دهد یا یحتمل هم بنده ی حقیر خیلی پارانوید هستم و بلکه این فقط موبایل این بنده ی حقیر است که از دور خارج هم شده است. و الله اعلم!

==================

و اما این هم دیگر نوبرانه است که حتی حالا عکس حضرت ولی فقیه مد ظله العالی را هم حذف کرده اند و بلکه حتی شما می خواهید در شبکه ی یک هم بازپخش سخنرانی آقای خامنه ای را که دیشب پخش شد در جمع ریاست جمهوری و وزرا در هفته ی دولت هم صفحه ی تلویزیون سیاه می شود یا پارازیتی است و حال آنکه ماهواره هم نیست و بقیه ی کانالها هم درست هستند و .... گذشته از این هم شما می خواهید مقالات فرنک ویلتشک را هم که بخوانید یا رایانه صفحه ی مرورگرش غیبش می زند یا برق می رود یا .... ای مسلمان ما حرفمان را برویم به کی بزنیم؟! خیلی دلم می خواست بگویم بنده ی حقیر دیگر اینجا نخواهم نوشت!!! و السلام نامه تمام. و چرا؟ برای اینکه نه تنها حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را به مسخره گرفته اند و ما می خواهیم مکتبی جهانی هم داشته باشد و حال اینکه همه اش هم با خودمان درگیریم و انگار که در یک هوش مصنوعی خیلی ساده و ابتدایی خنده داری هم گیر کرده ایم، و بلکه گویا در همه ی سطوح هم تحریم و تکفیر گویا جایز است و همه و همه هم هر کاری دلشان بخواهد دارند می کنند و بنده ی حقیر هم که حالا دارم اینجا قلم می زنم از همه بیشتر شده ام بز گر انگشت نما گذشته از اینکه نه وارد سازمانی هم شده ام و نه حوزه ی علمیه ی خودمان هم تحویلمان می گیرد و بلکه حتی زورکی هم ما را توی مسجد راه می دهند. البته اینجا این نکته را هم عرض کنم که یک عزیزی اشاره ای بدان داشتند در مسجد.

 

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ﴿سباء: 46﴾

 

یک زیبایی بینهایتی را دارد در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که مملو از حتی علوم طبیعی ریاضی فیزیکی هم هست آنچنان که شما کافی است گوشه ی چشمی هم دقت بفرمایید تا ملاحظه کنید که در آرشیو دانشگاه کرنل arxiv یک مرتبه مقالاتی را دارید که 100 نفر الی 200- 300 نفر نویسنده ی آن از حول عالم هم هستند؛ حالا می خواهد در مشارکت در مقالات ال اچ سی اطلسی باشد یا سی ام اس ویا حتی مقالات دیگری. و اما یک چیزی که اینجا می بینید این است که بطور معمول اینها در مشارکت با دانشگاه های کشورهای جهان هم هستند که اساتید فن برای شرکت در این کارها هم بطور رسمی استخدام می شوند. و مسائل از این نوع هم نیست که شما درگیر امور ماوراء الطبیعه هم شده باشید که بعد هم از آنجا برسید به اموری دیگر و از جمله هم علوم طبیعی! نخیر؛ طرف بطور حرفه ای هم وارد گود می شود و باید هم با حریفانش دست وپنجه هم نرم کند و لذا از روسای خود انتظار دستمزد هم دارد و بلکه چنین ارگانهایی از لحاظ جهانی و کشورهای بین المللی بسیار هم سازمان یافته اند! و حدس بزنید کی هم در راس همه ی اینها است؟ یحتمل بیقین بتوان گفت که آمریکا است!

البته شما از این طرف هم نزد خودمان را عرض می کنم رقابتهای بسیار دیگری را داریم که از جمله بچه حزب اللهی و بچه بسیجی بودن هم خیلی قسمتی از آن باید هم باشد و بنده ی حقیر که لااقل باید عرض کنم که هیچ وقت لایقتش را نیافتم که چنین شوم!

=================

گفتم یه هو برق نرود! ولی از آن طرف هم از آنجایی که شما دارید هم در مسائل ی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی خود نیز گاهی اوقات خیلی هم غرق می شوید و حواستان هم نیست که یحتمل در بقیه ی دنیا نیز دارد چه می گذرد، یک وقت بدرستی هم دیدید که شده اید مثل یک ماشینی که دارد همینطوری برگ نوشته هایی هم تولید می کند و نظراتی را هم ارسال و بیرون می دهد، ولی خوب حالا اینجا انفجاری هم زیر گوش شما صورت ندهد یحتمل به اشارات و تنبیهات هم حتی زلزله ای یا طوفانی یا حی آتشفشانی هم آیا کجای کره ی زمین نیز رخ دهد که آیا می خواهد هم به شما بفهماند که ای خائن بس نمی کنی؟! تمامش نمی کنی؟ این یک مسئله ی مهمی هم هست که باید شما تصمیم هم بگیرید که بالاخره آیا بعد از این همه قرون دارید هننوز هم به امام حسین و زینب کبری علیهم السلام هم هست که یاری می رسانید و اینکه توهم زده هم شده اید و بنظرتان رسیده است که چنین است و در کارتان هم بدجوری گیر کرده اید حتی آنجایی که این همه مشارکت کننده های علمی جهانی دانشگاهی و بلکه حوزوی هم داریم. 

آیا این سوال مطرح هم نیست که بالاخره حرف تو چیست این وسط؟ آیا تو وضعت خیلی هم بهتر از آن بچه های زباله گردانی است که سر کوچه ها ایستاده اند و تا کمر هم توی زباله ها می گردند و آشغال و زباله های مردم را هم جمع می کنند؟ شما همینقدر هم حساب کنید که اگر بخواهید به آرشیو کرنل در مترو هم دسترسی داشته باشید؛ نمی توانید و بلکه قطع هم هست! یعنی سیستم اینترنتی ما حالا به هر دلیلی هم که می خواهد باشد و از جمله دلایل امنیتی که خیلی هم بنده ی نمی دانم و خیلی هم واردش نمی شوم به ما اینچنین اجازه ای را نمی دهد یا یحتمل هم بنده ی حقیر خیلی پارانوید هستم و بلکه این فقط موبایل این بنده ی حقیر است که از دور خارج هم شده است. و الله اعلم!

 

قُلْ إِنَّمَا أَعِظُکُم بِوَاحِدَةٍ أَن تَقُومُوا لِلَّهِ مَثْنَى وَفُرَادَى ثُمَّ تَتَفَکَّرُوا مَا بِصَاحِبِکُم مِّن جِنَّةٍ إِنْ هُوَ إِلَّا نَذِیرٌ لَّکُم بَیْنَ یَدَیْ عَذَابٍ شَدِیدٍ ﴿سباء: 46﴾

 

یک زیبایی بینهایتی را دارد در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که مملو از حتی علوم طبیعی ریاضی فیزیکی هم هست آنچنان که شما کافی است گوشه ی چشمی هم دقت بفرمایید تا ملاحظه کنید که در آرشیو دانشگاه کرنل arxiv یک مرتبه مقالاتی را دارید که 100 نفر الی 200- 300 نفر نویسنده ی آن از حول عالم هم هستند؛ حالا می خواهد در مشارکت در مقالات ال اچ سی اطلسی باشد یا سی ام اس ویا حتی مقالات دیگری. و اما یک چیزی که اینجا می بینید این است که بطور معمول اینها در مشارکت با دانشگاه های کشورهای جهان هم هستند که اساتید فن برای شرکت در این کارها هم بطور رسمی استخدام می شوند. و مسائل از این نوع هم نیست که شما درگیر امور ماوراء الطبیعه هم شده باشید که بعد هم از آنجا برسید به اموری دیگر و از جمله هم علوم طبیعی! نخیر؛ طرف بطور حرفه ای هم وارد گود می شود و باید هم با حریفانش دست وپنجه هم نرم کند و لذا از روسای خود انتظار دستمزد هم دارد و بلکه چنین ارگانهایی از لحاظ جهانی و کشورهای بین المللی بسیار هم سازمان یافته اند! و حدس بزنید کی هم در راس همه ی اینها است؟ یحتمل بیقین بتوان گفت که آمریکا است!

البته شما از این طرف هم نزد خودمان را عرض می کنم رقابتهای بسیار دیگری را داریم که از جمله بچه حزب اللهی و بچه بسیجی بودن هم خیلی قسمتی از آن باید هم باشد و بنده ی حقیر که لااقل باید عرض کنم که هیچ وقت لایقتش را نیافتم که چنین شوم!

 

یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُوْلَئِکَ یَقْرَؤُونَ کِتَابَهُمْ وَلاَ یُظْلَمُونَ فَتِیلًا ﴿الاسراء: 71﴾

 

...  پس مى‌گویى صد مرتبه

اَللَّهُمَّ اِلْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِکَ اَللَّهُمَّ اِلْعَنِ اَلْعِصَابَةَ اَلَّتِی [اَلَّذِینَ] جَاهَدَتِ اَلْحُسَیْنَ وَ شَایَعَتْ وَ بَایَعَتْ وَ تَابَعَتْ [تَایَعَتْ] عَلَى قَتْلِهِ اَللَّهُمَّ اِلْعَنْهُمْ جَمِیعاً پس مى‌گویى صد مرتبه

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ وَ عَلَى اَلْأَرْوَاحِ اَلَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِکَ عَلَیْکَ مِنِّی سَلاَمُ اَللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اَللَّیْلُ وَ اَلنَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اَللَّهُ آخِرَ اَلْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکُمْ [لِزِیَارَتِکَ] اَلسَّلاَمُ عَلَى اَلْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ [وَ عَلَى أَوْلاَدِ اَلْحُسَیْنِ] وَ عَلَى أَصْحَابِ اَلْحُسَیْنِ

 

 

ای رخ چون آینه افروخته

الحذر از آه من سوخته

غیرت سلطان جمالت چو باز

چشم من از هر که جهان دوخته

عقل کهن بار جفا می‌کشد

دم به دم از عشق نوآموخته

وه که به یک بار پراکنده شد

آنچه به عمری بشد اندوخته

غم به تولای تو بخریده‌ام

جان به تمنای تو بفروخته

در دل سعدیست چراغ غمت

مشعله‌ای تا ابد افروخته

سعدی

 

مولوی نیز از آینه ها می فرماید: آینه ی جان نیست الا روی یار، روی آن یاری که باشد زان دیار. بنده ی حقیر می خواستم هم عرض کنم که خوب است مسئله ای فقهی هم طرح شود در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که آیا بالاخره مسائل عدیده ای که در نظر قبل در پرورش مرغ و تخم مرغ حتی بطور طنزآمیزی هم یحتمل بعضی اشکال کنند که نباید هم مطرح می شد کدامند؟!

ولی یک نکته ای هم هست که باید خیلی هم بدان توجه کرد در مسائل مربوط به تقارنهای آینه ای که حتی جنبه های ریاضی فیزیکی و بلکه ریسمانی هم دارند. یک حدسی هم هست در زمینه ی تقارن آینه ای ریسمانی یعنی حدس سترومینگر-یاو-زاسلاو که حالا ما اینجا خیلی نمی خواهیم واردش شویم. و اما این مقاله ی کاسمیری آینه های شتاب برداشه ی و خلق ذرات فرانک ویلتشک را نیز داریم:

https://arxiv.org/abs/2108.11188

https://arxiv.org/abs/2107.13593

که حالا این مقاله ی دیگرش را هم نگاه کنیم یحتمل بد نیست.

یک نکته ی دیگری هم که ویلتشک دارد راجع به آزادی تجانبی کوارکها در تحدید آنها است. اصولاً تحدید و محبوس بودن را بعضی یحتمل فرض کنند که یک چیزی خیلی بدی هم باید باشد که خیلی هم مورد دلخواه همه نیست، ولی بعضی هم اشکال می کنند که ما به دلخواه خودمان هم هست که تحدید و بلکه محبوس هم شده ایم و حتی اگر حبس هم شوند اظهار بدارند که عجب چیز خوبی شد که حال اقل کم می توانم کتابم هم را بنویسم که اتفاقاً همیشه هم می خواستم بنویسم. یعنی در آن تصویر آینه ای هم مسئله می تواند خیلی فرق کند.

ولی تقارن آینه ای خیلی بیشتر از اینها هم معنا دارد چنانکه توجه بفرمایید که اگر ما نتوانیم در یکی از موقعیتهای خشکسالی یا سیل هم مدیریت آب درستی هم داشته باشیم، در موقعیت دیگرش هم یحتمل نمی توانیم چنین کنیم هر چند که بیشتر هم مثلاً در خشکسالی نیز گیر کرکرده باشیم تا سیلزدگی. یعنی یحتمل یکی از این بحرانها بیشتر حاد هم هست تا مزمن و دیگری بیشتر مزمن هم هست تا حاد ولی برای اینکه هر کدام از اینها را هم مدیریت کنیم احتیاج هم داریم که تقارن آینه ای دوگان خاص خودش را نیز بررسی دقیق کنیم که اصلا مسئله هم چیست؟ کجا هم گیر کرده ایم.

یا مثلاً اینجا شما این مسئله را هم دارید که به فرنک ویلتشک اگر بخواهید نامه بنویسید بهتر است از منجی بشریت و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم خیلی نفرمایید چرا که بالاخره رشته ی ایشان ریاضی فیزیک هم هست و بلکه حتی مایل هم نباشند که وارد حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم خیلی شوند. و اما اینجا باز یک تفارن آینه ای یحتمل بیابید که وقتی بصورت مجانبی به سمت آزادی از تحدید نیروی قوی میل کنیم آنگاه حتی اگر شما بحثتان بر منبر پیغمبر اعظم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و امام زمان عجل الله فرجه الشریف است و حتی اگر این بحث را ابن زیاد لعنت الله علیه هم دارد مطرح می کند، آنگاه وقتی بصورت مجانبی حتی در بینهایت هم مسئله به آن آزادی میل کند که ما را متوجه منبر پیغمبر اکرم صلوات الله علیه و ائمه ی اطهار علیهم السلام و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم نماید؛ ابن زیاد لعنت الله علیه هم بالاخره دو زاری اش می افتد که ملاها و آخوندها هم دنبال همان منجی عالمی هستند که همان ریاضیدان و فیزیکدان هم بدنبالش است. و حالا در تقارنهای آینه ای یحتمل یکی در ماوراأء الطبیعه اش گیر کرده است و اشارات و تنبیهات طبیعی را توجه نمی کند و بلکه دیگری هم در طبیعت خود گیر کرده است و دوگانهای ماوراء الطبیعی مسئله را در نمی یابد و بلکه یحتمل هم در مسائل رواندرمانی گروهی و حتی اگزیستانسیالیستی متناظر آن هم گیر کرده باشد.

و لذا یحتمل بعضی اینجا اشکال هم خواهند کرد که خوب شما که نمی توانید هم با هم درست حرف بزنید و لذا دیگر چرا به هم نامه و ایمیل و نظر و امثالهم هم می فرستید که انتشار هم نیابد و بلکه نظراتت هم حذف شود. اینجا برای دریافتن مسائل تقارن آینه ای خیلی هم بصیرت یک استاد بصیری را هم می خواهد که صبوری هم بالاخره در دریافت جوابها به چه معنا است؟!!! مثلاً این خیلی هم یحتمل راحتتر است که تقارن آینه ای را متصور شویم که کسی حجابها را بخواهد همه و همه را کنار بزند که ببیند پشت پرده ها هم چه می گذرد تا بطور دوگانی هم دریابد که بعضی هم خودشان از روی آزادی حجابها را کنار بزنند که لطف بفرمایید تماشا هم کنید که با چه زیباییهایی هم روبرو هستید. یعنی حضرت زینب دارند چه می فرمایند آنجایی که اظهار می دارند ما رایت الا جمیلا؟ اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

یَوْمَ نَدْعُو کُلَّ أُنَاسٍ بِإِمَامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتَابَهُ بِیَمِینِهِ فَأُوْلَئِکَ یَقْرَؤُونَ کِتَابَهُمْ وَلاَ یُظْلَمُونَ فَتِیلًا ﴿الاسراء: 71﴾

 

...  پس مى‌گویى صد مرتبه

اَللَّهُمَّ اِلْعَنْ أَوَّلَ ظَالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ

وَ آخِرَ تَابِعٍ لَهُ عَلَى ذَلِکَ اَللَّهُمَّ اِلْعَنِ اَلْعِصَابَةَ اَلَّتِی [اَلَّذِینَ] جَاهَدَتِ اَلْحُسَیْنَ وَ شَایَعَتْ وَ بَایَعَتْ وَ تَابَعَتْ [تَایَعَتْ] عَلَى قَتْلِهِ اَللَّهُمَّ اِلْعَنْهُمْ جَمِیعاً پس مى‌گویى صد مرتبه

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ وَ عَلَى اَلْأَرْوَاحِ اَلَّتِی حَلَّتْ بِفِنَائِکَ عَلَیْکَ مِنِّی سَلاَمُ اَللَّهِ أَبَداً مَا بَقِیتُ وَ بَقِیَ اَللَّیْلُ وَ اَلنَّهَارُ وَ لاَ جَعَلَهُ اَللَّهُ آخِرَ اَلْعَهْدِ مِنِّی لِزِیَارَتِکُمْ [لِزِیَارَتِکَ] اَلسَّلاَمُ عَلَى اَلْحُسَیْنِ وَ عَلَى عَلِیِّ بْنِ اَلْحُسَیْنِ [وَ عَلَى أَوْلاَدِ اَلْحُسَیْنِ] وَ عَلَى أَصْحَابِ اَلْحُسَیْنِ

 

 

بعضی یحتمل اینجا به حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم اشکال می فرمایند که شما نمی بایست فقط هم به ریاضی فیزیک در علوم طبیعی قانع می شدید و بلکه باید هم به همه ی علوم نظامی و مدنی و حتی رواندرمانی گروهی کیهانی دیگر نیز وارد می شدید برای اینکه از یک ملانوم پوستی جهانی حتی ناشی از کرونا هم با تمام قوا پیشگیری بفرمایید. و بلکه به جوانان هم باید میدان می دادیم که وارد این عرصه شوند و مثلاً از شیمی آلی نفت نیز کمک بگیرند که چطور هم مرغها بیشتر تخم بگذارند تا در حینی که تخم مرغها هم تبدیل به جوجه شده  از جوجه هم دوباره تبدیل به مرغ می شوند، در این چرخه هر نوع ملانوم سطحی و عمقی پوستی را برای خود مرغها بتوانند حذف کنند؛ و حتی اساتید کارکشته ی سالخورده نیز به آنها کمک کنند! بعضی دیگر یحتمل اینجا اشکال هم می کنند که راهش این است که الا و لله که باید غذا و دان مرغ را با امثال پارافین و وازلین هم چربش کرد تا در اثر تخمگذرای بیش از حد مرغها ملانومی هم برای آنها رخ ندهد؛ و حالا خیلی هم پارافین نشد از نفتالین و بلکه دانه های روغنی طبیعی هم برای ماندگار شدن پارافین یحتمل استفاده کنیم بد نباشد و چرا که این فراورده های نفتی هم که مفتی بدست نمی آیند که الکی هم خرجشان کنیم. بعضی دیگر یحتمل بفرمایند که اصلا تو بازبهنجارش ملانومی نجومی و کیهانی را یک سر سوزن هم نمی شناسی و مسئله چیز دیگری هم هست. بعضی اینجا یحتمل هم اشکال کنند که خوب بابا تو بیا و به ما بگو که مسئله هم چیست؟ اصلا همانطور که امیر المومنین علی ابن ابیطالب علیه السلام هم می فرمایند مردم همه خوابند و بیدار هم نمی شوند تا اینکه بمیرند و آنگاه متنبه هم می شوند؛ الناس نیام و اذا ماتوا انتبهوا. و همین هم هست که ملانوم می گیرند دیگر؛ خوابشان برده است و گیر کرده اند که باید هم چه کرد. بالاخره شما بفرمایید که باید چه کنیم؟ نفتالین خوب است یا چه برای تخمگذاری بهتر مرغها که ملانوم کرونایی حالا در مورد ما کوید-19 هم نگیرند؟ چه کنیم؟

عرض بنده ی حقیر این است که وقتی مسئله را از لحاظ گروه های بازبهنجارش هم بخواهیم اینچنینی بررسی هم کنیم، این همان برمی گردد به مسئله ی طیفهای نوری مسئله که حتی باید هم ماورای بنفش و مادون قرمز را هم دقیق بررسی کرد که بالاخره حتی در زرده و سفیده ی تختم مرغ نیز از هر کدام چقدر داریم و بلکه کم و زیاد کردن آن و از جمله اینکه زرده را بدهید به بچه ها بخورند یا سفیده را یا اصلا همه را بدهید به بچه ها و خودتان هیچ نخورید یا بلکه همه ی تخم مرغها را هم اجازه دهید که جوجه شوند و .... همه ی اینها را می توان بسیار هم دقیق شد و چه رسد به اینکه حالا آیا چقدر هم خطرناک است یا نیست که نفتالین و کافور و بلکه پودر زنجبیل در دان مرغها هم جایز است استفاده کنیم. البته نظر این بنده یحقیر این است که اصلا از نفتالین و پارافین و وازلین و دیگر فرآورده های نفتی هم برای چرب کردن غذا و دان مرغ استفاده کرده نشود چرا که این کار هر جوری هم حساب کنید انسانی نیست. ولی یحتمل بعضی هم اشکال کنند که خوب وقتی دانه های روغنی دیگری یافت نمی کنیم که حتی از روغن آنها مرغها را شیافشان هم کنیم یا آمپلوتوهادرونشان را هم بسنجیم که راحتتر هم تخم مرغ بگذارند، پس هیچ کار هم نکنیم؟! همینطوری دست روی دست بگذاریم و نگاه کنیم که هر چه شد هم شد؟!

حالا شما اینجا هی بگو که بابا باید یک کمی هم بروید ببینید که کوهمولوژی برجهای لوبن- تیت هم اینجا به چه کاری می آیند و چطور هم می شود آنها را به کار گرفت و بلکه فضاهای 5 و 6 بعدی کالوزا-کلاین و کالابی- یاو و بلکه نظریه های چرن- سیمونزی هم یحتمل بکار آیند حتی وقتی دارید به برنامه ی لنگلندز هم می پردازید؛ یک مرتبه که نباید وحشتناک شد که حالا خیلی خوب است که نفتالین و وازلین هم به دان مرغ بیافزاییم چرا که شیمی آلی نفت ما خیلی هم پیش رفت کرده است و بلکه مواد اولیه ی بطریهای نوشابه و امثالهم هم زیادی روی دستمان مانده اند و نمی دانیم با آنها هم چه کنیم و لذا بهتر است آنها را هم به خورد مرغها دهیم؛ و حالا بگذریم که چقدر دودهای نفتی و بنزینی هم از طریق هوا وارد تنفس مرغهای بدبخت هم می شوند! خوب، آنوقت می خواهید رواندرمانی گروهی بازبهنجارش ملانومی کیهانی و نجومی هم نداشته باشیم؟ خوب داریم دیگر! این را که دیگر نمی فرمایند که تخریب دیکانستراکسیونی پست مدرنی است که شما کلی برجهای فرضاً لوبن-تیتی بسازید و باز ببینید که کوهمولوژیکی حالا دیگر این برجها را باید خراب کنید و جای دیگری هم بسازید چرا که ملانوم کرونایی کوید-19 جهانی و کیهانی و نجومی هم گویا خیلی جزیره ای زیر پوستی حتی قاره ای و ماورای قاره ای هم دارند عمل می کنند! حالا شما هی بفرمایید که تقصیر ملاها و آخوندهای ما است که خواب هم مانده اند و کار را هم خراب کرده اند. بابا ملانومی را که رواندرمانگر خود هم گرفته است و حالا دارد با همه ی وجود هم همه و همه را نیز تا می تواند درمان می کند ار تقصیر ملاها و آخوندهای ما هم هست که فقط هم ایشان هستند که خواب مانده اند و دیگر بقیه همه شاد و سرزنده اند و مشکلی هم ندارند و بلکه مسئله ی مرغ و تخم مرغ هم که حل شود دیگر مسئله تمام است؟! اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

 

أَوَلَمْ یَرَ الْإِنسَانُ أَنَّا خَلَقْنَاهُ مِن نُّطْفَةٍ فَإِذَا هُوَ خَصِیمٌ مُّبِینٌ ﴿77﴾
وَضَرَبَ لَنَا مَثَلًا وَنَسِیَ خَلْقَهُ قَالَ مَنْ یُحْیِی الْعِظَامَ وَهِیَ رَمِیمٌ ﴿78﴾
قُلْ یُحْیِیهَا الَّذِی أَنشَأَهَا أَوَّلَ مَرَّةٍ وَهُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلِیمٌ ﴿79﴾
الَّذِی جَعَلَ لَکُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا فَإِذَا أَنتُم مِّنْهُ تُوقِدُونَ ﴿80﴾
أَوَلَیْسَ الَّذِی خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِقَادِرٍ عَلَى أَنْ یَخْلُقَ مِثْلَهُم بَلَى وَهُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِیمُ ﴿81﴾
إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ ﴿82﴾
فَسُبْحَانَ الَّذِی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ ﴿83﴾
 

 

- وَ فِی نُسْخَةِ الصَّفْوَانِیِّ زِیَادَةٌ[4] عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ الْأَصَمِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الْبَزَّازِ عَنْ حَرِیزٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاکَ مَا أَقَلَّ بَقَاءَکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ أَقْرَبَ آجَالَکُمْ بَعْضَهَا مِنْ بَعْضٍ مَعَ حَاجَةِ النَّاسِ إِلَیْکُمْ فَقَالَ إِنَّ لِکُلِّ وَاحِدٍ مِنَّا صَحِیفَةً فِیهَا مَا یَحْتَاجُ إِلَیْهِ أَنْ یَعْمَلَ بِهِ فِی مُدَّتِهِ فَإِذَا انْقَضَى مَا فِیهَا مِمَّا أُمِرَ بِهِ عَرَفَ أَنَّ أَجَلَهُ قَدْ حَضَرَ فَأَتَاهُ النَّبِیُّ ص یَنْعَى إِلَیْهِ نَفْسَهُ‌[5] وَ أَخْبَرَهُ بِمَا لَهُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَنَّ الْحُسَیْنَ ع قَرَأَ صَحِیفَتَهُ الَّتِی أُعْطِیَهَا وَ فُسِّرَ لَهُ مَا یَأْتِی بِنَعْیٍ وَ بَقِیَ فِیهَا أَشْیَاءُ لَمْ تُقْضَ فَخَرَجَ لِلْقِتَالِ وَ کَانَتْ تِلْکَ الْأُمُورُ الَّتِی بَقِیَتْ أَنَّ الْمَلَائِکَةَ سَأَلَتِ اللَّهَ فِی نُصْرَتِهِ فَأَذِنَ لَهَا وَ مَکَثَتْ تَسْتَعِدُّ لِلْقِتَالِ وَ تَتَأَهَّبُ لِذَلِکَ حَتَّى قُتِلَ فَنَزَلَتْ وَ قَدِ انْقَطَعَتْ مُدَّتُهُ وَ قُتِلَ ع فَقَالَتِ الْمَلَائِکَةُ یَا رَبِّ أَذِنْتَ لَنَا فِی الِانْحِدَارِ وَ أَذِنْتَ لَنَا فِی نُصْرَتِهِ فَانْحَدَرْنَا وَ قَدْ قَبَضْتَهُ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَیْهِمْ أَنِ الْزَمُوا قَبْرَهُ حَتَّى تَرَوْهُ وَ قَدْ خَرَجَ‌[1] فَانْصُرُوهُ وَ ابْکُوا عَلَیْهِ وَ عَلَى مَا فَاتَکُمْ مِنْ نُصْرَتِهِ فَإِنَّکُمْ قَدْ خُصِّصْتُمْ بِنُصْرَتِهِ وَ بِالْبُکَاءِ عَلَیْهِ فَبَکَتِ الْمَلَائِکَةُ تَعَزِّیاً وَ حُزْناً عَلَى مَا فَاتَهُمْ مِنْ نُصْرَتِهِ فَإِذَا خَرَجَ یَکُونُونَ أَنْصَارَهُ.

 

الکافی الشریف، شیخ کلینی، ط الاسلامیة جلد 1، ص 283-284

http://lib.eshia.ir/11005/1/284

 

 

طلبگی و دانشجویی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی الفهای آیات اللهی را نتیجه هم می دهند که آیا چقدر هم متناهی باشند و چقدر هم الفهای شماراییشان بینهایت هم باشند؟ به اینها یک سری ارزشها و ضد ارزشهایی را هم می توان نسبت داد که آیا ما چقدر هم مایلیم که کدام یک از اینها متناهی است و کدام یک هم نامتناهی اند؟ مثلاً ما در امر نبوت اگر حساب کنیم که آیا چند تا نبی و پیغمبر هم داشته ایم، این یک مسئله است و مسئله ای دیگر این است که آیا در حال حاضر هم چند رسول و نبی خدا هم داریم در حالی که می دانیم هم که ختم رسل حضرت رسول اکرم خاتم النبیین محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم تشریف دارند؟ و می دانیم هم که در میان ائمه ی اطهار، 12 امام نیز داریم که از میان آنها آیا یک امام نیز در حال حاضر یعنی امام زمان عجل الله فرجه الشریف یکی از آنها هم تشریف دارند که حالا دقیقاً هم نمی دانیم که ظهور ایشان هم کی خواهد بود؟ ولی در عین حال از صفر و یک طلبگی نیز می خواهیم به حکمت الهی و فقاهت و اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی نیز برسیم که تعداد معدودی هم در هر زمانی تشریف دارند.

ولی یک بینهایتی هم هست در اینکه حتی بیماری سلامتی خود را بتواند دست یابد که خود داری ارزش زیادی هم هست هر چند هم که ما خیلی هم نمی خواهیم که سلامتی کسی به خطر افتاده و بیمار هم شود و یحتمل هم بعضی آنرا ضد ارزش هم فرض بفرمایند. یعنی بینهایت هم مراقبت لازم است که سلامت روح و روان را بتوان حفظ هم کرد و حتی اگر این به سلامت روح و روان جوامع بشری هم برگردد که دیگر از الفهای آیات اللهی آن نیز از کدام آیت اللهی هایی است سوالی است که جای خود را دارد. ولی این هم که اخلاق اجتماعی بهترین اخلاقهای اسلامی هم باشد که در آن فسق و فحشاء و قمار و شرابخواری و منکرات و گناهای کبیره و صغیره هم رخ ندهند و حرام و حلال را هم رعایت کنند و بلکه همه و همه نیز خدا و پیغمبر و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را بشناسند و بلکه یاریش هم کنند، ما را بطرف کدام بنیهایتهای الفهای آیات اللهی نیز می کشاند و هدایت هم می کند؟

یعنی آن رواندرمانی گروهی که در صدد درمان سلامتی اجتماعی و جهانی اینچنینی است و بلکه می تواند هم شما را به آن درجات از حکمت متعالیه ای برساند که ضد اخلاقها و ضد ارزشهای خیلی متناهی خیلی اندک را هم بتواند به صفر برساند و بلکه ارزشهای والای اخلاقی را هم بینهایت کند را از لحاظ فقهی و حکمت متعالیه و حکمت الهی قرآنی است که می خواهیم هم دنبال کرده و به نتیجه برسانیم. و نه فقط اینکه رواندرمانی گروهی ای که به ما انواع انحرافات را هم نشان بدهد که در گروه می توانند مطرح هم شوند ولی ما را هر چه بیشتر هم از خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم دور می کنند. یعنی شما خوبی که خیلی خوب هم هست که هم خودش خوب است و هم والدش هم خوب است را خیلی هم می خواهید و نه بدی که خیلی هم بد است آنچنان که هم خودش بد است و هم والدش. و حالا اویی که خیلی هم هنوز به بلوغ نرسیده است در میانشان یحتمل هم بدی هم داشته باشیم که خیلی هم بد نیست و بلکه بد خوبی هم هست و یحتمل به این خاطر هم باشد که خودش را بد می شمارد و بد هم هست با اینکه والدش را خیلی هم بد نداند و بلکه خوب هم بداند و حتی والدش واقعاً خوب هم باشد؛ همانطوری که یحتمل هم خوب بدی هم داشته باشیم که هر چند که خوب هم هست ولی خیلی هم یحتمل خوب نبوده و بلکه خوب خیلی بدی هم نیست و چرا که یحتمل هم خودش خوب است ولی والدش بد است. البته بعضی خوبها هم یافت می شوند که والد کافری هم دارند ولی خودشان اسلام هم آورده و خیلی هم خوب و بلکه مومن هم هستند. و اما اینکه حالا حتی بد خیلی بدی هم بتواند حتی امامش را هم دریابد و بدو کمک هم کند نیز باید توجه کرد که به کدام یک از الفهای بینهایت آیات اللهی از طلبگی و دانشجوییهای صفر و هیچی هم نیاز دارند؟ کدام جهاد اکبر را هم می خواهد؟ کدام رواندرمانی و حکمت الهی را هم احتیاج دارد؟

خوب شما حالا گروه های گالوای معادلات جبری را هم دارید که گفتیم بینهایت میدانهای عددی را هم متناظرشان داریم. و اما بعد جبرهای ویراسورو را هم داریم که در میدانهای همدیسی و نظریه ریسمان نیز نمایان می شوند و بلکه با برنامه هندسی لنگلندز نیز  بتوان وارد میدان شد هر چند که خیلی هم وارد هندسه ی آراکلوف حالا نشویم! مثلاً

https://arxiv.org/abs/2107.11693

https://arxiv.org/abs/2107.07525

https://arxiv.org/abs/1511.07466

https://arxiv.org/abs/hep-th/0501127

 

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا ﴿النساء: 59﴾

 

یحتمل بعضی اشکال هم کنند که اطیعوا الله و اطیعوا الرسول و الی الامر منکم واوهایش واوهای فصل است. بنده ی حقیر در جوابش هم یحتمل بگویم که خوب اگر غیر از این می بود که شرک می شد. ولی مسئله ی توحیدی که در اینجا وجود دارد این است که از حضرت رسول هم هست که ما اصلا توحید را متوجه می شویم و الا نمی فرمود که اگر دعوایتان هم شد آنرا به حضرت رسول محمد مصطفی صل الله علیه و اله و سلم هم ارائه دهید اگر به خدا و آخرت هم امیان دارید و .... البته بعضی هم اشکال می کنند که ما ولی و بلکه اولیاء خدا را هم نمی شناسیم و خودمان را هم همانطوری که حضرت زینب سلام الله علیها هم کوفیان را نفرین فرمودند که اشک چشمانتان خشک نشود عهد می شکنیم و خودمان را هم بالاتر از ولی خدا حساب کرده و قرار هم می دهیم.

البته این یک وجهی هم هست از مسئله در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که می فرماید اطلبوا العلم ولو فی السین؛ حکمت و علم را حتی از چین هم بیاموز. یعنی ممکن است که کتابی در مورد رواندرمانی گروهی و فلسفه یحتمل به قصد هم یک کلمه از اسلام به زبان نیاورد و حتی ماوراء الطبیعه ای که شوپنهاور هم به حساب نمی آورد را نیز واردش نشود؛ ولی با این حال چون در مبحث رواندرمانی گروهی صاحب نظر هم هست، مطالب مهمی را هم از آن یاد بتوان گرفت. ولی آیا این لزوماً از ارزش ماوراء الطبیعه اسلام و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می کاهد؟ یا اینکه حالا از ابن سینا هم یک کلمه نمی گوید هم آیا از کارهای او در اشارات و تنبیهاتش هم می کاهد و بلکه فلسفه ی مربوط به مسائل طبیعی و بلکه ماوراء الطبیعی را هم بی ارزش می کند؟

نکته اینجا این است که اگر روانشناس و روانپزشک این هنر را در خود یافت که مسائل مربوطه را آنقدر بتواند مجرد و انتزاعی اش هم کند که بتواند از آنها نتایج خوبی هم در ارتباط با انواع روانشناسی و رواندرمانی و بلکه فلسفه هم بیان بدارد که نه فقط هم برای قوم خودش مفید است و بلکه حتی دشمن او هم از آن می تواند استفاده برد، این به خودی خود نشان نمی دهد که آیا او کار خوبی کرده است در انواع تجرد و انتزاعاتی که بکار برده است. مثلاً اگر مسئله ی حجاب را مطرح نمی کند ولی با انواع مشکلاتی که از عدم استفاده ی از آن هم روبرو می شود و مطرحشان می کند؛ خوب اینجا اگر کسی وارد مسائل فقهی نشود و فقط به مشکلات مطرحه ی رواندرمانی گروهی خیره شود، یحتمل اینجا با مشکل هم روبرو خواهد شد. و اما تا اینجا کار که درمان گروهی این روانپریشیهای مطرح حتی آیا نسخه ای هم دارند که درمان شوند یا آیا صرف اعتراف به آنها هم می تواند به کسی چقدر هم کمکی برساند؟ اینها همه را با انبوهی از مسائل توحیدی هم می تواند روبرو کند که صرف روانشناسی و رواندرمانی و روانکاوی هم آیا به خودی خود چقدر نسخه و جواب برایش دارد الا اینکه مریض روانپریش را وادار هم می کند که مجبور است به درمان خود نیز بپردازد و بلکه به رواندرمانگر و پزشک هم مراجعه کند.

و اما حالا فرض بفرمایید که رواندرمانگری گروهیتان هم از نوعی باشد که متوجه شده اید که امام جماعت هم ابن زیاد از آب درآمده است و شما را هم ترغیب می کند که امام حسین علیه السلام هم از دین خارج شده است! خوب، این هنوز یک مسئله ای است که باقی است که آیا کیست که دارد راست می گوید و بلکه آیا مسئله شامل مرور زمان هم اینجا می شود؟ یعنی کیست که اینجا دارد راست می گوید و کیست که دروغگو هم هست؛ آیا امام جماعت که بر منبر هم رفته است ابن زیاد است که به شکل امام جماعت یا امام جمعه هم درآمده است یا اینکه شیطنت از خود پامنبری هم هست و بلکه ربطی هم به شیطان بزرگ نیز حتی ندارد؟! شیطان بزرگ یک وقتی بوده است که شیطان بزرگ بوده است و دیگر تمام شده است و چرا که مثلاً این همه هم اساتیدی را تربیت می کنند که از لحاظ جهانی نیز صاحب نظرند. روانپزشکان خودمان هم از آنها تبعیت می فرمایند حالا بگذریم که چقدر هم رواندرمانی گروهی نیز آیا بالاخره داریم یا خیر. و بلکه متخصص گوش و حلق و بینی هم همه جا یکی است دیگر که حالا پلیپ را بی هوش کنیم مریض را و درآوریم که خیلی هم فلو لا اذا بلغت الحلقوم هم نشود یا اینکه خیر؛ همینجوری هم روی صندلی بنشیند و انبر را می اندازی و خلاص!

و اما حالا این هم که در مسائل اسلامی نیز آیا آنچه در افغانستان و یمن و عراق و سوریه و لبنان هم سالها است که دارد می گذرد نیز که مربوط به خود کشورهای اسلامی هم هست نیز از نوع مسائلی است که مربوط به خود اسلام و مسلمانان هم هست یا اینکه مثلاً دیگر نمی شود هم گفت که آنچه در غزه دارد می گذرد فقط مربوط به خود فلسطینیان است و حتی باید هم گفت که اسرائیلیهای غاصب هستند که مسئولیتی برای انواع روانپریشیهای خودشان ندارند و چون هم خود به حیوانیت پستتر از حیوانیت هم افتاده اند آنگاه با دشمنان خود یعنی مسلمانان و فلسطینیان هم بدتر از گرگ و دد و دیو رفتار می کنند. آیا اینها آبرویی هم برای انسانیت باقی گذاشته اند؟

بی پدر و مادری هم یک چیز است ولی اینکه اصلا انسان بتواند آنقدر هم بیدار شده و دست از غفلت هم بردارد که  برای خودش یعنی حتی برای شخص خودش هم که شده کارخانه های آدمسازی و نه آدمسوزی هم درست کند چیز دیگری است. البته یک راهش هم این است که از لحاظ رواندرمانی هم که شده دشمن را از خود حتی المقدور تا بینهایت هم که شده دور کند و نه این هم که او را هر چه بیشتر هم به خود مسلط کند! یعنی چه؟ یعنی اینکه به آن بچه و پیر و جوانی که با سنگ یا حتی عصا هم افتاده است به جان حتی جسد امام حسین علیه السلام آیا می توان حالی هم کرد که حتی ای پیرمرد تویی که سالها است که مرده ای و خود هم خبر نداری یا اینکه ولی خدا را هم بعد از ارتکاب جنایت هولناکت بجای پی بردن به گناهت باز هم مرده فرض کرده بوده ای و لگد و سنگ و عصا هم بدان می زنی؟ اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

 

إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَنُ وُدًّا ﴿مریم: 96﴾

 

1 . قیام مردم مدینه (واقعه حَرّه)

 

در سال دوم حکومت یزید ، حدود دو سال پس از واقعه عاشورا ، اواخر ذى حجّه سال 63 هجرى [1] مردم مدینه به رهبرى عبد اللّه فرزند حنظله غسیل الملائکه ، [2] بر ضدّ حکومت یزید قیام کردند . یزید ، لشکرى به فرماندهى مسلم بن عقبه ، از شام به مدینه فرستاد . وى با بى رحمى تمام ، این قیام مردمى را سرکوب کرد . [3] این جنگ را از آن جهت که در منطقه حَرّه واقع شد ، «واقعه حَرّه» نامیده اند . در باره علّت و انگیزه قیام مردم مدینه بر ضدّ حکومت یزید ، عوامل مختلفى ذکر شده است . یکى از این عوامل ، گزارشى است که برخى از بزرگان مدینه به مردم دادند . حاکم مدینه ، به دلیل پیشگیرى از شورش عمومى ، تعدادى از بزرگان شهر را به شام فرستاد تا از نزدیک ، اقتدار یزید را مشاهده کنند و تحت تأثیر بخشش هاى وى ، در بازگشت ، مانع قیام مردم شوند ؛ [4] امّا آنان پس از بازگشت ، نتیجه سفر خود را به مردم ، چنین گزارش کردند : ما از نزد مردى مى آییم که بى دین است ، مِى گُسارى مى کند و طنبور مى نوازد و کنیزکان ، نزد او مى نوازند ، سگبازى مى کند و با دزدان و جوانان ، شب ها ، داستان سرایى مى کند . [1] در پى این جریان ، آنان یزید را از خلافت ، برکنار اعلام کردند و مردم مدینه نیز از آنها پیروى نمودند . [2] در گزارشى دیگر آمده که عامل شورش مردم مدینه ، این بود که کارگزار صوافى ، [3] مى خواست درآمد املاک مربوط به آنها را از مدینه خارج کند ؛ امّا مردم ، مانع شدند و برخوردِ کُند حاکم مدینه ، زمینه قیام را فراهم کرد . [4] برخى ، واقعه حرّه را متأثّر از کینه اى مى دانند که بنى امیّه از طایفه اوس و خزرج و مردم مدینه داشتند ؛ چرا که آنان به یارى پیامبر خدا صلى الله علیه و آله برخاستند و در جنگ هاى مختلف ، بسیارى از بنى امیّه و قریش را کشتند . [5] مى توان گفت : همه این عوامل ، در قیام مردم مدینه به گونه اى نقش داشته اند ؛ امّا بى تردید ، آنچه در کنار عوامل یادشده ، به مردم ، آگاهى بخشید و جرئت و شهامت قیام بر ضدّ حکومت یزید را به آنان داد ، واقعه عاشورا بود ؛ زیرا پیش از واقعه عاشورا ، وقتى امام حسین علیه السلام مخالفت خود را با بیعتِ یزید ، آشکار کرد و تصریح نمود که : «وعَلَى الإِسلامِ السَّلامُ ، إذ قَد بُلِیَتِ الاُمَّةُ بِراعٍ مِثلِ یَزیدَ ؛ [6] وقتى امّت ، گرفتار حاکمى چون یزید است، باید فاتحه اسلام را خواند» ، مردم مدینه ، هیچ عکس العملى از خود نشان ندادند و این امام علیه السلام بود که مدینه را ترک کرد ؛ امّا پس از واقعه کربلا ، امواج سیاسى و اجتماعىِ این حادثه ، فضاى مدینه را دگرگون ساخت . سیّد ابن طاووس ، فضاى مدینه را هنگام بازگشت خانواده سیّد الشهدا علیه السلام پس از واقعه عاشورا ، به نقل از بشیر بن حَذلَم ، چنین ترسیم مى کند : هیچ زنِ پرده نشین روپوشدارى نبود ، مگر این که از پشتِ پرده ، بیرون آمد و [همگى ]موهایشان را پریشان نمودند و صورت هاى خود را خراشیدند و به صورتشان سیلى زدند و آه و واویلا سر دادند. من چنین جمعیّت گریه کننداى را از وفات پیامبر صلى الله علیه و آله تا به امروز در میان مسلمانان ندیده بودم . [1] تردیدى نیست که این فضا ، موج آفرید ، به مردم، آگاهى بخشید و به آنان ، جرئت و جسارت داد تا در کنار عوامل دیگر، بر ضدّ حکومت یزید ، قیام کنند .

 

دانشنامه امام حسین علیه السلام، جلد 9، ص 16

http://lib.eshia.ir/27254/9/16

 

970.الملهوف : أصبَحَ الحُسَینُ علیه السلام فَخَرَجَ مِن مَنزِلِهِ یَستَمِعُ الأَخبارَ ، فَلَقِیَهُ مَروانُ فَقالَ : یا أبا عَبدِ اللّه ِ ، إنّی لَکَ ناصِحٌ فَأَطِعنی تُرشَد . فَقالَ الحُسَینُ علیه السلام : وما ذاکَ ؟ قُل حَتّى أسمَعَ . فَقالَ مَروانُ : إنّی آمُرُکَ بِبَیعَةِ یَزیدَ أمیرِ المُؤمِنینَ ؛ فَإِنَّه خَیرٌ لَکَ فی دینِکَ ودُنیاکَ . فَقالَ الحُسَینُ علیه السلام : «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّـآ إِلَیْهِ رَ جِعُونَ» [1] ، وعَلَى الإِسلامِ السَّلامُ ، إذ قَد بُلِیَتِ الاُمَّةُ بِراعٍ مِثلِ یَزیدَ ، ولَقَد سَمِعتُ جَدّی رَسولَ اللّه ِ صلى الله علیه و آله یَقولُ : «الخِلافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلى آلِ أبی سُفیانَ» . وطالَ الحَدیثُ بَینَهُ وبَینَ مَروانَ حَتَّى انصَرَفَ مَروانُ وهُوَ غَضبانُ . [2]

 

دانشنامه امام حسین علیه السلام، جلد 3، ص 410

http://lib.eshia.ir/27254/3/410

 

 

یک جایی هست که مسئله داعش است و شهادت شهید سلیمانی که به حکومت داعشی هم پایان داد، یک جایی دیگر هم هست که شهادت شهید سید علی اندرزگو است که حالا هم بلواری به اسم ایشان یعنی بلوار اندرزگو داریم که در آن دور دور هم می فرمایند که هنوز یحتمل هم می شود. عرض بنده ی حقیر این است که گروه درمانی اتفاقاً خیلی هم می تواند خوب باشد و مثلاً شما مایلید بفرمایید که بعضی چیزها هستند که شامل مرور زمان نمی شوند و دقیقاً بخاطرتان نمی آید که اصطلاحش چه بوده است و دیگر اعضای گروه به شما در همان جلسه هم یادآوری می فرمایند که یادت آمد؟! یا می خواهید بفرمایید که سنگ روی سنگ بند نمی شود و باز اصطلاحش یادتان نمی آید و می فرمایید بند هم روی بند بند نمی شود و حالا باز اگر می فرمودید آجر هم روی آجر دیگر بند نمی شود نیز بد نبود و بهتر هم بود؛ ولی دیگر بند روی بند هم بند نمی شود را که دیگر کسی نمی گوید و جایز هم هست که دیگر اعضای گروه هم اشکال کنند بهت که بابا برو ببین یک وقت تب نداشته باشی و بلکه یحتمل هم کرونا گرفته ای ها که زده به کله ات؟! و اما یک وقت هم هست که اعضای گروه شاگردان تو هم هستند که داری سر کلاس به عنوان استاد به آنها درس می دهی. اینجا دیگر آنها خیلی هم آسان از تو نخواهند گذشت که حالا یک اصطلاحی را هم یادت رفته است و بلکه آنها برایت درستش هم خواهند کرد.

یک نمونه ی این مسئله را جوانی مرا در میدان دید و از پشت به بنده نزدیک هم شد و یک جورهایی انگار که دارد در گوشم هم می گوید که بابا تخم مرغ زیاد نخور و بلکه بده به بچه ها بخورند چرا که خودت هم از هیکلت بنظر می رسد که خیلی همچین از حالت عادی هم آنطرفتری و به چاقی هم می زنی. بعد هم که با ایشان خوب ایستادم به حرف زدن از ازلی بودن یحیی دولت آبادی هم می گفت و بلکه حتی ایراد هم می کرد که چرا آقای خامنه ای فرمودند واکسن فایزر نخرید و استفاده نفرمایید؟! اگر فایزر داشتیم الان کرونا اینطور بیداد نمی کرد. حالا به حرف این جوان هم کاری نداریم که درست است یا غلط ولی خود حضرت ولی فقیه مد ظله العالی آمدند در مصاحبه ای تلویزیونی هم فرمودند که هر طور می توانید واکسن به مردم برسانید چرا که حتی کواکس هم همکاری نمی کند!

و اما یک جایی هم هست که مسئله این است که می فرمایند خود امام حسین علیه السلام فرموده اند که و علی الاسلام و السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید. مسئله فقط این نیست که کفر و حرامزادگی هم بد است و اسلام هم دچارش شده است و بلکه یزید هم حرامزاده است و هم حرامزادگی هم کرده است در کشتن امام حسین علیه السلام در کربلا. مسئله این هم هست که تا ما بیائیم بجنبیم ببینیم که آیا خود مختار زاده ی عرب یا عجم است؟ لااقل آنطور که در فیلم مختارنامه هم بدان استناد می کند متوجه می شویم که خواهر مختار هم حاضر نمی شود با کیان ازدواج کرده و بلکه با عمر ابن سعد هم ازدواج می کند و در نهایت هم خود خواهر مختار نیز پسرش را با قمه هم می کشد.

یک وقت هست که شما استاد رواندرمانگری را دارید که مریض خود را که حالا هم شده است استاد دانشگاه هم آورده است در گروه درمانی خود و بلکه شده است هم استاد مشاورش که شاگردش هم بتواند مشاور فلسفی شده و شوپنهاوری مریضهایش را درمان کند. ولی یک وقت هم هست که مسئله اصلا خراب کردن فلسفه و حکمت متعالیه و حتی حکمت الهی هم هست چرا که مسئله این هم هست که علی الاسلام و السلام اذ قد بلیت امة براع مثل یزید. یعنی از یک طرف اسلام آمده است قالب هم شده است بر جهان و از طرفی دیگر هم شاهنشاه آریامهر بیرون رانده شده است و از طرفی هم حضرت امام علی بن ابیطالب امیر المومنین و امام حسن علیهم السلام نیز کشته شده اند. و همه چیز هم در نهایت یزیدیت است. و حماسه ی حسینی علیه السلام در کربلا هم در پیش است. و امشبی را شه دین در حرمش مهمان است عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است؛ مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع. دیر شد، دیر شد؛ بنده ی حقیر رفتم نماز جماعت! موضوع این است که خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف بخواهند همان مردمی را که بر علیه آنها صف کشیده اند را هم ارشاد کنند در صورتی که این مردم نفس خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرج الشریف را هم نمی شناسند همانطوری که نفس خودشان را هم نمی شناسند. و لذا علی الاسلام و السلام اذ قد بلیت الامة براع مثل یزید. اللهم عجل لولیک الفرج و العافة و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره  اشیاعه و الذابین عنه و المسارعین علیه  و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

عَسَى رَبُّکُمْ أَن یَرْحَمَکُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ حَصِیرًا ﴿الاسراء: 8﴾

 

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

 

 

در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی، یک قسمتی از مسئله طبیعت است و قسمتی دیگر ماوراء الطبیعه. و فلسفه و حکمت متعالیه و حکمت الهی و ریاضی فیزیک و بلکه روانشناسی در بین این دو مبحث طبیعی و ماوراء الطبیعه می تواند در نوسان هم باشد. مسئله اینجا فقط این نیست که بیاییم روانشناس و بلکه ریاضیدان و فیزیکدان و حتی فیلسوفی را که مرده است را هم نقدش کنیم که آیا چقدر از لحاظ روانپریشی حتی خودش یا متون فلسفی و دیگر متونش هم اشکال داشته است و بعد هم به انواع روانپریشیهایی هم بپردازیم که در جامعه ممکن است بین افرادی در گروه رواندرمانی ای یحتمل هم می توانند رخ دهند کانه اینها اصلا قباحتی هم ندارند و بلکه بالاخره اگر رئیس جمهور کشوری هم همان کارها را کرد دیگر به او هم ایراد نیست چرا که رئیس جمهور است دیگر.

مسئله این هم هست که آیا آن استاد حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که حالا هیچی و بلکه همان استاد روانشناسی یا ریاضی فیزیک هم اگر رفت بالای منبر و خواست ابن زیادی لعنت الله علیه هم همه را ارشاد کند آیا باز هم جایز است که حتی بروید پشت سرش نماز هم اقامه کنید؟ خوب این ولی یک طرف قضایا است و مسئله بلکه این هم هست که آیا نمی شود مثل فخر رازی ابن سینا را در اشارات و تنبیهات زیر سوال هم برد و بلکه شرحش هم کرد آنچان که شرحی هم خواجه نصیر الدین طوسی بر شرح فخر رازی می نویسد و ...؟! اینکه اجتهاد و مرجع تقلیدی و ولی فقیهی و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف در الفهای بینهایت آیات اللهی هم واقع است دلیلش مثل این نیست که قرمزته و آبیته بالاخره یک کدام هم برنده می شوند و یکی بر دیگری غلبه می کند یا یحتمل هم مساوی می کنند. موضوع این است که ماورای بنفش و مادون قرمز هم الی ما شاء الله چقدر داریم که حتی زمین و آسمان را هم قرار است به هم وصل کنند و خواهی نخواهی اساتیدی را اینجا نیاز هم هست! و لذا وسائل الشیعه و جواهر الکلام را هم داریم و بورباکی و ابرتقارن و ریسمان و هندسه ناجابجایی و برنامه هندسی لنگلندز و امثالهم را هم داریم.

======================

 

وَمِنَ اللَّیْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَّکَ عَسَى أَن یَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَّحْمُودًا ﴿79﴾

 

 

این یک بحث است که کشمکشی باشد بین حوزه و دانشگاه در مقام فلسفی و حکمت الهی و حکمت متعالیه که آیا حرف فخر رازی هم چیست و بلکه حرف خواجه نصیر الدین طوسی هم چیست، و این هم حرف دیگری است که آیا مسیر این دعواها و کشمکشهای حوزوی و دانشگاهی هم حاصلش چیست؟ آیا حاصلش این است که ما را نهایتاً هم از صفر و بلکه یک طلبگی و دانشجویی مان به اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می رساند؟ یا اینکه خیر؛ بلکه حاصلش این است که حوزه هم حرف خودش را بزند و دانشگاه هم حرف خودش را بزند و اینها هر چه بیشتر هم از یکدیگر واگرایی داشته باشند؟ حالا ما کاری هم نداریم که چقدر هم می توانیم بصیرتی را کسب کنیم که خیلی هم استاد بصیری به ما یادآور شود، ولی این هم بالاخره خودش یک شرط خیلی مهمی است که در قصه ی ما یکی بود همان یکی است که ما را به قل هو الله احذ توحیدی هم می رساند و یکی نبود هم همان یکی است که ما را از آن یک فرعونیت هم بر حذر می دارد؟ یا خیر؛ فرضاً اگر کریشنا هم دارد آرجونا را روی ارابه اش ارشاد می کند هم آیا ما باز هم جایزیم که بگوییم خوب این هم همان یکی بود یکی نبود خودمان است دیگر؛ همان توحید است از یک دیدگاه دیگری. و این در صورتی است که اصلا دیدگاه توحیدی با دیدگاه فرعونی از زمین تا آسمان با هم متفاوت است همانطوری که یکی به مستضعفین جان می دهد و دیگری به فرعونیت و شاهنشاهی! شما اگر توانستید مستضعفین عالم را بر استکبار پیروز کنید است که کل مسئله حل شده است و الا اگر مستضعفین را هم کنار زدید و فرمودید که اصلا شما هیچی به هیچی بلد هم نیستید و عرضه ی شاه شدن هم ندارید و همان بهتر که همان شاه و بی بی شهربانو هم دوباره برگردند تا کارتان را دوباره راه بیاندازد و درستش کنند که خوب همه این را از اول هم بلد بودند!!! این یکی بود یکی نبود را هم ما نمی خواهیم؛ مال خودتان.

ولی بنده ی حقیر با طلبه ای در مترو آشنا هم شدم که کتابی را داشت مطالعه می کرد و پرسیدم کتاب چیست؟ جلدش می گفت البداءة النحو الصافی البوشهری که ایشان فرمودند نویسنده ایرانی است که منظور این است که همان استاد صافی بوشهری خودمان هم هست این استاد الصافی البوشهری! عرض بنده این است که در آخر به او پیشنهاد کردم که کتاب درمان شوپنهاور را فرصت کرد بخواند برای اینکه با مشکلاتی که بی حجابی و بی بند و باری می تواند از لحاظات افتادن در خط گناه و وارد گروه درمانیهای روانی  هم شدن نشان دهد. البته این یک نکته ی خطرناکی هم هست که همینطوری که کتاب در گروه درمانی اش پیشرفت هم می کند، مسائل مدام گویی حادتر و مزمنتر هم می شوند تا آنجایی که کار دیگر به بی عفتی و بی آبروییهایی هم می کشند که حالا آیا چقدر هم اصلا شده با گروه درمانی هم قابل حل باشند.

عرض بنده ی حقیر این است ک استاد گروه رواندرمانی هر چقدر هم که قوی و حتی از لحاظات علمی هم پیشرفته باشد، آیا با مشکلاتی از آن قبیل که کتاب بحثش را پیش می کشد را هم می تواند حل کند؟ این یک مسئله است که دانشجویی را که زده است استاد دانشگاهش را بدلیل روانپریشی هم کشته است را منعش هم کنند که دیگر طرف آن دانشگاه هم حق ندارد که برود. این یک مسئله است؛ ولی این هم مسئله ای دیگر است که آیا دانشجویی که مرتکب انواع مشکلات روانی و اجتماعی ای است که در کتاب هم آمده است و هر چقدر هم که توبه کرده باشد، آیا باز هم جایز است که او دوباره به کرسی استادی هم برسد و بلکه بتواند هم مطب مشاوره ی رواندرمانی نیز باز کند؟

این یک سوال اخلاقی است که ماورای بحث صرف روانشناسی هم هست که آیا جامعه ای به کسی چنین اجازه ای را می دهد چرا که توانسته است وارد گروه درمانی درست و حسابی ای که لازم هم داشته است شود و همه ی مشکلاتش را هم از این طریق حل کرده است. یا خیر؛ این یک مسئله ای هم هتس که حتی همین دانشجو بلکه یکی حتی خیلی بدتر از او هم می تواند به ریاست جمهوری هم برسد و هیچ مسئله ای هم ندارد! شما اول می گویید که خوب حال مسئله این است که ای خانم عزیز حالا حجابت را رعایت کن چرا که بد است اگر موهایت را هم افشان کنی جلوی همه از مرد و زن گرفته طوری که آن دیگر خانم هم بهت حسودیش شود و بلکه بتوانی هم توجه آن آقا را هم جلب کنی. ولی بعد دارد چیزی را در فصل 21 هم می گوید که حتی یحتمل عمر خیام هم در شعرش جرات بیانش را نکند وقتی مسئله با شرابخواری و قمار هم همراه شد!

یعنی مسئله اینجا این است که همانطوری که کتاب هم می گوید آیا توبه ای و تنبهی هم در کار است؟ یا اینکه خیر؛ اصلا می فرماید که الناس نیام فاذا ماتوا انتبهوا و بلکه آنقدر در گناهانش غرق شده است که دیگر اگر بخواهد هم قادر نیست که برگردد و بلکه اظهار هم بدارد شیطان خودتی؛ اصلا کدام شیطان؟

البته اینجا این یک مسئله است؛ ولی مسئله ای دیگر هم هست که ملانی و فیلیپ وود هم در مقاله شان که قبلاً هم اشاره ای بدان شد مطرح می فرمایند در رابطه با هورستیک کوهن-لنسترا که قرار است از روی گروههایی داده شده بتوانید میدانهای متناظر بسطهای معادلات درجه ی دو یا کوادرتیک حاصله از میدان عددی گویا یا میدان تابعی هم حساب کنید. جالبی حدسی را که وود مطرح می کند این است که گویا یک حالتی را هم دارد که جواب متناهی است و حالتی دیگر هم بینهایت جواب دارد؛ اتفاقاً یکی را هم خوب نامگذاری می کند و دیگری را هم چیز دیگری بر حسب اینکه تعداد و شمارای بسطهای میدانی متناظر گروه های مورد نظر بینهایت هم هست یا متناهی. خوب، اینجا این مسئله مطرح است که شما چطور هم می خواهید این مسئله را ربطش هم دهید به طلبگی و دانشجویی های صفر و یکی ما که قرار هم هست به اجتهاد و حضرات مراجع تقلید و ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسند؟ اصلا مسائل و قضایا ربطی هم دارند اینجا یا خیر؛ یک وقت دیدید انقلابی آخر الزمانی هم شد و دفعتاً هم همه و همه فرمودند امام زمان عجل الله فرجه الشریف تشریف فرما شدند و مثلاً دیو که بیرون رود فرشته درآید! و بلکه یحتمل هم مسئله با ابرتقارنهایی و برنامه هندسی لنگلندز و هندسه ی ناجابجایی هم جورهای دیگری هنوز گره می خورند و .... ما از ریسمان هم چیزی نگفتیم چرا که بعضی یحتمل اگر تسبیح هم دستت بگیری خیلی حساس می شوند و بلکه پیتر ویت هم برای همین است که خیلی وارد مباحث ریسمانی نمی خواهد شود و ... اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و اشیاعه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

عَسَى رَبُّکُمْ أَن یَرْحَمَکُمْ وَإِنْ عُدتُّمْ عُدْنَا وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْکَافِرِینَ حَصِیرًا ﴿الاسراء: 8﴾

 

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

 

 

در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی، یک قسمتی از مسئله طبیعت است و قسمتی دیگر ماوراء الطبیعه. و فلسفه و حکمت متعالیه و حکمت الهی و ریاضی فیزیک و بلکه روانشناسی در بین این دو مبحث طبیعی و ماوراء الطبیعه می تواند در نوسان هم باشد. مسئله اینجا فقط این نیست که بیاییم روانشناس و بلکه ریاضیدان و فیزیکدان و حتی فیلسوفی را که مرده است را هم نقدش کنیم که آیا چقدر از لحاظ روانپریشی حتی خودش یا متون فلسفی و دیگر متونش هم اشکال داشته است و بعد هم به انواع روانپریشیهایی هم بپردازیم که در جامعه ممکن است بین افرادی در گروه رواندرمانی ای یحتمل هم می توانند رخ دهند کانه اینها اصلا قباحتی هم ندارند و بلکه بالاخره اگر رئیس جمهور کشوری هم همان کارها را کرد دیگر به او هم ایراد نیست چرا که رئیس جمهور است دیگر.

مسئله این هم هست که آیا آن استاد حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که حالا هیچی و بلکه همان استاد روانشناسی یا ریاضی فیزیک هم اگر رفت بالای منبر و خواست ابن زیادی لعنت الله علیه هم همه را ارشاد کند آیا باز هم جایز است که حتی بروید پشت سرش نماز هم اقامه کنید؟ خوب این ولی یک طرف قضایا است و مسئله بلکه این هم هست که آیا نمی شود مثل فخر رازی ابن سینا را در اشارات و تنبیهات زیر سوال هم برد و بلکه شرحش هم کرد آنچان که شرحی هم شیخ طوسی بر شرح فخر رازی می نویسد و ...؟! اینکه اجتهاد و مرجع تقلیدی و ولی فقیهی و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف در الفهای بینهایت آیات اللهی هم واقع است دلیلش مثل این نیست که قرمزته و آبیته بالاخره یک کدام هم برنده می شوند و یکی بر دیگری غلبه می کند یا یحتمل هم مساوی می کنند. موضوع این است که ماورای بنفش و مادون قرمز هم الی ما شاء الله چقدر داریم که حتی زمین و آسمان را هم قرار است به هم وصل کنند و خواهی نخواهی اساتیدی را اینجا نیاز هم هست! و لذا وسائل الشیعه و جواهر الکلام را هم داریم و بورباکی و ابرتقارن و ریسمان و هندسه ناجابجایی و برنامه هندسی لنگلندز و امثالهم را هم داریم.

 

ON THE p-ADIC COHOMOLOGY OF THE LUBIN-TATE TOWER
PETER SCHOLZE

 

PRISMATIC F-CRYSTALS AND CRYSTALLINE GALOIS REPRESENTATIONS
BHARGAV BHATT AND PETER SCHOLZE

 

Geometrization of the local Langlands correspondence
Laurent Fargues and Peter Scholze

 

Towards a modulo p Langlands
correspondence for GL2

 

Lectures on Condensed Mathematics
Peter Scholze (all results joint with Dustin Clausen)

 

Lectures on Analytic Geometry
Peter Scholze (all results joint with Dustin Clausen)

کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ﴿البقرة: 216﴾

 

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

 

مقتل امام حسین محن الابرار در بحار الانوار ترجمه ای دارد از آیت الله هشترودی تبریزی که بعضی جاها مترجم نظرات خود را علاوه ی بر متن عربی از خود متن جدا کرده و آورده است. مثلاً فصلی دارد مربوط به آیاتی که در قرآن راجع به امام حسین آمده است و مترجم نقد می کند که خیلی هم یحتمل اینطوری که متن عربی می گوید نیست و دلیل هم می آورد. عرض بنده ی حقیر این است که خیلی اوقات وقتی حتی بزرگان دین هم بخواهند واقعه ی کربلا را با آنچه قرآن کریم می فرماید یا حتی با زمان حال خود هم تطبیقش دهند یحتمل دچار اشتباهاتی هم خواهند شد. یک دلیلش می تواند این هم باشد که واقعه واقعه ی خیلی عظیمی است و لذا می تواند ما را به اشتباه هم بیاندازد هر چقدر هم که عرضه بداریم کل یوم عاشورا کل ارض کربلا. با یک جوانی صحبت شد، ایشان فرمودند که الان زمان صلح امام حسن  است و نه حماسه ی حسینی امام حسین علیه السلام. البته مسئله ی صلح و جهاد اکبر خیلی مسائل پیچیده ای را در خود دارد که نمی توان هم به این سادگیها آنها را در چند تا دقیقه ی کوتاه به بحث و بررسی نشاند ولی کتاب صلح امام حسن علیه السلام شیخ راضی آل یاسین و ترجمه ی حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای هم خیلی روشنگر است که اصلا مسئله چیست؟ به هر حال، قسمتی از مسئله هم این است که آیا صلحی را به شما تحمیل کرده اند یا اینکه شما قدرت دفاعی و بلکه تهاجمی خیلی بالایی هم دارید ولی با این همه دلایل کافی هم دارید که صلح را انتخاب بفرمایید. حالا ما اینجا خیلی هم نمی خواهیم وارد این مسائل شویم!

یک دیدگاه روانشناسی و بلکه روانکاوی هم وجود دارد که گویا همه چیز را یا لااقل خیلی چیزها را کانه به روابط جنسی و بلکه شهوت و هوی پرستی و ... و روانپریشی های حول آن ربط می دهد. این درست نمی بود الا اینکه در درمان روانپریشیهایی چنین مشکلاتی حتی در ضمیر ناخودآگاه مریض و بررسیهای آن لازم هم بنظر می رسند که درمانگر باید با چه مشکلاتی هم دست و پنجه نرم کند و بلکه بتواند هم او را حتی نجات هم دهد؟ بنده این را عرض می کنم برای اینکه گاهی هم مخصوصاً یک اشارات و تنبیهات روانی را شما در انواع علوم ریاضی فیزیکی هم مشاهده می کنید که بطور ضمنی یا حتی علنی هم با اینگونه مسائل سر و کار هم دارند. این را هم بنده ی حقیر برای افضلی از ابوفاضلهای بحر العلومها عرض کردم که معانی چندگانه ای را مثل مولتی ورسها هم به آن یونیورس دیسکورس یا یحتمل به فارسی بشود آنرا به مبحث مورد بحث آن علم مورد نظر هم نسبت داد.

خوب اینجا برگردیم به نظریه ی اعداد خودمان و اینکه چطور هم می خواهیم وارد برنامه ی هندسی لنگلندز هم شویم! شما مثلاً می بینید که پیتر شولتز و لارن فارگ هم  یک جور وارد می شوند ولی کاپوستین ویتن هم جور دیگری که بیشتر ریاضی فیزیکی و بلکه ابرتقارنی هم هست وارد شده اند. یا مثلاً از دیدگاه کلان تر که وارد مسئله می شویم می بینیم که دیکگراف و ویتن برداشتی گرانشی دو بعدی هم از بعضی کارهای میرزاخانی داشته اند. و حالا ما اینجا خیلی هم نمی خواهیم وارد اینها شویم.

بلکه حتی خیلی هم نمی خواهیم مستقیماً وارد بحث کوهمولوژی پی تایی برجهای لوبن- تیت هم شویم. ولی این را صراحتاً هم می گوید که بنوعی از روشهای وایلز- تایلور در اثبات قضیه ی آخر فرما هم استفاده می کند. اینجا ما یک مسئله ای را داریم که بنوعی بینهایت معادله پیش روی ما است که می خواهیم ببینیم آیا جوابهایی از نوعی که ما انتظارش را داریم هم دارد؟ و علی القاعده اثبات قضیه هم می گوید که خیر؛ معادلات مورد نظر ما جوابهای اعداد صحیح آنطور که ما انتظارش را هم داشتیم را ندارند. ولی حالا حساب هم بفرمایید که به نمایش (Q)GL_2 مسئله را که آنرا G هم بنامیم حاصل ضربش را با نمایش گروه معادله ی درجه پنج هم برای معادله ای خاص که H هم مثلاً آنرا بنامیم و مثلاً کرتیس مکمولن هم در مقاله ای راه حل آنرا بر طبق کارهای فیلیکس کلاین آورده است. یعنی حالا یک گروه حاصل ضربی هم داریم از GxH.

مسئله اینجا این است که شما تا یک جایی در درجه ی مثل p معادلات تان در قضیه ی آخر فرما یک گروهی گالوا متناظر آن دارید که دوباره هم حالا باز با G نشانش می دهیم. مسئله این است که این گروه و H را چطوری با هم پیچششان هم دهیم که آنگاه مسئله یقیناً هم گروهی غیرآبلی است و نه هم آبلی؟ خوب این که معلوم است که هر چند هم که G هابیلی باشد و حالا یحتمل هم از همان اولش هم حتی چنین نباشد، H غیر آبلی است از آنجایی هم که گروه گالوای معادله ی عمومی درجه ی 5 هم A_5 است  که غیر آبلی هم هست. و لذا به یک تعبیری هم اگر تا اینجای قضیه مسئله هابیلی بوده است از اینجا به بعدش با ورود گروه H هم مسئله مخصوصاً هم قابیلی شده است.

خوب، حالا اگر شما یک چگالیزه ی ال- تایی (l- adic) گروهی را هم داشته باشید برای یک عدد اول الی که خیلی هم بزرگ است ولی به ازای همه ی عضوهای گروه هم توان ال آن آبلی است،  اگر ال یک عدد اول دوقلو هم باشد، آیا لزوماً برای عدد اول دوقلویش هم آبلی است؟ یا برجهایی را که در نظر گرفته ایم از نوعی است که وقتی به مرزهای یک دوقلوی الی هم برسیم، دیگر آن حالت پایداری خود را از دست داده و بلکه کل برجها هم در این دوقولهای الی فروپاشی هم کنند چرا که کانه یک مرتبه از آن حالت آبلی خود به حالتی غیر آبلی هم درمی آیند؟

عرض بنده ی حقیر این است که لااقل در حکمت متعالیه ی نظری های حمیدی مجیدی فقهی در بررسی از طلبگی و دانشجویی صفر و بلکه یک الی الفهای بنیهایت آیات اللهی اجتهادی و حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی شما چنین چیزی را نمی خواهید و انتظار هم ندارید که چنین باشد. این در صورتی هم هست که انواع جهادها و از جمله هم جهاد اکبر و سربازی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم در این راستا در جهت میل به اجتهاد و بلکه مرجع تقلید هم داریم. یک دلیلش هم این است که چنین مکتبهایی که چنین طلبه ها و دانشجویانی را هم می پرورانند از نوع کارخانه های آدم سازی ای هم هستند که ماورای هابیلی و قابیلی واقع شدنها است و بلکه علی القاعده هم از مکتبهای حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که میل به حکمت الهی و مکتب خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف  هم دارند؛ باید باشند. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره  اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ﴿البقرة: 216﴾

 

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

 

شما یک درسی که از حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی می توانید یاد هم بگیرید این است که اصلا فقه هم برای چیست و بلکه چرا حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه نیز خود یک فقهایی هستند که خیلی هم آنطور که سالک الی الله شاگرد و طلبه و دانشجو هم مایل است که خیلی هم بسمت آنها میل کند و با این حال نمی تواند چرا که در مجموعه ها و بلکه گروه هایی چگال هم واقع شده است که الفهای بینهایتی آنها را نمی توان با محدودیتهایی که خاص و شاگردی طلبگی و دانشجویی حتی دارای اجتهاد هم دریابد. مثلاً شما همین مسئله ی کرونا را هم در نظر بگیرید که چطور ممکن است چگالیزه شدن موجب اشباع شدگی شود که وقتی همراه دیگر آلودگیهایی از گناهان و انحرافات شود یحتمل جلوی تنفس مریض را هم بگیرد.

اینجا کسی به شما نمی گوید که باید بروی به جهاد هر چند که یحتمل هم دوست نداشته باشی که بروی و بلکه هم دوست داشته باشی بروی ولی برایت خوب هم نباشد چرا که ممکن هم هست که رفته ای در طرف غلط جبهه هم گرفته ای و داری در سپاه دشمنت با فقاهت و اسلام و بلکه خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می جنگی هر چند هم که خودت هم خبر نداشته باشی. مثل این است که بفرمایند دزدی بد است؛ ولی وقتی کار می رسد به منجنیق و سنگ و چوب پرتاب کردن و بلکه دیگر آتش زدن خیمه ها، آنگاه دیگر می دود هم که آیا آتش دامن آن طفل را خاموش کند یا اینکه گوشواره را از گوش او هم بکند یا اینکه از در خیمه هم وارد شود یا با شمشیرش خیمه را پاره هم کند و وارد شود؟ و الله اعلم!

یا حتی مثل این است که عبدالله بن زبیر گیج هم شده است از بس که روی چرخ فلکش با مختار هم چرخیده است، ولی پیمانه و گیج اش (gauge) را هم هنوز نمی داند کدام قسمت از کلافش را هم مختار است که انتخاب کند تا درست هم از درب علم وارد شود. و بلکه همچون بقیه هم نظرش این است که اگر درب علم را هم ببندیم همان بهتر است چرا که آنگاه خودمان هم بهتر می توانیم به خلیفة اللهی هم برسیم بجای اینکه امثال علویونی همچون علی بن ابیطالب امیرالمومنین و حسن بن علی و حسین بن علی علیهم السلام هم بر همه بخواهند ریاست کنند؛ و حالا آیا اینها امامانی هم هستند که خود پیغمبر هم در الغدیر نصب کرده است؟ و پیغمبر صل الله علیه و آله و سلم خودش هم گفته است که من مدینه ی علم هستم و علی هم درب آن است؟ و حالا فتنه ی عثمان هم این وسط شده است؟ و بلکه معاویه و یزید هم شده اند همه کاره و بلکه نفهمیدند هم که چطور امامان خود را هم به عنوان دشمن کشتند؟ و حالا با او هم ابن زیاد می خواهد برود توی جنگ و لذا بهتر هم هست که مختار را هم گیجش کند که با او همکاری کند و طرف او هم بیاید هر چند هم که یقیناً حکومت عراق را هم می خواهد؟ کمی گیج هم شده است که در امر خلافت نیز اصلا چطور هم می شود از درب علم نیز درست وارد شد و بلکه آن در را به روی همه هم نبست و فقط از ان خود نیز ندانست.

اینجا این پارادوکس اتفاق هم می افتد که تو برای وصل کردن آمدی و نی برای فصل کردن آمدی؛ یعنی تو قرار هم هست که کفار و منافقین و مشرکین را هم ارشاد کنی و بلکه با آنها وارد جهاد شوی که وادارشان کنی به اسلام و نه اینکه همان قدر از درب حکمت و فلسفه و علم و تکنولوژی و صنعت را که هم خودت و همانها هم دارند را بروی آنها که نمی توانی ببندی و لذا بروی خودت هم ببندی و خیلی هم خود تحریمی هم کنی. یعنی از یک طرف هم فقاهتی داریم که به اجتهاد و مرجع تقلیدی اش رسیدن بینهایت موانع ماوراء طبیعی هم می تواند داشته باشد و از طرفی هم موانع طبیعی رسیدن به علوم طبیعی و بلکه حتی ریاضی فیزیکی و فلسفی هم می تواند بسیار زیاد هم شود. همین کوین بازرد خودمان را ببینید چطور می خواهد همه چیز را دیجیتیزه کند و از جمله پیتر شولتز هم از او الهام گرفته است و آیا چقدر هم بتوانند؟ موضوع این است که وقتی فقاهت و مراجع تقلید و ولی فقیه و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف ای را در پیش داریم که در الفهای بینهایتهای آیات اللهی های ماورایی غیر قابل دسترس هم واقعند یحتمل هم سالک الی الله را گیج کنند که چطور هم باید به پیمانه های کلافهایش  درست هم قسمت گذاری کند حتی اگر می خواهد مختار ثقفی هم باشد! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

 

کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ﴿البقرة: 216﴾

 

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

 

آن نکته ای را که بنده ی حقیر راجع به مسئله ای که گفتم به گرهارد هوخشیلد عنوان کرده ام و بلکه مسئله ی عمومیت یافته اش را ما یحتمل درست نمی فهمیم وقتی مسئله را در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم درست عنوانش نکنیم. نکته ای که هست این است که مسئله را وقتی درست هم خواهیم فهمید که فقهی هم باشد و بلکه اندازه یا شمارای گروه مورد بحث نیز به بینهایت میل کند؛ اینجا است که الفهای بینهایتهای آیات اللهی ها وقتی طلبه و دانشجو و بلکه سالک الی الله می خواهد به استادی و اجتهاد هم برسد و حتی هم بدان رسیده است ولی باید هم نظریه های ریاضی فیزیکی آنرا بر حسب نظریه های گالوا و بقول شولتز مجموعه های چگال و قاطیقوریایی نمودن گروه های مورد بحث هم حساب کند گیر می کند چرا که نه تنها مسائل فقهی هم هستند و نه فقط هم ریاضی فیزیکی و بلکه فلسفه و حکمت پشت آن هم حکمت متعالیه و حکمت الهی هم باید باشد. مسئله گاهی این هم می شود که حتی یک مجتهد و بلکه یک مرجع تقلید هم با مرجع تقلید دیگری در بعضی مسائل با هم اختلاف دارند!

اگر چنین نباشد، حالا وقتی از یک عدد اول دو قلو یا نه خیلی هم دو قلویی یا یحتمل هم دو قلو و بلکه چند قلو هم که گذشتید و خواستید هم که گروه خود را  آنگاه یحتمل هم بیشتر بسط دهید، آنگاه مخصوصاً هم تصمیم بگیرید که خوب حالا ما از اینجا به بعد مسئله را می خواهیم هم غیر هابیلی اش کنیم هر چقدر هم که تا حالا هابیلی هم بوده است و هر چند که خیلی هم نمی دانیم آیا بشود و آیا نشود با توجه به حفظ ساختار هابیلی گروه و کنترل روی گروه های گالوای متناظرش و ...! امان از دل زینب، امان از دل زینب!

کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ کُرْهٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ ﴿البقرة: 216﴾

أَلَمْ تَرَ إِلَى الْمَلإِ مِن بَنِی إِسْرَائِیلَ مِن بَعْدِ مُوسَى إِذْ قَالُواْ لِنَبِیٍّ لَّهُمُ ابْعَثْ لَنَا مَلِکًا نُّقَاتِلْ فِی سَبِیلِ اللّهِ قَالَ هَلْ عَسَیْتُمْ إِن کُتِبَ عَلَیْکُمُ الْقِتَالُ أَلاَّ تُقَاتِلُواْ قَالُواْ وَمَا لَنَا أَلاَّ نُقَاتِلَ فِی سَبِیلِ اللّهِ وَقَدْ أُخْرِجْنَا مِن دِیَارِنَا وَأَبْنَآئِنَا فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ تَوَلَّوْاْ إِلاَّ قَلِیلًا مِّنْهُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِینَ ﴿البقرة: 246﴾

ثُمَّ أَنزَلَ عَلَیْکُم مِّن بَعْدِ الْغَمِّ أَمَنَةً نُّعَاسًا یَغْشَى طَآئِفَةً مِّنکُمْ وَطَآئِفَةٌ قَدْ أَهَمَّتْهُمْ أَنفُسُهُمْ یَظُنُّونَ بِاللّهِ غَیْرَ الْحَقِّ ظَنَّ الْجَاهِلِیَّةِ یَقُولُونَ هَل لَّنَا مِنَ الأَمْرِ مِن شَیْءٍ قُلْ إِنَّ الأَمْرَ کُلَّهُ لِلَّهِ یُخْفُونَ فِی أَنفُسِهِم مَّا لاَ یُبْدُونَ لَکَ یَقُولُونَ لَوْ کَانَ لَنَا مِنَ الأَمْرِ شَیْءٌ مَّا قُتِلْنَا هَاهُنَا قُل لَّوْ کُنتُمْ فِی بُیُوتِکُمْ لَبَرَزَ الَّذِینَ کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقَتْلُ إِلَى مَضَاجِعِهِمْ وَلِیَبْتَلِیَ اللّهُ مَا فِی صُدُورِکُمْ وَلِیُمَحَّصَ مَا فِی قُلُوبِکُمْ وَاللّهُ عَلِیمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ ﴿آل عمران: 154﴾

أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ قِیلَ لَهُمْ کُفُّواْ أَیْدِیَکُمْ وَأَقِیمُواْ الصَّلاَةَ وَآتُواْ الزَّکَاةَ فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتَالُ إِذَا فَرِیقٌ مِّنْهُمْ یَخْشَوْنَ النَّاسَ کَخَشْیَةِ اللّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْیَةً وَقَالُواْ رَبَّنَا لِمَ کَتَبْتَ عَلَیْنَا الْقِتَالَ لَوْلا أَخَّرْتَنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ قُلْ مَتَاعُ الدَّنْیَا قَلِیلٌ وَالآخِرَةُ خَیْرٌ لِّمَنِ اتَّقَى وَلاَ تُظْلَمُونَ فَتِیلًا ﴿النساء: 77﴾

 

کل یوم عاشورا کل ارض کربلا

 

 

بعضی یحتمل اشکال کنند که تو چرا به همه توهین هم کردی در نظر قبل. راستش بنده ی حقیر این کار را نکردم و نمی دانم هم چطور این عبارات توهین آمیز وارد آن نظر هم شد! اینجا این سوال مطرح می شود که شما ممکن است همه ی آنچه را که نوشته اید در وبلاگ بعلاوه ی خود وبلاگ را هم حذف کنید؛ یا اینکه این سوال هم هنوز مطرح است که آیا آنچه شما می نویسید عیناً همانی هم هست که می نویسید یا خیر و حالا هر چه هم که هست همینطوری باشد و اشکالی هم ندارد؟! این یک سوالی است که خیلی هم گاهی برای خود این بنده ی حقیر نیز روشن نیست که آیا آنچه نوشته ای را وقتی دوباره می خوانی واقعاً هم نوشته ی خودت است؟! و هر چند هم که خودت هم نوشته ای واقعاً، ولی به هر حال برایت ناآشنا هم بنظر می رسد. بگذریم!

ولی گاهی هم شما یک خوبی و بدی دارید که خوبش هم خیلی خوب است و بدش هم خیلی خیلی بد است و بر منبر هم دارد شما را ارشاد هم می کند. حالا این مهم هم نیست که این منبر واقعاً در مسجد و حسینه است یا اینکه هم در یک سایت اینترنتی است یا در کلاس درس ریاضی است یا در مکتبی حوزوی هم هست. مثلاً سایت زیر را که راجع به ازدواج هم هست را ببینید:

https://www.sbu.ac.ir/web/farhangi/readable12

خیلی هم خوب است همینطوری که یک نگاهی گذرا هم بدان حتی می اندازید و یکی دو تا حدیث هم از آن یاد می گیرید.

و اما این هم که بفرمایند که دیگر زمان حضرت امام علی ابن الحسین زین العابدین علیه السلام ایشان در موقعیتی هم قرار داشت که نمی توانست قیام کند و بجنگد و جهاد هم کند چرا که همان چند نفری دو سه نفری را هم که از یارانشان بود را نیز از دست می دادند، این هر چقدر هم درست باشد هنوز معنایش این نیست که کل یوم عاشورا کل ارض کربلا در آن زمان و مکان هم دیگر درست نبوده است. اقتضای زمان خودش را هم داشته است در آن زمان ولی هنوز هم مسئله همان است که کل یوم عاشورا کل ارض کربلا. 

این فقط یک مسئله ای هم نیست که اگر امامی یا امامزاده ای را یقیناً هم بدانیم که به شهادت نرسیده است و در بستری که همیشه هم می خوابیده است در خانه اش به رحمت خدا رفته است آنگاه پس نتیجه هم می شود که مرگ او حکم شهادت هم ندارد! البته یک مرگهایی هم هست که بدتر از این است که طرف در بسترش هم خیلی راحت و خوب هم مرده باشد و همه و همه هم حرمت او را حفظ کرده و بلکه حرمت حرمت او را هم حفظ کرده و بلکه حتی حرمت حرمت حرمت او را هم حفظ کرده باشند؛ آنچنان که حرمت مسجد الحرام را هم همه ی مسلمانان وظیفه دارند و باید هم حفظ کنند!

و آن چیست؟ آن این است که قربتاً الی الله هم حساب و کتاب کند که امام بحقش را بکشد آنچنان که با امام حسین علیه السلام هم کردند. این دیگر غیر ممکن است که وارد یک گروه درمانی ای هم شود که بتواند یک رواندرمانگر خیلی ماهری را هم پیدا کند تا او را بتواند درمان هم کند. عرض بنده ی حقیر این است که همه ی هدف رواندرمانگری و گروه درمانی هم همین است که شخص متنبه ای و بلکه توبه گری را که از لحاظ روانی دچار اختلالاتی هم شده است را بتواند درست هم درمان کند و به جامعه برگرداند. و اما این دیگر وقتی پیغمبر و امامش را هم کشت آیا باز هم متنبه  می شود و می تواند هم باز توبه کند؟ حتی کمتر از این وقتی طلبه ای و دانشجویی و بلکه شاگردی هم به معلم و استادش حتی توهینی کرد، آیا باز هم او می تواند مثل بچه ی آدم برگردد سر کلاس او بنشیند و دوباره هم از او درس بیاموزد؟ اینکه اینجا می فرماید و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم، این مهم هم هست که آیا این را دارد کیست که می گوید؟ آیا شاگردی که شیطنت هم کرده است خود دارد این را می گوید و باورش هم شده است که خیلی هم کارش خوب است؟ یا اینکه استاد و مرشد اعظم هم هست که دارد آنرا می فرماید و می خواهد شاگردش هم متنبه شود؟ یا اینکه خود خدا هم به او می گوید که بالاخره آیا فهمیدی که ان اعبدونی هذا صراط مستقیم و نهایتاً هم متنبه و بلکه آدم هم می شود؟ پس زمینه ی این آیه، آیه ی قبلش هم هست که می فرماید الم اعهد الیکم یا بنی آدم ان لا تعبدوا الشیطان انه لکم عدو مبین.

اگر در قرون گذشته ای که هنوز این انواع بمبها و بمب افکنها و امثالهم یافت نمی شدند به کسی می گفتند که آیا ندیدی آن قومی را که بر سرشان سنگ هم بارید و همه و همه نیز کشته شدند؟ یحتمل هم در جواب لااقل نزد خودش این سوال برایش پیش می آمد که مگر می شود که بر سر قومی آنقدر سنگ هم ببارد که همه و همه نیز کشته شوند؟ و اما امروزه اصلا می بینید که نوع جنگها و جهاد هم فرقها کرده است و از انواع دیگری هم هست. و از جمله نیز جنگهای فرهنگی و روانی و اقتصادی و .... و لذا عرض بنده ی حقیر این هم هست که خیلی هم فرقی ندارد که بیمار روانی نزد کدام رواندرمانگری هم برای درمان و نسخه می رود خصوصاً آنچایی که کسی از قوم خودش را هم یحتمل خیلی پیدا نکند و خصوصاً گروه درمانی اش هم از نوع گروهی باشد که خیلی هم با او همخوانی ندارند. ولی همانطوری که یحتمل قبلاً هم بدان اشاره ای رفت، ولی گروه از نوع گروهی هم هست که بفرمایند تو لعنت شه هم هستی و بلکه پشت هم به او کنند تا بلکه بالاخره دست از شیطنتش بردارد، خوب دیگر این گروه درمانی هم آن گروه درمانی ای که باید باشد نخواهد هم بود و مشکلاتش صد چندان هم خواهد شد حتی اگر برای نفاق و شرک و کفری هم هست که خودش در آن هم گیر کرده است! ولی آیا بهتر هم هست که حتی بقیه ی گروه هم بفرمایند که حالا گناه دارد و بهتر است چیزی هم به او نگوییم چرا که بالاخره خود ما هم تا یک حد زیادی مثل خود او قات زده ایم یا خیر؟! البته خصوصاً وقتی مسئله از نوع استکبار هم باشد که می خواهد با مستضعفین زیردستش با شدت هم برخورد کند یحتمل مستضعفین هم چنین چیزی را به زور بپذیرند ولی آنگاه خیلی هم از سر رقبت نیست و بلکه در اولین فرصتی که بیابند بر علیه شان قیام خواهند کرد!

https://arxiv.org/abs/2102.13459

https://arxiv.org/abs/2106.14735

وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَ لاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا ﴿الاسراء: 82﴾

 

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است

 

مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع

 

 

بعضی اشکال می کنند که کل یوم عاشورا کل ارض کربلا و کرب و بلا را امام حسین علیه السلام و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم خودشان نفرموده اند و بلکه مثلاً این یک حرفی است ساختگی که دجالها هم از خودشان یحتمل درآورده اند و چرا که خیلی هم همچون پهلوانهای ورزشکاری که به موقع هم بخوابند و به موقع هم غذا میل کنند نبوده اند که بتوانند در مسابقات المپیک و بین المللی هم شرکت کنند و مثلاً در رشته ی شنا هم مدال بیاورند. خلاصه آن پشتکار را ندارند و برای خودشان اشکال هم می تراشند. اینجا باید هم تذکر داد که اگر چه مسئله امر دجال در زمان غیبت امام عصر مسئله ی دجال و امام زمان عجل الله فرجه الشریف مهدی و مسیح را بعضی حتی از قول آیت الله محمد باقر صدر اشکال بفرمایند که فقط مربوط به یک شخص بخصوص هم نیست. آنچنان که گفته اند دجال یهودی صهیونیست هم هست و بلکه ماهواره و فضای مجازی هم می تواند باشد، ولی در عین حال یک کشمکش و جدال و جنگی هم هست بین از یک طرف دجال و از آن طرف هم مهدی عجل الله فرجه الشریف و مسیح علیه السلام که به کل جوامع و ممالک عالم هم کشیده می شود. شما همین افغانستان خودمان را ببینید که بین آمریکایی که آنرا اشغال کرده بود و حالا می خواهد به اشغالش خاتمه هم دهد و اشرف غنی که فرار هم کرده است و طالبان که حکومت را در دست هم گرفته است چه خبرها هم هست؟ اتفاقاً همین دیروز هم که روز عاشورا بود 28 مرداد هم بود! نهضت امام خمینی از 15 خرداد 42 ادامه هم دارد هنوز و پرچم مقاومت اسلامی بدست حضرت ولی فقیه امام خامنه ای مد ظله العالی زندانی و تبعید شده هم هست و همچون شهید سلیمانی ها و شهدای هسته ای هم داده ایم. همان کار با افغانستان را با ایران هم نمی خواهد آمریکا و امثال آمریکا بکند؟

البته اینجا بعضی یحتمل هم اشکال می کنند که همه اش هم تقصیر تو است چرا که مثل آن وضعیت چهارراهی که همه ی ترافیک به هم پیچیده است و همه گیر کرده اند زرنگبازی هم هست و تو هم وسط زرنگبازی نشسته ای می خواهی از حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی برای ما عرضه هم بداری؛ و بلکه اینقدر هم متوجه نیستی که لااقل حرمت مسلمان را هم نگه داری که جلوی بهارگاو بهات و پیتر شولتز هم نگویی که عمر خیام خر است و بلکه هم بگویی که اصلا خودتان هستید که خرید و نه عمر خیام یا بقیه ی ریاضی فیزیکیهای مسلمان! حالا هی بگو که بابا منظور به نرم افزار عمر خیام است که با آن می خواهی فرمول و معادله ات را هم بنویسی و هر چه هم می کنی آخرش هم معادله ات درست در نمی آید. انگار که یک نرم افزاری هم با عمر خیام خر طراحی کرده اند هر کاری می کنی یک فرمول ساده هم بنویسی گیر دارد. خوب اینجا تقصیر بهارگاو بهات است یا پیتر شولتز یا حتی مایکل هریس و پیتر ویت و شان کارول و ...؟ عرض بنده ی حقیر این است که نرم افزار عمر خیام یا هر چه می خواهید اسمش را بگذارید خر است دیگر! و الا تقصیر ریاضی فیزیکی و حوزوی و طلبه و دانشجو و استاد و الفهای بینهایت آیات اللهی اجتهاد و مراجع تقلیدی هم چیست؟ نکته اینجا این است که اینجا کیست که دارد نه فقط هم از کار می دزدد و موعظه پذیر هم نیست؟ و بلکه بجای آمپولهای شفابخش ضد کرونا و واکسن آنها هم می فرماید اصلا مشکل اسلام است و بلکه اصلا آمپولهای پزشک احمدی هم از همه بهتر است و اصلا شما را هم چه به اینکه ببینید آمپلوهادرونها هم یعنی چه و حتی اینکه آیا دیابت هم بدون انسولین درمان دیگری هم دارد؟ آیا حتی عقربزدگی را هم می شود با یک دست کشیدن درمان کرد یا بلکه معجزه ای است و بلکه هم ایمانی می خواهد هم که اینجاها کاربردی نمی شود و ...؟ یا حالا هی به شیخ جراح بفرمایید که بابا چرا این پلیپ دماغ ما را در نمی آوری؟ و او هم بگوید که حساسیت است و اسپری ضد حساسیت آنتی هیستامین هم می توانی بزنی و بلکه عملش هم کنی دوباره هم ممکن است برگردد و .... یک راهش هم این است که کمتر بخور و همیشه بخور و بلکه روزه های نگرفته ات را هم سعی کن بگیری همانطوری که نمازهای نخوانده ات را هم بهتر است سعی کنی که خودت هم اقامه کنی و قضاهایش را بجا آوری و .... حرمت نفس مسلمان را حفظ کردن یک مقداریش هم به این است که مسلمانی اش را هم خودش به جا آورد تا امیدش به خدا را هم بتواند درست و حسابی هم حفظ  کند و حالا می خواهد وحشی هم باشد. همان شرابخواری ات یا سگ و گربه و موش بازی ات را هم کنار بگذار. همان مثل ابن زیاد منبر رفتنهایت را هم کنار بگذار دیگر تا علویون هم جلویت احساس تهدید نکنی که چطور بپا می خیزند و آخرش هم یا خودت حساب خودت را می رسی و کله پا می شوی یا دیگران هم از پایت در می آورند. امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم تا در غیبت تشریف دارند در قلوب همه ی مومنین جا دارند و امرشان همگانی است تا اینکه بالاخره دجال را هم بکشند و حضرت ولی عصر ظهور هم فرمایند. اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاء وَ رَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَ لاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا ﴿الاسراء: 82﴾

 

سلسله ی موی دوست حلقه ی دام بلا است 

هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجرا است

 

 

به یک استاد اخلاقی گفتند که حضرت عالی چرا اینقدر داری طلبه و بلکه دانشجویت را که پای منبرت هم نشسته است اینقدر با زبانت که از شمشیر هم تیزتر است می زنی، چرا اینقدر دشنامش می دهی، چرا اینقدر لعنتش می کنی؛ تو چه استاد اخلاقی هم هستی؛ مگر می شود استاد اخلاق چنین هم کند و بلکه حرمت هیچ کس و هیچ موجودی را هم نگه ندارد؟! ایشان فرمودند که این بنده ی حقیر نیستم که دارم چنین می کنم، او است که در نظرش اینچنین هم نمایان می شود چرا که بنده ی حقیر هم فقط خرم و عاشقم چرا که شیخ اجل سعدی می فرماید: به جهان خرم از آنم که جهان خرم از او است، عاشقم بر همه عالم که همه عالم از او است. این حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی است و لا غیر؛ همانی است که خودت هم داری بدان تظاهر می کنی! نسخه یکی است؛ برندهایش متفاوت است و الا از لحاظ ژنریک همه یک دارو هستند.

دلیل اینکه شیخ جراحی که خیلی هم ماهر و حاذق و زبردست هم هست را همه اگر در آلمان و دیگر کشورهای اروپایی و بلکه حتی آمریکایی هم که باشند می روند که درمانشان کند و بلکه بهترین شاگردان جراحی هم می خواهند که شاگرد او شوند هم همین است که قل هو الله احد. ولی خوب بعد یک کثرتی هم می تواند رخ دهد در خلقت عالم و موجودات زنده ای که در این عالم زیست هم می کنند که فرضاً دامپزشک را نیز از پزشک هم جدا می کند. شما نمی خواهید خودتان را زیر چاقوی بهترین متخصص جراح دامپزشک هم بسپارید؛ می خواهید؟

اینجا یقیناً یک ادعای خدایی هست که بین حضرت موسی علیه السلام و فرعون هم می بینیم که جنگ و جدلی هم در می گیرد. در مسئله ی فهم قل هو الله احد و این را به خدای خود ارائه کردن در دعا و نماز یک مسئله است و به دیگران ارائه اش کردن مسئله ای دیگر است که یقیناً اخلاق هم وارد می شود. مسئله فقط این نیست که اگر بلا نمی بود و سالک الی الله خیلی هم می توانست به خدا نزدیک شود یحتمل هم مدعی خدایی می شد؛ و بلکه مسئله این هم هست که آن اخلاقی را که لازم است که بتواند طلبه و دانشجو را هم به آن حدی از اخلاق برساند که اصلا بتواند هم بیاید پای درس اساتیدش هم بنشیند را آیا تحملش و صبرش و بلکه بصیرتش را هم دارد یا بلکه تا نیمه ی راه هم می آید ولی بعد رهایش هم می کند و بقیه ی راه را می سپارد به امان خدا و بلکه جایز هم نیست که دیگر بیشتر از این ادامه دهد؟ و چرا؟ چون همه و همه نیز فقط یک رواندرمانگر دارند و اما یکی هم می تواند به آن درجه از رواندرمانگری هم برسد که دیگران را نیز درمان کند، ولی دیگری هم حتی نمی تواند خودش و نفسش را هم دریابد. آیا اویی نیز که در گروهی رواندرمانی می تواند اسم نویسی هم کند که حتی خودش را هم نجات دهد با اینکه خیلی هم مدعی رواندرمانگریهای متعالیه هم می بود و هر مریضی را هم قبول نمی کرد و با هر کسی هم حتی حرف نمی زد و بلکه صاحب کتب و حتی مکتب(های) روانپزشکی هم هست، آیا او چه شد که حتی در همان گروه درمانیهای خودش هم دیگر راهش نمی دهند و بلکه باید دست به دامان فلاسفه ی پیش از خودش هم شود که به اسم درمان او هم در رواندرمانی اش کمکش کنند؟ مسئله اینجا این است که وقتی طلبه ای و دانشجویی به استاد اخلاقی هم حاضر شد که اهانت کند که دیگر راه طلبگی و دانشجویی را به روی او خواهد بست، او دیگر بهتر است فاتحه ی طلبگی و دانشجویی را هم بخواند! و این چه موقعی هم هست؟ وقتی سالک الی الله متوجه هم می شود که آن استاد و بلکه حضرت مرجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حتی امام زمان عجل الله فرجه الشریف نه فقط او است که خیالش را هم می کرد و بلکه خود خدایی هم هست که می فرماید قل هو الله احد!

حالا شما ببینید که ما چه خدایی و کدام پیغمبری و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریفی هم داریم که می فرماید انک لعلی خلق عظیم آنچنان که عرش الهی را کانه با خود پایین آورده و به بشریت هم ارائه کردند هر چند هم که امثال تقی زاده ها را هم داریم که لباس روحانیتشان را نیز کنار گذاشتند و بلکه تبلیغ از سر تا پا مدرنیزه ی اروپایی شدن هم کردند. درس اخلاقی اینجا این است که وقتی طلبه و دانشجو سعی هم کند که نه تنها خیلی هم برای اسلام تبلیغ نکند و بلکه فقط دوره ی دانشجویی خود را در اروپا و آمریکا هم تکمیل کند، این باز اگر متوجه نشود که قل هو الله احد یعنی چه؟ یک وقت دیدید که باز افتاد به این اشتباه که راه اروپاییها و بلکه آمریکاییها هم هست که درست است! حتی یحتمل هم متوجه نشود که برای ورود به حلقه ی ریاضیدانها و فیزیکدانها، مسئله فقط این هم نیست که مثلاً بنده ی حقیر طلبه و داشنجویی هم سعی کند برود به این ممالک و آنگاه دیگر مسئله اش حل است و دیگر هم از لحاظ اخلاقی حتی در همان متون ریاضی و فیزیکی هم زیر سوال نخواهد رفت بر عکس اینکه آن شاگرد ساعی اخلاق بالاخره یحتمل هم متوجه شود که اصلا همان اساس ریاضی و فیزیک هم همان اخلاق است که باید درست هم سعی کنی تا مسئله را حتی بفهمی که چه می خواهد بگوید و چرا هم کتب لازم در دسترست هم نیست و همینطوری هم داری درجا می زنی؟ ولی دیگری هم مثل آب خوردن انگار دارد مقاله ها و کتب پشت سر هم می نویسد؟ حتی چرا تو نمی توانی یک آیه از قرآن کریم را هم حفظ کنی ولی دیگری که یحتمل 10 سالش هم هنوز نشده است حافظ کل قرآن مجید هم هست؟

عرض بنده ی حقیر این است که درست است که یکی بود یکی نبود داریم که می فرماید هم قل هو الله احد است که درست است ولی غیر آن خدای توحیدی هم صحیح و درست نیست و بلکه غلط هم هست. ولی این بدان معنا هم نیست که سالک الی الله همچین که از آن حالت هیچ صفر و خلاء و وکیوم هم خواست که حتی به یک هم برسد و بلکه مراتب عالیه ی اجتهاد و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی را هم نه اینکه طی کند و بلکه حتی زانوی تلمذ هم نزد ایشان بزند و حالا چقدر هم پیشرفت کند؟ این معنایش این نیست که باید هم به موجودی زمینی بودنش اعتراف هم کند و بلکه بگوید که ماورای یک هم هیچی نداریم و همه چیز هم یا صفر است یا یک و لا غیر!!! خیر، درجات متعالیه ی آیات اللهی را احتیاج نداریم که پی ببریم که ماورای یک هم ما احتیاج به دو و سه و چهار و ... الی غیر النهایه هم داریم. مسئله اینجا فقط استقراء نیست که اشکال شود که لذا استدلال غلط است. آیات اللهی الفهای بینهایت نداریم که نداریم. شما اینجا نمی خواهید خدا را با استدلالی که نهایت هم دارد اثبات کنید که بفرمایید ما اصلا بینهایتهای مراتب بالاتر هم نداریم و لذا الفهای بینهایتهای آیات اللهی های بالاتر متعالیه ات هم غلط است! شما همین استدلالهای قرآنی را هم که در نظر بگیرید متوجه می شوید که آیا در روز قیامتی که ساعت و بلکه تا کوچکترین کسری از ثانیه را هم برایش بخواهیم تعیین کنیم که در چه زمانی است با مشکل مواجه هم خواهیم شد آنجاهایی که می فرماید چطور هم ساقی از پا به ساق دیگرش انگار که گیر می کند، یا چطور انگار جان به حلقوم رسیده است فلو لا اذا بلغت الحلقوم و همه هم ناظرند بر آن که البته از این نوع هم نیست کانه دارند قورباغه ای را دانشجویان پزشکی تشریح هم می کنند! یا حتی محتضر یحتمل نتواند چشمش را هم ببندد و بلکه با چشم باز هم از دنیا برود ولی حافظه اش را هم از دست داده باشد و .... و اما این هم که آن لحظه چه موقعی است نیز از اختیار او خارج است. ولی خدا را هم می شود بدون استقراء در سلسله مراتبی متناهی استدلال و اثبات هم کرد همانطوری که استاد شهید مطهری در کتب فلسفی شان نیز چنین می فرمایند. و اما حالا شما این معادله را چطور می خواهید هم توضیح دهید:

=(x-1)-/1

... 1+x+x^2+x^3

که گویا یک بینهایتی هم در آن نهفته است؟ نداریم؟ (بنده ی حقیر نزدیک بود موقع نوشتن این فرمولها و بازی درآوردنشان به علت اینکه می خواهید مثلاً x منهای 1 را بنویسید و هر کاری هم می کنید بجایش می نویسد 1 منهای x بگویم که نکند عمر خیام هم هست که چقدر خر است الا اینکه خواجه نصیر طوسی هم چقدر چقدر به فخر رازی اشکال می کند و خیلی هم حرمت او را نگه نمی دارد در شرح اشارات و تنبیهاتش!) یا تقصیر امثال عمر خیام هم هست که مسئله را بد طرح کرده است و در مکتبهای شهودی ریاضی هم به حتی چنین بینهایتهایی هم اصلا احتیاجی نداریم؟!!! یا تقصیر مکتبهای فلسفی حوزوی ما است که از ابن سینا هم اینطرفتر در ریاضیات نمی آیند و بلکه یک راست می روند سراغ حکمت متعالیه ی ملا صدرا و ...؟! بالاخره مسئله چیست؟ نمی شود که بفرمایید که چون از بینهایت داری می گویی اینجا و لذا با قل هو الله احد هم منافات دارد و بنابراین داری کفر هم می گویی و منطق ریاضی هم غلط است و کشک! و حالا مقالات پیتر شولتز و بهارگاو بهات را هم لااقل فعلاً کاری  نداریم:

https://arxiv.org/abs/1506.04022

https://arxiv.org/abs/1506.04022

35373

وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَکِن شُبِّهَ لَهُمْ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُواْ فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِّنْهُ مَا لَهُم بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلاَّ اتِّبَاعَ الظَّنِّ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِینًا ﴿النساء: 157﴾

 

قرآن مجید در آیه ی بالا صراحتاً می فرماید که حضرت عیسی ابن مریم رسول الله را یقیناً به قتل نرساندند و به صلیب نکشیدند و بلکه این شبه ای است که بر آنها وارد شده است و براستی آنهایی که در آن در شکند و اختلاف می اندازند علمی بدان ندارند الا اینکه در ظن خود گرفتارند و یقیناً او را نکشتند. خوب، این سوال فوراً در ذهن مطرح می شود که پس چرا امام حسین ابن علی و فاطمه بنت خاتم النبیین محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و اهل بیتش و یارانش را در کربلا چنین کردند و در چنین ظهر عاشورایی و بلکه دیگر تا عصرش بدنش زیر سم اسبان و حتی سرش هم بر سر نیزه ها رفت؟!

مسئله آنقدر عظیم است که اگر همه ی الفهای بینهایتها را طلبه و دانشجو و سالک الی الله بتواند هم طی کند و به اسرارشان هم پی ببرد، باز تاریخ و علوم طبیعی و بلکه ماوراء الطبیعی و حکمت الهی و حکمت متعالیه و فلسفه نیز نمی توانند برای آن پاسخی بیابند. پاسخی ندارد!

بلا تشبیه آیا اگر طلبه ای و دانشجویی هم می خواست که از صفر و حتی یک خلاء و وکیوم ای هم که در آن چقدر هم واقع شده است به الفهای بینهایتهای آیات اللهی های متعالیه ی اجتهاد حضرات مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسد، مسئله ای نیست؟ ما همین مسئله ی حجاب را هنوز نتوانسته ایم خیلی هم درست جا بیاندازیم و چه رسد به اینکه بخواهیم مثلاً ارشاد هم کنیم که بابا لطفاً اینقدر هم موش و گربه و بلکه سگ بازی هم نفرمایید و خیلی هم دلتان برای این چیزها تنگ شد به صدا و سیما پیامک بفرستید که دوباره کارتونهای باگز بانی و میکی مواس و دونالد داک و ... امثالهم را همراه اسفنج باب، دوباره بابشان هم کند! بهتر است بنده ی حقیر دیگر چیزی نگویم و الا همین آخوندهای خودمان همینطوریش هم بنده ی حقیر را به سیخ نکشند بقیه خودشان خوب بلدند چه کنند!

دیشب حاج آقا داشتند روضه می خواندند و آقایی با پیراهنی آستین کوتاه و روشن از پشت صحنه رد می شدند و همینطوری که رد می شدند فرمودند که بگو اینقدر دزدی نکنند! بنده ی حقیر هم اظهار داشتم که دزدی خوب هم هست! ایشان شنید و برگشت و با تحکم هم پرسید دزدی خوب است؟ بنده ی حقیر هم دوباره سرم را به علامت تایید تکان دادم که بله! و آن حضرت هم دوباره برگشت و رفت. خوب است دیگر! خدا وکیلی، دزدی خوب نیست؟!

شما وقتی در یک گروه درمانی با یک درمانگری مواجه اید که دارد همه را هم موعظه می کند ولی در آن میان حالا چند تا هم رابین هود واقعند که آیا نشسته اند دارند گوش می دهند که چطور هم خود را و بلکه حتی دیگران را هم درمان کنند آیا می توانید هم گروه درمانی را نفی هم کنید و بفرمایید که بگو دزدی نکنند؟ بگو دزدی بد است؟ آیا فقط دزدی است که بد است؟ قتل و کشت و کشتار هم بد نیست؟ این است که به روضه ی امام حسین در شب عاشورا ایراد هم می کنی؟ مثل این است که بنده ی حقیر بروم به حاج آقا بالای منبر هم عرض کنم که برو بابا جمعش کن؛ مگر خبر نداری که آقای حسینی آمده است سقف ما را هم سوراخ کرده است چرا که اتصال شیرش هم ترکیده است و همه جا را آب برداشته و طبقه ی زیرین را که ما هم باشیم را صدمه هم زده است! و بهش هم که می گویید بابا بیا ببین چه کرده ای؟ می فرماید که تصادف هم کرده است و از پشت هم به او در زعفرانیه زده اند و تقصیر را هم پلیس انداخته است گردن او و حالا هم که می بینید که خیس خالی است و با این سر و وضع نمی تواند هم بیاید. آیا حاج آقا بالای منبر نخواهد هم گفت که حالا همسایه ات سهواً مشکلی هم برایش ایجاد شده است دیگر و مشکلی هم برای تو و مستاجرت ایجاد هم کرده است. بگذر دیگر! گذشت ات کجا است؟ جالبی قضیه این است که جناب حسینی می فرمایند رگ سیدی اش هم گل کرده بوده است وقتی با پلیس بحثش شده بوده که تقصیر او نیست و دیگری به او هم زده است! التفات می فرمایید؟!

خلاصه ی کلام اینکه از آن صفر و آیا حتی به یک هم که برسیم و بلکه اصلا بتوانیم هم از آن مسائل پیش پا افتاده ی خودمان هم بیرون بیاییم و به آن بینهایتهای الفهای آیات اللهی اجتهاد حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و حضرت ولی فقیه و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسیم خیلی کارها هم دارد که یحتمل باید از جان عزیز خود هم گذشت! و آیا ما چقدر هم به همسایه و دوست و آشنا و بلکه خانواده ی خود هم رحم می کنیم؟ بگذریم! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من خیر انصاره و اعوانه و اشیاعه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع  درجته.

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است

عصر فردا بدنش زیر سم اسبان است

 

مکن ای صبح طلوع

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی