الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

أَلَا إِنَّ أَوْلِیَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ‎﴿یونس: ٦٢﴾‏

 

دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف باید هم یک ربطی داشته باشد به انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران هر چند که بنده ی حقیر هنوز هم نمی دانم چرا یکی از رجل سیاسی نمی شود که محسوب شوم و نشده ام هم و معلوم هم نیست که آیا با این اوضاع و احوالی که تا حالا داشته ایم در آینده هم می توان خوشبین بود که باز هم چنین محسوب شوم. این را از مناظرات هم یحتمل بتوان تا حدودی مشاهده کرد. راستش را بخواهید بنده ی حقیر نظرم عوض شد و فکر می کنم بهتر هم هست که به روحانی سادات از هفت داوطلبان ریاست جمهوری هم رای بدهیم خیلی از همه بهتر است. و حالا عرض هم می کنم چرا ولی اول توجه هم بفرمایید که در مورد اولیاء الله که در آیه ی مبارکه ی 62 سوره ی یونس هم آمده است و لغت اولیاء الله را اگر جستجو کنید در نرم افزار تنزیل دات نت قرآنی حدود دو صفحه و اندی الی سه صفحه در 28 آیه جواب برمی گرداند که متاسفانه باز دوباره هم گیر کرده است! و اما از این تعداد جوابها فقط چند تای آنها مثلاً آیا 3 الی 4 تا یا 4 الی 5 تا است که اولیاء الله با هم است که در آن آمده است و بقیه مربوط است به دوست و رفیق گرفتن از اولیائی که من دون الله یا اولیاء بعضهم علی بعض هم هستند.

بنده ی حقیر دیشب داشتم راجع به همین مسائل و زهد هم می نوشتم که یک مرتبه گویی ارتباطم با وبلاگ قطع شده باشد و چون نوشته ام را هم سیو و حفظ نکرده بودم پاک هم شد و آخر شب هم بود و لذا دیگر دوباره همان موقع ننوشتم! لغت زاهدین همانطوری که مستحضرید و قبلاً هم بحثش یحتمل یادتان باشد که رفته است در قرآن مجید یک بار بیشتر در آیه ی مبارکه ی بیستم سوره ی شریفه ی یوسف  نیامده است:

 

وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَکَانُوا فِیهِ مِنَ الزَّاهِدِینَ ﴿۲۰﴾

 

این زاهدین و زهد برمی گردد به بی رغبتی ای که فروشندگان در فروش حضرت یوسفی که از چاه برگرفته شده که آنرا به قیمتی خیلی کم هم بفروشند. البته بعضی یحتمل اینجا اشکال هم خواهند کرد که این باز می خواهد ناله و شیون سر بدهد که امام زمان عجل الله فرجه الشریف و حضرت یوسف زهرا علیهم السلام را هم می خواهند به قیمت نازل و بلکه مفت هم بفروشند! ولی بنده ی حقیر دیشب سوالم این هم بود که آنطوری که مثلاً بهکتیودنتا سوامی رهبر هاری کریشناها در بهاگاواد گیتا و کتب دیگری هم یحتمل می گوید، آیا صفت زهد به خدا هم تعلق می گیرد و از صفات خدا هم هست که خدا هم زاهد است؟! و این اصلا یعنی چه؟ این را ما مثلاً در شرح جنود عقل و جهل حضرت امام خمینی قدس سره الشریف هم داریم که زهد در جنود عقل و نه جهل است اگر غلط نکنم. ولی همانجا هم می فرمایند که در اسلام ما آن زهدی که منجر به تارک دنیا شدن و از جمله به دیر و سومعه پناه بردن هم شود، نداریم و بجایش می توان به مسجد هم پناه برد.

اما این یک سوال عجیبی که اینجا مطرح است این است که آیا خدا خود نیز آن هم تمام و کمال زهد می ورزد و بلکه وقتی برای خود در روی زمین هم خلیفة الله ای تعیین می کند همه ی اختیارات خود را به او تفویض می کند و از تمام حق و حقوق خود بطور تمام و کمال چشم پوشی هم می کند؟ یعنی آیا دیگر خدا این خلیفة الله را مورد مواخذه هم قرار نمی دهد و همه ی حق و حقوق خود را به او می بخشد و دیگر خود می شود زاهدی که از حق و حقوق خود زهد ورزیده و آنرا به خلیفة الله و آن هم بطور کمال و تمام هم بخشیده است؟ البته بنظر این بنده ی حقیر هم می رسد که امر بین خدا و رسول گرامی اسلام صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام و مردم مسلمان و حتی غیر مسلمان نیز غیر از این است آنجایی که مثلاً می فرمایند کلکم راع و کلکم مسئول عن رعیته.

«کُلُّکُم راعٍ وَ کُلُّکُم مَسئولٌ فَالاِمام راعٍ وَ هُوَ مَسئولٌ و الرَّجُلُ راعٍ عَلی اَهلِه وَ هُوَ مَسئُولٌ وَ المَرئَةُ راعِیَةٌ عَلی بَیتِ زَوجِها وَ عَلی وُلدِه فَکُلُّکُم مَسئوُلٌ عَن رعیته».

(صحیح بخاری، ج 3، باب نکاح)

همه شما نسبت به آنچه عهده دار شده اید مسئولید، زمامدار و امام مسئول ملّت، مرد مسئول خانواده، زن مسئول امور منزل و فرزندان است پس هر کس نسبت به انجام وظایف و حقوقی که به او واگذار شده مسئول است.

ولی این به هر حال یک مسئله ی سختی می شود از لحاظ توحیدی که اصلا اینکه خدا هم خود زاهدی تمام و کمال است یعنی چه؟ از آن طرف مسئله ی زهد و چشم پوشی از دنیا برای آخرت یک چیزی است که شامل خود حضرت رسول اکرم صل الله علیه و آله و سلم و ائمه ی اطهار علیهم السلام هم می شود. و می فرمایند که آیه مبارکه 50 سوره 51 الذاریات برای مقام زاهدین آمده است: فَفِرُّوا إِلَى اللَّهِ إِنِّی لَکُمْ مِنْهُ نَذِیرٌ مُبِینٌ ﴿۵۰﴾.

 ولی واقعاً هم اینجا می تواند یک تعبیر دیگری داشته باشیم از زاهدان که به همان تعبیر زاهدین در سوره ی یوسف علی نبینا علیه السلام هم نزدیکتر باشد. توجه بفرمایید که وقتی  یک غده ای سرطانی در مریضی هست که ایجاد مشکل کرده است و از جمله یحتمل هم پلیپی راه تنفسی را مانع شده است و لذا بیمار به سختی هم نفس می کشد، یک راهش این است که غده جراحی شده و از بدن خارج شود بجای اینکه برای درمانش مسکن هم مصرف کند. و این مستلزم آن هم هست که بیمار آزمایشهای لازم را بدهد و بستری شده و دوا و داروهای لازم را هم بعد از عمل جراحی مصرف کرده و استراحت هم کند و بدستورات پزشکی هم گوش کرده و ... تا مشکلش ان شاء الله بر طرف هم شود. البته این غیر از آن است که در محله ی شیخ جراح هم بعضی بخواهند جور دیگری جراحی کرده و بر علیه فلسطینیان معترض به نزاد پرستی صهیونیستها دست به خشونت هم بزنند.

ولی یک راه دیگرش هم این است که از راه طب سنتی وارد شویم چرا که بیمار مستضعف فقیر مسکینِ نداری که دستش به دهانش هم نمی رسد، طبیبی دوار سنتی آیا به او خرمایی داده و آیا دستی هم بر محل التهاب و بلکه غده بکشد و بگوید که برو که ان شاء الله خوب می شوی چرا که مریضی از مستضعفین که از فقر و نداری نمی تواند هم خرج عمل جراحی را بدهد و یحتمل هم کما بیش به همین دلیل فقر و مسکنتش همیشه هم روزه است، خود به خودی غده اش هم ان شاء الله کوچک شده و بلکه آب می رود و آب می شود و خوبِ خوب هم می شود؛ البته این از ان زهدهایی هم هست که نمی شود هم بدان تظاهر نیز نمود که بله من هم خیلی به دنیا بی رغبتم و حال آنکه از بخل و خساستش است که نمی خواهد رنگ دکتر و دوا و درمان را هم ببیند! یعنی بابا پول داری برو عملش کن درش بیاور دیگر.

البته یک راه بدتر از همه اش هم این است که جامعه آنقدر هم قطب بندی شده باشد که پزشکان و جراحان و اطباء سنتی و دوار هم حتی بنشینند به امید اینکه بیمار و مریض بیاید خدمتشان که آنها را درمان بفرمایند همانطوری که مثلاً در کانالهای مختلف رادیو و تلویزیونی و اینترنتی و امثالهم هم آمده است و از آن طرف هم به دلایل مختلف همه و همه نیز زهد بورزند که چقدر هم آیا بروند نزد جراح و پزشک که آنها را درمان هم کند؟! یعنی گویا در جوامعی خیلی ثروتمند هم سالک زاهد الی الله گیر کرده است که همه چیز هم داریم ولی در عین حال وقتی هر کسی هم به دیگری می رسد گویا صم بکم عمی با هم برخورد می کنند و از هم فرار کرده و بلکه نسبت به هم نیز الی ما شاء الله زهد ورزیده و بی رغبت اند! و الا خوب پول بده و مسئله ات حل است؛ خلاص! اللهم کن لولیک حجة ابن حسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

====================

پانوشت: یک نکته ای که اینجا هست این نیست که خوب فقط می فرماید خدا زهد هم دارد! و حالا مگر این چه اشکالی هم دارد؟ بلکه می فرماید هم که کله ی خدا که جناب حضرت کریشنا هم تشریف دارند علم، ثروت، قدرت، زیبایی، شهرت و زهد همه را یکجا هم دارا می باشند. خوب، این با توحید و رسالت و امامت و عدل و معاد همه و همه اگر انسان درست فکر کند مغایرت هم دارد. ولی از لحاظ فلسفی و فقه استدلالی نیز در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی چه اشکالی هم می تواند داشته باشد؟ حضرات فراعنه و شاهنشاهان آریامهر هم مگر همینها را و بلکه بیشترش را نمی فرمایند؟ همه ی دعواها سر همین زهد است که نه فقط جناب فضل الله زاهدی هم کمک فرمودد کودتای 28 مرداد را به سرانجام برسانند و بلکه اصولاً وقتی حکومتی حتی اسلامی و غیر اسلامی هم همه ی این توانمندیها و زیباییها را در خود یافت آیا حاضر هم هست که دیگر آنرا به دیگری هم واگذار کند مگر اینکه واقعاً هم بر حسب جمهوری اسلامی و مردم سالاری دینی اسلامی بر محور خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف و ولایت مطلقه ی فقیه هم باشد؟ شما حتی ملاحظه هم می فرمایید که در مسئله ی هسته ای نیز همین مسئله را داریم که می فرماید تو نمی توانی علوم هسته ای را داشته باشی نه فقط بخاطر اینکه یحتمل هم می خواهی به تکنولوژی بمبهای هسته ای هم دست یابی داشته باشی، و بلکه می فرماید که باید همان علم ناقصی از علوم هسته ای هم که ما داریم همان را هم تو تابع من باشی و نه من تابع تو همینطوری که از لحاظ اقتصادی نیز تحریم هم هستی و .... مسئله هم اسلام است و هم توحید است و هم اینکه می فرماید خوب تو توحیدت هم مال خودت ولی حتی علمت هم مال من است!!! حواسمان باشد که مسئله چیست؟ اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه و اشیاعه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته

  • ۰۰/۰۳/۱۶
  • سید حمید بنی هاشمی

نظرات (۱۸)

یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ

 

1. قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَکَ فِی الْحَیَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَکَ مَوْعِدًا لَّن تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَىٰ إِلَـٰهِکَ الَّذِی ظَلْتَ عَلَیْهِ عَاکِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِی الْیَمِّ نَسْفًا ‎﴿طه: ٩٧﴾‏

 

نقدینگی در اقتصاد را از راه طلبگی و دانشجویی صفر و یک تا بینهایتهای الفهای آیت اللهی های حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی دریافتن یک مسئله است و مسئله ای دیگر است که از لحاظ بین المللی هم فردی در بازار و کسب و کار به میلیاردرهایی تبدیل شود که از لحاظ جهانی همه او را بشناسند چرا که فلان شرکت(ها) و کمپانی(ها) را هم دارا  است. و اما این هم که فردی در بازار کسب و کار هم از صفر شروع کند و میلیاردر هم شود نیز خود مسئله ای است که آیا اصلا هیچ ربطی هم به صفر و یک و بینهایت طلبگی و دانشجویی نیز مربوط باشد، در کشورهای اسلامی علی القاعده باید هم چنین باشد که یک ارتباطی هم هست بین مکاسب و طلبگی و حتی دانشجویی تا بینهایت آیت اللهی مرجع تقلیدی.

بنظر این حقیر می رسد که سقف نقدینگیهای اقتصادی مجبور است که افزایش داده شود چرا که آن درجه ای از الفهای آیت اللهی و مرجع تقلیدی که طلبه و دانشجو می تواند از صفر و یک به بینهایتهایی آیا چقدر برسد را در زمینه های اقتصادی برای مردم آنطور که باید هم در دولتهایی که باید هم در جهت دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز کار کنند و در نظر گرفته شود، در نظر گرفته نمی شود. لااقل مردم به قیاس با دیگر کشورهای اسلامی و غیر اسلامی یحتمل هم توجه می فرمایند که چطور است که آنها اینقدرها هم میلیاردرها و ثروتمندان نجومی هم دارند و آنگاه گذشته از باتلاقها و سیاه چاله های نجومی ما هم چطور؟ یعنی انتظار می رود که از لحاظ اقتصادی برای افراد مردم یک گشایشهایی شود که مشهود هم هست همانطوری که وقتی طلبه ها و دانشجویان از صفر و یکی به بینهایت مرجع تقلیدی و پروفسوری هم می رسند نیز مشهود است! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه و اشیاعه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ﴿هود: 86﴾

 

ذکر صلوات بر آن حضرت

:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ 

 

 

مُهْطِعِینَ مُقْنِعِی رُءُوسِهِمْ لاَ یَرْتَدُّ إِلَیْهِمْ طَرْفُهُمْ وَأَفْئِدَتُهُمْ هَوَاء ﴿43﴾
وَأَنذِرِ النَّاسَ یَوْمَ یَأْتِیهِمُ الْعَذَابُ فَیَقُولُ الَّذِینَ ظَلَمُواْ رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِیبٍ نُّجِبْ دَعْوَتَکَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَکُونُواْ أَقْسَمْتُم مِّن قَبْلُ مَا لَکُم مِّن زَوَالٍ ﴿44﴾
وَسَکَنتُمْ فِی مَسَاکِنِ الَّذِینَ ظَلَمُواْ أَنفُسَهُمْ وَتَبَیَّنَ لَکُمْ کَیْفَ فَعَلْنَا بِهِمْ وَضَرَبْنَا لَکُمُ الأَمْثَالَ ﴿45﴾
وَقَدْ مَکَرُواْ مَکْرَهُمْ وَعِندَ اللّهِ مَکْرُهُمْ وَإِن کَانَ مَکْرُهُمْ لِتَزُولَ مِنْهُ الْجِبَالُ ﴿46﴾
فَلاَ تَحْسَبَنَّ اللّهَ مُخْلِفَ وَعْدِهِ رُسُلَهُ إِنَّ اللّهَ عَزِیزٌ ذُو انْتِقَامٍ ﴿47﴾
یَوْمَ تُبَدَّلُ الأَرْضُ غَیْرَ الأَرْضِ وَالسَّمَاوَاتُ وَبَرَزُواْ للّهِ الْوَاحِدِ الْقَهَّارِ ﴿48﴾
وَتَرَى الْمُجْرِمِینَ یَوْمَئِذٍ مُّقَرَّنِینَ فِی الأَصْفَادِ ﴿49﴾
سَرَابِیلُهُم مِّن قَطِرَانٍ وَتَغْشَى وُجُوهَهُمْ النَّارُ ﴿50﴾
لِیَجْزِی اللّهُ کُلَّ نَفْسٍ مَّا کَسَبَتْ إِنَّ اللّهَ سَرِیعُ الْحِسَابِ ﴿51﴾
هَذَا بَلاَغٌ لِّلنَّاسِ وَلِیُنذَرُواْ بِهِ وَلِیَعْلَمُواْ أَنَّمَا هُوَ إِلَهٌ وَاحِدٌ وَلِیَذَّکَّرَ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ ﴿52﴾ سوره مبارکه ی ابراهیم

 

در حالى که در آن روز گردنها را کشیده، سرها را بالا نگهداشته، حتّى پلک چشمهایشان به سبب وحشت از حرکت باز مى‌ماند؛ و دلهایشان فرو مى‌ریزد؛ و از اندیشه و امید، خالى مى‌گردد. (43)

و مردم رااز روزى که عذاب الهى به سراغشان مى‌آید، بترسان! آن روز که ستمکاران مى‌گویند: «پروردگارا! مدّت کوتاهى ما را مهلت ده، تا دعوت تو را بپذیریم‌و از پیامبران پیروى کنیم!» امّا پاسخ مى‌شنوند که: مگر شما نبودید که پیش از این سوگند یاد کردید که زوال و فنایى براى شما نیست؟! (44)

آرى شما بودید که در منازل و کاخهاى کسانى که به خویشتن ستم کردند، ساکن شدید؛ و براى شما آشکار شدچگونه با آنان رفتار کردیم؛ و براى شما، مثالها از سرگذشت پیشینیان زدیم باز هم بیدار نشدید)! (45)

آنها نهایت مکر و نیرنگ خود را به کار زدند؛ وهمه مکرها و توطئه‌هایشان نزد خدا آشکار و بى اثر است، هر چند مکرشان چنان باشد که کوهها از جا برکنده شود. (46)

پس هرگز گمان مبر که خدا از وعده‌اى که به پیامبرانش داده، تخلّف کند. چرا که خداوند توانا و مجازات کننده است. (47)

در آن روز که این زمین به زمین دیگر، و آسمانها به آسمانهاى دیگرى مبدّل مى‌شود، و همه در پیشگاه خداوند یگانه حاکم بر همه چیز ظاهر مى‌گردند. (48)

و در آن روز، مجرمان را با هم در غل و زنجیر مى‌بینى؛ (49)

لباسهایشان از قطران [مادّه چسبنده بد بوى قابل اشتعال‌] است؛ و صورتهایشان را آتش مى‌پوشاند؛ (50)

تا خداوند هر کس را، مطابق آنچه انجام داده، جزا دهد. به یقین، خداوند سریع‌الحساب است. (51)

این قرآن، ابلاغى براى عموم مردم است؛ تا بوسیله آن انذار شوند، و بدانند او خداى یکتاست؛ و تا خردمندان پند گیرند. (52)

 

 

(172) (و من خطبة له (علیه ‌السلام) )
أَمِینُ وَحْیِهِ وَ خَاتَمُ رُسُلِهِ وَ بَشِیرُ رَحْمَتِهِ وَ نَذِیرُ نِقْمَتِهِ

172 - از خطبه‌هاى آن حضرت علیه السّلام است (در مدح پیغمبر اکرم، و اشاره بوظائف امامت، و ترغیب به پرهیزکارى، و مذمّت از دنیا):

(1) پیغمبر اکرم امین وحى خدا و خاتم پیغمبران و مژده دهنده رحمت و بیم کننده از عذاب او بود (احکام خداوند سبحان را با درستى و بدون کم و زیاد بمردم تبلیغ نمود، و بعد از او پیغمبرى نخواهد آمد، و نیکوکاران را ببهشت جاوید مژده داده، بد کاران را از عذاب همیشگى مى‌ترسانید).

أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَحَقَّ النَّاسِ بِهَذَا الْأَمْرِ أَقْوَاهُمْ عَلَیْهِ وَ أَعْلَمُهُمْ بِأَمْرِ اللَّهِ فِیهِ فَإِنْ شَغَبَ شَاغِبٌ اسْتُعْتِبَ فَإِنْ أَبَى قُوتِلَ وَ لَعَمْرِی لَئِنْ کَانَتِ الْإِمَامَةُ لَا تَنْعَقِدُ حَتَّى تَحْضُرَهَا عَامَّةُ النَّاسِ فَمَا إِلَى ذَلِکَ سَبِیلٌ وَ لَکِنْ أَهْلُهَا یَحْکُمُونَ عَلَى مَنْ غَابَ عَنْهَا ثُمَّ لَیْسَ لِلشَّاهِدِ أَنْ یَرْجِعَ وَ لَا لِلْغَائِبِ أَنْ یَخْتَارَ أَلَا وَ إِنِّی أُقَاتِلُ رَجُلَیْنِ رَجُلًا ادَّعَى مَا لَیْسَ لَهُ وَ آخَرَ مَنَعَ الَّذِی عَلَیْهِ

(2) اى مردم، سزاوارتر شخص بامر خلافت تواناترین مردم است بر آن (از جهت سیاست مدنیّه و تدبیر جنگ و زد و خورد با دشمن و نظم دادن امور رعیّت) و داناترین آنان است در آن بامر (و احکام) خداوند، پس اگر (در این باب) فتنه انگیزى به تباهکارى پردازد (در اوّل باید) از او بازگشت بحقّ و آنچه سزاوار است خواسته شود، و اگر امتناع نمود کشته مى‌گردد (باید او را کشت، پس بهمین دلیل مى‌گوئیم: خلفاء بنا حقّ بخلافت رسیده‌اند، زیرا غیر شخص تواناى در سیاست مدنیّه و امور رعیّت و داناى بجمیع احکام دین لیاقت این مقام را ندارد، و کسى نمى‌گوید که ایشان داراى این دو صفت بوده‌اند) و (3) (چون معاویه دلیل مخالفت خود با امیر المؤمنین علیه السّلام، را باهل شام مى‌گفت: من در امر خلافت آن حضرت حاضر نبوده بیعت نکرده‌ام، و طلحه و زبیر براى عذر نقض بیعت مى‌گفتند: ما از بیعت پشیمان گشته باشتباه خود پى بردیم، امام علیه السّلام از روى مماشات به بطلان و نادرستى گفتارشان اشاره نموده مى‌فرماید):

بجان خودم سوگند اگر امامت تا همه مردم حاضر نباشند منعقد نگردد هرگز صورت نخواهد گرفت (زیرا هنگام تعیین امام حضور همه مردم در یک جا ممکن نیست) ولى کسانیکه اهل آن هستند (بزرگان اصحاب و آشنایان براه خیر و شرّ چون با کسى بیعت نمودند) بر آنان که هنگام تعیین امامت حاضر نیستند حکم میکنند (آنها را وادار مى‌نمایند که کار انجام شده را بپذیرند) پس در این صورت آنکه حاضر بوده نباید برگردد (نقض بیعت نماید) و آنکه غائب بوده نباید (دیگرى را) اختیار کند (و چون مخالفین از آنچه عقل بر صحّت و درستى آن حکم میکند پیروى نمى‌نمایند، و رویّه‌اى را که در باره خلفاء پیش از این عملى شد نمى‌پذیرید و منظور از این بهانه جوئیها آنست که بناحقّ خلافت را بدست آرند) (4) آگاه باشید من با دو کس مى‌جنگم: یکى آنکه ادّعاء کند آنچه را که براى او نیست (مانند معاویه که خلافت را بدون داشتن لیاقت ادّعاء مى‌نمود) و یکى آنکه رو گرداند از چیزیکه بعهده گرفته (چون طلحه و زبیر که بیعتى را که وفاى بآن لازم بود شکستند).

نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، ص 558- 559

http://lib.eshia.ir/11479/3/558

 

 

یکی از امور سیاسی خیلی مهمی که در این جند ساله ما با غرب و شرق و بلکه 5+/-1 هم داشته ایم خوب همین مسئله ی هسته ای و بلکه برجام هم بوده است!

 

أَن‌ِ اقْذِفِیه‌ِ فِی‌ التَّابُوت‌ِ فَاقْذِفِیه‌ِ فِی‌ الْیَم‌ِّ فَلْیُلْقِه‌ِ الْیَم‌ُّ بِالسَّاحِل‌ِ یَأْخُذْه‌ُ عَدُوٌّ لِی‌ وَ عَدُوٌّ لَه‌ُ وَ أَلْقَیْت‌ُ عَلَیْک‌َ مَحَبَّة‌ً مِنِّی‌ وَ لِتُصْنَع‌َ عَلَی‌ عَیْنِی‌ (طه: 39)

که: «او را در صندوقى بیفکن، و آن صندوق را به دریا بینداز، تا دریا آن را به ساحل افکند و دشمن من و دشمن او، آن را برگیرد!» و من محبّتى از خودم بر تو افکندم، تا در برابر دیدگان [علم‏] من، ساخته شوى (و پرورش یابى)! (طه: 39)

 

 

دوختن چشم به دروازه‌هاى غرب سرچشمه اصلى این ضایعه بزرگ است، همان غربى که از میان تمام ارزش‌ها تنها تکنولوژى را برگزیده و در باقیمانده زندگى درمانده است، همان غربى که توفان‌هاى بحران‌هاى سیاسى و اقتصادى و اخلاقى به زانویش در مى‌آورد، آرى به غرب چشم دوخته‌ایم، و بر اثر خود کم‌بینى، حتّى اجازه بررسى میراث‌هاى بزرگ خود را به خویش نمى‌دهیم.

 

نهج البلاغه، سید رضی، ترجمه آیت الله العظمی مکارم شیرازی،  چرا از نهج البلاغه دوریم؟  

http://lib.eshia.ir/10336/1/17

 

بنو أمیة

فَمَا احْلَوْلَتْ لَکُمُ الدُّنْیَا فِی لَذَّتِهَا، وَ لا تَمَکَّنْتُمْ مِنْ رَضَاعِ أَخْلَافِهَا، إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا صَادَفْتُمُوهَا جَائِلًا خِطَامُهَا، قَلِقاً وَضِینُهَا، قَدْ صَارَ حَرَامُهَا عِنْدَ أَقْوَامٍ بِمَنْزِلَةِ السَّدْرِ الَمخْضُودِ، وَ حَلَالُهَا بَعِیداً غَیْرَ مَوْجُودٍ،

 

شما اى بنى امیّه!

تنها زمانى از لذّت و شیرینى دنیا بهره بردید و از پستان آن شیر نوشیدید که افسارش رها و بند زیر تنه جهازش نبسته بود. (زمانى که بر اثر حکومت عثمان و مردمى که در عصر او پرورش یافته بودند تمرکز اخلاقى و سیاسى مسلمانان از میان رفته و تعلیمات اسلام و پیامبر در میان آنها ضعیف شده بود) تا آن‌جا که حرام دنیا از نظر اقوامى، همچون درخت سدر بى خار بود و حلالش غیرموجود.

 

http://lib.eshia.ir/10336/1/220

 

و من خطبة له (ع) (126)

لمّا عُوتِب على التَّسوِیَةِ فِی الْعَطاء

 

خطبه 126

این سخن را امام علیه السلام هنگامى فرمود، که رعایت مساوات در عطایاى بیت المال مورد ایراد جمعى از خودخواهان قرار گرفت و آن را بر خلاف سیاست دانستند!

 

http://lib.eshia.ir/10336/1/272

 

و من کتاب له (ع) (28)

إلى معاویة جواباً

قال الشریف: وهو من محاسن الکتب‌

أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ أَتَانِی کِتَابُکَ تَذْکُرُ فِیهِ اصْطِفَاءَ اللَّهِ مُحَمَّداً صلى الله علیه و آله لِدِینِهِ، وَ تَأْیِیدَهِ إِیَّاهُ بِمَنْ أَیَّدَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ؛ فَلَقَدْ خَبَّأَ لَنَا الدَّهْرُ مِنْکَ عَجَباً؛ إِذْ طَفِقْتَ تُخْبِرُنَا بِبَلَاءِ اللَّهِ تَعَالَى عِنْدَنَا، وَ نِعْمَتِهِ عَلَیْنَا فِی نَبِیِّنَا، فَکُنْتَ فِی ذلِکَ کَنَاقِلِ الَّتمْرِ إِلَى هَجَرَ، أَوْ دَاعِی مُسَدِّدِهِ إِلَى النِّضَالِ. وَ زَعَمْتَ أَنَّ أَفْضَلَ النَّاسِ فِی الْإِسْلَامِ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ؛ فَذَکَرْتَ أَمْراً إِنْ تَمَّ اعْتَزَلَکَ کُلُّهُ، وَ إِنْ نَقَصَ لَمْ یَلْحَقْکَ ثَلْمُهُ. وَ مَا أَنْتَ وَالْفَاضِلَ وَالْمَفْضُولَ وَالسَّائِسَ وَالْمَسُوسَ! وَ مَا لِلطُّلَقَاءِ وَ أَبْنَاءِ الطُّلَقَاءِ، وَ الَّتمْیِیزَ بَیْنَ الْمُهَاجِرِینَ الْأَوَّلِینَ وَ تَرْتِیبَ دَرَجَاتِهِمْ، وَ تَعْرِیفَ طَبَقَاتِهِمْ! هَیْهَاتَ لَقَدْ حَنَّ قِدْحٌ لَیْسَ مِنْهَا، وَ طَفِقَ یَحْکُمُ فِیهَا مَنْ عَلَیْهِ الْحُکْمُ لَهَا! أَلا تَرْبَعُ أَیُّهَا الْإِنْسَانُ عَلَى ظَلْعِکَ، وَ تَعْرِفُ قُصُورَ ذَرْعِکَ، وَ تَتَأَخَّرُ حَیْثُ أَخَّرَکَ الْقَدَرُ! فَمَا عَلَیْکَ غَلَبَةُ الْمَغْلُوبِ، وَ لَاظَفَرُ الظَّافِرِ!

وَ إِنَّکَ لَذَهَّابٌ فِی التِّیهِ، رَوَّاغٌ عَنِ الْقَصْدِ. أَلَا تَرَى- غَیْرُ مُخْبِرٍ لَکَ،

 

نامه 28

در پاسخ معاویه‌

شریف رضى رحمه الله مى‌گوید: این از نامه‌هاى بسیار جالب است.

امّا بعد! نامه ات رسید، در آن یادآور شده‌اى که خداوند محمّد صلى الله علیه و آله را براى دینش برگزید و با اصحابش وى را تأیید کرد، راستى دنیا چه شگفتیهایى دارد، تو مى‌خواهى ما را از آنچه خداوند به ما عنایت فرموده آگاه سازى! و از نعمت وجود پیغمبر در میان ما به ما خبر دهى! تو در این راه به کسى مى‌مانى که خرما به «هجر» مى‌برد [1] و یا همچون شاگرد تیرانداز که بخواهد به استادش درس تیر اندازى دهد.

و گمان کرده‌اى که برترین اشخاص در اسلام فلان و فلانند، مطلبى را یادآور شده‌اى که اگر راست باشد، ابداً مربوط به تو نیست ... و اگر دروغ و نادرست باشد زیانى براى تو ندارد، تو را با برتر و غیر برتر و رئیس سیاسى اسلام و زیر دستانش چکار؟ اسیران آزاد شده کفّار جاهلیّت و فرزندانشان را با امتیازات بین مهاجران نخستین و ترتیب درجات و تعریف طبقاتشان چه نسبت؟!

هیهات! خود را در صفى قرار مى‌دهى که از آن بیگانه‌اى؛ کار به جایى رسیده که محکومان حاکم شده‌اند! اى انسان چرا سر جایت نمى‌نشینى؟! و چرا از کوتاهى و ناتوانى خویش آگاه نمى‌شوى؟! و چرا به جاى خودت که قضا و قدر براى تو تأخیر داشته باز نمى‌گردى؟! غلبه مغلوب و پیروزى پیروزمند (در اسلام) با تو چه ارتباطى دارد؟

تو همان کسى هستى که همواره در بیابان گمراهى سرگردانى و از راه راست و حدّ اعتدال منحرفى.

مگر نمى‌بینى-/ نه این که بخواهم خبرت دهم،

 

http://lib.eshia.ir/10336/1/602

 

437- و سئل علیه السلام: أیهما أفضل: العدل، أو الجود؟ فقال علیه السلام: العَدْلُ یَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا، وَالْجُودُ یُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا، و الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ، وَالْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ، فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا.

 

437- از امام علیه السلام پرسیدند از این دو کدام برترند: عدالت؛ یا سخاوت؟ فرمود:

عدالت هرچیز را در جاى خود قرار مى‌دهد، ولى سخاوت آن را از مسیرش فراتر مى‌برد: عدالت، قانونى همگانى است، ولى سخاوت جنبه خصوصى دارد، بنابراین عدالت شریفتر و برتر است.

 

http://lib.eshia.ir/10336/1/846

 

146- و قال علیه السلام: سُوسُوا إِیمَانَکُمْ بِالصَّدَقَةِ، وَ حَصِّنُوا أَمْوَالَکُمْ بِالزَّکَاةِ، وَ ادْفَعُوا أَمْوَاجَ الْبَلَاءِ بِالدُّعَاءِ.

146- ایمانتان را با صدقه حفظ کنید و اموالتان را با زکات نگهدارید و امواج بلا را با دعا دور سازید.

 

http://lib.eshia.ir/10336/1/771

 

[3] 4625.سُوسُوا: أمر من السیاسه: و هی حفظ الشیء بما یحوطه من غیره و الصدقه تستحفظ الشفقه، و الشفقه تستزید الایمان و تذکر اللّه.

نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 495

 

دنبال لغت سیاست در قرآن کریم می گشتم. خیلی گشتم چون بنظرم می رسید که در قرآن مجید هم لغت سیاست موجود است ولی به احتمال زیاد آنرا با نهج البلاغه اشتباه کرده ام. اینکه از قول مرحوم شهید مدرس می فرمایند که سیاست ما عین دیانت ما است، اول باید سعی کرد که خدا و پیغمبر محمد مصطفی صل الله علیه و اله و سلم و امیر المومنین علیه السلام و ائمه ی اطهار علیهم السلام را بشناسیم تا بعداً حتی بتوانیم تشخیص هم دهیم که چرا همه چیز هم می تواند سیاسی شود برای متدینین و مومنین و مومنات و همه و همه.

====================

 

بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ﴿هود: 86﴾

 

ذکر صلوات بر آن حضرت

:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ 

 

اصلا حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم بدون سیاست معنایی یحتمل به خود نگیرد! یعنی شما توجه هم بفرمایید که تشخیص دهید که باید از صفر و یک طلبگی و دانشجویی به بینهایت اجتهاد مرجع تقلیدی و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه دولت کریمه ی او هم برسیم؛ خوب، این آیا سیاست هم نمی خواهد؟ توجه بفرمایید که شما حتی دریابید که قلبهای موجودات زنده ی عالم همه و همه نیز کانه یک شباهتی هم دارد با کره ی زمینی که چطور گسترش هم یافته است آنچنان که گویی یک ارتباطی قلبی طبیعی و بلکه ماوراء الطبیعی ای هم هست بین خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و زمین و آسمان و موجودات زنده ی عالم که موضوع حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه فلسفه و ریاضی فیزیک و دیگر علوم طبیعی و حکمت الهی هم می تواند باشد.

و لذا همین انتخابات و از جمله هم انتخابات ریاست جمهوری خودمان را هم در نظر آورید که خوب یحتمل همه و همه هم قبول دارند که یک امری هم هست سیاسی و از جمله هم مربوط به رجل سیاسی. و اما مسئله چطور هم ربط پیدا می کند به قلبهای زمینی و آسمانی و خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف و دولت کریمه ی آن حضرت و بلکه شما و بنده ی حقیر و همه و همه؟! این روزها خیلی هم می شنوید که رای دادن یک امری است که واجب عینی هم هست و نه فقط واجب کفایی؛ و یعنی اینکه وظیفه ای است برای همه که رای بدهند و مثل امر جهاد و شهادت آنطور نیست که حالا یک عده ای بروند در جبهه های حق بر علیه باطل بجنگند و لذا از قبل آنها همه و همه نیز پیروز شوند! ولی شما اینجا یحتمل می توانید مسئله ی خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف و حتی شهداء اسلام و حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه و زمین و آسمان و قلوب مومنین و مومنات و همه و همه را ملاحظه و مشاهده بفرمایید که بالاخره در کل عالم هم یک مرزی را خواهیم داشت در سفارتهای ایران یا دفتر منافع سفارت ایران در هر کشوری کما بیش هم که با ایران در سطح جهان ارتباطاتی دارند؛ و هر ایرانی هم می تواند برود در این دفاتر و سفارتها رای هم بدهد.

و اما اینکه حالا در همه ی کشورها هم دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را نیز برسمیت می شناسند نیز خود بستگی به این امر مهم هم دارد که حتی خود داوطلبان ریاست جمهوری و بلکه تک تک هر یک از ما نیز چقدر امام زمان عجل الله فرجه الشریف را می شناسیم و بلکه از یاران با وفای او نیز هستیم؟! عرض بنده ی حقیر این است که یحتمل اینجا حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز بتواند به همه و همه کمک هم کند و این خوب یک امر سیاسی ای هم هست که یحتمل هم خدا بخواهد دفعتاً بر قلوب مومنین و مومنات و بلکه همه و همه ی عالم یک جا وارد شود. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اعجلنا من انصاره و اعوانه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

 

أَن‌ِ اقْذِفِیه‌ِ فِی‌ التَّابُوت‌ِ فَاقْذِفِیه‌ِ فِی‌ الْیَم‌ِّ فَلْیُلْقِه‌ِ الْیَم‌ُّ بِالسَّاحِل‌ِ یَأْخُذْه‌ُ عَدُوٌّ لِی‌ وَ عَدُوٌّ لَه‌ُ وَ أَلْقَیْت‌ُ عَلَیْک‌َ مَحَبَّة‌ً مِنِّی‌ وَ لِتُصْنَع‌َ عَلَی‌ عَیْنِی‌ (طه: 39)

که: «او را در صندوقى بیفکن، و آن صندوق را به دریا بینداز، تا دریا آن را به ساحل افکند و دشمن من و دشمن او، آن را برگیرد!» و من محبّتى از خودم بر تو افکندم، تا در برابر دیدگان [علم‏] من، ساخته شوى (و پرورش یابى)! (طه: 39)

 

 

دوختن چشم به دروازه‌هاى غرب سرچشمه اصلى این ضایعه بزرگ است، همان غربى که از میان تمام ارزش‌ها تنها تکنولوژى را برگزیده و در باقیمانده زندگى درمانده است، همان غربى که توفان‌هاى بحران‌هاى سیاسى و اقتصادى و اخلاقى به زانویش در مى‌آورد، آرى به غرب چشم دوخته‌ایم، و بر اثر خود کم‌بینى، حتّى اجازه بررسى میراث‌هاى بزرگ خود را به خویش نمى‌دهیم.

 

نهج البلاغه، سید رضی، ترجمه آیت الله العظمی مکارم شیرازی،  چرا از نهج البلاغه دوریم؟  

http://lib.eshia.ir/10336/1/17

 

بنو أمیة

فَمَا احْلَوْلَتْ لَکُمُ الدُّنْیَا فِی لَذَّتِهَا، وَ لا تَمَکَّنْتُمْ مِنْ رَضَاعِ أَخْلَافِهَا، إِلَّا مِنْ بَعْدِ مَا صَادَفْتُمُوهَا جَائِلًا خِطَامُهَا، قَلِقاً وَضِینُهَا، قَدْ صَارَ حَرَامُهَا عِنْدَ أَقْوَامٍ بِمَنْزِلَةِ السَّدْرِ الَمخْضُودِ، وَ حَلَالُهَا بَعِیداً غَیْرَ مَوْجُودٍ،

 

شما اى بنى امیّه!

تنها زمانى از لذّت و شیرینى دنیا بهره بردید و از پستان آن شیر نوشیدید که افسارش رها و بند زیر تنه جهازش نبسته بود. (زمانى که بر اثر حکومت عثمان و مردمى که در عصر او پرورش یافته بودند تمرکز اخلاقى و سیاسى مسلمانان از میان رفته و تعلیمات اسلام و پیامبر در میان آنها ضعیف شده بود) تا آن‌جا که حرام دنیا از نظر اقوامى، همچون درخت سدر بى خار بود و حلالش غیرموجود.

 

http://lib.eshia.ir/10336/1/220

 

و من خطبة له (ع) (126)

لمّا عُوتِب على التَّسوِیَةِ فِی الْعَطاء

 

خطبه 126

این سخن را امام علیه السلام هنگامى فرمود، که رعایت مساوات در عطایاى بیت المال مورد ایراد جمعى از خودخواهان قرار گرفت و آن را بر خلاف سیاست دانستند!

 

http://lib.eshia.ir/10336/1/272

 

و من کتاب له (ع) (28)

إلى معاویة جواباً

قال الشریف: وهو من محاسن الکتب‌

أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ أَتَانِی کِتَابُکَ تَذْکُرُ فِیهِ اصْطِفَاءَ اللَّهِ مُحَمَّداً صلى الله علیه و آله لِدِینِهِ، وَ تَأْیِیدَهِ إِیَّاهُ بِمَنْ أَیَّدَهُ مِنْ أَصْحَابِهِ؛ فَلَقَدْ خَبَّأَ لَنَا الدَّهْرُ مِنْکَ عَجَباً؛ إِذْ طَفِقْتَ تُخْبِرُنَا بِبَلَاءِ اللَّهِ تَعَالَى عِنْدَنَا، وَ نِعْمَتِهِ عَلَیْنَا فِی نَبِیِّنَا، فَکُنْتَ فِی ذلِکَ کَنَاقِلِ الَّتمْرِ إِلَى هَجَرَ، أَوْ دَاعِی مُسَدِّدِهِ إِلَى النِّضَالِ. وَ زَعَمْتَ أَنَّ أَفْضَلَ النَّاسِ فِی الْإِسْلَامِ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ؛ فَذَکَرْتَ أَمْراً إِنْ تَمَّ اعْتَزَلَکَ کُلُّهُ، وَ إِنْ نَقَصَ لَمْ یَلْحَقْکَ ثَلْمُهُ. وَ مَا أَنْتَ وَالْفَاضِلَ وَالْمَفْضُولَ وَالسَّائِسَ وَالْمَسُوسَ! وَ مَا لِلطُّلَقَاءِ وَ أَبْنَاءِ الطُّلَقَاءِ، وَ الَّتمْیِیزَ بَیْنَ الْمُهَاجِرِینَ الْأَوَّلِینَ وَ تَرْتِیبَ دَرَجَاتِهِمْ، وَ تَعْرِیفَ طَبَقَاتِهِمْ! هَیْهَاتَ لَقَدْ حَنَّ قِدْحٌ لَیْسَ مِنْهَا، وَ طَفِقَ یَحْکُمُ فِیهَا مَنْ عَلَیْهِ الْحُکْمُ لَهَا! أَلا تَرْبَعُ أَیُّهَا الْإِنْسَانُ عَلَى ظَلْعِکَ، وَ تَعْرِفُ قُصُورَ ذَرْعِکَ، وَ تَتَأَخَّرُ حَیْثُ أَخَّرَکَ الْقَدَرُ! فَمَا عَلَیْکَ غَلَبَةُ الْمَغْلُوبِ، وَ لَاظَفَرُ الظَّافِرِ!

وَ إِنَّکَ لَذَهَّابٌ فِی التِّیهِ، رَوَّاغٌ عَنِ الْقَصْدِ. أَلَا تَرَى- غَیْرُ مُخْبِرٍ لَکَ،

 

نامه 28

در پاسخ معاویه‌

شریف رضى رحمه الله مى‌گوید: این از نامه‌هاى بسیار جالب است.

امّا بعد! نامه ات رسید، در آن یادآور شده‌اى که خداوند محمّد صلى الله علیه و آله را براى دینش برگزید و با اصحابش وى را تأیید کرد، راستى دنیا چه شگفتیهایى دارد، تو مى‌خواهى ما را از آنچه خداوند به ما عنایت فرموده آگاه سازى! و از نعمت وجود پیغمبر در میان ما به ما خبر دهى! تو در این راه به کسى مى‌مانى که خرما به «هجر» مى‌برد [1] و یا همچون شاگرد تیرانداز که بخواهد به استادش درس تیر اندازى دهد.

و گمان کرده‌اى که برترین اشخاص در اسلام فلان و فلانند، مطلبى را یادآور شده‌اى که اگر راست باشد، ابداً مربوط به تو نیست ... و اگر دروغ و نادرست باشد زیانى براى تو ندارد، تو را با برتر و غیر برتر و رئیس سیاسى اسلام و زیر دستانش چکار؟ اسیران آزاد شده کفّار جاهلیّت و فرزندانشان را با امتیازات بین مهاجران نخستین و ترتیب درجات و تعریف طبقاتشان چه نسبت؟!

هیهات! خود را در صفى قرار مى‌دهى که از آن بیگانه‌اى؛ کار به جایى رسیده که محکومان حاکم شده‌اند! اى انسان چرا سر جایت نمى‌نشینى؟! و چرا از کوتاهى و ناتوانى خویش آگاه نمى‌شوى؟! و چرا به جاى خودت که قضا و قدر براى تو تأخیر داشته باز نمى‌گردى؟! غلبه مغلوب و پیروزى پیروزمند (در اسلام) با تو چه ارتباطى دارد؟

تو همان کسى هستى که همواره در بیابان گمراهى سرگردانى و از راه راست و حدّ اعتدال منحرفى.

مگر نمى‌بینى-/ نه این که بخواهم خبرت دهم،

 

http://lib.eshia.ir/10336/1/602

 

437- و سئل علیه السلام: أیهما أفضل: العدل، أو الجود؟ فقال علیه السلام: العَدْلُ یَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا، وَالْجُودُ یُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا، و الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ، وَالْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ، فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا.

 

437- از امام علیه السلام پرسیدند از این دو کدام برترند: عدالت؛ یا سخاوت؟ فرمود:

عدالت هرچیز را در جاى خود قرار مى‌دهد، ولى سخاوت آن را از مسیرش فراتر مى‌برد: عدالت، قانونى همگانى است، ولى سخاوت جنبه خصوصى دارد، بنابراین عدالت شریفتر و برتر است.

 

http://lib.eshia.ir/10336/1/846

 

146- و قال علیه السلام: سُوسُوا إِیمَانَکُمْ بِالصَّدَقَةِ، وَ حَصِّنُوا أَمْوَالَکُمْ بِالزَّکَاةِ، وَ ادْفَعُوا أَمْوَاجَ الْبَلَاءِ بِالدُّعَاءِ.

146- ایمانتان را با صدقه حفظ کنید و اموالتان را با زکات نگهدارید و امواج بلا را با دعا دور سازید.

 

http://lib.eshia.ir/10336/1/771

 

[3] 4625.سُوسُوا: أمر من السیاسه: و هی حفظ الشیء بما یحوطه من غیره و الصدقه تستحفظ الشفقه، و الشفقه تستزید الایمان و تذکر اللّه.

نهج البلاغه، صبحی صالح، ص 495

 

دنبال لغت سیاست در قرآن کریم می گشتم. خیلی گشتم چون بنظرم می رسید که در قرآن مجید هم لغت سیاست موجود است ولی به احتمال زیاد آنرا با نهج البلاغه اشتباه کرده ام. اینکه از قول مرحوم شهید مدرس می فرمایند که سیاست ما عین دیانت ما است، اول باید سعی کرد که خدا و پیغمبر محمد مصطفی صل الله علیه و اله و سلم و امیر المومنین علیه السلام و ائمه ی اطهار علیهم السلام را بشناسیم تا بعداً حتی بتوانیم تشخیص هم دهیم که چرا همه چیز هم می تواند سیاسی شود برای متدینین و مومنین و مومنات و همه و همه.

بَقِیَّةُ اللّهِ خَیْرٌ لَّکُمْ إِن کُنتُم مُّؤْمِنِینَ وَمَا أَنَاْ عَلَیْکُم بِحَفِیظٍ ﴿هود: 86﴾

 

ذکر صلوات بر آن حضرت

:

اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى وَلِیِّ اَلْحَسَنِ وَ وَصِیِّهِ وَ وَارِثِهِ اَلْقَائِمِ بِأَمْرِکَ وَ اَلْغَائِبِ فِی خَلْقِکَ وَ اَلْمُنْتَظِرِ لِإِذْنِکَ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَ قَرِّبْ بُعْدَهُ وَ أَنْجِزْ وَعْدَهُ وَ أَوْفِ عَهْدَهُ وَ اِکْشِفْ عَنْ بَأْسِهِ حِجَابَ اَلْغَیْبَةِ وَ أَظْهِرْ بِظُهُورِهِ صَحَائِفَ اَلْمِحْنَةِ وَ قَدِّمْ أَمَامَهُ اَلرُّعْبَ وَ ثَبِّتْ بِهِ اَلْقَلْبَ وَ أَقِمْ بِهِ اَلْحَرْبَ وَ أَیِّدْهُ بِجُنْدٍ مِنَ اَلْمَلاَئِکَةِ مُسَوِّمِینَ وَ سَلِّطْهُ عَلَى أَعْدَاءِ دِینِکَ أَجْمَعِینَ وَ أَلْهِمْهُ أَنْ لاَ یَدَعَ مِنْهُمْ رُکْناً إِلاَّ هَدَّهُ وَ لاَ هَاماً إِلاَّ قَدَّهُ وَ لاَ کَیْداً إِلاَّ رَدَّهُ وَ لاَ فَاسِقاً إِلاَّ حَدَّهُ وَ لاَ فِرْعَوْنَ إِلاَّ أَهْلَکَهُ وَ لاَ سِتْراً إِلاَّ هَتَکَهُ وَ لاَ عَلَماً إِلاَّ نَکَّسَهُ وَ لاَ سُلْطَاناً إِلاَّ کَسَبَهُ وَ لاَ رُمْحاً إِلاَّ قَصَفَهُ وَ لاَ مِطْرَداً إِلاَّ خَرَقَهُ وَ لاَ جُنْداً إِلاَّ فَرَّقَهُ وَ لاَ مِنْبَراً إِلاَّ أَحْرَقَهُ وَ لاَ سَیْفاً إِلاَّ کَسَرَهُ وَ لاَ صَنَماً إِلاَّ رَضَّهُ وَ لاَ دَماً إِلاَّ أَرَاقَهُ وَ لاَ جَوْراً إِلاَّ أَبَادَهُ وَ لاَ حِصْناً إِلاَّ هَدَمَهُ وَ لاَ بَاباً إِلاَّ رَدَمَهُ وَ لاَ قَصْراً إِلاَّ خَرَّبَهُ [أَخْرَبَهُ] وَ لاَ مَسْکَناً إِلاَّ فَتَّشَهُ وَ لاَ سَهْلاً إِلاَّ أَوْطَأَهُ وَ لاَ جَبَلاً إِلاَّ صَعِدَهُ وَ لاَ کَنْزاً إِلاَّ أَخْرَجَهُ بِرَحْمَتِکَ یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ 

 

یک سوال خیلی مهمی که در مورد طلبگی و دانشجویی و الفهای آیت اللهی ها مورد بحث است اینجا همین مسئله ی حدس پیوستگی است. یک زمانی که ماث اورفلو هنوز فیلتر هم نبود و بنده هنوز مانده ام که این سایت چه هم ممکن است داشته باشد که حضرات فیلترش هم کرده اند، همین بود که بنده عرض کردم که توان الف_0 می شود الف_1 و آنگاه از این حقیر سوال هم شد که تو از کجا می دانی که چنین چیزی درست است؟ و بنده در جواب هم عرض کردم که ما فرض را بر این می گذاریم که این درست است. 

و اما بر فرض که چنین چیزی درست هم هست یا خیر، یحتمل بعضی اشکال هم کنند که مسئله چیزی را به شما نمی گوید که آیا بین شمارایی اعداد متعالی و اعداد گویا و بلکه اعداد جبری، آیت اللهی دیگری هم نهفته است؟! یا این را هم به شما نمی گوید که حدس تابع زتای ریمان را نیز چطور حل کنید و بلکه حتی خیلی هم راجع به حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز به شما نمی گوید همانطوری که اگر دانشجویی و طلبه ای هم بخواهد پروفسور فیزیک هسته ای هم شود آیا اصلا اینکه حدس پیوستگی در منطق ریاضی را بداند یا خیر هم کمکش کند!

خوب پس مسئله چیست؟ مسئله این هم یحتمل بعضی اشکال کنند نیست که آیا مایکروسافت اکسل excel یا اکسس access را اگر کسی خودآموز بیست سال پیشش را هم بیاموزد، آنگاه می تواند ویرایشهای جدیدش را هم یاد بگیرد که با آنها کما بیش چه کند؟ البته یحتمل بعضی تواناییهای آنرا از دست خواهد داد ولی به هر حال یحتمل بعضی هم اشکال کنند که بهتر هم هست از اینکه هیچ چیزی راجع بدان نداند. مثل این است که نظریه ذرات فیزیک پروتونی و نوترونی و الکترونی را هم ندانید و بخواهید وارد نظریه ی مدل استاندارد ذرات فیزیک و نظریه ی کوانتومی و بلکه نظریه ی میدانهای کوانتومی هم شوید. بالاخره یک تاریخی از انرا هم باید بدانید علاوه بر اینکه همین نظریه پروتونی و نوترونی و الکترونی در شیمی هم هنوز کاربردهای زیادی یحتمل هنوز هم دارد.

و اما یک مسئله ی جد و جهد و بلکه دعوا و مرافعه ای که اینجا در حدس پیوستگی هم نهفته است مثلاً همین است که آیا بین صفر و یک دانش آموزی- طلبگی- دانشجویی و آیت اللهی و پروفسوری و بلکه بینهایت اجتهاد مراجع عظام تقلید و ولی فقیه و حتی بینهایتهای آیت اللهی های بالاتر الی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم درجات و مدارک دیگری هم نهفته است؟ یا خیر جهشی هم می توان یک مرتبه از صفر پرید به آیت اللهی و بلکه همه ی آیت اللهی ها را هم طی کرده و به امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم رسید؟ اینجا مسئله فقط این نیست که آیا علم و معرفت و حکمت متعالیه ای را که امام زمان عجل الله فرجه الشریف دارا هستند علمی است صرفاً لدنی یا خیر؛ و مثلاً حصولی هم نیست و بلکه حضوری هم بر منبر رفته و همه را مستفیذ می فرمایند؟ البته این را هم داریم برای همه و همه که فالهمها فجورها و تقواها یعنی وحی هم که نشود بالاخره الهام که می تواند بشود.

بلکه مسئله این است که در امر آموزش و پرورش هم که حساب بفرمایید، آیا وارد دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم شدن لازمه اش این هم هست که برای این بچه ها و جوانهایی کانه بطور نامرئی در جامعه هم در زباله دانها هم دنبال زباله می گردند از صبح تا شب و بعد هم کامیون می آید همه را جمع می کند و می برد و بلکه در میان حوریان و پریان بهشتی هم در حال ترددند، آیا اینها هم جهشی صفر و یک و بینهایتی خدمت امام زمان عجل الله فرجه الشریف نمی توانند برسند؟ و بلکه همینها نیز حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی را جهشی آموخته و پروفسورهای فیزیک هسته و آیات عظام مراجع تقلید هم شوند بجای اینکه مستحق دلسوزیهای بنده ی حقیر و شما و بلکه کاندیداهای ریاست جمهوری هم باشند؟ یعنی موضوع فقط این نیست که در این میان یک الیور توئیستی اشرافی هم یحتمل نهفته باشد که خودش هم خبر ندارد، و بلکه آیا ما مکتبی را هم نباید داشته باشیم که همه و همه بتوانند هم به مسجد و خانه ی خدا رفته و مشغول عبادت خدا هم شوند و از او استعانت جسته و بلکه به او تعظیم هم کنند؟

اینجا در این حدس پیوستگی یحتمل بعضی اشکال هم کنند که یک شاخه شاخه ای هم رخ می دهد که مکتب خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم از دیکتاتوریها جدا می کند چرا که اتفاقاً جهشی هم بعضی بتوانند از همه ی الفها بگذرند و مکتبهای حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و بلکه حوزه و دانشگاه را نیز نادیده گرفته و یک مرتبه هم خودشان را شاه شاهان جهان و فرعون همه ی فراعنه نیز بنامند و ندای انا ربکم الاعلی هم سر بدهند. بنظر این حقیر اینکه در میان همه ی این جهشها چطور هم شد از لحاظ تاریخی که دکتر مصدق و آیت الله کاشانی بعد از ملی شدن نفت دوباره دچار کودتا هم شده و باز شاه برگشت تا اینکه بالاخره انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی ایران را هم تجربه کرده ایم و ان شاء الله تا انقلاب جهانی حضرت امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ادامه خواهد داشت. اینجا یحتمل یک درسی نهفته است برای اینکه مکتب جهانی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم بخواهیم حفظ کنیم که از لحاظ تاریخی بالاخره مشکل چه بود و حالا هم با چه مشکلاتی دیگر روبرو و مقابلیم؟ یک مشکل دقیقاً این است که به کمتر از خدا کسی راضی هم شود و مشکل دیگر هم این است که خودش را از خدا هم در حالت فرعونی بالاتر فرض کند و همینجا است که بینهایت هم مسائل در طلبگیهای صفر و یکی رسیدن به اجتهاد مرجع تقلیدی حتی در حضور مبارک امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می رسیم. همین مسئله را در نظر بگیرید که در کنار ساحل بخواهید از ظرفیتهای دریا هم چطور استفاده بفرمایید با توجه به مسائل طب سنتی تر و خشک و گرما و سرما و بلکه عناصر هوا آب زمین آتش و حتی مدل استاندارد ذرات فیزیک و ابرتقارنها و ریسمان و هندسه ناجابجایی و گروه های بازبهنجارش و فاین تیونینگ ماوراء بنفشی و مادون قرمزی و .... و بلکه چطور هم قرار است آن طفلهای معصوم و جوانان فقیر و غنی غیور نیز آموزش ببیند که در محضر و مکتب خدا و پیغمبر و ائمه ی اطهار و امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم حاضر شوند. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ ﴿285﴾
لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْرًا کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ ﴿286﴾
 

الامامُ الصّادقُ (علیه‌السّلام) و قَد قالَ لَهُ الزِّندیقُ:
«انّی لِلرُّوحِ بِالبَعثِ و البَدَنُ قَد بَلِی و الاعضاءُ قَد تَفَرَّقَت، فعُضوٌ فی بَلدَةٍ تَاکلُها سِباعُها، و عُضوٌ بِاخری تُمَزِّقُهُ هَوامُّها، و عُضوٌ قَد صارَ تُرابا بُنِی بِهِ مَعَ الطّینِ حائطٌ؟!: انَّ الّذی انشَاهُ مِن غَیرِ شَیءٍ، و صَوَّرَهُ عَلی غَیرِ مِثالٍ کانَ سَبَقَ الَیهِ، قادِرٌ ان یعیدَهُ کما بَدَاهُ؛ 

[۲]

[۳]

 امام صادق (علیه‌السّلام) در پاسخ به زندیقی که گفت: کجا روح زنده می‌شود در حالی که بدن پوسیده و اعضا متلاشی و پراکنده شده‌اند، یک عضو در شهری طعمه درندگان شده و عضوی در شهری دیگر به وسیله حشرات و خزندگان تکه تکه شده و عضو دیگر خاک و از گل آن دیواری ساخته شده است؟ فرمود: همان کسی که آن را از ناچیز آفرید و بدون در دست داشتن نمونه قبلی، به آن شکل و صورت داد، می‌تواند دوباره او را برگرداند و زنده کند، همچنان که در آغاز وی را آفرید.

«عن الامام الصادق (علیه‌السّلام) فی قولهِ تعالی: «وَ اذْ قالَ ابْراهیمُ رَبِّ ارِنی کیفَ تُحْیی المَوتی: رَای جِیفَةً عَلی ساحِلِ البَحرِ نِصفُها فِی الماءِ و نِصفُها فی البَرِّ، تَجیءُ سِباعُ البَحرِ فتَأکلُ ما فِی الماءِ، ثُمَّ تَرجِعُ، فیشُدُّ بَعضُها عَلی بَعضٍ فیاکلُ بَعضُها بَعضا، و تَجیءُ سِباعُ البَرِّ فتَاکلُ مِنها، فیشُدُّ بَعضُها عَلی بَعضٍ فیاکلُ بَعضُها بَعضا، فعِندَ ذلک تَعَجَّبَ ابراهیمُ (علیه‌السّلام) مما رَای، و قالَ: «رَبِّ ارِنی کیفَ تُحْیی المَوتی» قالَ: کیفَ تُخرِجُ ما تَناسَلَ الّتی اکلَ بَعضُها بَعضا؟! «قالَ اوَ لَمْ تُؤمِنْ قالَ بَلی وَ لکنْ لِیطْمَئنَّ قَلْبی» یعنی حَتّی اری هذا کما رَایتُ الاشیاءَ کلَّها، قالَ: «فَخُذْ ارْبَعَةً مِنَ الطَّیرِ...؛ 

[۴]

[۵]

 امام صادق (علیه‌السّلام) درباره آیه «و آن گاه که ابراهیم گفت: پروردگار من! نشانم ده که چگونه مردگان را زنده می‌کنی» فرمود: ابراهیم (علیه‌السّلام) مرداری را در ساحل دریا دید که نیمی از آن در آب است و نیم دیگرش در خشکی و جانوران دریایی می‌آیند و از قسمتی که در آب است می‌خورند و می‌روند و باز خودشان به جان هم می‌افتند و یکدیگر را می‌خورند و حیوانات خشکی نیز می‌آیند و قسمتی از آن مرده را می‌خورند و سپس خودشان به جان هم می‌افتند و یکدیگر را می‌خورند. ابراهیم از دیدن این صحنه تعجّب کرد و گفت: «پروردگار من! به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده می‌کنی؟». یعنی: چگونه کسی را که طعمه این حیوانات شده و آنها نیز یکدیگر را خورده‌اند زنده می‌کنی؟! خدا «گفت: مگر ایمان نیاورده‌ای؟ گفت: چرا اما می‌خواهم دلم آرام گیرد»؛ یعنی می‌خواهم همان‌گونه که بقیه چیزها را می‌بینم این مطلب (زنده شدن مردگان) را هم ببینم. خداوند فرمود: «چهار پرنده برگیر...».

 

http://wikiporsesh.ir/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%A7%

D8%AA_%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87_%D

9%85%D8%B9%D8%A7%D8%AF_%D8%AC%D8%B3%D9%85%D8

%A7%D9%86%DB%8C

 

جد و جهد و احتجاج طلبه و دانشجو با استاد و بلکه حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی را وقتی در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و فلسفه و اقتصاد و ریاضی فیزیک و بلکه حکمت الهی بخواهیم بررسی و تحقیق هم کنیم، متوجه این امر هم یحتمل شویم که وقتی سوره های قرآنی همه و همه با باء بسم الله هم شروع می شوند آنگاه آیا این باء هم باء تعظیم است یا باء استعانت، آیا استعانتی است که بوسیله ی قلم داریم می نویسیم چرا که اقبال به این دنیا داریم یا اینکه اقبال به عبادت خدا و استعانت و بلکه تعظیم به او است؟ اینکه شما مایل هم شوید که به خلیفة اللهی و آدم شدن هم برسید و بلکه ماورای آن لذب عبادت خدا را هم درک کنید، یک چیزی هم می طلبد ماورای اینکه بفرمایید دیر شد دیر شد؛ بنده ی حقیر دویدم رفتم به نماز جماعت هم برسم! خوب هم هست غسل فرموده و بلکه وضوء هم بگیرید و آنگاه حتی اگر امام جماعت هم هستید بعد اقامه ی نماز هم کنید؛ و اما اگر یادتان رفت که وضوئتان را هم بگیرید، بهتر است سر خودتان را کلاه هم نگذارید و دوباره هم به نماز ایستاده و اقامه ی نماز هم بفرمایید هر چند که یحتمل بعضی از فقهاء هم فتوا دهند که نماز مامومین پشت سر شما هم درست خواهد بود. و اما اگر حالا خواستید نماز روز یکشنبه را هم بجا آورید، و غسل کرده و بلکه یادتان هم رفت که وضوء بگیرید یحتمل اگر یادتان هم نیامد که وضوء نگرفته اید و بلکه اگر نماز واجب هم بود و حساب را بر این گذاشتید که وضوء را هم گرفته اید، آیا نماز درست است؟ می فرمایند که اگر شک کردید که وضوء دارید یا خیر؟ حساب را بر این بگذارید که وضوء را گرفته اید. ولی اگر یقین دارید که وضوء نگرفته اید، دیگر نماز هم باطل می شود دیگر و حالا می خواهد که همان امام جماعت هم باشد که یادش رفته است وضوئش را بگیرد. یا دیگر اگر ماموم اشتباه کند و تکبیرة الاحرامش را هم زودتر از امامش هم بگوید که دیگر باز گناهی دیگر هم کرده است.

مسئله ی معاد جسمانی هم شبیه همین است که در روز قیامت دوباره سالک الی الله دوباره با همین روح و بلکه همین جسم هم باز می گردد هر جند که یادش هم نیاید که چه کرده است و که بوده است قبلاً هم؛ آیا توی نفاق و شرک و کفرش مانده است یا اینکه مسلمان هم شده است و اقبال هم به این دارد که برای اسلام کاری هم بکند و بلکه در این راه شهادت هم می دهد!

================

 

بقیت الله خیر لکم ان کنتم مومنین

 

و اما این هم که حالا فرض را بر این هم بگذارید که این امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم هست که آمده است و می خواهد با همه ی آخوندها و بلکه حضرات مراجع عظام تقلید و  حضرت ولی فقیه هم برود توی جد و جهد و احتجاج و دعوا و مرافعه نیز بحثش اینجا هم خیلی نیست که بالاخره آیا این امام زمان عجل الله فرجه الشریف همان امام زمان عجل الله فرجه الشریف خودمان هم هست یا اینکه بلکه از ائمه ی کفر هم هست که آمده است برای یکه تازی و غلبه ی بر حوزه و حتی دانشگاه! البته این از یک دیدگاهی هم درست است و نه از همه ی دیدگاههایی که حتی ماورای حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم هست. یعنی چه؟

توجه بفرمایید که اگر شما مدام دارید موبایلها و رایانه ها را نرم افزاری و سخت افزاری لااقل سالی یک بار هم ارتقاء می دهید، و آنگاه بنده ی حقیر هنوز هم با نرم افزارهای ویندوز 95 و اکسل و فاکس پرو و آفیس و زبانهای سی پلاس پلاس و ویژوال بیسیک و امثالهم بیست سال پیش هنوز کار می کنم، خوب این معنایش این نیست که در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم نمی توانم پیشرفت کنم. ولی به هر حال از دایره و بلکه کره ای که تکنولوژی و لذا بازارهای اقتصادی مربوط به این کالاها را هم در بر می گیرد هم عقب می مانم دیگر!  و لذا باید بروم اینها را از بازار بخرم و تهیه هم کنم بجای اینکه خودم هم تولید کننده ی آنها شوم. 

خوب، این یک ادب و اخلاق و مکتبی را هم می طلبد که حالا شما بتوانید هم یاد بگیرید که چطور در بازارها نرم افزاری و سخت افزاری هم با همینها باز خیلی هم رقابت کرده و بلکه جلو هم بزنید و حتی سلاحهای خود را هم جهشی ارتقاء دهید، و هم اینکه در ریاضی فیزیک هم از دایره ی اعداد گویا و جبری هم گذشته و از آیت اللهی الف_0 آن بگذرید و به الفهای بالاتری در آیت اللهی ها نیز برسید و بلکه سعی هم کنید که همه ی الفها را فقط چوب الفی نیز طی نکنید و جهشی هم از روی همه ی آنها یک جا بپرید و به حکمت متعالیه و بلکه حکمت الهی هم دست یابید. دیر شد، دیر شد؛ بنده ی حقیر رفتم نماز! اللهم کن لولیک حجت ابن الحسن لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

آمَنَ الرَّسُولُ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْهِ مِن رَّبِّهِ وَالْمُؤْمِنُونَ کُلٌّ آمَنَ بِاللّهِ وَمَلآئِکَتِهِ وَکُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لاَ نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ مِّن رُّسُلِهِ وَقَالُواْ سَمِعْنَا وَأَطَعْنَا غُفْرَانَکَ رَبَّنَا وَإِلَیْکَ الْمَصِیرُ ﴿285﴾
لاَ یُکَلِّفُ اللّهُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا لَهَا مَا کَسَبَتْ وَعَلَیْهَا مَا اکْتَسَبَتْ رَبَّنَا لاَ تُؤَاخِذْنَا إِن نَّسِینَا أَوْ أَخْطَأْنَا رَبَّنَا وَلاَ تَحْمِلْ عَلَیْنَا إِصْرًا کَمَا حَمَلْتَهُ عَلَى الَّذِینَ مِن قَبْلِنَا رَبَّنَا وَلاَ تُحَمِّلْنَا مَا لاَ طَاقَةَ لَنَا بِهِ وَاعْفُ عَنَّا وَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَآ أَنتَ مَوْلاَنَا فَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْکَافِرِینَ ﴿286﴾
 

الامامُ الصّادقُ (علیه‌السّلام) و قَد قالَ لَهُ الزِّندیقُ:
«انّی لِلرُّوحِ بِالبَعثِ و البَدَنُ قَد بَلِی و الاعضاءُ قَد تَفَرَّقَت، فعُضوٌ فی بَلدَةٍ تَاکلُها سِباعُها، و عُضوٌ بِاخری تُمَزِّقُهُ هَوامُّها، و عُضوٌ قَد صارَ تُرابا بُنِی بِهِ مَعَ الطّینِ حائطٌ؟!: انَّ الّذی انشَاهُ مِن غَیرِ شَیءٍ، و صَوَّرَهُ عَلی غَیرِ مِثالٍ کانَ سَبَقَ الَیهِ، قادِرٌ ان یعیدَهُ کما بَدَاهُ؛ 

[۲]

[۳]

 امام صادق (علیه‌السّلام) در پاسخ به زندیقی که گفت: کجا روح زنده می‌شود در حالی که بدن پوسیده و اعضا متلاشی و پراکنده شده‌اند، یک عضو در شهری طعمه درندگان شده و عضوی در شهری دیگر به وسیله حشرات و خزندگان تکه تکه شده و عضو دیگر خاک و از گل آن دیواری ساخته شده است؟ فرمود: همان کسی که آن را از ناچیز آفرید و بدون در دست داشتن نمونه قبلی، به آن شکل و صورت داد، می‌تواند دوباره او را برگرداند و زنده کند، همچنان که در آغاز وی را آفرید.

«عن الامام الصادق (علیه‌السّلام) فی قولهِ تعالی: «وَ اذْ قالَ ابْراهیمُ رَبِّ ارِنی کیفَ تُحْیی المَوتی: رَای جِیفَةً عَلی ساحِلِ البَحرِ نِصفُها فِی الماءِ و نِصفُها فی البَرِّ، تَجیءُ سِباعُ البَحرِ فتَأکلُ ما فِی الماءِ، ثُمَّ تَرجِعُ، فیشُدُّ بَعضُها عَلی بَعضٍ فیاکلُ بَعضُها بَعضا، و تَجیءُ سِباعُ البَرِّ فتَاکلُ مِنها، فیشُدُّ بَعضُها عَلی بَعضٍ فیاکلُ بَعضُها بَعضا، فعِندَ ذلک تَعَجَّبَ ابراهیمُ (علیه‌السّلام) مما رَای، و قالَ: «رَبِّ ارِنی کیفَ تُحْیی المَوتی» قالَ: کیفَ تُخرِجُ ما تَناسَلَ الّتی اکلَ بَعضُها بَعضا؟! «قالَ اوَ لَمْ تُؤمِنْ قالَ بَلی وَ لکنْ لِیطْمَئنَّ قَلْبی» یعنی حَتّی اری هذا کما رَایتُ الاشیاءَ کلَّها، قالَ: «فَخُذْ ارْبَعَةً مِنَ الطَّیرِ...؛ 

[۴]

[۵]

 امام صادق (علیه‌السّلام) درباره آیه «و آن گاه که ابراهیم گفت: پروردگار من! نشانم ده که چگونه مردگان را زنده می‌کنی» فرمود: ابراهیم (علیه‌السّلام) مرداری را در ساحل دریا دید که نیمی از آن در آب است و نیم دیگرش در خشکی و جانوران دریایی می‌آیند و از قسمتی که در آب است می‌خورند و می‌روند و باز خودشان به جان هم می‌افتند و یکدیگر را می‌خورند و حیوانات خشکی نیز می‌آیند و قسمتی از آن مرده را می‌خورند و سپس خودشان به جان هم می‌افتند و یکدیگر را می‌خورند. ابراهیم از دیدن این صحنه تعجّب کرد و گفت: «پروردگار من! به من نشان بده که چگونه مردگان را زنده می‌کنی؟». یعنی: چگونه کسی را که طعمه این حیوانات شده و آنها نیز یکدیگر را خورده‌اند زنده می‌کنی؟! خدا «گفت: مگر ایمان نیاورده‌ای؟ گفت: چرا اما می‌خواهم دلم آرام گیرد»؛ یعنی می‌خواهم همان‌گونه که بقیه چیزها را می‌بینم این مطلب (زنده شدن مردگان) را هم ببینم. خداوند فرمود: «چهار پرنده برگیر...».

 

http://wikiporsesh.ir/%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%A7%

D8%AA_%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87_%D

9%85%D8%B9%D8%A7%D8%AF_%D8%AC%D8%B3%D9%85%D8

%A7%D9%86%DB%8C

 

جد و جهد و احتجاج طلبه و دانشجو با استاد و بلکه حضرات آیات عظام مراجع تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظله العالی را وقتی در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و فلسفه و اقتصاد و ریاضی فیزیک و بلکه حکمت الهی بخواهیم بررسی و تحقیق هم کنیم، متوجه این امر هم یحتمل شویم که وقتی سوره های قرآنی همه و همه با باء بسم الله هم شروع می شوند آنگاه آیا این باء هم باء تعظیم است یا باء استعانت، آیا استعانتی است که بوسیله ی قلم داریم می نویسیم چرا که اقبال به این دنیا داریم یا اینکه اقبال به عبادت خدا و استعانت و بلکه تعظیم به او است؟ اینکه شما مایل هم شوید که به خلیفة اللهی و آدم شدن هم برسید و بلکه ماورای آن لذب عبادت خدا را هم درک کنید، یک چیزی هم می طلبد ماورای اینکه بفرمایید دیر شد دیر شد؛ بنده ی حقیر دویدم رفتم به نماز جماعت هم برسم! خوب هم هست غسل فرموده و بلکه وضوء هم بگیرید و آنگاه حتی اگر امام جماعت هم هستید بعد اقامه ی نماز هم کنید؛ و اما اگر یادتان رفت که وضوئتان را هم بگیرید، بهتر است سر خودتان را کلاه هم نگذارید و دوباره هم به نماز ایستاده و اقامه ی نماز هم بفرمایید هر چند که یحتمل بعضی از فقهاء هم فتوا دهند که نماز مامومین پشت سر شما هم درست خواهد بود. و اما اگر حالا خواستید نماز روز یکشنبه را هم بجا آورید، و غسل کرده و بلکه یادتان هم رفت که وضوء بگیرید یحتمل اگر یادتان هم نیامد که وضوء نگرفته اید و بلکه اگر نماز واجب هم بود و حساب را بر این گذاشتید که وضوء را هم گرفته اید، آیا نماز درست است؟ می فرمایند که اگر شک کردید که وضوء دارید یا خیر؟ حساب را بر این بگذارید که وضوء را گرفته اید. ولی اگر یقین دارید که وضوء نگرفته اید، دیگر نماز هم باطل می شود دیگر و حالا می خواهد که همان امام جماعت هم باشد که یادش رفته است وضوئش را بگیرد. یا دیگر اگر ماموم اشتباه کند و تکبیرة الاحرامش را هم زودتر از امامش هم بگوید که دیگر باز گناهی دیگر هم کرده است.

مسئله ی معاد جسمانی هم شبیه همین است که در روز قیامت دوباره سالک الی الله دوباره با همین روح و بلکه همین جسم هم باز می گردد هر جند که یادش هم نیاید که چه کرده است و که بوده است قبلاً هم؛ آیا توی نفاق و شرک و کفرش مانده است یا اینکه مسلمان هم شده است و اقبال هم به این دارد که برای اسلام کاری هم بکند و بلکه در این راه شهادت هم می دهد!

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّ کَثِیرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ

 

الثالث : زیارة أبناء الأئمة علیهم‌السلام:

روى السید الاجل علی بن طاووس رضی‌الله‌عنه فی مصباح الزائر زیارتین یزار بهما أولاد الأئمة علیهم‌السلام ینبغی لنا ذکرهما هنا. قال : إذا أردت زیارة أحد منهم کالقاسم بن الکاظم علیه‌السلام أو العباس بن أمیر المؤمنین علیه‌السلام أو علی بن الحسین علیه‌السلام المقتول بالطّف ومن جرى فی الحکم مجراهم فقف على قبر المزور منهم وقل :

السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّها السَّیِّدُ الزَّکِیُّ الطَّاهِرُ الوَلِیُّ وَالدَّاعِی الحَفِیُّ ، أَشْهَدُ أَنَّکَ قُلْتَ حَقّاً وَنَطَقْتَ حَقّاً وَصِدْقاً وَدَعَوْتَ إِلى مَوْلایَ وَمَوْلاکَ عَلانِیَةً وَسِرّاً ، فازَ مُتَّبِعُکَ وَنَجا مُصَدِّقُکَ وَخابَ وَخَسِرَ مُکَذِّبُکَ وَالمُتَخَلِّفُ عَنْکَ إِشْهَدْ لِی بِهذِهِ الشَّهادَةَ لاَکُونَ مِنَ الفائِزِینَ بِمَعْرِفَتِکَ وَطاعَتِکَ وَتَصْدِیقِکَ وَإِتِّباعِکَ ، وَالسَّلامُ عَلَیْکَ یا سَیِّدِی وَابْنَ سَیِّدِی أَنْتَ بابُ الله المُؤْتى مِنْهُ وَالمَأْخُوذُ عَنْهُ ، أَتَیْتُکَ زائِراً وَحاجاتِی لَکَ مُسْتَوْدِعاً وَها أَنا ذا أَسْتَوْدِعُکَ دِینِی وَأَمانَتِی وَخَواتِیمَ عَمَلِی وَجوامِعَ أَمَلِی إِلى مُنْتَهى أَجَلِی وَالسَّلامُ عَلَیْکَ وَرَحْمَةُ الله وَبَرَکاتُهُ [١].

زیارة أخرى لأولاد الأئمة علیهم‌السلام تقول : السَّلامُ عَلى جَدِّکَ المُصْطَفى السَّلامُ عَلى أَبِیکَ المُرْتَضى الرضا [٢] السَّلامُ عَلى السَّیِّدَیْنِ الحَسَنِ وَالحُسَیْنِ السَّلامُ عَلى خَدِیجَةَ أمِّ [٣] سَیِّدَةِ نِساءِ العالَمِینَ السَّلامُ عَلى فاطِمَةَ أُمِّ الأَئِمَّةِ الطَّاهِرِینَ ، السَّلامُ عَلى النُّفُوسِ الفاخِرَةِ بُحُورِ العُلُومِ الزَّاخِرَةِ شُفَعائِی فِی الآخِرةِ وَأَوْلِیائِی عِنْدَ عَوْدِ الرُّوحِ إِلى العِظامِ النَّاخِرَةِ أَئِمَّةِ الخَلْقِ وَوُلاةِ الحَقِّ السَّلامُ عَلَیْکَ أَیُّها الشَّخْصُ الشّرِیفُ الطَّاهِرُ الکَرِیمُ ، أَشْهَدُ إَنْ لا إِلهَ إِلاّ الله وَأَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَمُصْطَفاهُ وَأَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّهُ وَمُجْتَباهُ ، وَأَنَّ الإمامَةَ فِی وُلْدِهِ إِلى یَوْمِ الدِّینِ نَعْلَمُ ذلِکَ عِلْمَ الیَقِینِ وَنَحْنُ لِذلِکَ مُعْتَقِدُونَ وَفِی نَصْرِهِمْ مُجْتَهِدُونَ [٤].

 

فرض بفرمایید که حضرت عالی دارید زیارتنامه ی امامزادگان را جلوی در امامزاده می خوانید و شروع کرده اید که مثلاً السلام علی جدک المصطفی السلام علی ابیک المرتضی الرضا ....، و یک مرتبه متوجه هم می شوید که یک حوری و پری بدون روسری آمده است و از جلوی شما رد می شود و حواس شما را از زیارتنامه می خواهد به خودش هم جلب کند! اتفاقاً چنین چیزی را این روزها زیاد هم می بینید که واقع شود ولی اینکه جلوی امامزاده و حول و حوش آن هم از وقایع اتفاقیه باشد نیز دیگر باید به اداره ی اوقاف تبریک هم گفت که همه و همه را هم بهشتی فرموده اند و با شهداء همراه کرده اند که هر چه زودتر هم ما دلمردگی و بلکه آن لامذهبی که در مقابلش ممکن است حتی قد خم کنیم را بهتر مشاهده کنیم که چرا هم و لا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون. توجه کنید این شهداء بیشتر هم در مسجد و حسینیه و اماکن مقدسه حضور دارند و آیات قرآن را تلاوت می کنند و نماز می گذارند و خدا را عبادت هم می کنند تا بقیه ی ماها که داریم به امورات پست و دون دنیوی خود فکرم می کنیم و ناراحت هم هستیم که چرا مثلاً من نیستم که رئیس جمهورم و دیگری تایید صلاحیت هم شده است و بلکه انتخاب هم خواهد شد و ما هم دستمان خالی است؟ و لذا پس یکی هم یافت نمی شود بفرماید که بابا پس آن دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را چه کرده ای؟ امام زمانت چه شد؟ حتی روانشناسی ات را چرا در نمی یابی و اینقدر هم به روانپریشی افتاده ای و حرص هم می زنی که بیشتر هم مال دنیا را هپیلو هپو هم کنی؟ یادش رفته است که یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید! 

بعضی هم اشکال می کنند که این نتیجه ی این است که حوریان و پریانی را که ازدواج نکرده اند و بلکه رفته رفته رو به ترشیدگی هم می روند و همه چیز هم دیگر یاد گرفته اند را نباید هم انتظار داشت که حتی از امامزادگان هم حیاء کنند و حریم آنها را هم حفظ کرده و حجاب اسلامی خود را و بلکه چادر مشکی را هم رعایت کنند و وارد حریم امامزادگان شوند. خوب، آنطرفترش هم در حیاط پارک وصل به امامزداه نیز میز شطرنج نصب کرده اند و مردم می توانند شطرنج و بلکه والیبال و فوتبال هم بازی کنند. باز هم دست اوقاف و آخوندها و خدامهای امامزادگان درد نکند که نمی گذارند حوصله ی زوار سر برود و مایه ی شادی و دلخوشی همه و همه می شوند.

مسئله همین است دیگر که همه و همه امامزادگان را هم یادشان می رود و می فرمایند که آقا مسئله مسئله ی خودمان است که بالاخره کوروش کبیر هم بهتر است یا شاه عباس صفوی که بین قوم خودمان و همه و همه اول درست حلش کنیم که اصلا از حضرت آدم گرفته تا خاتم و ائمه ی اطهار و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف، آیا چطور هم اصلا باید ادعای آدم شدن هم کرد؟! همین هم می شود که آنوقت یک امام زمان ساختگی الکی روانپریش هم بعضی می خواهند درست کنند که اصلا کدام صفوی و افشار و قاجار و بلکه پهلوی و ... آنوقت فرار هم می کنند پناه ببرند به شرق و غرب! و بعد هم ندا سر می دهند که کدام فلسفه و اقتصاد و حکمت متعالیه و کدام کشک؟!  

روانشناسی را چطور حلش کنیم؟ با امام زمان عجل الله فرجه الشریف که بگوییم همه چیز در عالم امام زمان عجل الله فرجه الشریف است یا اینکه اصلا از همان پایین تنه و شهوت و شهوترانی هم شروع کنیم و آن وقت الی ما شاء یزید و ابن زیاد و عمر ابن سعد و ابن مرجانه و معاویه و ابوسفیان هم همه و همه را بیاندازیم توی افراط و تفریط که کدام اسلام؟ کدام حضرات مراجع عظام تقلید و ولی فقیه مد ظلهم العالی؟ وحتی کدام امام زمان عجل الله فرجه الشریف؟ و بلکه کدام شیطان؟ و کدام شیطان بزرگ؟ هر چه هست و نیست هم خودتی خودتی خودتی! کدام اصلا آمریکا؟ این همه نخبگان و المپیادیهای ما که می روند آمریکا و پروفسور هم می شوند و بلکه دیگر پشت سرشان را هم نگاه نمی کنند و پرینستون و هاروارد می شوند استاد دانشگاه هم بد است؟ اصلا کدام کشک حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی؟ ما را گذاشته ای سر کار؟ کدام فلسفه؟ کدام اقتصاد؟ نخیرا؛ از نو باید برویم سر کلاس و مکتب همچون طلبه و دانش آموز و بلکه بالاخره دانشجویی طلب علم هم کنیم و بالاخره بلکه صفر و یکهایمان را درست یاد هم بگیریم. و اینقدر هم از لختی پختیها برای همه نگوییم؛ لطفاً دقت و بلکه التفات هم بفرمایید!

نکته ای که اینجا در حوزه و دانشگاه و مسجد و میخانه هم یافت می شود این است که وقتی می خواهید محیط و بلکه مساحت دایره ای را که در آن واقعید و وقایع اتفاقیه هم دارد در آن واقع می شود را بیابید، از روی توابع مثلثاتی یا جبری یا هر جور دیگری حساب کنید که این محیط و مساحت را تقریب هم بزنید، بالاخره با اعداد گویا و اگر هم بهتر بلدید با اعداد جبری و بسط تایلوری توابع مثلثاتی بهتر هم می توانید اعداد متعالیه و از جمله عدد پی را که برای محیط دایره ی شما است که فرضاً حریم امامزاده را هم تعیین می کند را حساب هم کنید. و هر چند هم که به ابزارهای بهتری از جمله توابع مختلط متعالی مثل توابع هولومورفیک و مرومورفیک و فضاهای هاردی و سبولوف و هیلبرت و امثالهم هم در ریاضیات عالی نیاز هم دارید. مسئله این است که این یک واقعیتی هم هست که فقط برای طبع شعر هم گفته نشده است که ز گهواره تا گور دانش بجو! اطلبوا العلم من المهد الی اللحد. و درخت تو گر باز دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را!

یعنی اعداد متعالیه در آیت اللهی های بالاتر الف_1 ماورای الف_0 و ... درست است که توان همین الفهای کوچکتر آیت اللهی و بلکه حجت الاسلام و المسلمینی و حتی طلبگی و دانشجویی صفر و یکی هم هستند، و اما از طریق همین منطق و خطبه و خطابه و بلکه مسائل دقیق جبری و مثلثاتی و (کو)همولوژیکی و ... هم هست که می توانید از همین اعداد صرفاً گویا و جبری هم عبور کرده و به آیت اللهی های بالاتر هم برسید و بلکه امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم بیابید که همه و همه ی عالم را هم اگر بگردید نظریش را نمی یابید؛ و جرا؟ و داستان چیست؟ عم یتسائلون عن النباء العظیم. حالا ما کاری هم نداریم که در همین مسائل آسانتر گیر کرده ایم و غیر متصل به ریاضیات بالاتر هم بلکه از حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی نیز غافل مانده ایم و جد و جهد و احتجاج هم از دستمان رفته است. و اما بالاخره یک کاری  هم بکن! هی نگو آن وقتی که باید یک کاری هم می کردیید نکردی؛ همین الانش هم یک کاری بکن. دیر شد؛ دیر شد! بنده ی حقیر رفتم نماز! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر. اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ إِنَّ کَثِیرًا مِّنَ الأَحْبَارِ وَالرُّهْبَانِ لَیَأْکُلُونَ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ وَیَصُدُّونَ عَن سَبِیلِ اللّهِ وَالَّذِینَ یَکْنِزُونَ الذَّهَبَ وَالْفِضَّةَ وَلاَ یُنفِقُونَهَا فِی سَبِیلِ اللّهِ فَبَشِّرْهُم بِعَذَابٍ أَلِیمٍ ﴿التوبة: 34﴾

 

درس تفسیر حضرت آیت الله العظمی سبحانی حفظه الله

97/03/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: سوره ی توبه آیه ی 34

 

http://www.eshia.ir/feqh/archive/text/sobhani/tafsir/96/970321/

 

تفسیر این آیه ی حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی مد ظله العالی را پیدا نکردم!

مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿5﴾ قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاء لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ﴿الجمعة: 6﴾

 

اَلسَّلاَمُ عَلَى آدَمَ صِفْوَةِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَى نُوحٍ نَبِیِّ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَى إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَى مُوسَى کَلِیمِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَى عِیسَى رُوحِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خَیْرَ خَلْقِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا صَفِیَّ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اَللَّهِ خَاتَمَ اَلنَّبِیِّینَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَصِیَّ رَسُولِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةُ سَیِّدَةَ نِسَاءِ اَلْعَالَمِینَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمَا یَا سِبْطَیْ نَبِیِّ اَلرَّحْمَةِ وَ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا عَلِیَّ بْنَ اَلْحُسَیْنِ سَیِّدَ اَلْعَابِدِینَ وَ قُرَّةَ عَیْنِ اَلنَّاظِرِینَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ بَاقِرَ اَلْعِلْمِ بَعْدَ اَلنَّبِیِّ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَلصَّادِقَ اَلْبَارَّ اَلْأَمِینَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ اَلطَّاهِرَ اَلطُّهْرَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا عَلِیَّ بْنَ مُوسَى اَلرِّضَا اَلْمُرْتَضَى اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ اَلتَّقِیَّ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ اَلنَّقِیَّ اَلنَّاصِحَ اَلْأَمِینَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ اَلسَّلاَمُ عَلَى اَلْوَصِیِّ مِنْ بَعْدِهِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى نُورِکَ وَ سِرَاجِکَ وَ وَلِیِّ وَلِیِّکَ وَ وَصِیِّ وَصِیِّکَ وَ حُجَّتِکَ عَلَى خَلْقِکَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَةَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ عَرَّفَ اَللَّهُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ فِی اَلْجَنَّةِ وَ حَشَرَنَا فِی زُمْرَتِکُمْ وَ أَوْرَدَنَا حَوْضَ نَبِیِّکُمْ وَ سَقَانَا بِکَأْسِ جَدِّکُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْکُمْ أَسْأَلُ اَللَّهَ أَنْ یُرِیَنَا فِیکُمُ اَلسُّرُورَ وَ اَلْفَرَجَ وَ أَنْ یَجْمَعَنَا وَ إِیَّاکُمْ فِی زُمْرَةِ جَدِّکُمْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَنْ لاَ یَسْلُبَنَا مَعْرِفَتَکُمْ إِنَّهُ وَلِیٌّ قَدِیرٌ أَتَقَرَّبُ إِلَى اَللَّهِ بِحُبِّکُمْ وَ اَلْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِکُمْ وَ اَلتَّسْلِیمِ إِلَى اَللَّهِ رَاضِیاً بِهِ غَیْرَ مُنْکِرٍ وَ لاَ مُسْتَکْبِرٍ وَ عَلَى یَقِینِ مَا أَتَى بِهِ مُحَمَّدٌ وَ بِهِ رَاضٍ نَطْلُبُ بِذَلِکَ وَجْهَکَ یَا سَیِّدِی اَللَّهُمَّ وَ رِضَاکَ وَ اَلدَّارَ اَلْآخِرَةِ یَا فَاطِمَةُ اِشْفَعِی لِی فِی اَلْجَنَّةِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اَللَّهِ شَأْناً مِنَ اَلشَّأْنِ اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تَخْتِمَ لِی بِالسَّعَادَةِ فَلاَ تَسْلُبْ مِنِّی مَا أَنَا فِیهِ وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ اَلْعَلِیِّ اَلْعَظِیمِ اَللَّهُمَّ اِسْتَجِبْ لَنَا وَ تَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَ عِزَّتِکَ وَ بِرَحْمَتِکَ وَ عَافِیَتِکَ وَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

 

و اما دغدغه هایی در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و فلسفتنا و اقتصادنا شهید امام سید محمد باقر صدر و خطوط اقتصاد اسلامی استاد آیت الله العظمی مکارم شیرازی و دیگر کتب اقتصادی حوزوی و دانشگاهی. شما همین یک مسئله را در نظر بگیرید که آیا اگر جناب ریاست جمهوری صبح روزی که قرار است بنزین گران شود بفرمایند هم که من هم نمی دانستم، اگر می فرمودند که اتفاقاً هم می دانستم نیز فرقی می کرد؟ اگر بدانیم که نقدینگی قرار است کی هم زیاد شود فرقی می کرد؟ برای دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم فرقی می کرد؟

مسئله ی نقدینگی و حدس یک میلیون دلاری تابع زتای ریمان و بلکه بسط اعداد گویا به اعداد جبری اینجا هم هست که آیا شما مایل هم نیستید که از الف_0 به الف_1 هم بروید؟ یعنی اینکه بالاخره تابع زتای ریمان را از اعداد حقیقی به صفحه ی اعداد مختلط هم بسطش می دهیم و آنگاه فضاهای هیلبرت و هاردی و ال- دو و ال- پی و بلکه فضاهای سوبولوف و حتی هندسه ی ناجابجایی را هم در نظر می گیریم. و اما هنوز وقتی از اعداد گویا فقط به اعداد جبری مسئله را بسط داده ایم، آیا از آیت اللهی الف_0 هم خارج شده ایم و به شمارایی آیت اللهی اعداد متعالی الف_1 هم که نرسیده ایم؟ پس اینجا تکلیف چیست؟ مسئله ی سقف نقدینگی اینجا چه ربطی به مسئله ی ما دارد؟

توجه و التفات بفرمایید که یک جاهایی هست که یک ملتی می فرماید که ما اصلا می خواهیم در کفر خودمان بمانیم و به کسی هم مربوط نیست که اصلا ما دین هم داریم یا نداریم و بلکه هر کس هم که می خواهد دینمداری کند به خودش هم مربوط است. و اما یک جاهایی هم هست که تو آمده ای حجاب و حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و اعتقادات فردی را هم زیر سوال می بری نه برای اینکه بر علیه همین مردم آنها را استفاده هم کنی که بیشتر هم مثلاً تحریمشان کنی! اینجا مسئله شیطان بزرگ آمریکا و متحدانش و بلکه کشورهای کمونیستی هم نیست که می خواهند ریشه ی اسلام را بزنند و مردم را هم گمراه کنند. اینجا مسئله خود مسلمانان و بلکه روحانیت هم هست که می خواهد حتی ریشه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را هم بخشکاند و بلکه او را علناً هم همانطوری که در سوره ی تحریم هم پیغمبر را همسرانش آیا چطور می خواستند تحریم کند. مسئله این است که بجای اینکه تبلیغ عفاف هم شود بین مردم، بجایش تبلیغ آزادی زنان و نه فقط هم بد حجابی و بلکه بی حجابی و بی عفتی و لا مذهبی و بلکه حتی تبلیغ فرهاد حیدری بجای حیدر کرار هم شود. اینطور تبلیغ هم شود که اصلا کدام امام زمان عجل الله فرجه الشریف و کدام روانشناسی آنجایی که روانپریشی هم حاکم شده است و حتی با سگ و بی حجاب نه در حریم امام زاده و بلکه جلوی امام زاده هم راه بیافتند خوب آزادی است دیگر؟ 

این کار صهیونیسم و آمریکا نیست؟ روانشناسی که تبدیل شود به روانپریشی دیگر سخت می شود هم که ریشه ی مسائل را یافت چرا که دیگر نمی شود هم به او ایراد کرد که مگر تو امام زمانت را نمی شناسی؟ مگر تو امام زمانت را هم گم کرده ای ای بدبخت؟ یا حرف حالیش نمی شود و آنقدر در معرض فسق و فجور قرار گرفته است که دیگر نمی داند هم چطور برود دنبال یک لقمه نان حلال یا ازدواج هم کند یا حتی کاری هم بیابد و خود را از بند بیکاریش هم نجات بخشد. حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی و ریاضی فیزیک و فلسفه و حکمت الهی و حتی دولت کریمه ی بدون امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم می شود داشت و بلکه اسفار اربعه را هم پیمود و بالاخره همه و همه را هم به حق رساند؟ خواهی نخواهی، پدر جان داری امام زمان عجل الله فرجه الشریف را تحریم می کنی ای دختر من ای خواهر من ای مادر من! نکن این کار را و حجابت را و بلکه چادرت را رعایت کن و بلکه بزن توی گوش آن شیطانهای کوچک و بزرگ و بهشان هم رو نده قبل از اینکه به جایی برسیم که همچون آمریکا در دانشگاه هایش هم دانشجویانش را در کلاسهایشان وادار کنند که بروند فیلمهای مستهجن هم دیده و راجعش انشاء هم بنویسند و سر کلاس تعریف هم بفرمایند! انقلاب این است که ما کاری کنیم که آنها از این کارهای خود دست بردارند و بلکه مسلمان هم شوند و نه اینکه آنها و بلکه خودمان طوری ما را تحریم کنند که ما حتی از حجاب هم عقب نشینی کنیم. اگر همین حجاب را متوجه می شدیم، مسئله ی اقتصاد و نقدینگی و حتی حدس یک میلیون دلاری تابع زتای ریمان هم آسان حل می شد و بلکه حکمت متعالیه اسفار اربعه و حتی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم حل می شد!

نکته ی جالبی که اینجا هست این است که گاهی یحتمل شارح مقدس خودش است که وقتی می نویسید که کتب و مقالات و نوشته هایی را که دیگر از دور خارج شده اند را باید ریخت دور توی زباله دانی مثل اینکه بنده بروم کتب رایانه ای نرم افزاری و سخت افزاری از رده خارج شده ای و ز جمله ویندوز 98 و اکسل و فاکس پرو با ویرایشهای بیست سال پیش را بخواهم مطالعه هم کنم. یا اینکه نقدینگی در زمان دو رئیس جمهوری قبلی چطور شد که کی زیاد هم شد، معنایش این نیست که حالا هم می توان پیش بینی کرد که آیت اللهی و بلکه چوب الف نقدینگی بعدی هم کی خواهد بود. و لذا آیا شارح مقدس جایز نیست که همان نوشته ی شما را هم پاک کند و بلکه به زباله دانی هم بیاندازد چرا که خیلی به خود غره هم شده اید که حدس تابع زتای ریمان و بلکه الفهای آیت اللهی ها را هم خیلی یاد گرفته اید ولی عملاً هم چه کرده اید؛ صفر و یکها را هم فهمیده اید که به بینهایتها هم برسید و بلکه علناً هم نفرمایید که هیچی کسب هم نکرده ایم؟ و خوب، آنگاه چطور هم قرار است که به دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسیم؟! شیطان بزرگ یا کیست که او را اغفال هم کرده است؟ یک جایی واقعاً هم زهد می خواهد که طرف متوجه شود که با برادران حتی تنی اش هم چه کرده است و چه رسد به برادران ایمانی اش؟ این یک مسئله ی مهمی هم هست که آیا ما داریم می گوییم الله اکبر الله اکبر الله اکبر، یا اینکه خیر؛ بلکه می گوییم هاری کریشنا یا یا عیسی ابن مریم یا یا موسی ابن عمران یا یا یوسف زهرا علیهم السلام و بعد گله مند هم شویم که چرا هیچ کس اینقدر گوشش بدهکار هیچی هم نیست؟ دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف را بدون طی مرابت آیت اللهی که یحتمل نتوان دریافت الا اینکه جهشی و ابرتقارنی هم پیش برویم. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ الْحِمَارِ یَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُوا بِآیَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿5﴾ قُلْ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ هَادُوا إِن زَعَمْتُمْ أَنَّکُمْ أَوْلِیَاء لِلَّهِ مِن دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِن کُنتُمْ صَادِقِینَ ﴿الجمعة: 6﴾

 

اَلسَّلاَمُ عَلَى آدَمَ صِفْوَةِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَى نُوحٍ نَبِیِّ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَى إِبْرَاهِیمَ خَلِیلِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَى مُوسَى کَلِیمِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَى عِیسَى رُوحِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا رَسُولَ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا خَیْرَ خَلْقِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا صَفِیَّ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَبْدِ اَللَّهِ خَاتَمَ اَلنَّبِیِّینَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلِیَّ بْنَ أَبِی طَالِبٍ وَصِیَّ رَسُولِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا فَاطِمَةُ سَیِّدَةَ نِسَاءِ اَلْعَالَمِینَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمَا یَا سِبْطَیْ نَبِیِّ اَلرَّحْمَةِ وَ سَیِّدَیْ شَبَابِ أَهْلِ اَلْجَنَّةِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا عَلِیَّ بْنَ اَلْحُسَیْنِ سَیِّدَ اَلْعَابِدِینَ وَ قُرَّةَ عَیْنِ اَلنَّاظِرِینَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ بَاقِرَ اَلْعِلْمِ بَعْدَ اَلنَّبِیِّ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَلصَّادِقَ اَلْبَارَّ اَلْأَمِینَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ اَلطَّاهِرَ اَلطُّهْرَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا عَلِیَّ بْنَ مُوسَى اَلرِّضَا اَلْمُرْتَضَى اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مُحَمَّدَ بْنَ عَلِیٍّ اَلتَّقِیَّ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا عَلِیَّ بْنَ مُحَمَّدٍ اَلنَّقِیَّ اَلنَّاصِحَ اَلْأَمِینَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ اَلسَّلاَمُ عَلَى اَلْوَصِیِّ مِنْ بَعْدِهِ اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى نُورِکَ وَ سِرَاجِکَ وَ وَلِیِّ وَلِیِّکَ وَ وَصِیِّ وَصِیِّکَ وَ حُجَّتِکَ عَلَى خَلْقِکَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ رَسُولِ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ فَاطِمَةَ وَ خَدِیجَةَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ أَمِیرِ اَلْمُؤْمِنِینَ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ اَلْحَسَنِ وَ اَلْحُسَیْنِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ وَلِیِّ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا أُخْتَ وَلِیِّ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا عَمَّةَ وَلِیِّ اَللَّهِ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ یَا بِنْتَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَ رَحْمَةُ اَللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ عَرَّفَ اَللَّهُ بَیْنَنَا وَ بَیْنَکُمْ فِی اَلْجَنَّةِ وَ حَشَرَنَا فِی زُمْرَتِکُمْ وَ أَوْرَدَنَا حَوْضَ نَبِیِّکُمْ وَ سَقَانَا بِکَأْسِ جَدِّکُمْ مِنْ یَدِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَیْکُمْ أَسْأَلُ اَللَّهَ أَنْ یُرِیَنَا فِیکُمُ اَلسُّرُورَ وَ اَلْفَرَجَ وَ أَنْ یَجْمَعَنَا وَ إِیَّاکُمْ فِی زُمْرَةِ جَدِّکُمْ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ أَنْ لاَ یَسْلُبَنَا مَعْرِفَتَکُمْ إِنَّهُ وَلِیٌّ قَدِیرٌ أَتَقَرَّبُ إِلَى اَللَّهِ بِحُبِّکُمْ وَ اَلْبَرَاءَةِ مِنْ أَعْدَائِکُمْ وَ اَلتَّسْلِیمِ إِلَى اَللَّهِ رَاضِیاً بِهِ غَیْرَ مُنْکِرٍ وَ لاَ مُسْتَکْبِرٍ وَ عَلَى یَقِینِ مَا أَتَى بِهِ مُحَمَّدٌ وَ بِهِ رَاضٍ نَطْلُبُ بِذَلِکَ وَجْهَکَ یَا سَیِّدِی اَللَّهُمَّ وَ رِضَاکَ وَ اَلدَّارَ اَلْآخِرَةِ یَا فَاطِمَةُ اِشْفَعِی لِی فِی اَلْجَنَّةِ فَإِنَّ لَکِ عِنْدَ اَللَّهِ شَأْناً مِنَ اَلشَّأْنِ اَللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ أَنْ تَخْتِمَ لِی بِالسَّعَادَةِ فَلاَ تَسْلُبْ مِنِّی مَا أَنَا فِیهِ وَ لاَ حَوْلَ وَ لاَ قُوَّةَ إِلاَّ بِاللَّهِ اَلْعَلِیِّ اَلْعَظِیمِ اَللَّهُمَّ اِسْتَجِبْ لَنَا وَ تَقَبَّلْهُ بِکَرَمِکَ وَ عِزَّتِکَ وَ بِرَحْمَتِکَ وَ عَافِیَتِکَ وَ صَلَّى اَللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ أَجْمَعِینَ وَ سَلَّمَ تَسْلِیماً یَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِینَ

 

بنده ی حقیر داشتم راجع به حجاب می گفتم و اینکه نباید هم بعضی سعی کنند که از ثبت نام این حقیر در ریاست جمهوری در پلیس امنیت اخلاقی به نفع خود در ریاست جمهوری خودشان سوء استفاده هم کنند، که یک مرتبه قطع هم شد ارتباط و همه چیز هم پاک شد و ....

یک وقتهایی هست که می فرمایند زیادی در گرمای مثلاً آفتاب سوزان تابستان که داغ هم هست ننشینید و حرف درستی هم هست. ولی یک وقت هم هست که اتفاقاً خوب هم هست که انسان قدری در زیر آفتاب بنشیند و احساس گرما هم کند بجای اینکه بیش از حد هم از آفتاب و گرمای خورشید دوری هم کند. یا یک وقت هست که می فرمایند که بابا اگر احتیاج به عمل جراحی دارد دماغت، برو عملش کن خودت را راحت هم کن بجای اینکه مدام هم از مسکن استفاده کنی؛ و اما یک وقت دیگری هم هست که مسئله این است که بالاخره اگر می بینی اوضاع سر دردت و جسم و جانت خیلی به هم نیز ریخته است، خوب بالاخره یک مسکن هم بخوری یحتمل کارت را راه بیاندازد. حالا یحتمل هم یک وقتی یک دکتر گوش و حلق و بینی خوبی را پیدا کردی که بدون بیهوشی و بلکه سرپایی هم در همان مطبش یا درمانگاهش گاز انبر را انداخت و پلیپت را بیرون هم کشید و مجرای تنفسی و بلکه کرونا و امثالهم ات هم خوب و خوب شد و السلام نامه تمام. باز هم جای شکر دارد!

اما یک وقتهایی هم هست که مسئله این است که همانطوری که در زیارتنامه ی حضرت فاطمه ی معصومه هم آمده است از حضرت آدم هم که شروع بفرمایید و همینطوری ادامه بدهید تا برسید به پیغمبران بعد و تا ائمه ی اطهار و بلکه تا امام زمان عجل الله فرجه الشریف گذشته از اینکه در هر زمانی انبوهی از کذابها را هم دارید که هر کدام یک جوری هم دارند ادعای خدا و پیغمبری می کنند، در عین حال هم همان پیغمبر یا امام به حق را نیز دارند یکی بعد از دیگری نفی می کنند و بلکه توان شناخت او را هم ندارند یا در همان پیغمبران یا امامان قبلی  هم متوقف شده اند و یحتمل هم به خرافات و کج فهمی و ... افتاده اند ولی حاضر هم نیستند که پیغمبر و امام بحق را نیز باور کنند. این از حضرت آدم علی نبینا علیهم السلام هم شروع می شود و تا پیغمبر خاتم محمد مصطفی صل الله علیه و آله و سلم و تا امیر المومنین علیه السلام و ائمه ی اطهار علیهم السلام و تا امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم ادامه می یابد. حالا شما اصرار هم بفرمایید که برای اینکه تو رستگار شوی باید خدا و پیغمبر و امامت را هم درست بشناسی و نکند یک وقت دنبال خر دجال هم بروی؟! حالا از شما گفتن و از ایشان هم حاشا کردن و بلکه متهم به گمراهی هم شدن و .... این را هیچ وقت هیچ کس حاضر هم نیست که اقرار کند که به چه گمراهی ای افتاده است چرا که به دعواهای قومیتی هم یحتمل افتاده است یا توی کفرش گیر کرده است یا به هر در و دیواری هم می زند که ثابت کند که او است که همه کاره ی عالم هم هست. ولی دریغ از یک سر سوزن به راه راست آمدن. خدایا آخر و عاقبت همه ی ما را بخیر کن. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

بسمه تعالی

 

فَإِذَا لَقِیتُم‌ُ الَّذِین‌َ کَفَرُوا فَضَرْب‌َ الرِّقَاب‌ِ حَتَّی‌ إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُم‌ْ فَشُدُّوا الْوَثَاق‌َ فَإِمَّا مَنَّاً بَعْدُ وَ إِمَّا فِدَاءً حَتَّی‌ تَضَع‌َ الْحَرْب‌ُ أَوْزَارَهَا ذَلِک‌َ وَ لَوْ یَشَاءُ الله‌ُ لَانْتَصَرَ مِنْهُم‌ْ وَ لَکِنْ‌ لِیَبْلُوَ بَعْضَکُمْ‌ بِبَعْض‌ٍ وَالَّذِین‌َ قُتِلُوا فِی‌ سَبِیل‌ِ الله‌ِ فَلَن‌ْ یُضِل‌َّ أَعْمَالَهُم‌ْ (محمد: 4)


 

خدمت حضرت ولی فقیه، رهبر جمهوری اسلامی ایران، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله العالی

 

به مستوران مگو اسرار مستی، حدیث جان مگو با نقش دیوار

 

بسم الله الرحمن الرحیم الباء للملابسة، والظرف مستقر [2] حال من ضمیر ابتدئ الکتاب کما فی " دخلت علیه بثیاب السفر ".
أو للاستعانة والظرف لغو کما فی " کتبت بالقلم ".

والأول أدخل فی التعظیم [1].
والثانی لتمام الانقطاع، لإشعاره بأن الفعل لا یتم بدون اسمه تعالى.
وإضافته إلى الله تعالى، دون باقی أسمائه لأنها معان وصفات [2] وفی التبرک بالاسم أو الاستعانة به کمال التعظیم للمسمى، فلا یدل على اتحادهما [3]، بل دلت الإضافة على تغایرهما.

 

الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، شهید ثانی، تحقیق سید محمد کلانتر، جلد 1، ص 216- 217 

http://lib.eshia.ir/10102/1/216

 

تمام عرض این بنده ی حقیر این است که چرا من گزینه ی بهتری می بودم برای ریاست جمهوری برای اینکه ما را به دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسانیم. مسئله اینجا این است که مستضعفین جهان را در مقابله ی با استکبار نمی شود هم با اقتصادی راضی کرد که نقدینگی بینهایتش در مرزهای یک و بلکه چندین الف هم از الفهایی است که باید هم در نقدینگی به الف بعدی و بلکه الفهای بعدی جهشی هم برسد تا بلکه بتوان موانع زداییها و پشتیبانیهای تولیدی کشتیهای در گل مانده نیازمند نجات را دریافت و بلکه کشتیهایی را هم که در حال سیر و سفرند را نیز مراقبت کرد که به گل ننشینند و در باتلاقها فرو نروند و بلکه در سیاه چاله های نجومی هم گم نشوند. این بدین دلیل است که تا بیایید الفهای بالاتری از نقدینگیها را دریابید، بسیاری دیگر از مستضعفین جهان خواهند بود که در الفهای پایین دستی گیر کرده و تنها افتاده اند و احتیاج به کمک و بلکه نجات از به گل نشستنها و باتلاقها و سیاه چاله ها هم هستند. و همینطوری که داریم الفهای نقدینگی را طی می کنیم انگار باید هم همچون (کو)همولوژی دوره ای باز برگشت سر جای اول و از نقطه ی صفر دوباره از نو شروع کرد آیا کودکی را تازه از شیر گرفته باشند و آیا تازه بتواند شروع کند به راه رفتن و تاتی تاتی کردن و .... و لذا خیلیها باز جا می مانند و خیلیها را هم باید به قصد جا گذاشت و خیلیها هم مخصوصاً خودشان می خواهند در نقطه ی صفر جا بمانند و همراه نشوند.

و اما در این میان از همه طرف هم با بد مستانی عربده کش استکباری هم طرفیم که بد مستیشان را هم هیچ جوری نمی شود از مستوران پوشاند چرا که خود مستوران بیشتر هم جورهای دیگری حضرت ولی عصر را نادیده گرفته و بلکه جورهای دیگری هم در بد مستیهای خود گمراه گشته اند کانه از یک الفی از بد مستیها می افتیم هم در الفی دیگر از بد مستیهایی دیگر و ...! در حقیقت اینها را باید هم با ابررایانه هایی خیلی سعی هم کرد که آیا بالاخره می شود هم تقریبشان نیز زد و تحت کنترلشان هم درآورد با انواع محاسبات عددی طوری که مستضعفین از استکبار در نقدینگیهایشان پیشی هم بگیرند و بلکه هم بتوانند جهت تحریمها را نیز همزمان عوض کنند و ...؟! البته بنده ی حقیر کلی هم الهام گرفتم از فیشهای برگشتی از کارتخوانهایی که درست وصل هم نمی شدند یا رمز اشتباه بود یا ...! یک جایی مسئله لام ملبسه است و یک جایی هم لام استعانه است ولی یک جایی هم لام لام جهاد فی سبیل اللهی را می طلبد حتی آنجایی که حضرت آیت الله محمد باقر صدر نیز خود را به سربازی امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه خود حضرتش نیز در میان غفلتها و مورد اغفال واقع شدنها از مرزهای طلبگی و دانشجویی هم گذشته و به سربازی امام زمانش خود را می گمارد. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه و اشیاعه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته. 

=============================

 

وَیَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَیْرِ وَکَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا ﴿الاسراء: ۱۱﴾

 

ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة

 

 

حضرت امام حسین علیه السلام خود مظهر دفاع از اسلام و جهاد فی سبیل الله است هر چند که این خود یکی از اسرار بزرگ الهی هم هست که چطور نوه ی پیغمبر صل الله علیه و آله و سلم و فرزند امیر المومنین و حضرت زهرا علیهم السلام چنین امام شناخته شده ای چنین حماسه ای که در تاریخ بشریت بی نظیر است را در کربلا ایجاد می فرمایند. هر چه نه فقط در استقراء و بلکه حتی در طلبگی و دانشجویی نیز از صفر به یک الی بینهایت سفر سالک الی الله بتواند به مرجع عالی قدر تقلیدی برسد، باز مقام آن حضرت را با بکاء و گریه و بلکه به سر و سینه زدنها هم می توان آیا دست یافت که در حقیقت در دعاهای امام زمان عجل الله فرجه الشریف نیز آمده است. بگذریم!

یک مقامهای دیگری را هم داریم در طبیعیات و ریاضی فیزیک و بلکه حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی که باز سوای استقرائی است که با فرض داشتن صفر و یک و تالی هر عددی با استقراء به بینهایت هم می رسیم که از نوع الف_0 و الف_1 و ... که هر کدام از این آیت اللهی ها هم از به توان رساندان یا همان تشکیل کلاس زیر مجموعه های آیت اللهی قبلی حاصل می شود. و اما اینجا در فرمولیزاسیون حدس زتای ریمان یک نکته ای هم نهفته است که یحتمل بعضی از نخبگان بهتر از این بنده ی حقیر هم بتوانند سرش را در رابطه با توالی پی در پی نقدینگیها هم توضیح دهند (که البته بنده ی حقیر بدلیل خیلی اقتصادی هم نبودن ذهنم بدان سو خیلی نمی رود!). در یک تعریف تابع زتای ریمان، نکته ای که هست این است که تمام اعداد اول را هم بکار می گیرد؛ و لذا اهمیت آن هم در نظریه ی اعداد  و توزیع اعداد اول به نوعی قابل توجه هم هست. ولی خوب، در تعریف تابع زتا ما با یک بینهایتی طرفیم که حاصل یک سری بینهایت از وارون اعداد یا حاصل ضربی بنیهایت از اعداد اول هم در آن امده است. و تابع زتا مربوط هم هست به مجموع توانهای هر یک از این اعداد (اول). بعد شما قرار است سعی هم بفرمایید که این تابع را که علی القاعده یک تابع حقیقی هم هست را به یک تابع تا چه حدودی هم هولومرفیک یا بلکه مرومرفیک در صفحه ی اعداد مختلط نیز بسطش دهید. بعد که این کارها را همه و همه را کردید، آنگاه حدس ریمان می فرماید هم که همه ی صفرهای این تابع زتای ریمان بسط داده شده هم روی خط با مختصات حقیقی یک دوم یا نیم می افتد! البته اینجا باید هم توجه داشت که وقتی شما از تعریف سری یا حاصل ضربی تابع زتای ریمان به تعریف تابع مختلط آن می روید، یک الف هم ارتقاء پیدا خواهید کرد که از الف_0 به الف_1 است. اینجاها لذا یک جورهایی هندسه ی ناجابجایی و بلکه نظریه ی میدانهای کوانتومی و انگیزه ها هم وارد می شوند! و با اینها هم شما حتی وارد مدل استاندارد ذرات فیزیک بعلاوه ی چقدر هم ابرتقارن می توانید شوید. و حالا اقتصادنا و هندسه ی مثبت و امثالهم را هم خیلی واردش اینجا نمی خواهیم شویم هر چند که بطور طبیعی هم می شود وارد نظریه های ام و اف و ریسمان و ... و اینها هم شد. یعنی اینجا خواهی نخواهی الفها را جهشی هم یحتمل مشاهده شود که طی می شوند و لذا افزایش نقدینگیهای جهشی منفی وقتی تدابیر درستی هم در هندسه ی مثبت اندیشیده نشوند.

یحتمل این بستگی هم دارد که شما بدانید که یافتن صفرهای تابع زتای ریمان چه ربطی هم دارند به آنتروپیهای سیستمهای دینامیکی فیزیکی و حتی کیهانشناسی مورد بحث و بلکه چه ربطی هم دارند به طلبگی و دانشجویی صفر و یک و بینهایتی الی حضرات مراجع عظام تقلید و حضرت ولی فقیه مد ظلهم العالی و بلکه همینطور هم امام زمان عجل الله فرجه الشریف. از آن طرف هم شما مسئله تابع زتای ریمان را می توانید در رابطه با نظریه ی اعداد و نظریه ی گالوای نظیر آن در نظر بگیرید وقتی که می خواهید هم که میدان اعداد گویا را به بعضی یا بلکه همه ی اعداد جبری هم گسترش دهید. و از جمله مثلاً همه ی جوابهای معادلات قضیه ی آخر فرما را هم بدان ملحق بفرمایید. خوب اینها چه ربطی هم به تابع زتای ریمان مختلط و صفرهای موهومی آن خواهد داشت گذشته از اینکه می توان هم از صفر و یک نیز شروع کرده و میدانهای متناهی مختلفی را هم در نظر گرفت و سعی کرد که توانهای آنها که افزایش یافته و بلکه به بنیهایت هم میل می کنند آنگاه آنها را در میدان اعداد مختلط هم نشاند؟ یحتمل هم باید نقدینگی را در حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی جهشی افزایش داد تا به جوابهای بهتری هم دست یابیم. و الله اعلم! اللهم کن لولیک الحجة ابن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه ... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته 

بسمه تعالی

 

فَإِذَا لَقِیتُم‌ُ الَّذِین‌َ کَفَرُوا فَضَرْب‌َ الرِّقَاب‌ِ حَتَّی‌ إِذَا أَثْخَنْتُمُوهُم‌ْ فَشُدُّوا الْوَثَاق‌َ فَإِمَّا مَنَّاً بَعْدُ وَ إِمَّا فِدَاءً حَتَّی‌ تَضَع‌َ الْحَرْب‌ُ أَوْزَارَهَا ذَلِک‌َ وَ لَوْ یَشَاءُ الله‌ُ لَانْتَصَرَ مِنْهُم‌ْ وَ لَکِنْ‌ لِیَبْلُوَ بَعْضَکُمْ‌ بِبَعْض‌ٍ وَالَّذِین‌َ قُتِلُوا فِی‌ سَبِیل‌ِ الله‌ِ فَلَن‌ْ یُضِل‌َّ أَعْمَالَهُم‌ْ (محمد: 4)


 

خدمت حضرت ولی فقیه، رهبر جمهوری اسلامی ایران، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای مد ظله العالی

 

به مستوران مگو اسرار مستی، حدیث جان مگو با نقش دیوار

 

بسم الله الرحمن الرحیم الباء للملابسة، والظرف مستقر [2] حال من ضمیر ابتدئ الکتاب کما فی " دخلت علیه بثیاب السفر ".
أو للاستعانة والظرف لغو کما فی " کتبت بالقلم ".

والأول أدخل فی التعظیم [1].
والثانی لتمام الانقطاع، لإشعاره بأن الفعل لا یتم بدون اسمه تعالى.
وإضافته إلى الله تعالى، دون باقی أسمائه لأنها معان وصفات [2] وفی التبرک بالاسم أو الاستعانة به کمال التعظیم للمسمى، فلا یدل على اتحادهما [3]، بل دلت الإضافة على تغایرهما.

 

الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیة، شهید ثانی، تحقیق سید محمد کلانتر، جلد 1، ص 216- 217 

http://lib.eshia.ir/10102/1/216

 

تمام عرض این بنده ی حقیر این است که چرا من گزینه ی بهتری می بودم برای ریاست جمهوری برای اینکه ما را به دولت کریمه ی امام زمان عجل الله فرجه الشریف هم برسانیم. مسئله اینجا این است که مستضعفین جهان را در مقابله ی با استکبار نمی شود هم با اقتصادی راضی کرد که نقدینگی بینهایتش در مرزهای یک و بلکه چندین الف هم از الفهایی است که باید هم در نقدینگی به الف بعدی و بلکه الفهای بعدی جهشی هم برسد تا بلکه بتوان موانع زداییها و پشتیبانیهای تولیدی کشتیهای در گل مانده نیازمند نجات را دریافت و بلکه کشتیهایی را هم که در حال سیر و سفرند را نیز مراقبت کرد که به گل ننشینند و در باتلاقها فرو نروند و بلکه در سیاه چاله های نجومی هم گم نشوند. این بدین دلیل است که تا بیایید الفهای بالاتری از نقدینگیها را دریابید، بسیاری دیگر از مستضعفین جهان خواهند بود که در الفهای پایین دستی گیر کرده و تنها افتاده اند و احتیاج به کمک و بلکه نجات از به گل نشستنها و باتلاقها و سیاه چاله ها هم هستند. و همینطوری که داریم الفهای نقدینگی را طی می کنیم انگار باید هم همچون (کو)همولوژی دوره ای باز برگشت سر جای اول و از نقطه ی صفر دوباره از نو شروع کرد آیا کودکی را تازه از شیر گرفته باشند و آیا تازه بتواند شروع کند به راه رفتن و تاتی تاتی کردن و .... و لذا خیلیها باز جا می مانند و خیلیها را هم باید به قصد جا گذاشت و خیلیها هم مخصوصاً خودشان می خواهند در نقطه ی صفر جا بمانند و همراه نشوند.

و اما در این میان از همه طرف هم با بد مستانی عربده کش استکباری هم طرفیم که بد مستیشان را هم هیچ جوری نمی شود از مستوران پوشاند چرا که خود مستوران بیشتر هم جورهای دیگری حضرت ولی عصر را نادیده گرفته و بلکه جورهای دیگری هم در بد مستیهای خود گمراه گشته اند کانه از یک الفی از بد مستیها می افتیم هم در الفی دیگر از بد مستیهایی دیگر و ...! در حقیقت اینها را باید هم با ابررایانه هایی خیلی سعی هم کرد که آیا بالاخره می شود هم تقریبشان نیز زد و تحت کنترلشان هم درآورد با انواع محاسبات عددی طوری که مستضعفین از استکبار در نقدینگیهایشان پیشی هم بگیرند و بلکه هم بتوانند جهت تحریمها را نیز همزمان عوض کنند و ...؟! البته بنده ی حقیر کلی هم الهام گرفتم از فیشهای برگشتی از کارتخوانهایی که درست وصل هم نمی شدند یا رمز اشتباه بود یا ...! یک جایی مسئله لام ملبسه است و یک جایی هم لام استعانه است ولی یک جایی هم لام لام جهاد فی سبیل اللهی را می طلبد حتی آنجایی که حضرت آیت الله محمد باقر صدر نیز خود را به سربازی امام زمان عجل الله فرجه الشریف و بلکه خود حضرتش نیز در میان غفلتها و مورد اغفال واقع شدنها از مرزهای طلبگی و دانشجویی هم گذشته و به سربازی امام زمانش خود را می گمارد. اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه و اشیاعه و الذابین عنه و المسارعین الیه و المستشهدین بین یدیه لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته. 

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ (2 بقرة: 34)

وَلَقَدْ خَلَقْنَاکُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاکُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ لَمْ یَکُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ (7 الاعراف: 11)

إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَى أَنْ یَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ (15 الحجر: 31)

قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا لَکَ أَلَّا تَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ (15 الحجر: 32)

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِینًا (17 الاسراء: 61)

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِی وَهُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا (18 الکهف: 50)

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَى (20 طه: 116)

وَجُنُودُ إِبْلِیسَ أَجْمَعُونَ (26 الشعراء: 96)

وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقًا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ (34 سباء: 20)

إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ ﴿38 ص: ۷۴﴾

قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعَالِینَ (38 ص: 75)

 

بنظر این بنده ی حقیر می رسد که آنجایی که می فرمایند زهد تا آنجایی هم جایز است که دیگر به تارک دنیا و رهبانیت دچار نمی شود و بلکه بجایش می شود هم به مسجد پناه برد، مسئله ی زهد را طیفش را از رهبانیت جدا هم می کند. زهد با رهبانیت فرق دارد و می فرماید

لا رهبانیه فی الاسلام. 

و فى الحدیث: «إنّی ارِیْدُ أنْ أتَرَهَّبَ. فَقالَ:

«لا تَفْعَلْ! وَ إنَّ تَرَهُّبَ امَّتی القُعُودُ فِی المَساجِدِ».

شرح حدیث جنود عقل و جهل، امام خمینی قدس سره الشریف، ص 325- 326

http://lib.eshia.ir/11160/1/325

چرا چنین است؟ در صفر و یک طلبگی و دانشجویی برای اینکه به بینهایت اجتهاد و مرجع تقلیدی هم برسیم کافی است که بر سر مکتب اساتید اسلامی هم حاضر شویم و تلمذ کرده و درس بیاموزیم و ان شاء الله و الی ما شاء الله پیشرفت هم کنیم. اما مسئله این است که نمی شود هم استکبار ورزید خصوصاً آنجایی که نزد اولیائ الله هم هستیم ولی همچون ابلیس هایی دعوت هم می کنند به من دون الله و اولیاء بعضهم علی بعض. یعنی این دیگر زهد نیست که باید هم استکبار نورزید و اذعان هم کرد که اولیاء الله ای داریم و بعد غیر اولیاء الله ای را هم داریم که یا کمتر از خدا را می پرستند یا به کمتر از خدا راضی هم می شوند. مثلاً دانشمندانی ریاضی فیزیکی را در نظر بگیرید که دیگر وارد مسائل حکمت الهی و بلکه حتی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم حاضر نیستند وارد شوند و در همان فیزیک یا ریاضی فیزیک متوقف هم می شوند. مثلاً اینشتن را می فرمایند که حتی اظهار هم داشت به مسلمانی، ولی آیا بالاخره به حکمت الهی هم سعی کرد برسد یا در همان ریاضی فیزیک متوقف هم شد؟ بنظر می رسد که او در همان ریاضی فیزیک هم آنقدر پیشرفت کرد که بتوان گفت که به ماورای ریاضی فیزیک محض هم رسید هر چند که علنا یحتمل آنرا عنوان نکرده باشد که به حکمت الهی یا حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم رسیده است. گاهی اوقات لاف زدن که ما چنین کرده ایم و چنان کرده ایم هم می تواند خیلی کار ساده ای باشد.

در مورد بینهایتهای آیت اللهی ها یک حدس معروف پیوستگی هست که اینجا خوب است عنوان شود. یک کتابی هست برای بچه ها که می فرماید خدا یعنی یک را بنویسی و بینهایت صفر جلویش بگذاری. حدس پیوستگی می گوید که خوب حالا شما یک و دو و سه و ... را تا بینهایت شروع کردید شمردن؛ و می رسید به یک اردینالی به اسم امگا که کاردینالیته یا آیت اللهی اش الف_0 است. بعد مسئله اینجا در این بینهایت تمام نمی شود و باز شروع می فرمایید به شمردن و آنگاه امگا بعلاوه یک، امگا بعلاوه دو و ... را دارید تا می رسید به دو ضرب در امگا و همینطوری باز ادمه می دهید تا می رسید به امگا به توان دو یا امگا ضرب در امگا. مثلاً اگر اعداد گویا را بخواهیم شمارش کنیم می توان آنها را بصورت نمایش اعداد اعشاریشان لیست کرد که یحتمل هم بتوان گفت که شمارایی اش الف_0 ضرب در الف_0 هم هست. خوب همینطوری باز هم ادامه می دهیم، تا می رسیم به توانهای بالاتری از امگا و بلکه الف_0. تا می رسیم به مجموعه یا بهتر است بگوییم کلاس زیر مجموعه های امگا یا الف_0. سوال این است که آیا بین این آیت اللهی این کلاس و آیت اللهی الف_1 که آیت اللهی بعد از الف_0 هم هست، آیت اللهی دیگری هم یافت می شود؟ حدس پیوستگی می فرماید که این کلاس یعنی 2 به توان الف_0 مساوی است با الف_1.

سوال مثلاً این است که آیا آیت اللهی الف_0 ضرب در الف_0 و امثالهم همان آیت اللهی الف_0 است دوباره یا چه و کی هم می رسیم به الف_1 و الف_2 و بلکه ماورای آنها و ...؟ اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و ... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

======================

 

رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إِذ هَدَیتَنا وَهَب لَنا مِن لَدُنکَ رَحمَةً ۚ إِنَّکَ أَنتَ الوَهّابُ (آل عمران، 8)

 

ایستادگی در مقابل انحرافات


[بعضی‌ها]جوان را به آینده بی‌اعتماد میکنند، به انقلاب بی‌اعتماد میکنند، جوان را از نفَس گرم امام دور میکنند؛ خب این خراب میشود دیگر؛ آن‌وقت از زمانه هم مینالند! از زمانه هم مینالند. زمانه را چه کسی میسازد؟ به قول صائب: جُرم زمانه‌ساز فزون از زمانه است؛ زمانه را چه کسی میسازد؟ زمانه را من و شما میسازیم؛ ما زمانه‌سازیم. اگر زمانه بد باشد، به من و شما باید نگاه کرد؛ ما هستیم که زمانه را میسازیم. ما وقتی‌که گامهایمان را محکم برنداشتیم، ما وقتی‌که توصیه‌ی امام را ندیده گرفتیم -آن چشم تیزبین، آن دل حکیم، دل سرشار از حکمت؛ خوب میدید، خوب میفهمید، درست تشخیص میداد؛ راه را برای ما روشن کرده؛ وصیّت‌نامه‌ی امام دمِ دست ما است؛ خب، آن کسانی که تردید دارند این وصیّت‌نامه را نگاه کنند؛ ببینند چه گفته امام- وقتی مردم را از اینها دور میکنیم، جوانها را از اینها دور میکنیم، جوان را به لاابالی‌گری سوق میدهیم، جوانی را که تمایل به عفّت دارد، به‌سمت بی‌مبالاتی نسبت به مسائل عفّتی و مانند اینها سوق میدهیم، خب معلوم میشود نتیجه بد خواهد شد، زمانه خراب خواهد شد. البتّه خوشبختانه تا امروز نتوانسته‌اند و نخواهند هم توانست؛ جوان ما خیلی خوب است. [اگر] به اسم آزادی، لاابالی‌گری را تزریق کنیم، به اسم عقل و نگاه عقلائی، سازش و تسلیم در مقابل دشمن را القا کنیم، خب زمانه خراب میشود دیگر؛ این راه را بایست با استحکام ادامه داد. امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه میفرماید: فَتَزیغُ قُلوبٌ بَعدَ استِقامَةٍ وَ تَضِلُّ رِجالٌ بَعدَ سَلامَة؛(۱) بعضی از دلها یک روزی مستقیم بودند، در راه راست قرار داشتند، درست حرکت میکردند امّا بعد برگردانده شدند. زیغ، یعنی واژگونه شدن؛ رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا(۲) -که در قرآن هست- یعنی خدایا! دلهای ما را واژگونه نکن؛ [اگر] درست میفهمیدیم، ما را دچار بدفهمی و کج‌فهمی نکن. امیرالمؤمنین میگوید: بعضی‌ها یک روزی درست حرکت میکردند، امّا دلهایشان واژگونه شد. حالا چرا واژگونه میشود؟ خدا که به کسی ظلم نمیکند؛ خودمان هستیم که آلوده‌ی دنیا میشویم، آلوده‌ی محبّتهای بیجا میشویم، آلوده‌ی جاه‌طلبی میشویم، آلوده‌ی رفیق‌بازی میشویم، آلوده‌ی جناح‌بازی و حزب‌بازی میشویم، دلمان واژگونه میشود و از آن راه درست، از آن استقامت اوّلی بر میگردیم. وَ تَضِلُّ رِجالٌ بَعدَ سَلامَة؛ یک روزی سالم بودند، بعد گمراه میشوند. آفت اینها است؛ جلوی اینها را بایستی گرفت و از اینها باید به خدا پناه برد.
سفارش من به جوانها این است که با چشم باز نگاه کنید، با بصیرت نگاه کنید، هر حرفی را از هر گوینده‌ای نپذیرید. مبدأ حرکت و مبدأ انقلاب، امام بزرگوار است، حرف او را حجّت بدانید؛ نگاه کنید ببینید امام چه میگفت. نگویند اگر امام هم امروز بود، این‌جوری عمل میکرد؛ نخیر، این غلط است؛ ما سالهای متمادی با امام بودیم و امام را بهتر از آنها می‌شناسیم. امام اگر امروز بود، همان فریاد ابراهیمی، همان فریاد بت شکن را امروز هم میزد؛ همان فریادی که ملّت را بیدار کرد و به انقلاب رساند.۱۳۹۵/۰۸/۱۲

بیانات در دیدار دانش‌آموزان و دانشجویان
ایستادگی در راه خداجوانآگاهی جوانان
قرآن


۱ ) خطبه ۱۵۱ :از خطبه‏هاى آن حضرت است در تحذیر از فتنه‏ها
وَ أَحْمَدُ اللَّهَ وَ أَسْتَعِینُهُ عَلَى مَدَاحِرِ الشَّیْطَانِ وَ مَزَاجِرِهِ وَ الِاعْتِصَامِ مِنْ حَبَائِلِهِ وَ مَخَاتِلِهِ وَ أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداًعَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ نَجِیبُهُ وَ صَفْوَتُهُ لَا یُؤَازَى فَضْلُهُ وَ لَا یُجْبَرُ فَقْدُهُ أَضَاءَتْ بِهِ الْبِلَادُ بَعْدَ الضَّلَالَةِ الْمُظْلِمَةِ وَ الْجَهَالَةِ الْغَالِبَةِ وَ الْجَفْوَةِ الْجَافِیَةِ وَ النَّاسُ یَسْتَحِلُّونَ الْحَرِیمَ وَ یَسْتَذِلُّونَ الْحَکِیمَ یَحْیَوْنَ عَلَى فَتْرَةٍ وَ یَمُوتُونَ عَلَى کَفْرَةٍ . ثُمَّ إِنَّکُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ أَغْرَاضُ بَلَایَا قَدِ اقْتَرَبَتْ فَاتَّقُوا سَکَرَاتِ النِّعْمَةِ وَ احْذَرُوا بَوَائِقَ النِّقْمَةِ وَ تَثَبَّتُوا فِی قَتَامِ الْعِشْوَةِ وَ اعْوِجَاجِ الْفِتْنَةِ عِنْدَ طُلُوعِ جَنِینِهَا وَ ظُهُورِ کَمِینِهَا وَ انْتِصَابِ قُطْبِهَا وَ مَدَارِ رَحَاهَا تَبْدَأُ فِی مَدَارِجَ خَفِیَّةٍ وَ تَئُولُ إِلَى فَظَاعَةٍ جَلِیَّةٍ شِبَابُهَا کَشِبَابِ الْغُلَامِ وَ آثَارُهَا کَآثَارِ السِّلَامِ یَتَوَارَثُهَا الظَّلَمَةُ بِالْعُهُودِ أَوَّلُهُمْ قَائِدٌ لِآخِرِهِمْ وَ آخِرُهُمْ مُقْتَدٍ بِأَوَّلِهِمْ یَتَنَافَسُونَ فِی دُنْیَا دَنِیَّةٍ وَ یَتَکَالَبُونَ عَلَى جِیفَةٍ مُرِیحَةٍ وَ عَنْ قَلِیلٍ یَتَبَرَّأُ التَّابِعُ مِنَ الْمَتْبُوعِ وَ الْقَائِدُ مِنَ الْمَقُودِ فَیَتَزَایَلُونَ بِالْبَغْضَاءِ وَ یَتَلَاعَنُونَ عِنْدَ اللِّقَاءِ ثُمَّ یَأْتِی بَعْدَ ذَلِکَ طَالِعُ الْفِتْنَةِ الرَّجُوفِ وَ الْقَاصِمَةِ الزَّحُوفِ فَتَزِیغُ قُلُوبٌ بَعْدَ اسْتِقَامَةٍ وَ تَضِلُّ رِجَالٌ بَعْدَ سَلَامَةٍ وَ تَخْتَلِفُ الْأَهْوَاءُ عِنْدَ هُجُومِهَا وَ تَلْتَبِسُ الْآرَاءُ عِنْدَ نُجُومِهَا مَنْ أَشْرَفَ لَهَا قَصَمَتْهُ وَ مَنْ سَعَى فِیهَا حَطَمَتْهُ یَتَکَادَمُونَ فِیهَا تَکَادُمَ الْحُمُرِ فِی الْعَانَةِ قَدِ اضْطَرَبَ مَعْقُودُ الْحَبْلِ وَ عَمِیَ وَجْهُ الْأَمْرِ تَغِیضُ فِیهَا الْحِکْمَةُ وَ تَنْطِقُ فِیهَا الظَّلَمَةُ وَ تَدُقُّ أَهْلَ الْبَدْوِ بِمِسْحَلِهَا وَ تَرُضُّهُمْ بِکَلْکَلِهَا یَضِیعُ فِی غُبَارِهَا الْوُحْدَانُ وَ یَهْلِکُ فِی طَرِیقِهَا الرُّکْبَانُ تَرِدُ بِمُرِّ الْقَضَاءِ وَ تَحْلُبُ عَبِیطَ الدِّمَاءِ وَ تَثْلِمُ مَنَارَ الدِّینِ وَ تَنْقُضُ عَقْدَ الْیَقِینِ یَهْرُبُ مِنْهَا الْأَکْیَاسُ وَ یُدَبِّرُهَا الْأَرْجَاسُ مِرْعَادٌ مِبْرَاقٌ کَاشِفَةٌ عَنْ سَاقٍ تُقْطَعُ فِیهَا الْأَرْحَامُ وَ یُفَارَقُ عَلَیْهَا الْإِسْلَامُ بَرِیئُهَا سَقِیمٌ وَ ظَاعِنُهَا مُقِیمٌ . منها : بَیْنَ قَتِیلٍ مَطْلُولٍ وَ خَائِفٍ مُسْتَجِیرٍ یَخْتِلُونَ بِعَقْدِ الْأَیْمَانِ وَ بِغُرُورِ الْإِیمَانِ فَلَا تَکُونُوا أَنْصَابَ الْفِتَنِ وَ أَعْلَامَ الْبِدَعِ وَ الْزَمُوا مَا عُقِدَ عَلَیْهِ حَبْلُ الْجَمَاعَةِ وَ بُنِیَتْ عَلَیْهِ أَرْکَانُ الطَّاعَةِ وَ اقْدَمُوا عَلَى اللَّهِ مَظْلُومِینَ وَ لَا تَقْدَمُوا عَلَیْهِ ظَالِمِینَ وَ اتَّقُوا مَدَارِجَ الشَّیْطَانِ وَ مَهَابِطَ الْعُدْوَانِ وَ لَا تُدْخِلُوا بُطُونَکُمْ لُعَقَ الْحَرَامِ فَإِنَّکُمْ بِعَیْنِ مَنْ حَرَّمَ عَلَیْکُمُ الْمَعْصِیَةَ وَ سَهَّلَ لَکُمْ سُبُلَ الطَّاعَةِ .
ترجمه:
خدا را سپاس مى‏گویم، و از او در موجبات طرد و باز داشتن شیطان، و محفوظ ماندن از دچار شدن در دامها و فریبهایش یارى مى‏خواهم. و گواهى مى‏دهم که خدایى جز اللّه نیست، و گواهى مى‏دهم که محمّد (صلّى اللّه علیه و آله) بنده و فرستاده و انتخاب شده و برگزیده اوست، در فضیلت همتایى ندارد، و فقدانش را چیزى جبران نمى‏کندد. شهرها از پس گمراهى تاریک، و جهالت غالب بر مردم، و درشتخویى ستم آمیز به وجود او روشن شد، آن هم در زمانى که مردم حرام خدا را حلال دانسته، و انسان حکیم را خوار مى‏شمردند، در روزگار خالى از پیامبران مى‏زیستند، و بر حالت کفر از دنیا مى‏رفتند. شما اى مردم عرب، نشانه بلاهایى هستید که بسیار نزدیک است. پس از مستى‏هاى نعمت‏ بپرهیزید، و از سختى‏هاى عقوبت حذر کنید، و در گرد و غبار ظلمت شبهه، و ناهموارى راه فتنه، به وقت پدید آمدن طلیعه‏اش، و آشکار شدن نهانش، و برقرارى محورش، و گردش آسیایش بر جاى خویش ثابت بمانید. آن فتنه‏هایى که از مدارج پنهان شروع، و به سختى و زشتى آشکارى منتهى مى‏شود. رشد آن فتنه همچون رشد جوانى سریع و نیرومند، و آثارش همچون آثار سنگ محکم و سفت است. ستمکاران بر اساس پیمانها که با هم دارند آن فتنه را از هم ارث مى‏برند. اول آنان پیشواى آخرشان، و آخرشان تابع اوّل آنان است. با هم در به دست آوردن دنیاى پست رقابت مى‏کنند، و چون سگان بر سر مردار بو گرفته به جان هم مى‏افتند. و زمانى نمى‏گذرد که تابع از متبوع، و راهنما از پیرو بیزارى مى‏جوید. با کینه و دشمنى از هم جدا مى‏شوند، و زمانى که یکدیگر را مى‏بینند به هم لعنت مى‏کنند. پس از این فتنه، فتنه‏اى دیگر پیش آید لرزاننده و درهم کوبنده و حمله‏آور، که دلهایى پس از استوارى دچار لغزش مى‏شوند، و مردانى از پس سلامتى در دین به گمراهى مى‏افتند. زمان هجوم این فتنه هوسها و امیال گوناگون مى‏شود، و به هنگام طلوع آن آراء درست به نادرست اشتباه مى‏گردد. کسى که به مقابله با این فتنه برخیزد پشتش را مى‏شکند، و آن که در دفع آن بکوشد او را درهم بکوبد. فتنه گران در آن فتنه چون گورخران در جمع خود یکدیگر را گاز گیرند. رشته محکم دین لرزان شود، و چهره حقیقى حقیقت پوشیده گردد. حکمت فروکش کند، و ستمگران سخنران شوند. آن فتنه بادیه نشینان را با آهن لجام خود بکوبد، و با فشار سینه‏اش آنان را در هم شکند. تکروان در غبارش ضایع شوند، و سواران در راهش هلاک گردند. آن فتنه با سرنوشتى تلخ وارد شود، و خونهاى خالص و تازه را بدوشد. در نشانه‏هاى دین رخنه مى‏کند، و پیمان یقین را مى‏شکند. زیرکان از آن مى‏گریزند، و ناپاکان در تدبیرش مى‏کوشند. فتنه‏اى است پر رعد و برق، سخت و با شتاب. خویشان در آن فتنه از هم جدا شوند، و مردم در فضاى آن فتنه از اسلام دل بردارند. سالم از آن فتنه بیمار، و نجات براى فرارى از آن مشکل خواهد بود. از این خطبه است در آن فتنه کشته‏اى است خونش به هدر رفته، و ترسویى است طالب امان. با بستن عهد فریبشان دهند، و با اسم ایمان مغرورشان کنند. شما اى اهل ایمان، پرچم‏هاى فتنه و نشانه‏هاى بدعت نباشید، و به آنچه پیوند جماعت با آن گره خورده، و ارکان طاعت بر آن بنا شده ملتزم باشید. مظلوم بر خدا وارد شوید و ظالم وارد نشوید. از راههاى شیطان و موارد کینه و دشمنى پرهیز کنید. در شکم‏هاى خود لقمه‏هاى حرام وارد نکنید، زیرا در برابر مراقبت خداوندى هستید که گناه را بر شما حرام کرده، و راه بندگى را بر شما آسان نموده است

۲ ) سوره مبارکه آل عمران آیه ۸
رَبَّنا لا تُزِغ قُلوبَنا بَعدَ إِذ هَدَیتَنا وَهَب لَنا مِن لَدُنکَ رَحمَةً ۚ إِنَّکَ أَنتَ الوَهّابُ
ترجمه:
(راسخانِ در علم، می‌گویند:) «پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردی، (از راه حق) منحرف مگردان! و از سوی خود، رحمتی بر ما ببخش، زیرا تو بخشنده‌ای!

 

https://farsi.khamenei.ir/newspart-index?sid=3&npt=7&aya=8

 

 

یک بحثی بود در مسجدمان که یکی از فلاسفه ی دانشگاهی خودمان که در مجلس هم تشریف داشتند می فرمودند که سانتریفیوژهای فرضاً آی آر 6 یا حتی بهتر از آنها با چه سرعتی بسیار بالایی هم می توانند در هر ثانیه بچرخند برای غنی سازی عناصری که مورد نیاز هم هستند. مسئله اینجا این هم هست که اینها فقط یک سانتریفیوژ هم نیستند و بلکه مجموعه ای از آنها هم تشریف دارند که یحتمل به آنها آبشار هم مثل اینکه می گویند. عرض بنده ی حقیر اینجا این است که شما هر کدام از این سانتریفیوژها را یک نقطه ای هم فرض بفرمایید مثل x_ij که در یک شبکه بندی ای از نقاط ماتریسی دو بعدی nxn واقع هم شده اند. معمولا شما یحتمل بسادگی همه ی اینها را در نظر می گیرید که یک جا دارند با سرعتی ثابت و واحد حول محورهای هر یک در نقطه ی مزبور از شبکه اش بدور خود می چرخد. و اما آیا تا به حال به ذهنتان هم رسیده است که چطور هم می شود که مثلاً یک سایکلتران (cyclotron) را که جتهایی از ذرات بنیادین هادرونی و لپتونی و امثالهم نیز حول آن می چرخند را با این چنین شبکه ای مثلاً مدل سیگمایی لااقل ذهنی هم که شده شبیه سازی کرد؟! و حالا اگر اینها فقط در یک شبکه ای از نقطه ها در یک مدل ماتریسی دو در دو نبوده و بلکه ابعاد ماتریس هم بیشتر بود چه؟ و اگر بعد زمان را هم لزوماً اضافه کنیم چه؟ و ....

مثلاً شما توجه می فرمایید که دارید در خیابان می روید و یک دفعه برق رفت و بعد از مدتی هم دوباره برق آمد یا بعضی جاها برق هست و بعضی جاها برق نیست! آیا این رفتن و آمدن برقهای شبکه ای نظمی هم دارند یا اینکه بطور تصادفی است که در اثر کمبود برق هم لازم است که بار شبکه را کاهش داد و لذا برق را قطع کرد. البته اینجا وقتی مسئله در اثر رفت و آمد شب و روز مطرح می شود، یحتمل همه هم قبول می کنند که کما بیش اینجا دیگر یک نظمی را داریم و دیگر بطور تصادفی نیست که روشنایی روز آمده است و شب هم رفته است و بلکه رفت و آمد شب و روز هم جای تفکراتی را دارد! یک وقت هست که خود ما را هم نشنانده اند در یک سانتریفیوژی و داریم حول محورش می گردیم علاوه بر اینکه سانتیفیوژها هم در شبکه شان دارند حول خودشان می گردند و ....

خوب، سوال این است که شما وقتی از یک شبکه و یک شتاب دهنده و یک آشکارساز به دیگری هم می روید و همینطوری هم دارید حول زمین و آسمان نیز سیر می فرمایید، آیا به چه درجاتی از آیت اللهی هایی نیز نیاز دارید برای اینکه حسابانهای فضاهای هیلبرت خود و بلکه فضاهای اپراتوری روی این فضاهای هیلبرتی را هم همه و همه را حتی بصورت محلی و بلکه بعد هم جمع زده  و بطور جهانی و نجومی و کیهانی و ... نیز بررسی بفرمایید؟ مثلاً آیا می توانید خروشان خیلی نشده و شاید هم باید خیلی هم خروشان شد تا بلکه جهت حرکت و سرعت نیوترینوها را از زمین به خورشید هم اندازه بگیرید علاوه بر اینکه در جهت عکس از خورشید به زمین هم همین حرکت و سرعت و تکانه و ... را هم داریم؟ بلکه لااقل با هندسه ی هذلولوی یا ریمانی یا هندسه ناجابجایی بشود همه چیز را فقط یک طرفه و بس متصور هم خیلی نشد! این خود یک سوال جالبی دیگر هم است که امپلیتوهادرونها در مورد ذره ی هیگز را مقالات سی ام اس و اطلس ال اچ سی چطور هم هر کدام دنبال تحقیق و بررسی می کنند. اللهم عجل لولیک الفرج لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ (2 بقرة: 34)

وَلَقَدْ خَلَقْنَاکُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاکُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ لَمْ یَکُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ (7 الاعراف: 11)

إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَى أَنْ یَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ (15 الحجر: 31)

قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا لَکَ أَلَّا تَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ (15 الحجر: 32)

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِینًا (17 الاسراء: 61)

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِی وَهُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا (18 الکهف: 50)

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَى (20 طه: 116)

وَجُنُودُ إِبْلِیسَ أَجْمَعُونَ (26 الشعراء: 96)

وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقًا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ (34 سباء: 20)

إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ ﴿38 ص: ۷۴﴾

قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعَالِینَ (38 ص: 75)

 

بنظر این بنده ی حقیر می رسد که آنجایی که می فرمایند زهد تا آنجایی هم جایز است که دیگر به تارک دنیا و رهبانیت دچار نمی شود و بلکه بجایش می شود هم به مسجد پناه برد، مسئله ی زهد را طیفش را از رهبانیت جدا هم می کند. زهد با رهبانیت فرق دارد و می فرماید

لا رهبانیه فی الاسلام. 

و فى الحدیث: «إنّی ارِیْدُ أنْ أتَرَهَّبَ. فَقالَ:

«لا تَفْعَلْ! وَ إنَّ تَرَهُّبَ امَّتی القُعُودُ فِی المَساجِدِ».

شرح حدیث جنود عقل و جهل، امام خمینی قدس سره الشریف، ص 325- 326

http://lib.eshia.ir/11160/1/325

چرا چنین است؟ در صفر و یک طلبگی و دانشجویی برای اینکه به بینهایت اجتهاد و مرجع تقلیدی هم برسیم کافی است که بر سر مکتب اساتید اسلامی هم حاضر شویم و تلمذ کرده و درس بیاموزیم و ان شاء الله و الی ما شاء الله پیشرفت هم کنیم. اما مسئله این است که نمی شود هم استکبار ورزید خصوصاً آنجایی که نزد اولیائ الله هم هستیم ولی همچون ابلیس هایی دعوت هم می کنند به من دون الله و اولیاء بعضهم علی بعض. یعنی این دیگر زهد نیست که باید هم استکبار نورزید و اذعان هم کرد که اولیاء الله ای داریم و بعد غیر اولیاء الله ای را هم داریم که یا کمتر از خدا را می پرستند یا به کمتر از خدا راضی هم می شوند. مثلاً دانشمندانی ریاضی فیزیکی را در نظر بگیرید که دیگر وارد مسائل حکمت الهی و بلکه حتی حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم حاضر نیستند وارد شوند و در همان فیزیک یا ریاضی فیزیک متوقف هم می شوند. مثلاً اینشتن را می فرمایند که حتی اظهار هم داشت به مسلمانی، ولی آیا بالاخره به حکمت الهی هم سعی کرد برسد یا در همان ریاضی فیزیک متوقف هم شد؟ بنظر می رسد که او در همان ریاضی فیزیک هم آنقدر پیشرفت کرد که بتوان گفت که به ماورای ریاضی فیزیک محض هم رسید هر چند که علنا یحتمل آنرا عنوان نکرده باشد که به حکمت الهی یا حکمت متعالیه ی نظریه های حمیدی مجیدی فقهی هم رسیده است. گاهی اوقات لاف زدن که ما چنین کرده ایم و چنان کرده ایم هم می تواند خیلی کار ساده ای باشد.

در مورد بینهایتهای آیت اللهی ها یک حدس معروف پیوستگی هست که اینجا خوب است عنوان شود. یک کتابی هست برای بچه ها که می فرماید خدا یعنی یک را بنویسی و بینهایت صفر جلویش بگذاری. حدس پیوستگی می گوید که خوب حالا شما یک و دو و سه و ... را تا بینهایت شروع کردید شمردن؛ و می رسید به یک اردینالی به اسم امگا که کاردینالیته یا آیت اللهی اش الف_0 است. بعد مسئله اینجا در این بینهایت تمام نمی شود و باز شروع می فرمایید به شمردن و آنگاه امگا بعلاوه یک، امگا بعلاوه دو و ... را دارید تا می رسید به دو ضرب در امگا و همینطوری باز ادمه می دهید تا می رسید به امگا به توان دو یا امگا ضرب در امگا. مثلاً اگر اعداد گویا را بخواهیم شمارش کنیم می توان آنها را بصورت نمایش اعداد اعشاریشان لیست کرد که یحتمل هم بتوان گفت که شمارایی اش الف_0 ضرب در الف_0 هم هست. خوب همینطوری باز هم ادامه می دهیم، تا می رسیم به توانهای بالاتری از امگا و بلکه الف_0. تا می رسیم به مجموعه یا بهتر است بگوییم کلاس زیر مجموعه های امگا یا الف_0. سوال این است که آیا بین این آیت اللهی این کلاس و آیت اللهی الف_1 که آیت اللهی بعد از الف_0 هم هست، آیت اللهی دیگری هم یافت می شود؟ حدس پیوستگی می فرماید که این کلاس یعنی 2 به توان الف_0 مساوی است با الف_1.

سوال مثلاً این است که آیا آیت اللهی الف_0 ضرب در الف_0 و امثالهم همان آیت اللهی الف_0 است دوباره یا چه و کی هم می رسیم به الف_1 و الف_2 و بلکه ماورای آنها و ...؟ اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و ... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ (2 بقرة: 34)

وَلَقَدْ خَلَقْنَاکُمْ ثُمَّ صَوَّرْنَاکُمْ ثُمَّ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ لَمْ یَکُنْ مِنَ السَّاجِدِینَ (7 الاعراف: 11)

إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَى أَنْ یَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ (15 الحجر: 31)

قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا لَکَ أَلَّا تَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ (15 الحجر: 32)

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِینًا (17 الاسراء: 61)

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ کَانَ مِنَ الْجِنِّ فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ أَفَتَتَّخِذُونَهُ وَذُرِّیَّتَهُ أَوْلِیَاءَ مِنْ دُونِی وَهُمْ لَکُمْ عَدُوٌّ بِئْسَ لِلظَّالِمِینَ بَدَلًا (18 الکهف: 50)

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَى (20 طه: 116)

وَجُنُودُ إِبْلِیسَ أَجْمَعُونَ (26 الشعراء: 96)

وَلَقَدْ صَدَّقَ عَلَیْهِمْ إِبْلِیسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلَّا فَرِیقًا مِنَ الْمُؤْمِنِینَ (34 سباء: 20)

إِلَّا إِبْلِیسَ اسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ ﴿38 ص: ۷۴﴾

قَالَ یَا إِبْلِیسُ مَا مَنَعَکَ أَنْ تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِیَدَیَّ أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعَالِینَ (38 ص: 75)

1. وَمَا مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَفَإِن مَّاتَ أَوْ قُتِلَ انقَلَبْتُمْ عَلَىٰ أَعْقَابِکُمْ وَمَن یَنقَلِبْ عَلَىٰ عَقِبَیْهِ فَلَن یَضُرَّ اللَّهَ شَیْئًا وَسَیَجْزِی اللَّهُ الشَّاکِرِینَ ‎﴿آل عمران: ١٤٤﴾‏

2. مَّا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِکُمْ وَلَـٰکِن رَّسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا ‎﴿الأحزاب: ٤٠﴾‏

3. وَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَآمَنُوا بِمَا نُزِّلَ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَهُوَ الْحَقُّ مِن رَّبِّهِمْ کَفَّرَ عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَأَصْلَحَ بَالَهُمْ ‎﴿محمد: ٢﴾‏

4. مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ تَرَاهُمْ رُکَّعًا سُجَّدًا یَبْتَغُونَ فَضْلًا مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا سِیمَاهُمْ فِی وُجُوهِهِم مِّنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذَٰلِکَ مَثَلُهُمْ فِی التَّوْرَاةِ وَمَثَلُهُمْ فِی الْإِنجِیلِ کَزَرْعٍ أَخْرَجَ شَطْأَهُ فَآزَرَهُ فَاسْتَغْلَظَ فَاسْتَوَىٰ عَلَىٰ سُوقِهِ یُعْجِبُ الزُّرَّاعَ لِیَغِیظَ بِهِمُ الْکُفَّارَ وَعَدَ اللَّهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنْهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِیمًا ‎﴿الفتح: ٢٩﴾‏

 

بسمه تعالی،

البته بنده ی حقیر این را هم عرض کنم که بعضی یحتمل خیلی هم اشکال کنند که با همه ی این مشکلاتی که در نوشتن داری، چرا اصلا اینقدر سمجی که اینجا در وبلاگت هم هی اینقدر بنویسی؟ همین متن این پست را هم که داشتم می نوشتم نیز یک مرتبه ارتباط با وبلاگ قطع شد و خوشبختانه فقط مقدار کمی از مطلب از دست رفت چرا که سعی می کردم تند تند سیو و حفظش کنم. و چه عرض کنم؛ یحتمل بعضی بفرمایند که عادت است دیگر، و زهد هم می خواهد که این عادت ات را ترک هم کنی. یحتمل این کار را هم بکنم! اللهم عجل لولیک الفرج و العافیة و النصر و اجعلنا من انصاره و اعوانه و اشیاعه و ... لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته وارفع درجته.

The Opulences of Krsna

Lord Krsna has innumerable expansions. As far as Krsna Himself is concerned, there are six opulences which are always present—knowledge, wealth, fame, strength, beauty and renunciation. He has these opulences in totality, whereas created beings have them in part only.

 

https://back2godhead.com/opulences-krsna/

 

می فرماید که لرد کریشنا بینهایت انبساطهایی دارد. آنطوری که به خود کریشنا مربوط می شود، توانگریهایش شش تا هستند که همیشه هم حاضرند- علم، ثروت، شهرت، قدرت، زیبایی، و زهد. او این توانگریها را تمام و کمال هم دارد آنچنان که موجودات مخلوقات فقط قسمتی از آنها را دارا می باشند.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی