الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

سید حمید بنی هاشمی- ریاضی فیزیکِ حکمت متعالیه نظریه های حمیدی مجیدی فقهی

الغدیر

ریاضی فیزیک، هندسه، مدل استاندارد فیزیک، ابرتقارن، همراه با طلبگی

آخرین نظرات
پیوندهای روزانه
  • ۰
  • ۰

در کلاس، این بحث ستارگان دوتایی مطرح شد و استاد فرمودند که امروز جوابت را می دهم و مسئله را از دیدگاه مقاله هولس-تایلر Hulse-Taylor مطرح فرمودند. و بحث جالبی است. بنده یک سوال دیگر هم راجع به استفاده از متریک پس زمینه پرسیدم که در آخر کلاس هم دوباره پرسیدم که بسته به اینکه چه متریکی استفاده کنیم، نوع سیاه چاله ای که در آن قرار می گیریم نیز متفاوت می تواند باشد. و از جمله متریکها و سیاه چاله های مربوطه آنها در موارد شوارتزشیلد و رایسنر-نوردستروم و نویمن-کر و امثالهم. ایشان یک چیزی گفتند که قابل تامل است. فرمودند که شما می توانید همان مسئله را از لحاظ نسبیت خاص در نظر بگیرید و بقیه ریزه کاریها و فرمولها را بدان اضافه کنید آنطور که در فضاهای تخت می توانید داشته باشید و تقریبهایی که از انحراف و اختلال از فضاهای تخت مینکاوسکی خواهیم داشت. یعنی در حقیقت می توانیم نسبیت عام را دور بزنیم. ولی اینکه چرا نسبیت عام داریم و آن چه می خواهد بگوید، یک بستری است برای این کارهای اختلالی واقع خواهند شد. و اما این فقط یک دیدگاه است و دیدگاه دیگری هست که نسبیت عام حرفهای دیگری هم داردکه بزند و این کار فقط زیر مجموعه ای است از قابلیتهای نسبیت عام و نه همه آن.

در این رابطه، مشاهده گری را در نظر بگیرید که روی سیاره ای ایستاده است و تابش ستاره ای را روی سیاره ای دیگر در حال نظاره است. حال اینکه مشاهده گر تا چه حد به ستاره و سیاره مورد مشاهده خود نزدیک شود و اینکه ستاره و سیاره خود تا چه حد جایزند به هم نزدیک شوند و اینکه تا کجا ما می گوییم خود مشاهده گر نیز روی ستاره واقع است یا خیر. و اینکه ستاره و سیاره ای دیگر نداریم که مشاهده گر به مشاهده آنها نشسته است و بلکه یک ستاره دوتایی است که داریم. اینها سوالهایی است برای خود این بنده حقیر.

البته یک مفهوم دیگری هست که اصلا خود درخشندگی و لومیناسیتی یعنی چه که مثلاً بگوییم لومیناسیتی این ستاره اینقدر وات یا اینقدر ارگ بر ثانیه (erg/s) است. یعنی شما یک نوری را از راه دور در آسمان شب دریافت می کنید که بر حسب اینکه فاصله مشاهده گر با ستاره چقدر است و قدر آن چقدر است، یحتممل درخشندگی و لومیناسیتی ستاره را بتوانید تخمین بزنید چقدر است. یعنی چیزی که ما از ستاره ای در دور دست می بینیم نه درخشندگی آن است و بلکه فقط قدر آن و یحتمل هم فاصله آن از مشاهده گر است. و حال اینکه ما چطور بتوانیم بر حسب قدر خورشید و مقایسه آن با قدر ستاره و فاصله آن از مشاهده گر، لومیناسیتی را هم تخمین بزنیم. این مسئله ای دیگر است که یحتمل بعضی از شکاکین که بیش از حد هم شک می کنند، این سوال را مطرح کنند که اصلا ماهیت خورشید ما و درخشندگی آن و درخشندگی ماه نیز برای ما چندان روشن نیست که چطور می توان با درخشندگی و قدر ستارگان دیگر مقایسه کرد چرا که در شب که ما قدر خورشید را نداریم و در روز هم که درخشندگی ستارگان دیگر را نداریم. و لذا مسئله از لحاظ مقایسه ای برای خورشید و ستارگان دیگر چطور می شود؟ البته اینها مسائل خیلی ساده کودکستانی است که جوابش خیلی هم ساده است ولی بنده نمی گویم بلکه خودتان راجع به آنها فکر کنید و جواب را بیابید!

و اما مسئله از لحاظ حوزوی و دانشگاهی و بلکه دینی و علمی اینطور مطرح می توان کرد که سوره های و الشمس و نور و آیه نور و آیه الکرسی چه حسابهایی دارند و در این رابطه چطور مربوط می شوند. اینها یک مسائلی است که اگر فقط به علم بپردازیم و مسائل دینی را در آن حوزه مطرح نکنیم و وارد نشویم یا همینطور دین هم حوزه اش را از علم جدا کند. آنگاه یک چیزهای اساسی را از دست خواهیم داد و مثلاً متوجه نخواهیم شد که سر فقه جواهری در چیست یا سر نظریه نسبیت عام در چیست. و بلکه یک چیزهایی را طوطیواری یاد گرفته ایم. البته مسئله به این سادگیها هم نیست و بلکه کسی که در علم متخصص است یحتمل غیر ممکن است که از دین هم سر در نیاورد. و خوب، هر چیزی هم یحتمل بتوان ادعا کرد که درجاتی دارد. لا اله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

  • ۹۴/۱۰/۱۵
  • سید حمید بنی هاشمی

نظرات (۱۲)

و قال (الرضا) علیه السلام: "جُبِلَتِ القلوب علی حب من احسن الیها و بغض من اساء الیها". (ترجمه: و آن امام (امام رضا) علیه السلام فرمود: ذلها آنگونه آفریده شده اند که چون کسی درباره ی آنها نیکی کند او را دوست میدارند، و چون کسی نسبت به آنها بدی کند او را دشمن میدارند.)

دیشب غیبت شیخ طوسی رحمه الله را یک مقدار کمی از آن را می خواندم اینجا:


http://www.ghbook.ir/index.php?name=کتاب الغیبه شیخ طوسی ( ترجمه )&option=com_mtree&task=readonline&link_id=4954&page=1&chkhashk=18A0AD00E3&Itemid=&lang=fa


بنظر می رسد که ترجمه بهتر می توانست صورت گیرد یا بهتر بگوییم اینکه صفحه بندی کتاب و متن و ترجمه آن بهتر می توانست شکل گیرد. یک مسئله ای که بذهن این حقیر رسید در همان 30-40 صفحه ای که مرور کردم این است که عربستان صعودی و پشتیبانان او و بخصوص آمریکا دارند آن روی سکه یاغیگری القاعده ای را بصورت دولتی و همراه با حمایت آشکار و پنهان از انواع تروریسم رو می کنند. البته مسئله غیبت یک موضوع عظیمی است که کلاً متولیان دین و از جمله آخوندها و  روحانیت خودمان یحتمل از آن بهره برداری غلطی هم بنفع خودشان بعمل آورند (همانطوری که در مقام تفریط امام جماعت شدن نزد غیرشیعه به سفت و سختی شیعه نیست و می تواند منجر به مشکلات دیگری شود) و در نهایت از سر لجاجت منجر به فروپاشی دینی و آغاز یک بی دینی همراه با سرتاسر بی بند و باری جهانی شود. (البته مدیریت صاحب مهدی یعنی مقام معظم رهبری نیز در این میان بسیار کارساز بوده و هست.) البته این مسئله تبعاتی هم دارد در اثرات آن در علوم دانشگاهی و نظامیگری که ما شاهد آن در سطح بین المللی هستیم.  و می بینیم که در سوریه و عراق و یمن و بحرین و بخصوص فلسطین اشغالی چه دارد می گذرد. خدا نابود کند آل سعود و اسرائیل و آمریکا را که دنیا را به فساد کشانده اند. یعنی صد رحمت به مشرکین هند و کمونیسم چین و روسیه! اینها روی این یکیها را نیز سفید کرده اند. خدا از سر تقصیرات این بنده حقیر خود بگذرد. یک مسئله ای را نوشته بود یکی از روزنامه ها که یک فرقی هست بین کسی که فقط خود را می بیند و کسی که فقط خدا را می بیند. مسئله این است که از خود گذشتن و به خدا رسیدن به این سادگیها نیست. ما رفته بودیم بیناد شهید که یک سی دی یا دی وی دی راجع به شهداء بگیریم. یک خانمی از این حقیر پرسید که آیا تو خود از خانواده شهداء هستی؟ بنده در جواب با جرات گفتم که من خودم حاضرم بروم شهید شوم. ایشان (یحتمل به شوخی هم) فرمودند ولی برای سی دی؟! البته این نقض در غرض است که ایشان فرمودند. و اما منظور به شهادت است که آیات العظمی اگر 110 سال و بیشتر هم عمر کنند برای اسلام برکت است و خود مظهر شهادتند و همه  و همه از منتظران حضرتش. لا اله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

بقیه الله خیرٌ لکم ان کنتم مومنین

بنده حقیر نمی دانم چرا وقتی این میکروفون را بدست شما می دهند یا بلکه همین کیبورد هم دستتان می افتد، یک مرتبه همه چیز یادتان می رود انگار که می خواهید یک حضوری را به اثبات برسانید و برعکس همان چیزی نگفته بودید انگار بهتر بود. البته می فرمایند بعضی هم نه احتیاج به بلندگو دارند و نه احتیاج به میکروفون و امثالهم. بلندگو سر خود هستند. مثل بوق همین سوراخ کرمهای اینتراستلار که صدای بوق و کرنایش می تواند همه عالم را هم کر کند.

5919- و قال امیرالمومنین علیه السلام: " قال رسول الله صل الله علیه و آله اللهم ارحم خلفایی، قیل: یا رسول الله و من خلفاوک؟ قال الذین یاتون من بعدی حدیثی و سنتی."

5919- و امام امیرالمومنین علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به پیشگاه خدا معروض داشت که: خدایا خلفای مرا از رحمت خود برخوردار ساز، گفتند: یا رسول الله، خلفای شما کیانند؟ فرمود: ایشان کسانی هستند که حدیث و سنت مرا روایت می کنند. من لا یحضره الفقیه شیخ صدوق ج 6باب المواعظ

البته در رابطه با سوراخ کرمها بعضی یحتمل اشکال کنند که اگر استوانه ی آن خیلی بلند باشد تا حدی که اگر مثلاً در منظومه شمسی واقع است به اندازه شعاعی که آن را به خورشید وصل می کند باشد و در همان امتداد، آنگاه کرات سماوی سوراخ کرم یک مشکلی می تواند ایجاد کند در صورتی که تمام یا قسمتی از نور را به خود جلب کند یا قسمتی دیگر را نیز منعکس نماید. یعنی هر چه نور خورشید است از دالان استوانه ای سوراخ کرم باید رد شود و بقیه توسط کره سماوی رو به خورشید مانع خواهد شد. مثلاً اگر این سوراخ کرم بین کره زمین و خورشید واقع شود، یحتمل کم کمش خیلی از زارعینی که خارج از دالان کرم واقعند شاکی شوند که ای سوراخ کرم ما را از تابش خورشید منع کرده ای و خورشید را منحصر به کره سماوی بالایی رو به خورشید و دالان استوانه ای خود نموده ای و تاریکی بر عالم افکنده ای. از ما دور شو که مایع ننگی! البته این بستگی به این مسئله نیز دارد که دالان استوانه ای سوراخ کرم چقدر شعاعش باشد. مثلاً اگر این شعاع به سمت صفر میل کند، آنگاه کار می تواند بدجوری خراب شود طوری که تاریکی بر زمین توسط دو کره سماوی مسلط شود. البته اگر این سوراخ کرم و دو کره سماوی آن مثل یک پروانه ای عمل کند که دارد از کرم به پروانه ای تبدیل می شود، و آنجاهایی که خیلی روی زمین بیش از حد گرم است بال بزند و خنکش کند و آنجاهایی که بیش از حد سرد است باز بالهای دیگری بزند و گرمش کند، یحتمل مسئله معنای دیگری پیدا کند هر چند که مسئله جزو فیزیک انرژیهای کما بیش خیلی بالا شود! و بالاخره همه را هم که نمی توان خوشنود کرد چرا که نمی توان همه جا آب و هوای معتدله نیز داشت و بلکه بعضی جاها خیلی گرم و بعضی دیگر خیلی سرد خواهد بود. گاهی اوقات سرکه شیره ها از هم جدا می شوند همانطور که بعضی فقط به امور دنیا می پردازند و بعضی دیگر فقط به امور آخرت و بعضی هم میانه روند. و للآخرة خیرٌ لک من الاولی. 

یا همچون ظلماتی در یک دریای عمیق و پهناور که موج آن را پوشانده، و بر فراز آن موج دیگری، و بر فراز آن ابری تاریک است؛ ظلمتهایی است یکی بر فراز دیگری، آن گونه که هر گاه دست خود را خارج کند ممکن نیست آن را ببیند! و کسی که خدا نوری برای او قرار نداده، نوری برای او نیست! ترجمه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی آیه 40 سوره مبارکه نور

لا اله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته. خوب، مسئله این است که یحتمل فرض بفرمایید بنده حقیر نه آیات  قبلی و نه آیات بعدی را خیلی بدانها واقفم و دارم موقعیت این ظلماتی را که یحتمل مشاهده گری در این دریای عمیق پهناور گرفتار آمده است نظاره می کنم که چطور می شود از میان این همه موج بر فراز موجهایی دیگر و ابرهای تاریکی که ظلماتشان در هم آمیخته بلکه نظرش این سوراخ کرم اینتراستلار را هم جلب کند هر چند که نمی تواند و ممکن نیست در آن ظلماتی که واقع است اگر دست خود را خارج کند آن را ببیند. ولی یحتمل برای لحظه ای ابرها کنار رفته و موجها آرام گیرند تا بلکه به مشاهده سوراخ کرم بنشیند. حالا تازه اول کار هم هست که هزار مسئله در ذهنش ظاهر می شود. آیا دوربین افقی دارد اگر روی استوانه سوراخ کرم یا در کره سماوی بالایی یا پایینی آن واقع شده باشد؟ یعنی فرض بفرمایید که سوراخ کرم حول محور استوانه اش چرخشی دارد. آنگاه اگر یک جایی در منظومه شمسی واقع شده باشد، آیا دوربین واقع بر استوانه همچون ما افق و غروبی می بیند؟ این یحتمل بسته به این است که  شعاعی که سوراخ کرم را به خورشید وصل می کند آیا عمود بر محور استوانه است یا موازی آن است؟ پس اگر عمود بود و چرخش استوانه ای سوراخ کرم هم در راستای محور آن بود، و لذا یحتمل دوربین روی استوانه هم بلکه افقی مشاهده کند بسته به اینکه سرعت چرخش آن نیز چقدر است و در چه موقعی در شب یا روز واقع شده است. البته اگر شعاع واصل تا خورشید سوراخ کرمی موازی محور استوانه ای باشد، و چرخش کرم هم حول محور استوانه باشد، یحتمل دو حالت اتفاق بیافتد که بسته به اینکه کره سماوی بالایی یا پایینی رو به خورشید باشد، دوربین یکی که رو به خورشید است همیشه روز را شاهد است و دیگری همیشه شب را. البته اگر چرخش حول محور نبوده و بلکه خود محور سوراخ کرم چرخش داشته باشد و اینکه چگونه داشته باشد، باز سوراخ کرم افقها و غروبهای دیگری خواهد داشت. باز البته اگر سوراخ کرم از منظومه شمسی عبور کرده باشد یا از اول یک جای دور دستی که هم از ستارگان دیگر و هم از خورشید به دور است واقع باشد، آیا افق داشته باشد آیا نداشته باشد؟ البته این هم که ما هندسه ناجابجایی و مدل استاندارد را هم در نظر آوریم باز مسئله جور دیگری خواهد شد. یعنی فرض بفرمایید ما کنشهایی که از بابت پیمانه های ناجابجایی است را هم وارد کرده و سه تاییهای طیفی مربوطه آنها را نیز بر خمینه های اسپین اش بررسی کنیم. البته اینجا اگر کسی به اندازه کافی بصیرت نشان دهد که به منزلت عقل در هندسه معرفت دینی نیز بتواند بپردازد، یحتمل راحتتر بتواند از ظلماتی که در آن واقع است به در آید. حالا یحتمل کسی غیبت شیخ طوسی یا مصباح المتهجد او را یافت نکند، و بلکه فقط به چند دعا از مفاتیح مثل دعای کمیل و امثالهم دسترسی داشته باشد و بلکه از همین راه ها از ظلمات بدر آید هر چند که امواج و ابرها بر فراز دریای عمیق و پهناور ظلمات اندر ظلمات او را گسترده کرده باشد و در عین حال آب هم قطع باشد! یحتمل کسی اشکال کند که چطور کسی در این ظلمات در این دریا گیر کرده باشد و آب هم قطع باشد؟ و لذا یحتمل آب شیرین و شور داشته باشیم و بلکه آب شیرین و شور مثل سرکه شیره به هم آمیخته باشند. لا اله الا الله اللهم صل علی محمد و آل محمد.

أَوْ کَظُلُمَاتٍ فِی بَحْرٍ لُّجِّیٍّ یَغْشَاهُ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ مَوْجٌ مِّن فَوْقِهِ سَحَابٌ ۚ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ یَدَهُ لَمْ یَکَدْ یَرَاهَا ۗ وَمَن لَّمْ یَجْعَلِ اللَّـهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِن نُّورٍ (40)سوره مبارکه نور

این مقاله که در رابطه با فیلم اینترستلار

http://arxiv.org/pdf/1502.03809v3.pdf

است نشان می دهد که یک سوراخ کرمهایی داریم که بصورت مولتی میدیای فیلم-مقاله-کتاب-نرم افزار-... تمرینهای بسیار دلپذیری را برای شاگردان و علاقه مندان تهیه دیده است. و در عین حال یحتمل نشان می دهد که سرکه شیره های مختلفی را می توان از دنیا و آخرت آمیخت که بعضی از آنها به سوراخ کرمهای فیلم بیانجامد. البته بنده حقیر تا حد زیادی در تاریکی قرار گرفته ام طوری که نه فیلم و کتاب اینترستلار را هنوز دیده ام و نه تمرینهای مقاله را حل کرده ام. یحتمل بتوان پرسید که از این دیدگاه سوراخ کرمی در یک جایی در منظومه شمسی، ستارگان و خورشید و روز و شب چطور نمایان می شوند؟ کدامها یحتمل در کره سماوی بالایی واقعند و کدامها در کره سماوی پایینی و کدامها در مرز هر دو. یحتمل این بسته به این است که دوربینمان را چطور و کجای سوراخ کرم قرار می دهیم. اصلا این سوالها معنی چندانی هم دارند یا ما داریم بی خودی اینها را می پرسیم. مثلاً ممکن است دوربین یک جایی در سوراخ کرم واقع باشد که فقط کره سماوی بالایی را می بیند و نه پایینی را. شاید هم باطری دوربین تمام شده باشد و شارژش هم دیگر نتوان کرد و و هیچ نتواند ببیند. مسائل خیلی زیاد است. و همه و همه هم هندسه خاص خود را دارند. یحتمل دیدن خود فیلم هم الهام بخش باشد. به هر حال، اکثر اساتید فن هر چه بوده و نبوده تا حالا همه مسائل را درآورده و حل کرده اند و مسئله دیگری نباید مانده باشد. ما کمی دیر به این مقاله رسیده ایم چرا که افق دیدمان آنقدرها هم به همه آخرین مقالات و فیلمها و کتابهای موجود روز قد نمی دهد! ولی حالا اگر از دیدگاه توپولوژیک حمیدی مجیدی به مسئله نگاه کنیم، مسئله از این قرار می شود که ما فعلاً اگر به دوقطبیها و چهارقطبیها و قطبهای بالاتر کاری نداشته باشیم، مسئله تک قطبیهای مغناطیسی را چطور در مورد همولوژیهای مربوطه از راه های مختلف حل کنیم؟ البته دوقطبیها و امواج گرانشی و قطبهای بالاتر هم خود در این مورد می توانند علاقه مندانی داشته باشند. و صد البته ما فقط ظاهر قضایا را داریم بررسی می کنیم و بلکه فرمولیزاسیون مسائل و اثبات قضایا یحتمل خیلی بیشتر از اینها شیرین باشند. خدا آخر عاقبت ما را با نظریه حمیدی مجیدی بخیر کند. بنده نمی خواستم این نظریه را به سوراخ کرمها حتی برای تمرین کردن کاربردی کنم. و اما یحتمل بتواند روشنگر خیلی از مسائل باشد.

وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ الْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ بِغَیْرِ مَا اکْتَسَبُوا فَقَدِ احْتَمَلُوا بُهْتَانًا وَإِثْمًا مُّبِینًا (58) (آنان که مردان و زنان با ایمان را بخاطر کاری که انجام نداده اند آزار می دهند، بار بهتان و گناه آشکاری را بدوش کشنده اند.) سوره مبارکه احزاب

بنده حقیر که قابل نیستم ولی با این حال پیشنهاد می کنم که سخنان خطیب محترم جمعه حضرت آیت الله امامی کاشانی را اگر نشنیدید از صدا و سیما معمولاً دوباره قبل از اخبار ساعت 9 پخش می شود، حتماً ببینید و بشنوید. بنده که دلم می خواهد دوباره بشنوم. مسائل مهمی را ایشان مطرح فرموده اند که شنیدنی است و انسان را وادار می کند که بخود بگوید ای کاش این بنده حقیر هم از سربازان امام زمان بودم و بلکه بشوم.

اللهم انی اسئلک بمفاتح الغیب التی لا یعلمها الا انت ان تصلی علی محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد.

دیروز 17 دی روزی است که در سال 1314 کشف حجاب شد. یعنی فرمان ممنوعیت حجاب از سوی رضا شاه صادر شد. این مسئله یک تبعات فلسفی گرانی هم دارد. یک کتابی هست کشف الاسرار از امام خمینی که خوب است این روزها تجدید چاپ شود چرا که یحتمل کمتر در بازار یافت می شود. این را بنده حقیر از کتابخانه یکی از مساجد گرفتم و خواندم. کتاب آنطور که گفته می شود در پاسخ احمد کسروی و دنباله روان او بوده است. در این کتاب به مسائل زیادی اشاره می شود و بنده وارد جزییات آن نمی شوم، ولی این را عرض کنم که از قضا بنده در مورد گفته استاد محترم تاریخ اشتباه می کردم چرا که ما دو بیمارستان داریم که اسمشان شبیه هم است. یکی بیمارستان فیروزگر است و دیگری بیمارستان فیروزآبادی است. بیمارستان فیروزآبادی را سید رضا فیروزآبادی بنا و وقف فرموده اند که در عین حال روحانی و نماینده مجلس نیز بوده اند. اما بنده عرضم این است که یک بیمارستان دیگری هم هست بنام بیمارستان ورجاوند که این حقیر نیز در زایشگاه آن که دکترش هم دکتر ورجاوند بوده است بدینا آمده ام. خدا رحمت کند جلال آل احمد را و خدا حفظ کند حرمت نویسندگی را. عرض بنده این است که یک وقت در فقه جواهری می فرمایید که خانمها نزد پزشک مونث بروند و آقایان هم نزد پزشک مذکر بروند. و یک وقت دیگر هم مثل الان بنده می دانم که یک بیمارستان ورجاوندی هم بوده است که بنده آنجا بدنیا آمده ام ولی ایا این بیمارستان امروز هم در خیابات دمشق وجود خارجی دارد یا خیر، اینترنتی که نمی شود یافت. مسئله اینجا همان مسئله حجاب است که شهید مطهری نیز کتابی در این زمینه دارند که در ص 175 در مورد حرمت نظر به خواهر زن می فرمایند: "احمد بن ابی نصر بزنطی- که از اصحاب عالیقدر حضرت رضا علیه السلام است می گوید از حضرت رضا سوال کردم آیا برای مرد جایز است که به موی خواهر زنش نگاه کند؟ فرمود نه. مگر اینکه از زنان سالخورده باشد. گفتم پس خواهرزن و بیگانه یکی است؟ فرمود بلی. گفتم (در مورد سالخورده) چقدر برای من جایز است نگاه کنم؟ فرمود به موی او و ذراع (از انگشت تا آرنج) او می توانی نگاه کنی. التفات می فرمایید که مسائل حجاب می توانند بسیار ظریف باشند. و اما اینکه در زمانهای مختلف ما می بینیم که نوع حجاب نه فقط با مد و بلکه بر حسب مسائل آندولسی یا اسلامی است که فرق می کنند و یحتمل گاهی اوقات هم کارها بالا می گیرد! و اما بنده یک مسئله ای را عرض کنم در مورد کشف الاسرار و نه کشف حجاب که خیلی هم به هم مربوط است و از روی حجب و حیا است و نه از روی پرده دری. مسئله کتابخانه های خودمان را در نظر آورید. مسئله از این نوع است که تا عضو کتابخانه نباشید و حق عضویت را نپردازید، همینکه در کتابخانه ای حضور یابید، اجازه استفاده از کتابها و محیط کتابخانه بشما داده نمی شود. در صورتی که معمولاً بنظر این حقیر می رسد که اگر کسی علاقه مند باشد که از محیط کتابخانه ای عمومی استفاده کند، همین که او در محل کتابخانه حضور یابد کافی است که به او اجازه داده شود تا از محیط کتابخانه استفاده برد. در صورتی که اینطور نیست. و باید حق عضویتی که یک موقعی حول و حوش صد تا دویست هزار ریال بود و یحتمل امروزه باید حول و حوش پانصد الی یک میلیون ریال باشد را بپردازد. بنده منظورم این نیست که همه چیز باید یک حالت اشتراکی خاص و بلکه کیبوتسی و بلکه کمونیستی خود را داشته باشد که چون کسی خواست کتاب بخواند و لذا باید در اختیار او گذاشته شود و موانعی برای او ایجاد نکرد. ولی منظورم به قوانین کتابخانه ای است که حالا شاید بدلیل ازدحام و هجوم دانش آموزان و دانشجویان به آن باشد و کمبود کتابخانه یا اینکه اصلا به سهولت کار اندیشیده نشده است آنطور که طلبه می رود مسجد اعظم قم و می خواهد پای درس اساتید و آیات عظام زانو بزند و بنشیند و برای عموم آزاد است. این چطور است؟ این یکی هم باید همینطور باشد یا خیر؟ خوب، درست شد؟ پس تا اینجای کار معلوم شد که کار باید با سهولت انجام پذیرد، و اما اینکه مثلاً مقاله اینشتن امواج گرانشی ضعیف را در اخیتار همگان بگذاریم و ویکیپدیا نیز مقالات خیلی خوبی راجع به بسط توابع در مختصات  کروی به تک قطبیها (مونوپلها) و دو قطبیها و چهارقطبیها و ... گفته باشد، لزوماً ما را بمقصد نخواهد رساند که داستان از چه قرار است. و اینکه اصلا مثلاً ضرایت کلبش-گوردان را نیز چطور از این میان می توان در آورد باز سوال دیگری است. و در عین حال یک چیزی است که اینشتن در مقاله خود قریب 100 سال پیش آورده است! مسئله چیست؟ اینجا یک حجاب دیگری است. و آن اینکه می فرماید مقاله اینشتن می خواهی؟ بفرما! حسابان کسری هم می خواهی بفرما. و اما امواج گرانشی ضعیف که یحتمل از چهارقطبیها هم شروع می شوند و تک قطبی و دو قطبی هم ندارند، آیا امواجی هستند که فقط در صفحه اند یا قایم بر همان صفحه هم در عین همان حال می توانند پخس شوند و ماورای آن چطور است اینها دیگر بماند؟ و اما موشک و سپاه نداشته باشی هم به نفعت بیشتر است و بلکه بانک سپه هم ببینیم کارهای موشکی می خواهد مشارکت کند و لذا تحریم اندر تحریم! بالاخره، یک حجابهایی هست که بسادگی کنار نمی توانند بروند و اگر چنین شد، پرده دری است و ما ادراک ما حجاب. یحتمل خیلی پرده دری نباشد که این شعر خیام را یادآوری کنیم که

اسرار ازل را نه تو دانی و نه من، وین حرف معما نه تو خوانی و نه من

هست از پس پرده گفتگوی من و تو، چون پرده در افتد نه تو مانی و نه من

لااله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

ان الله و ملائکته یصلون علی النبی یا ایها الذین امنوا صلوا علیه و سلموا تسلیما.

انتشارات دانشگاه پرینستون مجموعه کارهای اینشتن را الکترونیکی و اینترنتی در اختیار عموم گذارده است. این کار خیلی جای جای تقدیر دارد.

http://einsteinpapers.press.princeton.edu/vol7-trans/

هم اصل مقالات موجود است و هم ترجمه انگلیسی آنها. بنده حقیر داشتم به مراجعی که کتاب شتراومن بدانها ارجاع میدهد و از جمله "درباره امواج گرانشی" on gravitational waves نگاهی می انداختم. البته ناگفته نماند که دیدم یک مجموعه سخنرانیهایی از بری مازور هم راجع به دفورماسیونهای گالوا و منحنیهای هکه یک جاهایی موجود هست در رابطه با اثبات وایلز قضیه آخر فرما.

ای کاش مثلاً المیزان و ترجمه آن نیز چنین بود که اینترنتی ارائه می شد. آن وقت هر کس منزلت عقل در هندسه معرفت دینی را داشت مثل استفاده هندسه دیفرانسیل در نسبیت عام می توانست از این کتب و مقالات بهره مند شود. اصل المیزان به عربی خود بسختی گیر می آید. بنده حقیر فقط یک بار مدتها پیش که حوصله ام بیشتر بود و به کتابخانه ها سرک می کشیدم جلد اول آن در کتابخانه عمومی حضرت شاه عبدالعظیم در اختیارم گذاشته شد و وقتی یک جلد دیگر را درخواست کردم، گفته شد، حالا تو همین یک جلد را بخوان تا بقیه اش پیش کش. خیلی وقتها مسائل در میان موحدین آنقدر بالا می گیرد که خود کتب ارزشش بیشتر از خواننده کتاب می شود. البته کتاب هم داریم تا کتاب. بعضی کتب واقعاً هم ارزشمندند. و از جمله هم المیزان علامه طباطبایی است. یعنی آن بنده خدایی که می خواهد کتاب را حمل کند تا نزد استاد و شاگردش بیاورد مثل یکی از نقاشیهای استاد فرشچیان، لزوماً نباید از خود محتوای کتاب هم سر در بیاورد هر چند که همه عمر هم به استادش در این کار خدمت کرده باشد، ولی خوب، نمی شود هم به او گفت که تو چون از این کتب سر در نمی آوری پس نباید آنها را حمل هم کنی. و او را از این کار منع کرد. یک وقت دیدید یک روز علاقه مند شد و یکی از کتابها را باز کرد و خواند و همه را مثل فوت آب شد. یا کمال همنشین در او اثر کرد. یعنی یحتمل بشما بفرمایند بفرمایید آرسیبو پورتو ریکو از رادیو تلسکوپ ما لطف کنید بازدید بفرمایید. خوب، بعد شما می خواهید چه کنید؟!!! همه کاری را با خالی بندی که نمی شود گفت اینها همه و همه الکی و کشک است. لا اله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.  

بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِیمِ

إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّـهِ وَالْفَتْحُ ﴿١ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّـهِ أَفْوَاجًا ﴿٢ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ ۚ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿٣

بعضی یحتمل اشکال کنند که ما کاری نداریم چرا پیغمبر ختمی مرتبت رحمة للعالمین است ولی می دانیم که اینچنین است. یعنی ما بیش از حد نمی خواهیم وارد جزئیات شویم که به این دلایل و نه بدان دلایل ایشان چنین است. مسئله امی بودن حضرت رسول یک مشکلاتی را بوجود می آورد که حل آنها مثل حل هندسه ناجابجایی بزبان عامیانه یحتمل باشد. و این امکان پذیر نیست. از آن طرف هم ما بعضی از متخصصین بسیار متبحری را داریم که در گوشه کار خود کز می کنند و هر چیزی را از دیدگاه خود می بینند و بیان می کنند و با دیگری کاری ندارند که آیا او هم متخصص خوبی در زمینه کار خود هست یا خیر. یعنی نجار می خواهی برو نزد آن بهترینش و پزشک متخصص هم می خواهی برو نزد همان بهترینش. این یک اشکالی دارد که تعبیرات عامیانه را وارد زبانهای تخصصی می کند چرا که هیچ کس دیگری تخصصش را ندارد که او دارد چه می گوید و از آن طرف هم هر شخص عامی هم خود را خیلی از همه متخصصتر می داند. مثلاً یحتمل برای اینکه امور جنسی خود را ارضاع کند، می آید می گوید که اینشتن هم چنین و چنان بود. نمی آید بگوید که حالا بلکه او هم چنین و چنان بود، ولی تو چرا رفته ای این یک کار او را یاد گرفته ای و در ماهواره هم با کمال وقاحت تبلیغ می کنی و اما آیا از دیگر کارهای ریاضی فیزیکی او هم سر در می آوری و بلکه از آن هم بالاتر می روی و به الهیات هم می پردازی یا فقط می خواهی همه را مثل خود ضاله و گمراه کنی؟ این است که نظریه حمیدی-مجیدی یک ارتباط تنگاتنگی دارد با ریاضی-فیزیک و الهیات ولی این امکان هم هست که از آنجایی که امکان دفورماسیون و استحاله ی آن به لاطائلات و مهملات و خزعبلات، بد نیست در این باب به نظریه های دفورماسیونهای ریاضی-فیزیکی پرداخت و هم توجه داشت که یک دفورماسیون خاصی را می توان در نظر گرفت که یحتمل بتوان آنرا دفورماسیون جلال آل احمدی نامید که در هر حالتی که واقعی قلم بدست داری و هر چیزی را که مشاهده کردی بر روی کاغذ می آوری و تجزیه و تحلیل می کنی. حالا یکی به زبان نویسندگی نثر و دیگری بزبان نظم و دیگری بزبان ریاضی و دیگری بزبان فیزیکی و دیگری بزبان ریاضی فیزیکی و دیگری بزبان حمیدی-مجیدی و دیگری بزبان عرفانی و فقهی و الهی. مسئله این است که در یک حالتی از نظریه حمیدی-مجیدی یحتمل با امامت رفتی کربلا و همه و همه سالم برگشتید و در حالتی دیگر داری به نظریه حمیدی-مجیدی خود می پردازی و الهیات و ریاضی فیزیک و ... و امامت رفت کربلا و تو جا ماندی! یکی از اینها غرق شدن در امور دنیوی و است و دیگری سرتاسر اخروی است. خدا آخر عاقبت همه ما را بخیر کند. لا اله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.

یک بنده خدایی را زور کردند که الا و لله باید تو امام جماعت ما شوی! بعد که امام جماعت شد، همه گفتند که ای بابا مگر نمی شنوی که اذان را گفته اند؟ پس چرا اینقدر تعلل می کنی و نمی آیی اذان و اقامه را بگویی و به نمازت بایستی؟ این شد که گفت اینطوری نمی شود. اینها مثل اینکه هر روز یک سازی می خواهند کوک کنند و بر علیه من استفاده کنند. این است که کاری که کرد این بود که گفت اینها که می خواهند من امام جماعتشان باشم و من هم که نه آخوندم و نه ملا و اینها دست از سر من برخواهند داشت اگر بفنهمند که نمازم مشکل دارد. این است که شروع کرد به نماز خواندنش همانطوری که آنها می خواستند. ولی سوره جحد را می خواند و تا به یا ایها الکافرون می رسید، برمی گشت. و سوره دیگری را می خواند. بعد از مدتی دید بلکه فقط یکی دو نفر متوجه مسئله شده اند، اما نزد خود می گویند که نه، این بابا می خواهد ما را امتحان کند که آیا ما دوستش داریم یا نه و برای همین است که این کار را می کند و می خواهد ببیند که آیا ما این کار او را به خود می گیریم و فکر می کنیم کافریم و پشت سر او نماز نخواهیم خواند یا بالاخره چه خواهیم کرد. بسم الله الرحمن الرحیم. قل یا ایها الکافرون لا اعبد ما تعبدون. و لا انتم عابدون ما اعبد. و لا انا عابدٌ ما عبدتم. و لا انتم عابدون ما اعبد. لکم دینکم ولی دین. بعدها این به گوش امام جماعت هم رسید و گفت که مثل اینکه این هم نشد، چه کار کنم و چه کار نکنم. شروع کرد به سوره توحید را خواندن و تا قل هو الله را می گفت در یکی از رکعتهای نمازها، برمی گشت. و سوره دیگری را می خواند. باز گفت که نه این مثل اینکه باز دارد ما را بدجوری امتحان می کند و می خواهد ببیند که آیا ما با خودمان است که مشکل داریم یا با او است که مشکلی هست. و لذا ما هم چیزی را نخواهیم گفت و کار خودمان را خواهیم کرد و می دانیم که او از رفتار ما است که ناراحت است که او را زورش کرده ایم که زود باش دیگر. پس کچایی؟ مگر نباید نمازت را زودتر بخوانی؟ چرا اینقدر مردم را معطل می کنی؟ نه. همین این خوب است. عیب از او نیست و از خود ما است. بالاخره یک روز او دید اینها اینطورند، زد و سر یکی از آنها را شکست که این چه کاری است که می کنید. شما نباید در این همه سال بدانید که نماز خواندن یعنی چه؟ نباید بدانید که چطور باید نماز خواند؟ نباید لای رساله تان را هم باز کنید؟ گیریم که من اصلا سوره را یادم رفته و برای این از سوره برگشته ام. و اما نباید به من بگویید که بابا، نماز. بابا درست بخوان. بابا هر کاری دلت بخواهد که نمی شود. آخر یک کاری بکن. این چه وضعی است؟ همه کارها که زوری نیست. مگر این همه سال هیچ کس به شما نگفته است که نمی شود از سوره های توحید و عبادت برگشت؟ از قل یا ایها الکافرون و از قل هو الله احد هم مگر می شود برگشت. من که دیگر از دست شماها خسته شده ام. آقا ما نخواستیم. این امام جماعت مال خودتان. اگر جماعت شمایید. همان بهتر که من یکی امام جماعتتان نباشم. بروید یکی دیگر را پیدا کنید. و من هم می روم خودم برای خودم نمازم را می خوانم. این دیگر چه وضعی است. چرا این کار را می کنید؟ الطفات می فرمایید؟ مسئله این است که بنده اگر خادم حرم امام رضا هم بودم، و زیادی به خودم مغرور شدم و هر کاری دلم خواست کردم، و اجازه ندادم که غیر شیعه به زیارت امام رضا بیاید، آیا کار خوبی کرده ام؟ زائر امام رضا است دیگر. شرایطی دارد که بیاید به نماز. بیاید زیارت. بیاید نزد امام رضا دعا کند. و اصلا بیاید نزد امام رضا و راز و نیازش را بلکه کند. همین قدر بلد است. همین قدر می داند که

دید موسی شبانی را به راه، کو همی گفت ای گزیننده اله

تو کجایی که شوم من چاکرت، چارقت دوزم کنم شانه سرت

جامه ات شویم شپشهایت کشم، شیر پیشت آورم ای محتشم

دستکت بوسم بمالم پیایکت، وقت خواب آید بروبم جایکت

ای فدای تو همه بزهای من، ای بیادت هیهی و هیهای من

این نمط بیهوده می گفت آن شبان، گفت موسی با کی است این ای فلان

گفت با آن کس که ما را آفرید، این زمین و چرخ ازو آمد پدید

گفت موسی های بس مدبر شدی، خود مسلمان ناشده کافر شدی

این چه ژازشت این چه کفر است و فشار، پنبه ای اندر دهان خود فشار

گند کفر تو جهان را گنده کرد، کفر تو دیبای دین را ژنده کرد

... و خلاصه کلام اینکه

گفت ای موسی دهانم دوختی، وز پشیمانی تو جانم سوختی

جامه را بدرید و آهی کرد تفت، سر نهاد اندر بیابانی و رفت

و

وحی آمد سوی موسی از خدا، بنده ما را ز ما کردی جدا

تو برای وصل کردن آمدی، نی برای فصل کردن آمدی

...

ما درون را بنگریم و حال را، نی برون را بنگریم و قال را.

بعد از آن در سر موسی حق نهفت، رازهایی گفت کان ناید بگفت

بر دل موسی سخنها ریختند، دیدن گفتن بهم آمیختند

...

چون که موسی این عتاب از حق شنید، در بیابان در پی چوپان دوید

خلاصه گفت ای آقا چوپان، ای آقا راع، ما که خیلی دوستت هم داریم. هر کاری دلت خواست بکن. حیف که من نمی توانم پیدایت کنم. اگر من پیدایت می کردم؟ بهت می گفتم.

عاقبت دریافت او را و بدید، گفت مژده ده که دستوری رسید

هیچ آدابی و دستوری مجو، هر چه می خواهد دل تنگت بگو

... خلاصه

گفت ای موسی از آن بگذشته ام، من کنون در خون دل آغشته ام. 

خلاصه امام جماعت را به همین چوپان ما گرفتند و گفتند که می دانی اصلا چیست؟ تو چرا می زنی سر ما را می شکنی؟ بیا اصلا بزن ما را بکش. هر کار دلت می خواست که کردی، این یک کار را هم بکن دیگر. جان ما هم مال خود ما نیست. مال تو. او هم دید اینطور است نامردی نکرد و داد جلاد سر اینها را همه را ازتنشان جدا کردند. همه 47 نفر را کشتند. بنده نمی دانم این جنود عقل و جهل تا کجا می تواند پیش برود؟!!! لا اله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد.  مسئله دیگر اینجا این است که بنده داشتم در کتاب نسبیت عام نگاه می کردم که چهارقطبیهای اینشتن چطور می شوند و اینها از کجا آمده اند و مسئله چطور است؟ یعنی اگر Q یک ماتریس 3 در 3 می بود، بنظر میرسد که از یک چهار قطبی بیشتر داشه باشی اشتباه نکنم. ولی اگر یک ماتریس دو در دو بیابی که همینطور هم هست، درستتر از آب در می آید. یعنی در حالت اول 9 تا درجه آزادی داری ولی در درجه دوم حداکثر چهارتا داری. حالا آیا منظور این است یا چیز دیگری، باز یحتمل خوب است پرسید. ولی مسئله دیگر این است که کتاب خیلی ارجاع می دهد به مجموعه کارهای اینشتن و اینکه بالاخره آیا این هم در دسترس است یا اینکه مثل رادیو تلسکوپها این دور و برها یافت نمی شود؟!!! باز این از آن حرفهایی است که بعضی یحتمل اشکال کنند که اگر باندازه کافی بگردی در اینترنت بالاخره مثل مقاله کاندلاس-دلااوسا-گرین-پارک می یابی اش. اینقدر سخت نگیر. درست می شود. یعنی بالاخره ظلم و جور که برای همیشه اینطوری پابرجا نخواهد بود. یک روزی همه اینها تمام خواهد شد. نباید که همه را برای این چیزها که تو دلت می خواهد گناهکار بدانی. مشکل خودت است. برو پیدایش کن. حالا این کتابخانه نه. آن کتابخانه دیگر. همانطور که مشکل مشکل تو است که بروی امام جماعت عادل و دلخواه خود را پیدا کنی. البته کشتن فقط به این هم نیست که بگویی می زنم تو را می کشم. گاهی اوقات یک طیف خیلی عظیمتری از مسائل موجود است بین مسئله موسی و شبان. کشتن هم داریم تا کشتن. اخلاق و ادب و فرهنگ از یک باب دیگری است که گاهی هر چه آن باب را بکوبی باز نمی شود ولی باز بکوب. بالاخره بلکه باز شد! لا اله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

بنده می توانم بگویم که صد در صد دو نقطه برای نام وارد کردم و نمی دانم چطور خودش سه نقطه شد! شوخی نمی کنم!

وَمَا کَانَ اللَّـهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِیهِمْ ۚ وَمَا کَانَ اللَّـهُ مُعَذِّبَهُمْ وَهُمْ یَسْتَغْفِرُونَ ﴿٣٣ (ولی (ای پیامبر!) تا تو در میان آنها هستی، خدا آنها را مجازات نخواهد کرد؛ و تا استغفار می کنند، خدا عذابشان نمی کند. ترجمه حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی) سوره مبارکه انفال

علامه طباطبایی این آیه را در میان آیات دیگری قرار داده و می فرمایند که آیات 32 و 33 یحتمل همزمان با این دسته از آیات نازل نشده و بلکه احتمالاً بعداً نازل شد. و همینطور ترجمه المیزان در مورد اینکه تفسیر بعضی مفسرین راجع به رحمة للعالمین بودن رسول الله در رابطه با این آیه (که ما نیز قبلاً گفتیم در مورد آیه ای از سوره الاعراف بوده و نگو که چند وقتی به مسجد نرفته و سوره الاعراف تمام شده و به سوره انفال رسیده بوده ایم و ما همچنان بی خبر!)  می فرمایند "بعضی از مفسرین برای اینکه هم آن معنایی که ما کردیم بکند و هم اشکالی وارد نیاید آیه شریفه را چنین توجیه کرده که خدایتعالی رسول الله را فرستاده و برای عالمیان رحمت و برای خصوص این امت نعمت بوده باشد، نه نقمت و عذاب." و بعد اشکالاتی به این تفسیر وارد می کنند که می توان به کتاب رجوع کرد.  در مورد تفسیر علامه طباطبایی در المیزان که می فرمایند از نوع تفسیر قرآن به قرآن نیز هست، باید توجه داشت که غیر از این نوع بحثهای ما است که مثلاً همچون این حقیر دنبال می کنیم که کجاها مثلاً الف از لحاظ صرف و نحوی متصل است و کجاها وصل نیست. و کجاها یک لغتی چند بار آمده است. تفسیر قرآن به قرآن ماورای این هم هست که صرفاً قرآن را حفظ کنیم که خیلی هم خوب است که این کار را انجام دهیم. اگر توجه شود، ملاحظه می شود که علامه طباطبایی هم بحث روایی می آورند و هم بحثهایی از اینکه دیگر مفسران آراء و نظراتشان چیست می آورند و هم سیاق کلامشان یک سیاق فلسفی ای را دنبال می کند. اینجا است که یحتمل بتوان ادعا کرد که یک هندسه ای دارد که منزلت عقل در هندسه معرفت دینی سعی دارد معرفت قرآنی را دریابد. این غیر از آن است که از یک دیدگاه کاملاً قابیلیت وارد قضایا شویم و سعی کنیم قرآن را یاد بگیریم ماورای اینکه حفظ و بخاطرش بسپاریم. هندسه و قضایای آن وارد مسائل می شوند. مثل این است که بروید کتابخانه پژوهشگاهی و ایراد کنید که چرا شما یک رایانه هم اینجا ندارید؟ و اینکه رایانه ها خراب شده اند که نشد جواب و اینکه هر کسی موبایل و لپ تاپ خود را دارد. و بعد کتابدار محترم ایراد کند که کتابی را که خواندی بگذار سر جایش. و شما بفرمایید که حافظه ام یاری نمی کند که آن را از کجا برداشتم ولی اگر می خواهی سعی می کنم یادم بیاید و بگذارم سر جایش. و همینطور بفرمایید که معمولاً کتابدارها اینطور می فرمایند که کتابها را سر جایش نگذارید چرا که ممکن است در جای غلط آن بگذارید. و لذا ایشان می فرماید خوب، پس ولش کن. من خودم می گذارم سر جایش. البته اینجا مناقشه ای نیست که بخواهیم چیزی را ثابت کنیم که کتابدار درست می گوید یا شما. مثل این می ماند که برای اینکه ثابت کنیم که کسی صلاحیت دارد که وارد مجلس خبرگان شود، باید امتحان بگذراند. ولی بعد اشکال کنیم که اگر قرار است کسی امتحان دهد و قبول شود تا اجتهاد خود را ثابت کرده و بتواند وارد مجلس خبرگان شود، و لذا همان بهتر که از اول وارد انتخابات نشود. البته ما خیلی از اشخاص را هم داریم که می روند دکترا هم می گیرند ولی بعد وارد کارهای دیگری از جمله کسب و کار و تجارت می شوند و وارد کارهای آکادمیک نمی شوند. و نه این هم هست که یک دکترای تقلبی از جایی سر هم می کنند که خود را دکتر بنامند و نه این هم هست که دوست دارند مردم به آنها بگویند خانم یا آقای دکتر و بلکه کارهای علمی را دوست دارند. هر چیزی یک درجاتی دارد که باید طی کرد و از جمله گذراندن امتحانات مختلف. و اما مسئله کتاب و کتابخانه از این نوع است که ما حتی این مشکلات را در کتابخانه های عمومی هم داریم همانطور که بنده حقیر به کتابدار محترم عرض کردم. و این است که خیلی اوقات کارها تنزل می کند در حد و حدود دلقلکی و دلقک بازی. یک مثالش همین مسئله ستارگان دوتایی و رصد آنها توسط رادیو تلسکوپها است. این سوال پیش می آید که ما چند تا رادیو تلسکوپ اصلا داریم اگر خواستیم چنین رصدی را انجام دهیم. و اصولاً چنین رصدی چه نوع رادیو تلسکوپی را می طلبد؟ آیا اگر بنده یک فرستنده  گیرنده تلسکوپ رادیویی در حدود رایانه شخصی خودم درست کنم هم می توانم این رصد ستارگان دوتایی را به انجام برساند و به آن دقتی که لازم است تا با محاسبات نظری امواج گرانشی مقایسه شود را تایید کند. یا مسئله اصلا چیست؟ بعضی یحتمل اشکال کنند که تو هنوز مقاله لاولاک را هم نتوانسته ای پیدا کنی و حالا پایت را از گلیمت اینچنین درازتر می کنی؟ یعنی اینکه اگر ما در اله کلنگ ردیف کردن دندانهای خود مانده باشیم که مشکل از کجا است، آیا می توانیم به اله کلنگ نوترینویی هم پی ببریم؟ و حالا یحتمل اشکال شود که حتی پرونده دندانپزشکی ات هم گم شده و چند لحظه ای اصلا اسمت در رایانه هم پیدا نمی شود و بلکه 500 هزار ریالی  و 50 هزار ریالی هم جایشان برای چند لحظه بُر بخورد. آخرش چی؟ یعنی متوجه خواهی شد که چرا قیمت بنزین را بعضی اعتراض می کنند از 4000 ریال به 10000 ریال رسیده و نان هم 12000 ریال شده و حال آنکه قیمت نفت هم به پایین ترین حد خود رسیده است؟ در این میان اینکه حالا هولس و تایلر چه رصد کردند در ستارگان دوتایی که مستحق جایزه نوبل شدند، یحتمل انگیزه اش بعضی اشکال کنند که گم می شود و بعد وقتی دوباره سراغش رفتی که از اول خط مسائل را بررسی و تحقیق کنی، همه و همه را یادت می رود. یعنی هم هندسه معرفت دینی را یادت می رود کجا بودی که به تفسیر المیزان و علامه و حضرات آیات العظمی کاربردی کنی و هم هندسه دیفرانسیل را که نسبیت عام کجای کار بود. و همه و همه یک ملغمه ای می شود که در هم و بر هم ریخته و گیر کرده است. و خوب، همه هم که اینطور نیستند که کلاس درس نروند و پس ورد نداشته باشند به ژورنالها و کتابها و کتابخانه ها دسترسی نداشته باشند و حوزه و دانشگاه ندانند یعنی چه؟ و باز بقول قدیمیها علی می ماند و حوزش. لا اله الا الله. اللهم صل علی محمد و آل محمد و تقبل شفاعته و ارفع درجته.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی